بازایستادن برنامههای عمرانی کشور و بازگشت به دوران پیش از مشروطه و اسلام حکومتی
برنامه عمرانی ششم ۲۵۳۷ - ۲۵۴۱ شاهنشاهی | درگاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | برنامه عمرانی ششم/ سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی خرداد ماه تا امرداد ماه |
جعفر شریف امامی نخست وزیر
۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ به فرمان شاهنشاه جعفر شریف امامی رییس مجلس سنا به نخست وزیری برگزیده شد. شریف امامی در نخستین روز درخواستهای خود را از مردم ایران با فرنام "میهن در خطر است مردم بپا خیزید " به نوشتار درآورد و به روزنامهها برای چاپ داد:[۱]
- ...خواهران و برادران عزیزم اینک که خطراتی میهن ما را تهدید میکند همه به پا خیزید تا همه با هم در فروغ جهانگیر قرآن و تعالیم عالیه اسلام و در قلمرو قانون اساسی به نجات مملکت همت بندیم تا در این گذرگاه خطیر تاریخی در پیشگاه تاریخ وطن و نسلهای آینده سرافکنده نباشیم.
۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ شریف امامی نخست وزیر شتابان بدون اینکه به هوده تصمیمهایش بیاندیشد « سیاست آشتی ملی » را در پیش گرفت و در بخشنامهای تاریخ شاهنشاهی ایران را به تاریخ شمسی برگرداند. شریف امامی در این بخشنامه به قانون تبدیل بروج به ماههای فارسی از نوروز ۱۳۰۴ خورشیدی (شمسی) اشاره کرد و دستور داد که از این پس همه وزارتخانهها، سازمانها، شرکتها و ... در نامه نگاریها تاریخ شمسی بر پایه جا به جایی پیامبر اسلام از مکه به مدینه را بکاربرند و نه زادروز کوروش بزرگ بنیانگذار شاهنشاهی ایران را. هم چنین دستور داد که بارها و کازینوها بسته شوند و حزبهای سیاسی را آزاد کرد که همه نشانگر ترس و دستپاچگی دولت بود. سرانجام واپس نشستن شریف امامی در برابر مخالفان، افزودن به گستاخی آخوندها و هموندان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، چریکهای فدایی، مجاهدین خلق، تودهایها، جبهه ملی، پان ایرانیستها و دهها گروهک ریز و درشت دیگر شد. به جای اینکه شریف امامی قدرت نشان دهد و انیرانیان را سرکوب کند، ابراز سازش و بیچارگی کرد و بیانیههای دولت بیش از اندازه برای خشنود کردن آخوندها نوشته شد. دیگر تصمیم نا به جا و خطرناک دولت شریف امامی از میان برداشتن کنترل ورود و خروج از کشور بود که با سپهبد مقدم رییس ساواک نیز هماهنگ شده بود و این بدان چم است که هر کس میتوانست بدون پروانه بلندپایگان انتظامی و امنیتی از کشور بیرون رود و پهرستی که در مرزها برای دستگیری دشمنان ایرانی و خارجی وجود داشت از میان برداشته شد و همه تروریستهای ایرانی که در لبنان و فلسطین و یمن و کوبا دورههای تروریستی دیده بودند و تروریستهای یاسر عرفات و قذافی بدون ترس وارد کشور شدند و وضع را بدتر کردند.
شریف امامی آرمان سیاست دولت خود را روشن کرد: سرفرود آوردن در برابر شانزده ماده درخواست شده از سوی هواداران خمینی. حزب رستاخیز منحل شد و حزبهای سیاسی آزاد شدند. کازینوها و کابارهها و بارها بسته شدند. زندانیان سیاسی مجاهدین، چریکهای فدایی خلق، جبهه ملی و دیگر گروهکهای چپ آزاد شدند. حقوق همه کارمندان دولت افزایش یافت.[۲] [۳]
۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ شریف امامی و کابینه اش به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافتند. کسانی چون ارتشبد قره باغی وزیر کشور، شالچیان وزیر راه، محمد رضی ویشکایی وزیر بازرگانی، منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش، محسن فروغی وزیر فرهنگ و هنر، ارتشبد رضا عظیمی وزیر جنگ، منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی، باهری وزیر دادگستری، هوشنگ نهاوندی وزیر علوم، محمدرضا امین وزیر صنایع، محمد یگانه وزیر دارایی، نصرالله مقتدر مژدهی وزیر بهداری، خسرو قاسملو افشار وزیر امور خارجه، علینقی کنی وزیر مشاور و سرپرست اوقاف شدند.
۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ بیش از ۱۴ حزب و جمعیت سیاسی اعلام موجودیت کردند: ۱- حزب ایران، حزب ملت ایران و جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی که با اتحادی قدیمی جبهه ملی ایران را تشکیل میدهند، اعضای هیات اجرایی موقت جبهه ملی ایران: کریم سنجابی، داریوش فروهر، مهندس حسیبی، شاپور بختیار و دیگران ۲- نهضت رادیکال ۳- نهضت آزادی: مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی ۴- حزب زحمتکشان ملت ایران: دکتر مظفر بقایی کرمانی ۵- حزب پان ایرانیست: محسن پزشکپور، مهندس ظفری، دکتر حسین طبیب ۶- حزب سوسیال دمکرات: بنی احمد ۷- جنبش: ارگان فکری دکتر علی اصغر حاج سید جوادی و همفکرانش ۸ - جمعیت پاسداران قانون اساسی: سید مهدی پیراسته ۹- کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و پیشبرد آن در ایران: مهندس بازرگان، دکتر سنجابی، دکتر لاهیجی، دکتر ابراهیم یونسی، دکتر یدالله سحابی، حسن نزیه ۱۰- کانون سوسیالیستها: دکتر فضل الله صدر، دکتر زرین پور ۱۱- حزب آزادیخواهان اسلامی ۱۲- حزب دموکرات ایران: علامیر دولو قاجار ۱۳- حزب سوسیالیست آریا: هادی سپهر ۱۴- منفردین: الهیار صالح، دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر مهدی آذر و دکتر ملکی ۱۵ - نیروی سوم شاخه انشعابی حزب زحمتکشان در بطن جبهه ملی فعالیت خود را آغاز کرد، نیروی سوم از سوی جلال آل احمد، خلیل ملکی و دکتر خنچی پایه گذاری شد.
۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ واکنش اپوزیسیون در برابر سیاست شریف امامی این شد که شورای موقت جبهه ملی شاپور بختیار، داریوش فروهر، مهندس حسیبی و کریم سنجابی برنامه سیاسی ۱۲ مادهای جبهه ملی را به چاپ رساندند: ۱- سازمان اطلاعات و امنیت کشور انحلال یابد ۲- صلاحیت دادرسی ارتش برای رسیدگی به اتهامهای غیرارتشیان بکلی لغو گردد ۳- استقلال قوه قضاییه به معنای واقعی کلمه بوجود آید ۴- همه زندانیان سیاسی کشور با هر مرام که دارند صرفنظر از نوع و میزان محکومیت آزاد شوند ۵- همه تبعیدشدگان سیاسی به خارج و داخل کشور به شهرها و روستاهای خود بازگردند ۶- به کلیه رانده شدگان سیاسی به خارج از ایران اجازه داده شود بدون هیچ مانعی به میهن مراجعت نمایند ۷- آزادی اندیشه و گفتار، آزادی قلم و آزادی اجتماعات بطور کامل برقرار گردد ۸- همه حزبها و جمعیتهای سیاسی بدون هیچ انحصاری آزادی فعالیت داشته باشند ۹- روزنامهها و مجلههایی که در گذشته دور و نزدیک امتیاز آنها لغو شده اجازه انتشار یابند ۱۰- به اتحادیههای صنفی و سندیکاهای کارگری آزادی عمل داده شود و بساط دستگاههای تحمیلی چون "اتاق اصناف" و "سازمان کارگران" برچیده گردد ۱۱- مسببان و عاملان کشتار جمعی مردم بی دفاع در هر مقام که هستند فوری تعقیب و به شدت کیفر یابند ۱۲- از محکومان دادگاههای نظامی بطور رسمی و قانونی اعاده حیثیت گردد.
۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ شریف امامی نخست وزیر در پیایان نخستین نشست هیات دولت خود به خبرنگاران گفت که همه حزبها میتوانند آزادانه فعالیت کنند.
۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ در تهران و بیشتر شهرستانها راه پیماییهای خشن و زد و خورد روی داد. کوشش تروریستها این بود که کشور را در آشوب و ناآرامی فرو بَرند و بُردند.
۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر در مصاحبه با مجله آلمانی اشترن[۴] فرمودند:[۵] ... درآمد خالص سرانه ۱۶۰ دلار بود حال آنکه فعلا ۲۲۵۰ دلار است. تحصیل در مدارس رایگان است و کودکان تا هشت ساله در مدرسه خوراک رایگان میخورند. ... منظورتان ترور در ایران است؟ خوب من هم میتوانم متقابلا از شما بپرسم شما چرا در آلمان تروریست دارید؟ پس گروه تروریستی بادرماینهوف چه صیغهای است؟ درباره اینکه تروریستهای کشور شما بین مردم ۱۷۵٬۰۰۰ تن سمپاتیزان دارند چه میگویید؟ ... شورشهای اخیر در ایران توسط نیروهایی که دشمن کشور هستند تشدید شده است. همیشه چند نفری هستند که به راحتی میتوان آنها را تحریک کرد. ... منظورم این است که تمام کشور سرگرم جنگ است. مساله این است که آیا کشور میتواند آزاد و مستقل باقی بماند یا نه؟ ... دستگاه حکومت ایران راه را برای یک دولت دموکراتیک و لیبرال هموار میسازد. ...
۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ بازرگان، سنجابی، لاهیجی، یونسی، حسن نزیه، یداله سحابی جمعیتی به نام " دفاع از آزادی و حقوق بشر " را به راه انداختند.
۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شورای مرکزی جبهه ملی[۶] در نشستی که در خانه سنجابی و با بودن شاپور بختیار، داریوش فروهر، کاظم حسیبی، رضا شایان و دیگر هموندان هیات اجرایی جبهه ملی برگزار شد، به آگاهی رساندند که جبهه ملی گروههای مخالف از هر جناحی که باشند را با یکدیگر متحد میکنند و با آنان همکاری خواهند کرد، به ویژه با گروهایی که مسلک سوسیالیستی و چپ داشته داشته باشند. جبهه ملی میخواهد ملت ایران و حقوق ملی را زنده کند و دموکراسی را در کشور برپا خواهند داشت . جبهه ملی دربرگیرنده حزب ایران که حزبی دمکرات است، حزب ملت ایران و جامعه سوسیالیستها میباشد. جبهه ملی مژده داد که به زودی روزنامه جبهه ملی به چاپ خواهد رسید. در این نشست کریم سنجابی رییس و داریوش فروهر سخنگوی جبهه ملی شدند. جبهه ملی گفتگو با دولت شریف امامی را رد کرد.
۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ تروریستها در نیروگاه برق شیراز دو مولد ۱۲۵۰ کیلوواتی را منفجر کردند و شیراز پنج ساعت در تاریکی فرورفت. تروریستها با نهادن بمب در ساختمان شورای داوری میبد یزد ساختمان را ویران کردند. روز آدینه ۳ شهریور ماه نیز راه پیمایی چند هزار نفری در میبد به راه افتاد، تظاهرکنندگان با در دست داشتن پرچم داس و چکش یک ساعت در خیابانها آرنگهای ضد ایران و ایرانی را عربده کشیدند و ماموران با دستوری که داشتند تنها انیرانیان را مینگریستند.
۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ از هر گوشهای دشمنان ایران سر برآوردند. رحمت اله مقدم مراغهای رهبر نهضت رادیکال ایران در جارنامهای خواستار انحلال مجلس شورای ملی ، مجلس سنا و انجمنهای شهر و شهرستان و استان یا اساس مشروطیت شد.
۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ هواکوفنگ صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس شورای دولتی جمهوری خلق چین ساعت ۱۶ وارد تهران شد و از سوی شاهنشاه پیشباز رسمی شد. [۷] [۸]
۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ نخستین دور گفتگوهای شاهنشاه آریامهر و هواکوفنگ در کاخ سعدآباد انجام یافت. در این گفتگوها پیوندهای ایران و چین، همکاریهای دو سویه میان دو کشور و هم چنین دیگر رویدادهای جهانی و دگرگونیهای خاورمیانه به ویژه امنیت شاخاب پارس (خلیج پارس) و اقیانوس هند بررسی شد.
۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ جعفر شریف امامی نخست وزیر در گفتگویی با خبرنگاران به آگاهی رساند که وی با جامعه روحانیت وارد گفتگو شده است و تماس با آیات عظام درون کشور را پیگیر خواهد بود ... وی افزود در این چند روزه نسبتهایی به خود من دادهاند و مطالبی گفتهاند که عاری از حقیقت است ولی باید بدانند که من از این حرفها نگرانی ندارم و از این حرفها از میدان به در نخواهم رفت.
۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ جعفر شریف امامی هم چنین در کاخ گلستان با هواکوفنگ صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس شورای دولتی جمهوری خلق چین دیدار و گفتگو کرد. ۹ شهریور ماه هوا کوفنگ تاج گلی بر آرامگاه پدر ایران نوین اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ نهاد. وی هنگام ورود به آرامگاه از سوی والاحضرت شاهپور عبدالرضا پیشباز شد.
۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ آیت اله العظمی سید عبداله شیرازی خواستهای جامعه روحانیت را در ۱۴ ماده به آگاهی رساند: ۱- قوانین منافی اسلام و قرآن لغو شود ۲- روحانیت و دیگر طبقات ملت در اظهار نظر و انجام وظایف خود آزاد باشند ۳- ممنوعیت از گویندگان دینی که همیشه مورد رشد جامعه بودهاند برداشته شود ۴- زندانیان بیگناه که جرمی جز اظهار حقایق و دفاع از دین نداشتند آزاد شوند ۵- تبعیدشدگان از آقایان فضلا و مدرسین حوزههای علمیه و علمای اعلام به ویژه مرجع عالیقدر حضرت آیت اله خمینی به اماکن خود برگردند ۶- تضییقات و فشارهای مالی و مالیاتی بر ملت وارد نگردد ۷- تجاوزکنندگان به ملت و مسببین حوادث خونین این هشت ماه به محاکمه رسیده و به کیفر برسند ۸- مراکز فساد و کانونهای ضد اخلاقی از بین برود ۹- فرهنگ کشور مطابق فرهنگ اسلام و قرآن و دستورات ائمه اطهار علیهم السلام باشد ۱۰- تاریخ به تاریخ اسلام عوض شود ۱۱- انتخاب اعضای مجلسین با نظارت روحانین و نمایندگان واقعی ملت باشد ۱۲- کابینه به هیچ نحوی نباید متضمن وزیر غیرمسلمان و غیر پیرو مذهب جعفری باشد ۱۳- عناصر بهاییت به تمام معنی از کادرهای رسمی و شبه رسمی اخراج شوند ۱۴- کل قوانینی که از مجلسین تصویب میشود لامحاله باید هیچگونه مخالفتی با قوانین اسلام و اصول شریعت نداشته باشد.
۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ به آگاهی رسید که کمپانیهای نفتی هموند کنسرسیوم روز آدینه ۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ برای گفتگو با شرکت ملی نفت ایران وارد تهران میشوند. این ششمین دور گفتگوهای ایران با کنسرسیوم میباشد که از بامداد ۱۸ شهریور ماه در اداره مرکزی شرکت ملی نفت ایران آغاز میشود. ریاست هیات نمایندگی ایران در این دور گفتگوها با مجید طباطبایی دیبا هموند هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران است.
در سراسر کشور تظاهرات و ناآرامیهایی روی داد. گروه ۴۰۰۰ تَنی در خیابانهای مختاری و شاهپور تهران با عربدههای ضد ایران و ایرانی به راه افتادند و گروهی شیشههای سینما « اورانوس » را شکستند. پس از تاریک شدن هوا گروههای ۱۰ تا ۵۰ تنی در همین منطقه تظاهرات پراکنده میکردند و هر از چند دقیقهای در برابر مسجد ضرغام به هم میپیوستند و در خیابانها به راه میافتادند و دوباره پراکنده میشدند و بشکههای زباله را به آتش میکشیدند. در خیابانهای هاشمی، خوش، قصرالدشت و میدان هاشمی نیز انیرانیان شیشههای چند بانک را شکستند. در آمل پس از برگزاری چند گردهم آیی مذهبی مردم به خیابانها ریختند و آرنگهایی علیه دولت و ایران و ایرانی را عربده کشیدند. در رفسنجان انیرانیان بانک صادرات را آتش زدند. تروریستها در کرمانشاه شیشههای بانک صادرات را شکستند. در تبریز سه انبار بزرگ در بازار چینی فروشان را آتش زدند.
۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ خبرگزاری فرانسه به آگاهی رساند که مخالفان دولت از خارج به ایران بازمیگردند. سیل دانشجویان کنفدراسیون و دیگر سرسپردگان بیگانه به سوی ایران روان شد. هم چنین گروهی از پزشکان و دانشجویان و دیگر ایرانیانی در واشنگتن در یک مصاحبه با رسانهها و در بیانیهای که به جودی پاول سخنگوی کاخ سفید فرستادند پیوستن خود را به « حزب لیبرال اسلامیک » به آگاهی رساندند.
۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ آیت اله العظمی روحانی در سخنرانی که در قم برای مردم کرد گفت: بایستی ۵ مجتهد طراز اول در مجلس شورای ملی نظارت داشته باشند و چون این مجتهدین اکنون در مجلس نیستند قوانینی هم که تا به حال وضع شده بدون پایه و اساس است. ... پیغمبر اسلام فرموده که قوانین برای سعادت بشر وضع میشود هم چنین در قوانین اسلامی حکومت باید ضامن اجرای قوانین واقعی باشد ولی در این مملکت چنین چیزی مشاهده نمیشود.
۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ رادیو بی بی سی گفت اگر راههای سیاسی به هودهای (نتیجه) نرسد تعادل سیاسی ایران دوباره بر هم میخورد.
۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ راه پیمایی مذهبی- سیاسی بزرگی در کرمان با بودن هزاران تن از مردم کرمان و شمار زیادی از آخوندها به رهبری آیت اله العظمی شیخ علی اصغر صالحی کرمانی برگزار شد.
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ امام موسی صدر ایرانی، زاده قم و رهبر شیعیان لبنان به همراهی شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین روزنامه نگار، برای دیداری به لیبی رفته بود و قرار بود که از طرابلس به رم پایتخت ایتالیا پرواز کند در روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸ ناپدید شد. معمر قذافی از پرورش دهندگان تروریستهای کنفدراسیون دانشجویی و یکی از کسانی بود که میلیونها دلار به خمینی و همدستانش داد تا حکومت مشروطه شاهنشاهی را سرنگون کند، امام موسی صدر و همراهان وی را به قتل رساند.
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ هواکوفنگ صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس شورای دولتی جمهوری خلق چین در پسوازی رسمی از سوی شاهنشاه آریامهر از فرودگاه مهرآباد به سوی پکن پرواز کرد. از شاهنشاه آریامهر دعوت رسمی برای دیدار از چین انجام شد.
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ هواکوفنگ صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس شورای دولتی جمهوری خلق چین در پایان دیدار سه روزه خود از ایران به پیام سپاس به شاهنشاه آریامهر فرستاد:
- اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در پایان دیدار دوستانهام به هنگام پرواز بر فراز مرز کشورتان اجازه فرمایید بار دیگر سپاس و قدردانی قلبی و صمیمانه خود را از آن اعلیحضرت دولت شاهنشاهی و مردم ایران به پاس پیشباز و میهمان نوازی که به ما مبذول گشته است ابراز دارم. دیدار از کشور شما بسیار ثمربخش بود اطمینان دارم که همکاریها و روابط دو کشور ایران و کشور من بیش از پیش تقویت و گسترش خواهد یافت. تندرستی و شادکامی آن اعلیحضرت را آرزو میکنم - هواکوفنگ - اول سپتامبر ۱۹۷۸
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ بیش از ۳۵۰ تن از دانشجویان ایرانی هموند کنفدراسیون دانشجویان در لس انجلس تظاهراتی علیه دولت ایران و بدون پروانه پلیس به راه انداختند و با وجود هشدار پلیس لس انجلس درباره قوانین تظاهرات در ایالت کالیفرنیا، زد و خورد سختی با پلیس این شهر به راه انداختند. در این زد و خورد بیش از ۴۰ تن زخمی و بیش از ۱۵۰ تن بازداشت شدند.
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ احمد بنی احمد نماینده مجلس شورای ملی و هموند حزب پان ایرانیست و نماینده « جمعیت اتحاد برای آزادی » در جارنامهای به آگاهی رساند که این جمعیت هر گونه گفتگو با دولت شریف امامی را تحریم میکند. هم چنین نخستین نشست حزب لیبرال اسلامیک در شهر ری برپا شد. سیف الدین نبوی رهبر این حزب خواستار پایان تبعید و بازگشت آیت اله سید حسن قمی که در کرج زندگی میکند به قم شد. حزب لیبرال اسلامیک آرمانهای ۲۰ مادهای خود را نیز به آگاهی رساند.
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ جمعیت سوسیالیست مسلم آزاد کار خود را از سر گرفت. جمعیت سوسیالیست اسلامی مسلم آزاد در سال ۱۳۳۰ از سوی شیخ مصطفی رهنما بنیانگذاری شد. این جمعیت نیز خواستار برقراری شعایر اسلامی و انحلال مجلس سنا و شورای ملی شد.
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ گروهی از استادان دانشگاه آریامهر خواهان مهندس بازرگان به ریاست دانشگاه آریامهر شدند. دکتر مظفر بقایی رهبر حزب زحمتکشان فعالیت دوباره این حزب را به آگاهی رساند و گفت مردم باید احساس آزادی بکنند و تا زمانی که این احساس را نداشته باشند و اثرات آن را در خانه و شهر و ده خود نبینند خشنود نخواهد بود.
توطئه شیخ یحیی نصیری نوری در خیابان ژاله ۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
۱۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ در خیابان ژاله، شهباز جنوبی، ایران، گوته، زرین نعل، خورشید، پشت مسجد سپهسالار، امیر کبیر و سایر خیابانهای فرعی تظاهرات پراکندهای روی داد و تظاهرکنندگان به زد و خورد با پلیس پرداختند. شیخ یحیی علامه نوری مردم را در خیابان ژاله و عین الدوله گرد آورده بود که سخنرانی بکند، تظاهرات خیابانی و زد و خورد با پلیس را برنامه ریزی کرده بود.
۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۷ روز آدینه عید فطر راه پیمایی بزرگی در تهران و شهرستانها از ساعت ۶ بامداد برگزار شد. کمونیستها، اسلامیون، تروریستها و وابستگان به نهضت آزادی، جبهه ملی، مجاهدین خلق، چریکهای فدایی ، توده ایها برای نشان دادن قدرت در چهار جای تهران تپههای قیطریه در شمال، نازی آباد در جنوب، فرح آباد ژاله در شرق و میدان محمدعلی جناح در غرب گرد آمدند. پس از برگزاری نماز عید فطر تظاهرکنندگان عربده میکشیدند "نهضت ما حسینی ، رهبر ما خمینی" و در خیابانها به راه افتادند و به یکدیگر پیوستند. در درازای راه پیشاپیش راه پیمایان و هم پشت سر آنها شمار زیادی موتورسوار میان مردم خوراک و شیر و آب پخش میکردند. گروهی که از قیطریه به خیابان کوروش کبیر ریختند، فرتورهای خمینی را در دست داشتند. هر زمان که سیل تظاهرکنندگان به میدانی میرسید روی زمین مینشستند و ملایی سخنرانی میکرد. شعارهایی چون " استقلال آزادی جمهوری اسلامی " و "زندانی سیاسی آزاد باید گردد " به گوش میرسید. جمعیت به میدان راه آهن و از آنجا به سوی میدان شوش به راه افتاد. پس از میدان شوش به سوی خیابان شهباز و میدان خراسان رسیدند و از انجا به سوی میدان ژاله به راه افتادند. همدستانشان با نصب تابلوهای مقوایی میدان ژاله را میدان شهیدان نامگذاری کرده بودند. شیخ یحیی علامه نوری که در خیابان ژاله عربده میکشید گفت که اگر دستگاههای شهرداری این میدان و خیابان را به نام "شهدا " نشناسد مسلمین و امت اسلام خیابان ژاله را به نام خیابان شهدا خواهند شناخت و دیگر اسمی از ژاله نخواهند آورد.
در میدان شهیاد تظاهرکنندگان قطعنامهای را خواندند و گفتند که در روز پنجشنبه ۱۶ شهریور ماه نیز چنین تظاهراتی دوباره برگزار خواهد شد. شمار راه پیمایان عید فطر پس از دیدن فیلمهایی که تلویزیون ملی ایران برداشته بود نزدیک به صدهزار تن بود ولی با افسارگسیختگی که شریف امامی به ارمغان آورده بود روزنامهها در برآورد شمار راه پیمایان زیاده گویی کردند و آن را بیش از یک میلیون نوشتند.[۹]
۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۷ بیش از ۳۳۳ زندانی ضد امنیت کشور آزاد شدند.
۱۴ شهریور ماه ۲۵۳۷ تاکئو فوکودا نخست وزیر ژاپن برای یک دیدار رسمی سه روزه وارد تهران شد و از سوی شریف امامی نخست وزیر پیشباز شد. فوکودا که وزیر خارجه ژاپن و یک هیات ۱۵۰ تنی از کارشناسان وی را همراهی مینمایند با پیشباز گرم بلندپایگان ایرانی و ژاپنیهایی که در ایران کار میکنند روبرو شد. ۱۵ شهریور ماه فوکودا نخستین دور گفتگوهای خود را با نخست وزیر و هیات وزیران درباره ساختن پالایشگاه نفت با همکاری ایران در بوشهر، ساختمان راه آهن تیزرو تهران - مشهد، پیاده کردن برنامه بزرگ خانه سازی در مشهد و سرانجام به پایان رساندن پروژههای بندر کنگان و بندر شاهپور برای صادر کردن گاز مایع آغاز کرد. نخست وزیر ژاپن پیش از نیمروز تاج گل باشکوهی بر آرامگاه رضا شاه بزرگ نهاد. آنگاه گفتگوها با شریف امامی را دنبال کرد. شامگاه فوکودا و همراهان در میهمانی شام نخست وزیر شرکت کردند.
۱۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ هوشنگ نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی و ده رییس نوین دانشگاههای ایران به پیشگاه شاهنشاه باریافتند. هوشنگ نهاوندی رییسهای دانشگاه را به شاهنشاه آریامهر شناساند و شاهنشاه از آنان پرسشهایی کردند. شاهنشاه آریامهر پس از شنیدن گزارش وزیر علوم و آموزش عالی فرمودند:
- البته کلیه افرادی که در کاری وارد هستند باید به طریقی در آن شرکت کنند و ذی نفع باشند و با شراکت مسئولیتها را بپذیرند مثل همین شراکتی که استادان و سایر کادر آموزشی دانشگاهها باید در کارها داشته باشند و مسئولیتهایی که باید قبول کنند و تعیین تشخیص استقلال دانشگاهها مطابق قانونی که تهیه شده است. ... در این یک ماه که به شروع سال تحصیلی جدید مانده باید با فعالیت شدید موجبات پیشرفت سال تحصیلی جدید از هر جهت فراهم شود....
۱۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ شهرداری تهران به آگاهی رساند که درباره دگرگون ساختن نام میدان ژاله به میدان شهدا هنوز پیشنهادی به شهرداری نرسیده است و برای دگرگون ساختن نام خیابانها و میدانها و کوچهها کمیسیون ویژهای باید این نام را تصویب کند. یکی از بلندپایگان شهرداری گفت که شیخ یحیی علامه نوری در روز عید فطر پیشنهاد کرده است که نام میدان ژاله به میدان شهدا دگرگون شود ولی قانونا کمیسیون ویژه نامگذاری باید نامهای پیشنهادی را بررسی و تصویب کند.
۱۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ حزب منحله توده همه نیروهای مخالف دولت را فراخواند که یک جبهه همبسته بر ضد رژیم شاهنشاهی تشکیل دهند. در جارنامه کمیته مرکزی حزب توده آمده است: ۱- تغییر رژیم ۲- محاکمه و مجازات مسئولان عمده رژیم ۳- لغو تمام قوانین مغایر با قانون اساسی و محدودکننده آزادیها و حقوق اساسی فرد ۴- انحلال مجلس شورای ملی و سنا و برچیدن دستگاه پلیس سیاسی ۵- انتخاب مجلس موسسان ۶- تصویب قوانینی برای ملی کردن صنایع نفت ۷- اخراج مستشاران نظامی امریکا - لغو پیمان نظامی ایران و امریکا - خروج ایران از پیمان سنتو (پیمان مرکزی) ۸- مصادره اموالی که گرد آورده شده است ۹- انصراف از سیاست اقتصادی دروازههای باز
خمینی برای روز پنج شنبه ۱۶ شهریور ماه تعطیل و راه پیمایی اعلام کرد. از سوی دیگر آیت الله گلپایگانی و نجفی تعطیل این روز را تکذیب کردند. شاهنشاه آریامهر دستور دادند که نیروهای انتظامی هیچگونه واکنشی در برابر راه پیماییها نشان ندهند و نیروهای انتظامی با آرامش در پُستهای خود بمانند. پرویز ثابتی و برخی از ژنرالهای شایسته و میهن پرست کوشش کردند که به شاهنشاه از هوده سیاست سازش و نرمش با مشتی تروریست سرسپرده بیگانه هشدار دهند و خواستار برخورد هر چه سختر ارتش با این تروریستها همانند ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ شدند، زیرا که بودن نیروهای ارتش و پلیس در خیابانها و شنیدن دشنام و ناسزا از این انیرانیان سرانجام سبب از دست دادن روحیه اشان خواهد شد.
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ فوکودا به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت و گفتگوهای خود را درباره اقتصاد و نفت پی گرفت.
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ برای « روز ملی بیمارستانها » علیاحضرت شهبانو به بازدید یکی از بیمارستانهای بزرگ و نوبنیاد و مدرن دانشگاه تهران رفتند. پس از بازدید از بیمارستان دکتر اقبال علیاحضرت پیاده رهسپار موسسه مبارزه با سرطان شدند.[۱۰] با اینکه این بازدید پیشتر به آگاهی همگان نرسیده بود، بودن شهبانو در بیمارستان دکتر اقبال در میان مردم پخش شد و جمعیتی بیش از ده هزار تن پشت نردههای بیمارستان گرد آمدند و با شور و هیجان فریاد « جاوید شاه » میکشیدند. هنگامی که شهبانو پیاده رهسپار موسسه مبارزه با سرطان شدند، شمار مردم باز هم افزایش یافت و ابراز شور و هیجان مردم بالاگرفت. در این گیرودار خبرنگاران رادیو تلویزیون ملی سررسیدند و خبر شادمانی مردم را از دیدن شهبانو کوتاه پخش کردند. بی درنگ شریف امامی دستور داد که دیگر خبری درباره شهبانو پخش نشود زیرا که "موجب ناراحتی خاطر مخالفان خواهد شد." شریف امامی تروریستها و دشمنان ایران را با تردستی پروراند و آنها را گستاختر کرد و راه براندازی را برای آنان هموار نمود.
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ سیدحسین نصر اسلام شناس و هموند انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه رییس دفتر علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی شد.
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ در پی بیانیه رهبران جبهه ملی یکی از ۳۲ گروه سیاسی که به تازگی پیدایشان شده است که در آن خواستار از سرگیری کارهای حزب منحله کمونیست توده شده بودند علی امینی نخست وزیر پیشین گفت: اگر سرسپردگان بیگانه مانند کمونیستها بتوانند رژیم ایران را واژگون کنند رهبران جبهه ملی و هم چنین خود وی را به دار خواهند زد.
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ گروههای چندهزار نفری در خیابانهای ژاله، شهباز، فرحآباد ژاله، نظامآباد، تاج و میدانهای خراسان، شوش، اعدام، مجیدیه و کَن به راه افتادند. راه پیمایانی که انبوه آنان به چند کیلومتر میرسید از جاده قدیم شمیران به راه افتادند و به خودروهای ارتش که سربازان در آن نشسته بودند گل میدادند و فریاد میکشیدند: "ارتش برادر ماست". رهبران جبهه ملی در جلوی جمعیت به راه افتاده بودند و موتورسواران ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر جلوتر از همه بودند تا راه با بازکنند. در همه راه پیماییها، زنان تودهای و کمونیست و دیگر زنان درس خوانده چادر مشکی به سر کردند و پیشاپیش جمعیت به راه افتادند و آتش بیار این آشفتگیها شدند. شمار راه پیمایان در روز ۱۶ شهریور نزدیک به صد و پنجاه هزار تن بود ولی روزنامهها آن را بیش از یک میلیون تن برآورد کردند.
۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ شامگاهان شریف امامی نخست وزیر نشستی با بودن هیات دولت و سازمانهای نظامی و انتظامی یا شورای امنیت ملی برای پایان دادن به ناآرامیهای کشور برگزار کرد و گفت که به وی گزارشهایی داده شده است که در روز ۱۷ شهریور ماه اسلامیستهای مسلح از میدان ژاله به سوی مجلس شورای ملی به راه خواهند افتاد و برآن هستند که مجلس شورای ملی را اشغال نمایند و جمهوری اسلامی برپا کنند. پس از گفتگوهای شورا بر آن شد که در ۱۲ شهر برای شش ماه حکومت نظامی برقرار سازد. شورای امنیت ملی ژنرال غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی و جانشین ارتشبد مین باشیان را به فرمانداری نظامی تهران برگزید. سپهبد موسی رحیمی لاریجانی و سپهبد مهدی رحیمی معاونین ژنرال اویسی شدند. فرمانداران نظامی یازده شهر دیگر نیز برگزیده شدند. ژنرال اویسی با حفظ سمت از روز ۱۷ شهریور ماه فرمانده نظامی تهران شد . ساعت بیست و سی دقیقه هیات دولت در تصویب نامهای برقراری حکومت نظامی از ساعت ۶ بامداد ۱۷ شهریور ماه در تهران، قم، تبریز، مشهد، اسپهان، شیراز، آبادان، اهواز، کرج، قزوین، کازرون و جهرم را به آگاهی رساند. [۱۱]
روز آدینه ۱۷ شهریور ماه ۱۳۵۷ با اینکه رادیو و بلندگوها برقراری حکومت نظامی را در تهران به آگاهی مردم میرساندند تظاهرکنندگان در خیابان باریک و میدان کوچک ژاله گردآمدند،[۱۲] سربازان پیوسته با بلندگوها برقراری حکومت نظامی را به مردم یادآوری میکردند و از آنها درخواست میکردند که پراکنده شوند ولی انیرانیان که برآن بودند که درگیری و زد و خورد با سربازان بیافرینند به هیچ یک از هشدارها وقعی ننهادند و با آرنگهای ۱- زحمتکشان ایران متحد شوید ۲- واژگونی رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری ملی و دموکراتیک ۳- تبریز مستقل شد ۴- نابود باد رژیم سلطنتی ایران ۵- تنها راه آزادی جنگ مسلحانه است در خیابان ماندند. سربازان، خیابانی که به مجلس شورای ملی میرسید را بستند تا تروریستها به مجلس یورش نبرند. تروریستهای چریک فدایی و مجاهدین که تازه از زندان آزاد شده بودند برآن بودند مجلس را اشغال و اعلام جمهوری اسلامی کنند. از میان جمعیت به سربازان تیراندازی کردند. سربازان درخواست کمک کردند و به چندین کامیون سرباز که به سوی میدان ژاله روان شدند نرسیده به میدان از بامهای خانههای پیرامون میدان ژاله از سوی تروریستهای فلسطینی به آنها تیراندازی شد. در همین کامیونها چند سرباز زخمی و یک سرباز کشته شدند. سربازانی که در میدان ژاله بودند بیشترشان فشنگ مشقی در تفنگ هایشان داشتند در هوا تیرهایی رها کردند تا شاید از سدای آن تظاهرکنندگان بترسند و پراکنده شوند. بسیاری از سربازان ارتش شاهنشاهی و مردم ایران از سوی فلسطینیها و دانشجویان کنفدراسیون که در کمپهای تروریستی فلسطین، سوریه، لیبی، کوبا، کره شمالی، شوروی آموزش آدمکشی دیده بودند به تیربار مرگ بسته شدند و جان باختند. در این تیراندازیها ۶۴ تن در میدان ژاله کشته شدند. گزارش پزشکی قانونی نشان داد که بسیاری از کشته شدگان سربازان ارتش شاهنشاهی بودند و با گلولههایی غیر از گلولههای ارتش و نیروهای انتظامی جان باختهاند.
خمینیچیان در روز جمعه در تهران ۱۰۰ آتش سوزی بر جای گذاشتند، ۱۲ شعبه بانک صادرات، چند شعبه بانک ملی، بانک سپه، بانک اعتبارات تعاونی توزیع، بانک بازرگانی، بانک عمران به آتش کشیده شد و همه وسایل بانکها در آتش سوخت. بیشتر بانکها در خیابانهای بوذرجمهری، سرآسیاب دولاب، فرح آباد ژاله، سیروس، سرچشمه، میدان سپاه دانش و در خیابان هاشمی ویران شدند. هتل آرمسترانگ در خیابان امیرکبیر نیز آتش زده شد و بخش بزرگی از هتل در آتش سوخت. در درازای این راه پیمایی و آشوب بر پا کردن راه پیمایان ۲ فروشگاه شهر و روستا در خیابان خاوران و چهار راه مولوی، ۳ دستگاه تانکر و کامیون زبالهکش شهرداری در خیابان فرح آباد و ژاله و میدان سپاه دانش و ۲ اتوبوس دو طبقه شرکت واحد نیز در آتش سوختند. در جنوب شرقی و شرق تهران نیز رستوران "رامسرنو" ، فروشگاه کوروش چهار راه کوکاکولا نیز آتش زده شد.[۱۳]
فرمانداری نظامی گردانندگان این رویداد شیخ یحیی نوری، مهدی بازرگان و محمد مفتح و شماری آخوند و هوادار خمینی و چند تن از نویسندگان روزنامهها که در کیهان و اطلاعات مقالههای علیه دولت به چاپ میرساندند دستگیر کرد. این رویداد در سراسر جهان به "جمعه سیاه" نامگذاری شد.
پشتیبانی تروریستها از خارج کشور
تروریستهای سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات از خانههایی که پیرامون میدان ژاله قرارداشتند نخست به تظاهرکنندگان و سپس به سربازان ارتش شلیک کردند. بسیاری که شاهد تیراندازی بودند این را تایید کردند. [۱۴] [۱۵] همدستی یاسر عرفات با خمینی تا بدین روز پنهان نگاه داشته شده بود. این همدستی در روز ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی آشکار شد، روزی که یاسر عرفات به همراه یک هیات پنجاه تنی برای یک دیدار یک هفتهای به تهران آمد. یاسر عرفات براندازی شاهنشاه ایران را نخستین گام به سوی پیروزی انقلاب فلسطینی نامید. [۱۶] از این زمان پشتیبانی از انقلاب فلسطین و نابودی اسراییل آرمان مرکزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شد.
خمینی هم چنان از سوریه پشتیبانیهای بزرگی شد. روز ۵ شهریور ماه ۱۳۵۸ خورشیدی وزیر خارجه سوریه عبدالحلیم خدام در این زمان در گفتگویی با وزیر خارجه آلمان غربی هانس دیتریش گنشر [۱۷] گفت که سوریه از ۹ سال پیش یعنی از سال ۱۳۴۹ خورشیدی با خمینی همکاری نزدیک داشت و از وی پشتیبانی میکند. ما مطمئن بودیم که در ایران انقلاب خواهد شد. بر پایه بررسیهای ما انقلاب در ایران یا کمونیستی مارکسیستی یا ناسیونال اسلامی خواهد شد. خدام افزود که پس از براندازی شاه ایران با خمینی همکاری بسیار نزدیک دارند. [۱۸] خمینی پشتیبانیهای تروریستی سوریه را با نفت مجانی جبران کرد و تا به امروز برای سپاسگزاری از کشتن مردم و به انجام رساندن شورشی که به دگرگون کردن حکومت در ایران انجامید، سیل میلیاردها دلار، ابزار مدرن جنگی و سربازهای ایرانی به سوریه روان است.[۱۹] [۲۰] [۲۱]
همه ژنرالهای میهن پرست و بلندپایگان کشوری و لشکری دیدگاههای خود را برای برخورد هر چه سختر ارتش با این تروریستها همانند ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ به آگاهی همایونی رساندند. ولی سپهبد مقدم رییس ساواک و شریف امامی دست به بازی هولناکی زدند و دستگیر شدگان را آزاد کردند و پروانه ندادند که مقررات حکومت نظامی درست اجرا شود. همان نویسندگان چپگرا در روزنامهها که با نوشتارهای محرک و دروغ کشور را به آشوب کشیدند را آزاد کردند. هر کسی را فرمانداری حکومت نظامی دستگیر میکرد دولت به ویژه منوچهر آزمون با آنان همدردی میکرد و آزاد میشد. دستپاچگیهای شریف امامی و سازشهای اشتباه با گروههای خائن نه تنها به زیان سیاست کشور بود بلکه مخالف قانون حکومت نظامی بود، سبب شد که کما بیش از حکومت نظامی چم (معنا) خود را از دست داد. مهدی بازرگان که از دوستان شریف امامی بود نخش میانجی را میان و انیرانیان بازی میکرد. ممنوع بودن گردهم آییها تنها برای هواداران شاه و حکومت معتبر بود ولی شریف امامی همه مخالفها و انیرانیان را آزاد گذاشت که هر چه میخواهند بگویند و هر کاری دلشان خواست انجام دهند.
۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر برای چهاردهمین سالروز پیکار جهانی با بیسوادی [۲۲] پیامی فرستادند فرمودند:[۲۳]
- ...چهاردهمین سال مبارزه جهانی با بیسوادی در شرایطی برگزار میشود که تلاشهای ملی ما در این راه کاملا بارور شده و به پیروزی نزدیک گشته است. اما از سوی دیگر اوضاع بین المللی ضرورت اقدامات همه جانبه و گستردهای را در این زمینه محسوستر میسازد. کوششهایی که در ده ساله اول انقلاب در کشور ما در زمینه سوادآموزی در سطح ملی انجام گرفت از سه سال پیش با تنظیم و اجرای طرح جهاد ملی سوادآموزی گسترش و قاطعیت بیشتری یافت و به اتکا و اصل اساسی مشارکت همگانی و نظام نامتمرکز چشم اندازهای تارهای در این راه گشوده شد. با این همه هنوز درصد بیسوادی متناسب با رشد اقتصادی و اجتماعی جامعه ما نیست. ...
۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ تاکئو فوکودا نخست وزیر ژاپن به دیدار رسمی چهار روزه خود از ایران پایان داد و در فرودگاه مهرآباد از سوی جعفر شریف امامی و امیر خسرو افشار وزیر امور خارجه پسواز شد و از تهران به سوی شیراز پرواز کرد. فوکودا پیش از پرواز در یک کنفرانس با رسانههای همگانی گفت که در خاورمیانه مرکز اقتصاد دنیاست و مسایل خاورمیانه در دنیای سیاست، مسایل کانونی هستند. وی افزود که دیدار و گفتگوها با شاهنشاه آریامهر بسیار سودمند و کارساز بود و امیدوار است که بر پایه همین دیدارها و گفتمانها عصر نوینی در پیوندهای ایران و ژاپن بوجود آید. فوکودا یادآور شد که شاخاب پارس و کناره آن و اقیانوس هند برای ژاپن بسیار اهمیت دارد و ژاپن همواره خواستار آرامش و پایداری در منطقه میباشد. وی گفت که درباره کسری بازرگانی ایران با ژاپن و انتقال تکنولوژی و همکاری بیشتر دو کشور گفتگوهایی انجام یافته است.
۱۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ امیرعباس هویدا وزیر دربار شاهنشاهی به پیشگاه همایونی باریافت و کناره گیری از سمت خود را به آگاهی شاهنشاه آریامهر رسانید. کناره گیری هویدا پذیرفته شد. امیرعباس هویدا در روز ۱۶ شهریور ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی پس از کناره گیری از نخست وزیری به وزارت دربار شاهنشاهی برگزیده شد. هویدا سیزده ماه و دو روز وزیر دربار شاهنشاهی بود. پس از هویدا علیقلی اردلان وزیر دربار شد.
۱۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ ژنرال ضیاءالحق رییس حکومت نظامی و رییس ستاد ارتش پاکستان و نخستین جمهوری اسلامی در دنیا که با برنامه امریکا قدرت را در پاکستان به دست گرفت و جمهوری اسلامی برقرارکرد برای یک دیدار سه روزه وارد تهران شد و از سوی امیراصلان افشار رییس پروتکل دربار شاهنشاهی پیشباز شد.
۱۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ شهرک پتروشیمی تا پایان سال به کارمندان پتروشیمی واسپرده خواهد شد. این شهرک تازه که از مدرنترین و بهترین شهرک هاست دارای ۲۷۰۰ خانه در کنار رود جراحی در بندر شاهپور میباشد. این شهرک هم چنین دارای سوپرمارکتها، سینما، بیمارستان، کودکستان، دبستان و دبیرستان و دیگر تاسیسات رفاهی میباشد.
۱۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ گفتگوهای نفتی ایران و کنسرسیوم برای بازنگری در قرارداد نفت با ورود نمایندگان کنسرسیوم نفت باردیگر آغاز شد. این چهارمین دور گفتگوهای نفتی است که از شش ماه پیش انجام شده است. کنسرسیوم با اجرا نکردن دو ماه از قرارداد آن را یک سویه شکسته است و از زیر پارهای از وظایفش شانه خالی کرده است. به دنبال این دشواریها صادرکردن نفت خام ایران به بازارهای بین المللی کاهش یافت و شرکت ملی نفت کوشش گستردهای را برای دستیبابی به بازارهای بین المللی آغاز کرد. هم اکنون بیش از یک سوم نفت خام صادراتی ایران مستقیم به بازارهای خارجی صادر میشود. مردم بی خرد و ناآگاه ایران درنیافتند که ثروت کشور و ملت ایران است که پایه این شورشها در ایران شده است. به پایان رسیدن قرارداد کنسرسیوم و بستن قرارداد نوین با شرایطی نوین از سوی شرکت ملی نفت ایران و به سود ملت ایران نباید انجام یابد. ملت ایران درنیافتند که استعمار و بیگانگان در کمین چپاول کشور هستند و بهترین راه برای آن سرمایه گذاری بر روی مشتی خائن کمونیست و اسلامیست برای ویرانی کشور میباشد. ملت ایران هنوز هم درنیافتند که شورشهای کشور چرا و چگونه سازمان داده شد و چرا تا به امروز هیچ جنبشی پای نمیگیرد.
۱۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ کاخ سفید در جارنامهای در پشتیبانی شاهنشاه آریامهر به آگاهی رساند که جیمی کارتر تلفنی با شاهنشاه آریامهر گفتگو کرده است. در این جارنامه آمده است که کارتر با شاهنشاه آریامهر درباره وضع کنونی ایران را که در آن راه پیماییهای ضددولتی به رهبری تندروها انجام یافته گفتگو کرده است. کارتر پیوندهای نزدیک و دوستانه میان ایران و امریکا را تایید کرده و بر دادن آزادیهای سیاسی بیشتر پافشاری نموده است.
۱۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو ۱۲۰ تن از رییسهای بانکهای جهان به همراهی جلیل شرکا مدیر کل بانک ملی ایران را در کاخ سعدآباد پذیرفتند. رییسهای بانکهای جهان برای هنبازی (شرکت) در آیین بزرگداشت پنجاهمین سالگرد بنیان بانک ملی ایران به تهران آمدهاند. بدین روی، بانک ملی ایران شماری سکه نیکلی ۲۰ ریالی که یک روی آن نگاره شاهنشاه آریامهر و روی دیگر نگاره رضا شاه بزرگ است از ۱۹ شهریور ماه به گردش انداخته است.
۱۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ شریف امامی برنامه دولت را به مجلس شورای ملی داد.[۲۴] پزشکپور هموند حزب پان ایرانیست عربده سرداد: "به این دولت رای ندهید". پان ایرانیستها از مجلس بیرون آمدند. در برنامه دولت برتریها به ۱- برقراری و حفظ امنیت و تامین نظم عمومی ۲- انتخابات با شرکت احزاب قانونی و شرکت همه طبقات ۳- تضمیین حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی ۴- دگرگون ساختن قانون مالیاتها به سود طبقه کم درآمد ۵- پاک سازی دستگاه اداری و جلوگیری از اعمال نقود ۶- دادن یک پایه ترفیع به همه کارمندان دولت ۷- سیاست عدم مداخله در قوه قضاییه و تامین استقلال قضات ۸- معافیت کشاورزی، دامداری و دامپروری از هر گونه مالیات ۹- ایجاد تسهیلات کافی برای زیارت اماکن مقدسه، داده شد.
۱۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ دربار شاهنشاهی به آگاهی رساند سفر رسمی شاهنشاه آریامهر به جمهوری سوسیالیستی رومانی و جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی که برای روز ۲۰ شهریور ماه برنامه ریزی شده بود به تاریخ دیگری فرافکنده شد.
با وجود مخالفت پرویز ثابتی مدیر شایسته امنیت داخلی کشور، شریف امامی و سپهبد مقدم دست به بازی خطرناکی زدند و تروریستهای چریک فدایی و مجاهد و اسلامیون را که دستگیر شده بودند آزاد ساختند. منوچهر آزمون وزیر مشاور و باهری وزیر دادگستری کسانی بودند که شریف امامی را برای آزاد ساختن تروریستها و کمونیستهای تندرو و آبدیده در کمپهای تروریستی برمیانگیختند. سرانجام این دخالتها، خیانت بزرگ به کشور ایران و مردم ایران، یا آزادی ۲۰۰۰ تن تروریست در زمانی که حکومت نظامی برقرار بود گردید، کسانی که دادرسی آنها در دادگاههای نظامی انجام شده بود با دست درازی (دخالت) وزیر دادگستری آزاد شدند. کسانی که دشمنان سوگند خورده رژیم شاهنشاهی بودند آزاد شدند و تروریستها و وابستگان به گروههای ضد رژیم مشروطه شاهنشاهی وارد ایران شدند. هموندان وابسته به حزب منحله توده و فرقه دمکرات آذربایجان که سالیان دراز در شوروی و کشورهایی چون لیبی، کوبا، لبنان، یمن جنوبی و اروپای غربی سرگرم دیدن آموزشهای خرابکاری بودند به ایران بازگشتند.
۲۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ فرمانداری نظامی به آگاهی رساند که گردانندگان گروههای مخالف چون مهدی بازرگان، محمد مفتح و شماری از آخوندهای تندرو و هوادار خمینی و چهار تن از نویسندگان روزنامهها که در نوشتارهای خود در روزنامههای کیهان و اطلاعات آتش افروزی میکردند بازداشت شدند. هم چنین شیخ یحیی نصیری همان علامه نوری به سبب برپاکردن قیام و آشوب علیه دولت و برانگیزاندن مردم به آتش زدن سینماها و بانکها و سازمانها و فروشگاهها دستگیر و زندانی شد. در خانه علامه نوری سازمان دهنده رخداد میدان ژاله با تروریستهای فلسطینی دستگاههای پلی کپی، استنسیل، فتوکپی و ماشین تحریر بدست آمد. همچنین سکههای طلا و طلا و جواهر، ۶۶۴۰۵۲۷ تومان پول نقد و در جیبهایش بیش از ۲۳٬۰۰۰ تومان و یک چک ۲۶٬۸۷۰ تومان، یک دفترچه بانک صادرات به نام دخترش فریده نصیری ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال و چهار و دفترچه دیگری به نام فریده نصیری به مبلغ ۳۳ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال، دفترچه پس انداز بانک سپه به نام خودش یحیی نصیری به مبلغ ۱۰ میلیون و ۵۷۴ هزار ریال، دفترچه پس انداز به نام پسرش سعید نصیری ۳۲ میلیون و ۲۷۴ هزار ریال، دفترچه دختر دیگرش فرشته نصیری به مبلغ ۱۰ میلیون ریال و ۶۳ هزار ریال به دست آمد. فرمانداری نظامی هم چنین مدارکی یافت که نشان میدهد که یحیی نصیری در یورش به مامورین دولت و برانگیزاندن مردم و بستن مغازهها دست داشته و به دستور وی خاک اره رایگان پخش میشد و تروریستها روی آن بنزین میپاشیدند و آتش میزدند. فرمانداری نظامی نام دکانهایی که خاک اره از آنها خریداری شده است را نیز در دست دارد.
۲۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ دولت شریف امامی پیوسته در برابر تروریستها واپس نشست و تیشه دیگری بر ریشه رژیم زد و آن دستگیری بلندپایگان کشور به نام مبارزه با فساد بود. کسانی چون منصور روحانی وزیر پیشین آب و برق و کشاورزی، فریدون مهدوی وزیر پیشین بازرگانی، رسول رحیمی رییس اتاق اصناف، دکتر شیخ الاسلام زاده وزیر پیشین بهداری و دکتر آرام و نقابت معاونین وی، هوشنگ رام مدیر عامل بانک عمران و ....بود. هم چنین بسیاری از سران کشور ممنوع الخروج شدند و پرونده نزدیک به ۶۰۰ تن به دادسرای دیوان کیفر و دادسرای تهران برده شد. در روزهای دیگر منصور روحانی وزیر پیشین کشاورزی و فریدون مهدوی وزیر پیشین بازرگانی بازداشت شدند.
۲۱ شهریور ماه ۲۵۳۷ رضا قطبی مدیر عامل سازمان رادیو تلویزیون ملی و محمود جعفریان معاون سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از سمت خود کناره گرفتند. این کنارهگیری از سوی نخستوزیر پذیرفته شد. در پی کناره گیری رضا قطبی، دکتر محمدرضا عاملی وزیر اطلاعات و جهانگردی که ریاست مجمع عمومی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران نیز با وی است از سوی نخست وزیر مدیر عامل سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران شد و سیروس هدایت معاون فنی سازمان را قائم مقام خود نمود.
در اهواز بیش از ۳۷۰۰ کارگر دو کمپانی پیمانکار ساختن کورههای بزرگ گردایه صنایع فولاد دست از کار کشیدند. بیش از ۲۰۰۰ تن کارمندان کارنجات ماشین سازی تبریز دست از کار کشیدند. کارمندان سازمان آب مشهد، بیش از ۴۰۰ تن از کارگران صنایع البرز دست از کارکشیدند. کمیته مبارزه با گرانفروشی به دستور نخست وزیر منحل شد. بیش از ۲۰۰۰ تن از کارکنان ماشین سازی اراک دست از کار کشیدند. کارگران مجتمع سیمان دورود دست از کار کشیدند. بیش از ۱۵۰ تن کارمندان آب و برق اندیمشک دست از کار کشیدند.
۲۲ شهریور ماه ۲۵۳۷ به آگاهی همگان رسید که از اول فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی و بر پایه تصویب نامه هیات وزیران همه بازنشستگی و از کارافتادگی و مستمری بازماندگان ۳۵٪ افزایش یافت.
۲۲ شهریور ماه ۲۵۳۷ در یازدهمین سالگرد صدور فرمان بنیاد انجمن ملی خانههای فرهنگ روستایی والاحضرت همایون ولیعهد ریاست عالیه این انجمن پیامی فرستادند:
- آغاز یازدهمین سال فعالیت خانههای فرهنگ روستایی را به یکایک شما تبریک میگویم. مایه خشنودی است که در این مدت با یاری و مشارکت شما روستاییان عزیز تعداد ۱۰۴۰ خانه فرهنگ روستایی و ۹۰۰ مهد کودک وابسته بدانها و ۹۰۴۰ مرکز اسناد و آمار پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی تشکیل شده است که مجموعا در حدود دو میلیون و یک صد و پنجاه هزار تن از روستاییان از خدمات گوناگون این واحدهای فرهنگی و اجتماعی بهره مند گشتهاند. ... تاسیس کتابخانههای روستایی، تشکیل کانونهای حزب رستاخیز ملت ایران، تشکیل کلاسهای پیکار با بیسوادی، برگزاری آیینهای ملی و میهنی، ایراد سخنرانیهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و تشکیل باشگاههای رادیو تلویزیونی ابعاد فعالیت موثر خانههای فرهنگ روستایی در روستاهای دور و نزدیک میهن عزیز گسترش چشمگیر یافت و همانگونه که سالهای گذشته اشاره کرده و خواستار شده بودم کوشش گردید تا نقشی را که در جلب مشارکت و خودیاری مردم روستاها در تحقق هدفهای اقتصادی مهمی که برای آینده روستاهای میهن خود دارند به بهترین وجهی ارائه دهند. ...
۲۴ شهریور ماه ۲۵۳۷ ساعت ده و چهل دقیقه بامداد سه تروریست که یونیفورم سربازی پوشیده بودند در سه راه شمس تبریزی و ثقه الاسلام در تبریز به گشتیهای فرمانداری نظامی تیراندازی کردند. از سوی مامورین نیز به آنها پاسخ داده شد. در این تیراندازی دو تن از تروریستها کشته و سومی دستگیر شد. هم چنین شش تن از مامورین انتظامی و یک غیرنظامی کشته شدند و هفت تن دیگر زخمی شدند.
۲۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ سی و هشتمین فرخنده روز بر تخت نشستن اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با سیل تهنیتها از سوی سران کشورها و ملت میهن پرست ایران به دربار شاهنشاهی آغاز شد. سی و هفت سال پیش در چنین روزی کشور ایران که از سوی ارتش شوروی و انگلستان اشغال شده بود، چهار سال زیر پای استعمارگران ویران شد. دوباره دشمنان ایران، کشور را دستخوش آشوب کردند.
۲۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ مجلس شورای ملی در نشست ویژه (فوقالعاده) روز شنبه بیست و پنجم شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی پس از خواندن برنامه دولت و شنیدن بیانات آقای نخستوزیر و پذیرفتن اجرای برنامه به اکثریت ۱۷۷ رأی از ۲۰۰ تن از باشندگان در مجلس، به دولت آقای جعفر شریفامامی ابراز رأی اعتماد نمود.[۲۵]
پس از سی و هفت سال سرسپردگان بیگانه همان ائتلاف سرخ و سیاه دست در دست هم به ویران سازی ایران سوگند خوردند تا حکومت مشروطه پارلمانی شاهنشاهی ایران را سرنگون کنند. آمار ویرانیهای این دو گروه از ۵ شهریور ماه ۱۲۳ بمبگذاری در جاهای گوناگون، ۱۸۴ بار آتش زدن سینماها و فروشگاهها و بانکها و دیگر جاهای همگانی، ۲۰ مورد یورش به تاسیسات دولتی و پاسگاههای پلیس، ۱۵۸ بار زخمی کردن کردن ماموران، ۳۳۶ مورد ویران سازی ساختمانها و شیشه شکستن و بارها یورش به ماموران پلیس بود. ۱۹ شهریور ماه کارکنان پالایشگاه نفت تهران دست از کار کشیدیند. کمونیستها گردهماییهای مذهبی را به تظاهرات دگرگون کردند و دستورالعمل ۹ مادهای فراهم ساختند که در آن آموزش خرابکاری و مقاومت مسلحانه دادند و به ویژه از آیین عید فطر بهرهبرداری کردند. تروریستهای ایرانی یا دانشجویان کنفدراسیون در اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی در اروپای شرقی اعلامیهایی با فرنام "وظایف هواداران جنبش انقلابی در مرحله کنونی" به چاپ رساندند، در این مقاله و همجنین در رساله "حزب توده ایران و جنبش مسلمانان" برنامههایی را که اینان برای ویرانی ایران چیده بودند را به جزییات به نوشتار آوردند و با این دستورالعملها ایران را به آتش و خون کشیدند. آسوشیتد پرس نوشت که اف بی آی تایید کرد که تروریستهای بین المللی میان جنبش دانشجویان ایرانی رخنه کردهاند و در تظاهرات روز اول سپتامبر در لس آنجلس کار تروریستهای بینالمللی بوده است که در آن ۴۸ تن زخمی شدند. به نوشته روزنامه لس آنجلس هرالد اگزامینر[۲۶] اف بی آی گروه دانشجویی ایرانی به نام "سازمان چریکهای فدایی خلق" را در رابطه نزدیک با گروه تروریستی "بادرماینهوف" میداند.
۲۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ ششمین دور گفتگوهای شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای عضو کنسرسیوم که از تاریخ شنبه ۱۸ شهریور ماه در شرکت نفت ملی ایران آغاز شده بود، بدون دستآوردی برای دستینه کردن قراردادی بلند زمان به پایان رسید. این گفتگوها درباره شش ماده بسیار مهم در کنار دیگر موضوعهای قرارداد نفت میچرخید: ۱- تعیین میزان برداشت سالانه کنسرسیوم از نفت ایران ۲- مدت قرارداد ۳- ایرانیزه کردن شرکت خاص خدمات نفت و همچنین دفتر موجود در لندن ۴- تعیین میزان برداشت از فرآوردههای سنگین پالایشگاه آبادان ۵- مسایل مربوط به حمل و نقل و چند مساله دیگر. مردم ایران درنیافتند و هنوز هم درنیافتهاند که ریشه این آشوبها در ثروت و منابع ایران و منطقه خاورمیانه نهفته است. درنیافتند و درنیافتهاند که با از میان برداشتن همه قراردادها با کنسرسیوم نفت از سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی که شاهنشاه آریامهر در روز ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱ در سخنرانی به مناسبت ششم بهمن قرارداد با کنسرسیوم که در سال ۱۳۳۳ بسته شده بود را لغو کردند و نفت ایران را ملی ساختند. [۲۷] [۲۸]
در شب ۲۵ شهریور ماه به ۲۶ شهریور ماه زلزله نیرومندی جنوب غرب خراسان و منطقهای بزرگ از شمال شرقی کویر مرکزی ایران را لرزاند. این زمین لرزه با نیروی ۷٬۷ ریشتر، منطقه گستردهای میان طبس و فردوس را ویران کرد. طبس شهری سبز در دل کویر و ۳۰ روستای پیرامون آن با خاک یکسان شدند. دولت سه روز عزای ملی اعلام کرد. برپایه گزارشهای رسیده بیش از ۱۵٬۰۰۰ تن در این زمین لرزه که بزرگترین زلزله تاریخ ایران بود جان خود را از دست دادند. شهبانو به منطقه زلزله زده شتافتند. فرمان شاهنشاه به ارتش برای کمک فوری به زلزلهزدگان داده شد. شاهنشاه به همراهی مهندس شریف امامی نخست وزیر، سپهبد هاشمی نژاد رییس سرای نظامی و ژنرال اجودان شاهنشاه آریامهر و فتح الله آتابای معاون وزارت دربار شاهنشاهی به طبس پرواز کردند. مردم از شاهنشاه آریامهر پیشباز بسیار گرمی کردند و غریو جاوید شاه به هوا بود. از سراسر گیتی تلگرامهای همدردی سران و رهبران کشورها به پیشگاه شاهنشاه آریامهر سرازیر شد. از طبس شاهنشاه آریامهر به مشهد رفتند و هنگام ورود مردم پیشباز گرم و پر هیجانی از اعلیحضرت کردند و نشان دادند که به شاهنشاه وفادار هستند. بازسازی طبس به سپهبد حسن عاطفی سپرده شد و ایشان بی درنگ کارهای پاکسازی ویرانهها و بازسازی بناهای آسیب دیده را آغاز کرد و مردم بسیار خشنود بودند. هر آخوندی نیز جارنامه ای داد و کوشش کرد که خود را راه حل دشواریهای طبس نشان دهد. همان پادرمیانها، میان شریف امامی و آخوندها نزد نخست وزیر رفتند و گفتند که بازسازی را به آخوندها بدهد و این کار « آقایان » را شادمان خواهدکرد. شریف امامی خودسرانه بدون گرفتن پروانه از شاهنشاه و هیات دولت به سپهبد عاطفی دستور داد که بی درنگ خود و همکارانش از طبس و پیرامون بیرون روند. طبس و مردمش در هیاهوی هرج و مرج در کشور گم شدند. [۲۹]
۲۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ گروهی از دشمنان سوگند خورده ایران به نامهای حاج سید جوادی، میناچی، نزیه، مبشری، ملکی ، صفایی و تابنده که خود را در خانه آیت الله شریعتمداری پنهان کرده بودند، گفتند که دولت منشور جهانی حقوق بشر و قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشته است و اگر درخواستمان بر برقراری حقوق بشر برآورده نشود ما در اینجا اعتصاب غذا میکنیم. حاج سیدجوادی دوباره پس از چند روزی آفتابی شد و به همراه دو تن از همدستانش شمس آل احمد و اسلام کاظمیه آغاز به چاپ "نامه جنبش" کردند.
۲۶ شهریور ماه ۲۵۳۷ اداره اقامت اتباع بیگانه دستور بیرون کردن خبرنگار انگلیسی را از ایران داد. این خبرنگار که برای روزنامه گاردین لندن و منچستر کار میکند به سبب دامنه زدن به آشوبها در ایران بیرون انداخته شد.
۲۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ هفت تن از انیرانیانی که به سبب کارهای ضد امنیت کشور در بانه زندانی بودند آزاد شدند.
۲۹ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاه لوله گاز ایران که گاز را از پالایشگاه « بیدبلند » در خوزستان به شوروی میرساند، در کیلومتر ۲۷ جاده قم - ساوه آتش زدند. شاه لوله سراسری ایران به شوروی ۱۱۰۰ کیلومتر درازا دارد و گاز را به آستارا ترابر میکند.
۳۱ شهریور ماه ۲۵۳۷ آیین پایان دوره تحصیلی سپاهیان انقلاب با بودن تیمسار سرلشکر بیدآبادی فرمانده مراکز آموزشهای پشتیبانی و فرماندار نظامی تبریز و پیرامون در سربازخانه شماره یک تبریز برگزار شد. در این دوره ۵۴۶ تن سپاهی، پس از پایان شش ماه دوره آموزشی درجه خود را دریافت کردند.
۱ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر در آغاز سال تحصیلی پیامی فرستادند و فرمودند:[۳۰]
- نهضتی که در راه مبارزه با بیسوادی و اجرای قانون تعلیمات اجباری و همگانی آغاز شد و در راه پیشرفت است به همه ایرانیان اعم از زن و مرد مربوط میشود و هرگونه کمک مادی و معنوی در راه توفیق بیشتر این نهضت ادای یک وظیفه اجتماعی است هم چنین نظر به اهمیت تعلیمات فنی و حرفهای و نیاز مبرم کشور به افراد آشنا به فنون و حِرَف گوناگون شایسته است وزارت آموزش و پرورش نیز به موازات وظیفه خطیری که همه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و بخش خصوصی در راه تعلیمات حرفهای دارند کمک موثری به خودکفایی نیروی انسانی کشور بنمایند.
۲ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر در آیین پایان دوره سی و یکم دانشکده فرماندهی و ستاد سخنانی ایراد کردند و آنگاه گواهینامه فارغ التحصیلان و نشانهای دانش را به استادان و دانشجویان رتبه یکم تا سوم دادند. شاهنشاه آریامهر پس از ورود به دانشکده فرماندهی و ستاد در پهنه دانشکده سان دیدند. در این آیین تیمسار سرلشکر حمید جهانبانی فرمانده دانشکده فرماندهی و ستاد، گزارش کارهای انجام شده در دانشکده را به آگاهی همایونی رساند و گفت: "در دوره سی و یکم دانشکده فرماندهی و ستاد ۲۳۳ تن دیگر از افسران برگزیده نیروهای سه گانه ارتش شاهنشاهی ژاندارمری و شهربانی کشور برای خدمات ستادها و یکانهای بزرگ آماده کرده است". در این دوره از کشورهای دوست پاکستان، هندوستان، مصر و عربستان سعودی نیز شماری از افسران در کنار افسران ایرانی دوره را با سرافرازی به پایان رساندند. [۳۱]
۲ مهر ماه ۲۵۳۷ دادرسی یک دانش آموز و یک دانشجو که سینما پاسارگاد بابل را آتش زده بودند در شعبه دوم دادگاه جنایی بابل آغاز شد.
۲ مهر ماه ۲۵۳۷ هوشنگ انصاری مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به آگاهی رساند که شرکت ملی نفت ایران با همکاری یک کمپانی امریکایی و آلمان غربی شرکت نوینی را بنیاد نهادهاند که بر پروژههای غیرنفتی سرمایه گذاری میکند. کمپانیهای « بچل کالیفرنیا » [۳۲] و کمپانی آلمانی « مِسِر اشمیت بولکو » [۳۳] سهامداران این کمپانی نوین که « ایران اویل » نام دارد هستند. کمپانی ایران اویل با سرمایه ۵۵ میلیون دلار کار خود را آغاز کرده است که ۳۰٪ از آن سهم کمپانی بچل و ۲۰٪ سهم کمپانی آلمانی است. انصاری افزود که شرکت ایران اویل در صنایع امروز، پروژههای توریستی از جمله ساختن هتلها و تکنولوژی پیشرفته سرمایه گذاری کند.
۳ مهر ماه ۲۵۳۷ ویلیام دیویس نخست وزیر ایالت انتاریو کانادا در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت.
۳ مهر ماه ۲۵۳۷ پیشنهاد انحلال حزب رستاخیز ملی ایران از سوی دکتر جواد سعید قائم مقام چندگاهه (موقت) به هیات اجرایی حزب داده شد. حزبی که سمبل یگانگی میان ایرانیان بود را انیرانیان از میان برداشتند.
۴ مهر ماه ۲۵۳۷ در پیشگاه شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران آیین پایان آموزش دوره پنجاه و پنجم دانشکده افسری برگزار شد. شاهنشاه آریامهر در ساعت ۱۵ و ۲۰ دقیقه به پهنه دانشکده افسری گام نهادند و از سوی مهندس ریاضی رییس مجلس شورای ملی، چند تن از وزیران کابینه، رییس ستاد بزرگ ارتشتاران، فرمانده نیروهای سه گانه، فرماندهان ژاندارمری و شهربانی کشور شاهنشاهی، ژنرال آجودان و رییس سرای نظامی پیشباز شدند. در آغاز آیین تیمسار سرتیپ بیگلری فرمانده دانشکده افسری گزارش نظامی را به آگاهی همایونی رساند. آنگاه شاهنشاه آریامهر از یکانها در میدان سان دیدند. پس از انجام آیین سان، فرمانده دانشکده افسری گزارش تحصیلی دانشکده را به آگاهی همایونی رساند. سپس شاهنشاه آریامهر گواهینامههای دانش آموختگان را به فرماندهان آنان و هم چنین جایزههای افسران ممتاز را به آنان دادند. در این هنگام « سرود عصر پهلوی » نواخته شد و رژه یکانها با سازمان و شکوه ویژه در پیشگاه شاهنشاه آریامهر برگزار شد. در پایان، شاهنشاه آریامهر از بخشهای گوناگون دانشکده افسری از جمله آمفی تاتر، خوابگاههای دانشجویان، سالنهای نهارخوری، سالن خشکشویی، چایخانه، باشگاه افسران، سالنهای ورزشی و تمرینهای نظامی دانشجویان بازدید فرمودند. این آیین بیش از یک ساعت و نیم به درازا کشید.
۴ مهر ماه ۲۵۳۷ به فرمان شاهنشاه آریامهر دکتر علیقلی اردلان وزیر دربار شاهنشاهی شد. علیقلی اردلان نزدیک به هشتاد سال سن دارد و پنجاه سال برای دولت کار کرده است.
۴ مهر ماه ۲۵۳۷ پخش « شو » از تلویزیون ممنوع شد.
۴ مهر ماه ۲۵۳۷ تروریستها سینما سانترال تربت جام را آتش زدند.
۴ مهر ماه ۲۵۳۷ کمیته ترویج و دفاع حقوق بشر در ایران یکی از گروههای دشمن رژیم ایران در بیانیهای که در پاریس به چاپ رساند نوشت: "تدابیر محدود کنندهای که در عراق علیه حضرت آیت الله خمینی اتخاذ شده بود هنوز هم به قوت خود باقی است. " سخنگوی جمعیت ایران دفاع از آزادی و حقوق بشر در تهران گفت که در تلگرافی به حسن البکر پرزیدنت عراق خواستار از میان برداشتن دشواریهایی که دولت عراق برای خمینی فراهم کرده، شده است.
۵ مهر ماه ۲۵۳۷ محمد درخشش وزیر فرهنگ تودهای برکنار شده که به تازگی دبیر « جامعه معلمان ایران » شده است گفت که تلگرافهای پشتیبانی از استادان و آموزگاران و دبیران سازمانهای ملی و بین المللی آموزگاران به جامعه معلمان ایران رسیده است که همگی پشتیبانی خود را از مبارزه مردم ایران برای به دست آوردن آزادیهای پایهای ابراز داشتهاند.
۵ مهر ماه ۲۵۳۷ سخنگوی جمعیت ایرانی طرفدار آزادی و حقوق بشر گفت که از سوی جمعیت، نمایندگانی به اروپا و امریکا فرستاده شدهاند. این نمایندگان در انگلستان و برخی از کشورهای اروپایی با سازمانهای حقوق بشر گفتگوهایی انجام دادهاند و در نیویورک با کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد و جامعههای بین المللی نیز به رایزنی نشستهاند. گزارش نمایندگان فرستاده شده در نشست جمعیت مورد گفتگو قرارگرفت و علیه دولت تصمیماتی گرفته شد.
۵ مهر ماه ۲۵۳۷ گروه استادان مبارز هموند جبهه ملی با به چاپ رساندن جارنامهای از دولت شریف امامی به سختی نکوهش کردند و گفتند مذاکرات مجلس [۳۴] سانسور را نشان نمیدهد. نمایندگان مجلس، برگزیدگان دولت هستند و نه مردم. آنها قانونهای استثماری و ضد ملی را تصویب میکنند.[۳۵]
۶ مهر ماه ۲۵۳۷ سالروز سروش آریامهر [۳۶] در سالن اجتماعات وزارت کشور برگزار شد. ارتشبد قره باغی وزیر کشور در آغاز این آیین سخنانی پیرامون این روز تاریخی ایراد کرد.
۷ مهر ماه ۲۵۳۷ میدان میوه و تره بار امین السطان در خیابان ری پشت انبار غله را تروریستها آتش زدند و بیش از ۴۰ غرفه و حجره در آتش سوخت.
۸ مهر ماه ۲۵۳۷ مهندس مینا وزیر نیرو و احمد ستوده نیا به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. در این باریابی وزیر نیرو، احمد ستوده نیا که به معاونت وزارت نیرو و رییس سازمان انرژی اتمی برگزیده شده بود را به پیشگاه همایونی شناساند. شاهنشاه آریامهر درباره شتاب بخشیدن به ساختمان نیروگاههای بوشهر و کازرون و هم چنین بنای نیروگاههای نوین در دیگر جاهای کشور دستورهایی دادند.
۸ مهر ماه ۲۵۳۷ بیش از ۲۴۰ تن از کسانی که در ویرانی کشور از سوی فرمانداریهای نظامی دستگیر شده بودند، آزاد شدند. نام هاشم صباغیان نیز در پهرست این انیرانیان میباشد.
۹ مهر ماه ۲۵۳۷ دکتر جواد سعید دبیر کل حزب رستاخیز ملت ایران از ریاست این حزب کناره گرفت و حزب رستاخیز منحل شد. وی گفت که از جناحهای حزب، حزبهای نوینی همانند حزب مردم و ایران نوین و ... بیرون خواهد آمد.
۹ مهر ماه ۲۵۳۷ بامدادان تروریستها سرهنگ دوم زمانی پور رییس کلانتری ۶ مشهد و راننده اش سرپاسبان محمد مافقی را در خیابان شاهرضا نو به رگبار گلوله بستند و کشتند. خودروی پیکان کلانتری در خیابان شاهرضا نو دور میزد که دو تروریست مسلح راه را بر سرنشنیان خودرو بستند و هر دو را گلوله باران کردند و با موتورسیکلت متواری شدند. سرهنگ زمانی پور بی درنگ درگذشت و سرپاسبان مافقی به بیمارستان سوانح برده شد و در بیمارستان بدورد زندگی گفت.
۹ مهر ماه ۲۵۳۷ در نشست پر تنش مجلس شورای ملی از مهندس منصور روحانی وزیر پیشین کشاورزی اعلام جرم شد و از نماینده تهران منصور یاسینی مصونیت پارلمانی گرفته شد و برای دستگیری و بازجویی از ارتشبد نصیری پرسشهایی شد. [۳۷]
۹ مهر ماه ۲۵۳۷ دولت شریف امامی به آگاهی رساند که دانشجویان هموند کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، کارهای گستردهای به ویژه در دهه گذشته به رهبری و همراهی بیگانگان علیه کشور ایران کردهاند که بیشترین اثر ویران ساز را بر اندیشه و ذهن شمار بسیاری از فرزندان ایران گذاشته است. کسانی که در پی دانش آموختن با پول مردم ایران راهی کشورهای خارج شدهاند و زیر پروپاگاندای گسترده بیگانگان ابزاری برای « ایران براندازی » شدند. ... دولت با تکیه بر سیاست واقع بینانه « آشتی ملی » در این زمان که کشور در جایگاه خطرناک سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است، هر ایرانی که در بیرون از کشور دشمن ایران شده است اگر قانون اساسی را محترم بدارد میتواند آزادانه به کشور بازگردد. بدین سان دولت شریف امامی دروازههای کشور را برای همه کنفدراسیونیهای تروریست، دوره دیده در پایگاههای جنگی یاسر عرفات، معمر قذافی و فیدل کاسترو گشود.
۹ مهر ماه ۲۵۳۷ لایحه تشکیل حزبهای سیاسی و برپاکردن میتینگ و راه پیمایی به مجلس برده شد. این لایحه که همانند قانون حزبها و راه پیماییها در کشورهای غربی نوشته شده است میگوید همه حزبهای سیاسی و جمعیتها باید در وزارت کشور ثبت و برای به راه انداختن راه پیمایی باید پیشتر از پلیس پروانه گرفته شود. این لایحه با واکنش سخت انیرانیان روبرو شد.
۹ مهر ماه ۲۵۳۷ سینما آریانا شهرستان اهر ساعت یک و نیم بامداد آتش زده شد و ساختمان سینما یکسره سوخت. در همدان راه پیماییهای گستردهای انجام یافت و هم زمان دو بمب در دبیرستانهای پسرانه رضا شاه کبیر و پهلوی ترکید. دو نارنجک نیز در اداره اوقاف به ساختمان اداره آسیبهای زیادی وارد کرد. دو بمب دستی نیز در خیابانهای باباطاهر و امامزاده عبدالله ترکانده شدند. مغازهها و بازار همدان بسته ماند. آموزگاران بانه دست از کار کشیدند و با دانش آموزان به راه پیمایی پرداختند و بر روی پلاکتهایی که با خود داشتند خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی شدند. در زنجان دانش آموزان به کلاسها نرفتند و به راه پیمایی پرداختند. پیشاهنگان این گروه با قرآنهای باز کرده و پلاکاتهایی در دست راه پیمایی کردند. بازار و مغازههای زنجان بسته ماند.
۱۰ مهر ماه ۲۵۳۷ ژنرال ضیاءالرحمان پرزیدنت خلق بنگلادش در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. ژنرال ضیاءالرحمن به همراه گروهی از بلندپایگان کشورش وارد تهران شد.
۱۰ مهر ماه ۲۵۳۷ در پیشگاه شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران جشن پایان چهارمین دوره تحصیلی دانشجویان دانشکده فرماندهی و ستاد برگزار شد و شاهنشاه نشان دانش و گواهینامه دانش آموختگان را به آنان دادند و سخنانی ایراد کردند.[۳۸] شاهنشاه آریامهر ساعت ۱۶ به دانشکده فرماندهی و ستاد هوایی وارد شدند و از سوی ارتشبد غلامرضا ازهای رییس ستاد بزرگ ارتشتاران، فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی، فرمانده نیروی دریایی و شماری از ژنرالها و افسران بلندپایه پیشباز شدند. هنگام ورود شاهنشاه آریامهر به پهنه دانشکده دسته موزیک و گروهان تشریفات نیروی هوایی شاهنشاهی سرود ملی ایران را نواخت و تیمسار سرتیپ علی آزادگان فرمانده دانشکده فرماندهی و ستاد هوایی گزارش نظامی را به آگاهی همایونی رساند، آنگاه شاهنشاه آریامهر از کادر دانشکده و دانشجویان سان دیدند. سپس شاهنشاه به سالن کتابخانه رفتند و در اینجا برنامههای آموزش از سوی فرمانده دانشکده خوانده شد و شاهنشاه از ماکت ساختمان نوین دانشکده فرماندهی و ستاد هوایی بازدید فرمودند.
۱۰ مهر ماه ۲۵۳۷ گروه « اتحاد برای آزادی » که چندی پیش از سوی احمد بنی احمد نماینده مردم تبریز برپا شد، هموند سوسیالیستهای بین الملل میشود. احمد بنی احمد کوشش بسیار میکند که مهندس ریاضی به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده نشود. وی از دشمنان لایحه نوین تشکیل اجتماعات و حزبها میباشد.
۱۰ مهر ماه ۲۵۳۷ آموزگاران قصرشیرین، سر پل زهاب و شاه آباد غرب دست از کار کشیدند و دبستانها بسته شد. شانزده زندانی سیاسی خرابکار در مهاباد آزاد شدند.
۱۰ مهر ماه ۲۵۳۷ سازمان پنبه و دانههای روغنی ایران به آگاهی رساند که در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی ۲۸۰ هزار هکتار از زمینهای پنبه خیز گرگان، گنبد کاووس، مازندران، خراسان، فارس، استان مرکزی، آذربایجان شرقی، اسپهان، کرمان و خوزستان زیر کشت پنبه قرارگرفته است که ۲۴۳٬۸۲۸ هکتار آن زیر پوشش پروژه افزایش تولید و بهبود کیفیت است. بازده کارخانجات پنبه پاک کنی ۵۴۶٬۶۰۴ تن پنبه بوده است که ۱۵٪ از سال کشاورزی پیشین بیشتر است.
۱۱ مهر ماه ۲۵۳۷ شیخ خالد بن صفرالقاسمی ولیعهد راس الخیمه به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. شیخ خالد هم چنین با شریف امامی نخست وزیر و هوشنگ انصاری رییس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران دیدار و گفتگو کرد.
۱۱ مهر ماه ۲۵۳۷ فیدل کاسترو پرزیدنت کوبا و از همدستان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و آموزش دهنده تروریستهای ایرانی که با سوریه و لبنان و سازمان آزادیبخش فلسطین همکاری نزدیک دارد با چند کشور عربی قرارداد نظامی بست. دولت هاوانا گفت که از جنبشهای رهایی بخش به ویژه در شاخاب پارس (خلیج پارس) پشتیبانی میکند. گفته شد که رائول کاسترو وزیر دفاع کوبا در آینده نزدیک از الجزایر و لیبی دیدار خواهد کرد.
۱۱ مهر ماه ۲۵۳۷ نشست پایانی هیات اجرایی حزب رستاخیز برگزار شد. در این نشست به کناره گیری دکتر سعید آخرین دبیرکل حزب در ۹ مهر ماه رسیدگی شد. هیات اجرایی حزب نیز کناره گیری کرد.
۱۲ مهر ماه ۲۵۳۷ شریف امامی نخست وزیر از ساختمان مرکزی رادیو تلویزیون ملی ایران در خیابان جام جم بازدید کرد و در نشستی با سرپرستان و کارکنان تلویزیون به پرسشهای آنان پاسخ داد. شریف امامی گفت هر خبری میخواهید پخش کنید چرا بی بی سی بگوید؟ شما بگویید.
۱۳ مهر ماه ۲۵۳۷ هشتاد و شش زندانی امنیتی، ویران سازان کشور که در بازداشت بودند، آزاد شدند. هجده دانشجوی دانشکده علم و صنعت که در تهران و اسپهان آتش زدند و شکستند و شورش راه انداختند در دادگاه بیگناه شناخته شدند. موج دست از کار کشیدنها کشور را در خود فروبرد.
دروغ و کلاهبرداری بزرگ بین المللی
۱۲ مهر ماه ۲۵۳۷ دولت عراق خمینی را از این کشور بیرون کرد. خمینی خواست که از راه زمینی به لیبی نزد معمر قذافی کشور آموزش دهنده ترور. خمینی همراه با ابراهیم یزدی و احمد خمینی، برادران مُهری، فردوسی پور و املایی با خودرویی رهسپار کویت شدند ولی دولت کویت در مرز خمینی را نپذیرفت و چند روزی خمینی و همراهان در مرز عراق و کویت سرگردان بودند. ابوالحسن بنی صدر از همدستان خمینی پیشنهاد کرد که خمینی به فرانسه برود. در آن زمان رفتن به فرانسه برای ایرانیان نیازی به روادید نداشت بلکه تنها یک گذرنامه معتبر بسنده میکرد. خمینی از کنسولگری دولت شاهنشاهی ایران در کربلا درخواست گذرنامه کرد، کنسولگری ایران در کربلا از سفارت شاهنشاهی ایران در بغداد و سفارت از وزارت امور خارجه پرسید که چه باید بکنند. وزارت امور خارجه نیز از شریف امامی نخست وزیر پرسش کرد که چه باید درباره گذرنامه انجام دهند؟ با وجود آنکه وزیر امور خارجه امیر خسرو افشار و تنی چند از پیرامونیان شریف امامی با دادن گذرنامه به خمینی مخالفت کردند، شریف امامی خودسرانه دستور داد که بی درنگ گذرنامه برای خمینی تبعیدی صادر شود. با این پاسپورت در روز ۱۵ مهر ماه دانشجویان کنفدراسیون زمینهها را فراهم آوردند و خمینی و ابراهیم یزدی و دیگر همراهان را به بغداد بازگرداندند و از آنجا با پرواز بغداد - پاریس خمینی را وارد کشور فرانسه کردند.
خمینی دو روز در آپارتمان بنی صدر در ۲۵ کیلومتری جنوب پاریس در روستایی به نام کاشان [۳۹] ماند. سپس ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده، ابوالحسن بنی صدر و با دیگر همدستان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خمینی را از کاشان به دهات نوفل لوشاتو بردند و در خانه کوچک یک انیرانی دیگر که تاکنون نامش پنهان مانده است جای دادند و از آنجا آشوب در ایران را رهبری کردند.[۴۰] دهکده نوفل لو شاتو[۴۱] در ۴۰ کیلومتری پاریس در جاده شو و رُز [۴۲] قراردارد. فرصت بی مانندی برای سرسپردگان بیگانه و مزدوران پیش آمده بود و برای رسیدن به رویای دیرین خود یعنی براندازی مشروطه شاهنشاهی در ایران دست به کارشدند. کنفدراسیون خمینی را برای ظاهر شدن در رسانهها آماده ساخت. از آنجا که خمینی زبان دیگری نمیدانست، ابراهیم یزدی یک شهروند آمریکایی ایرانی تبار مشاور ویژه و مترجم خمینی شد. از آنجا که خمینی برای رسانههای غربی ناشناخته بود، بی درنگ برای خمینی زندگی نامه دروغینی نوشته شد و میان خبرنگاران پخش شد. اینکه خانواده خمینی از هند میآیند را پنهان ساختند. مادر خمینی که یک دختر دهاتی بیسواد بود، دختر یک رهبر بزرگ مذهبی شد، پدرش که منشی ساده بزرگ مالک و خان خمین بود به رهبر جامعه خمین دگرگون شد. اینکه پدر خمینی طبیعی مرده است به داستانی شورانگیزی که رضا شاه وی را کشته دگرگون شد. مصطفی خمینی پسر وی که از فربهی و بیماری قلب و سکته قلبی مرده بود، در این زندگی نامه به دستور شاه و به دست ساواک کشته شد. برای اینکه خمینی که یک شبه نردبان میان شیخ بودن تا آیت اللهی را پیمود بالای همه دیگر آیت اللهها در ایران جای دهند، دوباره یک شبه خمینی امام شد، امامی که برای شیعیان چمی ویژه دارد. بدین سان « امام خمینی » یا « مهدی موعود » در دهات نوفل لو شاتو با کمک اندیشههای نوبل کنفدراسیون دانشجویان زاده شد. برای اینکه چم امام را برای غربیها روشن کنند، خمینی را « گاندی ایران » خواندند کسی که صلح آمیز برای آزادی ایران و ایرانیان مبارزه میکند.
از آنجا که کنفدراسیونیها به خوبی میدانستند که خمینی نه خواهان دموکراسی، نه انتخابات آزاد، نه آزادی و نه صلح و آرامش است، بلکه خواهان برپایی حکومت اسلامی با شریعت اسلام، بریدن دست و پا، درآوردن چشم، حجاب از سر تا پا برای بانوان است و در سر پر از دشمنی او همان اندیشههایی میگذرد که در نوشتارهایش برای کلاسهای درس خود در نجف درباره « ولایت فقیه » آمده بود، بنابراین کنفدراسیون دانشجویان روشی دیگر با روزنامه نگاران در پیش گرفتند. اینکه خمینی زبان دیگری نمیداند را بهانه ساختند و به روزنامه نگاران گفتند که پرسشها میباید نخست به مشاوران خمینی داده شود و سپس جوابها به آنها آماده خواهد شد. برای اینکه نشان بدهند که مصاحبهای انجام شده، روزنامه نگار در اتاقی با خمینی و مترجم مینشست و از آنها فرتوری گرفته میشد و چند جملهای نیز رد و بدل میشد. کسی آگاهی ندارد که ابراهیم یزدی از سوی روزنامه نگاران چه به خمینی میگفت و چه چیزی را برای روزنامه نگار ترجمه میکرد. [۴۳] بدین سان پس از چندی، چون پرسشها یکسان بود از قول خمینی همان چیزهایی گفته میشد که افکار عمومی جهانیان باید بدانند. ابراهیم یزدی در ۱۱۰ روزی که خمینی در نوفل لو شاتو بود نزدیک به ۴۰۰ گفتگو و مصاحبه با رسانهها را انجام داد، به مانندی که خود خمینی این مصاحبه یا گفتگو را انجام داده است.
این دروغ بزرگ، این تاتر سراسر نیرنگ، که با سرنوشت یک ملت بازی کرد انجام شد. غربیها باور کردند که خمینی یک قدیس است و ایرانیان باور کردند که امام دوازدهم، امام غیب شده اینک نمایان گشته است. اندرو یانگ [۴۴] سفیر امریکا در سازمان ملل متحد، خمینی را یک « قدیس » خواند که اندیشههایش از اعلامیه جهانی حقوق بشر الهام گرفته است. موج تبلیغات جهانی از سوی هواداران خمینی و پشتیبانان غربی او، سراسر گیتی را در خود فرو بُرد. نه در ایران و نه در دنیای غرب هیچ کس نه درباره خمینی چیزی میدانست و نه با اندیشهها و نوشتارهای او آشنا بود. به جای آن گاندی ایران کسی است که پنج زبان زنده دنیا را میداند، گاندی ایران اگر بیاید دنیا پر از عدل و داد و شادمانی و صلح و آرامش میشود را رسانههای دنیا در گوش مردم دنیا کردند. برای ایرانیان استراتژی ویژهای افزون بر این پروپاگاند بکار گرفته شد و آن این بود که روزی ۷۰۰ تومان سهم هر ایرانی از درآمد نفت، در خانهها نقدا پرداخت میشود. خمینی چه کسی بود زمانی آشکار شد که دیگر شاهنشاه ایران در کشور نبود و مشتی تروریست و لای و لجن اجتماع کشور را اشغال کردند. از روزنامه واشنگتن پست خواسته شد که برگزیدهای از اندیشههای والای خمینی بنویسد. هنگامی که جیمی کارتر از آنها آگاهی یافت از گرایش ضد یهود و ضد غرب خمینی ترس برش داشت، ولی کارآزمودگان وزارت خارجه امریکا گفتند که آنها ساخته و پرداخته ساواک است. کارتر دوباره دستور به بررسی موشکافانهای درباره خمینی داد و دیگر خیلی دیر شده بود.
گشایش دوره نوین مجلس سنا و مجلس شورای ملی
۱۴ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو دوره نوین گشایش مجلس سنا و مجلس شورای ملی را گشودند. در این آیین شاهنشاه آریامهر در سخنرانی خود فرمودند:[۴۵]
- ... خوشبختانه قانون اساسی ایران که مورد احترام همگان است حقوق کلیه طبقات و افراد ملت را اعم از مقام سلطنت و قوای مجریه و مقننه و قضائیه و به خصوص قاطبه مردم کشور به روشنی مشخص کرده است در عین حال همین دموکراسی مسئولیتهای فردی و اجتماعی خاصی را به عهده هر یک از افراد ملت گذاشته است که از مهمترین آنها احترام به حقوق دیگران و رعایت صادقانه کلیه موازین و مقررات قانونی است ضمناً این واقعیت میباید درک شود که هر فرد باید از لحاظ سیاسی سلیقه و نظر خود را به خوبی تشخیص دهد و بدان مؤمن باشد و از آن با جدیت دفاع کند البته به عنوان رئیس مملکت و در عین حال یک فرد ایرانی، ما تحقق تمام این اصول را صرفاً و مطلقاً منوط به استقلال و حاکمیت کشور میدانیم زیرا فقط در چنین صورتی است که تحقق آمال ملی و انجام خواستههای دیگر اجتماعی امکانپذیر است بدین جهت تذکر این نکته را براساس مسئولیتی که در برابر ملت خود و در برابر تاریخ ایران به عهده داریم ضروری میشماریم که در شرایط حساس امروزی جهان بیش از هر زمان دیگر وحدت و یکپارچگی ملی در راه حفظ و دفاع از استقلال و آزادی و حاکمیت کشور ضروری است داشتن اختلاف نظر و اختلاف عقیده درباره مسائل مختلف مملکت نه تنها حق مشروع و قانونی هر فرد ایرانی بلکه مورد تأیید و حمایت کامل است. ولی این حق قانونی نباید از راه قانونشکنی و ویرانگری و از میان بردن نظام و امنیت عمومی اعمال شود، زیرا چنین وضعی شیرازه اجتماع جامعه را از هم خواهد گسست و مالا به سلب استقلال ملی منجر خواهد شد و این واقعیتی است که نه تنها در مورد کشور ما بلکه در مورد کلیه کشورهای جهان با هر نوع حکومتی صادق است در هر جامعه رشد کردهای این حقیقتی روشن است که بین آْزادی و هرج و مرج فاصلهای وجود دارد، و اگر اولی سعادت و پیشرفت اجتماعی را تأمین میکند، دومی جامعه را به سوی از دست دادن همه آزادیها میکشاند....
۱۵ مهر ماه ۲۵۳۷ در پیشگاه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در آیین ویژهای سال تحصیلی نوین دانشگاه تهران آغاز شد. هلیکوپتر در ساعت ۱۵ و ۵۵ دقیقه در پهنه دانشگاه بر زمین نشست و سپس اعلیحضرتین به سوی تالار فردوسی دانشگاه رفتند. دو دانش آموخته دانشگاه با دستههای گل از اعلیحضرت و شهبانو پیشباز کردند. اعلیحضرتین نخست روسای دانشکدهها را که در یک رده ایستاده بودند و سپس دانشجویان دانشگاه تهران که در دو سوی راهروی شاهنشاه و شهبانو ایستاده بودند را مورد مهربانی قراردادند. شاهنشاه و شهبانو پس از آنکه لباس استادی دانشگاه تهران را پوشیدند، با استادان نوین دانشگاه تهران گفتگو کردند و آنان را ستودند. اعلیحضرتین در ساعت ۱۶ وارد تالار فرودسی شدند، آنگاه آیین ویژه چهل و پنجمین سال تحصیلی دانشگاه تهران با خواندن سرود شاهنشاهی از سوی همخوانان دانشگاه آغاز شد. دکتر عبدالله شیبانی رییس دانشگاه تهران سخنرانی کرد. در پایان شاهنشاه آریامهر جایزه دانشآموختگان رتبه اول دانشگاه تهران را به آنان دادند و با دانشجویان به گفتگو پرداختند. در پایان آیین رییس دانشگاههای ایران، معاونان دانشگاهها، هیات علمی دانشگاه که در پیشگاه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو باریافته بودند دانشجویان دانش آموخته نیز باریافتند و خواستهای خود را با اعلیحضرتین در میان نهادند. اعلیحضرتین ساعت ۱۷ و ۱۵ دقیقه از پهنه دانشگاه تهران با هلیکوپتر پرواز کردند.
در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دانشگاه تهران دارای ۲۱ دانشکده، ۶ موسسه، ۴ انستیتو، ۷ مرکز علمی و پژوهشی، ۷ آموزشگاه و ۱۱ بیمارستان با بیش از ۳۱۱۳ تخت بیمارستانی است. شمار گروههای آموزشی دانشگاه ۱۳۳ و شمار رشتههای تحصیلی در همه واحدهای آموزشی ۲۴۸ میباشد که از آن ۱۰ رشته فوق دیپلم، ۵۸ رشته لیسانس، ۹۶ رشته فوق لیسانس، ۲۹ رشته دکترا و ۵۵ رشته تخصصی پس از دکترا است.
۱۵ مهر ماه ۲۵۳۷ کارمندان دولت، دانشگاهها و دانش آموزان اعتصاب کردند. کارگران ذوب آهن اسپهان و مس سرچشمه، صنعت نفت و پتروشیمی آبادان، سازمان آب و برق خوزستان، دانشگاه گندی شاپور، شرکت نفت آغاجاری و پالایش گاز بیدبلند، بازار اردبیل، راه آهن زاهدان، بانک شهریار دست از کار کشیدند. در شهر خمین راه پیمایی گستردهای برپا شد و راه پیمایان خواستار بازگشت خمینی به ایران شدند.
۱۵ مهر ماه ۲۵۳۷ فدراسیون کشتی پس از چند بار پس و پیش کردن تاریخ آغاز دوره دوم مسابقههای جام شهبانو، سرانجام روز ۲۷ مهر ماه را روز دیدارهای قهرمانی باشگاههای ایران برگزید.
۱۵ مهر ماه ۲۵۳۷ بر پایه گزارش موسسه پژوهش برای صلح در استکهلم پایتخت سوئد هزینه ساخت جنگ ابزارها در گیتی به یک میلیون دلار در هر دقیقه میرسد. بیشتر این سلاحها را کشورهای در حال توسعه خریداری میکنند و فروشنده آنها آمریکا و شوروی میباشند.
۱۶ مهر ماه ۲۵۳۷ اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر در بزرگداشت روز معلم پیامی به آموزگان کشور فرستادند.[۴۶] در پیشگاه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و با بودن بیش از دوازده هزار تن از نمایندگان آموزگاران سراسر کشور و گروهی از دانش آموزان، آیین بزرگداشت « روز معلم » برگزار شد. در این آیین پس از نواختن سرود ملی ایران و سرود انقلاب، وزیر آموزش و پرورش گزارش رسایی به آگاهی همایونی رسانید. آنگاه سرود فرهنگ از سوی گروهی از دانش آموزان خوانده شد و نماینده پدران و مادران دانش آموزان و نماینده دانش آموزان سخنانی ایراد کردند. در پایان این آیین باشکوه پس از خواندن سرود معلم نماینده آموزگاران کشور نیز سخنانی ایراد کرد.
۱۶ مهر ماه ۲۵۳۷ بسیاری از علما و روحانیون تلگرامی به پرزیدنت فرانسه فرستادند و ایشان را ستودند و سپارش فراهم ساختن آسایش و امنیت خمینی را کردند.
۱۷ مهر ماه ۲۵۳۷ کارگران سراسر کشور دست از کار کشیدند.
۱۷ مهر ماه ۲۵۳۷ پروفسور هانری کوربن فیلسوف ایران شناس و استاد انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران و استاد افتخاری دانشگاه تهران در ۷۴ سالگی در پاریس درگذشت.
۱۸ مهر ماه ۲۵۳۷ لایوش فالو ویگی وزیر دارایی مجارستان به همراه وزیر بازرگانی محمدرضی ویشگایی در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت.
۱۸ مهر ماه ۲۵۳۷ دکتر ناصرالدین شاه حسینی استاد دانشگاه تهران، مدیر عامل رادیو تلویزیون ملی ایران شد. از جمله نوشتارهای وی « اهل حق » و « تمدن اشکانی » میباشد.
۱۸ مهر ماه ۲۵۳۷ نخستین اعتصاب روزنامهها برای سه روز آغاز شد. روزنامهها که خود آتش بیاران هرج و مرج در کشور بودند خواستار آزادی کامل در چاپ هر گونه نوشتاری که دلشان خواست شدند. روزنامه کیهان پس از ۳۷ سال و روزنامه اطلاعات پس از ۵۱ سال دست از کار کشیدند. دانشجویان برای روزنامهها گل میبرند، داریوش فروهر زنگ زند و تهنیت گفت و جبهه ملی چاپ نشدن روزنامهها را ستایش کرد. جامعه روحانیت پیامی میفرستد. آخوندهای حوزه علمیه قم ، دانش آموختگان یو- سی - ال - ای ، دانشگاه آمریکایی بیروت، دانشگاه واشنگتن، نمایندگان کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور هر یک نامه و پیامی به دفتر روزنامهها میفرستند. پزشکپور نماینده مجلس شورای ملی که همواره مجلس را آشفته میکند، دانشجوان و استادان دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه صنعتی آریامهر، پلی تکنیک تهران دفتر روزنامه را گلباران کردند. حسن صدر وکیل دادگستری نهال نارنج آورد. سیمین دانشور پیام شادمانی فرستاد. دکتر سنجابی پیام بلندبالایی در ستایش اعتصاب برای روزنامهها فرستاد. سپس بیانیه « اتحاد برای آزادی » رسید. کانون نویسندگان ایران مبارزه روزنامهها و مجلهها را ستود.
۱۹ مهر ماه ۲۵۳۷ در اسپهان تروریستها یک کوکتل مولوتف به درون اتوبوس کارمندان آمریکایی کمپانی « بل هلیکوپتر » که پشت چراغ قرمز بازایستاده بود پرتاب کردند و سه امریکایی را زخمی کردند. در اسپهان کارمندان شرکت بل هلیکوپتر زندگی میکنند که افسران ارتش شاهنشاهی ایران و نیروی هوایی را برای بهره برداری از ابزار نظامی امریکایی که برای ارتش خریداری شده آموزش میدهند.
۲۰ مهر ماه ۲۵۳۷ کارگران کارخانههای خصوصی نیز دست از کار کشیدند.
۲۱ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر برای روز خانههای انصاف و شوراهای داوری پیامی فرستادند. [۴۷] نمایندگان خانههای انصاف و شوراهای داوری سراسر کشور در کاخ نیاوران به پیشگاه شاهنشاه باریافتند. در این باریابی شاهنشاه آریامهر پس از شنیدن گزارش محمد باهری وزیر دادگستری فرمودند:
- از ملاقات نمایندگان خانههای انصاف و شوراهای داوری در این سالروز خوشوقتم. و اما اصل نهم که خود چندین هدف را دربرداشت یکی روح تسهیل کارها و مردمی کردن آن تا جایی که ممکن است زیرا اگر این رسیدگیهایی که الان در اینجاها میشود میبایستی که برود به یک مرکزی خدا میداند که چقدر طول میکشید چقدر خرج برمیداشت، چقدر اشخاص آواره و از مرکز خودشان دور میافتادند تازه نتیجه اش هم زیاد معلوم نبود و در این بین مثل سابق قتل و کشتار و اختلاف بین افراد پیدا میشد، تا جایی که اطلاع دارید این کارها دیگر موقوف شده و کمتر شنیده میشود و به عکس روی انصاف و روی داوری شاید یک روح دوستی و آشتی در محل پیدا میشود که اختلافات را از منطق و انصاف و رفاقت حل میکند. ولی به هر صورت در هر کاری ولو موفق باشد هز چند وقت به چند وقت باید یک خودشناسی، یک خودآگاهی بشود یک چیزی که لازم است انسان بنشیند فکر بکند که اگر ابهامی در کارها هست یا اگر میشود اصلاحی بشود آن را انجام داد.
۲۱ مهر ماه ۲۵۳۷ انیرانیان سرای « خان » در تبریز خیابان دارایی را به آتش کشیدند. سرای خان پنج ساعت در آتش سوخت و آسیب مالی فراوانی به بار آورد.
۲۲ مهر ماه ۲۵۳۷ سیل تهنیتها در چهل و دومین زادروز فرخنده علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی به دربار شاهنشاهی روان شد. علیاحضرت بخش بزرگی از وقت و نیروی خود را در راه گسترش سازمانهای بهزیستی و رفاه اجتماعی نمودهاند و ریاست عالیه بیست و هشت سازمان تربیتی، بهداشتی و فرهنگی ناسودبر را پذیرفتهاند. علیاحضرت شهبانو نگرش ویژهای به آموزش و تربیت جوانان کشور، گسترش ورزش و رشتههای هنری و فرهنگی و برانگیزاندن هنرمندان و استادان صنایع دستی دارند. در بزرگداشت کوششهای فرهنگی علیاحضرت شهبانو، بسیاری از دانشگاههای معتبر جهان بیش از پانزده بار درجه دکترای افتخاری به معظم له پیشکش کردهاند. توجه علیاحضرت شهبانو به زندگی اجتماعی ملت ایران سبب شده است که بارها به دورافتادهترین جاهای کشور سفر کنند. شهبانوی ایران دل در گرو بهبود وضع اجتماعی و چگونگی زندگی مردم ایران دارند و به همه پیشنهادها و خرده گیریهای سازنده، خود پاسخ میدهند. ارجی که علیاحضرت شهبانو برای نزدیکتر شدن انسانها مینهند سبب شده است که از چهارگوشه جهان نامه و یا تلگرام به دفتر ایشان روان شود، معظم له هیچ نامهای را بدون پاسخ نمیگذارند. گرامی داشت کوششهای بشردوستانه علیاحضرت در پهنه جهان با پیشکش نشانهای بی شماری به معظم له پاسخ داده شده است.
۲۳ مهر ماه ۲۵۳۷ تروریستها خانه سه مامور پلیس بهبهان را منفجر کردند و آسیب مالی فراوانی به بار آوردند.
۲۴ مهر ماه ۲۵۳۷ قیس الزاوی وزیر مشاور در امور خارجی عمان پیش از نیمروز به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. در این باریابی نماینده سلطان عمان پیام ویژه سلطان قابوس را به شاهنشاه آریامهر داد. گفته میشود که در این پیام سلطان عمان درباره رویدادهای مشترک منطقه، اقدام مشترک کشورهای کناره شاخاب پارس برای نگاهبانی امنیت، همکاریهای مشترک ایران و عمان از شاهنشاه همیاری خواسته است. ایران و عمان د رهمه زمینهها هنگام درگیری نیروهای سلطان قابوس با شورشیان ظفار که از سوی عدن پشتیبانی میشدند، دارای پیوندهای ویژهای هستند که کمتر در منطقه به چشم میخورد. بودن نیروهای ایرانی سبب شد که شورشیان کمونیست طفار منطقهای را که گرفته بودند و نزدیک به یک سوم سلطنت نشین عمان بود، رها سازند و به یمن جنوبی واپس نشینند. پس از آن ایران با شرکت در پروژههای عمرانی این کشور و فرستادن کارشناسان در زمینههای گوناگون، این سرزمین واپس مانده در جنبش به سوی دنیای امروز یاری داد.
۲۴ مهر ماه ۲۵۳۷ در ایران هر کشتهای سبب کشتارهای دیگر میشود. در آیین چهلم کشته شدگان در روز ۱۷ شهریور ماه در بیشتر شهرهای ایران راه پیماییهایی برگزار شد و گروههای مخالف و موافق به جان یکدیگر اقتادند. در شهرهای کرمان، دزفول، زنجان، اندیمشک راه پیماییها به خشونت گرایید و گروههای کوچک تروریستی با پرتاب کوکتل مولوتف بانکها و سینماها و سازمانهای دولتی را به آتش کشیدند و در هر شهری شماری کشته شدند. هزاران تن نیز در بهشت زهرا گردآمدند، سپس از بهشت زهرا بیرون رفتند و در راستای جاده آرامگاه آرنگهای اسلامی عربده میکشیدند. در میدان شوش ماموران راه پیمایان را پراکندهساختند.
۲۴ مهر ماه ۲۵۳۷ شریف امامی دستور بازداشت بزرگان کشوری و لشکری را چون ارتشبد نصیری و سپهبد حجت کاشانی رییس پیشین سازمان تربیت بدنی و غلامرضا نیک پی شهردار پیشین تهران داد. ارتشبد نصیری که سالها رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود، چهار ماه پیش سفیر دولت شاهنشاهی ایران در پاکستان شد. ارتشبد نصیری به ایران بازگشت. در سه ماه گذشته نیز رادیو مسکو پیوسته به ارتشبد نصیری حمله میکند.
۲۴ مهر ماه ۲۵۳۷ دانشجویان کنفدراسیون که در هلند سفارت دولت شاهنشاهی ایران را اشغال کرده بودند و کاچال سفارتخانه را شکستند و از بین بردند از کشور هلند بیرون انداخته شدند. این ۹ دانشجو در نبودنشان به شش ماه زندان محکوم شدند.
۲۵ مهر ماه ۲۵۳۷ سپهبد حسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی در سالروز نیروی هوایی پیامی فرستاد[۴۸] و از خدمتهای این نیرو در زمان جنگ و صلح سخن گفت:
- نیروی هوایی شاهنشاهی، نه تنها در زمان جنگ عاملی موثر برای حفظ استقلال کشور است بلکه در زمان صلح نیز با استفاده از امکانات ویژه خود آسیب دیدگان حوادث را سریعا به مراکز درمانی منتقل میکنند. هنگام وقوع زلزله مصیبت بار طبس به فرمان شاهنشاه آریامهر نیروی هوایی در نامناسبترین شرایط موجود با ایجاد یک پل هوایی بین طبس و سایر شهرستانهای کشور و حمل سریع وسایل کمکی و انتقال مجروحان حادثه به بیمارستانهای ارتش به یاری آسیب دیدگان شتافت و در این راه حتی از استقبال هرگونه خطر و بذل جان کارکنان خود نیز دریغ نکرد. امروز نیروی هوایی شاهنشاهی به پیشرفتهای همه جانبهای نایل شده و با برخورداری از هواپیماهای نیرومند و سیستمهای بسیار مدرن و بالابردن سطح آموزش و توانایی رزمی خود کیفیتی مشابه نیروهای هوایی پیشرفتهترین کشورهای جهان را داراست و قادر است ماموریت خود را در راه حراست قلمرو فضایی کشور به بهترین وجه انجام دهد.
۲۵ مهر ماه ۲۵۳۷ شماری از هیات علمی برخی از دانشگاهها در نامهای سپارش خمینی را به دولت فرانسه کردند و نوشتند که "... حضرت آیت الله خمینی رهبر شیعیان جهان از دولت فرانسه انتظار داریم که مطابق سنن ملی مردم آزادیخواه و بشردوست آن کشور مقدم ایشان را گرامی داشته و از تمام احترامات خاص که شایسته یک مرجع عالی قدر است دریغ ندارند. رفتار دولت فرانسه در این مورد برای همیشه در خاطر ملت ایران خواهد ماند."
۲۶ مهر ماه ۲۵۳۷ موسسه آموزش عالی فرحناز در پیشگاه علیاحضرت شهبانو گشایش یافت.
۲۶ مهر ماه ۲۵۳۷ کم کاری و دست از کار کشیدن کارمندان و کارگران در سراسر کشور همچنان دنباله دارد. بیش از پنج هزار تن از کارکنان پالایشگاه آبادان دست از کار کشیدند.
۲۶ مهر ماه ۲۵۳۷ علی امینی نخست وزیر پیشین از ایل قاجار و دشمن سامانه پهلوی در گفتگویی با روزنامه « ایران پُست » چاپ لندن گفت: من عقیده دارم که دانشجویان عضو کنفدراسیون و بقیه تحصیلکردههایی که در صف مخالف جای دارند باید به وطن بازگردند. ... آنها باید در مسایل مملکت دخالت کنند.[۴۹]
۲۷ مهر ماه ۲۵۳۷ در باریابی هیات رییسه مجلس سنا و مجلس شورای ملی به پیشگاه شاهنشاه آریامهر، سناتور محمد سجادی پاسخ نمایندگان دو مجلس را به سخنان شاهنشاه هنگام گشایش دوره جدید خواند.[۵۰] شاهنشاه آریامهر در پاسخ فرمودند: [۵۱]
- امیدوارم مطالبی که در جواب نطق افتتاحیه من در مجلس تهیه کردند همه هم عقیدهاند. ... در ۱۹۰۵ که دفعه اول که قانون اساسی نوشته شد ما ضعیف بودیم و در سال ۱۹۰۷ مملکت تقسیم شد. در آن موقع تعداد باسواد در کشور چند نفر بود. بعد هم جنگ بین المللی اول شد و باز دوباره مملکت از طرفین اشغال شد، بعد ۱۹۱۹ که مملکت در کمال ضعف بود و مملکت یک پارچه به یک طرف در واقع تحویل دادند ... و اما من از موقعی که سوگند یاد کردم که با این قانون اساسی، روزی بود که پایتخت مملکت به وسیله قوای بیگانه اشغال بود. البته چیزی که فورا در ذهن انسان ظاهر میشود این است که چرا؟ چرا باید پایتخت مملکت اشغال شود، روی ضعف صرف قوای دفاعی خود، یا روی بند و بست بزرگ بین المللی که مافوق قوت مقاومت یک مملکت است. در مورد ما البته یکی کمی از هر دو رو بود ولی به خصوص شق دوم بود. در آن موقع شمار باسواد مملکت ما چقدر بود؟ بعد باز در سال ۱۳۳۲ باز مقایسه بکنید نظم دموکراتیک در ایران با بودن خوانین و ملاکین بزرگ، ایلات، مراکز قدرت، مراکز نفوذ و عواملی که درست بر ضد نظم دموکراتیک است....
۲۷ مهر ماه ۲۵۳۷ محمود اعتمادزاده هموند کهنه کار حزب منحله توده، یک جنبش سیاسی نوین با نام « اتحاد دموکراتیک مردم ایران » بنیاد نهاد. محمود اعتمادزاده نویسنده و مترجم ادبیات روسی است که با نام م. ا. به آذین مینویسد.
۲۷ مهر ماه ۲۵۳۷ عبدالکریم لاهیجی حقوقدان تودهای به محمد امین قائم مقام دانشگاه صنعتی آریامهر اسپهان از ایشان درخواست کرد که ۵۹ دانشجویان ویرانگر را دوباره در دانشگاه بپذیرند. نام ۱۸۲ زندانی امنیتی که آزاد شدند به چاپ رسید.
خمینی : تجربه مشروطیت نباید تکرار شود
۲۷ مهر ماه ۲۵۳۷ خمینی دیدگاه خود را روشن کرد و گفت: تجربه مشروطیت نباید تکرار شود، جنبش مشروطیت با جامعه روحانیت شروع شد ولی در خارج اسلام و علیه اسلام پایان یافت. هدف اساسی این است که این بار جنبشی را که با اسلام شروع شده به حکومت اسلامی ختم شود. جامعهای باید بوجود آید که در آن پرتو توحید همه جا را فرا گیرد، تجدید حیات ملی میسر گردد و حکومت اسلامی پایه گذاری شود. در حکومت اسلامی تمام احزاب آزادی عملی دارند. در حکومت اسلامی تحصیل و درس خواندن زن در صورتی که مواضع شرع مراعات شود آزاد است. در حکومت اسلامی باید گفت فقط کالایی تولید خواهد شد که مورد مصرف همه باشد تا جامعه به صورت برده مصرف در نیاید.
۲۹ مهر ماه ۲۵۳۷ رییس سندوق بین المللی پول مسیو « دلاوروزیه » و مستر « شالون » مدیر بخش خاورمیانه این سندوق در کاخ نیاوران به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافتند.[۵۲] در این باریابی محمد یگانه وزیر امور اقتصادی و دارایی، جهانگیر آموزگار سفیر شاهنشاه آریامهر، یوسف خوش کیش رییس بانک مرکزی ایران نیز سرافرازی بودن را داشتند. رییس سندوق بین المللی پول با شاهنشاه آریامهر درباره کاهش ارزش دلار و نگرانی کشورهای اوپک از آنچه در ایران پیش آمده است و هم چنین درباره کارهایی که سندوق پول در سطح بین المللی به ویژه برای ایران و افزایش سهمیه ایران در سرمایه صندوق که نشان دهنده اعتبار بین المللی ایران میباشد انجام داده است گفتگو کرد.
۲۹ مهر ماه ۲۵۳۷ مهدی بازرگان رهبر « نهضت آزادی ایران » و هموند کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر به همراه میناچی هموند دیگر این کمیته برای دیدار و گفتگو با خمینی به پاریس پرواز کردند. بازرگان و میناچی کوشش خواهند کرد تا در همه جناحهای جنبشهای سیاسی مخالف درون و بیرون از ایران هماهنگی بوجود آید و رهبری آن با آیت الله خمینی شود. بازرگان و میناچی در گفتگو با خمینی برای ایجاد یک استراتژی تازه و همبسته در مبارزه با حکومت یک هفته در نوفل لو شاتو خواهند ماند. بازرگان و میناچی میگویند گروهها تاب اینکه بر پایه قانون اساسی مشروطه تا انتخاباتی که به زودی در پیش است شکیبایی کنند را ندارند.
۲۹ مهر ماه ۲۵۳۷ بیش از ۴۰۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه تهران در پهنه دانشگاه دست به راه پیمایی زدند و با در دست داشتن پلاکاتهایی « اتحاد، مبارزه و پیروزی » میخواندند. آرنگهایی که دانشجویان بر روی پلاکاتها در دست داشتند: هر چه گسترده تر باد جنبش زحمتکشان ایران - پیش به سوی سازماندهی توده، کارگر، دهقان و دانشگاه - درود بر زندانیان سیاسی - خلق ایران یاد شهدای خود را گرامی میدارد. در دانشگاه تهران دانشجویان به دو گروه بخش شده بودند، چپیها که آرنگهای کمونیستی میدادند و اسلامیون که روی چمن دانشگاه به نوارهای خمینی گوش میکردند. در مدرسه عالی بازرگانی کلاسها بسته ماند و استادان و دانشجویان و کارکنان در پهنه مدرسه هم چنان بست نشستند. در دانشگاه صنعتی آریامهر، دانشگاه ملی ایران نیز دانشجویان به کلاسها نمیروند و در پهنه دانشگاه به دادن آرنگها و بیرون دادن بیانیهها میپردازند. بیانیه دانشجویان دانشگاه ملی چنین آغاز میشود: بسم الله الرحمن الرحیم - ان الله لایغیر ما بقوم حتی بغیر و اما به نفسهم .
۲۹ مهر ماه ۲۵۳۷ گروهی تودهای و انیرانی چون لاهیجی، میناچی، احمد صدر حاج سیدجوادی و حسن نزیه رییس کانون وکلا که در کانون وکلای دادگستری گرد آمدهاند، توطئه به بند کشیدن سران کشور و در نتیجه فروپاشی سازمانها و ادارهها را با پیشنهاد لایحه « محاکمات ملی » به دولت مُهر کردند. کارشناسان قضایی بدین باورند که دادگستری نیازی به وزیر ندارد و استقلال دادگستری بزرگترین ضامن استقلال و آزادی یک ملت است!. علی اصغر حاج سید جوادی انیرانی دیگر پیامی به رسانهها فرستاد.
۲۹ مهر ماه ۲۵۳۷ به دنبال از هم گسیختگیها و هرج و مرجی که دولت شریف امامی بوجود آورد، از هر گوشهای، یک تودهای یا انیرانی دیگر حزب و جمعیت و نهضتی سازمان داد. عزت اله همایونفر نیز بیانیهای برای بنیاد سازمان ارشاد ملی که به فرم یک حزب اداره میشود بیرون خواهد داد که آرمان آن مبارزه با هر گونه استعمار میباشد. دبیر کل « نهضت رادیکال » رحمت اله مقدم مراغهای نیز مژده میدهد که تا پیروزی کامل جنبش را رهبری کند و خواستار انحلال مجلس سنا و مجلس شورای ملی شد.. شیخ مصطفی رهنما رییس و بنیادگزار جمعیت سوسیالیست اسلامی مسلم آزاد در یک بیانیه یازده مادهای پیشنهاد جمعیت را برای پایان دادن به بحران سیاسی کشور به آگاهی رساند که با پخش احکام، فلسفه اسلام از رادیو و تلویزیون و گفتگو در زمینه تمدن و فرهنگ اسلام، جلوگیری از غربزدگی و ... به آگاهی رساند. گروه سیاسی نوینی به نام « اتحاد برای ادامه نهضت ملی » از گروهای مصدقی با هموندی گروهی از دانشگاهیان و بازاریان آغاز به کار سیاسی کرد و برنامه آنها پاسداری از کلیه دستاوردهای پیشرفته اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مردم ایران و روشن ساختن آرمانها و سنتها و پیروزیهای به دست آمده از مبارزههای نهضت ملی ایران برای جوانان میباشد. منوچهر سعید وزیری سخنگوی این گروه گفت نهضت ملی ایران در اوج مبارزههای ضد استعماری خود نفت را ملی کرد!. دکتر محمد مقدسی بنیانگزار حزب « اتحاد ملی ایران » نیز بیانیهای درباره دشواریهای کشور بیرون داد. « جنبش آزادگان ملی » یک جنبش سیاسی نوین بیانیهای بیرون داد که در آن دبیر و رییس هیات اجرایی آن امیرهوشنگ سپهر خواستار هدایت دانشجویان دانشگاهها و کلاسها، انتخابات آزاد، تجدید بنای اقتصادی کشور و جکومت مستقل ملی شد.
۲۹ مهر ماه ۲۵۳۷ تروریستها بخشی بزرگی از کارخانه « موتوژن » سازنده الکتروموتور و ژنراتور را در تبریز آتش زدند و آسیبهای بسیاری به بار آوردند. ماموران آتش نشانی و آتش نشانی شهرداری تبریز از ساعت ۱۶ تا ۲۳ به مهار کردن آتش پرداختند.
۳۰ مهر ماه ۲۵۳۷ حسنی مبارک معاون پرزیدنت مصر ساعت ۱۸ و پانزده دقیقه برای یک دیدار کوتاه وارد تهران شد و از سوی امیراصلان افشار رییس کل تشریفات شاهنشاهی، سفیر مصر، و شماری از سفیرهای کشورهای اسلامی در دربار شاهنشاهی پیشباز شد. حسنی مبارک آورنده پیام ویژهای سوی حضرت انورالسادات پرزیدنت مصر به شاهنشاه آریامهر است.
۱ آبان ماه ۲۵۳۷ حسنی مبارک به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت و پیام پرزیدنت مصر را به پیشگاه همایونی داد.
۱ آبان ماه ۲۵۳۷ دانش آموزان در تهران راه پیمایی بزرگی کردند. پیرامون خیابانهای پهلوی و شاهرضا و دانشگاه تهران، دانش آموزان که همه کفشهای ورزشی به پا و آن را « کفش زرنگی » مینامند شیر و بیسکویت و میوههای تغذیه رایگان را بر زمین میکوبیدند و آن را شیر مانده و بیسکویت سگ میخواندند. بیش از ۱۵۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر تهران در پهنه دانشگاه با در دست داشتن پلاکاردهایی و آرنگهای ضد ملی به راه پیمایی پرداختند.
۱ آبان ماه ۲۵۳۷ نشست شورای عالی تغذیه رایگان دانش آموزان، با بودن وزیر آموزش و پرورش و معاونان وزارت کشور، بازرگانی، بهداری و بهزیستی ، کشاورزی و عمران روستایی، رییس انستیتو علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران و نمایندگان بازرسی شاهنشاهی در کاخ نخست وزیری برگزار شد. در این نشست تصمیم گرفته شد که بودجه تغذیه رایگان دانش آموزانی که نیازی به تغذیه رایگان ندارند برای بهبود ابزارهای آموزشی مدرسههای آن ناحیه ویژه خواهد شد. هم چنین برای جلوگیری از میان رفتن خوراکیها، نام دانش آموزانی که تغذیه رایگان نمیخواهند از پهرست برداشته شود و از این پس مدرسههایی که در آن دیده شود که برنامه تغذیه رایگان در آن نیازی نیست، مدیر مدرسه باید نشستی با بودن معاون و آموزگاران و دبیران راهنمایی تحصیلی و نگاهبانان بهداشت برگزار کند و اگر دو سوم همه کادر آموزشی گزارش دهند که به تغذیه رایگان نیازی نیست در پروتکل نشست نوشته و پروتکل به اداره آموزش و پرورش فرستاده شود تا آن مدرسه از پهرست تغذیه رایگان بیرون کشیده شود.
۲ آبان ماه ۲۵۳۷ در سی و سومین سال بنیاد سازمان ملل متحد اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر پیامی فرستادند و این روز را به ملت ایران و مردم جهان و کشورهای هموند سازمان تهنیت گفتند.
۲ آبان ماه ۲۵۳۷ کارکنان رادیو تلویزیون ملی ایران دست از کارکشیدند. کانون وکلا و کمیته دفاع از آزادی زندانیان سیاسی در جارنامهای نوشت که همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند. زندان سیاسی که بیشترشان هموند کنفدراسیون دانشجویان ایرانی هستند، تروریستهای آموزش دیدهای میباشند.
۳ آبان ماه ۲۵۳۷ کریم سنجابی رهبر ۶۸ ساله جبهه ملی گفت: " به باور وی رفتن به پاریس و ملاقات با حضرت آیت الله العظمی خمینی مهمترین کاری است که در شرایط فعلی و با توجه به شکل مبارزات ملت ما باید انجام شود. من برای هماهنگ کردن مبارزهها به پای بوس مرجع عالیقدر تشیع میروم."
۳ آبان ماه ۲۵۳۷ بیش از ۱۱۲۶ از خطرناکترین زندانیان سیاسی همانند افسران سازمان نظامی حزب توده آزاد شدند. سپهبد مقدم با همکاری وزارت جنگ پهرست این زندانیان را فراهم ساخت و از شاهنشاه دستور آزادی این انیرانیان را گرفت. از آنجا که مدیر شایسته امنیت داخلی سازمان امینت و اطلاعات کشور پرویز ثابتی با آزاد ساختن این تروریستها مخالف بود، شریف امامی از پرویز ثابتی نزد شاهنشاه شکایت برد که ثابتی چوب لای چرخ دولت میگذارد. پرویز ثابتی کابوس تروریستها و ۳۴ تن از پایوران و میهن پرستان ساواک از جایگاه حساس خود در روزهای سرنوشت ساز کشور برکنار شدند و سبب شادمانی و خرسندی همه دشمنان ایران به ویژه دانشجویان کنفدراسیون که همه از سوی پرویز ثابتی شناسایی شده بودند، فراهم گردید. تز دادن آزادی بی بند و بار به مخالفین پیروز شد. شریف امامی و سپهبد مقدم هر کاری که در توانایی آن بود برای سرنگونی حکومت انجام دادند.
۳ آبان ماه ۲۵۳۷ دانش آموزان و دانشجویان در پهنه دانشگاه تهران گرد آمدند و تا ساعت ۲۲ آرنگهای انیرانی را فریاد کشیدند. گروهی با پرچم سبز اسلامی با در دست داشتن فرتورهای خمینی و علی شریعتی عربده میزدند: نهضت ما حسینی - رهبر ما خمینی، نصر من الله و فتح قریب ، آزادی استقلال حکومت اسلامی، برای حفظ قرآن به پاخیزید. گروه دیگر در زمین فوتبال دانشگاه با پرچم سرخ داس و چکش گرد آمده بودند و آرنگ هایشان چنین بود: به میان تودههای مردم برویم ، درود بی پایان خلق کارگر به زحمتکشان اعتصابی ، مبارزات قهرآمیز تودهها به رهبری طبقه کارگر ضامن پیروزیست ، آزادی زندانیان سیاسی نتیجه مبارزات پیگیر خلق است، پیروز باد جنبش دمکراتیک ملی ایران. استادان و کارمندان دانشگاه تهران نیز در کنار دانشجویان با آرنگهایی چون: خون شهیدان ما نوید آزادی است، مجاهدان زندانند - زندانبانان جلادند، ای جلاد مرگت باد در کنار دانشجویان و دانش آموزان بودند. همدان، قم، بروجرد، کرمانشاه، مشهد، گرگان در آتش ناآرامیها ویران شدند و سوختند. در خیابانهای شاهرود ۵۰۰۰ آموزگار و دانش آموز نماز خواندند.
۴ آبان ماه ۲۵۳۷ سالگرد زادروز فرخنده شاهنشاه آریامهر در کاخ گلستان برگزار شد و برنامه سلام بدین سان انجام یافت. نخست روحانیون در ساعت ۹ بامداد به پیشگاه شاهنشاه باریافتند - آنگاه خدمتگزاران دربار شاهنشاهی، شورای فرهنگی سلطنتی، کتابخانه پهلوی ، بازرسی شاهنشاهی، گروه بررسی مسایل ایران، بنیاد پهلوی ، کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی ، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، لژیون خدمتگزاران بشر - و پس از آن هیات وزیران، قضات، معاونان و مدیران کل وزارتخانهها - نمایندگان مجلس سنا - نمایندگان مجلس شورای ملی - نخست وزیران، وزیران، سفیران دولت شاهنشاهی، استانداران و سفیران پیشین - نمایندگان اقلیتهای مذهبی - رییس نمایندگیهای سیاسی خارجی در دربار شاهنشاهی - استادان دانشگاهها - رییسهای بنگاههای ملی و بازرگانی و مدیران رسانههای همگانی - نمایندگان دبیران و آموزگاران کشور، فدراسیونهای ورزشی کشور، سازمان ملی پیش آهنگی ایران - شهردار پایتخت، نمایندگان انجمنهای شهر، شهرستان و اتسان، نمایندگان انجمنهای محلی، نمایندگان اصناف پایتخت، نمایندگان خانههای انصاف ، شورای داوری - ژنرالهای ارتش شاهنشاهی ایران. در این روز فرخنده ۲۱۲ تن از زندانیان دادگستری مورد بخشش همایونی قرارگرفتند.
۴ آبان ماه ۲۵۳۷ یاسر عرفات رهبر سازمان تروریستی آزادیبخش فلسطین و همدست خمینی و شاگردانش دانشجویان کنفدراسیون پشتیبانی خود را از آشوبها در ایران به آگاهی رساند.
۴ آبان ماه ۲۵۳۷ یک تروریست اسلامیست دیپلمه وظیفه به نام حسن فرد اسدی فرزند امرالله با یک مسلسل ژ - ۳ از درون یک خودروی پیکان تیمسار سرتیپ احمد نادور فرماندار نظامی جهرم و رییس شهربانی جهرم سرهنگ تصاعدی را به رگبار گلوله بست. سرتیپ نادور و سرهنگ تصاعدی سوار بر یک جیپ رنجرور در بازگشت از آیین رسمی ۴ آبان ماه بودند که ترور شدند. سرهنگ تصاعدی در دم جان سپرد و تیمسار نادور که به سختی زخمی شده بود به بیمارستان کورش کبیر برده شد.
۶ آبان ماه ۲۵۳۷ پیکر رییس شهربانی جهرم سرهنگ کمال تصاعدی در جهرم به خاک سپرده شد. سرباز دیپلمه وظیفه با پروپاگانداهای تروریستها سرهنگ تصاعدی و تیمسار نادور فرماندار نظامی جهرم را به گلوله بست.
۶ آبان ماه ۲۵۳۷ در بسیاری از شهرها کماکان زد و خورد میان تروریستها و پشتیبانان دولت دامنه دار شده است. در شهرهای رشت، مشهد، آباده، گرگان، شاه آباد، رضاییه، رودسر، میاندوآب با نواختن دهل و سرنا مردم به پشتیبانی از دولت راه پیمایی کردند ولی از سوی مخالفان به آنان یورش برده شد.
۶ آبان ماه ۲۵۳۷ کریم سنجابی رهبر جبهه ملی به همراه حاج محمود مانیان رییس جامعه بازاریان و اصناف وابسته به جبهه ملی و مهدیان یکی از بازاریان برای دیدار با خمینی به پاریس رفتند. تا این زمان دولت فرانسه شش خط تلفن، دو دستگاه تلکس و دکلهای بزرگ فرستنده موج و دستگاههای فرستنده و گیرنده برای خمینی برنشاندند. سازمان جاسوسی امریکا [۵۳] در نزدیکی خانهای که خمینی در آن بود خانه روستایی اجاره کرد و کارکنان سفارت امریکا با ابراهیم یزدی، بنی صدر و قطب زاده پیوند برقرارکردند ولی از دو سازمان فعال در ایران، سازمان جاسوسی شوروی ک. گ. ب. و سازمان تروریستی آزادی بخش فلسطین به سرکردگی بزرگ تروریست دنیا یاسر عرفات اطلاعاتی در میان نبود.
۷ آبان ماه ۲۵۳۷ وزیر اقتصاد آلمان غربی گراف فون لَمسدورف [۵۴] به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت و پیام والتر شل پرزیدنت آلمان را به پیشگاه همایونی داد. گراف فون لمسدورف در یک کنفرانس با رسانهها گفت: آلمان غربی به سبب پیوندهای سیاسی و اقتصادی خواستار استواری و آرامش در ایران است. به همین روی من به هیچ وجه نسبت به روی کار آمدن نیروهای تندرو و یا واپسگرا و هم چنین گروهای مارکسیست یا کمونیست دیدگاه خوشی ندارم. ... در گفتگوهایی که انجام شده است هیچگونه اشارهای به بررسی قراردادهای دستینه شده نرفته است و بنابراین سببی وجود ندارد که درباره انجام قرارداد نیروی دریایی برای ساختن شش زیردریایی سبک از سوی آلمان غربی که نزدیک به ۳٬۲ میلیارد دلار است گمان برد. هم اکنون کرافت ورک یونیون [۵۵] دو نیروگاه اتمی در بوشهر را میسازد.
۷ آبان ماه ۲۵۳۷ دولت شریف امامی که به همراه کنفدراسیون دانشجویان تروریست درون و بیرون از کشور تیشه به ریشه ایران میزد، آن اندازه به مخالفان بال و پر داد که لایحه اعاده حیثیت قضایی زندانیان سیاسی آزادشده و اعاده دادرسی مابقی زندانیان سیاسی با فوریت[۵۶] از سوی احمد بنی احمد داده شد. نخستین گردهم آیی « هفته همبستگی ملی » که به فراخوان جبهه ملی به راه انداخته شد، با بودن ۴۰۰۰ دانشجو در دانشگاه صنعتی آریامهر برگزار شد و منوچهر هزارخانی خائن انیرانی هموند کنفدراسیون و کارمند موسسه تحقیقات وزارت علوم و آموزش عالی و نعمت میرزازاده سخنرانی کردند.
۷ آبان ماه ۲۵۳۷ آندره گرومیکو وزیر خارجه شوروی به پاریس پرواز کرد و چهار روز در پاریس ماند. آندره گرومیکو از دشمنان ایران و پرچمدار جداساختن آذربایجان از ایران با همدستان خمینی دیدار کرد و برنامههای آینده برای ریشه کن کردن مشروطه در ایران را با آنان ریخت. پس از دیدارهای آندره گرومیکو و جاسوسان شوروی با خمینی و همدستان، گفتار و پیام های خمینی علیه حکومت ایران جسورتر و بی پرواتر شد.
۷ آبان ماه ۲۵۳۷ آیت الله شریعتمداری در مصاحبه ایی با خبرگزاری فرانسه در قم گفت: ما همان چیزهایی را میخواهیم که آیت الله العظمی خمینی میخواهند.
۷ آبان ماه ۲۵۳۷ کارکنان بانک رهنی ایران به پیروی از کارکنان بانک ملی ایران دست از کار کشیدند. به دنبال دست از کار کشیدن کارگران صنایع فولاد اهواز که بیش از دو هفته به درازا کشیده است ۳۵۰۰ کارگر بیرون انداخته شدند. کمپانی پیمانکاری مانا که برای صنایع فولاد کار میکند گفت بیش از دو هفته کارگران و مهندسین دست از کار کشیدهاند و دیگر به بودن آنان نیازی نیست. کارگران پشت در کارخانه بسته شده گرد آمدند. در پی دست از کار کشیدن ۲۵ روزه کارکنان سازمان تامین خدمات درمانی، داروخانه داران را از پای درآورد.
۷ آبان ماه ۲۵۳۷ به یک کارمند بلندپایه سازمان امنیت و اطلاعات کشور در شهر مهاباد شلیک شد. وی به سختی زخمی شد.
۷ آبان ماه ۲۵۳۷ شماره گروهها و حزبهای سیاسی که بیشترشان پراکنده کارهای سیاسی میکنند به ۳۵ رسید. حزب سوسیالیست آریا، حزب راما و جبهه جنبش آزادگان نیز پا به میدان نهادند.
۸ آبان ماه ۲۵۳۷ منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی، سخنگو و چهره نامی دولت و محمد باهری وزیر دادگستری کناره گرفتند. بی درنگ جعفر شریف امامی کابینه را بازسازی کرد و حسین نجفی وزیر دادگستری و مصطفی پایدار وزیر مشاور در امور اجرایی برگزیده شدند. وزیران نوین به همراه نخست وزیر به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافتند.
۹ آبان ماه ۲۵۳۷ علیاحضرت شهبانو در آغاز هفته کودک پیامی فرستادند:[۵۷]
- خوشحالم که آغاز این هفته را به شما کودکان عزیز کشور تبریک میگویم. این هفته به شما امیدهای فردای ایران اختصاص دارد و وظیفه مادران، پدران و مربیان شماست که با شناخت بیشتر مسایل شما و مسئولیتی که در فردای سازی ایران دارید در تربیت شما همت گمارند. شما کودکان عزیز باید در نهایت آرامش و با آگاهی به وظیفه بزرگی که به عهده خواهید گرفت از کلیه امکاناتی که کشور به شما و برای شما اختصاص داده است به نحو شایستهای بهره گیری نمایید. شما باید بدانید که هرگونه سهل انگاری در این وظیفه مهم سبب میشود که ارکان بنای ایران فردا با مصالحی سست و ناپایدار ساخته شود. نظر بر اهمیت شما کودکان در اجتماع امروز باید هر روز و هر هفته سال برای شما باشد ولی اختصاص یک هفته ویژه به نام هفته کودک نمایانگر تجدید عهد سالیانه برای کسانی است که خود را وقف شما نمودهاند تا با شما و به کمک طرحهای نو و با نیروی تازه تری به فعالیت خود ادامه دهند. اهمیت نقش شما در دنیای امروز بدان سان است که سازمان ملل متحد سال ۱۹۷۹ را برای دنیا « سال جهانی کودک » نامگذاری نموده است تا همه ملتها با دید عمیق تری مسایل مربوط به کودکان را در سراسر جهان بررسی نموده و در بهبود هر چه بیشتر وضع کودک در دنیا بکوشند. با توجه به این نکات سالی پرتلاش و مشکل از نظر دریافت مسایل کودکان در پیش داریم و به همه گروههای اجتماعی که با کودکان کشور در تماس هستند توصیه مینماییم که در این سال به اهمیت مسئولیتهای خود واقف بوده و شرایطی ایجاد نمایند تا کودکان با پرورشی بهتر برای فردایی روشن تر پرداخت شوند. توفیق همه خدمتگزاران کودکان را از خداوند متعال خواستارم.
۹ آبان ماه ۲۵۳۷ نوزدهمین زادروز والاحضرت رضا پهلوی ولیعهد ایران با تهنیتهای مردم و سازمانها و سران کشورها به دربار شاهنشاهی آغاز شد. در تاریخ ۱۴ آبان ماه ۱۳۳۹ به فرمان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی والاحضرت رضا پهلوی ولیعهد ایران شد. در سالروز دو سالگی ولیعهد ایران روز نهم آبان ماه روز کودک نامگذاری شد و از آن پس همه ساله در این روز آیین روز کودک برگزار میشود. نخستین کاری را که والاحضرت به گردن گرفتند ریاست عالیه خانههای فرهنگ روستایی بود و پس از آن ریاست عالیه بازیهای جوانان و ریاست عالیه بنیاد فرهنگی رضا پهلوی، ریاست عالیه پیشاهنگی، ریاست عالیه کمیته ملی مسابقات مهارت فنی کارگران کشور، ریاست عالیه دانشگاه بوعلی همدان و سرانجام در ۹ شهریور ماه ۱۳۵۶ ریاست عالیه سازمان ورزش ایران را دارا شدند. والاحضرت ولیعهد از بیشتر کشورهای جهان دیدن کردهاند و زبانهای انگلیسی و فرانسه را به روانی زبان مادری خود پارسی میدانند. نخستین سفر رسمی والاحضرت ولیعهد در سال ۲۵۳۴ شاهنشاهی به کشور مصر انجام شد و پس از آن والاحضرت ولیعهد از کشور اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورها دیدن کردند. والاحضرت در شهریور ماه به دعوت ملکه انگلستان از آن کشور دیدن کردند و از آنجا برای دیدن دوره خلبانی رهسپار امریکا شدند.
۹ آبان ماه ۲۵۳۷ ولیعهد ایران والاحضرت رضا پهلوی ولیعهد ایران در کاخ سفید با پرزیدنت کارتر دیدار و گفتگو کرد. کارتر پشتیبانی خود را از شاهنشاه ایران بازگفت و ابراز امیدواری کرد که راه پیماییهای ناآرام مخالفان و اعتصابها در صنعت نفت به زودی پایان یابد. دوستی و همکاری با ایران یکی از پایههای مهمی است که سیاست خارجی امریکا بر روی آن بنیاد شده است! هنگام این دیدار صدها تن از دانشجویان ایرانی بدون گرفتن پروانه از پلیس به عربده کشی و فریاد آرنگهای ضد ایران و ایرانی پرداختند. پلیس واشنگتن دو تن از دانشجویان را بازداشت کرد. والاحضرت ولیعهد در پایگاه نیروی هوایی تگزاس سرگرم فراگرفتن خلبانی هستند.
۹ آبان ماه ۲۵۳۷ شریف امامی برای دومین بار از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت.[۵۸] [۵۹]
۹ آبان ماه ۲۵۳۷ به دنبال دو هفته دست از کارکشیدن کارمندان صنعت نفت در آبادان، اهواز، مسجد سلیمان، بیدبلند، گچساران و دیگر جاهای نفت خیز پالایش و فروش نفت به دیگر کشورها بازایستاد. از هر گوشهای قطعنامهها، بیانیهها، ... از سوی سازمانها، ادارهها، کمپانیها، کوچک و بزرگ، دولتی و خصوصی به چاپ رسید. اعتصاب غذای سیاسی از سوی گروهکها از هر گوشه به گوش میرسید. با دست از کار کشیدن کارمندان و کارکنان صنعت نفت ایران، برای جلوگیری از خرابکاری ارتش تاسیسات نفتی را زیر کنترل خود درآورد و پخش نفت و بنزین را به گردن گرفت.
۹ آبان ماه ۲۵۳۷ ایرانیان ملتی که تاریخ خود را تا به امروز نمیدانند. ملتی که با رخنه بیگانگان مغول و تازی به سازمانها و وزارتخانههای دولتی یعنی قوه مجریه و سرسپردگان سازمانهای مخوف جاسوسی و پیروان ایدئولوژیهای بیمار کمونیستی و چپ و اسلامی در تاریکی نگاه داشته شده بودند، هیچ گاه درنیافتند قانون اساسی مشروطه چه گوهری است که در دست داشتند. گوهری که پدر بزرگانشان در راه به دست آوردن حکومت مشروطه جان خود را فداکردند. گروهی قاجار مغول و زمینداران بزرگ پیشین و گروهی اَنتکتوئل تودهای پیشنهاد کردند که مجلس شورای ملی منحل شود، نخستین گام در از میان برداشتن قانون اساسی مشروطه با به راه انداختن گفتگو از سوی علی امینی نخست وزیر پیشین، کریم سنجابی، علی اصغر حاج سیدجوادی، رحمت اله مقدم مراغهای، احمد بنی احمد، محسن پزشکپور و گروهی از انیرانیان برداشته شد. تودهای انیرانی دیگر داریوش فروهر سخنگوی جبهه ملی خواستار برگزاری رفراندومی برای پرسش از مردم درباره مشروطه نظام حاکم بر کشور شد. داریوش فروهر تلفنی به آگاهی رسانهها رسانید که خمینی پیشنهاد جبهه ملی در برقراری رفراندوم را پذیرفته است.
۹ آبان ماه ۲۵۳۷ بنیاد ۷۴۹ مهد کودک که بیش از ۲۵٬۰۰۰ کودک روستایی از سه تا شش ساله از آموزش کودکستانی و یک وعده غذای انرژی دهنده و ویتامیندار بهرهمند میشوند. ۱۰ آبان ماه ۲۵۳۷ ایران با فرستادن یادداشتی به سازمان ملل متحد از میزبانی کنفرانس دهه بین المللی زنان که قرار بود در سال ۲۵۳۸ شاهنشاهی یا ۱۹۸۰ میلادی در تهران برگزار شود، پوزش خواست.
۱۰ آبان ماه ۲۵۳۷ آیت اله العظمی شریعتمداری در مصاحبهای با خبرگزاری پارس در قم درباره حکومت اسلامی گفت: چون ما مسلمان تابع اهل بیت عصمت و طهارت هستیم پس مبانی احکام ما با مبانی احکام فرقههای دیگر اسلامی فرق دارد، بنابراین حکومت دمکراتیک اسلامی شبیه حکومتهای عربستان سعودی و لیبی نخواهد بود و اما شرح ممیزات آن احتیاج به تفصیل دارد. به طور خلاصه مبنای اساسی حکومت دمکراتیک اسلامی بر عدالت فردی و اجتماعی است.... و مراعات احکام اسلام بر مشورت است ولی راجع به سوسیالیزم البته اصالت با اسلام است و اسلام مجبور نیست خود را با هر مکتب جدیدی تطبیق بدهد بلکه این وظیفه مکاتیب جدید است که اگر مسلمان هستند باید خود را با اسلام تطبیق داده و مراعات موازین اسلامی را بنمایند.
۱۳ آبان ماه ۲۵۳۷ با کوشش ضد انقلاب و انیرانیان در پروپاگاندا علیه تغذیه رایگان و در اشغالدانی افکندن بیسکویتها، سیب و موزها، شیرها، پسته و بادامها از سوی دانش آموزان سرانجام در پایان نشست هیات وزیران، دکتر محمدرضا عاملی وزیر اطلاعات و جهانگردی و سخنگوی دولت درباره تصمیمهای هیات وزیران گفت که تغذیه رایگان از میان برداشته شد. شاهنشاه آریامهر آرزوی خود که از ایرانیان نسلهایی باهوش، بلند قد، زیبا و تندرست بیرون بیاید را با اصل شانزدهم انقلاب شاه و ملت تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسهها و تغذیه رایگان برای شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران جامه عمل پوشاندند. در سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی دانش آموزان کشور از تغذیه رایگان برخوردار شدند. با پخش یک وعده غذای روزانه در ساعات درس بامدادی که در آن شیر، بیسکویت و میوه و دانههای روغنی چون پسته و بادام که میزان کالری آن با دقت حساب شده در سال تحصیلی ۲۵۳۵ شاهنشاهی بیش از ۶ میلیون دانش آموز از آن بهره بردند. مسول اجرای بخش نخستین وزارت آموزش و پرورش بود. در اصل شانزدهم انقلاب، شیرخوارگان و مادرانشان نیز از تغذیه رایگان بهره مند شدند که پیشبرد و اجرای آن بر عهده جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بنگاه حمایت مادران و نوزادان بود. هم چنین در چارچوب قانون اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی بیش از ۷۴۹ مهد کودک بنیاد شد که در این مهد کودکها ۲۵٬۰۰۰ کودک روستایی از سه تا شش ساله از آموزش کودکستانی و یک وعده غذای انرژی دهنده و ویتامیندار بهرهمند میشدند.
۱۳ آبان ماه ۲۵۳۷ سربازان ارتش شاهنشاهی در چهارراه پهلوی و خیابان شاهرضا از چند روز پیش در کامیونهای رو باز جای گرفتند. هر روز انبوهی از دانشجویان و دانش آموزان از دانشگاه تهران و دبیرستانهای پیرامون در خیابان شاهرضا راه میافتادند و با مشتهای گره کرده آرنگهای ضد ایران و ایرانی و در ستایش خمینی و اسلام عربده میکشیدند. از آنجا که تاکتیک برای بر پا کردن آشوب و برانگیزاندن مردم، بوجود آوردن یک یا چند کشته، ریختن رنگهای سرخ یا خون حیوانات بر روی زمین، آغشته کردن دستها به خون یا به رنگ و مالیدن به جامهها و راه افتادن در خیابانها و عربده سوگواری کشیدن است، در این روز انبوهی از خمینی چیان مرکزهای فرهنگی، بانکها، مهمانسراها، کتاب فروشیها، رستورانها را با فریاد « الله اکبر » به آتش کشیدند. دستور و برنامه انجام این خرابکاریها، مو به مو از رادیو بی بی سی لندن به دانشجویان و مردم دیکته شده بود. دانشجویان و دانش آموزان و مردم در برابر دانشگاه تهران به تظاهرات پرداختند، از تروریستهایی که از کشورهای پشتیبان خمینی به ایران آمده بودند و در لا به لای مردم ایستاده بودند، با تپانچه کمری به سوی انبوه مردم شلیک کردند و تنی چند از دانشجویان بر زمین افتادند. نیروهای نظامی که تنها فشنگ مشقی داشتند و به هیچ روی پروانه شلیک به مردم را نداشتند از هرج و مرجی که بوجود آمد شگفت زده شدند و چندین تیر هوایی شلیک کردند. پوکه فشنگهای شلیک شده از سوی دانشجویان از روی زمین برداشته شد و نشان میداد که سربازان گلولههای مشقی شلیک کردند. دانشجویان عربده کشان از خودروهایی که در راه بندان مانده بودند درخواست کردند که چراغهای خود را روشن کنند و بوقهای پیوسته بزنند. با بالاگرفتن جنجال نیروهای نظامی خیابانهای پیرامون دانشگاه را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابانهای شاه و بلوار الیزابت پراکنده شدند. تهران به آتش کشیده شد و تا پاسی از شب راه پیماییها و سینما و بانک شکستنها ادامه داشت. محمد مفتح در این روز از زندان آزاد شد.
۱۳ آبان ماه ۲۵۳۷ جعفر شریف امامی بدون آگاهی از آنچه که در مرکز شهر تهران میگذشت به کاخ نیاوران آمد و از نخست وزیری کناره گرفت. شاهنشاه آریامهر درخواست وی را بی درنگ پذیرفتند. شریف امامی با دولتی که شایستگی بودن در چنین زمانی را نداشت، در کشور ایران به آشوبها دامن زد، تروریستها را پروراند و کشور و مردم ایران را فدای مشتی تروریست سرسپرده بیگانه کرد.
۱۳ آبان ماه ۲۵۳۷ در این گیر و دار بود که کم کم ژنرالها و افسران و فرماندهان بلندپایه ارتش چون تیمسار خسروداد و تیمسار رحیمی، تیمسار معین زاده، تیمسار جهانبانی به کاخ نیاوران آمدند و از شاهنشاه آریامهر درخواست « تصمیمی قاطع و نهایی » کردند و به آگاهی همایونی رساندند که شهر دارد در آتش میسوزد. فرمانده هوانیروز ژنرال خسروداد « طرح خاش » را که پیشتر فرماندهان ارتش آن را برنامه ریزی کرده بودند را پیش کشید. بر پایه طرح خاش قرار بر این بود که ارتشبد غلامعلی اویسی ریاست یک دولت نظامی را با تکیه به قانون اساسی مشروطه برای بیرون آمدن از بحران به گردن بگیرد. آرمان طرح خاش این بود که در چند ساعت تعادل قدرت در کشور دگرگون شود و حکومت را دوباره در جایگاه قدرت در برابر مخالفان قراردهد تا بتوان با آنان در چارچوب قانون اساسی به گفتگو پرداخت. اگر شاهنشاه میپذیرفتند که ارتشبد غلامعلی اویسی نخست وزیر شود، گزینش میبایستی که در ساعتهای ممنوع بودن رفت و آمد شبانه در تهران انجام پذیرد. بی درنگ همه نظامیان ورزیده و کارآموخته در یکانهای نیروهای ویژه لویزان و مهران، گارد ویژه شهربانی عشرت آباد و یکانهای هوانیروز باغ شاه نزدیک به ۴۰۰ تن از رهبران و سردستگان آشوب را بازداشت میکردند و از آنجا دستگیرشدگان را با هواپیماهایی که آماده در بخش نظامی فرودگاه مهرآباد و فرودگاه دوشان تپه (جایگاه نیروی هوایی) به شهر خاش در بلوچستان میبردند. همین برنامه به روش ساده تری قراربود که در اسپهان و شیراز و مشهد از سوی مامورین ساواک و شهربانی انجام شود. دشواریهایی که دست از کار کشیدن کارکنان صنعت نفت و مرکزهای برق رسانی در زندگی مردم پدیدآورده بود، قرار بود که از میان برداشته شود، بدین سان که سردستگان آن بازداشت و مهندسان نظامی جایگزین آنان شوند و دستگاهها را به راه بیاندازند. ارتش رادیو و تلویزیون را به روال همیشگی بازگرداند و گویندگان جوان روابط عمومی نیروهای مسلح شاهنشاهی جایگزین گویندههای تلویزیون شوند. نظامیان با شادی چشم به راه تصمیم شاهنشاه بودند که شوربختانه ستاره بخت مردم ایران و نظامیان افول کرد و طرح خاش پذیرفته نشد و ژنرال غلامرضا ازهاری رییس ستاد بزرگ به نخست وزیری برگزیده شد. سه ژنرال نیروی زمینی، هوایی و دریایی شاهنشاهی در کابینه ازهاری به وزارت گمارده شدند. وزیرجنگ ـ تیمسار ارتشبد عظیمی، وزیرکشور ـ تیمسار ارتشبد قره باغی و وزیر نیرو ـ تیمسار سپهبد ایرج مقدم. ژنرال ازهاری در روز ۲۷ آبان ماه کابینه خود را به مجلس شورای ملی شناساند [۶۰]
۱۵ آبان ماه ۲۵۳۷ روزنامههای بزرگ پُر خواننده چون کیهان و اطلاعات دست از کار کشیدند و تا ۱۶ دی ماه ۲۵۳۷ روزنامهای به چاپ نرسید.
۱۶ آبان ماه ۲۵۳۷ برگزیدن دولت نظامی واکنش مثبتی در میان مردم داشت. ناگهان اعتصابها پایان یافت، برق دوباره بدون خاموشی به راه افتاد، بازاریان مغازه هایشان را بازکردند. دو روز پس از روی کار آمدن دولت نظامی تهران آرام شد و رفت و آمد به روال همیشگی درآمد و بی درنگ به بازسازی ویرانیها و آتش سوزیها پرداختند. وزیران نظامی با خوش رویی و گرمی در وزارتخانهها به دفتر خود رفتند و آشوبها فروکش کردند. در خوزستان هموندان کمیته رهبری اعتصابات صنعت نفت که همه تودهای بودند، دست از اعتصاب کشیدند و پالایشگاه بزرگ آبادان دوباره راه اندازی شد.
۱۸ آبان ماه ۲۵۳۷ در میان شگفتی و ناباوری همگان، امیر عباس هویدا کسی که سیزده سال نخست وزیر ایران بود بازداشت شد. دوستان نزدیک وی چون رضا قطبی و سرلشکر پاکروان معاون کل وزارت دربار، جواد شهرستانی شهردار تهران همه به هویدا تاختند و بر بازداشت وی پافشاری کردند. سرانجام هویدا با بودن ناصر یگانه رییس دیوان عالی کشور، دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی و عبدالمجید مجیدی بازداشت و به یکی از مهمانسراهای ساواک برده شد.
۱۸ آبان ماه ۲۵۳۷ به آتش کشیدن تهران، بازداشت امیرعباس هویدا ویلیام سولیوان را به اندیشه دیگری درباره ایران برانگیخت. ویلیام سولیوان از آغاز سال ۱۹۷۸ سفیر امریکا در ایران شد. سولیوان پیشتر سفیر امریکا در لائوس و فیلیپین بود و کوچکترین آگاهی درباره ایران نداشت، زبان پارسی نمیدانست. تنها مشاهدات وی ناآرامیها در ایران و تهران بود. ویلیام سولیوان گزارشی به واشنگتن با فرنام Think the unthinkable فرستاد. در این گزارش سولیوان این پرسش را پیش کشید که امریکا زمانی که شاه دیگر نتواند بر ایران حکومت کند چه باید انجام دهد. سولیوان بدین باور بود که همکاری با خمینی به سود امریکا خواهد بود، زیرا که خمینی ضد کمونیستها است. پیوندهای اقتصادی میان ایران و دنیای غرب آسیبی نخواهد دید. اگر خمینی به ایران بازگردد نخش گاندی را در ایران بازی خواهد کرد و انتخابات آزاد، جمهوری اسلامی در راستای سیاست غرب برقرار خواهد شد. گزارش سولیوان در چارچوب گفتگوهای وی با مهدی بازرگان، عباس امیر انتظام، ناصر میناچی نوشته شد. بازرگان به سولیوان گفت که پشتیبانان کلیدی خمینی کسانی چون آیت الله طالقانی، آیت الله بهشتی مردان بسیار خردمند و دانشمندی هستند. آیت الله بهشتی دارای مدرک تحصیلی از دانشگاه توبینگن آلمان غربی دارد. خمینی و دوستانش شوروی را دشمن بزرگ ایران میدانند. سولیوان بدین باور بود که میان ارتش و خمینی بایستی که همکاری بوجود آید. [۶۱]
سولیوان در گفتگوی خود به بازرگان پیشنهاد کرده بود که فرماندهان جوان جانشین فرماندهان ارتش که از هواداران شاهنشاه هستند بشوند. بازرگان و میناچی این پیشنهاد را با شادی پذیرفتند و گفتند زمانی که فرماندهان ارتش در آرامش بمانند و کاری علیه خمینی نکنند، آنها را با خانواده اشان و دارایی اشان با خارج از کشور خواهند فرستاد.
در روز ۱۸ آبان ماه برژینسکی با یکی از ماموران پیشین سیا در تهران تماس گرفت و از وی خواست که به تهران پرواز کند و با شاهنشاه ایران دیدارنمایند و درباره اوضاع گفتگو کند و بپرسد که امریکا چه میتواند انجام دهد؟ این مامور در روز ۲۳ آبان ماه به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. شاهنشاه به وی گفتند که به دولتتان بگویید اگر با رهبران مخالفین گفتگو میکنید به آنها بگویید که من از پشتیبانی شما برخوردار هستم تا آرامش و نظم را دوباره به کشور برگردانم و من کسی هستم که قدرت، پایداری و رشد اقتصادی ایران را گارانتی میکنم. روز ۲۶ آبان ماه مامور نامبرده گزارش گفتگوی خود را به برژینسکی مشاور امنیتی پرزیدنت کارتر داد. مشاور پرزیدنت امریکا هامیلتون جردن در مساحبه تلویزیونی گفت که امریکا در مورد ایران میباید که خود را برای رویدادهای پیش بینی نشده و ناگهانی آماده سازد. شاهنشاه ایران این گفتگو را چنین تعبیر کردند که امریکاییها میخواهند با حکومت آلترناتیو کارکنند. هامیلتون جردن آنچه را شاهنشاه انتظار شنیدنش را داشتند نگفت. جیمی کارتر در یک نشست در کاخ سفید شکایت کرد که سازمانهای اطلاعاتی امریکا به وی اطلاعات کافی درباره اوضاع ایران نمیدهند. در این زمان دو گزارش از سازمان سیا درباره ایران یکی در امرداد ۲۵۳۶ شاهنشاهی نوشته بود که در آن آمده بود که در ایران هیچگونه دگرگونی سیاسی پیش نخواهد آمد و شاه ایران تا به آرامی تا سال ۱۹۸۶ برابر با ۲۵۴۶ حکومت خواهد کرد. گزارش دوم در امرداد ۲۵۳۷ شاهنشاهی نوشته بود. در این بررسیها آمده بود ایران به هیچ روی در وضعیت انقلابی و یا پیش انقلابی نیست. اطلاعاتی که سازمان سیا درباره ایران داده بود با وضع ایران همسانی نداشت و واقعیتها را دربرنمی گرفت.[۶۲]
پس از اینکه سایروس ونس وزیر خارجه امریکا گزارش ویلیام سولیوان را خواند گفت اگر شاه با مخالفان خود به توافق نرسد، امریکا باید با ارتش و روحانیون اسلامی به توافق برسد. برژینسکی مشاور امنیتی پرزیدنت کارتر برآن شد که هم چنان از شاهنشاه ایران پشتیبانی کند. جیمی کارتر تصمیم گرفت که یکی از بلندپایگان ارتش امریکا را به تهران بفرستد تا وی بتواند گزارشی درباره وضعیت ایران بنویسد که به فرستادن ژنرال هویزر در روز ۱۴ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به تهران انجامید.
شاهنشاه آریامهر در گفتگوهای که با ویلیام سولیوان داشتند دریافتند که سولیوان دو دوزه بازی میکند و وی با خمینی و همدستانش در گفتگوست.
۲۷ آبان ماه ۲۵۳۷ علیاحضرت شهبانو رهسپار کربلا و نجف شدند. در این سفر رضا قطبی و سیدحسین نصر علیاحضرت را همراهی کردند. شهبانو به زیارت رفتند و با آیت الله عظمی خویی دیدار کردند و سی دقیقه تنها با ایشان به گفتگو پرداختند. آیت الله عظمی خویی بزرگترین مرجع شیعیان جهان، « سلامت شاهنشاه و پیروزی اش در راه خدمت به اسلام ایران » را اعلام کرد. این پیام به زبان سیاسی پشتیبانی چشمگیر از شاهنشاه و حکومت ایران بود که شوربختانه از آن هیچ گونه بهره برداری نشد.
۲۷ آبان ماه ۲۵۳۷ هر ایرانی چشم به راه سخنانی از نخست وزیر نظامی بود که دوباره خود و کشور را در امنیت و آرامش ببیند. ژنرال ازهاری سخنان خود را در مجلس شورای ملی با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کرد که چون آب سردی بر پشت مردم ایران شد.
۲۷ آبان ماه ۲۵۳۷ سولیوان و سفیر انگلستان آنتونی پارسونز در ایران به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافتند. شاهنشاه با آنان درباره نوشتاری که در روزنامه لومانیته ، روزنامه چپیها در فرانسه چاپ شده بود به گفتگو پرداختند. در این نوشتار از ایرج اسکندری از سران حزب منحله توده گفته شده بود. ایرج اسکندری خمینی را رهبر نامیده بود و گفته بود که حزب توده و نیروهای مبارز روحانیت دست در دست یکدیگر گذاشتهاند و علیه شاه ایران میجنگند. شاهنشاه فرمودند این همان آلیانس میان واپسگرایان دینی و کمونیست هاست. این نوشتار نشان میدهد که شورویها پشتیبان خمینی هستند و اسلحه وارد ایران میکنند تا جنگ مردم علیه مردم راه بیاندازند. شاهنشاه افزودند دولت نظامی میباید که از هر گونه رویارویی با اینها جلوگیری کند و پروانه ندهد که اینها سبب پروویساونگ شوند. من به هیچ روی نمیتوانم که جوانان ایران را به گلوله ببندم و حکومت کنم. ... من با نخست وزیر پیشین علی امینی گفتگو کردهام و قرارشده است که وی یک هیات مشاور گردهم بیاورد. این هیات مشاوران قرار است که دولت ائتلافی با سیاستمداران پیشین و مخالفین برقرار کنند، و انتخاباتی که در پیش است را سازمان دهند. شاهنشاه فرمودند که با کریم سنجابی رهبر جبهه ملی گفتگو کردهاند ولی شواهد دال بر این است که سنجابی با خمینی قرارهایش را گذاشته است. اکنون در آغاز ماه محرم هستیم و برنامه این است که ارتش را آماده باش بدهیم تا تظاهرات و راه پیماییهای مذهبی بیرون از مسجدها انجام نشوند. شاهنشاه آریامهر انجام هر کاری را بر پایه قانون اساسی نهادند و گفتند که ایشان فرمانده نیروهای مسلح شاهنشاهی هستند و بودجه نظامی نیز زیر سرپرستی ایشان است و نه مجلس شورای ملی. جبهه ملی را باور نکنید که مدعی هستند آلترنانیو در برابر شاهنشاهی مشروطه هستند، اینان نمیتوانند کشور را اداره کنند. این نیز برای روحانیون صادق است، روحانیون نمیتوانند کشور را اداره کنند. [۶۳]
در این روز کاخ سفید، پیامی از برژنف دریافت کرد که در آن هشدار به دولت امریکا داده شده بود که امور داخلی ایران مداخله نکنند. این پیام تاییدکننده گفتههای شاهنشاه با سولیوان و سفیر انگلیس بود که گفتند این شوروی است که خمینی را پشتیبانی میکنند و اسلحه وارد ایران میسازند.
۲۸ آبان ماه ۲۵۳۷ سایروس ونس وزیر خارجه امریکا در مصاحبهای با رسانههای همگانی امریکا گفت که امریکا به امور داخلی کشورها مداخله نمیکند و همین گونه ما در مسایل داخلی ایران دست درازی نمیکنیم. ما باور داریم که شوروی نیز همین گونه رفتار کند و به مسایل داخلی ایران کاری نداشته باشد. در این روز از سوی برژنف هشداری که به کاخ سفید داده شده بود، در روزنامه پراودا ارگان حزب کمونیست شوروی به چاپ رسید. در برنامه رادیویی پارسی زبان که در باکو برپاشده بود، تفسیری خوانده شد: "در مبارزهای که در جریان است برای بیرون کردن امپریالیسم به ویژه امپریالیسم آمریکا و پشتیبانان او ، مردم کشور ایران از پشتیبانی نیروهای پیشرو و همه کشورهایی که دوستدار صلح هستند به ویژه همسایه شمالی ما برخوردار است." این جمله کد پنهانی به تروریستها و آخوندهای ایران بود که شوروی همکاری با شاه ایران را به پایان میرساند و پشتیبان نیروهای انقلابی علیه مداخله امریکا میشود. خمینی در نوفل لو شاتو همدستی با مارکسیستها و شوروی را انکار کرد ولی حقیقت این است که از این زمان حزب توده با همه رهبران دینی همکاری داشت.
در پایان آبان ماه سفارت امریکا در تهران با جبهه ملی و رهبران دینی درباره امنیت در درازای ماه محرم گفتگو کردند. آخوندها میترسیدند که در ماه محرم رویارویی با ارتش بشود و کشته برجا بگذارد. سفارت امریکا پیشنهاد کرد که شاهنشاه شورای سلطنت را تشکیل دهند و برای سفر به خارج از ایران بروند. شورای سلطنت میبایستی که دولتی بر روی کار بیاورد و این دولت انتخابات مجلس که کوتاه زمانی به آن مانده بود را سازمان دهد. جبهه ملی و ملایان در تهران این برنامه را پذیرفتند. هم چنین قرار شد که آیت الله منتظری به نوفل لو شاتو پرواز کند و با خمینی درباره این برنامه به گفتگو بنشیند و سفیر امریکا سولیوان با شاهنشاه آریامهر این برنامه را در میان بگذارد. آیت الله منتظری خمینی این برنامه را به آگاهی خمینی رساند. خمینی گفت این برنامه را به هیچ روی نمیپذیرد و گفتگوها با سفارت امریکا تنها نیرنگی است برای اینکه انقلاب را بازایستانند. در عوض در روز ۱ آذر ماه خمینی که چشم به راه یک حمام خون که دیگران کوشش کردند از آن جلوگیری شود، جارنامهای بیرون داد.[۶۴]
۳۰ آبان ماه ۲۵۳۷ وزیر مالی امریکا مایکل بلومنتال به پیشگاه شاهنشاه آریامهر در تهران باریافت. شاهنشاه با بلومنتال درباره هشدار برژنف به کاخ سفید را گفتگو کردند و فرمودند که شورویها باور دارند که آشوبها در ایران به سود آنان به پایان خواهد رسید. شاهنشاه آریامهر جملهای از خروشچف را بازگو کردند که در مصاحبهای با والتر لیپمن خبرنگار امریکایی گفته بود، ایران همانند یک سیب رسیده به دامان شوروی خواهد افتاد. نوشتار ایرج اسکندری نشان میدهد که شورویها خود را برای این روز آماده میسازند. شاهنشاه افزودند که باور ندارند که اَنتلکتولهای ایرانی هیچگاه حکومت ملایان را بپذیرند این بدین چم است که ایران زیر پرچم سرخ (کمونیستی) درخواهد آمد.[۶۵]
نخست وزیر ژنرال غلامرضا ازهاری
۱ آذر ماه ۲۵۳۷ مجلس شورای ملی به برنامه و کابینه ژنرال غلامرضا ازهاری رای اعتماد داد.[۶۶] میهن پرستان چشم به راه دستورهای محکم ارتشبد ازهاری و سرکوب کردن آشوبگران بودند ولی ژنرال ازهاری پا را برای آشتی از شریف امامی فراتر نهاد و در سخنانش به جای یک ژنرال قدرتمند ارتش آغاز به التماس کرد. ازهاری « سیاست آشتی ملی شریف امامی » را به سیاست « تن دادن به درخواستهای خمینی و همدستانش » دگرگون کرد، بزرگ مردان کشور را بازداشت کرد و به زندان انداخت، مردان خدمتگزاری چون امیرعباس هویدا، منوچهر آزمون، داریوش همایون، منصور روحانی وزیر پیشین کشاورزی، ژنرال نصیری رییس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت کشور، منوچهر نیک پی شهردار تهران، ژنرال صدری رییس پلیس تهران، عبدالعظیم ولیان فرماندار خراسان، دکتر شیخالاسلامزاده وزیر پیشین بهداری، نیلی آرام معاون وزیر بهداری، فریدون مهدوی وزیر اقتصاد و ... به پشت میلههای زندان انداخت و درهای زندانها به روی تروریستهای خطرناک حزب توده و مجاهد خلق و چریک فدایی و دیگر گروهکها گشود.
۱ آذر ماه ۲۵۳۷ برژینسکی در کاخ سفید تمام روز نشستی برپاکرد و وضعیت ایران را با کارشناسان ایران و دانشگاهیان به گفتگو گزارد. در این گروه همه باشندگان گفتند که ماه محرم ماه کلیدی است که وضعیت به کدام سو خواهد رفت و این اشتباه است که شاه ایران راه پیماییها و انجام آیینهای مذهبی در خیابانها را ممنوع کرده است. شاه باید به راه پیماییهای مذهبی پروانه دهد و راه پیماییهای سیاسی را ممنوع سازد. در اینجا باید گفت که چه اندازه ترس آور است که گروهی که خود را کارشناسان امور مینامند، هیچ ! درباره ایران و خمینی نمیداند. این گروه در برابر پرسش اینکه در محرم چه پیش خواهد آمد سه جواب گوناگون ردیف کردند. برخی گفتند که پس از محرم شاه کناره خواهدگرفت، برخی دیگر گفتند شاید شاه تا نیمه ۱۹۸۵ بماند و گروه دیگر باور داشتند که شاه خواهد ماند و سالیان بر تخت شاهی خواهند ماند. در جواب به پرسش امریکا چه باید بکند، کارشناسان هیچ نگفتند. برژینسکی چکیده این نشست را خواند و گفت آنچه که کارشناسان گفتهاند به کار نمیآید. گزارش این نشست برای شاهنشاه آریامهر نیز فرستاده شد. شاهنشاه آریامهر فرمودند که یعنی چه؟ دولت امریکا با به اصطلاح کارشناسان امور ایران نشست برپا میکنند که اوضاع روحی و مورال شاه ایران را به گفتگو بگذارند؟ اگر کسی میخواهد درباره ایران ابراز عقیده بکند باید در ایران زندگی کند و نه در امریکا.
۱ آذر ماه ۲۵۳۷ اردشیر زاهدی سفیر ایران در واشنگتن با سایروس ونس و برژینسکی دیدار کرد.
۱ آذر ماه ۲۵۳۷ خمینی در آستانه ماه محرم جارنامهای بیرون داد و مردم ایران را به سرنگونی شاهنشاه و رژیم مشروطه پارلمانی ایران برانگیخت: "اکنون که ماه محرم، چون شمشیر الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالی مقام سیدالشهداء ـ علیه الصلوه والسلامه است، باید حدّ اعلای استفاده از آن را بکنند و با اتکا به قدرت الهی، ریشههای باقیمانده این درخت ستمکاری و خیانت را قطع کنند ...به پاخیزید و استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمایید. امروز رژیم شاه، حکومت جائرانه بر ملت مستضعف میکند و برخلاف شرع اسلام و خواست ملت ـ که در سراسر ایران علیه او قیام نمودهاند ـ مقام حکومت را اشغال نموده و مصالح عالیه مسلمین و احکام اسلام را به نفع سلطه شیطانی خود و اربابان مفتخوارش به نابودی کشیده است. بر عموم ملت بپا خاسته است که با تمام قدرت مخالفت خود را با شاه، گسترش و ادامه دهند و او را از سلطه خطرناکش به زیر کشند. جارنامه خمینی از سوی بی بی سی خوانده و از سوی مسجدها در سراسر کشور پراکنده شد.
پس از این جارنامه میبایستی که بر هر ایرانی آشکار شده باشد که سیاست سر نهادن بر درخواستهای مخالفان به پایان ایران شاهنشاهی و ویرانی کشور خواهد انجامید. این بار، واپسین فرصت پس از این جارنامه، دولت نظامی ایران میبایستی که قدرت را در کشور به دست گیرد، هر گونه تظاهرات و راه پیمایی را ممنوع سازد، رهبران آشوبها و پشتیبانان خمینی را دستگیر کند و دولت فرانسه را وادار نماید که هر گونه کار سیاسی خمینی در فرانسه را ممنوع سازد. در چارتر سازمان ملل متحد آمده است که هیچ یک از کشورهای هموند سازمان ملل پروانه ندارند که علیه حکومت کشور دیگری که هموند سازمان ملل متحد است پروپاگاند و براندازی نمایند. خمینی در فرانسه با این شرط پذیرفته شده بود که هیچ گونه کار سیاسی علیه دولت ایران در خاک فرانسه انجام ندهد، ولی دولت فرانسه دست خمینی را بازگذاشت و نوفل لو شاتو سکوی ویران سازی ایران شد. به جای همه اینها دولت نظامی پروانه راه پیمایی برای تاسوعا و عاشورا داد و به جای نشان دادن قدرت به التماس افتاد و تروریستها را به آرامش فراخواند.
۳ آذر ماه ۲۵۳۷ جیمی کارتر پرزیدنت امریکا سازمان سیا را برای ناتوانی در پیش بینی آشوبها در ایران نکوهش کرد.
۴ آذر ماه ۲۵۳۷ نهضت آزادی به رهبری مهدی بازرگان شاخه بیرون از کشور در قطعنامهای کوشش خود را برای برقراری جمهوری اسلامی به آگاهی رساند.
۴ آذر ماه ۲۵۳۷ دانشجویان ایرانی هموند کنفدراسیون در آلمان غربی علیه حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران دست به راه پیمایی ددمنشانهای زدند و به پلیس آلمان یورش بردند. بیش از ۱۸۰ پلیس زخمی شدند.
۵ آذر ماه ۲۵۳۷ دکتر علی امینی قاجار در گفتگویی با رسانهها گفت: روحانیت به دنبال گرفتن پُست و مقامی نیست و فقط احترام میخواهد. بیشتر گرفتاریهای موجود معلول سیاست غلط سازمان امنیت و گزارشهای مغرضانه آن در گذشته است.
۹ آذر ماه ۲۵۳۷ جیمی کارتر پرزیدنت امریکا در گفتگو با رسانهها گفت که به شاهنشاه ایران اعتماد دارد و پشتیبان وی در مبارزه با مخالفین است، ولی ایالات متحده در امور داخلی ایران دست درازی (مداخله) نمیکند.
در این زمان شاهنشاه آریامهر برای بازگرداندن آرامش به کشور در پی یافتن راه حلهای دیگری بودند. دکتر غلامحسین صدیقی به پیشگاه شاهنشاه باریافت. دکتر صدیقی پذیرش نخست وزیری را وابسته به رفتن شاهنشاه از تهران و ماندن در یکی از پایگاههای نیروی دریایی در شاخاب پارس نمود. صدیقی چند بار با شاهنشاه دیدار کرد. در این میان جبهه ملی به تکاپو افتاد تا دکتر صدیقی را از پذیرش نخست وزیری بازداردند. داریوش فروهر کسی که در روز ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ به مردمی برای سرنگونی محمد مصدق از خانه هایشان بیرون آمده بود چاقو میزد در راهروی خانه دکتر صدیقی بست نشست و گفت تنها دکتر صدیقی میتواند از روی جسد وی بگذرد.[۶۷] هم چنین شاهنشاه دکتر شیروانی نماینده تهران در مجلس شورای ملی را برای گفتگو با مظفر بقایی برگزیدند. بقایی پیشنهاد برنامه نجات ملی را و پذیرش نخست وزیری را وابسته به ماندن شاهنشاه در ایران کرد. بقایی پیشنهاد کرد که شاهنشاه دو هفته دور از پایتخت در پایگاه وحدتی همدان بمانند و اگر وی پیروز نشد دستور برکناری را بی درنگ بدهند. آشکار نیست چرا این گفتگوها دستاوردی نداشت.
۱۰ آذر ماه ۲۵۳۷ دولت به آگاهی همگان رساند که در ماه محرم راه پیمایی در خیابانها ممنوع است و هر گونه گرد هم آیی مذهبی در مسجدها برگزار شود. پس از تاریک شدن هوا حکومت نظامی برقرار میشود.
۱۱ آذر ماه ۲۵۳۷ خمینی در این روز که برابر با روز نخست ماه محرم میشد پیامی برای مردم ایران فرستاد: اخبار طاقت فرسای ایران عزیز تا این ساعت که یک روز از محرم نگذشته است روح و جان این جانب را معذب نموده است. من آنان را که با سکوت و مرگ و احیانا با اعمال خود از شاه خیانتکار پشتیبانی میکنند نصیحت میکنم که به ملت مظلوم که برای اسلام خون میدهند و فداکاری میکنند بپیوندند. من از سربازان سراسر کشور خواستارم که از سربازخانهها فرارکنند. این وظیفهای است شرعی که در خدمت ستمکار نباید بود اعتصاب بزرگ خود را هر چه بیشتر ادامه دهید و دستگاه این خائنین یاغی را فلج کنید. اگر کسی از سیاسیون با بودن شاه خائن در صدد به دست گرفتن حکومت باشد مطرود و مخالف اسلام و بر ملت است که او را طرد کند. فرصت طلبان به جای خود بنشینند که پایگاهی ندارند.
۱۱ آذر ماه ۲۵۳۷ با آغاز ماه محرم مخالفان به مسجدها رفتند و پس از تاریکی به خیابانها ریختند و در خیابانها ماندند و قوانین حکومت نظامی را نادیده گرفتند. شب هنگام عربدههای « الله اکبر » از بامهای خانهها به گوش رسید و مردم . دولت به سبب رویدادهای تهران و پیرامون برای نگاهبانی از جان دانش آموزان همه دبستانها و دبیرستانها را برای ده روز تا روز بیست و دوم آذر ماه بست.
در ده روز نخست آذر سازمان چریکهای فدایی خلق به گادر شهربانی زنجان یورش مسلحانه برد و پشتیبانی خود را از خمینی به آگاهی رساند. کارمندان دولت به ادارهها نرفتند و قوه مجریه در تهران و بیشتر شهرها از کار افتاد. در اسپهان ، همدان، یزد، کرمانشاه و فریدون کنار ، گرگان، بابل، مهاباد راه پیماییهایی با درگیری با نیروی انتظامی انجام یافت. در تهران همچنان راه پیماییها و عربدههای ضد دولت و حکومت و برقراری حکومت اسلامی و چرخاندن تابوت در خیابانها ادامه داشت. فرمانداری نظامی به سبب آغاز محرم زنجیرزنیها در خیابانها را بدون گرفتن پروانه از پلیس بازخواهند داشت.
۱۳ آذر ماه ۲۵۳۷ به دستور خمینی بازاریان تهران و دیگر بازرگانان سندوقی برای کمک به روزنامه نگاران دست از کار کشیده فراهم کردند. از آنجا که انجام این آشوبها و از کار انداختن کشور به پول نیاز دارد دشمنان مشروطه پارلمانی و کشور ایران میلیونها دلار پول به حساب بانکی خمینی واریز کردند. معمر قذافی بیش از ۲۵۰ میلیون دلار، جیمی کارتر بیش از ۱۵۰ میلیون دلار و دیگران هر یک به سهم خود نیاز مالی آشوب را فراهم ساختند.
۱۴ آذر ماه ۲۵۳۷ در کاخ سفید نشستی به ریاست دیوید آرون [۶۸] برگزار شد. در این نشست رابرت بووی [۶۹] مامور سیا که به تازگی از تهران به واشنگتن بازگشته بود گزارش خود را پیش کشید. رابرت بووی در گزارش خود به نوشتار یک روزنامه نگار بریتانیایی به نام رابرت موس [۷۰] اشاره کرد. فرنام این نوشتار « چه کسی در امور ایران فضولی میکند؟ » [۷۱] بود که موس در آن شوروی را به دخالت بیجا در امور ایران متهم ساخت و یادآور شد که شورویها به خوبی میدانند که چگونه جای پای خود را پنهان کنند. زمانی شما آگاه میشوید که شورویها در تهران کنترل را به دست دارند. این نوشتار را برژینسکی به جیمی کارتر داد. [۷۲]
۱۵ آذر ماه ۲۵۳۷ دکتر عیسی صدیق بزرگ استاد دانشگاه و شالوده ریز دانشگاه تهران در ۸۵ سالگی درگذشت. یاد این بزرگ مرد دانش و فرهنگ ایران در همه دل همه ایرانیان گرامی و نامش جاویدان. در فروردین ماه ۱۳۱۰ وزیر دربار عبدالحسین تیمورتاش عیسی صدیق اعلم را مامور کرد تا انستیتویی برای آموزش عالی با سه دانشکده تربیت معلم، پزشکی و مهندسی بنیاد نماید. عیسی صدیق اعلم راهی ایالات متحده امریکا شد و تز دکترا خود را با فرنام پرشیای مدرن و سیستم آموزشی آن نوشت و پیشنهاد بنیاد یک دانشگاه با همه جزییات مالی و پرسنلی آن را به نوشتار درآورد. به دستور اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ بنیاد دانشگاه تهران بر پایه تز دکتر صدیق آغاز شد. رضا شاه بزرگ سنگ یادبود دانشگاه تهران را در روز ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ در زمین دانشگاه تهران نشاندند. افسوس که دستاورد آن همه کوشش برای آموزش عالی فرزندان ایران، از بهشت دانشگاه تهران، با آموزش رایگان و پرداخت پول دستی ماهانه به دانشجویان، با رخنه تودهایها از همان آغاز به دانشگاه، پایگاهی جهنمی برای ویرانی کشور شد.
۱۶ آذر ماه ۲۵۳۷ جیمی کارتر در مصاحبه با روزنامه نگاران . روزنامه نگاری از کارتر پرسید که آیا شاه میتواند از این هرج و مرج انقلابی بیرون بیاید. جیمی کارتر پاسخ داد:
I do not know. I hope so. This is something that is in the hands of people of Iran. We have never had any intention and do not have any intention of trying to intercede in the internal political affairs of Iran. We primarily want an absence of violence and bloodshed and stability. We personally prefer that the Shah maintain a major role in the government, but that is a decision for Iranian people to make.
- من نمیدانم، من هم امیدوارم. این چیزی است که در دست مردم ایران است. ما هیچ گاه قصد دخالت در امور سیاسی داخلی ایران بنماییم. ما اول خواستار نبود زور و خونریزی و آرامش هستیم. ما
شاهنشاه آریامهر این پاسخ کارتر را به رفراندوم درباره شاهنشاهی در ایران تعبیر کردند.
پنتاگون برنامهای تصویب کرد که خانواده مشاوران نظامی در ایران بهتر است به هزینه پنتاگون به امریکا بازگردند. زمانی که در ایران دیدند که خانواده امریکاییها بازمیگردند، این را بدین سان تعبیر کردند که امریکاییها از ایران بیرون میروند.
۱۷ آذر ماه ۲۵۳۷ سپهبد امیر عزیزی به استانداری خراسان، سپهبد پالیزبان به استانداری کرمانشاه و سپهبد ورهرام به استانداری آذربایجان غربی برگزیده شدند.
۱۷ آذر ماه ۲۵۳۷ تروریستها به خانه سه امریکایی در خیابان نیاوران با بمب سه قلوی آتشزا یورش بردند.
۱۷ آذر ماه ۲۵۳۷ در تمام این روزها دولت با جبهه ملی و همدستان خمینی به گفتگو نشست، زیرا که دیدند که مردم قوانین حکومت نظامی را نادیده میگیرند و بدون شدت عمل نمیتوانند حکومت نظامی را پیاده کنند. بدین روی دولت برآن شد که سوگواریهای محرم در خیابانها را آزاد بگذارند و به روحانیون سپارش کردند که به گردن آنان است که راه پیماییهای تاسوعا و عاشورا بدون خونریزی انجام و پایان پذیرد. دولت با این کار خواست از خونریزی که خمینی نخشه داشت به راه بیاندازد، جلوگیری کند.
۱۸ آذر ماه ۲۵۳۷ شب هفت کشته شدگانِ روز ۱۳ آبان ماه در دانشگاه تهران و بهشت زهرا برگزار شد.
۱۹ آذر ماه ۲۵۳۷ خمینی در گفتگو با نماینده سازمان عفو بین المللی گفت شعار ما در مرحله کنونی عبارت است از سرنگون کردن سلطنت پهلوی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی.
۱۹ آذر ماه ۲۵۳۷ در روز تاسوعا مردم تهران و بیگانگانی تازی که از مرزها به درون ایران ریخته بودند، در خیابانهای تهران راه پیمایی کردند. در این راه پیماییها آخوندها پیشاپیش مردم راه میرفتند و آرنگهای انیرانی و در برقراری حکومت اسلامی با خود میبردند. این راه پیمایی در آرامش برگزار شد. خمینی که برای گرم نگاه داشتن آشوب به کشته و جسد نیاز داشت، بدین سان برای عاشورا کشتار بزرگی را در پادگان لویزان برپاکرد.
۲۰ آذر ماه ۲۵۳۷ عاشورای هم با راه پیماییهای مردم به سوی میدان شهیاد آریامهر انجام شد. رهبران آشوب، کمونیستها و اسلامیستها در میدان شهیاد قطعنامهای در ۱۷ ماده را خواندند و خواستار برقراری حکومت عدل اسلامی به رهبری خمینی شدند. در این زمان بیش از ۴۰۰ سازمان حقوق بشری برای بررسی « حقوق بشر » در ایران بنیاد شده بود و همگی گزارشهای ترسناک درباره چگونگی « حقوق بشر » در ایران میدادند. این سازمانها با برقراری جمهوری اسلامی کاسه و کوزه خود را بستند و رفتند. تا به امروز هیچ سازمانی پس از سی و هشت سال به قتل عام مردم ایران به دست آخوندهای تازی و توده ایهای سرسپرده نپرداخت. در اسپهان مردم دفتر سازمان امنیت و اطلاعات کشور و یک کلانتری را آتش زدند. بسیاری از سربازان در روزهای تاسوعا و عاشورا از پادگانها فرارکردند. در همدان یک سرباز وظیفه استاندار را به گلوله بست و نابود شد.
تیرباران افسران در پادگان لویزان
۲۰ آذر ماه ۲۵۳۷ اسلام بازیها و پروپاگاندها دستاورد خود را نشان داد. گروهبان اسماعیل سلامت بخش و سرباز وظیفه ناصرالدین امیدی عابد در پادگان لویزان وارد نهارخوری افسران شدند و « خبردار » دادند. زمانی که افسران همه ایستادند، این خائنین افسران را به مسلسل بستند. در این رویداد غم انگیز دوازده افسر جان باختند و بیش از پنجاه افسر و درجه دار زخمی شدند.
۲۱ آذر ماه ۲۵۳۷ روز پس از عاشورا سولیوان سفیر امریکا به پیشگاه شاهنشاه باریافت. شاهنشاه به سولیوان فرمودند که ایشان با دو تن از هموندان جبهه ملی، صدیقی و شاپور بختیار در گفتگو هستند و قراراست با سنجابی رهبر جبهه ملی نیز دیدار نمایند. شاهنشاه افزودند که ایشان بدین باورند که سه راه شدنی است: نخست شاهنشاه در ایران میمانند و دولت اتئلاف ملی تشکیل خواهد شد دوم اینکه شاهنشاه از ایران بیرون روند و شورای سلطنت امور کشور را به دست بگیرد و شورای سلطنت دولت را برگزیند. راه سوم اینکه نظامیان قدرت را در دست بگیرند و سیاست « مشت آهنین » پیاده شود. شاهنشاه فرمودند: اگر ایشان بروند و خمینی به ایران بیاید، ایران از هم پاشیده خواهد شد. دیگر اینکه اگر معظم له بروند و ارتش قدرت را در دست گیرد و به کودتا بیانجامد، کشور باز هم از دست میرود. سولیوان گفت پس بهتر است در راه برقراری دولت ائتلافی کوشش شود.
در این روز در تلویزیون امریکا گفتگویی میان هنری پرشت [۷۳] و ابراهیم یزدی نشان داده شد و ابراهیم یزدی نماینده خمینی در امریکا شناسانده شد. در این گفتگو یزدی زیرش زد که خمینی دستور خونریزی داده است و درباره ماهیت صلح آمیز تاسوعا و عاشورا داد سخن داد. یزدی افزود اگر شاه از ایران برود، خمینی به ایران باز خواهد گشت و دولت موقت بر سرکار خواهد آورد. سپس دولت موقت انتخابات مجلس را برگزار خواهد کرد. این انتخابات، انتخابات آزاد خواهد بود و ایران به جمهوری اسلامی دگرگون خواهد شد. در این جمهوری اسلامی آزادی بیان و آزادی مطبوعات وجود دارد، افزون بر این، حق انتقاد از اسلام هم وجود دارد. جمهوری اسلامی کاملا مطابق ایده امریکا درباره آزادی شخصی و حقوق بشر میباشد. جمهوری اسلامی ضد کمونیسم است و گرایش دارد که هم چنان با امریکا همکاری کند. کوششهای شاه برای برقراری دولت ائتلافی بیهوده است. کسانی از ارتش نزد خمینی آمدهاند و آمادگی خود را برای پشتیبانی از خمینی به آگاهی رساندهاند، بدین چم که ارتش از شاه فاصله میگیرد. ابراهیم یزدی گفت از آنجا که وی اطمینان دارد که مونارشی پاشیده خواهد شد بهتر است که امریکا سیاست بیهوده پشتیبانی از شاه را پایان دهند و بهتر است که با رهبران انقلاب دوستی برقرار کنند زیرا که آنان قدرت را در ایران به دست خواهند گرفت. ابراهیم یزدی به جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان امریکا [۷۴] و راه پیماییهای ضد جنگ در ویتنام اشاره کرد و گفت: این جنبش در ایران همان آرمان را دارد که آن به دست آوردن حقوق بشر و آزادیهای سیاسی است.
جیمز بیل کارشناس و خبره درباره ایران [۷۵] از دانشگاه تگزاس نوشتاری درباره ناآرامیها در ایران به چاپ رساند و در آن یادآور شد که روحانیون پاسداران حق و اخلاق هستند، اینان میخواهند که قانون اساسی که در ۱۹۰۶ نوشته شده است را دوباره زنده کنند. ستون فقرات سیستم نوین سیاسی در ایران جبهه ملی است. این روحانیون هیچگاه مستقیما به چارچوب حکومت و دولت کاری ندارند. حکومت آینده ایران در تضاد منافع با امریکاییان نیست. دستاورد این نوشتار این بود: اگر ما از شاه ایران فاصله بگیریم، یک حکومت پیشرفته ناسیونالیست، با دولتی که به آزادیهای شخصی و حقوق بشر احترام میگذارد روی کار خواهد آمد. این دولت به ارزشهای امریکا نزدیک تر است تا رژیم خفقان آور شاه - این دیدگاه به آشوبی که از سوی خمینی در ایران برپا شده بود، از سوی بیشتر سیاسیون و دولت کارتر و به ویژه دانشگاهیان پذیرفته شد. و برای این گروه پشتیبانی از خمینی آلترناتیو بهتری بود تا پشتیبانی از شاه ایران و این آغاز پروپاگاند برای خمینی از سوی غرب شد.[۷۶]
۲۲ آذر ماه ۲۵۳۷ کارمندان تلویزیون ملی ایران در بیانیهای از مردم خواستند که تلویزیونهای خود را خاموش کنند زیرا که نظامیان تلویزیون را به راه انداختهاند. هم چنین کارکنان هواپیمایی ملی ایران به سر کار بازگشتند ولی گفتند که پروازی انجام نمیگیرد.
۲۳ آذر ماه ۲۵۳۷ خمینی و دیگر آیت اللهها روز ۲۷ آذر را روز عزای عمومی خواندند.
۲۴ آذر ماه ۲۵۳۷ رییس کلانتری همدان را تروریستها به گلوله بستند.
۲۶ آذر ماه ۲۵۳۷ در شیراز به سردستگی آیت الله دستغیب رویارویی سختی میان مردم و نظامیان روی داد. در سراسر کشور هر روز راه پیمایی میشد و آرنگها رفتن شاه از ایران، رهبری خمینی و برقراری حکومت اسلامی بود. خمینی گفت این مردم، به دنیا ثابت کردند که ایران میتواند کنترل خودش را در دست بگیرد و سرنوشت خودش را به طور عقلایی و به طور صحیح تعیین کند.
۲۷ آذر ماه ۲۵۳۷ در سراسر کشور ادارهها و مغازهها بسته ماند.
۲۷ آذر ماه ۲۵۳۷ ویلیام سولیوان به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. شاهنشاه فرمودند امیدوارند در دو هفته آینده دولت اتحاد ملی را تشکیل شود. شاهنشاه آریامهر افزودند که با غلامحسین صدیقی در این باره گفتگو کردهاند. شاهنشاه آریامهر و صدیقی هر دو پذیرفتند که ارتش به پادگانها بازگردد و دولت نظامی دیگر روی کار نباشد. شاهنشاه فرمودند که نخش شاهنشاه بر پایه قانون اساسی تعیین شده است، و شاهنشاه فرمانده نیروهای مسلح خواهند ماند ولی بودجه این نیروها با پارلمان بررسی و ویژه خواهد شد. سولیوان از شاهنشاه آریامهر پرسید که امریکا چه باید انجام دهد و چگونه امریکا میتواند دولت ائتلاف ملی را پشتیبانی کند؟ شاهنشاه فرمودند: امریکا نمیتواند در اینجا نخش واسطه را بازی کند، اگر شما خود با این گفتگوها قاطی کنید، نخش شاه کمتر از آنچه در قانون اساسی مشروطه نوشته شده است خواهد شد. اگر ما به قانون اساسی مشروطه احترام نگذاریم، رویدادهای غیرمترقبهای پیش خواهند آمد. اگر غلامحسین صدیقی نتواند دولت برقرار کند، شاپور بختیار فراخوانده خواهد شد و اگر شاپور بختیار نتواند دولت تشکیل دهد آنگاه پیشنهاد علی امینی نخست وزیر پیشین را انجام میدهد و آن برپایی شورای سلطنت است و شورای سلطنت مامور تشکیل دولت خواهد شد. شاهنشاه فرمودند معظم له از گزارش جرج بال آگاهی یافتهاند که وی پیشنهاد کرده است گروهی از کسان برجسته تشکیل شورای سلطنت دهند. اعلیحضرت از سولیوان پرسیدند که قصد امریکا چیست؟ آیا میخواهید بیشتر در سیاست داخلی ایران دخالت کنید؟ سالیوان گفت خیر به هیچ روی. شاهنشاه به سالیوان فرمودند اگر این چنین باشد و اگر شما جای من بودید چه میکردید؟ سالیوان در جواب گفت آرام میماندم.[۷۷]
هر روز گزارشهایی از سوی سیا به کاخ سفید نوشته میشد که نشان دهنده این بود که نظم در ارتش رعایت نمیشود. یک فرمانده پادگان گفته بود که شاه باید برود. در اسپهان فرماندهان، راه پیمایی به هواداری از شاهنشاه آریامهر به راه انداختند. چندین ژنرال پنهانی با دار و دسته خمینی تماس گرفتند.
۳۰ آذر ماه ۲۵۳۷ در نشست مجلس شورای ملی به آگاهی رسید که برای سه هفته تا ۲۱ دی ماه تعطیلات زمستانی، مجلس بسته خواهد بود.
۳۰ آذر ماه ۲۵۳۷ تا پایان آذر ماه بیش از ۴۰۰ زندانی سنندجی پس از آتش زدن زندان و چپاول اسلحه خانه گریختند. در خمین بیشتر ادارههای دولتی و انتظامی را مردم آتش زدند. تروریستها لوله نفت گچساران به خارک را ترکاندند.
لای و لجنهای اجتماع تروریستهای اسلامی و مارکسیستها از زندان آزاد میشوند و سران کشور به زندان میافتند.
۱ دی ماه ۲۵۳۷ با برکناری ارتشبد ازهاری از سمت رییس ستاد بزرگ ارتشتاران، ویلیام سولیوان به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. شاهنشاه آریامهر به سولیوان گفتند که این کار بر پایه قانون اساسی مشروطه است زیرا که ازهاری نمیتواند همزمان نخست وزیر و رییس ستاد بزرگ باشد. هم چنین افزودند که غلامحسین صدیقی تا سه روز دیگر پهرست کابینه را خواهد آورد و اگر صدیقی بتواند دولتی را برقرارکند معظم له به تعطیلات خواهند رفت. اگر صدیقی شکست بخورد و دولتی را نتواند بر سر کار بیاورد، ازهاری کماکان نخست وزیر خواهد ماند.
۱ دی ماه ۲۵۳۷ ارتشبد ازهاری از سمت رییس ستاد بزرگ ارتشتاران برکنار شد و در میان افسوس همگان ارتشبد عباس قره باغی به جانشینی ارتشبد ازهاری برگزیده شد.
۱ دی ماه ۲۵۳۷ در یکی از پادگانهای مشهد افسران و سربازان ناآرامیهایی بوجود آوردند که به جایگزینی فرمانده پادگان انجامید.
ترور دو کارشناس نفت در اهواز
۲ دی ماه ۲۵۳۷ تروریست های مجاهد مارکسیست در اهواز پل گریم مدیر اجرایی کمپانی نفتی [۷۸] را به باران گلوله بستند. کشتن پل گرام بسیار ماهرانه برنامه ریزی شده بود. در همان روز مالک بروجردی از مدیران بلندپایه این کمپانی نفتی نیز با گلولههای تروریستهای چریک فدایی کشته شد. پل گرام از چندی پیش پیوسته تهدید به رفتن از ایران میشد. یک روز پیش از اینکه پل گرام کشته شود، تروریستهای مارکسیست لوله نفت در اهواز را ترکاندند و به خانهای که امریکاییان زندگی میکردند کوکتل مولوتف پرتاب کردند. پلیس گفت ما در اینجا دو گروه تروریستی مارکسیستی داریم که این دو گروه با تروریستهای فلسطینی در تماس هستند. پس از این رویدادها که به کشته شدن کارکنان نفت خارجی انجامید، کمپانیهای خارجی برآن شدند که کارکنان خود را از ایران بیرون برند.[۷۹]
۵ دی ماه ۲۵۳۷ هیات علمی وزارت علوم و آموزش عالی برای نشان دادن اعتراضهای خود به بام ساختمان شش اشکوبه وزارتخانه در خیابان ویلا رفتند، این ساختمان بالکن ندارد. دکتر کامران نجات الهی که کنار دیگر همکاران وزارتخانه ایستاده بود از سوی تک تیراندازان فلسطینی با گلولهای که به سر وی شلیک شد، در برابر چشمان همکارانش مغزش پریشان شد و کشته شد. بی درنگ در وزارتخانه گفته شد که تیر هوایی شلیک شده و به هنگام بازگشت مستقیم به سر استاد نجات الهی فرورفته است؟! درباره کشته شدن دکتر نجات الهی داستانهای بسیار و گوناگونی در جمهوری اسلامی به چاپ رسیده است که همه دروغ است. روز ششم دی ماه با شتاب فراوان پیکر کامران نجات الهی به خاک سپرده شد. به پزشک قانونی پروانه داده نشد که گلوله را از سر دکتر نجات الهی بیرون بیاورد تا آشکار نشود این گلوله از گلولههای ارتش شاهنشاهی نیست.
۵ دی ماه ۲۵۳۷ ویلیام سولیوان دوباره به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. شاهنشاه فرمودند که صدیقی نام هفت وزیر را برده است ولی شش هفته برای برپایی دولت نیازدارد. سولیوان گفت پس صدیقی از وضعیت کشور آگاهی ندارد وگرنه درخواست شش هفته زمان برای تشکیل دولت نمیکرد. شاهنشاه آریامهر فرمودند پس دو راه بیشتر نمیماند یا شاه باید تسلیم شود و یا سیاست « مشت آهنین » را پیاده کند. شاهنشاه افزودند که مطمئن نیستند که ارتش برای انجام سیاست « مشت آهنین » و رویارویی سخت آمادگی دارد. شاهنشاه پرسیدند آیا امریکا سیاست مشت آهنین را پشتیبانی خواهدکرد؟ سولیوان پاسخ داد شما شاهنشاه هستید، شمایید که تصمیم میگیرید و شمایید که باید برای آنچه که روی میدهد پاسخگو باشید. [۸۰]
۳ دی ماه ۲۵۳۷ به فرمان شاهنشاه سازمان نیروی پایداری وابسته به ژاندارمری کشور منحل شد و همه کارهای این سازمان بازایستانده شد. نیروی پایداری برای آماده ساختن افراد کشور برای شرکت در یک روش پدافند خانه و دهکده و همکاری کارآی آنان با نیروهای مسلح شاهنشاهی در پدافند از سرزمین کشور شاهنشاهی ایران علیه هر گونه دست درازی و خرابکاری از سوی وزارت جنگ سازمان داده شد. قانون تشکیل نیروی پایداری در روز ۸ دی ماه ۱۳۴۷ از مجلس شورای ملی و ۳۰ دی ماه ۱۳۴۷ مجلس سنا گذشت.
۶ دی ماه ۲۵۳۷ سفارت امریکا به ملکه مادر ملکه پهلوی ویزای امریکا داد.
۷ دی ماه ۲۵۳۷ نشستی در دفتر برژینسکی مشاور امنیتی کارتر با بودن سایروس ونس وزیر خارجه و چند تن از کارکنان برگزار شد. در این نشست درباره اینکه آیا امریکا سیاست مشت آهنین را پشتیبانی خواهد کرد یا نه گفتگو شد. دستاورد این نشست پیامی به شاهنشاه آریامهر دستینه شده از سوی جیمی کارتر بود: ۱- اگر این سیاست نامعلوم ادامه یابد به روحیه ارتش آسیب خواهد رساند و اعتماد به سیستم از میان خواهد رفت. ۲- آلترناتیو برتر یک دولت غیرنظامی میانه رو است. ۳- اگر دولت غیرنظامی نتواند روی کار بیاید و اگر خطر ترک خوردن بدنه ارتش افزایش یابد آنگاه شاهنشاه میباید دولت نظامی روی کار بیاورد که به آشوبها و خونریزیها پایان دهد، اگر شاهنشاه میاندیشند که برقراری دولت غیرنظامی و دولت نظامی ناشدنی است آنگاه شاهنشاه شورای سلطنت را تشکیل دهند که سرپرستی دولت نظامی را بکند. ۴- امریکا از شاهنشاه پشتیبانی خواهد کرد ولی امریکا برقراری دوباره قدرت شاهنشاه را ناشدنی میبینند.
۸ دی ماه ۲۵۳۷ ویلیام سولیوان به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. سولیوان پیام کارتر را برای شاهنشاه آریامهر خواند. شاهنشاه فرمودند دولت غیرنظامی تشکیل نمیشود زیرا که غلامحسین صدیقی از این کار پوزش خواسته است، با شاپور بختیار گفتگو شده است و وی پذیرفته است که هیات دولت را برگزیند. شاهنشاه افزودند اندیشه اینکه دولت نظامی به خونریزی پایان دهد، شدنی نیست، اگر دولت نظامی با آشوبگران به رویا رویی درآید خونهای بسیار خواهد ریخت، من مطمئن نیستم که این آلترنیو بتواند کار را به انجام برساند. اگر کسی بخواهد این سیاست را دنبال کند من از کشور بیرون خواهم رفت، من خود را از این سیاست دور نگاه میدارم. شاهنشاه فرمودند چرا واشنگتن شورای سلطنت را پیشنهاد میکند؟ این بدین معنا است که شاه از کشور بیرون رود زیرا که بر پایه قانون اساسی مشروطه، زمانی شورای سلطنت برپا میشود که یا شاه در کشور نباشد و یا ناتوان از اداره کشور باشد. دشواری دیگر این است که کجا برویم؟ سولیوان پاسخ داد من هیچگونه دستوری در این باره ندارم ولی مطمئن هستم که شاهنشاه به امریکا خوش آمد هستند. شاهنشاه فرمودند که پیشنهادهای امریکا را با مشاورین خود در میان خواهند گذاشت.[۸۱]
۹ دی ماه ۲۵۳۷ هیات رییسه مجلس شورای ملی و مجلس سنا به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافتند و گزارش آنچه که در کشور میگذرد را به آگاهی همایونی رساندند. شاهنشاه آریامهر فرمودند از رویدادهای کشور آگاهی دارند.
۹ دی ماه ۲۵۳۷ شورای مرکزی جبهه ملی شاپور بختیار را از جبهه ملی بیرون انداخت. در جارنامهای جبهه ملی به آگاهی رساند که شاپور بختیار عضو جبهه ملی ایران بدون رعایت انضباط سازمانی ماموریت تشکیل دولت را پذیرفته است. جبهه ملی ایران نمیتواند با وجود نظامی سلطنتی غیرقانونی با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نماید. شورای مرکزی جبهه ملی ضمن تقبیح شدید اقدام آقای شاپور بختیار به آگاهی همگان میرساند که در این شرایط تشکیل دولت از طرف ایشان به هیچ روی با مصوبات آرمانی و سازمانی جبهه ملی سازگاری ندارد.
۹ دی ماه ۲۵۳۷ وزارت خارجه امریکا به امریکاییانی که در ایران زندگی میکردند دستور داد که از ایران بیرون روند.
۱۰ دی ماه ۲۵۳۷ همه بزرگان کشور شرطشان برای پذیرفتن نخست وزیری، ماندن شاهنشاه در ایران بود. با فشاری که سولیوان بر روی شاهنشاه میآورد که از ایران هر چه زودتر خارج شوند، دیگر راه چارهای نبود. تنها کسی که خودش، خود را نزدیک کرد و شرط پذیرش نخست وزیری را بیرون رفتن شاهنشاه از ایران گذاشت، شاپور بختیار بود. فرمان نخست وزیری شاپور بختیار داده شد. شاپور بختیار هموند جبهه ملی از دشمنان شاهنشاه و از همدستان محمد مصدق بود، کسی که سالیان دراز علیه شاهنشاه نیرنگهای فراوان به کار بست از چند ماه پیش از سوی نزدیکان خود با دفتر شهبانو تماس گرفت و آمادگی خود را برای نخست وزیری به آگاهی رساند. بختیار را مردم ایران نمیشناختند.
در این زمان همه رسانههای بین المللی چنان شیفته خمینی شده بودند که هیچ فرد با خردی نمیتواند آن را باور کند. در پاریس کمیتههای پشتیبانی از خمینی به ریاست ژان پل سارتر (Jean Paul Sartre) ، مادام سیمون دوبوار (Simon de Beauvoir) نویسنده کتاب جنس دوم و میشل فوکو (Michel Foucault) روشنفکرهای چپ برگزار شد و با هیجان و شوری که اینان برای خمینی پروپاگاند میکردند، افکار جهانی را زیر تاثیر خود درآوردند. فوکو دنباله روی نیچه و هایدگر در دنیای واهی فلسفی خود نوشت: آیت الله یک مرد سیاسی نیست، حزبی که هواخواه وی باشد بوجود نخواهد آورد، دولتی را بنیاد نخواهد گذاشت، او تجلی گاه نیروهای غیبی است. نوشتارهای فوکو بازتاب گستردهای در میان روشنفکران فرانسه داشت، این اَنتلکتوئل در نوشتارهایش آبروی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را برد. بسیاری از این گونه اَنتکلتولها راهی تهران شدند تا خمینی را ببینند و زمانی که تیربارانها و سنگ باران زنان و پدوفیلی را دیدند، همگی مُهر خاموشی بر لب زدند و ناپدید شدند. ژاک مادل (Jacques Madaule) فیلسوف سرشناس در مقالهای آشوب خمینی را ستود و آن را « نهضتی که از ژرفای تاریخ برآمده و نشانه اراده ملتی است که میخواهد زنجیرهای بردگی را پاره کند » خواند. روزنامه لوموند شیفته خمینی در سر نوشتارهای خود از خمینی قدیسی ساخت و وی را کلید رهایی بشریت و برقراری کننده صلح خواند.[۸۲]
۱۱ دی ماه ۲۵۳۷ شاپور بختیار در تلویزیون ملی ایران دوازده دقیقه سخنانی ایراد کرد و به آگاهی ملت ایران رساند که وی مامور گزینش دولت است و سیاست سوسیال دمکراتیک را دنبال خواهد کرد. بختیار یادآوری کرد که بیش از سی سال پیش از همکاران کابینه محمد مصدق بوده است. در این دوازده دقیقه بختیار یک بار هم نامی از شاهنشاه نبرد.
۱۱ دی ماه ۲۵۳۷ با داده شدن فرمان نخست وزیری بختیار، ارتشبد غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی و فرماندار نظامی تهران از سمتهای خود کناره گرفت و با گرفتن پروانه و مرخصی از ایران بیرون رفت. تیمسار سپهد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران شد.
۱۲ دی ماه ۲۵۳۷ سولیوان به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت تا درباره دولت بختیار با شاهنشاه گفتگو کند. سولیوان گفت که شاپور بختیار به وی گفته است که ژنرال فریدون جم که در لندن زندگی میکند، وزیر دفاع کابینه وی خواهد بود. شاهنشاه پاسخ دادند فریدون جم وزارت دفاع را نپذیرفته است. سولیوان گفت که آشکار است که بختیار آن شایستگی نیازین برای نخست وزیری را ندارد. شاهنشاه فرمودند که معظم له به آگاهی خواهند رساند که برای استراحت از کشور بیرون خواهند رفت ولی تاریخ سفر را باز خواهند گذاشت و افزودند که بختیار نخواهد توانست کشور را اداره کند و شکست خواهد خورد.[۸۳]
سولیوان پس از این دیدار به آگاهی کاخ سفید رساند که اگر شاه ایران تعلل کند، اردشیر زاهدی با ارتش کودتا خواهد کرد. اردشیر زاهدی هفت سال گذشته سفیر دولت شاهنشاهی ایران در امریکا بود، در شهریور ماه به تهران فراخوانده شد. در محافل سیاسی ، فرماندهان نیروهای مسلح، بخشی از رهبران مذهبی و گروهایی از روشنفکران و دانشگاهیان، اندیشه دست به دامان اردشیر زاهدی شدن، گسترده شد. در زمان ورود اردشیر زاهدی بسیاری از فرماندهان و بلندپایگان ارتش، سیاسیون، نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی و روزنامه نگاران در فرودگاه به پیشباز وی آمدند به امید آنکه شاید او چارهای بیابد. خانه اردشیر زاهدی در حصارک بود که بیشتر پر از مردم بود و همه از او میخواستند « کاری بکند ». اردشیر زاهدی یک برگ برنده داشت، بسیاری به سبب ژنرال زاهدی پدرش، به وی احترام میگذاشتند و دوستش داشتند. زاهدی هم چنین در گارد شاهنشاهی نیز دوستداران بسیاری داشت و توانسته بود که با رهبران شیعه پیوندهای دوستانه برقرارسازد، به ویژه با آیت الله عظمی خویی در عراق و آیت الله عظمی شریعتمداری در قم. از سوی دیگر توده ایها و جبهه ملی به نام زاهدی آلرژی داشتند. انگلیسها نیز از وی خوششان نمیآمد. دوستان زاهدی و آیت الله عظمی خویی برای برپایی دولت وی را برانگیختند و کار به آنجا رسید که آیت الله عظمی خویی انگشتر عقیق سبزش را به نشانه مهربانی و پشتیبانی برای وی فرستاد و به زاهدی پیام داد که آماده است پیاده از مرز ایران و عراق بگذرد و برای برقراری وحدت مسلمین به سوی قم برود. اردشیر زاهدی برای دانستن واکنش مردم برای زیارت به شهر ری رفت در آنجا نیز مردم دورش را گرفتند و خوش آمدگوییها کردند. سپس به همراه گروهی از افسران بلندپایه ارتش رهسپار مشهد شد و با تنی چند از روحانیون سرشناس دیدار کرد. به هنگام زیارت مردم با وی برخوردی دوستانه داشتند. زاهدی با ۱۵ تن از روحانیون سرشناس پنهانی دیدار کرد و آنان پشتیبانی خود را از وی ابراز داشتند و پیشنهاد کردند که بیان نامه مشترکی دایر بر محکوم نمودن خشنونتها، خرابکاریها و آتش افروزیهای همدستان خمینی دستینه و چاپ نمایند.[۸۴]
۱۳ دی ماه ۲۵۳۷ کارتر نشست شورای امنیت ملی امریکا را فراخواند تا درباره ایران با آنان گفتگو کند. در این نشست همه باشندگان بر این باور بودند که از دیدگاه سیاسی شاه کنترل روی ایران را از دست داده است. یکی از معاونان وزارت دفاع امریکا به نام چارلز دانکن (Charles Duncan) گفت در این وضعیت ما باید با ژنرالهای ایران مستقیم تماس برقرارکنیم تا دریابیم ارتش چه برنامهای در پیش دارد. دانکن پیشنهاد کرد که ژنرال رابرت هویزر (General Robert Huyser) به تهران فرستاده شود زیرا که هویزر سالهای بسیار با ارتش ایران همکاری داشته است و بیشتر ژنرالهای ایران را میشناسد. دستاورد این نشست دو تصمیم بود یکی اینکه کارتر نامهای به شاهنشاه آریامهر بنویسد که در آن شاهنشاه را برای برقراری دولت بختیار بستاید و در آن دولت امریکا پیشنهاد برپایی شورای سلطنت را پشتیبانی کند و زمانی که بختیار سوار بر کار شد، شاه از کشور بیرون رود. کارتر افزود که شاهنشاه آریامهر به امریکا خوش آمد است و امریکا گروه امنیتی برای شاه را آماده میسازد و مهم این است که ژنرالها در ایران بمانند و از کشور بیرون نروند. دوم اینکه پیامی به ژنرال هویزر داده شود که بی درنگ راهی تهران شود و با ژنرالهای ارتش شاهنشاهی دیدار کند. هویزر به ژنرالها در ایران خواهد گفت که امریکا از آنان کماکان پشتیبانی خواهد کرد، اسلحههایی که ایران خریداری کرده است به ایران واسپرده خواهد شد، مشاوران نظامی امریکا در ایران خواهند ماند، ژنرالهای ایران باید مطمئن شوند که دولت امریکا میخواهد در ایران یک دولت پایدار و نیرومندی بر سرکار بیاید که پیوندهای دوستانه با امریکا دارد. [۸۵]
۱۳ دی ماه ۲۵۳۷ سولیوان از آذر ماه با آیت الله بهشتی در تماس بود. سولیوان برآن بود که پیشنهاد دولت غیرنظامی به نخست وزیری بختیار را به تایید خمینی برساند. تصمیم گرفته شد که تئودور ل. الیوت، جونیور که به روانی زبان پارسی را میدانست به فرانسه برود و با خمینی در این باره گفتگو کند. سولیوان گفت ما باید پیش از شانزدهم دی با خمینی گفتگو کنیم زیرا که پس از این روز بختیار وزیران کابینه خود را به مجلس میشناساند. قرار بر این شد که الیوت در روز ۱۶ دی ماه با خمینی در روستای نوفل لو شاتو دیدار کند. برژینسکی گفت شما میتوانید این کار را بکنید ولی باید پیشتر به آگاهی شاهنشاه برسانید، و اگر شاهنشاه نپذیرفتند، این دیدار نباید انجام شود. سولیوان بی درنگ به پیشگاه شاهنشاه باریافت و آنچه را که گذشته بود را به آگاهی شاهنشاه آریامهر رساند. شاهنشاه فرمودند من مخالفتی ندارم. بر پایه این گفتگوها و تلفن بازیها، به کارتر گفته شد که شاه ایران در اینکه با خمینی گفتگو شود مخالفتی ندارد. برژینسکی به کارتر گفت دیدار با خمینی کار کوچکی نیست، کمی درنگ کنیم تا از گوادالوپ بازگردیم آنگاه تصمیم بگیریم که آیا الیوت به نوفل لو شاتو برود یا نه. کارتر پذیرفت و الیوت به فرانسه پرواز نکرد و این دیدار انجام نشد.
۱۴ دی ماه ۲۵۳۷ ژنرال هویزر وارد تهران شد و جیمی کارتر به جزیره گوادالوپ در کاراییب پرواز کرد. ژنرال هویزر با ویلیام سولیوان دیدار کرد. سولیوان گفت که وی بر این باور است که ژنرالهای ایران برآنند که کودتا بکنند. سولیوان هم چنین ونس وزیر خارجه را از این کودتا آگاه ساخت. سایروس ونس با جیمی کارتر در گوادالوپ تلفنی گفتگو کرد و به آگاهی او نیز رساند که کودتایی در پیش است. کارتر نیز با برژینسکی مشاور امنیتی خود به گفتگو نشست. این دو ابراز داشتند که ارتش نباید کودتا کند و باید از دولت بختیار پشتیبانی کند. ژنرال هویزر این تصمیم را به آگاهی ارتشبدهای ایران رساند.
۱۴ دی ماه ۲۵۳۷ جبهه ملی ۱۷ دی ماه روز کشف حجاب زنان ایران را روز عزای ملی اعلام کرد و از همه خواست که بار دیگر در سراسر کشور دست از کار بکشند. با دستور خمینی روزنامه نگاران بر سر کار بازگشتند. خمینی نوشت: از متصدیان محترم که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند تشکر میکنم و اکنون که دولت غیرقانونی جدید مدعی برداشت سانسور است، آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیرقانونی معلوم شود. روح الله موسوی خمینی
کنفرانس گوادالوپ
کنفرانس گوادالوپ از روز ۴ ژانویه ۱۹۷۹ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹ در جزیره گوادالوپ که بخشی از کشور فرانسه در کاراییب میباشد، به فراخوان پرزیدنت فرانسه والری ژیسکاردستن برگزار شد. در کنفرانس گودالوپ به میزبانی والری ژیسکاردستن، پرزیدنت امریکا جیمی کارتر، نخست وزیر انگلیس جیمز کالاهان[۸۶] و صدراعظم آلمان هلموت اشمیت فراخوانده شده بودند.
برای روز نخست کنفرانس ۵ ژانویه ۱۹۷۹ برابر با ۱۵ دی ۱۳۵۷ پرزیدنت کارتر درباره وضعیت سیاسی در سراسر جهان سخنرانی کرد. سنگینی سخنرانی کارتر بیشتر بر روی جمهوری خلق چین بود. پس از نیمروز، گفتمان درباره محدود نمودن سلاحهای راهبردی " سالت " [۸۷] آغاز شد. گفتگوهای سالت به بستن قرارداد میان امریکا و شوروی در ۱۸ ژوئن ۱۹۷۸ انجامید و سرانجام لئونید برژنف و جیمی کارتر قرارداد سالت ۲ را دستینه کردند.
در دومین روز کنفرانس ۶ ژانویه گفتگوها درباره "سالت" دنبال شد. پس از نیمروز درباره "ایران" گفتگو شد. در گام نخست قرار شد که هر یک از این ۴ تن سران کشور آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان پیش بینی خود را درباره اوضاع ایران به آگاهی دیگران برسانند. نخستین سخنران صدراعظم آلمان غربی "هلموت اشمیت " بود. وی درباره ایران گفت که آلمان همکاری نزدیک اقتصادی با ایران دارد و دولت آلمان نگران است که اگر تغییر رژیم پیش بیاید، به اقتصاد آلمان آسیب وارد شود، با وجود این اگر چنین شود و تغییر رژیم داده شود، اقتصاد آلمان میتواند این زیانها را تحمل کند.[۸۸]
سپس نوبت به جیمی کارتر داده شد. جیمی کارتر گفت که او به شاهنشاه ایران پیشنهاد داده است که یک دولت نظامی بر سر کار آورد و شاه ایران ژنرال غلامرضا ازهاری را به نخست وزیری برگزیده است.[۸۹] کارتر فراتر رفت و گفت که برداشت وی این است که دولت نظامی ژنرال ازهاری شکست خورده است و بر این باور است که دیگر شاه ایران را نمیتوان نگاه داشت. کارتر افزود که وی تلگرامی پیش از کنفرانس گوادالوپ به اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی فرستاده است که امریکاییان اگر دولتی با نخست وزیری شاپور بختیار بر سر کار آید، آن دولت را پشتیبانی خواهند کرد. کارتر افزود که او در این تلگرام از شاه ایران دعوت کرده است که اگر شاه ایران ناچار به بیرون رفتن از ایران برای زمانی نامعلوم شود، در ایالات متحده امریکا به عنوان میهمان خوش آمده است و دولت امریکا برای نگاهبانی از جان و امنیت شاه ایران و خانواده سلطنتی آماده است. کارتر افزود که در این تلگرام از محمدرضا شاه پهلوی خواسته است که اگر زمانی شاهنشاه از ایران بیرون میآیند با ژنرالهای ارتش شاهنشاهی گفتگو نمایند که آنان در ایران بمانند!.
سومین سخنران این کنفرانس پرزیدنت فرانسه والری ژیسکاردستن بود. ژیسکاردستن گفت که او بسیار شگفتزده است که کارتر پیش از این کنفرانس خودش تصمیم گرفته است که شاه ایران را دیگر پشتیبانی نکند، پس چرا زمانی که تصمیمها گرفته شده است به برگزاری کنفرانس دست زده است؟ ژیسکاردستن هم چنین با اشاره به گزارش میشل پونیاتوفسکی[۹۰] گفت که پونیاتوفسکی فرستاده ویژه کارتر با شاه ایران در تهران دیدار کرده است و به گزارش وی شاه ایران کاملا بر اوضاع استوار است، البته بسیار اندوهگین، خسته و دلسرد و ناامید است ولی شاه اوضاع ایران را به خوبی بررسی میکند و به گفته شاه ایران "در ایران یک جنبش نیرومند دینی به راه افتاده است و از دیر زمان جنگ پیوسته میان روحانیون شیعه و سامانه پهلوی وجود دارد و این پیکار یرای این است که کدام سو نیرومندتر است و چنین است وضعیت در ایران". ژیسکار دستن گفت که به عقیده وی اگر اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی را پشتیبانی کنیم میتوان اوضاع را در ایران استوار و پایدار ساخت و شاهنشاه میبایستی که به رفرمهای خود در چارچوب انقلاب شاه و مردم ادامه دهد. در این هنگام جیمی کارتر سخنان ژیسکاردستن را برید و گفت: من! به آگاهی شما میرسانم که در ایران وضعیت باید چگونه پیش برود. مرکز قدرت در ایران ارتش شاهنشاهی ایران است، همه ژنرالهای ایران به غرب گرایش دارند و بیشتر آنان در امریکا دورههای نظامی خود را دیدهاند. ارتش شاهنشاهی ایران قدرت را به دست میگیرد و اوضاع را در ایران آرام خواهد کرد.
ژیسکاردستن در پاسخ به کارتر گفت: در ایران دو قدرت سیاسی وجود دارند، یکی ارتش و دیگری ملایان. زمانی میتوان به وضعیت پایداری رسید که این دو گروه با یکدیگر گفتگو کنند و در کنار هم قدرت را به دست بگیرند.
سرانجام نخست وزیر بریتانیا کالاهان رشته سخن را به دست گرفت و گفت: بر پایه گزارشهای رسیده، شاهنشاه برآن است که از ایران بیرون رود. کالاهان افزود که وی بر این باور است که با کشورهای عربی نیز گفتگو شود و دیدگاههای آنان نیز پرسیده و بررسی شود، آنها باید بدانند که دولت نوین در ایران با همسایگان عرب دشمنی نخواهد کرد.
با پایان دور نخست این گردهمایی، جیمی کارتر پاسخ به سه پرسش را از همه خواست: ۱- آیا ایالات متحده امریکا با خمینی گفتگو برقرار کند؟ ۲- آیا بهتر این است که ایالات متحده امریکا از کودتای نظامی پشتیبانی کند؟ ۳- برای چه زمانی ایالات متحده امریکا از دولت بختیار پشتیبانی کند؟
والری ژیسکاردستن، هلموت اشمیت و کالاهان نتوانستند پاسخ روشنی به این پرسشها بدهند. به جای این پرسشها، پرسش فراهم کردن نفت در گیتی به میان آمد. همه با هم پذیرفتند که بهای نفت به سبب آشوبها در ایران افزایش خواهد یافت زیرا که تولید نفت ایران پیش از ناآرامیها در کشور ایران ۴٬۵ میلیون بشکه در روز بود و از زمان ناآرامیها در ایران، تولید نفت به ۲۵۰٬۰۰۰ بشکه در روز رسیده است. قرار شد که با دولت عربستان سعودی گفتگو شود تا آنان تولید نفت خود را افزایش دهند و نفت سعودی جایگزین نفت ایران بشود. دو کشور اسراییل و افریقای جنوبی، دو کشوری بودند که از ایران نفت میخریدند و با ناآرامیها در ایران، دچار دشواریهای فراوانی شدند. افریقای جنوبی ۹۰٪ از نفت نیازین خود را از ایران میخرید و اسراییل ۶۰٪ از نفت نیازین خود را از ایران وارد میکرد. افریقای جنوبی برای دو سال نفت انبار کرده بود ولی اسراییل ذخیره نفتی نداشت.
۱۶ دی ماه ۲۵۳۷ روز شنبه شانزدهم دی ماه شاپور بختیار کابینه خود را به پیشگاه شاهنشاه آریامهر شناساند. شاهنشاه آریامهر با وزیران کابینه آشنا شدند و با هر یک گفتگو کردند. بختیار در روز شناساندن وزیران خود به آنها سپارش کرد که کُت وزارت بر تن نکنند و در برابر شاهنشاه سر فرود نیاورند. بختیار همانند دیوانهها هر جا که دوربین تلویزیون و فرتورگران (عکاس) را میدید، به سقف مینگریست. شاهنشاه آریامهر در این آیین فرمودند:[۹۱]
- ... مملکت ایران با تاریخ گذشته اش مملکتی است که باید باقی بماند، این همه تاریخ که پر از لحظات هیجان انگیز و غرور آفرین ملی است نمیتواند متوقف بماند، این تاریخ باید ادامه پیدابکند. ادامه اش در جهان امروز به عقیده من و فکر میکنم تمام میهن پرستان باید برپایه شرکت اکثریت افراد ملت در اجرای آن باشد. خوشبختانه قانون اساسی ما و بعد مقرراتی که داریم این امر را آسان کرده است با سواد شدن مردم این امر را خیلی آسان تر کرده، حقوق اساسی که مردم دارند و این امر را مسجل کرده است ، حالا احتیاج به شرکت در امور بیش از پیش مردم را وادار خواهد کرد که در تمام شئون و امورشان مطابق وجدان و سلیقه و عقیده خودشان شرکت کنند.
- این از یک طرف حقوقی است که خوشبختانه قانون اساسی ما برای مردم ایران قائل شده از طرف دیگر وظایفی که هر فردی نسبت به مملکت و جامعه اش دارد، هیچ جامعهای بدون وجود قبول شده مردم قابل دوام نیست.
- از تمام این چیزها مهمتر این است که دو مرتبه چرخهای مملکت ما به جریان بیفتد. من آتیه خوشی را برای هیچ فردی و هیچکس پیش بینی نمیکنم و فکر میکنم همه کس در این مملکت از این موضوع صدمه شدیدی ببیند و اینست که به جهات مختلف من برای این دولت آرزوی موفقیت دارم که به خواست خداوند متعال و توجه ائمه اطهار ما بتوانیم کارها را به طور عادی در تحت لوای قرآن و فرامین عالی مذهبی اسلام انجام بدهیم.
۱۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاپور بختیار پیامی به ملت ایران فرستاد و بخش بزرگی از آن را به خرده گیری از شاهنشاه ویژه ساخت. بختیار گفت که وی بی برو برگرد ۱۵ تن از سران کشور که در زندان هستند را اعدام خواهد کرد. بختیار هم پالکی مصدق به روزنامه نگاران گفت: تکلیف فاسدان، جنایتکاران و کسانی که ملت ما را ۲۵ سال هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی شکنجه کردند، همین هفته روشن خواهم کرد. وقتی که به عنوان نخست وزیر وارد کاخ نخست وزیری شدم به خود لرزیدم. اینجا نخست وزیری نیست قصر لویی چهاردهم است. از پول ملت و از دسترنج میلیونها ایرانی زحمتکش که با آزادگی صبح تا شام تلاش میکنند، روسای دولتهای پیشین و فاصله آن آقایی که سیزده سال هر چه دلش خواست کرد [امیر عباس هویدا] و هر خیانتی که توانست مرتکب شد. این ساختمان را که در سراسر دنیا مکانی برای احقاق حق مردم و رسیدگی به تظلمات مردم است بدل به قصری سر به فلک کشیده، با آیینه کاری و ظروف طلا و چهلچراغهای افسانهای کردند. من دستور خواهم داد از این مکان فیلمی تهیه شود و برای عموم ملت به تماشا گذاشته شود تا ببینند چکونه هستی آنها را دولت خدمتگزار به غارت برد و حتی برای ساعاتی که مثلا به رتق و فتق امور مملکت مشغول بود، چه زندگی ننگینی در داخل ساختمان نخست وزیری برای خود تهیه دیدند. واقعا نمیدانم با چه کلامی اندوه خود را پس از دیدن قصر صدارت عظما توصیف کنم. کاخ نخست وزیری جایی بود که مردانی چون دکتر مصدق رهبر مبارزات ملت ما و ابر مرد شرق در آن جای داشت. کاخ نخست وزیری جایگاه مردان پاک سرشت و ساده دلی چون صمصام السلطنه و مرحوم مستوفی بود و چه کسانی بعد از کودتای ۲۸ امرداد بر سندلی صدارت تکیه زدند و پاسدار ملک و ملت شدند؟ به عنوان یک فرد از افراد ملت و به عنوان کسی که سی سال علیه استبداد، استعمار و فاشیسم به هر نوعش مبارزه کرده، تا زمانی که خائنین به ملت و مملکت و فاسدان و شکنجه گران را مجازات نکنم، لحظهای از پای نخواهم نشست و این نخستین و مهمترین کاری است که باید انجام دهم
۱۶ دی ماه ۲۵۳۷ ژنرال رابرت هویزر فرستاده دولت امریکا برای ارزیابی اوضاع ارتش شاهنشاهی ایران و پشتیبانی آنان از دولت بختیار وارد تهران شد.
۱۷ دی ماه ۲۵۳۷ سید محمود طالقانی آخوند کمونیست و هموند سازمان تروریستی مجاهدین در دانشگاه تهران برای استادان آیههای قران خواند و تفسیر کرد و گفت: ما سال هاست که با دانشگاه ارتباط داریم و از سال ۱۳۲۰ در بحبوحه جنگ بین الملل دوم [۹۲] ما به فکر ارتباط جامعه روحانیت با دانشگاهیان برآمدهایم یکی از مشکلاتی که عوامل استبداد و استعماری برای ما پدیدآورده بودند این بود که سعی و کوشش داشت که بین این طبقه یعنی دانشگاهیان با جامعه روحانیت فاصله بیاندازد. ناراحتیهایی که در زندگی برای من ایجاد شد به خاطر مبارزهای که ما برای از بین بردن این فاصله کردیم.... اول دانشگاهی و دانشگاه باید تصفیه شود و از هر چه از مسایل توارثی که بذرهای علم را در توده میخشکاند باید پاک شود. ... دانشگاه به جای آنکه خانه علم باشد خانه دربار شده است. دزدهای بین المللی نه تنها ثروتهای ما را بردند بلکه عَلَمهای ما را هم از بین جوانان ربودند. دانشگاه باید از عناصر خودفروش که علم و دانش را به خاطر مقام و پول میفروشند پاک شوند. رژیم میخواهد همه چیز در اختیار او باشد. امیدوارم تحصن شما منشا یک حرکت و مبدا یک تزکیه کامل در دانشگاه باشد.
۱۸ دی ماه ۲۵۳۷ کمیته تحقیق ملی نمایندگان کانون نویسندگان، نویسندگان جمعیت حقوق دانان هموندان حزب توده یا جبهه ملی و به خون ملت ایران تشنه به آگاهی رساندند کسانی که از ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ به ملت خیانت کردهاند، مجازات میشوند.[۹۳] بختیار بسیاری از سران کشور را ممنوع الخروج کرد.
۱۹ دی ماه ۲۵۳۷ جلوی در دژبان دریایی بندرعباس بمبی ترکید و ویرانیهای بسیار به بار آورد.
۱۹ دی ماه ۲۵۳۷ تیمسار سپهبد غلامعلی بدرهای به فرمان شاهنشاه به فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی برگزیده شد.
۱۹ دی ماه ۲۵۳۷ شاپور بختیار در گفتگویی تلفنی با خبرنگاران فرانسوی در تهران و پاریس گفت: رفتن شاه عملی انجام شده است. آخرین بخت ایران برای پیشروی به سوی یک دمکراسی ملت گرا با گرایشهای سوسیالیستی است البته نه به مفهوم مارکسیستی.... ارتش که حزب سیاسی نیست. ارتش باید حکومت را پشتیبانی کند! هویدا حتما در چند روز آینده محاکمه خواهد شد. مارکسیست اسلامی وجود ندارد. اسلام و مارکسیسم نمیتوانند ماهیت مشترکی داشته باشند زیرا اسلام به وحدانیت، به معنویت و به قوانینی معتقد است که تمی توانند به هیچ شکلی با مارکسیسم مطابقت پیداکنند. ترقی خواهی تنها نهادی است که هم در مارکسیسم وحود دارد و هم در اسلام. اما ترقی خواهی چون شالوده مذهبی دارد در اسلام محکوم شناخته نشده است. بختیار افزود یک کودتای نظامی در شرایط کنونی بدترین رویداد ممکن خواهدبود. یک دسیسه بزرگ از سوی کارشناسان کمونیست برای تجزیه کشور وجود دارد، من تا پایان، علیه این دسیسه مبارزه خواهم کرد.
۱۹ دی ماه ۲۵۳۷ دردهای بی درمان مخالفان دهان گشود. کریم سنجابی رهبر جبهه ملی و فئودالهای ایران از ایل سنجاب، کسی که در روز ششم بهمن ۱۳۴۱ روز رفراندم منشور شش مادهای انقلاب شاه و ملت ، به همراه بختیار و دیگر همدستان جبهه ملی در میدان جلالیه سخنرانیهای آتشین کردند، در گفتگو با خبرنگاران ایرانی و خارجی گفت که حکومت با توجه و هیجان و انقلاب ملت باید حکومتی باشد که مورد قبول مردم و مراجع بزرگ روحانی مخصوصا آیت الله العظمی خمینی باشد. اگر ملت پیشنهاد کند و از سوی حضرت آیت الله خمینی تایید شود، وی آماده است حکومت موقت را تشکیل دهد.
۲۰ دی ماه ۲۵۳۷ در کاخ سفید دیداری میان کارتر، معاون پرزیدنت والتر ماندیل ، وزیر خارجه ونس ، وزیر دفاع براون، برژینسکی و دیوید آرون انجام یافت. هسته گفتگوها این بود که آیا با خمینی مستقیم گفتگو کرد یا نه. سرانجام باشندگان بر آن شدند که امریکا با خمینی مستقیم گفتگو نکند بلکه دولت فرانسه این کار را به گردن بگیرد، از دولت بختیار پشتیبانی شود و ژنرال هویزر کماکان در تهران بماند و ژنرالهای ایران را زیر نظر داشته باشد. اگر بختیار شکست بخورد، یک دولت نظامی قدرت را در ایران بدست گیرد. اگر دولت بختیار از مجلس شورای ملی رای اعتماد بگیرد، شورای سلطنت از سوی شاهنشاه برپا شده و شاهنشاه همانگونه که پیشتر برنامه ریزی شده به ایالات متحده بیاید. این تصمیمها به ویلیام سولیوان داده شد تا به آگاهی همایونی برساند. سولیوان پس از دریافت این پیام از واشنگتن ، به واشنگتن نوشت که این تصمیم که با خمینی تماس گرفته نشود دیوانه بازی است. جیمی کارتر پس از خواندن تلگرام سولیوان، به وزیر خارجه خود سایروس ونس دستور داد که سولیوان را از تهران بازگرداند. ونس مخالفت کرد و این زمان تغییر سفیر در ایران نیست و سولیوان باید بماند. کارتر پذیرفت و گفت ولی سولیوان تنها با ژنرال هویزر تماس بگیرد.
۲۰ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی سید احمد امامی نایب التولیه بنیاد پهلوی گفت ارزش اموال وقف شده بنیاد پهلوی امروزه چندین میلیارد ریال است. اموال بنیاد پهلوی در یک پهرست در برگیرنده چندین دفتر با همه ویژگیها نوشته شده است. وی افزود درآمد بنیاد پهلوی در سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی بیش از ۱۵۰ میلیون تومان بوده است که در پروژههای بهداشتی، گسترش فرهنگ، کمک به تهی دستان و کمک به بیش از ۱۵۰۰ دانشجویی که در امریکا و اروپا هم اکنون درس میخواندند هزینه شده است. تاکنون بیش از ۱۳۰۰۰ دانشجو از کمکهای مالی بنیاد پهلوی بهره مند شدهاند.
۲۰ دی ماه ۲۵۳۷ سازمان تروریستی چریکهای فدایی خلق به آگاهی رساند که سه یورش مسلحانه به پارکینگ نظامی در خیابان ایزنهاور و دو ستاد نظامی در شهباز جنوبی و دانشگاه تهران کار آنهاست.
۲۰ دی ماه ۲۵۳۷ بیش از ۲۰۰ تن افغانی اسلحه به دست در تهران دستگیر شدند.
۲۱ دی ماه ۲۵۳۷ شاپور بختیار در مجلس شورای ملی کابینه و برنامه دولت خود را در فضایی پر از تنش شناساند و سخنان وی نکوهش از شاهنشاه و حکومت بود.[۹۴][۹۵][۹۶][۹۷] انحلال ساواک، وزارت علوم و محدود کردن سازمان برنامه، محاکمه سران کشور، آزادی - اعاده آبرو و پرداخت تاوان به زندانیهای سیاسی، همکاری دولت و روحانیت، همبستگی با ملت فلسطین، از برتریهای برنامه بختیار بودند.
۲۱ دی ماه ۲۵۳۷ دیوید آرون دیداری با کارکنان همه وزارتخانهها و آژانسها و ادارههایی که درباره ایران اطلاعات گرد میآوردند سازمان داد. در این نشست باشندگان همگی بر این باور بودند که بختیار و جبهه ملی دولت را در دست خواهند داشت و خمینی هیچ نخش مهم سیاسی ندارد. مهم این است که شاهنشاه و بختیار به توافق برسند.
۲۱ دی ماه ۲۵۳۷ ویلیام سولیوان و ژنرال هویزر به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافتند. شاهنشاه فرمودند برای اینکه دولت بختیار شانس ماندن داشته باشد، امریکا باید با خمینی تماس بگیرد تا این ناآرامیها و خونریزیهایی که ایران آبستن آن است پایان پذیرد. شاهنشاه هموندان شورای سلطنت را نام بردند و فرمودند که معظم له گرایش دارند که در روز ۲۷ دی ماه از ایران بیرون روند و مستقیم به امریکا پرواز نمایند. آنگاه درباره ورود شاهنشاه و تشریفات گفتگو شد. ص۱۳۹
۲۱ دی ماه ۲۵۳۷ ژنرال هویزر از تهران با براون تلفنی گفتگو کرد. وی گفت که با ژنرالهای ارشد ارتش شاهنشاهی گفتگو کرده است و همگی آماده هستند که از دولت بختیار پشتیبانی کنند و اگر آشوبها بالاگرفت دولت نظامی روی کار بیاید. در پایان این روز نخشه برای ایران چنین بود: ۱- ارتش شاهنشاهی از دولت بختیار پشتیبانی میکند. ۲- اگر آشوب به پا شود، ارتش برای پشتیبانی از بختیار، سرکوب میکند. ۳- اگر نظم همگانی فروبریزد ارتش شاهنشاهی دولت را در دست میگیرد.
۲۱ دی ماه ۲۵۳۷ سه روز پیش از گفتگو میان وارن سمیرمن و ابراهیم یزدی، سفارت شوروی در امریکا اناتولی فیودورویچ دوبرینین[۹۸] سفیر آلمان غربی در واشنگتن بِرند فون اشتادن[۹۹] را برای خوردن ناهار به منزل خود فراخواند. دوبرینین درباره دستاوردهای کنفرانس گوادالوپ از سفیر آلمان پرسشهایی کرد و گفت درباره آنچه که به ایران مربوط میشود، نخست به قرارداد دوستی میان ایران و شوروی که در سال ۱۹۲۱ بسته شده است برگردید. این قرارداد به شوروی اختیار میدهد که اگر زمانی ایران از سوی کشور سومی مورد تجاوز قرارگیرد، ارتش شوروی وارد ایران شود. اگر غرب حمله نظامی به ایران بکند، ارتش شوروی نیز به ایران حمله خواهد کرد. با این آگاهی که به سفیر آلمان غربی در واشنگتن داده شد، سفیر آلمان غربی آن را به دولت خود گزارش کرد و دولت آلمان غربی نیز به دولت آمریکا گزارش داد. یعنی حمله نظامی امریکا به ایران انجام ناپذیر بود. پس از هشدار سفیر شوروی و اینکه از سوی امریکا و غرب حملهای به ایران به هیچ روی انجام نخواهد شد، این موضوع مهم را کمونیستهای ایران که پیرامون خمینی در فرانسه بودند به آگاهی وی رساندند.
۲۱ دی ماه ۲۵۳۷ خطرناکترین تروریستهای سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی خلق از زندان قصر آزاد شدند. مردم نیز در برابر زندان قصر گردآمده بودند و تروریستها را روی دست بلند کرده و فریاد میزدند: زندانی سیاسی درود ملت ایران بر تو باد. معصومه شادمانی (کبیری) ، نسرین رضایی، جواد زنجیر فروش، ابراهیم ال اسحق، مرتضی اعلایی و ذبیح مللکی، سعید شاهسوندی، میرهاشمی، تنکابنی، رمضانی در میان عربدههای درود بر فدایی، سلام بر مجاهد به انقلاب پیوستند و کوتاه زمانی پس از برقراری جمهوری اسلامی اعدام شدند.
۲۱ دی ماه ۲۵۳۷ در شیراز گروهی در راه پیمایی به ساختمان ساواک یورش بردند، ساختمان را به آتش کشیدند، ۱۹ خودرویی که در پارکینگ بود را آتش زدند، همه اتاقها، میزها و تلکس و بی سیم ، تلفن و دستگاههای صوتی و دوربینهای فرتورنگاری و پروندهها چپاول شد.
۲۳ دی ماه ۲۵۳۷ با موافقت اعلیحضرت شاهنشاه ۹ تن به ریاست سیدجلال الدین تهرانی برای شورای سلطنت برگزیده شدند: ۱. شاپور بختیار نخستوزیر ۲. محمد سجادی رییس مجلس سنا ۳. جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی ۴. محمد سجادی رییس مجلس سنا ۵. محمدعلی وارسته وزیر دارایی پیشین ۶. عبدالله انتظام رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران ۷. علیقلی اردلان وزیر دربار شاهنشاهی ۸. علیآبادی دادستان پیشین کل کشور و ۹. ارتشبد عباس قرهباغی رییس ستاد بزرگ ارتشتاران. شورای سلطنت نخستین نشست خود را در روز یکشنبه ۲۴ دی ماه ۱۳۵۷ در کاخ نیاوران برگزار کرد. سید جلال الدین تهرانی آخوندزادهای که خود را میان سران کشور جا کرده بود رییس شورای سلطنت شد که برای ملت و کشور ایران تصمیم بگیرد.
۲۳ دی ماه ۲۵۳۷ در پی برپایی شورای سلطنت، خمینی نیز تشکیل شورای انقلاب اسلامی را برای بررسی بنیاد دولت انتقالی و برپایی مجلس موسسان و انجام انتخابات به آگاهی رساند. در دانشگاه تهران صدها هزار تن گرد آمدند، آخوند طالقانی، محمدعلی سفری مدیر سندیکای نویسندگان و خبرنگاران، سنجابی رهبر جبهه ملی، آخوند بهشتی از سوی جامعه روحانیت، هم چنین شمس الدین امیرعلایی در دانشگاه ملی، داریوش فروهر در مرکز پزشکی رضا پهلوی در تجریش سخنرانی کردند و مردم را علیه دولت و حکومت برانگیزاندند.
۲۳ دی ماه ۲۵۳۷ خمینیچیان، تودهایها، مجاهدین، چریکهای فدایی خلق و دیگر گروهکهای تروریستی راست و چپ در ایران یک هیستری سراسری در ایران بوجود آوردند که خمینی در کره ماه به ایرانیان ظاهر خواهدشد. پیش درآمد این کار خبرنامه جبهه ملی بود که در مقالهای در شماره ۶۴ خود به بختیار حمله کرد و با چاپلوسی خمینی را مرجع عالیقدر شیعیان جهان نامید و او را با خورشید درخشان مقایسه کرد. با این کار جبهه ملی و خمینیچیان خواستند که نشان دهند که خمینی موجود خدایی است و بالای شاه قراردارد. پس از پایین رفتن خورشید و پدیدار شدن ماه در آسمان، میلیونها ایرانی چهره خمینی را در ماه دیدند و مردم ایران چنان شور و هیجانی یافتند که در خیابانها خودروها و تاکسیها از حرکت بازایستادند، مردم از خودروها و تاکسیها پیاده شدند و چهره خمینی را با همه جزییات و ریش و عمامه در ماه دیدند. تا پاسی از نیمه شب گذشته در سراسر ایران بر بامها و خیابانها مردم ایران این رویداد بی همانند آسمانی یعنی کره ماه با چهره خمینی را دیدند. کسانی که با وجود کوششی که کردند تا خمینی را در ماه ببینند ولی نتوانستند چهره او را ببینند به ساواکی بودن متهم شدند. در این روز نیز رهبران صنایع نفت در اعتصاب بودند و شگفتا که همه آن مهندسین که با پول مردم ایران در بهترین دانشگاههای دنیا درس خوانده بودند، خمینی را در ماه دیدند. بیشتر تحصیلکردهها و روشنفکران ایران نیز خمینی را در ماه دیدند. این پدیده آسمانی تنها در ایران پدیدار شد و تنها از سوی مردم ایران دیده شد. در سراسر گیتی دیگر مردمان و رصدخانهها و ناسا[۱۰۰] از دیدن این پدیده آسمانی بیبهره ماندند.
۲۳ دی ماه ۲۵۳۷ حزب کمونیست توده در جارنامهای که به چاپ رساند خواستار « جنگ مسلحانه » برای پایان دادن به رژیم ایران شد. حزب منحله توده همه رهبران مخالف رژیم ایران، به ویژه خمینی و طالقانی و کریم سنجابی فراخوانده است برای برپایی « جبهه واحد آزادی بخش ملی ایران » همکاری کنند.
۲۴ دی ماه ۲۵۳۷ برابر با ۱۴ ژانویه ۱۹۷۹ جیمی کارتر برآن شد که سالیوان در تهران بماند و وارن سیمرمَن[۱۰۱] مشاور سیاسی سفارت امریکا در فرانسه با خمینی در نوفل لوشاتو تماس بگیرد. وارن سیمرمن با خمینی گفتگو نکرد بلکه با ابراهیم یزدی یکی از کسانی که همه مصاحبهها و گفتگوهای خمینی را در دست داشت، دیدار کرد. ابراهیم یزدی درباره گفتگوهایش با سیمرمن در مصاحبهای در سال ۲۰۰۸ میلادی چنین گفت:
- برداشت من از گفتگو با سیمرمن این بود که امریکاییان از آنچه در ایران میگذرد آگاهی ندارند. به باور من، امریکاییان میپنداشتند که شاه میتواند بر سر قدرت بماند. هر گونه تغییری یا رفرمی میتواند زیر رهبری شاه انجام پذیرد. امریکاییان نگران این بودند که اگر شاه از ایران بیرون برود یک خلاء قدرت پیدا خواهد شد و آنها از خود میپرسیدند که چه کسی این خلاء را میبایستی پُر نماید. سپس امریکاییان تصمیم گرفتند که شاه از ایران باید بیرون رود و شاپور بختیار نخست وزیر شود. ارتش شاهنشاهی باید که در انقلاب شرکت نماید و در درازای انقلاب برای خود نقشی بیابد. برژینسکی[۱۰۲] مشاور امنیتی کارتر بر این عقیده بود که پس از بیرون رفتن شاه از کشور ایران، از به قدرت رسیدن کمونیستها در ایران تنها زمانی میشود جلوگیری کرد که ارتش و ملایان با یکدیگر همکاری کنند. برژینسکی باور داشت که ملایان ضد کمونیست هستند و ارتش شاهنشاهی نیز ضد کمونیست آموزش دیده است. ملایان میتوانند مردم را برانگیزانند و به خیابانها بیاورند و ارتش میتواند آشوبها را سرکوب کند. همکاری میان ارتش و ملایان میتواند، جلوی به قدرت رسیدن کمونیستها را بگیرد. امریکاییان عقیده داشتند که ارتش شاهنشاهی پس از پیروزی انقلاب، میتوانند سهم خود را از قدرت سیاسی بگیرند ولی زمانی میتوانند سهیم باشند که در انقلاب شرکت کنند.
گفتگوی میان وارن سیمرمن و ابراهیم یزدی و خطر به دست گرفتن قدرت از سوی کمونیستها چندان از واقعیت به دور نبود.
۲۴ دی ماه ۲۵۳۷ در این روز خمینی با تلویزیون سی بی اس مصاحبه کرد. از خمینی گفت: بخش بزرگی از ارتش پشتیبان مخالفان رژیم هستند. شاه صد در صد پشتیبانی ارتش را از دست خواهد داد، بدین معنا که آخرین امید وی برباد رفته است. از خمینی پرسیده شد که چه نخشی را در حکومت نوین بازی خواهد کرد. خمینی پاسخ داد: من هیچ مقام رسمی را نمیپذیرم ولی دولت را سرپرستی و راهنمایی خواهم کرد. خبرنگار گفت بدین سان شما نیرومندترین مرد ایران خواهید بود. خمینی گفت: بلی همینطور است.
۲۴ دی ماه ۲۵۳۷ ژنرال هویزر گزارشی درباره ارتش ایران به واشنگتن نوشت. در این گزارش آمده بود که روزانه میان پانصد تا هزار سرباز از پادگانها فرار میکنند. در زمانی که هویزر در تهران بود در پایگاه هوایی دوشان تپه نزد سپهبد ربیعی فرمانده کل نیروی هوایی شاهنشاهی ایران که پس از این هرج و مرج دستور تیرباران وی را داد، ماند. هویزر خود را نماینده چهار کشور در کنفرانس گوادالوپ خواند. هسته قدرت در ایران ژنرال هویزر بود که ورود خمینی به ایران را سازمان داد. وی یک بار هم با بختیار دیدار نکرد. ولی سرانجام روزی که به همراه سولیوان به پیشگاه شاهنشاه باریافت، پافشاری در دانستن روز و ساعت رفتن شاهنشاه از ایران را داشت. در تهران گروهی از مخالفان انقلاب اسلامی به رهبری دکتر محمد باهری و پشتیبانی آیت الله عظمی احمد خوانساری با نفوذترین روحانی پایتخت کوشیدند در کاخ شاهنشاهی بست بنشینند و از رفتن شاهنشاه جلوگیری کنند ولی شوربختانه شاهنشاه آن را نپذیرفتند. [۱۰۳]
۲۴ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر به آگاهی سولیوان رساندند که در روز ۲۶ دی ماه از ایران بیرون خواهند رفت، و مستقیم به امریکا پرواز نخواهند بلکه به دعوت پرزیدنت سادات چند روزی در قاهره خواهند ماند و سپس به واشنگتن پرواز خواهند کرد. درباره اینکه چرا شاهنشاه مستقیم به امریکا پرواز نخواهند کرد، به سولیوان گفته نشد.[۱۰۴]
۲۴ دی ماه ۲۵۳۷ تروریستهای مجاهد و چریک فدایی به خانه سرگرد خواجهای بازپرس شعبه یک دادسرای نظامی تبریز یورش بردند. سرگرد خواجهای توانست نیم ساعت با تیراندازی راه ورود تروریستها را ببندد ولی با شلیک همه فشنگهایش، تروریستها وارد خانه اش شدند و خانه را آتش زدند. تروریستهای مسلح به بانک ملی ایران در خیابان شوش یورش بردند و سیصد هزار تومان موجودی بانک را دزدیدند.
۲۴ دی ماه ۲۵۳۷ کنفدراسیونیها شبانه به خانه سرهنگ مهندس مارتین برکوویتز [۱۰۵]رییس « اداره حفاظت و روابط خارجیان » کمپانی « پارسونز جردن » پیمانکار معدن سرچشمه ریختند و سر وی را در آشپزخانه خانهاش از بدنش جداکردند. سرهنگ نیروی هوایی امریکا برکوویتز ۵۳ سال داشت و چهار ماه پیش همسر و فرزندانش را به امریکا فرستاده بود و پرواز بازگشت به کشورش برای روز ۲۶ دی ماه بود. روی در و دیوار خانه اش تروریست های چریک و مجاهد نوشته بودند "Yankee Go Home" [۱۰۶]
۲۴ دی ماه ۲۵۳۷ دانشجویان مدرسه عالی قضایی و اداری قم وابسته به دانشگاه تهران در راه پیمایی عربده میکشیدند: در راه قرآن از جان گذشتم، با خون سرخم خمینی نوشتم و هم چنین بیا خمینی که قم انقلاب است، نقش مخالفین تو بر آب است - راه تو راه ما است، راه قرآن ما است.
۲۵ دی ماه ۲۵۳۷ گفتگویی تلفنی میان برژینسکی، هارالد براون وزیر دفاع امریکا و ژنرال هویزر در تهران برقرارشد. ژنرال هویزر گزارش داد که در ارتش همه نگران و عصبی هستند. برژینسکی پرسید آیا ارتش برنامهای ریخته است که اگر دولت بختیار نتواند کشور را اداره کند، آنان قدرت را به دست گیرند؟ ژنرال هویزر پاسخ داد با وجود اینکه همواره در این باره گفتگو شده است چنین برنامهای سازمان داده نشده است، دشواری اصلی ارتش اینست که بنزین و دیزل انبار نکردهاند و کارکنان صنعت نفت دست از کار کشیدهاند و به ارتش بنزین نمیدهند و دشواری دیگر این است که ارتش کارکنان فنی برای راه اندازی پالایشگاهها و بهره برداری از نفت ندارد. هارالد براون گفت که امریکا یک تانکر پر از بنزین برای ارتش خواهد فرستاد.
۲۵ دی ماه ۲۵۳۷ وارن سیمرمن و ابراهیم یزدی با یکدیگر در نوفل لو شاتو دیدار کردند. یزدی به سیمرمن گفت ما در تهران یک شورای انقلاب تشکیل دادهایم، این شورا دولت موقت تشکیل خواهد داد. دولت موقت انتخابات برای گروهی که درباره قانون اساسی گفتگو کنند و آن را دگرگون سازند، سازمان خواهد داد. اگر در ایران کودتایی انجام شود، مردم خواهند گفت که این کودتا با پشتیبانی امریکا بوده است و مردم به امریکاییان در ایران یورش خواهند برد. شما باید هر کاری که از دستتان بر میآید انجام دهید و از یک کودتای نظامی جلوگیری نمایید. [۱۰۷]
۲۵ دی ماه ۲۵۳۷ خبرگزاری فرانسه گزارش داد که سوریه مستقیم از خمینی علیه حکومت ایران پشتیبانی میکند، صادق قطب زاده اصفهانی از یاران خمینی دارنده تابعیت و پاسپورت سوریه است. سوریه و عراق سرنگونی شاه ایران و دگرگون شدن رژیم ایران را با خرسندی مینگرد. شوروی از یگانگی سوریه و عراق پشتیبانی میکند.
۲۵ دی ماه ۲۵۳۷ ساعت هشت و پانزده دقیقه بامداد، سه تروریستهای سازمان چریکهای فدایی سرگرد مجید مجیدی رییس کلانتری یک تبریز و راننده اش درجه دار رحیم محمد ولی زاده و درجه دار دیگر کلانتری به رگبار گلوله بستند. سرگرد مجیدی و دو درجه دار به بیمارستان ششم بهمن تبریز برده شدند ولی سرگرد مجیدی درگذشت. سه تروریست از درون یک پژوی سفید رنگ بدون شماره تیراندازی کردند و جارنامهای از خود بر جای گذاشتند که از سوی چریکهای فدایی خلق دستینه شده است.
۲۵ دی ماه ۲۵۳۷ ارتشبد عباس کریم قره باغی رییس ستاد بزرگ و هموند شورای سلطنت در یک مصاحبه با رسانههای همگانی گفت: برابر قوانین و آیین نامههای موجود ارتش هر گونه تمرد و عمل خودسرانه به شدت سرکوب خواهد شد.
۲۵ دی ماه ۲۵۳۷ دارندگان کارخانههای کفش ماشینی که از دو هفته پیش ناچار به بستن کارخانه هایشان کردند هشدار دادند که بیش از ۱۲۰۰۰ کارگر و کارمند و فروشندگان کفشهای ماشینی بیکار شدهاند و کارخانههای کفش ماشینی در خطر بسته شدن همیشگی است.
۲۵ دی ماه ۲۵۳۷ مهندس عبداله ریاضی رییس پیشین مجلس شورای ملی که برای درمان به خارج از کشور رفته بود بازگشت.
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ تروریستهای چریک و مجاهد شبانه به خانه سرهنگ آرتور فاینهوت رییس ستاد مستشاری امریکا در ستاد بزرگ ارتشتاران،[۱۰۸] در نیاوران ریختند و وی را به دار کشیدند. سرهنگ فاینهوت ۴۹ سال داشت.[۱۰۹]
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ برژینسکی با ژنرال هویزر تلفنی گفتگو کرد. برژینسکی گفت که هویزر میباید به ارتش دلگرمی بدهد که بی برو برگرد کودتای نظامی را سازمان دهند و از کودتا چون اسلحه ایی بهره گیری کنند. با این تهدیدها ارتش میتواند برای شاپور بختیار زمان بخرد و دولت بختیار را نیرومندتر سازد و اگر دولت بختیار سوار کار شد، گام پسین را برخواهند داشت. پس از این گفتگوی تلفنی ژنرال هویزر، سولیوان را درباره گفتگوی تلفنی با برژینسکی آگاه ساخت. سولیوان گفت برژینسکی درست میگوید، با ژنرالهای ارتش این را در میان بگذارید که روی هشدار از یک کودتای نظامی کارکنند. سولیوان یادداشتی برای وارن سیمرمن به واشنگتن فرستاد و در آن یادآور شد که سیمرمن با ابراهیم یزدی گفتگو کند و به وی بگوید که ارتش ایران برنامه یک کودتای نظامی را ریخته است. اگر خمینی چیها در ایران علیه دولت بختیار مبارزه کنند و اگر خمینی بی درنگ به ایران بازگردد، آنگاه این کودتای نظامی انجام خواهد شد. سیمرمن باید به یزدی بگوید که ارتش پشتیبان قانون اساسی مشروطه است، روحانیون و نیروهای ارتش باید با یکدیگر همکاری کنند. این یادداشت سولیوان به سیمرمن از سوی کاخ سفید مُهر پذیرش خورد. سیمرمن نیز یزدی را آگاه ساخت. در گفتگوی میان یزدی و سیمرمن، یزدی ابراز داشت که خمینی برنامهای که هر چه زودتر به ایران بازگردد را ندارد. ابراهیم یزدی پرسید منظور شما از پشتیبانی قانون اساسی چیست؟ یزدی گفت اگر ارتش میخواهد شاهنشاهی ایران را پشتیبانی کند پس اینجا ما دشواری داریم، این انقلاب نمیخواهد که ارتش را نابود سازد، ولی گزارشهایی دارد که امریکاییان در ایران اسلحههای پیشرفته ارتش را یا از ایران بیرون میبرند و یا آنها را از میان برمیدارند، خمینی گفته است که این اسلحهها به ایران تعلق دارد و به ارتش دستور داده است که از این اسلحهها نگاهبانی کنند.[۱۱۰]
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ داریوش فروهر سخنگوی جبهه ملی و حسین انصاری از هموندان جبهه ملی برای دیدار با روح الله خمینی و گرفتن راهکارها برای ویرانی کشور رهسپار فرانسه شدند. فردا دو تن دیگر از هموندان جبهه ملی کریم انواری و محمود امامی نیز راهی فرانسه خواهند شد.
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ خمینی در مصاحبهای با روزنامه لبنانی « اللوا » گفت: هنگامی که یک دولت اسلامی در ایران تشکیل شود مارکسیستها در بیان عقاید سیاسی و اجتماعی خود آزاد خواهند بود، اما نمیتوانند علیه کشور توطئه کنند. هرگز بین مردم مسلمان که بر ضد شاه مبارزه میکنند و عناصر مارکسیستی چه افراطی و یا غیر افراطی هیچگونه همکاری وجود نداشته است. من پیوسته مسلمانان را از همکاری سازمانی یا عناصر مارکسیستی برحذر داشتهام و از این رو به کار بردن واژه « مارکسیست اسلامی » در مورد انقلاب ایران یک تناقض آشکار است. ... ملت عرب باید علیه استعمار از تمام جهات مبارزه کند چرا که استعمار ستمکارترین و بی رحمترین دشمن اسلام است اعراب هم چنین باید به خطر صهیونیسیم پی برده از سازمان مقاومت فلسطین که راه مبارزه مسلحانه علیه صهیونیسم را پیش گرفته است پشتیبانی کنند.
نگاه کنید به شاه رفت مرگ آمد
بنمایهها
- ↑ سخنان جعفر شریف امامی نخست وزیر درباره سیاست آشتی ملی ۵ شهریور ماه ۱۳۵۷
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب آقای جعفر شریفامامی نخستوزیر
- ↑ سخنان جعفر شریف امامی نخست وزیر درباره سیاست دولت و آشتی ملی مجلس شورای ملی ۲۵ شهریور ماه ۱۳۵۷
- ↑ دولت آلمان در زمانی که برای تروریستهای ایران سینه چاک میکرد در آلمان گروه تروریستی بادر ماینهوف را با شدت هر چه تمامتر سرکوب کرد و ریشه این سازمان تروریستی را از آلمان برکند
- ↑ مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با مجله آلمانی اشترن ۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ جبهه ملی
- ↑ Hua Guofeng, Premier of the People's Republic of China and First Vice Chairman of the Communist Party of China
- ↑ دیدار رسمی سران دیگر کشورها از ایران ۱۳۵۰ خورشیدی تا ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ قانعی فرد، عرفان - در دامگه حادثه گفتگویی با پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی سازمان اطلاعات و امنیت کشور - 2012 میلادی - شرکت کتاب لس انجلس - ص 450 - 448
- ↑ جمعیت ملی مبارزه با سرطان
- ↑ قانون برقراری حکومت نظامی در تهران و یازده شهر دیگر
- ↑ حمله تروریستی فلسطینیها در میدان ژاله ۱۷ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ استاد شمشیری درباره کشتار فلسطینیان و کنفدراسیون در میدان ژاله
- ↑ Manouchehr Ganji: Defying the Iranian Revolution. Praeger Publishers, 2003, P15
- ↑ Gholam Reza Afkhami: The life and Times of the Shah, University of California Press, 2009, P665
- ↑ Michael Ploetz, Tim Szatkovski, Akten zur Auswaertigen Politik der Bundesrepublik Deutschlan, 1979, Vol I , 2010, P209
- ↑ Hans Dietrich Genscher, Aussenminister Bundesrepublik Deutschland
- ↑ Michael Ploetz, Tim Szatkovski, Akten zur Auswaertigen Politik der Bundesrepublik Deutschlan, 1979, Vol II , 2010, P1020
- ↑ قانون راجع به فروش و تحویل نفت مجانی به دولت سوریه و اجازه تقسیط دیون آن دولت به جمهوری اسلامی ایران
- ↑ قانون فروش و تحویل نفت مجانی به دولت جمهوری سوریه
- ↑ قانون تحویل یک میلیون تن نفت مجانی به دولت سوریه
- ↑ کنگره جهانی پیکار با بیسوادی - تهران ۱۷ تا ۲۸ شهریور ۱۳۴۴
- ↑ پیام شاهنشاه آریامهر در چهاردهمین سالروز پیکار جهانی با بیسوادی شنبه ۱۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ شهریور ۱۳۵۷ شاهنشاهی نشست ۱۷۹
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب آقای جعفر شریفامامی نخستوزیر
- ↑ Los Angeles Herald-Examiner
- ↑ سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر در الغای قرارداد کنسرسیوم و انجام ملی شدن نفت در این تاریخ ۳ بهمن ۱۳۵۱
- ↑ قانون الغای قرارداد نفت با کنسرسیوم مصوب سال ۱۳۳۳ و اجازه اجرای قرارداد فروش و خرید نفت بین دولت شاهنشاهی ایران و شرکتهای خارجی
- ↑ بازدید اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر از زلزلهزدگان طبس و پیرامون شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ پیام اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آغاز سال تحصیلی ۲۵۳۸ - ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین پایان دوره سی و یکم دانشکده فرماندهی و ستاد ۲ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ Bechtel Corporation California
- ↑ Messerschmitt Bölkow
- ↑ مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم
- ↑ قوانین ایران نوین
- ↑ روز سروش آریامهر ۶ مهر ماه
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ مهر ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۸۷
- ↑ بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در جشن پایان چهارمین دوره دانشکده فرماندهی و ستاد هوایی ۱۰ مهر ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ cachan
- ↑ خانهای را که خمینی در آن در نوفل لو شاتو ماند، پس از چندی ویران ساختند تا کسی نبیند که از چه بیغولهای کشور ایران بربادرفت.
- ↑ Neauphle - le- Chateau
- ↑ Route de Chevreuse
- ↑ ابراهیم یزدی در شماره ویژه « ایران فردا » به تاریخ بهمن ماه ۱۳۷۷ بیست سال پس از انقلاب، روش مصاحبه با امام را توضیح داد و گفت بدین سان "همه چیز تخت کنترل بود".
- ↑ Andrew Young
- ↑ سخنان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر هنگام گشایش دوره اجلاسیه ۱۳۵۷ - ۱۳۵۸ مجلس سنا و شورای ملی آدینه چهاردهم مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ پیام اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در بزرگداشت روز معلم ۱۶ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ پیام اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در سالروز خانههای انصاف و شوراهای داوری ۲۱ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ روز نیروی هوایی ۲۵ مهر ماه
- ↑ کنفدراسیون دانشجویان ایرانی
- ↑ عریضه جوابیه مجلس سنا و مجلس شورای ملی در باریابی هیات رییسه دو مجلس به پیشگاه شاهنشاه ۲۷ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در پاسخ نمایندگان به سخنرانی همایونی در گشایش دوره نوین دو مجلس ۲۷ مهر ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ Jacques de Larosière, from France, IMF Managing Director from June 17, 1978 to January 15, 1987
- ↑ Central Intelligence Agency - CIA
- ↑ Otto Graf Lambsdorff, Bundesminister für Wirtschaft
- ↑ Kraftwerk Union ein Tochter Unternehmen von Siemens und AEG
- ↑ قرائت و تصویب فوریت طرح قانون اعاده حیثیت قضایی زندانیان سیاسی آزادشده و اعاده دادرسی مابقی زندانیان سیاسی با فوریت
- ↑ پیام علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی در آغاز هفته کودک ۹ آبان ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ تصمیم قانونی دایر به ابراز رای اعتماد به دولت جناب آقای جعفر شریفامامی نخست وزیر آبان ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ آبان ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۹۳
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ آبان ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۹۵
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P82- 84
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P87-88
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P93
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P101
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P95
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب تیمسارارتشبد غلامرضا ازهاری نخستوزیر
- ↑ روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
- ↑ David Aaron
- ↑ Robert Bowie, CIA
- ↑ Robert Moss, British Journalist
- ↑ Who is meddling in Iran?
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P106
- ↑ Henry Precht, Chief Iran Desk, State Department
- ↑ Civil Rights Movement
- ↑ James Bill, Iran and the Crisis of 78 , Foreign Affairs, Winter 1978-79, P323-342
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P112-113
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P118
- ↑ Paul Grimm, Executive Director of Oil Service Corporation of Iran - Ahwaz
- ↑ ترور پل گریم و مالک بروجردی مدیران و کارشناسان بلندپایه نفت با رگبار گلولههای تروریستهای مجاهد و چریک اهواز ۲ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P124
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P126
- ↑ Le Monde, 13 January, 1979
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P131
- ↑ هوشنگ نهاوندی: محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه ۱۹۸۰ - ۱۹۱۹ ، شرکت کتاب، ۲۵۷۲ شاهنشاهی (۱۳۹۲ خورشیدی)، ص ۷۶۲ - ۷۶۰
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P131- 132
- ↑ James Callaghan, British Prime Minister
- ↑ Strategic Arms Limitation Talks (SALT)
- ↑ Michael Ploetz, Tim Szatkowski (Hrsg.): Akten zur Auswärtigen Politik der Bundesrepublik Deutschland 1979. Band I: Januar bis 30. Juni 1979. R. Oldenbourg Verlag, München 2010, ISBN 978-3-486-59191-0
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب تیمسارارتشبد غلامرضا ازهاری نخستوزیر
- ↑ Michel Poniatowski, Special Envoy French President
- ↑ سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین شناساندن کابینه بختیار نخست وزیر ۱۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی
- ↑ روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۴
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۵
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۶
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۷
- ↑ Anatoly Fjodorowitsch Dobrynin, Soviet Ambassador to United States of America
- ↑ Berndt von Staden, Deutscher Botschafter in den USA
- ↑ U. S. Government, National Aeronautics and Space Administration - NASA
- ↑ Warren Zimmermmann, Political Adviser US Embassy France
- ↑ Zbigniew Brzezinski Security Adviser to Jimmy Carter
- ↑ هوشنگ نهاوندی : محمدرضا شاه پهلوی، آخرین شاهنشاه ایران، ص 775-776
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P140
- ↑ Martin Berkowitz, Executive Parsons Jordan Company
- ↑ سربریدن سرهنگ مهندس مارتین برکوویتز و دار زدن سرهنگ آرتور فاینهوت مستشاران آمریکایی از سوی قاتلان چریک و مجاهد ۲۴ و ۲۶ دی ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P142
- ↑ Colonel Arthur Finehout, US Military Adviser
- ↑ سربریدن سرهنگ مهندس مارتین برکوویتز و دار زدن سرهنگ آرتور فاینهوت مستشاران آمریکایی از سوی قاتلان چریک و مجاهد ۲۴ و ۲۶ دی ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ Gary sick: All Fall Down, New York, 1985, P143