مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ تیر (سرطان) ۱۳۰۳ نشست ۳۲
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ تیر (سرطان) ۱۳۰۳ نشست ۳۲
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۵
جلسه: ۳۲
صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه هشتم سرطان ۱۳۰۳ مطابق بیست و پنجم ذیقعده ۱۳۴۲
مجلس سه ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید
صورت مجلس یوم پنجشنبه پنجم سرطان را آقای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند.
رئیسـ آقای سپهدار را غائب بدون اجازه نوشتهاند ایشان مریض هستند. آقای آقا سیدیعقوب (اجازه)
آقا سیدیعقوبـ آقای سپهدار یک ماهه اجازه مرخصی خواستهاند کمیسیون هم راپورت آن را تقدیم هیئت رئیسه نموده درست نمیدانم از نظر آقای رئیس گذشته است یا نه؟
رئیسـ امروز رأی گرفته میشود صورت مجلس مخالفی ندارد؟
«گفته شد خیر»
رئیسـ راپورت شعبه دوم راجع به نمایندگی آقای ولی میرزا مطرح است آقای مقومالملک گویا مخالف بودند؟ مقومالملکـ یکی از شرایط وکالت امانت و درستکاری است به موجب فقره ششم ماده ششم قانون انتخابات وکلا باید معروف به امانت و درستکاری باشند و جای آن که شاهزاده ولی میرزا ؟؟ فاقد این شرط است. امانت شاهزاده محمدولی میرزازاده در غارت مالیه آذربایجان و متروکات روسها اظهر منالشمس است. دوسیه انتخابات آذربایجان به این مطالب اشاره شده است ولی دوسیههای وزارت مالیه کاملاً این مطلب را به ثبوت می رساند. بلکه چنین خالصه که یکی از املاک ملی است به ناظمالعداله واگذار نموده. میانچ خالصه انتقالی که ییک از قصبات بزرگ است کلیه عایدات غیرمستقیم و قسمتی از عایدات مستقیم آن که راجع به دولت است به وسیله تصدی ایشان در مالیه آذربایجان چندین سال است از میان برود به دولت نرسانیده است. میان دو آب خالصه...
سالار لشگرـ بیربط میگویید این طور نیست.
(همهمه بین نمایندگان)
رئیسـ چه شده است؟
تدینـ شاهزاده سالار لشگر اظهار کردند بیربط میگویید باید حرفشان را پس بگیرند.
سالار لشگرـ پس میگیرم ولی میاندوآب نبوده است.
مقومالملکـ بنده گمان میکردم اگر یک نماینده اجازه بخواهد و بیاید پشت تریبون آقایان باید اجازه بدهند که اگر اظهاراتی دارد بنماید بعد اگر شاهزاده هم اظهاری دارند اجازه بگیرند و بیایند اینجا اظهارات خودشان را بنمایند. میاندوآب خالصه یک بلوکی است که به قدر خمسه عایدات دارد کلیه عایدات غیرمستقیم و قسمت اعظم عایدات مستقیم آن را به وسیله غیرقانونی و غیرمشروعی میبرد سعی در وکالت این آقایان برای بردن عایدات املاک ملی و نپرداختن جزء جمع و منال دولتی است. باروق شش دانگ از خالصهجات جدید محمدعلی میرزائی است در بلوک آلان بر آغوش بدون این که از وزارت مالیه اجازه گرفته باشد سه دانگ این قریه را به تصرف دیگری داده و از طرف مدعی بدون مدرک و سند وکالت نموده در صورتی که نماینده دولت و امین مالیه آذربایجان بوده است در هنگام تصدی مالیه خالصهجات آذربایجان که قبل از ایشان بدون آفت به اجاره رفته بود با بودن قانون تشکیلات مالیه بدون اجازه وزارت مالیه قریب سیصد هزار تومان تحقیقات داده مثال خالصهجات کرمان که از املاک ملی است به وسیله آشنایی ایشان به اصول و اوضاع مالیه و طریقه استفاء منال آن املاک را که به قیمت بخس برده بودند بدون تصویب دآراءلشورای ملی ثبت نموده و بعد به مردم بیچاره کرمان به قیمت گزاف فروخته چون جزء جمع ثابت دارد. فرداست که مالیه همان منال سابق را مطالبه خواهد نمود و وجه خریدارها از میان خواهد رفت. جای دوری نمیرویم یافتآباد خالصه را با چهل فرد گاو موجود و سه سنگ آب واگذار شده به وسیله وکالت آقایان سه سنگ آب سی سنگ شده که سی هزار تومان قیمت دارد میبرند بدون تصویب مجلس شورای ملی و در عوض وسفنار خالصه که یکی از املاک ملی است از بیآبی خراب شده است. باری به طور اختصار عرض میکنم که یک مجلس تحقیق معین فرمایند بنده از روی دوسیههای مالیه ثابت میکنم که شاهزاده محمدولی میرزا بیش از صد کرور تومان سوای این مراتب معروضه خیانت به مالیه دولت نموده و کاملاً فاقد امانت و درستکاری است.
وکیلالملک مخبر شعبهـ بنده ابتدا تصور کردم آقای مقومالملک در جریان انتخابات میخواهند فرمایشی بفرمایند ولی در آن قسمت هیچ نفرمودند و مذاکرات را راجع به صلاحیت شخص پیش آوردند و بنده در اینجا میل نکردم راجع به صلاحیت شخصی چون اطلاعاتی ندارم حرفی بزنم ولی چون اشاره به دوسیه کردند و گفتند که در دوسیه یک قسمت از اینها هست به این جهت بنده مجبور شدم عرایضی عرض کنم در دوسیه انتخابات آذربایجان هیچ همچو چیزی نیست شکایتی از آذربایجان راجع به تمام نمایندگان آنجا رسیده بود و نسبت به اقای محمدولی میرزا فقط نوشته بود که در مالیه آذربایجان افراط و تفریط نمودهاند این است که بنده عرض میکنم آقای مقومالملک یک شرحی اینجا روی کاغذ نوشته بودند که آن را قرائت نمودند و بنده خیلی تعجب کردم که چطور ایشان میخواهند با شرحی که روی یک ورق کاغذ نوشتهاند صلاحیت نمایندگی را از یک نفر سلب کنند در صورتی که آن شخص در دوره چهارم سمت نمایندگی داشته است و در صورتی که مسائلی را که اینجا بیان نمودند هنوز بر هیچ کدام محرز نشده است و معلوم نیست صحیح است یا نه بهتر این بود که آقای مقومآلملک یک ماه قبل یا دو ماه قبل در عدلیه قسمتهایی که به شاهزاده محمدولی میرزا راجع به خیانت به مالیه دولت نسبت دادند مطرح مینمودند و ایشان هم حاضر شده محاکمه میکردند و هر چه مال دولت را ثابت میکردند ایشان برده است پس میگرفتند و حالا اگر هم فرض کنیم فرض محال که یک نفر یا چند نفر مال دولت را خوردند با این حال سلب صلاحیت و حقوق مدنی از آنها نمیشود زیرا سلب حقوقی مدنی یک چیز آسانی نیست و تا در یک محکمه صلاحیت داری ثابت نشود سلب صلاحیت از او نخواهد شد.
رئیسـ آقای ضیاءالواعظین.(اجازه)
ضیاءالواعظینـ بنده مخالفم.
رئیسـ بفرمایید.
ضیاءالواعظینـ بنده تصور میکنم شرط اعظم نمایندگی صلاحیت وکیل است پارلمان مرکز ثقل مملکت است باید برای مملکت خدمات شایسته کند اعتماد و ایمان ملت را به خودش جلب کند در صورتی که نمایندگان محترم صلاحیت وکیل را از نظر محو کنند در صورتی که نمایندگان محترم درست متوجه این نکته نباشند ممکن است توجه ملت از آنها سلب شود. آقای مخبر شعبه فرمودند که در قسمت صلاحیت نباید زیاد صحبت نمود. بنده این طور شنیدم.
مخبرـ خیر بنده این طور عرض نکردم.
ضیاءالواعظینـ فرمودید قسمت صلاحیت چطرو؟
مخبرـ حالا جنابعالی بفرمایید بعد عرض میکنم.
ضیاءالواعظینـ در این صورت باید سعی کرد که همیشه نمایندگی نمایندگان را از نقطه نظر صلاحیت نگاه کرد. آقای مقومالملک اطلاعات کاملی از وضعیات وزارت مالیه دارند ایشان با یک اطلاعات جامعی اسناد تهیه کرده و تقدیم مجلس شورای ملی کردهاند. البته افکار نمایندگان. نمایندگانی که همیشه میبایستی خود را به صلاحیت بین جامعه معرفی کنند. باید قضاوت کنند. اشکالی ندارد تقاضا کردهاند که کمیسیون تحقیق از طرف مجلس شورای ملی مجلس شورای ملی معین شود اسنادی که ایشان تهیه کردهاند آن اسناد تسلیم کمیسیون شود بنده هم موافق هستم برای یکدفعه هم که باشد مجلس شورای ملی یک کمیسیون تحقیق معین کند اعتبارنامه شاهزاده محمدولی میرزا به آن کمیسیون برود و در آن رسیدگی و مطالعه شود کمیسیون نظریات خودش را به مجلس شورای ملی تقدیم کند و بنده هم موافقم به این که کمیسیون تحقیق از طرف مجلس معین شود.
مخبرـ بنده عرض نکردم در مجلس نمیشود در صلاحیت اشخاص حرف زد عرض کردم عدم صلاحیت وقتی در مجلس محرز میشود که در یک محکمه قانونی اشخاص محکوم شده باشند و وقتی که محکوم شدند و معلوم شد صلاحیت ندارند ممکن است ایشان را رد کرد. این را هم که فرمودند کمیسیون تحقیق معین شود این هم بسته به رأی مجلس است ولی خوب بود آقای مقومالملک این مسئله را به شعب هم مراجعه میکردند.
رئیسـ آقای محمدولی میرزا (اجازه)
محمدولی میرزاـ بنده خیلی خوشوقت هستم که آقای مقومالملک فهرست خودشان را نسبتاً اختصار داده بودند و بالاخره قائل نشده بودند که بنده با این جثه ضعیفم تمام آذربایجان را ملک شخصی و بلع کردهام لذا این نقطه نظر تشکر میکنم ولی از طرف دیگر متأسفم که پشت این تریبون آقای مقومالملک اظهاراتی بفرمایند و بعد این طور جلوه کند که آقای ضیاءالواعظین هم مشتبه شوند آقای مقومالملک اینجا یک چیزهایی فرمودند که ملک میان دو آب. یافتآباد. میانج و غیره ممکن بود تمام حدود و ثغور آذربایجان از یک طرف رود ارس و از یک طرف کوه قافلانکوه را بگویند فلان کس بلع کرده و اظهار کردند که آقایان قضاوت کنند و بنده را محکوم نمایند بنده قبلاً خود را محکوم میدانم. شما ممکن بود بفرمایید آذربایجان را فلانکس بلع کرده ولی متأسفانه این طور نیست و مسرور هستم از این که اشخاصی از سوابق بنده در آذربایجان اطلاع دارند وقتی این حرفها را بشنوند مضحکه کرده و تعجب خواهند کرد که چگونه در مجلس شورای ملی یک چنین صحبتها و مذاکرات بیاساس میشود حالا بنده یک عرایضی عرض میکنم و قضاوتش باز منوط است به نظریه آقایان. در قسمت خالصهجات فرمایشی را که آقای مقومالملک فرمودند در آن موقع ایشان در جوشقان و نظر مشغول ممیزی بودند و اطلاعی ندارند که مالیه آذربایجان چه صورتی داشته است و تصور میکنم از آن روزی که ورقه رأی مخفی نسبت به نمایندگی ایشان امضا شد از آن روز ایشان این طور عصبانی شدند و از آن روز تاکنون قریب بیست روز است که میگذرد چرا سعی نکردند مدارکی به دست بیاورند. اگر ایشان در این باب سعی کرده بودند حتی خود بنده هم حاضر بودم اطلاعاتی راجع به مالیه آذربایجان به ایشان بدهم که اظهآراءت آنها مؤثرتر از فرمایشاتی بود که فرمودند به علاوه در قسمت اول مأموریت بنده در آذربایجان فعال مایشاء و مختار کل نبودهام بنده معاونت یک نفر بلژیکی را داشتم و فرمایشاتی که فرمودند هیچ اساس نداشت راجع به ملک چکه چین ناظمالعداله که فرمودند بنده به ایشان واگذار کردم همه آقایان رفقای بنده که اینجا هستند میدانند که آنجا یک دوسیه مفصلی دارد و این امر هم هیچ مربوط به بنده نبوده است آنجا یک ملکی بوده است و این مسئله در موقعی بوده است که حکومت تزاری در منتهی درجه قدرت بوده و طرفیت من هم باعث شد که بنده نتوانستم در آذربایجان به اقامت خود ادامه دهم و حتی یک روز هم صورت توفیقی به من دادند و یک اشخاصی را تحریک کردند که ریختند در مالیه و اینها تمام منشأش مخالفت بنده با حکومت جابر آن زمان روسیه و کوشش بنده برای حفظ منافع دولت بود و راجع به این که فرمودند کمیسیون تحقیقی انتخاب و به دوسیهها رسیدگی کند عرض میکنم با بودن اداره مالیه با این عرض و طول و مخصوصاً رد این دو سال اخیر با بودن آقایان مستشارهای امریکایی جنابعالی اینقدر نمیتوانستید که این مسئله را در آنجا مطرح نمایید تا بنده هم حاضر شده و اشخاص دیگر هم بیایند رسیدگی و تحقیق نمایند تا در اینجا اوقات آقایان نمایندگان بدون جهت صرف یک چیزهایی بیاساس نشده باشد. راجع به کرمان و یافتآباد چیزی عرض نمیکنم. راجع به میاندوآب تصور میکنم آنجا را آقا ندیدهاند ملک خیلی بزرگی است و بنده به آقا اطمینان میدهم که در عمرم به هیچ وجه در موضوع آنجا مداخله نکردهام و اشتباهی که آقا فرمودهاند این است که در آنجا ما یک قسمت املاکی داریم موروثی بنده هم ابتیاع نکردهام و ممکن است آقا پیشنهاد بکنند که آن املاک هم ضمیمه میاندوآب شود. اما راجع به باروق مجتهد این مسئله دیگر مجسم میکند اسناد قویه آقای مقومالملک را که اینجا اظهار نمودند مدعی ملک باروق الان هم در طهران است این ملک در سابق از املاک محمدعلی میرزا بوده است و سه دانگ آن حالت معاوضه پیدا کرده است یعنی شش دانگ آن متعلق به مرحوم مجتهد آقای حاج میرزا حسن طاب ثراه بوده است و سه دانگ آن بین آن مرحوم و محمدعلی میزا یک معاوضاتی شده و موقعی که حکم شد املاک محمدعلی میرزا جزء خالصه شود از طرف اداره خالصه حکم کردند که سه دانگ مرحوم حاج حسن آقا هم باید خالصه شود در صورتی که ایشان مدتها درصدد بودند که ملک خودشان را از خالصه دولت مفروز کنند و به طوری که شنیدم جدیداً در وزارت مالیه یک کمیسیون تحقیقی بنا بود تشکیل شود که تحقیقاتی در این باب نموده و به آن اسناد رسیدگی نمایند و به طوری که اخیراً هم شنیدهایم گویا رجوع کردهاند به اسناد خزانه دولت و از آنجا یک اسنادی بیرون آمده که کاملاً بر له ورثه مرحوم حاج حسن آقا بوده است گویا حکمش هم نوشته شده و در اداره خالصه جریان اداری را طی کرده و رفته است برای امضای دکتر میلسیو و این اطلاعی بود که چند روز قبل یکی از همکآراءن محترم بنده نماینده آذربایجان به من دادند دیگر از فرمخایشات آقای مقومالملک بنده چیزی نفهمیدم فقط همین بود و ممکن بود تمام آذربایجان بلکه از رود ارس هم عبور نموده بفرمایند من بلع کردهام ولی اینها تمام صحبت است و بنده با کمال قوت قلب به حکمیت و قضاوت آقایان نمایندگان امیدوارم و یقین دارم دلایل سست و بیپایه آقای مقومالملک بر قضاوت آقایان نمایندگان تأثیری نخواهد کرد و بنده با کمال سربلندی و سرفرازی انتظار قضاوت آقایان نمایندگان محترم را دارم.
(جمعی از نمایندگانـ مذاکرات کافی است)
رئیسـ مذاکرات کافی است؟
(گفتند- کافی است)
رئیسـ تقاضای رأی مخفی شده است قرائت میشود.
(به شرح ذیل قرائت شد)
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه
ما امضاءکنندگان ذیل راجع به نمایندگی شاهزاده محمدولی میرزا تقاضای رأی مخفی مینماییم.
(یک نفر از نمایندگانـ چند امضا دارد)
آقا میرزا شهابـ شانزده امضا.
سردار معظمـ امضاها قرائت شود
(به شرح ذیل قرائت شد)
ضیاءالواعظین ـ ناصرالاسلام، عزالممالک، کاشانی، سیدیعقوب، شیخ عبدالرحمن، آقا میرزا شهاب، مقومالملک، یمنالملک، سلیمان میرزا، شریعتزاده، حاج میرزا علیرضا، شیخ فرجالله میرزا، آقا خان عصر انقلاب، یاسائی، الموتی.
رئیسـ کیها امضاهایشان را مسترد داشتهاند؟
سردار معظمـ آقای حاج میرزا علی رضا، آقا شیخ عبدالرحمن.
امضاها را یک مرتبه دیگر بخوانید.
آقای سیدیعقوبـ اجازه میفرمایید.
(با حرارت) چند مرتبه بخوانند در اینجا مگر رأی مخفی گرفته شده بنده عصبانی میشوم. دومای روس هم این طور نیست هی مکرر مکرر...
(صدای زنگ. دعوت به سکوت)
رئیسـ خیلی عصبانی نشوید.
آقا سیدیعقوبـ اجازه میخواهم حرفم راب زنم بنده از میدان درنمیروم...
رئیسـ آخر باید قرائت شود برای این که بعضی امضاها را بنده نمیتوانم بخوانم....
آقا سیدیعقوبـ اجازه بدهید عرضم تمام بشود.
شریعتمدارـ اولاً خاطر محترم آقایان نمایندگان را متوجه میکنم به این که خوب است در این اعتبارنامهها مقتضیات سیاست را صرفنظر کنند...
رئیسـ حالا موقعش نیست.
شریعتمدارـ میخواستم عرض کنم خوب است اصلاً این اعتبارنامه را از دستور امروز خارج کنید.
(همهمه بین نمایندگان)
رئیسـ رأی میگیریم.
صولتالسلطنهـ استدعا میکنم بفرمایید مجدداً قرائت شود.
رئیسـ امضا شما که نیست.
صولتالسلطنهـ خواستم بدانم چند امضا است.
رئیسـ آقای مقومالملک چند امضا بوده است؟
مقومالملکـ هیجده امضا داشت.
(جمعی از نمایندگانـ قرائت شود)
(آقای رئیس امضاها را به شرح ذیل قرائت نمودند)
ضیاءالواعظینـ ناصرالاسلام، عزالممالک، کاشانی، آقا سیدیعقوب، الموتی م. شهاب، مقومالملک، یمنالملک، سلیمان میرزا، شریعتزاده، علیرضا، شیخ فرجالله میرزا آقا خان عصر انقلاب، یاسائی.
رئیسـ دیگر چیزی نیست.
صولتالسلطنهـ بنده هم امضا میکنم.
رئیسـ خوب بنویسید بدهید. رأی میگیریم به وکالت شاهزاده محمدولی میرزاـ آقایانی که تصویب میکنند گلوله سفید و الا گلوله سیاه خواهند داد.
مخبرـ اولاً قبل از یک موضوع (اجازه میفرمایید) چندی قبل یک رأی مخفی گرفته شد دو نفر از آقایان بیرون با بنده مذاکره کردند حتی برخورد بنده هم اشتباه شده بود استدعا دارم توضیح بفرمایید مهره سفید را کجا و مهره سیاه را کجا باید انداخت.
رئیسـ لازم است؟
مخبرـ بلی برای این که در سابق یک ترتیبی معمول بوده و حالا آن فرمول تغییر کرده چنانکه یک مهره ابتدا میاندازند توی ظرف چینی و یک مهره هم در توی کیسه و بعضی از آقایان عقیده دارند مهره سفیدشان را در این ظرف چینی بیندازند خوب است آقای رئیس توضیح بفرمایند تا همه آقایان ملتفت بشود. زیرا الان بعضی از آقایان در اشتباه هستند از جمله آقای آقا شیخ فرجالله.
رئیسـ حالا مهره میدهند آقایان رأی بگیریم عرض میکنم آقایانی که وکالت شاهزاده محمدولی میرزا را تصویب میکنند مهره سفید خواهند داد و آقایانی که تصویب میکنند مهره سیاه میدهند آقایان تشریف میآورند اینجا یکی از آقایان منشیها مهره تفتیشیه به آقایان میدهند بعد تشریف میاورند بعد از آن که مهره تفتیشیه گرفته شد رأی خودشان را اعم از سیاه یا سفید در این ظرف کوچک میاندازند بعد تشریف میآورند بالا مهره دیگری میاندازند در ظرف بزرگ بعد یک مهره دیگری که پیششان باقی مانده خواهند انداخت توی ظرف چرمی.
(در این موقع اخذ و استخراج آراء به عمل آمده و نتیجه به قرار ذیل حاصل آمد)
مهره تفتیشیه ۱۰۶ مهره، سفید ۶۵، مهره سیاه ۳۸
رئیسـ عده حضار ۱۰۸ مهره سفید ۶۵ به اکثریت تام تصویب شد.
نمایندگی آقای نظامالتولیه مطرح است آقای رئیسالتجار مخالف بودهاند.
رئیسالتجارـ بنده چون یک قسمت راجع به طرز جریان انتخابات مشهد را در چندی قبل عرض کردم...
تدینـ بنده راجع به اعتبارنامه تقاضایی دارم.
رئیسـ تأمل بفرمایید صحبتشان را بکنند.
تدینـ پس از صحبتشان.
رئیسـ پیش از صحبت نمیدانم اگر نظامنامه اجازه میدهد...
تدینـ خودشان قبول میکنند
(در این موقع آقای رئیسالتجار به عمل خود مراجعت نمودند)
رئیسـ آقای تدین.(اجازه)
تدینـ بنده تقاضا میکنم که فعلاً راپورت نمایندگی آقای نظامالتولیه از دستور خارج شود مقصودم این بود که میخواستم قبل از فرمایش آقا عرضی بکنم.
رئیسـ رأی میگیرم آقایانی که تصویب...
از طرف نمایندگانـ مخالفی ندارد.
رئیسـ مخالفی ندارد؟
(گفتند خیر)
ولی چون تغییر دستور است رأی میگیرم آقایانی که تصویب میکنند اعتبارنامه آقای نظامالتولیه از دستور خارج شود قیام کنند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد.
نمایندگی آقای سردار نصرت مطرح است آقای الموتی مخالف بودند.
رهنماـ بنده راجع به دستور عرضی دارم.
رئیسـ بفرمایید.
رهنماـ بنده تقاضا میکنم که از دستور امروز خارج شود.
(از طرف بعضی از نمایندگانـ مخالفیم)
رئیسـ رأی میگیرم آقایانی که تصویب میکنند که راپورت شعبه ۲ نسبت به وکالت آقای سردار نصرت از دستور امروز خارج شود قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد. راپورت راجع به آقای امیر احتشام مطرح است آقای آقا میرزا شهابالدین مخالف بودند.
ناصرالاسلام بنده تقاضا میکنم اعتبارنامه ایشان هم از دستور امروز خارج شود.
الموتیـ بنده هم تقاضا میکنم که از دستور امروز خارج شود.
رئیسـ رأی میگیریم آقایانی که تصویب میکنند راپورت شعبه یک راجع به اعتبارنامه آقای امیراحتشام از دستور امروز خارج شود قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیسـ تصویب نشد. آقای آقا میرزا شهابالدین (اجازه)
آقا میرزا شهابـ (خطاب به آقای رئیس اسنادی که از دوسیه استخراج شده مقرر بفرمایید بیاورند)
رئیسـ (خطاب به آقای شریعتزاده) تشریف ببرید آن اسنادی که در شعبه است بیاورید بدهید به آقای آقا شهابالدین
آقا میرزا شهابـ بنده قبل از این که اوراقی که از دوسیه راجع به جریان انتخابات بم. (که یک سال طول کشید) استخراج کردهام حاضر شود میخواهم منباب تذکر به آقای مخبر عرض کنم انتخاباتی که احتمال میرود مغشوش یا مخدوش باشد به طور صراحت در خبری که تقدیم مجلس میشود ننویسید تمام شکایات مراجعه و دقت شد هیچ قسم مدارکی که اثبات عرایض آنها را بکند نبوده است این طور به این صراحت ننویسند احتمال میرود یک اسنادی یک شکایاتی باشد که ثابت کند که انتخابات بر وجه صحت نبوده است بنده یک قسمت اوراق از دوسیه استخراج کرده بودم برای این که میخواستم آن اوراق را اینجا بخوانم ولی حالا آقایان از اطراف به بنده مینویسند که بنده مختصر کنم...
مدرسـ شما نشنوید.
آقا میرزا شهابـ نده هم مختصر میکنم ولی بنده یک وظیفه دارم چون که وسیله شکایات اهالی هم که در این مدت از انتخابات میکردند یک قسمتش خود بنده بودم ابتدای انتخابات شروع شد از کابینه آقای مشیرالدوله و خیلی خوشحال هستم که ایشان اینجا تشریف دارند و اگر یک قسمتش هم در کابینه آقای مستوفیالممالک بوده است ایشان هم اینجا تشریف دارند میتوانند عرایض بنده را تصدیق نموده یا تکذیب بفرمایند و ممکن است بنده خلاف واقع عرض کنم ولی وقتی که ایشان به فکر خودشان مراجعه کنند یا به دوسیه وزارتخانهها معلوم میشود و حالا که نباشد بنده به طور اختصار عرض کنم فقط همان اعتراضات قانونی که در انتخابات هم شده است و کم است و عبارت از عملیات و اقداماتی است که در آنجا شده و حقیقت خیلی خوشوقتم از این که آقایان تقاضا کردند که در مجلس تمام را نگویم زیرا در یک مملکت آزادی این قبیل مسائل خارج از آزادی است. و همین قدر عرض میکنم که در انتخابات هم در ابتدا که آقای دیوانبیگی در آنجا حکومت داشتند یک انجمن نظاری تشکیل شد. حالا چه وقایعی پیش آمد چه قضایایی اتفاق افتاد که موجب شد دیوانبیگی را منفصل کردند. در دفعه ثانی. که رفعتالسلطنه حکومت آنجا شد باز رفعتالسلطنه همان انجمن نظار را تصویب کرد و مشغول عملیات شد حالا چه عملی موجب شد که رفعتالسلطنه هم منفصل شد نمیگویم. در دفعه سوم آقای شوکت نظام به نیابت حکومت آقای سردار مجلس که داماد آقای سردار نصرت هستند در بم حکمفرما شد حالا از طرف خود ایشان بوده با دستوراتی بوده است به آن کار ندارم. آن انجمن نظاری که در ابتدا خود ایشان تصدیق کرده بودند حکومت اولیه هم که آقای دیوانبیگی باشد تصدیق کرده بود. حکومت ثانی که آقای رفعتالسلطنه باشد این هم تصدیق کردهاند حکومت ثالث که آقای شوکت نظام باشد خودشان هم تصویب کردهاند. معذلک نمیدانم چه قضایایی موجب شده است که آن انجمن نظار اولیه را بدون مجوز قانونی منحل کردند حالا بنده چیزی عرض نمیکنم و هرچه میخواهند آقایان تصور بفرمایند آقایان یک انجمن نظاری درثانی تشکیل دادند. انجمن نظار ثانی هم بعضیهاشان حاضر شدند و گفتند علت انحلال انجمن اولی را ما نفهمیدیم این بود که استعفا دادند. انجمن سوم تشکیل شد حالا چه شده است آنها را بنده نمیگویم فقط همین قسمت را عرض میکنم که هر گاه آقای مخبر از دو سه شکایتی که شده است یک چیزی استخراج کردهاند و یک مجوز قانونی برای انحلال انجمن نظارت اولیه که در بم از طرف حکومت برخلاف قانون انتخاب شده بود به دست آوردهاند به بنده هم بفرمایند تا بنده هم متقاعد شوم بنده که هر چه به این دوسیه مراجعه کردم چنین مجوز قانونی ندیدم به وزارت داخله و شعبه انتخابات مراجعه کردم آنجا هم چیزی نفهمیدم به تلگرافاتی که به توسط خود بنده و دیگران رسیده بود و همچنین در کابینه ریاست وزرا تمام اینجاها را بنده مراجعه کردم یک مجوز قانونی برای این کار پیدا نکردم در استرآباد هم شنیدم یک همچو کاری کردند و دولت تصویب نکرد که انجمن نظار اولیه منحل شود و بدون مجوز قانونی انجمن دیگر به جای او معین شود. (آقای سردار معظم با دستـ تحصیل اجازه نمودند) حالا که آقای سردار معظم اجازه میخواهند که از عملیات آنجا دفاع کنند بنده هم گوش به حرف آقایان نمیدهم و اجازه میخواهم عین دوسیه و احکامی را که ایشان دادهاند که آنجا مردم را با قهر از تلگرافخانه خارج کردهاند بخوانم. آقای مشیرالدوله اینجا حاضر هستند که هی تلگراف کردند شکایت کردند که ایالت وقت نظریات خصوصی در این کار دارد از اینجا از طرف آقای مشیرالدوله و وزارت داخله تلگرافاتی شد و بالاخره گفتند مفتش بفرستید آقای دیوانبیگی را به سمت تفتیش فرستادندمردم دو مرتبه شکایت کردند که ما از آقای دیوانبیگی شکایت کردهایم و ایشان را منفصل کردهایم.
سردار معظمـ این طور نیست.
آقا میرزا شهابـ شما حق ندارد این طور اظهآراءت را بفرمایید اینجا کرمان نیست. اینجا بم هم نیست اینجا مجلس شورای ملی است...
نصرتالدولهـ اسناد را بخوانید.
آقا میرزا شهابـ حضرت والا و آقای سردار معظم تصور میکنند اینجا کرمان است. بفرمایید این اسناد است
(۱ ورقه عریض و طویل آراءئه و روی زمین انداختند)
سردار معظمـ بخوانید. نیندازید.
آقا میرزا شهابـ میخوانم. مختصرش هم هست. این است:
برای استحضار خاطر آن ذوات محترم اعتراضات و شکایات خود را راجع به انخابات عرض و اظهار میدارم: در بیست و هشتم ذی حجه ۴۱ مطابق ۲۰ سرطان ۱۳۰۲ برحسب اجازه تلگرافی ایالت جلیله مطابق ماده ۸ و ۱۰ نظامنامه تحت نظارت آقای دیوانبیگی حکومت وقت انجمن نظارت بم با توافق نظر اهالی از اشخاص ذیل تشکیل شد. آقای آقا شیخ محمد مجتهد، حاج شوکتالممالک، سالار اسعد، میرزا سیدمحمدخان، ناصرالممالک، آقا محمدعلی رئیسالتجار، آقای آقا میرزا عبداللهخان، آقای حاج شوکتالممالک از حضور در انجمن عذر خواسته به تصویب آقای دیوانبیگی معتمدالعلماء به جای ایشان تعیین شدند. سواد مراسله تحت شماره ۱ انجمن نظارت که به آقای دیوانبیگی مینویسد و هم سواد مرقومه تحت شماره ۵۰۷ مورخه بیست و دوم سرطان که آقای دیوانبیگی به انجمن نظارت جواب نوشته است کاملاً رضایت خود را از تشکیلات آنان و انتخابات هیئت رئیسه اظهار میدارد در این بین آقای دیوانبیگی از حکومت منفصل و کفالت حکومت بم از طرف ایالت جلیله بر طبق تلگراف تحت شماره ۱۹۰۹ به آقای رفعتالسلطنه واگذار شد در همین حال بر طبق مراسله کفیل حکومت مورخه ۳۰ سرطان و بر طبق تلگراف شماره ۲۱۱۲ ایالت جلیله انتخابات را تعطیل مینماید. و نیز در نهم برج اسد بر طبق تلگراف ریاست جلیسه تحت ۲۳۸۶ و مراسله کتبی ایالت مورخه هفتم برج اسد تحت ۳۳۹۲ که امر به جریان انتخابات شده بود و در مراسله مزبور دستوری بر طبق نظامنامه هم تشکیل انجمنهای نقاط جزء و نمایندگانی از طرف انجمننظارت برای حوزههای نقاط جزء با معلم انتخابات تصریح کردهاند آقای رفعتالسلطنه هم بر طبق نظامنامه و دستور ایالت انتخابات را به جریان انداخته و این مرتبه با توافق نظریات اهالی و حکومت وقت انجمن نظارت مرکب از همان اشخاص سابقالذکر که دو نفر آقایان معتمدالعلماء و میرزا سیدمحمدخان از عضویت انجمن استعفا نموده و بر حسب مراسله تحت ۴ کفیل حکومت آقایان آقا سیدعلی اکبر و آقا سیدمحمد به جای آنها تعیین و عضو انجمن شدند و از تاریخ دوازدهم اسد انجمن تشکیل و دوره اعلان بیست روز مقرر میشود و معلمین انتخابات برای تشکیل انجمنهای نقاط جزء انجمن نظارت با تصویب حکومت محل برای نرماشیر سیدعلیخان که قبل هم آقای دیوانبیگی صلاحیت ایشان را تصدیق کرده بودند و آقای رفعتالسلطنه هم تحت ۵ صلاحیت ایشان را تصدیق نموده و برای حوزه انتخابیه راین و طرود میرزا محمدخان را انجمن نظارت و کفیل حکومت تحت ۶ شایستگی او را تصدیق نموده و برای محل ده بکری و مرغک آقا سیدعلی اکبر را معرفی و کفیل حکومت تحت ۷ مأموریت ایشان را تصدیق مینمایند به نقاط مأموریت خود حرکت و انجمنهای جزء تشکیل و مشغول امر انتخابات شدند بر طبق مراسلات ۱۸ و ۳ و ۲۱ و ۳۲ که انجمن نظارت مرکزی از معلمین و اعضا انجمنهای نقاط جزء معرفی نموده تحت ۱۵ آقای شوکت نظام صلاحیت ایشان را تصدیق مینمایند. و بر طبق مراسله تحت ۱۰ آقا میرزا غلامحسینخان را به سمت نمایندگی به انجمن نظارت مرکزی معرفی و به موجب اعلان از بیستم سنبله شروع به دادن تعرفه نمودند و در تاریخ سوم سنبله شوکتنظام مراسله تحت ۱۲ به ضمیمه تلگراف ایالت جلیله ۲۸۶۵ تغییر معلمین حوزههای انتخابیه نقاط جزء را تقاضا نموده و این تلگراف ایالت جلیله مخالف ماده ۴۴ میباشد.
(به من تلگرافش هم اینجا هست).
اخگرـ این را که نوشته؟
آقا میرزا شهابـ جمعی از اهالی بم با مهر و امضا. زیرا که در اینجا به کلی اختیار از انجمن نظارت سلب و به حکومت واگذار مینماید. (مطابق مدارک جوف که این اسناد باشد بنده عرض میکنم اگر در یک مملکتی انجمن نظارتی که معین میشود بنا باشد استقلال نداشته باشد و هر روز به میل حکومت تغییر کند آن انتخابات صحیح نیست) به طور اختصاص و نیز مخالف با دستور ۲۳۹۲ بلکه به کلی ضد آن است زیرا که در اینجا فقط اختیار را در تعیین معلم و تشکیل شعب جز به انجمن نظارت واگذارد در تلگراف ۲۸۶۵ حکومت را یک سره ذیمدخل و صالح در انتخاب معلم میداند به موجب این تلگراف.
شوکتنظامـ (که حکومت سوم باشد) برخلاف ماده ۴۴ تحت مراسله ۱۳ شمسعلیخان و نصراللهخان نایب منع جریان انتخابات مرغک و دهبکری را حکم میدهد در صورتی که حکم توزیع تعرفه هم شده بود و نیز ا نتخابات نرماشیر که در جریان بود برخلاف ماده ۴۴ توقیف کردند و انتخابات خود بم مطابق دفتر (۱۶۶) ورقه تعرفه داده شده بود قهراً توقیف و انجمننظارت را تغییر و انتخابات را لغو نمودند.
موارد ذیل ثابت میکند حق منع جریان انتخابات را نداشتهاند:
۱ـ انجمن نظارت اولیه مطابق مدارک جوف با نظریه دیوانبیکی و رفعتالسلطنه و شوکت نظام حکومت اخیر و توافق نظر اهالی تشکیل شده بود چه قانونی حق داده است بدون شکایت انجمن را منحل سازند.
۲ـ مطابق ماده ۴۴ قانون انتخابات با شکایات راجع به انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان مانع از جریان انتخابات نخواهد شد. کدام قانون اجازه میدهد در حین جریان انتخابات انجمن نظاری که بالغ بر هفتصد ورقه داده بود منحل و انتخابات را لغو سازند و علاوه اعتراضات و مواد ذیل مدلل میدارد که انتخابات اخیر برخلاف مقررات نظامنامه در جریان بوده و خاتمه داده شده.
اولـ انجمن نظارت بر خلاف ماده ۲۱ نظامنامه بدون اعلان شروع به دادن تعرفه نمودند.
دومـ انجمن نظارت بر خلاف ماده ۸ و ۱۰ قانون انتخابات تشکیل شد زیرا که در انجمن نظار نه از طبقه تجار نه از اصناف نه از معتمدین محل کسی عضویت داشته است.
سومـ تعرفههایی که داده شده اغلب دآراءی چهار مهر میباشند (این را بنده اعتراض نمیکنم)
چهارمـ از بیست هزار نفر جمعیت بم که تقریباً چهار هزار نفر آنها حق گرفتن تعرفه دارند فقط سیصد و خورده تعرفه داده شده آن هم به زارعین و مستخدمین طبقه سردار مجلل.
پنجمـ انجمن نظارت نرماشیر سیار بوده است فقط در دهات سردار مجلل و اقاربش تعرفه داده و اخذ رأی نمودهاند بقیه مردم را از این حق مشروع ممنوع داشتهاند.
ششمـ اعضای انجمن نظارت چهار نفر آن اخوان و اقارب بلافصل سردار مجلل حکومت وقت بودهاند تقاضا داریم به موارد اعتراضیه رسیدگی کرده و جواب التفات فرمایید.
هفتمـ برخلاف ماده ۳۵ اوراق رأی فوراً معدوم شده است. برای استحضارعین ماده ۳۵ را تذکر میدهم:
ماده ۳۵ بلافاصله بعد از شماره و استخراج آراء رئیس نتیجه را به صوت بلند اعلان مینماید و اوراق انتخابات را تا انحلال انجمن نظار محفوظ میدارد و در آن هنگام در محضر حکومت و حضور جمعی وجوه محل اوراق مذکور را معدوم میکنند به استثنای آنها که در مواد قبل ذکر شد باید ضمیمه صورت مجلس بشود.
برخلاف ماده مزبور آراء در تکیه در خود انجمن بدون فاصله بعد از تفکیک معدوم شده است.
هشتمـ برخلاف ماده ۳۸ پس از تفکیک آراء دوسیه انجمن نظارت تسلیم اداره حکومتی شده است و این مخالف ماده ۳۸ است و این هم امضاهای اهالی محل است. این بوده است شرح خلاصه از جریان انتخابات آنجا و تمام اینها که عرض کردم به موجب تلگرافات ریاست وزرا عظام و تلگرافات وزارت داخله و همچنین تلگرافاتی که مابین انجمن نظار بم و کرمان مخابره شده است. اینجا هست اگر آقایان تردیدی در صحت عرایض بنده دارند ممکن است تمام این اوراق را بخوانم تا معلوم شود که انجمن نظار مرکزی بم را برخلاف قانون که ایالت حق نداشته است انتخاب کرده است و اگر بنا باشد به این ترتیب رفتار شود هیچ انتخابی صورت نخواهد گرفت زیرا هر کس عضو انجمن شد بعد از آن که فهمید که ریاست وزرا میتواند او را منفصل کند با ایالت میتواند او را حبس یا تبعید بکند دیگر حاضر نخواهد شد مثل این که یک نفر از مأمورین را که به یکی از نقاط فرستاده بودند از آن محل تبعید کردند. تلگرافی که به وزارت داخله میرزا زینالعابدین خان کرده اصل تلگرافش اینجا هست. در آنجا انجمن نظار چنانچه معمول است بدبختانه به واسطه این که اهالی دهالت سواد ندارند و در هر موقع که میخواهند تشکیل انجمن فرعیه بدهند یک نفر شخص معلم که آشنا به ترتیبات نظامنامه و قانون باشد بایست فرستاده شود و برای آنجا هم در تمام نقاط مأمورینی به تصویب انجمن و به تصویب حکومت اول و دوم و سوم فرستاده شده ولی در موقعی که دیدند آن انجمن نظار و آن مأمورین به درد نمیخورند آن مأمورین را محبوساً آورده و انجمن نظار منحل شد. اهالی هم در تلگرافخانه متحصن شده بودند و ۵۰ روز در آنجا متحصن بودند و تلگرافخانه بم هم خیلی کوچک و محقر است و گنجایش سیصد چهارصد نفر را ندارد. این بود که مجبور شدند در اطراف تلگراخانه چادر زدند بعد از این که از طرف دولت به ایالت تأکید میشود که قضایای بم را خاتمه بدهید و نگذارید که بیشتر از این داد و فریاد اهالی بلند شود ایالت میگوید خود من میروم در بم به اهالی مژده داده شد که ایشان میآیند به بم اهالی داد و فریادشان مجدداً بلند شد که ما از خود ایشان شکایت داریم خود ایشان میآیند برای احقاق حق ما این قضاوت غریبی است بالاخره تشریف میبرند به بم به موجب راپورت رئیس تلگرافخانه (من شکایت متظلمین را نمیگویم) رئیس تلگرافخانه دولتی آنجا راپورت میدهد که به قوه قهریه و سرنیزه چادر متظلمین را از آنجا میکنند و مردم را متفرق میکنند چرا برای این که میخواهند احقاق حق خودشان را بکنند. برای این که زیر بار وکیل تحمیلی نمیروند. در تلگرافی که آقای سردار معظم میکند به یک مقامی میگوید آیا سزاوار است برای انتخاب ناظمالتجار اغتشاش و قتل نفس در بم بشود. بنده نمیفهمم. ناظمالتجار گناهش چیست؟ این که از ابتدای مشروطه در راه آزادی فداکاری کرده است و همیشه مبغوض مرتجعین و دشمنان ایران بوده است و همیشه در حبس بوه است. دچار تبعید بوده است چنانکه حالا هم اجازه رفتن به خانه و زندگی و عیال و اطفال به او داده نمیشود میگوید آیا سزاوار است که برای انتخاب ناظمالتجار در هر دوره در بم قتل نفس و اغتشاش بشود؟ البته سزاوار نیست ایشان قضایا و وقایع دوره سوم را شنیده بودند که به واسطه حکومتی که در آن وقت بوده (آقای سردار محتشم بختیاری) چه قضایایی پیش آمد که در بم برای انتخاب ناظمالتجار ۱۲ نفر کشته شدند ولی باید فمید چه چیز باعث میشود که مردم برای انتخاب ۱ نفر خودشان را به کشتن میدهند برای این که او را میخواهند و دیدهاند که او در راه ملت در راه آزادی و مشروطیت فداکاری کرده است از این جهت او را خواستهاند و همچنین در این دوره هم او را خواستهاند انتخاب کنند بلی سزاوار نیست قتل نفس بشود ولی نمیشود جلوی احساسات مردم را گرفت وقتی که ایالت وقت و متنفذین میخواهند جلوی احساسات مردم را بگیرند و نمیگذارند آن اشخاص را که از روی حقیقت مردم آنها را میخواهند انتخاب کنند و نمیگذارند به آزادی آن وکیلی را که پسندیدهاند و به او عقیده دارند انتخاب کنند البته اغتشاش هم میشود قتل نفس هم میشود و بنده میدانم که آقای سردار معظم به آن بیانات فصیح و بلیغی که دارند عرایض بنده را تکذیب میکنند ولی آن وقت بنده هم اجازه میخواهم و میآیم اینجا پشت تریبون این تلگرافی که دلیل صدق عرایض بنده است و فرمایشات آقای سردار معظم را که در تعقیب عرایض بنده مینمایند تکذیب میکند دومرتبه برای استحضار خاطر آقایان میخوانم ولی حالا فقط راپورت تلگرافی رئیس تلگرافخانه بم را میخوانم:
(راپورت مزبور به شرح ذیل قرائت نمودند)
راپورت ششم میزان قبل از ظهر بم چون تلگرافخانه عمارتی که کفاف متحصنین را بدهد ندارد در جنب تلگرافخانه قطعه زمین وسیعی است متحصنین ۱۲ باب چادر زدهاند امروز از طرف ایالت جلیله مرقومه خطاب برپاست تلگرافخانه به توسط رئیس ساخلوو خان باباخان اجزای خود فرستادهاند که متحصنین حق چادر زدن در خارج تلگرافخانه ندارند باید چادرهای خود بکنند و از تحصن خارج شوند خلاف کننده تنبیه و مجازات خواهند شد. یکی هم کسبه حق بستن دکاکین ندارند بروند به کار خود مشغول شوند (بنده نمیفهمم البته این حقی که از آنها سلب شده است جزء حقوق اساسی است) یکی هم اسناد انتخابات که در تلگرافخانه به رسم امانت از طرف متحصنین سپرده شده بگیرند ببرند متحصنین را به بهبهان آوردهاند تا بعد چه پیش آید حسن تلگرافچی (البته مردم چه کار به این فضولیها که در کار بزرگان دخالت کنند احقاق حقو بخواهند و بخواهند به آزادی وکیل انتخاب کنند) باید به حلق آنها را فرو کنند آنچه را که متنفذین و ارباب انواع میخواهند دیگر این راپورت دوم است که میخوانم:
(به شرح ذیل قرائت شد)
راپورت شعبه ششم میزان بم ایالت جلیله و ریاست قشون یک ساعت از شب گذشته وارد شدند چهار ساعت از شب گذشته پاکتی محتوی ۱۵ ورقه اعلان خطاب به متحصنین که هر کسی شکایتی دارد مواد شکایت را با معرفی شخص خود به ایالت برساند رسیدگی شود. متحصنین مواد شکایت خود را ماده به ماده نوشته به توسط ریاست قشون فرستادند اقدامات بعد را به عرض میرساند.
حسن تلگرافچی
حالا آیا اینها جزء صورت مجلس باشد بنده آن را ندیدهام صورت مجلس پیش آقای کازرونی مانده بود ایشان اشتباهاً نیاوردهاند راپورت دوازدهم میزان را میخوانم. دیشب پس از اقدامات قهرآمیز ریاست قشون ساعت ۸ از شب علیاصغرخان نایب آجودان بم تقیخان متحصن را چند تو سری زده اصل اسناد و دوسیه انجمن نظارت انتخابات سابق را همراه برد متحصنین به کلی از تأمینات خود از طرف تلگرافخانه مأیوس شده و میگویند اگر تأمینی دولتی نیست ما هم تقاص حق خود را مینماییم بیشتر از این نمیتوانیم تظلم کنیم و کسی به فریاد ما نرسد و در تعقیب این یأس احتمالات دیگر هم میرود (همان چیزی که عرض کردم احتمال قتل نفس میرود) برای اجزا تلگرافخانه هم بعدها با وضعیات حالیه تأمین نخواهد بود ایالت هم به تقاضاهای آنها که قسمت عمده راجع به تغییرات انجمن نظارت نتخابات بر وجه صحت است وقعی نگذاشته انتخابات خود بم را از دادن تعرفه و گرفتن آراء در ظرف یک هفته خاتمه دادند (از موقعی که شروع کردهاند و رأی گرفتهاند در ظرف یک هفته بوده است) به چهارصد تعرفه به نقاط اطراف هم دستور دادهاند که در عرض یک هفته باید تمام شود محض اطلاع عرض شد.
حسن تلگرافچی
(این هم تلگرافی است که انجمن نظار همان انجمن نظاره که در مرتبه سوم به میل خودشان انتخاب کردهاند ۲ نفر آنها برای رفع مسئولیت وجدانی و برای این که در نزد خدا و جامعه مسئول نباشند تلگراف میکنند که عین تلگراف این است:
ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه کیبه ریاست الوزرا عظام کیبه وزارت داخله.
این جانبان اعضای انجمن نظارت تصدیق میکنم که انتخابات بم و نرماشیر برخلاف مقررات نظامنامه در جریان بوده انتخابات امیر احتشام بر وجه صحت و مطابق قانون نشده است اعتراضات اهالی از سوءجریان انتخابات وارد تکلیف چیست. یازدهم حمل ۱۳۰۳
زینالعابدینـ حسین
(زینالعابدین و حسین اینها ۲ نفر اعضایی هستند که اخیراً معین شده بودند.)
این هم یک تلگرافی است که همین طور پیش آمد که سردار معظم به وزارت جلیله داخله نوشتهاند.
خود آقای سردار معظم تغییر انجمن را تصدیق کردهاند منتها در وقتی که میخواهند عرایض بنده را تکذیب بکنند باید مجوز قانونی داشته باشند و الا این تلگرافی است که تغییر انجمن را تصدیق فرمودهاند.
مقام محترم وزارت جلیله داخله
۳۰۸۵ سابق هم عرض شده است که پس از وصول شکایت از جریان انتخابات بم مفتش اعزام و مشآراءلیه به واسطه مراعات نشدن قانون عوض کردن انجمن نظارت را لازم دانسته. انجمن اصلاح و فعلاً مشغول دادن تعرفه میباشند اول میزان ۳۵۰۷ عبدالحسین ملاحظه بفرمایید مفتش انتخابات نه در آن موقع درست نظرم نیست آقای دیوانبیگی است یا کسی دیگر رفته است و جایز ندانسته آن انجمندخالت کند. البته انجمن که بخواهد به وجه صحت انتخاب جریان پیدا کند و به میل والی فعال مایشاه عمل نکند باید عوض شود خیلی هم ارفاق در حق آنها شده است بلکه باید حبس و تبعید شود چنانچه یک نفر را هم تبعید کردهاند و الان هم در ضمن تلگرافاتی که خوانده میشود به آن هم میرسیم و هر وقت هم آقایان خواستند تنفس شود خسته شدند بنده هم مخالف نیستم تلگراف دیگری است که می×وانم توسط آقای میرزا شهابـ ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه کیبه ریاست وزرا عظام کیبه وزارت داخله فجایع انتخابات امیر احتشام ما را ناچار می»ماید که مراتب شکایات خود را تجدید خاطر آن ذوات مقدس را از ابتدا تا انتهای انتخابات بم و نرماشیر مستحضر بداریم مدارک کتبی که فعلاً تقدیم شد سوءجریان انتخابات را میرساند. در موقع تفکیک آراء هم چهار نفر از بستگان سردار مجلل عضو انجمن نظارت مرکزی آراء به طوری که آراءده داشتند قرائت بر خلاف ماده سی و پنج فوراً بلاد فاصله آراء معدوم فوری هم ممدوم میکنند که مبادا ایالت به خیال بیفتد که آراء را تفتیش بکند) سردار مجلل با اقتدار است حکومتی اعتبارنامه را میخواد قهراً امضا نماید استرحاماً تقاضا دایم به عرایض ما بیچارگان غور رسی امر به تجدید انتخابات فرمایند. راضی نباشید در قرن بیستم و دوره پنجم پارلمان ایران حقوق سی هزار نفوس به آراءده سردار مجلل پایمال شود در خاتمه تقاضا داریم به حکومت نه ساله سردار مجلل خاتمه داده و یک مشت رعیت را از چنگال این آدم نجات دهید از طرف اهالی بم این هم یک راپورت دیگری است که از اداره انتخابات مرکز گویا نوشته شده است نمیدانم از مقام ریاست وزرا این راپورت را خواسته نوشته است یا از جای دیگر به هرحال راپورت هم روی اوراق دولتی که نوشتهاند و طرز انتخابات را خلاصه کردهاند این هم همین طور پیش آمد.
رئیسـ تقاضای تنفس شده مخالفی ندارم؟
(گفتند - خیر)
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از سه ربع مجدداً تشکیل گردید)
آقا میرزا شهابـ میخواهم این مسئله را خدمت آقایان عرض کنم که بنده با آقای امیراحتشام یک سابقه سوئی ندارم که قصدم حمله به ایشان باشد فقط برای ضبط تاریخ و قضاوت آقایان نمایندگان ناچار شدم که عرایض خودم را عرض کنم و از آقایانی که شاید تقاضای رأی مخفی کردهاند میخواستم استدعا کنم که رأی مخفیشان را پس بگیرند شاید اگر جریان انتخابات آقای امیراحتشام بهتر از این بود اول کسی که رأی به ایشان میداد خود بنده بودم این یک راپورتی است که خلاصه انتخابات را از وزارت داخله مینوت کرده به کابینه ریاست وزرا فرستاده. خلاصه جریان انتخابات بم که از دوسیه ارسالی کابینه ریاست وزرا استخراج شده ذیلاً به عرض میرساند در موقعی که انتخابات بم شروع میشود دیوانبیگی نایبالحکومه بوده مطابق قانون انجمن نظارت را تشکیل داده در حوزه مرکزی توابع اقدام مینمایند پس از چند روز دیوانبیگی منفصل شده رفعهالسلطنه نایبالحکومه میشود همان جریان را ادامه داده به فاصله چند روز که مصادف با توزیع تعرفه میشود رفعهالسلطنه منفصل سردار مجلل به نیابت بم منصوب میگردد و شوکت نظام را نایب، نایبالحکومه میکند. مطابق تلگرافات واصل از بم تمام طبقات شکایت از انتصاب سردار مجلل مینمایند که در جریان انتخابات اخلال نموده و مأموریت مشآراءلیه در اثر قرارداد بین ایالت کرمان وامبر احتشام عضور وزارت خارجه است که در صورت انتخاب امیر احتشام سه هزار تومان به او بدهد. شوکت نظام کفیل حکومت بم برای نیل به این مقصود با انجمن ضدیت میکند و رفیعی را تبعید نموده است. در این فاصله شکایات اهالی و توضیحات ریاست به قدری است که ذکر آنها مورد ندارد در دهم سنبله ایالت تلگراف میکند مفتش فرستادم در بیستم سنبله خبر میدهد که مفتش انجمن سابق را قانونی ندانسته منحل کرده و انجمن جدید به رأی مخفی طبقات تشکیل داده مشغول اقدام هستند. اهالی بم از این اقدام شکایت کرده در تلگرافخانه متحصن میشوند حتی عدهای از انجمن ثانوی هم جزء متحصنین بوده که ایالت به مفتش اجازه میدهد که اگر عضویت خود راادامه ندهد به جای ایشان دیگری تعیین شود و انجمن ثالث تشکیل عملیات را ادامه میدهند چون وصول شکایات فوقالعاده طغیان میکند. ایالت حرکت کرده به بم میرود در مقابل متحصنین مأمورین ایالت بنای بیاعتدالی را گذارده چادرهای آنها را میکنند و به امر ایالت رئیس قشون برای تعرفه اشخاص به تلگرافخانه رفته رفعهالسلطنه را دستگیر مینمایند که اداره تلگرافخانه مرکز در این باب به رئیس دولت وقت اعتراض مینماید و ضمناً یک دسته هم برخلاف متحصنین اولیه در تلگرافخانه متحصن شده از ایالت و انجمن و انتخابات اظهار رضایت مینمایندبالاخره در موقعی که اخذ آراء هم شده بود انتخابات آنجا توقیف میشود مفتش میآید متحصنین از تلگرافخانه خارج و مقرر میشود که معاضد اعظم کارگذار برای تفتیش برود ولی دوسیه حاکی از عزام مفتش نیست و قضیه به همان حالت باقی است و ایالت در تلگراف رمز بیست و هفتم قوس به وزارت داخله میگوید: (انتخابات حوزه بم تمام شد آراء در صندوق معطل و معلوم نیست به چه علت انتخابات آنجا که فقط باید آراء استخراج شود در حالت توقیف است) بعد از آن که انجمن اولی را منحل میکنند انجمن ثانوی هم که تشکیل میشود او را هم منحل میکنند و انجمن ثالث را به میل خودشان تشکیل میدهند و بعد از آن که عملیات انجمن اولی را لغو میکنند دو مرتبه شروع به دادن تعرفه میکنند و در یک حوزه دو هزار نفر جمعیت دارد (مطابق تخمینی که برای انتخابات زده شده است برای هر صدهزار نفر جمعیت) یک نفر وکیل منظور و پیشبینی شده است و همچو حوزه یک آراء مختصری در بم به شرحی که آقایان مستحضر شدهاند به وسیله انجمن توزیع میشود بعد از آن که شکایات زیاد طغیان میکند و مردم هم از تلگرافخانه خارج نمیشوند آن وقت برای رفتن مفتش امر به تعطیل انتخابات میدهند که انتخابات تعطیل باشد تا مفتش برود. به موجب همین دوسیه در هیجدهم میزان از طرف مقام ریاست وزرا امر به توقیف یا تعطیل انتخابات صادر میشود (انتخابات حوزه مالی که مربوط به بم نبوده و شاید هم جریاناتش تمام شده بود توصیف میکند و از هیجدهم میزان تا بیست و چهارم میزان که شش روز بعد از هیجدهم باشد انتخابات بم را تمام میکند و این یک مسئلهای است که آقای سردار معظم حالا خواهند گفت: من جداً تکذیب میکنم ولی بنده هم عرض میکنم مطابق این تلگرافات جداً ثابت میکنم تا بیست و ششم میزان انتخابات بم را ادامه میدهند تمام می:نند صورت مجلس اینجا نیست ولی آقای کازرونی حالا فرستادند بیاورند که من در اینجا بخوانم شاید در آنجا تذکر داده باشد زیرا بنده هنوز صورت مجلس را ندیدهام مقصود این است که انتخابات را ادامه میدهند و آراءیی که مطابق میل خودشان هست به صندوق وارد میکنند. یک موقعی که از آنجا خبر میرسد که آراء بم استخراج شد و در نتیجه وکالت آقای امیر احتشام به اکثریت هزار رأی دو هزار رأی سه هزار رأی تصویب شد در کابینه کنونی از طرف وزارت داخله از حکومت بم سؤال میشود با این که انتخابات بم توقیف بود، قرار بود مفتش برود و در این موضوع تفتیشاتی بکند چه شد که انتخابات آنجا از توقیف خارج و آقای امیر احتشام وکیل شدند؟! حکومت جواب میدهد برحسب امر مقام ریاست وزرا عظام توقیف رفع شد در صورتی که مطابق یک تلگرافی که اینجا خواندم و به موجب چندین تلگراف دیگر که اینجا موجود است. آقای سردار معظم کراراً تلگراف میکند به وزارت داخله که علت توقیف انتخابات بم که خلاف قانون است چیست؟ به ایشان جواب داده میشود برای مشکلاتی که در انتخابات آنجا پیش آمده (که یک قسمت آن در اول راپورت ذکر شده) همچو صلاح دید که تا آمدن مفتش مخصوص انتخابات آنجا توقیف باشد و بالاخره با استنادحکم ریاست وزرا انتخابات آنجا را از توقیف خارج و یک آراءیی به ترتیبی که در آن تلگراف خوانده شد استخراج میکنند و این هم یک اعتراض دیگری است زیرا دولت اگر به حق یا ناحق انتخابات را توقیف کرده است از یک مجرای قانونی بوده است اگر میگویند توقیف انتخابات برخلاف قانون بوده است و فرضاً دولت یک کلمه خلاف قانونی داده است میبایستی همان اول نپذیرید و ایشان اگر اینقدر وظیفهشناس بودند میبایستی همان اول حکم خلاف قانون را نپذیرند ولی بعد از آن که پذیرفتند دیگر نمیتوانستند به استناد تلگراف رمز یا کشف انتخابات را به جریان بیندازند زیرا هر کاری یک مجرایی دارد و مجرای انتخابات هم وزارت داخله و اداره مرکزی انتخابات است. در این صورت خوب است ایشان یک تلگرافی از اداره انتخابات وزارت داخله آراءئه بدهند که به ایشان اجازه داده باشد که انتخابات توقیف شده را (به عقیده ایشان برخلاف قانون است) از توقیف خارج کنند و به جریان بیندازند. همچو تلگرافی که نیست. بلکه بعد از آن که آن تلگراف میآید از وزارت داخله از ایشان سؤال بلکه اعتراض میشود که این انتخابات توقیف بوده برای چه شما آراء را استخراج کرده و خواندهاید؟! بنده از آقایان نمایندگان که حافظ و ناظر قانون هستند استعلام میکنم که آیا یک ایالتی میتواند در یک امر قانونی که یک مجرای قانونی دارد به استناد امر ریاست وزرا یک چنین کاری را بکند؟! بله میتوانید بنده اگر در کرمان باشم به امر ریاست وزرا عظام میتوانند بنده را توقیف بکنند. ولی در یک کاری که ما میخواهیم نتیجه آن یک امر قانونی باشدو در نتیجه آن یک نفر به وکالت مجلس شورای ملی معین شود در یک چنین کاری نباید برخلاف قانون رفتار کرد و نمیتوانند از مجرای غیرقانونی وارد شوند. بنده عرض میکنم در یک همچو جایی تلگراف ریاست وزرا مؤثر نیست البته ایالت باید اوامر ریاست وزرات را بر طبق قانون اطاعت کند و مطابق احکام ریاست مافوق خود رفتار کند ولی در کاری که ماحصل و نتیجه او یک امر قانونی است استناد و توسل به حکم ریاست وزرا صورت قانونی ندارد زیرا مجرای انتخابات وزارت داخله و اداره مرکزی انتخابات است. به عقیده بنده یکی از چیزهایی که باید ایشان توضیح بدهند همین است که بعد از توقیف چه شده که آراء خوانده شده و آقای امیر احتشام انتخاب شدند و آن آراء هم همان روز سوخته و معدوم شد و به موجب کدام یک از اوامر مراکز صلاحیت دارد انخابات را به جریان انداختهاند. این هم یک ورقه دیگری است توسط آقای میرزا شهاب ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه کیبه آقای ناظمالتجار کرمانی پس از تبریک صمیمانه لازم است خاطر آن ذوات محترم را از انتخابات دوره پنجم پارلمان ایران مستحضر بداریم دوره اول و دوم ما ملت دور از مرکز از سعادت انتخابات وکیل محروم دوره سوم به واسطه اعمال غرض یک دسته اعیان اعیان که سردسته آنها سردار مجلل است در عوض انتخابات وکیل سیزده نفر قربانی ۵۰ هزار تومان جریمه به جرم این که با آراء اعیان موافقت نکرده داده دوره چهارم وکیل خصوصی پسر سردار نصرت با اقتدآراءت حکومت به نام ملت هم به دست سردار مجلل انتخاب دوره چهارم پسری انتخابات پنجم فجایع دوره سه و چهار را تجدید با نفوذ حکومتی به ضمیمه تقویت ایالت انتخابات را در حین جریان لغو انجمن نظارت را قهراً منحل از اقارب سردار مجلل انجمن تشکیل نتیجه را تحصن پنجاه روزه هیجدهم میزان حسب تلگراف ریاست وزرا انتخابات توقیف تا بیست و چهارم میزان انتخابات را ادامه برخلاف مستخدیمن خود آراءیی اخذ و در صندوق ریخته دلیل بر تصدیق مراتب معروضه مدارکی است پستاً تقدیم استرحاماً تقاضا داریم تا وصول اسناد اعتراض انتخابات را از توقیف خارج نفرموده یا بر اثر توقیف امر به تجدید فرمایند. این هم یک شرحی است که از مجلس به وزارت داخله مینویسند:
وزارت جلیله داخله به شرح تلگرافی که مواد آن لفاً ارسال میشود به امضا جمعی از اهالی (بم) توسط آقای میرزا شهاب نماینده محترم راجع به سوءجریان انتخابات منحل و انحلال انجمن اولیه و تشکیل انجمن نظارت ثانوی شکایتی رسیده چون بایستی جواب شافی به متشکیان داده شود مقتضی است علت انحلال انجمن اولی را اطلاع دهند. از این شرح همچو معلوم میشود که مقام محترم ریاست مجلس هم انحلال انجمن اولیه را تصدیق نفرمودهاند باز این هم یک شرح دیگری است: توسط وزارت جلیله داخله مقام منیع ریاست وزرا عظام دامت عظمته. اگرچه نالههای جگرخراش اهالی بم از سوء انتخابات این حدود فضای مرکز را پر کرده است ما چند نفر که به حکم متنفذین به نام انجمن نظار این انتخابات غیرآزادانه را انجام دادهایم و جداً داخل نمیشویم که حقوق صد هزار نفر با دست ما پایمال شده این مظلمه بزرگ که غصب حقوق ملی است بر دوش خود حمل نماییم لذا برای ادای وظیفه عرض میکنم انتخابات بم بر خلاف قانون با تهدید و تطمیع انجام گرفته و ابداً دآراءی هیچ گونه صورت قانونی نبوده است. زینالعابدین، حسین. و اتفاقاً دو نفر از اعضا انجمن خیر که خودشان آنها را معین کردهاند به طوری که مهرشان در اینجا هست این اوراق شکوائیه را تصدیق کردهاند و به علاوه این ورقه به امضای یکی از علما بم است و در آن دو نفری که عدم صحت جریان انتخابات بم را تصدیق کردهاند به طوری که عرض شد از انجمن نظار اخیر هستند که خودشان انتخاب کردهاند. گرچه حالا خواهند فرمود اکثریت تصویب کرده ولی بعد از آن که محرز شد انحلال انجمن اولیه یک مجوز قانونی داشته است آن وقت البته اگر گفته شود اکثریت تصویب کرده بنده هم حرفی ندارم.
رئیسـ آقای دولتآبادی پیشنهاد کردهاند چون این صحبت خیلی طولانی است و آقایان وزرا هم برای جواب حاضر شدهاند مذاکرات آقای آقا میرزا شهاب را قرائت بقیه این دوسیه بماند برای جلسه بعد.
بعضی از نمایندگانـ خیر باید امروز تمام شود.
رئیسـ تصویب نمیفرمایید؟
بعضی از نمایندگان- رأی بگیرید.
رئیسـ رأی میگیریم. آقایانی که پیشنهاد آقای دولتآبادی را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(جمعی قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد.
سردار معظمـ بنده یک پیشنهادی دارم ممکن است تقاضا کنم که جلسه امروز عصر باشد؟
رئیس- در موقعی که میخواهیم جلسه را ختم کنیم و دستور را معین نماییم آن وقت پیشنهاد بفرمایید.
وزیر معارف- پارسال در ضمن بودجه وزارت معارف به طور معمول سنواتی تصویب شده بود که حقوق بعضی از مدیران مدارس و ناظمین به علاوه حقالتدریس به آنها داده شود چون به طوری که معمول سنواتی بوده آنها یک قسمت حقوق مدیری و ناظمی داشتهاند و یک قسمت هم حقالتدریس داشتهاند و همین طور هم در بودجه تنگوزئیل تصویب شده و چند ماه هم پرداخته شده است بعد در موقع عمل وزارت مالیه اشکال کرده است که به مدیران و ناظمین حق تدریس نمیشود داد زیرا آن یک شکل دیگری است ولی در هر حال مطلب را موکول به افتتاح مجلس شورای ملی کردهاند که بعد از افتتاح مراتب به مجلس عرض شود. و تا برج بعدی را هم دادهاند بعد در آن موقع که مجلس شورای ملی مفتوح شد وزارت مالیه آنچه را که به عنوان حقالتدریس وزارت مالیه آنچه را که به عنوان حقالتدریس میپرداخته بود از حقوق سه برج اخیر آنها کسر کرده است البته تصدیق میفرمایید که حقوق آنها مطابق بودجه سنوات گذشته به آنها میرسیده اگر وزارت مالیه قبلاً تذکر داده بود که این حقوق را نمیشود داد از اول سال ممکن بود یک چاره کرد ولی معلمین و ناظمین به استناد همان حقوقی که داشتهاند مشغول تدریس شده و زحمات خود را کشیدهاند در این صورت حالا حقیقتاً انصاف نیست با آن که آنها زحمات یک ساله خود را کشیدهاند و ادامه دادهاند حق تدری به آنها داده نشود. در بودجه امساله این مسئله پیشبینی شده و امید است دیگر اشکالی پیش نیاید ولی برای سال گذشته وزارت معارف پیشنهادی میکند که مجلس شورای ملی تصویب بفرمایند مبلغ چهار هزار و هشتصد و کسری حقالتدریس این چند برج در حق آنها پرداخته شود.
رئیسـ آقای رهنما.(اجازه)
رهنماـ موضوع سؤال بنده راجع به دستگاه مخفیه رادیوالکترولوژی است که مدت شانزده ماه است وارد طهران شده برای استحضار خاطر آقایان عرض میکنم این دستگاهی که برای مریضخانه دولتی خریداری شده یکی از کارهای بسیار خوب دولت است زیرا به وسیله این ماشین دکتر تخصص آن موفق میشود که یخلی از امراض مهم را تشخیص دهد و برای معالجات گوناگون و عکس انداختن و تشخیص بعضی از امراض داخلی از قبیل سرطان و غیره این ماشین بسیار مفید است قریب شانزده ماه است که این دستگاه وارد طهران شده و چون یک اسبابهایی دارد که بسیار حساس است و اسبابهای او را هم هنوز سوار نکردهاند و همین طور در توی قوطیها پیچیده شده در گوشه مریضخانه افتاده و معلوم نیست چه صورتی خواهد داشت. دولت دکتر حبیب را که متخص این کار بود مأمور خرید این دستگاه کرد و او هم رفت و خرید و در چند قوطی از راه بغداد وارد طهران کرد و از آن وقت تا به حال که شانزده ماه میگذرد توی قوطیها مانده و اصلاً معلوم نیست چه صورتی پیدا کرده است در حلای که اگر این دستگاه را باز میکردند برای مردم فقیر مخصوصاً خیلی مفید بود. الان یک دستگاهی خود دکتر حبیب دارد که به راه است که در موقع به کار انداختن از فقرا بیست تومان حقالمعالجه میگیرد در صورتی که آن دستگاه را اگر سوار کنند شاید سه چهار تومان باید بدهند و همان دکتر متخصص این کار مدعی است که اگر این دولت در مریضخانه به کار بیفتد اغلب از امراض که بیشتر فقرا مبتلا هستند و به خوبی و به زودی معالجه میشود و در آن وقت دولت به موجب تلگرافات خود دکتر حبیب را برای این کار استخدام کرد و قرار شد او را کنترات کند بنده حالا از آقای وزیر معارف سؤال میکنم که درباره این ماشینی که بالغ بر بیست هزار تومان وارد طهران شده است چه تصمیمی اتخاذ کرده است آیا همان طور در قوطیها پیچیده شده است یا او را باز کرده و به کار انداختهاند.
وزیر معارفـ همان طور که نماینده محترم فرودند این ماشین تقریباً هفده ماه است وارد شده است و دآراءی پنجاه و چهار صندوق میباشد که در مریضخانه دولتی است و بیست و پنج هزار تومان هم وارد شده نه بیست هزار تومان. بنده از محسنات این ماشین چیزی عرض نمیکنم این که یک قسمت را خودشان فرمودند و یک قسمت را هم در ضمن عمل باید دید و خود دکتر حبیب هم یک همچو ماشینی داردـ ولی ماشین دولت فوقالعاده مکمل است و مفید فواید عظیمه خواهد بود و علت تأخیر به راه انداختن ماشین دو چیز است یکی این که پارسال شش هزار تومان در بودجه معارف برای تهیه مکان این ماشین در مریضخانه دولتی تصویب شده بود این شش هزار تومان را به تدریج از مالیه گرفتند و خرج کردند و فقط هفتصد هشتصد تومان دیگر از این محل باقی است ولی مابین وزارت معارف و وزارت مالیه مشکلاتی تولید شده است و وزارت مالیه میگوید که سی تمام شده و نمیشود این پول را داد لهذا بنده مشغول مذاکره با مالیه هستم و انشاءالله این مشکل را رفع خواهم نمود مشکل دیگر راجع به کثر است خود دکتر حبیبالله است به طوری که فرمودند دکتر حبیب متخصص این فن است و امروز در طهران کسی به غیر از او نیست که بتواند این ماشین را به راه بیندارد البته خود دولت یک طبیب متخصص را به هر طور مقتضی است او را راضی و کنترات کند ولی در این کنترات کند ولی در این کنترات یکی دو فقره تعهدات مالی نسبت به آتیه هست زیرا طبیبی که مشغول این کار است در معرض خطر است به طوری که به اندک غفلت و به محض صدمه که به بعضی دستگاههای سربی و پاره چیزهای دیگر وارد آید حیاتش در معرض خطر است از این جهت دکتر حبیب در ضمن کنتراتش شرط میکند که اگر در سر این کار اتفاقاً مرد بعد از وفاتش دولت ده هزار تومان به ورثه او بدهد و یکی دو فقره دیگر هم هست البته دکتر حبیب تبعه ایران است و خود دولت میتواند کنترات او را امضا کند ولی نسبت به این دو فقره تعهدات مالی که راجع به آتیه است البته شرط احتیاط مقتضی است که مجلس شورای ملی هم تصویب کند کنترات او تقریباً با موافقت طرفین تمام شده و بنده به مجلس خواهم آورد و عجالتاً هم مشغول تهیه محلی برای این ماشین هستیم اما راجع به قسمتی که فرمودند شاید بعضی از اسبابهای او در صندوقها خراب شده باشد بنده مخصوصاً چند روز قبل با حضور خود دکتر حبیب فرستادم و آن ماشین را معاینه کردند یکی دو فقره چیزهایی دارد که شکسته است از جمله چراغ او است و هم چنین بعضی اسبابها است که باید یدکی داشته باشد که از اول نخریدهاند قیمت خرید کسری آنها هم تقریباً دو هزار تومان میشود که باید سفارش داده شود که بیاورند و تا محل آن در مریضخانه تمام شود و اسبابها را سوار نمایند دو سه ماه طول خواهد کشید و در بین این دو سه ماه کسری و نواقص آن از فرنگستان خواهد رسید.
رئیسـ آقای سردار معظم از وزارت عدلیه سؤالی داشتند؟
سردار معظمـ موقع سؤال بنده منقضی شده است.
رئیسـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب هم سؤالی داشتند؟
حاج میزا عبدالوهابـ سؤال از وزارت عدلیه را میفرمایید یا از وزارت مالیه؟
رئیسـ از وزارت عدلیه.
حاج میرزا عبدالوهابـ در چند سال قبل که تأسیس محکمه استیناف در همدان شد در آنجا رئیس سابق استیناف مبالغی ودایعی مردم را گرفته و قبض شخصی به مردم داده و به خرج دولت هم نیاورده و معلوم نیست آن پولها چه شده. خواستم از آقای وزیر عدلیه سؤال کنم که آیا قبض صحیح است؟ یا باید قبض اداری یا از طرف مالیه باشد؟ و دیگر این که وجه مأخوذی به صندوق مالیه رسیده یا خیر؟ و اگر رسیده مقدار او چقدر است؟ و در مقابل این وجوه به صاحبان وجوه چیزی داده شد یا نه؟ و بالاخره به خرج دولت آمده است یا نه؟ و اگر به خرج آمده در کدام دفتر است و مقدار آن چقدر است؟ و دولت در این خصوص چه قدامی کرده است؟ خود بنده عرض میکنم مبلغ سیصد تومان از بابت حقوق رئیس استیناف قرار شد و حواله شد که به مردم بدهند و دادند ولی چون مبلغ مأخوذه بالغ بر پنج هزار تومان بود به چند نفر تومانی یکی دو قران دادند و به بقیه چیزی داده نشد. خواستم بدانم وزارت عدلیه چه اقدامی در این باب کرده و جواب مردم را چه خواهند داد؟
وزیر عدلیه- در چهار خال قبل یک نفری از طرف وزارت عدلیه به سمت ریاست استیناف همدان مأمور میشود و به همدان میرود و بنده به موجب صورتی که به دست آوردهام تقریباً نهصد و بیست و چهار تومان ایشان وجوه و ودیعه استینافی را گرفتهاند بعد وقتی که ایشان منفصل و احضار شدند با شخصی که بعد از ایشان رفته است مقام محاسبات خود را تفریق کرده و رسید گرفتهاند و بعد شخص اولی تسلیم ایشان شده بود یک مقدار را نقد پرداختهاند و یک مقدار را حواله کردهاند به مالیه و مالیه پرداخته است. و بنده تاکنون ندیدهام کسی بیاید و رسماً شکایت کند به وزرات عدلیه و تقاضا کند حقوقی که از آنها به عنوان ودیعه عدلیه در همدان گرفته شده است مسترد دارند و یک همچو کسی تاکنون نیامده است و اگر یک اشخاصی هستند خوب است قبوض خود را به وزارت عدلیه فرستاده و وزارت عدلیه رسیدگی کند اگر پیش اشخاص مانده است البته میگیرند و رد میکنند و آیا راجع به وجوه ودیعه که قبض شخصی دادهاند سابق بر این عدلیه این طور منظم نبود و شاید غالباً آقایانی که اهل ولایات هستند میدانند در ولایات عدلیهها سابقاً این طور منظم نبود ولی قانوناً وجوه ودیعه باید به صندوق عدلیه برسد که پس از ختم مذاکره به حکم محکمه به یکی از طرفین داده شود و این شکایاتی که فرمودند مربوط به سالهای گذشته است و از پارسال تا حالا از روی قانون رفتار شده است و کسی هم شکایت نکرده و این شکایات مال سابق است و سابقهاش هم این بود که عرض کردم.
حاج میرزا عبدالوهابـ متأسفانه آقای وزیر جواب سؤال بنده را آن طوری که باید بدهند ندادند برای این که بنده سؤال کردم وزارت عدلیه چه مجازاتی برای ایشان به جز ترفیع رتبه منظور کرده است و چه اقدامی کرده است نمیدانم آیا آن وقت مشروط نبوده و یا در مملکت قانون نبوده به علاوه این که میفرمایند نهصد تومان و خوردهای است درست نیست زیرا الان متظلمین هستند و از بس شکایت کردهاند دیدهاند کسی به شکایت آنها ترتیب اثر نمیدهد ول کردهاند و اگر به دوسیه عدلیه رجوع شود معلوم میشود چه قدر خسارت کشیدهاند و حالا بعضی از آنها اشخاصی هستند از قبیل محاکمه بین آقا سعید و آقا کریم نام و همچنین چندین فقره دیگر از قبیل حاج غلامحسین و حاج درویش و استاد رجب و غیره است که اینها شکایت کردهاند و تقریباً متجاوز از پنج هزار تومان از مردم گرفتهاند و قبض شخصی دادهاند. در هر صورت بنده عرض میکنم باید این وجوه در صندوق مالیه باشد اگر میفرمایید صندوق مالیه مرتب نبوده که به صندوق مالیه بدهند پس لااقل خوب بود در صندوق اداره عدلیه میماند و قبض دولتی میدادند نه این که به قبض شخصی این پولها را بگیرند به هر حال با قبض شخصی معلوم نمیشود که همان پنج هزار تومانی است که بنده عرض کردهام یا نهصد تومانی است که آقای وزیر عدلیه فرمودهاند و در خاتمه سؤال نمودم از اقدامات دولت در خصوص مجازات این شخص حالا هم خوب است آقای وزیر جواب بفرمایند.
وزیر عدلیهـ بنده عرض کردم نهصد و بیست و چهار تومان به موجب صورتی که از عدلیه همدان داده بودند در طهران رسیدگی شده است و این قضیه ختم شده است حالا اگر یک اشخاصی یک شکایتی دارند و شکایتشان وارد است باید قبوض آراءئه بدهند که مطابق آن قبوض رسیدگی شود و الا بدون داشتن قبض از آن شخص وزارت عدلیه نمیتواند رسیدگی کند.
رئیسـ آقای عراقی.(اجازه)
عراقیـ بنده سؤالی از وزارت عدلیه نداشتم.
رئیسـ راجع به نجفقلی خان کرد خوردی...
عراقیـ بلی بنا باشد آقای وزیر عدلیه خودشان تصفیه کنند لهذا عجالتاً بنده ساکتم تا تصفیه کنند.
رئیسـ آقای هرمزی (اجازه)
هرمزیـ چون در جلسه قبل سؤالی که از آقای وزیر عدلیه راجع به یک شخصی کردم ایشان جواب فرمودند که اقدامشان متوجه به قانون بود برای این که به ایشان تذکر بدهم که خیلی خلاف قانون میشود به عنوان تذکر چند فقره را عرض میکنم ببینم چه جواب میدهند یکی راجع به انحلال عدلیه عربستان است که ایشان برخلاف قانون عدلیه عربستان را منحل و پس از مدتی مجدداً تشکیل دادهاند خواستم ببینم مطابق چه قانونی این کار را کردهاند و یکی هم راجع به توقیف ارباب جمشید و فاضل عراقی است که قبل از صدور قرار مستنطق در توقیف آنها از مقام وزارت حکم توقیف آنها شده و پس از آن که مستنطق قرار توقیف آنها را صادر کرد و در دیوان تمیز هم تنفیذ شد بعد به حکم وزارت عدلیه آنها از توقیف خارج شدهاند این توقیف آنها برخلاف قانون بوده و همچنین از توقیف خارج نمودن آنها هم برخلاف قانون بوده است. یکی این که جوان نامی است که امین صلح بوده و بدون این که کمیسیون ترفیع رتبه تصدیق کرده باشد او را برای ریاست عدلیه گیلان انتخاب نمودهاند. یکی دیگر راجع به میزا محمدعلی خان او حدی است که مدتی است ایشان را به مدعیالعمومی فارس انتخاب کردهاند و در این مدت ایشان در اینجا بیکار و یک اداره تفتیشی برخلاف قانون درست شده و در آن اداره مشغول کار است و مدعیالعموم هم به فارس فرستاده نشده اگر باید فارس مدعیالعموم داشته باشد چرا تاکنون ایشان نرفتهاند و اگر هم باید نداشته باشد ایشان به چه مناسبت مدعیالعموم فارسند در اینجا حقوق میگیرند یکی هم راجع به انحلال صلحیه دولت است که آنجا را هم بر خلاف قانون منحل کردهاند و بعد از چند روز دوباره تشکیل دادند...
آقا سیدیعقوبـ سؤال است یا استیضاح؟
هرمزیـ سؤال است. میخواهم بفهمم اینها برای چه شده و بنده اینها را خلاف قانون میدانم ایشان جواب بدهند تا معلوم شود اینها خلاف قانون هست یا نیست.
وزیر عدلیهـ اولاً مسئله انحلال عدلیه خوزستان را بنده به کلی تکذیب میکنم عدلیه خوزستان منحل نشده و بنده هم آنجا را به همان حالت سابق خودش برقرار کردهام منتهی چیزی که شده این است که رئیس و مدعیالعموم آنجا تغییر کرده و دلایلش را عرض میکنم: البته آقایان مطلع هستند که قبل از این که قشون دولت به خوزستان برود ترتیب مأمورین خوزستان به چه نحو بوده. مأمورین دولتی از دولت ایران حقوق میگرفتهاند و عوض این که بروند و خدمات موظفه که دارند انجام بدهند میرفتهاند در تحت نفوذ شیخ خزعل و اطاعت امر او را مینمودهاند و تقریباً نوکر شیخ خزعل بودهاند دخالت شیخ خزعل را هم بنده نمیخواهم اینجا شرح بدهم زیرا خارج از موضوع است بعد از آن که دولت قشون فرستاد به خوزستان برای امنیت آنجا همچو تصمیم گرفت که مأمورین آنجا را که سابق تمام نوکرهای شخصی شیخ خزعل بودند یعنی آقای رئیسالوزرا فرمودند بعد از این مأمورین که آنجا میروند باید مستخدم و نوکر دولت باشند و خدمت به دولت خودشان بکنند و وظایف خود را انجام بدهند بنابراین تصمیم گرفته شد که تمام مأمورین خوزستان تغییر کند و به جای آنها مأمورین خدمتگذار به وطن خودشان انتخاب شوند برحسب این تصمیم تمام مأمورین خوزستان تغییر کردهاند من جمله مأمورین عدلیه مأمورین عدلیه خوزستان را که ناظمالممالک بود احضار کردیم آقا سیداحمد کسرائی را که یکی از مأمورین صحیحالعمل لایق امتحان داده است برای آنجا انتخاب کردیم با ماهی شصت تومان تفاوت حقوق برای این که هیچ کس نمیرفت آنجا با آن هوای گرم و بد عربستان مگر اشخاصی که از شیخ خزعل منتفع شوند چون ما میخواستیم یک اشخاصی بروند آنجا که حقیقتاً مستخدم دولت باشند اول فکر کردیم که حقوقی به آنها بدهیم که محتاج به بعضی قسمتها و همراهی بعضی اشخاص نباشند و بنده گمان میکنم که این مسئله باید محل تحسین مجلس باشد نه اسباب ایراد همین طور مدعیالعموم آنجا را هم تغییر دادیم و میرزا فضلالله خان نامی که در کرمانشاه بود با چهل تومان اضافه حقوق او را هم فرستادیم به آنجا که محتاج به بعضی قسمتهای دیگر نباشد و به این تفصیل راضی نیستند و نمیخواهند برگردند. اما راجع به آن شخص که احضار شده اگر بر حسب شکایت او این اظهار را میکنید پریروز که از عدلیه بیرون میآمدم به من اظهار کرد که من هزار و پانصد تومان از خوزستان تا طهران متضرر شدهام من خیلی اسباب تعجبم شد که یک مأمور عدلیه که حقوقش کمتر از صد تومان است چطور برای یک مسافرت موقتی هزار و پانصد تومان متضرر شده است. این را که گفتم گفت من بیست هزار تومان اثاثیه دارم پنجاه هزار تومان علاقه. این بیشتر بر تعجب بنده افزوده برای این که یک قاضی درجه سوم در خوزستان که چند سال هم بیشتر نیست در عدلیه است چطور صاحب هفتاد هزار تومان دارایی است این طرز اعتراضات هم به یک وزیری که فقط میخواهد خدمت به مملکت کند میدود بنده دو دوره وزیر بودهام و دو مرتبه وکیل و دو مرتبه هم حکومت کرده و مأموریتهای مهم نمودهام شاید شش بک اموالی که این شخص ادعا میکند نداشته باشم و بعضی از آقایان معاشرت با بنده کردهاندو میدانند که شاید بنده هزار تومان اثاثیه ندارم. یک وزیر عدلیه به اندازه پانصد تومان اثاثیه بیرونی ندارد آن وقت یک قاضی درجه سوم ادعا میکند بیست هزار تومان اثاثیه دارم و به من میگوید اگر شما منزل من نیامدهاید معاون وزارت عدلیه آمده است و دیده است آیا به این ترتیب و با این فصیل باز باید تأمل کرد و همچو قاضی را در همچو سرحدی مثل خوزستان باقی گذارد و همین طور به حال لاتکلیفی گذارد و چشم را روی هم گذاشت که هر خیانتی میشود بشود و دولت هم صرف نظر کند؟ بنده میگویم بلی دولت این کار را کرده است ولی برای حفظ سرحدی مثل خوزستان و بنده ابا و امتناعی ندارم و میگویم در موقعی که برای حفظ مملکت باید اقداماتی بشود وزرا در صورتی که دلایل موجه داشته باشند قانون را میگذارند در صندوق و مملکت را اداره میکنند.
آقا سیدیعقوب- صحیح است.
وزیر عدلیهـ بعد از این که مملکت مستقر شد رفع آن میشود. البته قانون مقدس است چه قانون آسمانی باشد و چه قانون مملکتی باید همه اطاعت کنیم باید همهمان حافظ و مجری قانون باشیم. راجع به قسمت انحلال عدلیه خوزستان بنده تکذیب میکنم و احضار این دو نفر هم به همین علتی بود که عرض کردهام و اما راجع به توقیف ارباب جمشید و فاضل عراقی آن را متأسفانه چون به واسطه اوضاع بعد از حمل به این طرف نتوانستم تعقیب کنم میگذارم برای بعد جواب عرض میکنم. راجع به میرزا جعفر جوان که رئیس عدلیه گیلان شده است این شخص امین صلح نبوده سابق در تبریز عضو استیناف بوده وقتی که از آنجا احضار شده و خدمت دیگری به او رجوع کردهاند به او نوشتهاند با حفظ رتبه سابق کسی که عضو استیناف بوده و به واسطه یک پیشامدهایی که در گیلان شده بنده نمیخواهم اینجا عرض کنم که شاید صلاح نباشد ما مجبور شدیم رئیس عدلیه گیلان را احضار و یک نفر دیگر را که قدری سلیمالنفستر باشد به آنجا روانه کنم چون در محل یک حب و بغضهایی تولید شده و شاید یک مفاسد دیگری هم داشت که آن مفاسد را ممکن است در مجلس خصوصی عرض کنم. بنده میرزا جعفر جوان را فرستادم به گیلان الان هم همه مردم راضی هستند و کسی هم شکایت نکرده است از ایشان و به هیچ وجه خلاف قانون نشده برای این که ایشان در طهران عضو درجه اول بدایت و در آذربایجان عضو استیناف بودهاند. راجع به میرزا محمد علی خان اوحدی هم که مدعیالعموم فارس شده است پارسال او مدعیالعموم فارس شد و بعد به واسطه یک مخالفتهایی که از طرف والی وقت شد و او در اینجا به کار دیگر که مهم بوده مشغول گردید و این به واسطه این بوده که یک مسئله مهمی پیش آمد کرده بود راجع به ملزومات چون این یک مسئله مهمی بوده که اگر آقایان بخواهند مطلع شوند یک کمیسیونی ممکن است تشکیل بدهند و رسیدگی کنند و ببیند که من حق داشتم و در اینجا خدمت کردهام یا خلاف قانون نمودهام. حاج میرزا محمدعلی خان اوحدی را که محل اطمینان بنده است فرستادهام رفته است و تحقیقات و تفتیشات کرده و تفتیشات او هم خیلی جالب توجه است و بنده گمان میکنم اینجا هم خدمت کردهام. راجع به انحلال صلیحه دولت، بلی اینجا هم منحل شده است ولی موقتاً برای این که یک شکایتهای زیاد دائماً از فقیه صلح میشد ولی چون یک ترتیبی پیش آمده بوده و واسطه زیاد داشت نمیتوانستم او را مفصل کنم لهذا صلح دولت موقتاً بر طبق قانون منحل شد و بعد دو مرتبه رئیس صلح و آن اعضا صحیحالعمل بر جای خودشان قرار گ رفته و فقیه صلح را هم اگر مایل هستند ممکن است در کمیسیونی که مجلس برای این کار معین میکند بیایند رسیدگی کنند و ببینند چه فضاحتی در آنجا مرتکب شده است.
هرمزیـ آقای وزیر عدلیه فرمودند من عدلیه عربستان را منحل نکردهام بعد تصدیق کردهاند که منحل کرده و این انحلال بر خلاف قانون بوده ولی مقتضیات وقت ایجاب مینمود که خلاف قانون بشود و آقای آقا سید یعقوب هم گفتند صحیح است و تصدیق کرده.
آقا سیدیعقوبـ تصدیق نکردم دوسیهاش در کمیسیون هست تشریف بیاورید ببینید.
هرمزیـ تصدیق فرمودند که این اعمال شده و اینها برخلاف قانون بوده است و بنده تقاضا میکنم که ترتیبی بفرمایید که خلاف قانون در عدلیه نشود زیرا اسباب ابطال حقوق مردم میشود و اسباب اعدام مردم است برای این که عدلیه مهمتر از سایر وزارتخانههاست اگرچه جوابهای ما تمام بلا اثر میماند و ما هر چه سؤال میکنیم آقای وزیر عدلیه جواب دیگری میدهند.
رئیسـ قسمت اخیر از حالت سؤالی خارج بود.
وزیر عدلیهـ بنده باز هم تکذیب میکنم. عدلیه خوزستان منحل نشده است و فقط آن دو نفر به جهات سیاسی مملکتی و حفظ استقلال مملکت تغییر کردهاند و اسم این را نمیشود منحل گذارد و اگر جنابعالی راجع به یک مسائلی از بنده دلتنگی دارید این مسئله را تعقیب نکنید برای این که این مسئله خدمت به مملکت بوده است.
وزیر مالیهـ نظر به این که هنوز بودجههای مملکتی از تصویب مجلس شورای ملی نگذشته است و مخارج مملکتی دچار وقفه و اشکال خواهد شد لهذا لایحه تهیه شده است که یک دوازدهم از باب مخارج مملکتی مطابق حوت گذشته به وزارت مالیه اجازه داده شود یک پیشنهاد دیگری است راجع به یک هزار و پانصد و بیست و چهار تومان مستمری که در دفتر مستمریات به اسم ورثه حاج علی بابای تبریزی به خرج میآمده است نظر به این که این پول در مقابل هشتاد هزار تومانی بوده است که در زمان مرحوم محمد شاه و مرحوم ناصرالدین شاه به دولت داده است و تابع مستمریات عمومی نمیشود و در ازا یک طلبی داده میشود که تومان تومان همیشه پرداخته شود یک لایحه دیگری است راجع به یک شخصی که اغلب آقایان میشناسند و همه روزه در مجلس است و آن آقا شیخ صادق مفلوج است که حقوقی از وزارت معارف داشت به واسطه قانونی که در سال گذشته از مجلس شورای ملی گذشت یعنی قانون استخدام یک اشکالاتی پیش آورده که مجبور به پیشنهاد علیحده شدیم. یک لایحه دیگری است راجع به کلنل ماکرماک امریکایی وقتی که دولت او را استخدام کرد به عنوان پیشکاری مالیه ولایات استخدام کرد به هفت هزار و پانصد دلار حقوق و نظر به این که مشآراءلیه در حدود استخدام خودش خدمات شایان کرده و لیاقت به خرج داده و صرفهجویی کرده است نسبت به دولت لهذا پیشنهاد میشود که حقوق او هم مثل سایر مستخدمین آمریکایی سالی ده هزار دلار باشد. این هم یک پیشنهادی است از طرف وزارت امور خارجه راجع به شانزده نفر مستخدمین پیر و قدیمی آن وزارتخانه اینها اشخاصی هستند که در سنوات قبل در جزء بودجه وزارت خارجه یک شهریههایی داشتهاند پرداخته میشد نظر به این که بعد از گذشتن قانون استخدام موافق ترتیب قانون استخدام خدمات اینها با قانون مزبور موافقت نداشت سال گذشته وزارت خارجه از محل بودجه خودش ترتیب محل پرداخت او را داده است و برای این که ترتیب محل پرداخت آن در امسال داده شود پیشنهادی شده است که در کمیسیون رسیدگی شود.
رئیسـ این لوایح ارسال میشود به کمیسیون بودجه. دو فقره راپورت
کمیسیون عرایض رسیده است قرائت میشود.
(راپورت کمیسیون عرایض مرخصی راجع به مرخصی یک ماهه آقای سپهدار اعظم به شرح ذیل قرائت شد)
آقای سپهدار اعظم به علت تألمخات و ابتلای به پاره امراض به تجویز اطبا به شمیران انتقال یافته و تقاضای یک ماه مرخصی برای استعلاج نموده و ضمناً حقوق یک ماهه خود را به کتاب خانه مجلس اختصاص دادهاند کمیسیون غیبت یک ماهه ایشان را تصویب مینماید.
رئیسـ باید رأی گرفته شود. آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد. راپورت دیگری است قرائت میشود.
(راپورت کمیسیون عرایض راجع به مرخصی چهل روزه آقای شیخ عبدالرحمان به شرح زیر قرائت شد)
آقای آقا شیخ عبدالرحمن به واسطه ابتلای به مرض کبد کتباً تقاضای چهل روز مرخصی نموده بودند. کمیسیون با مشاوره تصویب مینماید که از دهم سرطان تا مدت چهل روز برای استعلاج آقای آقا شیخ عبدالرحمن غیبت نموده و در مدت مزبوره غایب با اجازه ثبت شوند.
رئیسـ رأی گرفته میشود. آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(غالب نمایندگان قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد. جلسه ختم میشود جلسه آتیه را از طرف آقای سردار معظم پیشنهاد شده است عصر قرار دهیم.
آقای آقا سیدیعقوب (اجازه)
آقا سیدیعقوبـ بنده تذکر میدهم خاطر آقای سردار معظم را که خودشان عصر در کمیسیون گرفتارند و گمان میکنم سایر آقایان هم گرفتار باشند و اگر عصر بیکار بودیم عیب نداشت ولی چون گرفتاریم و کار در کمیسیونها زیاد است خوب است و پیشنهاد خود را مسترد دارند.
سردار معظمـ بنده اصراری ندارم که جلسه عصر باشد تصور می:ردم که مطلبی مطرح شده است و یک سلسله حرفهایی که در خور هر کس گفته شده است باید زودتر جواب داده شود ولی حالا اصراری ندارم روز سهشنبه جواب میدهم.
رئیس جلسه آتیه روز سهشنبه. دستور اولاً اعتبارنامه آقایان امیر احتشام نظامالتولیه سردار نصرت و نراقی بعد پیشنهاد آقای سردار معظم راجع به صورت مشروح مجلس در درجه سوم سه فقره راپورت کمیسیون مبتکرات راجع به صحیه. ودیعه استینافیه چمن کمالآباد در درجه چهارم لایحه کمیسیون بودجه راجع به حقوق متقاعدین وزارت جنگ بعد لایحه الصاق تمبر به عرض حال و غیره و راپورت کمیسیون و راپورت قوانین مالیه آقای حاج عزالممالک. (اجازه)
حاج عزالممالکـ اگرچه دستور مفصل است ولی بنده تقاضا میکنم که موضوع دیگری را هم جزء دستور بگذارند که اگر موقع نشد جزء دستور بعد شود و آن راپورت دیگر کمیسیون قوانین مالیه است راجع به نمایشگاهها آن را هم خواهش میکنم جزء دستور گذارند.
رئیسـ لایحه الصاق تمبر را عرض کردم.
حاج عزالممالکـ دو فقره بود.
رئیسـ در صورتی که وقت باقی باشد این دو لایحه هم جزء دستور میشود آقای حاج میزا عبدالوهاب.
(اجازه)
حاج میرزا عبدالوهابـ بنده عرض میکنم این لایحه که از طرف آقایان حجج اسلام راجع به طراز اول رسیده و جزء دستور بود نمیدانم چه شد که از دستور خارج شد استدعا میکنم جزء دستور بگذارید که تکلیفش معلوم شود.
رئیسـ مگر جلسات قبل تشریف نداشتند که مراجعه به شعب شد شعبات باید تشکیل شود تا تکلیف این لایحه و سایر لوایح دیگر معلوم شود.
آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزادهـ در جلسه سابق سؤالی داشتم از وزارت عدلیه اجازه به بنده داده شد ولی دقت نشد...
رئیسـ راجع به دستور اگر فرمایشی دارید بفرمایید.
حائریزادهـ این هم که عرض میکنم راجع به دستور است چون خواستم تقاضا کنم که به آقایان وزرا تذکر داده شود که در جلسه بعد برای جواب سؤالات حاضر شوند.
رئیسـ آقای کازرونی.(اجازه)
کازرونیـ عرضی ندارم.
رئیسـ آقای قائممقام (اجازه)
قائممقامـ بنده هم عرضی ندارم.
رئیسـ آقای تدین (اجازه)
تدینـ با چیزهایی که در دستور معین شد مخالفتی ندارم ولی راجع به روز سهشنبه عرضی دارم چون کمیسیون فقط بنا است روز سهشنبه تشکیل شود و دو ماده هم بیشتر از آن باقی نمانده و به علاوه از نقطه نظر این که شاید جلسه علنی به پنجشنبه موکول شود کمیسیون را برای روز سهشنبه خبر کردهاند این است که بنده پیشنهاد میکنم جلسه آتیه با همین دستور به روز پنجشنبه موکول شود.
(یک نفر از نمایندگانـ عصر سهشنبه جلسه شود)
رئیسـ ابتدا رأی به پنجشنبه بعد به عصر سهشنبه. آقایانی که پنجشنبه را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد. پس جلسه روز پنجشنبه است آقای آقا سیدیعقوب.(اجازه)
آقا سیدیعقوبـ بنده خواستم عرض کنم که اگر راپورت کمیسیون نفط تا پنجشنبه حاضر میشود مقدم در دستور باشد.
رئیسـ آقای اخگر (اجازه)
اخگرـ راجع به کمیسیون نظارت در جمع و خرج مملکتی و راجع به قانون بلدی که امروز جزء دستور بود چون مجال نشد امروز از آنها مذاکره شود. استدعا میکنم جزء دستور جلسه آتیه گذارده شود که اگر در آن جلسه دقت نشد در جلسات بعد در دستور بیاید.
رئیسـ آقای شریعتمدار (اجازه)
شریعتمدارـ بنده هم راجع به لایحه آقایان علما اعلام که آقای حاج میرزا عبدالوهاب فرمودند خواستند عرض کنم.
رئیسـ آقای سردار معظم.(اجازه)
سردار معظمـ عرض بنده راجع به دستور نیست راجع به کمیسیون قوانین مالیه است که میخواهم عرض کنم.
رئیسـ اگر مجلس اجازه میدهد بفرمایید.
(بعضی از نمایندگان- جلسه ختم شده است)
سردار معظمـ یک مطلبی است که مجلس شورای ملی منتظر است زودتر راپورت آن به مجلس بیاید و در کمیسیون هم مذاکره شد که هر چه زودتر راپورت آن به مجلس فرستاده خواهد شد و چون کمیسیون تأخیری در تقدیم این لایحه کرده است خواستم علت را به عرض مجلس شورای ملی برسانم و ضمناً از آقای وزیر مالیه سؤال کنم لایحه ممیزی را که گویا هیئت وزرا فرستادهاند چرا زودتر به مجلس نمیفرستند.
رئیسـ آقای دستغیب.(اجازه)
دستغیبـ بنده نمیدانم دو سؤال چقدر باید طول بکشد و در نظامنامه یک ماده مخصوصی راجع به این موضوع نیست تقریباً دو ماه میشود که بنده سؤالهایی کردهام و آقایان وزرا یا برای جواب حاضر نشدهاند یا اگر حاضر شدند مجال برای دادن جواب نشده است تمنا میکنم امر بفرمایید یا احضار بفرمایید که تشریف بیاورند و جواب سؤالات را بدهند که لااقل از یک ماه که مدت برای استیضاح است جواب سؤال بیشتر طول نکشد.
(مجلس سه ربع بعدازظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی:مؤتمنالملک