مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ مهر ۱۳۳۰ نشست ۱۸۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم

قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ مهر ۱۳۳۰ نشست ۱۸۷

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

سال هفتم – شماره ۱۹۳۱

۴شنبه ۱۰ مهر ماه ۱۳۳۰

دوره شانزدهم مجلس شورای ملی

شماره مسلسل ۱۸۷

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۶

جلسه: ۱۸۷

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه دوم مهر ماه ۱۳۳۰

فهرست مطالب:

۱ - تصویب صورت مجلس‏

۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: جمال امامی - پیراسته و دکتر بقایی‏

۳ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه‏

مجلس ساعت ده و پنج دقیقه صبح به ریاست آقای نورالدین امامی (نایب رئیس) تشکیل گردید.

۱ - تصویب صورت مجلس.

نایب رئیس - صورت غایبین جلسه قبل قرائت می‌شود

(به شرح زیر خوانده شد)

غایبین با اجازه - آقایان: شکرایی- بزرگ‌نیا - اورنگ - منصف - گنجه - اردلان - سرتیپ‌زاده - قاسم فولادوند - غضنفری - صالح آزاد - طباطبایی - شادلو.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: موسوی - عرب‌شیبانی - دولت‌آبادی - موقر - نصرتیان - خسرو قشقایی - سنندجی - غلامرضا فولادوند - فتحعلی افشار - قراگزلو - ثقه‌الاسلامی - حاذقی - امیر افشاری - ناصر صدری - حکیمی - رستم‌گیو - صدر میرحسینی - خزیمه علم.

دیر آمدگان با اجازه - آقای حسین مکی یک ساعت و نیم - آقای صاحب‌جمع یک ساعت‏

دیر آمدگان بی‌اجازه - آقای هراتی سی دقیقه - آقای برومند یک ساعت - آقای سلطانی سی دقیقه - آقای حسن اکبر یک ساعت.

نایب رئیس - نسبت به صورت جلسه آقای کشاورزصدر اعتراضی دارید؟ بفرمایید

کشاورزصدر - بنده نسبت به صورت جلسه از این جهت اعتراض دارم که جناب آقای رئیس در جلسه قبل فرمودند یک نامه‌ای از دانشگاه اینجا قرائت شود بنده می‌خواهم توضیح بدهم و عرض بکنم که در مجلس شورای ملی جز آنچه آیین‌نامه مقرر داشته است نمی‌توانیم ما کاری بکنیم (صحیح است) بنده هم عقیده دارم که به دانشگاه و اساتید دانشگاه بایستی کمک کرد ولی راهش این نیست دولت باید لایحه بیاورد و یا طرح نمایندگان باشد و الا این فتح بابی خواهد شد و اسباب زحمت می‌شود

نایب رئیس - آقای کشاورزصدر بدبختانه به آیین‌نامه توجهی نفرمودند هم قانون اساسی این موضوع را رعایت کرده و هم آیین‌نامه اصل قانون اساسی قرائت می‌شود و جواب آقا مطابق آیین‌نامه هم داده می‌شود.

(اصل ۲۷ قانون اساسی به شرح ذیل قرائت شد)

شرح و تفسیر قوانین از وظایف مختصه مجلس شورای ملی است‏.

کشاورزصدر - این اصل ارتباط به این کار ندارد

نایب رئیس - نامه در مجلس طرح شده موافق و مخالف می‌توانند صحبت کنند

کشاورزصدر - این طور نیست این آقایان بی‌حساب گفته‌اند و اشتباه کرده‌اند.

نایب رئیس - فعلاً این موضوع مطرح نیست در موقع طرح آقایان می‌توانند صحبت بفرمایند، آقای نبوی‏

فرامرزی - این اصلاً معنی ندارد اگر مطابق قاعده نباید باشد خوب است ما همه نباشیم‏

نبوی - جناب آقای فرامرزی توجه کنید

اسلامی - شرکت فرش هم یک کاغذی نوشته آن را هم قرائت کنید.

نبوی - در جلسه گذشته جناب آقای تیمورتاش نماینده محترم در اثر تأثر شدید که آن تأثیر بیانات‌شان کاملاً مشهود بود از نمایندگی استعفا دادند (مکرم - قبول نشده آقا) غالباً اقداماتی که در حال تأثر انجام بگیرد یک اقدامات پسندیده‌ای نیست جناب آقای تیمورتاش از نمایندگان تحصیل کرده و از خانواده‌های محترم است جراید یا اشخاصی نسبت به ایشان مطالبی نوشتند در ایشان تأثر شدیدی ایجاد کرده بود که بر اثر آن تأثر دیروز استعفا دادند بنده خواستم که از مقام ریاست استدعا کنم که اجازه بفرمایند که استعفانامه ایشان قرائت نشود و اگر اجازه بفرمایند نمایندگان خراسان یا چند نفر دیگر از نمایندگان که مقام ریاست معین بفرمایند برویم و از جناب آقای تیمورتاش خواهش کنیم که به مجلس بیایند این قبیل نوشته‌جات یا نسبت‌ها برای غالب آقایان هست و در جریان کارهای سیاسی اینها چیزهای بی‌اهمیتی است نباید منتهی به یک چنین تصمیمی بشود و حالا اگر مقام ریاست اجازه بفرمایند در جلسه بعد از ایشان خواهش بکنیم که تشریف بیاورند.

نایب رئیس - نظر مقام ریاست هم نسبت به این موضوع بوده است و حال هر کدام از آقایان میل داشته باشند ممکن است تشریف بیاورند در جلسه دیگر به اتفاق خود بنده برویم و آقای تیمورتاش را بیاوریم، آقای فرامرزی.

فرامرزی - بنده هم چیز دیگری نداشتم که بگویم و همین را می‌خواستم که بگویم چون بعضی‌ها گفتند که استعفای ایشان صوری بوده در صورتی که همچو چیزی نیست حقیقه و جداً ایشان تصمیم دارند که به مجلس نیایند ولی همان طور که من عرض کردم که یک عضو شریف و جدی قهر کرده از یک قضیه‌ای که به ما مربوط نیست یعنی هیچ وکیلی به او بی‌احترامی نکرده است یک چیزهایی است در خارج و چون هر دو عصبانی هستند از حدود معقول خارج می‌شوند این است که من خواستم همین استدعا را بکنم که یک عده‌ای از آقایان نمایندگان با نظر هیئت رئیسه برویم و آقا را راضی کنیم که برگردند گو این که اطمنیان ندارم به برگشتن ایشان چون جداً تصمیم گرفته‌اند.

نایب رئیس - آقای صدرزاده‏

صدرزاده - عرضی ندارم‏

نایب رئیس - آقای معدل‏

معدل - بنده نسبت به نامه دانشگاه که در جلسه گذشته اینجا قرائت شد معترضم این طور نامه‌ها را نمی‌شود به این قسم در مجلس قرائت نمود دانشگاه در امور داخلی خود مستقل است و البته اتکایش به وزارت فرهنگ است (صحیح است) وزارت فرهنگ

می‌بایستی هر نوع مطلبی که دارد عرضه بدارد (صحیح است)

نایب رئیس - آقای صدرزاده‏

صدرزاده - عرض کنم که مطابق مقررات آیین‌نامه مقام ریاست هر وقت استحضار مجلس را برای مطلبی لازم بدانند می‌توانند آن مطلب را به اطلاع مجلس برسانند در این موضوع نامه‌ای از دانشگاه به عنوان مقام ریاست رسیده بود و مقام ریاست هم آن نامه را در جلسه به استحضار آقایان رسانیدند و از آن طرف هم تفسیر و توضیح قانون از مختصات مجلس شورای ملی است این مربوط به این که وزیر مربوطه در مجلس باشد نیست برای این که قانونی را مجلس می‌گذراند و تفسیر آن هم از وظایف خاصه خود مجلس است.

نایب رئیس - آقایان باید توجه بفرمایند که فعلاً آن نامه مطرح نیست که در اطراف آن صحبت بشود راجع به صورت جلسه اگر مطلبی هست آقایان صحبت بفرمایند آقای ملک‌مدنی.

ملک‌مدنی - چون موضوع مطرح شد در جلسه گذشته بنده نظرم را عرض کردم و لازم است یک تذکری بدهم بنده شاید به آیین‌نامه و مقررات هم بی‌توجه نیستم اگر ایراد آقایان از این جهت است که دانشگاه حق ندراد که مستقیماً با مجلس شورای ملی مکاتبه بکند این یک بحث دیگری است و بنده این را قبول دارم و وارد آن نمی‌شوم. اما اگر چنانچه مربوط به این استعلام است در موقعش بنده توضیح می‌دهم این صورت مذاکرات است روزی که بنده پیشنهاد دادم قصدم این بود و حکایت از این می‌کند که منظور مجموع حقوق است.

نبوی - راجع به آن حرفی نیست.

نایب رئیس - با اجازه آقایان نطق‌های قبل از دستور شروع می‌شود.

شوشتری - آقا بنده اجازه خواستم راجع به صورت مجلس عرض دارم.

نایب رئیس - آقای شوشتری‏

شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم. بنده راجع به صورت جلسه حرف می‌زنم مراد از اعتراض به صورت مجلس نه همین چند برگی است که تنظیم می‌شود روی تصور ما مثل این که مجلس اطلاق به بنا نمی‌شود مجلس وقتی اطلاق می‌شود که نمایندگان ملت بیایند و بنشینند در امور مملکت اتفاق‌نظر بکنند و قانون وضع بکنند مجموع آن مجلس است و مجموع صورت مجلس و نطق نمایندگان آن چیزی است که منظور ملت و علم ملت به او حاصل می‌شود با وضعیتی که آقای رئیس مجلس شورای ملی طبق نامه‌ای که به ما نوشتند تأمین کردند منظور ما را از نطق و بیان مفهوم اصلی آن این است که ملت ایران از گفته و نظر و فکر نمایندگان اقلیت مطلع بشود و این نتواند شدن مگر آن که با وسائل مفید ملی ممکلت به سمع موکلین محترم و تمام ملت برسد نه آن که پریروز شجاع شفا با آن سوابق که خواهرزاده فلان وزیر یا دست راست آقای نخست‌وزیر حسین فاطمی که موقع صحبت نیست و در موقع خودش تشریح خواهم کرد دستور داده‌اند که نطق نمایندگان اقلیت را در رادیو برای ملت ایران گفته نشود و منعکس نشود که مردم در خارج نفهمند منظور چیست و سیاست مرموز چیست خرد خرد با دست از خیک شیره بکشیم و خیک شیره دست از ما نکشد چهار ماده را دیدم که رد کردند خوب باید دقت کرد یا از طرف مقام ریاست صورت مجلس تصویب نشود صورت مجلس تصویبش این است که مردم ایران از افکار نمایندگان مطلع شوند آن وقت تصویب شود وگرنه این حرف‌ها نیست و این لوطی بازی باید تمام شود.

نایب رئیس - متأسفانه آقایان از اعتراض به صورت جلسه سو استفاده می‌کنند در این موضوع به خصوص هم البته در رادیو باید یا نطق تمام نمایندگان گفته بشود یا آن که اصلاً گفته نشود این است که از آقای وزیر جنگ و آقای وزیر کار خواهش می‌شود که این موضوع را طرح بکند و یک تصمیمی گرفته بشود یا باید نطق هیچ نماینده‌ای خوانده نشود یا بدون استثنا خوانده شود (شوشتری - باید همه قرائت بشود)

۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: جمال امامی - پیراسته و دکتر بقایی.

نایب رئیس - با اجازه آقایان نطق‌های قبل از دستور شروع می‌شود آقای شوشتری نوبه خودشان را به آقای جمال امامی داده‌اند (شوشتری - صحیح است) آقای جمال امامی‏

جمال امامی - بنده امروز قصد نداشتم اینجا عرایضی بکنم ولی رفقا امر فرمودند و بنده هم ملزم به اطاعت بودم بنابراین مطلب خاصی در نظر ندارم عرض بکنم ولی بدبختی ما به اندازه‌ای است که هر چه بگوید آدم جا دارد قبل از این که وارد موضوع شوم یک نکته مهمی را تذکر می‌دهم به مقام ریاست آقای رئیس مجلس شورای ملی به وسیله بنده نامه‌ای به نمایندگان اقلیت مرقوم فرمودند و در آنجا تأمین جانی و همچنین تأمین آزادی و نطق و بیان را برای آقایان نمایندگان اقلیت تصریح فرمودند ولی از قراری که بنده شنیدم دیشب که دو نفر از نمایندگان اقلیت در مجلس بوده‌اند یک نفری به عنوان سوء قصد آمده است و اینجا از قراری که شنیدم او را تعقیب کرده‌اند و فشنگ او را هم برداشته‌اند که در بازرسی مجلس هست ملاحظه می‌فرماید که در مجلس شورای ملی تأمین ندارند این تذکری بود که به مقام ریاست دادم تا اگر راستی نمی‌توانند محیط مجلس را ایشان چنانچه باید حفظ بکنند بهتر است که مجلس نشود عرض کنم ما هرچه بگوییم می‌دانم موجب سرازیر شدن سیال فحاشی و هتاکی و تهمت خواهد بود ولی از آنجایی که آن روزنامه‌های فحاش مزد می‌گیرند و فحاشی می‌کنند بنده بحثی بر آنها ندارم و مزد آنها هم به نسبت غلظت فحاشی آنها است و دیگر این که در قاموس فارسی دیگر گمان نمی‌کنم جناب آقای فرامرزی فحشی مانده باشد که نداده باشند و ناسزایی نمانده که نگفته باشند (فرامرزی - به کدام یک از دو دسته) بنابراین، حالا عرض می‌کنم دیگر چیز تازه‌ای نخواهند داشت و چیزی که گفته شد دیگر مبتذل است و اثر خودش را از دست می‌دهد بنابراین روی سخن بنده و نمایندگان اقلیت با آن روزنامه‌هایی است به آن اشخاصی است که گمراه شده‌اند می‌خواهم عرض کنم که اینها چرا این قدر فحش به ما می‌دهند

۵ ماه است از تصدی آقای دکتر مصدق می‌گذرد اقل مایقنعش این این است که ما پنج ماه پیش از دیگران قضایا را پیش‌بینی کردیم در این ۵ ماده آن چیزهایی را که ما گفتیم صورت تحقق به خود گرفته حالا آقای فرامرزی ممکن است بفرمایند که ما امیدواریم خوب ما همه امیدواریم به این که قضایا حل شود ما هم از خدا می‌خواهیم بگذارید این قضایا حل بشود بر طبق دلخواه جنابعالی آن وقت بیایید تف بیندازید به صورت من و عجالتاً که ما از شما جلوییم ما چند ماه است که این بدبختی‌ها را پیش‌بینی کردیم که وضعیت داخلی‌مان و وضعیت اقتصادی‌مان وضعیت تأمینیه‌مان این است وضعیت مشروطه‌مان این است در سیاست خارجی خودشان آقایان بهتر از بنده می‌دانند عوض این که دوستی برای خودمان بتراشم دشمن می‌تراشند وضعیت نفت هم این است که می‌بینید ما کجایش را تاکنون خلاف گفته امیدوار باشیم انشا الله بر طبق دلخواه آقایان انجام خواهدشد ما همه از خدا می‌خواهیم که شما حق داشته باشید و ما اشتباه کرده باشیم ولی بگذارید اگر آن روز رسید آن وقت شما به ریش ما می‌خندید و ما می‌آییم استغفار می‌کنیم ولی حالا چرا؟ عرض می‌کنم که در دوره ۱۴ این دوست عزیز من جناب آقای فرامرزی که سال‌ها است با من دوست است من هم به او ارادت دارم او را آدم شریفی هم می‌دانم گو این که گاهی کج سلیقه است (فرامرزی چیز عجیبی است عقیده مرا نسبت به خودتان می‌فرمایید) ولی تاکنون آقا تصدیق می‌فرمایید که من اشتباه نرفته‌ام تاکنون که من حق داشته‌ام خودتان اقرار دارید عرض بکنم که به تبعیت آقای دکتر مصدق ایشان هم خیلی سمپاتی به حزب توده داشت و گاهی هم به ما بی‌لطفی می‌فرمودند (اشاره به آقای دکتر معظمی) جنابعالی هم در صف‌شان بودید (دکتر معظمی - بنده)

بنده یک نامه سرگشاده‌ای عرض کردم به ایشان نوشتم که من برای شما حسن نیت قائلم و شما را خادم می‌داند ولی بگذارید جریان قضایا شما را از اوضاع آگاه خواهد کرد بعد ایشان آگاه شدند و قلم برانش را به کار انداخت و برای مملکت یک دنیا قیمت داشت چنانچه ما وقتی حبس بودیم تمام دلخوشی‌مان به این بود که مقالات فرامرزی را بخوانیم بعد که قضایای آذربایجان حل شد و ما از حبس بیرون آمدیم یک روزی به من گفت که فلانی تفاوت من و تو این است که تو دو سال قبل از من می‌فهمی ولی حالا هم اگر من امیدوارم بودم که دو سال وقت خواهد بود باز عرض نمی‌کردم ولی می‌ترسم در این قضیه دو سال فرصت نداشته باشیم و اوضاع و احوال شما را زودتر آگاه بکند (فرامرزی - خدا نکند) خدا نکند ولی این طور نیست آن دفعه شما می‌گفتید خدا نکند شد.

در جلسه‌ای که آقای نخست‌وزیر تشریف آورده‌اند در مجلس و ما نبوده‌ایم دلخوشی به ملت ایران داده است و گفته است اگر حریف بخواهد ما را به زانو در بیاورد حریف قوی‌تر از او ما را خواهد بلعید این دلخوشی است که به شماها داده است قضیه آن کاشی به نظر آدم می‌آید گفت پا را از خط بیرون گذاشتم این هم دلخوشی است این چه دلخوشی خوبی است که به ما می‌دهند ما تمام این کارها را کرده‌ایم تمام این نهضت‌ها را کرده‌ایم نفت را ملی کردیم برای چی؟ برای این که عواید این ملت بیشتر بشود و ریشه کمونیسم را از این مملکت بکنیم ایشان آمده‌اند قضیه نفت را وسیله از بین رفتن مملکت و تسلط کمونیسم بر مملکت قرار داده‌اند ما می‌خواهیم نفتی نباشد که این فکرها پیش بیاید آقای فرامرزی وقتی که قید تعصب و احساسات را از پا برمی‌دارد راستی اعجاز می‌کند در یکی از مقالاتش دیدم که خطاب به آقای مهندس حسیبی نوشته بود شما آقا قیمت استقلال مملکت را دو چلیک نفت می‌دانید؟ ببینید بهتر از این می‌شود گفت حالا من نمی‌دانم قیمت استقلال مملکت ما چیست همان است که فرامرزی گفته دو چلیک نفت؟ آقای دکتر مصدق ما را می‌ترسانند که حریف قوی‌تر ما را خواهد بلعید ما هم از همین می‌ترسیم ولی خود این آقایان عجب اینجا است می‌نویسند و می‌گویند که دست حریف دیگری هم در این کار هست اینها را آنها تقویت می‌کنند و حزب توده را آزاد گذاشته‌اند که هر چه می‌خواهد می‌کند و مسلط بر مملکت و اوضاع بشود و چون ما می‌گوییم دست اینها را ببرید می‌گویید ما اجنبی پرستیم و آنها خادمند ما خائنیم و آنها خادمند می‌گویم

بله شما خادمید هر دو دروغ گفته باشیم (مکی - قیاس به نفس می‌فرمایید) این طور هست یا نیست؟ مگر شما نمی‌گویید که حزب توده را بیگانگان تقویت می‌کنند و انگلیس‌ها هم دست دارند مگر اینها را نمی‌گویید و نمی‌نویسید ده دفعه در این مجلس نگفته‌اید؟ چرا ریشه‌اش را نمی‌کنید؟ این تنها من بودم که ده دفعه در این مجلس هی داد زدم که چرا ریشه‌اش را نمی‌کنید؟ (مکی - ریشه‌اش نفت جنوب است) چه به وسیله شوروی چه به وسیله انگلستان چه نفت جنوب هر چه باشد فعال این اوضاع بهانه‌ای شده که آن حزب بیاید و مسلط بشود. پیشوای شما می‌آید ما را تهدید می‌کند که آنها مسلط خواهند شد چیزی عجیبی است حالا وقتی می‌گویم که بیایید به این سؤال من جواب بدهید که شما خودتان این حرف‌ها را می‌زنید خودتان می‌بینید حزب توده مسلط بر این مملکت شده چرا جلویش را نمی‌گیرید می‌آیند آسمان و ریسمان به هم می‌بافند آقای کشاورزصدر می‌فرمایند فلان و آقای فرامرزی هم می‌فرمایند فلانی حرف‌های تو حسابی است ولی حالا صلاح نیست (فرامرزی - خواهیم گفت یا گفته‌ایم؟) خواهد فرمود عرض کردم اگر بنده نگران نبودم که دو سال وقت نخواهیم داشت جناب آقای فرامرزی باز هم این عرایض را اینجا نمی‌کردم ولی باکم از این است که دو سال وقت نداشته باشیم آقایان راستی آدم متأثر می‌شد شنیده‌ام این اواخر رادیو مسکو از جناب آقای دکتر مصدق تعریف می‌کند و ایشان را وطن پرست می‌داند می‌دانید که مفهوم وطن پرستی در قاموس رادیو مسکو یعنی چه؟

این را دیگر من توضیح و تشریح‏ نکنم مفهومش را برای آقایان بهتر است. یک جوانی اینجا متحصن شده مدیر یک مجله‌ای است به من هم یکی دو کاغذ نوشته می‌گوید آقا من در مجله خودم یک چیزی نوشته‌ام که عده‌ای توطئه‌ای کرده بودند برای تغییر رژیم اسم آنها را هم بردم حالا کشته شدن بنده هم بود این را اهمیت نمی‌دهم که کشته بشوم سر خم می سلامت شکند اگر سبویی آقای دکتر بقایی سلامت باشند (دکتر بقایی - شما سبو شدید) کشته شدن ما به جهنم این مدیر مجله می‌نویسد یک عده‌ای توطئه چیدند برای تغییر رژیم من جلسات آنها را گفتم اسم آنها را گفتم حالا عوض این که آنها را تعقیب کنند که ببینند چه بوده صحیح است یا نه من را تعقیب می‌کنند بیایید از من تحقیق کنید ولی آن اشخاصی را که من گفته‌ام و اسامی‌شان را منتشر کرده‌ام آنها را هم با من رو به رو کنید عوض این کار می‌روند توطئه دروغی درست می‌کنند که بعد هم فردا تکذیبش می‌کنند که در قبلاً این یک کاری کرده باشند یک چیزی گفته باشند آقا این که مملکت داری نیست آقا ما نفت را ثروت را مملکت را حتی برای رفاه مردم می‌خواهیم برای رفاه و آزادی خودمان می‌خواهیم اگر بنده با این وضعیت بخواهم زندگی کنم مرده شوی ببرد نفت را اگر بنده بخواهم هر روز از خانه‌ام به خانه دیگر که می‌روم با گارد بروم با عده‌ای بروم مرده شوی نفت را ببرد و این در زمان کسی است که چهل سال داد مشروطیت زده داد آزادی زده چهل سال ماها را فریب داده و من برای این گفتم او نخست‌وزیر شود که خیال می‌کردم اقلاً آزادی را رعایت خواهد کرد شنیده‌ام به دو نفر از وکلای آذربایجان گفته من با مجلس شورای ملی کاری ندارم امیدمان به دکتر مصدق چه بود ایشان حرف‌هایی می‌زدند که غالبش صحت نداشت. ‏

نایب رئیس - جناب آقای امامی وقت آقا تمام شده.

عده‌ای از نمایندگان - رأی بگیرید رأی می‌دهیم.

آشتیانی‌زاده - وقت می‌دهند آقا

نایب رئیس - چقدر وقت لازم دارید آقا؟

جمال امامی - یک ربع وقت لازم دارم‏

نایب رئیس - اجازه بدهید رأی می‌گیریم آقایانی که با یک ربع اجازه صحبت کردن آقای امامی موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصوب شد، بفرمایید.

جمال امامی - عرض کنم البته من می‌دانستم دکتر مصدق آدم کج سلیقه‌ای است آدم لجوجی است، آدم منفی بافی است می‌دانستم تحت تأثیر عوامل خارجی و داخلی خارجی منظورم خارج از ممکلت نیست خارج از دولت است می‌رود ولی این امید را نداشتم که دکتر مصدقی که چهل سال سنگ آزادی را به سینه زده است اول کارش اعدام آزادی باشد سلب آزادی حتی از وکلا باشد این را باور نمی‌کردم این نقض غرض است یک کسی با وسایلی بیاید پیشوای ملی بشود و تا آمد لگد به تمام گفته‌های قبلیش بزند این عجب است بنده یک دفعه دیگر اینجا عرض کردم خاطر مبارک آقایان هست آقای دکتر مصدق پنج دقیقه به مجلس مهلت نداد برای تصویب نه ماده گفت همین امروز در همین جلسه باید تصویب بشود ما گفتیم آقا یک خرده صبر کن یک خرده مدارا کن نخست‌وزیر بشو مطالعه بکن بگذار ما مطالعه بکنیم قبول نکرد گفت همین جلسه باید تصویب شود هر روز که بگذرد و سیصد هزار لیره از جیب ما می‌رود پنج ماه است که گذشته آن روز اگر در دو روز مهلت می‌داد به مجلس این پنج ماه پیش نمی‌آمد هنوز چند ماه دیگر ما گرفتار این مسائل نفت و این تعبیر تفسیر خواهیم بود من نمی‌دانم (شوشتری - چند سال دیگر) پیشنهاد اندر پیشنهاد یک روز می‌گویند ما با انگلیس‌ها قطع کردم اولتیماتوم دادیم بعد پشیمان می‌شوند پس می‌گیرند برای هریمن می‌فرستند او پس می‌فرستد برای انگلیس می‌فرستد آنها هم پس می‌فرستند این چه مسخره بازی است؟ این چه خیمه شب بازی است؟ کجای دنیا چنین سابقه‌ای داشته است خجالت هم نمی‌کشیم که رادیوی لندن بر دارد بگوید پیشنهادی بدون امضا بدون تاریخ برای ما فرستاده‌اند (ابریشم‌کار - شاید دروغ گفته) خدا کند دروغ گفته باشد بگویند دروغ گفته من نمی‌فهمم ما تمام امیدمان این بود در این گیر و دار من بارها با این آقایان مخصوصاً آقای دکتر بقایی صحبت کرده بودم که آقا ما یک کاری بکنیم که جلب دوستی و اعتماد امریکا را به خودمان بکنیم که ما را این وسط نگهدارد و از شر این حریف‌ها ما را حفظ کند نتیجه حکومت پنج ماهه آقای دکتر مصدق این شده است که امریکا هم از ما روگردان شده است هریمن بر می‌دارد به ما جواب فحش می‌دهد آن جواب در آنال دیپلماسی جناب آقای دکتر معظمی باید به فحش تعبیر شود (مکی - بر دامن کبریاش ننشیند گرد) ولم کن آقا این حرف‌ها چیست! راستی که بر دامن کبریاش ننشیند گرد راست که به چه چیز دلخوشیم با حرف بر دامن کبریای خیلی از بزرگترهای ما گرد می‌نشیند (دکتر بقایی - ولی بر دامن ایران نمی‌نشیند) مگر آقا تشریف ببرند (اشاره به آقای مکی) آنجا کارها را اصلاح کنند مسخره است بر دامن کبریایش ننشیند گرد یعنی خلاصه هر چه می‌شویم بشویم (مکی - پس زنجیر اسارت انگلیس‌ها به گردن بگیریم) (زنگ نایب رئیس)

نایب رئیس - آقای مکی اجازه بفرمایید صحبت‌شان را بکنند نطق قبل از دستور است. ‏

جمال امامی - مفهوم خوب و بد در این مملکت از بین رفته است خود دکتر مصدق باور بفرمایید مفهوم خاصی و ثابتی برای خوب و بد قائل نیست امروز یک چیزی در نظرش خوب است فردا بد کجا است دکتر شایگان یک روزی من و او این ور و آن ور دکتر مصدق نشسته بودیم در تحصن دربار او از طرف کابینه قوام‌السلطنه آمده بود و از انتخابات قوام‌السلطنه دفاع می‌کرد بنده با ایشان متحصن بودیم حالا چرا متحصن بودیم طولانی است آن روز من بایزید بودم او یزید بود امروز او بایزید است من یزید آن روز در کمیسیون نفت تشریف داشتیم که آن قدر پایه لطف را بالا بردند که خواستند وضو بگیرند دست من را ببوسند همین آقای مکی وساطت کردند که به روبوسی قناعت بکنید امروز من چون گفتم این کارت غلط است من شده‌ام خائن من شده‌ام جانی حتی من شده‌ام دزد ملاحظه بفرمایید همین چندی قبل آقای کشاورزصدر و آقای اسلامی در قضیه قانون تصفیه اینها به آنها بد می‌گفتند آنها به اینها بد می‌گفتند حالا شده آن بایزید چرا؟ برای این که امروز بر وفق مراد ایشان قدم بر می‌دارند حالا کی‌ها هستند من نمی‌دانم اهمیتی ندارد آن روز غالب این آقایان در صف مخالف ایشان بودند غالب اینهایی که نشسته‌اند بد بودند من خوب بودم حالا من بدم اینها خوبند فردا بدانید که شما هم بد می‌شوید یکی دو تا نیست وقتی ملاک و تشخیص عمل در یک مملکتی این شد شما خیال می‌کنید این جامعه روی سعادت می‌بیند این جامعه را باید ازش انتظار داشته باشید که تشخیص خوب داشته باشد

دیشب شنیدم اینجا یادداشت کردم رئیس بانک دماوند دویست و هشتاد هزار تومان پول برداشته برده داده به حزب توده برای جشن مهرگان (محمدعلی مسعودی - صحیح است قبلاً هم گزارشی داده بودند در چهار ماه پیش که این توده‌ای است برش دارند) ما مسلط بر هیچ جریانی نیستیم یک قدری فکر کنید آقایان یک قدری تأمل کنید به نام نفت مملکت دارد از بین می‌رود این یعنی چه رئیس بانک پول بانک را بر می‌دارد می‌برد می‌دهد به حزب توده برای این که جشن مهرگان را بگیرد حزب توده احتیاجی هم ندارد ماهی میلیون‌ها می‌گیرد این را هم برده داده به آنها راستی بر سر ما خاک مرده پاشیده‌اند اگر شماها می‌گویید که ما وخامت اوضاع را نمی‌بینم من باور نمی‌کنم یا تحت تأثیر احساسات قرار گرفته‌اید که وکیل ملت نباید تحت تأثیر احساسات قرار بگید و یا این که خدای نکرده مغرضید (شوشتری - و یا ترسیده‌اید) آقای فرامرزی عزیزم مرقوم فرموده بودند که اقلیت نقش انگلیس را بازی می‌کند یا قریب به این مضمون شما را به خدا شما را به وجدان‌تان یک نظر بیاندازید از چپ و راست این مجلس ببینید خدا نکرده آن اشخاصی که عمال انگلیس نام دارند در این مملکت در صف اقلیت هستند یا در صف شما آن اشخاصی را که شما از دست‌شان داد داشتید در جنوب و چنین و چنان می‌کنند به دستور انگلیس‌ها آنها در صف شما هستد یا در صف ما، آن اشخاصی که شما آمدید به من گفتید به دستور انگلیس‌ها نمی‌گذارند من از لار وکیل شوم آنها در صف ما هستند یا در صف شما (محمدعلی مسعودی - هیچ ایرانی در صف خارجی قرار نمی‌گیرد) به زعم ایشان من می‌گویم آقا، به نظر ایشان من عرض می‌کنم چه باید کرد نمی‌دانم عاقبت این مملکت چه خواهد شد ولی بر ما بود مثل همیشه که بگوییم حالا آقایان می‌پذیرد نمی‌پذیرند ملت آگاه می‌شود نمی‌شود دیگر بر ما هرجی نیست ما یک اقلیتی بیش نیستیم توانایی بیش

از این هم نداریم هر چه تهمت بوده فحش بوده ناسزا بوده ارعاب بوده است و تهدید بوده تحمل کردیم و این هم جانبازی و فداکاری است آدمی که جانش را در مهلکه می‌اندازد که مزد نمی‌گیرد هیچ وقت آقای دکتر معظمی برای جان که مزد نیست آقایان یک قدری تأمل بفرمایید پنج ماه است وقت مملکت ما به این طریق تلف شده و تمام این اوضاع و احوال هم باید به این طریق ادامه پیدا بکند تا نقش‌های دیگر معلوم شود بنده یک سال پیش اینجا عرض کردم متوجه باشید انگلستان با چین چه رفتاری کرد چین را کمونیست کرد برای این که دست امریکا را از چین کوتاه بکند نیایید بگویید انگلستان مانع خواهد شد از این که ایران کمونیست بشود نه خیر مانع نخواهد شد بلکه به قول خودمان تحریک خواهد کرد که‏ به این بهانه او هم بیاید (دکتر بقایی - ولی آرزوی جنوب را به گور خواهد برد) آرزو وقتی ما بیدار شدیم به آرزوی شما خوش باشیم؟ نوشته بودند به جناب آقای شوشتری در ملجس که بنده با ایشان نزاع کردم بنده با هیچ کس نزاع نمی‌کنم بالاخص با یک دوست ...

نایب رئیس - آقا بدبختانه یک ربع دیگر هم باز تمام شد

جمال امامی - بنده عرایضی داشتم که باید عرض کنم و جرایدی است که می‌خواهم به آقایان نشان بدهم این مجله تهران مصور را که آقای معدل می‌نویسد بردارید ببینید راجع به حزب توده چه می‌نویسد که در این پنج ماه حزب توده به کجا رسیده این را آقای معدل می‌نویسد طرفدار دولت می‌نویسد بردارید ببینید چه نوشته است بله تهران مصور را ایشان می‌نویسد ..

نایب رئیس - اجازه بدهید اگر بخواهید صحبت بفرمایید باید رأی گرفت‏.

دکتر مجتهدی - اجازه بفرمایید که نطق‌شان را تمام کنند یک ربع یک ربع یعنی چه‏

نایب رئیس - رأی می‌گیریم، آقایانی که موافقند ایشان ادامه بدهند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

حائری‌زاده - پنج ساعت هم وقت بخواهند ما موافقیم ما همیشه طرفدار آزادی بیان بوده و هستیم. ‏

نایب رئیس - بفرمایید آقای جمال امامی‏

جمال امامی - پریروز آقای تیمورتاش این قدر متأثر شدند که مرا هم متأثر کردند گمان می‌کنم که تمام آقایان را متأثر کرد یک جریانی است در جامعه‌ای بشر آمده یک مقرراتی وضع کرده برای این که جامعه از هم نپاشد یک الفاظی را منع کرد که اینها گفته نشود برای این که فرض کرده گفتن و شنیدن این الفاظ جامعه را از هم می‌پاشد باور بفرمایید اگر یک قطره از این الفاظ در یک جامعه زنده ریخته شود آن جامعه تحلیل می‌رود من نمی‌توانم بگویم این چه چیز است (روزنامه اصناف را نشان دادند)

فرامرزی - این روزنامه اصناف است.

جمال امامی - بله روزنامه است‏

صفایی - بازش کنید

جمال امامی - لازم نیست زیرش است که بنده و آقای آزاد را برده به قتلگاه آن اهمیت ندارد این عبارت چیست (مکرم - عبارتش را بخوانید) خواندن ندارد (شوشتری - از آن پدر این پسر لازم است ابراهیم خالدار معروف است پسر اسمعیل هکه‌ای) این حرف‌ها را نزنید نگاه کنید! اینجا یک کلیشه انداخته‌اند (روزنامه دیگری را نشان دادند) که من سیگار استوکس را آتش می‌زنم اولاً بنده اگر با استوکس مواجه می‌شدم و سیگار دستم بود حتماً سیگارش را آتش می‌زدم هر کسی نکند بی‌ادب است ولی آن روز که استوکس آمد در مجلس من با او مواجه نشدم که سیگارش را آتش بزنم آن روزی که آمد مجلس در جایی که نشسته بود آقای رئیس و آقای رفیع کنارش نشسته بودند اولاً سیگارت نمی‌کشید سیگار می‌کشید و من هم که آنجا بودم سه متر با ایشان فاصله داشتم و وقتی صحبت می‌کردیم من ازش سوال کردم که کی با شما تماس گرفته برای تنظیم هشت ماده گفت یک عده‌ای من جمله اعضای خلع ید حالا راجع به آن موضوع عرضی نمی‌کنم بنده با او مواجه نشدم اگر مواجه شده بودم سیگارش را آتش می‌زدم اگر نمی‌کردم بی‌ادبی بود این دستوری است که پیشوای روحانی ما داده است من که کارم سیاست است آن روحانی وقتی که با او نشسته است هم سیگار به دستش داده و هم می‌خندد (مجله‌ای را نشان دادند) این کلیشه را که مرا با استوکس کشیده‌اند ساخته‌اند آقای فرامرزی شما به آقای دکتر فاطمی بفرمایید اصل کلیشه‌اش را بیاورند اگر آوردند من قبول دارم، می‌گویم چه احتیاجی دارد خبر لغوی را کلیشه‌اش بسازید و منتشر کنید آخر این کار بدی نیست که بنده سیگار استوکس را آتش بزنم می‌گویم آیت‌الله کاشانی هم سیگار می‌دهد هم گل می‌دهند هم می‌خندد ولی این را چرا درست می‌کنی می‌سازی این یک چیز لغوی است پایه فکرشان را ببینید چقدری است حق دارند وقتی رئیس دولت می‌آید در مجلس شورای ملی می‌گوید یک عده‌ای رفته‌اند به استوکس گفته‌اند پدر عزیز من اینها حق دارند که فحش زن و بچه بدهند آن که را رهبر چنین گمره بود حسابش با کرام‌الکاتبین است آخر این هم حرفی است که نخست‌وزیری بیاید در مجلس شورای ملی بگوید یک عده‌ای ایرانی رفته‌اند به استوکس گفته‌اند پدر عزیز من ما را رها نکن این از یک رئیس دولتی شایسته است حالا اگر یک روزنامه‌ای می‌نویسد عیبی ندارد ولی از رئیس دولت عیب است نخندید آقای دکتر معظمی در قهقهه کبک دو صد صد چنگل باز است‏ اندر پی هر خنده دو صد گریه مهیا (شوشتری - سؤال هم می‌کنیم نمی‌آیند جواب بدهند) جواب بدهند؟ آخر شما را به خدا شما را به انصاف‌تان این نوشته‌ها این روزنامه‌ها که شما حتی اسامی‌شان را نمی‌دانید اینها شده‌اند خادم مملکت ما شده‌ایم جیره‌خوار انگلیس من تا امروز یک انگلیسی را نمی‌شناسم انگلیسی هم حرف هم نمی‌زنم سایر زبان‌ها را حرف می‌زنم ولی انگلیسی حرف نمی‌زنم امسال برای اولین دفعه برای این که نفت را ملی کرد بودیم رفتم به سفارت انگلیس برای این که نگویند ملتی با ملتی دشمنی دارد ما احقاق حق خودمان را کردیم وقتی وارد شدم آنجا حتی یک نفر از آنها هم من را نشناخت گویا گفته بودند که این همان لندهور است (فرامرزی - چی چی آقا) هیچی (خنده نمایندگان) خوب حالا می‌خندید انشا الله خدا خنده را از شما نگیرد آقای فرامرزی انشا الله همیشه بتوانید بخندید ولی من که دل ندارم بخندم اوضاع را خیلی خراب‌تر از آنچه هست می‌بینم (شوشتری - انشا الله خدا خودش ما را نگهدارد) آقا آن روزی که آمدیم در مجلس لغو قانون مطبوعات را تصویب کردیم عصری آقای رئیس مجلس یک چای داد و به بنده هم تلفن فرمودند که شما هم بیا که از این مدیران روزنامه‌ها خداحافظی بکنیم آنجا من عرض کردم آقایان این کار را که ما کردیم برای این بود که به شما در قضیه نفت احتیاج داریم مرحوم رزم‌آرا هم زنده بود (دکتر بقایی - افکار کودتا هم داشت حالا کشف شد) و در چنان دولتی که ممکن است در پس پرده افکاری داشته باشد ما می‌خواهیم از شما استفاده کنیم و از شما استدعا می‌کنم که عفت قلم را مراعات کنید و حفظ کنید که آزادی قلم کار را به جایی نکشاند یک قانونی شدیدتر از این بیاورند، یکی از آقایان مدیران جراید که گمان می‌کنم آقای عمیدی‌نوری بودند به من جواب داد که فلانی شما حق دارید و ما نخواهیم گذاشت این کار بشود کوشش خواهیم کرد که در بین ماها افرادی نباشد که لطمه به حیثیت ما بزنند، آخر شما را به خدا تاکنون شنیده‌اید. دیده‌اید که یک همچو سابقه‌ای باشد که این همه سیل فحاشی و به این وقاحت در روزنامه‌ها نوشته شده باشد. آخر یکی ابقا کرده‌اند چی نگفته‌اند آقا به ناموس افراد هم کار دارند این را چرا می‌پذیرید همه افراد در دنیا حیثیت می‌خواهند شما وکیل می‌شوید برای چه؟ برای این که حیثیت‌تان محفوظ باشد اگر حیثیت نداشته باشید مرده شوی این زندگی را ببرد چرا استفاده می‌کند آیا شماها هم استفاده می‌کنید؟ (فرامرزی - دولت استفاده نمی‌کند) (شوشتری - دولت به ایشان کمک می‌کند) خوب کوته فکرها خیال می‌کنند که دولت استفاده می‌کند این عاقبتش چیست ملت ایران آمد یک نهضتی کرد برای یک منظوری حالا آمده‌اند به این نموده‌اند که بین ملت دو دستگی هست دو هیئت هست عده زیادی مزدور اجنبی هستند، عده‌ای تحت رعب قرار گرفته‌اند عده‌ای مجبور شده‌اند این نقض غرض است آن حرف‌هایی که زده‌اید معنایش پوچ می‌شود، آخر شما برای لغو قرارداد ۱۹۳۳ چه ایرادی داشتید گفتید آزادی نبود و حالا خودتان می‌آیید دستی دستی ثابت می‌کنید که حالا هم آزادی نیست آقا این خیانت است نه آن کسی که می‌آید تنقید می‌کند در هر صورت بنده آنچه می‌بینم این است که این مملکت چهار نعله به طرف کمونیست و انقلاب کمونیسم می‌رود و گمان می‌کنم شواهد و قرائن هم دارم که آرزوی انگلستان هم این است و حالا هم ما نقش آنها را بازی می‌کنیم و خواهید دید که آتش تر و خشک را خواهد سوخت.

آقای دکتر مصدق و طرفداران ایشان را هم می‌بینیم از این آتش مصون نخواهند بود. آن روز را دریابید و آن روز هم خواهد آمد ولی مطمئناً خواهیم دید و هر کسی هم که بگوید نیست یا نمی‌بیند یا مغرض است یک جماعت در این مملکت مسلط بر تمام اوضاع شما است و کاملاً هم متشکل است و چیز دیگری هم جلویش نیست متشکل به وسیله اجنبی یا اجانب. پول دارند وسیله دارند تمام تشکیلات‌شان را اجانب متشکل کرده‌اند همه چیز دارند و در این حال هم ما توی سر هم می‌زنیم تمام مراکزی که باید دفاع کنند آنها را هم تیشه به ریشه‌شان می‌زنید آنها را هم سبک‌شان می‌کنیم و این است که بر ما مسلط خواهند شد، بنده دیگر عرضی ندارم. ‏

کشاورزصدر - آقای رئیس بنده طبق ماده ۹۰ یک توضیحی دارم‏

نایب رئیس - آقای پیراسته بفرمایید

پیراسته - مقدمه راجع به اداره تبلیغات که یک اداره‌ای است که باید برای مملکت مفید باشد و حالا به صورت بسیار مفتضح در آمده چند جمله به عرض می‌رسانم تأسیس اداره رادیو یکی از اقدامات مفید دوره گذشته به شمار می‌رود و اینک به جای آن که صرف نشر اخبار کشور و جهان بشود و مردم را در جریان واقعی امور مملکت خود بگذارید به صورت یک دستگاه دروغ

پردازی و تملق و چاپلوسی از چند نفر در آمده و مهم‌ترین مسائل کشور یعنی جریان مذاکرات مجلس که از جزء جزء آن باید ملت ایران مستحضر شود به میل گردانندگان آن تحریف می‌نماید و ما نمایندگان اقلیت تصمیم گرفته‌ایم اگر از امروز این اداره تغییر رویه ندهد هنگام طرح لایحه بودجه یا یک دوازدهم برای حذف بودجه این اداره پافشاری و اقدام کنیم زیرا اگر قرار است این مؤسسه به نفع چند نفر اداره شود چرا هزینه‌اش را از بودجه فقیر مملکت بپردازیم و خود آن چند نفر از اواید شخصی یا از محل ثروت‌های هنگفت باد آورده اخیر خود هزینه‌اش را بپردازند در هر صورت مخبر رادیو بگوید به اولیای رادیو که ما در موقع دوازدهم نخواهیم گذارد که بودجه رادیو تصویب شود (دکترطبا - صحیح است تمام غرض شخصی است.) اما در جلسه گذشته یکی از آقایان نمایندگان محترم اکثریت اظهار داشتند که چرا وکلای اقلیت به جای حمله و انتقاد که شأن اقلیت است به دفاع از خود می‌پردازند نماینده محترم توجه نفرمودند (فرامرزی - نماینده محترم بنده بودم) که اقلیت فعلی با این که هیچ وسیله تبلیغاتی در اختیار ندارد و با تمام مبارزات ناجوانمردانه‌ای که با آن می‌شود اگر از تریبون مجلس برای دفاع از خود استفاده نکند چه کند مگر نمی‌بینید که با ما چگونه رفتار می‌کنند و چطور آزادی و امنیت را از همه ما سلب کرده‌اند با کدام یک از اقلیت‌ها تاکنون این طرز رفتار شده که با ما می‌شود بنده با وجودی که حق بود قدری به جواب گویی حملات ناجوانمرادانه که به فرد فرد ما می‌شود بپردازیم و در مورد انتشارات بعضی اوراق معلوم‌الحال و خلق الساعه که هر چه لایق و درشان اداره کنندگان و حامیان و بانیان آنها است به ما می‌گویند و این که از چه بودجه‌هایی اداره می‌شوند مطالبی به عرض برسانم از این قسمت صرف‌نظر نموده و مطالب دیگرم را به عرض می‌رسانم. راجع به نفت بالغ بر نیم قرن پیش هنگامی که زمامداران و ملت ما در کمال بی‌اطلاعی به سر می‌بردند و ابداً واقف به اهمیت نفت و سایر ذخایر زیر زمین نبود و کسانی بر مملکت حکومت می‌کردند که سنخ فکر رجال‌شان این بود که در مورد دریای خزر یکی از آنها گفته بود ما کام شیرین دوست را برای قدری آب شور تلخ نمی‌کنیم شخصی به اسم دارسی از حکومت خواب آلود ایران امتیاز استخراج نفت را گرفت و پس از چندی شرکت سابق وارث او شد در این مدت این شرکت که ظاهراً و عنواناً یک شرکت تجاری بود به تمام معین شروع به اخلال و دخالت در امور کشور ما را گذاشت و دست به فجایعی زد که بدون تردید در تاریخ فجایع بشری مقام بزرگی را احراز کرده است و تمام افراد ملت ایران ناراضی بودند این شرکت که سیل طلای ما را می‌ربود برای آن که بتواند همیشه به غارتگری خود ادامه دهد سعی می‌کرد به هر طریق هست از رشد فکری و علمی ملت ما جلوگیری کند الحق والانصاف آنچه لازمه رسیدن به این هدف بود با کمال شدت وحدت انجام داد و برای این که ما نتوانیم هیچ وقت شانه از زیر بار آن خالی کنیم فقر اقتصادی و انحطاط اخلاقی را تا می‌توانست ترویج می‌کرد نفوذ شوم این شرکت و سرمایه‌داران آن برنامه فرهنگ ما را به صورت پست‌ترین فرهنگ‌های مستعمراتی درآورد که وقت جوانان مستعد در عین حال که ظاهراً به تحصیل مشغول‌اند به هدر برود و در آخر نیز جز کارمندی دولت و تحمیل به بودجه کشور چیزی نیاموخته باشند.

بنده چند بار راجع به فرهنگ و لزوم تغییر آن که سرچشمه تمام اصلاحات است در مجلس صحبت کرده‌ام ولی از طرف عده‌ای نمی‌دانم به چه علت مورد حمله شدید قرار گرفتم و هنوز هم طبق این برنامه عمل می‌شود و در دولت فعلی هم اقدامی برای تغییر آن نشده است کار بی‌انصاف و استثمار شرکت سابق به جایی رسیده بود که از پست‌ترین اعمال غیر انسانی هم برای استفاده خود دریغ نداشت و مثلاً برای آن که کارگرانی با مزد کم بسیار ناچیز استخدام کند سهل‌ترین طرقی که پیدا کرده بود این بود که همه مردم خوزستان را در فقر و بدبختی نگهدارد و از عمران خطه خوزستان جلوگیری کند تا برای مردم گرسنه و بدبخت آن سامان کار کردن و جان کندن و بالنتیجه مسلول شدن و از بین رفتن در مقابل روزی چند ریال در شرکت سابق فیضی عظیم و نعمتی بزرگ باشد.

اگر بخواهم شرح تمام فجایع و واقعاً بی‌انصافی‌های شرکت سابق را بدهم به این مختصرها میسر نیست و این اختصاص به خوزستان تنها ندارد همه ایران این طور شد و به علاوه چون آقایان و همه مردم از این فجایع مستحضرند محتاج به توضیح زیادتری نیست. در هر صورت این شرکت در تمام مدت تصدی خود همواره میخ چشم برای میهن پرستان و وطن خواهان بود و همیشه یکی از آرزوهای ملی وطن خواهان این بود که فرصتی به دست آید و به این غارتگری‌ها خاتمه داده شود و در فرصتی مناسب با یک قیام مردانه شانه‌های ملت را که زیر این بار گران ساییده و خرد شده بود رها سازند.

اما این کار بزرگ مقدماتی لازم داشت که قبل از همه بیداری ملت ما و جلب توجه ملل آزاد به کمال مظلومیت ایران ستم دیده بود.

در این ده سال بعد از شهریور نویسندگان و کسانی که در هدایت افکار جامعه تأثیر داشتند شروع به عمل و اقدام نمودند و کم کم ندای دادخواهی از ملت ما بلند شد و روز به روز هماهنگی بیشتری در رفع این سرطان اجتماع ما افراد به وجود آمد تا این که در اسفند ماه ۱۳۲۹ نمایندگان مجلسین به اتفاق با فرد فرد ملت هم آواز شده و با یک عمل مردانه به این غارتگری خاتمه داد و ملی شدن صنعت نفت را در سراسر کشور اعلام نمود.

عده‌ای از عناصر تندرو و مترقی از سال‌ها پیش معتقد بودند که باید ورق پاره بی‌ارزش امتیازنامه دارسی و قرارداد ۱۹۳۳ را به دور انداخت منتهی چون زمینه حاضر نبود و موقع اقدام نرسیده بود اقدامی به عمل نیامد کما این که در دوره چهاردهم هنگام تصویب قانون پیشنهادی جناب آقای دکتر مصدق مبین بر منع دادن امتیاز جدید به شوروی‌ها هنگامی که یکی از نمایندگان آن دوره پیشنهاد لغو قرارداد ۱۹۳۳ را هم کرد جناب ایشان قبول نکردند منظور این است که رهایی از ستمگری‌های شرکت سابق نفت همیشه موردنظر عموم افراد ملت بوده است النهایه زمینه مساعدی نبوده است.

قانون اسفند ماه ۳۲۹ مبنی بر ملی شدن صنعت نفت با شور و شعف زایدالوصفی از طرف ملت استقبال شد و دنیای آزاد و ملل آزاده جهان هم همه بالاتفاق ما را در این تصمیم محق شمردند و تأیید کردند و سپس برای اجرای آن باز به اتفاق آرا به جناب آقای دکتر مصدق رأی اعتماد دادند و ایشان زمامدار شدند.

از دولت ایشان کمال تأیید و پشتیبانی به عمل آمد تا بتوانند بر این مشکل بزرگ فائق آیند و حتی نسبت به حوزه انتخابیه خودمان به دولت مراجعه نکردیم و دولت حاضر در راه انجام وظایف خود به طرز بی‌نظیری از حمایت ملوکانه و مجلسین و افکار عمومی برخوردار بوده است. این مدت که بالغ بر پنج ماه است به طریقی که همه اطلاع دارید بدون نتیجه گذشت و مهم‌ترین اقدامی که به عمل آمد آمدن چند هیئت از انگلستان برای مذاکره و دخالت دادن آمریکا در این امر و صدور رأی ظالمانه دیوان لاهه بود. نسبت به تمام این اعمال ایراداتی به نظر می‌رسید که به امید حصول نتیجه و برای این که بعداً بهانه‌ای نباشد از طرف نمایندگان ایرادی نشد.

مثلاً در مورد رأی دادگاه لاهه از جمله ایرادات این بود که چه لزومی داشت با داشتن وزارت مختار در هلند و تمام ممالک اروپا و داشتن تمام وسائل ارتباط جدید هیئتی به عنوان مستمع آزاد با تحمل هزینه گزاف و در آخرین ساعت با عجله تمام به آنجا اعزام کنیم و اگر به طوری که می‌گویند اشخاصی برای کارهای شخصی و معالجه به رفتن اروپا داشته‌اند چرا باید هزینه‌اش آن هم به این صورت گزاف و در این امر مهم از بودجه مملکت پرداخت شود و با وجودی که قبلاً دولت و ملت ایران و تمام حقوقدان‌ها بی‌طرف جهان اعلام کردند که دادگاه مزبور صالح برای رسیدگی نیست و طرف ما دولت انگلیس نیست بلکه یک شرکت تجاری غاصب و غارتگر است آیا نمی‌شد این ایراد به عدم صلاحیت دادگاه را به وسیله وزارت مختار ایران چند روز قبل از موعد رسیدگی با مشورت حقوقدانان معروف ایران اعلام کرد.

آیا دخالت آمریکا آن هم به آن صورت از همان اول مورد اعتراض بود و اگر ایرادی نشد برای این بود که گفته نشود در کار تمام شدن نفت اخلال شده است و نتیجه این دخالت‌ها این است که آقای هریمن با آن صورت بسیار زننده نامه دولت ما را برگرداند.

اصلاً چرا باید نامه دولت ما به وسیله دولت دیگری فرستاده شود و آیا تفاوت بین کشور مستعمره و مستقل جز این است که کشور مستعمره باید روابط خارجی خود را با اذن و اجازه کشور استعمارگر با دیگران برقرار سازد؟ در خصوص مذاکره با انگلیس‌ها اگر مذاکراتی لازم بود ما چکار با دولت انگلیس داریم. ‏

نایب رئیس - آقای پیراسته وقت شما تمام شده‏

پیراسته - بنده اولین دفعه است که از یک ربع بیشتر صحبت می‌کنم با وجود این که نمی‌خواهم وقت مجلس شورای ملی را بگیرم معهذا چون اقلیت بایستی حرف‌های خود را بزند ما که روزنامه نداریم بودجه نداریم تعاون عمومی نداریم وسیله دفاع هم نداریم اجازه بفرمایید بنده یک ربع دیگر صحبت کنم‏

حائری‌زاده - دکتر بقایی - اجازه بدهید هر چه می‌خواهند صحبت کنند

نایب رئیس - اجازه بفرمایید باید رأی بگیریم آقایانی که با یک ربع ادامه صحبت آقای پیراسته موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید.

پیراسته - عرض کنم ما چرا باید قبول کنیم که به هر عنوان و اسم و رسم هم می‌خواهد باشد دولت انگلیس در یک امری که ابداً مربوط به آن نیست دخالت کند ما با دولت انگلیس طرف معامله و قراردادی نبوده‌ایم‏

نتیجه این دفع‌الوقت‌ها و خود را سرگرم

کردن‌ها این شده است که سرمایه‌داران شرکت سابق که در اول این قیام ملی ما هراسناک بودند و کوچک‌ترین اظهار موافقت ما را برای شروع مذاکرات با شور و شعف فوق‌العاده تلقی می‌کردند و روزنه امید می‌شمردند اکنون پیشنهاد دولت ما را نخوانده رد می‌کنند و به قراری که حدس زده می‌شود سابقاً رقابتی بین آمریکایی‌ها و انگلیس‌ها وجود داشت که آن رقابت صد در صد به نفع ما بود و در این مدت که وقت را ما به سخن‌رانی و میتینگ و تظاهر گذرانیدیم در مقابل سازش‌ها و معاملات دیگری که در نقاط دیگر دنیا با هم کرده‌اند در وارد کردن فشار نسبت به ما هم داستان شده‌اند.

بنده امیدوارم که این شایعه و حدس صحیح نباشد ولی نمی‌توانم محمل دیگری برای این گونه رفتار آمریکایی‌ها با ایران بیابم.

در هر صورت امروز ما و تمام ملت ایران که با کمال بی‌صبری منتظر عاید شدن روزی سیصد هزار لیره عواید شرکت سابق به خزانه مملکت بودیم مواجه با وضعی شده‌ایم که خطر افلاس و ورشکستگی و بالنتیجه به وجود آمدن وضعی که استقلال و مذهب و آیین و خلاصه همه چیز ما را تهدید می‌کند نزدیک شده است ظن قریب به یقین این است که انگلیس‌ها به قول جناب آقای دکتر مصدق حریف کهنه‌کار می‌خواهد ما را از طرق فقر اقتصادی و درهم ریختن اوضاع مملکت و گسیخته شدن رشته‌های مختلف کشور از پای در آورد و این موضوع را خود جناب آقای نخست‌وزیر هم مکرر تأیید کرده‌اند فعلاً ذنب لایغفری که ما نمایندگان اقلیت مرتکب شده‌ایم این است که برای جلوگیری از نقشه حریف و برای این که دو مرتبه شرکت سابق نتواند به عنوانی از عناوین تسلط شوم و مرگبار خود را بر کشور ما مستولی سازد چه راهی اندیشیده و چه برنامه‌ای دارید؟ ما می‌گوییم چه می‌خواهید بکنید و برای رفع خطر گرسنگی و برهنگی و بالنتیجه آشوب و انقلاب ایران برباد ده چه نقشه‌ای دارید؟

چرا برنامه‌ای طرح نمی‌کنید که ما بتوانیم به فرض این که مدتی هم از استفاده از نفت خود محروم ماندیم مقاومت کنیم و تا قبل از پایان مقاومت حریف به زانو در نیاییم.

ما می‌گوییم اگر نقشه صرفه‌جویی و امساک و مقاومت منفی است پس این حاتم بخشی‌ها این اسراف و تبذیرها و این که دست عده‌ای در غارت و چپاول نسبت به خزانه ملت و مملکت این طور به طرز بی‌سابقه باز گذاشته برای چیست؟

آیا اگر عده‌ای در محلی محصور شدند و مختصر آذوقه‌ای داشتند و حریف نیز در پشت دیوار منتطر تمام شدن آذوقه و تسلیم شدن آنان است اگر رهبران محصورشدگان دست به تطاول آذوقه گذاشتند آیا جز تسریع در تسلیم به دشمن کاری کرده‌اند و آیا اگر چند نفر از آنها زبان به ایراد و اعتراض بلند بکنند که چرا ما را ندانسته و یا دانسته می‌خواهید تسلیم کنید و اگر با نقشه و صرفه‌جویی کامل آذوقه ما خوراک حریف تمام و محاصره ختم می‌شود آیا آنها خیانت کرده‌اند و یا دشمن ساخته‌اند

در هر صورت ایراد ما به برنامه و بدون نقشه بودن دولت است و همچنین درهم ریختن اوضاع کشور که حدی بر آن متصور نیست هر وقت صدا از کسی درآید و لب به این ایرادات اصولی و منطقی بگشاید با فحش و ناسزا و تهمت و افترا و هو و جنجال و داد بی‌داد راه می‌اندازند که شما اخلالگر و خائن و نفتی هستید مگر نمی‌بینید عایدات نفت نیست و البته باید این هرج و مرج‌ها و ناملایمات را تحمل کرد.

همه می‌دانند که در دوره بیست ساله گذشته عواید نفت صرفاً به منظور رفع احتیاجات ارتش می‌رسید که پس از حمله ناجوانمردانه خارجی‌ها در شهریور ۱۳۲۰ تمام به غارت آنها رفت و دیناری از این عواید جزو بودجه کشور نبود و معهذا ما موفق شده بودیم در سایه تشکیلات صحیح و منظم قدم‌های بسیار تند و سریعی برای پیشرفت امور کشور برداریم و اقدامات عمرانی و اجتماعی زیادی صورت گرفت که ایران را از صورت قرون وسطایی خارج ساخت و حال آن که بودجه کشور و میزان مالیاتی که از مردم گرفته می‌شد شاید کمتر از ثلث مبلغ فعلی بود ولی فعلاً که ما به یک چنین مبارزه بزرگ تاریخی دست زده‌ایم در اثر نداشتن تشکیلات صحیح و برنامه منظم و نقشه ثابت با سرعت بی‌نظیری به سراشیب فقر و بدبختی می‌رویم. ‏

ما می‌گوییم دولت می‌توانست با در جریان گذاشتن تمام مردم در حقایق امر و دعوت مردم وطن پرست و پرشور ایرانی به مقاومت و صرفه‌جویی با همان ۱۴ میلیون لیره ارز پشتوانه اسکناس که مجلس در اختیار دولت گذاشت و تنظیم و طرح یک نقشه صرفه‌جویی اقتصادی و بستن سر حدات مملکت به روی استفاده از منابع نفت به وضع مطلوبی مملکت را اداره و بالاخره حریف را مجبور به تسلیم سازد.

راجع به سایر امور، آنچه به عرض رسید شمه‌ای از ایرادات اقلیت راجع به مسأله نفت بود که به اختصار رئوس مطالب به عرض رسید اما نسبت به سایر امور داخلی و خارجی آن قدر ایراد و اعتراض وارد است که ساعت‌ها وقت لازم است تا فهرست وار بتوان بیان کرد.

در سیاست خارجی دولت ما در این موقع که دولت عراق پایگاهی برای حمله به ملت ما شده و با اجازه دادن به آن که کشتی‌های انگلیسی در آب‌های آن کشور برای تهدید ما لنگر اندازد و ناجوانمردانه از پشت ما خنجر می‌زند چرا مسأله شط‌العرب تعقیب نمی‌شود و یا چرا با دولت افغانستان که کمال احتیاج را به نفت ما دارد و قبل از قرارداد جدیدی که چند روز پیش با ما بست هر حلب نفت را به قیمت سی تومان می‌خرید مسأله تجاوز آن دولت در موضوع رود هیرمند به میان نیامد و حل نگردید در طرز سوء اداره داخلی مملکت که دیگر قولی است که جملگی بر آنند. آیا یکی از آقایان هست که بتواند به پشت تریبون آمده و منکر وجود هرج و مرج و سوء استفاده‌های هنگفت در دستگاه‌های دولتی بشود؟ آیا محتاج به تذکر است و همه نمی‌دانید که چه وضع هر که هر که و بخور بخوری در مملکت حکومت می‌کند؟ آیا نمی‌دانید در وزارتخانه‌ها چه خبر است و حزب بازی و جبهه سازی چه روزی به روز بیت‌المال مردم و مملکت آورده است؟ ببینید چه خبر است که آقای وارسته وزیر دارایی که مردی بردبار و حلیم است و حتی آن قدر سلامت نفس به خرج می‌داد که اشخاصی از خراج و توی کوچه به مناسبت انتصاب با اشخاصی که به دستگاه دولت نزدیکند می‌رفتند و ابلاغات کارمندان را پاراف می‌کرند و به امضای ایشان می‌رساندند از اعمال نفوذ و تحمیل اراده‌ها به تنگ آمده و استعفا داد و رفت.

چند روز پیش در پشت تریبون عرض کردم در حالی که اوراق قرضه ملی منتشر می‌شود تنها در مورد گرد د. د. ت هفتاد میلیون ریال به بودجه کشور ضرر وارد شده است و شاید هر روز بیش از این مبلغ از بودجه مملکت به کسبه جمعی بخوبر که زیر سپر نفت پنهان شده‌اند و این موضوع را درخت جواهری برای خود یافته‌اند می‌رود؟ در مورد سوء استفاده‌ها لازم به تصدیع زیاد آقایان نیست چون همان طور که عرض کردم در تصدیع این موضوع مخالفی نیست منتهی عده‌ای می‌گویند به خاطر آقای دکتر مصدق و موضوع نفت باید اغماض کرد و چشم پوشی نمود و حال آن که به خاطر نفت بیشتر باید در این موقع که ما با فقر اقتصادی مواجهیم در این مسائل کنجکاو بوده و به علاوه مگر موضوع نفت ملازمه با دزدی و قاچاقگیری عده‌ای دارد؟

هر گاه مریضی که احتیاج به جراحی چشم داشته باشد طبیعی او را به اطاق عمل جراجی ببرد و مشغول جراحی بشود و معلوم شود یک عده لاشخور و آدم خوار به صورت پرستار و کمک طبیب داخل شده و هر یک به کندن و خوردن یک قطعه از بدن مریض بپردازند اگر مریض و یا دیگران زبان به اعتراض بگشاید که با این وضع مرگ مریض حتمی است و مگر آقای دکتر نمی‌توانستند و یا نمی‌توانند چند پرستار واقعی پیدا کنند و چه الزامی است که حتماً باید این لاشخوران به عنوان پرستار مریض بیمار را از بین ببرند کسانی که این اعتراض را می‌کنند خائن به مریض هستند و آن لاشخوران آدم نما حق دارند با هو و جنجال و هیاهو به معترضین نسبت خیانت بدهند! این ایرادات راجع به رشا و ارتشا و سوء استفاده بود. اما سایر امور دست کمی از مسائل مالی ندارد. کار عدم امنیت به منتهی درجه رسیده است و هر روز به عنوانی مزاحم مردم می‌شوند. دیروز شنیدم که عده‌ای از مسلمانان و روحانیون را به عنوان چاقوکش و به استناد قانون مجازات اشخاص شرور و بد سابقه به بندر عباس و خرم‌آباد و سایر نقاط تبعید کرده‌اند.

و در عین حال کسانی که علناً نمایندگان مخالف را تهدید به قتل می‌کنند یا به ادارات جراید مخالف می‌ریزند غارت می‌کنند حمایت می‌شوند و پاداش می‌گیرند. امروز طوری عدم امنیت حکم فرما است که هر یک از نمایندگان اقلیت مجبورند همیشه مسلح و با چند نفر حرکت کنند و کم کم کار به جایی می‌رسد که باید مثل ادوار قبل از مشروطیت هر کس برای خود چند سوار سیلاخوری استخدام کند و به پاسبانی منزل و جان خود بگمارد چرا این طور رفتار می‌کنند و ما چه گفته‌ایم و چه می‌گوییم که گرفتار این نوع زندگی شده‌ایم‏

انصاف بدهید اگر همان طور که عده‌ای که همه را به کیش خود می‌پندارند می‌گویند راست باشد و مخالفت ما برای مال و مقام و انتخابات است کدام دستگاه از دستگاه حاضر بهتر می‌تواند این منظور را تأمین کند و کدام یک از بین مخالفین و از میان تمام افراد مملکت شخصیت‌شان کمتر و سوابق‌شان تاریک‌تر از جمعی است که امروز در دستگاه حاضر فعال مایشا هستند و چه مقام و عنوانی با این همه تهدیدات که امنیت را از ما سلب کرده و جان همه ما را در معرض خطر قرار داده است می‌ارزد آتیه نزدیکی روشن خواهد ساخت خادم و خائن کیست و چه کسانی مردم را فریفته و چه اشخاصی مردانه جان در کف نهاده و در راه مصالح کشور فداکاری می‌کنند.

ما از تهدید نمی‌هراسیم و اولاد پدرانی هستیم که جلوی توپ‌های لیاخوف فریاد یا مرگ یا آزادی بر می‌کشیدند و شربت شهادت می‌نوشیدند و متدین به دینی هستیم

که پیشوایان آن را آخرین قطره خون و تا آخرین فرد خانواده خود را در راه حق و حقیقت فدا می‌کردند و من افتخار انتساب به بزرگترین خانواده عالم بشریت خاندان نبوت را دارم که شجاعت و شهادت موروثی این خانواده است و به امید خداوند و پشتیبانی ائمه اطهار و توده وطن پرست و فهمیده کشور تا سر حد امکان در راه منافع کشورمان ایستادگی خواهیم نمود و برای ما کمال افتخار است که در راه انجام وظیفه در راه حق در راه چیزی که در آتیه خیلی نزدیکی ملت و تاریخ قضاوت خواهد کرد کشته شویم.

نایب رئیس - راجع به موضوعی که آقای امامی در نطق‌شان فرمودند راجع به آن اتفاقی که دیشب افتاده و کسی را روی دیوار دیده‌اند قضیه شدیداً از طرف بازرسی و گارد مجلس مورد تعقیب است و نتیجه است هم در مجلس مورد تعقیب است و نتیجه‌اش هم در جلسه آتیه به عرض مجلس خواهد رسید آقای دکتر بقایی بفرمایید.

دکتر بقایی - عرایض بنده یک قدری از موضوع‌هایی که مطرح بود دور است و البته چون قبل از دستور است آقایان مانع نخواهند دید که موضوع دیگری را مطرح کنیم بنده مدتی است که می‌خواستم توجه آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی را به وضع زحمتکشان این مملکت به خصوص طبقه کارگر جلب نمایم ولی مبارزه با شرکت سابق نفت و جریان وقایع اخیر مانع از اجرای مقصود بود بر آقایان محترم پوشیده نیست که محرومیت‌های طبقه کارگر و طبقه کشاورز و فشار و بی‌عدالتی فراوانی که بر آنها وارد می‌آید بهترین دستاویز و بهانه برای تبلیغات افراد مشکوکی است که به نفع سیاست‌های مخالف استقلال این کشور فعالیت می‌کنند.

این بهانه و دستاویز را در حقیقت خود طبقه حاکمه به دست آنها داده است و اگر اندک توجهی به وضع زندگی و محرومیت‌های این طبقات زحمتکش که همه چیز ما را به وجود می‌آورند بنماییم نه تنها بزرگ‌ترین قدرت اجتماعی را برای اجرای نقشه‌های اصلاحی به دست آورده‌ایم بلکه این افراد را از شر دار و دسته‌هایی سازشکار و خیانت پیشه‌ای که به انواع بهانه‌ها خود را به آنها می‌چسبانند رها ساخته‌ایم و افراطی‌ها دیگر نخواهند توانست بهانه دفاع از حقوق زحمتکشان مقاصد و اغراض شوم و پلید خود را به نفع بیگانگان به مورد اجرا گذارند از طرف دیگر می‌بینیم عده‌ای از افراد کارگران که با حسن نیت کامل ولی از روی اشتباه و فریب خوردگی به این سیاست چپ نمای مؤلف شرکت سابق نفت پیوسته‌اند این پیوستگی صرفاً در اثر فشار محیط و فقر و بی‌خبری بوده است آقایان نمایندگان محترم البته توجه دارند که به کارگران مزد کافی داده نمی‌شود و احتیاجات حداقل یک خانواده کارگری تأمین نشده است برای کارگر بهداشت و دارو موجود نیست و در مقابل حوادث کار بیمه نشده است و برای به دست آوردن نان بخور و نمیر و ادامه کار تأمین ندارد کارفرما هر وقت خواست کارگران را از کارخانه اخراج می‌کند کودکان کارگران پوشاک و خوراک کافی ندارند و نمی‌توانند به دبستان و دبیرستان بروند و از مزایای فرهنگ استفاده نمایند خانواده‌های کارگران در مقابل امراض به هیچ وجه پناهگاه تأمینی ندارند اغلب کارگران با خانواده‌های خود که به طور متوسط پنج نفر و گاهی به ده نفر می‌رسد در یک اطاق زندگی می‌کنند در تهران خانه‌هایی هست که اطاق‌ها را نصفه نصفه اجاره می‌دهند این را خواهش می‌کنم آقایان تشریف ببرید ببینید وسط یک اطاق سه در سه یک چادر نماز کشیده‌اند پنج نفر این طرف چادر زندگی می‌کنند و پنج نفر هم آن طرف چادر و دائماً آسایش و آرامش آنها ملعبه دست صاحبخانه‌ها است که او هم یک فرد بیچاره‌ای است مثل آنها و با تمام این تفاصیل سال‌ها می‌گذرد و اضافه دستمزدی به کارگران پرداخت نشده ولی در این مدت کارگر صاحب اولاد شده است عائله‌اش زیاد شده خرج کرایه خانه و لوازم زندگی او افزایش یافته و به هیچ وجه درآمدش کفاف مخارجش را نمی‌کند معذلک باید با همان دستمزد ناچیزی که پنج شش سال قبل می‌گرفته زندگی بکند ما اسماً قانون کار داریم ولی در بسیاری از کارگاه‌ها ساعات کار از ۸ ساعت تجاوز می‌کند و در مقابل امراض ناشی از کار مانند سل و رماتیسم و غیر اینها به هیچ وجه وسائل دفاع از طرف کارخانه در اختیار کارگران گذاشته نمی‌شود در چنین شرایطی پیروان سیاست خانمان‌براندازی که پایه و اساس استقلال کشور را تهدید می‌کند با فعالیت هر چه تمام‌تر به ایجاد نارضایتی و اعتراض دامن می‌زنند و با وسائل مادی که بیگانگان در اختیار آنان می‌گذارند به انواع تبلیغات می‌پردازند به نام هواداری صلح زمینه جنگ داخلی را فراهم می‌کنند و به اسم آزادی خواهی اسباب دیکتاتوری سرخ را فراهم می‌کنند و با شعار مبارزه با استعمار مقدمات مهلک‌ترین استعماری‌های را ایجاد می‌نمایند.

در چنین شرایطی انتظار هم داریم عده از کارگران دچار فریب و نیرنگ این عناصر معلوم‌الحال نشوند و به دور آنها گرد نیایند در چنین شرایطی سیاستمداران ما تصور می‌کنند با نطق و خطابه و مقاله نویسی می‌توان جلوی سیل را گرفت.

آقایان نمایندگان محترم برای جلوگیری از مخاطراتی که این کشور را تهدید می‌کند ما باید توجه بیشتری به طبقات زحمتکش بنماییم - باید حوائج اولیه کارگران را رفع کنیم و از ظلم و تعدی نسبت به حقوق آنها جلوگیری بنماییم و وسائل رفاه و آسایش این طبقه را لااقل در حدودی که بتواند حداقل معیشت آنها را تأمین نماند فراهم آوردیم فقط و فقط در چنین وضعی می‌توانیم امیدوار باشیم که کسی دور سازش‌کاران و افراطی‌ها جمع نشود و کوچک‌ترین تهدید از آن ناحیه متوجه استقلال مملکت نگردد. دولت فعلی و جبهه ملی زیادتر از دول‌های دیگر مدیون طبقه کارگر می‌باشد کارگران کشور برای پیشرفت منظور ملی و موفقیت در مبارزه ضد استعماری بزرگ‌ترین فداکاری‌ها را از خودشان نشان داده‌اند کارگران شجاع و رشید تهران از بدو مبارزه نفت با ما همکاری و همقدمی کرده‌اند.

ما هیچ وقت مبارزات کارگران کارخانه شماره پنج ونک و کارخانه سیمان و کارگران راه آهن کارگران کارخانه‌های دیگر را فراموش نخواهیم کرد که در انتخابات دوره شانزدهم چگونه با شرایط نامساعدی مبارزه کردند و مبارزاتی که طبقه کارگر تهران و اصفهان و خوزستان در پیشاپیش صفوف ملت ایران علیه استعمار بریتانیا نموده‌اند هیچ وقت از خاطر ما فراموش نخواهد شد ولی متأسفانه نه تنها توجه کافی به این طبقه مبذول نشده است بلکه در حدود ممکنات فعلی هم به نفع ایشان کاری انجام نگرفته است و کارگران همچنان با فقر و محرومیت دست به گریبان هستند.

اکنون کارگران اغلب کارخانه‌ها در حزب زحمتکشان ملت ایران متمرکز گردیده‌اند - کارگرانی که با ما تماس دارند دردها و نگرانی‌های فراوانی دارد ولی با کمال بزرگواری و از خود گذشتگی به مناسبت مبارزه شدید ملت ایران بر ضد استعمار مهر سکوت بر لب زده‌اند. اما سکوت و صبر و تحمل حدی دارد به اکثریت کارگران در این چهار پنج سال اخیر دستمزد پرداخت نشده است در حالی که از راه صرفه‌جویی در مخارج زائد کارخانه‌ها پرداخت این اضافه دستمزد آسان بوده است‏

کارگران کارخانه شماره پنج ونک پنج سال است اضافه دستمزد خود را نگرفته‌اند و کارگران سیمان و آجر نسوز امین‌آباد و شیمیایی امین‌آباد و گلیسیرین و کارگران انبار نفت تهران و غیره نیز در چند سال اخیر اضافه دستمزدی دریافت نکرده‌اند فقط در اثر مبارزات اتحادیه‌های مستقل کارگری و حزب زحمتکشان ملت ایران علی رغم کوشش و خرابکاری توده‌ای‌ها در کارخانه سیمان و آجر نسوز این اضافات پرداخت شده است ولی آن هم متأسفانه در بعضی موارد خالی از تبعیض نبوده است.

این که گفتم علی رغم کوشش و خراب کاری توده‌ای‌ها به نظرتان عجیب نیاید توده‌ای‌ها سنگ طبقه کارگر را به سینه می‌زنند فریاد مظلومیت آنها را بلند می‌کنند از محرومیت آنها مقاله می‌نویسند خیلی کارها می‌کنند ولی با کمال جدیت مانع از این هستند که کمکی به کارگرها بشود برای این که می‌دانند اگر کارگر راضی شد هیچ دلیلی ندارد که دور و بر آنها بیاید به این جهت شواهد و موارد عدیده‌ای ما داریم که یک مزایایی برای کارگران تحصیل کردیم و توده‌ای‌ها رفته‌اند و مانع شده‌اند و همان طور که آقایان به خاطر دارند در ابتدای مبارزه ملت ایران برای ملی کردن نفت روزنامه‌های مخفی و علنی توده‌ای با صراحت نوشتند که حالا وقت این کار نیست، روزنامه‌هایش هست، آن وقتی که حکومت ملی یعنی حکومت سرخ ایجاد بشود آن وقت باید برای ملی کردن نفت اقدام کرد حالا موردی ندارد ولی وقتی که پیشرفت ملت ایران را دیدند قدم به قدم اجباراً عقب جریان آمدند برای این که آبروی خودشان را حفظ بکنند زیرا آنها تمام سعی‌شان این است که ناراضی زیاد باشد. محروم و فقیر زیاد باشد تا زمینه برای تبلیغات‌شان باشد آقایان خواهش می‌کنم توجه بفرمایید صحیح نیست که مدیران کارخانه‌ها و اولیای سازمان برنامه در اتومبیل‌های سیستم ۵۱ لم بدهند و کارگران پنج سال به پنج سال اضافه دستمزد قانونی خود را دریافت ننمایند.

در اغلب کارخانه‌ها بیمه کارگران اجرا نشده است - درآمد صندوق تعاون به مصارف نامعلوم غیر قانونی می‌رسد و کارگران در قبال مرض و سوانح و حوادث و موالید جدید بی‌پناه هستند.

(زنگ رئیس)

نایب رئیس - آقای دکتر بقایی بدبختانه وقت آقا تمام شد

بعضی از نمایندگان - رأی می‌دهیم بقیه بیانات‌شان را بکنند.

فرامرزی - یک ربع هم به ایشان می‌دهیم.

نایب رئیس - آقای دکتر بقایی چقدر وقت می‌خواهید؟

دکتر بقایی - ۲۰ دقیقه‏

نایب رئیس - آقا پنج دقیقه وقت خودتان را می‌خواستید بدهید به آقای پیراسته حالا ۲۰ دقیقه وقت می‌خواهید؟ آقایانی که با ۲۰ دقیقه اضافه صحبت کردن آقای دکتر بقایی موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید

دکتر بقایی - بهداشت کارگران تأمین نیست، در قطعنامه‌ای که اتحادیه مستقل کارگران سیمان صادر کرده است نوشته‌اند که عده‌ای از کارگران آنجا مسلول هستند و عده بیشتری به بیماری‌های

دیگر دچارند در حالی که درآمد سیمان کشور هر سال زیادتر شده است و کارگران سیمان شرافت کارگری خود را به این وسیله به اثبات رسانیده‌اند.

در یکی از کارخانه‌های ریسندگی اختصاصی حوالی تهران استثمار عجیب و سبعانه‌ای در جریان است - کارگران روزی ده ساعت کار می‌کنند (دکتر طبا - کدام کارخانه؟) یکی از کارخانه‌جات ریسندگی اختصاصی اطراف تهران مزدها از ۳۵ الی ۴۰ ریال تجاوز نمی‌کند و تعداد زیادی پسر بچه و فقیر بچه را در مقابل ۸ الی ده ریال به کار گمارده‌اند (آشتیانی‌زاده - کارخانه‌ها را باید ملی کرد) و برای کارگاه نه ماسک وجود دارد و نه به کارگران شیر می‌دهند.

در نتیجه این بی‌مبالاتی‌ها و بی‌انصافی‌ها چندی قبل عده‌ای مسلول شدند و کارفرما آنها را بیرون ریخت قانون کار و وزارت کار ما هم هیچ ضمانت اجرایی ندارد.

آقایان نمایندگان محترم این ظلم و فشار قابل تحمل و دوام نیست و کارگران بالاخره عاصی خواهند شد.

اگر فکر عاجلی نشود و احتیاجات ضروری کارگران تأمین نگردد روزی خواهد رسید که همه پشیمان خواهیم شد هنگامی که پشیمانی سودی نداشته باشد

با کمال تأسف پیشنهاد می‌شود که عده از مسئولین امور در اثر بی‌شخصیتی و بی‌لیاقتی یا در نتیجه روح محافظه کاری و ترس و یا بدتر از همه به مناسبات سیاسی و به آرزوی خام استفاده‌های بعدی با توده‌ای‌ها همکاری می‌کنند و کارگران وطن پرست را تحت فشار قرار می‌دهند و این بیچاره‌ها از سرنوشتی که همفکران آنها در حکومت‌های کمونیستی در کشورهای اروپای شرقی دچار شدند عبرت نمی‌گیرند.

و این نکته را چون تبسمی بر لب‌های بعضی از آقایان می‌بینم لازم می‌دانم تذکر بدهم که این دستگاه حکومتی همان دستگاهی است که بوده است کراراً خود بنده پشت این تریبون عرض کرده‌ام با تغییر یک هیئت دولت دستگاه عوض نمی‌شود دستگاه را اگر بخواهید عوض بشود دقت و مجال و وسیله می‌خواهد که هیچ کدام از اینها در اختیار دولت فعلی نبوده است ولی آن کسانی که در اثر عدم توجه و یا در اثر اهمال و یا در اثر دو دوزه بازی کردن این سیاست را تقویت می‌کنند خودشان زودتر از دیگران پشیمان خواهند شد من بر حسب وظیفه اجتماعی خود و بنا بر وظیفه نمایندگی که از همین کارگران رشید تهران دارم حقایق را از پشت این تریبون عرض می‌کنم و به دولت و مسئولین امور تذکر می‌دهم که به تقاضاهای کارگران رسیدگی بکنند و حقوق آنها را بدهند و حوائج آنها را تأمین بکنند اگر غیر از این بکنیم کارگران ناگزیر خواهند بود با اتحاد و قیام حقوق خود را بگیرند و غاصبین را بر جای خود بنشانند انتخاب یکی از این دو راه هنوز در اختیار مسئولین امر می‌باشد ولی ممکن است روزی برسد که دیگر در اختیار راه ما مختار نباشیم در هر حال حزب زحمتکشان ملت ایران به وظیفه‌ای که برای خودش در این مبارزه قائل شده است و برای استیفای حقوق طبقات زحمتکش به کار ادامه خواهد داد و ضمناً از حضور آقایان محترم تقاضا می‌کنم که در همین جلسه قانون حمایت معالجه کارگران مسلول را که از طرف دولت داده شده است توجه بفرمایید و تصویب بفرمایید مطلب دیگری که می‌خواستم عرض کنم این است که مقدار زیادی تلگرافات از ولایات به پشتیبانی دولت رسیده و مقدرای طومارها و نامه‌های امضا شده که همه از بنده تقاضا کرده‌اند که مستدعیات‌شان را در مجلس قرائت بکنم ولی از لحاظ این که اولاً وقت نیست و ثانیاً اینها تقریباً متحدالمال است راجع به پشتیبانی دولت و راجع به آن موضوع که آن دفعه مورد تعرض بعضی از آقایان واقع شده بنده قرائت نمی‌کنم فقط ذکر می‌کنم که از طرف چه طبقات و دسته‌جاتی این طومارها و این چلوارها فرستاده شده از تهران کسبه و سکنه بخش ۶ خیابان مولوی - کارکنان اتوبوس‌های ۵/۶/۲۵ کسبه و پیشه‌وران خیابان امیریه و فرهنگ ایزدی، انصاری، قزوین، پل امیربهادر، ساکنین بخش ۵ خانی‌آباد - کسبه و پیشه‌وران خیابان ژاله - کسبه و پیشه‌وران بازارچه معیر - کسبه و پیشه‌وران و سکنه بازارچه حمام نواب جوانان خیابان مختاری کارمندان و کارگران سیلوی تهران از ولایات هم چند طومار رسیده است دو طومار هست از طبقات مختلفه اصفهان که یکی ۱۳۰۰ امضا و دیگری ۵۰۰ امضا دارد یکی هم از طبقات مختلفه کرمان با ۱۵۰۰ امضا از طبقات مختلف، از طبقات مختلف اراک، کارکنان وسائل مختلف موتوری دستگاه‌های حمل و نقل اصفهان به وسیله حضرت آیت‌الله کاشانی یک طوماری فرستاده‌اند با ۵۰۰ امضا اهالی شهرستان بابل با ۵۰۰ امضا کارگران و کارمندان و پیشه‌وران آغاجاری یک طومار مفصلی با سه هزار امضا از اهالی قم از اهالی مسجد سلیمان که تمام این را تقدیم مقام ریاست می‌کنم چند طومار هم به وسیله آقای حائری‌زاده رسیده است یکی این است که در چهار راه مخبرالدوله امضا کرده‌اند چون آقای حائری‌زاده فرموده‌اند که بازش می‌کنم (طومار امضا شده طویلی را باز کردند) دارای چندین هزار امضا است، این هم به وسیله آقای نریمان ارسال شده، یک مقداری هم تلگرافات از جاهای مختلف رسیده است که تقدیم مقام ریاست می‌کنم یک تلگراف هم از طرف بازرگانان و روحانیون و اهالی محترم آذربایجان به وسیله حضرت آیت‌الله کاشانی رسیده است که ایشان دستور فرموده‌اند در صورتی که ممکن باشد در مجلس قرائت بکنم ولی چون دارای ده صفحه است و خیلی مفصل است تقدیم مقام ریاست می‌کنم یک کتابچه‌ای هم از طرف اهالی ساری رسیده است که در یک میتینگی به پشتیبانی دولت داده‌اند و این را به امضا رسانده‌اند و دو جلد کتاب از طرف اهالی خراسان رسیده است چون دارای قریب ۴۰ هزار امضا است این را به این ترتیب که آقایان ملاحظه می‌فرمایی بالایش نوشته‌اند «به نام سعادت ملت ایران من که یک فرد ایران هستم هماهنگی کامل خود را در این رستاخیز بزرگ ملت ایران که در راه بسط حق حاکمیت ملی صورت می‌گیرد اعلام و به این وسیله قوانین مربوط به ملی شدن‏ نفت در سراسر کشور را تأیید می‌نمایم» در حدود چهل هزار امضا دارد که این اوراق را یک به یک پخش کرده‌اند امضا شده و بعد صحافی و جلد کرده‌اند در دو جلد است و این دومین ابتکار اهالی خراسان خیلی اسباب تقدیر و تحسین است بعد از آن طوماری که فرستاده بودند با آن همه ظرافت و خوش سلیقگی این هم چون زحمت کشیده شده است اگر آقایان اجازه بفرمایید مقدمه‌ای که برای این دو جلد نوشته شده است به عرض آقایان برسانم «به وسیله مقام مقدس حضرت آیت‌العظمی کاشانی بزرگ رهبر مجاهد و فداکار عالم اسلام ساحت مقدس مجلس شورای ملی:

خراسان که در طول تاریخ پر افتخار گذشته خود همیشه پیش‌قراول نهضت‌های آزادی بخش ایران بوده است امروز نیز افتخار فداکاری و جانبازی در راه پیروزی پیکار مقدس ما را که به منظور بسط حق حاکمیت ملی صورت می‌گیرد نیز برای خود حفظ نموده و از نیات مقدس حضرت آیت‌الله برای انجام آن الهام می‌طلبد» اینجا دو سه جمله هست برای این که تشنج نشود بنده از خواندنش خودداری می‌کنم. در خاتمه می‌نویسد «لذا برای حفظ شرافت خراسانیت و زدودن ننگ از دامان خود به استناد قریب چهل هزار امضای شخصی اهالی شهر مشهد ضمن تأیید دولت ملی جناب آقای دکتر مصدق به مجلس شورای ملی رسماً اعلام می‌نماید:

که خراسانی بر اساس قدرت ناشیه از حق حاکمیت ملی خود برای همیشه حق اظهار نظر مخالف که اساس ملی شدن نفت را به أی نحو کان مخدوش نماید یا در راه اجرای کامل آن مشکلاتی ایجاد کند از وکلای خود به طور ضمنی سلب و شخصاً به خود اختصاص می‌دهد (قبادیان - از کرمانشاه هم خیلی تلگراف رسیده است) از کرمانشاه هم تلگرافات زیاد رسیده است شاید در حدود ۱۵۰۰ تلگراف در این مورد به وسیله خود بنده رسیده است آقای طاهری هم دو کتابچه‌ای داده‌اند که تقدیم کنم و بیشتر از ۱۴ هزار امضا دارد به پشتیبانی از دولت آقای دکتر مصدق از طرف اهالی مشهد به بنده نوشته‌اند که تقدیم می‌دارم دو سه کلمه دیگر از عرایض بنده باقی مانده است یکی این که اینجا صحبت از آزادی روزنامه‌ها و گله از فحش‌هایی که می‌دهند شده بنده البته طرفدار جدی آزادی کامل روزنامه‌ها هستم مخالف با فحش هم هستم ولی می‌خواهم به این آقایانی که این قدر یقه‌درانی می‌کردند فقط یک مطلب را یادآوری بکنم و آن این است که از سه سال قبل به شهادت پرونده‌هایی که خود بنده دارم خیلی معذرت می‌خواهم که از خودم عرض می‌کنم ولی شاهد مثالی در دستم نبود از سه سال پیش روزنامه‌هایی که از طرف دولت‌ها تقویت شده بود با دلیل می‌خواهم ثابت کنم مرتباً به بنده و بعداً که حزب تشکیل دادیم به بنده و به حزب زحمتکشان فحش داده و می‌دهند و بعد هم از این که ادامه بدهند هیچ باکی ندارم ولی این آقایان به مصداق شعر حافظ عمل کرده‌اند.

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند

داد و فریاد بر آری که مسلمانی نیست‏

(صفایی - این مال حافظ نیست مال سعدی است) آن روز که فحش می‌دادند حالا هم باید یک قدری طاقت شنیدن داشته باشند گو این که آن وقت به ناحق بود و حالا به حق اما راجع به آزادی اقلیت که این قدر یقه‌درانی فرمودند گمان می‌کنم آقایان محترم فراموش نکرده باشند که در زمان رزم‌آرا این آزادی اقلیت مفهوم دیگری داشت چاپخانه ما را محاصره کردند با سیصد تا پاسبان یک عده چاقوکش مجهز کردند بیایند آنجا کشتار بکنند هیچی نشد حالا همین که یک کسی می‌بیند افکار عمومی با او مخالف است فوری می‌گوید که من تأمین آزادی ندارم به فرض این که یک چنین باشد ما باید خودمان را اصلاح بکنیم یعنی باید افکار عمومی را جلب بکنیم آقایان در آن موقعی که رزم‌آرا سیصد پاسبان فرستاد منزل من و چاپخانه من را محاصره کردند می‌خواست تمام متحصنین آنجا را بکشد چون افکار عمومی پشتیبان ما بود هیچ غلطی نتوانست بکند و خودش به درک رفت و حال شما هم تبعیت از افکار عمومی بکنید تا این که هیچ ترسی نداشته باشید و الا اگر افکار عمومی مخالف شما شد هیچ چیز نمی‌تواند به شما تأمین بدهد اما راجع به این که چرا اشخاصی را به لاهه فرستادند من خیلی

تعجب کردم از جناب آقای پیراسته که به جناب آقای دکتر شایگان یک چنین بی‌انصافی کردند این که دولت یک عده را فرستاد به لاهه روی این نظر بود که چون اطمینانی به تلفن و تلگراف بین‌المللی نبود و ممکن بود اعتراض دولت ایران به موقع به دادگاه لاهه نرسد برای این که تمام احتیاط‌ها را کرده باشد در آن بعد از ظهر... (دکتر معظمی - بفرمایید که دادگاه لاهه ۴ روز وقت داد و دکتر شایگاه با حال کسالت فداکاری کرد) همین را می‌خواهم عرض کنم که دکتر شایگان با حال کسالت فداکاری کرد چون هیچ کس حاضر نبود این دو سه نفر آقایان را فرستادند آنجا برای این که آن نامه را تقدیم کنند و برگردند که برای معالجه رفتند و نه برای گرفتن خرج سفر و این کمال بی‌انصافی است و آقایان توجه داشته باشید که اگر اعتراض ایران به دادگاه لاهه به موقع نرسیده بود آن وقت همین آقایان می‌گفتند می‌خواستید با طیاره یک نفر را بفرستید حالا این عمل را دولت کرده بعد از چند ماه چون ایراد دیگری نیست این حرف را می‌زنند هیچ ایرادی ندارند به دولت بگیرند آن وقت می‌گویند که چرا آن وقت به دادگاه لاهه فرستادند یا این که در خرید گرد د. د. ت چه ربطی به کابینه دکتر مصدق دارد در ابتدای دولت دکتر مصدق یک عده‌ای را مأمور کردند که آقای فرهودی هم بودند که به این موضوع رسیدگی بکنند این چه ارتباط به دولت دکتر مصدق دارد بیش از این نمی‌خواهم مصدع آقایان محترم بشوم و عرض می‌کنم اگر آقایان ایرادهای اساسی دارند و یک برنامه عملی دارند این را بفرمایند ما هم تا عملش را بخواهیم و ما هم هم‌آواز بشویم ولی به ذکر کلیات اکتفا نکنید ما هم یک روزی در اقلیت بودیم در همین مجلس بنده می‌آمدم به کابینه رزم‌آرا دزدی‌ها را یکی یکی می‌گفتم کلیات نمی‌گفتم راجع به لکوموتیو اعلام جرم می‌کردم راجع به سایر چیزها اعلام جرم می‌کردیم و می‌گفتیم آقایان مخالفین هم اگر حرفی دارند بیایند صریح بگویند این کلیات را هیچ فرد ایرانی از آنها قبول نخواهد کرد و بی‌خود به خودشان زحمت ندهند خیلی متشکرم از صبر و حوصله آقایان. ‏

۳ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه.

نایب رئیس - بیانات قبل از دستور تمام شد به ۱۰۹ رسیدیم آقای فرامرزی طبق ماده ۱۰۹ می‌خواهند صحبت کنند، بفرمایید آقای فرامرزی‏

فرامرزی - متأسفم که جناب آقای جمال امامی و حتی آقای پیراسته که بنده را طرف خطاب قرار دادند تشریف ندارند (زنگ رئیس)

نایب رئیس - آقای فرامرزی تأمل بفرمایید اکثریت نیست چون در خارج هم عده کافی نیست به جلسه دیگر موکول بفرمایید آقای کشاورزصدر هم اجازه خواسته‌اند طبق ماده ۹۰ (فرهودی - بنده هم اجازه خواستم) فعلاً جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آتیه ساعت ۹ صبح. ‏

(ده دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی - نورالدین امامی‏