مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ مهر ۱۳۲۹ نشست ۶۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ مهر ۱۳۲۹ نشست ۶۹

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۶۵۷

۲شنبه ۸ آبان ماه ۱۳۲۹

دوره شانزدهم قانونگذاری

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۶

جلسه: ۶۹

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه ۲۰ مهرماه ۱۳۲۹

فهرست مطالب:

۱- قرائت غائبین جلسه قبل

۲- طرح استیضاح راجع به نفت و بیانات دو نفر آقایان اللهیار صالح - حائری‌زاده

۳- تصویب یک فقره اعتبارنامه

۴- موقع و دستور جلسه آینده - ختم جلسه

مجلس ساعت ۳۰: ۹ صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱- قرائت غائبین جلسه گذشته

رئیس- اسامی غائبین جلسه گذشته قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

غائبین با اجازه - آقایان: احمد بهادری- دکتر راجی - طباطبایی- پناهی

غائبین بی‌اجازه آقایان: صفوی - عزیز زنگنه - آصف- خسرو قشقایی- سالار سنندجی- امینی- حسن اکبر- شهاب خسروانی- اقبال - عماد تربتی - محسن طاهری- پیراسته- دکتر شایگان- کاظم شیبانی - کهبد.

دیرآمده با اجازه - آقای: خزیمه علم یک ساعت

دیرآمدگان بی‌اجازه- آقایان: مصنف - موقر - هراتی - محمدعلی مسعودی - سلطانی - دکتر طبا

رئیس- صورت مجلس جلسه پیش حاضر نشده است چون دستگاهی که تهیه کرده‌اند یک نواقصی دارد که در ضمن عمل به آن نواقص برخوردند و پس از اصلاح از جلسه آینده منظماً تمام جلسه چاپ می‌شود.

نورالدین امامی- سه سال است که به جلسه آینده محول می‌شود.

رئیس- این کمکی است به آقایان تندنویس‌ها آقای آشتیانی‌زاده بفرمایید.

آشتیانی‌زاده- بنده راجع به صورت جلسه خواستم تذکر بدهم که هیئت تندنویسی مجلس یک قدری تسریع بفرمایند و دقت بفرمایند که صورت مجلس‌ها به موقع برسد ولی یک موضوع دیگر می‌خواستم نسبت به طرحی که در جلسه گذشته از طرف بعضی از نمایندگان نسبت به الغای حکومت نظامی داده شده از خود آقای نخست‌وزیر استدعا می‌کنم که ایشان در چند موقع کمک کردند به بعضی از دسته‌جات مردم و آزادیخواه مملکت یکی نسبت به عودت دادن محبوسین و تبعیدشدگان حزب توده به تهران در این مورد هم خودشان مقدم بشوند و موافقت خودشان را نسبت به این طرح اعلام بفرمایند.

۲- طرح استیضاح راجع به نفت و بیانات دو نفر آقایان اللهیار صالح - حائری‌زاده

رئیس- هر وقت صورت مجلس مطرح شد راجع به آن بفرمایید امروز استیضاح مطرح است ولی چند نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند (نمایندگان- دستور، دستور) دستور استیضاح است و بنابراین وارد دستور می‌شویم، آقای دکتر مصدق.

دکتر مصدق- بنده قبلاً اجازه می‌خواهم راجع به استیضاح نمایندگان اقلیت مطالب مختصری عرض کنم در یکی از جلسات کمیسیون نفت که ۱۳ نفر از اعضای کمیسیون حاضر بودند یکی از نمایندگان محترم پیشنهاد کردند اگر دولت تا سه روز پرونده‌های مربوط به نفت را به کمیسیون نفرستد و اگر دولت تا ده روز نظریات خود را نسبت به لایحه نفت نفیاً یا اثباتاً اظهار نکند دولت را استیضاح خواهیم کرد ۱۳ نفر از نمایندگان حاضر همگی موافقت کردند و صورت جلسه را هم امضا کردند بعد استیضاح پیش آمد یکی از آقایان استیضاح کردند نمایندگان اقلیت هم چهار نفر امضا کردند و به آقایان دیگر اکثریت پیشنهاد کردند فقط دو نفر امضا کردند و شش نفرشان نخواستند امضا کنند این جریانی است که در کمیسیون گذشت و بنده می‌خواستم عرض کنم اگر چهار نفر از نمایندگان اقلیت استیضاح کردند دلیل بر این نیست که سایر نمایندگان اقلیت نخواسته

باشند استیضاح بکنند (آزاد- صحیح است) چون در کمیسیون این طور قرار شد و فقط آن چهار نفر استیضاح کردند و بعد راجع به استیضاح هم این طور قرار شد که هر یک از آقایان در جنبه خاصی از لایحه نفت صحبت کنند آقای صالح از نظر اجتماعی آقای حائری‌زاده از نظر سیاسی آقای مکی از نظر فنی و خود بنده هم از نظر حقوقی صحبت بفرمایند و در آخر هم اجازه بفرمایید که خود بنده استیضاح خودم را نسبت به جنبه حقوقی عرض کنم.

رئیس- خوب ممکن است اول آقای صالح صحبت کنند بعد آقا بفرمایید.

دکتر هدایتی- بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس- بفرمایید

دکتر هدایتی- در موقع استیضاح باید اعضای دولت حاضر باشند و حالا حاضر نیستند.

رئیس- این استیضاح از آقای نخست‌وزیر است و ایشان حاضر شدند.

دکتر هدایتی- دولت استیضاح شده است نه آقای نخست‌وزیر در دفعه گذشته از وزیر استیضاح شد شما فرمودید استیضاح از دولت است.

رئیس- آقای وزیر دارایی حاضر می‌شوند باقی آقایان هم گفته شده است بیایند بفرمایید آقای صالح

اللهیار صالح- در یکی از جلسات مجلس شورای ملی همکار محترم جناب آقای فرامرزی این طور به نطق خودشان شروع فرمودند و گفتند که من از تریبون مجلس خیلی کم استفاده می‌کنم ولی گاه بین صحبت آقایان پارازیت می‌دهم و به این جهت خواهش کردند که از طرف نمایندگان محترم رعایت بشود در موقعی که ایشان صحبت می‌کنند حوصله بفرمایند و پارازیت ندهند تا این که مطالب‌شان گفته بشود و مورد توجه آقایان واقع گردد اکنون بنده هم عین همین تقاضا را از آقایان محترم دارم با اضافه نمودن این توضیح که به تصدیق آقایان محترم نه بنده زیاد از تریبون استفاده می‌کنم و نه هیچ گاه در بین سخنان آقایان پارازیت می‌دهم (صحیح است) به علاوه یقین بدانید خارج از حوصله آقایان صحبت نخواهم کرد برای این که بیانات بنده کوتاه است و شاید بیش از نیم ساعت تا سه ربع طول نکشد (نمایندگان- احسنت) به طوری که جناب آقای دکتر مصدق پیشوای جبهه ملی و رئیس فراکسیون وطن اعلام فرمودند در فراکسیون فعالیت افراد فراکسیون وطن و نمایندگان جبهه ملی به این شکل تقسیم شده و سهم هر یک تعیین گردیده که بنده در قسمت اجتماعی این امتیاز نفت صحبت گردیده که بنده در قسمت اجتماعی این امتیاز نفت صحبت بکنم آقای حائری‌زاده در قسمت سیاسی و آقای مکی در قسمت‌های فنی و آقای دکتر مصدق از جنبه حقوقی و بنابراین خیلی از مسائل مربوط به نفت هست که همکاران محترم بنده بیان خواهند کرد و محتاج به این که از طرف بنده زحمتی اضافه بشود به آقایان نمایندگان نخواهد بود عرایض بنده بنابراین منحصر می‌شود به آثاری که امتیاز نفت جنوب از ابتدا تا امروز در وضعیت اجتماعی کشور ایران داشته است و بنده چون فرصت نکردم که متن نطق خودم را تهیه بکنم آنچه در دست دارم یک یادداشت‌هایی است به این جهت از آقایان تندنویس‌ها خواهش می‌کنم که به انتظار این نباشند که تمام بیانات بنده قبلاً نوشته شده و خودشان را بی‌نیاز بدانند از این که به دقت آنچه را که بنده می‌گویم یادداشت بکنند به خصوص حالا که از فرمایشات رئیس محترم معلوم شد آن دستگاه ضبط صوت هم از میان رفته در دنیای امروز دو عامل قوی سرنوشت ممالک عقب‌افتاده را معین می‌کند: یکی پول است و دیگری زور و آن که هر دو را دارد می‌تواند همیشه نظر خود را تحمیل نماید شرکت نفت یکی از بزرگترین مؤسسات صنعتی دنیاست توانایی مالی آن از حدود توانایی‌های مالی مملکت ما خارج و در ردیف توانایی‌های درجه اول بین‌المللی است در مقابل پول شرکت نفت هیچ پول قابل مقایسه‌ای در ایران نیست سهامدار اصلی شرکت نفت دولت انگلیس و قدرت انگلستان (که هر کس می‌داند در ایران تا چه اندازه است) در اختیار شرکت نفت می‌باشد بدین ترتیب دو عامل بزرگ تعیین سیاست (یعنی پول و زور) هر دو را شرکت نفت دارد و بیچاره آن کسانی که تصور می‌کنند شرکت نفت غافل نشسته و سیاستی که مطابق منافعش باشد بر ایران تحمیل نخواهد کرد: این سیاست چه می‌تواند باشد؟ مطالعات و تحقیقات رفقای حزب ایران در نشریه‌های متعددی که یک قسمت آن را آقایان ملاحظه فرموده‌اند بودجه انکارناپذیری ثابت کرده که تمام قراردادهایی که شرکت نفت تاکنون به ایران تحمیل کرده است به ضرر مادی و معنوی ملت ایران بوده است به اندازه‌ای این ضررها و معنوی ملت ایران بوده است به اندازه‌ای این ضررها روشن و واضح است که به طور مسلم مردمان آزاده و پاک هیچ گاه حاضر نخواهند شد قراردادهایی را که شرکت میل دارد امضاء نمایند و ملتی دانا و توانا هرگز زیر بار قبول آن نخواهد رفت پس سیاست شرکت نفت که خواهان امضای این گونه قراردادهاست جز حکومت ناپاکان و ضعف ملت ایران نمی‌تواند باشد.

باید در مقابل شرکت نفت از طرف ایران اشخاصی باشند که حاضر بشوند به ضرر ملت خود اقدام کنند و مطابق میل شرکت رفتار کنند باید ملت ایران را توانایی مخالفت با این گونه زمامداران نباشد حکومت فساد و فاسد - هرج و مرج نادانی و گرسنگی سیاستی است که شرکت نفت بر ایران تحمیل می‌کند باید تاریخ ایران را ورق زد و دید که چگونه کوشیده‌اند که هرج و مرج را در مملکت ترویج کنند چگونه در عصر اتم هنوز چندین میلیون ایرانی را در وضع مردم هزار سال قبل نگاه می‌دارند: چگونه مشروطه ایران را با از بین بردن انتخابات آزاد ضعیف و ناتوان ساختند (خیلی معذرت می‌خواهم معلوم می‌شود که دستگاه ضبط صوت کار می‌کند برای بنده یادداشت فرستاندند که دستگاه مشغول کار است تبریک عرض می‌کنم) کاش شرکت نفت به تضعیف دولت‌های ایران اکتفا می‌کرد باید ملت ایران بیسواد و گرسنه باشد یعنی چه از حیث مادی و چه از حیث معنوی ناتوان بماند تا نتواند مظالمی را که نسبت به او می‌شود درک نماید و اگر هم مثل امروز نتوانستند کاملاً در جهلش نگاهدارند در نتیجه گرسنگی نتواند اقدامی برای استیفای حقوق خود کند سیاست توسعه جهل و خرافات سیاست تخریب اقتصادی سیاست دائمی شرکت نفت می‌باشد.

نگویید اینها به شرکت نفت مربوط نیست (هر چند بنده خیال نمی‌کنم کسی بگوید که اینها به شرکت نفت مربوط نیست) دنیا دنیای حساب و منطق است نه دنیای احساسات ببینید از فقر و نادانی ما کی بیشتر استفاده می‌برد و اگر استفاده کنند توانا و داناست پس یقین سبب اصلی او می‌باشد شرکت نفت که با این وضع بزرگترین استفاده عالم صنعتی را می‌کند و همه چیز را خوب می‌فهمد او مسبب واقعی است البته یکی از مطالبی که برای عقب نگهداشتن یک کشوری لازم است موضوع فرهنگ است در درجه اول فرهنگ آن کشور نباید روی یک پایه صحیحی باشد و ترقی بکند بنده از آقایان محترم می‌پرسم آیا هیچ کدام از آقایان از برنامه دروس و تحصیلات مدارس چه در قسمت ابتدایی و چه در قسمت دبیرستان راضی هستید بنده جسارت به ساحت مقدس دانشگاه نمی‌کنم لااقل در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها بنده خیال نمی‌کنم که کسی باشد امروز از اولیاء اطفال به خصوص که از برنامه فرهنگ باشد (صحیح است) (آزاد- برنامه مستعمر نیست) و این موضوع تازگی ندارد بنده مقصودم از تذکر این موضوع نه این است که تصور بفرمایید این موضوع نه این است که تصور بفرمایید این موضوع انحصار دارد به کابینه آقای زرم‌آرا از قدیم یکی از نقشه‌های شرکت نفت برای تسلط به ایران همین بوده است که سطح فرهنگ ایران را پایین نگاه بدارد (صحیح است) و اولاد و اطفال ما یا اصلاً چیزی یاد نگیرند و یا چیزهایی یاد بگیرند که قابل استفاده نباشد شاگردها چه دختر و چه پسر موقعی که از مدرسه بیرون می‌آیند دارای یک ساختمان راشتیک یک ساختمان خیلی ضعیف دماغ عصبانی و مطالبی که در مدرسه یاد گرفته‌اند هیچ مورد استفاده‌شان نیست (نریمان - و اخلاق فاسد) در این موضوع کراراً از طرف دولت‌ها و عده داده شد خود جناب آقای دکتر جزایری در ابتدای تشکیل این کابینه همین وعده را دادند ولی ملاحظه می‌فرمایند که مدارس باز شد و عین همان برنامه جاری است و بنده اطمینان می‌دهم به آقایان که نه در دوره آقای دکتر جزایری و نه در آتیه نزدیک مادام که این شرکت باقی است و لااقل مادام که شرکت نفت این سیاست را تعقیب می‌کند دخترها و پسرهای شما آن طور که در کشورهای مترقی امروز در مدارس تربیت می‌شوند تربیت نخواهد شد و یک عناصری خواهند بود مثل بنده ضعیف و بی‌اثر یکی از دوستان محترم بنده که سال‌ها وزیر فرهنگ بود موقعی که بنده در خدمت جناب آقای رزم‌آرا در لرستان بودم در سال ۱۳۱۳ بود که خیال می‌کنم ایشان در لرستان تشریف داشتند و در آنجا برای دفعه اول بنده خدمت‌شان رسیدم وزیر فرهنگ آن موقع در تهران یکی از دوستان قدیمی بنده بود در آن موقع یک مجله امریکایی برای بنده رسیده بود از تهران و در آن مجله یک مقاله خیلی مفیدی بود راجع به برنامه مدارس در امریکا که چگونه موفقیت پیدا کردند برنامه‌ها را طوری اصلاح کردند که شاگردها چه پسر و چه دختر وقتی که از دبیرستان بیرون می‌آیند یک عناصر مفیدی برای جامعه هستند آن درس‌های زائد مطلقاً خوانده نمی‌شود و فقط آن کسانی مشغول به تحصیلات عالیه ریاضی

یا فیزیک یا شیمی هستند که قصدشان این است که دانشگاه بروند بنده این مقاله را زحمت کشیدم ترجمه کردم و برای ایشان فرستادم به امید این که ایشان که یک وزیر لایق هستند و واقعاً بودند که در این قسمت یک اقدام عملی خواهند کرد تصور می‌فرمایید چه جوابی به بنده دادند وزیر محترم فرهنگ به بنده جواب دادند نامه شما رسید مقاله‌ای که در آن مجله امریکایی چاپ شده بسیار مطلبش حسابی بود من گفتم که این مقاله را در مجله تعلیم و تربیت منتشر کنند و گویا در مجله تعلیم و تربیت هم اصلاً منتشر کنند و گویا در مجله تعلیم و تربیت هم اصلاً منتشر نشد و آن وزیر محترم سال‌ها در آن وزارتخانه وزارت می‌کردند و یک قدم برنداشتند بنده یقین دارم چون آن شخص اگر اسم ببرم همه آقایان می‌شناسند و عادت به اسم بردن اشخاص ندارم کاملاً از برنامه تحصیلات خارجه و داخله اطلاع دارند و مرد توانایی بود و چنانچه موانع سیاسی در مقابل او نبود قطعاً اقدام می‌کرده است بعد از او هم اشخاص توانا و کسانی که در اروپا و امریکا بوده آمدند و اولیای اطفال هر سال این مطلب را تذکر دادند مقاله‌ها نوشته شد ولی برنامه مدارس به همان شکل باقی ماند و خواهد ماند (حاذقی- اصلاح می‌شود) یک نکته دیگر از مسائلی که مورد توجه شرکت نفت می‌باشد یعنی هر عامل قوی که بخواهد یک فرد یا افراد ضعیف را استثمار بکند و آن موضوع بهداشت است (آشتیانی- شما را تعقیب می‌کند) از گفتن استثمار؟ بعید نیست در هر کشوری بنده هیچ درصدد اسم بردن کشورهای بزرگ و مترقی دنیا نیستم همین کشورهای همسایه خودمان غالب آقایان به عراق برای زیارت تشریف برده‌اند هندوستان را اغلب اشخاص دیده‌اند خود بنده هم دیده‌ام امروز این وضعیت اسفناک بهداست که در مملکت ما حکمفرما است در هیچ یک از کشورها نیست جناب آقای خلیلی که از حبشه برگشته بودند چون همیشه این طور است بنده با ایشان یک مدتی مباحثه کردم راجع به وضعیت حبشه آقای خلیلی مرد حرافی هستند اغلب آقایان با آقای خلیلی که در حبشه بودند و تجربیاتشان در نظرشان هست مذاکره فرموده‌اند ایشان مکرر فرمودند که بهداشت در حبشه بهتر از اینجاست خوب ملاحظه بفرمایید چه طور ممکن است که در یک دوره‌ای مثل دوره اعلیحضرت شاه فقید که انصافاً نمی‌شود منکر شد یک عملیات بسیار مهم در کشور انجام گرفت یک خدماتی اعلیحضرت شاه فقید به کشور ایران کرده است که هر بی‌انصافی نمی‌تواند آنها را منکر بشود (صحیح است) ولی در عین حال متوجه می‌شوید که حتی در زمان اعلیحضرت شاه فقید در قسمت بهداشت مملکت ایران اقدامی نشده است آنچه که به یاد بنده می‌آید این است که اداره کل بهداری بود (یکی از نمایندگان- صحیه) اداره کل صحیه بود تبدیل شد به وزارت بهداری همان اشخاص و همان میزان بودجه و همان فعالیت محدود الان هم که آقای رزم‌آرا تشریف دارند و خیلی دلشان می‌خواهد که فعالیت‌هایی بشود که مورد توجه واقع شوند ملاحظه می‌فرمایید که در بودجه کل بودجه بهداری به قدری کم است که گمان می‌کنم در حدود ۲ و نیم یا ۳ درصد کل بودجه باشد (دکتر طبا- ۲ درصد بودجه است) (آشتیانی‌زاده- بودجه سازمان خدمات اجتماعی را حذف کنند بدهند به بهداری) بودجه وزارت جنگ ظاهراً نصف بودجه کل کشور را تشکیل می‌دهد و حال آن که خود تیمسار تصدیق می‌فرمایند که ما با هیچ کشوری سر جنگ نداریم و اگر خدای نکرده جنگلی پیش بیاید ارتش مانیروی جنگی نخواهد بود فقط نیرویی است برای حفظ امنیت داخلی بودجه‌ای که برای وزارت جنگ مصرف می‌شود نصف یا متجاوز از نصف بودجه مملکت است و بودجه‌ای که برای بهداشت این مملکت خرج می‌شود دو درصد بودجه کل است به این جهت چگونه ممکن است انتظار داشت که در کشور پهناوری مثل ایران که از قرار معلوم ۳ برابر خاک فرانسه است بتواند وزارت بهداری آن قدر فعالیت داشته باشد که در هر شهری بیمارستان تأسیس بکند دکتر بفرستد دارو بفرستد این موضوع لوله‌کشی شهر تهران که اولین شهری بوده است در ایران که صحبتش شده است و هنوز در مرحله صفر است واقعاً فکر بکنید که چه صورتی پیدا کرده شاه فقید که در سرتاسر ایران آن خط آهنی را که از شاهکارهای هندسی است و هر یک از مهندسین عالی‌مقام دنیا دیده است تعجب کرده است آن را احداث کرده است نمی‌توانست آیا شهر تهران پایتخت ایران را لوله‌کشی بکند؟ بنده شهادت می‌دهم چون یک عده‌ای خیال می‌کنند که شاید شاه فقید نمی‌توانست این کار را بکند یا اطلاع نداشت بنده چون در سنوات اخیر وارد بودم باید عرض کنم که او نهایت علاقمندی را داشت به این موضوع که لوله‌کشی شهر تهران انجام بشود موعدهایی معین کرد پرونده‌هایی در وزارت دارایی بود محتوی ابلاغ اوامر شاه به وزرا که هر گاه تا فلان موقع انجام نشود که یکی از آنها تا آخر اسفند یک سالی بود که فرموده بودند این موضوع حل نشده من شما را مورد مواخذه سخت قرار خواهم داد و آن اسفند و اسفندهای مکرر گذشت و هنوز ما اندر خم یک کوچه هستیم (دکتر طبا - مثل حالا) در کابینه آقای قوام‌السلطنه اعلان مناقصه برای لوله‌کشی داده شد چندین شرکت شرکت‌های معروف دنیا شرکت کردند پرونده‌هایش را آقایان ملاحظه فرموده‌اند این شرکت الکساندر گیپ‌انگلیسی پنجمین شرکتی بود در آن مناقصه که اگر حقیقتاً و از روی انصاف می‌خواستند عمل بکنند به همان اولی یا دومی یا سومی می‌بایست بدهند چهار شرکت بزرگ را ول کردند با پنجمین قرارداد بستند سه سال و نیم این شرکت بی‌انصاف مملکت ایران را در حال وعده و وعید نگاهداشت و قدمی برای اجرای تعهد خودش برنداشت جز این که مقداری لوله وارد کرد که آن لوله‌ها هم مقداریش ترک دارد علاوه بر خسارت‌های دیگری که بر ما زده است بعد از این که موضوع مورد توجه واقع شد در مجلس شورای ملی در مجلس سنا و روزنامه‌ها صحبت‌ها کردند اعتراض‌ها کردند در کابینه سابق در کابینه فعلی گفتند که آقا پرونده‌های این موضوع را می‌آوریم در کمیسیون‌های مجلس مذاکره می‌کنیم و بدون نظر مجلس اقدامی نمی‌کنیم ولی ناگهان ما مطلع شدیم که در غیاب مجلس آقای شهردار تهران قبل از این که به مسافرت ماه عسل‌شان تشریف ببرند قرارداد نسخه انگلیسی را امضا کردند که بنده آنچه اطلاع دارم آقای دکتر نامدار انگلیسی هم نمی‌دانند از عجله و برای این که نشان بدهند حسن خدمت می‌کنند انگلیس قرارداد را امضا کردند در صورتی که در همین مدت فاصله که مدت قرارداد منقضی شده یک شرکت‌هایی بودند که با یک مبالغی کمتر و مدت کوتاه‌تری حاضر بودند این کار را انجام بدهند با آنها اصلاً مذاکره نکردند و نسخه انگلیسی قرارداد با الکساندر گیپ را امضاء کردند بدون گرفتن هیچ گونه تضمین بانکی گویا فقط آن طوری که بنده شنیدم جناب آقای نخست‌وزیر البته خوب اطلاع دارند که سفارت انگلیس یک شرحی نوشته است که ما شرکت الکساندر گیپ را می‌شناسیم و شما مطمئن باشید قرارداد را ببندید هیچ گونه تضمین بانکی از آن نگرفته به صرف اعتبار و اعتماد به این نامه سفارت انگلیس قرارداد جدیدی امضاء کردند و قرار بود (حالا این را آقای شهردار پرداخته یا نه) یک میلیون پانصد هزار تومان از بابت این قرارداد بدهند با این که قرارداد سابق منقضی شده بود و قرارداد جدید باید روی اصول مناقصه و یا به اطلاع و تصویب مجلس انجام بشود منظور این است که اگر به بنده مسلم می‌شد که شرکت الکساندر گیپ در طول مدت این قرارداد جدید لااقل این لوله‌کشی تهران را انجام خواهد داد هیچ حرفی نمی‌زدم و به سهم خودم این اعتراضات قانونی را هم نمی‌کردم می‌گفتم تا دو سال دیگر این کار انجام می‌شود ولی چون بنده اطمینان دارم که در این قضیه انگلیس‌ها آمدند و دست رویش گذاشته‌اند که لوله‌کشی انجام نشود به این جهت بنده این قدر اصرار کرده و ابرام کردم متأسفانه به جایی نرسید....

رئیس- آقای صالح ماده ۱۷۴ را که می‌گوید استیضاح کنند مجاز نخواهد بود در ضمن استدلال و توضیحات خود موضوع‌های دیگری را غیر از موضوعی که اعلام کرده مورد بحث قرار دهد در نظر داشته باشید.

اللهیار صالح- بنده اول عرض کردم موضوع استیضاح من آن قسمتی که مربوط به بنده است نشان دادن اثرات سویی است که عملیات شرکت نفت در ایران می‌کند و عملیاتی است که انگلیس‌ها در جلوگیری از بهداشت ما می‌کنند و موضوع لوله‌کشی تهران یکی از عوامل مهم است معهذا بنده همیشه رعایت مقررات را کرده و می‌کنم.

رئیس- خیلی ممنونم که همیشه این کار را بکنید.

اللهیار صالح- وقتی انسان به وضعیت بهداشت مردم توجه می‌کند و مخصوصاً وقتی به خاطر می‌آورد که در دوران اعلیحضرت شاه فقید میلیاردها پول در این مملکت خرج شد و برای بهداشت مملکت اقدام مؤثری نشد مات و متحیر می‌ماند در قرن بیستم کشور پایتخت ایران آب آشامیدنی ندارد آیا می‌شود تصور کرد آنها که این راه‌آهن عظیم که یک شاهکار صنعتی است ساخته‌اند نمی‌دانستند آب لازمتر از همه چیز است؟ امروز وقتی از یک اروپایی می‌رسند برای چه به ایران می‌روی می‌گوید می‌خواهم مملکتی که مردم آن آب‌های لجن‌آلود جویهای باز را می‌خورند به چشم خود ببینم! کنار گذاردن کارهای بهداشتی و لوله‌کشی نقیصه فوق‌العاده بزرگی است امری کاملاً غیرطبیعی است و بنابراین نمی‌توان آن را به فراموشی نسبت داد دستی در کار است کسی از خرابی وضع صحیه

ایران استفاده می‌برد که توانایی این که عملیات دولت ایران را به میل خود جریان بدهد داشته است زیاد در دنبال این دست نگردید آن که از ضعف و ناتوانی ملت ایران استفاده می‌برد مسبب اصلی است ولی در این موضوع به خصوص شرکت نفت یک نفع آنی قابل تسعیر به لیره هم داشته است زیرا ماده ۱۷ قرارداد تحمیلی ۱۹۳۳ تحمیلی که عرض می‌کنم مقصودم این نیست که عنوان هوچی‌گری داشته باشد بنا به اظهار صریح جناب آقای تقی‌زاده رئیس محترم مجلس سنا در پشت همین تریبون که ایشان در مقابل ملت ایران تصدیق کردند که قرارداد ۱۹۳۳ به شاهنشاه فقید تحمیل شده (آشتیانی‌زاده- صحیح است) زیرا ماده ۱۷ قرارداد تحمیلی می‌گوید (کمپانی تشکیلات و مخارج تأسیسات و تفتیش و اداره وسایل صحی و صحت عمومی را مطابق جدیدترین طریقه حفظ الصحه معمولی در ایران در تمام اراضی و مساکن و اعضاء و عمله‌جات خود که در حوزه امتیازیه کار می‌کنند به عهده می‌گیرد) آقایان خوب دقت کنید می‌گویند مطابق جدیدترین طریقه ناچیزتر باشد خرج شرکت نفت کمتر است البته وقتی که بنا شد همه جا اصول صحی درجه اول دنیا برقرار شودمخارج شرکت نفت زیادتر است مطلب دیگر راجع به صنایع ایران شرکت در بند ج ماده ۱۹ قرارداد تحمیلی ۱۹۳۳ نوشته شده کمپانی حق دارد که به قیمت‌های اساسی مذکور در جزء الف مخارج حقیقی حمل و نقل و توزیع و فروش و همچنین مالیات و عوارض موضوعه بر محصولات مزبور را بیافزایند در عمل از این اختیار چگونه استفاده کرده است بنزین که سوخت اصلی اتومبیل‌ها و کامیون‌هاست که جنبه تولیدی آن کمتر است در سراسر ایران به یک قیمت فروخته می‌شود ولی مازوت که سوخت ماشین‌آلات و بنابراین رکن اساسی کارهای صنعتی است به قیمت مبداء به اضافه کرایه فروخته می‌شود یعنی جز در نواحی خوزستان سوخت صنعتی گران و هر چه دورتر می‌شویم گرانتر می‌شود و در نتیجه توسعه صنعت در ایران غیرممکن می‌گردد بنابراین تعداد اتومبیل هر روز اضافه می‌شود ولی کارخانه‌جات صنعتی به این روز افتاده که ملاحظه می‌فرمایید همین سیاست است که مانع اصلی صنعت در ایران می‌باشد همین سیاست است که جنگل‌های ایران را نابود می‌سازد همین سیاست است که دهقان ایرانی را و امید دارد که فضولات حیوانات را که برای زراعتش لازم است بسوزاند چاه‌های عمیق که در کاشان و یزد حفر کردند (جناب آقای دکتر طاهری هم توجه دارند) به زودی اثر این سیاست را چشیدند سوخت به اندازه‌ای گران تمام می‌شود که از حفر چاه‌های جدید صرف نظر شد در یزد و کاشان مردم فوق‌العاده استقبال می‌کردند در کاشان پنج شش چاه کنده شده و در یزد بیشتر ولی به طوری که بنده در کاشان خودم مشاهده کردم غیر از یک چاه کارخانه ریسندگی که با برق کار می‌کند باقی چاه‌های موجود صرف نمی‌کند و معلوم نیست بتواند دوام بیاورند حال اگر دولت مقتدر و آزادی پیدا شد که شرکت نفت را مجبور کرد که قیمت سوخت را پایین آورد و توزیع را بهتر کند تصور نکنید که از دست شرکت فرار کرده است؟ شرکتدر تعریفی که از صنعت نفت در مقدمه قرارداد تحمیلی می‌کند عملاً احداث هر گونه صنعتی را که به نحوی در آن داخل شود برای خود مجاز کرده است و چون شرکت‌های تابعه شرکت نفت از همان امتیازات گمرکی و مالیاتی خود شرکت استفاده می‌کند هیچ گونه شرکت ایرانی نمی‌تواند در مقابل آنها رقابت نماید اگر صنعت بزرگی در ایران احداث شد شرکت نفت می‌تواند شرکت قرینه‌ای تشکیل دهد و چون این شرکت از عوارض گمرکی و مالیات معاف است شرکت بیچاهر ایرانی را در چند روز ورشکست خواهد کرد در حقیقت با در دست داشتن سوخت و این اختیار سرنوشت صنایع ایران در اختیار شرکت نفت می‌باشد نگاهی به وضع صنعتی ایران نشان می‌دهد که انصافاً شرکت نفت از این اختیار حداکثر استفاده را نموده است کشاورزی با صنعت توأم است این را بنده به این جهت یادداشت کرده‌ام که آقایان مستحضر هستند که گفته می‌شود برای کشور کشاورزی است ایران صنعت نمی‌خواهد در حالی که اگر بخواهند کشور ایران کشور کشاورزی بشود و یا به پای کشورهای دنیا برود بدون صنعت ممکن نیست آقای وزیر کشاورزی تشریف دارند می‌دانند امروز دیگر در دنیا هیچ وقت توسعه کشاورزی بدون صنعت نیست آنجا که صنعت نیست کشاورزی نیست مخالفت جدی شرکت نفت با توسعه صنعت و کشاورزی ایران از قیافه خوزستان به خوبی مشاهده می‌گرددملاحظه بفرمایید یک بیابان بزرگ به اندازه یک کشور دارای خاک بسیار خوب و یک رودخانه‌ای مثل دریا از وسطش رد می‌شود و به دریای آزاد می‌ریزد و سرتاسر این خوزستان جایی که یک وقتی ناصر خسرو علوی که از آنجا عبور می‌کرده در تمام راه زیر سایه بود الان دیگر یک درخت پیدا نمی‌شود این صحرای زرخیز که روزی مخزن غله میلیون‌ها ایرانی بوده است امروز لم یزرع و بایر افتاده است در صورتی که در این ناحیه یکی از بزرگترین مؤسسات صنعتی دنیا جای دارد تهیه ماشین‌آلات و سوخت ارزان از یک طرف و بازار فروش محصولات از طرف دیگر هر دو در دسترس این شرکت می‌باشد اگر شما یک کارخانه کوچک در بیابان بر پا کنید در عرض چند سال در اطراف کارخانه شما صنعت و کشاورزی مناسبی ایجاد می‌شود حال باید از خود پرسید چگونه در اطراف تصفیه‌خانه آبادان آنجا که هفتاد هزار نفر کارگر کار می‌کنند هیچ تولید قابل ملاحظه‌ای دیده نمی‌شود آقا دلیل بهتر از این برای ممانعت شرکت نفت با صنعت کشاورزی ایران می‌شود گفت (آقای مکرم خواهش می‌کنم توجه بفرمایید شاید آقای شعاعی بخواهند گوش بدهند به عرایض بنده) شرکت نفت یک منطقه بزرگ ایران را مجزا از ایران دارد در دولت ایران دولت دیگری که از سایر نقاط مجزا است به وجود آورده خطوط مواصلاتی در حوزه احتیاج شرکت نفت خیلی محدود است ایلات و عشایر این ناحیه را همیشه ناراضی و در حال رنجش از دولت نگاه می‌دارند آبادان به شکل جزیره‌ای حتی از خرمشهر جدا شده با این همه رفت و آمدی که شرکت دارد یک پل روی رودخانه کارون نساخته‌اند یک پل یک پل متحرکی بود که غالباً خطرناک و یکی دو دفعه هم خطرهای بزرگی پیش آورده یک پلی نیست که بشود گفت پل با وجود این همه احتیاجات یک پل نساخته‌اند اکنون که در نتیجه نبودن جا در آبادان اداره مرکزی به خرمشهر آمده می‌خواهند پل بسازند البته پول ساختن پل را هم دولت باید بدهد در قسمت آثار اجتماعی این امتیاز شرکت نفت خیلی صحبت می‌شود کرد ولی بنده همان طوری که خاطر آقایان مستحضر است اهل صحبت زیاد نیستم و آقایان دیگری هم هستند که به آنها هم مجال صحبت باید داده شود ولی یک موضوع را شاید آقایان مستحضر نباشند برای رفع خستگی به استحضارتان می‌رسانم و آن قسمتی از نطق لردسالیسوری صدر اعظم انگلستان است که در ضیافتی که به افتخار ناصرالدین شاه در ماه ژانویه ۱۸۸۹ در انگلستان داده شده ایراد کرده است ناصرالدین شاه را برده بودند به انگستان ظاهراً برای مقدمه همین کارها ولی امتیازات دیگری گرفته بودند گویا امتیاز بانک شاهنشاهی را گرفته بودند و یکی هم امتیازی در رودخانه کارون داشتند امتیاز نفت که موضوع مهمی بود مطرح بود ناصر الدین شاه را بردند آنجا مهمانی‌هایی دادند در ضمن یکی از مهمانی‌ها لردسالیسیوری این طور اظهار می‌کند آقایان توجه بفرمایید می‌خوانم ببینید مخصوصاً آقای رزم‌آرا متوجه باشند چقدر فرق است بین صحبت‌هایی که سیاسیون خارجی می‌کنند و با آنچه که در عمل انجام می‌دهند (ما با نهایت علاقه‌مندی و همدردی مراقب سیاستی که اعلیحضرت همایونی در ایران شروع نموده‌اند می‌باشیم و ما (انگلیس‌ها) آرزومندیم که این سیاست به مرحله کمال برسد و نیز براش شخص ایشان و ملت‌شان منتهای سعادت تو را خواهانیم امیدوارم که ارتباط با دنیای خارج که در این زمان به منزله یکی از شرایط ترقی و کمال می‌باشد در کشور ایشان توسعه و تزاید حاصل نماید و از همه اینها بالاتر ما آرزو می‌کنیم که (استدعا می‌کنم به این جمله توجه بفرمایند از همه اینها بالاتر ما آرزو می‌کنم که ایران نه فقط سعادتمند بلکه نیرومند باشد نیرومند در اقتصادیات خود این آرزوی لردسالیسبوری بوده نیرومند در تدارکات خود (ظاهراً از تدارکات در ارتش و غیره) و نیرومند در اتحاد و دوستی با دیگران (اگر ما دوست شدید بعداً این حقیقت حاصل می‌شود این جملاتی است که خود من اضافه می‌کنم) تا این که بتواند این طریق مسالمت‌آمیزی را که وارد آن گردیده با اطمینان و سکون خاطر تعقیب می‌نماید (این جمله اخیر از همه مهمتر است) از مهمان عالی‌قدر خویش استدعا داریم مطمئن باشد در این اقدامی که ما برای ایجاد دوستی اقتصادی و سیاسی بین دو کشور می‌نماییم به هیچ وجه خواهان امتیازات انحصاری برای خود قائل نیستیم) (ما وقتی که می‌گویند در خارجه البته تنها دولت نیست ما قصدتحمیل هیچ گونه دوستی که منجر به تجاوز یا جنگ گردد نداریم ما فقط خواهان استفاده‌هایی هستیم که به وسیله صنعت و فعالیت‌های عادی شرشتری کوچولو کوچولو) (خنده نمایندگان) به دست می‌آید و جنبه عمومی دارد و فوائد آن نه فقط به یک کشور بلکه تمام ملل دنیا خواهد رسید این فرمایشات آقای سالیسیوری بود که بعد ملاحظه فرمودید پس از گرفتن امتیاز چه بروز ما آوردند و تا چه اندازه در تقویت نیروی اقتصادی و اجتماعی ایران کوشش کردند یک قسمت

دیگر اظهار عقیده‌ای است که لرد گرزن معروف کرده این خیلی مختصر است اینها برای اطلاع آقای نخست‌وزیر خیلی لازم است می‌بینید یک اشخاصی می‌آیند خدمت‌شان چه وعده‌هایی می‌دهند و چه صحبت‌هایی آنجا می‌کنند می‌خواهم توجه داشته باشند که از این حرف‌ها درد نیاز یاد زده شده از حرف تا عمل مخصوصاً در سیاست آن هم در سیاست دول مستعمراتی بسیار فرق است (فرامرزی- لازم نیست شما یاد بدهید اینها را خودشان می‌دانند) این مطلب نقل از صفحه ۶۲۰ کتابی به اسم ایران و مسئله ایران جناب آقای رزم‌آرا گویا ملاحظه فرموده باشند تألیف لرد گرزن معروف است البته آن موقعی که این کتاب ار لرد گرزن نوشته بود تجربیات سیاسی به اندازه‌ای که بعدها به دست آورد نداشت والا یک سیاستمدار مجربی هیچ وقت یک حرف‌هایی نمی‌نوشت که بعد دولت انگلستان مجبور بشود و نگذارد که آن کتاب برای طبع دوم و سوم منتشر شود هر کسی آن کتاب را دیده می‌دانند نایاب است در دنیا خود بنده مدت‌ها در امریکا اقدام کردم که یک دوره دو جلد آن را خریدم خیلی نایاب است برای این که آن موقع ایشان هنوز وارد در سیاست نبودند و مخبر روزنامه تایمز بوده است بعدها وارد شده است در کار سیاستمداران و حتی مقام نایب‌السلطنه هندوستان و وزارت خارجه داشته آقای جواهر کلام که یک نویسنده برجسته‌ای هستند قسمت‌هایی از آن را گمان می‌کنم ترجمه کرده (فرامرزی- یک جلد کامل گرفته شده در کتابخانه مجلس است) بنده می‌خوانم اینها اظهارات لردگرزن است می‌گوید مهمترین مطالب این است که ما باید از یک چیز اطمینان حاصل کنیم و آن این است که سرنوشت ایران در منطقه شمال که خارج از مداخلات احتمالی ما است هر چه می‌خواهد باشد (ملاحظه می‌فرمایید چقدر تاریخ تکرار شده) ایران باید مرکز و جنوب خود را کاملاً مصون از تجاوزات نگاه دارد (از نقطه‌نظر انگلستان ایران عبارت است از مرکز ایران و جنوب ایران!) سرنوشت ایران در شمال هر چه می‌خواهد باشد ایران باید قادر باشد که به هر دولت متجاوزی بگوید تا اینجا بس است (یعنی اگر آمدند شمال را گرفتند رسیدند به مرگز بگوید تا اینجا بس است و از اینجا جلوتر نیایید) و یگانه وسیله برای رسیدن به این مقصود آن است که انگلستان در قسمت جنوب ایران که من (لرد گرزن) مکرر منطقه مزبور را توصیف کردم چه از حیث تجارت و چه از حیث تجارت و چه از حیث سیاست بر دیگران تفوق داشته باشد (رفیع- آقا چه سندیتی دارد حرف یک نفر برای ما) (یکی از نمایندگان- عمل می‌کنند الان) برای استحضار است جناب آقای قائم‌مقام عملی که در سال ۱۹۰۷ کردند روی همین اصل بود حالا تعقیب می‌کنند (نورالدین امامی- یک سگی در جایی وق ووقی کرد به ما چه مربوط است) (زنگ ممتد رئیس) (یکی از نمایندگان- بسیار کار بدی کرده) ولی به آینده ملت ایران خیلی مربوط است از سیستان در مشرق ایران می‌شود خطی از راه کرمان و یزد به اصفهان کشید و آن طرف را به طرف مغرب تا بروجرد و همدان و کرمانشاه ادامه داد و در جنوب این خط به هیچ دولت متخاصمی نباید اجازه داد که دارای نفوذ سیاسی باشد در این منطقه (خیلی مضحک اینجاست که ایشان هم مثل لرد سالیسبوری یک قیافه حق به جانبی گرفته و می‌گوید) در این منطقه دولت انگلستان مطلقاً تقاضای امتیازات انحصاری نخواهد کرد مانیات خود را به ایران تحمیل نخواهیم نمود ما احتیاج به این که یک سرباز وارد خاک ایران بکنیم یا یک گلوله بیندازیم نخواهیم داشت و هر گونه پیروزی که بعد از این در ایران نصیب ما شود به وسیله به کار بردن باروت و گلوله یا قلدری و زورگویی یا حتی رشوه‌دادن نخواهد بود بلکه ما سعی خواهیم نمود منافع مشترک بین خود و ایرانیان را با وسائل دوستانه تأمین کنیم و هدف ما ترقی صنعتی ایران در برقراری اصلاحات داخلی خواهد بود (شوشتری- فقط معجزه درست می‌کند) در صفحه دیگر این کتاب صفحه ۶۳۴ می‌نویسد: (در به کار انداختن منابع ثروت ایران از سرمایه ایرانی باید استفاده شود (ملاحظه می‌فرمایید چقدر نظریات خوبی داشته خود ما هم در حزب ایران این طور می‌گوییم برای ایران با دست ایرانی به فکر ایرانی) برای به کار انداختن منابع صنعتی ایران از سرمایه‌های ایرانی باید استفاده شود زیرا هر گاه انحصار سرمایه به دست خارجیان باشد این امر ایجاد حسادت خواهد نمود به علاوه ایرانیان را به فکر این خواهد انداخت که سرمایه‌دار خارجی ثروت آنها را غصب نموده است) این صحبت‌ها همه قبل از قرارداد دادرسی است بعد منجر شد به قرارداد که ملاحظه فرمودید حالا بنده می‌خواهم نتیجه بگیرم از عرایضم که این شرکت نفت دشمن استقلال و دشمن ترقی و پیشرفت ایران است و تا زمانی که با این سیاست عمل می‌کند دشمن شماره یک ملت ایران شمرده می‌شود (صحیح است) بنابراین دولتی می‌تواند منافع ملت ایران را از نفت جنوب قطع نماید بنده یک چیزی که مکرر شنیده‌ام گفته می‌شود که ما زورمان نمی‌رسد بنده یقین دارم تمام نمایندگان محترم همین احساسات بنده را دارند و می‌خواهند که نفت ایران دست خود ایرانی‌ها باشد و به کلی هیچ گونه خارجی در هیج نقطه‌ای از شمال و جنوب اعمال نفوذ نکند اما همیشه این اشکال برای آقایان محترمی که با کمال حسن‌نیت اصلاح این کار را می‌خواهند هست که می‌گویند و معتقدند که ما زورمان به شرکت نفت جنوب که نمی‌رسد بنده تصدیق می‌کنم ولی می‌پرسم آیا ما زورمان به دولت روسیه شوروی می‌رسد؟ ما زورمان به هیچ یک از دولت‌های قوی نمی‌رسد پس چه می‌کنیم ما که وارد یک سازمان‌های بین‌المللی شدیم ما که یک ملت ضعیفی هستیم اجرای منویات و احقاق حق خودمان را به وسیله دستگاه‌های بین‌المللی می‌خواهیم و می‌توانیم تأمین کنیم نباید این طور فکر کنیم که ما زور نداریم ما همان طوری که در مقابل شوروی ایستادگی می‌کنیم و در کنفرانس‌های بین‌المللی می‌خواهیم همان طور هم باید نمایندگان ما در مورد شرکت نفت ایستادگی بکنند (صحیح است) بنده هیچ به خاطر ندارم که تا به حال یک دفعه یک نماینده از طرف دولت ایران در این همه سازمان‌های بین‌المللی که تشکیل شده است و مبالغ گزافی برای ملت ایران خرج بار آورده برای یک دفعه هم که شده باشد یک کلمه از انگلیس‌ها به خصوص از این موضوع احقاق حق ایران از شرکت نفت جنوب شکایتی بکند در پرونده‌ای که در کمیسیون نفت ما مطالعه کردیم همان مرحوم هژیر ۲۵ ماده اعتراضات دولت ایران را تهیه کرده است با انگلیس‌ها مذاکره کرده بعد هم دولت‌های دیگر آمده‌اند صحبت کردند و منتها همان طوری که آقای گلشائیان در اینجا توضیح داده‌اند گفتند که آقا ما زورمان نمی‌رسد اینها حاضر نیستند بنده عرض می‌کنم از یک کشور مستقلی این حرف به هیچ وجه قابل قبول نیست که بگوید چون یک قلدری است یک کشوری است که زورش زیاد است و ما زورمان نمی‌رسد و از فلان چیزی که می‌خواهد دست برنمی‌دارد خواهش می‌کنم از آقایان نمایندگان که این موضوع را به سکوت نگذرانند تقویت بکنند که پافشاری بکنیم به همان دستگاه‌های بین‌المللی متوسل بشویم حق خودمان را بگیریم و اگر هم نگرفتیم لااقل وظیفه وجدانی خودمان را انجام خواهیم داد بنده یقین دارم که هیچ کدام از آقایان نمایندگان با این عرایض بنده مخالف نیستند بنده یقین دارم که هیچ ملتی هیچ مملکتی در دنیا نیست بنده یقین دارم که هیچ ملتی هیچ مملکتی در دنیا نیست که امروز به حق خود برسد مگر این که برای گرفتن حق خودش اقدام کند (صحیح است) دیگر عرضی ندارم (احسنت).

رئیس- آقای دکتر مصدق بعد صحبت می‌فرمایید؟

دکتر مصدق- بلی بعد

صالح- چون از وقت بنده باقی است اگر آقایان دیگر وقت‌شان کافی نبود گمان می‌کنم نظامنامه اجازه بدهد که از باقی وقت بنده آنها استفاده بکنند و مانعی نخواهد داشت.

رئیس- آقای حائری‌زاده

حائری‌زاده- قبلاً عرض کنم که یادداشت‌های من ماشین نشده و منظم نیست چون بعضی آقایان ارباب قلم از من نسخه خواستند من یادداشت‌های متفرقه دارم که در ضمن صحبت می‌کنم چون دستگاه تندنویسی ما کامل نیست و امیدواریم که این جلسات به کار بیفتد که اگر اشکالی هست مرتفع بشود برای موضوع استیضاح باید قبلاً یک مقدمه‌ای ذکر شود تا موضوع استیضاح را ما بتوانیم بگوییم که چرا دولت و نخست‌وزیر را ما استیضاح کردیم تاریخ استیضاح ما از اینجا سرچشمه گرفت که قراردادی آقای گلشائیان با گس منعقد کرده بودند در دوره ۱۵ آوردند به مجلس و جداً هم مدافع آن قرارداد بودند خوشبختانه عمر مجلس وفا نکرد که آن قرارداد تکلیفش معین بشود ولی ابراز احساسات ملت ایران به نمایندگان امروز و انتخاب آنها در تهران معنیش عملاً رد آن قرارداد بود چرا برای این که مخالفین قرارداد در مجلس با این که دولت خیلی اشکال تراشی می‌کرد و آراء را عوض کرد ماها را حبس کرد ولی مردم مقاومت کردند این یک رفراندمی بود برای رد این قرارداد البته اهمیتی برای انتخابات آزاد در تهران نداشت مردم علاقمند بودند که فشار نفت را از روی سرشان بردارند انتخاب ما برای این بود که ما مخالف نفت بودیم این چه بازی است که دولت‌هایی که در این مجلس آمدند بالصراحه نگفتند ما طرفدار قراردادیم معنایش

این است ما مخالفیم منتها از انگلیس‌ها می‌ترسیم مخالفت با قرارداد نماییم آقای منصور الملک پشت این تریبون ما نتوانستیم بفهمیم مخالف است و یا موافق جناب آقای رزم‌آرا هم همان دوسیه را گرفته‌اند و دارند رویش عمل می‌کنند در کمیسیون ما گفتیم که این قرارداد اگر دولت هم با ما هم عقیده است که باید رد شود و حقوق ملت ایران را بگیرد باید این لایحه را پس بگیرد و برود لایحه ملی شدن نفت را بیاورد به مجلس مثل این که سایر ممالک کرده‌اند دولت انگلستان که اکثریت سهام را داراست خودش چندی پیش صنایع فولاد را ملی کرد این یک بام و دو هوا چیست؟ که در مملکت انگلستان این طور عمل می‌شود و آن وقت ما گرفتار یک مشت قاچاقچی‌های کمپانی نفت جنوب باشیم این را هم مقدمتاً عرض می‌کنم که من یک قدری عصبانی هستم یک حوادث ناگواری که جلوی چشم من آمد ممکن است یک کلماتی که حقیقه نباید استعمال بشود استعمال شود بنده ملت انگلیس را ملت خوبی می‌دانم برای خودشان بسیار مردمان خوبی هستند ولی چون هر ملتی بد و خوب دارد ما هم در مملکت خودمان اشخاص خائن و جانی و کلاهبردار داریم اشخاص خائن و جانی و کلاهبردار داریم اشخاص خوب هم داریم نمی‌دانم شانس ما ایرانی‌ها چه شده است که هر چه قاچاق در انگلیس بوده این دستگاه کمپانی نفت را اداره می‌کنند والا اگر رویه‌ای که خود دولت انگلستان دارند در آنجا در مملکت ما هم همان رویه‌ای که خود دولت انگلستان دارند در آنجا در مملکت ما هم همان رویه بود ما خدا را شاکر بودیم این یک بام و دو هوا است نماینده محترم جناب آقای صالح یک فرمایشی اول کردند بعد خودشان هم توضیح کردند و من هم می‌خواهم تأیید کنم که پول و زور در دنیا حکومت می‌کند درست است ولی من می‌گویم اراده بشر با کمک خداوندی مافوق پول و زور است (صحیح است) امپراطور‌های بزرگ مقتدر آن روز ۱۳۰۰ سال پیش که رم و ایران بودند هم پول داشتند و هم زور در مقابل یک دولتی که طرفدار مساوات و عدالت بود هیچ کاری نتوانستند بکنند ما هیچ وحشتی از پول و زور آنها نداریم در تاریخ صفر ۱۳۱۹ قمری مطابق با مه ۱۹۰۱ مسیحی مرحوم مظفرالدین شاه امتیاز نفت ایران را به مدت شصت سال به استثناء نفت ایالات و ولایات آذربایجان و خراسان و گیلان و مازندران و استرآباد به شخصی می‌دهد که موسوم است آن فرمان به امتیاز دادرسی سابقه عمل چه بوده جریان دربار وقت چگونه بوده صدراعظم وقت و سایر رجال چگونه فکر می‌کرده‌اند خارج از موضوع بحث ماست مدتی آن قرارداد نفعی برای صاحب امتیاز نداشت و آنچه سرمایه تحصیل کرد و صرف عملیات اکتشافی و استخراجی نمود به هدر رفت حتی کار به جایی رسید که صاحبان سرمایه مهندس مأمور را از ادامه عملیات منع کردند ولی با تأییدات غیبی و سرسختی مهندس مأمور اکتشاف به سرچشمه نفت رسیدند قائم‌مقام امتیاز دادرسی شرکتی انگلیسی که در ۱۹۰۹ تشکیل شده است گردیده ما کار نداریم که چگونه این امتیاز را شرکت تحصیل کرد و قائم‌مقام دادرسی شد از اول ورود شرکت در کار نفت ایران بنای بد حسابی را با ایران گذارد و طبق قراردادی که در امتیازنامه دادرسی بود عمل نمی‌کرد و هر روزه در ایران مشغول آنتریک و فساد بود ما را گرفتار خودسری‌های امثال شیخ خزعل ساخت و دستگاه رشوه و تضییع حق ملت ایران را این کمپانی گسترد هر کس دارای اثر و نفوذی بود سهام مجانی و به عناوین مختلف پول‌ها به آنها رساند در زمان شاه سابق مقدار سهامی که در ایران بود در دست اشخاص اگر دقت شود وراث کسانی مالک بودند که در تنظیم امتیازنامه مؤثر بوده و یا در حوزه نفت دارای نفوذ و اقتداری بودند برای شروع شدن اساس تقلبات استخراج کنندگان نفت فصل ۱۵ امتیاز نامه دادرسی و فصل ششم قرارداد با خوانین بختیاری قرائت می‌شود تا معلوم شود که اساس عمل صاحب امتیاز متکی به تقلب و اغفال و تزویر بوده فصل یازدهم از امتیازنامه دادرسی بعد از انقضای مدت معینه این امتیاز تمام اسباب ابنیه و ادوات موجوده شرکت به جهت استخراج و انتفاع معادن متعلق به دولت علیه خواهد بود و شرکت حق هیچ گونه غرامت از این بابت نخواهد داشت این فصل پانزدهم امتیاز بود فصل ششم از قرارداد مورخ ۱۷ رمضان المبارک ۱۳۲۳ مطابق ۱۵ نوامبر ۱۹۰۵ بین کمپانی و خوانین بختیاری بعد از انقضای مدت امتیاز کمپانی از دولت هر قدر عمارت در خاک بختیاری که متعلق به کمپانی باشد متعلق به خوانین عظام خواهد شد این کلاهبرداری و حقه‌بازی را اگر یک آدم عادی در ایران می‌کرد می‌گرفتند حبسش می‌کردند این کمپانی علیه‌السلام همان کار را می‌کند (شوشتری- علیه‌اللعنه بفرمایید) علیه‌السلام من همان معنی را می‌دهد غصه نخورید (خنده نمایندگان) از ملاحظه این دو فصل که یکی از قراردادهای دادرسی با دولت ایران است و دیگری با خوانین بختیاری است ابنیه و عمارات را پس از انقضای مدت کمپانی وعده می‌دهد که از طرفی تسلیم دولت ایران نماید و از طرفی تسلیم خوانین بختیاری نماید. آقایان محترم این عمل را هر شخصی و کمپانی عهده‌دار شود قابل تعقیب جزائی است این افرادی که ورودشان در مملکت ما برای غارتگری و کلاهبرداری بوده و در زمان شاه سابق همان قرارداد را که مدت آن ده سال دیگر منقضی می‌شود ۳۳ سال تمدید کرده و مواد مفیده آن را هم کاملاً به ضرر ایران تنظیم نموده و امروز به عنوان قرارداد الحاقی می‌گویند این زنجیر اسارت را که به دست کمپانی کلاهبردار منقلب در زمانی که مشروطیت ایران عملاً متروک بوده به گردن ایران گذارده ما تأیید و تصدیق کنیم کار به کارهای گذشته نداریم پس از وقایع جنگ بین‌المللی اول با این که یکی از عوامل مؤثر فتح دولت انگلستان منابع نفت ایران بود کمپانی نفت برای این که از ولی‌نعمت خود قدرشناسی کند دعوی خسارت کرده و از پرداخت حقوق حقه ایران استنکاف کرد و این جریان باقی بود تا در ۱۹۱۹ جناب وثوق‌الدوله قراردادی با دولت انگلستان منعقد ساخت و نظام و مالیه و هست و نیست ایران را به اختیار آنها گذارد در آن موقع متکی به آن قرارداد شوم یک مستشار مالی از طرف دولت انگلستان موسوم بار میتاژ اسمیت مأمور ایران شد متوجه حرف‌های بی‌حساب و حقه‌بازی‌های کمپانی نفت جنوب گردید این جمله نیز نگفته نماند که کمپانی نفت جنوب برای توسعه عملیات خود محتاج به فروش سهامی شد و دولت انگلستان اکثریت سهام را مالک شد زیرا که قبل از ۱۹۱۴ دو میلیون لیره سرمایه کمپانی بود و پس از شرکت دولت انگلیس چهار میلیون لیره سرمایه کمپانی شد که بیش از نصف آن دو میلیون لیره آن از طرف خزانه انگلستان داده شد اگر چه کمپانی شخصیت حقوقی خود را نظر به مصالح سیاسی خود حفظ کرده ولی معنا چون اکثریت سهام متعلق به دولت انگلیس است مجری سیاست و اوامر حکومت انگلستان است و البته در شرع سیاست همه جور جنایت و آنتریک و انقلاب و تضییع حقوق عامه برای پیشرفت مقصود سیاسی به عقیده انگلیس‌ها مباح است لذا ما به این کمپانی به نظر یک تاجر که در سایه قانون باید مشغول کسب باشد نگاه نمی‌کنیم بلکه حکومت انگلستان است که به لباس کمپانی در داخل ایران یک دولت قوی در شکم دولت ضعیف ایران تأسیس کرده آقایان نمایندگان محترم حکومت انگلستان امروز حکومت سوسیالیستی و حکومت کارگر است در داخله خود ولی از نظر سیاست مروج قدرت‌های نامشروع و اصول دیکتاتوری و قلندری است در ممالک دیگر اگر به اوراق تاریخ مراجعه شود سلسله ارتباط علت و معلول تغییراتی که در ایران پیش آمد کرده است در قرن اخیر از تغییر حکومت مستبده به مشروطه و تنظیم قانون اساسی و متمم آن و مبارزه با محمد علی شاه و اخراج او و کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و تغییر سلطنت قاجار و تبدیل آن به پهلوی و قتل ایمبری ویس کنسول امریکا و تمام حوادثی که در این مدت اتفاق افتاده مستقیم یا غیرمستقیم جز از آن سرچشمه سیاست که برای ایران غیر از ضرر و فقر و بدبختی و فساد اخلاق نتیجه دیگری نداشته سرچشمه نمی‌گیرد. برگردیم به اصل موضوع در سایه قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله و انگلیس آرمیتاژ اسمیت نامی که تحمیل به ایران شده بود به موجب دستور مرحوم مشیرالدوله وارد محاسبه کمپانی نفت جنوب شد و دعاوی واهی و حساب‌سازی‌های بی‌اساس بر او روشن شد پس از استخدام محاسب فنی قضیه به اصلاح خاتمه یافت و مبلغی از بابت دعاوی گذشته به دولت ایران رسید آقایان اگر مراجعه فرمایند به گزارش ارمتیاژ اسمیت راجع به موضوع نفت که البته در آرشیو مجلس و وزارت دارایی و جراید آن روز مرکز موجود است روشن خواهد شد که ارمیتاژ اسمیت بران حفظ شرافت شخصی خود نتوانسته است حمایت زیاد از کمپانی کرده و تقلب و حقه‌بازی‌ها کمپانی را کالم یکن دانسته بلکه مواد امتیاز دادرسی را که خیلی مبهم و در موقع تفسیر موجبات تسهبل تقلبات کمپانی را فراهم می‌ساخت روشن کرده طبق آن قرارداد در موقعی که استخراج نفت در حدود چهار میلیون تن بوده سهم ایران یک میلیون و سیصد هزار لیره می‌شده است این عرض من متکی به گزارشی است که نماینده انگلستان در موقع اختلاف با ایران که جنگ زرگری شد و امتیاز یک طرفه لغو شد و جایگیر امتیاز دادرسی این قرارداد شوم که ابداً مرضی ملت ایران نیست منعقد شد اظهار داشته است. در آن تاریخ حکومت انگلستان با حزب محافظه‌کار بود نه کارگر آن روز معادن و راه‌آهن و صنایع فولاد در انگلستان ملی نشده بود ما چون کمپانی را غیر از دولت انگلیس چیز دیگری نمی‌دانیم توقع ما این است که آن قرارداد شوم کان لم یکن بوده تمام

تشکیلات و عملیاتی که کمپانی در ایران داشته باقی و برقرار باشد زیرا که ما از تشکیلات کمپانی ناراضی نیستیم بلکه مدیرهای خوبی این تشکیلات را اداره می‌کنند بکنند و برای فروش نفت به دولت و ملت انگلیس استنکافی نداریم و خیلی میل داریم که از منابع خام ایران دنیای صنعتگر مستفید شده و ما یک کمکی به تمدن امروز دنیا دنیا کرده باشیم اگر اجداد ما مشعل تمدن را در دوره توحش و بربریت در دست داشتند ماها نیز حامی و طرفدار تمدن مادی امروز هستیم ماها نیز حامی و طرفدار تمدن مادی امروز هستیم و به خود اجازه نمی‌دهیم که مواد خامی که خداوند در مملکت ما ودیعه گذارده است احتکار کرده سایر ملل را از این نعمت خداداد محروم کنیم ولی حاضر نیستیم نسل ایرانی در کنار این چشمه‌های گرداننده چرخ تمدن امروز دنیا گرسنه مریض جاهل و بدبخت نیست و نابود شود و ملت انگلیس روی اجساد مالکین حقیقی نفت بر دنیا حکومت کند. (صحیح است) ما حق حاکمیت خود را به هیچ قیمت از دست نمی‌دهیم و یک دولت قوی در وسط مملکت ایران تحت نفوذ ملت انگلیس راضی نیستیم که پاینده و برقرار بماند و از طرفی ملت ایران هیچ وقت برخلاف تعهد و قول خود عمل نخواهد کرد و شرافت ایرانی به ما اجازه نمی‌دهد و احکام مقدس اسلام ما را مکلف ساخته که پای‌بند عهد و میثاق خود باشیم با تمام معایبی که امتیاز دادرسی داشته چون حکومت آن روز با رژیم وقت با رضا و رغبت آن قرارداد را منعقد ساخته و شاه نجیب وقت مظفرالدین شاه که معطی مشروطیت ایران است ذیل آن فرمانفرما را امضا کرده به احترام آن عهد و میثاق ما بدون موافقت کمپانی حاضر برای الغای آن نبوده البته ما خیلی از کمپانی که قائم‌مقام دادرسی است گله و شکایت داشته و داریم که به وظیفه یک تاجر صحیح‌العمل رفتار نکرده و از عایدات نفت برای ایجاد انقلاب و اختلاف و هرج و مرج در مملکت کوشش کرده و ملت باهوش نجیب ایران را که روزی پیشرو قافله تمدن دنیا بوده به این روز سیاه انداخته عقیده شخص من این است که چون امتیاز دادرسی با موافقت کمپانی لغو شده و این قرارداد شوم جدید در دوره دیکتاتوری و قلدری که مخلوق همان دستگاه انگلستان بوده تنظم شده ابداً مرضی ملت ایران نبوده و نیست اگر چه در حوادث شهریور تزلزل در ارکان آن حکومت قلدری حاصل شد ولی با سر یشم همان ارباب‌های نفت جنوب باز آن دستگاه تجدید شده و باز همان آش است و همان کاسه و در مملکتی که قانون مخالف تأسیس حزب بگذرد و برخلاف تعهد ما در مقابل جامعه ملل و اعلامیه حقوق بشر جراید ملی و احزاب سیاسی در چاه ویل بروند امنیت نیست و هر عملی امروزه به وسیله این مجلس انجام شود به قدر پیشیزی در دنیا ارزش نخواهد داشت و من اظهار عقیده می‌کنم که این امتیازات کان لم یکن است و برای بهره‌برداری ملت ایران و کمک به تمدن دنیای امروز مقتضی است یک شرکت بین‌المللی برای استخراج تمام نفت ایران اعم از جنوب و شمال و شرق و غرب و مرکز تشکیل شده و هیچ ملت و مملکتی حق مالک شدن بیش از عشر سهام را نداشته باشد آقایان محترم فراموش نفرمودید جناب قوام‌السلطنه در زمان غیبت مجلس قرارداد شرکتی منعقد کرده بود که تمام اسباب و لوازم و مخارج به عهده همسایه شمالی است فقط زمین و نفت از ایران باشد و ۴۹ سهم ایرانی و ۵۱ سهم حکومت شمالی داشته باشد در مجلس سابق با اکثریت قریب به اتفاق آن شرکت کان لم یکن شناخته شد و در ذیل آن تصمیم دولت مکلف شد که برای حفظ حقوق ملت ایران راجع به منافع تحت‌الارض مخصوصاً نفت وارد مذاکره و عمل شده نتیجه را به عرض مجلس شورای ملی برساند ما چگونه راضی از این قرارداد شوم بودیم که ۳۲ سال بر مدت امتیاز افزوده در صورتی که بر تمام ثروت کمپانی دادرسی از شرکت اصلی و شرکت‌های فرعی پس از ختم مدت امتیاز که ده سال دیگر باشد اعم از تأسیسات داخل ایران و یا خارج ایران شده در ذیل تصمیم مربوط به کان لم یکن شناختن شرکت نفت شمال دولت را مکلف نمی‌ساختیم که برای استیفای حقوق حقه ایران وارد مذاکره دولت با کمپانی که زمان تصدی مرحوم هژیر شروع شده بر خلاف منظوری است که ملت ایران داشته زیرا که ما با اصل آن قرارداد موافق نیستیم تا در اطراف اصلاح بعضی مواد آن وارد مذاکره شویم مطلب از دو صورت خارج نیست یا این که کمپانی به رضای خود با موافقت دیکتاتور و شاه وقت قرارداد سابق گذارده شده و آن عقد که لازم بود در صورتی ملغی الاثر خواهد بود که قرارداد جدید مورد قبول باشد لذا در تصمیمی که در اوایل مجلس ۱۵ راجع به نفت شمال گرفته شد دولت مکلف شد که با کمپانی برای استیفاء حقوق حقه ایران وارد مذاکره شود و به دولت اجازه داده نشده بود که قرارداد شوم دوره غیرعادی ایران را به رسمیت شناخته و در اطراف مواد آن وارد بحث شود در موقعی که ملت ایران راجع به اساس امتیاز شوم دوره پهلوی که جناب آقای تقی‌زاده پرده را از روی کار برداشته و ریشه و پایه آن را معرفی و نشان دادند مشغول فعالیت بود که ارباب قلم در جراید و چه ناطقین در مجامع و چه نمایندگان در مجلس مرحوم هژیر جنگ را به جویباره انداخته و از محور اصلی خود منحرف ساخته ملت ایران هر چند فقیر است و گرفتار جهل و مرض و حکومت فاسد است ولی حاضر نیست اساس حکومت و شرافت ملی خود را با ثمن بخثی مقداری لیره انگلیسی بفروشد. آقایان ما کی آن قرارداد شوم را به رسمیت شناختیم که مرحوم هژیر مفاصاحساب به کمپانی داد و پایه اصلاح را روی تغییر بعضی از مواد آن قرارداد یکی از آقایان یادداشت فرستادند که شمرده‌تر بخوانند (یکی از نمایندگان- بلی شمرده‌تر بخوانید وقت هم دارید برای این که تندنویس‌ها ممکن است نتوانند) (اردلان- خیلی شمرده و کوتاه است) ممکن است یک مدتی طول بکشد (آشتیانی‌زاده- باز هم تصویب می‌کنیم که زیادتر صحبت بفرمایید) باری بر گردیم به اصل موضوع ملت ایران همیشه از عملیات کمپانی نفت جنوب ناراضی بوده حتی شخص شاه سابق با این که پایه حکومت دیکتاتوری روی نقشه نفت و انگلستان گذارده شده بود از عملیات کمپانی شخص دیکتاتور ناراضی بود و رفتار کمپانی شکلی بود که هر شخص مطیع تسلیمی را که عرق ایرانیت داشت عصبانی می‌ساخت زیرا که از سنه ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۰ همه ساله بیش از یک میلیون لیره با حساب‌سازی‌هایی که خود کمپانی می‌کرد و کنترل می‌نموددر سال ۱۹۲۹ یک میلیون و چهارصد و سی و هفت هزار لیره سهم ایران شد ولی در سال ۱۹۳۱ سیصد و هفت میلیون لیره برای ایران سهم معلوم شده بود (جمال امامی- آقا ۳۰۷ هزار لیره) ۳۰۷ هزار لیره بوده میلیون نوشته شده حق با شماست که دیکتاتور وقت را که پادشاه ایران شده بود عصبانی ساخت و بدون مشاوره با اشخاص فنی قرارداد را یک طرفه لغو کرد و این موضوع پیراهن عثمانی شد برای کمپانی من لازم نمی‌دانم بیشتر در اطراف این موضوع توضیح بدهم زیرا که شاه سابق و تمام رجالی که مجری اوامر او بودند متوجه مضار این عمل شده و اگر آقایان به پرونده امر مراجعه کنند موقع مسافرت تیمورتاش به انگلستان مذاکره اضافه شدن بر مدت امتیاز روی ورقه آمده بود و تمام این گربه رقصانی‌ها و جنگ‌های زرگری برای این بود که این گوهر گرانبها و این روغن محرک چرخ تمدن دنیا از دست ملت ایران خارج شده و بدون این که ما که مالک حقیقی آن هستیم حق رسیدگی به حساب داشته باشیم امپراطوری انگلستان را بیش از پیش در دنیا نافذ سازد. دلیل عرایض من صورت مجلس موقعیت که در زمان دیکتاتوری شاه سابق این قرارداد به مجلس به مسلوب‌الاختیار آن روز داده شده و توضیحاتی که در مجلس پانزدهم از جریان امر جناب تقی‌زاده دادند. این ناله و فریادی که امروز من در این مجلس دارم این فریاد ملت ایران است. جناب آقای دکتر مصدق در جلسه۷۵ مجلس شورای ملی دوره ۱۴ در تاریخ یکشنبه هفتم آبان ماه ۱۳۲۳ اولین شخصی بود که پس از تزلزل دستگاه قلدری و فشار و رفتن شاه سابق به جزیره موریس ناله ملت ایران را به سمع جهانیان رساند امروز ملت ایران حاضر نیست که کمپانی نفت کمپانی که به لباس تجارت وارد هندوستان شد و بر سر هندوستان بلایی آورد که تاریخ هندرا باید مطالعه کرد صاحب امتیاز نفت باشد ما چگونه راضی شویم در وسط مملکت ما یک حکومت سرمایه‌داری که تمام تاسیسات حکومتی از دستگاه تلگراف بی‌سیم و طیاره کشتی و اسکله نفراتی به نام آتش‌نشانی که حقیقه پلیس معنوی هستند و دایره نفوذ و قدرت او بعدی است که مأمورینی اسماً از تهران مأمور آن ناحیه می‌شوند فقط مجری اوامر و نظریات کمپانی هستند و تاسیسات دولتی ایران در جزیره آبادان نسبت به تشکیلات و تاسیسات کمپانی یک آلت، مسخره و مضحکه‌ای است وجود داشته باشد ما از دولت امروز انگلستان که دولت کارگری است توقع داریم اصول یک بام و دو هوا را کنار گذارده همان ترتیب که در انگلستان دولت در تاسیسات عمومی خود دخالت داشته باشد فقط از نظر روابط تجارتی و اقتصادی نفت را از ما خریداری کند و ما چون از تشکیلات فعلی کمپانی از نظر انتظامات راضی هستیم مانعی ندارد که همین تشکیلات را با همین مهندسین و مأمورین

برای استخراج نفت خود ما داشته باشیم ولی حکومت معنوی انگلستان که به کلی استقلال اقتصادی و انتظامی ما را لطمه‌دار ساخته ملغی شود. آقایان محترم به موجب این قرارداد شوم ما حق هیچ نحوه کنترل و رسیدگی در کارهای کمپانی نداریم ولی کمپانی اگر امروز برای منافع خود مقتضی دانست تمام چرخ‌های اقتصادی ایران را تعطیل کند با یک دستور موفق می‌شود. کمپانی اگر امروز مصلحت نداند که ایرانی زنده باشد و با این حیات ننگین دلخوش باشد می‌تواند با ندادن نفت و بنزین تمام وسائط نقلیه از زمینی و هوایی و تمام دستگاه شهری از خبازی و حمامی برق و غیره را تعطیل کند با چنین اختیارات و قدرتی که در نتیجه جهالت ملت و فشار حکومت قلدری کمپانی تأسیس کرده باید ملت ایران قیام کند و این زنجیر اسارت را پاره کند من هزار دفعه این قرارداد کثیف دادرسی را که در دوره هرج و مرج ایران داده شده است چون چند سال بیشتر به خانه عمر آن باقی نمانده بر این قرارداد شوم ترجیح می‌دهم زیرا که در آن قرارداد ما حق رسیدگی به محاسبات کمپانی داشتیم اگر چه از حق خود بیش از یک دفعه آن هم ناقص استفاده نکردیم ولی در این قرارداد جدید این حق از ایران سلب شد مجدد. عرض می‌کنم مصلحت ایران این است که این امتیاز که با حقه و تزویر و قلدری و فشار کمپانی تحصیل کرده کان لم یکن بشناسیم و قانونی دولت برای استفاده از منابع تحت‌الارضی ایران در سایه تشکیل یک شرکت بین‌المللی تقدیم مجلس کند مشروط بر این که هیچ یک از دول و ملل مخصوصاً دول درجه اول حق مالکیت بیش از عشر از سهام این شرکت را ندانشته باشند، بدیهی است ایران عضو جامعه بشری است و نظر خصومت با هیچ ملت و مملکتی نداشته و ندارد.

قراردادهایی راجع به فروش نفت با هر یک از دول و ملل که احتیاجی به نفت داشته و برای آنها و ملت ایران با صرفه‌تر باشد منعقد سازد که این ماده حیاتی تمدن امروزه دنیا به قدر حاجت آنها به آنها بفروشد و هیچ مانعی ندارد که ایران خود را به قرارداد نفتی بین امریکا و انگلیس که اخیراً تحت هشت ماده منعقد شده است ملحق سازد و در بازرگانی نفت بین‌المللی شرکت کند این فریاد و ناله ما برای این است که نفت را احتکار کنیم بلکه می‌گوییم هیچ دولت و ملتی حق ندارم به بهانه امتیازی اعم از نفت یا شیلات و غیره در داخل مملکت ما دستگاهی که مخالف با حیثیت و شئون یک ملت آزاد و مستقلی است تأسیس کند و این امتیاز شوم دوره پهلوی تمام حیثیت و استقلال و حق حاکمیت ما را فدای چند لیره انکلیسی ساخته.

ملت شرافتمند ایران وقتی افراد آن وارد آبادان شده و تماشا می‌کنند که حتی کمپانی وسیله حمل و نقل مسافر و غیره را تحت کنترل قرار داده و اتوبوسرانی را انحصار به افراد و شرکت‌هایی که مطیع مقررات او باشند قرار می‌دهند مرگ را برای خود گواراتر از تحمل این ننگ می‌داند. ملت ایران چشم تنگ نیست و آقایی و عظمت امپراطوری انگلستان را در تمام نقاط دنیا تماشا کرده و بعد از جنگ بین‌المللی اول که روس‌ها گرفتار انقلاب داخلی خود بودند و امریکا پس از این که ویلسون ۱۴ ماده خود را داد مطابق اصل موثر و از دخالت در سیاست دنیای قدیم خارج شد دولت انگلستان خود را فرمانفرمای جهان دانست ولی فرمانفرمایی که نسبت به ملت ایران رحم و عاطفه را کنار گذارد اول به وسیله قرارداد ۱۹۱۹ اراده خود را به وسیله جناب آقای وثوق‌الدوله در مقام تحمیل به ملت ایران برآمد پس از این که اشکالاتی در پیشرفت این مقصود دید مصمم شد که با افراد ملت نجیب ایران به وسیله مشت و سرنیزه معامله کند و موجبات کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را فراهم کرد و دنباله آن کودتا که هنوز باقی است و آثار شوم آن محو نشده سلب آزادی از ملت نجیب ایران کرد با این که اخیراً اعلامیه حقوق بشر منتشر شد آن دستگاه زور و قلدری که مخلوق این حکومت نفتی است سید جلیل القدری مانند کاشانی را از زاد و بوم خود تبعید می‌کنند جراید را به وسیله آن قانون کثیف محدود می‌سازند ارباب جراید را در توقیفگاه به جرم حق‌گویی حبس می‌کنند و به وسیله محاکم مصنوعی که قضات آن ابداً اختیاری از خود ندارند آنها را محکوم می‌سازند حتی برای ارباب ملت ایران یک شخص مسیحی دیوانه را محکوم به اعدام ساخته قبل از انقضای مدت تجدیدنظر و شکایت فرجامی او را مصلوب می‌سازند سید حسین امامی قاتل هژیر را قبل از انقضای مدت تمیز به حکم محکمه غیر صالح در نصفه شب اعدام می‌کنند مطالبی که عرض کردم مشتی از خروار بود و اندکی از بسیار است که برای سلب آزادی ملت ایران به دست عمال دولت قوی شوکت شرکت نفت جنوب در پس پرده انجام می‌شود یک دفعه دیگر گفتم و مجدد تکرار می‌کنم که این عرایض من دلیل آزادی و مصونیت نیست بلکه با دیدن نعش عشقی و محمد مسعود و مشاهده عملیاتی که در محبس‌ها نسبت به امثال مرحوم مدرس شده این مطالب اظهار می‌شود زیرا که من غیر از خدای خود وحشت و اضطراب از دیگری ندارم و مخلوق را عاجزتر از آن می‌دانم که شرافت اخلاقی و انجام وظیفه را فدای حیات ننگین دو روزه کنم و هزار دفعه مردن به نام را بهتر از زنده بودن به ننگ می‌دانم کتاب‌هایی که راجع به نفت منتشر شده و اطلاعاتی راجع به جریان عمل و عایدات و غیره منتشر شده است در دسترس اینجانب است. آن قسمت‌هایی که مربوط به موضوع ماست عرض می‌شود اولاً عدم رضایت ملت ایران در هر موقع که آزادی مختصراً در ایران بوده است از طرف احزاب ارباب جراید نمایندگان مجلس شورای ملی ابراز شده است نطق آقای دکتر مصدق در هفتم آبان ۳۲۳ در مجلس شورای ملی تصمیم اخیر مجلس شورای ملی در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۲۶ به این عبارت دولت مکلف است در کلیه موارد که حقوق ملت ایران نسبت به منابع ثروت کشور اعم از منابع زیرزمینی و غیره مورد تضییع واقع شده است به خصوص راجع به نفت جنوب به منظور استیفاء حقوق ملی مذاکرات و اقدامات لازمه را به عمل آورد و مجلس شورای ملی را از نتیجه آن مطلع سازد. خوب در تصمیم مجلس که عبارت آن فوقاً ذکر شد دقت فرمایید مجلس که عبارت آن فوقاً ذکر شد دقت بفرمایید من می‌دانم ولی پایه مذاکرات را مرحوم هژیر روی شالوده اصلاح مواد قرارداد شوم قرار داده‌اند و دولت ساعد دنبال همان مذاکرات را گرفته به این نتیجه رسیده در صورتی که ما با اساس آن حرف داریم و آن قرارداد شوم را منافی با مصالح اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ایران می‌دانیم ما عقیده داشتیم که دولت با انگلستان وارد مذاکره شده منافع انگلستان را از حیث مصرف نفت و تعهداتی که کمپانی قبلاً با هر بنگاه و موسسه‌ای راجع به معاملات نفتی داشته موافق منافع طرفین حل و تسویه کند ولی حق حاکمیت ملت ایران نباید کوچک شمرده شود و این کمپانی که لباس تجارت پوشیده و در زیر این لباس که لازمه آن سلامت، راستی و درستی است منظور سیاست را اجرا کند. البته هر نوع نادرستی و جنایت و تقلب و تزویر در شرع بعضی از سیاستمدارها جایز است در ایران با ما رفتار کنند باید این عملیات ملغی و کان لم یکن شناخته شود ما با روس‌ها دشمنی ملی نداشتیم بلکه همسایه دیوار به دیوار از کوه و دشت و دریا با یکدیگر تماس داشتیم علت این که قرارداد شرکت جناب قوام‌السلطنه و روس‌ها را با این که ۴۹. سهم برای ایران منظور شده بود کان لم یکن شناخت چه بود آیا از نظر جنبه مادی بود که ۴۹ را کم می‌دانستیم و صد هشتاد مطالبه داشتیم خیر چنین نبود بلکه شرکت ضعیف و قوی و دخالت دادن دیگری در امور داخلی ما عاقبت خوبی نداشت و ممکن بود پس از چندی آن شرکت همین معاملاتی که کمپانی نفت جنوب فعلاً در ایران شروع می‌کند موجب شد که مجلس به اکثریت قریب به اتفاق آن را رد کرد اگر آن شرکت برقرار شده بود البته ایستگاه تلگراف بی‌سیم ایستگاه طیاره و سایر تأسیساتی که فعلاً کمپانی نفت جنوب دارد توقع داشت که در منطقه شرکت داشته باشد این موضوعات منافی با استقلال سیاسی و اخلاق اجتماعی ما بود لذا نزاکت را کنار گزارده صاف و پوست کنده با روس‌ها گفتیم که ما حاضر برای این شرکت نیستیم و آن شرکت کان لم یکن شناخته شد برای ملت ایران روس و انگلیس یکی است هر دو نسبت به ما قوی و در عمل و نتیجه فعالیت هر دو را در ایران به ضرر ملت ضعیف ایران تشخیص داده و می‌دهیم والا ما با فروش نفت به روس‌ها مخالف نبوده و نیستیم حتی به آنها وعده دادیم که پس از استخراج نفت شمال برای فروش نفت با آنها وارد مذاکره شویم.

ملت ایران مالک نفت است و در بازار دنیا نفت خود را عرضه خواهد کرد هر کس با شرایط بهتر و مبلغی بیشتر خریدار باشد با او معامله خواهیم کرد در سنوات اخیر قرارداد نفتی بین امریکا و انگلستان منعقد شده است که دعوت به عقد کنفرانس بین‌المللی شده و در آن مذاکرات برای عقد قرارداد نفت روی اساس مبادی زیر به عمل آید و هشت ماده در اطراف معاملات نفت نوشته شده است که قسمت اول از ماده اول محصولات نفتی که عبارت از نفت خام و مواد مستخرجه از نفت باشد باید برای آن راهی در بازرگانی بین‌المللی پیدا کرد که به دست کلیه ملل روی اساس قاعده رقابت بدون تمیز و فرق برسد.

قسمت دوم- برای این که محصولات نفتی راهی به بازرگانی بین‌المللی پیدا کند باید مصالح و منافع ملل صادر کننده نفت در قسمت مربوطه پیشرفت اقتصادی آنها صیانت و نگهداری شود.

این قرارداد هشت ماده نفتی که بین انگلیس و امریکا تنظیم شده و دو قسمت از ماده اول آن به عرض آقایان رسید مفتاحی است برای عرایض من که ایران خود را ملحق به کنفرانس ساخته کشف و استخراج و تهیه محصول را به یک شرکت بین‌المللی که البته

سهام ایران کمتر از سهامی که روس‌ها برای ایران در مذاکرات بین خودشان و جناب قوام‌السلطنه منظور داشته بودند نخواهد بود عملیات استخراجی و صناعت نفت را در تمام ایران از شمال و جنوب و شرق و غرب عهده‌دار شده و برای فروش در بازار طبق تصمیم کنفرانس نفتی که ضمن هشت ماده بین انگلیس و امریکا توافق حاصل شده است بفروشد.

این است نمونه‌ای از جنایات کمپانی نفت جنوب نسبت به ملت ایران اگر ملت ایران از زیر فشار این کابوس قلدری نجات یابد این خیانتکاران را به سزای خود خواهد رساند افسوس که ملت نجیب ایران ضعیف است و گرفتار جهل و مرض و حکومت فاسد شد و در سایه این قوانین و مقرراتی که برای اسارت یک ملت تنظیم شده از صبح تا به شام فرصت تحصیل فوت لایموت ندارد و ایالت زرخیز خوزستان که در چند هزار سال قبل آثار تمدن آن هنوز در خرابه‌های شوش و پایه‌های پل راه‌آهن فعلی و سد قدیم بوده است شهادت می‌دهد به این خرابی و ویرانی نمی‌شد آقایان به جزیره آبادان تشریف ببرید این کمپانی نفت جنوب همه ساله بیش از قیمت یک کارخانه سیمان که در دامنه کوه‌های لرستان نصب شده و بهره‌برداری شود پول به سیمان می‌دهد و از خارج ایران وارد می‌کند حتی آجرها و خاک و شن که در جزیره آبادان و مصرف ساختمان یا زراعت می‌رسد به وسیله کشتی از خارج وارد می‌کند و البته کرایه اینها به حساب ملت ایران است و راضی نمی‌شود کارگر ایرانی در سایه این تأسیسات قوت لایموت داشته باشد و این مملکت را گرفتار فقر و جهالت و مرض ساخته تا کارگر ارزان استخدام کرده اشخاص سالم و با اراده که مطالبه حق خود را بکنند در ایران نباشد من معتقدم که صدی هشتاد ظلم و فقر و مرضی که در ایران امروزه داریم مولود نقشه‌های استثماری این کمپانی نفت جنوب است ثانیاً ما بد یا خوب قرارداد دادرسی داشتیم ۳۲ سال از عمر آن گذشته بود و طبق آن قرارداد تمام دارایی کمپانی در ختام مدت ملک ملت ایران می‌گردید پس از ۳۲ سال که این قرارداد لغو شد اگر به توافق طرفین بوده و قرارداد جدیدی باید منعقد شود ایران علاموه بر معادن نفت مالک ۳۲ سهم از ۶۰ سهم تمام دارایی کمپانی بوده است در این قرارداد جدید منافع ما از آن ۳۲ سهم از ۶۰ سهم چیست؟ این عایداتی که برای ایران در این قرارداد شوم پیش‌بینی شده مربوط به عمل استخراج نفت است. سی و دو سهم از ۶۰ سهم دارایی کمپانی که در آن تاریخ ملک ایران بوده عایدات آن کجاست؟ برای مثال عرض می‌کنم اگر زمین و آبی را شما در اختیار مستأجری بگذارید که در مدت ده سال درختکاری کرده و سال دهم باغ مشجر بودن نقص و عیب تحویل شما بدهد پس از ۶ سال موجبات فسخ قرارداد سابق ملک مالک عرصه آب و خاک است یا شش دهم از اعیانی نیز باید عایدات آن به مالک عرصه داده شود موقعی که روس‌ها فقط زمین و نفت را سهم شرکت ایران قرار می‌دهند و صدی ۴۹ بابت این سهم منافع حاضرند به ایران بدهند در نفت جنوب که ما علاوه بر معدن و خاک ۳۲ از ۶۰ دستگاه استخراج و تصفیه و حمل و نقل و غیره را مالک هستیم به ما فقط چند لیره آن هم کاغذی که به فرمایش جناب دکتر مصدق کلاه کاغذی است به ما بدهید و ما با سلام و صلوات این عمل جنایت‌آمیز دوره قلدری را تنفیذ و تأیید کنیم من به سهم خود این عمل را جنایت بزرگ غیر قابل عفوی می‌دانم و تا نفس و جان در بدن دارم برای مقاومت و مبارزه قیام خواهم کرد مجبورم انجام وظیفه کرده و به مخالفت خود ادامه دهم اگر چه یقین دارم روح و قلب آقایان با عرایض من موافق است فرقی که بین من و آقایان است این است که من انجام وظیفه را مافوق حیات و مصالح شخصی می‌دانم به این درجه عاقل نیستم که برای ادامه حیات محافظه‌کاری نموده باشم و معتقدم هر فرد و ملتی که شعار خود را محافظه‌کاری قرارداد نیست و نابود می‌شود و اگر مقاومت کرد بر فرض آن شخص از بین برود آن فکر پاینده و برقرار خواهد ماند ما به تاریخ گذشته مراجعه کرده اثری که از اشخاص فداکار باقی مانده اگر چه خود فدای آن آثار شده‌اند هنوز پاینده و باقی است ولی اشخاص ابن‌الوقت که مصالح روز را طرف توجه قرار دادند نامی از آنها باقی نماند ما چون ملت مسلمانی هستیم و قائدین اسلام به ما درس مقاومت و فداکاری داده باید پیروی عملیات علی و حسین بوده زیر بار ظلم و تقلب و تضییع حقوق جماعت نرویم و تا آخرین نفس برای حفظ حق و حقیقت بکوشیم تا جامعه ذلت و اسارت نپوشیم قسمتی از نطق جناب دکتر مصدق در موضوع ماده ۲۰ قرارداد شوم که در مجلس ۱۴ گفته شده است من مناسب می‌دانم قرائت شود چون هر چه تکرار شود بهتر است باید دانست که این ماده و نظیر آن که در تمام امتیازنامه‌هاست از چه نظر تنظیم شده همان طور که ملک خرابی را مالک به ثمن بخش اجاره می‌دهد که مدت اجاره مستاجر با سرمایه خود قنات را آباد کند و مساکنی که لازم است در آن بسازد رعیت بیاورد و آن را قابل کشت و زرع کند و در مدت اجاره در آن استفاده نماید و در انقضای مدت آن ملک را به مالک آباد تحویل دهد و از آن به بعد تمام عایدات ملک یعنی مال‌الاجاره سابق و نفعی که مستأجر برود و جای دیگر برای خود تهیه کار کند همان طور هم در امتیازاتی که دولت‌ها می‌دهند صاحبان امتیاز تمام حساب‌های کار خود را می‌کنند و دانسته و فهمیده سرمایه خود را به کار می‌برند و به جای این که سرمایه را به یک بانکی بدهند و بیش از صدی چهار از آن استفاده نکنند تا صدی بیست هم که در سال ۱۹۲۹ کمپانی نفت ایران و انگلیس بهره داد از آن استفاده می‌کنند و در آخر مدت هم برای نفع سرشاری که برده‌اند از امتیاز دهنده تشکر می‌کنند و مورد امتیاز را با تمام لوازم و اسباب کار به او تحویل می‌دهند و برای خود فکر کار دیگر می‌کنند، اگر امتیاز دادرسی تمدید نشده بود در سال ۱۹۶۱ دولت نه تنها به صدی شانزده عایدات حق داشت بلکه صدی صد عایدات حق دولت بود فرض کنیم که عایدات دولت در مدت ۳۲ سال که تمدید شده هیچ وقت از ۷۵۵ هزار لیره که کمپانی برای حداقل معین نموده بیشتر نشود و باز فرض کنیم که شرایط امتیازنامه جدید با شرایط امتیاز دادرسی از حیث منافع دولت مساوی باشد یعنی ۷۵۰ هزار لیره حداقلی که در امتیازنامه جدید معین شده با صدی ۱۶ عایدات امتیازنامه دادرسی برابری کند بنابراین صدی هشتاد و چهار از عایدات که در ۱۹۶۱ حق دولت می‌شود و بر طبق قرارداد جدید کمپانی آن را تا ۳۲ سال دیگر می‌برد ۱۲۶ میلیون لیره انگلیسی از قرار ۱۲ ریال (مکی- دوازده تومان است) از قرار ۱۲ ریال نوشته است ممکن است من اشتباه کرده باشم ۱۶ میلیاره و صد و بیست و هشت میلیون ریال می‌شود و تاریخ عالم نشان نمی‌دهد که یکی از افراد مملکت به وطن خود در یک معامله ۱۶ میلیارد و ۱۲۸ میلیون ریال ضرر زده باشد و شاید ما در روزگار نزاید کسی را به بیگانه چنین خدمتی کند از تمدید مدت نه تنها دولت از این مبلغ محیرالعقول محروم شد بلکه ۲۰ هزار سهمی که از این مبلغ محیرالعقول محروم شد بلکه ۲۰ هزار سهمی هم که از سهام شرکت دارد بعد از سال ۱۹۶۱ بلاتکلیف و معلوم نیست که دولت انگلیس که قدرت خود را برای تمدید مدت به کار برد حاضر شود که از ۱۹۶۱ به بعد با صاحبان اسهام صدی هشتاد و چهار از منافع شرکت را ببرند و از همه مضحک‌تر این است .... الخ این بود قسمتی از ناله ملت ایران که در هفتم آبان ۱۳۲۳ با این که قوای خارجی در ایران بود و بقایای حکومت قلدری و زور اگر چه ضعیف شده بود و بقایای حکومت قلدری و زور اگر چه ضعیف شده بود ولی در رأس کارها بود که جناب دکتر مصدق راجع به قسمتی از مظالم کمپانی ناله ملت ایران را به سمع جهانیان رسانید و این ناله فقط به وسیله جناب دکتر مصدق نبود تمام میلیون وقت و جراید مظالم نفی صحبت کرده و در جراید نوشتند.

یکی دیگر از موضوعات خیلی ظاهر و روشن عملیات این کمپانی که ایران را در فشار اقتصادی گذارده موضوع اسعار خارجی است که این کمپانی ابداً خود ار مطیع مقررات و قوانین ایران نمی‌داند و با این که یکی از صادرکنندگان محصول طبیعی ایران است اطاعتی از مقررات قانون اسعار ندارد و اگر مانند سایر تجاری که در ایران صادراتی دارند از قبیل زیره و کتیرا و پشم و قالی و غیره در پیشگاه کمیسیون اسعار تعهد اسعاری می‌سپرد وارد هر مملکت نفت ایران می‌شد اسعار همان مملکت را مجبور بود مانند سایر تجار ایرانی بفروشد قوه خرید ملت ایران خلی بیش از امروز بود و این بازار سیاه اسعار ایجاد نمی‌شد و ما برای چند نفر محصلی که به امریکا اعزام می‌شوند در فشار اسعار نبودیم بلکه از فرانک سویس و دلار امریکا که در مقابل صادرات نفت ایران کمپانی تحصیل می‌کند بازار ایران آباد می‌گردید نه این که رنج را ایرانی و گنج را انگلیسی ببرد. یک موضوعی که از تمام موضوعات مهمتر است موضوع بازرسی به حساب کمپانی است که با سرمایه قلیل عایدات کثیر تا به حال برده و به جای تشکر و قدردانی از ملت ایران که در خاک آنها گوهر گرانبهایی یافته و با حاصل دسترنج کارگران ایرانی از اعماق زمین خارج کرده و چرخ اقتصاد و سیاست حکومت بریتانیایی را چرخانده غیر از بدبختی و فشار و ظلم کار دیگری برای ملت ایران نکرده این عرایض من فقط ادعا نیست بلکه عملیات کمپانی شاهد عرض بنده است. ساختن آجر و تهیه خاک و سنگ

و ایجاد کارخانه سیمان در ایران کار مشکلی نیست و کمپانی اگر سوءنیت نداشت اعتباری که برای خرید یک سال سیمان و آجر از خارج ایران مصرف می‌نمود کافی بود که در خود ایران کارخانه سیمان و کوره آجر تهیه شده عده زیادی کارگر ایرانی مشغول کار شوند.

این کلیات که عرض می‌شود مقتضی است که وارد بحث مواد بشویم و اول از امتیاز دادرسی شروع کنیم یا این که اساس امتیاز دادرسی روی رشوه و تقلب و تزویر گذارده شده و از ضعف شاه علیل المزاج وقت و رشوه‌خواری درباریان آن روز استفاده شده است و این امتیاز دادرسی جامه عمل پوشیده مع‌الوصف چون در آن روز نفوذ و قدرت امپراطوری انگلیس کمتر از بعد از جنگ اول بود و رقیب سیاسی آنها در ایران روس تزاری قوی‌تر از بعد از انقلاب کبیر بود لذا می‌توان گفت که آن قرارداد مخصوص هزار مرتبه بر این قرارداد شوم دوره پهلوی رجحان داشت.

فصل سوم از قرارداد دادرسی دولت علیه ایران اراضی به جهت بنا و تأسیس کارگاه‌هایی که در فوق مذکور است لازم بدانند مجاناً به صاحب امتیاز واگذار خواهد کرد و اگر آن اراضی دایر باشد صاحب امتیاز باید آنها را از دولت به قیمت عادله خریداری نماید و دولت علیه به صاحب امتیاز نیز حق بدهد که اراضی و املاک لازمه را به جهت اجرای این امتیاز از صاحبان ملک به رضایت آنها ابتیاع کند و معلوم است که این ابتیاع موافق شرایط خواهد بود که بین صاحب امتیاز و مالکین ملک مقرر خواهد شد ولی صاحبان املاک مجاز نخواهد بود که از قیمت عادلانه اراضی واقعه در حول و حوش تجاوز نمایند. امکنه متبرکه و جمیع متعلقات آنها در دایری که ۲۰۰ ذرع شعاع آنها باشد مجزی و مثتثنی خواهد بود در امتیاز شوم دوره پهلوی ماده چهارم قرائت می‌شود الف هر زمین باید متعلق به دولت که کمپانی برای عملیات خود در ایران لازم بداند و از برای مقاصد عمومی مورد احتیاج دولت نباشد مجاناً به کمپانی واگذار خواهد شد طریقه تحصیل اراضی مذکور به ترتیب ذیل خواهد بود هر وقت قطعه‌ای از اراضی مذکوره مورد احتیاج کمپانی واقع می‌شود باید کمپانی یک یا چندین نقشه که در روی آن زمین مورد احتیاج با رنگ‌آمیزی مشخص گردیده باشد به وزارت مالیه ارسال بدارد دولت در صورتی که اعتراضی نداشته باشد متعهد بشود که در ظرف سه ماه از تاریخ وصول تقاضای کمپانی موافقت خود را اظهار بدارد

ب- اراضی بایر متعلق به دولت را که کمپانی احتیاج پیدا می‌کند به طریقی که در جزء قبل مذکور است از دولت تقاضا خواهد کرد و دولت در ظرف سه ماه موافقت خود را در مقابل تقاضای کمپانی دایر به فروش آن اراضی اشعار خواهد داشت و دولت در ظرف سه ماه موافقت خود را در مقابل تقاضای کمپانی دایر به فروش آن اراضی اشعار خواهد داشت در صورتی که دولت اعتراضی و احتیاجی به اراضی مزبوره نداشته باشد قیمت این اراضی را کمپانی تادیه خواهد کرد و قیمت مزبور باید عادلانه باشد و از قیمت متعارفی اراضی که از همان نوع بوده و همان مصرف را داشته و در همان حوزه واقع شده باشد نباید تجاوز نماید.

ج- در صورتی که دولت در مقابل تقاضای پیش‌بینی شده در جزوهای الف وب مذکور در فوق جوابی ندهد پس از انقضای دو ماه از تاریخ وصول تقاضای مزبور کمپانی تذکرنامه جدیدی به دولت خواهد فرستاد چنانچه به تذکرنامه مزبور نیز در ظرف یک ماه از تاریخ وصول جوابی داده نشود سکوت دولت به منزله تصویب تلقی خواهد گردید

د- اراضی را که متعلق به دولت نیست و برای کمپانی لازم باشد با توافق به دولت نیست و برای کمپانی لازم باشد با توافق با صاحبان اراضی مزبور و یا توسط دولت کمپانی تحصیل خواهد کرد در صورت عدم حصول موافقت در قیمت دولت به صاحبان اراضی مزبور اجازه خواهد داد که بیش از نرخ متعارفی اراضی متشابه مجاور مطالبه نمایند برای تقویم اراضی مذکور منظوری که کمپانی از مصرف آنها دارد مأخذ قرار داده نمی‌شود.

ه- اماکن مقدسه و ابنیه تاریخی و محل‌هایی که جنبه تاریخی دارند و همچنین توابع آنها تا ۲۰۰ متر مسافت از مقررات مذکور مستثنی هستند.

و- کمپانی حق غیرانحصاری داشت که فقط در حوزه امتیازی نه جای دیگر و از هر زمین بایر متعلق به دولت برای مصرف عملیات خود از هر نوع خاک و شن آهک و سنگ و گچ و سنگ و مصالح ساختمانی دیگر مجاناً استفاده نماید مسلم است که اگر استفاده از مواد مذکوره موجب ضرر شخص ثالثی بشود باید کمپانی جبران خسارت ذوی‌الحقوق را بنماید. آقایان محترم توجه فرمایید من وارد بحث معاملات با دولت که طرف کمپانی باشد میل ندارم بشوم والا مثنوی هفتاد من کاغذ شود مأمورینی که یکی از شعرای متأخرین در وصف حال آنها گفته است (ظالم و بدخواه هر چه عاجز و مسکین، عاجز و مسکین هر چه ظالم و بدخواه) چنین مأمورین که مسطوره آنها در اغلب نقاط دیده شده بدیهی است وقتی طرف دولت سخی و گشاد بازی که تفاوت بیش از ثلث کسر بودجه را مهم نمی‌شمارد در مقال کمپانی که از حیث مسکن و برق و اتومبیل و سایر عملیاتی که موجبات لغزش مأمور را فراهم می‌سازد معلوم است که چه رویه‌ای خواهد داشت این ماده مخصوصاً ماده ۴ امتیاز شوم دوره پهلوی از نظر حقوقی اگر مطالعه شد تحمیلی بودن آن و به نفع یک طرف نوشته شدن آن واضح است و جناب آقای دکتر مصدق در این مورد البته متوقع خواهند فرمود که ضرر آن واضح و روشن است زیرا که دولت برای اجرای حق حاکمیت خود اگر احتیاجی به اراضی مورد استفاده کمپانی داشته باشد ابداً تذکری داده نشده بلکه دولت را مکلف ساخته است که اگر در جواب تقاضای کمپانی تسامح و تعلل و رزد مسلوب‌الاختیار شود به علاوه برای ارزیابی مأخذی قرار داده است که هیچ عاقلی هم چه شرط و ارزیابی را قبول نمی‌کند زیرا که شما اگر یک قطعه به خصوص اراضی شما را برای ایجاد دستگاهی که احتمال خطر و حریق و مزاحمت دارد نمی‌توانیم به قیمت بقیه اراضی بفروشیم بلکه عرفاً خسارات محتمله و متصوره نسبت به سایر اراضی را مورد توجه قرار داده نرخی برای او معلوم می‌کنید همین شکل کارشناس اراضی جبهه خیابان را نسبت به اراضی که مدخل آن کوچه باریکی است تفاوت قیمت زیاد قائل می‌شود

در معاملاتی که با کمپانی دولت یا اشخاص می‌نمایند نباید نرخ متعارفی را نرخ اراضی متشابه مجاور مطالبه نمایند. من فراموش نمی‌کنم یک سال با هیئتی برای بازرسی خراسان رفتم در آن موقع از طرف دولت دستور داده شده بود که شهرداری چند خیابان جدید در مشهد احداث کنند در سایه احداث خیابان جدید علاوه بر این که پول زیادی برای خرید اراضی مصرف نشد سرمایه شهرداری اضافه شد زیرا که اراضی را سه نفر کارشناس که یک نفر از طرف شهر و یکی از طرف مالک دیگری به رضای طرفین از سایر کارشناس‌ها برای ارزیابی معین می‌شد فلان منزل را مثلاً قبل از خرابی از قرار متری صد ریال و بعد از خرابی طرفین خیابان را از متری ۱۰۰۰ ریال ارزیابی می‌کردند بالنتیجه مالک ملک علاوه بر زمین من خیابان که مجاناً به شهر داده بود مبلغی علاوه بابت حق تشرف به شهرداری مجبور بود پرداخت کند من این رویه را که دیدم با این که کارشناس‌ها معدود بودند اگر شهرداری به آنها کاری رجوع نمی‌کرد بیکار می‌شدند مجبور بودند مطابق میل شهرداری اراضی را قبل از ایجاد خیابان و بعد از ایجاد خیابان ارزیابی نمایند البته این رویه به ضرر تمام کسانی که در خط خرابی خیابان واقع شده بودند تمام می‌شد، حالا برگردیم راجع به عملیات کمپانی در موضوع خرید اراضی از اشخاص البته مأمورین دولت و کارشناسان محلی حکم همان کارشناسان مشهدی دارند و مقام کمپانی و نفوذ و قدرتی که از سهل‌انگاری حکومت مرکزی و تقویت دولت امپراطوری انگلیس تحصیل کرده تمام معاملات به ضرر صاحبان املاک است و آن مقرراتی که در ماده ۴ این قرارداد شوم ذکر شده است از خوانین بختیاری به طور خصوصی پرسش کنید که معاملات کمپانی در موقع خرید اراضی قبل از این قرارداد شوم و بعد از این قرارداد چقدر تفاوت کرده است و آیا معاملات بعدی بیشتر به نفع مالکین اراضی بوده یا معاملات قبل من عملیاتی که در شهرداری در مشهد انجام می‌دادند و البته در سایر شهرستان‌ها و تهران نظایر آن زیاد است چون اشخاصی که متضرر شده به نفع هموطنان خود تحمل خسارت و ضرر نموده‌اند زیاد متأثر نیستم ولی عملیات کمپانی در معاملات به طریقی که فوقاً عرض شد چاپیدن ایرانی به نفع اجنبی است و کسانی که موثر در تنظیم این قرارداد شوم بوده‌اند اگر قدرتی در مقابل شخص دیکتاتور داشته‌اند تمام را مقصر می‌دانم و بدیهی است این قرارداد مرضی ملت ایران نبوده و نیست و ما چگونه می‌توانیم پایه مذاکرات خود روی این قرارداد شوم که به عقیده من باید کان لم یکن شناخته شود بگذاریم.

فصل نهم از قرارداد دادرسی

(دولت علیه ایران به صاحب امتیاز اجازه می‌دهد که یک یا چند شرکت به جهت انتفاع از امتیاز خود تأسیس نماید اساسنامه و نظامنامه و سرمایه آن شرکت را به توسط صاحب امتیاز معین خواهد شد مشروط بر این که در ایجاد هم شرکتی صاحب امتیاز آن ایجاد را رسماً به توسط کمیسر به دولت اطلاع بدهد و نظامنامه آن شرکت را با تعیین محلی که شرکت مزبور باید در آنجا کار کند به دولت اظهار دارد و مدیرهای شرکت‌ها نیز به توسط او انتخاب خواهند شد این شرکت یا آن شرکت‌ها تمام حقوق صاحب امتیاز را خواهند داشت ولی از طرف دیگر آنها باید تمام تعهدات و مسئولیت صاحب امتیاز را نیز بر عهده خود گیرند.)

شبیه فصل نهم در قرارداد جدید من نمی‌بینم زیرا که با بودن فصی نهم صاحب امتیاز مکلف بود که

هر چند شرکت به جهت انتفاع از امتیاز خود تأسیس نماید اساسنامه و سرمایه آن را به اطلاع برساند و مدیرهای شرکت‌های تابعه نیز مکلف بودند طبق اصول این امتیاز عمل کنند، یکی از ایرادهای ما به امتیاز اسمیت مستشار مالی انگلیس این بود که چرا فقط شرکت‌هایی که بیش از نصف از سهام را کمپانی اصلی مالک است مشمول مقررات دانستند و ما طبق این فصل خود را ذیحق می‌دانستیم که از عواید تمام شرکت‌هایی که برای انتفاع یا کمپانی اصلی مساعدت می‌نمایند به قدر سهمی که کمپانی اصلی بود نمی‌دادیم ولی رفتار کسانی که قرارداد جدید را قبول کردند من را مکلف ساخته که از پشت این تریبون درود به امتیاز اسمیت بفرستم زیرا که با رفتار این قرارداد او اگر او را به رسمیت بشناسیم و این قراردادی که تمام به ضرر ایران و نفع کمپانی است قبول کنیم مانعی ندارد که کمپانی نفت خام را به ضرر کمپانی است به صاحبان سهام بدهد به علاوه در فصل دهم از قرارداد دادرسی تصریح شده است (بین صاحب امتیاز از یک طرف و شرکتی که تشکیل گردد از طرف دیگر قرارداد خواهد شد که یک ماه بعد از تاریخ رسمی تأسیس شرکت اول صاحب امتیاز مکلف است مبلغ ۲۰ هزار لیره انگلیسی نقداً و ۲۰ هزار لیره دیگر از سهام پرداخت شده به دولت علیه بدهد و علاوه بر آن شرکت مزبور و تمام شرکت‌هایی ایجاد خواهند شد موظف خواهند بود از منافع خالص سالیانه خود صدی ۱۶ به دولت علیه کارسازی دارند) این جمله نگفته نماند که پول اصلاً چون قوه خرید و تولید را نشان می‌دهد مهم است روزی لیره انگلیسی مقیاس بوده حتی در معاملاتی بین فرانسه و ژاپن انجام می‌شده مأخذ را لیره انگلیسی قرار می‌دادند قبل از آن تاریخ موقعی مقیاس گوسفند و شتر و طلا بوده در ۱۴۰۰ سال قبل تناسب طلا و نقره و شتر و گاو و گوسفند تلویحاً گندم معلوم بوده حتی در کتب فقیه اسلام در باب دیات و زکوات در اطراف این موضوع اگر مطالعه شود تناسب مابین مواد طرف حاجت بشر که در معاملات مورد استناد بوده روشن می‌گردد. در موقعی که قرارداد دادرسی منعقد شده است لیره انگلیسی در بازار عمومی کاغذی آن مرغوبتر از عین طلا بود و اگر کسی برات ۱۰۰۰۰ لیره در دست داشت ممکن بود مبلغی صرف بدهد که به او لیره کاغذی بدهند نه طلا ما پایه حق امتیازمان در آن تاریخ چنین بوده در موقع قرارداد شوم دوره پهلوی که تنزل پول کاغذی انگلیسی شروع شده است در ضمن ماده دهم مقایسه با طلا را به عباراتی که بدیهی است انشاء ایرانی نیست و خیلی پیچیده است مقیاس شده و در آنجا نوشته‌اند که قیمت طلا در لندن مقیاس شده و در آنجا نوشته‌اند قیمت در طلا در بانک انگلیس زیرا که به فرمایش جناب دکتر مصدق این مقرراتی که در بانک‌ها اسماً برای تناسب بین کاغذ و طلا هست کلاه کاغذی است زیرا که در ایران خودمان روی اسکناس‌های صد ریالی در طبع اول یک پهلوی نوشته شده بود آیا امروز پنج ورق آن کاغذ صد ریال را بدهید بانک یک پهلوی طلا به شما خواهد داد؟ این مقررات بانکی یک نوع تشکیلاتی است در دست سرمایه‌دارها و دول برای بردن ثروت عمومی و اغفال مولدین ثروت و امروزه که دولت انگلستان لیره کاغذی او از اعتبار سابق خود افتاده ابداً صلاح نیست که ما مقیاس معاملات خودمان را روی لیره بگذاریم و همین شکل که طلا سیاه گرداننده دستگاه تمدن امروز دنیا یعنی نفت در تمام بازارهای دنیا طرف حاجت است مصلحت ما این است که به تناسب توزیعی که نفت ایران در تمام ممالک جهان می‌شود به همان تناسب از اسعار کلیه ملل سهم داشته باشیم و در ایران فرانک سویس یا پول‌های دیگری که اعتبار آن بیش از یک لیره انگلیسی است در دسترس ملت ایران باشد و ما نان خود را در سفره دیگران نگذاریم و در موقع گرسنگی به جای نان ناز و غمزه تحویل بگیریم مگر کمپانی پولی که به ایران می‌دهد تصدق است که ما هر چه می‌دهد قبول کنیم؟ مگر از حاصل فروش نفت ما کمپانی منتفع نمی‌شود پس باید دولت حقوقی را که از این کمپانی منتفع نمی‌شود پس باید دولت حقوقی را که از این کمپانی مطالبه می‌کند متکی به فروش نفت در ممالک مختلف روی زمین باشد و ابداً تکیه‌گاه خود را یک قرارداد تحمیلی دوره پهلوی که هیچ مربوط به انشاء ایرانی نیست بلکه در مواد آن اعمال نظرهای فنی به ضرر ایران حتی‌المقدور شده است که برای تضییع حقوق ایران همه گونه قابل تعبیر و تفسیر است ولی برای حق حاکمیت مالکیت ایران در نفت مواد صریح برای محدود کردن آن است که هیچ عاقل منصف بی‌طرفی نمی‌تواند تصدیق کند که این قرارداد از نظر اقتصادی و سیاسی مصالح طرفین در موقع تنظیم آن طرف توجه بوده بلکه در حکم التزام نامه‌ای است که به نام دولت ایران دیکتاتور وقت به کمپانی که معنا دولت انگلیس است داده که هیچ وقت برخلاف دستورات و توقعات کمپانی در منطقه عملیات او دخالتی و نظریاتی اعمال نکند من نمی‌توانم این را قرارداد بنامم بلکه التزام نامه در آتیه باید او را بنامیم آن هم التزام‌نامه یک شخص اسیر محبوس در مقابل یک شخص قلدر و متعدی

فصل هفدهم از قرارداد دادرسی در صورتی که ما بین طرفین متعاهدین منازعه و اختلافی در تاویل و ترجمه این امتیازنامه و نیز در باب حقوق و مسئولیت طرفین مشاجره اتفاق افتد حل مشگل در تهران به دو حکم رجوع خواهد شد و آن دو حکم به توسط طرفین معین خواهند شد و آن دو قبل از مبادرت به مرافعه حکم ثالث قطعی خواهد بود این بود فصل حل اختلاف بین ایران و کمپانی دادرسی قبل از قرارداد شوم دوره پهلوی و این است قسمت اخیر ماده ۲۱ از قرارداد دوم که التزامنامه دوره پهلوی باید خوانده شود این امتیاز را دولت لغو نخواهد کرد و مفاد مقررات آن در آتیه به وسیله هیچ قانون عمومی و خصوصی و یا هیچ یک از دستورات و نظامات اداری و یا عملیات مقامات اجرائیه قابل تغییر نخواهد بود.

ماده ۲۲ الف هر قبیل از اختلافات حاصله طرفین و مخصوصاً اخلافات ناشی از تغییر مدلول این امتیازنامه و حقوق و مسئولیت‌های مقرره در آن و همچنین هر اختلاف نظر در مواردی که به موجب این امتیازنامه محتاج به توافق نظر طرفین است به طریق حکمیت قطع و فصل خواهد شد.

ب- طرفی که تقاضای حکمیت می‌کند باید تقاضای خود را به طرف دیگر کتباً ابلاغ نماید طرفین هر یک یک حکم معین نموده و حکمین قبل از شروع به حکمیت یک حکم ثالثی انتخاب خواهند کرد هر گاه حکمین نتوانند در ظرف دو ماه نسبت به تعیین حکم ثالث توافق نظر حاصل نمایند حکم مزبور را به تقاضای یکی از طرفین رئیس دیوان داوری دائمی بین‌المللی تعیین خواهند نمود - چنانچه رئیس دیوان داوری بین‌المللی از حیث ملیت و تابعیت مطابق جزو (ج) حائز شرایط لازمه برای تأمین حکم ثالث نباشد حکم ثالث به وسیله نایب رئیس دیوان مزبور معین خواهد شد.

ج- حکم ثالث باید از ملت ایران و یا انگلیس نباشد و به علاوه ارتباط نزدیک نیز نه با ایران و نه با انگلیس از حیث تعلق به یکی از مستملکات یا ممالک تحت الحمایه و یا مستمرات و ممالک تحت قیمومت و ممالکی که به وسیله یکی از مملکتین مذکور در فوق اداره و یا اشغال شده و یا مثل این که در خدمت یکی از ممالک مذکور بوده و یا می‌باشد نداشته باشد.

اگر یکی از طرفین شصت روز بعد از وصول تقاضای حکمیت طرف مقابل حکم خود را معین نکرد و یا تعیین آن را به طرف دیگر ابلاغ ننماید طرف مزبور حق خواهد داشت که از رئیس دیوان داوری دائمی بین‌المللی (یا از نایب رئیس در موردی که مطابق قسمت اخیر جزو (ب) پیش‌بینی گردیده تقاضا نماید که یک حکم منفرد ذی‌صلاحیت و مطابق مقررات مذکور در فوق تعیین کند و در این صورت اختلاف موجود به وسیله حکم منفرد مزبور قطع و فصل خواهد گردید.

ه - اصول محاکمات در حکمیت مطابق همان اصولی خواهد بود که در موقع حکمیت در دیوان داوری بین‌المللی معمول و مجری است وقت و محل حکمیت را بر حسب مورد حکم ثالث یا حکم منفرد مذکور جزو (د) معین خواهد کرد.

و- حکم حکمیت مستند بر اصول قضایی مذکور در ماده ۳۸ اساسنامه دیوان داوری بین‌المللی بود و قابل تجدیدنظر نخواهد بود

ز- مخارج حکمیت به نحوی که در رأی حکمیت معین می‌شود تأدیه خواهد گردید ما مطلعیم کمپانی هیچ وقت محتاج نمی‌شود که حکمیت بکند هر وقت مفاصاحساب می‌گیرد محتاج نیست که برود حکمیت بخواهد تا به این دردسرها بیفتد آقایان انصاف اگر باشد فصل هفدهم از قرارداد دادرسی و مواد این التزام‌نامه نفت دوره پهلوی کدام یک به حق و عدالت نزدیک‌تر است غیر از این که امتیازنامه را ما التزام‌نامه نیست بلکه فرمانی است که از طرف کمپانی نفت به دست مأمورین خود داده شده است که به نام ملت ایران آن را امضاء نموده و ریشه کمپانی نفت را در ایران محکمتر از کمپانی انگلیس در هندوستان قرار بدهند و هست و نیست و استقلال و شرافت و ملیت ایران را در طبق اخلاص تقدیم به ساکنین رودخانه تایمز کنند من محتاج نمی‌دانم در اطراف این نحوه حکمیت بحث کنم زیرا که حقوقی برای

ملت ایران حقیقه قائل نشده است بلکه تصریحاتی مبنی بر بی‌حقی ملت ایران دارد که باید در خلال آن عبارات دیپلماسی و کلمات خارجی که به لباس فارسی در آمده و مفهم معنی مفیدی نیست اشخاص بصیر قضاوت کنندگی به دولت اجازه داده شد که این قرارداد شوم در اطراف مواد آن با کمپانی نفت جنوب مذاکره شود بلکه اساس شکایت مربوط به ریشه و پایه قرارداد است که امروزه دنیای بعد از جنگ دوم با ملل ضعیف مساعد است که زیر بار زور و فشار نروند برای خاموش کردن احساسات ملی علیه کمپانی سه سال وقت مملکت را صرف اصلاح مواد التزام‌نامه نفتی دوره پهلوی نمودند ما ابداً به اساس او تسلیم نیستیم تا در اطراف لیره کاغذی و گرفتن از صندوق ذخیره و خرج کردن آن بحث کنیم (صحیح است) اولاً عرض کنم در این مملکت حوادث شومی که اتفاق افتاده است و صدی هشتاد آن موحش بوده‌اند در تمام جنایت‌هایی که در این چند ساله اخیر از اوایل مشروطیت به این طرف صدی هشتادش مربوط به نفت علیه‌السلام است یکی از حوادث مربوط به عمل نفت مجلس مؤسسان قلابی است آیا در تاریخ ممالک سابقه دارد که یک ملتی از اختیارات خداداد مشروع خود به حدی ناراضی باشد که حتی اطفال دبستان دهات پس از این که شاه هوس کرد که اختیارات ملت را سلب کند اجتماع نموده فشار تلگرافی به مرکز و مجلس بیاورند که باید در فلان اصل که مربوط به حقوق ملت است تجدیدنظر شود آیا این قیام علیه حکومت مشروطه و آزادی و قانون اساسی نیست و انتخابات قلابی در مرکز در مقابل چشم همه ماها بشود و چند صد هزار رأی قلابی وارد صندوق شده وروی هر ورقه (۲۴) اسم نوشته شود و انجمن نظارت که رئیس آن جایزه عضویت مجلس سنا را گرفت در مدت چند روز قرائت کند آیا با حساب درست خواهد آمد آقایان اظهر من الشمس است که از پایه الا آخر عمل تقلب و جعل و دروغ بوده برای چه این عمل انجام شد برای این که آزادی را از ملت و مجلس سلب کرده نفت ایران را به غارت برند این مسخره بازی را ما اسم مجلس مؤسسان گذاریم حقیقه آبروی ملت ایران را در تاریخ و در دنیا از بین بروند یک دسته غارتگر ساحل تنمز من می‌گویم حوادث مهم از یکصد سال قبل تا به حال آنچه در ایران شده در سایه فساد و عملیات مأمورین انگلستان بوده البته در زمان تزارها عملیات انگلستان در ایران تمام به ضرر ماها نبود بلکه بعضی به نفع ایران بود که جلوی تجاوز روس‌ها را گرفت مانند مشروطیت ایران ولی پس از تغییر رژیم روسیه تمام گرفتار جنایات سیاسی عمال نفت بوده و هستیم از کشته شدن ایمبری و سلطنت پهلوی حتی اخیراً دست از سرما برنداشته و مشغول تفتین به عنوان مذهب شده نزاع بهایی و مسلمان شیخی و بالاسری نموده و حتی عقیده دارم موضوع تصفیه و بند الف ب ج بدون دخالت و فساد آنها نبوده آقای پاکروان در بند الف لنکرانی در بند ج آقای رئیس دولت شهامت داشته باش و نام نیک تاریخی برای خود بگذار و ملی بودن صنایع نفت را اعلام کن علاوه بر ملت ایران دنیا پشت و پناه تو خواهد بود امروز با نفت ایران انگلستان در دو جنگ فاتح شده و ناراضی‌ها را از خود به وسیله معامله نفت راضی می‌سازد چرا ما خودمان دنیا را از خود راضی نسازیم و از دست این فقر و فلاکت ملت ایران را نجات ندهیم نفت متاعی است که در دنیا مشتری زیاد دارد و کمپانی‌ها حاضر برای این که مساعده به دولت ایران برای استخراج بدهند هستند و دولت انگلستان امروز نمی‌تواند مثل ۱۹۳۳ کشتی جنگی به خلیج ایران بفرستد و امروز روز احقاق حق ملت ایران است مسامحه و دفع‌الوقت به عقیده من خیانت است و نباید رئیس دولت مسامحه در احقاق حق ملت ایران بنماید این مطالب که عرض شد مقدمه بود برای استیضاح از دولت جناب رزم‌آرا جناب نخست‌وزیر من می‌دانم که هر فرد ایرانی نمی‌تواند زیر بار این رقیت و بندگی کمپانی غارتگر برود و حقوق ملت ایران را زیر پا بگذارد و همین جهت موجب شده است که دولت جناب منصور و دولت شما حاضر برای دفاع از این طرح الحاقی گس‌گلشائیان نشده است اعتراض من این است که مسامحه و دفع الوقت به نفع کمپانی غارتگر انگلیس است که لباس شترمرغ را دارد در صورت کمپانی و تاجر است ولی زیر لباس تجارت دولت انگلیس است و باید هر چه زودتر تکلیف ایران با این دستگاه فساد معلوم و یک سره شود اگر دولت مصلحت می‌داند مانند دولت انگلیس که صنایع فولاد و غیره را ملی ساخت و از دست کمپانی‌ها و سرمایه‌دارها خارج نمود صنایع نفت را ملی ساخته چرا این لایحه را استرداد نمی‌کند و لایحه ملی شدن صنایع نفت را تقدیم نمی‌کند و اگر مصلحت در ملی شدن صنایع نفت نمی‌داند چرا خود دولت شرکت برای استخراج نفت درست کرده و مشغول عملیات اکتشافی است در هر صورت تسامح دولت در تعیین تکلیف نفط طبق دستور قانون ۳۰/۷/۱۳۲۶ روشن است و بیش از این فعلاً عرضی ندارم.

۳- تصویب یک فقره اعتبارنامه

رئیس- کمیسیونی که از مجلس انتخاب شد برای لایحه اختیارات شهرستان‌ها آقای غلامرضا فولادوند قبول عضویت نکردند بنابراین آقای خاکباز بعد از ایشان حائز اکثریت هستند و انتخاب می‌شوند.

یک گزارشی رسیده است از شعبه ۱۵ پرونده انتخابات ارامنه جنوب آقای سالار بهزادی قرائت بفرمایند (به شرح زیر قرائت شد)

پرونده انتخابات ارامنه جنوب حاکی است که در تاریخ ۳۱ خرداد از طرف فرماندار تهران جهت تشکیل انجمن نظارت مرکزی انتخابات از طبقات ششگانه ارامنه دعوت به عمل آمد و پس از انتخاب اعضای اصلی و علی‌البدل و تعیین شعب فرعی در شهرستان‌ها و انتشار آگهی اقدام به توزیع تعرفه و اخذ رأی شده و پس از استخراج و قرائت آراء آقای پطروس آبکار به اکثریت ۹۸۰۹ رأی از مجموع ۱۰۰۹۱ رأی مأخوذه به نمایندگی ارامنه جنوب برای دوره شانزدهم تقنینیه انتخاب و چون در مدت مقرر شکایتی به انجمن راصل نگردید در تاریخ ۲۹ شهریور ماه ۱۳۲۹ اعتبارنامه به نام ایشان صادر می‌شود پس از ارجاع پرونده به شعبه پنجم و رسیدگی به محتویات پرونده و عدم وصول شکایت به مجلس شورای ملی صحت انتخابات ارامنه جنوب و نمایندگی آقای پتروس آبکار را تأیید و اینک گزارش آن را تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید.

از طرف مخبر شعبه ۵ - سالار بهزادی

۴- موقع و دستور جلسه آینده - ختم جلسه

رئیس- نمایندگی آقای آبکار تصویب شد جلسه ختم می‌شود جلسه آینده روز یکشنبه دنباله استیضاح. (بیست و پنج دقیقه بعدازظهر جلسه ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت