مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۳۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۳۸
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۵
جلسه: ۱۳۸
صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه هیجدهم برج حوت ۱۳۰۳ مطابق دوازدهم شعبان ۱۳۴۳
مجلس تقریباً سه ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید.
(صورت مجلس روز قبل را آقای میرزا جواد خان را قرائت نمودند)
رئیس - صورت مجلس مخالفی ندارد؟ (مخالفتی نشد)
رئیس - آقای افشار (اجازه)
افشار - دو سه هفته قبل بنده از تعدیاتی که از طرف مأمورین مالیه در ارومیه به عمل میآید شرحی در مجلس عرض کردم. مع التأسف صحبتی که بنده در مجلس کردم بعضی از آقایان مخصوصاً یکی دو نفر که اقلاً استعداد یک فتوگراف را هم نداشتند که مطلب را حفظ کنند رفتهاند پیش آقای رئیس کل مالیه و گفتهاند که بنده بر علیه آقای رئیس کل مالیه در مجلس حرف زدهام. در صورتی که بنده بر علیه ایشان عرضی نکردم. عرایض بنده راجع به تشکیلات وزارت مالیه بود و هیچ وقت بر علیه ایشان حرفی نزدهام. اگر یک نفر ازنمایندگان محترم بخواهند از تعدیاتی که یکی از دوائر دولتی در حوزه انتخابیهاش یا در کلیه مملکت مینماید صحبت کند. تصور میکنم این را نمیشود حمل بر غرضرانی و مخالفت با رئیس کل مالیه کرد. وزارت مالیه و دولت در سال گذشته در واقع با آذربایجان رقابت کرده است. دولت خودش جنس خودش را به دولت روسیه فروخته آن وقت مالکین را قدغن کرده است که محصول خود را برای آذوقه محل نگاه دارند و از این راه مقادیر زیادی کند. آذربایجانیها تلف شده و به آنها خسارت وارد آمده و اگر بنده اینجا این حرف را بزنم مخالفت با میلیسیو نیست. الان قانون ممیزی در مجلس مطرح است و هنوز شورش تمام نشده وزارت مالیه در آذربایجان شروع به ممیزی کرده است اگر بنده این عرض را میکنم مخالفت و ضدیت با میلیسیو نیست.در ششم قوس بنده از وزارت مالیه سؤالی کردهام راجع به اعانه ارومیه و هنوز برای جواب آن حاضر نشدند و در ارومیه دارند املاک مردم را نیز از دستشان میگیرند. وقتی که اینجا مذاکره میشود میگویند با رئیس کل مالیه مخالفت میشود. از وزیر مسئول سؤال میشود نمیآیند جواب بدهند. بالاخره اوضاع وزارت مالیه مثل میرزابنویسهای قدیم شده است. هر چه آقایان میگویند آنها هم مینویسند هر کس هم حرف میزند میگویند مخالفت با میلیسیو کرده است.
آقا سید یعقوب - چه اهمیت دارد مخالفت با میلیسیو شده باشد؟؟؟
رئیس - آقای دولت آبادی اجازه)
حاج میرزا یحیی دولتآبادی - بنده دیروز یک پیشنهادی کردم به مناسبت این که یک قدری وقتش گذشته بود و دیر شده بود قابل توجه نشد. یعنی در آن مذاکره نشد نه این که اصل مطلب قابل توجه نشد و امروز لازم دیدم که کسر آن مذاکره را جبران کنم شاید همچون به نظر میآید که آقایان نمایندگان محترم تصویب نکرده باشند که علوم به زبان بومی خوانده شود در صورتی که این طور نیست
(بعضی نمایند گان - صحیح است)
و تمام آقایان نمایندگان محترم مساعد و همراه هستند و عقیدهشان این است (صحیح است) که نه در دارالمعلمات بلکه در دارالمعلمین و مدرسه حقوق و مدرسه دارالفنون و در تمام مدارس عالیه و متوسطه عمومی درس گفته شود (صحیح است) شبهه نشود.اشتباه نشود دلیلش هم واضح است اگر ما در مدارس خودمان معلم برای تدریس علوم نداریم و میخواهیم معلم اجنبی اجیر کنیم از برای تدریس آن معلم باید درسش را بنویسد به زبان بومی خودمان ترجمه کنند آن وقت معلم فارسی آن درس را به زبان خودمان به ما بگوید. (صحیح است)اگر غیر از این باشد هیچ وقت کتاب فارسی علمی کلاسیکی یعنی تدریس نخواهیم داشت. هیچ وقت لغات علمی و اصطلاحات علمی نخواهیم داشت. برای این که فلان معلم نگوید خوب من که طب را دردارالفنون به زبان فرانسه درس میدهم اصطلاحات فرانسه را هم شاگردان میدانند دیگر هیچ محتاج نیستم اصطلاحات علمی را به زبان فارسی برایشان بیان کنم.آن وقت ما دیگر هیچ اصطلاحات علمی و کتب علمی به زبان عمومی خودمان نخواهیم داشت. در این صورت بنده پیشنهاد کردم که تدریس این معلمه در دارالمعلمات به زبان فارسی باشد. این جا یک شبهه دیگر را هم رفع میکنم و آن این است که دیروز بعضیها تصور کرده بودند که بنده پیشنهاد کردهام درس فرانسه را به زبان فارسی بدهد در صورتی که من همچون عرضی نکردم. زبان درس دادن موضوع علیحده است.البته باید زبان را کسی که درس میدهد خودش بومی آن زبان باشد برای این که طرف زودتر و بهتر یاد بگیرد. ولی این مربوط به علوم نیست. علوم باید به زبان بومی و عمومی مملکت درس داده شود (صحیح است) و امیدوارم این مسئله را نه تنها در دارالمعلمات بلکه تمام مدارس ما از حالا شروع کنند و علوم را به زبان فارسی درس بدهند تا در آتیه ما کتاب درسی علمی و اصلاحات علمی و فنی و زبان فارسی داشته باشیم.
بعضی از نمایندگان - صحیح است احسنت.
رئیس - آقای تهرانی (اجازه)
آقا شیخ محمدعلی تهرانی - به واسطه خاطر تعرض از کنفرانس فقط مجلس مقدس را متذکر میکنم به یک ماده قانونی که از مجلس چهارم گذشته است. البته همه آقایان میدانند که یکی از ارکان قوی آزادی مشروطیت اصول قضایی و عدلیه میشود علاوه بر معلوماتی که در سایر ادارات لازم دارند باید یک تخصص قضایی هم داشته باشد و به همین جهت اشخاصی که وارد عدلیه میشوند یا باید امتحان بدهند و یا باید تصدیقنامه از مدرسه حقوق داشته باشند.از دوره چهارم یک ماده از مواد اصول محاکمات حقوقی در مجلس تفسیر شده به این مضمون که: مقصود از فقره چهار از ماده صد و چهل و هفت راجع به مدرسه حقوق این است که فارغالتحصیلهای مدرسه حقوقی که پرگرام آن پس از طی مدراج معینه رسیدن به تصویب مجلس اجرا خواهد گردید از دادن امتحان معاف خواهند بود.تقریباً امسال دوازده هزار تومان خرج مدرسه حقوق شده و سال آتیه هم بیست هزار تومان خواهد بود و چون این ماده در مجلس تفسیر شده که باید پرگرام مدرسه حقوق از مجلس بگذرد و اشخاصی که در آن مدرسه تحصیل میکنند مدت تحصیلتشان هم سه سال است. آن تصدیقی که میگیرند چون پر گرام آن مجلس نگذشته رسمیت ندارد. لهذا تقاضا میکنم از مقام منیع مجلس و از مقام منیع ریاست که اخطار بفرمایند به وزیر علوم که پرگرام مدرسه حقوق را زودتر به مجلس بیاورند که هم از نظر مجلس بگذرد و هم خرج بیهوده نشده باشد و هم عمر اشخاص تحصیلکرده بیهوده تلف نشده باشد.
جمعی از نمایندگان - وارد دستور شویم.
رئیس - وارد دشتور بشویم؟
بعضی از نمایندگان - بلی
رئیس - لایحه دیون دولتی که تکلیفش را چند روز قبل معین فرمودید معلوم نشد به کدام کمیسیون باید مراجعه شود به کمیسیون قوانین مالیه یا کمیسیون دیگر. آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده پیشنهاد کردهام که هم به کمیسیون قوانین مالیه و هم به کمیسیون بودجه برود چون به هر دو کمیسیون بودجه برود چون به هر دو کمیسیون مناسبت دارد.
رئیس - مادهبندیاش را که کمیسیون بودجه نمیتواند بکند به طور کلی میشود مراجعه کرد به کمیسیون بودجه برای تصویب خرج. ولی مادهبندی آن مراجعه میشود به کمیسیون قوانین مالیه.
(بعضی از نمایندگان - صحیح است)
قانون سجل احوال از ماده سوم مطرح است قرائت میشود. این طور قرائت شد
ماده سوم - هر گاه اظهارکنندگان سواد نداشته باشند مأمور سجل احوال اظهارات آنها را حضور دو نفر از معتمدین محل نوشتند به مهر برساند.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده موافقم.
رئیس - مخالفتی ندارد؟
عدهای ازنمایندگان - خیر
رئیس - پیشنهاد آقای سلطانالعلما قرائت میشود. (این طور خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم که در ماده سوم جمله (با حضور دو نفر از معتمدین محل) حذف شود.
سلطانالعلما - مأمور سجل احوال مکلف است که اظهارت اظهارکنندگان را بنویسد لیکن حضور دو نفر از معتمدین محل لزومی ندارد و یک تکلیف شاقی است بر آنها. ما فقط میخواهیم اظهارات آنها را بنویسند حالا اگر لازم است یک همچون عبارتی باشد خوب است ذکر شود که اگر مأمور سحل احوال خواست و دو نفر حاضر بودند در حضور آنها بنویسد ولی این یک تکلیفی باشد بر آنها و آنها را مجبور کنند بنده عقیده ندارم.
آقا میرزا شهابالدین مخبر کمیسیون داخلی - اگر آقا اهمیت ورقه سجل احوال را در نظر گرفته بودند اعتراض نمیفرمودند که دو نفر معتمدین محل برای چیست. بعد از آن که ورقه هویت به اشخاص داده شد آن وقت تمام افراد به واسطه همین ورقه هویت شناخته میشوند و اگر این قید در ماده نباشد ممکن است یک نفر خودش را به دروغ در اداره سجل احوال معرفی نماید که من فلان پسر فلان هستم و یک ورقه هویت هم بگیرد و پس از چند سال که آن آدم مرد بیاید و مدعی بشود که به موجب این ورقه هویت من پسر فلانی هستم و ادعایی بکند بنابراین لازم است که دو نفر از معتمدین محل به هویت این شخص شهادت بدهند منتهی اینجا تکلیفی بر معتمدین محل نیست که مسئولیت داشته باشد و در هر صورت این عبارت لازم است.
رئیس - آقایانی که پیشنهاد آقای سلطانالعماء را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(کسی قیام نکرد)
رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای دامغانی (به مضمون ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم بعد از معتمدین محل نوشته شود که معتمدین اظهارکننده باشد.
شریعتمدار دامغانی - بنده به عکس اظهارات آقای سلطانالعماء معتقدم علاوه بر این که این دو نفر باید از معتمدین محل باشند و او را انتخاب کرده باشد و طرف اعتمادش باشد.
مخبر- باید از معتمدین محل شناخته شود خواه معتمدان شخص باشد خواه معتمد اداره سجل احوال در هر صورت باید معلوم باشد که در آن محل جزو معتمدین هستند.
دامغانی - بنده مسترد میدارم.
رئیس - رأی میگیریم به ماده سوم آقایانی که ماده سوم را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(جمع کثیری قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. ماده چهارم. (به شرح آتی قرایت گردید)
ماده چهارم - هر رئیس خانواده باید برای خانواده خود اسم مخصوصی انتخاب کند که تمام افراد خانواده و نام شخصی مثلاً اسکندر ابراهیم بر فرض این که اسکندر نام شخصی و ابراهیم نام خانواده او باشد
رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده فلسفه این ماده را نفهمیدم خواستم آقای مخبر توضیح و فلسفه این ماده را ذکر بفرمایند در واقع ما اینجا یک تکلیفی برای مردم معین میکنیم و مینویسیم هر رئیس خانواده برای خانواده خود اسم مخصوصی انتخاب کند. ما ورقه هویت را میخواهیم در واقع برای شناسایی افراد مملکت که بالاخره منتهی میشود به دفتر نفوس و مردم را کاملاً بشناسیم و بدانیم که نفوس مملکت چقدر است بسیار خوب موافقم اما اگر مابخواهیم مردم را مجبور کنیم و در اینجا یک قانونی وضع کنیم که یک اسم مخصوصی از آن اسمی که پدر و مادرش از برای او معین کردهاند اتخاذ کند این فایدهاش چیست؟ مقصود عرض من این است که چه فایده دارد. آیا سعادتی در این است که بنده نفهمیدهام نمیدانم: خوب است بفرمایید چه سعادتی برای ملت دارد. خیلی خوب اسم خود را در دفتر سجل احوال مینویسد دیگر یک اسم دیگر، یک اسم دیگری هم برای خودش انتخاب کند. بنده نفهمیدم فلسفهاش چیست و چون به عقیده بنده این یک تکلیف زایدی است این است که پیشنهاد کردم این عبارت حذف شود باید یعنی چه
مخبر - همین حالا هم تمام افراد بعد از اسمشان یک معرفی دارند که به واسطه آن اسم اشخاص متفرقه شناخته میشوند. در این شهر شاید ده هزار اسمشان حسین باشد اگر همه به اسم حسین نامیده شوند که معرفی نمیشوند پس اشخاص یک معرفی باید بعد از اسمشان داشته باشند حالا برای این است که انساب و خانوادهها هم محفوظ بماند از این جهت قانون آنها را مکلف میکند که به یک اسم فامیلی شناخته شوند که وقتی اسمشان برده میشود معلوم میشود که از کدام خانواده هستند همین حالا هم اگر ملاحظه بفرمایید اغلب اشخاص یک اسمی برای معرفی خودشان دارند بیشتر هم اسم خانوادگی است.
رئیس - آقای یاسایی (اجازه)
یاسایی - بنده با این ماده مخالفم و مخالفت بنده هم از نقطهنظر اشکالی است که درجلسه گذشته حضرت والا شاهزاده نصرتالدوله فرمودند قبلاً باید آن اشکال حل شود چون به طور کلی اینجا نوشته شده است که هر رئیس خانواده باید برای خانواده خود اسم مخصوصی انتخاب کند باید تکلیف کرد بین خانواده و عائله و دودمان و باید یک ترتیبی را در این مسئله قائل شد که کمتر اشتباه بشود و اداره سجل احوال در موقع عمل دچار مشکلاتی نشود حالا به هر ترتیبی که آقایان اعضای محترم کمیسیون دافعه صلاح میدانند این ماده را باید اصلاح کرد و مرتب نمایند
(صحیح است)
یکی دیگر از چیزهایی که به نظر بنده میرسد این است که باید اشخاص را در انتخاب اسامی که مخصوص مشاهیر ایران است ممنوع کرد. (صحیح است) مثلاً فلان آدم اسمش را گذاشته است سعدی بنده مخالف هستم که یک کسی اسم خودش را بگذارد سعدی. یا کس دیگری اسم خودش را گذاشته است داریوش. یا یکی دیگر اسمش خودش را گذاشته است فرخی. حالا من نمیدانم این فرخی سیستانی معروف است یا فرخی جای دیگر. یا یک نفر اسمش را میگذارد منوچهری من نمیدانم آیا این همان منوچهری دامغانی معروف است یا یک منوچهری دیگری است غرض این است که ما باید این گونه اسامی که مخصوص مشاهیر ایران و اسباب افتخار ایرانیان است محفوظ نگاه داریم و نگذاریم دیگران آنها را انتخاب نمایند.(صحیح است)بنابراین بنده پیشنهادی هم دادهام که اشخاص ممنوع هستند از این که اسامی و کلماتی که مخصوص مشاهیر است چه ادبا و چه از سلاطین انتخاب نکنند.
رئیس - آقای نصرتالدوله (اجازه)
نصرتالدوله - بنده مخالفم.
رئیس - آقای تهرانی (اجازه)
آقای شیخ محمدعلی تهرانی - بنده هم مخالفم.
رئیس - آقای داور (اجازه)
داور - در آن قسمتی که راجع به کلمه خانواده صحبت شد و به کمیسیون ارجاع گردید بنده هم موافقم که این قسمت در کمیسیون حل شده و به مجلس راپورت بدهند بعد ماده چهار هم همان طور اصلاح میشود. اما راجع به این قسمت که فرمودند یک اشخاصی اسامی مشاهیر را به خودشان میگذارند و باید جلوگیری شود. بنده تصور نمیکنم این مسئله ممکن باشد و از طرف دیگر تصور نمیکنم حق داشته باشیم. زیرا هر شخصی هر اسمی را انتخاب کرد و خوشش آمد بر او بحثی نیست. مثلاً یک کسی هم خودش را سعدی گذاشت لابد خودش آمده و قبل از او هم کسی این اسم را انتخاب نکرده و فقط او انتخاب کرده است. این از دو صورت خارج نیست یا این است که مثل سعدی شخص بزرگی است و معروف میشود یا این که خیر یک شخصی خیلی کوچک میشود و این خیلی مضحک میشود مردم هم وقتی بفهمند این شخص است خود را سعدی گذاشته و خیلی بیتناسب است البته اسباب مضحکه خواهد شد. ولی اساساً جلوگیری از این که نباید انتخاب کنند اشکالات دارد.برای این که اگر بگوییم اسم مشاهیر را نباید به خودشان بگذارند. پسفردا یکی میرود به دفتر سجل احوال و میگوید من فلان اسم را انتخاب کردهام یک اسمی که شاید به نظر بنده و جنابعالی این قدرها اهمیت نداشته باشد و صاحب آن هم معروف نباشد. مأمور سجل احوال میگوید خیر این از اشخاص بزرگ و مشاهیر است و بنده خودم دیوان خطیاش را دیدهام. (خنده نمایندگان) و این خیلی اسباب زحمت میشود. بنابراین باید مردم را آزاد گذاشت و البته کمتر اتفاق میافتد که یک اشخاصی بروند و اسم اشخاص معروف و تاریخی را بردارند و اسم فامیلی خودشان بنمایند. پس مردم را باید آزاد گذاشت.
رئیس - آقای نصرتالدوله. (اجازه)
نصرتالدوله - این که آقای داور فرمودند بعد از آن که ماده دو راجع به اصلاح قسمت خانواده در کمیسیون حل شد ماده چهارهم اصلاح میشود به نظر بنده یک قدری مشکل میآید. زیرا الان شور دوم این قانون است و ماده چهارم را وقتی بناشد رأی بگیرند به همین عبارتی که در این جا هست رأی میگیرند و همین عبارت صورت قانونی پیدا میکند. بنابراین بنده نمیدانم آن وقت به چه شکل میشود این را اصلاح کرد. به همین ملاحظه بنده خدمت آقای معاون وزارت داخله و آقای مخبر یادداشتی نوشتم که اگر صلاح بدانند ماده چهار هم مثل ماده دو به کمیسیون ارجاع شود تا وقتی که قضیه خانواده و عائله هر طوری که بنا باشد حل شود این را هم حل کنند و به مجلس راپورت بدهند.حالا شاید آقایان این طور در نظر داشته باشند که ما در ماده دو برای خانواده یک تعریفی میکنیم و بعد در مواد آتیه هر چه لفظ خانواده است مربوط میکنیم به ماده دو و تعریفی که در ماده دو برای خانواده کردیم شامل سایر مواد هم میشود.ولی این صحیح نیست چون ممکن است در کمیسیون دچار اشکالاتی بشویم و یک اشخاصی پیشنهاداتی بکنند و راهنمایی بنمایند و یک راه بهتری بشود برایش پیدا کرد. شاید لغت را عوض کنند یا شاید برای خانواده تعریضی نوشته شود یا شاید مجبور شوند و آن را دو قسمت نمایند. یک قسمت راجع به گذشته است و یک قسمت راجع به آتیه.به این جهت چرا ما باید مقید و محدود باشیم که هر تعریفی را برای لغت خانواده در ماده دوم بنماییم شامل مواد بعد بشود بنابراین اگر آقایان مساعت نمایند بهتر این است که ماده چهارم هم مثل ماده دوم به کمیسیون ارجاع شود مزاحمتی هم ندارد. بعد در موقع تنفس یا عصر یا هر وقت که آقایان میل داشته باشند کمیسیون را تشکیل بدهند و این مسئله را حل نمایند.
مخبر - امروز صبح کمیسیون تشکیل شد حضرت والا هم تشریف آوردند در آنجا مذاکراتی شد. هر اصلاحی که ما در ماده دوم یا مواد بعد برای خانواده و عائله پیدا کنیم و بنویسیم یا یک لغت محدودتری برایش پیدا کنیم. در این ماده رئیس خانواده به معنی عام و اهم است و غیر محدود است چون این ماده غیر از ماده دوم است.در ماده دوم شاید یک تکالیف شاقی برای رئیس خانواده باشد و اگر ما آن را به معنی عام و اعم بگیریم غیر محدود میشود و اگر یک نفر بنا باشد تمام آن تکالیف را به عهده بگیرد خیلی سخت است. بنابراین در آنجا میخواهیم خانواده را محدود کنیم ولی مقصود ماده چهار چیز دیگری است. مقسود این است که یک خانواده یا یک عائله یک اسم فامیلی داشته باشند. حالا اگر این را هم صلاح نمیدانند یک موضوع دیگری است.
رئیس - آقای تهرانی. (اجازه)
آقای شیخ محمدعلی تهرانی - اینجا بنده نمیدانم کمیسیون محترم کی را رئیس تشخیص داده. رئیس خانواده یک لفظی است مجمل مأمور سجل احوال یک پیرمرد خانواده را میچسبد و میگوید تو رئیس خانواده هستی. یا صاحب مکنت است فوراً ریشش را میچسبد و میگوید تو رئیسی. یا به طورهای دیگر و من معنای این را نفهمیدم.اول باید رئیس را شناخت و فهمید که کی است بعد برایش تکالیفی معین کرد. اول رئیس را معین نمایید مضافالیهاش اهمیت ندارد خانواده باشد یا عائله یا دودمان اینها اهمیتی ندارد. شخص رئیس را اول باید معین کرد. در ایلات که معلوم است رئیسشان خیلی واضح است اما در خانوادههای شهری خیلی اشکال دارد. الان دو نفر نماینده محترم در مجلس شورای ملی هستید هر کدام یک اسم خانواده دارند؟ یکی آقای شیخالعراقین زاده یکی آقای رهنما هرکدام یک نام فامیلی برای خود اختیار کردهاند. او به نام شیخالعراقینزاده این به نام رهنما در حالی که هر دوی آنها از یک فامیل هستند و یک پدر و یک مادر دارند. فاصله هم بینشان نیست پس باید رئیس خانواده معلوم باشد کیست. رئیس خانواده را باید اول مشخص کرد و داد دست مأمور سجل احوال و گفت کسی که منصف به این صنف است او رئیس خانواده است. در اروپا شاید یک رئیس خانواده باشد که ارث را او به انحصار میبرد و فامیل را هم نان میدهد. اما در ایران خاصه در شهرها معنی ندارد که مجملاً بنویسند: رئیس خانواده بنده خودم از یک فامیلی هستم پانصد نفر جمعیت دارد. بعضی از من پیرمردتر هستند و بعضی جوانتر، بعضی از من فقیرتر هستند و بعضی غنیتر ریش کدام یکی از آنها را باید چسبید که تو رئیس خانواده هستی؟ پس اول باید رئیس را تعیین کرد و مادامی که رئیس خانواده معین نشده باشد معنی ندارد که بیاییم بگوییم تو باید این کار را بکنی. اول تشخیص موضوع باید داده شود بعد حکم در موضوع مشخص داده شود. ثانیاً اینجا مینویسد که: هر رئیس خانواده باید برای خانواده خود. این عبارت یک استقلال و استبدادی به رئیس خانواده داده است در حالیک ه یک جماعتی هستند که شاید این نام را نخواهند قبول کنند. اول رئیس خانواده (در صورتی که معلوم شد کیست و چه صفاتی دارد) باید خانواده را جمع کند با آنها مشاوره کند. پس از مشاوره یک فامیلی برای خانواده خود انتخاب کند و اینجا به طور مطلق نوشته هر رئیس خانواده باید این کار را بکند علاوه براین جوابی را آقای داور به اعتراض آقای یاسایی دادند بنده حقیقتاً تعجب کردم از ایشان. بنده نام فامیلی خودم را مثلاً میگذارم خدا یا داور. خوشم میآید از داور. داور یعنی خدا. این نام را نام فامیلی نمیشود گذاشت رحمن. این نامهای خاصه را نمیشود گذاشت یا بنده واجبالوجوه هستم. اساساً این حدود را باید معین کرد اشخاصی که زحمت کشیده و رنج بردهاند و خودشان را به نامهایی مثلاً فردوسی معرفی کردهاند.در اینجا میگویند قبر فردوسی را باید تعمیر کرد و یک کسی هم آمد اسم خودش را فردوسی گذاشت یا این که خیلی چیزها از بزرگان نقل میکنند بعضیها آمدند اسم همان اشخاص بزرگ را برای خودشان گذاشتند یک حکیمی و دانشمندی این طور حرف بزند؟ به نظر بنده این غلط است و عقیده من همان بیانی است که آقای یاسایی فرمودند اشخاصی که زحمت کشیدهاند و یک تخصصاتی دارند در یک فنونی و در دنیا معروف شدهاند مثل فردوسی و منوچهری و سعدی این اسمها، اسمهای خاصه آنها است الان یک خیابان را اسم میگذاریم: خیابان فردوسی. بنده هم اسم خودم را فردوسی میگذارم. آن وقت آن خیابان به اسم من میشود. ما توهین نباید بکنیم به مردمان بزرگ و اسمهایی که متعلق به مردمان بزرگ است یا صفاتی که متعلف به مردمان بزرگ است نباید اختیار کرد.
رئیس - آقای داور تقاضا کردهاند این ماده مراجعه شود به کمیسیون. توضیحی دارید بفرمایید؟
داور - بنده در ضمن توضیحاتی که آقای مخبر دادند بیشتر متوجه بودم که تقاضا کنند این ماده برگردد کمیسیون و رئیس خانواده را معین نماییم زیرا به آن طوری که گفته شد خیلی اسباب زحمت میشود. یک شخص ممکن است در یک خانواده خودش را رئیس بداند ولی سایر افراد آن خانواده او را رئیس ندانند و شاید در کمیسیون ممکن بشود به جای این کلمه کلمات دیگری گذاشت و بنده معتقدم که اصلاً رئیس خانواده را بردارند و به جایش بنویسند: هر شخص بالغ و رشیدی هر اسمی میخواهد برای خودش انتخاب کند و به مأمور سجل احوال هم اطلاع بدهد حالا اگر موافقت پیدا کرد با سایر افراد خانوادهاش که آنها هم همان اسم را قبول خواهد کرد و الا اگر نکرد البته باید او را آزاد گذاشت که اسمش را همان طوری که انتخاب کرده باشد منتهی وقتی اسم را در دفتر ثبت کردند تغییرش مشکل باشد و در هر صورت اسم رئیس خانواده خیلی اسباب زحمت مردم خواهد شد و ممکن است یک اشخاصی در یک خانوادههایی پیدا شوند و بخواهند ریاست آن خانواده را بکنند و یک اسمی هم انتخاب کنند که هیچ به ذوق سایر افراد خانواده نچسبد و سایر افراد را مجبور کنند که شما بایستی این اسم را قبول کنید. بنابراین تصور میکنم در هر حال رفتن این ماده به کمیسیون و با نظر دقت با آن نگاه کردن بهتر خواهد بود و اما مذاکراتی که آقای تهرانی کردند چون در ضمن یک کلمه فرمودند که راجع به شخص بنده بود خواستم توضیح بدهم همین طور که فرمودند مثلاً اگر کسی دلش خواست اسم خودش را خدا بگذارد یا داور بگذارد این هیچ به دستگاه رحمانی ضرر نمیرساند. آقا هم خودشان اسم دو نفر از مشاهیر اسلامی را روی خود گذاشتهاند یکی محمد و یک علی و هیچ اشکالی هم ندارد.
مخبر - پیشنهاد آقای داور را قبول میکنم خوب است آقایانی هم که اعتراضاتی دارند وقتی که کمیسیون تشکیل میشود آنجا تشریف بیاورند تا قضیه حل شود.
رئیس - ارجاع میشود به کمیسیون. ماده پنجم. (به شرح زیر قرائت شد)
ماده پنجم - القاب همیشه در ورقه هویت بعد از اسم شخص ذکر خواهد شد و مأمور سجل احوال باید سند لقب را معاینه نمایند.
رئیس - آقای حائریزاده. (اجازه)
حائریزاده - در موقع لقب بنده آنچه فکر کردم غیر از همین. اسم خانوادگی چیز دیگری نفهمیدم اگر یک رتبههایی بود مثل این که در نظام رتبه هست و ترقی میکنند از مرتبه دانی به مرتبه عالی برسند یا رتبههایی که در خدمت کشوری پیش میآید و از مرتبه ثباتی که به مدیری میرسند اینها را ذکر میکردند که مثلاً یک کسی رتبهاش را ضمیمه اسمش بکند و در مقابل اسناد مطالبه نمایند که تو این لقب را که دارای به چه استحقاق دارا شدهای این یک مبحثی بود. ولی یک القاب من در آوردی که من از این اسم خوشم آمده رفتهام در یک دفتری ثبت کردهام و یکی هم نرفته ثبت کند این یک چیزی نیست که ما به آن رسمیت بدهیم و مطالبه فرمان و سند آنها را بکنیم بنده با این تیکهاش مخالفم.
مخبر - در اینجا نظریات مختلف است. همین حالا آقایان میفرمودند که اسامی اشخاص معروف و مشاهیر رجال را اشخاص دیگر برای خودشان انتخاب ننمایند. یک اشخاصی هم (حالا شما لقب را هر چه فرض بفرمایید) در تحت همان لقبها مشهور شدهاند مثل امیرکبیر یک اشخاصی به دروغی این اسم را بر خودشان بگذارند این یک چیز خوبی نمیشود به خصوص که لقبها به موجب یک فرمانی داده شده است حالا اگر میگویید که هر کسی هر لقبی را خواست بدون سند و بدون فرمان انتخاب کند این یک چیزی است که آن وقت همه میروند و هر لقبی را انتخاب میکنند و الا اگر بخواهیم این کار را محدود کنیم که مردم این عناوین را از خودشان دور کنند بایستی آنهایی که لقب دارند به موجب فرمان باشند و فرمانشان معاینه شود و آنهایی که دروغی لقبی به خودشان بستهاند برای جلوگیری از دروغ و تقلب هم شده باشد آنها را باید منع کرد از این جهت گفته شده فرمان خود را ارائه دهند.
(بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی است)
روحی - کافی نیست.
رئیس - رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.
(اکثر نمایندگان قیام فرمودند)
رئیس - معلوم میشود کافی است. رأی میگیریم به ماده پنج آقایانی که ماده پنج را تصویب میکنند قیام نمایند.
(غالب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. ماده شش. (به شرح آتی خوانده شد)
ماده ششم - مأمورین سجل احوال بر طبق اوراق اظهارنامه برای هر فرد یک ورقه هویت صادر نموده اظهارنامه را به ترتیب حروف تهجی اسامی خانوادگی در دفتر یادداشت ثبت نموده و سپس برای حکومت ارسال مینمایند. نمونه ۲
رئیس - آقای عراقی. (اجازه)
حاج آقا اسمعیل عراقی - موافقم.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب.
آقا سید یعقوب - بنده موافقم.
رئیس - شاهزاده شیخالرئیس. (اجازه)
شیخالرئیس - بنده همیشه موافقم.
رئیس - آقای شیروانی. (اجازه)
شیروانی - موافقم.
رئیس - مخالفی نیست؟
ضیاءالواعظین - بنده مخالفم.
رئیس - بفرمایید.
ضیاءالواعظین - تقریباً ذکر این ماده در نظامنامه این کار بیشتر مورد دارد و به علاوه اینجا ذکر شده است که اسامی فامیلی مقدم بر اسامی شخصی خواهد بود. مسلماً این کار برای مأمورین سجل احوال تولید اشکال میکند مثلاً یک اسم فامیلی را عرض میکنم (بقایی) وقتی که شروع شود به این اسم اسم یک جدول مخصوصی برای این اسم مأمورین سجل احوال در نظر بگیرند که بقایی که در تهران است بقایی که در این ماده است. بقایی که در آن کوچه است. بقایی که امروز آمده است ورقه هویت گرفته است این جدول را همین طور باز بگذارند تا این که تمام اشخاصی که اهل این خانواده هستند و به بقایی معروفند بیایند و اسمشان ثبت شود نه این که یک بقایی در این جدول و یک بقایی در چند صفحه بعد باشد و اگر شروع شود به اسم شخصی بهتر است مأمورین سجل احوال هم دچار زحمت نمیشوند این است که بنده پیشنهادی تهیه کردهام و تقدیم میکنم که به ترتیب حروف تهجی به نام شخصی باشد نه به نام فامیلی شروع میشود از اسکندر بعد هم اسم فامیلش که ابراهیم است در آن جدول فامیلی نوشته میشود.
آقای سید یعقوب - فامیلی نیست خانوادگی.
مخبر - اشکالی که نماینده محترم فرمودند در اسامی خانوادگی بیشتر وارد است. به جهت این که اسامی خانوادگی نسبتاً محدود میشود یک خانواده منتهی جمعیتش در یک شهر صد نفر یا دویست نفر میشود ولیکن اسم حسین و یا علی در یک شهر ممکن است ده هزار تا باشد. برای پیدا کردن اسم یک نفر هر گاه محل احتیاج شد همان بقایی را که مثال زدند در حرف ب که نگاه کنند آن بقایی را که میخواهند در دو سه ورق بعد پیدا میشود ولی اگر اسم علی را بخواهند وقتی که نگاه کنیم در یک شهری که ده هزار اسم علی هست بایستی همه را مراجعه کنیم تا به علی بقایی برسیم پس بنابراین همان اسم خانوادگی مقدم نوشته شود به ترتیب حروف تهجی برای مراجعه و پیدا کردن خیلی آسانتر است
بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی است
رئیس - کافی است
بعضی از نمایندگان - بلی کافی است
رئیس - رأی میگیریم به ماده شش آقایان موافقین قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد ماده هفت (به شرح ذیل خوانده شد)
ماده هفتم - پس از انقضای سال که تمام سکنه هر حوزه ورقه هویت گرفتند حکومت خلاصه تمام اظهارنامههای سکنه حوزه حکومتی خود را به ترتیب سؤالات ولادت در ورقه سجل احوال ولایتی ثبت میکند. نمونه نمره ۳. آقای شیروانی (اجازه)
شیروانی - موافقم آقای تهرانی (اجازه)
آقای شیخ محمدعلی تهرانی - بنده همین قدر میخواستم سئوال کنم که این نمونه معلوم نیست کجاست؟ چیست؟ ما باید بفهمیم همین قدر تعیین شده نمونه نمره ۳ آیا یک ورقه دو ذرعی است؟ یا یک کارت کوچکی است شکل هم معلوم نیست؟ خوب بود تشریح میکردند که مقصود از این نمونه آقا یعنی چه؟
مخبر - آقایان اگر بخواهند آن نمونهها را ملاحظه کنند اشکالی ندارد. ولی چیزی که هست یک دفاتری است خط کشیده بالای صفحه هم نوشته: اسم. اسم پدر. اسم خانواده. سن. فلان. اینها یک نظامات اداری است که هرگاه آقایان هم ببینید شاید مثل بنده ملتفت نشوند که مقصود از این جداول چیست در این صورت کمیسیون احتیاج به طبع آنها ندید. اگر آقایان لازم میدانند که ملاحظه بفرمایند ممکن است آن ورقه که در کمیسیون هست تشریف بیاورند ملاحظه بفرمایند یک اوراق خط کشیدهای است به ستونهای معین و این که در این ماده هم نوشته شده است ورقه سجل احوال این لفظ را هم آقایان اصلاح بفرمایند.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
رئیس - رأی گرفته میشود به ماده هفت با تبدیل ورقه به دفتر در سطر سوم.
یاسایی - پیشنهادی بنده کردهام (به شرح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم بعد از (به ترتیب حروف تهجی) نوشته شود: (اسامی شخصی)
یاسایی - گویا در توضیحات آقای ضیاءالواعظین توجهی نفرمودند.
رئیس - آقا این راجع به ماده ششم است رأی هم دادهاند.
یاسایی - ببخشید.
رئیس - رأی میگیریم به ماده هفتم چنان که گفته شد با تبدیل ورقه به دفتر در سطر سوم آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. ماده هشت. (به شرح ذیل قرائت شد).
ماده هشتم - فوت و ازدواج و طلاق اشخاصی که ورقه هویت گرفتهاند پس از وصول راپورت مأمور سجل احوال در دفتر سجل احوال ولایتی در مقابل اسم شخصی در ستون مخصوص ثبت میشود.
رئیس - آقای صدرالاسلام (اجازه)
صدرالاسلام - موافقم
رئیس - آقای صدرالاسلام (اجازه)
صدرالاسلام - موافقم
رئیس - مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد)
رئیس - رأی گرفته میشود به ماده هشت آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس - تصویب شد ماده نهم (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده نهم - از این تاریخ کلیه رؤسای خانوادهها مکلفند ولادت و ازدواج و طلاق و فوت افراد خانواده خود را منتهی در ظرف ده روز به مأمور سجل احوال محل اقامت خود با شهادت دو نفر اطلاع دهد و نیز ازدواجکننده و طلاقدهنده مسئولیت دارد که مراتب را به رئیس خانواده خود اطلاع دهد.
تبصره - اشخاصی که در تحت قیمومت هستند ولی شرعی آنها و در صورتی که ولی خاص ندارد مدعیالعموم یا قائم مقام آن مکلف است مراتب را به مأمور سجل احوال اطلاع دهد.
مخبر - چون اشکالاتی بر رئیس خانواده وارد شده است و این ماده هم اسم رئیس خانواده را دارد خوب است برگردد به کمیسیون.
رئیس - ماده ده (به شرح ذیل خوانده شد)
ماده دهم - مأمور سجل احوال خلاصه سجل ولادت را در دفتر مخصوص ثبت نموده ورقه هویت صادر مینماید. نمونه نمره ۳
رئیس - مخالفی نیست؟
(گفتند - خیر)
رئیس - رأی میگیریم به ماده ۱۰ آقایانی که موافقند قیام فرمایند.
(اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. ماده یازده (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده یازدهم - در موقع ازدواج و طلاق مأمور سجل احوال سواد مصدقی از ورقه ازدواج و طلاق که به امضای مجری صیغه رسیده است گرفته ضبط مینماید و خلاصه آن را در دفتر مخصوص و در ورقه هویت زوجین ثبت میکند. ثبت قطعی طلاق بعد از آن است که تکلیف قطعی شده باشد و در ثبت ازدواج باید قید شود که دفعه چندم است نمونه ۵ و نمره ۶.
رئیس - آقای وکیلالملک پیشنهاد کردهاند این ماده بعد از تنفس مطرح شود.
وکیلالملک - در این ماده اشکالی وارد است بنده میل ندارم اینجا عرض کنم آقای مخبر هم گمان میکنم مخالف نباشد این ماده بماند برای بعد از تنفس و سایر مواد مطرح شود.
رئیس - مخالفی ندارد؟
(مخالفتی نشد)
رئیس - ماده دوازده. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده دوازدهم - در موقع فوت مأمور سجل احوال قضیه را در دفتر مخصوص ثبت ورقه هویت متوفی را باطل مینماید. نمونه ۷
رئیس - آقای یاسایی. (اجازه)
یاسایی - یک مشکلاتی در موقع مسافرت اشخاصی پیش میآید مخصوصاً برای مأمورین دولت و افراد قشون و نظامی اینجا به عقیده بنده باید تکلیف معلوم شود که کدام مأمور سجل احوال این کار را میکند و در کجا. فرضاً در یکی از ولایات دوردست. در تربت. یک نفر در سن بیست سالگی آمد تاریخ تولدش را و سابقهاش را ثبت کرد بعر از چند سال آمد سرباز شد و رفت در اردبیل کشته شد این را باید کجا اطلاع داد و کی موظف است این کار را بکند؟ آیا مأمور سجل احوال مکلف است که به اداره سجل احوال تربت اطلاع بدهد که فلان سرباز تربتی اینجا فوت شد؟ یا راجع به مأمورین دولت و اشخاصی که خارجه مقیم هستند کی باید اطلاع بدهد؟ یعنی کدام اداره باید این کار را انجام بدهد؟ به عقیده بنده هم این ماده خیلی ناقص است و بایستی کاملاً اصلاح شود و جزء موادی که برگردانیدهاند به کمیسیون این هم به کمیسیون برگردد و نسبت به اشخاصی که در خارجه هستند و اشخاصی که در سفر هستند افراد نظامی یک تکلیفی معین کنند چه راجع به فوت و چه راجع به ازدواج و طلاق آنها. چون آنها هر کدام یک مبدأ برای سجل احوالشان دارند و بعد که مسافرت کردند و فوت کردند معلوم نیست کی موظف است اطلاع بدهد آیا مثلاً وزارت جنگ مکلف است که تمام افراد قشونی که این واقعات برایشان اتفاق میافتد به وزارت داخله اطلاع بدهند و وزارت داخله اسم هر فردی را برگرداند به تمام دوائر سجل احوال اینها یک مشکلاتی دارد و باید حل شود.
مخبر - اشکال نماینده محترم هیچ وارد نیست چون اولاً اجرای قانون یک نظامنامههایی دارد که اینها در آنجا معین میشود.ثانیاً حالا که یک نفر در یک جایی میمیرد مثلاً یک نفر تربتی در اردبیل میمیرد وارث او چکار میکند؟ از کجا خبر میشود که او مرده؟ وقتی که فهمیدند پسرشان مرده اول حاضر میشوند مجلس ختم میگذارند. بعد هم اموال او را تقسیم میکنند به اداره سجل احوال هم اطلاع میدهند که فلان شخص مرده است منتهی میگویند ورقه هویتش همراه خودش بوده و اینجا نیست در این صورت در دفتر یادداشت میکنند که حسنعلی تربتی مرحوم شده به علاوه تمام اینها بالاخره در یک مرکزی از دفاتر اسامی بایستی جمع شود که آن مرکز تهران است. از تربت میآید به مشهد و از مشهد به تهران برای این است که تعداد نفوس مملکت هم معلوم شود و در تمام این دفاتر وقتی که حسنعلی تربتی مرحوم شد باید نوشته شود که مرحوم شده است که همه بدانند.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
رئیس - کافی است؟
جمعی گفتند - کافی است
رئیس - رأی میگیریم به ماده دوازده آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس - تصویب شد ماده سیزده (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده سیزدهم - قابلات و غسالها باید در ظرف بیست و چهار ساعت مأمور سجل احوال را کتباً از وقوع تولد و فوت مطلع سازند و در صورت تخلف از ۵ تا ۳۰ روز و در صورت تکرار تا ش شماه حبس خواهند شد.
رئیس - آقای سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - موافقم.
رئیس - شاهزاده شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس - در ظرف بیست و چهار ساعت به نظر بنده خیلی مدت کمی است ممکن است در شهرها نباشند و یا جاهایی باشند که دور باشند باید یک عذر موجهی برای آن قائل شد و الا خیلی برای مردم سخت است و باید یک ترتیبی کرد که اسباب زحمت نباشد و این خیلی سخت خواهد بود و باید مدت را طویلتر کرد که یک نتیجهای گرفته شود و قابل اجرا هم باشد و بنده بیست و چهار ساعت را خیلی کم میدانم.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده توجه میدهم آقایان را که این مواد را روی هم که بگذاریم با آن شم فقاهتی که داریم میفهمیم. این ماده حالا را که نمیگوید بعد از آن که دفاتر و شعب سجل احوال منتشر شد و در مرکز و ولایات معین شد. آن وقت غسالها و قابلات به ادارات اطلاع بدهند و یک زمانی به ایشان فرجه دادهاند که این تکلیف را عمل کنند. شما خیال میکنید که الان آقای منصورالملک بلند میشوند سر پا و میگویند این ماده را به تنهایی اجرا کنید و اگر نشد این حبس بر آنها مترتب میشود؟ خیر آقا این قانون را روی هم نگاه کنید موادی هم هست که فرجه از برایشان هست چند وقت اعلان میکنند دفاترش را معین میکنند و بعد از آن که اطلاع کامل حاصل شد. باید به این ترتیب عمل کنند و بنده گمان میکنم. بعد از آن که لوازم مهیا و تکلیف معین شد آن وقت اگر تحقیق شده کسی این تکلیف را عمل نکرده مجازات بشود.
رئیس - آقای شیروانی. (اجازه)
شیروانی – موافقم.
رئیس - آقای داور. (اجازه)
داور - موافقم.
رئیس - آقای نصرتالدوله. (اجازه)
نصرتالدوله - بنده با قسمت اول ماده که راجع به مدت باشد مخالفم و این توضیح هم که آقای آقا سید یعقوب دادند اقناع کننده نبود برای این که در ولایات در جاهای دوردست و در دهات که به مرکز سجل احوال دور هستند تا غسال و قابله بتوانند نویسنده پیدا کنند و بنویسند و اطلاع بدهند مدتی وقت لازم دارد به این ملاحظه بنده پیشنهاده کردهام که بیست و چهار ساعت تبدیل به سه روز شود که حد متوسط است ضرری هم برای اداره ندارد و اداره هم به زحمت نمیافتد ولی از زحمت فرضی برای مردم جلوگیری میشود اما با قسمت ثانی موافقم.
شیروانی - بنده درجزو موافقین اجازه خواستهام جواب شاهزاده را عرض کنم.
معاون وزارت داخله - اولاً از نقطهنظر اداری هیچ اشکالی ندارد که در ظرف بیست و چهار ساعت اطلاع داده شود چون در شهرها مراکز کل دفتر سجل احوال هست نظمیه هست بلدیه هست در همه جا مأمورین هستند که به سهولت هر قابله و غسالی میتواند به آنها اطلاع بدهد در قصبات همه نایبالحکومهها هستند در دهات هم کدخداها هستند. در این صورت از نقطهنظر اداری این مدت که معین شده کم نیست و یک فلسفه دیگری هم دارد که زودتر باید خبر داده شود و آن از نقطهنظر جرایم است زیرا ممکن است یک جرمی ظاهر شده باشد. بنابراین باید زودتر اطلاع بدهند تا آثار جرم از میان نرود و مأمورین عدلیه یا نظمیه بتوانند قضیه را تعقیب کنند به این جهت بنده بیست و چهار ساعت را کم نمیدانم.
رئیس - آقای عراقی (اجازه)
حاج آقا اسمعیل عراقی - راجع بیست و چهار ساعت چون شاهزاده نصرتالدوله توضیحاتی دادند و پیشنهادی هم کردند عجالتاً مخالفتی ندارم. فقط با قسمت حبسش مخالفم برای این است که نوشته است در دفعه اول از پن جروز تا سی روز و در دفعه دوم از یک ماه تا شش ماه حالا اگر یک قابله بدبختی نفهمید و یک خطایی کرد این بیچاره بدبخت پنج قران پول قابلگی میگیرد و شش ماه باید حبس شود یا یک غسالی بیچاره رفته مردهشویی کند حالا باید شش ماه هم حبس شود و به عقیده بنده شش ماه زیاد است و خوب است حداکثر سی روز بیشتر نباشد.
رئیس - آقای شیروانی (اجازه)
شیروانی - بنده تصور میکنم حضرت والا اگر به قسمت فرمایشات آقای منصورالملک توجه بفرمایید گمان میکنم پیشنهادشان را پس بگیرند برای این که وقتی یک بچه را سقط کردند اگر بنا باشد پس از سه روز اطلاع بدهند مسلماً آثار جرم از میان میرود. یا یک کسی را کشتند یا یک کسی را مسموم کردند اینها یک مسائلی است که الان هم معمول است و الان نظمیه قابلهها و سایر مأمورین این کار را موظف کردهاند که بعد از بیست و چهار ساعت اطلاع بدهند. فقط اشکالش در دهات است و در آنجاها هم وقتی که بنا باشد به کدخدا اطلاع بدهند دیگر اشکالی ندارد و شاید اشکالش کمتر از تهران باشد.برای این است که دهی که عرض و طولش به قدر صد یک تهران باشد در آنجا اطلاع دادن خیلی آسان است و ممکن است خیلی زود به کدخدا اطلاع داد که در فلان خانه این بچه سقط شده این گمان نمیکنم زحمتی داشته باشد و اما راجع به حبس، بنده برخلاف آقای عراقی شش ماه حبس را کم میدانم. برای این که اگر یک جرمی واقع شد و یک قابله نرفت اطلاع بدهد آن وقت او را پنج شش روز ببرند حبس کنند کافی نیست و گفتن این حرفها که ممکن است قابله و غساله بیچاره باشد. اینها فایده ندارد آدم بیچاره نباید مرتکب جرم شود به علاوه مجازات برای مرتکب جرم است خواه قابله باشد خواه غسال خواه دهقان هیچ فرق نمیکند.
جمعی گفتند - مذاکرات کافی است.
رئیس - چند فقره پیشنهاد رسیده است یکی روز و دیگری چهل و هشت ساعت آقای نصرتالدوله توضیحی دارند؟
نصرتالدوله - بنده توضیحات خودم را عرض کردم فقط به آقای شیروانی تذکر میدهم که مملکت ایران منحصر به شهر و ده نیست. یک جاهای دیگر هم هست. ایلات و عشایر هم هستند و متحرک هم هستند و همیشه در هر نقطه هم همراهشان کمیسری نیست و ضرری هم ندارد که سه روز مدت آن باشد و این مسئله هم اشتباه نشود در جاهایی که کمیسر و کدخدا هست وسایل دیگری برای کشف جرم هست و ضرری ندارد که با مردم یک همراهی شده باشد مخصوصاً در اول وضع یک قانونی آن هم در مقابل یک مجازاتهایی که به عقیده بعضیها خیلی سخت است و باید این مساعدت را با مردم کرد.
رئیس آقای ضیاءالواعظین (اجازه)
ضیاءالواعظین - بنده هم پیشنهاد سه روز را تقدیم مقام ریاست کرده بودم و برای رفع سوء تفاهمی که مذاکره شد لازم است عرض کنم که برای قابلات و غسالها دو وظیفه است: یک وظیفه مهم اصلی و یک وظیفه فرعی. وظیفه اصلی عبارت است از اطلاع دادن تولدات یا فوت به نظمیه برای این ست که نظمیه مأمور تعقیب است و ما در این قانون برای قابلات و غسالها یک وظیفه فرعی هم معین میکنیم و آن عبارت است از این که بعد از این که به مأمورین نظمیه اطلاع دادند آن وقت مأمورین نظمیه اگر فوت به آن ترتیبی که آقای شیروانی فرمودند اتفاق افتاده بود قضیه را تحت تعقیب درآوردند. پس از آن باید به مأمورین سجل احوال هم اطلاع بدهند در این صورت چون این یک وظیفه فرعی است بنابراین بنده این پیشنهاد را کردم و همان طور هم که اظهار کردند در ایلات و عشایر و دهات دور و نزدیک قابلات و غسالها در ظرف بیست و چهار ساعت نمیتوانند اطلاع بدهند.
رئیس - رأی میگیریم به سه روز آقایانی که سه روز را قابل توجه میدانند قیام بفرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. ماده مراجعه میشود به کمیسیون. فعلاً چند دقیقه تنفس داده میشود.
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً به ریاست آقای سهامالسلطان نایب رئیس تشکیل گردید)
نایب رئیس - ماده چهاردهم قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده چهاردهم - در غیاب رئیس خانواده پدر یا مادر یا اولاد ارشد یا زوجین و هرکس که قائم مقام آنها باشد مجبور هستند تولد و فوت و ازدواج و طلاق را در مدتی که در ماده ۹ قید شده به مأمور سجل احوال راپورت دهند.
نایب رئیس - آقای سلطانالعلما (اجازه)
سلطانالعلما - چون در این ماده هم لفظ خانواده دارد بنده تصور میکنم که این هم باید به کمیسیون برگردد.
مخبر - نظر به همان اشکال تقاضا میکنم به کمیسیون برگردد.
نایب رئیس - ماده پانزدهم قرائت میشود. (به شرح ذیل قرایت شد)
ماده پانزدهم - عموماً مأمورین سجل احوال باید ولادت و فوت ازدواج و طلاق ساکنین محل خود را در ظرف ۵ روز از اول ماه بعد به حکومت راپورت دهند.
نایب رئیس - مخالفی نیست؟
(اظهاری نشد)
رأی میگیریم به ماده پانزدهم آقایانی که موافقند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد. ماده شانزدهم قرائت میشود (به شرح آتی خوانده شد)
ماده شانزدهم - هر یک از مأمورین سجل احوال چهار دفتر برای ولادت فوت ازدواج و طلاق خواهند داشت.
نایب رئیس - مخالفی ندارد
(گفتند - خیر)
رأی میگیریم به این ماده آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب برخاستند)
نایب رئیس - تصویب شد ماده هفدهم قرائت میشود (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده هفدهم - در مرکز هر حوزه ولایتی علاوه بر دفتر مذکوره در ماده هفت دفتری موسوم به دفتر موالید و ولایتی ترتیب داده میشود که ولادت اشخاص در آن دفتر به ترتیب وقوع در یک ستون و در ستونهای دیگر ازدواج و طلاق و وفات آنها ثبت میشود نمونه نمره ۸.
نایب رئیس - مخالفی نداد؟
بعضی از نمایندگان - خیر
نایب رئیس - رأی میگیریم به ماده هفدهم آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد. ماده هجدهم قرائت شد (این طور خوانده شد)
ماده ۱۸ - در کلیه دفاتر سجل احوال اعداد باید با تمام حروف به ضمیمه ارقام هندسی نوشته شود و تاریخ شمسی باشد و ممکن است با تاریخ قمری نیز تطبیق شود.
نایب رئیس - آقای وکیلالملک (اجازه)
وکیلالملک - اینجا مینویسد: و ممکن است با تاریخ قمری هم تطبیق نماید. در صورتی که ما همیشه اسامی شهور و تاریخ قمری را برای اعیاد و امور مذهبی لازم داریم و بنده معتقدم ممکن است حذف شود و برای این که در آتیه یک ترتیبی پیش نیاید که آن را یک مسئله قانونی بکنیم و پیشنهاد هم کردهام دو کلمه ممکن است حذف شود.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب - عرضی ندارم
نایب رئیس - آقای شیخالرئیس (اجازه)
شاهزاده شیخالرئیس - کلمه باید نوشته شود زیرا اشکال در این است که تطبیقش آن طوری که به نظر آقایان آسان است آن طور نیست و به واسطه اختلافی که در همه ماهها اتفاق میافتد اسباب زحمت میشود و نباید الزام کرد باید گفت اگر تطبیق آن با تاریخ قمری اشکال نداشته باشد تطبیق شود ولی غالباً ممکن است یک اغلاطی پیدا شود که بر اشکالاتش افزوده شود. البته کلمه (باید) لازم است ولی اگر نتوانست صحیحاً تطبیق کند اهمیتی ندارد.مسلم است که ماههای متعارفی ما ماههای شمسی یک قدری مشکل است و گاهی اشخاصی اهل علم هم در میمانند چه رسد به مأمورین سجل احوال یا فلان رعیت.
نایب رئیس - آقای عراقی (اجازه)
حاج آقا اسمعیل عراقی - بنده با فرمایشات شاهزاده شیخالرئیس مخالفم و پیشنهادی آقای وکیلالملک تقدیم کردند پیشنهاد خوبی بود برای این که ما باید دو چیز را ملحوظ نظر داشته باشیم و هر دو تای آنها اثر است یکی اثر قومیت و ملیت ما است که عبارت از تاریخ ایران است. دیگری هم اثر مذهب ما است که عبارت از شهور قمری است و باید هر دو تاریخ را معلوم کنیم نه این که تاریخ شمسی را مجبور باشیم ولی نسبت به تاریخ قمری میخواهند ثبت نکنند بنابراین باید همان اجباری را که برای ثبت تاریخ شمسی داریم نسبت به شهور قمری هم برای مذهبمان داشته باشیم.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
محمدهاشم میرزا شیخالرئیس - بنده مخالفم با کفایت مذاکرات.
نایب رئیس - مخالفت خودتان را نسبت به کفایت مذاکرات بفرمایید.
شیخالرئیس - بنده با کفایت مذاکرات مخالفم برای این که مطلب صحیحی که بنده عرض کرده بودم اسباب سوءتفاهم و سوءتعبیر شده بود و بهتر این است مجلس اجازه بدهد اگر نسبت به نطق یک نفر وکیل سوءتفاهمی میشود آن وکیل اظهارات خودش را بکند و حق یک نفر را تضییع نفرمایند و منصفانه خواهش میکنم اجازه بدهند که بنده توضیح بدهم که سوءتفاهم پیش نیاید.
نایب رئیس - رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند
(عده قلیلی قیام نمودند)
نایب رئیس - معلوم میشود کافی نیست آقای وکیلالملک (اجازه)
وکیلالملک - مخالفم
نایب رئیس - آقای سلطانالعلما (اجازه)
سلطانالعلما - مخالفم
نایب رئیس - آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)
حاج میرزا عبدالوهاب - بنده هم مخالفم
نایب رئیس - شاهزاده شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس - با آن توضیحات مفصلی که عرض کردم باز آقایان اشکال کردند. عرض کردم ماههایی که از همه سهلتر است ماههای قمری است و الا تطبیق آن اشکال دارد و حالا اگر آقایان برعکس پیشنهاد کنند بنده هم موافقت میکنم. برای این که ماههای ما قمری است و از هر کس سؤال کنند چقدر عمر داری اگر بگوید سی و پنج یا سی و شش سال مقصود ماههای قمری است و ابداً خیالش متوجه ماههای شمسی نیست. مثلاً اگر کسی بگوید سن من هفتاد سال است مقصودش سال قمری است. به این جهت بنده عرض میکنم اگر آقایان مایلند ماههای قمری را اصل قرار بدهند و بگویند در صورت امکان با سال شمسی تطبیق کنند. ولی اگر بخواهیم الزام کنیم این الزام برای مأمورین اسباب اشکال و زحمت است لهذا اشکالاتی که آقا فرمودند گمان نمیکنم وارد باشد.
نایب رئیس - آقای وکیلالملک (اجازه)
وکیلالملک - تصور میکنم حضرت والا درست به عرض بنده التفات نفرمودند. برای این که اشکال کردند که فلان رعیت یا فلان دهاتی نمیتوانند تاریخ قمری را با شمسی تطبیق کنند. در دفاتر باید این دو تاریخ را با هم تطبیق کنند و دفتر هم دست مأمور یا حکومت است و آن حاکمی که نتواند ماه قمری را با شمسی تطبیق کند بنده نمیخواهم آن حاکم هیچ جا برود تطبیق آن هم اشکالی ندارد. برای این که اگر در تهران یا ایالات یا ولایات از هر کس سؤال کنند که چهاردهم دلو مطابق چند ماه است همه میتوانند جواب بدهند و اشکالی ندارد و پیشنهاد بنده این است که کلمه ممکن است حذف و به جای آن باید نوشته شود.
نایب رئیس - آقای تدین (اجازه)
تدین - بعضی از ناطقین محترم مسئله را مذهبی جلوه دادند و فرمودند شهور قمری که عبارت از محرم و صفر و ربیعالاول و ربیعالاخر باشد شهور مذهبی است و بایستی آنها را حفظ کرد. بنده عرض میکنم این اسامی جزو مؤسسات مذهبی و دینی ما نیست و قبل از اسلام هم این اسامی در بین اعراب بوده است و جزو جعل اسلام نیست نهایت این که در دین اسلام آنها را رد نکردند و سال ۱۲ ماه و اول سال ماه محترم بود و آخر آن ماه ذیحجه و این ترتیب شاید از زمان معرب این قحطان و از آن زمانی که زبان عربی ایجاد شده است بوده است و مربوط به مذهب نیست که آقا فرمودند ما باید مذهب خود را حفظ کنیم. نهایت چیزی که در اینجا قابل توجه است مبدأ تاریخ است و مبدأ تاریخ هم خواه شمسی و خواه قمری باشد ما از هجرت میگیریم و البته همه ما آقا علاقهمند هستیم که آن مبدأ لایتغییر باشد و سال شمسی که در آنجا معین شده است مقصود سال شمسی است که مبدأ آن هجرت باشد. سال قمری هم که ما میگوییم مقصود همان سالی است که مبدأ آن را از هجرت میگیریم. بنابراین بنده تصور میکنم کلمه (ممکن) از (باید) بهتر است و ابداً صدمه هم به سنین قمری و شهور شمسی و اصول و فروع مذهب وارد نخواهد آمد.
بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
بعضی گفتند - کافی نیست
نایب رئیس - رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
نایب رئیس - معلوم میشود کافی است. پیشنهادها قرائت میشود.
(به شرح ذیل خوانده شد)
پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب: بنده پیشنهاد میکنم که ماده ۱۸ این نوع اصلاح شود در کلیه دفاتر سجل احوال باید با تمام حروف به ضمیمه ارقام هندسی نوشته شود و تاریخ شمسی باشد با تاریخ قمری تطبیق شود.
پیشنهاد آقای وکیلالملک: پیشنهاد میکنم در ماده ۱۸ کلمه (ممکن است) حذف شود.
پیشنهاد آقای صدرالاسلام: بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۱۸ جمله و ممکن است با تاریخ قمری نیز تطبیق شود به این عبارت تبدیل شود که باید با تاریخ قمری نیز تطبیق شود و اگر در پارهای اوقات اختلاف نجومی حاصل شود و در ستون مخصوص ملاحظات قید شود.
پیشنهاد آقای مشاراعظم: ماده ۱۸ - این نحو اصلاح شود در کلیه دفاتر سجل احوال تاریخ شمسی با تمام حروف به ضمیمه ارقام هندسی نوشته میشود و تاریخ قمری نیز درج خواهد شد.
پیشنهاد آقای سلطانالعلما: بنده پیشنهاد میکنم کلمه ممکن در ماده (۱۸) تبدیل شود به باید. (پیشنهاد آقای وکیلالملک مجدداً قرائت شد)
نایب رئیس - آقای وکیلالملک (اجازه)
وکیلالملک - بنده توضیح دیگری ندارم فقط میخواستم کلمه ممکن است حذف شود و اقلاً یک الزامی باشد ولی حالا پیشنهاد آقای سلطانالعلما را قبول میکنم.
نایب رئیس - پیشنهاد آقای سلطانالعلما. (مجدداً به شرح فوق خوانده شد)
سلطانالعلما - بنده تصور میکنم که یک اشتباهی در اینجا شده است و اگر آن اشتباه رفع شود آقایان به این پیشنهاد رأی خواهند داد. بنده گمان میکنم که شاهزاده شیخالرئیس این طور تصور کرده باشند که چون حالا معمول است اشخاصی که میروند ورقه هویت بگیرند تاریخ ولادت خودشان را میگویند مثلاً میگویند تولد من در سنه ۱۳۰۵ بوده است آن وقت ناچار هستند این تاریخ را به تاریخ شمسی تبدیل کنند و این یک مدتی وقت لازم دارد ولی این طور نیست فقط نوشته است فلان شخصی سالش فلان قدر. آن وقت مأمور سجل احوال مینویسد مطابق ۱۳۲۵ هجری یا هزار و سیصد و چهل و یا چهل و پنج هجری و این ترتیب وقت زیادی لازم ندارد فقط یک ستون در دفتر زیاد میشود.
نایب رئیس - عقیده کمیسیون چیست؟
مخبر - بنده تصور میکنم که این موضوع این قدر طول و عرض لازم ندارد. یک تاریخی است مینویسند: اینجا هم گفتهاند تاریخ را با تمام حروف برای این که نشود آن را تغییر داد مثلاً ۱۳۴۰ یا هزارو سیصدو چهل و پنج این را با تمام حروف مینویسند بعد هم اعداد رقومی را پهلویش بگذارند و تاریخ هم شمسی باشد و ممکن هم هست با تاریخ قمری تطبیق کنند و این قدر اشکال ندارد. نایب رئیس - رأی میگیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای سلطانالعلما آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
نایب رئیس - قابل توجه شد. ماده ۱۸ به کمیسیون ارجاع میشود ماده نوزدهم. (به شرح آتی خوانده شد)
ماده نوزدهم - دفاتر سجل احوال به استثنای دفتر مذکور در ماده ۷ سال به سال تجدید شده اوراق آن را قبلاً باید رئیس نظمیه در شهرها و صاحبمنصبان امینه در قصبات و قراء گذارده امضاء نمایند.
نایب رئیس - آقای سلطانالعلما (اجازه)
سلطانالعلما - بنده میخواستم آقای مخبر توضیح بدهند که سجل احوال دفترش تجدید میشود یا این که دو مرتبه باید رفت و سجل احوال گرفت.
مخبر - اوراق هویت و اظهارنامه تجدید نمیشود. فقط در هر سال دفاتر قدیم را به مرکز کل میفرستند که در آن دفاتر جدید در اول سال ثبت کنند. نایب رئیس - آقای شیروانی
شیروانی - موافقم
نایب رئیس - شاهزاده شیخالرئیس.
شاهزاده شیخالرئیس - عرضی ندارم.
نایب رئیس - مخالفی نیست؟
(اظهاری نشد)
رأی میگیریم به ماده نوزده آقایانی که موافقند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد. ماده بیست. (به شرح آتی خوانده شد)
ماده بیستم - دفاتر سجل احوال باید پاکیزه و مرتب نوشته شده و بین السطور چیزی نوشته نشود و جای سفید نداشته باشد و هرگاه در نوشتن سهوی حاصل شده و محتاج به تصحیح شود ذیل آن را باید مأمور سجل احوال و نویسنده دفتر تصدیق نمایند.
نایب رئیس - آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزاده - بنده در شور اول هم عرض کردم که این قسمتها باید در نظامنامه اداری نوشته شود و نباید وقت مجلس را صرف این ترتیبات کرد که دفتر را باید پاکیزه نوشت و چطور خطکشی کرد و اگر خراب شد باید چه کنند اینها را باید در نظامنامههای اداری نوشت.
مخبر - نماینده محترم در اینجا کاملاً اشتباه کردند اینها یک اصولی است که باید کاملاً در قانون رعایت شود برای این که دفاتر سجل احوال بعد از این سندیت دارد و در مواقع فوقالعاده یا مواقعی که لازم میشود. به موجب آنها حکم از محاضر عدلیه صادر میشود و اگر یک چیز کثیف محکوک قلم خورده باشد چیزی از آن فهمیده نمیشود پس این موضوع باید در جزو قانون باشد این مراعاتها را بکنند و نظامات اداری غیر از اینها است.
شیخالرئیس - بنده عرضی دارم.
نایب رئیس - موافقید یا مخالف؟
شیخالرئیس - مخالفم.
نایب رئیس - بفرمایید.
شیخالرئیس - در این ماده نوشته شده است جای سفید نداشته باشد بنده نمیفهمم یعنی چه. آیا جای یک نقطه؟ یا یک سطر؟ یا یک صفحه یا یک ورق؟ آخر جای سفید یعنی چه؟ باید یک چیزی باشد که معلوم باشد و الا مطلق جا یعنی مکان این معنی ندارد پس باید روی دفتر مرکب بمالند و تمام را سیاه کنند تا این که جای سفید نداشته باشند. بنده که نمیفهمم مقصود چیست. خوب است آقای مخبر توضیح بدهند که بفهمم.
مخبر - جای سفید نداشته باشد البته مقصود این نیست که مرکب بمالند و روی صفحه سیاه را کنند مقصود این است که آن جداولی که در این صفحه رسم شده است بازنگذارند که بعدها بتوانند چیزی بنویسند و مصطلح هم هست. یعنی آن محلهایی را که باید بنویسند باز نگذارند و یک محل دیگری را بنویسند و هیچ کس حکم نمیکند مقصود از این که جای سفید نداشته باشد یعنی همه را مرکب بمالند و سیاه کنند.
بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
بعضی گفتند - کافی نیست
نایب رئیس - رأی میگیریم آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.
(عده کثیری قیام نمودند)
نایب رئیس - معلوم میشود کافی است پیشنهاد آقای ضیاءالواعظین قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد میشود که در ماده ۲۰ بعد از مأمور سجل احوال و نویسنده دفتر علاوه شود «و اظهارکننده با ذکر دلایلی تصدیق نمایند»
ضیاءالواعظین - همین طوری که آقایان فرمودند این ماده یکی از مواد اساسی است که سندیت دارد. تقریباً موضوع این دفتر را ثابت میکند که لازم است و در بسیاری از محاکم هم مراجعه به آن دفتر را لازم میدانند اینجا نوشته شده است که هر گاه یکی از آن قسمتها پیش بیاید مأمور سجل احوال و نویسنده دفتر تصدیق کند و تصریح کند بنده پیشنهاد کردم که علاوه شود هم نویسنده دفتر و هم مأمور سجل احوال و هم شخص اظهارکننده یعنی آن کسی که اظهار میکند اسم من و نام فامیلی من فلان است او هم تصدیق کرد.
مخبر - ترتیب اداری مربوط به شخص اظهارکننده نیست. برای این که این دفتر مرتب باشد میگویند هر جا که یک سهوی شد حک و اصلاحی شد بایستی مأمور سجل احوال امضاء کند برای این که معلوم باشد و غیری آن را حک نکرده است حالا اظهارکننده یا آن کسی که ورقه هویت دارد آن را امضاء کند هیچ مناسبت ندارد.
نایب رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد آقای ضیاءالواعظین آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد ماده ۲۱ قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده بیست و یکم - هرگاه اختلافی راجع به اسناد سجل احوال ایجاد شود رسیدگی آن در محاکم ابتدایی و در صورت نبودن آن در نزدیکترین محاکم صلح به عمل میآید و تا موقعی که از طرف محاکم مزبوره به موجب احکام قطعیه اسناد مذکوره ابطال نشود دارای اعتبار خواهد بود و فقط محاکم مزبور میتوانند به تصحیح آن اسناد کتباً امر صادر کنند در این صورت مأمور سجل احوال رأی محکمه را در دفتر مخصوص ثبت و در حاشیه دفتر اصلاح شده قید مینماید.
رئیس - آقای تهرانی (اجازه)
آقا شیخ محمدعلی تهرانی - این عبارت مبهم است زیرا اینجا به طور اجمال نوشته شده.هر گاه اختلافی پیدا شود معلوم نیست اختلاف بین کی پیدا میشود و همین قدر مینویسند (هرگاه اختلافی راجع به اسناد سجل احوال ایجاد شود) اختلاف ممکن است بین دو نفر وارث پیدا شود یا فرض بفرمایید یک کسی دعوی وراثت کند و بگوید که پدر من نام من را در سجل احوال ثبت کرده دیگری بگوید ثبت نکرده یا یک اختلافی ممکن است بین اداره و شخص دیگر پیدا شود و این عبارت باید توضیح ماده شود که مراد از اختلاف چیست بعد وارد در محاکم ابتدایی و در صورت نبودن آن در محاکم صلح رسیدگی به عمل میآید این هم تا یک اندازه تولید اشکال میکند به واسطه این که با وضعیاتی که ما در این مملکت داریم و محاکم صلحمان هر روز منحل میشود و از بین میرود آن وقت در یک جای بزرگی که محکمه صلح ندارد چه باید کرد؟ پس باید یک طوری کرد که اسباب اشکال برای مردم نشود. مثلاً در یک جایی که محکمه صلح ندارد شخص باید پنجاه فرسخ راه برود تا برسد به محکمه صلحیه و در آنجا ثابت کند این چیزی که در دفتر سجل احوال نوشته شده است صحیح است یا نه؟ این خیلی اسباب زحمت است و باید اصلاح شود. از این جهت بنده مخالفم و باید توضیح داده شود.
مخبر - فرمایش نماینده محترم دو قسمت بود یکی این که اختلاف بین چه اشخاصی پیدا میشود عرض میکنم هر اختلافی که منجر به محاکمه شد آن وقت به محکمه رجوع میشود حالا خواه اختلاف مابین دو نفر باشد خواه مابین شخص با اداره باشد یا شخصی با دولت.قسمت دومی که فرمودید عرض میکنم که البته باید یک محکمه صالحه به این کار رسیدگی کند حالا اگر بخواهیم کدخدای محل به آن محاکمه رسیدگی کند آن وقت جنابعالی که رئیس اداره امور هستند به او اعتنایی نمیکنید پس باید بگوییم یک محکمه صلاحیتداری رسیدگی کند. حالا اینجا نوشته اگر در جایی محکمه نبود به محکمه صلحی که نزدیکتر به آن محل است رجوع میشود و اگر جاهایی هست که محاکم صلح ندارد البته بایستی جدیت کرد که در همه جا محکمه صلح تأسیس شود.
نایب رئیس - آقای یاسایی (اجازه)
یاسایی - بنده موافقم.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
نایب رئیس - رأی میگیریم به ماده (۲۱) آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شده ماده بیست و دوم. (به شرح ذبل قرائت شد)
ماده بیست و دوم: به هر ورقه هویتی که داده میشود و هر سواد مصدق یا تصدیقی که در دفاتر سجل احوال به اشخاص ذینفع مملکت داده شود یک قران تمبر الصاق میشود و فقرا به تصدیق نظمیه یا شعبات آن در شهرها و نایبالحکومه در قصبات و کدخدا در دهات از تأدیه وجه تمبر معاف خواهند بود.
نایب رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - موافقم
نایب رئیس - آقای ضیاءالملک (اجازه)
ضیاءالملک - این مبلغی که در اینجا به نام الصاق تمبر نوشته شده به عقیده بنده خیلی زیاد است زیرا ممکن است اغلب از رعایا نتوانند یک قران بدهند از این جهت بنده پیشنهاد میکنم ده شاهی بشود.
نایب رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده میخواستم توجه آقای ضیاءالملک را جلب کنم به این که قوانینی که برای نفع مردم و مملکت میگذارد یک قدری توجه به مخارجش هم بکنند. زیرا این قانون به منزله یک قدمی است که مملکت ما به طرف تمدن برمیدارد و این یک قران هم چیزی نیست که زیاد باشد و کسی از عهده برنیاید بنابراین مذاکره لازم ندارد.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
نایب رئیس - (خطاب به آقای ضیاءالملک) پیشنهادی دارید.
ضیاءالملک - بلی (پیشنهاد ایشان تسلیم و تشریح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم ده شاهی وجه تمبر گرفته شود؟
نایب رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد آقای ضیاءالملک آقایان موافقین قیام فرمایند.
(چند نفری برخاستند)
نایب رئیس - قابل توجه نشد رأی میگیریم به ماده بیست و دو آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد ماده بیست و سوم. (به مضمون ذیل قرائت شد)
ماده بیست و سوم - پس از یک سال از تاریخ اجرای سجل احوال مأمورین دولتی موظف هستند در موقع صدور کلیه اسناد رسمی از قبیل تعرفه انتخابات و جواز حمل اسحله و غیره کلیه مراجعات اشخاص با ادارات دولتی ورقه هویت مطالبه نمایند و الا مطابق ماده بیست و هفتم مجازات خواهند شد.
نایب رئیس - آقای نصرتالدوله (اجازه)
نصرتالدوله - بنده خواستم از آقای مخبر سؤال کنم که مراجعه اشخاص به ادارات مقصودشان بوده یا این که نظر خاصی داشتهاند چون در اینجا «یا» نوشته شده است و البته به ادارات به نظر صحیحی میآید.
مخبر - بلی «به ادارات» بوده است در طبع غلط شده.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
نایب رئیس - پیشنهادات قرائت میشود. (پیشنهادات آقای ضیاءالواعظین به شرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد میشود که تبصره ذیل به ماده بیست و سه علاوه شود.
تبصره - هیچیک از ادارات دولتی و اشخاص متفرقه اجازه ندارند که اوراق هویت را علامت یا نمره گذاشته یادداشتی نمایند و یا این که در مندرجات ورقه چیزی اضافه یا کسر کنند.
ضیاءالواعظین - بنده تصور میکنم توضیح زیادی لازم نباشد در اینجا نوشته شده است. مأمورین دولتی موظف هستند در موقع صدور کلیه اسناد رسمی از قبیل تعرفه انتخابات و جواز حمل اسلحه و غیره آن اوراق را ببینند و اجازه بدهند. بنابراین پیشنهاد کردم که اوراق هویت را هیچ شخصی نمیتواند رویش علامت بگذارد. زیرا ممکن است که مأمورین حمل اسلحه اوراق را ببینند یک نشانه بگذارند و بعد انجمن نظار ببینند یک علامتی هم روی آن بگذارند و بالاخره این اسباب اشکال میشود و باید بروند و اوراق و هویت خود را عوض کنند. برای این است که پنج علامت روی آن گذاشته شده است. بنابراین بنده پیشنهاد کردم که هیچ اداره شخصی نمیتواند نمره یا علامتی روی اوراق هویت بگذارد.
مخبر - پیشنهاد نماینده محترم به کلی نقض غرض است. زیرا مقصود از این که ورقه هویت هویت را به انجمن آراء بدهند این است که در آنجا نمره گذاشته شود که اگر دفعه ثانی خواست تعرفه بگیرد بگویند تو یک تعرفه گرفتهای اگر بنا شود روی ورقه نمره نگذارند ممکن است مثل حالا باشد پس نتیجه ورقه هویت چه میشود؟ زیرا حالا یک اشخاصی پنج مرتبه تعرفه میگیرند آن وقت هم با داشتن ورقه هویت (سند هم در دست دارند) پنج مرتبه تعرفه میگیرند. ولی در این صورت البته تفتیش میکنند جلوگیری از تقلبات میشود.
نایب رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد آقای ضیاءالواعظین آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند
(عده قلیلی قیام نمودند)
نایب رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد شاهزاده نصرتالدوله (به شرح آتی خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۲۳ به این ترتیب نوشته شود: پس از یک سال از تاریخ اجرای سجل احوال در هر محل.
نصرتالدوله - این پیشنهاد بنده لازم به توضیح نیست گمان میکنم اگر آقای مخبر هم توجه کند قبول میفرمایند برای این که این تکلیفی که از برای مأمورین معین میشود باید مربوط به هر محلی باشد که قانون اجرا شود زیرا قانون در تمام مملکت یک مرتبه اجرا نخواهد شد لهذا بنده این طور پیشنهاد کردم که لفظ هر محل علاوه شود.
مخبر – صحیح است همه جا باید نوشته شود در هر محل بعد از تأسیس شعب سجل احوال در اینجا هم قبول میکنم نوشته شود پس از یک سال در هر محل.
نایب رئیس - رأی میگیریم به ماده بیست و سه با اصلاحی که آقای مخبر قبول کردند آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد ماده بیست و چهار. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده بیست و چهارم - پس از یک سال از اجرای سجل احوال کسانی که ورقه هویت نداشته باشند با تکالیفی را که در موارد یک و دو و چهار و نه و چهارده بر عهده آنها قرار گرفته انجام ننمایند از ده روز تا یک ماه به حکم محکمه صالحه حبس خواهند شد.
نایب رئیس - آقای عراقی (اجازه)
حاج آقا اسمعیل عراقی - بنده با این ماده مخالف نیستم میخواستم تذکری بدهم که این ماده هم همان پیشنهاد حضرت والا میخواهد چون مینویسد پس از یک سال از اجرای سجل احوال در اینجا هم یک لفظ در هر محل میخواهد.
معاون وزارت داخله - باید این طور اصلاح شود: «پس از یک سال از تاریخ تأسیس شعب سجل احوال در هر محل»
نایب رئیس - آقای آقا سید یعقوب موافقید یا مخالف؟
آقا سید یعقوب - بنده مخالفم خواستم به آقای مخبر و آقای منصورالملک عرض کنم که خوب است این ماده را هم برگردانند برای این که در اینجا نوشته است تکالیفی که در ماده ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و گاهی از آن جمله تکالیف رئیس خانواده بود که شما هنوز خود رئیس خانواده را معین نفرمودهاید...
شیروانی - معین میشود.
آقای سید یعقوب - آخر شما یک قانونی برای رئیس خانواده مینویسید در صورتی که هنوز رئیس خانواده معلوم نشده که کیست. گرچه بنده خودم پیشنهاد کردم که رئیس خانواده پدر است یا جد پدری ولی عرضم این است چون شما در اینجا میخواهید یک مجازاتی برای رئیس خانواده قائل شوید آن رئیس خانواده را معین کنید که دایرهاش بچه اندازه است، آن وقت مجازات برایش معین کنید این بود عرض بنده.
مخبر - گمان میکنم اعتراض نماینده محترم وارد نباشد برای این که البته رئیس خانواده یا رئیس عائله یا هر چه نوشته شود و رئیس خانواده را معین کنید این احکامی که معین میشود در حق آن رئیس خانواده اجرا میشود. حالا هر کس است باشد و این ماده ارتباطی با سایر مواد ندارد.
نایب رئیس - آقای داور (اجازه)
داور - عرضی ندارم.
نایب رئیس - آقای نصرتالدوله (اجازه)
نصرتالدوله - عرضی ندارم
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
نایب رئیس – کافی است؟
بعضی گفتند - بلی کافی است
نایب رئیس - پیشنهادها قرائت میشود. (پیشنها آقای سلطانالعلما به شرح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم چون ماده ۲، ۹ و ۱۴ به کمیسیون عودت داده شده این ماده هم به کمیسیون مراجعه شود.
سلطانالعلما - اینجا در این ماده احاله داده شده به ماده ۱ و ۲ و ۴ و ۹ و در صورتی که اساساً با آن مواد جمعی مخالف هستند که یکی از مخالفین هم خود بنده هستم و اگر بنا باشد آن تکالیف اجرا نشود این ماده هم باید با همان موادی که هست تطبیق بشود. بنده با آن تکالیف مخالفم و در موقعش هم صحبت خواهم کرد.
نایب رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد آقای سلطانالعلما.
تدین - محتاح به رأی نیست باید بر گردد به کمیسیون چون آن مواد هنوز نگذشته است.
نایب رئیس - چون آن مواد هنوز نگذشته است گمان میکنم این ماده هم باید برگردد به کمیسیون.
جمعی از نمایندگان - صحیح است.
نایب رئیس - ماده ۲ (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده بیست و پنجم - کسانی که سند سجل احوال جعلی یا عالماً سند مجعول استعمال نمایند از ۶ ماه تا ۳ سال و مرتکبین اظهارات یا شهادت کذب در مورد اسناد سجل احوال از ۳ ماه تا ۲ سال به حکم محکمه صالحه محکوم به حبس میشوند و در صورت تکرار مجازات مندرجه در این ماده تشدید میشود ولی در هر صورت از دو برابر مجازات مورد اول تجاوز نخواهد کرد.
مخبر - در اینجا مینویسد: «کسانی که سند سجل احوال جعلی...» لفظ جعلی غلط است و جعل باید باشد آقایان اصلاح بفرمایند.
نایب رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - موافقم.
نایب رئیس - آقای سردار عشایر. (اجازه)
سردار عشایر - موافقم ولی توضیحی دارم.
نایب رئیس - تأمل بفرمایید. آقای یاسایی. (اجازه)
یاسایی - موافقم.
نایب رئیس - آقای نصرتالدوله (اجازه)
نصرتالدوله - بنده عبارت را صحیح نمیدانم و این ترتیبی را هم که آقای مخبر اصلاح کردند درست ملتفت نشدم خوب است تکرار بفرمایند برای این که مینویسد کسانی که سند سجل احوال جعلی در صورتی که باید جعلکننده باشد.
مخبر - مقصود جعل است کسانی که سند سجل احوال جعل یا عالماً سند مجعول استعمال نمایند. حالا اگر آقایان بخواهند لفظ «کنند» بعد از جعل نوشته شود ضرر ندارد نوشته شود «جعل کنند یا عالماً سند مجعول استعمال نمایند».
نایب رئیس - آقای وکیلالملک (اجازه)
وکیلالملک - اینجا مینویسد «کسانی که سند سجل احوال جعل کنند یا عالماً سند مجعول استعمال نمایند از شش ماه تا سه سال...» حبس خواهند شد و هیچ قرار نداده است که اگر ثابت شد این کار را بکنند برای این که ممکن است همان مأمور سجل احوال با یک نفر طرف باشد و برود یک چیزی درست کند و بگوید این شخص این سجل احوال را جعل کرده است و بالاخره به سه سال حبس محکومش نمایند. با این طرز بنده مخالفم و عقیده دارم نوشته شود «پس از این که ثابت شد» محکوم به حبس خواهد شد.
نایب رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب – در اینجا عنوان محکمه را دارد و هیچ لازم نیست در این ماده چیز دیگری اضافه شود. آقا میفرمایند اگر نوشته نشود ممکن است فوراً مأمورین او را بکشند به وزارت داخله و او را حبس کنند خیر آقا؟ در اینجا محکمه صالحه رسیدگی میکند با همان ترتیباتی که برای این کار معین شده است و حکم میدهد و قبل از رسیدگی محکمه کسی را حبس نمیکنند.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
نایب رئیس - آقای تدین (اجازه)
تدین - در سطر اول همان طور که مذاکره شد اگر یک «را» اضافه شود بهتر است ولی در سطر دوم یک جملی دارد که به عقیده بنده فارسی نیست و آن این است (که مرتکبین اظهارات یا شهادت کذب در مورد اسناد سجل احوال از سه ماه تا دو سال به حکم محکمه صالحه محکوم به حبس میشوند) «مرتکب اظهارات» این یک عبارتی است که تصور میکنم صحیح نیست برای این که اظهارات کذب را نسبت ارتکاب نمیشود داد و باید گفت اظهارکنندگان یا شهادتدهندگان به دروغ و الا این شخص مرتکب شده است به شهادت دروغ این فارسی نیست. باید گفت شهادت دروغ داده است یا خلاف واقع گفته است و به نظر بنده باید اصلاح شود.
معاون وزارت عدلیه - شهادت کذب خودش یک جرمی است و هر جرمی هم یک مرتکبی میخواهد و بنابراین مرتکب شهادت کذب بشود یعنی مرتکب جرمی که شهادت کذب باشد شده است.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
نایب رئیس - پیشنهادها قرائت میشود (پیشنهاد آقای میرزا یدالله خان به شرح ذیل خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم در ماده بیست و پنجم بعد از کلمه استعمال نمایند اضافه شود در صورت ثبوت الی آخر. آقا میرزایداله خان بنده گمان میکنم که ضرری ندارد کلمه ثبوت در اینجا اضافه شود. برای این که ممکن است از طرف مأمورین سجل احوال تولید یک زحمتی بشود.
مخبر - آقایان مواد را تا آخر نمیخوانند آن وقت پیشنهاد میدهند و اعتراض میکنند. عرض میکنم آن کسی که سند سجل احوال جعل میکند یا سند جعلی را عالماً استعمال نماید آن آدم مجرم شناخته میشود و در محکمه صالحه ثابت میکنند که این آدم سند جعل کرده است یا استعمال کرده است آن وقت به حکم محکمه باید او را حبس نمایند نگفتهاند همین که به یک کسی نسبت دادند سند جعل کرده فوراً او را ببرند حبس کنند.
نایب رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد آقای آقا میرزا یداله خان آقایان موافقین قیام فرمایند.
(چند نفری قیام نمودند)
نایب رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای تهرانی (به شرح ذیل خوانده شد)
پیشنهاد میکنم که پس از محکوم به حبس میشوند زیاد شود و نیز محکوم به تأدیه خسارات وارد خواهد شد.
آقا شیخ محمدعلی تهرانی - در اینجا دو جنبه دارد یک جنبه عمومی و یک جنبه خصوصی. از حیث جنبه عمومی جهت جزاییش معین شده که باید او را حبس کرد ولیکن از حیث جنبه خصوصی مراعاتش نشده زیرا این شخص موجب شده است تولید یک خسارتی را نسبت به یک کس. فرضاً یک کسی آمده عرض حال داده است که من وارث فلان کس هستم به موجب این سندی که در دست دارم و آن شخص را احضار کردهاند و آمده است یک سال هم در زحمت افتاده است بعد از یک سال معلوم شد که سند جعلی است و علاوه بر این که حبس میشود باید از عهده خسارات آن شخص هم برآید بنابراین به عقیده بنده باید مراعات جنبه خصوصی هم بشود.
نایب رئیس - عقیده کمیسیون چیست؟
مخبر - ضرر ندارد علاوه شود
مشار اعظم - بنده مخالفم.
نایب رئیس - عضو کمیسیون هستید؟
مشار اعظم - بلی.
نایب رئیس - بفرمایید.
مشار اعظم - این مطلبی را که آقای آقا شیخ محمدعلی فرمودند یک امر طبیعی است. زیرا هر کسی میتواند از نقطه نظر حقوق اقامه دعوی بر کسی بکند بنابراین به عقیده بنده تذکر این مسئله در اینجا لازم نیست برای این که اصل در همه جا محرز و ثابت است.
نایب رئیس - (خطاب به آقای مخبر) بعر از احوال یک «را» هم اضافه کردهاید؟
نصرت الدوله - «کنند» اضافه شده.
مخبر - این طور اصلاح شد «کسانی که سند سجل احوال جعل کنند» (را) دیگر ندارد.
نایب رئیس - ماده با اصلاحاتی که شده یک دفعه قرائت میشود و رأی میگیریم. (به این ترتیب قرائت شد)
کسانی که سجل احوال جعل کنند یا عالماً سند مجعول استعمال نمایند از شش ماه تا سه سال و مرتکبین اظهارات یا شهادت کذب در مورد اسناد سجل احوال از سه ماه تا دو سال به حکم محکمه صالحه محکوم به حبس میشوند و نیز محکوم به تأدیه خسارات وارده خواهد شد و در صورت تکرار مجازات مندرجه در این ماده تشدید میشود ولی در هر صورت از دو برابر مجازات مورد اول تجاوز نخواهد کرد.
نصرتالدوله - بنده تقاضای تجزیه میکنم.
نایب رئیس - کدام قسمت را تجزیه بکنیم؟
نصرت الدوله قسمت اول را تا بعد از محکوم به حبس میشوند بعد قسمت ثانی پیشنهاد آقای تهرانی و قسمت ثالث از و در صورت تکرار تا آخر ماده.
نایب رئیس - به ترتیبی که میل دارید باید مرقوم بفرمایید تا رأی گرفته شود (پیشنهاد آقای نصرتالدوله به شرح آتی قرائت شد)
تقاضای تجزیه میکنم به سه قسمت به ترتیب ذیل:
(۱) کسانی که سند سجل احوال جعل کنند یا عالماً سند مجعول استعمال نمایند از شش ماه تا سه سال و مرتکبین اظهارات یا شهادت کذب در مورد اسناد سجل احوال از سه ماه تا دو سال به حکم محکمه صالحه محکوم به حبس میشوند.
(۲) و نیز محکوم به تأدیه خسارات وارده خواهند شد.
(۳) در صورت تکرار مجازات مندرجه در این ماده تشدید میشود ولی در هر صورت از دو برابر مجازات مورد اول تجاوز نخواهد کرد.
نایب رئیس - رأی گرفته میشود به قسمت اول. آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد. قسمت دوم (و نیز محکوم به تأدیه خسارات وارده خواهند شد) در این قسمت رأی گرفته میشود آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد. قسمت سوم (در صورت تکرار مجازات مندرجه در این ماده تشدید میشود ولی در هر صورت از دو برابر مجازات مواد اول تجاوز نخواهد کرد) رأی گرفته میشود به قسمت سوم آقایانی که موافقند قیام فرمایند.
(عده کثیری قیام نمودند)
نایب رئیس - تصویب شد ماده بیست و ششم.
تدین - بنده پیشنهاد ختم جلسه میکنم.
نایب رئیس - چند فقره پیشنهاد راجع به قانون نظام اجباری رسیده است قرائت میشود. (این طور خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم در جلسه روز سهشنبه قانون نظام اجباری در جزو دستور در درجه اول باشد (محمدولی میرزا)
بنده پیشنهاد میکنم در جلسه آتیه قانون نظام اجباری مطرح شود. (شریعتزاده)
بنده پیشنهاد میکنم که قانون نظام عمومی جزو دستور سهشنبه باشد. (ضیاءالملک)
پیشنهاد میکنم روزهای پنجشنبه مخصوص به مذاکره قانون نظام بوده جزو دستور باشد. (سالار لشکر)
نایب رئیس - عده برای رأی کافی نیست.
شیروانی - قانون نظام اجباری مخالفی ندارد.
نایب رئیس - بایستی رأی گرفته شود. دستور جلسه آتیه لایحه سجل احوال و پیشنهادات را هم در جلسه بعد رأی میگیریم
(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - مؤتمنالملک
منشی - علیاقبالالممالک
منشی - معظمالسلطان