مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ مهر ۱۳۲۹ نشست ۶۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ مهر ۱۳۲۹ نشست ۶۶

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۶۴۵

روزنامه یومیه - مدیر: سیدمحمد هاشمی

۵شنبه ۲۰ مهر ماه ۱۳۲۹

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۶۶

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۶

جلسه: ۶۶

صورت مذاکرات مجلس روز پنجشنبه ۱۳ مهر ماه ۱۳۲۹

فهرست مطالب:

۱-تصویب صورت مجلس

۲-ورود در دستور و طرح استیضاح آقای مکی

۳-موقع و دستور جلسه آینده

مجلس دو ساعت و بیست و پنج دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل شد.

رئیس- صورت اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود. (به شرح زیر قرائت شد)

غائبین با اجازه- آقایان: بهادری، آصف، فتح‌علی افشار، دکتر راجی، طباطبایی، معین‌زاده، غائبین بی‌اجازه- آقایان: محمود محمودی، صفوی، عزیزاعظم زنگنه، سالار سنندجی، برومند، امینی، حسن اکبر، اقبال، شهاب خسروانی، قرشی، سعید مهدوی، عماد تربتی، محسن طاهری، حاذقی، غضنفری، کوراوغلی، نبوی، پیراسته، محمد ذوالفقاری، امیر افشاری، دکتر شایگان، جواد مسعودی، دکتر مصباح‌زاده. دیرآمدگان با اجازه- آقایان: حسین خاکباز، موسوی، فرهودی، منصف، عسگر صاحب‌جمع، دکتر معظمی، اسلامی، دکتر جلالی. دیرآمدگان بی‌اجازه- آقایان: شکرایی، مکرم، محمدعلی مسعودی، خسرو قشقایی، بوداغیان، تولیت فرامرزی، مهدی ارباب، تیمورتاش، آشتیانی‌زاده، دکتر کیان، امیری قراگوزلو، معدل، ثقةالاسلامی، سودآور، هراتی، کهبد، سلطانی، دکتر مصدق، دکتر برال، دکتر طبا، موقر.

۱-تصویب صورت مجلس‏

رئیس- نسبت به صورت مجلس جلسه پیش نظری نیست؟ آقای صفایی‏

صفایی- درصورت مجلس گذشته جمله‌ای از بنده نقل شده است که بنده گفته‌ام آقای کهبد با بهترین افراد وزارت دارایی معامله کرده‌اند در صورتی که بنده چنین چیزی عرض نکردم، عرض کردم در وزارت دارایی کمیسیونی مرکب از صالح‌ترین افراد یعنی آقای اشتری و زندی، احمدی تشکیل شده و معاملاتی که انجام می‌گیرد در این کمیسیون تصویب می‌شود برای معامله تنباکو هم در این کمیسیون مطرح شده و تصویب گردیده و آقای شعاعی معاون وزارت دارایی هم با کمال بی‌طرفی حداکثر وقت را در انجام این معامله کرده‌اند.

رئیس- اصلاح می‌شود.

آقای کهبد- بفرمایید.

کهبد- در صورت جلسه روز پنجشنبه که بنده سؤالاتی تقدیم کردم راجع به معامله تنباکو البته بنده آنچه را صلاح مملکت بود به نظر خودم سؤال کردم و اسناد و مدارکی هم در این مورد دارم که البته قضاوتش بر عهده آقایان و شنوندگان خواهد بود و در ضمن توضیحی که بنده عرض می‌کردم در صورت جلسه یکی از نمایندگان محترم به بنده این جمله را فرمودند که حالا آقای کهبد را هم شرکت بدهید معامله صحیح می‌شود و خواستم بنده به این جمله‌ای که ایشان فرمودند، اعتراض کرده باشم و صراحتاً عرض کنم که بنده به هیچ‌وجه من‌الوجوه نه در مناقصه‌های دولتی نه در سایر جاها شرکت نکرده‌ام و نمی‌کنم و حتی به اولادم وصیت کرده‌ام دولت اگر خواست طلا بدهد و نقره عوضش بگیرد، معامله نکند، بنابراین بنده هیچ معامله‌ای با دولت نکرده‌ام این را خواستم عرض کنم امروز، موقع طرح سؤالم بنده مطالب را عرض خواهم کرد .(احسنت)

رئیس- آقای اردلان راجع به صورت جلسه است؟ بفرمایید.

اردلان- در عرایضی که در جلسه گذشته بنده کردم با این که دقت شده است چند تا اشتباه شده است با اجازه مقام ریاست تصحیح می‌کنم که اصلاح بشود در صورت جلسه نوشته شده است که سال گذشته ما چهار میلیون واردات داشتیم، در صورتی که بنده عرض کردم چهل میلیون لیره واردات داشتیم، اشتباه شده است. در صورت جلسه نوشته شده است اگر شاخص

هزینه زندگی را در سال ۱۳۱۹ می‌گیریم، در صورتی که بنده عرض کردم در سال ۱۳۱۵ این جا اشتباه شده است و سطر آخرش همه جا درست نوشته شده است. بنده عرض کردم بدتر شده وضعیت، اینجا نوشته شده است گران‌تر شده. این سطر آخر را بنده خواهش می‌کنم اصلاح بفرمایید.

رئیس- اصلاح می‌شود. آقای شوشتری بفرمایید.

شوشتری- عرض بنده فقط یک نقطه است آن هم راجع به جلسه ۶۴، فرمایشات جناب آقای رئیس که به بنده فرمودند آقای شوشتری در اصل موضوع صحبت بکنید در اینجا نکنید نوشته شده است. یک نقطه تمام مطلب را عوض می‌کند، اصلاح بفرمایید.

رئیس- آقای اسلامی بفرمایید.

اسلامی- درصورت مجلس روز پنجشنبه عرایضی بنده کردم اغلاط زیادی دارد بنده دو قسمتش را عرض می‌کنم که غلط بسیار فاحشی است یکی در آنجا است که نوشته شده بنده تصدیق دارم در صورتی که بنده گفتم: بنده تصمیم دارم یکی هم در سطر ۲۰ نوشته شده است با کمال بیرحمی جلو تجاوزات مسئولین مملکت را بگیرند، نه بگویند بگویند باید بگیرند باشد تصدیق دارم تصمیم دارم باشد اینها را لااقل درست بکنند.

رئیس- آقای کشاورزصدر

کشاورزصدر- در صورت مجلس بنده تعجب می‌کنم یک شکلی می‌نویسند که خود آدم هم معنی آن را نمی‌فهمند. این جمله را این طور نوشته‌اند: برای این که نفرمایید سؤالی نکنید جواب به آن سؤال مقدر ایشان می‌دهم، بنده اظهار کردم که چون احتمال می‌دهم که جناب آقای دکتر بقایی از من یک سؤالی بکنند، من خودم جواب به آن سؤال مقدر می‌دهم. یک شکلی بنویسند که اقلاً معنی‌اش مفهوم باشد مطلب دیگر بنده اینجا گفتم آقایان هم شنیدند که من در دیوان کشور رفتم و به آقای امامی رئیس شعبه رئیس شعبه تمیز که عضو هیئت تصفیه بودند مراجعه کردم، هیچ این را ننوشته‌اند و از ایشان پرسیدم که مناط و ملاک رسیدگی آقایان چه بوده است؟ ایشان به من جواب دادند که من بر سر همین کار آمدم بیرون یعنی گفتم باید ملاک و مناط باید داشته باشد کار و ما نباید بی‌قائده کار بکنیم و در آنجا یکی از اعضای هیئت تصفیه که لطفی ظاهراً بوده است گفته بود که ما نظریات سیاسی و عقاید سیاسی را هم باید اینجا ملاک قرار بدهیم، امامی با او جنگیده بود و به کتک‌کاری کشیده بود که صرفاً بایستی که ما باید روی نادرستی و دزدی برویم. ایشان به من صریحاً گفتند این را این جور ننوشته‌اند و یک جای دیگر هم نوشته‌اند، بنده آدم بانزاکتی هستم، اشاره‌ای که کردم گفتم آقای وحیدالملک شیبانی را که ۴۰- ۵۰ سال پیش از کار کناره‌گیری کرده و رفته، جزو بند الف گذاشته‌اند در اینجا نوشته است که قابل استخدام نیستند، در صورتی که بنده بی‌احترامی نکردم و چنین چیزی نگفتم بنده گفتم ایشان دنبال استخدام نمی‌روند.

رئیس- اصلاح می‌شود آقای جمال امامی‏

جمال امامی- صورت جلسه، بنده چند دفعه هم عرض کردم پر از غلط است، سر تا پایش غلط است و مفهوم گفته‌های آقایان نمایندگان به کلی تغییر پیدا می‌کند اینجا گفته‌ام که هتاکی‌ها و فحاشی‌ها به نفع کشور تمام نمی‌شود، تمام می‌شود نوشته شده است هتاکی‌ها به نفع کشور تمام نمی‌شود را نوشته می‌شود عرض کردم که ولی گو این که بالمال مجلس به ریش دولت‌ها می‌خندد، از این قبیل زیاد است

رئیس- خوب باید این را به خود تندنویس‌ها تذکر داد که اصلاح بکنند آقای نورالدین امامی‏

نورالدین امامی- عرض کنم که اگر بنا شود که ما بخواهیم هر صورت جلسه را تصحیح کنیم اغلاط صورت جلسه را بگیریم باید مجلس را از اول تجدید بکنیم تا این اغلاط و گفته‌ها درست شود در جلسه گذشته فرمودید که ماشین ضبط صورت خواهیم گذاشت برای این که آقایان تندنویس‌ها چند دفعه در خارج آن را تکرار کنند و کلمات را اصلاح کنند با این که جلسه گذشته این ضبط صوت شده است باز هم می‌بینیم که غلط‌تر از جلسه پیش درآمده است هر چند سطر که بنده در جلسه گذشته صحبت کردم می‌بینم یک جمله از چیزهایی که بنده گفتم اینجا نیست. عرض کردم یک چیزهای دیگر است مثلاً برادر بزرگوار گفتم، برادر بزرگتر نوشته‌اند اینها را استدعا می‌کنم اجازه بفرمایید به آقایان تندنویس‌ها که باید این صفحات را در خارج دو سه مرتبه تکرار بکنند و غلط‌ها را اصلاح بکنند و یک صورت جلسه جامعی به دست آقایان نمایندگان بدهند.

رئیس- جلسه پیش مثل سابق عمل شده چون نواقصی داشته است که هنوز مرتفع نشده است آقای حائری‌زاده‏

حائری‌زاده- بنده یک تذکری دارم

رئیس- دیگر نسبت به صورت مجلس نظری نیست؟ صورت جلسه سه‌شنبه و پنجشنبه تصویب شد بفرمایید آقای حائری‌زاده‏

حائری‌زاده- بنده چندین سؤال در حکومت سابق کردم در حکومت فعلی هم تجدید شد. و مطابق این آیین‌نامه هم در مدت محدودی باید جواب سؤال داده شود. موقعی که جواب دیر شود موضوع از بین می‌رود. مثلاً در آبادان یک عده کارگرها را در آن موقع کمپانی بیرون کرده بود، آن بدبخت‌ها بیرون سرگردان بودند، سؤالاتی راجع به کارگرهای نفت که آنجا به دست حکومت نظامی، کمپانی اینها را سرگردان کرده بود از وزارت جنگ و وزارت کار شد ولی همین جور معوق مانده است. راجع به محبوسین و زندانیان سیاسی سؤال شده بود یک روز جناب آقای دکتر مصدق به عنوان نطق قبل از دستور موضوع را تعقیب فرمودند، البته یک قدم‌هایی برداشته شده است و اصلاحاتی باید بشود، برای جواب حاضر نشده‌اند: یک سؤالی را فعلاً دارم طرح می‌کنم، خواهش می‌کنم که زودتر جواب این موضوع را بدهند آن موضوع مصاحبه‌هایی است که مخبرین جراید می‌روند به حضور اعلیحضرت همایونی، مصاحبه می‌کنند، خوب در دنیا یک اصولی است وقتی که یک پادشاهی در مملکت هست و مسئول نیست مصاحبه‌ها باید با اطلاع وزیر خارجه باشد، با حضور او باشد، نطق‌ها باید نوشته شود که فردا تولید اشکالات در این مملکت نشود. یک سؤالی از وزارت خارجه کرده‌ام و خواهش می‌کنم زودتر ایشان بیایند برای جواب.

رئیس- چند نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند.

نمایندگان- دستور، دستور. بعد از دستور صحبت کرده‌اند.

آزاد- دستور استیضاح است.

رئیس- دستور امروز استیضاح از آقای وزیر دادگستری است.

اردلان- آقای رئیس انتخاب ۱۸ نفر دو دقیقه طول دارد.

کشاورزصدر- بگذارید قبل از دستور حرف بزنند.

آزاد- آقای رئیس تکلیف نطق‌های قبل از دستور را معلوم بفرمایید.

رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند اگر آقایان موافقند بماند برای بعد از دستور.

کشاورزصدر- الزامی که نیست.

کشاورزصدر- پس بفرمایید برای جلسه دیگر، من قبول می‌کنم.

رئیس- این ترتیب را هم نمی‌شود کرد، برای این که نوبت هر جلسه برای همان جلسه است رأی می‌گیریم به ورود در دستور، آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

آزاد- بنده مخالفم با دستور

یکی از نمایندگان- پس پا نشو.

مخبر فرهمند- باید اول جلسه ۱۸ نفر انتخاب بشود.

رئیس- اول جلسه بعد.

امامی‌اهری- این انتخاب ۱۸ نفر در دستور گذاشته شده بود انتخاب کمیسیون در دستور بود.

مخبر فرهمند- جزو دستور امروز است یا خیر؟

رئیس- هم استیضاح جزو دستور است، هم انتخاب کمیسیون آقای مکی ماده ۲۰۴ و ۲۰۶ آیین‌نامه برای توجه آقایان تماشاچی‌ها قرائت می‌شود به شرح زیر توسط آقای صدرزاده‏

(منشی) قرائت شد

ماده ۲۰۴- مخبرین جراید و تماشاچیان با داشتن بلیط مخصوص همان جلسه که با مهر اداره

کارپردازی و امضای یکی از کارپردازان صادر شده باشد و نیز مأمورین انتظامی به دستور رئیس مجلس در محل‌های مخصوص حق حضور خواهند داشت و باید در تمام مدت جلسه ساکت باشند و از هر گونه تظاهر خودداری کنند و گر نه به امر رئیس از مجلس اخراج می‌شوند.

ماده ۲۰۶- هر یک از تماشاچیان و نمایندگان جراید که باعث اغتشاش یا اختلال نظم مجلس شود و یا نسبت به رئیس یا نمایندگان مجلس و یا وزرا و معاونین و یا سایر افراد توهین و یا تهدید نمایند به امر رئیس مجلس از تالار جلسه اخراج و توقیف می‌شود و در صورتی که عمل او مستوجب تعقیبات کیفری باشد در ظرف ۲۴ ساعت به مراجع صالحه تسلیم خواهد شد.

مکی- قبل از این که شروع به طرح استیضاح خودم کرده باشم، لازم می‌دانم تخلف صریحی که از آئین قانون اساسی شده است به عرض نمایندگان محترم برسانم

ماده ۱۷۳- پس از ابلاغ ورقه استیضاح به وزیر یا وزرای مورد استیضاح در اولین جلسه مجلس شورای ملی، وزیر یا وزرای مزبور در مجلس حاضر می‌شوند و مجلس پس از اصغای نظر آنان راجع به تعیین وقت بدون مذاکره در اصل موضوع روز استیضاح را که نباید یک ماه به تأخیر افتد، تعیین می‌نماید، بنده به شهادت این صورت جلسه رسمی روز یکشنبه اول مرداد ۱۳۲۹ بنده استیضاح کرده‌ام. یک ماه مجلس تعطیل بوده است و امروز روز سیزده است. سیزده روز استیضاح بنده برخلاف قانون اساسی، که قانون اساسی به من داده است و برخلاف همین آئین‌نامه موجود عمل شده است چرا این طور شده است؟ بنده دلیلش را عرض می‌کنم که چرا شده؟ (فقیه‌زاده- تعطیل هم بوده است) دو ماه و سیزده روز است، یک ماهش تعطیل بوده. چرا این طور شده؟ به اصطلاح بعضی از ظریفه‌گوها، یک تروک‌های پارلمانی در این کار بوده، همه آقایان می‌دانند، تا قبل از تشکیل جلسه‌ای که از اکثریت مجلس شد، دولت و ضعیت مبهمی را در بین آقایان نمایندگان محترم داشت، خود آقایان نمایندگان اکثریت مکرر به دولت حمله می‌کردند و این طور وانمود می‌شدکه دولت در مجلس اکثریت ندارد، طوری بود که اگر استیضاح بنده مطرح می‌شد دولت رأی به حد کافی نمی‌آورد. زمینه‌سازی باید بشود، زد و بندهایی باید بشود، تا زمینه حاضر بشود و البته این زمینه وقتی که فراهم شد روز استیضاح بنده هم معین شد ولی بنده استیضاح خودم را که به عرض می‌رسانم، قصدم گرفتن رأی یا نگرفتن رأی نیست که رأی موافق یا مخالف داده شود. قصد بنده برای آرامش وجدان است برای این بود که هزاران نامه و تلگراف که من بین آقایان توزیع خواهم کرد، از شهرستان‌ها و از نقاط مختلف مملکت به بنده مخابره می‌شد و یا پست سفارشی فرستاده می‌شد. و همه دادشان از دست دادگستری به فلک رسیده است. برای اقناع وجدان خودم و برای این که وظیفه ملی و وظیفه مملکتی‌ام را انجام داده باشم، مبادرت به استیضاح کردم و الا بنده خوب می‌دانم که اگر بنده قرآن را هم پشت تریبون بیاورم و بگویم برخلاف این آیه صریح عمل شده است، یک دسته از آقایان خواهند گفت به قول مرحوم ادیب‌الممالک: قرآن نخورده تمبر، نخواهد شدن سند. جواب مرا می‌دانم این طور خواهند گفت. ولی هر کس در اینجا وظیفه‌ای دارد، باید به وظیفه خودش عمل بکند وظیفه بنده این است که صدای مظلومی این مملکت را به گوش مردمان آزاده دنیا برسانم و بگویم که در زیر این کاخ سر به فلک کشیده دادگستری که به غلط اسم آن را دادگستری گذاشته‌اند و به قول مرحوم فرخی یزدی عدلیه بود به اسم ظلمیه برسم برعکس نهند نام زنگی کافور بگویم در این کاخ سر به فلک کشیده چه جنایاتی می‌شود و بگویم چگونه حقی را ناحق و ناحقی را حق جلوه می‌دهند. البته می‌دانم که بین آقایان نمایندگان محترم اکثریتم نمایندگان بسیار با وجدانی وجود دارد که از شنیدن بعضی حقایق وجدان‌شان ناراحت می‌شود، خیال‌شان ناراحت می‌شود و تصدیق می‌کنند که تمام بدبختی‌های این مملکت به واسطه نبودن یک دستگاه دادگستری صحیح است (صحیح است) آقایان نمایندگان محترم موضوعی که اساس استیضاح اینجانب را از آقای وزیر دادگستری تشکیل می‌دهد به هیچ‌وجه جنبه شخصی و فردی ندارد و متاسفانه مطلبی هم نیست که در شمار چشم‌پوشی‌های عادی روزانه این مملکت بتوان آن را نادیده گرفت.

مطلب مربوط به یک ملتی است که خود شما آقایان نمایندگان محترم می‌دانید که تا چه حد به عدالت اجتماعی و اجرای حقیقی قانون و آزادی محتاج است چنانکه در ورقه استیضاحیه خود متذکر شده‌ام دو موضوع مورد بازخواست از آقای بوذری است موضوع اول مربوط به تهدید آزادی مطبوعات و موضوع دوم به سوء‌جریان دادگستری منتهی می‌شود. یعنی در حقیقت همان سوء‌جریان دادگستری است که منشاء بدبختی‌ها سرچشمه نفاق‌ها و اساس بغض‌ها و کینه‌های اجتماعی ایران را تشکیل می‌دهد. ما تا کنون که چهل و چند سال از تاریخ مشروطیت ایران می‌گذرد هنوز نتوانسته‌ایم معنای استقلال قضایی را بفهمیم عدلیه همیشه مثل شهربانی. ژاندارمری. پلیس مخفی. رکن دوم حربه‌ای بوده است در دست حکومت در وحله اول و در اختیار متنفذین در مرحله دوم. اشتباه نشود من در اینجا نمی‌خواهم قضات پاک و شجاع و بی‌نظری که تحت تأثیر و نفوذ هیچ کس قرار نمی‌گیرند مورد حمله قرار دهم. زیرا می‌دانم هستند قضاتی که به انتظار خدمت و بازنشستگی و تنزیل رتبه و توبیخ تسلیم می‌شوند اما به احکامی که از اطاق وزیر دیکته می‌شود گردن نمی‌نهند. افتخار قضاوت ایران اگر دستگاه حکومت افتخاری برای او باقی بگذارد به وجود همین عده معدودی است که در کمال شجاعت و پاکی انجام وظیفه می‌کنند. به قول یکی از نویسندگان مادامی که یک روح عادل و یک زبان شجاع وجود دارد بیدادگری ناراحت است بیدادگران و دشمنان ملت باید همیشه از قانون و دادگستری وحشت داشته باشند. زیرا دادگستری تنها پناهگاه مظلومین و محرومین و کسانی است که فریاد تضرع‌شان به قصور سر به فلک کشیده اغنیا نمی‌رسد. آقایان آزادی به معنایی که دنیا آن را تفسیر و تعبیر می‌کند بدون دادگستری. بدون دستگاه قضایی مستقل و بدون تشکیلات قانونی خارج از نفوذ سیاسی هیچ‌وقت وجود خارجی پیدا نخواهد کرد. اگر بشود گفت که بعضی کلمات به مناسبت کهنگی ارزش واقعی خود را از دست نمی‌دهند یا به واسطه عدم استعمال از قاموس لغات خارج می‌شوندباید اذعان کنم که عدالت و قانون در فرهنگ ایرانی به هیچ‌وجه آن مفهومی را که دنیای متمدن از آن برخوردار است نمی‌دهد. قضاوت و عدالت در ایران یک اسلحه کهنه زنگ زده و یا از جمله حرف‌هایی است که جوانان احساساتی در شعر و مقاله می‌توانند این قبیل الفاظ را ردیف کنند. ریشه اساسی آزادی در قانون و اجرای قانون جای دارد. برای افراد آزادی یک تجربه مقدماتی و فوری زندگی است. هر بشر در هر جا که به دنیا می‌آید باید احساس کند که در لوای قانون پا به عرصه وجود می‌گذارد. باید بداند و درک کند که می‌تواند از مقررات اجتماع خویش آزادانه انتقاد نماید و آنچه را به نظر او ظلم و اجحاف شمرده می‌شود مورد حمله قرار دهد و اگر توانست اکثریت جامعه‌ای را با خود هم صدا و هم عقیده کند از راه آزادی حکومت را به دست بگیرد و اگر حکومت نخواهد به حقایق احساسات مردم توجه کند انقلاب قطعی و مشروع خودنمایی خواهد کرد. برای این که بشر طبیعتاً انقلابی است. هر روز زندگی او وضع تازه‌ای را ایجاب می‌کند در برابر طغیان روح بشری هیچ نیرویی نمی‌تواند پایداری و مقاومت نشان دهد مگر عدالت و قانون که روح سرکش را تحت انقیاد و مقررات مملکتی در می‌آورد. هر بشر حق دارد آزادانه فکر کند مسلط بر نفس خویش باشد. آزادانه بنویسد و بگوید مادامی که این آزادی مفید به حال اجتماع است باید مورد تقدیر و تعظیم قرار گیرد مخصوصاً برای مردان سیاسی موضوع آزادی استنشاق هوا برای زنده‌ها و آب برای ماهیان است. قوه حکومت مظهر تمام قوای اجتماعی است ولی قانون مرز بین حکومت و مردم است.

تمام قوانین اساسی ممالک زنده جهان برای این وضع شده است که حقوق حکومت و مردم تشخیص شود. در این موادی که از منشورهای کهن تا اعلامیه حقوق فرانسه و اعلامیه استقلال آمریکا و تا امروز که دنیا می‌خواهد به منشور ملل متفق و اعلامیه حقوق بشر تکیه کند همه و همه از احترام به شخصیت افراد از حس اجرای قانون و تساوی حقوق و عدل و داد سخن می‌گوید. این کلماتی که در منشورهای جهانی و یا در قانون اساسی ما به عنوان حقوق مردم ذکر و ضبط شده سخنان پوچ مستعمل به شمار نمی‌آیند این جملات و عبارات خون‌بهای مردان صاحب ایده‌الی است که قربانی کلمه آزادی شده‌اند.

آزادی یک قوه‌ای است که در نهاد بشری و با حیات انسانی به وجود آمده، هر جا حکومت به وجود بیاید آزادی خودنمایی می‌کند و حکومت بدون آزادی جز دزد با چراغ، جز غارتگری بی‌هدف و جز راهزنی خونخوار و جلاد چیز دیگری نخواهد بود یکی از علما عقیده دارد که صحبت تأمین آزادی افکار یک حرف احمقانه‌ای بیش نیست زیرا همان طوری که کسی نخواهد توانست گردش خون را در رگ‌های یک انسان زنده متوقف کند هیچ کس نیز قادر نخواهد بود

فکر انسانی را در زیر زنجیر فشار و شکنجه سانسور قرار دهد، در دنیایی که ملل دیگر سال‌ها و یا که قرن‌ها است آزادی‌های فردی و اجتماعی خویش را تضمین کرده‌اند حق آزادی انتخابات، حق آزادی مجامع، حق اعتصاب، حق آزادی مطبوعات و اجتماعات، حق آزادی تشکیل سندیکا و بالأخره حق آزادی تعلیمات و حقوق دیگر بشری را شناخته و تأمین کرده‌اند آیا تأثرآور و رقت‌بار نخواهد بود که ما پس از نیم قرن مشروطیت در مجلس شورای ملی سخن از تشکیلاتی به میان آوریم که نه تنها نشانی از داد و دادگستری ندارد بلکه تضییع کننده حقوق مردم و بر باددهنده حیثیت و شخصیت و آبروی مردم مملکت و اساس سرشکستگی و ننگ قانون اساسی ایران است این قانون اساسی که امروز آقایان من و شمابه عنوان نگهبان و حافظ آن در اینجا نشسته‌ایم و به کلام‌الله مجید سوگند یاد کرده‌ایم آیا نباید یک روز به مرحله اجرا و عمل درآید؟ این کتاب‌هایی که قوانین جزایی و حقوقی مقننین و قاضی و قوه مجریه قرار دارد؟ این مبارزات روزانه، این تصادم افکار و این تشتت و پراکندگی که امروز اساس استقلال و تاریخ ما را مورد تهدید قرار داده است فقط از اینجا ناشی می‌شود که ما هنوز حکومت قانون را نشناخته‌ایم. زندگی آزادی و فرصت جستجوی خوشبختی وقتی برای یک ملت میسر خواهد بود که بداند قانون و قضاوت صحیح او را زیر بال حمایت خود گرفته است وقتی استقلال قضایی مردمی را حمایت نکند چگونه خواهد توانست عرض و فامیل و کسب و کار خود و اموال و حتی مذهب خویش را از تعرض مصون ببیند ما هنوز در کشور خود موفق نشده‌ایم در پناه این دادگستری که اینجناب وزیر در رأس آن قرار دارد از حقوق مقدماتی و حقوقی که مردمان زنگبار و حبشه از آن متمتع می‌شوند از آن برخوردار باشیم. این حقوق در مرحله اول آزادی وجدان و عقیده است که با تهدید مطبوعات با توقیف خودسرانه ارباب قلم و با این عمل توهین‌آوری که دادگستری ضابط شهربانی شده و آلت دست پلیس قرار گرفته هیچ کس در ایران نمی‌تواند ادعا کند که در پناه قانون آزادی فکر و عقیده او تضمین‏ آبراهام لینکلن می‌گوید، در مملکتی که دولت نباشد می‌توان زندگی کرد ولی در کشوری که آزادی مطبوعات نباشد نمی‌شود زندگی کرد. دومین آزادی مقدماتی آزادی اقامت است که قانون اساسی ایران آن را محترم شمرده و به هیچ کس اجازه حمله و تعرض به این آزادی را نداده است با این وصف شما هر روز می‌خوانید و می‌شنوید که عده‌ای از افراد این مملکت را به نقاط دور و نزدیک تبعید می‌کنند از همه مهم‌تر آزادی مسکن و محل اقامت افراد است که متأسفانه امروز به مناسبت عدم توجه دادگستری این آزادی در هر دقیقه می‌تواند از طرف مأمورین نقص و شکسته شود. چنان که اخیراً در یکی از روزنامه‌ها نوشته شده بود که ۸ نفر را در یکی از خانه‌های خیابان فخرآباد در ساعت‌های بعد از نصف شب برده‌اند برای این که صحبت سیاسی داشته‌اند و در همین خبر نوشته که ۶ نفر از این عده پس از انجام تحقیقات آزاد شده‌اند. در صورتی که به حکم قرآن کریم لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم الا باذن اهلها

و به قول یکی از حقوق‌دانان خانه افراد قلعه آنها است. هیچ کس آزادی را احساس نخواهد کرد مگر وقتی که بداند خانه او برای بیگانه غیرقابل نفوذ است. یک حقوقدان انگلیسی می‌گوید خانه هر یک از ساکنین جزیره انگلستان در حقیقت قلعه غیر قابل نفوذی است ولی نه برای این که دیوارهای بلند و خندق‌های عمیق هر یک از آنها را احاطه کرده باشد هر یک از این خانه‌ها با یک کلبه چوبی و یک اطاق حصیری فرقی ندارند یک باد ساده کافی است که آن را واژگون کند. یک باران کوتاه می‌تواند در داخل خانه راه پیدا کند ولی امپراطور نمی‌تواند. ولتر می‌گوید عادل باش بقیه خودسری است. یکی از معاصرین او عقیده دارد برای رسیدن به افتخارات جنگ و فتح ضرورتی ندارد این کفایت می‌کند که حکومت به عدل و انصاف گراید. بشر تا به خاطر دارد همیشه رویای قانون و آزادی را در سر پرورانده و همواره اصل زور و ظلم را با بغض و نفرت از خود می‌رانده است اگر روزی ملت‌ها می‌توانستند با متد تسلط قوی بر ضعیف دنیا را اداره کنند و حکومت فشار و شلاق را بر مردم تحمیل نمایند امروز گمان می‌کنم هیچ یک از آقایان طرفدار این عقیده نباشند و خوب تشخیص می‌دهد که بحران امروزی مملکت ما نه بحران سیاسی است نه بحران اقتصادی است بلکه بحران عدم اجرای قانون و نبودن عدالت است آقایان نمایندگان همین قانون تصفیه که مدتی است اذهان و افکار را به خود مشغول داشته است مگر جز عدم انجام وظیفه محاکم دادگستری و اجرا نشدن قوانین علت دیگری هم می‌تواند برای آن پیدا کنید وقتی در محاکم ما دزد و مختلس حتی جانی و آدمکش را تعقیب نمی‌کند رشوه‌خواری‌ها را ندیده می‌گیرند جرایم و ناپاکی‌ها را اغماض می‌نمایند کار به ان مرحله می‌رسد که فریاد فساد دستگاه از همه جا برمی‌خیزد و مجلس و دولت ناچار می‌شوند در منجلابی غوطه‌ور شوند که برای هیچ کس حیثیتی باقی نماند ما اگر یک دستگاه دادگستری منزه داشتیم که می‌توانست وظیفه خودش را انجام ندهد و قادر بود که قوانین را به مرحله اجرا درآورد هرگز به قوانین استثنایی محتاج نمی‌شدیم که تر و خشک با هم بسوزند و کوس خرابی و فساد دستگاه‌های اداری ما را در بازارهای جهان نمی‌کوفتند اگر آقای وزیر دادگستری به اشاره این و آن قاضی را عوض نمی‌کرد به توصیه دوست و آشنا رؤسای محاکم را تغییر نمی‌داد و اگر واقعاً مردم می‌دانستند که این دستگاه عریض و طویل دادگستری حافظ جان و مال و ناموس آنها است یقین بدانید این همه فریاد نارضایتی از چهار گوشه مملکت برنمی‌خواست ولی حقیقت قضیه این است که اصلاً آقای بوذری را به این منظور وزیر دادگستری کردند که به قاضی عقاید و آراء خودش را تحمیل کند و محاکم را به میل و اراده خویش بچرخاند و با یک تلفن ناحق را حق یا بالعکس حق را به صورت ناحق درآورد آقای بوذری گذشته از سوابقی که در رژیم بیست ساله دارند و صمیمی‌ترین افراد خدمتگزار شهربانی مختاری بوده‌اند و پرونده استخدامی ایشان حاکی است که به مناسبت حسن خدمت و سمتی که در دستگاه جاسوسی شهربانی آن زمان داشتند در چند روزی که از خدمت دادگستری رانده شده بودند و علت رانده شدن را هم خودشان باید بگویند که چرا رانده شدند و منتظر خدمت شدند بلافاصله سرپاس مختار ایشان را برای ریاست یکی از شعب شهربانی پیشنهاد می‌نماید شاید بعضی از آقایان بدانند که نمونه این گونه خدمات چیست و چطور آقای بوذری در میان آن همه مأمورین فضایی توانسته بود مهره سرپاس را برباید من برای نمونه حکمی که بر اثر ادعانامه‌ای که ایشان برای مرحوم فرخی مدیر روزنامه طوفان که در زندان به آن طرز فجیع کشته شد صادر شده در پشت این تریبون می‌خوانم تا ملت ایران بداند که جلاد را به جای دادرس نشانده‌اند و این آقای وزیر دادگستری امروز همان کسی است بهترین آلت امیال و هوس‌های عرب‌شاهی و مقدادی و امثال آنها بوده است.

حکم محکمه‏

شب ۱۰ فروردین ۱۳۱۶ فرخی به قصد انتحار مقداری تریاک می‌خورد و قصیده‌ای به دیوار زندان می‌نویسد که: می‌روم در مجلس روحانیان آخرت- و اندر آنجایی کتک طرح قرانین می‌کنم- نامه حق‌گوی طوفان را به آزادی مدام- منتشر بی‌زحمت توقیف و توهین می‌کنم‏ شب ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ می‌نویسد. این را به عنوان شب ۱۵ فروردین تاریخ را یادداشت کنید، این را به عنوان اسائه ادب به مقام سلطنت پرونده برایش می‌سازند موقعی که فرخی را به اداره بازجویی شهربانی می‌برند مستنطق او جوانشیر بوده است که گویا در پاسخ سؤالات او هیچ گونه جوابی نداده است در موقع ریاست دادسرایی آقای محمدعلی بوذری پرونده اتهام تنظیم و در دادگاه جنحه به ۲۷ ماه حبس محکوم می‌شود. متن حکم هم اینجا است. من نمی‌خواهم وقت مجلس را بگیرم. متن حکم هم اینجا است. مرجع رسیدگی دادگاه استان مرکز شعبه ۸، معذرت می‌خواهم، وقتی که این حکم صادر می‌شود: ۲۷ ماه، قناعت نمی‌کند آقای دادستان، به علت قلت مجازات از محکمه عالی‌تر تقاضای تشدید مجازاتش را می‌کند که به ۳۳ ماه حبس در آنجا محکوم می‌شود. حکم مقدسی است! در

آخرین حکم به ۳۳ ماه محکومش می‌کنند که می‌نویسد شعبه ۸ هیأت حاکمه: آقای مرتضی ویشگایی آقای ذره پژوهش‌خواه: دادسرای شهرستان. پژوهش خواهنده محمد ۵۰ ساله شهرت فرخی زندانی دادنامه شماره ۸۹۶ دادگاه جنحه تهران، تاریخ اعلام: ۷/ ۸/ ۱۳۱۷ تاریخ شکایت دادسرای تهران ۱۵/ ۸/ ۱۳۱۷ تاریخ رسیدگی ۱۳/ ۱۲/ ۸ گزارش کار محمد فرخی به اتهام اسائه ادب به بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مرکز واقع می‌شود. (شوشتری- حکم را کی داده؟) خواندم دیگر. و وقتی که ادعانامه صادر می‌شود رئیس دادگاه چه کار می‌توانست بکند جز این که خودش را گرفتار پلیس آن زمان بکند تا این که در زندان با آمپول هوا و یا به سکته قلبی درگذرد خوشبختانه در این مجلس عده‌ای هستند که اینها در دادگستری سال‌ها قضاوت کرده‌اند و عده‌ای دیگر هم که سابقه قضایی ندارند طرز محاکمه و مجازات قضات را می‌دانند که از چه مجرایی است. اگر قاضی متخلف و یا مجرم شد می‌بایستی پرونده او را به محکمه انتظامی بفرستد و ادعانامه صادر کنند و بفرستد تا مجازات شود (آزاد- اداره نظارت) از اداره نظارت به محکمه انتظامی و اگر قاضی در کارخودش تعلل کرد یا در رأی شرکت نکرد یا کرد، وزیر دادگستری صلاحیت این را ندارد که با امضای خودش بخواهد آقای دکتر معظمی که برو فلان حکم را امضا کن. این سند بدبختی ملت ایران است. سند محکومیت دستگاه قضاوتی است. می‌خوانم: آقای محسن محمودی کارمند اصلی دادگاه تجدیدنظر املاک واگذاری، چون بر طبق گزارش آقای ابوالفتوح با این که در بعضی از پرونده‌ها رسیدگی و شرکت در رأی نموده‌اید از امضای آراء خودداری کرده‌اید، لازم است فوراً آرای مزبور را امضا نمایید. ضمناً متذکر می‌شود که راجع به انتقال شما هم پس از انجام کاری که فوقاً اشاره شده اقدام لازم به عمل خواهد آمد. وزیر دادگستری محمدعلی بوذری جواب می‌دهد این ......

آقای بهبهانی می‌فرمایند اشکالی ندارد. گفتم اگر می‌فرمایند اشکالی ندارد بنده می‌گویم که باید اداره نظارت بفرستد به محکمه انتظامی برایش ادعانامه صادر شود. این را بهش گفتند که حکم مخصوصی است اگر امضا کردی فلان شغل را که خواستی به شما می‌دهیم، اگر نه پدرت را درمی‌آوریم ضمناً متذکر می‌شود که راجع به انتقال شما پس از انجام کاری که فوقاً اشاره شده اقدام لازم به عمل خواهد آمد اگر این هم ساختگی است بفرمایید تا عرض کنم هست یا نیست؟- وزارت دادگستری ...... (اردلان- تاریخش کی بوده؟) تاریخش قربان ۱۰/ ۴/ ۲۹ مال ایشان است دیگر؟ بلی؟ آقای بوذری هم ایشان است لابد؟ هر پاسخی به این بدهند عذر بدتر از گناه است (آزاد- این جرم است) وزارت دادگستری عطف به مرقومه .........

در پرونده‌هایی که اینجانب رسیدگی و شرکت در رأی نموده‌ام از امضای آراء خودداری کرده‌ام دستور فرموده‌اید که فوراً آراء را امضا نمایم اشعار می‌دارد، اظهارات آقای ابوالفتوح مورد تکذیب است و با این که متجاوز از ۷ ماه یعنی از تاریخ ۵ دی ماه ۱۳۲۸ تا کنون چندین فقره گزارش از تخلفات آقای فلان و سوء‌جریان کار .......... (فقیه‌زاده- آقای فلان کی بوده؟) ابوالفتوح دیگر من نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم در شعبه یک دادگاه تجدید نظر املاک واگذاری بوده است در آنجا هم می‌نویسد که چه املاک بزرگی مورد محاکمه بوده است ۲۰ پارچه ۱۰ پارچه دو میلیونی بیست میلیونی برای این که اگر آن حکم را امضا کند آن حکم را به ایشان خواهند داد، در شعبه یک دادگاه تجدید نظر املاک واگذاری به آن وزارت داده شده و مخصوصاً توضیح داده‌ام که مشارالیه اغلب در دعاوی بدون حضور اعضای دادگاه جلسه تشکیل داده رسیدگی نموده بدون مشورت با کلیه اعضای دادگاه تصمیماتی اتخاذ می‌نماید و در صورت چند فقره از پرونده‌ها که برخلاف قانون عمل شده تقدیم و جریان آن را توضیح داده‌ام که حتی هنگامی که بنده به موجب ابلاغ وزارتی در مرخصی بوده و در اداره حضور نداشته‌ام حضور بنده را نوشته و متذکر شده البته که با اینجانب مشورت در رأی شده است و انتظار داشتم مشارالیه را تا کنون مورد تعقیب قرار دهید جای نهایت تعجب است که به جای این که تخلفات او را با ادله مثبته گزارش داده شده رسیدگی فرمایید به موجب گزارش بی‌اساس که بدیهی است در نتیجه گزارش‌های بنده بر علیه مشارالیه روی مخالفت مبادرت به آن نموده ترتیب اثر داده‌اید و تا کنون به بنده تکلیف می‌نماید آرایی را امضا نمایم که در رسیدگی آنها شرکت نداشته‌ام به هر حال باقی را بنده کار ندارم (بعضی از نمایندگان- بخوانید آقا) به هر حال در پرونده‌هایی که شرکت داشته‌ام با نهایت دقت و بی‌طرفی بر وفق حق و عدالت رسیدگی و نظریه داده آرای آن را امضا کرده‌ام و بدیهی است آنچه برخلاف قانون بوده بنا بر سیره همیشگی خود که در این مورد برخلاف قانون عملی نکرده‌ام اقدامی نخواهم کرد و این که مرقوم داشته‌اید راجع به انتقال اینجانب پس از انجام کاری که فوراً اشاره شد اقدام لازم به عمل خواهد آمد بنده از سابقه این انتقال بی‌اطلاعم و تا کنون تقاضای انتقالی هم نکرده‌ام و علت ارتباط انتقال خود را از این دادگاه به جای دیگر با موضوع امضای آرایی که بنده در رسیدگی آنها شرکت نکرده‌ام نفهمیدم و اگر ارتباطی بین این دو موضوع متصور است حکمت آن فقط برای اولیای امور روشن است و بنده از آن بی‌اطلاع می‌باشم.

محسن محمودی‏

بعد یک حکمی برای آقای محمودی صادر شده که آقای محسن محمودی کارمند دادگاه استان ۱ و ۲ انتخاب می‌شوید و به موجب این ابلاغ انجام وظیفه نمایید، این هم امضای بوذری است. قضات در این مملکت آقای فرامرزی حکم مهره شطرنج را دارند هر قاضی را وزیر مثل مهره شطرنج عوض می‌کند آن هم یک قاضی که بخواهد برخلاف امر صریح و کتبی وزیر دادگستری برخلاف وجدان و شرافت یک رأیی ندهد (فرامرزی- خودش هم در خارج برخلاف شرافت بند و بست می‌کند) خاک بر سر آن دادگستری که بتواند قاضی این کار را بکند (صحیح است) اگر خودش می‌خواست به همان ترتیب می‌توانست منافعش را تأمین کند و اگر اهل بند و بست بود، با وزیر که زودتر حل می‌شود. حالا یک موضوع دیگری را بنده فقط یادآوری می‌کنیم حتماً آقایان روزنامه اطلاعات پنجشنبه ۳۰ شهریور را ملاحظه فرموده‌اید که یک کلاهبرداری عجیبی در تهران شده است لابد خوانده‌اید آقای شوشتری شما که از کلیات و جزئیات این قضیه استحضار دارید چرا اغماض می‌کنید شما را وکیل کرده‌اند که اغماض نکنید این یک کلاهبرداری است که شصت و چند فقره کلاهبرداری کرده است در محاکم ایران (یک نفر از نمایندگان- کیست قربان) بنده وارد جزئیات نمی‌شوم خود آقای شوشتری می‌دانند شماره ۳۰ شهریور روزنامه اطلاعات این را بدهید خدمت آقای شوشتری، روزنامه اطلاعات امسال یک کسی ۵۰ و ۶۰ فقره پرونده در اداره آگاهی و در دوایر پارکه بدایت تهران داشته و به واسطه نفوذ این آقای بوذری تا حالا نتوانسته‌اند به او بگویند بالای چشمت ابرو است (آزاد- شاید منصوری رمال است؟) اگر اسمش را ببرم ممکن است یک طلسمی بکند من سنگ بشوم نمی‌دانم از روزی که ایشان در اداره نظارت بودند معاون وزارت دادگستری شدند تا حالا که وزیر شده‌اند (ناصرذوالفقاری- به وزیر دادگستری چه مربوط است) ایشان نمی‌گذارند آقای بوذری می‌رود زانوی او را می‌بوسد (آزاد- خانه او مرکز فساد و فحشا است) آقا، هر روز هرزگی می‌کند فامیل آقای بوذری است از او حمابت می‌کند خانه‌اش هم خانه آقای بوذری است (یک نفر از نمایندگان- خانه‌اش هم خانه آقای بوذری است؟) بلی بلی (کشاورزصدر- خود شما دیدید) کثافتکاری کرده است (خنده نمایندگان) (آزاد- هزار قسم دزدی و کلاهبرداری کرده است) قطعاً آقایان در جراید ملاحظه فرموده‌اید که آقای اشرف احمدی رئیس یکی از دادگاه‌های استیناف بود ایشان را به خوزستان اخیراً منتقل کرده‌اند شاید در بادی امر فکر بشود که این انتقال ساده بوده است ولی در پشت پرده این انتقال یک پرونده چند میلیونی خوابیده بود پرونده پنبه مربوط به کاظم ملک و اداره تصفیه وزارت دارایی دو مرتبه تجدید وقت شده بود یا سه مرتبه دو سه روز قبل از جلسه نهایی‌اش که بایستی محاکمه آغاز بشود ابلاغی به آقای اشرف احمدی می‌دهند و با یک درجه ترفیع ایشان را به خوزستان اعزام می‌کنند همه آقایان نمایندگان محترم در دوره ۱۵، همه که چه عرض کنم، ولی یک اکثریت قریب به اتفاقی نسبت به پرونده قاچاق خوزستان در پشت همین تریبون فریادها زدند هیاهوها کردند جنجال کردند بنده سؤال می‌کنم از این دستگاه دادگستری جناب آقای بوذری که این پرونده در چه مرحله‌ای است (اسلامی- زیر سر شیخ عبدالعلی لطفی بود که شب دزدیدند)

(کشاورزصدر- خودش آتش زد انداخت توی شط تعقیبش هم نکردند) (شوشتری- به وسیله اویسی) همه آقایان در ۵، ۶ ماه بیشتر تا ۷، ۸ ماه بیشتر بود در اثر حملاتی که راجع به قند و شکر از طرف اقلیت مجلس شد نسبت به معاون وزارت دارایی و چند نفر قرار شد که رسیدگی و تعقب بشود جار و جنجال در گرفت یک دسته‌ای را هم گرفته و گفتند که بله دزدهای قند و شکر همین‌ها بودند ولی بعد آن نامه عجیب آتاشه تجارتی سفارت انگلیس را بنده در همین دوره در پشت این تریبون خواندم و گفتم که مجرمین اصلی کی‌ها هستند البته دیوان کیفر (کشاورزصدر- این را هم دکتر سجادی کرد) هر که کرد بنده می‌خواهم نتیجه دیگری بگیرم خواهش می‌کنم آقای کشاورزصدر (کشاورزصدر- می‌خواستم یادتان بیاورم به او هم اعتراض بکنید) بنده هر کسی که دزدی کرده است او را دزد و هر کسی که خیانت کرده او را خیانت‌کار می‌دانم و هر کسی که خدمت کرده او را خادم و احترام به او می‌گذارم خواهش می‌کنم که بیشتر از این ..... شما همیشه به شهادت صورت مجلس‌ها در پشت این تریبون می‌گفتید که لطفی از شریف‌ترین قضات است (کشاورزصدر- تا وقتی که پرونده را نسوزانیده بود، اگر یک کسی گناه کرد باید گفت) (فرامرزی- لطفی یک نفر بازیگر است اگر لطفی شریف است چرا ادعای توده‌ای‌ها را قبول نمی‌کند او قضیه لار را نقص کرده چرا مال توده‌ای‌ها را قبول نمی‌کند که نظیر آن است؟) قضیه لار را او نقص کرد؟ چرا نکند؟ حکم اسلام است فقه اسلام می‌گوید اگر پنجاه نفر ریختند چهار نفر را کشتند خون‌شان هدر رفته است، این حکم طبق دستور اسلام است باب مزد هم را در فقه اسلام بخوانید (فرامرزی- مگر من فقه نمی‌دانم؟) اگر می‌دانستی حمله نمی‌کردی، شما صلاحیت این را ندارید، چون خودتان مدعی هستید صلاحیت ندارید این حرف را بزنید (فرامرزی- چون مدعی هستم باید حقم پایمال شود، چه شرافتی دارد چرا آنجا نقص کرده اینجا نمی‌کند؟) (کشاورزصدر- آقای رئیس یک چیزی ایشان اشاره کردند اجازه می‌خواهم تذکر بدهم که ذهن ایشان روشن بشود) به هر حال مطابق فقه اسلام در ازدهام اگر کسی کشته شد خونش هدر است دیه‌اش را باید حاکم شرع بدهد (فرامرزی- اگر یک عده‌ای بروند یک عده‌ای را بکشند این کجای فقه اسلام است، اگر یک اکثریتی‏ بخواهد حق خودش را بگیرد و سرنیزه نگذارد جلو آنها را بگیرد) (همهمه نمایندگان) (زنگ رئیس) (فرامرزی- مطابق ماده ۹۰ توضیح دارم با هو و جنجال که نمی‌شود) (دکتر بقایی- بگذاریدحرف بزنند شما که جرأت ندارید قضیه لار را بگویید، شما خودتان می‌گویید از یک طرف دستور رزم‌آرا بود از یک طرف جرأت ندارید بگویید این وضعش نمی‌شود) شما می‌گویید که نظامی‌ها ایستادند آنها را زدند (فرامرزی نظامی‌ها زدند) همین را بگویید چرا نمی‌گویید بگویید نظامی‌ها زدند و بر حسب دستور رئیس ستاد ارتش وقت هم بوده، خلاصه این پرونده قند و شکر در دیوان کیفر آن کسانی را که به اسم متهم گرفته بود همه را تبرئه کردند ولی عملاً چند میلیون تومان زیان دولت معلوم نشد چه شد (کشاورزصدر- یگانی رئیس محکمه بود) یگانی از شریف‌ترین قضات این مملکت است از آزادترین افراد این مملکت است در رأس دموکرات‌های این مملکت بود بسیار خوب رأی داده است ولی بنده عرض می‌کنم دادسرای دیوان کیفر طوری پرونده را فرستاده که جز تبرئه کار دیگری نداشته، مسئول بانک ملی بود بنده آن روز سند را خواندم، مسئول گلشاییان وزیر دارایی وقت بود عوض این که مسئول اصلی را تعقیب نکرده دلیل هم نامه سفارت انگلیس بود که بنده خواندم در پشت تریبون، بعد از این که آنها را تبرئه کرده بودند بنده سند را خواندم که باید مطابق این نامه تبرئه نشوند بنده در دوره پانزدهم تا وقتی که این محاکمه جریان داشت ناظر بودم که کیست مسئول اصلی چون در دوره پانزدهم ما اینجا اعلام جرم کردیم بنده و آقای دکتر بقایی ناظر بودیم که ببینیم به کجا می‌رسد دیدیم یک وقتی اینها را تبرئه کردند وقتی که آنها تبرئه شدند آن نامه‌های سفارت انگلیس به دستمان افتاد، آقای فرامرزی خواندم یا نخواندم که سفیر انگلیس رسماً به وزارت دارایی و به بانک ملی ایران نوشته است حالا هم اگر آقایان اعتراضی دارید بنده یک دفعه دیگر می‌خوانم با صدور آن نامه‌ها و دستوراتی که مقامات خارجی راجع به خرید قند و شکر داده بودند و چندین میلیون به ضرر این مملکت تمام شد متهمین اصلی را نگرفتند و رفتند پرونده را به جریان انداختند و بالنتیجه قضاتی که در آن محکمه بودند منجمله آقای یگانی که بسیار مرد شریفی است و من هم به او احترام می‌گذارم گفته‌اند که توی پرونده چیزی پیدا نمی‌شود، نمی‌شود که این متهمین را با فشار محکوم کرد، خیلی هم خواستند محکوم کنند ولی راهی نداشتند. ....(عامری- دکتر سجادی سه نفر مستنطق را عوض کرد تا دستور مبنی بر صدور ادعانامه صادر شود روزی که کابینه استعفا داده بود رفته است در وزارت دادگستری و دستور داده است) (کشاورزصدر - دکتر سجادی به حمایت انگلیس‌ها مطابق همان حرفی که زدید) (آزاد- اینها راجع به بند ب و جیم است که این حرف‌ها را می‌زنند اگر بند جیم نمی‌بود دکتر سجادی آدم خوبی بود) (شوشتری- این حرف‌ها چه فایده‌ای دارد بگذارید حرف‌شان را بزنند)

رئیس- آقایان رعایت نظم جلسه را بکنید و از بیانات بین‌الاثنین خودداری کنید.

دکتر معظمی- بنده عرضی دارم.

رئیس -بفرمایید.

دکتر معظمی –می‌خواستیم عرض کنم که ما اینجا از طرف ملت ایران نیامده‌ایم بنشینیم که حیثیت افراد را لکه‌دار کنیم باید راجع به کارهای عمومی مملکت صحبت کنیم و اظهار نظر کنیم خواستم تمنا کنم خود جناب آقای رئیس جداً جلوگیری بکنید چون واقعاً صلاح نیست که اسم اشخاص را اینجا بیاوریم و له و علیه صحبت کنیم فرق نمی‌کند هیچ کدام تمنا می‌کنم بعد از این رعایت بفرمایید آقایان‏

رئیس- آقای مکی بفرمایید.

مکی- آن ملل آزاد آن مردمی که توانستند در دنیا آقایی بکنند و امپراطوری‌هایی مثل ایران و رم را زیر و رو بکنند، حکایتی از تاریخ اسلام به سمع آقایان می‌رسانم تا آقایان توجه بفرمایند که در سایه عدالت و قانون بود که یک مشت اعراب بدوی توانستند در دنیایی تسلط پیدا کنند معروف است که در زمان خلافت عمر یک مقداری پارچه مسلمین به غنیمت گرفتند و مطابق قوانین اسلام این پارچه باید به طور تساوی بین همه تقسیم بشود پارچه وقتی که قسمت شده بود و مقدارش به اندازه بود که هر مرد مسلمان بیش از ۴ ذرع آن روز نرسیده بود ولی با چهار ذرع یک پیراهن بلند عربی درست نمی‌شد، برای افراد کوتا ه قد و لاغر اندام ممکن بود یک پیراهن تنگی درست بکنند ولی برای اشخاص چاق و متوسط‌القامه یا بلند قامه ممکن نبود البته آنهایی که کوتاه قد بودند پیراهن‌های خودشان را درست کردند تنگ و کوتاه و یک روزی هم آمدند به مسجد دیدند خلیفه از همان پارچه پیراهن گشاد پوشیده است و لوله‌ای در مسجد بین مسلمین شد که سهم خلیفه بیشتر از ما داده‌اند گفتند نه او هم همان ۴ ذرع را گرفته گفتند پس چطور مال او به این بلندی و گشادی شده است، زیادیش از کجا گرفته است لابد در موقع تقسیم برخلاف عدالت رفتار کرده و سهم خودش را بیشتر برداشته است اگر چنین باشد خونش هدر است خونش را باید ریخت، خونش مباح است. شمشیرها را کشیدند و به خلیفه دوم حمله کردند که تو هم پارچه به اندازه ما داشتی زیادی را از کجا آوردی؟ گفت به من زنهار بدهید، امان بدهید تا من به شما ثابت کنم که برخلاف حق و عدالت کاری نکرده‌ام بروید پسرم عبدالله ابن عمر را بیاورید رفتند عبدالله ابن عمر را آوردند پرسید پارچه تو چه شد؟ گفت من چون دیدم پدرم خلیفه مسلمین است و این پارچه برای او کافی نیست از سهم خودم گذشتم و آن را هم به پدر خودم هبه کردم، تمام کسانی که شمشیرها را برای عمر کشیده بودند غلاف کردند و رفتند سر جای خودشان، وقتی که یک جامعه‌ای در سایه تعلیمات عالیه شخص اول اسلام آن طور دارای عدالت می‌شود که خلیفه‌اش از یک فرد عادی بیشتر نمی‌تواند حقه و سهمی بگیرد دو امپراطوری بزرگ مثل ایران و روم را تصرف می‌کند، تمام این بدبختی‌هایی که گریبانگیر ملل بدبخت و بیچاره می‌شود تمام از نبودن عدالت است، اگر عدالت در این مملکت حکومت می‌کرد اگر حق بر مسند خود جلوه‌گری می‌کرد بنده سئوال می‌کنم که خیلی از مستخدمین دولت هستند که از آقای بوذری بیشتر حقوق می‌گرفتند از اول زندگانی‌شان وضع زندگی داخلی‌شان هم بهتر بوده است ولی هیچ کدام‌شان یک مرتبه صاحب سهام ایرانتور نشدند صاحب یک ده چهار صد هزار تومانی در شهریار نشدند

بنده خیال می‌کنم که از راه درستی کسی نمی‌تواند یک ده چند صد هزار تومانی در شهریار از خالصه به عنوان قسط بخرد و بعد هم مبالغ هنگفتی بیشتر از ۳۰۰ هزار تومان خرج ساختمان آن شده اینها از راه درستی است؟ (دکتر بقایی- هبه کرده‌اند (خنده حضار) روزی که بنده راجع به شرکت هواپیمایی در اینجا یک صحبت‌هایی کردم آقای ابتهاج اینجا تشریف داشتند خیلی هم متأثر شدم که ایشان تشریف نداشتند بعد ایشان تکذیب کردند در روزنامه، که آقای بوذری بازرس نیستند و در آنجا سمتی ندارند بنده الان از ایشان که تشریف دارند سؤال می‌کنم که ایشان عضو هیئت مدیره ایرانتور هستند یا خیر؟ استدعا می‌کنم جواب بفرمایید گر چه سؤال قدغن است عضو هیئت مدیره ایرانتور هستند و یک مبلغی حقوق می‌گیرند. ایشان عضو هیئت مدیره ایرانتور هستند یک مبلغ گزافی هم حقوق می‌گیرند و شرکت هواپیمایی ایرا ن هم یک شعبه است از ایرانتور آن وقت هشت نفر هم در این مملکت کشته شدند خون‌شان هدر رفت برای همین البته من خیلی از آقای ابتهاج متشکرم که باز آنجا وعده کردند که آنهایی که بیمه نبودند به قدر آنهایی که بیمه بودند غرامت بپردازند باز هم تا اندازه‌ای تسلی خاطر برای بازماندگان دادند آقای دکتر هدایتی قطعاً از این جریان که می‌خواهم عرض کنم سابقه دارند یک قاضی درشهرری بوده که بنده اسمش را نمی‌دانم چه بود (آزاد- اردبیلی) (کشاورزصدر- این را از لژ مطبوعات فرستادند) شما که آدم با انصافی هستید بخوانید) مرحوم فرخی در شب چهارم فروردین سال ۱۳۱۵ گرفته شده است ایشان هم در آن سال دادستان بودند باقیش را بنده نمی‌خوانم، این کتاب در سال ۱۳۲۰ تا حالا چاپ شده چرا تا حالا اعتراضی نکردند این دیوان فرخی است توی اطلاعات هفتگی هم نوشته شده چرا تکذیب نکردند، این کتاب چاپ پنجم آن است و در سال ۲۱ نوشته شده چرا تکذیب نکردند، تا زمانی که ادعانامه پشت این تریبون خوانده نشود بنده قانع نمی‌شوم ایشان وزیر دادگستری هستند بروند این ادعانامه را بیاورند ادعانامه به نام فرخی بوده بیاورند بخوانند به هر حال در شهرری با گزارش یک پاسبان شیره‌ای این قاضی را اخیراً عوض کردند این است معنی دادگستری در این مملکت، این است معنی استقلال قضایی در این مملکت. یک کسی هم کارتی داده و می‌نویسد هنوز شرکت ایرانتور چیزی به ورثه نپرداخته می‌خواهند حقوق یک سال آنها را بدهند خوب می‌دهند (آزاد- پرونده حسین نفیسی را نفرمودید) بلی آنها را اگر بگویم به کارهای خودم نمی‌رسم یک ذره دو ذره که نیست! خوب است که این تلگراف‌ها را آورده‌ام این جا ملاحظه کنند. یک محصلی در یک سال دو سال قبل برای دوره دکترا عازم اروپا بوده دعوایی با کسی کرده بود که در یکی از شعبات پارکه بدایت مطرح بود دعوا تمام شده است روزی که می‌خواسته برود به فرودگاه‏ نوشته‌اند از خروج این شخص جلوگیری کنید و گذرنامه‌اش را هم بگیرید چهار نامه در ظرف سه روز صادر شده است اول نوشته‌اند که نرود در روز دوم نوشته‌اند برود و روز سوم نوشته‌اند نرود و در روز چهارم بالأخره نوشته شده برود این است وضع آنجا این چهار نامه تماماً مارک شهربانی و دادگستری را دارد بالأخره رئیس شهربانی طبق نامه شماره ۱۱۸۲۶ به وزیر دادگستری نوشته این چه مسخره‌بازی است که بازپرس درآورده است، این هم وضع دادگستری شهر تهران است اما راجع به توقف جراید اوایلی که آقای رزم‌آرا سر کار آمدند همه جراید که نمی‌توانستند مدیحه‌سرای دولت باشند و مدح و ثنای دولت را بگویند بعضی‌ها طبق معمول زمان انتقاد کردند در ظرف یک ماه و چند روز متجاوز از پنجاه و چند روزنامه در تهران توقیف شد و توقیف این جراید هم کافی بود که یک تلفن بکنند که فلان روزنامه را ببندید دلیل و سند و مدرکی هم لازم نداشت وقتی هم که مراجعه می‌کردند می‌گفتند طبق بند الف یا بند ب قانون مطبوعات، توقیف کردیم و بایستی محکمه تکلیف آنها را معین کند محکمه هم طبق قانون باید در ظرف ۲۴ ساعت بگوید که توقیف است یا توقیف نیست، سر و صدای مطبوعات بلند شد روزنامه‌های توقیف شده جمع شدند و خواستند به کمیسیون حقوق بشر شکایت بکنند از نبودن آزادی مطبوعات در ایران بنده هم در مجلس راجع به توقیف جراید آقای وزیر دادگستری را استیضاح کرده بودیم یک مرتبه شنیدم که دولت به موجب بخش‌نامه‌ای کلیه روزنامه‌های توقیف شده را آزاد نمود خود این آزادی دلیل این است که برخلاف قانون گرفته بودند جرمی مرتکب نشده بودند زیرا اگر اینها واقعاً گناهی کرده بودند و پرونده‌ای برای آنها تشکیل شده بود و متهم بودند صحیح مگر بخش‌نامه نخست وزیر می‌تواند یک متهمی را از دادگاه یا از ادامه محاکمه نجات بدهد؟ این درست مثل این می‌ماند که کسی متهم به قتلی باشد در حینی که از او بازجویی می‌کنند و پرونده او را با یک تلفن نخست وزیر یا وزیر دادگستری و یا یک بخش‌نامه بگویند از این تاریخ آزاد هستی، آزادی او جرم است زیرا او متهم بود باید محکمه تکلیفش را معین کند مگر این که بگوییم، از روز اول اتهام او واهی بوده و روی نظر سیاسی و شخصی بوده پرونده‌ای در کار نبوده قتلی در کار نبوده این را اظهار می‌کنم که تمام توقیف‌هایی که نسبت به جراید به عمل آمد به موجب یک تلفن آزاد شدند اگر اینها جرمی مرتکب شده بودند چرا محکمه باید تکلیف آنها را روشن کند و اگر جرمی مرتکب نشده بودند توقیف کنندگان اینها مجرم هستند باید به آنها اعلام جرم کرد و باید به محکمه صالحه بروند اما نه محکمه‌ای که آقای بوذری در رأسش باشد، اگر محکمه صالحه‌ای بود من اعلام جرم می‌کردم به آن کسانی که روزنامه‌ها را توقیف کردند ولی می‌بینم که محکمه صالحه‌ای نیست کی و کجا؟ کمیسیون حقوق بشر در سال گذشته یک سؤالاتی از ایران کرد دولت ایران هم البته با یک طمأنینه و طمطراق به خصوص جواب داد خیر خیر خیر مطبوعات به حدی در ایران آزادند که حدی برای آنها متصور نیست و حتی رادیوی دولتی ما هم برای مردم آزاد است که مخالفین دولت هم می‌توانند پشت رادیو سخن‌پراکنی بکنند این حرف به قدری مبتذل بود آخر آنهایی که در کمیسیون حقوق بشر نشسته‌اند به این جواب‌ها قناعت نمی‌کنند می‌دانند که در تهران مرکز نقل قانون اساسی ایران نطق نمایندگان مخالف دولت را تحریف می‌کنند اصلاً نمی‌گویند آن وقت چطور به یک مخالف دولت اجازه می‌دهند که برود در رادیو سخن‌پراکنی بکند به مخالفین دولت اجازه بدهند همان طور که نطق جناب آقای نخست وزیر را به سمع شنوندگان می‌رسانند (فولادوند- اصلاح بفرمایید موافقین را هم تحریف می‌کنند) نطق مخالفین را هم همان طور بگویند یا اصلاً نگویند و تحریف نکنند، این است جواب مبتذلی که دولت ایران به کمیسیون حقوق بشر راجع به مطبوعات داده است و آنها وقتی که فهمیدند این مطلب دروغ است مجدداً توضیحات خواستند آیا این افتضاح نیست از اینجا به نام ملت ایران و به نام آنهایی که به من رأی دادند اعلام می‌کنم که آزادی مطبوعات اصلاً در ایران وجود خارجی ندارد (ذوالفقاری- آن کمیسیون رسمیت ندارد) (دکتر بقایی- پس چرا جواب رسمی دادند) (ذوالفقاری- بد کردند) شما منشور ملل متحد را به رسمیت شناخته‌اید، دولت از لحاظ فشاری که بر مطبوعات ایران وارد می‌کنند و این چند قلم رشید و حق‌گو را می‌خواهد از بین ببرد به حربه حبس و توقیف اکتفا نکرده از لحاظ تضییقی که نسبت به ورود کاغذ وارد کرده است، می‌بینیم که الان وسط سال است سهمیه کاغذ را تا حالا منتشر نکردند و دست اشخاص ندادند که کاغذ وارد مملکت نشود و بالنتیجه بین روزنامه‌نویس منتشر نشود و اگر یک کاغذی است به عنوان دولت اینها را جمع‌آوری کرده‌اند تا به آنها به رایگان بدهند این وضع مطبوعات ایران است در این مملکتی که هم مطبوعات بدبخت در این مملکت گرفتار توقیف سرنیزه هستند و هم گرفتار تضییق و یا مضیقه کاغذ و قیمت کاغذ هم یک دفعه رسیده است به کیلویی هفده هیجده ریال و این مشکل است خوب. تا چه اندازه و چند تن کاغذ می‌تواند ذخیره کند، کاغذش تمام می‌شود، دستش را روی دستش می‌گذارد می‌نشیند کنار و تماشاچی معرکه می‌شود از یک راه دیگر هم به مطبوعات ایران فشار وارد می‌آورند آگهی‌های دادگستری را مطابق قانون بایستی به روزنامه‌هایی بدهند که کثیرالانتشار باشند اینها را به یک روزنامه‌هایی می‌دهند که حتی ده تا خواننده هم ندارد، چرا؟ برای این که مدح از عملیات مشعشعانه دولت کرده و مردم هم البته با افکارشان جور در نمی‌آید و این روزنامه را می‌خرند و روزنامه هم خرج دارد بنابراین بایستی از راه اعلانات آن را اداره بکنند حالا مردم نمی‌خوانند نخوانند به قدری قانون در این مملکت ملعبه‏

قرار گرفته که هر آدم هر قسمش را که می‌خواهد

بگوید می‌بیند هزار جور قانون‌شکنی وجود دارد امروز صبح زود ساعت شش صبح به من تلفن کرده بودند که شما این خلاف قانون دولت را در مجلس تذکر بدهید قانونی از مجلس گذشته خدمت نظام وظیفه را برای افراد غیر دیپلمه و دیپلمه معین کرده است، خدمت دیپلمه و لیسانسیه و دکترا را معین کرده است و خدمت سایر افراد را هم معین کرده است برخلاف قانونی که از مجلس گذشته می‌خواهند اینها را مدت خدمت‌شان را زیاد کنند (آشتیانی‌زاده- ارتش مستقل است آقای مکی) تفسیر قانون از مختصات مجلس شورای ملی است خدمت نظام وظیفه برای افراد دیپلمه و لیسانسیه را قانون معین کرده شما نمی‌توانید برخلاف قانون عمل کنید، آخر این بی‌قانونی تا کی باید ادامه داشته باشد جز این که بگویم خوش‌وقتم که (خوشبختی خوشبختانه در جهان پایدار نمی‌ماند) عرض می‌کنیم که این فشارها و این مظالم و این بدبختی‌ها هم که به واسطه فشار به واسطه اعمال نفوذ داخلی و خارجی بر این مردم ستم‌کش تحمیل می‌شود این هم خوشبختانه پایدار نمی‌ماند یک روزی از بین می‌رود و آن روز هم نزدیک است برای این که مردم به حق خودشان آشنا شده‌اند و دنیا هم با یک سرعت عجیبی دارد پیش می‌رود ما هر قدر بخواهیم خودمان را کبک نشان بدهیم و سرمان را زیر برف بکنیم این اشتباهی است که ما را به انقلاب و نابودی می‌کشاند، من راجع به روزنامه‌هایی که توقیف شده مطالب زیادی دارم که می‌توانم به عرض برسانم یک روزنامه‌ای در خراسان توقیف شده یک چیزی که نوشته است این است، می‌نویسد دیکتاتور از انتقاد عصبانی می‌شود دیکتاتور عمل خود را مافوق همه می‌داند دیکتاتور زبان‌ها را می‌برد و قلم‌ها را می‌شکند لذا ما هم با نخست وزیر هم‌صدا شده می‌گوییم مرده باد دیکتاتور مرگ بر دیکتاتوری این روزنامه را توقیف کرده‌اند در تمام دنیا روزنامه‌های فکاهی مطالب جدی را نمی‌نویسند مطالب‌شان فکاهی است غالبش دروغ است غالبش شوخی است یک روزنامه فکاهی بود به نام حاجی‌بابا که همه خوانده‌اند این را برحسب دستور به ۶ ماه حبس محکوم کرده‌اند چرا؟ برای این که برای تشییع جنازه بلال مقاله‌ای نوشته بود و عکس یک بلال را کشیده بود، یک روزنامه فکاهی که مطالبش شوخی است این را با یک تلفن باید این جور محکومش بکنند ضمن کاغذهایی که شکایت از دادگستری شده شکایتی است که از رشت رسیده یک سلمانی بدبختی را گرفته‌اند بدون جهت حبسش کرده‌اند و بعد گفته‌اند که تو جرمی نداری برو آزادی، این شکایت‌ها که اینجا است تلگراف است و غالبش هم دارای رونوشت است که به خود آقای نخست وزیر و وزیر دادگستری و سایر آقایان نمایندگان هم داده‌اند همه‌اش مربوط به یک شهرستان ستم‌کشیده است (یک نفر از نمایندگان- اسمش را بفرمایید) الان عرض می‌کنم مربوط به شهر اراک است بنده توضیحی عرض نمی‌کنم در یکی از این تلگراف‌ها می‌نویسد تهران جناب آقای دکتر مصدق پیشوای شجاع جبهه ملی رونوشت جناب آقای مکی نماینده فعال و باشهامت مجلس رونوشت جریده شریفه باختر امروز توقیراً معروض می‌دارد ذکر عملیات وحشیانه و ننگ‌آور رضای شکرایی معلوم‌الحال در تمام مقامات و نزد اشخاص باوجدان اظهر من‌الشمس و احتیاج به هیچ گونه استدلال ندارد نامبرده به پشت‌گرمی و انتساب به یوسف‌خان شکرایی وکیل و رئیس دربار شاهنشاهی (فقیه‌زاده- نسبت است می‌دهند) این تلگراف‌ها را مردم کرده‌اند مگر مرض دارند بیایید به آقایان بدهید ببینند یا همه را به یک نفر بدهید (دکتر بقایی- همه را به آقای فقیه‌زاده بدهید) خواهش می‌کنم که این خودشیرینی‌ها و این پاروی حق گذاشتن‌ها را آقای فقیه‌زاده بگذارید کنار، این کارها است که این مملکت را به اینجا کشانیده است به هر حال می‌نویسد...... چه جنایاتی را مرتکب که واقعاً از ذکر اسامی آنها شرم دارم تا کنون بیش از چند میلیون کلمه شکایات کتبی و تلگرافی و دادخواهی شده و به واسطه نفوذ نامبرده و ایادی او نمی‌گذارند قوانین اجرا شود آیا اشخاصی که خود را ملزم به پیروی از منویات مقامات عالیه و اطاعت از قوانین مقدس مملکتی دانسته و تمام اوقات را صرف عمران و آبادی واقعی و تأمین بهداشت عمومی و کمک به اقتصادیات و تولید صادرات مملکت می‌کنند به جای تقدیر شایسته این است که اسیر چنگال ظالمانه شخص متجاوز و متعدی شوند و تا حال قریب یک میلیون ریال به ما خسارت وارد ساخته و مأمورین مربوطه از ترس نامبرده و ایادی او ابداً توجهی ننموده و حتی علناً با او تشریک مساعی می‌کنند استدعا داریم از وزارت دادگستری سؤال فرمایید علت این که گزارش آقای اسدالله مبشری بازرس عالی وزارتی قریب ۳ ماه است اجرا نمی‌شود چیست؟ چرا وزارت دادگستری از دادسرای اراک سؤال نمی‌کند علت این که هشت فقره احکام مبنی بر رفع مزاحمت از طرف چند دادستانی صادر شده به وسیله ژاندارمری اراک اجرا نمی‌شود چه می‌باشد اداره کل ژاندارمری چرا از ژاندارمری اراک علت مسامحه و تفسیر و تعبیر احکام را نمی‌پرسد؟ و مورد مؤاخذه قرار نمی‌دهد اگر این اداره عریض و طویل برای حفظ انتظامات و جلوگیری از تعدیات تجاوزکاران است پس چرا چهار ماه است به داد بیچارگان نمی‌رسد آیا در کدام نقطه از دنیا معمول بوده که احکام صریح دادستان را بدون هیچ گونه مجوزی موقوف‌الاجرا بگذارند خدا می‌داند از ظلم رضای شکرایی و ایادی او به تنگ آمده‌ایم به خاطرحفظ شئون و حیثیت مملکت و نوع‌دوستی به فریاد ما برسید و حاضر هستیم به خرج خومان چند نفر بازرس بی‌نهایت عالی‌مقام متدین منبع‌الطبع شجاع که خدا را ناظر بداند و از مقام خود خرسند و نفوذ ایادی رضای شکرایی در وجود آنها تأثیر نکند به اراک اعزام از نزدیک مسعوعات را با مشاهدات منطبق نموده و یک‏ مشت مردم بیچاره بی‌پناه را از شر ظالمی نجات دهند و بیش از این ما را بلاتکلیف نگذارند، در قانون اساسی ایران می‌گوید وکیل حق ندارد دو تا پست قبول بکند در دوره رضاشاه کسانی که سمت ریاست دربار را داشتند وقتی که انتخاب می‌شدند دیگر آنها را به دربار راه نمی‌دادند (آشتیانی‌زاده- وکیل‌الملک دیبا) بردند ملایر کلکش را کندند (آشتیانی‌زاده-خوب الحمدالله) عرض می‌کنم به حضورتان این یک فلسفه‌ای دارد برای این که شاه ریاست عالیه بر تمام قوای مملکت دارد قوه مقننه هم یکی از قوای چهارگانه مملکت است یا سه گانه ولی از این لحاظ بنده عرض می‌کنم مصلحت شاه و مصلحت دربار شاهنشاهی ایران نیست که یک نماینده‌ای هم در آنجا سمتی داشته باشد و هم در اینجا بایستی یا آن سمت را قبول نکند اگر مقید هستم به دربار شاهنشاهی و یا این که این را قبول نکند که این طور کاغذها نوشته نشود من مدارکی دارم که آقایان می‌گویند اسم بیاورید اگر مجبور کنند اسم می‌آورم و پشت این تریبون می‌گویم که چگونه اعمال نفوذ می‌کنند و چطور آقایان پول می‌گیرند و چطور حجت‌الاسلام‌های بی‌سواد را باسواد جلوه می‌دهند خواهش می‌کنم بیش از این توضیح نخواهید کی؟ بعضی از مفاسد را مقامات عالیه اطلاع ندارند زیرا می‌روند توضیحاتی می‌دهند و می‌گویند این طور است این طور نیست ابلاغ صادر می‌شود فرمان صادر می‌شود (آشتیانی‌زاده- صحیح است) به هر حال اینها تلگراف است موقعی که آقای بوذری معاون وزارت دادگستری بودند چند فقره از این شکایات از مردم شهرستان‌ها رسید بردم به ایشان دادم گفتند یک بازپرس می‌فرستم اول تحقیق کنم که بازرسی انتخاب شود که تطمیع نشود بعد خودشان گفتندکه مبشری یک بازرسی درست و صحیح است و او رفته است آنجا و گزارش داده که آقا این تخلفات در این شهرستان شده جلوگیری و رسیدگی نمی‌شود دادستان آنجا مستوفی نامی بوده است و گزارشاتی هم داده است به وزارت دادگستری و آقای مبشری هم گفته بود که اگر این آقای مستوفی نبود در این قضیه ۵۰ نفر کشته می‌شد ولی آن دادستان را هم فرستادند به خوزستان برای این که آنجا آب خنک بخورد بنابراین بنده در اینجا با صدای رسا استدعا می‌کنم از اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که نسبت به این موضوع آقای شکرایی یک فکری بکنند اگر واقعاً ایشان وجودشان در دربار مفیدتر است آنجا خدمت کنند و اگر اینجا مفیدتر است دستور بفرمایند که اینجا انجام وظیفه بکنند و از این اعمال نفوذ خودداری کنند که روزی مجبور نشوم بنده بیایم اینجا و کارهای ایشان را بخوانم و دادگستری هم که بنده می‌گویم خراب است خدا می‌داند قصد خاصی ندارم خود آقایان می‌دانند خراب است هر روز تلگرافات است که برای ما و شما می‌رسد آخر اینها را که من جعل نکرده‌ام اینها همه‌اش پاکات سفارشی است اینها را به یک امیدی فرستاده‌اند که ما برای آنها کاری بکنیم اینها مریض که نبوده‌اند از بندرعباس از دورترین نقاط ایران از اهواز از همه جا شکایت می‌کنند از گیلان از فارس از مازندران اینها برای چیست برای این است که امنیت قضایی نیست

و عدالت در مملکت وجود ندارد قضات را مثل مهره شطرنج عوض می‌کنند متنفذین مملکت نمی‌گذارند یک قاضی انجام وظیفه بکند این است که نتیجه‌اش این می‌شود و اگر الان هم یک فکری نکنید و باز هم نخواهیم جلو این بی‌عدالتی‌ها را بگیریم و ادامه پیدا بکند خوب یک مشت مردمی که به ایشان فشار وارد آمده است چه می‌کنند؟ تمام علمای علم‌الاجتماع می‌گویند که انقلاب ناشی می‌شود از تمام مظالم آیا این جامعه ما را هنوز مظالمش این قدر متراکم نکرده که نزدیک به انفجار بشود؟ کرده این شکایات نمونه آن است ببینید در شهرستان‌ها چه می‌کنند یک کسی یک بدبخت بیچاره‌ای از شهرستانی برای من کاغذی فرستاد و خیال کرده ما اگر این را بفرستیم پیش وزیر دادگستری یا جناب آقای نخست وزیر فوراً می‌گویند که این را رسیدگی بکنند آخر من نمی‌دانم چه بکنم خود من هم رویم نمی‌شود جواب بدهم تمام این تلگرافات و شکایاتی که از نقاط این مملکت رسیده است به یکی از آنها جواب نداده‌ایم برای این که چه جواب بدهیم بنویسیم که دستگاه فاسد است و ما عدلیه نداریم بعضی از این شکایت‌ها را بنده می‌فرستم پیش بعضی از وزرا آن هم اگر به وزیرش کاملاً اعتماد داشته باشیم می‌گوییم آقا این را رسیدگی کنید جوابش را خودتان بدهید کار دیگری نمی‌توانم بکنم الان چند روز است که این زندانیان مرکز نه این زندانیانی که از خارج آورده‌اند یک زندانیان دیگری هستند با اسامی مختلف که از شهرستان‌ها آورده‌اند به تهران می‌گویند مدتی است که توی زندان هستیم و بلاتکلیفیم آخر این دادگستری این دادسرای تهران برای چه علت توقیف اینها را لااقل بهشان نمی‌گوید که برای چه شما را از همدان از قزوین آورده‌اند اینجا حالا اینها را من نمی‌دانم می‌دهم خدمت آقای فقیه‌زاده چون غالب‌شان نوشته‌اند که ما قزوینی هستیم همه این کاغذها را از زندان فرستاده‌اند که ملاحظه شود فرستنده از زندان موقت شهربانی اینها را بدهید به آقای فقیه‌زاده چون وکیل قزوینند مال یک مشت کارگر بیچاره‌ای است که به اسم قیام علیه حکومت ملی گرفته‌اند و آورده‌اند (موسوی - به آقای صاحب‌جمع بدهید) آقای صاحب‌جمع تشریف ندارند فرق نمی‌کند ایشان هم مثل ایشانند (فقیه‌زاده- اینها همان توده‌ای‌ها هستند) توده‌ای باشند توده‌ای باید طبق قانون مجازات شود طبق قانون باید حبس بشود بدون حکم محکمه که نمی‌شود نوشته‌اند که بلاتکلیفیم اگر با حکم بودند که لابد همه آقایان خواندند باز از جریان فساد دستگاه دادگستری به همه جا فرستاده است قبل از این که بیایند وزارت دادگستری تشکیل بدهند یعنی مرحوم داور عدلیه را منحل بکند یک قضاتی در این‏ مملکت بودند و یک کاری هم در دادگستری می‌کردند ولی مسلماً آن روز نارضایتی به اندازه امروز نبود همه می‌گفتند که عدلیه نداریم و عدلیه فاسد است و چه است و چه است و همان شایعات بود که آمدند و عدلیه را منحل کردند و این کاخ عظیم را به جایش نهادند ولی من مطمئنم که در آن روز که هنوز عدلیه را منحل نکرده بودند و همان قضات معمم در عدلیه بودند بهتر از امروز مردم از محاکمه بیرون می‌آمدند و این عدلیه‌ای که امروز کاخ آن به فلک کشیده ۳۷ هزار پرونده مالکیت مردم را لغو کرده و از بین برده و همین عدلیه (یکی از نمایندگان- چه موقع) مال دوره رضاشاه بود آقا املاک واگذاری در دوره املاک واگذاری که املاک را به زور از مردم می‌گرفتند توی زندان مردم را کشتند و املاک‌شان را گرفتند در سال گذشته بنده ضمن (فقیه‌زاده- اینها همه‌اش مال اردیبهشت است) یکی مال اردیبهشت ممکن است باشد پس بیایید تا تازه‌اش را بهتان بدهم (فقیه‌زاده- خوب بود همان روز می‌فرمودید نه حالا اگر دل شما می‌سوخت) من همان روز استیضاح کردم که اینها را بخوانم (صاحب‌جمع- عجب مهم است!) آقا آنها را بردار بیار اینجا الان هم اینها را می‌خوانم ممکن است یکیش مال اردیبهشت باشد ولی چهار تا آن طور نیست (فقیه‌زاده- هر چهار تایش هست) سال گذشته بنده اینجا یک تلگرافی قرائت کردم که یک کسی در ۱۳۱۷ ملکی را خریده آقا اینها ۷۲- ۲۹ است آقای نخست وزیر شما وکالت دارید که از طرف من این پاکت را بخوانید (فقیه‌زاده- هر کس که بر علیه مملکت اقدام بکند پدرش را در می‌آورند) اعدامش بکنند (آشتیانی‌زاده- چرا اعدامش بکنند) اعدامش بکنند ولی با قانون اگر قانون اجازه می‌دهد شما این را ملاحظه بفرمایید آقا حرف‌های اقلیت را چه جور اکثریت تحریف می‌کند تاریخ ۲/ ۷/ ۲۹ است می‌گوید مال اردیبهشت است واقعاً شما را فقیه‌زاده می‌گویند؟ (آشتیانی‌زاده -پدرشان فقیه بوده به ایشان چه) آخر ولدالعام نصف‌العام شما آقا مرا هو می‌کنید که این مال ۸ ماه پیش است (صاحب‌جمع- خجالت بکش حرفی بزن که بچسبد اگر یک متر توانستی برای من پیدا کنی بی‌شرفی اگر نبری) بی‌شرف خودت هستی خیلی متأسفم که اسناد همراه ندارم و الا عرض می‌کردم (یکی از نمایندگان- این که عیب نیست) (صاحب‌جمع -من ندارم عیب نیست یک میلیونش هم عیب نیست ولی خیلی متأسفم که ندارم) پارسال در اینجا من یک تلگرافی خواندم که کسی در سال ۱۳۱۷ ورقه مالکیت گرفته بود در ده علی‌آباد به نام رشیدی نام دو دوره رضاشاه قباله گرفته حتی با این که همسایه رضاشاه بوده اعتراضی نسبت به ثبت آن نشده آقای ملک‌پور اخیراً معترض این پرونده است چند تا تلگراف به مجلس کرده است چندین مرتبه در وزارت دادگستری کمیسیون کرده‌اند دیده‌اند که هیچ کارش نمی‌شود کرد حتی به ثبت اسناد نوشته‌اند که جلو معاملات این مرد را از این زمین بگیرد تا مجبور شود بیاید تن به اصلاح بدهد و یک مقداری را واگذار کند اگر این ملک مال تو است چرا تن به اصلاح بدهد؟ اگر مال او نیست چرا لغو نمی‌کنید اسناد او اگر مال او است چرا به محاضر نوشته‌اید که جلو فروش زمینش را بگیرند اینها است بدبختی مملکت (غلامرضا فولادوند- آقای مکی چون آقای صاحب‌جمع مرد باشرافتی است خواهش می‌کنم از ایشان عذر بخواهید) صاحب‌جمع تحقیق کنید ببینید اگر بود آن وقت بفرمایید)

(محمدعلی مسعودی - خانواده ایشان به شرافت معروف است) من تمنا می‌کنم که همیشه من که به آقایان دشمنی نداشتم همیشه هم با تمام آقایان اکثریت نهایت احترام و تجلیل را داشته‌ام (عده‌ای از نمایندگان- صحیح است) و هیچ‌وقت اسائه ادبی نکرده‌ام و همیشه هم خواسته‌ام مطالبی را مطابق با واقع عرض کنم و حب و بغض در کار به خرج نداده‌ام آیا سزاوار است که آقای فقیه‌زاده سه تا از این نامه‌ها را بخوانند و بگویند که مال ۷ ماه پیش بوده و هر چه اصرار می‌کنم که ۳ روز پیش‌تر به من رسیده می‌گویند نه این طور نیست (بعضی از نمایندگان -خوب اشتباه کردند) همه‌اش این طور است اینها حق‌شکنی است اینها کاغذهایی است که برای من نوشته‌اند و مهر زندان هم روی آن است بنده کار ندارم به این که توده‌ای است یا غیر توده‌ای است از اول که بنده شروع به صحبت کردم عرض کردم که در مملکت باید قانون حکومت بکند اگر کسی تخلف کرد بگیرید محاکمه‌اش بکنید بدون قرار حق توقیف ندارید آقای فقیه‌زاده ما در یک مملکتی زندگی می‌کنیم که بدون قرار توقیف آقای مصدق‌السلطنه را به احمدآباد تبعید می‌کنند ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که بدون قرار توقیف بنده و آقای آزاد و آقای دکتر بقایی و آقای حائری‌زاده را توقیف کردند مگر این آقای دکتر طاهری آقای جمال امامی و این آقایانی که دوره ۱۴ گرفتند شما آقایان مگر اعلام جرمی کرده بودید پس چرا شما را توقیفتان کردند؟ آقای فولادوند شما را چرا توقیفتان کردند؟ (اسلامی- خودشان رفتند آقا) (خنده شدید نمایندگان) (غلامرضا فولادوند- مهمان جناب اشرف بودند در زندان) در این مملکت که به میل اشخاص اشخاص را می‌گیرند توقیف و حبس می‌کنند اعدام می‌کنند این قانون نشد این که عدالت نشد این عدم دستگاه قضایی را می‌رساند مثل بنده بماند مثل آقای دکتر بقایی بماند آقای حائری‌زاده رتبه ۱۱ قضایی هستند اول باید سلب صلاحیت قضایی از ایشان بکنید بعد ببرند توقیفش کنند در این مملکت که همه جور (در این هنگام از خارج جلسه صدای فریادی شنیده می‌شد) (کشاورزصدر- چه بود آقا) سلام به آقای کشاورز صدر می‌رسانید (کشاورزصدر- چی قربان بنده نشنیدم آقا) قوانین برای اشخاص ضعیف و قوی قابل تعبیر و تفسیر است از این قبیل بی‌عدالتی‌ها زیاد می‌شود بنده خیلی خدا می‌داند سعی کرده‌ام که خلاصه کنم عرایض و مطالبم را و خواستم از حدود نزاکت خارج نشوم و آنچه را که به مصلحت ملک و مملکت می‌دانم بگویم حالا آقایان مختار هستند همان طوری که بنده عرض کردم طرفداران دولت تمام این اسناد را مثل همین تاریخ مال ۷ یا ۸ ماه پیش می‌دانند و آن حکم محمودی را می‌گویند چیز عادی بوده و سایر مطالب هم به تکذیب می‌گذرد و بعد هم رأی می‌دهند بنده برای این رآی عرض نکردم عرض کردم که دنیا بداند دستگاه قضایی این مملکت چگونه است و در رأس این دستگاه قضایی که مورد حمایت آنها است چه شخصی قرار گرفته است فقط همین یک قاضی بوده است در یک دادگاه عضو علی‌البدل بوده است طبق قانون اینها را برای ۳ سال نمی‌توانند تعویض کنند چند روز قبل گرفته‌اند او را و عوض

کرده‌اند آن وقت رئیس محکمه که مدت‌ها است انجام وظیفه می‌کند و مدتی است تقاضای انتقال می‌نماید چون خوب انجام وظیفه می‌کند عوضش می‌کنند قاضی بایستی در حوزه قضاوت خودش استقلال داشته باشد قاضی اگر بنا شد با حیثیتش با خانواده‌اش با اموالش بازی کرد و هر روز او را از این شهر به آن شهر پرتاب کرد خوب این چهار مرتبه می‌تواند استقامت به خرج بدهد بعد سرش به سنگ می‌خورد و تغییر رأی می‌دهد و مجری اوامر مافوق می‌شود.

رئیس- آقای مکی تأمل بفرمایید پیشنهادی رسیده که ۱۰ دقیقه تنفس بدهیم. ‏

(پیشنهاد به شرح زیر قرائت شد.)

پیشنهاد می‌کنم ۱۰ دقیقه تنفس داده شود.

دکتر بقایی‏

کشاورزصدر و شوشتری -بنده مخالفم. ‏

رئیس- آقای دکتر بقایی توضیحی دارید بفرمایید.

دکتر بقایی -چون ناطق خسته شده و قریب ۲ ساعت صحبت کرده است بنده پیشنهاد کردم که ۱۰ دقیقه تنفس داده شود از آقای شوشتری هم خواهش می‌کنم که موافقت بفرمایند،

شوشتری- تنفس چیست آقا، اجازه بدهید این استیضاحی است که مطرح شده است و دو ساعت است که آقای مکی صحبت می‌کنند و یک ساعت دیگر حق دارند مطالب از دست می‌رود ایشان مطالب‌شان را بگویند بعد ممکن است تنفس داده بشود چون برای هر کدام از این مطالب جواب داده می‌شود و چون بنده هم طبق ماده ۹۰ می‌خواهم صحبت کنم اجازه بفرمایید چه مانعی دارد که ما بنشینیم تا چهار ساعت دیگر بنده مخالفم و باید بنشینیم جواب گفته شود چه مانعی دارد؟ (کشاورزصدر- آقای مکی بفرمایید تنفس بدهیم یا خیر؟) هر طور میل دارید.

صدرزاده- آقای شوشتری جنابعالی هم موافقت بفرمایید.

کشاورزصدر آقای شوشتری استدعا می‌کنم حضرتعالی پس بگیرید.

رئیس -رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد تنفس آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (عده زیادی از نمایندگان قیام کردند و تصویب شد) ۱۰ دقیقه تنفس داده می‌شود بعد از تنفس آقایان حاضر باشند.

در این موقع جلسه به عنوان تنفس ختم و شش دقیقه به ساعت ۱۲ مانده جلسه مجدداً به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

مکی- آقای فرامرزی توجه کنید روی سخنم با شما است بنده ضمن بیان استیضاح نخواستم اظهار خوش‌وقتی از وقایع لار کرده باشم (فرامرزی- متشکرم) شما موضوع را مطرح کردید البته دیوان کشور هم که این حکم را نقص کرده به این علت لغو کرده است که می‌گوید موقعی که این وقایع اتفاق افتاده حکومت نظامی وجود نداشته و آنها آمده‌اند حکومت نظامی را بعد از این واقعه برقرار کرده‌اند همان طوری که خودتان اطلاع دارید نظامی‌ها حضور داشته‌اند و این وقایع رخ داده و بعد اعلام حکومت نظامی کرده‌اند پس از اعلام حکومت نظامی یک اشخاصی را گرفته‌اند و چون قانون عطف به ما سبق نمی‌شود موقعی که این قتل‌ها و این جنایات واقع شده است حکومت نظامی نبوده بایستی به محاکم عادی برود و دیوان کشور هم حکمی را که نقص کرده از این لحاظ است که باید برود به محکمه جنایی و مجدداً رسیدگی شود و حکم برائت برای کسی صادر نکرده است (فرامرزی -صحیح است) و تعجب می‌کنم از شما که همیشه مخالف با حکومت نظامی بوده‌اید (فرامرزی- صحیح است و خود شما دوره گذشته مقدم بودید به یک چنین طرحی که به امضا برسانید که بایستی حکومت نظامی اختیاراتش ملغی گردد و این حربه‌ای که بایستی بر علیه دشمنان مملکت به کار برود بایستی از دست آنها گرفت تا بر علیه خادمین مملکت و افراد شریف مملکت به کار نرود تعجب می‌کنم که چطور از بیان بنده برای شما سوء‌تفاهم ایجاد شده است من قصدی از حمله یا این که چرا این کار شده یا نشده نداشتم و معتقد به حکومت قانون هستم نه بلبشو یا قتل و غارت با حکومت ترور مخالفم و جبهه ملی همواره در اعلامیه‌هایی که داده و مصاحبه‌هایی که کرده است و در نطق‌هایی که در پارلمان کرده‌اند همیشه به حکومت قانون تکیه کرده‌اند استیضاح بنده الان برای این است که قانون در مملکت اجرا نمی‌شود ما نمی‌گوییم که با بی‌قانونی مملکت را اداره کنید و بروید هر کاری که می‌خواهید بکنید خیر یکی از آقایان اکثریت در یکی دو ماه قبل یک روز در یکی از این راهروها به من گفت که راجع به طرز تصفیه امور محاکم دادگاه‌های تهران من اسنادی جمع‌آوری کرده‌ام که آن را محرمانه به شما خواهم داد که هر موقعی که مقتضی شد بگویید که در محاکم و دادسرای تهران چگونه معاملات بزرگ را انجام می‌دهند و بیان کرد که شخصی در یکی از این شعب کار داشته قاضی محکمه می‌گوید برو فلان آدم را که وکیل است انتخاب کن تا کارت حل شود و او هم رفته است همین کار را کرده و دوازده هزار تومان به عنوان حق‌الوکاله ازش گرفته‌اند و بعد هم البته کارش تصفیه شده است این طرز دادسرا و دادگاه‌های تهران است‏.

(آشتیانی‌زاده- قاضی را باید محاکمه‌اش کرد.)

یکی از مواردی که بنده می‌خواستم عرض کنم تعویض غیرقانونی آقای ریاحی دادستان تهران بوده البته تعویض دادستان به اختیار وزیر گذاشته شده است ولی یک تشریفاتی هم دارد به این معنی که وقتی می‌خواهند یک دادستانی را عوض بکنند مخصوصاً دادستان تهران را که با یک میلیون و اندی جمعیت سر و کار دارد بایستی اول فهرست شرف‌عرضی تهیه بکنند به عرض برسانند فرمان صادر شود بعد دادستان را عوض بکنند. صبح آقای بوذری به وزارت انتخاب شدند (دکتر بقایی- به معاونت) به معاونت. بعد از ظهر آقای خستو از عدلیه خوزستان به دادسرای تهران انتخاب شدند. من نمی‌دانم چطور ممکن است تصور کرد که در ظرف دو، ۳ ساعت فهرست تقاضای برقراری سمت ایشان به عرض اعلیحضرت همایونی رسیده است و موشح شده است و عصر برگشته است این از جمله مطالبی است که بنده تصور می‌کنم در ظرف دو، سه ساعت از محالات است جز این که فکر بکنم که ایشان به محض این که این سنگر را اشغال کرده‌اند بلافاصله از لحاظ این که از دادسرای تهران خیال‌شان راحت شده باشد فوراً آمد آقای خستو را که سوابق ممتد دوستی هم با ایشان دارند و هر وقت هم که ایشان به خوزستان تشریف می‌برند به منزل ایشان وارد می‌شدند ایشان را به دادستانی تهران انتخاب کردند بنده روزی که آمدم پشت تریبون و راجع به تضیقات و فشارهایی که به مطبوعات وارد می‌شد قبل از دستور مطالبی به عرض رساندم عرض کردم که اگر دولت توجهی نکند و جلو مطبوعات را طبق قانون باز نگذارد و زبان انتقاد را ببندد من دولت را استیضاح خواهم کرد البته این عرایضی که بنده کردم یک اظهار عقیده‌ای نبود که از طرف شخص بنده گفته شده باشد بلکه مأموریتی بود که از طرف فراکسیون وطن به من داده شده بود و وقتی که تصمیم به استیضاح گرفته شد فراکسیون وطن مأموریت داد که ورقه استیضاحیه خود مرا تقدیم بکنم و بنده هم چون مطیع دستورات فراکسیون هستم اطاعت کردم خاصه که خود بنده هم نسبت به عدم عدالت اجتماعی در مملکت و فشارهایی که بر مردم وارد می‌شد دل خونی داشتم و هر روز شاهد نامه‌های زیاد و تلگراف‌های بسیاری از شهرستان‌ها بودم که صدای مردم مظلوم این مملکت به آسمان رسیده بود بنابراین مبادرت به استیضاح کردم و از روزی که استیضاح کردم مرتباً افراد بی‌شماری به من مراجعه می‌کردند و هر کس درد دل خودش را می‌گفت ولی چون مطالب بنده یک مطالب اصولی و کلی بود نمی‌خواستم وارد جزئیات مطالب بشوم و یک کارهای خیلی کوچک را پشت این تریبون به سمع آقایان برسانم و وقت آقایان را تضییع و تلف کنم من به طور کلی یک مطالبی را عرض کردم دیروز صبح یکی از نویسندگان تهران که با غالب آقایان اکثریت دوستی دارد و از رفقای آقای آزاد هم هست آمده بود و شکایت می‌کرد که من در چند روز قبل در لاهیجان بودم چند نفر را گرفته بودند دستبند زده بودند آن شخصی هم که شکایت می‌کرد آقای ابوالفضل آل بویه است که آقای دکتر طاهری و آقای ملک‌مدنی می‌دانند که یک آدم حرف مفت گویی نیست درد دلی داشت که دادگاه‌های آنجا و عدلیه آنجا و ژاندارمری آنجا چگونه با مردم رفتار می‌کنند خیلی از آقایان توجه کرده‌اند که شکایات زیادی از ژاندارمری و از بعضی ادارا ت انتظامی می‌رسد به عقیده بنده این شکایات به واسطه این است که دادگستری انجام وظیفه نمی‌کند اگر دادگستری انجام وظیفه بکند ژاندارم نمی‌تواند به حقوق مردم تخطی بکند زیرا ژاندارمری تابع وزارت کشور است و وقتی تابع وزارت کشور شد محاکم استثنایی ارتش را ندارد و بایستی مثل افراد عادی در محاکم عادی محاکمه بشود چون محاکم دادگستری توجهی به این امور ندارد و چون وزارت دادگستری نمی‌خواهد مأمورینی انتخاب بکند که جلو تعدی و فشار را بگیرند این است که ژاندارم کوچکی هم که در یک دهی است از موقعیت خودش سوء‌استفاده می‌کند و رفتاری برخلاف حق و عدالت نسبت به مردم مرتکب می‌شود یکی از آقایان نوشته است که تقاضا می‌کنم مطالب‌تان را خلاصه بکنید، بنده از اول سعیم این بوده است که مطالبم را خلاصه عرض کنم.

علت این که ما این همه شکایت و نارضایتی از محاکم دادگستری می‌شنویم برای این بوده است که در دستگاه قضایی ما یک دسته‌ای هستند متفق و متحد و کارهای بزرگ را بین خودشان قسمت می‌کنند به محکمه شسته و رفته می‌آورند و یک ناحقی را حق و حقی را ناحق می‌کنند الان آقایان بسیار می‌شنوند که دعاوی ۱۵ ساله، ۲۰ ساله، ۲۵ ساله، ۳۰ ساله در محاکم دادگستری ایران زیاد است، دعاوی هست که از موقع طرحش تا کنون ۱۵ سال می‌گذرد و هنوز اصحاب دعوی بلاتکلیف هستند یک عدلیه‌ای که بایستی حافظ جان و مال و ناموس مردم باشد نمی‌بایستی ۱۵ سال، ۲۰ سال این دعاوی را این طور راکد بگذارد و نفیاً یا اثباتاً راجع به آن سکوت بکنند و چیزی نگویند اگر ما یک عدلیه صحیحی داشتیم قضات شریف و پاکدامنمان مورد تشویق قرار می‌گرفتند و اشخاص خاطی و غاصب و خطاکار مورد مؤاخذه قرار می‌گرفتند و یا اگر به احکامی که از محکمه انتظامی صادر می‌شد ترتیب اثر داده می‌شد کسانی که یکی دو درجه از آنجاها محکومیت پیدا می‌کردند آنها را به ارتقای رتبه به مقامات عالی‌تر نمی‌بردند (کشاورزصدر- شاهرخ در محکمه انتظامی به شش ماه انفصال محکوم شده است) و یا اعمال نفوذ نمی‌شد این وضع بلبشوی عجیب و غریبی که امروز در دادگستری خودنمایی می‌کند به وجود نمی‌آمد تمام این بدبختی‌ها و این بیچارگی‌ها برای این است که در دستگاه دادگستری عدالت و داد وجود ندارد و چقدر مرحوم ادیب‌الممالک در آن قصیده معروفش خوب گفته: طاق و رواق عدلیه را بر کند ستون آن که فراشت سقف و سما را بلا عمد ای کاش این کاخ عدلیه به هم فرو می‌ریخت ولی حقوق این همه مظلوم و بی‌پناه در زیر ستون‌های عظیم سر به کاخ فلک کشیده پایمال نمی‌شد و این همه بی‌عدالتی و قانون‌شکنی انجام نمی‌گردید (آزاد- باید ملت فرو بریزد آن کاخ را، نه خودش بریزد) بنده بیش از این وقت مجلس را نمی‌گیرم فقط یک موضوع دیگر از آقای بوذری عرض می‌کنم و به عرایض خود خاتمه می‌دهم یک نفر وزیر یا یک نفر معاون وزارت دادگستری یا فرق نمی‌کند یک نفر رئیس اداره فلان حق ندارد در دعاوی بزرگ به عنوان حکم شرکت کند (صحیح است) و ایشان در حکمیت عیسی‌یف با یک فردی که بنده ده تا صورتش را دارم و در آینده به عرض آقایان می‌رسانم در آن حکمیت شرکت کرده‌اند (اسلامی- حکمیت از دکتر سجادی نشان می‌دهم) فرق نمی‌کند هر کس کرده بد کاری کرده است بنده کارهای خلاف قانون را می‌گویم هر کس کرده خطا کرده. پس اگر قبول دارید در موقع رأی خواهیم دید که چه جوری رأی خواهید داد ایشان در چندین مورد، در چندین حکمیت شرکت داشته‌اند و این حکمیت‌ها برای حسن قضاوت ایشان نبوده است که بعد بگویند به قول آن شاعر عرب که ما اقضاک چقدر خوب قضاوت کردی تو، اینها فقط برای نفوذ ایشان بوده است چون در رأس یک وزارتخانه‌ای هستند، معاون یک وزارتخانه‌ای هستند، وزیر دادگستری هستند برای این است که از موقعیت ایشان استفاده کنند، اینها فقط برای این است که از نفوذ اشخاص، از موقعیت اشخاص استفاده بکنند و بیایند یک دعاوی بزرگ را حل و فصل بکنند و بعد هم یک حق حکمیتی بگیرند حالا کی حاکم می‌شود، کی محکوم می‌شود بنده کاری ندارم ولی اصولاً کسی که در دستگاه قضایی یک سمتی دارد، آن هم یک سمت مهمی او حق ندارد وارد دعاوی حکمیت بشود و به عنوان حکم در قضایا دخالت بکند بنده این تلگراف‌ها را می‌دهم به دفتر کمیسیون عرایض که جواب نامه‌ها و شکایت مردم را خود کمیسیون عرایض مخابره کند.

رئیس- جلسه سه ساعت طول کشیده، پنج دقیقه مانده است.

بعضی از نمایندگان- می‌نشینیم جواب استیضاح را بدهند.

دکتر بقایی- ۲۰ دقیقه مانده است.

شوشتری -بنده طبق ماده ۹۰ اخطار دارم. ‏

رئیس- سه نفر از آقایان بر طبق ماده ۹۰ اجازه خواسته‌اند.

بعضی از نمایندگان- باشد برای جلسه بعد.

شوشتری- نه قربان تأثیر در رأی دارد.

رئیس- پس آقایان تشریف داشته باشند که صحبت‌هایشان را بکنند، آقای شوشتری بفرمایید.

شوشتری- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم بیانی که جناب آقای مکی فرمودند که کتمان می‌کنم از گفتن حقیقتی که در روزنامه شریفه اطلاعات مبسوطاً یک نیرنگ و حقه‌بازی و کلاهبرداری را نوشته است اولاً آقای مکی می‌دانند در ماهیت من در کالبد من کتمان نیست و اگر این بیان را روزنامه‌ای کرده بود ابداً وقعی نمی‌گذارم زیرا روی غرض گفته می‌شد ولی چون نماینده محترمی در مجلس شورای ملی بیانی کرد که در خارج ممکن است منعکس بشود که خدای نخواسته وکیلی کلاهبرداری، حقه‌بازی را می‌داند و کتمان می‌کند می‌دانم غرض ایشان وهنی به من نبود (صحیح است) ولی اثر وضعی این موضوع در خارج این است من پس از این که آقای مکی از گرگان برگشتم آقای حاج سیدحسن سعادت تاجر به من مراجعه کرد که منصوری رمال به آن شکل افعی آوردن بیرون همان طوری که روزنامه شریفه اطلاعات نوشته است اعمال این شخص مسبوق به سابقه بوده است مال مرحوم سلیم ایزدی برادر او را که در زمان کلاهبرداری کرده است مرحوم حاج محتشم‌السلطنه آقای تشید حکمیت کرده از او گرفتند به ذیحقش برگرداندند می‌دانم منصوری رمال یک کانون فساد بی‌عفتی، دزدی و کاغذسازی، همه چیز دارد و تقویت می‌شود اما این معنی را به جناب آقای بوذری عرض کردم که می‌گویند این به شما مربوط است گفت خیلی‌ها خودشان را به من منتسب می‌کنند ولی من نفی می‌کنم و دستور تعقیب او را شدیداً داده‌ام من خودم رفتم در آگاهی گفتم آقا این پنجاه شصت فقره پرونده دارد حتی مرحوم رضاشاه کبیر دستور داد که او را بگیرند و ببرند همه می‌دانند یک چنین آدمی را، یک مأمورین کوچولو ریز ریز آن تو با یک حقه‌بازی‌هایی با هم ساخته‌اند و کلاهبرداری می‌کنند و کتمان شهادت نمی‌کنم و قویاً از دولت می‌خواهم این دکان‌های رمالی جفاری و حقه‌بازی باید جمع شود اگر خاطر آقایان باشد من خودم اینجا آقای آقا سیدجلال تهرانی نشسته بود که یک قاعده رمل را چون استاد در این فن هم هستند گفتم این حقه‌بازی است به این حقه‌بازی رفتند دیگ گذاشته روی بار آتش کرده از خانم سید محترم آن تاجر صحیح‌العمل رفتند سند ثبتی گرفتند.

پس بنده کتمان شهادت نمی‌کنم آنچه را که بدانم ولو والله‌العظیم به ذات پروردگار بر ضرر هر شخص باشد برادرم، پدرم، بستگانم باشد می‌گویم و وظیفه خود می‌دانم که حقیقت را بگویم.

(احسنت، احسنت)

رئیس- آقای کشاورزصدر بفرمایید.

کشاورزصدر- جناب آقای مکی اشاره فرمودند که بنده از آقای شیخ عبدالعلی لطفی در اینجا تمجید کرده‌ام بنده تصدیق دارم یک روزی که گفتند در جنوب دزدی‌هایی شده است و لطفی را معین کردند که برود در آنجا و این دزدی‌ها را کشف بکند و خود او هم گفت من با دلایلی که به دستم آمده است به محض ورود در آنجا استاندار آنجا آقای مصباح فاطمی و دیگران را توقیف می‌کنم و این جرم را یک ماهه کشف می‌کنم و تحویل می‌دهم بنده برای خدمت به مملکت آمدم اینجا گفتم این لطفی که معروف به خشونت است برود آنجا قضیه را کشف بکند ولی بعد از این که رفت آنجا و حقایق مکشوف شد و دوسیه را بیست هزار تومان فوق‌العاده گرفت از خزانه تهی دولت آن وقت گفت دوسیه‌ها را از زیر سرم دزدیدند.

(آزاد- در مشهدچه کار کرد؟)

الان مشهد را عرض می‌کنم خیلی ممنونم که خوب فرصتی دادید که راجع به مشهد هم مطالبی عرض کنم این است که می‌گوید آمدند دوسیه‌ها را از زیر سر من دزدیدند، حقیقت غیر از این است این آقا رفت آنجا قضیه را ماست‌مالی کرد و هوچیگری کرد و دوسیه‌ها را هم اگر چیزی داشت خودش ریخت توی شط و الاانصاف می‌خواهم از آقایان توی دادگستری با داشتن قراول کسی می‌تواند برود آنجا از زیر سر آقا دوسیه را ببرد؟

این را باید از کی مثل آقای لطفی قبول کرده؟ بنده الان اگر از آقای ملک‌مدنی که از همه بیشتر

نسبت به ایشان صمیمیت دارم تعریفی بکنم خدای نکرده اگر یک انحرافی ببینم اول کسی که انتقاد بکند من خودم خواهم بود (یکی از نمایندگان- آقای ملک منحرف نمی‌شود) لطفی عاجز و مسکین هر چه ظالم و بدخواه ظالم و بدخواه هر چه عاجز و مسکین این آدم این جور است من از جنابعالی توقع داشتم جناب آقای مکی وقتی می‌آیید از نواقص دادگستری مطالبی می‌گویید به لطفی اعتراض کنید آقا تو اطاق رئیس استیناف که می‌نشستی چرا قضات را می‌خواستی دستور به ایشان می‌دادی بوذری که نه می‌گوید و نه کسی به حرفش گوش می‌دهد (خنده شدید نمایندگان) نه جان شما کی ازش حساب می‌برد؟ اما اشاره دیگر فرمودند عرض کنم من در اینجا خیلی خوش‌وقت شدم که آقای مکی فرمودند که احکام محکمه انتظامی باید طابق‌النعل بالنعل اجرا شود خواستم عرض کنم .....

رئیس- آقای کشاورزصدر این دیگر مربوط به ماده ۹۰ نیست‏.

کشاورزصدر -...... می‌دانم راجع به همین موضوع این مطلبی را فرمودند آمدند دستور دادند من عقیده دارم که آقا را مطلع کنم آن مطلبی که فرمودند راجع به آن شکر و معامله با انگلیس‌ها در وزارت دارایی در آنجاهم کمیسیون بوده است آقای بوذری بیا اینجا بگو تو معاون بودی و اطلاع داری بیا اینجا بگو یک کمیسیونی بود در وزارت دادگستری که دکتر سجادی و لطفی و سه تا از قضات عدلیه را عوض کردند تا قرار مجرمیت بدهند برای این که آمریکایی‌ها گفتند ما شکر ارزان‌تر می‌فروشیم، انگلیس‌ها گفتند گران‌تر ما یک قراردادی داریم که اگر هر جا ارزان‌تر داد از آنجا بخریم برای این که ما مجبور باشیم که از انگلیس گران‌تر بخریم دکتر سجادی این دوسیه را درست کرد و آقای لطفی و دیگران هم توی اطاق او بودند مستنطق را خواستند با مدعی‌العموم تا قرار مجرمیت بدهند جنابعالی هم تعقیب کنید شاید آقای بوذری هم اگر اسرار اداری نباشد معاون بوده شنیده بیاید اینجا بگوید بگذارید پرده از روی کارها برداشته شود بنده الان هم اگر یک کسی کار خوبی بکند تعریف می‌کنم اما راجع به خراسان اگر اجازه می‌فرمایید بگویم. ‏

(همهمه نمایندگان- خیر. خیر حالا نیست بگویید.)

اجازه بدهید تا بگویم. ‏

(بعضی از نمایندگان- نه، نه) من یک روز قبل از دستور اسم می‌نویسم و پرده خراسان را بالا می‌زنم

۳- موقع و دستور جلسه آینده‏ - ختم جلسه‏

رئیس- پیشنهادی رسیده است که جلسه ختم شود قرائت می‌شود.

(به شرح زیر پیشنهاد آقای نبوی قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم جواب آقای وزیر دادگستری به جلسه بعد موکول و جلسه ختم شود.

رئیس- جلسه آینده اسم‌نویسی بشود اول جلسه صحبت کنید، جلسه آینده روز یکشنبه ساعت ۹ صبح‏

(۳۵ دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد.)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت‏