مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ دی ۱۳۳۰ نشست ۲۱۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم
قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور قانون اجازه پرداخت یک دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت آذر ماه ۱۳۳۰ |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
سال هفتم – شماره ۲۰۰۷
۱شنبه ۱۵ دی ماه ۱۳۳۰
دوره شانزدهم مجلس شورای ملی
شماره مسلسل ۲۱۶
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۱۶
جلسه: ۲۱۶
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه دهم دی ماه ۱۳۳۰
فهرست مطالب:
۱ - تصویب صورت مجلس.
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: غلامرضا فولادوند - جمال امامی - اسلامی.
۳ - تعین روز استیضاح.
۴ - اخذ رأی تصویب اجازه پرداخت یک دوازدهم حقوق و هزینهی کل کشور بابت آذر ماه ۱۳۳۰
۵ - تعیین موقع و دستور جلسهی بعد - ختم جلسه
مجلس یک ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱ - تصویب صورت مجلس
رئیس - صورت غایبین جلسه پیش قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
صورت غیبت و دیرآمدگی آقایان نمایندگان در جلسه سهشنبه سوم دی ماه.
غایبین با اجازه - آقایان: اورنگ - طباطبایی - عباسی - بهادری - اماماهری - فرامرزی - گنجه - نورالدین امامی - دکتر مجتهدی - حسن مکرم - دکتر جلالی - اسلامی - ظفری - صدرزاده - موسوی اردلان - اسکندری.
غایبین بیاجازه - آقایان: محمودی - حسن اکبر - دکتر مصباحزاده - حمیدیه - ثقهالاسلامی - سرتیپزاده - مجتهدی - ناصر صدر - صاحبجمع - فقیهزاده - عماد تربتی - محسن طاهری - قرشی - صفایی - امیر افشاری - محمد ذوالفقاری - ناصر ذوالفقاری - افشار صادقی - فتحعلی افشار - دکتر کیان - دکتر شایگان - صلاح - دکتر بقایی - مکی - خزیمه علم - دکتر برال - رستم گیو - کهبد - ارباب مهدی - بزرگنیا - سودآورد - دکتر معظمی - دکتر طبا - محمدعلی مسعودی - محمدعلی هراتی.
سالار بهزاردی - حاذقی - دکتر سید امامی - ناظرزاده - کوراغلی - ملکمدنی - قبادیان - نصرتیان - موسوی - گودرزی - فرهودی - برومند - موقر - عامری - قهرمان - شهاب خسروانی - خسرو قشقایی - ابتهاج - آشتیانیزاده - معدل - کشاورزصدر - مخبرفرهمند - حکیمی - حائریزاده - جواد مسعودی.
صورت غیب و دیرآمدگی آقایان نمایندگان در جلسه پنجشنبه پنجم دی ماه.
غایبین با اجازه - آقایان: نورالدین امامی - موسوی - امامی اهری - حسن مکرم - بهادری - عباسی - گنجه - اردلان - دکتر طبا - ظفری - فرامرزی - اسکندری - اسلامی - دکتر مجتهدی - دکتر جلالی - سالار بهزادی - طباطبایی - صدرزاده.
غایبین بیاجازه - آقایان: محمودی - دکتر مصباحزاده - نصرتیان - قهرمان - صاحبجمع - دکتر معظمی - عبدالحسین مجتهدی - فقیهزاده - سرتیپزاده - ناظرزاده - حسن اکبر - ابتهاج - صفایی - دکتر هدایتی - شهاب خسروانی - فتحعلی افشار گودرزی - دکتر سیدامامی - حمیدیه - قرشی - صدر میرحسینی - گرگانی ثقهالاسلامی - عامد ترتبتی - طاهری - کشاورزصدر - حاذقی - کوراغلی - مخبر فرهمند - افشار - صادقی - محمد ذوالفقاری - امیر افشاری - ناصر ذوالفقاری - کهبد - صدری - حکیمی - رستمگیو - صالح دکتر بقایی - مکی - دکتر شایگان - جواد مسعودی - خزیمه علم - دکتر برال.
دیرآمده بیاجازه - آقای محمد هراتی دو ساعت.
صورت غیبت و دیرآمدگی آقایان نمایندگان در جلسه یکشنبه هشتم دی ماه
غایبین با اجازه - آقایان: نورالدین امامی - موسوی - بزرگنیا - امامیاهری - دکتر علوی - مکرم - بهادری - اورنگ - عباسی - گنجه - صاحبجمع - اردلان - فرامرزی - ظفری - اسکندری - دکتر مجتهدی - دکتر جلالی - سالار بهزادی - طباطبایی - گنابادی.
غایبین بیاجازه - آقایان: محمودی - دکتر مصباحزاده - برومند - نصرتیان - محمدعلی مسعودی - خسرو قشقایی - ملکمدنی - دکتر معظمی - مجتهدی - فقیهزاده - گرگانی سرتیپزاده - ناظرزاده - مهدیارباب - حسن اکبر - غلامرضا فولادوند - ابتهاج - شهاب خسروانی - فتحعلی افشار - گودرزی - دکتر سیدامامی - معدل - حمیدیه - قرشی - ثقهالاسلامی - دهقان - عماد تربتی - کشاورز صدر - رضوی - سودآور - کوراغلی - محمد هراتی - حسن نبوی - افشار صادقی - محمد ذوالفقاری - کهبد - صدری - حکیمی - رستم گیو - صالح - دکتر بقایی - مکی - دکتر شایگان - جواد مسعودی - صدرمیرحسینی - خزیمه علم - دکتر برال.
رئیس - یک عده از این آقایان تقاضای مرخصیشان به کمیسیون محاسبات فرستاده شده بعد از تصویب البته اصلاح میشود آقای صفایی.
صفایی - در این قسمت که جناب آقای رئیس فرمودند بعضی از تقاضاها در کمیسیون تصویب میشود بنده از آنهایی هستم که غیبتم به تصویب کمیسیون رسیده و قطعاً از لیست غایبین بدون اجازه حذف خواهم شد و موضوعی که بایستی راجع به همین غیبت به عرض آقایان برسانم این است که در آن جلسه اسبق از طرف اقلیت استیضاحی از دولت آقای دکتر مصدق تقدیم مجلس شورای ملی شد.
به لحاظ این که بنده نبودم اسم بنده جزو استیضاح کنندگان ثبت نشده است فعلاًبه این وسیله موضوع استیضاح را تصدیق میکنم و الحاق خودم را به اقلیت در مورد استیضاح به عرض مجلس شورای ملی میرسانم.
قاسم فولادوند - احسنت.
رئیس - این موضوع مربوط به صورت مجلس نبود شما نیز البته میتوانید استیضاح بکنید آقای فرهودی.
فرهودی - در یکی از جلسات بنده را غایب خواندند در صورتی که بنده هم در جلسه سابق مطالبی به دلیل همین صورت مجلس اینجا عرض کردهام و هم در جلسهای که تشکیل نشده حاضر بودهام بعد هم راجع
به جلسهای که یک دوازدهم تصویب شد بنده در این صورت مجلس میبینم که یکی از آقایان نمایندگان پیشنهاد کرد که آن ۱۰ تومان اضافه حقوق مستخدمین جزو یک دوازدهم باشد اینجا هم در صفحه دوم صورت مجلس وقتی که آن پیشنهاد خوانده شده است چند مرتبه آقایان گفتهاند صحیح است صحیح است آقای شوشتری هم فرمودند همه موافقیم.
اینجا هم قید شده است که این ۱۰ تومان اضافه حقوق مستخدمین جزء جزو یک دوازدهم باشد ولی متن یک دوازدهم را که بنده دیدم به مجلس سنا رفته اشارهای به آن نداشته است بنده میخواهم از جناب آقای رئیس که همیشه طرفدار خدمتگزاران جزء هستند خواهش کنم که وقتی رأی نهایی میخواهند بگیرند با اضافه این ده تومان باشد برای این که مجلس قبول کرده است (صحیح است)
رئیس - آقای ابریشمکار نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟
ابرشمکار - اسم بنده جزو غایبین نوشته شده توضیحی دارم.
رئیس - بفرمایید
ابریشمکار - اسم بنده در جزو غایبین جلسه گذشته برده شده بود همان روز بنده را از اهواز باتلفن رؤسای عشایر خواسته بودند و همان روز بنده استدعا کرده بودم که چون موضوع مهمی است در اینجا عرض کنم (صحیح است) و حالا هم باز بنده استدعا میکنم که اجازه بفرمایید بنده به طور اختصار این موضوع را به عرض آقایان برسانم.
رئیس - آقای ابریشمکار غیبت شما و بعضی از آقایان که حاضر شده بودید اصلاح میشود ولی شما بیانی غیر از صورت مجلس نمیتوانید بکنید.
ابریشمکار - بنده چیزی عرض نمیکنم ولی اجازه بفرمایید موضوعی است راجع به خوزستان و رؤسای عشایر خوزستان این خوزستانی که همه الآن برای آن داد میزنند راجع به آن چند دقیقه صحبت کنم.
رئیس - بعد میتوانید صحبت کنید ممکن است یک نفر از آقایان به شما پنج دقیقه وقت بدهند حالا نمیشودآقای آشتیانیزاده نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟
آشتیانیزاده - بنده عرضی ندارم.
رئیس - آقای اسلامی نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟ بفرمایید.
اسلامی - بنده این طور به نظرم رسید که بنده را جزو غایبین بیاجازه نوشتهاند در صورتی که چهل روز مرخصی داشتم و این قسمت را از آن محل استفاده کردهام خواهش میکنم که اصلاح بفرمایید.
رئیس - اصلاح میشود آقای پیراسته.
پیراسته - یک اصلاح عبارتی است که استدعا میکنم دستور بفرمایید اصلاح شود.
و آن همان موضوعی است که آقای فرهودی فرمودند بنده در جلسه گذشته عرض کردم که دولت از اشراف تشکیل شده و به فکر کارمندان نیست و عرض کردم که این آقایان چون خودشان متمول هستند تصور نمیکنند که ده تومان در زندگی کارمندان جزء تأثیر دارد چون خودشان اشراف هستند به این نظر توجه نمیکنند.
این در صورت مجلس نیست تمنا میکنم این را دستور بفرمایید اصلاح شود و ضمناً عین نامهای که خدمتگزاران جزء ده تومان تأثیر دارد البته برای اشراف مملکت که به سگهایشان ویسکی میدهند تأثیر ندارد ولی ده تومان برای کسی که صد تومان حقوق میگیرد تأثیر دارد در خاتمه نامههایی است راجع به انتخابات که دولت ادعا میکند دخالتی نکرده انواع دخالتها را میکند.
قاسم فولادوند - کجا دخالت نکرده است؟
شوشتری - آنجا که دخالت نکرده است کجا است؟ آن را بفرمایید
رئیس - دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست (گفته شد خیر)
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: غلامرضا فولادوند جمالامامی - اسلامی
رئیس - نطق قبل از دستور شروع میشو آقای غلامرضا فولادوند.
غلامرضا فولادوند - بنده غلامرضا فولادوند نماینده شاهرود وکیل اکثریت طرفدار دولت حامی نفت در دروه پانزدهم که مجاهدت و مخالفت شدید برای تصویب نشدن لایحه گس کردهام که تصویب نشود و کمک به اقلیت آن روزی مجلس کردهام که مورد تصدیق جنابان آقایان حائریزاده و مکی
در چندین جلسه به خصوص در جلسهای که جناب آقای دکتر مصدق از امریکا تشریف فرما بودند و در مجلس در حضور ایشان تصدیق کردند که بنده یکی از وکلای سرسخت مبارز و فداکار بودم که در اواخر دوره مجلس بنده با سایر دوستان نگذاشتیم این لایحه تصویب بشود باز وکیلی هستم که دردوره ۱۶ آنچه توانستهام آنچه رأی لازم بوده به کابینهی آقای دکتر مصدق به موضوع نفت برابر میل ملت ایران دادهام. این عرایض را حضور مبارک آقایان عرض میکنم در جلسه قبل ضمن طرح لایحه یک دوازدهم بنده از جریان انتخابات شاهرود شمهای به عرض نمایندگان محترم و ملت ایران رسانیدم ولی بهامر مقام ریاست برای این که لایحه یک دوازدهم تصویب بشود و مجلس از اکثریت نیفتد آنچه لازم بود گفته نشد و بقیه عرایضم به جلسهامروز موکول گردید.
جریان انتخابات شاهرود فعلاً از این قرار است که آقای شمس قناتآبادی با قوا و تجهیزات کافی به شاهرود رفتهاند و تمام مأمورین دولت مرعوب و به هیچ وجه قدرت نمیکنند وظایف قانونی خودشان را انجام بدهند. بنده هم وکیل شاهرود بودم و هستم ودو دوره است که در اینجا هستم و آنجا هم علایقی و سوابقی دارم ملکی دارم و خدمات بزرگی به اهالی شاهروز کردهام من را اهالی شاهروز بهتر از شهرستانهای دیگر میشناسند در آنجا بودم - فرماندار به دستور هیئت دولت با حضور اعضای انجمن شهر از ۱۰۸ نفر دعوت کرده (سعید مهدوی - همین خلاف قانون است) (شوشتری - بفرمایید فرماندار قرعهای، نه قانونی) روز پنجشنبه ۲۷ آذر ماه سه بعد از ظهر ۱۰۸ نفر مقرر میشود که در فرانداری حاضر بشوند در جلو فرمانداری که از چند روز پیش منظم جماعتی ایستاده و به مردم و اهالی شهر اهانت و فحاشی میکردند این جماعت چهل نفر از افراد ۱۰۸ نفر مدعوین را از درب روبروی باغ فرمانداری گرفتند. در حضور کلیه مأمورین انتظامی و در حضور تمام مأمورین دولت باغ روبروی فرمانداری که ده متر فقط فاصله عرض خیابان بود از ساعت ۳ بعد از ظهر تا ساعت ۱۲ نصف شب توقیف کردند و نگذاردند که این عده در انجمن حاضر شوند (پناهی - معنی آزادی انتخابات این است)
آنچه به آقای فرماندار و به آقای بازرس و مأمورین از منزلم تلفن کردم و نوشتم مفید واقع نشد و بین خود و خدا بنده فرماندار را هم مقصر نمیدانم زیرا دستور فرماندار را مأمورین انتظامی اطاعت نمیکردند (یک نفر از نمایندگان - دستور داشتند که اطاعت نکنند) روز بعد که با قرعه در غیاب آن چهل نفر ۳۶ نفر را از توی آن ۱۰۸ نفر دعوت کردند همان جماعت درب فرمانداری ایستادند و مدعیون که وارد میشدند به سر آنها میریختند و آنها نمیگذاشتند که در فرمانداری حاضر بشوند (شوشتری - پذیرایی میکردند) یک نفر از مدعوین به نام توکلی وقتی با اتومبیل درب فرمانداری خواست پیاده شود داد کشیدند که این فلان فلان شده را ببرید به گرگان جمیعتی که حامی بنده بودند آمدند ممانعت کردند مأمورین انتظامی به روی این جمعیت شلیک کردند در صورتی که چند روز بود آنچه هرزهگی و اهانت و فحاشی و خلاف قانون آن دسته میکردند مأمورین انتظامی به هیچ وجه نسبت به آنها تعرض نمیکردند (سعید مهدوی - مأمورین تابع دولتاند) به هر صورت انجمن از افراد بیسواد تشکیل دادند از جمله عدهای که حاضر شده بودند چند نفر بیسواد بودند (پناهی - همه جا همین طور شده است) که بنده جریان را به طور مختصر به آقای امیرتیمور نوشتم در مجلس شورای ملی عین آن نامه را قرائت میکنم (شوشتری - ایشان هم پارول دونور دارند) (آزاد - آقای شوشتری فارسیش را بگویید) جناب آقای امیر تیمور وزیر کشور در شهر شاهرود چندی است آقای شمس قناتآبادی و کسان ایشان مشغول تهدید و ارعاب مردم شدهاند به این تفصیل که ایشان خود را نماینده مخصوص جناب آقای نخستوزیر و مقامات دیگر معرفی نموده و اهالی را مرعوب کردهاند که باید شمس قناتآبادی در آنجا وکیل شود به علاوه عدهای اشخاص خطرناک و چاقوکش از تهران برده و علناً اشخاص خطرناک شهر را نیز دور خود جمع کرده منظم در شهر میتینگ داده و فحاشی و اهانت علنی در حضور مأمورین به اینجانب و طرفدارانم مینمایند و اهلی را نیز تهدید به قتل و هتک شرف مینمایند.
یک نفر آخوند نیز که خود را در لباس روحانی درآورده از تهران به آنجا فرستاده به نام شیخ مولایی که به دستور کتبی آقای دکتر شروین رئیس کل اوقاف از اداره اوقاف شاهرود پول به ایشان داده شده به اهانت افراد شاهرودی مشغول است و دستور میدهند فولادوند و کسان او را بکشید تهران با ما است و ترس نداشته باشید.
مأمورین محلی نیز عموماً مرعوب آن شدهاند و از ۲۸ آذر که فرماندار ۱۰۸ نفر را برای تشکیل انجمن دعوت نمود این عده را درب فرمانداری آورده در حضور کلیه مأمورین اعم از پلیس و غیره ۳۸ نفر از مدعوین را از درب فرمانداری گرفته و در باغ روبروی فرمانداری از ساعت سه بعد از ظهر تا ۱۲ شب توقیف کردند و نگذاردند در فرمانداری حاضر شوند و آنچه تذکر دادم مأمورین انتظامی توجهی نکردند و خالصه فرماندار و بازرس و کلیه مأمورین انتظامی مرعوب شدهاند و یک وحشت و رعبی ایجاد شده است که کسی نمیتواند از خانه خود آزادانه خارج شود و کلیه رؤسای ادارات نیز از این جریانات مستحضر هستند.
با این ترتیب انتخابات آزاد در شاهرود به هیچ وجه مفهومی ندارد (شوشتری - و در سایر جاها) انتخابات با تهدید و رعب و وحشت و تهدید به قتل جریان مقدماتی خود را طی میکند (مهدوی - انتخابات خود تهران هم آقا بهتر از آنجا نیست) (زنگ رئیس جهت سکوت) تخلفاتی هم که در دعوت انجمن شده یکی
این که چهل نفر از صد و هشت نفر را به قراری که عرض کردم توقیف نمودند دوم این که از سی و شش نفر مدعوین سه نفر آنها که حاضر بودند بیسواد هستند و این تذکر به آقای فرماندار داده شد جریان در صورت مجلس انتخابت انجمن ذکر شده و بهامضای کلیه حاضرین و فرماندار و بازرسها رسیده و آن سه نفر نیز ذیل صورت مجلس را انگشت زدهاند (قاسم فولادوند - انتخابات آزاد) سوم این که دو نفر از ۳۶ نفر مدعوین از چند روز قبل از دعوت تا حال در تهران بودند که یک نفر از آنها به نام رضوینژاد بیسواد میباشد چهارم از ۹ نفر اعضای اصلی انجمن که با این ترتیب انتخاب کردهاند یک نفر آنها به نام عبدالحسین برنجی بیسواد است صرفنظر از این که انجمن تعیین شده برخلاف صریح ماده ۱۴ قانون انتخابات است و بایستی تجدید دعوت انجمن انتخابات بشود. با توضیحی که فوقاً معروض شد محال است که مردم بتوانند در انتخابات آزادانه شرکت کنند از جناب عالی که یک نفر مرد باشرف و درستکار و عالم بهامر انتخابات هستید این طور انتظار میرود که به وسیلهی اعزام یک نفر مأمور عالیرتبه قوی امثال آقای اشتری و اعزام قوای لازم نظم شهر را سریعاً حفظ فرمایید تا مردم بدانند که آقای شمس قناتآبای بیجهت مدعی است که کاندید تهران است.
زیرا همان حضور ایشان در شاهرود و شرکت مشارالیه در انتخابات آنجا که به هیچ وجه سابقه در آن شهرستان ندارم عدم آزادی انتخابات را برای مردم مسلم مینمایند پس از اعزام مأمور قوی و درستکار و ایجاد نظم اگر آقای شمس قناتآبادی دو روز در شاهرود توقف کرد آن وقت مسلم است که ایشان کاندید مردم بوده و در آنجا رأی دارند. آقای وزیر کشور این مقامها گذری است و میدانم جنابعالی هم اعتنا به این نحو مقامات که ثمرهاش انتخاب آقای شمس قناتآبادی از شاهرود باشد ندارید بنده هم والله اعتنا به وکیل شدن را دیگر ندارم ولی حاضر نشوید که شرف اهالی یک شهرستانی با دست شما از بین برود و تلگراف و دستور جنابعالی هم به مأمورین کوچک و ضعیف هستند و کاندید ادعایی را خودتان و آقای نخستوزیر و عموم ملت ایران بهتر از من میشناسید. در این مورد بایستی مردانه اقدام بکنید و یک نفر مأمور که حیثیت یک وزیر یا معاون وزارتخانهای را داشته باشد با اختیارات کافی اعزام فرمایید. بنده برای این که نگویید چرا مطالب را عرض نکردم یکی از صدها جریان امر را عرض نمودم خود دانید این جریان را به آقای وزیر کشور عرض کردم نوشتم و فرماندار محل تلگرافاً شرحی به وزیر کشور نوشت که چون ۳ نفر از اعضای انجمن بیسواد بودهاند و ذیل صورت مجلس را انگشت زدهاند و فولادوند در محل اعتراض کرد و کسب تکلیف میکنم جناب آقای امیرتیمور طی تلگراف شماره ۱۶۶۴ - ۳/ ۱۰/ ۳۰ شرحی به فرماندار نوشت به این مضمون فرماندار مطابق قانون انتخابات طبقات ششگانه و معتمدین محل بایستی از اشخاص باسواد دعوت شوند علت این که اشخاص بیسواد را در انجمن دعوت کردهاید چیست. معلوم میشود شما یک نظر خاصی داشتهاید علیهذا انجمن قانونی تشکیل نشده است و بایستی انجمنی از اشخاص باسواد طبق مواد مندرجه در قانون انتخابات دعوت تشکیل دهید (قاسم فولادوند - یعنی آن انجمن باطل است) تلگرافی هم مخابره کردند به این مضمون که اشخاص شیاد و مجهولالهویهای به شهر شاهرود آمدهاند و خود را کاندید دولت معرفی کردهاند دولت کاندید ندارد. من ناچارم در این مجلس مقدس از آقای امیرتیمور تشکر بکنم (صحیح است)
ولی از روز سوم دی تا امروز که دهم دی است به هیچ وجه اثری به فرمایش آقای امیرتیمور و تلگراف ایشان و امریه ایشان ندادهاند و تلگرافی که دیشب از شاهرود به تاریخ نهم که دیروز باشد و فوری است به من مخابره شده است این است (فوری آقای فولادوند آقای شمس قناتآبادی به تهران آمد و تأیید انجمن را از وزارت کشور گرفته و به شاهرود مخابره کرد خودش هم برای ارعاب مردم و اهلی این شهر به شاهرود آمده است انجمن مشغول کار است فردا آگهی انتخابات الصاق میشود - مؤمنزاده، علیزاده) اینها دو نفر از اعضا انجمن شهر هستند (سعید مهدوی - آقا تأیید را از کی گرفته است؟) (شوشتری - در گرگان هم همین طور است) بنده در این عرایضم یا صادق هستم یا کاذب از دو حال که خارج نیست. عرضم این است که برای روشن شدن ذهن آقایان نمایندگان محترم دو نفر، سه نفر، یک نفر از وکلای اکثریت را تعیین کنید اولا پرونده وزارت کشور را که وزیر کشور صریحاً تلگراف کرده انجمن قانونی نیست و تاکنون بهامر ایشان به هیچ وجه اعتنا نشده ملاحظ کنند
و ثانیاً یک نفر از طرف مجلس و یا یک نفر که مورد اعتماد مجلس باشد به شاهرود برود و ببنید که به این شهرستان چه ظلمی میشود والله بالله بنده از این دقیقه عرض میکنم بنده با این ترتیب کاندید شاهرود نیستم و نمیخواهم هم از آنجا وکیل بشوم ولی آیا واقعاً این نحوه انتخابات است.
من این جریان را به آقای نخستوزیر عرض کرد به آقای وزیر کشور هم عرض کردم و در مجلس هم میگویم بیش از این حق ندارند اهلی شاهرود جماعتی که از بنده طرفداری میکردند خواستند نگذارند عضو دعوت شده را با زور به گرگان ببرند به طرف آنها مأمورین شهربانی شلیک کردن دو چند نفر را گرفت و حبس کرد در صورتی که تا آنروز هر چه آنها کردند هر اقدامی آنها کردند یک کلام شهربانی به آنها حرف نزد و اکنون مردمان با شرف شاهرود فرار کردهاند. و الآن آمدهاند تهران یکی از آنها آقای تهرانی رئیس انجمن شهر است که الآن در تهران است یکی آقای خسروی عضو انجمن شهر است که الآن در تهران است یکی آقای خسروی عضو انجمن شهر است که الآن در تهران است عدهای از اهالی به سبزوار فرار کردهاند و در شاهرود اکنون با این وضعیت ننگین انتخابات این شهرستان جریان دارد (قاسم فولادوند - چشم دکتر مصدق روشن) بنده که تا امروز طرفدار دولت بودهام بنده که تا امروز به وظایف قانونی خودم عمل کردهام (جمالامامی - از اول کار بدی کردید) من شرفاً از شما میپرسم آیا من وکیل دیگر حق دارم که طرفدار دولت باشم وقتی یک همچو عمل خلافی انجام میدهند انواع تهمتها را به ما زدهاند چهار ماه پنج ماه به ما فحش دادند اهانت کردند نسبت سوء دارند ولی من برای این که یک روز یک نفر در این مملک نگوید آقا دکتر مصدق میخواست نفت برای ایران بگیرد چرا مخالفت کردی به این جهت با این که برادرم هم جزو وکلای اقلیت بود تا امروز ماندم و به دکتر مصدق رأی دادم اما برای این که بدانید یک وکیل بایستی منصف به چه صفاتی باشد چون تهمت و افترا به قدری در این ممکلت زیاد شده است من ناچارم عرض کنم بنده یک وکیلی بودم که صحت عملم را خودم مردم شاهرود تصدیق کردهاند و به همین جهت هم مرا وکیل کردند و بعد در خدمات ۱۵ - ۱۶ سالهای که در عدلیه داشتهام اکثر مقامات عدلیه را دیدهام.
در پرونده بنده ثبت و ضبط است و اما برای این که بدانند مراجع تقلید نسبت به بنده چه نظری دارند من با این که اهل خود ستایی نیستم ناچارم این جریان را عرض کنم با این که خود ستایی عیب است و راضی نبودم این مطلب را عرض کنم ناچار گردیدم فتوای حضرت آیت الله آقای حاج آقا حسین آقا بروجردی را که در مورد بنده فرمودهاند به استحضار ملت ایران برسانم. روز عید نوروز که حضور مبارکشان بودم و قریب ۵۰۰ نفر از اهالی بروجرد و قم و تهران شرف حضور داشتند در مورد بنده فرمودند با آن که دستورات اسلامی مبنی بر دیانت و درستگاری و صحت عمل است متأسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته و غلامرضای فولادوند که از اعمال و رفتارش استحضار کامل دارم متدین و امین و درستکار است. و اضافه فرمودند که خوشوقتی من بیشتر از آن جهت است ک اهل شهری است که من در آنجا متولد شدهام و این تعریف آیت الله موجب غبطهی عده زیادی از حاضرین گردید و چند روزی که در قم بودم اهالی آن شهر و طلاب قم بنده را به یکدیگر نشان داده و معرفی میکردند همچنین دیانت و درستکاری بنده مورد تأیید و تذکار حضرت آیت الله آقای میرسید محمد بهبهانی قرار گرفته است باید ملت ایران بداند که مقامات روحانی و مراجع تقلید مصون و دور از اغراق و گزاف گویی میباشند و خوشبختانه هر دو وجود محترم در حال حیات میباشند وظیفه خدمتگزاری بنده و کارهای اداری و مجلسی من و وظیفه دیانتی من وظایف سیاسی من در موضوع نفت و رویه بنده در این دو دوره اینها بوده است که عرض کردم. علیهذا بنده که به هیچ وجه شایق نیستم که این طور وکیل بشوم خواستم عرض کنم که اگر اشخاصی بر خلاف واقع چیزهایی گفتهاند نمیبایستی مورد توجه واقع شود - و این جریانات انتخابات شاهرورد است که با وضع ننگین جریان دارد از مجلس شورای ملی تقاضا میکنم که هیئتی را برای نظارت معین بکنند که در شهر شاهرود و شهرهای دیگر این طور انتخاب جریان پیدا نکند و این طور وکلا به مجلس نیایند.
شوشتری - اصلا این طور انتخابات قانونی نیست.
رئیس - آقای صفایی
صفایی - من وقتم را به جناب آقای امامی دادهام.
جمالامامی - بنده سه ماه پیش در این مجلس حضور آقایان عرض کردم.
تا که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
حالا دیدید که راست میگفتم - حال میبینید که نمیگذارند مجلس تشکیل شود - آن که آقای دکتر مصدق که هر روز میجست پشت تریبون و رأی اعتماد از مجلس میخواست
حالا دیگر نمیگزارند مجلس تشکیل بشود - چه شده؟ چرا به موقع و بیموقع هر روز تقاضای رأی اعتماد میکرد ولی امروز دیگر مایل نیست مجلس تشکیل بشود!
چرا از گفتههای بچههای استوکس میترسد؟
مصدقالسلطنه چرا این مرد وطنپرست با رفقای خودش که مخالفین انگلستان هستند به مجلس نمیآیند - عجباً من نمیدانم چرا عمال خودشان را انگلیسها عوض کردند؟ آنهایی که سی سال بیست سال در آستان آنها خدمتگزاری کرده بودند این احمقها چرا آنها را ول کردند؟ تا وقتی آنها بودند قرارداد ۱۹۳۳ به قوت خودش باقی بود - وقتی عوض کرد و آزاد، شوشتری، صفایی، تیمورتاش، زنگنه، این قبل را انتخاب کردند نفت ملی شد.
نگاه کنید ببینید کیها اوبستر و کسیون میکنند - در
این مجلس عمال دکتر مصدق کیها هستند؟
شما هم اخیراً جزو جوجههای استوکس شدهاید آقای مهدوی از سه چهار روز قبل به این طرف که ورقه استیضاح را امضا کردید - قبل از آن فرزند دکتر مصدق و از برادران دینی بودید و حالا جزو بچههای استوکس شدید جزو عمال آنها شدهاید - ۱۵ میلیون جمعیت ایران جزو بچههای استوکس خواهند شد (شوشتری - بیست میلیون) بیست میلیون به قول آقا، ما ادعا میکنیم که این فداکاری را برای مملکت میکنیم اینها ادعا میکنند ما جوجههای استوکس این فداکاری را میکنیم - میگویم عقیدهشان این است چون آنها بهتر از من و شما میدانند که حامل استوکس کی هست کی نیست. چون عامل وحی هستید خودشان بهتر از من و شما میدانند این دکتر مصدق بارها پشت این تریبون گفت که زمانه جنایت کاری، کار بدی کرد که گفت من خجالت میکشم بگویم: آن گفت حرف خود او را میزنم مثل تقیزاده به وجود نیاورد و عامل قرارداد ۱۹۳۳ او بود و نسب به تکتک افراد حزب عامیون هم این را گفته، در صورت مجالس هست شما نگاه کنید که در این مجلس پنج، شش نفر از اعضا حزب عامیون هستند و اینها برای دکتر مصدق یقهدرانی میکنند.
کجاست آن حاجی حاذقی؟ او عضو حزب عامیون است سرتیپزاده و اردلان عضو عامیون هستند آقای فرهودی جنابعالی هم هستید؟ (فرهودی - بنده جزو هیچ حزبی نیستم) آقای فرهودی عضو حزب عامیون است حکیمی عضو حزب عامیون است ملت ببینید کیها یقهدرانی میکنند برای دکتر مصدق حالا یا باید دکتر مصدق اینجا بگوید که من غلط کردم تقیزاده این طور که من خیال میکردم نبوده است و یا باید تصدیق کند که او هم جزء آنها است. حالا من از اشخاص دیگری که ۲۰ سال ۳۰ سال است در این مملکت به عامل انگلیس معروف هستند صحبت نمیکنم آنهایی که در کمیسیون به قول ایشان قرارداد ساعد و گس را امضا کردند نمیآیند به مجلس و حالا دم از وطن پرستی و ملی کردن نفت میزنند (خطاب به آقای فرهودی) کجا تشریف میبرید؟ من جسارتی نخواهم کرد گلهای دارم چون بلند شدید یادم آمد این روزنامه اطلاعات همیشه طرفدار دولتها بود - موافقالدوله بود ولی در اخبار جنبه بیطرفی را مراعات میکرد ولی بدبختانه اخیراً گروکشی انتخاباتی کرده (یکی از نمایندگان - برای کجا؟) نمیدانم و مراعات بیطرفی را در اخبار نمیکند و موجب تأسف است چون روزنامه اطلاعات روزنامه وزین ماست و حیف است که از آن وضعیت خودش برگردد استدعا میکنم از جناب آقای فرهودی روزنامه اطلاعات را آلوده به کشمکشهای انتخاباتی و سیاسی نکنند. انشاءالله نخواهند فرمود به طور تذکر عرض میکنم چون اخیراً روزنامه اطلاعات آن بیطرفی سابق خودش را از دست داده (شوشتر ی - نطقهای ما را هم تحریف میکند) بنده اگر خاطر مبارک آقایان باشد روزی که از رزمآرا استیضاح میکردم اینجا گفتم که رزمآرا قبل از این که نخستوزیر بشود من بهش علاقه داشتم و برای نخستوزیریاش کوشش کردم بعد متوجه اعمال او شدم روز پانزدهم نخستوزیری او من شروع به مخالفت کردم. در استیضاح گفتم به رزمآرا که تو کرنسکی ایرانی بعد از تو اوضاع ایران منقلب خواهد شد رزمآرا را کشتند ولی نقشه همان نقشه است به دست رزمآرا میخواستند انجمنهای ایالتی و ولایتی تصویب بکنند و ایران را تجزیه بکنند به قول ترکها گفتند او اولمادی بواولسون یعنی آن شد این بادش او را که کشتند حالا به دست دکتر مصدق نقشه به شکل دیگر انجام میشود آقای غلامرضا فولادوند دوست عزیز من فرمود که من از اول طرفدار حکومت دکتر مصدق بودم. من ایرادم به ایشان همین است آقا شما که طرفدار بودید چرا گذاردید تا کنون مملکت به این ورطهی هلاکت بیفتد - چرا؟ مگر شماها هم مثل مانمیبینید که دکتر مصدق چه نقش بازی میکند و مملکت را میخواهد به کجا بکشاند؟
هر چه به اینها میگوییم تنها آتوشان این است آتو را ببینید - ده دفعه من به طرفداران دولت گرفتهام آخر شما هم زبان دارید این همه یقهدرانی و سینهچاک میکنید پا شوید بیایید به ما بگویید که چه عملی این دولت کرده که خلاف قاعده نباشد؟ یک عملش را بگویید - آخرش به من جواب دادند که ما مگر عمال انگلیس را از شرکت نفت بیرون نکردیم؟ اولاً چرا کردید؟ مگر خود دکتر مصدق قانون نگذرانید که آنها را بیرون نکنند - متخصص لازم داشتید - متخصص را وقتی بیرون کنید نفتتان میخوابد ماده ۶ ماده ۷ بود، شب با من بحث کرد گفت که ما نمیتوانیم اینها را بیرون کنیم باید کی ماده بگذاریم که آنها باشند و بعد ما بتوانیم به تدریج جای اینها را پر کنیم - سه هزار نفر را اگر سالی صد نفر بفرستید به خارج ۳۰ سال لازم بود که جای آنها را پر کند. افتخارشان این است که ما اینها را بیرون کردیم و رفتیم شورا موفق شدیم - نتیجه چی؟
نتیجه این است که نفت ما رفت سینهی خاک این کارها را میکند به ملت هم میگوید موفق شدهایم موفق شدید چه کردید؟ (سعید مهدوی - علی زهری را کاندید انتخابات تهران کردند - اینها موفقیت است دیگر آقا) منبع عایدات مملکت را خشک کرد و مملکت را به این روز فلاکت انداخت برای این که به زانو در بیاییم و هر چه بگویند قبول بکنیم یا مملکت را تجزیه بکنند - در هشت ماه زمامداری دکتر مصدق ملاحظه بفرمایید آقایان حزب توده از کجا به کجا آمد؟ ۱۴ آذر پنجاه در صد حزب توده را تقویت کرد - آقا این هم طبیعی است وقتی یک ملتی دید که هیئات حاکمهاش دولتش غارتگر است آدمکش است یک ملجایی میخواهد (سعید
مهدوی - بازرسهای خود دولت تصدیق کردند) میرود به آن ملجا پناهند میشود. هفت هشت روزنامه بودند در این مملکت که اینها ده سال است با حزب توده مبارزه میکردند - دولت اول زبان و قلم اینها را چید منحرف کرد مبارزه آنها را از حزب توده - دیدند که اینجا دولتشان برای آنها خطرناکتر از حزب توده شده، حزب توده را ول کردند برگشتند با دولت خودشان مبارزه میکنند این طور حزب توده را تقویت میکند - آیا این تقویت نیست برای حزب توده؟ مهمترین روزنامههای این مملکت با آنها مبارزه میکردند حال نمیکنند. این سیاست دکتر مصدق بود - حزب توده اگر میلیونها خرج میکرد این عمل را نمیتوانست انجام دهد (تیمورتاش - اخراج کارشناسان امریکایی را هم بفرمایید) این آقای وزیر کشور که با من بدبختانه یا خوشبختانه سابق دوستی هم دارد آمد به قول آقایان اکثریت در کمیسیون اکثریت آشتی بکند - به ناموس مادرش قسم خورد که شهربانی از قضایای ۱۴ آذر اطلاع ندارند - در حضور رئیس مجلس هم بود که تشریف دارد و سایر آقایان هم هستند که شنیدند.
رئیس - این طور قسم نخورد - قسم خورد ولی نه این طور.
جمالامامی - بیلطفی نفرمایید داد هم زد به همین عبارت به سر مبارکتان خاطرم هست حالا قسم خورد که شهربانی دخالتی نداشته است - این گزارش هیئت بازرسی است - مینویسد همهاش را شهربانی کرده است (سعید مهدوی - ایشان اطلاع نداشتند) چه طور در شهربانی نشسته بود اطلاع نداشت، بعد از ظهر من به ایشان تلفن کردم به من خبر میدهند که ریختهاند روزنامهها را غارت کردهاند و عمال دولت هم کمک میکنند.
ایشان گفتند الآن من میفرستم جلو میگیرم این غارت تا ساعت ده شب ادامه داشت - ده ساعت ادامه داشت و ایشان هم پشت میز شهربانی جلوس فرموده بودند (شوشتری - تا نصف شب) حالا باید به دست ایشان انتخابات آزاد دکتر مصدق انجام بشود (شوشتری - انتصابات) سه ما پیش، دو ماه پیش من در این مجلس به عرض آقایان رساندم که آقایان اگر در این محیط انتخابات شروع بشود این مملکت آتش میگیرد حال میبینید که من حق داشتم آقای اسلامی میبینید حالا؟ (صحیح است) (اسلامی - اجازه بدهید آقا من بیایم آنجا تا بگویم) میفرمودید که دولت جواب دهد. جوابها را هم داد حالا رفتی بابل و برگشتی و بگو مملکت آتش میگیرد یا نه؟ عرض کردم وقتی نا امید شدند از این که قضیه نفت را به جایی برسانند آمدند برای این که مردم و مجلس را مشغول کنند دکان انتخابات را باز کردند و ما هم میدانستیم که این دکان دکان خطرناکی است چون بدبختانه مثل این که ما نمایندگان از روزی که میآییم اینجا تکلیف نداریم مگر این که انتخابات آینده ما را تأمین کنیم. ما برای این نیامدهایم ما آمدهایم مملکت را حفظ کنیم (صحیح است) بدبختانه نمانیدگان متوجه این امر نبودند حالا که آتش انتخابات دامنشان را گرفته است یواش یواش دارند ملتفت میشوند ۸ ماه ما در این مجلس داد زدیم آقای مملکتمان رفت گوش نکردید حالا این دولت این وضعیتش این سازمانش آن عقلشان آن درایتشان آمده به ما وعده میدهد که وقت من از روی نیل میگذشتم یادم آمد که خوزستان را بروم آباد کنم دکتر مصدق خوزستان را میخواهد آباد کند خوب بابا اسب دوانی پیش کشت قاچ زین را بگیر نیفتی.
رئیس - آقای امامی وقت شما تمام شده.
پیراسته - بنده وقت خودم را به آقای امامی میدهم.
اسلامی - وقتشان را به بنده هم دادهاند.
پیراسته - وقت را به آقای امامی میدهم اگر زیاد آمد به آقای اسلامی.
رئیس - آقای امامی بفرمایید.
جمالامامی - عرایض آقا را هم بنده عرض خواهم کرد (اسلامی - شما بابلی نیستید) بلی بنده بابلی نیستم - حالا میخواهد دکتر مصدق سد بکشد تراکتور بیاورد ماشین بیاورد یک میلیون نفر به خوزستان ببرد پنجاه سال دیگر در خوزستان زراعت کند شما هم منتظر بنشینید ثمرهاش را ببینید دکتر مصدق با حسین فاطمی (قاسم فولادوند - شاپور ذو الاکتاف) بارکالله - فرض کنید که توی این مملکت همه کورند همه کردند نابینا هستند.
تا اندازهای هم بدبختانه حق دارد اگر نبودند اجازه به مصدقها و حسین فاطمیها نمیدادند که هشت ماه در این مملکت این طور حکومت کنند (دکتر طبا - مصدق با حسین فاطمی مربوط نیستند) چرا آن معاون است آن رئیس آن بدتر از این است او حسین فاطمیها را میپروراند در این مملکت همهشان سر و ته یک کرباسند اگر نبود شریک جرم نمیشدند این آقا
هم همین طور است (اشاره به آقای کاظمی وزیر امور خارجه) و بدتر از همهشان اوست او میپروراند او ایجاد میکند اگر او نبود اینها در مملکت پرورده نمیشدند چند دفعه اینجا به من تذکر دادهاند که این دکتر شایگان آمد اینجا یک چیزهای گفت این دکتر حقوق است استاد حقوق هم هست حالا ایشان اوضاع و احوال را تطبیق با امیال و هوسهای خودشان میکنند مثل سایر رفقایشان آن روزی که ایشان معاون دکتر کشاورز بود آن روز داد میکرد که ملت پشتیبان حزب توده است.
آن روز که وزیر کابینهی آقای قوامالسلطنه بود بنده با دکتر مصدق بر علیه انتخابات قوامالسلطنه متحصن بودیم آمد آنجا روبروی همه به دکتر مصدق گفت شما رأی ندارید ملت پشت سر قوامالسلطنه است (پیراسته - به دکتر مصدق جلوی بنده فحش داد) حالا هم ملت پشت سر اینها است. خوب حالا بر فرض این طور باشد پس ملت عاشق دکتر شایگان است هر کجا دکتر شایگان برود ملت هم میرود موقعی که اینها اقلیت بودند ادعا میکردند که اکثریت ملت پشت سرش است حالا ما اقلیتیم و نمایده اقلیت ملت ایران هستیم ادعا نمیکنیم که اکثریت ملت ایران پشت سر ما است ما نماینده اقلیتیم مگر اقلیت حق حیات ندارد؟ آقای دکتر شایگان گفت ملت مخالف شما است دولت هم مخلف شما است. من نمیدانم چرا دولت مخالف ماست مگر مادولت درست کردیم که با ما مخالفت بکند؟ دولت درست کردیم که حفظ حقوقمان را بکند این وکیل اکثریت مشاور دکتر مصدق آمد اینجا گفت دولت مخالف شما است اذعان کرد حالا ما برای این دولت ...
شوشتری - آن هم با آن عبارات قبیح.
امامی - سنی و شیعه هم در این مجلس ایجاد کرد حالا دولت باید بیاید به ما بگوید کجای دنیا اقلیت ادعای اکثریت کرد اقلیت را باید سرش را بکوبید. حق نطق را از او بگیرید که اظهار عقیده نکند - چندی پیش یکی از علمای بزرگ تهران آمد پهلوی من گفت من آمدهام امروز به شما دلداری بدهم گفت این فحشها را که به شما میدهند شما را دلسرد نکند پیغمبرها هم این زجرها را کشیدهاند گفتم آقا چرا قیاس معالفارغ میکنید گفت چطور؟
گفتم پیغمبرها به مردم گفتند ما شما را میبریم آخرت دنیاتان را ول کنید بشر هم ضعیفالنفس است قبول میکرد من کی همچو غلطی کردم؟ (مخبرفرهمند - این حرفها چیست آقا؟) (رفیع - آقای امامی مثل را خوب انتخاب نکردید) یعنی ما ادعا نمیکنیم همچو غلطی نمیکنیم لطف بفرمایید گفتم ما کی ادعا کردیم گفتم آقا ما باین ملت آمدیم گفتم که این حرفهایی که به شما میزنند دروغ است. به فرض این که من اشتباه کرده باشم من که برای حرفم دکان باز نکردهام نمیخواهم سوء استفاده بکنم نمیخواهم پسرم را برادرم را توی اداره بگذارم یا از گمرک مال مستخلص کنم یا مقام نخواستم عقیدهمان این است و عقیدهمان را در اختیار ملت گذاشتهایم فرض محال اشتباه کرده باشیم تا حالا هم که به حمدالله اشتباه نکردهایم به فرض این که اشتباه کرده باشیم این که فحش نمیخواهد. به ما فحش دادید تهمت زدی چرا یک عده چاقوکش باید دور و بر این دولت باشند و متمتع بشوند و هیچ کس هم حرفی نزند؟ انجمن انتخابات تهران را ملاحظه کنید مثل این که عقل و شعور را هم خدا از اینها گرفته است میگویم مگر پیرمرد هفتاد ساله الزامی داری که بگویی شمشیری هم عضو انجمن است آخر لااقل حفظ ظاهر را بکنید این کار را یک بچه هم نمیکند این شمشیری بیچاره چلوپز خوبی است.
من و شما هم چلوکبابش را خوردهایم خودش هم ادعا ندارد که سواد داشته باشد داد میزند من بیسوادم انگشت میزند دکتر مصدق برای خدماتی که کرده گفتند عضو انجمن باشد آن قهوهچی را هم گفتند عضو انجمن باشد اینها خودشان ادعایی ندارند من میشناسمشان آدمهای بیچاره احساساتی هستند ولی دکتر مصدق میگوید چون برای من سینهدرانی کردهاند عضو انجمن باشند آخر آقا قباحت هم یک چیزی است. کجای قانون به شما اجازه داده که ۱۰۸ نفر دعوت کنید و از بین اینها ۳۶ نفر انتخاب کنید کجای قانون به شما اجازه داده که شب انتخابات قرعه بکشید فرماندار معین کنید فرمانداری کهامروز میرسد به یک محلی او معتمدین محل را چطور میشناسد این چه جنقولک بازی است درآوردهاید برای این مملکت و دارید مملکت را آتش میزنید؟ کجای قانون به شما اجازه داده است که یک جا را شروع کنید یک جای دیگر را شروع نکنید همه اینها جرم است یک روز به پای شما نوشته خواهد شد پایه انتخاباتتان جرم است عمل شما جرم است. انتخابات هم بشود خلاف قانون است ما هشت ماه پیش پیشبینی میکردیم گفتند مگر شما پیغمبراید ما غلط کردیم که پیغمبر باشیم ما چنین غلطی نکردیم ما گفتیم از شما بیغرضترایم شما میبینید و نمیآیید - بگویید حب جاه و تزلزل مقام وکالت آتیه نگذاشت حقایق را بگویید یک عدهای دست از جان شستهامدند به میدان حالا شما فهمیدید که ما راست میگوییم تا وقت باقی مانده است تکلیف خودتان را نسبت به مملکت انجام بدهید و اگر ندهید مورد شتم و لعن نسل آینده و بلکه همین نسل واقع خواهید شد.
حالا دیگر نمیگذارند مجلس تشکیل شود عرض کردم آن دکتر مصدقی که هر روز میجست پشت این تریبون رأی اعتماد میخواست حالا دیگر رأی اعتماد نمیخواهد اگر هم بیاید بگوید من به استیضاح جواب میدهم از حالا ما میدانیم که مجلس را نخواهند گذاشت اکثریت بشود این آقا (اشاره به آقای وزیر امور خارجه) امروز آمده من میدانم آمده که بگوید من به استیضاح جواب میدهم ولی نمیداند که ما میدانیم نمیگذارند مجلس اکثریت پیدا کند (فولادوند برای حقوق مردم نمیگذارند مجلس اکثریت پیدا کند) به هر صورت آقایان ما هشت ماه است داد میزنیم گفتنیها را گفتهایم اگر دکتر مصدق برای استیضاح حاضر شد و گذاشت مجلس اکثریت پیدا کند گفتنیهای دیگرمان را هم خواهیم گفت تا آنجایی که یک عده معدودی توانایی دارند از منافع کشورمان دفاع خواهیم کرد ولی آقایان من نمیدانم بین شماها هنوز کسی هست که به حکومت دکتر مصدق معتقد باشد؟ گمان نمیکنم. بین اینهایی که اینجا نشستهاند کسی باشد که به حکومت آقای دکتر مصدق معتقد باشد جز آقای مخبرفرهنمد که تشریف بردند بیرون (دکتر طبا - بنده معتقدم) مگر دکتر طبا (فولادوند - آن هم بعضی از قسمت) در بین شماها من گمان نمیکنم کسی این اعتقاد را داشته باشد در این آخر دوره بیایید و تکلیف نمایندگی خودمان را انجام بدهید اقلاً صدی پنجاهاش را برای خدا بکنید صدی پنجاه هم برای خودتان برای خدا که میگویم خدا احتیاجی به من و شما ندارد. برای مملکتتان محضالله بکنید اگر مملکت باقی نماند شما وکیلش نخواهید بود اگر هم مملکت با دکتر مصدق باقی بماند شما وکیل نخواهید بود (شوشتری - تعلیق بر محال است) به هر صورت امیدوارم آقایان به عرایض بنده توجه بفرمایند و دیگر این رکود و خمودگی را کنار بگذارند در این آخر عمر این کابوس وحشت این سرطان را از بدن این مملکت ببرید اگر نبرید این سرطان مملکت را از پای در خواهد آورد.
رئیس - پنج دقیقه از وقت باقی مانده است که آقای اسلامی استفاده میکنند
اسلامی - یک حوادثی در مازندارن رخ داده و بعضی از روزنامههای مغرض مزدور یک اخباری جعل کردند که لازم بود بنده سریعاً به تهران آمده از پشت این تریبون محور ثقل مملکت مطالب و توضیحات لازم را به عرض ملت ایران و نمایندگان ملت برسانم.
گرچه بنده به بعضی از روزنامهها که یک روزی از پیشهوری مدال ۲۱ آذر میگیرند و فردا که قشون ایران آذربایجان را اشغال کرد فوراً به پیشهوری میتازند وقعی نمینهم اما بنده هم اینجا نیامدهام که اظهار عجز و لابه بکنم یا مثل آقای فولادوند از نمایندگی استعفا بدهم با تمام عواملی که قوای دولتی برای ارسلان خلعتبری که خود را کاندید دولت معرفی کرد و بنده نگذاشتم و مردم نگذاشتند انجمن از عوامل فساد تشکیل شود و من تا آخرین قطرهیخون خودم ایستادهام و اطمینان دارم که وکیل اول مازندران خواهم شد. مگر این که بنده را بکشند و بنده آنجا این کار را میکنم (آشتیانیزاده - پس انتخابات آزد است) (صفایی - مگر دولت حمایت میکند از شما؟) (رئیس - ساکت باشید شما که نمیگذراید کسی بزند) بنده برای اثبات عرایض خود از آقایان محترم استدعا میکنم که به بنده فرصت کافی بدهند من جریان را در ظرف ده دقیقه به عرض آقایان برسانم.
رئیس - بیشتر از پنج دقیقه نمیشود.
اسلامی - آقای ارسلان خلعتبری آمد به بابل بلندگویی تهیه کرد آمد به شهر که من عضو جبهه ملی و کاندید دولت هستم و از این مزخرفات البته مردم گول نمیخورند - رؤسا را خواست تهدید کرد مردم را ترساند ۱۰۸ نفر با تهدید او به قول خودش اشخاصی هستند که مورد اعتماد هستند دعوت شدند.
اولاً ایشان پریشب در حضور جمعی که بنده هم حضور داشتم اقرار کرد که من کسی را در مازندران نمیشناسم و اینها هم مرا نمیشناسند، این میخواهد وکیل شود ۱۰۸ نفر را با تهدید دعوت کردند ۳۶ نفر از قرعه درآمد وقتی ۳۶ نفر از قرعه درآمد از شدت خوشحالی کف زدند ولی وقتی ۳۶ نفر نشستاند رأی دادند یک اشخاصی انتخاب شدند که مورد علاقه ایشان نبود اعضای اصلی که انتخاب شدند اعضای علیالبدل را هم رأی گرفتند مشغول قرائت آرا بودند.
هفت هشت نفر رجاله در شهری که چهل و هشت هزار نفر جمعیت دارد و الآن صدای مرا میشنوند به دستور آقای ارسلان که مقابل اداره فرمانداری در ادارهی املاک نشسته بود میگفت آقا شما بریزید بزنید من در تهران میروم درست میکنم آن چند مرد رجاله ریختند، پاسبانها جلوگیری نکردند دو نفر آقایان علما را از پنجره پرت کردند پایین و سه جای سربرادر مرا زدند مجروح کردند مردم شهر که مطلع شدند آمدند طرف فرمانداری، پاسبانها آنها را به طرف فرمانداری راه ندادند.
هفت هشت تیر به هوا شلیک کردند. آقای فرماندار دوسیهی انتخابات و آرا را بغل کرد و رفت بیرون الآن میگویند که دوسیه هست ولی آن رأیی که برای آن ۹ نفر گرفتند به دستور آقای ارسلان نیست و از
بین رفته و ایشان آمدند تهران این تلگراف را کردند پریروز به چند نفر که الآن بنده از جناب آقای رئیس خواهش میکنم که از تلگرافخانه آن را بخواهند بر قبای اسلامی بگویند که با اقداماتی که در مرکز نزد رفقا کردهام قریباً انجمن را منحل خواهم کرد، شما همان طور تشنجات را ادامه بدهید که انجمن نتواند به کار ادامه بدهد (این تلگراف الآن در پرونده هست) (قاسم فولادوند - رفقا کی بوده آقای اسلامی؟) بلافاصله سوار ماشین شدم ساعت سه بعد از نصف شب بود شوفر میگفت خوابم میآید گفتم برویم توی کولاک و طوفان آمدیم تهران ساعت ۷ صبح رفتم منزل دکتر مصدق گفتم آقا قضایا از این قرار است گفتند انتخابات آزاد این است که بزنند. گفتم یعنی این طور که ۹ نفری را که خودشان میخواهند انتخاب شوند و الان که ۶ روز از آن جریان میگذرد و کسی را تعقیب نکردهاند در صورتی که روبروی بنده آقای وزیر عدلیه را خواستند آقای وزیر کشور را خواستند و رد حضور بنده آقای وزیر عدلیه تلگراف کردند به دادستان که چنین و چنان بکنید آقایان مملکت دارد میرود تاج دارد میرود سلطنت دارد میرود (صفوی - این حرف را نزنید به سلطنت چکار دارید) شهرستانها هرج و مرج است (یکی از نمایندگان - به سلطنت چرا توهین میکنید؟) مملکت را نمیتوانند اداره کنند، آقا من توهین نکردم وظیفهی من است من قسم خوردهام اینجا، باید اعلام خطر بکنم به شاه (شوشتری - حرف حسابی میزند آقا بفرماید) کسی که آدم میکشد کسی که کتک بزند کی باید تعقیب کند؟
مدعیالعموم نباید تعقیب بکند؟ یک عدهای ریختهاند یک جایی یک جرمی از آنها سر زندهاند در حضور فرماندار مرتکب جرمی به این مشهودی شدهاند بعد از ۱۵ روز دادسرا آنها را توقیف کرد پنج شش نفر را توقیف کرد اینها ریختند توی دادسرا و به روی دادستان هفت تیر کشیدند شیشه و پنجره را شکستند. مستنطق به دادستان نوشت در صورت مجلس که چون جانم در خطر است وجهالضمان را ناچارم تبدیل کنم به کفیل آقایان من اینجا نیامدهام که اظهار عجز و لابه بکنم من آمدهام اینجا به آقای دکتر مصدق و تکتک آقایان عرض کنم بنده آنجا افرادی دارم که هزار مقابل از این رجالهها زیادتر است. خواهش میکنم از آقایان نمایندگان که پنج نفر پا شوند به خرج بنده تشریف بیاورند ببینند چه میکنند مردم دیگر مأیوس شدهاند از دستگاه از دستگاه دولتی مأمورین دولتی قادر به حفظ جان و مال و ناموس مردم نیستند شماها باید برای خودتان قشون چریک و محلی تشکیل بدهید من برای حفظ جان خود و کسان خود ناچار شدم یک قشون محلی درست کنم و از این تاریخ به بعد اگر قتلی بشود در آنجا اگر جنایت بشود، هر حوادثی روی بدهد مسئولیت آن به عهده دولت است (دکتر طبا این صحبتها را نفرمایید در ولایات اثر خوبی ندارد) بنده همان کسی هستم ...
رئیس - آقای اسلامی وقت شما تمام شد یک کمی هم گذشته است.
اسلامی - آقایان حاضرند رأی بدهند.
رئیس - عده کافی نیست که رأی گرفته شود.
پناهی - اکثریت نیامده اینها مخالف دولتاند.
۳ - تعیین روز استیضاح.
رئیس - وارد دستور میشویم آقای وزیر امور خارجه بفرمایید.
وزیر امور خارجه (آقای کاظمی) - استیضاحی که چند روز پیش عدهای از آقایان فرمودند روز هشتم دی به دولت رسید و جناب آقای نخستوزیر چون کسالت داشتند بنده را مأمور فرمودند که اینجا خدمت آقایان شرفیاب شوم و حضور آقایان عرض کنم که روز پنجم بهمن دولت برای جواب حاضر است.
یکی از نمایندگان - تعیین وقت با مجلس است.
جمالامامی - تعیین وقت با مجلس است دولت نمیتواند تعیین وقت کند.
وزیر امور خارجه - یک ماه وقت دارد.
صفایی - به شرطی که طرفداران دولت ابستروکسیون نکنند و بیایند.
رئیس - تأمل کنید نظر خودش را دولت بتواند برای روز استیضاح بگوید مجلس باید آن را بپذیرد ۵ بهمن که آخرین روز مدت مقرر در آییننامه است انتخاب کردهاند، نباید از یک ماه تجاوز کند در این صورت بسته به نظر مجلس است ماده ۱۷۳ قرائت میشود.
صفایی - اگر دولت خوف ندارد چرا نمیآید جواب بدهد.
رئیس - ماده ۱۷۳ قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
ماده ۱۷۳ - پس از ابلاغ ورقه استیضاح به وزیر یا وزرا مورد استیضاح در اولین جلسه مجلس شورای ملی وزیر یا وزاری مزبور در مجلس حاضر میشوند و مجلس پس از اصغا نظر آنان راجع به تعیین وقت بدون مذاکره در اصل موضوع روز استیضاح را که بیش از یک ماه به تأخیر افتد معین مینماید - تعیین وقت در مدت مقرر در این ماده حتمی است و تأخیر آن ممکن نخواهد بود مگر با موافقت استیضاح کننده و دولت.
شوشتری - الی یک ماه است، حداکثر یک ماه است.
رئیس - حالا در صورتی که مجلس موافقت کند همان پنجم بهمن روز استیضاح باشد.
آشتیانیزاده - ماده ۹۰ بنده را فراموش نفرمایید.
پیراسته - ماده ۹۰ بنده را هم فراموش نفرمایید.
صفایی - آقا بالاخره چه همان پنجم شد؟
رئیس - محتاج به این است که مجلس رأی بدهد حال که اکثریت حاضر شد رأی میگیریم من تصور میکنم اول بهمن را معین کنیم و مجلس هم موافقت کند.
جمالامامی - چرا به این دیری؟
رئیس - فعلاً نامه مجلس سنا راجع به یک دوازده قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی
در جواب مراسله شماره ۲۱۶۷۲ - ۵/۱۰/۳۰ راجع به طرح قانونی مربوط به اجازه پرداخت یک دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور در آذر ماه ۱۳۳۰ که برای اظهار نظر به مجلس سنا ارسال شده بود اشغال میدارد که طرح مزبور در جلسه روز دوشنبه ۹ دی ماه ۱۳۳۰ مجلس سنا مطرح و با اظهار نظر موافق عیناً به تصویب رسید.
از طرف رئیس مجلس سنا - دکتر مهدی ملکزاده
رئیس - در بودجهی امسال برای مستخدمین جزء نفری ۱۰ تومان تعیین شده (صحیح است) و قانونی هم در این قسمت هست بنابراین هیچ مانعی ندارد که آقای کفیل وزارت دارایی این را مورد توجه قرار دهند.
یکی از نمایندگان - قبول کنند.
محمدعلی مسعودی - باید بلند شوند موافقت کنند برای این که در تبصره بودجه ۱۳۳۰ خودشان قبول کردهاند - بالاخره باید تکلیف این ۱۰ تومان را معین کنند و با این ده تومان به یک دوازدهم رأی بگیرید.
رئیس - بگذارید اکثریت بشود.
صفایی - حال که دیگر نطقهای قبل از دستور نیست موافقین دولت چرا نمیآیند تو؟ دیگر چرا خجالت میکشند؟
رئیس - آن دیگر به شما مربوط نیست آقای وزیر امور خارجه.
وزیر امور خارجه - بنده با اول بهمن موافق نیستیم ممکن است سوم بهمن را معین بفرمایید.
شوشتری - این حق نیست برای دولت این الی است سرت من البصره الی المدینه.
آشتیانیزاده - آقای رئیس ممکن است اجازه بفرمایید بنده صحبت کنم تا اکثریت برای رأی کافی بشود.
رضوی - اجازه بفرمایید یک دوازدهم مطرح شود.
یکی از نمایندگان - استیضاح مقدم است.
رئیس - گفتم اول بهمن روز استیضاح است.
وزیر امور خارجه - عرض کردم اول بهمن را بنده موافق نیستم سوم بهمن را موافقم
یکی از نمایندگان - رأی بگیرید.
رئیس - سوم تا اول فرقی ندارد بنده گفتم اول بهمن همان اول بهمن خواهد بود آقایانی که با اول بهمن موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد پس روز اول اول بهمن روز استیضاح است.
۴ - اخذ رأی تصویب اجازه پرداخت یک دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت آذر ماه ۱۳۳۰
رئیس - آقای مسعودی
اسلامی - بنده پیشنهاد کردم یک دوازدهم از دستور خارج شود.
یکی از نمایندگان - رأی نهایی است نمیشود.
محمدعلی مسعودی - آقای رئیس قرار بود آقای کفیل وزارت دارایی موافقت خود را اعلام کنند باید آن را بر طبق فروردین بپردازند نه بر طبق بودجه -
رئیس - نظر خودتان را بفرمایید آقای کفیل وزارت دارایی.
کفیل وزارت دارایی (آقای فروزان) - اجازه بفرمایید بنده میخواستم حضورتان عرض کنم که در نظر دولت البته فرقی نمیکند مستخدم جزء با کل.
چند نفر از نمایندگان - خیلی فرق دارد.
کفیل وزارت دارایی - اگر اجازه نمیفرمایید که عرضی ندارم.
رئیس - بگذارید حرفشان را بزنند.
کفیل وزارت دارایی - البته مستخدمین جزء باید مورد اشقاق و ارفاق و همه چیز باشند ولی افراد دیگری هم هست مثل آموزگاران (صفوی - کمک آموزگاران) مثل کمک آموزگاران مثل پاسبانهای شهربانی مثل افراد امنیه مثل گروهبانهای ارتش که چند برابر این عده هستند و اکثر حقوقشان از مستخدمین جزء کمتر است
اگر بنده در اینجا موافقت کنم که اضافه حقوق مستخدمین جزء را در این یکی دو ماه بپردازند باید همه آنها را بپردازیم و طبق قاعده تسری وقتی بنده آنها را پرداختم باید دون اشلها را هم بپردازم وقتی دون اشلها را پرداختم نمیتوانم رتبه یک و دو را نپردازم بنابراین به طور کلی عرض کردم که کلیه به مستخدمین سرایت میکند و محال است که بنده مال مستخدم جزء را بپردازم ولی حقوق آموزگاران را که الآن از مستخدم هم حقوقشان کمتر است نپردازم.
قبول چنین تعهدی برای بنده میسر نیست.
رئیس - رأی گرفته میشود به یک دوازدهم با ورقه آقایان موافقین وزقه سفید خواهند داد.
جمالامامی - بنده میخواستم عرض کنم که چون طرح را ما دادهایم ورقه موافق میدهیم.
(در این موقع شروع به اخذ آرا گردید و آقای فولادوند (منشی) اسامی آقایان نمایندگان را به ترتیب ذیل اعلام و در محل نطق حاضر و رأی دادن)
آقایان: رفیع - محمدعلی مسعودی - ابریشمکار - فرهودی - جمالامامی - منصف - سنندجی - کشاورزصدر - آشتیانیزاده - دولتشاهی - دکتر هدایتی - زنگنه - دکتر طبا - پناهی - آزاد - مهدوی - قاسم فولادوند - صفایی - دکتر کاسمی - تیمورتاش - صفوی - شوشتری - معینزاده - صاحبجمع - گنابادی - پالیزی - دکتر راجی - حائریزاده - عامری - دکتر نبوی - شادلو - قبادیان - موقر - بوداغیان - سودآور - آبکار - نبوی - پیراسته - سلطانالعلما - اسلامی - بهبهانی - مخبرفرهمند - تولیت - دکتر جلالی - غضنفری - آصف - شکرایی خاکباز - دولتآبادی - رضوی - مرتضی حکمت - عربشیبانی - قراگزلو - شهاب خسروانی - برومند - هراتی - دهقان - غلامرضا فولادوند.
(شماره آرا به عمل آمده ۵۲ ورقه موافق و سه ورقه سفید بیاسم شماره شد)
رئیس - عده حاضر ۵۹ نفر لایحه پرداخت یک دوازدهم حقوق و مخارج آذر ماه باکثریت ۵۲ رأی تصویب شد.
اسامی موافقین آقایان: محمدعلی مسعودی - نبوی - فرهودی - سنندجی - ابریشمکار - کشاورزصدر - منصف - جمالامامی - دولتشاهی - دکتر طبا - عزیز اعظمزنگنه - مهدوی - آزاد - پناهی - قاسم فولادوند - صفوی - تیمورتاش - دکتر کاسمی - صفایی - معینزاده - صاحبجمع - شوشتری - پالیزی - گنابادی - قبادیان - دکتر راجی - شکرایی - حائریزاده - عامری - سودآور - آبکار - شادلو - دکتر نبوی - بوداغیان - مخبرفرهمند - پیراسته - تولیت - موقر - بهبهانی - دکتر جلالی - غضنفری - آصف - عربشیبانی - مرتضی حکمت - شهاب خسروانی - قراگزلو - دولتآبادی - برومند - غلامرضا فولادوند - هراتی - دکتر هدایتی - علیمحمد دهقان - ورقه سفید بیاسم علامت امتناع سه برگ.
۵ - تعیین موقع و دستور جلسهی بعد - ختم جلسه.
رئیس - لایحه شهریه ما هم که خبرش از مجلس سنا آمده جزو دستور میباشد.
آشتیانیزاده - ماده ۹۰ بنده.
پیراسته - بنده هم یک ماده ۹۰ داشتم.
رئیس - همه آنها محفوظ میماند برای جلسه بعد چون حالا وقت گذشته، جلسه را ختم میکنیم، جلسه آینده هم روز پنجشنبه دستور لایحه شهریهها.
(مجلس چهل دقیقه بعد ازظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی -رضا حکمت