کشف حجاب زنان ایران
درگاه محمدرضا شاه پهلوی | اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی | قوانین انقلاب شاه و مردم |
کشف حجاب و آزادی زنان در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ با فرمان رضا شاه بزرگ آغاز شد و فصل نوینی در تاریخ زندگی زن ایرانی پس از یورش تازی گشوده شد. در روز ۱۷ دی ماه ، ساعت سه و نیم پس از نیمروز اعلیحضرت رضا شاه پهلوی به همراهی علیاحضرت ملکه پهلوی، والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی و والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی بدون حجاب به دانش سرای مقدماتی تشریف فرما شدند. در آیینی که بدین روی در دانش سرای مقدماتی برپا شده بود شمار بسیاری از زنان فرهنگی و دیگر بانوان بدون چادر بودند. اعلیحضرت رضا شاه پهلوی پس از بازدید از بخشهای گوناگون دانشسرا، دیپلم دوشیزگانی که در رشتههای پزشکی و مامایی فارغالتحصیل شده بودند را به آنها دادند و در سخنرانی خود فرمودند:
« | من بی اندازه خوشحالم زنانی را در اینجا میبینم که در نتیجه تحصیل و آموختن دانش آمدهاند وضع و موقعیت حقیقی خود را ببینند، حوق و منافع خودشان را بفهمند. زنان کشور ما به علت کنار ماندن از جامعه قادر نبودند استعداد و لیافت ذاتی خود را نشان دهند. در حقیقت من باید بگویم آنها قادر نبودند وظیفهای را که نسبت به کشور محبوبشان برعهده داشتند، را انجام دهند و با خدمت و صمیمیت خود را آن طوری که باید و شاید بشناسانند اما در حال حاضر علاوه بر حق شخصی مادری میتوانند از حقوق و مزایای دیگر اجتماعی بهره مند گردند. ما باید تصور کنیم که ممکن است نیمی از افراد ملت را به حساب نیاوریم و یا به عبارت دیگر نباید این نیت را داشته باشیم که نیمی از قوه عامله مملکت بیکار و عاطل و باطل بماند. تاکنون آماری از زنها برنداشتهاند، مثل این است که زنان جامعهی جداگانهای هستند و نباید آنان را جزو جامعه ایران محسوب داشت. خیلی جای تاسف است که فقط در یک موقع زنان را سرشماری کردند آنهم وقتی بود که خواربار کم آمد و زنها را سرشماری کردند تا خوراکشان را تهیه و تامین کنند. من نمیخواهم در این باره تاثرات خود را ابراز کنم، من نمیخواهم اقداماتی را که به عمل آمده و ترقیاتی را که انجام یافته ذکر کنم، من نم یخواهم در مقام مقایسه برآمده و فرقی میان امروز و زمان گذشته قایل شوم، اما شما زنها باید این روز را که روز سعادت و موفقیت شماست روز بزرگی بدانید و از فرصتی که به دست آوردهاید برای خدمت به کشور خود از آن استفاده کنید. به عقیده من ما باید آنچه میتوانیم برای سعادت و ترقی کشورمان کار کنیم و استعداد خودمان را برای موفقیت در انجام خدمت به این ملت به کار بریم، ما باید در تعلیم و تربیت افراد ملت کوشا باشیم، گرچه تعلیم و تربیت در اثر مساعی کارمندان دولت رو به ترقی است ولی هیچکس نباید از این حقیقت غافل بماند که ملت کار و قدرت میخواهد و هر کسی باید نهایت سعی و کوشش خود را به کار برد و برای سعادت و آسایش مردم بهتر و سخت تر کار کند.
شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شدهاید و برای سعادت خود و میهناتان گام به پیش نهادهاید باید پیوسته در راه پیشرفت وطن تلاش کنید، چه سعادت کشور و آینده ملت در دست شماست، زیرا که شما مربیان فرزندان این مملکت هستید و شمایید که باید نسل آینده این آب و خاک را تربیت کنید. شما خواهید توانست که آموزگاران خوبی باشید و برای ما هم میهنان خوب تربیت کنید. من از شما زنان تحصیلکرده و تربیت شده که از حقوق و منافع خودتان آگاهید و در راه انجام وظایف خود نسبت به کشورتان گام برداشتهاید انتظار دارم به زندگی کنونی خرسند باشید و در حدود توانایی خودتان کار کنید، در زندگی روزانه خویش صرفه جو و مقتصد باشید و از اسراف و خرجهای تجملی خودداری نمایید. |
» |
آزادی زنان ایران
پس از پیروزی انقلاب مشروطه ایران در سال ۱۲۸۵ خورشیدی برابر با ۱۹۰۶ میلادی، مجلس نمایندگان مردم در تهران گشوده شد. مردم ایران برای نخستین بار با برگزیدن نمایندگان خود برای مجلس شورای ملی، در امور سیاسی کشور مشارکت مستقیم پیدا کردند. در نخستین نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی،[۱] زنان از حق دادن رأی، چه برای انتخاب شدن یا انتخاب کردن محروم شدند. در نظامنامه مجلس شورای ملی زنان، خارج شدگان از دین اسلام، دیوانگان، تبعه خارجه، دزدان و قاتلین، گدایان و متکدیان و اشخاصی که کمتر از ۲۰ سال داشتند؛ بدون حق رأی شناخته شدند.
در روز ۶ بهمن ماه ۱۳۴۱ اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی یکی از بزرگترین مبارزان حقوق بشر، در چهارچوب منشور شش مادهای انقلاب شاه و مردم که اصل نخست آن اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی بود، برزگران ایران، هفتاد و پنج درسد جمعیت ایران را که برده فئودالهای بزرگ بودند،[۲] آزاد ساختند و از آنان ایرانیانی ساختند که خود دارنده زمینهایی که روی آن کار میکردند شدند. هم چنین اعلیحضرت همایونی زنان ایران، نیمی از جمعیت کشور را که در رده دیوانگان به شمار میآمدند با دگرگون ساختن قانون انتخابات، ایرانیانی آزاد ساختند که در تعیین سرنوشت خود و کشور برای نخستین بار پس از ۱۴۰۰ سال پس از یورش تازی، شرکت جویند. دستآورد دگرگون ساختن قانون انتخابات، در اصل پنجم انقلاب شاه و مردم با دیگر اصلهای منشور به رفراندوم گذاشته شد. اصلاح قانون انتخابات ایران و شرکت زنان در انتخابات و دارا شدن حقوق اجتماعی برابر با مردان، چه برای انتخاب شدن و چه برای انتخاب کردن بود. زنان چون مردان توانستند در تعیین سرنوشت خودشان برای نخستین بار شرکت جویند و حق رای به دست آورند.
در پی دادن حق انتخابات شدن و انتخاب کردن برای مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۴۲ قانون حمایت خانواده تصویب شد. این قانون طلاق یک طرفه را لغو میکرد. چند همسری به سختی انجام میگرفت. زنها حق درخواست طلاق گرفتند و برای سرپرستی کودک نیز مادر به حساب آمد، کودک پس از طلاق یا درگذشت پدر به مادر سپرده شد و نه بر پایه قوانین اسلام به پدر بزرگ پدری و یا عمو. اصلاحات دیگری که اصل پنجم انقلاب شاه و مردم در قوانین انتخابات و نوشتن قانون بوجود آورد، شرکت در انتخابات و تشکیل انجمنهای استان و شهرستان، انجمنهای شهر و ده، قانون نظام صنفی و ایجاد شوراهای آموزش و بهداری بود که مستقیم یا غیر مستقیم به دست آمد.
سیدروح الله خمینی این تصویب نامه قانون انتخابات که دو شرط مرد بودن و مسلمان بودن از آن حذف شده بود را دسیسه خطرناکی برای آسیب زدن به اسلام و روحانیت خواند و در سخنرانی اش به سال ۱۳۴۱ در قم گفت:
...دولت تصویب نامهی خلاف شرع صادر میکند، به زنها حق رای میدهد، نوامیس مسلمین در شرف هتک است، میخواهند دختران نجیب ۱۸ ساله را به نظام اجباری ببرند، دختر و پسر در آغوش هم کشتی میگیرند، دختران عفیف مردم در مدارس زیر دست مردها درس میخوانند، مردم از گرسنگی تلف میشوند و آنها برای استقبال از اربابان خود سیصد هزار تومان گل از هلند میآورند، قران اسلام در خطر است، اسراییل نمیخواهد دراین مملکت قران باشد، خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست، اهل منبر را تهدید میکنند، اسراییل زراعت و تجارت ما را قبضه کردهاست، دولت روز ننگین ۱۷ دی را جشن میگیرد، به فرقه ضاله همراهی میکند، مطبوعات به روحانیون اهانت میکنند...
نهضت آزادی به رهبری مهدی بازرگان نیز جارنامهای بیرون داد که بخشی از آن چنین است:
دولت با این عمل خود چه خواب تازهای برای مردم دیده و چه قصدی دارد؟ وقتی علی رغم نص صریح قانون اساسی و سنت ۵۶ ساله مشروطیت با بی پروایی فوقالعادهای ملت ایران را از انتخابات مجلس شورای ملی محروم میکند، خیلی مضحک است که بخواهند به خانمها حق رای انتخاب نمایندگان ایالتی و ولایتی و بعد مجلس شورای ملی را بدهند.
این دسیسهها سرانجام به روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲ انجامید.
زنان ایران پس از اجرای اصل پنجم انقلاب شاه و مردم در همه کارهای ملی شرکت جستند و به مقامهایی چون وزارت، سفارت، نمایندگی مجلس سنا و مجلس شورای ملی، استادی دانشگاهها، قضاوت، وکالت دادگستری، شهرداری، مدیریت شرکتها و مقامهای کلیدی دیگر دست یافتند. با اجرای این اصل مشارکت ملی در همه امور مملکتی و حکومت مردم بر مردم، به دست مردم ایران آمد. مردم ایران نمایندگان خود را در تعاونیها، شورای ده، خانه انصاف، انجمنهای شهر و شهرستان و شوراهای داوری برگزیدند. در مرحله بالاتر در رای گیری حزبی و رای گیری برای گزینش نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا نیز که برای هر کرسی آن چندین نامزد شناسانده میشوند نیز شرکت داشتند. از سوی دیگر زنان ایران در گفتن دیدگاههای خود از راه سازمانهای حزبی و از راه رسانههای همگانی از آزادی کامل برخوردار شدند.
زنان در یک دبیرستان دخترانه رای میدهند ۱۳۴۱
اصلاح قانون انتخابات
بررسی شمار شرکت کنندکان در انتخابات پارلمانی و نسبت آنها به جمعیت فعال ایران نشان دادهاست که تا چه انداره حس مشارکت همگانی در مردم برانگیخته شده بود. بر پایه آمار انتخابات دوره بیست و یکم تا بیست و چهارم قانون گذاری به ترتیب ۲۶٪ و ۴۱٪ و ۴۴٬۵٪ افزایش را نشان داد. شمار آرا در چهار دوره پیشین ۱٬۶۷۴٬۴۰۰ بود و در آخرین دوره انتخابات پیش از سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی به ۵٬۱۰۳٬۶۸۳ رسید.[۳]
در دیگر کشورهای گیتی، زنان برای بدست آوردن این حقوق با جنبشهای گوناگون و بر پا کردن سازمانهای زنان سالیان دراز در کوشش و مبارزه و کنش بودند و هستند. در ایران این حقوق را دو شاهنشاه ایران ساز سامانه پهلوی به زنان ایران پیشکش کردند، این پیشکش آسان به دست آمده به عطیه ملوکانه شناخته میشد، ولی زنان ایران، قوانین برابری حقوق سیاسی و اجتماعی با مردان را ارج ننهادند و ساده تر از آن گونه که به دست آوردند از دست دادند.
۱۷ دی ماه ۲۵۳۶ والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در ساعت ۱۱ و سی دقیقه به همراه سرکار علیه خانم فریده دیبا در آرامگاه سردار بزرگ ایران اعلیحضرت رضاشاه کبیر و با بودن چند تن از معاونان زن در وزارتخانهها، نمایندگان زنان در مجلس شورای ملی و سنا و هموندان شورای مرکزی سازمان زنان ایران و نیز رؤسای جمعیتهای وابسته به این سازمان ایشان تاج گلهای باشکوهی بر آرامگاه بزرگ مرد تاریخ ایران نهادند و یک دقیقه باشندگان خاموش ماندند و روز ۱۷ دی را که نقطه عطفی در تاریخ زندگی زن ایران به شمار میرود گرامی داشتند. [۴] در پایان این مراسم خانم مهناز افخمی چند نفر از رؤسای فعال جمعیتهای زنان را به حضور والاحضرت معرفی کرد. دیشب و امروز، به مناسبت روز ۱۷ دی، سالروز کشف حجاب، از سوی سازمانها و جمعیتهای مربوط به زنان کشور، مراسم و جشنهایی برپا شد. بدین مناسبت گزارشگران ما با چند تن از زنانی که خود در جریان این نهضت حضور داشتند، گفتگو کردهاند که یک خاطره از آن روز را اینجا میخوانید: خانم سناتور شوکت ملک جهانبانی، شاهد عینی واقعه تاریخ و فراموش نشدنی هفده دی، از آن روز عظیم اینگونه یاد میکند: آن روز حال دیگری داشتم، باورم نمیشد، آخر چگونه ممکن بود یکباره چادرها از سر برداشته شود و خانمها با لباسی بلند و کلاههای بزرگ در کوچه و خیابان ظاهر شوند. تا ساعت ۳ بعد از ظهر که موکب ملوکانه، اعلیحضرت رضاشاه کبیر به سالن دانشسرای عالی تشریف آوردند، فکرم به درستی کار نمیکرد. در حالیکه همراه گروهی از خانمها و دختران دانشسرای عالی به انتظار تشریففرمایی بودیم، ناباورانه به اطراف چشم دوخته بودم. رأس ساعت سه بعد از ظهر اعلیحضرت همایون شاهنشاهی (رضا شاه کبیر) علیاحضرت ملکه پهلوی و والاحضرتین والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی و والاحضرت شاهدت اشرف پهلوی در میان کف زدنهای شدید مستقبلین وارد محوطه دانشسرا شدند. به یادم هست دختران نماینده دانشگاه و دبیرستانهای تهران دسته گل بسیار زیبایی را به حضور علیاحضرت ملکه پهلوی تقدیم کردند و آنگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، علیاحضرت ملکه پهلوی و والاحضرتین قدم به سالن دانشسرا گذاشتند. مرحوم خانم تربیت بلافاصله پس از نزول اجلال خطابه را به پیشگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر و علیاحضرت ملکه پهلوی ایران ننمود و آنگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر و علیاحضرت ملکه پهلوی ایراد نمود و آنگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر سخنان تاریخی و به یادگار ماندنی روز هفده دی را ایراد فرمودند. بیانات اعلیحضرت رضاشاه کبیر که هنوز در ذهنم هست چنین بود:
- «بی نهایت مسرورم که میبینم خانمها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا شده و پی به حقوق و مزایای خود بردهاند، همانطوری که خانم تربیت اشاره نمود، زنهای این کشور بواسطه خارج بودن از اجتماع نمیتوانستند استعداد و لیاقت ذاتی خود را بروز دهند. بلکه باید بگویم که نمیتوانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بالاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حال میروند علاوه بر امتیاز برجسته مادری که دارا میباشند از مزایای دیگر اجتماع بهرهمند گردند. ما نباید از نظر دور بداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمیآمد، یعنی نصف قوای عامله مملکت بیکار بود. هیچوقت احصائیه از زنها برداشته نمیشد مثل اینکه زنها یک افراد دیگری بودند و جزو جمعیت دیگری بودند و جزو جمعیت ایران بشمار نمیآمد. من میل به تظاهر ندارم و نمیخواهم از اقداماتی که شده است اظهار خوشوقتی کنم و نمیخواهم فرقی بین امروز و روزهای دیگر بگذارم. ولی شما خانمها باید این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصتهایی که دارید برای ترقی کشور استفاده نمایید. شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماعی شدهاید و قدم برای سعادت خود وطن خود بیرون گذاردهاید بدانید وظیفه شما است که در راه وطن خود کار کنید.» ... و حضور زن در جامعه با فرمایشات با رازش اعلیحضرت رضاشاه کبر از آن روز آغاز شد که بدون شک این تحول اجتماعی یکی از بزرگترین پدیدههای عصر پرافتخار سلطنت اعلیحضرت رضاشاه کبیر است که با اعطای آزادی به زنان موجب بقای خانواده و تربیت صحیح فرزندان ایران و در نتیجه بالا رفتن و ارتقاء سطح دانش جامعه ایرانی شدند، به حکم آنکه مادر دانا، توانا پررورد فرزند خویش را. از آن پس احساس گنگ من نسبت به روز تاریخی هفده دی، به یک واقعیت شیرین و پرشکوه تبدیل شد، در حالیکه همیشه به یاد زن ایرانی که ناچار بود حتی هنگامی که در درشکه سوار میشد کروک آن را بالا بکشد، به یاد زن ایرانی که حق هیچ گونه اظهار نظر نداشت و گناهش فقط زن بودنش بود، به یا زن ایرانی که برای ازدواج و طلاق هیچ حق اظهار نظری را نداشت ولی بایستی دیگران برایش تصمیم میگرفتند. به یاد زن ایرانی بی پناه که در کوچه و بازار باجی و ضعیفه خطاب میشد و به یاد زن ایرانی که دردها و عقدههای گره کردهاش را با سنگ صبور در میان گذاشت هستم و افسوس میخورم که چرا مادران گذشته ما این روزهای تابناک و روشن را ندیدند.
بزرگداشت
اتاق بینالمللی جوانان عصر امروز در نشستی روز ۱۷ دی ماه، روز آزادی زنان را گرامی داشت. در این نشست که در ساختمان اتاق ایران برپا شد و در آن هیأت رئیسه اتاق بینالمللی جوانان و چند تن از بزرگان کشوری شرکت داشتند، چند تن از بانوان هموند اتاق صحبت کردند. شرکت کنندگان در این جلسه سپس در ضیافتی به همین مناسبت شرکت کردند.
بازگشت به اسلام در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی
زنان کمونیست در گروهها و سازمانهای تروریستی در به انجام رساندن انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی حضور کارساز و گستردهای داشتند و حتی پیشاپیش مردان با ابراز خشم در تظاهرات شرکت میکردند. همدستان قدیمی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور و روح الله خمینی حکومت مشروطه ایران و شاهنشاهی ایران را سرنگون ساختند. برای هر دو گروه کمونیست و اسلامیست آشکار بود که آنها میتوانند هدف اهریمنی خود را به انجام برسانند اگر با یکدیگر همدست شوند. مهدی خانبابا تهرانی یکی از بنیادگزاران کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور سالها پس از شورشی که در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی به انجام رساندند ابراز داشت: دانشجویان ایرانی از آنچه که در اجتماع ایران میگذشت هیچ گونه آگاهی نداشتند. نفرت دانشجویان کمونیست از شاه ایران آن اندازه بود که حاضر نبودند درباره رفرمهای اجتماعی و سیاسی که شاهنشاه ایران انجام داده بود گفتگو کنند و آنها را آنالیز و بررسی نمایند. بهترین نمونه کشف حجاب زنان ایران از سوی رضا شاه پهلوی و دیگر حقوق اجتماعی و سیاسی که به زنان ایران داده شد و هم چنین قوانین پیشرفته خانواده که محمدرضا شاه پهلوی به زنان ایران داد است - دانشجویان کنفدراسیون گفتند شاه ایران زنان را آزاد نکرده است بلکه زنان را در وابستگی به صنعت مد و آرایش فرو برده است این سیاست شاه ایران بخشی از برنامهای است که جامعه ایران را همانند جامعه کشورهای سرمایه داری بنماید. بدین سان کنفدراسیون و روح الله خمینی سکوی مشترکی یافتند زیرا خمینی نیز الگوی جامعه غربی را شیطانی میخواند و خواستار برقراری جامعه سنتی اسلامی بود. به سر کردن چادر از سوی زنان کمونیست دانشجو سمبل رهایی از دیکتاتوری مد غربی شد و کثیف و ژولیدگی و خوداری از نظافت شخصی و استفاده نکردن از صابون و اسپری و لوازم آرایشی برای این زنان به چم رهایی از صنعت آرایش و نظافت غرب گردید.
زنان انیرانی کمونیست و اسلامیست علیه الگوهایی که دو شاهنشاه ایرانی پهلوی آن را آزادی زنان مینامیدند و با قوانین حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و هم چنین قانون حمایت خانواده به آنها تحمیل شده بود « چادر سیاه » به سر کرده و در روز ۱۷ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به خیابانها ریختند. در این راه به ویژه زنان زشت روی تودهای، چریک فدایی و دیگر کمونیستها و مائوئیستها و گروهکهای کوچک و بزرگ چپ پیشگام شدند. پس از کوششهای زنان کمونیست ایران در برقراری جمهوری اسلامی ایران، حجاب اجباری شد، قانون حمایت خانواده از میان برداشته شد و لایحه ننگین حمایت خانواده جایگزین آن شد. اکنون در ایران زنان باید یا چادر سیاه بر سر کنند و یا روپوش و روسری بر تن نمایند و در نباید در اجتماع آرایش کرده باشند. از دیدگاه کمونیستها و اسلامیستها که بر ایران حکومت میکنند چادر و روپوش و روسری و ناآٰراسته بود آزادی واقعی زنان است. تصویب لایحه ننگین اسلامی خانواده که پروانه میدهد که مردان چهار همسر اختیار کنند و همسران مردان بدون پروانه شوهرشان حق ندارند کار و یا سفر کنند حق داشتن درآمد برای خود ندارند و رواک صیغه به ویژه مردان ایران را خشنود ساخت و یکی از ستونهای اصلی است که جمهوری اسلامی بر سر قدرت مانده است.
بن مایهها
- ↑ قوانین انتخابات مصوب مجلس شورای ملی
- ↑ مالکان بزرگ ایران
- ↑ محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ، انتشارات پارس، چاپ سوم، لس انجلس، ۲۰۰۷، ص. ۱۲۵ - ۱۲۶
- ↑ کشف حجاب زنان ایران