مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ آبان ۱۳۳۰ نشست ۲۰۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم

قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور

قانون اجازه پرداخت هزینه انتخابات دوره ۱۷ مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ آبان ۱۳۳۰ نشست ۲۰۳

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

سال هفتم – شماره ۱۹۷۱

۵شنبه ۳۰ آبان ماه ۱۳۳۰

دوره شانزدهم مجلس شورای ملی

شماره مسلسل ۲۰۳

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۶

جلسه: ۲۰۳

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه ۲۳ آبان ماه ۱۳۳۰

فهرست مطالب:

۱ - تصویب صورت مجلس‏

۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: برومند - پناهی - گنجه - پیراسته - آزاد.

۳ - طرح و خاتمه مذاکره گزارش کمیسون بودجه راجع به اعتبار انتخابات دوره هفدهم و ارجاع آن به مجلس سنا

۴ - بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون نفت راجع به شور اول اساسنامه شرکت ملی نفت ایران‏

۵ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه‏

مجلس ساعت ده و پانزده دقیقه صبح به ریاست آقای نورالدین امامی (نایب رئیس) تشکیل گردید.

۱ - تصویب صورت مجلس.

نایب رئیس - اسامی‌غایبین قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

غایبین با اجازه - آقایان: شکرایی - اردلان - طباطبایی - خزیمه علم - گیو.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: محمودی. دکتر مصباح‌زاده. موقر. قهرمان. دکتر طبا. اسلامی. محسن طاهری. هراتی. جواد مسعودی. صالح. دکتر شایگان. دکتر بقایی.

دیر آمدگان با اجازه - آقایان: حسن مکرم. خاکباز. ارباب هر یک یک ساعت.

دیر آمدگان بی‌اجازه - آقایان: حسن اکبر دو ساعت. برومند نیم ساعت. سلطانی یک ساعت. ابریشم‌کار یک ساعت. تولیت نیم ساعت.

نایب رئیس - نسبت به صورت جلسه آقای آشتیانی‌زاده نظری دارید؟

آشتیانی‌زاده - راجع به تدابیر فیلسوفانه جناب سرلشگر منصورخان مزینی و وقایع دیشب بنده عرایضی دارم که خیلی مهم است عده‌ای را گرفته‌اند مجروح کرده‌اند به سر نیزه، در حکومت آقای دکتر مصدق این بعید است که یک رئیس شهربانی این طور مردم را تحریک کند متعمداً و تعمد در تحریک داشته باشد.

نایب رئیس - استدعا می‌کنم راجع به صورت جلسه بفرمایید.

آشتیانی‌زاده - پس اجازه بفرمایید پس از تصویب صورت جلسه چند دقیقه بنده صحبت بکنم‏

نایب رئیس - این با اجازه مجلس است قبل از دستور صحبت کردن. آقای فرهودی.

فرهودی - در عرایض جلسه گذشته بنده یک سهوالقلم‌هایی شده است که بنده با اجازه مقام ریاست اصلاح می‌کنم و می‌دهم به تند نویسی.

نایب رئیس - اصلاح بفرمایید استدعا می‌کنم آقایان توجه داشته باشند همه با هم صحبت نفرمایند که بنده صحبت ناطقین را نمی‌شنوم (صحیح است) آقای جمال امامی‏

جمال امامی- در عرایضم اغلاطی بود که می‌دهم تصحیح بکنند

نایب رئیس - آقای صدرزاده‏

صدرزاده - در بیانات جلسه قبل یک اغلاط چاپی دارد که اصلاح کردم و دادم به تند نویسی‏.

نایب رئیس - دیگر نسبت به صورت مجلس نظری نیست (گفته شد خیر) صورت مجلس تصویب شد.

۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: برومند - پناهی - گنجه - پیراسته - آزاد.

نایب رئیس - با اجازه آقایان نطق‌های قبل از دستور شروع می‌شود. آقای برومند

آشتیانی‌زاده - آقای برومند راجع به وقایع دیشب هم صحبت بکنید (جمال امامی- صحبت خواهیم کرد ولی نه آن طور که جنابعالی می‌خواهید)

نایب رئیس - (خطاب آقای جمال امامی) آقا هم از مجلس تشریف می‌برید و هم وسط راه صحبت می‌فرمایید (خنده نمایندگان)

برومند - عرایض بنده نسبتاً زیاد ولی چون آقای دکتر کاسمی چند دقیقه وقت بنده را خواسته‌اند می‌خواهم از وقت خودم صرفه‌جویی کنم که چند دقیقه‌ای از وقت خودم را به ایشان تقدیم کنم تمام این آثاری که ملاحظه می‌فرمایید هر روز به یک صورتی خودنمایی می‌کند و این مفاسد اجتماعی ما برای این است که ریشه اجتماع ما فاسد شده است یعنی درخت اجتماعی ما ریشه‌اش کرم گرفته (آشتیانی‌زاده - هیئت حاکمه ما فاسد شده است نه اجتماع ما) ما فرهنگ نداریم و چون جامعه از اطفال آینده تشکیل می‌شود و چون همین جوانانی که امروز در دانشگاه هستند و در دبیرستان‌ها می‌باشند فردا مردان آتیه این مملکت را تشکیل می‌دهند و اینها از این بنگاه‌های فرهنگی فاسد و خراب بیرون می‌آیند امیدی به اصلاح آتیه هم نیست برای این که فرهنگ ما درست نیست، فرهنگ برای تعلیم و تربیت است متأسفانه هر وقت هم بنده راجع به این موضوع صحبت می‌کنم نه از طرف وزارت فرهنگ کسی هست و نه از طرف دولت اقدامی می‌شود فرهنگ برای تعلیم و تربیت اطفال است و برای این است که اطفال را با سواد بکند و رشید بکند که در آتیه هر دسته به درد کاری بخورد و از طرفی هم با ایمان وطن پرست و خوش اخلاق بشوند و جوری تربیت بکند که وقتی اینها بیرون می‌آیند حتماً با سر نیزه و چوب قانون جلوشان گرفته نشود با ایمان و اعتقاد خودشان هر کدام عمل بکنند متأسفانه فرهنگ ما امروز وضعیتی دارد که اگر تعطیل شود به مراتب از این فرهنگ بهتر است که حالا ما داریم برای این که اگر فرهنگ تعطیل شد بی‌سواد

خواهند بود و شاید این مفاسد اخلاقی که حالا رواج پیدا کرده برطرف بشود من نمی‌دانم چه وقت فکری برای این کار می‌کنند این چیزی نیست که وفقه‌ای درش پیدا بشود برای این که هر سال یک عده‌ای اطفال وارد این مدارس می‌شوند و در این کلاس‌ها می‌مانند اخلاق‌شان فاسد می‌شود و بنیه‌شان از بین می‌رود و مردمان رنجور و علیل و بی‌ایمان و بی‌عقیده بیرون می‌آیند البته روی سخن بنده با تمام دانش آموزان و دانشجویان نیست چون خیلی از آنها از اشخاصی هستند که تربیت‌های خانوادگی خوب دارند و اگر آنها را فرهنگ تربیت نمی‌کند تربیت خانوادگی آنها طوری است که آنها را مردمان شایسته تحویل جامعه می‌دهند البته بنده نمی‌خواهم جسارتی به مقام محصلین بکنم روی سخن بنده با عده معدودی است که از این فساد سوء استفاده می‌کنند و راجع به تعلیم و تربیت اگر نظر آقایان باشد دو جلسه بنده راجع به متد بیژن مه‌داد در مجلس صحبت کردم متأسفانه کوچک‌ترین توجهی نشده است.

یک مرتبه جناب آقای دکتر سنجابی وزیر فرهنگ قبل از تشریف بردن به امریکا به آموزشگاه ایشان رفتند و اظهاراتی فرمودند و تصدیق‌هایی که ایشان داشتند ملاحظه کردند ولی متأسفانه وزارت فرهنگ هنوز تصمیم رویش نگرفته است و از قرار معلوم وزارت فرهنگ نمی‌خواهد آن وظیفه‌ای را که حقاً باید انجام بدهد، انجام بدهد همه‌اش برنامه‌های غلط که به جز اتلاف وقت و از بین بردن بنیه محصلین هیچ اثری ندارد به آنها می‌پردازند. آقای بیژن مه‌داد طبق امتحاناتی که داده است و در زندان و در کارگاه‌هایی که درس داده است حتی یک روز شاگردان خودش را به حضور اعلیحضرت همایونی برده است و آنجا امتحان داده‌اند و ایشان تصدیق کرده‌اند و حتی یک مدال افتخاری اعلیحضرت همایونی به ایشان اعطا فرمودند با متد او در ظرف پنج ساعت سی و شش جلسه که در هر جلسه ده دقیقه یا ۱۵ دقیقه باشد به اندازه چهار کلاس که امروز شاگردان ما درس می‌خوانند یاد می‌گیرند زیرا که این شاگردان مدارس با وضع فعلی پس از مدتی تازه کلمات را نمی‌شناسند اگر هم چیزی یاد می‌گیرند طوطی وار است بنده یک مرتبه امتحان کردم بچه‌ها وقتی که درس می‌خوانند از اول تا آخر درست می‌خوانید ولی اگر وسط درس را بگیریم آن کلمه را نمی‌توانند بخوانند البته کلمه را نمی‌شناسند طوطی وار یاد می‌گیرند و ایشان با این متدی که دارند در ظرف ۵ ساعت درسی و شش جلسه که تقریباً سی روز ۳۵ روز می‌شود تا ۴ کلاس به خوبی نوشتن و خواندن را یاد می‌دهد، آقای بیژن مه‌داد آموزشگاهی دارد که من مخصوصاً از کلیه آقایان استدعا می‌کنم و حتی من حاضرم که در خدمت آقایان آنجا برویم زحمتی که این مرد کشیده مشاهده بفرمایید که فوق‌العاده قابل توجه است و قابل تقدیر است و یک چیز مهم‌تر از همه این است که لال‌ها را این مرد زبان‌دار می‌کند یعنی با تدریس و تعلیم متد خودش یک نفر لال بعد از مدتی شروع می‌کند به حرف زدن و چیز خواندن و نوشتن چیز دیگری که خیلی قابل توجه است اطفالی هستند که گوش دارند و می‌شنوند ولی لال هستند اینها در اثر این که می‌شنوند و حرف نمی‌توانند بزنند بعد از ۲ - ۳ سال اختلال هواسی پیدا می‌کنند مشاعرشان را از دست می‌دهند و در سن ده ۱۲ سالگی می‌میرند و یک دختری را من در آموزشگاه دیدم که از گوش می‌شنید ولی زبان نداشت و این دختر را حالا که شما ببینید هم حرف می‌زند و هم می‌نویسد و هم آنچه را که شما بنویسید می‌خواند و بنده می‌خواهم عرض کنم که شاید در دنیا نظیر نداشته باشد و منحصر به فرد است این کاری که ایشان کرده‌اند ولی متأسفانه از طرف وزارت فرهنگ در این چند سال با این که امتحانات عدیده‌ای کرده‌اند به هیچ وجه من‌الوجوه توجهی نکرده‌اند بنده استدعا می‌کنم از آقایان محترم که یا از طرف کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی و یا وزارت فرهنگ طرحی تهیه شود که از زحمات ایشان و کارهایی که ایشان کرده‌اند استفاده شود گر چه به عقیده بنده لازم نیست مورد امتحان قرار بدهد یا این متد را از ایشان بخرند و یا این که یک حقوق کافی چند ساله با ایشان قرارداد ببندند برای این که ایشان حاضر است به جای این که بچه درس بدهند معلم تربیت بکند یعنی در ظرف ۲ سال ایشان داوطلب هستند یک هزار معلم تربیت بکنند که هر معلمی کار خود ایشان را بکند و با این ترتیب ایشان مدعی هستند و بنده هم اطمینان دارم که درست می‌گویند در ظرف ۱۰ سال به خوبی می‌توان با یک وسایل و مخارج کم تعلیمات اجباری را در تمام مملکت رواج داد تمام مردم را با سواد بکنند.

این یک چیزی است که امتحان را داده است هر روز هم حاضر است که به آقایان نشان بدهند ادعای صرف نیست بلکه چند سال است که زحمت کشیده اصولاً به قدری مأیوس شده که وقتی با آقایان حرف می‌زند می‌گوید ول کنید اصلاً این مملکت نمی‌فهمند نمی‌خواهند بفهمند مثل این که دستی در کار است و نمی‌خواهند مملکت پیشرفت بکند کما این که یکی از وزرای فرهنگ وزرای گذشته که حالا اسمش را نمی‌برم چون علتی دارد و علتش را هم عرض نمی‌کنم ایشان وقتی مراجعه می‌کند آنجا وقتی از طرف دربار از طرف اعلیحضرت همایونی هم مورد توجه می‌شود که به حرف‌های ایشان توجه بکند و از طرح‌های ایشان استفاده بشود بعد از حرف‌های زیاد یکی از وزرای فرهنگ می‌گوید که شما چقدر اصرار دارید که مردم با سواد بشوند؟ این جواب یک نفر از وزرای فرهنگ است به یک نفری که چندین سال عمرش را صرف کرده است برای یک متدی که ابتکار و ابداع کرده است که با این متد کاری را که در ظرف شش سال با رنجور کردن اطفال با از بین بردن فکر و مغز اطفال با کمال آسانی در ظرف پنج ساعت انجام می‌دهد بلکه بهتر برای این که آنها بعد از پنج سال نمی‌توانند چیزی یاد بدهند که شاگرد بخواند ولی او می‌تواند بعد از ۵ ساعت این کار را انجام بدهد بنابراین استدعایم از آقایان این است که طرحی تهیه شود یا در کمیسیون مربوط به فرهنگ این موضوع مطرح بشود و یک تصمیمی اتخاذ بفرمایند که وزارت فرهنگ ملزم بشود که این متد را از ایشان بخرد و یا یک قراردادی ببندند به جای دانشسراهایی که وزارت فرهنگ تشکیل داده برای معلمین او معلم تربیت کند و آن معلمین بچه‌ها را تدریس کنند که جامعه هم بفهمند اثر این زحمات و آن زحماتی که این شخص کشیده است چیست (فقیه‌زاده - کدام وزیر فرهنگ این کار را بکند؟) آقای دکتر سنجابی را عرض نمی‌کنم بنده وزارت فرهنگ را عرض می‌کنم زیرا که روی شخص بنده صحبت نمی‌کنم بلکه وزارت فرهنگ را می‌گویم متأسفانه بنده این موضوع را متوجه هستم و یک روز قبل از این که آقای‏

وزیر فرهنگ به آمریکا تشریف ببرند با ایشان صحبت کردم ایشان خیال کردند که من یک تقاضاهایی دارم راجع به اصفهان و فرهنگ آنجا که انجام نشده است و ایراد می‌کنم این بود که بنده ملاقات کردم با ایشان و ایشان فرمودند چه می‌خواهی مقصودت چیست گفتم آقا من هیچ نظر خصوصی ندارم ولی آیا شما می‌دانید که فرهنگ ما باید اصلاح شود و نواقصی دارد و وضع فرهنگ ما بسیار بد است ایشان فرمودند که بلی بنده می‌دانم گفتم حالا اگر من بخواهم جزئیات را توضیح بدهم و تمام نواقص و فسادی که در دانشگاه هست و در فرهنگ هست عرض بکنم زاید است چون که جنابعالی خودتان در رأس وزارت فرهنگ هستید و بهتر از من می‌توانید تشخیص بدهید شما بیایید و یک قدم مثبت بردارید و این یادگاری را برای خودتان در فرهنگ بگذارید

و آن پیشنهاد بنده این بود که در هر وزارتخانه‌ای افراد خوب هستند و مخصوصاً در وزارت فرهنگ مردمان دانشمند هستند که سال‌ها زحمت کشیده‌اند و مردمان با تجربه‌ای هستند و کار آزموده می‌باشند یک کمیسیونی تشکیل بدهید از این آقایان که با انصاف و مروت خودشان اشخاص را به اندازه کاردانی و فضل و دانش که در هر رشته‌ای دارند هر کدام اینها را در پست‌های خودشان بگذارید و یک ماده‌ای بیاورید که اینها سر این پست‌ها هستند برای مدت ده سال و تمام مزایایی که اینها در ده سال باید به آن مزایا ارتقا پیدا بکنند و حقوقی بگیرند آنها را هم بهشان بدهید وقتی که یک کادر ده ساله‌ای پیدا شد در وزارت فرهنگ آنها خودشان معایب کار را می‌دانند و مصداق الاهم فالا هم یکی بعد از دیگری این معایب را رفع می‌کنند ولی به این وضع که هر روزی یک وزیر فرهنگی عوض می‌شود و هر وزیر یک نقشه‌ای دارد و کادر ثابتی ندارد و اشخاص را جابه جا می‌کند این قافله تا به حشر لنگ است و به هیچ وجه به جایی نمی‌رسد و تا فرهنگ این مملکت اصلاح نشود این بازی‌هایی که آقای آشتیانی‌زاده فرمودند همیشه باقی خواهد بود دیشب بنده از شاه‌آباد رد می‌شدم جمعیت انبوهی دیدم آنجا و البته عده زیادی هم پلیس آنجا بود بعد تحقیق کردم گفتند که تماشاخانه سعدی یک پیسی دارد که می‌خواهد نشان بدهد شهربانی به تماشاخانه ابلاغ کرده که این کار را نکند عده‌ای هم بلیط خریده بودند و عده‌ای هم که همیشه از این قضایا سوء استفاده می‌کنند جمع بودند دیدم که جار و جنجال راه افتاده وقتی که بنده آمدم و در صدد تحقیقی برآمدم اتفاقاً دیدم که آقای عمویی مدیر تماشاخانه هم آنجا هستند وقتی از ایشان سؤال کردم ایشان ورقه‌ای نشان دادند که شهربانی این پبس را به استثنای بعضی از جملات‌اش که قلم قرمز کشیده است بقیه را اجازه داده است که در مدت شش ماه در همین سالن نمایش بدهند حالا نمی‌دانم علتش چیست که دیروز دستور داده‌اند که جلوگیری بکنند البته این را باید آقای وزیر کشور که مسئول شهربانی هم هستند بیایند و توضیح بدهند که جریان چه بوده ولی به طور کلی بنده عرض می‌کنم سیاست شهربانی فعلی به هیچ وجه با تدبیر توأم نیست و به وظایف خودش آن طوری که باید عمل نمی‌کند با این که افراد خوبی دارند و با سرلشگر مزینی بنده تماس ندارم و ایشان را نمی‌شناسم ولی آنچه که شنیده‌ام می‌گویند مردی است با حسن نیت ولی آنچه که مسلم است این است که در کار شهربانی تدبیری در کار نیست اگر تدبیری در کار بود اگر بایستی این پیس نمایش داده نشود یک ساعت زودتر نباید جلوگیری کنند لااقل یک روز زودتر باید جلوگیری می‌شد باید مقدماتی را فراهم می‌کردند با مدیر تماشاخانه صحبت می‌کردند و ترتیب کار را می‌داند و الا برای جلوگیری از تماشاخانه همین طور که نباید تعطیل کرد اگر دلیلی دارد باید از راهش وارد شد

این طور که نمی‌شود نمایش تا آن اندازه‌ای که مخالف مقرارت و شئون ملی ما نیست هیچ مانعی ندارد و اما موضوعی را که متأسفانه از طرف جناب آقای فرخ سناتور محترم اینجا صحبت شده بود راجع به سرتیپ نخعی است ایشان راجع به سرتیپ نخعی دیروز در مجلس سنا بی‌لطفی کرده بودند در صورتی که ایشان در مأموریت خودشان در اصفهان بسیار خوب عمل کرده‌اند و خوب انجام وظیفه نموده‌اند و بسیار فداکاری کردند یعنی در آن قضیه‏ ۲۳ تیر در اصفهان که به مراتب شدیدتر از تهران بود نقشه‌ای طرح شده بود و فقط تدبیر آقای ابوالقاسم امینی و زحمات شبانه روزی سرتیپ نخعی جلوگیری کرد بنابراین چون نسبت به این شخص از طرف جناب آقای فرخ اشاره‌ای شده بود و با آن زحماتی که ایشان در اصفهان کشیدند بنده لازم دانستم این موضوع را در اینجا متذکر شوم که از ایشان قدردانی بشود. بقیه وقتم را همان طور که عرض کردم به آقای دکتر کاسمی واگذار می‌کنم.

نایب رئیس - آقای دکتر کاسمی بدبختانه یک دقیقه‌ای هم ایشان بیشتر صحبت کردند و نوبت به شما نرسید آقای پناهی (صفایی - آقای دکتر کاسمی مطالب بسیار مهمی داشتند راجع به محل)

پناهی - در شش ماه قبل بر اثر حوادثی که محتاج یادآوری نیست اتفاق آرایی در این مجلس ایجاد شد و در نتیجه آن موفقیت‌هایی نصیب کشور ایران گردید که مورد تصدیق دوست و دشمن می‌باشد. (صحیح است) مرور زمان و طبع حکومت دمکراسی ایجاب نمود که اتفاق آرایی که برای انجام امر مخصوصی درست شده بود به تدریج از بین رفت و مجلس شورای ملی ایران مانند همه مجالس مترقی دوباره دارای اکثریت و اقلیت گردید آنچه که تا آن روز طبیعی تلقی شده بود به یک باره تغییر ماهیت داد و کیفیت جدیدی به خود گرفت یعنی آرایی که در حال اتفاق برای دولت تحصیل شده و مورد منتهای حسن قبول واقع شده بود. به محض این که متمایل به اقلیت گردید. مانند عمل خلافی در نظر دولت و دولت‌یان جلوه‌گر شد. و وکلایی که با منتهای صمیمیت در بدو امر رأی خود را در اختیار دولت گذاشته بودند. با طعن و لعن و تهدید و ارعاب مشتی رجاله مواجه گردید و مارک جاسوسی و عاملیت اجنبی بر آنان زده شد کار به جایی رسید که کسانی که سال‌های سال نقش اقلیت را با موفقیت در مجلس بازی کرده بودند به محض این که با اقلیت نسبتاً مؤثر روبرو شدند از اقدامات بی‌سابقه در رژیم دمکراسی مضایقه نکردند و رجاله را که در جلو خان مجلس برای تماشای پیش‌آمدها جمع شده بودند به منتخبین هیجده میلیون مردم رجحان داده و آنجا را مجلس واقعی و آنان را نمایندگان مردم خطاب کردند. غافل از این که همین بهانه کافی است که فردا هر نامزد دیکتاتوری در هر محفلی که مساعد برای خود ببیند اعم از سربازخانه و یا بازار و یا میدان‌های عمومی همین حرف را تکرار کرده و زمینه را برای بی‌اثر ساختن مجلس قانونی و تهدید مشروطی آماده نماید.

به هر حال آنچه که امروز مسلم است این است که مخالفت با دولتی که بر اثر آرای شما همکاران محترم فداکار بر سر کار آمده کفر محض است. و تشخیص ما تا حدودی صائب است که مسند صدارت و وزارت را بر متصدیان فعلی آن تسلیم نماییم (جمال امامی- بارک الله) و حال اعم از این که نتیجه مطلوبی برای کشور در تمام جریانات روز به دست بیاید یا نه موظف بوده و هستیم که جز برای تحسین و آفرین زبان به سخن نگشاییم.

ولی متأسفانه ما وظایفی هم در قبال مملکت و موکلین خود داریم که به ناچار باید انجام بدهیم. و قضاوت درباره عملیات خود را خواه خدمت خواه خیانت تلقی شود به آیندگانی که انتظار وکیل شدن به دست دستگاه فعلی را ندارند واگذار کنیم. (سنندجی - صحیح است)

آقایان آذربایجان چند سالی است بر اثر عواملی از قبیل قلت بارندگی و سن زدگی و سرمای مفرط و عوامل طبیعی دیگر در آتش فقر و بدبختی می‌سوزد خرید و فروش و تجارت در آن منطقه که مرکز داد و ستد ایران بوده به حد صفر رسیده و کسانی هستند که برای قوت لایموت ساعت‌ها تکاپو می‌کنند و معذلک در این زمستان سیاه بی‌شام سر به بالین می‌نهند و شاید بعضی از این اشخاص هم بر اثر بی‌غذایی و بی‌دارویی می‌میرند. ممکن است بعضی‌ها همین حوادث را هم معلول عملیات بیگانگان بدانند و بیچارگانی که بدون توجه به مصلحت روز در این موقع باریک سوء نیت به خرج داده و از گرسنگی می‌میرند و وضع دولت را تضعیف می‌نمایند با نظر بد بینی نگاه کنند ولی آقایان: انکار حوادث مانع وجود حوادث نمی‌شود.

سیل کارگران بی‌کار آذربایجانی بی‌تکلیف باز در راه‌های ایران پدیدار شده و دوباره منظره نحیف بیچارگانی که ترک یار و دیار گفته به قصد لقمه نانی با پای پیاده به شهرهای دور دست کوچ می‌کنند در جاده‌ها نمایان می‌گردد از طرف دیگر تخم فسادی که به دست عمال متفق عزیز شمالی در آذربایجان کاشته شده هنوز در خاک آن خطه فلک‌زده در حال نمو است و هر بدبختی که برای میهن عزیز ما روی می‌دهد اعم از این که اضعاف مضاعف آن بدبختی در بهشت کمونیزم موجود باشد یا نه بهانه به دست اجانب برای تبلیغ و فریب مردمان ساده دل آن سامان می‌دهد. مخصوصاً که زمینه تبلیغات و اقدامات احزاب غیر قانونی در مرکز که قاعدتاً سر مشق ولایات باید قرار گیرد (بعضی از نمایندگان - صحیح است) طوری است که اگر کسی نخواهد به خودش خواب خرگوشی بدهد خواب راحت را از چشم افراد میهن پرست شهرستان‌ها می‌رباید بنده می‌دانم که مردم غیور آذربایجان تا آخرین درجه امکان حاضر به فداکاری برای تأمین استقلال سیاسی و اقتصادی کشور هستند (صحیح است) و چون سال‌ها در زیر سلطه اشغالگری خارجی زندگی کرده‌اند با خارجی و ایادی استعمار ذاتی دشمنی دارند با این حال احساسات نه برای کسی در وسط زمستان خوراک می‌شود نه پوشاک و شکم گرسنه زود در تحت تأثیر و تقلینات سوء قرار می‌گیرد. ما از طبقه متوسط و ممتاز می‌توانیم متوقع باشیم که از وسایل تجملی و راحتی و آسایش حتی از ضروریات زندگی کمی بکاهند ولی آیا می‌توانیم از کارگری که فقط متکی به دستمزد روزانه‌ای است که به زحمت کفاف معاش یومیه او را می‌دهد متوقع باشیم که از حداقل غذای روز خود صرف‌نظر نماید؟ و با وعده سر خرمن زمستان را با بیکاری بگذارند؟ در خاتمه بنده از برنامه پنج ساله و ده ساله و هفت ساله بحث نمی‌کنم فقط از دولت می‌پرسم برای گذراندن زمستان سخت امسال یعنی برای چند ماه آینده چه برنامه دارید؟

آقایان مگر می‌شود به عنوان یک وکیل رویه‌های نامطلوب دولت را نادیده گرفت و دل خوش داشت که این همه سهل انگاری‌ها به خاطر نفت مطلوب است پس می‌توان ضمیری آسوده داشت (صحیح است) این نکته را باید تذکر بدهم که از جهت حب وطن و علاقه شدید به حل مسئله غامض نفت به نفع ملت ستمدیده ایران خود را از هیچ یک آحاد ایرانی کمتر علاقمند نمی‌دانم (صحیح است) مخصوصاً عشق به فداکاری در راه میهن عزیز را تا سر حد جنون در خود سراغ دارم (پیراسته و بهادری - صحیح است)

ضمناً در جلسه دیروز سنا یکی از نمایندگان آن مجلس نسبت به جناب آقای قوام‌السطنه جملات زننده و توهین آمیزی ایراد کرده (صحیح است) بنده می‌خواستم اینجا عرض کنم که آقای قوام نسبت به آذربایجان و مملکت خدماتی کرده (صحیح است) که قابل فراموشی نیست (صحیح است) گذشته از این شایسته نیست که در مجلسین نسبت به رجال بزرگ کشور از این قبیل الفاظ زننده ادا شود (احسنت - صحیح است)

نایب رئیس - آقای پناهی بقیه وقت خودتان را به کی می‌دهید؟

پناهی - به جناب آقای گنجه

نایب رئیس - آقای گنجه

گنجه - بنده با تشکر از آقای پناهی به واسطه این که وقت بنده خیلی کم است به اختصار عرایضی می‌کنم و مفصلش را به وقت دیگر موکول می‌کنم در این چند جلسه شورای ملی یک صحبت‌هایی در اطراف حزب منحله توده شده است در مسئله توده بنده گمان می‌کنم مثل مسئله نفت در مجلس شورای ملی یک وحدت‌نظر کامل حکمفرما است (صحیح است) ولی متأسفانه ما همه‌اش از تبلیغات تشکیلات از سازمان‌های او صحبت می‌کنیم ولی هیچ راهی برای مبارزه با این عفریتی که می‌خواهد به جان این ملت مسلط بشود در دست نداریم و کسی را من ندیدم که بیاید بگوید فلان راه راه مبارزه با توده است در صورتی که این مطلب که این قدرها وخیم و مهم نیست ولی برای از بین بردن آن یک پلان و نقشه صحیح لازم است یعنی بایستی اینجا ملت و مجلسین و دولت برای از بین بردن آنها همکاری بکنند نه این که ما هی می‌آییم راجع به سازمان‌های او راجع به نقشه‌های آنها و اقدامات‌شان صحبت‌هایی بکنیم و شاید این یک قدری هم مضر باشد از لحاظ این که واقعاً اگر بیاییم قبول بکنیم که یک شبکه‌ای از آنها دویست هزار نفر است بایستی فاتحه این مملکت را خواند زیرا من معتقدم و همه می‌دانند که تمام افراد آنها در تهران بیش از سه چهار هزار نفر نیست زیرا در تمام میتینگ‌ها بیش از این عده نداشته‌اند (جمال امامی- شهربانی این را می‌گوید، نخست‌وزیر، ما رفته است آنجا) شهربانی اشتباه کرده است اجازه بدهید این اسنادی که خود توده‌ای‌ها جا گذاشته‌اند این اسنادی است که آنها جا گذاشته‌اند که به دست ما بیفتد تا این صحبت‌ها بشود

جمال امامی- پس بگویید منتشر نکنند بنده منتشر کردم؟

نایب رئیس - استدعا می‌کنم که آقایان بین‌الاثنین صحبت نکنند

گنجه - قرار نبود که جناب آقای جمال امامی بین صحبت‌های بنده چیزی بفرمایید زیرا در صحبت‌های جنابعالی ما هیچ وقت پارازیت ول نمی‌کنیم اگر می‌خواهید بعد از این اشکالی ندارد (جمال امامی- بفرمایید) مطلب دیگر که باید به عرض مجلس شورای ملی برسانیم این است جناب آقای جمال امامی در صحبت پریروز خودشان از آذربایجان صحبت کردند حق این بود که ایشان از نمایندگان آذربایجان قبلاً می‌پرسیدند که اوضاع آنجا از چه قرار است (جمال امامی- یعنی من اطلاع ندارم؟) من مدارکی دارم که اوضاع آذربایجان به اندازه‌ای آرام است که حدش متصور نیست (صحیح است) و آقایانی که اینجا نشسته‌اند یکی از اینها منکر این مطلب نیست (صحیح است) و این را نبایستی ما اینجا آلت سیاست بکنیم و آذربایجان را بکشیم جلو که باز صحبت‌هایی پیش بیاید و آنجا را به آتش بکشیم نه این که این مطلب از نظر این است که مأمورین خلف یا سلف آنجا مردمان خیلی با تدبیر هستند خیر مطلب این است که آذربایجانی رشد سیاسی پیدا کرده آذربایجانی در بوته آزمایشگاه مصائب سیاسی گداخته شده فهمیده چه جور بازی کند،

آقا اگر قبول ندارید بنده مدارک رسمی را بخوانم آن اشخاص که این گزارش را به شما ارائه داده آن بی‌خود است مطلبی را که آقای پناهی راجع به بیکاری فرمودند بنده الان عرض می‌کنم راجع به امنیت الان در آنجا امنیت و سکوت کاملاً حکمفرما است (مکی - سفارت انگلیس می‌گوید امنیت نیست شما چه می‌گویید؟) (جمال امامی- عمالش می‌گویند) توجه بفرمایید دیروز هم در وزارت فرهنگ ما این صحبت را کردیم دو مطلب در آذربایجان مورد نگرانی است یکی موضوع دانشگاه است که باید نواقصش

آنجا رفع بشود (صحیح است) و دیروز هم ما آقای وزیر فرهنگ را ملاقات کردیم در خدمت آقای امیرنصرت و سایرین، این مطلب اساسی است و بایستی زودتر این مطالب کوچک مرتفع بشود و وسایل تحصیل عده‌ای که آنجا هستند فراهم بشود یکی هم موضوع بیکاری است که آقای پناهی صحبت کردند و من زیاد نمی‌کنم و راجع به بیکاری باید توجهی بشود اخیراً در بحبوحه این مسائل هم که ما داریم یکی از کارخانجات آنجا تعطیل شده است و ششصد نفر را ریخته‌اند بیرون در صورتی که از نظر سیاست هیچ مطلوب نیست و نباید در این موقع کارخانجات را تعطیل بکنند و بر عده بیکاران یک عده‌ای را اضافه بکنند بنده چون وقتم زیاد نیست به مطالبم خاتمه می‌دهم و بیش از این عرضی نمی‌کنم. ‏

نایب رئیس - آقای پیراسته.

پیراسته - عرض کنم که بنده قبلاً از همکار محترم جناب آقای ثقه‌الاسلامی تشکر می‌کنم که لطف فرمود وقت‌شان را به بنده دادند که یک مطالبی را که چند جلسه در نظر داشتم به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم زیرا که کسالت مانع شد که نوبت اسم نویسی حفظ بشود یکی از مطالب بنده راجع به شهریه وراث دکتر شهید نورایی است همان طور که در جلسات قبل عرض کردم یکی از افراد خدمتگزاران این مملکت یعنی مرحوم دکتر شهید نورایی است چون متأسفانه وراث ایشان نمی‌توانند میتینگ بدهند و دسته‌ای را جمع بکنند، کارشان به جایی نمی‌رسد (کشاورزصدر - در کمیسیون تصویب شده است) چون بنا است که برای هر کاری میتینگ بدهند و چون آنها بچه‌های صغیری هستند نمی‌توانند میتینگ بدهند.

فرامرزی - مال عظیمی‌شیرازی هم هست.

ملک‌مدنی - همه را کمیسیون تصویب کرده است‏

نایب رئیس - اینها همه جزو دستور است آقای پیراسته اگر آقایان توجه بفرمایند جزو دستور گذاشته می‌شود.

پیراسته - بنده تقاضایم همین است (صدرزاده - بنا شده است که بعد از اساسنامه نفت جزو دستور قرار بگیرد) که بچه‌های صغیر یک خدمتگزاری در حال سرگردانی هستند و خیلی‌های دیگر هستند که باید میتینگ بدهند و الا با این وضع نمی‌شود یک موضوع دیگری را که باید به عرض برسانم استدعا می‌کنم آقایان همکاران توجه بفرمایند موضوع روحی است اخیراً یک رویه‌ای در مملکت ایجاد شده و آن این است که هر روز می‌بینیم یک تشنجی در یک جایی هست مثلاً دانشگاه که واقعاً بدون تردید افراد این مملکت را دارای هر روشی که باشند متأثر کرده است در یک محیط فضل و دانش و یک جایی که چشم و چراغ آتیه مملکت است تشنج بشود به این کیفیت که یک دسته دانشجو یعنی سرمایه معنوی مملکت یک دسته استاد را که بزرگ‌ترین مقامات معنوی را در این مملکت دارند محاصره بکنند و بخواهند با زور و فشار حقوق‌شان را به آنها بقبولان‌اند، مدت‌ها در اینجا بحث شد بنده هم خواستم صحبت کنم نوبت به من نرسید و هیچ کس هم به اساس صحبت توجه نکرد و اساس مطلب به نظر بنده این است که زنده باد مرده باد و میتینگ در این مملکت مد شده است این دانشجویی که شما می‌بینید او یک روز برای خودش زنده باد مرده باد نمی‌گوید این را ده دفعه بردند برای اجرای مقاصد شما مرده باد و زنده باد بگوید حالا می‌گوید یک دفعه هم برای خودم می‌گویم وقتی گفتید که کسی مرده باد و زنده باد بگوید اعم از حق یا نا حق می‌گوید و بنده نمونه‌های زیادی دارم چون وقت گذشته است یک نمونه را عرض می‌کنم یک عضوی در یک وزارتخانه‌ای تا موقعی که این شخص سرش را پایین انداخته کارش را می‌کند نه ترفیع به او می‌دهند نه اضافه می‌دهند نه کسی به او توجه دارد و نه این که به او مرخصی می‌دهند همین عضو می‌رود امتیاز روزنامه می‌گیرد شروع می‌کند به داد و فریاد کردن و فحش دادن بلافاصله فردا آقای وزیر را می‌بیند آقای معاون را می‌بیند آقای مدیر کل را می‌بیند و کارش را درست می‌کند آقا چرا قبل از این که داد و بی‌داد بکند کارش را بهش نمی‌دهید، حقش را بهش نمی‌دهید؟

حتی در کارهای بسیار مفید مثلاً مسلولین هم در این مملکت تا علم و کتل راه نیندازند حق‌شان را بهشان نمی‌دهند عرض کردم و الان راجع به ورثه مرحوم شهید نورایی تا این وراث نیایند میتینگ ندهند کارشان درست نمی‌شود چقدر حق مردم است که در این مملکت از بین رفته است. دولت فعلی و مخصوصاً این وزیر دارایی نمی‌دانید چه بلایی به سر این محصلین درآورده است آمدن گفتند که به محصلین ارز نمی‌دهند چرا، برای این که سرمایه‌مان در خارج کم است و حال آن که بنده اطلاع داشتم از یک منبع نزدیک به دولت که به من گفت دولت ۷ میلیون لیره در آلمان دارد و نمی‌تواند برگرداند (مکی - هفت میلیون دلار) دلار آقا این دلار مختص سرمایه معنوی مملکت است مملکت هر قدر فقیر باشد و اشکال داشته باشد باز باید برای علم و برای تهیه متخصص اقدام کند الان تمام اشکال شما در کار نفت برای این است که ما متخصص کم داریم خوب شما اینها را بفرستید متخصص بشوند این دانش جویان اول مراجعه می‌کنند می‌گویید ارز نداریم تا این محصلین نیامدند دسته درست نکردند نرفتند (فرامرزی - حالا که می‌دهند) زنده باد و مرده باد نگفتند متخصن نشدند ارز به ایشان ندادند و به محض این که دسته درست کردند تمام درب‌ها به روی‌شان باز شد گفتند چه می‌خواهید؟ بفرمایید شما مردم خوبی هستید نمونه‌های زیادی هست که بنده عرض می‌کنم مثلاً چند وقت پیش دولت آمد گفت که من ترفیع کارمندان را نمی‌دهم و علتش این است که خزانه مملکت خالی است بنده اینجا عرض کردم که در این چند سال اخیر هر کس که دست و پایی داشته است رتبه‌اش به حد اکثر رسیده است فقط یک دسته جوان و یک دسته کسانی که تازه وارد خدمت شده‌اند یک آدم‌های بی‌دست و پایی هستند رتبه‌های‌شان پایین است بیایید از اینها حمایت کنید حقوق‌شان که بسیار هم مختصر است بدهید.

وزیر دارایی اعلامیه‌ای داد که رتبه بدون حقوق هم نمی‌دهیم این کارمندان آمدند اعلامیه‌ای دادند که آقا اگر رتبه ما را ندهید اله می‌کنیم‏ بله می‌کنیم فوری فردا رتبه‌های‌شان را دادند یک مصاحبه هم کردند منظور بنده این است که این کارها را ترک کنید تا کارها به مجرای واقعی خودش نیفتد تا این که حسن نیت پیدا نشود فردا خواهید دید که هر کس برای گرفتن حقش جز این که دسته راه بیندازد اعلامیه‌ای بدهد و زنده باد و مرده باد بگوید تا کارش را درست بکنند چاره‌ای ندارد بعضی از رفقا به بنده یادداشت می‌دهند که تشنج ایجاد نکنم (در این موقع آقای نایب رئیس صندلی ریاست را ترک و آقای رئیس جلوس نمودند) بنده قصد زدن حرفی که تشنج ایجاد کند ندارم ولی معهذا چشم در هر صورت آقایان اگر این روش ادامه داشته باشد این مملکت روی خوش نخواهد دید ولی اگر می‌خواهید که این اوضاع خاتمه پیدا کند باید جلوی این که با علم و کتل و زنده باد و مرده باد بگویند و افکار تحریک بشود بگیرید نسبت به همین دانشجویان دانشگاه اگر آمدید تصمیم گرفتید که به دانشجویان بی‌بضاعت کمک بکنید باید این تصمیم را قبلاً گرفته باشید تا یک همچو تشنجی اینجا نمی‌شد ولی تا اینها نیامدند زنده باد و مرده باد نگفتند تا جمعیت جمع نکردند و دسته راه نینداختند به حرف‌شان کسی توجه نکرد (صحیح است) مثلاً راجع به دوره دکترای حقوق قانونی گذشته است از مجلس که دولت مکلف است دوره دکترا تأسیس کند دوره دکتری هم تأسیس شد از هر فارغ‌التحصیل حقوق هم صد تومان گرفتند بعد چون این لیسانسیه‌های حوق دسته درست نکردند و زنده باد و مرده باد راه نینداختند این کار انجام نشد. من اینجا با وجود این که به مقام استادان حقوق احترام می‌کنم عرض می‌کنم بعضی از این آقایان دکترهای حقوق که بعضی‌هاشان هم بی‌سواد نیستند برای این که بیشتر دکتر زیاد نشود جلوی این کار قانونی را گرفتند حالا بنده اینجا عرض کردم اگر فردا صد نفر لیسانسیه حقوق بیایند جلوی مجلس علم بلند کنند یک کتلی بلند کنند فردا همین آقایان استادان که جلوی این کار را گرفتند می‌آیند و یک تاریخچه می‌گویند که آقا ما از اول موافق این کار بودیم، دیگران جلوش را گرفته بودند، عرض دیگرم مثلاً این است که قانونی از اول دوره مورد توجه همه آقایان بود راجع به حقوق قضات ما گفتیم که برای داشتن امنیت قضایی دوره شانزدهم این قانون را مطرح کند تا این افتخار را برای خوش باقی بگذارد و لایحه استقلال قضات را بگذراند و حقوق قضات را هم تأمین کند با وجودی که چهل و چهار نفر از آقایان نمایندگان هم این طرح را امضا کردند و با وجود این که در کمیسیون‌ها هم مطرح شد معهذا چون این قضات زنده باد مرده باد نگفتند دسته درست نکردند این امر تصویب نشد و محال است که بیایند حق‌شان را بدهند اگر می‌خواهید تشنج در این مملکت ایجاد نشود شما باید قبلاً جلوی این حرف‌ها را بگیرید شما صد مرتبه مردم را بردید برای خودتان زنده باد مرده باد بگویند آن وقت خوب بود ولی حالا برای خودش نگوید نامه‌ای هم جناب آقای امامی به عنوان ریاست مجلس نوشته‌اند که بنده قرائت می‌کنم:

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

متمنی است مقرر فرمایید مداول مراتب زیر را به دولت ابلاغ نمایند.

اینجانب تقاضا دارم به رادیوی (دولتی) دستور داده شود مادام که دولت فعلی مصدر امر است بیانات این جانب در مجلس شورای ملی از رادیو پخش نشود زیرا نه تنها بیانات ما را تحریف می‌کنند بلکه به قسمی آن را قلب می‌نمایند که مفهوم واقعی آن از بین می‌رود

جمال امامی‌خویی‏

عرض کنم راجع به رادیو بنده یک دفعه دیگر تذکر دادم این رادیو مال بیت‌المال است بودجه‌اش از بیت‌المال گرفته می‌شود بنابراین این رادیو برای این است که مردم از جریانات مملکت‌شان مستحضر بشوند. قضاوت در دست مردم است نه آن آقایانی که خبرهای رادیو را کنترل می‌کنند رادیو باید حرف‌های همه را منتشر بکند تا بعد مردم قضاوت بکنند ببینند که کی چی گفته است و الا این خودش تأیید این است که از حقیقت می‌ترسند و نمی‌خواهند حرف‌های دیگران را منتشر کنند و الا اگر کسی ترس نداشته باشد می‌آیند حرف‌های خودش را می‌زند بعد مردم قضاوت می‌کنند عرض کنم که راجع به کمسونیسم اینجا زیاد صحبت شده بود. بنده متأسفانه می‌خواهم قبل از این که وارد جریان بشوم یک تقاضایی بکنم. حربه تکفیر این روزها زیاد شده است این قدر حربه تکفیر مد شده است که جناب آقای حاذقی هم هر کس به فرمایشات ایشان گوش ندهد تکفیر می‌کنند (حاذقی - بیان واقع عرض کردم) معلوم می‌شود در این مملکت از همه گرفته از آقای دکتر مصدق تا وکیل مجلس تا آقای حاذقی حرف حق می‌زنند و دیگران حرف حق نمی‌زنند و در این مملکت حربه تکفیر مد شده است.

بنده تقاضا می‌کنم قبل از این که بنده را تکفیر بفرمایید

به عرایضم توجه بفرمایید و آن این است که یقین دارم با وجود این حربه تکفیر مرا کسی کمونیست نمی‌گوید جلوگیری از کمونیسم با این حرف‌ها درست نمی‌شود یک دسته‌ای که واقعاً ممکن است عده‌شان محدود باشد و قصد آشوب دارند با این حرف‌ها نمی‌شود جلوی آنها را بگیرند محال است بشود جلوی آنها را گرفته تا فاصله طبقاتی کم نشود محال است این کار عملی شود آقا تمام این حرف‌ها را می‌زنند ولی وقتی برای نمونه اعلیحضرت همایونی تصمیمی گرفته‌اند املاک‌شان را تقسیم بکنند یک مرتبه صدای والسلاما از همه بلند شد که این کار تقسیم املاک بر خلاف اسلام است و حال آن که یکی از احکام اسلام این است که بایستی قوی به ضعیف کمک کند بنده تعجب می‌کنم آقای وزیر دارایی با آن که بنده کمال ارادت را دارم همکار عزیز ما هم بودند آمدند برای تعدیل بودجه سیگار را گران کردند آمدند جلوی ترفیعات کارمندان ضعیف را گرفتند و پنجاه در صد هزینه زندگی را گران کردند که تعدیلی در بودجه بکند آقا چرا از فئودال‌های این مملکت مالیات نمی‌گیرید (حاذقی - آقای پیراسته اینها دسته‌بندی دارند نمی‌گذارند) آقا این چه حرفی است وزیر دارایی باید شهامت داشته باشد که بگوید آقا اینها که مالک هستند و اعلامیه هم می‌دهند که ما تا پای جان می‌ایستیم برای نفت از این آقایان مالیات دولتی را خواستیم بگیریم ندادند و الا با این حرف که از حقوق هر عمله غیر مستقیم روزی هفده ریال و نیم گرفته بشود این صحیح نیست بیایید مالیات‌ها را از فئودال‌ها از صاحبان کارخانه‌جات بگیرید اینها مگر اعلامیه نمی‌دادند که ما طرفدار دولتیم مال و جان‌مان را هم می‌دهیم مال و جان‌شان مال خودشان مالیات قانونی خودشان را بدهند نه این که اگر مالیات قانونی خودشان را ندادند فردا وزیر دارایی بیاید اینجا بگوید برای تعدیل بودجه نان دانه‌ای پنجاه تومان این شد حرف؟ برای این که تعدیل بودجه بشود باید به طبقه ضعیف فشار وارد آورد؟ شما از هر عمله که روزی سه تومان و نیم می‌گیرد با این اقداماتی که کردید روزی هفده قران گرفته‌اید و زندگی را صدی پنجاه گران کرده‌اید بنده مطالب زیادی دارم چون چند دقیقه از وقتم باقی مانده است به آقای آزاد می‌دهم و از بقیه مطالب خودم صرف‌نظر می‌کنم‏

رئیس - سه دقیقه وقت مانده بفرمایید آقای آزاد.

آزاد - بنده یک تذکر قانونی دارم خیلی مختصر هم هست در چند روز قبل در روزنامه‌ها نوشته بودند که دولت در امریکا در نظر دارد که هشت میلیون و هفتصد هزار دلاری که در صندوق بین‌المللی پول داریم دریافت کند بنده می‌خواهم این ترازنامه بانک را به عرض آقایان برسانم (جمال امامی- قرض است باید قانون بگذرد) اجازه بفرمایید در ترازنامه بانک ملی این جور می‌نویسد: اسکناس منتشره شش میلیارد و ششصد و هفتاد و هفت میلیون در دست مردم است در قسمت بانک یک میلیارد و صد و بیست و هفت میلیون موجود است که مجموع آنها هفت میلیارد و هشتصد میلیون تومان است (جمال امامی- اینها همه ریال است) اینجا معین کرده است در مقابل اسکناس‌ها پشتوانه که ذکر می‌کند عبارت از این است: پشتوانه طلا صد و ده میلیون و چهار صد و هفتاد و نه هزار و پانصد و سی و شش گرم طلا طلای تحویلی به صندوق بین‌المللی بابت سهمیه ایران هفت میلیون و هفتصد و هفتاد و پنج هزار و هشتصد و هفتاد و پنج هزار و هشتصد و هفتاد و نه گرم مطابق این تزارنامه که بانک انتشار داده است این پولی که ما آنجا گذاشته‌ایم در صندوق بین‌المللی مطابق قانون این پول پشتوانه اسکناس است.

حالا اگر خواسته باشند این پول را اساساً از صندوق بین‌المللی بگیرند باید دولت قانونی بیاورد و به موجب قانون این پول را دریافت بکند و اگر هم خواسته باشند به اعتبار این پول قرض بکنند باز هم بایستی به موجب قانون و بر حسب اجازه مجلس باشد و از طرف دیگر بند می‌خواهم عرض کنم بر فرض این که دولت آمد این هشت میلیون و هفتصد هزار دلار را گرفت ۱۴ میلیون لیره هم که داشتیم اینها را گرفتند و خرج کردند بعد تکلیف مردم و دولت نسبت به مملکت چیست. انگلیس‌ها ما می‌بینیم آمده‌اند و یک سیاست منفی پیش گرفته‌اند و نمی‌گذارند ما نفت خودمان را بفروشیم و خارج کنیم نه جنس وارد کنیم و نه جنس خارج کنیم در مقابل این عمل که ما واقع شده‌ایم باید دولت یک پروژه‌ای داشته باشد یک نقشه‌ای داشته باشد که چگونه در مقابل انگلیس‌ها مقاومت می‌کند و مبارزه می‌کند این درست در نمی‌آید که دولت بیاید هر نقطه که می‌بیند یک پولی گذاشته شده این پول را بگیرد و خرج بکند و بعد مملکت از دچار آشفتگی و بی‌پولی کند.

بنده می‌خواهم این تذکر را به دولت بدهم که بیاید و پروژه و نقشه اقتصادی خود را اینجا بیاورد که ما مستحضر بشویم.

جمال امامی- بنده طبق ماده ۹۰ عرض دارم.

رئیس - بنده نبودم حالا می‌پرسم‏

جمال امامی- آقای گنجه راجع به اظهارات بنده چیزی فرمودند که بیانات بنده تحریف شده توضیح دارم.

دکتر معظمی- معلوم شد مجلس کاری ندارد.

رئیس - یک کلمه‌ای به شما گفته‌اند چیزی نبود که بر طبق ماده ۹۰ بشود صحبت کرد. در هر صورت خواهش می‌کنم فعلاً صرف‌نظر بفرمایید.

۳ - طرح گزارش کمیسیون بودجه راجع به اعتبار انتخابات دوره ۱۷ ارجاع آن به مجلس سنا.

رئیس - یک پینشهادی رسیده که اعتبار انتخابات جزو دستور قرار بگیرد قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

این جانبان پیشنهاد می‌کنم که لایحه اعتبار انتخابات دوره هفدهم در این جلسه مقدم بر هر موضوعی مطرح بشود

نبوی - کشاورزصدر - دکتر طاهری - ملک‌مدنی - فرامرزی - معدل - بهادری - حائری‌زاده - دکتر کیان - اسکندری - بهبهانی - سالار بهزادی - مکرم - صفوی - دکتر کاسمی- شادلو - آبکار - سلطانی - رفیع - افشار صادقی.

رئیس - آقای فولادوند مخالفید؟

قاسم فولادوند - موافقم.

رئیس - آقای کشاورزصدر موافقید؟

کشاورز صدر - موافقم.

رئیس - آقای ملک‌مدنی موافقید؟

ملک‌مدنی - موافقم.

رئیس - آقای مکی مخالفید؟

مکی - بنده مخالفتی ندارم فقط می‌خواستم از مجلس استدعا کنم اول لایحه اساسنامه نفت را تمام بکنید بعد این اعتبار مطرح بشود.

رئیس - بعد از این کار اساسنامه دو مرتبه مطرح می‌شود آقای دکتر معظمی مخالفید بفرمایید

دکتر معظمی- بنده موافق هستم که لایحه مخارج انتخابات مطرح بشود برای این که از طرفداران جدی این موضوع هستم که در موقع قانونی انتخابات عملی بشود (صحیح است) ولی یک عرضی راجع به این قسمت اساسنامه شرکت نفت داشتم و آن این است که آقایان این موضوع را فوق‌العاده کوچک می‌کنید در صورتی که شما یک کار فوق‌العاده مهمی‌در مملکت انجام داده‌اید و طرز اداره آنجا را همین طور گذاشته‌اید و من تعجب می‌کنم که بزرگ‌ترین وظیفه مجلس شورای ملی قانون گذاری است اگر به دولت ایراد دارید باید سؤال کنید.

استیضاح کنید هر روز ما آمدیم اصل کلی کار مجلس را نطق قبل از دستور قرار دادیم و کارهای مهم را گذاشتیم اگر آقایان موافقت بکنید که دو جلسه مجلس شورای ملی به این قسمت نفت اختصاص داده شود (بعضی از نمایندگان - جلسه فوق‌العاده می‌کنیم) جلسه فوق‌العاده بکنیم در هر صورت می‌خواستیم توجه آقایان را جلب کنم به این که این مهم‌ترین کاری است که آقایان در دستور دارد و تمنا می‌کنم به یک شکلی از نطق‌های قبل از دستور خودداری بشود تا این موضوع نفت تصویب بشود چون قسمت اداره آنجا موقت است حتماً باید اساسنامه آنجا به تصویب مجلس برسد.

رئیس - چون اساسنامه شرکت ملی نفت شور اول آن است و من تصور می‌کنم که جلسه آینده تمام بشود همه آقایان هم علاقمند هستند که اعتبار انتخابات جزو دستور قرار گیرد رأی گرفته می‌شود به این که لایحه اعتبار انتخابات جزو دستور باشد آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد گزارش کمیسیون بودجه قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

گزارش از کمیسیون بودجه به مجلس شورای ملی‏

کمیسیون بودجه لایحه شماره ۵۲۳۰۹ دولت راجع به اعتبار انتخابات دوره هفدهم قانونگذاری را با حضور آقایان وزیر کشور و وزیر دارایی مطرح و مورد شور قرار داد و پس از توضیحاتی که آقای وزیر دارایی دادند عین ماده واحده پیشنهادی دولت اب تبصره‌ای یک و سه آن به شرح زیر تصویب گردید.

اینک گزارش آن را به عرض مجلس شورای ملی می‌رسانم‏

ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود مبلغ بیست میلیون ریال (۲۰۰۰۰۰۰۰) برای مخارج انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی از محل درآمد عمومی کشور پرداخت نماید.

تبصره ۱ - بقیه مصارف انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی که به واسطه انقضای دوره عمل و برگشت اعتبار پرداخت نشده از محل بیست میلیون ریال اعتبار بالا قابل پرداخت خواهد بود.

تبصره ۲ - هزینه سفر نمایندگان درجه یک مجلس سنا را از محل اقامت تا مرکز انتخابات و بالعکس هزینه سفر نمایندگان درجه (۲) از محل اقامت تا تهران به قرار هر شش کیلومتری ده ریال از اعتبار مزبور پرداخت نماید.

مخبر کمیسیون بودجه - فرهودی‏

رئیس - برگ موافق و مخالف هست از روی آن اجازه داده می‌شود البته در زمینه همین موضوع انتخابات، آقای آشتیانی‌زاده بفرمایید.

آشتیانی‌زاده - مخالفت بنده با لایحه اعتبار انتخابات از این نظر نیست که انتخابات در موقع قانونی خود شروع بشود یا نشود اساساً بنده با مصرف کردن پولی که از بیت‌المال این مملکت بدبخت گرفته می‌شود و صرف این نوع انتخابات می‌شود و بنده آن را یک ذنب لایغفر می‌دانم گناه است و همان طور هم که در ابتدای کابینه آقای اعلا عرض کردم بدم نمی‌آید وکیل بشوم خودم هم دلم می‌خواهد که وکیل بشوم ولی این قدرها هم اصرار ندارم و اگر نشدم مثل بعضی از آقایان تب نمی‌کنم ولی اینجا باید بفهمم که این سیستم انتخابات که در این مملکت از بدو مشروطیت تا به حال جریان داشته آن نتیجه‌ای را که بایستی توده‌های مردم و ملت این مملکت از این انتخابات بگیرند می‌گیرند یا نه؟ انتخابات در این مملکت به عقیده بنده چهار نوع بوده است از موقعی که مظفرالدین شاه مرحوم معدلتخانه یا عدالتخانه و بعد از آن مشروطیت به مردم ایران اعطا کرد تا این تاریخ ما چهار نوع چهار سیستم انتخابات متفاوت و متغایر با یکدیگر داشتیم یکی انتخابات طبیعی یعنی انتخابات وکیل طبیعی یکی انتخابات آزاد یکی هم انتخابات فرمایشی و یک نوع دیگر هم که عبارت است از یک میکسی و یک مخلوطی است از مجموع این انواع انتخابات انتخابات طبیعی معلوم است البته آقای ابوالقاسم امینی یا آقایان مالکین بزرگ که وکیل طبیعی هستند اینها هر کدام‌شان به اندازه رعیت و غلام دارند که وکیل می‌شوند این تیپ اشخاص وکلای طبیعی هستند (حاذقی - آقای آشتیانی‌زاده غیر از آن که غایب است دیگری را سراغ نداشتید؟ کسی که اینجا حاضر نیست مناسب نیست نسبت به او صحبت بشود) آقای ناصر ذوالفقادی آقای خسرو قشقایی آقای ملک‌مدنی همه آقایان اغلب از مالکین بزرگ هستند بحمدالله (همهمه نمایندگان( ناصر ذوالفقاری - آقای آشتیانی‌زاده بنده آن ملکی را که دارم به جنابعالی دادم شما عایدات خودتان را بدهید به بنده (همهمه نمایندگان) (زنگ رئیس( ناصر ذوالفقاری - آن دویست هزار تومان را شما به بنده بدهید و بنده آن املاک را به شما می‌دهم.

ملک‌مدنی - بنده هم خواهم گفت که شما چه جور انتخاب شده‌اید.

آشتیانی‌زاده - عرض می‌شود اولاً مالک بودن عیب نیست (سنندجی - افتخار است) بنده عیب نمی‌دانم اشخاص مالک بشوند بنده انواع انتخابات را اینجا تشریع می‌کنم نمی‌دانم آقایان چرا این قدر عصبانی شدند بنده عذر می‌طلبم از جنابعالی عرض می‌شود که یک نوع انتخابات آزاد بود انتخابات آزاد از این انتخابات است (ملک‌مدنی - مثل انتخابات ورامین) (ناصر ذوالفقاری - مثل ورامین آن را هم عرض می‌کنم بنده) آقای ذوالفقاری جنابعالی که به بنده بی‌لطف نبودید انتخابات آزاد عبارت از آن نوع انتخابات است که متنفذین محل و اطراف و متمولین که در سابق پیله‌وری می‌کردند یک مشت شیر خشت و آقبانو و چلوار و چیت قرمز وارسی و صابون روی کول‌شان بود و در دهات فروختند کم‌کم دارای ده پانزده تومان سرمایه شدند آن پول را با تنزیل گران به آن رعایا دادند و خرد خرد ربح اندر ربح ربح اندر ربح املاکی به گرو گرفتند و شدند معتمد محل حاجی محل (محمد ذوالفقاری - مثل بیاورید) مثل؟ شما خودتان را جای من بگذارید آنها آن مالکین محل اینها با هم جمع می‌شوند اتحاد می‌کنند جناب بخشدار و رئیس ژاندارمری و رئیس دادگاه که نمایندگان حکومت مرکز هستند به آنها کمک می‌کنند که اغلب این قبیل انتخابات هم بینش دو دستگی می‌افتد یک دسته با این دسته مخالفند دسته دیگر با آن دسته در دهات مخالفند و دست‌های ریشه‌دار دادند (جمال امامی- سومیش را هم می‌شوید)

خدا از زبان مبارک بشنود این دو دسته هم در دهات همیشه چنانچه مرسوم است در تاریخ ایران در دهات در عشایر در قبایل دو دستگی است با همدیگر جنگ دارند دعوی دارند و به هر دسته‌ای که دولت و بخشدار و دستگاه حاکمه آن محل بیشتر تمایل پیدا کرد کاندید آن دسته موفق می‌شود و اگر کاندید این دسته خضر هم باشد آن دسته فحش می‌دهد و تأثیری در اشخاص ندارد نوع سوم هم انتخابات فرمایشی است که شب می‌نشینند در تهران وزیر کشور شاید هم چند تا معتمدین مرکز باشند در دوره اعلیحضرت فقید شاه سابق وزیر کشور و شاه و فرماندهان لشکر و استانداران اینها تعیین می‌کردند و از صندوق می‌آمد بیرون یک نوعش هم که از همه نمایندگان مخلوط است بعضی جاها مخلوط است بعضی جاها طبیعی است بعضی جاها فرمایشی است بعضی جاها آزاد است به هر حال بنده مقصودم از این بیانات اسائه ادب نیست به آقایان نیست این تقصیر بنده و شما و آقا و آقا نیست سیستم حکومت این مملکت و آن رژیم اقتصادی که ما تا به حال در آن رژیم زندگی کرده‌ایم این است تقصیر بنده نیست که مالکم خوب مالک هستم مالکیت هم در این مملکت مقدس بوده است و شاید بعدها هم خواهد بود بنده منظورم این است که رأی دهندگان و اشخاصی که باید در دادن رأی مداخله کنند آنها این طور رأی می‌دهند حالا بنده را تکفیر و حمله نکنید تهمت نزنید فحش هم می‌خواهید بدهید ندهید وقتی هم فحش دادید بنده هم می‌دهم مقصود بنده این است که ما می‌خواهیم ببینیم این دوره چه نوع انتخاباتی است این را معین بکنید برای من آن وقت بنده می‌شوم جزو موافقین این لایحه (نصرتیان - مثل همیشه) پس مقصود بنده اهانت به آقایان مالکین نبود مقصودم این بود که انتخابات در این مملکت دارای انواع مختلف است و به عقیده بنده این انواع هیچ کدام به درد مردم این مملکت نمی‌خورد و ابداً مفید نیست برای این که تا رژیم اقتصادی در این مملکت عوض نشود و کشاورزان در دهات و قراء که اکثریت قاطع ملت ایران را تشکیل می‌دهند قوی‌البنیه و دارای سرمایه و زمین نشوند آن هم در تحت یک اصول و یک تشکیلاتی که بایستی عقلای فن و بزرگان قوم بنشینند و تشکیل کوپراتیوها و شرکت‌های تعاونی بدهند تا این سیستم غلط اقتصادی در مملکت ما تغییر پیدا نکند انتخابات همین است که بوده است حالا آقای دکتر مصدق باشند یا آقای ساعد یا زید یا عمر و یا علا هیچ فرق نمی‌کند دوره آقای ساعت این طور بود انتخابات حالا من این دو دوره را با هم مقایسه می‌کنم، آقای ساعد در یکی از اطاق‌های وزارت خارجه روی رختخواب‌شان لم داده بودند گفتند مریضم دکتر اقبال وزیر کشور بود شهردار و رئیس شهربانی هم معلوم است کی‌ها بودند وقتی که‏

به آقای ساعد می‌گفتیم آقا به چه حق وزارت کشور اعضای انجمن نظار که از معتمدین محل‌اند (یکی از نمایندگان - شما چطور انتخاب شدید) بنده هم که با وضع دیگری انتخاب نشدم با همین اصول انتخاب شدم فقط فرقی که دارم آنتر پرانتز می‌گویم این است که هم در کابینه ساعد با من مخالفند هم در کابینه مصدق‌السلطنه در هر دو کابینه با من مخالفند بعضی‌ها هم مثل شیر خشت هستند (یکی از نمایندگان - شیر خشت چه جور است) (صفایی - تا شیر و خشت نشوید نمی‌توانید بفهمید) به آقای ساعد گفتیم که آقای انتخابات جریانش غلط است وزارت کشور مداخله می‌کند بارزس می‌فرستید صاحب منصب ژاندارمری می‌فرستید که بخشدار و اعضای انجمن را دستگیر کنند و بیاورند به شهر ایشان می‌گفتند خدا شاهد است بنده هیچ گونه مداخله در انتخابات نمی‌کنم حالا خواهید دید فردا هم آقای دکتر مصدق پیشوای خود بنده انشاءالله وقتی به تهران مراجعت فرمودند و انتخابات هم شروع شد هر کدام از آقایان خدمت‌شان شرفیاب بشوید و بگویید آقا در محل فلان دستگاه در انتخابات مداخله می‌کند خواهند گفت آقا جان بنده مداخله نمی‌کنم این حرف را ایشان خواهند گفت اگر آقای دکتر مصدق مداخله نکند وزیر کشورشان مداخله می‌کند اگر وزیر کشورشان مداخله نکند استاندار محل مداخله می‌کند اگر او مداخله نکند فرماندار و بخشدار مداخله می‌کنند فرق نمی‌کند برای این که خود مردم قادر به مداخله در انتخابات نیستند و برنامه اقتصادی که مربوط به جلب نفع و یا اشتراک نفع طبقات مختلف باشد در این مملکت وجود ندارد (دکتر طبا - شما فقط به باسوادها حق رأی بدهید درست می‌شود)

آن هم الیگارشی درست می‌شود آن پسر کدخدای محل و سرمایه‌دار محل با سوادند آنها رأی می‌دهند بقیه همیشه محرومند مقصود بنده این است که آقایان برای آینده مملکت خودتان و خودتان یک فکری بکنید که قابل اجرا باشد و کامل ما نمی‌توانیم در دنیایی که امروز چهار اسبه به طرف ترقی و تعالی پیش می‌روند ساکت بنشینیم و بگوییم خیر همین طوری که بوده‌ایم می‌خواهیم زندگی کنیم اگر ما خودمان عوض نشویم فایده ندارد پس بنابراین این قبیل لوایح و این قبیل پول‌هایی که از بیت‌المال مردم خرج انتخابات می‌شود برای مردم این مملکت فایده ندارد اینها برای حفظ منافع هزار فامیلی است که بنده هم جزء آنها هستم (احسنت) ابداً ابداً در حفظ حمایت منافع طبقات زحمتکش و ملت ایران تأثیری ندارد و بنده وکیل نشوم پسر عمویم وکیل می‌شود آقا وکیل نشوید برادرزاده‌تان وکیل می‌شود آقا وکیل نشوند پسرخاله‌شان وکیل می‌شود فرق نمی‌کند یک دوره تسبیح ما هستیم که در هیئت حاکمه سیر می‌کنیم گاهی وزیر گاهی معاون گاهی استاندار و گاهی وکیلیم و اگر ماها نباشیم اقوام دیگر و قوم خویشان دیگرمان در این کارها مداخله می‌کنند بایستی کاری کرد که راه ترقی و تعالی برای تمام مردم این مملکت باز باشد ما حق نداریم درب دکان درب خانه را ببندیم همه را توی کوچه بگذاریم و خودمان توی خانه بنشینیم و بگوییم ما احق اشخاص این مملکتیم در حکومت و فرمانروایی مردم ایران ما این حق را نداریم بنده مثلاً خیلی عذر می‌خواهم الان همین چند روز که در تهران زد و خوردهایی هست یک اختلافاتی

هست می‌بینم که کارآگاهی در تمام جاها مداخله می‌کند کارآگاهی سیصد چهار صد کارآگاه که بنده همیشه پنجاه شصت نفرشان را می‌شناسم که کی‌ها هستند هر کجا یک نطقی کنفرانسی، میتینگی هست همیشه این‌ها هستند یک کامیون پلیس پشت سرشان پنجاه شصت کارآگاه جلوی آنها به اسم ضد آن دستگاه که میتینگ می‌دهد حال آن دسته‌ها هر که باشند توده و غیر توده‌ای هر که هستند باز همین کارآگاه‌ها یک مرده باد، یک چاقو پشت سرشان یک کامیون و چند تا آژان ایستاده خود شماها را می‌گیرد و آنها را حفظ می‌کند بنده می‌بینیم که در انتخابات هم همین رویه ادامه دارد شما دوسیه هر که را بخواهید می‌گویند کافر و ملحد شده هر که را بخواهید می‌گویند نوکر روس و نوکر آمریکا و نوکر انگلیس است با این وضع تا خود کارآگاهی و خود شهربانی و خود دستگاه‌های دولت خودشان را اصلاح نکنند و ماسک ملت نبندند و داخل اجتماعات خلق نشوند و مردم را نترسانند از نظر اجتماعی این انتخابات غلط است اما راجع به انتخابات ورامین که آقا فرمودند

بنده از آن مقوله صحبتی نکردم انتخابات ورامین این است موضوعش، بنده این بیوگرافی انتخابات ورامین را اینجا مطرح می‌کنم که در صورت جلسه مجلس بماند (صفایی - بیوگرافی مال شخص است) بنده هم شخص هستم اگر اجازه بفرمایید عرض می‌شود که روز اول شروع انتخابات آقای دکتر اقبال دستور دادند که یک نفر بازرس برود و به ورامین و از اعضای انجمن نظار ورامین استعفا بگیرد (مکرم - آقای دکتر اقبال این کار را نکرده‌اند) وزیر کشور وقت بود. بعد از ظهر آن روز آقای عماد ممتاز حاضر که الان استاندار تهران هستند با تلفن با بخشدارهای ورامین و ایوان‌کی و گرمسار تماس گرفتند که جناب آقای وزیر دربار می‌فرمایند که مبادا این شخص از ورامین انتخاب بشود یعنی بنده (یکی از نمایندگان - آن که رفت پی کارش) من و شما هم می‌رویم پی کارمان علتش هم معلوم است که من این حرف‌ها را می‌زنم اینجا از همان روز یک عده از رفقای بنده نه توده‌های ملت رفقای بنده - بنده شخصیتی ندارم که توده‌های ملت از من طرفداری بکند توده‌های ملت از کسی طرفداری نمی‌کند بیچاره‌ها این قدر بدبخت و ضعیف و رنجور هستند که قوه طرفداری از کسی را در این مملکت ندارند رفقای بنده که آن بخشدارها هم جزو رفقای بنده بودند آنها تصمیم گرفتند که علی رغم میل دولت و وزیر دربار بنده را انتخاب بکنند این طور تصمیم گرفتند دو تا کارآگاه فرستادند عصرش که برای امضای نظار انجمن مرکزی پرونده بسازد رفقای بنده که عده‌شان هم قلیل نبوده کارآگاه‌ها را در ایوان‌کی توقیف کردند تلفن را قطع کردند تلگراف را هم بریدند ارتباطات بین ایوان‌کی با وزارت کشور قطع شد هر روز وزیر کشور تلفن می‌کرد که آقا انتخابات را جلوش را گرفتید مبادا این شخص وکیل بشود برای ما مسئولیت دارد گفتند که قربان این انتخابات را جلوش گرفتیم (پناهی - جواب را کی می‌داد)

برای این که بدانید مردم رأی می‌دادند می‌گویم یکی از اشخاصی که به بنده کمک کرد در انتخابات همین آقای ملک‌مدنی که الان اقات‌شان تلخ شد یک خطی از آقای سپهبد احمدی گرفتند برای بنده آقای سپهبد امیر احمدی در ورامین ۱۷ هیجده ملک خیلی عالی دارد (ملک‌مدنی - سپهبد احمدی اینجا نبود) آقای سپهبد احمدی توصیه کردند به رعایای‌شان (ملک‌مدنی - نه خیر کمکی نکردند) خوب لطف نکردید ببخشید بنده معتقدم که به بنده لطف کردید (ملک‌مدنی - من معتقدم که رعیت‌های‌شان به شما رأی دادند ولی خود سپهبد اینجا نبود خود شما هم می‌دانید) بنده از سپهبد متشکرم از جمله آرایی که به بنده دادند پانصد رأیی است که از دهات سپهبد احمدی دادند خلاصه ۲ نفر بازرس آمد آنجا برای این که انتخابات را توقیف کند برنگشتند ما قوانین انتخاباتی را مطالعه کردیم دیدیم که می‌شود شب رأی داد شبانه فرستادیم دنبال ۲ نفر مخبرین خارجی را در ایوان‌کی - چراغی بر افروختیم جماعت را جمع در جلوی مخبرین خارجی آرا را قرائت کردیم در همان موقع بود که یک نفر سرهنگ ژاندارم و غیر ژاندارم و یک بازرس وزارت کشور آمده بودند که بخشدار و اعضای انجمن نظار را تحت‌الحفظ بیاورند تهران بعد آقای وزیر کشور به بنده منزل تشریف آوردند و فرمودند که شما باید استعفا بدهید از وکالت گفتم استعفا؟! (جمال امامی- به مخبرین خارجی چه که آنها را بردید؟) برای این که ببینند انتخابات را این ژوکی مخبر آژانس پرس حالا هم این کار را می‌کنم این دوره هم از سازمان ملل آدم می‌آوریم به تهران از سازمان ملل تقاضا می‌کنیم بیایند ببینند. دکتر اقبال به من گفت آقا شما باید استعفا بدهید ۲ راه است چون من مسئولم یا شما باید استعفا بدهید یا من استعفا بدهم گفتم آقا استعفا بدهید (خنده نمایندگان) (پناهی - دکتر اقبال نمی‌گوید) این موضوع بیوگرافی و شرح انتخابات بنده بوده و راجع به مالکیت هم بنده عرض کردم که مخالفتی ندارم طرفدار اصول اشتراکی هم نیستم ولی معتقد نیستم که اشخاصی صد تا ده داشته باشند و رعایای‌شان به ایشان رأی بدهند ولی الا ابد نسل بعد نسل همین طور بر همه چیز مردم حکومت بکنند و این نوع انتخابات هم از همان نوع انتخاباتی است که بنده اینجا عرض کردم عرض دیگری هم ندارم. ‏

مهدوی - راجع به مستقل دارها هم بفرمایید.

رئیس - دو نفر از آقایان اینجا به عنوان ماده ۹۰ آقای ذوالفقاری و آقای ملک‌مدنی اجازه خواسته‌اند.

بعضی از نمایندگان - بعد بفرمایید

ملک‌مدنی - بنده در لایحه جزو موافقین هستم اجازه بفرمایید جواب بدهم.

رئیس - نوبت آقا نرسیده چون در برگ مخالف و موافق اشخاص دیگری هم اسم نویسی کرده‌اند ولی اول کسی که در مجلس اجازه خواسته است جنابعالی هستید و آقایانی که در برگ مخالف و موافق ثبت نام کرده‌اند مقدمند.

ملک‌مدنی - از ماده ۹۰ می‌خواهم استفاده بکنم‏

رئیس - بفرمایید

جمال امامی- آقای رئیس بنده هم از ماده ۹۰ خواستم استفاده بکنم اجازه نفرمودید.

رئیس - حالا از ایشان خواهش نکردم از شما خواهش کردم صرف‌نظر بفرمایید.

ملک‌مدنی - بنده خیلی خوشوقتم که آقای آشتیانی‌زاده یک چنین موضوع اساسی را اینجا مطرح کرد تا یک قدری حقایق بر ملت ایران معلوم بشود، معلوم بشود که کی واقعاً وکیل است و کی وکیل نیست گذشته زندگی اشخاص از کجا شروع شد و نحوه عمل ما نمایندگان چیست چون من معتقدم ملت فهمیده و بیدار شده برای خاطر این که در همین دوره در انتخابات تهران نشان دادند که زیر با زور و فشار و تهدید نخواهند رفت آینده هم همین طور خواهد بود جناب آقا آشتیانی‌زاده خودتان می‌دانید که من با شما به واسطه این که با آقای آشتیانی‌زاده بزرگ در مجلس همکار بودیم به خودتان هم ارادت دارم بنده هم به آقا ارادت دارم بنده هم فئودال نیستم برای این که رفع شبهه از جنابعالی و تمام مردم کشور بشود من اینجا بالصراحه پشت این تریبون اعلام می‌کنم من دو ملک بیشتر ندارم خودم هستم و هفت پسرم که هر کدام یک دانگ و نیم مالکیم اگر مصلحت مملکت ایجاب بکند که ما ملک‌مان را برای صلاح و خیر مملکت واگذار کنیم من الان اختیار می‌دهم به خود شما که همین دو تا تیکه ملک را هر کاری می‌خواهید بکنید تصور نکنید که قصد من حمایت از ملاکین یا از زورگوها است ولی از خودتان وجداناً سؤال می‌کنم شما در کدام دوره انتخاب شدید؟ در آن دوره شما انتخاب شدید که مردم را گرفتند و به حبس انداختند (آشتیانی‌زاده - آقای مکی و آقای حائری‌زاده هم انتخاب شدند) در همان دوره بود که همین آقای حائری‌زاده رفیق شما همین جناب جمال امامی‌که امروز با هم مناسبات دارید و اشخاص دیگری را توقیف کردند و حبس کردند و در نتیجه آن انتخاباتی شد که خودتان می‌دانید و همین مأمور کارآگاهی را که شما می‌دانید به همان ملایر ما هم فرستادند سرهنگ دادگستر هم حاضر است بنده استشهاد می‌کنم به کسی که حاضر است به ملایر فرستادند که من را نگذارند وکیل شوم چرا؟

برای این که من به آن نحوه انتخابات موافق نبودم بنده به هیچ وجه طرفدار آن نیستم که بین طبقات فاصله باشد من خودم از تمام اشخاص به اصول تساوی و حقوق اجتماعی بیشتر معتقد بوده و هستم جزو فئودال‌ها هم نیستم ولی می‌خواهم به شما عرض کنم که انصافاً اگر به مردم ورامین مراجعه بکنید می‌بینید نحوه انتخابات شما با انتخابات دیگر یک تمایزی دارد این بیاناتی را که اینجا می‌کنید ۵ طبقه ۵ تا گاتگوری برای خاطر این که آقای شوشتری اعتراض نکند درست می‌کنند اگر قصدتان از این بیانات این است که باز دو مرتبه بساط دوره پانزدهم فراهم بشود بنده به شما اطمینان می‌دهم که ملت ایران دیگر محال است هیچ وقت یک دولتی زورگو روی کار بیاورد محال است دکتر مصدق هم اگر برود یک کسی شبیه مصدق روی کار می‌آید ملت ایران دیگر بیدار شده است حاضر نیست دیگر اشخاصی که بخواهند انتخابات را در دست بگیرد و مردم را به حبس بیندازند و فشار وارد بیاورند و یک اشخاصی بخواهند از آن کوران استفاده کنند روی کار بیایند بنده بیش از این عرضی نمی‌کنم زیرا قصدم این نیست که با جنابعالی اینجا مجادله کرده باشم و داخل خصوصیات اشخاص هم هیچ وقت نشده و نمی‌شوم اینجا هم الان عرض می‌کنم اگر شما مردمی‌شدید که خواستید تعدیل بکنید زندگی مردم را اول کسی که برای این فداکاری حاضر است شخص بنده هستم (احسنت) برای این که بنده هیچ وقت مخالف تعدیل نبوده‌ام ولی منطق را نباید از نظر فراموش کنید همان طوری که در قانون اساسی و شرع مطهر اسلام و بالاخره در مذهب جعفری که مذهب رسمی ما است احترام ماکلیت قید شده است اصول مالکیت درمملکت قید شده است اصول مالکیت در مملکت ما محترم است و کسی نمی‌تواند اصول مالکیت را محترم نشمارد و ما باید همیشه اصول را حفظ کنیم ولی اگر اشخاصی لازم است زندگانی‌شان تعدیل بشود اساساً بنده هیچ وقت مخالف نبوده و

موافق تعدیل هستم بنابراین این بیانات جنابعالی به نظر بنده شاید سرچشمه از یک مطالبی‌می‌گرفت که از نقطه‌نظر خودشان مصلحت بود اظهار کنید بند هیچ وقت جزو طبقه و دسته‌ای نبوده‌ام که زورگو باشم. یا این که تاکنون در این کشور ب ملک کسی تجاوز کرده باشم زندگی من شاهد است اغلب از آقایان نمایندگان می‌دانند این آقای مکی اشخاصی هستند که در این مجلس حاضر هستند می‌دانند که بنده در زندگیم یک رویه ساده و معتدلی‏

را داشتم و زندگی من هم قابل این بحث نیست من نمی‌خواهم بگویم آقایان دیگر چرا مالک‌اند من می‌خواهم بگویم که اگر می‌خواهید تعدیل کنید باید تمام ثروت مردم تعدیل شود آن مردمی که صاحب زمین هستند آن مردمی که صاحب آپارتمان‌های متعدد هستند ثروت‌های هنگفتی تهیه کردند به طور کلی ما باید قائل به تعدیل شویم (صحیح است) یک دسته مالک که فقط گناهکار نیست من آن دسته‌ای که ده سال پیش هیچ چیز نداشتند امروز بیست میلیون دارند آنها را هم باید شریک کرد و در این تعدیل و در این مسائل هر وقت حاضر شدند بنده اول کسی هستم که با این فکر شما کمک می‌کنم.

رئیس - آقای ناصر ذوالفقاری‏

ناصر ذالفقاری - خیلی متأسفم در این مواقع بحرانی که برای مملکت باید یک کارهای اساسی‌تر بشود کار مجلس صرف این مجادله‌ها می‌شود من خیلی از جناب آقای آشتیانی‌زاده تشکر می‌کنم که به من وقت دادید که خود و فامیلم را به اندازه دو دقیقه در اینجا معرفی بکنم. (نمایندگان - احتیاج نیست) و ضمناً به آقای آشتیانی‌زاده بگویم که مردم شما را می‌شناسند و ما را می‌شناسند آقای آشتیانی‌زاده صحبت از مالکین عمده کردند پدر من شاید مالک عمده‌ای بود ولی امروز ثروت پدر من بین هفده برادر و خواهر من تقسیم شده به شرافت قسم می‌خورم برای نمونه سال گذشته عایدی من ده هزار تومان از این ملک‌ها بوده و همین طور برادران دیگر هم می‌دانند حاضرم به این که کتبی به آقای آشتیانی‌زاده ارائه دهم که درآمد ثروت من بیشتر از این نبوده (ارباب - ای کاش بیشتر داشته باشید) ای کاش بیشتر داشته باشم مالکیت هم محترم است ولی می‌خواهم حالا که یک فرصتی به دست آمده کسانی را که به عنوان مالک عمده معرفی کرده‌اند عرض کنم بارها آقای آشتیانی‌زاده این صحبت را کرده‌اند من به ایشان گفته‌ام در یک مملکتی که یک کالباس فروشی صاحب آن آپارتمانی است که در خیابان لاله‌زار نو واقع است و وقتی که ماهی نه هزار تومان اجاره او است من مالک عمده نیستم که سالی ده هزار تومان عایدی من است به ایشان گفتم که بیایید این کار را بکنید و هست و نیست مرا با آن معاوضه کنید سالی دو هزار تومان از عایدی مرا بدهید به بنگاه خرید و دو هزار تومان هم به عنوان دلالی می‌دهم به آقای آشتیانی‌زاده در اینجا باید عرض کنم که آقای آشتیانی‌زاده خودشان بهتر می‌دانند که هر موقعی صحبت از فروش املاک شده من خودم پیش‌قدم بودم و فامیل من هم پیش‌قدم بوده‌اند (آزاد - لایحه‌اش را بگذرانید) بگذرانید ولی آقای آشتیانی‌زاده خود شما هم می‌دانید که رفقای جنابعالی که این دستور را به شما می‌دهند بنده خیلی افتخار می‌کنم که جنابعالی این راه را باز کردید. (آشتیانی‌زاده - شرکت غارتگر نفت) بله بله شرکت غارتگر نفت به‌تان عرض خواهیم کرد همه آنهایی که به شما یاد داده‌اند به چه کسانی حمله کنید عرض می‌کنم ای کاش آنهایی که به شما مأموریت داده‌اند به کسی که وجیه المله بود این مأموریت را می‌دادند نه شما که همه شما را می‌شناسند و سابقه ولاحقه‌تان را می‌دانند (همهمه نمایندگان)

چند نفر از نمایندگان - بگذارید برای وقت دیگر

ناصر ذوالفقاری - اجازه بفرمایید این لازم است که یک دفعه و برای همیشه این عرایض را در اینجا بکنم می‌گذارید گفته شود آقای آشتیانی‌زاده که می‌گویند هیچی ندارند معلوم شود نصف شهر تهران از مستغلات آقایان پر شده است این آقای آشتیانی‌زاده که هیچی ندارند از کجا می‌آورند و می‌خورند و زندگی می‌کنند بیاورند روشن بکنند خودشان می‌دانند راجع به لوحی که بنده اطلاع دارم که از جایی گرفته‌اند به دویست هزار تومان فروختند آقای آشتیانی‌زاده نگذارید که بنده پرده‌ها را بالا بزنم خودشان خیلی خوب می‌دانند این چیزی است که شاید در این مجلس دارم و خودشان اقرار کردند که گرفته‌اند آقای آشتیانی‌زاده اگر ساکتیم ما اگر صدای‌مان در نمی‌آید شما خیال نکنید که می‌توانید استفاده‌های نامشروعی بکنید و خیال نکنید که ما نمی‌دانیم شماها از کجا دستور می‌گیرید و به کجاها پای‌بند هستید و به کجا پیوسته‌اید (آشتیانی‌زاده - احسنت احسنت)

آشتیانی‌زاده - بنده عرضی دارم‏

رئیس - بعد بفرمایید

آشتیانی‌زاده - اجازه بفرمایید

رئیس - بعد من به شما اجازه می‌دهم بفرمایید بنشینید پیشنهادی رسیده که قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم بعد از اظهارات آقای ذوالفقاری به کفایت مذاکرات رأی گرفته شود.

فقیه‌زاده‏

جمعی از نمایندگان - مخالفی نیست.

رئیس - مخالفی نیست؟ (گفته شد خیر) رأی می‌گیریم آقایانی که با کفایت مذاکرات موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد پیشنهادات قرائت می‌شود (آشتیانی‌زاده - حالا اجازه بفرمایید بنده عرایضم را بکنم) گفتم بعد به شما اجازه می‌دهم (آشتیانی‌زاده - اجازه بدهید من به آقایان توهین نکردم که آمدند هر چه خواستند گفتند) من به شما بعد اجازه می‌دهم پیشنهاد قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

این جنابان پیشنهاد می‌کنیم که تبصره زیر به ماده افزوده شود.

تبصره - دولت مکلف است انتخابات دوره هفدهم را روز ۲۶ آذر ماه ۱۳۳۰ شروع و انجمن‌ها را تشکیل دهد.

فرامرزی. بهادری. نبوی. معدل. دکتر طاهری. اسکندری. بهبهانی. شادلو. رضوی. مکرم. رفیع. افشار صادقی. آبکار. سلطانی. تولیت. اعظم‌زنگنه. معین‌زاده. قبادیان. دهقان. مرتضی حکمت.

رئیس - آقای دکتر معظمی‏

پناهی - پیشنهاد دهنده توضیحی نداد.

دکتر معظمی- بنده مخالفتم از چندین جهت است یک جهت یک اخطار نظامنامه‌ای دارم و آن به استناد ماده ۱۱۳ آیین‌نامه داخلی است که اجازه نمی‌دهد به نماینده و دولت ضمن یک مطلبی که مطرح است بیایند یک قانون دیگری را عوض کنند و الان به موجب این پیشنهاد لایحه اعتباراتی که خواسته‌اند آمده‌اند ماده قانون انتخابات که برای یک فلسفه‌ای دولت را مکلف کرده است که انتخابات را سه ماه قبل از اتمام دوره شروع بکند این را از بین ببرند این یک جهت مخالفت که به عقیده من اصلاً این پیشنهاد قابل طرح نیست (صحیح است) یک جهت دیگر این که ما نباید بیاییم در یک لایحه مالی تغییری بدهیم که بعد در سنا دچار اشکال شویم چون این لایحه را به عنوان مشورتی نیز تسلیم به مجلس سنا و ضمن لایحه مشورتی نمی‌توانیم پیشنهادی بدهیم که قانون دیگری را عوض بکنیم و در مجلس سنا دچار اشکالات و اختلالات می‌شود این از نظر اصول نظامنامه یک دلیل دیگری هم بنده دارم از نظر قانون اساسی، قانون اساسی ما را اگر آقایان دقت کرده باشند و متأسفانه در این چند سالی که در این مملکت مشروطه بوده است همیشه اصول او را زیر پا گذاشته‌اند اگر ما درست دقت کنیم همیشه قانون اساسی سعیش این بوده است که اموری که در مملکت جریان پیدا می‌کند در تحت به نظر و نظارت مردم و نمایندگان مجلس باشد (صحیح است) و به همین جهت فترت را اصلاً پیش‌بینی نکرده است و دو اصل است که بنده می‌خوانم یکی اصل پنجم قانون اساسی و دیگری هم اصل هفتم متمم قانون اساسی که طوری امر می‌کند به این که

مجلس حتماً پس از این که مدت دو سال نمایندگان انقضا پیدا کرد بایستی تشکیل شود چون بنده می‌دانم به این که این تأخیر یک اثرات خوبی نخواهد داشت و فقط از نظر جنبه وکالتی این عرایض را می‌کنم و همیشه پیش خودم تعهد کرده بودم و قسم خورده بودم که اگر خواستم انتخابات را به تأخیر بیاندازند مخالفت بکنم زیرا دلایل مخالفتی که اینجا می‌گویم نه مخالفت بر علیه دسته‌ای است و نه بر له دسته‌ای فقط صرفاً از نظر وظیفه نمایندگی و اصولی که خیال می‌کنم باید رعایت بشود. اصل پنجم قانون اساسی می‌گوید «منتخبین از برای دو سال تمام انتخاب می‌شوند و ابتدای این مدت از روزی است که متخبین ولایات تماماً در تهران حاضر خواهند شد قبل از انقضای مدت دو سال باید نمایندگان مجدداً انتخاب بشوند و مردم مختارند هر یک از منتخبین سابق را که بخواهند و از آنها راضی باشند دوره انتخاب کنند» این یک اصل، اصل هفتم متمم قانون اساسی هم می‌گوید: «اساس مشروطیت جزئاً و کلاً تعطیل بردار نیست» قبلاً وضع انتخابات طور دیگر بود ولی متأسفانه پس از قضایای شهریور تاکنون هیچ وقت از این ۳ ماهی که قانون معین کرده است استفاده نشده و در عمل نتیجه چه شده؟ نتیجه این شده که غالب دولت‌ها در انتخابات دخالت کرده‌اند و این دخالت دولت در انتخابات می‌خواهم عرض کنم که بالاخره باعث انقلاب این مملکت خواهد شد چرا؟ برای این که در یک مملکتی مردم حق نداشته باشند فرض بفرمایید مردم گلپایگان و خوانسار اگر مایل نباشند که دکتر معظمی به نام آنها حرف بزند و اگر وقتی آمد اینجا و حرف زد در آنها تولید عصبانیت شد از مرکز منفک می‌شوند و اگر منفک شدند تمام دسایس در آنها تأثیر می‌کند ولی اگر مبارزه آزاد باشد طوری باشد که اشخاص شرافتمند مبارزه کنند آن وقت اگر کسی که وکیل نشد می‌دانند خودش که زورش نرسیده نمی‌گوید کسی با او کمک نکرده است، اما مجلس‌های ما متأسفانه از روز اولی که تشکیل می‌شود تا آخر این وکلایی که می‌آیند اینها به اندازه‌ای زجر به آنها داده‌اند به اندازه‌ای اذیت کرده‌اند که با یک دنیا کینه و دشمنی با اشخاص وارد این مجلس شده‌اند و وقتی که وارد این مجلس شدند آن طوری که باید به اقتضای ذهن مردم از منابع مملکت و مصالح مملکت دفاع کنند دفاع نمی‌کنند بنابراین می‌خواستم توجه

آقایان نمایندگان را در این لحظه تاریخی جلب کنم و به عرض برسانم تمنا کنم که از حق نظارتی که قانون به شما واگذار کرده است استفاده کنید و نگذارید که انتخابات به صورت بدی در بیاید و بعد وکلا را مجبور کند به اشخاص مختلف و دسته‌جات مختلف و اشخاصی که هیچ مسئولیتی ندارند مراجعه کنند برای این که‏

وکیل شوند این عرضی بود که در اینجا کردم و اما این که قانون آمده است گفته است انتخابات سه ماه قبل از انقضای دوره انجام شود و با نظارت مجلس باشد برای چیست؟ برای این بوده است که ملاحظه بفرمایید انگلستان وقتی می‌خواهد انتخابات بکند قبلاً مجلس تعطیل می‌شود و همیشه هم ملاحظه کرده‌اید که وقتی یک دولتی روی کار است دسته مخالف آن دولت اکثریت را می‌برد برای چیست، برای این است که دولتش به فکر این نمی‌افتد که یک نفر مخالف را صدمه بزند، مبارزه انتخابات و حزبی می‌کنند ولی عملی نمی‌کنند که فلان آدم در فلان محل چون رأی مخالف به دولت داده است انتخاب نشود این اصول است اگر می‌خواهید این مملکت اداره شود باید وکیل قدرت حرف داشته باشد قدرت سخن داشته باشد تا بتواند از منافع مملکت دفاع بکند و بایستی یک اصل برقرار باشد و آن قانون است و بایستی اجازه داده شود که وکیل با یک جا سر و کار داشته باشد و آن با مردم است وکیل اگر با مردم سر و کار پیدا کرد مملکت شما حتماً اصلاح خواهد شد (صحیح است) ولی اگر مملکت برای وکالت تشبث به زور و قلدری و ژاندارم شد این مملکت روی خوشی نخواهد دید و حتماً به انقلاب خواهد رسید من اگر خودم نتوانم وکیل شوم عیبی نیست ولی اگر زجر بکشم و بعد یک ژاندارم بیاید و من را وکیل کند من چه می‌خواهم بکنم اگر در یک مملکتی از ابتدایی حق محروم باشد یعنی کاغذ را لوله کنم بنویسم دکتر معظمی دکتر طبا و ببرم بیندازم به صندوق آن وقت یک نفر نتراشیده و نخراشیده از صندوق در بیاید مردم این وکیل را برای چه می‌خواهند پس اجازه بدهید مردم فقط نظارت بکنند بنده می‌گویم نظارت بکنند در انتخابات الان اگر دولت در یک جایی به عنوان این که یک نفر مخالف دولت است نگذارد او انتخاب شود من با آن دولت مخالفت خواهم کرد (صحیح است) چرا؟

به عنوان این که او مخالف دولت است نیاید وکیل شود این صحیح نیست (جمال امامی- حرفا می‌فرمایید) خیر آقای امامی عملاً عرض می‌کنم و اما علت این که قانون گفته است که سه ماه قبل از این که مجلس تمام بشود انتخابات شروع بشود چیست، برای این است که شما هم نظارت کنید شما الان هم نظارت خودتان را از بین می‌برید و هم نظارت مجلس سنا را، چرا نظارت خودتان را می‌برید برای این که یک ماه به تأخیر می‌اندازید و ممکن است یک دولتی سر کار بیاید مثلاً دولت ایکس تلگراف می‌کند در روز بیست و پنجمی که شما معین فرموده‌اید که انتخابات را شروع کنید و بعد تلفن می‌گوید که انتخابات را شروع نکنید و بعد تاریخ انتقضای مجلس که روز ۲۹ بهمن ساعت دوازده و بیست و سه دقیقه است دیگر ما حق نداریم اظهار نظر در کارها بکنیم بنابراین وقتی تاریخ را عقب ببرید می‌شود دو ما و چهار روز به آخر دوره مانده و اگر پانزده روز یک دولتی پس و پیش بکند هر دخالتی در انتخابات بکند اگر استیضاح‌اش هم بکنیم موعد قانونی آن یک ماه است و بعد هم ۵ نفر ۱۰ نفر از آنهایی که در انتخابات ذینفع هستند مجلس را از اکثریت می‌اندازند و با این ترتیب شما نمی‌توانید از نظارت خودتان استفاده کنید بنابراین می‌خواهم عرض کنم که وکیل باید از قدرت قانونی خود استفاده کند و من از وکیلی که نمی‌داند چه قدرتی دارد عصبانی هستم این بزرگ‌ترین قدرتی است که قانون داده است به یک وکیل که در راه مصلحت مملکت کار کند پس بنابراین چه از نظر اجتماعی به نظر من مصلحت نیست که انتخابات به تأخیر بیفتد و اما یک دلیل دیگر که دارم که دلیل اساسی باشد و آن موضوع نفت است جناب آقای جمال امامی فرمودند که موضوع نفت تمام شده است بنده می‌خواهم بگویم درست است که موضوع خلع ید تمام شد ولی قسمت بهره‌برداری و عملیات دیگر تازه شروع شده الان یک دسایسی شروع خواهد شد این را بنده از نظر تاریخی عرض می‌کنم که در این مجلس بماند،

اگر در غیبت مجلس یک دولتی بیاید و یک تعهدی در این مملکت ایجاد بشود و بعد این تعهد دو مرتبه به ضرر مملکت تمام بشود این دو ضرر دارد یکی از ضررهایش این است که به مردم ثابت می‌کند که اگر در آتیه یک عده وطن پرست پیدا بشوند که این جور با حرارت برای مملکت خدمت بکنند بعد می‌آیند آن را از بین می‌برند (آزاد - این درست نیست قوام‌السلطیه هم تعهد کرد بعد مجلس به هم زد مگر ما مرده‌ایم؟) صحیح است که ممکن است مجلس به هم بزند و لغو کند ولی خود جنابعالی این خطر را از نظر دور ندارید خود جنابعالی در انتخابت چقدر زجر کشیدید (آزاد - من صحبتم سر نفت است) می‌خواهم این خطر را عرض کنم، پس در این دوره باید بیش از هر دوره دیگر مواظبت و مراقبت کرد که یک تعهداتی نکنند و بعد در انتخابات در زمان فترت یک اقدامی بشود که یک عده‌ای بیایند آن تعهد را تصویب کنند این است که خواستم توجه آقایان را جلب کنم که قدرت قانونی خودشان را از دست ندهند و یک عده‌ای خیال کنند که اگر یک ماه عقب افتاد بهتر خواهد شد و حتماً بعضی‌ها به صدمه بیشتری دچار خواهند شد ولی الان اینجا فقط یک کار آقایان بکنید بیایید با هم متفق بشویم که آزادی انتخابات را تأمین بکنیم درست است یک عده به من ایراد خواهند گرفت که تا قانون انتخابات ما این طور است آزدی انتخاب مفهومی ندارد بنده قبول دارم تا قانون انتخابات ما این طور است تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی ما این طور است انتخابات آن طوری که در انگلستان هست نمی‌شود ولی در عین حال این دلیل نمی‌شود که چون آن جور نمی‌شود ما اصلش را از بین ببریم تا آنجایی که ممکن است آقا بگذارید انتخابات بشود و مردم نمایندگان‌شان را بفرستند به مجلس بنده الان این را عرض می‌کنم و الا در آتیه ملاحظه خواهید فرمود که این کار هم به ضرر مملکت و هم به ضرر ملت و هم به ضرر فرد فرد نمایندگان خواهد بود این بود که من در این قسمت عرایضم را کردم.

رئیس - یک تذکری آقای دکتر معظمی‌به عنوان ماده ۱۱۳ آیین‌نامه دادند آن است که اصلاح یک قانونی را ضمن یک قانون دیگر نمی‌شود پیشنهاد کرد در صورتی که این قانون نیست این اعتبار انتخابات است و الان هم همه آقایان می‌دانند که وسایلش فراهم نیست امروز که اعتبار آن را تصویب بکنید معلوم نیست که سنا این را قبول بکند از نظر مشورتی یا نه و اگر قبول بشود و طرح بکند دولت مکلف است در روزی که پیشنهاد شده حتماً این کار را بکند و الا اگر این کار نشود دولت شاید دو ماه دیگر نخواست اقدام بکند بنابراین نظر آقا وارد نیست اما اصل پنجم قانون اساسی که قرائت فرمودند این از اصول منسوخه است برای این که اینجا نوشته است که مدت مجلس از روزی است که منتخبین ولایات تماماً در تهران حاضر بشوند در صوتی که در این دوره هنوز در دوازده نقطه از کشور انتخابت نشده است پس دوره دو ساله مجلس شروع نشده است و در هیچ دوره‌ای این عمل نشده است این از اصول منسوخه است (صحیح است) آقای فرامرزی بفرمایید.

فرامرزی - جناب آقای دکتر معظمی البته معتقد به یک اصول قواعدی هستند که در تمام مواقع نشان می‌دهند که روی عقیده‌شان ثابت هستند البته این بسیار مستحسن است و به همین جهت هم ایشان مورد احترام همه آقایان نمایندگان و هم آقایانی که در خارج مجلس ایشان را می‌شناسند هستند اما در این بین البته خیلی‌ها هستند این طور ادعا می‌کنند و خیلی‌ها هم هستند یعنی خیلی‌ها هم هستند که معتقد به اصول‌اند و خیلی‌ها هم اگر معتقد به اصول نباشند ادعا می‌کنند که ما هستیم پس این اختلافات بین دو شخص که هر دو مقید به یک اصولی هستند و هر دو هم یک اصل را قبول دارند چرا حاصل می‌شود؟ این اختلاف از حیث اختلاف در قوه تشخیص و استنباط است و الا مسلمان‌ها همه یک قرآن و پیغمبر و قبله دارند آیا همه مثل هم دیگرند؟ نه مثل همدیگر نیستند همین طور در مسائل دیگر برای این که تشخیص اشخاص فرق می‌کند این سه ماه مدتی که ایشان فرمودند در آخر مجلس باید انتخابات شروع بشود، این صحیح است قانون است و روی یک فلسفه صحیحی این قانون را نوشته‌اند اما چرا تا حالا این اجرا نشده برای آن که با طبیعت مملکت مطابقت نمی‌کرد یک قانونی نوشته شده که با وضع طبیعی مملکت ما هیچ وقت اجازه نداده است که اجرا بشود مثلاً در دوره چهاردهم که خود آقای دکتر معظمی هم وکیل بودید اینجا رأی دادید و من گمان می‌کنم که شما هم رأی داده باشید یک سال انتخابات مجلس به تأخیر بیفتد (حاذقی - یک سال نبود گفته شده تا قشون خارجی هست) تا قشون خارجی هست.

دکتر معظمی- یک کلمه اجازه بفرمایید عرض کنم در آنجا هم بنده به پیشنهاد دادم که به تأخیر نیفتد.

فرامرزی - به هر حال مجلس این عمل را کرده این رأی را داده برای این که دیده وضع مملکت ایجاب می‌کند که این رأی را بدهد این وکلای دوره چهاردهم که این رأی را دادند جناب آقای دکتر معظمی در این مورد منتهای مراقبت را کردند برای این که می‌دانستند اختیار از دست‌شان در می‌رود قوه دست کسان دیگر می‌افتد با علم به این امر رأی دادند و نتیجه هم این شد که یک عده را گرفتند و توقیف کردند مخالفین‌شان را از صندوق در آوردند پس وقتی که مصلحت مملکت متقضی شد چه مانعی دارد که قانونی را با قانون دیگری یا متوقف بدارند و یا عوض بکنند مجلس برای این است خود جناب آقای دکتر مصدق پشت این تریبون گفتند اگر موضوع نفت تمام شد (مکی - اصلاً چون وزیر کشور نیست این لایحه قابل طرح نیست) (نبوی - نماینده دولت هست قابل طرح است) پس اگر این طور باشد هیچ وقت هیچ قانونی که مربوط به کشور باشد نیاورید اینجا چون وزیر کشور هیچ وقت نمی‌آید با این ترتیب چه قدرتی مجلس دارد که وزیر نیاید اینجا بنشیند و اعتنا هم نکند (دکتر جلالی - کی شما خواستید و نیامد؟) (شوشتری - این سؤال‌ها را کی باید جواب بدهد؟)(زنگ رئیس) الان اساسنامه شرکت نفت

مطرح است باید این کار نفت به جایی برسد فرضاً که بیست روز دیگر یا ۲۵ روز دیگر شما صبر کنید که این کارها تمام بشود باز دو ماه و چیزی به انتخابات مانده است اما آن اصل قانون اساسی که آقای دکتر معظمی به آن استناد فرمودند آن اگر درست باشد و اگر بهش از ابتدا عمل بشود باید بگویید هنوز دوره مجلس شروع نشده است برای این که تمام نمایندگان مجلس نیامده‌اند به تهران یا اگر از آخر مجلس حساب بکنیم باید از حالا حساب بکنیم که آقای ذکایی آمده‌اند چطور است؟ ما قبول داریم شما بیایید این ماده قانون اساسی را اجرا بکنید که ابتدای مجلس را از روز ورود آقای ذکایی حساب بکنید ما این را پس می‌گیریم (سنندجی - نماینده مهاباد هم هنوز نیامده است) مال کرمان مال چند ولایت دیگر هنوز نیامده بنابراین بعضی قوانین یا روی اجبار طبیعی چون آقای دکتر معظمی گوش نمی‌دهند حرف‌های من از یادم می‌رود (دکتر معظمی- بفرمایید بنده گوش می‌دهم) عرض کنم بعضی از قوانین یا روی اجبار طبیعی و روی مصلحت یا عوض می‌شود یا مسکوت و متروک می‌ماند من ترس ندارم از این که بگویم این که قانون اساسی است چه بسا قوانین آسمانی هم هست که متروک مانده الان مشروبات الکلی را مثل آب می‌فروشند شما کجا شنیدید که یک مست را گرفته باشند برده باشند در محضر شرع حدش بزنند چقدر دزدی می‌شود شما کجا شنیدید که السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما پس گاهی به حکم اجبار یک قانون را مسکوت می‌گذارد گاهی قوانین بشری را طبیعت عوضش می‌کند آقای دکتر مصدق به ما گفت وعده داد که اگر موقع انتخابات بشود به خود من وعده داد که اگر موقع انتخابات بشود آزادی انتخابات را تأمین می‌کند حالا آقای دکتر مصدق نیست کی این تعهد را برای من انجام می‌دهد من اگر انتخابات آزاد باشد وکیلم می‌خواهد دکتر مصدق با من موافق باشد می‌خواهد مخالف هر کس وضع زندگی من وضع محل مرا بداند این را می‌داند که من با هشت دهم آرای محل در می‌آیم یعنی از هر ده تا هشت تا قطعاً برای من در می‌آید کی این آزادی را برای من تأمین می‌کند.

اشتباه نفرمایید آزادی انتخابات این نیست که دولت خودش دخالت نکند دولت را برای این درست نکرده‌اند که خودش حق مردم را غصب نکند شهربانی را برای این درست نکرده‌اند که خودش دزدی نکند درست کرده‌اند که جلوی دزد را بگیرد (صحیح است) یک دولتی که می‌گوید من در انتخابات دخالت نمی‌کنم و کاری هم به کار کسی ندارم و همان طوری که آقای آشتیانی‌زاده فرمودند که لم داده بود و می‌گفت من در انتخابات دخالت نمی‌کنم درست مثل یک شهربانی است که بگوید من آنچنان شهربانی خوبی هستم که پاسبان‌های من شب کمند نمی‌اندازند و از خانه‌های مردم بالا نمی‌روند و آن قدر اینها خوب هستند که اگر دیدند دزدها با اموال مسروقه مردم از خانه بیرون می‌آیند برای این که دست‌شان به اموال مردم آلوده نشود می‌گویند بروید به امان خدا مقصود از دولت این نیست که دخالت نکند دولت باید دخالت بکند اما دخالت قانونی (صحیح است)

قانون را باید دولت اجرا کند دولت باید قدرت داشته باشد در اجرای قانون و حفظ حقوق مردم (صحیح است) آقای دکتر مصدق نیست که ما این را از ایشان بخواهیم و اینهایی که هستند تو را به خدا شما به اینها اعتماد دارید؟ (عده‌ای از نمایندگان - خیر) پس صبر کنید تا خود دکتر مصدق بیاید چرا نمی‌خواهید که خودتان را به وضع مملکت آشنا بکنید در این مملکت یک قسمت از مناطق انتخابات سنگرهایی است که در دست دزدها و راهزن‌های این مملکت قرار گرفته آن کسیت که آدم بگوید که حق مرا از دست این یکی حفظ کن و او بگوید مسئولیت‌اش با من رئیس دولت اینجا نیست آقای دکتر معظمی ما رأی به اینها نداده‌ایم این نود و چند رأی به دکتر مصدق داده شده است که حالا در موقع انتخابات نیست و می‌خواهند در عدم حضور او در این تنگ کلاغ پر انتخابات را شروع بکنند مسئول کیست؟ کی رأی گرفته؟ چه کسی رأی اعتماد از مجلس گرفته؟ خیلی عجیب است موقع انتخابات وقتی که رئیس دولت اینجا نیست می‌خواهند انتخابات را شروع بکنند اگر غرضی نیست اگر مقصود سوء استفاده از وقت نیست چرا صبر نمی‌کنید تا دکتر مصدق بیاید و انتخابات را شروع بکنید (رئیس - آقای فرامرزی مختصر کنید می‌خواهیم رأی بگیریم) الان تمام می‌کنم عرض کنم آن وقت من تعجب می‌کنم از جناب آقای دکتر معظمی البته روی اصول قانونی هم نیست که با این نظر مخالفت دارند من خودم با آقای کاظمی کفیل نخست وزیر و وزیر امور خارجه صحبت کردم فرمودند مصلحت در این است که یک ماه تأخیر بیفتد با حضرت آیت الله کاشانی هم صحبت کردم فرمودند هیچ عیبی ندارد که یک ماه به تأخیر بیفتد و واقعاً چه عیبی دارد که یک ماه به تأخیر بیفتد؟ در این مملکتی که تمامش خلاف قانون تمامش شلتاق است حالا برای این که رئیس دولت بیاید و ما وضعیت‌مان را با او بدانیم اگر چند روزی صبر کنیم خلاف قانون شده و دنیا به هم می‌خورد؟ هنوز ۳ ماه و چند روزی از عمر مجلس باقی است اگر ما این ۲۰ روز را رأی بدهیم خلاف قانون می‌شود اگر راست می‌گویید و دولت می‌خواهد که انتخابات را در حضور مجلس اجرا بکند هیچ مانعی ندارد با این مختصر تأخیر موافقت کند روز ۲۶ آذر هم مجلس هست و اما این پیشنهاد شما که یک وقتی هم در مخارج مجلس صریح‌تر فرمودید که در مجلس یک کمیته‌ای تشکیل بشود برای تأمین آزادی انتخابات این بسیار فکر صحیحی است خودتان که مبتکر این فکر هستید دنبالش بروید عملی بکنید آقا کاری بکنید من به شما می‌گویم در فلان ناحیه یک شهر یا چند شهر دیگر و چندین بخش دیگر و دهات دیگر آقا فلان قسمت شهر یک گردن کلفتی نشسته می‌گوید که من انجمن شهر را درست می‌کنم و تمام آرا دیگران را باطل می‌کنم صریح می‌گوید که من نمی‌گذارم فلانی که نه هم آرا مردم را دارد انتخاب شود چون از ریخت من خوشش نیامده من به جایی که مرکز منبع آب است دست دارم شما حاکم هستید بعدها که این آب از این منبع رد می‌شود باید حفظ کنید.

رئیس دولت نیست که ما این را بهش بگوییم، آقای دکتر معظمی هیچ ترسی از انتخاب نشدن نداریم برای این که یا دکتر مصدق راست می‌گوید و آزادی انتخابات را تأمین می‌کند به آن معنایی که قانون گفته به آن معنایی که حکومت برای آن تشکیل داده‌اند آن وقت ما وکیلیم یا این که او هم مثل دولت‌های دیگری که گفتند و نکردند و به همان روزگار خواهد افتاد.

ما از لحاظ ترسمان نمی‌گوییم از لحاظ مصلحت مملکت می‌گوییم که باید انتخابات مختصری تأخیر بیفتد تا رئیس دولت مسئول بیاید (احسنت)

رئیس - رأی گرفته می‌شود به این پیشنهاد آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

یک پیشهادی داده‌اند آقای دکتر طبا تمنا می‌کنم که استرداد بکنند چون جایش اینجا نیست فکر خوبی است بنده هم شخصاً با آن موافقم ولی جایش اینجا نیست قرائت می‌شود:

(به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که تبصره ذیل به ماده یک اضافه شود: اخذ رأی مخفی بوده و رأی دهنده نام کاندید مورد تمایل خو را در جایگاه مخصوصی نوشته و در صندوق خواهد انداخت - دکتر طبا

رئیس - توضیح هم می‌خواهید بدهید بدهید ولی استرداد بکنید چون موردش اینجا نیست. ‏

دکتر طبا - بنده همان طوری که قبلاً عرض کردم درد تمام دواها را همین موضوع می‌دانم که اشخاص آزاد باشند در دادن رأی و در قانون دادن رأی مخفی پبش‌بینی شده است.

بنده نمی‌دانم چرا دولت این مقررات را اجرا نمی‌کند حالا چون آقای رئیس فرمودند که پس بگیریم به امید این که قانون اصلاح انتخابات مطرح می‌شود پس می‌گیرم. ‏

رئیس - بنابراین در قسمت اعتبار مالی برای نظر مشورتی فرستاده می‌شود به مجلس سنا و برای آن قسمت دیگر که رأی قطعی گرفته شد برای اظهارنظر به مجلس سنا می‌فرستیم.

دکتر طبا - آقا بنده پیشنهاد دیگر داشتم بفرمایید قرائت کنند.

رئیس - آن را هم قرائت کنید

(پیشنهاد آقای دکتر طبا به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم انتخابات مجلس در یک روز معین در تمام نقاط کشور شروع شده و جریان آن بیش از ده روز به طول نیانجامد

دکتر طبا

رئیس - آقای دکتر طبا توضیحی دارید بفرمایید

دکتر طبا - خواهش دارم به همه این پیشنهاد بنده توجه بفرمایید توضیح مختصری می‌دهم چون فعلاً توضیح زیادی را ضروری نمی‌دانم. در تمام نقاط دنیا که مشروطیت و حکومت پارلمانی موجود است انتخابات در یک روز شروع می‌شود و در یک روز تمام می‌شود. (نصرتیان - آن ممالک حزب دارند) حزب یعنی چه؟ مخالفید بفرمایید بنده را قانع کنید.

در ایران الان که نزدیک به انقضای دوره پارلمانی است یک نقاطی از مملکت هنوز وکیل ندارند کرمان که یک استان است فاقد وکیل در مجلس شورای ملی است بنده که نمی‌دانم دولت چه عذری داشته ولی گمان می‌کنم که این وظیفه سایر نمایندگان کرمان بود که از دولت سؤال بکنند و اشکالات را دولت توضیح بدهد و هیچ اشکالی به عقیده بنده مانع این نخواهد بود که یک شهری وکیل نداشته باشد بنده پیشنهاد کرده‌ام که انتخابات در یک روز معینی شروع بشود و در ده روز هم انقضا پیدا بکند و اتمام یابد این عمل خیال می‌کنم که آزادی انتخابات را هم تأمین خواهد کرد و مداخلات دولت هم کمتر خواهد شد خود آقایان متوجه‌اند که یک عده‌ای غالباً در یک نقطه‌ای وکیل نمی‌شوند می‌روند و در نقطه دیگر شروع می‌کنند به مداخله هر چه من فکر کردم هیچ دلیلی نداریم که ده روز بیشتر معین بکین چون اخذ رأی بیش از یک هفته طول نمی‌کشد و تشکیل انجمن‌ها هم بیش از دو سه روز وقت نمی‌خواهد خواهش می‌کنم که آقایان توجه کنند و موافقت بفرمایند که این پیشنهاد تصویب بشود که دولت فقط در ظرف ده روز انتخابات را شروع

و ختم کند

دولتشاهی - مخالف قانون است‏.

رئیس - استرداد کردید؟

دکتر طبا - ابداً

کشاورزصدر - بنده مخالفم‏

رئیس - پس آن قسمت اول پیشنهاد شما محتاج رأی نیست چون در خود قانون انتخابات هست‏.

دکتر طبا - قانون می‌گوید که شروع کنند ولی شروع نمی‌کنند.

رئیس - آقای کشاورزصدر

کشاورزصدر - بنده استدعا می‌کنم که آقای دکتر طبا به جواب فرمایشات‌شان توجه بفرمایند هیچ کس مخالف نیست که برای انتخابات قانون مخصوصی بگذرد که با آن موادی که فعلاً مجری است تضاد نداشته باشد و قابل اجرا باشد نظر شما این طور بود که یک هفته رأی گرفته شود و سه روز انجمن تشکیل بدهند ما این سه روز باید وفق بدهد با مواد دیگر قانون انتخابات می‌گویید در موقعی که دولت ... آقای دکتر معظمی وقتی که صحبت می‌کنند دیگران گوش می‌دهند و وقتی که دیگران صحبت می‌کنند ایشان توجه نمی‌فرمایند (دکترمعظمی- بنده که به فرمایشات جنابعالی گوش می‌دهم) که وقتی که بیست و نهم مثلاً دستور شروع می‌دهند فرض کنیم در ظرف ۵ روز باید مدعوین دعوت بشوند در ظرف پنج روز انجمن نظار وقتی انتخاب شد هیئت رئیسه خودشان را انتخاب می‌کنند عرض کنم در قانون انتخابات است مثلاً در حوزه لرستان هفتاد فرسخ به پشت کوه یک صندوق می‌خواهند بفرستند و یا به نقاط دیگر این مقدور نیست این جوری که آقای می‌فرمایید این پیشنهاد آقا مضر واقع می‌شود یعنی در ظرف ده روز انتخابات تمام نمی‌شود و نصف از نمایندگان ایران انتخاب نمی‌شوند و الا باید قانون را زیر پا بگذارند و اگر عملی بود با نظر جنابعالی موافق بودیم.

دکتر طبا - ده روز را اصلاح بفرمایید و ۱۵ روز کنید.

کشاورزصدر - موافقت بفرمایید که همان طوری که آقای رئیس فرمودند عملی نیست پیشنهادتان را پس بگیرید.

رئیس - آقای دکتر طبا این پیشنهاد شما مخالف قانون انتخابات است و عملی هم نیست بعضی جاها حوزه انتخابیه ۴۵ فرسنگ یا ۵۰ فرسخ است در ده روز تمام نمی‌شود استرداد بفرمایید

دکتر طبا - بنده می‌خواهم که مدت معین بشود

رئیس - قانون انتخابات داریم شروعش معلوم است و اگر شروع نکردند باید بخواهید.

دکتر طبا - وقتی که شروع آن معین باشد و تاریخ ختم آن معین نباشد چه فایده دارد خواهش می‌کنم بفرمایید ۱۵ روز.

رئیس - آقایانی که با پیشنهاد آقای دکتر طبا موافقند قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد بنابراین به طوری که گفته شد به مجلس سنا فرستاده می‌شود.

۴ - بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون نفت راجع به شور اول اساسنامه شرکت ملی نفت ایران.

رئیس - خواهش می‌کنم آقایان بیرون تشریف نبرند یک رأی هم برای اساسنامه مانده است که باید گرفته شود چون پیشنهاد کفایت مذاکرات داده شده قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که پس از یک موافق و یک مخالف به کفایت مذاکرات راجع به ماده یک اساسانامه شرکت نفت ملی ایران اخذ رأی بشود. - ناظرزاده‏

رئیس - آقای ناظرزاده‏

ناظرزاده - با توضیحاتی که داده شده بنده خیال می‌کنم از نظر لزوم تصویب اساسنامه شرکت ملی نفت ایران تردیدی نیست و همه آقایان موافق هستند که زودتر تصوب شود مخصوصاً کارهایی هم هست در دستور مثل قانون تأمین معیشت قضات و لوایحی مربوط به فرهنگ که تمام مورد علاقه مجلس است این بود که بنده پیشنهاد کفایت مذاکرات دادم و تصور می‌کنم که توضیح زیادتری لازم نداشته باشد.

رئیس - آقای رضوی مخالفید؟ (رضوی - بله) بفرمایید.

رضوی - عرض کنم علت مخالفت بنده با پیشنهاد آقای ناظرزاده از این نظر بود که اولاً غالب رفقا میل دارند نظریات خودشان را که در این مواد دارند و با دقت مورد مطالعه قرار داده‌اند می‌خواهند مطلب‌شان را گفته باشند شاید حتی ترجیح می‌دهند که نظر فرد فرد نمایندگان در این موضوع از حیث موافقت فهمیده بشود البته ممکن است حوصله را تنگ کند و وقت بگذرد ولکن حالا که فقط یک ماده بحث می‌شود بدون مباحثه زیاد رأی گرفته می‌شود فقط بنده علامت موافقت مجلس است ولی اگر هر نماینده‌ای آمد و بیان احساساتش را کرد در تاریخ مجلس و در خارج کشور معلوم خواهد شد که هر یک از نمایندگان با چه ادله‌ای موافقت دارند ولی در عین حال بنده می‌خواهم استدعا کنم آقایان از این نقطه‌نظر که علاقمندی به تمام شدن قانون اساسنامه نفت دارند یک مقدار مساعدت کنند خدمت آقای رئیس هم تقاضا کنند موافقت بفرمایند یک جلسات اضافی از ساعات مجلس آماده کنند برای این که هیچ وکیلی راضی نخواهد بود حاضر نخواهد بود که کار نفت تمام نشود و موافقت بکنید که این اساسنامه از دستور خارج بشود و آن دیگری بیاید ولی از طرف دیگر هم با علاقمندی مفرط به این موضوع و اینک آقایان نمایندگان میل دارند که در این دوره انشاءالله این اساسنامه با خیر و خوشی تصویب شده باشد معذلک کله یک مقدار از قوانین هست که یک عده زیادی از مردم این کشور به آن گرفتارند بنده یک دفعه دیگر یادآوری کردم قوانین مربوط به نظام وظیفه واقعاً یک عده کثیری از جوانان مملکت را الان راحت کرده و یک عده را در زحمت و فشار قرار داده یک روز بنده عرض کردم که عده‌ای را دارند تعقیب می‌کنند که چرا نیامده‌اند اینها هم به امید این که مجلس دارد اقدام می‌کند رفته‌اند عقب کارشان همین طور یک عده قوانین هست که نمی‌خواهم در اطرافش زیاد صحبت کنم بنده می‌خواهم استدعا بکنم که اگر آقایان موافقند یک روز اضافه قرار بدهید که این قوانین مطرح بشود تا بگذرد.

رئیس - آقایان بیرون تشریف نبرید می‌خواهیم رأی بگیریم رأی گرفته می‌شود به کفایت مذاکرات در ماده اول اساسنامه شرکت ملی نفت آقایان موافقین قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند) تصویب شد. پیشنهادات قرائت می‌شود و به کمیسیون فرستاده می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

ریاست محترم شورای ملی‏

اینجانب پیشنهاد می‌نمایم در آخر ماده اول این جمله علاوه شود:

و شرکت می‌تواند با تصویب شورای عالی و هیئت دولت مرکز اصلی خود را در تهران قرار دهد.

کهبد

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

اینجانب پیشنهاد می‌نمایم در ماده اول قسمت ۳ الف اضافه شود.

و نیز شرکت می‌تواند لدی الاقتضا حوزه عملیات خود را با موافق شورای عالی و تصویب وزیران در یک یا تمام نقاط نفت خیز ایران ادامه دهد.

کهبد

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

اینجانب پیشنهاد می‌نمایم که در ماده اول قسمت ۲ ب اضافه شود.

و هر نوع عملیاتی که برای توسعه صنعت نفت مفید بوده و قانوناً مجاز باشد.

کهبد

پیشنهاد می‌کنم در ماده اول بعد از صدور ... کلمه «فروش» اضافه شود.

دکتر کاسمی‏

رئیس - پیشنهادات به کمیسیون فرستاده می‌شود (مکی - پس شور در ماده اول تمام شده و ماده دو مطرح خواهد شد؟) شور ماده اول اتمام شد.

۵ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه.

رئیس - فعلاً جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز یکشنبه دستور بقیه مذاکره در اساسنامه شرکت ملی نفت که انشاءالله تمام شود.

(مجلس ۴۰ دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت

قوانین‏

تصحیح‏

در قانون اصلاح بعضی از مواد دادرسی کیفری مصوب ششم مرداد ماه ۱۳۲۸ مندرج در قسمت اول شماره ۱۳۶۰ روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی و مجموعه قوانین سال ۱۳۲۸ در آخر قانون جمله (مشتمل بر هفت ماده که در تاریخ صبح ۱۶ مرداد ۱۳۲۷) غلط و صحیح آن (مشتمل بر هفت ماده که در تاریخ صبح ششم مرداد یک هزار و سیصد و بیست و هشت) می‌باشد به این وسیله تصحیح می‌شود.

سؤالات نمایندگان‏

سؤال از وزیر دادگستری‏

تقریباً ۹ ماه است که رزم‌آرا به قتل رسیده و پرونده قتل به دیوان جنایی ارسال شده است و یک ماه و نیم قبل از محکمه نواقصی در تحقیقات مشاهده کرده برای تکمیل تحقیقات پرونده را به دادسرا احاله داد مدتی است تحقیقات تکمیل و پرونده مجدداً به دیوان عالی جنایی فرستاده شده است خواهشمندم توضیحی بدهید علت آن که محکمه رسیدگی را به تأخیر می‌اندازد چیست؟

با توضیحاتی که مستر اتلی نخست‌وزیر سابق انگلیس درباره سازش با رزم‌آرا داد ملت ایران با بی‌صبری انتظار محاکمه خلیل طهماسبی را دارد مقتضی است پس از ادای این توضیحات دوباره تأخیر دستور دهید فوراً محاکمه شروع رأی نهایی صادر شود

عبدالقدیر آزاد

مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی‏

مستدعی است به جناب آقای کفیل وزارت دادگستری اطلاع داده شود برای جواب به سؤال زیر در مجلس شورای ملی حضور به هم رسانند،

موضوع سؤال این است که شخصی اصفهانی به اینجانب مراجعه شکایت کرده است که شخصی به نام سرهنگ سازگار افسر ارتش قطعه زمین در شمال شرقی تهران حوالی خیابان بهار با قولنامه به او فروخته و مبلغی پول گرفته است مشروط بر این که پس از صدور ورقه مالکیت بقیه پول آن را دریافت دارد.

بعداً معلوم شده است که زمین مورد معامله را دیگری به نام عظیمی تقاضای ثبت کرده و سند مالکیت هم گرفته است چون این زمین و قسمت‌های دیگر که عظیمی سند گرفته است و سرهنگ نامبرده با قولنامه به دیگران فروخته است مجاور زمین‌های عباس‌آباد متعلق به ارتش می‌باشد ارتش هم برای حفظ اراضی خود از دستبرد غاصبین املاک عده‌ای سرباز مأمور نگهداری آن اراضی کرده است.

سرهنگ سازگار از وجود آن سربازان سوء استفاده کرده و اراضی دیگران را به ترتیبی‌که عرض شد به این شخص اصفهانی و اشخاص بی‌بضاعت دیگر فروخته به این ترتیب مبالغی از این مردم بدبخت پول گرفته است.

خواهشمند است آقای کفیل وزارت دادگستری توضیح دهند دخالت آقای سرهنگ سازگار به چه مجوزی است و با این که شکایات متعددی به مقامات مربوطه شده است چرا تاکنون از تجاوزات مشارالیه جلوگیری نشده است.

موضوع دیگری تاکنون چندین مرتبه به وسیله نمایندگان محترم مطرح شده است راجع به زمین‌های موات اطراف تهران است که اشخاص با بند و بست به ثبت رسانیده و هر یک میلیون‌ها متر زمین‌های دولت را تصرف کرده‌اند - اولاً صورتی از کلیه زمین‌های اطراف تهران تهیه و به عرض مجلس برسانند و مخصوصاً زمین‌های موات را که متعلق به دولت بوده و هست صورت دهند.

محمدتقی برومند.

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

یک سال پیش سؤالی از وزارت کشور به عمل آمد که علت تأخیر خاتمه دادن به تظلم آقای شیخ مهدی نجم‌آبادی که سال‌ها است در شهرداری تهران دست به دست می‌شود در مجلس شورای ملی توضیح داده شود هفت ماه پیش آقای وزیر کشور توضیح دادند که در ظرف دو هفته خاتمه خواهد یافت. چون تاکنون بنا به نوشته آقای نجم‌آبادی کارشان هنوز کماکان در شهرداری دست به دست می‌شود خواهشمندم مجدداً از آقای وزیر کشور دعوت فرمایند در مجلس حضور به هم رسانند و توضحی بدهند.

ابوالفضل حاذقی‏