تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ آذر ۱۳۳۰ نشست ۲۱۳»
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
'''روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران''' | '''روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران''' | ||
− | شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی | + | شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی |
سال هفتم – شماره ۲۰۰۱ | سال هفتم – شماره ۲۰۰۱ | ||
− | ۱شنبه ۸ دی ماه ۱۳۳۰ | + | ۱شنبه ۸ دی ماه ۱۳۳۰ |
− | + | ||
− | دوره شانزدهم مجلس شورای ملی | + | دوره شانزدهم مجلس شورای ملی |
شماره مسلسل ۲۱۳ | شماره مسلسل ۲۱۳ | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | '''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | ||
− | جلسه ۲۱۳ | + | مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۱۶ |
+ | |||
+ | جلسه: ۲۱۳ | ||
− | صورت مشروح مذاکرات مجلس روز | + | صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه بیست و چهارم آذر ماه ۱۳۳۰ |
فهرست مطالب: | فهرست مطالب: | ||
− | :۱- تصویب | + | |
− | :۲- بیانات قبل از دستور آقایان: آشتیانیزاده - تیمورتاش - آزاد | + | ۱ - تصویب صورت مجلس |
− | :۳- اخذ | + | |
− | + | ۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: آشتیانیزاده - تیمورتاش - آزاد | |
− | + | ||
− | :۶- معرفی تیمسار | + | ۳ - اخذ رأی و تصویب فوریت لایحه برقراری شهریه دربارهی ورثه مرحوم سرهنگ نوریشاد |
− | + | ||
− | + | ۴ - بیانات آقای امامیاهری به عنوان ماده ۹۰ آییننامه | |
+ | |||
+ | ۵ - طرح و تصویب طرح تکلیف تقدیم لایحه اجرای منع مشروبات الکلی | ||
+ | |||
+ | ۶ - معرفی تیمسار سرلشگر علوی مقدم به معاونت وزارت جنگ به وسیلهی آقای وزیر جنگ | ||
+ | |||
+ | ۷ - بیانات آقای آشتیانیزاده به عنوان ماده ۹۰ آییننامه | ||
+ | |||
+ | ۸ - تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه | ||
+ | |||
+ | مجلس ساعت ده و پنجاه دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل شد. | ||
+ | |||
+ | ۱ - تصویب صورت مجلس | ||
+ | |||
+ | رئیس - صورت غایبین جلسه پیش قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | (به شرح زیر قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | غایبین با اجازه - آقایان: موسوی - دولتآبادی - عباسی - اردلان - حاذقی - صدری - صدرمیرحسینی - معینزاده. | ||
+ | |||
+ | غایبین بیاجازه - آقایان: احمد ناظرزاده - ابتهاج ثقهالاسلامی - کوراغلی - ارباب گیو - خزیمه علم - جواد مسعودی - اورنگ. | ||
+ | |||
+ | دیر آمدگان با اجازه - آقایان: دکتر جلالی ۲ ساعت - حکیمی یک ساعت - صفوی ۴ ساعت - شکرایی ۳ ساعت - صاحبجمع ۳ ساعت - آبکار سه ساعت - جواد عامری ۳ ساعت - رضوی ۳ ساعت - سودآور ۳ ساعت - گرگانی ۳ ساعت - غلامرضا فولاوند ۳ ساعت - دکتر مصباحزاده ۳ ساعت - شهاب خسروانی ۳ ساعت. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آشتیانیزاده نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟ | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - بنده صورت جلسه روز سهشنبه را کاملاً مطالعه کردم دو قسمت در صورت جلسه ندیدم یکی ضمن اظهارات آقای نخستوزیر که فرموده بودند یعنی جناب آقای دکتر مصدق به ملت و دولت انگلستان تعظیم میکنند این در صورت جلسه نبود و باید قید بشود. یکی هم اظهاراتی بود که آقای حائریزاده فرمودند وقتی که جناب آقای دکتر مصدق صحبت میفرمودند ایشان ضمن فرمایشان آقای دکتر فرمودند ما مقصودمان از عمل ملی شدن نفت این بود که سیاست انگلستان را از ایران ریشهکن کنیم این دو قسمت باید تصحیح شود در صورت جلسه. یکی هم راجع به ماده ۹۰ است که آقای نایب رئیس فرمودند نوبت شما محفوظ است در جلسه آینده. | ||
+ | |||
+ | رئیس - پیراسته | ||
+ | |||
+ | پیراسته - اغلاطی چاپی در بیانات بنده در صورت مذاکرات دیده میشود چون در اصل موضوع تأثیری ندارد با اجازه مقام ریاست تصحیح میکنم و تقدیم مقام ریاست میکنم که دستور بفرمایند به تندنویسی ارسال و اصلاح شود. | ||
+ | |||
+ | چند موضوع از اظهارات بنده در جلسه گذشته افتاده که توضیح میدهم اصلاح بشود بنده ضمن دلایل مشارکت دولت در واقعه چهاردهم آذر عرض کردم یکی از دلایل عکسی است که معاون بسیار محترم نخستوزیر به شعبان بیمخ برداشته و همکاری این دو عنصر شریف را این عکس میرساند. معاون نخستوزیر که حضور داشت گفت این عکس جعل شده بنده عین آن عکس را که حالا بدست آوردهام تقدیم میکنم چون آن عکسی که در آن روز نشان دادم از روی روزنامه بود عکس اصلی را حالا تقدیم مقام ریاست میکنم همین طور در موضوع غارت دفتر آقای پارسا که از نویسندگان معروف هستند بنده نمیدانستم دختر ایشان کجا است بعد که ایشان توضیح دادند معلوم شد که در دفتر روزنامه فرمان است. | ||
+ | |||
+ | همان روز فرمانی که در شب قبل هم منزل مدیر را غارت کردند (آشتیانیزاده - کدام شب قبل) پریشب بعد از آن واقعه دو سؤال دارم که تقدیم مقام ریاست میکنم یکی راجع به عنوان دکترای آقای دکتر حسین فاطمی است و یکی هم راجع به قضات دادگستری است که اخیراً شهربانی قضات را دستبند زده و زندانی کرده است و حال آن که مطابق قانون بایستی اگر جرمی هم مرتکب شده باشند در محکمه انتظامی رسیدگی شود و این دو سؤال را تقدیم مقام ریاست میکنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقایان باید بدانند نطقهایی که میکنند عیناً ضبط میشود و الآن صفحهاش حاضر است و تند نویسی میگوید که آنها ضبط میشود و غیر از این بیاناتی که نوشته شده نبوده است - آقای شوشتری | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - همه شنیدند که آقای نخستوزیر گفتند من به ملت انگلیس تعظیم میکنم (زنگ رئیس) | ||
+ | |||
+ | شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم - با رعایت این که انحرافی از آییننامه نکرده باشم عرض میکنم بعضی از بیانات را نمایندگان از جای خود که ممکن است ضبط نشود میگویند و همه میشنوند و آنگاه در صورت مجلس نیست. این را باید تذکر بدهم اگر به خاطر آقایان محترم باشد من در آن جلسه مرکز راجع به صورت جلسه قبل گفتم اعتراض دارم و مقام ریاست به من اجازه نداد که اعتراض خود را بگویم و وارد دستور شدند و در صورت جلسه هم که باید سند مجلس شورای ملی باشد و باید تمام کلیات و نکات متذکره نمایندگان محترم در آن قید باشد ندارد آخر فرق است بین | ||
+ | |||
+ | یک روزنامهای که دست مرموزی توی آن کار میکند و نطق نماینده را تحریف میکند تا صورت مذاکرات مجلس (زنگ رئیس) | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای شوشتری این کار شده برای این که باز به روزنامهنگاران متشبث بشوید و اعتراض بفرمایید صفحهی نطق شما حاضر است اگر در صورت مجلس مطالبی دارید اظهار بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | شوشتری - به شهادت تمام نمایندگان محترم من مکرر اینجا عرض کردم که آقا من به صورت جلس اعتراض دارم و به من اجازه ندادند این در صورت مجلس نیست و در قسمت مؤخر از نطق این عبارت را اولاً غیر از آنچه که در رادیو و ضبط گفته شد گفتم آقای میرشهیدی در آن شب مهمان من بود. این کسی بود که در دوره گذشته در گرگان سه هزار و چند صد رأی داشت چون دید آن کسی که در کنسولگری شراب خورد به سلامتی دیگران آمد به من خبر داد و من تلفن کردم به آقای وزیر کشور اطلاع دادم که بنگاه توتونکاری آقای شیرنگی موکل بنده را ریخته و آتش زدند و چند نفر از موکلین من را زدهاند این باید در صورت جلسه قید شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای سعید مهدوی | ||
+ | |||
+ | سعید مهدوی - بنده در جلسه قبل سؤالی از آقای وزیر فرهنگ راجع به محصلین دانشکده پزشکی کردم خواستم استدعا کنم از مقام ریاست دستور بفرمایند که برای جواب حاضر شوند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - تعقیب میشود دیگر نظری نیست؟ آقای غلامرضا فولادوند بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | غلامرضا فولادوند - به طوری که آقایان نمایندگان محترم ملاحظه فرمودند ضمن قرائت صورت غایبین قرائت کردند غلامرضای فولادوند در جلسهی روز سهشنبه غایب بود. علت غیبت بنده این بود که در روز سهشنبه ۱۹ آذر بنده به مجلس آمدم و مجلس هم تشکیل شد چون اتفاق غیر مترقبهای صورت گرفت و مجلس به هم خورد و تعطیل گردید به همین جهت بنده به تصور این که مجلس تشکیل نمیشود و ساعت هم نزدیک به یک بعد از ظهر است از مجلس رفتم خانه، خانه که رسیدم از رادیو شنیدم که مجلس تشکیل شده است و آقایان نمایندگان اقلیت و آقای دکتر مصدقالسلطنه میخواهند صحبت بفرمایند و مذاکره هم فرمودند علیهذا بنده آن روز در جلسه بودم و چون جلسه به هم خورد غیبت کردم خواستم در صورت مجلس قید شود. | ||
+ | |||
+ | صفایی - بنده هم شاهدم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - در صورت مجلس نظری نیست؟ (گفته شد - خیر) صورت مجلس تصویب شد. | ||
+ | |||
+ | ۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: آشتیانیزاده - تیمورتاش - آزاد | ||
+ | |||
+ | رئیس - نطقهای قبل از دستور شروع میشود آقای آشتیانیزاده. | ||
+ | |||
+ | امامیاهری - بنده بر طبق ماده ۹۰ اجازه خواستم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - وقتی که وارد دستور شدیم. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - دو بیت از غزل خواجه علیهالرحمه را در ابتدای مجلس بنده اینجا خواندم و دو بیت دیگر از همان غزل را هم حالا میخوانم چون خیلی مناسب است. | ||
+ | |||
+ | ما از برون در شده مغرور صد فریب | ||
+ | |||
+ | تا خود درون پرده چه تدبیر میکنند | ||
+ | |||
+ | میخور که شیخ و آشتیانیزاده و مفتی و محتسب، | ||
+ | |||
+ | چون نیک بنگری همه تزویر میکنند | ||
+ | |||
+ | من معتقد بودم که جناب آقای نخستوزیر در جلسه گذشته فرمایشات خودشان را یادداشت کنند چون این قبیل نطقهای سیاسی را باید یادداشت کرد و در یادداشت هم بسیار دقت کرد تا بچه مچهها مستمسک دستشان نیفتد، بهانه دست بچه مچهها داده نشود بنده شاه بیت نطق آقای دکتر مصدق را این طور شندیم و از مجموع فرمایشات ایشان این طور استباط کردم که در هفده سال پیش تقیزاده رئیس مجلس سنای فعلی رل مامای مولود نفت را بازی کرد و امروز جناب دکتر مصدق رل گورکن نفت را باز میکند آن روز نفت را بردند آن روز در محضر تقیزاده این دوشیزه زیبا را عقدش کردند و امروز در محضر آقای مصدق طلاقش دادند ولی صحبت سر مهر و مهریه و نفقه بعضی حقوق است که زنها نسبت به شوهرها دارند البته بیشتر این صحبتها بر سر این دعاوی است آقای مصدقالسلطنه از آن روزی که با آقای تقیزاده روبوسی کردند و آشتی کردند و دست اتحاد و دوستی به طرف اقای تقیزاده عاقد قراداد ۱۹۳۳ دراز کردند، بنده از همان روز به شخص ایشان ظنین شدم ممکن است که دچار خطراتی بشوم ولی طبیعت بنده این است فضولم حرفم را نمیتوانم در گلویم حبس بکنم باید بگویم به همین دلیل هم اشخاصی مانند بنده بایستی از زندگی سیاسی خصوصاً در ممالک شرق میانه کنارهگیری کنند برای این که آدم هر چیز که به نظرش میآید نباید بگوید فضول نباید باشد، | ||
+ | |||
+ | حرفش را باید بفهمد بزند چون در این ممالک منافع مردم و اصول و حقایق مناط نیست آنچه را که باید بشود خواهد شد خوب سعی میکنم که هر چه میتوانم نگویم ولی این خارج از قدرت من است بالاخره بگویم: | ||
+ | |||
+ | هر چه به من میرسد ز دست زبان است | ||
+ | |||
+ | جان من از دست این زبان به لب آمد | ||
+ | |||
+ | نمیتوانم خودم را نگهدارم و میگویم، یک مرتبه خواب دیدم و آن خواب نزدیک بود به قیمت جانم تمام شود در رفتم باز برگشتم دیدم باز یک جریاناتی است که نمیتواند انسان بنشیند تماشا کند سخن درست بگویم نمیتوانم دید که میخورند حریفان و من نظاره کنم نمیشود، باید بگویم، آقای مصدق اینجا فرمود که ایشان حاضر بودند و قبول میکردند اگر کمپانی سابق در دوره پانزدهم پنجاه در صد را به تساوی با ایران قسمت میکرد ملت ایران حاضر بود ملت ایران یعنی ایشان خیلی من متأسفم از این که عقب مردی ده سال یورتمه و چهار نعل دویدم حالا باید این طور باشد (شوشتری - استغفار کنید) | ||
+ | |||
+ | دنیا است معنای این حرف این است که انگلیسها نخواستند پنجاه در صد را بدهند یعنی انگلیسها پشت آقای مصدق دست گذاشته یک قدم ایشان را به طرف جلو حرکتشان دادند و به طرف قهرمان ملی ایشان را پیش بردند باز فرمودند که ما نمیخواستیم خلع ید کامل بکنیم و حتی حاضر بودیم که متخصصین انگلیسی را به حساب دولت ایران استخدام بکنیم آنها نخواستند یعنی چه؟ یعنی باز دست پیشوا را گرفتند و یک قدم آوردندش به طرف قهرمان ملی نفت، باز فرمودند که ما حاضر بودیم نفت ببرند و رسید بدهند و غائله خاتمه پیدا بکند آنها نخواستند معنایش این است که باز دست جناب دکتر را گرفت یک قدم دیگر به طرف قهرمان ملی نزدیکش کردند. | ||
+ | |||
+ | در ضمن هم اینجا فرمودند که دولت کارگری انگلیس با ملی شدن نفت موافق بود من این حرفها را نمیفهمم ما در این بازی که نیستیم ما کناریم و داریم تماشا میکنیم چون مجبوریم آنچه که به نظرمان میرسد بگوییم و میفهمم میخواهم بدانم که ایشان پس چه رلی داشتند در ملی کردن نفت؟ درخلع ید؟ در دریا ریختن بوزینگان دریایی چه کردند ایشان؟ | ||
+ | |||
+ | هر وقت ایشان خواستند توقف کنند آنها گفتند نمیشود (خنده نمایندگان) اینها یک مشکلاتی است یک مسائل لاینحلی است برای من و من میترسم ۲۰ سال دیگر ده سال دیگر یک روزی در پشت این تریبون این صحنهها باز عوض بشود آقای دکتر بیایند اینجا انشاءالله آن روز بنده زنده باشم و یک اقارپری بکنند، | ||
+ | |||
+ | آقای دکتر ضمن نطقشان که ابداً مربوط به اظهارات آقای جمال امامی ناطق اقلیت نبود فرمودند که انتخابات تهران رفراندمی بود و فقط اشخاصی در این انتخابات توانستند معرفی شوند که با نفت مبارزه کرده بودند یعنی با شرکت سابق نفت مبارزه کرده بودند بنده میخواهم ببینم عباس اسکندری و رحیمیان با شرکت سابق نفت در دوره پانزدهم و چهاردهم مبارزه کرده بودند یا آقای نریمان (صحیح است) من نفهمیدم چه شد این ترجیحات بلامرجع اینها چیست پس معلوم است آن اشخاصی که بایستی مخالفت بکنند آنها انتخاب شدن نه کسانی که مخالفت کردند بنده که رویهام از روز اول مجلس معلوم بوده. این صورت جلسات را بیاورید بنده به هیچ دولتی رأی موافق ندادم فقط به دولت جناب آقای دکتر مصدق یک رأی سفید دادهام فون من از این مرد حمایت میکردم و مخصوصاً همان روزی که ایشان به نخستوزیری انتخاب شدند دستشان را بوسیدم در زمین سرسرا و به ایشان عرض کردم قربان مستدعاً داریم از وزرای سابق و دوره بیست ساله در دولتتان وارد نکنید. | ||
+ | |||
+ | چون حضرت مستطاب عالی رأی آزادیخواهان این مملکت بودید و میدانید که ماها به شما سر سپردیم شما رئیس ما هستید فرمودند که تو را وزیر میکنم گفتم استدعا میکنم این لطف را به بنده نکنید که بنده لیاقت ندارم اما قزاق در دولت نیاورید خوب ایشان آوردند بنده مجبور شدم به دولت ایشان رأی کبود بدهم و رویه بنده در این مجلس یک رویه واضح و روشنی بوده و دارای یک عقیده معینی هستم. | ||
+ | |||
+ | که هر دولتی دارای آن عقیده نباشد و آن تز و آن دکترین بنده در برنامهاش گنجانده نشود بنده مخالف خواهم بود و هستم این است عقیده من ولی چون موضوع نفت در بین بود و به مصدقالسلطنه من شخصاً ارادت قدیمی داشتم نمیتوانستم با شخص او مخالفت کنم این بود که من به او ورقه سفید دادم. | ||
+ | |||
+ | اگر آقایان به خاطرشان باشند همین جناب آقای مکی، جناب آقای حائریزاده مخصوصاً جناب آقای اربابمهدی یادشان هست که بایستی ایشان شهادت بدهند مقصود بنده این است که بنده یک رویهای داشتم که این رویه عوض نمیشود هر جریانی پیش بیاید بنده رویه خودم را تعقیب میکنم حالا ممکن است این رویه وقتی مصادف بشود با روش | ||
+ | |||
+ | آقایان (اشاره به اکثریت) و یک وقت هم مصادف بشود با روش آقایان (اشاره به اقلیت) بنده همش مخالف بودم که دولت دستهجاتی را که در خیابانها حرکت میکنند و میتینگ میدهند دمونستراسیون میدهند آنها را مورد حمله پلیس و نظامی قرار بدهند تا آنجایی که اینها از وظیفه خودشان تجاوز نکردهاند تا آنجایی که دست به غارت نزدهاند تا آنجایی که مرتکب فسادی نشدهاند. در دوره پانزدهم در کابینه مرحوم هژیر وقتی که حضرت آیتالله کاشانی اینجا آمد فرستادن جمع کثیری آمدند قرآن به دست و مورد حمله قوای انتظامی واقع شدند و به طرف | ||
+ | |||
+ | آنها تیراندازی کردند اول کسی که پرید توی حیاط و فریاد زد بنده بودم آقای اربابمهدی این طور نبود؟ (مهدی ارباب - صحیح است) آقای حائریزاده این طور نبود؟ (حائریزاده - من ملتفت نشدم شما چه گفتید) حال علتی ندارد اگر دولت هژیر این کار را بکند مذموم باشد (حائری زاده - صحیح است) و اگر دولت مصدق این کار را بکند مطلوب باشد بر عکس است. به عقیده بنده خیلی چیزها هست که از امثال بنده بعید نیست ولی از امثال آقای سلطانالعلما بعید است و موجب تعجب خواهد شد همان روشی که بنده دارم در زندگی خصوصی همان روشی که بنده دارم در طرز لباس پوشیدن و در حرکاتم اگر همان روش را صد در صد آقای سلطانالعلما داشته باشند مردم تعجب خواهند کرد. | ||
+ | |||
+ | شما میتوانید بنده را ببینید که یک شب در سینما نشستهام و یک شب در رستوران نشستهام و غذا میخوردم ولی آقا را اگر ببینید که در سینما نشستهاند تعجب میکنند و میگویند عجب آقای سلطانالعلما آمدهاند به سینما به تأتر. | ||
+ | |||
+ | آقای دکتر مصدق که داد آزادی میزد آقای دکتر مصدق که بیست سال مهجور و محبوس بود مصدقالسلطنهای که در تمام جلساتی که ما خدمت ایشان میرسیدیم از فشار به مردم و از خفقان آزادی صحبت میکرد و ما را وعده و نوید میداد به یک روز روشنتری او چرا این کار را کرد؟ آقاجان من وقتی که ما آمدیم آقا را گذاشتیم روی سرمان تا مجلس و یک نفر کشته شد و ده نفر زخمی شد و شما همان شب آمدید در منزل بنده و به اتفاق بنده رفتیم به عیادت آن مجروحین و اشک میریختند آن بد بود؟ اما حالا که خودتان یک مشت دختر معصوم را مورد ضرب و شتم قرار میدهید خوب است آقا؟ | ||
+ | |||
+ | تعجب میکنم یاللعجب که من در جلسه سهشنبه پشت تریبون مجلس قیافه سردار سپه را دیدم از آقای مصدقالسلطنه در هر صورت بنده یک رویهای دارم برای خودم تا کابینه علا مرید آقایان بودم از کابینه علا تا کابینه مصدق معلوم نبود چه بود جریان، از کابینه مصدق یک مدتی من در شک بودم بعد فهمیدم که مصدقالسلطنه میخواهد همان کارهای صدرالاشراف را بکند و بعد بگوید. | ||
+ | |||
+ | راهی است این که همره باشد به وقت رفتن | ||
+ | |||
+ | درویش با توانگر با مزدکی کنشتی | ||
+ | |||
+ | لیکن دو راه آمد پیش این روندگان را | ||
+ | |||
+ | کانجا جدا بمان با دوزخی بهشتی | ||
+ | |||
+ | تماماش این است دولتها تمام میروند و ما باز هم میآییم میگوییم آنجا که این دولتها دولت موعود نیست (زنگ رئیس) | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آشتیانیزاده وقتتان تمام شده است | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - بنده یک ربع وقت لازم دارم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقایانی که موافقند ۱۵ دقیقه آقای آشتیانیزاده صحبت کنند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد حالا درست ساعت ۱۱ است بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - بنده نمیفهمم شاید حقیقت نفهمم آقایانی که میفهمند ممکن باشد بنده را روشن کنند. | ||
+ | |||
+ | یک مرتبه نفت اسماش از بین رفت و انتخابات و چهارده آذر یک مرتبه پیش آمد نفت چه شد؟ | ||
+ | |||
+ | بنا شد ایران بشود افغانستان این همه مبارزات برای این بود که ما نفت را ببریم زیر زمین آنجا مخفی کنیم که انشاءالله در دو هزار سال بعد نسلهای آینده از نفت ایران استفاده کنند پس همان کاری که در قبل از داریوش میکردند میکنیم (مکی - ما علاقمند به استقلال ایران هستیم گور پدر نفت مگر دولتهایی که نفت ندارند میمیرند از گرسنگی) | ||
+ | |||
+ | من جناب مکی به شما ارادت دارم اجازه بدهید حرفهایم را بزنم بنده هم معتقدم که اگر حقیقت امکان داشت که نفت را ما بخوابانیم اما سیادت سیاسی خودمان را حفظ بکنیم و دست انگلستان را از ایران کوتاه بکنیم (شوشتری - و تمام دول) و مداخلات او را در تمام شئون مملکت ممنوع کنیم البته بنده موافق بودم اما این کارها نقشه میخواهد | ||
+ | |||
+ | چه نقشهای آقای دکتر مصاحبه، به جز مصاحبه دارد به جز اتهام به جز افترازدن نقشههای دکترمصدق چیست؟ | ||
+ | |||
+ | کدام نقشه اقتصادی را ایشان برای مملکت دارند بنده هم معقدم که اگر یک دولت با برنامه و با تشکیلات امروز وجود داشت نفت را میبست لایحه تعدیل ثروت را میآورد اراضی را بین زارعین تقسیم میکرد به وسیله فروش به آنها کار اجباری در مملکت ایجاد میکرد مملکت اداره میشد. ولی آقای دکتر مصدق اهل تقسیم اراضی نیستند ایشان اهل تعدیل ثروت نیستند اینها شعر است ما نمیتوانیم در مقابل آقای دکتر مصدق بنشینیم و سکوت کنیم و هر چه ایشان بگویند و هر چه میکنند تصدیق کنیم نمیشود ایشان معصوم که نیستند من که برای آقای دکتر مصدق جنبه امامت قائل نیستم اولیاالله نیست. روز چهارشنبه رشاد قاضی عدلیه در حالی که توی خیابان و سوار تاکسی بوده و حرکت میکرده، در خیابان شاهآباد دورش را گرفتند در صورتی که عابر بود اور را پایین آوردند و با چاقو زدند به پشت گردنش بعد کشانکشان او را بردند به کلانتری از کلانتری هم بردند به شهربانی انداختند در یک اطاقی که در آن اطاق سیصد نفر آنجا بود. این اشخاص همه ایستاده بودند و جا نبود کسی بنشیند موقعی که ایستاده بودند یک مرتبه پلیسها ریختند با باتون ده بزن رشاد گفت من اعلام جرم میکنم آی پاسبانی که میزنی پاسبان گفت اسم من ولیالله است برو هر غلطی که میخواهی بکن، این دولت آقای دکتر مصدق، این رژیم فاشیستی این حکومت زورد و شلاق و حبس و تهمت این وضعیت اقتصادی مملکت است، بنده که هیچ وقت با آقای جمال امامی در یک صف نبودیم و از نظر فکر سیاسی با همدیگر تفاوت داریم و حق داریم اما آقای دکتر مصدق که سیمان پیهای حکومتش از دین است با آهک دین میخواهد پایههای حکومتاش را تقویت کند. | ||
+ | |||
+ | آیا صلاح است که شب ساعت یازده دو بلندگو بیاورند جلو مجلس و به آیتالله خویی فحش بدهند آقا این کجای دنیا مرسوم است فحش به ناموس همه مردم بدهند آقا در کجای دنیا چنین رسمی هست که دولت بگوید اشخاصی که با من مخالفند در میدان فوزیه باید میتینگ بدهند ولی من هر ساعت و در هر جا حق دارم هر جور کاری بکنم؟ | ||
+ | |||
+ | کجای دنیا مرسوم است که رئیس دولت پشت تریبون بیاید و بگوید که من گفتم میتینگ در همه جا ممنوع است به جز میدان فوزیه و در همان حین عدهای جلوی مجلس میتنیگ بدهند آخر اینها را به بنده بفرمایید خیلی حرفها هست که میشود زد ولی هنوز نمیشود گفت خدا بیامرزد مرحوم ملکالشعرا را که میگوید: | ||
+ | |||
+ | گر آنچه گویی دانی بری فراوان سود | ||
+ | |||
+ | در آنچه دانی گویی کشی فراوان درد | ||
+ | |||
+ | (پیراسته - احسنت) بلی خیلی چیزها میدانم نمیتوانم بگویم بنده میدانم و اطمینان دارم قطع دارم این موادی را که بنده شب ۹ ماده اینجا پیشنهاد کردم یکییکی بعدها مورد مطالعه قرار خواهد گرفت آقا کجای دنیا شما دیدید که دختر ۱۸ سالهای که تحصیل میکند درس میخواند ببرند بگویم آقا؟ (پیراسته - بفرمایید) | ||
+ | |||
+ | بنده که خجالت میکشم در کجای دنیا با دخترها و با زنها چنین معاملهای میکنند اگر همسایههای پشتبام این خانههای نزدیکی مجلس نبودند مردم شرافتمند تهران کارهایی میکردند آن روز که در دوره مغول سابقه ندارد (پیراسته - شهربانی بود) این عریضه سازمان نان ایران است که خدمت آقای رئیس تقدیم میکنم این یکی هم کاغذ محبوسین است. | ||
+ | |||
+ | همان موقعی که بلند گوهای شهربانی در اتومبیلهای سیار شهربانی ارتباط داشتند و وقایع را یکیک گزارش میدادند در همان موقع یک عدهای مأمور میشوند برای حمله به محبوسین پشت پنجرهها پشت گریهای آهنی این اشخاص را میگرفتند به باد کتک دبزن به سر و دست و صورت آنها. | ||
+ | |||
+ | آقا کجای دنیا یک چنین مرسوماتی هست به بنده بگویید که بفهمم (صفایی - در ایران) کجای دنیا مرسوم است که بریزند منزل مردم را غارت کنند و بچه چهار ساله را از بالای بالکون پرت کنند پایین (شوشتری - ۱۲ ساله) و آن وقت آقای نخستوزیر کسی که یگانه امید آزادیخواهان این مملکت بود کسی که توجه تمام آزادیخواهان به سوی او بود آمدند پشت این تریبون شمهای از تاریخ معالجه خودشان در مریضخانه نیویورک فرمودند و بعد جریان تحصیلات خودشان در سوییس اینجا مطرح فرمودند و سپس گفتند که من گفتم بزنند و بکوبند و حبس کنند عجب؟ (شوشتری - و متأثر هم نیستم) | ||
+ | |||
+ | عجب است که آقای دکتر مصدق از بیناموسیها از غارتها متأثر نمیشوند دیگر گریه نمیکنند و مصدقی که همیشه میگفت که تا این کارآگاهی هست در این مملکت حزب نمیشود تشکیل داد عقیده آزاد نیست کنترل افکار است انگزیسیون است اما حالا خودش طرفدار کارآگاهی شده. | ||
+ | |||
+ | پس معلوم است اگر تو بزنی بد است اما اگر من زدم خوب است، بنده شنیدم در گوش این بخشدارهایی که میگویند به طور قرعه انتخاب کردند حقیقتاً این طور که میگویند آزاد است این طور نیست به گوش اینها اسامی این نامزدها را میگویند یکی از نامزدها شخصاً به بنده گفت فلانکس این دوره چه میکنی؟ | ||
+ | |||
+ | گفتم من این دوره میمانم در مرکز چون بنده هم مبتلا شدم به درد عباس اسکندری ظاهراً نباید من در دوره دیگر در مجلس باشم خیلی حرفها را نمیتوانم بزنم و همین طوری که حدس میزنم مجلس آینده مجس مثبتی است که پرونده انتخاباتاش در نظر خبرگزاریهای خارجی و پرس دنیا باید یک انتخابات آزاد باشد. | ||
+ | |||
+ | تحصن هم فایده ندارد و اشخاصی هم که میروند برای انتخابات تحصن میکنند با کمال قدرت و با چماق آنان را میرانند و میریزند بیرون بنابراین بنده فضولم شاید نگذاشتند من وکیل شوم شاید همان کمپانی غارتگر سابق نفت نخواست که من وکیل شوم آخر کمپانی در ایران که نفوذ ندارد اما در امریکا دارد. | ||
+ | |||
+ | آنجا مکگی آچسن، ترومن اینها تمام تحت نفوذ کمپانی هستند در چنگالاش هستند اما اینجا که آقای دکتر مصدق و بنده این حرفها را میزنیم نیستیم عقل قاصر بنده نمیرسد و نمیفهمم که چه طور امریکا مستعمره انگلیس است اما اینجا ما ۷، ۸، ۱۰، نفر زدیم پدر درآوریم در هر صورت بنده میخواهم از پشت این تریبون اعلام کنم به تمام کاندیدهای غیر دولتی تمام اشخاصی که دولت با آنها در انتخابات با سیستم و رویه خاصی که خودش دارد مبارزه میکند تا بنده هستم در مجلس تا آخر این مجلس از پشت این تریبون از شکایات حقه آنها دفاع میکنم (پیراسته - احسنت) | ||
+ | |||
+ | هیچ نظر دیگری هم ندارم و نه میروم در حوزه | ||
+ | |||
+ | انتخابیه خودم و نه فعالیت میکنم اگر وکیل شدم فبهالمراد اگر نشدم جهنم - نمیگویم بنده بدم میآید که وکیل شوم خیلی هم خوشم میآید که انتخاب شوم ولی اگر نشدم همان طور که آن روز عرض کردم تب نمیکنم اما اینجا بنده میخواهم انتخابات آزاد را در پشت این تریبون رسوا بکنم و محال است در ایران با این سیستم بشود انتخابات آزاد کرد غیر ممکن است وزیر کشور اینجا میگوید اعلامیه میدهد که چه شده مداخله ندارم بفرمایید بنده یادداشتی نشان بدهم که اسامی اشخاص است. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آشتیانیزاده وقت شما تمام شد. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - بنده میخواهم عرض کنم این اسامی اشخاص است شهربانی چند تا اعلامیه داد عصر در روزنامه کیهان چاپ شد بنده یادداشت کردم اعلامیه داد که مردم شرافتمند تهران. | ||
+ | |||
+ | رئیس - تمام شد یعنی دیگر چیزی نگویید. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - من مطیع آقای رئیس هستم - پس ماده ۹۰ را اجازه بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | رئیس - موقعی است که وارد دستور شدیم. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - خیلی چیزها داشتم ولی حیف که وقت نیست این شرافتمندان را خودشان گرفتهاند (پیراسته - احسنت) | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای تیمورتاش بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - حقیقت این است که آقای آشتیانیزاده با فرمایشان نغز و متین و پر مغزشان کار را بر بنده خیلی دشوار فرمودند چون این روزها صحبتها تقریباً یکی است و همه تشریح وقایع و اوضاعی است که بدبختانه در این کشور به وقوع میپیوندد و آن قسمت از بیاناتی را که ایشان میفرمودند بنده سعی میکنم که تکرار نکنم ولی منظور و مقصود بنده بیشتر این بود که بیانات جناب آقای دکتر مصدق را که در جلسه روز سهشنبه ۱۹ آذر فرمودند تجزیه تحلیل کرده باشم چون متأسفانه در آن جلسه با وجود این که بنده تصدیق میکنم به اقلیت وقت و مجال صحبت داده شد با یک تردستی و مهارت کاملی گفتند که اول شما صحبتهای خودتان را بکنید ما هم البته بلند شدیم یعنی رفقای من بلند شدند و شمهای از عرایضی که داشتیم به عرض مردم و ملت ایران رسانیدند بعد جناب آقای دکتر مصدق شخصاً شروع به آن نطق به قول روزنامه به اختر تاریخی فرمودند و بعد از آن دیگر مجال جواب نشد. حالا بنده با اجازه آقایان نمایندگان محترم میخواهم یک قسمت در این زمینه صحبت کنم. اولین نکته نطق جناب آقای پیشوا حکایت از آزادی بیان و زبان اقلیت در هر مملکتی میکرد چون در این زمینه هم خیلی صحبت شده است و هم مردم شرافتمند تهران در ظرف این چند روز اخیر شاهد و ناظر این مضایقی بودند که برای ما فراهم شد. در این زمینه بنده زیاد عرض نمیکنم و شهادت این مدعا را به قضاوت خود آقایان واگذار میکنم فقط عرض میکنم در همان دقایقی که جناب آقای نخستوزیر اینجا صحبت از آزادی نطق و بیان میفرمودند و مقرراتی که دولت ایشان برای تظاهرات و برای اجتماعات مقرر فرموده بودند بیان میکردند در جلوی همین جلوخان مجلس همین جایی که چند روز پیش به جرم اجتماع آدم کشته میشد در همان جا عدهای بر علیه ما همه گونه اهانت میکردند (پیراسته و شوشتری - صحیح است) از این اشاعه مرام که گذشتیم جناب آقای دکتر مصدق راجع به شورای امنیت و مسافرت خود به امریکا صحبت فرمودند کدام ایرانی است که نخواهد در مقابل اجنبی فتح و پیروزی نصیباش گردد. کدام ایرانی است بخواهد هیئتی که مظهر وجود او است با شکست مواجه باشد کدام خون پاک است که منافع کشوراش را نخواهد مصون و محفوظ بماند. | ||
+ | |||
+ | آقایان مگر همین اقلیتی که امروز به جرم بیان حقیقت در مظان همه گونه تهمت و افترا قرار گرفته است نبود که به محض این که موضوع شکایت انگلیسی به شورای امنیت پیش آمد اعلام کرد ما از هر گون مخالفتی دست کشیدیم؟ مگر ما نبودیم که در طی تمام مدتی که هیئت نمایندگان ایران در امریکا بود با وجود تمام شداید خاموش نشستیم ولی آیا باز هم تواقع این را که بلا اراده اوضاع آشفته کشور است ببینیم و سکوت اختیار کنیم؟ نه برای من و اقران من گناهی عظیمتر از این نیست که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنیم ولی و هر گونه مخاطرهای برای ما باشد که بگوییم آلت فعل هستیم جناب آقای دکتر مصدق از پشت این تریبون مقداری احکام و تلگرافاتی که در دوه نهم قانونگذاری رد و بدل شده بود ارائه دادند. ممکن است این تلگرافات برای شورای امنیت حائز کمال اهمیت بوده است ولی تصور نمیکنم برای ما ایرانیها که تاریخ وطن خودمان را، لااقل تاریخ معاصر خودمان را به چشم دیدهایم اهمیت فوقالعاده داشته باشد زیرا همه کس میداند و میدانستیم در آن مواقع وضع انتخایات چه بوده است ایشان خواستند مدعی بشوند که انتخابات دوره نهم آزاد نبوده ما هم قبول داریم میفرمایید به این دلایل قوانینی که در آن دوره گذشته است قوت قانونی ندارد. احسنت بسیار خوب و بنابراین قرار داد ۱۹۳۳ هم مخدوش است از این بهتر نمیشود بارزترین استدلالی که جناب آقای دکتر مصدق برای رد قرارداد منحوس ۱۹۳۳ آوردند این بود که مجلس شورای ملی در دوره نهم آزادی انتخابات نداشت ما هم قبول داریم صحیح است ولی در این صورت از خودم سؤال میکنم که دکتر مصدق به چه جرأت مجلس شانزدهم را که به اتفاق آرا قانون ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد میگویند ملی نیست. به چه حق دکتر مصدق به خودش اجازه داد که در مقابل میدان بهارستان بایستد و به یک مشت مردم غیر مسئول بگوید مجلس شورای ملی اینجا است نه آنجا این چیزی است که من واقعاً نمیتوانم تصور بکنم و قبول بکنم که جناب آقای دکتر مصدق بعد از این استدلال بگویند که مجلس دوره شانزدهم ملی نیست و من به رأی آن اعتنا نمیکنم اگر روزی یک مشت بدبین و بدخواه این مملکت پیدا بشوند و بگویند که به گفته پیشوا دوره شانزدهم قانونگذاری هم ملی نبود ما چه باید بکنیم (نورالدین امامی - این فرمایش را نفرمایید حرام است) پیشوا گفته است من نگفتم (زنگ رئیس) (رئیس - ساکت باشید) من سه ما پیش این نکته را به جناب آقای دکتر بقایی حاضر عرض کردم و گفتم بعد از این که قانون ملی شدن نفت به اتفاق آرا از این مجلس گذشت شما دیگر حق ندارید هتک احترام دوره شانزدهم را بکنید چون که سرنوشت این مملکت با عمل این دوره بستگی داشته است) (شوشتری - صحیح است) جناب دکتر از توفیقی که در شورای امنیت به دست آورده بودند فرمودند که این توفیق ایشان موجب خوشوقت و خرسندی فرد فرد افراد ملت ایران است. همه خوشنود و همه خوشحال میشدیم و خوشحال هستیم که نماینده ما مظهر وجود ما که در آنجا از حقوق حقهی ما دفاع میکند پیروز باشد ولی متأسفانه پیروزی و فتح ایشان کامل نبوده روباه مکار و حریف کهنهکار دامی در پیش پایشان گسترد که نمیدانم دانسته یا نداسته متأسفانه در آن دام افتادند و مایهی کمال تأسف من است که هیچ گاه مجال داده نشد هنگامی که آقای نخستوزیر گزارش خودشان را در مجلس قرائت میفرمودند در اطراف این موضوعها گفتگو بشود و بحث گردد و خوب ابراز نظر بشود شاید آن وقت معلوم میشود که با وجود تمام دهل و کرناهایی که اطرافیان ایشان داشتند ما هم پر دور از حقیقت نبودیم ما هم یک مال اندیشیها یک تیز بینیهایی داشتیم و میتوانستیم اینها را به عرض خودشان لااقل برسانیم. | ||
+ | |||
+ | به خاطر دارم که یک روزی در همین اطاق جناب آقای رئیس من در حضورشان استدعا کردم و خواهش کردم اجازه بفرمایید در جلسه خصوصی بدون تلقینات بدون سر و صداها ما عرایضمان را بکنیم و ایشان هم توجه داشته باشند یا جواب ما را بدهند و یا لااقل خودشان نکاتی را که ممکن است از نظرشان دور مانده باشد مواظب باشند با کمال خونسردی به من فرمودند نه من اجازه بحث به کسی نمیدهم شما خودتان میدانید. من مجبورم و ناگزیرم آنچه را که آن روز در جلسه خصوصی میخواستم عرض کنم امروز از پشت این تریبون مجلس بگویم و ملت ایران هم بشنود آیا در نظر دارید روزی که دیوان داوری لاهه میخواست به شکایت انگلیس بر علیه ملت ایران رسیدگی بکند ملت ستم کشیده و رنج دیده ایران چه احساساتی از خودش نشان داد و قد برافراشت و حکم ظالمانه محکمهی دادگستری بینالمللی را بیارزش خواند (صحیح است) هنوز فریاد و اظلما گوش میهنپرستان ایران طنینانداز است و ملت ایران این رأی جابرانه را نپذیرفت حتی دولت دکتر مصدق یک صد و پنجاه هزار تومان خرج سفر داد که هیئتی فقط به عنوان مستمع آزاد در آن جمع حضور به هم رساند هنوز هم ملت ایران صلاحیت دیوان لاهه را به رسمیت نمیشناسد (صحیح است) | ||
+ | |||
+ | ولی ارمغانی که از شورای امنیت برای ما آوردند قبول صلاحیت دیوان دادگستری لاهه است (دکتر شایگان - این طور نیست توضیح میدهم) (پیراسته - آقای نخستوزیر باید توضیح بدهند) (مکی - این طور نیست تو را به خدا ملت ایران را گمراه نکنید این طور نیست) پس چرا تشریف میبرند دفاع میکنند و چرا نماینده خارجی معین میکنند (مکی - در هیئت مختلط در این موضوع مذاکره شده است اجازه بفرمایید توضیح بدهم والله این حرفها خیانت به مملکت است ممکن است اگر نمیدانید بپرسید) (دکتر شایگان - آقا اگر نمیدانید حرفی بزنید اشتباه است) آنچه را که من میبینم این است که زمانی ملت ایران رأی دیوان دادگستری لاهه را قبول نکرد و نمانیده هم نفرستاد (صحیح است) و گفت من به این رأی اعتنا ندارم این را ورق پارهای بیش نمیدانم (صحیح است) و بنابراین لازم نیست من شرکت کنم امروز آقای نواب وزیر مختار ما در لاهه به عنوان نماینده دولت در دیوان دادگستری انتخاب شده است و جناب آقا دکتر مصدق خودشان در پشت همین تریبون فرمودند که من برای دفاع از حقوق حقهی ملت ایران به لاهه میروم و شرکت میکنم این تناقص را استدعا میکنم برای من توضیح بدهید (مکی - توضیح میدهیم آقا) (دکتر شایگان - اگر اجازه بفرمایید من توضیح بدهم) (پیراسته آقای نخستوزیر باید توضیح بدهند شما چکارهاید؟) (مکی این موضوع در هیئت مختلط تصمیم گرفته شد و ما هم عضو | ||
+ | |||
+ | کمیسیون هستیم)، خوب اگر آقای نخستوزیر در نطق سه ساعتی که فرمودند و چشم و گوش این ملت بیچاره بدبخت را باز میکردند البته ما هم این قدر گمراه نمیشدیم. چه کنیم ما وقتی جناب آقای نخستوزیر صحبت میفرمایند اولاً باید مهر سکوت بر لب بزنیم و ثانیاً شمهای از دوران تحصیل شمهای از این که چرا نخواستند وکیل دادگستری بشوند شمهای از گذشتهها شمهای از آیندهها صحبت میشود ولکن حقایق چیزی را که برای ما ارزش آنی و حیاتی دارد به سمع ما نمیرسد این گناه بنده نیست (مکی - شما مهر سکوت بر لب نگذاشتید، شما تخته را زدید که جای حرف زدن باقی نگذاشتید) | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای تیمورتاش وقت شما تمام شد. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - بنده هنوز عرایضم باقی مانده و خیلی هم عرض دارم چون که عرایضی که عرض کردم آکتو آلیته بود راجع به بیاناتی که جناب آقای نخستوزیر اینجا فرمودند و بنده هم میخواستم جواب عرض کنم و حالا هم بسته به رأی مجلس و آقایان است اگر ممکن است به بنده اجازه ادامه صحبت بفرمایند موجب کمال تشکر خواهد بود اگر هم اجازه نفرمایند کاری از دستم ساخته نیست (پیراسته - ده دقیقه اجازه بفرمایید) | ||
+ | |||
+ | رئیس - باید رأی گرفته بشود عده کافی نیست، و شما از حد معمول بیشتر صحبت کردید. | ||
+ | |||
+ | (نمایندگان - جلسه دیگر باشد) | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - جناب آقای آزاد اجازه میفرمایید بنده از وقت شما استفاده کنم؟ | ||
+ | |||
+ | آزاد - خودم میخواهم صحبت کنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آزاد | ||
+ | |||
+ | آزاد - بنده ابتدا یک کاغذی که به بنده دادهاند یک قسمتاش را قرائت میکنم که خاطر محترم آقایان مستحضر شود که چه وحشی گریهایی در کابینه آقای دکتر مصدق در پایتخت رخ میدهد این کاغذی است که رسیده است به امضای رضا زائری | ||
+ | |||
+ | (آقایان نمایندگان مدیران محترم جراید که از مظالم مصدق بی دین در مجلس پناهنده شدهاید از من آبرو رفته و حیثت من لکهدار شده نوشته، آن روز چهاردهم آذر دخترم که به حمام رفته بود ناپدید شده بود و دیشب ساعت دوازده به خانه آمده در حالی که فلان او فلان شده است (چند نفر از نمایندگان - آقا نخوانید این چیزها را) من نمیتوانم این مطالبی را که در کاغذ نوشته شده است بخوانم (بعضی از نمایندگان - همهاش را نخوانید) میگوید مرا از کوچه گرفتند و گفتند که آیتالله کاشانی حکم قتل دختران بیحجاب را صادر کرده و تو را باید به نزد آیتالله ببریم و مرا در میان جیپ انداخته و قمه را روی سینه من گذاشتند گفتند که اگر حرف بزنی تو را میکشیم من از ترس از حال رفتم به هوش شدم چون بهوش آمدم خودم را در اطاقی دیدم که پنج نفر با من فلان کردند (رئیس - آقای آزاد خواندن اینها چه موردی دارد این شکایت مورد رسیدگی است) آقا کجا رسیدگی میشود دستگاهی که میخواهد رسیدگی بکند همان دستگاه خودش قتل و غارت میکند این کاغذ را که میبینید یک نفر مهندس فرستاده است و اینهایی را که میبینید (ناطق در حالی که دو عدد جا استکانی را نشان میداد) از جیب پلیس در آوردند و این هم کاغذی است که آقای مهندسی فرستاده است اینجا نوشته است خانهی او که در نزدیکی خانه صلح بوده است غارت کردهاند و آنچه در توی خانه این آقا بوده ۲۵ هزار تومان جهیزیه زنش و اسبابهای برادرش را برداشتند و غارت کردهاند و اینها را هم از جیب پلیس در آوردهاند. جناب آقای رئیس میفرمایند که رسیدگی میکنند کدام مرجع است که رسیدگی بکند من قبل از آن که مطالب اساسی خود را شروع کنم چند کلمه راجع به قضیه روز چهارشنبه به عرض آقایان محترم میرسانم بعد مطالب اساسی خود را بیان میکنم روز دوشنبه در روزنامه آزاد اعلانی شد که روز چهارشنبه در شعبهی حزب استقلال واقع در چهارراه عباسی سخنرانی به عمل خواهد آمد. این آگهی که منتشر شد دکتر مصدق و فاطمی و بقایی به تصور این که در آنجا علیه دولت سخنرانی میشود توطئه چیدند که مانع از سخنرانی شده و آشوبی در آنجا برپا کنند. روز چهارشنبه ساعت چهار و نیم بعد از ظهر که بلندگوی حزب استقلال در چهارراه عباسی شعار میداد چند نفر از پلیسهای مخفی شهربانی به اتفاق دو سه نفر از حزب زحمتکشان جلو شعبه حزب جمع شدند ابتدا یک عده بچه مدرسه را دور خود جمع نموده بنای فحاشی و هتاکی را گذشتند. | ||
+ | |||
+ | ساعت ۵ بعد از ظهر من به شعبه حزب وارد شدم دیدم عده اراذل و اوباش در جلو حزب ایستاده فحاشی میکنند دو پاسبان و یک سروان که معاون کلانتری ده بود در میان جمعیت بودند من معاون کلانتری را بالا صدا زدم گفتم این جمعیت را متفرق کنید گفت من نمیتوانم باید بروم به کلانتری و سر کلانتری اطلاع دهم و پایین رفت و طبق اظهارات شهود با دست و اشاره سر دستههای اراذل را جابجا میکرد. دو پاسبان شماره ۱۴۸۱ و ۴۰۴۲ که جلو در ایستاده بودند میگفتند بگذارید ملت هر چه میخواهد بکند به ما چه و جمعیت را هم تحریک مینمودند. در این بین باران سنگ و اجر از پایین به در و پنجرهی حزب شروع به باریدن کرد تمام شیشه و در و پنجره را خرد کردند سیمهای بلندگو و شیپور آن پاره و خرد شد تابلو را شکسته و بیرقها را پاره و خرد کردند و هر چه به پاسبانها و معاون کلانتری مراجعه میکردم که جلو اراذل و اوباش را بگیرند جواب نمیدادند و بعد عده رفتند اطراف حزب را محاصره کردند و نقشه آنها این بود که قبل از آمدن پاسبان بریزند به داخل حزب و قتل و غارت بنمایند ولی چون عدهای از اعضا حزب پشت در بودند جرأت نکردند و تا مدت دو ساعت این جریان ادامه داشت و در حدود پنج هزار نفر جمعیت جمع شده بود از طرف شهربانی کسی نیامد و مقصودشان از تأخیر این بود که قتل و غارت شروع گردد و وقتی که قتل و غارت تمام گردید پلیس در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته باشد. ساعت ۷ عده پاسبان به اتفاق سرهنگ غفاری رئیس پلیس آمد جمعیت را متفرق نمود. آقایان ده سال است حزب استقلال تشکیل شده و اغلب شما مطلعید که حزب استقلال نه ارتباطی با انگلیس دارد نه با روس و آمریکا در تمام این ده سال حزب استقلال عملی که بر خلاف آزادی و مصالح کشور باشد مرتکب نشده و همیشه از آزادی و استقلال کشور دفاع نموده است. موقعی که قشون متفقین ایران را اشغال کرده بودند شدیداً با عملیات وطن فروشان مبازه میکرد موقعی که حادثه آذربایجان پیش آمد و آقایان نمایندگان آذربایجان که حضور دارند میدانند حزب استقلال پیش قدم در مبارزه با تجزیه طلبان بود (صحیح است) در مبارزه با هژیر و رزمآرا حزب استقلال میتینگها داده و کوششهای فراوان نمود. حزب استقلال اولین حزبی بود که برای الغا قرارداد نفت جنوب میتینگها داد و مبارزات شدید نمود (شوشتری - صحیح است) با این حال این دکتر مصدق که هفتاد سال دعوی قانون دوستی و آزادی طلبی میکند چنین عمل وحشیانهای با حزب استقلال نموده است روز ۲۳ تیر و ۱۴ آذر رجالهها و اوباش شهر را غارت نموده قتل عام نمودند بهانه او را مبارزه با حزب توده وانمود کردند حزب استقلال که حزب توده نبود که به آنجا حمله کنند مصدق به توهم این که در حزب استقلال ممکن است علیه او سخنرانی کنند. یک عده اراذل و اوباش را فرستاد آنجا را خرد و در هم شکستند و چیزی نمانده بود که عدهای را مقتول و مجروح کنند. من میخواهم با دلیل و منطق ثابت کنم مصدقالسلطنه نه به قانون علاقهای دارد و نه به آزادی و نه به ایران تا به حال گفته و هر چه بگوید دروغ گفته و میگوید این مرد دشمن آزادی و عدالت و قانون است و هزار بار از رزمآرا بیرحمتر و شقیتر است. آقایان رزمآرا که این آقای دکتر مصدق و رفقای او او را دیکتاتور میگفتند روز دوشنبه ۱۲ تیر ماه ۲۹ که نخستوزیر و کابینه خود را معرفی کرد روز سهشنبه ۱۳ تیر ماه حزب استقلال برای الغای قرارداد نفت جنوب علیه رزمآرا میتینگ سیاری داد و چهار ساعت در تمام شهر گردش کرد و سخنرانی نمود. | ||
+ | |||
+ | آن رزمآرا دیکتاتور مانع میتینگ حزب استقلال نشد ولی این مصدق قانون دوست و آزادیخواه به محض این که حس کرد علیه او سخنرانی میشود فرستاد و در و پنجره حزب را خرد کردند و چیزی نمانده بود عدهای کشته و مجروح شوند مرگ بر این مرد سالوس که هفتاد سال ایران را فریب داده و اغوا نموده است. مصدق خودش را رسوا کرد خودش را به ملت ایران نشان داد و ثابت کرد که به هیچ یک از اصول و مبانی قانون مشروطیت معتقد نیست ولی من دلم از این میسوزد که این مرد هفتاد سال است به مردم میگوید من طرفدار قانون اساسی و آزادی هستم مخالف زورگویی میباشم در جریان این مدت مردم را متوجه خود کرده بود که دارای این صفات است حالا که نخستوزیر شده پا روی قانون و عدالت و آزادی گذاشته. اختیار جان و مال و ناموس مردم را به دست رجاله سپرده سلب اعتماد و اطمینان مردم میشود و دیگر این مردم دنبال کسی نمیروند و این بزرگترین ضربتی است که بر پیکر ملت ایران وارد ساخته است آقای کاشانی سی سال است که مدعی است باید از منکر و فحشا جلوگیری شود مکرر میگفت اگر من قدرت پیدا کنم به عالم اسلام خدمت خواهم کرد. همه آقایان میدانند بزرگترین حامی مصدق آقای کاشانی است و امروز آقای کاشانی مقتدرترین اشخاص است ولی ایشان یک مرتبه نه به دولت گفتند که در دکاکین عرق فروشی را ببندید و نه زنها را که قریب ده هزار نفر میشوند از ادارات بیرون کنند و مانع از فاحشه خانهها بشوند و نه به مردم تذکر دادند که حداقل خودتان بروید و مانع از عرق فروشی و رفتن زنها به ادارات و فاحشه خانهها شوید. همه روز اعلان میکنند بازارها را ببندید و در نتیجه آن بلوا و غارت و آدمکشی میشود ولی یک مرتبه به دولت و مردم تذکر ندادند که از فحشا و منکرات جلوگیری نمایند اگر عوض این بیانیهها میگفتند که رسومات و آبجو فروشی مجیدیه را ببندند مگر کار بدی بود این بیعلاقگی پیشوایان | ||
+ | |||
+ | به مسائل اصولی سلب عقیده عموم مردم میشود و به این زودیها این مردم دیگر دنبال کسی نمیرود و آن وقت است که یک ملتی بیرهبر و بیپیشوا در مقابل دسایس امپریالیزم خرد و له میشود. آقای دکتر مصدق در روز سهشنبه در نطق خود اسامی کسانی که در دوره نهم برای تصویب قرارداد ۱۹۳۳ نفت انتخاب شده بودند معرفی کرده و تلگرافهایی که برای انتخابات آنها شده بود به وسیله وزیر جنگ قرائت نمودند. این تلگرافها متعلق به نمایندگانی بود که مردهاند اگر آقای مصدق شرافت اخلاقی داشت نباید این تلگرافها را میخواند اگر هم خواندن آنها را لازم میدانست باید تمام تلگرافها را بخواند و همه نمایندگان را که برای نفت انتخاب شدهاند معرفی کند و این که یک عده اشخاص مرده را که در زیر خاکند و قادر به دفاع از خود نمیباشند روح آنها را آزده سازد و آنهایی که زندهاند معرفی نکند کمال ناجوانمردی است | ||
+ | |||
+ | و مخالف حیثیت یک مرد شرافتمندی است آقای دکتر مصدق آن تلگرافها را قرائت کرد و نمایندگانی را که برای تصویب قرارداد ۱۹۳۳ با توصیه به مجلس آمدهاند مردمان خائن معرفی کرد ولی یکی از همان نمایندگانی که توصیه آن در وزارت جنگ و وزارت کشور است آقای امیر تیمور کلالی است که با همان توصیه به مجلس آمده و اکنون وزیر کشور و رئیس شهربانی است و همکار صمیمی آقای دکتر مصدق میباشد. اگر آن اشخاص مرده خائن بودند چه طور شده که این مرد زنده خادم و محل اطمینان آقای دکتر مصدق میباشد. من اسامی اشخاصی که به قرارداد ۱۹۳۳ رأی دادهاند میخوانم تا مردم ایران بدانند که همان کسانی که آن قرارداد را امضا کرده و با توضیح شرکت نفت به قول آقای دکتر مصدق وکیل شدهاند امروز پشت سر آقای دکتر مصدق ایستاده او را حمایت میکنند. بنابراین آقای دکتر مصدق با بودن آقای امیر تیمور در کابینه و پشتیبانی آن نمایندگانی که با توصیه شرکت نفت به مجلس نهم آمده و فعلاً در این مجلس میباشند باید اذعان کنند که خودشان عامل مخفی شرکت نفت هستند آنچه را که شرکت نفت خواسته انجام داده و میدهند. | ||
+ | |||
+ | این صورت جلسه هیجدهم دوره نهم تقنینیه یکشنبه هفتم خرداد ماه ۱۳۱۲ است که قرارداد نفت به تصویب رسیده است | ||
+ | |||
+ | (رأی دهندگان: ملکمدنی (ملکمدنی - ما رأی ندادیم) جناب آقای معدل شیرازی (معدل - ما همچو رأیی ندادیم اینها را از خودتان در آوردهاید) این صورت جلسه است و الآن کتاباش را میآورم آقای مخبر فرهمند - دکتر طاهری - جرجانی - سلطانی - نوبخت - اقبال - و عده دیگر که در این مجلس نیستند. کسانی که رأی اعتماد به دکتر مصدق داده و پشت سر او ایستاده و او را نگاه میدارند جناب آقای معدل شیرازی (معدل تکذیب میکنم) جناب آقای ملکمدنی جناب آقای فرهمند آقای دکتر طاهری - جرجانی - سلطانی - آن اشخاص که به قول مصدق انگلیسها آنها را برای تصویب قرارداد ۱۹۳۳ انتخاب کردند الآن مجلس ۱۶ حضور دارند و از آقای دکتر مصدق حمایت میکنند و به او هم رأی میدهند. اگر اینها عامل شرکت نفت بودهاند پس مصدق هم عامل انگلیس و شرکت نفت است که این اشخاص با رأی میدهند و از او حمایت میکنند. دکتر مصدق که در حمایت انگلیسها است چرا تظاهر و عوام فریبی کرده میگوید من با انگلیسها مبارزه میکنم چه طور ایشان با انگلیسها مبارزه میکنند در صورتی که حامی و پشتیبان ایشان عمال انگلیس هستند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آزاد وقت شما تمام شد. | ||
+ | |||
+ | آزاد - ممکن است اجازه بفرمایید یک ربع ده دقیقه بنده این را بخوانم. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - بنده راجع به دیوان لاهه به عنوان عضو کمیسیون مختلط اجازه میخواهم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - کسانی که موافقند ۱۵ دقیقه آقای آزاد صحبت کنند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. | ||
+ | |||
+ | آزاد - هر روز که آقای کاشانی و دکتر مصدق دار و دسته راه میاندازند شعار بزرگ آنها فداکاری خلیل طهماسبی است و در همه جا فریاد زنده باد خلیل طهماسبی به گوش میرسد و به عقیده آقای کاشانی و دکتر مصدق و مکی و بقایی خلیل طهماسبی جان آنها را از کودتای رزمآرا خلاص کرده و حکومت را به دست این آقایان داد ولی همین آقایان که آقایی و بزرگواریشان در پرتو فداکاری خلیل طهاسبی است الآن که حکومت ایران دست آنها است دادگستری شهربانی و مملکت در فرمان کاشانی و مصدق و مکی است برای تعیین تکلیف او اقدامی نمیکنند. | ||
+ | |||
+ | به وزیر دادگستری نمیگویند که او را محاکمه نماید این قدر تعمداً امروز و فردا میکنند که از کار بر کنار روند بعد دولت بعدی او را محاکمه و محکوم به مرگ نماید و نصف شب طنابی به گردن او بیندازد اینها هر چه میگویند دروغ است هر چه میکنند تظاهر و عوام فریبی است در عمل هزار مرتبه از رزمآرا بدترند ولی در ظاهر مردم را گول میزنند. در دنیا فاسدترین حکومتها مضرترین حکومتها آن حکومتی است ک پایه آن روی عوام فریبی و گول زدن مردم باشد آن حکومتی است که عمال او به ظلم و غارتگری و خیانت مشغول باشند ولی توده عوام و مردم بیخبر را گول بزند و وعده ارض موعود به آنها بدهند. مصدق و باند او مدعی هستند که در تظاهرات دولت دخالتی ندارد من یک شاهد زنده از مداخله مستقیم دولت برای ملت ایران بیان میکنم که جای هیچ گونه انکار نیست: دکتر شروین را کاشانی مدیر کل اوقاف کرده است این مرد فعلاً مستخدم دولت و یکی از صاحب منصبان دولتی است و اداره بزرگی که در تمام شهرستانها شعبه دارد تحت ریاست او است. این شخص پول اوقاف را که باید صرف روضه خوانی و خیرات و مرات شود میدهند به عدهای چاقوکش و اراذل و آنها را مست و لایعقل میکند میآورد درب مجلس و محوطه بهارستان و آن گروه مست رقصکنان رد حضور صدها و هزارها مردم مسلمان میگویند زنده باد کاشانی زنده باد مصدق و به مخالفین دولت فحاشی میکنند و خود دکتر شروین در اتومبیل پشت بلندگو نشسته نطق میکند و در مجلس صد هزار فحشهای رکیک به نمایندگان مجلس میدهد. | ||
+ | |||
+ | اگر این عمل مدیر کل اوقاف دخالت دولت در این تظاهرات نیست پس دخالت دولت کدام است؟ (بعضی از نمایندگان - صحیح است) آقایان جامعه روحانیت جامعه دیانت و معشر مسلمین عالم فراموش نخواهند کرد که دکتر شروین نماینده کاشانی و مدیر کل اوقاف ایران چند صد نفر اراذل و اوباش را از پول موقوفه مست لایقعل نموده آنها را درب مجلس آورده و رقصکنان بگویند زنده باد کاشانی و زنده باد مصدق. خود دکتر شروین هم در پشت بلندگو به تمام مقدسات ملی هتاکی و فحاشی نماید این بزرگترین ثلمهای بوده که در حکومت مصدق بر پیکر اسلام وارد شده است (شوشتری - صحیح است) | ||
+ | |||
+ | دکتر مصدق میگوید من رفتم امریکا ولی انگلیسها اعمال نفوذ کرده نگذاشتند امریکا به ما کمک کند ژرژ مکگی معاون وزارت امورخارجه امریکا که از ایران حمایت میکرد او را از معاونت وزارت خارجه امریکا برداشته سفیر کبیر ترکیه نمودند اگر این اظهارتی که مصدق در روز سهشنبه کرد حقیقت است و مصدق معتقد است که انگلیسها این قدر مقتدرند که ترومن و آچسن و دستگاه سیاسی آمریکا را به منفعت خود بچرخانند و ژرژ مکگی را که طرفدار ایران بوده به ترکیه به عنوان سفارت فرستند پس شما آقای مصدق با نفیسیها که یکی را معاون نخستوزیر و دیگری را معاون وزارت کار نموده و با دستگاه دولتی که سی سال است تحت رهبری انتلیجنت سرویس کار میکند چه طور در مقابل انگلیسها ایستاده و قهرمان ملی شدید و انگلیسها یا آن قدرت و نفوذ که در ایران و به قول شما در امریکا دارند زورشان نمیرسد. آقای دکتر مصدق یا شما باید بگویید که من در امریکا شکست خوردم و کاری از من ساخته نشد یا اگر میگویید که انگلیسها نگذاشتند باید با کمال تلخی اعتراف کنید که خودتان و دستگاهی که دارید عامل مستقیم و مخفی انگلیسها هستید و این هیاهو و جار و جنجالی که هر روز در تهران به منفعت شما درست میشود آن دستگاهی به وجود میآورد که ژرژ مک گی معاون وزارت خارجه امریکا را از واشنگتن به ترکیه تبعید مینماید. | ||
+ | |||
+ | نه شما و کاشانی - از زمانی که من با مصدق بنای مخالفت را گذاشتم عدهای از مردم را علیه من تحریک کردند ولی اگر از آنها بپرسید آزاد چه کرده است هیچ کدام دلیل منطقی علیه من ندارند نه میتوانند بگویند من با روس و انگلیس و امریکا زد و بند دارم زیرا رویه زندگی سیاسی من نشان میدهد که با تمام اجانب مخالفم (شوشتری - احسنت) اگر بخواهند بگویند من پول و اتومبیل میخواهم طریقه پول گرفتن این نیست قوامالسلطنه جوانمردترین نخستوزیران بود اگر من پول میخواستم با او سازش میکردم هر چه پول میخواستم به من میداد هژیر و رزمآرا نخستوزیر شدند اگر با آنها میساختم از هیچ گذشتی نسبت به من خودداری نمیکردند با همین دکتر مصدق اگر سازش داشتم مانند سایر همکاران او یک گوشه ادارات یا بنگاهها را به من میداد و جیب و بغل خودم را پر میکردم. | ||
+ | |||
+ | پس اگر پول بخواهم طریقه پول به دست آوردن از سازش با دولتها است نه مخالفت با آنها بنابراین به قول دکتر مصدق آن دستگاهی که ژرژ مکگی را از امریکا به ترکیه تبعید میکند آن دستگاهی که دکتر مصدق در پناه او قهرمان ملی شده چون میبیند که من اسرار پنهانی او را فاش میکنم و خار راه او هستم علیه من تحریکات میکند و مردم بیخبر را علیه من بر میانگیزد. ولی من به قرآن قسم خوردهام که تا آخر لحظهی عمر دست از حمایت ملت مظلوم ایران برندارم و با هر کس و هر مقامی که خیانت به ملت ایران مینماید مبارزه کنم و بجنگم ولو آن که در این راه کشته شوم و اطفال صغیرم بی پدر شوند (بعضی از نمایندگان - خدا نکند) | ||
+ | |||
+ | آزاد - بنده چند دقیقه دیگر وقت دارم؟ | ||
+ | |||
+ | رئیس - چهار دقیقه | ||
+ | |||
+ | آزاد - یک اعلامیههایی هم هست که از طرف اصناف بازار فرستادهاند که مفاد آن این است اشخاصی که در بازار درب دکانها را بستهاند کسبه و تجار نبودهاند و تمام کسبه و تجار از بستن دکانها | ||
+ | |||
+ | متنفر و بیزارند ولی چیزی که هست یک عدهای که هیچ کاسب هم نیستند آمده بودند روز پنجشنبه درب دکانهای مردم و میگفتند که دکانهاتان را ببندید اگر نبندید تمام امولتان را غارت میکنیم اینها هم از ترس آنها دکانهاشان را بستهاند و کسبه و اصناف بازار اظهار تنفر کردهاند از عملیاتی که در روز پنجشنبه توسط یک عده چاقوکشها در بازار به عمل آمده. | ||
+ | |||
+ | معدل - بنده طبق ماده ۹۰ اجازه میخواهم. | ||
+ | |||
+ | ۳ - اخذ رأی و تصویب فوریت لایحه برقراری شهریه درباره ورثه سرهنگ نوریشاد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - وارد دستور میشویم اولاً اعلام رأی شده بود نسبت به فوریت لایحه مربوط به افسر شهربانی، فقط یک رأی دارد که بعد میرود به کمیسیون، چون اعلام رأی شده رأی میگیریم و بعد وارد کارهای مجلس میشویم (آشتیانیزاده - آن خانوادههایی که همه بی پسر و بی پدر شدهاند تکلیف آنها چیست؟) رأی گرفته میشود به فوریت لایحهایکه در مجلس اسبق مورد بحث واقع شد آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) | ||
+ | |||
+ | تصویب شد برای طبع و نشر فرستاده میشود. | ||
+ | |||
+ | ۴ - بیانات آقای امامیاهری به عنوان ماده ۹۰ آییننامه. | ||
+ | |||
+ | رئیس - دو نفر از آقایان طبق ماده نود تقاضای توضیح کردهاند یکی آقای امامیاهری است و یکی هم آقای آشتیانیزاده است که در جلسه گذشته تقاضا کردهاند در صورت جلسه هم قید شده است که حق آنها محفوظ است آقای امامیاهری | ||
+ | |||
+ | امامیاهری - در جلسه گذشته بدون علت بنده مورد بیمهری آقای جمال امامی واقع شدم لازم بود جوابی عرض کنم اما چون مقام و موقعیت مجلس را مقدستر و منزهتر از این میدانم که اینجا را محل تصفیه حساب خصوصی قرار دهیم و با اوقات گرانبهای مجلس در چنین روزهای بحرانی و حساس کشور صرف مهملات بنماییم به نوبه خود از حق شخصی و خصوصی خود صرفنظر میکنم و چون آقای امامی در ضمن بیانات خود از شدت عصبانیت جملهای نسبت به موظن من ادا کردند که در عین این که اهانتآمیز بود مفهمومی نداشت و در عین این که مفهومی نداشت اهانتآمیز بود ولی به هر حال موجبات رنجیدگی و آزردگی خاطر همشهریهای مرا فراهم کرده که اغلب با مخبره تلگراف متعدد ضمن ابراز انزجار در خواست دادن جواب مقتضی را نمودهاند ولی در این باب نیز من از دادن پاسخ و معامله متقابله خودداری میکنم و با دادن این تذکر به آقای امامی که هنگام طغیان خشم و غضب است که مرد میتواند توانایی کنترل اعصاب خود را داشته باشد هممیهنان خود یعنی آن ایرانیهای شریف و وطن پرستی را که در کنار مرز ارس زندگی میکنند مخاطب قرار داده میگویم شما مردم غیور و دلیر که با تحمل هزار گونه فشار و رنج بدبختی ولی با نهایت وطن پرستی زندگی کرده و شرافت و حیثیت ملی خود را نگه داشتهاید و در هر موقع با دادن بهترین سرباز و سردار مانند ستارخان سردار ملی بزرگترین علما استعداد و نبوغ خود را بروز داده و ظاهر ساختهاید. سربلند باشید و بدانید که کلمات و جملات آن هم جملات نارسا و ناروا را یارای مخدوش کردن مقام و شأن بیان نیست. در قسمت دیگر شهرت علاقه و موافقت مرا به دولت جناب آقای دکتر مصدق با همه جوانمردی متعلق به فرض دانسته و پنداشتهاند که من برای خاطر وکالت دوره هفده از دولت دکتر مصدق پشتیبانی میکنم. بالعکس من مخالفت شدید تا این حد ایشان و سایر افراد اقلیت را برای خاطر بیم از عدم موفقیت در انتخابات نمیدانم فقط متذکر میشوم که دولت دکتر مصدق مقدمات آزادی انتخابات را تا آنجا تأمین کرده که من با کمال شجاعت و صراحت و روی اصل بیان حقیقت میگویم که از اول مشروطیت تاکنون تا این حد در این کشور آزادی انتخابات تأمین نشده (دولتشاهی - واقعاً صحیح میفرمایید) (شوشتری - دم خروس پیدا است) و همه تصدیق دارند که این دولت نه آجیل میدهد و نه آجیل میگیرد هر مرد وطن پرست ایرانی باید که مقصود اجتماعی و رشد ملی خود را در این موقع حساس و بحرانی کشور عملاً ثابت کند و با انتخاب نمایندگان دلسوز و واقعی (یک نفر ازنمایندگان - دستوری) رشد ملی خود را ثابت نمایند. (دولتشاهی - رشدشان از کاغذی که آقای آزاد خواندند معلوم شد) شما هر وقت حرف میزنید ما گوش میدهیم شما هر فرمایشی دارید بفرمایید بزنید، در عین حال با این که بنده وقت دارم وقت مجلس را تلف نمیکنم و فقط از موقع استفاده کرده تلگرافی را که از طرف آموزگاران آذربایجان به عنوان جناب آقای گنجه مخابره شده و ایشان از من تقاضا کردهاند میخوانم راجع به تصویب کمک صدی هشتاد معلمین است که یک قسمت از آنها حقوقشان ضایع شده | ||
+ | |||
+ | توجه آقایان را به این قسمت جلب میکنم که آموزگارها واقعاً طبقهای هستند که بایستی مورد لطف و توجه خاص آقایان نمایندگان قرار گیرند (نورالدین امامی - از آن اصلها به ما هم بدهید) | ||
+ | |||
+ | ۵ - طرح و تصویب طرح تکلیف تقدیم لایحه اجرای منع مشروبات الکلی. | ||
+ | |||
+ | رئیس - نظر به تصادف فردا که روز مولود حضرت ختمی مرتبت صلواتالله و سلام علیه میباشد من میخواهم از موقع استفاده کنم و میدانم همه آقایان هم با این نظر من موافقت دارند که لایحهای که راجع به اجرای منع مسکرات فرستادیم به سنا و برگشته است جزو دستور قرار گیرد (صحیح است - احسنت) و بعد هم شروع میکنیم به کارهای دیگر و عدهی زیادی هم به عنوان ماده ۹۰ اجازه خواستهاند که در موقع خود اجازه داده میشود طرح قانون قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | (به شرح زیر قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | طرح قانونی دایر به مکلف بودن دولت به تنظیم لایحهای برای فروش و شرب نوشابههای الکلی | ||
+ | |||
+ | ماده واحده - دولت مکلف است به اسرع اوقات لایحهای برای اجرای منع فروش و شرب نوشابههای الکلی تهیه و برای تصویب به مجلسین تقدیم نماید. | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس سنا - سید حسن تقیزاده | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - لایحه را تغییر دادهاند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - این لایحهای که از مجلس شورای ملی به سنا رفت دو جز داشت یکی راجع به الکل بود و یکی راجع به تریاک قسمت تریاک را هنوز نفرستادهاند و مشغول مطالعه هستند ولی این مانع از این نمیشود که فعلاً ما این قسمت را تمام کنیم و بعد بقیهاش که رسید تمام کنیم (دکتر طبا - ما هر دو را با هم دادیم این موجب میشود که هیچ وقت قسمت مربوط به تریاک تصویب نشود) این قسمتی است که از سنا آمده است یعنی از خود مجلس رفته بحثی ندارد بنابراین باید فقط رأی گرفت شود (دکتر مجتهدی - سنا چرا تجربه کرده) یک قسمتاش را علیحده کرده است و مشغول مطالعه است (یک نفر از نمایندگان - چند سال مطالعه لازم دارد) (رفیع - من مخالفم با فوریت این لایحه) مخالفتی ندارد همان طوری که از سنا آمده باید رأی گرفته بشود. | ||
+ | |||
+ | رفیع - با رأی آن مخالفم. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - این مخالف شرع است مثل این است که یک لایحه بیاورند که مردم باید نماز بخوانند این مخالف است. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای رفیع بفرمایید | ||
+ | |||
+ | رفیع - با رأی دادن به این طرح به این جهت مخالفم که ما میخواهیم دولت را به چه چیز مکلف کنیم در تمام این مدت خدا دولت را مکلف کرده در تمام مدت مگر قرآن مکلف نکرده بود (صحیح است) مگر خدا مکلف نکرده بود اقلاً مکلف کنید بگویید در ظرف ده روز، بیست روز (رئیس - یک ماه) دولت مکلف است اگر نکرد شما دولت را مکلف کنید. در صورتی که دولت دلش نخواست بکند مثل این که تا به حال نخواسته بکند مقصر است این مردم حاضرند گرسنگی بکشند حقوق نگریند ولی شراب نفروشد دولت، دولت نباید شراب فروش باشد (صحیح است) (آشتیانیزاده - پول قمار هم نگیرند) دولت نباید قمار باز باشد دولت نباید رسماً خودش مشغول این کار باشد این که مردم میخواهند این است که از این کار دولت جلوگیری کند این فایدهاش چیست؟ یک طرحی باید پیشنهاد بشود دولت در ظرف ده روز ۲۰ روز یک ماه موظف باشد اگر هم نکرد او را معلق کنید (یک نفر از نمایندگان - مجازات معین کنید) مجازات دولت معلوم شد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - لایحهای که از مجلس شورای ملی رفته بود مدت داشت دو ماه اینجا نوشتهاند برای اجرای امر به اسرع اوقات حالا آقایان مخیرند ممکن است پیشنهاد کنند یک ماه چهل روز و به آن رأی بدهند. | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - بنده اجازه صحبت میخواهم. | ||
+ | |||
+ | دکتر کاسمی - بنده پیشنهاد کردم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - مگر پیشنهاد بدهید در اصل موضوع دیگر صحبت نمیشود. | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - آقای قائم مقام روی چه موضوع صحبت کردند بنده هم به همان عنوان میخواهم صحبت کنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - برای این که مدت نداشت صحبت کردند پیشنهادات قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | غلامرضا فولادوند - بنده پیشنهاد میکنم که دولت در ظرف یک ماه لایحه این را به مجلس بیاورد و عین همین پیشنهاد را هم آقای دکتر کاسمی کرداند ایشان صحبت کنند توضیح میدهند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای دکتر کاسمی | ||
+ | |||
+ | دکتر کاسمی - بنده همین موضوعی را که جناب آقای رفیع فرمودند میخواستم به عرض مجلس برسانم در موقعی که مجلس شورای ملی ماده واحده را تهیه کرد مدت برایش قید کرد منظور از آن مدت هم این بود که دولت حقیقتاً مکلف باشد در یک مدت از زمان این لایحه را بیاورد برای این که مورد توجه تمام مردم و جامعه اسلامی است. متأسفانه در سنا مدت را حذف کردند و اسرع اوقات گذاشتند. اسرع اوقات هیچ وقت منظور ملت ایران و جامعه مسلمین ایران را تأمین نمیکند (صحیح است) مخصوصاً که الآن دو ماه و چند روز بیشتر به آخر این دوره مجلس شورای ملی نداریم | ||
+ | |||
+ | و با این ترتیب این لایحه مفید مدفون میشود و بنده یقین دارم که هیچ یک از آقایان نمایندگان با بیاناتی که آقای رفیع فرمودند مخالفت ندارند (صحیح است) و حتی اگر یک ماه را هم زیاد بدانند چون تمام مردم تشنه این لایحه هستند باید مجلس شورای ملی دولت را موظف کند در ظرف بیست روز این لایحه را بیاورد و طرز اجرای این کار را معین کند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای ارباب مخالفید بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | مهدی ارباب - مخالفت بنده این است که دولت اول باید از دریافت مالیات مشروبات الکلی و منافعی که نامشروع از این راه دارد صرفنظر کند بعد لایحه بیاورد و در تمام کشور استعمال آن را منع کند وقتی که دولتها و دستگاههای وصول درآمد از این راه دارند چه طور اول شما میخواهید بیایید اینجا قانون بگذرانید. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای مهدی ارباب مگر شما ملتفت نشدید به موجب این قانون به دولت تکلیف میشود که یک ماهه این کار را بکند. | ||
+ | |||
+ | مهدی ارباب - عرض میکنم که دولت باید اول آن دریافت عوارض را از این راه موقوف کند و فکر این کار را بکند بعد لایحه بیاورد بنابراین اگر بعد از یک ماه هم بیاورد منطقی نیست چون نظر انتفاعی دارد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - رأی گرفته میشود پیشنهاد آقای دکتر کاسمی که در ظرف یک ماه دولت این کار را بکند و همچنین پیشنهاد آقای غلامرضا فولادوند آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد - دو پیشنهاد دیگر رسیده است. | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - پیشنهاد بنده را هم قرائت بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | (پیشنهاد آقای دکتر راجی به شرح زیر قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | پیشنهاد مینمایم که تریاک و کلیهی ترکیباتی که مخدر هستند بعد از لفظ الکل و مشروبات اضافه شود. | ||
+ | |||
+ | (پیشنهاد آقایان دکتر طبا، دکتر بقایی، دکتر شایگان، ابوالحسن حکیمی، دکتر هدایتی به شرح زیر قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | پیشنهاد میکنیم بعد از کلمه مشروبات الکلی کشت خشخاش اضافه گردد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقایان اگر تریاک علاوه شود دو مرتبه بر میگردد به سنا و آن مقصود از بین میرود. | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - برگردد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - من میخواستم که متوجه رأی باشید اگر رأی دادید دو مرتبه این لایحه میرود به سنا آقای دکتر طبا توضیحی دارید بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | محمدعلی مسعودی - این را یک طرح جداگانه بدهند. | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - بنده توضیحاً عرض میکنم که ایرادی که مقام ریاست فرمودند شاید کاملاً وارد نباشد زیرا در هر صورت این لایحه با تصویب پیشنهاد آقای دکتر کاسمی به سنا برمیگردد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - نخیر دیگر به سنا برگشت نمیشود. | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - بنده به اتفاق آقای دکتر بقایی آقای دکتر شایگان آقای حکیمی این پیشنهاد را دادیم و میدانیم که غالب آقایان هم موافقند زیرا اصل طرح که در کمیسیون بهداری به تصویب رسید شامل منع مصرف الکل و تریاک و همچنین منع کشت خشخاش بود بنده اصولاً هر چه فکر کردم ایرادی به این موضوع نبود و نفهمیدم چرا سنا این موضوع را حذف کرده است. راجع به کشت خشخاش سالها است که مطالعه میشود و در کمیسیون بهداری هم چهار سال است این موضوع مطرح است و ما مداقه کامل کردیم و چندین دفعه گزارش دادیم حتی یک مرتبه طرحی به امضای بیش از هفتاد نفر از نمایندگان به مجلس دادیم با قید دو فوریت یک فوریت آن تصویب شد فوریت دوم را آقای دکتر معظمی دوست عزیز بنده که از آن وقت از ایشان گله دارم نمیدانم که چرا آن وقت ایشان مخالفت کردند و مخصوصاً ایشان در بیاناتشان گفتند که قول میدهیم که در ظرف ۱۵ روز دوباره در مجلس مطرح بشود این ۱۵ روز الآن قریب دو سال و نیم است که میگذرد و راجع به منع مصرف الکل قانون لازم ندارد و قانون اسلام همان طور که جناب آقای رفیع فرمودند آن را ممنوع کرده است. آیا قانون مدنی و قانون مجلس از قانون اسلام هم قویتر خواهد بود ولی البته بنده موافقم که این قانون تصویب بشود زیرا بسیاری از جنایات که در این مملکت میشود و مخصوصاً در وضع حاضر که امینت به نحو شایسته لازم داریم البته اگر الکل مصرف نشود خیلی بهتر خواهد بود. بنده وارد مضار الکل نمیشوم زیرا مضار شرعی دارد و مضار بهداشتی آن خیلی مهمتر از مضار طبی است مضار بهداشتی را هم یقین میدانید راجع به این که آقای دکتر راجی پیشنهاد کردند که استعمال تریاک و افیون اضافه بشود این اصولاً لزومی ندارد قانون داریم بنده در سال گذشته آمدم تمام مواد آن قانون را اینجا قرائت کردم که اصولا دولت مکلف است که جلوگیری بکند از استعمال الکل قانون لازم ندارد و حتی مجازات آن هم تعیین شده است ولی دولت متأسفانه اقدام نمیکند. | ||
+ | |||
+ | خود آقایان اطلاع دارند که چندین شیرهکشخانه در این شهر است و به نقاطی که در آنجا افیون استعمال میشود هر روز اضافه میشود و تعداد آن رو به تزاید است بنابراین بنده حقیقتاش این است که پیشنهاد آقای دکتر راجی را کافی نمیدانم چون ما بعد از مطالعات زیاد چه از نقطهنظر کشاورزی به آن نتیجه رسیدیم که تنها راهی که میتواند جلوگیری از استعمال افیون در ایران بکند منع کشت است. بعضی از آقایان عقیده داشتند که ممکن است قاچاق وارد مملکت بشود البته بنده تصدیق میکنم که قاچاق وارد میشود ولی خود آقایان تصدیق میفرمایند که مصرف آن خیلی خیلی کمتر خواهد شد جنس قاچاق را نمیتوان به آسانی به دست آورد و سهلالوصول نیست. در صورتی که در حال حاضر خو آقایان میدانند شاید نود درصد تریاکی که به دست میآید در خود کشور مصرف میشود بنده ارقام زیادی در این باره دارم ولی وقت آقایان را با آن ارقام نمیگیرم و قبلاً هم بعضی از آن را ذکر کردم ولی خواهشمندم و استدعا دارم که آقایان توجه بفرمایند و این فکر را بفرمایند که اگر فرضاً الآن جلوگیری شد از کشت خشخاش آن مالک و یا آن رعیت در حال حاضر فوراً چیزی برای جانشینی آن پیدا خواهد کرد و ضرری به محصول کشاورزی وارد نمیآید. بنده اطمینان میدهم با متخصصین کشاورزی صحبت کردیم والله به خدا میشود به جای تریاک چیز دیگری کاشت ممکن است عاید آنی آن به قدر تریاک نشود (مهدوی - به جای تریاک نمیشود چیزی کاشت) (شوشتری - زیره سبز) بنده مطالعه کردهام میشود آقایان این مجلس مجلس شانزدهم خدمات مهمی کرده بنده جز خدمات مهمی که هنوز باید انجام بدهد یکی موضوع انتخابات را میدانم که باسوادها رأی بدهند (زنگ رئیس) | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای دکتر طبا راجع به موضوع صحبت بفرمایید نه انتخابات. | ||
+ | |||
+ | دکترطبا - و یکی هم موضوع تریاک و منع کشت خشخاش است که امیدوارم آقایان توجه بفرمایند همین امروز رأی بدهند که کشت خشخاش ممنوع بشود و این کار شاید از ملی شدن نفت از نقطه نظر مجلس شورای ملی کمتر نباشد (حکیمی - استعمال تریاک باعث انقراض ملت ایران است) این است که استدعا میکنم آقایان در این خصوص توجهی بفرمایند و با این پیشنهادی که ما و یک عده از آقایان دادهایم موافقت بفرمایند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای غلامرضا فولادوند | ||
+ | |||
+ | غلامرضا فولادوند - آقایان نمایندگان محترم به حسن نیت جناب آقای دکتر طبا ایمان و عقیده دارند و بنده یقین دارم که این پیشنهادی که ایشان دادهاند برای خیر و صلاح مملکت است (صفایی - به عقیده خودشان) ولی گویا مرتکب یک اشتباهی شدهاند که برای روشن شدن ذهن ایشان توضیح میدهم. اول عرض کنم که مجلس شورای ملی چه کرده مجلس شورای ملی بر اثر طرحی که نمایندگان محترم تهیه کردن قانونی به این مضمون تصویب کرد | ||
+ | |||
+ | ماده واحده - نظر به این که در شرع مقدس اسلام شرب مواد الکلی حرام است و نظر به این که اصول بهداشت عمومی و مقررات بینالمللی نوشیدن مواد الکلی و کشیدن تریاک و مشتقات آن را ممنوع داشته است دولت مکلف است ظرف یک ماه لایحهای برای منع و تهیه و فروش و شرب مواد الکلی و بنگ و همچنین منع کشت خشخاش و کشیدن تریاک و مشتقات آن را تنظیم و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم نماید این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه یکشنبه ۱۸ فرودین ماه ۱۳۳۰ به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت (این قانونی بوده است که در فرودین ماه مجلس شورای ملی برای منع نوشیدن الکل و منع کشیدن تریاک و تهیه آن دو موضع تصویب کرد و به مجلس سنا فرستاده مجلس سنا چه کرده؟ است. ماده واحده دولت ملکف است به اسرع اوقات لایحه برای اجرای منع فروش و شرب نوشابههای الکلی تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم نماید پس مجلس سنا موضوع تریاک را از بین برد یعنی نگاه داشته موضوع یک ماه را هم به این صورت اسرع اوقات درآورده. البته اسرع اوقات عیباش این است که دولت دستش باز است همین طور که این قانون را فروردین ماه تصویب کردیم و حالا به مجلس آمده دولت هم دستاش باز است یک سال دیگر دو سال دیگر اگر دلش خواست این لایحه را میآورد و اگر دلش نخواست نمیآورد. اما این پیشنهادی که آقایان دادند آقای دکتر راجی و آقایان دکتر طبا و دوستان ایشان پیشنهاد فرمودهاند که بعد از کلمه صرف مشروبات الکلی منع کشت خشخاش اضافه شود حال اگر بخواهیم این را بپذیریم چه ضرری دارد؟ ضررش این است که اگر ما بخواهیم این پیشنهاد آقایان را تصویب بکنیم این لایحه را فعلاً ما کان لم یکن و بلا اثر کردهایم دوباره این لایحه را به ضمیمه این پیشنهاد که این پیشنهاد را هم سابق مجلس شورای ملی تصویب کرده است باید بفرستیم به مجلس سنا و در سنا دفن بشود. | ||
+ | |||
+ | علیهذا عقیده بنده این است که آقایان اجازه بفرمایند که این دو عیب را ما فعلاً یک عیباش را رفع بکنیم و آن مشروبات الکلی را ما فعلاً تصویب بکنیم که | ||
+ | |||
+ | دولت لایحه منع شرب و تهیه مشروبات الکلی را در ظرف یک ماه به مجلس شورای ملی بیاورد و از ریاست سنا و نمایندگان محترم سنا هم در پای این میز خطابه استدعا میکنم تقاضا میکنم که در ظرف ده روز بقیهالسیف لایحه مجلس شورای ملی را به مجلس بفرستند. تا اکل از قفا نکنیم این عرض بنده است حالا آقای دکتر طبا این پیشنهاد را استرداد بفرمایند یا یک طرحی بدهند. | ||
+ | |||
+ | دکتر طبا - خواهش دارم موافقت بفرمایند آقایان رأی بدهند در هر صورت که باید به مجلس سنا میرود چون اسرع اوقات تبدیل به یک ماه شد. | ||
+ | |||
+ | سلطانالعلما - آن وقت این لایحه میرود و دفن میشود. | ||
+ | |||
+ | رئیس - اگر پیشنهاد آقای دکتر طبا تصویب شود بایستی به مجلس سنا برود در حالی که این قانون الآن در مجلس سنا هست باید تأکید کنیم زودتر بفرستند رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای دکتر طبا که تریاک هم علاوه شود (بعضی از نمایندگان - دو مرتبه قرائت شود) یک مرتبه دیگر قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | (پیشنهاد مجدداً به شرح قبل قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | سلطانالعالما - میرود به سنا و این را هم از بین میبرند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقایانی که موافق نیستند رأی ندهند رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای دکتر طبا آقایانی که موافقند قیام بفرمایند. | ||
+ | |||
+ | (عده کمتری برخاستند) | ||
+ | |||
+ | تصویب نشد پیشنهاد آقای دکتر کیان قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | (به شرح زیر قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | پیشنهاد میکنم تبصره ذیل به طرح مورد بحث اضافه شود. تبصره: دولت مکلف است قانون مربوط به منع پیاله فروشی بلافاصله اجرا و از تاریخ تصویب این قانون از پیاله فروشی در تمام کشور جلوگیری کند. | ||
+ | |||
+ | دکتر کیان | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای دکتر کیان | ||
+ | |||
+ | آزاد - من مخالفم. | ||
+ | |||
+ | دکتر کیان - عرض کنم که این پیشنهاد بنده مربوط به اجرای قانون موجودی است یعنی قانونی که فعلاً داریم که پیاله فروشی طبق آن قانون ممنوع است بنده این تذکر را کراراً به وزرای دارایی دادهام که چرا در حالی که قانون منع پیاله فروشی وجود دارد هر روز شما پروانه پیاله فروشی صادر میکنید. دکاکین پیاله فروشی در نقاط مختلف شهرها وجود دارند و مشروبات الکلی را با اجازه رسمی دولت و وزارت دارایی به طور پیاله فروشی میفروشند و مصرف کنندهها هم مصرف میکنند. این قانون موجود است که منع پیاله فروشی را جزو وظایف دولت قرار داده است و بایستی پیاله فروشی در ایران ممنوع باشد معذالک این عمل بر خلاف قانون به دست خود دولت اجرا میشود بنده این را پیشنهاد کردم که صرفنظر از این که دولت در ظرف یک ماه مکلف است برای جلوگیری از مصرف و تولید مشروبات الکلی لایحهای به مجلس بیاورد بلافاصله از همین تاریخ هم مکلف باشد که آن قانون موجود مربوط به منع پیاله فروشی را در ایران اجرا بکند. اگر دولت ما پابند به اصول اسلامی بود احتیاجی به این تبصرهی بنده نداشت برای این که خود دولت اجازه این کار را دارد و احتیاجی به این قانون ندارد برای این که خود دولت باید پیاله فروشی را منع کند و نگذارد پیاله فروشی در این مملکت وجود داشته باشد. متأسفانه دولتهای قبلی هر چه که این تذکر به آنها داده شد و خود من چندین بار مذاکره کردهام به نتیجه نرسید این است که این پیشنهاد را دادهام و تقاضا میکنم که دولت جناب آقای دکتر مصدق این وظیفه شرعی و قانونی خود را از فردا در تمام کشور به موقع اجرا بگذارد این تبصره لزومی هم ندارد که تصویب بشود زیرا این وظیفه را در حال حاضر هم دولت دارد و بنابراین بنده پیشنهاد خودم را پس میگیرم ولی در حال حاضر به دولت تذکر میدهم که این وظیفه شرعی و قانونی خود را دستور بفرمایند که از فردا در تمام کشور اجرا بکنند و از فردا از پیاله فروشی مشروبات الکلی جلوگیری شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای نورالدین امامی | ||
+ | |||
+ | نمایندگان - پس گرفتند آقا | ||
+ | |||
+ | رئیس - پس اعلام رأی میکنیم به خود لایحه رأی گرفته میشود به این لایحه با قید یک ماه آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (عموم نمایندگان برخاستند) تصویب شد به دولت ابلاغ میشود. | ||
+ | |||
+ | ۶ - معرفی تیمسار سرلشگر علویمقدم به معاونت وزارت جنگ به وسیلهی آقای وزیر جنگ. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای وزیر جنگ | ||
+ | |||
+ | وزیر جنگ - بنده با اجازه آقایان تیمسار سرلشگر علویمقدم را به معاونت وزارت جنگ معرفی میکنم. | ||
+ | |||
+ | نمایندگان - مبارک است. | ||
+ | |||
+ | اربابمهدی - ایشان خدماتی هم به بلوچستان کردهاند. | ||
+ | |||
+ | فرهودی - تملق زیادی. | ||
+ | |||
+ | ۷ - بیانات آقای آشتیانیزاده به عنوان ماده ۹۰ آییننامه. | ||
+ | |||
+ | رئیس - اینجا یک ماده ۹۰ از پیش داریم که مربوط به آقای آشتیانیزاده است سه تا تقاضای ماده ۹۰ دیگر هم از آقای جمال امامی و آقای معدل و آقای دکتر بقایی رسیده است عجالتاً مال سابق آقای آشتیانیزاده استفاده میکنند حق آقایان هم محفوظ میماند برای دفعه دیگر و بعد هم به آقای دکتر شایگان وقت میدهیم آقای آشتیانیزاده. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - در سه جلسه گذشته رفیق محترم بنده آقای مکی ضمن صحبتشان راجع به نفت و فروش نفت بیانی کردند و ظاهراً مفهوم بیانشان این بود که در موقع طرح ۹ ماده مربوط به ملی شدن نفت بنده پیشنهاد کرده بودم در آن شب کذاً و کذا که محصول نفت جنوب منحصراً به کمپانی سابق فروخته بشود. هر چند که ایشان در جلسه بعد مختصر تکذیب فرمودند ولی تکذیب ایشان در افکار مردم تأثیری نکرد و من لازم میدانم که خودم در این مورد بحث بکنم و ذهن اشخاصی را که در خارج از مجلس هستند در این موضوع روشن بکنم اگر آقایان به خاطر داشته باشند موقع قانون ملی شدن نفت ۳ یا چهار بعد از ظهر روز جمعه آقای علا رئیسالوزرای وقت استعفا داد و فردای آن روز با این که روز شنبه بود با عجلهای هر چه تمامتر جلسه را تشکیل دادند و در لژها عده زیاد کارآگاه بنده دیدم کارآگاههای معروف و به نام که بنده آنها را میشناسم و ۹ ماده مطرح شد البته ظاهر امر این طور بود که اگر کسی با ۹ ماده | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آشتیانیزاده اکثریت نیست تأمل بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | (پس از چند دقیقه اکثریت حاصل شد) | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - عرض میشود که در آن جلسه عجله عجیبی بود برای این که قانون ملی شدن نفت یعنی ۹ ماده فوراً تصویب شود و بنده شخصاً در این امور حیاتی مقتضی نمیدانم که عجله بشود ولی علاوه بر عجله تحت تأثیر تهدید خارج در مجلس یک اتمسفر عجیب خطرناکی ایجاد کرده بودند و هر کس میخواست حرفی بزند میگفتند که نوکر انگلیس است. | ||
+ | |||
+ | بنده باز فضولی کردم آن شب در این فضولی هم باز خیلی به ضرر شخص بنده تمام شد صورت جلسهاش اینجا هست و بعد از خروج از مجلس بدون این که تماشاچیهای محترم توجه داشته باشند و یا توجه کرده باشند که بنده چه گفتم و مفهوم گفتههای بنده چه بود دم درب مجلس به من آتاک کردند با چاقو من فرار کردم و شب را هم ریخته بودند به خانه بنده و شیشهها را با سنگ شکسته بودند و هیچ کس هم نفهمید که چرا به این مرد فحش میدهیم. حکایت آن طلبهای که لب حوض مدرسه چاقوی خون آلودش را میشست و به سایرین میگفت آخر نفهمیدیم که این ملعون چه کرده بود؟ بنده سه پیشنهاد آن شب کردم یکی آن که بایستی برای اجرای خلع ید مدت قائل شد یعنی به طور مطلق باید معین شود که دولت مکلف است در ظرف ده روز ۱۵ روز ۲۰ روز یا یک ماه خلع ید بکند و این طور به طور مطلق نگوییم خلع ید بکند یعنی بدون وقت که فوراً دولت باید خلع ید بکند. این مقصود ملی ما را تأمین نمیکند چرا چون ممکن است که این دولت بیفتد و دولت ناصالحی سر کار بیاید و او کلمه فوری را مطابق زعم خودش تفسیر کند در صورتی که اگر مدت گذاشته بودیم که در ظرف ده روز از تاریخ تصویب این ماده خلع ید بشود معلوم نبود که تا سه ماه و یا چهار ماه بعد از او این کار کشیده شود به آمدن هریمن هریمن نمیآمد و این بحثهای بیخود نمیشد و استوکس نمیآمد و این بحثهای بیخود نمیشد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقا از موضوع خارج نشوید. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - یک پیشنهاد دیگر بنده راجع به ۲۵ در صد بود که اگر ما حقیقتاً میخواهیم و نفت باید ملی شود یعنی ما حق داشته باشیم که از این پس حقوق ملت ایران که ضایع شده در ظرف نیم قرن احقاق حق او را بکنیم این ۲۵ در صد که میدهیم از چه بابت است که یکی این بود و یکی هم پیشنهاد دیگری بنده کرده بودم که ماده ۷ را به این گونه تغییر بدهند ماده هفتم که پیشنهاد و تصویب شد این بود که مقدار محصول از ۱۹۴۸ و ۱۹۵۱ که تاریخ تصویب این قانون است تا ۳۵ میلیون تن مطابق نرخ عادله بینالمللی منحصراً به خریداران سابق نفت فروخته شود. ملت ایران توجه بکند ملت ایران توجه بکند به این نکته و بنده مخصوصاً آن شب اینجا نشسته بودم آقای گنجه هم پهلوی من بودند گفتم این دفعه تمدید شد برای هزار سال بنده پیشنهادی دادم که از همان تن اول از لیتر اول بگذارند به مزایده تمام بلوکهای دنیا را دعوت کنند هر که بیشتر خرید به او بفروشند. شوروی باشد چین باشد ماچین باشد هند باشد ختا باشد ختن باشد هر چه باشد و هر کس باشد هر کس بیشتر خرید هر کس که بیشتر پول داد ما محصول نفت خودمان را به او بفروشیم و مخصوصاً آنجا در نطقم گفتم که آقایان نرخ عادلانه دنیا را اینجا ذکر نکنید دنیا یعنی انگلیس و امریکا به زعم ما وقتی که ما میگوییم دنیا یعنی انگلیس و امریکا. حالا بنده خوشوقتم از این که آقای دکتر مصدق بعد از ۶ ماه به صرافت پیشنهاد بنده افتادهاند البته اسمی از بنده نبردند در پشت این تریبون که این پیشنهاد را کی داد من یاد دارم این جناب آقای دکتر معظمی وقتی که من این پیشنهاد | ||
+ | |||
+ | را دادم و گفتم که آقا اگر به این پیشنهاد رأی ندهید من به این ۹ ماده رأی نمیدهم ایشان بلند شدند از مجلس خارج شدند در خارج از مجلس به من گفتند که حق با تو بود رأی ندادند به آن پیشنهاد خیانت بود خلاصه مجلس را تحت این تأثیر عجیب و غریب و تحت تحریک چاقوی چاقوکشها در آوردند. | ||
+ | |||
+ | مکی - این طور نیست این گفته شما خیانت به مملکت است کدام چاقوکشها؟ مجلس افتخار میکند که به این لایحه رأی داده. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - آقای مکی عصبانی نشوید من که به شما ارادت دارم دم در همین مجلس ریختند به سر بنده که چرا من پیشنهاد کردهام که تمام محصول نفت را به مزایده بفروشیم و حالا شما پیشنهاد مرا قبول کردهاید. | ||
+ | |||
+ | مکی - چی را قبول کردهایم پیشنها شما به نفع انگلستان بود خیال میکنید ما نمیدانیم. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - پیشنهاد من به نفع انگلستان بود آقای مکی؟ اختیار دارید پیشنهاد بنده به نفع انگلستان بود؟ این موضوع برای من حیاتی است بنده نطق آن شبم را میخوانم بنده ماده هفتم را میخوانم و نطق خودم را هم میخوانم. | ||
+ | |||
+ | مکی - نطق بنده را هم بخوانید. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقا این مطالب که میگویید مربوط به ماه ۹۰ نیست. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - این مصاحبه کاشانی است (ورقهای را ارائه دادند) این مصاحبهی آقای کاشانی است مصاحبه کاشانی با پیشنهادات بنده تطبیق میکند. | ||
+ | |||
+ | مکی - شما میگویید که مجلس با زور چاقوکش رأی دادهاند چرا این طور میگویید؟ | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - پس چرا در خارج از مجلس ریختند به سر بنده؟ | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آشتیانیزاده سه دقیقه بیشتر از وقت شما باقی نمانده تمام کنید اگر اضافه وقت هم بخواهید عده در خارج برای رأی کافی نیست. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - آقا اگر ماده ۷ مضموناش این باشد که تا ۳۵ میلیون تن محصول مستخرجه نفت بایستی منحصراً مطابق قیمت بینالمللی دنیا به نرخ عادلانه به کمپانی واگذار شود و مازاد او را به مزایده بگذاریم - (مکی - دکتر شایگان و دکتر معظیم - این نیست آقای آشتیانیزاده) و در صورت تساوی شرایط باز بدهیم به شرکت سابق این بهتر است یا پیشنهادی که بنده داده بودم که از لیتر اول باید بگذاریم به مزایده شما را به شرافتتان شما را به ناموستان انصاف بدهید بگویید کدام خوب است بگویید. | ||
+ | |||
+ | ۸ - تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - بنده اجازه میخواهم. | ||
+ | |||
+ | مکی - آقایان اقلیت بیرون میروند تا جلسه را از اکثریت بیندازند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای دکتر شایگان که عضو کمیسیون مختلط نفت هستند توضیح دارند راجع به دیوان داوری لاهه آقایان تشریف داشته باشند تا ایشان صحبت بکنند. | ||
+ | |||
+ | آقای تیمورتاش ساکت باشید مگر نمیبینید من دارم صحبت میکنم آقای دکتر شایگان یک شرحی نوشتهاند که یک توضیح راجع به دیوان داوری که لاهه میخواهند بدهند ولی الآن هم وقت دیر است و هم عده کافی نیست اول وقت روز سهشنبه توضیح خودشان را با اجازهی آقایان خواهند داد فعلاً جلسه را ختم میکنیم جلسهی آینده روز سهشنبه ۲۶ آذر ساعت ۹ صبح. | ||
+ | |||
+ | (مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد) | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت | ||
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم - ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ تا ۲۹ بهمن ۱۳۳۰]] | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم - ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ تا ۲۹ بهمن ۱۳۳۰]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم
قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور قانون مکلف بودن دولت به تنظیم لایحه منع تهیه و استعمال مواد الکلی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
سال هفتم – شماره ۲۰۰۱
۱شنبه ۸ دی ماه ۱۳۳۰
دوره شانزدهم مجلس شورای ملی
شماره مسلسل ۲۱۳
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۱۶
جلسه: ۲۱۳
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه بیست و چهارم آذر ماه ۱۳۳۰
فهرست مطالب:
۱ - تصویب صورت مجلس
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: آشتیانیزاده - تیمورتاش - آزاد
۳ - اخذ رأی و تصویب فوریت لایحه برقراری شهریه دربارهی ورثه مرحوم سرهنگ نوریشاد
۴ - بیانات آقای امامیاهری به عنوان ماده ۹۰ آییننامه
۵ - طرح و تصویب طرح تکلیف تقدیم لایحه اجرای منع مشروبات الکلی
۶ - معرفی تیمسار سرلشگر علوی مقدم به معاونت وزارت جنگ به وسیلهی آقای وزیر جنگ
۷ - بیانات آقای آشتیانیزاده به عنوان ماده ۹۰ آییننامه
۸ - تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه
مجلس ساعت ده و پنجاه دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل شد.
۱ - تصویب صورت مجلس
رئیس - صورت غایبین جلسه پیش قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
غایبین با اجازه - آقایان: موسوی - دولتآبادی - عباسی - اردلان - حاذقی - صدری - صدرمیرحسینی - معینزاده.
غایبین بیاجازه - آقایان: احمد ناظرزاده - ابتهاج ثقهالاسلامی - کوراغلی - ارباب گیو - خزیمه علم - جواد مسعودی - اورنگ.
دیر آمدگان با اجازه - آقایان: دکتر جلالی ۲ ساعت - حکیمی یک ساعت - صفوی ۴ ساعت - شکرایی ۳ ساعت - صاحبجمع ۳ ساعت - آبکار سه ساعت - جواد عامری ۳ ساعت - رضوی ۳ ساعت - سودآور ۳ ساعت - گرگانی ۳ ساعت - غلامرضا فولاوند ۳ ساعت - دکتر مصباحزاده ۳ ساعت - شهاب خسروانی ۳ ساعت.
رئیس - آقای آشتیانیزاده نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟
آشتیانیزاده - بنده صورت جلسه روز سهشنبه را کاملاً مطالعه کردم دو قسمت در صورت جلسه ندیدم یکی ضمن اظهارات آقای نخستوزیر که فرموده بودند یعنی جناب آقای دکتر مصدق به ملت و دولت انگلستان تعظیم میکنند این در صورت جلسه نبود و باید قید بشود. یکی هم اظهاراتی بود که آقای حائریزاده فرمودند وقتی که جناب آقای دکتر مصدق صحبت میفرمودند ایشان ضمن فرمایشان آقای دکتر فرمودند ما مقصودمان از عمل ملی شدن نفت این بود که سیاست انگلستان را از ایران ریشهکن کنیم این دو قسمت باید تصحیح شود در صورت جلسه. یکی هم راجع به ماده ۹۰ است که آقای نایب رئیس فرمودند نوبت شما محفوظ است در جلسه آینده.
رئیس - پیراسته
پیراسته - اغلاطی چاپی در بیانات بنده در صورت مذاکرات دیده میشود چون در اصل موضوع تأثیری ندارد با اجازه مقام ریاست تصحیح میکنم و تقدیم مقام ریاست میکنم که دستور بفرمایند به تندنویسی ارسال و اصلاح شود.
چند موضوع از اظهارات بنده در جلسه گذشته افتاده که توضیح میدهم اصلاح بشود بنده ضمن دلایل مشارکت دولت در واقعه چهاردهم آذر عرض کردم یکی از دلایل عکسی است که معاون بسیار محترم نخستوزیر به شعبان بیمخ برداشته و همکاری این دو عنصر شریف را این عکس میرساند. معاون نخستوزیر که حضور داشت گفت این عکس جعل شده بنده عین آن عکس را که حالا بدست آوردهام تقدیم میکنم چون آن عکسی که در آن روز نشان دادم از روی روزنامه بود عکس اصلی را حالا تقدیم مقام ریاست میکنم همین طور در موضوع غارت دفتر آقای پارسا که از نویسندگان معروف هستند بنده نمیدانستم دختر ایشان کجا است بعد که ایشان توضیح دادند معلوم شد که در دفتر روزنامه فرمان است.
همان روز فرمانی که در شب قبل هم منزل مدیر را غارت کردند (آشتیانیزاده - کدام شب قبل) پریشب بعد از آن واقعه دو سؤال دارم که تقدیم مقام ریاست میکنم یکی راجع به عنوان دکترای آقای دکتر حسین فاطمی است و یکی هم راجع به قضات دادگستری است که اخیراً شهربانی قضات را دستبند زده و زندانی کرده است و حال آن که مطابق قانون بایستی اگر جرمی هم مرتکب شده باشند در محکمه انتظامی رسیدگی شود و این دو سؤال را تقدیم مقام ریاست میکنم.
رئیس - آقایان باید بدانند نطقهایی که میکنند عیناً ضبط میشود و الآن صفحهاش حاضر است و تند نویسی میگوید که آنها ضبط میشود و غیر از این بیاناتی که نوشته شده نبوده است - آقای شوشتری
آشتیانیزاده - همه شنیدند که آقای نخستوزیر گفتند من به ملت انگلیس تعظیم میکنم (زنگ رئیس)
شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم - با رعایت این که انحرافی از آییننامه نکرده باشم عرض میکنم بعضی از بیانات را نمایندگان از جای خود که ممکن است ضبط نشود میگویند و همه میشنوند و آنگاه در صورت مجلس نیست. این را باید تذکر بدهم اگر به خاطر آقایان محترم باشد من در آن جلسه مرکز راجع به صورت جلسه قبل گفتم اعتراض دارم و مقام ریاست به من اجازه نداد که اعتراض خود را بگویم و وارد دستور شدند و در صورت جلسه هم که باید سند مجلس شورای ملی باشد و باید تمام کلیات و نکات متذکره نمایندگان محترم در آن قید باشد ندارد آخر فرق است بین
یک روزنامهای که دست مرموزی توی آن کار میکند و نطق نماینده را تحریف میکند تا صورت مذاکرات مجلس (زنگ رئیس)
رئیس - آقای شوشتری این کار شده برای این که باز به روزنامهنگاران متشبث بشوید و اعتراض بفرمایید صفحهی نطق شما حاضر است اگر در صورت مجلس مطالبی دارید اظهار بفرمایید.
شوشتری - به شهادت تمام نمایندگان محترم من مکرر اینجا عرض کردم که آقا من به صورت جلس اعتراض دارم و به من اجازه ندادند این در صورت مجلس نیست و در قسمت مؤخر از نطق این عبارت را اولاً غیر از آنچه که در رادیو و ضبط گفته شد گفتم آقای میرشهیدی در آن شب مهمان من بود. این کسی بود که در دوره گذشته در گرگان سه هزار و چند صد رأی داشت چون دید آن کسی که در کنسولگری شراب خورد به سلامتی دیگران آمد به من خبر داد و من تلفن کردم به آقای وزیر کشور اطلاع دادم که بنگاه توتونکاری آقای شیرنگی موکل بنده را ریخته و آتش زدند و چند نفر از موکلین من را زدهاند این باید در صورت جلسه قید شود.
رئیس - آقای سعید مهدوی
سعید مهدوی - بنده در جلسه قبل سؤالی از آقای وزیر فرهنگ راجع به محصلین دانشکده پزشکی کردم خواستم استدعا کنم از مقام ریاست دستور بفرمایند که برای جواب حاضر شوند.
رئیس - تعقیب میشود دیگر نظری نیست؟ آقای غلامرضا فولادوند بفرمایید.
غلامرضا فولادوند - به طوری که آقایان نمایندگان محترم ملاحظه فرمودند ضمن قرائت صورت غایبین قرائت کردند غلامرضای فولادوند در جلسهی روز سهشنبه غایب بود. علت غیبت بنده این بود که در روز سهشنبه ۱۹ آذر بنده به مجلس آمدم و مجلس هم تشکیل شد چون اتفاق غیر مترقبهای صورت گرفت و مجلس به هم خورد و تعطیل گردید به همین جهت بنده به تصور این که مجلس تشکیل نمیشود و ساعت هم نزدیک به یک بعد از ظهر است از مجلس رفتم خانه، خانه که رسیدم از رادیو شنیدم که مجلس تشکیل شده است و آقایان نمایندگان اقلیت و آقای دکتر مصدقالسلطنه میخواهند صحبت بفرمایند و مذاکره هم فرمودند علیهذا بنده آن روز در جلسه بودم و چون جلسه به هم خورد غیبت کردم خواستم در صورت مجلس قید شود.
صفایی - بنده هم شاهدم.
رئیس - در صورت مجلس نظری نیست؟ (گفته شد - خیر) صورت مجلس تصویب شد.
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: آشتیانیزاده - تیمورتاش - آزاد
رئیس - نطقهای قبل از دستور شروع میشود آقای آشتیانیزاده.
امامیاهری - بنده بر طبق ماده ۹۰ اجازه خواستم.
رئیس - وقتی که وارد دستور شدیم.
آشتیانیزاده - دو بیت از غزل خواجه علیهالرحمه را در ابتدای مجلس بنده اینجا خواندم و دو بیت دیگر از همان غزل را هم حالا میخوانم چون خیلی مناسب است.
ما از برون در شده مغرور صد فریب
تا خود درون پرده چه تدبیر میکنند
میخور که شیخ و آشتیانیزاده و مفتی و محتسب،
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
من معتقد بودم که جناب آقای نخستوزیر در جلسه گذشته فرمایشات خودشان را یادداشت کنند چون این قبیل نطقهای سیاسی را باید یادداشت کرد و در یادداشت هم بسیار دقت کرد تا بچه مچهها مستمسک دستشان نیفتد، بهانه دست بچه مچهها داده نشود بنده شاه بیت نطق آقای دکتر مصدق را این طور شندیم و از مجموع فرمایشات ایشان این طور استباط کردم که در هفده سال پیش تقیزاده رئیس مجلس سنای فعلی رل مامای مولود نفت را بازی کرد و امروز جناب دکتر مصدق رل گورکن نفت را باز میکند آن روز نفت را بردند آن روز در محضر تقیزاده این دوشیزه زیبا را عقدش کردند و امروز در محضر آقای مصدق طلاقش دادند ولی صحبت سر مهر و مهریه و نفقه بعضی حقوق است که زنها نسبت به شوهرها دارند البته بیشتر این صحبتها بر سر این دعاوی است آقای مصدقالسلطنه از آن روزی که با آقای تقیزاده روبوسی کردند و آشتی کردند و دست اتحاد و دوستی به طرف اقای تقیزاده عاقد قراداد ۱۹۳۳ دراز کردند، بنده از همان روز به شخص ایشان ظنین شدم ممکن است که دچار خطراتی بشوم ولی طبیعت بنده این است فضولم حرفم را نمیتوانم در گلویم حبس بکنم باید بگویم به همین دلیل هم اشخاصی مانند بنده بایستی از زندگی سیاسی خصوصاً در ممالک شرق میانه کنارهگیری کنند برای این که آدم هر چیز که به نظرش میآید نباید بگوید فضول نباید باشد،
حرفش را باید بفهمد بزند چون در این ممالک منافع مردم و اصول و حقایق مناط نیست آنچه را که باید بشود خواهد شد خوب سعی میکنم که هر چه میتوانم نگویم ولی این خارج از قدرت من است بالاخره بگویم:
هر چه به من میرسد ز دست زبان است
جان من از دست این زبان به لب آمد
نمیتوانم خودم را نگهدارم و میگویم، یک مرتبه خواب دیدم و آن خواب نزدیک بود به قیمت جانم تمام شود در رفتم باز برگشتم دیدم باز یک جریاناتی است که نمیتواند انسان بنشیند تماشا کند سخن درست بگویم نمیتوانم دید که میخورند حریفان و من نظاره کنم نمیشود، باید بگویم، آقای مصدق اینجا فرمود که ایشان حاضر بودند و قبول میکردند اگر کمپانی سابق در دوره پانزدهم پنجاه در صد را به تساوی با ایران قسمت میکرد ملت ایران حاضر بود ملت ایران یعنی ایشان خیلی من متأسفم از این که عقب مردی ده سال یورتمه و چهار نعل دویدم حالا باید این طور باشد (شوشتری - استغفار کنید)
دنیا است معنای این حرف این است که انگلیسها نخواستند پنجاه در صد را بدهند یعنی انگلیسها پشت آقای مصدق دست گذاشته یک قدم ایشان را به طرف جلو حرکتشان دادند و به طرف قهرمان ملی ایشان را پیش بردند باز فرمودند که ما نمیخواستیم خلع ید کامل بکنیم و حتی حاضر بودیم که متخصصین انگلیسی را به حساب دولت ایران استخدام بکنیم آنها نخواستند یعنی چه؟ یعنی باز دست پیشوا را گرفتند و یک قدم آوردندش به طرف قهرمان ملی نفت، باز فرمودند که ما حاضر بودیم نفت ببرند و رسید بدهند و غائله خاتمه پیدا بکند آنها نخواستند معنایش این است که باز دست جناب دکتر را گرفت یک قدم دیگر به طرف قهرمان ملی نزدیکش کردند.
در ضمن هم اینجا فرمودند که دولت کارگری انگلیس با ملی شدن نفت موافق بود من این حرفها را نمیفهمم ما در این بازی که نیستیم ما کناریم و داریم تماشا میکنیم چون مجبوریم آنچه که به نظرمان میرسد بگوییم و میفهمم میخواهم بدانم که ایشان پس چه رلی داشتند در ملی کردن نفت؟ درخلع ید؟ در دریا ریختن بوزینگان دریایی چه کردند ایشان؟
هر وقت ایشان خواستند توقف کنند آنها گفتند نمیشود (خنده نمایندگان) اینها یک مشکلاتی است یک مسائل لاینحلی است برای من و من میترسم ۲۰ سال دیگر ده سال دیگر یک روزی در پشت این تریبون این صحنهها باز عوض بشود آقای دکتر بیایند اینجا انشاءالله آن روز بنده زنده باشم و یک اقارپری بکنند،
آقای دکتر ضمن نطقشان که ابداً مربوط به اظهارات آقای جمال امامی ناطق اقلیت نبود فرمودند که انتخابات تهران رفراندمی بود و فقط اشخاصی در این انتخابات توانستند معرفی شوند که با نفت مبارزه کرده بودند یعنی با شرکت سابق نفت مبارزه کرده بودند بنده میخواهم ببینم عباس اسکندری و رحیمیان با شرکت سابق نفت در دوره پانزدهم و چهاردهم مبارزه کرده بودند یا آقای نریمان (صحیح است) من نفهمیدم چه شد این ترجیحات بلامرجع اینها چیست پس معلوم است آن اشخاصی که بایستی مخالفت بکنند آنها انتخاب شدن نه کسانی که مخالفت کردند بنده که رویهام از روز اول مجلس معلوم بوده. این صورت جلسات را بیاورید بنده به هیچ دولتی رأی موافق ندادم فقط به دولت جناب آقای دکتر مصدق یک رأی سفید دادهام فون من از این مرد حمایت میکردم و مخصوصاً همان روزی که ایشان به نخستوزیری انتخاب شدند دستشان را بوسیدم در زمین سرسرا و به ایشان عرض کردم قربان مستدعاً داریم از وزرای سابق و دوره بیست ساله در دولتتان وارد نکنید.
چون حضرت مستطاب عالی رأی آزادیخواهان این مملکت بودید و میدانید که ماها به شما سر سپردیم شما رئیس ما هستید فرمودند که تو را وزیر میکنم گفتم استدعا میکنم این لطف را به بنده نکنید که بنده لیاقت ندارم اما قزاق در دولت نیاورید خوب ایشان آوردند بنده مجبور شدم به دولت ایشان رأی کبود بدهم و رویه بنده در این مجلس یک رویه واضح و روشنی بوده و دارای یک عقیده معینی هستم.
که هر دولتی دارای آن عقیده نباشد و آن تز و آن دکترین بنده در برنامهاش گنجانده نشود بنده مخالف خواهم بود و هستم این است عقیده من ولی چون موضوع نفت در بین بود و به مصدقالسلطنه من شخصاً ارادت قدیمی داشتم نمیتوانستم با شخص او مخالفت کنم این بود که من به او ورقه سفید دادم.
اگر آقایان به خاطرشان باشند همین جناب آقای مکی، جناب آقای حائریزاده مخصوصاً جناب آقای اربابمهدی یادشان هست که بایستی ایشان شهادت بدهند مقصود بنده این است که بنده یک رویهای داشتم که این رویه عوض نمیشود هر جریانی پیش بیاید بنده رویه خودم را تعقیب میکنم حالا ممکن است این رویه وقتی مصادف بشود با روش
آقایان (اشاره به اکثریت) و یک وقت هم مصادف بشود با روش آقایان (اشاره به اقلیت) بنده همش مخالف بودم که دولت دستهجاتی را که در خیابانها حرکت میکنند و میتینگ میدهند دمونستراسیون میدهند آنها را مورد حمله پلیس و نظامی قرار بدهند تا آنجایی که اینها از وظیفه خودشان تجاوز نکردهاند تا آنجایی که دست به غارت نزدهاند تا آنجایی که مرتکب فسادی نشدهاند. در دوره پانزدهم در کابینه مرحوم هژیر وقتی که حضرت آیتالله کاشانی اینجا آمد فرستادن جمع کثیری آمدند قرآن به دست و مورد حمله قوای انتظامی واقع شدند و به طرف
آنها تیراندازی کردند اول کسی که پرید توی حیاط و فریاد زد بنده بودم آقای اربابمهدی این طور نبود؟ (مهدی ارباب - صحیح است) آقای حائریزاده این طور نبود؟ (حائریزاده - من ملتفت نشدم شما چه گفتید) حال علتی ندارد اگر دولت هژیر این کار را بکند مذموم باشد (حائری زاده - صحیح است) و اگر دولت مصدق این کار را بکند مطلوب باشد بر عکس است. به عقیده بنده خیلی چیزها هست که از امثال بنده بعید نیست ولی از امثال آقای سلطانالعلما بعید است و موجب تعجب خواهد شد همان روشی که بنده دارم در زندگی خصوصی همان روشی که بنده دارم در طرز لباس پوشیدن و در حرکاتم اگر همان روش را صد در صد آقای سلطانالعلما داشته باشند مردم تعجب خواهند کرد.
شما میتوانید بنده را ببینید که یک شب در سینما نشستهام و یک شب در رستوران نشستهام و غذا میخوردم ولی آقا را اگر ببینید که در سینما نشستهاند تعجب میکنند و میگویند عجب آقای سلطانالعلما آمدهاند به سینما به تأتر.
آقای دکتر مصدق که داد آزادی میزد آقای دکتر مصدق که بیست سال مهجور و محبوس بود مصدقالسلطنهای که در تمام جلساتی که ما خدمت ایشان میرسیدیم از فشار به مردم و از خفقان آزادی صحبت میکرد و ما را وعده و نوید میداد به یک روز روشنتری او چرا این کار را کرد؟ آقاجان من وقتی که ما آمدیم آقا را گذاشتیم روی سرمان تا مجلس و یک نفر کشته شد و ده نفر زخمی شد و شما همان شب آمدید در منزل بنده و به اتفاق بنده رفتیم به عیادت آن مجروحین و اشک میریختند آن بد بود؟ اما حالا که خودتان یک مشت دختر معصوم را مورد ضرب و شتم قرار میدهید خوب است آقا؟
تعجب میکنم یاللعجب که من در جلسه سهشنبه پشت تریبون مجلس قیافه سردار سپه را دیدم از آقای مصدقالسلطنه در هر صورت بنده یک رویهای دارم برای خودم تا کابینه علا مرید آقایان بودم از کابینه علا تا کابینه مصدق معلوم نبود چه بود جریان، از کابینه مصدق یک مدتی من در شک بودم بعد فهمیدم که مصدقالسلطنه میخواهد همان کارهای صدرالاشراف را بکند و بعد بگوید.
راهی است این که همره باشد به وقت رفتن
درویش با توانگر با مزدکی کنشتی
لیکن دو راه آمد پیش این روندگان را
کانجا جدا بمان با دوزخی بهشتی
تماماش این است دولتها تمام میروند و ما باز هم میآییم میگوییم آنجا که این دولتها دولت موعود نیست (زنگ رئیس)
رئیس - آقای آشتیانیزاده وقتتان تمام شده است
آشتیانیزاده - بنده یک ربع وقت لازم دارم.
رئیس - آقایانی که موافقند ۱۵ دقیقه آقای آشتیانیزاده صحبت کنند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد حالا درست ساعت ۱۱ است بفرمایید.
آشتیانیزاده - بنده نمیفهمم شاید حقیقت نفهمم آقایانی که میفهمند ممکن باشد بنده را روشن کنند.
یک مرتبه نفت اسماش از بین رفت و انتخابات و چهارده آذر یک مرتبه پیش آمد نفت چه شد؟
بنا شد ایران بشود افغانستان این همه مبارزات برای این بود که ما نفت را ببریم زیر زمین آنجا مخفی کنیم که انشاءالله در دو هزار سال بعد نسلهای آینده از نفت ایران استفاده کنند پس همان کاری که در قبل از داریوش میکردند میکنیم (مکی - ما علاقمند به استقلال ایران هستیم گور پدر نفت مگر دولتهایی که نفت ندارند میمیرند از گرسنگی)
من جناب مکی به شما ارادت دارم اجازه بدهید حرفهایم را بزنم بنده هم معتقدم که اگر حقیقت امکان داشت که نفت را ما بخوابانیم اما سیادت سیاسی خودمان را حفظ بکنیم و دست انگلستان را از ایران کوتاه بکنیم (شوشتری - و تمام دول) و مداخلات او را در تمام شئون مملکت ممنوع کنیم البته بنده موافق بودم اما این کارها نقشه میخواهد
چه نقشهای آقای دکتر مصاحبه، به جز مصاحبه دارد به جز اتهام به جز افترازدن نقشههای دکترمصدق چیست؟
کدام نقشه اقتصادی را ایشان برای مملکت دارند بنده هم معقدم که اگر یک دولت با برنامه و با تشکیلات امروز وجود داشت نفت را میبست لایحه تعدیل ثروت را میآورد اراضی را بین زارعین تقسیم میکرد به وسیله فروش به آنها کار اجباری در مملکت ایجاد میکرد مملکت اداره میشد. ولی آقای دکتر مصدق اهل تقسیم اراضی نیستند ایشان اهل تعدیل ثروت نیستند اینها شعر است ما نمیتوانیم در مقابل آقای دکتر مصدق بنشینیم و سکوت کنیم و هر چه ایشان بگویند و هر چه میکنند تصدیق کنیم نمیشود ایشان معصوم که نیستند من که برای آقای دکتر مصدق جنبه امامت قائل نیستم اولیاالله نیست. روز چهارشنبه رشاد قاضی عدلیه در حالی که توی خیابان و سوار تاکسی بوده و حرکت میکرده، در خیابان شاهآباد دورش را گرفتند در صورتی که عابر بود اور را پایین آوردند و با چاقو زدند به پشت گردنش بعد کشانکشان او را بردند به کلانتری از کلانتری هم بردند به شهربانی انداختند در یک اطاقی که در آن اطاق سیصد نفر آنجا بود. این اشخاص همه ایستاده بودند و جا نبود کسی بنشیند موقعی که ایستاده بودند یک مرتبه پلیسها ریختند با باتون ده بزن رشاد گفت من اعلام جرم میکنم آی پاسبانی که میزنی پاسبان گفت اسم من ولیالله است برو هر غلطی که میخواهی بکن، این دولت آقای دکتر مصدق، این رژیم فاشیستی این حکومت زورد و شلاق و حبس و تهمت این وضعیت اقتصادی مملکت است، بنده که هیچ وقت با آقای جمال امامی در یک صف نبودیم و از نظر فکر سیاسی با همدیگر تفاوت داریم و حق داریم اما آقای دکتر مصدق که سیمان پیهای حکومتش از دین است با آهک دین میخواهد پایههای حکومتاش را تقویت کند.
آیا صلاح است که شب ساعت یازده دو بلندگو بیاورند جلو مجلس و به آیتالله خویی فحش بدهند آقا این کجای دنیا مرسوم است فحش به ناموس همه مردم بدهند آقا در کجای دنیا چنین رسمی هست که دولت بگوید اشخاصی که با من مخالفند در میدان فوزیه باید میتینگ بدهند ولی من هر ساعت و در هر جا حق دارم هر جور کاری بکنم؟
کجای دنیا مرسوم است که رئیس دولت پشت تریبون بیاید و بگوید که من گفتم میتینگ در همه جا ممنوع است به جز میدان فوزیه و در همان حین عدهای جلوی مجلس میتنیگ بدهند آخر اینها را به بنده بفرمایید خیلی حرفها هست که میشود زد ولی هنوز نمیشود گفت خدا بیامرزد مرحوم ملکالشعرا را که میگوید:
گر آنچه گویی دانی بری فراوان سود
در آنچه دانی گویی کشی فراوان درد
(پیراسته - احسنت) بلی خیلی چیزها میدانم نمیتوانم بگویم بنده میدانم و اطمینان دارم قطع دارم این موادی را که بنده شب ۹ ماده اینجا پیشنهاد کردم یکییکی بعدها مورد مطالعه قرار خواهد گرفت آقا کجای دنیا شما دیدید که دختر ۱۸ سالهای که تحصیل میکند درس میخواند ببرند بگویم آقا؟ (پیراسته - بفرمایید)
بنده که خجالت میکشم در کجای دنیا با دخترها و با زنها چنین معاملهای میکنند اگر همسایههای پشتبام این خانههای نزدیکی مجلس نبودند مردم شرافتمند تهران کارهایی میکردند آن روز که در دوره مغول سابقه ندارد (پیراسته - شهربانی بود) این عریضه سازمان نان ایران است که خدمت آقای رئیس تقدیم میکنم این یکی هم کاغذ محبوسین است.
همان موقعی که بلند گوهای شهربانی در اتومبیلهای سیار شهربانی ارتباط داشتند و وقایع را یکیک گزارش میدادند در همان موقع یک عدهای مأمور میشوند برای حمله به محبوسین پشت پنجرهها پشت گریهای آهنی این اشخاص را میگرفتند به باد کتک دبزن به سر و دست و صورت آنها.
آقا کجای دنیا یک چنین مرسوماتی هست به بنده بگویید که بفهمم (صفایی - در ایران) کجای دنیا مرسوم است که بریزند منزل مردم را غارت کنند و بچه چهار ساله را از بالای بالکون پرت کنند پایین (شوشتری - ۱۲ ساله) و آن وقت آقای نخستوزیر کسی که یگانه امید آزادیخواهان این مملکت بود کسی که توجه تمام آزادیخواهان به سوی او بود آمدند پشت این تریبون شمهای از تاریخ معالجه خودشان در مریضخانه نیویورک فرمودند و بعد جریان تحصیلات خودشان در سوییس اینجا مطرح فرمودند و سپس گفتند که من گفتم بزنند و بکوبند و حبس کنند عجب؟ (شوشتری - و متأثر هم نیستم)
عجب است که آقای دکتر مصدق از بیناموسیها از غارتها متأثر نمیشوند دیگر گریه نمیکنند و مصدقی که همیشه میگفت که تا این کارآگاهی هست در این مملکت حزب نمیشود تشکیل داد عقیده آزاد نیست کنترل افکار است انگزیسیون است اما حالا خودش طرفدار کارآگاهی شده.
پس معلوم است اگر تو بزنی بد است اما اگر من زدم خوب است، بنده شنیدم در گوش این بخشدارهایی که میگویند به طور قرعه انتخاب کردند حقیقتاً این طور که میگویند آزاد است این طور نیست به گوش اینها اسامی این نامزدها را میگویند یکی از نامزدها شخصاً به بنده گفت فلانکس این دوره چه میکنی؟
گفتم من این دوره میمانم در مرکز چون بنده هم مبتلا شدم به درد عباس اسکندری ظاهراً نباید من در دوره دیگر در مجلس باشم خیلی حرفها را نمیتوانم بزنم و همین طوری که حدس میزنم مجلس آینده مجس مثبتی است که پرونده انتخاباتاش در نظر خبرگزاریهای خارجی و پرس دنیا باید یک انتخابات آزاد باشد.
تحصن هم فایده ندارد و اشخاصی هم که میروند برای انتخابات تحصن میکنند با کمال قدرت و با چماق آنان را میرانند و میریزند بیرون بنابراین بنده فضولم شاید نگذاشتند من وکیل شوم شاید همان کمپانی غارتگر سابق نفت نخواست که من وکیل شوم آخر کمپانی در ایران که نفوذ ندارد اما در امریکا دارد.
آنجا مکگی آچسن، ترومن اینها تمام تحت نفوذ کمپانی هستند در چنگالاش هستند اما اینجا که آقای دکتر مصدق و بنده این حرفها را میزنیم نیستیم عقل قاصر بنده نمیرسد و نمیفهمم که چه طور امریکا مستعمره انگلیس است اما اینجا ما ۷، ۸، ۱۰، نفر زدیم پدر درآوریم در هر صورت بنده میخواهم از پشت این تریبون اعلام کنم به تمام کاندیدهای غیر دولتی تمام اشخاصی که دولت با آنها در انتخابات با سیستم و رویه خاصی که خودش دارد مبارزه میکند تا بنده هستم در مجلس تا آخر این مجلس از پشت این تریبون از شکایات حقه آنها دفاع میکنم (پیراسته - احسنت)
هیچ نظر دیگری هم ندارم و نه میروم در حوزه
انتخابیه خودم و نه فعالیت میکنم اگر وکیل شدم فبهالمراد اگر نشدم جهنم - نمیگویم بنده بدم میآید که وکیل شوم خیلی هم خوشم میآید که انتخاب شوم ولی اگر نشدم همان طور که آن روز عرض کردم تب نمیکنم اما اینجا بنده میخواهم انتخابات آزاد را در پشت این تریبون رسوا بکنم و محال است در ایران با این سیستم بشود انتخابات آزاد کرد غیر ممکن است وزیر کشور اینجا میگوید اعلامیه میدهد که چه شده مداخله ندارم بفرمایید بنده یادداشتی نشان بدهم که اسامی اشخاص است.
رئیس - آقای آشتیانیزاده وقت شما تمام شد.
آشتیانیزاده - بنده میخواهم عرض کنم این اسامی اشخاص است شهربانی چند تا اعلامیه داد عصر در روزنامه کیهان چاپ شد بنده یادداشت کردم اعلامیه داد که مردم شرافتمند تهران.
رئیس - تمام شد یعنی دیگر چیزی نگویید.
آشتیانیزاده - من مطیع آقای رئیس هستم - پس ماده ۹۰ را اجازه بفرمایید.
رئیس - موقعی است که وارد دستور شدیم.
آشتیانیزاده - خیلی چیزها داشتم ولی حیف که وقت نیست این شرافتمندان را خودشان گرفتهاند (پیراسته - احسنت)
رئیس - آقای تیمورتاش بفرمایید.
تیمورتاش - حقیقت این است که آقای آشتیانیزاده با فرمایشان نغز و متین و پر مغزشان کار را بر بنده خیلی دشوار فرمودند چون این روزها صحبتها تقریباً یکی است و همه تشریح وقایع و اوضاعی است که بدبختانه در این کشور به وقوع میپیوندد و آن قسمت از بیاناتی را که ایشان میفرمودند بنده سعی میکنم که تکرار نکنم ولی منظور و مقصود بنده بیشتر این بود که بیانات جناب آقای دکتر مصدق را که در جلسه روز سهشنبه ۱۹ آذر فرمودند تجزیه تحلیل کرده باشم چون متأسفانه در آن جلسه با وجود این که بنده تصدیق میکنم به اقلیت وقت و مجال صحبت داده شد با یک تردستی و مهارت کاملی گفتند که اول شما صحبتهای خودتان را بکنید ما هم البته بلند شدیم یعنی رفقای من بلند شدند و شمهای از عرایضی که داشتیم به عرض مردم و ملت ایران رسانیدند بعد جناب آقای دکتر مصدق شخصاً شروع به آن نطق به قول روزنامه به اختر تاریخی فرمودند و بعد از آن دیگر مجال جواب نشد. حالا بنده با اجازه آقایان نمایندگان محترم میخواهم یک قسمت در این زمینه صحبت کنم. اولین نکته نطق جناب آقای پیشوا حکایت از آزادی بیان و زبان اقلیت در هر مملکتی میکرد چون در این زمینه هم خیلی صحبت شده است و هم مردم شرافتمند تهران در ظرف این چند روز اخیر شاهد و ناظر این مضایقی بودند که برای ما فراهم شد. در این زمینه بنده زیاد عرض نمیکنم و شهادت این مدعا را به قضاوت خود آقایان واگذار میکنم فقط عرض میکنم در همان دقایقی که جناب آقای نخستوزیر اینجا صحبت از آزادی نطق و بیان میفرمودند و مقرراتی که دولت ایشان برای تظاهرات و برای اجتماعات مقرر فرموده بودند بیان میکردند در جلوی همین جلوخان مجلس همین جایی که چند روز پیش به جرم اجتماع آدم کشته میشد در همان جا عدهای بر علیه ما همه گونه اهانت میکردند (پیراسته و شوشتری - صحیح است) از این اشاعه مرام که گذشتیم جناب آقای دکتر مصدق راجع به شورای امنیت و مسافرت خود به امریکا صحبت فرمودند کدام ایرانی است که نخواهد در مقابل اجنبی فتح و پیروزی نصیباش گردد. کدام ایرانی است بخواهد هیئتی که مظهر وجود او است با شکست مواجه باشد کدام خون پاک است که منافع کشوراش را نخواهد مصون و محفوظ بماند.
آقایان مگر همین اقلیتی که امروز به جرم بیان حقیقت در مظان همه گونه تهمت و افترا قرار گرفته است نبود که به محض این که موضوع شکایت انگلیسی به شورای امنیت پیش آمد اعلام کرد ما از هر گون مخالفتی دست کشیدیم؟ مگر ما نبودیم که در طی تمام مدتی که هیئت نمایندگان ایران در امریکا بود با وجود تمام شداید خاموش نشستیم ولی آیا باز هم تواقع این را که بلا اراده اوضاع آشفته کشور است ببینیم و سکوت اختیار کنیم؟ نه برای من و اقران من گناهی عظیمتر از این نیست که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنیم ولی و هر گونه مخاطرهای برای ما باشد که بگوییم آلت فعل هستیم جناب آقای دکتر مصدق از پشت این تریبون مقداری احکام و تلگرافاتی که در دوه نهم قانونگذاری رد و بدل شده بود ارائه دادند. ممکن است این تلگرافات برای شورای امنیت حائز کمال اهمیت بوده است ولی تصور نمیکنم برای ما ایرانیها که تاریخ وطن خودمان را، لااقل تاریخ معاصر خودمان را به چشم دیدهایم اهمیت فوقالعاده داشته باشد زیرا همه کس میداند و میدانستیم در آن مواقع وضع انتخایات چه بوده است ایشان خواستند مدعی بشوند که انتخابات دوره نهم آزاد نبوده ما هم قبول داریم میفرمایید به این دلایل قوانینی که در آن دوره گذشته است قوت قانونی ندارد. احسنت بسیار خوب و بنابراین قرار داد ۱۹۳۳ هم مخدوش است از این بهتر نمیشود بارزترین استدلالی که جناب آقای دکتر مصدق برای رد قرارداد منحوس ۱۹۳۳ آوردند این بود که مجلس شورای ملی در دوره نهم آزادی انتخابات نداشت ما هم قبول داریم صحیح است ولی در این صورت از خودم سؤال میکنم که دکتر مصدق به چه جرأت مجلس شانزدهم را که به اتفاق آرا قانون ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد میگویند ملی نیست. به چه حق دکتر مصدق به خودش اجازه داد که در مقابل میدان بهارستان بایستد و به یک مشت مردم غیر مسئول بگوید مجلس شورای ملی اینجا است نه آنجا این چیزی است که من واقعاً نمیتوانم تصور بکنم و قبول بکنم که جناب آقای دکتر مصدق بعد از این استدلال بگویند که مجلس دوره شانزدهم ملی نیست و من به رأی آن اعتنا نمیکنم اگر روزی یک مشت بدبین و بدخواه این مملکت پیدا بشوند و بگویند که به گفته پیشوا دوره شانزدهم قانونگذاری هم ملی نبود ما چه باید بکنیم (نورالدین امامی - این فرمایش را نفرمایید حرام است) پیشوا گفته است من نگفتم (زنگ رئیس) (رئیس - ساکت باشید) من سه ما پیش این نکته را به جناب آقای دکتر بقایی حاضر عرض کردم و گفتم بعد از این که قانون ملی شدن نفت به اتفاق آرا از این مجلس گذشت شما دیگر حق ندارید هتک احترام دوره شانزدهم را بکنید چون که سرنوشت این مملکت با عمل این دوره بستگی داشته است) (شوشتری - صحیح است) جناب دکتر از توفیقی که در شورای امنیت به دست آورده بودند فرمودند که این توفیق ایشان موجب خوشوقت و خرسندی فرد فرد افراد ملت ایران است. همه خوشنود و همه خوشحال میشدیم و خوشحال هستیم که نماینده ما مظهر وجود ما که در آنجا از حقوق حقهی ما دفاع میکند پیروز باشد ولی متأسفانه پیروزی و فتح ایشان کامل نبوده روباه مکار و حریف کهنهکار دامی در پیش پایشان گسترد که نمیدانم دانسته یا نداسته متأسفانه در آن دام افتادند و مایهی کمال تأسف من است که هیچ گاه مجال داده نشد هنگامی که آقای نخستوزیر گزارش خودشان را در مجلس قرائت میفرمودند در اطراف این موضوعها گفتگو بشود و بحث گردد و خوب ابراز نظر بشود شاید آن وقت معلوم میشود که با وجود تمام دهل و کرناهایی که اطرافیان ایشان داشتند ما هم پر دور از حقیقت نبودیم ما هم یک مال اندیشیها یک تیز بینیهایی داشتیم و میتوانستیم اینها را به عرض خودشان لااقل برسانیم.
به خاطر دارم که یک روزی در همین اطاق جناب آقای رئیس من در حضورشان استدعا کردم و خواهش کردم اجازه بفرمایید در جلسه خصوصی بدون تلقینات بدون سر و صداها ما عرایضمان را بکنیم و ایشان هم توجه داشته باشند یا جواب ما را بدهند و یا لااقل خودشان نکاتی را که ممکن است از نظرشان دور مانده باشد مواظب باشند با کمال خونسردی به من فرمودند نه من اجازه بحث به کسی نمیدهم شما خودتان میدانید. من مجبورم و ناگزیرم آنچه را که آن روز در جلسه خصوصی میخواستم عرض کنم امروز از پشت این تریبون مجلس بگویم و ملت ایران هم بشنود آیا در نظر دارید روزی که دیوان داوری لاهه میخواست به شکایت انگلیس بر علیه ملت ایران رسیدگی بکند ملت ستم کشیده و رنج دیده ایران چه احساساتی از خودش نشان داد و قد برافراشت و حکم ظالمانه محکمهی دادگستری بینالمللی را بیارزش خواند (صحیح است) هنوز فریاد و اظلما گوش میهنپرستان ایران طنینانداز است و ملت ایران این رأی جابرانه را نپذیرفت حتی دولت دکتر مصدق یک صد و پنجاه هزار تومان خرج سفر داد که هیئتی فقط به عنوان مستمع آزاد در آن جمع حضور به هم رساند هنوز هم ملت ایران صلاحیت دیوان لاهه را به رسمیت نمیشناسد (صحیح است)
ولی ارمغانی که از شورای امنیت برای ما آوردند قبول صلاحیت دیوان دادگستری لاهه است (دکتر شایگان - این طور نیست توضیح میدهم) (پیراسته - آقای نخستوزیر باید توضیح بدهند) (مکی - این طور نیست تو را به خدا ملت ایران را گمراه نکنید این طور نیست) پس چرا تشریف میبرند دفاع میکنند و چرا نماینده خارجی معین میکنند (مکی - در هیئت مختلط در این موضوع مذاکره شده است اجازه بفرمایید توضیح بدهم والله این حرفها خیانت به مملکت است ممکن است اگر نمیدانید بپرسید) (دکتر شایگان - آقا اگر نمیدانید حرفی بزنید اشتباه است) آنچه را که من میبینم این است که زمانی ملت ایران رأی دیوان دادگستری لاهه را قبول نکرد و نمانیده هم نفرستاد (صحیح است) و گفت من به این رأی اعتنا ندارم این را ورق پارهای بیش نمیدانم (صحیح است) و بنابراین لازم نیست من شرکت کنم امروز آقای نواب وزیر مختار ما در لاهه به عنوان نماینده دولت در دیوان دادگستری انتخاب شده است و جناب آقا دکتر مصدق خودشان در پشت همین تریبون فرمودند که من برای دفاع از حقوق حقهی ملت ایران به لاهه میروم و شرکت میکنم این تناقص را استدعا میکنم برای من توضیح بدهید (مکی - توضیح میدهیم آقا) (دکتر شایگان - اگر اجازه بفرمایید من توضیح بدهم) (پیراسته آقای نخستوزیر باید توضیح بدهند شما چکارهاید؟) (مکی این موضوع در هیئت مختلط تصمیم گرفته شد و ما هم عضو
کمیسیون هستیم)، خوب اگر آقای نخستوزیر در نطق سه ساعتی که فرمودند و چشم و گوش این ملت بیچاره بدبخت را باز میکردند البته ما هم این قدر گمراه نمیشدیم. چه کنیم ما وقتی جناب آقای نخستوزیر صحبت میفرمایند اولاً باید مهر سکوت بر لب بزنیم و ثانیاً شمهای از دوران تحصیل شمهای از این که چرا نخواستند وکیل دادگستری بشوند شمهای از گذشتهها شمهای از آیندهها صحبت میشود ولکن حقایق چیزی را که برای ما ارزش آنی و حیاتی دارد به سمع ما نمیرسد این گناه بنده نیست (مکی - شما مهر سکوت بر لب نگذاشتید، شما تخته را زدید که جای حرف زدن باقی نگذاشتید)
رئیس - آقای تیمورتاش وقت شما تمام شد.
تیمورتاش - بنده هنوز عرایضم باقی مانده و خیلی هم عرض دارم چون که عرایضی که عرض کردم آکتو آلیته بود راجع به بیاناتی که جناب آقای نخستوزیر اینجا فرمودند و بنده هم میخواستم جواب عرض کنم و حالا هم بسته به رأی مجلس و آقایان است اگر ممکن است به بنده اجازه ادامه صحبت بفرمایند موجب کمال تشکر خواهد بود اگر هم اجازه نفرمایند کاری از دستم ساخته نیست (پیراسته - ده دقیقه اجازه بفرمایید)
رئیس - باید رأی گرفته بشود عده کافی نیست، و شما از حد معمول بیشتر صحبت کردید.
(نمایندگان - جلسه دیگر باشد)
تیمورتاش - جناب آقای آزاد اجازه میفرمایید بنده از وقت شما استفاده کنم؟
آزاد - خودم میخواهم صحبت کنم.
رئیس - آقای آزاد
آزاد - بنده ابتدا یک کاغذی که به بنده دادهاند یک قسمتاش را قرائت میکنم که خاطر محترم آقایان مستحضر شود که چه وحشی گریهایی در کابینه آقای دکتر مصدق در پایتخت رخ میدهد این کاغذی است که رسیده است به امضای رضا زائری
(آقایان نمایندگان مدیران محترم جراید که از مظالم مصدق بی دین در مجلس پناهنده شدهاید از من آبرو رفته و حیثت من لکهدار شده نوشته، آن روز چهاردهم آذر دخترم که به حمام رفته بود ناپدید شده بود و دیشب ساعت دوازده به خانه آمده در حالی که فلان او فلان شده است (چند نفر از نمایندگان - آقا نخوانید این چیزها را) من نمیتوانم این مطالبی را که در کاغذ نوشته شده است بخوانم (بعضی از نمایندگان - همهاش را نخوانید) میگوید مرا از کوچه گرفتند و گفتند که آیتالله کاشانی حکم قتل دختران بیحجاب را صادر کرده و تو را باید به نزد آیتالله ببریم و مرا در میان جیپ انداخته و قمه را روی سینه من گذاشتند گفتند که اگر حرف بزنی تو را میکشیم من از ترس از حال رفتم به هوش شدم چون بهوش آمدم خودم را در اطاقی دیدم که پنج نفر با من فلان کردند (رئیس - آقای آزاد خواندن اینها چه موردی دارد این شکایت مورد رسیدگی است) آقا کجا رسیدگی میشود دستگاهی که میخواهد رسیدگی بکند همان دستگاه خودش قتل و غارت میکند این کاغذ را که میبینید یک نفر مهندس فرستاده است و اینهایی را که میبینید (ناطق در حالی که دو عدد جا استکانی را نشان میداد) از جیب پلیس در آوردند و این هم کاغذی است که آقای مهندسی فرستاده است اینجا نوشته است خانهی او که در نزدیکی خانه صلح بوده است غارت کردهاند و آنچه در توی خانه این آقا بوده ۲۵ هزار تومان جهیزیه زنش و اسبابهای برادرش را برداشتند و غارت کردهاند و اینها را هم از جیب پلیس در آوردهاند. جناب آقای رئیس میفرمایند که رسیدگی میکنند کدام مرجع است که رسیدگی بکند من قبل از آن که مطالب اساسی خود را شروع کنم چند کلمه راجع به قضیه روز چهارشنبه به عرض آقایان محترم میرسانم بعد مطالب اساسی خود را بیان میکنم روز دوشنبه در روزنامه آزاد اعلانی شد که روز چهارشنبه در شعبهی حزب استقلال واقع در چهارراه عباسی سخنرانی به عمل خواهد آمد. این آگهی که منتشر شد دکتر مصدق و فاطمی و بقایی به تصور این که در آنجا علیه دولت سخنرانی میشود توطئه چیدند که مانع از سخنرانی شده و آشوبی در آنجا برپا کنند. روز چهارشنبه ساعت چهار و نیم بعد از ظهر که بلندگوی حزب استقلال در چهارراه عباسی شعار میداد چند نفر از پلیسهای مخفی شهربانی به اتفاق دو سه نفر از حزب زحمتکشان جلو شعبه حزب جمع شدند ابتدا یک عده بچه مدرسه را دور خود جمع نموده بنای فحاشی و هتاکی را گذشتند.
ساعت ۵ بعد از ظهر من به شعبه حزب وارد شدم دیدم عده اراذل و اوباش در جلو حزب ایستاده فحاشی میکنند دو پاسبان و یک سروان که معاون کلانتری ده بود در میان جمعیت بودند من معاون کلانتری را بالا صدا زدم گفتم این جمعیت را متفرق کنید گفت من نمیتوانم باید بروم به کلانتری و سر کلانتری اطلاع دهم و پایین رفت و طبق اظهارات شهود با دست و اشاره سر دستههای اراذل را جابجا میکرد. دو پاسبان شماره ۱۴۸۱ و ۴۰۴۲ که جلو در ایستاده بودند میگفتند بگذارید ملت هر چه میخواهد بکند به ما چه و جمعیت را هم تحریک مینمودند. در این بین باران سنگ و اجر از پایین به در و پنجرهی حزب شروع به باریدن کرد تمام شیشه و در و پنجره را خرد کردند سیمهای بلندگو و شیپور آن پاره و خرد شد تابلو را شکسته و بیرقها را پاره و خرد کردند و هر چه به پاسبانها و معاون کلانتری مراجعه میکردم که جلو اراذل و اوباش را بگیرند جواب نمیدادند و بعد عده رفتند اطراف حزب را محاصره کردند و نقشه آنها این بود که قبل از آمدن پاسبان بریزند به داخل حزب و قتل و غارت بنمایند ولی چون عدهای از اعضا حزب پشت در بودند جرأت نکردند و تا مدت دو ساعت این جریان ادامه داشت و در حدود پنج هزار نفر جمعیت جمع شده بود از طرف شهربانی کسی نیامد و مقصودشان از تأخیر این بود که قتل و غارت شروع گردد و وقتی که قتل و غارت تمام گردید پلیس در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته باشد. ساعت ۷ عده پاسبان به اتفاق سرهنگ غفاری رئیس پلیس آمد جمعیت را متفرق نمود. آقایان ده سال است حزب استقلال تشکیل شده و اغلب شما مطلعید که حزب استقلال نه ارتباطی با انگلیس دارد نه با روس و آمریکا در تمام این ده سال حزب استقلال عملی که بر خلاف آزادی و مصالح کشور باشد مرتکب نشده و همیشه از آزادی و استقلال کشور دفاع نموده است. موقعی که قشون متفقین ایران را اشغال کرده بودند شدیداً با عملیات وطن فروشان مبازه میکرد موقعی که حادثه آذربایجان پیش آمد و آقایان نمایندگان آذربایجان که حضور دارند میدانند حزب استقلال پیش قدم در مبارزه با تجزیه طلبان بود (صحیح است) در مبارزه با هژیر و رزمآرا حزب استقلال میتینگها داده و کوششهای فراوان نمود. حزب استقلال اولین حزبی بود که برای الغا قرارداد نفت جنوب میتینگها داد و مبارزات شدید نمود (شوشتری - صحیح است) با این حال این دکتر مصدق که هفتاد سال دعوی قانون دوستی و آزادی طلبی میکند چنین عمل وحشیانهای با حزب استقلال نموده است روز ۲۳ تیر و ۱۴ آذر رجالهها و اوباش شهر را غارت نموده قتل عام نمودند بهانه او را مبارزه با حزب توده وانمود کردند حزب استقلال که حزب توده نبود که به آنجا حمله کنند مصدق به توهم این که در حزب استقلال ممکن است علیه او سخنرانی کنند. یک عده اراذل و اوباش را فرستاد آنجا را خرد و در هم شکستند و چیزی نمانده بود که عدهای را مقتول و مجروح کنند. من میخواهم با دلیل و منطق ثابت کنم مصدقالسلطنه نه به قانون علاقهای دارد و نه به آزادی و نه به ایران تا به حال گفته و هر چه بگوید دروغ گفته و میگوید این مرد دشمن آزادی و عدالت و قانون است و هزار بار از رزمآرا بیرحمتر و شقیتر است. آقایان رزمآرا که این آقای دکتر مصدق و رفقای او او را دیکتاتور میگفتند روز دوشنبه ۱۲ تیر ماه ۲۹ که نخستوزیر و کابینه خود را معرفی کرد روز سهشنبه ۱۳ تیر ماه حزب استقلال برای الغای قرارداد نفت جنوب علیه رزمآرا میتینگ سیاری داد و چهار ساعت در تمام شهر گردش کرد و سخنرانی نمود.
آن رزمآرا دیکتاتور مانع میتینگ حزب استقلال نشد ولی این مصدق قانون دوست و آزادیخواه به محض این که حس کرد علیه او سخنرانی میشود فرستاد و در و پنجره حزب را خرد کردند و چیزی نمانده بود عدهای کشته و مجروح شوند مرگ بر این مرد سالوس که هفتاد سال ایران را فریب داده و اغوا نموده است. مصدق خودش را رسوا کرد خودش را به ملت ایران نشان داد و ثابت کرد که به هیچ یک از اصول و مبانی قانون مشروطیت معتقد نیست ولی من دلم از این میسوزد که این مرد هفتاد سال است به مردم میگوید من طرفدار قانون اساسی و آزادی هستم مخالف زورگویی میباشم در جریان این مدت مردم را متوجه خود کرده بود که دارای این صفات است حالا که نخستوزیر شده پا روی قانون و عدالت و آزادی گذاشته. اختیار جان و مال و ناموس مردم را به دست رجاله سپرده سلب اعتماد و اطمینان مردم میشود و دیگر این مردم دنبال کسی نمیروند و این بزرگترین ضربتی است که بر پیکر ملت ایران وارد ساخته است آقای کاشانی سی سال است که مدعی است باید از منکر و فحشا جلوگیری شود مکرر میگفت اگر من قدرت پیدا کنم به عالم اسلام خدمت خواهم کرد. همه آقایان میدانند بزرگترین حامی مصدق آقای کاشانی است و امروز آقای کاشانی مقتدرترین اشخاص است ولی ایشان یک مرتبه نه به دولت گفتند که در دکاکین عرق فروشی را ببندید و نه زنها را که قریب ده هزار نفر میشوند از ادارات بیرون کنند و مانع از فاحشه خانهها بشوند و نه به مردم تذکر دادند که حداقل خودتان بروید و مانع از عرق فروشی و رفتن زنها به ادارات و فاحشه خانهها شوید. همه روز اعلان میکنند بازارها را ببندید و در نتیجه آن بلوا و غارت و آدمکشی میشود ولی یک مرتبه به دولت و مردم تذکر ندادند که از فحشا و منکرات جلوگیری نمایند اگر عوض این بیانیهها میگفتند که رسومات و آبجو فروشی مجیدیه را ببندند مگر کار بدی بود این بیعلاقگی پیشوایان
به مسائل اصولی سلب عقیده عموم مردم میشود و به این زودیها این مردم دیگر دنبال کسی نمیرود و آن وقت است که یک ملتی بیرهبر و بیپیشوا در مقابل دسایس امپریالیزم خرد و له میشود. آقای دکتر مصدق در روز سهشنبه در نطق خود اسامی کسانی که در دوره نهم برای تصویب قرارداد ۱۹۳۳ نفت انتخاب شده بودند معرفی کرده و تلگرافهایی که برای انتخابات آنها شده بود به وسیله وزیر جنگ قرائت نمودند. این تلگرافها متعلق به نمایندگانی بود که مردهاند اگر آقای مصدق شرافت اخلاقی داشت نباید این تلگرافها را میخواند اگر هم خواندن آنها را لازم میدانست باید تمام تلگرافها را بخواند و همه نمایندگان را که برای نفت انتخاب شدهاند معرفی کند و این که یک عده اشخاص مرده را که در زیر خاکند و قادر به دفاع از خود نمیباشند روح آنها را آزده سازد و آنهایی که زندهاند معرفی نکند کمال ناجوانمردی است
و مخالف حیثیت یک مرد شرافتمندی است آقای دکتر مصدق آن تلگرافها را قرائت کرد و نمایندگانی را که برای تصویب قرارداد ۱۹۳۳ با توصیه به مجلس آمدهاند مردمان خائن معرفی کرد ولی یکی از همان نمایندگانی که توصیه آن در وزارت جنگ و وزارت کشور است آقای امیر تیمور کلالی است که با همان توصیه به مجلس آمده و اکنون وزیر کشور و رئیس شهربانی است و همکار صمیمی آقای دکتر مصدق میباشد. اگر آن اشخاص مرده خائن بودند چه طور شده که این مرد زنده خادم و محل اطمینان آقای دکتر مصدق میباشد. من اسامی اشخاصی که به قرارداد ۱۹۳۳ رأی دادهاند میخوانم تا مردم ایران بدانند که همان کسانی که آن قرارداد را امضا کرده و با توضیح شرکت نفت به قول آقای دکتر مصدق وکیل شدهاند امروز پشت سر آقای دکتر مصدق ایستاده او را حمایت میکنند. بنابراین آقای دکتر مصدق با بودن آقای امیر تیمور در کابینه و پشتیبانی آن نمایندگانی که با توصیه شرکت نفت به مجلس نهم آمده و فعلاً در این مجلس میباشند باید اذعان کنند که خودشان عامل مخفی شرکت نفت هستند آنچه را که شرکت نفت خواسته انجام داده و میدهند.
این صورت جلسه هیجدهم دوره نهم تقنینیه یکشنبه هفتم خرداد ماه ۱۳۱۲ است که قرارداد نفت به تصویب رسیده است
(رأی دهندگان: ملکمدنی (ملکمدنی - ما رأی ندادیم) جناب آقای معدل شیرازی (معدل - ما همچو رأیی ندادیم اینها را از خودتان در آوردهاید) این صورت جلسه است و الآن کتاباش را میآورم آقای مخبر فرهمند - دکتر طاهری - جرجانی - سلطانی - نوبخت - اقبال - و عده دیگر که در این مجلس نیستند. کسانی که رأی اعتماد به دکتر مصدق داده و پشت سر او ایستاده و او را نگاه میدارند جناب آقای معدل شیرازی (معدل تکذیب میکنم) جناب آقای ملکمدنی جناب آقای فرهمند آقای دکتر طاهری - جرجانی - سلطانی - آن اشخاص که به قول مصدق انگلیسها آنها را برای تصویب قرارداد ۱۹۳۳ انتخاب کردند الآن مجلس ۱۶ حضور دارند و از آقای دکتر مصدق حمایت میکنند و به او هم رأی میدهند. اگر اینها عامل شرکت نفت بودهاند پس مصدق هم عامل انگلیس و شرکت نفت است که این اشخاص با رأی میدهند و از او حمایت میکنند. دکتر مصدق که در حمایت انگلیسها است چرا تظاهر و عوام فریبی کرده میگوید من با انگلیسها مبارزه میکنم چه طور ایشان با انگلیسها مبارزه میکنند در صورتی که حامی و پشتیبان ایشان عمال انگلیس هستند.
رئیس - آقای آزاد وقت شما تمام شد.
آزاد - ممکن است اجازه بفرمایید یک ربع ده دقیقه بنده این را بخوانم.
دکتر شایگان - بنده راجع به دیوان لاهه به عنوان عضو کمیسیون مختلط اجازه میخواهم.
رئیس - کسانی که موافقند ۱۵ دقیقه آقای آزاد صحبت کنند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
آزاد - هر روز که آقای کاشانی و دکتر مصدق دار و دسته راه میاندازند شعار بزرگ آنها فداکاری خلیل طهماسبی است و در همه جا فریاد زنده باد خلیل طهماسبی به گوش میرسد و به عقیده آقای کاشانی و دکتر مصدق و مکی و بقایی خلیل طهماسبی جان آنها را از کودتای رزمآرا خلاص کرده و حکومت را به دست این آقایان داد ولی همین آقایان که آقایی و بزرگواریشان در پرتو فداکاری خلیل طهاسبی است الآن که حکومت ایران دست آنها است دادگستری شهربانی و مملکت در فرمان کاشانی و مصدق و مکی است برای تعیین تکلیف او اقدامی نمیکنند.
به وزیر دادگستری نمیگویند که او را محاکمه نماید این قدر تعمداً امروز و فردا میکنند که از کار بر کنار روند بعد دولت بعدی او را محاکمه و محکوم به مرگ نماید و نصف شب طنابی به گردن او بیندازد اینها هر چه میگویند دروغ است هر چه میکنند تظاهر و عوام فریبی است در عمل هزار مرتبه از رزمآرا بدترند ولی در ظاهر مردم را گول میزنند. در دنیا فاسدترین حکومتها مضرترین حکومتها آن حکومتی است ک پایه آن روی عوام فریبی و گول زدن مردم باشد آن حکومتی است که عمال او به ظلم و غارتگری و خیانت مشغول باشند ولی توده عوام و مردم بیخبر را گول بزند و وعده ارض موعود به آنها بدهند. مصدق و باند او مدعی هستند که در تظاهرات دولت دخالتی ندارد من یک شاهد زنده از مداخله مستقیم دولت برای ملت ایران بیان میکنم که جای هیچ گونه انکار نیست: دکتر شروین را کاشانی مدیر کل اوقاف کرده است این مرد فعلاً مستخدم دولت و یکی از صاحب منصبان دولتی است و اداره بزرگی که در تمام شهرستانها شعبه دارد تحت ریاست او است. این شخص پول اوقاف را که باید صرف روضه خوانی و خیرات و مرات شود میدهند به عدهای چاقوکش و اراذل و آنها را مست و لایعقل میکند میآورد درب مجلس و محوطه بهارستان و آن گروه مست رقصکنان رد حضور صدها و هزارها مردم مسلمان میگویند زنده باد کاشانی زنده باد مصدق و به مخالفین دولت فحاشی میکنند و خود دکتر شروین در اتومبیل پشت بلندگو نشسته نطق میکند و در مجلس صد هزار فحشهای رکیک به نمایندگان مجلس میدهد.
اگر این عمل مدیر کل اوقاف دخالت دولت در این تظاهرات نیست پس دخالت دولت کدام است؟ (بعضی از نمایندگان - صحیح است) آقایان جامعه روحانیت جامعه دیانت و معشر مسلمین عالم فراموش نخواهند کرد که دکتر شروین نماینده کاشانی و مدیر کل اوقاف ایران چند صد نفر اراذل و اوباش را از پول موقوفه مست لایقعل نموده آنها را درب مجلس آورده و رقصکنان بگویند زنده باد کاشانی و زنده باد مصدق. خود دکتر شروین هم در پشت بلندگو به تمام مقدسات ملی هتاکی و فحاشی نماید این بزرگترین ثلمهای بوده که در حکومت مصدق بر پیکر اسلام وارد شده است (شوشتری - صحیح است)
دکتر مصدق میگوید من رفتم امریکا ولی انگلیسها اعمال نفوذ کرده نگذاشتند امریکا به ما کمک کند ژرژ مکگی معاون وزارت امورخارجه امریکا که از ایران حمایت میکرد او را از معاونت وزارت خارجه امریکا برداشته سفیر کبیر ترکیه نمودند اگر این اظهارتی که مصدق در روز سهشنبه کرد حقیقت است و مصدق معتقد است که انگلیسها این قدر مقتدرند که ترومن و آچسن و دستگاه سیاسی آمریکا را به منفعت خود بچرخانند و ژرژ مکگی را که طرفدار ایران بوده به ترکیه به عنوان سفارت فرستند پس شما آقای مصدق با نفیسیها که یکی را معاون نخستوزیر و دیگری را معاون وزارت کار نموده و با دستگاه دولتی که سی سال است تحت رهبری انتلیجنت سرویس کار میکند چه طور در مقابل انگلیسها ایستاده و قهرمان ملی شدید و انگلیسها یا آن قدرت و نفوذ که در ایران و به قول شما در امریکا دارند زورشان نمیرسد. آقای دکتر مصدق یا شما باید بگویید که من در امریکا شکست خوردم و کاری از من ساخته نشد یا اگر میگویید که انگلیسها نگذاشتند باید با کمال تلخی اعتراف کنید که خودتان و دستگاهی که دارید عامل مستقیم و مخفی انگلیسها هستید و این هیاهو و جار و جنجالی که هر روز در تهران به منفعت شما درست میشود آن دستگاهی به وجود میآورد که ژرژ مک گی معاون وزارت خارجه امریکا را از واشنگتن به ترکیه تبعید مینماید.
نه شما و کاشانی - از زمانی که من با مصدق بنای مخالفت را گذاشتم عدهای از مردم را علیه من تحریک کردند ولی اگر از آنها بپرسید آزاد چه کرده است هیچ کدام دلیل منطقی علیه من ندارند نه میتوانند بگویند من با روس و انگلیس و امریکا زد و بند دارم زیرا رویه زندگی سیاسی من نشان میدهد که با تمام اجانب مخالفم (شوشتری - احسنت) اگر بخواهند بگویند من پول و اتومبیل میخواهم طریقه پول گرفتن این نیست قوامالسلطنه جوانمردترین نخستوزیران بود اگر من پول میخواستم با او سازش میکردم هر چه پول میخواستم به من میداد هژیر و رزمآرا نخستوزیر شدند اگر با آنها میساختم از هیچ گذشتی نسبت به من خودداری نمیکردند با همین دکتر مصدق اگر سازش داشتم مانند سایر همکاران او یک گوشه ادارات یا بنگاهها را به من میداد و جیب و بغل خودم را پر میکردم.
پس اگر پول بخواهم طریقه پول به دست آوردن از سازش با دولتها است نه مخالفت با آنها بنابراین به قول دکتر مصدق آن دستگاهی که ژرژ مکگی را از امریکا به ترکیه تبعید میکند آن دستگاهی که دکتر مصدق در پناه او قهرمان ملی شده چون میبیند که من اسرار پنهانی او را فاش میکنم و خار راه او هستم علیه من تحریکات میکند و مردم بیخبر را علیه من بر میانگیزد. ولی من به قرآن قسم خوردهام که تا آخر لحظهی عمر دست از حمایت ملت مظلوم ایران برندارم و با هر کس و هر مقامی که خیانت به ملت ایران مینماید مبارزه کنم و بجنگم ولو آن که در این راه کشته شوم و اطفال صغیرم بی پدر شوند (بعضی از نمایندگان - خدا نکند)
آزاد - بنده چند دقیقه دیگر وقت دارم؟
رئیس - چهار دقیقه
آزاد - یک اعلامیههایی هم هست که از طرف اصناف بازار فرستادهاند که مفاد آن این است اشخاصی که در بازار درب دکانها را بستهاند کسبه و تجار نبودهاند و تمام کسبه و تجار از بستن دکانها
متنفر و بیزارند ولی چیزی که هست یک عدهای که هیچ کاسب هم نیستند آمده بودند روز پنجشنبه درب دکانهای مردم و میگفتند که دکانهاتان را ببندید اگر نبندید تمام امولتان را غارت میکنیم اینها هم از ترس آنها دکانهاشان را بستهاند و کسبه و اصناف بازار اظهار تنفر کردهاند از عملیاتی که در روز پنجشنبه توسط یک عده چاقوکشها در بازار به عمل آمده.
معدل - بنده طبق ماده ۹۰ اجازه میخواهم.
۳ - اخذ رأی و تصویب فوریت لایحه برقراری شهریه درباره ورثه سرهنگ نوریشاد.
رئیس - وارد دستور میشویم اولاً اعلام رأی شده بود نسبت به فوریت لایحه مربوط به افسر شهربانی، فقط یک رأی دارد که بعد میرود به کمیسیون، چون اعلام رأی شده رأی میگیریم و بعد وارد کارهای مجلس میشویم (آشتیانیزاده - آن خانوادههایی که همه بی پسر و بی پدر شدهاند تکلیف آنها چیست؟) رأی گرفته میشود به فوریت لایحهایکه در مجلس اسبق مورد بحث واقع شد آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند)
تصویب شد برای طبع و نشر فرستاده میشود.
۴ - بیانات آقای امامیاهری به عنوان ماده ۹۰ آییننامه.
رئیس - دو نفر از آقایان طبق ماده نود تقاضای توضیح کردهاند یکی آقای امامیاهری است و یکی هم آقای آشتیانیزاده است که در جلسه گذشته تقاضا کردهاند در صورت جلسه هم قید شده است که حق آنها محفوظ است آقای امامیاهری
امامیاهری - در جلسه گذشته بدون علت بنده مورد بیمهری آقای جمال امامی واقع شدم لازم بود جوابی عرض کنم اما چون مقام و موقعیت مجلس را مقدستر و منزهتر از این میدانم که اینجا را محل تصفیه حساب خصوصی قرار دهیم و با اوقات گرانبهای مجلس در چنین روزهای بحرانی و حساس کشور صرف مهملات بنماییم به نوبه خود از حق شخصی و خصوصی خود صرفنظر میکنم و چون آقای امامی در ضمن بیانات خود از شدت عصبانیت جملهای نسبت به موظن من ادا کردند که در عین این که اهانتآمیز بود مفهمومی نداشت و در عین این که مفهومی نداشت اهانتآمیز بود ولی به هر حال موجبات رنجیدگی و آزردگی خاطر همشهریهای مرا فراهم کرده که اغلب با مخبره تلگراف متعدد ضمن ابراز انزجار در خواست دادن جواب مقتضی را نمودهاند ولی در این باب نیز من از دادن پاسخ و معامله متقابله خودداری میکنم و با دادن این تذکر به آقای امامی که هنگام طغیان خشم و غضب است که مرد میتواند توانایی کنترل اعصاب خود را داشته باشد هممیهنان خود یعنی آن ایرانیهای شریف و وطن پرستی را که در کنار مرز ارس زندگی میکنند مخاطب قرار داده میگویم شما مردم غیور و دلیر که با تحمل هزار گونه فشار و رنج بدبختی ولی با نهایت وطن پرستی زندگی کرده و شرافت و حیثیت ملی خود را نگه داشتهاید و در هر موقع با دادن بهترین سرباز و سردار مانند ستارخان سردار ملی بزرگترین علما استعداد و نبوغ خود را بروز داده و ظاهر ساختهاید. سربلند باشید و بدانید که کلمات و جملات آن هم جملات نارسا و ناروا را یارای مخدوش کردن مقام و شأن بیان نیست. در قسمت دیگر شهرت علاقه و موافقت مرا به دولت جناب آقای دکتر مصدق با همه جوانمردی متعلق به فرض دانسته و پنداشتهاند که من برای خاطر وکالت دوره هفده از دولت دکتر مصدق پشتیبانی میکنم. بالعکس من مخالفت شدید تا این حد ایشان و سایر افراد اقلیت را برای خاطر بیم از عدم موفقیت در انتخابات نمیدانم فقط متذکر میشوم که دولت دکتر مصدق مقدمات آزادی انتخابات را تا آنجا تأمین کرده که من با کمال شجاعت و صراحت و روی اصل بیان حقیقت میگویم که از اول مشروطیت تاکنون تا این حد در این کشور آزادی انتخابات تأمین نشده (دولتشاهی - واقعاً صحیح میفرمایید) (شوشتری - دم خروس پیدا است) و همه تصدیق دارند که این دولت نه آجیل میدهد و نه آجیل میگیرد هر مرد وطن پرست ایرانی باید که مقصود اجتماعی و رشد ملی خود را در این موقع حساس و بحرانی کشور عملاً ثابت کند و با انتخاب نمایندگان دلسوز و واقعی (یک نفر ازنمایندگان - دستوری) رشد ملی خود را ثابت نمایند. (دولتشاهی - رشدشان از کاغذی که آقای آزاد خواندند معلوم شد) شما هر وقت حرف میزنید ما گوش میدهیم شما هر فرمایشی دارید بفرمایید بزنید، در عین حال با این که بنده وقت دارم وقت مجلس را تلف نمیکنم و فقط از موقع استفاده کرده تلگرافی را که از طرف آموزگاران آذربایجان به عنوان جناب آقای گنجه مخابره شده و ایشان از من تقاضا کردهاند میخوانم راجع به تصویب کمک صدی هشتاد معلمین است که یک قسمت از آنها حقوقشان ضایع شده
توجه آقایان را به این قسمت جلب میکنم که آموزگارها واقعاً طبقهای هستند که بایستی مورد لطف و توجه خاص آقایان نمایندگان قرار گیرند (نورالدین امامی - از آن اصلها به ما هم بدهید)
۵ - طرح و تصویب طرح تکلیف تقدیم لایحه اجرای منع مشروبات الکلی.
رئیس - نظر به تصادف فردا که روز مولود حضرت ختمی مرتبت صلواتالله و سلام علیه میباشد من میخواهم از موقع استفاده کنم و میدانم همه آقایان هم با این نظر من موافقت دارند که لایحهای که راجع به اجرای منع مسکرات فرستادیم به سنا و برگشته است جزو دستور قرار گیرد (صحیح است - احسنت) و بعد هم شروع میکنیم به کارهای دیگر و عدهی زیادی هم به عنوان ماده ۹۰ اجازه خواستهاند که در موقع خود اجازه داده میشود طرح قانون قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
طرح قانونی دایر به مکلف بودن دولت به تنظیم لایحهای برای فروش و شرب نوشابههای الکلی
ماده واحده - دولت مکلف است به اسرع اوقات لایحهای برای اجرای منع فروش و شرب نوشابههای الکلی تهیه و برای تصویب به مجلسین تقدیم نماید.
رئیس مجلس سنا - سید حسن تقیزاده
دکتر طبا - لایحه را تغییر دادهاند.
رئیس - این لایحهای که از مجلس شورای ملی به سنا رفت دو جز داشت یکی راجع به الکل بود و یکی راجع به تریاک قسمت تریاک را هنوز نفرستادهاند و مشغول مطالعه هستند ولی این مانع از این نمیشود که فعلاً ما این قسمت را تمام کنیم و بعد بقیهاش که رسید تمام کنیم (دکتر طبا - ما هر دو را با هم دادیم این موجب میشود که هیچ وقت قسمت مربوط به تریاک تصویب نشود) این قسمتی است که از سنا آمده است یعنی از خود مجلس رفته بحثی ندارد بنابراین باید فقط رأی گرفت شود (دکتر مجتهدی - سنا چرا تجربه کرده) یک قسمتاش را علیحده کرده است و مشغول مطالعه است (یک نفر از نمایندگان - چند سال مطالعه لازم دارد) (رفیع - من مخالفم با فوریت این لایحه) مخالفتی ندارد همان طوری که از سنا آمده باید رأی گرفته بشود.
رفیع - با رأی آن مخالفم.
آشتیانیزاده - این مخالف شرع است مثل این است که یک لایحه بیاورند که مردم باید نماز بخوانند این مخالف است.
رئیس - آقای رفیع بفرمایید
رفیع - با رأی دادن به این طرح به این جهت مخالفم که ما میخواهیم دولت را به چه چیز مکلف کنیم در تمام این مدت خدا دولت را مکلف کرده در تمام مدت مگر قرآن مکلف نکرده بود (صحیح است) مگر خدا مکلف نکرده بود اقلاً مکلف کنید بگویید در ظرف ده روز، بیست روز (رئیس - یک ماه) دولت مکلف است اگر نکرد شما دولت را مکلف کنید. در صورتی که دولت دلش نخواست بکند مثل این که تا به حال نخواسته بکند مقصر است این مردم حاضرند گرسنگی بکشند حقوق نگریند ولی شراب نفروشد دولت، دولت نباید شراب فروش باشد (صحیح است) (آشتیانیزاده - پول قمار هم نگیرند) دولت نباید قمار باز باشد دولت نباید رسماً خودش مشغول این کار باشد این که مردم میخواهند این است که از این کار دولت جلوگیری کند این فایدهاش چیست؟ یک طرحی باید پیشنهاد بشود دولت در ظرف ده روز ۲۰ روز یک ماه موظف باشد اگر هم نکرد او را معلق کنید (یک نفر از نمایندگان - مجازات معین کنید) مجازات دولت معلوم شد.
رئیس - لایحهای که از مجلس شورای ملی رفته بود مدت داشت دو ماه اینجا نوشتهاند برای اجرای امر به اسرع اوقات حالا آقایان مخیرند ممکن است پیشنهاد کنند یک ماه چهل روز و به آن رأی بدهند.
دکتر طبا - بنده اجازه صحبت میخواهم.
دکتر کاسمی - بنده پیشنهاد کردم.
رئیس - مگر پیشنهاد بدهید در اصل موضوع دیگر صحبت نمیشود.
دکتر طبا - آقای قائم مقام روی چه موضوع صحبت کردند بنده هم به همان عنوان میخواهم صحبت کنم.
رئیس - برای این که مدت نداشت صحبت کردند پیشنهادات قرائت میشود.
غلامرضا فولادوند - بنده پیشنهاد میکنم که دولت در ظرف یک ماه لایحه این را به مجلس بیاورد و عین همین پیشنهاد را هم آقای دکتر کاسمی کرداند ایشان صحبت کنند توضیح میدهند.
رئیس - آقای دکتر کاسمی
دکتر کاسمی - بنده همین موضوعی را که جناب آقای رفیع فرمودند میخواستم به عرض مجلس برسانم در موقعی که مجلس شورای ملی ماده واحده را تهیه کرد مدت برایش قید کرد منظور از آن مدت هم این بود که دولت حقیقتاً مکلف باشد در یک مدت از زمان این لایحه را بیاورد برای این که مورد توجه تمام مردم و جامعه اسلامی است. متأسفانه در سنا مدت را حذف کردند و اسرع اوقات گذاشتند. اسرع اوقات هیچ وقت منظور ملت ایران و جامعه مسلمین ایران را تأمین نمیکند (صحیح است) مخصوصاً که الآن دو ماه و چند روز بیشتر به آخر این دوره مجلس شورای ملی نداریم
و با این ترتیب این لایحه مفید مدفون میشود و بنده یقین دارم که هیچ یک از آقایان نمایندگان با بیاناتی که آقای رفیع فرمودند مخالفت ندارند (صحیح است) و حتی اگر یک ماه را هم زیاد بدانند چون تمام مردم تشنه این لایحه هستند باید مجلس شورای ملی دولت را موظف کند در ظرف بیست روز این لایحه را بیاورد و طرز اجرای این کار را معین کند.
رئیس - آقای ارباب مخالفید بفرمایید.
مهدی ارباب - مخالفت بنده این است که دولت اول باید از دریافت مالیات مشروبات الکلی و منافعی که نامشروع از این راه دارد صرفنظر کند بعد لایحه بیاورد و در تمام کشور استعمال آن را منع کند وقتی که دولتها و دستگاههای وصول درآمد از این راه دارند چه طور اول شما میخواهید بیایید اینجا قانون بگذرانید.
رئیس - آقای مهدی ارباب مگر شما ملتفت نشدید به موجب این قانون به دولت تکلیف میشود که یک ماهه این کار را بکند.
مهدی ارباب - عرض میکنم که دولت باید اول آن دریافت عوارض را از این راه موقوف کند و فکر این کار را بکند بعد لایحه بیاورد بنابراین اگر بعد از یک ماه هم بیاورد منطقی نیست چون نظر انتفاعی دارد.
رئیس - رأی گرفته میشود پیشنهاد آقای دکتر کاسمی که در ظرف یک ماه دولت این کار را بکند و همچنین پیشنهاد آقای غلامرضا فولادوند آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد - دو پیشنهاد دیگر رسیده است.
دکتر طبا - پیشنهاد بنده را هم قرائت بفرمایید.
(پیشنهاد آقای دکتر راجی به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد مینمایم که تریاک و کلیهی ترکیباتی که مخدر هستند بعد از لفظ الکل و مشروبات اضافه شود.
(پیشنهاد آقایان دکتر طبا، دکتر بقایی، دکتر شایگان، ابوالحسن حکیمی، دکتر هدایتی به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنیم بعد از کلمه مشروبات الکلی کشت خشخاش اضافه گردد.
رئیس - آقایان اگر تریاک علاوه شود دو مرتبه بر میگردد به سنا و آن مقصود از بین میرود.
دکتر طبا - برگردد.
رئیس - من میخواستم که متوجه رأی باشید اگر رأی دادید دو مرتبه این لایحه میرود به سنا آقای دکتر طبا توضیحی دارید بفرمایید.
محمدعلی مسعودی - این را یک طرح جداگانه بدهند.
دکتر طبا - بنده توضیحاً عرض میکنم که ایرادی که مقام ریاست فرمودند شاید کاملاً وارد نباشد زیرا در هر صورت این لایحه با تصویب پیشنهاد آقای دکتر کاسمی به سنا برمیگردد.
رئیس - نخیر دیگر به سنا برگشت نمیشود.
دکتر طبا - بنده به اتفاق آقای دکتر بقایی آقای دکتر شایگان آقای حکیمی این پیشنهاد را دادیم و میدانیم که غالب آقایان هم موافقند زیرا اصل طرح که در کمیسیون بهداری به تصویب رسید شامل منع مصرف الکل و تریاک و همچنین منع کشت خشخاش بود بنده اصولاً هر چه فکر کردم ایرادی به این موضوع نبود و نفهمیدم چرا سنا این موضوع را حذف کرده است. راجع به کشت خشخاش سالها است که مطالعه میشود و در کمیسیون بهداری هم چهار سال است این موضوع مطرح است و ما مداقه کامل کردیم و چندین دفعه گزارش دادیم حتی یک مرتبه طرحی به امضای بیش از هفتاد نفر از نمایندگان به مجلس دادیم با قید دو فوریت یک فوریت آن تصویب شد فوریت دوم را آقای دکتر معظمی دوست عزیز بنده که از آن وقت از ایشان گله دارم نمیدانم که چرا آن وقت ایشان مخالفت کردند و مخصوصاً ایشان در بیاناتشان گفتند که قول میدهیم که در ظرف ۱۵ روز دوباره در مجلس مطرح بشود این ۱۵ روز الآن قریب دو سال و نیم است که میگذرد و راجع به منع مصرف الکل قانون لازم ندارد و قانون اسلام همان طور که جناب آقای رفیع فرمودند آن را ممنوع کرده است. آیا قانون مدنی و قانون مجلس از قانون اسلام هم قویتر خواهد بود ولی البته بنده موافقم که این قانون تصویب بشود زیرا بسیاری از جنایات که در این مملکت میشود و مخصوصاً در وضع حاضر که امینت به نحو شایسته لازم داریم البته اگر الکل مصرف نشود خیلی بهتر خواهد بود. بنده وارد مضار الکل نمیشوم زیرا مضار شرعی دارد و مضار بهداشتی آن خیلی مهمتر از مضار طبی است مضار بهداشتی را هم یقین میدانید راجع به این که آقای دکتر راجی پیشنهاد کردند که استعمال تریاک و افیون اضافه بشود این اصولاً لزومی ندارد قانون داریم بنده در سال گذشته آمدم تمام مواد آن قانون را اینجا قرائت کردم که اصولا دولت مکلف است که جلوگیری بکند از استعمال الکل قانون لازم ندارد و حتی مجازات آن هم تعیین شده است ولی دولت متأسفانه اقدام نمیکند.
خود آقایان اطلاع دارند که چندین شیرهکشخانه در این شهر است و به نقاطی که در آنجا افیون استعمال میشود هر روز اضافه میشود و تعداد آن رو به تزاید است بنابراین بنده حقیقتاش این است که پیشنهاد آقای دکتر راجی را کافی نمیدانم چون ما بعد از مطالعات زیاد چه از نقطهنظر کشاورزی به آن نتیجه رسیدیم که تنها راهی که میتواند جلوگیری از استعمال افیون در ایران بکند منع کشت است. بعضی از آقایان عقیده داشتند که ممکن است قاچاق وارد مملکت بشود البته بنده تصدیق میکنم که قاچاق وارد میشود ولی خود آقایان تصدیق میفرمایند که مصرف آن خیلی خیلی کمتر خواهد شد جنس قاچاق را نمیتوان به آسانی به دست آورد و سهلالوصول نیست. در صورتی که در حال حاضر خو آقایان میدانند شاید نود درصد تریاکی که به دست میآید در خود کشور مصرف میشود بنده ارقام زیادی در این باره دارم ولی وقت آقایان را با آن ارقام نمیگیرم و قبلاً هم بعضی از آن را ذکر کردم ولی خواهشمندم و استدعا دارم که آقایان توجه بفرمایند و این فکر را بفرمایند که اگر فرضاً الآن جلوگیری شد از کشت خشخاش آن مالک و یا آن رعیت در حال حاضر فوراً چیزی برای جانشینی آن پیدا خواهد کرد و ضرری به محصول کشاورزی وارد نمیآید. بنده اطمینان میدهم با متخصصین کشاورزی صحبت کردیم والله به خدا میشود به جای تریاک چیز دیگری کاشت ممکن است عاید آنی آن به قدر تریاک نشود (مهدوی - به جای تریاک نمیشود چیزی کاشت) (شوشتری - زیره سبز) بنده مطالعه کردهام میشود آقایان این مجلس مجلس شانزدهم خدمات مهمی کرده بنده جز خدمات مهمی که هنوز باید انجام بدهد یکی موضوع انتخابات را میدانم که باسوادها رأی بدهند (زنگ رئیس)
رئیس - آقای دکتر طبا راجع به موضوع صحبت بفرمایید نه انتخابات.
دکترطبا - و یکی هم موضوع تریاک و منع کشت خشخاش است که امیدوارم آقایان توجه بفرمایند همین امروز رأی بدهند که کشت خشخاش ممنوع بشود و این کار شاید از ملی شدن نفت از نقطه نظر مجلس شورای ملی کمتر نباشد (حکیمی - استعمال تریاک باعث انقراض ملت ایران است) این است که استدعا میکنم آقایان در این خصوص توجهی بفرمایند و با این پیشنهادی که ما و یک عده از آقایان دادهایم موافقت بفرمایند.
رئیس - آقای غلامرضا فولادوند
غلامرضا فولادوند - آقایان نمایندگان محترم به حسن نیت جناب آقای دکتر طبا ایمان و عقیده دارند و بنده یقین دارم که این پیشنهادی که ایشان دادهاند برای خیر و صلاح مملکت است (صفایی - به عقیده خودشان) ولی گویا مرتکب یک اشتباهی شدهاند که برای روشن شدن ذهن ایشان توضیح میدهم. اول عرض کنم که مجلس شورای ملی چه کرده مجلس شورای ملی بر اثر طرحی که نمایندگان محترم تهیه کردن قانونی به این مضمون تصویب کرد
ماده واحده - نظر به این که در شرع مقدس اسلام شرب مواد الکلی حرام است و نظر به این که اصول بهداشت عمومی و مقررات بینالمللی نوشیدن مواد الکلی و کشیدن تریاک و مشتقات آن را ممنوع داشته است دولت مکلف است ظرف یک ماه لایحهای برای منع و تهیه و فروش و شرب مواد الکلی و بنگ و همچنین منع کشت خشخاش و کشیدن تریاک و مشتقات آن را تنظیم و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم نماید این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه یکشنبه ۱۸ فرودین ماه ۱۳۳۰ به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت (این قانونی بوده است که در فرودین ماه مجلس شورای ملی برای منع نوشیدن الکل و منع کشیدن تریاک و تهیه آن دو موضع تصویب کرد و به مجلس سنا فرستاده مجلس سنا چه کرده؟ است. ماده واحده دولت ملکف است به اسرع اوقات لایحه برای اجرای منع فروش و شرب نوشابههای الکلی تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم نماید پس مجلس سنا موضوع تریاک را از بین برد یعنی نگاه داشته موضوع یک ماه را هم به این صورت اسرع اوقات درآورده. البته اسرع اوقات عیباش این است که دولت دستش باز است همین طور که این قانون را فروردین ماه تصویب کردیم و حالا به مجلس آمده دولت هم دستاش باز است یک سال دیگر دو سال دیگر اگر دلش خواست این لایحه را میآورد و اگر دلش نخواست نمیآورد. اما این پیشنهادی که آقایان دادند آقای دکتر راجی و آقایان دکتر طبا و دوستان ایشان پیشنهاد فرمودهاند که بعد از کلمه صرف مشروبات الکلی منع کشت خشخاش اضافه شود حال اگر بخواهیم این را بپذیریم چه ضرری دارد؟ ضررش این است که اگر ما بخواهیم این پیشنهاد آقایان را تصویب بکنیم این لایحه را فعلاً ما کان لم یکن و بلا اثر کردهایم دوباره این لایحه را به ضمیمه این پیشنهاد که این پیشنهاد را هم سابق مجلس شورای ملی تصویب کرده است باید بفرستیم به مجلس سنا و در سنا دفن بشود.
علیهذا عقیده بنده این است که آقایان اجازه بفرمایند که این دو عیب را ما فعلاً یک عیباش را رفع بکنیم و آن مشروبات الکلی را ما فعلاً تصویب بکنیم که
دولت لایحه منع شرب و تهیه مشروبات الکلی را در ظرف یک ماه به مجلس شورای ملی بیاورد و از ریاست سنا و نمایندگان محترم سنا هم در پای این میز خطابه استدعا میکنم تقاضا میکنم که در ظرف ده روز بقیهالسیف لایحه مجلس شورای ملی را به مجلس بفرستند. تا اکل از قفا نکنیم این عرض بنده است حالا آقای دکتر طبا این پیشنهاد را استرداد بفرمایند یا یک طرحی بدهند.
دکتر طبا - خواهش دارم موافقت بفرمایند آقایان رأی بدهند در هر صورت که باید به مجلس سنا میرود چون اسرع اوقات تبدیل به یک ماه شد.
سلطانالعلما - آن وقت این لایحه میرود و دفن میشود.
رئیس - اگر پیشنهاد آقای دکتر طبا تصویب شود بایستی به مجلس سنا برود در حالی که این قانون الآن در مجلس سنا هست باید تأکید کنیم زودتر بفرستند رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای دکتر طبا که تریاک هم علاوه شود (بعضی از نمایندگان - دو مرتبه قرائت شود) یک مرتبه دیگر قرائت میشود.
(پیشنهاد مجدداً به شرح قبل قرائت شد)
سلطانالعالما - میرود به سنا و این را هم از بین میبرند.
رئیس - آقایانی که موافق نیستند رأی ندهند رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای دکتر طبا آقایانی که موافقند قیام بفرمایند.
(عده کمتری برخاستند)
تصویب نشد پیشنهاد آقای دکتر کیان قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنم تبصره ذیل به طرح مورد بحث اضافه شود. تبصره: دولت مکلف است قانون مربوط به منع پیاله فروشی بلافاصله اجرا و از تاریخ تصویب این قانون از پیاله فروشی در تمام کشور جلوگیری کند.
دکتر کیان
رئیس - آقای دکتر کیان
آزاد - من مخالفم.
دکتر کیان - عرض کنم که این پیشنهاد بنده مربوط به اجرای قانون موجودی است یعنی قانونی که فعلاً داریم که پیاله فروشی طبق آن قانون ممنوع است بنده این تذکر را کراراً به وزرای دارایی دادهام که چرا در حالی که قانون منع پیاله فروشی وجود دارد هر روز شما پروانه پیاله فروشی صادر میکنید. دکاکین پیاله فروشی در نقاط مختلف شهرها وجود دارند و مشروبات الکلی را با اجازه رسمی دولت و وزارت دارایی به طور پیاله فروشی میفروشند و مصرف کنندهها هم مصرف میکنند. این قانون موجود است که منع پیاله فروشی را جزو وظایف دولت قرار داده است و بایستی پیاله فروشی در ایران ممنوع باشد معذالک این عمل بر خلاف قانون به دست خود دولت اجرا میشود بنده این را پیشنهاد کردم که صرفنظر از این که دولت در ظرف یک ماه مکلف است برای جلوگیری از مصرف و تولید مشروبات الکلی لایحهای به مجلس بیاورد بلافاصله از همین تاریخ هم مکلف باشد که آن قانون موجود مربوط به منع پیاله فروشی را در ایران اجرا بکند. اگر دولت ما پابند به اصول اسلامی بود احتیاجی به این تبصرهی بنده نداشت برای این که خود دولت اجازه این کار را دارد و احتیاجی به این قانون ندارد برای این که خود دولت باید پیاله فروشی را منع کند و نگذارد پیاله فروشی در این مملکت وجود داشته باشد. متأسفانه دولتهای قبلی هر چه که این تذکر به آنها داده شد و خود من چندین بار مذاکره کردهام به نتیجه نرسید این است که این پیشنهاد را دادهام و تقاضا میکنم که دولت جناب آقای دکتر مصدق این وظیفه شرعی و قانونی خود را از فردا در تمام کشور به موقع اجرا بگذارد این تبصره لزومی هم ندارد که تصویب بشود زیرا این وظیفه را در حال حاضر هم دولت دارد و بنابراین بنده پیشنهاد خودم را پس میگیرم ولی در حال حاضر به دولت تذکر میدهم که این وظیفه شرعی و قانونی خود را دستور بفرمایند که از فردا در تمام کشور اجرا بکنند و از فردا از پیاله فروشی مشروبات الکلی جلوگیری شود.
رئیس - آقای نورالدین امامی
نمایندگان - پس گرفتند آقا
رئیس - پس اعلام رأی میکنیم به خود لایحه رأی گرفته میشود به این لایحه با قید یک ماه آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (عموم نمایندگان برخاستند) تصویب شد به دولت ابلاغ میشود.
۶ - معرفی تیمسار سرلشگر علویمقدم به معاونت وزارت جنگ به وسیلهی آقای وزیر جنگ.
رئیس - آقای وزیر جنگ
وزیر جنگ - بنده با اجازه آقایان تیمسار سرلشگر علویمقدم را به معاونت وزارت جنگ معرفی میکنم.
نمایندگان - مبارک است.
اربابمهدی - ایشان خدماتی هم به بلوچستان کردهاند.
فرهودی - تملق زیادی.
۷ - بیانات آقای آشتیانیزاده به عنوان ماده ۹۰ آییننامه.
رئیس - اینجا یک ماده ۹۰ از پیش داریم که مربوط به آقای آشتیانیزاده است سه تا تقاضای ماده ۹۰ دیگر هم از آقای جمال امامی و آقای معدل و آقای دکتر بقایی رسیده است عجالتاً مال سابق آقای آشتیانیزاده استفاده میکنند حق آقایان هم محفوظ میماند برای دفعه دیگر و بعد هم به آقای دکتر شایگان وقت میدهیم آقای آشتیانیزاده.
آشتیانیزاده - در سه جلسه گذشته رفیق محترم بنده آقای مکی ضمن صحبتشان راجع به نفت و فروش نفت بیانی کردند و ظاهراً مفهوم بیانشان این بود که در موقع طرح ۹ ماده مربوط به ملی شدن نفت بنده پیشنهاد کرده بودم در آن شب کذاً و کذا که محصول نفت جنوب منحصراً به کمپانی سابق فروخته بشود. هر چند که ایشان در جلسه بعد مختصر تکذیب فرمودند ولی تکذیب ایشان در افکار مردم تأثیری نکرد و من لازم میدانم که خودم در این مورد بحث بکنم و ذهن اشخاصی را که در خارج از مجلس هستند در این موضوع روشن بکنم اگر آقایان به خاطر داشته باشند موقع قانون ملی شدن نفت ۳ یا چهار بعد از ظهر روز جمعه آقای علا رئیسالوزرای وقت استعفا داد و فردای آن روز با این که روز شنبه بود با عجلهای هر چه تمامتر جلسه را تشکیل دادند و در لژها عده زیاد کارآگاه بنده دیدم کارآگاههای معروف و به نام که بنده آنها را میشناسم و ۹ ماده مطرح شد البته ظاهر امر این طور بود که اگر کسی با ۹ ماده
رئیس - آقای آشتیانیزاده اکثریت نیست تأمل بفرمایید.
(پس از چند دقیقه اکثریت حاصل شد)
آشتیانیزاده - عرض میشود که در آن جلسه عجله عجیبی بود برای این که قانون ملی شدن نفت یعنی ۹ ماده فوراً تصویب شود و بنده شخصاً در این امور حیاتی مقتضی نمیدانم که عجله بشود ولی علاوه بر عجله تحت تأثیر تهدید خارج در مجلس یک اتمسفر عجیب خطرناکی ایجاد کرده بودند و هر کس میخواست حرفی بزند میگفتند که نوکر انگلیس است.
بنده باز فضولی کردم آن شب در این فضولی هم باز خیلی به ضرر شخص بنده تمام شد صورت جلسهاش اینجا هست و بعد از خروج از مجلس بدون این که تماشاچیهای محترم توجه داشته باشند و یا توجه کرده باشند که بنده چه گفتم و مفهوم گفتههای بنده چه بود دم درب مجلس به من آتاک کردند با چاقو من فرار کردم و شب را هم ریخته بودند به خانه بنده و شیشهها را با سنگ شکسته بودند و هیچ کس هم نفهمید که چرا به این مرد فحش میدهیم. حکایت آن طلبهای که لب حوض مدرسه چاقوی خون آلودش را میشست و به سایرین میگفت آخر نفهمیدیم که این ملعون چه کرده بود؟ بنده سه پیشنهاد آن شب کردم یکی آن که بایستی برای اجرای خلع ید مدت قائل شد یعنی به طور مطلق باید معین شود که دولت مکلف است در ظرف ده روز ۱۵ روز ۲۰ روز یا یک ماه خلع ید بکند و این طور به طور مطلق نگوییم خلع ید بکند یعنی بدون وقت که فوراً دولت باید خلع ید بکند. این مقصود ملی ما را تأمین نمیکند چرا چون ممکن است که این دولت بیفتد و دولت ناصالحی سر کار بیاید و او کلمه فوری را مطابق زعم خودش تفسیر کند در صورتی که اگر مدت گذاشته بودیم که در ظرف ده روز از تاریخ تصویب این ماده خلع ید بشود معلوم نبود که تا سه ماه و یا چهار ماه بعد از او این کار کشیده شود به آمدن هریمن هریمن نمیآمد و این بحثهای بیخود نمیشد و استوکس نمیآمد و این بحثهای بیخود نمیشد.
رئیس - آقا از موضوع خارج نشوید.
آشتیانیزاده - یک پیشنهاد دیگر بنده راجع به ۲۵ در صد بود که اگر ما حقیقتاً میخواهیم و نفت باید ملی شود یعنی ما حق داشته باشیم که از این پس حقوق ملت ایران که ضایع شده در ظرف نیم قرن احقاق حق او را بکنیم این ۲۵ در صد که میدهیم از چه بابت است که یکی این بود و یکی هم پیشنهاد دیگری بنده کرده بودم که ماده ۷ را به این گونه تغییر بدهند ماده هفتم که پیشنهاد و تصویب شد این بود که مقدار محصول از ۱۹۴۸ و ۱۹۵۱ که تاریخ تصویب این قانون است تا ۳۵ میلیون تن مطابق نرخ عادله بینالمللی منحصراً به خریداران سابق نفت فروخته شود. ملت ایران توجه بکند ملت ایران توجه بکند به این نکته و بنده مخصوصاً آن شب اینجا نشسته بودم آقای گنجه هم پهلوی من بودند گفتم این دفعه تمدید شد برای هزار سال بنده پیشنهادی دادم که از همان تن اول از لیتر اول بگذارند به مزایده تمام بلوکهای دنیا را دعوت کنند هر که بیشتر خرید به او بفروشند. شوروی باشد چین باشد ماچین باشد هند باشد ختا باشد ختن باشد هر چه باشد و هر کس باشد هر کس بیشتر خرید هر کس که بیشتر پول داد ما محصول نفت خودمان را به او بفروشیم و مخصوصاً آنجا در نطقم گفتم که آقایان نرخ عادلانه دنیا را اینجا ذکر نکنید دنیا یعنی انگلیس و امریکا به زعم ما وقتی که ما میگوییم دنیا یعنی انگلیس و امریکا. حالا بنده خوشوقتم از این که آقای دکتر مصدق بعد از ۶ ماه به صرافت پیشنهاد بنده افتادهاند البته اسمی از بنده نبردند در پشت این تریبون که این پیشنهاد را کی داد من یاد دارم این جناب آقای دکتر معظمی وقتی که من این پیشنهاد
را دادم و گفتم که آقا اگر به این پیشنهاد رأی ندهید من به این ۹ ماده رأی نمیدهم ایشان بلند شدند از مجلس خارج شدند در خارج از مجلس به من گفتند که حق با تو بود رأی ندادند به آن پیشنهاد خیانت بود خلاصه مجلس را تحت این تأثیر عجیب و غریب و تحت تحریک چاقوی چاقوکشها در آوردند.
مکی - این طور نیست این گفته شما خیانت به مملکت است کدام چاقوکشها؟ مجلس افتخار میکند که به این لایحه رأی داده.
آشتیانیزاده - آقای مکی عصبانی نشوید من که به شما ارادت دارم دم در همین مجلس ریختند به سر بنده که چرا من پیشنهاد کردهام که تمام محصول نفت را به مزایده بفروشیم و حالا شما پیشنهاد مرا قبول کردهاید.
مکی - چی را قبول کردهایم پیشنها شما به نفع انگلستان بود خیال میکنید ما نمیدانیم.
آشتیانیزاده - پیشنهاد من به نفع انگلستان بود آقای مکی؟ اختیار دارید پیشنهاد بنده به نفع انگلستان بود؟ این موضوع برای من حیاتی است بنده نطق آن شبم را میخوانم بنده ماده هفتم را میخوانم و نطق خودم را هم میخوانم.
مکی - نطق بنده را هم بخوانید.
رئیس - آقا این مطالب که میگویید مربوط به ماه ۹۰ نیست.
آشتیانیزاده - این مصاحبه کاشانی است (ورقهای را ارائه دادند) این مصاحبهی آقای کاشانی است مصاحبه کاشانی با پیشنهادات بنده تطبیق میکند.
مکی - شما میگویید که مجلس با زور چاقوکش رأی دادهاند چرا این طور میگویید؟
آشتیانیزاده - پس چرا در خارج از مجلس ریختند به سر بنده؟
رئیس - آقای آشتیانیزاده سه دقیقه بیشتر از وقت شما باقی نمانده تمام کنید اگر اضافه وقت هم بخواهید عده در خارج برای رأی کافی نیست.
آشتیانیزاده - آقا اگر ماده ۷ مضموناش این باشد که تا ۳۵ میلیون تن محصول مستخرجه نفت بایستی منحصراً مطابق قیمت بینالمللی دنیا به نرخ عادلانه به کمپانی واگذار شود و مازاد او را به مزایده بگذاریم - (مکی - دکتر شایگان و دکتر معظیم - این نیست آقای آشتیانیزاده) و در صورت تساوی شرایط باز بدهیم به شرکت سابق این بهتر است یا پیشنهادی که بنده داده بودم که از لیتر اول باید بگذاریم به مزایده شما را به شرافتتان شما را به ناموستان انصاف بدهید بگویید کدام خوب است بگویید.
۸ - تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه.
دکتر شایگان - بنده اجازه میخواهم.
مکی - آقایان اقلیت بیرون میروند تا جلسه را از اکثریت بیندازند.
رئیس - آقای دکتر شایگان که عضو کمیسیون مختلط نفت هستند توضیح دارند راجع به دیوان داوری لاهه آقایان تشریف داشته باشند تا ایشان صحبت بکنند.
آقای تیمورتاش ساکت باشید مگر نمیبینید من دارم صحبت میکنم آقای دکتر شایگان یک شرحی نوشتهاند که یک توضیح راجع به دیوان داوری که لاهه میخواهند بدهند ولی الآن هم وقت دیر است و هم عده کافی نیست اول وقت روز سهشنبه توضیح خودشان را با اجازهی آقایان خواهند داد فعلاً جلسه را ختم میکنیم جلسهی آینده روز سهشنبه ۲۶ آذر ساعت ۹ صبح.
(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت