زد و خورد مسلحانه آدمکشان سازمان تروریستی مجاهدین با ماموران در خیابان امیریه ۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
زد و خورد مسلحانه آدمکشان سازمان تروریستی مجاهدین با ماموران در خیابان امیریه ۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۵ زد و خورد مسلحانه دو تروریست سازمان مجاهدین دو مارکسیستهای اسلامی با مأموران در خیابان امیریه. در این تیراندازی یک زن و دو مرد مجاهد تروریست کشته شدند. دو تن از خرابکاران، جمال شریفزاده شیرازی و مهدی موسوی قمی بودند. در جریان یک زد و خورد مسلحانه میان مأمورین انتظامی و عناصر سازمان تروریستی مجاهدین، سه آدمکش مجاهد کشته شدند، یک زن رهگذر شوربختانه جان باخت و رهگذر دیگری زخمی شد. این زد و خورد پس از نیمروز سه شنبه ۳۱ فروردین ماه، در خیابان امیریه تهران رخ داد. مقامات مسئول گفتند که جمال شریفزاده شیرازی یکی از آدمکشان مجاهد مارکسیست اسلامی از مدتها پیش به سبب عملیات خرابکارانه و تروریستی زیر پیگرد بود. روز ۳۱ فروردین به مأمورین مسئول آگاهی رسید که شریف زاده شیرازی در ساعت ۵ پس از نیمروز با دو تن از همدستانش قرار دارد. با رسیدن این خبر مأمورین منطقه را زیر دید شدید قرار دادند و در ساعت مقرر پس از آنکه جمال شریفزاده با دو نفر از جمله یک نفر زن تماس گرفت، مأمورین به دستگیری آنان برآمدند. آدمکشان مجاهد با دیدن مأمورین بی درنگ با سلاح کمری و نارنجک به سوی آنها یورش بردند و در تیراندازیهای آدمکشان مجاهد یک بانوی رهگذر آماج گلوله قرار گرفت.
مأمورین با اقدام متقابل به سوی خرابکاران آتش گشودند و در نتیجه هر سه نفر آنها کشته شدند. در جریان این برخورد علاوه بر زن عابر، مرد جوان دیگری نیز مورد اصابت گلوله خرابکاران واقع شد که بلافاصله هر دو مجروح به بیمارستان منتقل شدند ولی شدت جراحات وارده سبب فوت زن مجروح شد و حال مرد جوانی که در این حادثه مورد اصابت گلوله واقع شده بود رضایتبخش است. در بررسی پیرامون هویت دو نفر خرابکار دیگر یکی از آنان به نام مهدی موسوی قمی مورد شناسایی قرار گرفت ولی هویت زن خرابکار تاکنون ناشناس مانده است.
جمال شریفزاده شیرازی ازجمله عناصری بود که اواخر سال ۲۵۳۳ شاهنشاهی به عناصر خرابکار مارکسیست اسلامی پیوسته و در اقدامات متعدد خرابکارانه آنان از جمله نصب بمب در سینما و دانشگاه صنعتی آریامهر مشارکت کرده بود. او که با رضا خالقی شوهر خواهرش اختلافات خصوصی داشت در زمستان سال گذشته وی را به ضرب گلوله از پای درآورده و جسدش را در بیابانهای اطراف جاده قم- تهران انداخته بود. مهدی موسوی قمی که یکی از دیگر همدستان شریفزاده شیرازی بود در جریان همکاری با خرابکاران در چند فقره اقدامات خرابکارانه شرکت فعالانه داشته است. از سه نفر تروریست معدوم سه قبضه سلاح کمری و حدود چهل تیر فشنگ، یک عدد نارنجک جنگی و مقداری مدارک و اسناد مربوط به خرابکاران به دست مأموران افتاده است. خبرنگار ما که چند دقیقه پس از حادثه به محل رسید با عدهای که ناظر و شاهد تیراندازی و در معرض این حادثه قرار گرفته بودند مصاحبه کرد. آقای خسرو میزانی تبریزی که جریان زد و خورد مأموران و خرابکاران را از نزدیک دیده است در انی باره گفت: من جلوی مغازه اتومبیلفروشی که در آن کار میکنم ایستاده بودم و با دوستم صحبت میکردم که ناگهان صدای شلیک گلوله را شنیدم وقتی به خود آمدم دریافتم یک مرد جوان در حالیکه اسلحهای در دست دارد در کنار من تیراندازی میکند و دو نفر دیگر که یکی از آنها زن بود نیز به فاصلههای مختلف با اسلحه به طرف مأمورین تیراندازی میکنند. من بیدرنگ خود را به داخل مغازه رساندم اما یکی از گلولهها به شیشه مغازه اصابت کرد و پس از گذشتن از شیشه دیوار داخل مغازه را شکافت. جوانی که جلوی مغازه تیراندازی میکرد نیز هدف گلوله قرار گرفت. او سپس دست در جیب خود برد و نارنجکی را بیرون آورد تا به طرف مأمورین رها کند اما مأمورین به موقع خود را به آن جوان رساندند و مانع انفجار نارنجک شدند. خسرو گفت: من و چند نفر دیگر که داخل مغازه بودیم متوجه شدیم زنی که چادر مشکی بسر داشت اسلحهای در دست دارد و به طرف مردم و مأموران و مردم تیراندازی میکند . لحظهای بعد این زن هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. یک نفر از خرابکاران نیز موفق شد تا میدان ابوسعید بگریزد. او هنگام گریز، پیوسته به چپ و راست تیراندازی میکرد. مأمورین او را نیز در خیابان ابوسعید هدف گلوله قرار دادند.
رضا رازمندان، متصدی فروشگاه اتومبیل که درگیری خرابکاران و مأمورین دقیقاً جلوی مغازهاش اتفاق افتاده بود گفت: داخل مغازه با مشتریهایم صحبت میکردم که ناگهان یکی از دوستانم که «کمال موسوی» نام دارد و دانشجوی مدرسه عالی ساختمان است، به سرعت خود را به داخل مغازه انداخت. همزمان، من صدایی شنیدم ابتدا فکر میکردم ترقه است اما کمال موسوی گفت که در پایم احساس سوزش میکنم. وقتی شلوارش را بالا برد خون از پایش فوران زد و خودش به زمین افتاد. رضا افزود، در این گیر و دار ناگهان گلولهای وارد مغازه شد. من با فریاد پدرم را که در مسیر گلوله قرار داشت به کناری زدم که اگر این کار را نکرده بودم پدرم نیز کشته شده بود.
متصدی فروشگاه گفت: خرابکاران پشت اتومبیلهایی که کنار خیابان پارک شده بودند سنگر گرفته بودند و به سوی مأمورین و مردم شلیک میکردند. آنها به چند اتومبیل نیز خسارت وارد کردند. پس از آنکه خرابکاران از پای درآمدند من به کمک مأمورین پلیس دوستم «کمال» را به بیمارستان انتقال دادم.
روزنامه فروشی که پشت چراغ قرمز چهار راه ابوسعید مشغول فروش روزنامه بود، گفت: من در خیابان مشغول فروش روزنامه بودم که ناگهان مشاهده کردم دو مرد و یک زن اسلحه در دست دارند و به طرف مأمورین و مردم شلیک میکنند. به محض آنکه قصد داشتم خودم را به جای امنی برسانم، گلولهای به سوی من شلیک شد اما خوشبختانه گلوله به بسته روزنامهای که زیر بغل داشتم اصابت کرد. بخودم آسیب نرسید و گلوله بسته روزنامه را سوراخ کرد.
چند تن از کاسبان خیابان منیریه که شیشه مغازههایشان هدف گلوله خرابکاران قرار گرفته و شکسته است گفتند که پیر زنی را نیز دیدهاند که هدف گلوله خرابکاران قرار گرفته و مأمورین او را به بیمارستان رساندند. سید کمال موسوی، ۲۲ ساله، دانشجوی سال دوم مدرسه عالی ساختمان (اهل تهران) که در جریان تیراندازی بوسیله گلوله خرابکاران زخمی شده بود ابراز داشت:
- از دانشکده خارج شدم و به سوی منزل میرفتم. در خیابان منیریه ناگهان سه تروریست که تحت تعقیب مأموران بودند شروع به تیراندازی به سوی مأموران کردند و من با تیراندازی مداوم تروریستها که یک زن و دو مردم بودند، از ناحیه پا مجروح شدم و در حالی که فشنگ به پایم اصابت کرده بود به زمینخوردم. در آن حال افتان و خیزان خود را به فروشگاه اتومبیل «بیستون» رساندم و با کمک صاحب و کارگران فروشگاه به داخل فروشگاه منتقل شدم. همان موقع مأموران سر رسیدند و مرا به بیمارستان رساندند.
سید کمال اینک در بیمارستان بستری است و تحت درمان پزشکان میباشد. او تحت عمل جراحی قرار گرفت و بطور معجزهآسایی از قطع شدن پایش جلوگیری شد.