مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۳

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۰۹ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۳

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۳

جلسه صدو چهل و سوم صورت مشروح مجلس صبح سه شنبه بیست وهفتم حوت ۱۳۰۳ مطابق بیست و یکم ۱۳۴۲

مجلس دو ساعت ونیم قبل ازظهر بریاست آقای سهام السلطان نایب رئیس تشکیل گردید (صورت مجلس یوم یکشنبه بیست پنجم حوت را آقای آقا میرزا جوادخان قرائت نمودند)

نایب رئیس ـ نسبت بصورت جلسه مخالفی نیست؟

آقای حائری زاده(اجازه)حائریزاه ـ نظر من هست که آقای رئیس جلسه قبل تشریف نداشتند اسم ایشان را جزء غائبین بی اجازه نوشته اند نه جزء غائبین با اجازه خوب است تکلیف این مسئله معلوم شود نایب رئیس ـ همینقدر که در جلسه حضور نداشتند معلوم میشود که تشریف نداشته اند لازم باسم بردن در جلسه نیست معمول هم نبوده است در صورت جلسه مخالفی نیست؟ بعضی از نمایندگان ـ خیر

نایب رئیس ـ یک پیشنهادی از طرف جمعی از آقایان راجع به دستور رسیده است قرائت میشود آقا سید یعقوب ـ بنده قبلا اجازه خواسته بودم نایب رئیس ـ بفرمائید آقا سید یعقوب ـ یک موضوعی هست که بنده توجه آقایان نمایندگان را به آن جلب میکنم و از مقام محترم ریاست تقاضا میکنم بوزارت مالیه تذکر بدهند. حقیقتاً این مسئله خیلی باعث تعجب است که راجع بمالیه و مامورین مالیه هر چه در مجلس صحبت میشود که لااقل یک اندازه جریان قانونی را ملاحظه و رعایت کنند نمیشود. پریروز در روزنامجات همه اقایان خواندند که در ملایر و تویسر کان وآن قسمت ها مامورین مالیه میروند سر مودیان مالیات پول بگیرند.

ملت که سکه خانه ندارد پول هم که ندارد. یک پولهائی که بدست آنها آویزان است ( انسان نمی تواند بگوید پولهای گوشه بالاتر در این نمی توانم عرض کنم. آن پولهای گوشه بسته را میدهند بدست مالیه از آنها قبول نمیکنند و توی سرشان میزنند فکر بکنید مجلس را توجه میدهم به حال این بدبختها. آنها که جائی ندارند سکه بزنند! از کجا بیاورند؟ بنده بچه زبان عرض رعایای بدبخت را در این مجلس بگویم آقایان نمایند گان ملت حافظین حقوق رعیت.

پولهای گوشه بسته و شکسته را مامورین مالیه از رعایا قبول نمی کنند آخر یک توجهی بفرمائید وزیر مالیه یا نماینده مالیه بیاید اینجا جواب بدهد از کجا بیاورند؟ این رعایای بدبخت پول شکسته یا گوشه بسته که دارند چرا دولت نباید از آنها قبول کند؟! این پولی است که سکه دولت را دارد!؟ بنده از مجلس بندای تضرع و استقاثه تقاضا میکنم که بدولت بگویند چه علت دارد که این اندازه مامورین مالیه بمردم و رعایاء فشار می آورند که قلوب همه را مجروح کرده اند.

نایب رئیس ـ آقای اجاق (اجازه) آقا سید حسن اجاق ـ عرض میشود یکسال است مفتخرم که در مجلسم و همه را منتظره بوده ام که بودجه تفصیلی را که می آورند بنده یک توضیحاتی بدهم و توضیحاتی هم بخواهم متأسفانه سال بآخر رسید نه بودجه آمد و یک دوازدهم حمل آتیه را هم پیشنهاد کرده اند خواستم خاطر اقایان را متذکر و مستحضر کنم که در ولایات چه مالیاتهائی گرفته میشود مالیاتهائی را که زمان استبداد می گرفتند حالا هم میگیرند حرفی نیست زیرا یک مالیاتهائی بجای انها وضع نکرده ایم که جای آنها گذارده شود وآنها ملغی شود. حالا هرچه از زمان استبداد بوده و هرچه در زمان مشروطه میگیرند اینها سر جای خودش ولی امنای مالیه که در ولایات میروند برای حسن خدمت خودشان هرکدام مالیاتهائی وضع میکنند من تقصیر هم از کسی نمیگیرم تقصیر را از امنای مالیه میگیرم که میروند و مالیات وضع میکنند.

من جمله در سنقر و کلیائی که یکی از محال کرمانشاهان است از آن جاها یک مالیاتهائی میگیرند که قبوضاتش اینجا هست. من جمله از دو من کره چهار قران’ از یکمن روغن دوهزار’ از یک تکه قالی دوهزار’ مرد که میرود شهر و چهار من قند میخرد وقتی میآید به او قبض می دهند و از او پول می خواهند. بنده اینجا مراجعه کردم به وزارت مالیه که ببینم شاید اینها جزو تاکس ها سابقشان باشد دیدم جزو تاکسهای سابق نیست در آنجاها به اسم اعطاسی یک مالیات هائی میگیرند و برای محافظت بازار یک مخارجی هم وزارت مالیه باید بکند و هیچ نمیدهند و محافظت دکان هاشان هم با خودشان است. و امنای مالیه می گوسند باید تمام وجوه در مالیه تمرکز پیدا کند و بیاید به مرکز. در این زمستان خودشان شبها محافظت دکان هایشان را می کردند و در دکان ها کشیک می کشیدند با این حال ازشان باسم اعطاسی مالیات می گرفتند.

این جا یک اسناد و قبوضاتی هست مثلا مرد که یک تیکه قالی که بیاورد به شهر بفروشد دوقران باید مالیات بدهد. بارهندوانه و خربوزه را باید ده شاهی مالیات بدهد. حتی از گردو و مویز و از شیره مالیات میگیرند. یک چیز دیگری که مهمتر است بعرض آقایان میرسانم و آن اخذ دلالی مکاری است که در زمان استبداد در اکثر ولایات در خود شهر دلالی مکاری میگرفتند از هر باری که می خواستند از شهر خارج کنند دوقران و سه قران می گرفتند. ولی حالا کا کار دلالی بجائی رسیده که اگر یک تاجری از بغداد یکسره بار کند برای طهران دلالی مکاری را دربغداد که هیچ معمول نبوده می گیرند. در کرمانشاه که هیچ رسم نبود می گیرند. بعلاوه پارسال در قصر هم دلالی مکاری اضافه کرده اند.این است که بنده تذکر میدهم که باید بدولت تذکر داده شود مالیاتی که میگیرند چطور باید بگیرند. ماوکیل هستیم مردم هم از ما توقع دارند و هر روز هم بما تلگراف میکنند که چه باید بکنیم.

هر امین مالیه هر مامور مالیه هر جا میرود یک مالیاتهای جدیدی وضع میکند. این است که خاطر اقایان را متذکر کرده. این هم اسنادی است که در دست بنده هست. یک مقداری از آنها را هم بوزارت مالیه داده ام حالا هم یکدوازدهم برج حمل را آورده اند که فوراً تصویب کنید بیش از اینهم عرض نمی کنم.

نایب رئیس ـ اقای آقا میرزا جوادخان (اجازه) آقا میرزا جوادخان ـ چون آقای آقاسید یعقوب راجع به پولهای سوراخ و گوشه بسته و شکسته تذکری دادند محض اطلاع خاطر ایشان عرض میکنم. راجع به این موضوع از ولایات دیگر هم شکایاتی رسیده بود و در نتیجه تذکراتی که به آقای وزیر مالیه و رئیس مالیه داده شده که این قبیل پولها را قبول کرده و متعرض رعایا نشوند. لذا محض اطلاع خاطر ایشان عرض کردم.

بعضی از نمایندگان ـ وارد دستور می شویم. نایب رئیس ـ راجع بدستور پیشنهادی رسیده قرائت میشود.( بشرح ذیل خوانده شد) امضاء کنندگان ذیل تقاضا مینمائیم طرح قانونی ماه های باستانی را در قسمت اول دستور امروز قرار دهند. عدل الملک ـ یک مرتبه دیگر قرائت شود ( بشرح فوق قرائت شد) نایب رئیس ـ مخالفی ندارد. آقای سردار عشایر (اجازه) سردار عشایر ـ عرض میکنم ماهها نباید تبدیل شود برای اینکه ما نمی توانیم اسم ماه ها مان را عوض کنیم. نایب رئیس ـ در این که این مسئله جزئ دستور شود مذاکره میشود . مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) نایب رئیس ـ راپرت کمیسیون معارف مطرح است. (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده اول ـ مجلس شورای ملی تصویب مینماید که از نوروز ۱۳۰۴ تاریخ رسمی سالانه مملکت بترتیب ذیل معمول گردد دولت مکلف است که در تمام دوائر دولتی اجرا نماید: الف مبدأ تاریخ: سال هجرت حضرت خاتم النبیین محمد بن عبدالله صلوات الله علیه از مکه معظمه بمدینه طیبه.

ب ـ آغاز سال ـ روز اول بهار.

ج ـ سال ـ کماکان شمسی حقیقی.

د ـ اسامی و عده ایام ماهها.

۱- فروردین ۳۱ روز

۲- اردیبهشت ۳۱ روز

۳- خرداد ۳۱ روز

۴- تیر ۳۱ روز

۵- مرداد ۳۱ روز

۶- شهریور ۳۱ روز

۷- مهر ۳۰ روز

۸- آبان ۳۰ روز

۹- آذر ۳۰ روز

۱۰- دی ۳۰ روز

۱۱- بهمن ۳۰ روز

۱۲ – اسفند ۳۰ روز

تبصره – در غیر سنین کبیسه اسفند ۲۹ روز خواهد بود.

ماده دوم ـ ترتیب سال شماری خطا و ایفور که در تقویمهای سابق معمول بوده از تاریخ تصویب این قانون منسوخ خواهد بود. رئیس ـ مذاکرات در کلیات است. اقای دامغانی (اجازه) شریعتمدار دامغانی ـ تاریخهائی که در این مملکت سابقه داشته است یعنی تاریخ شمسی (البته معلوم است نظر پیشنهاد کنندگان بماه های قمری و ماه های دیانتی نیست و این از نقطه نظر حفظ شعائر دیانتی باید حفظ شود.

و البته تا قیامت هم محفوظ خواهد بود) فقط نظر پیشنهاددهندگان به بروج است. تاریخهای شمسی که در این مملکت سابقه داشته است یکی تاریخ فرسی است. اسامی تاریخ فرسی همین است که در ماه هایش نوشته شده یعنی هر ماهشان یک اسمی داشت و هر روزشان هم یک اسمی.

و هروقت اسم روز با اسم ماه مطابق میشد آن روز را عید میگرفتند سیصدو شصت و پنج روز و ربع الذکری سالشان بود و آنها از آن کسر صرف نظر کرده و آن پنج روز و کسری را یک ماه تمام حساب میکردند و آنوقت در هر صدو بیست سال یکمرتبه آن کسرها را یک ماه تمام حساب میکردند و آن سال سیزده ماه میشد. این تاریخی بود و لی نه ماهها و نه سالهایش شمسش حقیقی نبود زیرا از آن کسری صرف نظر میکردند. از اینکه گذشتیم یک تاریخ دیگری هست که در تقویم ما هست و آن تاریخ جلالی است که مال جلال الدین شاه سلجوقی است. در آن تاریخ ماهها را سی روز گرفته اند و پنجروز هم خمسه مترقه دارد.

در واقع از کبیسه صرف نظر نکرده اند و پنجروز هم خمس گرفته اند و آن کسری پنج ساعت و چهل و نه دقیقه و پانزده ثانیه و چهل و هشت رابعه است بقول قدما شمس مدار خودش را در ودت سیصدوشصت و پنجروز و پنج ساعت و چهل و نه دقیقه و پانزده ثانیه و چهل و هشت رابعه طی میکرده است و بقول حالائی ها زمین مدار بیضی خودش را طی میکند. در حقیقت در تاریخ جلالی پنج روز خمسه مترقه گرفته اند و آن ربع الدکری را در هر چهار سال یا پنج سال یکمرتبه حساب میکردند یعنی یک شبانه روز بر یک ماه اضافه مینمودند. و البته تصدیق میفرمایند با این ترتیب یک مدتش شمسی حقیقی نمیشود زیرا تمام ماهها را سی روز گرفته اند. در صورتیکه سیر و توقف شمس با حرکت زمین در یک قسمت از منطقه البروج سی روز نیست کم و زیاد دارد اینهم فرضی است ولی در هر چهار سال یا پنج سال یکمرتبه مبدأش باحمل مساوی میشود. تاریخ سومی که عین حقیقت است همین بروج امروزه است که حمل را سی ویک روز و جوزا را سی ودوروز مطابق همین بروجی که داریم میگیرند و این عین حرکت حقیقی شمسی است و متضمن یک مسائل علمی بوده است و البته تصدیق میفرمائید که بقول متجددین قرن بیستم است و قرن علم و عمل است. باید از روی علم کار کرد نه از روی فرضی و حدثیات.

این لایحه که تنظیم شده از روی فرض است پس چه داعی دارد که ما از روی فرض کار کنیم! این ترتیبی که فعلا هست هیچ ضرری ندارد. زیرا سیر حقیقی شمسی را در ماهها معین میکند و سالش هم سال حقیقی است و کبیسه هم ندارد و اگر هم داشته باشد هر سال خورد میشود. چنانچه حمل پارسال در شب واقع شد و امسال در پنج ساعت و چند ثانیه و چند دقیقه عقب تر است. در این صورت هیچ دلیلی ندارد که از حقایق و عملیات ما صرف نظر کنیم و بفرض بپردازیم اگر مقصود از این لایحه این است که تاریخ جلالی را بردارید تاریخ مجلس بگذارید این اینقدرها مهم نیست. باصطلاح منجمین نباید کار داشته باشیم هر منجم هر کاری دلش میخواهد بکند.

بعلاوه این یک اسباب زحمتی برای مردم و مملکت خواهد بود زیرا همه مردم حساب برجی را میدانند و سال وماه را بترتیبی که فعلا معین و مقرر است میدانند و با این ترتیب جدید آشنا نیستند و طبعاً برای مردم اسباب زحمت خواهد بود گذشته از این وضع این قبیل لغات و تعیین اسامی ماه و سال بیشتر بوظیفه آکادمی شبیه تر است تا به کار مجلس در این صورت علت ندارد که ما حالا بیائیم وقت مجلس را تلف کنیم و با این کارهای زیادی که داریم یک چیزی را مرسوم کنیم که نمیدانیم از روی چه فرضی و فلسفه ایست در صورتیکه کبیسه هم دارد و با تمام آمال بینی بالاخره نتوانسته اید از شر کبیسه هم خلاص بشوید.

پس بعقیده بنده همان تاریخ برجی که معمول بوده چون ناشی از مطالب علمی و امر حقیقی است و کبیسه هم ندارد و مردم هم بآن آشنا هستند از ترتیبی که در این طرح قانونی معین شده بهتر است. ضیا ءالواعظین مخبر کمیسیون ـ قسمتی از فرمایشات حضرت آقای شریعتمدار علمی بوده و بنده عرض تصور میکنم در آن قسمت لازم نیست عرایضی عرض کنم ولی همینقدر بنده فرمایشات ایشان را خلاصه کرده و جواب عرض میکنم. فرمودند همینطور که ما سالها را شمسی حقیقی میگیریم خوبست ماهها را هم شمسی حقیقی بگیریم. و این بهتر است از اینکه کبیسه اول و کبیسه دوم و سوم و خمسه مترقه را بحساب آوریم. این یک قسمت .

قسمت دیگر هم راجع به تغییر الفاظ بود. اما اینکه فرمودند همینطور که سال را شمسی حقیقی میگیریم خوب است ماهها را هم شمسی حقیقی بگیریم. لازمست عرض شود که ماهها را شمسی حقیقی گرفتن خیلی خوبست ولی برای منجمین و اهلش که در تقاویم بنویسند برج حمل مثلا سی و یکروز و پنج دقیقه و شش ثانیه است و و باید عرض شود که برج حمل یا ثور یا سایر بروج هیچ یک سی و یک روز یا سی و دو روز یا بیست و نه روزدرست نیستندو اگر حرکت زمین بدور افتاب در تقسیم بر دوازده منظم بود هیچ اشکالی نداشته و همانطوریکه فرمودند حمل را همه میدانستند سی و یک روز است و در این صورت هیچ موجبی نداشت که بنشینند و کبیسه تهیه کنند کبیسه چهار ساله و پنج ساله و سی ساله و صدساله یا صدو بیست ساله بگیرند. و اصلا لازم نبود که همچو کاری بکنند ولی تابحال نتوانستند مثل اتحاد اوزان و مقادیر یک ترتیب صحیحی برای اینکار بدست آورند که حدود اختیار آنها باشند که بیایند و مساحت دور زمین را معین کنند و اسم یک چندم ان را متر بگذارند.

و آنوقت این مط یک اصل مسلمی باشد برای تمام عالم که آن را قبول کنند لیکن حرکت زمین بدور آفتاب از تعرف بشر دور است و بشر نمیتواند حرکت اورا تقسیم براعشار کند. یا سالها را بردوازده ماه منظم تقسیم کند بطوری که هیچ کسر نداشته باشد. از اینجهت آمدند و نشستند خمسه مترقه و کبیسه اول و کبیسه دوم معین کردند و تقویم گر گوریان و سایر تقاویمی هم که در اروپا مرتب شده و اصولی هم که در همان جاها اتخاذ شده است باز محتاج بوده اند باینکه کبیسه های منظمی را نگاه دارند.

و این ترتیبی را که آقا عقیده دارند برای اهل علم و اهل فن بسیار خوب است که ماهها را شمسی حقیقی بگیرند و زارع و کاسب و تاجر هیچوقت نمی توانند ماههای شمسی حقیقی را بدست آورند و حفظ کند ماههای شمسی حقیقی را بدست آورند و حفظ کنند ماههای شمسی حقیقی برای اهل علم خوبست.

ولی زارع برای زراعت و تاجر برای تجارت و صراف برای عمل صرافی خودش نمی تواند از این رو حساب کند و دقیقه شماری نمیتواند بکند و محتاج است که از روی یک اصول اساسی رفتار کند سال شمسی حقیقی رای چیست؟ برای این است که ما از شر کبیسه نجات پیدا کنیم.

از این جهت ماهها را ما طوری ترتیب داده ایم که خمسه مترقه در بین خود ماهها مستهلک می شود کمیسیون هم در وضع این قانون جلب نظر متخصصین و منجمین و دانشمندان را کرده و بهترین ترتیب و طرزی که بنظر رسیده همین بوده است که خمسه مترقه را در ماهها مستهلک میکند چنانچه ملاحظه میفرمائید فروردین و اردیبهشت و سایر ماهها سی و یک روز است و خمسه مترقه در بین ماهها مستهلک شده و دیگر کبیسه ندارد. اما در قسمت تغییر الفاظ شرحی فرمودند بعقیده بنده ملت ایران که یک ملت مسلمانی است و تا روز قیامت باید این دین مقدس آسمانی را برای خودش حفظ کند.

این ملت وقتی میتواند دیانت مقدسه خودش را حفظ کند که بتواند آثار ملت خودش را هم حفظ کرده باشد و از او تقویت بکند. یک ملت وقتی خود را قوی می کند که آثار ملی خودش را احیا کرده و کاملا نگاهداری نماید و اگر ما حالا این تغییر الفاظ ملی خودمان را از قبیل اردیبهشت و فروردین و غیره بگذاریم خیلی بهتر است زیرا موفق شده ایم آثار ملی خودمان را احیا کرده و حفظ نمائیم. ملتی که آثار ملی خودش را نگاه دارد بحفظ دین خودش هم نائل خواهد شد.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ بعقیده بنده مذاکرات کافی نیست نایب رئیس ـ بفرمائید شیخ الرئیس ـ باید معلوم شود اشخاصی که این لایحه را پیشنهاد کرده اند شاید یک ادله علمی و اساسی داشته باشند که باید گفته شود و آقای مخبر باندازه امضاء کنندگان این قانون دفاع نکردند از این جهت لازم است دلائل گفته شود. اینکه آقای مخبر فرمودند کسی نمی تواند کسور اعشاری را حساب کند این حرفها خوب نیست در مجلس اظهار شود. همه میتوانند کسور اعشاری را حساب کنند ولی مطلب غیر از این است و اظهارات اقایان مختلفین باید جواب داده شود.

نایب ئیس ـ رأی میگیریم بکفایت مذاکرات اقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند) نایب رئیس ـ تصویب نشد آقای کازرونی (اجازه) کازرونی ـ بنده یکنفر از امضاء کنندگان این لایحه بودم لیکن زمانی که امضاء کردم خیال میکردم در خصوص تغییر اسامی سالهای ترکی است از این جهت او را امضا کردم ( خندة نمایندگان) کازرونی ـ حقیقت را باید گفت لیکن فرمایشات اقای ضیاءالواعظین بنده را وادار کرد که مخالفت کرده و عرایض خودم را عرض کنم. ایشان همچو فرمودند و جلوه دادند که ملیت ما منوط باین است که این ماهها را نگاه داریم و مثلا اردیبهشت بگوئیم یا جهنم بگوئیم ایا حفظ ملیت ما مربوط باین مسئله است؟ این حرفها چه چیز است؟ آخر حیف است این حرفها در مجلس زده شود ما میخواهیم اسامی یکبرجی که عربی است برداریم و یک اسامی که فرس قدیم است بجای آنها بگذاریم. چیزی که برحسب ظاهر معلوم است همین است در ضمن یک تغییرات دیگری هم در بعضی از ماهها داده شده است باینطور که بعضی از ماهها سی روز بوده و حالا سی و یکروز کرده اند و بعضی ها که سی و یک روز بوده حالا سی روز شده است. حضرت آقای شریعتمدار که در حقیقت استاد علم و اطلاعات هستند بیانات کافی فرموده و توضیحات لازمه دادند و بنده بعد از فرمایشات ایشان نمیتوانم چیزی عرض کنم. بنده که یکنفر تاجر لازم نسبت در کلیه علوم اطلاعات داشته باشم و بنده هم مثل سایر آقایان در علم نجوم کاملا بی اطلاعم.

بعضی از نمایندگان ـ (با همهمه ) اینطور نیست کازرونی ـ ببخشید. همه در علم نجوم متخصص هستیم اشتباه کردم مطرح شدن این لایحه اسباب تغییراتی است در دفاتر و خطوط مردم و در موقع تطبیق مردم را دچار اشکال خواهد کرد. و بنده نمیدانم در طرح این لایحه چه مصلحتی منظور شده و چه موجباتی ایجاب کرده است که ما باینکار بپردازیم. آیا یک مسئله اقتصادی است که همه مردم به آن متوجه هستند و صدای همه بلند شده! چنانچه حضرت آقای شریعتمدار فرمودند برج حمل را که حمل اسم گذارده اند بیک مناسباتی بوده و برای این بوده است که بعضی از سیارات بعضی از نمایندگان ـ ثوابت کازرونی ـ بله دورنمای یک ثوابتی مثل حمل بوده و هیئت ترکیبه اش اینطور بوده و باین مناسبت اسم این ماه را حمل گذاشته اند. حالا میخواهیم این ترتیب را برهم بزنیم و نمیدانم از روی چه فلسفه دلیل باید اینطرز جدید را بپذیریم.

یک مردمان بزرگی که در نجوم تخصص داشته اند آمده اند این ترتیب را معین کرده اند حالا آقایان آمده و تغییر داده اند و سی روز را سی و یک روز یا کمتر یا بیشتر معین کرده اند. بنده عرض میکنم تغییر این امر اگر فقط از روی میل بود خوب بود روز سیزدهم را اصلا بیندازند تا آنروزی که در نظر بعضی ها نحس میآید اصلا از بین برود. یا همه ماهها را خوب بود سی یا سی و یک روز معین کنند تا در موقع شمارش و تقسیم بهتر باشد. در هر حال بنده هیچ موجبی برای اینتغییر نمی بینم و خیال میکنم مبادرت باین امر هم اصلا از وظیفه مجلس خارج باشد که باین همه گرفتاری که داریم حالا بیائیم و از نجوم صحبت کنیم و از الفاظ عربی را که تاکنون معمول بوده از بین برداریم و بجایش الفاظ فرس قدیم بگذاریم و حال آنکه الفاظ عربی یک زبان بین المللی برای قاطبه مسلمین است و با این فقر و احتیاج لغتی که ما داریم این کار برای ما زیاد است.

نایب رئیس ـ شاهزاده محمد هاشم میرزا ـ (اجازه) محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس – اقای شریعتمدار وارد شدند در قسمت تاریخی و یک فرمایشاتی فرمودند و اگر بخواهیم وارد شویم در قسمت تاریخی و کلیة تواریخ و ملل از این مباحث صحبت کنیم اسباب تضییع وقت مجلس خواهد بود و چندین جلسه وقت مجلس تلف خواهد شد قدر مشترکش این است که همه گرفتار این مطلبی که آقایان میفرمایند شده اند و خواسته اند یک راه حلی برای آن پیدا کنند حال بسال رومی یا سال ایرانی کاری نداریم زیرا این مبحث مفصل است و حالا وارد در بحث این قضایا نمی شوم ولی بطور اجمال لازم است عرض کنم که تمام ملل از قدیم الایام یک مقدارهائی برای زمان لازم داشته اند برای اینکه بتوانند بهمدیگر بفهمانند که حالا مثلا چه وقت است و شش ماه دیگر چه وقت است یک قسمت از ماهها هم ماههای طبیعی و عادی بوده است مثل ماههای قمری که اول ماه در آسمان ماهرامی دیدند و هیچ محتاج بتقویم هم نبود همینطور نیمه و آخر ماهرا هم از روی ماه پیدا میکردند و بعد که تمدن بیشتر شده است دچار یک اشکالاتی شده اند و مردم دور هم جمع شده و یکسالهای دیگری را فکر کرده اند و این که آقا فرمودند عیناً برابر است باآن ثوابت آسمانی اگر در هزارو دویست سال قبل یا جلوتر برابر بوده با آن صورتها حالا نیست یعنی الان صورت حمل را که نگاه کنید یا دور نمای حمل را ببینید تغییر کرده … شریعتمدار دامغانی ـ عرض کردم فلسفه اش این بوده است….

شیخ الرئیس ـ بلی حالا لازم نیست آن فلسفة دوهزار سال قیب را یا اینکه مثلا در بابل یک چیزی معمول بود آنرا بیائیم امتداد بدهیم. اگر باز هم آن ثوابت در جای خودش بود یکچیزی بوئ ولی امروز آنطور نیست زیرا خیلی از ستاره ها بواسطه طول زمان از جای اولیه اش تغییر کرده و این چیزی نیست که متجددین گفته باشند. این یک مطلبی است که مدتها است سابقه دارد. اما در قسمت سال شمسی و قمری درخود این مجلس در پانزده شانزده سال قبل همین مسئله سال شمسی مطرح شد و قبل از او فقط در تقویم بود و حمل وثور و جوزا را هم ابداً مردم نمیدانستند و اغلب معنای آن را هم نه شهریها میدانستند و نه دهاتی ها ومثلا اگر به یک نفر میگفتی تو در برج ثور متولد شده ای بدش نمی آمد ولی وقتی میگفتی در برج گاو بدنیا آمده ای بدش میامد. زیرا با تمام معنی یاد نگرفته بود و اگر معنای حقیقی ثورو جوزا یا سرطان و خرچنگ را یاد گرفته بود وقتی که میگفتی تو در برج فلان متولد شده ای نباید بدش بیاید. اما اینکه فرمودند اسم این ماهها را کسی نمیداند این طور نیست همه میدانند . دی اردیبهشت .

این اسامی را همه میدانند ولی حمل و ثور و جوزا را اکثر جاها نمیدانند… قائم مقام ـ همه جا میدانند اینطور نیست که میفرمائید. شیخ الرئیس ـ اذربایجان را بنده مسبوق نیستم. عرض کردم در اکثر جاها نمیدانند. اسم هم بردم در خراسان و کرمان ویزد و گلایش هم اینجا تشریف دارند.

جمعی از نمایندگان ـ صحیح است. شیخ الرئیس ـ آذربایجان چون نرفته ام نمیدانم. علی ای حال هیچ موضوع و منظور این نیست که عربی را فارسی کنیم . اما این که میفرمایند در تعیین ماهها حقیقی گرفتار اشکالاتی میشویم و نمیتوانیم معین کنیم.

بنده عرض میکنم مگر حالا تصور میفرمائید که این حمل و ثور و جوزا که گفته میشود که میدانند چند روز است؟ خیر تا بتقویم نگاه نکنند نمیدانند.

در ادارات دولتی هم هرکدام یک تقویم پهلوی دستشان دارند و از آن رو مینویسند. خود ما هم الان که میگوئیم بیستم شعبان است باید فکر کنیم تا بفهمیم چندم حوت است و گاهی یا بروزنامه نگاه میکنیم یا بتلگرافات. مثلا پارسال و پیرارسال که تقویم ها غلط شده بود ملاحظه فرمودید چقدر اسباب اشکال شد و این موضوع چندان فرقی ندارد برای اینکه آمده اند سال شمسی را بدوازده قسمت تقسیم کرده اند که همه در خاطرشان باشد و دیگر یک یماه سی و یک روز ویکماه سی و دو روز و یک ماه بیست و شش روز نباشد بعلاوه سال شمسی را در همین مجلس معین کردیم حالا میخواهید ماهها را درست کنیم و هیچ منافاتی هم با اصول مذهبی و دیانتی ندارد و البته شهور قمری یک شهور عادی است ابداً تبدیل و تغییر هم نباید پیدا کند ولی چون در این مبحث پیشنهاد کننده محترم آقای تقی زاده بوده اند بنده عرض میکنم اگر آقایان مایل باشند وقت را بایشان بدهند تا جواب همه مخالفین را بدهند و این یک چیز خوبی است و ضرر هم بجائی نمیزند و همه مردم هم بلد هستند و آنهائی هم که نمیدانند البته یاد میگیرند و چیزی را که مجلس سالش را معین کرده ایم حالا ماهش را میخواهیم درست کنیم و هیچ منافاتی هم با اشکال آسمانی و زمینی و تاریخی ندارد. جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است .

نایب رئیس ـ اقای تدین مخالفند؟ تدین ـ بلی بنده مخالفم نایب رئیس ـ بفرمائید تدین ـ بنده تصور میکنم درست مطلب توضیح نشده است . بنده اساساً و اصولا کاملا موافق هستم با این طرح و راپرت و مخالفم فقط با یک قسمت از ماده اول است (غیر از آن قسمتهائی که آقایان مخالفین اظهار کردند(بنابراین قبل از اینکه مخالفت خودم را نسبت بیک کلمه از ماده اول عرض کنم چون با مابقی قسمتها موافقم لذا باید جواب اقایان مخالفین را بدهم…

یکنفر از نمایندگان ـ پس موافقید؟ تدین ـ فرق نمیکند اول آنها را می گوئیم بعد آن قسمت را و حالا از آخر میگیریم راجع به بیانات آقای کازرونی : اولا فرمودند در اینجا هیچکس نجوم نمیداند و بعد خودشان وارد شدند در مبحث سیارات و ثواببت و اطلاعات خودشان و بالاخره هم اشتباه کردند چون بقول آن حکیم که گفت( ولیس فی مذهبنا قیاس) ما معتقد بقیاس نیستیم . ایشان قیاس کردند که بنده تجارت نمیدانم البته نباید مقایسه بکنند که چون ایشان تجارت نمیدانند هیچکس در دنیا تجارت نمیداند.

پس بهتر بود که ایشان هیچ داخل در مطلب ثوابت و سیارات نمیشدند. قسمت دیگر گفتند چه داعی دارد که این الفاظ عربی را ما تبدیل کنیم بفارسی؟ اینجا داعی خیلی چیزهاست . اولا نباید از عرب هم عرب تر باشیم . شما گفتید در تمام ممالک اسلامی اسامی بروج معمول است . بنده عرض میکنم اینطور نیست…. کازرونی – اینطور نگفتم بد فهمیدید. تدین ـ خوب بد فهمیدم. بنده عرض میکنم از عرب نباید عرب تر باشیم. شما اگر یک مملکت عربی را از مصر و شامات و بین النهرین و هم چنین سایر قسمتها که در نقاط دیگر هستند و بلغت عربی متکلمند خواه مستقل . خواه غیر مستقل که مسلمان هم هستند پیدا کردید که حمل و ثور و جوزا را استعمال بکند غیر از ایران من بشما حق میدهم تاریخ رسمی تمام آن ممالکی که عرب نشین است و مسلمان و مستقل و غیر مستقل هستند مخصوصاً بین النهرین تمام تاریخ رومی است. ( دوتشرین و دو کانون و پس آنکه شبات و آذر و نیسان ایار است . حزیران و تموز و آب و ایلول. نگهدارش که از من یادگار است ) این را خواندم برای اینکه بدانند ما هم اطلاع داریم ..

مدرس ـ تمامش محرم و صفر و ربیع الاول است. تدین ـ اجازه بفرمائید. ما اینجا صحبت محرم و صفر و ربیع الاول و ربیع الثانی نمیکنم ما اینجا از نقطه نظر تاریخ رسمی در ممالک اسلامی صحبت میکنیم یعنی تاریخ رسمی که مبتنی است بر اصول اقتصادی و معاملات و بالاخره مربوط باصول مذهبی نیست تمام مسلمین محرم و صفر را قبول دارند چون در یک قسمت از ماهها ناچار هستند یک قسمت از امور عبادیه و عادات مذهبی شان را بجا بیاورند. ما هم که نگفتیم از میان بردارند ما در تاریخ شمسی آن جاها صحبت میکنم قسمت دیگر این است که آقای شریعتمدار دامغانی بعد از تطبیق هیئت قدیم با هیئت جدید یعنی منجمین فعلی با منجمین سابق اینطور فرمودند که اگرما حول و ثور و جوزا بگوئیم کبیسه ندارد. بنده عرض میکنم اینطور نیست وقتی ما قائل بسال شمسی شدیم خواه باصطلاح ما حمل و ثور و جوزا باشد خواه باصطلاح یک قسمت از اروپائیها و فرانسویها ژانویه و فوریه و غیر ذلک باشد قطعاً سیصد و شصت روز مسلم نیست سیصدو شصت و پنج روز است و کبیسه دارد.

شریعتمدار دامغانی ـ بنده اینطور نگفتم . تدین ـ چرا فرمودید . شما خود تان معنی بیان خوانده اید و میدانید متکلم وقتی که حرف میزند سامع باید گوش بدهد وقتی ناطق صحبتش تمام شد آنوقت سامع حرفهایش را بزند. وقتی باز یک یادگاری دیگر هم داریم ( لا و لا لب لا و لالاشش مه است ـ لل کط و کطلل شهور گوته است) که تفسیر کرده اند بروج را بسی و دوروز و سی و یکروز . سی روز و بیس و نه روز و وقتی حساب کنید سیصدو شصت و پنجروز میشود در صورتیکه سال سیصدو شصت و پنج روز و پنج ساعت و چند دقیقه و چند ثانیه است و بالاخره هستند سه سالش را سیصدو شصت و پنج روز بگیرند و سال چهارم را سیصدو شصت و شش روز بگیرند بجهت اینکه این چهار کسر را وقتی با هم جمع کنید تقریباً یکروز میشود. بنابراین هر کاری شما بخواهید بکنید که از دست کبیسه فرار کنید نخواهد شد. و حالا بنده می خواهم داخل شوم در یک قسمت های دیگر.

این تاریخ جلالی را مردمان دانشمند و فاضل و حکیم و مطلع و متخصص در نجوم جمع شدند در زمان سلطان جلال الدین شاه سلجوقی با مطالعات کاملی آمدند این تاریخ را وضع کردند. تین تاریخ و قرارداد هیچ عیب و نقصی ندارد جز اینکه فقط مبدا تاریخ را زمان سلطنت جلال الدین ملکشاه سلجوقی قرار دادند. و علت اینکه کاملا در ایران پیشرفت نکرد بواسطه این بود که او میخواست مبدآ تاریخ را که از هجرت قرار داده بودند از بین ببرد و زمان سلطنت خودش را مبدآ قرار دهد. و باین جهت است که معروف شد به تاریخ جلالی زیرا مبدأ ش سلطنت سلطان جلال الدین شاه است و الا علماء و اشخاص متبحر بودند و آمدند اینطور قرار دادند و این نتیجة فکر همان علماء است.

دیگر اینکه باید حتی الامکان اجتناب کرد از یک مذاکراتی که وارد در مباحث علمی باشد. زیرا اینجا مسائل علمی را نمی توان کاملا طرف بحث قرارداد و باید بطور اجمال صحبت کرد. پس وقتی که یکعده متخصص دانشمند تصدیق کردند که این مسئله خوبست باید علی الاصول صحبت کرد و اگر بنده بخواهم الان وارد شوم در تطبیق مدا بیضی زمین با این بروج علاوه براینکه از موضوع خارج است و ذهن ها را کدر میکند فایدة هم ندارد.

بنابراین اگر ما بیائیم بگوئیم حمل و ثورو جوزا الی آخر اینها یک الفاظی است که تولید منافعی برای ما نمیکند. در صورتی که ما الفاظ فارسی داریم و حالا از نقطه نظر ملیت نمیخواهیم یک لفظ جدیدی وضع کنیم تا اینکه تولید اشکال بکند. یک الفاظی داریم که از قدیم الایام استعمال شده است و همه هم میدانند و اینکه اقای قائم مقام فرمودند در تبریز مصطلح نیست البته شاید ایشان اطلاعاتشان در قسمت ناحیه خودشان است و الا در قسمت های مهم خراسان که بنده اطلاع دارم اصلا حمل و ثور و جوزا را نمی فهمند چیست. بنابراین از نقطه نظر حفظ قومیت و ملیت و آثار تاریخی یک الفاظ قشنگ خوبی است و بهتر از معنای خرچنگ و دوپیکر و خوشه و غیرذلک است و هیچ صدمه ای هم به هیچ جا نمی خورد. و بهتر این است که ما این الفاظ را قبول کنیم یعنی رسمیش کنیم و در عوض این که در این تاریخ جلالی مجبور شده اند که یک پنج روزی هم پیدا کنند باسم خمسه مترقه یا پنجة دزدیده که تأثیری هم در ماه ها برای روز شماری ندارد و آن پنج روز را تقسیم می کنیم بسیار ماههای دیگر و هیچ سکتة نه بحرکت خورشید میزند نه بحرکت زمین.

اعم از اینکه بگوئیم زمین دور خورشید میگردد یا بعکس) و اگر امروز ما این اسامی را از بین ببریم یعنی حمل و ثور و جوزا را برداریم لفظ دیگری بجایش بگذاریم نه ماهها بهم میخورد و نه سال بهم می خورد. سال و ماه هم سر جای خودش هست و بالاخره نقطه اعتدال ربیعی که اول بهار است. خواه شما بگوئید فروردین و خواه بگوئید حمل آن برج در سر جای خودش در آن حال هست و مربوط باین قضیه نیست و بالاخره عقیده بنده این است که این اشکالات وارد نیست و خدشه ای بجائی وارد نمیآورد.

البته اگر بخواهیم مباحثات علمی بکنیم بیرون بهتر است .

اما مخالفت بنده از این جهت است چون بعضی از آقایان تصور میکنند که شاید در آتیه خدای ناخواسته اسامی ماه های عربی محرم و صفر و غیرذلک از بین برود. بنابراین بنده بچون این ماده اول را کافی برای این مقصود نمیدانم . بعقیده بنده باید یک کلمه در ماده اول در سطر دوم علاوه شود وقتی که آن یک

کلمه علاوه شد آنوقت ماههای قمری هم کاملا تأمین می شود و سرجای خودش هست وفقط این تاریخ رسمی دولتی است. آن یک کلمه هم لفظ شمسی است که در اینجا کسر دارد و باید نوشته شود از نوروز هزارو سیصدو چهار تاریخ شمسی رسمی سالیانه.

و این کلمه قطعاً باید نوشته باشد زیرا اگر نباشد ممکن است در آتیه سوء تعبیر نیبت به این قانون بشود. شریعتمدار دامغانی ـ بنده توضیح نظامنامة دارم. در عرایض بنده سوء تعبیر شده است. نایب رئیس ـ اگر توضیح نظامنامه دارید بفرمائید .

شریعتمدار ـ آقا تصور فرمودند که بنده یک طرفداری داشتم از تاریخ جلالی و خمسه مترقه که می فرمایند اگر خمسه مترقه رابرداریم طوری نخواهد شد. این اشتباه است. بنده از خمسه مترقه طرفداری نکردم زیرا خمسه مترقه اصلا مربوط به تاریخ برجی نیست. خمسه مترقه مربوط بماهای جلالی است که هرماهی را سی روز میگیرند آن وقت سال میشود سیصدوشصت روز آن وقت آن پنج روز را خمسه مترقه میگرفتند و پنج ساعت و کسری را هر چهار سال یک مرتبه جمع میکنند و آن سال سیصدو شصت وشش روز میشود. و بعلاوه تاریخ جلالی در این مملکت معمول نیست مگر در تقاویم که در تقویمها معمول است و می نویسند مطابق تاریخ جلالی یا رومی یا فارسی و هیچ در تاریخ برجی خمسه مترقه نیست و یک کبیسه هم داریم.

نایب رئیس ـ از موضوع خارج شدید توضیح بدهید. شریعتمدار دامغانی ـ بنده هم توضیح میدهم.چون سوء تفاهم شده است میخواهم رفع این سوء تفاهم را بکنم. همین طور در کبیسه هم سوء تفاهم شده است که تصور کرده اند باینکه کبیسه در این تاریخ نخواهد بود در صورتی که مطابق این لایحه ای که تنظیم شده کبیسه پنج ساعت و ربع الاکسری مجبوراً در اینجا کبیسه می شود. برای اینکه اینجا کبیسه خمسه مترقه را در ماهها مستهلک کردند و سال سیصدو شصت و پنج روز شده ولی آن پنج ساعت و خوردة را کبیسه پیدا میکند. ولی در تاریخ برجی همانطوری که عرض کردم کبیسه نیست. مثلا اگر پارسال اول حمل صبح بود امسال پنج ساعت وچهل ونه دقیقه و پانزده ثانیه و چهل و هشت رابعه بعد از آن موقع اول حمل است. این بود نظریة بنده. بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. مدیرالملک ـ بنده مخالفم

نایب رئیس ـ با کفایت مذاکرات مخالفید؟ مدیرالملک ـ بلی نایب رئیس ـ بفرمائید. مدیرالملک ـ نظر باینکه به عقیده بنده هر لایحه ای که بمجلس شورای ملی میاید باید لزوم وعدم لزوم آن معین شود تا بتوان در آن رأی داد و از این صحبت ها حسن این لایحه یا عدم لزوم آن هنوز برای بنده مشخص نشده است که به این لایحه رأی بدهم یا ندهم از این جهت مخالفم . نایب رئیس ـ رأی میگیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که کافی میدانند قیام فرمایند. (اکثر قیام نمودند) نایب رئیس ـ تصویب شد .اگر اجازه میفرمائید چند دقیقه تنفس داده شود. جمعی از نمایندگان ـ رأی بگیرید برای شور در مواد نایب رئیس ـ رأی میگیریم برای شور در مواد آقایانیکه تصویب میکنند قیام فرمایند.( اکثر برخاستند) نایب رئیس ـ تصویب شد چند دقیقه تنفس داده میشود. ( در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و بفاصله دو ساعت مجدداً تشکیل شد) وزیر مالیه – لزوم ازدیاد عایدات دولتی را آقایان محترم مستحضرند و ضرورت وفوریت آنرا هم البته تصدیق خواهند فرمود. برای ازدیاد عایدات دولتی هم البته وسیله مهمی که داریم وضع مالیات جدید یا اصلاح مالیاتهای قدیم است. وزارت مالیه و هیئت دولت هم در این هردو زمینه مشغول مطالعات هستند و مسلم است که اصلاح مالیاتهای قدیم ترجیح دارد بر وضع مالیات جدید.

بنابراین یکی از مالیاتهای قدیمی که همین مجلس شورای ملی در دوره های سابق وضع کرده و امروز هم معمول است وزارت مالیه درصدد بر آمده است که آنرا اصلاح کند که هم برای مردم و هم برای دولت بهتر باشد. و آن اصلاح مالیات دخانیات است که این لایحه برای آن تهیه شده و امروز از طرف دولت تقدیم مجلس شورای ملی میکنم. و نظر باینکه یک مالیات جدیدی نیست و لایحه مختصری است و مطالعه زیاد لازم ندارد.تقاضا دارم اولا تصویب بفرمائید فوریت آن را یعنی یک شور بشود.

ثانیاً در همین جلسه تصویب شود و علاوه براینکه مسئله ازدیاد عایدات ضروری و فوری است یکی از علل فوریت آن این است که کمک خواهد کرد که ما زودتر بودجه سال آتیه را بتوانیم بمجلس تقدیم نمائیم و البته آقایان هم تصویب خواهند فرمود.(لایحه مزبور بشرح ذیل قرائت شد) لایحه قانونی اصلاح قانون مالیات دخانیات مصوب ۶ میزان ۱۳۳۳ ماده اول ـ از کلیه اقسام و انواع توتون و تنباکو که در خاک ایران بعمل میآید و برای استعمال تهیه شده مالیات دخانیات مأخوذ میگردد.

ماده دوم ـ مالیات دخانیات مذکوره در ماده اول از قرار منی چهار قران از تنباکو و منی یک تومان از توتون چپق و منی پانزده قران از توتون سیگار اخذ خواهد شد

ماده سوم ـ توتون و تنباکوی ساخته یا نساخته که باید بخارجه حمل شود از مالیات دخانیات معاف است.

ماده چهارم ـ دولت مجاز است نسبت بدخانیاتی که از خارج بداخله مملکت وارد میشوند مالیاتی معادل تفاوت مابین حقوق گمرکی دخانیات مزبوره و مالیات داخلی اخذنماید و یا حقوق گمرکی دخانیات وارده را مجاز است تا حد مالیات داخلی بیفزاید.

ماده پنجم ـ هر کس هر مقدار توتون و تنباکو بطور قاچاق یا بهر نحو دیگر آزادی از مالیات بگریزاند عین جنس قاچاقی ضبط و جریمة معادل دوبرابر قیمت آن از قاچاق کننده اخذ خواهد شد

ماده ششم ـ مالیات دخانیات مذکوره در این قانون مستقیماً از زارع اخذ نخواهد شد .

ماده هفتم ـ مقررات این قانون بکلیه توتون و تنباکویی که حالیه در مملکت موجود است تعلق خواهند گرفت مشروط برآنکه مالیاتی از آن اخذ نشده باشد. ماده هشتم ـ وزارت مالیه بعد از تصویب این قانون نظامنامه برای آن تدوین و مقررات آنرا بموقع اجرا خواهد گذاشت و قانون ششم میزان ۱۳۳۳ فلسفی خواهد بود.

نایب رئیس ـ چون از طرف اقای وزیر مالیه تقاضای فوریت شده بدواً راجع بفوریت مذاکره میشود آقا شیخ جلال ـ بنده با فوریتش مخالفم

نایب رئیس ـ بفرمائید آقا شیخ جلال ـ البته نظامنامه مجلس شورای ملی را ملاحظه فرموده اند و مطابق این نظامنامه قوانینی که از مجلس میگذرد باید دو شور درآنها بشود مگر مواردی که موجباتی برای فوریت پیدا شود و آنهم یک فوریتش این است که فقط بکشور در مجلس بشود. یعنی برود بکمیسیون مربوطه و بعد برگردد بمجلس و مجلس رأی بدهد فوریت دوم این است که هیچ در کمیسیون نرود بنابر این باصطلاح ماو مطابق نظامنامه اصل کلی این است که در تمام لوایحی که از طرف دولت یا نمایندگان تقدیم مجلس شورایملی میشود باید دو شور بشود مگر در صورتیکه حقیقت موجباتی از برای نسخ این قاعده کلی در بین باشد.

خوب حالا حساب میکنیم آنچه بنده شنیدم این لایحه اتفاقاً متضمن یک مقدماتی نیست که ایجاب کند فوریت را در صورتیکه لایحه قانونی ان لایحه ایست که در مقدمه اش مطالبی باشد که ایجاب کند فوریت آن را و اتفاقاً نطق اقای وزیر مالیه راجع به فوریتش این بود که نظر باینکه این اصلاح قانون قدیم است و نظر باینکه این اصلاح چندان محتاج بمطالعه نیست از این جهت باید بفوریت بدو معنی باید در مجلس مذاکره شود. اولا اصلاح یعنی چه؟ یعنی صد به سیصد تبدیل کردن؟!.

نایب رئیس ـ آقا راجع به فوریت حرف بزنید. آقا شیخ جلال ـ راجع بفوریت عرض میکنم این لایحه متضمن دو مطلب است یکی الغاء قانون قدیم یکی وضع مالیات جدید که صد به سیصد از مردم مالیات بگیرند و بدیهی است که آقایان تصدیق میفرمایند اصلاح باین معنی الغاءمالیاتی که دو سه سال از عمرش بیشتر نگذشته است و موجباتی برای بطلانش بدست نیامده است و این قضیه هم نه در جراید محلی و نه در نطق فصحا و مجلس هیچ سابقه ندارد یک جهتی ندارد که درش یک شور بشود قسمت دوم وضع مالیات آنهم در صورتیکه هیچ نفعی بحال این مردم ندارد. بلکه زحمات و ضررهائی هم دارد که بنده در موقع اصل قضیه عرض خواهم کرد که یک قسمت ضررهای اقتصادی مملکتی دارد پس چه عیبی دارد که این لایحه مطابق ترتیب عادیش برود بکمیسیون قوانین مالیه پس از آنکه در اطرافش شور شد با کسب نظریات متخصصین دوباره بیاید بمجلس و مذاکره شود.

نایب رئیس ـ آقای سرکشیک زاده (اجازه) سرکشیک زاده ـ بنده توجه نماینده محترم را بما ه هفتادو چهار نظامنامه داخلی جلب میکنم در اینماده مینویسد: در موقعی که لایحه یا طرح قانونی

پیشنهاد میشود وزراء یا صاحب طرح یا یکی از نمایندگان میتواند از مجلس فوریت آنرا تقاضا نماید.البته تصدیق میفرمائید که در اینجا نوشته نشده است یک لایحه که مربوط بمالیات یا غیرمالیات است و بطور کلی هر طرحی را میتوانند تقاضای فوریت بکنند. اما اینکه میفرمائید آقای وزیر مالیه یک دلیل کافی نفرمودند هیچ دلیلی بهتر از این نیست که ماوارد سال جدید میشویم و مجلس ودولت محتاج بیک اصلاحاتی هستند که آن اصلاحات هم محتاج بوضع این قبیل لوایح است

بعضی از نمایندگان ـ رأی بگیرید نایب رئیس ـ شاهزاده نصرت الدوله (اجازه) نصرت الدوله ـ بنده راجع به دستور عرضی دارم . اجازه میفرمائید

نایب رئیس ـ تأمل بفرمائید تا عده کافی شود. عده برای رأی کافی نیست. نصرت الدوله – راجع به همین مسئله عرضی دارم نایب رئیس ـبفرمائید نصرت الدوله ـ چو ن بطوریکه آقای نایب رئیس فرمودند عده برای اخذ رأی کافی نیست و از طرفی یکساعت و چیزی از ظهر گذشته و آقایان هم غفلت کرده اند و رفته اند از این جهت بنده خواستم تقاضا کنم که جلسه را ختم کنیم مجدداًبرای امروز عصر یا فردا صبح تشکیل شود نایب رئیس ـ چون قبلا بعضی ها اجازه خواسته اند و عده هم برای رأی کافی نیست اگر اجازه بفرمائید جلسه را ختم میکنیم. جلسه آتیة یا عصر یا فردا صبح. زعیم ـ بنده مخالفم

نایب رئیس ـ بفرمائید زعیم ـ بنده مخالفم با اینکه جلسه امروز عصر یا فردا صبح تشکیل شود و معتقدم که بحالت عادی خودش باشد. نایب رئیس ـ آقای رهنما (اجازه) رهنما – این مسئله یک مسئله مهمی است که اگر مهم نبود فوریت آنرا تقاضا نمیکردند این مسئله به حساسترین شعب کار این مملکت که مسئله مالی باشد مربوط است و مجلس در این قبیل مواقع نمیتواند بگذارد که دو جلسه و سه جلسه عقب بیفتد و نسبت به یک دولتی که رأی اعتماد به او داده ایم همچو مسئله مهمی که از نظر ضرورت و احتیاج فوریت آنرا ایجاب کرده باید امروز در مجلس مطرح شود و اگر این مسئله امروز حل نشود تأخیر نیفتد کی میداند چه مفاسدی از نقطه نظر مالی پیدا میشود و مسائل مالی یک چیزی نیست با نظر مسامحه باو نظر شود.

بنابراین بنده تقاضا میکنم امروز عصر جلسه تشکیل شود که سکتة در امور مالی وارد نشود. نایب رئیس ـ عده برای رأی کافی نیست بعد باید اطلاع داد (مجلس یک ساعت و نیم بعدازظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی موتمن الملک

منشی علی افبال الممالک

منشی معظم السلطان