مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ خرداد ۱۳۲۴ نشست ۱۲۷ دنباله برنامه دولت

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم

دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۳۸۹

بقیه جلسه ۱۲۷ بقیه صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه شنبه یکم خرداد ماه ۱۳۲۴

محیط - بنده اخطار نظامنامه دارم.

نایب رئیس – طبق چه ماده‌ای.

محیط – طبق ماده ۱۰۹ چون به من توهین شده‌است.

نایب رئیس –به شما توهین نشده‌است.

محیط – توهین بجمعیتی شده استکه من عضو آن جمعیت هستم.

نایب رئیس – یکی توهین شده‌است.

محیط – به جمعیت نهضت ملی ایران و به یک عده مهندس. (همهمه نمایندگان – اهانت شده‌است آقا) (صدای زنگ نایب رئیس)

نایب رئیس – آقای محیط بدون اجازه صحبت نکنید (همهمه نمایندگان)

محیط – من اهمیت نمی‌دهم که هنوز اعتبار نامه من تصویب نشده‌است ولی به پرستیژ خودم اهمیت می‌دهم. ایشان اظهاراتی کردند که بر خلاف حقیقت بود.

صدر قاضی – تو حق نداری اینجا صحبت کنی مرد که.

محیط – آقا به من می‌گوید مردکه من حق دارم دفاع کنم شما جلوی مرا می‌گیرید دیگران را آزاد می‌گذارید.

نایب رئیس – آقای محیط مجددا به شما اخطار می‌کنم بادرج در صورتمجلس.

فرمانفرمائیان – ایشان وکیل سرلشکر ارفع هستند (صدای زنگ نایب رئیس)

نایب رئیس – آقای فرمانفرمائیان چرا رعایت نظم مجلس را نمیکنیدشما باید کمک کنید و نظم مجلس را رعایت کنید.

فرهودی – بنده اخطار دارم.

هاشمی – یک اخطار مجلس را را بر هم زددیگر کافی است.

نایب رئیس – آقای رفیعی.

رفیعی – بنده بعنوان موافق صحبت می‌کنم و با دولت حاضر موافقم و علت و جهت موافقتم را هم شرح می‌دهم بطوری که مشهود است در چندی قبل اختلافات شدیدی بین دستجات مجلس متاسفانه بروز کره و این اختلافات دامنه اش بخارج در بین امور اداری و اجتماعی بطور نامطلوبی سرایت کرده‌است دزدان اداری و شیا دان اجتماعی بطور ی که ملا جظه میفرمائید از این جریان موقعی بدست آورده‌اند و اغراض و منافع شخصی خود را تعقیب می‌کنند بازار فحش و هو در مملکت ما گرم و رواج است البته در چنین موقعی مصلحت اقتضا داشت که یکی از شخصیت‌های مورد اعتماد که بستگی بدستجا ت طرف اختلاف مجلس نداشته باشد به زمامداری کشور انتخاب شود (فاطمی ـ آقای رفیعی قدری بلند تر بفرمائید آقایان تند نویسان نمی‌شوند) و رد ظرف دو هفته بین نمایندگان مجلس چندین نفر مورد بحث بودند و چون آقای جکیم الملک جامع این جهات و یکی از رجال وطن پرست پاکدامن بشمارند مورد تمایل اکثریت مجلس واقع گردید و بنده نیز جز و کسانی بودم که رای تمایل به ایشان دادم و تا الان هم بعقیده خودم باقی هستم این را بعنوان مقدمه خواستم عرض کنم و جهت موافقت خودم را عرض کنم و اما مطالب و توضیحاتی دارم که بایستی در این موقع بعرض برسانم:

مطالب بنده دائر به چهارقسمت است یک قسمت آن مربوط بسیاست خارحی است و یک قسمت مربوط است به امنیت عمومی و قسمت سوم مربوط است به امور اقتصادی و قسمت چهارم راجع به تعیین تکلیف شکایت کنندگان از نقاط دور دست و تعدی مامورین که نسبت به آنها می‌شود (عده از نمایندگان ـ آقا بلند تر نمی‌شنویم)

در قسمت اول راجع به سیاست خارجی در فراز اول برنامه حفظ و تحکیم مناسبات حسنه بادول متفق معظم اشاره شده البته این یک موضوع کلی استکه عقیده تمام ملت ایران همین است و پایبند ته این مناسبات هستند ولی یک موضوع خاصی در یک مورد خاص در این موقع که جنگ با موفقیت متفقین معظم پایان یافته و دولت جدید روی کار آمده حق این بود که یک مورد بخصوص که علاقه ملت ایران است در برنامه ذکر شده باشد و آن مربوط بخروج ارتش متفقین ما است از ایران البته این قسمت باید در برنامه ذکر شده باشد تا اینکه ملت ایران امیدوار و مطمئن باشد که در یک همچو موضوع (نایب رئیس – آقای رفیعی قدری بلندتر بفرمائید تا آقایان تند نویسان هم بشنوند) (صحیح است) بلی چشم در یک همچو موضوع حیاتی و سیاسی دولت متوجه و داخل اقدام است (اردلان ـ صحیح است) اگر آقای حکیم الملک از جریان امور اداری بر کنار بودند لیکن از سیاست عمومی و اوضاع و احوالیکه منجر به این پیمان شد بی اطلاع نیستند در آن موقع جنگ به مرحله بسیار شدیدی رسیده بود و موفقیت دول معظم در آنموقع روشن نبود و دستگاه جنگی آلمان فاشیست فاصله زیادی با کشور ما نداشت و مشغول فعالیت جنگی شدیدی بود و بیم آن می‌رفت که هم کشور ما در اثر این پیمان مورد حمله و خظر واقع شود و هم از طرفی قحط و غلا و وضعیتهای نامطلوبی برای مملکت پیش آید ما با علم بتمام این پیش آمدها ی ناگوار با تهور و از خود گذشتگی عقد این پیمان را استقبال کردیم و درب تمام منابع حیاتی و اقتصادی خود را بر روی متفقین خودمان باز کردیم و آنجه داشتیم در طبق اخلاص گذاشتیم (صحیح است) (مسعودی – آقا بلند تر بفرمائید تا آقایان تند نویسان بتوانند بنویسند) (عده از نماینده گان – آقا بلندتر نمی‌شنویم) و درب تمام منافع مالیه اقتصادی خود را بر وی متفقین باز گذاشته‌ایم و هر آنجه خواشتند دادیم بلکه آنجه داشتیم در طبق اخلاص گذاشتیم در این مدت بی اعتدالیها و تجاوزات هم برخلاف اصل پیمان از بعضی مامورین متفقین معظم که بسیار ناگوار بود دیدیم و متحمل شدیم و از هر گونه اعتراض و شکایت حتی به پیشوایان و مامورین عالی مقام در آن موقع خود داری کردیم (صحیح است) چرا خود داری کردیم؟ واضح است برای اینکه در ان موقع چون وقت متفقین عزیز ما صرف متلاشی کردن دستگاه آلمان فاشیزم بود و ما نمی‌خواستیم که وقت آنها را را بگیریم و حواس انهار ا متوجه این امور بکنیم که از نظر کلی جزئی بود و از نظر ما بسیار هم کلی بود و همین رفتار و کردار صادقانه مابود که سران دول معظم کشور ما را یک پل پیروزی نامیدند و این تنها شامل خطوط و جاده‌های ایران نبود و نیست بلکه شامل کلیه اقدامات و عملیات دولت و ملت ایران است (صحیح است) که وسائل حمل و نقل جزئی از آن است (صحیح است) و بالا خره ما مهمترین عامل پیروزی متفقین بودیم (صحیح است) و غیر از این هم نبود و نه تنها این ارزش و افتخار را در زمان جنگ دارا بودیم نگاهداری و بقاء صلح دنیا که سر لوحه مرام دول متفق است در این فسمت کشور ما نیز دارای موقعیت بسیار مهمی است همچنانکه در جنگ ما دارای این اهمیت بوده‌ایم (صجیج است).

بنابراین بایستی در چنین موقعی که جنگ پایان یافته‌است و ما اینهمه رنج و مرارت و بلا را متحمل شده‌ایم بجز اینکه از مزایای جنگ هم حق داریم بهره مند شویم لامحاله آنچه نسبت به خودمان هست و آنجه امروز دیگر مقتضی نیست در مملکت ما باقی بماندکه عبارت از ارتش متفقین است در این قسمت هم آقای حکیم الملک امیدواری بدهند که وارد در این بحث اقدام خواهند شده برای اینکه اگر ان روز مقتضی نبود که ما شکایت کنیم برای مداخله بعضی از مامورین ولی امروز دیگر برای ما سوء تفاهمی باقی نیست و ما حق داریم آنچه مربوط بشئون و استقلال مملکتمان است بگوئیم و پایداری بکنیم و با هر جریان و هر فردی که مخالف این مصلحت باشد باید مشت توی دهان او زد (صحیح است) بد بختانه و متا سفانه موضوعاتی در اینچا مورد بحث واقع شد که یک اختلافاتی در قوه حیا تی مملکت یعنی ارتش بظهور رسیده‌است گمان می‌کنم منشاء این اختلافات نه تنها در ارتش است بلکه در تمام شئون اداری و اجتماعی ما هست و باید قبول کرد که مبنایش در مجلس شورای ملی است.

اگر واقعا موقعی که موکلین ما‌ها را انتخاب کردند بما اینطور دستور دادند که اوضاع مملکت را آشفته کنیم که حق داریم ولی من در حوزه انتخابیه خودم آن مردمانی که ببنده رأی دادند مردمی بودند زراعت پیشه و طرفدار آزادی و امنیت و من برای حفظ رضایت آنها و حقوق آنها از هر گونه عملی که موجب تشنج و اختلاف بشود حاضرم ایستادگی بکنم و فداکاری بکنم (صحیح است) عرض کنم آزادی طلبی و آزادیخواهی مثل سایر چیز‌ها نباید انحصار باشد (بعضی از نمایندگان – انحصار نشده) بنده می‌بینم انحصار شده‌است من بستگی بهیچ دسته‌ای ندارم و با کمال صراحت و صداقت آنچه مصلحت مملکت رابدانم میگویمو هیچ هم پروائی ندارم و از آن آزادی خواهانی هستم که آزادی را تا آنحا می‌خواهم که با ستقلال و شئون کشورم لطمه‌ای وارد نیاید (صحیح است) و آن جور آزادی طلب نیستم که استقلال مملکت را فدای آزادی بکنم. من آزاد یخواه و آزادی طلب هستم و خدا را هم گواه می‌گیرم چهل سال عمرم را در این راه صرف کرده‌ام و شاید اغلب مطلع باشند و حاضرم بقیه عمرم را هم صرف کنم و الان هم در حضور عده‌ای از انها عرض می‌کنم که من آن جور ازادیخواه که استقلال مملکت باشد من هم آزادیخواه باشم (صحیح است) (خاکباز – خدا چهل سال دیگر عمرت بدهد) حالا اگر پس از چهل سال روح ارتجاعی پیدا کرده‌ام نمیدانم و بکسی پیش فروش نکرده‌ام همین بودم و همین هستم (اردلان – همین هم خواهیدبود) و اما راجع بامنیت کشور بدبختانه و متاسفانه با اینکه قوای موجوده ما برای بر قراری امنیت کافیست و بنده نمی‌خواهم اینجا قصه بگویم و روضه بخوانم و مضمون تگویم ولی خدا را گواه می‌گیرم و روضه بخوانم و مضمون بگویم ولی خدا را گواه می‌گیرم انچه می‌گویم از روی حقیقت و برایم یقین است بیشتر این سرقتها و دزدی هائی که واقع می‌شود منشاء و علتش افسرهای ژاندارم و افسر‌های ارتش هستند که رد خارج هستند (یکی از نمایندگان – و شهر بانی) بله هر چه بخواهید بفرمائید در این قسمت بنده با آقا کاملا همراه هستم.

پادگان‌ها پاسگاهها اجاره دارد و اجاره بندی است بنده از محلی که خوب اطلاع دارم کرمان است که در حدود خدا میداند باقید احتیاط می‌گویم حد اقل را عرض می‌کنم در حدود ماهی ۱۰ یا ۱۲ هزار تومان از پاسگاهها و ژاندارم آنجا هست ماهی از سیصد تومان تا هزا ر تومان از روی عقیده می‌توانم عرض کنم که می‌گیرند. در تمام پاسگاه‌های کرمان فقط ۳محل است که در وسط کویر لوت واقع شده‌است و ازآنها نمی‌گیرند که اینها را جاهایش را هم میدانم و هم ممکن است بگویم ولی از سایر پاسگاهها محال است از ۱۵۰ تومان تا ۱۰۰۰ تومان کمتر بگیرند. حالا فکرش را بکنید که این پول را به چه ترتیبی می‌گیرند و از چه عمر و وزیدی بهانه می‌گیرند که ۵تومان و ۱۰ تومان باید بدهد. باید آخر ماه پول بدهد اینا با یک دسته از سارقین همراه هستند تفنگها را می‌دهند ا جاره در مدت ۱۰ روز آنوقت یک کرایه‌ای میکیرند (فداکار – خودشان هم لباسشان را عوض می‌کنند و دزدی می‌کند) عرض می‌کنم در حضور خودم این عمل واقع شد. خودم حضور داشتم یعنی در آن محلی که خودم حضور داشتم یک سرقتی واقع شد با بنطریق که گاوی را از یک زارعی دزدیدند و زارعین آن آبادی تعقیب کردند و دزد را در حوالی پاسگاه دستگیر کردند و گاه را از ش گرفتند دزد رفت شکایت کرد حا لا چرا شکایت کرد علتش این بود که این ماهیانه باید بدهد آخر ماه‌است باید پول بدهد گاو را دزدیده و فروخته‌است و رفته شکایت کرده‌است به پاسگاه مأمور پاسگاه امده و بهش هم صریح گفته‌است که من محل دیگر ی ندارم و باید ماهیانه را منه از این بابت بدهم اینطور شده‌است و می‌روند از ان شخص صاحب گاو بیست تومان که ان ماهیانه را که باید بدهد می‌گیرند و خود بنده با داره ژاندارمری نوشتم بالاخره آن بیست تومان را دادند بعد از چند روز بنده رفتم در همان آباید دیدم استشهادی دارند می‌نویسند و آن شخص رفته‌است توی آب و توبه کرده‌است و قسم خورده‌است در آن جا هم در دهات مرسوم است برای قسم خوردن بحضرت عباس قسم یاد می‌کنند. یک چیزی می‌گذارند آنجا و چند قدم رو به آن می‌رود و قسم یاد می‌کند. خلاصه گفتند که این آدم قسم خورده‌است که دیگر دزدی نکند و حالا آمده‌است استشهاد تمام کند از اهل آبادی که شما بنویسید که من دیگر توبه کردم و دزدی نمی‌کنم برای اینکه دو پاسگاه ژاندارمری در هر ماه یکی از من سی تومان می‌خواهد و یکی بیست تومان و من چقدر باید دزدی بکنم تا بتوانم هم معاش خودم را بگذرانم وهم این پول‌ها را بدهم این مطالب خجالت آور است در چندی قبل بنده اطلاع داشتم آن ماموریکه حاسل هشت هزار تومان از رئیس ژاندارمری کرمان بود هشتهزار تومان آورده بود برای اینجا (و البته بدانید که این پولها همه در آنجا مصرف نمی‌شود می آید به تهران) این هشتهزار تومان پول را بتوسط سروان نشاط آجودان ناحیه فرستادند به تهران به هر حال از اینجا تلگراف می‌کنند که با هشت معامله انجام نشد چهار رسانید (خنده نمایندگان)

اردلان ـ آقایان این مطالب خنده ندارد گریه دارد.

دکتر کشاورز ـ خنده دارد که توی مجلس این حرفها زده می‌شود و علاج نمی‌شود.

رفیعی ـ مخصوصا در آنموقع آقای بیات بودند با یشان گفتم که نه تنها موضوع ژاندارمری این طور است بلکه تمام دوایر دولتی آنجا به همین صورت است تقاضا کردم هیئتی بعنوان بازرسی یعنی از همان مامورین عالیجناب که اقلا اگر کاری هم برای مملکت شما نمی‌کنند دزدی هم نمی‌کنند و این جا راست راست می‌گردند یکی از این عالیجناب‌ها که بفرستند که یک بازرسی درآن ناحیه بکنند چون احتمال داده می‌شد که این کار بشود اداره ژاندارمری یک افسر امریکائی را فورا فرستاد ند بمحل، بنده نمی‌خواهم بگویم نسبت به امریکائی‌ها سوء ظنی دارم که این‌ها اهل تعارف باشند حالا شاید از ضیافت و مهمانی بدشان نیاید اما یک بازرسی که زبان مردم را نداند با کی صحبت بکند؟ پس مقدرات این مردم می‌افتد دست یکنفر مترجم و آن مترجم هم هر عملی که بخواهد می‌کند خلاصه نتیجه این شد که اقای بازرس امریکائی هم تشریف آوردند آنجا و برگشتند و یک تقدیر نامه‌ای هم برای یک چنین دزدیکه تقریبا در حدود ۲۴ ماه‌است آنجا است ودر حدود دویست هزار تومان دزدی کرده‌است فرستادند من امیداار هستم که به این امور توجه شود اما راه اصلاح و توجه به این همه شکایت را کی باید تشخیص بدهد کی باید رسیدگی کند کی جواب می‌دهد؟ بنده دو عقیده دارم در این جا یکی این است که چهارهیئت بازرسی برای چهار قسمت مملکت انتخاب شود از مامورین عالیرتبه با یک اختیاراتی که این‌ها بروند و بشکایات مردم و اوضاع و احوال آنها رسیدگیی نموده و گزارش بدهند و گزارشهاهم در کشوی میز باقی نماند و به آن ترتیب اثر بدهند یا اختیاراتی در حدود صلاحیت و اختیارات مستنطق دیوان کیفر باستانداران بدهد که در این قبیل موارد یعنی در موردشکایت از تعدیات مامورین دولت، یا ژاندارمری یا هر کس دیگری که به این رسیدگی کند و لامحاله یک شخصی یک آدمی در آن جا باشد و رسیدگی کند والا به این صورت به جائی نخواهیم رسید (چند نفر از نمایندگان – آقا بلند تر) در چند روز قبل در اینجا صحبت از اسلحه ایلات شد که ایلات اسلحه دارند البته بنده هم با مسلح شدن ایلات کاملا مخالف هستم با مسلح بودن ایلات بلکه هر فردی غیر از افراد یکه صلاحیت برداشتن اسلحه را دارد و برای این کار قانون هم داریم حالا اجری نمی‌شود کاری به آن ندارم ولی خواستم یک حقیقتی را برای آقای دکتر رادمنش عرض کنم برای اینکه من سر و کارم با ایلات بوده و با آنها محشور بوده‌ام و بطرکلی در ظرف این مدت متمادی که عرض کردم حوادث بنده را به تمام این قسمتها نزدیک کرده‌است آنچه را که بنده یقین دارم و با کمال اطمینان می‌توانم عرض کنم این است که ایلات وطن پرست هستند (صحیح است) ایلات وطن پرستیشان به مراتب از افراد شهری خدمت را عرض می‌کنم بهتر و بالاتر است زیرا دارای احساسات پاکی هستند (صحیح است) ممکن است در یک مواقع بعضی افراد گول بخورند این بجای خودش ولی در هر یک از نقاط مملکت که باشند یک هدف دارند و هدفشان ایران است برای حیات مملکت و حتی برای همین دستگاه که بنده و جنابعالی و آقایان در اینجا حضور پیدا کرده‌ایم (دکتر کشاورز – صحیح است افرادشان همینطور هستند) اما بعضیها می‌نشینند و میگویند که ایلات دزدی می‌کنند شما خیا ل می‌کنید که ایلات دزدند؟‌ خیر (دکتر کشاورز- ابدا) اینکه می‌بینید اغلب در شهر‌ها سرقتهائی واقع می‌شود و دزدهائی پیدا می‌شوند باز نمی‌توانم قبول کنم که ایرانی به آن معنی خائن باشد دزدیها ئیکه به ایلات نسبت داده می‌شود من نمی‌خواهم دفاع کنم ولی می‌خواهم عرض کنم که ایلات اینطر نیستند (دکتر رادمنش –بنده اینطور نگفتم) (دکتر کشاورز – هیچکس حق ندارد همچوتوهینی به افداد ایلات بکند) اما داشتن اسلحه البته در یک همچو اوضاع آشفته‌ای که در مرکز مملکت هر روزی می‌بینید چه قضایائی پیش می‌آید البته در صح را‌ها و کوهها نباید اسلحه دست افراد باشد نمی‌توانند جلوگیری کنند فقط حس وطی پرستی ایلات است (بعضی از نما یندگان – بلند تر بفرمائید نمی‌شنویم) (صادقی ـ آقایان تند نویسان که باید بنویسند نمی‌شنوند) چشم با چه کمکی کرده‌ایم؟ کدام وقت صندوقهای دو ابرایشان فرستاده‌ایم؟ کدام وقت دکتر برایشان فرستاده‌ایم؟ (دکتر کشاورز – کی بفرستد؟‌) دولت و بنده و جنا بعالی که نماینده این مردم هستیم (دکتر کشاورز – شما که جز و اکثریت هستید) (نایب رئیس – آقای دکتر کشاورز اجازه بفرمائید) هر چه که در ظرف این چند سال ما به ایلات داده‌ایم گلوله بوده‌است افکار و اخلاق بد بوده‌است (دکتر کشاورز – صحیح است صحیح است) و در مقابل آنچه که بما تحویل داده‌اند چیزهای بسیار نفیس خوب بوده‌است (‌اردلان – صحیح است فرمایشات جنابعالی)

اما راجع به امور اقتصادی بنده یک مطالعه‌ای در بودجه سال ۱۳۲۳ بخشید بودجه سال ۱۳۲۲ کرده‌ام و اقلامی به نظر من آمده (بعضی از نمایندگان – بلند تر) بنده صدایم بیشتر از این در اختیارم هست می‌ترسم سامعه آقایان را صدمه بزند (خنده نمایندگان) استدعا می‌کنم یک توجه دقیقی در این ارقام بفرمائید درآمد پیش بینی شده سال ۲۲ و ۲۳ درآمد انحصار قند و شکر و چای و قماش و غیره دویست و نوزده میلیون و کسری تومان در سال ۲۲ پیش بینی شده در سال ۲۳ دویست و هشتاد و شش میلیون و چهارصد هزار و کسری تومان پیش بینی شده (قاطمی – تومان؟‌) بلی تومان هزینه انحصار قند و شکر و چان و قماش و در سال ۲۲ صدو هشتاد و هفت میلیون و هفتصد و هفتاد و یکهزار تومان سال ۲۳ سی و سه میلیون و ششصد و هفت هزار و کسری تومان (هاشمی – ریال) خیر تومان در آمد غله و نان در سال ۲۲ حدود هفت میلیون و سیصد هزار و کسری تومان در سال ۲۳ نود میلیون و صد و شصت و یکهزار و کسری تومان در امد غله بوده صد و شصت و نه میلیون و پانصد و پنج هزار تومان پیش بینی شده در سال ۲۳ صدو چهل میلیون چهار صد هزار و کسری تومان (هاشمی – اینها همه ریال است) خیر آقا همه تومان است مطمئن باشید خلاف عرض نمی‌کنم انحصار برنج سی و پنج میلیون و پنجاه و پنج هزار تومان سال ۲۳ پنجاه و دو میلیون و پانصد و شصت هزار تومان آنوقت هزینه اش چهل و سه میلیون و نهصد و کسری هزار تومان (اردلان – هزینه اش بیشتر است) (فاطمی – هزینه نیست آقا خرید است)(کاظمی –خرید و فروش است آقا هزینه نیست اشتباه می‌کنید)‌در امدش سی و پیج میلیون و پنجاه و پنجهزار تومان پیش بینی شده هزینه اش چهل و سه سیلیون و نهصد و کسری هزار تومان (یکنفر از نمایندگان –گران می‌خرند ارزان می‌فروشند؟) (کاظمی –خرج اداری نیست آقا) اگر اینطور بود بعد توضیح بفرمائید. در سال بعد چهل و هفت میلیون و پانصد و شصت و دو هزار تومان حالا مجموع ضرری که به خزانه کشور وارد شده خودتان ملاحظه بفرمائید انحصار پنبه سی و هفت سیلیون و پانصد و بیست و نه هزار و کسری تومان هزینه سال ۲۲ چهل و هفت میلیون و ششصد و بیست و دو هزار تومان سال ۲۳ اما برسیم سر کارخانجات در آمد کارخانجات واگذاری شصت و یک میلیون و دویست و نود پیج هزار و کسری تومان ایت در امد پیش بینی شده سال ۲۲ است مال ۲۳ سی و یک میلیون و سی و سه هزار و کسری تومان خلاصه رقمی که اخیرا بنده شنیده‌ام و واقعا حیرت آور است در مدت ۲۳ ماه یعنی از اول فروردین ۲۲ تا بهمن ۲۳ تقریبا در حدود یک میلیارد ریال کسر خرج این کارخانجات بوده‌است (یکنفر از نمایندگان – چند میلیون تومان) صد میلیون تومان.

این کارخانجات بمنظور انتفاع و استفاده ایجاد شده‌است نه برای دستگاه حکومت (فاطمی – میلیارد فرمودید؟) بلی یک میلیارد ریال در حدود صد میلیون تومان آقا فرمودند حالا که نمی‌توانیم این را اداره کنیم مثل سایر قسمتها منحل کنیم مثلا شهر بانی را منحل بکنیم برای اینه خوب اداره نمی‌شود آخر فرق می‌کند شهر بانی جزو دستگاه دولت و حکومت و برای امنیت است ولی اینها یک مؤسساتی است که برای بهره برداری ایجاد شده‌است (فرخ –ولی بد اداره می‌شود) بسیار خوب بهمان عنوان که مانده عرض می‌کنم که ده سال دیگر هم اداره نخواهد شد آیا ملت ایران با این مخارج که برایش اینجا صرف کرده‌است هر سال باید کسر آنها را بدهد؟ این مخارج از کجا می‌آید؟‌بهر حال عرض می‌کنم حضورتان این دستگاه و اوضاع ما را بروز گار بدی میکشاند با اوضاع مالی ما که میدانید ما الان پول نداریم اگر اینطور جلو برود شاید تا مدتی دیگر بکلی چرخهای مملکت بخوابد و فلج بشود (حاذقی – نباید بخوابد باید مالیات جمع بشود) بلی فایده ندارد حکایت قرمه‌است که باغین و قاف نیست گوشت می‌خواهد و چیز‌های دیگر در هر حال وقتیکه نداشته باشیم ناچاریم قرض کنیم (حاذقی – خدا نکند ما قرض نمی‌کنیم) آنوقت است که ما با اینکه منا بع ثروت داریم در یک همچو وقتی دو چار قرح بشویم معلوم است مال ما چه خواهد شد و بکلی استقلال مال ما از بین خواهد رفت و اگر استقلال ما لیمان از بین برود به استقلال مملکتمان هم لظمه وارد خواهد شد (مهندس فریور – صیحیح است) خوب است حضر ت آقای حکیم‌الملک تصمیم قطعی بگیرند یعنی یک مطالعات عمیقی بفرمایند و اجراء و عمل هم پشتش باشد یکقسمت دیگری که بنده می‌خواستم عرض کنم این است که تمام اهالی شهرستانها را رفتار مأمورین شاکی هستند که بکار آنها رسیدگی یمی شود علاوه بر این حالا جواب هم بهشان داده نمی‌شود که این بیچاره و بدبختی که دو ماه‌است در تلگرافخانه متحصن شده‌است و بالاخره جوابی نشنیده تکلیفش چیست؟ جمله دیگری عرض می‌کنم که اخیرا کار ما به اینجا کشیده که بین مامورین مثل دو دولت و دو ایل دو دسته گی ایجاد شده و با هم بنزاع برخاسته‌اند که الان درهمان منطقه نرما شیر و و جیرفت بین مأمورین نظام وظیفه و ژاندارمری یک اختلاف مهم اتفاق افتاده‌است و کار کشمکش بجائی رسیده‌است که در این بین یک نفر هم بدست آنها کشته شده‌است و متجاوز از ایک ماه آنها در تلگرافخانه متحصن بودند و شکایتهائی کردند بنده هم تعقیب کردم ولی آنچه البته بجائی نرسد فریاد است یک فکری بکنید یک پیشنهادی بفرمائید آقایان هم توجه بفرمایند دولت هم یک توجه عاجلی بفرمایند وتکلیف این اهالی بیچاره را معین کنید و یک رویه‌ای اتخاذ شود که تکلیف اهال یشهرستانها و شکایاتی که از مامورین دارند معین شد و بشکایات رسیدگی شود (صحیح است) ضمنا یک تلگرافی هم آقای دهستانی بمن داده‌اند و خواهش کرده‌اند که بموقع خودش قرائت کنم (جمعی از نمایندگان – خودشان قرائت کنند) حالا اجازه بفرمائید بخوانم.

ساحت مقدس مجلس شورای ملی رو نوشت جناب آقای نخست وزیر – رونوشت وزارت پیشه و هنر – رونوشت اداره کل معادن – رو نوشت جناب اقای سید ضیاءالدین طبا طبائی – رونوشت جناب اقای دکتر مصدق – رو نوشت جناب آقای دکتر معظمی (جمعی از نمایندگان – اصل مطلب را بخوانید) بلی چشم اینجا نبان معدنچیان ذغال سنگ که تمام هستی را در راه ایجاد و توسعه استخراج معادن ذغال سنگ صرف نمودن و در نتیجه چندین سال زحمت مشقت موفق بدائر نمودن معارن ملی که سر مایه اصلی کشور را تامین می‌نماید گردیده متأسفانه ایام جنگ بعلت مختلفه و گرانی هزینه زندگی کارگر و تعطیل ساختمان کارخانه ذوب آهن و تبدیل مصرف ذغال سنگ به نفت از طرف کارخانجات و حمله‌ها باعث گردیده که این سرمایه عظیم ملی از بین رفته و یکعده زیادی معدنچیان و کارگارن بکلی محو و نا بود گردند مراتب چندین مرتبه بعرض اولیاءامور وقت رسیده و رد نتیجه مطالعه و صلاحیت امر از طرف وزارت پیشه و هنر و اداره کل معادن کمیسیونهای مختلف تشکیل و موافقت شده که به منظور حفظ معادن ملی و جلو گیری از نابودی قریب ده هزار خانوار معدنچیان و کار گران معدن مقدار مختصری ذغال سنگ برای مصرف کارخانه سیمان و کارخانجات دیگر خریداری نمایند متاسفانه تاکنون این نظریه اجراءنشده و اینجا نبان در فشار کا رگران می‌باشیم و بد ینوسیله از عواقب وخیم بیکاری کارگران معادن خاطر اولیاء محترم را مستحضر و تمنا داریم مقرر فرمایند طبق نظریه وزارت پیشه و هنر کارخانجات سیمان و سایر کارخانجات دولتی اقلا نصف مصرف خود را از معادن ملی خریداری فرمایند والا دولت ناگزیر است برای امر معاش ده هزار خانوار کارگر بیچاره که در نتیجه گرسنگی به شهر پناهنده خواهند شد تهیه شغلی نماید یک یادداشت دیگری هم آقای دهستانی برای بنده فرستاده‌اند که خیلی مختصر است و اجازه بفرمائید قرائت کنم موضوع ارقی کشاورزی بتجربه معلوم شد در برنامه‌ها این موضوع حرف قشری بی مغزی است وزارت کشاورزی به اینصورت زاید و آنچه هزینه آن باشد تفریط مال ملت است. وزارت کشاورزی باید دارای اختیار و هم اعتبار باشد تعیین نرخ محصولات کشاورزی بتناسب محل و اینکه برای کارگر زیان آور نباشد و امور زندگانی او بگذرد.

نایب رئیس – آقا اینکه مربوط به برنامه دولت نیست. آقای فرهودی شرحی نوشته‌اند و اخطار نظامنامه‌ای دارند بفرمائید.

فرهودی – آقای کام بخش ضمن بیاناتشان فرموده بودند که بنده به کابینه بیات رأی داده‌ام در صورتیکه بنده از روز اول با تشکیل کابینه آقای بیات مخالف بودم و در متون مخالف هم اسم نوشتم متنهی نوبت مخالفت ببنده نرسید که عرایض خودم را عرض کنم و موقعی که آقای دکتر رادمنش در بیاناتشان وقایع اصفهان را ذکر کردند و حمله کردند به دولت که چرا همچو پیش آمدی شده‌است بنده گفتم این همان دولتی بوده‌است که شما به او رأی داده‌اید یعنی وقایع اصفهان را تایید کردید. کام بخش – اجازه بفرمائید بنده باید توضیح بدهم.

جمعی از نمایندگان – عده کافی نیست. ختم جلسه.

نایب رئیس – اگر اجازه بفرمائید جلسه را بعنوان تنفس ختم کنیم (‌صحیح است) جلسه آتیه فردا صبح ماعت ۹ دستور هم بقیه دستور امروز و استدعا می‌کنم آقایان زودتر و سر موقع تشریف بیاورند. (در این موقع چهل دقیقه بعد از ظهر جلسه بعنوان تنفس تعطیل گردید).

یکساعت و ربع پیش از ظهر روز چها رشنبه دوم خرداد ماه مجلس بر یاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید.

رفیعی – اجازه میفرمائید.

نایب رئیس – نوبت حضرتعالی نیست.

رفیعی – بنده تذکری داشتم راجع به بیانات جلسه گذشته خودم که چو ن سوء تفاهم شده‌است رفع شود.

نایب رئیس – بفرمائید.

رفیعی – در بیانات دیروز من در ان قسمت داجع به پاسگاهها و ژاندارمری سوءتفاهمی شده‌است مثل اینکه بنده این نظر را نسبت به قاطبه ژاندارمری وارتش دارم در صورتیکه اینطور نبود اولا بطر کلی نظر بنده نسبت با فراد ژاندارمری و ارتش این است که آدمهای شریفی هستند چو ن در موقعی که اوضاع بحال عادی نبود خارج از انضباط بود شرافت خودشان را نشان دادند و با کمال شرافت مندی رفتار کردند و هم چنین است نسبت به افسران ارتش و ژاندارمری بنده سراغ دارم که اکثرشان مردمان شریف پاکدامنی هستند (صحیح است) اگر توی آنها اشخاص نا پاکی باشند ربطی به جامعه آنها ندارد و بنده اعتقادم این است که ما باید نسبت به افسران پاکدامن احترام بگذاریم اگر یک افسران بدی هم هست معایبش متوجه دستگاه‌است و انهم همانطور که در مقدمه بیانات دیروز عرض کردم که این معایب مربوط به دستگاه‌است یعنی دستگاه دائره حکومت که همانطور که دیروز عرض کردم اگر آن اشکالات مرتفع شود گمان می‌کنم با زموفق شویم به اینکه این اصلاحات هم بعمل بیاید.

نایب رئیس – آقای دکتر کشاورز.

دکتر کشاورز – بیش از یکماه بود نمایندگان فراکسیون حزب توده ایران در مجلس شورای ملی در تمام جلسات در خواست اجازه صحبت قبل از دستور می‌کردند و آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی با صحبت کردن ما موافقت نمی‌کردند و حتی در یکبار که اجازه سخن به من داده شد چنانچه در همان جلسه اعتراض کردم یکعده از آقایان نمایندگان از مجلس بیرون رفتند برای اینکه آنچه را که ما می‌خواهیم پشت تریبون مجلس شورای ملی بگوئیم نا گفته بماند من از آقایان نمایندگان اکثریت مجلس شورای ملی از این بابت گله می‌کنم در مملکت مشروطه لااقل به نماینده مجلس باید اجازه داده شود که به نام ملت ایران آنچه را که صلاح مملکت می داند بگوید و برای اینکه آقایان نمایندگان اکثریت بدانند که با مخالفت آنهاهم نمایندگان فراکسیون توده مطالب خودشان را در پشت تریبون به ملت می رسانند و مطالبی را که دارند می گویند روزی که ورقه نام نویسی را جع به مخالفین و موافقین دولت آقای حکیم الملک در مجلس الصاق شد نمایندگان توده قبل از دیگران در مجلس حاضر شدند و تقریبا می توان گفت تا الان که من صحبت می‌کنم جز آقای جرجانی بقیه کسانی که جزو مخالفین صحبت کردند جزو فراکسیون توده بودند. (اردلان – بنده نبودم) عرض کردم در جزو مخالفین جز آقای جرجانی بقیه نمایندگان فراکسیون توده بودند پس آقایان نمایندگان اکثریت بیاید از این به بعد بگذارند هر وکیلی پشت تریبون بیاید و مطالب خودش را بگوید (صحیح است) او اگر مطالبی گفت که آن مطالب با مصالح مملکت ایران وفق نمی‌دهد همانطوریکه آقای مهندس فریور گفتند چون ریش و قیچی در دست اکثریت است عملی را که لازم است با وکیلی که از حق خودش سواستفاده کرده‌است بکند (محمد طبا طبائی – مثل اینکه تا بحال کرده‌اند) این عدم قدرت و توانائی اکثریت را میرساند (صحیح است) اکثریتی که متکی به توده ملت باشد باید مطمئن باشد به وکیلی که خلاف مصالح مملکت رفتار می‌کند هر عمل شدیدی را که صلاح بداند می‌تواند بکند ولی وقتیکه اکثریت متکی به اکثریت مجلس نبود (کاظمی – اینطور نیست آقا) من آقای کاظمی نظر توهین به اشخاص ندارم.

معذرت می‌خواهم اقای کاظمی من که فارسی عرض می‌کنم حالا آنرا هم باید معنی کنم بنده عرض می‌کنم اگر یعنی فرض بفرمائید فرض محال هم که محال نیست (روحی – چرا همچو فرضی را میفرمائید؟) پس میفرمائید دهنم را ببندم آقای روحی معذرت می‌خواهم من کتابی صحبت می‌کنم به قول آقای دشتی اگر فرض غدقن شود خیلی از مسائل علمی هم حل نمی‌شود بنابراین فرض کردن گناه نیست بنده هم فرض می‌کنم و عرض کردم اگر نمایندگان اکثریت اکثریت بدی هستند آنکه دیگر نباید بر بخورد، آقای کاظمی اینجا گفته شد دزدگاه‌است بنده نمی‌خواهم تکرار بکنم چرا وقتی که این حرف زده شد دنبال نشد ولی وقتی می‌گویم اگر اکثریت نمایندگان اکثریت متکی به ملت نیست به شما بر می‌خورد (کاظمی – اگر اکثریت تا کنون ارفاق کرده‌اند نباید سوءاستفاده بشود و اگر مایل باشید عمل یشان می‌دهیم که می‌توانند از موفعیتشان استفاده کنند) اجازه بفرمائید این موضوع را هم اول عرض کنم که چون من در برنامه دولت صحبت می‌کنم هر چه دلم می‌خواهد حق دارم بگویم (کاظمی – در صورتی که توهین نباشد) اگر توهین باشد شما حق دارند که بهیئت رئیسه شکایت کنید مرا تعقیب بکنند چون جز و اقلیت هستم و به این موضوع هم افتخار می‌کنم اختیار هم دست شما است (فیروزآبادی – آقا راجع به برنامه صحبت کنید)

اما آقای حکیم راجع به کابینه بنده با کابینه شما با اکثر وزرای شما و همانطوریکه از صحبتم معلوم شد با عده‌ای از آقایان نمایندگان مجلس هم از نظر عقیده شخصی خودم بمناسبت اینکه جزو اقلیت مجلس شورای ملی هستم و بر عکس آنجه که برای بعضی‌ها تذکر دادند که از حالا در نظر دارند اقلیتی در مجلس شورای ملی بوجود آورند از اول مجلس چهاردهم یک اقلیت متمرکز ثابت در مجلس شورای ملی وجود داشت که آن اقلیت ثابت فراکسیون توده ایران بود و به آن اقلیت ثابت از روز اول مجلس چهاردهم یکعده از نمایندگان مجلس اضافه شدند بطوریکه جریانی که در تمام دنیا وجود دارد از لحاظ اقلیت و اکثریت از لحاظ طبقه حاکمه طبقه‌ای که می‌خواهند ممالک را نگاهدارند و نگذارند ترقی بکند و طبقه‌ای که اصلاح طلب است و می‌خواهد ممالک ترقی بدهد آن اختلافی که در تمام دنیا بین این دو دسته وجود دارد آن اختلاف در ایران هم وجود در مجلس شورای ملی هم وجود دارد چرا من با این طبقه حاکمه مخالفم زیرا وقتیکه انسان می‌خواهد به حساب یک اداره یا یک بنگاهی یا این یک دستگاه دولتی یا مجلس یا بان رسیدگی تکند باید به ببیند که این بنگاه یا این دولت یا این مجلس یا این بانک بیلان عملیاتش چیست و وقتیکه من به بیلان عملیات طبقه حاکمه ایران مراجعه می‌کنم می بینم آنچه را که برای ملت ایران انجام شده می‌شود در سه کلمه خلاصه کرد، فقر جهل ترس طبقه حاکمه ایران آنچه را که برای ملت ایران برای ملت بدبخت و فلک زده ایران برای ملت زحمتکش ایران بالضروره تهیه کرده‌اند در این سه کلمه‌است: فقر – جهل – ترس (فرمند – و فساد اخلاق) آنرا هم عرض می‌کنم جزو یادداشت‌های بنده‌است – ملت ایران – وقتیکه ملت ایران میگویم منظور من اکثریت ملت ایران است ملت ایران و اکثریت او از این مملکت از همه چیز جز هوا و نور محروم هستند و باور کنید که اگر یک مشت اشخاص منفعت پرست می‌توانستند کاری بکنند که نور و هوا را هم برای ملت ایران جیره بندی بکنند و برای خودشان یک منافعی ببرند این کار را هم می‌کردند (صحیح است) (فیروز آبادی – آقا در تمام دنیا این جور است) (خنده نمایندگان) آقای فیروز آبادی آن دنیائی را که من دیدم اینطور نیست ولی آن دنیائی را که شما دیدید شاید اینطور باشد و حق هم دارید آقای حکیم الملک شما جانشین یک دولتی می‌شوید که لازمست بدایند که آن دولت برای چه افتاد؟ و شما چرا آمدید؟ و خود شما هم مثل این است که بطور ملایم در برنامه‌ای که تقدیم مجلس کرده‌اید این قضیه را تذکر داده‌اید شما در برنامه که نوشته‌اید ذکر کرده‌اید:

برخاطر عموم نمایندگان محترم مکشوف است که اینجانب از مدتی قبل بکلی از مشاغل دولتی کناره گرفته بودم و شخصا هیچگاه در صدد قبول مقامی نبودم و حتی در جریان مطالعات و تذکرات دو هفته نمایندگان محترم نیز (این قسمت انترسان و جالب توجه‌است) که بی مقدمه منجر به اظهار تمایل مجلس شورای ملی نسبت به این جانب گردید

پس شما هم تصدیق میکنید که خیلی قرار نبود شما رئیس الوزراء بشوید و بدون مقدمه رئیس الوزراء شدید خود شما هم این حرف را می‌زنید که بدون مقدمه رئیس الوزراء شدید پس شما باید بدانید که چرا یکی دیگر که او با مقدمه آمد سر کار و بی مقدمه رفت بنده الان این را بشما عرض می‌کنم شاید خود شما توجه دارید به این نکته ولی لازم است گفته شود که دولت بیات را اقلیت مجلس سر کار نیاورد حزب توده هم بر سر کار نیاورد همه میدانند که ما علنا با او مخالفت کردیم و با مهره مخالفت دادیم و حتی آقای فرهودی که دیروز فرمودند اینجا من جزو مخالفین دولت بیات بودم صحیح نفرمودند برای اینکه آقای فرهودی در موقعیکه دولت آقای بیات به مجلس معرفی شد جزو ممتنعین یک نتیجه مهمتری برای اثبات عرایضم خواهم گرفت ممتنع یک لغتی است یعنی مردد است در اینکه موافق رأی بدهد چونکه نه می‌تواند موافق رأی بدهد و نه می‌تواند مخالف رأی بدهد اگر مخالف رأی بدهد خلاف وجدانش است و اگر موافق هم رأی بدهد این هم خلاف مصلحت و وجدانش است (پور رضا – این یکی از اصول پارلمانی است)‌ (فرهودی – من در لوحه جز و مخالفین بودم) صحیح است ولی اینجا جرأت نکردید که رای مخالف بدهید.

یک چنین دولتی که با رای اکثریت مجلس شورای ملی بر سر کار آمد و در ابتدای کارش یک موضوعی را که مبتلا به ملت ایران بود همین قضیه دکتر میلسپو را به آرامی حل کرد در آنوقت ما از او پشتیبانی کردیم همینطور که در دولت ساعد از ساعد هم راجع به این عمل او به شهادت تمام وکلا راجع به این عمل بخصوص پشتیبانی می‌کردیم زیرا ما معتقدیم که اگر یک کسی آمد یک عمل خوب کرد برای همان عملش باید از او پشتیبانی کرد و اگر عمل بدی کرد در همان عمل هم باید با او مخالفت کرد (صحیح است) کسی که صلاح مملکت را تشخیص می‌دهد باید تشویق بشود و اگر یک آدم بدی هم یک کاری خوبی کرد باید زیر بغلش را گرفت و کمک کرد که به صلاح مملکت انجام بشود (صحیح است) دولت بیات قضیه میلسپورا حل کرده بود و دولت بیات البته من منظورم توهین باکثریت نیست به گفته ایشان اشاره می‌کنم (یکی از نمایندگان – آقا این حرفها را بیندازید دور) خیر نمی‌شود بنده باید بگویم و باید از این حرفها نتیجه بگیرم که طبقه حاکمه را چرا با آنها مخالفت می‌کنم والا برای ماهمه یکی است. این طبقه حاکمه‌ است که ملت ایرا ن را بروز بدبختی کشانده و هیچ تردیدی درش نیست من عین صحبتی را که بیات در آخرین جلسه که بعد مجلس رای اعتماد به او داد دراین جا می‌خوانم:

بعضی از آقایان منظور نمایندگان مجلس شورای ملی است) گوئی به اصل تفکیک قوا توجهی نداشته ود خالت در کار‌های قوه مجریه را مجاز و طبیعی میدانند در صورتیکه دعایت اصل مزبور در حکومت دموکراسی شرط ضروری پیشرفت امور است همچنانکه دخالت و اعمال نفوذ پارلمان هم در کارهای قوه مجریه مفاسدی مهم در برداشته و کا رها را فلج می‌کند و از قدر ت دولت می‌کاهد و او را در اجرای قانون ناتوان می‌سازد.

آری بی فایده نیست که این نکته نصب العین همه باشد که شان مجلس شورای ملی وضع قانون و نظارت در حسن اجرای آن است. آقای بیات در پشت تریبون مجلس شورای ملی تکلیف ما را به ما تذکر داد و هیچکس هم بهش هیچ چیز نگفت و بعد یک جای دیگر می‌گوید: {رعایت نظر همه آقایان برای کسیکه پای بند به اصول و قیودی باشد} {اینجا این عبارت را ملاحظه کنید} می‌گوید که:

برای کسیکه پای بند به اصول و قیودی باشد بسیار دشوار بلکه محال است خاصه اگر خدای نخواسته ان نظریات خصوصی باشد و همیشه با منافع و مصالح عمومی مطابقت نکند مخالفین در من نقطه‌های ضعف تشخیص داده‌اند و یکی از آن نقاط ضعف که به آن اشاره نفرموده‌اند ولی بزرگترین آنها هست همین تقلید باصول اخلاقی است در این صورت اینجا به مخالفین خودش پشت تریبون فحش داده‌است چراصدای کسی در نیامده‌است؟

چون انشاءالله تمام نمایندگان اطمینان داشتندکه بهیچیک از آنها نمی‌گفت به هوا می‌گفت به تماشاچیها می‌گفت (مغذرت می‌خواهم از آقایان تماشاچیان) این را به نمایندگان مجلس گفت که مخالفتشان برای این است که من معتقد یه اصول اخلاقی هستم و کسی صدایش در نیامد اینجا …(پور رضا – گاهی از اوقات جواب بعضی‌ها سکوت است) خیر سکوت در مجلس شورای ملی علامت رضا است و شکی نیست (پوررضا جوابش را کف دستش گذاشتند دفت) و در جای دیگر می‌گوید و چون روز قبل از طرف آقای سیدضیاءالدین طباطبائی استیضاحی به مقا م ریاست مجلس تقدیم شد (آقا پور رضا توجه کنید) (خنده نمایندگان) خیلی خوش وقت شدم که خطاها و اشتباهات دولت خود را دانسته در مقام دفاع برآیم ولی از عبارات ان ورقه جز یک مسائل کلی بحثی ندیدم و اعتراض ایشان بطور کلی روی جریان و وضعیت بود که خیلی مایل بودم مطرح شده بود و پرده از روی کار برداشته شود و مسببین آن که باعث ضعف دولت و اختلال انتظامات در کشور بوده و حتی سعی می‌نمایند که حسن روابط با همسایگان را مختل نمایند معرفی شوند منظورش این بود که در این مجلس چنین اشخاصی وجود دارند (صحیح است) ولی کسی جواب نداد (صحیح است)‌ اما راجع به اینکه دولت بیات رفت، دولت بیات رفت آقای پوررضا اما به چه ترتیب؟

به این ترتیب که مخالفین دولت بیات در موقعی که به نابود کارت مخالفت را علنا در مجلس شورای ملی بدهند چهار نفر بیشتر نبودند آقای خلیل دشتی – اقای فولادوند – آقای پوررضا – آقای سید ضیاءالدین دولت بیات از مجلس شورای ملی رفت با چهار تا مخالف یعنی وقتیکه صحبت در جلسه علنی شد و بنا شد تکلیف دولت را معین کنند چهار تا مخالف بودند و این را تمام ملت ایران میدانند که آقایان نمایندگان اکثریت مجلس شورای ملی قبل از اینکه دولت بیات به مجلس بیاید یک ورقه امضاء کرده بودند که آن روز در حدود شصت و چهار پنج امضاء داشته‌است که آنها همه مخالف با دولت بیات بوده‌اند و وقتیکه آقای کام بخش پشت تریبون مجلس می‌گوید که از صندوق خانه امضاء بیرون می‌کشند این دیگر نباید بر بخورد به مجلس شورای ملی چون این ۶۵ نفر اینجا جزء مخالفین رأی ندادند (‌پوررضا –نتیجه یکی است) خیر یکی نیست چون وقتی که یک کسی ممتنع بود معنی اش این است که من نمیدانم این بد است یا خوب است باید برود یا نباید برود (پوررضا – نتیجه یکی است) در صورتی که اغلب آن را امضا کرده بودند آقای پور رضا اینجا آقای رئیس نشسته‌اند جنابعالی جای ایشان را نگیرید.

بنده می‌گذرم همه آقایان میدانند که در موضوع دولت بیات یک عملی در مجلس شد که بعقیده ما این عمل با اصول مشروطیت زیاد وفق نمی‌داد زیرا باید برای دولتهائی مثل دولت آقای حکیم الملک که امروز آمده‌است به مجلس این قضیه روشن بشود که آیا این اکثریت وقتی که می‌خواهد ساقط بکند دولت را بهش می‌گوید تو فلان کار را کردی و فلان کار را نکردی یا اینکه خیر بهش می‌گوید رای اعتماد باید بگیریم و بعد هم ممتنع می‌شوند و دولت را می‌اندازند و این موضوع برای دولتهائی که روی کار می‌آیند مهم است و همچنین از لحاظ ملت ایران هم مهم است.

آقایان نمایندگان مجلس که اینجا نشسته‌اند مقدرات ملت و مملکت ایران را در دست دادند اینها باید به ملت ایران حساب پس بدهند و من کاری ندارم هر دولتی که می‌خواهد باشد دولت بیات دولت حکیم الملک دولت حسن. دولت علی، فرق نمی‌کند باید بگوئیم که این را که آوردیم به این دلیل آوردیم ووقتی که ساقط کردیم به این دلیل ساقط کردیم. (صحیح است) مخصوصا در مجلس شورای ملی راجع به اقدامات و اعمال دولت بیات اصلا مداکره نشد و مخصوصا بنده از اقای دشتی تعجب می‌کنم که ایشان که اطلاع بقوانین را ادعا دارند چطور قبول کردند این عملی را که اکثریت در اینجا کرد و دولت آقای بیات را بدون مذاکره ساقط کردند ایشان هم موافقت کردند و دفاع کردند بنده از ایشان خیلی تعجب می‌کنم و مخصوصا خواستم این گله رابکنم در پشت تریبون که من انتظار نداشتم شما این ار ار بکنید شما که ادعا می‌کنید که تمام قوانین را میدانید و شما که در توی این مجلس کهنه کار هستید شما نباید این کار را بکنید دفاع بکنید از یک عملی که یکدولت را بدون اینکه در اطراف کارهای ان مذاکره‌ای شده باشد رای اعتماد بگیرند از کار بیندازند البته وکیل آزاد است هر چه بخواهد رای بدهد (طباطبائی – این کلمه (باید) توی نظامنامه نیست) نظامنامه مجلس که قانون اساسی نیست نظامنامه را هم همین آقایان نوشته‌اند، چون این جا خیلی صحبت شد و در خارج هم خیلی به فراکسیون بنده حمله کردند که چرا با دولت بیات در موقعی که می‌خواست بیفتد موافقت کردید این عرض را می‌کنم که فراکسیون بوده به دولت بیات برای خاطر بیات موافقت نکرد بلکه برای حفظ اصول مشروطیت و قانون اساسی موافقت کرد برای اینکه این سابقه در مجلس شورای ملی ایران نماند که هر اکثریتی هر وقت دلش خواست بدون اینکه علت را بگوید من چرا دولت را می‌اندازم دولت را ساقط کند. (صحیح است) به این دلیل بود که ما برای حفظ قانون اساسی و دموکراسی به بیات رای دادیم والا بیات هم جز و همان طبقه حاکمه‌است و اگر حالا هم بخواهد رئیس الوزراء بشود با او مخالفت می‌کنیم چون بیات آدمی بود که در اصفهان، یزد، شیراز دولتی که تحت حمایت او بود رفقای مرا محبوس کردند کتک زدند چاقوکشی کردند حالا نمی‌خواهم همه را شرح بدهم در اینصورت ما هیچ رضایتی از بیا ت نداشتیم ولی تنها برای حفظ اصول بود که ما از او پشتیبانی کردیم (صحیح است)

اگر بنا باشد کار مملکت و مجلس بل بشو بشود و هر کس هر کاری را که می‌خواهد بکند این که وضع مملکت نمی‌شود؛ اما راجع به مطالبی که بنده راجع به طبقه حاکمه گفتم حالا می‌خواهم برای آقایان تذکر بدهم بنده عرض کردم یکی از چیزهائی که طبقه حاکمه برای مردم گذاشت فقر بود البته آنهائی که سر و کار با مردم ندارند نمیدانند فقر چیست انسان یا باید فقیر باشد یا با فقیر معاشرت داشته باشد تا بداند فقر یعنی چه (کاظمی ـ شما که فقیر نیستید کار و بارتان خوبست) اجازه بفرمائید آقای کاظمی من فقیر نیستم فقط فرقی که بین من و شما است این است که من طبیب هستم با فقرا معاشرت دارم و شما نیستید این را هم یکی از نکات ضعف ما حساب می‌کنند که دکتر کشاورز سرمایه دار است خیلی خوشم آمد حالا که گفتید بشنوید علم است وک عقل (پور رضا – کتاب پرورش کودکان هم همان کتابی است که هزار‌ها مادران ازش استفاده می‌کنند ور ان روز آقای فرهودی بودند که در حضور ایشان آقای مرآت وادار کردند اشخاص را که کتاب می‌نوشتند حتما بالای کتاب اسم رضا شاه نوشته شود والا چاپ نمی‌شد و آنوقت کتابی که برای مملکت نوشته شده بود کتابی که برای مادرها نوشته شده بود نباید منتشر بشود تا اینکه آن دو کلمه نوشته بشود والا منافع آن کتاب صد بار مهمتر از آن دو کلمه ایست که بالای کتاب نوشته شده و آن روزی که ملت ایران بیاید و به حساب اشخاصی که به رضا خان کمک کردند رسیدگی کند از ۱۲۹۹ تا امروز آقای شما (خطاب به آقای پور رضا) و خائنین مملکت را مجازات بکند من اینجا پشت این تریبون میگومن که من برای آن دو کلمه که پشت کتاب نوشتم – خودم را تسلیم مجازات ملت ایران می‌کنم (احسنت) پس این راجع به جمله معترضه آقا فرمودید.

اما راجع به مطلبی که آقای کاظمی فرمدند من آقای کاظمی ۱۱ سال است در این مملکت طبیب درجه اول هستم و همین آقایان اکثریتی که باهاشان مخالفت می‌کنم بجه‌هاشان را معالجه می‌کنم (کاظمی – میدانم بچه مرا هم معالجه کردید) بچه خودتان راهم معالجه کردم پس این نشان می‌دهد که طبیب خوبی هستم (کاظمی – منهم زارع خوبی هستم) هر که خوبست خوبست من بعد از یازده سال طبابت آقای کاظمی فقط یک منزل دارم و جز این یک منزل هیچ ندارم و حرفی که در پشت تریبون مجلس شورای ملی گفته می‌شود این سند است و وقتی که من گفتم و این بیان من در صورت مجلس رفت وقتی خودم اقرار کردم قانون می‌شود یعنی درباره من جز یک منزل چیزی ندارم و اتومبیل شخصی خودم را هم برای آن منزل فروخته‌ام پیاده راه می‌روم و سه روز یکمرتبه هم شپش توی لباسم پیدا نمی‌شود برای اینکه تاکسی سوار می‌شوم و در بانک رهنی ۲۸ هزار تومان بعد از یازده سال طبابت مقروض هستم (همهمه نمایندگان)‌ (‌صدای زنگ نایب رئیس) (بعضی از نمایندگان – در برنامه دولت صحبت کنید) این جا صحبت دولت نیست صحبت ماده ۱۰۹ است که توهین شده‌است.

نایب رئیس – بنده معتقد نیستم که مذاکرات شخصی پیش بیاید در اطراف برنامه صحبت کنید مذاکرات شخصی موضوع ندارد فداکار سابقه پوررضا را هم همه کس میداند بشماره‌های ۱۳۷۹/۲ – ۲۸۸/۳- ۸۲۹/۴ (پوررضا – با همین حرفهائی که شما می‌زنید تمجید مرا می‌کنند.)

نایب رئیس – آقای پوررضا بشما اخطار می‌کنم و اگر یکمرتبه دیگر بدون اجازه صحبت کنید بر طبق آئین نامه رای می‌گیرم بنده که اینجا نشسته‌ام اجازه نمی‌دهم که هر کسی هر چه دلش می‌خواهد بگوید.

دکتر کشاورز – بله بجز این منزل چیزی ندارم و در مقابل نمایندگان مجلس شورای ملی بعد از یازده سال طبابت بعد از اینکه استاد دانشگاه و یکی از علمای این مملکت حساب می‌شوم در طب عرض کردم غیر از این منزل هر چه دارم بشخص آقای کاظمی به شهادت آقایان می‌بخشم (دکتر رادمنش – آقای کاظمی بحد کفایت دارند) (خنده نمایندگان) (نایب رئیس – راجع به برنامه بفرمائید) تمام شد رفتم سر موضوع بنده برای اینکه ایشان بدانند فقر چه‌است عرض کردم یا اینکه شخص باید فقیر باشد و یا با فقرا سرو کار داشته باشد و من افتخار می‌کنم که چون طبیب هستم در خانه فقرا زیاد می‌روم من میدانم فقر یعنی چه فقر یعنی هشتاد و پیج الی نود درصد اهالی این مملکت در توی اطاقهائی زندگانی می‌کنند که حیوانات را نمی‌شود نگاهداری کرد ده دوازده نفر در یک اطاق با یک بچه مریض که در حال جان کندن است و باید توی همان اطاق جلوی چشم پدر و مادر جان بدهد فقر یعنی این یعنی اینکه مستخدمین جزء دولت کراوات می‌بندند و یک تکه پیراهن زیر لباسشان می‌گذارند و یقه شان را می‌بندند و وقتی که میایند بوی مطب من و لباسشان را می‌کنند که آنها را ببینم می‌بینم که یک تکه پیراهن دارد و باقی آن نیست برای اینکه پول ندارد فقیر یعنی این فقیر یعنی اینکه افسران ارتش ما افسران حزءارتش ما با سیلی صورتشان را سرخ نگاه می‌دارند برای خاطر اینکه آبروی ارتش نرود و یک دست لباس را به انواع و اقسام باید تمیز نگاه دارند و بپوشند و میان مردم طوری حرکت کنند که آبروی ارتش را حفظ کنند فقر یعنی اینکه یک کارگر بدبخت دخانیات که یک ماه و نیم قبل فوت کرد پنج بچه و یک زن گذاشت که فعلا مشغول گدائی هستند در تهران و سه تا از بچه‌هایش را که دوست دارد و از جان دل می‌پرستد ناچار شد که در شیرخوارگاه بگذارد فقر یعنی اینکه فلان کارمند آبرومند دولت که حقوقش کم است برای اینکه مخارج زندگانیش گران است پشب میز اداره اش تریاک می‌خورد (فیروز آبادی – آخر از کی باید گرفت و داد) از شما آقای فیروزآبادی فقر یعنی اینکه اسماعیل نام کارگر دخانیات به رئیسش می‌گوید که من مریضم و سرفه می‌کنم و از سینه‌ام خون می‌آید دو روز مرخصی به من بدهید که معالجه کنم بهش نمی‌دهید طبیبی می‌رسد و می‌بیند وضعیتش خراب است بعد از چهار پنج روز معطلی که این بدبخت مجبور است که روز‌ها کار کند و مخارج زن و بچه اش را اداره کند بهش اجازه می‌دهند که بخانه اش برود دم در دخانیات که می‌رسد میمیرد زن و بجه اش گرسنه می‌مانند من تصور نمی‌کنم که کسی احساسات ملی داشته باشد و نداند که ملت ایران هشتاد در صدش اینطور است) (مهندس فریور – بیشتر)‌ خدا پدر شما را بیامرزد بیشتر افسری که در سمیرم کشته شده یک نفر ستوان ۳ زن و بچه اش در اصفهان دارند گدائی می‌کنند و دستگاه حاکمه ما توجه نمی‌کند فقر یعنی اینکه سربازان ما در سمیرم کشته شدند به اعتقاد اینکه برای وطن خودشان را فدائی کنند و نمی‌شود گفت آن بیجاره‌ها را بی خود فرستاده‌اند چون بعدا با آن اشخاص که جنگ کرده بودند صلح کردند و آنها را استاندار کردند فرماندار کردند و از آنها استفاده کردند ولی از حق نباید گذشت و این سرباز تا ساعتی که کشته می‌شد خیال می‌کرد که از وطنش دفاغ می‌کند حالا بچه و زنش به گدائی افتاده‌اند برای اینکه فقر را بدانید چیست تشریف ببرید جنوب شهر و ملاحظه نمائید و ببینید چه خبر است نگاه کنید (محمد طباطبائی – شمال هم همین طور است لاله‌زار هم همینطور است) بچه هائی که برای این مملکت باید بازو تهیه کنند و برای این مملکت ثروت تهیه کنند ببینید چطور دسته دسته در گل و لای میلولند و هزار هزار در نتیجه امراض ساده که کوچکترین مواظبت و کمترین دوا معالجه اش می‌کند از بین می‌روند و می‌میرند اینها را توجه کنید اگر من مخالف طبقه حاکمه هستم برای این چیزها است اینها پنجاه سال صد سال سیصد سال در این مملکت روا ج دارد و از سیصد سال قبل تا بحال طبقه حاکمه ایران کوچکترین قدمی برای اصلاح آن بر نداشته‌اند.

38 – 47***

ارتش:اصلاح سازمانهای ارتش بمنظور ایجاد یک ارتش ملی نیرومند برای تأمین امنیت داخلی و استقلال ایران.

بهداشت:طرح لوایح قانونی برای تعمیم بهداشت مخصوصاً در دهات ومداوای عمومی مجانی بیماران بی‌چیز وکلای ما در مجلس چهاردهم در دفاع از حقوق اکثریت ملت ایران در هیچ لحظه متوقف نخواهند شد و چون امروز آزادیخواهان بیش از بیش از هر وقت احتیاج باتحاد و اقدامات مشترک دارند بیش از هر وقت باید در راه خوشبخت ساختن ملت ایران با یکدیگر همقدم گردند. وکلای حزب توده ایران در تمام اموری که مصالح ملی ایجاب نماید با کلیه وکلای آزادیخواه و اصلاح طلب همکاری خواهند کرد.(بعضی از نمایندگان احسنت)این برنامه‌ای بود که حزب توده ایران روز اول ورودش به مجلس درنظر گرفت وبآقایان نمایندگان هم داد. عمل ما درمجلس شورای ملی این است و این بوده و با پیشانی باز جلوی ملت ایران میگوئیم و نشان دادیم که ما باین اصول پابند و معتقد بودیم و هستیم و می‌خواستیم این کارها را در این مجلس انجام بدهیم و اگر نتوانستیم برای این بود که در این مجلس در اقلیت بودیم ولی اطمینان داریم که با تمام اینها بمناسبت این که دنیا دارد به طرفی می‌رود که جلوی ترقی و آزادی ملت‌ها را نمی‌شود گرفت ملت ایران یک روز مجلس و دولتی را که از ملت و نوکر ملت ایران باشد تشکیل خواهد داد و این برنامه را اجراء خواهد کرد (بعضی از نمایندگان –صحیح است احسنت)

- ختم جلسه

بعضی از نمایندگان –ختم جلسه

نایب رئیس – جلسه را فعلا تنفس می‌دهیم تا فردا صبح ساعت ۹ (صحیح است) (در اینموقع یکساعت و چهل دقیقه بعد از ظهر) جلسه به عنوان تنفس تعطیل گردید