مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آبان ۱۳۲۷ نشست ۱۱۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
مدیر سید محمد هاشمی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۱۵
جلسه: ۱۱۶
مذاکرات مجلس روز سهشنبه یازدهم آبان ماه ۱۳۲۷
فهرست مطالب:
۱-تصویب صورت مجلس
۲- تصویب یک فوریت طرح پیشنهادی عدهای از نمایندگان راجع به آبیاری
۳- بقیه استیضاح آقای آزاد
۴-موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس یک ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
[۱- تصویب صورت مجلس]
صورت مجلس قبل را آقای صدرزاده منشی به شرح زیر قرائت نمودند
یک ساعت و بیست دقیقه به ظهر روز یکشنبه نهم آبان مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل صورت جلسه پیش قرائت گردید
اسامی غائبین جلسهی گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است
غائبین با اجازه آقایان: بیات- غضنفری- اورنگ- ذوالفقاری- گنجهای- برزین- ساعد- بهزادی- عدل اسفندیاری
غایبین بیاجازه آقایان: محمدحسین قشقایی- حاذقی- شادلو- دادور- قبادیان- لاهوتی- تولیت- کامل ماکویی- اخوان- ابوالقاسم بهبهانی- امیرتیمور- نبوی- دکتر عبده- رضوی- آصف- ملکپور- حسین وکیل- ناصری- بهار- یمین اسفندیاری- دکتر ملکی- فاضلی- صفا امامی
دیر آمدگان با اجازه آقایان: مهندس رضوی- ضیاء ابراهیمی- مکرم – معینزاده
دیر آمدگان بیاجازه آقایان: مهدی ارباب- دکتر اعتبار- آقاخان- منصف- نراقی- ثابتی- شهاب خسروانی- قهرمان- اسدی- صاحبدیوانی
آقای دهقان در قبال بیانات آقای عباس اسکندری نامه صادره از وزارت کار را به مقام ریاست تقدیم داشتند صورت مجلس تصویبنامه مذکور قرائت گردید
آقای فرامرزی پیشنهاد کردند که تبصره دوم یک دوازدهم مطرح شود و ضمن توضیحات گفتند تبصره پیشنهاد شده مربوط به اضافات و ترفیعات مستخدمین دولت میباشد و تصویب آن در زندگی ایشان مؤثر است
آقای دکتر اعتبار مخالف بوده گفتند دولت تحت استیضاح است و تکلیفش معلوم نیست پیشنهاد آقای فرامرزی تصویب و تبصره قرائت شد
آقای دکتر معظمی تذکر دادند که به صورت ماده واحده تصویب و به دولت ابلاغ شود و پس از اخذ رأی با ورقهی از ۸۸ نفر عده حاضر ۷۳ نفر موافق بودند و تصویب گردید
آقایان: مکرم –گیو- گلبادی- امینی- دکتر مجتهدی- برای نظارت استخراج آراء کمیسیونها تعیین شدند و به انتخاب اعضاء کمیسیونهای دارایی دادگستری فرهنگ پیشه و هنر کشاورزی امور خارجه راه بهداری نظام و پست و تلگراف اخذ رأی به عمل آمد و آقای آزاد در دنباله استیضاح وارد مطلب شده گفتند بعضی کارمندان دولت با عادات خاصه خودشان در مقام نمایندگی نمیتوانند نسبت به وزرا و کسانی که باید تعقیب شوند اتخاذ تصمیم و ایستادگی کنند همچنین است وضع بعضی که به همین وسایل متوجه انتخابات دوره آینده هستند و چون هنگام انتخابات هم ممکن است صندوق آراء منتخبین اهالی عوض شود ناگزیر این قبیل نمایندگان باید به مراکز قدرت دولتی نزدیک شوند و کسب قدرت ملی فقط موکول به وجود احزاب است که در کشور ما وجود ندارد و در نتیجه برای حفظ مصالح مملکت تصمیمات لازم و قاطع اتخاذ نمیشود در حالی که تنها مجلس میتواند ملت و مملکت را به طریق نجات و فلاح سوق دهد ولی بر اثر
وجود سیاست تخریب ملت گرسنه و کشور رو به خرابی است سپس به موضوع تقاضای اهالی سبزوار نسبت به فروش شکر دولتی و صرف هشتصد هزار تومان تفاوت قیمت آن در طریق فرهنگ محل و ساختن چند دبستان که بالاخره دولت فعلی تصویب نکرده اشاره نموده گفتند سعادت و استقلال هر ملت و مملکتی وابسته به قدرت اقتصادی و بهداشت و فرهنگ است ولی سیاست تخریب و نفوذ خارجیها مانع تقویت این سه اصل میباشد و بعد با قرائت تبصره دو راجع به تصفیه مطالبات راهآهن و اشاره به شش میلیون و ۴۸۰ هزار تن محمولات متفقین و پانصد میلیون تومان کرایه حمل و نقل بر طبق تعرفه راهآهن و توافق نمایندگان متفقین در پرداخت یکصد و ده میلیون تومان از این بابت گفتند دولت این مبلغ را هم به ۷۲ میلیون تومان مصالحه کرده است خرابی دستگاه راهآهن نیز با ۹۲ میلیون تومان بودجه و مبلغی کسر رو به فزونی است و در این حال ۳۸ هزار تومان خرج میز و صندلی اطاق مدیر کل شده است و صورت آن را به ضمیمه صورت دیگری از هزینه غیر ضروری راهآهن به مبلغ ۲۷ میلیون تومان قرائت و تقاضا کردند که یک کمیسیون پنج نفری برای رسیدگی به این موضوع از مجلس شورای ملی انتخاب شود
یک ساعت بعد از ظهر مجلس خاتمه یافت و به صبح سهشنبه محول گردید
رئیس- نسبت به صورت جلسه نظری نیست
(گفته شد- خیر) صورت مجلس جلسه پیش تصویب شد چند نفر از آقایان اجازه صحبت خواستهاند
نمایندگان- دستور دستور
[۲- تصویب یک فوریت طرح پیشنهادی عده از نمایندگان راجع به آبیاری]
رئیس- یک طرحی با یک فوریت داده شده به مجلس که به کمیسیون خواهد رفت اگر موافقت کنید قرائت میشود
به شرح زیر قرائت گردید
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی از آنجایی که موضوع آب و آبیاری یکی از مسائل مهم و حیاتی کشور بوده و هست و در سنوات اخیر در بعضی از نقاط کشور به واسطه کمی بارندگی صدمات زیادی به کشاروزان وارد گردیده و اگر باز هم کمی بارندگی به همین طورها باشد صدها هزار کشاورز از آن نقاط متواری شده دچار فلاکت و بدبختی خواهند گردید وظیفه نمایندگان و دولت است که مقدم بر هر امری از امور فکری برای آب و جلوگیری از این خطر بنمایند بدیهی است که یگانه راه جلوگیری از این خطر و جبران کمی بارندگی بستن سدهایی است در نقاط مختلف که آبهای رودخانههایی را که در جنوب و شمال به دریا میریزد به داخله کشور برگردانیده و رفع این بیآبی را بنمایند یکی از نقاطی که در این سنوات اخیر دچار بیآبی شده اصفهان است که نه فقط بارندگی در آنجا به اقل قلیل رسیده است بلکه به واسطه برنج کاری که در زمان اعلیحضرت فقید موقوف شده بود و بعداً شروع گردیده است این مختصر آبی هم که هست در قمستهای علیای رودخانه برای کشت برنج گرفته شده و اصفهان به وضعی دچار شده است که امسال تابستان قریب چهار ماه ذرهای آب به شهر و اطراف آن نرسیده است بنابراین اصفهان در ردیف نقاط درجه اولی است که محتاج به آب میباشد و فقط آبی که ممکن است تهیه گردد آب چشمه کارون است که به وسیله حفر تونل و بستن سدی در جلوی مدخل آن بتوان مقدار نسبتاً مهمی آب به اصفهان آورد و چنانچه خاطر آقایان نمایندگان مستحضر است اخیراً اعلیحضرت همایونی برای عملی شدن الحاق آب چشمه کارون به زایندهرود به اصفهان و سرچشمههای کارون و زایندهرود تشریف فرما گردیده و اولین کلنگ حفر تونل مزبور را به دست مبارک خود زده و اجازه شروع به کار را به بنگاه مستقل آبیاری صادر فرمودند برای استحضار خاطر آقایان نمایندگان لازم میدانم که مختصر توضیحی در مقدمه این طرح داده و نکاتی را به اطلاع آقایان برسانم تا این که به علل تقدیم این طرح واقف گردند موضوع الحاق آب چشمه کارون به زایندهرود قطع نظر از این که در زمان شاه عباس صفوی مطمح نظر بوده و مدت چهارده سال در کوه فاصل بین این دو آب کوه بری مینمودهاند همیشه مورد نظر و علاقه مردم اصفهان بوده است و ملاکین و سرمایهداران اصفهان هم قادر بر این بودهاند که با سرمایههای خود این امر مهم و ضروری را به اتمام برسانند لیکن به واسطه یک اشکال و مانع لاینحلی که در این کار بوده و هست اشخاص و یا شرکتهایی که سرمایه در این کار میگذارند نمیتوانند از سرمایه خود استفاده نموده و بهرهبرداری نمایند زیرا که آب چشمه کارون برای آوردن به اصفهان قهراً باید روی آب رودخانه زایندهرود افتاده و با آن آب مخلوط گردد و آب زایندهرود نه فقط متعلق به کلیه مالکین آبخور رودخانه است بلکه در همه جا زایش داشته و این زایش به اختلاف سنوات آب سالی و خشکسالی کم و زیاد میگردد و همچنین آب چشمه کارن هم همه ساله به یک میزان و مقدار نبوده و نخواهد بود پس بنابراین وقتی که تفکیک آب چشمه کارون از آب زایندهرود متصل نمودهاند میتوانند استفاده و یا بهره برداری بنمایند لهذا چنانچه عرض شد از طرف مردم مبادرت به این عمل نشده و غیر از این که دولت اقدام نماید راه دیگری به نظر نرسیده است لیکن پس از تشکیل بنگاه مستقل آبیاری و اعتباراتی که از طرف دولت به این بنگاه داده شده است عدهای از ملاکین اصفهان به تصور این که از این راه میتوان به مقصود نائل گردید شرکتی با بنگاه مستقل آبیاری تشکیل دادهاند که مبلغی را خود آنها و مابقی را مالکین آبخور زایندهرود تا میزان هشتاد درصد پرداخته و اقدام به این عمل بنمایند ولی مالکین آبخور رودخانه زایندهرود به دلایلی از دادن پول و شرکت نمودن استنکاف ورزیده و کار به عهده تعویق میافتد پس از چندی که بدین منوال میگذرد بنگاه مستقل آبیاری حاضر میشود که با همان وجوهی که آن عده از ملاکین پرداختهاند شروع به کار نموده و باقی هزینه را خود در عهده بگیرد در نتیجه این وضعیت فعلاً به طور تخمین نود و پنج درصد سهام این شرکت متعلق به بنگاه مستقل آبیاری است و پنج تا شش درصد متعلق به آن عده از ملاکین لیکن چنانچه در بالا عرض شد وقتی که اصولاً نمیتوان از سرمایهای که در این کار گذارده شود استفاده و بهرهبرداری نمود و چاره منحصر به این است که تمام هزینه از طرف دولت پرداخته شده و پس از خاتمه عمل آن هزینه راز کلیه مالکین آبخور زاینده رود بتناسب حق آبهای که هر مالکی داشته باشد دریافت نمود و نیز داشتن پنج یا شش درصد از سهام تأثیری در اعتبار و سرمایه بنگاه نخواهد داشت مقتضی این است که وجوه پرداختی آن عده از ملاکین به آنها مسترد گردیده و موضوع شرکت که موجب سوءتفاهمات زیادی شده است از بین برود در موقع تشریففرمایی اعلیحضرت همایونی به اصفهان این موضوع را اغلب از طبقات در ضمن سایر مستدعیات خود به عرض رسانیدند و همچنین عدهای از شرکاء که از اول منظوری جز اقدام به یک عمل خیری نداشتهاند حاضر هستند و بلکه امتنان هم دارند که برای عملی شدن این کار و رفع هر گونه سوءتفاهمی وجوهی که دادهاند مسترد داشته و کنار بروند بنابراین مراتب فوقالذکر و از لحاظ این که لازم خواهد بود که زودتر تکلیف بنگاه مستقل آبیاری در ادامه داده به عمل خود به طور مطمئن معلوم باشد و همچنین تکلیف مالکین آبخور زایندهرود هم از حیث داشتن حقابه و پرداخت هزینه معین و مشخص گردد طرح قانونی زیر را در تحت دو ماده و دو تبصره تقدیم داشته و تقاضای تصویب آن را با قید یک فوریت مینماییم
ماده اول- دولت مجاز است که حفر تونل کوهرنگ که بین سرچشمههای کارون و زایندهرود واقع است و سدی که در قسمت مدخل تونل باید بسته شود به وسیله بنگاه مستقل آبیاری به اتمام برساند و نیز در مسیر رودخانه زایندهرود مطالعات علمی به عمل آورده تا این که در هر نقطهای مناسب باشد سدی برای ذخیره آب بسته شود
ماده دوم- هزینههایی که برای اجزاب عملیات مذکوره در ماده اول پرداخت گردد در عهده مالکین آبخور زایندهرود است که پس از خاتمه یافتن هر قسمتی هزینه آن قسمت را به نسبت حقابهای که هر مالکی خواهد داشت در ظرف مدت ۱۵ سال به اقساط سالیانه بپردازد
تبصره ۱- ترتیب و تقسیم هزینههای مزبور با توافق بین بنگاه مستقل آبیار و نمایندگان مؤدیان برای مدت ۱۵ سال تنظیم میگردد
تبصره ۲- املاک و اراضی و باغاتی که طبق طومار شیخ بهایی از رودخانه زایندهرود حقابه دارد در استفاده از آبهای جدید حق تقدم بر سایر املاک و اراضی و باغات را خواهد داشت حبیبالله امین- امیرنصرت اسکندری- عباسی- پالیزی- صاحب جمع- مامقانی- افشار- دکتر متین دفتری- امامی اهری- عباس مسعودی- حاجی آقا رضا رفیع- ساعد- دکتر مجتهدی- خوئیلر- صفوی- دهقان- نورالدین امامی- بهادری- رحیمیان- اردلان- عامری- معینزاده
رئیس- فقط رأی به فوریت گرتفه میشود و به کمیسیون میرود و در کمیسیون مطرح میشود حالا فقط فوریت این مطرح است آقای اردلان موافقید یا مخالف؟
اردلان- مخالفم
کشاورز صدر- خودتان آقا امضاء کردید مخالفت ندارد
اردلان- آقا مگر اجازه من ندارم توضیح بدهم گوش کنید آقا کشاورز صدر خودتان امضاء کردهاید آقای اردلان این برخلاف است عجل این مجلس شورای ملی باید یک نظمی داشته باشد ما موافقیم که این برود به کمیسیون ولی بعد طرحهای دو فوریتی هم که دادهایم مطرح شود بنده تقریباً ۶ ماه است که یک طرحی به مقام ریاست تقدیم کردهام به قید دو فوریت راجع به این که آقا مالیات املاک مزروعی را چه جور ازشان بگیرند ما شش ماه آمدیم در کمیسیون قوانین دارایی نشستیم گزارش به مجلس دادیم طرحی به قید دو فوریت به مقام ریاست محترم تقدیم کردیم آقا طرح دو فوریت مقدم است یا یک طرح فوریت شما آن را مطرح بکنید وقتی که آن را مطرح کردید بعد اگر بنده با آن مخالفت کردم هرچه میفرمایید بفرمایید
رئیس- در موقع خودش مطرح میشود
اردلان- ... آقا ما یک طرحی تقدیم کردهایم به قید دو فوریت یک فوریت مهمتر است یا دو فوریت استدعا میکنم این دو فوریتی که ما تقدیم کردیم مطرح بفرمایید و نسبت به این یک فوریت هم هیچ کس مخالفت نخواهد کرد رئیس این مانعتالجمیع نیست هر طرحی هر وقت مجال به دست بیاید و یک کاهای مهمتری نباشد مطرح خواهد شد
عباس اسکندری- بنده با اصلش مخاف هستم اجازه میفرمایید
رئیس- به عنوان مخالف با فوریت صحبت کردند
عباس اسکندری- این راجع به فوریت نیست
مهندس رضوی- ایشان اخطار نظامنامهای کردند این مطلب ایشان به عنوان اخطار نظامنامهای بود
رئیس- پس بیترتیب صحبت کردند بایستی بیایند طور دیگری صحبت بکنند حالا باز بایستی یک مخالف دیگری صحبت بکند
مهندس رضوی- بلی آقا
رئیس- اگر مخالفت تلقی میشود باید رأی گرفته شود
دهقان- با فوریت مخالفت کرده به علت این که طرحهای ضروریتری در دستور است پس مخالفت کرده است
مهندس رضوی- خودشان امضاء کردهاند آقا این چه مخالفتی است خودشان طرح دادهاند
رئیس- دیگر مربوط به من نیست به فوریت این طرح رأی گرفته میشود و در صورت تصویب به کمیسیون میرود
یکی از نمایندگان- نه توضیح داده شده و نه حرف زده شده این چه رأیی است
رئیس- مثل سایر طرحها در کمیسیونها مدفون میشود اگر تا به حال کاری گذشته که این هم میگذرد رأی گرفته میشود به فوریت این طرح اقایانی که موافقند قیام کنند اکثر برخاستند تصویب شد به کمیسیون کشاورزی ارجاع میشود
اردلان- آقای رئیس طرح دو فوریت بنده را هم مطرح کنید
نمایندگان- دستور دستور
رئیس- یک طرحی هم با دو فوریت الان آوردند راجع به مالیات
نمایندگان- دستور آقا دستور
اسدی- مربوط به خراسان و زلزله است
رئیس- مخالف با دستور کسی نیست
مکی- بنده مخالفم
رئیس- بفرمایید
مکی- بنده مخالفتم با دستور از این جهت است که یک طرحی بدون هیچ گونه مقدمهای با یک فوریت میآید و مطرح میشود و طرحهای دیگری هست راجع به املاک مزروعی راجع به مالیات اصناف آنها با قید دو فوریت و در حدود چهل پنجاه نفر از آقایان وکلا امضاء کردهاند آنها را مطرح نمیکنند مجلس شورای ملی مانمیدانیم چرا تبعیض قائل میشود یک طرحی را با قید یک فوریت با این عجله مجلس شورای ملی بهش رأی میدهد ولی طرحهای مفیدتری که ۵۰ نفر از آقایان امضاء کردهاند بهش مخالفت میشود اینها بایستی مطرح بشود
رئیس- بسیار خوب با آن کسی مخالفت نکرده رأی لازم نشد بگیرند با این یک عده مخالفند باید رأی بگیریم اگر رأی ندادند به ورود دستور البته مطرح خواهد شد قاعدهاش این است رأی میگیریم به ورود در دستور آقایانی که موافقند قیام کنند اکثر برخاستند تصویب شد دستور استیضاح است
اردلان- آقای رئیس طرحی که ما تقدیم کردیم مقرر بفرمایید برای جلسه بعد
رئیس- شما بنشینید کار بکنید روزی دو سه ساعت و بعد این توقعات را داشته باشید یعنی آنهایی که نمیآیند آقای آزاد بفرمایید
[۳- بقیه استیضاح آقای آزاد]
آزاد- گرچه آن مطالبی که ناطقین در پشت میز خطابه ایراد میکنند اصل آن در مجله رسمی نوشته و چاپ میشود و مطالبی هم که آنجا چاپ میشود همان چیزی است که در اینجا گفته میشود ولی متأسفانه گاهی دیده میشود مطالبی که دراینجا گفته میشود روزنامهها یک تحریفاتی میکنند در آن که اذهان عامه مشوب میشود من پریروز که در اینجا صحبت کردم گفتم پنج هزار تومان در یک روز صرف مهمانی بوده است که اغلب آن به کنیاک و ویسکی مصرف شده در روزنامه اطلاعات نوشته بود پنج میلیون تومان و یک روزنامه دیگر هم سرمقالهاش را به این اختصاص داده بود که پنج میلیون تومان است در صورتی که آنچه که من گفتم پنج هزار تومان بود نه پنج میلیون تومان دو موضوع را بنده پریروز تذکر دادم یکی راجع به مطالبات ایران از بابت راهآهن بود و یکی دیگر راجع به یک رقمی که هشت میلیون تومان بابت مخارج تشریفات و برنامه و امثال اینها در راهآهن بود ۸ میلیون تومان چیزی که بنده گفتم هست آقایان در موضوع اول مطالبات ایران از راهآهن بود در صورتی که رقم خیلی درشت بود یعنی مطابق تعرفه راهآهن پانصد و چهل میلیون تومان میبایستی به ما میدادند ولی این رقم را هم که آوردند نصف کردند ۲۷۹ میلیون تومانش کردند و با این که خودشان آمدند و یک حسابهایی کردند چهل میلیون تومانش از بین رفت ولی هیچ کس در این قضیه صحبتی نکرد و چیزی نگفت ولی در قضیه دوم که من گفتم ۸ میلیون تومان صرف مخارج شده است در بنگاه راهآهن یک همهمهای در توی مجلس شد مثل این که تصور میکردند این مبلغ یک قدری مبالغه شده است حتی در خارج هم یک اشخاصی بمن تذکر دادند که ۸ میلیون تومان مخارج تشریفات ومحرمانه چه طور میشود اول که این رقم را آوردند به من دادند من هم تقریباً اول به اشتباه افتادم دو سه مرتبه به آن آقایانی که به من صورتها را دادند گفتم آقا شاید هست میلیون ریال باشد گفتند نخیر آقا هشت میلیون تومان هست بعد توضیحاتی در اینجا دادم که این هشت میلیون تومان یک مقدارش بابت مهمانیها و مسافرتها است و یک مقدار دیگرش هم تقریباً بابت مخارج محرمانهای است که از نقطهنظر سیاست میشود
آقایان به خاطر دارند که بعد از شهریور یک فعالیتهای سیاسی در ایران شروع شد که در وهلهی اول حزب توده بود و حزب اراده ملی این فعالیتهای سیاسی خرج داشت مخارج اراده ملی را تقریباً آن قماشهای دولتی که توسط رشیدیان خریداری شد تأمین کرد و مخارج حزب توده را هم واگنهای ما که آمدند و رفتند هر ماهی ده دوازده تا واگون به آنها میدادند این فعالیتهای سیاسی تمام شد و آقای قوامالسلطنه آمد و نخست وزیر شد فعالیتها رفت به حزب دموکرات معروف آن فعالیتهای سیاسی که در آنجا شده بود یک مخارجی داشت که آن مخارج هم البته در اغلب جاها مورد صحبت و مذاکره است بعد از افتادن آقای قوامالسلطنه این فعالیت سیاسی یک قدری کم شد ولی مرکز آن راهآهن قرار گرفت بیشتر این فعالیتهای سیاسی در راهآهن شروع شد در راهآهن یک تشکیلاتی دادند که این تشکیلات متضمن یک مخارجی است در راهآهن یک تشکیلاتی است به نام تشکیلات آگاهی کارآگاهی که در شهربانی هست این تشکیلات کاراگاهی رئیس آن حیدرعلی اربابی است که یک عده زیادی عیناً مانند اداره شهربانی تشکیلاتی دارد که در حدود صد نفر را استخدام کرده است این صد نفر یک مأموریتهای مخصوصی دارند چهل نفر از آنها مأموریت دارند که اجازه ندهند به کسی که بر علیه خسرو هدایت در آنجا فعالیت بکند آنها مراقبت دارند خیلی خیلی هم شدید است یک عده دیگر از اینها اشخاصی هستند که چاقوکشی میکنند که آنها را گاهی که احتیاج دارند میآورند درب مجلس و وادار میکنند به مرده باد و زنده باد گفتن مثل این که در روز عید قربان که آقای آیتالله کاشانی میرفتند برای نماز شب پنج بسته اسکناس پنج تومانی که دو هزار پانصد تومان باشد از همین مخارج بنگاه راهآهن دادند به بیوک صابر و در خانه خودشان اینها را تقسیم کردند و به یک عده زیادی دادند و بعد رفتند عرق خوردند و رفتند در جایی که آقای کاشانی نماز میخواندند و قرار هم این بود
که شروع کنند به صلوات فرستاده اول و بعد از صلوات فرستادن هم حمله کنند ولی خوشبختانه هر قدر که آنها فحش دادند و حمله کردند اینها سکوت کردند و بحمدالله حادثهای اتفاق نیفتاد این پولها و این مخارج بیشترش از بنگاه راهآهن تأمین شده است برای این که شهربانی چیزی ندارد که بدهد وزارت جنگ هم که آقای سپهبد فرمودند اگر اصطبل هم خراب بشود پولی نداریم که تعمیرش بکنیم پس این مخارج سیاسی الان افتاده است روی بنگاه راهآهن و روی این تشکیلات است که تقریباً هشت میلیون تومان مخارج پارسال راهآهن است چون من دیدم اینجا عدهای از آقایان استعجاب میکردند که چطور میشود که بنگاه راهآهن هشت میلیون تومان مخارج متفرقه بکند من یک قسمت از این مخارج را ریزش را گرفتهام و آوردهام که دیگر صحبت هم در اطراف آنها یک قدری تمام بشود و خلط مبحث نکنند که این هشت میلیون تومان شاید مبالغه و اغراق است فصل ۵ بودجه بنگاه راهآهن هزینههای تشریفاتی محرمانه تشریففرماییها مهمانیها حق معالجهها پاداشها و خسارت و خرج سفره و غیره این یک فصلی است در بنگاه راهآهن به عنوان فصل پنجم که این مخارج محرمانه و غیره در آنجا است و الان هم اینها را مثل این که بنده این چراغ را میبینم روشن است علم قطعی دارم که در بنگاه راهآهن هست این صورت (مکی- کمیسیون تحقیقی تعیین بشود و برود رسیدگی کند) بودجه محرمانه آگاهی پلیس که به دست شخص اربابی اجرا میگردد در حدود ۱۸ میلیون و چهارصد هزار ریال (یکی از نمایندگان- چقدر آقا؟) یک میلیون هشتصد و چهل هزار ریال صرف هزینه کمیسیونهای نواحی چهارصد و هشتاد هزار ریال مهمانی قسمت مکانیک به عنوان افتتاح کافه رستوران یکصد و پنجاه هزار ریال تمام اینها متعلق به پارسال است
رحیمیان- اینها غیر از آن ۸ میلیون است
آزاد- نخیر جزء آنها است خواستم که یک قسمت ریزش را بخوانم که بعضی از آقایان هو و جنجال راه نیندازند یک عدهای گفتند که اینها را درست کردهاند بنده خواستم این مواردش را اینجا بخوانم تا رفع شبهه بشود مهمانی و دعوت خصوصی از نمایندگان بعضی جراید صد و هشتاد هزار ریال ۴ فقره هم تشریففرمایی است که بنده اینها را به طور کلی میگویم و یکی یکی دیگر نمیخوانم در حدود پانصد هزار ریال مسافرت جناب آقای حکیمی با وزیر راه صد هزار ریال (یکی از نمایندگان- به کجا؟) رفتند به اهواز (دیگری از نمایندگان- خیر آقاشاهی) بله شاهی رفته بودند (اسلامی- آقای حکیمی آقا بیچاره شب توی راهآهن خوابیدهاند دو نفر فقط بودند) (نورالدین امامی- آقای حکیمی به اهواز نرفتند) فقط یک شب رفتند به مازندران و برگشتند و خرجشان را هم خودشان دادند (امامی اهری- آقا فقط یک شب رفتند مازندران) عرض میکنم این مخارج را نوشتهاند آقا بنده میگویم به اسم او در دفتر نوشتهاند و صحبت من هم در این نیست که میخواهم بگویم خدای نکرده آقای حکیمی صد هزار ریال استفاده کرده میگویم به اسم او نوشتهاند جشن بیستمین سال راهآهن سیصد هزار ریال (یکی از نمایندگان- جشن چی؟...) جشن بیستمین سال راهآهن سیصد هزار ریال حقالمعالجه به عنوان بیماری سیصد هزار ریال (دکتر طبا- حقالمعالجه کی آقا؟) همان اشخاصی که هستند و میروند به اروپا و سایر جاها عرض کنم آقا که وضعیت راهآهن یک طور بخصوصی است آقا یک کاغذهایی درست کردهاند یک ورقههایی است که یک عده اشخاصی با این که مسافرت میکنند یک ماه چهل روز آخر ماه که میشود آن ورقه را میدهند امضاء میکنند به عنوان اضافه کار در صورتی که در بنگاه راهآهن نبوده و مأموریتی پیدا کرده است بعد وقتی که برمیگردد باز به عنوان اضافه کار یک پولی به او میدهند (دکتر طبا- پس برای حقالمعالجه نمیدهند) یک عنوانی رویش میگذارند پاداش در سال ۱۳۲۶ دوازده میلیون ریال (کشاورز صدر- پاداش چی؟) همین جریانی که عرض کردم به اسم پاداش هزینههای جلسات هیئت مدیره چهار صد هزار ریال هزینه تحصن طرفداران آقای عزتالله هدایت در موقعی که آقای قوامالسلطنه میخواست او را عوض کند بیست هزار ریال یکی از نمایندگان چی آقا آقای قوامالسلطنه خواست عزتالله هدایت را تغییر بدهد و یکی دیگر را رئیس بنگاه بکند یک عده رفتند در بنگاه راهآهن و متحصن شدند و بعد هم بیست هزار ریال به عنوان تحصن خرجشان شد (خنده عدهای از نمایندگان) (اسلامی- آقا اینها گریه دارد چرا میخندید) عرض کنم که مخارجی دیگر مثلاً ورزشکارهایی که آمدهاند از ترکیه به ایران آنجا مهمانی کردهاند چهارصد هزار ریال خرج کردهاند هر اتفاقی که میافتد تمام مخارجش از بنگاه راهآهن است عرض کردم وزارتخانهها یک اعتبار معینی دارند که زیادتر از اعتبار خودشان خرج نکنند بنگاه راه آهن که ۹۲ میلیون تومان هزینه دارد به هیچ وجه منالوجوه در تحت کنترل نیست و تمام مخارج روی آن بنگاه است و هر کسی هر کاری دارد به آنجا تحمیل میشود بنده میخواستم عرض کنم که در چند روز قبل یک عدهای از آقایان نمایندگان را دعوت کردند به گرگان برای تماشای اسب دوانی یک میلیون و پانصد هزار ریال خرجش را نوشتهاند حالا اگر ده تا از این مهمانیها بود میدیدید چقدر تمام میشد رحیمیان خرج مهمانی اسبدوانی چقدر است یک میلیون و پانصد هزار ریال خسرو هدایت همه را مهمل میگوید همهاش را جعل میکند جواب یکی یکی داده خواهد شد این کاغذ را به بنده دادهاند میخوانم آقای هژیر آشکارا در خرابکاری ادارات دولتی مشغول فعالیت هستند داماد خود را به نام دولتشاهی به ریاست راهآهن ناحیه شمال منصوب کرده و با نظر ایشان ۷۵۰ هزار تومان اعتبار ماهیانه راهآهن شمال برای تعمیر خطر از فیروزکوه تا بندر شاه حیف و میل میشود و باز هم همان رویهی حیف و میل اعضاء شرکت ری در خرید سیصد و چهل هزار عدد تراورس برای تعویض تراورسهای کهنه راهآهن تکرار میشود بنگاه راهآهن ظاهراً برای خرید ۳۴۰ هزار تراورس با ۹ نفر مقاطعه کار به اسامی زیرین: غفاری ۵۰ هزار تراورس- بانو قمر فرجام سی هزار تراورس معلوم میشود بانو قمر فرجام هم مقاطعه کار است و تراورس حمل میکند- محمدحسین قناد چهل و پنج هزار تراورس- ابوالقاسم قناد پانزده هزار تراورس- فیدیا پاریگوری بیست هزار تراورس جعفر فزونی سی هزار تراورس محمد مجد هفتاد هزار تراورس گاستون لالائی پنجاه هزار تراورس احمدعلی امشهای سی هزار تراورس از قرار هر عدد تراورس ۱۰۵ ریال بدون انجام شرایط مناقصه قانونی قرار داد میکند یعنی برای سیصد و چهل هزار تراورس بالغ بر ۲۵ میلیون ریال مصرف میشود ولی در همین امسال از یکی از مقاطعه کاران به اسم آقای فزونی شصت هزار تراورس هر دانهای شصت ریال بنگاه راهآهن خرید در صورتی که در این معامله ۳۴۰ هزار تراورس هر عددی ۱۰۵ ریال خریداری شده و از ۳۴۰ هزار تراورس با تفاوت قیمت هر عدد ۴۵ ریال کلاً بالغ بر ۱۵ میلیون ریال فقط در یک معامله تراورس حیف و میل میشود آقایان عزتالله هدایت مدیر کل و محمدامین ایرجی بازرس بنگاه راهآهن و اعضاء شرکت ری در این معامله تراورس باطناً شرکت دارند و با محمدحسین قناد یکی از مقاطعهکاران شریک هستند حالیه از ابتدا شروع تحویل تراورسها در شمال آقای ایرجی از طرف آقای مدیر کل بنگاه ظاهراً به سمت بازرسی تراورسها به مازندران مأموریت یافتهاند و در ضمن مقاطعهکاری هم میکنند و بنگاه هر میزان چوبی که خریداری میکند از محمدحسین قناد میخرد برای این که با مدیر کل بنگاه شریک است اکثر این مقاطعهکاران که اسم خانمی نیز در آن هست چون عامل این کار نبودند عمل مقاطعه خود را به دیگران فروختند مثلاً آقای محمد مجد داماد وثوق و عضو شرکت ری حق مقاطعه تراورس را به شخصی به اسم نشان سرکیسیان طبق اسناد ثبتی به مبلغ دو میلیون و پانصد هزار ریال فروخت و چکهای وصولی وجوه سیصد و چهل هزار تراورسی که از طرف آقای دولتشاهی رئیس ناحیه راهآهن شمال و داماد آقای هژیر صادر شده تماماً به اسم اشخاصی غیر از مقاطعهکارانی است که اسم بردهام و به این طریق میلیاردها ریال اعتبار بنگاه راهآهن حیف و میل میشود (دهقان- خوب مقصود این است که تراورس نخرند؟) بنده پریروز که این صحبتها را کردم یک عده از آقایان فرمودند که ما منتظریم ببینیم که آقای هژیر در جواب این مطالبی که شما اظهار کردید چه میگوید من خیلی تأسف خوردم برای این که یک نفر وکیل که از یک ناحیهای انتخاب میشود مطابق قانون اساسی وکیل تمام ملت است وقتی که من در اینجا آقای هژیر را مورد اتهام قرار میدهم که مخالفت با قانون اساسی کرده است و آزادی مردم را سلب کرده و همچنین کارهای دیگری کرده است جنبه قضایی پیدا میکند نه جنبه سیاسی زیرا یک نفر آدم که از طرف ملت ایران نمایندگی دارد سمت مدعیالعموم ملی را پیدا میکند و جنبه قضایی دارد مجلس هم در یک چنین موقعی حکم یک محکمه عمومی را پیدا میکند که بایستی به مطالب رسیدگی بکند و پس از رسیدگی آن وقت رأی نهایی خودش را صادر کند بنده خیلی متأسفم که دو سه موضوع را اینجا بیان کردم یکی قضیه شرکت ری را که چهار صد هزار تومان پول دولت را از بین بردند یکی دیگر
هم راجع به طلب ایران از متفقین بوده است که من گفتم پانصد و چهل میلیون تومان طلب ایران میشود و یکی دیگر هم همین اصرافکاریهای بنگاه راهآهن است به عقیده من مجلس شورای ملی پس از آن که من صحبتهای خودم را کردم و فردا آقای هژیر اینجا میآید و یک مطالبی میگوید نباید حرفهای او را قبول کنند برای این که در هیچ جای دنیا دیده نشده است یک نفر آدمی را که متهم میکنند حاضر باشند که هر چه او میگوید قبول بکنند حرف متهم را کسی قبول نمیکند مگر این که اسناد و مدارکی ضمیمه آن باشد وقتی من این حرفها را میگویم و اتهامات را میشمارم بایستی مجلس شورای ملی چهار پنج نفر را انتخاب بکند که این پروندهها را بخواهند صحیح است پروندههایی که مورد استناد من هست دقت و رسیدگی بکنند ببینند این مطالبی که گفتهام صحت دارد یا نه اگر صحت ندارد مرا ملامت بکنند که شما چرا خلاف اصول و قاعده به یک رئیسالوزرایی تهمت زدهاید اگر چنانچه این مطالب وارد است و این حیف و میلها شده است و نسبت به مملکت خیانت شده است بایستی مجلس شورای ملی تصمیم جدی و منطقی بگیرد و بعد از آن مطالب را احاله بدهد به دیوان کشور مکی صحیح است این صحیح نیست که هرچه هژیر بگوید قبول کنند یک عده زیادی از آقایان قاضی هستند اینها میدانند که به صرف این که یک نفر متهم آمد گفت من این کار را نکردم مدعیالعموم او را رها نمیکند آقای هژیر وقتی اینجا بیایند صحبت بکنند اگر آدم عاقلی باشد باید همه را انکار بکند زیرا آدم عاقل که نمیآید او را وقتی مورد اتهام قرار دادند بگوید من این کار را کردم مگر این که مریض باشد
رئیس- آقای آزاد در صحبتهایتان دقت بفرمایید طوری صحبت نکنید که بیخود
آزاد- بیخود چی
رئیس- اصل مطلب را بگویید
آزاد- اصل مطلب است عرض کنم پس وقتی که آقای رئیسالوزرا اینجا تشریف آوردند و مطالب خودشان را میگویند حتماً هر چه من گفتم ناچارند تکذیب بکنند برای این که خودشان را تبرئه بکنند من معتقد هستم که مجلس شورای ملی همین پیشنهادی که من کردم قبول بکند و چند نفر را انتخاب بکند که یک کمیسیونی تشکیل بدهد مرکب از این چند نفر و این پروندهها را بخواهند و رسیدگی بکنند و چنانچه این مطالبی را که به من دادهاند و من در پشت این تربیون برای تمام ملت ایران عرض میکنم اگر وارد است ایشان را تعقیب بکنند و اگر وارد نیست دیگر کسی بعد از من نیاید و پیش خودش و برخلاف واقع یک کسی رامتهم بکند (مکی- صحیح است) متأسفانه ما آن اخلاق و روحیات عالی که اجدادمان داشتند یک مقدار را از دست دادهایم ما امروز شدهایم تابع فلسفه جالینوس- جالینوس معتقد بود که بعد از این دنیا دنیای دیگری وجود ندارد و هر چیز هست همین زندگانی است همین عالم است او معتقد بود که به هر قیمتی هست باید زنده ماند و ملای رومی از قول همین جالینوس میگوید
راضیم کز من بماند نیم جان
گر ز نفس استری بهنم جهان
ما از آن پیروان فلسفه جالینوس هستیم که معتقدیم زنده باشیم ولی حقوقمان را دیگران بخورند زنده باشیم ولی آزادی نداشته باشیم زنده باشیم و مانند یک کرم خاکی زیر دست و پا له شویم فقط زنده باشیم در صورتی که زندگانی وقتی که با شرافت و حیثیت توأم نباشد ارزشی ندارد بنده میبینم که در این کشور خیلی به ملت ایران خیانت میشود یک خیانتهای بزرگی متأسفانه اشخاصی که بایستی با شرافت زندگی بکنند و از فلسفه جالینوس پیروی نکنند یک وجهه سکوتی را پیش میگیرند و میگویند خوب چکار داریم اگر ما آمدیم یک انتقاداتی هم کردیم ممکن است از ما برنجند خوب کردند به ما چه بد میکنند به ما چه روی همان فلسفه جالینوسی معتقدند که هر چه میشود بشود ولی او زنده باشد (دکتر راجی- جالینوس چنین حرفی نزده است)
چرا جالینوس میگوید
راضیم کز من بماند نیم جان گرزنفس استری بینم جهان
زنده باشم و هر چه میشود بشود یکی از خیانتهای بزرگی که نسبت به ملت ایران شد در بیستم شهریور بود در ۲۰ شهریور بزرگترین خیانتها را به ایران کردند یعنی رفتند با انگلیسها تبانی کردند و قشون خارجی را به ایران آوردند و پنج سال زن و بچه و کوچک و بزرگ ما را زیر پای قشون روس و انگلیس له کردند و بعد هم که این جور به ما خیانت کردند باز هم تعظیم کردیم تسلیم شدیم هر چه گفتند کردیم گر چه در پرونده عمل یک صورت سازیهایی کردهاند سفرای خارجی نامه نوشتهاند و وزرا هم جواب دادند ولی آقایان میدانند که مسائل خارجی روی کاغذ حل نمیشود دو نفر میروند توی اطاق تمام قضایا را حل میکنند و بعد هم عمل میکنند اگر کاغذی هم نوشته شود روی فرمالیته و ظاهرسازی است پنج شش روز قبل از آن که قشون متفقین به ایران بیایند دولت میدانست رادیوهای خارجی هم گفتند و همه میدانستند که به کشور ایران حمله میشود و در همان شبی که بایستی قشون متفقین به ایران بیاید شرکت نفت دعوتی میکند در باشگاه خودش از افسرانی که در خوزستان بودند فرمانده آنجا تلگراف میکند به ستاد ارتش که ما را در فلان شبنشینی در باشگاه نفت
رئیس- اقای آزاد شما چهار موضوع در اینجا استیضاح کردهاید قسمت راجع به راهآهن هم خوب یک چیزی بود که شاید اطلاعش برای نمایندگان لازم بود اما راجع به اینهایی که میگویید هیچ راجع به استیضاح نیست
آزاد- راجع به استیضاح است مخالفت با قانون اساسی است استیضاح را بخوانید آقا من نمیدانم چرا وقتی که یک خیانتهایی به کشور ایران میشود و میخواهند این خیانتها را به عرض ملت ایران برسانند یک قدری سخت میشود استیضاح مرا بخوانید پس بنده آقا راجع به نفت هم نمیتوانیم حرف بزنم راجع به ارز هم نمیتوانم صحبت بکنم
مکی- شما هی حرف او را قطع میکنید راجع به نفت که نمیتوانیم حرف بزنیم راجع به هیچ چیز نمیتوانیم حرف بزنیم
رئیس- استیضاح آقای آزاد را قرائت کنید مجدداً به شرح زیر قرائت شد
ریاست محترم مجلس شورای ملی اینجانب در موارد زیر دولت اقای هژبر را استیضاح میکنم ۱- توطئه بر علیه امنیت عمومی به وسیله ایجاد قحطی مصنوعی ۲- اختناق آزادی ۳- توقیف غیرقانونی مطبوعات ۴ -مخالفت با اساس مشروطیت و قانون اساسی
آزاد- بسیار خوب مگر اینها مخالفت با اساس مشروطیت نیست مگر اینها خیانت به مملکت نیست
رئیس- شما در این قسمتها هیچ ننوشتهاید
آزاد- بنده میخواهم ملت ایران را آگاه بکنم از خیانتهایی که به او شده و میشود صحیح است بنده نمیخواهم که چشم و گوش مردم بسته باشد وزیر یوغ استعمار خارجی باشند صحیح است
فرامرزی- استیضاحکننده باید آزاد باشد اگر نوک گوینده را قیچی کنند نمیتواند حرف بزند
رئیس- آن چیزهایی را که میخواهید حرف بزند باید در استیضاح بنویسد
مکی- باستیضاحهای ادوار مشروطیت ایران مراجعه کنید هیچ وقت روشی را که با این ناطق الان پیش گرفتهاند هیچ همچو روشی در بین نبوده است
رئیس- شما نظامنامه را رعایت بکنید بیخود هم حرف نزنید
مکی- چرا حرف نزنم نظامنامه باید رعایت شود
رئیس- تمام مسائل را میخواستید بنویسید مانعی ندارد بفرمایید آقای آزاد
آزاد- بنده میخواهم اینجا حرف بزنم عرض کنم در همان موقع یک تلگرافی رسید که
رئیس- پس میخواستید تمام مسائل را بنویسید که بنده مانع نشوم
آزاد- مخالفت با قانون اساسی شامل تمام اینها میشود پس بنده یک ساعت دیگر که میخواهم تمام اسناد نفت ایران را بخوانم برخلاف استیضاح است مکی اسم نفت را نیاور اخطار میکنند عرض کنم که تلگرافی کردند و این تلگراف رفت به ستاد ارتش ستاد ارتش هم جواب داد که بروید به مهمانی حالا درست توجه بفرمایید همه منتظر هستند که قشون خارجی به ایران حمله میکنند وضعیات متشنج است آن وقت اینها دستور میدهند که شما شب به مهمانی در باشگاه نفت بروید آن وقت آنها میروند آنجا تا ساعت ۱۲ شب به این بیچارهها هی عرق میدهند شراب میدهند ویسکی میدهند اینها مست میشوند وقتی که مست شدند دو بعد از نصف شب قشون متفقین میآیند تمام آنها را میکشند صحیح است (دکتر راجی- قربانی داد قشون ایران از همه مهمتر بایندر بود) آیا خیانت به این مملکت نبوده است شما چرا نمیگذارید من این حرفها را بگویم
رئیس- الان متشنجتر است آقای آزاد باید برای الان فکری کرد الان اوضاع متشنجتر از آن است که شما فکر میکنید
دکتر طبا- افسران نیروی دریایی خیلی خوب افسرانی بودند ولی همه کشته شدند قشون
خارجی وقتی به ایران آمد مطابق تمام اصول و قواعد قراردادها و مقاولهنامههایی که بین دول رد و بدل میشود تا موقعی احترام او برجاست که اینها روابط دوستی و مودت داشته باشند ولی وقتی که جنگ شد هر دولتی تمام آن مقررات و عهدنامهها و قراردادهایی که بسته است زیر پا میگذارد موقعی که قشون خارجی به ایران آمده بود ما بنزین نداشتیم تانک و طیاره و عرابههای جنگی ما خواستند حرکت بکنند به طرف دشمن یک مرتبه نگاه کردند دیدند بنزین نیست گفتند بنزین نداریم گفتند برویم از شرکت نفت بخریم رفتند پیش شرکت نفت شرکت گفت من بنزین نمیفروشم وقتی که گفت بنزین نمیفروشم اینها هم گفتند که خوب ما بنزین نداریم کجا برویم در صورتی که در چنین مواقعی باید بروند اعضای شرکت نفت را توقیف کنند چون دولت آنها با ما در حال جنگ بود ولی گفتند چون شرکت نفت بنزین نمیفروشد و ندارد تانک و طیاره ما نمیتواند حرکت بکند حتی یک عدهای رفتند دم سفارت انگلیس گفتند مرده باد آمدند اینها را حبس کردند گفتند شما چرا میگویید مرده باد شما میخواهید روابط ما را با انگلیسها تیره بکنید قشون آنها داشت میآمد جلو و هی بمب میانداخت شهربانی آمد این اشخاص را توقیف کرد گفت چرا میگویید مرده باد بنده یک نکته دیگری در این خصوص میگویم و خاتمه میدهم این قسمت را یکی از دلایل بزرگی که اینها تبانی کردهاند این بود که آن موقع اگر چنانچه یک دولتی داشتیم که این دولت واقعاً ملی بود یک تذکر به انگلیسها اگر میداد محال بود که یک سرباز خارجی به اینجا بیاید و آن تذکر عبارت از این بود که نفت جنوب در کشور ایران است و راهآهن هم که پل پیروزی نامیده شده مهمترین چیزی بود که به درد آنها میخورد و اگر به آنها تذکر میدادند که شما اگر به طور خصومت به ایران بیایید ما تمام نفت جنوب را آتش میزنیم و راهآهن را خراب میکنیم به طور قطع یک سرباز اینجا نمیآمد برای این که اگر چنانچه این کار شده بود دو سال یا سه سال طول میکشید که اینها مؤسسات نفت را مرمت بکنند و این بزرگترین ضربت را به دولت انگلستان میزد در یک چنین موقعی ما میتوانستیم هم حق خودمان را بگیریم از انگلستان و هم نگذاریم که سربازشان وارد ایران بشود و هم میتوانستیم استفاده کامل بکنیم میگفتیم بفرمایید بیایید دولت ایران هم خطآهن را در اختیار شما میگذارد و شما هم اگر کرایه بدهید هر چه بخواهید حمل و نقل بکنید ما حاضریم قبول کنیم دیگر به هیچوجه منالوجوه نمیگذاشتیم قشون خارجی اینجا بیاید این تبانی بوده یک عده اشخاص به ملت ایران خیانت کردند و امیدوارم که دیگر آقایان و ملت در آتیه اجازه ندهند که نسبت به ما این خیانتها بشود انشاءالله من همان قسمی که در جلسه قبل گفتم معتقد هستم که بایستی نفوذ خارجی را به کلی از ایران قطع کرد زیرا ایرانی بالفطره نه خائن است و نه دزد ولی متأسفانه سیاستهای خارجی غالباً بعضی اشخاص را وادار به دزدی و خیانت میکند برای تخریب بنابراین من معتقد هستم که بایستی جدا با نفوذ خارجی مبارزه کرد و من یک کاغذی را حالا میخوانم و آقایان ملاحظه بفرمایید که چگونه خارجیها در داخله ایران و در امور داخلی ما دخالت میکنند کاغذی که لپوتونان کلنل فلیچر مستشار سیاسی کرمانشاه به وزارت دارایی نوشته است (اردلان- در چه تاریخی؟) تاریخش امروز دیروز بیست سال قبل چه فرق میکند نباید در امور داخلی ما دخالت بکنند تاریخش سه سال قبل باشد پنج سال قبل باشد عباس قبادیان امیر مخصوص رئیس ایل کلهر است که ساکن اطراف شاهآباد و گیلان که جنوب کرمانشاه و کنگاور میباشد اینها ایل بزرگی هستند و فعلاً دارای هزار سوار میباشند شاه سابق کلیه املاک کلهر را ضبط نموده و امیر مخصوص ده سال در زندان گذرانیده در نوامبر ۱۹۴۱ به او اجازه داده شد که مراجعت به کرمانشاه نماید در آنجا با اقوام خود که قریب هشتاد نفر میباشند زندگی میکرد او عمویی دارد به نام کریم داودیان که در آن اراضی شریک است و ساکن کرمانشاه است که با فامیل خود سی نفر میباشند املاک کریم خان نیز گرفته شده است ولی در عوض املاکی به او در خراسان داده شده که از ان اراضی عواید کمی تحصیل مینماید که به سبب ترقی قیمتها کافی برای تأمین زندگی فامیلش نمیباشد بعضی از املاک امیر مخصوص ضبط شده بدون آن که به او عوض داده شود و یا این که در مقابل مبلغ کمی به او پرداخت شده و بعضیها تعویض شده با اراضی فارس در منطقه قشقایی دهقان بنده اخطار نظامنامهی دارم حالا بعد از این که من صحبت کردم شما اخطار بکنید ناصرخان این اراضی را در پائیز ۱۹۴۱ تصرف کرده است بدین جهت امیر مخصوص فعلاً عوایدی از آنها ندارد همچنین عوایدی از املاکی که برخلاف قانون ضبط شده نیز ندارد او در کرمانشاه زندگی میکند با چهار هزار تومان که موافقت شده به او بدهند کابینهی سابق موافقت کدر که ماهی هزار تومان ماهیانه که باید پس از تحویل املاک به او مستهلک شود نخست وزیر فعلی به استاندار پنجم نوشته است که این شهریه را نمیتواند بپردازد و کمیسیونی که در کرمانشاه برای رسیدگی به دعاوی این املاک تشکیل شده اظهار نظر کرده است که املاکی که در فارس است و ناصر خان تصرف کرده به امیر مخصوص داده شود ولی این پیشنهاد را دولت ایران رد کرده است دعاوی زیادی نسبت به املاکی که بدون عوض یا در مقابل مبلغ ناچیزی ضبط شده موجود میباشد که رسیدگی به آنها به وضع فعلی چندین سال طول میکشد و در این مدت فامیل او وسیله اعاشه ندارند چون تجار کرمانشاهی که به او قرض میدادند دیگر حاضر به دادن فرض نیستند زیرا دولت ایران حاضر نشده است به او قسمتی از اراضی مورد ادعا را مسترد نماید امیر مخصوص نفوذ زیادی در ایل کلهر دارد و همچنین رؤسای آن ایل که برگشتهاند و اکنون مشغول راهزنی و سرقت میباشند امیر مخصوص فعلاً در کرمانشاه آرام نشسته و از طریق قانونی حق خود را تعقیب کند یا این که کرمانشاه را ترک گفته و اراضی را تصرف و شروع به راهزنی نماید من شخصاً او را سرزنش نمیکنم اداره سابق املاک مضمحل و قادر به جمعآوری محصول نبوده فقط دو هزار خروار از دوازده هزار خروار محصول سالیانه وصول کرده است هر چه زودتر این املاک منصوبه مسترد شود برای دولت ایران بهتر است و از هر چه جهت ضروری به نظر میرسد و تا موقعی که تکلیف املاک امیر مخصوص و عوض معلوم نشده باید به یکی از طرق زیر وسیله اعاشه داشته باشد ۱- ماهیانه هزار تومانی که پرداخت میشد پرداخت شود ۲- آن قسمت از اراضی که در مقابل عوض اراضی فارس داده شده مسترد شود ۳- وقتی که این عمل انجام شود امیر مخصوص و خانواده آنها باید کرمانشاه را ترک نموده در شهری دیگر سکونت نمایند و استرداد قسمتی از املاک آنها نباید باعث بازگشت اصول ایلخانی مستقل در این قسمت گردد امضاء لیوتونان کلنل فلیچر مستشار سیاسی کرمانشاه این عین کاغذی است که به خط فلیچر است یک نفر از نمایندگان خطاب یکی نوشته شده خطاب به وزارت دارایی است شیر و خورشید سرخ وزارت دارایی قسمت مالی اداره تاریخ ۲۰/ ۱/ ۲۷ شماره ۱۲۰۵ ضمیمه پرونده جناب آقای امامی مدیر کل وزارت دارایی عطف به دستور تلفونی راجع به کار آقای عباس قبادیان معروض میدارد آقای عباس قبادیان نسبت به قسمتی از املاک واگذاری غرب ادعایی داشته و صورتی فرستاده است به ایشان نوشته شده است که اگر مدارکی دارد ارائه دهد تا حال جوابی نرسیده چندی قبل طبق دستور وزارت و تصویب هیئت دولت مقرر گردید دویست هزار ریال از درآمد املاک واگذاری به ایشان به عنوان وام پرداخته شود که پس از دعاوی ایشان از محل درآمد املاک مورد ادعا واریز نمایند و همین طور هم اقدام وجه مزبور به وسیله خزانهداری کل به نامبرده پرداخته شد اخیراً هم نسبت به پرداخت ماهی ده هزار ریال ایشان موضوع نامهی سفارت انگلیس با وزارت دارایی اجازه بفرمایید از وزارت خارجه توضیح خواسته میشود که چون سوابقی در این خصوص در اداره املاک نبود به همین نحو به وزارت دارایی جواب معروض گردید برای مزید استحضار پرونده امر هم به همین نحو تقدیم میشود رئیس اداره کل دفتر داری املاک اینجا نوشته که سفیر انگلیس یک کاغذی نوشته است مقصود این است که انگلیسها که کاغذ مینوشتهاند و در پرونده هست مقصود بنده این است که خارجیها چه حقی دارند در امور ما دخالت بکنند صحیح است ما میخواهیم به آقای قبادیان ملک بدهیم یا ندهیم خودمان میدانیم (مهندس رضوی- شاید تبعه آنها است اگر تبعه آنها نیست پس آنها چیست مینویسند و علت این که خارجیها مستقیماً در امور ایران دخالت میکنند برای چیست و به چه دلیل ما داریم باز هم زیر بار این تحکمات میرویم مقصود من این است که باید نفوذ خارجی از ایران برداشته شود مملکت مال ما است دنیای امروز غیر از دنیای قبل از جنگ است بعد از جنگ بینالمللی ۱۹۱۴ امریکا رفت و مطابق قانون مونرو گفت من دخالت نمیکنم فرانسه هم سرش در اروپا بند بود و فقط حاکم بر مقدرات شرق انگلیسها بودند ولی امروز وضعیت این طور نیست امروز دنیا و جامعه بشر رو به آزادی دارد سیر میکند مطابق منشور ملل متفق هر ملتی باید حاکم بر مقدرات خود باشد بدون این که دیگری در کار او دخالت بکند من میخواهم عرض کنم که منشور ملل متفق منع کرده است دخالت یک دولت قوی را در امور داخلی یک دولت ضعیف به چه مناسبت آنها باز هم دخالت میکنند و ما هم زیر بار میرویم صحیح است (باتمانقلیج- تقصیر از خود ایرانیها است که
مراجعه میکند) حالا بنده این گزارش رسمی پیشکار دارایی کرمانشاه را برایتان میخوانم عرض کنم آقای عباس قبادیان نواده داود خان کلهر بوده است
پدر آقای قبادیان پسر داودخان کلهر بوده است و در موقعی که پدرش زنده بوده مرحوم شده بعد از آن که داود خان مرحوم شد پسر او عموی آقای قبادیان طرفدار مرحوم مدرس بود و احمد شاه وقتی که سردار سپه (امامی اهری- آقای آزاد حالاکه آقای قبادیان اینجا نیست تا از خودش دفاع کند این برای حیثیت یک وکیل خوب نیست) من راجع به آقای هژیر میخواهم صحبت بکنم منتها مربوط به ایشان هم میشود (دهقان- آقای هژیر که در آن موقع کارهای نبودند) یک مقدار زیادی از املاک دولتی را آقای هژیر به او داده است روی این دستورات صحبت سر قبادیان نیست در حدود دویست میلیون تومان را دادهاند به قبادیان (دولتشاهی- شما چه سندی دارید که او طرفدار مدرس بود و این یکی مخالف مدرس این را ارائه بدهید ببینیم) حرفتان همین است (دولتشاهی- بلی) بسیار خوب من این حرفم را پس گرفتم خنده نمایندگان ما نمایندهی ملت ایران هستیم ما حافظ حقوق این ملت هستیم ما آمدیم در اینجا که حق آن بیچارههای لخت و عور را حفظ کنیم ما آمدیم اینجا که آزادی ملت ایران را حفظ کنیم ما نیامدیم که حق یک مشت بیچاره بدبخت را به میل و هوای نفس بدهیم به حسن و حسین اگر کسی یک دینار آقایان را ببرد و بخورد مگر شما راضی میشوید مگر درصدد دفاع برنمیآید من نمیدانم چرا آقایان راضی نمیشوند که حق یک ملت بدبخت گرسنه از اشخاص گرفته شود عرض کنم که وقتی نظامیهای یک قدری قدرت پیدا کردند یک شب آمدند و عموی قبادیان را گشتند معلوم هم نبود که کی او را کشت بعد از آن نظامیها آمدند به آقای قبادیان کمک کردند و آن املاکی که متعلق به ورثهی مرحوم کلهر بود به تصرف آقای قبادیان دادند و قبادیان هم قرارداد که سالی ۷۰ هزار تومان به پول آن روز به آنها پول بدهد یک سال در تصرف آقای قبادیان بود بعد شاه رفت و آن املاک را از ورثه قبادیان خرید شاه مرحوم وقتی که خریدند این املاک را و تصرف کردند آقای قبادیان را آوردند به تهران لقب امیر مخصوص بهش داده شد و آوردند در دربار شد میرآخور نمیدانم یک سال و یک سال و نیم در این جا بود و خیلی ناراضی بود از این مرخصی گرفت و رفت کرمانشاه و یک عده زیادی از ایل دورش جمع شدند و گزارش دادند به فرمانده لشکر که یک عده زیادی از اهالی ایل دور و بر قبادیان جمع شدهاند و بعد او را دنبال کردند و از آنجا قبادیان آمد لرستان پیش سپهبد شاه بختی سپهبد شاهبختی هم گزارشی داد او را فرستادش به تهران محکومش کردند به ده سال حبس ده سال بعد هم خودش و هم برادرش از زندان آمد بیرون وقتی که از زندان آمد بیرون (مجلس از اکثریت افتاد- چند دقیقه بعد اکثریت شد) حالا ملاحظه بفرمایید گزارش پیشکار دارایی کرمانشاه را پروندهای است به نام خود عباس قبادیان راجع به املاکی که برخلاف حق دعوی به اعلیحضرت شاه فقید نموده است که عبارت از املاک ایوان شامل ۱۵۰ قریه و مزرعه و مرتع بلوک سومار عبارت از ۱۲ قریه و مراتع که رودخانه کن گیر که به عراق و مندلیج میرود در این بلوک واقع است بلوک نفت شاه عبارت از ۶ قریه و مراتع که معادن و پالایشگاهها و چاههای نفت در این محل واقع میباشند قسمتی از بلوک دیره قسمتی از قراء گیلان غرب قراء مهم کلا جوب علیا کلا جوب سفلی خرده اراضی و مزارع دیگر که جمعاً ۱۱۱ فقره که هر یک یک بلوکی است توضیح آن که کلیه مراتع مورد ادعای قبادیان مراتعی است از خالصهجات مسلم که قبل از قانون نظام وظیفه دولت بابت حقوق سرباز و سوار ایل کلهر به افراد و خانوارهای سرباز بده میداده است بعد که نظام وظیفه برقرار شد و سرباز بنیجه ملغی گردید قبادیان مدعی شد که ملک من است در صورتی که عباس قبادیان نوهی رئیس ایل است و پدر او هم قبل از پدر بزرگ او مرده است و اساساً ارثی به اون نمیرسیده زیرا دو عموی او به نام قاسم و کریم داودیان زنده هستند و ادعایی نکردهاند به علاوه تأیید مینمایند که عباس قبادیان دروغ میگوید گذشته از این اصولاً ایوان و سومار خالصهجات مسلم دولت است و اگر تحقیق شود زارعین آنجا عموماً لر هستند نه کلهر و نه باوندپور و زبان و عادات و آداب آنها هم ممجزی است و این محل ایوان و سومار خالصهجات مسلم دولت همیشه در اجاره ولات پشتکوه بوده است و قسمتی از مراتع گرمسیری هم که قبادیان مدعی است مال اوست محل مرتع ایل سنجابی است که آنها هم این ادعا را نکردهاند و همه ساله حقالمرتع به نام اجاره خالصهگی میدهند برای خالصهگی این مراتع به پروتکل تعیین حدود بین دولت ایران و دولت سابق عثمانی در وزارت خارجه اگر مراجعه شود معلوم مینماید که نمایندگان دولتین روس و انگلیس که در این تعیین حدود نظارت داشتهاند تصریح کردهاند که شخصاً رؤیت کردهاند
طوایف سنجابی و متصرفین این مراتع را در محل و همین معنی را حضرات در همان پروتکل تصدیق نمودهاند
ب- موقعی که شاه فقید املاک حقیقی وراث مرحوم داود خان کلهر پدر بزرگ عباس قبادیان را از وراث گرفت و در عوض در شیراز و خراسان به آنها به همان میزان املاکی داد به ده سهم بین اولاد ذکور و اناث داود خان و نوهها تقسیم کردند یعنی شاه فقید مایل بودند به طور کدخدامنشی نوهها و پسرها هر یک یک سهم داشته باشند من جمله عباس قبادیان هم یک سهم برد ضمناً در موقع تبعید و انتقال دوادیانها و قبادیانیها از کرمانشاه به شیراز و خراسان و تهران خاور خانم قمرالسلطنه عمه قبادیان و برغش خان عموی پدر قبادیان تلگرافاً از شاه فقید تقاضا کردند که چون ما یک پیرزن و یک پیر مرد هستیم و توانایی مسافرت را نداریم سهم آنها در خود کرمانشاه به آنها داده شود و از این بابت حسبالامر شاه فقید قراء چشمه روزان و سراب قنبر و مرتع چغاگلان به آنان ودیعه شد که فعلاً متصرف هستند پس از قضایای شهریور ۲۰ قشقاییها در شیراز املاکی که به قبادیان داده شده بود تصرف کردند همین طور در سایر نقاط و کسان قبادیان فوراً به باوند پور مراجعت کردند آن وقت دولت معامله را اقاله کرد یعنی املاک شیراز را قشقاییها بردند و به حضرات هم گفتند بروند سر ملک حقیقی خود ارثی خودشان که همان ده سهم باشد ولی این دهات خالصه (جمشید زوران سراب جعفر کلی مرتع چغا کلان) در تصرف خاور خانم قمرالسلطنه عمه قبادیان و وراث برغش خان باقی ماند که با نهایت عجله دارند معامله میکنند برای این که سند معامله با قمرالسلطنه و برغش خان در کرمانشاه تنظیم شده بود و در مرکز نبود و مأمورین وزارت دارایی با سازش حضرات این سند را اقاله نکردهاند و در نتیجه هم سهم پدری را که اقاله شده میبرند و هم این سه دهکده خالصه را در دروازه کرمانشاهان
۱- حداقل در حدود ۲ میلیون تومان به پول سابق در زمان شاه فقید در گیلان غرب. ایوان. دیره. نفت شاه. سومار بناها و قصور سلطنتی و باغات و حمام و دکاکین و میادین و غیره ساختمان شده است که به تحریک خود قبادیان قسمتی مخروبه و قسمتی فعلاً هم دایر است
۲- تا به حال عباس قبادیان در حدود صد هزار تومان هم به نام مساعده از دولت اجرتالمثل گرفته به این امید که بعد از محکومیت دولت بقیه را بگیرد و حال آن که به موجب قانون املاک واگذاری تا حکم قطعی راجع به این موارد صادر نشود حق عایدات و حق دخالتی برای مدعی نیست ولی از سال ۱۳۲۶ با تبانی با رئیس املاک شاه آباد غرب سروش آقای قبادیان بین پسرها و برادرها و کسان خود تقسیم نمود که هم اکنون هم غضباً متصرف و محصول و درآمد را هم میبرند و حبه و دیناری هم به دولت نمیدهند در دولت آقای حکیمی و وزارت دارایی آقای نجم سروش رئیس املاک غرب احضار و مهندس خلخالی به جای او اعزام گردید پس از ساقط شدن دولت یعنی هنگامی که مهندس خلخالی به کرمانشاه وارد شده بود مجدداً سروش ابقا و نامبرده احضار گردید
در بلوک شاه آباد ساختمانهایی از طرف دولت شده به شرح زیر
۱- بهداری ۲- مریضحانه پنجاه تختخوابی ۳- قصر خوابگاه ۴- عمارت ولیعهد ۵- باغ نمونه ۶- ساختمان شهربانی ۷- ساختمان فرمانداری ۸- ساختمان اداره آمار ۹- دبیرستان شبانه روزی ۱۰- دبیرستان ۱۱- دکاکین دولتی زیاد ۱۲- تیمچه ۱۳- کاروانسرا که هر یک از آنها دارای ملحقات و متعلقات و باغات مفصلی است با خانه خانههای بزرگ و کوچک برای سکنای کارمندان ادارات دولتی مهمتر از همه موضوع کارخانه قند شاه آباد و ملحقات و متعلقات آن است که در همین بلوک واقع است با خانه و باغ اختصاصی پهلوی است که به قیمت فعلی متجاوز از دو میلیون زیاده قیمت دارد مهمتر از همه معادن تفت واقع در قریه بوربور در این حوزه است که قبل از تأسیس چاههای نفت شاه آباد بدواً شرکت نفت در این محل شروع به تأسیسات خود نمود ولی چون شاه فقید مایل بودند در مقابل شهر مندلیج عراق و نفت خانه عراق آبادیها و شهر متقابلی داشته باشند شرکت نفت را وادار کردند که در نفت شاه شروع به عمل نمایند بنابراین این املاک به طیب خاطر به شاه فقید فروخته شده و چندین برابر آن خرج آبادانی و عمران و ساختمانها و سد معروف برفآباد از طرف دولت شده (تنها سد
برف آباد متجاوز از یک میلیون خرج برداشته است مطابق این گزارش که تمام صورت این املاک است که یکی یکی نوشته شده است مطابق همین صورت در صورتی که آقای قبادیان هنوز حکمی به نفع او صادر نشده و حاکمیت او قطعی نشده است سال گذشته تمام این املاک را به تصرف آقای قبادیان دادند
منصف گفتید که تحویل آقای هژبر دادهاند
آزاد- کی گفت حالا اجازه بدهید سال گذشته با تبانی آقای سروش تمام این املاک را تصرف کردهاند بعد آقای نجمالملک آمدند اینجا آن سروش را برداشتند و دستور دادند که این عواید را هم بگیرند برای این که عواید را به هیچ وجه منالوجوه ندادند اتفاقا در آن موقع که مشغول این فعل وانفعال بودند یک مهندس را هم فرستادند آنجا برای همین خالصهجات آقای حکیمالملک کابینهاش استعفا داد و باز آقای هژبر آمد فوراً همان سروش را فرستادند و امروز این املاک در تصرف آقای قبادیان است و در حدود ۲۰۰ میلیون تومان ارزش دارد و برای هر جفت گاری ۱۰۰ من گندم وپنجاه من جوحواله داده است که درحدود شش هزار تن غله میشو د مقصود اینست که آقای هژبر علت این که عواید این املاک را مطالبه نمیکند و اجازه داده است در تصرف آقای قبادیان باشد برای چیست صحبت بنده در این باب این است که این املاک الان در تصرف اقای قبادیان است در صورتی که حکم صادر نشده اصلاً تمام اسناد و تمام پرونده آن هم در اداره املاک است شما نگاه بکنید به اداره املاک ببینید پارسال درآمد املاک غرب چقدر بوده و حالا چیست مطلب دیگر عرض کنم یک اتفاقاتی است که در کشور رخ داده که اخیراً هم یک قسمت آن در روزنامهها منتشر شده است و یکی دو نفر از آقایان نمایندگان هم یک تذکری در این قسمت دادند این قضیه قضیه یک باند قاچاقچی است که این مرکب است از یک عده از تجار که اخیراً کشف شده است
رحیمیان- فرمودید نمایندگان مجلس هم دخالت داشتهاند
آزاد- عرض کنم که قضیه این بوده است که یک باندی تشکیل شده است که ۳ و ۴ سال است که مشغول قاچاقچیگری است یعنی یک مقدار زیادی چایی و قند و شکر و اجناس وارد میکنند و در اداره گمرک اینها را پلمپ میزنند و بعد از آن که پلمپ زدند عوارض دولتی را نمیپردازند بعد از دو سه سال یک قضیه کشف میشود که ۱۲ هزار صندوق چائی از مرز خرم شهر وارد شده است که پلمپ گمرک را هم خورده است ولی عواید گمرکی را نپرداختهاند این موضوع را تعقیب میکنند بالاخره آن پروانههای جعلی هم که به وسیله آن پروانههای جعلی آن اشیاء قاچاق را وارد میکردند کشف میکنند و چند صندوق چای را هم گرفتهاند و میپرسند که این صندوق چایی را از کجا آوردهاید آنها میگویند که از کجا گرفتیم از کجا آوردهاید آنها میگویند که از کجا گرفتیم از کجا آوردیم بالاخره میرسد به جایی که قضایا روشن میشود بعد از آن که قضایا روشن میشود آقای وارسته دستور میدهند که اینها را به جریان بیندازند آقای هژیر با آقای وارسته صحبت میکند که شما این پروندهها را مسکوت بگذارید میگوید برای چه مسکوت بگذارم میگوید که چند نفر از نمایندگان هم در این قضیه شرکت دارند (صدرزاده- اسم ببرید آقای آزاد اسمشان را ببرید) (همهمه نمایندگان)
صدرزاده- آقا اینجا ۸۵ نفر هستند همه را متهم نکنید به دیگران صدمه میزنید حیثیت وکلا را میبرید یا اصلاً نگویید یا اسم ببرید چرا همه را به لجن میکشید ولی تمنی میکنم نام ببرید این قدر شهامت داشته باشید
آزاد- بنده شهامتم مافوق همه آقایان است یقین داشته باشید
صدرزاده- حالا نام ببرید
آزاد- هو نکنید آقا بنده خودم پدر همه هوچیهای مملکت هستم آقای صدرزاده الان این گزارشهایی که خواندم این کاغذ کلنل فلیچر را خواندم و اسم بردم چکار کردید
صدرزاده- خوب رسیدگی میشود
آزاد- آنها را هم فرض کنید که اسم بردم
عدهای از نمایندگان- بگویید آقا آنها که اینجا هستند معلوم بشود
آزاد- فرض کنید که گفتم حسن و حسین عرض کنم آقا اجازه بدهید من صحبتم روی نقل قول است آقا عرض کنم که آقای هژیر به آقای وارسته وزیر دارایی میگوید که اگر چنانچه تعقیب شود چون چند نفر از وکلای مجلس در اینجا دخیل است اگر آنها تعقیب شوند آنها رأی نخواهند داد و دولت اکثریت نخواهد داشت بنابراین صلاح بر این است که شما تعقیب نکنید
فرامرزی- پس خیلیند اگر این طور است
آزاد- سر این قضیه هم آقای وارسته استعفا داد که آقای هژیر گفت چرا اینها را دنبال میکنید اگر دنبال بکنید ممکن است که رأی دولت در مجلس کم و اکثریت نداشته باشد و ایشان استعفا دادند رئیس گمرک را هم البته عوض کردند رئیس گمرک پیرزاده بود
یکی از نمایندگان- محمدزاده بود
موسوی- محمدزاده بسیار مرد خوبی است
آزاد- این صحبتهایی است که آقای هژیر با آقای وارسته کردهاند ممکن است که آقای هژیر خودش شریک بوده و مخصوصاً گفته است که وکلا در این قسمت شریک هستند و اگر شما دنبال کنید چون وکلا در این جا شریک هستند من اکثریت ندارم البته خود آقای هژیر هم میآیند توضیح میدهند بنده میخواهم به آقایان یک قضیه را تذکر بدهم که در این بحبوحه عظیمی که در دنیا هست و هر ملتی دارد برای حفظ خودش یک عده رجالی انتخاب میکند که او را از گرداب بدبختی نجات بدهد در چنین موقعی ما آمدیم یک چنین نخست وزیری انتخاب کردهایم و به دنبال او رفتهایم که به وزیر دارایی خودش میگوید شما قاچاقچیها رادنبال نکنید برای اینکه من درمجلس اکثریت نخواهم داشت واقعا ببینید عجب نخست وزیری و عجب رأیی مشاهده کنید این آرا چقدر قیمت دارد شما اگر قاچاقچیها را تعقیب نکردید من اکثریت پیدا خواهم کرد عجب آراء بزرگی و آن وقت میخواهد چنین نخست وزیری در مقابل انگلیسها در مقابل روسها و در مقابل امریکاییها حقوق ما را حفظ بکند
رئیس- آقای آزاد سندی در این خصوص دارید
آزاد- سند آقای افخمی و آقای ذوالفقاری است جریان این قضایا از طرف آقایان بوده که دنبال کردهاند بااین که آقای افخمی که یک مردی است بسیار آرام به قدری عصبانی شده است که این را دنبال کرده است و آقای ناصر ذوالفقاری آقای هژیر که وارسته را وادار کرده است استعفا بدهد مجبور کرده است که آقای لطفی را بفرستد
فرامرزی- حرفتان را بزنیدآ بینالثنین قدغن است
آزاد- آقای ناصر ذوالفقاری در اینجا حاضر هستند
رئیس- بفرمایید آقا
فرامرزی- انشاءالله تمام شده
آزاد- خیلی دیگر هست
فولادوند- این جوری که نمیشود شما اگر بخواهید یک سال تمام حرف بزنید آخر این جور که نمیشود وقت مجلس را گرفت یک روز باید کافی باشد من ارادت دارم به شما عرض کنم متهمی بخواهد برای محکمه توضیح بدهد شاید شش سال بخواهد توضیح بدهد قاضی باید بگوید که آقا من فهمیدم میخواهم حکم بدهم
آزاد- صحبت من فردا تمام میشود فردا از ساعت ۹ صبح تشریف بیاورید دو سه فقره موضوع دارم که امروز تمام نمیشود
رئیس- صحبت کنید
آزاد- امروز تمام نمشود ولی فرداعرضم امام میشود اگر شما هم بنشینید من نفسم نمیرسد تذکر بدهم باید فکر مرا هم بکنید یک مقدار زیادی نسبت به ملت ایران ضرر وارد آمده است موضوع ارز هست و اقدامات اخیری که شده است گرچه آقای اردلان واقعاً آمدند و استیضاح کردند و مجلس هم رأی سکوت داد ولی بعد از آن یک اثرات دیگری پیدا شد که به ملت ایران خیلی ضررهای زیادی وارد آمده آقایان به خاطر دارند که وقتی که آقای ابتهاج از لندن برگشت در روزنامهها مقالاتی نوشتند که آقای ابتهاج رفته است به لندن این مطالب روزنامهها بود ۲۰ هزار لیره شرکت نفت به او وعده کرده است که به حساب او بگذارد که اگر قیمت لیره را یکی از نمایندگان دروغ است روزنامهها نوشتند من نمیگویم بیست هزار لیره شرکت نفت به او وعده کرده است که به حساب او بگذارد (آشتیانیزاده- آقای آزاد ابتهاج دزد نیست این را روزنامهها نوشتهاند یک نفر از نمایندگان روزنامهها بیخود نوشتهاند من که نمیگویم با خود نوشتهاند شما صبر کنید که من حرفم را بزنم این مطالبی بود که روزنامهها نوشتهاند
رئیس- تأمل بفرمایید اکثریت نیست
آزاد- عرض کنم که صحبتم رسمی نیست خنده نمایندگان در این موقع اکثریت حاصل شد من خیال میکردم که من عصبانی هستم و خیلی عجول اولی حالا میبینم که آقایان خیلی از من عصبانیتر هستند و کم کم به خودم امیدوار میشوم که آدم معتدلی هستم و
بر خیلی خیلی از من عجولتر هستند خلاصه بعد در روزنامهها نوشتند که علت این که میخواهند قیمت ارز را بالا ببرند این است که انگلیسها میخواهند امسال ده میلیون لیره اینجا خرج بکنند و ساختمان بکنند و برای این که یک استفادهای در این میان ببرند عوض آن که ده میلیون لیره خرج کنند مثلاً پنج میلیون لیره بیشتر خرج نکند آمدند این کار را کردند این مطالب را در روزنامهها نوشتهاند وقتی که این مطالب را من خواندم رفتم پیش آقای ابتهاج و گفتم آقای ابتهاج یک چنین مطالبی در روزنامهها نوشتهاند تو را روزنامهها متهم میکنند که بیست هزار لیره میخواهند بهت بدهند که قیمت لیره را از سیزده تومان ببری بالا و این مطالبی که در روزنامهها نوشته بودند بهش تذکر دادم سه ساعت و نیم مذاکرات ما طول کشید بعد به من گفت که رفتم لندن و عقیدهام هم این است که بایستی قیمت لیره برود بالا رفتم با شرکت نفت صحبت کردن که شرکت نفت تمام لیرههایی که در ایران میخواهد تسعیر بکند به قیمت سیزده تومان تسعیر بکند ولی در خارج هیجده تومان یک نفر از نمایندگان این سفر با آن سفر مگر آمده یک نفر از نمایندگان مراجعت کرده است آن سفر که کرده عرض میکنم بعد ایشان به من گفتند که من رفتهام لندن با شرکت صحبت کردهام که شرکت نفت هر مقدار ارزی که در ایران میخواهد به ما بدهد این را سیزده تومان به ما بدهد گفتم چطور میشود که شما قیمت لیره را بیاورید به هیجده تومان و بعد شرکت نفت بیاید با بانک سیزده تومان حساب بکند همچو چیزی ممکن نیست دستور داد که کاغذها را بیاورید آوردند کاغذهایی را که به انگلیسی رد و بدل شده بود و ترجمه اینها را به من دادند خواندم بالاخره به شرکت نفت مراجع شده بود و شرکت نفت هم جواب داده بود که شما میخواهید قیمت لیره را هیجده تومان تعیین بکنید و قیمت لیره هم که در تمام دنیا هیجده تومان باشد چطور ما میتوانیم با شما سیزده تومان حساب کنیم ما این کار را نمیکنیم گفتم خوب این هم که نشد شرکت نفت هم که حاضر نیست بعد گفت خوب من شبی میخواستم حرکت کنم رفتم معاون اقتصادی وزارت دارایی انگلستان را دیدم با او جریان را به میان آوردم ایشان هم به من گفتند که من مذاکره میکنم باشرکت نفت و بعد به شما خبر میدهم و بعد چون من آمدم دیگر نشد که خبرش را به من بدهد ولی کاغذی نوشته است کاغذ را آورد که معاون اقتصادی وزارت دارایی نوشته بود که من هم با شرکت نفت صحبت کردم و آنها هم گفتند که نمیشود گفتم پس روی چه زمینه میفرمایید بالاخره گفتم مذاکرات قطع نکردن هم دلیل نمیشود که اینها لیرههاشان را سیزده تومان بدهند بعد این گذشت و گفتند که دولت ترکیه در این موقع قیمت لیره را برده بالا یا چکار کرده ولی چون من از مسائل اقتصادی زیاد اطلاع نداشتم گوش ندادم و آمدم بیرون قیمت لیره را اگر خاطر آقایان باشد عمداً بردند بالا قیمت لیره در سه سال قبل بلکه تقریباً سه سال و نیم قبل پانزده شانزده تومان بود و یک دفعه هم در روزنامه خواندم که هیجده تومان شد کم کم قیمت لیره را بردند بالا و بیست و شش تومان شد بعد من علتش را از وزارت اقتصاد ملی و از اشخاصی که در کمیسیون ارز و کمیسیون سهمیه بودند پرسیدم گفتند که عمداً ارز به مردم ندادند در صورتی که ما به اندازهای که جنس بخواهیم وارد بکنیم از خارج همان اندازه ارز داریم ارز را ندادند تا بالا رفت و قیمت شد ۲۶ تومان بعد از آن که قیمت ارز بالا رفت و بیست و شش تومان شد درصدد افتادند که قیمت رسمی لیره را ببرند بالا که این پولهایی را که انگلیسها در اینجا خرج میکنند عوض این که بیست میلیون لیره خرج بکنند در سیزده تومان که حساب شد فرض بفرمایید که ۱۰ میلیون لیره خرج بکنند کابینه قوامالسلطنه موافقت نکرد هر قدر که ابتهاج کوشش کرد موافقت نکرد حکیمی هم موافقت نکرد بعد از آن یک مرتبه این تصویبنامه آقای هژیر لیره را آورد به این قیمت به عقیده من آقایان دو کار خبط شده است که هر دو به ملت ایران ضرر وارد آورده است و هر دو یک نوع خیانتی به ملت ایران محسوب میشود صحیح است قسمت اول این است که پول ایران را قیمتش را تنزل دادند حالا بنده برای آقایان یک قدری توضیح میدهم که چطور قیمت پول ایران را آوردند پایین پول ایران قبل از این تصویبنامه در تمام دنیا حتی بانک بینالمللی یک لیره مساوی ۱۲۸ ریال بوده تمام ارزهایی که در کشور بود این ارزها را تمام بانک ملی میخرید به قیمت ۱۲۸ ریال و میفروخت به قیمت سیزده تومان یا ۱۳۰ ریال و قاعدهاش هم این بود پول ایران در تمام محافل بینالمللی قیمت ۱۲۸ ریال مساوی با یک لیره بود وقتی که این تصویبنامه را صادر کردند به این معنی که بانک تمام لیرهها را میخرد به قیمت روز هم مثلاً ۲۲ تومان و خوردهای است وقتی که بنا شد بانک خرید به قیمت ۲۲ تومان و پنجهزار تمام لیرهها را و به همان قیمت فروخت پس قیمت پول ایران از ۱۲۸ ریال رفته است به ۲۲۵ ریال که قیمتش هر روز تقریباً معین میشود مهندس رضوی این را ما از نظر رسمی قبول نداریم و قیمت رسمی همان ۱۲۸ ریال است عمل دولت این است که دولت لیره را میخرد به ۲۲۵ ریال و به همان ۲۲۵ ریال میفروشد و هر کس هم که لیره داشته باشد دولت مطابق آن تصویبنامه لیرههایش را میخرد و گواهینامه هم میدهد پس قیمت را دولت بالا برده است یعنی امروز در بازار بینالمللی نمیگوید ۱۲۸ ریال پول ایران مساوی با یک لیره است یعنی وقتی که دولت میخرد به مظنه روز و مظنه روز هم ۲۲ تومان و خوردهای است و به همان قیمت میفروشد پس عملاً قیمت هم ترقی داده شده است دکتر راجی به طور رسمی بالا نبرده برای آن که مایحتاج مردم همان سیزده تومان است بنده اینجا برای شما توضیح میدهم در این تصویبنامه دولت نوشته است که چه اجناسی را ارز دولتی میدهد و چه اجناسی را ارز نمیدهد مطابق این تصویبنامه آن چیزی که دولت صد درصد ارز میدهد قند و شکر است که در تصرف دولت است و الّا سایر اجناس را صدی شصت و صدی چهل ارز میدهد بنابراین ملاحظه میشود که قیمت لیره بالا رفته است دیگر از ضرر این تصویبنامه تنزل پول ایران است در بازار بینالمللی و آقایان به همین زودیها خواهید دید که قیمت اجناس به طور سرسامآوری بالا خواهد رفت بعضی از نمایندگان خدا نکند الان از موقعی که این تصویبنامه صادر شده است تا اندازه هزینه زندگی بالا نرفته است علتش این است که دولت دستور داده است بانک اعتبار تجار را کم بکند و چون تجار اعتبار پولیشان کم شده است و احتیاج به پول دارند ناچارند اجناسشان را بفروشند و ممکن است بعضی از آنها ورشکست بشوند ولی اگر یک قدری اعتبار باز شد قیمت اجناس خیلی خیلی میرود بالا به قسمی که دیگر هیچ کس نتواند زندگانی کند موضوع دوم موضوع ضرر و زیانی است که به ملت ایران ازاین تصویبنامه وارد شده است درزمان رضا شاه تمام ارزهایی که در کشور بود تحت حروف ابجد الف ب ج د تقسیم شده بود اینها هم مطابق همان صورتی که داشتند ارزها را از مردم میگرفتند ومطابق همان صورتی که داشتند ارزها را از مردم میگرفتند و مطابق همان صورتها به مردم میفروختند به این طریق اجناسی که در بازار دنیا زیاد مشتری داشت و به هر جایی که عرضه میکردند میخریدند صدی چهل یا صدی پنجاه ارزانیها را دولت میگرفت و بعضی اجناس دیگر بودند که این اجناس دردرجه دوم بودند و از آنها کمتر از میگرفتند و بعضی اجناس دیگر هم بودند که برای صادر کردن آنها دولت اصلاً هیچ ارزی نمیداد و ارزهای هم که به مردم میدادند طبق آن موضوع پایاپای بود که از هر جایی که میخواستند جنس وارد بکنند مطابق همان بایستی جنس صادر بکنند در دوره رضا شاه اگر چنانچه یک کسی ارز زیادی داشت ارزش را میگرفتند چون قاچاق بود بعد از شهریور که کمیسیون ارز به هم خورد و آن اوضاع از بین رفت مجدداً آمدند و کمیسیون ارز را دایر کردند و تصویبنامهای صادر کردند که مطابق آن تصویبنامه ارزهایی که در کشور بود تحت یک ترتیب درآمد به این معنی که تقریباً دو قسمت ارز در کشور ایران بود یکی ارزهای دولتی که از نفت جنوب تحصیل میشد و از شرکت بیمه و سفارتخانهها و یکی هم ارزهای صادراتی بود که تجار جنس صادر میکردند این ارزها تمام در تحت تصرف دولت بود هرکس که جنس به خارج صادر میکرد این جنسها را بایستی صدی ده آن را ارز به دولت بدهد و مابقی دیگر را هم بفروشد به دولت دولت هم ۱۲۸ ریال به او پول بدهد یک گواهینامهای هم به اوبدهد که این گواهینامه را در بازار آزاد میتوانست بفروشد بنابراین طبق جریان قبلی کسی نمیتوانست ارز قاچاق آن هم به مقدار زیاد بگیرد برای این که اگر کسی میخواست یک جنسی وارد بکند ناچار بود به وزارت پیشه وهنر مراجعه کند و وزارت پیشه و هنر هم مطابق آن سهمیهای که تهیه شده بود بایستی به او اجازه بدهد و بعد از آن که به او اجازه میداد این ارزها را یا باید با ارز دولتی باشد یا با ارزی که گواهینامه ارائه میکند ولی مطابق این تصویبنامهای که صادر کردهاند امروز تمام سفارتخانهها یا هر کسی که ارزی داشته باشد میتواند به بانک بفروشد و بانک هم به قیمت بازار آن را خریداری بکند و بعد بفروشد به هر کس که میخواهد تصویبنامه مفادش این است که صادر شده است و بنده آن را میخوانم
۱- بانکهای مجاز در مقابل ارزهای صادراتی که خریداری مینماید گواهینامه فروش ارز به میزان صد در صد به فروشنده خواهند داد فروشنده میتواند از گواهی فروش ارز در مدت یک ماه از تاریخ فروش برای باز خرید ارز به منظور دارد کردن کالاهای مجاز در حدود مقررات زیر و از طریق اعتبار اسنادی یا واریز برات استفاده نماید و یا این حق را به دیگری واگذار کند یا آن را به بانک ملی ایران
بفروشند تبصره برای ارزهایی که به وسیله سفارتخانهها و سیاحان و اشخاص و سایر مؤسسات متفرقه فروخته میشود گواهی فروش ارز داده خواهد شد مطابق این تبصرهای که اینجا نوشته شده است هر کس هر قدر ارز داشته باشد میتواند به بانک بفروشد و بانک هم به قیمت بازار خریداری کند و گواهینامه بدهد و گواهینامه بدهد روی همین تصویبنامه نظریهای که شرکت نفت داشت عملی شد یعنی شرکت نفت که در نظر داشت یک مقدار لیره به قیمت روز بفروشد مطابق همین تصویبنامه ارزهای خودش را در بیست و دو تومان فروخت زیرا ارزهایی که به موجب این تصویبنامه صادر شده است اگر آقایان بازهم در این زمینه یک کمیسیون تعیین نکنند که به بانک ملی و پروندهها مراجعه بکنند خواهند دید که دیگر از طرف شرکت نفت به بانک ملی ارزی داده نشده است آقایان کمیسیونی باید برود رسیدگی کند اطلاعات هم وقتی که من اینجا صحبت کردم که پنجهزار تومان خرج مهمانی شده بود نوشتهاند ۵ میلیون تومان هر چیزی که قابل باور کردن نیست
عباس مسعودی- اشتباه شده اصلاح میشود
[۴ -موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه]
رئیس- یک قدری تأمل کنید یک عده از آقایان بیرون هستند و اکثریت هم دیگر برای مذاکره نیست پیشنهادی رسیده که عصر جلسه شود پیشنهاد دیگر هم رسیده که فردا جلسه بشود بنابراین فردا صبح جلسه خواهد بود برای این کار
مجلس چهل دقیقه بعد از ظهر ختم شد
رئیس مجلس شورای ملی رضا حکمت
شماره ۱۰۹۰۵- ۲۲۰۴۲ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای محمدحسین برهانی دیانی سردفتر اسناد رسمی سابق میناب
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم سیرجان منصوب میشوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۶۷۷- ۲۲۰۴۰ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای عنایتالله بهرامی سردفتر اسناد رسمی بهشهر
به موجب این ابلاغ به علت کنارهگیری وترک محل کار از تصدی دفتر اسناد رسمی معاف میشوید
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۹۰۴- ۲۲۰۴۶ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای محمدحسین برهانی دیانی سردفتر اسناد رسمی سیرجان
به موجب این ابلاغ دفتر شما را در سیرجان برای ثبت ازدواج رسمیت میدهد
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۵۸۱- ۲۲۰۵۶ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای حسن اوحدی همدانی سردفتر اسناد رسمی و گواهی صحت امضاء رودسر گیلان
به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفاتر شما به قصبه کرج تبدیل میشود طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید
وزیر دادگستری
شماه ۱۰۹۰۷- ۲۲۰۴۸ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای سید محمدباقر شهمنش سردفتر سابق ازدواج تهران
به موجب این ابلاغ مجدداً دفتر شما را در شهر تهران برای ثبت ازدواج رسمیت میدهد
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۵۸۶- ۲۲۰۳۴ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای مرتضی اشرف اسلامی
به موجب این ابلاغ دفتر شما را در تهران برای ثبت ازدواج رسمیت میدهد
وزیر دادگستری
شماره ۹۷۰۷- ۲۲۰۱۸ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای ملا صالح فاروقی سردفتر ازدواج و طلاق قریه خانقاه سقز
به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفاتر شما به شهر سقز تبدیل میشود
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۸۹۵- ۲۲۰۲۲ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای شمسالدین مصلحی سردفتر ازدواج و طلاق سابق تهران
نظر به این که محاکمه انتظامی شما خاتمه یافته به موجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی دفتر طلاق اعلام میدارد
وزیر دادگستری
شماره ۱۰۸۹۸- ۲۲۰۲۶ ۱۲/ ۸/ ۲۷
آقای علیمحمد عابدینزاده
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم دهستان سنگان رشتخوار منصوب میشوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید
وزیر دادگستری