مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ آبان ۱۳۲۷ نشست ۱۱۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
مدیر سید محمد هاشمی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۱۵
جلسه: ۱۱۵
مذاکرات مجلس روز یکشنبه نهم آبان ماه ۱۳۲۷
فهرست مطالب:
۱-تصویب صورت جلسه
۲- طرح و تصویب تبصره دوم از ماده واحده یک دوازدهم راجع به اضافات
۳-انتخابات کمیسیونها
۴- طرح بقیه استیضاح آقای آزاد
۵- موقع و دستور جلسه آینده - ختم جلسه
مجلس ساعت ده و چهل دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
[۱- تصویب صورت جلسه]
صورت جلسه قبل را آقای فولادوند (منشی) قرائت کردند
نیم ساعت قبل از ظهر روز پنجشنبه ششم آبان مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت گردید
اسامی غائبین- جلسه گذشته که ضمن صورت جلسه خوانده شده است
غائبین با اجازه- آقایان عزتالله بیات- علیمحمد غضنفری- هدایتالله پالیزی- رستم گیو- حاج آقا رضا رفیع- عبدالحسین اورنگ- محمد ذوالفقاری- سید علی بهبهانی- جواد گنجهای- ابوالقاسم لیقوانی- محمدساعد مراغهای
غائبین بیاجازه- آقایان محمدحسین صولت قشقایی- ابوالفضل حاذقی- اردشیر شادلو- محمدعلی دادور- عباس قبادیانی- نصرالله لاهوتی- ابوالفضل تولیت- کامل ماکویی- احمد اخوان- ابوالقاسم بهبهانی- محمدابراهیم امیرتیمور- حسن نبوی- دکتر جلال عبده- ابوالحسن رضوی- فرجالله آصف- جواد ملکپور- حسین وکیل- ناصرالدین ناصری- محمدتقی بهار- یمین اسفندیاری- حاج محمدتقی خوئیلر- دکتر ابوالحسن ملکی- سید عباس فاضلی- صفا امامی
آقای رحیمیان گفتند روزنامه رسمی مذاکرات مجلس را به موقع انتشار نمیدهد که نمایندگان مورد استفاده قرار دهند و ناگزیر بیانات آقای وزیر جنگ را بعد از مطالعه صورت مشروح خواهند داد آقای رئیس بیان داشتند که این موضوع مورد توجه هئیت رئیسه است
آقای عباس اسکندری در باب تغییرناپذیر بودن وضعیت ثابت جهانی هنگام امضاء منشور ملل متفق و سکوت سازمان ملل در این مورد توضیحی دادند
آقای دهقان مذاکرات آقای عباس اسکندری را راجع به اخذ حقوق از اداره تبلیغات و وزارت کار تکذیب و تصریح نمودند که کارمندان تآتر تهران در رادیو کار میکردند و شخصاً هم مبلغی در این مورد تحمل خسارت کردهاند
آقای عباس اسکندری ضمن پاسخ بیانات آقای دهقان پیمان منعقده بین ایشان و اداره تبلیغات و قرائت کرده گفتند نمایندگان مجلس نباید به بودجه کشور تحمیل شوند و چیزی از صندوق دولت دریافت نمایند
آقای دهقان نیز توضیحاتی در این باره دادند و آقای دکتر شفق بر طبق ماده ۱۲۸ نظامنامه به این قبیل مذاکرات اعتراض نمودند- در این موقع اقتراع شعب به عمل آمد و از ۱۰۶ نفر عده حاضر برای هر شعبه ۱۷ نفر معین شدند و به شعب ۱ و ۲ و ۳ و ۴ هر یک یک نفر اضافه شد و انتخاب کمیسیونها به جلسه آینده محول گردید
آقای آزاد در دنباله استیضاح خود راجع به لوایح دولت در مجلس و موافقین و مخالفین آن و تمرکز قدرت در مجلس شورای ملی از نظر کلی و اصولی شرحی بیان داشتند و دو اصل اول و دوم قانون اساسی را قرائت و به مالیات رسومات اعتراض نمودند و نیز به نتیجه اعمال متملقین در مقامات عالیه اشاره و تصریح کردند که روی سخن ایشان بشخص معینی نبوده ولی قدرتی که ملت ایران به مجلس سپرده است نمایندگان با قیمت جان باید آن را حفظ کنند سپس در باب
علل وضع فعلی شرحی از طی مدارج اداری و اعتیاد کارمندان دولت به اطاعت از مافوق بیان کردند و سه ربع بعد از ظهر مجلس خاتمه یافت و به روز یکشنبه محول گردید.
رئیس- نسبت به صورت مجلس نظری نیست
دهقان- بنده عرضی دارم
رئیس- بفرمایید
دهقان- در جلسه قبل آقای عباس اسکندری مطالبی را که اینجا از روی یک نوشتهی خواندند استدعا کردم که به مقام ریاست تقدیم کنند که مورد بررسی قرار بگیرد توجه نفرمودند یک نامهی هم از طرف وزارت کار به عنوان مجلس تقدیم شده که تقدیم میکنم و استدعا میکنم قرائت شود
رئیس- دیگر به صورت مجلس نظری نیست (گفته شد- خیر) صورت مجلس جلسه پیش تصویب شد دو سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند (نمایندگان- دستور دستور)
فرامرزی- بنده پیشنهادی تقدیم کردهام
رئیس- وقتی وارد دستور شدیم پیشنهاد شما مطرح خواهد شد فعلاً نطق قبل از دستور مقدم است پس نظر آقایان این است که وارد دستور شویم
اردلان- آقای رئیس بنده عرایضی داشتم
رئیس- خوب مجلس که موافقت نمیکند حالا وارد دستور میشویم و نامهی آقای دهقان قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد)
مجلس مقدس شورای ملی چون در جلسه اخیر مجلس اظهار شده است که آقای احمد دهقان نماینده خلخال ماهی هفت هزار ریال به نام حق مشاوره از وزارت کار و تبلیغات دریافت میدارند برای روشن شدن حقیقت امر به استحضار میرساند که آقای احمد دهقان به هیچ عنوان وجهی از وزارت کار دریافت نداشته و نمیدارند معاون وزارت کار- نفیسی
بهادری وزارت کار که رسمیت ندارد
[۲- طرح و تصویب تبصره دوم از ماده واحده یک دوازدهم راجع به اضافات]
رئیس- پیشنهادی از آقای فرامرزی رسیده که ماده دوم لایحه یک دوازدهم مطرح شود قرائت میشود به شرح زیر قرائت شود
بنده پیشنهاد میکنم که مقدم بر سایر مطالب تبصره دوم از ماده واحده راجع به یک دوازدهم مهر ماه مطرح میشود
رئیس- بفرمایید توضیح بدهید
فرامرزی- اگر آقایان به خاطر داشته باشند تصویب بودجه یک دوازدهم روی پیشنهادی بود که جناب اقای دکتر متین دفتری دادند و پیشنهاد ایشان این طور بود که در این جلسه تجزیه شود این یک دوازدهم و تبصرهها و پیشنهادها بعد همین طور در مجلس ادامه یابد یعنی در جلسه بعد این پیشنهادها و تبصره خوانده شود و بنابراین متوقف ماندن این کار و یک چیزی دیگری به جای آن آمدن برخلاف رأی مجلس بوده است و این هم همان چیزی است که بنده از اول به آن اعتراض کردم و نمیدانم که چرا واقع میشود که همان مثل حکایت کلیله و دمنه پیش میآید که یک حکایت هنوز تمام نشده میگوید چگونه بود آن حکایت ورویهم وپشت سر هم دارد میآید وموضوعات میآید و موضوع اولی را از بین میبرد و هیچ کدام هم به اتمام نمیرسید حالا هم همین طور است مثلاً استیضاح را آقایان میگویند که ادامه پیدا کند البته استیضاحی شده و باید تمام بشود و من هم نمیدانم چرا استیضاحی شده و باید تمام بشود و من هم نمیدانم چرا استیضاحی میشود که بعد دولت و موافقین او جوابی خواهند داد بعد مجلس رأی اعتماد به دولت میدهد ولی بعد هیچ یک از لوایح دولت را هم تصویب نخواهد کرد صحیح است آن هم نه با ترتیبی که مردانه رد کنند نه آن قدر کش میدهد این قدر این دست و آن دست میکند و این قدر موضوع در موضوع میآورد این قدر مجلس را از اکثریت میاندازد تا بالاخره نتیجه این میشود که مجلس تمام میشود و هیچ لایحهای نمیگذرد این تبصره یعنی تبصره دوم که بنده پیشنهاد کردم راجع به اضافات و ترفیعات مستخدمین دولت است که در سال ۲۶ گرفتهاند و معروف است که یک نفر یک لیره پیدا کرد بعد گم کرد و خیلی دلش سوخت یکی یک لیره پیدا نکرد و گم هم نکرد و دلش نسوخت یک حقی را که آدم کسب کرد وقتی از دستش گرفتند متأثر میشود یک اضافاتی برای مستخدمین دولت تصویب شده در سال گذشته هم گرفتهاند برای این که از محل صرفهجویی گرفتهاند امسال در متن بودجه گذاشته شده بودجه هم نگذشته و اینها نمیگیرند ماه هشتم سال هم هست طبعاً اینها عصبانی میشوند و متأثر میشوند آن وقت یک ده تومان هم مال مستخدمین جزء هست صحیح است در این اضافات یک مستخدم جزئی که بارش با ده تومان بار میشود صحیح است با کسرهایی که از حقوقش میشود چیزهایی که از اطراف زده میشود تمام این برای آن مستخدم پول یک خروار ذغال میشود صحیح است و این یک خروار ذغال از برای مستخدمی که میتواند زمستان خودش را با آن بگذراند یعنی حساب خود و خانوادهاش را با آن اداره کند مهم است اما برای ما که اگر یک رأی به آن بدهیم اهمیت ندارد ولی برای او مسئله حیاتی است مثلاً مستخدمین پست و تلگراف را فرض بفرمایید که حتی سال ۲۶ هم نگرفتهاند یک نامهرسان ۹۶ تومان حقوق میگیرد ۳۵ تومان از ۹۶ تومان برای چرخ از او کم میشود میماند برای او ۶۱ تومان فکر بفرمایید با این گرانی با این وضع زندگی یک نفر که زن و بچه و عیال دارد ۶۱ تومان حقوق میگیرد با این ۶۱ تومان امروز در یک جای مناسب یک اطاق به آدم نمیدهند آن وقت ده تومان که این آدم باید بگیرد برای نظریات سیاسی که چند نفر با هم دارند بگیریم و بنشینیم و این را گروکشی کنیم و حقوق یک مشت آدم ضعیف را پایمال کنیم این خلاف انصاف است صحیح است به این جهت بنده استدعا میکنم از مجلس شورای ملی که این تبصره دوم لااقل مطرح شود و حقوق این بیچارگان پایمال دستهبندی سیاسی یک چند نفری نشود صحیح است
رئیس- آقای دکتر معظمی موافقید
دکتر معظمی- بنده عرضی ندارم
رئیس- آقای امامی اهری مخالفید
امامی اهری- بنده موافقم
رئیس- آقای امامی خویی مخالفید
امامی خویی- بنده موافقم
رئیس- آقای دکتر مصباحزاده
دکتر مصباحزاده- بنده مخالف و رو در رو دستور هستم
رئیس- آقای دکتر اعتبار مخالفید
دکتر اعتبار- بلی
رئیس- بفرمایید
دکتر اعتبار- عرض شود با تصدیق تمام فرمایشاتی که جناب آقای فرامرزی اینجا فرمودند و خیال میکنم که تمام نمایندگان محترم هم علاقهمند باشند که اضافات مستخدمین تصویب شود ولی آقایان یک موضوع را در نظر بگیرند و آن این است که یک دولتی الان در مملکت سر کار است که مدتی است تحت استیضاح است این که هر دو روزی یک مرتیه ما بیاییم اینجا یک صحبتی راجع به یک موضوع بکنیم و بعد هم بلند شویم برویم و بعد یک موضوع دیگر را مطرح کنیم این برای وضع مملکت خوب نیست و واقعاً اگر یک گرفتاری در مملکت پیداشده دولت با ضعفی که دارد قادر به انجام هیچ کاری نیست ما موظف هستیم که تکلیف دولت را معین بکنیم بنده مخالف دولت هستم ولی آقایانی که موافق دولت هستند باید اینجا بیایند و اصرار بکنند که تکلیف دولت زودتر معلوم شود دولت که نمیتواند این طور کار کند و هر روز آقایان وزرا از کارهایشان باز میماند و اینجا حاضر میشوند موافقین دولت باید جدیت کنند و به دولت رأی بدهند و بعد دولت بیاید و کار کند این که وضع مجلس نیست اما راجع به تبصره تمام آقایان موافقند با این تبصره ولی به شرطی که وقتی رأی دادیم بعد از آن چیز دیگری مطرح نشود و استیضاح را دنبال کنیم و به نتیجه برسانیم
رئیس- رأی گرفته میشود پیشنهاد آقای فرامرزی آقایانی که موافقند قیام کنند اکثر برخاستند تصویب شد قسمت کمیسیونها هم امروز بایستی انتخاب شود صحیح است حالا تبصره دوم قرائت میشود که رأی بگیریم
به شرح زیر قرائت شد
تبصره دوم مبلغ یکصد و هشتاد میلیون ریال اعتبار ماده ۶۸ بودجه پیشنهادی سال ۲۷ کشور موضوع کسر اعتبار ترفیع و اضافات کارمندان و خدمتگزاران تصویب و به وزارت دارایی اجازه داده میشود ترفیع و اضافات مشمولین تبصره ۱ ماده اول قانون مصوب خرداد ۱۳۲۷ را بابت سال جاری از محل اعتبار بالا پرداخت نماید مبلغ احتیاجی هر یک از وزارتخانهها و ادارات و بنگاههای دولتی با تشخیص وزارت دارایی به بودجه سال جاری آنها علاوه و مورد استفاده واقع خواهد شد
رئیس- آقای ملکمدنی
ملکمدنی- بنده موافقم
رئیس- آقای صفوی
صفوی- بنده موافقم
رئیس- پس کسی مخالف نیست
نمایندگان- رأی رأی
رئیس- اگر کسی مخالف نباشد رأی گرفته میشود
دکتر معظمی- اجازه میفرمایید
رئیس- بفرمایید
دکتر معظمی- بنده میخواستم تذکر بدهم که تبصره معنایی ندارد و به عنوان ماده واحده جداگانه باید مطرح شود چون ماده واحده یک دوازدهم گذشته است
رئیس- رأی داده شد که دنباله آن قانون همان طور پیشنهادات مطرح شود
دکتر معظمی- غرضم این است که ماده واحده ابلاغ شد به دولت و این یک قانون علیحده میخواهد
رئیس- دنباله همان است که مجلس رأی داد پس با ورقه رأی گرفته میشود آقایان موافقین ورقه سفید بدهند عده حاضر ۸۸ نفر
صفوی- بنده پیشنهادی دارم
رئیس- اعلام رأی شده است دیگر
اخذ و استخراج آراء به عمل آمد ۷۳ ورقه سفید شماره شد
رئیس- تبصره دوم لایحه دولت به عنوان ماده واحده با ۷۳ رأی تصویب شد
اسامی رأیدهندگان: آقایان رحیمیان- دکتر مصباحزاده- اردلان- دکتر فلسفی- نراقی- مهدی ارباب- بوداغیان- ارباب گیو- اسلامی- حسن مکرم- شریعتزاده- صادقی- علی بهبهانی- ملکی- فولادوند- دکتر مجتهدی- دکتر متین دفتری- صاحبجمع- بهاءالدین کهبد- پالیزی- شکرالله صفوی- کشاورز صدر- حبیبالله امین- نورالدین امامی- موسوی- آشتیانیزاده- محسن گنابادی- دهقان- علی اقبال- نواب یزدی- امامی اهری- دکتر امینی- ناصر ذوالفقاری- زنگنه- باتمانقلیج- عبدالحسین نیکپور- دولتشاهی- دکتر آشتیانی- مهدی مشایخی- هراتی- مظفری- سلطانی- گرگانی- عربشیبانی- جواد عامری- کفایی- سلطانالعلماء- منصف- معتمد دماوندی- خسرو هدایت- دکتر راجی- دکتر طبا- نیکپی- محمود محمود- گلبادی- شریفزاده- دکتر اعتبار- احمد فرامرزی- افشار- لیقوانی- سیدهاشم وکیل- مامقانی- دکتر شفق- عبدالرحمن فرامرزی- شهاب خسروانی- عباسی- صدرزاده- آزاد- ملکمدنی- محمدعلی مسعودی- علی وکیلی-(یک کارت سلطانالعلماء. یک ورقه موافق بدون اسم
ورقه سفید علامت امتناع ۵ برگ
[۳- انتخاب کمیسیونها]
رئیس- حالا شروع میشود به انتخاب کمیسیونها و بدواً ۵ نفر از آقایان برای استخراج آراء کمیسیونها به حکم قرعه انتخاب میشوند
اقتراع به عمل آمد و آقایان زیر انتخاب شدند
آقایان حسن مکرم- منوچهر گلبادی - ارباب گیو- ابوالقاسم امینی- دکتر مجتهدی
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسیون قوانین دارایی عده اعضا ۱۸ نفر عده حاضر ۸۹ نفر اخذ رأی به عمل آمد
عباس اسکندری- اجازه بفرمایید بنده تمنی دارم که بنده را در هیچ یک از کمیسیونها ننویسند
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسیون دادگستری عده اعضا ۱۸ نفر عده حاضر ۹۰ اخذ رأی به عمل آمد
صادقی- اجازه بفرمایید در کمیسیون فرهنگ بنده دیدم که اسم بنده را نوشتهاند چون کاندید عضویت کمیسیون فرهنگ آقای حاذقی بودند بنابراین تقاضا میکنم آقایان اصلاح بفرمایید
رئیس- حالا شروع میشود به انتخاب کمیسیون کشور عده اعضا ۱۸ نفر حاضرین ۹۰ نفر اخذ رأی عمل آمد
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسیون فرهنگ عده اعضاء ۱۸ نفر حاضرین ۹۰ نفر اخذ رأی به عمل آمد
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسیون بازرگانی و پیشه و هنر عده اعضاء ۱۸ نفر عده حاضر ۹۰ نفر اخذ رای به عمل آمد
رئیس- رئیس شروع میشود بانتخاب کمیسیون کشاورزی عده اعضاء ۱۸ نفر عده حاضر ۹۲ نفر اخذ رأی به عمل آمد
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسیون امور خارجه عده اعضاء ۱۸ نفر حاضرین ۹۱ نفر اخذ رأی به عمل آمد
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسون راه عده اعضاء ۱۲ نفر عده حاضر ۹۱ نفر اخذ رأی به عمل آمد
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسیون بهداری عده اعضاء ۱۲ نفر عده حاضر ۸۸ نفر اخذ رأی به عمل آمد
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسون نظام عده اعضاء ۱۲ نفر عده حاضر ۸۶ نفر اخذ رأی به عمل آمد
رئیس- شروع میشود به انتخاب کمیسیون پست و تلگراف عده اعضاء ۶ نفر عده حاضر ۸۳ نفر اخذ رأی به عمل آمد
رئیس- از آقایان مستخرجین تقاضا میشود که هر چه زودتر این آراء را استخراج کنند و گزارشش را به مجلس بدهند از طرف هیئت رئیسه هم آقای صدرزاده نظارت میکنند میخواستم عرض کنم که آقایان هیئت رئیسه شعب را هم انتخاب بکنند و از هر شعبه یک نفر برای کمیسیون عرایض و مرخصی و دو نفر برای کمیسیون مبتکرات انتخاب کنند حالا وارد میشویم در موضوع استیضاح آقای آزاد بفرمایید
[۴- طرح بقیه استیضاح آقای آزاد]
آزاد- صحبت پریروز بنده در اطراف مجلس شورای ملی بود چرا مجلس شورای ملی از قدرتی که ملت به او تفویض کرده است نمیتواند استفاده کامل بکند
مکی- اکثریت نیست آقا
رئیس- تأمل بفرمایید اکثریت بشود پس از چند دقیقه مجدداً اکثریت حاصل شد
رئیس- بفرمایید
آزاد- بنده یک مختصر توضیحی دارم علت این موضوع دو چیز است یکی این است که در مجلس شورای ملی یک عدهای از کارمندان دولت انتخاب شدهاند و به مجلس آمدهاند و علتش هم این بود که کارمندان دولت مطابق دیسیپلین اداری مجبور و موظف به اطاعت هستند (صادقی- عمومیت ندارد) بلی حالا توضیح میدهم و به مناسبت این که اضافه حقوق و ترفیع رتبه اینها منوط و مربوط به نظر رئیس مافوق آنها است ناچار هستند نسبت به آنها همیشه مطیع و فرمانبردار و متواضع باشند این موضع در جریان ۱۵ سال ۲۰ سال خدمت دولت یک عادت ثانوی برای آنها شده بعد از آن برویم سروزیر وزیر یک وزارتخانه شخصی است که قطعیترین تصمیمات را نسبت به کارمندان دولت میگیرد رئیس استان را رئیس شهرستان بکند یک کارمندی را بدون جهت منتظر خدمت میکند یک کارمندی را ارتقاء میدهد بنابراین وزرا همیشه در مقابل کارمندان دولتی به قدری بزرگ هستند که به قدر کوه دماوند به اصطلاح معروف و همه کارمندان دولت از وزرا مرعوب هستند اغلب اوقات در وزارتخانهها به مردم میرسم میبینم که یک کارمند دولت میآید در برابر وزیر میایستد او گاهی با یک کس دیگری صحبت میکند و آن کارمند هفت و هشت دقیقه ایستاده است وقتی که اجازه میدهد و مینشیند و حرف او را گوش میکند تا یک هفته او لذت میبرد که رفته پیش وزیر و وزیر اجازه داده است که پیش او رفته و بعد از این هم حرف او را گوش کرده است خوب وقتی که بنا شد یک عده اشخاص روی یک اصول و تربیت مدتهای مدید تربیت شدند دیگر آنها وقتی که آمدند در یک صندلیهایی نشستند غیر ممکن است که این صندلی صندلی تحکم و باز خواست از کسی بشود و در اثر سالیان دراز عادت آنها نمیتواند نسبت به آن وزیر استضاحی میکنند آنها نمیتوانند آن وزیر را مورد استیضاح قرار دهند اینجا وقتی که چشمشان به وزیر میافتد بیاختیار متواضع میشوند و نمیتوانند او را مورد عتاب و خطاب قرار دهند صادقی عمومیت ندارد همین جور که آقای صادقی فرمودند عمومیت ندارد یک عده اشخاصی هستند که این قضایا را فهمیدهاند و میخواهند رعایت بکنند ولی این موضوعی است که کاملاً اختیاری نیست آقایان سیگار میکشند و یا این که اشخاصی که سیگاریند با این که حس میکنند که سیگار قلب و ریهشان را خراب میکند ولی همین که از خواب بیدار میشوند یک دستشان میرود به قوطی سیگار و یک دستشان میرود به قوطی کبریت و دود بلند میشود این مدت بیست سال است حکایتی است در کتابی نوشته است تاجری غلامی داشت این غلام خیلی شر بود او را هفتهای یک مرتبه و دو مرتبه با شلاق میزد و تنش را سیاه میکرد بعداین غلام را فروخت و این شروع کرد یک دستهای تهیه کرد و مشغول شد به راهزنی قافلهها را میزد چندین مرتبه حاکم چند نفر فرسناد که او را بگیرند سواران حاکم شکست میخوردند این تاجر یک دفعه با قافلهای مسافرت کرد در این بین غلام جلوی قافله را گرفت سران قافله و تمام تجار و اهل قافله را بردند پیش این غلام چشم این تاجر که به غلام افتاد روی به آن عادت قدیمی که به این تحکم میکرد به او
پرخاش کرد که چرا دست از شرارت برنمیداری غلام هم که چندین مرتبه شلاق خورده بود گفت ببخشید اگر میدانستم که شما اینجا بودید دست به این کار نمیزدم گفت سوار شو برو گفت چشم بعد از این تاجر پرسیدند که چطور شد که چشمت که به این غلام افتاد همه که از این میترسیدند فوری به این تحکم کردی و این حرف ترا قبول کرد گفت من اقلاً هزار مرتبه این شلاق زده بودم به محض این که او را دیدم و گفتم حرکت کن فوری حرکت کرد و رفت به غلام هم گفتند که چرا از این پیرمرد ترسیدی گفت این هزار مرتبه مرا شلاق زده بود رعب او هم در دل من بود ترسیدم و اطاعت کردم مقصود این بود کارمندان دولت وقتی چشمشان به وزیری میافتد که پانزده سال ده سال همه اختیارشان دست این وزیر بوده است اینجا خواهی نخواهی مرعوب میشوند و نمیتوانند استیضاح کنند از این وزیر که برخلاف قانون کار کرده یا اگر دیدند که یک تقصیری متوجه اوست تقاضای تعقیب او را کنند موضوع دیگری که میخواستم عرض کنم این است که هر یک از آقایان که به مجلس آمدهاند اینها همیشه دلشان میخواهد که چندین دوره دیگر هم در مجلس باشند مثل این که خود من که در این دوره به مجلس آمدهام از ۵۰ یا ۶۰ نفر که با من به مجلس آمدهاند همیشه به من میگفتهاند آزاد به فکر دوره آتیه باش البته نصایح اینها از اثر محبتی بود که به من داشتند البته یک آدمی که به من نصیحت میکند که به فکر دوره آینده باشم برای خودش هم این فکر را میکند و به عقیده بنده نقطهی ضعف اینجا است برای این که یک نفر آدم که میخواهد در ایران وکیل شود این قدرت را لازم دارد که وکیل شود برای این که وکیل شدن بدون قدرت داشتن نمیشود در کشورهایی که وضعیت مشروطه آنها روی یک اصول و قاعدهای است قدرت عبارت است از تشکیلات حزبی هرکس که میخواهد موفق شود میرود داخل میشود در یکی از اجزایی که مطابق فکر و سلیقه او است آنجا فعالیت میکند کوشش میکند زحمت میکشد جلب توجه افراد حزب را میکند و بعد هم حزب او را کاندید میکند و انتخاب میکند یا این است که نسبت به یک محلی خدماتی میکند اهالی محل موقع انتخابات به او رأی میدهند ولی متأسفانه در کشور ما احزاب قوی وجود ندارد که اشخاص بروند در آنجا داخل شوند و بعد آن احزاب کاندیدهایی معلوم بکنند و رأی بدهند که این آدم وکیل شود خدمت کردن به اهالی محل هم شرط وکیل شدن نیست بر فرض هم که کسی خدماتی بکند وقتی که انتخابات شروع میشود مردم بخواهند به او رأی بدهند صندوق را عوض میکنند سزاوار یک بخشدار همه را تصفیه میکند پس بنابراین این قضیه هم که درست در نمیآید بنده میخواستم مثلی بزنم ولی نمیگویم پس اگر کسی خواست وکیل شود باید به یکی از مراکز قدرت دولتی نزدیک شود تا این که آن مرز قدرت دولتی به او کمک کند و او وکیل بشود البته مراکز قدرت دولتی وزرا هستند قشون است ژاندارمری و اینها هستند وقتی بناشد اشخاصی که در مجلس هستند بخواهند دوره آینده خود را تأمین کنند و به یکی از این مقامات نزدیک شوند و متوسل شوند و آن مقامها هم آنها را تحت حمایت خودشان نگاه داشتند البته از اینها یک چیزی میخواهند این که معامله متقابله است من میخواهم وکیل بشوم باید به رئیس لشکر به وزیر نخست وزیر متوسل شوم او هم مرا کمک میکند یک چیزی میخواهد مفت که نیست (مهندس رضوی- این وکالت چه افتخاری دارد) بنده هم همین را میخواهم عرض کنم این مراکزی که میخواهند ما را وکیل کنند از ما یک چیزی میخواهند این است که یک لوایحی میآورند و ما باید برخلاف عقیده خود به آنها رأی بدهیم (کشاورز صدر- پس به هیچ دولتی نباید رأی داد؟) بله قضیه همان دیروز است (خنده نمایندگان- زنگ رئیس) اینها همه را نگهدار آخر بیار (خنده نمایندگان) بله وقتی هم که اینها از ما یک چیزی خواستند وقتی که بنا شد آقایانی که در مراکز قدرت نشستهاند چیزی خواسته باشند وضعیت مملکت این است که میبینیم و ما به هیچ وجه منالوجوه نمیتوانیم در مقابل چیزهایی که که مخالف مملکت میبینیم مقاومت کنیم برای این که آیندهمان تأمین بشود من که الان اینجا هستم و این حرفها را میزنم برای این است که نه دلم میخواهد در خانهام قالی متری سیصد تومان افتاده باشد نه میخواهم که خانهام باغ باشد و نه میخواهم که دوره آینده وکیل بشوم و برای این است که این حرفها را میزنم اگر من هم میخواستم استفاده کنم و دوره آینده وکیل بشوم خیلی آدم مؤدب و مطیع و فرمانبرداری بودم و به هیچ وجه منالوجوه این صحبتها را اینجا نمیکردم یکی از فلاسفه قدیم مینویسند غلامی روزی اربابش به او گفت من مهمان دارم و بهترین غذاها باید برای من درست کنی وقتی غذا را آوردند دید همه زبان بود پرسید چه شد که برای من زبان درست کردی شرح مفصلی گفت که زبان چه خاصیتها را دارد میتواند جلب قلوب کند بعد از چندی باز گفت بدترین غذاها را برای من درست کن باز او از زبان درست کرد و گفت چه شد که بدترین غذاها را هم از زبان درست کردی شرح مفصلی در مذمت زبان گفت بنده هم میخواهم عرض کنم که مجلس شورای ملی یک نقطهای است که میتواند ملت ایران را به رفاه سوق دهد و نیز یک نقطهای است که میتواند ملت ایران را به سوی بدبختی ببرد و مملکت را بینظم و ترتیب کند حالا در این قضیه اکثریت مجلس شورای ملی جایی است که تصمیم بگیرد راهی به سوی بادیه خیر میرود راهی به سوی هاویه اکنون مخیر است اگر مجلس شورای ملی بخواهد میتواند هر تصمیمی که راجع به مصالح مملکت ایران باشد بگیرد خودش میداند در مقابل فرزندان آتیه ایران من در مدت ۴۰ سال زندگانی سیاسی که داشتهام که همهاش و در سیاست بودهام یک تجربیاتی تحصیل کردهام و آن تجربیات من عبارت از این بوده است که در کشور ایران از چهل سال قبل سایوتاژی جریان داشته است سابوتاژ یک اصطلاحی است که در سیاستهای خارجی استعمال میشود یعنی تخریب من معتقدم که از چهل سال قبل تاکنون یک سیاست تخریبی در ایران وجود داشته است سیاست تخریب خطرش از بمب اتمی زیادتر است زیرا بمب اتمی میآید یک شهری را خراب میکند ولی سیاست تخریب مثل موریانه میآید یک مملکتی را میخورد و خراب میکند و از بین میبرد این سیاست تخریب از طرف دولت انگلستان در ایران چهل سال است که شیوع دارد و علتش هم این است که از زمانی که انگلیسها هند را گرفته یک عده زیادی از رجال خود را به شرق فرستادند که مطالعهای بکنند که هندوستان محفوظ بماند این اشخاص که آمدند طبق کتابهایی که خودشان راجع به ایران نوشتند در نظر دارند یکی این است که ایرانی باید گرسنه باشد تا اطاعت کند و عرب سیر و یکی دیگر این است که در اطراف هندوستان یک بیابان لم یزرعی باشد که هندوستان حفظ شود اینها در کتابهایی که رجال سیاسیشان نوشتهاند نوشته شده است سیاست تخریبی که در ایران وجود داشته و الان هم به عقیده من وجود دارد اینها به توسط مأموری خارجی نیستند غالباً اینها به توسط همین افرادی که در این کشور دارند اعمال میشود و این روزگار سیاهی که ملت ایران دارد در اثر همین تخریب بوده است زیرا کشور ایران یک کشوری است که تمام منابع ثروت آن هنوز دست نخورده است نفت دارد طلا دارد رودخانه دارد و همه چیز دارد ولی با تمام اینها ملت ایران در فشار است صحیح است در موقعی که می خواسته راهآهن رادرست بکنند وسد اهواز را ببندند یک مهندس بود در آن جا یک نقشهای طرح کرد که حالا که دولت ایران دارد سد را میبندد و دارد پل برای راهآهن درست میکند برای راهآهن جرثقیل هست مهندس هست همه چیز هست وسایل هست یک مختصر پول کمی هم میشود صرف کرد و آبها را در اراضی خوزستان جاری کرد به محض این که این مهندس که گویا امریکایی بود این پیشنهاد را کرد بعد از دو سه روز مهندس را عوض کردند و یک مهندس انگلیسی آوردند این که آمد یک گزارش تهیه کرد و داد که به مناسبت این که دولت ایران خیلی عجله دارد که این راهآهن درست شد این اقدامات میشود این مالیاتهایی که ما از این مملکت میگیریم اگر مقایسه بشود با مالیاتهایی که کشورهای ثروتمند از رعایای خودشان میگیرند ملاحظه میکنیم که مالیاتهای ما شاید از بعضی از کشورهای درگیر هم زیادتر باشد ولی این مالیاتهایی که گرفته میشود هم تفریط میشود روی همان تخریب و سابوتاژ یک خرجهایی برای مملکت درست میکنند که به هیچ وجوه منالوجوه مفید به حال مملکت نیست و مملکت از این راه نمیتواند بهرهبرداری کند ولی هی مردم را لخت و فقیر میکنیم و هی پولها را میگیریم مثلاً بانک کشاورزی یکی از بانکهایی باید باشد که سرمایه این از بانکهای دیگر زیادتر باشد برای این که کشور ایران یک کشور فلاحتی است و کمک میکند به زارعین و کشاورزان ولی سرمایه این بانک را وقتی ما نگاه میکنیم میبینیم که دارای یک سرمایهای است که به هیچ وجه منالوجوه برای کشور کافی نیست بلکه برای یک استانی هم اگر بخواهد عمران و آبادی برای یک استانی هم اگر بخواهد عمران و آبادی بکند کافی نیست ولی در عوض ده میلیون تومان میروند تخصیص میدهند به شعبه بانک ملی در بازار به جای این که به بانک کشاورزی بدهند مثلاً شرکت فرش درست میکنند که به هیچ وجه منالوجوه مفید به حال کشور نیست سالی نیم میلیون تومان بودجه دارد آقا این پول را بدهید به فرهنگ این سیاست در ایران وجود داشته است و الان هم وجود دارد و به هیچ وجه منالوجوه هم کسی نیست فکر بکند و این سیاست را از بین ببرد و اقداماتی بکند که ملت ایران روی پای خودش
بایستد و کارهایش را مطابق میل خودش رسیدگی بکند من از سبزوار که برگشتم خواستم چند باب مدرسه برای دهات سبزوار درست کنم به تمام دهات رفتم و مخارج اینها را برآورد کردم هر دبستانی در حدود ۷ الی ۸ هزار تومان ....
رئیس- آقای آزاد تأمل بفرمایید اکثریت نیست پس از چند دقیقه اکثریت حاصل شد بفرمایید
آزاد- در سبزوار من میخواستم در حدود ۱۰ بیست سی تابستان درست بکنم با سبزواریها و با مالکین آنجا صحبت کردم اغلبشان گفتند ما پول این دبستانها را میدهیم من آمدم به طهران دیدم که کاغذی برای من نوشتند که ممکن است یک اشکالاتی پیش بیاید در بعضی دهات و بعضی مالکین این پول را ندهند و ما هم مجبور بشوی که به وسیلهی امنیه از آنها بگیریم من فکر کردم در آن موقع پارسال که اگر دو ماه قند و شکر و چای اهالی سبزوار را اجازه میدهند که ما بفروشیم مازاد این را برای ساختمان دبستانها اختصاص بدهیم یک کار بیزحمتی است در حدود ۱۶۰ تن هر ماه سبزوار شکر سهمیه دارد ما حساب کردیم دیدیم هشتصد هزار تومان در دو ماه تفاوت این میشود با قیمت بازار آزاد در بازار آزاد چهار تومان و نیم بوده وزارت دارایی هم میداد ۱۸ قران هشتصد هزار تومان تفاوت دو ماه این قند وشکر بود البته آقایان میدانند که غالباً این قند و شکرها را هم به مردم نمیدادند وقتی که میدادند به دارایی یک عده اشخاص میآمدند و زد و بند میکردند و شکر مردم را میبردند میفروختند من تلگراف کردم به اهالی سبزوار که تلگراف کنید به رئیسالوزرا و وزارت دارایی دو ماه قند و شکر شما را در بازار آزاد بفروشند و مازاد آن را دبستان در سبزوار بسازند با این پول چهل باب دبستان درست میشد و یک مقدار هم زیاد میماند این تلگراف من رفت چندین تلگراف کردند در حدود هزار تومان پول تلگراف دادند و این تلگرافها برای وزیر دارایی بود و هیئت وزیران و یک عدهای دیگر که شما دو ماه قند و شکر و چای ما را در بازار بفروشید و مازادش را تحت نظر یک کمیسیونی که یکی از طرف وزارت دارایی باشد و یکی فرهنگ با حضور چند نفر افراد معتمد محل این پول صرف بشود برای ساختن دبستانها گفتم که این اهالی سبزوار یک چنین تلگرافی کردهاند و این به هیچ جا برنمیخورد خوب است که مو افقت کنید گفتند من با شادمان باید صحبت بکنم او رئیس کل اقتصاد است با او هم که صحبت کردند او گفته بود از نقطهنظر اداری عیب ندارد یک شکری است مال اهالی سبزوار و تقاضا کردهاند که بفروشند و پولش را برای ایشان اختصاص بدهند مانعی ندارد بعد این آقای هژیر به من گفت که اگر چنانچه آمدند یک عدهای از سبزواریها گفتند که ما شکرمان را نمیدهیم تکلیف چیست برای این که این تلگرافات مال تمام نیست من یک کاغذی نوشتم دادم به آقای دکتر مهیمن که اگر یک نفر ده نفر صد نفر هزار نفر آمدند گفتند که ما شکرمان را نمیدهیم من از خودم میدهم یک نفر از نمایندگان شما که چیزی ندارید اعتبار داشتم به علاوه همه که نمیگفتند بعد آقای هژیر به من گفتند که خوب اگر سایر شهرستانها آمدند گفتند قند و شکرمان را بفروشید صرف دبستانها بکنید آن وقت چکار بکنیم گفتم چه مانعی دارد شما خودتان باید مردم را تشویق بکنید که شما یک ماه قند و شکرتان را بفروشید برای ساختمان دبستان این عیبی ندارد این مال خود مردم است و به دولت هم ضرری نمیخورد گفتند خیلی خوب پیشنهاد کنید بعد از چند روز گفتند پیشنهاد رد شد گفتم چرا رد شد گفتند هیئت وزیران رد کرد گفتم آخر این عیبی نداشت ضرری به کسی نمیخورد به من گفتند که شما بروید وزرا را یکی یکی ببینید تا من دو مرتبه به هیئت وزیران ببرم گفتم بسیار خوب رفتم پیش آقای منصورالسلطنه عدل به من گفتند حرفی ندارم رفتم پیش آقای سپهبد احمدی وزیر جنگ گفت که من حرفی ندارم بعد از چند روز رفتم پیش آقای وزیر پست و تلگراف او هم به من گفت حرفی ندارم بعداز چند روز دیدم رد کردند این به غیر از سیاست سابوتاژ چیزی نیست در این مملکت این پول خود مردم است پولی است که خود مردم میخواهند بدهند برای این که برایشان دبستان درست کنند و این شکری است که خود مردم نمیخورند و امناء محل و مأمورین میبرند و بند بست میکنند به چه مناسبت ایشان موافقت نکردند که این قند و شکر فروخته شود و به مصرف دبستان و تعمیم فرهنگ آنجا برسد در صورتی که بعد از ۳ ماه دیگر آقای نجمالملک آمد جیرهبندی و قند و شکر را ملغی کرد اینها سیاست تخریب است در این مملکت که نمیخواهند این مملکت از بدبختی نجات پیدا کند و الّا این که به جایی برنمیخورد اهالی که حاضر بودند یک مدرسه برایشان درست کنند عبدالرحمن فرامرزی لغوش خوب بود یا بد صحبت سر لغوش نیست صحبت سر این است که مردم میخواستند با پول خودشان ده بیست مدرسه درست بکنند نگذاشتند حالا من لغوش را حرفی نمیزنم باید اشخاص مقتصد اظهار عقیده بکنند چون من اطلاع اقتصادی ندارم که اظهار عقیده بکنم (مهندس رضوی- لغوش بسیار کار خوبی بود) من از شهریور که آمدم بیرون البته آقایان میدانند سعادت یک ملت و حفظ استقلال یک مملکت روی سه اصل مستحکمی بنا شده است اول وضعیت اقتصادی است که بایستی مردم نان داشته باشند آب داشته باشند خانه داشته باشند بعد مسئله بهداشت است باید مردم سالمی در مملکت باشند که بتوانند بروند درس بخوانند بتوانند برونند در مزارع و در کارخانهها کار کنند بعد از این دو قسمت مسئله فرهنگ است یک ملت تا وقتی که فهم و دانش نداشته باشد نمیتواند از حیثیت و شرافت خودش دفاع بکند و نمیتواند وسایل ترقی خودش را فراهم کند موضوع اقتصاد که مهمتر از همه چیز است از شهریور تا به حال مثل گویی شده است که هر کس به آن پایی زد و پرت کرد به یک طرف بعد از شهریور وزارت پیشه و هنر بود وزارت پیشه و هنر بود که بیشتر امور اقتصادی ما را در آنجا متمرکز بود آمدند یک وزارت خواربار درست کردند یک مقدار از این وزارتخانهها را انتقال دادند به وزارت خواربار صد و پنجاه میلیون تومان هم برای آن بودجه تعیین کردند به محض این که وزارت خواربار خواست یک نظم و ترتیبی در کار بدهد وزارت خواربار را منحل کردند بعد از انحلال وزارت خواربار آمدند امور اقتصادی را بردند به وزارت دارایی یک کمیسیونی تشکیل دادند که در کابینه آقای بیات که امور اقتصادی در تحت نظر آن کمیسیون باشد ۵ شش ماه تحت نظر آن کمیسیون بود باز آمدند انتقال دادند به وزارت پیشه و هنر ۳ چهار ماه پیشتر آمدند از وزارت پیشه و هنر یک مقدارش را اختصاص دادند به بانک صنعتی درست وضع اقتصادی مملکت را از بعد از شهریور مطالعه کنید مثل توپ فوتبال بوده که از این طرف به آن طرف پرت شده است البته وقتی بنا شود که یک موضوع اساسی را تحت نظر یک عدهای سالهای سال اداره نشود و به آن کار رسیدگی نشود غیر ممکن است که از آنجا یک بهرهبرداری کرد مسئله دیگری که میخواستم عرض کنم مسئله جنوب ایران است اگر آقایان درست دقت کنند میبینند که وضعیت جنوب ایران روز به روز تحلیل میرود جمیتش کم میشود فقر و پریشانی در مناطق جنوبی بیشتر از مناطق شمالی و مناطق مرکزی است و هر روز آقایان در روزنامهها میخوانند که جمعیت بندرعباس کم شده است و جمعیت از بین رفته است بندر لنگه جمعیتش از بین رفته است و همین طور تا رسیده است حالا به سیستان که آبش خشک شده است و مردم دارند از بین میروند و هر روز هم مردم صحبت میکنند از وزارت خارجه سؤال میشود هیچ نتیجهای هم گرفته نمیشود به هیچ وجه کسی ترتیب اثری نمیدهد هی میگویند مشغول اقدامات هستیم و آنها مشغول کار خودشان هستند سؤال میکنند ولی اثری مترتب نیست من امیدواری دارم که نمایندگان محترم با حسن نیتی که دارند یک قدری در وضعیت اساسی کشور ایران مطالعه بفرمایند موضوع خدمت به مملکت و اداره کردن مملکت به عقیده من این نیست که ما یک دولتی را انتخاب بکنیم و دولت یک چیزی راجع به سیاست روزمره بگوید و ما قبول بکنیم یا نکنیم و دولت یا بماند یا نماند یک مسائل اساسی و مهم هست برای مملکت که بایستی به آنها توجه و دقت کرد و آن مسائل عبارت از نفوذهای خارجی در ایران و این نفوذهای خارجی است که مملکت را به این روز بدبختی و بیچارگی نشانده است به عقیده من آقایان نمایندگان باید در وهله اول نظرشان این باشد که نفوذ خارجی را از ایران بردارند و سعی و کوشش بکنند که تمام امور داخلی و خارجی ایران با نظریات خود ملت ایران حل بشود میخواهم یکی دو سه موضوع که راجع به ضرر ایران و منفعت اجنبی هست در اینجا به عرض آقایان برسانم ممکن است بعضی اشخاص تصور کنند که آزاد خیلی مبالغه میکند چون شنیدهام که میگویند آزاد خیلی مبالغه میکند در نفوذ خارجی در ایران ولی من از این عقیدهام بر نمیگردم برای این که میدانم اجانب در ایران خیلی نفوذ دارند فوقالعاده در تمام شئون اجتماعی و سیاسی ما دخالت دارند من عضو چندین جمعیتهای خیریه و اسلامی هستم رفته بودم به سبزوار در سبزوار رادیو گفت در اتحادیه مسلمین یک جمعیت زیادی جمع شدهاند و آنها یک عده خیلی زیاد شاید سی هزار نفر اسم نوشتهاند که بروند فلسطین وقتی آمدم من که عضو هیئت مدیره اتحادیه مسلمین هستم دیدم وضعیت اتحادیه دارد به هم میخورد در ماه رمضان دو سه شب رفتم و کسی نیامد بعد پرسیدم چرا نمیآیند گفتند یک جاسوس انگلیسی در اینجا بود از آبادان آمده
بود و داشت تمام چرخ اتحادیه را میچرخاند بعدها فهمیدند و بیرونش کردند یک وقتی یکی از رفقای حزب استقلال ما آمد پیش من گفت که آزاد گفتم بلی گفت می یک روزنامهای میخواهم بنویسم اگر چنانچه رفقای حزبی که امتیاز دارند به آنها بگویید که به من امتیاز روزنامه را بدهند خوب است گفتم چکار میخواهی بکنی گفت باشگاه ورزش داریم و میخواهیم راجع به مسائل ورزش هفتهای یکی دو روز مطالبی بنویسیم من به دکتر حسن قاضی که عضو حزب استقلال بود و روزنامهی راستگو را داشت گفتم روزنامهات را بده به این آقا رفت و شب صحبت کردند که روزنامه را در اختیار او بگذارند صبح آمد و به من گفت آزاد گفتم بلی گفت این دیشب وقتی که ما صحبت کردیم راجع به روزنامه گفت پول روزنامه را میخواهند انگلیسیها بدهند گفتم چطور پول روزنامه را انگلیسها میخواهند بدهند گفت من گفتم خرج روزنامه را کی میخواهد بدهد گفت انگلیسها فرد آمد پیش من گفتم موضوع قضیه چه بود گفت بلی میخواهم روزنامه را بنویسم راجع به مسائل ورزش گفتم پول روزنامه را کی میخواهد بدهد گفت که انگلیسها گفتم که تو از کجا با آنها آشنایی پیدا کردهای گفت یکی از آنها در باشگاه ورزشی باما آشنا شد و دو سه مرتبه هم به خانهی ما آمد با خانم انگلیسی خود و با ما آشنا شد گفت اگر یک روزنامهی بنویسی به تو کمک میکنم گفتم چه خواست توی روزنامه بنویسی گفت هیچ چیز نخواست فقط گفت چند عکس از ورزشکاران را ما میآوریم گراور کنید و سرمقالهی روزنامه را هم مینویسیم میخواهم عرض کنم که در جمیع شئون ما خارجیها دخالت میکنند و این برخلاف انصاف و مروت است که به یک ملتی که مهد تمدن بشر بوده است آن قدر بیرحمی و بی انصافی کنند
ماده دوم بودجه- تبصره دوم وزارت دارایی مجاز است از مبلغ ۵ میلیون و هفتصد هزار لیره که قرار است دولت انگلستان برای تصفیه مطالبات دولت ایران از بابت استفادهی نیروی متفقین از راهآهن و بنادر ایران نقداً بپردازد مبلغ دو میلیون لیره از آن را به مصرف خرید فشنگ و تعمیر کارخانهجات تسلیحات ارتش رسانیده و بقیه آن را جزء عایدات بنگاه راهآهن دولتی ایران منظور دارد که بعد از پرداخت بدهیهای بنگاه بقیه برای رفع حوایج ضروری راهآهن مورد استفاده قرار داده شود بلی بنده میخواستم در این موضوع مختصر توضیحاتی بدهم در موقعی که قشون متفقین به ایران وارد شدند تعرفهی راهآهن ایران که مجلس شورای ملی هم آن را تصویب کرده بود و وضع کرده بود برای کالاهایی که حمل و نقل میشود پنج درجه قرار داده بودند که درجه پنجم آن را تن کیلومتری سه عباسی مقرر داشته بودند وزارت جنگ که یک مقدار زیاد محمولات داشت و حمل و نقل میکرد درخواست کرده بود که چون اینها متعلق به دولت است نصف کرایه را با وزارت جنگ حساب کنند یعنی تن کیلومتری سی دینار و البته فرق نمیکند وزارت جنگ هم مال ما بود بنگاه راهآهن هم مال ما بود این مال دوره قبل از شهریور بود برای مملکت هم فرق نمیکرد متفقین وقتی که آمدند به ایران بعد از این که قرارداد با ما بستند چسبیدند به این قسمت که چون شما محمولات قشونی خودتان را تن کیلومتری سی دینار حساب میکنید با ما هم باید همین معامله را بکنید به همین قیمت حساب بکنید یعنی ما هم که محمولاتمان را حمل و نقل میکنیم باید تن کیلومتری سی دینار بدهیم در صورتی که این دو موضوع به یکدیگر ارتباط نداشت راهآهن و وزارت جنگ هر دو مال کشور ایران بود محمولات وزارت جنگ هم مال ایران بود ولی متفقین خارجی بودند آمده بودند به هجوم کشور ما را اشغال کرده بودند اینها حق نداشتند که به ما بگویند شما بایستی همان قیمتی که برای محمولات جنگی خودتان یعنی سی دینار قرار دادهاید باید با ما هم همان معامله را بکنید اینها آمدند این کار را کردند بعد هم این آقایانی که این همه اظهار وطنپرستی اظهار احساسات میفرمایند به هیچ وجه منالوجوه اعتراض نکردند آمدند نشستند گفتند بسیار خوب شما هم تن کیلومتری سی دینار بدهید مطابق صورتی که خود متفقین دادند به وزارت راه خودشان دادند چون کنترل هم خودشان میکردند شش میلیون و چهار صد و هشتاد هزار تن اینها محمولات حمل کردند از جنوب به طرف شمال شش میلیون و چهار صد و هشتاد هزار تن این صورتی است که خودشان دادهاند مطابق همین تصدیقی که خودشان آمدهاند اینجا کردهاند که ما تن کیلومتری سی دینار میدهیم دویست و هفتاد و نه میلیون تومان کرایه این محمولات میشود از قرار تن کیلومتری سی دینار در صورتی که مطابق تعرفه راهآهن ایران که درجه پنجم تن کیلومتری سه عباسی بود و به ما بایستی پول میدادند دو مقابل این مبلغ میشد یعنی ۵۰۰ میلیون تومان آقایان بعد از این که آمدند و این موافقت را خودشان کردند یک مخارجاتی هم گفتند که ما کردیم من جمله از مخارجاتشان این بود که ما چند نفر صاحبمنصب در ایران داشتیم پول آنها را هم راهآهن باید بدهد این به ما چه مربوط است که پول صاحبمنصبان آنها را ما بدهیم از طرف آنها ایلیف آمده بود به ایران که نماینده بازرگانی بود این ایلیف دو سه مرتبه آمد صحبت کرد بعد از صحبتها گفت دولت انگلستان فقط پنج میلیون لیره اعتبار برای این کار دارد و بعد از این که محاسبه کردیم این مبلغ را میپردازیم بعد این ایلیف از ایران رفت و ربرت سن نماینده بازرگانی از طرف انگلستان آمد که یک کمیسیون مختلطی از نماینده دارایی نماینده وزارت راه و این ربرت سن تشکیل شد اینها آمدند رسیدگی کردند پولهایی را که خودشان تقریباً به حساب میآوردند یکی دوازده میلیون تومان پولی است که امریکاییها میگفتند ما اسباب یدکی برای راهآهن آوردهایم یک میلیون و چهار صد و هشتاد هزار لیره انگلیسها گفتند ما مخارج صاحبمنصبان کردهایم اینها آمدند همه حسابشان را قبول کردند طبق اظهاراتی که خود ربرت سن با این کمیسیون دارایی تصدیق کردند که تن کیلومتری سی دینار بدهند مطابق حسابی که خودشان کردهاند شش میلیون و چهار صد و هشتاد هزار تن هم حمل کردهاند ۱۱۰ میلیون طلب ایران شده است مطابق تصفیه قبل که خودشان کردهاند آن وقت آقای هژیر ۱۱۰ میلیون طلب ایران را که خود آنها تصدیق کردهاند به هفتاد دو میلیون تومان که پنج میلیون و هفتصد هزار لیره باشد آمده است مصالحه کرده است و آن وقت دومیلیون لیره از این مبلغ را هم گفتهاند ما فشنگ میدهیم در موقعی که جنگ اول تمام شده بود ما در مشهد بدیم انگلیسها وقتی که میخواستند بروند این فشنگها و گلولههایی که در آنجا داشتند با این همه مهمات جنگی چاه میکندند اینها را میریختند با دینامیت آتش میزدند و اغلب اوقات مشاهده میشد که تمام شهر به لرزه در میآمد چرا این کار را میکردند برای این که برای آنها احتیاجی نبود مقداری انگلیسها خرج میکردند برای این که میدیدند اینها به دردشان نمیخورد حالا آمدند به آقای هژیر گفتهاند از بابت طلب راهآهن که این قدر خراب کردهاند و از بین بردهاند بعد از این که ۱۱۰ میلیون تومان را به ۷۲ میلیون صلح کردند دو میلیون لیره آن را هم فشنگ بگیر و ۱.۵ میلون تومان هم مخارج حمل و نقل آن را حساب بکنند حالا من میخواهم به آقایان بگویم که اینها یک عملیاتی است که خیانت به مملکت است این عملیات را این آقا انجام میدهد صحیح است برای این که شما طلب دولت ایران را آنچه هست وصول نمیکنید چرا وصول نمیکنید شما اگر نماینده ایران هستید چرا رسیدگی نمیکنید که این پولها را بگیرید اگر نماینده ایران نیستید پس چرا در رأس یک مملکتی قرار گرفتهاید مطابق تبصرهای که در این قرارداد درج شده است متفقین تعهد کردهاند که اگر بعد از ۶ ماه حساب ایران را تصفیه نکنند تمام مطالبات ایران را لیره طلا بپردازند طبق قراردادی که با ما بستهاند آقای هژیر تشریف بردند لندن وقتی وزیر راه بودند اگر خاطر آقایان باشد سه ماه در آنجا بودند و هیچ کس نفهمید برای چه رفتند و هر کجا که صحبت میشد میگفتند مسافرت مرموز است (حسن اکبر- گزارش دادند شما تشریف نداشتید) یکی از سوقاتهایی که برای ما آوردند این است که این ۵ میلیون لیرهای که ما طلبکار بودهایم در آنجا به ما دادهاند و من ریختهام توی بانک گذاستهام امانت نخست وزیر کدام ۵ میلیون تومان همین ۵ میلیون را میفرمایید که حالا صحبتش است و من و شما هم هنوز قبول نکردهایم من در چهار سال پیش گذاشتهام توی بانک
مکی- خطاب به آقای نخست وزیر وسط حرفشان حرف نزنید بگذارید حرفشان را بزنند
آزاد- شما قبول نکردید شما هر روز برداشتهاید تصویبنامه صادر کردهاید که سیصد هزار لیره برای راهآهن از این بابت اسباب بخرند این را یادداشت کردید چطور شما قبول نکردید الان تصویبنامهای که صادر کردهاید در کمیسیون ارز موجود است تصویبنامه صادر کردهاید که سیصد هزار لیره از بابت این ۵ میلیون برای راهآهن اسباب بخرند متأسفانه گفتم که در این مملکت هر خیانتی که میشود هر عملی که میشود کسی نمیپرسد برای چه مجلس شورای ملی پنج نفر را تعیین نمیکنند که نگاه بکنند رسیدگی بکنند اقلاً یک عدهای تعیین کند که این پروندهها را ببیند بعد اگر گوینده بد گفته بود تکذیب بکنند اگر قضایا صحیح است که تکلیفش را معین کنید ایشان تشریف آوردند گفتند راهآهن خراب است چون ما پول نداریم بایستی مجلس شورای ملی موافقت کند که این ۵ میلیون و هفتصد هزار لیره
گرفته بشود و دو میلیون لیره را که برای فشنگ و تسلیحات است منها بشود و بقیه برای راهآهن صرف بشود بنده اینجا اسناد و مدارکی دارم که واقعاً رقتآور است خیلی رقتآور است من میخواهم این را به آقایان عرض کنم که اگر چنانچه یک بنگاهی یک بنگاه راهآهن واقعاً ضرر داشته باشد ما حاضریم کفش وکلاهمان را بفروشیم و بدهیم به راهآهن و بنگاه راهآهن را درست کنیم که بنگاه راهآهن ضرر نداشته باشد ولی این پولهایی که در آنجا هست روی همان سیاست تخریب همه نفله میشود ما هم بایستی حاضر بشویم که ۱۸۰ میلیون طلبی که ما از انگلیسها داریم از باب راهآهن به ۷۲ میلیون صلح بشود و مبلغ ۷۲ میلیون هم از بین برود راهآهن ۹۲ میلیون تومان مخارج دارد بودجهاش هست حالا ملاحظه بفرمایید این ۹۲ میلیون تومان چگونه نفله میشود بنده چند فقره از مخارج یعنی یک قسمت از پولهایی که در راهآهن نفله میشود و جزء اسناد رسمی است اینجا برای آقایان میخوانم این مال سال ۱۳۲۶ است رونوشت به قسمت حسابداری ارسال و اعلام میشود علاوه بر خریدهای بالا که جنبه تشریفاتی داشته و با وجود کسر و دخل بودجه بنگاه کاملاً برخلاف اصول صرفهجویی و ضرورت رفتار شده است ببینید چه مخارجی شده است
اول برای اطاق آقای مدیر کل ببینید چقدر پول نفله شده است
۱- سند شماره ۵ خلاصه حساب شماره ۳ فروردین ۱۳۲۶ الف انبار خرید این پولی است که خرج شده ملاحظه کنید ۱۸ متر مشمع برای کف اطاق انتظار خصوصی اقای مدیر کل به مبلغ ۵۰۴۰ ریال ملاحظه کنید ۱۸ متر مشمع برای کف اطاق انتظار خصوصی اقای مدیر کل خریدهاند به ۵۰۴۰ ریال
۲- سند شماره ۹ خلاصه حساب شماره ۱۳ اردیبهشت ۱۳۲۶ الف خریده ۱۲۳/ ۱ متر پرده مخمل یشمی برای اطاقهای انتظار و کنفرانس آقای مدیر کل به مبلغ ۳۴۴۸۲ ریال یکی از نمایندگان مدیرکل کی بوده آقای هدایت است اینها پولهایی است که خرج شده و میگفتهاند ما پول نداریم
۳- سند شماره ۱۰ خلاصه حساب شماره ۱۳ اردیبهشت ۱۳۲۶ الف خرید ۹۸ متر پارچه پرده ابریشمی برای اطاق آقای مدیر کل به مبلغ ۱۱۷۶۰ ریال
۴- سند شماره ۴ خلاصه حساب شماره ۱۱ اردیبهشت ۲۶ الف ۸۱ متر پارچه تور پرده برای اطاقهای کنفرانس و انتظار آقای مدیر کل به مبلغ ۸۹۱۰ ریال
۵- سند شماره ۴ خلاصه حساب شماره ۱۴ خرداد ۱۳۲۶ الف خرید ۱۰۰ جلد شورو و طلاکوبی تقویم ۴۶۰۰ ریال
۶- سند شماره خلاصه حساب شماره ۱۴ خرداد ۲۶ الف خرید ۳۰۰ جلد شورو و طلاکوبی تقویم ۱۳۴۰۰ ریال
۷- سند شماره ۳ خلاصه حساب شماره ۱ خرداد ۲۶ الف خرید ۱۰۰ جلد شورو و تقویم ۶۰۰۰ ریال باز صد جلد شورو و تقویم ۶۰۰۰ ریال سند هزینه شماره ۲ خلاصه حساب شماره ۴ خرداد ۲۶ الف خرید یک کتابخانه با شیشه برای اطاق اقای مدیر کل بمبلغ ۱۲۵۰۰ ریال سند هزینه شماره ۲ خلاصه حساب شماره ۳ خرداد ماه ۱۳۲۶ الف خرید یک میز زیر تلفن برای اطاق آقای مدیر کل به مبلغ ۲۵۰۰ ریال یک کتابخانه با شیشه برای آقای مدیر کل ملاحظه بفرمایید خنده نمایندگان سند هزینه شماره ۱ خلاصه حساب شماره ۲ خرداد ماه ۱۳۲۶ الف میز تحریر برای آقای مدیر کل به مبلغ ۱۳۰۰۰ ریال خنده نمایندگان سند هزینه شماره ۱ خلاصه حساب شماره ۲ خرداد ماه ۱۳۲۶ الف چهار عدد صندلی برای آقای مدیر کل به مبلغ ۱۶۰۰۰ ریال ملاحظه کنید هر صندلی ۴۰۰ تومان چهار تا صندلی خریدهاند به ۱۶۰۰۰ ریال برای اطاق آقای مدیر کل خنده نمایندگان الان کاخ سلطنتی صندلی ۴۰۰ تومانی ندارد یک نیم کت برای اطاق آقای مدیر کل به مبلغ ۸۰۰۰ ریال یک میزگرد برای آقای مدیر کل به مبلغ ۴۰۰۰ ریال خنده نمایندگان ۳ عدد صندلی برای آقای مدیر کل به مبلغ ۳۰۰۰ ریال سیصد تومان سند هزینه شماره ۳ خلاصه حساب شماره ۱ شهریور ماه ۱۳۲۶ الف یک میزه متری برای سخنرانی اطاق آقای مدیر کل به مبلغ ۱۵۰۰۰ ریال خنده نمایندگان خلاصه حساب شماره ۱ شهریور ماه ۲۶ الف ۲۴ عدد صندلی برای سخنرانی آقای مدیر کل به مبلغ ۲۸۸۰۰ ریال خلاصه حساب شماره ۱ شهریور ۲۶ الف یک دستگاه کتابخانه با دو لابچه و ویترین برای اطاق آقای مدیر کل به مبلغ ۲۰۰۰۰ ریال دو هزار تومان
گزارش رسمی است تمام گزارش را بنده خواهم خواند نمایندگان بفرمایید
خلاصه حساب شماره ۱ یک میز تحریر به مبلغ ده هزار ریال برای اطاق آقای مدیر کل
خلاصه حساب شماره ۱ دو دستگاه جای لباسی به مبلغ سیزده هزار ریال برای اطاق آقای مدیر کل گزارشی مربوط پشت سر این ارقام خوانده خواهد شد
سند هزینه شماره ۴ خلاصه حساب شماره ۱ شهریور ماه ۱۳۲۶
خلاصه حساب شماره یک به مبلغ ۳۲ هزار ریال
خلاصه حساب شماره یک دو عدد میزگرد پذیرایی هشت هزار ریال
خلاصه حساب شماره یک یک عدد میز دراز پذیرایی به مبلغ چهار هزار ریال یک عدد نیمکت به مبلغ هشت هزار ریال (منصف- برای کجا؟) برای اطاق آقای مدیر کل بنگاه راهآهن خنده نمایندگان خلاصه حساب شماره یک یک کتابخانه به مبلغ شانزده هزار ریال غیر از کتابخانه آینه باز یک جالباسی به مبلغ دو هزار ریال سند شماره یک خلاصه حساب شماره هشتم تیر ماه ۱۳۲۶ قالیچه برای اتومبیل آقای مدیر کل به مبلغ یک هزار و دویست و پنجاه ریال عرض کنم این گزارشی است که داده شده است و مبلغ کلش هم سی و هشت هزار تومان است در صورتی که اطاقهای آقای مدیر کل تمام مبله بوده است وقتی که این مخارج شده مبلهای اطاق خود را داده است به اطاقهای رئیس کارگزینی و این مبلها برای اطاق ایشان خریداری شده است سی و هشت هزار تومان برای میز تحریر و میز گرد و میز دراز پرداخته شده است خنده نمایندگان حالا آقایان گزارش را استماع بفرمایند پیرو گزارشهای شماره ۹ مورخ ۲۳/ ۹/ ۲۶ و شماره ۱۰ به تاریخ ۶/ ۱۰/ ۶۲ خود به استحضار میرساند به شرح صورتی که از بخش صندوق قسمت حسابداری گرفته شده در تاریخ آخر روز اول بهمن ماه ۱۳۲۶ با این که مبلغ سه میلیون و چهار صد هزار ریال از وجوه مورد تقاضای نواحی را برای پرداختهای دی ماه ۱۳۲۶ حواله نکرده است معذلک مبلغ بیست و یک میلیون و دویست و پنجاه و یک هزار و سیصد و چهل و یک ریال و پنجاه و پنج دینار در حساب متعلقه به بنگاه راهآهن به شماره ۳۰۲۳۹ بانک ملی ایران کسر موجودی داشتهاند که چون وجوه امانی را نیز در این حساب ریختهاند ظاهراً حساب بانک کسری نشان نمیدهد ولی در محاسبه روشن است که مبلغ مزبور را از وجوه امانی برداشت کردهاند در ضمن مبلغ ۵۵/ ۲۵۱۳۴۱/ ۲۱ ریال بالا مبلغ ۵۰/ ۱۴۲۳۱۹۷۰ ریال دریافتی از نیروی امریکا موضوع قسمت اخیر بند ۳ گزارش شماره ۱۹ این حساب مندرج است که اگر آن را نیز کسر کنیم باز هم با مبلغ ۵/ ۷۰۱۹۳۷۱ ریال کسری مواجه میشویم که محققاً از وجوه امانی مردم و دولت که متعلق به راهآهن نیست برداشته شده و تصرف غیر قانونی به شمار میرود وجوه امانی که در حسابهای راهآهن موجود است عبارت از وجوه مالیات بر درآمد بازنشستگی صدی دو بهداری باشگاه راهآهن تضمین جمعداران، سپرده پیمانکاران و غیره تصرف در وجوه بالا به هیچ وجه مجاز نیست و مخصوصاً در مورد وجوه بازنشستگی که ماده ۵۸ قانون استخدام کشوری شرح ذیل را حاکی است وجوهی که مطابق ماده ۵۸ به صندوق حقوق و وظایف متقاعدین و وراث مستخدمین داده میشود منحصراً برای پرداخت حقوق متقاعدین و وظایف وراث مستخدمین و به هیچ عنوان نباید از این محل به مصرف دیگری برسد و کسانی که از وجوه صندوق مزبور به مصرف دیگری برسانند در حکم سارقین اموال عمومی خواهند بود روش بالا از دو نظر مورد ملاحظه است اولاً از نظر عمل خلاف و تطبیق با مقررات قانونی که ماده ۱۵۲ قانون مجازات عمومی در این باب به شرح ذیل ناطق است هر یک از تحصیلداران و معاونین آنها و امانتداران و محاسبین و امناء صندوق دولتی که نقدینه متعلق به دولت یا اشخاص یا اسناد یا مطالبات که به منزله نقدینه است یا اوراق یا حوالهجات یا اسناد یا اشیاء منقوله را که برحسب وظیفه سپرده به آنها است اختلاس یا هر تصرف غیر قانونی نماید به علاوه رد مال و تأدیه غرامتی معادل ضعف مال محکوم به انفصال از خدمت دولت از تا ده سال خواهد گردید ثانیاً از نظر مصالح بنگاه راهآهن که بشرح مندرجه در قسمت اخیر گزارش شماره ۹ مورخ ۲۳/ ۹/ ۲۶ این جانب شایسته است مورد توجه و اقدام مخصوص
قرار گیرد به قسمی که راهآهن از این وضعیت پراکنده و ورشکستگی نجات یابد در خاتمه لزوماً به استحضار میرساند با روش فعلی هر ماهه مواجه با کسر دخل بیشتری خواهیم شد و با ادامه آن در فروردین ماه ۱۳۲۷ که بانک ملی ایران طبق پیمان منعقده مبلغ بیست و سه میلیون ریال بقیه قسط وام ۱۳۲۶ را از حساب شماره ۳۰۲۴۹ بنگاه راهآهن بردارد ممکن است با وضعیتی دچار شویم که تمام وجوه بنگاه راهآهن و وجوه امانی مردم و ادارات مصرف شود و علاوه بر مسئولیت و مجازات قانونی دچار افلاس کامل شویم این وضعیت بنگاه راهآهن است بنگاه راهآهن فعلاً نود و دو میلیون تومان مخارج دارد و عایداتش کمتر شده است از مخارجش در صورتی که آقایان میدانند یک شوفری که یک کامیون میخرد بیست هزار تومان بعد از چند سال هم پول خود را در میآورد و هم اتومبیل برایش میماند و هم زندگیش اداره میشود یک بنگاهی که این همه برایش خرج شده است چگونه میشود کسر خرج داشته باشد کشورهای دیگری که راهآهن و این قبیل مؤسسات دارند ضرر میکنند این فقط مختص به ماست و علتش این است که تمام پولها نفله میشود همین طور که ملاحظه فرمودید برای اطاق آقای مدیر کل سی و هشت هزار تومان خرج شده است و اثاثیه خریدهاند حالا بنده یکی دو موضوع دیگر را هم به عرض آقایان میرسانم و به این موضوع خاتمه میدهم اجازه بفرمایید که بنده ولخرجیهای دیگری که در سال ۱۳۲۶ در راهآهن شده به عرض برسانم خرید ۲۴ دستگاه اتومبیل لینکلن و غیره مبلغ دو میلیون و هفتصد هزار ریال که پارسال این اتومبیلها را خریدهاند مخارج تعمیر و بنزین اتومبیل یک میلیون ریال که در سال گذشته این مبلغ را فقط برای تعمیر و بنزین دادهاند اضافه کاری رؤسا ماهی نود هزار تومان بنگاه راهآهن الان مدعی است که در حدود هشت هزار نفر کارمند زیادی دارد و از نقطهنظر این که اگر اینها را بیرون بکنیم گرسنه میمانند اینها را نگاهداشتهاند و کار به آنها رجوع نمیکنند ولی در ماه نود هزار تومان اضافه حقوق میدهند که در سال میشود یک میلیون و هشتاد هزار تومان که به این رؤسایی که در آنجا هستند پرداخته میشود سال گذشته با آن که خودشان مدعی هستند که هشت هزار نفر کارمند اضافی دارند هزار و ششصد نفر کارمند استخدام کردهاند که بودجه آنها درسال ۱۳۲۶ سیزده میلیون ریال شده است با این که خودشان معتقدند که هشت هزار نفر کارمند زیادی دارند صحیح است یک چیزی که خیلی قابل توجه است مخارج تشریفات است که در سال ۲۶ مخارج تشریفات و مهمانی و محرمانه هشتاد میلیون ریال هشت میلیون تومان شده است در سال گذشته که اینها خرج کردهاند
رحیمیان این حساب نیست چیز عجیبی است
امامی خویی- این را کی نوشته
آزاد- اینها همهاش اسناد رسمی است چند نفر تعیین کنید که بیایند این ارقام را رسیدگی کنند یک کمیسیون تشکیل بدهید یک مهمانی کردهاند پنج هزار تومان فقط پول کنیاک و ویسکی حساب کردهاند تمام این مهمانیها خاویار و ویسکی و شامپانی است و پارسال میخواستند جشنی بگیرند برای راهآهن بعد نمیدانم کی گفت که این جشن لازم نیست اینها آقا نه هزار تومان پول تخمه و پسته حساب کردهاند پنج نفر تعیین کنید بروند به این حساب برسند آن وقت آقای هژیر بلند میشوند میآیند اینجا و سینه خودشان را چاک میکنند که آقا بنگاه راهآهن دارد از بین میرود اگر کمک نکنید و اگر شما پول ندهید بنگاه راهآهن از بین خواهد رفت چرا اینها را رسیدگی نمیکنید الان در حدود بیست و هفت میلیون تومان ولخرجی سال گذشته راهآهن است با این ولخرجی سال گذشته مگر نمیتوانستید راهآهن را مرتب کنید مکی راهآهن آستین سر خود است در راهآهن برای انجام مقاصد سیاسی و برای این طرف و آن طرف پول داده میشود و ما هم که اینجا نشستهایم به هیچ وجه منالوجوه حاضر نیستیم که پنج نفر تعیین کنیم بروند رسیدگی کنند و ببینند راست است یا دروغ است الان کسانی هستند که حاضرند راهآهن را اجاره کنند که سال ۶۰ میلیون مخارج کرده و ۲۰ میلیون هم عایدی بدهند در صورتی که الان سال ۱۵ الی ۲۰ میلیون کسر خرج دارند که پول از بانک ملی قرض کردهاند حالا اگر آقایان میخواهید تنفس داده شود بنده حرفی ندارم
رحیمیان- آقای آزاد آن رقم مهمانی و مخارج محرمانه هشت میلیون ریال است یا تومان
آزاد- هشتاد میلیون ریال یعنی هشت میلیون تومان بنده که این مطالب را خواندم اینها ارقام عمدهاش بود و الّا مخارج دیگری هم شده مثلا ۳۰ نفر فرستادهاند برای اروپا ماهی ۱۵۰ لیره ۲۰۰ لیره به انها حقوق میدهند و این ارقام چون زیاد بود خواندم الان چندین نفر هستند که ماهی دو هزار تومان و چهار هزار تومان میدهند و به اشخاص معالجه مرض میدهند در صورتی که هیچ مرضی هم ندارند اینها مخارجی است که میشود
در این موقع مجلس از اکثریت افتاد
[۵- موقع ودستور جلسه بعد ختم جلسه]
رئیس- پیشنهادی رسیده برای ختم جلسه باید عده کافی شود تا قرائت بشود چون اکثریت نیست که پیشنهاد خوانده شود جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده فردا صبح ساعت ۹ دستور بقیهی استیضاح
مجلس یک ساعت بعداز ظهر ختم میشود
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت