رده:غزلیات حافظ
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۴۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی 'رده:غزلیات' ایجاد کرد)
صفحهها در ردهٔ «غزلیات حافظ»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۴۹۷ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)ح
- حافظ (غزلیات)
- حافظ (غزلیات)/آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
- حافظ (غزلیات)/آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
- حافظ (غزلیات)/آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
- حافظ (غزلیات)/آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
- حافظ (غزلیات)/آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
- حافظ (غزلیات)/آن کس که به دست جام دارد
- حافظ (غزلیات)/آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
- حافظ (غزلیات)/آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
- حافظ (غزلیات)/آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم
- حافظ (غزلیات)/آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
- حافظ (غزلیات)/آن یار کز او خانه ما جای پری بود
- حافظ (غزلیات)/آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
- حافظ (غزلیات)/ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
- حافظ (غزلیات)/احمد الله علی معدله السلطان
- حافظ (غزلیات)/از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
- حافظ (غزلیات)/از دیده خون دل همه بر روی ما رود
- حافظ (غزلیات)/از سر کوی تو هر کو به ملالت برود
- حافظ (غزلیات)/از من جدا مشو که توام نور دیدهای
- حافظ (غزلیات)/افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
- حافظ (غزلیات)/الا ای طوطی گویای اسرار
- حافظ (غزلیات)/الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
- حافظ (غزلیات)/المنه لله که در میکده باز است
- حافظ (غزلیات)/انت روائح رند الحمی و زاد غرامی
- حافظ (غزلیات)/اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
- حافظ (غزلیات)/اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید
- حافظ (غزلیات)/اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
- حافظ (غزلیات)/اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
- حافظ (غزلیات)/اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
- حافظ (غزلیات)/اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
- حافظ (غزلیات)/اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
- حافظ (غزلیات)/اگر شراب خوری جرعهای فشان بر خاک
- حافظ (غزلیات)/اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
- حافظ (غزلیات)/اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است
- حافظ (غزلیات)/اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست
- حافظ (غزلیات)/ای آفتاب آینه دار جمال تو
- حافظ (غزلیات)/ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
- حافظ (غزلیات)/ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
- حافظ (غزلیات)/ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
- حافظ (غزلیات)/ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
- حافظ (غزلیات)/ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
- حافظ (غزلیات)/ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
- حافظ (غزلیات)/ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
- حافظ (غزلیات)/ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
- حافظ (غزلیات)/ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
- حافظ (غزلیات)/ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل
- حافظ (غزلیات)/ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
- حافظ (غزلیات)/ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز
- حافظ (غزلیات)/ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
- حافظ (غزلیات)/ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
- حافظ (غزلیات)/ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
- حافظ (غزلیات)/ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس
- حافظ (غزلیات)/ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
- حافظ (غزلیات)/ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
- حافظ (غزلیات)/ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
- حافظ (غزلیات)/ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
- حافظ (غزلیات)/ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
- حافظ (غزلیات)/ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
- حافظ (غزلیات)/ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
- حافظ (غزلیات)/ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش
- حافظ (غزلیات)/ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
- حافظ (غزلیات)/ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
- حافظ (غزلیات)/ای پیک راستان خبر یار ما بگو
- حافظ (غزلیات)/ای که با سلسله زلف دراز آمدهای
- حافظ (غزلیات)/ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
- حافظ (غزلیات)/ای که دایم به خویش مغروری
- حافظ (غزلیات)/ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
- حافظ (غزلیات)/ای که در کوی خرابات مقامی داری
- حافظ (غزلیات)/ای که مهجوری عشاق روا میداری
- حافظ (غزلیات)/این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
- حافظ (غزلیات)/با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
- حافظ (غزلیات)/بارها گفتهام و بار دگر میگویم
- حافظ (غزلیات)/بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
- حافظ (غزلیات)/بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
- حافظ (غزلیات)/باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
- حافظ (غزلیات)/باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
- حافظ (غزلیات)/بالابلند عشوه گر نقش باز من
- حافظ (غزلیات)/بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
- حافظ (غزلیات)/ببرد از من قرار و طاقت و هوش
- حافظ (غزلیات)/بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
- حافظ (غزلیات)/بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد
- حافظ (غزلیات)/بر سر آنم که گر ز دست برآید
- حافظ (غزلیات)/برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
- حافظ (غزلیات)/برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
- حافظ (غزلیات)/بشری اذ السلامه حلت بذی سلم
- حافظ (غزلیات)/بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
- حافظ (غزلیات)/بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
- حافظ (غزلیات)/بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
- حافظ (غزلیات)/بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
- حافظ (غزلیات)/بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
- حافظ (غزلیات)/بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
- حافظ (غزلیات)/بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
- حافظ (غزلیات)/به آب روشن می عارفی طهارت کرد
- حافظ (غزلیات)/به تیغم گر کشد دستش نگیرم
- حافظ (غزلیات)/به جان او که گرم دسترس به جان بودی
- حافظ (غزلیات)/به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
- حافظ (غزلیات)/به جان پیر خرابات و حق صحبت او
- حافظ (غزلیات)/به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
- حافظ (غزلیات)/به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
- حافظ (غزلیات)/به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش
- حافظ (غزلیات)/به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد
- حافظ (غزلیات)/به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می
- حافظ (غزلیات)/به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
- حافظ (غزلیات)/به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
- حافظ (غزلیات)/به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
- حافظ (غزلیات)/به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
- حافظ (غزلیات)/به وقت گل شدم از توبه شراب خجل
- حافظ (غزلیات)/به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
- حافظ (غزلیات)/به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
- حافظ (غزلیات)/به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود
- حافظ (غزلیات)/بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن
- حافظ (غزلیات)/بود آیا که در میکدهها بگشایند
- حافظ (غزلیات)/بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
- حافظ (غزلیات)/بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
- حافظ (غزلیات)/بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
- حافظ (غزلیات)/بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
- حافظ (غزلیات)/بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
- حافظ (غزلیات)/بیا با ما مورز این کینه داری
- حافظ (غزلیات)/بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
- حافظ (غزلیات)/بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
- حافظ (غزلیات)/بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
- حافظ (غزلیات)/بیا که رایت منصور پادشاه رسید
- حافظ (غزلیات)/بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
- حافظ (غزلیات)/تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
- حافظ (غزلیات)/تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
- حافظ (غزلیات)/تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
- حافظ (غزلیات)/ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
- حافظ (غزلیات)/تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
- حافظ (غزلیات)/تو را که هر چه مراد است در جهان داری
- حافظ (غزلیات)/تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
- حافظ (غزلیات)/تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
- حافظ (غزلیات)/تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
- حافظ (غزلیات)/جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
- حافظ (غزلیات)/جز آستان توام در جهان پناهی نیست
- حافظ (غزلیات)/جمالت آفتاب هر نظر باد
- حافظ (غزلیات)/جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
- حافظ (غزلیات)/جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
- حافظ (غزلیات)/حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
- حافظ (غزلیات)/حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
- حافظ (غزلیات)/حال خونین دلان که گوید باز
- حافظ (غزلیات)/حال دل با تو گفتنم هوس است
- حافظ (غزلیات)/حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
- حافظ (غزلیات)/حجاب چهره جان میشود غبار تنم
- حافظ (غزلیات)/حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
- حافظ (غزلیات)/حسن تو همیشه در فزون باد
- حافظ (غزلیات)/حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
- حافظ (غزلیات)/خدا را کم نشین با خرقه پوشان
- حافظ (غزلیات)/خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
- حافظ (غزلیات)/خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
- حافظ (غزلیات)/خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
- حافظ (غزلیات)/خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
- حافظ (غزلیات)/خط عذار یار که بگرفت ماه از او
- حافظ (غزلیات)/خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
- حافظ (غزلیات)/خم زلف تو دام کفر و دین است
- حافظ (غزلیات)/خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
- حافظ (غزلیات)/خنک نسیم معنبر شمامهای دلخواه
- حافظ (غزلیات)/خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست
- حافظ (غزلیات)/خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
- حافظ (غزلیات)/خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
- حافظ (غزلیات)/خوش خبر باشی ای نسیم شمال
- حافظ (غزلیات)/خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
- حافظ (غزلیات)/خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
- حافظ (غزلیات)/خوشا شیراز و وضع بیمثالش
- حافظ (غزلیات)/خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
- حافظ (غزلیات)/خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
- حافظ (غزلیات)/خیال روی تو در هر طریق همره ماست
- حافظ (غزلیات)/خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
- حافظ (غزلیات)/خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
- حافظ (غزلیات)/خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
- حافظ (غزلیات)/خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
- حافظ (غزلیات)/خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
- حافظ (غزلیات)/دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
- حافظ (غزلیات)/دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
- حافظ (غزلیات)/دارم امید عاطفتی از جانب دوست
- حافظ (غزلیات)/دامن کشان همیشد در شرب زرکشیده
- حافظ (غزلیات)/دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
- حافظ (غزلیات)/دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
- حافظ (غزلیات)/در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
- حافظ (غزلیات)/در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
- حافظ (غزلیات)/در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
- حافظ (غزلیات)/در خرابات مغان نور خدا میبینم
- حافظ (غزلیات)/در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
- حافظ (غزلیات)/در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
- حافظ (غزلیات)/در سرای مغان رفته بود و آب زده
- حافظ (غزلیات)/در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
- حافظ (غزلیات)/در نظربازی ما بیخبران حیرانند
- حافظ (غزلیات)/در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
- حافظ (غزلیات)/در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
- حافظ (غزلیات)/در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
- حافظ (غزلیات)/در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
- حافظ (غزلیات)/درآ که در دل خسته توان درآید باز
- حافظ (غزلیات)/درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
- حافظ (غزلیات)/درد عشقی کشیدهام که مپرس
- حافظ (غزلیات)/درد ما را نیست درمان الغیاث
- حافظ (غزلیات)/دردم از یار است و درمان نیز هم
- حافظ (غزلیات)/دست از طلب ندارم تا کام من برآید
- حافظ (غزلیات)/دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
- حافظ (غزلیات)/دل از من برد و روی از من نهان کرد
- حافظ (غزلیات)/دل سراپرده محبت اوست
- حافظ (غزلیات)/دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد