مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۳

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۳

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‌۵

جلسه: ۱۴۳

جلسه صدو چهل و سوم صورت مشروح مجلس صبح سه‌شنبه بیست و هفتم حوت ۱۳۰۳ مطابق بیست و یکم ۱۳۴۲

مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای سهام‌السلطان نایب رئیس تشکیل گردید)

صورت مجلس یوم یکشنبه بیست و پنجم حوت را آقای آقا میرزا جواد خان قرائت نمودند)

نایب رئیس - نسبت به صورت جلسه مخالفی نیست؟ آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائریزاه - نظر من هست که آقای رئیس جلسه قبل تشریف نداشتند اسم ایشان را جزو غایبین بی‌اجازه نوشته‌اند نه جزو غایبین با اجازه خوب است تکلیف این مسئله معلوم شود

نایب رئیس - همینقدر که در جلسه حضور نداشتند معلوم می‌شود که تشریف نداشته‌اند لازم به اسم بردن در جلسه نیست معمول هم نبوده است در صورت جلسه مخالفی نیست؟

بعضی از نمایندگان - خیر

نایب رئیس - یک پیشنهادی از طرف جمعی از آقایان راجع به دستور رسیده است قرائت می‌شود

آقا سید یعقوب - بنده قبلاً اجازه خواسته بودم

نایب رئیس - بفرمایید

آقا سید یعقوب - یک موضوعی هست که بنده توجه آقایان نمایندگان را به آن جلب می‌کنم و از مقام محترم ریاست تقاضا می‌کنم به وزارت مالیه تذکر بدهند. حقیقتاً این مسئله خیلی باعث تعجب است که راجع به مالیه و مأمورین مالیه هر چه در مجلس صحبت می‌شود که لااقل یک اندازه جریان قانونی را ملاحظه و رعایت کنند نمی‌شود. پریروز در روزنامه‌جات همه آقایان خواندند که در ملایر و تویسرکان و آن قسمت‌ها مأمورین مالیه می‌روند سر مؤدیان مالیات پول بگیرند. ملت که سکه‌خانه ندارد پول هم که ندارد. یک پول‌هایی که به دست آنها آویزان است (انسان نمی‌تواند بگوید پول‌های گوشه بسته بالاتر در این نمی‌توانم عرض کنم) آن پول‌های گوشه بسته را می‌دهند به دست مالیه از آنها قبول نمی‌کنند و توی سرشان می‌زنند فکر بکنید مجلس را توجه می‌دهم به حال این بدبخت‌ها. آنها که جایی ندارند سکه بزنند! از کجا بیاورند؟ بنده به چه زبان عرض رعایای بدبخت را در این مجلس بگویم آقایان نمایندگان ملت حافظین حقوق رعیت. پول‌های گوشه بسته و شکسته را مأمورین مالیه از رعایا قبول نمی‌کنند آخر یک توجهی بفرمایید وزیر مالیه یا نماینده مالیه بیاید اینجا جواب بدهد از کجا بیاورند؟ این رعایای بدبخت پول شکسته یا گوشه بسته که دارند چرا دولت نباید از آنها قبول کند؟! این پولی است که سکه دولت را دارد!؟ بنده از مجلس به ندای تضرع و استقاثه تقاضا می‌کنم که به دولت بگویند چه علت دارد که این اندازه مأمورین مالیه به مردم و رعایا فشار می‌آورند که قلوب همه را مجروح کرده‌اند.

نایب رئیس - آقای اجاق (اجازه)

آقا سید حسن اجاق - عرض می‌شود یک سال است مفتخرم که در مجلسم و همه را منتظره بوده‌ام که بودجه تفصیلی را که می‌آورند بنده یک توضیحاتی بدهم و توضیحاتی هم بخواهم متأسفانه سال به آخر رسید نه بودجه آمد و یک دوازدهم حمل آتیه را هم پیشنهاد کرده‌اند خواستم خاطر آقایان را متذکر و مستحضر کنم که در ولایات چه مالیات‌هایی گرفته می‌شود مالیات‌هایی را که زمان استبداد می‌گرفتند حالا هم می‌گیرند حرفی نیست زیرا یک مالیات‌هایی به جای آنها وضع نکرده‌ایم که جای آنها گذارده شود و آنها ملغی شود. حالا هرچه از زمان استبداد بوده و هر چه در زمان مشروطه می‌گیرند اینها سر جای خودش ولی امنای مالیه که در ولایات می‌روند برای حسن خدمت خودشان هر کدام مالیات‌هایی وضع می‌کنند من تقصیر هم از کسی نمی‌گیرم تقصیر را از امنای مالیه می‌گیرم که می‌روند و مالیات وضع می‌کنند. مِن جمله در سنقر و کلیایی که یکی از محال کرمانشاهان است از آن جاها یک مالیات‌هایی می‌گیرند که قبوضاتش اینجا هست. من جمله

از دو من کره چهار قران.

از یک من روغن دو هزار.

از یک تکه قالی دو هزار.

مرد که می‌رود شهر و چهار من قند می‌خرد وقتی می‌آید به او قبض می‌دهند و از او پول می‌خواهند. بنده اینجا مراجعه کردم به وزارت مالیه که ببینم شاید اینها جزو تاکس‌ها سابق‌شان باشد دیدم جزو تاکس‌های سابق نیست در آن جاها به اسم اعطاسی یک مالیات‌هایی می‌گیرند و برای محافظت بازار یک مخارجی هم وزارت مالیه باید بکند و هیچ نمی‌دهند و محافظت دکان‌هاشان هم با خودشان است و امنای مالیه می‌گویند باید تمام وجوه در مالیه تمرکز پیدا کند و بیاید به مرکز. در این زمستان خودشان شب‌ها محافظت دکان‌های‌شان را می‌کردند و در دکان‌ها کشیک می‌کشیدند با این حال از آنها به اسم اعطاسی مالیات می‌گرفتند. این جا یک اسناد و قبوضاتی هست مثلاً مرد که یک تیکه قالی که بیاورد به شهر بفروشد دو قران باید مالیات بدهد. بار هندوانه و خربوزه را باید ده شاهی مالیات بدهد. حتی از گردو و مویز و از شیره مالیات می‌گیرند. یک چیز دیگری که مهم‌تر است به عرض آقایان می‌رسانم و آن اخذ دلالی مکاری است که در زمان استبداد در اکثر ولایات در خود شهر دلالی مکاری می‌گرفتند از هر باری که می‌خواستند از شهر خارج کنند دو قران و سه قران می‌گرفتند. ولی حالا که کار دلالی به جایی رسیده که اگر یک تاجری از بغداد یکسره بار کند برای تهران دلالی مکاری را در بغداد که هیچ معمول نبوده می‌گیرند. در کرمانشاه که هیچ رسم نبود می‌گیرند. به علاوه پارسال در قصر هم دلالی مکاری اضافه کرده‌اند. این است که بنده تذکر می‌دهم که باید به دولت تذکر داده شود مالیاتی که می‌گیرند چطور باید بگیرند. ما وکیل هستیم مردم هم از ما توقع دارند و هر روز هم به ما تلگراف می‌کنند که چه باید بکنیم. هر امین مالیه هر مأمور مالیه هر جا می‌رود یک مالیات‌های جدیدی وضع می‌کند. این است که خاطر آقایان را متذکر کرده. این هم اسنادی است که در دست بنده هست. یک مقداری از آنها را هم به وزارت مالیه داده‌ام حالا هم یک دوازدهم برج حمل را آورده‌اند که فوراً تصویب کنید بیش از این هم عرض نمی‌کنم.

نایب رئیس - آقای آقا میرزا جواد خان (اجازه)

آقا میرزا جواد خان - چون آقای آقا سید یعقوب راجع به پول‌های سوراخ و گوشه بسته و شکسته تذکری دادند محض اطلاع خاطر ایشان عرض می‌کنم. راجع به این موضوع از ولایات دیگر هم شکایاتی رسیده بود و در نتیجه تذکراتی که به آقای وزیر مالیه و رئیس مالیه داده شده که این قبیل پول‌ها را قبول کرده و متعرض رعایا نشوند. لذا محض اطلاع خاطر ایشان عرض کردم.

بعضی از نمایندگان - وارد دستور می‌شویم.

نایب رئیس - راجع به دستور پیشنهادی رسیده قرائت می‌شود. (به شرح ذیل خوانده شد)

امضاءکنندگان ذیل تقاضا می‌نماییم طرح قانونی ماه‌های باستانی را در قسمت اول دستور امروز قرار دهند.

عدل‌الملک - یک مرتبه دیگر قرائت شود (به شرح فوق قرائت شد)

نایب رئیس - مخالفی ندارد. آقای سردار عشایر (اجازه)

سردار عشایر - عرض می‌کنم ماه‌ها نباید تبدیل شود برای این که ما نمی‌توانیم اسم ماه‌های‌مان را عوض کنیم.

نایب رئیس - در این که این مسئله جزو دستور شود مذاکره می‌شود. مخالفی نیست؟

(اظهاری نشد)

نایب رئیس - راپورت کمیسیون معارف مطرح است. (به شرح ذیل قرائت شد)

ماده اول - مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید که از نوروز ۱۳۰۴ تاریخ رسمی سالانه مملکت به ترتیب ذیل معمول گردد و دولت مکلف است که در تمام دوائر دولتی اجرا نماید:

الف - مبدأ تاریخ: سال هجرت حضرت خاتم‌النبیین محمد بن عبدالله صلوات الله علیه از مکه معظمه به مدینه طیبه.

ب - آغاز سال روز اول بهار.

ج - سال کماکان شمسی حقیقی.

د - اسامی و عده ایام ماه‌ها.

۱- فروردین ۳۱ روز

۲- اردیبهشت ۳۱ روز

۳- خرداد ۳۱ روز

۴- تیر ۳۱ روز

۵- مرداد ۳۱ روز

۶- شهریور ۳۱ روز

۷- مهر ۳۰ روز

۸- آبان ۳۰ روز

۹- آذر ۳۰ روز

۱۰- دی ۳۰ روز

۱۱- بهمن ۳۰ روز

۱۲- اسفند ۳۰ روز

تبصره - در غیر سنین کبیسه اسفند ۲۹ روز خواهد بود.

ماده دوم - ترتیب سال شماری خطا و ایفور که در تقویم‌های سابق معمول بوده از تاریخ تصویب این قانون منسوخ خواهد بود.

رئیس - مذاکرات در کلیات است. آقای دامغانی (اجازه)

شریعتمدار دامغانی - تاریخ‌هایی که در این مملکت سابقه داشته است یعنی تاریخ شمسی (البته معلوم است نظر پیشنهادکنندگان به ماه‌های قمری و ماه‌های دیانتی نیست و این از نقطه‌نظر حفظ شعائر دیانتی باید حفظ شود و البته تا قیامت هم محفوظ خواهد بود) فقط نظر پیشنهاددهندگان به بروج است. تاریخ‌های شمسی که در این مملکت سابقه داشته است یکی تاریخ فرسی است. اسامی تاریخ فرسی همین است که در ماه‌هایش نوشته شده یعنی هر ماه‌شان یک اسمی داشت و هر روزشان هم یک اسمی و هروقت اسم روز با اسم ماه مطابق می‌شد آن روز را عید می‌گرفتند سیصد و شصت و پنج روز و ربع‌الذکری سال‌شان بود و آنها از آن کسر صرف‌نظر کرده و آن پنج روز و کسری را یک ماه تمام حساب می‌کردند و آن وقت در هر صد و بیست سال یک مرتبه آن کسرها را یک ماه تمام حساب می‌کردند و آن سال سیزده ماه می‌شد. این یک تاریخی بود ولی نه ماه‌ها و نه سال‌هایش شمس حقیقی نبود زیرا از آن کسری صرف‌نظر می‌کردند. از این که گذشتیم یک تاریخ دیگری هست که در تقویم ما هست و آن تاریخ جلالی است که مال جلال‌الدین شاه سلجوقی است. در آن تاریخ ماه‌ها را سی روز گرفته‌اند و پنج روز هم خمسه مترقه دارد. در واقع از کبیسه صرف‌نظر نکرده‌اند و پنج روز هم خمس گرفته‌اند و آن کسری پنج ساعت و چهل و نه دقیقه و پانزده ثانیه و چهل و هشت رابعه است به قول قدما شمس مدار خودش را در مدت سیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و چهل و نه دقیقه و پانزده ثانیه و چهل و هشت رابعه طی می‌کرده است و بقول حالایی‌ها زمین مدار بیضی خودش را طی می‌کند. در حقیقت در تاریخ جلالی پنج روز خمسه مترقه گرفته‌اند و آن ربع‌الذکری را در هر چهار سال یا پنج سال یک مرتبه حساب می‌کردند یعنی یک شبانه‌روز بر یک ماه اضافه می‌نمودند و البته تصدیق می‌فرمایند با این ترتیب یک مدتش شمسی حقیقی نمی‌شود زیرا تمام ماه‌ها را سی روز گرفته‌اند. در صورتی که سیر و توقف شمس با حرکت زمین در یک قسمت از منطقه‌البروج سی روز نیست کم و زیاد دارد این هم فرضی است ولی در هر چهار سال یا پنج سال یک مرتبه مبدأش با حمل مساوی می‌شود. تاریخ سومی که عین حقیقت است همین بروج امروزه است که حمل را سی و یک روز و جوزا را سی و دو روز مطابق همین بروجی که داریم می‌گیرند و این عین حرکت حقیقی شمسی است برای این که وقتی که به قول قدما شمس را در وسط فرض کردیم و منطقه‌البروج را به دوازده قسمت متساوی قسمت کردیم هر قسمتش که مساوی شده بود و محاذی بود با آن ثوابتی که از دور به شکل حمل یا ثور دیده می‌شد همان اسم را رویش گذاشته‌اند. حالا به اصطلاح امروزی‌ها کار ندارم چون به اصطلاح قدما آشناترم همان طور حرف می‌زنم. در هر صورت وقتی که آن قسمت مساوی می‌شد یا آن ثوابت که دورنمایش شکل ثور یا جوزا را داشت اسم آن قسمت را ثور یا جوزا می‌نامیدند یعنی مدار بیضی زمین و دایره را که زمین طی می‌کند و فصول اربعه را تشکیل می‌دهد. آن دایره منطقه‌البروج را به دوازده قسمت متساوی تقسیم نموده‌اند و هر قسمتی که محاذی با صورت آن شموس به قول امروزی‌ها یا ثوابت به قول قدیمی‌ها به اسم همان دورنما اسمی گذاشته‌اند. پس اولاً وضع اسامی این بروج بی‌فلسفه نیست یعنی ثابت می‌کند که آن قسمتو قطعه که از مدار بیضی زمین بریده شده و اسم آن را حمل گذاشته‌اند محاذی شده است با آن قسمت ستاره‌هایی که به شکل بره از دور دیده می‌شود. پس اصل وضع این اسم خودش یک فلسفه علمی داشته و مطابق این فلسفه هم ماه‌ها شمسی حقیقی گرفته شده و سال‌ها هم همین طور. برای این که زمین در وسط مدار بیضی واقع نیست اگر در وسط منطقه بیضی واقع بود البته دوازده برج متساوی را در مدت متساوی قطع می‌کرد. ولی چون در حقیقت در مرکز واقعی‌اش واقع نیست به این جهت است که مدت عمرش در این قوس‌های دوازده‌گانه مختلف است و به قول قدما متشابه در مرکز نیست. پس وقتی که ما سال‌ها را شمسی حقیقی می‌گیریم بهتر این است که ماه‌ها را هم شمسی حقیقی بگیریم. از شر کبیسه هم راحت می‌شویم زیرا زمین آن قسمت از برج حمل را که سیر می‌کند مدتش سی و یک روز است و همین طور ثور که سی و یک روز است و جوزا که سی و دو روز است. به هر حال در ماه‌های برجی زمین قسمت‌های متساوی منطقه‌اش را در مدت غیر متساوی طی می‌کند برای این که در مرکز مدار واقع است و متشابه است نسبت به دایره. مطابق تاریخ برجی که حساب کنیم ماه‌ها هم مثل سال‌های حقیقی می‌شوند و کبیسه هم ندارد و این اسامی که انتخاب شده با مناسبت بوده و بی‌اساس نبوده است و متضمن یک مسائل علمی بوده است و البته ثصدیق می‌فرمایید که به قول متجددین قرن بیستم است و قرن علم و عمل است باید از روی علم کار کرد نه از روی فرضی و حدثیات. این لایحه که تنظیم شده از روی فرض است پس چه داعی دارد که ما از روی فرض کار کنیم! این ترتیبی که فعلاً هست هیچ ضرری ندارد. زیرا سیر حقیقی شمسی را در ماه‌ها معین می‌کند و سالش هم سال حقیقی است و کبیسه هم ندارد و اگر هم داشته باشد هر سال خرد می‌شود. چنانچه حمل پارسال در شب واقع شد و امسال در پنج ساعت و چند ثانیه و چند دقیقه عقب‌تر است. در این صورت هیچ دلیلی ندارد که از حقایق و عملیات ما صرف‌نظر کنیم و به فرض بپردازیم اگر مقصود از این لایحه این است که تاریخ جلالی را بردارید تاریخ مجلس بگذارید این قدرها مهم نیست. به اصطلاح منجمین نباید کار داشته باشیم هر منجم هر کاری دلش می‌خواهد بکند. به علاوه این یک اسباب زحمتی برای مردم و مملکت خواهد بود زیرا همه مردم حساب برجی را می‌دانند و سال و ماه را به ترتیبی که فعلاً معین و مقرر است می‌دانند و با این ترتیب جدید آشنا نیستند و طبعاً برای مردم اسباب زحمت خواهد بود گذشته از این وضع این قبیل لغات و تعیین اسامی ماه و سال بیشتر به وظیفه آکادمی شبیه‌تر است تا به کار مجلس در این صورت علت ندارد که ما حالا بیاییم وقت مجلس را تلف کنیم و با این کارهای زیادی که داریم یک چیزی را مرسوم کنیم که نمی‌دانیم از روی چه فرضی و فلسفه‌ای است در صورتی که کبیسه هم دارد و با تمام آمال‌بینی بالاخره نتوانسته‌اید از شر کبیسه هم خلاص بشوید. پس به عقیده بنده همان تاریخ برجی که معمول بوده چون ناشی از مطالب علمی و امر حقیقی است و کبیسه هم ندارد و مردم هم به آن آشنا هستند از ترتیبی که در این طرح قانونی معین شده بهتر است.

ضیاء‌الواعظین مخبر کمیسیون - قسمتی از فرمایشات حضرت آقای شریعتمدار علمی بوده و بنده تصور می‌کنم در آن قسمت لازم نیست عرایضی عرض کنم ولی همین قدر بنده فرمایشات ایشان را خلاصه کرده و جواب عرض می‌کنم. فرمودند همین طور که ما سال‌ها را شمسی حقیقی می‌گیریم خوب است ماه‌ها را هم شمسی حقیقی بگیریم و این بهتر است از این که کبیسه اول و کبیسه دوم و سوم و خمسه مترقه را به حساب آوریم. این یک قسمت. قسمت دیگر هم راجع به تغییر الفاظ بود. اما این که فرمودند همین طور که سال را شمسی حقیقی می‌گیریم خوب است ماه‌ها را هم شمسی حقیقی بگیریم. لازم است عرض شود که ماه‌ها را شمسی حقیقی گرفتن خیلی خوب است ولی برای منجمین و اهلش که در تقاویم بنویسند برج حمل مثلاً سی و یک روز و پنج دقیقه و شش ثانیه است و باید عرض شود که برج حمل یا ثور یا سایر بروج هیچ یک سی و یک روز یا سی و دو روز یا بیست و نه روز درست نیستند و اگر حرکت زمین به دور آفتاب در تقسیم بر دوازده منظم بود هیچ اشکالی نداشته و همان طوری که فرمودند حمل را همه می‌دانستند سی و یک روز است و در این صورت هیچ موجبی نداشت که بنشینند و کبیسه تهیه کنند کبیسه چهار ساله و پنج ساله و سی ساله و صد ساله یا صد و بیست ساله بگیرند و اصلاً لازم نبود که همچون کاری بکنند ولی تا به حال نتوانستند مثل اتحاد اوزان و مقادیر یک ترتیب صحیحی برای این کار به دست آورند که حدود اختیار آنها باشند که بیایند و مساحت دور زمین را معین کنند و اسم یک چندم آن را متر بگذارند. و آن وقت این مطر یک اصل مسلمی باشد برای تمام عالم که آن را قبول کنند لیکن حرکت زمین به دور آفتاب از تعرف بشر دور است و بشر نمی‌تواند حرکت او را تقسیم بر اعشار کند. یا سال‌ها را بردوازده ماه منظم تقسیم کند به طوری که هیچ کسر نداشته باشد. از این جهت آمدند و نشستند خمسه مترقه و کبیسه اول و کبیسه دوم معین کردند و تقویم گرگوریان و سایر تقاویمی هم که در اروپا مرتب شده و اصولی هم که در همان جاها اتخاذ شده است باز محتاج بوده‌اند به این که کبیسه‌های منظمی را نگاه دارند. و این ترتیبی را که آقا عقیده دارند برای اهل علم و اهل فن بسیار خوب است که ماه‌ها را شمسی حقیقی بگیرند و زارع و کاسب و تاجر هیچ وقت نمی‌توانند ماه‌های شمسی حقیقی را به دست آورند و حفظ کند ماه‌های شمسی حقیقی برای اهل علم خوب است. ولی زارع برای زراعت و تاجر برای تجارت و صراف برای عمل صرافی خودش نمی‌تواند از این رو حساب کند و دقیقه شماری نمی‌تواند بکند و محتاج است که از روی یک اصول اساسی رفتار کند سال شمسی حقیقی برای چیست؟ برای این است که ما از شر کبیسه نجات پیدا کنیم. از این جهت ماه‌ها را ما طوری ترتیب داده‌ایم که خمسه مترقه در بین خود ماه‌ها مستهلک می‌شود کمیسیون هم در وضع این قانون جلب نظر متخصصین و منجمین و دانشمندان را کرده و بهترین ترتیب و طرزی که به نظر رسیده همین بوده است که خمسه مترقه را در ماه‌ها مستهلک می‌کند چنانچه ملاحظه می‌فرمایید فروردین و اردیبهشت و سایر ماه‌ها سی و یک روز است و خمسه مترقه در بین ماه‌ها مستهلک شده و دیگر کبیسه ندارد. اما در قسمت تغییر الفاظ شرحی فرمودند به عقیده بنده ملت ایران که یک ملت مسلمانی است و تا روز قیامت باید این دین مقدس آسمانی را برای خودش حفظ کند. این ملت وقتی می‌تواند دیانت مقدسه خودش را حفظ کند که بتواند آثار ملت خودش را هم حفظ کرده باشد و از او تقویت بکند. یک ملت وقتی خود را قوی می‌کند که آثار ملی خودش را احیا کرده و کاملاً نگاهداری نماید و اگر ما حالا این تغییر الفاظ ملی خودمان را از قبیل اردیبهشت و فروردین و غیره بگذاریم خیلی بهتر است زیرا موفق شده‌ایم آثار ملی خودمان را احیا کرده و حفظ نماییم. ملتی که آثار ملی خودش را نگاه دارد به حفظ دین خودش هم نائل خواهد شد.

جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس - به عقیده بنده مذاکرات کافی نیست

نایب رئیس - بفرمایید

شیخ‌الرئیس - باید معلوم شود اشخاصی که این لایحه را پیشنهاد کرده‌اند شاید یک ادله علمی و اساسی داشته باشند که باید گفته شود و آقای مخبر به اندازه امضاءکنندگان این قانون دفاع نکردند از این جهت لازم است دلائل گفته شود. این که آقای مخبر فرمودند کسی نمی‌تواند کسور اعشاری را حساب کند این حرف‌ها خوب نیست در مجلس اظهار شود. همه می‌توانند کسور اعشاری را حساب کنند ولی مطلب غیر از این است و اظهارات آقایان مختلفین باید جواب داده شود.

نایب رئیس - رأی می‌گیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می‌دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

نایب رئیس - تصویب نشد آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی - بنده یک نفر از امضاءکنندگان این لایحه بودم لیکن زمانی که امضاء کردم خیال می‌کردم در خصوص تغییر اسامی سال‌های ترکی است از این جهت او را امضاء کردم

(خنده نمایندگان)

کازرونی - حقیقت را باید گفت لیکن فرمایشات آقای ضیاء‌الواعظین بنده را وادار کرد که مخالفت کرده و عرایض خودم را عرض کنم. ایشان همچون فرمودند و جلوه دادند که ملیت ما منوط به این است که این ماه‌ها را نگاه داریم و مثلاً اردیبهشت بگوییم یا جهنم بگوییم آیا حفظ ملیت ما مربوط به این مسئله است؟ این حرف‌ها چه چیز است؟ آخر حیف است این حرف‌ها در مجلس زده شود ما می‌خواهیم اسامی یک برجی که عربی است برداریم و یک اسامی که فرس قدیم است به جای آنها بگذاریم.چیزی که برحسب ظاهر معلوم است همین است در ضمن یک تغییرات دیگری هم در بعضی از ماه‌ها داده شده است به این طور که بعضی از ماه‌ها سی روز بوده و حالا سی و یک روز کرده‌اند و بعضی‌ها که سی و یک روز بوده حالا سی روز شده است. حضرت آقای شریعتمدار که در حقیقت استاد علم و اطلاعات هستند بیانات کافی فرموده و توضیحات لازمه دادند و بنده بعد از فرمایشات ایشان نمی‌توانم چیزی عرض کنم. بنده که یک نفر تاجر لازم نیست در کلیه علوم اطلاعات داشته باشم و بنده هم مثل سایر آقایان در علم نجوم کاملاً بی اطلاعم.

بعضی از نمایندگان - (با همهمه) این طور نیست

کازرونی - ببخشید. همه در علم نجوم متخصص هستیم اشتباه کردم مطرح شدن این لایحه اسباب یک تغییراتی است در دفاتر و خطوط مردم و در موقع تطبیق مردم را دچار اشکال خواهد کرد و بنده نمی‌دانم در طرح این لایحه چه مصلحتی منظور شده و چه موجباتی ایجاب کرده است که ما به این کار بپردازیم. آیا یک مسئله اقتصادی است که همه مردم به آن متوجه هستند و صدای همه بلند شده! چنانچه حضرت آقای شریعتمدار فرمودند برج حمل را که حمل اسم گذارده‌اند به یک مناسباتی بوده و برای این بوده است که بعضی از سیارات

بعضی از نمایندگان - ثوابت

کازرونی - بله دورنمای یک ثوابتی مثل حمل بوده و هیئت ترکیبه‌اش این طور بوده و به این مناسبت اسم این ماه را حمل گذاشته‌اند. حالا می‌خواهیم این ترتیب را بر هم بزنیم و نمی‌دانم از روی چه فلسفه دلیل باید این طرز جدید را بپذیریم.یک مردمان بزرگی که در نجوم تخصص داشته‌اند آمده‌اند این ترتیب را معین کرده‌اند حالا آقایان آمده و تغییر داده‌اند و سی روز را سی و یک روز یا کمتر یا بیشتر معین کرده‌اند. بنده عرض می‌کنم تغییر این امر اگر فقط از روی میل بود خوب بود روز سیزدهم را اصلاً بیندازند تا آن روزی که در نظر بعضی‌ها نحس می‌آید اصلاً از بین برود یا همه ماه‌ها را خوب بود سی یا سی و یک روز معین کنند تا در موقع شمارش و تقسیم بهتر باشد.در هر حال بنده هیچ موجبی برای این تغییر نمی‌بینم و خیال می‌کنم مبادرت به این امر هم اصلاً از وظیفه مجلس خارج باشد که به این همه گرفتاری که داریم حالا بیاییم و از نجوم صحبت کنیم و از الفاظ عربی را که تاکنون معمول بوده از بین برداریم و به جایش الفاظ فرس قدیم بگذاریم و حال آن که الفاظ عربی یک زبان بین‌المللی برای قاطبه مسلمین است و با این فقر و احتیاج لغتی که ما داریم این کار برای ما زیاد است.

نایب رئیس - شاهزاده محمدهاشم میرزا (اجازه)

محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس - آقای شریعتمدار وارد شدند در قسمت تاریخی و یک فرمایشاتی فرمودند و اگر بخواهیم وارد شویم در قسمت تاریخی و کلیه تواریخ و ملل از این مباحث صحبت کنیم اسباب تضییع وقت مجلس خواهد بود و چندین جلسه وقت مجلس تلف خواهد شد قدر مشترکش این است که همه گرفتار این مطلبی که آقایان می‌فرمایند شده‌اند و خواسته‌اند یک راه‌حلی برای آن پیدا کنند حال به سال رومی یا سال ایرانی کاری نداریم زیرا این مبحث مفصل است و حالا وارد در بحث این قضایا نمی‌شوم ولی به طور اجمال لازم است عرض کنم که تمام ملل از قدیم‌الایام یک مقدارهایی برای زمان لازم داشته‌اند برای این که بتوانند به همدیگر بفهمانند که حالا مثلاً چه وقت است و شش ماه دیگر چه وقت است. یک قسمت از ماه‌ها هم ماه‌های طبیعی و عادی بوده است مثل ماه‌های قمری که اول ماه در آسمان ماه را می‌دیدند و هیچ محتاج به تقویم هم نبود همین طور نیمه و آخر ماه را هم از روی ماه پیدا می‌کردند و بعد که تمدن بیشتر شده است دچار یک اشکالاتی شده‌اند و مردم دور هم جمع شده و یک سال‌های دیگری را فکر کرده‌اند و این که آقا فرمودند عیناً برابر است با آن ثوابت آسمانی اگر در هزار و دویست سال قبل یا جلوتر برابر بوده با آن صورت‌ها حالا نیست یعنی الان صورت حمل را که نگاه کنید یا دورنمای حمل را ببینید تغییر کرده...

شریعتمدار دامغانی - عرض کردم فلسفه‌اش این بوده است...

شیخ‌الرئیس - بلی حالا لازم نیست آن فلسفه دو هزار سال قبل را یا این که مثلاً در بابل یک چیزی معمول بود آن را بیاییم امتداد بدهیم. اگر باز هم آن ثوابت در جای خودش بود یک چیزی بود ولی امروز آن طور نیست زیرا خیلی از ستاره‌ها به واسطه طول زمان از جای اولیه‌اش تغییر کرده و این چیزی نیست که متجددین گفته باشند. این یک مطلبی است که مدت‌ها است سابقه دارد.اما در قسمت سال شمسی و قمری در خود این مجلس در پانزده شانزده سال قبل همین مسئله سال شمسی مطرح شد و قبل از او فقط در تقویم بود و حمل و ثور و جوزا را هم ابداً مردم نمی‌دانستند و اغلب معنای آن را هم نه شهری‌ها می‌دانستند و نه دهاتی‌ها و مثلاً اگر به یک نفر می‌گفتی تو در برج ثور متولد شده‌ای بدش نمی‌آمد ولی وقتی می‌گفتی در برج گاو به دنیا آمده‌ای بدش می‌آمد. زیرا با تمام معنی یاد نگرفته بود و اگر معنای حقیقی ثور و جوزا یا سرطان و خرچنگ را یاد گرفته بود وقتی که می‌گفتی تو در برج فلان متولد شده‌ای نباید بدش بیاید. اما این که فرمودند اسم این ماه‌ها را کسی نمی‌داند این طور نیست همه می‌دانند. دی، اردیبهشت، این اسامی را همه می‌دانند ولی حمل و ثور و جوزا را اکثر جاها نمی‌دانند...

قائم مقام - همه جا می‌دانند این طور نیست که می‌فرمایید.

شیخ‌الرئیس - آذربایجان را بنده مسبوق نیستم. عرض کردم در اکثر جاها نمی‌دانند. اسم هم بردم در خراسان و کرمان و یزد و گلایش هم اینجا تشریف دارند.

جمعی از نمایندگان - صحیح است.

شیخ�الرئیس - آذربایجان چون نرفته‌ام نمی‌دانم. علی‌ایحال هیچ موضوع و منظور این نیست که عربی را فارسی کنیم. اما این که می‌فرمایند در تعیین ماه‌های حقیقی گرفتار اشکالاتی می‌شویم و نمی‌توانیم معین کنیم. بنده عرض می‌کنم مگر حالا تصور می‌فرمایید که این حمل و ثور و جوزا که گفته می‌شود که می‌دانند چند روز است؟ خیر تا به تقویم نگاه نکنند نمی‌دانند.در ادارات دولتی هم هر کدام یک تقویم پهلوی دست‌شان دارند و از آن رو می‌نویسند. خود ما هم الان که می‌گوییم بیستم شعبان است باید فکر کنیم تا بفهمیم چندم حوت است و گاهی یا به روزنامه نگاه می‌کنیم یا به تلگرافات. مثلاً پارسال و پیرارسال که تقویم‌ها غلط شده بود ملاحظه فرمودید چقدر اسباب اشکال شد و این موضوع چندان فرقی ندارد برای این که آمده‌اند سال شمسی را به دوازده قسمت تقسیم کرده‌اند که همه در خاطرشان باشد و دیگر یک ماه سی و یک روز و یک ماه سی و دو روز و یک ماه بیست و شش روز نباشد به علاوه سال شمسی را در همین مجلس معین کردیم حالا می‌خواهید ماه‌ها را درست کنیم و هیچ منافاتی هم با اصول مذهبی و دیانتی ندارد و البته شهور قمری یک شهور عادی است ابداً تبدیل و تغییر هم نباید پیدا کند ولی چون در این مبحث پیشنهادکننده محترم آقای تقی‌زاده بوده‌اند بنده عرض می‌کنم اگر آقایان مایل باشند وقت را به ایشان بدهند تا جواب همه مخالفین را بدهند و این یک چیز خوبی است و ضرر هم به جایی نمی‌زند و همه مردم هم بلد هستند و آنهایی هم که نمی‌دانند البته یاد می‌گیرند و چیزی را که مجلس سالش را معین کرده‌ایم حالا ماهش را می‌خواهیم درست کنیم و هیچ منافاتی هم با اشکال آسمانی و زمینی و تاریخی ندارد.

جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

نایب رئیس - آقای تدین مخالفند؟

تدین - بلی بنده مخالفم

نایب رئیس - بفرمایید

تدین - بنده تصور می‌کنم درست مطلب توضیح نشده است. بنده اساساً و اصولاً کاملاً موافق هستم با این طرح و راپورت و مخالفم فقط با یک قسمت از ماده اول است (غیر از آن قسمت‌هایی که آقایان مخالفین اظهار کردند) بنابراین قبل از این که مخالفت خودم را نسبت به یک کلمه از ماده اول عرض کنم چون با مابقی قسمت‌ها موافقم لذا باید جواب آقایان مخالفین را بدهم...

یک نفر از نمایندگان - پس موافقید؟

تدین - فرق نمی‌کند اول آنها را می‌گوییم بعد آن قسمت را و حالا از آخر می‌گیریم راجع به بیانات آقای کازرونی: اولاً فرمودند در اینجا هیچ کس نجوم نمی‌داند و بعد خودشان وارد شدند در مبحث سیارات و ثوابت و اطلاعات خودشان و بالاخره هم اشتباه کردند چون به قول آن حکیم که گفت (ولیس فی مذهبنا قیاس) ما معتقد به قیاس نیستیم. ایشان قیاس کردند که بنده تجارت نمی‌دانم البته نباید مقایسه بکنند که چون ایشان تجارت نمی‌دانند هیچ کس در دنیا تجارت نمی‌داند.پس بهتر بود که ایشان هیچ داخل در مطلب ثوابت و سیارات نمی‌شدند. قسمت دیگر گفتند چه داعی دارد که این الفاظ عربی را ما تبدیل کنیم به فارسی؟ اینجا داعی خیلی چیزها است. اولاً نباید از عرب هم عرب‌تر باشیم. شما گفتید در تمام ممالک اسلامی اسامی بروج معمول است. بنده عرض می‌کنم این طور نیست...

کازرونی - این طور نگفتم بد فهمیدید.

تدین - خوب بد فهمیدم. بنده عرض می‌کنم از عرب نباید عرب‌تر باشیم. شما اگر یک مملکت عربی را از مصر و شامات و بین‌النهرین و همچنین سایر قسمت‌ها که در نقاط دیگر هستند و به لغت عربی متکلمند خواه مستقل، خواه غیر مستقل که مسلمان هم هستند پیدا کردید که حمل و ثور و جوزا را استعمال بکند غیر از ایران من به شما حق می‌دهم تاریخ رسمی تمام آن ممالکی که عرب‌نشین است و مسلمان و مستقل و غیر مستقل هستند مخصوصاً بین‌النهرین تمام تاریخ رومی است.(دو تشرین و دو کانون و پس آن که شبات و آذر و نیسان ایار است. حزیران و تموز و آب و ایلول. نگهدارش که از من یادگار است) این را خواندم برای این که بدانند ما هم اطلاع داریم ...

مدرس - تمامش محرم و صفر و ربیع‌الاول است.

تدین - اجازه بفرمایید. ما اینجا صحبت محرم و صفر و ربیع‌الاول و ربیع‌الثانی نمی‌کنیم ما اینجا از نقطه‌نظر تاریخ رسمی در ممالک اسلامی صحبت می‌کنیم یعنی تاریخ رسمی که مبتنی است بر اصول اقتصادی و معاملات و بالاخره مربوط به اصول مذهبی نیست تمام مسلمین محرم و صفر را قبول دارند چون در یک قسمت از ماه‌ها ناچار هستند یک قسمت از امور عبادیه و عادات مذهبی‌شان را به جا بیاورند. ما هم که نگفتیم از میان بردارند ما در تاریخ شمسی آن جاها صحبت می‌کنم قسمت دیگر این است که آقای شریعتمدار دامغانی بعد از تطبیق هیئت قدیم با هیئت جدید یعنی منجمین فعلی با منجمین سابق این طور فرمودند که اگر ما حمل و ثور و جوزا بگوییم کبیسه ندارد. بنده عرض می‌کنم این طور نیست وقتی ما قائل به سال شمسی شدیم خواه به اصطلاح ما حمل و ثور و جوزا باشد خواه به اصطلاح یک قسمت از اروپایی‌ها و فرانسوی‌ها ژانویه و فوریه و غیرذلک باشد قطعاً سیصد و شصت روز مسلم نیست سیصد و شصت و پنج روز است و کبیسه دارد.

شریعتمدار دامغانی - بنده این طور نگفتم.

تدین - چرا فرمودید. شما خودتان معنی بیان خوانده‌اید و می‌دانید متکلم وقتی که حرف می‌زند سامع باید گوش بدهد وقتی ناطق صحبتش تمام شد آن وقت سامع حرف‌هایش را بزند. وقتی باز یک یادگاری دیگر هم داریم (لا و لالب لا و لالا شش مه است لل کط و کط لل شهور کوته است) که تفسیر کرده‌اند بروج را به سی و دو روز و سی و یک روز. سی روز و بیست و نه روز و وقتی حساب کنید سیصد و شصت و پنج روز می‌شود در صورتی که سال سیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و چند دقیقه و چند ثانیه است و بالاخره هستند سه سالش را سیصد و شصت و پنج روز بگیرند و سال چهارم را سیصد و شصت و شش روز بگیرند به جهت این که این چهار کسر را وقتی با هم جمع کنید تقریباً یک روز می‌شود. بنابراین هر کاری شما بخواهید بکنید که از دست کبیسه فرار کنید نخواهد شد و حالا بنده می‌خواهم داخل شوم در یک قسمت‌های دیگر.این تاریخ جلالی را مردمان دانشمند و فاضل و حکیم و مطلع و متخصص در نجوم جمع شدند در زمان سلطان جلال‌الدین شاه سلجوقی با مطالعات کاملی آمدند این تاریخ را وضع کردند. این تاریخ و قرارداد هیچ عیب و نقصی ندارد جز این که فقط مبدأ تاریخ را زمان سلطنت جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی قرار دادند و علت این که کاملاً در ایران پیشرفت نکرد به واسطه این بود که او می‌خواست مبدأ تاریخ را که از هجرت قرار داده بودند از بین ببرد و زمان سلطنت خودش را مبدأ قرار دهد و به این جهت است که معروف شد به تاریخ جلالی زیرا مبدأش سلطنت سلطان جلال‌الدین شاه است و الا علما و اشخاص متبحر بودند و آمدند این طور قرار دادند و این نتیجه فکر همان علما است. دیگر این که باید حتی‌الامکان اجتناب کرد از یک مذاکراتی که وارد در مباحث علمی باشد. زیرا اینجا مسائل علمی را نمی‌توان کاملاً طرف بحث قرار داد و باید به طور اجمال صحبت کرد. پس وقتی که یک عده متخصص دانشمند تصدیق کردند که این مسئله خوب است باید علی‌الاصول صحبت کرد و اگر بنده بخواهم الان وارد شوم در تطبیق مدار بیضی زمین با این بروج علاوه بر این که از موضوع خارج است و ذهن‌ها را کدر می‌کند فایده‌ای هم ندارد.بنابراین اگر ما بیاییم بگوییم حمل و ثور و جوزا الی آخر اینها یک الفاظی است که تولید منافعی برای ما نمی‌کند. در صورتی که ما الفاظ فارسی داریم و حالا از نقطه‌نظر ملیت نمی‌خواهیم یک لفظ جدیدی وضع کنیم تا این که تولید اشکال بکند. یک الفاظی داریم که از قدیم‌الایام استعمال شده است و همه هم می‌دانند و این که آقای قائم مقام فرمودند در تبریز مصطلح نیست البته شاید ایشان اطلاعات‌شان در قسمت ناحیه خودشان است و الا در قسمت‌های مهم خراسان که بنده اطلاع دارم اصلاً حمل و ثور و جوزا را نمی‌فهمند چیست. بنابراین از نقطه‌نظر حفظ قومیت و ملیت و آثار تاریخی یک الفاظ قشنگ خوبی است و بهتر از معنای خرچنگ و دوپیکر و خوشه و غیرذلک است و هیچ صدمه‌ای هم به هیچ جا نمی‌خورد و بهتر این است که ما این الفاظ را قبول کنیم یعنی رسمی‌اش کنیم و در عوض این که در این تاریخ جلالی مجبور شده‌اند که یک پنج روزی هم پیدا کنند به اسم خمسه مترقه یا پنجه دزدیده که تأثیری هم در ماه‌ها برای روز شماری ندارد و آن پنج روز را تقسیم می‌کنیم بسیار ماه‌های دیگر و هیچ سکته نه به حرکت خورشید می‌زند نه به حرکت زمین.(اعم از این که بگوییم زمین دور خورشید می‌گردد یا بعکس) و اگر امروز ما این اسامی را از بین ببریم یعنی حمل و ثور و جوزا را برداریم لفظ دیگری به جایش بگذاریم نه ماه‌ها به هم می‌خورد و نه سال به هم می‌خورد. سال و ماه هم سر جای خودش هست و بالاخره نقطه اعتدال ربیعی که اول بهار است. خواه شما بگویید فروردین و خواه بگویید حمل آن برج در سر جای خودش در آن حال هست و مربوط به این قضیه نیست و بالاخره عقیده بنده این است که این اشکالات وارد نیست و خدشه‌ای به جایی وارد نمی‌آورد. البته اگر بخواهیم مباحثات علمی بکنیم بیرون بهتر است.اما مخالفت بنده از این جهت است چون بعضی از آقایان تصور می‌کنند که شاید در آتیه خدای ناخواسته اسامی ماه‌های عربی محرم و صفر و غیرذلک از بین برود. بنابراین بنده چون این ماده اول را کافی برای این مقصود نمی‌دانم. به عقیده بنده باید یک کلمه در ماده اول در سطر دوم علاوه شود وقتی که آن یک کلمه علاوه شد آن وقت ماه‌های قمری هم کاملاً تأمین می‌شود و سر جای خودش هست و فقط این تاریخ رسمی دولتی است. آن یک کلمه هم لفظ شمسی است که در اینجا کسر دارد و باید نوشته شود از نوروز هزار و سیصد و چهار تاریخ شمسی رسمی سالیانه.و این کلمه قطعاً باید نوشته باشد زیرا اگر نباشد ممکن است در آتیه سوء تعبیر نسبت به این قانون بشود.

شریعتمدار دامغانی - بنده توضیح نظامنامه‌ای دارم. در عرایض بنده سوء تعبیر شده است.

نایب رئیس - اگر توضیح نظامنامه‌ای دارید بفرمایید.

شریعتمدار - آقا تصور فرمودند که بنده یک طرفداری داشتم از تاریخ جلالی و خمسه مترقه که می‌فرمایند اگر خمسه مترقه را برداریم طوری نخواهد شد. این اشتباه است. بنده از خمسه مترقه طرفداری نکردم زیرا خمسه مترقه اصلاً مربوط به تاریخ برجی نیست. خمسه مترقه مربوط به ماه‌های جلالی است که هر ماهی را سی روز می‌گیرند آن وقت سال می‌شود سیصد و شصت روز آن وقت آن پنج روز را خمسه مترقه می‌گرفتند و پنج ساعت و کسری را هر چهار سال یک مرتبه جمع می‌کنند و آن سال سیصد و شصت و شش روز می‌شود و به علاوه تاریخ جلالی در این مملکت معمول نیست مگر در تقاویم که در تقویم‌ها معمول است و می‌نویسند مطابق تاریخ جلالی یا رومی یا فارسی و هیچ در تاریخ برجی خمسه مترقه نیست و یک کبیسه هم داریم.

نایب رئیس - از موضوع خارج شدید توضیح بدهید.

شریعتمدار دامغانی - بنده هم توضیح می‌دهم. چون سوء تفاهم شده است می‌خواهم رفع این سوء تفاهم را بکنم. همین طور در کبیسه هم سوء تفاهم شده است که تصور کرده‌اند به این که کبیسه در این تاریخ نخواهد بود در صورتی که مطابق این لایحه‌ای که تنظیم شده کبیسه پنج ساعت و ربع الا کسری مجبوراً در اینجا کبیسه می‌شود. برای این که اینجا کبیسه خمسه مترقه را در ماه‌ها مستهلک کردند و سال سیصد و شصت و پنج روز شده ولی آن پنج ساعت و خرده‌ای را کبیسه پیدا می‌کند. ولی در تاریخ برجی همان طوری که عرض کردم کبیسه نیست. مثلاً اگر پارسال اول حمل صبح بود امسال پنج ساعت و چهل و نه دقیقه و پانزده ثانیه و چهل و هشت رابعه بعد از آن موقع اول حمل است. این بود نظریه بنده.

بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

مدیرالملک - بنده مخالفم

نایب رئیس - با کفایت مذاکرات مخالفید؟

مدیرالملک - بلی

نایب رئیس - بفرمایید.

مدیرالملک - نظر به این که به عقیده بنده هر لایحه‌ای که به مجلس شورای ملی می‌آید باید لزوم و عدم لزوم آن معین شود تا بتوان در آن رأی داد و از این صحبت‌ها حسن این لایحه یا عدم لزوم آن هنوز برای بنده مشخص نشده است که به این لایحه رأی بدهم یا ندهم از این جهت مخالفم.

نایب رئیس - رأی می‌گیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که کافی می‌دانند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

نایب رئیس - تصویب شد. اگر اجازه می‌فرمایید چند دقیقه تنفس داده شود.

جمعی از نمایندگان - رأی بگیرید برای شور در مواد

نایب رئیس - رأی می‌گیریم برای شور در مواد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اکثریت برخاستند)

نایب رئیس - تصویب شد چند دقیقه تنفس داده می‌شود.

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و به فاصله دو ساعت مجدداً تشکیل شد)

وزیر مالیه - لزوم ازدیاد عایدات دولتی را آقایان محترم مستحضر هستند و ضرورت و فوریت آن را هم البته تصدیق خواهند فرمود. برای ازدیاد عایدات دولتی هم البته وسیله مهمی که داریم وضع مالیات جدید یا اصلاح مالیات‌های قدیم است. وزارت مالیه و هیئت دولت هم در این هر دو زمینه مشغول مطالعات هستند و مسلم است که اصلاح مالیات‌های قدیم ترجیح دارد بر وضع مالیات جدید.بنابراین یکی از مالیات‌ های قدیمی که همین مجلس شورای ملی در دوره‌های سابق وضع کرده و امروز هم معمول است وزارت مالیه درصدد برآمده است که آن را اصلاح کند که هم برای مردم و هم برای دولت بهتر باشد و آن اصلاح مالیات دخانیات است که این لایحه برای آن تهیه شده و امروز از طرف دولت تقدیم مجلس شورای ملی می‌کنم و نظر به این که یک مالیات جدیدی نیست و لایحه مختصری است و مطالعه زیاد لازم ندارد، تقاضا دارم اولاً تصویب بفرمایید فوریت آن را یعنی یک شور بشود. ثانیاً در همین جلسه تصویب شود و علاوه بر این که مسئله ازدیاد عایدات ضروری و فوری است یکی از علل فوریت آن این است که کمک خواهد کرد که ما زودتر بودجه سال آتیه را بتوانیم به مجلس تقدیم نماییم و البته آقایان هم تصویب خواهند فرمود. (لایحه مزبور به شرح ذیل قرائت شد)

لایحه قانونی اصلاح قانون مالیات دخانیات مصوب ۶ میزان ۱۳۳۳

ماده اول - از کلیه اقسام و انواع توتون و تنباکو که در خاک ایران به عمل می‌آید و برای استعمال تهیه شده مالیات دخانیات مأخوذ می‌گردد.

ماده دوم - مالیات دخانیات مذکوره در ماده اول از قرار منی چهار قران از تنباکو و منی یک تومان از توتون چپق و منی پانزده قران از توتون سیگار اخذ خواهد شد

ماده سوم - توتون و تنباکوی ساخته یا نساخته که باید به خارجه حمل شود از مالیات دخانیات معاف است.

ماده چهارم - دولت مجاز است نسبت به دخانیاتی که از خارج به داخله مملکت وارد می‌شوند مالیاتی معادل تفاوت مابین حقوق گمرکی دخانیات مزبوره و مالیات داخلی اخذ نماید و یا حقوق گمرکی دخانیات وارده را مجاز است تا حد مالیات داخلی بیفزاید.

ماده پنجم - هر کس هر مقدار توتون و تنباکو به طور قاچاق یا به هر نحو دیگر آزادی از مالیات بگریزاند عین جنس قاچاقی ضبط و جریمه معادل دو برابر قیمت آن از قاچاق‌کننده اخذ خواهد شد.

ماده ششم - مالیات دخانیات مذکوره در این قانون مستقیماً از زارع اخذ نخواهد شد.

ماده هفتم - مقررات این قانون به کلیه توتون و تنباکویی که حالیه در مملکت موجود است تعلق خواهند گرفت مشروط بر آن که مالیاتی از آن اخذ نشده باشد.

ماده هشتم - وزارت مالیه بعد از تصویب این قانون نظامنامه برای آن تدوین و مقررات آن را به موقع اجرا خواهد گذاشت و قانون ششم میزان ۱۳۳۳ فلسفی خواهد بود.

نایب رئیس - چون از طرف آقای وزیر مالیه تقاضای فوریت شده بدواً راجع به فوریت مذاکره می‌شود

آقا شیخ جلال - بنده با فوریتش مخالفم

نایب رئیس - بفرمایید

آقا شیخ جلال - البته نظامنامه مجلس شورای ملی را ملاحظه فرموده‌اند و مطابق این نظامنامه قوانینی که از مجلس می‌گذرد باید دو شور درآنها بشود مگر مواردی که موجباتی برای فوریت پیدا شود و آن هم یک فوریتش این است که فقط به کشور در مجلس بشود. یعنی برود به کمیسیون مربوطه و بعد برگردد به مجلس و مجلس رأی بدهد فوریت دوم این است که هیچ در کمیسیون نرود بنابراین به اصطلاح ما و مطابق نظامنامه اصل کلی این است که در تمام لوایحی که از طرف دولت یا نمایندگان تقدیم مجلس شورای ملی می‌شود باید دو شور بشود مگر در صورتی که حقیقت موجباتی از برای نسخ این قاعده کلی در بین باشد.خوب حالا حساب می‌کنیم آنچه بنده شنیدم این لایحه اتفاقاً متضمن یک مقدماتی نیست که ایجاب کند فوریت را در صورتی که لایحه قانونی آن لایحه‌ای ست که در مقدمه‌اش مطالبی باشد که ایجاب کند فوریت آن را و اتفاقاً نطق آقای وزیر مالیه راجع به فوریتش این بود که نظر به این که این اصلاح قانون قدیم است و نظر به این که این اصلاح چندان محتاج به مطالعه نیست از این جهت باید به فوریت به دو معنی باید در مجلس مذاکره شود. اولا اصلاح یعنی چه؟ یعنی صد به سیصد تبدیل کردن؟!

نایب رئیس - آقا راجع به فوریت حرف بزنید.

آقا شیخ جلال - راجع به فوریت عرض می‌کنم این لایحه متضمن دو مطلب است یکی الغای قانون قدیم یکی وضع مالیات جدید که صد به سیصد از مردم مالیات بگیرند و بدیهی است که آقایان تصدیق می‌فرمایند اصلاح به این معنی الغای مالیاتی که دو سه سال از عمرش بیشتر نگذشته است و موجباتی برای بطلانش به دست نیامده است و این قضیه هم نه در جراید محلی و نه در نطق فصحا و مجلس هیچ سابقه ندارد یک جهتی ندارد که در آن یک شور بشود قسمت دوم وضع مالیات آن هم در صورتی که هیچ نفعی به حال این مردم ندارد بلکه زحمات و ضررهایی هم دارد که بنده در موقع اصل قضیه عرض خواهم کرد که یک قسمت ضررهای اقتصادی مملکتی دارد پس چه عیبی دارد که این لایحه مطابق ترتیب عادی‌اش برود به کمیسیون قوانین مالیه پس از آن که در اطرافش شور شد با کسب نظریات متخصصین دوباره بیاید به مجلس و مذاکره شود.

نایب رئیس - آقای سرکشیک‌زاده (اجازه)

سرکشیک‌زاده - بنده توجه نماینده محترم را به ماده هفتاد و چهار نظامنامه داخلی جلب می‌کنم در این ماده می‌نویسد: در موقعی که لایحه یا طرح قانونی پیشنهاد می‌شود وزرا یا صاحب طرح یا یکی از نمایندگان می‌تواند از مجلس فوریت آن را تقاضا نماید. البته تصدیق می‌فرمایید که در اینجا نوشته نشده است یک لایحه که مربوط به مالیات یا غیر مالیات است و به طور کلی هر طرحی را می‌توانند تقاضای فوریت بکنند. اما این که می‌فرمایید آقای وزیر مالیه یک دلیل کافی نفرمودند هیچ دلیلی بهتر از این نیست که ما وارد سال جدید می‌شویم و مجلس و دولت محتاج به یک اصلاحاتی هستند که آن اصلاحات هم محتاج به وضع این قبیل لوایح است

بعضی از نمایندگان - رأی بگیرید

نایب رئیس - شاهزاده نصرت‌الدوله (اجازه)

نصرت‌الدوله - بنده راجع به دستور عرضی دارم. اجازه می‌فرمایید

نایب رئیس تأمل بفرمایید تا عده کافی شود. عده برای رأی کافی نیست.

نصرت‌الدوله - راجع به همین مسئله عرضی دارم

نایب رئیس - بفرمایید

نصرت‌الدوله - چو ن به طوری که آقای نایب رئیس فرمودند عده برای اخذ رأی کافی نیست و از طرفی یک ساعت و چیزی از ظهر گذشته و آقایان هم غفلت کرده‌اند و رفته‌اند از این جهت بنده خواستم تقاضا کنم که جلسه را ختم کنیم مجدداً برای امروز عصر یا فردا صبح تشکیل شود

نایب رئیس - چون قبلاً بعضی‌ها اجازه خواسته‌اند و عده هم برای رأی کافی نیست اگر اجازه بفرمایید جلسه را ختم می‌کنیم. جلسه آتیه یا عصر یا فردا صبح.

زعیم - بنده مخالفم

نایب رئیس - بفرمایید

زعیم - بنده مخالفم با این که جلسه امروز عصر یا فردا صبح تشکیل شود و معتقدم که به حالت عادی خودش باشد.

نایب رئیس - آقای رهنما (اجازه)

رهنما - این مسئله یک مسئله مهمی است که اگر مهم نبود فوریت آن را تقاضا نمی‌کردند این مسئله به حساس‌ترین شعب کار این مملکت که مسئله مالی باشد مربوط است و مجلس در این قبیل مواقع نمی‌تواند بگذارد که دو جلسه و سه جلسه عقب بیفتد و نسبت به یک دولتی که رأی اعتماد به او داده‌ایم همچون مسئله مهمی که از نظر ضرورت و احتیاج فوریت آن را ایجاب کرده باید امروز در مجلس مطرح شود و اگر این مسئله امروز حل نشود تأخیر نیفتد کی می‌داند چه مفاسدی از نقطه‌نظر مالی پیدا می‌شود و مسائل مالی یک چیزی نیست با نظر مسامحه به او نظر شود. بنابراین بنده تقاضا می‌کنم امروز عصر جلسه تشکیل شود که سکته در امور مالی وارد نشود.

نایب رئیس - عده برای رأی کافی نیست بعد باید اطلاع داد

(مجلس یک ساعت و نیم بعد از ظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی - مؤتمن‌الملک

منشی - علی‌اقبال‌الممالک

منشی - معظم‌السلطان