تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۶»
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
'''رئیس'''- لایحه تعلیمات عمومی مطرح است. ماده ۱۲ خوانده شد و حالا مذاکرات لازمه میشود. آقای منشور. | '''رئیس'''- لایحه تعلیمات عمومی مطرح است. ماده ۱۲ خوانده شد و حالا مذاکرات لازمه میشود. آقای منشور. | ||
− | منشور- البته در این ماده دقت زیاد شدهاست و با این ماده بنده مخالفتی ندارم فقط یک حداقلی برای مدت توقف در پایهها معین کرده البته آقایانی که به متن ماده مراجعه کرده باشند دقت و توجه فرمودهاند که این حداقل را لازم ندارد چون حداکثر ذکر شدهاست و بنظر بنده ذکر حداقل مورد ندارد و سابقاً هم که در قانون استخدام کشوری یک حداقلی را ذکر کرده بودند که حداقل توقف در رتبهها چقدر است چون حداقل معین شده بود در تقاعد موجب اشکالاتی میشد که حداقل معین شدهاست در صورتیکه کمتر اتفاق میافتاد که کسی بتواند از آن حداقل هم استفاده کند و غالباً خیلی زیادتر از آن حد در یک رتبه میماند و در موقع ترفیع اگر مستخدم وسائلی نداشت هیچوقت برتبه بالاتر نائل نمیشد این است که بنظر بنده این حداقل زیادی است و باید حذف شود و در آخر ماده در ضمن تبصره هم برای کمک آموزگاران و آموزگاران و دبیران ذکر شدهاست که اگر تأهم اختیار کنند و متأهل شوند ثلث حقوق یا به یک خود را بعنوان اضافه حقوق دریافت میدارند حالا بنده تعجب میکنم که در این قسمت چرا استادان را استثنا کردهاند و اسمی از آنها نبردهاند در صورتیکه آنها هم اشخاصی هستند که بیشتر صرف وقت برای تحصیل کردهاند و قطعاً باید آنها هم با تأمین امور معاش امیدواری داشته باشند و فراغت داشته باشند که بتوانند مطالعه کنند و در رشتة تحصیلی خودشان پیشرفتهائی حاصل کنند و ثابت شدهاست در دنیای متمدن اشخاصی که از حیث وضعیت معاش در مضیقه نیستند میتوانند وقت خودشان را صرف اختراعات و کارهای علمی بکنند و از این حیث هم عقیدة بنده این است که استادان را هم علاوه کنند که تبعیضی نشود. | + | '''منشور'''- البته در این ماده دقت زیاد شدهاست و با این ماده بنده مخالفتی ندارم فقط یک حداقلی برای مدت توقف در پایهها معین کرده البته آقایانی که به متن ماده مراجعه کرده باشند دقت و توجه فرمودهاند که این حداقل را لازم ندارد چون حداکثر ذکر شدهاست و بنظر بنده ذکر حداقل مورد ندارد و سابقاً هم که در قانون استخدام کشوری یک حداقلی را ذکر کرده بودند که حداقل توقف در رتبهها چقدر است چون حداقل معین شده بود در تقاعد موجب اشکالاتی میشد که حداقل معین شدهاست در صورتیکه کمتر اتفاق میافتاد که کسی بتواند از آن حداقل هم استفاده کند و غالباً خیلی زیادتر از آن حد در یک رتبه میماند و در موقع ترفیع اگر مستخدم وسائلی نداشت هیچوقت برتبه بالاتر نائل نمیشد این است که بنظر بنده این حداقل زیادی است و باید حذف شود و در آخر ماده در ضمن تبصره هم برای کمک آموزگاران و آموزگاران و دبیران ذکر شدهاست که اگر تأهم اختیار کنند و متأهل شوند ثلث حقوق یا به یک خود را بعنوان اضافه حقوق دریافت میدارند حالا بنده تعجب میکنم که در این قسمت چرا استادان را استثنا کردهاند و اسمی از آنها نبردهاند در صورتیکه آنها هم اشخاصی هستند که بیشتر صرف وقت برای تحصیل کردهاند و قطعاً باید آنها هم با تأمین امور معاش امیدواری داشته باشند و فراغت داشته باشند که بتوانند مطالعه کنند و در رشتة تحصیلی خودشان پیشرفتهائی حاصل کنند و ثابت شدهاست در دنیای متمدن اشخاصی که از حیث وضعیت معاش در مضیقه نیستند میتوانند وقت خودشان را صرف اختراعات و کارهای علمی بکنند و از این حیث هم عقیدة بنده این است که استادان را هم علاوه کنند که تبعیضی نشود. |
'''رئیس'''- آقای نراقی. | '''رئیس'''- آقای نراقی. | ||
− | نراقی- این ماده ۱۳ قانون تعلیمات اجباری که فعلاً ماده ۱۲ شدهاست از مهمترین مواد این لایحهاست که شغل معلمی را اهمیتی بآن دادهاست البته آقایان متوجه هستند که معلمی یک شغل بزرگی در کشور ما نیست و اشخاص فهمیده و آن کسانی که ظرفیت کارهای بزرگ در خودشان سراغ دارند کمتر داوطلب شغل معلمی میشوند برای اینکه در جامع ارزشی مردم برای آن قائل نیستند و دولت هم حقوقی برای آن قائل نبود باین جهت این ماده ۱۲ که فعلاً ضمیمه این قانون شدهاست امیدواریم که نواقص کار تعلیماتی ما را از این حیث رفعکند. | + | '''نراقی'''- این ماده ۱۳ قانون تعلیمات اجباری که فعلاً ماده ۱۲ شدهاست از مهمترین مواد این لایحهاست که شغل معلمی را اهمیتی بآن دادهاست البته آقایان متوجه هستند که معلمی یک شغل بزرگی در کشور ما نیست و اشخاص فهمیده و آن کسانی که ظرفیت کارهای بزرگ در خودشان سراغ دارند کمتر داوطلب شغل معلمی میشوند برای اینکه در جامع ارزشی مردم برای آن قائل نیستند و دولت هم حقوقی برای آن قائل نبود باین جهت این ماده ۱۲ که فعلاً ضمیمه این قانون شدهاست امیدواریم که نواقص کار تعلیماتی ما را از این حیث رفعکند. این ماده ۱۲ شغل معلمی را تقسیم کردهاست به پنج ردیف دو ردیفش معلمی دبستانها ومدارس ابتدائی است که کمک آموزگار و آموزگار باشد یک طبقه مربوط بمدارس متوسطهاست که دبیران باشند و دو طبقه هم متعلق به دانشکدهها و مدارس عالی است که استادان و دانشیاران باشند و همیشه اوقات حقوق این طبقات در معرض تغییر و تبدیل بود که هر سال باید در بودجه پیشبینی شود که حداقل رتبه یک دبیری چقدر است یا مال استادی چقدر است این معین نبودن حقوق معلمی یکی از وسائل تزلزل خاطر معلمین و توهین بمقامشان بود دیگر اینکه گفته میشد حقوق معلمین همیشه کمتر از حقوق مستخدمین اداری و کارمندان دیگر کشور بود یعنی همپایههای قضائی و هم پایههای اداری و همرتبههائی که در سایر رشتهها مثلاً پزشکی بودند حقوقشان بیشتر از حقوق معلمین است و وزارت معارف در ضمن این ماده ۱۲ خواستهاست اهانتهائی که درگذشته نسبت به حقوق معلمین شدهاست آنها را جبران کرده باشد این است که حقوق آنها را منطبق کردهاست بحقوق اداری یعنی حقوق پایة یک کمک آموزگاری را معادل با حقوق پایة یک اداری قراردادهاست همینقدر که در مجلس شورای ملی پایه یک حقوق اداری تصویب شد بالطبع پایه یک حقوق کمک آموزگاری هم گذاشته شده و پایة یک آموزگاری و پایک یک دبیری مساوی است با دو برابر پایه یک حقوق آموزگاری یعنی سه برابر حقوق پایه یک اداری و حقوق پایه یک دانشیاری سه برابر حقوق پایه یک آموزگاری یعنی چهار برابر و نیم حقوق پایه یک اداری است با این وضعیت وزارت فرهنگ یک اعتبار خاصی برای رشتههای پنجگانه معلمی قائل شدهاست و امیدوار است در آتیه این معلمینی که در این رشتههای پنجگانه مشغول خدمت هستند یک تحصیل آبروئی برایشان در جامعه بشود و همچنین امیدواریم از این به بعد جوانهائی که استعداد زیاد دارند و در خودشان بنیه و استعداد کارهای بزرگ میبینند و تا بحال کمتر داوطلب شغل معلمی بودند داوطلب شغل معلمی بشوند و آقای منشور هم که بعنوان مخالفت صحبت کردند بنده که مخالفتی از ایشان ندیدم بلکه نظر موافق داشتند و یکمقداری هم از آنچه در قانون پیش بینی شدهاست ایشان زیادتر برای معلمین تقاضا داشتند حتی منظورشان این بود که چرا حداقل در قانون منظور شدهاست باید دولت مکلف باشد که پس از انقضای یکسال یا دوسال یعنی آن مرحلة قانونی که برای هر طبقه معین شده ارتقاء آنرا بدهد ولی بنظر بنده این گذاشتن حداقل لازم است برای اینکه رتبههای ۱و ۲و ۳ که یکسال باید در آن رتبه توقف کند و ۴ و۵ و۶ دو سال و بالاتر سه سال تنها ماندن یک مدتی در یک پایه نشان لیاقت نیست و باید در آن مدت لیاقت و صلاحیت و خدمت را هم در نظر گرفت و اگر بطور مطلق نوشته شود رعایت صلاحیت و لیاقت نخواهد شد و وزارت فرهنگ مکلف خواهد بود به محض انقضای مدت مقرره و توقف آن مدت در یک پایة ارتقاء بآنها بدهد آنوقت جدیت و فعالیت و حسن خدمت و لیاقت از بین خواهد رفت و همه بدون اینکه توجه بانجام وظیفه بکنند توقع ارتقاء خواهند داشت از این جهت این حداقل گذاشته شده که اختیار برای دولت باشد کسانی که لیاقت بخرج میدهند و حق ارتقاء دارند این ارتقاء را در باره آنها منظور کنند و تشویقی از آنها بعمل آمده باشد و سایرین را هم راهنمائی بانجام وظیفه بکند بنابر این بنده تصور میکنم این ماده از مهمترین مواد این قانون است واگرچه ظاهراً بستگی به قانون تعلیمات عمومی ندارد و بیمورد بودهاست گذاشتن آن در لایحة تعلیمات عمومی ولی از نظر اینکه سطح عمومی فرهنگ را این ماده ترقی میدهد و بالنتیجه شاید زمینة مناسبی برای تعلیمات عمومی فراهم کند قابل تقدیراست. |
− | |||
− | این ماده ۱۲ شغل معلمی را تقسیم کردهاست به پنج ردیف دو ردیفش معلمی دبستانها ومدارس ابتدائی است که کمک آموزگار و آموزگار باشد یک طبقه مربوط بمدارس متوسطهاست که دبیران باشند و دو طبقه هم متعلق به دانشکدهها و مدارس عالی است که استادان و دانشیاران باشند و همیشه اوقات حقوق این طبقات در معرض تغییر و تبدیل بود که هر سال باید در بودجه پیشبینی شود که حداقل رتبه یک دبیری چقدر است یا مال استادی چقدر است این معین نبودن حقوق معلمی یکی از وسائل تزلزل خاطر معلمین و توهین بمقامشان بود دیگر اینکه گفته میشد حقوق معلمین همیشه کمتر از حقوق مستخدمین اداری و کارمندان دیگر کشور بود یعنی همپایههای قضائی و هم پایههای اداری و همرتبههائی که در سایر رشتهها مثلاً پزشکی بودند حقوقشان بیشتر از حقوق معلمین است و وزارت معارف در ضمن این ماده ۱۲ خواستهاست اهانتهائی که درگذشته نسبت به حقوق معلمین شدهاست آنها را جبران کرده باشد این است که حقوق آنها را منطبق کردهاست بحقوق اداری یعنی حقوق پایة یک کمک آموزگاری را معادل با حقوق پایة یک اداری قراردادهاست همینقدر که در مجلس شورای ملی پایه یک حقوق اداری تصویب شد بالطبع پایه یک حقوق کمک آموزگاری هم گذاشته شده و پایة یک آموزگاری و پایک یک دبیری مساوی است با دو برابر پایه یک حقوق آموزگاری یعنی سه برابر حقوق پایه یک اداری و حقوق پایه یک دانشیاری سه برابر حقوق پایه یک آموزگاری یعنی چهار برابر و نیم حقوق پایه یک اداری است با این وضعیت وزارت فرهنگ یک اعتبار خاصی برای رشتههای پنجگانه معلمی قائل شدهاست و امیدوار است در آتیه این معلمینی که در این رشتههای پنجگانه مشغول خدمت هستند یک تحصیل آبروئی برایشان در جامعه بشود و همچنین امیدواریم از این به بعد جوانهائی که استعداد زیاد دارند و در خودشان بنیه و استعداد کارهای بزرگ میبینند و تا بحال کمتر داوطلب شغل معلمی بودند داوطلب شغل معلمی بشوند و آقای منشور هم که بعنوان مخالفت صحبت کردند بنده که مخالفتی از ایشان ندیدم بلکه نظر موافق داشتند و یکمقداری هم از آنچه در قانون پیش بینی شدهاست ایشان زیادتر برای معلمین تقاضا داشتند حتی منظورشان این بود که چرا حداقل در قانون منظور شدهاست باید دولت مکلف باشد که پس از انقضای یکسال یا دوسال یعنی آن مرحلة قانونی که برای هر طبقه معین شده ارتقاء آنرا بدهد ولی بنظر بنده این گذاشتن حداقل لازم است برای اینکه رتبههای ۱و ۲و ۳ که یکسال باید در آن رتبه توقف کند و ۴ و۵ و۶ دو سال و بالاتر سه سال تنها ماندن یک مدتی در یک پایه نشان لیاقت نیست و باید در آن مدت لیاقت و صلاحیت و خدمت را هم در نظر گرفت و اگر بطور مطلق نوشته شود رعایت صلاحیت و لیاقت نخواهد شد و وزارت فرهنگ مکلف خواهد بود | ||
− | |||
− | به محض انقضای مدت مقرره و توقف آن مدت در یک پایة ارتقاء بآنها بدهد آنوقت جدیت و فعالیت و حسن خدمت و لیاقت از بین خواهد رفت و همه بدون اینکه توجه بانجام وظیفه بکنند توقع ارتقاء خواهند داشت از این جهت این حداقل گذاشته شده که اختیار برای دولت باشد کسانی که لیاقت بخرج میدهند و حق ارتقاء دارند این ارتقاء را در باره آنها منظور کنند و تشویقی از آنها بعمل آمده باشد و سایرین را هم راهنمائی بانجام وظیفه بکند بنابر این بنده تصور میکنم این ماده از مهمترین مواد این قانون است واگرچه ظاهراً بستگی به قانون تعلیمات عمومی ندارد و بیمورد بودهاست گذاشتن آن در لایحة تعلیمات عمومی ولی از نظر اینکه سطح عمومی فرهنگ را این ماده ترقی میدهد و بالنتیجه شاید زمینة مناسبی برای تعلیمات عمومی فراهم کند قابل تقدیراست. | ||
'''رئیس'''- آقای انوار. | '''رئیس'''- آقای انوار. | ||
− | انوار- بنده با این قانون کاملاً موافق هستم ولی یک موضوعی است که از دوره چهارم همیشه بنده را متوجه میکرد این رتبههائی که در این قانون پیشبینی شده واین سنوات خدمت را که با این رتبهها تطبیق میکنیم خوب امسال مثلاً این آموزگار رتبه یک داشته سال دیگر ترقی میکند بودجه این ترقی را از کجا پیدامیکند؟ امسال بودجهمان طابقالنعل بالنعل با آن رتبههائی است که در وزارتخانهها هست و مخارج بآن اندازهاست سال دیگر که رتبهها بالاتر میرود عوائدی که پیدا نمیکنیم این محل از کجا باید تأمین شود من همیشه با وزارء در این خصوص صحبت میکردم میگفتند که ما این قانون را مینویسیم بعداً انشاءالله محلش را پیدا میکنیم درست است که یکنفر میمیرد یکنفر متقاعد میشود ولی ارتقاء رتبههائی که داده میشود معادل با آنها نیست شما یک چیز محققی و یک خرج معینی را در بودجه مینویسید و بعد میگردید عوائدش را پیدا میکنید و میگوئید انشاءالله پیدا میکنیم این انشاءالله را از این طرف بگوئید نه از آن طرف یعنی هر وقت عائدی داشتید اضافه حقوق هم بدهید این بود که همیشه بنده در این موضوع نگران بودم و فکر میکردم یک وقت هم با آقای وزیر فرهنگ صحبت میکردم میگفتند که تو درست میگوئی برای اینکه این ترتیبی که رتبهها بالا میرود یک وقت میشود که ما نمیتوانیم بودجه برای معلمین تهیه کنیم ولی خوب این ترتیب بودهاست و سالها باین ترتیب گذشتهاست در واقع میخواهیم بگوئیم هنوز زندگانی ما روزمرهاست در صورتی که اگر بخواهیم قدمهای اساسی برداریم باید اول بودجهمان منظم باشد اگر بودجهمان منظم شد آنوقت همه چیز مملکتمان منظم است بودجهمان که منظم شد رتبههامان منظم خواهد شد و میتوانیم بگوئیم اول ترقیما است. اینجا ملاحظه بفرمائید یکسال یک کسی میماند در یک رتبه سال بعد ترقی میکند به رتبة دیگر این خیلی خوب منظم است خوب بودجهاش از کجا تهیه میشود؟ خوب حالا در هر یک از این قسمتها پیشبینی شود با در نظرگرفتن محل و انقضای موقع و فعلاً بنده در این جا نظر آقای وزیر معارف را جلب باینموضوع میکنم و یک پیشنهادی میکنم که مجرد گذشتن سال رامناط قرار ندهند وقتی که سهسال تمام شد و میخواهید رتبه او را بالا ببرید او را امتحان کنید یکسالی که او در اینجا کارکردهاست یا آموزگار بودهاست یا پایههای دیگر تنها امتحان پایه و مدت نکنید امتحان اخلاق و لیاقت و عمل از آنها بکنید و اینطور نباشد که کار نکرده بدون جهت حقوق بدهند مثلاً معلمینی رسماً به بنده نوشتهاند و میگویند عدة هستند که در دانشکده کشاورزی اسمشان را برای معلمی نوشتهاند ولی در طهران زندگی میکنند در فلان مدرسه طهران در ۴ تا پنج شش مدرسه اسمشان هست و حقوق هم میگیرند ولی نمیروند یا ساعت کارشان حاضر نمیشوند آقا این معلمین باید در موقع ارتقاء به رتبه بالاتر امتحان بدهند امتحان صحت عمل امتحان حسن اخلاق بدهند آقایان ما از دنیا میرویم ولی توجه کنید شماهائی که بعد ازما هستید که معلم باید دارای صحت عم و صحت رفتار باشد و در شاگرد ایجاد عقیده و دیانت بکند ایجاد صحت عمل بکند باید این امتحانات را بدهد و بعد از امتحان دادن ترقی داده شود امتحان را حتماً باید ملاحظه کنیم در این جا چون معارف است نمک معارف پروری در همه ماها هست البته در این قسمت صرفهجوئی نمیکنیم ولی امتحان را حتماً باید ملاحظه کنیم که بعد از انقضای مدت وقتی که میخواهد برتبة بالاتر برود امتحان کنیم. این یک موضوع. موضوع دیگر اینکه من این ماده را نسبت به کمک آموزگار و آموزگار قبول میکنم ولی در این جا دبیران و دانشیاران و استادان را که برای هر کدام از آنها یک قانونی بود همه را بهم ریختهاند و در اینجا گذاردهاند این محتاج بدقت است این است که بنده میگویم با آموزگار و کمک آموزگار موافقم اما نسبت به باقی دیگر که در این ماده باشد مخالفم. این هم پیشنهادی است که تقدیم میکنم. | + | '''انوار'''- بنده با این قانون کاملاً موافق هستم ولی یک موضوعی است که از دوره چهارم همیشه بنده را متوجه میکرد این رتبههائی که در این قانون پیشبینی شده واین سنوات خدمت را که با این رتبهها تطبیق میکنیم خوب امسال مثلاً این آموزگار رتبه یک داشته سال دیگر ترقی میکند بودجه این ترقی را از کجا پیدامیکند؟ امسال بودجهمان طابقالنعل بالنعل با آن رتبههائی است که در وزارتخانهها هست و مخارج بآن اندازهاست سال دیگر که رتبهها بالاتر میرود عوائدی که پیدا نمیکنیم این محل از کجا باید تأمین شود من همیشه با وزارء در این خصوص صحبت میکردم میگفتند که ما این قانون را مینویسیم بعداً انشاءالله محلش را پیدا میکنیم درست است که یکنفر میمیرد یکنفر متقاعد میشود ولی ارتقاء رتبههائی که داده میشود معادل با آنها نیست شما یک چیز محققی و یک خرج معینی را در بودجه مینویسید و بعد میگردید عوائدش را پیدا میکنید و میگوئید انشاءالله پیدا میکنیم این انشاءالله را از این طرف بگوئید نه از آن طرف یعنی هر وقت عائدی داشتید اضافه حقوق هم بدهید این بود که همیشه بنده در این موضوع نگران بودم و فکر میکردم یک وقت هم با آقای وزیر فرهنگ صحبت میکردم میگفتند که تو درست میگوئی برای اینکه این ترتیبی که رتبهها بالا میرود یک وقت میشود که ما نمیتوانیم بودجه برای معلمین تهیه کنیم ولی خوب این ترتیب بودهاست و سالها باین ترتیب گذشتهاست در واقع میخواهیم بگوئیم هنوز زندگانی ما روزمرهاست در صورتی که اگر بخواهیم قدمهای اساسی برداریم باید اول بودجهمان منظم باشد اگر بودجهمان منظم شد آنوقت همه چیز مملکتمان منظم است بودجهمان که منظم شد رتبههامان منظم خواهد شد و میتوانیم بگوئیم اول ترقیما است. اینجا ملاحظه بفرمائید یکسال یک کسی میماند در یک رتبه سال بعد ترقی میکند به رتبة دیگر این خیلی خوب منظم است خوب بودجهاش از کجا تهیه میشود؟ خوب حالا در هر یک از این قسمتها پیشبینی شود با در نظرگرفتن محل و انقضای موقع و فعلاً بنده در این جا نظر آقای وزیر معارف را جلب باینموضوع میکنم و یک پیشنهادی میکنم که مجرد گذشتن سال رامناط قرار ندهند وقتی که سهسال تمام شد و میخواهید رتبه او را بالا ببرید او را امتحان کنید یکسالی که او در اینجا کارکردهاست یا آموزگار بودهاست یا پایههای دیگر تنها امتحان پایه و مدت نکنید امتحان اخلاق و لیاقت و عمل از آنها بکنید و اینطور نباشد که کار نکرده بدون جهت حقوق بدهند مثلاً معلمینی رسماً به بنده نوشتهاند و میگویند عدة هستند که در دانشکده کشاورزی اسمشان را برای معلمی نوشتهاند ولی در طهران زندگی میکنند در فلان مدرسه طهران در ۴ تا پنج شش مدرسه اسمشان هست و حقوق هم میگیرند ولی نمیروند یا ساعت کارشان حاضر نمیشوند آقا این معلمین باید در موقع ارتقاء به رتبه بالاتر امتحان بدهند امتحان صحت عمل امتحان حسن اخلاق بدهند آقایان ما از دنیا میرویم ولی توجه کنید شماهائی که بعد ازما هستید که معلم باید دارای صحت عم و صحت رفتار باشد و در شاگرد ایجاد عقیده و دیانت بکند ایجاد صحت عمل بکند باید این امتحانات را بدهد و بعد از امتحان دادن ترقی داده شود امتحان را حتماً باید ملاحظه کنیم در این جا چون معارف است نمک معارف پروری در همه ماها هست البته در این قسمت صرفهجوئی نمیکنیم ولی امتحان را حتماً باید ملاحظه کنیم که بعد از انقضای مدت وقتی که میخواهد برتبة بالاتر برود امتحان کنیم. این یک موضوع. موضوع دیگر اینکه من این ماده را نسبت به کمک آموزگار و آموزگار قبول میکنم ولی در این جا دبیران و دانشیاران و استادان را که برای هر کدام از آنها یک قانونی بود همه را بهم ریختهاند و در اینجا گذاردهاند این محتاج بدقت است این است که بنده میگویم با آموزگار و کمک آموزگار موافقم اما نسبت به باقی دیگر که در این ماده باشد مخالفم. این هم پیشنهادی است که تقدیم میکنم. |
'''رئیس'''- آقای ثقهالاسلامی. | '''رئیس'''- آقای ثقهالاسلامی. | ||
− | ثقهالاسلامی- عرض کنم بنده در کمیسیون چندین دفعه تکرار کردم و از آقای وزیر معارف خواهش کردم راجع به معلمین و آموزگاران و حالا هم از این ماده ۱۲ استفاده میکنم وعرض میکنم که همانطور که آقای نراقی فرمودند سابق براین نسبت به معلمین هیچ توجه نداشتند مثلاً در خیلی جاها ما داریم که ماهی چهار تومان بعمل حقوق میدادند در آذرشهر ماهی چهار تومان حقوق بمعلم میدادند (نراقی- حالا بیست تومان شدهاست) حالا بیست تومان میگیرد البته از هیچ بهتر است ولی بنده میخواهم عرض کنم راجع به حقوق در این ماده ترتیب خوب و صحیحی را در نظر گرفتهانه و عرضی ندارم ولی در انتخاب اشخاص برای معلمی باید وزارت معارف کاملاً ملاحظه بفرمایند و توجه کنند وقتی یک خانوادهای میخواهد یک معلمی برای بچهاش انتخاب کند اول تحقیق میکند از حیث اخلاق و درستی عمل و صحت رفتار که آن معلم این صفات را داشته باشد ولی در وزارت معارف این قسمت خیلی در بعضی جاها رعایت نمیشده بنده با معلم مخالف نیستم منتهی برای معلمی باید اشخاصی را در نظر بگیرند که سابقه خوب داشته باشند با حیثیت باشند خصوصاً حسن اخلاق داشته باشد اگر معلمی حسن اخلاق نداشته باشد و بحسن اخلاق معروف نباشد فوراً در آن شاگرد تأثیر میکند برای اینکه آن بچه در دبستان و دبیرستان مثل یک آئینه ایست که حقیقتاً هر چه آن معلم باشد و بگوید در او نقش میبندد هر چه معلم بگوید اگر خوب باشد در او تأثیر خوب میکند وبچه خوب تربیت میشود اگر بد باشد در بچه بدی او تأثیر میکند در آنمواقع در بعضی از جاها معلوم شد که بعضی از معلمین و آموزگاران (خدا نکند اینطور باشد) که از بچهها استفادههای نامشروع میکردند و این نیست مگر اینکه انتخاب او بد شده بود و معلم خوب نمیآید مگر این که پول خوب بدهند و از آنها قدردانی کنند و الا نمیشود فقط اسمش را معلم گذاشت. اینجا یک سالهائی را برای ارتقاء معلمین در نظر گرفتهاند که در رتبههای ۱ تا سه یکسال و در رتبههای ۴تا۶ دو سال و بعد از آن ۳ سال خواهد بود اینجا خواستم یک مطلبی را بآقای وزیر فرهنگ عرض کنم که در آمریکا طرز رتبه دادن در ادارات فرهنگ برای تمام کارمندان و معلمین یک قانونی دارد که هر کس بخواهد از یک رتبه برتبة بالاتر ارتقاء پیدا کند باید جانشین خودش را مثل خودش حاضر کند مثلاً یک معلم رتبه یک وقتی میخواهد برتبة دو ترقی بکند آن رتبة یک که جانشین او میشود باید بتواند مثل خود او باشد و همینطور در رتبههای بالاتر و این کار هیچوقت در ایران معمول نبودهاست و هیچوقت عملی نشدهاست بنده در این باب پیشنهادی تقدیم میکنم که هیچ آموزگاری از یک رتبه نمیتواند برتبة دیگر ترقی کند مگر این که این آموزگاری را که جانشین او خواهد شد برای آن کار تربیت کند. | + | '''ثقهالاسلامی'''- عرض کنم بنده در کمیسیون چندین دفعه تکرار کردم و از آقای وزیر معارف خواهش کردم راجع به معلمین و آموزگاران و حالا هم از این ماده ۱۲ استفاده میکنم وعرض میکنم که همانطور که آقای نراقی فرمودند سابق براین نسبت به معلمین هیچ توجه نداشتند مثلاً در خیلی جاها ما داریم که ماهی چهار تومان بعمل حقوق میدادند در آذرشهر ماهی چهار تومان حقوق بمعلم میدادند (نراقی- حالا بیست تومان شدهاست) حالا بیست تومان میگیرد البته از هیچ بهتر است ولی بنده میخواهم عرض کنم راجع به حقوق در این ماده ترتیب خوب و صحیحی را در نظر گرفتهانه و عرضی ندارم ولی در انتخاب اشخاص برای معلمی باید وزارت معارف کاملاً ملاحظه بفرمایند و توجه کنند وقتی یک خانوادهای میخواهد یک معلمی برای بچهاش انتخاب کند اول تحقیق میکند از حیث اخلاق و درستی عمل و صحت رفتار که آن معلم این صفات را داشته باشد ولی در وزارت معارف این قسمت خیلی در بعضی جاها رعایت نمیشده بنده با معلم مخالف نیستم منتهی برای معلمی باید اشخاصی را در نظر بگیرند که سابقه خوب داشته باشند با حیثیت باشند خصوصاً حسن اخلاق داشته باشد اگر معلمی حسن اخلاق نداشته باشد و بحسن اخلاق معروف نباشد فوراً در آن شاگرد تأثیر میکند برای اینکه آن بچه در دبستان و دبیرستان مثل یک آئینه ایست که حقیقتاً هر چه آن معلم باشد و بگوید در او نقش میبندد هر چه معلم بگوید اگر خوب باشد در او تأثیر خوب میکند وبچه خوب تربیت میشود اگر بد باشد در بچه بدی او تأثیر میکند در آنمواقع در بعضی از جاها معلوم شد که بعضی از معلمین و آموزگاران (خدا نکند اینطور باشد) که از بچهها استفادههای نامشروع میکردند و این نیست مگر اینکه انتخاب او بد شده بود و معلم خوب نمیآید مگر این که پول خوب بدهند و از آنها قدردانی کنند و الا نمیشود فقط اسمش را معلم گذاشت. اینجا یک سالهائی را برای ارتقاء معلمین در نظر گرفتهاند که در رتبههای ۱ تا سه یکسال و در رتبههای ۴تا۶ دو سال و بعد از آن ۳ سال خواهد بود اینجا خواستم یک مطلبی را بآقای وزیر فرهنگ عرض کنم که در آمریکا طرز رتبه دادن در ادارات فرهنگ برای تمام کارمندان و معلمین یک قانونی دارد که هر کس بخواهد از یک رتبه برتبة بالاتر ارتقاء پیدا کند باید جانشین خودش را مثل خودش حاضر کند مثلاً یک معلم رتبه یک وقتی میخواهد برتبة دو ترقی بکند آن رتبة یک که جانشین او میشود باید بتواند مثل خود او باشد و همینطور در رتبههای بالاتر و این کار هیچوقت در ایران معمول نبودهاست و هیچوقت عملی نشدهاست بنده در این باب پیشنهادی تقدیم میکنم که هیچ آموزگاری از یک رتبه نمیتواند برتبة دیگر ترقی کند مگر این که این آموزگاری را که جانشین او خواهد شد برای آن کار تربیت کند. |
'''رئیس'''- آقای مؤید احمدی. | '''رئیس'''- آقای مؤید احمدی. | ||
− | مؤید احمدی- خیلی متأسفم از اینکه موقعی که کلیات این لایحه مطرح بود در تمام موادش استجازه کردم لیکن موقع به بنده نرسید که عرایض خودم را عرض کنم در این ماده در پیرو بیانات آقای نراقی البته دولت باید بمقام معلم خیلی اهمیت بدهد برای اینکه بالاترین مقامی که در یک کشور است مقام معلم است حتی حضرتامیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید. من علمنی صرفاً قد صبرنی عبداً مقام معلم تا این اندازه اهمیت دارد ولی این ماده جایش این جا نیست باید یک قانون استخدام پاکیزه نوشت و برای دبستانها و دبیرستانها و دانشکدهها یک قانون منظم استخدام پاکیزه برای معلمین بنویسیم لیکن این ماده را جزء ماده قانون تعلیمات عمومی کردن و سر و دست و پای آن را شکستن بعقیدة بنده حق آنها را تضییع میکند و بنده عقیده دارم که یک قانونی برای استخدام آموزگاران و دبیران و دانشیاران و استادان بیاورید و از مجلس بگذرانید لیکن در حسن تعلیمات عمومی این ماده را گذارندن این شایسته نیست این است که بنده خواستم این موضوع را بعرض مجلس شورای ملی برسانم که یک قانون استخدام کلیهً برای اینها معین بکنید والا اینطور سرودست شکسته رأی دادن بنظر بنده چیز خوبی نیست. | + | '''مؤید احمدی'''- خیلی متأسفم از اینکه موقعی که کلیات این لایحه مطرح بود در تمام موادش استجازه کردم لیکن موقع به بنده نرسید که عرایض خودم را عرض کنم در این ماده در پیرو بیانات آقای نراقی البته دولت باید بمقام معلم خیلی اهمیت بدهد برای اینکه بالاترین مقامی که در یک کشور است مقام معلم است حتی حضرتامیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید. من علمنی صرفاً قد صبرنی عبداً مقام معلم تا این اندازه اهمیت دارد ولی این ماده جایش این جا نیست باید یک قانون استخدام پاکیزه نوشت و برای دبستانها و دبیرستانها و دانشکدهها یک قانون منظم استخدام پاکیزه برای معلمین بنویسیم لیکن این ماده را جزء ماده قانون تعلیمات عمومی کردن و سر و دست و پای آن را شکستن بعقیدة بنده حق آنها را تضییع میکند و بنده عقیده دارم که یک قانونی برای استخدام آموزگاران و دبیران و دانشیاران و استادان بیاورید و از مجلس بگذرانید لیکن در حسن تعلیمات عمومی این ماده را گذارندن این شایسته نیست این است که بنده خواستم این موضوع را بعرض مجلس شورای ملی برسانم که یک قانون استخدام کلیهً برای اینها معین بکنید والا اینطور سرودست شکسته رأی دادن بنظر بنده چیز خوبی نیست. |
'''رئیس'''- آقای هاشمی. | '''رئیس'''- آقای هاشمی. | ||
− | هاشمی- در این مملکت بنیاد معلمی تا بامروز روی مزد مادی نبوده در واقع والا اگر مطابق نیازمندیهای امروزه میبایستی حقوق بآموزگاران و معلمین داده شود همین اندازه هم فرهنگ ایران دائر نمیبود و روی همین اخلاق دیانتی که تعلیم دادن یکی از عبادات محسوب میشود یک عدة از اشخاص این شغل مقدس را پیشة خود قرار دادند و مزد مادی در مقابل ندارند در حقیقت هم محترم است آقای مؤید احمدی حدیث را که فرمودند بنده عرض میکنم بلکه پیغمبر فرمودهاند که انسانیت محدود است به دو دسته متعلم یا معلم سایر مردم را در مقام انسان نیاوردهاست و فقط بنده که اینجا آمدم خواستم بعرض آقایان برسانم که در این قانون در پایههای پائین از یک تا پنج یک مراعات خوبی شدهاست و نسبت برتبههای از ۵ ببالا مراعاتی شده نه بآن میزان بیشتر مثلاً یک رتبة ۸ دبیری خود را مقایسه میکرد با یک آموزگار ۲۰ تومانی ۳۰ تومانی میدید که چند مقابل اوست امروز اگر بآن طریق بخواهد مقایسه کند مقایسه او درست در نمیآید فعلاً یک تفاوت جزئی پیدا کردهاست با رتبه بالا اما نظر کمیسیون فرهنگ و مجلس شورای ملی این بودهاست که پایههای پائین جبران خسارتهای گذشتهشان بشود و مخصوصاً احتیاجات وزارت فرهنگ بیشتر بآموزگاران است و زیاد دبیران واستادان را احتیاج ندارند بیشتر احتیاجش بآموزگارانی است که دبستانها را اداره کنند و دائر بدارند از این جهت بیشتر مراعات از رتبه ۱ تا پایه ۵ شدهاست و مورد انکار نیست و به تصدیق همه آقایان این پایهها هم میبایستی مورد توجه واقع شود. | + | '''هاشمی'''- در این مملکت بنیاد معلمی تا بامروز روی مزد مادی نبوده در واقع والا اگر مطابق نیازمندیهای امروزه میبایستی حقوق بآموزگاران و معلمین داده شود همین اندازه هم فرهنگ ایران دائر نمیبود و روی همین اخلاق دیانتی که تعلیم دادن یکی از عبادات محسوب میشود یک عدة از اشخاص این شغل مقدس را پیشة خود قرار دادند و مزد مادی در مقابل ندارند در حقیقت هم محترم است آقای مؤید احمدی حدیث را که فرمودند بنده عرض میکنم بلکه پیغمبر فرمودهاند که انسانیت محدود است به دو دسته متعلم یا معلم سایر مردم را در مقام انسان نیاوردهاست و فقط بنده که اینجا آمدم خواستم بعرض آقایان برسانم که در این قانون در پایههای پائین از یک تا پنج یک مراعات خوبی شدهاست و نسبت برتبههای از ۵ ببالا مراعاتی شده نه بآن میزان بیشتر مثلاً یک رتبة ۸ دبیری خود را مقایسه میکرد با یک آموزگار ۲۰ تومانی ۳۰ تومانی میدید که چند مقابل اوست امروز اگر بآن طریق بخواهد مقایسه کند مقایسه او درست در نمیآید فعلاً یک تفاوت جزئی پیدا کردهاست با رتبه بالا اما نظر کمیسیون فرهنگ و مجلس شورای ملی این بودهاست که پایههای پائین جبران خسارتهای گذشتهشان بشود و مخصوصاً احتیاجات وزارت فرهنگ بیشتر بآموزگاران است و زیاد دبیران واستادان را احتیاج ندارند بیشتر احتیاجش بآموزگارانی است که دبستانها را اداره کنند و دائر بدارند از این جهت بیشتر مراعات از رتبه ۱ تا پایه ۵ شدهاست و مورد انکار نیست و به تصدیق همه آقایان این پایهها هم میبایستی مورد توجه واقع شود. |
'''رئیس'''- آقای ملکمدنی. | '''رئیس'''- آقای ملکمدنی. | ||
− | ملکمدنی- عرضی ندارم. | + | '''ملکمدنی'''- عرضی ندارم. |
بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است پیشنهادات خوانده شود. | بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است پیشنهادات خوانده شود. | ||
− | امیرتیمور- بنده اجازه خواسته بودم. | + | '''امیرتیمور'''- بنده اجازه خواسته بودم. |
'''رئیس'''- پیشنهادات خوانده میشود: پیشنهاد آقای دشتی | '''رئیس'''- پیشنهادات خوانده میشود: پیشنهاد آقای دشتی | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۲۹: | ||
'''رئیس'''- آقای امیرتیمور. | '''رئیس'''- آقای امیرتیمور. | ||
− | امیرتیمور- یکمرتبة دیگر هم گفتم بعقیدة بنده معلومات کسانی که شش ابتدائی را تمام کرده باشند کافی نیست که شغل معلمی بعهدة آنها واگذار شود و ما از آنها انتظار داشته باشیم که اطفال ما را تربیت کنند نه تنها نتیجة مطلوب را از گماردن آنها به شغل معلمی نخواهیم گرفت بلکه معلومات آنها از این حد بپایهاست که تعلیماتشان برای اطفال مضر خواهد بود و بنده معتقد هستم که بکسانی باید شغل معلمی واگذار شود که حداقل معلوماتشان تحصیلات متوسطه باشد و در این موضوع هم پیشنهاد میکنم و از آقای وزیر فرهنگ استدعا میکنم که در کمیسیون توجه بفرمایند به این قسمت که اصلاح شود زیرا با داشتن معلومات ششابتدائی ما نمیتوانیم موافقت کنیم که این اشخاص بشغل معلمی گمارده شوند از این موضوع که بگذریم این تبصره که هیچگاه وزارت فرهنگ نمیتواند با داشتن آموزگار و کمکآموزگار تربیت شده باستخدام آموزگاران جدید قرار دادی بپردازد با این هم بنده بکلی مخالفم زیرا که الساعه در معارف ایران مخصوصاً در معارف خراسان یک عده از معلمینی هستند بسیار دانشمند که سالهای سال وقت خودشان را صرف خدمت معارف کردند و مورد تقدیر و مورد احتیاج معارف هستند ولی متأسفانه خدمت آنها دائمی نیست و قرار دادی بودهاست و حتی همین اشخاص هم در دو ماه قبل تلگرافی در همین موضوع بوزارت فرهنگ کردند که رونوشت آنرا به بنده دادند و کلمه تلگراف را نگاه داشتم که بآقای وزیر فرهنگ تقدیم میکنم و بالاخره این قبیل اشخاص که عمر خودشان را در خدمت فرهنگ صرف کردهاند و عملاً شایستگی خودشان را نشان میدهند و وزارت فرهنگ از آنها رضایت دارد نباید آنها محروم بشوند و امروز جامعه بآنها احتیاج دارد و حقیقتاً عناصر فاضل و دانشمندی هستند نباید از بین بروند و سمت آموزگاری و کمکآموزگاری را پیدا نکنند و این شایسته نیست و این یک رویه بسیار غلط و نامطلوبی است وباید اصلاح بشود مطلب دیگر هم که حقیقتاً بنده نمیفهمم چیست این است که آموزگار یعنی چه کمک آموزگار یعنی چه فهم و کمال که نمیشود کمک برای آن تعیین بشود! آقا فرض بفرمائید که دکتر ادبیات هستند در زبان لاتین و باید از این معلومات خودشان درس بدهند و استفاده بدهند آیا میشود باین معلومات کمک کرد و یک چیزی ضم کرد بایشان مثلاً بنده را بعنوان کمک برای شما تهیه کنند و بگویند که بنده کمک آقای دکتر سیاسی هستم اینکه معنی ندارد بنده از لاتین اطلاع ندارم لذا کمک آموزگار معنی ندارد شما احتیاج به آموزگار دارید و باید بتعداد احتیاجتان آموزگار تهیه کنید بعقیدة بنده دو حرفه شریفترین مشاغل بشریت هستند یکی حرفة معلمی و دیگر حرفة طبابت اولی تربیت روحی را عهدهدار است و دومی تربیت جسمی را و در هر کشوری که بخواهند از این دو حرفه تشویق کنند باید در مقام این برآیند که افراد را تربیت کنند و الا با کمک کردن که کار درست نمیشود آقا اولاً آموزگار قریحه لازم داده ثانیاً از لحاظ حقوق باید کاری کنیم که آنها تشویق بشوند و برای شما کار کنند و زندگی آنها تأمین شود بدون این اصلا ممکن نیست که شما به نتیجة مطلوب برسید. افاضلة فیض بوسیلة دیگری نمیشود کرد کمک آموزگار بعقیده بنده باید حذف شود کسی که شایستگی داشته باشد میتواند تعلیم بدهد وقتی که شایستگی نداشته باشد با کمک کردن که نمیتواند درس بدهد این مسخرهاست حقیقتاً | + | '''امیرتیمور'''- یکمرتبة دیگر هم گفتم بعقیدة بنده معلومات کسانی که شش ابتدائی را تمام کرده باشند کافی نیست که شغل معلمی بعهدة آنها واگذار شود و ما از آنها انتظار داشته باشیم که اطفال ما را تربیت کنند نه تنها نتیجة مطلوب را از گماردن آنها به شغل معلمی نخواهیم گرفت بلکه معلومات آنها از این حد بپایهاست که تعلیماتشان برای اطفال مضر خواهد بود و بنده معتقد هستم که بکسانی باید شغل معلمی واگذار شود که حداقل معلوماتشان تحصیلات متوسطه باشد و در این موضوع هم پیشنهاد میکنم و از آقای وزیر فرهنگ استدعا میکنم که در کمیسیون توجه بفرمایند به این قسمت که اصلاح شود زیرا با داشتن معلومات ششابتدائی ما نمیتوانیم موافقت کنیم که این اشخاص بشغل معلمی گمارده شوند از این موضوع که بگذریم این تبصره که هیچگاه وزارت فرهنگ نمیتواند با داشتن آموزگار و کمکآموزگار تربیت شده باستخدام آموزگاران جدید قرار دادی بپردازد با این هم بنده بکلی مخالفم زیرا که الساعه در معارف ایران مخصوصاً در معارف خراسان یک عده از معلمینی هستند بسیار دانشمند که سالهای سال وقت خودشان را صرف خدمت معارف کردند و مورد تقدیر و مورد احتیاج معارف هستند ولی متأسفانه خدمت آنها دائمی نیست و قرار دادی بودهاست و حتی همین اشخاص هم در دو ماه قبل تلگرافی در همین موضوع بوزارت فرهنگ کردند که رونوشت آنرا به بنده دادند و کلمه تلگراف را نگاه داشتم که بآقای وزیر فرهنگ تقدیم میکنم و بالاخره این قبیل اشخاص که عمر خودشان را در خدمت فرهنگ صرف کردهاند و عملاً شایستگی خودشان را نشان میدهند و وزارت فرهنگ از آنها رضایت دارد نباید آنها محروم بشوند و امروز جامعه بآنها احتیاج دارد و حقیقتاً عناصر فاضل و دانشمندی هستند نباید از بین بروند و سمت آموزگاری و کمکآموزگاری را پیدا نکنند و این شایسته نیست و این یک رویه بسیار غلط و نامطلوبی است وباید اصلاح بشود مطلب دیگر هم که حقیقتاً بنده نمیفهمم چیست این است که آموزگار یعنی چه کمک آموزگار یعنی چه فهم و کمال که نمیشود کمک برای آن تعیین بشود! آقا فرض بفرمائید که دکتر ادبیات هستند در زبان لاتین و باید از این معلومات خودشان درس بدهند و استفاده بدهند آیا میشود باین معلومات کمک کرد و یک چیزی ضم کرد بایشان مثلاً بنده را بعنوان کمک برای شما تهیه کنند و بگویند که بنده کمک آقای دکتر سیاسی هستم اینکه معنی ندارد بنده از لاتین اطلاع ندارم لذا کمک آموزگار معنی ندارد شما احتیاج به آموزگار دارید و باید بتعداد احتیاجتان آموزگار تهیه کنید بعقیدة بنده دو حرفه شریفترین مشاغل بشریت هستند یکی حرفة معلمی و دیگر حرفة طبابت اولی تربیت روحی را عهدهدار است و دومی تربیت جسمی را و در هر کشوری که بخواهند از این دو حرفه تشویق کنند باید در مقام این برآیند که افراد را تربیت کنند و الا با کمک کردن که کار درست نمیشود آقا اولاً آموزگار قریحه لازم داده ثانیاً از لحاظ حقوق باید کاری کنیم که آنها تشویق بشوند و برای شما کار کنند و زندگی آنها تأمین شود بدون این اصلا ممکن نیست که شما به نتیجة مطلوب برسید. افاضلة فیض بوسیلة دیگری نمیشود کرد کمک آموزگار بعقیده بنده باید حذف شود کسی که شایستگی داشته باشد میتواند تعلیم بدهد وقتی که شایستگی نداشته باشد با کمک کردن که نمیتواند درس بدهد این مسخرهاست حقیقتاً. |
− | |||
− | |||
− | و اما اینکه کمک آموزگار گفته شد اتفاقاً برای تأمین نظر خود آقای امیرتیمور است ما نمیخواستیم بکسانی که دارای معلومات شش ابتدائی هستند و دوسال هم فوق ابتدائی بخوانند باینها عنوان آموزگار که عنوان محترمی است بدهیم و گفتیم که این کمکآموزگار است هر وقت که ما توانستیم برای تمام مدارس خودمان آموزگار تهیه کنیم بالطبیعه این کمکآموزگار از بین خواهند رفت این یک چیز موقتی است و از بین خواهد رفت مثلاً همانطور که کارخانة فرد سری بیرون میدهد ما هم خیال داریم اگر انشاءالله موفق شویم اینطور بکنیم علاجی هم نداریم ولی در ده سال نمیتوانیم همة بچهها را تربیت کنیم البته این کار موقتی است وقتی که وسائل فراهم شد این کمک آموزگاران از بین خواهند رفت آقا موضوع دیگری که فرمودند راجع به معلمین قراردادی است بنده هم تصدیق میکنم که یک عده ما معلوم داریم که خیلی مردمان فاضلی هستند و قراردادی هستند اما تصدیق بفرمائید که آنها که سرکار هستند بهیچوجه ما نمیخواهیم که آنها را از کار بیرون کنیم زیرا قید شدهاست که معلمین قراردادی جدید این این لفظ جدید را ملاحظه بفرمائید بعد هم قید شدهاست تا وقتی که وزارت فرهنگ معلمین تربیت یافته واجد شرایط دارد نمیتواند معلمین قراردادی تازه استخدام کند این بدیهی است شما زحمت کشیدهاید پول خرج کردهاید معلم مخصوصی تهیه کردهاید این بیکار است باین کار ندهید و یک کسی که معلوم نیست سطع معلومات او چیست او را انتخاب کنید این معنی ندارد گفته شدهاست وقتی معلمین تحصیل کرده موجود است وزارت فرهنگ نمیتواند قراردادی جدید استخدام کند و این بعقیدة بنده لازم است و بهتر هم هست برای کسانی که سرخدمت هستند چون گفته شدهاست قراردادی جدید. بنده از این موقع استفاده میکنم هر چند گذشتهاست راجع به حذف آن ماده دوازده که یکی از آقایان نمایندگان گویا آقای دشتی پیشنهاد کردند آن ماده حذف شود ولی این را جداً بنده مخالفم برای اینکه اساس و پایه تمام این قانون روی همین مادهاست زیرا تا تکلیف آموزگاران و معلمین از حیث حیثیت از حیث مزایای مادی از حیث احترامات معین نشود این قانون اجرا نخواهد شد (صحیح است) باید معلوم شغل محترم و دارای مزایائی باشد تا اینکه ما بتوانیم قشونی را که عرض کردم و افسران این قشون را تهیه بکنیم والا با غیر از این ماده اجرا نخواهد شد | + | '''وزیر فرهنگ-''' همانطوری که آقای نماینده محترم فرمودند در کلیات هم این مذاکره شد یا در مادة دیگری بود که برای آموزگار ما اکتفا نکنیم بسواد ششسالة ابتدائی و شایسته نیست که برای آموزگاری سواد در حدود شش ابتدائی را در نظر بگیریم یکسال دو سال هم درس بخواند و معلم بشوند این را بنده جواب عرض کردم برای اینکه کاملاً تصدیق میکنم بعقیدة بنده اگر ما بتوانیم برای کسانیکه در کلاس ابتدائی درس میدهند درجة دکتری هم قائل شویم یعنی بگوئیم که دکتر در تعلیم و تربیت ما شایستهاست ولی شروط بر اینکه بتوانیم (امیرتیمور- توانستن فرع خواستن است بخواهید تا بتوانید) خیلی خوشوقتم که همت ایشان خیلی عالی است ولی خیلی متأسفم که این خواستن از آن خواستنهای خیلی طولانی است و نمیشود باین زودی عملی کرد شما اگر صدمیلیارد تومان پول داشته باشید این کار را نمیتوانید اقدام بکنید چرا برای اینکه وقت میخواهید باید پنجسال معلم تربیت بکنید و آماده بکنید چون تهیه آموزگار یکروز و دو روز نیست و پول و همت تنها کافی نیست عامی مهمی در کار است زمان و علت اینکه ما گفتیم کسی که دارای اطلاعات ابتدائی است دو سال هم درس بخواند درس مخصوص تعلیم و تربیت بخواند تا معلم بشود این برای این است که دیدیم بدبختانه ما امروز وسیله نداریم و یکعدة که امروز مورد حاجت ما هستند نداریم از این آموزگاران ما نمیتوانیم توقع پایة معلومات بیشتر از این داشته باشیم بنده شرم دارم از اینکه یک موضوع را تذکر بدهم ولی ناچارم چون در این قسمت آقای امیرتیمور خیلی اصرار دارند و آن این است که ما در شهرستانها معلمینی را داریم که این تحصیلات و معلومات شش ابتدائی را هم ندارند صدها و هزارها از این قسم معلم داریم ما نمیخواستیم که اصفال این کشور در سن ۱۰ سالگی دارای سواد بشوند و ما با این وسائل محدود نمیخواهیم شروع کنیم عجله داریم عجله داریم باینکه در این کشور بچههایشان از حداقل زمان که ده سال است همه با سواد شوند و باین امر نمیتوانیم تأخیر قائل شویم و در این مدت هم وسائل را بهتر از این نمیتوانیم تهیه کنیم و نخواهیم توانست یک کسانی را تهیه کنیم که بیشتر از این معلومات داشته باشند و این ناچاری است و بنده گفتم اگر وسیله داشته باشیم و اگر بتوانیم باید معلمین لیسانسیه و دکتر بفرستیم بمدرسة ابتدائی ولی نداریم بنابراین ناچاریم ما قناعت کنیم که معلمین ما بعد از شش سالة ابتدائی دو سال هم درس تعلیم و تربیت بخوانند و عدة زیادی هزاران نفر در سال تربیت بشوند و شروع کنند بآن عمل یا چیزی که ما در نظر داریم مبارزه و جنگ با بیسوادی است و این کاری را که آقایان موافقت فرمودند در واقع یک جنگی است با بیسوادی و ما یک قشونی لازم داریم که باید تهیه کنیم و این فنون را باید به عجله تهیه کنیم و چون ناچاریم بعجله تهیه کنیم بیش از این نمیتوانیم. و اما اینکه کمک آموزگار گفته شد اتفاقاً برای تأمین نظر خود آقای امیرتیمور است ما نمیخواستیم بکسانی که دارای معلومات شش ابتدائی هستند و دوسال هم فوق ابتدائی بخوانند باینها عنوان آموزگار که عنوان محترمی است بدهیم و گفتیم که این کمکآموزگار است هر وقت که ما توانستیم برای تمام مدارس خودمان آموزگار تهیه کنیم بالطبیعه این کمکآموزگار از بین خواهند رفت این یک چیز موقتی است و از بین خواهد رفت مثلاً همانطور که کارخانة فرد سری بیرون میدهد ما هم خیال داریم اگر انشاءالله موفق شویم اینطور بکنیم علاجی هم نداریم ولی در ده سال نمیتوانیم همة بچهها را تربیت کنیم البته این کار موقتی است وقتی که وسائل فراهم شد این کمک آموزگاران از بین خواهند رفت آقا موضوع دیگری که فرمودند راجع به معلمین قراردادی است بنده هم تصدیق میکنم که یک عده ما معلوم داریم که خیلی مردمان فاضلی هستند و قراردادی هستند اما تصدیق بفرمائید که آنها که سرکار هستند بهیچوجه ما نمیخواهیم که آنها را از کار بیرون کنیم زیرا قید شدهاست که معلمین قراردادی جدید این این لفظ جدید را ملاحظه بفرمائید بعد هم قید شدهاست تا وقتی که وزارت فرهنگ معلمین تربیت یافته واجد شرایط دارد نمیتواند معلمین قراردادی تازه استخدام کند این بدیهی است شما زحمت کشیدهاید پول خرج کردهاید معلم مخصوصی تهیه کردهاید این بیکار است باین کار ندهید و یک کسی که معلوم نیست سطع معلومات او چیست او را انتخاب کنید این معنی ندارد گفته شدهاست وقتی معلمین تحصیل کرده موجود است وزارت فرهنگ نمیتواند قراردادی جدید استخدام کند و این بعقیدة بنده لازم است و بهتر هم هست برای کسانی که سرخدمت هستند چون گفته شدهاست قراردادی جدید. بنده از این موقع استفاده میکنم هر چند گذشتهاست راجع به حذف آن ماده دوازده که یکی از آقایان نمایندگان گویا آقای دشتی پیشنهاد کردند آن ماده حذف شود ولی این را جداً بنده مخالفم برای اینکه اساس و پایه تمام این قانون روی همین مادهاست زیرا تا تکلیف آموزگاران و معلمین از حیث حیثیت از حیث مزایای مادی از حیث احترامات معین نشود این قانون اجرا نخواهد شد (صحیح است) باید معلوم شغل محترم و دارای مزایائی باشد تا اینکه ما بتوانیم قشونی را که عرض کردم و افسران این قشون را تهیه بکنیم والا با غیر از این ماده اجرا نخواهد شد |
'''رئیس'''- آقای انوار. | '''رئیس'''- آقای انوار. | ||
− | انوار- بنده خواستم جواب آقای امیرتیمور را عرض کنم که در ماده ۹ اگر نظر داشتند خوب بود در آنجا میفرمودند در آنجا بیانی نکردند حتی اظهار مخالفت هم نکردند پس آن ماده ۹ جایش این نیست. | + | '''انوار'''- بنده خواستم جواب آقای امیرتیمور را عرض کنم که در ماده ۹ اگر نظر داشتند خوب بود در آنجا میفرمودند در آنجا بیانی نکردند حتی اظهار مخالفت هم نکردند پس آن ماده ۹ جایش این نیست. |
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است. | جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است. | ||
− | طباطبائی- بنده عرض دارم. | + | '''طباطبائی'''- بنده عرض دارم. |
'''رئیس'''- پیشنهاد دارید بدهید بیاورند. | '''رئیس'''- پیشنهاد دارید بدهید بیاورند. | ||
− | طباطبائی- بنده در اول ماده عرض دارم قاعدةً بایستی بمن اجازه داده شده باشد. من در کلیات این مسئله را یک قدری بیشتر درس بحث کردم که اگر بنا شد هر چهار کلاس خواندهای را معلم قرار بدهیم این نقض غرض است حالا هم وقت نشد که یک مقداری در این ماده صحبت بشود اینکه آقا فرمودند که چون در ماده نهم این مسئله باید صحبت بشود بنده یک قسمت از عرایضم را که در کلیات صحبت کردم روی این ماده بود. عرض کردم ما بتوانیم با دادن پول زیاد معلم پیدا کنیم خیلی هم فراوان است یکی از مخزنهای خیلی بزرگ این کار ادارات دولتی است یک عده زیادی توی ادارت دولتی هستند که اینها بیکارند و تحمیل بر ادارات دولتی هستند اینقدر هم اینها معلومات و سواد دارند اینها را وزارت فرهنگ بگذارد در این کلاسها پنج و شش تدریس بکنند. حذف ماده دوازدهم که آقا اشاره کردید و من هم موافق با حذف آن هستم نه از این جهت است برای معلمین حقی قائل نشویم ولی جایش اینجا نیست باید جای دیگر تأمین شود والا با تأمین وضع زندگانی معلم همه موافقیم همانطور که فرمودند واقعاً شرمآور است و باید وزارت فرهنگ توجه بکند ولی جایش اینجا نیست و یکی از محلهای خوب که بنظر بنده و شما میتوانند از این محل استفاده کنند و بنفع معلم است و میتوانند پول بیشتر بدهند این مسئلهاست که دبستانها مجانی است، دبستان یا دبیرستان یا بالاتر در انگلستان مجانی است ولی برای طبقه بیبضاعت دبستان، البته باید مجانی باشد دبیرستان هم باید مجانی باشد ولی معنی ندارد اگر یک نفری شش کلاس را خواند وقتی میخواهد برود متوسطه شما از او پول میخواهید وقتی که گفت پول ندارم او را رد میکنید در صورتیکه استعداد کفایتش بیشتر از استعدار مالیش هم باشد باز او را شمارد میکنید میگوئید پول بده اما در دبستانها در مدارس ابتدائی هر آقازاده را بعنوان اینکه دبستانهای مجانی است و خیال کردید خوب کاری است مجاناً میپذیرید و در ردیف محصلین بیبضاعت مینشیند و استفاده میکند و حال آنکه از آنها میتوانید پول بگیرید پول زیادتر چرا؟ برای اینکه سطح زندگانی بالا رفتهاست حقوق هم میتوانید بدهید و از آنها بگیرید و زیاد هم بگیرید و از آن محلی که از آنها میگیرید به معلمین هم بدهید توجه بفرمائید واقعاً اگر بنا است که تعلیم و تعلمی در کار باشد احتیاج به معلم دارید کسی که چهار کلاس درس خوانده و عرض کردم سابق که این اسم خودش را بلد نیست بنویسد تا چه رسد با اینکه چهار سال وقت اطفال را تلف کند. | + | '''طباطبائی'''- بنده در اول ماده عرض دارم قاعدةً بایستی بمن اجازه داده شده باشد. من در کلیات این مسئله را یک قدری بیشتر درس بحث کردم که اگر بنا شد هر چهار کلاس خواندهای را معلم قرار بدهیم این نقض غرض است حالا هم وقت نشد که یک مقداری در این ماده صحبت بشود اینکه آقا فرمودند که چون در ماده نهم این مسئله باید صحبت بشود بنده یک قسمت از عرایضم را که در کلیات صحبت کردم روی این ماده بود. عرض کردم ما بتوانیم با دادن پول زیاد معلم پیدا کنیم خیلی هم فراوان است یکی از مخزنهای خیلی بزرگ این کار ادارات دولتی است یک عده زیادی توی ادارت دولتی هستند که اینها بیکارند و تحمیل بر ادارات دولتی هستند اینقدر هم اینها معلومات و سواد دارند اینها را وزارت فرهنگ بگذارد در این کلاسها پنج و شش تدریس بکنند. حذف ماده دوازدهم که آقا اشاره کردید و من هم موافق با حذف آن هستم نه از این جهت است برای معلمین حقی قائل نشویم ولی جایش اینجا نیست باید جای دیگر تأمین شود والا با تأمین وضع زندگانی معلم همه موافقیم همانطور که فرمودند واقعاً شرمآور است و باید وزارت فرهنگ توجه بکند ولی جایش اینجا نیست و یکی از محلهای خوب که بنظر بنده و شما میتوانند از این محل استفاده کنند و بنفع معلم است و میتوانند پول بیشتر بدهند این مسئلهاست که دبستانها مجانی است، دبستان یا دبیرستان یا بالاتر در انگلستان مجانی است ولی برای طبقه بیبضاعت دبستان، البته باید مجانی باشد دبیرستان هم باید مجانی باشد ولی معنی ندارد اگر یک نفری شش کلاس را خواند وقتی میخواهد برود متوسطه شما از او پول میخواهید وقتی که گفت پول ندارم او را رد میکنید در صورتیکه استعداد کفایتش بیشتر از استعدار مالیش هم باشد باز او را شمارد میکنید میگوئید پول بده اما در دبستانها در مدارس ابتدائی هر آقازاده را بعنوان اینکه دبستانهای مجانی است و خیال کردید خوب کاری است مجاناً میپذیرید و در ردیف محصلین بیبضاعت مینشیند و استفاده میکند و حال آنکه از آنها میتوانید پول بگیرید پول زیادتر چرا؟ برای اینکه سطح زندگانی بالا رفتهاست حقوق هم میتوانید بدهید و از آنها بگیرید و زیاد هم بگیرید و از آن محلی که از آنها میگیرید به معلمین هم بدهید توجه بفرمائید واقعاً اگر بنا است که تعلیم و تعلمی در کار باشد احتیاج به معلم دارید کسی که چهار کلاس درس خوانده و عرض کردم سابق که این اسم خودش را بلد نیست بنویسد تا چه رسد با اینکه چهار سال وقت اطفال را تلف کند. |
'''رئیس'''- آقای ملکمدنی. | '''رئیس'''- آقای ملکمدنی. | ||
− | ملک مدنی- بنده هم راجع بآن تبصره میخواستم عرض کنم که بنظر بنده این تبصره ضرور نیست زیرا اگر آموزگار سابقه دارد در وزارت فرهنگ موجود باشد که وزارت فرهنگ استفاده میکند اگر موجود نباشد از خارج استخدام خواهند کرد بنده خواستم این نکته را عرض کنم (آقای وزیر فرهنگ توجه بکنند) برای معلمین دبستان در دهات بهتر است اشخاصی باشند که یکقدری با تجربه باشند و از آن کسانی هم که درمدارس قدیمه تحصیل کردهاند استفاده بکنند از آنها فعلاً برای مدارس دهات در نظر بگیرند و از وجود آنها استفاده بکنند در هر صورت بنده خیال میکنم ضرور نیست بودن این تبصره وزاید است و اگر موافقت داشته باشند در کمیسیون در شور دوم موافقت بفرمایند که این تبصره حذف شود. | + | '''ملک مدنی'''- بنده هم راجع بآن تبصره میخواستم عرض کنم که بنظر بنده این تبصره ضرور نیست زیرا اگر آموزگار سابقه دارد در وزارت فرهنگ موجود باشد که وزارت فرهنگ استفاده میکند اگر موجود نباشد از خارج استخدام خواهند کرد بنده خواستم این نکته را عرض کنم (آقای وزیر فرهنگ توجه بکنند) برای معلمین دبستان در دهات بهتر است اشخاصی باشند که یکقدری با تجربه باشند و از آن کسانی هم که درمدارس قدیمه تحصیل کردهاند استفاده بکنند از آنها فعلاً برای مدارس دهات در نظر بگیرند و از وجود آنها استفاده بکنند در هر صورت بنده خیال میکنم ضرور نیست بودن این تبصره وزاید است و اگر موافقت داشته باشند در کمیسیون در شور دوم موافقت بفرمایند که این تبصره حذف شود. |
− | وزیر فرهنگ- آقای طباطبائی یک اشتباهی فرمودند که خیلی متأسفم از این اشتباه و آن این است که تصور فرمودند کسی بعد از داشتن معلومات چهار کلاسه میتواند معلم بشود، آن چهار سالی که در نظرشان هست آن چهار سال تعلیمات است که هر بچه باید فرا بگیرد و برای معلمی شش سال تعلیمات ابتدائی است و دو سال دورههای تخصص این میشود هشت سال. و اما راجع باینکه فرمودند از اعضای ادارات استفاده بکنیم با این نظر بنده موافق نیستم برای اینکه ما باید معلم تربیت کنیم در قانون که ملاحظه میفرمائید ما نوشتیم آموزش و پرورش مجانی این یکی دو سال که ما میخواهیم معلم در کلاسهای خودمان یا دانشکدهها تربیت بکنیم مراد این است که در واقع ما او را مربی بکنیم یعنی اولاً طرز درس دادن را باو یاد بدهیم ثانیاً او را دارای اخلاق و صفاتی بکنیم که باید او بچهها را دارای آن اخلاق و صفات بکند یا لااقل باو یاد بدهیم که چگونه باید بچهها را تربیت بکند و دارای صفات واحساسات و عواطفی بکند که ما مقتضی میدانیم آن بچه دارای آن صفات باشد از قبیل حس وطن پرستی و درس وظیفه شناسی و غیره بنابراین نمیتوانیم بگوئیم اعضاء ادارات بیایند البته اعضاء ادارات خیلی خوب هستند و خوب هم خیلی در ادارات هست ولی ما نمیتوانیم هر کس را که سواد فارسی دارد بگوئیم مربی باشد این را بنده شخصاً موافق نیستم و برای این کار باید مخصوصاً معلم تربیت کنیم. اما راجع به حذف آن تبصره هم ممکن است پیشنهاد بفرمائید در کمیسیون مطالعه خواهیم کرد. | + | '''وزیر فرهنگ'''- آقای طباطبائی یک اشتباهی فرمودند که خیلی متأسفم از این اشتباه و آن این است که تصور فرمودند کسی بعد از داشتن معلومات چهار کلاسه میتواند معلم بشود، آن چهار سالی که در نظرشان هست آن چهار سال تعلیمات است که هر بچه باید فرا بگیرد و برای معلمی شش سال تعلیمات ابتدائی است و دو سال دورههای تخصص این میشود هشت سال. و اما راجع باینکه فرمودند از اعضای ادارات استفاده بکنیم با این نظر بنده موافق نیستم برای اینکه ما باید معلم تربیت کنیم در قانون که ملاحظه میفرمائید ما نوشتیم آموزش و پرورش مجانی این یکی دو سال که ما میخواهیم معلم در کلاسهای خودمان یا دانشکدهها تربیت بکنیم مراد این است که در واقع ما او را مربی بکنیم یعنی اولاً طرز درس دادن را باو یاد بدهیم ثانیاً او را دارای اخلاق و صفاتی بکنیم که باید او بچهها را دارای آن اخلاق و صفات بکند یا لااقل باو یاد بدهیم که چگونه باید بچهها را تربیت بکند و دارای صفات واحساسات و عواطفی بکند که ما مقتضی میدانیم آن بچه دارای آن صفات باشد از قبیل حس وطن پرستی و درس وظیفه شناسی و غیره بنابراین نمیتوانیم بگوئیم اعضاء ادارات بیایند البته اعضاء ادارات خیلی خوب هستند و خوب هم خیلی در ادارات هست ولی ما نمیتوانیم هر کس را که سواد فارسی دارد بگوئیم مربی باشد این را بنده شخصاً موافق نیستم و برای این کار باید مخصوصاً معلم تربیت کنیم. اما راجع به حذف آن تبصره هم ممکن است پیشنهاد بفرمائید در کمیسیون مطالعه خواهیم کرد. |
'''رئیس'''- آقای اوحدی | '''رئیس'''- آقای اوحدی | ||
− | اوحدی- بنده موافقم. | + | '''اوحدی'''- بنده موافقم. |
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است. | جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است. | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۷۵: | ||
'''رئیس'''- آقای امیر تیمور. | '''رئیس'''- آقای امیر تیمور. | ||
− | امیرتیمور- ما یک ماده گذارندیم که اجازه دادیم وزارت فرهنگ با نقشه مهندسین متخصص خودش دبستان در نقاط مختلفه کشور ایجاد کند و بسازد بنده عقیدهام این است که در همان ماده باید اضافه شود دبستانهائیکه ساخته میشود طوری ساخته شود که جای سکونت معلمین و آموزگاران در همانجا ساخته شود و این جایش آنجا است اگر در همان ماده آقای وزیر فرهنگ در نظر بگیرند در کمیسیون آنرا اصلاح کنند محتاج باین ماده نخواهند بود. | + | '''امیرتیمور'''- ما یک ماده گذارندیم که اجازه دادیم وزارت فرهنگ با نقشه مهندسین متخصص خودش دبستان در نقاط مختلفه کشور ایجاد کند و بسازد بنده عقیدهام این است که در همان ماده باید اضافه شود دبستانهائیکه ساخته میشود طوری ساخته شود که جای سکونت معلمین و آموزگاران در همانجا ساخته شود و این جایش آنجا است اگر در همان ماده آقای وزیر فرهنگ در نظر بگیرند در کمیسیون آنرا اصلاح کنند محتاج باین ماده نخواهند بود. |
− | وزیر فرهنگ- اتفاقاً آقای امیرتیمور را ما همینطور در کمیسیون عملی کرده بودیم یعنی گذاشته بودیم و باید هم همینطور باشد یعنی دبستانهائی که ساخته میشود بخصوص در دهات و قراء و قصاب و شهرستانها باید یک محلی برای آموزگاران ساخته شود ولی تصدیق بفرمائید که ساختن دبستانها مدت زمانی وقت لازم دارد و ما وقتیکه شروع باین کار میکنیم باید قسمت اعظم این دبستانها را در خانههای کرایهای دایر کنیم بنابراین باید موافقت بفرمائید که فعلاً ما بتوانیم کرایه اینکار را بدهیم اگر توانستیم جائی برایشان تهیه میکنیم و الا کرایه خانه بآنها میدهیم تصور میکنم در اینجا موافقت بفرمایند چون جایش اهمیت ندارد. | + | '''وزیر فرهنگ-''' اتفاقاً آقای امیرتیمور را ما همینطور در کمیسیون عملی کرده بودیم یعنی گذاشته بودیم و باید هم همینطور باشد یعنی دبستانهائی که ساخته میشود بخصوص در دهات و قراء و قصاب و شهرستانها باید یک محلی برای آموزگاران ساخته شود ولی تصدیق بفرمائید که ساختن دبستانها مدت زمانی وقت لازم دارد و ما وقتیکه شروع باین کار میکنیم باید قسمت اعظم این دبستانها را در خانههای کرایهای دایر کنیم بنابراین باید موافقت بفرمائید که فعلاً ما بتوانیم کرایه اینکار را بدهیم اگر توانستیم جائی برایشان تهیه میکنیم و الا کرایه خانه بآنها میدهیم تصور میکنم در اینجا موافقت بفرمایند چون جایش اهمیت ندارد. |
'''رئیس'''- آقای انوار. | '''رئیس'''- آقای انوار. | ||
− | انوار- بنده جداً مخالفم با این فرمایش آقای امیرتمیور معلم از مدرسه خارج باشد بهتر است. | + | '''انوار'''- بنده جداً مخالفم با این فرمایش آقای امیرتمیور معلم از مدرسه خارج باشد بهتر است. |
'''رئیس'''- آقای هاشمی. | '''رئیس'''- آقای هاشمی. | ||
− | هاشمی- بنده نظری که داشتم آقای وزیر فرمودند دیگر عرضی ندارم. | + | '''هاشمی'''- بنده نظری که داشتم آقای وزیر فرمودند دیگر عرضی ندارم. |
'''رئیس'''- ماده پانزدهم. | '''رئیس'''- ماده پانزدهم. | ||
خط ۱۹۹: | خط ۱۹۳: | ||
'''رئیس'''- آقای اوحدی. | '''رئیس'''- آقای اوحدی. | ||
− | اوحدی- بنده در این ماده مخالفتی ندارم زیرا میبینم که آقای وزیرفرهنگ با یک قدرتی در مقام مبارزه با جهل عمومی بر آمدهاند از این جهت بایستی با این قانون و موادی را که ایشان تنظیم کردهاند موافقت کرد و باید این نکته را هم تشخیص داد اگر چه تذکراً مخالف دارد عرض بنده با این بیانات وزیر محترم خودم، عیبی ندارد چون نظر تذکری است مراتب معلومات و علوم با هم تفاوت دارد یک علومی هست که بدایت و نهایت او مربوط است بیکدیگر که معلم در آن علم بایست تمام آن دوره را دیده باشد تا بتواند از روی تسلط و اقتدار بمطالب آن نکات علمی را بشاگرد بیاموزد اگر یک قسمتی را خوانده باشد و یک قسمتی را نخوانده باشد نمیتواند معلم بشود و شاگرد هم نمیتواند از این معلم چیز بفهمد مثل دانستن امراض چشم اگر یک معلم چشم تمام خصوصیات مربوط بچشم را ندیده باشد نمیتواند درس بدهد ولی فارسی یک علم فنی نیست که بگوئیم یک دوره را باید طی کند یا ششسال یا هشتسال یا دوره متوسطه یا عالیه برای فارسی حدی متصور نیست بنابراین هر یکنفر فارسیدانی که یک پله بالاتر است میتواند بزیر دستش همان فارسی را یاد بدهد این احتیاج ندارد که حتماً بایستی بفلان مقام رسیده باشد و مرحلة کمک آموزگاری مثل معاونتی است که توی مریضخانههاست مثلاً یک دکتری وارد میشود میگوید کمکهای مرا بگوئید بیایند یک اسامی مختلفه دارد یک کسانی هستند که در دانشکده طب مشغول هستند ولی بحدی نرسیدهاند که بتوانند آلات جراحی را بردارند و شروع بعمل بکنند ولی میتوانند اسباب جراحی را بجوشانند یا باصطلاح دزنفکتهاش بکنند میتوانند اینها یک کارهای دیگری بکنند که اینها را میگویند کمک یا معاون پس اگر ما بگوئیم کمک آموزگار که در پله پائینتر است یا سه پله پائینتر است یک حرف بیربطی نزدهایم پس از این تذکر (که خیلی معذرت میخواهم اگر مخالف باشد با حرف رفیق خودم) بنابراین حالا که آقای وزیر فرهنگ وارد در این مبارزه شدهاست مقتضی است که دست او باز باشد و در این ماده یک مقیداتی هست که درست نمیآید مثلاً در این ماده قید شدهاست که حتماً بایستی این آموزگار یا کمکآموزگار در مدارس دولتی باشد اگر شما محتاج شدید بیک آموزگار یا کمک آموزگار که در مدارس ملی تحصیل کردهاست آنرا نخواهید ببرید؟ چرا این آدم را محروم میکنید؟ او این حق را دارد چرا از او استفاده نمیکنید؟ پس بنابراین آقای وزیر فرهنگ این را بردارید عمومیش بکنید دولتی و ملی هر دو باشد هم آموزگار دولتی که خدمت فرهنگی دارد هم آموزگار ملی (اورنگ- یا اینکه نه دولتی و نه ملی) بله فرهنگی این را قبولش بکنند بعقیدة بنده این قید را بردارند اهمیت ندارد یک قید دیگر هم در این ماده ذکر شده که صلاحیت آنها را شورای عالی فرهنگ تصدیق کرده باشد شورای عالی فرهنگ نفمیدم اینجا چه سمتی دارد که صلاحیت دبیر را یا آموزگار را تشخیص بدهد آقا کسی که ده سال دبیر است آموزگار است و دارد خدمت میکند و در فرهنگ معلم است حالا بعد از ده سال باید تازه بیاید برود شورای عالی فرهنگ خودش را معرفی بکند اگر این آدم صالح بودهاست که هست که دیگر تشخیص لازم نیست و اگر صالح نبودهاست در این مدت ده سال چرا گذاشتهاند آنجا؟ شما که باو تصدیق و گواهی دادهاید و او را بآموزگاری گذاشتهاید دهسال هم دارد کار میکند بعد از ده سال حالا میگوئید شورای عالی تصدیق بکند بنده با این دو قید مخالف هستم و موافقت بفرمائید که این دو قید برداشته شود. | + | '''اوحدی'''- بنده در این ماده مخالفتی ندارم زیرا میبینم که آقای وزیرفرهنگ با یک قدرتی در مقام مبارزه با جهل عمومی بر آمدهاند از این جهت بایستی با این قانون و موادی را که ایشان تنظیم کردهاند موافقت کرد و باید این نکته را هم تشخیص داد اگر چه تذکراً مخالف دارد عرض بنده با این بیانات وزیر محترم خودم، عیبی ندارد چون نظر تذکری است مراتب معلومات و علوم با هم تفاوت دارد یک علومی هست که بدایت و نهایت او مربوط است بیکدیگر که معلم در آن علم بایست تمام آن دوره را دیده باشد تا بتواند از روی تسلط و اقتدار بمطالب آن نکات علمی را بشاگرد بیاموزد اگر یک قسمتی را خوانده باشد و یک قسمتی را نخوانده باشد نمیتواند معلم بشود و شاگرد هم نمیتواند از این معلم چیز بفهمد مثل دانستن امراض چشم اگر یک معلم چشم تمام خصوصیات مربوط بچشم را ندیده باشد نمیتواند درس بدهد ولی فارسی یک علم فنی نیست که بگوئیم یک دوره را باید طی کند یا ششسال یا هشتسال یا دوره متوسطه یا عالیه برای فارسی حدی متصور نیست بنابراین هر یکنفر فارسیدانی که یک پله بالاتر است میتواند بزیر دستش همان فارسی را یاد بدهد این احتیاج ندارد که حتماً بایستی بفلان مقام رسیده باشد و مرحلة کمک آموزگاری مثل معاونتی است که توی مریضخانههاست مثلاً یک دکتری وارد میشود میگوید کمکهای مرا بگوئید بیایند یک اسامی مختلفه دارد یک کسانی هستند که در دانشکده طب مشغول هستند ولی بحدی نرسیدهاند که بتوانند آلات جراحی را بردارند و شروع بعمل بکنند ولی میتوانند اسباب جراحی را بجوشانند یا باصطلاح دزنفکتهاش بکنند میتوانند اینها یک کارهای دیگری بکنند که اینها را میگویند کمک یا معاون پس اگر ما بگوئیم کمک آموزگار که در پله پائینتر است یا سه پله پائینتر است یک حرف بیربطی نزدهایم پس از این تذکر (که خیلی معذرت میخواهم اگر مخالف باشد با حرف رفیق خودم) بنابراین حالا که آقای وزیر فرهنگ وارد در این مبارزه شدهاست مقتضی است که دست او باز باشد و در این ماده یک مقیداتی هست که درست نمیآید مثلاً در این ماده قید شدهاست که حتماً بایستی این آموزگار یا کمکآموزگار در مدارس دولتی باشد اگر شما محتاج شدید بیک آموزگار یا کمک آموزگار که در مدارس ملی تحصیل کردهاست آنرا نخواهید ببرید؟ چرا این آدم را محروم میکنید؟ او این حق را دارد چرا از او استفاده نمیکنید؟ پس بنابراین آقای وزیر فرهنگ این را بردارید عمومیش بکنید دولتی و ملی هر دو باشد هم آموزگار دولتی که خدمت فرهنگی دارد هم آموزگار ملی (اورنگ- یا اینکه نه دولتی و نه ملی) بله فرهنگی این را قبولش بکنند بعقیدة بنده این قید را بردارند اهمیت ندارد یک قید دیگر هم در این ماده ذکر شده که صلاحیت آنها را شورای عالی فرهنگ تصدیق کرده باشد شورای عالی فرهنگ نفمیدم اینجا چه سمتی دارد که صلاحیت دبیر را یا آموزگار را تشخیص بدهد آقا کسی که ده سال دبیر است آموزگار است و دارد خدمت میکند و در فرهنگ معلم است حالا بعد از ده سال باید تازه بیاید برود شورای عالی فرهنگ خودش را معرفی بکند اگر این آدم صالح بودهاست که هست که دیگر تشخیص لازم نیست و اگر صالح نبودهاست در این مدت ده سال چرا گذاشتهاند آنجا؟ شما که باو تصدیق و گواهی دادهاید و او را بآموزگاری گذاشتهاید دهسال هم دارد کار میکند بعد از ده سال حالا میگوئید شورای عالی تصدیق بکند بنده با این دو قید مخالف هستم و موافقت بفرمائید که این دو قید برداشته شود. |
'''رئیس'''- آقای انوار. | '''رئیس'''- آقای انوار. | ||
− | انوار- بنده هم مخالف هستم. | + | '''انوار'''- بنده هم مخالف هستم. |
'''رئیس'''- آقای امیرتیمور. | '''رئیس'''- آقای امیرتیمور. | ||
− | امیرتیمور- همانطور که نماینده محترم آقای اوحدی بیان فرمودند بنده هم معتقد هستم که این کلمه دولتی از این ماده حذف شود و پیشنهدی هم در این زمینه کردهام و به این ترتیب عده زیادی هم آموزگار برایشان تهیه خواهد شد. | + | '''امیرتیمور'''- همانطور که نماینده محترم آقای اوحدی بیان فرمودند بنده هم معتقد هستم که این کلمه دولتی از این ماده حذف شود و پیشنهدی هم در این زمینه کردهام و به این ترتیب عده زیادی هم آموزگار برایشان تهیه خواهد شد. |
− | اوحدی- حذف دولتی نه، اضافه کلمة ملی. | + | '''اوحدی'''- حذف دولتی نه، اضافه کلمة ملی. |
'''رئیس'''- آقای اورنگ. | '''رئیس'''- آقای اورنگ. | ||
− | اورنگ- اولاً باعتقاد بنده این ماده خوب است در این قانون زیرا این قانون تحصیل یک احترام وتثبیت یک موقعیت محترمی است برای معلمین و حالا که تعلیمات اجباری با این قانون آمدهاست و برای معلمین هم تثبیت کردهاست یک موقع محترمی را البته جای این ماده همینجا بودهاست که گذارده شدهاست لکن اطراف این را یکقدری باید بیشتر دقت کرد که منظور وزارت فرهنگ بهتر عملی بشود و یکقدری هم حوائج خارج را باید در نظر گرفت که تطبیق بشود منظور وزارت فرهنگ با آن چیزی که در خارج موجود است اول در خارج ما باید بدانیم که وضعیت فرهنگ در ولایات و یا در مرکز چطور است، وزارت فرهنگ با این احتیاجات روزافزون مردم میشود گفت یک وزارتخانة است که از این حیث جدیدالتأسیس است یعنی تازه حس کردهاست احتیاج عمومی را به تحصیل فرهنگ این است که وسایلش را روزبروز فراهم میکند، دبستان میسازد، دبیرستان میسازد، دانشگاه میسازد ولی این مقداری که تا بحال درابنیه و توسعة آن دقت شدهاست شاید مجال نشدهاست برای تربیت معلم که او هم به مرزمان باید تدارک بشود و بمرور باید از مدارسی که برای اینکار تهیه میشود شاگردی که بتواند معلم بشود بیرون بیاید الآن در ساعتی که ما داریم اینجا بحث میکنیم در غالب ولایات آقایان بهتر از بنده مسبوقند که پنجاه نفر در یک ولایتی و در یک ولایتی چهل نفر معلمینی هستند کنتراتی و غالباً هم بیش از ده سال سابقه دارند آنجاهائی که بنده اطلاع دارم در ولایات مخصوصاً در چهار ماه قبل از این که بنده در همدان بودم و برای این موضوع چندین تلگراف کردم بطهران عده معلمین کنتراتی که بیش از ده سال خدمت کردهاند بیش از پنجاه نفر بودند و اغلب آنها (این چیزی را که عرض میکنم اغراق نیست مبالغه نیست) بلکه تمام آنها حقوقشان بین پانزده بود و نوزده تومان حالا اگر دو سه نفر بودند که بیست و دو تومان میگرفتند آن مدرک حکم نیست ما اغلب و اکثر را میگیریم مبالغه و زیاده روی در بیان نمیخواهم بکنم مردمی هستند مستحق حالا قدر اقلش اینقدر میشود گفت که خیلی زحمت میکشید اینها غالباً در دهات هستند و در یکده هم که ساکن هستند باید یک فرسخ راه بروید بآن دهی که یک خانه و دبستان آنجا هست و پیاده هم باید بروند با این مقدار کم از حقوق خوب الآن یکعده مهمی شامل این قسمت هستند زیرا دبستانهائی که الان مطابق این قانون در تمام نقاط کشور تأسیس میشود تا کلاس چهار است دیگر معلمینش همین افراد هستند که باید شاگردها را از کلاس چهار تربیت بکنند و اینها مشمول این دو شرط هم هستند و این دو شرط شامل آنها است یا اینکه سابقه از ده سال هم بیشتر دارند یا این که تصدیق متوسطه دارند و پنجسال سابقه خدمت تشخیص داد که برای شورای عالی معارف در این ماده قرار گذاردهاند بنده آن را عملی نمیبینم زیرا که شورای عالی فرهنگ مرکب است از یکعده افراد عالیمقام که در شهر تهران هستند و تشخیص صلاحیت یک آدم، یک میرزا محسن نامی را که در سر درود همدان است نمیتواند بدهند، نه تشخیص علمی او را نه تشخیص عملی او را کامیون هم وزارت فرهنگ فراهم نکردهاست که بتمام کشور بفرستد یک بیک آنها را جمع بکند بیاورد بطهران به شورای عالی فرهنگ بروند و امتحان علمی بدهند علمشان را بسنجند رفتارشان را بسنجند و تشخیص بدهند که یک معلمی بداخلاق است یا خوش اخلاق در صورتی که این سابقه علمیش در ده سال معلوم شده که شاگرد را از کلاس یک تا چهار رساندهاست فقط میماند اخلاقش در آن هم آن رئیس معارف و فرهنگ محل در باره او تصدیق میکند که این آدم بداخلاق نیست و میتواند سر بسر بچهها بگذارد بهمین قدر کافی است که رئیس فرهنگ تصدیق بکند والا باعث اشکال میشود، یک مطلب دیگر این است که در ضمن این ماده تصریح میکند اشخاصی که دارای این دو شرط هستند ما بکمک آموزگاری میپذیریم یا رتبه دبیری وحقوق را بآخرین حقوق که در دی ماه ۲۱ گرفته آن را مأخذ قرار میدهیم این را از نظر فهم مطلب خواستم بفهم اعتقادم این است که تمام این معلمینی که منظور نظر هستند و شاید این ماده هم برای قسمت عمده آنها در نظر گرفته شدهاست آنقدر که من اطلاع دارم حقوق دیماه آنها مطابق رتبه یک اداری هم نیست، شصت و دو تومانی بینشان پیدا نمیشود، این عده دبیر یا معلم را آوردیم خواستیم رتبه بدهیم میگوئیم حقوق دیماه چقدر میگرفتی پانزده تومان، پانزده تومان را وزارت معارف چکار میکند؟ این پانزده تومان را ترقی بدهد بیاورد برساند بشصت و دوتومان اگر این کار را وزارت فرهنگ بکند یک تصریحی در این ماده لازم است یا اینکه از طرف ما یک پیشنهادی باید بشود چنانکه آقای نراقی هم پیشنهادی کردهاند چون در اینجا میگوئیم باید رتبه باو بدهیم و حداقل هم رتبه یک اداری است اگر این قید نشود دست و بال وزارت معارف بستهاست والا خوب همه معلمین آمدند خواستند رتبه بگیرند چهارده تومان تا پانزده تومان حقوق میگرفتهاند رتبه یک اداری شصت ودوتومان است باید این را ترقی بدهد برساند بشصت و دو تومان تا این عملی بشود، در مسئله دولتی عرض میکنم که این دخالت دولت در دبستانهای ابتدائی همین چند سال است خیلی ریشه و سابقه ندارد غالب این معلمین در ولایات در مدارس تدریس میکردند که باصطلاع امروز آن مدارس را ملی اسم میگذاریم حالا این قید را که میگذارید دست و پای خودتان بسته میشود خوب آقا اگر شما یک صندوق خانه داشتید توی آن سه هزار تا معلم تربیت شده موجود بود میگفتیم خوب داریم و از این طرف هم تربیت معلم میکنیم ما که میدانیم همچو چیزی موجود نیست باید با همین معلمینی که الان موجود هستند این کار را بکنید مدارس دولتی هم در تمام جاها نبودهاست بیشتر مدارس ملی بودهاست در ده میان دره یا سقز یا بانه یا مهاباد دولت در آنجاها مدرسه نداشتهاست ولی مدارس ملی بودهاست و این آقایان در آن مدارس تدریس میکردهاند حالا که شما این کلمه دولتی را قید میکنید یک عده بسیار بسیار کمی که حاجت شما را رفع نمیکند دست شما خواهد افتاد، این لفظ دولتی را بردارید مسئله شورای عالی معارف را هم بردارید، مسئله حقوق را هم تصریح بفرمائید با این سه رکن این ماده رمق پیدا میکند و قابل اجراء است و تصدیق رؤسای فرهنگ شما نسبت به حسن اخلاق این معلمین کافی است و حقوقشان هم اگر کمتر از رتبه یک بود بالا ببرند و قید دولتی را هم از آن بردارند و بگویند فقط کسی که بیش از ۵ سال خدمت کرده یا ۵ سال خدمت کرده با تصدیق سه کلاس متوسطه ممکن است این معلم بشود. | + | '''اورنگ'''- اولاً باعتقاد بنده این ماده خوب است در این قانون زیرا این قانون تحصیل یک احترام وتثبیت یک موقعیت محترمی است برای معلمین و حالا که تعلیمات اجباری با این قانون آمدهاست و برای معلمین هم تثبیت کردهاست یک موقع محترمی را البته جای این ماده همینجا بودهاست که گذارده شدهاست لکن اطراف این را یکقدری باید بیشتر دقت کرد که منظور وزارت فرهنگ بهتر عملی بشود و یکقدری هم حوائج خارج را باید در نظر گرفت که تطبیق بشود منظور وزارت فرهنگ با آن چیزی که در خارج موجود است اول در خارج ما باید بدانیم که وضعیت فرهنگ در ولایات و یا در مرکز چطور است، وزارت فرهنگ با این احتیاجات روزافزون مردم میشود گفت یک وزارتخانة است که از این حیث جدیدالتأسیس است یعنی تازه حس کردهاست احتیاج عمومی را به تحصیل فرهنگ این است که وسایلش را روزبروز فراهم میکند، دبستان میسازد، دبیرستان میسازد، دانشگاه میسازد ولی این مقداری که تا بحال درابنیه و توسعة آن دقت شدهاست شاید مجال نشدهاست برای تربیت معلم که او هم به مرزمان باید تدارک بشود و بمرور باید از مدارسی که برای اینکار تهیه میشود شاگردی که بتواند معلم بشود بیرون بیاید الآن در ساعتی که ما داریم اینجا بحث میکنیم در غالب ولایات آقایان بهتر از بنده مسبوقند که پنجاه نفر در یک ولایتی و در یک ولایتی چهل نفر معلمینی هستند کنتراتی و غالباً هم بیش از ده سال سابقه دارند آنجاهائی که بنده اطلاع دارم در ولایات مخصوصاً در چهار ماه قبل از این که بنده در همدان بودم و برای این موضوع چندین تلگراف کردم بطهران عده معلمین کنتراتی که بیش از ده سال خدمت کردهاند بیش از پنجاه نفر بودند و اغلب آنها (این چیزی را که عرض میکنم اغراق نیست مبالغه نیست) بلکه تمام آنها حقوقشان بین پانزده بود و نوزده تومان حالا اگر دو سه نفر بودند که بیست و دو تومان میگرفتند آن مدرک حکم نیست ما اغلب و اکثر را میگیریم مبالغه و زیاده روی در بیان نمیخواهم بکنم مردمی هستند مستحق حالا قدر اقلش اینقدر میشود گفت که خیلی زحمت میکشید اینها غالباً در دهات هستند و در یکده هم که ساکن هستند باید یک فرسخ راه بروید بآن دهی که یک خانه و دبستان آنجا هست و پیاده هم باید بروند با این مقدار کم از حقوق خوب الآن یکعده مهمی شامل این قسمت هستند زیرا دبستانهائی که الان مطابق این قانون در تمام نقاط کشور تأسیس میشود تا کلاس چهار است دیگر معلمینش همین افراد هستند که باید شاگردها را از کلاس چهار تربیت بکنند و اینها مشمول این دو شرط هم هستند و این دو شرط شامل آنها است یا اینکه سابقه از ده سال هم بیشتر دارند یا این که تصدیق متوسطه دارند و پنجسال سابقه خدمت تشخیص داد که برای شورای عالی معارف در این ماده قرار گذاردهاند بنده آن را عملی نمیبینم زیرا که شورای عالی فرهنگ مرکب است از یکعده افراد عالیمقام که در شهر تهران هستند و تشخیص صلاحیت یک آدم، یک میرزا محسن نامی را که در سر درود همدان است نمیتواند بدهند، نه تشخیص علمی او را نه تشخیص عملی او را کامیون هم وزارت فرهنگ فراهم نکردهاست که بتمام کشور بفرستد یک بیک آنها را جمع بکند بیاورد بطهران به شورای عالی فرهنگ بروند و امتحان علمی بدهند علمشان را بسنجند رفتارشان را بسنجند و تشخیص بدهند که یک معلمی بداخلاق است یا خوش اخلاق در صورتی که این سابقه علمیش در ده سال معلوم شده که شاگرد را از کلاس یک تا چهار رساندهاست فقط میماند اخلاقش در آن هم آن رئیس معارف و فرهنگ محل در باره او تصدیق میکند که این آدم بداخلاق نیست و میتواند سر بسر بچهها بگذارد بهمین قدر کافی است که رئیس فرهنگ تصدیق بکند والا باعث اشکال میشود، یک مطلب دیگر این است که در ضمن این ماده تصریح میکند اشخاصی که دارای این دو شرط هستند ما بکمک آموزگاری میپذیریم یا رتبه دبیری وحقوق را بآخرین حقوق که در دی ماه ۲۱ گرفته آن را مأخذ قرار میدهیم این را از نظر فهم مطلب خواستم بفهم اعتقادم این است که تمام این معلمینی که منظور نظر هستند و شاید این ماده هم برای قسمت عمده آنها در نظر گرفته شدهاست آنقدر که من اطلاع دارم حقوق دیماه آنها مطابق رتبه یک اداری هم نیست، شصت و دو تومانی بینشان پیدا نمیشود، این عده دبیر یا معلم را آوردیم خواستیم رتبه بدهیم میگوئیم حقوق دیماه چقدر میگرفتی پانزده تومان، پانزده تومان را وزارت معارف چکار میکند؟ این پانزده تومان را ترقی بدهد بیاورد برساند بشصت و دوتومان اگر این کار را وزارت فرهنگ بکند یک تصریحی در این ماده لازم است یا اینکه از طرف ما یک پیشنهادی باید بشود چنانکه آقای نراقی هم پیشنهادی کردهاند چون در اینجا میگوئیم باید رتبه باو بدهیم و حداقل هم رتبه یک اداری است اگر این قید نشود دست و بال وزارت معارف بستهاست والا خوب همه معلمین آمدند خواستند رتبه بگیرند چهارده تومان تا پانزده تومان حقوق میگرفتهاند رتبه یک اداری شصت ودوتومان است باید این را ترقی بدهد برساند بشصت و دو تومان تا این عملی بشود، در مسئله دولتی عرض میکنم که این دخالت دولت در دبستانهای ابتدائی همین چند سال است خیلی ریشه و سابقه ندارد غالب این معلمین در ولایات در مدارس تدریس میکردند که باصطلاع امروز آن مدارس را ملی اسم میگذاریم حالا این قید را که میگذارید دست و پای خودتان بسته میشود خوب آقا اگر شما یک صندوق خانه داشتید توی آن سه هزار تا معلم تربیت شده موجود بود میگفتیم خوب داریم و از این طرف هم تربیت معلم میکنیم ما که میدانیم همچو چیزی موجود نیست باید با همین معلمینی که الان موجود هستند این کار را بکنید مدارس دولتی هم در تمام جاها نبودهاست بیشتر مدارس ملی بودهاست در ده میان دره یا سقز یا بانه یا مهاباد دولت در آنجاها مدرسه نداشتهاست ولی مدارس ملی بودهاست و این آقایان در آن مدارس تدریس میکردهاند حالا که شما این کلمه دولتی را قید میکنید یک عده بسیار بسیار کمی که حاجت شما را رفع نمیکند دست شما خواهد افتاد، این لفظ دولتی را بردارید مسئله شورای عالی معارف را هم بردارید، مسئله حقوق را هم تصریح بفرمائید با این سه رکن این ماده رمق پیدا میکند و قابل اجراء است و تصدیق رؤسای فرهنگ شما نسبت به حسن اخلاق این معلمین کافی است و حقوقشان هم اگر کمتر از رتبه یک بود بالا ببرند و قید دولتی را هم از آن بردارند و بگویند فقط کسی که بیش از ۵ سال خدمت کرده یا ۵ سال خدمت کرده با تصدیق سه کلاس متوسطه ممکن است این معلم بشود. |
'''رئیس'''- پیشنهاد آقای نقابت. | '''رئیس'''- پیشنهاد آقای نقابت. | ||
خط ۲۷۳: | خط ۲۶۷: | ||
'''رئیس'''- آقای طباطبائی. | '''رئیس'''- آقای طباطبائی. | ||
− | طباطبائی- چون این یک لایحه مهم و مورد توجهاست و اجرای این لایحه هم کار مشکلی است خواستم خواهش کنم که آئیننامه مربوط به اجرای این قانون به تصویب کمیسیون فرهنگ مجلس برسد (طوسی- صحیح است بنده هم پیشنهاد کردهام) و گمان میکنم معنی هم نداشته باشد که فقط شورای عالی فرهنگ تصویب کند. ضمناً بنده سئوالی از آقای نخستوزیر کردهام تقدیم میکنم به آقای رئیس که زودتر برای جواب حاضر بشوند. | + | '''طباطبائی'''- چون این یک لایحه مهم و مورد توجهاست و اجرای این لایحه هم کار مشکلی است خواستم خواهش کنم که آئیننامه مربوط به اجرای این قانون به تصویب کمیسیون فرهنگ مجلس برسد (طوسی- صحیح است بنده هم پیشنهاد کردهام) و گمان میکنم معنی هم نداشته باشد که فقط شورای عالی فرهنگ تصویب کند. ضمناً بنده سئوالی از آقای نخستوزیر کردهام تقدیم میکنم به آقای رئیس که زودتر برای جواب حاضر بشوند. |
'''رئیس'''- آقای امیرتیمور. | '''رئیس'''- آقای امیرتیمور. | ||
− | امیرتیمور- بنده هم همین نظر آقای طباطبائی را دارم و پیشنهادی هم در این موضوع تقدیم کردهام که بجای تصویب شورای عالی فرهنگ نوشته شود کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی. حقیقت قضیه این است که بنده تا بحال معتقداتی نسبت بشورای عالی فرهنگ داشتم و امیدوارم که بازهم باشد ولی معتقداتی که داشتم نسبت بشورای عالی فرهنگ پس از آزمایش که راجع باین مطبوعات و روزنامهجات داد دیگر آن اطمینان را ندارم و خیلی هم متأسفم از این عدم اطمینان وحقیقتاً مخالفم و معتقدم که به جای شورای عالی فرهنگ نوشته شود کمیسیون فرهنگ. | + | '''امیرتیمور'''- بنده هم همین نظر آقای طباطبائی را دارم و پیشنهادی هم در این موضوع تقدیم کردهام که بجای تصویب شورای عالی فرهنگ نوشته شود کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی. حقیقت قضیه این است که بنده تا بحال معتقداتی نسبت بشورای عالی فرهنگ داشتم و امیدوارم که بازهم باشد ولی معتقداتی که داشتم نسبت بشورای عالی فرهنگ پس از آزمایش که راجع باین مطبوعات و روزنامهجات داد دیگر آن اطمینان را ندارم و خیلی هم متأسفم از این عدم اطمینان وحقیقتاً مخالفم و معتقدم که به جای شورای عالی فرهنگ نوشته شود کمیسیون فرهنگ. |
'''رئیس'''- آقای انوار. | '''رئیس'''- آقای انوار. | ||
− | انوار- بنده هم موافقم با آقای امیرتیمور و آقای طباطبائی که ابداً به شورای عالی فرهنگ نرود و بکمیسیون فرهنگ رجوع شود. | + | '''انوار'''- بنده هم موافقم با آقای امیرتیمور و آقای طباطبائی که ابداً به شورای عالی فرهنگ نرود و بکمیسیون فرهنگ رجوع شود. |
− | وزیر فرهنگ- بنده خیلی متأسفم از اینکه آقای امیرتیمور عقیدشان از شورای عالی فرهنگ سلب شدهاست. زیرا شورای عالی فرهنگ همانطوریکه یکی از آقایان فرمودند مرکب شدهاست از رجال محترم و دانشمند که هیچ نوع غرضی ندارند و در قسمتهای فرهنگی کمک میکنند بوزارت فرهنک. راجع بروزنامهها که فرمودند بنده عرض میکنم شورای عالی فرهنگ هر وقت هرکاری لازم بودهاست کردهاست و علت آن را هم عرض میکنم و آن این است که شورای عالی فرهنگ نظر عموم و نظر مجلس شورای ملی را مخصوصاً حفظ کردهاست و آن این بودهاست که حتیالامکان راجع به آزادی قلم مساعدت کردهاست. حالا اگر بد فهمیدهاست این یک چیز دیگری است زیرا از داخل و خارج شکایت میکردند که این قانون مطبوعات باعث اختناق مطبوعات است و حتماً باید از بین برود و تقاضای حذف آن را میدادند. بهرحال اگر شورای عالی فرهنگ زیاد سختگیری نکردهاست در دادن امتیاز خیال کردهاست که رعایت نظر مجلس شورای ملی را کردهاست والا میتوانستهاست سختگیری کند و این از برایش اشکالی نداشت. | + | '''وزیر فرهنگ-''' بنده خیلی متأسفم از اینکه آقای امیرتیمور عقیدشان از شورای عالی فرهنگ سلب شدهاست. زیرا شورای عالی فرهنگ همانطوریکه یکی از آقایان فرمودند مرکب شدهاست از رجال محترم و دانشمند که هیچ نوع غرضی ندارند و در قسمتهای فرهنگی کمک میکنند بوزارت فرهنک. راجع بروزنامهها که فرمودند بنده عرض میکنم شورای عالی فرهنگ هر وقت هرکاری لازم بودهاست کردهاست و علت آن را هم عرض میکنم و آن این است که شورای عالی فرهنگ نظر عموم و نظر مجلس شورای ملی را مخصوصاً حفظ کردهاست و آن این بودهاست که حتیالامکان راجع به آزادی قلم مساعدت کردهاست. حالا اگر بد فهمیدهاست این یک چیز دیگری است زیرا از داخل و خارج شکایت میکردند که این قانون مطبوعات باعث اختناق مطبوعات است و حتماً باید از بین برود و تقاضای حذف آن را میدادند. بهرحال اگر شورای عالی فرهنگ زیاد سختگیری نکردهاست در دادن امتیاز خیال کردهاست که رعایت نظر مجلس شورای ملی را کردهاست والا میتوانستهاست سختگیری کند و این از برایش اشکالی نداشت. |
'''رئیس'''- آقای رضوی. | '''رئیس'''- آقای رضوی. | ||
− | رضوی- عرض کنم آقا چون این ماده ماده آخر این لایحهاست و باید رأی بگیریم برای اینکه این لایحه برود به کمیسیون برای شور دوم بنده خواستم با اجازه آقایان یک چند کلمه در مورد اساس این لایحه عرض کنم. همانطور که عرض کردم بنده با اساس این لایحه کمال موافقت را دارم زیرا این لایحه مربوط به فرهنگ مملکت و مربی اطفال و مایه عمران و آبادی کشور است و شاید همه رفقا و نمایندگان با این نظر موافق باشند و فقط در کیفیت اجرای این قانون نظریاتی داشتند و الا در اساس قضیه کسی مخالفت نداشت… | + | '''رضوی'''- عرض کنم آقا چون این ماده ماده آخر این لایحهاست و باید رأی بگیریم برای اینکه این لایحه برود به کمیسیون برای شور دوم بنده خواستم با اجازه آقایان یک چند کلمه در مورد اساس این لایحه عرض کنم. همانطور که عرض کردم بنده با اساس این لایحه کمال موافقت را دارم زیرا این لایحه مربوط به فرهنگ مملکت و مربی اطفال و مایه عمران و آبادی کشور است و شاید همه رفقا و نمایندگان با این نظر موافق باشند و فقط در کیفیت اجرای این قانون نظریاتی داشتند و الا در اساس قضیه کسی مخالفت نداشت… |
'''رئیس'''- آقا شما در ماده باید صحبت کنید نه در شور کلیات. | '''رئیس'''- آقا شما در ماده باید صحبت کنید نه در شور کلیات. | ||
− | رضوی- عرایض بنده در واقع در مادهاست همانطور که این قانون ممکن است مفید بحال مملکت واقع شود ممکن است که مضر هم واقع بشود. مگر اینکه یک شرایطی را در این قانون بکار ببرید و یک رعایاتی را بکنید که این قانون واقعاً فایده مطلوبه را بدهد و این کار البته وظیفه کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی است که در شور دوم این نکات را در قانون رعایت بکند و این مطالب را مورد توجه قرار بدهد. یکی این است که این اهالی دهستانی و کوهستانی که ما میخواهیم برایشان تعلیمات اجباری قائل بشویم اینها طوری باید باشد که مثل سابق متمایل به زندگی در شهرها نباشند و تمام سعی میکنند باین که از ده و مرکز زندگی فلاحتی خودشان بیایند در شهرها و بخواهند پشت میز ادارات بنشینند. از این جهت کیفیتی باید در برنامهها در نظر گرفته شود که آنها را با اعتماد بنفس تربیت بکنند که بعبارت آخری ما میتوانیم یک زارع خوب و عالم و یک صنعتگر خوب و هم عالم تهیه کنیم نه اینکه یک عالمی تهیه کنیم و بادارات بفرستیم. موضوع دیگری که بنده خواستم عرض کنم و باید توجه بشود موضوع دینی است و امتحان شدهاست که موضوع بیدینی برای این مملکت خوب نبودهاست و بالاخره از این راه مملکت ضرر دیدهاست. بنابراین بنده پیشنهاد میکنم و از اعضای کمیسیون فرهنگ تقاضا دارم که مواد تعلیمات مذهبی را جزء برنامه طوری قرار بدهند که آموختن آنها دارای نمره باشد و در معدل و نمرات آخر سال تأثیر داشته باشد و طوری باشد که یک امور اجباری و مفید باشد و با بیاعتنائی به این قضیه نگاه نکنند خلاصه طوری نباشد که فقط ما اذهان ساده مردم را آلوده و مشوش کرده باشیم. موضوع سوم بنده که خواستم عرض کنم و شبیه بموضوع دوم است موضوع اخلاق است. این موضوع اخلاق البته برای اهالی ساده و مردم کشور بسیار لازم است و اگر بالاخره معلمینی که انتخاب میشوند بیشتر از این جهت رعایت نشوند و معلمین خوش اخلاقی فرستاده نشوند ممکن است نتیجه بسیار بدی گرفته شود. افرادی که در دهات زندگی میکنند لازم نیست که اینها تمام وسائل تمدن حتی لباس پوشیدن و پشت میز نشستن را یاد بگیرند آنها باید چیزهائی را یاد بگیرند که بدرد زندگی مادی و معنویشان بخورد و در تحت تأثیر قرار نگیرند. از این جهت بود که این موضوع اخلاق را هم بنده خواستم یک موادی در برنامه و قانون نوشته شود که این قسمت از افرادی که تحصیل میکنند وضع اخلاقیشان هم اصلاح شود. البته هر قانونی که تصویب میشود و خوب بودن آن مربوط بطرز اجرایش است و اینکه بنده این پیشنهاد را در این جا میکنم برای خاطر این است که چون از وضعیت اجراء تاکنون در مملکت رضایت کافی نبودهاست والا قوانین غالباً خوب نوشته میشود حالا خواستم آقایان در موقعی که مشغول شور دوم میشوند این نکات را در نظر بگیرند. مقصود چهارم بنده مربوط به تحصیلات فلاحتی و صنعتی است. چون بعضی از آقایان فرمودند که کلاسهای مخصوصی برای این کار ترتیب داده بشود هم برای فلاحت و هم برای صناعت ولی بنده تصور میکنم که موافقت بفرمایند و نظری بفرمایند دراین قضیه که اگر ممکن بشود مخلوط با قسمتهای درس که میخوانند یک برنامه خاصی باشد که در عین حال قسمتهای صنعتی و فلاحتی را جزء برنامهشان قرار بدهند نه اینکه ما برای آنها چهار سال پنج سال ابتدائی قرار بدهیم و دو سال برای اختصاصی زیرا بنده اینطور تصور میکنم که اگر باین طریق باشد این بیشتر بدردکار خودشان میخورد تا اینکه ما بیائیم آنها را بصورت یک دبستان معمولی تربیت کنیم و بعداً برای قسمت اختصاصیشان لازم باشد که بکلاسهای دیگری مراجعه کنند. | + | '''رضوی'''- عرایض بنده در واقع در مادهاست همانطور که این قانون ممکن است مفید بحال مملکت واقع شود ممکن است که مضر هم واقع بشود. مگر اینکه یک شرایطی را در این قانون بکار ببرید و یک رعایاتی را بکنید که این قانون واقعاً فایده مطلوبه را بدهد و این کار البته وظیفه کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی است که در شور دوم این نکات را در قانون رعایت بکند و این مطالب را مورد توجه قرار بدهد. یکی این است که این اهالی دهستانی و کوهستانی که ما میخواهیم برایشان تعلیمات اجباری قائل بشویم اینها طوری باید باشد که مثل سابق متمایل به زندگی در شهرها نباشند و تمام سعی میکنند باین که از ده و مرکز زندگی فلاحتی خودشان بیایند در شهرها و بخواهند پشت میز ادارات بنشینند. از این جهت کیفیتی باید در برنامهها در نظر گرفته شود که آنها را با اعتماد بنفس تربیت بکنند که بعبارت آخری ما میتوانیم یک زارع خوب و عالم و یک صنعتگر خوب و هم عالم تهیه کنیم نه اینکه یک عالمی تهیه کنیم و بادارات بفرستیم. موضوع دیگری که بنده خواستم عرض کنم و باید توجه بشود موضوع دینی است و امتحان شدهاست که موضوع بیدینی برای این مملکت خوب نبودهاست و بالاخره از این راه مملکت ضرر دیدهاست. بنابراین بنده پیشنهاد میکنم و از اعضای کمیسیون فرهنگ تقاضا دارم که مواد تعلیمات مذهبی را جزء برنامه طوری قرار بدهند که آموختن آنها دارای نمره باشد و در معدل و نمرات آخر سال تأثیر داشته باشد و طوری باشد که یک امور اجباری و مفید باشد و با بیاعتنائی به این قضیه نگاه نکنند خلاصه طوری نباشد که فقط ما اذهان ساده مردم را آلوده و مشوش کرده باشیم. موضوع سوم بنده که خواستم عرض کنم و شبیه بموضوع دوم است موضوع اخلاق است. این موضوع اخلاق البته برای اهالی ساده و مردم کشور بسیار لازم است و اگر بالاخره معلمینی که انتخاب میشوند بیشتر از این جهت رعایت نشوند و معلمین خوش اخلاقی فرستاده نشوند ممکن است نتیجه بسیار بدی گرفته شود. افرادی که در دهات زندگی میکنند لازم نیست که اینها تمام وسائل تمدن حتی لباس پوشیدن و پشت میز نشستن را یاد بگیرند آنها باید چیزهائی را یاد بگیرند که بدرد زندگی مادی و معنویشان بخورد و در تحت تأثیر قرار نگیرند. از این جهت بود که این موضوع اخلاق را هم بنده خواستم یک موادی در برنامه و قانون نوشته شود که این قسمت از افرادی که تحصیل میکنند وضع اخلاقیشان هم اصلاح شود. البته هر قانونی که تصویب میشود و خوب بودن آن مربوط بطرز اجرایش است و اینکه بنده این پیشنهاد را در این جا میکنم برای خاطر این است که چون از وضعیت اجراء تاکنون در مملکت رضایت کافی نبودهاست والا قوانین غالباً خوب نوشته میشود حالا خواستم آقایان در موقعی که مشغول شور دوم میشوند این نکات را در نظر بگیرند. مقصود چهارم بنده مربوط به تحصیلات فلاحتی و صنعتی است. چون بعضی از آقایان فرمودند که کلاسهای مخصوصی برای این کار ترتیب داده بشود هم برای فلاحت و هم برای صناعت ولی بنده تصور میکنم که موافقت بفرمایند و نظری بفرمایند دراین قضیه که اگر ممکن بشود مخلوط با قسمتهای درس که میخوانند یک برنامه خاصی باشد که در عین حال قسمتهای صنعتی و فلاحتی را جزء برنامهشان قرار بدهند نه اینکه ما برای آنها چهار سال پنج سال ابتدائی قرار بدهیم و دو سال برای اختصاصی زیرا بنده اینطور تصور میکنم که اگر باین طریق باشد این بیشتر بدردکار خودشان میخورد تا اینکه ما بیائیم آنها را بصورت یک دبستان معمولی تربیت کنیم و بعداً برای قسمت اختصاصیشان لازم باشد که بکلاسهای دیگری مراجعه کنند. |
'''رئیس'''- آقای ملکمدنی. | '''رئیس'''- آقای ملکمدنی. | ||
− | ملک مدنی- بنده خواستم عرض کنم همانطور که آقایان فرمودند در شور دوم نظر مجلس را رعایت کنند که در واقع یک خدمت صحیحی به فرهنگ شده باشد. زیرا که ما باین مطلب علاقه داریم که یک برنامه واقعاً صحیحی تهیه بشود که کاملاً برای کشاورزان هم مفید باشد و عملی باشد و بنده خیال میکنم نظر اغلب آقایان این است و خواستم تذکر بدهم که کمیسیون فرهنگ این نکته را درنظر بگیرد و این پیشنهاداتی که شدهاست مورد توجه قرار بدهند. | + | '''ملک مدنی'''- بنده خواستم عرض کنم همانطور که آقایان فرمودند در شور دوم نظر مجلس را رعایت کنند که در واقع یک خدمت صحیحی به فرهنگ شده باشد. زیرا که ما باین مطلب علاقه داریم که یک برنامه واقعاً صحیحی تهیه بشود که کاملاً برای کشاورزان هم مفید باشد و عملی باشد و بنده خیال میکنم نظر اغلب آقایان این است و خواستم تذکر بدهم که کمیسیون فرهنگ این نکته را درنظر بگیرد و این پیشنهاداتی که شدهاست مورد توجه قرار بدهند. |
'''رئیس'''- آقای شاهرودی. | '''رئیس'''- آقای شاهرودی. | ||
− | شاهرودی- بنده عقیدهام این است که چون عضو کمیسیون فرهنگ هستم از نظر مصالح قبلی برای تهیه آئیننامه دخالت شورای عالی فرهنگ لازم خواهد بود (صحیح است) و عقیدهام این است که اگر چنانچه کمیسیون فرهنگ را لازم میدانیم که نظری داشته باشد شورای عالی فرهنگ هم در این موضوع باید شرکت داشته باشد. | + | '''شاهرودی'''- بنده عقیدهام این است که چون عضو کمیسیون فرهنگ هستم از نظر مصالح قبلی برای تهیه آئیننامه دخالت شورای عالی فرهنگ لازم خواهد بود (صحیح است) و عقیدهام این است که اگر چنانچه کمیسیون فرهنگ را لازم میدانیم که نظری داشته باشد شورای عالی فرهنگ هم در این موضوع باید شرکت داشته باشد. |
'''رئیس'''- آقای مؤید احمدی. | '''رئیس'''- آقای مؤید احمدی. | ||
− | مؤید احمدی- بنده باین آئیننامه خیلی اهیمت میدهم زیرا ۳۶ سال از دوره مشروطیت میگذرد در قانون اساسی معارف و قوانینی که در این مملکت در این چند ساله تشکیل شده همهجا تحصیل اجباری نوشته شده تعلیمات اجباری نوشته شده ولی ملاحظه فرمودید که تا بحال کی عملی شده است؟ خوشبختانه در این دوره میخواهد عملی بشود و بنده که خیلی خودم را با سعادت میدانم که باین قانون رأی میدهم و همه همین نظر را دارند البته. منتهی آقایانیکه مخالفت میکنند میگویند که این قانون قابل تأمل است زیرا پول نیست واجرای این قانون مشکل است والا کی مخالف با این قانون است؟ بنده تصور نمیکنم یک نفر در ایران باشد که موافق نباشد (صحیح است) همه آقایان هم موافق این قانونند. همانطور که فرمودند فقط یک موضوع است که آیا کاملاً اجراء میشود یا اجراء نمیشود؟ این موضوع است که محل اختلاف است و بعقیده بنده این مربوط بآئیننامهاست اگر آئیننامه این قانون طوری نوشته شد که قابل عمل و اجراء شد بسیار قانون خوبی است و ازش استفاده میکنند و اگر نشد البته حرفهائی که همه آقایان نمایندگان زدند همه واقعیت پیدا میکند که این قانون را نتوانستند عملی کنند. بنده یک عرضی داشتم بآقای وزیر فرهنگ و آن این است که این قانون تعلیم و تربیت اجباری بیشتر راجع به قری و دهات است. البته در شهرها هم لازم است وباید اجرا بشود ولی باید کاری کرد که وسعتش داد و بیشترش کرد تا ممکن بشود توی قری و قصبات هم اجراء کرد. زیرا ما تقریباً ۵۰ هزار قریه دراین مملکت داریم مطابق احصائیه صحیح البته در ظرف ۱۰ سال انشاءالله شما موفق بشوید که در همه جا مدرسه تأسیس کنید. ولی این نکته را که گفتند آقایان در نظر بگیرید که آن شاگردی که در حسینآباد شهداد تحصیل میکند این شاگرد در موقعی که کتاب را تحصیل میکند بخیال پشت میز اداره نباشد. برای مثال عرض میکنم بنده یک کتاب ابتدائی را میآورم نشان میدهم و میاورم پشت تربیون شما ملاحظه بفرمائید. نوشتهاست ناصر و منصور دو برادر بودند که بمدرسه میرفتند. ناصر خیلی جوان خوبی بود و خوب هم تحصیل کرد حالا مدیرکل ادارهاست و کیفش را دستش گرفته و پشت میز نشستهاست ولی منصور که بد تحصیل کردهاست آبپاش دستش هست و مستخدم است (توجه بفرمائید) و حالا دارد آب میپاشد. این چه کرده است؟ بچه را تربیت کردهاست برای کار دولتی | + | '''مؤید احمدی'''- بنده باین آئیننامه خیلی اهیمت میدهم زیرا ۳۶ سال از دوره مشروطیت میگذرد در قانون اساسی معارف و قوانینی که در این مملکت در این چند ساله تشکیل شده همهجا تحصیل اجباری نوشته شده تعلیمات اجباری نوشته شده ولی ملاحظه فرمودید که تا بحال کی عملی شده است؟ خوشبختانه در این دوره میخواهد عملی بشود و بنده که خیلی خودم را با سعادت میدانم که باین قانون رأی میدهم و همه همین نظر را دارند البته. منتهی آقایانیکه مخالفت میکنند میگویند که این قانون قابل تأمل است زیرا پول نیست واجرای این قانون مشکل است والا کی مخالف با این قانون است؟ بنده تصور نمیکنم یک نفر در ایران باشد که موافق نباشد (صحیح است) همه آقایان هم موافق این قانونند. همانطور که فرمودند فقط یک موضوع است که آیا کاملاً اجراء میشود یا اجراء نمیشود؟ این موضوع است که محل اختلاف است و بعقیده بنده این مربوط بآئیننامهاست اگر آئیننامه این قانون طوری نوشته شد که قابل عمل و اجراء شد بسیار قانون خوبی است و ازش استفاده میکنند و اگر نشد البته حرفهائی که همه آقایان نمایندگان زدند همه واقعیت پیدا میکند که این قانون را نتوانستند عملی کنند. بنده یک عرضی داشتم بآقای وزیر فرهنگ و آن این است که این قانون تعلیم و تربیت اجباری بیشتر راجع به قری و دهات است. البته در شهرها هم لازم است وباید اجرا بشود ولی باید کاری کرد که وسعتش داد و بیشترش کرد تا ممکن بشود توی قری و قصبات هم اجراء کرد. زیرا ما تقریباً ۵۰ هزار قریه دراین مملکت داریم مطابق احصائیه صحیح البته در ظرف ۱۰ سال انشاءالله شما موفق بشوید که در همه جا مدرسه تأسیس کنید. ولی این نکته را که گفتند آقایان در نظر بگیرید که آن شاگردی که در حسینآباد شهداد تحصیل میکند این شاگرد در موقعی که کتاب را تحصیل میکند بخیال پشت میز اداره نباشد. برای مثال عرض میکنم بنده یک کتاب ابتدائی را میآورم نشان میدهم و میاورم پشت تربیون شما ملاحظه بفرمائید. نوشتهاست ناصر و منصور دو برادر بودند که بمدرسه میرفتند. ناصر خیلی جوان خوبی بود و خوب هم تحصیل کرد حالا مدیرکل ادارهاست و کیفش را دستش گرفته و پشت میز نشستهاست ولی منصور که بد تحصیل کردهاست آبپاش دستش هست و مستخدم است (توجه بفرمائید) و حالا دارد آب میپاشد. این چه کرده است؟ بچه را تربیت کردهاست برای کار دولتی |
− | طباطبائی- چه فرمودید آقا؟ | + | '''طباطبائی'''- چه فرمودید آقا؟ |
− | مؤید احمدی- ندیدید آقا این در کتاب ابتدائی مدارس است که ناصر و منصور دوتا برادر بودند. این چه میشود؟ این بچه را برای استخدام دولت تربیت میکند و این مملکت الان دچار این زحمت است که هی میروند مدارس تحصیل میکنند و میچسبند بادارات دولت. خوب دولت مگر چقدر بودجه دارد چقدر میتواند اداره درست کند؟ در مدارس دهات بایستی کشاورزی را بآنها یاد داد که چه جور زراعت کنند زمین و آب را بشناسند زراعت بدانند حیوانات را بتوانند تربیت کنند و از این کارها. استدعا میکنم دیگر از این کتابها بدهات نفرستید که این کتابها دهات را هم خراب میکند. | + | '''مؤید احمدی'''- ندیدید آقا این در کتاب ابتدائی مدارس است که ناصر و منصور دوتا برادر بودند. این چه میشود؟ این بچه را برای استخدام دولت تربیت میکند و این مملکت الان دچار این زحمت است که هی میروند مدارس تحصیل میکنند و میچسبند بادارات دولت. خوب دولت مگر چقدر بودجه دارد چقدر میتواند اداره درست کند؟ در مدارس دهات بایستی کشاورزی را بآنها یاد داد که چه جور زراعت کنند زمین و آب را بشناسند زراعت بدانند حیوانات را بتوانند تربیت کنند و از این کارها. استدعا میکنم دیگر از این کتابها بدهات نفرستید که این کتابها دهات را هم خراب میکند. |
'''رئیس'''- آقای هاشمی | '''رئیس'''- آقای هاشمی | ||
− | هاشمی- فرمایشاتی که آقای رضوی و آقای مؤید احمدی فرمودند صحیح است و گمان میکنم نظر حضرتعالی در ماده ۲ تأمین شده باشد زیرا برای تمام کشور یک نوع کتاب این قانون پیشبینی نکرده و این برای همین منظور بود و مخصوصاً تصدیع دارد در ماده دوم که تألیف و طبع کتابها را وزارت فرهنگ با رعایت اصول آموزش و پرورش خاصه تربیت اخلاقی کودکان عهدهدار خواهد بود. بدیهی است که وقتی نتیجه دارد که منطبق و مبنتی باصول اخلاقی و علمی و دیانتی باشد و الا بدون این نتیجه ندارد و برای این البته دو رکن اصلی است یکی وجود معلم خوب و از آن مؤثرتر وجود کتابهای خوب که در آن کتابها هم جنبه تربیت اخلاقی شاگرد تأمین شده باشدو مراعات شده باشد همچنین قید دیگری که آقای مؤید احمدی فرمودند صرفاً کارخانه مستخدم سازی نباشد (انوار- چرا خارج از موضوع صحبت میفرمائید!) خارج از موضوع نیست جواب آقای مؤید احمدی و آقای رضوی است و مطابق نظامنامه چون بنده عضو کمیسیون هستم باید عرض کنم و مطابق نظامنامه چون بنده عضو کمیسیون هستم باید عرض کنم و مطابق صریح نظامنامه که خودتان مطلع از آن نظامنامه هستید بنده میتوانم حرف بزنم (انوار- این صریح نظامنامهاست آقا؟) بالاخره اینها همه باید در آن کتب و برنامه محفوظ باشد واز آمدن آئیننامه بکمیسیون بنده مخالفتی ندارم و فقط یک موضوعی است که اگر شورای عالی معارف یک دفعه قصوری کردهاست برای همیشه سلب صلاحیت کردن از آن خوب نیست. مثلاً یک قوانینی میآید بمجلس شورای ملی و میگوئیم که چون مأمور خوب نداریم نمیشود این قانون را اجرا کرد این که نمیشود تا ابد این وضعیت ادامه داشته باشد اگر در یک جائی مأمور خوبی ندارید یا یک دستگاهی خوب کار نمیکند و نقیصهای دارد اصلاحش بفرمائید. (کافی است مذاکرات) | + | '''هاشمی'''- فرمایشاتی که آقای رضوی و آقای مؤید احمدی فرمودند صحیح است و گمان میکنم نظر حضرتعالی در ماده ۲ تأمین شده باشد زیرا برای تمام کشور یک نوع کتاب این قانون پیشبینی نکرده و این برای همین منظور بود و مخصوصاً تصدیع دارد در ماده دوم که تألیف و طبع کتابها را وزارت فرهنگ با رعایت اصول آموزش و پرورش خاصه تربیت اخلاقی کودکان عهدهدار خواهد بود. بدیهی است که وقتی نتیجه دارد که منطبق و مبنتی باصول اخلاقی و علمی و دیانتی باشد و الا بدون این نتیجه ندارد و برای این البته دو رکن اصلی است یکی وجود معلم خوب و از آن مؤثرتر وجود کتابهای خوب که در آن کتابها هم جنبه تربیت اخلاقی شاگرد تأمین شده باشدو مراعات شده باشد همچنین قید دیگری که آقای مؤید احمدی فرمودند صرفاً کارخانه مستخدم سازی نباشد (انوار- چرا خارج از موضوع صحبت میفرمائید!) خارج از موضوع نیست جواب آقای مؤید احمدی و آقای رضوی است و مطابق نظامنامه چون بنده عضو کمیسیون هستم باید عرض کنم و مطابق نظامنامه چون بنده عضو کمیسیون هستم باید عرض کنم و مطابق صریح نظامنامه که خودتان مطلع از آن نظامنامه هستید بنده میتوانم حرف بزنم (انوار- این صریح نظامنامهاست آقا؟) بالاخره اینها همه باید در آن کتب و برنامه محفوظ باشد واز آمدن آئیننامه بکمیسیون بنده مخالفتی ندارم و فقط یک موضوعی است که اگر شورای عالی معارف یک دفعه قصوری کردهاست برای همیشه سلب صلاحیت کردن از آن خوب نیست. مثلاً یک قوانینی میآید بمجلس شورای ملی و میگوئیم که چون مأمور خوب نداریم نمیشود این قانون را اجرا کرد این که نمیشود تا ابد این وضعیت ادامه داشته باشد اگر در یک جائی مأمور خوبی ندارید یا یک دستگاهی خوب کار نمیکند و نقیصهای دارد اصلاحش بفرمائید. (کافی است مذاکرات) |
'''طوسی'''- دو فقره پیشنهادات یکی آقای امیرتیمور و یکی هم مال بنده: پیشنهاد میکنم بجای شورای عالی فرهنگ در ماده ۱۶ نوشته شود کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی | '''طوسی'''- دو فقره پیشنهادات یکی آقای امیرتیمور و یکی هم مال بنده: پیشنهاد میکنم بجای شورای عالی فرهنگ در ماده ۱۶ نوشته شود کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۱۲
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم |
دوره سیزدهم قانونگذاری
جلسه ۱۶۶
شماره مسلسل - ۱۱۹۹
صورت مشروح مجلس روز یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۶
(مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر بریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)
صورت مجلس روز پنجشنبه ۵ خرداد ماه را آقای (طوسی) منشی قرائت نمودند
- تصویب صورت مجلس
(۱- تصویب صورت مجلس)
رئیس - در صورت مجلس نظری نیست؟ (گفته شد- خیر) صورت مجلس تصویب شد. بنده که موقع جلسه را در این روزهای بلند معین کردهام برای این بود که امیدوار بودم در ساعت هشت و نیم یا منتهی ساعت نه جلسه تشکیل میشود و حالا متأسفانه ساعت نه ونیم هم جلسه درست تشکیل نیست و تعجب این است که آقایان میآیند اینجا و در خارج مینشینند و نمیآیند در مجلس که جلسه را تشکیل بدهیم این خیلی اسباب تأسف است و هر قدر هم گفته میشود مثل اینکه اعتنائی نمیشود.
- تقدیم دو فقره لایحه از طرف آقای وزیر امورخارجه
(۲- تقدیم دو فقره لایحه از طرف آقای وزیر امورخارجه)
رئیس- آقای وزیر امورخارجه
وزیر امور خارجه (آقای ساعد)- چون دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحدة آمریکا برای تقویت مناسبات دوستانه که همواره فیمابین دو کشور برقرار است مایل بودند به بسط و توسعة امر بازرگانی فیمابین که یکی از نیات و مقاصد اساسی دولت شاهنشاهی ایران است و بوسیلة معاملة متقابله و اعطای مزایا و امتیازات دو جانبه روابط بازرگانی را حفظ نمایند لذا از چندی پیش برای عقد پیمان بازرگانی بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحدة آمریکا مذاکرات جریان داشته و بالنتیجه پیمان بازرگانی فیمابین دو کشور اخیراً در واشنگتن بامضاء رسیده اینکه متن فارسی آن پیمان تسلیم و مادة واحده برای تصویب پیشنهاد میشود. این لایحه تهیه شدهاست و تقدیم مجلس شورای ملی میشود. همچنین قرار داد مالی بین دولت ایران و دولت اتحاد جماهیر شوروی منعقد شدهاست: چون دولت شاهنشاهی ایران و دولت اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی بمنظور مبادله کالا و تنظیم پرداختها بین دوکشور انعقاد موافقتنامهای را لازم تشخیص دادند لذا در نتیجة مذاکراتی که از چندی پیش بعمل آمده موافقتنامهای بین دولت شاهنشاهی ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در طهران بامضاء رسیدهاست که متن آن بضمیمه تقدیم و برای تصویب آن مادة واحدة زیر را پیشنهاد مینماید. هر دو لایحه تقدیم مجلس شورای ملی میشود.
رئیس- بکمیسیون مربوطه مراجعه میشود.
- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر بهداری
(۳- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر بهداری)
وزیر بهداری- برای سلامتی نفوس و اینکه از آقایان اطباء غیر از ترتیب مقرر در بهداری یک استفاده دیگری هم بشود بطوری که در سایر ممالک هم معمول است لایحه پیشنهاد میشود به مجلس شورای ملی که اجازه تشکیل انجمنهای پزشکی در شهرستانهای ایران بترتیبی که مقرر خواهد شد انجام شود این است که لایحه آنرا تقدیم میکنم (بسیار خوب)
رئیس- بکمیسیون مراجعه میشود.
- بیانات آقای رئیس دائر باسترداد استعفای آقای مسعودی
(۴- بیانات آقای رئیس دائر باسترداد استعفای آقای مسعودی)
رئیس- در تعقیب مذاکرات جلسه گذشته راجع باستعفای آقای مسعودی که البته بنده راضی نبودم و آقایان دیگر هم راضی نبودند چند نفر از آقایان با ایشان مذاکره کردند و خواهش کردند که بعد از رفع کسالتشان دو باره در مجلس مشغول کار شوند و مشغول خدمت شوند باین واسطه استعفای خودشان را پس گرفتند (صحیح است- بسیار خوب) این است که برای اطلاع مجلس عرض شد.
- بقیه شور اول لایحه تعلیمات عمومی و رأی بورود در شور دوم
(۵- بقیه شور اول لایحه تعلیمات عمومی و رأی بورود در شور دوم)
رئیس- لایحه تعلیمات عمومی مطرح است. ماده ۱۲ خوانده شد و حالا مذاکرات لازمه میشود. آقای منشور.
منشور- البته در این ماده دقت زیاد شدهاست و با این ماده بنده مخالفتی ندارم فقط یک حداقلی برای مدت توقف در پایهها معین کرده البته آقایانی که به متن ماده مراجعه کرده باشند دقت و توجه فرمودهاند که این حداقل را لازم ندارد چون حداکثر ذکر شدهاست و بنظر بنده ذکر حداقل مورد ندارد و سابقاً هم که در قانون استخدام کشوری یک حداقلی را ذکر کرده بودند که حداقل توقف در رتبهها چقدر است چون حداقل معین شده بود در تقاعد موجب اشکالاتی میشد که حداقل معین شدهاست در صورتیکه کمتر اتفاق میافتاد که کسی بتواند از آن حداقل هم استفاده کند و غالباً خیلی زیادتر از آن حد در یک رتبه میماند و در موقع ترفیع اگر مستخدم وسائلی نداشت هیچوقت برتبه بالاتر نائل نمیشد این است که بنظر بنده این حداقل زیادی است و باید حذف شود و در آخر ماده در ضمن تبصره هم برای کمک آموزگاران و آموزگاران و دبیران ذکر شدهاست که اگر تأهم اختیار کنند و متأهل شوند ثلث حقوق یا به یک خود را بعنوان اضافه حقوق دریافت میدارند حالا بنده تعجب میکنم که در این قسمت چرا استادان را استثنا کردهاند و اسمی از آنها نبردهاند در صورتیکه آنها هم اشخاصی هستند که بیشتر صرف وقت برای تحصیل کردهاند و قطعاً باید آنها هم با تأمین امور معاش امیدواری داشته باشند و فراغت داشته باشند که بتوانند مطالعه کنند و در رشتة تحصیلی خودشان پیشرفتهائی حاصل کنند و ثابت شدهاست در دنیای متمدن اشخاصی که از حیث وضعیت معاش در مضیقه نیستند میتوانند وقت خودشان را صرف اختراعات و کارهای علمی بکنند و از این حیث هم عقیدة بنده این است که استادان را هم علاوه کنند که تبعیضی نشود.
رئیس- آقای نراقی.
نراقی- این ماده ۱۳ قانون تعلیمات اجباری که فعلاً ماده ۱۲ شدهاست از مهمترین مواد این لایحهاست که شغل معلمی را اهمیتی بآن دادهاست البته آقایان متوجه هستند که معلمی یک شغل بزرگی در کشور ما نیست و اشخاص فهمیده و آن کسانی که ظرفیت کارهای بزرگ در خودشان سراغ دارند کمتر داوطلب شغل معلمی میشوند برای اینکه در جامع ارزشی مردم برای آن قائل نیستند و دولت هم حقوقی برای آن قائل نبود باین جهت این ماده ۱۲ که فعلاً ضمیمه این قانون شدهاست امیدواریم که نواقص کار تعلیماتی ما را از این حیث رفعکند. این ماده ۱۲ شغل معلمی را تقسیم کردهاست به پنج ردیف دو ردیفش معلمی دبستانها ومدارس ابتدائی است که کمک آموزگار و آموزگار باشد یک طبقه مربوط بمدارس متوسطهاست که دبیران باشند و دو طبقه هم متعلق به دانشکدهها و مدارس عالی است که استادان و دانشیاران باشند و همیشه اوقات حقوق این طبقات در معرض تغییر و تبدیل بود که هر سال باید در بودجه پیشبینی شود که حداقل رتبه یک دبیری چقدر است یا مال استادی چقدر است این معین نبودن حقوق معلمی یکی از وسائل تزلزل خاطر معلمین و توهین بمقامشان بود دیگر اینکه گفته میشد حقوق معلمین همیشه کمتر از حقوق مستخدمین اداری و کارمندان دیگر کشور بود یعنی همپایههای قضائی و هم پایههای اداری و همرتبههائی که در سایر رشتهها مثلاً پزشکی بودند حقوقشان بیشتر از حقوق معلمین است و وزارت معارف در ضمن این ماده ۱۲ خواستهاست اهانتهائی که درگذشته نسبت به حقوق معلمین شدهاست آنها را جبران کرده باشد این است که حقوق آنها را منطبق کردهاست بحقوق اداری یعنی حقوق پایة یک کمک آموزگاری را معادل با حقوق پایة یک اداری قراردادهاست همینقدر که در مجلس شورای ملی پایه یک حقوق اداری تصویب شد بالطبع پایه یک حقوق کمک آموزگاری هم گذاشته شده و پایة یک آموزگاری و پایک یک دبیری مساوی است با دو برابر پایه یک حقوق آموزگاری یعنی سه برابر حقوق پایه یک اداری و حقوق پایه یک دانشیاری سه برابر حقوق پایه یک آموزگاری یعنی چهار برابر و نیم حقوق پایه یک اداری است با این وضعیت وزارت فرهنگ یک اعتبار خاصی برای رشتههای پنجگانه معلمی قائل شدهاست و امیدوار است در آتیه این معلمینی که در این رشتههای پنجگانه مشغول خدمت هستند یک تحصیل آبروئی برایشان در جامعه بشود و همچنین امیدواریم از این به بعد جوانهائی که استعداد زیاد دارند و در خودشان بنیه و استعداد کارهای بزرگ میبینند و تا بحال کمتر داوطلب شغل معلمی بودند داوطلب شغل معلمی بشوند و آقای منشور هم که بعنوان مخالفت صحبت کردند بنده که مخالفتی از ایشان ندیدم بلکه نظر موافق داشتند و یکمقداری هم از آنچه در قانون پیش بینی شدهاست ایشان زیادتر برای معلمین تقاضا داشتند حتی منظورشان این بود که چرا حداقل در قانون منظور شدهاست باید دولت مکلف باشد که پس از انقضای یکسال یا دوسال یعنی آن مرحلة قانونی که برای هر طبقه معین شده ارتقاء آنرا بدهد ولی بنظر بنده این گذاشتن حداقل لازم است برای اینکه رتبههای ۱و ۲و ۳ که یکسال باید در آن رتبه توقف کند و ۴ و۵ و۶ دو سال و بالاتر سه سال تنها ماندن یک مدتی در یک پایه نشان لیاقت نیست و باید در آن مدت لیاقت و صلاحیت و خدمت را هم در نظر گرفت و اگر بطور مطلق نوشته شود رعایت صلاحیت و لیاقت نخواهد شد و وزارت فرهنگ مکلف خواهد بود به محض انقضای مدت مقرره و توقف آن مدت در یک پایة ارتقاء بآنها بدهد آنوقت جدیت و فعالیت و حسن خدمت و لیاقت از بین خواهد رفت و همه بدون اینکه توجه بانجام وظیفه بکنند توقع ارتقاء خواهند داشت از این جهت این حداقل گذاشته شده که اختیار برای دولت باشد کسانی که لیاقت بخرج میدهند و حق ارتقاء دارند این ارتقاء را در باره آنها منظور کنند و تشویقی از آنها بعمل آمده باشد و سایرین را هم راهنمائی بانجام وظیفه بکند بنابر این بنده تصور میکنم این ماده از مهمترین مواد این قانون است واگرچه ظاهراً بستگی به قانون تعلیمات عمومی ندارد و بیمورد بودهاست گذاشتن آن در لایحة تعلیمات عمومی ولی از نظر اینکه سطح عمومی فرهنگ را این ماده ترقی میدهد و بالنتیجه شاید زمینة مناسبی برای تعلیمات عمومی فراهم کند قابل تقدیراست.
رئیس- آقای انوار.
انوار- بنده با این قانون کاملاً موافق هستم ولی یک موضوعی است که از دوره چهارم همیشه بنده را متوجه میکرد این رتبههائی که در این قانون پیشبینی شده واین سنوات خدمت را که با این رتبهها تطبیق میکنیم خوب امسال مثلاً این آموزگار رتبه یک داشته سال دیگر ترقی میکند بودجه این ترقی را از کجا پیدامیکند؟ امسال بودجهمان طابقالنعل بالنعل با آن رتبههائی است که در وزارتخانهها هست و مخارج بآن اندازهاست سال دیگر که رتبهها بالاتر میرود عوائدی که پیدا نمیکنیم این محل از کجا باید تأمین شود من همیشه با وزارء در این خصوص صحبت میکردم میگفتند که ما این قانون را مینویسیم بعداً انشاءالله محلش را پیدا میکنیم درست است که یکنفر میمیرد یکنفر متقاعد میشود ولی ارتقاء رتبههائی که داده میشود معادل با آنها نیست شما یک چیز محققی و یک خرج معینی را در بودجه مینویسید و بعد میگردید عوائدش را پیدا میکنید و میگوئید انشاءالله پیدا میکنیم این انشاءالله را از این طرف بگوئید نه از آن طرف یعنی هر وقت عائدی داشتید اضافه حقوق هم بدهید این بود که همیشه بنده در این موضوع نگران بودم و فکر میکردم یک وقت هم با آقای وزیر فرهنگ صحبت میکردم میگفتند که تو درست میگوئی برای اینکه این ترتیبی که رتبهها بالا میرود یک وقت میشود که ما نمیتوانیم بودجه برای معلمین تهیه کنیم ولی خوب این ترتیب بودهاست و سالها باین ترتیب گذشتهاست در واقع میخواهیم بگوئیم هنوز زندگانی ما روزمرهاست در صورتی که اگر بخواهیم قدمهای اساسی برداریم باید اول بودجهمان منظم باشد اگر بودجهمان منظم شد آنوقت همه چیز مملکتمان منظم است بودجهمان که منظم شد رتبههامان منظم خواهد شد و میتوانیم بگوئیم اول ترقیما است. اینجا ملاحظه بفرمائید یکسال یک کسی میماند در یک رتبه سال بعد ترقی میکند به رتبة دیگر این خیلی خوب منظم است خوب بودجهاش از کجا تهیه میشود؟ خوب حالا در هر یک از این قسمتها پیشبینی شود با در نظرگرفتن محل و انقضای موقع و فعلاً بنده در این جا نظر آقای وزیر معارف را جلب باینموضوع میکنم و یک پیشنهادی میکنم که مجرد گذشتن سال رامناط قرار ندهند وقتی که سهسال تمام شد و میخواهید رتبه او را بالا ببرید او را امتحان کنید یکسالی که او در اینجا کارکردهاست یا آموزگار بودهاست یا پایههای دیگر تنها امتحان پایه و مدت نکنید امتحان اخلاق و لیاقت و عمل از آنها بکنید و اینطور نباشد که کار نکرده بدون جهت حقوق بدهند مثلاً معلمینی رسماً به بنده نوشتهاند و میگویند عدة هستند که در دانشکده کشاورزی اسمشان را برای معلمی نوشتهاند ولی در طهران زندگی میکنند در فلان مدرسه طهران در ۴ تا پنج شش مدرسه اسمشان هست و حقوق هم میگیرند ولی نمیروند یا ساعت کارشان حاضر نمیشوند آقا این معلمین باید در موقع ارتقاء به رتبه بالاتر امتحان بدهند امتحان صحت عمل امتحان حسن اخلاق بدهند آقایان ما از دنیا میرویم ولی توجه کنید شماهائی که بعد ازما هستید که معلم باید دارای صحت عم و صحت رفتار باشد و در شاگرد ایجاد عقیده و دیانت بکند ایجاد صحت عمل بکند باید این امتحانات را بدهد و بعد از امتحان دادن ترقی داده شود امتحان را حتماً باید ملاحظه کنیم در این جا چون معارف است نمک معارف پروری در همه ماها هست البته در این قسمت صرفهجوئی نمیکنیم ولی امتحان را حتماً باید ملاحظه کنیم که بعد از انقضای مدت وقتی که میخواهد برتبة بالاتر برود امتحان کنیم. این یک موضوع. موضوع دیگر اینکه من این ماده را نسبت به کمک آموزگار و آموزگار قبول میکنم ولی در این جا دبیران و دانشیاران و استادان را که برای هر کدام از آنها یک قانونی بود همه را بهم ریختهاند و در اینجا گذاردهاند این محتاج بدقت است این است که بنده میگویم با آموزگار و کمک آموزگار موافقم اما نسبت به باقی دیگر که در این ماده باشد مخالفم. این هم پیشنهادی است که تقدیم میکنم.
رئیس- آقای ثقهالاسلامی.
ثقهالاسلامی- عرض کنم بنده در کمیسیون چندین دفعه تکرار کردم و از آقای وزیر معارف خواهش کردم راجع به معلمین و آموزگاران و حالا هم از این ماده ۱۲ استفاده میکنم وعرض میکنم که همانطور که آقای نراقی فرمودند سابق براین نسبت به معلمین هیچ توجه نداشتند مثلاً در خیلی جاها ما داریم که ماهی چهار تومان بعمل حقوق میدادند در آذرشهر ماهی چهار تومان حقوق بمعلم میدادند (نراقی- حالا بیست تومان شدهاست) حالا بیست تومان میگیرد البته از هیچ بهتر است ولی بنده میخواهم عرض کنم راجع به حقوق در این ماده ترتیب خوب و صحیحی را در نظر گرفتهانه و عرضی ندارم ولی در انتخاب اشخاص برای معلمی باید وزارت معارف کاملاً ملاحظه بفرمایند و توجه کنند وقتی یک خانوادهای میخواهد یک معلمی برای بچهاش انتخاب کند اول تحقیق میکند از حیث اخلاق و درستی عمل و صحت رفتار که آن معلم این صفات را داشته باشد ولی در وزارت معارف این قسمت خیلی در بعضی جاها رعایت نمیشده بنده با معلم مخالف نیستم منتهی برای معلمی باید اشخاصی را در نظر بگیرند که سابقه خوب داشته باشند با حیثیت باشند خصوصاً حسن اخلاق داشته باشد اگر معلمی حسن اخلاق نداشته باشد و بحسن اخلاق معروف نباشد فوراً در آن شاگرد تأثیر میکند برای اینکه آن بچه در دبستان و دبیرستان مثل یک آئینه ایست که حقیقتاً هر چه آن معلم باشد و بگوید در او نقش میبندد هر چه معلم بگوید اگر خوب باشد در او تأثیر خوب میکند وبچه خوب تربیت میشود اگر بد باشد در بچه بدی او تأثیر میکند در آنمواقع در بعضی از جاها معلوم شد که بعضی از معلمین و آموزگاران (خدا نکند اینطور باشد) که از بچهها استفادههای نامشروع میکردند و این نیست مگر اینکه انتخاب او بد شده بود و معلم خوب نمیآید مگر این که پول خوب بدهند و از آنها قدردانی کنند و الا نمیشود فقط اسمش را معلم گذاشت. اینجا یک سالهائی را برای ارتقاء معلمین در نظر گرفتهاند که در رتبههای ۱ تا سه یکسال و در رتبههای ۴تا۶ دو سال و بعد از آن ۳ سال خواهد بود اینجا خواستم یک مطلبی را بآقای وزیر فرهنگ عرض کنم که در آمریکا طرز رتبه دادن در ادارات فرهنگ برای تمام کارمندان و معلمین یک قانونی دارد که هر کس بخواهد از یک رتبه برتبة بالاتر ارتقاء پیدا کند باید جانشین خودش را مثل خودش حاضر کند مثلاً یک معلم رتبه یک وقتی میخواهد برتبة دو ترقی بکند آن رتبة یک که جانشین او میشود باید بتواند مثل خود او باشد و همینطور در رتبههای بالاتر و این کار هیچوقت در ایران معمول نبودهاست و هیچوقت عملی نشدهاست بنده در این باب پیشنهادی تقدیم میکنم که هیچ آموزگاری از یک رتبه نمیتواند برتبة دیگر ترقی کند مگر این که این آموزگاری را که جانشین او خواهد شد برای آن کار تربیت کند.
رئیس- آقای مؤید احمدی.
مؤید احمدی- خیلی متأسفم از اینکه موقعی که کلیات این لایحه مطرح بود در تمام موادش استجازه کردم لیکن موقع به بنده نرسید که عرایض خودم را عرض کنم در این ماده در پیرو بیانات آقای نراقی البته دولت باید بمقام معلم خیلی اهمیت بدهد برای اینکه بالاترین مقامی که در یک کشور است مقام معلم است حتی حضرتامیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید. من علمنی صرفاً قد صبرنی عبداً مقام معلم تا این اندازه اهمیت دارد ولی این ماده جایش این جا نیست باید یک قانون استخدام پاکیزه نوشت و برای دبستانها و دبیرستانها و دانشکدهها یک قانون منظم استخدام پاکیزه برای معلمین بنویسیم لیکن این ماده را جزء ماده قانون تعلیمات عمومی کردن و سر و دست و پای آن را شکستن بعقیدة بنده حق آنها را تضییع میکند و بنده عقیده دارم که یک قانونی برای استخدام آموزگاران و دبیران و دانشیاران و استادان بیاورید و از مجلس بگذرانید لیکن در حسن تعلیمات عمومی این ماده را گذارندن این شایسته نیست این است که بنده خواستم این موضوع را بعرض مجلس شورای ملی برسانم که یک قانون استخدام کلیهً برای اینها معین بکنید والا اینطور سرودست شکسته رأی دادن بنظر بنده چیز خوبی نیست.
رئیس- آقای هاشمی.
هاشمی- در این مملکت بنیاد معلمی تا بامروز روی مزد مادی نبوده در واقع والا اگر مطابق نیازمندیهای امروزه میبایستی حقوق بآموزگاران و معلمین داده شود همین اندازه هم فرهنگ ایران دائر نمیبود و روی همین اخلاق دیانتی که تعلیم دادن یکی از عبادات محسوب میشود یک عدة از اشخاص این شغل مقدس را پیشة خود قرار دادند و مزد مادی در مقابل ندارند در حقیقت هم محترم است آقای مؤید احمدی حدیث را که فرمودند بنده عرض میکنم بلکه پیغمبر فرمودهاند که انسانیت محدود است به دو دسته متعلم یا معلم سایر مردم را در مقام انسان نیاوردهاست و فقط بنده که اینجا آمدم خواستم بعرض آقایان برسانم که در این قانون در پایههای پائین از یک تا پنج یک مراعات خوبی شدهاست و نسبت برتبههای از ۵ ببالا مراعاتی شده نه بآن میزان بیشتر مثلاً یک رتبة ۸ دبیری خود را مقایسه میکرد با یک آموزگار ۲۰ تومانی ۳۰ تومانی میدید که چند مقابل اوست امروز اگر بآن طریق بخواهد مقایسه کند مقایسه او درست در نمیآید فعلاً یک تفاوت جزئی پیدا کردهاست با رتبه بالا اما نظر کمیسیون فرهنگ و مجلس شورای ملی این بودهاست که پایههای پائین جبران خسارتهای گذشتهشان بشود و مخصوصاً احتیاجات وزارت فرهنگ بیشتر بآموزگاران است و زیاد دبیران واستادان را احتیاج ندارند بیشتر احتیاجش بآموزگارانی است که دبستانها را اداره کنند و دائر بدارند از این جهت بیشتر مراعات از رتبه ۱ تا پایه ۵ شدهاست و مورد انکار نیست و به تصدیق همه آقایان این پایهها هم میبایستی مورد توجه واقع شود.
رئیس- آقای ملکمدنی.
ملکمدنی- عرضی ندارم.
بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است پیشنهادات خوانده شود.
امیرتیمور- بنده اجازه خواسته بودم.
رئیس- پیشنهادات خوانده میشود: پیشنهاد آقای دشتی
بنده پیشنهاد میکنم این ماده از لایحه حذف شود زیرا ابداً مربوط بقانون لایحة تعلیمات عمومی و اجباری نیست و بهتر این است که این نیت یا در ضمن لایحة مستقلی تقدیم مجلس کنند یا جزء قانون استخدامی که دارند مینویسند نگاهدارند.
پیشنهاد آقای انوار:
بنده پیشنهاد میکنم ماده ۱۲ این نوع اصلاح شود کمک آموزگار و آموزگار توقف آنها در پایة ۱ تا ۳ یکسال پس از انقضاء یکسال و پس از امتحان صحت عمل ترقی برتبة بالا خواهد پیدا کرد و همچنین در ارتقاء بمراتب پس از توقف درپایة ۲ و انقضاء مدت و امتحان با بودن محل ارتقاء داده شود.
پیشنهاد آقای یمین اسفندیاری:
پیشنهاد مینمایم که رتبه آموزگاری طوری تعیین شود که پایة ده آن با پایة ۹ اداری تطبیق گردد.
پیشنهاد آقای منشور:
در تبصرة ماده ۱۲ کلمة استادان و دانشیار اضافه شود.
پیشنهاد آقای منصف:
در تبصره ۲ ماده سیزده پیشنهاد میکنم در سطر چهار پس از کلمه خدمات لفظ اداری افزوده شود.
پیشنهاد آقای ثقهالاسلامی:
پیشنهاد میکنم در ماده ۱۲ در آخر سطر سیم بعد از کلمه خواهد بود اضافه شود هیچیک از آموزگاران نمیتوانند ارتقاء رتبه حاصل نمایند مگر اینکه قبلاً رتبة مادون را بخانشین خود از هر حیث آماده کنند.
پیشنهاد آقای دکتر ادهم:
پیشنهاد میکنم علاوه بر مدت شرط بالا رفتن ازیک پایه به پایة دیگر معلومات کافی لیاقت و استعداد شخصی وظیفه شناسی و درستگاری باشد.
پیشنهاد آقای نراقی و آزادی:
پیشنهاد میکنم تبصرة زیر بماده ۱۲ اضافه شود: تبصره دبیران فعلی دانشگاه با پنج سال سابقه تدریس نظری یا عملی از دانشکدهها میتوانند با تبدیل همان رتبه بمقام دانشیاری نائلگردند.
پیشنهاد آقای آزادی:
بنده پیشنهاد میکنم جملة زیر به تبصره یک ماده ۱۲ اضافه شود و برای هر فرزندی علاوه از ۳ فرزند خمس حقوق خود را بعنوان فوقالعاده دریافت خواهند داشت
پیشنهاد آقای دکتر طاهری:
پیشنهاد میشود تبصره ۴ اضافه شود تبصره ۴: لیسانسیههای دانشسرایعالی که در موقع تصویب این قانون دارای پایه اداری هستند از مزایای تبصرههای ۱و ۲ ماده سیزدهم قانون استفاده خواهند کرد دکتر طاهری
رئیس- مادة سیزدهم.
مادة ۱۳- هرگاه در نقاطی که تعلیمات عمومی اجباری اعلاوم گردیده آموزگار و کمک آموزگار تربیت یافته بحد کافی موجود نباشد وزارت فرهنگ میتواند کسانی را که لااقل دارای گواهینامه شش ساله ابتدائی یا تحصیلاتی معادل آن هستند به آموزگار چهار کلاس اول ابتدائی و کسانی را که تحصیلات سه سالة اول متوسطه هستند یا معادل آنرا دارا میباشند بآموزگاری کلاسهای ۵و ۶ ابتدائی با رعایت جهات اخلاقی و استعداد آنان برای تدریس انتخاب و بطور قرار داد استخدام نموده بکار بگمارد.
رئیس- آقای امیرتیمور.
امیرتیمور- یکمرتبة دیگر هم گفتم بعقیدة بنده معلومات کسانی که شش ابتدائی را تمام کرده باشند کافی نیست که شغل معلمی بعهدة آنها واگذار شود و ما از آنها انتظار داشته باشیم که اطفال ما را تربیت کنند نه تنها نتیجة مطلوب را از گماردن آنها به شغل معلمی نخواهیم گرفت بلکه معلومات آنها از این حد بپایهاست که تعلیماتشان برای اطفال مضر خواهد بود و بنده معتقد هستم که بکسانی باید شغل معلمی واگذار شود که حداقل معلوماتشان تحصیلات متوسطه باشد و در این موضوع هم پیشنهاد میکنم و از آقای وزیر فرهنگ استدعا میکنم که در کمیسیون توجه بفرمایند به این قسمت که اصلاح شود زیرا با داشتن معلومات ششابتدائی ما نمیتوانیم موافقت کنیم که این اشخاص بشغل معلمی گمارده شوند از این موضوع که بگذریم این تبصره که هیچگاه وزارت فرهنگ نمیتواند با داشتن آموزگار و کمکآموزگار تربیت شده باستخدام آموزگاران جدید قرار دادی بپردازد با این هم بنده بکلی مخالفم زیرا که الساعه در معارف ایران مخصوصاً در معارف خراسان یک عده از معلمینی هستند بسیار دانشمند که سالهای سال وقت خودشان را صرف خدمت معارف کردند و مورد تقدیر و مورد احتیاج معارف هستند ولی متأسفانه خدمت آنها دائمی نیست و قرار دادی بودهاست و حتی همین اشخاص هم در دو ماه قبل تلگرافی در همین موضوع بوزارت فرهنگ کردند که رونوشت آنرا به بنده دادند و کلمه تلگراف را نگاه داشتم که بآقای وزیر فرهنگ تقدیم میکنم و بالاخره این قبیل اشخاص که عمر خودشان را در خدمت فرهنگ صرف کردهاند و عملاً شایستگی خودشان را نشان میدهند و وزارت فرهنگ از آنها رضایت دارد نباید آنها محروم بشوند و امروز جامعه بآنها احتیاج دارد و حقیقتاً عناصر فاضل و دانشمندی هستند نباید از بین بروند و سمت آموزگاری و کمکآموزگاری را پیدا نکنند و این شایسته نیست و این یک رویه بسیار غلط و نامطلوبی است وباید اصلاح بشود مطلب دیگر هم که حقیقتاً بنده نمیفهمم چیست این است که آموزگار یعنی چه کمک آموزگار یعنی چه فهم و کمال که نمیشود کمک برای آن تعیین بشود! آقا فرض بفرمائید که دکتر ادبیات هستند در زبان لاتین و باید از این معلومات خودشان درس بدهند و استفاده بدهند آیا میشود باین معلومات کمک کرد و یک چیزی ضم کرد بایشان مثلاً بنده را بعنوان کمک برای شما تهیه کنند و بگویند که بنده کمک آقای دکتر سیاسی هستم اینکه معنی ندارد بنده از لاتین اطلاع ندارم لذا کمک آموزگار معنی ندارد شما احتیاج به آموزگار دارید و باید بتعداد احتیاجتان آموزگار تهیه کنید بعقیدة بنده دو حرفه شریفترین مشاغل بشریت هستند یکی حرفة معلمی و دیگر حرفة طبابت اولی تربیت روحی را عهدهدار است و دومی تربیت جسمی را و در هر کشوری که بخواهند از این دو حرفه تشویق کنند باید در مقام این برآیند که افراد را تربیت کنند و الا با کمک کردن که کار درست نمیشود آقا اولاً آموزگار قریحه لازم داده ثانیاً از لحاظ حقوق باید کاری کنیم که آنها تشویق بشوند و برای شما کار کنند و زندگی آنها تأمین شود بدون این اصلا ممکن نیست که شما به نتیجة مطلوب برسید. افاضلة فیض بوسیلة دیگری نمیشود کرد کمک آموزگار بعقیده بنده باید حذف شود کسی که شایستگی داشته باشد میتواند تعلیم بدهد وقتی که شایستگی نداشته باشد با کمک کردن که نمیتواند درس بدهد این مسخرهاست حقیقتاً.
وزیر فرهنگ- همانطوری که آقای نماینده محترم فرمودند در کلیات هم این مذاکره شد یا در مادة دیگری بود که برای آموزگار ما اکتفا نکنیم بسواد ششسالة ابتدائی و شایسته نیست که برای آموزگاری سواد در حدود شش ابتدائی را در نظر بگیریم یکسال دو سال هم درس بخواند و معلم بشوند این را بنده جواب عرض کردم برای اینکه کاملاً تصدیق میکنم بعقیدة بنده اگر ما بتوانیم برای کسانیکه در کلاس ابتدائی درس میدهند درجة دکتری هم قائل شویم یعنی بگوئیم که دکتر در تعلیم و تربیت ما شایستهاست ولی شروط بر اینکه بتوانیم (امیرتیمور- توانستن فرع خواستن است بخواهید تا بتوانید) خیلی خوشوقتم که همت ایشان خیلی عالی است ولی خیلی متأسفم که این خواستن از آن خواستنهای خیلی طولانی است و نمیشود باین زودی عملی کرد شما اگر صدمیلیارد تومان پول داشته باشید این کار را نمیتوانید اقدام بکنید چرا برای اینکه وقت میخواهید باید پنجسال معلم تربیت بکنید و آماده بکنید چون تهیه آموزگار یکروز و دو روز نیست و پول و همت تنها کافی نیست عامی مهمی در کار است زمان و علت اینکه ما گفتیم کسی که دارای اطلاعات ابتدائی است دو سال هم درس بخواند درس مخصوص تعلیم و تربیت بخواند تا معلم بشود این برای این است که دیدیم بدبختانه ما امروز وسیله نداریم و یکعدة که امروز مورد حاجت ما هستند نداریم از این آموزگاران ما نمیتوانیم توقع پایة معلومات بیشتر از این داشته باشیم بنده شرم دارم از اینکه یک موضوع را تذکر بدهم ولی ناچارم چون در این قسمت آقای امیرتیمور خیلی اصرار دارند و آن این است که ما در شهرستانها معلمینی را داریم که این تحصیلات و معلومات شش ابتدائی را هم ندارند صدها و هزارها از این قسم معلم داریم ما نمیخواستیم که اصفال این کشور در سن ۱۰ سالگی دارای سواد بشوند و ما با این وسائل محدود نمیخواهیم شروع کنیم عجله داریم عجله داریم باینکه در این کشور بچههایشان از حداقل زمان که ده سال است همه با سواد شوند و باین امر نمیتوانیم تأخیر قائل شویم و در این مدت هم وسائل را بهتر از این نمیتوانیم تهیه کنیم و نخواهیم توانست یک کسانی را تهیه کنیم که بیشتر از این معلومات داشته باشند و این ناچاری است و بنده گفتم اگر وسیله داشته باشیم و اگر بتوانیم باید معلمین لیسانسیه و دکتر بفرستیم بمدرسة ابتدائی ولی نداریم بنابراین ناچاریم ما قناعت کنیم که معلمین ما بعد از شش سالة ابتدائی دو سال هم درس تعلیم و تربیت بخوانند و عدة زیادی هزاران نفر در سال تربیت بشوند و شروع کنند بآن عمل یا چیزی که ما در نظر داریم مبارزه و جنگ با بیسوادی است و این کاری را که آقایان موافقت فرمودند در واقع یک جنگی است با بیسوادی و ما یک قشونی لازم داریم که باید تهیه کنیم و این فنون را باید به عجله تهیه کنیم و چون ناچاریم بعجله تهیه کنیم بیش از این نمیتوانیم. و اما اینکه کمک آموزگار گفته شد اتفاقاً برای تأمین نظر خود آقای امیرتیمور است ما نمیخواستیم بکسانی که دارای معلومات شش ابتدائی هستند و دوسال هم فوق ابتدائی بخوانند باینها عنوان آموزگار که عنوان محترمی است بدهیم و گفتیم که این کمکآموزگار است هر وقت که ما توانستیم برای تمام مدارس خودمان آموزگار تهیه کنیم بالطبیعه این کمکآموزگار از بین خواهند رفت این یک چیز موقتی است و از بین خواهد رفت مثلاً همانطور که کارخانة فرد سری بیرون میدهد ما هم خیال داریم اگر انشاءالله موفق شویم اینطور بکنیم علاجی هم نداریم ولی در ده سال نمیتوانیم همة بچهها را تربیت کنیم البته این کار موقتی است وقتی که وسائل فراهم شد این کمک آموزگاران از بین خواهند رفت آقا موضوع دیگری که فرمودند راجع به معلمین قراردادی است بنده هم تصدیق میکنم که یک عده ما معلوم داریم که خیلی مردمان فاضلی هستند و قراردادی هستند اما تصدیق بفرمائید که آنها که سرکار هستند بهیچوجه ما نمیخواهیم که آنها را از کار بیرون کنیم زیرا قید شدهاست که معلمین قراردادی جدید این این لفظ جدید را ملاحظه بفرمائید بعد هم قید شدهاست تا وقتی که وزارت فرهنگ معلمین تربیت یافته واجد شرایط دارد نمیتواند معلمین قراردادی تازه استخدام کند این بدیهی است شما زحمت کشیدهاید پول خرج کردهاید معلم مخصوصی تهیه کردهاید این بیکار است باین کار ندهید و یک کسی که معلوم نیست سطع معلومات او چیست او را انتخاب کنید این معنی ندارد گفته شدهاست وقتی معلمین تحصیل کرده موجود است وزارت فرهنگ نمیتواند قراردادی جدید استخدام کند و این بعقیدة بنده لازم است و بهتر هم هست برای کسانی که سرخدمت هستند چون گفته شدهاست قراردادی جدید. بنده از این موقع استفاده میکنم هر چند گذشتهاست راجع به حذف آن ماده دوازده که یکی از آقایان نمایندگان گویا آقای دشتی پیشنهاد کردند آن ماده حذف شود ولی این را جداً بنده مخالفم برای اینکه اساس و پایه تمام این قانون روی همین مادهاست زیرا تا تکلیف آموزگاران و معلمین از حیث حیثیت از حیث مزایای مادی از حیث احترامات معین نشود این قانون اجرا نخواهد شد (صحیح است) باید معلوم شغل محترم و دارای مزایائی باشد تا اینکه ما بتوانیم قشونی را که عرض کردم و افسران این قشون را تهیه بکنیم والا با غیر از این ماده اجرا نخواهد شد
رئیس- آقای انوار.
انوار- بنده خواستم جواب آقای امیرتیمور را عرض کنم که در ماده ۹ اگر نظر داشتند خوب بود در آنجا میفرمودند در آنجا بیانی نکردند حتی اظهار مخالفت هم نکردند پس آن ماده ۹ جایش این نیست.
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.
طباطبائی- بنده عرض دارم.
رئیس- پیشنهاد دارید بدهید بیاورند.
طباطبائی- بنده در اول ماده عرض دارم قاعدةً بایستی بمن اجازه داده شده باشد. من در کلیات این مسئله را یک قدری بیشتر درس بحث کردم که اگر بنا شد هر چهار کلاس خواندهای را معلم قرار بدهیم این نقض غرض است حالا هم وقت نشد که یک مقداری در این ماده صحبت بشود اینکه آقا فرمودند که چون در ماده نهم این مسئله باید صحبت بشود بنده یک قسمت از عرایضم را که در کلیات صحبت کردم روی این ماده بود. عرض کردم ما بتوانیم با دادن پول زیاد معلم پیدا کنیم خیلی هم فراوان است یکی از مخزنهای خیلی بزرگ این کار ادارات دولتی است یک عده زیادی توی ادارت دولتی هستند که اینها بیکارند و تحمیل بر ادارات دولتی هستند اینقدر هم اینها معلومات و سواد دارند اینها را وزارت فرهنگ بگذارد در این کلاسها پنج و شش تدریس بکنند. حذف ماده دوازدهم که آقا اشاره کردید و من هم موافق با حذف آن هستم نه از این جهت است برای معلمین حقی قائل نشویم ولی جایش اینجا نیست باید جای دیگر تأمین شود والا با تأمین وضع زندگانی معلم همه موافقیم همانطور که فرمودند واقعاً شرمآور است و باید وزارت فرهنگ توجه بکند ولی جایش اینجا نیست و یکی از محلهای خوب که بنظر بنده و شما میتوانند از این محل استفاده کنند و بنفع معلم است و میتوانند پول بیشتر بدهند این مسئلهاست که دبستانها مجانی است، دبستان یا دبیرستان یا بالاتر در انگلستان مجانی است ولی برای طبقه بیبضاعت دبستان، البته باید مجانی باشد دبیرستان هم باید مجانی باشد ولی معنی ندارد اگر یک نفری شش کلاس را خواند وقتی میخواهد برود متوسطه شما از او پول میخواهید وقتی که گفت پول ندارم او را رد میکنید در صورتیکه استعداد کفایتش بیشتر از استعدار مالیش هم باشد باز او را شمارد میکنید میگوئید پول بده اما در دبستانها در مدارس ابتدائی هر آقازاده را بعنوان اینکه دبستانهای مجانی است و خیال کردید خوب کاری است مجاناً میپذیرید و در ردیف محصلین بیبضاعت مینشیند و استفاده میکند و حال آنکه از آنها میتوانید پول بگیرید پول زیادتر چرا؟ برای اینکه سطح زندگانی بالا رفتهاست حقوق هم میتوانید بدهید و از آنها بگیرید و زیاد هم بگیرید و از آن محلی که از آنها میگیرید به معلمین هم بدهید توجه بفرمائید واقعاً اگر بنا است که تعلیم و تعلمی در کار باشد احتیاج به معلم دارید کسی که چهار کلاس درس خوانده و عرض کردم سابق که این اسم خودش را بلد نیست بنویسد تا چه رسد با اینکه چهار سال وقت اطفال را تلف کند.
رئیس- آقای ملکمدنی.
ملک مدنی- بنده هم راجع بآن تبصره میخواستم عرض کنم که بنظر بنده این تبصره ضرور نیست زیرا اگر آموزگار سابقه دارد در وزارت فرهنگ موجود باشد که وزارت فرهنگ استفاده میکند اگر موجود نباشد از خارج استخدام خواهند کرد بنده خواستم این نکته را عرض کنم (آقای وزیر فرهنگ توجه بکنند) برای معلمین دبستان در دهات بهتر است اشخاصی باشند که یکقدری با تجربه باشند و از آن کسانی هم که درمدارس قدیمه تحصیل کردهاند استفاده بکنند از آنها فعلاً برای مدارس دهات در نظر بگیرند و از وجود آنها استفاده بکنند در هر صورت بنده خیال میکنم ضرور نیست بودن این تبصره وزاید است و اگر موافقت داشته باشند در کمیسیون در شور دوم موافقت بفرمایند که این تبصره حذف شود.
وزیر فرهنگ- آقای طباطبائی یک اشتباهی فرمودند که خیلی متأسفم از این اشتباه و آن این است که تصور فرمودند کسی بعد از داشتن معلومات چهار کلاسه میتواند معلم بشود، آن چهار سالی که در نظرشان هست آن چهار سال تعلیمات است که هر بچه باید فرا بگیرد و برای معلمی شش سال تعلیمات ابتدائی است و دو سال دورههای تخصص این میشود هشت سال. و اما راجع باینکه فرمودند از اعضای ادارات استفاده بکنیم با این نظر بنده موافق نیستم برای اینکه ما باید معلم تربیت کنیم در قانون که ملاحظه میفرمائید ما نوشتیم آموزش و پرورش مجانی این یکی دو سال که ما میخواهیم معلم در کلاسهای خودمان یا دانشکدهها تربیت بکنیم مراد این است که در واقع ما او را مربی بکنیم یعنی اولاً طرز درس دادن را باو یاد بدهیم ثانیاً او را دارای اخلاق و صفاتی بکنیم که باید او بچهها را دارای آن اخلاق و صفات بکند یا لااقل باو یاد بدهیم که چگونه باید بچهها را تربیت بکند و دارای صفات واحساسات و عواطفی بکند که ما مقتضی میدانیم آن بچه دارای آن صفات باشد از قبیل حس وطن پرستی و درس وظیفه شناسی و غیره بنابراین نمیتوانیم بگوئیم اعضاء ادارات بیایند البته اعضاء ادارات خیلی خوب هستند و خوب هم خیلی در ادارات هست ولی ما نمیتوانیم هر کس را که سواد فارسی دارد بگوئیم مربی باشد این را بنده شخصاً موافق نیستم و برای این کار باید مخصوصاً معلم تربیت کنیم. اما راجع به حذف آن تبصره هم ممکن است پیشنهاد بفرمائید در کمیسیون مطالعه خواهیم کرد.
رئیس- آقای اوحدی
اوحدی- بنده موافقم.
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.
رئیس- پیشنهادات قرائت میشود:
پیشنهاد آقای امیرتیمور:
ماده ۱۳- هر گاه در نقاطی که تعلیمات عمومی اجباری اعلام گردیده آموزگار و کمکآموزگار تربیت یافته بقدر کافی موجود نباشد وزارت فرهنگ میتواند کسانی را که لااقل دارای گواهینامه متوسطه یا تحصیلاتی معادل آن هستند بآموزگاری شش کلاس ابتدائی بگمارد با رعایت جهات اخلاقی و استعداد آنان برای تدریس انتخاب و بطور قرارداد استخدام نموده بکار بگمارد.
تبصره- هیچگاه وزارت فرهنگ نمیتواند با داشتن آموزگار و کمک آموزگار تربیت شده باستخدام آموزگاران جدید قرار دادی بپردازد وبطورکلی استخدام معلم قراردادی جدید در صورتی مجاز است که پایه معلومات آنها بالاتر از معلمین دارای گواهینامه متوسطه باشند.
پیشنهاد آقای طوسی:
رتبههای دبیری و اداری کسانی که بدرجه دکتری نائل میشوند و مشمول مقررات مربوط بانتخاب دانشیار باشند عیناً به رتبه دانشیاری تبدیل میشود و مدت توقف در آخرین رتبه دبیر یا اداری آنان جزء مدت توقف در رتبه دانشیاری محسوب خواهد شد.
رئیس- ماده چهاردهم:
ماده۱۴- بکمک آموزگاران و آموزگاران و دبیرانی که در خارج از محل اقامت خود خدمت مینمایند باید از طرف دولت منزل داده شود و در غیر اینصورت کرایه خانه مناسب هر محل بتشخیص وزارت فرهنگ و بر طبق آئیننامه مخصوصی علاوه بر حقوق و فوقالعادههای دیگر بآنها پرداخته خواهدشد.
رئیس- آقای امیر تیمور.
امیرتیمور- ما یک ماده گذارندیم که اجازه دادیم وزارت فرهنگ با نقشه مهندسین متخصص خودش دبستان در نقاط مختلفه کشور ایجاد کند و بسازد بنده عقیدهام این است که در همان ماده باید اضافه شود دبستانهائیکه ساخته میشود طوری ساخته شود که جای سکونت معلمین و آموزگاران در همانجا ساخته شود و این جایش آنجا است اگر در همان ماده آقای وزیر فرهنگ در نظر بگیرند در کمیسیون آنرا اصلاح کنند محتاج باین ماده نخواهند بود.
وزیر فرهنگ- اتفاقاً آقای امیرتیمور را ما همینطور در کمیسیون عملی کرده بودیم یعنی گذاشته بودیم و باید هم همینطور باشد یعنی دبستانهائی که ساخته میشود بخصوص در دهات و قراء و قصاب و شهرستانها باید یک محلی برای آموزگاران ساخته شود ولی تصدیق بفرمائید که ساختن دبستانها مدت زمانی وقت لازم دارد و ما وقتیکه شروع باین کار میکنیم باید قسمت اعظم این دبستانها را در خانههای کرایهای دایر کنیم بنابراین باید موافقت بفرمائید که فعلاً ما بتوانیم کرایه اینکار را بدهیم اگر توانستیم جائی برایشان تهیه میکنیم و الا کرایه خانه بآنها میدهیم تصور میکنم در اینجا موافقت بفرمایند چون جایش اهمیت ندارد.
رئیس- آقای انوار.
انوار- بنده جداً مخالفم با این فرمایش آقای امیرتمیور معلم از مدرسه خارج باشد بهتر است.
رئیس- آقای هاشمی.
هاشمی- بنده نظری که داشتم آقای وزیر فرمودند دیگر عرضی ندارم.
رئیس- ماده پانزدهم.
ماده ۱۵- وزارت فرهنگ میتواند آموزگاران و مدیران قراردادی را که دارای گواهینامه دوره اول متوسطه و لااقل پنجسال سابقه خدمت آموزگاری در مدارس دولتی باشند بعنوان آموزگار و در صورتیکه این گواهینامه را نداشته ولی ده سال سابقه تدریس در مدارس دولتی داشته باشند بعنوان کمک آموزگار استخدام نماید و همچنین میتواند دبیران قراردادی را که صلاحیت دبیری آنان مورد گواهی شورای عالی فرهنگ بوده و دارای لااقل ده سال سابقه تدریس در دبیرستان و یا آنکه دارای دیپلم متوسطه و پنجسال سابقه تدریس در دبیرستان باشند با رتبه دبیری بخدمت رسمی مشغول نماید. مأخذ تعیین درجه این کمک آموزگاران و آموزگاران و دبیران آخرین حقوقی خواهد بود که قبل از دیماه ۱۳۲۱ از وزارت فرهنگ دریافت داشتهاند.
رئیس- آقای اوحدی.
اوحدی- بنده در این ماده مخالفتی ندارم زیرا میبینم که آقای وزیرفرهنگ با یک قدرتی در مقام مبارزه با جهل عمومی بر آمدهاند از این جهت بایستی با این قانون و موادی را که ایشان تنظیم کردهاند موافقت کرد و باید این نکته را هم تشخیص داد اگر چه تذکراً مخالف دارد عرض بنده با این بیانات وزیر محترم خودم، عیبی ندارد چون نظر تذکری است مراتب معلومات و علوم با هم تفاوت دارد یک علومی هست که بدایت و نهایت او مربوط است بیکدیگر که معلم در آن علم بایست تمام آن دوره را دیده باشد تا بتواند از روی تسلط و اقتدار بمطالب آن نکات علمی را بشاگرد بیاموزد اگر یک قسمتی را خوانده باشد و یک قسمتی را نخوانده باشد نمیتواند معلم بشود و شاگرد هم نمیتواند از این معلم چیز بفهمد مثل دانستن امراض چشم اگر یک معلم چشم تمام خصوصیات مربوط بچشم را ندیده باشد نمیتواند درس بدهد ولی فارسی یک علم فنی نیست که بگوئیم یک دوره را باید طی کند یا ششسال یا هشتسال یا دوره متوسطه یا عالیه برای فارسی حدی متصور نیست بنابراین هر یکنفر فارسیدانی که یک پله بالاتر است میتواند بزیر دستش همان فارسی را یاد بدهد این احتیاج ندارد که حتماً بایستی بفلان مقام رسیده باشد و مرحلة کمک آموزگاری مثل معاونتی است که توی مریضخانههاست مثلاً یک دکتری وارد میشود میگوید کمکهای مرا بگوئید بیایند یک اسامی مختلفه دارد یک کسانی هستند که در دانشکده طب مشغول هستند ولی بحدی نرسیدهاند که بتوانند آلات جراحی را بردارند و شروع بعمل بکنند ولی میتوانند اسباب جراحی را بجوشانند یا باصطلاح دزنفکتهاش بکنند میتوانند اینها یک کارهای دیگری بکنند که اینها را میگویند کمک یا معاون پس اگر ما بگوئیم کمک آموزگار که در پله پائینتر است یا سه پله پائینتر است یک حرف بیربطی نزدهایم پس از این تذکر (که خیلی معذرت میخواهم اگر مخالف باشد با حرف رفیق خودم) بنابراین حالا که آقای وزیر فرهنگ وارد در این مبارزه شدهاست مقتضی است که دست او باز باشد و در این ماده یک مقیداتی هست که درست نمیآید مثلاً در این ماده قید شدهاست که حتماً بایستی این آموزگار یا کمکآموزگار در مدارس دولتی باشد اگر شما محتاج شدید بیک آموزگار یا کمک آموزگار که در مدارس ملی تحصیل کردهاست آنرا نخواهید ببرید؟ چرا این آدم را محروم میکنید؟ او این حق را دارد چرا از او استفاده نمیکنید؟ پس بنابراین آقای وزیر فرهنگ این را بردارید عمومیش بکنید دولتی و ملی هر دو باشد هم آموزگار دولتی که خدمت فرهنگی دارد هم آموزگار ملی (اورنگ- یا اینکه نه دولتی و نه ملی) بله فرهنگی این را قبولش بکنند بعقیدة بنده این قید را بردارند اهمیت ندارد یک قید دیگر هم در این ماده ذکر شده که صلاحیت آنها را شورای عالی فرهنگ تصدیق کرده باشد شورای عالی فرهنگ نفمیدم اینجا چه سمتی دارد که صلاحیت دبیر را یا آموزگار را تشخیص بدهد آقا کسی که ده سال دبیر است آموزگار است و دارد خدمت میکند و در فرهنگ معلم است حالا بعد از ده سال باید تازه بیاید برود شورای عالی فرهنگ خودش را معرفی بکند اگر این آدم صالح بودهاست که هست که دیگر تشخیص لازم نیست و اگر صالح نبودهاست در این مدت ده سال چرا گذاشتهاند آنجا؟ شما که باو تصدیق و گواهی دادهاید و او را بآموزگاری گذاشتهاید دهسال هم دارد کار میکند بعد از ده سال حالا میگوئید شورای عالی تصدیق بکند بنده با این دو قید مخالف هستم و موافقت بفرمائید که این دو قید برداشته شود.
رئیس- آقای انوار.
انوار- بنده هم مخالف هستم.
رئیس- آقای امیرتیمور.
امیرتیمور- همانطور که نماینده محترم آقای اوحدی بیان فرمودند بنده هم معتقد هستم که این کلمه دولتی از این ماده حذف شود و پیشنهدی هم در این زمینه کردهام و به این ترتیب عده زیادی هم آموزگار برایشان تهیه خواهد شد.
اوحدی- حذف دولتی نه، اضافه کلمة ملی.
رئیس- آقای اورنگ.
اورنگ- اولاً باعتقاد بنده این ماده خوب است در این قانون زیرا این قانون تحصیل یک احترام وتثبیت یک موقعیت محترمی است برای معلمین و حالا که تعلیمات اجباری با این قانون آمدهاست و برای معلمین هم تثبیت کردهاست یک موقع محترمی را البته جای این ماده همینجا بودهاست که گذارده شدهاست لکن اطراف این را یکقدری باید بیشتر دقت کرد که منظور وزارت فرهنگ بهتر عملی بشود و یکقدری هم حوائج خارج را باید در نظر گرفت که تطبیق بشود منظور وزارت فرهنگ با آن چیزی که در خارج موجود است اول در خارج ما باید بدانیم که وضعیت فرهنگ در ولایات و یا در مرکز چطور است، وزارت فرهنگ با این احتیاجات روزافزون مردم میشود گفت یک وزارتخانة است که از این حیث جدیدالتأسیس است یعنی تازه حس کردهاست احتیاج عمومی را به تحصیل فرهنگ این است که وسایلش را روزبروز فراهم میکند، دبستان میسازد، دبیرستان میسازد، دانشگاه میسازد ولی این مقداری که تا بحال درابنیه و توسعة آن دقت شدهاست شاید مجال نشدهاست برای تربیت معلم که او هم به مرزمان باید تدارک بشود و بمرور باید از مدارسی که برای اینکار تهیه میشود شاگردی که بتواند معلم بشود بیرون بیاید الآن در ساعتی که ما داریم اینجا بحث میکنیم در غالب ولایات آقایان بهتر از بنده مسبوقند که پنجاه نفر در یک ولایتی و در یک ولایتی چهل نفر معلمینی هستند کنتراتی و غالباً هم بیش از ده سال سابقه دارند آنجاهائی که بنده اطلاع دارم در ولایات مخصوصاً در چهار ماه قبل از این که بنده در همدان بودم و برای این موضوع چندین تلگراف کردم بطهران عده معلمین کنتراتی که بیش از ده سال خدمت کردهاند بیش از پنجاه نفر بودند و اغلب آنها (این چیزی را که عرض میکنم اغراق نیست مبالغه نیست) بلکه تمام آنها حقوقشان بین پانزده بود و نوزده تومان حالا اگر دو سه نفر بودند که بیست و دو تومان میگرفتند آن مدرک حکم نیست ما اغلب و اکثر را میگیریم مبالغه و زیاده روی در بیان نمیخواهم بکنم مردمی هستند مستحق حالا قدر اقلش اینقدر میشود گفت که خیلی زحمت میکشید اینها غالباً در دهات هستند و در یکده هم که ساکن هستند باید یک فرسخ راه بروید بآن دهی که یک خانه و دبستان آنجا هست و پیاده هم باید بروند با این مقدار کم از حقوق خوب الآن یکعده مهمی شامل این قسمت هستند زیرا دبستانهائی که الان مطابق این قانون در تمام نقاط کشور تأسیس میشود تا کلاس چهار است دیگر معلمینش همین افراد هستند که باید شاگردها را از کلاس چهار تربیت بکنند و اینها مشمول این دو شرط هم هستند و این دو شرط شامل آنها است یا اینکه سابقه از ده سال هم بیشتر دارند یا این که تصدیق متوسطه دارند و پنجسال سابقه خدمت تشخیص داد که برای شورای عالی معارف در این ماده قرار گذاردهاند بنده آن را عملی نمیبینم زیرا که شورای عالی فرهنگ مرکب است از یکعده افراد عالیمقام که در شهر تهران هستند و تشخیص صلاحیت یک آدم، یک میرزا محسن نامی را که در سر درود همدان است نمیتواند بدهند، نه تشخیص علمی او را نه تشخیص عملی او را کامیون هم وزارت فرهنگ فراهم نکردهاست که بتمام کشور بفرستد یک بیک آنها را جمع بکند بیاورد بطهران به شورای عالی فرهنگ بروند و امتحان علمی بدهند علمشان را بسنجند رفتارشان را بسنجند و تشخیص بدهند که یک معلمی بداخلاق است یا خوش اخلاق در صورتی که این سابقه علمیش در ده سال معلوم شده که شاگرد را از کلاس یک تا چهار رساندهاست فقط میماند اخلاقش در آن هم آن رئیس معارف و فرهنگ محل در باره او تصدیق میکند که این آدم بداخلاق نیست و میتواند سر بسر بچهها بگذارد بهمین قدر کافی است که رئیس فرهنگ تصدیق بکند والا باعث اشکال میشود، یک مطلب دیگر این است که در ضمن این ماده تصریح میکند اشخاصی که دارای این دو شرط هستند ما بکمک آموزگاری میپذیریم یا رتبه دبیری وحقوق را بآخرین حقوق که در دی ماه ۲۱ گرفته آن را مأخذ قرار میدهیم این را از نظر فهم مطلب خواستم بفهم اعتقادم این است که تمام این معلمینی که منظور نظر هستند و شاید این ماده هم برای قسمت عمده آنها در نظر گرفته شدهاست آنقدر که من اطلاع دارم حقوق دیماه آنها مطابق رتبه یک اداری هم نیست، شصت و دو تومانی بینشان پیدا نمیشود، این عده دبیر یا معلم را آوردیم خواستیم رتبه بدهیم میگوئیم حقوق دیماه چقدر میگرفتی پانزده تومان، پانزده تومان را وزارت معارف چکار میکند؟ این پانزده تومان را ترقی بدهد بیاورد برساند بشصت و دوتومان اگر این کار را وزارت فرهنگ بکند یک تصریحی در این ماده لازم است یا اینکه از طرف ما یک پیشنهادی باید بشود چنانکه آقای نراقی هم پیشنهادی کردهاند چون در اینجا میگوئیم باید رتبه باو بدهیم و حداقل هم رتبه یک اداری است اگر این قید نشود دست و بال وزارت معارف بستهاست والا خوب همه معلمین آمدند خواستند رتبه بگیرند چهارده تومان تا پانزده تومان حقوق میگرفتهاند رتبه یک اداری شصت ودوتومان است باید این را ترقی بدهد برساند بشصت و دو تومان تا این عملی بشود، در مسئله دولتی عرض میکنم که این دخالت دولت در دبستانهای ابتدائی همین چند سال است خیلی ریشه و سابقه ندارد غالب این معلمین در ولایات در مدارس تدریس میکردند که باصطلاع امروز آن مدارس را ملی اسم میگذاریم حالا این قید را که میگذارید دست و پای خودتان بسته میشود خوب آقا اگر شما یک صندوق خانه داشتید توی آن سه هزار تا معلم تربیت شده موجود بود میگفتیم خوب داریم و از این طرف هم تربیت معلم میکنیم ما که میدانیم همچو چیزی موجود نیست باید با همین معلمینی که الان موجود هستند این کار را بکنید مدارس دولتی هم در تمام جاها نبودهاست بیشتر مدارس ملی بودهاست در ده میان دره یا سقز یا بانه یا مهاباد دولت در آنجاها مدرسه نداشتهاست ولی مدارس ملی بودهاست و این آقایان در آن مدارس تدریس میکردهاند حالا که شما این کلمه دولتی را قید میکنید یک عده بسیار بسیار کمی که حاجت شما را رفع نمیکند دست شما خواهد افتاد، این لفظ دولتی را بردارید مسئله شورای عالی معارف را هم بردارید، مسئله حقوق را هم تصریح بفرمائید با این سه رکن این ماده رمق پیدا میکند و قابل اجراء است و تصدیق رؤسای فرهنگ شما نسبت به حسن اخلاق این معلمین کافی است و حقوقشان هم اگر کمتر از رتبه یک بود بالا ببرند و قید دولتی را هم از آن بردارند و بگویند فقط کسی که بیش از ۵ سال خدمت کرده یا ۵ سال خدمت کرده با تصدیق سه کلاس متوسطه ممکن است این معلم بشود.
رئیس- پیشنهاد آقای نقابت.
پیشنهاد میکنم بجای ماده ۱۶ وزارت فرهنگ میتواند آموزگاران و مدیران قراردادی را که دارای گواهی نامه دوره اول متوسطه و لااقل ۵ سال سابقه خدمت آموزگاری در مدارس دولتی باشند بعنوان آموزگار استخدام نماید و نیز در صورتیکه این گواهینامه را نداشته باشد ولی ده سال سابقه استخدام آموزگاری داشته باشد بعنوان کمک آموزگار استخدام نماید و همچنین میتواند دبیران قراردادی را که صلاحیت دبیران آنان مورد گواهی شورای عالی فرهنگ بوده و دارای ده سال سابقه استخدام دبیری باشد و یا دارای دیپلم متوسطه و ۵ سال سابقه استخدام دبیری باشند با رتبه دبیری بخدمت رسمی مشغول نمایند. مأخذ تعیین درجه این کمک آموزگاران و آموزگاران و دبیران آخرین حقوقی خواهد بود که قبل از دیماه ۱۳۲۱ از وزارت فرهنگ دریافت داشتهاند.
رئیس- پیشنهاد آقای نراقی.
پیشنهاد میکنم در سطر هشتم از ماده ۱۶ (که ماده ۱۵ شدهاست) قانون تعلیمات عمومی این جمله افزوده شود: و همچنین استادان قراردادی را که لااقل ۵ سال در یکی از دانشکدهها تدریس میکردهاند بخدمت رسمی بپذیرد.
رئیس- پیشنهاد دیگر آقای نراقی:
پیشنهاد میکنم جمله مندرج در سطر ۳و ۴و ۵ ماده ۱۶ (که ۱۵ شدهاست) قانون تعلیمات عمومی بشکل زیر اصلاح شود: «در صورتیکه این گواهی نامه را نداشته ولی پنجسال سابقه تدریس در مدارس دولتی داشته باشند بعنوان کمک آموزگار استخدام نماید.
رئیس- پیشنهاد دیگر آقای نراقی:
پیشنهاد میکنم در سطر هفتم از ماده ۱۶ (که ۱۵ شدهاست) قانون تعلیمات عمومی بعد از کلمه دیپلم متوسطه کلمه «یا بالاتر» افزوده شود.
رئیس- پیشنهاد آقای آزادی و آقای نراقی:
پیشنهاد میکنم تبصره زیر بماده ۱۶ (که۱۵ شدهاست) قانون تعلیمات عمومی افزوده شود:
تبصره – چنانچه آخرین حقوقی که مدرک تعیین درجه میباشد بمقرری پایه یک نرسد پایه یک منظور میشود و همچنین اگر آن حقوق از مقرری یکی از پایههای مذکور در این قانون متجاوز نموده و بمقرری پایه بالاتر نرسیده باشد پایه بالاتر تشخیص و کسر حقوق اینگونه اشخاص در موقع مقتضی و در صورت پیدا شدن اعتبار ترمیم میشود.
رئیس- پیشنهاد آقای فرخ:
پیشنهاد میشود که: در ماده ۱۶ (که ۱۵ شدهاست) در سطر ۱۵ پس از کلمه مشغول نماید افزوده شود همچنین میتواند استادان و دانشیاران قراردادی را نیز رسماً استخدام نماید. و در سطر۱۶ پس از کلمه دبیران افزوده شود: «دانشیاران واستادان».
رئیس- پیشنهاد آقای معدل:
پیشنهاد میکنم ماده ۱۶ بشرح زیر اصلاح شود:
ماده ۱۶- وزارت فرهنگ میتواند آموزگاران و مدیران قراردادی را که دارای گواهینامه دوره اول متوسطه و لااقل ۵ سال سابقه خدمت فرهنگی داشته باشند بعنوان آموزگار و در صورتیکه این گواهینامه را نداشته باشند بعنوان آموزگار و در صورتیکه این گواهینامه را نداشته باشند ولی ده سال سابقه خدمت فرهنگی داشته باشند بعنوان کمک آموزگار استخدام نماید وهمچنین میتواند دبیران و مدیران قراردادی را که لااقل دارای ده سال سابقه خدمت و یا اینکه دارای دیپلم متوسطه و ۵ سال سابقه خدمت فرهنگی باشند با رتبه دبیری بخدمت مشغول نماید.
تبصره- دبیران و آموزگاران قراردادی که از طرف وزارت فرهنگ مأمور در مدارس ملی باشند در صورتیکه واجد شرایط مندرج در این ماده باشند مشمول خواهند بود
رئیس- پیشنهاد آقای انوار:
پیشنهاد میشود در ماده ۱۵ در سطر سوم بعد ازکلمه دولتی اضافه شود یا ملی و همچنین در سطر چهارم بعد از کلمه دولتی یا ملی اضافه شود.
رئیس- پیشنهاد اقای منصف.
در ماده ۱۶ پیشنهاد میکنم بعد از کلمه دبیران کلمه (وهنرآموزان) و بعد از عبارت دبیرستان (ویا هنرستان) اضافه شود.
رئیس- پیشنهاد آقای اورنگ.
ماده ۱۵- وزارت فرهنگ میتواند آموزگاران و دبیران قراردادی را که این گواهینامه را نداشته باشند ولی ۱۰ سال سابقه خدمت فرهنگی داشته باشند بعنوان کمک آموزگار استخدام نماید و همچنین میتواند دبیران و مدیران قراردادی را که لااقل ۱۵ سال سابقه خدمت و یا اینکه دارای دیپلم متوسطه و ۵ سال سابقه خدمت باشند با رتبه دبیری بخدمت مشغول شوند. تبصره- دبیران و آموزگاران قراردادی که از طرف وزارت فرهنگ مأمور مدارس ملی باشند در صورتیکه واجد شرایط فوق باشند مشمول این قانون خواهند بود.
رئیس- پیشنهاد آقای آزادی.
مقام محترم ریاست مجلس، پیشنهاد میکنم ماده ۱۶ بترتیب زیر اصلاح شود:
ماده ۱۶- وزارت فرهنگ میتواند آموزگاران و مدیران قراردادی را که دارای گواهینامه دوره اول متوسطه و لااقل ۵ سال سابقه خدمت فرهنگی باشند بعنوان آموزگار و در صورتیکه این گواهینامه را نداشته باشند ولی ده سال سابقه خدمت فرهنگی داشته باشند بعنوان کمک آموزگار استخدام نماید و همچنین میتواند دبیران و مدیران قراردادی را که دارای لااقل ده سال سابقه خدمت فرهنگی و یا اینکه دارای دیپلم متوسطه و ۵ سال سابقه خدمت فرهنگی باشند با رتبه دبیری خدمت مشغول نماید. تبصره- دبیران و آموزگاران قراردادی که از طرف وزارت فرهنگ مأمور در مدارس ملی باشند در صورتیکه واجد شرایط مندرج در این ماده باشند مشمول این ماده خواهند بود.
رئیس- ماده ۱۷ (یعنی از نمایندگان – ماده۱۶ شدهاست)
ماده ۱۶- وزارت فرهنگ آئیننامههائی را که برای این قانون لازم خواهد بود پس از تصویب شورای عالی فرهنگ بموقع اجرا خواهدگذاشت.
رئیس- آقای طباطبائی.
طباطبائی- چون این یک لایحه مهم و مورد توجهاست و اجرای این لایحه هم کار مشکلی است خواستم خواهش کنم که آئیننامه مربوط به اجرای این قانون به تصویب کمیسیون فرهنگ مجلس برسد (طوسی- صحیح است بنده هم پیشنهاد کردهام) و گمان میکنم معنی هم نداشته باشد که فقط شورای عالی فرهنگ تصویب کند. ضمناً بنده سئوالی از آقای نخستوزیر کردهام تقدیم میکنم به آقای رئیس که زودتر برای جواب حاضر بشوند.
رئیس- آقای امیرتیمور.
امیرتیمور- بنده هم همین نظر آقای طباطبائی را دارم و پیشنهادی هم در این موضوع تقدیم کردهام که بجای تصویب شورای عالی فرهنگ نوشته شود کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی. حقیقت قضیه این است که بنده تا بحال معتقداتی نسبت بشورای عالی فرهنگ داشتم و امیدوارم که بازهم باشد ولی معتقداتی که داشتم نسبت بشورای عالی فرهنگ پس از آزمایش که راجع باین مطبوعات و روزنامهجات داد دیگر آن اطمینان را ندارم و خیلی هم متأسفم از این عدم اطمینان وحقیقتاً مخالفم و معتقدم که به جای شورای عالی فرهنگ نوشته شود کمیسیون فرهنگ.
رئیس- آقای انوار.
انوار- بنده هم موافقم با آقای امیرتیمور و آقای طباطبائی که ابداً به شورای عالی فرهنگ نرود و بکمیسیون فرهنگ رجوع شود.
وزیر فرهنگ- بنده خیلی متأسفم از اینکه آقای امیرتیمور عقیدشان از شورای عالی فرهنگ سلب شدهاست. زیرا شورای عالی فرهنگ همانطوریکه یکی از آقایان فرمودند مرکب شدهاست از رجال محترم و دانشمند که هیچ نوع غرضی ندارند و در قسمتهای فرهنگی کمک میکنند بوزارت فرهنک. راجع بروزنامهها که فرمودند بنده عرض میکنم شورای عالی فرهنگ هر وقت هرکاری لازم بودهاست کردهاست و علت آن را هم عرض میکنم و آن این است که شورای عالی فرهنگ نظر عموم و نظر مجلس شورای ملی را مخصوصاً حفظ کردهاست و آن این بودهاست که حتیالامکان راجع به آزادی قلم مساعدت کردهاست. حالا اگر بد فهمیدهاست این یک چیز دیگری است زیرا از داخل و خارج شکایت میکردند که این قانون مطبوعات باعث اختناق مطبوعات است و حتماً باید از بین برود و تقاضای حذف آن را میدادند. بهرحال اگر شورای عالی فرهنگ زیاد سختگیری نکردهاست در دادن امتیاز خیال کردهاست که رعایت نظر مجلس شورای ملی را کردهاست والا میتوانستهاست سختگیری کند و این از برایش اشکالی نداشت.
رئیس- آقای رضوی.
رضوی- عرض کنم آقا چون این ماده ماده آخر این لایحهاست و باید رأی بگیریم برای اینکه این لایحه برود به کمیسیون برای شور دوم بنده خواستم با اجازه آقایان یک چند کلمه در مورد اساس این لایحه عرض کنم. همانطور که عرض کردم بنده با اساس این لایحه کمال موافقت را دارم زیرا این لایحه مربوط به فرهنگ مملکت و مربی اطفال و مایه عمران و آبادی کشور است و شاید همه رفقا و نمایندگان با این نظر موافق باشند و فقط در کیفیت اجرای این قانون نظریاتی داشتند و الا در اساس قضیه کسی مخالفت نداشت…
رئیس- آقا شما در ماده باید صحبت کنید نه در شور کلیات.
رضوی- عرایض بنده در واقع در مادهاست همانطور که این قانون ممکن است مفید بحال مملکت واقع شود ممکن است که مضر هم واقع بشود. مگر اینکه یک شرایطی را در این قانون بکار ببرید و یک رعایاتی را بکنید که این قانون واقعاً فایده مطلوبه را بدهد و این کار البته وظیفه کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی است که در شور دوم این نکات را در قانون رعایت بکند و این مطالب را مورد توجه قرار بدهد. یکی این است که این اهالی دهستانی و کوهستانی که ما میخواهیم برایشان تعلیمات اجباری قائل بشویم اینها طوری باید باشد که مثل سابق متمایل به زندگی در شهرها نباشند و تمام سعی میکنند باین که از ده و مرکز زندگی فلاحتی خودشان بیایند در شهرها و بخواهند پشت میز ادارات بنشینند. از این جهت کیفیتی باید در برنامهها در نظر گرفته شود که آنها را با اعتماد بنفس تربیت بکنند که بعبارت آخری ما میتوانیم یک زارع خوب و عالم و یک صنعتگر خوب و هم عالم تهیه کنیم نه اینکه یک عالمی تهیه کنیم و بادارات بفرستیم. موضوع دیگری که بنده خواستم عرض کنم و باید توجه بشود موضوع دینی است و امتحان شدهاست که موضوع بیدینی برای این مملکت خوب نبودهاست و بالاخره از این راه مملکت ضرر دیدهاست. بنابراین بنده پیشنهاد میکنم و از اعضای کمیسیون فرهنگ تقاضا دارم که مواد تعلیمات مذهبی را جزء برنامه طوری قرار بدهند که آموختن آنها دارای نمره باشد و در معدل و نمرات آخر سال تأثیر داشته باشد و طوری باشد که یک امور اجباری و مفید باشد و با بیاعتنائی به این قضیه نگاه نکنند خلاصه طوری نباشد که فقط ما اذهان ساده مردم را آلوده و مشوش کرده باشیم. موضوع سوم بنده که خواستم عرض کنم و شبیه بموضوع دوم است موضوع اخلاق است. این موضوع اخلاق البته برای اهالی ساده و مردم کشور بسیار لازم است و اگر بالاخره معلمینی که انتخاب میشوند بیشتر از این جهت رعایت نشوند و معلمین خوش اخلاقی فرستاده نشوند ممکن است نتیجه بسیار بدی گرفته شود. افرادی که در دهات زندگی میکنند لازم نیست که اینها تمام وسائل تمدن حتی لباس پوشیدن و پشت میز نشستن را یاد بگیرند آنها باید چیزهائی را یاد بگیرند که بدرد زندگی مادی و معنویشان بخورد و در تحت تأثیر قرار نگیرند. از این جهت بود که این موضوع اخلاق را هم بنده خواستم یک موادی در برنامه و قانون نوشته شود که این قسمت از افرادی که تحصیل میکنند وضع اخلاقیشان هم اصلاح شود. البته هر قانونی که تصویب میشود و خوب بودن آن مربوط بطرز اجرایش است و اینکه بنده این پیشنهاد را در این جا میکنم برای خاطر این است که چون از وضعیت اجراء تاکنون در مملکت رضایت کافی نبودهاست والا قوانین غالباً خوب نوشته میشود حالا خواستم آقایان در موقعی که مشغول شور دوم میشوند این نکات را در نظر بگیرند. مقصود چهارم بنده مربوط به تحصیلات فلاحتی و صنعتی است. چون بعضی از آقایان فرمودند که کلاسهای مخصوصی برای این کار ترتیب داده بشود هم برای فلاحت و هم برای صناعت ولی بنده تصور میکنم که موافقت بفرمایند و نظری بفرمایند دراین قضیه که اگر ممکن بشود مخلوط با قسمتهای درس که میخوانند یک برنامه خاصی باشد که در عین حال قسمتهای صنعتی و فلاحتی را جزء برنامهشان قرار بدهند نه اینکه ما برای آنها چهار سال پنج سال ابتدائی قرار بدهیم و دو سال برای اختصاصی زیرا بنده اینطور تصور میکنم که اگر باین طریق باشد این بیشتر بدردکار خودشان میخورد تا اینکه ما بیائیم آنها را بصورت یک دبستان معمولی تربیت کنیم و بعداً برای قسمت اختصاصیشان لازم باشد که بکلاسهای دیگری مراجعه کنند.
رئیس- آقای ملکمدنی.
ملک مدنی- بنده خواستم عرض کنم همانطور که آقایان فرمودند در شور دوم نظر مجلس را رعایت کنند که در واقع یک خدمت صحیحی به فرهنگ شده باشد. زیرا که ما باین مطلب علاقه داریم که یک برنامه واقعاً صحیحی تهیه بشود که کاملاً برای کشاورزان هم مفید باشد و عملی باشد و بنده خیال میکنم نظر اغلب آقایان این است و خواستم تذکر بدهم که کمیسیون فرهنگ این نکته را درنظر بگیرد و این پیشنهاداتی که شدهاست مورد توجه قرار بدهند.
رئیس- آقای شاهرودی.
شاهرودی- بنده عقیدهام این است که چون عضو کمیسیون فرهنگ هستم از نظر مصالح قبلی برای تهیه آئیننامه دخالت شورای عالی فرهنگ لازم خواهد بود (صحیح است) و عقیدهام این است که اگر چنانچه کمیسیون فرهنگ را لازم میدانیم که نظری داشته باشد شورای عالی فرهنگ هم در این موضوع باید شرکت داشته باشد.
رئیس- آقای مؤید احمدی.
مؤید احمدی- بنده باین آئیننامه خیلی اهیمت میدهم زیرا ۳۶ سال از دوره مشروطیت میگذرد در قانون اساسی معارف و قوانینی که در این مملکت در این چند ساله تشکیل شده همهجا تحصیل اجباری نوشته شده تعلیمات اجباری نوشته شده ولی ملاحظه فرمودید که تا بحال کی عملی شده است؟ خوشبختانه در این دوره میخواهد عملی بشود و بنده که خیلی خودم را با سعادت میدانم که باین قانون رأی میدهم و همه همین نظر را دارند البته. منتهی آقایانیکه مخالفت میکنند میگویند که این قانون قابل تأمل است زیرا پول نیست واجرای این قانون مشکل است والا کی مخالف با این قانون است؟ بنده تصور نمیکنم یک نفر در ایران باشد که موافق نباشد (صحیح است) همه آقایان هم موافق این قانونند. همانطور که فرمودند فقط یک موضوع است که آیا کاملاً اجراء میشود یا اجراء نمیشود؟ این موضوع است که محل اختلاف است و بعقیده بنده این مربوط بآئیننامهاست اگر آئیننامه این قانون طوری نوشته شد که قابل عمل و اجراء شد بسیار قانون خوبی است و ازش استفاده میکنند و اگر نشد البته حرفهائی که همه آقایان نمایندگان زدند همه واقعیت پیدا میکند که این قانون را نتوانستند عملی کنند. بنده یک عرضی داشتم بآقای وزیر فرهنگ و آن این است که این قانون تعلیم و تربیت اجباری بیشتر راجع به قری و دهات است. البته در شهرها هم لازم است وباید اجرا بشود ولی باید کاری کرد که وسعتش داد و بیشترش کرد تا ممکن بشود توی قری و قصبات هم اجراء کرد. زیرا ما تقریباً ۵۰ هزار قریه دراین مملکت داریم مطابق احصائیه صحیح البته در ظرف ۱۰ سال انشاءالله شما موفق بشوید که در همه جا مدرسه تأسیس کنید. ولی این نکته را که گفتند آقایان در نظر بگیرید که آن شاگردی که در حسینآباد شهداد تحصیل میکند این شاگرد در موقعی که کتاب را تحصیل میکند بخیال پشت میز اداره نباشد. برای مثال عرض میکنم بنده یک کتاب ابتدائی را میآورم نشان میدهم و میاورم پشت تربیون شما ملاحظه بفرمائید. نوشتهاست ناصر و منصور دو برادر بودند که بمدرسه میرفتند. ناصر خیلی جوان خوبی بود و خوب هم تحصیل کرد حالا مدیرکل ادارهاست و کیفش را دستش گرفته و پشت میز نشستهاست ولی منصور که بد تحصیل کردهاست آبپاش دستش هست و مستخدم است (توجه بفرمائید) و حالا دارد آب میپاشد. این چه کرده است؟ بچه را تربیت کردهاست برای کار دولتی
طباطبائی- چه فرمودید آقا؟
مؤید احمدی- ندیدید آقا این در کتاب ابتدائی مدارس است که ناصر و منصور دوتا برادر بودند. این چه میشود؟ این بچه را برای استخدام دولت تربیت میکند و این مملکت الان دچار این زحمت است که هی میروند مدارس تحصیل میکنند و میچسبند بادارات دولت. خوب دولت مگر چقدر بودجه دارد چقدر میتواند اداره درست کند؟ در مدارس دهات بایستی کشاورزی را بآنها یاد داد که چه جور زراعت کنند زمین و آب را بشناسند زراعت بدانند حیوانات را بتوانند تربیت کنند و از این کارها. استدعا میکنم دیگر از این کتابها بدهات نفرستید که این کتابها دهات را هم خراب میکند.
رئیس- آقای هاشمی
هاشمی- فرمایشاتی که آقای رضوی و آقای مؤید احمدی فرمودند صحیح است و گمان میکنم نظر حضرتعالی در ماده ۲ تأمین شده باشد زیرا برای تمام کشور یک نوع کتاب این قانون پیشبینی نکرده و این برای همین منظور بود و مخصوصاً تصدیع دارد در ماده دوم که تألیف و طبع کتابها را وزارت فرهنگ با رعایت اصول آموزش و پرورش خاصه تربیت اخلاقی کودکان عهدهدار خواهد بود. بدیهی است که وقتی نتیجه دارد که منطبق و مبنتی باصول اخلاقی و علمی و دیانتی باشد و الا بدون این نتیجه ندارد و برای این البته دو رکن اصلی است یکی وجود معلم خوب و از آن مؤثرتر وجود کتابهای خوب که در آن کتابها هم جنبه تربیت اخلاقی شاگرد تأمین شده باشدو مراعات شده باشد همچنین قید دیگری که آقای مؤید احمدی فرمودند صرفاً کارخانه مستخدم سازی نباشد (انوار- چرا خارج از موضوع صحبت میفرمائید!) خارج از موضوع نیست جواب آقای مؤید احمدی و آقای رضوی است و مطابق نظامنامه چون بنده عضو کمیسیون هستم باید عرض کنم و مطابق نظامنامه چون بنده عضو کمیسیون هستم باید عرض کنم و مطابق صریح نظامنامه که خودتان مطلع از آن نظامنامه هستید بنده میتوانم حرف بزنم (انوار- این صریح نظامنامهاست آقا؟) بالاخره اینها همه باید در آن کتب و برنامه محفوظ باشد واز آمدن آئیننامه بکمیسیون بنده مخالفتی ندارم و فقط یک موضوعی است که اگر شورای عالی معارف یک دفعه قصوری کردهاست برای همیشه سلب صلاحیت کردن از آن خوب نیست. مثلاً یک قوانینی میآید بمجلس شورای ملی و میگوئیم که چون مأمور خوب نداریم نمیشود این قانون را اجرا کرد این که نمیشود تا ابد این وضعیت ادامه داشته باشد اگر در یک جائی مأمور خوبی ندارید یا یک دستگاهی خوب کار نمیکند و نقیصهای دارد اصلاحش بفرمائید. (کافی است مذاکرات)
طوسی- دو فقره پیشنهادات یکی آقای امیرتیمور و یکی هم مال بنده: پیشنهاد میکنم بجای شورای عالی فرهنگ در ماده ۱۶ نوشته شود کمیسیون فرهنگ مجلس شورای ملی
طوسی- مال بنده هم همینطور است.
رئیس- پیشنهاد آقای انوار:
پیشنهاد میکنم در ماده ۱۶ در سطر دوم بعد از کلمه خواهد بود اضافه شود تنظیم نموده.
طوسی- دیگر پیشنهاد نیست.
رئیس- رأی گرفته میشود بورود در شور دوم آقایان موافقین برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
- تقدیم یک فقره لایحه راجع باصلاح بعضی از مواد قانون کیفری از طرف آقای وزیر دادگستری
(۶- تقدیم یک فقره لایحه راجع باصلاح بعضی از مواد قانون کیفری از طرف آقای وزیر دادگستری)
رئیس - آقای وزیر دادگستری فرمایشی دارید؟
وزیر دادگستری- یکی از مسائل که مدتها مورد توجه مجلس شورای ملی بودهاست تجدید نظر در قوانین دادگستری است و همیشه هم مجلس شورای ملی در این باب اهتمام کردهاست بطوری که بعضی از آقایان یک طرحی درست کردند و در این باب پیشنهاد کردند که در حقیقت یک کمک بجائی بودهاست. بسیاری از این قوانین که اخیراً تقدیم مجلس شورای ملی شدهاست با سعی و اهتمام اعضای کمیسیون دادگستری انجام گرفته و بنده لازم میدانم قبلاً از آقایان اعضاء دادگستری تشکر کنم که علاوه بر اینکه شخصاً مردمان مجرب و بصیری هستند و در امور قضائی و حقوقی اطلاعات و تجربیات دارند با یک حسن نیتی در لوایح تقدیمی وزارت دادگستری مساعدت کردند و خبرکمیسیون هم حاضر شدهاست و منتظر هستیم که در مجلس خوانده شود که مورد شور واقع شود. از جمله مسائلی که مورد توجه عامه بودهاست و مجلس بخصوص مسئله قوانین کیفری است که از سال ۱۳۰۲ قانونی شده و از سال ۱۳۰۶ تا حالا تحولات بسیاری در امور اجتماعی ما پیدا شدهاست خود آن قانون هم در موقع تصویب در مرحله تکامل نبودهاست مخصوصاً مسائل جزائی بنابراین اصلاح قانون کیفری همیشه مورد توجه وزارت دادگستری بودهاست و وزارت دادگستری در مراحل متعدد اصلاحاتی راجع باین قانون پیشنهاد کردهاست که الان در کمیسیون دادگستری هست. ولی فعلاً با ملاحظه باحتیاجات و سایر مشکلاتیکه در کارهست یک طرح جدیدی در باب این قانون تهیه شدهاست دارای ۱۲۰ مادهاست که عبارت باشد از کلیات قانون کیفر امروز تقدیم مجلس شورای ملی میکنم و امیدوارم که باقی آن و قسمتهای بعدش هم بتدریج تقدیم مجلس شورای ملی بشود. (صحیح است)
رئیس- آقای ملکمدنی پیشنهاد کردند که لایحه پست و تلگراف راجع باستخدام قراردادیها جزء دستور آتیه گذاشته شود (صحیح است) آقای وزیر پست و تلگراف هم همین تقاضا را دارند.
- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
(۷- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه)
رئیس- اگر تصویب میفرمائید جلسه را ختم کنیم (صحیح است) جلسه آتیه روز سه شنبه چهار ساعت قبل از ظهر. انشاءالله آقایان یکقدری زودتر تشریف میآورند
(مجلس ده دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- حسن اسفندیاری