سعدی (باب هفتم در عالم تربیت)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (باب هفتم در عالم تربیت) از سعدی |
' |
- سخن در صلاح است و تدبیر وخوی
- اگر پای در دامن آری چو کوه
- تکش با غلامان یکی راز گفت
- یکی خوب خلق خلق پوش بود
- یکی ناسزا گفت در وقت جنگ
- عضد را پسر سخت رنجور بود
- شنیدم که در بزم ترکان مست
- دوکس گرد دیدند و آشوب و جنگ
- چنین گفت پیری پسندیده دوش
- یکی پیش داود طایی نشست
- بد اندر حق مردم نیک و بد
- مرا در نظامیه ادرار بود
- کسی گفت حجاج خونخوارهای است
- شنیدم که از پارسایان یکی
- به طفلی درم رغبت روزه خاست
- طریقت شناسان ثابت قدم
- سه کس را شنیدم که غیبت رواست
- شنیدم که دزدی درآمد ز دشت
- یکی گفت با صوفیی در صفا
- فریدون وزیری پسندیده داشت
- زن خوب فرمانبر پارسا
- جوانی ز ناسازگاری جفت
- پسر چون زده بر گذشتش سنین
- شبی دعوتی بود در کوی من
- خرابت کند شاهد خانه کن
- در این شهرباری به سمعم رسید
- یکی صورتی دید صاحب جمال
- اگر در جهان از جهان رستهای است،
- چوانی هنرمند فرزانه بود