حافظ (غزلیات)/بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت) از حافظ |
' |
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت | و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت | |
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست | گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت | |
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض | پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت | |
در نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست | خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت | |
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم | کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت | |
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن | شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت | |
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر | ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت | |
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت | شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت |