مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ مهر ۱۳۳۰ نشست ۱۹۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم

قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ مهر ۱۳۳۰ نشست ۱۹۳

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

سال هفتم – شماره ۱۹۴۹

۵شنبه ۲ آبان ماه ۱۳۳۰

دوره شانزدهم مجلس شورای ملی

شماره مسلسل ۱۹۳

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۶

جلسه: ۱۹۳

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۲۸ مهر ماه ۱۳۳۰

فهرست مطالب:

۱ - طرح صورت مجلس‏

۲ - بیانات قبل از دستور - آقایان: آشتیانی‌زاده. مهدوی. کشاورزصدر. دولت‌آبادی و معدل.

۳ - انتخاب یک نفر کارپرداز

۴ - طرح گزارش کمیسون بودجه راجع به یک دوازدهم بودجه کل کشور در مهر ماه‏

۵ - ختم جلسه به عنوان تنفس.

مجلس ساعت ده و پنج دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱ - طرح صورت مجلس.

رئیس - اسامی غایبین قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

صورت غیبت و دیر آمدگی آقایان نمایندگان در جلسه صبح پنجشنبه بیست و پنج مهر ماه ۳۰

غایبین با اجازه - آقایان: گیو. اردلان. خاکباز. محمودی. دکتر مصباح‌زاده. یوسف شکرایی. بزرگ‌نیا. عباسی. عبدالحسین مجتهدی. فقیه‌زاده. دکتر کاسمی. دکتر شایگان. دکتر بقایی. اللهیار صالح. محمد ذوالفقاری. سالار بهزادی. سلطان‌العلما. جمال امامی. دکتر طبا. طباطبایی.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: صفوی. بهادری. عزیز زنگنه. برومند. مجید موقر. قهرمان. خسرو قشقایی. تولیت. حسن اکبر. تیمورتاش. فتحعلی افشار. محسن طاهری. غضنفری. افشار صادقی. جواد مسعودی. معین‌زاده. صدر میرحسینی.

رئیس - نسبت به صورت مجلس نظری نیست؟ آقای نورالدین امامی بفرمایید

نورالدین امامی - همان طوری که صبح حضور محترم عرض کردم آقایان بهادری و افشار صادقی به واسطه گرفتاری در جلسه قبل نتوانستند شرفیاب بشوند استدعا می‌کنم امر بفرمایید اصلاح بشود

رئیس - آقای فرهوی‏

فرهوی - در عرایض جلسه گذشته بنده مختصر اشتباهاتی در صورت مجلس شده است که با اجازه مقام ریاست اصلاح می‌کنم و به تند نویسی می‌دهم ضمناً راجع به اتفاقاتی که اخیراً می‌گویند در شیراز رخ داده یک سؤالی از دولت کرده‌ام که تقدیم مقام ریاست می‌کنم.

مکی - تلگرافاتی به وسیله بنده رسیده بود که دادم خدمت آقای کاظمی رسیدگی بکنند.

رئیس - آقای آشتیانی‌زاده بفرمایید

بعضی از نمایندگان - صورت مجلس تصویب نشد؟

آشتیانی‌زاده - صورت مجلس تصویب شد؟

رئیس - فعلاً بفرمایید بعد تصویب می‌شود حالا اکثریت نیست.

۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: آشتیانی‌زاده - مهدوی - کشاورزصدر - دولت‌آبادی و معدل.

آشتیانی‌زاده - چون عرایض بنده قدری مطول است طولانی است می‌خواستم استدعا بکنم که مجلس، اکثریت محترم مجلس پانزده دقیقه وقت اضافی به بنده مرحمت بفرمایند.

رئیس - عجالتاً صحبت‌تان را بکنید.

آشتیانی‌زاده - قبلاً اجازه بگیریم بهتر نیست قربان؟

فرهوی - ببینیم زمینه صحبت‌تان چیست بعد رأی می‌دهیم.

آشتیانی‌زاده - می‌ترسم زمینه جوری باشد که بعد اجازه مرحمت نفرمایید لازم است در مقدمه عرایضم از آقای دکتر مصدق به مناسبت اظهارات صریحی که علیه صلاحیت شورای امنیت در مورد نفت ایران ایردا کردند تشکر کنم. ‏

در واقع دکتر مصدق به وعده که اینجا داده بود وفا کرد و اشتباه دکتر اردلان را جبران نمود اکنون که دنیا از حقایق مبارزات ملت ایران اطلاع پیدا کرده است ما باید بیش از پیش در راه حفظ حقوق خودمان استقامت کنیم.

ملت ایران همان طور که تاکنون نشان داده است زیر بار هیچ گونه سازشی با امپریالیست‌ها نخواهد رفت و مصمم است که صنعت نفت را در دست بگیرد و مستقیماً از آن بهره‌برداری کند از این به بعد هم با همین شهامت و استقامت ایستادگی خواهد کرد.

بنده می‌خواستم در جلسه گذشته راجع به مرحوم غضنفر علی‌خان اظهاراتی بکنیم که از طرف آقایان اظهار شد (بعضی از نمایندگان - لیاقت علی‌خان) (نورالدین امامی - لیاقت‌علی خان نه غضنفرعلی خان، غضنفرعلی خان را خدا سلامتش بدارد) ببخشید لیاقت‌علی خان موضوع نفت به قدری همه را گیج کرده است که هیچ کس توجه توطئه‌های پرخطری که بر ضد اصول مشروطیت و آزادی می‌شود نیست آقای وزیر خارجه خوب توجه بفرمایید چون این موضوع خیلی مهم است و شیطان‌های خطرناکی را که از توجه عموم به موضوع نفت استفاده کرده زمینه را برای نابود کردن مشروطیت آماده می‌کنند نمی‌بینید.

روزی که آقای دکتر مصدق با فرماسون‌ها آشتی کردند و چند نفر از آنها را در دستگاه حکومت خودشان شریک قرار دادند من از ساده دلی و حسن نیت دکتر مصدق تعجب کردم و تذکر دادم که بیعت با رؤسای فراماسونری اتحاد آب و آتش است و بالاخره یکی از این دو دیگری را از میان خواهد برد.

دکتر مصدق که تمام کوشش‌های خودش را متوجه کار نفت کرده و از روی تختخواب و گوشه اطاقش در تهران تکان نمی‌خورد

و به کارهای دیگر مداخله نمی‌کرد شاید بدون آن که خودش متوجه باشد یکایک فرماسون‌های نشاندار وزرای او که مرض خودشان هم این کاره بوده و هستند در تمام مقامات حساس مملکت قرار دادند (دکتر راجی - کی‌ها هستند مثلاً؟) و با یک نقشه بسیار ماهرانه اول بر ضد خود دولت و بعد هم بر ضد کلیه کسانی که سر آستان لژ «گراندریان» نسپرده‌اند مشغول فعالیت شدند.

تمام قانون شکنی‌ها تجاوزات سلب حقوق و آزادی‌های مردم که دکتر مصدق در مدت عمر خود برای جلوگیری از آن کوشش داشت و بر آنها ایراد می‌کرده در زمان حکومت خودش و شاید بدون اطلاع خودش و به دست خرابکارهایی که وزیر یا دست اندر کار دولت بودند تکرار شد. نقض استقلال قضات که در دوره دیکتاتوری مرسوم بود و قضات را مانند پیشخدمت ادارات عوض می‌کردند و عدلیه را ملعبه اغراض خود قرار داده بودند و دکتر مصدق بارها مسببین آن را نفرین کرده بود در حکومت خودش بار دیگر جلوه‌گر گردید. من آقای حائری شاه‌باغ را حتی برای یک بار هم ندیده‌ام ولی از همه شنیده‌ام که این مرد در مدت تصدی خود برای استیفای حوق مردم و جلوگیری از تجاوزات میلیتاریسم و حکومت پلیسی نهایت درجه رشادت را به خرج داده و به جای آن که نوکر کارآگاهی بشود شهربانی را تحت کنترل سخت گرفت و مانع از ارتکاب خیلی از جنایات شد. دسته دسته زندانیان بی‌گناه و بدون تکلی را که پلیس در سوراخ‌های سلول‌ها چپانده بود آزاد کرده هر کس به او شکایت می‌کرد به وظیفه قانونی خود عمل می‌نمود زیر بار هیچ کس نمی‌رفت تا کار را به جایی رساند که دستگاه‌های پلیس کارآگاهی که رئیس شهربانی در مصاحبه خودش آنها را رشوه گیر و باج ستان از فاحشه‌ها معرفی کرده است برای پاپوش دوختن و توقیف بی‌جهت مردم دچار اشکال شدند و دیدند که تا حائری شاه‌باغ حافظ قانون و ناظر اجرای آن است نمی‌شود دوره مختاری و محمد درگاهی را تجدید کرد.

عرض می‌شود که ماها یک عده هستیم که از پرونده‌سازی و پاپوش دوزی هم اطلاع داریم و هم این بلاها به سر خودمان آمده است (نورالدین امامی - آقای آشتیانی‌زاده آقای اخوی پاپوش دوز نیست مرد پاکدامنی است ولی بنده هم با نظر آقا موافقم که نباید قاضی را عوض کرد) اینها وقت بنده است که می‌گیرند آقای حاج سید نصرالله تقوی یکی از رؤسای بزرگ فراماسون‌ها بودند، آقای امامی مرحوم حاج سید نصرالله یکی از بزرگان فراماسونری در ایران بودند. تمام فراماسون‌ها شریف هستند (نورالدین امام - از ارکان مشروطیت بوده و خدمت کرده) یا باید شهربانی اعمال خودش را با قانون تطبیق می‌کرد یا باید دادستان کل به درجه یک مأمور کارآگاهی تنزل می‌نمود چنانکه در دوه حکومت بیست ساله چنین بود.

وزارت دادگستری مستخدم آقای مختاری بود تمام قضات سر سپرده شهربانی بودند هر روز رئیس شهربانی هر تصمیمی راجع به هر کس می‌گرفت آن قاضی که جرأت می‌کرد تمرد کند دهنش را خرد می‌کردند دستبندی هم بهش می‌زدند و توی حبس می‌اندختندش (صحیح است) چون رابطه پلیس تربیت شده درگاهی و مختاری با قانون همانا مثل رابطه جن و بسم الله است بنابراین طریقه دوم را انتخاب کردند و برای تغییر دادستان شجاع و قانونی صبر کردند تا دکتر مصدق به امریکا رفت و در غیاب ایشان این مرد رشید شریف را عوض کردند. من به هیچ وجه کاری به صلاحیت یا عدم صلاحیت جانشین او ندارم ولی می‌پرسم علت برکناری دادستان کل چه بوده است؟ (صحیح است) آیا حائری شاه‌باغ رشوه گرفته بود؟ آیا قانون نمی‌دانست؟ آیا صلاحیت نداشت؟

چطور شد که تا چند ماه از حکومت دکتر مصدق صلاحیت شاه باغ محرز بود ولی همین که پلیس مشغول نقشه کشیدن شد و در صدد تجدید خاطرات ایام مختاری بر آمد شاه‌باغ فاقد صلاحیت شد؟

چه علت موجب تغییر حائری شاه‌باغ و انتصاب یک فراماسون به جای او شده است؟ دادستان کل باید کسی باشد که مردم به او اعتماد داشته باشند؟ شاه‌باغ توانسته بود اعتماد مردم را جلب کند چرا او را برداشتید؟ من صبر می‌کنم مسئول وزارت دادگستری دلیل تغییر شاه‌باغ را بگوید تا اسراری را که می‌دانم و مؤثر در تغییر شغل این مرد بوده است به اطلاع مجلس برسانم. عرض می‌شود که همان طوری که شروع کردم و آقای نورالدین امامی لطف فرمودند حرف بنده را قطع کردند می‌خواهم یک عرض کنم ماها یک عده‌ای هستیم که از نوع و سیستم پرونده‌سازی اطلاع داریم روز استیضاح مدرس، روزی که مرحوم مدرس شهید کبیر مدرس از کابینه سرداد سپه آن روز و اعلیحضرت بعد استیضاح می‌کرد یک عده را شهربانی پول داده بود که همین جا به مدرس حمله کردند در آن روز یکی بنده بودم خیلی جوان و خیلی اکزاکته و عاشق مدرس، یکی هم پسر مرحوم آقای می‌رسید احمد بهبهانی که او هم فوت شد این را ما تحمل نتوانستیم بکنیم زیر بغل مدرس را گرفتیم سید را حفظش کردیم و آوردیم تا دم سرسرای مجلس وقتی که بنده از مجلس خارج شدم در مقابل مسعودیه وزارت فرهنگ فعلی دو نفر سیویل و مرحوم یاور محمدعلی خان معروف به ما رسیدند و بنده را گرفتند اتومبیل فردی هم داشتند ما را بردند به نظمیه آن وقت در یکی از شعب آگاهی یا تأمینات آن روز یک مستنطق عجیب و غریب بدقیافه‌ای از بنده شروع کرد به استنطاق اسم شما؟ اسم پدرتان؟ محل اقامت‌تان؟ تاریخ تولدتان؟ گفت آقا شما هفت تیری این اسلحه گرمی که کمرتان بود و در مقابل مسعودیه یعنی وزارت فرهنگ حالیه از کمر شما باز کرده‌اند این را از کجا آورده‌اید؟ گفتم بنده؟ اسلحه کمری؟ گفت بله آقا دروغ نگو اقرار کن گفتم والله بالله بنده در عمرم اسلحه گرم ندیده‌ام گفتند اگر شهود اینجا حاضر بشوند و شهادت بدهند که در موقع توقیف تو دیدند که پلیس از کمر تو اسلحه را باز کرده چه می‌گویی گفتم اگر چنین اشخاصی باشند البته حق با شما است به پیشخدمت گفت آن دو نفر را بگو بیایند آمدن هیچ وقت هم قیافه این دو نفر از حافظه بنده حک نمی‌شود قیافه‌شان در خاطره بنده هست یک مرد چهل و پنج، شش ساله عمامه شیر شکری کفش برقی پایش بود یکی هم یک کلاه بوقی به سرش بود و یک سرداری سفید پوشیده بود گفتند شماها این آقا را می‌شناسید، این شخص را گفتند نه خیر نمی‌شناسیم ولی ایشان را دیده‌ایم کجا دیده‌اید؟ گفتن مقابل مسعودیه خوب چه دیده‌اید؟ گفتند وقتی که پلیس به ایشان رسید دو نفر آژان پاسبان آن وقت نبود آژان بود و دو نفر سیویل این شخص را تفتیش کردند و از کمرش یک اسلحه‌ای، یک هفت تیری باز کردند مستنطق گفت نشان‌های آن هفت در خاطر شما هست گفت بله گفت چه جور بود گفت هفت تیری بود جلد زرد دکمه سیاه، دست کرد از کشوی میز یک چنین اسلحه‌ای را آورد بیرون گفت همین بود گفتن بلی گفت آقا شما چه می‌گویید بنده دیگر ساکت شدم خدا پدر همین سهیلی سرپاس سهیلی را بیامرزد.

مقصود این بود که بنده را آزار بدهد که پدر من که در اقلیت بود صرف‌نظر بکند آمد ما را راحت کرد آزادمان کرد، دستگاه شهربانی که عوض نشد همان دستگاه بود و گزارش‌ها و راپورت‌ها و خبرسازی‌ها جریان داشت خوب بنده که این موضوع را اینجا ایراد می‌کنم یکی از آرزوهای ما و آزادی خواهان جبهه ملی این بود که اگر از ملی کردن نفت استفاده اقتصادی برای مملکت نمی‌کنیم باید لااقل استفاده سیاسی بکنیم این آرزوی ما بود عده می‌گویند حکومت در دست بزرگ‌ترین صاحبان وسائل تولید است بزرگ‌ترین صاحب وسیله تولید شرکت سابق نفت بود که بعد از کودتا آن جریان را ایجاد کرد و اشخاصی که از امضا قرارداد ۳۳ به بعد در این مملکت حکومت کرده‌اید اینها دست نشاندگان همان صاحب بزرگ وسیله تولید هستند اینها همان‌ها هستند بنده اینجا گفتم در ضمن نطق جلسه گذشته عرض کردم که گویا جناب آقای کاظمی در آن موقع سفیر کبیر ترکیه بودند آقای کاظمی بنده را در کریدور دیدند فرمودند شما اشتباه کردید گفتم چطور؟ گفتند من در موقع رفع اختلاف سرحدی با ترکیه وزیر راه بودم و اتفاقاً باز هم بنده اشتباه کرده بودم خیال کرده بودم در عقد قرارداد ۳۳ آقای کاظمی وزیر راه هستند معلوم شد که آن وقت سفیر کبیر بوده‌اند این آقایان سفیر کبیر و وزیر و وزیر سفیر کبیر من می‌خواهم بفهمم آیا عمال شرکت سابق نفت مرحوم مدرس و دکتر ارانی است؟ اگر این طور نیست چرا آنهایی که عمال شرکت نفت بودند حالا هم دارند آزاد راه می‌روند اشخاصی که امروز برای حضرت خامس آل عبا علم دست‌شان گرفته و میدان داری می‌کنند آن روزی که روز ۱۱ عاشورا در این شهر کارناوال راه انداخته بودند و زن‌های لخت را می‌رقصاندند آنها چه کاره بوده‌اند؟ آن روزی که یک آخوند را توی اتوبوس راه نمی‌دادند و توی سرش می‌زدند و حق گریه نداشتند و کسی نمی‌توانست حرف بزند آن روز این آقایان کجا بودند؟ (صفایی - در منزل مشغول تأسف و تأثر بودند) نه خیر مشغول کارهای مهم بودند. ‏ وقتی که سید مدرس را بردند اول زهرش دادند وقتی که زهر خورد و نمرد بعد افتادند رویش عمامه‌اش را باز کردند توی حلقش کردند سید را کشتند بدبخت را سر نماز افتادند رویش شروع کردند ستون فقراتش را شکستند من یادم می‌آید یک شیخ بدبختی در مسجد شیخ عبدالحسین برای سید قرآن می‌خواند از کمیسری فرستادند این قدر شیخ را کتک زدند این قدر زدند تا شیخ هم مرد.

رئیس - آقای آشتیانی‌زاده وقت شما تمام شد

آشتیانی‌زاده - چه فرق می‌کند انژکسیون هوا با این که موقعی که مردم سرطان دارند قرحه معده دارند این قدر بمانند در مجلس که بمیرند آن وقت انژکسیون هوا می‌زدند حالا مردم را می‌برند نگه می‌دارند در محبس تا بمیرند من این تفرشیان را هم نمی‌شناسم کیست. برده‌اندش در محبس این مرد می‌گویدخیلی خوب من حبس ولی آقا من دارم می‌میرم من را

بفرستید در مریضخانه این که من همان جا تحت نظر شما بشوم تا معالجه بشوم.

رئیس - آقای آشتیانی‌زاده وقت شما تمام شد چقدر وقت می‌خواهید؟

آشتیانی‌زاده - ده دقیقه دیگر بنده وقت می‌خواهم.

رئیس - به موجب آیین‌نامه اصلاحی مجلس باید رأی گرفته شود ۱۰ دقیقه دیگر آقای آشتیانی‌زاده وقت می‌خواهند آقایان که موافقند قیام کنند (اکثر قیام نمودند) تصویب شد بفرمایید ساعت را هم نگاه کنید.

آشتیانی‌زاده - امید ما این بود که دکتر مصدق پس از نیل به مقام نخست‌وزیری که آرزوی تمام ملت ایران بود یک طبقه‌ای را سر کار بیاورد که آنها ارتباطی با آن جریان نداشته باشند یاللعجب که ما در موقعی که یا مبارزه کرده‌ایم یا می‌خواهیم باز هم مبارزه را هنوز ادامه بدهیم که استخوان‌هایی هنوز لای زخم ما است من به آقای کاظمی سابقه‌ای ندارم من آقا شما را می‌شناختم تا به حال؟ خدمت‌تان رسیده بودم؟ کوچک‌ترین سابقه سوء یا حسن سابقه‌ای بین بنده و آقا نبوده است برای این که ما تا وقتی چشم باز کردیم ایشان وزیر خارجه بوده‌اند وزیر راه بوده‌اند سفیر کبیر ترکیه بوده‌اند باز در موقع بی‌کاری برای استراحت سفیر کبیر می‌شوند من می‌گویم چه شد که سید حسن مدرس شهید و تقی‌زاده و علا هر سه با اصلاح قانون اساسی و تغییر قانون اساسی در مجلس پنجم مخالفت کردند چه شد که مدرس را بردند با آن وضع فجیع شهید کردند اما آقای علا بلافاصله سفیر کبیر ایران شد در پاریس، بعد وزیر شد باز سفیر کبیر شد باز وزیر دربار است پس فردا هم از لابد سفیر کبیر است. یوسف کنعان من برده دل و جان من برده دل و جان من یوسف کنعان من ما اینها را نمی‌فهمیم توی این مملکت اگر دکتر مصدق‌السلطنه خیال می‌کند در این مملکت مرد نیست اشخاص لایق وزارت نیستند اشتباه می‌کند تمام طبقات جوان این مملکت طرفدار مصدق‌السلطنه بودند و هنوز هم هستند به قول بناپارت گفت چه بسا درشکه‌چی‌ها که لایق وزارت من هستند و چه بسا وزرای من که لیاقت درشکه‌چی گری ندارند اینها اشتباه است آقا (نورالدین امامی - درشکه‌چی دیگر منسوخ شد) بنده عرض می‌کنم که شما در عرض این ۵ - ۶ سال بعد از رد قرارداد قوام سادچیکف تا به حال که حکومت دست همان هیئت حاکمه بوده در کمال قدرت و عظمت و فرس تا به حال چه کرده‌اید؟ پول برنامه را کی خورد؟

این همه رشوه‌ها و مفاس از طرف کی بود؟ شما نمی‌توانستید در عرض این مدت اصلاحاتی بکنید که در این مملکت دسته‌جات افراطی، دسته‌جات اکترمنیت تقویت نشوند مثل هیئت حاکمه ایران مثل آن مردی است که کبدش مریض است و غضه دارد و بهش گفته‌اند این مرض مهلک است و تو را می‌کشد او هر شب الکل می‌خورد که فکرش توجه مرگ نداشته باشد و کبد زودتر متلاشی می‌شود بدانید به این رویه‌ای که دستگاه حاکمه ما در پیش گرفته محکوم به زوال است عوض تعدیل ثروت عوض نزدیک کردن فاصله طبقاتی به جای پر کردن این حفره عمیقی که بین یک عده معدود از طبقات ممتازه این مملکت و توده‌های عظیم این مملکت موجود است هی محبس‌ها را گشاد می‌کنند؟ هی حبس هی حبس هی زجر هی شکنجه هی تبعید والله بالله سود ندارد ببینید، تاریخ را ببینید آیا شما می‌توانید که پلیس از پلیس تزاریا گاردی از گارد ماری انتوانت قوی‌تر درست کنید بکنید؟ چه شد؟ وقتی که ۹۸ ساعت، هفت روز یک کارگر غذا نمی‌خورد و برای هدفش می‌ایستد این باید درس عبرت باشد و آقایان اگر یک روز آب جوشیده نخورید مبتلا به درد معده و روده می‌شوند این به این قوه نمی‌شود مبارزه طبقاتی کرد به این وضع بیایید اصلاحات بکنید باز هم می‌بینیم که مالیات روی سیگار اشنو می‌کشند من به آقای نریمان ارادت دارم خیلی هم ارادت دارم و هنوز هم باز خیلی ارادت دارم ولی این نمی‌شود ما به هر کس ارادت داریم محض این که دوستش داریم هر کاری بکند غمض عین بکنیم مصلحت وکیل نیست مرده شوی آن وکالت را ببرد که انسان برود تملق بگوید از عمر و از زید از بالا از پایین از برون بنده بروم تملق بگویم که مرده شوی آن وکالت را ببرد می‌خواهم هفتاد سال آن وکالت نباشد وکیلی من می‌خواهم باشم که حرف‌هایم را بزنم من مصدق باشد من نتوانم انتقاد کنم و باید بکنم حکیم‌الملک هم باشد انتقاد می‌کنم تقی‌زاده هم باشد انتقاد می‌کنم چون می‌دانم که بعداً اینها می‌آیند وکیل بایستی که آزادی سخن داشته باشد باید افکارش را بگوید بنده معتقدم که تا در این مملکت اصلاح اقتصادی نشود و یک عده از کادیلاک خریدن یک عده‌ای از عمارت‌های خیلی مجلل در شمال شهر ساختن صرف‌نظر نکنند مملکت اصلاح نمی‌شود و این احساسات معدوم شدنی نیست

(شوشتری - شدیدتر می‌شود) روز به روز بدتر می‌شود بیایید آقای نریمان من الآن به شما یک منبع یک محل پول نشان بدهم بروید سیصد هزار تومان حساب کلوپ ایران که از پول قمار جمع شده توقیفش کنید مملکت اسلامی است اینها سیصد هزار تومان گذاشته‌اند آقایان توی بانک که پول قمارشان است بروید بگیرید و بروید جمع کنید، قفل کنید اشخاصی که ننگ دارند که اولادشان در ایران به دنیا بیاید و اینها باید بروند پنج هزار، شش هزار، ده هزار کیلومتر آن طرف‌تر بچه‌های‌شان را به دنیا بگذارند اینها یک قدری از لوکس و تجمل از لذائذ لوکسری زندگی خودشان صرف‌نظر بکنند ما نباید فشار به آن عمله بدبختی که تمام تفریحش روزی چهار دانه سیگار اشنو است وارد بیاوریم بروید یک قدری فکر بکنید ببینید ممالکی که من نمی‌گویم ممالک پشت پرده آهن. به قول آقایان اینجا خودش آهن است بنده می‌گویم ممالک راقیه دنیا چه کرده‌اند که یک قدری این آلام تسکین پیدا کرده است هیچ کس نمی‌خواهد یک سانتی متر صرفنظر بکند از آنچه را که دارد (صحیح است) این نمی‌شود این عملی نیست (صحیح است) چرا مردم را حبس می‌کنید این همه که حبس و تبعید کردید چه فایده‌ای بردید؟

مگر ۱۵ بهمن چه سودی برای شما هیئت حاکمه داشت؟

شوشتری - آنوقت به ما فحش می‌دهند می‌گویند انگلیسی هستید

رئیس - آقای شوشتری این نمی‌شود شما دائم صحبت می‌کنید نظم مجلس به هم می‌خورد.

شوشتری - صحیح است‏

آشتیانی‌زاده - این آقای رئیس شهربانی بنده ایشان را می‌شناسم اتفاقاً با بنده آشنا است اینها وقتی که سر کار نیستند مردمان خوبی هستند تا می‌آیند سر کار فوری حقه خوب می‌زنند آن وقت به دستگاه خودش هم فحش می‌دهد می‌گوید این آژان‌ها. این پلیس‌های من از فواحش باج می‌گیرند خوب عمو پلیس تو که از فواحش باج می‌گیرد با این پلیس توجه می‌خواهی بکنی؟ پس این اعلامیه‌های بالا بلند و این عروتیزها چیست؟ اینها چیه؟ چه مناسبتی دارد؟ بنده معتقدم به جز این که رژیم اقتصادی این مملکت عوض بشود به جز این که یک عده‌ای از رجال این مملکت صرف‌نظر بفرمایند نه کم خیلی زیاد صرف‌نظر بکنند هیچ مرهمی بر زخم انقلاب مؤثر نیست (اسلامی - دیروز هم مجلس سنا کرد) خوب آقایان سناتورها می‌خواهند هم وزیر بشوند هم سناتور باشند هم بتوانند استاندار بشوند اینها حق دارند آنها طبقه‌ای هستند که باید همیشه باشند حق دارد آقای وزیر خارجه انشاءالله بعد از این که رئیس الوزرا شدند دو مرتبه باز برمی‌گردند به مجلس سنا سناتور می‌شوند.

رئیس - آقای سعدی مهدوی‏

سعید مهدوی - عرایض امروز بنده به طور کلی در اطراف احتیاجات خراسان و به خصوص مشهد است و علت آن که در اینجا عرض می‌شود برای این است که اغلب از اهالی خراسان را عقیده بر آن است که نماینده اگر حوائج شهرستان و نقایص امور محلی را به عرض مجلس شورای ملی رسانده و از مسئولین امر بخواهد نسبت به تعیین حداقل ضروریات محل اقدام بنمایند مؤثر واقع شده مسئولین امر توجه بیشتر خواهند کرد

در عین حال با تبعیت از اصل اساسی الاهم فالاهم و اعتماد به این که اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت خود به خود حلال مشکلات بوده و دست دولت را باز خواهد گذاشت که نسبت به اصلاحات اساسی و نقشه‌های عمرانی شهرستان‌ها بی‌تذکر و توسلی اقدامات لازم بنمایند نه بنده بلکه کلیه نمایندگان اعم از نمایندگان تهران و شهرستان‌ها یک دل و یک جهت هدف خود را اجرای قانون ملی شدن نفت قرار داده و در اطراف احتیاجات حوزه انتخابیه بحثی را مقدر بر این موضوع قرار نداده همواره ساعی بوده‌ایم در اجرای این منظور کوچک‌ترین وقفه حاصل نشود بحمدالله منویات ملی لباس عمل پوشیده و جناب آقای دکتر مصدق برای دفاع از حقوق حقه ایران به شورای امنیت رفته‌اند و با دعای خیر ملت ایران که بدرقه راه ایشان است موفقیت معظم اله از نظر ملت ایران قطعی و غیر قابل تردید است منتظر بازگشت موفقیت آمیز ایشان هستیم اینک که مطمئنیم تا مراجعت رئیس دولت و تقدیم گزارش پایان امر به مجلس برای ما نمایندگان در ابراز و اظهار دردهای محلی و بیچارگی‌های موکلین خود مجالی باقی است این است که به عرض این مختصر مبادرت و مخصوصاً از نماینده دولت که در مجلس حضور دارند استدعا می‌کنم مطالبی را که به عرض می‌رسانم یادداشت کرده دستورات لازم نسبت به انجام آن صادر فرمایند آنچه مسلم است با وضع غیر ثابتی که دولت با تغییر سیاست اقتصادی خود در سرتاسر کشور تعقیب کرده‌اند رعیت و مالک به هیچ وجه نمی‌توان زندگی خود را با فروش محصول غله تأمین کند چه وقتی غله فراوان است دولت‌ها از خرید خودداری می‌کنند سال بعد محصول کم است اساساً غله‌ای نیست که به دولت فروخته شود در هر دو صورت اعم از این که رعیت محصولی داشته باشد یا نداشته باشد به واسطه عدم توجه دولت‌ها رعایا نمی‌توانند برای تأمین زندگی خود از فروش غله امیدوار باشند (فقیه‌زاده - امسال که وضعش بد است) زراع دیگر که چغندر است در مشهد امتحان بسیار خوبی داده هم از حیث میزان چغندر هم از حیث میزان محصول بر افزایش محصول ثمره و فعالیت فوق تصور رعایا و مالکین است ولی چه فایده دارد در همین سال گذشته متجاوز از ۲۰ هزار تن چغندر رعایا یخ زد و پوسید و کارخانه تحویل نگرفت امسال هم در موقع چغندر کاری اعلان کردند بیش

از ۸۰ هزار تن چغندر تحویل نخواهند گرفت برای بنده غیر قابل تصور است چگونه زارع چغندر بکارد و از او تحویل نگیرند در صورتی که چغندر قند هیچ مصرف دیگر هم ندارد فراموش نمی‌کنم رعایا را در اوایل ساختمان کارخانه مجبور به کشت چغندر می‌کردند تا آنجایی که رعایا اکثر بلکه تمام محصول صیفی خود را تبدیل به چغندر کردند حال که دست‌شان از همه کوتاه شده محصول‌شان بایستی در بیابان و زیر برف بپوسد از طرف دیگر با فشاری که به کارخانه وارد می‌آید دو سه هفته بیشتر اصولاً قادر به ادامه کار نخواهد بود حال آن که با هزینه مختصری چانچه کراراً پیشنهاد شده و در سازمان برنامه مطابعت کافی به عمل آمده می‌توانند به سهولت کارخانه آب کوه را به نسبت وسعت سطح کشت چغندر مشهد توسعه دهند که هم رعیت از کشت چغندر بهره‌ور شود هم مقداری از ارز برای مملکت ذخیره گردد و اما موضوع پنبه با یک مراجعه سطحی به آمار کشت و محصول پنبه سنوات قبل از شهریور ۲۰ و وضع این زراعت در سنوات اخیر به خوبی مشهود می‌گردد که سطح کشت پنبه تا چه اندازه در مملکت تنزل نموده و بازار صادارت نیز تا چه اندازه از بین رفته است تعجب و تأسف در اینجا است سال قبل از پشت همین تریبون تذکر دادم و اصرار کردم که برای حفظ بازارهای بین‌المللی کارخانه‌جات پنبه را مسئول خوبی نوع و جنسی پنبه صادراتی بنمایند و ملزل سازند که مارک خود را روی عدل‌های پنبه با قید مسئولیت از حیث طبقه‌بندی بزنند دولت توجه نکرد تا آنجا سهل انگاری نمود که در نتیجه پنبه ایران در بازارهای دنیا نامرغوب و غیر مطمئن معرفی و بالنتیجه دودش به چشم زارع و تولید کننده حقیقی رفت از موقع استفاده می‌کنیم حالا که جناب آقا کفیل نخست‌وزیری تشریف دارند توضیح عرض می‌کنم پنبه یک متاعی نیست که در منزل بسته‌بندی بشود بسته‌بندی آن منحصر به کارخانه است پارسال قبل از اتمام وقت بنده اینجا عرض کردم که یک کاری بکنید که تفتیشی در این کار بشود البته تجار صادر کننده بزرگ مبادرت به این‏ عمل نمی‌کنند ولی یک شیادانی هستند که پنبه را بردند در این کارخانه‌ها تقلب کردند و فرستادند به بازارهای بزرگ دنیا و این مال به قدری توی سرش خورده که امسال شنیدم پنبه ایران را به نام افغانستان معامله می‌کنند و این کار فوق‌العاده به جایی است که کارخانه‌های پنبه را مسئول بدانید که نباید اجازه بدهند تقلب شود و هر کارخانه‌ای یک مارک مخصوص داشته باشد که اگر آن مارک تقلبی در آمد کارخانه‌چی مسئول باشد و نگذارد که تقلب شود و اما راجع به پشم به قول یکی از بازرگانان وارد به امور تجارت پشم مصرف کارخانه‌جات داخلی و پشم صادرات به منزله بار شیشه بود که تصویب‌نامه‌های ضد و نقیض و ناسخ و منسوخ دولت‌ها آخرین چوب را به آن نواخت و با توضیحاتی که به عرض رسید تصدیق می‌فرمایید فاتحه محصولات زراعتی خوانده شد با مشاهداتی که اینجانب در مسافرت اخیر خود به مشهد که مقارن برداشت محصول بود نموده‌ام وضعیت به اندازه رقت آور بود و موجب تأسف بود که ذکر آن هم باعث تأثر خواهد بود زیرا در سرخرمن رعایا قادر به تهیه بخور و نمیر نبوده‌اند در این موقع که رعایا محصول خود را برداشته و می‌بایستی آسایش و فراغتی داشته باشند آه ندارند که با ناله سودا کنند اگر دولت فکری به احوال این طبقه مردم زحمتکش نکنند نمی‌دانم چه پیش خواهد آمد و وحشت دارم از این که منظره نهایی و نتیجه این همه سهل‌انگاری دولت‌ها را نسبت به امور داخلی و اوضاع و احوال زارعین مجسم ساخته و تصویر کنم حال با این وضع که زراع برای زارع نان زمستانش را هم تأمین نمی‌کند و صنعت‌گران دست روی دست گذاشته با چشم حسرت به محصولات خود که فروش نمی‌رود می‌نگرند دولت‌ها نمی‌بایستی نسبت به این وضعیت توجهی بنمایند؟ آقایان وزرا چه فکری کرده‌اید که مردم از گرسنگی نمیرند؟ چه نقشه طرح کرده‌اید که افراد گرسنه کشور از حسرت قرص نانی قالب تهی نکنند سعی کنید فرصت فوت نشود از هر طریقی میسر است برای کمک به مردم گرسنه و بی‌کار اقدام کنید آقایان به خاطر دارند چندین مرتبه بنده راجع به راه آهن آذربایجان به مشهد در اینجا صحبت کرده‌ام حتی چندی قبل وزیر دارایی با تأثر مطالب بنده را قبول و در پشت این تریبون قول به انجام عمل داد متأسفانه باز هم نتیجه عاید نشد. آقایان اگر این راه آهن تمام شود و مسلمانان دنیا بدانند تا مشهد به سهولت مسافرت خواهند کرد عده بی‌شماری مسافر و زوار به این کشور رو خواهند آورد با هجوم شیعیان برای زیارت صرف‌نظر از وجهی که مصرف خواهند نمود باعث معاشرت مستمر مسلمین خواهد شد خیلی جای تأسف است در ممالک دیگر سعی می‌شود وسائل جلب سیاحان و مسافرین برای کسب منفعت و معروفیت کشور بشود.

چنانچه در کشور سعودی با آن همه مشکلات طبیعت دولت وسایل آرایش مسافرین را فراهم می‌سازد و ما حاضر نشده‌ایم راه رسیدن شیعیان را به مرقد مطهر حضرت ثامن‌الائمه علیه السلام آماده برای مسافرت بنماییم سال‌ها است به حرف می‌گذارانیم مقدار جزیی ریل هم که آمده برای مقررات بازی در گمرک معطل ساخته‌ایم به عقیده این جانب اتصال راه آهن مشهد از ضروری‌ترین کاری است که دولت باید نسبت به آن اقدام نماید.

در مشهد یک دانشکده پزشکی دو سال است دایر شده چون آقایان اعلامیه‌ها و بیانیه‌های این جوانان را همه دیده و خوانده‌اید توضیح نمی‌دهم. آقایان نهایت ظلم است که اوقات عزیز جوانان کشور را این طور تضییع کرد بدون داشتن استاد دانشکده اداره کرد و در آخر سال تصدیق به یک عده جوانان بدون اطلاع در امر طب داد و جان سایر افراد کشور را هم در اختیارشان گذاشت کجای دنیا کسی بدون استاد و لابراتوار و بیمارستان طبیب شده است چرا گوش به حرف این اطفال داده نمی‌شود احتیاج به طبیب موجب تأسیس دانشکده گردید چرا وسایل کار این جوانان علاقمند را آماده نمی‌کنید. الآن موقع افتتاح دانشکده است معلوم نیست تکلیف این دانشجویان در سال آتیه چه خواهد بود. به عقیده بنده دانشجویان کلاس سوم مشهد را به هر طریقی ممکن است بایستی به تهران منتقل کرد این سهل‌ترین طریقی است که از تضییع وقت آنها امسال می‌شود جلوگیری کرد.

در پایان عرایضم می‌خواهم موضوعی را که همیشه تذکر داده شده است به عرض مقام ریاست برسانم و آن ترتیبی برای انتشار نطق نمایندگان است وضعیت فعلی طوری است که اغلب با تحریفاتی که بعضی اوقات در روزنامه‌ها داده می‌شود به کلی اصل مقصود و منظور ناطق وارونه جلوه داده می‌شود.

چند جلسه قبل بنده مطالبی از فساد دستگاه نظام وظیفه عرض کردم اصل مطلب در جراید منتشر نگردید که اذهان عمومی روشن و متوجه به حقایق گفته شده گردد به تحریک مفسدین تذکرات اصلاحی نمایندگان را در بعضی از جراید حمل بر غرض حتی توطئه نموده بودند. در صورتی که نطق نماینده اگر همان روز منتشر شود این سوء استفاده‌ها ممکن نخواهد شد.

خیلی جای خوشوقتی است که شخص اعلیحضرت همایونی به روح تذکرات و عرایض نمایندگان توجه فرمان بخشودگی ده دوره را ابلاغ فرمودند ما هم همین را متذکر بودیم که در امر احضار برای انجام وظیفه سرباز نمی‌بایستی تبعیضی قائل شد زیرا عدم احضار یک عده مشمول در ادوار گذشته ساده نبوده به هر صورت انحرافی از قانون بوده که غیر قابل اغماض است چه شده دستگاه نظام وظیفه با این عرض و طول عده معدودی را جلب و عده کثیری را بلاتکلیف گذاشته است که به علت همان بلاتکلیفی وجودشان برای کشور مثمر ثمری نبوده فقط دور اندیشی و توجه دقیق اعلیحضرت که همواره متوجه بهبود حال افراد این کشور بوده و هستند با یک فرمان در حدود یک میلیون نفر را از بی‌تکلیفی رهایی بخشیدند ملت ایران و ما نمایندگان هر چه از این عنایت و وجه شاهانه سپاسگزار باشیم به موقع و به جا است امیدواریم خداوند همیشه ذات شاهانه را برای حمایت توجه به حال افراد و ملت ایران که دولت‌ها کمتر به فکر آنها هستند محفوظ و مؤید بدارد.

رئیس - آقای کشاورزصدر

کشاورزصدر - پنج دقیقه از وقت خودشان را آقای سعید مهدوی دادند به بنده بنده، از آقای سعید مهدوی متشکرم که فرصت دادند چند کلمه‌ای عرض کنم و استدعا کنم آقایان توجه بفرمایند گاهی ایراد می‌فرمایند که بعضی آقایان زیاد صحبت می‌کنند ولی من به شهادت آقایان مدت‌ها است که صحبت نکرده‌ام.

انگلستان بار دیگر در دامی که برای ایران گسترده بود با شکست مواجه شد دکتر مصدق به پیروی از افکار عمومی ملت ایران ثابت کرد که اراده خلل ناپذیر ملتی کوچک و مظلوم را در مقابل بزرگ‌ترین نیروی ظلم و استعمار می‌توان فاتح ساخت شورای امنیت با تمام توسلات و پشت هم اندازی نماینده انگلستان متوجه شد که اگر تحت تأثیر شرکت سابق نفت یا به عبارت دیگر دستگاه حفظ استعمار آنجا قرار گیرد قطعاً در پیشگاه افکار عمومی دنیا محکوم می‌شود زیرا تشکیل دهندگان سازمان ملل می‌خواهند بگویند این دستگاه برای حفظ استقلال و آزادی ملت‌ها درست شده است انگلستان در دنیا باید بداند را نفت خاتمه یافته است (صحیح است) و آخرین مأمورین خفه کردن ملت ایران به امر ملت از سرزمین ایران اخراج شده است (صحیح است) انگلستان باید بداند فاتحه شرکت حیله‌گر سابق نفت خوانده شده است اگر احتیاج به نفت دارد باید مانند یک مشتری عادی به شرکت ملی نفت رجوع کند اگر باز فرمول‌های مخصوصی پیشنهاد کند بیش از این دولت کارگری انگلستان را رسوا کرده است. رأی شورای امنیت را از نقطه‌نظر حقوقی نمی‌توان جز در یک امری تشخیص نداد نمی‌تواند اسمی از دیوان بی‌دادگری لاهه و رأی ظالمانه آن بیاورد من موقع را مغتنم شمرده به ملت رشید مصر که در

مقابل قدرت و تسلط نامشروع انگلیس ایستاده درود می‌فرستم و همچنین از نمایندگان شوروی و یوگوسلاوی نسبت به ایراد عدم صلاحیت شورای امنیت تشکر و سپاسگزاری می‌کنم این عرض بنده راجع به این موضوع بود درباره سناتورها و مشاغل دولتی با اجازه آقایان یکی دو دقیقه می‌خواستم عرض کرده باشم خاطر آقای مسبوق است که اصل راجع به تفکیک قوا و اصل راجع به مصونیت و مسئولیت و اصل عدم اختلاط قوا در قانون اساسی نسبت به مجلس شورای ملی و مجلس سنا یکسان است (صحیح است) یک شکل و یک جور است مقررات خاصی در اصول قانون اساسی برای سنا قائل نشدند که برای شورا قائل شده باشند و همه یکسان هستند بنده نمی‌خواهم بدانم که چطور شده است که آقایان سناتورها می‌آیند وزیر می‌شوند استاندار می‌شوند و بعد هم می‌آیند توی مجلس و در آن حال ادعا می‌کنند که ما حق داریم خودمان را سناتور بدانیم والله حق با آقای آشتیانی‌زاده است به خدا آشتیانی‌زاده درست می‌گوید این آقای نصرت‌الملک هدایت اینجا نشسته بود فریاد می‌کرد نعره می‌کشید که سناتور حق ندارد شغل دولتی قبول بکند بلافاصله هنوز آن اظهاراتش در مجلس سنا طنین انداز است خودش قبول می‌کند استاندار می‌شود بعد هم می‌خواهد خودش را گول بزند می‌گوید من حقوق نمی‌گیرم و خرج سفره می‌گیرم خدا حفظت کند حقوق استانداری هزار و پانصد تومان است که حقوق سنا را می‌گیرد اما خرج سفره و فوق‌العاده هفت هزار تومان، هشت هزار تومان است به نظر بنده می‌بایستی مجلس شورای ملی در این امر یک تصمیمی بگیرد مرجع خاص صلاحیت دار تفسیر قوانین با مجلس شورای ملی است زیرا آقایان حق تفسیر قوانین و اظهارنظر ندارند مطالب خیلی روشن است حق ندارند شغل دولتی قبول کنند ولی وقتی قبول کردند چکارشان می‌توانیم بکنیم من ناگزیرم در اینجا آقایان را متوجه بکنم و خواهش بکنم یک طرحی در اینجا داده شود که نتوانند سناتورها مانند وکیل مجلس شغل دولتی قبول کنند و اگر واقعاً در قانون اساسی غیر از این می‌بینید آن را استفاده بکنند که وکیل مجلس هم بتواند استفاده بکند یکی از این دو کار بشود بنده معذرت می‌خواهم و عرضم را ختم می‌کنم اگر دو دقیقه زیاد شد (یک نفر از تماشاچی‌ها آقای کشاروزصدر یک نامه‌ای هم به شما رسیده بود راجع به جریان فارس)

رئیس - این آقایی که صحبت کرده خارجش کنید اینجا مجلس است. آقای دولت‌آبادی بفرمایید.

دولت‌آبادی - اتفاقاً امروز برای بنده و جناب آقای آشتیانی‌زاده یک تواردی شده بود که بنده همان عرایض را داشتم منتهی با این تفاوت که ایشان با بیانات تند مطالب را بیان فرمودند و بنده خیلی ملایم و تمنا می‌کنم که به این احساساتی که برای مردم ایران پیش آمده است ما یک پاسخ مناسبی بدهیم و واقعاً به فکر اصلاح زندگی طبقات پایین باشیم.

بیانات پر ارزش و احساسات عمیق جناب آقای دکتر مصدق خطاب به ملت قبل از مسافرت و تحمل رنج سفر آمریکا و دفاع از حق ایران بهترین پاداشی است که از طرف شخص نخست‌وزیر به ملت ارجمند ما داده شده خوشبختانه مسافرت معظم له موجب شده که این احساسات ملی به نفع شناسایی حق و عظمت ملتی که دست از جان شسته و برای هموار کردن راه سعادت فردا تلاش می‌کنند مورد استفاده قرار گرفته اما وظیفه‌ای که به عهده مجلس است و آن را حق‌گذاری معنوی مجلس و دولت نسبت به مردم می‌دانم این است که از همین ایام اساس امور مربوط به نفت اعم از اداره مؤسسات و در آمد آن را بر پایه منطقی و صحیحی بگذاریم که تأثیرات قطع در زندگی تمام مردم ایران داشته باشد برای این منظور باید طرح‌هایی تهیه و به تصویب مجلس شورای ملی و مجلس سنا برسد که مستلزم رفاه حال طبقات محروم و ستم کشیده ملت باشد چندی قبل طرح‌هایی برای بهبود وضع کارگران و کشاورزان و طرز تقسیم عواید نفت به شهرستان‌ها و همچنین واگذاری قسمتی از کار شهرستان‌ها به اهالی محل تهیه کرده بودم که چون موقع مناسب نبود از ارائه آنها به همکاران محترم خودداری شده و فعلاً با اجازه نمایندگان محترم در تکمیل و تقدیم آنها اقدام خواهم کرد و امیدوارم با اعلام خطری که مکرر از طرف مقامات مسئول شده و قسمتی از آن در روزنامه‌ها منتشر شده است کلیه مقامات و مردم بهتر از پیش متوجه اوضاع بوده و به حقیقت در صدد چاره جویی برآمده و برای رفاه حال مردم محروم اقدامات نافع و مؤثر و اصلاحات اساسی که منجر به عدالت اجتماعی بشود شروع نمایند.

در خاتمه این قست عرایض خود خطاب به ملت ایران و مخصوصاً موکلین عزیز نموده متذکر می‌شوم برای انجام کاری که در پیش است هنوز محرومیت و مرارت‌هایی باید متحمل شد و لازم است از ابراز احساسات پا را فراتر گذارده در تقویت بنیه مالی دولت به وسیله خرید اسناد قرضه ملی شرکت نمایند اینجا است که متمولین باید هماهنگی خود را با سایر طبقات عملاً ثابت نموده و به عالمیان بفهماند که تنها طبقات پایین و آن هم از نظر گرسنگی و فقر مظهر این احساسات نبوده و واقعاً رشد ملی محرک این قیام عمومی بوده است. ‏

مطلب دیگری که از حضور جناب آقای وزیر دارایی استفاده کرده و تمنای توجه مخصوص نسبت به آن داریم موضوع اسکناس‌های ۵۰۰ و ۱۰۰۰ ریالی است که متأسفانه قسمتی از آنها در دست بیچارگان و کشاورزان باقی مانده است و طرحی هم در این قسم تقدیم شده که تقاضای تمدید شده چون مکرر از شهرستان‌ها تلگراف شده خواهشمندم زودتر اقدام شود عرض دیگر راجع به ساختمان‌های دولتی است که از ۱۰۰۰ میلیون بودجه فقط چهل میلیون برای ساختمان‌ها تأمین اعتبار شده آن هم برای مدت دو سال فعلاً به عنوان صرفه‌جویی جلوگیری از انجام و شروع ساختمان‌ها شده است تمنا دارم دستور فرمایید ساختمان‌ها را دوباره شروع نمایند چون راجع به کوهرنگ و فرهنگ از جناب آقای وزیر دارایی تقاضای اقدام شده و وعده مساعدت داده شده فعلاً فقط متذکر می‌شوم که زودتر اقدام شود.

در مراجعت از اصفهان وظیفه خود می‌دانستم که درباره اوضاع محل گرفتاری و مصائب مردم مطالبی را به عرض نمایندگان محترم و هیئت دولت رسانیده و تقاضا نمایم تا حد امکان نسبت به رفع آلام عامه اقدام بشود اما به مناسبت قضایا جاری و اطلاعی که از وضع مالی دولت دارم و به علت این که معتقدم مطالب را باید به موقع متقضی معروض داشت تا مثمر ثمر بشود فعلاً از قسمت عمده عرایض خود سوای آنچه مأموریت اظهار آن از طرف مردم وطن پرست و حق‌گذار اصفهان به اینجانب داده شده صرف‌نظر می‌نمایم.

به طوری که خاطر همکاران محترم مستحضر است به منظور سرکشی حوزه انتخابیه و دیدار دوستان و مشاهده وضع اهالی با کسب اجازه قبلی به اصفهان مسافرت نمودم مردمی که همیشه مرا با آغوش باز و در نهایت مهربانی دیدن کرده و حتی اگر تأخیری در مسافرتم پیش می‌آمد گله‌گذاری می‌کردند و بسیار مایل بودند جلسات متعددی با آنها داشته و از اوضاع آنها مستحضر شوم یک روز با حالت اجتماع به منزلم آمده و تقاضا کردند که برای شرکت در جلسه علنی مجلس فوراً به تهران مسافرت کنم با این که به ایشان گفتم اگر حضورم لازم بود دوستان مطلعم می‌ساختند متقاعد نشده و خلاصه اصرار کردند با این که می‌دانیم در تمام موارد مخصوصاً در کار نفت همه وقت بنا به مصالح کشور رأی داده‌ای معهذا اگر عده هم کافی باشد در چنین موقع خطیر می‌خواهیم نمایندگان اصفهان همگی در رأی اعتماد به دولت شرکت داشته باشند چون این درخواست ناشی از احساسات پاک و بی‌آلایش موکلین عزیز بود با نهایت میل پذیرفته و شبانه به تهران حرکت را میل داشتم که این احساسات را در همان ایام که مختصر اختلافی در مجلس موجود بود استحضار مجلس مقدم و عالمیان برسانم متأسفانه تا امروز این فرصت نصیب نشده ولی بسیار خوشوقتم که اقلیت شجاع و وطن پرست مجلس هم به مناسبت موقع باریک دست از مخالفت برداشته و پاسخ مناسبی به درخواست و احساسات مردم داده است.

از نظر ملت قهرمان ایران که امروز در تمام نواحی کشور مردانه قد علم کرده و فداکاری او برای وصول به هدف عالی به صورت یک مبارزه عظیم و جهاد عالی در آمده است علاوه بر عمل اقلیت وظایف به عهده هیئت دولت و مجلس هست که رعایت آنها می‌تواند کوچک‌ترین نوع حق‌گذاری نسبت به ملت باشد این نیروی عظیم و قدرت ملت ایران که با تمام محرومیت‌ها و محدودیت‌ها دنیا را متوجه نهضت مقدس ایران کرده باید به بهترین وجه مورد استفاده واقع شده و در راه خیر و صلاح جامعه و رفاه حال مردم مصرف شود و در این موضوع وظایفی برعهده داریم که هر یک به موقع خود باید انجام دهیم به طوری که خاطر محترم آقایان مستحضر است اعلیضرت همایون شاهنشاهی از ابتدای جلوس به مقام سلطنت بسط عدالت اجتماعی و رفاه حال طبقات پایین را متذکر و عملاً نیز از بذل کلیه مایملک شخصی مضایقه نفرمود و اخیراً هم به تقسیم املاک موقوفه امریه مطاع شرف صدور یافته است و به حق می‌توان گفت قبل از بروز این احساسات وطنی ملت وظیفه شاه دوستی خود را انجام اعلیحضرت همایون شاهنشاهی به آنچه لازمه پاداش بوده عمل و در همه وقت و موقع مناسب عدالت اجتماعی که پایه ترقی ملل و نتیجه واقعی دمکراسی است توصیه فرموده‌اند. بنده بعد از این قسمت از عرایضم مطالبی راجع به کارها دارم که خوشوقتم جناب آقا وزیر دارایی تشریف دارند و بنده دو سه کلمه عرض دارم تمنا می‌کنم توجهی بفرمایید یک موضوع کار اسکناس‌های پانصد و هزار ریالی است (صحیح است) که جنابعالی می‌دانید تمام متمولین در این قسمت اگر وجوهی داشتند به بانک مراجعه کردند و پول‌های خودشان را عوض کردند و اگر اسکناس پانصد یا هزار ریالی باشد تنها در دست کشاورزان و فقرا است مکرر از ایالات و ولایات در این باره تقاضا شده است تمنا می‌کنم که یک توجهی بفرمایید (یک نفر از نمایندگان - طرحی تهیه شده است) (صحیح است) موضوع دیگر ساختمان‌های دولتی است که تنها کاری که از طرف دولت در مقابل پولی که شاید در حدود هزار میلیون صرف می‌شد در حدود چهل میلیون تومان بودجه ساختمان‌های دولتی بوده است آن هم برای دو سال با این که از این بودجه یک قسمت عمده‌اش به مصرف رسیده است و شاید یک قسمت خیلی مختصر

مانده باشد حالا برای جلوگیری از مخارج اضافی و برای صرفه‌جویی دستور داده شده است که این کارها را متوقف بدارند در صورتی که ما در عین حال باید توجهی هم به امور شهرستان‌ها و هم از این نظر که راه اعاشه برای فقرا است داشته باشیم همچنین راجع به بودجه فرهنگ و کار کوهرنگ تمنا دارم همان طوری که قبلاً مذاکره شده و وقت مجلس را نمی‌گیرم تمنا می‌کنم که کار آنجا سر و صورتی پیدا بکند.

تلگرف‌هایی که توسط بنده رسیده بود کلا به مقام ریاست مجلس تقدیم شده است این تلگرافی است که توسط آقای اورنگ از گروس راجع به پشتیبانی از دولت رسیده است و آقای اورنگ به بنده لطف فرمودند که تقدیم مقام ریاست کنم (اورنگ - خیلی متشکرم) و همچنین دانشجویانی که عازم خارجه هستند شرحی نوشته‌اند این را هم تمنا می‌کنم توجه بفرماید و نیز آقای کشاروزصدر هم شرحی مرقوم فرموده‌اند که آن را عیناً تقدیم مقام ریاست می‌کنم.

کشاورزصدر - مال آقای کریم پور شیرازی است که نوشته‌اند من فراموش کردم بخوانم.

رئیس - آقای معدل ۳ دقیقه برای شما باقی مانده است (نورالدین امامی - یک ساعت ربع است که از مجلس می‌گذرد نطق‌های قبل از دستور تمام نشده است؟) خود آقایان باید توجه بفرمایند.

معدل - به بنده چند دقیقه فرصت داده‌اند که در اینجا عرایضی بکنم ولی عرض بنده با چند دقیقه تمام نمی‌شود و احساس هم می‌کنم که امروز یک دوازدهم اینجا طرح خواهد شد و شاید بهتر باشد که کار مجلس جلو بیفتند لهذا صرف‌نظر می‌کنم از استفاده کردن از این وقت اگر آخر جلسه اکثریتی باقی بود با اجازه آقایان وقت بیشتری می‌خواهم و عرض می‌کنم برای این که این مطلبی که بنده می‌خواهم عرض کنم یک مطلب محلی و کوچکی نیست یک مطلب اساسی است که می‌بایستی جلب نظر و توجه آقایان را به این موضوع بکنم با سه چهار دقیقه نمی‌توانم این موضوع را طرح کنم (بعضی از نمایندگان - راجع به چه موضوع؟) راجع به اوضاع کشور و اساسی و پیش‌آمدهایی که دارد می‌شود می‌خواهم صحبت کنم و یقین دارم که جلب‌نظر آقایان را خواهم کرد اگر میل دارید که بنده صحبت کنم. ‏

نمایندگان - بفرمایید آقا بفرمایید

رئیس - بفرمایید یعنی چه؟ وقت آقا سه دقیقه است اگر اضافه شود محتاج به رأی است.

معدل - بنده بهتر می‌دانستم که در آیین‌نامه مجلس یک ماده اضافه می‌شد که هر چندی یا به خواهش نمایندگان یا به طرح دولت موضوع سیاست خارجی و بحث در آن و اساس وضعیت کلی در مجلس شورای ملی مورد مطالعه قرار می‌گرفت برای این که بسیاری از کارهایی که ما داریم اینها در درجه دوم است و می‌بایستی روشی که ما پیش می‌گیریم مورد تأیید مجلس شورای ملی همیشه باشد و ما دانسته و فهمیده روی آن قدم برداریم موفقیت‌هایی که تا به حال نصیب دولت شده است قدم به قدم آمده و البته از تصویب مجلس و تأیید مجلس گذشته است و جای خوشوقتی است و بنده چون خودم از طرفداران دولت هستم حاجت نیست دیگر در این باب تأیید بیشتری بکنم ولی الآن تمام فشار دولت و افکار عمومی و مردم روی موضوع نفت است حق هم است یک موضوع بسیار مهمی است و تأثیر بسزایی هم در اوضاع دارد، اما بنده احساس می‌کنم که از یک موضوع اساسی دیگر هیچ بحثی در میان نیست و این موضوع دارد ریشه خانه استقلال و حیات ملت ما را می‌کند (یک نفر از نمایندگان - چه موضوع؟) و متزلزل می‌کند من هنوز که جناب آقای نخست‌وزیر که به سلامتی در مسافرت هستند و دعای خیر ملت ایران بدرقه راه ایشان است قبل از این که ایشان تشریف بیاورند به اندازه‌ای این موضوع را مهم می‌دانم که طرح می‌کنم و امیدوارم که نمایندگان روی آن صحبت بکنند و تا وقتی که ایشان تشریف بیاورند تا یک تصمیم اساسی راجع به این موضوع بگیریم و آن قضیه عده‌ای است در مملکت ما که اینها قانوناً ممنوع هستند از ابراز عقاید سیاسی خودشان کلمه‌ای را که در قانون نوشته شده او را اگر بخواهیم بگیریم شاید بگوید که آن کلمه امروز به این افراد و به این دسته اطلاق نمی‌شود ولی یک حقایقی را می‌بینیم و باید تصدیق بکنیم که ما در منطقه‌ای از دنیا واقع شده‌ایم که یا ما باید این قوانین را لغو بکنیم و تفسیر بکنیم که هر کس آزاد است و می‌تواند اینجا هر کاری دلش می‌خواهد بکند اگر که این طور نیست ما می‌بایستی بیاییم یک روز برای مملکت خودمان و وضع خودمان بنشینیم و یک حرف‌های حسابی را بزنیم این قدر روی موضوع را پوشاندن و ماست مالی کردن و خودمان را به حقایق و واقعیات آشنا نکردن خوب نیست یک روز در مقابل عملی واقع می‌شویم که آن روز شاید وقت نباشد که ما یک مذاکراتی بکنیم برای این کار بنده قبلاً می‌خواهم این توضیح را عرض بکنم که باید حقیقت‌بین باشیم یعنی بین عقاید چپ یعنی بین افرادی که دارای نظریات اصلاحی هستند با عقایدی که امروز به او یک عده‌ای در مملکت خاصی یا نقاط خاصی معتقد هستند یعنی کمونیستی فاصله بگذاریم ما طرفدار این نیستیم و روی آن بحث نمی‌کنیم که نباید عقاید چپی وجود داشته باشد و مردمی در آن عقیده دارای یک نظریاتی باشند ...

رئیس - آقای معدل وقت شما تمام شد یک قدری تأمل بفرمایید اکثریت بشود چقدر وقت لازم دارید؟

معدل - به نظر بنده ده دقیقه‏

اورنگ - بفرمایید آقا

رئیس - آقای اورنگ این جلو چرا نشسته‌اید، خلاف نظامنامه است.

اورنگ - نمی‌توانم پس اجازه بدهید با عصا بنشینم.

رئیس - تمنا می‌کنم بفرمایید

(در این موقع عده برای رأی کافی شد)

رئیس - آقای معدل ده دقیقه تقاضای وقت دارند که صحبت کنند آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. بفرمایید.

معدل - متشکرم غیر از این را هم باید عرض کنم که فرق است میان حکومت و دولت روس با قضیه کمونیستی و کمونیزم و ما در اینجا هر وقت بحث می‌کنیم یک احترامی داریم به دولتی که با ما مجاور است و دولت دوست است دولت همسایه است که در بسیاری از موارد هم نماینده آن دولت با ما اظهارنظر موافقت و مساعدت می‌کند ولی نبایستی آن دو موضوع را با هم مربوط بکنیم برای آن که کشور ما تشخیص داده است که تحت تسلط و رویه و عقیده کمونیستی نبایستی قرار بگیرد و همچنین بنده بایستی این فکر وجود پیدا بکند که طرفداری از کارگری و طرفداری از طبقه‌ای که مظلوم است در این مملکت و خرجش به طور کافی تأمین نشده است این تنها از راه توسل به عقیده کمونیستی است و ما اگر نقصی در تشکیلات‌مان داریم در اطراف آن صحبت می‌کنیم و برای اصلاح آن فریاد می‌زنیم برای این است که خودمان می‌بایستی این اصلاحات را تأمین کنیم و از دماغ طبقات پایین این را باید پایین بیاوریم و خودمان دارای تشکیلاتی باشیم و رویه‌ای را پیش بگیریم که آن نقص را جبران بکنیم (صفایی - به حرف یا به عمل؟) بنده نمی‌دانم که چرا این موضوع اساسی در این محفل بزرگ اجتماعی مملکت که مرکز حل و عقد امور است طرح نمی‌شود و روی آن بحث نمی‌شود مگر شما آگاه نیستید که در زیر پرده چه خبر است؟ و در اوضاع شما و احوال‌تان و برای آتیه مملکت چه رویه‌ای اتخاذ شده است مثل این است که یک کاری است که گفتن و اظهار آن ممنوع است یا زشت است اگر این رویه است که اتخاذ شده و این سیل بنیان کن که زیر زیر دارد می‌آید این را شما نمی‌پسندید چرا روی آن بحث نمی‌کنید؟ چرا برای متصدیان امور وظایف و دستوراتی بیشتر وضع نمی‌کنید؟ چرا قوانینی که اجرا نمی‌شود مواخذه نمی‌کنید؟ و اگر این رویه را نمی‌پسندید چرا پرده را بالا نمی‌زنید؟ چرا این آزادی را نمی‌دهید چون بنده عقیده‌ام این است که اگر جلوی چیزی را ناقص بگیرید بیشتر نفوذ می‌کند پس باید جلوش را درست بگیرید شما خبر دارید که امروز در فرهنگ شما در دادگستری شما چه خبر است؟ شما این قضایا به گوشتان نمی‌رسد که در مدارس چه خبر است نسبت به اطفال معصومی که هنوز به سن رشد نرسیده‌اند و رشد عقلی پیدا نکرده‌اند چه تبلیغات مسمومی می‌شود؟ چرا مجلس گوش خودش را می‌گیرد و به این حقایق که شالوده و پایه استقلال ما است خودش را لاابالی نشان می‌دهد؟ ما نفت را مگر برای این نمی‌خواهیم که با پول آن مملکت را آباد و این ملت را از فقر و بدبختی و بیچارگی نجات بدهیم؟ وقتی که نفت و پول نفت پیدا شد و اینجا آباد شد آیا ما مملکتی می‌خواهیم برای این که کمونیستی باشد و تسلیم این اوضاع بشود؟ شما نمایندگان ملت که در پشت این تریبون قسم خورده‌اید که نسبت به رژیم وفادار و نسبت به استقلال این مملکت خدمت بکنید خدمت را در این تشخیص داده‌اید؟ این سکوت ما آیا جایز است در این مورد آقایان بنده تصور می‌کنم که این مطلب از مطالبی نیست که طرفداری و مخالفت دولت درش تأثیر داشته باشد یا نظریات دیگری که موجب افتراق فکری و تشتت فکری ما است ما او را در این مدخلیت ندهیم برای این که اگر اساسی باقی نماند اگر ایرانی باقی نماند آقایان ایران همیشه باقی خواهد ماند.

اگر مقصود از مملکت ایران این کوه و دشت و سنگ و دریا باشد اگر همه ما را قتل عام بکنند و یک مردم دیگری را بیاورند در این مملکت سکنی بدهند کوه البرز که از میان نمی‌رود و اطلاق ایران به ایرانی و فرزندان ایرانی می‌شود وظایفی که ما داریم در مقابل تاریخ عبارت است از تربیت خوب فرزندان‌مان تربیت خوب چیست؟ تربیت دینی، تربیت اخلاقی. تربیت وطن پرستی است که ما باید آنها را بدهیم (صحیح است) این امانت استقلالی که پدران ما به ما سپرده‌اند ما باید به آیندگان تسلیم کنیم.

اما نمی‌دانیم روزی باید سرافکنده روزی باید خجل و شرمسار این مملکت را تسلیم کنیم

یک هرج و مرج یک رویه‌ای که هیچ یک از اعقاب و اخلاف ما نخواهند پسندید و امروز تمام اهل این مملکت علیه این اوضاع هستند و در تحت تأثیر یک تلقینات شومی یک جماعتی که یا فریب خورده‌اند یا بیچاره هستند و این را روز به روز توسعه بدهند (پناهی - چکار باید کرد؟) بنده تصور می‌کنم این از مسائلی است که می‌بایستی هم مجلس شورای ملی در دستور کارش قرار بدهد و هم دولت جزو وظایف اصلی خودش بشمارد (صحیح است) هی هر روز خودمان را به این درب و آن درب بزنیم و غفلت بکنیم آیا غفلت موجب خواهد شد که این مطلب از بین برود شما چرا به این مطلب اصلی به این رسته حقیقی فساد و بدبختی این ملت توجه نمی‌کنید بودجه مملکت باید روی این تنظیم بشود دولت روی این بیاید مجلس باید روی این شروع بشود بنده الآن مواجه هستم می‌بینم یک مردی تنها تن حقیقت قضیه این است یک فرد از افراد دکتر مصدق بلند شد آمد یک تزی داشت یک فکری داشت این را طرح کرد از حق و انصاف هم نباید گذشت همه به دنبالش رفتند کمک کردند این نهضت بزرگ که در این مملکت به وجود آمد این را نشان داد که ما هنوز نمرده‌ایم ما زنده هستیم و بی‌جهت نیست که پس از دو هزار و پانصد سال تاریخ ما سر چهار راه دنیا دستمان را به کمرمان زده‌ایم و زنده و باقی هستیم به واسطه داشتن همین رویه است به واسطه داشتن همین صفت است این نهضت نشان داد که اگر برای هر کار اساسی و حساب یک قائدی پیدا شود و یک پیشوایی پیدا شود و یک اساسی هم باشد مردم امساک ندارند از این که به دنبال او بروند او آمد این کار را کرد ولی آقایان امروز و فردا کم و یاد خوب و بد تمام می‌شود آن چیزی که اصل است و باید دولت به آن توجه بکند این قضیه است این را یکی باید برای دولت وظیفه بکند این را ملت و شما نمایندگان ملت می‌بایستی که این مطلب و این اصل را در نظر بگیرید بنده این روزها می‌بینم که دولت مواجه با فقر مالی است این فقر مالی نتیجه‌اش این می‌شود که هزینه زندگی مردم می‌رود بالا و نتیجه‌اش این می‌شود که به مردم فقیر صدمه می‌خورد البته آنها در مضیقه بیشتری هستند (پناهی - فشار بیشتری) در فشار بیشتر می‌بینیم که از این مطلب تنها دسته‌ای که ممکن است بد استفاده بکند و این را بد جلوه بدهد و بد عمل بشود باز آن دسته هستند (محمدعلی مسعودی - اغنیا هم بیایند مالیات‌های خودشان را بدهند) این وضعیت مالی باید طوری تنظیم بشود یعنی این فشاری که اگر از هر فداکاری یا از نظر اصلاح بودجه اقتصاد هست نبایستی در روی طبقه‌ای بیاید که آن امر موجب شود که به آن کار کمک بشود همین طور که اینجا بحث بود این فشار باید متساوی روی همه طبقات بیاید وضع مملکت ما از نظر شما که به خانواده‌تان اهالی شهرستان که موکلین شما هستند همه از شما این تقاضا را دارند بنده نمی‌دانم که شما این چند روزه این کتبی را که بیرون دادند نشر دادند و این اطلاعاتی ک به گوش‌تان خورده شنیده‌اید یا نه اینها اینها تأثیر دارد این کارهایی که از الآن آقای وزیر دارایی می‌خواهند بکنند اینها باید در یک محیطی انجام بگیرد که آن نقصی را که بنده می‌گویم برطرف شود انتخاباتی که شروع می‌شود باید در یک محیطی انجام بشود که نظم و آرامش آن تأمین شده باشد و موجب نشود که یک فساد بیشتر و یک فتنه بزرگ‌تری در این مملکت بوجود بیاید چرا آقایان در این باب که یک اصل صحیحی است عنایت نمی‌کنند من هنوز آقای نخست‌وزیر تشریف نیاورده‌ادن این مطلب را در اینجا طرح می‌کنم و از همه آقایان نمایندگان می‌خواهم و استدعا و تمنا می‌کنم که این را نصب‌العین خودمان قرار بدهیم و روی این بحث بکنیم و از این کار نتیجه بگیریم و از دولت بخواهیم که یک تشکیلاتی را به وجود بیاورد تا حقایق را به استحضار مجلس برساند و برای این کار علاج اساسی فکر بکنید و امیدوار هستم که در این کار با این نظریه بنده کمک بکنید (صحیح است)

شوشتری - اگر سرمایه دارها بگذارند.

محمدعلی مسعودی - اگر تعدیل ثروت بشود درست می‌شود و الا هیچ فایده‌ای ندارد

۳ - انتخاب یک نفر کارپرداز.

رئیس - در دستور امروز یک دوازدهم داریم و همچنین انتخاب یک نفر کارپرداز (دکتر کیان - گزارش یک داوزدهم توزیع نشده) اصل لایحه طبع و نشر شده و در کمیسیون هم تغییری نکرده چون انتخاب یک نفر کارپرداز لازم است و اگر انجام نشود کارها معوق می‌ماند شروع می‌کنیم به انتخاب یک نفر کارپرداز قبلاً سه نفر به قید قرعه برای نظارت انتخاب می‌شود.

(اقتراع به وسیله آقای غلامرصا فولادوند به عمل آمده آقایان: محمدعلی مسعودی - معین‌زاده - باقری - حائری‌زاده معین شدند)

رئیس - شروع می‌شود به أخذ رأی‏

(اسامی آقایان به ترتیب ذیل به وسیله آقای ناظرزاده اعلام و در محل نطق حاضر و رأی دادند)

آقایان: آشتیانی‌زاده. ابریشم‌کار. صدری. دکتر مجتهدی. پناهی. فرهودی. دکتر هدایتی. دکتر کیان. دکتر معظمی. نبوی. حکیمی. دکتر طبا. اسلامی. شوشتری. سرتیپ‌زاده. آزاد. مهدی ارباب. گنجه. امام اهری. سنندجی. اورنگ. کشاورزصدر. صدرزاده. حاذقی. دکتر نبوی. بوداغیان. سلطان‌العلما. پیراسته. ابتهاج. عزیز اعظم‌زنگنه. ثقه‌الاسلامی. دکتر جلالی. کهبد. بهبهانی. ملک‌مدنی. مجتهدی. موسوی. حمیدیه. پالیزی. عماد ترتبی. حسن مکرم. جمال امامی. نورالدین امامی. عباسی. آصف. قرشی. سعید مهدوی. قبادیان. فقیه‌زاده. غضنفری. ظفری. تولیت. خزیمه علم. قاسم فولادوند. گرگانی. عرب‌شیبانی. شهاب خسروانی. دکتر علوی. آبکار. شادلو. صاحب‌جمع. منصف. سودآور. قراگزلو. امیرنصرت اسکندی. رفیع. گودرزی. عامری. مخبرفرهمند. دکتر طاهری. برومند. دولت‌آبادی. سالار بهزادی. رضوی‌شیرازی. وهاب‌زاده. سلطانی. دکتر راجی. معدل. کوراوغلی. هراتی. امیرافشاری. دهقان. مرتضی حکمت. دکتر برال. معین‌زاده. محمدعلی مسعودی. گنابادی. حائری‌زاده. غلامرضا فولادوند. دکتر سیدامامی. ناصر ذوالفقاری. فرامرزی. ناظرزاده. صفایی‏.

(اوراق رأی و مهره‌های تفتیشیه شماره شد و پس از استخراج آرا نتیجه به قرار ذیل حاصل گردید)

اوراق و مهرهای تفتیشیه هر یک ۹۳

آقای عرب‌شیبانی ۵۸ رأی‏

آقای پالیزی ۳۲ رأی‏

آزاد ۱ رأی‏

ورقه سفید ۲ رأی‏

رئیس - آقای عرب‌شیبانی با اکثریت به سمت کارپرداز انتخاب شدند (نمایندگان - مبارک است)

۴ - طرح گزارش کمیسیون بودجه راجع به یک دوازدهم بودجه کل کشور در مهر ماه.

رئیس - لایحه یک دوازدهم دولت که به کمیسیون رفته است طبق و منتشر شده گزارش کمیسیون هم عیناً همان است گمان می‌کنم مانعی برای طرح آن نباشد (صحیح است)

اسلامی - بنده پیشنهادی تقدیم کرده‌ام. ‏

کشاورزصدر - بنده هم قبلاً پیشنهادی عرض کردم‏

(در این موقع آقای رئیس صندلی ریاست را ترک و آقای نورالدین امامی (نایب رئیس) به جای ایشان قرار گرفتند)

نایب رئیس - بعد از قرائت گزارش پیشنهاد قرائت می‌شود

(گزارش به شرح زیر قرائت شد)

گزارش از کمیسیون بودجه به مجلس شورای ملی‏

لایحه شماره ۴۴۴۷۵ دولت راجع به تقاضای راجع به تقاضای تصویب یک دوازدهم مهر ماه سال ۱۳۳۰ در کمیسیون بودجه با حضور آقای وزیر دارایی و معاونین وزارت فرهنگ و وزارت راه مطرح گردید مذاکرات مفصلی راجع به لزوم تقدیم بودجه کل کشور و صرفه‌جویی‌های لازم در مخارج غیر ضروری به عمل آمد پس از اطمینان از این که آقای وزیر دارایی در تهیه و تقدیم بودجه متعادل کشور هستند ماده واحده پیشنهادی دولت عیناً تصویب گردید و اینک گزارش آن را برای تصویب تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید:

ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود حقوق و کمک و مزایای قانونی کارمندان و خدمتگزاران و مصارف مستمر و غیر مستمر وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی و سایر مصارف کشور را در مهر ماه ۱۳۳۰ مطابق قانون یک دوازدهم فروردین ماه ۱۳۳۰ مصوب پنجم اردیبهشت ماه سال جاری از محل درآمد عمومی کشور پرداخت نماید.

مخبر کمیسیون بودجه - فرهودی‏

نایب رئیس - پیشنهاد آقای اسلامی قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

ریاست محترم مجلس شورای ملی‏

پیشنهاد می‌کنم لایحه یک دوازدهم مسکوت گذارده شود اسلامی‏

ناظرزاده - پس حقق کارمندان از کجا داده شود

نایب رئیس - آقای اسلامی‏

اسلامی - عرض کنم شاید آقایان تعجب کنند که بنده چرا این پیشنهاد را داده‌ام که چرا با طرح یک دوازدهم مخالفم منظورم ادای توضیح بسیار مهمی است که بنده تصور می‌کنم آقایان نمایندگان هم موافقت بفرمایند که قبل از هر کار مهمی قبل از هر تصمیمی باید نسبت به این نکته اساسی توجه بشود وقتی که توضیحات بنده را استماع فرمودند تصدیق خواهید فرمود که پیشنهاد بنده بسیار به جا بود برای این که وظیفه خطیری که فرد فرد نمایندگان ملت برای دفاع از حقوق عمومی بر عهده دارند به این جانب هم حکم می‌کند که هر وقت یک تخطی نسبت به قانون اساسی شد اینجا متذکر شوند مطابق اصل ۴۳ قانون اساسی که ملاحظه می‌فرمایید و بنده قرائت می‌کنم (نظامنامه‌های مجلس سنا باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد) به این وضوحی یک اصلی در قانون اساسی است متأسفانه یک تخطی از طرف مجلس سنا نسبت به این اصل می‌شود آقایان نمایندگان مجلس که اینجا سوگند یاد فرموده‌اند که همیشه حافظ این قانون باشند بدبختانه هیچ توجه نمی‌کنند آقایان نمایندگان محترم از جریان دیروز مجلس سنا اطلاع دارید که به استناد

ماده ۳۸ نظامنامه سنا که خود شما وضع کردید آمدند و گفتند که آقایان سناتورها می‌توانند وزیر شوند و بعد هم برگردند سناتور شوند (پیراسته - تصویب نشد) اجازه بفرمایید در حالی که اگر استناد به همان ماده است ما مطابق این اصل نمی‌توانیم وکالت بدهیم به یک کس دیگر که اختیاراتی که ما در اینجا دادیم آن شخص اعمال بکند (صحیح است) مطابق این اصل تصوب نظامنامه‌های مجلس سنا از وظایف و از مختصاب مجلس شورای ملی است (صحیح است) چون از طرف مجلس شورای ملی و آقایان نمایندگان محترم و مقام ریاست همیشه من باب احترامی که به آقایان سناتورها دارند یک غمض عین‌هایی شده بود این سوء استفاده دارد می‌شود بنده از اینجا به آقایان سناتورها خطاب می‌کنم که اگر استناد به ماده ۳۸ است آن ماده ۳۸ مطابق قانون اساسی اساساً بی‌جهت از طرف مجلس شورای ملی دوره پانزدهم رأی داده شده و قانونی نیست (صفایی - منظور این ماده) و به علاوه چطور می‌شود در بعضی مواقع که مجلس سنا و آقایان سناتورهای می‌خواهند از یک حقایقی استفاده کنند آن وقت کلمه مجلس می‌شود مجلس سنا ولی در موارد دیگر مواردی که حتی قانون اساسی منع کرده مثل امور مالی تفسیری که می‌شود می‌گویند مقصود از مجلس مجلسین است مطابق قانون اساسی دوره هر مجلس هم شورا و هم سنا دو سال است حالا ما وارد این بحث نمی‌شویم ولی در این موارد می‌گویند منظور مجلس شورای ملی است. اما در موقع رسیدگی به اقلام بودجه که از مختصات مجلس شورای ملی است آنجا می‌گویند مقصود از مجلس مجلس سنا هم است در این موارد از مجلس آقای ابوالقاسم امینی، جناب آقای دکتر مصدق. جناب آقای نریمان، آقای شیبانی رفته‌اند و اصلاً قرار نیست که برگردند اگر آقایان سناتورها باید برگردند که آقایان هم باید برگردند (صحیح است) و اساساً بنده عقیده ندارم که برگردند چون شانزده دوره این طور بوده و بسیار مایه تأسف است که از طرف مجلس سنا و آن آقایان که خودشان را سرجنبان آزادی می‌دانند و افتخار می‌کنند که در این مملکت اشخاص کاری و خدمتگذار فقط در مجلس سنا جمع شده چون آقای دکتر ملک‌زاده دیروز فرمودند تمام اینهایی که اینجا نشسته‌اند اشخاصی هستند که باید از وجودشان استفاده بشود اگر این دستگاهی است که تا به حال بوده و ما دیده‌ایم که ما نمی‌خواهیم مرحمت‌شان زیاد تا به حال نتایج حکومت این دستگاه را ما دیده‌ایم و حالا که مملکت دچار بحرانی است از این آزد مردان و پیشقدمان آزادی بعید به نظر می‌آید که بیایند یک اصل به این مسلمی و یک نص به این صریحی را زیر پا بگذارند بنده خدا می‌داند به هیچ کس حب و بغضی ندارم و شاید به بعضی از این آقایان وزرایی که از مجلس سنا آمده‌اند کمال احترام را دارم و شاید هم از بنده ناراضی بشوند ولی بنده طبق آن قسم که خورده‌ام و مسلمانم اگر نسبت به قانون اساسی تعدی بشود بنده اینجا اعتراض خواهم کرد.

بنابراین بنده استدعا می‌کنم که آقایان سناتورها تجدیدنظری بکنند و اگر غیر از این بکنند مجلس شورای ملی ناچار است وظیفه خودش را انجام بدهد و مصلحت نیست در این‏ موقع بین مجلسین یک اختلافی بیفتد و پیشنهادم را مسترد می‌دارم.

نایب رئیس - عرض کنم بدبختانه آقایان از مقررات سوء استفاده می‌کنند اگر چه نظر تمام نمایندگان مجلس با نظر آقای اسلامی موافق است ولی اینجا مورد نداشت که وقت مجلس را تلف کنند

شوشتری - مجبور بودند

اسلامی - حفظ قانون اساسی بر تمام امور مقدم است‏

نایب رئیس - آقای حائری‌زاده به نام مخالف در ورقه اسم نوشته‌اند بفرمایید

حائری‌زاده - عرض کنم که خیلی متأسفم که کارهای مملکت ما در جریان قانونی و مستقیم شکلی شده که پیشرفت نمی‌کند باید یک جریان غیر مستقیمی پیدا کرد که تا به هدف برسیم نماینده مجلس برای اظهار مسائل کلی مملکتی مواردی در آیین‌نامه برایش پیش‌بینی شده است که بتواند حلاجی کند اصول مسائل مملکتی را از امور اقتصادی - نظامی - اجتماعی ولی لایحه بودجه که مورد این حرف‌ها هست شکلی شده که در مجلس مطرح نمی‌شود ایرادی هم به آقایان وزرا نیست اوضاع دنیا و مملکت‌ها یک شکلی آشفته است که ما مجبوریم یک دوازدهم یک دوازدهم و همین جورها بگذرانیم چه بکنیم باری به هر جهت باید بکنیم و مجالی که بشود در مسائل کلی مملکتی بحث کرد کمتر به دست می‌آید و در برنامه دولت‌ها که روی یک تشنجی می‌آیند و از بین می‌روند فرصت این که در باب مسائل کلی بحث کرد نمی‌شود می‌رود روی یک حب و بغض‌هایی و مسائلی کلی از بین می‌رود.

لابد باید در یک مواقع کوتاه دیگر اگر چه نیم ساعت باشد استفاده کرد و در مسائل کلی فهرست مانند صحبت کرد من صبح که آن ورقه را آوردن دیدم چطور می‌شود که حزب موافق دولت در ستون مخالف بنویسد.

من که مخالف نیستم این یک قدری خارج از اصول است و من هیچ وقت حاضر برای این که مخالف اصول باشم نیستم و از طرفی هم همه موافق دولت هستند کسی مخالف دولت نیست و این مذاکراتی که می‌شود من باب تذکر است (شوشتری - اقلیت حق دارد) حقش را به من واگذار کرده که در کلیات توضیحی راجع به مسائل کلی بدهم.

وزارت دارایی گرفتار یک وضعیت عجیبی شده یک خرج چند میلیونی مال کارگران بی‌کار تحمل این مملکت شده یک عواید چند میلیون لیره از عایدات حذف شده فقر و پریشانی و خرابی اوضاع مملکت سایر عواید را خیلی عقب زده باید که معادله‌ای هم در بودجه باشد یک رویه‌هایی اتخاذ می‌شود که بعضیش ممکن است شاید به سلیقه من درست نباشد ممکن است مصلحت مملکت باشد این است که من من باب تذکر عرض می‌کنم که توجهی به این قسمت‌ها بشود.

چند روز پیش چند نفر از نمایندگان گارگرهای کارخانه سیمان آمده بودند و می‌گفتند که یک چهار، پنج قران اضافاتی که برای کارگران سیمان امسال منظور شده و چند ماه هم گرفته‌اند این را حالا آمده‌اند و از ما می‌خواهند پس بگیرند من هر چه فکر کردم به وضعیت امروزه مملکت که ما تمام کارگران بی‌کاری که در خوزستان داریم خرج‌شان را داریم تحمل می‌کنیم تا اضاع به جریان عادی برگردد و حالا موقعی برای این که چند قرانی از حقوق کارگران کسر شود نیست البته آنها تابع سازمان برنامه هستند شکایت‌شان از وزارت دارایی نبود ولی سازمان برنامه هم دولت است وزارت دارایی هم دولت است همه‌اش مال مملکت است فرق نمی‌کند من نمی‌خواهم بگویم که همه در این موقع باریک باید کمک کنند توجه کنند همه تا یک گشایش پیدا شود من دیدم که آنها با یک حسن نیتی می‌گفتند که دولت اگر لازم داشته باشد ما حاضر هستیم این اضافه‌ها را کسر بکنند ولی در مقابل آن وقتی که سهام قرضه را منتشر می‌کنند از آن سهام به ما بدهند که بعدها بتوانیم وصول کنیم و این سهام را جایی گرو می‌گذاریم که معاش‌مان مختل نشود چون عجالتاً پولی در خزانه نیست و بودجه هم بایستی تعدیل بشود حقوق ما را از بین نبرید و تضیع نکنید از آن سهام به جای آن بگذارید که بعدها جبران بشود من دیدم که هیچ دست تحریکی در آنها نیست ولی مثل این که در بین آنها ایجاد آشفتگی می‌کنند من آنها را در یک حسن نیتی دیدم راه حلش را هم اظهار کردند امیدوارم دولت حتی‌الامکان مردم را مجبور نکند از گرسنگی و فشار ملحق بشوند به یک صف اخلالگری و به شکل بدی باشد که مردم آرامش‌شان را نتوانند حفظ کنند، یک مسائل کوچک کوچکی است که اگر توجه کنید ضرری به خزانه مملکت وارد نمی‌شود ممکن است مبالغی هم عایدش بشود، چندی پیش به من گفتند دولت ۲۷ میلیون تومان چای خریده برای آن که اشخاص اول آشنایی برای این کار نداشتند انباردار و مباشر چای آن شکلی که چای را تاجر محافظت می‌کند و به بازار می‌آورند عمل نکردند توی انبار ریخته‌اند و توی گونی و اینها دارد فاسد می‌شود و تازه دولت متوجه شده است که دارد فاسد می‌شود و رفته‌اند بفروشند بیش از هفت میلیون تومان مشتری پیدا نشده است در صورتی که ۲۷ میلیون تومان خریده‌اند و حالا برای فروش آن هفت میلیون مشتری هست و بیست میلیون برای دولت ضرر است (صحیح است)

یک شخصی آمده بود که اطلاعاتی داشت در کار چای و می‌گفت من پیشنهادی داده‌ام بدون این که یک خرجی تحمیل دولت شود و آن کارگرهای چای حقوق‌شان را بگیرند حال چه آن چای را بیست و هفت میلیون بفروشند و چه ۷ میلیون بفروشند آنها بی‌کار مانده‌اند در آنجا و من این را طوری طبقه‌بندی می‌کنم که بیست میلیون ضرر نباشد هفت میلیون فقط ضرر دولت باشد در صورتی که در مزایده‌ای که حالا برای این چای گذاشته‌اند ۷ میلیون تومان مشتری بیشتر نیامده و دولت هم هر چه این چای را بیشتر نگاه دارد ضررش بیشتر می‌شود فاسد می‌شود خراب می‌شود باید بفروشد گفت من طبقه بندی می‌کنم که بیست میلیون به فروش برود و یک حق‌العملی را هم برای من منظور بدارند هر کیلویی صد دینار شاید حق‌العمل برایش منظور بدارند می‌گفت من تخصص دارم در این کار و بیست میلیون ضرر تقلیل پیدا می‌کند به هفت میلیون ضرر و یک قدری دیگر اگر صبر بکنید ممکن است بیست و هفت میلیون ضرر باشد و پول حمالی هم بدهید که آنها را ببرند بریزند بیرون چای را اگر درست نگهداری نکنید در انبار فاسد می‌شود باید بریزید بیرون و از این قبیل چیزها در دستگاه دولت هست و اگر موافقت بشود ممکن است یک قدری جلوی کسر بودجه را بگیرد جلو ضررهارا بگیرد که این اندزه ما در زحمت وضرر نباشیم و مردم ناراضی می‌شوند و رفتاری نکنید که ناراضی زیاد بشود و یک اعمال کوچکی که هیچ به دستگاه حکومت می‌کنند و ناراضی می‌شوند مثال دولت دستگاه توزیع شکر دارد که دولت شکر را می‌دهد به یک شرکتی به یک طبقه‌ای که آنها توزیع کنند به صنف قناد و صنف شکر را از دست دوم می‌خرد و قهراً دست اول یک مقداری گران‌تر باید بفروشد اگر سهم قناد را ارزان‌تر بدهید که از دست دوم نخرد قهراً شیرینی خودش را ارزان‌تر خواهد فروخت سر و صدا و شکایتش هم کمتر خواهد بود و یک شاهی هم به خزانه دولت ضرر وارد نمی‌شود یک نفر می‌آید می‌گوید روزی چند تنی که بخش

می‌شود برای توزیع بدهید به من و دست دوم قناد باید از من بخرد من منفعتی ببرم این موجب می‌شود که یک مبلغی به آن قناد هم تحمیل شده و قیمت شیرینی راگران‌تر کرده ولی دولت باید یک شکلی توزیع کند که قناد و سقط فروشی و سایر طبقات به قدر سهم خودشان ببرند و به خزانه دولت چیزی تحملی نشده و طبقات هم راضی شده‌اند (صفایی - ولی آقا آن طبقه اول ضرر می‌کند اشکال آنجا است) طبق اول که دولت است دولت شکر را می‌فروشد و وقتی که به من می‌دهد من بدهم به دسته دیگر به من ندهد خود دولت به آن دسته بدهد (صفایی - آن وقت آن شرکت ضرر می‌کند) ضرر بکند موضع دیگر امور دستگاه‌های انتفاعی است که در تمام کارها دخالت کرده یک کارهای انتفاعی مثلاً اداره دخانیات دارد که باید توتون بخرد سیگار درست کند و بفروشد و این دستگاه انتفاع صرفه‌جویی کردن در خرج اولیه‌اش ضرر است شما اگر چنانچه اعتبار ندهید به دستگاه انتفاعی فرضاًَ کارخانه قند داریم و باید قند بسازیم چغندر کاری داریم اگر صرفه‌جویی بکنیم در مخارج اولیه و اعتباری برای چغندر کاری ندهیم خرج ما که فرق نمی‌کند خرج داری ما محصول ما آخر سال کمتر خواهد محصول که کم شد آن ضرر برای مملکت اگر دفعه اولی ما اعتبارات برای دستگاه‌های انتفاعی کمتر بدهیم کمتر برداشت می‌کنیم اگر اتومبیلی که تحت اختیار آن کسی که سرپرستی چغندر کاری را می‌کند بدهند او بهتر می‌تواند سرپرستی را بکند بهتر می‌تواند چغندر را جمع آوری بکند به موقع می‌رسد به کارخانه و محصول قند ما بهتر و بیشتر می‌شود ولی اگر خواستیم صرفه‌جویی بکنیم و آن اتومبیلی که مال آنجا هست و آن سرپرستی که آنجا هست ازش گرفتیم با شتر و الاغ آوردن مقداری یخ می‌زند و مقداری هم فاسد می‌شود محصول چغندر نمی‌رسد بنابراین محصول قندمان کم می‌شود و ضرر ما زیادتر می‌شود دستگاه‌های انتفاعی غیر از دستگاه‌های اداری شما است هر چه دستگاه‌های اداری را کمتر بکنیم وضع مردم بهتر و کار مردم سریع‌تر خواهد بود و آن دستگاه‌های انتفاعی عکس این است هر چه شما بیشتر بذر بکارید در موقع برداشت محصول بیشتر برمی‌دارید و اگر این زارع صرفه‌جویی کرد و به جای ۵ خروار یک خروار کشت کرد البته محصول هم کم‌تر خواهد بود در دستگاه‌ها انتفاعی ما صرفه‌جویی معنی ندارد آخر این کار با دوسیه و کارهای اداری دو تا است من خیلی متأسفم که اینجا آقای زیر دارایی با یک دستگاه‌هایی که می‌توانند کارها را درست تقسم بکنند و هر کدام در کار خودشان مسئولیت داشته باشند و روی یک رویه و اطلاع صحیح کارهای‌شان را انجام بدهند ندارند باید تمام کارها را خودشان رسیدگی بکنند این است که متراکم می‌ماند کارها هر کسی در هر کاری تخصص دارد و باید طرف اعتماد هم باشد و روی همین اعتماد اختیار هم به او بدهند و نتیجه عمل را از او بخواهند و این که ایشان در جزئیات کارها وارد بشوند غیر از تولید اشکال برای وزیر وقت و دولت نتیجه دیگری ندارد ولی جای تأسف هست که مملکت ما روی تشکیلات یک حزب و دسته‌ای نیست وزیری که می‌رود به یک وزارتخانه یک فردی است و خودش غرق است در آن تشکیلات هم غرق می‌شود و نمی‌تواند اعتماد هم پیدا بکند اعتماد هم چیزی نیست که بروند از بازار پیدا بکنند اعتماد مرور زمان می‌خواهد وقتی از یک حزب و طبقه باشد یک مدتی با هم کار کردند اعتماد به هم دارند و وقتی که حسن رفت به لندن و یک گزارش داد می‌دانند که حسن دروغ نمی‌گوید ولی آن حسنی که پیش لندن بوده و گزارشی که داده دروغ هم بوده و معلوم هم نیست گزارش چه بوده و تابع چه مسلک بوده است هر اقداماتی کرده معلوم نباشد صحیح باشد ممکن است پوست خربزه‌های است که دارد زیر پای من می‌گذارد این است که جناب آقای وزیر دارایی یک وضعیت خیلی مشکلی برایش پیش آمده است و دستگاهی که باید به او تکیه کند و هر قسمتی را به او بسپارد و اختیار تام به او بدهد که کارش را انجام دهد ندارد و خودش هم در تمام کارها که رسیدگی می‌کند قهرا عالم کون و مایکون که نسیت کارها فلج می‌شود دستگاه‌ها معوق‏ می‌ماند اشکال تراشی می‌شود اسباب تحریک فراهم می‌شود و عایدات ما نکث پیدا می‌کنند و پایین می‌آید اینها مسائلی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

من باب مثال من یک موضوعی را که چند سال است با این رؤسای شهر تهران صحبت کرده‌ام و عملی نشده است عرض می‌کنم این مملکت باید از بی‌کاری مردمش نجات پیدا کند برای تهیه کار از کره مریخ که آدم نمی‌آید که ما چشم‌مان را به آن بدوزیم عجالتاً مبارزه سیاسی و اقتصادی ما با انگلیس‌ها ممکن است سال‌ها طول بکشد (جمال امامی - احسنت!) باید فکر کار کرد برای مردم و فکر معاش کرد برای مردم و ریشه بی‌کاری را کند از این مملکت، و این کار طرق عدیده‌ای دارد یک قسمت کوچکش را که من با رؤسای شهر تهران صحبت کرده‌ام حالا عرض می‌کنم من می‌گفتم که شما در حدود پانصد هزار متر زمین در شهر تهران دارید در حوزه شهر تهران ۵۰۰ هزار متر زمین یا کمتر بیشتر اگر نباشد کمتر نیست بنگاه‌هایی که دارد یا اراضی خندق و غیره که در اختیار شهرداری است متجاوز از ۵۰۰ هزار متر زمین شهرداری در تحت اختیار دارد (شوشتری - بردند و خوردند) نه هنوز دارد فلان بنگاهی که دارد اسامیش هست مال شهرداری است بنگاه یتیمان مال شهرداری است شیر خوارگاه یا غیره اینها مال شهرداری است اراضی خندق و بایر هم زیاد دارد از زمین متری ۲۰ تومان و ۳۰۰ تومان دارد تا ۵۰ تومان و کمتر از ۵۰ تومان نیست ارزش این زمینهایی که شهرداری دارد با حداقل متری پنجاه تومان حساب کنیم می‌شود ۲۵ میلیون تومان این مبلغ حداقل قیمت زمین‌هایی است مالک است اگر اصل قسمت را حساب بکنیم و شهرداری به اقساط بفروشد بگوید که این ۲۵ میلیون را به پنج میلیون نقد بدهید و بقیه را در ظرف ۵ سال وصول می‌کنم و اراضی متری یک قران و دو قران یک فرسخی یا دو فرسخی تهران هست از آنها بخرد و شروع بکند به بنایی و ساختمان لازم نیست که دارالمجانین در وسط شهر باشد این در دو فرسخی باشد کفر که نمی‌شود (شوشتری - الحمدالله در خود شهر هست) خوب اگر این بناها را در دو فرسخی تهران بنا کردند با یک اتوبوس هم اتصال پیدا کرد در این زمین‌های متری ۵ قران به جبران این ۵۰۰ هزار متر در ظرف ۵ سال سالی پنج میلیون قران می‌تواند خرج بنایی بکند این ۵ میلیون تومان که به جریان افتاد بنا مشغول می‌شود نجار و آهنگر و فخار مشغول می‌شوند تمام طبقات علی قدر مراتب هم مشغول می‌شوند آن اراضی هم که به اشخاص فروخته می‌شود یک اشخاص مفلس که نمی‌آیند آن زمین‌ها را بخرند یک اشخاصی می‌خرند که در زمین‌ها ساختمان می‌کنند آنها هم یک ۵ میلیون در سال لااقل خرج می‌کنند سالی ده میلیون که جریان پیدا کرد در یک شهری عمله بنا و بقیه طبقات ضعیف همه مشغول کار می‌شوند و همچنین در ولایات تولید کار می‌شود کرد پول و اسکناس این نیست که هی زیاد چاپ بکنند جریان که سریع شد پول زیاد می‌شود جریان که بطیی شد پول کم می‌شود ما این پولی را که در بانک داریم در روز ده دفعه که مبادله شد ده دفعه باید حساب کنند و دو ماه اگر راکد ماند و هیچ کس با او معامله نکند این مثل سنگ هیچ ارزش ندارد فایده‌ای ندارد باید دولت و حکومت و وزارت دارایی با ایجاد کار برای مردم و این همه کارگری که در خوزستان بی‌کار داریم این همه سنگ و آهن و لوازمات که آنجا هست اینها را حقوق هم که دارید می‌دهید اینها را مشغول‌شان بکنید که ساختمان برای عملجات آنها بسازند و آن عمارات کاغذی و حلبی را تبدیل بکنید به یک عمارتی که انسان تویش زندگی کند که هم بر آبادی مملکت افزوده شود و هم کارگرها مشغول بشوند فعالیت که شد جماعت دیگری هم در این کار به جریان می‌افتد و عملاً هم کارشان بهه راه می‌افتد به صرف این که باز بنشینیم یک چیزی بگوییم نمی‌شود، این کارها ماشین مملکت را به راه می‌اندازد و الا با این قوانین ۲۰ ساله جور واجور دوره رضاخان و آن فشارها مردم را مأیوس و تنبل کرده همه‌اش منتظر است که کمکی به او بشود در صورتی که باید معایب خودش و وسیله کار را خودش فراهم کند باید قانون و عدالت باشد که مردم از سعی و عمل خودشان مطمئن باشند که بهره‌ور بشوند نه این که سعی و عمل عمرو و زید را برود با حقه‌بازی تصاحب کند ما باید رویه‌مان رویه‌ای باشد که مردم با امید فعالیت‌شان در کارها زیاد بشود و در حال رکود نمانند.

فعلاً وزارت دارایی عامل مهم و مؤثر است که می‌تواند این عمل را شروع کند و از خودشان شروع بکنند دولت تاجر و کاسب خوبی نیست باید اداره امور به یک شکلی به یک ترتیبی تعدیل شود به یک طرزی که هر کس بتواند در این مملکت در سایه آزادی آن قسمتی که حرفه و فن خودش است فعالیت کند که هم بر آبادی مملکت بیفزاید و هم کارگرها مشغول بشوند و از این حالت رکود و خاموشی خارج بشوند.

نایب رئیس - آقای حائری‌زاده استدعا می‌کنم یک قدری مختصر بفرمایید که هم رعایت آیین‌نامه شده باشد و هم وقت برسد.

حائری‌زاده - ممکن است من صحبت نکنم منظور این بود که موقعی پیدا شود که مسائل کلی مملکت گفته شود حالا اگر صحبت من اسباب تعویق پرداخت حقوق کارمندان دولت می‌شود من صحبت نمی‌کنم یک وقت دیگر صحبت می‌کنم اصرار ندارم (مکی - فقط راجع به مدیر آن روزنامه‌ای که رفته‌اند غارتش کرده‌اند و سرش را شکسته‌اند توجه دولت را جلب کنید) آقا مکی رفیق محترم من شرحی راجع به آن وقایعی که در شیراز اتفاق افتاده است نوشته‌اند که یک مدیر روزنامه را آنجا چاقو زده‌اند و می‌خواسته‌اند زندگیش را آتش بزنند شرحی از طرف جبهه مبارزه فارس نوشته شده و البته دولت باید توجه بکند آزادی قلم را حمایت بکند و جلوی شرارت را هم بگیرد چه تهران باشد چه فارس و چه خراسان و چه سایر نقاط ایران این جمله‌ای است که همه موافقند و آقای وزیر کشور هم اینجا هست که من درباره این موضوع از ایشان پرسش بکنم که چرا این وقایع اتفاق افتاده است در این موقع تنگنا یک قدری مناسب نیست این پیشنهاد من ولی من معتقدم که دولت در اولین فرصت باید راجع به دستگاه‌های تولیدی اگر کمک و اعانه‌ای به آنها نمی‌دهد عوارض و مالیات و تحمیلات‌شان را به کلی لغو بکند (صحیح

است) خیلی خجالت آور است در ایران در چند هزار سالی که مردمش زندگی می‌کنند هیچ وقت نرفته‌اند گندم از استرالیا و کانادا بیاورند خودشان کاشته‌اند خودشان خورده‌اند یک مقدار زیادی هم داشته‌اند خودشان خورده‌اند یک مقدار زیادی هم داشته‌اند به دیگری هم داده‌اند، یک مملکتی بوده است معبر و مهمان‌نواز ملت ایران هر کس که واردش می‌شده است مهمان‌نوازی می‌کرده است و جنس هم کم نمی‌آورده است وسایلش هم به قدر حالا تکمیل نبوده که چاه‌های عمیق بتوانند بزنند با اتومبیل هم از سیستان اگر آبی باشد و اگر جنسی باشد زراعتی باشد جنس‌شان را به تهران بیاورند وسایل این طور نبوده است و مردم آذوقه خودشان را که تأمین می‌کردند به دیگران هم کمک می‌کردند بدبختانه در نتیجه سوء سیاست‌های حکومت‌ها مالکین مأیوس و زارعین در بدر و زراعت مختل شده و کار به جایی کشیده شده که گندم را باید از خارج بیاورند همین امسال در خراسان مطابق اطلاعاتی که به من می‌رسد آذوقه کم دارند (صحیح است) که می‌گویند باید بروند از افغانستان بخرند آذربایجان محصولش خوب نشده در صورتی که ما خیلی امید داشتم که آذربایجان به تهران کمک بکند معلوم نیست که خودش را بتواند اداره کند یا این که خودش هم کم دارد (دکتر مجتهدی - محصول آنجا بد نبود) این است که در این مملکت مالیات‌های ارضی مالیاتی که برای اغنام و احشام هست هر چه مالیات دستگاه‌های تولیدی هست باید از اینها ملغی بشود که آزادی عمل برای کارهای تولیدی داشته باشند نه این که هی پاپوش برایشان درست بکنند و مأمورین مالیه و ژاندارمری دائم اسباب زحمت برای ایشان درست بکنند باید این رویه مورد توجه بشود و یکی هم راجع به این اتومبیل‌هایی است که جمع آوری شده است یک نفر یک یادداشتی داده این اتومبیل‌هایی که خیلی موردنظر شده است جمع آوری کنند آقای نجم‌الملک یک مرتبه امتحان کرد و نتیجه خوبی نداد و آن ماشین‌هایی که به قیمت خوبی می‌خریدند وقتی که چند روز رفت در انبار طرز دیگری از انبار بیرون آمد حال چه عملی می‌کنند که این اتومبیل‌های خوب دستگاه‌های آنها عوض می‌شود و ثلث آن قیمتی که وارد انبار شد بعد فروش رفت من نمی‌دانم (صحیح است) من معتقدم به این اصول اتومبیل بازی که اسباب تفریح بعضی اشخاص باشد این را باید خاتمه داد ولی نمی‌شود در این دوره شتر سواری و الاغ سورای کرد اتومبیل‌های لوکس را باید تبدیلش بکنند به جیپ و کامیون به اتومبیلی که همه بهره‌ور بشوند و استفاده بکنند و اتومبیل لوکس وارد مملکت نشوند و نه که تنها دستگاه دولت اتومبیل لوکس نداشته باشد مردم دیگر هم معنی ندارد اتومبیل لوکس داشته باشند در این مملکت به این فقیری چرا این همه اتومبیل لوکس در خیابان‌ها دارند می‌چرخند؟ اگر دولت وارد مذاکره می‌شد با یکی از کمپانی‌هایی که سازنده این اتومبیل هستند این سیستم‌های مختلفی که در تهران ولو است و اسباب رقابی شده پیش این حاجی‌زاده‌ها تاجرزاده‌ها یا کسانی که اولاد آقازاه هستند افسر هستند نمی‌دانم رئیس مالیه است نمی‌دانم ممیز مالیه است نمی‌دانم که زود پارک‌های عالی می‌سازند و اتومبیل‌های جور واجور با سیستم‌های مختلف تهیه می‌کنند این سیستم اتومبیل بازی را خاتمه بدهید چه می‌شود که اتومبیل‌های مختلف وارد ایران نشود یک سیستم معلوم با یک کمپانی بزرگی حالا اروپایی، امریکایی یا سوییسی و انگلیس هر کدام باشد برای ما فرقی نمی‌کند ما پول می‌دهیم می‌خریم ما به مناقصه می‌گذاریم سیستم اتومبیل که در ایران لازم هست چه بارکشش چه سواری معلوم بشود که ما صد تا پانصد تا یا ده هزار تا اتومبیل در مملکت‌مان لازم است ما که خودمان دستگاه اتومبیل سازی نداریم یک کمپانی معینی فرد باشد یا یک کمپانی دیگری باشد بروند با یک شرایطی تمام اتومبیل‌ها را از او بخرند سایر اتومبیل‌ها را ممنوع کنید که وارد ایرن نشود و آن کمپانی متعهد باشد که در مراکز استان‌ها دستگاه تعمیر داشته باشد و اتومبیل یکنواخت و یک سیستم وارد ایران شود مقصود سرعت سیر است نه مقصود لوکس بودن و یا تفریح و تفنن ما یک ملتی هستیم که باید خیلی زحمت بکشیم فاصله طبقات به قدری زیاد شده که نمی‌شود فکرش را کرد نمی‌گویم برویم بلوچستان ببینیم مردمش چگونه زندگی می‌کنند همین جا برویم سر قبر آقا مردمش از دوره حجر بدتر زندگی می‌کنند و یک دسته هم تفنن می‌کنند و از لردهای انگلیسی بهتر می‌خواهند زندگی بکنند باید این وضع را به هم بزنید دولت باید پیش قراول آن باشد وزارت دارایی باید این موضوع را در نظر بگیرد و اقتصاد مملکت مورد توجه باشد به این کارها و این نفهمی‌ها که با حیات یک مملکتی بازی می‌شود باید خاتمه داد و الا اتومبیل‌ها را گرفتن و ریختن توی انبار و وقتی که بیاورند بیرون کسی نخرد شوفرها هم که باید حقوق‌شان را بدهند و صاحبان اتومبیل‌ها هم باید یک جوی حساب بدهند که من آنجا رفتم با تاکسی آنجا رفتم با اتوبوس آنجا رفتم با اتومبیل خرجش بیشتر از پیش بشود و تحمیل بیشتری بشود به خزانه مملکت فایده ندارد باید یک فکر اساسی بشود که مفید به حال مملکت باشد و دولت جنبه تفنن و تفریح به این کارها داده است یک عده‌ای اتومبیل خریده‌اند یک عده‌ای تفریح می‌کردند با این اتومبیل و حالا هم دولت اینها را ریخته توی انبار هر دو تا ضرر داشته هم قسمت تفریح آن که خریده‌اند هم قسمت آخری که دولت می‌ریزید توی انبار و باز دو مرتبه محتاج است که برود یک سیستم نوتری بخرد و بیاورد این است که بنده از لایحه بودجه آن هم بودجه یک دوازدهم آن هم موافق دولت که باید حمایت بکند از دولت آن هم در آخر ماه که امروز نمی‌دانم چندم ماه است (یکی از نمایندگان - بیست و هشتم ماه است) ۲۸ ماه که دولت باید حقوق اشخاص را بدهد من به خودم حق نمی‌دهم که بیشتر در این موضوع صحبت بکنم و استدعا هم می‌کنم که موافق هم از موافقتش صرف‌نظر بکند چون من موافقی بودم که مخالف شدم تا رأی بگیرند و خاتمه پیدا کند این موضوع‏.

پیراسته - آقای رئیس ۶۷ نفر در جلسه نشسته‌اند و اینجا ۷۶ نفر لوحه نشان می‌دهد

نایب رئیس - بسیار خوب آقایان منشی‌ها الآن شماره می‌کنند اگر اختلافی بود رفع می‌شود آقای حاذقی‏

حاذقی - بیانات نماینده محترم به عنوان مخالف مشروط راجع به لایحه تقدیم دولت دایر به تصویب پرداخت یک دوازدهم جنبه مخالفت جدی نداشت که محتاج به دادن توضیحاتی باشد چنانچه خودشان هم فرمودند و مقصودشان دادن تذکراتی بود به دولت بدیهی است دولت حاضر که مرکب از یک عناصر و افراد صالح و دلسوز نسبت به کار مملکت هستند به تذکر آقایان نمایندگان که پشتیبان دولت هستند توجه کامل معطوف می‌فرمایند موافقت من یک امر خیلی طبیعی است برای این که پرداخت حق‌الزحمه و حقوق و دستمزد و مقرری کسانی که یک ماه کار کرده‌اند در این مملکت با داشتن استحقاق یک چیز تازه این نیست و یک امر عادی است و مجلس شورای ملی همیشه موافق با کارهای مهم مملکتی است اگر آقایان حرفی دارند برای این است که چرا زودتر بودجه کلی کشور تقدیم مجلس نمی‌شود خاصه با این کوشش‌هایی که جناب آقای نریمان در این مدت خیلی محدود راجع به محدود کردن و تقلیل دادن مخارج زائد مملکت و حذف آن قسمت از بودجه که به منافع ملت صرف نمی‌شود و در نتیجه تهیه یک بودجه‌ای که دارای توازن از نظر دخل و خرج باشد کرده‌اند که امیدواریم هر چه زودتر نتیجه کارهای‌شان را به صورت یک لایحه جامعی راجع به بودجه کل کشور به مجلس شورای ملی تقدیم کنند تا با استماع توضیحات و بیانات و تذکرات آقایان نمایندگان محترم هر چه زودتر یک بودجه سالانه‌ای که از هر جهت مفید باشد تصویب بشود نکته‌ای که خواستم یادآوری کنم این بود یکی از همکاران محترم امروز راجع به کار دولت یک تذکراتی داد که من خواستم نظر آقایان همکاران محترم را جلب بکنم که حال حاضر که یک دولت صالحی که مورد پشتیبانی آقایان نمایندگان محترم و عامه مردم هست بر سر کار است نباید به بهانه‌های گوناگون و با یک سلسله اغراض و نیاتی که خیلی هم کوچک است ولی دارای اثر خوبی نیست از کار دولت بدون دلیل موجه انتقاد نمود ما وقتی مثل آقای دکتر مصدق یک مرد شایسته‌ای داشتیم و معتقد بودیم که ایشان برای حفظ منافع مملکت در این دوران ضعف و کهن‌سالی و در این موقعی که احتیاج به استراحت دارند یک چنین مسئولیت خطیری را به عهد گرفته‌اند و رفته‌اند تا آنجایی که توانسته‌اند سعی کرده‌اند از رجال صالح مملکت همکارانی را دعوت کرده‌اند نباید به بهانه‌های کوچک کوچک به ایشان اعتراض بکنیم اینها از همان مقوله کلمه حق یرادبها الباطل است مدتی تعریف کردن از این که آقای دکتر مصدق مرد خوبی است و بعداً بد گفتن به این که فلان عضو کابینه بد است من بارها شنیده‌ام در این مجلس اشخاصی به بعضی رجال ما می‌گویند فراماسون و من هر چه تحقیق کرده‌ام می‌گویند اساساً در ایران دستگاه و اساس فراماسونری وجود ندارد و اگر اشخاصی به این مملکت خدمت کرده‌اند و در مواقعی بر سر کار بوده‌اند نباید به آنها (زنگ رئیس)

نایب رئیس - آقای حاذقی موضوع فراماسون مطرح نیست یک دوازدهم است راجع به آن صحبت کنید.

حاذقی - اگر اجازه بفرمایید در موقعی که یک دوازدهم است تذکر اصلاحی راجع به کار دولت اشکالی ندارد مقصود این است که این طور اظهارات در موقعی که مملکت احتیاج به وحدت‌نظر و همکاری دارد خوشایند نیست و خوب نیست و خوب است اشخاصی که از یک فرصت‌های موقتی استفاده کردند و احراز یک مقامی را کرده‌اند اگر دیدند زمینه برای احراز آن مقام باقی نیست خودشان را به این شاخه و آن شاخه نزنند و اجازه بدهند که کارها بر یک محور صحیحی ادامه پیدا کند و دولت موفق بشود یک کار مهمی که الآن به خواست خدا و با پشتیبانی قاطبه مردم در شرف خاتمه است تمام شود و در عرض خاتمه دادن به این کار سایر کارهای اصلاحی و مفید مملکت هم انجام بشود و اینجا جناب آقای وزیر دارایی توضیحی برای حذف مخارج زائد دادند من خواستم عرض کنم اگر چه در این یک دوازدهم منعکس نیست ولی از نتیجه تصویب‌نامه دولت و کارهایی که ایشان کرده‌اند این منظور حاصل می‌شود نمایندگان مجلس اکثراً این تذکر را داده‌اند که در بودجه دولت مایل هستند که افراط و تفریط نباشد

مخارج زائد حذف بشود و حتی‌المقدور این مالیاتی که در حدود چند صد میلیون نزدیک به هزار میلیون از طبقه فقیر و مستحق این مملکت گرفته می‌شود این را صرف یک کارهای مفیدی در حدود حفظ منافع ملت بکنند و من این را اضافه می‌کنم که امروز وضع مالیات گرفتن دنیا رفته روی این اصل که بیشتر از طبقه متمکن مالیات می‌گیرند طبقه متمکن و متمول کارخانه‌دار، مقاطعه کار و آنهایی که از محیط آرام مملکت استفاده می‌کنند و از تمام دستگاه‌های قضایی و اداری و انتظامی استفاده می‌برند و منافع بیشتری به دست می‌آورند این به حکم عقل و وجدان و خصوصاً با دلایلی که در دنیا در حال حاضر وجود دارد اثبات می‌کند که اینها در خرج مملکت باید بیشتر سهیم باشند من در موقع مسافرت آخری که در بسیاری از ممالک رفته‌ام همه جا این تحقیق را کرده‌ام که اشل مالیات تا چه مرحله است بازرگان‌های ایرانی که آنجاها بودند می‌گفتند که با تفاوت از ۲۶ در صد تا پنجا و پنج در صد از درآمدشان را دولت محلی ضبط می‌کند بعد آن مالیات برای مخارج دستگاه‌های اداری و عمرانی صرف می‌شود و در نتیجه هر مملکتی موفق می‌شود به یک برنامه بزرگ برای کارهای بزرگ عمران اجرا بکنند منتهی در کشور ما که متأسفانه دولت‌ها تاکنون توفیق پیدا نکرده مگر این که این دولت ملی که پشتیبانش قاطبه مردم هستند این توفیق را پیدا بکند که از طبقه متمکن مالیات بگیرد و تنها اکتفا به حراج کردن اثاث البیت منزل ضعفا و فقرا و کشاورزانی که در نقاط دور دست مملکت هستند و بالاخره به صورت اکل می‌ته یک مالیاتی از این فقرا می‌گیرد و وارد خزانه مملکت بکند به این اکتفا نکند سعی بشود از آنهایی که غنیمت بیشتر می‌برند به حکم اصل من له الغنم فعلیه الغرم غرامت بیشتر بگیرد و دستگاه عمرانی مملکت را اضافه بر پرداخت حقوق به کار بیاندازد. نقشه‌ای که راجع به تقلیل بودجه باید در نظر گرفته بشود این است که ما راجع به حذف تمام مخارج اضافی و بودجه‌های حشو و زائد وزارتخانه‌ها حاضریم به استثنای وزارت فرهنگ و بهداری (صحیح است) چون آقایان نمایندگان محترم که با موکلین‌شان سر و کار دارند در این چند روزه تلگراف‌های متعددی دریافت کرده‌اند که قسمتی از آنها به مجلس آمده و قسمتی را هم خود بنده دریافت کرده‌ام که دستگاه مدارس و فرهنگ کشور با این که قریب به یک ماه است که از سال تحصیلی می‌گذرد الآن متزلزل است و مدارس وضع ثابتی ندارند الآن معلمین برای مدارس فرستاده نشده‌اند و کلاس‌هایی که باید به حکم طبیعی ارتقا پیدا کند یعنی در هر کجا که کلاس هست باید کلاس‌های بالاتری افزوده بشود مخصوصاً در دانشسراهای مقدماتی که عده‌ای از محصلین مثلاً جناب آقای دکتر معظمی جنابعالی واردید در دانشسراهای مقدماتی که دولت تأسیس کرده است عده‌ای از دانش‌آموزان یک سال تحصیل کرده‌اند و حال باید به کلاس بالاتر بروند و ارتقا پیدا کنند می‌گویند باید بودجه تقلیل پیدا کند و ما نمی‌توانیم کلاس باز کنیم این کار عملی نیست باید حتماً آن شاگردی که در دانشسرا در کلاس پایین قبول شده حتماً بالاتر برود و شاگردان تازه‌تری بیایند و در کلاس جای آنها را بگیرند تا این که کادر تعلیم و تربیت‏ فرهنگ تکمیل شود پس بنابراین جناب آقای وزیر دارایی در قسمت وزارت فرهنگ دستور بفرمایند که این هیئت از تقلیل بودجه وزارت فرهنگ خودداری کنند برای این که فرهنگ کشور چیزی نیست که آن را بشود محدود کرد و یا یک دستگاهی را حذف کرد یک کلاس‌هایی را که بایستی تأسیس شوند و احتیاجات مردم را تأمین کنند تأسیس بکنند تا یک احتیاجات فوری مردم را تأمین بکنند و در نتیجه مردم شکایات‌شان و اشکالات‌شان برطرف می‌شود و شاگردهایی هم که امسال آماده و عازم تحصیل هستند می‌توانند در کلاس‌های مناسب مشغول تحصیل بشوند منتهی البته اصلاح برنامه فرهنگ و پاک کردن معلمین نامناسب از فرهنگ کشور آن از وظایف وزیر فرهنگ است و آن چیزی که ارتباط با وزیر دارایی دارد این است که به بودجه وزارت فرهنگ کمک کنند اضافه بشود در حال حاضر یک مبلغی اضافه بدهید تعلیمات اکابر را نگذارند که حذف شود و مدرسه‌ها را نگذارند که بی‌معلم باشد و عین این وضع در بهداری است ...

۵ - ختم جلسه به عنوان تنفس.

نایب رئیس - آقای حاذقی قدری تأمل بفرمایید، باید اول خودمان را اصلاح بکنیم بعد به اصلاحات دیگر بپردازیم تا آیین‌نامه در مجلس اجرا نشود هیچ کار نخواهد شد برای موافق لایحه دولت در کلیات سه ربع ساعت آیین‌نامه اجازه داده و در یک دوازدهم اشاره شد خیلی مختصر موافق و مخالف صحبت بکنند ایشان موافقند باید بگوید که من موافق طرح دولتم الآن یک ساعت است که جنابعالی صحبت می‌فرمایید آقایان نمایندگان یک ساعت می‌نشینند خسته می‌شوند پا می‌شوند و می‌روند نطق‌های قبل از دستور هم تمام وقت مجلس را می‌گیرد و وقتی که وارد دستور می‌شویم دیگر وقتی نمانده است در یک دوازدهم آیین‌نامه فقط اجازه داده است مختصر صحبت شود تا وقتی من روی این صندلی هستم اجازه نمی‌دهم بر خلاف آیین‌نامه رفتار شود (احسنت)

حاذقی - فرمایش مقام ریاست اصلا صحیح نیست برای این که مطابق آیین‌نامه بنده حق دارم که نیم ساعت صحبت بکنم هر چقدر آقای حائری‌زاده صحبت کردند بنده هم حق دارم (زنگ رئیس)

نایب رئیس - به آقا تذکر می‌دهم بروید سر جای‌تان.

حاذقی - به هیچ وجه نمی‌روم کاری خلاف آیین‌نامه نکرده‌ام‏

نایب رئیس - چقدر باید صحبت بکنید؟

حاذقی - نیم ساعت مگر آقای حائری‌زاده چقدر صحبت فرمودند بنده هم حق دارم همان قدر صحبت کنم. مواق و مخالف حق دارند نیم ساعت صحبت کنند نیم ساعت هم نشده من ۱۲ دقیقه صحبت کرده‌ام و خواهش می‌کنم بفرمایید نظامنامه را قرائت کنند.

نایب رئیس - ذیل ماده ۱۳۸ قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

هیچ گونه پیشنهاد یا تبصره یا ماده الحاقیه چه در حین تقدیم از طرف دولت و چه در موقع مذاکرات از طرف نمایندگان راجع به دوازدهم بودجه مجاز نخواهد بود و موقع طرح آن هم بعد از توضیحات مختصر پیشنهاد کننده و جواب مختصر یک نفر مخالف اخذ رأی به عمل خواهد آمد

نایب رئیس - مختصر شامل یک ساعت دو ساعت نمی‌شود

حاذقی - من که پیشنهادی ندادم من اسم نوشتم‏

نایب رئیس - آقای حاذقی این قسمت مربوط به پیشنهاد نیست موضوع یک دوازدهم است بفرمایید بنشینید.

حاذقی - به هیچ وجه نمی‌فرمایم بنده چند دوره است که به مجلس آمده‌ام و نظامنامه را خوب می‌دانم شما بر خلاف نظامنامه صحبت می‌فرمایید با این فرمایشات شما بنده به هیچ وجه نمی‌نشینم من حق دارم نیم ساعت صحبت کنم من پیشنهادی نداده‌ام ناطق اصلی بودجه هستم که صحبت می‌کنم حرف‌های من هم حسابی است.

نایب رئیس - این یک دوازدهم است و بودجه نیست بفرمایید بنشینید سر جای‌تان به شما تذکر می‌دهم.

حاذقی - ابداً ابداً تبعیض در این مملکت چرا؟ من نیم ساعت باید صحبت کنم آقای دکتر معظمی جنابعالی که اینجا نشسته‌اید صحبت آقای رئیس درست است؟ من عرض می‌کنم که تا وقتی که آیین‌نامه اینجا اجرا نشود یک قدم برنمی‌دارم.

(در این موقع آقای نایب رئیس صندلی ریاست را ترک کردند و جلسه در ساعت ۵۰ دقیقه بعد از ظهر تعطیل گردید)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت‏