مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ شهریور ۱۳۳۰ نشست ۱۸۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم

قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ شهریور ۱۳۳۰ نشست ۱۸۵

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

سال هفتم – شماره ۱۹۲۶

۵شنبه ۴ مهر ماه ۱۳۳۰

دوره شانزدهم مجلس شورای ملی

شماره مسلسل ۱۸۵

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۱۸۵

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یک‌شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۳۰ نشست ۱۸۵

فهرست مطالب:

۱- طرح صورت‌مجلس
۲- قرائت‌نامه چند نفر از آقایان نمایندگان راجع به علت عدم حضور در مجلس
۳- بیانات آقای نخست‌وزیر راجع به امور نفت و مطالب دیگر
۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یک شنبه هفدهم شهریور ماه 1330

فهرست مطالب: 1- طرح صورت مجلس 2- قرائت نامه چند نفر از آقایان نمایندگان راجع بعلت عدم حضور در مجلس. 4- تعیین موقع و دستور جلسة بعد – ختم جلسه مجلس ساعت ده و سی پنج دقیقه صبح بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید

- طرح صورت مجلس

۱- طرح صورت مجلس

رئیس – صورت غائبین جلسه پیش قرائت می‌شود (بشرح زیر قرائت شد)

غائبین با اجازه – آقایان: یوسف شکرائی – احمد بهادری – امامی اهری – دولت آبادی – ناصر قلی اردلان – جواد گنجة – علی اصغر سرتیپ زاده – امیر نصرت اسکندری – غلامحسین قراگزلو – دکتر یوسف مجتهدی –احمد حمیدیه – سعید مهدوی – محسن طاهری – علی محمد غضنفری – طباطبائی – حسین مکی – اللهیار صالح – دکتر شایگان – خزیمه علم – حکمت

غائبین بی اجازه - آقایان: حسین خاکباز – خسرو قشقائی – ابوالفضل تولیت – علی افشار – حسن اکبر – ثقه الاسلامی – حبیب پناهی – سلطان اعلماء – ابوالفضل حاذقی – ابوالحسن رضوی – صمد سود آور – محمد ذوالفقاری – محمد حسن امیر افشاری – ابوالحسن حکیمی – صدر میر حسینی

دیرآمدة با اجازه – آقای منصف

دیرآمدگان بی اجازه – آقایان: هراتی – محمد علی مسعودی – سلطانی.

رئیس – آقای آشتیانی زاده نسبت بصورت مجلس نظری دارید؟

آشتیانی زاده – بنده می‌خواستم تقاضا کنم که نطق‌های قبل از دستور از بین نرود.

رئیس – این مربوط به صورت مجلس نیست.

آشتیانی زاده – الان مشاهده شده که مشغول فعالیت هستند که نطق‌های قبل از دسترواز بین برود.

رئیس – آقای اسلامی اسلامی – مقصو ازاین صورت مجلس که قرائت می‌شود و اسامی غائبین با اجازه و بی اجازه خوانده می‌شود برای این است که افکار عمومی، مردم و مجلس تشخیص بدهند که کی حاضر شده وکی حاضر نشده بنده عقیده دارم که این اسامی اشخاصی که اینجا نوشته شده‌است که صد نفر در مرکز حاضر هستند ….

رئیس – این مطالب مربوط بصورت مجلس نیست.

اسلامی – اجازه بفرمائید عرض کنم که مربوز بصورت مجلس ایت چو اسامی که نوشته شده‌است صد نفر حاضر هستند این جا الان ۶۵ نفر حاضرند و ۳۵ نفر حاضر نیستند و باید معلوم بشود که کیها حاضر هستند واسامی کسانیکه حاضر نیستند قرائت بشود که معلوم شود.

رئیس – صورت درست تنظیم شده‌است آقا کشاورز صدر کشاورز صدر – بنده راجع بهمین موضوع که ایشان اظهار کردند اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس – مطابق چه ماده‌ای؟ کشاورز صدر – ماده اش نظر نیست.

رئیس – اگر نظرتان نیست نمی‌توانید صحبت کنید هر وقت نظرتان آمد بفرمائید.

کشاورز صدر – این آقایان باید حاضر شوند کسی که در مجلس حاضر نشود مثل سرباز فراری از جنگ است.

رئیس – چند نفر از آقایان نمایندگان شرحی نوشته‌اند حالا قرائت می‌شود، آقای فرامرزی.

فرامرزی – عرض بنده راجع به یک کلمه‌است از نطق آن روزم با نهایت تأسف می خوام عرض کن، من این جا عرض کرده بودم که از این قضیه شاه مملکت اطلاع داشتند رئیس الوزارء اطلاع داشته و مردم خیال کرده‌اند که اینها دخالتی در قضیه داشته‌اند خواستم بگویم که این قضیه بطوری بوده‌است که آنها اطلاع داشته‌اند ولی العیاذبالله که بنده خواسته باشم نسبت بمقام شامخی یا حتی بساعد چنین نسبتی بدهم

رئیس – آقای رضوی

رضوی – صورت غائبین با اجازه و بی اجازه که نوشته‌اند مرکب است از افرادی که در تهران حاضرند و در جلسه نیامده‌اند یا افرادی که اصلا در تهران نبوده‌اند و نیامده‌اند این است که مثلا بنده از افرادی بوده‌ام که در تهران نبوده‌ام و نیامده‌ام این جنبه اش دو تا است (صحیح است)

رئیس – شما در تهران نبودید؟

رضوی – بلی

رئیس – نطق‌های قبل از دستور را اگر آقایان موافقت بفرمایند ببعد از دستور موکول شدو (صحیح است) هم در آئین نامه هست و هم سابقه دارد.

اسلامی – اگر بعد از دستور بگذارید بنده موافقم

- قرائت نامه چند نفر از آقایان نمایندگان راجع به علت عدم حضور در مجلس

(۲- قرائت نامه چند نفر از آقایان نمایندگان راجع بعلت عدم حضور در مجلس)

رئیس – یک شرحی رسیده‌است قرائتمی شود و بعد هم آقای نخست وزیر فرمایشی دارند. (بشرح زیر قرائت شد)

  • مقام منیع ریاست مجلس شورایملی نظر بانیکه مظهر اداره ملت ایران برگزیدگان ملت می‌باشند و طبق اصل مصرحه قانون اساسی عقیده و رأی نمایندگان باید در محیط آزاد و خالی از ارعاب و تهدید ابراز می‌شود تا بتوانند مصالح عالیه کشور را از هر جهت بررسی نموده و مورد شور قرار دهند و از آنجائی که با نهایت تأسف اخیرا این آزادی عمل بکلی از نمایندگان سلب شده و دولت حاضر علاوه بر اظهارات تهدیدآمیزی که رئیس دولت در جلسه مورخه ۱۳ شهریور ۳۳۰ در مجلس سنا نموده دست باقدامات دیگری برای ارعاب و سلب آزادی نمایندگان زده من جمله قطع نامه‌ای بنام اصناف بازار مبنی بر تخویف نمایندگان ملت انتشار یافته ما امضاء کنندگان زیر بدین وسیله اعلام می‌داریم تا زمانی که محیط آزاد و خالی از هر گونه ارعاب و تهدید بوجود نیاید از حضور در جلسات مجلس شورای ملی خودداری خواهیم نمود – جمال امامی – آزاد – شوشتری – مکرم – دولت شاهی – صفائی – سنندجی – عماد تربتی – ابتهاج – تیمور تاش- پیراسته – اعظم زنگنه – عباسی.

- بیانات آقای نخست وزیر راجع بامور نفت و مطالب دیگر

(۳- بیانات آقای نخست وزیر راجع بامور نفت و مطالب دیگر)

رئیس – آقای نخست وزیر فرمایشی دارید؟ بفرمائید

اسلامی – سابقا هم در حضرت عبدالعظیم متحصن می‌شدند.

رئیس – این برای شما هم هست بنابراین همیشه اقلیت را محترم بشمارید همین طور که این کار را در جلساتی کردید.

نخست وزیر – قبل از شروع در موضوع تأسفات خود را از بیانات جناب آقای مشار وزیر پست وتلگراف راجع بجناب آقای فرامرزی نماینده محترم مجلس باید عرض کنم آقای فرامرزی یکی از آن اشخاصی است که در دوره چهاردهم تقنینیه با اینجانب در تمام دوره وقتی در اقلیت بودم همکاری کردند (فرامرزی – همیشه این طور بوده) و در این دره یکی از آن اشخاصی هستند که پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را امضاء کردند آقای فرامرزی از آن نمایندگانی نیستند که برای منافع شخصی خود چیزی از دولتی تقاضا کنند (صحیح است) ایشان از این دولت خواستند که در حوزه انتخابیه ایشان که از هر جهت فاقد وسائل ارتباط است سه بی سیم نصب شود که مردم بتوانند مقاصد یعنی احتیاجات خود را بوسیله این سه بی سیم رفع کنند و این سه بی سیم خرج زیادی نداشت و من بآقای مشار دو مرتبه تأکید کردم که این کار چون منافع عمومی دارد باید اقدام کنید ایشان اقدام نکردند و بآن بیانات در مجلس شورای ملی مبادرت نمودند این است که بنده از ایشان معذرت می‌خواهم و نسبت بآن اشخاصی که در مجلس بدولت توهین کرده‌اند گله نمی‌کنم (احسنت) بجهت اینکه ما می گوئیم برای کشته شدن حاضر شده باشد دشنام – ضرب و جرح در مراحل اولیه‌است اگر کسی برای کشته شدن حاضر باشد هرگز نباید از دشنام یک نماینده‌ای شکایت کند عقیده من این است وزن اشخاص در جامعه بقدر خدمت و مشقتی است که بجامه می‌کنند (صحیح است) هر قدر که نمایندگان مجلس شورای ملی بشخص من هر قدر اشخاصی بشخص من فحش و دشنام بدهند اهمیت من در این جامعه بیشتر است (صحیح است) من هرگز این اهمیت را برا یک کارهای کوچکی فدا نمی‌کنم من از همه خواهانم از آن اشخاصی که با سیاست این دلت موافق نیستند از فحش و ضرب و جرح و قتل خوددای نکنند شخص من برای تمام این کارها حاضرم بنابراین هیچ جای گله نیست ان اشخاصی که تصور کرده‌اند دولت از این قبیل حرف‌ها کنار می‌رود و دولت را می‌توانند با فحش و دشنام کنار کنند تصور بیهوده و باطلی کرده‌اند من هیچ خیال نداشتم و نمی‌خواستم امروز بمجلس بیایم بعضی از نمایندگان محترم بمن تلفن کردند تا اکثریت نشده بمجلس نیایم ولی من آمدم و اکنون عرایض خودم را بطور اختصار عرض می‌کنم و قضاوت آن را بعهده ملت ایران می‌گذارم.

در این مملکت سه عقیده‌است اول عقیده هواخواهان سیاست انگلیس پیروان این عقیده می گویند تا دولت انگلیس منافعی از این ممکلت نبرد هرگز راضی نمی‌شود که از استقلال این مملکت دفاع کند باید دولت انگلیس منافعی ببرد تا آن منافع او را مجبور کند که از استقلال این مملکت دفاع کند من اینجا سؤال می‌کنم که دولت انگلیس که باستقلال این مملکت هیچوقت عقیده نداشته چطور می‌تواند بچیزی که عقیده نداشته اقدام کند (احسنت) دولت انگلیس همان دولتی است که در قرارداد ۱۹۱۹ وقتی که دولت شوروی از صحنه سیاست این مملکت خارج شد آمد با دولت ایران قرارداد تحت الحمایه بست این قرار داد د رماده اول می‌گوید که دولت ایران مستقل است و دولت انگلیس آزادی او را تأمین می‌کند ولی در ماده دوم می‌گوید قشون این دولت و در ماده سوم مالیة این مملکت باید تحت نظارت و تفتیش دولت انگلیس واقع بشود من از آقایان می‌پرسم یک دولتی که عقیده باستقلال مملکتی داشته باشد چطور چنین قراردادی را با این دولت منعقد کرده‌است پس وقتی که ثابت شد که دولت انگلیس عقدیه به استقلال این مملکت و سایر ممالک ندارد وقتی که دول اروپا می‌خواهند دول آسیا را زبون و ناتوان و از آنها سوء استفاده کنند چطور ما می‌توانیم معتقد بشویم که این دول می‌خواهند دول مشرق استقلال پیدا کنندیا اگر استقلالی دارند استقلال خود را از دست ندهند این مسئله بکلی بهمه ثابت شده وکسی نیست اینمطلب را تصدیق نکند که دول اروپا و دول بزرگ می‌خواهند ممالک مشرق را استعمار کنند می‌خواهند در مملکت خود بنشینند راحت زندگی کنند و مردمان این ممالک را بیچاره و ناتوان نمایند (صحیح است) این قضیه بر هر کس روشن استدیگر مندر انی باب نمی‌بایست استدلالی بکنم تمام عهد نامه‌های قرن نوزدهم حالی از اینمطلب است که هر وقت یک دولتی در یک جائی در یک محلی بکار خود مشغول بوده در آنجا وارد شده‌اند ودولت را تسخیر کرده‌اند بدیهی است وقتی که دولت انگلیس منافعی را می خوهد از مملکتی ببرد برای اینکار چه باید بکند.

این دولت در همه جا باید از خود عمالی بگمارد که این منافع تأمین شود این عمال در همه جا هستند نمی‌توانند نباشند اگر شما بفرمائید که در جاهای موثر عمال دولت انگلیس نباشند هیچکس از شما اینمطلب را قبول نمی‌کند عمال انگلیس در مجلسین عمال انگلیس در دولت عمال انگلیس در جامعه و ملت عمال انگلیس در درباره همه جا وجود دارند (صحیح است) من می‌خواهم عرض کنم برای اینکه ذهن شاه جوان بخت ما را مشوب بکنند می دانید چه کرده‌اند روزی که من در اینمجلس متوقف بودم جناب آقای وزیر دربار تشریف آوردند و فرمودند یک وقت مبادا در این مملکت چتر باز بیاید گتفم چتر باز؟ (خنده نمایندگان) چتر باز کجا بیاید؟ عرض کردم آنوقتی که ما و مردم از چتر باز می‌ترسیدیم وقتی بود که دولت ایران را دولت انگلیس آورده بود بدولت می‌گفت هم خودت بترس هم مردم باید بترسند (صحیح است، احسنت) اما این دولت که دست نشانده دولت انگلیس نیست هرگز قبول نمی‌کند که نگلیس اینقدر عاقل نباشد که در این وضعیت دنیا در این مملکت چتر باز بیاورد بعد فرمودند مملکت یک وقت جمهور نشود عرض کردم کی می‌خواهد جمهوری نشود فرمودند بشما که نمی‌گویم یک اشخاص افراطی در اطراف شما هستند ممکن استکه آنهاممکلت را جمهوری بکنند عرض کردم که بنده از این اشخاص اطلاعی ندارم و تصور نمی‌کنم که چنین اشخاصی در این مملکت باشند بعد من برای اینکه ذهن شاهنشاه جوانبخت ما بمن که در این مجلس بشاه و قرآن قسم خورده‌ام مشوب نشود من که همه می دانند در دوره ششم یکی از وکلا نبود که قسم نخورده باشد ولی بپدر شاه قسم نخورده‌ام و در این مجلس بشاهنشاه جوانبخت خود قسم خورده‌ام و یک آدمی بیشرافت نیستم که باین شاهنشاه جوانبخت که مرا از زندان پدر تا جدار خود خلاص نمود خیانت بکنم یا اگر کسی بخواهد باین شاه خیانت بکند من از او جلوگیری و با او را محکوم بآن مجازاتی که لازم است نکنم (احسنت) روی این اصل بشاه عریضه‌ای عرض کردم در ان وقت سرلشگر حجازی رئیس شهرباین بود که از او راضی نبودم او را بر کنار کردم و می‌بایست رئیس شهربانی دیگری بشاه پیشنهاد بکنم در این عریضه نوشتم که چون مدت خدمت من مربوط بانقضای کار نفت است هیچوقت یک رئیس شهربانی را باعلیحضرت همایون شاهنشاهی پیشنها نمی‌کنم برای اینکه خاطر شاه مطمئن باشد برخلاف نظر افراطیونی که باعلیحضرت همایونی عرض کرده‌اند من هیچوقت حاضر نمی‌شوم که این ممکلت رو بجمهوری برود طبیعی است که اگر یک رئیس دولتی بخواهد مملکت را جمهوری بکند یا اگر رئیس دولتی بخواهد تغییر وضعیت بدهد اگر سابقه اینکار در مملکت نیست که پدر تا جدار شاه همه این مقامات را در دست گرفت ایشانهم شاه بودند هم رئیس الوزاء بودند هم وزیر جنگ بودند هم رئیس شهربانی بودند هم وکیل بودد ووهمه کاره بودند برای اینکه بتوانند بمقصود برسند من که فقط یک امضاء یا چند امضاء در روز در مکاتبات نخست وزیری می‌کنم من که چنین چیزی در جنبه خود ندارم با چه قوه‌ای می‌توانم مملکت را جمهوری بکنم؟ این بود که حضور اعلیحضرت شاهنشاه عرض کردم من رئیس شهربانی را پیشنهاد نمی‌کنم تا خود اعلیحضرت بهر کس اطمینان دارند انتخاب بفرمایند روی این اصل اطمینان دارند انتخاب بفرمایند روی این اصل چند روز بعد آقای سرلشگر زاهدی آمدند و گفتند اعلیحضرت می‌فرمایند که سرلشگر بقائی چطور است عرض کردم من باین کار دخالت نمی‌کنم هر کس را که اعلیحضرت صلاح میداند خودشان تعیین بفرمایند بعد از چند روز سرلشگر بقائی رفت بشهربانی و یک تصدیق نامه‌ای که سی سال قبل از این که ایشان در آذربایجان متصدی شهربانی بودند داده بودم و اظهار رضایت کرده بودم این تصدیق را نزد من فرستاده بودم و گفته بودند که من همان کسی هستم و گفته بودند که مورد اعتماد خودتان هم هستم و این است تصدیق نامه من، من بآقای سرلشگر زاهدی گفتم که آقای سرلشگر بقائی بسیار آدم مال اندیش هستند که سی سال قبل از این از من تصدیق گرفته‌اند (خنده نمایندگان) ایشان رفتند در شهربانی مشغول کار شدند همه میدانند در روز اول مه عده‌ای نگران بودند از عملیات بعضی از دستجات که ممکن است وقایعی روی بدهد (صحیح است) و همچنین در روزی که یکعده رژه با دوچرخه دادند باز این نگرانی حاصل بود من بتمام مسئولین بوسیله رئیس شهربانی گفتم که شما میباست بقدر کاف قونه داشته باشدی ولی شما نمی‌بایست شلیک بکنید مگر وقتی که لازم باشد آنهم با اجازه من و بر طبق قانون البته مأمور جزء حق ندارد شلیک کند و این درس را بخود من داده بودند که در دوره چهاردهم موقعی که من را می‌آوردند باین مجلس یک عده این نظامی شلیک کردند معلوم نشد برای چه شلیک کردند و شلیک یکی از آنها برای من بود ولی بمن نخورد و کمانه کرد و رفت و خواجه نوری در این ایوان از بین رفت و هیچکس در این باب پرسش و سؤال نکرد چون این مطلب بر من معلوم بود که ارتش ما ممکن است اغفا بشود ومرعوب بشود این بود که من دستور اکید داده بودم هیچکس نمی‌بایست شلیک بکند مگر اینکه این شلیک با اجازه رئیس شهربانی والبته با اجازه خود من باشد و من در این شهر بود و رئیس شهربانی با وسایل رادیو و با وسایل بلند گو از همه وقایع مطلع بود و می‌توانست بخود من هم بگوید و در صرت لزوم و اگر لازم بود شلیک کند و اشخاصی که برخلاف انتظامات عمل می‌کردند بجای خود بنشاند در روز ۲۳ تیر ماه که آقای سرلشگر بقائی رئیس نظمیه بود از نظر اینکه با ذهن اعلیحضرت را مشوب نکنند بهیچوجه در کار شهربانی دخالت نکردم دستوری ندادم چیزی نگفتم و وقایع روز ۲۳ تیر در این شهر بمیان آمد اکنو که گزارش هیئت تفتیشیه مملکت رسیده‌است در این گزارش گفته شده‌است که مأمورین شهربانی عده زیادی را مقتول کرده‌اند مأمورین شهرباین در پرسشهای خود گفته‌اند سرلشگر بقائی در خانه خود نشسته بود و بوظیفه خود عمل نکدرهاست من صراحتا می‌گویم تا این دولت هست این اشخاصی که برخلاف مقررات بمردم بیگناه شلیک کرده‌اند باید بمجازات برسند (صحیح است)

و اگر این دولت موفق نشود این اشخاص بی پر نسیب این اشخاصی که طبق مقررات و سوابق رفتار نکرده‌اند بمجازات خود نرسند این مملکت قادر نیست بهچ وجه نظاماتی برقرار کند دولت باید همیشه جنبة عدل و عدالت را در نظر بگیرد دولت نباید نگاه کند که این دسته موافق دولت است یا آن دسته مخالف دولت است اصلی که فرموده‌اند الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم (صحیح است) یکی از فلاسفة اروپا گفته‌است که فاتحین حقیقی آنهائی هستند که عدالت طلبند دیگران مثل سیل هائی هستند که در گذرند تا دولت عدالت را پیشه خود نکند تا دولت انتظامات را در جامعه برقرار نکند اصلا دولت مفهومی ندارد هرج و مرج در تمام مملکت حکم فرما می‌شود و یکروزی می‌رسد که ما نمایندگان هم در این مجلس نمی‌توانیم یک کلمه حرف بزنیم شما نمایندگان باید دولت را تقویت کندی باید دولت را کمک و یاری بکنید تا دولت بتواند نظر را در این مملکت بر قرار کند (صحیح است)

شرکت سابق نفت انگلیس روی همان اصلی که عرض کردم تا دولت انگلیس بهره و منافع در این مملکت نداشته باشد از این مملکت حمایت نمی‌کند پنجاه سال متصدی معادن نفت جنوب بوده‌است یعنی صاحب امتیاز بوده شما بروید دفاتر دولت را تفتیش کنید ببینید آیا دراین پنجاه سال بقدر عایدات یکسال قبل به این مملکت پرداخته یا نپرداخته و بعد تفتیش کنید و ببینید آنچه را که پرداخته دولت توانسته از آن وجوه پرداختی بمنافع حقیقی ملت استفاده کند بنده نمی‌خواهم وارد هیچیک از این مسائل شوم بنده عرض می‌کنم منافع انگلیس در این مملکت بسیار بوده و اکنون هم بسیار هست انگلیس حتی المقدور ولی برخلاف مصلحت نمی‌خواهد از این منافع را انگلیس ببردکه کسی هم بیدار نباشد چیزی نگوید و رقیبی هم در مقابل او نباشد و او با کمال آسایش و آسودگی از این مملکت استفاده کند ولی امروز که مردم این مملکت بحقایق مطلع شده‌اند امروز که مردم مملکت مبداند کار انگلیس چیست امروز که انگلیس در این مملکت رقیب دارد باید سعی کند که استقلال این مملکت محترم شمرده شود (صحیح است) اگر استقلال این مملکت را انگلیس محترم نشمرد از دیگران نمی‌توانیم تقاضا کنیم که استقلال ما را محترم بشمارند (صحیح است) عقیده دوم چون عرض کردم سه عقیده‌است عقیده دوم مربوط باشخاص است که تمایل بمرام چپ دارند این اشخاص چون قادر نیستند که مرام خود ار عملی کنندچو افکار مردم با این مرام مخالف استاینها استمداد از افراد چپ دیگران می‌کنند بنده عرض می‌کنم که هیچکس حاضر نیست در این مملکت نفوذی غیر از نفوذ ملت ایران وارد بشود (صحیح است) این مملکت باید بحال خود بماند (صحیح است) این ممکلت ابید استقلال خود را در مقابل دولت مجاور اعم از بزرگ و کوچک حفظ کند (صحیح است) هیچ دولتی حق ندارد مستقیما یا بوسیله افرادی که مرام او را تبلیغ می‌کنند در این مملکت دخالت کند (صحیح است) ایران می‌بایست سیادت و عظمت تاریخی خود را اگر هم قدری از آن از دست رفته بدست بیاورد (صحیح است) ایران هیچوقت حاضر نیست که این دول بزرگ بنام یک مختص کمکی بگویند ایران یک دولت عقب افتاده‌ای است باید بدولت ایران کمک کرد (صحیح است) دولت ایران هیچوقت حاضر نمی‌شود یک چنان اسمی روی او بگذارند و دولت ایران می‌خواهد از مال حلال خود مالی که متعلق بخودش است مملکت خود را اداره بکند (صحیح است) عقیده سوم عقیده وطن پرستان ایران است آنهائی که می‌خواهند مملکت ایران عظمت تاریخی خود را حفظ کند (صحیح است) پیروان این عقیده می گویند دولت ایران هر چه دارد باید در دست خودش باشد (صحیح است)

نفت هم یکی از آن چیزهائی است که مال ایران است باید در دست ایران باشد (صحیح است) نفت هم یکی از آن چیزهائی است که مال ایران است باید در دست ایران باشد (صحیح است) مراد از دست ایران این است که کسی از این عایدات سوء استفاد نکند (صحیح است) کسی بنا حق یک قسمتی از این عایدات را بخود تخصیص ندهد (صحیح است) آقیان محترم میداند که دولت انگلیس دو پیام بدولت ایران فرستاد و من بهیچیک از دو پیام جواب ندادم چرا ندادم؟‌ برای اینکه اگر من جواب می‌دادم و نظر آنها را قبول می‌کردم و آنها هم نماینده می‌فرستادند و نمایده آنها را دست خالی روانه می‌کردیم بدتر از این بود که من جواب نداده‌ام البه ما اگر می‌دانستیم که نمایندگان دولت انگلیس میایند اینجا و مطالبی در حدود قانون در حدود انصاف و عدل اظهار می‌کنند که از این بهتر بود که دولت انگلیس که تا کنون هیچوقت به این مملکت نماینده نفرستاده و حتی شاه این ممکلت را بمملکت خود برده به این مملکت نماینده بفرستند و با دولت ایران وراد مذاکره شود علت اصلی این مسئله این بود که من یقین نداشتم که دولت انگلیس نماینده‌ای بفرستد و با ما بخواهد از روی حق و عدالت رفتار کند ندادن جواب سبب شد که حضرت ترومن رئیس جمهوری امریکا پیامی بمن بدهند و مرقوم بفرمایند که جناب آقای هریمن را برای ارتباط بین ایران و انگلیس روانه می‌کنند من به پیام رئیس جمهور جواب مثبت دادم و میدانستم که جناب آقای هریمن یک شخصی است که هیچوقت نمی‌خواهد شخصیت خود را در جامعه بین الملی از بین ببرد یک شخصی است که می‌خواهد با کمال نصفت ارتباط بین ایران و دولت انگلیس برقرار شود ایشان تشریف آوردن وداخل مذاکره شدند و روی همان اصل که من اطمینان نداشتم که اگر نمایندگان انگلیس بیایند مذاکرات بلانتیجه خواهد ماند از ایشان تقاضا کردم که یک فورمولی بنویسیم که مذاکرات روی آن فورمول آغاز شود و ایشان قبول فرمودند و ما یک فورمولی که مرکب از چهار ماده بود نوشتیم دولت انگلیس هم آن فورمول را قبول کرد یکی از مواد آن فورمول این بود که دولت انگلیس ملی شدن صنعت نفت را بدولت ایران اعلام کند همینطور هم شد وبعد از اینکه این اعلام بما رسید نمایندگان انگلیس تشریف آوردند اینجا و بمذاکرات پرداختند من زائد میدانم بشما عض کنم و انی برای من که ایرانی هستم ننگ است که بشما بگویم آقای استوکس ساعت اولی که آمده بود عقاید دیگری داشتو وقتی که می‌رفت عقاید دیگری داشت و وقتی که می‌رفت عقاید او بکلی تغییر کرد یعنی اشخاصی رفتند باو گفند پدر عزیز اگر شما چنین کاری بکنید و از این مملکت بروید و ما بی پدر می‌شویم (بعضی از نمایندگان – خاک برسرشان) شما در این مملکت بمانید و از ما صاحبی بکنید من این مطلب را هرگز نمی‌خواستم در مجلس شورای ملی ایران عرض بکنم برای اینکه ممکن بود بگویند که این مطلب خلاف واقع است وی همین خبری که دیروز از انگلیس رسیده و برای شما قرائت می‌کنم ‹‹ لندن انگلستا در اثر وصول گزارشاتی از تهران دائر باینکه محافل سیاسی ایران مقاومت بیشتری در مقابل سیاست آقای دکتر مصدق نشان می‌دهند روش خود را نسبت بآقای دکتر مصدق خشن تر کرده‌است ››

این خبری است که از لندن رسیده‌است و امیدورام که قبول بفرمائید که این نسل (نص) حدیث است و تردید ندارد(خنده نمایندگان) جناب آقای استوکس در نتیجه اعمال نفوذ همان اشخاصی که عقیده داشتند که اگر ایشان موفق نشود بی صاحب می‌شوند (در این موقع یادداشتی بآقای نخست وزیر رسید)

مکی – این خبر دیشب رادیو لندن است که خبر داده‌است که فردا نمایندگان در مجلس حاضر نخواهند شد

اسلامی – استوکس خودش در همین باغچه باین موضوع اقرار کرد.

نخست وزیر – خبر این است: وزارت امور خارجه انگلستان یگانه امیدش بسته بآن است که نمایندگان شورای ملی از دولت آقای دکتر مصدق در مورد ارسال اولتیماتوم بانگلستان پشتیبانی ننمایند چنانکه در جلسه روز ۵ شنبه بیش از ۴۸ نفر در جلسه حاضر نشدند در صورتی که حداقل عده از برای تشکیل جلسه ۶۲ نفر می‌باشد.

مکی – انگلیسها اینرا هم در آبادان منتشر کردند اردلان – ما برای تکذیب همین خبر در این جلسه شرکت کردیم.

نخست وزیر – جناب جناب استوکس ۸ بدولت پیشنهاد کردند که من نمی‌خواهم در جزئیات آن ۸ ماده وارد شوم آن ۸ ماده را روز نامه‌های آمریکا توضیح و تفسیر کرده‌اند وبنده با توضیحات آنها نمی‌خواهم در این مجلس موجب …دیع آقایان را فراهم کنم اما آنچه را که خود ایشان بیان می‌فرمودند بطور خلاصه عرض می‌کنم ایشان می‌فرمودند که شرکت نفت انگلیس و ایران در ایران وجود ندارد بسیار خوب خیلی متشکریم ولی آن شرکت خارجی یعنی همین شرکت دولت انگلیس و ایران که در خارج هست می‌خواهد مقدار مهمی نفت از این مملکت خریداری کند بسیار خوب اینهم خیلی خوب چیزی است هر کس موافق است مگر آقایان مخالفند که آن شرکت از ما بخرد؟ (نمایندگان – نخیر) بعد گفتند مدت این معامله ۲۵ سال باشد بسیار خوب برای بنده این ابدا اهمین ندارد بگذارید مدت معامله ۲۵ سال باشد چون هر سال ما نفت را بنرخ بین المللی می‌فروشیم چه اهمیتی دارد که دولت انگلیس که دوست ماست دولت انگلیس که سالها با ما لاف دوستی دارند ۲۵ سال از نفت ما منتفع بشود ۳۰ سال بشود چه اشکالی دارد وقتی که نرخ بین المللی روز باشد هر چه باشد بعد گفتند که آن شرکت خارجی که این مقدار نفت را می‌خرد باید اطمینان داشته باشد که این مقدار نفت باو برسد گفتم خوب چکار کنیم بله؟ گفت آن شرکت خارجی باید یک آژانس اینجا داشته باشد یا بطور قطع یک مدیر انگلیسی داشته باشد که عملیات شرکت را اداره بکند بعد از اینکه شرکت عملیاتش تمام شد صورت حساب را شرکت ملی نفت بدهد و پنجاه در صد از منافع این شرکت را برای عملیات خودش دارد بنده گفتم آقا وقتیکه قرارداد وثوق‌الدوله منعقد شد (بایشان نگفتم پیش خودم اینطور فکر کردم) که در قرارداد وثوق‌الدوله هم در ماده اول استقلال ایران تضمین می‌کرد ولی در ماده دوم و سوم ارتش و مالیه ایران را در تحت نظارت مستشاران انگلیسی قرار داده بود که قرارداد مزیور بواسطه مخالفت صریح ملت ایران و ورود دولت شوری در صحنه سیاست این کشور که لغو مطالبات خود و کاپیتولاسیون را قبول نمود و وجه فوق العاده پیدا کرد از بین رفت در این وقت من مجبورم که در این مجلس تشکرات دولت ایران را از دولت امریکا بکنم که در آن موقع لانسینک که وزیر مختار دولت امریکا در ایران بود ازادیخواهان را تقویت کرد تا آنکه قرارداد انگلیس اجرا نشود البته قرارداد انگلیس را کسی نرفت که امضایش را بکشد قراردادی بود که وثوق الدوله و کاکس امضاء کرده بودند اما اوضاع ممکلت و مقتضیات مملکت بهیچوجه اجازه نمی‌داد که این قرارداد اجرا بشود وقتیکه من در فارس بودم آقای سید ضیاءالدین تلگراف کرد که من این قرارداد را لغو کردم ماژوریک قنسول انگلیس با من بسیار دوست بود گفت که در انگلستان یک ضرب المثلی هست که می‌گوید به گربه مرده کسی چوب نمی‌زند این قرارداد مرده است دیگر احتیاجی بچوب زدن نیست این قرارداد از بین رفته بود ولی باز همان اشخاصی که تصور می‌کردند که اگر قرارداد انگلیس از بین برود بی صاحب و بی پدر می‌شدند رفتن و بدولت انگلیس گفتند که شما قرار داد چرا آوردید؟‌این قراردادی که قشون ایران در نظارت انگلیس است الیته مردم با آن مخالفند و رد می‌شود شما نباید اسمی از قرارداد بیاورید ولی خودش را بیاورید و این مسئله سبب شد که در این مملکت کودتا بشود (آشتیانی زاده – الی شهریور)

آقای استوکس هم می‌خواستند امتیاز را برقرار کنند بدون اینکه اسمی از آن ببرند من از ایشان پرسیدم که کار این شرکت ملی نفت چیست؟‌ وقتی که شما یک مقدار زیادی نفت بخرید وقتی که شما برای مدت ۲۵ سال نفت می‌برید و وقتی که شما یک آژانسی اینجا برقرار کنید که تمام کارهای نفت را بکند در حکم امتیاز است ایشان گفتند شرکت ملی نفت مثل چتر می‌ماند که سایه روی این تشکیلات می‌اندازد (خنده نمایندگان) خلاصه پیشنهادات جناب آقای استوکس قابل قبول نبود (صحیح است) و بعد چون دیدند آنهائی که رفتند و بایشان تلقین کرده‌اند که این پیشنهادات را بدهند در جامعه نفوذ کلام و تأثیری ندارند

ایشان پیشنهاد خود را مسترد کردند بعد روزهای آخر بنده بایشان عرض کردم که آقا ما با شما بموجب فرمولی که طرفین موافقت کرده‌ایم در سه موضوع می‌توانیم داخل در مذاکره شویم یکی مستخدمین و متخصصین انگلیسی است دیگری قضیه خسارت و ضرر کمپانی و سومی منفعتی که شما می‌خواهید از این کار ببرید در موضوع اول که متخصصین انگلیسی باشد شرکت نفط یک تشکیلاتی در سابق داشته‌است تشکیلات سابق شرکت نفط بشعب وارداتی منقسم میشده رئیس اداره یا رئیس هر شعبه که انگلیسی بود با نهایت قدرت و اقتدار می‌توانسته‌است اداره خودش را اداره کند ماهم بآن رئیس همان اقتدارات را می‌دهیم ما هم تمام قرادهائی که متخصصین انگلیسی باشرکت سابق نفط امضاء کرده‌اند امضاء می‌کنیم در اینصورت جای نگرانی نیست که شما بفرمائید متخصصین انگلیسی زیر بار ریاست نمی‌روند در هر شعبه ایرانی هست انگلیسی هست متخصصین انگلیسی در تحت نظارت یک رئیس انگلیسی هستند بعد ایشان گفتند همان روسای شعب نمی‌خواهند زیر بار یک مدیر عامل ایرانی بروند من بایشان عرض کردم که ممکن است که ما اینکار را بیک صورت دیگری درست کنیم و آن اینست که در هیئت مدیره شرکت ملی نفت وقتی که اساسنامه شرکت ملی نفت نوشته می‌شود پیش‌بینی کنیم که در هیأت مدیره عده‌ای از متخصصین بین‌المللی اروپا از آنهائی که مورد توجه دول دمکرات هستند وارد در هیئت مدیره بشوند و آنوقت متخصصین انگلیسی نمیگویند که ما زیر بار ایرانی نمی‌رویم و یک متخصصین بین المللی رئیس این هیئت مدیره بشود و اینها مطالب و مذاکرات و پیشنهادات خود را به آن مدیر شرکت که یکی از متخصصین بین المللی است بدهند فرمودند خیر متخصصین و مستخدمین انگلسی بهیچوجه حاضر نیستند که در تحت ریاست یک غیر انگلیسی باشند من بایشان عرض کردم حالا این مسئله را ممکن است معوق بگذارید.

روی دو مطلب دیگر که قضیه خسارت و دیگری قضیه منفعت است مذاکره می‌کنیم اگر آن دو مسئله حل شد این مسئله سوم را من حاضرم بیک صورتی که موافقت حاصل بشود حل کنیم ایشان فرمودند که از دولت خود اجازه ندارم که تا قضیه اول حل نشده وارد مذاکره و حل دو قضیه دیگر بشوم منهم بایشان عرض کردم ما هم نمی‌توانیم.

ملت ایران مجلس شورای ملی دولت وهمه خواهانند که شما اینجا بمانید و قضیه نفت حل بشود ولی وقتی که شما میفرمائید از دولت خودتان اجازه ندارید من نمی‌توانم ه شما را مجبو راباقامت بکنم شما مختارید که هر طور صلاح می دانید عمل کنید ایشان فرمودند که من می‌روم ولی مذاکرات معلق خواهد بود نه قطع شده عرض کردم که امیدوارم که شما بسلامتی هر چه زودتر برگردید و ما بتوانیم آن نتیجه‌ای که مطلوبه‌است تحصیل کنیم ایشان تشریف بردند و موقع تشریف بردن بمنزل من آمدند برای تودیع فرمودند که من بشما ‹‹ آدیو ›› نمی‌گویم بلکه ‹‹ اروار›› می‌گویم که دو مرتبه بیایم من از ایشان تشکر کردم و عرض کردم که ما بانتظار مراجعت شما هستیم و امیدماریم که شما مراجعت بفرمائید و زودتر این قضیه‌ای که بفرمایش خودتان معوق است حل کنید اکنون چند روز است که از این مسئله می‌گذرد مطابق اخباری که جرائد داده‌اند و تلگرافهائی که از نمایندگان خودمان رسیده‌است آنها تصمیم دارند که دولت دیگری بیاورند تا بتوانند با آن دولت قراردادی که مطلوبشان هست منعقد کنند بنده خدا را بشهادت می‌طلبم که این مسئله اگر برای مملکت و برای استقلال ما مضر نبود از آمدن دولت دیگر ابدا باکی نداشتم و یک دولت دیگری اگر در این صراط می‌بود خودم استعفا می‌کردم و باستقبال او می‌رفتم و او را می‌آوردم اما نمی‌توانم مادامی که قضیه نفت حل نشده این سنگر را خالی کنم (نمایندگان – صحیح است- احسنت) (رفیع – مجلس نمی‌گذارد که شما بروید)

ممکن است که دولت دیگری بایورند و برخلاف مصالح ایران کاری بکند آنوقت مردم می گیوند تو که از کشته شدن باک نداشتی و برای کشته شدن حاضر بودی از کسالت چه باک داشتی می‌خواستی در حال احتضار هم که بودی بمانی تا این کار بصلاح مملک حل بشود.

بنده تصور می‌کنم دولت انگلیس از این مسامحه‌ای که دارد می‌خواهد دولت و ملت ایران را بزانو در بیاورد تا این که بتواند شرایط خود را تحمیل کند و من خدا را به شهادت می‌طلبم که این مسئله بکلی برخلاف مصالح بین الملی و خود دولت انگلیس است آنوقتی که ملت ایران بزانو در آید دولت دیگری از دولت انگلیس قویتر هست که دولت ایران را از بین ببرد (صحیح است) بنده رد مجلس سنا یک اظهاراتی کردم لازم است اینجا هم باستحضار آقایان محترم برسانم که مسائل ارز ما بکلی مورد نگرانی است یعنی تاکنون شرکت نفت هر ماهی دو میلیون لیره خودش برای مخارجی که در ایران می‌کرد می‌آورد بانک ملی معامله می‌کرد و یک لیره‌ای که از بابت حق الامتیاز بدولت ایران می‌رسید آنهم یک ارزی وبد که در دست ما بود و اکنون چون جریان نفت بکلی قطع شده این لیره‌ها از دست ما رفته‌است و بهمین جهت بنده چندی قبل بمجلس شورای ملی پیشنهاد کردم که ۱۴ میلیون لیره که حالا می گویند فقط ۱۲ میلیون لیره‌است از لیره پشتوانه باختیار دولت ایران بگذراند برای این که آن کالاهای ضروری که باید با ارز بقیمت رسمی معامله شود از قبیل قند و شکر قماش بلامحل نشود آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی با پیشنهاد دولت موافقت فرمودند و من باید تشکرات خود را از این مساعدت عر ضکنم و باستحضار آقایان برسانم که موجودی لیره ما از آن تاریخ فقط ۱۲ میلیون لیره‌است و ما می‌بایست برای کالاهی ضورری از آن لیره استفاده کنیم و کالاهای درجه دوم را البته محول می‌کنیم بلیره‌های صادراتی که اکنون هم لیره صارداتی خیلی کم است بدیهی است دولت انگلیس بحقایق امور بهتر و بیشتر از ما در این مملکت مطلع است او می داند که اگر چهار ماه دیگر گذشته مردم این مملکت می‌آیند بمجلس هجوم می‌آوردند بدولت هجوم می‌آورند و آن وقت دولت انگلیس می‌گوید که خوب من الان حاضر هستم ده میلیون لیره بشما بدهم ۲۰ میلیون لیره بشما بدهم بیائیداین لیره ار بگیرید چرا از این دولت پشتیباین می‌کنید آنوقت در یک چنین صورتی می اید و قرار داد خود را تحمیل می‌کند این است که بنده‌ای نظر این که چنین روزی پیش نیاید دو دولت و ملت ایران بزانو درنیاید بطوری که در جلسه مجلس سنا پیشنهاد کردم قائل شدم باینکه بدولت انگلیس بطرز غیرمستقیم یعنی بوسیله جناب آقای هریمن که رابط بین دولتین بود اعلام کنم اگر تا ۱۵ روز دیگر شما نیائید مطابق عدالت و نصفت آن چه را که لازم است تمام کنید دولت ایران باقامت متخصصین انگلیسی در ایران خاتمه می‌دهد (نمایندگان – صحیح است) یعنی جواز اقامت این اشخاص را باطل می‌کند (نمایندگان – صحیح است) و دلیل آنهم این است که تا متخصصین انگلیس در اینجا هستند ما خودمان قدرت نمی‌کنیم که بی جهت یک متخصصینی با مخارج زیاد از ممالک دیگر بیاوریم و یک مخارج زیادی بکنیم چون یک متخصصینی هستند که از تمام ممالک بما پیشنهاد می‌کنند از تمام جهات پیشنهاد کشتی داده‌اند و از خیلی ممالک هم پیشنهاد خرید نفت را داده‌اند ولی البته هیچکس نمی‌خواهد که پیشنهادی بدهد و وارد عمل بشود مادام که مطمئن نیتس دولت ایران می‌تواند بآنها نفتی بدهد و تا متخصصین انگلیسی در اینجا هستند ما نمی‌توانیم متخصصین دیگری را استخدام کنمی و تا این متخصصین انگلیس هستند ممالک دیگر نمی‌آیند با ما معامله کنند مطابق اخباری که دیشب داشتم شرکت سابق نفت انگلس بدنیا اعلام کرده این نفتی که در ذخیره ایران است مال من است و هر کس که این نفت را ببرد من او را تعقیب می‌کنم این نفت مال من است و متخصصین انگلیسی بر حسب مقررات دادگاه بین المللی لاهه‌است که اصلا ما بصلاحیت آن اعتراض کردیم و همچو چیزی هم نگفته‌است باید در مملکت ایران باقی باشد بنده این عرایض را با شرح و بسط بسمع آقایان محترم میرسانم که اگر رأی می‌دهید نفرمائید که این دولت توضیحات لازم را نداده و آقایان نمایندگان محترم را روشن نکرده‌ام و آقایان محترم رأی که دادن بدون مطالعه بوده‌است این بود که خواستم تمام این جریان را بعرض آقایان برسانم در اینجا یکی از آقایان نمایندگان می‌نویسد که انگلستان یک روز ما را ببردن متخصین تهدید می‌کرد و حالا بماندنشان تهدید می‌کند (خنده نمایندگان)

بنده هیچوقت نمی‌خواهم عرض کنم که این دولت در اتخاذ تصمیم مسامحه می‌کند تردید نداشته باشید ولی عقیدة مااین است مادامی که متخصصین انگلیسی در این مملکت هستند اول میگوئیم که دولت انگلی ارگ نفت می‌خواهی بیا با ما معامله کن اگر کمپانی ضرر کرد خسارت می‌خواهد ما با سه طریق حاضر هستیم که خسارت کمپانی را رفع و جبران کنیم یک طریق این است که از روز قیمت سهام خود کمپانی بجهت اینکه سهام هر شرکت نماینده سرمایه آن شرکت است سهام هر شرکتی که در هر جا بهر مبلغ که فروش می‌رود نماینده سرمایه آن شرکت است سهام هر شرکتی که در هرجا بهر مبلغ که فروش می‌رود نماینده سرمایه شرکت است بنابراین یکی از روی سهام و دیگر از روی هر قانونی که در تمام دنیا برای ملی شدن صنعت نفت وضع شده و آن قانون به حال شرکت مفیدتر است اعم از این که آن قانون انگلیسی باشد یا در ونزوئلا یا در مکزیک یا در سایر حاهایی که آمده‌اند و یک چیزهائی را ملی کرده‌اند قسمت سوم هم این است که ما با هم دوست هستیم ما که دوست همدیگر هستیم ما ۵۰ سال با هم روابط داشته‌ایم با هم می‌نشینیم و این مسائل راجع بغرامت شما و راجع بمطالبات دولت ایران را از شما دوستانه حل می‌کنیم و باین سه طریق هم حاضریم اما راجع بنفت بنده می‌گویم وقتی که دولتی نفت خودش را بقیمت بین المللی در خلیج فارس می‌فروشد وقتی که دولت ایران تمام مخارج بهره برداری را خودش می‌پردازد مطالبه دولت انگلیس از انی منافع یک باجی است که در قرن ۱۸ و ۱۹ دول اروپا از دول خراجگذاری میگرفته‌اند (نمایندگان – صحیح است) اکنون اجازه می‌خواهم آن چند صفحه‌ای که برای اینکار تهیه شده بود و در مجلس سنا هم قرائت شد در اینجا قرائت کنم؟

در جلسه مورخ سی ام مرداد ۱۳۳۰ در مجلس سنا و سپس در مجلس شورای ملی جریان مذاکرت با هیئت نمایندگی انگلستان مشروحا بعرض آقایان نمایندگان محترم رسید واقدامات دولت مورد تأیید مجلسین قرار گرفت پس از آن جناب استوکس و هیئت نمایندگی انگلستان در تاریخ ۳۱ مرداد و جناب هریمن در تاریخ اول شهریور از تهران حرکت کردند و مذاکرات بدون آنکه رسما قطع شده باشد متوقف گردید. اینک دولت لازم می داند در قبال این پیش آمد نظریات و تصمیمات خود را بعرض آقایان نمایندگان محترم مجلس سنا و مجلس شوری مل برساند و با تصویب مجلسنی در اجرای آن اقدام کند تااین امر حیاتی بیش از این دچار وقفه و تعطیل نباشد.

بطوریکه نمایندگان محترم استحضار دارند روز دوشنبه سی و یک تیر ماه ۱۳۳۰ در جلسه مشترک هیئت وزیران و هیئت مختلط فورمول ذیل اتخاذ گردید و عصر همانروز به آقای هریمن تسلیم شد و بوساطت ایشان مورد قبول دولت انگلیس واقع گردید.

اینک متن فورمول:

  • در صورتیکه دولت انگیلس بوکالت از طرف شرکت سابق نفت انگلیس و ایران اصل ملی شدن صنعت نفت در ایران را بشناسد دولت ایران احضر است با نمایندگان دولت انگلیس بوکالت از طرف شرکت سابق وارد مذکره شود.
۱) دولت انگلستان قبل از اعزام نمایندگان بتهران موافقت خود را بوکالت از طرف شرکت سابق با اصل ملی شدن صنعت نفت رسما اعلام نماید.
۲) مقصود از اصل ملی شدن صنعت نفت پیشنهادی است که در کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی تصویب شده و در قانون مورخ ۲۹ اسفند ماه ۲۹ تأیید گدیده استو متن آن ذیلا درج می‌شود. بنام سعادت ملت ایران و بمنظور کمک بتأمین صلح جهان امضاء کنندگان ذیل پیشنهاد می نمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهره بردار در دست دولت قرار گیرد.
۳) در موقع مذاکره با آقای هریمن عین تعریف اصل ملی شدن مندرج در ماده فوق باطلاع ایشان برسدتا بعدا سوء تفاهمی در مذاکرات حاصل نشود و نیز یادداشتی را که نمایندگان شرکت سابق راجع بطرز قبول اصل ملی شدن صنعت نفت بدولت ایران داده و مورد قبول واقع نشده به اطلاع ایشان برسانند.
۴) دولت ایران حاضر گردرد راجع بطریقه اجرای قانون تا آنجا که مربوط به منافع انگلیس است وارد مذاکره شود.

بطور خلاصه در نتیجه فورمول فوق از طرف دولت انگلستان بوکالت از شرکت سابق نفت و از طرف خود اصل ملی شدن صنعت نفت باین کیفیت که تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهره برداری در دست دولت باشد برسمیت شناخت و از طرف دیگر دولت ایران حاضر گردید راجع به طریق اجرای قانون تا آنجا که مربوط بمنافع انگلیس است با آن دولت وارد مذاکره شود.

چون بر طبق قانون فورمولی که مورد توافق طرفین واقع شده‌است تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهره برداری باید در دست دولت باشد دولت ایران حضار نیست در اینامور مداخلات سازمانهای خارجی را قوبلنماید ولی برای آنکه اداره و سازمان شرکت نفت ملی ایران از هر جهت مورداعتماد و اطمینان مشتریان نفت و کار شناسان و متخصصین خارجی که در خدمت دولت ایران باقی خواهند ماند بشود در نظر دارد که در اساسنامه شرکت ملی نفت ایران هیئت مدیره‌ای مرکب از متخصصین ممالک بیطرف و کارشناسان ایرانی پیش بینی کند که امور اداری و فنی شرکت تحت نظر هیئت مختلط مزبور اداره شود. نسبت بآن قسمت از فورمول که مربوط بمذاکره با دولت انگلستان استنظر دولت ایران این است که دولت انگلستان درسه موضوع می‌تواند بادولت ایران وارد مذاکره شود. متخصصین و کارشناسان فنی انگلیس در نفت جنوب. خسارات کمپانی سابق نفت جنوب

رئیس – آقای دکتر مصدق با در نظر گرفتن دعاوی حقة ملت ایران

نخست وزیر – خیلی متشکرم الان اصلاح می‌کنم با در نظر گرفتن دعاوی و مطالبات دولت ایران

فروش مواد نفتی مصرف انگلستان

۱) راجع بمتخصصین انگلیسی و طرحی که آقایان محترم استحضار دارند سازمان شرکت سابق نفت در ایران به قسمت‌های ادرای و فنی مختلف از قبیل اکتشاف و استخراج و تصفیه و غیره تقسیم شده و در رأی هر یک از آنها کارشناسان خارجی با اختیارات لازم و متناسب قرار داشته‌اند دولت ایران در نظر دارد که اصولا تشکیلات سابق را تا آنجا که با مقررات قانون ملی شدن صنعت نفت مباینت نداشته باشد حفظ نماید و متصدیان امور و مسئولین قسمت‌های فنی را با همان اختیارات در شرکت ملی نفت ایران استخدام کند.
۲) دولت حاضر است نسبت بدعاوی و مطالبات حقه شرکت سابق نفت بلی درماد دوم راجع بمطالبات دولت ایران هست شرح داده شده راجع بمایملک آن با رعایت دعاوی و مطالباتی که دولت ایران نسبت بشرکت مزبور دارد رسیدگی کامل نموده و در تصفیة حقوق طرفین توافق کند.
۳) راجع بفروش نفت مطابق اظهاراتی که شده در سال‌های اخیر کشور انگلستان برای کلیة مصارف خود تا معادل ده میلیون تن در سال از محصول نفت جنبو استفاده میکرده‌است دولتایان حاضر استاین مقدار نفت را برای مدتی که با تراضی طرفین معین خواهد گردید بنرخ عادله بین المللی در هر سال بر اساس قیمت فوب در بندر ایران بفروشد و نصف قیمت آن را از بابت مطالبات شرکت سابق در هر سال حساب نماید. اینها رئوس مسائلی است که دولت ایران حاضر است بر طبق آن مجددا مذاکرات را آغاز نماید امیدوار است در حدود آن توافق حاصل شود.
      • ۴