تفاوت میان نسخههای «سوقصدهای سیاسی در ایران در درازای جنگ سرد»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
|||
(۱۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{سرصفحه پروژه | {{سرصفحه پروژه | ||
− | | عنوان = | + | | عنوان = [[تصمیمهای مجلس]] |
+ | [[سازمانهای تروریستی برای براندازی حکومت مشروطه پارلمانی در ایران]] | ||
| قسمت = | | قسمت = | ||
− | | قبلی =[[ | + | | قبلی =[[حزب توده]] |
− | | بعدی =[[]] | + | | بعدی =[[جبهه ملی]] |
| یادداشت =}} | | یادداشت =}} | ||
− | + | در درازای جنگ جهانی دوم و [[اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی|اشغال ایران به وسیله ارتش سرخ شوروی]] سازمان جاسوسی شوروی کا- گ - ب بزرگترین شمار جاسوسها با بیش از چهل پایگاه جاسوسی در کشور ایران گردآورده بود که بیشترین شمار جاسوسان شوروی در خارج از کشور بود. در مرکز کا- گ - ب در سفارت شوروی در تهران بیش از ۱۱۵ جاسوس کار میکردند. وظیفه اصلی آنها، شناسایی، آدمربایی، و کشتن کسانی که استالین بر آنها به عنوان ضد شوروی نشان کردهاست. نزدیک به دو دهه، مسکو امید آن داشت و غرب ترس آنکه یک انقلاب ایرانی، سبب به روی کار آمدن یک رژیم هوادار شوروی در ایران شود. <ref>Christopher Andrew and Vasili Mitrokhin, The world was going our way, Basic Books New York. 2005, p. 169 </ref> در زمان اشغال ایران به وسیله ارتش سرخ شوروی و بریتانیا با پشتیبانی سیاسی و مالی شوروی [[حزب توده]] در تاریخ ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۰ بنیان شد. حزب توده وابسته به شوروی بود و دستورات خود را مستقیم از استالین و حزب کمونیست شوروی دریافت میکرد. | |
− | + | حزب توده در انتخابات مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم بيست نامزد داشت و از اين بيست نفر با پشتیبانی شوروی هشت نفر به مجلس راه يافتند و فراکسيون حزب توده را تشکيل دادند. نمايندگان حزب توده در شمال ايران، در شهرهایی که در اشغال ارتش شوروی بود بيشترين آرا را به دست آوردند. نام هشت نفر نمایندگان حزب توده بدین قرار است :۱- اردشير آوانسيان نماينده ارامنه شمال، ۲- محمد پروين گنابادي نماينده سبزوار، ۳- عبدالصمد کامبخش نماينده قزوين، ۴- ايرج اسکندری نماينده ساری و تنکابن، ۵- رضا رادمنش نماينده لنگرود و لاهيجان، ۶- ولیالله شهاب فردوس نماينده فردوس، تون و طبس، ۷- فريدون کشاورز نماينده بندرپهلوی و ۸- تقی فداکار نماينده اصفهان بودند. | |
− | ۶ | + | حزب توده با محمد مصدق ائتلاف کرده و مصدق [[جبهه ملی|گروهی که خود را اقلیت نامیدند]] را دور خود گردآورد. هدف این ائتلاف این بود که حداقل سی نفر را در مجلس داشته باشند که اوبستروکسیون کنند تا مجلس را از تصمیم گیری بازدارند. با این تاکتیک محمد مصدق و حزب توده موفق شدند که پنج دولت و پنج نخستوزیر ایران را [[تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به کابینه آقای محمد ساعد نخستوزیر ۱۳۲۳ |محمد ساعد]] (۶ فروردین ۱۳۲۳ تا ۱۸ آبان ۱۳۲۳ ) - [[تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به کابینه آقای مرتضی بیات نخستوزیر|مرتضیقلی بیات]] (۴ آذر ۱۳۲۳ تا ) - [[تصمیم قانونی راجع به کابینه آقای ابراهیم حکیمی نخستوزیر ۱۳۲۴ |ابراهیم حکیمی]] - [[تصمیم قانونی دایر به ابراز رای اعتماد به کابینه آقای محسن صدر نخست وزیر|محسن صدر]] - [[تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به کابینه آقای ابراهیم حکیمی نخستوزیر ۱۳۲۴ |ابراهیم حکیمی]] برکنار کنند تا اینکه نخستوزیری مانند احمد قوام که مسکو به وی خوشبین بود بر سر کار آید. احمد قوام جنبش جدایی خواهی آذربایجان را با قراردادهایی که در مسکو با استالین بسته بود به رسمیت شناخت و پیشنهاد بنیاد یک شرکت مختلط نفت ایران و شوروی بر پایه شرکت نفت ایران و انگلیس دربرگیرنده امتیاز بهرهبرداری از نفت در استانهای شمالی ایران را دستینه کرد. قوام در ۱۰ امرداد ۱۳۲۵ کابینه خود را که سه تن از وزیرانش از اعضای حزب توده بودند به محمدرضا شاه پهلوی شناساند. این وزیران دکتر فریدون کشاورز وزیر فرهنک، ایرج اسکندری وزیر پیشه و هنر و دکتر مرتضی یزدی وزیر بهداری بیدرنگ دست به تغییرات دامنهداری در این سه وزارتخانه زدند و همه پستهای کلیدی را در اختیار تودهایها قراردادند. پس از آن که [[روز نجات آذربایجان|آذربایجان با اراده آهنین شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی]] از چنگال جداییخواهان و شوروی نجات یافت و مجلس قانونگذاری پانزدهم قراردادهای نفتی و دیگر پیمانهایی را که قوام در مسکو بسته بود رد کرد و [[تصمیمقانونی دایر به بیاثربودن موافقتنامه مورخ ۱۵ فروردین راجع به ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی|موافقتنامه ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی]] را بیاثر خواند سیاستی که استالین درباره ایران در پیش گرفته بود از بن شکست خورد و همکاری ملت متفق یعنی شوروی، انگلستان و امریکا از هم پاشید و این آغاز [[جنگ سرد]] شد. |
+ | یکی از مهمترین هدفهای شوروی در [[جنگ سرد]] به قدرت رسیدن کمونیسم در ایران بود، که از ایران کشوری همانند چکسلواکی، مجارستان، لهستان و یا دیگر کشورهایی چون چین و کره بسازد. برای رسیدن به این هدف کسانی را که استالین در ایران علیه شوروی و کمونیسم میدانست، به وسیله عوامل ترور کا - گ - ب در ایران به قتل می رساند. | ||
+ | |||
+ | در حزب توده دپارتمان ترور وجود داشت که زیر نظر کیانوری و کامبخش اداره میشد.<ref>فریدون کشاورز - من متهم می کنم کمیته مرکزی حزب توده ایران را - شرکت کتاب - لسانجلس - ۲۰۰۶</ref> کمیته ترور حزب توده در ارتباط با مرکز کا- گ - ب در سفارت شوروی در تهران با بیش از ۱۱۵ عامل ترور همکاری میکرد. وظیفه کمیته ترور حزب توده برنامهریزی سوقصدها، فراهم کردن اسلحه برای کشتن، گزینش قاتل، آموزش قاتل و به انجام رساندن سوقصد، برنامهریزی فرار پس از کشتن، و دروغ پردازی و ساختن داستانی <ref>disinformation دروغپراکنی، کژآگاه سازی، اطلاعات دروغ و دروغ عمدی که از سوی دولتی،حزبی و یا گروهی برای آسیب به کشور، دولت و یا گروه دیگر پخش میشود به ویژه برای گیج کردن دستگاههای جاسوسی بکاربرده میشود</ref>برای انداختن قتل انجام شده به گردن گروهی دیگر بود، به ویژه با یاری سیستم پروپاگاندای شوروی با دروغ پراکنیها، قتلها را به گروههای اسلامی، دولت و یا دربار میبستند. | ||
+ | |||
+ | در زمان سلطنت رضا شاه بزرگ سران حزب کمونیست و اسلامیست در زندان ها با یکدیگر آشنا شده و پیوندهای پایدارشان از آن زمان بسته شد. با کنارهگیری رضا شاه کبیر و بر تخت نشستن اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی، بنا بر سنت دیرین، شاهنشاه فرمان عفو عمومی <ref>[[قانون راجع به عفو و بخشودگی و تخفیف پارهای از محکومیتهای سیاسی و عادی]]</ref>، مجرمین سیاسی را دادند. گروهی از این افراد تندرو دست چپی، که در زمان سلطنت رضا شاه بزرگ به سبب چاپ و تبلیغ کمونیسم در زندان بسر می بردند، آزاد شدند. در میان این آزادشدگان می توان از مصطفی فاتح، از کارکنان برجسته شرکت نفت انگلیس و ایران نام برد که بیدرنگ پس از آزادی [[حزب توده]] را بنیان کرد. | ||
+ | |||
+ | == احمد کسروی == | ||
+ | [[پرونده:Ahmad Kasravi.jpg|thumb|left|120px|احمد کسروی به دست فداییان اسلام کشته شد]] | ||
+ | '''احمد کسروی ''' - ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ دو نفر از اعضای فداییان اسلام، نواب صفوی و یک تن دیگر با کارد و هفت تیر در شعبه هفت بازپرسی دادسرای تهران به احمد کسروی نویسنده و تاریخنویس و وکیل دعاوی و مدیر روزنامه پرچم و منشی او یورش برده و هر دوی آنها را در ساختمان دادگستری کشتند. قاتلین کسروی به وسیله پلیس دستگیر شدند. | ||
+ | |||
+ | == محمد مسعود == | ||
+ | [[پرونده:Mohamadmasoud.jpg|120px|left|محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز که با شلیک گلوله به وسیله خسرو روزبه افسر تودهای کشته شد]] | ||
+ | '''محمد مسعود''' - ۲۲ بهمن ۱۳۲۶ (۱۲ فوریه ۱۹۴۷) [[محمد مسعود]] مدیر هفتگینامهی مرد امروز، پس از بیرون آمدن از چاپخانه مظاهری سوار خودروی خود شد و پیش از آنکه بتواند موتور را روشنکند، سروان خسرو روزبه یکی از افسران ارتش و عضو سازمان نظامی حزب توده و با همدستی سروان عباسی از افسران توده ای در ارتش شاهنشاهی و چند تن دیگر از هموندان حزب توده دو گلوله به سر محمد مسعود شلیک کردند و وی را کشتند. آدم کشان حزب توده تا ۹ سال پس از این قتل ناشناس ماندند تا اینکه درپی اعتراف خسرو روزبه به کشتن محمد مسعود، همکاران و چگونگی این ترور هولناک بر ملت ایران آشکار شد.<ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن ۱۳۲۶ نشست ۴۶#- بیانات قبل از دستور بعضی از آقایان نمایندگان (بیانات دکتر اقبال و احمد دهقان درباره کشتن محمد مسعود مدیر مرد امروز به وسیله حزب توده|بیانات قبل از دستور بعضی از آقایان نمایندگان (بیانات دکتر اقبال و احمد دهقان درباره کشتن محمد مسعود مدیر مرد امروز به وسیله حزب توده مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن ۱۳۲۶ نشست ۴۶]]</ref><ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ اردیبهشت ۱۳۲۹ نشست ۲۲#- مذاکره در فوریت طرح قانونی راجع به پرونده قتل محمد مسعود و عدم تصویب فوریت|مذاکره در فوریت طرح قانونی راجع به پرونده قتل محمد مسعود و عدم تصویب فوریت مجلس شورای ملی ۲۱ اردیبهشت ۱۳۲۹ نشست ۲۲]]</ref> | ||
+ | |||
+ | == سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی دانشگاه تهران ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ == | ||
+ | [[پرونده:ShahanshahMohamadRezaPahlaviHospital1949.jpg|thumb|left|140px|محمدرضا شاه پهلوی در بیمارستان برای ملت ایران پیام رادیویی میفرستند]] | ||
+ | [[سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی دانشگاه تهران ۱۵ بهمن ۱۳۲۷]] یکی از بزرگترین نمودهای خیانت به کشور و نموداری از اندیشههای پلید جناحهای افراطی دست راستی و دست چپی علیه یگانگی ملی و تمامیت ارضی و استقلال ایران بود. ناصر میرفخرایی از عوامل حزب توده به سوی شاهنشاه شلیک می کند. شاهنشاه محمدرضاشاه پهلوی در کتاب ماموریت برای وطنم رویداد سوءقصد را چنین بیان می کنند: | ||
+ | |||
+ | یکی از وقایع عجیب و تلخ دوران سلطنتم در بهمن سال ۱۳۲۷ هنگامی که در جشن سالیانه دانشگاه شرکت می کردم، روی داد. در آن روز لباس نظامی بر تن داشتم، و هنگامی که از اتومبیل پیاده شدم، و در شرف ورود به دانشکده حقوق و محل انعقاد جشن بودم، ناگهان صدای شلیک گلوله رسید و تیرهایی به جانب من شلیک شد. با این که به ظاهر عجیب جلوه می کند سه گلوله به کلاه نظامی من اصابت کرد و آسیبی به سر من وارد نیامد ولی گلوله چهارم از سمت راست گونه، وارد و از لب بالایی و زیر بینی من خارج گردید. شخصی که به من سوءقصد کرده و به عنوان عکاس به آن محل راه یافته بود، دو متر بیشتر با من فاصله نداشت و لوله تپانچه خود را به سینه من قراول رفته بود. من و او هر دو، روبروی هم قرار گرفته بودیم و کسی نزدیک ما نبود که بین ما حائل باشد و از این رو می دانستم که هیچ مانعی برای این که تیرش به هدف برسد، در پیش نداشت. عکسالعملی که در آن لحظه فراموش نشدنی از خود نشان دادم هنور در خاطرم هست. فکر کردم که خود را بر روی او بیاندازم ولی فورا متوجه شدم که اگر به طرف او جستن کنم نشانهگیری او را آسان خواهم کرد و اگر فرار کنم از پشت سر هف قرار خواهم گرفت. ناچار فورا شروع به یک سلسله حرکات مارپیچی کردم تا مطابق یک تاکتیک نظامی طرف را در هدفگیری گمراه کنم. ضارب مجددا گلوله دیگری شلیک نمود که شانه مرا زخمی کرد. آخرین گلوله در لوله تپانچه او گیر کرد و خارج نشد، و من احساس کردم که دیگر خطری متوجه من نیست و زندهام. ضارب با غضب بسیار اسلحه را بر زمین زد و خواست فرار کند ولی از طرف افسران و اطرافیان من محاصره شد و متاسفانه به قتل رسید و محرکین اصلی او درست معلوم نشدند. بعداً معلوم شد که وی با بعضی از متعصبین دینی رابطه داشته، و در عین حال نشانه هایی از تماس او با حزب منحله توده به دست آمد. نکته جالب توجه آن که معشوقه او دختر باغبان سفارت انگلستان در تهران بود. ... خون از زخمهای من مانند فواره میجست ولی به خاطر دارم که در حالت میل داشتم به انجام مراسم آن روز بپردازم ولی ملتزمین من مانع شدند و مرا به بیمارستان بردند و در آنجا به بستن زخمهایم پرداختند. ... | ||
+ | |||
+ | == عبدالحسین هژیر نخستوزیر پیشین و وزیر دربار== | ||
+ | [[پرونده:AdolHosseinHajir.jpg|thumb|left|140px|عبدالحسین هژیر]] | ||
+ | عبدالحسین هژیر نخست وزیر پیشین و وزیر دربار شاهنشاهی روز ۱۳ آبان ۱۳۲۸ چهار پس از نیم روز در مجلس عزاداری در مسجد سپهسالار با گلوله های یکی از اعضای گروه فداییان اسلام به نام سید حسین امامی قاتل [[احمد کسروی]] زخمی شد و به بیمارستان دو ارتش برده شد. هژیر روز ۱۴ آبان ۱۳۲۸ ساعت ده صبح درگذشت. حسین امامی دستگیر شد و به ترور هژیر اعتراف کرد. | ||
+ | |||
+ | == احمد دهقان == | ||
+ | [[پرونده:AhmadDehganJournalist1a.jpg|thumb|left|140px|احمد دهقان به دست حزب توده کشتهشد]] | ||
+ | '''[[احمد دهقان]]''' - ۶ خرداد ۱۳۲۹ احمد دهقان نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله تهران مصور و مدیر تاتر و تماشاخانه تهران، در زمانی که فعالیتهای ضد کمونیستی و دشمنی اش با شوروی به اوج خود رسیده بود، با گلولههای اسلحه کمری حسن جعفری یکی از اعضای حزب منحله توده زخمی شد و در بیمارستان شماره دو ارتش درگذشت.<ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۹#- بیانات قبل از دستور آقایان: پیراسته - مکی - شوشتری - رضوی|بیانات قبل از دستور آقای شوشتری درباره کشته شدن احمد دهقان مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۹]]</ref> احمد دهقان پی گیر شناسایی قاتل همکارش محمد مسعود بود. | ||
+ | |||
+ | در نشست ۷ خرداد ۱۳۲۹ رضا حکمت رییس مجلس شورای ملی درباره کشته شدن احمد دهقان چنین گفت<ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۸#بیانات آقای رئیس دایر به ابراز تأسف از قتل مرحوم احمد دهقان|بیانات آقای رئیس دایر به ابراز تأسف از قتل مرحوم احمد دهقان مجلس شورای ملی ۷ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۸]]</ref>: بطوریکه آقایان محترم اطلاع دارند روز گذشته در اثر حملهای که به آقای احمد دهقان نماینده مجلس شورایملی و مدیر روزنامه هفتگی تهران مصور شد دیشب دارفانی را بدرود گفت : این پیش آمد ناگوار موجب کمال تأسف وتأثر عموم آقایان نمایندگان است. این قبیل حملات ناجوانمردانه و حوادث غیرعادی که موجب اختلال نظم و امنیت عمومی است شدیداً مورد تقبیح و انزجار عامه است ازدرگاه خداوند متعال مسئلت می نمایم که روح آن مرحوم غریق رحمت خودفرماید، عموم آقایان نمایندگان انتظاردارند که دولت هر چه زودتر جریان امر را جداً تعقیب و گزارش آن را به مجلس شورایملی تقدیم نماید و به پاس احترام روح آن مرحوم بااجازه آقایان مجلس راتعطیل می کنیم | ||
+ | |||
+ | == دکتر سید حسن امامی == | ||
+ | دکتر سیدحسن امامی امام جمعه تهران - ۳۰ امرداد ۱۳۲۹ در مسجد شاه به دست یک تبهکار با کارد زخمی شد و پس از مداوا در تهران و سویس از مرگ نجات یافت. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | == سپهبد حاجعلی رزمآرا نخستوزیر == | ||
+ | [[پرونده:GeneralRazmara2.jpg|thumb|left|140px|سپهبد رزمآرا]] | ||
+ | [[سپهبد علی رزمآرا]] نخستوزیر دوره شانزدهم قانونگذاری در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض در مسجد شاه، هنگام ورود به مسجد شاه با شلیک سه گلوله از سوی خلیل طهماسبی عضو سازمان فداییان اسلام هدف گلوله قرار گرفت و در دم جان سپرد.<ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ نشست ۱۲۶#- بیانات آقای رئیس دائر با بابر از تاسف از قتل مرحوم رزم آرا|بیانات آقای رئیس دائر با بابر از تاسف از قتل مرحوم رزم آرا مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ نشست ۱۲۶]]</ref> | ||
+ | |||
+ | ۲۲ آبان ۱۳۳۱ شمس قناتآبادی در مجلس درخواست آزادی بیدرنگ خلیل طهماسبی قاتل رزمآرا را کرد. قنات آبادی درباره رزمآرا گفت:" .... که گلوله استاد خلیل طهماسبی نابودش کرد اگر او نبود کار باینجا نمیکشید من نمیگویم اگر مانع برداشته نمیشد ملت تسلیم میشد من نمیگویم زعمای ملی دست از مبارزه بر میداشتند من نمیگویم جبهه ملی عقب مینشست نه جبهه ملی یک افراد مصممی داشت که اینها حاضر بودند تا سر حد مرگ این مبارزه را دنبال کنند این مطلب را همه دیدند و همه هم قبول کردند اما آن چیزی که این مانع را بطور برق آسا از بین برد و ما را بسرعت برق بجلو راند گلوله استاد خلیل طهماسبی بود متاسفانه بعد از اینکه آن قانون در این مجلس تصویب شد سنای سابق خیلی معطل کرد ... متاسفانه پس از تصویب و توشیح هنوز این استاد خلیل طهماسبی در زندان بسر میبرد و من با وجود اینکه شنیدم برای درج بروزنامه رسمی فرستادهاند ولی این شخص هنوز در زندان است انتظاردارم که وزارت دادگستری مقدمات خلاصی ایشان را از زندان فراهم کند..." <ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ آبان ۱۳۳۱ نشست ۳۸|سخنان قناتآبادی درباره استاد خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزمآرا و آزادی وی مجلس شورای ملی ۲۲ آبان ۱۳۳۱ نشست ۳۸]]</ref> | ||
+ | |||
+ | خلیل طهماسبی از اعضای پرکار فداییان اسلام که به عنوان قهرمان ملی از سوی مصدق و یارانش و آیتالله کاشانی شناخته شده بود در روز ۶ آذر ۱۳۳۴ به جرم تبانی علیه امنیت کشور دستگیر شد. | ||
+ | |||
+ | == دکتر عبدالحمید زنگنه وزیر فرهنگ کابینه رزمآرا == | ||
+ | [[پرونده:DrAbdolHamidZangenehMinister1329Killed.jpg|thumb|left|140px|دکتر عبدالحمید زنگنه]] | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عبدالحمید زنگنه''' وزیر فرهنگ در کابینه رزمآرا و رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران در روز ۲۸ اسفند ۱۳۲۹ چند روز پس از ترور سپهبد رزمآرا در پهنه دانشگاه تهران توسط نصرت الله قمى در ۴۶ سالگى با گلولههای شلیک شده از تپانچه یک دانشجو کشته شد. قاتل در پاسخ به اینکه چرا دکتر زنگنه را کشته است پاسخ داد که به دو دلیل دکتر زنگنه را کشته است: نخست، پس از اینکه دکتر زنگنه وزیر فرهنگ اعلام کرد که پروپاگاند برای حزب توده در مدرسهها و دانشگاه ممنوع است و دوم مخالفت دکتر زنگنه با ملی شدن نفت. | ||
+ | |||
+ | == ترور نافرجام حسین علاء نخستوزیر == | ||
+ | [[پرونده:HosseinAlaAssassinAttempt1334.jpg|thumb|left|140px]] | ||
+ | حسین علاء نخستوزیر در روز ۲۵ آبان ماه ۱۳۳۴ در مجلس سوگواری مصطفی کاشانی پسر آیتالله کاشانی و نماینده مجلس هدف گلوله مظفر ذوالقدر عضو فدائیان اسلام قرارگرفت ولی گلوله در لوله تپانچه گیر کرد و شلیک نشد و ذوالقدر تپانچه را بر سر علاء کوبید و وی را زخمی کرد. حسین علاء با وجود زخمی که بر سر داشت همان روز رهسپار بغداد برای شرکت در پیمان بغداد که پس از زمانی به پیمان سنتو نامیده شد گردید. فرماندار نظامی تهران به آگاهی رسانید که علی ذوالقدر خود را جزو دسته فدائیان اسلام معرفی کردهاست و یادآور شدهاست که بنا به دستور نواب صفوی رهبر فداییان اسلام حسین علاء را ترور کردهاست. پسر علی ذوالقدر، محمدباقر ذوالقدر، متولد فسا، پس از شورش ۱۳۵۷، از بلندپایگان کشور شد. وی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران و مشاور رییس قوه قضاییه و معاون حفاظت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه، معاون و قائممقام سپاه پاسداران، در دولت محمود احمدی نژاد بود. | ||
+ | |||
+ | سی آبان ماه عبدالحسین واحدی معاون نواب صفوی رهبر تروریست فدائیان اسلام به وسیله ماموران شهربانی در اهواز دستگیر شد و به تهران برده شد. واحدی در ۶ آذر ماه از زندان گریخت و به هنگام فرار در جاده قدیم کرج مورد پیگرد ماموران قرارگرفت و با شلیک پنج گلوله به قتل رسید. | ||
+ | |||
+ | ۱ آذر ماه ۱۳۳۴ با پیگیریهای ماموران انتظامی، نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام که دست به کشتار شمار زیادی زده و ترس و نگرانی میان مردم ایجاد کرده بود با دو تن از همدستانش دستگیر شد. ۲۷ دی نواب صفوی رهبر تروریستهای فداییان اسلام و سه تن دیگر از همدستان وی چون خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزمآرا نخستوزیر و مظفر ذوالقدر ترورکننده حسین علاء نخستوزیر که به اتهام توطئه مسلحانه علیه حکومت مشروطه سلطنتی و ترور افراد بیگناه و داشتن تپانچه بیپروانه در دادگاههای بدوی و تجدید نظر به اعدام محکوم شدند و سپیدهدم بیست و هفتم دی در لشکر دو زرهی تیرباران شدند. | ||
+ | |||
+ | == ترور مهندس شاپور ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی به دست زمینداران بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ == | ||
+ | [[پرونده:MalekAbediDirectorLandReformFiroozAbad.jpg|thumb|left|140px|مهندس شاپور ملک عابدی به دست مالکان بزرگ فارس کشته شد]] | ||
+ | [[پرونده:Shahanshah ShirazMalekAbediSon1341Dey.jpg|thumb|left|140px|شاهنشاه سرپرستی فرهاد ملک عابدی را پذیرفتند و پس از دادن سند مالکیت کشاورزان فارس با مادر و پسر ملک عابدی گفتگو می کنند]] | ||
+ | '''[[کشته شدن مهندس ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد به دست مالکان بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱]]''' | ||
+ | |||
+ | در روز سهشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس شاپور ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد استان فارس با شلیک دهها گلوله به وی از سوی [[زمینداران بزرگ]] کشته شد. بیش از بیست تا بیست و پنج تن قاتل مسلح در جاده شیراز - فیروزآباد سر راه جیپ مهندس عابدی و همراهان را گرفتند و از روبرو و از پشت به مهندس عابدی یورش بردند و وی را به رگبار گلوله بستند. مهندس عابدی ۳۲ سال داشت و دارای همسر و یک پسر خردسال بود. مهندس شاپور ملک عابدی دانش آموخته دانشکده کشاورزی کرج بود و در سال ۱۳۳۴ مهندسی کشاورزی خود را گرفت و در وزارت کشاورزی استخدام شد. پُستهای مهندس ملک عابدی کارمند فنی، مهندسی زراعی، کارمند دفع آفات شیراز، کفیل دفع آفات شهرستان فسا، کارشناس آزمایشگاه بیماریهای قارچی در اداره بررسی آفات نباتی استان هفتم و سرانجام رییس اکیپ آماربرداری اصلاحات ارضی منطقه فیروزآباد بود. | ||
+ | |||
+ | در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در سفر به کرمانشاه و به هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان کرمانشاه با اندوه بسیار فرمودند: خون بهای مهندس عابدی از قاتلین و محرکین گرفته میشود...مهندس عابدی یک سرباز شهید وطن است و من مقرر کردهام که عزای ملی اعلام شود. | ||
+ | |||
+ | ۲۶ آبان ماه ۱۳۴۱ سخنگوی دربار شاهنشاهی به آگاهی رساند که با شهادت مهندس ملک عابدی مامور اجرای قانون اصلاحات ارضی در استان فارس شاهنشاه سرپرستی فرزند ۹ ساله مهندس ملک عابدی را خود پذیرفتند. ۲۹ آبان ماه ۱۳۴۱ وزیر کشاورزی به همراه فرهاد ملک عابدی فرزند مهندس ملک عابدی کشته شده به دست مالکان بزرگ فارس به پیشگاه شاهنشاه باریافتند. در این شرفیابی شاهنشاه به فرهاد ملک عابدی مهربانی بسیار کردند و به بنیاد پهلوی دستور دادند که هزینه تحصیل فرهاد ملک عابدی در ایران و خارج از کشور را فراهم سازند. | ||
+ | |||
+ | روز ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی فیروزآباد به همراه آقای نظامیان رییس دارایی فیروزآباد، مهندس همت وحیدی با جیپ اداره کشاورزی استان فارس و با راننده جیپ سید احمد از شیراز رهسپار فیروزآباد شدند. ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه هنگامی که جیپ از ""تنگه هلال" در ده کیلومتری فیروزآباد میگذشت ناگهان گروهی مسلح با برنامه از پیش ریخته شده، جلوی دیگر خودروهای در جاده را گرفتند و به سوی جیپ مهندس ملک عابدی و همراهان یورش بردند و جیپ را بازایستاداندند، مهندس ملک عابدی را از جیپ بیرون کشیدند و همان جا وی را به باران گلوله بستند. قاتلان همه تفنگهای شکاری کوچک با فشنگهای چهار پاره به دست داشتند و دو تن از آنان با هفت تیر بودند. این تفنگها ویژه شکار حیوانات مالکان بود و دیگران به آن دسترسی نداشتند. | ||
+ | |||
+ | در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه به دستور دولت در شیراز حکومت نظامی اعلام شد و استاندار فارس جای خود را به سپهبد ورهرام داد. در پی کشته شدن مهندس ملک عابدی به دست مالکان بزرگ استان فارس درنشستی به ریاست آقای علم نخست وزیر و وزیران و رییسهای سازمانهای انتظامی، نخست وزیر به آگاهی رساند که تصمیم استوار دولت برای ادامه اصلاحات ارضی با این قبیل مقاومتها و تحریکات دچار تزلزل نخواهد گردید، و نخست وزیر گفت که به زودی قاتلان و مسبین قتل مهندس ملک عابدی دستگیر و مجازات خواهند شد، تا کیفر آنها درس عبرتی برای دشمنان اصلاحات ارضی باشد. | ||
+ | |||
+ | == حسنعلی منصور نخستوزیر == | ||
+ | [[پرونده:HasanAliMansourPM1c.jpg|thumb|left|140px|منصور نخستوزیر ایران]] | ||
+ | [[پرونده:HasanAliMansour4a.jpg|thumb|left|140px|آیین تشییع پیکر منصور از برابر مجلس شورای ملی]] | ||
+ | حسنعلی منصور در روز ۱ بهمن ۱۳۴۳ ساعت ده صبح به هنگام پیاده شدن از خودرو جلوی در ورودی مجلس شورای ملی هدف گلوله محمد بخارایی از اعضای فداییان اسلام قرارگرفت.<ref>[[ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران]]</ref> بخارایی سه گلوله به شکم و مثانه و گلوی منصور شلیک کرد.<ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ بهمن ۱۳۴۳ نشست ۱۴۳]]</ref> منصور به بیمارستان پارس برده شد با همه تلاشی که پزشکان ایرانی و خارجی برای نجات جان او کردند سرانجام منصور در روز ۶ بهمن ماه ۱۳۴۳ درگذشت.<ref>[[مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ بهمن ۱۳۴۳ نشست ۱۴۵]]</ref> آشکار شد که فداییان اسلام یا هیات موتلفه اسلامی با قتل منصور کارهای تروریستی را از سر گرفتهاند. قاتلین منصور و عناصر پشت پرده مانند حبیبالله عسگراولادی، اسدالله بادامچیان، مهدی عراقی، و هاشمی رفسنجانی دستگیر و برای زمان درازی کارهای آنها زیر کنترل قرارگرفت. <ref>[[کنفدراسیون دانشجویان ایرانی]]</ref> | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس شورای ملی در نشست ۸ بهمن چنین گفت:<blockquote>جناب آقای حسنعلی منصور نخست وزیر لایق و خدمتگذار ایران هنگامی که برای اجرای وظایف ملی خویش بخانه ملت میآمد هدف سوء قصد خائنانهای قرار گرفت و در عنفوان جوانی و در حالی که چون سرباز فداکار در راه به ثمر رسانیدن انقلاب مقدس شاه و ملت کوشا بود از پای درآمد و در ردیف شهدای بزرگ وطن جای گرفت. از ساعت ده و نیم صبح روز اول بهمن ماه ۱۳۴۳ که این حادثه دردناک اتفاق افتاد تا ساعت یازده بعد از ظهر روز ششم بهمن آنچه ممکن بود پزشکان معالج داخلی و خارجی در راه نجات این شخصیت ارزنده تلاش کردند ولی با کمال تأسف این کوششهای صمیمانه بجائی نرسیده و بالاخره منصور جان بجان آفرین تسلیم کرد و قاطبه مردم ایران را در این ماتم بزرگ داغدار و سوگوار ساخت. یقین دارم از این حادثه تأثرآور بیش از همه کس شخص شخیص اعلیحضرت همایون شاهنشاه متألم و اندوهناک میباشند که بخوبی بدرجه خدمتگذاری و لیاقت و صمیمیت این نخست وزیر جوان وقوف کامل داشتند و منصور در حقیقت برگزیده شاهنشاه و مبعوث از میان نمایندگان ملت بود. ضایعه درگذشت منصور جبران ناپذیر است منصور در بحبوحه خدمتگذاری و موفقیتهای فراوانی که بدست آوردهبود شهید شد. همه آرزو داشتند که این جوان شایسته باقی بماند و بتواند برنامههای مترقی خود را که با نهایت دقت و مطالعه طرحریزی کرده بود خود بمرحله اجرا بگذارد و خدمات خویش را که صمیمانه آغاز نموده بود با موفقیت کامل به انجام برساند. ولی تقدیر چنین بود که این سرباز مجاهد راه انقلاب در آستانه خانه ملت شهید شود و همه ما را در این ماتم بزرگ متألم سازد. منصور در دوران کوتاهی که سمت نمایندگی مجلس شورای ملی را داشت دیدیم چگونه با لیاقت ذاتی و صمیمیت جبلی این وظیفه ملی را انجام میداد. قدرت بیان و ادب و تواضع فوقالعاده و هوش سرشار و قدرت مدیریت او همه ما را تحت تأثیر قرار داده وبه شگفتی و اعجاب وامیداشت. منصور در راه به ثمر رسانیدن انقلاب ششم بهمن و رستاخیز روشنفکران و زحمتکشان ایران کوشش بسیار میکرد و تلاش او مصروف بر این بود که بتواند بسهم خود برنامههای مترقی و انقلابی شاهنشاه معظم ایرا را در جهت اجرای هدفهای ملی بنتیجه برساند و با ایمان کامل و اعتقاد راسخ در این راه گام برمیداشت و پیش میرفت و سرانجام نیز تقدیر چنین بود که با غروب روز ششم بهمن چراغ عمر او خاموش شود. از طرف خود و عموم نمایندگان مجلس شورای ملی و ملت ایران این ضایعه تأسف آور را به پیشگاه شاهنشاه محبوب و ملت ایران و پدر و مادر داغدیده و عموم افراد خانواده و بستگان و دوستان آن مرحوم تسلیت گفته از درگاه باریتعالی مسئلت دارم که وی را در جوار رحمت خود جای دهد و با اولیاء مقدس اسلام و ائمه اطهار محشور بدارد. به احترام روح فقید سعید درحال قیام یک دقیقه سکوت اعلام میکنیم.</blockquote> | ||
+ | |||
+ | == سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین == | ||
+ | [[پرونده:Lashgary va Babaiyan.JPG|thumb|left|140px|جانباختگان استوار باباییان و استوار لشگری]] | ||
+ | [[سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴]] - روز ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ آپریل ۱۹۶۵ سرباز وظیفه رضا شمسآبادی در کاخ مرمر به شاهنشاه ایران تیراندازی کرد. به شاهنشاه از این رویداد شوم آسیبی نرسید ولی دو تن از درجهداران وفادار گارد کشته شدند. شمسآبادی نیز جا بجا کشته شد. در پی سوءقصد به شاهنشاه، شش تن از اعضای کنفدراسیون که کوتاهی پیش از انجام این رویداد اهریمنی به ایران بازگشته بودند، همراه با چند نفر دیگر دستگیر شدند. همزمان پلیس و سازمان امنیت و اطلاعات کشور بررسی گستردهای آغاز کردند. | ||
+ | |||
+ | پس از وقوع حادثه ۲۱ فروردین کاخ مرمر تحقیقات دامنهداری برای تشخیص ماهیت موضوع و تعیین محرکین از طرف مقامات انتظامی و امنیتی ارتش معمول گردید و بر اثر اطلاعاتی که از بستگان و نزدیکان سرباز وظیفه رضا شمسآبادی بدست آمد روابط مزبور با احمد کامرانی فارغالتحصیل کلاس پنجم دبیرستان محمودیه کاشان متولد ۱۳۱۸ رادیوساز کشف شد و از بازجویی که در اطراف شخص اخیر به عمل آمد و اعترافات خود او معلوم شد که نامبرده با اطلاعات فنی خود در کارخانه ارج مشغول کار بوده و در آن کارخانه به علت استعدادی که در امور فنی از خود نشان می داده مورد توجه یکی از مهندسین کارخانه به اسم مهندس احمد منصوری تهرانی مقدم قرارگرفته و این توجه ارتباط عمیقی بین آن دو بوجود آوردهاست تا حدی که پس از اخراج احمد کامرانی از کارخانه ارج در زمانی که مشارالیه یک مغازه تعمیر رادیو در جوادیه بازکرده، ارتباط مهندس منصوری با مشارالیه قطع نشدهاست. | ||
+ | |||
+ | مهندس منصوری فارغالتحصیل رشته برق از دانشگاه منچستر در موقع تحصیل در انگلستان مثل برخی از دانشجویان در جریان کمونیستی واقع شده و معتقد به یک ایدئولوژی افراطی گردیده که دارندگان عقیده مزبور به قدری در این راه پیش رفتهاند که افکار حزب منحله توده و کمونیسم شوروی را نیز قبول ندارند.... | ||
+ | |||
+ | == تیمسار سپهبد ضیاالدین فرسیو == | ||
+ | [[پرونده:General ZiaFarsiu.jpg|thumb|left|140px|سپهبد فرسیو ]] | ||
+ | [[پرونده:GeneralZiaFarsiu1350a.jpg|thumb|left|140px|سپهبد فرسیو رییس دادرسی ارتش]] | ||
+ | بامداد روز ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰ سه تن از [[سازمان چریکهای فدایی خلق|چریکهای فدایی خلق]]<ref>[[سازمان چریکهای فدایی خلق]]</ref>، صفاری آشتیانی، منوچهر بهایی پور، اسکند صادقی نژاد و رحمت پیرونذیری با مسلسل و کوکتل مولوتف به خودروی تیمسار فرسیو یورش بردند و وی را به مسلسل بستند.<ref>[[ترور سپهبد ضیاالدین فرسیو رییس دادرسی ارتش از سوی چریکهای فدایی خلق ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰]]</ref> سپهبد فرسیو ساعت ۱ بامداد روز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۵۰ پس از ۹۰ ساعت تلاش و مبارزه، در راه انجام وظیفه در بیمارستان ژاندارمری جان باخت. چهارده گلوله به بدن سپهبد فرسیو شلیک شد که شش گلوله به شکم و سینه سرلشکر فرسیو رییس دادرسی ارتش خورد، این گلولهها از مسلسل ربوده شده از پاسبان کلانتری قلهک بود. در شامگاه ۱۴ فروردین ماه پنج تن از چریکهای فدایی خلق به کلانتری قلهک یورش بردند و سرپاسبان سر خدمت را کشتند و مسلسل وی را دزدیدند. قاتلان سپهبد فرسیو پس ماندههای سه گروه جنگل و احمدزاده و جزنی، همان انیرانیان و دشمنان ایران و ایرانی بودند که به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله بردند و چند مامور ژاندارمری و یک سپاه دانش رییس خانه انصاف سیاهکل را به قتل رساندند.<ref>[[جنگ مسلحانه تروریستها در سیاهکل]]</ref> | ||
+ | |||
+ | تیمسار سپهبد فرسیو در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در آلاشت سوادکوه زاده شد. سپهبد فرسیو دانش آموخته دانشکده افسری به سال ۱۳۱۹ بود، وی پس از به پایان رساندن دوره دانشکده افسری دورههای مقدماتی توپخانه، مشترک تکمیلی و فرماندهی و ستاد را گذرانید و سپس از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت. تیمسار سپهبد ضیاالدین فرسیو دورههای پرسنلی، فرماندهی ستاد، دانشگاه جنگ و دوره قضایی را نیز در ایالت متحده امریکا گذراند. تیمسار سپهبد فرسیو در اسفند ماه ۱۳۴۷ از درجه سرتیپی به سرلشکری سرافراز شد. پس از معاونت دادستانی ارتش تیمسار فرسیو، چند سال مقام دادستان ارتش را داشت تا این که در دی ماه ۱۳۴۹ به ریاست دادرسی ارتش منصوب شد. | ||
+ | |||
+ | == ترور مستشاران امریکایی و دیگر ترورها و بمبگذاریها == | ||
+ | |||
+ | [[پرونده:MojahedinTerroristColonelHawkins1352f.jpg|thumb|left|140px]] | ||
+ | [[پرونده:MojahedinTerrorAmericans2535f.jpg|thumb|left|140px]] | ||
+ | |||
+ | * ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱ بمبی که دو تروریست سازمان مجاهدین خلق مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی در دفتر مجله « این هفته » کارگذاشته بودند ترکید و پنج تن از کارکنان زخمی شدند. یکی از کارکنان مجله به سختی زخمی شد. دفتر مجله در یکی از ساختمانهای خیابان فردوسی نزدیک کوچه برلن است. | ||
+ | |||
+ | * ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱ ساعت چهار و پنجاه دقیقه بامداد در دفتر فروش شرکت هواپیمایی بی او اِ سی در خیابان شاهرضا بمبی که مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی کار گذاشته بودند ترکید. در این بمبگذاری شیشههای پنجره و تابلوی نئون ساختمان شکست. از آنجا که بمب در نحستین ساعتهای بامداد ترکید و کسی در ساختمان نبود آسیب جانی به بار نیامد. | ||
+ | |||
+ | * [[ترور ستوان پلیس علاالدین جاویدمند از سوی مهدی رضایی تروریست سازمان مجاهدین خلق در خیابان خورشید ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱|۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱ ماموران که در پی مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق]] بودند، دو تروریستی که در مجله این هفته و دفتر فروش هواپیمایی بی اُ اِ سی بمبگذاری کرده بودند، در خیابان خورشید نزدیک به دروازه شمیران با این دو تروریست بمبگذار سازمان مجاهدین که بستههایی با خود داشتند برخورد کردند. ماموران برآن شدند که مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی را بازداشت کنند. در این هنگام مهدی رضایی و منتظری حقیقی دو تروریست که سلاح کمری با خود داشتند به سوی مامورین آتش گشودند. در تیراندازی میان پلیس و تروریستهای مسلح سازمان مجاهدین علی اصغر منتطری حقیقی تیر خورد و نابود شد و مهدی رضایی پا به فرار گذاشت. مهدی رضایی کوشش کرد وارد خانهای در یکی از کوچههای خیابان خورشید بشود ولی ماموران پلیس آنجا را دورگیری (محاصره) کردند و راه را بر وی بستند. در این هنگام مهدی رضایی با اسلحهایی که همراه داشت به ستوان علاءالدین جاویدمند شلیک کرد و افسر پلیس را به قتل رساند. | ||
+ | |||
+ | * ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ بامدادان ساعت ۵ و ۴۵ دقیقه بمبی که تروریستهای مجاهدین خلق در کوچه شش متری نور دیوار جنوبی ساختمان اداره اطلاعات امریکا در خیابان شاهرضا خیابان صبای شمالی بمبی کارگذاری کرده بودند ترکید و بخش جنوبی ساختمان فروریخت و همه شیشهها شکسته شد و به چند خودرو آسیب رسید. | ||
+ | |||
+ | * ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ [[ترور ژنرال هارولد پرایس و بمبگذاریها در تهران از سوی سازمان مجاهدین خلق ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱|بامداد چهارشنبه دهم خرداد ماه ساعت ۷ و ۲۲ دقیقه دو تن از تروریستهای مجاهدین خلق وحید افراخته و محمد یزدانیان]] خودروی ژنرال نیروی هوایی امریکا به نام ژنرال هرولد پرایس<ref>Brigade General Harold Price</ref> به هنگام گذر از خیابان دولت چهارراه قنات بمبی ترکاندند.<ref>[[ترور ژنرال هارولد پرایس و بمبگذاریها در تهران از سوی سازمان مجاهدین خلق ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱]]</ref> در این ترور ژنرال پرایس هر دو پای خود را از دست داد و راننده به سختی زخمی شد. یک بانوی ایرانی که با فرزندنش از جلوی خودرو میگذشتند کشته شدند. بمبی که مجاهدین با آن خودروی ژنرال پرایس ویران ساختند، از بمبهای کنترل از راه بود که آن را در کنار یک تیر چراغ برق نهاده بودند و خود سد گام دورتر چشم به راه رسیدن خودروی ژنرال پرایس ایستادند. زمانی که خودروی ژنرال پرایس به تیر چراغ برق رسید بی اعتنا به اینکه سه رهگذر در آن پیرامون هستند کلید انفجار را زدند و متواری شدند. این نخستین بمب با کنترل از راه دور بود که از سوی تروریست مجاهد دیگری به نام اصغر منتظری حقیقی ساخته شده بود. این کشتار به وسیله کاظم ذوالانوار برنامه ریزی شده بود. کاظم ذوالانوار همبند کمیته مرکزی مجاهدین بود که از سوی رضا رضایی بنیاد شده بود. | ||
+ | |||
+ | * ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ ساعت ۸ و سی دقیقه بامداد در شهر ری در پهنه خالی پشت آرامگاه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی تروریستهای سازمان مجاهدین یک بمب صوتی بسیار نیرومند را ترکاندند. | ||
+ | |||
+ | * ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ تروریستهای سازمان مجاهدین خلق یک بمب صوتی در خیابان وزرا در ساختمان « انجمن ایران و امریکا » و یک بمب صوتی دیگر در ساختمان « انجمن فرهنگی ایران و انگلیس » ترکاندند. | ||
+ | |||
+ | * ۱۲ خرداد ماه ۱۳۵۲ مستشار ارتش امریکا سرهنگ لوییس ال هاوکینز <ref>Lt. Col. Lewis L. Hawkins</ref> با گلولههایی که دو مجاهد موتورسوار به سر و سینه او شلیک کردند کشته شد. | ||
+ | |||
+ | * ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ مجاهدین راه را بر خودروی دو مستشار نیروی هوایی امریکا به نامهای سرهنگ شفر <ref>Colonel Paul R. Shaffer, Jr. </ref> و سرهنگ ترنر <ref> Lt. Colonel. John H. Turner</ref> بستند و آنها را به گلوله بستند. تروریستهایی که در این کار دست داشتند: وحید افراخته، سرکرده ترور؛ سیدمحسن سیدخاموشی، راننده وانت و قاتل که سوی راست خودرو سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر را به گلوله بست؛ محمد طاهر رحیمی، قاتل که از سوی چپ خودرو سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر را به گلوله بست؛ محسن بطحایی، بندآورنده خیابان تا با راهبندان کشتن انجام شود؛ منیژه اشرفزاده کرمانی، علامت دهنده عملیات و کارگردان و نگهبان ترور. | ||
+ | |||
+ | [[پرونده:TerroristsCherikFadai8Tir1354.jpg|thumb|left|140px|]] | ||
+ | * ۸ تیر ماه ۱۳۵۴ در زدوخورد مسلحانه با مأموران در دولت آباد کرج، ۴ زن و مرد تروریست چریک کشته شدند.<ref>[[زد و خورد مسلحانه تروریستهای سازمان چریکهای فدایی با ماموران در دولتآباد کرج ۸ تیر ماه ۱۳۵۴]]</ref> امروز به آگاهی رسید: «مأمورین انتظامی در پیگیری به منظور دستگیری چند نفر از افراد خرابکار و تروریست مخفیگاه چهار نفر از تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق را که سه مرد و یک زن بودند، در منطقهای در قریه دولتآباد کرج کشف و بامدادان برای دستگیری آنها جای پنهان شدن آنها را محاصره نمودند. در اثر تیراندازی تروریستها از درون مخفیگاه، یک تن از مأمورین به نام علی اصغر افشار جان باخت، در نتیجه سایر مأمورین ناگزیر شدند به سوی تروریستهای چریک فدایی که با تیراندازی و مقاومت مسلحانه قصد فرار داشتند تیراندازی نمایند. در اثر تیراندازی متقابل مأمورین، سه نفر خرابکار مرد کشته شدند و خرابکار زن هنگامی که قصد داشت به طرف مأمورین نارنجک پرتاب نماید، نارنجک در دست او منفجر و کشته شد. یکی از مأمورین نیز در اثر ترکش نارنجک مجروح و به بیمارستان منتقل گردید. هویت زن خرابکار که کشته شده است نزهتالسادات روحی آهنگران میباشد که چهار سال پیش مدتی زندانی و سپس از زندان مرخص شده بود. از چهار تن تروریستهای چریک فدایی که کشته شدهاند یکی از آنها مارتیک غازاریان نام دارد که از سه سال پیش متواری بوده است و به اتفاق نزهتالسادات روحی آهنگران در چند قتل و کارهای تروریستی همدست بوده است و شخصی به نام ابراهیم انوشیروان پور، مهندس شرکت نفت را در اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۴ در تهران به قتل رسانیده بودند. تروریست دیگر محمود عظیمی بلوریان فرزند محمد حسین نام دارد که دارای پیشینه کارهای تروریستی بوده و یک بار نیز در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به همین علت بازداشت و به دو سال زندان محکوم شده بود. از خرابکاران یک قبضه مسلسل و پنج قبضه سلاح کمری تعدادی نارنجک و مقادیر قابل توجهی مواد منفجره و مقداری نشریات و اعلامیههای مضره به دست آمده است. | ||
+ | |||
+ | * ۱۲ تیر ۱۳۵۴ مجاهدین حسن حُسنان کارمند ایرانی سفارت امریکا را کشتند.<ref>[[ترور حسن حسنان ترجمان ایرانی کنسولگری آمریکا از سوی تروریستهای مجاهدین خلق تهران ۱۲ تیر ماه ۱۳۵۴]]</ref> | ||
+ | |||
+ | * ساختمان انجمن ایران و آمریکا و کنسولگری بریتانیا در شهر مشهد به وسیله مجاهدین خلق منفجر شد. | ||
+ | |||
+ | * کارخانه جنرال الکتریک ایران در سال ۱۹۷۶ به وسیله مجاهدین منفجر شد. | ||
+ | |||
+ | * ۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۵ زد و خورد مسلحانه دو تروریست سازمان مجاهدین دو مارکسیستهای اسلامی با مأموران در خیابان امیریه. در این تیراندازی یک زن و دو مرد مجاهد تروریست کشته شدند. دو تن از خرابکاران، جمال شریفزاده شیرازی و مهدی موسوی قمی بودند. در جریان یک زد و خورد مسلحانه میان مأمورین انتظامی و عناصر سازمان تروریستی مجاهدین، سه آدمکش مجاهد کشته شدند، یک زن رهگذر شوربختانه جان باخت و رهگذر دیگری زخمی شد<ref>[[زد و خورد مسلحانه آدمکشان سازمان تروریستی مجاهدین با ماموران در خیابان امیریه ۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی ]]</ref> | ||
+ | |||
+ | * ۶ شهریور ۲۵۳۵ سه تن از کارکنان شرکت امریکایی راکول اینترنشنال<ref>Rockwell International</ref> را به نامهای دونالد جی. اسمیت <ref>Donald G. Smith</ref>، رابرت آر. کرانگراد<ref>Robert R. Krongrad</ref> و ویلیام سی. کاترل <ref>William C. Cottrell</ref> به وسیله مجاهدین خلق به قتل رسیدند.<ref>[[ترور مهندسان آمریکایی کمپانی راکول اینترنشنال دونالد اسمیت، رابرت کرونگارد و ویلیام کاترل از سوی سازمان مجاهدین خلق ۶ شهریور ۲۵۳۵ شاهنشاهی]]</ref> | ||
+ | |||
+ | * ۱۵ مهر ۲۵۳۵ شاهنشاهی زد و خورد آدمکشان مجاهد نرجس عضدانلو قاجار پرویز داودی و تورج بیگوند با پلیس در خیابان شاهپور. سه تروریست نابود شده نرجس عضدانلوقاجار خواهر مریم عضدانلو قاجار، پرویز داودی و تورج حیدری بیگوند نام دارند<ref>[[سه تروریست نابود شده نرجس عضدانلوقاجار خواهر مریم عضدانلو قاجار، پرویز داودی و تورج حیدری بیگوند نام دارند و از آنان و خانههایی که زندگی میکردند ۴ قبضه اسلحه کمری، ۴ عدد نارنجک جنگی، چندین برگه شناسایی جعلی و چند سند قابل بررسی به دست آمده است. مقامات دست اندرکار افزودند که یکی از اعضای گروههای تروریستی نیز در هفته گذشته با اسلحه و مهماتی که داشت خود را معرفی و با دادن اطلاعات خود و سپردن تعهد آزاد گردید. این فرد درباره انگیزه خود را از تسلیم به مقامات مسئول گفت که پس از زمانی در گروه تروریست مجاهدین وی گمارده میشود که به شهرستانها سفر کند و درباره چگونگی کار و زندگی کارگران آن شهرستان بررسیهایی نماید و دستاورد آن را به گروه گزارش دهد.]]</ref> و از آنان و خانههایی که زندگی میکردند ۴ قبضه اسلحه کمری، ۴ عدد نارنجک جنگی، چندین برگه شناسایی جعلی و چند سند قابل بررسی به دست آمده است. مقامات دست اندرکار افزودند که یکی از اعضای گروههای تروریستی نیز در هفته گذشته با اسلحه و مهماتی که داشت خود را معرفی و با دادن اطلاعات خود و سپردن تعهد آزاد گردید. این فرد درباره انگیزه خود را از تسلیم به مقامات مسئول گفت که پس از زمانی در گروه تروریست مجاهدین وی گمارده میشود که به شهرستانها سفر کند و درباره چگونگی کار و زندگی کارگران آن شهرستان بررسیهایی نماید و دستاورد آن را به گروه گزارش دهد. | ||
+ | |||
+ | * ۲۲ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی نیمروز منصور سلطانزاده و محمدعلی سورهای دو تروریست سازمان مجاهدین خلق در خیابان شاه تهران، جنب خیابان شیخ هادی، از پاسبان پست آدرس محلی را جویا و هنگامی که پاسبان سرگرم راهنمایی آنان شد، یکی از تروریستها از پشت سر به سوی پاسبان تیراندازی و وی را نقش بر زمین ساخت. <ref>[[تیراندازی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق به پلیس در خیابان شاه ۲۲ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]</ref> | ||
+ | |||
+ | == تیمسار سرلشکر سعید طاهری == | ||
+ | [[پرونده:GeneralTahery.jpg|thumb|left|140px|تیمسار طاهری]] | ||
+ | |||
+ | بامداد روز یکشنبه ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱ [[ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱|سرلشکر سعید طاهری]] رئیس کل زندانهای شهربانی در نزدیکی خانه خود در تهران پارس با گلولههای [[سازمان چریکهای فدایی خلق|تروریستهای سازمان چریکهای فدایی]] کشته شد. تروریست ها به بهانه پرسیدن آدرسی به سرلشکر نزدیک شدند و با شلیک سه گلوله سرلشکر طاهری را کشتند.<ref>[[ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱]]</ref> | ||
+ | |||
+ | [[بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق در سینما کاپری میدان ۲۴ اسفند روز مشروطه ۱۴ امرداد ماه ۱۳۵۱]] - ساعت ۲۰ شامگاه ۱۴ امرداد ماه ۱۳۵۱ دو تن از تروریستهای سازمان مجاهدین خلق پیش از پایان سانس سینما کاپری برآن بودند بمبی را در کنار در خروجی تماشاچیان سینما کاپری کار بگذارند که خوشبختانه بمب در دست تروریست سعید صفار ترکید و بدنش متلاشی شد و آسیبی به مردم ایران نرسید. در روز ۱۴ امرداد ماه روز تاریخی و سرافرازی ایرانیان که با انقلاب مشروطه، ایران را از چنگال دستاربندان اسلامی و قاجاریان بیرون کشیدند، سراسر کشور در جشن و پایکوبی فرورفته بود. شاهنشاه آریامهر برای آغاز شصت و هفتمین سال مشروطیت ایران پیامی برای ملت ایران فرستادند. پاسخ سازمان مجاهدین خلق به پیام شاهنشاه آریامهر بمبی بود که ترور و ترس میان مردم ایران پراکندهسازد. پاسخ سازمان مجاهدین خلق بسیار روشن بود این که ما دموکراسی نمیخواهیم، ما خواهان رژیم مارکسیستی اسلامی هستیم. | ||
+ | |||
+ | [[بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق در فروشگاه کوروش ۱۸ امرداد ماه ۱۳۵۱]] - روز شنبه ۲۱ امرداد ماه ۱۳۵۱ تازی خورشیدی یک از تروریستهای سازمان مجاهدین خلق به نام محمد حسین مشارزاده مهرابی با بمبی وارد فروشگاه شد و به اشکوب ششم رفت تا بمب را در آنجا کارگذاری کند ولی از آنجا که چیرگی در این کار نداشت بمب در دستش منفجر شد و وی به سختی زخمی شد و از دست راستش خون فوران میکرد. مردمی که در فروشگاه کوروش بودند با هراس از فروشگاه بیرون ریختند و مشارزاده مهرابی که در خون خود غوطه میخورد از سوی کارکنان فروشگاه کوروش دستگیر شد و بیمارستان برده شد. ماموران پلیس این تروریست قاتل مردم ایران را به بیمارستان بردند و پزشکان ناچار دست راست وی را بریدند. <ref>[[بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق در فروشگاه کوروش ۱۸ امرداد ماه ۱۳۵۱]]</ref> | ||
+ | |||
+ | روز ۸ امرداد ماه ۱۳۵۱ تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق در خیابان سلیمانیه و فردوسی تهران به ماموران پلیس تیراندازی کردند و شماری از تروریستها و ماموران پلیس کشته شدند. | ||
+ | |||
+ | روز ۸ امرداد ماه ۱۳۵۱ بمب ساعتی را که تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق در یک تاکسی کارگذاشته بودند ترکید و سرنشینان تاکسی تکه و پاره شدند. | ||
+ | |||
+ | روز ۱۹ امرداد ۱۳۵۱ نیز بمب دیگری در تهران ترکید و شماری زخمی شدند. | ||
+ | |||
+ | روز ۲۹ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی [[تیراندازی و نارنجکپرانی محمدرضا کامیابی تروریست سازمان چریکهای فدایی خلق ۲۹ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی|تیراندازی و نارنجکپرانی محمدرضا کامیابی تروریست سازمان چریکهای فدایی خلق]] <ref>[[تیراندازی و نارنجکپرانی محمدرضا کامیابی تروریست سازمان چریکهای فدایی خلق ۲۹ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی]]</ref> | ||
+ | |||
+ | ۱۱ آبان ماه ۲۵۳۵ همایون کیکاوسی رایزن سفارت شاهنشاهی ایران در پاریس هنگام پیاده شدن از خودرو در برابر خانه خود از سوی دو چریک فدایی به نامهای نادر اسکویی و محمدرضا تکبیری به گلوله بسته شد.<ref>[[ترور همایون کیکاوسی رایزن سفارت شاهنشاهی ایران در پاریس از سوی نادر اسکویی و تکبیری دو تروریست چریک فدایی ۱۱ آبان ۲۵۳۵ شاهنشاهی]]</ref> نادر اسکویی سوار بر موتور سیکلت و تکبیری پیاده بود و هر دو به همایون کیکاوسی شلیک کردند. | ||
+ | |||
+ | == گروگانگیری چریکهای فدایی خلق در کرج == | ||
+ | [[پرونده:TerroristsKaraj2537.jpg|thumb|left|160px|تروریستهای سازمان چریک های فدایی]] | ||
+ | ۲ خرداد ماه ۲۵۳۷ ماموران پلیس کرج در بلوار رضا پهلوی خیابان روبروی دانشکده کشاورزی کرج به دو تن به نامهای رفعت معماران بنام موجایی و سلیمان پیوسته حاجی محله بدگمان شدند و به آنها ایست دادند. این دو تروریست هموند سازمان چریکهای فدایی خلق در راه خانه ای بودند که نشست چریک های برای نابودی کشور و ملت ایران برگزار میشد. تروریست رفعت معماران آغاز به تیراندازی به سوی پلیسها نمود. در این تیراندازی یکی از تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق به نام سلیمان پیوسته حاجی محله گلوله خورد و به بیمارستان برده شد و به زانوی یکی از ماموران نیز تیر خورد و زن تروریست رفعت معماران متواری شد. ماموران که در پی دستگیری زن تروریست فراری بودند، در روز ۳ خرداد ماه وی را نزدیک آسیاب برجی کرج که پس از پل ذوب آهن در خیابان قناد کنار مسجد باغ دکتر مفید دیدند، پلیس به رفعت معماران چریک فدایی ایست داد، ولی زن تروریست بی پروا از هشدار پلیس اسلحه کشید و به سوی پلیس تیراندازی کرد و با بهرهمندی از انبوه مردم در پیادهروها پا به فرارگذاشت و گریخت و وارد خانه یکی از پزشکان کرج شد و خانواده دکتر مفیدی را به گروگان گرفت. ماموران پلیس گِرد خانه را گرفتند. رفعت معماران تروریست هموند سازمان چریکهای فدایی خلق اهالی خانه را در حمام زندانی کرد و چراغها را خاموش کرد و نارنجک به دست عربده کشید که اگر ماموران وارد خانه شوند و یا از سوی خانواده کسی دست به پدافند بزند همه آنان را خواهد کُشت. نام کسانی که ده ساعت در چنگال این زن تروریست بودند: امیر حسین و حسن پوربرزگر دو پسر توامان یک ساله، محمد پوربرزگر ۹ ساله، یاسمن مفیدی ۱۶ ساله، روحانگیز شریفیان ۲۶ ساله، دکتر جعفر مفیدی ۳۰ ساله و معصومه رضایی ۴۰ ساله میباشد. ساعت چهار و سی دقیقه بامداد روز ۴ خرداد ماه زن تروریست که خود را میان خانواده هشت تنی پزشک جا زده بود و در یک دست یک تپانچه و در دست دیگر نارنجک داشت، از خانه بیرون آمدند. رفعت معماران نارنجکی را که در دست داشت به سوی ماموران پرتاب کرد. سرانجام ماموران بدون آنکه آسیبی به خانواده ترسیده برسد، زن تروریست را آماج گلوله قراردادند و خانواده گروگان گرفته شده را بیدرنگ از آنجا دور ساختند. با وجود این که زن تروریست زخمی شده بود به ماموران تیراندازی و نارنجک را به سوی آنان پرتاب کرد و سرانجام در تیراندازیها کشته شد. با بازرسی بدنی از رفعت معماران تروریست انیرانی دو هفت تیر کمری، سه نارنجک جنگی که دو تا از آن به ماموران پرتاب شد، ۳۶ تیر فشنگ و پوکه فشنگ و چهار خشاب و یک کارد سنگری به دست آمد. | ||
+ | <center> | ||
+ | <gallery> | ||
+ | پرونده:TerroristsKaraj2537b.jpg|پلیس و مردم گرد خانهای که اهالی آن را رفعت معماران به گروگان گرفت | ||
+ | پرونده:TerroristsKaraj2537c.jpg|جای خوردن گلولهها در تیراندازی تروریستها با پلیس | ||
+ | پرونده:TerroristSoleymanPayvastehKaraj2537a.jpg|جسد تروریست نابودشده سلیمان پیوسته | ||
+ | پرونده:TerroristSoleymanPayvastehKaraj2537b.jpg|تروریست سلیمان پیوسته حاجی محله | ||
+ | پرونده:TerroristsKarajHostageYasaminMofidi2537d.jpg|یاسیمین مفیدی یکی از گروگانهای رفعت معماران تروریست | ||
+ | </gallery> | ||
+ | </center> | ||
+ | |||
+ | <big>دنباله دارد</big> | ||
== منبع == | == منبع == | ||
<references/> | <references/> | ||
+ | [[رده:ضد انقلاب]] | ||
+ | [[رده:سازمانهای تروریستی]] | ||
+ | [[رده:تروریستهای اسلامی]] | ||
+ | [[رده:تروریستهای چپ]] | ||
+ | [[رده:تروریستهای مارکسیست اسلامی]] | ||
+ | [[رده:کنفدراسیون دانشجویان ایرانی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۷
حزب توده | تصمیمهای مجلس
سازمانهای تروریستی برای براندازی حکومت مشروطه پارلمانی در ایران |
جبهه ملی |
در درازای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به وسیله ارتش سرخ شوروی سازمان جاسوسی شوروی کا- گ - ب بزرگترین شمار جاسوسها با بیش از چهل پایگاه جاسوسی در کشور ایران گردآورده بود که بیشترین شمار جاسوسان شوروی در خارج از کشور بود. در مرکز کا- گ - ب در سفارت شوروی در تهران بیش از ۱۱۵ جاسوس کار میکردند. وظیفه اصلی آنها، شناسایی، آدمربایی، و کشتن کسانی که استالین بر آنها به عنوان ضد شوروی نشان کردهاست. نزدیک به دو دهه، مسکو امید آن داشت و غرب ترس آنکه یک انقلاب ایرانی، سبب به روی کار آمدن یک رژیم هوادار شوروی در ایران شود. [۱] در زمان اشغال ایران به وسیله ارتش سرخ شوروی و بریتانیا با پشتیبانی سیاسی و مالی شوروی حزب توده در تاریخ ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۰ بنیان شد. حزب توده وابسته به شوروی بود و دستورات خود را مستقیم از استالین و حزب کمونیست شوروی دریافت میکرد.
حزب توده در انتخابات مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم بيست نامزد داشت و از اين بيست نفر با پشتیبانی شوروی هشت نفر به مجلس راه يافتند و فراکسيون حزب توده را تشکيل دادند. نمايندگان حزب توده در شمال ايران، در شهرهایی که در اشغال ارتش شوروی بود بيشترين آرا را به دست آوردند. نام هشت نفر نمایندگان حزب توده بدین قرار است :۱- اردشير آوانسيان نماينده ارامنه شمال، ۲- محمد پروين گنابادي نماينده سبزوار، ۳- عبدالصمد کامبخش نماينده قزوين، ۴- ايرج اسکندری نماينده ساری و تنکابن، ۵- رضا رادمنش نماينده لنگرود و لاهيجان، ۶- ولیالله شهاب فردوس نماينده فردوس، تون و طبس، ۷- فريدون کشاورز نماينده بندرپهلوی و ۸- تقی فداکار نماينده اصفهان بودند.
حزب توده با محمد مصدق ائتلاف کرده و مصدق گروهی که خود را اقلیت نامیدند را دور خود گردآورد. هدف این ائتلاف این بود که حداقل سی نفر را در مجلس داشته باشند که اوبستروکسیون کنند تا مجلس را از تصمیم گیری بازدارند. با این تاکتیک محمد مصدق و حزب توده موفق شدند که پنج دولت و پنج نخستوزیر ایران را محمد ساعد (۶ فروردین ۱۳۲۳ تا ۱۸ آبان ۱۳۲۳ ) - مرتضیقلی بیات (۴ آذر ۱۳۲۳ تا ) - ابراهیم حکیمی - محسن صدر - ابراهیم حکیمی برکنار کنند تا اینکه نخستوزیری مانند احمد قوام که مسکو به وی خوشبین بود بر سر کار آید. احمد قوام جنبش جدایی خواهی آذربایجان را با قراردادهایی که در مسکو با استالین بسته بود به رسمیت شناخت و پیشنهاد بنیاد یک شرکت مختلط نفت ایران و شوروی بر پایه شرکت نفت ایران و انگلیس دربرگیرنده امتیاز بهرهبرداری از نفت در استانهای شمالی ایران را دستینه کرد. قوام در ۱۰ امرداد ۱۳۲۵ کابینه خود را که سه تن از وزیرانش از اعضای حزب توده بودند به محمدرضا شاه پهلوی شناساند. این وزیران دکتر فریدون کشاورز وزیر فرهنک، ایرج اسکندری وزیر پیشه و هنر و دکتر مرتضی یزدی وزیر بهداری بیدرنگ دست به تغییرات دامنهداری در این سه وزارتخانه زدند و همه پستهای کلیدی را در اختیار تودهایها قراردادند. پس از آن که آذربایجان با اراده آهنین شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی از چنگال جداییخواهان و شوروی نجات یافت و مجلس قانونگذاری پانزدهم قراردادهای نفتی و دیگر پیمانهایی را که قوام در مسکو بسته بود رد کرد و موافقتنامه ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی را بیاثر خواند سیاستی که استالین درباره ایران در پیش گرفته بود از بن شکست خورد و همکاری ملت متفق یعنی شوروی، انگلستان و امریکا از هم پاشید و این آغاز جنگ سرد شد.
یکی از مهمترین هدفهای شوروی در جنگ سرد به قدرت رسیدن کمونیسم در ایران بود، که از ایران کشوری همانند چکسلواکی، مجارستان، لهستان و یا دیگر کشورهایی چون چین و کره بسازد. برای رسیدن به این هدف کسانی را که استالین در ایران علیه شوروی و کمونیسم میدانست، به وسیله عوامل ترور کا - گ - ب در ایران به قتل می رساند.
در حزب توده دپارتمان ترور وجود داشت که زیر نظر کیانوری و کامبخش اداره میشد.[۲] کمیته ترور حزب توده در ارتباط با مرکز کا- گ - ب در سفارت شوروی در تهران با بیش از ۱۱۵ عامل ترور همکاری میکرد. وظیفه کمیته ترور حزب توده برنامهریزی سوقصدها، فراهم کردن اسلحه برای کشتن، گزینش قاتل، آموزش قاتل و به انجام رساندن سوقصد، برنامهریزی فرار پس از کشتن، و دروغ پردازی و ساختن داستانی [۳]برای انداختن قتل انجام شده به گردن گروهی دیگر بود، به ویژه با یاری سیستم پروپاگاندای شوروی با دروغ پراکنیها، قتلها را به گروههای اسلامی، دولت و یا دربار میبستند.
در زمان سلطنت رضا شاه بزرگ سران حزب کمونیست و اسلامیست در زندان ها با یکدیگر آشنا شده و پیوندهای پایدارشان از آن زمان بسته شد. با کنارهگیری رضا شاه کبیر و بر تخت نشستن اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی، بنا بر سنت دیرین، شاهنشاه فرمان عفو عمومی [۴]، مجرمین سیاسی را دادند. گروهی از این افراد تندرو دست چپی، که در زمان سلطنت رضا شاه بزرگ به سبب چاپ و تبلیغ کمونیسم در زندان بسر می بردند، آزاد شدند. در میان این آزادشدگان می توان از مصطفی فاتح، از کارکنان برجسته شرکت نفت انگلیس و ایران نام برد که بیدرنگ پس از آزادی حزب توده را بنیان کرد.
احمد کسروی
احمد کسروی - ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ دو نفر از اعضای فداییان اسلام، نواب صفوی و یک تن دیگر با کارد و هفت تیر در شعبه هفت بازپرسی دادسرای تهران به احمد کسروی نویسنده و تاریخنویس و وکیل دعاوی و مدیر روزنامه پرچم و منشی او یورش برده و هر دوی آنها را در ساختمان دادگستری کشتند. قاتلین کسروی به وسیله پلیس دستگیر شدند.
محمد مسعود
محمد مسعود - ۲۲ بهمن ۱۳۲۶ (۱۲ فوریه ۱۹۴۷) محمد مسعود مدیر هفتگینامهی مرد امروز، پس از بیرون آمدن از چاپخانه مظاهری سوار خودروی خود شد و پیش از آنکه بتواند موتور را روشنکند، سروان خسرو روزبه یکی از افسران ارتش و عضو سازمان نظامی حزب توده و با همدستی سروان عباسی از افسران توده ای در ارتش شاهنشاهی و چند تن دیگر از هموندان حزب توده دو گلوله به سر محمد مسعود شلیک کردند و وی را کشتند. آدم کشان حزب توده تا ۹ سال پس از این قتل ناشناس ماندند تا اینکه درپی اعتراف خسرو روزبه به کشتن محمد مسعود، همکاران و چگونگی این ترور هولناک بر ملت ایران آشکار شد.[۵][۶]
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی دانشگاه تهران ۱۵ بهمن ۱۳۲۷
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی دانشگاه تهران ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ یکی از بزرگترین نمودهای خیانت به کشور و نموداری از اندیشههای پلید جناحهای افراطی دست راستی و دست چپی علیه یگانگی ملی و تمامیت ارضی و استقلال ایران بود. ناصر میرفخرایی از عوامل حزب توده به سوی شاهنشاه شلیک می کند. شاهنشاه محمدرضاشاه پهلوی در کتاب ماموریت برای وطنم رویداد سوءقصد را چنین بیان می کنند:
یکی از وقایع عجیب و تلخ دوران سلطنتم در بهمن سال ۱۳۲۷ هنگامی که در جشن سالیانه دانشگاه شرکت می کردم، روی داد. در آن روز لباس نظامی بر تن داشتم، و هنگامی که از اتومبیل پیاده شدم، و در شرف ورود به دانشکده حقوق و محل انعقاد جشن بودم، ناگهان صدای شلیک گلوله رسید و تیرهایی به جانب من شلیک شد. با این که به ظاهر عجیب جلوه می کند سه گلوله به کلاه نظامی من اصابت کرد و آسیبی به سر من وارد نیامد ولی گلوله چهارم از سمت راست گونه، وارد و از لب بالایی و زیر بینی من خارج گردید. شخصی که به من سوءقصد کرده و به عنوان عکاس به آن محل راه یافته بود، دو متر بیشتر با من فاصله نداشت و لوله تپانچه خود را به سینه من قراول رفته بود. من و او هر دو، روبروی هم قرار گرفته بودیم و کسی نزدیک ما نبود که بین ما حائل باشد و از این رو می دانستم که هیچ مانعی برای این که تیرش به هدف برسد، در پیش نداشت. عکسالعملی که در آن لحظه فراموش نشدنی از خود نشان دادم هنور در خاطرم هست. فکر کردم که خود را بر روی او بیاندازم ولی فورا متوجه شدم که اگر به طرف او جستن کنم نشانهگیری او را آسان خواهم کرد و اگر فرار کنم از پشت سر هف قرار خواهم گرفت. ناچار فورا شروع به یک سلسله حرکات مارپیچی کردم تا مطابق یک تاکتیک نظامی طرف را در هدفگیری گمراه کنم. ضارب مجددا گلوله دیگری شلیک نمود که شانه مرا زخمی کرد. آخرین گلوله در لوله تپانچه او گیر کرد و خارج نشد، و من احساس کردم که دیگر خطری متوجه من نیست و زندهام. ضارب با غضب بسیار اسلحه را بر زمین زد و خواست فرار کند ولی از طرف افسران و اطرافیان من محاصره شد و متاسفانه به قتل رسید و محرکین اصلی او درست معلوم نشدند. بعداً معلوم شد که وی با بعضی از متعصبین دینی رابطه داشته، و در عین حال نشانه هایی از تماس او با حزب منحله توده به دست آمد. نکته جالب توجه آن که معشوقه او دختر باغبان سفارت انگلستان در تهران بود. ... خون از زخمهای من مانند فواره میجست ولی به خاطر دارم که در حالت میل داشتم به انجام مراسم آن روز بپردازم ولی ملتزمین من مانع شدند و مرا به بیمارستان بردند و در آنجا به بستن زخمهایم پرداختند. ...
عبدالحسین هژیر نخستوزیر پیشین و وزیر دربار
عبدالحسین هژیر نخست وزیر پیشین و وزیر دربار شاهنشاهی روز ۱۳ آبان ۱۳۲۸ چهار پس از نیم روز در مجلس عزاداری در مسجد سپهسالار با گلوله های یکی از اعضای گروه فداییان اسلام به نام سید حسین امامی قاتل احمد کسروی زخمی شد و به بیمارستان دو ارتش برده شد. هژیر روز ۱۴ آبان ۱۳۲۸ ساعت ده صبح درگذشت. حسین امامی دستگیر شد و به ترور هژیر اعتراف کرد.
احمد دهقان
احمد دهقان - ۶ خرداد ۱۳۲۹ احمد دهقان نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله تهران مصور و مدیر تاتر و تماشاخانه تهران، در زمانی که فعالیتهای ضد کمونیستی و دشمنی اش با شوروی به اوج خود رسیده بود، با گلولههای اسلحه کمری حسن جعفری یکی از اعضای حزب منحله توده زخمی شد و در بیمارستان شماره دو ارتش درگذشت.[۷] احمد دهقان پی گیر شناسایی قاتل همکارش محمد مسعود بود.
در نشست ۷ خرداد ۱۳۲۹ رضا حکمت رییس مجلس شورای ملی درباره کشته شدن احمد دهقان چنین گفت[۸]: بطوریکه آقایان محترم اطلاع دارند روز گذشته در اثر حملهای که به آقای احمد دهقان نماینده مجلس شورایملی و مدیر روزنامه هفتگی تهران مصور شد دیشب دارفانی را بدرود گفت : این پیش آمد ناگوار موجب کمال تأسف وتأثر عموم آقایان نمایندگان است. این قبیل حملات ناجوانمردانه و حوادث غیرعادی که موجب اختلال نظم و امنیت عمومی است شدیداً مورد تقبیح و انزجار عامه است ازدرگاه خداوند متعال مسئلت می نمایم که روح آن مرحوم غریق رحمت خودفرماید، عموم آقایان نمایندگان انتظاردارند که دولت هر چه زودتر جریان امر را جداً تعقیب و گزارش آن را به مجلس شورایملی تقدیم نماید و به پاس احترام روح آن مرحوم بااجازه آقایان مجلس راتعطیل می کنیم
دکتر سید حسن امامی
دکتر سیدحسن امامی امام جمعه تهران - ۳۰ امرداد ۱۳۲۹ در مسجد شاه به دست یک تبهکار با کارد زخمی شد و پس از مداوا در تهران و سویس از مرگ نجات یافت.
سپهبد حاجعلی رزمآرا نخستوزیر
سپهبد علی رزمآرا نخستوزیر دوره شانزدهم قانونگذاری در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض در مسجد شاه، هنگام ورود به مسجد شاه با شلیک سه گلوله از سوی خلیل طهماسبی عضو سازمان فداییان اسلام هدف گلوله قرار گرفت و در دم جان سپرد.[۹]
۲۲ آبان ۱۳۳۱ شمس قناتآبادی در مجلس درخواست آزادی بیدرنگ خلیل طهماسبی قاتل رزمآرا را کرد. قنات آبادی درباره رزمآرا گفت:" .... که گلوله استاد خلیل طهماسبی نابودش کرد اگر او نبود کار باینجا نمیکشید من نمیگویم اگر مانع برداشته نمیشد ملت تسلیم میشد من نمیگویم زعمای ملی دست از مبارزه بر میداشتند من نمیگویم جبهه ملی عقب مینشست نه جبهه ملی یک افراد مصممی داشت که اینها حاضر بودند تا سر حد مرگ این مبارزه را دنبال کنند این مطلب را همه دیدند و همه هم قبول کردند اما آن چیزی که این مانع را بطور برق آسا از بین برد و ما را بسرعت برق بجلو راند گلوله استاد خلیل طهماسبی بود متاسفانه بعد از اینکه آن قانون در این مجلس تصویب شد سنای سابق خیلی معطل کرد ... متاسفانه پس از تصویب و توشیح هنوز این استاد خلیل طهماسبی در زندان بسر میبرد و من با وجود اینکه شنیدم برای درج بروزنامه رسمی فرستادهاند ولی این شخص هنوز در زندان است انتظاردارم که وزارت دادگستری مقدمات خلاصی ایشان را از زندان فراهم کند..." [۱۰]
خلیل طهماسبی از اعضای پرکار فداییان اسلام که به عنوان قهرمان ملی از سوی مصدق و یارانش و آیتالله کاشانی شناخته شده بود در روز ۶ آذر ۱۳۳۴ به جرم تبانی علیه امنیت کشور دستگیر شد.
دکتر عبدالحمید زنگنه وزیر فرهنگ کابینه رزمآرا
دکتر عبدالحمید زنگنه وزیر فرهنگ در کابینه رزمآرا و رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران در روز ۲۸ اسفند ۱۳۲۹ چند روز پس از ترور سپهبد رزمآرا در پهنه دانشگاه تهران توسط نصرت الله قمى در ۴۶ سالگى با گلولههای شلیک شده از تپانچه یک دانشجو کشته شد. قاتل در پاسخ به اینکه چرا دکتر زنگنه را کشته است پاسخ داد که به دو دلیل دکتر زنگنه را کشته است: نخست، پس از اینکه دکتر زنگنه وزیر فرهنگ اعلام کرد که پروپاگاند برای حزب توده در مدرسهها و دانشگاه ممنوع است و دوم مخالفت دکتر زنگنه با ملی شدن نفت.
ترور نافرجام حسین علاء نخستوزیر
حسین علاء نخستوزیر در روز ۲۵ آبان ماه ۱۳۳۴ در مجلس سوگواری مصطفی کاشانی پسر آیتالله کاشانی و نماینده مجلس هدف گلوله مظفر ذوالقدر عضو فدائیان اسلام قرارگرفت ولی گلوله در لوله تپانچه گیر کرد و شلیک نشد و ذوالقدر تپانچه را بر سر علاء کوبید و وی را زخمی کرد. حسین علاء با وجود زخمی که بر سر داشت همان روز رهسپار بغداد برای شرکت در پیمان بغداد که پس از زمانی به پیمان سنتو نامیده شد گردید. فرماندار نظامی تهران به آگاهی رسانید که علی ذوالقدر خود را جزو دسته فدائیان اسلام معرفی کردهاست و یادآور شدهاست که بنا به دستور نواب صفوی رهبر فداییان اسلام حسین علاء را ترور کردهاست. پسر علی ذوالقدر، محمدباقر ذوالقدر، متولد فسا، پس از شورش ۱۳۵۷، از بلندپایگان کشور شد. وی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران و مشاور رییس قوه قضاییه و معاون حفاظت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه، معاون و قائممقام سپاه پاسداران، در دولت محمود احمدی نژاد بود.
سی آبان ماه عبدالحسین واحدی معاون نواب صفوی رهبر تروریست فدائیان اسلام به وسیله ماموران شهربانی در اهواز دستگیر شد و به تهران برده شد. واحدی در ۶ آذر ماه از زندان گریخت و به هنگام فرار در جاده قدیم کرج مورد پیگرد ماموران قرارگرفت و با شلیک پنج گلوله به قتل رسید.
۱ آذر ماه ۱۳۳۴ با پیگیریهای ماموران انتظامی، نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام که دست به کشتار شمار زیادی زده و ترس و نگرانی میان مردم ایجاد کرده بود با دو تن از همدستانش دستگیر شد. ۲۷ دی نواب صفوی رهبر تروریستهای فداییان اسلام و سه تن دیگر از همدستان وی چون خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزمآرا نخستوزیر و مظفر ذوالقدر ترورکننده حسین علاء نخستوزیر که به اتهام توطئه مسلحانه علیه حکومت مشروطه سلطنتی و ترور افراد بیگناه و داشتن تپانچه بیپروانه در دادگاههای بدوی و تجدید نظر به اعدام محکوم شدند و سپیدهدم بیست و هفتم دی در لشکر دو زرهی تیرباران شدند.
ترور مهندس شاپور ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی به دست زمینداران بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱
کشته شدن مهندس ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد به دست مالکان بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱
در روز سهشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس شاپور ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد استان فارس با شلیک دهها گلوله به وی از سوی زمینداران بزرگ کشته شد. بیش از بیست تا بیست و پنج تن قاتل مسلح در جاده شیراز - فیروزآباد سر راه جیپ مهندس عابدی و همراهان را گرفتند و از روبرو و از پشت به مهندس عابدی یورش بردند و وی را به رگبار گلوله بستند. مهندس عابدی ۳۲ سال داشت و دارای همسر و یک پسر خردسال بود. مهندس شاپور ملک عابدی دانش آموخته دانشکده کشاورزی کرج بود و در سال ۱۳۳۴ مهندسی کشاورزی خود را گرفت و در وزارت کشاورزی استخدام شد. پُستهای مهندس ملک عابدی کارمند فنی، مهندسی زراعی، کارمند دفع آفات شیراز، کفیل دفع آفات شهرستان فسا، کارشناس آزمایشگاه بیماریهای قارچی در اداره بررسی آفات نباتی استان هفتم و سرانجام رییس اکیپ آماربرداری اصلاحات ارضی منطقه فیروزآباد بود.
در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در سفر به کرمانشاه و به هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان کرمانشاه با اندوه بسیار فرمودند: خون بهای مهندس عابدی از قاتلین و محرکین گرفته میشود...مهندس عابدی یک سرباز شهید وطن است و من مقرر کردهام که عزای ملی اعلام شود.
۲۶ آبان ماه ۱۳۴۱ سخنگوی دربار شاهنشاهی به آگاهی رساند که با شهادت مهندس ملک عابدی مامور اجرای قانون اصلاحات ارضی در استان فارس شاهنشاه سرپرستی فرزند ۹ ساله مهندس ملک عابدی را خود پذیرفتند. ۲۹ آبان ماه ۱۳۴۱ وزیر کشاورزی به همراه فرهاد ملک عابدی فرزند مهندس ملک عابدی کشته شده به دست مالکان بزرگ فارس به پیشگاه شاهنشاه باریافتند. در این شرفیابی شاهنشاه به فرهاد ملک عابدی مهربانی بسیار کردند و به بنیاد پهلوی دستور دادند که هزینه تحصیل فرهاد ملک عابدی در ایران و خارج از کشور را فراهم سازند.
روز ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی فیروزآباد به همراه آقای نظامیان رییس دارایی فیروزآباد، مهندس همت وحیدی با جیپ اداره کشاورزی استان فارس و با راننده جیپ سید احمد از شیراز رهسپار فیروزآباد شدند. ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه هنگامی که جیپ از ""تنگه هلال" در ده کیلومتری فیروزآباد میگذشت ناگهان گروهی مسلح با برنامه از پیش ریخته شده، جلوی دیگر خودروهای در جاده را گرفتند و به سوی جیپ مهندس ملک عابدی و همراهان یورش بردند و جیپ را بازایستاداندند، مهندس ملک عابدی را از جیپ بیرون کشیدند و همان جا وی را به باران گلوله بستند. قاتلان همه تفنگهای شکاری کوچک با فشنگهای چهار پاره به دست داشتند و دو تن از آنان با هفت تیر بودند. این تفنگها ویژه شکار حیوانات مالکان بود و دیگران به آن دسترسی نداشتند.
در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه به دستور دولت در شیراز حکومت نظامی اعلام شد و استاندار فارس جای خود را به سپهبد ورهرام داد. در پی کشته شدن مهندس ملک عابدی به دست مالکان بزرگ استان فارس درنشستی به ریاست آقای علم نخست وزیر و وزیران و رییسهای سازمانهای انتظامی، نخست وزیر به آگاهی رساند که تصمیم استوار دولت برای ادامه اصلاحات ارضی با این قبیل مقاومتها و تحریکات دچار تزلزل نخواهد گردید، و نخست وزیر گفت که به زودی قاتلان و مسبین قتل مهندس ملک عابدی دستگیر و مجازات خواهند شد، تا کیفر آنها درس عبرتی برای دشمنان اصلاحات ارضی باشد.
حسنعلی منصور نخستوزیر
حسنعلی منصور در روز ۱ بهمن ۱۳۴۳ ساعت ده صبح به هنگام پیاده شدن از خودرو جلوی در ورودی مجلس شورای ملی هدف گلوله محمد بخارایی از اعضای فداییان اسلام قرارگرفت.[۱۱] بخارایی سه گلوله به شکم و مثانه و گلوی منصور شلیک کرد.[۱۲] منصور به بیمارستان پارس برده شد با همه تلاشی که پزشکان ایرانی و خارجی برای نجات جان او کردند سرانجام منصور در روز ۶ بهمن ماه ۱۳۴۳ درگذشت.[۱۳] آشکار شد که فداییان اسلام یا هیات موتلفه اسلامی با قتل منصور کارهای تروریستی را از سر گرفتهاند. قاتلین منصور و عناصر پشت پرده مانند حبیبالله عسگراولادی، اسدالله بادامچیان، مهدی عراقی، و هاشمی رفسنجانی دستگیر و برای زمان درازی کارهای آنها زیر کنترل قرارگرفت. [۱۴]
رئیس مجلس شورای ملی در نشست ۸ بهمن چنین گفت:
جناب آقای حسنعلی منصور نخست وزیر لایق و خدمتگذار ایران هنگامی که برای اجرای وظایف ملی خویش بخانه ملت میآمد هدف سوء قصد خائنانهای قرار گرفت و در عنفوان جوانی و در حالی که چون سرباز فداکار در راه به ثمر رسانیدن انقلاب مقدس شاه و ملت کوشا بود از پای درآمد و در ردیف شهدای بزرگ وطن جای گرفت. از ساعت ده و نیم صبح روز اول بهمن ماه ۱۳۴۳ که این حادثه دردناک اتفاق افتاد تا ساعت یازده بعد از ظهر روز ششم بهمن آنچه ممکن بود پزشکان معالج داخلی و خارجی در راه نجات این شخصیت ارزنده تلاش کردند ولی با کمال تأسف این کوششهای صمیمانه بجائی نرسیده و بالاخره منصور جان بجان آفرین تسلیم کرد و قاطبه مردم ایران را در این ماتم بزرگ داغدار و سوگوار ساخت. یقین دارم از این حادثه تأثرآور بیش از همه کس شخص شخیص اعلیحضرت همایون شاهنشاه متألم و اندوهناک میباشند که بخوبی بدرجه خدمتگذاری و لیاقت و صمیمیت این نخست وزیر جوان وقوف کامل داشتند و منصور در حقیقت برگزیده شاهنشاه و مبعوث از میان نمایندگان ملت بود. ضایعه درگذشت منصور جبران ناپذیر است منصور در بحبوحه خدمتگذاری و موفقیتهای فراوانی که بدست آوردهبود شهید شد. همه آرزو داشتند که این جوان شایسته باقی بماند و بتواند برنامههای مترقی خود را که با نهایت دقت و مطالعه طرحریزی کرده بود خود بمرحله اجرا بگذارد و خدمات خویش را که صمیمانه آغاز نموده بود با موفقیت کامل به انجام برساند. ولی تقدیر چنین بود که این سرباز مجاهد راه انقلاب در آستانه خانه ملت شهید شود و همه ما را در این ماتم بزرگ متألم سازد. منصور در دوران کوتاهی که سمت نمایندگی مجلس شورای ملی را داشت دیدیم چگونه با لیاقت ذاتی و صمیمیت جبلی این وظیفه ملی را انجام میداد. قدرت بیان و ادب و تواضع فوقالعاده و هوش سرشار و قدرت مدیریت او همه ما را تحت تأثیر قرار داده وبه شگفتی و اعجاب وامیداشت. منصور در راه به ثمر رسانیدن انقلاب ششم بهمن و رستاخیز روشنفکران و زحمتکشان ایران کوشش بسیار میکرد و تلاش او مصروف بر این بود که بتواند بسهم خود برنامههای مترقی و انقلابی شاهنشاه معظم ایرا را در جهت اجرای هدفهای ملی بنتیجه برساند و با ایمان کامل و اعتقاد راسخ در این راه گام برمیداشت و پیش میرفت و سرانجام نیز تقدیر چنین بود که با غروب روز ششم بهمن چراغ عمر او خاموش شود. از طرف خود و عموم نمایندگان مجلس شورای ملی و ملت ایران این ضایعه تأسف آور را به پیشگاه شاهنشاه محبوب و ملت ایران و پدر و مادر داغدیده و عموم افراد خانواده و بستگان و دوستان آن مرحوم تسلیت گفته از درگاه باریتعالی مسئلت دارم که وی را در جوار رحمت خود جای دهد و با اولیاء مقدس اسلام و ائمه اطهار محشور بدارد. به احترام روح فقید سعید درحال قیام یک دقیقه سکوت اعلام میکنیم.
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ - روز ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ آپریل ۱۹۶۵ سرباز وظیفه رضا شمسآبادی در کاخ مرمر به شاهنشاه ایران تیراندازی کرد. به شاهنشاه از این رویداد شوم آسیبی نرسید ولی دو تن از درجهداران وفادار گارد کشته شدند. شمسآبادی نیز جا بجا کشته شد. در پی سوءقصد به شاهنشاه، شش تن از اعضای کنفدراسیون که کوتاهی پیش از انجام این رویداد اهریمنی به ایران بازگشته بودند، همراه با چند نفر دیگر دستگیر شدند. همزمان پلیس و سازمان امنیت و اطلاعات کشور بررسی گستردهای آغاز کردند.
پس از وقوع حادثه ۲۱ فروردین کاخ مرمر تحقیقات دامنهداری برای تشخیص ماهیت موضوع و تعیین محرکین از طرف مقامات انتظامی و امنیتی ارتش معمول گردید و بر اثر اطلاعاتی که از بستگان و نزدیکان سرباز وظیفه رضا شمسآبادی بدست آمد روابط مزبور با احمد کامرانی فارغالتحصیل کلاس پنجم دبیرستان محمودیه کاشان متولد ۱۳۱۸ رادیوساز کشف شد و از بازجویی که در اطراف شخص اخیر به عمل آمد و اعترافات خود او معلوم شد که نامبرده با اطلاعات فنی خود در کارخانه ارج مشغول کار بوده و در آن کارخانه به علت استعدادی که در امور فنی از خود نشان می داده مورد توجه یکی از مهندسین کارخانه به اسم مهندس احمد منصوری تهرانی مقدم قرارگرفته و این توجه ارتباط عمیقی بین آن دو بوجود آوردهاست تا حدی که پس از اخراج احمد کامرانی از کارخانه ارج در زمانی که مشارالیه یک مغازه تعمیر رادیو در جوادیه بازکرده، ارتباط مهندس منصوری با مشارالیه قطع نشدهاست.
مهندس منصوری فارغالتحصیل رشته برق از دانشگاه منچستر در موقع تحصیل در انگلستان مثل برخی از دانشجویان در جریان کمونیستی واقع شده و معتقد به یک ایدئولوژی افراطی گردیده که دارندگان عقیده مزبور به قدری در این راه پیش رفتهاند که افکار حزب منحله توده و کمونیسم شوروی را نیز قبول ندارند....
تیمسار سپهبد ضیاالدین فرسیو
بامداد روز ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰ سه تن از چریکهای فدایی خلق[۱۵]، صفاری آشتیانی، منوچهر بهایی پور، اسکند صادقی نژاد و رحمت پیرونذیری با مسلسل و کوکتل مولوتف به خودروی تیمسار فرسیو یورش بردند و وی را به مسلسل بستند.[۱۶] سپهبد فرسیو ساعت ۱ بامداد روز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۵۰ پس از ۹۰ ساعت تلاش و مبارزه، در راه انجام وظیفه در بیمارستان ژاندارمری جان باخت. چهارده گلوله به بدن سپهبد فرسیو شلیک شد که شش گلوله به شکم و سینه سرلشکر فرسیو رییس دادرسی ارتش خورد، این گلولهها از مسلسل ربوده شده از پاسبان کلانتری قلهک بود. در شامگاه ۱۴ فروردین ماه پنج تن از چریکهای فدایی خلق به کلانتری قلهک یورش بردند و سرپاسبان سر خدمت را کشتند و مسلسل وی را دزدیدند. قاتلان سپهبد فرسیو پس ماندههای سه گروه جنگل و احمدزاده و جزنی، همان انیرانیان و دشمنان ایران و ایرانی بودند که به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله بردند و چند مامور ژاندارمری و یک سپاه دانش رییس خانه انصاف سیاهکل را به قتل رساندند.[۱۷]
تیمسار سپهبد فرسیو در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در آلاشت سوادکوه زاده شد. سپهبد فرسیو دانش آموخته دانشکده افسری به سال ۱۳۱۹ بود، وی پس از به پایان رساندن دوره دانشکده افسری دورههای مقدماتی توپخانه، مشترک تکمیلی و فرماندهی و ستاد را گذرانید و سپس از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت. تیمسار سپهبد ضیاالدین فرسیو دورههای پرسنلی، فرماندهی ستاد، دانشگاه جنگ و دوره قضایی را نیز در ایالت متحده امریکا گذراند. تیمسار سپهبد فرسیو در اسفند ماه ۱۳۴۷ از درجه سرتیپی به سرلشکری سرافراز شد. پس از معاونت دادستانی ارتش تیمسار فرسیو، چند سال مقام دادستان ارتش را داشت تا این که در دی ماه ۱۳۴۹ به ریاست دادرسی ارتش منصوب شد.
ترور مستشاران امریکایی و دیگر ترورها و بمبگذاریها
- ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱ بمبی که دو تروریست سازمان مجاهدین خلق مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی در دفتر مجله « این هفته » کارگذاشته بودند ترکید و پنج تن از کارکنان زخمی شدند. یکی از کارکنان مجله به سختی زخمی شد. دفتر مجله در یکی از ساختمانهای خیابان فردوسی نزدیک کوچه برلن است.
- ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱ ساعت چهار و پنجاه دقیقه بامداد در دفتر فروش شرکت هواپیمایی بی او اِ سی در خیابان شاهرضا بمبی که مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی کار گذاشته بودند ترکید. در این بمبگذاری شیشههای پنجره و تابلوی نئون ساختمان شکست. از آنجا که بمب در نحستین ساعتهای بامداد ترکید و کسی در ساختمان نبود آسیب جانی به بار نیامد.
- ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱ ماموران که در پی مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق بودند، دو تروریستی که در مجله این هفته و دفتر فروش هواپیمایی بی اُ اِ سی بمبگذاری کرده بودند، در خیابان خورشید نزدیک به دروازه شمیران با این دو تروریست بمبگذار سازمان مجاهدین که بستههایی با خود داشتند برخورد کردند. ماموران برآن شدند که مهدی رضایی و علی اصغر منتظری حقیقی را بازداشت کنند. در این هنگام مهدی رضایی و منتظری حقیقی دو تروریست که سلاح کمری با خود داشتند به سوی مامورین آتش گشودند. در تیراندازی میان پلیس و تروریستهای مسلح سازمان مجاهدین علی اصغر منتطری حقیقی تیر خورد و نابود شد و مهدی رضایی پا به فرار گذاشت. مهدی رضایی کوشش کرد وارد خانهای در یکی از کوچههای خیابان خورشید بشود ولی ماموران پلیس آنجا را دورگیری (محاصره) کردند و راه را بر وی بستند. در این هنگام مهدی رضایی با اسلحهایی که همراه داشت به ستوان علاءالدین جاویدمند شلیک کرد و افسر پلیس را به قتل رساند.
- ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ بامدادان ساعت ۵ و ۴۵ دقیقه بمبی که تروریستهای مجاهدین خلق در کوچه شش متری نور دیوار جنوبی ساختمان اداره اطلاعات امریکا در خیابان شاهرضا خیابان صبای شمالی بمبی کارگذاری کرده بودند ترکید و بخش جنوبی ساختمان فروریخت و همه شیشهها شکسته شد و به چند خودرو آسیب رسید.
- ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ بامداد چهارشنبه دهم خرداد ماه ساعت ۷ و ۲۲ دقیقه دو تن از تروریستهای مجاهدین خلق وحید افراخته و محمد یزدانیان خودروی ژنرال نیروی هوایی امریکا به نام ژنرال هرولد پرایس[۱۸] به هنگام گذر از خیابان دولت چهارراه قنات بمبی ترکاندند.[۱۹] در این ترور ژنرال پرایس هر دو پای خود را از دست داد و راننده به سختی زخمی شد. یک بانوی ایرانی که با فرزندنش از جلوی خودرو میگذشتند کشته شدند. بمبی که مجاهدین با آن خودروی ژنرال پرایس ویران ساختند، از بمبهای کنترل از راه بود که آن را در کنار یک تیر چراغ برق نهاده بودند و خود سد گام دورتر چشم به راه رسیدن خودروی ژنرال پرایس ایستادند. زمانی که خودروی ژنرال پرایس به تیر چراغ برق رسید بی اعتنا به اینکه سه رهگذر در آن پیرامون هستند کلید انفجار را زدند و متواری شدند. این نخستین بمب با کنترل از راه دور بود که از سوی تروریست مجاهد دیگری به نام اصغر منتظری حقیقی ساخته شده بود. این کشتار به وسیله کاظم ذوالانوار برنامه ریزی شده بود. کاظم ذوالانوار همبند کمیته مرکزی مجاهدین بود که از سوی رضا رضایی بنیاد شده بود.
- ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ ساعت ۸ و سی دقیقه بامداد در شهر ری در پهنه خالی پشت آرامگاه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی تروریستهای سازمان مجاهدین یک بمب صوتی بسیار نیرومند را ترکاندند.
- ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ تروریستهای سازمان مجاهدین خلق یک بمب صوتی در خیابان وزرا در ساختمان « انجمن ایران و امریکا » و یک بمب صوتی دیگر در ساختمان « انجمن فرهنگی ایران و انگلیس » ترکاندند.
- ۱۲ خرداد ماه ۱۳۵۲ مستشار ارتش امریکا سرهنگ لوییس ال هاوکینز [۲۰] با گلولههایی که دو مجاهد موتورسوار به سر و سینه او شلیک کردند کشته شد.
- ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ مجاهدین راه را بر خودروی دو مستشار نیروی هوایی امریکا به نامهای سرهنگ شفر [۲۱] و سرهنگ ترنر [۲۲] بستند و آنها را به گلوله بستند. تروریستهایی که در این کار دست داشتند: وحید افراخته، سرکرده ترور؛ سیدمحسن سیدخاموشی، راننده وانت و قاتل که سوی راست خودرو سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر را به گلوله بست؛ محمد طاهر رحیمی، قاتل که از سوی چپ خودرو سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر را به گلوله بست؛ محسن بطحایی، بندآورنده خیابان تا با راهبندان کشتن انجام شود؛ منیژه اشرفزاده کرمانی، علامت دهنده عملیات و کارگردان و نگهبان ترور.
- ۸ تیر ماه ۱۳۵۴ در زدوخورد مسلحانه با مأموران در دولت آباد کرج، ۴ زن و مرد تروریست چریک کشته شدند.[۲۳] امروز به آگاهی رسید: «مأمورین انتظامی در پیگیری به منظور دستگیری چند نفر از افراد خرابکار و تروریست مخفیگاه چهار نفر از تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق را که سه مرد و یک زن بودند، در منطقهای در قریه دولتآباد کرج کشف و بامدادان برای دستگیری آنها جای پنهان شدن آنها را محاصره نمودند. در اثر تیراندازی تروریستها از درون مخفیگاه، یک تن از مأمورین به نام علی اصغر افشار جان باخت، در نتیجه سایر مأمورین ناگزیر شدند به سوی تروریستهای چریک فدایی که با تیراندازی و مقاومت مسلحانه قصد فرار داشتند تیراندازی نمایند. در اثر تیراندازی متقابل مأمورین، سه نفر خرابکار مرد کشته شدند و خرابکار زن هنگامی که قصد داشت به طرف مأمورین نارنجک پرتاب نماید، نارنجک در دست او منفجر و کشته شد. یکی از مأمورین نیز در اثر ترکش نارنجک مجروح و به بیمارستان منتقل گردید. هویت زن خرابکار که کشته شده است نزهتالسادات روحی آهنگران میباشد که چهار سال پیش مدتی زندانی و سپس از زندان مرخص شده بود. از چهار تن تروریستهای چریک فدایی که کشته شدهاند یکی از آنها مارتیک غازاریان نام دارد که از سه سال پیش متواری بوده است و به اتفاق نزهتالسادات روحی آهنگران در چند قتل و کارهای تروریستی همدست بوده است و شخصی به نام ابراهیم انوشیروان پور، مهندس شرکت نفت را در اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۴ در تهران به قتل رسانیده بودند. تروریست دیگر محمود عظیمی بلوریان فرزند محمد حسین نام دارد که دارای پیشینه کارهای تروریستی بوده و یک بار نیز در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به همین علت بازداشت و به دو سال زندان محکوم شده بود. از خرابکاران یک قبضه مسلسل و پنج قبضه سلاح کمری تعدادی نارنجک و مقادیر قابل توجهی مواد منفجره و مقداری نشریات و اعلامیههای مضره به دست آمده است.
- ۱۲ تیر ۱۳۵۴ مجاهدین حسن حُسنان کارمند ایرانی سفارت امریکا را کشتند.[۲۴]
- ساختمان انجمن ایران و آمریکا و کنسولگری بریتانیا در شهر مشهد به وسیله مجاهدین خلق منفجر شد.
- کارخانه جنرال الکتریک ایران در سال ۱۹۷۶ به وسیله مجاهدین منفجر شد.
- ۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۵ زد و خورد مسلحانه دو تروریست سازمان مجاهدین دو مارکسیستهای اسلامی با مأموران در خیابان امیریه. در این تیراندازی یک زن و دو مرد مجاهد تروریست کشته شدند. دو تن از خرابکاران، جمال شریفزاده شیرازی و مهدی موسوی قمی بودند. در جریان یک زد و خورد مسلحانه میان مأمورین انتظامی و عناصر سازمان تروریستی مجاهدین، سه آدمکش مجاهد کشته شدند، یک زن رهگذر شوربختانه جان باخت و رهگذر دیگری زخمی شد[۲۵]
- ۶ شهریور ۲۵۳۵ سه تن از کارکنان شرکت امریکایی راکول اینترنشنال[۲۶] را به نامهای دونالد جی. اسمیت [۲۷]، رابرت آر. کرانگراد[۲۸] و ویلیام سی. کاترل [۲۹] به وسیله مجاهدین خلق به قتل رسیدند.[۳۰]
- ۱۵ مهر ۲۵۳۵ شاهنشاهی زد و خورد آدمکشان مجاهد نرجس عضدانلو قاجار پرویز داودی و تورج بیگوند با پلیس در خیابان شاهپور. سه تروریست نابود شده نرجس عضدانلوقاجار خواهر مریم عضدانلو قاجار، پرویز داودی و تورج حیدری بیگوند نام دارند[۳۱] و از آنان و خانههایی که زندگی میکردند ۴ قبضه اسلحه کمری، ۴ عدد نارنجک جنگی، چندین برگه شناسایی جعلی و چند سند قابل بررسی به دست آمده است. مقامات دست اندرکار افزودند که یکی از اعضای گروههای تروریستی نیز در هفته گذشته با اسلحه و مهماتی که داشت خود را معرفی و با دادن اطلاعات خود و سپردن تعهد آزاد گردید. این فرد درباره انگیزه خود را از تسلیم به مقامات مسئول گفت که پس از زمانی در گروه تروریست مجاهدین وی گمارده میشود که به شهرستانها سفر کند و درباره چگونگی کار و زندگی کارگران آن شهرستان بررسیهایی نماید و دستاورد آن را به گروه گزارش دهد.
- ۲۲ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی نیمروز منصور سلطانزاده و محمدعلی سورهای دو تروریست سازمان مجاهدین خلق در خیابان شاه تهران، جنب خیابان شیخ هادی، از پاسبان پست آدرس محلی را جویا و هنگامی که پاسبان سرگرم راهنمایی آنان شد، یکی از تروریستها از پشت سر به سوی پاسبان تیراندازی و وی را نقش بر زمین ساخت. [۳۲]
تیمسار سرلشکر سعید طاهری
بامداد روز یکشنبه ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱ سرلشکر سعید طاهری رئیس کل زندانهای شهربانی در نزدیکی خانه خود در تهران پارس با گلولههای تروریستهای سازمان چریکهای فدایی کشته شد. تروریست ها به بهانه پرسیدن آدرسی به سرلشکر نزدیک شدند و با شلیک سه گلوله سرلشکر طاهری را کشتند.[۳۳]
بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق در سینما کاپری میدان ۲۴ اسفند روز مشروطه ۱۴ امرداد ماه ۱۳۵۱ - ساعت ۲۰ شامگاه ۱۴ امرداد ماه ۱۳۵۱ دو تن از تروریستهای سازمان مجاهدین خلق پیش از پایان سانس سینما کاپری برآن بودند بمبی را در کنار در خروجی تماشاچیان سینما کاپری کار بگذارند که خوشبختانه بمب در دست تروریست سعید صفار ترکید و بدنش متلاشی شد و آسیبی به مردم ایران نرسید. در روز ۱۴ امرداد ماه روز تاریخی و سرافرازی ایرانیان که با انقلاب مشروطه، ایران را از چنگال دستاربندان اسلامی و قاجاریان بیرون کشیدند، سراسر کشور در جشن و پایکوبی فرورفته بود. شاهنشاه آریامهر برای آغاز شصت و هفتمین سال مشروطیت ایران پیامی برای ملت ایران فرستادند. پاسخ سازمان مجاهدین خلق به پیام شاهنشاه آریامهر بمبی بود که ترور و ترس میان مردم ایران پراکندهسازد. پاسخ سازمان مجاهدین خلق بسیار روشن بود این که ما دموکراسی نمیخواهیم، ما خواهان رژیم مارکسیستی اسلامی هستیم.
بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق در فروشگاه کوروش ۱۸ امرداد ماه ۱۳۵۱ - روز شنبه ۲۱ امرداد ماه ۱۳۵۱ تازی خورشیدی یک از تروریستهای سازمان مجاهدین خلق به نام محمد حسین مشارزاده مهرابی با بمبی وارد فروشگاه شد و به اشکوب ششم رفت تا بمب را در آنجا کارگذاری کند ولی از آنجا که چیرگی در این کار نداشت بمب در دستش منفجر شد و وی به سختی زخمی شد و از دست راستش خون فوران میکرد. مردمی که در فروشگاه کوروش بودند با هراس از فروشگاه بیرون ریختند و مشارزاده مهرابی که در خون خود غوطه میخورد از سوی کارکنان فروشگاه کوروش دستگیر شد و بیمارستان برده شد. ماموران پلیس این تروریست قاتل مردم ایران را به بیمارستان بردند و پزشکان ناچار دست راست وی را بریدند. [۳۴]
روز ۸ امرداد ماه ۱۳۵۱ تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق در خیابان سلیمانیه و فردوسی تهران به ماموران پلیس تیراندازی کردند و شماری از تروریستها و ماموران پلیس کشته شدند.
روز ۸ امرداد ماه ۱۳۵۱ بمب ساعتی را که تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق در یک تاکسی کارگذاشته بودند ترکید و سرنشینان تاکسی تکه و پاره شدند.
روز ۱۹ امرداد ۱۳۵۱ نیز بمب دیگری در تهران ترکید و شماری زخمی شدند.
روز ۲۹ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تیراندازی و نارنجکپرانی محمدرضا کامیابی تروریست سازمان چریکهای فدایی خلق [۳۵]
۱۱ آبان ماه ۲۵۳۵ همایون کیکاوسی رایزن سفارت شاهنشاهی ایران در پاریس هنگام پیاده شدن از خودرو در برابر خانه خود از سوی دو چریک فدایی به نامهای نادر اسکویی و محمدرضا تکبیری به گلوله بسته شد.[۳۶] نادر اسکویی سوار بر موتور سیکلت و تکبیری پیاده بود و هر دو به همایون کیکاوسی شلیک کردند.
گروگانگیری چریکهای فدایی خلق در کرج
۲ خرداد ماه ۲۵۳۷ ماموران پلیس کرج در بلوار رضا پهلوی خیابان روبروی دانشکده کشاورزی کرج به دو تن به نامهای رفعت معماران بنام موجایی و سلیمان پیوسته حاجی محله بدگمان شدند و به آنها ایست دادند. این دو تروریست هموند سازمان چریکهای فدایی خلق در راه خانه ای بودند که نشست چریک های برای نابودی کشور و ملت ایران برگزار میشد. تروریست رفعت معماران آغاز به تیراندازی به سوی پلیسها نمود. در این تیراندازی یکی از تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق به نام سلیمان پیوسته حاجی محله گلوله خورد و به بیمارستان برده شد و به زانوی یکی از ماموران نیز تیر خورد و زن تروریست رفعت معماران متواری شد. ماموران که در پی دستگیری زن تروریست فراری بودند، در روز ۳ خرداد ماه وی را نزدیک آسیاب برجی کرج که پس از پل ذوب آهن در خیابان قناد کنار مسجد باغ دکتر مفید دیدند، پلیس به رفعت معماران چریک فدایی ایست داد، ولی زن تروریست بی پروا از هشدار پلیس اسلحه کشید و به سوی پلیس تیراندازی کرد و با بهرهمندی از انبوه مردم در پیادهروها پا به فرارگذاشت و گریخت و وارد خانه یکی از پزشکان کرج شد و خانواده دکتر مفیدی را به گروگان گرفت. ماموران پلیس گِرد خانه را گرفتند. رفعت معماران تروریست هموند سازمان چریکهای فدایی خلق اهالی خانه را در حمام زندانی کرد و چراغها را خاموش کرد و نارنجک به دست عربده کشید که اگر ماموران وارد خانه شوند و یا از سوی خانواده کسی دست به پدافند بزند همه آنان را خواهد کُشت. نام کسانی که ده ساعت در چنگال این زن تروریست بودند: امیر حسین و حسن پوربرزگر دو پسر توامان یک ساله، محمد پوربرزگر ۹ ساله، یاسمن مفیدی ۱۶ ساله، روحانگیز شریفیان ۲۶ ساله، دکتر جعفر مفیدی ۳۰ ساله و معصومه رضایی ۴۰ ساله میباشد. ساعت چهار و سی دقیقه بامداد روز ۴ خرداد ماه زن تروریست که خود را میان خانواده هشت تنی پزشک جا زده بود و در یک دست یک تپانچه و در دست دیگر نارنجک داشت، از خانه بیرون آمدند. رفعت معماران نارنجکی را که در دست داشت به سوی ماموران پرتاب کرد. سرانجام ماموران بدون آنکه آسیبی به خانواده ترسیده برسد، زن تروریست را آماج گلوله قراردادند و خانواده گروگان گرفته شده را بیدرنگ از آنجا دور ساختند. با وجود این که زن تروریست زخمی شده بود به ماموران تیراندازی و نارنجک را به سوی آنان پرتاب کرد و سرانجام در تیراندازیها کشته شد. با بازرسی بدنی از رفعت معماران تروریست انیرانی دو هفت تیر کمری، سه نارنجک جنگی که دو تا از آن به ماموران پرتاب شد، ۳۶ تیر فشنگ و پوکه فشنگ و چهار خشاب و یک کارد سنگری به دست آمد.
دنباله دارد
منبع
- ↑ Christopher Andrew and Vasili Mitrokhin, The world was going our way, Basic Books New York. 2005, p. 169
- ↑ فریدون کشاورز - من متهم می کنم کمیته مرکزی حزب توده ایران را - شرکت کتاب - لسانجلس - ۲۰۰۶
- ↑ disinformation دروغپراکنی، کژآگاه سازی، اطلاعات دروغ و دروغ عمدی که از سوی دولتی،حزبی و یا گروهی برای آسیب به کشور، دولت و یا گروه دیگر پخش میشود به ویژه برای گیج کردن دستگاههای جاسوسی بکاربرده میشود
- ↑ قانون راجع به عفو و بخشودگی و تخفیف پارهای از محکومیتهای سیاسی و عادی
- ↑ بیانات قبل از دستور بعضی از آقایان نمایندگان (بیانات دکتر اقبال و احمد دهقان درباره کشتن محمد مسعود مدیر مرد امروز به وسیله حزب توده مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن ۱۳۲۶ نشست ۴۶
- ↑ مذاکره در فوریت طرح قانونی راجع به پرونده قتل محمد مسعود و عدم تصویب فوریت مجلس شورای ملی ۲۱ اردیبهشت ۱۳۲۹ نشست ۲۲
- ↑ بیانات قبل از دستور آقای شوشتری درباره کشته شدن احمد دهقان مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۹
- ↑ بیانات آقای رئیس دایر به ابراز تأسف از قتل مرحوم احمد دهقان مجلس شورای ملی ۷ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۸
- ↑ بیانات آقای رئیس دائر با بابر از تاسف از قتل مرحوم رزم آرا مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ نشست ۱۲۶
- ↑ سخنان قناتآبادی درباره استاد خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزمآرا و آزادی وی مجلس شورای ملی ۲۲ آبان ۱۳۳۱ نشست ۳۸
- ↑ ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ بهمن ۱۳۴۳ نشست ۱۴۳
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ بهمن ۱۳۴۳ نشست ۱۴۵
- ↑ کنفدراسیون دانشجویان ایرانی
- ↑ سازمان چریکهای فدایی خلق
- ↑ ترور سپهبد ضیاالدین فرسیو رییس دادرسی ارتش از سوی چریکهای فدایی خلق ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰
- ↑ جنگ مسلحانه تروریستها در سیاهکل
- ↑ Brigade General Harold Price
- ↑ ترور ژنرال هارولد پرایس و بمبگذاریها در تهران از سوی سازمان مجاهدین خلق ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱
- ↑ Lt. Col. Lewis L. Hawkins
- ↑ Colonel Paul R. Shaffer, Jr.
- ↑ Lt. Colonel. John H. Turner
- ↑ زد و خورد مسلحانه تروریستهای سازمان چریکهای فدایی با ماموران در دولتآباد کرج ۸ تیر ماه ۱۳۵۴
- ↑ ترور حسن حسنان ترجمان ایرانی کنسولگری آمریکا از سوی تروریستهای مجاهدین خلق تهران ۱۲ تیر ماه ۱۳۵۴
- ↑ زد و خورد مسلحانه آدمکشان سازمان تروریستی مجاهدین با ماموران در خیابان امیریه ۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
- ↑ Rockwell International
- ↑ Donald G. Smith
- ↑ Robert R. Krongrad
- ↑ William C. Cottrell
- ↑ ترور مهندسان آمریکایی کمپانی راکول اینترنشنال دونالد اسمیت، رابرت کرونگارد و ویلیام کاترل از سوی سازمان مجاهدین خلق ۶ شهریور ۲۵۳۵ شاهنشاهی
- ↑ [[سه تروریست نابود شده نرجس عضدانلوقاجار خواهر مریم عضدانلو قاجار، پرویز داودی و تورج حیدری بیگوند نام دارند و از آنان و خانههایی که زندگی میکردند ۴ قبضه اسلحه کمری، ۴ عدد نارنجک جنگی، چندین برگه شناسایی جعلی و چند سند قابل بررسی به دست آمده است. مقامات دست اندرکار افزودند که یکی از اعضای گروههای تروریستی نیز در هفته گذشته با اسلحه و مهماتی که داشت خود را معرفی و با دادن اطلاعات خود و سپردن تعهد آزاد گردید. این فرد درباره انگیزه خود را از تسلیم به مقامات مسئول گفت که پس از زمانی در گروه تروریست مجاهدین وی گمارده میشود که به شهرستانها سفر کند و درباره چگونگی کار و زندگی کارگران آن شهرستان بررسیهایی نماید و دستاورد آن را به گروه گزارش دهد.]]
- ↑ تیراندازی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق به پلیس در خیابان شاه ۲۲ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
- ↑ ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱
- ↑ بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق در فروشگاه کوروش ۱۸ امرداد ماه ۱۳۵۱
- ↑ تیراندازی و نارنجکپرانی محمدرضا کامیابی تروریست سازمان چریکهای فدایی خلق ۲۹ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
- ↑ ترور همایون کیکاوسی رایزن سفارت شاهنشاهی ایران در پاریس از سوی نادر اسکویی و تکبیری دو تروریست چریک فدایی ۱۱ آبان ۲۵۳۵ شاهنشاهی