مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ دی ۱۳۲۰ نشست ۱۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم

قانون اجازه مبادله پیمان اتحاد منعقده بین دولت شاهنشاهی ایران و دول اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان

مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ دی ۱۳۲۰ نشست ۱۱

دوره سیزدهم قانونگذاری

مجلس چهار ساعت بعداز ظهر بریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید

صورت مجلس یکشنبه سی ام آذر ماه را آقای طوسی (منشی)قرائت نمودند **

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست؟آقای طوسی.

طوسی- درجلسه قبل موقعی که بنده مشغول مذاکره بودم ظهر رسید وختم جلسه پیشنهاد شد باین مناسبت بنده عرایضم را ترک کردم وفرمودند که دراین جلسه عرض کنم حالا هم از نظر اهمیت موقع ومطالب مهمتری که درپیش است ازعرایضم صرف نظر می‌کنم.

رئیس - آقای و دکتر جوان.

دکتر جوان - درصورت مجلس نوشته‌اند که بنده راجع به تجدید نظر درقانون نظام وظیفه عرضی کرده‌ام در صورتیکه عرض بنده راع به تجدید نظر نبود وعرض کرده بودم که قانون نظام وظیفه موقتاً موقوف بشود.

رئیس - بسیار خوب اصلاح می‌شود درصورت مجلس دیگر نظری نیست؟ (خیر) صورت مجلس تصویب شد.

- تقدیم استعفا از نمایندگی دوره سیزدهم

۲ - تقدیم استعفا از نمایندگی دوره سیزدهم

رئیس- آقای دکتر اهری قبل از دستور فرمایشی دارید؟

دکتر اهری- عرض بنده مختصر است وراجع است بنمایندگی خودم دردوره سیزدهم مجلس که شرحی بمقام ریاست مجلس عرض کرده‌ام و در همین عریضه تقاضا کرده‌ام که در مجلس قرائت شود.

(عریضه خود را تقدیم مقام ریاست نموده واز مجلس خارج شدند)

- شور اول طرح پیمان بین سه دولت

۳- شور اول طرح پیمان بین سه دولت

رئیس - گزارش کمیسیون امور خارجه مطرح است. گزارش کمیسیون.

کمیسیون امور خارجه لایحه شماره ۴۷۱۵ دولت راجع باجازه مبادله پیمان اتحاد بین دولت شاهنشاهی ایران ودول اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی وانگلستان را باحضور جناب آقای نخست وزیر ووزیر امور خارجه تحت شور و مطالعه قرارداد وبا توضیحاتی که دراطراف هریک از فصول پیمان ونامه‌های پیوست آن از طرف دولت داده شد بالاخره با اصلاحاتی که درفصول آن بعمل آمد باعین ماده واحده پیشنهادی دولت موافقت حاصل شده اینک گزارش آن برای شور اول تقدیم می‌شود.

رئیس- آقای وزیر فرهنگ.

وزیر فرهنگ –(آقای تدین) اولاً مطابق معمول ونظامنامه اجازه بدهید ماده واحده خوانده شود وثانیاً یک اصلاح عبارتی است قبلاً هم تذکر داده شد معلوم می‌شود که غفلت شده وآن این است که اینجا نوشته شده این پیمان مشتمل برنه ماده‌است بحای کلمه فصل ماده نوشته شده بایستی نوشته شود این پیمان مشتمل برنه فصل است.

رئیس- اصلاح می‌شود ماده واحده قرائت می‌شود.

ماده واحده- مجلس شورای ملی پیمان اتحاد بین دولت شاهنشاهی ایران ودول اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و انگلستان را که مشتمل بر نه ماده و چهار نامه می‌باشد ودر تاریخ ۲۴ آذر ماه ۱۳۲۰ از طرف نمایندگان سه دولت پاراف شده تصویب وبدولت اجازه می‌دهد امضاء و مبادله شود.

رئیس - مذاکره درکلیات است. آقای نوبخت.

نوبخت - این قرارداد چنانکه دیده می‌شود دارای یک مقدمه مختصر و نه فصل و دو ضمیمه اول و دو ضمیمه دوم است که من بموجب دلائل وبراهین مسلم باهمه آنها مجموعاً وبا هریک منفرداً مخالفت داشته انعقاد آنرا منطقی نمیدانم وبروفق منافع ایران نمی‌بینم. اینکه بطور کلی مخالف هستم علتش این است که ما با تمام دول چه دول اروپا وچه دولت متحد آمریکا چه دول مستقل آسیا پیمان مودت بسته‌ایم واین قرارداد که در مقدمه خود پیمان اتحاد نامیده شده‌است مخالف مفهوم معاهده وپیمان‌های دوستی است که درانعقاد آنها ایران حق داشته ودارد وبر طبق قوانین بین الملل هر دولتی که بادولت دیگر قراردادی منعقد می‌کند مجبور است تعهدات وپیمان‌های خود را نسبت بسایر دول مستقل رعایت کند وهیچ پپیمان نوین نمی‌تواند حقوق حقه سایر دول را که در آن پیمان نوین دخالتی ندارد از میان ببرد علاوه براین که یک اصل مسلم وخلل ناپذیری است باید دید این قرارداد که آنرا پیمان اتحاد نامیده‌اند از چه نوع اتحادی است زیرا دولی که بنام ونشان شناخته شده‌اند از لحاظ حقوق بین الملل بر دو قسم اند اول دولی که هریک منفرداًً دارای استقلال تام وتمام بوده با هیچ دولت دیگری ترکیبی با اختلاط نیافته‌اند مثل دولت فرانسه- ترکیه –ایران اسپانی وغیره وغیره. البته این نوع دول درامور داخلی وخارجی خود مستقل بوده یکی تابع دیگری نیست. قسم دولم دولی هستند که بواسطه نوعی از اشتراک یا بجهت واقع شدن در تحت اقتدار یک حکومتی حالت انفراد آنها از میان رفته وبا دیگران متصل یا متحد شده‌اند. من دراینجا درباره دولی که اتصال یافته‌اند عرضی ندارم زیرازموضوع بحث ما خارج است فقط سخن من برروی اتحاد است که با انعقاد این قرارداد دولت ایران از حالت انفرادی که داشته (و بعقیده من بعد از اینهم خواهد داشت) داخل در قسمت دوم یعنی اتحاد می‌شود. چقدر خوب است آقای فروغی بگویند که از اتحاد از چه نوع اتحادی است. البته از نوع اتحاد مطلق نیست از قسم اتحاد عمومی هم نمی‌تواند بود. پس یا از نوع اتحاد تعرضی است یا اتحاد تدافعی. وقتی آقای نخست وزیر ناچار یکی از این دونوع را اختیار فرمودند آن وقت ثابت خواهم کرد که از هیچکدام ازاین دونوع هم نمی‌تواند باشد و یکنوع اتحاد غیر معقولی است که درقوانین سیاسی سابقه نداشته وندارد. درباره اعتراض که بفصل اول این قرارداد دارم دوموضوع رااز همه مهمتر میدانم...

اقبال- بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم درمواد می‌توانند ایشان داخل شوند...

رئیس- داخل مواد نشوید.

دکتر جوان - مانعی ندارد ایشان در کلیات صحبت می‌کنند می‌توانند داخل مواد هم بشوند.

نوبخت - یکی از واژه تعهد دیگری ذکر استقلال سیاسی بشکل انحصار عین فصل اول این است (اعلیحضرت پادشاه بریتانیای کبیر وایرلند ومستملک انگلیس ماوراء ابحاروامپراطور هندوستان وهیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (که ازاین پس آنها رادول متحد خواهیم نامید)مشترکاً وهریک منفرداً تعهد می‌کنند که تمامیت خاک ایران وحاکمیت واستقلال سیاسی ایران را محترم بدارند)بنده نمی‌خواهم دراینجا وارد تاریخ بشوم زیرا البته همه آقایان از تاریخ ایران استحضار کامل دارند اما می‌خواهم عرض کنم که آنچه تا امروز مورد اعتراف همه دول وملل دنیااست این است که ایران مستقل وآزاد است ودر داشتن این آزادی واستقلال مدیون مراحم والطاف هیچکس نبوده ونیست وتنها بشایستگی داشتن حق حیات وحقانیت وبازور وقوت معنوی ومادی خود توانسته‌است همیشه مستقل باشد وهمیشه بالقوه وبالفعل نیرومند وزنده بوده‌است وخواهد بود. من نمیدانم آنروزی که شاهنشاه ایران خود را امپراطور آسیا و پادشاه ماوراء دریاها در سینه کوه بیستون ثبت کرده‌است دیگران کجا بودند. ایران شاه عباس و نادرشاه بزرگتر از آن است که کسی بتواند استقلال حقیقی او را متزلزل نماید و برروی دلائل بسیار قوی استقلال ایران نیازمند بتعهد و محتاج بعقد پیمان نیست و تمامیت خاک ایران نیز برطبق اصل سوم قانون اساسی وبرطبق عهد نامه‌های دائر بر تعیین حدود و مرزها و مطابق اعتراف تمام دنیا عموماً و دول همسایه خصوصاً امری است مسلم وهیچگونه احتیاطی بتضمین و تعهد نداشته وندارد مخصوصاً همسایه بزرگ مادولت اتحاد جماهیر شوروی روسیه درتعهد نامه ۲۶ فورال ۱۹۲۱ که درتاریخ بیست وسوم قوس ۱۳۰۰ درهمین مجلس شورای ملی تصویب شده‌است درفصل دوم آن تصریح می‌کند که: (دولت شوروی روسیه ازسیاست‌های دولتهای روسیه تزاری که بدون رضایت ملل آسیا وبه بهانه تاًمین استقلال ملل مزبوره با سایر ممالک اروپا درباب شرق معاهداتی منعقد نمودند که بالنتیجه منجر باستملاک آن می‌گردیداظهارتنفر می‌نماید)ونیز درعهد نامه تاًمینیه وبیطرفی منعقد بین ایران واتحاد جماهیر شوروی مصوبه ۲۷ مهر ماه ۱۳۰۶ در فصل سوم تصریح شده‌است که (هریک از طرفین متعاهدین متعهد می‌شود که نه عملاً ونه رسماً دراتحادها وائتلافهای سیاسی کهبرضد مصونیت بری وبحری ویا برضد استقلال وبا تمامیت ویا حاکمیت طرف متعاهددیگر منعقد شده باشد شرکت ننماید)چون دولت اتحاد جماهیر شوروی درهر دو عهدنامه مذکور که بحکم امضا واجرای طرفین معتبر بوده وخواهد بود از اینگونه تاًمین‌ها یا بعبارت دیگر از تعهداتی که به بهانه تاًمین استقلال است رسماً اظهار تنفر نموده ومتعهد شده‌است که درهیچ نوع اتحاد سیاسی که برضد استقلال وتمامیت خاک ماست شرکت ننماید. من تعهدی را که درفصل اول این قرارداد است مخالف مفهوم عهدنامه‌های سابق ومعتقدم که اتحاد جماهیر شوروی یک کشور بزرگ عدالت پروری است که هرگر برخلاف عهدنامه خود اقدامی نخواهد نمود و چنانچه گفته شد مطابق قوانین بین المللی هر قراردادی که درضمن آن رعایت مفهوم ومعنای قراردادهای دیگر نشده باشد آن قرارداد باطل وبخودی خود لغو خواهد بود. اما آنچه راجع بذکر واژه استقلال سیاسی است لازم است که عرض کنم اثبات چیزی نفی ماعدا نمی‌کند والبته ایران دارای همه نوع استقلال است که درعلم سیاست یاستقلال تام وتمام تعبیر می‌شود. استقلال اجتماعی ومدنی , استقلال اقتصادی , استقلال جنگی ومحابه, استقلال فاعی ونظامی , استقلال صنعتی وتجارتی، استقلال دینی وسایر انواع استقلال راایران همیشه داشته ودارد وخواهد داشت. این را هم عرض می‌کنم که قید این فصل هر قدر هم که جامع ومطابق با واقع وحقیقت نوشته شود اساساًموهن ومایه شک وشبهه وبلکه مشوم است زیرا که قرارداد چنانکه دولت می‌گوید قرارداد اتحاد است البته چنین قیدی وچنین شرطی نسبت بیک طرف لازم نیست واگر لازم باشد دولت ایران هم باید نسبت بکشور انگلیس وروسیه نیز چنین تعهدی راقائل بشود. اگر تعهد دولت ایران نسبت بآن دودولت که هر دو مسلماً دودولت مستقل هستند عبث و بی معنی است لازم می‌آید که تعهد آنها هم نسبت بایران که البته دولت مستقل و آزاد و بیطرفی است عبث و بی معنی باشد چنانکه درهیچ پیمان و قراردادی که ماتاکنون با دول دنیا عموماً و با اتحاد جماهیر شوروی خصوصاً بسته‌ایم چنین فصلی را قائل نشده و چنین قیدی نکرده‌اند مگر در معاهده مشومی که وثوق الدوله با دولت انگلیس بست آنهم حالش معلوم وعملاً غیر قابل اجرا بود وبالطبع لغو شد. فصل دوم قرارداد این است. مابین دولت اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران از یکطرف ودول متحده از طرف دیگر پیمان اتحادی بسته می‌شود. علما و دانشمندان این تکیه را از مسلمیات شمرده‌اند که هرگونه معاهده و پیمانی می‌باید با منافع وبا احتیاجات طرفین موافقت داشته باشد. یعنی با موفقیت کشور باوع زندگی وحالات روحی وتمایلات مللی که دولت‌های ایشان پیمان می‌بندند این پیمان مطابقت کند وباید منفعت هر دوطرف (دراین قرارداد هر سه طرف) منظور شده باشد وگرنه چنین پیمانی که نفع طرفین درآن ملحوظ نشده یا بیشتر رعایت یکطرف شده باشد غیر قابل اجرا خواهد بود. چنانکه قرارداد ۱۹۰۷ روس تزاری با انگلیس وقرارداد ایران وانگلیس که ایران نبسته بود و وثوق الدوله بسته بود چون نفع ایران در آنها ملحوظ نبود بالطبیه از میان رفت وبدون اینکه اجراء بشود از هم گسسیخته گردید واگر هم اجراء شده بود البته چون عادلانه نبود خودبخود از میان می‌رفت چنانکه رفت زیرا اشخاصی که آن قراردادها را بستند منافع طرفین ویا طرفی را که برروی او معاهده بسته بودند درنظر نداشته ونظائر آنها دردنیا بسیار اتفاق افتاده‌است بدیهی است که این اتحاد برای ایران تنها سود ونفعی ندارد بلکه بعقیده من یکطرفی شدن ایران مضر است وکشور ایران باید بیطرفی کامل خود را حفظ کند اما نه آن بیطرفی که آقای نخست وزیر برای ما تعبیر وتفسیر نموده‌اند. آقای نخست وزیر بیطرفی سوئد بیطرفی آمریکا بیطرفی ترکیه را سه نوع بیطرفی شمده ویکطرفی شدن ایران را هم نوعی از بیطرفی دانسته‌اند چنانکه در مصاحبه خود با آقای مدیر روزنامه اطلاعات فرمودند چه مانعی دارد که باوجود همین عهدنامه اتحاد هم دولت ایران را که بموجب این عهد نامه مکلف به محاربه با هیچ دولتی نمی‌شود بیطرف بدانیم. مقصود آقای فروغی گویا این است که چون دراین قرارداد ایران مجبور بجنگ باکسی نیست بیطرف است اما نمیدانم چرا این عدم شرکت درجنگ رابصورت مکلف بودن ذکر کرده‌اند ومن هیچ نمی‌توانم بفهمم این مکلف بودن چه معنی می‌دهد. چطور می‌تواند ایران مکلف ومتعهد بشود که باهیچ دولتی محاربه نکند. شما مگر می‌توانید استقلال جنگی ایران رامنکر بشوید. البته انکار آن ممکن نیست وایران همیشه حق داشته وحق دارد وهمیشه حق خواهد داشت که بالقوه وبالفعل از خود دفاع نماید وبرطبق استقلالی که دارد حق دارد شاهنشاه او اعلان جنگ بدهد. شما آقای فروغی چرا بیطرفی را مطابق میل خودتان تفسیر می‌کنید. این تفسیر شما درهیچ قاموسهای سیاست دیده نشده‌است آیا نمیدانید این نوع تعبیر وتفسیر برای کشورهائی می‌شود که حیات واستقلال حقیقی ندارند؟! ما حاضریم مثل دولت سوئد بیطرف باشیم یعنی بدولت انگلیس اجازه بدهیم اگر بخواهد مهمات خود را از راه ایران باتحاد جماهیر شوروی بفرستد ولی حاضر نیستم ازاین قسم بیطرفی تجاوز کرده با اومتحد هم بشویم وحاضر نیستیم که اجازه بدهیم از کشور ما در مقابل مهاجم دیگری دفاع کند. ماحاضریم مثل دولت ترکیه بیطرف باشیم. یعنی از جنوب بشمال واز مشرق بمغرب ایران ازمرزی تامرزی دیگر مصون باشد واجنبی درایران نباشد ماهم با اتحاد جماهیر شوروی وانگلیس مثل ترکیه متحد باشیم. ماحاضریم مثل آمریکا هرگونه کمکی که از ما برآید نسبت بهمسایگی خود معمول داریم اما بشرط آنکه مثل آمریکا کشورما از تجاوز و فعالیت بیگانگان مصون ومحفوظ باشد. لیکن نه اینقسم که هر بیطرف وهم یک طرفه هم متحد هم فاقد استقلال جنگی وهم تمام سود ومنافع قرارداد برای یک طرف وتمام زیان وبدبختی‌ها برای یک طرف. آیا اقدامات مضره باستقلال مملکت که درقانون اساسی ماقابل استیضاح وقابل محاکمه‌است کدام است؟... آیا جز این است که آقای فروغی گفته‌اند ومی‌خواهند آنرا هم اجرا بکنند؟ حقاً این فصل را که حاکی از بسته شدن پیمان اتحاد است برای این مضر میدانم زیرا دراینصورت ایران یکطرفی می‌شود وباهزار گونه سریشم هم بیطرفی باو نمی‌چسبد ومن بادلائل بسیار عقیده دارم که ایران باید بیطرفی خود راازدست ندهدوبا هیچ کس طرف نشود وبالاترین دلیل مااین است که باوجود تعرضی که از شمال وجنوب بایران شد ارتش ایران اسلحه خود رابزمین گذاشت.

طوسی- جنگ نکردآقا!کجا جنگ کرد!

نوبخت- و جنگ خودراادامه نداد و از این پس هم صلاح او نیست که از بیطرفی دست بردارد و مخصوصاً ایران از حیث موقعیت برعکس نظریه آقای فروغی نمی‌تواند این قرارداد را با منافع خود وفق بدهد زیرا ژاپن که یک دولت مقتدر آسیائی نیست وبادولت اتحاد جماهیر شوروی هم که همسایه بزرگ ماست نسبت باوبیطرف است به بیرمانی رسیده‌است هند هم که درهمسایه جنوبی ماست,ترکیه وافغان هم کهدوطرف دیگر ماهستند البته بیطرف اند پس ما میان چهار دولت واقع شده‌ایم که همه نسبت بهم مودت وبیطرفی را حفظ نموده‌اند وباین حال نمیدانم چگونه اقتضا می‌کند که ما ازاصل بیطرفی منحرف بشویم ونمیدانم این عمل چگونه با منافع واحتیاجات ماوفق می‌دهد. برای دولت اتحاد جماهیر شوروی نیز گمان نمی‌کنم این قرارداد سود زیادی داشته باشد زیرا تنها فایده‌ای که برای این همسایه بزرگ مامنظور است همان راه آهن است که گویا ازآن راه مهمات حمل می‌شود آن راهم که دولت ایران برضا ورغبت حاضر گردید تنها علت انعقاد این قرارداد یک چیز می‌ماند وآن عبارت است از رعایت خاطر انگلیس که بعقیده من تمام منافع این قرارداد برای اومنظور شده‌است نه کشور ایران ونه کشور اتحاد جماهیر شوروی هیچ کدام رادرآن منفعتی نیست بلکه کشور ایران رانیز مضر است واگر آقای ایدن هم اینجا تشریف داشتند شاید ممکنشان نمی‌شد که از حیث موقعیت ایران لزوم چنین قراردادی را برای ایران ثابت کنند وفقط آقای فروغی می‌توانند درپاسخ من بگویند اشتباه کردند. یک مورداز موارد اشتباه را هم نشان ندهند شاید دردنیا هیچگونه قراردادی مانند این قرارداد به نفع یک طرف وضرر طرف دیگر منعقدنشده باشد وبهترین برهان این مطلب فصل سوم این قرارداد است. فل سوم ۱- دول متحد مشترکاً وهریک منفرداً متعهد می‌شوند که بجمیع وسائلی که دراختیار دارند ایران رادرمقابل هر تجاوزی ازجانب آلمان یاهردولت دیگر دفاع نمائید الی آخر. داستانی است بسیار غم انگیز سرگذشتی است حزن آور دراین فصل کارها قسمت شده‌است بعضی رادول متحده متقبل شده‌اند که برای ایران انجام بدهند که بعقیده هر آدم وطن پرستی بزیان وضرر ایران است بعضی راهم ایران متعهد شده‌است که بالطبیعه بمنفعت آنطرف و بضرر وخسارت و بدبختی ایران منتهی خواهد شد. قاعده علمی است که در یک قضیه استقرائی یعنی دریک قضیه که چندین قضیه را بنا به مسلم بودن اولی از مسلمیات باشد این فصل سوم که قضیه استقرائی است قسمت اول از تمام آنها بی پایه تر وبیشتر از همه غیر مسلم وغیر ضروری است. دول متحد متعهد می‌شودند که ایران را درمقابل هر تجاوزی دفاع نمایند اولاً که تجاوزی نسبت بایران از طرف ترک و افغان که با ما همسایه‌اند و پیمان مودت و عدم تعرض با آنها داریم متصور نیست از دو طرف دیگر هم که تجاوز شده‌است از طرف دول دور دست هم مثل آلمان و غیره که کشورهای دیگر و حتی کشور روسیه خود حایل ومانع است وتجاوزی بایران از طرف دیگری مسلم وحتی متصور نیست زیرا ایران درمتن جمگ واقع نشده‌است. ضمانت وتعهد این موضوع شاید وقتی لازم آید که اصولاً محقق باشد که این کشور درمعرض خطر مسلم واقع شده وثانیاً این ملت هودبخواهد واز دولتی قوی تر از خود چنین خواهش را بکند واین هردوشرط نه تنها مسلم نیست بلکه قسمت اول خیلی بعید بنظر می‌آید و قسمت دوم هم ابداً وجود ندارد یعنی ملت ایران چنین دفاعی را خواهش نکرده‌است ومهربانی بزور هم تاکنون کسی نشنیده‌است بنابراین چنین دفاعی برای حفظ ایران نیست بلکه منظور نفع دیگری است و مسلماً قید واظهار این دفاع موردی ندارد زیرا بهر حال دفاع خواهند کرد ودر قید آن بزرگترین زیانی که مملک است متوجه ما بشود همان حق دفاع دادن بدیگران است البته این موضوع را در ضمن توضیحی که باید برای اعتراض بفصول قرارداد عرض نمایم اگر اجازه بیابم روشن وواضح خواهد کرد. این تعهد دفاعی هرگاه بمعنی ضمانت است که هرگز ضمانت این معنی را نمی‌دهد زیرا ضمانت دراصطلاح حقوق سیاسی حکم پیمان ومعاهده اتحاد تدافعی رادارد وقتی لازم می‌آید که دولتی یا کشوری درنعرض خطر باشد وخوداواز دولتی قوی تر ضمانت را بخواهد در صورتیکه هیچکدام از دو شرط موجود نیست وهیچکس نمی‌تواند ثابت کند که ما درمعرض خطر هستیم واگر برفرض چنین باشد البته ازطرف ملت ایران چنین خواهشی یا اقلاً رضایتی نشان داده نشده‌است که دیگران دفاع ایران راتعهد کنند خلاصه وقتیکه تصریح نشده‌است که این تعهد ازچه قبیل تعهدهاست زیرا خیلی از تعهدها هستند که بکلی برخلاف استقلال مملکت وبرخلاف حق مشروع دولتها است. بدتر ازهمه آنست که این تعهد برای ما تولید دشمنی می‌کند البته تابحال دولت آلمان ومتحدین اوباما اعلان دشمنی نداده‌اند بلکه خود آلمان ومتحد اوژاپن هم باما پیمان مودت دارد ونمی‌توان گفت که ژاپن هم دوست است هم دشمن وابته بموجب پیمان مودتی که با او داریم ودرهمین مجلس تصویب شده‌است اوباما دوست است وچون دولتی مقتدر وآسیائی است این نزدیکی ایجاب کرده‌است که با او پیمان مودت بسته‌ایم چنانچه باتمام کشورهای مستقل دنیا وپیش از همه با اتحاد جماهیر شوروی پیمان مودت داریم. آیا معنی همکاری نزدیک که درنطق شاهنشاه ایران درمجلس ایراد شد معنایش همین است که دشمنی دیگران را بخود جلب کنیم وآیا منظور از تشکیل دولت چنین عملی است البته اینطور نیست ونباید اینطور باشد. پس ما نمی‌توانیم اجازه بدهیم که دیگری ایران مارا دفاع کند ودفاع ازایران همیشه بالقوه وبالفعل اگر ملت بخواهد حق خود ایران است ومنظور ما ازتشکیل دولت مثل منظور تمام ملل مستقله دنیاست او می‌باید حقوق سیاسی وحقوق داخلی وخارجی مارامصون ومحفوظ بدارد. تعهد دولتی ازدولت دیگر البته جلب عدالت دیگری را خواهد نمود دولت تعهد شده گذشته از همه عیوبی که ذکر شد برطبق قوانین سیاسی محارب شناخته می‌شود وگمان نمی‌کنم که ملت ایران ومجلس شوری دولت خود رابرای چنین کاری معین کرده باشد بلکه برای آن معین کرده‌است که ازاینگونه پیش آمدها جلوگیری کند. اگردولتی پیدا شود که برخلاف نظر ملت خود عمل کند البته آن دولت دولت غاصب است وهرکاری که بکند ازدرجه اعتبار ساقط خواهد بود وبسیار غریب است که مادولتی راکه مرتکب قتل فردی می‌شد تقبیح می‌کنم امادرباره دولتی که مرتکب قتل احتماعی می‌شود ساکت می‌مانیم قتل اجتماعی یعنی چه یعنی یک ملتی که جنگ با هیچکس ندارد اورادرمعرض کشتار وبلای خانمانسوز جنگ قراربدهیم. البته تصدیق میفرمائید که چنانکه معلوم است همسایگان می‌گویند حمله مابایران در اثر آن بود که دولت ایران بیطرفی منحرف شده بوداین را آنها می‌گویند دراینصورت تصور میفرمائید که این قراردادهم همین بهانه را بدیگران بدهد؟مابانهایت بدبختی وخون جگر راه آهن درست کردیم وزندگانی مختصری تهیه نمودیم واین ملت بیچاره نان نخورد وجاده‌ها رادرست کردوشکم مردم شن ریزی گردید تا خیابانها آسفالت گردید اینها چه خواهد شد؟ مردمی که هیچ پناهگاهی ندارند درمقابل دشمنانی که بااین قرارداد برای خود درست می‌کنند آیا چه خواهند کرد؟ درباره فصل چهارم این قرارداد که بدول متحده اجازه می‌دهد که در خاک ایران قوای زمینی و دریائی وهوائی نگاه بدارند و این عمل را هم تصریح می‌کند که صورت اشغال نظامی ندارد بعقیده من نه تنها با مفهوم بیطرفی و استقلال تام و تمام ایران متناسب نیست بلکه با عهدنامه‌ها و قراردادهائی که ایران با اتحاد جماهیر شوروی منعقد نموده‌است و برای همیشه بقوت خود باقی است بکلی مباین می‌باشد و در حقوق بین الملل تصریح شده‌است که هردولتی با دولت دیگری قرارداد منعقد می‌کند مجبوراست که قراردادها و پیمانهای سابق را که باآن دولت و با سایر دول مستقل بسته‌است رعایت نماید و هر معاهده و قرارداد نوینی باید با پیمانهای پیشین متضاد نباشد. برای اینکه ثابت شود که این قرارداد باتمام پیمانهائی که بااتحاد جماهیر شوروی بسته‌ایم مباین است در اینجا عهدنامه مودت ۲۶ فورال ۱۹۲۱ بین ایران وجمهوری شوروی روسیه بامضای چیچرین وکاراخال مصوب بیست وسوم قوس ۱۳۰۰ را یاآوری می‌کنم که درفصل دوم آن دولت جمهوری شوروی استنکاف خود رااز مشارکت درهرنوع اقدامی که منجر بتضعیف ومحفوظ نماندن سیادت ایران بشود اعلان نموده ودرمراسله ۲۶ ژون ۱۹۱۹ بامضای کمیسر خارجی امور خارجه جمهوری اشتراکی اتحاد شوروی بدین شکل تصریح شده‌است:ماده ۱۴ روسیه ازهرنوع مشارکت درتشکیل قوای مسلحه درخاک ایران رف نظر می‌نماید. ونیز درعهد نامه مصوبه ۲۷ مهرماه ۱۳۰۶ که بین ایران ودولت اتحاد جماهیر شوروی منعقد شده‌است درفصل دوم اظهار می‌دارد:هریک از طرفین متعاهدین مورد حمله یک یا چند دولت ثالث بشود طرف متعاهد دیگر متعهد می‌شود بیطرفی خود را درتمام مدت مخالصه محفوظ بدارد وضمناً طرفی که مورد حمله واقع شده‌است نباید برفرض هرقسم ملاحظات سوق الجیشی وتاکنیکی ویا سیاسی که باشد ویاهر نوع کمنافعی که برای اوازآن متصور شوداین بیطرفی رانقض نماید. ودر فصل سوم اشعار می‌دارد که (هریک از طرفین متعاهدین متعهد می‌شود که نه عملاً و نه رسماً دراتحادها وائتلافهای سیاسی که برضد مصونیت بری و بحری و یا برضد استقلال وتمتمیت ویا حاکمیت ظرف متعاهد دیگر منعقد شده باشد شرکت ننمایند) ازروی راستی ودرستی می‌توان انصاف داد که دولت اتحاد جماهیر شوروی از آغاز انعقاد عهدنامه‌های مذکور تا سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ رعایت عهد نامه‌های مذکور را نموده ودر اثر این مودت ودرستی ملت ایران نیز نسبت بآن دولت بزرگ بادیده احترام نگریسته وازاین دولت دوست وهمسایه خود انتظار نداشت که برخلاف آنها عملی مشاهده کند واکنون نیز انتظار ملت چهل کروری ایران از دولت اتحاد جماهیر شوروی همین است که همان دوستی و مودت دیرین خود را رعایت نموده دراثر همان وجاهتی را که درمیان توده ایرانی داشته محفوظ بدرد. ملت ایران بخوبی دانسته‌است که اتحاد جماهیرشوروی نسبت بایران پیوسته نظر مودت ودوستی داشته ومراسله کمیسر ملی امورخارجه شوروی را که در ۲۶ ژون ۱۹۱۹ بدولت ایران فرستاده هرگز فراموش نمی‌کند زیرا درپایان مراسله صریحاً اعلام داشته که (ملت انقلابی روسیه سلام بردارانه خودرا بایران فرستاده وآروزمند است که شانه‌های فرسوده ملت ایران تحمیلات انگلیس‌ها ودول مستعمرانی متحده دیگر را که قصدشان خفه کردن قطعی ایران دست وپایسته‌است دور اندازد و ملت روس اعتقاد دارد که ملت سی کروری ایران نمی‌تواند بمیرد وهمچو ملتی که دارای چنین گذشته بافتخار ودرخشانی است درصفحات تاریخ تمئن حق اساسی رادارا می‌باشد که با یک جنبش توانا از خواب چند ساله بیدار شده و دور یغما گران رذل را سرنگون کرده برادرانه داخل درصنوف ملل متمدن شده برای سعادت نوع بشر کارهای شایسته خواهد نمود) پس ملت ایران اگر امیدی بحفظ مودت ودوستی همیشگی داشته باشد این امید متوجه ذباتحاد جماهیر شوروی است که چنین سابقه‌های درخشان وبیانات ژرم وپرازمهر ومودتی نسبت بایران داشته‌است واین انتظار راندارد که اجازه بدهد قوای خارجی درایران تمرکز یافته احساسات همان ملت سی کروری که اورا بردار ملت روس خوانده‌است جریحه دار شود. زیرا ملت ایران دراثر اظهار همان گونه مودت‌ها پیوسته نسبت بروسیه شوروی قلبی پراز محبت داشته‌است و هیچوقت راضی نبوده‌است که سیاست دولت او یکطرفی باشد. دربند دوم فصل ششم که دراره روابط ایران با کشور دیگر اظهار شده‌است مخالف بیطرفی واستقلال تام و تمام این کشور است. علمای حقوق سیاسی تعریف جامعی که برای استقلال نموده‌اند این است که هر دولت مستقلی در رفتار داخله وخارجه خود آزاد است واستقلال عبارتست از حق قبول نکردن مداخله دولتی دیگر درامور داخلی ودر ارتباط وروابط خارجی. آنوقت درذیل این معنی علمای سیاست وحقوق تصریح می‌کنند که هر دولتی که از کلیه یااز هرقسمتی ازحق روابط خارجی محروم باشد یا محروم بشود آن دولت را متحد بادولت دیگر شناخته‌اند ودول حمایت شده یعنی تحت الحمایه ازاین قبیل اند والبته ایران روابط سیاسی خود راباهمه دول دنیا دارد و خواهد داشت. فصل ششم که مفهوم آن عدم رابطه باسایر دول است بهیچوجه قابل قبول نیست وبکلی مخالف مفهوم فصل اول این قرارداد است وعلاوه براین از مسلمیات علمای سیاست وحقوق یکی این است که هرقراردادی که درباب دخالت بامورد دولت مستقلی بسته شود آن قرارداد بموجب قوانین بین الملل باطل است. دیگر از آن مسلمیات حقوقی این است که هر قرارداد با معاهده‌ای که اختیارات اصلیه دولتی را محدود کند یا مضمحل نماید آن قرارداد باطل است ودنیا آنرا برسمیت نمی‌شناسد. بدیهی است که در اصطلاح حقوق وسیاست ازجمله اختیارات اصلیه هر دولت مستقلی آن است که با تمام دنیا بتواند رابطه سیاسی داشته باشد چنانکه ما امروز معناً وبالقوه داریم وخواهیم داشت دیگری از آم مسلمیات حقوق سیاسی این است که هر قرارداد وپیمانی شروطی اساسی دارد که از آن جمله یکی تصدیق ودیگری توافق, تصدیق آن است که تمام دول خارجه آن قرارداد راکه میان دویا سه دولت بسته شده‌است تدیق کنند وچنین امری هرگز میسر نیست یعنی نسبت باین قرارداد هیچ دولتی تصدیق نمی‌کند زیرا بشئون ملی ایران لطمه وارد می‌آورد وملت ایران هرگز چنین امری را نمی‌پذیرد. اما توافق دو قسم است یکی موافقت دول دیگر با یک قرارداد که آنهم مثل تصدیق هرگز نمی‌شود. دیگری توافق پیمانی است. توافق پیمانی آن است که هردولتی که بادولت دیگر پیمانی می‌بندد مجبوراست که تعهداتی که درعهد نامه‌های سابقه نسبت بسایر دول متقبل شده وقبول نموده‌است رعایت نماید یعنی هیچ معاهده جدیدی دخالت ندارند ازمیان ببرد. ماباسایر دول روبط داریم ما با ژاپن پیمان مودت بسته‌ایم ودرمجلس هم تصویب شده بقوه خود باقی است. ماباتمام ملل اروپا ودول مستقل آسیا وآمریکا پیمان مودت داریم. بعضی از مواد این پیمان چون حق دول دیگر راکه با ما پیمان مودت دارند سلب می‌کند ودراین پیمان جدید پیمان‌های سابق ما رعایت نشده‌است برطبق قوانین سیاسی این پیمان نمی‌تواند قانونی ومحقانه شمرده شود زیرا علمای حقوق متفقاً گفته‌اند که هر قراردادی که در آن رعایت قراردادهای سایر دول راباآن دولت وملل خارجه درمملکت بنماید این قرارداد باطل است. و دیگر از مسلمیات حقوق سیاسی این است که روابط هر دولتی با سایر دُوَل از لوازم میان آن دولت و ملت است و به عبارت دیگ روابط بین‌المللی از لوازم حیات آن دولت و ملت است و سیاست این معنی را تصریح کرده که: هر دولتی که روابط سیاسی خود را با سایر دُوَل قطع نماید مثل این است که حکم قتل خودش را داده باشد و همه دانشمندان حقوق متفق اند که چنین دولت و چنین ملتی حیات آن مبدل به ممات می‌گردد. من به قرآن عظیم سوگند یاد می‌کنم که در عرایض خودم هیچگونه نظر سوئی نداشته نه با دولت طرف هستم نه با همسایگان بد بین. تنها نظر من متوجه آب و خاکی است که در او نشو نما کرده‌ام و هستی من مربوط به هستی اوست و من که فرزند او هستم واجب است در هنگام شداید هر قدر بتوانم از او دفاع کنم اگر چه به قیمت جان من تمام شود. ما که مردم این آب و خاک را تشکیل می‌دهیم مثل تمام دنیا هیچوقت ضمانت زندگانی نداریم امروز جان افراد را قیمتی نیست روزی هزارها نفوس کشته می‌شوند چه عیب دارد که ما هم برای جان خود ارزش قائل نباشیم. از سربازی پرسیدند خوشبختی چیست گفت فداکاری در راه وطن و حضرت علی امیرالمؤمنین فرموده‌است مرد دلیر در همه عمر یک مرتبه می‌میرد و آدم ترسو در عمر خود هزارها مرتبه خواهد مرد و هنوز بی خونی و بی‌غیرتی آن دسته مردمی که تسلیم قشون چنگیز می‌شدند پیش ما ضرب‌المثل است مردانی که جان خود می‌دادند و ایران عزیز خود را نمی‌دادند همین ایرانیان بودند و قدر مسلم این است که ما افراد روزی خواهیم مرد اما ایران هیچ‌گاه نمرده و اکنون هم نمی‌میرد و بعد از این هم هرگز نخواهد مرد. امروز روز مردانگی و فداکاری است بدانید که سرنوشت سی کرور نفوس ایران را تهیه می‌کنید بیائید محض خدا روی نادرشاه را سیاه نکنیم و بدانیم که دستی قوی‌تر از تمام دست‌های قادر در دنیا موجود است و آن دست توانای خداست که هیچ‌گاه در انتقام بدکاران خطا نمی‌کند. (صحیح است- صحیح است)

نخست وزیر: بنده اول اشاره می‌کنم به قسمت اخیر بیانات آقای نماینده محترم و عرض می‌کنم که بنده به عقیده خودم ایران را که وطن من است، مثل همه‌کس دوست دارم و آنچه می‌کنم از برای خیر و صلاح این وطن می‌کنم و خدا را به شهادت می‌طلبم که در این موقع که متأسفانه چنین پیش آمده‌است که متصدی امور مملکت باشم به‌هیچ‌وجه من الوجوه منافع شخصی خود را در نظر نداشته‌ام بلکه می‌دانم که ممکن است به منافع شخصی بنده در این مورد لطمه وارد بیاید البته هر چه در عالم سیاست می‌کنم برای مصلحت مملکت است و تصور هم می‌کنم خوب باشد ولی نمی‌توانم مدعی بشوم که هر چه می‌کنم خوب است، ممکن است اشتباه هم بکنم ولکن انسان چه تکلیفی دارد جز اینکه به عقل خودش رجوع بکند و هر چه عقلش گفت که صلاح است بر طبق آن عمل نماید. البته مشاوره هم باید بکند مشاوره هم کرده‌ام هم با رفقا و همکاران خودم و هم با دیگران و بعد از این مطالعات و مشاورات و با این نیتی که دارم که خدمت به این آب و خاک بکنم و نیت دیگری هم نداشته و ندارم قدم گذاشته‌ام در این مرحله و راجع به این عهدنامه داخل مذاکره با دولتش شوروی و انگلیس شده‌ام و بعد از آنکه به اینجا که ملاحظه می‌کنید رسیده‌است، بنده و همکارانم مقتضی دانسته‌ایم که به مجلس شورای ملی پیشنهاد کنیم و تصویب آن را توصیه نمائیم و از آن دفاع هم بکنیم برای اینکه این عهدنامه بر صلاح مملکت است حالا بعد از این مقدمه که مربوط به بود مؤخرّة بیانات آقای نوبخت وارد می‌شوم و در بعضی مسائلی که ایشان اظهار کردند … چون ایشان تعلق خودشان را قبلاً حاضر کرده بودند و خواندند و بنده اینجا فقط شنیدم و خیلی چیز ممکن است از ذهن من برود . فقط بعضی چیزهای برجسته آنرا که توانستم یادداشت بکنم به اندازه‌ای که حافظه‌ام اجازه می‌دهد جواب عرض می‌کنم. یک مقدار از بیانات ایشان در اول امر متوجه این معنی بود که ما با بسیاری از دُوَل دیگر معاهدات داریم و این عهدنامه با آن معاهدات منافات دارد. پس بنابراین، نبایستی این عهد نامه را منعقد کنیم. اگر منظور من یک منطق عجیبی است بجهت اینکه مثل این است که ایشان تا بحال ندیده‌اند نظیر این را که یک دولتی با دول بسیار عهد نامه‌ها و قرار دادها داشته و بعد در همان حال با یک دولت یا چند دولت دیگری عهد نامه اتحاد هم ببیدد. اگر همچو چیزی را ایشان مدعی هستند که گمان نمی‌کنم بخواهند مدعی بشوند برای اینکه الآن که ما در این دنیا زندگی می‌کنیم نظایر آن در جریان است تمام این دولتها که بعضی با بعضی متحد شده‌اند با سایر دول دیگر هم بی رابطه و بی قرار داد نبوده‌اند همه این دولتها با دیگر دولتها عهد نامه داشته‌اند روابط داشته‌اند بانواع مختلف مغذلک در موقعیکهمقتضی دانسته‌اند با یک دولت یا چند دولت دیگر عقد اتحاد بسته‌اند. این منطق ایشان را (مگر اینکه بنده غلط فهمیده باشم) اگر اینطور است که بنده فهمیدم بنظر بنده منطقی نیست و نمی‌شود با آن موافقت کرد و عهد نامه بستن چیز بدی نیست و نمی‌توان گفت که ما چون یک عهد نامه با یک کسی بسته‌ایم تا وقتیکه زنده هستم (زندگی هم مقصود زندگی شخصی نیست زندگی ملی است و البته همانطور که آقای نوبخت هم فرمودند و بنده هم امیدوار هستم ملت ایران همیشه زنده باشد و اعتقاد دارم که ملت ایران استحقاق این را دارد که همیشه زنده باشد) با این تفصیل یعنی مادام که ملت ایران زنده‌است ایشان معتقدند که بایستی این عهدنامه‌ها باقی باشد و هیچ عهدنامه دیگری که با این عهدنامه‌ها منافات دارد نبایستی منعقد بشود. اگر نظرتان این باشد تصور نمکنم آقایان دیگر با این نظر موافق باشند. در باب اینکه این اتحاد چه نوع اتحادی است خیلی توضیحات ندادند همینقدر انواع اتحاد را فرمودند که اگر گفته شود این عهدنامه اتحاد تدافعی است یا تعرضی آنوقت بنده ثابت خواهم کرد که اینطور نیست، خوب این یک مسئله ایست که بنده چندان در آن وارد نمی‌شوم، بنده تصور می‌کنم اگر بنا باشد عهد نامه‌ها و اتحادها را در تحت یک تقسیمات و طبقات معینی درآوریم(که این هم بنظر بنده ضرورتی ندارد) و یک اسمی روی آن بگذاریم بنده اسم این را اتحاد تدافعی می‌گذارم زیرا ما قرار نگذاشته‌ایم بموجب این قرار داد که بهیچ دولتی دیگر تعرض بکنیم. می‌فرمایند که استقلال ایران که در فصل اول این عهد نامه ذکر شده‌است ودولتین متعهدشده اندآنرارعایت کنند محتاج به یمان نیست بعقیده بنده این یک عقیده‌ای است مخصوص ایشان کمال نمی‌کنم هیچ دولتی اعم ازضعیف یاقوی باشدکه مستغنی باشد از اینکه باوبگویندکه ما استقلال شما رارعایت می‌کنیم. استقلال یک مملکت,یک دولت چیزی است که همه وقت ممکن است درمعرض تجاوز و تعرض واقع بشودبنابراین اگردولتی به دولت دیگربگویدمن استقلال شمارا رعایت خواهم کرداین خطائی نکرده‌است تقصیری نیست ازاو بایدممنون بودونباید باوتعرض کرد. می‌فرمایندماسابقاُ بادولت شوروی عهدنامه بسته‌ایم ودرآنجاتعهدکرده اندکه استقلال مارا رعایت کنند چرادر اینجا هم همین مسئله آمده وذکرشده‌است بنده منکر نیستم دراین عهدنامه اگرخلاف این رادولت شوروی می‌گفت آنوقت می‌توانستیم بگوئیم که چرا این حرف رامی‌گوید ولکن چه ضرر داردیک دولتی که سابق براین تعهدکرده‌است که استقلال دولت دیگری رارعایت کند این راتکرار هم بکند. می‌فرمایند چرا تکرار می‌کند، چه لزومی دارد تکرار آن عرض می‌کنم برای این است که اموری دردنیا پیش آمده‌است که ممکن است این مسئله رامحل شبهه قراربدهد که آیا فلان دولت استقلال مارا رعایت خواهد کردومحترم خواهد شمرد یا نه پس وقتی که همنچون امری پیش آمدو دوباره این دولت می‌گوید که بدانید من ازآن عهدی که کرده‌ام و ازآن قولی که داده‌ام تخلف نمی‌خواهم بکنم حالا هم بشما می‌گویم که اموری راشما می‌بیند که ازآن امور ممکن است برشما چنین معلوم شده باشد که شاید من آن تعهدی راکه سابقاُ کرده‌ام نمی‌خواهم بآن وفا کنم حالا بشما قول واطمینان می‌دهم که همان تعهدی راکه پیش کرده‌ام حالا هم دارم وخواهم کردپس بنابراین موجب نمی‌شود که براین حرف اعتراض بکنیم وبگوئیم با وجوداینکه سابق تعهد کرده حالا نبایدبکند وچنانکه عرض کرده‌ام اگرحالا خلافش رامی‌گفت جای تعرض بود حالا که همان رامی‌گویدو تایید می‌کند جای تعرض نیست بنابراین عرض کنم که نمی‌شود بدولت شوروی که میفرمائید همین تعهد راسابق براین کرده اعتراض کرد که شما یک دفعه دیگراین تعهد را کرده‌اید دیگر چرا باز هم تکرار می‌کنید بله بنده خوشوقت هستم از اینکه آقای نوبخت از عهدنامه دولت ایران با دولت شوروی یاد و اظهار خوشوقتی کردند (نوبخت - راجع به پیمانهای پیش) بله بله بنده این راتصدیق دارم وتوجه می‌دهم همین معنی را که خوشبختانه دولت ایران بحمدلله از یک بدهمایگی آسوده شده‌است زیراکه مامدت مدیدی یک همسایه جابری داشتیم که ازاو زحمت میدیدیم وآن دولت روسیه تزاری بود لازم نبود بنده توضیح بدهم همه کس و آنهائی که سنشان اقتضا می‌کندکه دیده باشند بخاطر دارنداگرهم ندیده انددر تاریخ خوانده اندو دیده اندکه چه زحماتی بماوارد می‌آمد بطوریکه بنده اینجاحالا که گذشته‌است واوضاع تغییرکرده‌است می‌توانم عرض کنم که وقتی خودبنده که متاسفانه سنم چنان است که تایک اندازه آن اوقات راهم دیده‌ام که بواسطه آن دولت تزاری ازبقاء واستقلال ایران مایوس بودیم خداوند تفضل کرد وترتیبی پیش آمدکه آن یاس مبدل بامیدبلکه اطمینان شد. بنابراینکه کاری ندارم به مسئله سیاست داخلی دولت شوروی که مربوط بما نیست ولکن باید تصدیق کنیم که درامور خارجی سیاسی داشته‌است که برای مامیفدبوده‌است این رابرای این عرض کنم که بنده اینطورحل می‌کنم که قدری دراذهان نگرانی حاصل می‌شودهر وقت که گفتگوی این پیش می‌آید که دولت ایران بایک دولت دیگر قراردادمی بندد چرااینطوراست؟ چراهروقت که صحبت این می‌شودکه دولت ایران بایک دولت دیگری قرارداد ببندد نگرانی حاصل می‌شود؟ علل بسیاردارد و بنده نمی‌خواهم طول کلام بدهدعلل تاریخی دارد یک علتش این است که درادوار گذشته روابط بین دول وملل اساساُ خصومت بودوهر ملت همه ملت‌های دیگر راباخودش خصم و دشمن می‌دانست و خودش هم باآنها شاید همین حال را داشت پس بنابراین روابط بین الملل در قدیم مبنی بر عداوت بود نه بر محبت پس این امر در اذهان مردم فکری گذاشته و رایخ کرده‌است که همیشه خارجی و اجنبی را دشمن بدانید و انسان وقتی کسی را دشمن خود دانست البته در ارتباط با او راه احتیاط می‌پیماید این یکی از آن علل. حالا در خصوص مملکت خودمان چرا این اندازه وحشت هست از اینکه دولت ما داخل مذاکره و انعقاد قرار داد با دول دیگر بشود این بنا بر وقایعی است که واقع شده‌است متأسفانه در گذشته مخصوصاً در گذشته نزدیک یعنی در این صد و پنجاه سال آخر ما در مواجهه بعضی از دول متحمل صدمات و لطمات شده‌ایم و خسارات از جنگ و مغلوبیت دیده‌ایم و در نتیجه آنها عهدنامه هائی منعقد شده‌است که آن عهدنامه‌ها در نظر مردم ایران نمی‌توانست مورد محبت واقع شود مثل عهدنامه گلستان مثل عهدنامه ترکمان چای و بعضی عهدنامه‌های دیگر که بعد منعد شده‌است ولین همین عهدنامه که بین دولت ایران و دولت شوری در بیست سال قبل منعقده شد و آقای نوبخت بآن اشاره کردند همین باید یک اندازه ما را متوجه کرده باشد که بطور کلی و اصولاً عهدنامه بستن با دولت خارجی لازم نیست چیز بدی باشد و ممکن هم هست که یک عدنامه‌ای ببندند که خوب باشد ولی بنده اینطور حس می‌کنم که هر وقت گفتگوی بستن عهدنامه می‌کنیم فوراً متوجه بدی آن می‌شویم. یکی از مطالب آقای نوبخت هم این بود که چطور شده‌است و چه دلیل دارد دولتین شوروی و انگلستان تعهد رعایت استقلال دولت ایران را می‌کنند اما دولت ایران تعهد رعایت استقلال آنها را نمی‌کند گمان نمی‌کنم این سوال جواب خیلی طولانی لازم داشته باشد برای اینکه رودریایستی که نداریم ما اگر هم تعهد رعایت استقلال آنها را نکنیم بر آنها چیزی مزید نمی‌شود و مشکل بنظر می‌آید که ما واقع شویم در مقامی و در حالتی واقع شویم که بتوانیم به استقلال آنها خلل وارد بیاوریم یا آن منفعت برسانیم ولی عکسش متصور است. مذاکراتی فرمودند در باب بیطرفی و آنچه که بنده در آن گفته‌ام حقیقتش این است که در این چند سال اخر بنده می‌بینم الفاظ و اصطلاحاتی که سابق بر این استعمال می‌شد خاصی از او مفهوم می‌شد کم کم طوری شده‌است که آن مفهوم نمشود و ابهام و اجمالی پیش آمده‌است که گاهی اوقات انسان را سر گردان می‌کند. منجمله از آنها همین لفظ بیطرفی است بنده امروز با نظری که در قواعد بین الملل داشته‌ام (اطلاعات خودم را می‌گویم که شاید ناقص باشد) و با این قضایائی که در این دو سه ساله اخیر واقع شده‌است اگر در مقام معلمی و شاگردی کسی بطور شاگردی از من یوال کند کهبیطرفی یعنی چه من نمتوانم جوابش را بدهم بدلیل اینکه همانطور که آقای نوبخت از قول بنده فرمودند بنده بیطرفی هائی دیدم که خیلی مختلفاست سوئد را بیطرف می‌گویند من هم بیطرف میدانم اما در عین حال آن دولت اجازه داد که قواو مهمات آلمان از خاکش عبور بکند و بیک مملکت دیگر برود. بیست سال پیش از این دولتی اگر اینکار را می‌کرد از بیطرفی خارج شده بود بلکه شاید همین مسئله سبب این می‌شد که طرفی که بر ضررش واقع شده بود با آن دولت جنگ کند. اما در این دوره واقع شد و اگر هم اعتراض و ایرادی بدولت سوئد کردند ولی ترتیب اثری بآن ندادند و هیچکس دولت سوئد را جزء متخاصمین ندانست الآن هم بهمان حال باقی است. یک قسم بیطرفی دیگر بیطرفی دولت ترکیه‌است عرض کردم از روز اولی که ما بین آلمان از بیطرفی و انگلیس و فرانسه و رفقایش از طرف دیگر جنگ واقع شد در همان حین دولت ترکیه با دولت انگلیس و رفقای او متحد بود عهدنامه اتحاد بست بر خلاف آنچه که آقای نوبخت عقیده دارند که اگر دولتی با دولتهای دیگر عهدنامه هائی داشته باشد دیگر نمی‌تواند با دول دیگری عهدنامه اتحاده ببندند. شاهد بنده همین دولت ترکیه‌است همین دولت ترکیه که الآن با دولت انگلیس متحد است بموجب عهدنامه دول دیگر هم روابطش رادارد و عهدنامه دارد و این عهدنامه که با دولت انگلیس دارد منافی باآن عهدنامه‌های دیگری که بادول دیگر بسته‌است نیست بنابراین دولت ترکیه بادولت انگلیس متحد است وبیطرف هم هست. مثال‌های زیاد دیگر لازم نیست بزنم خلاصه خیلی مشکل است که حالا آدم بداند بیطرفی یعنی چه چون حالا لفظ بیطرفی ازآن لفظ هائی شده‌است که معنی آن کاملاُ معلوم نیست ومی‌توان گفت دولت ایران هم باوجود این عهدنامه مادام که بادولت دیگر اقدام بجنگ نکرده‌است بازهم بیطرف است. ازاین بالاتر این است که دولت چین چهار سال ونیم است که بادولت ژاپن مشغول جنگ است دیگر جنگ از این بالاتر هم که نمی‌شود هرقسم عملیات خصمانه‌ای که شما تصوربکنید دولت ژاپن نیست بدولت چین وهمچنین دولت چین نیست بدولت ژاپن کرده است, قتل است, بمب انداختن است, خاک متصرف شدن است, هرگونه عمل خصمانه کاملا واقع شده معذلک دولت چین رسماُ بادولت ژاپن درجنگ نبود تا چندروز پیش, همین چندروزپیش برحسب مقتضیاتی اعلان جنگ داد. حالا بنده آیا حق ندارم عرض کنم که این الفاظ که سابق براین می‌گفتیم حالا معانی آن معلوم نیست الآن معنی جنگ چیست؟ یک ماده پیش ازاین دولت ژاپن با دولت چین درجنگ نبود ارآنطرف هرچینی ژاپنی رامیدید می‌کشت وهرجارامی‌توانست تصرف می‌کرد با این حال معنی جنگ چیست؟ پس تصدیق می‌فرمایند که الفاظ اینقدرها درمعنایش مصرح و مسلم نیست. ضمناُ دربیاناتشان که بنده یادداشت کرده‌ام مثل این بودکه چنین دانسته‌اند دولت ایران بموجب این عهدنامه خودش رامکلف به بیطرف بودن وبه عدم دفاع کرده‌است اینطورنیست دولت ایران بموجب این عهدنامه این حالت رادارد که آن دولی که بااو اتحاد بسته انداورا نمی‌توانند مکلف بکنندکه جنگ بکند, نه اینکه دولت ایران خودش رامکلف کرده ودست خودش رابسته‌است شما هرساعتی که مقتضی دانستید داخل درجنگ باهردولتی دیگربشوید می‌توانیدالبته غیر ازدولت روس وانگلیس بموجب این عهدنامه که متهدشده ایدمگراینکه این عهدنامه رابشکنید پس از اینکه این عهدنامه را بستند تاوقتی که آنرا معتبر بدانیدیا دولت روس وانگلیس جنگ نمی‌کنیدولی وقتی که آن راشکستید باروس وانگلیس هم می‌توانیدجنگ کنیداکثر یقین دارم که نخواهید کرد فقط بموجب این عهدنامه دولت ایران راکسی نمی‌تواند مکلف بکندبااینکه بادولت دیگری جنگ بکند ولیکن خودش اگر خواست البته می‌تواند. الآن آزادی دولت ایران راهیچکس ازاونگرفته‌است. این عهدنامه اگربسته بشودآزادی ازاوگرفته نشده‌است که باهردولتی که بخواهداگرمصلحت بداند جنگ می‌کند. البته بنده میدانم وآقایان هم تصدیق میفرمائیدکه دولت وملت ایران همیشه صلح طلب بوده و هیچ دلیل هم ندارد که باهیچ دولتی داخل جنگ بشودگفتگو گفتگوی اصولی است یعنی اختیارازدولت ایران سلب نشده‌است که اگربخواهدبادولت دیگری جنگ بکند می‌فرمایندایران درمعرض تجاوزنیست که کسی بگوید اگربشماتعرض وتجاوزی کردندمادفاع می‌کنیم:بنده دلم می‌خواهد انشاءالله اینطور باشد ولی قضایائی که دردنیا پیش آمده‌است وپیش آمدهائی که شده‌است وموقع جغرافیائی ما چنان است که بنظر بنده همچو اطمینانی بما نمی‌دهد. چطور می‌توان شد که هیچ دولت دیگری قصد تجاوز وتعرض بدولت ایران هیچوقت نخواهد کرد یا نمی‌تواند بکند. بنظر بنده مطلب بقدری واضح وظاهر است که احتیاج ندارد بنده توضیح بدهم می‌فرمایند این عهدنامه را ماوقتی منعقد کردیم جلب دشمنی بعضی ازدول دیگر را نسبت بما می‌کند مثل این است که مطمئن هستند که اگر این عهدنامه نباشد دولتهای دیگر وقتیکه مصلحت خودشان را دانستند وخودشانرا محتاج دیدند به ما تعرض واعمال خصومتی نمی‌کنند بنده این اطمینانرا ندارم نظایرش را ده مرتبه بیست شاید درظرف این دو سال دوسال ونیم گذشته دیده‌ایم. لازم است که اسم ببرم و بگویم. مثلاً دولت دانمارک آیا بیطرف بود یا نبود. آیا مستقل بود یانه آیا کاری کرده بود که موجب این بشود که او قبضه کنند بنده نمی‌خواهم اینجا وارد تنقید وانتقاد بشوم نسبت به عملیات دولتهای دیگر شاید دولت آلمان هم حق داشته‌است وعذر داشته‌است بنده آن کاری ندارم ولکن آنچه که بنده میدانم این است که دولت دانمارک دولتی بود که قوه نداشت با دولت آلمان جنگ بکند تمام دول دنیا استقلال اوراشناخته بودند قبول کرده بودند عهدنامه هم با همه دول دنیا داشت وکاری هم نکرده بود که مورد اعتراض آلمان بشود معذالک دولت آلمان اوراقبضه کردچرا؟ برای اینکه اگر از آلمان بپرسید خواهد گفت مصلحت من این بود یا خواهد گفت می‌ترسیدم یا مطلع بودمک که دشمن من می‌خواهد بآنجادست بیندازد وچون دشمن من می‌خواهد دست بیندازد من ناگزیربودم وهمین عمل نسبت بدولت نروژ واقع شد نسبت بدولت بلژیک واقع شدنسبت به یوگوسلاوی واقع شد نسبت بهمه شدعرض کردم بنده کارندارم به اینکه خوب کردند یا بدکردند شاید خوب کرده باشند ولی مقصودم توضیح این معانی است که مااینجا نشسته‌ایم دریک گوشه ازدنیا نمی‌توانیم مطوئن باشیم باینکه هیچکس هیچوقت بما تعرض نخواهد کرد واینها هم از نظر دشمنی نیست بنده نمی‌گویم دولت آلمان با دولت دانمارک دشمنی داشت حالا هم ندارد می‌گویم من با شما دوست هستم اما محتاجم باینکه از ناحیه شما مطمئن باشم واگر این پیش آمدند خدای نکرده وامیدوارم پیش نیاید آن وقت بودن این عهدنامه ونبودنش هیچ فرقی نمی‌کند اگر بناشدکه دولتی مصلحت واقتضای حال خودش رادانست که به دولت ایران وبخاک ایران تعرض کند برای مصلحت خودش می‌کند می‌خواهید شما متحد باشید می‌خواهید نباشید یکی ازبیانات آقای نوبخت که یک قدری بنده را متعجب کرد این بود که ظاهراً اعتراض می‌کردند بردولت شوروی که چرا این عهدنامه را می‌بندد در صورتیکه تعهد کرده‌است که بادولت دیگر برضد ایران متحد نشود خوب این عهدنامه که الان می‌بندد مگر با آن عهدی که آن وقت کرده‌است مخالفت دارد؟ آنرا تاًئید می‌کند دولت شوروی موجب یک عهدنامه با دولت ایران تعهد کرده‌است که بادولت دیگری برضد دولت ایران داخل معاهده نشود اینطور میفرمائید دیگر؟ ولی تعهد نکرده‌است که بادولت ایران متحد نشود برضد دولت دیگر. استدلال غریبی است مگر اینکه باز هم بنده ملتفت نشده باشم. بازبیانی کردند مثل اینکه استناد کردند,بقول علمای سیاسی اولاً اینرا درجزوبیست ونهم عرض کنم که استناد باقوال علمای سیاسی همه قسم می‌شود کرد,شما اگر وارد اقوال آن علما وکتابهایآنها شده‌اید خودتان دیده‌اید که دریک موضوع هزار قسم بحث کرده‌اند ,محل اختلاف شده‌است که فلان اصل آیا معنایش چیست چنین است یا چنان است پس این اصول چیزهای مسلمی نیست قواعد موضوعه که با کمال صراحت دولت‌ها ومجالس ملی وضع می‌کنند با وجود این درمعانی آنها دائواً اختلاف نظر پیدا می‌شود بلکه هر مرافعه که بدادگاهها ومحاکم عدلیه می‌رود نتیجه اختلاف نظری است که درتفسیر یک قانون پیش می‌آید یکی می‌گوید معنایاین قانون وتفسیرش این است که من می‌گویم وبموجب این قانون حق با من است طرف مقابل می‌گوید بموجب این قانون حق با من است. اگر مطلب واضح بود ومحل اختلاف نبود که نبایستی اختلافی تولید شود وبا یکدیگر دعوی کنیم. اینها در قوانین موضوعه ایست که خیلی هم محکم است تا چه رسد بقوانین وقواعد بین المللی که این استحکام را هم ندارد زیرا مبانی قوانین بین الملل یک معاهدات است یکی آداب ورسوم است مخصوصاً درآن قسمتی که راجع به آداب ورسوم است بطور قطع ویقین نمی‌توان گفت فلان اصل اینطور است یا اینطور نیست. این جمله معترضه بود که معلوم شود این استنادهائی که بقول علمای سیاسی میفرمائید قاطع ومسلم نیست فرمودید اگر دولتی بادولت دیگر قطع روابط بکند استقلال خودش راازدست داده‌است وهمچنین فرمودید اگر دولتی بادول دیگر قطع روابط یکند مثل این است که خودش را کشته خیلی خوب بطور کلی وبطور عادی درست است وبنده هم تصدیق دارم که اگر یک دولت پیدا بشود که بگوید من با هیچ دولتی نمی‌خواهم رابطه داشته باشم ومی‌خواهم قطع کنم رابطه خودم را باهمه دول البته این دولت مثل این است که خودش را کشته باشد زیرا اگر درقدیم الایام ممکن بود بدون رابطه با ملل دیگر زندگی کنند امروز که زندگانی زندگانی بین المللی است ممکن نیست وهر دولتی محتاج است باینکه بادول وملل دیگر زندگانی بکند واگر نکند وقطع بکند زندگانی حیات خود را خفه کرده‌است اما این درحال عادی است ولی در وقتی که دول با هم درجنگ هستند این حکم صادق نیست حالا ازایران بگذریم تمام این دولی که باهم درجنگ هستند روابطشان با بسیاری ازدول دیگر مقطوع است مثلاً دولت آلمان با دولت انگلیس وبا دولت روس رابطه ندارد با آمریکا رابطه ندارد باهمه این دولتهلئی که درتحت تسلط او واقع شده‌اند جز مسئله سلطه وقهر وغلبه رابطه‌ای ندارد با خیلی از دولتهای دنیا رابطه ندارد پس دراینصورت آب آلمان خودش را کشته‌است یاستقلال خودش لطمه وارد آورده است؟! البته دائماً اینطور نخواهد بود این از برای مدت جنگ است وقتی که جنگ تمام شد عهدنامه صلح بسته شد دوباره روابط برقرار می‌شود دوباره زندگانی بین المللی رااز سر می‌گیرند, دولت ایران خم این عهدنامه را که می‌بندد موقت است دائمی که نیست. موعدش را که میدانید کی سر می‌آید بموجب این عهدنامه دولت ایران با بعضی ازدول رابطه اش مقطوع می‌شود وقتی که جنگ تمام شد این عهدنامه ازبین رفت دوباره آن روابط برقرار می‌شود. این مقدار از بیانات آقای نوبخت را بنده توانستم درخاطر بگیرم وبموجب این یاداشتهائی که کرده‌ام جواب دادم و چون خیلی مذاکرات طولانی شد باز رشته سخن را بدست آقایان می‌دهم.

رئیس- آقای امیر تیمور.

امیر تیمور- بشهادت همه آقایان در ادوار مختلفی که این بنده افتخار نمایندگی راداشته ودر مجلس بخدمت مشغول وبهترین دوره عمر وجوانی راصرف خدمت مجلس کرده‌ام ظاهر سازی وفریبندگی وخودبستگی سرمایه بنده نبوده وبعبارت صریح تر عوام فریبی را دوست داشته وشیوه تظاهر نداشته‌ام اکنون هم به پیروی از فرموده شیخ سعدی علیه الرحمه: دوچیز تیره عقل است دم فروبستن بوقت گفتن وگفتن بوقت خاموشی. شدت ضرورت را احساس وبحکم وجدان وظیفه ناچارم که دراطراف پیمان وارد بحث شوم وعلاوه من از خاندانی هستم که اجداد من یکی بعداز دیگری درراه خدمت بکشور جان داده ونمی‌توانم درچنین موقعی ساکت باشم. خدارابشهادت می‌طلبم که دراین دقیقه جزایران وایرانی هیچ چیز نمی‌بینیم ونمی خواهم بدون جهت بردولت یا اشخاص وشخص آقای فروغی خورده گیری کنم. من از صدمات ومشکلاتی که براثر آشفتگی اوضاع جهان برای کشور پیش آمده وزحماتی که متوجه دولت شده بخوبی مطلعم ومیدانم که دولت فعلی یا هر دولت دیگری که فرضاً زمامدار باشد تاچه اندازه باید باموانع ومشکلات فوق العاده داخلی وخاجی مبارزه وحصول موفقیت کامل هم باز مربوط بصلح وآرامش وتسکین اوضاع عمومی عالم است. بطور گفتم چون عوام فریبی سرمایه بنده نیست پس بیم ندارم ازاینکه بانهایت صراحت وشهامت عقیده خود را بگویم. ازنظرخواص موقعیت جغرافیائی این کشور واز نظر اینکه دودولت بزرگ ومقتدر وقوی پنجه دنیا یعنی روس انگلیس درشمال وجنوب در همسایگی ماقرار گرفته بحکم وجوی هر عقل سالمی باید تصدیق کند که مناسبات ما بااین دو دولت وبا این دو همسایه باید دوستانه ودادانگیز واز روی کمال راستی وصداقت وبروری اصل احترام متقابل استوار وحبس مناسبات همجواری وصداقت کامل فیمابین محفوظ بماند وآنچه بنده اطلاع دارم از روزیکه مناسبات دیپلماسی بمفهوم ومعنای عصر حاضر بین دول برقرار گردید وماهم با دولتین روس وانگلیس دارای مناسبات دیمپلماسی شده‌ایم تا بامروز هم رویه دولت ایران نه تنها باآنهائیکه با کلیه دول همسایه حتی افغانستان وترکیه وعراق دوستی کامل بوده وبر خلاف دوستی رفتاری نداشته‌ایم وهمیشه در ضیافت وحفظ حقوق مشروع هریک صمیمانه کوشیده واگر گاهی هم اختلافات ارضی ومرزی با همسایگان خود عراق و ترکیه وافغانستان پیدا کرده‌ایم سعی کرده‌ایم که اختلاف مزبور را دوستانه واز طریق صلح ومسمالت ولو آنکه بضرر ماهم باشد تمام کنیم برای چه اینکار را کرده‌ایم برای آنکه شعار باستانی ملت ایران که صلح خواهی وانسان دوستی استازدست ندهیم وبرای حفظ این منظور یعنی صلح خواهی ومسالمت جوئی تا بحال دولت ایران درتاریخ سیاسی خودش دربند و بست‌های سیاسی باهیچ دولت برضد دولت دیگری سازشی نداشته برعکس همیشه درهریک از مملک روی زمین وکنفرانسهای بین المللی که مجامعی برای ترقی وتکامل بشریت وخدمت بفرهنگ ودانش عالم تشکیل یافته‌است صمیمانه شرکت وبهترین رجال خود را برای نمایندگی دراین قبیل مجامع فرستاده ازبذل مال ومخارج فوق العاده مضایقه نداشته واز همکاری صادقانه دست بر نداشته‌است وبهترین نمونه ومثال عضویت ایران درمجمع بین المللی است که از روز ایجاد این موسسه دولت ایران صمیمانه وباایمان کامل برای دوام وقوام این موسسه که دولتین روس وانگلیس هم در رأس این مجمع قرار داشته واز اشعار این موسسه چهارده ماده پیشنهادی صلح ویلسن وماده چهارده آنست که می‌گوید ایجاد یک جامعه همومی ملل که ماًموریت آن تهیه تصمیمات متقابل برای آزادی واستقلال ارضی وسیاسی کلیه دولتهای کوچک و بزرگ باشد بذل جهد نمود وتا بامروز هم که دول عالم یکی بعد از دیگری موسسه مزبور را ترک کردند هنوز دولت ایران عضویت خود را ازدست نداده‌است پس این معتقدات سیاست خارجی ما را تشکیل داده‌است وروی این اصول رفتار کرده‌ایم وبا کلیه دول دیگری که باآنها جز روابط عادی واقتصادی روابط دیگری نداشته‌ایم ساعی بوده‌ایم که جنبه صداقت وشرافت خود را حفظ کنیم واز طرفی درجنگ بین المللی گذشته و در جنگ کنونی عالم برای اینکه مناسبات حسنه ما بادول خارجه در روابط دوستانه ما با دولتین روس وانگلیس خللی وارد نشود ودر خط مشی سیاسی ما کوچکترین ابهام وسوء تفاهمی باقی نماند و بآن واسطه خودمان هم از آتش سوزان وصدمات ولطمات جنگ برکنار بمانیم وبهتر بتوانیم بصلح عالم وفرهنگ عمومی دنیا خدمت کنیم بیطرفی را پیشه ساختیم وبا تمام وسائل وقوای خود دقیقاً این سیاست را پیروی وبموقع اجرا گذاشته وبهترین مساعی خود را در صیانت حقوق مشروع دولی که باما روابط داشتند مخصوصاً دولت انگلیس وروس بکار بردیم که درتمام مدت جنگ وبرای همیشه هیچ وقت خطری از ایران بهیچیک از آنها متوجه نشود ومخصوصاً برای ابراز اثبات کمال حسن نیت ومراتب ودادخود نسبت بدولتین روس وانگلیس در تمام سرحداتی که درشمال وجنوب وشرق وغرب باآنها هم مرز هستیم یک نفر برپادگان خودمان علاوه برعده زمان صلح نیفزودیم وکلمه شهرها ومرز وسرحدات خودرا بازو بحال بی دفاعی باقی گذاشتیم تا درمدتی که آنها متاسفانه گرفتار جنگند ازطرف ما تشویق ونگرانی پیدا نکنند وحتی برای حفظ بی طرفی کامل و اختراز از هرگونه سوء تفاهمی اکیداُ قدغن کردیم که رادیوی ایران اخبار جنگ وجز فتح وشکست هیچیک ازدول داخل درجنگ رانگوید وبرای اتباع بیگانه هم درایران مقررات سختی ومراقبت شدیدی داشتیم که آنها هم نتوانند برخلاف رویه بی طرفی ما درتحت تاثیر احساسات خودشان اظهاری بکنند ویقین داشتیم که دولتین روس وانگلیس هم برای همیشه خاصه برای مدت جنگ رفتاربی طرفانه وخط مشی سیاسی ما راتقدیر وبیش ازپیش در رعایت وجانبداری دوستی ماکوشش بکنند متاسفانه برخلاف انتظار وبرخلاف دوستی بدون مفدمه وبدون هیچ دلیل ومجوزی قوای دولتین وجودچند نفر کارگر آلمانی وایتالیائی راکه درکارخانجات ایران از جنبه فنی خدمت داشتندبهانه قرار داده بیطرفی ایران رانقص وبه مملکت تجاوز ودرحالی که هیچ قشون متخاصمی درداخل مرزهای ایران ودرمقابل آنها وجودنداشت شهرهای بازوبی دفاع وبمباران وهریک بوسیله قوای خود قسمتی از خاک ما را برای اجرای منوبات خود اشغال نمودند که قضاوت این حمله و این تجاوز که برخلاف توقع و اصل دوستی است بهتراست بتاریخ واگذار شود و اطمینان دارم که روزی خواهد رسید که ملت انگلستان هم یکی از خبطهای سیاسی دولت خودش راتجاوز بخاک دولت دوست خودش ایران تشخیص دهد والبته برای هیچ ارتشی حمله بشهرهای باز وبی دفاع کشور دیگری خودش آیند نیست. درصورتیکه وجودچندتن آلمانی که وجود آنها درایران منشاء هیچگونه اهمیت واثری نبود ارزش این رانداشت که بایران کشوری که هزاران سال است استقلال خودرا با شایستگی وشرافتمندی حفظ نموده تجاوز واز اسارت آلمانی بایران اهانت وبیطرفی او نقص شود مگر برای دولتین روس وانگلیس مقدورنبود که مقاصد خودرا دوستانه درایران انجام دهند؟ که برای مااین همه آشفتگی وپریشانی وسختی واغتشاش وگرانی وقحطی ایجاد نشود ولطمه باستقلال وتمامیت وشرافت باستانی این کشور وارد نشود؟ ماکی وکجا گفته بودیم که باید چندین آلمانی علی رغم آنها درایران بمانند.

وزیر فرهنگ (آقای تدین)- بنده اختارنظامنامه دارم. این فرمایشات ایشان ازموضوع خارج است. این مسائل درمراسلات ذکر شده ومجلس هم نظر خودشرا معین کرده‌است. حالا بنده اخطار می‌کنم

امیر تیمور- شما حق اخطار ندارید وکیل حق دارد اخطار کند شما وزیر هستید.

وزیرفرهنگ - بنده عضو دولت هستم حق دارم. آقای رئیس باید مواظب باشند. عجب رئیسی دارد مجلس...

امیرتیمور- آقا متانت وبردباری را اگر یک قدری رعایت بفرمائید بهتر است. بنده خارج ازموضوع صحبت نمی‌کنم وخلاف مصلحت حرفی نمی‌زنم آقای تدین بنده شاگرد مکتبی نیستم بنده چندین دوره‌است درمجلس خدمت می‌کنم ونماینده هستم.

اقبال- عده کافی نیست

امیرتیمور- چشم صبر می‌کنم تاعده کافی شود (دراین موقع عده کافی شد)

جمعی از نمایندگان- بفرمائید آقا

امیر تیمور- ما کی و کجا گفته بودیم که باید چند تن آلمانی علی رغم آنها در ایران بمانند تا به بهانه آنها خود ما مورد متجاوز واقع بشود؟ باز هم با این تجاوز و با همه این مقدمات ودر این لحظه از نظر اینکه تصمیم داشتیم مناسبات همجواری ودوستی دیرینه را از دست ندهیم و صلح طلبی و مسالمت جوئی خودمان را بعالمیان اثبات کنیم بامر شما آقای فروغی قوای نظامی ما ترک مقاومت نمود و بعد هم مقاصد و نظریات دولتین انگلیس و روس کلیه انجام و استفاداتی که لازم داشتند نمود و تقاضای آنها که در مراسلات متبادله با دولت تشریح شده بالتمام از طرف دولت قبول شد مجلس هم باتوجه بمصالح عالیه کشور سکوت اختیار واز مبادله آن مراسلات بردولت ایراد نگرفت وازآن زمان تا بحال هم که ازطرف دولت مساعی لازمه برای ابراز حسن تفاهم وصداقت کامل نسبت بآن‌ها مبذول شده‌است و راه هر گونه بهانه ونگرانی را مسدود کرده‌است طبق این نامه‌ها دولتین انگلستان وشوروی صریحاُ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران را تایید و تصدیق نمود و تعهدکرده‌اند که هیچیک از آن‌ها هیچ نقشه برعلیه استقلال یا تمامیت ارضی ایران ندارند و نیز تعهد کرده‌اند که وسایل تسهیل لوازم مورد احتیاج اقتصادی ایران رافراهم ودرانجام اموراقتصادی ایران رافراهم ودرانجام اموراقتصادی باماکمک ومساعده بکنندباز خودآن هامصراُ درخواست ودرمراسلات خودشان تذکرداده‌اند که دولت ایران باید بیطرفی خودش راادامه ومحفوظ بداردوتعهد کرده اندهمین که وضعیت جنگی اجازه دهدقوای خودشان رااز خاک ایران خارج کنندودرمقابل استفاداتیکه لازم داشتند نموده وآنچه ازما طبق این نامه‌ها می‌بایست بگیرندگرفته‌اند پس بطور کلی ازنظرمقاصد آن‌ها نه مطلب ناتمامی باقی ونه درمناسبات جدیده ورفتار مانکته بحال ابهام برجای مانده‌است که نگران شوندوعقدقرارداد وپیمان اتحادی ایجاب کند واما قرارداد: من قبل ازآنکه این قرارداد رابه بینم وشنیدم که دولتین مذاکره پیمان اتحادی راباما بمیان آورده اندپیش خودم تصورمی‌کردم که می‌خواهندتجاوز ولطمه که بایران واردشده بدین وسیله تلافی وخسارت وارده برما راجبران وتعهدکننداگر بوسیله وجودآن‌ها درایران دولت ایران لوفرض موردحمله وتجاوزآلمان یادولت دیگری واقع ودر کشمکش ومخاصمه که دولتین درجنگ بایکدیگر دارندشهرها, دهات مزارع, عمارات, بناها, راه ها, پل ها, موسسات, ساختمان‌های این مملکت براثر این جنگ واین کشمکش چه ازطریق هوا چه ازطریق زمین ویران وخراب وآسیب دیدویا افرادایرانی در نتیجه بمباران هاومصائب جنگ کشته وازبین رفتندویا خاک ایران اشغال شد ویا اگر بواسطه اقدامات آن‌ها روابط تجارتی مابادول دیگر مقطوع وقوه اقتصادی مااز بین رفت ومردم دچار گرانی وسختی وقحطی وپریشانی شدند آن‌ها تعهد می‌کنندکه جبران کنند وبه استقلال کامل ما احترام گذارند وقشون خودشان راخاک ما خارج کنند ودرهرکنفرانس صلحی که در دنیاتشکیل می‌شود بماهم که متحدآن هاخواهیم بود متساویاُ حق شرکت ومباحثه واخذ تصمیم می‌دهند؟ لکن این قرارداد که بنام پیمان اتحاد بمجلس تقدیم وامروز مورد بحث شده تمام اهالی این کشور را دچاربهت وحیرت ساخته وهرگونه امیدی رابیاس تبدیل کرده است, طبیعی است درکلیه قراردادها اولین نکته که جلب توجه می‌کند این است که طرفین قرارداد چه چیزهائی را بدست می‌آورند وچه چیزهائی ازدست می‌دهند تنها فصل این قرارداد موضوع استقلال سیاسی ایران است که بعقیده بنده همین نکته برای کشوری چون ایران که هزاران سال است باکمال شایستگی دارای استقلال بوده وبااستقلال زیسته وهن آورده‌است و بموجب قسمت ب ازفصل سوم یک قسمت ازحقوق حاکمیت خودراباید بدولتین روس وانگلیس تفویض کنیم وطبق قسمت دوم ازفصل چهارم نسبت بساختمان‌ها وتاسیساتیکه این دو دولت برای اجرای نقشه‌های خودشان درایران احداث خواهندنمود وهیچ برای ما فایده ندارد ومحل احتیاج نیست خودمان راپابند یک شرایط وتحصیلاتی می‌کنیم که بایستی به موجب قرارداد هاوی که بعداُ منعقخواهد شد وهیچ نمی‌توانم شرایط آن تاچه اندازه سنگین است تعهد می‌کنیم درصورتیکه نمایندگان مجلس این حق راندارندقرارداد بعدی راکه هنوز شرایطش راندیده و نفهمیده تصدیق کنند ونکته ازهمه مهم تر این است که در درجه اول دولت ومجلس ایران بوسیله این قرارداد عمل تجاوزی که بایران شده تصویب کرده‌است وچیزی که درمقابل از این پیمان بمامی‌دهند دو چیز بیش نیست یکی آنکه دو دولت همجوار متعهد می‌شوندکه شش ماه بعد ازخاتمه جنگ قشون خودرا ازایران خارج کنند ودیگر اینکه چنانچه ازجناب دولت آلمان یا دولت دیگری بخاک ایران حمله شوداین دو دولت ازمادفاع نمایند درصورتی که اگر آلمان بتواندبماتجاوز کندبواسطه وجودقوای دولتین درخاک ایران خواهدبودواگردولتین روس وانگلیس هم درمقام مدافعه ازاین تجاوزبرآیند در حقیقت و واقع مدافعه ازمنافع نظامی خودشان نموده‌اند نه مدافعه ازتجاوز بایران واگرمابدانیم یک دولت بقصد تجاوزمی‌خواهد بماحمله کندقوای ماتوانائی در دفاع از کشور رامی‌تواندنشان دهدو اگردرقضایای اخیراز طرف مامبادرت بدفاع نشدفقط برای احتراز از خونریزی وحفظ صلح وسلم بود حاجت بتذکرنیست که دولت دیگری هم که بجای مامی بودوقتی که بدون مقدمه وبدون خودآرائی ازچندین نقطه مرزهای شمالی وچندین نقطه مرزهای جنوبی باقوای زیادموردتهاجم قرارگیرد قادربمدافعه نیست وکمترمملکتی درروی زمین وجود داردکه ازدوطرف آن دوقوائی مانند قئای روس وانگلیس بآن حمله ورشوندو او دربدفاع شودواگر این فصل بناباشد تصویب شود باید بدینطریق اصلاح شود هر گاه تجاوز قوای آلمان بایران برای وجود قوای روس وانگلیس درایران باشد پس دفاع ازاین تجاوز هم بعهده خود این دو دولت خواهد بودواما بمناسبت منشور آتلانتیک که دراین قرارداد ازآن بحث واین قراردادمتکی بآن شده‌است بدنیست که ازروابط دیرینه ایران باآمریکا واینکه از سالیان دراز روابط فیمابین تابامروز درنهایت استحکام ودوستی برقرار مانده مختصری معروض شودما نه تنها درتاریخ مناسبات خودمان بادولت آمریکاکوچکترین دلتنگی ازآن دولت نداشته بلکه ازجهات عدیده ازدوستی وصمیمیت دولت وملت آمریکا منافع بیشماروبهره کاملی برده‌ایم وبگزاف سخنی نمی‌گویم که بهترین مستخدمین خارجی ما مستخدمین آمریکائی ازقبیل شوستر میلسپو- ماکرماک وغیره بوده‌اند که ازصداقت و لیاقت وامانت و درستی وکاردانی آنها دولت وملت ایران کمال رضایت راداشته و آنها هم بانهایت صداقت بماخدمت کرده‌اند و از مدارسی که تا چندی پیش بتصدی آقایان آمریکائی درایران داشتیم باز بهترین نتایج بما عایدشده و عده زیادی جوانان لایق و تحصیل کرده تربیت شده همین مدارسند که الآن هم مقامات مهمی رادرادارات ایران حائزند پس تاریخ روابط ما باآمریکائیها مشتغل برفصول دوستی است که ماخواهانیم همیشه همینطورباقی بماندو امیداست این شائبه که تجاوز بایران بلافاصله بعد از ملاقات آتلانتیک و نتیجه آن ملاقات و از اثرات آن منشور بوده‌است راست نباشدوتاریخ یک چنین قضاوتی نکند و اینکه حضرت آقای فروغی معتقد خودتانرا فرمودید که سیاست خارجی ما امروز مدارش جنگی است که در دنیا جریان دارد پس بایدتصدیق بفرمائید که جنگ متغیراست و سرنوشت جنگ معلوم نیست, هیچکس نمیداندغالب کیست ومغلوب کدام است وخاتمه این جنگ بچه صورت بین طرفین خواهدبود. بعقیده بنده وبااین مقدمه اگرماازاصل بیطرفی تجاوزو سرنوشت خودمان رابسرنوشت جنگی یکی ازمتخاصمین مرتبط کنیم قماری کرده‌ایم که عاقبتش معلوم نیست وبحکم عقل وتجربه قماربرای کسی بردندارد وبهمین دلیل بفتوای بزرگان عالم مذموم وحرام ومردود شده. حضرت آقای فروغی اگر دولتین روس وانگلیس می‌خواهند با ما اتحاد داشته باشند با ما قرارداد ببندند بشرحی که در مقدمه عرض کردم چون طرفدار حسن مناسب همجواری و درستی ایران با این دولت می‌باشیم ما با کمال میل و افتخار دوستی آنها و اتحاد آنها را استقبال می‌کنیم اما قراردادی که منافع ایران تأمین شود و با شرایط متساوی در زمینه احترام متقابل منعقد شود نه این قرارداد که بنظر بنده بمنفعت ما تمام نخواهد شد. در خاتمه عرایضم بصفت یکنفر ایرانی و بنام نماینده پارلمانی ایران بتجاورزی که بخاک ایران و بیطرفی ایران نموده‌اند عتراض می‌کنم.

رئیس- آقای اوحدی.

اوحدی- مقدمه بنده هم تأسی بکنم به آقای محترم خودم و عرض کنم بآن قرآنی که در روز اول انتخاب در این مجلس قسم یاد کرده‌ام قسم است که موافقت بنده با این قرارداد عین مصلحت ایران است (یکی از نمایندگان – سایرین هم قسم خورده‌اند) منافاتی ندارد هم بنده قسم بخورم در موافقت و هم رفیق بنده قسم بخورد در مخالفت و هر دو هم صحیح بگوئیم برای اینکه از سایر مذاهب صرف نظر می‌کنم فقط دین اسلام هفتاد و سه فرقه گوینده لا اله الا الله محمد رسول الله دارد فرقه آنها شیعه هستند تمام اینها قسم می‌خورند و بیک عقایدی که البته درست می‌روند روی عقیده خودشان. او روی عقیده خودش درست تشخیص می‌دهدو بنده هم روی عقیده خودم اینطور تشخیص می‌دهم. چون مقدمه این قرار داد هشت ماده منشور آتلانتیک است که دو مرد نجیب و اصیل دو مرد سیاسی دنیا روی او آتیه ملل را معین کرده‌اند اگر در این قرار داد عنوانی از تمامیت خاک ایران و ز استقلال سیاسی و سایر چیزهای دیگر اسمی برده نمی‌شد و ما بودیم و همان هشت ماده کافی بود برای نتیجه اش که حفظ می‌کرد هم تمامیت خاک و هم استقلال و همه چیز ایران را.

ماده اول – کشورهای اتازونی و انگلستان بهیچوجه خواهان توسعه و ازدیار اراضی خویش نیستند پس این مطلب معین می‌کند که دولت انگلستان از خاک ایران چیزی نمی‌خواهد.

ماده دوم – با هر گونه تغییرات در حدود اراضی ممالک که مورد موافقت ملل ذی علاقه نباشد مخالفند

ماده سوم – دو کشور اتازونی و انگلستان حقوق هر ملتی را برای انتخاب حکومتی که مطابق میلشان باشد محترم میشمارند تا بتوانند آزادانه تحت اراده حکومتی که خود انتخاب نموده‌اند زندگی کنند و امید دارند مللی که جبراً فاقد این حقوق شده‌اند حقوق مزبور بآاعاده گردد و همچنین مورد دیگر که البته بنظر آقایان رسیده‌است و بنده حاجت ندارم بقیه مواد دیگر را بخوانم فقط عرضه می‌دارم از ماده یک و دو و سه و چهار و پنج و شش منشور اتلانتیک تمامیت خاک و حدود و استقلال سیاسی و اقتصادی تمام ملل بزرگ و کوچک غالب و مغلوب که یکی از آن ملل کوچک هم ایران است تأمین شده‌است بدیهی است در صورتیکه متفقین فاتح و پیروزمند گردند تمام ملل کوچک و بزرگ غالب و مغلوب از آن مواد استفاده می‌کنند. نظرم در این موافقت بجهاتی است که عرض می‌کنم یکی از آن جهات ایمان بنده بکابینه آقای فروغی است که تصور نمکنم آقایان دیگر در این ایمان محتاج باشند که من یک قسم دیگر هم بالاش بخورم و چند روز قبل همین آقایان محترم رأی اعتماد بدولت اقای فروغی دادند و این آقای فروغی که ایمان داشتن باومسلم است پیش همه ماها او این قرار داد را بمجلس آورده‌است او صلاح مملکت را بهتر از یکنفر مثل من تشخیص داده‌است برای اینکه این قبیل قضایا یک اطلاعاتی لازم دارد. اطلاعات سیاسی اطلاعات علمی وزارتخانه‌ای و وجود ایشان از وقتیکه بنده می‌شناسم ایشان راهمیشه منشاء کارهای بزرگ بوده اندو همیشه داخل در این جریات بوده‌اند و بقدر کافی هم ممالک خارجه با خارجیها و باد یپلماتها طرف سوال و جواب بوده‌اند با وزراء و رئیس الوزراءها طرف سوال و جواب بوده‌اند و یک اطلاعات کافی و شافی دارند و صلاح کشور ایران را اینطور تشخیص داده‌اند با هئیت دولت و یک چنین قرار دادی را آورده‌اند این اول جهت اینکه بنده با این پیمان موافقت دارم. دوم برای این است که بدولت بریتانیا و دولت شوروی هر دو همسایه خودم ثابت بکنم که ایران نسبت بشما دو نفر یعنی دو همسایه صمیمی است و نظر یگانگی دارد و اثبات این قضیه که در مملکت ما در کشور ما جامعه سیاسی بر علیه شما یا افراد دیگری بر علیه شما وجود ندارد همین حاضر شدن از برای خاطر این قرار داد است بیائید نگاه کنید اگر یک سوء ظنی از برای شما پیدا شد که اگر در کشور ایران یک دستهائی بر علیه شما در حال اقدام است ببینید هیچ دستی بر علیه شما نبود ما هم در کمال بیطرفی اعلان کرده بودیم که باهیچکس جنگی، نزاعی، دعوائی نداریم. صحبت در اطراف این قسمتها باید بعقیده من روی و ضعیات فعلی برود نه روی زمان صلح ورودی زمان عادی. یک سلسله بیانات و یک سلسله استدلالهای سیاسی منطقی و حکومتی اینها در جای خودش همه صحیح است ولی حالا بنده می‌خواهم در عین حال حاضر بگویم بیطرفم در حال حاضر کشور من چه حالی دارد یک دسته قشون اینطرف این سرحدم را گرفته یک دسته هم این طرفم را گرفته‌است بنده با این حال می‌خواهم بگویم معنی اختیار را آقای نخست وزیر در آن مصاحبه‌ای بامدیر اطلاعات کرده‌اند توضیح نموده‌اند حقیقت هیچکس نمی‌تواند در اطراف آن جواب یک کلمه حرف بزند خوب با این حال یک قسمت قشون همسایه روس آمده همانکه آن قرار داد کذائی را فلان تاریخ بسته‌است همان آدم همانوقت بوزارت امور خارجه ما می‌نویسد دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت بریتانیای کبیر چنانکه در نامه ۲۵ اوت اشعار داشته‌اند هیچگونه مقاصدی که مخالف استقلال ایران و یا تمامیت ارضی آن باشد ندارند. در خاک ایران مجبور شده‌اند بعملیات نظامی مبادرت ورزند قرار داد هم داشته‌اند همه قسم با ایران روابط داشته‌اند ولی می‌نویسد که مجبور شدیم و وضعیت ایجاب کرد که ما نتوانیم حفظ کنیم قرار داد را که با شما داشتیم بالاختیار ما آمدیم بسمت شما آنوقت می‌گوید که دولت ایران

  • الف – باید قوای خودش را از فلان قسمت خارج کند دولت ایران باید در ظرف یک هفته تمام کلنیهای آلمانی فلان و فلان را رد بکند
  • ج- دولت ایران باید تعهد نماید که آلمانیها را در آینده بخاک ایران راه ندهد
  • د- دولت ایران باید تعهد نماید هیچگونه موانعی برای حمل و نقل کالاهائی که از جمله مواد جنگی بمقصد اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر حمل می‌شود ایجاد ننماید و همچنین حمل کالاهای موادی را که در راههای شوسه و راه آهنهای ایران و یا در خطوط هوائی حمل می‌شوند تسهیل نماید تمام را باید ایران بکند همینکه صاحب قرارداد است همینکه آن قرارداد کذائی را دارد و آنطور هم استقلال ایران را شناخته‌است اینطور تحمل می‌کند که ایران باید اینطور باشد خوب وضعیت جنگ بیشتر از همه شماها بر من روشن است حقیقت آقایان میدانند خصوصاً نمایندگانی که بازرگانی دارند و اهل بازار هستند این نکته را بهتر از بنده ملتفت می‌شوند پریروز کبریت بوده‌است صندوقی شصت تومان امروز شده‌است هشتادو پنج تومان تصور می‌کنم سه چهار روز دیگر صدو پنجاه تومان بشود (افشار – باین چیزها چه مربوط است) حالا می‌گویم چطور مربوط است اگر یک قدری حوصله داشته باشید. قطع شد حمل و نقل آن جنسهائی که از اروپا از امریکا از فلانجا برای کشور ایران می‌آمد حالا ایران است و یک همسایه انگلیس یک همسایه روس این هم می‌خواهیم از دست بدهیم اگر صلاح ملت و مملکت این است بنده عرضی ندارم این را هم باید بگوئیم آقاشما بد هستید بروید ما بیطرف هستیم با ما کاری نداشته باشید بسیار خوب پس فردا تکلیف چیست شما. تصور می‌کنید که بنده این عرایضی را که دارم می‌کنم یک عرایضی است که بی اساس است؟بی حقیقت است؟ یک قدری تأمل بکنید دقت کنید بعد قضایا را خوب خواهید فهمید پس دولت ایران همیشه دوستی و همسایگی ملت بریتانیا و شوروی را محترم داشته و اعلان بیطرفی دولت ایران با صداقت ئ حقیقت بوده‌است که بعد از اینکه آمدند و ملتفت شدند که چیزی نیست خودشان بایستی رفتارشان را با ما عوض کنند بنابر این مقتضی نبودکه دو همسایه محترم بصرف یک سوء ظن باین دوستی و همسایگی و بیطرفی پشت پا زده و با رویه خصمانه دو ثلث خاک ایران را اشغال کنند در صورتیکه وضعیت جنگ حیاتی و مماتی برای دولت بریتانیا و شوروی ایجاب می‌کرد که با دولت ایران همان همکاری را داشته باشند ممکن بودکه بامسالمت این قضیه صورت بگیرد. دولت ایران حفظ همین دوستی امر بمتار که جنگ...(عده از نمایندگان – جنگی نشده بود) برای حفظ دوستی ایران امر بعدم استقامت داد. (جمعی از نمایندگان ¬– استقامتی در بین نبود) مقصوداین است که نخواست دوستی خودش را بادولت بریتانیا و با دولت شوروی بهم بزند برای اینکه در آنیه بتواند از دوستی آنها استفاده کند. در اطراف فصول این عهد نامه راجع بچند فقره بنده یادداشت هائی کرده‌ام که اینها را بعنوان پیشنهاد ارجاع بکمیسیون تقدیم رئیس مجلس می‌کنم که بعداً مورد شورومذاکره قرار گیرد.

وزیر فرهنگ – بر خلاف عقیده دوست عزیزم آقای امیر تیمور کلالی شاید بنده نظامنامه را فراموش نکرده باشم ایشان میدانند که بنده چندین سال در مجلس افتخار نمایندگان داشتم و مدتی هم افتخار ریاست مجلس را دارا بوده‌ام در دوره که نطق و بیان خیلی آزاد بود و فحول از علمای سیاسی و بزرگان مملکتی در این مجلس بودند بنده همیشه معتقد بوده‌ام باینکه مجلس را احترام کنیم الان هم به همان عقیده باقی هستم و میدانم هم در آن دوره‌ها که در نظامنامه خیلی بحث می‌شد این مسائل خیلی بود بحث بود که وزیر وقتی می‌آید در مجلس شورای ملی چه وظایفی دارد در واقع او شریک نمایندگان است و حق دارد در یک مواقعی صحبتهائی بکند. منظورم از اینکه این مطلب را عرض کردم باز رعایت احترام مجلس بود چرا؟ برای اینکه ایشان اشاره کردند بیک مراسلائی که مبادله شده‌است بین دولت ایران و دو دولت دوست و همسایه که ذکر آنها امروز مورد نداشت برای اینکه در چندی قبل در اینجا مذاکره شد و بعد رئیس الوزرای وقت (به بخشید نخست وزیر وقت) تقاضای رأی اعتماد کردند و مجلس هم رأی اعتماد داد و آن موضوع تمام شد حالا از سر گرفتن و مورد بحث قرار دادن تصور می‌کنم که خارج از موضوع است...

امیر تیمور –از سر نگرفتم استدلال کردم

وزیر فرهنگ – تشخیص این موضوع با آقای رئیس مجلس است بدون اجازه نیاید حرف بزنید.

امیر تیمور – بهمان دلیل که شما بدون اجاره حرف زدید.

وزیر فرهنگ – خوب بنده قهر نمی‌کنم و عصبانی هم نمی‌شوم از این می‌گذریم (البته آتمسفر هوا مستعد است به اینکه شاید یک احتراقی تولید شود) ولی می‌خواستم چند تذکر بدهم به آقایان نمایندگان یعنی به آن آقایانی که صحبت کردند البته این تذکرات دوستانه‌است و از نظر خطابه و نطق مورد توجه‌است امروز همه ماها در این پیش آمد شریک هستیم و بنابراین هر کدام اظهاری که می‌کنیم فقط مبتنی بر عقیده‌است. بنابراین از هر گونه بیانی که یک سوء تفاوهمی تولید کند باید اجتناب کنیم مثلی است معروف که یک سوزن بخودت بزن یک جوال دوز بمردم یکی از ناطقین محترم می‌گوید که خدا از بدکاران انتقام خواهد کشید البته هم این عقیده را دارم اما این را در یک موقعی دیگر می‌گوید من صرفاً از روی وطن پرسی اینجا مخالفت معنای این این است که دیگران که موافقت می‌کنند وطن پرست نیستند راست است که مفهوم مخالف حجت نیست ولی بین ادبا (دکتر طاهری – کسی این منظور را ندارد) بله عرض کردم بین ادبا مفهوم مخالف حجت نیست ولی عامه که این تشخیص را نمی‌دهند و اینطور تصور می‌کنند شما که این بیان را می‌کنید شما وطن پرست هستند ولی دیگران خدای نخواسته وطن پرست نیستند. در صورتیکه اینطور نیست شما از روی عقیده خودتان میگوئید بنده هم نمی‌خواهم بگویم چه هستم و کیستم بنده هم عرض می‌کنم در عین اینکه وطن پرست هستم امروز صلاح مملکت را اینطور میدانم که این صلاح مملکت است پس بنابراین از این قبیل حرفهای زننده باید اجتناب کنیم آقا که دعوی نداریم ما که پدر کشتگی باهم نداریم یک حادثه روی آورده‌است بمملکت ما می‌خواهیم بدون هیچ غرض و بدون هیچ مرضی بابرادری و برابری بدون هیچ نظری این را حل کنیم حالا ازین قضیه بگذریم. چون بنده هیچوقت وحشتی نداشته‌ام که آنچه راجع بخیر و صلاح مملکت بوده‌است بگویم ممکن است در آن روزی که بنده آن حرفهای را زده‌ام افکار حاضر نبوده‌است یا اینکه افکار از نظر احساسات مخالف بوده‌است ولی مرور زمان و گذشتن وقت بعد از چندین سال تصدیق کرده‌است عرایض بنده را بنابراین امروز هم با کمال صراحت در حضور نمایندگان محترم و بلکه چون میدانم که عرایض بنده بسمع عامه ایرانیان خواهد رسید در حضور تمام ملت ایران این عقاید خودم را عرض می‌کنم و بنده هم در آینده امیدوارم که تاریخ قضاوت کند یا اینکه همین نسل فعلی که الآن هستند قضاوت کنند عرض می‌کنم همانطور که جناب آقای نخست وزیر اشاره کردند مواقع عادی با غیر عادی خیلی فرق دارد در اینکه هر دولتی اول وظیفه خودش این را میداند که حفظ منافع و مصالح سیاسی خودش راباید بکند خواه این دولت کوچک باشد خواه قوی باشد تا وقتیکه یک مزاحمتی برای منافع سیاسی او پیدا شود وقتی که مزاحمی برای منافع سیاسی او پیدا شد (امروز اینطور شده‌است عصر ما اینطور شده‌است) او دفاع می‌کند و برای دفاع از منافع خودش همه گونه اقدام می‌کند دیگرمنتظر نیست که مردم ملل دیگر یک توقعاتی غیر از این داشته باشند و همان طور که اشاره شده‌است امروز وضع دنیا از ابتدای این جنگ جهان سوز برروی همین اصل بوده‌است وضعیت ما ازنظر جغرافیائی یک وضعیت خاصی است یک دولت قوی در شمال (که در هر حال سیستم حکومتش هر شکلی باشد چون این قطعات خاک را ما نمی‌توانیم از یک جا برداریم و در جای دیگر بگذاریم) از نظر خاک همسایه ما است که ملت روسیه و حکومت روسیه خواهد بود بهر شکلی باشد از یک طرف دیگر یک دولت قوی دیگری است که آن دولت هم علاقه دارد و آن انگلستان است علاقه آنها به ایران علاقه تبعی است نه علاقه اصالتی باینمعنی که آنها در نظر دارند که استقلال ایران و تمامیت ارضی ایران، از حیث اینکه اینجا ایران است به مخاطره نیفتد یا اینکه در مخاطره بیندازند و هیچ وقت این خیال را نداشته‌اند که استقلال ایران به مخاطره بیفتد بنده اینجا بالصراحت عرض می‌کنم که در آینده هم نظر را نخواهند داشت چرا؟ برای اینکه دولت انگلیس بالذات نظر یبایران ندارد بلکه نظر آن نیست بایران بالتبع است پس اگر علاقه به ایران پیدا شود از نظر این است که این یکی از ممالکی است که سر راه هنداست. خوب بنابراین امور حقوقی امر حقوقی بین المللی اینها یک کتاب هائی است که میدانید که همه اینها در موقع جنگ کنار گذارده می‌شود روی طاقچه‌ها. در اثر یک سیاسی که مربوط باین دوره جدید نیست یعنی مربوط باین عهدنامه اخیر نیست یک حوادثی اتفاق افتاد مسئول آن سوء سیاست‌ها هم ما نیستیم شاید ممکن بود بلکه بیک وجه نیکوئی بلکه نیکوتری این قضایا حل شود ولی متأسفانه نشد حوادث نزدیک شد یک عده از سمت شمال و یکعده از سمت جنوب آمدند بعد هم قضایائی که مواقع شد همه آقایان میدانید که در اثر آن مراسلاتی مبادله شد ودر آن جا خاتمه یافت در وقتی که اینها آمدند با یک نظری آمدند ولی حالا که صحبت پیمان است با یک نظر دیگر است آن روز شاید با یک سوء تفاهمتی که در بین بود آن حوادث پیش آمد امروز بوسیله این پیمان سوء تفاهم بر طرف می‌شود این پیمان چه می‌گوید؟ این پیمان می‌گوید که ما با شما بصورت یک دولت ضعیف و یک دولت مغلوب نگاه نمی‌کنیم این پیمان می‌گوید که ما شما را یک دولت مستقلی میدانیم و همان طور که ما پیمان اتحاد با یک دولت‌های بزرگ دیگری بسته‌ایم با شما هم می‌بندیم بنابراین بشما بنظر یک دولت نسبت قوی نگاه می‌کنیم و با شما پیمان می‌بندیم و در این پیمان ما برای حفظ منافع خودمان ناچار هستیم که یک عملیاتی باموافقت دولت ایران در این معبرهای خودمان در این خطوط ارتباط خودمان که با دولت روسیه می‌خواهیم قرار بدهیم بکنیم حالا از دو صورت خارج نیست من امیدوار هستم بلکه هر ایرانی آروزمند است و بلکه تمام افراد بشر آرزومند است که هر چه زودتر این جنگ خاتمه بیاید برای اینکه بشر خلق نشده‌است از برای کشته شدن بلکه آن شاعر و فیلسوف مامی‌گوید بنی آدم اعضای یکدیگرند. ولی خوب منافع ما اینطور اقتضامی‌کند حالا اگرچنانچه قضایا خاتمه یافت وایران میدان جنگ واقع نشد اصلش نتیجه سوئی عایدما نخواهد شد واگر چنانچه خدای نخواسته ایران مورد جنگ واقع شداین یک امری است که مانمی‌توانیم متاسفانه ازآن جلوگیری کنیم زیرا ماقدرت وتوانائی نداریم که ازاین جنگ جلوگیری کنیم ومخصوصاُ اگریک دولت دیگری هم که خیلی قوی باشدوبخواهد وارد سرزمین مابشود بنابراین مصلحت امروز اقتضا می‌کند که این سوء تفاهمی که درسابق بوده‌است بوسیله این پیمان کاملاُ رفع شودوهمان دوستی هائی که درقدیم بین ملت ایران دوملت بزرگ یعنی دولت جماهیر شوروی ودولت انگلستان بوده‌است بازهم برقرار شودو رفتارما با آنها هم باما همانطورکه سابقاُ دوستانه بوده‌است بعدازاین هم دوستانه باشدحالا برای اینکه درآینده ممکن است نتایج دیگری پیداشودبرای اینکه عاقبت جنگ راکسی نمیداند که نتیجه چه خواهدشد وچه صورتی پیدا خواهدکرداین است که اگربین ماواین دوهمسایه یک پیمانی باشدالبته آن موقعی که متقضی شدکه ماازاین پیمان استفاده کنیم استفاده خواهیم کردویک سندی هم در دست خواهدبودوآن سند سندی است که بعدازتصویب مجلس تمام دنیا آگاه خواهدشد که این پیمان بین ماواین دو دولت منعقدشده وتصورنمی‌کنم که این دو دولت هم برخلاف این پیمان بخواهندرفتارکنند وآنچه تعهدکرده اندغیرازآن عمل کنند بلکه امیدوارهستم که یک حسن تفاهمی که امروز ودر آینده هم صلاح ملت ایران است که بین ماو این دولت باشد بیشتر از پیش ایجادبشودکه مابتوانیم بیشتراستفاده کنیم و وضعیت ما دچارضعف و سستی نشود.

رئیس- آقای دکتر جوان.

دکتر جوان- بنده درنظرداشتم عرایض خودم را راجع به این پیمان بطورتفصیل عرض کنم وپیش بینی کرده بودم که لااقل یکساعت طول بدهم ولی چون می‌بینیم آقایان دیگرهم بایدصحبت بکنندوازطرف دیگرراجع باین پیمان مذاکرات دوشوری است یعنی نماینده درهردوشور می‌تواندصحبت کند بنده عرایضم رادو قسمت کرده‌ام یک قسمتی که مربوط بکلیات است واعتراضات وایراداتی که قبلاُ تقدیم داشتم آنرادراین جلسه عرض می‌کنم وقسمت دیگررا درشور دوم می‌توانم ازحالا پیش بینی کنم که مجموع مدت این عرایضم در دوجلسه بیش ازیکساعت نخواهدشد. موضوع پیمان دولت شوروی وانگلستان موضوعی است که هرقدربیشتردر آن صحبت شودمفاسدوزبان اوبرای کشورعزیزمابیشترروشن خواهدشدگرچه این پیمان عباراتش بسیار ناسلیس نوشته شده ومعلوم می‌شودکه منحصراُ ازیک زبان بیگانه ترجمه شده ولی اگردقت شوداین پیمان جملاتش طوری ماهرانه برضدکشورماتنظیم گردیده که هرجمله آن بمنزله پرده‌است روی یک حقیقت تلخی وبنده می‌خواهم دراین جلسه آنچه که وقت اجازه بدهدپرده ازروی این حقایق تلخ برادرم برای اینکه بعدازاینکه توجه پیداکردندسروکارایشان باچیست وبچه اندازه اهمیت داردودرنتیجه این رای موافق یامخالفی که می‌دهندراجع بچه مقدسات خودشان اقدام می‌کنندحتماُ توجه بیشتری دراین امرخواهند نمودوحتماُ راجع بمذاکراتی که ازطرف آقایان می‌شودو صحبت می‌شود وقت رابرای صحبتهای خصوصی صرف نخواهندنمود. آقایان بنده عقیده دارم که هیچ مسلکی دردنیابهترازمسلک حقیقت گوئی وحقیقت پرستی نیست وهیچ گناهی در دنیاتراز حقیقت پوشی وکتمان حقیقت نیست اغلب مفاسداخلاقی ماازقبیل دروغ گفتن, تملق, چاپلوسی وهمچنین اغلب جرائم عمومی ازقبیل دزدی, کلاه برداری, خیانت تماماُ ازمنبع حقیقت پوشیدن ریشه می‌گیرد بنابراین بعقیده بنده امروزبهترین جهادی که یکنفرجوان ایرانی یک فردوطن پرست می‌تواندبکندعبارت ازجهادوکوشش درراه حقیقت است بنده برای اینکه مقصودم رابتوانم عرض کنم ناچارم یک مقدمه مختصری تذکربدهم. آقایان میدانیدکه آزادی تمام ملت ایران درزمان شاه سابق تااندازه‌ای بخطرافتاده بودو آزادی تاحدی بودکه بامنافع آن شاه تماس پیدانمی‌کردیعنی شاه سابق درکشور ماتسلط یافته بود.

رئیس - آقای دکتر جوان این‌ها مربوط به موضوع نیست.

دکتر جوان- برای خویشتن منافعی تهیه دیده بود اعم از حق یا ناحق و آزاد ی ما هم هر جا که تماس پیدا می‌کرد محدود می‌گردید. به عقیدة بنده بعد از آن شاه یعنی بعد از حوادث شهریور ماه آزادی ما ملت ایران بوجه شدیدتر به خطر افتاده و محدود شده ولی این حد تغییر وضعیت داده و آزادی ما تا حدی محدود شده که با منافع سیاسی و اقتصادی دولت انگلستان و متحدین او اصطکاک پیدا کند و این امر نتیجه قهری و طبیعی اِشغال شدن کشور ما از طرف نیروی بیگانه‌است. آقایان می‌دانند در زمان ناصرالدین شاه امتیازی به نام امتیاز توتون به یک شرکت انگلیسی واگذار شد و می‌دانید ملت آنروزی ایران که کمرش زیر ستم‌های ناصرالدین شاه خم گشته بود با چه شدت بر علیه آن قیام و آنرا لغو نمود و همچنین می‌دانید که در سال 1919 معروف به قرارداد وثوق الدوله شد تمام ملت با چه شهامت و دلیری بر علیه آن قیام کردند و آنرا لغو نمودند و اینکه بعضی گفته‌اند یا تصور کرده‌اند که الغای آن قرارداد ناشی از یک سیاست بیگانه بوده به خطا رفته و اشتباه کرده‌اند زیرا عقد این قرارداد تا لغو آن چندان فاصله نداشته که تصور کنیم در سیاست دنیا یک همچو تغییری پیش آمده باشد و با این ترتیب چه شده‌است این پیمان که متجاوز از دو ماه است در تمام کشور بین همه مورد گفت و گو واقع شده آب از آب تکان نمی‌خورد. تصور نکنید برای این ملت است که ملت ایران احساسات ندارد. خیر، علت همان است که عرض نمودم و کشور ما در زیر اِشغال نیروی بیگانه‌است و آزادی ندارد که نمی‌تواند ابراز احساسات کند و اگر شنیده‌اید در جرائد خوانده‌اید که در اصفهان عده‌ای از بازرگانان میهن پرست تجمع کرده و تلگرافاً رد این پیمان را خواستار شده‌اند برای این است که خوشبختانه شهر اصفهان تا اندازه‌ای از اِشغال نیروی بیگانه بدور است و نتیجه‌ای که از این مقدمه می‌گیریم این است که عدم ابراز احساسات از طرف ملت و سکوت او دلیل رضایت ملت ایران به این پیمان نیست و ملت ایران نسبت به این پیمان رضایت ندارد. (همهمه بین نمایندگان) …

رئیس - در اصل موضوع صحبت کنید.

دکتر جوان - و اما مطلب بنده در اطراف ایرادات و اعتراضاتی که نسبت به پیمان مطابق نظام نامه قبلاً تقدیم داشته‌ام در فصل اول پیمان نوشته شده که (دولت انگلستان تعهد کرده‌است تمامیت خاک ایران و استقلال سیاسی ایران را محترم دارد) آقایان دقت کنید بنده دلائلی اقامه خواهم کرد که بکلی سیاست ما را از دست ما گرفته‌اند. اینجا نوشته‌اند استقلال سیاسی ایران را رعایت کنند پس استقلال اقتصادی ایران کجا رفته‌است و اگر بطور کلی نوشته شده بود که استقلال کامل ایران را محترم دارد در این قسمت ایرادی نداشت ولی قید عنوان سیاسی در پیمان استقلال اقتصادی را خارج می‌کند. متأسفانه در این ماده اکتفا نشده به زمان جنگ. اگر این ماده نبود بنده می‌گفتم چند ساله و برای زمان جنگ است ولی آقایان مراجعه کنید به فصول بعدی در فصل سه و چهار و بعد در ضمیمه یک مجدداً همین تعهد طوری نوشته شده که از بین رفتن استقلال اقتصادی ما شامل زمان بعد از جنگ نیز شده و می‌نویسد که دُوَل متحده متعهد شده‌اند که در پایان جنگ در هر کنفرانس صلح و همچنین در کنفرانس‌های بین‌المللی دیگر حاکمیت و استقلال سیاسی ایران را رعایت نمایند در اینجا از استقلال اقتصادی قید نیست و اگر این دو دولت با ما دوست و متحد هستند چه شده استقلال اقتصادی ما را در پیمان ذکر نکرده‌اند. آقایان می‌دانید استقلال اقتصادی چیست؟ بنده این را در کمیسیون عرض کردم و تذکر دادم جوابی که دادند این بود که جنگ دنیا برای اقتصادیات است دولت انگلستان برای خاطر اقتصادیات وارد خاک ما شده‌اند نمی‌آیند در این قرارداد رعایت استقلال اقتصادی ما را بکنند.

آقایان! استقلال اقتصادی این نیست که یک روز تصمیم بگیرند کشت تریاک یا کشت پنبه بشود یا نشود. استقلال اقتصادی عبارت از حق استخراج معادن است حق ایجاد کارخانجات است حق تأسیس کارخانه ذوب آهن است که مادر صنایع می‌باشد و حق تنظیم تعرفة گمرکی برای حفظ صنایع داخله است.

سیدیعقوب انوار - همه می‌دانستیم کی اینها را از ما گرفته؟

نخست وزیر - نه من این حرفها را زدم ونه استقلال اقتصادی این معنی را دارد.

دکتر جوان- آقا یکنفرنماینده حق ندارد صحبت کند واستقلال اقتصادی را معنی کند؟

انوار- بنده هم حق ابراز احساسات ندارم؟

دکتر جوان- اقای انوار این خنده‌های شما مخالف با گریه هائی است که می‌کردی. یکنفر نماینده حق دارد استقلال اقتصادی را معنی کند من دارم تعریف می‌کنم. استقلال اقتصادی که امروز ازما گرفته می‌شود.

انوار- کی از دست ما می‌گیرد.

رئیس- باید یک طوری حرف زد که آقایان بپسندند.

دکتر جوان- امروز روزی نیست که شما حق قانونی کسی راازدستش بگیرید. بنده میدانم که درزمینه برای این پیمان مهیا شده‌است بنده حرفی نزدم می‌گویم معنی استقلال اقتصادی چیست که رفقای عزیزبنده بدانند. میفرمائید که این استقلال اقتصادی ما گرفته نشده‌است بنده عرض کردم که چرا استقلال سیاسی راقید می‌کنید واستقلال اقتصادی را خارج می‌کنید. استقلال اقتصادی همانطور که عرض کردم حق استخراج معادن. ایجاد کارخانجات. کشاورزی. حق نظارت درتعرفه گمرکی حق نظارت درارز خارجی وحتی تصمیم درانحصار داخلی ویا خارجی ویا عدم انحصار که مجموع اینها استقلال اقتصادی کشور است وکشوری که استقلال اقتصادی ندارد تجار ندارد,کسبه ندارد,ملاک ندارد,صنایع وکشاورزی وبالاخره استقلال سیاسی ندارد وتنها داشتن حق فرستادن نمایندگان سیاسی درکشورهای بیگانه بدون استقلال اقتصادی بچه درد می‌خورد؟آقایان می‌بینید شاه سابق اگر درچند سال اخیر خوب کار نکردوبدبختی برای کشورما تهیه کرداما دراوایل خدمات مهمی برای کشور مانمود که تاریخ خواهد نوشت ازجمله شاه سابق کاپیتولاسیون را لغو کرد. آقایان کالاپیتولاسیون تنها حق قضاوت قنسولها نیست بلکه کاپیتولاسیون داشتن حق تعرفه گمرکی واستقلال اقتصادی وجلوگیری از ترقی صنایع داخلی است واگرشما می‌بینید که بعداز اینهمه زحمت وخرابی دراین بیست سال بازهم درکشور ما خوشبختانه طبقه نیرومند تجار وبازرگانان ویک صنایعی موجود است نتیجه استقلال اقتصادی بوده‌است درهرصورت اگر آقایان بفرمایند چنین چیزی نبود یعنی استقلال اقتصادی مااز دست نرفته بنده درپیشنهاداتم قید کرده‌ام ودراعتراضاتم نوشته‌ام که بااین کلمه سیاسی رابردارید با اینکه کلمه استقلال اقتصادی را هم اضافه کنید رفع اشکال می‌شود بنده اعتراض کرده‌ام وبلکه دیدم آقایان نمایندگان دیگر هم درنظریاتشان پیشنهاد کرده‌اند درهرصورت درکمیسیون پیشنهاد خواهندکرد. اما موضوع دیگر که متاًسفانه بنده رااز روز اول باین پیمان مخالف کرده یعنی ازروز اول قبل از طرح این پیمان بنده پیش بینی می‌کردم وان موضوع فصل بعد است راجع بمعاضدت لشکری ایران درحدود امنیت داخلی آقایان میدانید معنای این چیست؟ دراین ماده می‌خواهند بگویندکه ایملت ایران ما دراینجا بشما خدمت کرده‌ایم خواستیم بگوئیم درجنگ خارجی با کسی طرف نشوید معاضدت نکنید. این حرف را زده‌اید. ولی این ماده را گذاشته‌اند ملاحظه خواهید کرد که این ماده صریحاً مارا طرف خواهد کرد هرنماینده‌ای حق دارد دلائلش را راجع باستنباطی که می‌کند عرض بکند اگر دراین ماه نوشته شده بودکه دولت ایران هیچگونه معاضدت لشکری نخواهد نمود اشکال نداشت آنوقت حرف آقایان که فرمودند معاضدت لشکری نخواهد نمود درست بود چون بطور کلی نوشته شده بود که معاضدت لشکری نخواهد نمود ولی نوشته شده‌است معاضدت لشکری در حدود امنیت داخله خواهد بودمعنایش این است که بمحض اینکه درنتیجه یک پیش آمدی امنیت داخله مابهم خورد آنوقت ما بایستی معاضدت لشکری بکنیم. یعنی چه. اختلال امنیت داخلی این نیست که یک عده اشرار امنیت آنجا را بهم بزند. خدای نکرده اگر یک روزی مز شمالی و غربی ما یک دولت بیگانه تعدی کرد و نظامیان او وارد کشور ما شد و چند فرسخ در داخل کشور ما رفت آیا امنیت کشور ما در این قسمت که نظامیان بیگانه یا نظامیان آلمان وارد شده‌اند از بین نخواهد رفت و بهم نخواهد خورد؟ آنروز آنکسی که بخواهد معاهده ما را بوضع شدید تری ترجمه و استفاده کند بما نخواهد گفت که شما در عهدنامه تان نوشته‌اید معاضدت لشکری در حدود امنیت داخلی کنید این است که از فلان مرز شمالی و غربی امنیت داخلی ما بهم خورده‌است آقایان اگر میگوئید اینطور نیست پس مانعش چیست که این جمله را بردارید بنوسید که دولت ایران معاضدت لشکری نخواهد نمود اگر اینجا ایراد کنید که این را نوشته‌اند که حق انتظمات داخلی ما داشته باشیم در کدام عهدنامه دولت متعاهد قید می‌کند که من امنیت داخلی خودم را حفظ می‌کنم این را لازم نیست که کسی در قرارداد بنویسد یا اگر ننویسد این را فردا همین انگلستان یا متحدین او می‌آیند دست شما را می‌گیرند که خیر امنیت داخلی را حفظ بکنید خیر اگر اینجا نوشته شده بود که معاضدت لشکری نخواهد نمود اشکالی نداشت ولی چون نوشته شده‌است که معاضدت لشکری در حدود امنیت داخلی خواهد بود و با این ترتیب اگر یک روزی خدای نکرده در نتیجه تجاوز یک دولت بیگانه دیگری مانند آلمان اگر امنیت، در چند فرسخ از خاک مقدس ما بهم خورد همین موضوع را بوجه شدیدتر بما خواهند گفت بنده علت اینکه در نطق گذشته خودم راجع بنظام وظیفه صحبت کردم پیش بینی ام بیجهت نبود برای اینکه بنده فکر می‌کردم یک دولت قوی مثل انگلستان وقتیکه وارد خاک ایران می‌شود معاضدت لشکری را باین قید بما تحمل می‌کند این بود که پایه آنجا را گذاشتم متأسفانه می‌بینم آن پیش بینی که من کردم واقعیت پیدا کرده دلیلش هم این است که اگر شما این پیمان را باین وضع و این عبارت تصویب کردید بلافاصله خواهید دید که ننظام وظیفه در این مملکت بوجه اشداجرا خواهد شد و تمام جوانان ما فرستاده خواهند شد بخارج (انوار – چرا تعبیر غلط می‌کنید؟) در هر صورت همانطور که بنده در اعتراضاتم نوشته‌ام اینجا اگر این طورنیست و بنده غلط فهمیده‌ام شما بیائید و شور اول در مذاکرات اصلاح کنید بنویسید دولت ایران معاضدت لشکری نخواهد نمود رفع این اشکال خواهد شد. ملاحظه کنید در اینجا در قسمت استفاده هائی که دولت انگلستان می‌خواهد از کشور ما بکند و همچنین روابط ما را قطع کرده‌اند با دولت ثالث بنده در قسمت روابط چیزی نگفتم برای اینکه این یک امری است انجام شده البته اگر امروز یک کسی بیاید بگوید که این جور نباشد مثل این است که ما در صدد جنگ با انگلستان باشیم. از این نظر بنده راجع به این امر چیزی نگفتم زیرا چنین اتفاق افتاده‌است و آن‌ها زور دارند و همچه امری هم کرده‌اند ولی در مده دیگر می‌نویسد هر گونه قراردادهای مالی دیگر که دولت اختیار دارد و قرار دادهای مالی دیگری ببندد برای آقایان شما به بینید استخدام یک نفر خدمتگذار بیگانه که ماهی پانصد تومان بگیرد قرار دادش را می‌آورید بمجلس در صورتیکه یک قراردادهای مالی می‌خواهید با دولت انگلستان و متحدین او که هست و نیست ملسرو کار دارند چرا این اختیار را بدولت می‌دهید آنجا هم بنده در اعتراضاتم نوشته‌ام که بنده تنظیم این قراردادها با اجازه مجلس شورای ملی باشد در هر صورت بنده چون می‌خواهم عرایضم را مختصرتر کنم در آخر ناچار هستم یک مقایسه‌ای بکنم راجع بوضعیت این پیمان. آقایان ملاحظه بفرمائید جناب نخست وزیر در جلسه گذشته در توضیحات خودشان فرمودند که بالاخره این پیمان تهیه شده و مثل یک معامله‌ای بوده‌است حالا آقایان ملاحظه کنید معامله‌ای بوده‌است در یک معامله یک تعهدی از طرف دولت انگلستان شده که ایران را در مقابل تجاوز دولت سوم حفظ کند حالا در کفُه دیگرش چه گذشته‌ایم در کفُه دیگر این معاهده ما آمده‌ایم استقلال اقتصادی را بعقیده بنده از دست داده‌ایم آمدیم جوانان کشور را مصادف کرده‌ایم با یک خطر قریب احتمالی همچنین در کفُه دیگر که عبارت از قراردادهای مالی است در عوض اینکه می‌خواهند ما را حفظ کنند در مقابل اجنبی بعقیده بنده یک تعهدی است که باندازه پر یک پشه برای مازون ندارد استقلالمان را داده‌ایم معاضدت لشکری باآن وضعیت این معامله صحیحی نبوده‌است این معامله خیلی شبیه معاملاتی است که شاه سابق در مازندران کرد که قباله رعایا را گرفت سند مالکیت هم گرفت و آخرش دیدید چه صورتی پیدا کرد!

نخست وزیر – آقای دکتر بحمدالله هم اسماً و هم رسماً جوان هستند و نفسشان نفس تازه جوانی است بنده متأسفانه پیرم نفس ندارم که حرف بزنم و نمی‌توانم آن حرارتی را که ایشان در بیاناتشان ایجاد می‌کنند ایجاد کنم در وجود خودم حرارتی نیست این است که نمی‌توانم حرارتی ایجاد کنم بعلاوه بنده احتراز دارم از اینکه بیاناتی بکنم که از روی عصبانیت باشد یا از روی احساسات باشد بلکه سعی دارم همیشه عرضی که می‌کنم از روی تعقل ومنطق باشدفقط یک صفتی داردآقای دکتر جوان وآن صفت خوب است وخیلی هم خوب است ولی خوبست که یک معدل ومسکنی هم داشته باشدآن صفتی که ایشان دارنداین است که درعقایدخودشان راسخ هستندالبته این صفت خوبست اماهمیشه بااصول عقلیه خوبست که شخصی این حالت راهم داشته باشدکه حرف طرف مقابل راولو اینکه مخالف نظراوهم باشد گوش بدهد تأمل کند. تماماُ عقیده اش این نباشدکه من فهمیده‌ام وطرف مخالف که بامن مخالفت می‌کند نفهمیده‌است شاید طرف هم فهمیده باشد بنده این احتمال رامی‌دهم همیشه در عقایدخودم من هم رسوخ دارم اما وقتی فهمیدم که من اشتباه کرده بودم آنوقت ازآن عقیده راسخ خودم صرف نظر می‌کنم تاوقتی که آن دلائل رانفهمیده‌ام و اقناع نشده‌ام به آن عقیده خودم باقی بوده‌ام حالا هم اینقدر راسخ نباشد درعقایدی که اظهارفرمودید ویقین داشته باشد که صحیح باشید که صحیح است اینطور نیست اولاً در این عهدنامه ذکر نشدن استقلال اقتصادی دلیل بر این نمی‌شود که استقلال اقتصادی ما متزلزل باشد این که گفته‌اند استقلال سیاسی شما را ما رعایت می‌کنیم این دلیل نمشود که سایر استقلالهای شما رعایت نمی‌شود حالا آقای دکتر جوان می‌گویند که چرا استقلال اقتصادی ما را ذکر نکرده‌اند عرض می‌کنم که استقلال سیاسی بمنزله حیات و وجود یک دولتی است یعنی نسبت بدولتها بمنزله حیات و وجود شخص است استقلالهای دیگر تبع این است فرع این است اگر استقلال سیاسی شما محفوظ بماند آنوقت استقلال اقتصادی خودتان را هم تا آن اندازه که ممکن است محفوظ بماند حفظ خواهد گردید اما اگر استقلال سیاسی نداشته باشد وجود ندارید این استقلال که حفظ شد هر چیز را هم که نداشته باشید می‌توانید تحصیل کنید آن چیزی را که بیان کردید بنده نگفتم و معنیش این نبود که بنده گفته‌ام استقلال اقتصادی ما را از ما گرفته‌اند یا می‌گیرند یا محدود می‌کنند خیر اشخاصیکه در کمیسیون بوده‌اند اطلاع دارند بنده گفتم کسی نمی‌تواند تعهد بکند که استقلال اقتصادی یک کسی دیگر یک دولتی دیگر را محفوظ نگاه دارد و آن بدست خودش است بنده عرض کردم مواردی پیدا می‌شود که یک دولتی حاضر می‌شود تا اندازه استقلال اقتصادی خودش را از دست بدهد از برای مصلحت و مثال زدم و گفتم آیا شما معتقد هستید باینکه دولت‌ها باید با هم عهدنامه تجارتی به بندند یا معتقد نیستند اگر معتقد هستند که دولت‌ها بایستی عهدنامه تجارتی با هم به بندید هر عهدنامه که می‌بندید یک مقداری از استقلال اقتصادی خودتان را محدود می‌کنید در اینصورت چطور یک دولت دیگری ضمانت بکند که استقلال اقتصادی شما محفوظ بماند اگر شما استقلال سیاسی داشته باشید اگر عهدنامه تجارتی به بندیدو استقلال اقتصادی خودتان را محدود کنید یک کاری است که باختیار کرده‌اید این چیزهائی را که معنی کردید از برای استقلال اقتصادی اینها هیچکدام ربطی به استقلال اقتصادی ندارد و اینها همه جزو استقلال سیاسی و حاکمیت دولت است دولتی که حق حاکمیت او برقرار باشد حق دارد معدن خودش را استخراج کند دولتی که حاکمیت او برقرار باشد حق دارد کارخانه احداث کند (صحیح است) و اگر باین دلائل قانع نمی‌شوید بنده قسم می‌خورم و استقلال اقتصادی همین است که عرض کردم که یک دولتی میاید قبول می‌کند که فلان امر فلان جهت اقتصادخودش را محدود کند بنده مثل آوردم ما ذکر کردید بنده این مثل را آوردم گفتم در آن زمانی که جامعه ملل بر قرار بود جامعه ملل بود که یک جامعه بود برای حفظ استقلال همه دول من جمله دولت ما در آن جامعه عضویت داشتیم و بواسطه عضویت در آن جامعه هیچکس نمژفت که ما استقلال خودمان را کاسته‌ایم هر چند زندگی در جامعه مستلزم این است که انسان یک اندازه‌ای هم از استقلال خودش بکاهد بهمان دلیل که ازادی برای افراد گفته‌اند ازادی تام و تمام نمی‌تواند باشد برای اینکه مقصود از قانون این است که من آزادم بدلیل اینکه در مملکت ایران بحمدالله آزادی برقرار است من هم آزادم اما بعضی کارها را نمی‌توانم بکنم برای اینکه قانونی نیست از این جهت نمی‌گویند که تو آزاد نیستی دلیل هم دول در زندگانی با یکدیگر یک حدوحدودی برای خودشان قائل می‌شوند که آن حدو حدود منافی بااستقلال نیست عرضم در جامعه ملل بود همانوقت که ما عضو جامعه ملل بودیم و استقلال کامل هم داشتیم و وضعمان هم از امروز خیلی بهتر بود جامعه ملل در آن روز عبارت از پنجاه شصت دولت بود می‌خواست و مشغول بود که یک قرار دادی تهیه کند و بامضاء دول برساند که دریاب کشت تریاک و مصرف تریاک یک حدودی برقرار نماید دول بسیارشان قرارداد را مضاء کردند و آنهائی هم که امضاء نکردند در شرف امضاء بودند که یک حوادثی پیش آمد که نتوانست آن نظر خود را انجام دهد و اگر این حوادث پیش نیامده بود شاید این قرارداد امروز عمومیت پیدا کرده بود و ما هم جزو آن بودیم و تهسیلاتی کرده بودیم یا راجع بزارعت تریاک یا راجع به کشت تریاک و یا نسبت به تجارت یا نسبت بمصرف تریاک ملاحظه میفرمائید که مردمانی که با هم زندگانی می‌کنند همینطور که اجتماع می‌کنند انجمن می‌کنند. آیا حزب را می‌شود منکرش که نباید حزب در مملکت باشد بنده که این عقیده را ندارم بنده عقیده دارم که حزب در مملکت باید تشکیل شود بلکه بدون حزب لااقل دولت مشروطه نمی‌تواند وجود داشته باشد معنی حزب چیست؟ معنی حزب این است که پنج نفر صد نفر هزار نفر پنجهزار نفر با هم داخل یک حزبی می‌شوند تعهد می‌کنند که هم با هم کار کنند نظرهای خودشان را با هم وفق بدهند نتیجه آن این است هر فردی از آن آزادی نظری که دارد یک اندازه و یک حدی صرف نظر کند حالا اگر در یک حزبی یود و در آن حزب خواستند که یک نظرهائی را به او تحمل کنند که او مضر بداند خوب از آن حزب بیرون می‌آید و کار نمکند ولی وقتی که کار بدان جاها نرسیده‌است البته هر کس که داخل حزب می‌شود تابع عقاید دیگران می‌شود زندگانی اجتماع مستلزم این است مثلاً در همان جامعه ملل راجع به تریاک گفته می‌شد که مرفین در بعضی ممالک نسازند و هیچکس هم ایراد نکرد که این مخلف استقلال اقتصادی فلان مملکت است خیر مصلحت نوع بشر اینطور اقتضا می‌کند که مرفین را تا یک حدی بسازند که همه مردم دنیا مرفینی نشوند که برای مصلحت دنیا بدانست پس بنابراین همان دولی که مقید به استقلال سیاسی و اقتصادی خودشان بودند قبول کردند و تکمیل کردند به اینکه ساخته شدن مرفین محدود باشد باین که در بعضی از ممالک ساخته شود یا ساخته نشود این تعریفی بود که بنده عرض کردم راجع به استقلال اقتصادی پس بنابراین نمی‌توان بیک دولتی گفت که من استقلال اقتصادی شما را حفظ می‌کنم و تعهد می‌کنم خیر شما خودتان مختارید استقلال دارید آن اندازه که مصلحت خودتان است حفظ کنید و آن اندازه که مصلحت تان نباشد محدود کنید بنظر بنده این مسئله خیلی غامض نیست بنده مکرر گفتم و آقای دکتر جوان در عقیده خودشان راسخ هستند و توجه نمی‌فرمایند بحرف طرف مقابل یک چیزی دیگر در بیانات ایشان بود که خیلی مفصل بود و بنده در آن قسمت فقط بطور اختصار عرض می‌کنم که در آن فصلی که گفته می‌شود معاضدت دولت ایران محدود بحفظ امنیت است آنوقت می‌فرمایند که این حق می‌دهد بدولت انگلیس که معاضدت لشکری دولت ایران را بخواهد اولا نفهمیدیم چرا فرمودند دولت انگلیس و هم دولت شوروی گفتند این عهدنامه می‌شود دولت انگلیس و شوروی معاضدت لشکری دولت را هم بخواهند در صورتیکه امنیت داخلی بر قرار نباسد این استدلال غریبی است اولا هر دولتی مکلف است امنیت داخلی خودش را خودش حفظ کند و دولت ایران هم امنیت داخلی خودش را خودش حفظ می‌کند انشاالله ولی امنیت داخلی این نیست که یک قشون اجنبی بیایند بر هم بزند بکلی مملکت را آنوقت بدان مملکت بگویند شماکه نمی‌توانید استقلال داخلی خودتان را حفظ کنید پس بیائید امنیت داخلی خودتانرا حفظ کنید و لشکر بکشید اینطور نیست بنده این طور نمی‌فهمم که گفته شده‌است بموجب این فصل که دولت نیست مکلف نیست با دولتین انگلیس و شوروی شرکت بکند در جنگ با یک دولت خارجی (صحیح است) ولی امنیت داخلی خودش را باید حفظ کند اگر خدای نخواسته یکمرتبه پانصد هزار قشون از یک دولت اجنبی وارد مملکت شد و بر هم زد تمام مملکت را آنوقت کسی خواهد توانست بما بگوید که آقا بیائید امنیت داخلی خودتان را حفظ کنید آخر اینها یک چیزهای گفتنی نیست یک چیز واضحی است نظری نیست که بنده استدلال کنم ری آن بعضی امور بقول حکما آنقدر بدیهی است که وقتی بخواهند استدلال کنند نظری و محل شبهه می‌شود در صورتیکه اینجا هیچ محل شبهه نیست یک کلمه دیگر عرض می‌کنم راجع بقرار دادهای مالی بنده نمیدانم از کجا استفاده کرده‌اند باینکه این عهد نامه دولت را مجاز می‌کند باین که هر قرارداد مالی که بخواهند با دولتهای شوروی و انگلستان ببندید کی چنین چیزی بوده‌است بموجب قانون اساسی قراردادی که می‌خواهد باشد وقتی که می‌خواهند با دولت خارج یک قراردادی ببندند بایستی با تصویب مجلس باشد(صحیح است) در این عهدنامه هم گفته نشده‌است که این عهدنامه اقتصادی باید بتصویب مجلس نرسد و بدیهی است که باید برسد پس باید در این قرارداد قید کنیم دولت می‌تواند دولت می‌تواند قرار داد هائی در این زمینه با دولتین شوروی و انگلیس منعقد نماید البته امیدواریم که هر چه زودتر بسته شود و بعضی از آقایان که نظر دارند تکمیلاتی نسبت باین عهدنامه صورت بگیرد آن روزی که این قراردادها بسته شد و ما با طرف مقابلان مواجه شدیم قرارداد می‌آوریم بمجلس شورای ملی و از تصویب مجلس شورای ملی می‌گذرد بنابراین شما یک چیزی را که خلافش گفته نشده فوراً خلافش را حکم داده‌اید آنوقت با این حرارت مخالفت می‌کنید.

رئیس – آقای لیقوانی.

لیقوانی – بنده پیشنهادی تقدیم کرده‌ام. موافقم.

رئیس- آقای سزاوار.

سزاوار – چون مخالف بنده بیشتر نسبت بمواد است بنابراین بنده اصلاحاتیرا که در نظر گرفته‌ام پیشنهاد می‌کنم و در موقعش بعرض میرسانم.

رئیس – آقای شاهرودی.

شاهرودی – بنده پیشنهادم را تقدیم کرده‌ام.

رئیس – آقای انوار.

انوار – جسارت می‌کنم به آقایان رفقای خودم آقایان لحن را بکلی صحبت را بکلی تغییر داده‌اند عنوان صحبت کردن در کلام آن روح گوینده در کلام باید ضاهر باشد نه اینکه بنده روزنامه بخوانم حالا گذشت. چون هرشیئی که موجود است چهار وجود دارد وجود کتبی و لفظی و علمی و خارجی بهترین وجودی که پیدا می‌شود این است که وجود خارجی هم با او موافقت بکند و تأثیر دروجود آن بکند یعنی کلام متکلم تأثیر در مخطب بکند آقای امیر تیمور کلالی زود تند شدند در این بین هم آقای دکتر جوان که رفیق صمیمی بنده هستند تند شدند تصدیق بفرمائید این که یک کلماتی که احساسات را متأذی می‌کند شما میفرمائید موجب نگرانی فکری می‌شود شما میفرمائید نگرانی فکری می‌شود شما میفرمائید استقلال اقتصادی و فلان و فلان از دست رفت خدا شاهد است که بنده دیوانه می‌شوم. برای این چیزهائی که می‌شنوم و احساسات مرا تحریک می‌کند وجریحه دار می‌شود بنده یک آدمی هستم احساسی هنوز بمرتیه عاقله که مطالب را کلی عرض کنم نرسیده‌ام تا یک امری توجه کنید فوق العاده متاًثر می‌شوم و دلتنگ می‌شوم این بود که امیدوارم شما بدل نگیرید. موضوع مذاکره این بود که بااین پیش آمدی که واقع شده‌است می‌خواهیم متحد بشویم واقای رئیس الوزراء یک معنائی برای این اتحاد کردند وبعد یک مثلی زدند پس یااین ترتیب دیگر چی باقی می‌ماند امروز برای ما این ترتیب پیش آمده‌است شما میفرمائید اینطور بااین ترتیب ما چطور می‌توانیم اتحاد داشته باشیم؟ ماباید بایک ترتیبی اتحاد داشته باشیم که این سوء تفاهم ازبین برود وسوء تفاهم برای مملکت خودمان استفاده کنیم حسن تفاهم چه چیز است چیزهائی که در اینجا نوشته شده‌است بازموجب سوء ظن می‌شود واحساسات ما راجریحه دار می‌کند از جمله چیزهائی که نوشته شده‌است این است که تمام آن جاهائی که محل احتیاج است آنها در دست می‌گیرند وبما هم اجازه می‌دهند که ما هم استفاده خودمان راازآنها بکنیم آقا اینها مال ماست ما باید دردست بگیریم واستفاده خودمان را بکنیم به آنها هم داده شود نه این که ما از آنها درموقع احتیاج بخواهیم وبگویند خیر الان موقع نیست مثل تلگراف تلفون راه آهن راه شوسه محل هواپیمائی وسایر چیزهائی که هست بنده پیشنهاد کرده‌ام ودرموقع خودش عرض می‌کنم موضوعی که هست این است واز جمله چیزهائی که بنده متوجه هستم این است که هئیت دولت دراین باب توصیه می‌کنند که حسن تفاهم چطور می‌توانیم داشته باشیم واحساساتمان جریحه دار نشود وقتی که آنها می‌آیند بایران و مطابق ماده ۶ عهدنامه دولت ایران با دولت جمهوری شوروی اگر درخاک ایران یک دسته برضد منافع آنها واقع شود حق دارند بیایند به بینند ولی شما ملاحظه بفرمائید که بیرون کردن اینها رادرخاک افغانستان چطور کردند باما چطور کردند اینها یک نکاتی است آقای رئیس الوزراء که درتاریخ باقی می‌نماید وجبران باید بشود آمدند درخانه ما خیلی خوب ماکی اقدام خصمانه نسبت بآنها کردیم؟ایران که اعلان بیطرفی داد عملیات دولت ایران بیطرفی بود ومتمایل به بیطرفی کامل بود چنانکه وقتی درمیدان توپخانه یک عده دست زده بودند نظمیه ما آنها را گرفت وحبس کرد چرا؟ برای اینکه ما گفته بودیم ما بیطرف هستیم بیطرف از آنکه دردوازده ماه پیش آقای رئیس الوزراء انگلستان نطقی کرد که کرانه بحر خزر دروازه هندوستان است و ما باید ایران را درتحت نظر بگیریم این موقعی بود که با حساسات ما توجه کنند نه این که ما هرجا سربلند کردیم یک مانعی برای ما پیش آوردند وبرای ما یک سنگی بلند کردند. بنده فقط یک عرضی دارم که شما کاری بکنید که سوء تفاهم ازبین برود اگر حسن تفاهم شدهم آنها استفاده می‌کنند هم ما استفاده می‌کنیم ولی اگر سوء تفاهم باشد وذهن ما راجریمه دار کرده باشند که درهرجا که برویم هزار گونه ناملایم به دل ما وارد شود فایده ندارد وآنوقت می‌گویند که یک قراردادی بطور فشار واقع شد پس باید بتمام معنی مارایک دولت مستقلی بدانند که باهمسایه خودش قرار داد اتحادی بسته‌است حقیقه این منشور آتلانتیک که امروز محل استقلال ما واقع شده‌است حقیقهً ما را دولت مغلوب ندانند یک دولتی بدانند مستقل که بطور مستقل آمده‌است بادوهمسایه خودش براغی سیاست خودش یک عقده اتحاد بسته‌است بااین ترتیب کاملاً می‌شود که ماازاین قرارداد استفاده کنیم اگر این ترتیب نباشد بازهر روز شما درمحفوظ هستید وماهم درزحمت. موضوعی که شما دراین ماده به آن اشاره کرده‌اید راجع به کلمه معاضدت وقوای تاًمینیه بنده کاملاً باآن مخالف هستم بااین کلمه برای اینکه دولت ایران دارای قوای تاًمینیه وقوای دفاعی است این که مینوسید دولت مستقلی است والبته مستقل هم هست باید دارای قوای دفاعیه و تاًمینیه باشد چرا قوای ایران رامنحصر کردید به قوای تامینیه مادراینجا چه احتیاجی داریم که بیائیم بناهای نظامی بکنیم یافرود گاههای هوائی درست کنیم یا چیزهای دیگر؟دراین قرارداد نوشته‌اند بعدازآنکه خواستند بروند بایک شرایطی واگذار می‌کنند باچه شرطی؟دولت ایران شرطی ندارد ما که نخواستیم کی گفته که شما بیائید بسازید که حالا به ما بدهید برای استفاده جنگی وبرای استفاده زندگی خواسته‌اید بنده بااین قسمت هم بکلی مخالفم وپیشنهاد هم کرده‌ایم باید همانطور که درجنگ بین الملل واقع شد مجاناً ول کردند ورفتند حالا هم بکنند وهکذا قسمتهای دیگر ومواد دیگری هم دارد که ازخداوند تبارک وتعالی می‌خواهم که فرشته صلح زودتر درمیان بشر بالهای خودش رابازکند که این محظورات وزحمتها ازبین برود وخدا کند که بزودی روز صلح وشادی بیاید که ماازاین گرفتاریهاواین مخمصه‌ها بیرون بیائیم.

نخست وزیر- بیانات آقای انوار طوری نبود که بنده احتیاج داشته باشم زیاد مباحثه کنم فقط لازم است یک کلمه را توضیح بدهم که چرا ذهن ایشان مشوش شده‌است. این قوای تاًمینیه که ذکر شده‌است هم تاًمینی است وهم دفاعی این قوای نظامی که ماداریم وباید داشته باشیم البته کسی منکر نیست واین عبارتی که درعهدنامه ذکر شده‌است هیچ دلالتی ندارد که دولت ایران قوای نظامی ودفاعی نداشته باشد اینکه گفته شده‌است معاضدت قوای ایرانی اعم ازپلیس اعم ازامنیه اعم ازهرچه داریم ومعاضدتی که آنها ازما تقاضا دارند معاضدتی جز امنیت داخلی خودمان نیست این را خواستم آقا ازاشتباه بیرون بیایند.

رئیس- آقای موید احمدی

موید احمدی- وقت گذشته‌است وآقایان هم خسته هستند نمی‌خواهم وارد بحث واستدلال شوم عرض بنده خیلی مختصر است بشرطی که آقایان توجه کنند. عرض کنم درعبارت آقای اوحدی یک فرمایش خیلی خوبی بودو بنده می‌خواهم عرض کنم که آقای وزری فرهنگ درجواب آقای امیر تیمور فرمودند وطن پرست معلوم می‌شود کس دیگر نیست خیر اینطور نیست همه وطن پرست هستند همانطور که آقای واحدی گفتند بنده قسم خوردم که کار بدنکنم وازاینجهت کاربد نمی‌کنم ولی نمی‌شود گفت که چون من قسم خورده‌ام بنده رای نمی‌دهم ولی این که وقتی رأی می‌دهم خدای نکرده آن کار بداست این سوء استفاده نخواستیم این جا بشود عقیده آزاد است وهرکس درجه فهمی دارد ودرجه استنباطی دارد وروی آن فهم واستنباط خودش صحبت می‌کند پس از احراز این مقدمه عرض کنم دیروز در کمیسیون خدمت آقای نخست وزیر وآقای وزیر امور خارجه یک موضوعی راعرض کردم وآن این است که البته خاطر آقایان مسبوق است که دردوره گذشته یعنی دوره دوازدهم مایه سیاست دولت مطیع نبودیم نه ما هیچکس فقط می‌دانستیم که درجنگ حاضر ما بیطرف هستیم ومی‌دانستیم که روابطمان با تمام دول حسنه‌است مخصوصاً بادول همجوار طبیعتاً هم باید همینطور باشد بعد یک روز صبح ما مصادف شدیم به این که آقای منصور آمدند وگفتند یک همچو قضایائی شد حالا چه قضیه‌ای اتفاق افتاد که این موضوع پیش آمد ما نفهمیدیم بعد هم آن کابینه تغییر کرد وآقای فروغی تشریف آوردند آن قضایائی که بنده نمی‌خواهم توضیح بدهم وهمه آقایان میدانند وآن مراسلاتی که آقای وزیر امور خارجه پشت سرهم قرائت کردند وآن مراسلات هم اشاره داشت به این پروژه بمیان آمد بعدازیک مدتی هم مااز این پروژه اطلاع نداشتیم تا آقای نخست وزیر تشریف آوردند بهمجلس ویک هیئتی از آقایان آن پروژه را قرائت کردند بنده افتخار حضور داشتم درخدمت آقایان بعد یک کنتر پروژه باصطلاح آقایان تهیه کردند وتدوین کردند ودراطرافش صحبت شدنظریاتی داده شده بعدازآنهم ما اطلاع نداشتیم که این دفعه لایحه آمد. دیروز بنده به آقای نخست وزیر عرض کردم که آن پروژه که تصویب شدما خیال می‌کردیم که همان مجلس خواهد آمد ولیکن دیدیم یک چیز دیگری است وآنها قبول نشد درجواب فرمودند همانطور که پروژه آنها راما تصویب نکردیم انها هم مجبور نبودند که پروژه ماراعیناً تصویب کنند منتهی من اطلاع نداشتم روی اطلاعات خودم بقدری که اطلاعات دارم وسی وشش سال است وارد زندگانی سیاسی هستم نتوانستم بنده خودم را قانع بکنم که این قرارداد باین شکلی که هست برنفع ما است حالا عقل بنده کم است ممکن است,معلومات بنده کم است ممکن است, آقایان بهتر از بنده فهمیده‌اند ممکن است , بنده بهتر از آقایان فهمیده‌ام ممکن است (خنده نمایندگان)بنده با این قرارداد وبا این طرحی که آمده‌است مخالفم اگر پیشنهادات آقایان پذیرفته شود شاید والا تا زمانی که وضعیت اینطور است بنده کاملاً بااین پیمان مخالفم واز مخالفین جدی این قرار داد هستم واین رابرخلاف مصلحت وصلاح مملکت میدانم.

رئیس – آقای یمین اسفندیاری.

یمین اسفندیاری- بنده تصور نمی‌کنم که برای بیان عقیده احتیاجی باشد که هردفعه قسمی خورده باشم برای اینکه این وظیفه عمل شده‌است وبرای دوسال دوره نمایندگی کافی است ومن چون این وظیفه را عمل کردم احتیاج به تکرار آن ندارم. آقای انوار اظهار کردند آقایان مطالبشان را روی کاغذ می‌نویسند تصور می‌کنم کسانی که حافظه شان وافی نیست عرایضشان را می‌نویسند چنانکه الآن هم بنده همین کار را کرده‌ام بعرض آقایان میرسانم: راجع به پیمانی که فعلاً دراین جا مورد شور ومطالعه‌است بحث ومذاکرات زیادی شده عقاید موافق ومخالفی اظهار واز طرف آقایان نمایندگان پیشنهادهای اصلاحی هم داده شده‌است اینک بنده هم بعنوان موافق خاطر عموم را بیک نکته حساس متوجه می‌کنم. هر قراردادی بهر اسم ورسم که بین دول بسته می‌شود شدت یا ملایمت اجرا ویا عدم اجرای مفاد آن فقط بسته بحسن نیت ویا سوء نیت طرفین متعاهدین است. اصولاً متن قراردادها را طرفین همیشه با تردید وکشدار ومبهم نوشته وهریک از طرفین برای خود مزایائی ازآن تردیدها وکش‌ها وابهام‌ها تصور می‌کنند البته مقصود آن است که درجریان عمل طرز رفتار وکردار طرف دیگر را مطالع کرده وخود نیز بهمان نحو رفتار نماید مسلم است هریک از طرفین قرارداد قوی تر باشد در پیش بردن مقاصد خود بیشتر پافشاری می‌نماید وآن طرف ضعیف ناگزیر است مقاصد طرف قوی را بیشتر مورد توجه ورضا قرار دهد فقط این امید وانتظار را می‌توان داشت که در موقع اجرای مفاد آن بانشان دادن حسن نیت از فشار مقصود بکاهد. وضعیت کشور ما فعلاً چنین است: قوای دو دولت همسایه مادرخاک ایران هستند دراین موقع که جنگ جهان را گرفته وهرکسی بفکر خودش است باآن سابقه همه میدانیم اقتداریکه دول همجوار ما داشته ودارند وبا این وضعیت وفشاری که ما داشته وداریم دراثر این پیش امدها فشارهای اقتصادی سختی بما روی آورده که باید برفع أن اقدام موثر نمود. تصدیق می‌فرمائید که اکنون درکوچه وخیابانهای اروپا هر کشوری را که در نظر بگیرند و بهرجا که بروید بجای چهره‌های بشاش وفعال که عادت طبیعی آنها است همه را متفکر ومتالم ومتاًثر خواهید دهد بجای لباسهای رنگارنگ ومزین که عادت روزانه آنهاست تمام زنها ومردها را سیاه پوش وعزادار خواهید دید بااین حال همه کار می‌کنند برای جنگ ووقتی که فراغت حاصل می‌کنند بفکر آذوقه وقوت لایموت می‌افتند با اینهمه گرفتاری خبر مرگ بستگان أنها یکی بعد ازدیگری می‌رسد. قدری أن اوضاع رادر نظر خود مجسم کنیم أنوقت قدر این نعمت فعلی را بدانیم. پیشنهاد عقد همین پیمان با آنهمه مشتقات وفشارهائی هم که فرض می‌شود دربردارد بعقیده بنده وشاید بعقیده بعضی دیگر کمک موثری است از جهت بهبودی اوضاع فعلی ما که بعدها قطعاً تاریخ قضاوت آنرا خواهد کرد فعلاً از گذشته باید درس عبرت گرفت وبفکر ترمیم أتیه بود من معتقدم که این پیمان باید امضا ٌ ومبادله شود درعین حال نظرهای اصلاحی آقایان نمایندگان هم بوسیله چند ضمیمه وپروتکل هائی که تا حدی از فشارهای عمومی واقتصادی آن بکاهد فیمابین دولت ایران و دول متحده مبادله گردد فقط در اجرای مفاد آن باید چه از طرف دولت و ادارات و چه از طرف ملت و افرادنهایت حسن نیت را بخرج داد تا بحد امکان جلب اعتماد و اطمینان دول نامبرده را نمود و از فشارهای وارده عملاً کاست بطوریکه خودشان راه خود را گرفته و با اطمینان خاطر عقب کارهای دیگر و واجب تر خود بروند و الا هر قدر هم در مفاد آن جرح و تعدیل شود وقتی که با سوء ظن باشد هیچ فاعده بحال کشور نخواهد داشت از همین حالا باید حسن نیت را نشان داد پیمانی است که قبلاً بین نمایندگان سه دولت شود و مذاکره شده و نمایندگان دو دولت بزرگ آن را امضاء کرده‌اند هنوز میدانهای جنگ هزارها کیلو متر از مرزهای کشور ما دوراست و اگر وقایع اخیر پیش نیامده بود لازم بعقد این پیمان هم نمی‌شد شاید باین زودیها هم جنگ بکشور ما نزدیک نشود زیرا هنوز موانع زیادی در پیش است و امیدواریم با تفظلات خدای متعال دامنه جنگ اساساً باین سامان سرایت نکند بعقیده من در این موقع ما احتیاج بکمک‌های فوری اقتصادی داریم باید کوشید و دول متحده را متوجه بوخامت اوضاع اقتصادی فعلی کشور کرد و مخصوصاً بآنها تذکر داد که ما با اینکه خیلی مقتصد وقانع و کم مدعا هستیم این عادت هم در طبقات مختلفه توده مورد توجه می‌باشد که حتی المقدور مایحتاج خود را همیشه حاضر داشته باشند آنها هم با اینکه کارهای فوری و فوتی زیاد دیگری دارند بقدری فکرشان وسیع و متوجه تمام دنیا است و با ما هم خصومتی ندارند و میل دارند دوست و صمیمی باشند باز متوجه شده و یقیناً کمک‌های موثری هم می‌کنند. باید توجه کرد که کالاهای صادراتی ما را بخرند احتیاجات وارداتی ما رفع کنند کشتی‌های بازرگانی انگلیس و آمریکا که بترتیب به بنادر خلیج آمده و بار خود را تخلیه کرده و بار ما را نگرفته و خالی به بنادر عراق و هند می‌روند و در آنجا بار می‌گیرند و خالی برای احتیاجات ما هم باربیاورند و بارهای ما را هم ببرند هم مشمول قانون وام و اجاره کنند. واردات و صادرات ما را دیگر مشمول (جواز عبور دریائی) ندانند کالاهای موجود را بصاحبانشان رد کنند و آنچه برده شده و چون مثل همیشه با هم دوست و صمیمی و همکار هستیم حسابهای آنها را توجه داشته باشند با صاحبانشان تصفیه شود و مردم و خدا را از خود راضی نمایند. تقاضای دیگر این است که با مردم و افرادمستقیماً کاری نداشته و هر تعهدی از افراد می‌خواهند دولت خودمان موظف باشد از افراد تعهدات لازمه را بگیرد و یا دستورات لازمه را بدهد اینهاست که بعقیده من باید در این موقع که مذاکرات دوستانه و صمیمانه در جریان است از حل و تصفیه آن دریغ و مضایقه نشود تا هم مقاصد آنها اجراء و هم مقاصد ما منظور گردد و از همین حالا اگر تشنجاتی هم در بین عده از افراد کشور باشد مرتفع و بعقیده بنده و رفقایم ملت با دولت یکدل و یک جهت بتوانند مشغول کار باشند.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس – آقای طوسی.

طوسی – بنده یک قسمت عرایضی داشتم ولی چون فعلاً بوضعیف کنونی مجلس نگاه می‌کنم لازم میدانم از اغلب عرایض خودم صرف نظر کنم همانطور که نماینده محترم خودشان را پابند قسم دیدند بنده هم بقسمی که در مجلس خورده‌ام پابند مخلف است از این جهت از هر حیث بطور کلی حتی با مواد آن مخالفم مگر طوری مواد تنظیم شود که مجال باشد و اجازه بدهند که با فرصت بیشتری بنده بتوانم مطالعه و موافقت داشته باشم یا طرز فعلی بنده یا اصل آن و مواد آن بکلی مخالفم و پیشنهاداتی که لازم بوده‌است تقدیم می‌کنم در همین موضوع هم در پیشنهاد دادم که تقدیم می‌کنم یکی مربوط به بنده و آقای نراقی و دیگری مربوط به بنده و چند نفر دیگر است تقدیم مقام ریاست می‌کنم.

رئیس – آقای آزادی.

آزادی – البته آقایان حق دارند خارج تشریف می‌برند برای اینکه مدتها است صحبت شده‌است و حالا هم اگر آقایان موافق نیستند که بنده عرض کنم مانعی ندارد (جمعی از نمایندگان – بفرمائید) والا مجلس را از اکثریت انداختن تصور نمی‌کنم انعکاس خوبی داشته باشد و اگر مجلس از اکثریت بیفتد و آقایان که اجازه خواسته‌اند نتواننئ صحبت خودشان را بکنند تصور نمی‌کنم خوب باشد. عرض کنم اصولاً عقد پیمان بین دو دولت مبتنی بر مناسبات همجواری و روابط سیاسی و اقتصادی و در بعضی مواقع احتیاج ضروری است و از سه قرن باین طرف بواسطه موقعیت جغرافیائی مناسبات ما با دولتهای روس و انگلیس رو به فزونی فیمابین توسعه یافته‌است روی این مناسبات عهدنامه‌های مختلفی بطور انفراد و جداگانه با هر یک از دو دولت منعقد کرده‌ایم که پایه روابط سیاسی و اقتصادی کشور ما با دولت بوده‌است. در جنگ کنونی که دامنه اش روز بروز وسعت یافته و خرد خرد تمام دنیا در این آتش سوخته و می‌سوزند از ابتدا چنانکه رویه صلح طلبی ما بود بیطرفی خود را به جهانیان اعلام و بهیچوجه کوچکترین قدمی مخالف مقررات بیطرفی بر نداشته‌ایم. در سوم شهریور قضایای نا گواری برای کشور ما پیش آمد و روی همان رویه بیطرفی و صلح طلبی یادداشت هائی بین دولت ما و دو دولت روس و انگلیس مبادله شد که تا کنون همان یادادشت‌ها و مراسلات متبادله پایه مناسبات سیاسی و اقتصادی بین کشور ما و دولتین است. اکنون معلوم نیست چه عللی ایجاب کرده‌است که این پیمان بین کشور ما ودولتین روس و انگلیس منعقد شود نیروی دولتین بکشور ما آمده و هر چه خواسته‌اند کرده‌اند و هر چه در این پیمان نوشته شده‌است تماماً در آن یادداشت‌ها قید و تصریح شده‌است و بتمام مواد نیز عمل شده‌است و بنده هر چه فکر می‌کنم ضرورتی برای عقد این پیمان نمی‌بینم خاصه این که بعضی قسمتهای این قرار داد ناقص یادداشت‌های سابق است با مقررات این لایحه ما جزء دول متخاصم می‌شویم هر چند تصریح شده که معاضدت قوای ایرانی حدود به حفظ امنیت داخلی در خاک ایران خواهد بود ولی بر روی هم که ملاحظه می‌شود می‌بینم که خواهی نخواهی ما در ردیف متخاصمین خواهیم آمد در حالی در ماده ۴ یادداشت سفارت کبرای شوروی مورخه ۸ شهریور ۱۳۲۰ و همچنین فقره ۱ و ۲ از یادداشت دیگر تصریح شده‌است دولت ایران باید بیطرفی خود را ادامه دهد و بطور کلی روح این پیمان در سه قسمت خلاصه می‌شود: اول استفاده از وسائل ارتباطیه که در یادداشت نامبرده نوشته شده و عملاً هم منظور خود را اجراکرده‌اند. دوم نگاه داشتن قوای زمینی و دریائی و هوائی در خاک ایران تا پایان جنگ که باز در همان یادداشت ۸ شهریور و یادداشت‌های ششم سپتامبر قید شده‌است. سوم راجع باستقلال و تمامیت خاک ایران قسمت بهیچوجه احتیاج به پیمان خاص ندارد زیرا یک کشوری که سه هزار سال تاریج درخشان و پر افتخار دارد دیگر دقیقه استقلال و تمامیت آن تضمین داده شود. خاصه که در پیمان هائی که قبل از جنگ بین ایران و دولتین بسته شده این جمله مکراً تصریح شده‌است. بعلاوه همه ما میدانیم که این جنگ بخصوص اکنون که دامنه اش بتمام دنیا کشیده شده در اول برای حفظ حقوق و استقلال و تمامیت ارضی ملل ضعیفه بوده‌است زیراهمه میدانند که قیام دولت و ملت انگلیس برای این جنگ نه از این جهت بود که تعرض بخاک انگلیس شده یا منافع این دولت در خطر افتاده باشد بلکه تنها بخاطر حمایت از ملل کوچک وضعیت اقدام شده‌است گذشته از این در منشور اتلانتیک که بین دو دولت بزرگ دموکراسی منعقد شده و دولت روسیه هم بآن ملحق شده آزادی و استقلال و حاکمیت و خود مختاری کلیه ملل دنیا اعلام و تعهد گردیده‌است. از همه اینها که بگذریم دولتین روس و انگلیس در یادداشت هائی که در تاریخ هشتم شهریور ماه بدولت ایران داده‌اند استقلال و تمامیت خاک ایران را تضمین کرده‌اند و بنابراین احتیاجی به تکرار آن و انعقاد پیمان جداگانه نیست. گذشته از این دلائلی که عر۱ض کردم اصولاً این پیمان هم کاملاً یک طرفی و صرفه و صلاح ایران در آن منظور نشده و بطور ناقص هم تنظیم گردیده زیرا در بعضی از فصول اجرای این قرار داد منوط به انعقاد قراردادهای دیگری است که بعداً تنظیم و تقدیم می‌شود در صورتیکه ما نمیدانیم آن قرار دادها چیست و نسبت به یک چیز مجهولی نمی‌توانیم امضاء کنیم. این که بنده اساساً ضرورتی برای عقد این پیمان نمی‌بینم و معتقدم که این لایحه موافق مصالح و منافع کشور ما نیست و چون خوشبختانه سرو کارما با یک کشور بزرگ دموکراسی است که اکنون برای آزادی دموکراسی می‌جنگد و بنده می‌توانم اظهار کنم که لازم است در عقد این پیمان مراعات افکار عمومی هم بشود و چون باعجله که دارند مراجعه به افکار عمومی مسیر نباشد خوب است عقد پیمان لااقل یک ماه بتعویق افتد که نظریات موافق و مخالف و نویسندگان در روزنامه‌ها که آئینه افکار ملت است نوشته شده و مطلب روشن تر وواضح گردد. آقایان میدانند که وضعیت غیر عادی و فوق العاده‌است و چون یکی از دولی که با ما سرو کار دارد و ما می‌خواهیم با او معاهده به بندیم دولت انگلیس است اگر نظر آقایان باشد در موقعی که دولت انگلستان می‌خواست وارد جنگ شود به نمایندگان مجلس اجاره دادند که ایالات و حوزه‌های انتخابیه خود مسافرت کنند برای این که از عقایده و افکار موکلین خودشان مسبوق شوند به بینند موکلین خودشان بادادن اعلان جنگ باآلمان موافق است یا خیر وروی همین نظر بولایات مسافرت کردند و با موکلین خودشان صبحت کردند و آمدند و این اعلان جنگ را دادند این بود که بااین وضعیتی که پیش آمد دو سال تمام تمام مملکت انگلستان مخصوصاً در مواقع بمباران مقاومت کرد و استقامت کرد ما هم اگر قبلاً از ملت ایران اطلاع حاصل کنیم و از افکارشان مسبوق شویم هر نتیجه که بعداً حاصل شود تن در می‌دهد برای اینکه قبلاً اطلاع حاصل کرده و به نمایندگان مجلس اجازه داده‌است که تصویب بکند. با این وضعیت بنده عرض می‌کنم که با این قرارداد مخالف هستم و بامراسلاتی که نوشته شده‌است دیگر پیمان را زائد و غیر ضروری میدانم.

وزیر امور خارجه – در تاریخ زندگانی پارلملنی ما کمتر اتفاق افتاده که یک همچو قرار دادی به مجلس ملی پیشنهاد شود. البته آقایان نمایندگان هر یک بسهم خود حق دارند در اطراف آنها اظهار نظر کنندوعقاید خودشان را بگویند و دولت را بآنچه بنظرشان می‌رسد متوجه کنند موافقین و مخالفین هر چه بنظرشان می‌رسد عقیده خودشان را صحیحاً بیان کنند ما یعنی دولت هم همانطور که از اظهار نظر موافقین خوشوقت هستیم همانطور هم نسبت باظهارات مخالفین نهایت احترام را می‌گذاریم. اگر رجوع بتاریخ ایران بشود ایران یکی از ممالک کهن سالی است که بخودش روزگارهائی دیده‌است تاریخ روزگاهای مشعشع ما را ثبت کرده در همین زندگانی طولانی ما یک روزگارهای بدی هم البته برای ما پیش آمده ایام سختی هم بما روی آورده‌است ولی همین ایران همین نژاد ایرانی که می‌توان گفت ما در همان نژادی است که در عالم فخر می‌کنند از تمام این مذلتها نجات پیدا کرده‌است. البته ایران یک مملکتی است دارای گذشته طولانی دارای ادبیات ومعرفی هر پیش آمدی رابابردباری وصبر وتحتمل وحل می‌کندزنده هم خواهد بود(صحیح است –انشاالله) دراینجا یکی ازآقایان نمایندگان اشاره فرمودند وبنده ازآن اینطورفهمیدم مثل این که این قرارداد باجبر و فشاری توأم بوده‌است. بنده فقط باید عرض کنم که دولت فقط از روی مصلحت و مقتضیات و مصالح کشور بااین قرارداد موافقت کرده‌است و بهمان نظر هم به مجلس شورای ملی آورده‌است و اگر مصلحت کشور را در آن نمیدید باآن موافقت نمی‌نمود فشار هم در کار نیست و این مطلب بایستی بکلی از اذهان خارج شود. اگر بعضی از آقایان نمایندگان اظهار مخالفت فرمودند اظهار مخالفت آنها را هم نباید بیگانگان سوء تعبیر کنند دولت هیچوقت با مجلس فرقی ندارد و مجلس هم با دولت فرقی ندارد و ملت ایران هم با مجلس جدائی ندارد و همه مطالبی که به مجلس پیشنهاد می‌شود در اطرافش گفتگو می‌شود دولت و مجلس و ملت در یک مسائل مهمی که برای این مملکت روی می‌دهد با نظر مصلحت و با نظر صلاح اندیشی مطالعه می‌کنند بنابراین همانطور که مایعنی دولت این قرارداد را نظر فشار و جبر به مجلس نیاورده‌است همانطور هم نظر نمایندگان مخلف نبایستی بهیچوجه مورد سوء استفاده خارجیها بشود و آنرا وسیله پروپا کاند قراردهند (صحیح است). اینجا بحث در کلیات شده و بنده اینطور که ملاحظه کردم و آنطور که اطلاع داشتم وسابقه داشتم بنابود آقایانی که در کلیات مخالفند نظریات خودشان را بفرمایند وبعد آقایانی که نظر اصلاحی دارند وآنچه بنظرشان می‌رسد بعنوان پیشنهاد اظهار فرمایند ولی حالا می‌بینم ازاین خط منحرف شدیم واز مطلب دور افتادیم مثل اینکه بعضی از آقایان میفرممودند که ما بکلی مخالفیم ولی اگر اصلاحاتی بشود یا فلان طور نوشته شود موافقیم این مذاکرات بنظر بنده درطرز وروش معمولی دوراست واز مرحله مستقیم خودش منحرف می‌باشد دراین جا صحبت از کلیات شد همانطوریکه درجلسات خصوصی بنده مفصل عرض کردم وجناب آقای نخست وزیر وجناب آقای وزیر فرهنگ هم مفصلاً توضیح دادند چه بسا مطالبی که ما درجلسات خصوصی بیان کردیم که نمی‌توانیم دراینجا بیان وتکرار کنیم. امروز ملل دنیا به دو دسته تقسیم شده‌اند یکدسته هستند متخاصم وداخل جنگ که تکلیفشان معلوم است یک دسته دیگر ممالکی هستند که داخل جنگ نیستند وبعنوان بیطرفی واز لحاظ جغرافیائی واز لحاظ مقتضیات ومصالح خودشان ناچار شده‌اند بیکی از دوطرف متمایل شوند البته جنگ بقدری حاد است وبقدری دنیا گیر شده‌است که ایرادی به یک کسانی که در حال بیطرفی بیک طرفی متمایل شوند نیست اصول بین المللی همانطوری که آقای نخست وزیر فرمودند اساس ومقررات خود راگم کرده‌است اگر سابقاً یک دولتی به یک دولتی اعلان جنگ می‌داد باید مقررات بین المللی رارعایت کند نمایندگان خودشان را بخواهند واعلان جنگ بدهند وچه بکنند یا اگر دول بیطرف بودند یک مقرراتی داشتند که آن مقررات بجای خود بایستی رعایت شود ولی امروز ودراین جنگ متاًسفانه آن مقررات بهم خورد وما هم که نمیدانیم این جنگ کی تمام خواهد شد وخدا میداند که تا کی طول می‌کشد وبکجا منتهی می‌شود درهر صورت ماهم دراین گیرودار واقع شدیم قصضایائی به ما روی آورد وحوادثی رخ داد وتاًثیراتی در مملکت ما کرد که تکرا آنها زائد است زیرا هم وقت آقایان گذشته وهم تکرار آن مطالب شاید خوش آیند نباشد. دوهمسایه قوی ما وارد جنگ شده‌اند ودریک صف قرار گرفته‌اند والبته ازما هم بمناسبت اینکه دریک موقعیت خاصی واقع شده بودیم انتظاراتی دارند ومتوجه بما شده‌اند پیشنهاداتی کردند و خواستند ارتباطی مابین هم از طرف ایران حاصل کنند خلاصه آنکه کاررسید به قضیه ورود بخاک ایران ومبادله آن مراسلات وبالنتیجه پیشنهاد پیمان اتحاد. گویا آقای آزادی بودند که فرمودند ما یک مراسلاتی داشتیم ودیگر این پیمان لزومی نداشت آقای نخست وزیر گمان می‌کنیم کراراً توضیح دادند که مبادله این مراسلات دریک موقعی شد که آنها را حال خصومت وارد ایران شدندولی بعداز آن آنها گفتید که درعالم همسایگی ودرعالم دوستی میل داریم این سوء تفاهمی که بین ما پیدا شده‌است رفع شود ما می‌خواهیم مردم ایران ومردم دنیا بدانند که ما با دولت ایران درحال خصومت نیستیم ما پیشنهاد می‌کنیم بیائید ویک قراردادی منعقد بنمائید که طرفین منافع فعلی رادرنظر بگیریم تا این جنگ بگذرد ودوره اش را طی کند واین قرارداد هم ازبین می‌رود رفاقت ما برقرار دوستی ما استوار این بود که پیمان اتحاد بوجود آمد البته آقایان حالا خواهند گفت مثل این که بعضی از آقایان اشاره فرمودند ودرجلسه خصوصی هم گفته شد که این پیمان اتحادچه ضرورتی دارد آقا اینها دودولت همسایه قوی ما هستند امروز اینها بمناسبت قضایائی به ما پیشنهاد دوستی می‌کنند ومیل دارند بمناسبت وقایع مهمی که برای آنها دردنیا رخ داده از راه‌های ما استفاده هائی بکنند همانطور که درپیمان هست وبه ما هم پیشنهاد می‌کنند می‌گویند اوضاع اقتصادی شما بداست امروز شما با هیچ جای دنیا ارتباط نداریدوسیله ندارید حیات اقتصادی خودتان را تاًمین کنید ما حاضریم که بشما کمک کنیم ما چه کنیم؟ بگوئیم نه,این که شرط مملکت داری نیست اگر می‌گویند مطمئن باشید که به استقلال شما خدشه وارد نمی‌شود اگر می‌گویند بعداز آن موقع معینی که درقرار داد نوشته شده‌است خاک ایران راترک می‌کنیم ما میگوئیم این کار را نمی‌کنیم؟وسایر مطالب دیگر که درخود قرارداد ذکر شده‌است فقط یک چیز مهم دراینجا هست که آقایان بایستی درنظر بگیرند وآن این است که متاًسفانه بایستی اعتراف کرد (حالا بازبگذشته اشاره نمی‌کنیم)وآن این است که یک سوء ظنی برای آنها ایجاد شده‌است وبابستن این قرارداد یکی از کارهائی که می‌شود این است که آن سوء ظن مرتفع می‌شود واعتماد جای آنرا خواهد گرفت وآنها خواهند دانست که ما هیچ قصدی نداریم وبدوستی خودمان با همسایگان خودمان اهمیت می‌دهیم بالاخره ما همسایه هستیم تا هستیم تاروسیه هست وانگلستان هست ماهمسایه هستیم ومابایستی روابط خودمانرا باآنها محکم کنیم ومنافع خودمان را بادوستی وحسن تفاهم حفظ کنیم ودراین گیرو داردنیائی که معلوم نیست چه خواهد شد ماهم بتوانیم بالاخره تکلیف خودمان را بدانیم این است وضع که بنده بطور اجمال اشاره کردم وجناب آقای نخست وزیر هم توضیح دادند وکاملاً تمام آنها را روشن فرمودند امیدوارم جنگ بزودی تمام شود خون ریزی یآخربرسد نوع بشرروزگار خوشی ازسر گیرد واین پیمان واین قرارداد هم که موقتی است بآخر برسد ومنقضی گردد. آقایان دائماً اشاهر می‌کنند ما با همسایگان عهدنامه داریم وفصول عهدنامه را دراینجا می‌خوانند عرض کردم این قرارداد فعلی رایک وضع خاص وفوق العاده پیش آورده‌است واین قرارداد دائمی نیست وعمر طولانی هم ندارد وخاتمه این قرارداد مربوط است بخاتمه جنگ جنگ که خاتمه پیدا کرد این قرارداد هم ازبین می‌رود ازبین هم که رفت تمام این حرفها هم ازبین می‌رود کشور ایران آن طوری که منظور نظر همه ماهاست وهمان طور که عرض کردم ازپیش آمدهای سخت ازاین اوضاع هم خلاصی باید همیشه زنده بوده‌ایم وباز هم خواهیم ماند(انشا الله) آقای موید احمدی راجع به کنتر پروژه اشاره فرمودند ایشان که درکارهای پارلمانی سابقه زیاد دارند خوب میدانید که کارعهد نامه وقرارداد یک چیزی است بین دوطرف والبته گفتگو می‌شود ومشاوره می‌شود اگر بنا بود آن کنتر پروژه که تنظیم شد قبول کنند که دیگر مذاکره ومشاوره موضوعی ندارد البته کنتر پروژه طوری تنظیم شده بود که آنچه را می‌خواستیم منظور کرده بودیم وقتی که فیمابین گذاشته شد یک قسمتی را قبول کردند ویک قسمت را قبول نکردند و این پیمانی که تقدیم مجلس شورای ملی شده آن طرحی نیست که روز اول دولتین بما پیشنهاد نموده بودند روی آن خیلی مذاکره شده‌است تا بالاخره باینجا رسیده که ملاحظه میفرمائید راجه به قسمت اقتصادی آقای آزادی اشاره فرمودند که نمیدانیم چیست این قضیه اقتصادی موضوعی است که در اینجا مابه آن اشاره کردیم والبته گمان نکنید که یک طرحی است که موجب این خواهد شد که برای ما یک زحمتی ایجاد کند برعکس ما امیدواریم همانطور که دولتین بما وعده داده‌اند همین روزها داخل مذاکره آن بشویم وطرح مناسبی با احتیاجات فعلی ویادرنظر گرفتن اوضاع اقتصادی به مجلس بیاوریم. درخاتمه تقاضا دارم به مذاکرات درکلیات خاتمه داده شود که زودتر نظر آقایان نمایندگان معلوم وتکلیف دولت هم معین گردد.

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس - آقای دکتر سنگ.

دکتر سنگ - آنچه را که بنده اطلاع دارم غالباً آقایان وزراء درهیئتشان اتفاق می‌افتدکه تاساعت ده بلکه بیشتر می‌نشینند وکار می‌کنند ودر مجلس هم یک عده موافق است و یک عده مخالف وماهم اگر یک شب تا ساعت ده به نشینیم واین مذاکراتی که لازم است بعمل آید چه عیب دارد واز مخالفین هم که اسم نوشته‌اند چند نفر بیشتر باقی نمانده‌است خوب است آقایان موافقت بفرمایند مذاکرات لازمه بشود.

وزیر فرهنگ - عرض کنم مقصود از کفایت مذاکرات البته کفایت مذاکرات در کلیات است وجلوگیری از نطق آقایان در فصول بهیچوجه نمی‌شود وآقایانی که نظریات اصلاحی دارند نسبت به فصول پیشنهادات خودشان را امشب می‌دهند ومطابق نامنامه دربیست وچهار ساعت دیگر در همین مجلس مطرح می‌شود وهر اعتراضی دارند نسبت به آن ماده بیان می‌کنند وبطور تفصیل هم می‌توانند صحبت کنند در هر حال جلوگیری از نطق آقایان بهیچوجه من الوجوه نشده‌است و نخواهد شد.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

طهرانچی – بنده مخالفم با کفایت مذاکرات.

رئیس – بفرمائید.

طهرانچی – بنده با کفایت مذاکرات مخالفم برای اینکه اجازه بنده قبل از چند نفر بود ومذاکره شد که پیشنهادات داده شودوبعددرفصول مذاکرات لازمه بشود اگر اجازه بنده محفوظ خواهد بود که درشور دوم عرایض خودم رابکنم که عرضی ندارم واگرمحفوظ نیست که بنده مخالفم باکفایت مذاکرات وبطور کلی هم با این قرارداد مخالفم وعرایضی هم دارم که چنانچه اجازه بفرمایند عرض کنم.

رئیس- بطوری که آقای وزیر فرهنگ فرمودند اعتراضاتی که درفصول هست بایستی بصورت پیشنهاد آقایان بدهند وپیشنهاداتی که داده می‌شود درجلسه آتیه مطرح می‌شود وتوضیحات خودشان راآقایان می‌دهند آقای لیقوانی.

لیقوانی – باید هرکس که پیشنهاد می‌دهد توضیح هم بدهد.

رئیس- مطابق نظامنامه بایستی پیشنهادات قبلاً طبع وتوزیع شودبعداگر لازم شد درجلسه آتیه صحبت می‌کنند.

- استرداد لایحه مربوط به تصفیه امور املاک وتقدیم لایحه جدید از طرف اقای وزیر دادگستری

۴- استرداد لایحه مربوط به تصفیه امور املاک وتقدیم لایحه جدید از طرف اقای وزیر دادگستری

رئیس- آقای وزیر دادگستری فرمایشی دارند.

وزیر دادگستری- بنده خیلی معذرت می‌خواهیم ازاین که بعد از چهارساعت ونیم که وقت مجلس صرف مذاکرات شده‌است وآقایان حسته شده‌اند چند ثانیه وقت آقایان را لازم میدانم اشغال کنم ومی‌خواهم یک توضیحاتی هم دراین باب عرض کنم ولی چون وقت گذشته‌است صرف نظر می‌کنم وتوضیحات را می‌گذاریم برای وقت دیگر. آقایان درنظر دارند که درآخر دوره دوازدهم بنده یک لایحه تقدیم کردم راجع به املاک واگذاری وآن لایحه نواقصی داشت که در ضمن لایحه دیگری که حالا تقدیم می‌کنم آن نواقصی مرتفع شده‌است فعلاً اجازه می‌خواهم که آن لایحه سابق را استرداد کنم واین لایحه را بجای آن تقدیم کنم که بجای آن بطور عادی مطرح شود.

رئیس- لایحه به کیمسیون رجوع می‌شود. آقای گلشائیان.

- تقدیم لایحه مربوط به یکی شدن وزارتخانهای بازرگانی و پیشه و هنر

۵ - تقدیم لایحه مربوط به یکی شدن وزارتخانهای بازرگانی و پیشه و هنر

وزیر پیشه وهنر وبازرگانی –(آقای گلشائیان) لایحه قانونی است راجع به تضمیم وزارت پیشه وهنر وبازرگانی که تقدیم می‌شود.

رئیس - به کمیسیون رجوع می‌شود.

- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

۶ - موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

رئیس- اگر تصویب میفرمائید جلسه را ختم کنیم(صحیح است)جلسه آینده روز چهارشنبه دهم دی ماه سه ساعت پیش از ظهر دستور هم بقیه مذاکرات پیمان.

[مجلس هشت ساعت ونیم بعدازظهرختم شد]

رئیس مجلس شورای ملی- حسن اسفندیاری


- نگاه کنید به