مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ دی ۱۳۲۴ نشست ۱۷۷

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۳ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ دی ۱۳۲۴ نشست ۱۷۷

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویبنامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات- اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آئین‌نامه‌ها - بخش نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

سال اول - شماره ۲۶۰ مدیر: سیدمحمد هاشمی نماینده مجلس شورای ملی - ۴شنبه ۱۲ دی ماه ۱۳۲۴

دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۴۵۸

مذاکرات مجلس

جلسه ۱۷۷

صورت مشروح مجلس روز ۳شنبه ۱۱ دی ماه ۱۳۲۴ نشست ۱۷۷

مجلس یکساعت و بیست دقیقه پیش از ظهر بریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید. فهرست مطالب:

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

صورت مجلس ۱ شنبه ۹ دی ماه را آقای هاشمی (منشی) بشرح زیر قرائت نمودند.

چهل دقیقه پیش از ظهر مجلس به ریاست آقای سید محمد صادق طباطبائی تشکیل گردید.

صورت جلسه پیش از قرائت و با تذکر اصلاح آقای لنکرانی تصویب شد.

غائبین با اجازه – آقایان: اسعد – فرمند- مقدم- روحی- ساسان- بهبهانی- تهرانی

غائبین بی اجازه- آقایان: خاکباز- کفائی- آصف- امیرابراهیمی- تولیت- بوشهری- شهاب- سید ضیاءالدین طباطبائی- جواد مسعودی- سیف پور- فاطمی- پروین گنابادی- معدل- رفیعی- ایرج اسکندری- مهندس پناهی- دکتر آقایان- آوانسیان- محمد حسین قشقائی

دیر آمدگان با اجازه- آقایان: علی دشتی- عباس مسعودی

دیر آمدگان بی اجازه- آقایان: بیات- عامری- صمصام- تیمورتاش- دکتر زنگنه – قبادیان- حسن اکبر- شریعت زاده- مجد- صدریه- جمال امامی- دکتر کیان- مراد اریه- پوررضا.

آقای تهرانچی ورقه استیضاحی از دولت آقای حکیمی در موضوع پیش آمدهای اخیر آذربایجان و عدم توانایی دولت در اصلاح اوضاع اسفناک کشور و حل مشکلات تقدیم نمودند و قرائت شد و تقاضا به دولت اطلاع داده شود برای تعیین وقت و جواب استیضاح در مجلس حضور بهمرسانند.

آقای دکتر شفق با اظهار تأسف از اینکه در این مدت در مجلس کاری از پیش نرفته شاید در این دو ماه کاری انجام شود تقاضا نمودند پیشنهادی که به امضاء هفتاد نفر از نمایندگان داده شده قرائت و جزء دستور شود چون مخالف نبود به ورود در دستور اخذ رأی و تصویب شد.

آقای کامبخش به موجب ماده ۲۵ نظامنامه معتقد بودند لوایح لازمی که در کمیسیون‌ها باقی مانده در خود مجلس طرح و تصویب شود از جمله لایحه اعطای قرضه به آسیب دیدگاه قزوین همچنین لایحه مربوط به کارمندان قراردادی که تلگراف‌های سخت و مؤثری بوسیله ایشان مخابره کرده‌اند.

آقای ملک مدنی توضیح دادند که لایحه مربوط به قرضه آسیب دیدگان قزوین در کمیسیون بودجه نیز مورد موافقت واقع شده و نسبت به کارمندان پیمانی هم که اغلب پانزده و شانزده سال سابقه خدمت دارند باید تصمیم مساعدی گرفت و کمیسیون دارائی زودتر گزارش آنرا خواهد داد و گفته شد که در جلسه آتیه جزو دستور خواهد شد.

آقای حاذقی پیشنهاد طرح سه دوازدهم را تقدیم داشتند و آقای فداکار اظهار نمودند که مدتی است سئوالی از وزیر کشاورزی کرده‌اند و هنوز جواب داده نشده‌است و پیشنهاد نمایندگان به صورت ماده واحده به قید دو فوریت قرائت شد که تا آخر دوره جلسات مرتباً دو ساعت به ظهر منعقد گردد و نمایندگانی که تا یک ربع به بدون عذر موجه در جلسه حاضر نشوند نصف مقرری ایشان کسر و اسامی آنان نیز در روزنامه رسمی درج شود.

آقای دکتر شفق توضیح دادند که این پیشنهاد تأیید آئین نامه‌است و در عین حال تعیین وقت می‌کند که در صورت عدم حضور بعضی آقایان مردم بوسیله جراید ایشان را بشناسند.

آقای لنکرانی مخالف بوده و اظهار داشتند که این پیشنهاد تهدید کسانی است که ضعف اقتصادی دارند واِلا برای کسانی که عواید یک روزشان با حقوق دو سال بعضی برابری می‌کند تأثیری ندارد ولی برای ضعفا ضامن خرج می‌خواهد و همانطور که سابقاً جلسات عصر تشکیل می‌شده حال هم به همان منوال عصرها تشکیل شود که دولت نیز بتواند در ساعات کار وظایف خود را انجام دهد.

در این موقع آقای رئیس برای پذیرایی رسمی جلسه را ترک کردند و مجلس تحت ریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس قرار گرفت. آقای امینی با اخطار ماده ۱۰۹ نظامنامه اشاره به تذکار آقای دکتر شفق اظهار داشتند که نمایندگان غالباً از ساعت نه و نیم صبح در مجلس حضور دارند منتهی مجلس دیر شکیل می‌شود همانطور که در اول دوره پیشنهاد کرده‌اند معتقدند که جلسات عصرها تشکیل شود.

آقای عبده نظر اصلاحی در پیشنهاد ابراز نمودند که این ماده عموماً نسبت به نمایندگانی که هنگام تشکیل جلسات حاضر نمی‌شوند اجرا شود در این موقع به فوریت اول اخذ رأی و تصویب شود.

آقای لنکرانی با فوریت دوم مخالف بوده اظهار داشتند در صورتی که جلسه عصر تشکیل شود آقای دکتر شفق هم موافقند و احتیاج به تصویب این طرح نیست و آقای دکتر معظمی نظر داشتند که روزهای مقرر ساعت ده صبح یا چهار عصر مجلس تشکیل شود در این موقع به فوریت دوم نیز اخذ رأی و تصویب شد.

آقای نقابت در کلیات معتقد بودند که این اوقات باید تمام آقایان از صبح تا آخر وقت در مجلس حاضر و مشغول انجام وظیفه باشند و در پیشنهاد مطروحه نیز با موافقت مجلس ساعت مقرر قید شود که غائبین از نصف حقوق محروم شوند.

آقای طباطبائی همین جلسه را دلیل کار نکردن مجلس شناخته معتقد بودند که بهتر است از نطق قبل از دستور و پیشنهادها نیز صرف نظر شود و نظر آقایان در کمیسیون‌های مربوطه مورد مطالعه قرار گیرد و مذاکرات کُلاً در اصل قانون وارد و مؤثر باشد و این پیشنهاد کافی به مقصود نیست زیرا غالباً نمایندگان در ساعت نه و نیم در مجلس هستند مجلس دیر تشکیل می‌شود باید به کمیسیون محاسبات ارجاع و با صورت جامع تری در مجلس طرح و تصویب شد. آقای نایب رئیس یادآور شدند که هر وقت اکثریت در مجلس حضور یافته هیئت رئیسه به تشکیل جلسه اقدام کرده‌است.

آقای طوسی پیشنهاد کفایت مذاکرات نمودند و آقای لنکرانی مخالف بودند و کفایت مذاکرات تصویب شد. پیشنهاد آقای مجد ضیائی قرائت گردید. آقای یمین اسفندیاری با توضیح اینکه در جلسات عصر ادارات مجلس در انجام وظیفه دچار اشکال خواهند شد با جلسات عصر مخالف بودند و تقاضا نمودند این پیشنهاد در کمیسیون محاسبات تجدید نظر و در جلسه آینده مطرح شود پیشنهاد دوباره قرائت شد و اخذ رأی درباره آن بعمل آمده و تصویب نگردید.

آقای دکتر معظمی پیشنهاد نمودند که در ماده واحده در روزهای مقرر ساعت ده صبح یا چهار بعد از ظهر قید شود.

آقای مرآت اسفندیاری با توضیح اینکه ادارات مجلس از صبح تا یک ساعت بعد از ظهر کار می‌کنند و اگر جلسات عصرها تشکیل شود از هر حیث موجب اشکال صرف هزینه بیشتری است با جلسات عصر مخالف بودند و پیشنهاد آقای دکتر معظمی نیز تصویب نگردید.

آقای دکتر کشاورز با توضیح اینکه بیست و دو ماه‌است از وقت مجلس می‌گذرد و کاری از پیش نرفته پیشنهاد نمودند که جلسات چهار بعد از ظهر و سپس دوباره پیشنهاد نمودند که ساعت پنج بعد از ظهر تشکیل شود که ظاهراً یا باطناً اگر قصد انجام وظیفه داریم تا ساعت ده شب مجلس وارد کار باشد. آقای دکتر زنگنه با قرائت یکی از مواد قسمت مجازات مدونه در نظامنامه قدیم مجلس معتقد بودند همین هفتاد نفر امضاء کننده پیشنهاد می‌توانند در ساعت مقرر حاضر شوند و دیگر به بحث و مطالعه و صرف وقت در اطراف پیشنهاد احتیاجی نیست.

رأی به تشکیل جلسات در چهار بعد از ظهر گرفتند و تصویب نشد.

آقای مهندس فریور پیشنهاد نمودند که از دستور خارج شود و توضیح دادند که پیشنهاد تشکیل جلسات صبح‌ها و عصرها و هر دو نوبت هیچیک تصویب نشد ناچار بهتر است از دستور خارج شود و به کارهای دیگر بپردازند.

آقای امیرتیمور موافق خروج از دستور معتقد بودند که اشخاص وظیفه شناس و با ایمان محتاج به تعیین وقت نیستند و اگر چه کشور ایران از لحاظ قانون غنی ترین ممالک دنیا است ولی ایمان و عقیده لازم است بنابراین بهتر است از دستور خارج و لایحه سه دوازدهم مطرح شود.

به خروج از دستور نیز رأی گرفته و تصویب نشد.

آقای دکتر عبده پیشنهاد نمودند که این ماده شامل غائبین جلسات کمیسیون‌ها نیز بشود و پس از توضیحاتی مسترد داشتند.

آقای مظفرزاده پیشنهاد نمودند کسانی که جلسه را از اکثریت می‌اندازند نیز مشمول این ماده واقع شوند.

آقای صادقی با طرح پیشنهادی مخالف نبودند ولی تذکر دادند که در این قبیل مسائل نیز نمی‌خواهند مذاکره مشارکت کنند.

نسبت به پیشنهاد آقای مظفرزاده رأی گرفته و تصویب نشد.

آقای هاشمی پیشنهاد نمودند که نامه‌های تقدیم شده در جلسه پیش قرائت شود.

آقای مجد ضیائی پیشنهاد کردند که ماده مطروحه به هیئت رئیسه ارجاع گردد و توضیح دادند که در کارگزینی و محاسبات مجلس مطالعه شود.

آقای لنکرانی ضمن مخالفت اشاره کردند که طبق قانون اساسی مشروطیت تعطیل بردار نیست دو ماه بیشتر از عمر مجلس نمانده و آن نیز می‌ترسیم در خلال کمیسیون‌ها تمام شود و پیشنهاد نمودند که جلسات ساعت پنج بعد از ظهر تشکیل شد.

رأی به پیشنهاد ارجاع به هیئت رئیسه گرفته و تصویب شد.

آقای وزیر دادگستری لایحه‌ای برای تشدید مجازات رانندگان متخلف تقدیم نمودند.

آقای وزیر جنگ دو فقره لایحه راجع به تفسیر بعضی مواد قانون نظام وظیفه و کمک به بازماندگان شهداء نظامیان تقدیم داشتند.

آقای مظفرزاده راجع به تلگراف اهالی گیلان که در جلسه گذشته آقای رفیع بدان اشاره کرده بودند توضیحاتی دادند که جواب کافی و شافی به آن داده نشده‌است سپس در مقام مقایسه بین آقا سید ضیاءالدین طباطبائی و سران حزب دمکرات آذربایجان برآمدند که بر اثر اعتراض نمایندگان و تذکر آقای نایب رئیس از تعقیب مذاکره منصرف شدند و متن تلگراف را آقای هاشمی قرائت نمودند.

آقای وزیر جنگ نسبت به لایحه شهداء بر حسب تذکر آقای نایب رئیس موافقت کردند که به کمیسیون ارجاع شود و راجع به بیانات آقای مظفرزاده اظهار داشتند اینکه گفته‌اند آرتش مطیع دولت نیست تکذیب می‌کنم و جراید توقیف شده نیز روز اول تشکیل کابینه آقای حکیمی برای اثبات بیطرفی دولت آزاد شد و بعد این وضعی بهم خورد.

در این موقع مجلس خاتمه یافت و جلسه آتیه به روز سه شنبه موکول و دستور لایحه سه دوازدهم مقرر شد.

نایب رئیس- آقای اردلان در صورت جلسه نظری دارید؟

اردلان- اعتراض بنده این بوده صورت جلسه بسیار مفصل است برای آینه مجلس یک ساعت و نیم به ظهر تشکیل شد ولی مدت زیادی وقت مجلس برای قرائت صورت مجلس گذشت.

نایب رئیس- تذکرتان وارد است بعد مختصر می‌شود. آقای هاشمی.

هاشمی- بنده هم همین موضوع را می‌خواستم یادآوری کنم که بر اثر یادآوری‌های آقایان وکلا که چرا تمام جزئیات در صورت مجلس درج نیست آقایان تندنویس‌ها هم به تفصیل پرداخته‌اند ولی اگر آقایان موافقت دارند همان رویه چند ماه پیش تعقیب بشود که صورت مجلس خلاصه تر باشد (صحیح است)

نایب رئیس- آقای فداکار نظری در صورت جلسه دارید؟

فداکار- در آخر جلسه گذشته آقای وزیر جنگ اظهار داشتند که چون عده‌ای از جراید برخلاف قانون اساسی قیام کرده‌اند تعقیب شده‌اند و از طرف نمایندگان به ایشان جداً اعتراض شد این قسمت لازم است در صورت جلسه قید شود.

نایب رئیس- آقای مجد ضیائی نظری دارید؟

مجد ضیائی- بنده هم در تأیید فرمایش آقای اردلان خواستم عرض کنم که یکی از خصوصیات هیئت رئیسه این است و در آئین نامه هم اجازه به آن‌ها داده شده‌است که خودشان می‌توانند صورت جلسه را تلخیص کنند و به مجلس بیاورند این مانعی ندارد.

نایب رئیس- آقای لنکرانی در صورت جلسه‌است.

لنکرانی- در قسمت تلخیص بنده هم با نظر آقایان موافقم ولی منظور آقایان در این قسمت تطویل نبوده‌است منظور آقایان این بوده که گاهی بطور اختصار نوشته می‌شود و گاهی یک تطویلات غیر لازمی می شده و قسمت‌های لازم حذف می‌شده از این لحاظ بوده و نکته دیگر هم این است که آن مرتبه مراجعه شد که هیئت رئیسه تکلیف را معین کند من متشکرم آقای دکتر شفق به من تذکری دادند که من متذکر بشوم که هیئت رئیسه تکلیف این را معین بکنند آقایان رأی دادند بیاید به هیئت رئیسه برای خاطر اینکه نظر مجلس را تأمین بکند چون همه گفتند عصر، و من فرصت دستم آمد که از یک لغت تلخی که در یکی از جراید به مناسبت اینکه بنده عرض کردم به آقای دکتر شفق اظهار شده بود، اظهار تأسف می‌کنم از عدم توجه به بیانات بنده، مباحثات بنده و ایشان خیلی دوستانه و برادرانه‌است ولی آن لغت مخصوص را بنده در چند جلسه قبل استعمال نکردم چون روابط من و ایشان خیلی برادرانه و دوستانه‌است مطلب دیگری هم که می‌خواستم عرض کرده باشم چون آن روز بنده عرض کردم قریباً یکی از علل مخالفت آقایان را با عصر خواهم گفت حالا عرض می‌کنم یکی از علل مخالفت آقایان با عصر این است که اگر جلسات عصر تشکیل بشود همه جراید از اخبار مجلس مطلع خواهند شد و آن عنوان اختصار که روزنامه اطلاعات دارد و قبلاً سانسور می‌کند و معلوم می‌کند از بین می‌رود آن روز ولی یک بند بست‌های مخصوصی نگذاشتند. آقایان مراقب باشید تحت تأثیر قرار نگیرید. مجلس همیشه عصر بوده و باید عصر باشد.

نایب رئیس- آقای حاذقی در صورت مجلس است؟

حاذقی- گزارشی است از کمیسیون عرایض خواستم اجازه بفرمائید عرض کنم.

نایب رئیس- هیئت رئیسه مشغول مطالعه در آن طرح است روز پنج‌شنبه به عرض مجلس خواهد رسید (لنکرانی- آقا دو ماه بیشتر از مجلس نمانده‌است روز ۲۱ اسفند مجلس تمام می‌شود. یعنی مشروطیت تمام می‌شود) صورت مجلس تصویب شد. چند نفر آقایان اجازه نطق قبل از دستور خواسته‌اند منجمله آقای دکتر مصدق و سایرین بفرمائید.

اردلان- بنده مخالفم

فداکار- آقا اجازه داده شد.

نایب رئیس- آقا چرا قبلاً نفرمودید.

ثقه الاسلامی- بنده هم اجازه خواسته بودم خود حضرتعالی می‌دانید که بنده اول بودم اجازه خواستم.

نایب رئیس- اینجا آقای ذوالفقاری نوشته‌اند قبلاً آقای دکتر مصدق اجازه گرفته‌اند بنده هم وقتی وارد شدم فوراً آقای دکتر مصدق و آقای طوسی و آقای دکتر رادمنش اجازه خواستند. آقای دکتر مصدق بفرمائید.

- بیانات قبل از دستور آقای دکتر مصدق

۲- بیانات قبل از دستور آقای دکتر مصدق

دکتر مصدق – با دولت آقای حکیمی من از نظر اقتصاد و سیاست هر دو مخالفم از نظر اقتصاد راجع به قماش، هرگاه نفوس ایران را ۱۲ میلیون و برای هر یک نفر در سال ۱۰ متر قماش حساب کنیم ۱۲۰ میلیون متر قماش باید بین مصرف کنندگان تقسیم شود ولی طبق اظهارات نمایندگان کمیته خاورمیانه که موقع برچیدگی نمایندگی در ایران نموده‌اند بواسطه احتیاج اروپای شرقی به قماش تا مدتی همان ۳۰ میلیون متر که در موقع جنگ به ایران تخصیص داده شده بیشتر وارد نمی‌شود. محصول داخلی هم که در حدود ۱۰ میلیون متر می‌شود به آن اضافه کنیم به هر یک از مصرف کنندگان بیش از چهار متر قماش در سال نمی‌رسد و چون تولید با مصرف برابری نمی‌کند محال است که به این زودی‌ها قسمت قماش تنزل کند و به قیمتی که از ممالک صادر کننده وارد می‌شود باضافه حق العمل تجارتی در این مملکت معامله شود. قریب ۵۰ نفر از بازرگانان چندین میلیون متر سهمیه دولت را از آمریکا و انگلستان طبق قراردادی که با دولت بسته بودند می‌بایست خریداری و وارد کنند و تحویل دولت بدهند قسمتی از این اجناس وارد بصره و خرمشهر شده و قسمتی هم در دست حمل بود که برای خالی کردن جیب مردم اینطور نقشه کشیدند قماش را که قیمت متوسط آن متری ۶ ریال بود به دولت تحویل ندهند و خودشان به قیمت گزاف معامله کنند برای پیشرفت مقصود در بعضی جرائد شروع به تبلیغات نموده به این عنوان که دولت آن را به قیمت گزاف معامله می‌کند و هر متری ۳۴ ریال می‌فروشد و مقالاتی منتشر و تقاضای لغو جیره بندی قماش را نمودند آقای هژیر هم با آن‌ها همآهنگ شده از هیئت وزیران تصویب نامه‌ای گذراندند که بازرگانان صد در صد قسمت سیف و ۴۵ درصد برای عوارض به دولت بدهند و قماش را بطور آزاد معامله نمایند.

ضرر دولت- حال ببینیم که از الغای جیره بندی چه مبلغی دولت متضرر می‌شود. هر یک متر قماش بطور متوسط برای دولت ۷ ریال تمام می‌شود که ۶ ریال از بابت قیمت و یک ریال هم از بابت حق العمل به وارد کننده می‌داد و آنرا ۳۴ ریال معامله می‌کرد و ۲۷ ریال فایده می‌برد. به موجب تصویب نامه فوق الذکر چنین مقرر است دولت ۶ ریال که معادل صدی صد قیمت وارد شده‌است از بابت حق انحصار و ۳ ریال هم برای سایر عوارض اخذ کند و بازرگانان خودشان قماش را در بازار آزاد معامله نمایند پس نتیجه این است که ۹ ریال عایدی فعلی دولت را که از ۲۷ ریال عاید سابق کسر کنیم ضرر دولت در هر متر ۱۸ ریال می‌شود دولت از انحصار قند و چای و قماش بعد از وضع مخارج انحصار و ۱۰ میلیون ضرر نانوائی، در سال ۴۰ میلیون عایدی داشت که بر طبق این تصویب نامه از بابت قماش مبلغ هنگفتی کم و ضرر دولت می‌شود.

ضرر مردم و نفع بازرگانان – هر گاه دولت ضرر می‌کرد و از کیسه مردم خارج نمی‌شد من امروز اعتراض نمی‌نمودم. متأسفانه مردم دو برابر آنچه به دولت می‌رسید می‌دهند ولی عاید بازرگان می‌شود به این طریق که یک متر قماش برای آن‌ها بحد متوسط شش ریال وارد می‌شود شش ریال هم که به دولت از بابت حق انحصار بدهند با عوارض دولتی بین ۱۵ و ۱۸ ریال تمام می‌شود اکنون قریب یک میلیون متر قماش از آمریکا وارد شده و قیمت بازار بواسطه آنکه تقاضا بیش از عرضه‌است تنزل ننموده‌است چنانچه حداقل بازار آزاد را چهل و حداکثر آنرا شصت ریال حساب کنیم بعد از وضع هیجده ریال قیمت تمام شده هر متری سی و دو ریال به حد متوسط عاید بازرگانان می‌شود و تعجب در این است اگر آقای هژیر وزیر دارائی با جیره بندی موافق نبود چطور راضی شدند که چنین پولی از کیسه مردم خارج شود ولی عاید دولت نشود. آیا ممکن نبود همانطور که دولت قماش موجودی را حراج می‌کند قماش هائی هم که بعد وارد می‌شود حراج کند و هر چه مردم می‌دهند عاید خود دولت شود؟

اگر الغای کوپن از این جهت بود که جیره بندی خوب اداره نمی‌شد و مقداری از قماش در بازار آزاد بفروش می‌رسید با صدور تصویب نامه اخیر تمام مملکت از کوپن و قماش ارزان محروم شده‌است.

چنانچه الغای کوپن این بود که دولت قماش را گران می‌فروخت چه شد که در حراج اول همان میزان معامله سابق دولت را قرار می‌دهند تا قیمت را زیاد کنند و هر کس که آخرین قیمت را پیشنهاد نمود با او معامله کنند.

به عقیده من این آهو گردانی‌ها برای این است که مردم وجهی بدهند و هیئت حاکمه از آن استفاده کند چنانچه مقصود غیر از این است اکنون بیش از یک میلیون قماش وارد نشده خوب است که بازرگانان به همین مبلغی که فایده برده‌اند قناعت کنند و از این ببعد وجهی که مردم می‌دهند عاید دولت شود. معروف است که عده زیادی از عاملین فروش که از کار بیکار شده به آقای هژیر مراجعه کرده‌اند ایشان وعده داده‌اند برای آن‌ها کار دیگر تهیه کنند.

«راجع به قند و شکر» موضوع دیگر این است که یک هزار و دویست تُن شکر وارد بنادر جنوب شده و با اینکه کمیته خاور میانه اطلاع داده‌است که از بابت سهمیه دولت ایران حساب می‌شود بجای اینکه دولت آنرا بخرد و بین صاحبان کوپن قسمت کند آقای هژیر اجازه دادند که وارد کنندگان جنس را از گمرک خارج و در بازار آزاد معامله و میلیون‌ها از این بابت استفاده کنند، چقدر فرق است اگر دولت شکر را می‌خرید و به مردم یک من ۶ تومان می‌فروخت تا اینکه مردم آنرا از بازار آزاد متجاوز از بیست تومان بخرند و در همین معامله مردم متجاوز از هفت میلیون تومان متضرر و واردکنندگان منتفع شده‌اند.

راجع به سیاست هم می‌خواهم عرض کنم برای این دولت در مذاکرات بسته شده بود ولی با این انتخابی که نسبت به نمایندگان ایران در سازمان ملل متفق نمود من تصور می‌کنم در این سازمان هم بروی این نمایندگان بسته شود (صحیح است) به دلیل اینکه این نمایندگان نمی‌توانند با نمایندگان دُوَل بزرگ که در آنجا هستند وارد مذاکره بشوند البته در این مسئله من بیش از این عرضی نمی‌کنم بنده یک رأی در این مجلس دارم ولی مسئولیت را باید اکثریت مجلس شورای ملی به گردن بگیرد (صحیح است) عرض دیگر در جلسه پنج دی ماه که گزارش کمیسیون عرایض برای تمدید مدت رسیدگی به اعلام جرم من نسبت به آقای محمود بدر وزیر سابق دارائی مطرح بود یکی از نمایندگان تقاضا نمود که کمیسیون عرایض قیمت خیرآباد و طلب آقای شیروانی را دقیقاً معلوم کند تا مطلب بر عامه روشن و واضح شود. برای اینکه کوچکترین شک و تردیدی در اعلام جرم من نکنند بطور اختصار عرض می‌کنم که در دوره دیکتاتوری آقای شیروانی مدیر روزنامه میهن املاک مرحوم صولت الدوله واقع در سمیرم را که مالک آن زندانی و دولت بدون دادن پول و یا عوض تصرف کرده بود به موجب سند رسمی شماره ۶۰۵ دفتر اسناد رسمی شماره ۱۵ شیراز از دولت خریداری نمود. بعد از شهریور ۱۳۲۰ که آن دوره خاتمه پیدا کرد و مالکین حقیقی آزاد شدند املاک خود را تصرف نمودند چون دولت ضامن درک است طبق مادة ۳۹۱ و ۳۹۳ و ۳۱۴ قانون مدنی می‌بایست مبلغ ۲۰۷۶۳ تومان ثمن معامله را به آقای شیروانی رد کند.

بجای این کار آقای بدر قریة خیرآباد خالصه ورامین را که قریب یک میلیون تومان ارزش دارد به آقای شیروانی واگذار کرده‌است. آقای بدر به مقام وزارت رسیده‌اند من نخواستم ایشان را به رتبة معاونت تنزل دهم و در اعلام جرم که در ۲۰ آبان ماه به مجلس تقدیم نموده‌ام او را فقط مجرم و مشمول ماده ۱۵۳ قانون مجازات عمومی دانسته‌ام ولی پس از قرائت لایحه دفاعیه‌ای که در ۱۴ آذر ماه به کمیسیون عرایض داده‌اند لازم شد عمل ایشان را با مادة ۱۵۳ قانون مجازات عمومی راجع به معاملات غر ری و ماده ۲۳۸ و ۲۸ راجع به کلاهبرداری و معاونت مجرم تطبیق و ایشان را هم مجرم و هم معاون آقای شیروانی در این جلسه معرفی کنم. در این دوره‌ای که من وارد مجلس شدم می‌توانستم برای انجام وظیفه از دو رویه یکی را انتخاب کنم یا اینکه خود خلافکاری نکنم و متعرض خلافکاران هم نشوم و نظریات همه را نسبت بخود جلب کنم که این همان طریقی است که عرفی شاعر ارائه کرده و گفته‌است: «چنان با مردمان خو کن که بعد از مردنت عرفی- مسلمانت بزمزم شوید و هندو بسوزاند» و یا اینکه همان رویة سابق خود را که صراحت لهجه و اظهار عقیده هر وقت که نفع جامعه ایجاب می‌کند تعقیب کنم، چون اوضاع ناگوار مملکت اقتضا نمی‌کرد من که در تمام عمر شاگرد دبستان عرفی نبوده‌ام در این آخر عمر وارد این دبستان بشوم بهتر آن دانستم که همان رویة سابق خود را از دست ندهم، من به آنهائی که در موقع ابستروکسیون می‌گفتند بین اکثریت و اقلیت مجلس مطالبی روی داده که برای خودشان رفع اختلاف کنند ایراد می‌کنم و یقین دارم که این قبیل اشخاص که فاقد رشد ملی هستند نمی‌توانند کوچکترین خدمتی به مملکت بنمایند زیرا اختلاف این دو دسته جنبة شخصی نداشت که مردم تماشاچی باشند و بی طرف بمانند و مربوط به قضایای مهم مملکت بود که هر کس به هر یک از طرفین عقیده داشت می‌بایست از آن طرف حمایت و آنرا در پیشرفت نظریاتش تقویت نماید.

در این مملکت هیچکس بقدر من از روزنامه‌ها بد و ناسزا نشنیده‌است من که برای اصلاح مملکت حاضر به جانبازی شده‌ام از ناسزا و توهین و حتی ضرب و شتم که از درجات اولیه فداکاری است نباید هراس کنم.

طبق فقرة ۲۹ از ماده ۲۰ آئین نامه دادگاه نظامی موقت و ماده ۳۴ و ۳۵ و ۳۶ قانون مطبوعات من می‌توانستم روزنامه میهن و مدیر آن را تعقیب کنم از دادگاه به من تلفن کردند ولی نخواستم این کار را بکنم همه می دانند که عده زیادی از روزنامه‌ها برای حمایت خلافکاری صاحب خود و یا حمایت از خلافکاری دیگران تأسیس شده‌است که من این روزنامه‌ها را به طپانچه جیب دزد تشبیه می‌کنم همانطور که دزد برای دفاع از خود اسلحه می‌خواهد او را که هر وقت بخواهند دستگیر کنند به آن وسیله خود را خلاص کند این قبیل روزنامه‌ها هم از این نظر تأسیس می‌شوند که بخودی و بیگانه فحش و ناسزا بدهند و به این طریق تقویت از خلافکاری صاحب خود و یا از خلافکارانی که اجرت می‌دهند بنمایند (صحیح است) که در حقیقت باعث ننگ مطبوعات اند (صحیح است) و هر وقت که به مطبوعات ما یعنی رکن چهارم مشروطیت بخواهند لطمه وارد کنند بهانه مندرجات این روزنامه‌ها را قرار می‌دهند و به این بهانه ممکن است از ما سلب آزادی کنند.

من به روزنامه هائی که من و امثالم را عوام فریب معرفی می‌کنند هیچ ارزش نمی‌دهم و خلاصه‌ای از مذاکرات خود را با مرحوم مشیرالدوله راجع به عوام فریبی در این جلسه نقل می‌کنم:

مرحوم مستوفی و مرحوم مشیرالدوله و جناب آقای حسین پیرنیا (مؤتمن الملک) عادت نداشتند که در مجلس شورای ملی اظهار عقیده کنند نتیجه این بود که از حضور آن‌ها در مجلس دولت ضرر نمی‌کرد و استفاده هم می‌برد زیرا عضویت آن‌ها در مجلس سبب می‌شد که به دورة تقنینیه وزنی بدهد و آنرا به جامعه «مجلس ملی» معرفی کند لذا در دورة هفتم تقنینیه که دولت در انتخابات تهران دخالت نمود بعضی‌ها از قبیل مدرس انتخاب نشدند ولی آقایان نامبرده انتخاب شدند. روزی مرحوم مشیرالدوله به من فرمود در موقع انتخابات هر کس خواست عقیده مرا استنباط کند اظهاری ننمودم تا انتخابات که تمام شد بواسطه عدم قبول نمایندگی بطلان آنرا ثابت کنم. من واسطه بودم که مرحومان جنت مکان منزل آقای مؤتمن الملک بروند و با هم نسبت به استعلام حاکم تهران راجع به قبول وکالت و یا رد آن اتخاذ تصمیم کنند و نتیجه آن جلسه این شد که به حکومت تهران کتباً جواب منفی دهند. مرحوم مشیرالدوله و جناب آقای مؤتمن الملک همینطور عمل نمودند ولی مرحوم مستوفی سکوت اختیار نمود و بواسطه نرفتن به مجلس عملاً رد کرد، مرحوم مشیرالدوله فرمود که آقای مستوفی به وعده خود وفا ننمود عرض کردم که هواخواهان دولت می گویند شما هم خوب بود عوام فریبی نمی‌کردید و شاه را از خود مکدر نمی‌نمودید، فرمود نظر شما چیست عرض کردم چون آقای مستوفی از شاه کار قبول کرده بود بقدر شما سرمایه نداشت که وکالت شاه را صراحتاً و کتباً رد کند همچنانکه آقای مستوفی با آقای وثوق الدوله مذاکره نمود که ایشان هم به مجلس نروند و با این دسته همکاری کنند. جواب آقای وثوق الدوله این بود: «از فرط گرفتاری نمی‌توانم انتخاب دولت را قبول نکنم» از قبول یا رد نمایندگی هر کس نظری داشت نظر مرحوم مشیرالدوله این بود که بطلان انتخابات را کتباً ثابت کند تا اگر یک قرارداد بین المللی بر ضرر ملت منعقد شد رسمیت پیدا نکند ولی نظر دیگران از قبول نمایندگی این بود که صاحب آلاف و الوف بشوند کما اینکه شده‌اند و با هر سازی رقصیده و جامعه را به این صورت در آورده‌اند. از مطالب دور شدیم چون هیچ کاری بی سرمایه نمی‌شود اکنون می‌خواهم قدری عوام فریبی کنم و نسبت به پیشنهاد خود توضیح دهم و به کمیسیون دادگستری مجلس اعتراض کنم.

راجع به اعلام جرمی که دولت بر علیه آقای تدین نموده‌است نظریات خود را در گزارش مفصلی که تقدیم شده به عرض آقایان نمایندگان محترم رسانیده‌ام و اکنون بطور خلاصه عرض می‌کنم که عمل ایشان منطبق با ماده ۱۵۳ به عنوان مجرمیت و ماده ۲۳۸ و ۲۸ راجع به کلاهبرداری و معاونت به مجرم و مشمول قانون مجازات عمومی است. اعتراض من به کمیسیون این است که در اردیبهشت ۱۳۲۳ پنج فقره اعلام جرم بر علیه آقای سهیلی داده شده که ۱۸ ماه‌است در کمیسیون مدفون شده‌است و هر وقت من در مجلس اظهاری کرده‌ام گرفتار یکی از روزنامه‌های اجیر سهیلی شده‌ام چون تبرئه آقای تدین سبب شد که من در مجلس اعتراض کنم عده زیادی از نمایندگان که برای انتخاب خود مرهون سهیلی هستند و بعضی‌ها هم به جهات دیگر تصور می‌کنند اگر او را تبرئه کنند چون اعلام جرم یکی نیست و ۵ فقره هست بکلی مفتضح شوند پس بهتر آن است که کمیسیون دادگستری سکوت اختیار کند تا دوره تمام شود و انصافاً نقشه خود را در انتخاب اعضای کمیسیون بسیار خوب اجراء کرده‌اند زیرا اکنون ۱۸ ماه‌است که کمیسیون ساکت است و هر وقت هم که یکی از نمایندگان اعتراض کرده به ریش اعتراض کننده خندیده‌اند. چنانچه این دو ماه هم گذشت مرور زمان متهمین را تبرئه خواهد نمود خلاصه اینکه حمایت از خلاف کاران را به انجام وظیفه ترجیح داده‌اند.

من برای ضبط در تاریخ امروز هیئت رئیسه کمیسیون را که عبارت است از آقای بهبهانی رئیس که بواسطه کسالت حضور ندارند – آقای دکتر عبده مخبر- آقای دکتر کیان رئیس- و آقای فولادوند منشی به جامعه معرفی می‌کنم و امیدوارم که این آقایان خصوصاً آن دو نفر که دکتر در علم حقوقند راضی نشوند حقوق جامعه بیش از این پایمال شود و آقای فولادوند که در یکی از جلسات گذشته از اعتراض من به کار کمیسیون دادگستری بسیار متأثر شدند اگر برای عدم انجام وظیفه و اجرا نشدن ماده ۴ قانون محاکمه وزراء که هیچ اعلام جرمی طبق ماده مزبور نباید بیش از یک ماه در کمیسیون بماند دلایلی دارند اظهار فرمایند.

عنقریب این دوره خاتمه پیدا می‌کند و این بدنامی برای تمام نمایندگان در تاریخ پارلمانی ایران می‌ماند چون همه نمی دانند که در این دوره چه اشخاصی عضو کمیسیون دادگستری بوده و از بین اعضاء کمیسیون کدام یک از خلافکاران حمایت می‌نمایند و امیدواریم که مردم خوب قضاوت کنند و صالح را از ناصالح تمیز دهند.

من از آقایانی که مایلند اتهام آقای تدین در دیوان کشور رسیدگی شده و حقایق به جامعه معلوم شود درخواست می‌کنم که به گزارش کمیسیون دادگستری که آقای تدین را تبرئه نموده‌است ورقه آبی بدهند و پیشنهاد می‌کنم که لایحه کمیسیون دادگستری که در مجلس قرائت شده و راپرت مفصل آن هم در مجلس به عرض آقایان رسیده در این ساعت قبل از اینکه وارد سایر لوایح بشوم چون فقط یک رأی می‌خواهد رأی بدهند بیش از این مردم را به این مجلس بدبین نکنند به جهت اینکه مدتی است که این قضیه تدین در این مجلس آمده و رفته و تقریباً می‌خواهم عرض کنم که ده ساعت تمام شاید وقت مجلس شورای ملی را گرفته (جمعی از نمایندگان- رأی بگیرند) امروز اگر این کار ناتمام بماند بنده گمان می‌کنم دیگر خواهد ماند برای آخر دوره و آخر دوره هم که شد این کار دیگر نخواهد گذشت و یک بدنامی بزرگی برای این دوره چهاردهم خواهد گذاشت. از آقایان خواهش می‌کنم اگر بخواهند به عرایض من جواب بدهند بگذارند اول رأی گرفته شود چون این قضیه دو سه دقیقه بیشتر وقت نمی‌خواهد.

جمعی از نمایندگان- رأی – رأی

بعضی از نمایندگان- قرائت بشود.

دکتر مصدق- قرائت بکنند مانعی ندارد غرض بنده این است که دیگر بیش از این شایسته شأن مجلس نیست.

- قرائت گزارش کمیسیون دادگستری دائر به منع تعقیب آقای تدین و اخذ رأی و عدم تصویب آن

۳- قرائت گزارش کمیسیون دادگستری دائر به منع تعقیب آقای تدین و اخذ رأی و عدم تصویب آن

نایب رئیس- آقای اردلان پیشنهاد کرده بودند وارد دستور بشویم (جمعی از نمایندگان- رأی رأی) آقای وزیر دارائی

وزیر دارائی- (آقای هژِیر)- بنده می‌خواستم استدعا کنم که بر حسب پیشنهاد آقای دکتر مصدق برای اینکه قطع نکرده باشم فرمایش ایشان را اگر مجلس شورای ملی می‌خواهند این رأی را بدهند عرضی ندارم رأی بدهند بعد مختصر توضیحی هم بنده دارم.

نایب رئیس- چند نفر از آقایان هم اجازه خواسته‌اند (جمعی از نمایندگان – رأی رأی)...

پوررضا- اگر بخواهید به گزارش دادگستری رأی بگیرید اغلب آقایان گزارش را فراموش کرده‌اند خوب است گزارش اول خوانده شود بعد رأی بگیرند (صحیح است)

نایب رئیس- توجه کنید گزارش کمیسیون خوانده شود.

(گزارش کمیسیون دادگستری بوسیله آقای هاشمی (منشی) بشرح زیر قرائت شد)

گزارش کمیسیون دادگستری مورخ ۶/۷/۲۳

کمیسیون دادگستری پرونده اعلام جرم نسبت به آقای سید محمد تدین وزیر سابق خواربار را در موضوع خواربار آذربایجان تحت شور و رسیدگی قرار داده پس از چند جلسه مطالعه و مشاوره در پرونده چون رسیدگی کامل و دقیق در جلسه کمیسیون بواسطه تراکم اوراق پرونده مزبور مشکل به نظر می‌رسید لذا مقرر شد سو کمیسیونی برای رسیدگی به این امر انتخاب شود که به پرونده امر و کلیه اوراق آن رسیدگی خلاصه پرونده و نظریه خود را به کمیسیون تسلیم نمایند.

سو کمیسیون پرونده مزبور را تحت شور و رسیدگی قرار داده در نتیجه گزارش خود را دائر بر عدم وقوع جرمی از طرف آقای تدین و منع تعقیب ایشان بشرح پیوست به کمیسیون تسلیم نمودند.

کمیسیون در جلسه پنجم مهر ماه ۱۳۲۳ گزارش مزبور را قرائت و پس از مذاکرات لازمه در اطراف قضیه و توضیحات اعضاء سو کمیسیون بالاخره به گزارش پیوست و منع تعقیب آقای سید محمد تدین رأی گرفته به اکثریت تصویب و علیهذا گزارش آن را برای تصویب مجلس شورای ملی تقدیم می‌دارد. مخبر کمیسیون قوانین دادگستری – نبوی

(بعضی از نمایندگان- رأی رأی اعلام رأی بفرمائید)

نایب رئیس- چون مذاکرات کافی شده‌است دو پیشنهاد رسیده‌است یکی راجع به اخذ آراء با ورقه یکی هم راجع به رأی مخفی. رأی مخفی را هم می‌خوانند که بدانید وارد است یا نه؟ (بعضی از نمایندگان- رأی علنی با ورقه بگرید آقا) (عده‌ای از نمایندگان- رأی مخفی بگیرید) راجع به رأی مخفی باید دید امضاء ۱۵ نفر هست یا نه پیشنهاد و امضاء ا را بخوانید. بشرح زیر قرائت شد:

امضاء کنندگان پیشنهاد می‌کنیم راجع به پرونده آقای تدین با مهره سیاه و سفید رأی مخفی گرفته شود. امضاءها: تهرانچی- شریعت زاده- نمازی- (بعضی از نمایندگان- آقا آقای نمازی نیستند) (هاشمی- بنده هم می دانم نیستند استعفاء کرده‌اند) دکتر طاهری- تجدد (بعضی از نمایندگان- از نو از اول بخوانید.)

نایب رئیس- آقای هاشمی از اول بخوانید (مجدداً بشرح زیر قرائت شد.)

تهرانچی- شریعت زاده- نمازی (بعضی از نمایندگان- آقای نمازی که نیستند)

نایب رئیس- اسم آقای نمازی را نخوانید.

از اول با شماره بخوانید (بشرح زیر قرائت شد)

۱- تهرانچی- ۲- شریعت زاده ۳- دکتر طاهری- ۴- تجدد ۵- ذوالقدر ۶- مخبر فرهمند ۷- امیرتیمور۸- یمین اسفندیاری ۹- مجد ۱۰- مجد ضیائی ۱۱- تهرانی (بعضی از نمایندگان- ایشان هم نیستند) ۱۲- محیط ۱۳- فرهودی ۱۴- پوررضا ۱۵- روحی (بعضی از نمایندگان- کافی نیست)

نایب رئیس- آقای شریعت زاده نظری دارید؟ بفرمائید (هاشمی – آقای منصف هم امضاء فرموده‌اند) (یکی از نمایندگان- آقای محیط هم امضاء کرده‌اند) (هاشمی- آقای محیط را خواندم)

شریعت زاده- استفسار می‌کنم این تقاضای رأی مخفی کی تقدیم شده‌است؟ (بعضی از نمایندگان- مال خیلی پیش است) پس بنابراین بنده مسترد می‌دارم امضای خودم را

تهرانچی- بنده هم مسترد می‌دارم.

نایب رئیس- پس کافی نیست رأی با ورقه گرفته می‌شود.

حاذقی- اجازه می فرمائید توضیحی دارم عرض کنم؟

نایب رئیس- مورد صحبت نیست فقط باید رأی گرفته شود. پیشنهاد دیگر راجع به رأی با ورقه خوانده می‌شود (پیشنهاد به شرح زیر بوسیله آقای هاشمی (منشی) قرائت شد)

چون مذاکرات راجع به آقای تدین در مجلس شورای ملی خاتمه یافته امضاء کنندگان پیشنهاد می نمائیم که نسبت به گزارش مزبور با ورقه اخذ رأی شود. دکتر مصدق – فرهمند- صدر قاضی- مهندس فریور- مظفرزاده- فرخ

چند نفر از نمایندگان- آقای فرخ نیستند.

نایب رئیس- خوب پنج نفر از آقایان هستند اجازه بفرمائید بنده نظرم را عرض کنم که رفع هر اشتباهی بشود مطابق پیشنهادی که شده‌است پنج نفر تقاضا کرده‌اند باید رأی با ورقه گرفته شود (صحیح است) توجه بفرمائید بنده خواستم توضیح عرض کنم که چون خبر مال یک سال و خورده‌ای پیش است آقایان توجه بفرمایند که در موقع رأی دادن اشتباه نفرمایند.

این رأی دائر به عدم تعقیب آقای تدین است. آقایان که در واقع ورقه سفید می‌دهند رأی کمیسیون دادگستری را تأیید کرده‌اند و آقایانی که ورقه کبود می‌دهند آن‌ها رأی مخالف داده ند یعنی با رأی کمیسیون موافق نیستند و با ارجاع به دیوان کشور موافقت دارند. بنابراین آقایان اشتباه نفرمایند خواستم تذکر بدهم ورقه سفید با اسم همان اوراقی که آنجا هست...

(همهمه نمایندگان) اجازه بفرمائید شما که نمی‌گذارید آدم کارش را بکند بنده مجدداً تکرار می‌کنم برای اینکه رفع اشتباه بشود و شاید باز اشتباه باشد مرتفع بشود، اشخاصی که موافقت با خبر کمیسیون دادگستری دائر بر عدم تعقیب آقای تدین دارند ورقه سفید با اسم می‌دهند همان کارت‌هایی که آنجا هست. اشخاصی که مخالفند با خبر کمیسیون دادگستری دائر به عدم تعقیب آقای تدین و موافق با تعقیب ایشان و ارجاع به دیوان کشور هستند ورقه کبود می‌دهند (یکی از نمایندگان- تکلیف ممتنع را هم بفرمائید) عده حاضر ۹۰ نفر است سفید بی امضاء هم به منزله امتناع است (صادقی ممتعنین جزء مخالفین هستند) اجازه بفرمائید آقا ممتعنین هم جزء مخالفین محسوب می‌شوند. یعنی چون الآن عده حاضر ۹۰ نفر است برای تصویب این خبر کمیسیون دادگستری ۴۶ رأی مثبت لازم است.

اخذ آراء بعمل آمد

(۱۲ ورقه سفید علامت قبول ۴۲ ورقه کبود اعلام رد و ۵ ورقه سفید بی اسم علامت امتناع شماره شد)

اسامی موافقین- آقایان: پوررضا- ضیاءالدین نقابت- ذوالقدر- کاظم جلیلی- فرهودی- عماد تربتی- محمدعلی منصف- دکتر طاهری- یمین اسفندیاری- شیخ الاسلام ملایری- نجومی - گله داری

اسامی مخالفین- آقایان: سرتیپ زاده- صادقی- پروین گنابادی- عبدالکریم صدریه- آشتیانی- دکتر کشاورز- دکتر معظمی- دولت آبادی- طوسی- خلعتبری- کامبخش- فداکار- عزت الله بیات- افشار- صادقی- سلطانی- شیخ الاسلامی- خلیل دشتی- دکتر رادمنش- مؤید قوامی- امامی- حاذقی- لنکرانی- سنندجی- تیموری- رحیمیان- محمدعلی اعتماد- محمد طباطبائی- صدر قاضی- مظفرزاده- فرمانفرمائیان- ثقه الاسلامی- مهندس فریور- دکتر مجتهدی- حسنعلی فرمند- ابوالقاسم امینی- محمد تقی اسعد- علی دشتی- مجد ضیائی- محمد بهادری- فلسفی- دکتر مصدق- دکتر شفق- دکتر معاون-

نایب رئیس- بنابراین خبر کمیسیون تصویب نشد و ارجاع به دیوان کشور می‌شود (لنکرانی- انشاءالله مبارک است) (بعضی از نمایندگان- دستور دستور) (اردلان- آقا دستور دستور) موافقت بفرمائید که وارد در دستور شویم.

- بیانات آقای وزیر دارائی در پاسخ آقای دکتر مصدق

۴- بیانات آقای وزیر دارائی در پاسخ آقای دکتر مصدق

نایب رئیس- آقای وزیر دارائی بفرمائید.

وزیر دارائی- بنده متأسفم کمی دیر رسیدم و یک قسمت از فرمایشاتی که آقای دکتر مصدق فرمودند نشنیدم و استدعا کردم ازشان که نسخه اش را لطف بفرمایند مطالعه بکنم (یک نفر از نمایندگان- مطالعه که کردید) نه الآن وقت نکردم بطور کلی معلوم شد که راجع به انحصارها است. حالا راجع به شخص خودم عرضی ندارم (دکتر معظمی- راجع به شخص جنابعالی چیزی نفرمودند) ولی مقصود بنده این بود خیلی متشکرم که این موضوع را مطرح فرمودند برای اینکه فرصت بشود یک مختصری هم راجع به سیاست مالی و اقتصادی دولت خدمت آقایان عرض کنم (دکتر مصدق- این ورقه را مطالعه کنید و جوابش را بفرمائید) بسیار خوب اینرا مطالعه می‌کنم و جوابش را هم می‌دهم حالا هم ضرری ندارد آقایان اجازه بفرمایند چند کلمه‌ای راجع به اصول سیاست کلی اقتصادی و مالی عرض کنم (نمایندگان- بفرمائید) قسمت انحصارها که در این مملکت ایجاد شده چند موجب داشت یکی اضافه عایدی برای مالیه مملکت، یکی در تحت نظر گرفتن وضع صادرات و واردات به عنوان اینکه واردات حتی المقدور ارزانتر خریده شود و جنس باب مملکت باشد و صادرات هم بر اساس واحد تهیه بشود و به خارجه برود که وقتی که گفتند پنبه فلیستانی در بازار بین المللی معلوم بشود. یک قسمت دیگرش هم صنعتی کردن مملکت بود. یعنی چون مملکت یک مقدار صادرات بیشتر نداشت و آن اسعاری که به دست مملکت می‌رسید محدود بود و از طرف دیگر دولت هم در نظر داشت یک اصلاحات صنعتی بکند و راه آهن بسازد و کارخانه وارد بکند می‌خواستند ترتیبی بدهند که از همان مقدار اسعاری که از صادرات تهیه می‌شود بقدر ضرورت و احتیاج مملکت صرف حوائج مصرفی مردم بشود و مازادش اختصاص داشته باشد به وارداتی که کارخانه و راه آهن و امور صنعتی را تأمین کند. از لحاظ وزارت دارائی هر کس مسئول این کار هست وظیفه اولش این است که البته چرخ‌ها را براه بیاندازد قسمت اقتصادی در نتیجه حوادث و مصائبی که به مناسبت جنگ در اینجا روی داد تقویت شد یعنی علاوه بر انحصارش جیره بندی هم برایش قرار داد حالا ملاحظه بفرمائید در مملکت دولت و مجلس شورای ملی هم مواجه با چه وضعی بودیم و هنوز هم تا یک مقداری هستیم. پنجاه و دو هزار تُن قند و شکر در سال اختصاص دادند برای مصرف ایران در دو سه سال اخیر که قطع نظر از گمرک و عوارض راه و سایر چیزهائی که در گمرک گرفته می‌شود و حق انحصار که از سابق به راه آهن اختصاص داشت پنجاه و دو میلیون تومان به عنوان سود بازرگانی در سال وصول می‌شد. ۲۵۰۰ تُن چای در حدود دو هزار پانصد تُن الی سه هزار تُن چای اختصاص داده شده بود که شش میلیون تومان هم از این محل به عنوان سود بازرگانی به دولت عاید می‌شد. علاوه بر حق گمرک و عوارض راه سی میلیون متر قماش اختصاص به مملکت می‌دهند که آنهم علاوه بر عوارض انحصار گمرک و عواید راه سی میلیون تومان است، باید از این سه ممر در سال ۸۸ میلیون تومان عاید مملکت شود از این مبلغ در حدود ده، دوازده میلیون تومان امسال که کمتر است دولت باید ضرر غله را بدهد چهل و دو میلون تومان هم مخارج اداری این دستگاه‌است. به این ترتیب اگر تمام آنچه که هست وصول شود بایستی ما سی و شش میلیون تومان عایدی داشته باشیم اگر تمامش وصول شود بعد از وضع خرج در صورتی که اگر ما تمام این دستگاه را بخوابانیم و فقط کیلویی یک تومانی که از قند می‌گیریم بگیریم بدون هیچ خرجی، ۵۲ میلیون تومان عایدی داریم (صحیح است) (دکتر رادمنش- صحیح نیست چه فرق می‌کند اجزاء دولت بگیرند یا تجار بگیرند) اما در قسمت جیره بندی این دستگاه پرخرج عملی که کرده بود چه بود؟ شکایت مثل باران می‌ریخت که چیزی از این کوپن عاید مردم نمی‌شود (صحیح است) حالا جای دوری که نرفته‌ایم در قسمت قند و شکر هنوز این کوپن باقی است اگر خیلی مورد توجه مو موافق و میل مردم است بنده دستش نمی‌زنم (اردلان- قطعاً خوب نیست) ولی آنچه که بنده می‌شنیدم همیشه این بوده که این مقدار قند و شکر نفله می‌شود و به کسی نمی‌رسد (صحیح است)

هاشمی- باز هم به اکثر شهرستان‌ها نمی‌رسد

فداکار- قانون منع احتکار را چرا اجرا نمی‌کنید.

مهندس فریور- دست خود دولت است می‌دهد به اشخاص معینی

وزیر دارائی- اما در قسمت قماش. بنده خودم در ظرف چند سال از وقتی که انحصار قماش را دولت خواست اجراء کند مأمور و متصدی کار قماش بودم صد الی صد و بیست هزار عدل که در حدود صد و بیست میلیون متر می‌شود این واردات قماش ایران بود حالا در نتیجه رسیدگی‌هایی که شده بود این را اختصاص داده بودند در سال سی میلیون متر، عمل دولت، عمل این دستگاه این بوده‌است که سالی ۳ متر قماش به مردم بدهند (یکی از نمایندگان- آنرا هم نداده‌اند) (فداکار- یک مرتبه هم ندادند در بازار سیاه فروخته شد) این سالی ۳ متر تا چه میزان به مردم شهری داده شده، و تا چه میزان به مردم ده نشین آقایان بهتر می دانند (یکی از نمایندگان- هیچ چیز داده نشده‌است) اما طرز عمل او چه بوده شکایت از اطراف بود و هنوز هم شکایت می‌شود که به مردمی که در اطراف و اکناف نشسته‌اند چیزی داده نمی‌شود (صحیح است) اما عملش این اواخر این بود می‌گفتند سهمیه‌هایی که داده می‌شود دولت اعلام بکند که اینها را اشخاصی که از خارج می‌خواهد وارد کنند، تجاری که می‌خواهند وارد کنند، بخرند و بیاورند گمرک حق العملی بگیرد و برای اینکه در این عمل دولت مورد سوء ظن نباشد بطور مناقصه عمل کردند که هر چه حق العمل آن کمتر بشود. این شروع می‌شد از صدی بیست و پنج و صدی بیست و صدی هیجده و بالاخره رسیده به صدی دو و صدی یک. یعنی تاجر آمده و حاضر شده این حق سهمیه‌ای که دولت دارد به او اجازه بدهند وارد کند تمام مخارج زحمت و خرج حمل و نقل و بیمه و سایر چیزها را وقتی که مالش به گمرک رسید بدهد صدی یک، صدی دو به دولت بدهد. تصور می فرمائید تاجری که اینهمه فریاد می‌کند خودش را با احتکار اداره می‌کند و استفاده می‌کند یک عمل صاف و ساده‌ای می‌کرد آن وقت در عمل عیب اصلی این دستگاه چه بود؟ عیب اصلی این دستگاه این بود بنده یک مطالبی را باید عرض بکنم و اولاً سنگ شدن، راکد شدن چندین صد میلیون از سرمایه دولت یعنی سرمایه‌ای که از بانک ملی قرض کرده و معلوم نیست کی باید برگردد این‌ها را یک جا می‌گذارند و دستش نمی‌زنند روز بروز یا می‌پوسد یا خراب می‌شود یا فاسد می‌شود به مردم داده نمی‌شود (صحیح است) بنابراین دولت مواجه بود و هنوز هم مواجه‌است با چهل و دو میلیون تومان خرج نداری از یک طرف مقدار گزافی سرمایه سنگ شده مملکت که آنهم به صورت قرض از بانک گرفتند و معلوم نیست کی باید پس بدهند و مراجعه مدام ارباب حاجت به این دستگاه هِی از این میز به آن میز این وضع اقتصادی ما است چرا گران می‌شد برای اینکه اشخاص مختلف حق و حساب می‌خواستند تا کار را بگذرانند و سوء استفاده بکنند(صحیح است). بنده در قسمت امور اقتصادی حالا مثلاً در باب لغو انحصار قماش اگر ما این انحصار واردات قماش را لغو نمی‌کردیم عملی که بود عبارت بود از اینکه باید یک مقدار دیگری سرمایه پیدا کنیم و این‌ها را بخریم این قراردادهائی که بسته بودند که تجار به حساب دولت وارد بکنند و بیاید در گمرک، این‌ها روز بروز موعدش می‌رسید اگر نمی‌خریدیم و دولت می‌گفت حالا که وارد کردید مال خودتان باشد بفروشید آنوقت باز همین ایراد بود که تجار استفاده کردند اگر می‌خریدیم پولش کجا بود ما برای راه انداختن عراده جاری مملکت پول نداریم باز برویم از بانک بگیریم بانک هم وسیله ندارد مجلس شورای ملی هم اجازه نمی‌دهد. حالا برویم یک مقداری دیگر قرض کنیم پولش را بیاوریم این قماش‌ها را بخریم و روی هم بگذاریم اینکه معنی ندارد (اردلان- صحیح است بهترین راه همین بود که کردید) علاوه بر این بنده قبل از اینکه این الغاء شود با مقامات متفقین، انگلیس و آمریکا صحبت کردم حتی از طرف نماینده آمریکا در کمیته خاور میانه کاغذ دارد که نوشته‌است از اول ۱۹۴۶ حداقل بیست و پنج درصد واردات شما از آنچه تا بحال بوده‌است اضافه خواهد شد و علاوه بر آن اطمینان داده‌است که با وضعی که فعلاً خواهد شد و اگر از یک طرف دیگر بنا شد واردات ایران از حیث قماش اضافه بشود و از طرف دیگر این مقادیر زیادی که در بین راه‌است و مقداری خریداری شده که در گمرک و در انبار تهران است این‌ها برای ما موجود می‌باشد به تجار هم اجازه داده شده که علاوه بر آنچه آورده‌اند باز هم وارد کنند، جز این چیزی که موجب ارزانی در داخل مملکت بشود بنده هیچ دلیل دیگری نمی‌بینم. اما با تمام این حرف‌ها بنده این فکر را کردم که آقا سالی سه متر که بنا بود به هر فردی داده شود این سه متر که قرار بود اگر می‌گفتیم که این ترتیبی که برقرار است گفتیم خوب است سه متر امسال را که گرفته‌اند سه متر دیگر هم تقدیم می‌کنیم از ین موجودی‌ها روی چشمم اگر آن ترتیب، ترتیب خوبی بود برای سه متر سال آینده هم تأمین است مثل اینکه شش متر می‌دهیم هم به مستخدمین دولت می‌دهیم هم برای سایر مردم که حراج می‌کنند (صحیح است) (رحیمیان- در شهرستان‌ها که نداده‌اید)

وزیر دارائی- آقا آنرا عرض می‌کنم باید ترتیبی بدهیم مگر در شهرستان‌ها بیشتر می داده‌اند. آنهم بتدریج باید درست شود اگر آقایان تصور می‌کنید که بنده مدعی شده‌ام که می‌خواهم قدمی بردارم که صد در صد هیچگونه نقص و عیبی نشود برایش قائل شد. بنده هیچوقت همچو عرضی نمی‌کنم مسائل را باید روی هم ریخت و دید که اگر یک روزی هم ناچار شدیم به یک فاسدی بسازیم و بتوانیم دفع افسده به فاسد بکنیم بنده حرفی ندارم این کار را بکنم برای اینکه خودش یک کاری است. اما در مملکت ایران هر کسی هر کاری بکند به همان ترتیب که کار را دستش می‌دهند خوب یا بد تحویل بدهد هیچ ایرادی برش نیست هیچکاری بهش ندارند کار خود را انجام داده، اما اگر کسی بخواهد بگوید اینرا می‌خواهم بردارم بگذارم طرف دیگر یا از این جا به آنجا بگذارم اعتراض و ایراد شروع می‌شود که چرا این کار را کردید (طباطبائی- آقا این خراب تر می‌شود) اما راجع به قسمت آخر. در هر چیزی بهترین دلیل حس است و عیان آقایان ملاحظه می فرمائید در بازار از دو ماه قبل تا بحال (هنوز دو ماه هم نیست که این دولت تشکیل شده‌است) از دو ماه قبل تا بحال ارزاقی که مال خود مملکت است در خود مملکت تهیه می‌شد با سایر اجناس که از خارجه می‌آید بسنجند. تخم مرغ، روغن و پنیر و برنج و گندم و قند و شکر که هنوز جیره بندی است گرانتر شده‌است یا قماش (ایپکچیان- درست است قماش تنزل کرده‌است) چرا کم لطفی می فرمائید این را ملاحظه بفرمائید بعد عملاً می توان نتیجه گرفت که آیا اقدام دولت به نفع ارزانی و صرفه مملکت بوده یا خیر برای گرانی (صحیح است) (هاشمی- این قابل بحث بیشتری است) اما راجع به شکر. مدتی بود بیش از شاید بیست ماه، یک مقداری شکری اشخاص متفرقه و مختلف آورده بودند در گمرک گذاشته بودند دولت هم به آن مناسبت که شکر در انحصار دولت است اجازه به این اشخاص نمی‌داد که وارد بکنند. عمل جیره بندی ما درست شتر گاو پلنگ دائمی بوده یعنی هم جیره بندی بود هم بازار آزاد. یعنی هر شخصی به هر مقدار که دلش می‌خواست می توانست برود جنس بخرد و هم دولت گفته‌است که ماهی پانصد گرم به هر فردی شکر داده شود. با این ترتیب با این وضع خراب یک قسمت زیادی از شکر دولتی می‌رفت به بازار آزاد (صحیح است) و آنجا می‌فروختند به قیمت زیاد. دولت این قسمت را اجازه نداد برای اینکه بعد مورد ایراد واقع نشود که چرا اجازه داده‌اید این افراد شکر را وارد کنند. این ماند یک ماه یا چهل روز قبل قند و شکر به میزان خارق العاده در بازار بالا رفت این آقایانی که شکر را داشتند گفتند ما حاضر هستیم اجازه بدهید این شکر را بیرون بیاوریم تحت نظر اطاق بازرگانی تهران که مشغول شده‌است نرخ قند و شکر را به میزان ثابتی نگهدارد (مهندس فریور- کسی نداده‌است) (هاشمی- چه خوب موفق شدند) هنوز نیاورده‌اند بیرون هنوز نتوانسته‌اند قند و شکر را بیرون بیاورند که بدهد یا ندهد. بالاخره بعد از مذاکره‌ای که با اطاق بازرگانی کردیم آن‌ها این تعهد را قبول کردند انجام بدهند تصویب نامه‌ای صادر شد به این ترتیب که با این شرایط این شکرها را بیرون بیاورند و بفروشند (مجد ضیائی- اگر نکردند چه می‌شود جرمی دارد؟) جرمش همان قانون منع احتکاری است که می فرمائید.

در آن جا قید کردیم اگر کسی تخلف کرد آن قانون مجری است اگر دولتی است که قوه اجرائیه ندارد و هر کاری که می‌کند ایراد می‌گیرند که هیچ عرض کنم به این مناسبت این تصویب نامه صادر شد. بعد برای اینکه تصور نشود یک توهمی هم نرود که دولت خواسته نسبت به یک عده مخصوصی ارفاق بکند بلافاصله بنده یک تصویب نامه دیگر تقدیم کردم همکارهای محترم بنده هم تصویب کردند و مجری شد که از آن ببعد هم هر کس دیگر آورد مطابق قرارداد بهش بدهیم. دیگر بنده نمی دانم چه تبعیضی شده‌است. صحبت سر این است حالا که همه ملل دنیا سعی می‌کنند جنسی که صادرات داشته باشد بیشتر تهیه کنند ما هم به تجار خودمان فرصت دادیم وسیله دادیم که این اجناس را وارد کنند و به مردم بفروشند مثل اینکه سه شب قبل نسبت به لاستیک هم چنین تصمیم را گرفتیم چون اشخاص رجوع می‌کنند که اجازه بدهید بیاوریم (بعضی از نمایندگان – بسیار خوب) (بیات- در صورتی که از کنتنژان ما کم نشود) الآن ما ۲۴ هزار حلقه لاستیک موجود داریم تا حالا که از کنتنژان ما کسر نمی‌کردند چرا باز کم بود؟ آخر یک مطلبی را از لحاظ عمل اگر ملاحظه می فرمائید بنده حاضرم اما اگر بخواهیم بحث و محاجه کتابی بکنیم که بنده نمی دانم تا حالا که نمی‌کردند چه بوده؟ خود جنابعالی می فرمائید که آن کنتنژانی که داده بودند به عراق بقدر کافی نبوده‌است و حالا کسر آورده‌اند حالا یا کسر آورده‌اند یا بیرون فروخته‌اند در هر صورت به قدر کافی نیست. عرض بنده این است که بایستی قدم به قدم بر حسب اقتضای بازار و اقتصاد دنیا پیش رفت (صحیح است) دولت ایران با این دستگاهی که دارد عملاً نشان داد که نمی‌تواند، ناتوان است از اینکه مثل سایر ممالک جیره بندی را بطور محرز و مسلم به یک اندازه و به یک صورت مناسب به همه برساند (صحیح است) این را نتوانسته‌است انجام بدهد. حالا که این کار را نتوانست بکند می فرمائید این دستگاه را نگهداریم که این نمی‌شود. باید قدم به قدم پیش برویم اگر قدم به قدم تا حدی اطمینان پیدا شد باید یک قدم دیگر هم بعد برداشت. راجع به قماش هم همانطوری که عرض کردم عملاً نشان دادیم که آن راه بصرفه نبود اگر این عمل نشده بود قیمت قماش چند برابر بالا رفته بود اما صحبتی فرمودند که دستگاه را دست بکنید دستگاه را دولت باید درست بکند و اداره بکند اتفاقاً شاید یکی از تقصیرات بنده این است که بنده خواستم به عقل ناقص خودم آنچه را که می‌رسید یک چیزی را روی کاغذ بیاورم تقدیم آقایان بکنم. به نظر بنده برای اینکه این دستگاه اصلاح شود صرف اینکه هی تفتیش بکنید هی رسیدگی بکنید هی ایراد بگیرد و بالاخره معلوم نشود مجازات می‌شوند یا نمی‌شوند کافی نیست. راه حلی که بنظر بنده رسید این بود که مستخدم دولت حساب زندگی اش را بگذارد در اختیار دولت، دولت همیشه بتواند ببیند این‌ها سوء استفاده کرده‌اند یا نکرده‌اند. اگر سوء استفاده کرده بود ثابت شد اموالی داشت یا دارائی داشت که نتوانست ثابت بکند از کجا آورده‌است این باید مجازات شود. این یک مرحله، مرحله دیگرش این است که مستخدم دولت نتواند در آن واحد به عنوان مستخدم دولت شغلی داشته باشد، مقامی داشته باشد، نفوذی داشته باشد و این را اِعمال بکند در جاهای تجارتی و انتفاعی مملکت. این قسمت را هم اگر آقایان رأی دادند به آن اجرا شد ملاحظه خواهید فرمود که دستگاه دولت آن روز اصلاح شده‌است هر مستخدمی وقتی که قائل شد که می‌خواهد مستخدم دولت باشد وارد استخدام دولتی باشد بایستی از سایر کارها کناره بگیرد (صحیح است) وقتی از سایر کارها کناره گرفت اشخاص دیگری هم که می‌خواهند سوء استفاده بکنند اصلاً موردی پیدا نمی‌کند به جهت اینکه برای چه می‌خواهند تبعیض بکنند یا سوء استفاده بکنند. برای چه عاشق جمال کسی که نیست خودش هم که نمی‌تواند استفاده کند نتیجه این خواهد شد اشخاصی که سر کار دولت خواهند بود وظیفه خودشان را عمل خواهند کرد آن کسانی که در بیرون مشغول عمل هستند آن‌ها هم ناچارند در حدود توانائی و سرمایه و فهم و شعور خودشان پیشرفت بدهند امرشان را و توسعه بدهند (لنکرانی- راجع به نمایندگان مجلس هم پیشنهادی بفرمائید) بنده اگر پیشنهادی کردم استثنایی ندارد. یک دفعه به قانون مراجعه بفرمائید بنده نوشتم در این قانون هر کس از خزانه دولت ماهیانه می‌گیرد مشمول است بنده خیل عذر می‌خواهم ولی بنده آن روز استثنائی را اصلاً در نظر نداشتم حالا اگر می فرمائید بنده اضافه می‌کنم (لنکرانی - اضافه بفرمائید خطر مال ما است خطر از مجلس است) در هر صورت بطور خلاصه خواستم عرض کنم ملکت ایران با وضع مالی فعلی اش باید حتی المقدور سعی بکند از آلودگی‌های خود بکاهد قروض خودش را به بانک ملی بدهد و بی جهت در کارهائی که وارد نیست و عامل نیست وارد نشود و سرمایه خودش را سنگ نکند. حالا هم که جنگ تمام شده، حتی المقدور باید اقدام کرد که واردات مملکت بقدر حوائج مردم بشود تا جنس خواه و ناخواه پایین بیاید. اگر بنا بود که ما تا آخر دنیا بگوییم که می‌خواهیم درست کنیم هی بگوییم می‌خواهیم درست بکنیم این هر روز بدتر می‌شود. چیزی موجب فراخی و فراوانی خواهد بود که راه ورودش آزاد باشد. بنده می‌توانم عرض کنم که از این تجربه مختصری هم که در ظرف همین مدت برای این کار کردم به نفع و مصلحت عامه و ارزانی نسبی بوده‌است و طبعاً اگر این رویه دوام پیدا کند بیشتر به نفع ملت خواهد بود و چون اکثریت مجلس هم همین نظر را دارند (صحیح است) مادامی که در این خدمت هستم این رویه را دوام خواهم داد.

هاشمی- مراقبت در قیمت باید بکنید.

نایب رئیس- چند نفر از آقایان اجازه نطق قبل از دستور خواسته‌اند آقای اردلان پیشنهاد ورود در دستور کرده‌اند بفرمائید.

اردلان- بنده تقاضا می‌کنم که وارد دستور بشویم و دستور هم به عقیده بنده لایحه سه دوازدهم باشد اجازه بدهید علتش این است که نماینده محترم آقای طهرانچی یک استیضاحی تقدیم کرده‌اند و آنچه امروز صحبت شد دولت هم خواهد آمد که جواب بدهد و بسیاری از مسائل سیاسی که آقایان می‌خواهند به عنوان قبل از دستور بفرمایند گفته خواهد شد. اجازه بدهید یک کاری از پیش ببریم و بنده تقاضا می‌کنم وارد دستور بشویم.

نایب رئیس- آقای ثقه الاسلامی

ثقه الاسلامی- بنده با ورود در دستور مخالفم و قبلاً هم اجازه خواستم که صحبت کنم. وقت خواستم صحبت کنم صحبت آذربایجان را بکنم واقعاً هم لازم است از روی هوا و هوس نیست در درجه اول بنده اجازه خواسته بودنم و خود آقا وقتی وارد شدید به بنده فرمودید که دفعه اول بنده هستم ولی آقای ذوالفقاری کم لطفی فرمودند چون آقای دکتر مصدق بودند جلو انداختند. این تبعیض خوب نیست و رسماً اعتراض می‌کنم و ثانیاً حالا وقت گذشته‌است اگر وارد عمل می‌شوند بنده عرضی ندارم ولی اگر اجازه می‌دهند که صحبت بشود اجازه بدهند که بنده هم صحبت بکنم واِلا یک پیشنهاد خواهم داد و اینقدر صحبت خواهم کرد که مسئله از بین برود. پس اجازه بدهید که عرایضم را بکنم بعضی صحبت‌ها می‌شود این جا در مجلس و جوابش داده نمی‌شود و در همه جا در روزنامه‌ها تبلیغاتی بر علیه مملکت می‌شود که باید جواب آنرا داد.

کام بخش- بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم

نایب رئیس- بفرمائید.

کام بخش- بنده می‌خواستم عرض کنم طبق نظامنامه ما الآن وارد دستور هستیم. حضرتعالی آن وقتی که اعلام رأی فرمودید و به راپرت کمیسیون دادگستری رأی گرفته شد این عمل ورود در دستور بود (صحیح است) برای اینکه گرفتن رأی به یک پیشنهاد فقط در دستور ممکن است واقع شود واِلا قبل از دستور که نمی‌شود رأی گرفت پس بنابراین الآن ما وارد دستوریم و بنابراین من تقاضا می‌کنم که آن پیشنهاد بنده را قرائت بفرمائید تا توضیح بدهم.

نایب رئیس- آقای دکتر مصدق بنام نطق قبل از دستور مذاکره کردند و بعدهم مجلس استثنائاً چون یک امر مهمی بود و مدتی بود در دستور بود، آقایان موافقت کردند که آن گزارش خوانده شود و نسبت به آن رأی بگیریم. پیشنهاد جنابعالی هم رسیده اگر وارد در دستور شدیم پیشنهاد جنابعالی خوانده می‌شود. آقای مجد ضیائی هم پیشنهادی کرده‌اند می‌خوانیم.

کامبخش- بنده عرض می‌کنم که الآن ما وارد در دستوریم.

مهندس فریور– حالا که عده برای رأی کافی نیست استدعا می‌کنم آن سئوال بنده را از وزارت جنگ بخوانید.

حاذقی- خبر کمیسیون عرایض را هم اجازه بفرمائید خوانده شود.

نایب رئیس- عده کافی نیست برای گرفتن رأی. موافقت بفرمائید که آقایان صحبت شان را بکنند.

نوبت آقای طوسی است. آقای طوسی بفرمائید بعد رأی می‌گیریم.

ثقه الاسلامی- اگر قبل از دستور است بنده مقدمم.

نایب رئیس- ایشان مقدم هستند. اول آقای طوسی است بعد آقا.

- بیانات آقای طوسی قبل از دستور

۵ – بیانات آقای طوسی قبل از دستور

طوسی- بنده بی نهایت علاقه دارم کارهای مجلس با سرعت و با تندی جریان پیدا بکند لیکن با کمال تأسف همانطور که کراراً اینجا عرض کردم موقع خوب ما بیشتر از دست ما می‌رود اینکه همکار محترم بنده آقای ثقه الاسلامی هم فرمودند بنده هم توجه دارم به سهم خودم ولی بنده پنجاه روز وقت به موجب صورت مجلس آنروزی که من شروع کردم به صحبت به موجب آن صورت مجلس اجازه خواستم و علی القاعده باید حرف ناتمام نماینده در جلسه بعد تمام شود. حالا باز هم برای اینکه ذهن آقای رئیس محترم روشن باشد تذکر می‌دهم اگر اطمینان خواهید داد که مجلس شورای ملی امروز کاری انجام خواهد داد بنده حاضرم و عرضی نمی‌کنم.

نایب رئیس- بفرمائید

طوسی- بنده در جلسه پریروز قسمت اول عرایضم را که آقایان تندنویسان ضبط کرده‌اند، به اینجا رساندم که آقایان همکاران محترم راجع به حوادث اخیر آذربایجان و سایر اوضاع جاری در مجلس بیاناتی فرمودند ولی سبب اصلی این قضایا را تشریح نفرمودند و اگر اجازه بدهید بنده شمه‌ای از عقاید خودم را به عرض می رسانم. در آن وز مطلب به اینجا رسید که مجلس از اکثریت افتاد مثل اینکه پیش بینی شده بود عرایض بنده برای بعضی گوش خراش خواهد بود. (صادقی- حالا هم ممکن است از اکثریت بیفتد) بلی صحیح است. به این مناسبت بنده هم از نظر پیش بینی استدعا می‌کنم مقررات نظامنامه داخلی را آقایان محترم شمرده ماده ۱۱۲ را رعایت فرمایند و در وسط عرایضم فرمایشی نکنند اگر نظر به اعتراضی داشتند بعد از عرایض بنده پشت تریبون بفرمایند تا بیانات شان در صفحات جرائد ملی و در روزنامه رسمی منتشر شود هم بکار آینده بخورد و هم مورد قضاوت جامعه و اخلاقمان قرار گیرد و هم تاریخ ضبط کند (صحیح است) البته حقایق و معتقدات باید با صراحت بیان در مجلس شورای ملی گفته شود هر کس هم در عقیده خودش آزاد است. بنده با این افتخار که یک عمر امتحان داده‌ام یک نفر ایرانی پاک و صادق و وطن پرست و فداکار بوده و هم کوچکترین ارتباط خصوصی با هیچ طرفی ندارم جز ایران و عشق به سعادت ایران خواهان هیچ چیز نیستم با بدخواه ایران هر کس و هر چه باشد بقدر توانائی ام دشمن خواهم بود و دوست ایران را هر کس باشد تا حد پرستش دوست دارم، ذهن آقایان را به یک حقایقی متذکر می‌شوم. البته این اوضاع یک ریشه و سوابقی دارد باید دانست منشاء و مبداء و از کجا بوده‌است. اول باید اصول علت و معلول را جستجو کرد و بعد راه حل پیدا کرد. من اینطور تصور می‌کنم که کلیه جریان‌ها بر اثر عدم توجهی بوده که به حفظ موازنه سیاست عمومی ملی و سیاست خارجی بکار رفته جریانات و حوادثی که از زمان انقلاب کبیر روسیه ببعد در کشور ما پیدا شده از حقیقت دورمان ساخته مثلاً سیاستمداران ما گمان کردند آزادیخواهان باید در زوایای خاموشی همیشه ناتوان بمانند ولو بوسیله تزریق مرفین و امثال آن باشد. حتی نخواستند یا نتوانستند تشخیص دهند که سیاست جابرانه دولت تزاری با سیاست دولت آزادیخواه شوروی دو تا است چون نخواستند این حقیقت را بفهمند و حقاً از سیاست دولت تزاری اندیشه ناک بودند اشتباه یا عمدا سهو کرده به رقبای دولت دوست و هم مرز ما پناه برده شده این انس و عمارت کهنه بعد از شهریور ماه کذائی هم کماکان برقرار ماند یک دسته و عده‌ای هم که به اوضاع بیست ساله مأنوس بودند بجای اینکه از اَعمال گذشته خود اندیشه ناک باشند و عادت دیرینه را تغییر دهند چون تشخیص دادند رفقا و همکاران قدیمشان کماکان مرجع و مصدر کلیه کارها هستند با اطمینان کامل بنای ضدیت با احزاب، ضدیت با صُلحا، ضدیت با وطنخواهان و ضدیت با ناراضی‌های بیست ساله را گذاشته این‌ها را از این دوره دموکراسی مأیوس کردند عناصر جوان و فعال که مایه امید آینده بودند از حیث معیشت در مضیقه و از شرکت در امور اجتماعی و کشوری محروم و از هر کار و خدمت ملی برکنار مانده و آرزوهائی را که مدت‌ها در دل خود می پروراندند و امیدواری‌هایی را که به اصلاحات داشتند یکباره در قلب مجروح خودشان دفن کردند و در مقابل آنهمه آمال می دیدند که دولت‌های خودخواه معدودی را به میل خود در هر کار آزاد می‌گذارند و مالک الرقاب کشور و دشمنان آزادیخواهان و هر چه می‌خواهند می کنند. همان‌ها که از ترس اعمال خود و بیم کیفر شب و روز راحت نداشتند کماکان بر دوش مردم سوار هستند وقتی یک چنین مردم خدمتگزار و رنج دیده دیدند باز هم با خرابی اوضاع، سختی معیشت، سد کردن راه ترقی افراد لایق و غیره مواجه هستند و وقتی می‌بینند امور سیاست تجارت انحصارهای بازرگانی محدود، وکالت مجلس به اشخاص با قدرت و ثروتمند، اعمال نفوذهای غیر مشروع، اِشغال کلیه مقامات مؤثر از حدود یک عده انگشت شمار تجاوز نمی‌کند و نمی‌گذارند تجاوز کند هر ذی حسی را متأثر و هر خادمی را مأیوس می‌کند کار کشور ما به اینجا می‌رسد که شبیه به دوره شاه سلطان حسین یا قدری هم بدتر شود. این‌ها است قسمت کوچکی از ریشه‌های خرابی و علت العلل این مشکلات کنونی و بسیاری مطالب دیگر که از توضیحش به جهات عدیده خودداری می‌کنم. من اغلب فکر می‌کنم اگر این ملت همین موکلین از ما‌ها که خود را وکیل آن‌ها می دانیم و حق دارند بپرسند سئوال کنند دولت‌هایی که بعد از شهریور کذائی روی کار آمده‌اند و مخلوق شما، مجلس شورای ملی بوده در تمام مدت کدام یک قدم را رو به اصلاحات برداشته‌اند کدام عمل مفید و مؤثر را برای بهبود اوضاع کشور انجام داده‌اند، کدام راه حل مشکلات را پیش پای شما گذاشته‌اند و شما به انجام کدام یک موفقیت یافته‌اید چه خواهیم گفت؟ اگر بوده دیده‌اید بفرمائید تا بنده که چشمم ندیده و گوشم نشنیده مطلع شوم. این‌ها حقایقی است که سال‌ها به یک روش آنچه استاد ازل گفت جریان داشته خوب است این گذشته‌ها را در تابلوی روشنی پیش چشممان بگذاریم و قضاوت کنیم هر دولتی فاشیست، استبدادی یا دمکرات و سوسیالیست دارای هر مسلک باشد لااقل برای بقاء خود باید دست به اصلاحات ببرد ولی بجای اصلاحات در توسعه افساد اصرار داشتند چون خودشان را مسئول هیچکس و هیچ مقامی نمی‌شناختند و ابداً پرسش از کارهاشان نشده اگر سئوال و استیضاحی هم اتفاقاً در کار آمده با اعتماد به دوستی همفکران شان به دفع الوقت و باری به هر جهت گذرانده‌اند. کدام وزیر بر اثر پرسش و استیضاح به پای میز محاکمه آمده و مطابق قانون و حق و عدالت با آن‌ها رفتار شده‌است؟ هر وقت یک وزیر سر کار آمده منتهای فعالیتش به بر هم زدن پروژه‌های سلف خودش بوده اعم از اینکه آن پروژه‌ها خوب یا بد بوده‌است فقط میز و جای میز عوض کرده و حسن را بجای حسین گذاشته‌اند از طرفی از حسن انتخاب مجلس و حسن سلیقه رئیس الوزراءها وزرائی روی کار آمده‌اند که طبعاً بر اثر اعمالشان به اندک وقتی محکوم به تغییر شده‌اند تمام این بدبختی‌ها و ندانم کاری‌ها دست بدست هم داده روز بروز بر شدت خرابی و فساد امور اداری و انواع تعدیات افزوده شده‌است. فراموش نمی‌کنیم یک روز آقای وزیر دارائی در مجلس فرمودند دولت‌های گذشته هر وقت هر طرف را برای مساعدت به ایران مساعد دیده‌اند از موقع سوء استفاده کرده‌اند بنده همان وقت اجازه خواستم و اجازه‌ام ندادند حالا می‌گویم چقدر خوب بود آقای وزیر دارائی یکی از آن موارد را نشان می‌دادند واِلا تصدیق بفرمایید که بسیاری از موارد خوب از دست رفته اگر ما دولت کاردان دولت دلسوز و وزرای بلد می‌داشتیم چرا با افتخار و امتیاز لقب پل پیروزی و حقیقت عمل این لقب که سراسر جهان، دوست و دشمن تصدیق دارند حال جامعه مان چنین است؟ اگر بنا می‌بود دولتی در کار نباشد مسئولیت امور موقع شناسی و استفاده به مورد را از ملت می‌خواستند عملاً شایستگی و لیاقت خودش را نشان می‌داد. ملت ایران که در همه حال بصیرتر از دولت بوده به وظایف خود عمل می‌کرد تمام مشکلات ناشی از غفلت‌ها و عدم توجه دولت‌های چاپلوس متملق بوده همین ندانم کاری‌های دولت‌ها گذشته ما را به این ورطه هلاکت رسانده‌است با نظرهایی که از دیر زمانی سیاست استعماری در این مملکت داشتند و با ما کرده‌اند در اوراق تاریخ ثبت شده باید همچنین باشیم چرا ما آن روز که رجال وطندوست کارآگاه داشتیم استقلال ما قویاً محفوظ بود (البته حالا هم محفوظ است) برای این بود که در آن ادوار اشخاص دلسوز و علاقمند داشتیم اشخاصی که این کشور را خانه آباء و اجداد خود می‌دانستند یک دقیقه شاهین موازنه سیاسی را از پیش چشم شان دور نمی‌کردند (اردلان- بنا بود علت وقایع آذربایجان را بفرمائید) نطق قبل از دستور است هر چه را می‌خواهم می توانم بگویم. بلی عرض کنم مرحوم مستوفی الممالک و مرحوم مشیرالدوله را در عصری که خود ما شاهد و ناظر بودیم می دیدیم چطور مواظب جزئیات جریانات بودند نمی‌خواهم بگویم امروز خدای نخواسته فاقد رجال وطن دوست هستیم اما نمی دانم چه شده همین که روزگار آن عده رجال سیاستمدار کارآگاه را از ایران گرفت آن هائی هم که باقی مانده‌اند انزوا و خاموشی گزیدند و در نتیجه بازیگران سیاست عصر استعمار با فراغت خیال دامنه اعمال خودشان را تا آنجا که می‌بینیم وسعت دادند و در هر صورت ما حال تعادل را بکلی از دست داده‌ایم که امروز وضعیت کشور ما در انظار دنیا مطرح است من تصدیق دارم که اوضاع سیاست عمومی دنیا در وضعیت ما هم تأثیرات زیادی داشته ولی نباید از انصاف گذشت اگر صدی هشتاد مربوط به سیاست کلی باشد صدی بیست آنهم مربوط به اعمال ما و دولت‌های ما بوده قطعاً اگر به این رویه ناگوار نتوانیم پایان دهیم و وارد جاده صاف و روشن بشویم و درست پیش چشممان را نبینیم حق نداریم منتظر اصلاحات اساسی بشویم امروز هر ساعتی که بر ما می گرد هزارها بر مشکلات مان اضافه می‌شود از روزی که زمزمه آذربایجان بلند شد- آقای اردلان اطاعت کردم فرمایش شما را- (اردلان- بنده هم منتظر همین بودم) تا امروز چه کار امید بخش صورت داده‌ایم چه عمل خوب و دلجوئی بمورد و عاقلانه کرده‌ایم؟ تنها به نوشتن بیانیه و تبادل یکی دو تلگراف آنهم بعد از خرابی بصره اکتفا شده آن راه مستقیم که لازم بوده در درجه اول لزوم هم بوده برای صحبت با مواقع لازم کی و کجا بدست آورده‌ایم ناخدای این کشتی کیست؟ (مخبر فرهمند- خدا) حالا و در هر صورت فعلاً با اوضاع ناگواری مواجه شده‌ایم که حتی یک دقیقه هم بدون اقدام مفید نباید از دست برود اقدام مفید هم ارتباط مستقیم با مقامات مربوطه صلاحیت دار است بدون واسطه تراشی. چنانکه اول عرض کردم حالا که سبب پیدایش این خرابی‌ها روشن شد لازم است به فکر چاره برآئیم. چاره منحصر به اعتقاد بنده قبل از سایر کارها این است که اول خودمان را درست کنیم از راه‌هایی که در این مدت چهار، پنج سال رفته و همیشه در لجن فرو رفته‌ایم برگردیم و روابط با خارج را بطوری که عقل و سیاست هدایت می‌کند اصلاح کنیم جلوی آزادیخواهان را مثل همه دُوَل و ملل آزادیخواه باز کنیم، آن‌ها را در کارهای کشوری، ملی، قضائی و اجتماعی شرکت دهیم، جراید را آزاد بگذاریم، به حرف‌ها و پیشنهادهای صحیح آن‌ها ترتیب اثر بدهیم، از توقیف‌های پیاپی بدون پرسش و محاکمه بر حذر کنیم و بدانیم که یک پایه استوار رژیم مشروطیت و یک رکن اساسی همین جراید ملی است. بر ما لازم است مفسدین (بعضی از نمایندگان- اکثریت نیست) (دکتر کشاورز- به کلمه مفسدین که رسید جلسه از اکثریت افتاد آقای طوسی یادداشت کنید که جلسه بعد از اینجا شروع کنید) (در این موقع بعد از ورود دو نفر از آقایان نمایندگان عده برای مذاکره کافی شد) عرض کردم بر ما لازم است مفسدین و دو بهم زن‌ها را از خودمان دور کنیم تعادل سیاسی را طوری برقرار سازیم و اوضاع و احوال را از هر جهت به قسمی اداره کنیم که همه دنیا مخصوصاً متفقین و بالخصوص متفق دوست و همسایه هم مرزها ما یقین کامل حاصل کنند که در هیچ امری تحت نفوذ دیگران واقع نخواهیم شد. ایرانی هستیم برای سعادت کشور خودمان کار و فعالیت می‌کنیم. ایرانی وطنپرست و میهن دوست است فقط میهن خودش را دوست دارد من در اینجا با صدای بلند می‌گویم یادداشت هم بفرمائید وقتی بر اثر اَعمال خودمان این اعتماد برای همه حاصل شد نه تنها هیچگونه اشکال و مضیقه‌ای از ناحیه هیچ دولت خارجی نسبت به کشور ما پیش نخواهد آمد بلکه در صورت لزوم همیشه از هر قسم مساعدت و کمکی هم درباره ما مضایقه نخواهند کرد. یکی از مسائلی که حتماً در امور داخلی و اصلاحات لازمه کشور ما مدخلیت تام دارد اعمال قدرت، شجاعت، تدبیر و حسن سیاست داخلی و استحکام پایه بیم و امید برای کلیه افراد و جامعه‌است اعم از کارمندان دولت، بازرگانان، دارندگان حرفه و صناعت و صاحبان دانش و فضیلت و بالاخره از هر تیپ و طبقه باشد باید خوبان بر اثر اعمال خوب خودشان امیدوار به پاداش شایسته باشند و اگر فرد یا افراد بدی هم در جامعه دیده شود یقین بداند نتیجه عملش کیفر شدید خواهد بود. به این لایحه‌ای که آقای وزیر دارائی در کار کارمندان تقدیم مجلس کرده‌اند یک نگاه اجمالی کردم با امتنان از حسن نیت ایشان امیدوارم اگر به مجلس برسند خیلی مفید باشد ولی چون اطمینان دارم به کار این دوره مجلس نخواهد خورد بهتر می دانم فعلاً خبر کمیسیون رسیدگی به حساب که حاضر و موجود است با اجازه مجلس جزء دستور شود که بیش از این تأخیر نشده و اصلاح خواهان مأیوس نشوند. روزی که بنده طرح رسیدگی به حساب‌های بیست ساله را تقدیم مجلس کردم و خواستم یک روزنه امیدی به مردم نشان داده باشم خواستم به جامعه بفهمانم که مجلس شورای ملی تصمیم دارد در جلوگیری از تجاوزات گذشته و اصلاح حال آینده اقدام اساسی قانونی بکند و مقدمتاً از اینجا شروع کرده‌است.

من معتقد بودم تهیه یک چنین قانونی باعث امیدواری همه و مرهم قلوب آزرده خواهد بود نفهمیدم و خدا شاهد است هنوز هم نمی‌فهمم چرا یک چنین مطلب روشن و آشکاری تا امروز به نتیجه نرسیده. قطعاً لایحه آقای وزیر دارائی هم به کار این دوره نخواهد خورد. من که نمی توام در این موضوع شریک افکار معترضین آن روز بشوم من تصور می‌کردم دُوَل دمکراسی اخیر یعنی بعد از بهم خوردن اوضاع دیکتاتوری تصویب یک چنین قانونی از بهترین طرق اصلاحات است باید از همان اوائل امر به دنیای ایران می فهماندیم اوضاع عوض شده، باب دزدی و اخاذی مسدود و راه سعادت و ترقی باز خواهد بود. دو سال در دوره ۱۳ در تمام مدت این دوره هر وقت مجال صحبت یافته‌ام استدعا کرده‌ام این خبری را که به آنهمه مطالعات و کمیسیون‌ها و حضور نمایندگان دولت‌های وقت و غیره تهیه شده جزء دستور بگذارند. حالا هم همین درخواست را دارم زیرا چنانکه عرض کردم لایحه آقای وزیر دارائی به این زودی به نتیجه نمی‌رسد. اگر به تاریخ تقدیم این طرح مراجعه فرمائید معلوم خواهد شد در آن روز دولت ترکیه وارد این فکر و ا ین امر نشده بود دولت ترکیه قانونش را گذرانده و مدت‌ها است اجرا می‌شود و بدبختانه ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم. آیا تصور می فرمائید اگر در آن تاریخ چنین قانونی تصویب شده بود این همه فساد اخلاق و چپاول ثروت کشور و غیره بیش از پیش شیوع نمی‌یافت و اینهمه بدنامی دوره چهارساله دمکراسی بر بدنامی بیست ساله افزوده نمی‌شد. خیال مکنید در تمام دوره بیست ساله و آنهمه قدرت و در این چهار سال اخیر دمکراسی سوء اخلاق و اخاذی، رشوه خواری و غیره کدام یک بیشتر بوده‌است این قانون باید چهار سال قبل حاضر می‌شد و در دسترس مجری خوب گذاشته می‌شد. البته برای کشور قانون خوب و مجری خوب لازم است قانونی و مجریانی لازم است که وزراء و مدیر کل‌ها و اشخاصی که خود را صاحب قدرت و مالک اموال مردم و خزانه و عوائد کشور می دانند محدود کند، قانونی لازم است که اگر خدای نخواسته نماینده‌ای از قدرت و نفوذ خودش سوء استفاده کند در کار قند و شکر و قماش و رعایا مداخله کرده باشد به جامعه معرفی شود و سزای کردارش را ببیند. من برای اطلاع آقایان وزیر دارائی که بیشتر در کار این لایحه خودشان یا خبر رسیدگی به حساب‌های گذشته نظر مثبت و حسن نیت دارند چند فقره از اطلاعات خودم را نه اطلاعات بسیار مهم بلکه از اطلاعاتی که نسبت به کارهای بزرگ، خرابی‌های مهم هیچ شمرده نمی‌شود به عرض مجلس می رسانم. معلوم است هر یک از آقایان نمایندگان محترم کتاب‌ها از این اخبار دارند و دلشان خون است و شاید در موقع تذکر دهند. در وزارت دارائی آقای امیر خسروی انباردار دخانیات از صاحبخانه که محل انبار دخانیات بوده اجازه می‌خواهد که بیست و پنج هزار عدل توتون را در همان محل آتش بزنند و خاکستر کنند. مالک خانه جواب می‌دهد من راضی نمی‌شوم بر اثر این عمل همسایه و تمام مردم این محل متأذی شده به من که صاحبخانه هستم نفرین کنند (لنکرانی- او می‌خواست کاری که آخر با توتون‌ها می‌شد اول بکند) و بعلاوه ممکن است شعله آتش به عمارت من و همسایه‌ها سرایت کند خرابی و خسارت زیادی هم ایجاد گردد برای اینکه فایده‌ای به خزانه دولت برسد زیانی هم متوجه مردم نشود بهتر است دقت کنید اگر این توتون بکلی فاسد نشده و قابل تجزیه‌ای است قسمت‌های قابل استفاده آنرا جدا کنید و به قیمت ارزانتری به مردم محتاج بفروشید و آنچه منحصراً باید سوخته شود به حمامی‌ها و کوره دارها که محتاج سوخت می‌شوند لااقل در عدلی یک دو تومان بفروشید خود خریدار بدون تحمیل خرج بر دولت حمل خواهد کرد. جواب می‌دهند چون امر آقای وزیر است ناچار هستیم بسوزانیم این صاحب خانه که مردی خیرّ و دولت خواه بوده‌است باز هم در عقیده خود پافشاری می‌کند و مؤثر نمی‌شود حتی می‌گوید من حاضر هستم هر عدلی یک تومان خریداری کنم و در حضور شما به کوره دارها و حمامی‌ها بفروشم و اگر نفع بردم به خزانه دولت بدهم و اگر زیانی شد به عهده خود من باشد و قدر مسلم بیست و پنج هزار تومان عاید خزانه دولت شود خلاصه این پیشنهاد خیرخواهانه پذیرفته نمی‌شود و علی الظاهر به نام اینکه توتون را برای سوزاندن به نمازی آباد می‌برند از آن خانه حمل کردند مبلغ‌های زیادی کرایه دادند مقدار زیادی بنزین خریدند و معهذا عنوان کردند که با بنزین سوخته نشد باید نفت بدهید مقدار بسیاری هم نفت گرفتند حالا در عین این توتون چه فعل و انفعالاتی شد، آیا همه توتون را سوخته یا فروخته و پول‌هایی اندوخته شد، نمی دانم قدر مسلم این است که نزدیک صد و پنجاه هزار تومان (پرونده دارد خوب است آقای وزیر دارائی بخواهند و مطالعه فرمایند) مخارج این کار شد در صورتی که باید مبلغی هم عاید خزانه می‌گردید (اردلان- آخرش چه شد سوزاندند؟) بلی قبول نکردند و سوزاندند و صد و پنجاه هزار تومان هم خسارت به دولت خورد و بیست و پنج هزار تومان هم که ممکن بود عاید شود نشد. این یک مثال کوچک مربوط به اوایل امر بود. حالا یک مثال کوچک دیگر هم که مربوط به همین اوقات اخیر است عرض می‌کنم. یکی دو ماه قبل رئیس حسابداری اداره کل ژاندارمری که از وزارت دارائی معین می‌شود عوض شده. این رئیس تازه همینکه می‌خواهد شروع به رسیدگی حساب‌های گذشته بکند به او مراجعه می‌شود که صد هزار تومان بگیرد و از رسیدگی به حساب‌های گذشته صرف نظر کند. شما باید از حالا ببعد بکار محاسبه مداخله کنید چکار دارید این پول را بگیرید و مفت خور بدانید. این مرد با همت و کارمند درستکار با کمال بی اعتنائی به این تکلیف شروع به رسیدگی می‌کند یکی از جمله کشفیاتش این است که نزدیک دو میلیون تومان چک کشیده شده و پول خورده و برده شده‌است مسلم است از وزارت دارائی تنها رئیس حسابداری معلق می‌شود سایر اعضاء محاسبات همان‌ها هستند که بوده‌اند و عده‌ای از این چپاولچی‌ها در این گیر و دارد فرار کرده یکنفر از همین‌ها فرار کرده و بطوریکه گفته شد فعلاً در مصر است. این مراتب به دیوان کیفر اعلام شده اطلاع بنده مربوط به سی چهل روز قبل است آیا تا امروز و قبل از این خبر چه کشفیاتی شده دولت، وزارت دارائی، وزارت دادگستری، تشکیلات ژاندارمری چه اقداماتی کرده‌اند نمی دانم از چنین مأموری که از صد هزار تومان پول گذشته و جمع بسیاری دشمن برای خودش ذخیره کرده چه تشویقی بعمل آورده‌اند؟ با چه عملی درستکار و بد کردار را از یکدیگر جدا می‌کنید چه امیدواری برای خدمتگزار و چه بیم و اندیشه برای بدکارها نشان داده‌اند؟ چطور بر تعداد خادمان می افزائید؟ و چطور از اعمال بد جلوگیری و چطور نفرات بد را تنبیه می‌کنید چه عرض کنم. در تمام مدت بعد از شهریور تا امروز هر وقت اجازه صحبت یافته‌ام به شهادت صورت مجلس‌های موجوده از دولت‌های وقت پرسش کرده و در جلسات مجلس گفته‌ام آیا عواید املاک شاه سابق در زمان آن مرحوم و همچنین مخارج آن با عوائد و مخارج دوره دمکراسی بهیچوجه مورد رسیدگی واقع شده و هیچ دانسته‌اید چه بر سر مردم آورده و در نتیجه چه عاید خزانه دولت شده‌است. فرض کنیم نصف عوائد آنوقت با زور و نصف مخارج آنوقت هم با قلدری و زور از وضعیت سنوات بعدا اضافه و کسر بوده بعد از وضع این زورگوئی‌های گذشته از آنچه حقاً و انصافاً باید عاید شود چه داشته‌اید در تمام مدت یک کلمه جواب حسابی یا ناحسابی هم شنیده نشده‌است هر قدر در خواست کردم بگویید عوائد کارخانه‌های دولتی و مخارج آن‌ها با فرض نصف مخارج اضافه و نصف عواید کمتر آیا تازه از حیث خرج و دخل عوائد کارخانه‌های دولتی با وضعیت کارخانه‌های ملی مورد مقایسه خواهد بود ابداً جواب ندادند. بنده یک مورد مقایسه‌ای کوچکی به دست آورده‌ام و عرض می‌کنم کارخانه چیت سازی محقری که سرمایه اش بطوری که می گویند و آقایان نمایندگان محترم اصفهان قاعدتاً خوب مطلع هستند سیصد هزار تومان بوده و در سال ۱۳۱۰ تأسیس شده تا امروز سی میلون تومان به شرکاء منفعت داده و امروز هم بیست میلیون تومان قیمت خود کارخانه‌است. آیا دولت از کارخانه‌های خود که هر یک چند میلیون سرمایه اش بوده چه عایداتی برداشته از اوضاع جنگل‌ها و چوب‌های قیمتی و چوب‌های قابل ذغال شدن و بیهوده حساب صحیحی در دست هست؟ آیا می دانید برای چند کوره ذغال علی المعمول از وزارت کشاورزی امتیاز نامه رسمی گرفته شده و آیا این همه ذغال که همیشه در بیابان‌ها و حواشی جنگل‌ها و در وسط جنگل‌ها رویهمرفته محصول همان چند کوره‌ای است که امتیاز گرفته شده چندین صد کوره قاچاق هم موجود است. خیال می‌کنید در همین عملیات با رعایای آن حواشی چه سلوکی شده‌است؟ در مازندران اعلام می‌کنند چندین هزار خروار شلتوک از قرار خرواری چهل من در مبلغ سی و دو تومان به فروش می‌رود. عده‌ای مزایده را می‌برند پول می‌دهند دور عمل به پایان می‌رسد موقعی که باید برنده مزایده شلتوک را تحویل بگیرد دو نفر داوطلب می‌شوند که مثلاً خرواری ده پانزده قران اضافه از آن مزایده خریداری کنند چون این خریداران نفوذ و قدرتی داشته‌اند فوراً دستور می‌رسد که پول مشتری‌های اول را رد کنید پول آن برندگان مزایده را مسترد می‌کنند و به انتظار خریدار اخیر مدتی می گذرانند بالاخره این دو نفر آقایان خریدار اعلان می‌کنند که از این معامله منصرف شده‌ایم در اثر این وضعیت دیگر برای شلتوک علی الظاهر مشتری پیدا نمی‌شود. حالا این معامله را از اول ساختگی و بردار بوده یا حقیقت دیگری داشته نمی دانم. نتیجه به اینجا منتهی شده که دیگری جرأت خریداری نکرده و همین شلتوک که خرواری سی و دو تومان فروخته شده بوده در خرواری پانزده تومان به یک عده محتکرین محلی یا متنفذین دیگری با نظر مأمورین املاک به فروش رفته معلوم نیست انبار شده و به قیمت جان مردم بیچاره فروخته خواهد شد یا صورت‌های دیگری پیدا خواهد کرد قدر مسلم این است به هر صورت خسارت زیادی متوجه خزانه دولت و یک عده ناراضی بر جمعیت ناراضی افزوده شده یکی از ادارات ۲۲ تن روغن تخم کتان موجود دارد به یکی از کارخانجات اطلاع می‌دهد که این روغن برای ما هر کیلو سه تومان و دو قران تمام شده (نایب رئیس- آقای طوسی جنابعالی الآن یک ساعت است مشغول مذاکره هستید مختصر بفرمائید) چه مانعی دارد؟ بعضی از آقایان سه روز سه روز نطق قبل از دستور می‌کنند. (نایب رئیس- این را تصدیق می‌کنم ولی آقایان تذکر می‌دهند) شما امروز دیگر به کاری نخواهید رسید عرض کردم می گویند آن روغن چون مورد حاجت آن کارخانه‌است خریداری کنید کارخانه مزبور به تصور اینکه اگر تعللی در خریداری کند به قیمت ارزانتری خواهد خرید جواب سریعی نمی‌دهد بلافاصله همین روغن به کیلوئی چهار قران و سه شاهی فروخته می‌شود. ببین تفاوت راه از کجا تا به کجا. معلوم است این قبیل فعل و انفعال‌ها همه روزه و مرتباً در همه جا جریان دارد. مقصود بنده هم از این مثال‌های کوچک نسبت به امور کلی و معاملات بزرگ تذکر است که مورد دقت قرار گیرد و توجه کنند از همین امور غیر قابل شهرت چه زیان‌های بزرگی متوجه دولت می‌شود چه رسد به کارهای عمده... (در این موقع در جایگاه مخبرین جراید بین دو نفر گفت و گو و نزاعی روی داد و خارج شدند)

نایب رئیس- تماشاچیانی را که نزاع نموده‌اند توقیف کنید. آقای طوسی بفرمائید

طوسی- در فروردین ۱۳۲۲ وزارت دارائی وقت می‌خواهد محل وسیعی برای انبار دخانیات بدست آورد به عنوان اینکه خانه مالی برای اداره‌ای مهم لازم داریم خانه را که محل سفارت افغانستان و از هر جهت متعین و دارای تمام مزایای اعیانی بوده به مبلغ اجاره بهای مختصری تصرف می‌کنند و یک چنین عمارتی را به صورت انبار یا هر نام بدی در می‌آورد شیشه‌های سنگ گران قیمت، دستگیره‌های درب‌ها و غیره را می‌شکنند و از بین می‌برند و بعضی مسائلی که توضیح آن‌ها خجالت آور است. دو سه سال است صاحبخانه بدبخت هر قدر التماس می‌کند ابداً مورد توجه قرار نمی‌دهند و بالاخره سر و کار او را به مقررات اداره اجاره و استجاره و دستورات دکتر میلیسپو حواله می‌دهند و صریحاً می گویند چون با اجاره کم محل انبار بزرگ نمی‌توانیم پیدا کنیم نه تخلیه می‌کنیم نه مرمت و شکسته و ریخته اصلاح می‌کنیم. نه اجاره بهائی که نزدیک به عدالت و حق باشد می‌دهیم. آیا تصور می فرمائید دو اداره دولتی اداره اجاره و استجاره و اداره دخانیات برای خاطر حق و عدالت از یکدیگر می‌گذرند و قضاوت به حق می‌کنند واقعاً این صاحبخانه با این مظلومیت و بیچارگی به درگاه عدل الهی تظلم نمی‌کند و آیا این عدم رضایت و همچنین هزارها از این قبیل امور بی تأثیر خواهد بود – دولتی که سیگار سی دانه یک قران را امروز ده دانه سه قران و ده شاهی می‌فروشد جا دارد به رعیت خودش اینطور اجحاف‌ها روا دارد؟ به چه مجوزی ملک مردم را به صاحبش نمی‌دهد چرا اصرار دارید به وسایل مختلفه همه مردم را ناراضی کنید چرا به موضوع غارت و بیدادگری قادرانه که از چند سال قبل در بنگاه راه آهن به آن شدت جریان داشت و چندین وزیر که در این مدت عوض شدند ابداً نخواستند ترتیب اثر بدهند. حالا به همت و حسن نیت آقای فیروز روزنه امیدی دیده می‌شود و مخصوصاً با حسن انتخابی که کرده و آقای موسوی زاده را قبولانده‌اند که ریاست محکمه رسیدگی را عهده دار شوند واضح است شجاعت و وطن پرستی و قدرت عمل و بنی نظری ایشان یگانه سبب خرسندی و امیدواری است ولی آقای وزیر و هر اصلاح طلبی باید متوجه این نکته باشند که پرونده‌های اعمال در تمام مدت تحت اختیار متصدیان و مقامات مربوطه بوده که هیچوقت هیچکدام از کار برکنار نبوده‌اند همه همکار و شریک بوده و قطعاً آثار جرم‌ها را از بین برده‌اند. البته هوش سرشار و شم قضائی آقای موسوی زاده مؤثر در عمل خواهد بود معهذا شاید محتاج به مساعدت‌ها و تقویت‌های زیادی خواهد بود چطور کمک خواهد شد نمی دانم مقصودم از عرض این حقایق که به صورت‌های مختلف ولی با اصرار بر اشکالات روزافزون کشور ما هجوم آورده جلب توجه مجلس شورای ملی به اصلاحات سریع است، چرا نباید فکر کرد یک مرد شرافتمند تحصیل کرده عائله دار در حال بیکاری و استیصال و الزام به تهیه معاش چه تکلیفی خواهد داشت دوام ا ین اوضاع به منزله جواز بداخلاقی، جواز دزدی و بدکرداری و جواز هزاران اعمال زشت است که در نهایت وضوح بدست جامعه و یا افراد داده می‌شود مادام که از خادمین پاک و صدیق تشویق به حق و نگاهداری آبرومندانه نشود نباید انتظار اصلاحات داشته باشیم این تشویق و این تکدیر جز در سایه قانون خوب انجام پذیر نیست بر همه آشکار است بار زحمت و جمع ثروت کشور بر دوش آقایان کارمندان دولت است اکثریت کارمندان از بهترین مردم دلسوزترین افراد هستند شاید روی هم رفته نتوانیم یکهزارم از این دسته را وظیفه ناشناس و بد رفتار بشناسیم در عین حال اگر یک نفر رفتار نامیزانی کرد این اکثریت به آتش بدنامی آن یکنفر می‌سوزد. هرگز سزاوار نیست باهم تر و خشک بسوزد. روزی که بنده آن طرح را تقدیم مجلس کردم یقین داشتم بر اثر افکار روشن مجلس یک قانون دنیا پسندی خواهیم داشت چنانکه کراراً گفته‌ام و صورت مجلس‌ها حکایت می‌کند اصرار نداشتم حتماً حساب‌های تمام بیست ساله را برسید گفتم حساب بیست ماه و بیست روزه را لااقل رسیدگی کنید آنرا هم حاضر نیستید قانونی بگذرانید که از آنروز ببعد از چهار سال قبل دیگر آن اعمال تکرار نشود ببینید از همان چهار سال گذشته تا امروز چه بر سر کشور و مردم آمده‌است از همین اکثریت کارمندان مراسلات تلگرافات بسیار دارم (بعضی از نمایندگان- آقا اسناد راهم بخوانید) (دکتر رادمنش- اسناد را ارائه بدهید) حتی تاماپوس نشده بودند همه روزه چندین تلفن می‌شد که چرا این قانون نمی‌گذرد الآن جز شاید عده قلیلی همه آقایان کارمندان از طرز کار و قانون استخدام و جریان امور ناراضی هستند و شاید این حقیقت مشروحه‌ای بود که به امضای جمعیت کثیری از کارمندان عالی مقام تمام وزارتخانه‌ها به سِمَت نمایندگی از تمام کارمندان چند روز قبل خلاصه آنرا خوانده و تقدیم مجلس کردم. حالا اگر با نظر انصاف به این تظلمات توجه و قضاوت شود آشکار خواهد شد که همه حق دارند. تمام این سرگشتگی‌ها ناشی از ندانم کاری یا اغراض شخصی مصادر امور بوده اگر همه کابینه‌های گذشته به رموز سیاسی و دلسوزی به حال کشور آشنا می‌بودند اگر هر یک از کابینه‌ها یک قدم اصلاحی برداشته بودند از اعمال بد مأمورین جلوگیری کرده مأمورین خوب را عملاً تشویق می‌کردند بالاخره هر وزیری که روی کاری می‌آمد در فکر انجام مقاصد شخصی و دل دوستان بجا آوردن (حاذقی- بدست آوردن) نان بقرض دادن از خزانه تهی کشور بخشش‌های بیجا کردن نمی‌بود. مأمورین دلسوز امتحان داده را زیر دست تازه رسیده‌های خودخواه بی فضل و بی اطلاع نمی‌گذاشت قطعاً کار دوایر دولتی دچار بحران فعلی نمی‌شد شما برای اینکه بهتر به حقایق آشنا شوید خوب است یک صورت جامعی از طریق کارگزینی‌ها بخواهید پرونده‌های آن‌ها را ببیند تا مدلل شود هر وزیری که آمده برای چند روز وزارت چندین صد نفر همراه خود آورده و برای همیشه تحمیل کشور کرده‌است. در همین حال بپرسید چه بیچاره‌هایی را به نام اصلاحات بیرون ریخته‌اند من خیلی خوشوقت می‌شدم که از این همه افراد تازه وارد یک دهمش مردم لایق خدمتگزار و مستحق می‌بودند که حقوق اداری را به خرج اولاد و عائله شان می رساندند هم خدا و خلق راضی می‌شود هم چرخ‌های کشور به عادت و سرعت گردش می‌کرد. خیر اغلب این آقایان اشخاصی می‌شوند که حقوق یکماهه اداری شان کفاف مخارج یک ساعت سر میز فلان مهمانخانه را نمی‌کند شغل اداری منحصراً دستآویز مقاصد دیگری است فلان بازرگان زاده که خود مولد ثروت باید باشد، شغل اجدادی را ترک کرده و کارمند اداری شده آیا برای همان شندرقاز حقوق است؟! خوب کشور ما ناگزیر است فکر کار و معاش برای افرادش بکند چرا دست این آقایان اشراف زاده بازرگان و سایر زاده‌های متمکن بی فضل و خودخواه را نمی‌گیرد و از ادارات مرخص کند و بجای آن‌ها از افراد صادق طبقات بعد که با نهایت فلاکت تحصیل کرده دارای معلومات و فضایل و استحقاق کافی شده‌اند بگمارد تا آن آقازاده‌های عزیزالمقام از آنچه اندوخته‌اند بیشتر در مقام آبادانی املاک در حقیقت اضافه ثروت خود برآیند و هم آن مرد صاحب عائله چهار شاهی حقوقش را در راه اعاشه عائله اش مصرف کند. در مأمورینی که به انتخاب و میل وزراء آمده‌اند هستند کسانی که در هر کار مداخله و اعمال نفوذ می‌کنند می گویند در آذربایجان نزدیک هزار پرونده از سوء اعمال مأمورین موجود است این قبیل مأمورین همه کار می‌کنند با مأمورین نظام وظیفه سازش می‌کنند، مشمول متمول را آزاد و جوان بی بضاعت را به سربازخانه می‌فرستند دلالی‌ها می‌کنند قانون را با تدابیر پنهان و آشکار زیر پا می‌گذارند مقررات قانون اساسی قانون اساسی ای که با خون اشخاص با ایمان تدوین شده ملاحظه فرمائید از حقیقت چنین قانونی چه باقی مانده عده‌ای از قدیمی کارمندان تحصیل کرده راه آهن برای مدت‌های متفاوتی به اسارت جنگ درآمدند جنگ عالم سوز پایان یافت اُسرا آزاد شدند وزیر وقت راه با تقدیر از سوابق خدمات و تجربیات آن‌ها و احساس احتیاج به وجود این اشخاص به آقای نخست وزیر مراجعه کرد ایشان تأکید کردند این کارمندان به کارهایی که داشته‌اند مشغول شوند. بعد از مدت‌ها معطلی احکام عده‌ای از این آقایان را از روز ۱۸ تیر صادر کردند ولی عملاً به آنها رجوع نشده بود. در جای دیگر تأکید شده حقوق ماهیانه آن‌ها را بدون اشکال بدهند معهذا در پرداخت حقوق و تعیین شغل تا مدت‌ها تعلل شده بود مگر حالا آقای وزیر راه توجه کرده باشند (تیمورتاش- وزیر راه استعفا داده‌است) بسیار کاری بجایی کرده از این دولت کاری پیشرفت نمی‌کند کاش دیگران هم به ایشان تأسی می‌کردند. اینجا گفته شده ما ضعیف و مظلومیم و ایرانی ضعیف و ناتوان است بنده هم زیاد تردید نمی‌کنم ولی باید بدانیم ما از روز اول بیچاره و ناتوان نبوده‌ایم از آسمان سنگ بیچارگی بر سر ما نیامده‌است. این وضعیت مولود...

بعضی از نمایندگان- اکثریت نیست

- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

۶- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

نایب رئیس- آقای طوسی اکثریت نیست اجازه می فرمائید آقایان جلسه را ختم کنیم؟ (بعضی از نمایندگان- تنفس داده شود) (مخبر فرهمند- اجازه می فرمائید؟) آقای مخبر فرهمند اکثریت برای مذاکره نیست فعلاً جلسه را ختم می‌کنیم.

جلسه آینده روز پنجشنبه ۱۳ دی ماه سه ساعت قبل از ظهر – دستور جلسه لایحه سه دوازدهم

(مجلس یک ساعت و ربع بعد از ظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی

ملک مدنی