مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۱ شهریور ۱۳۳۰ نشست ۱۸۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
سال هفتم – شماره ۱۹۲۸
۱شنبه ۷ مهر ماه ۱۳۳۰
دوره شانزدهم مجلس شورای ملی
شماره مسلسل ۱۸۶
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۱۶
جلسه: ۱۸۶
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۳۱ شهریور ماه ۱۳۳۰
فهرست مطالب:
۱ - طرح صورت مجلس جلسه ۱۷ شهریور
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: صفایی، تیمورتاش، شوشتری.
۳ - تصویب صورت مجلس جلسات ۱۰ و ۱۷ شهریور
۴ - بیانات آقای بهادری راجع به حریق میانه
۵ - قرائت نامه دانشگاه راجع به موضوع تبصره ۳۸ ماده ۲ قانون بودجه ۱۳۲۸
۶ - بیانات آقای فرامرزی به عنوان ماده ۹۰ آییننامه
۷ - بیانات آقای رئیس راجع به آقای مشار وزیر پست و تلگراف
۸ - طرح فوریت لایحه راجع به کمک مسلولین
۹ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
مجلس ساعت ۹ و پنجاه دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱ - طرح صوت مجلس جلسه ۱۷ شهریور.
رئیس - صورت غایبین جلسات پیش خوانده میشود
(به شرح زیر قرائت شد)
غیبت و دیر آمدگی آقایان نمایندگان در جلسه یکشنبه ۱۷ شهریور ماه ۱۳۳۰
غایبین با اجازه - آقایان: یوسف شکرایی، محمودی، پالیزی، اورنگ، منصف، صاحب جمع، ظفری، اسکندری، دکتر هدایتی، دکتر کاسمی، قراگزلو، غضنفری، دکتر شایگان، طباطبایی، بهادری. حمیدیه، موقر.
غایبین بیاجازه - آقایان: خاکباز، صفوی، مکرم، عربشیبانی، عزیز اعظمزنگنه، عباسی، مرتضی حکمت، دولتشاهی، نصرتیان، شوشتری، محمدعلی مسعودی. خسرو قشقایی. سنندجی، تولیت، اکبر، غلامرضا فولادوند، ابتهاج، تیمورتاش. صفایی، افشار، قرشی، قاسم فولادوند، ثقهالاسلامی، سلطانالعلما. عمادتربتی، محسن طاهری، حاذقی، سودآور، دکتر راجی، پیراسته، امیر افشاری. رستمگیو. آزاد، جمال امامی، صدر میرحسینی، خزیمه علم، آبکار.
دیر آمدگان بیاجازه - آقایان: ارباب دو ساعت - پناهی یک ساعت.
غیبت و دیر آمدگی آقایان نمایندگان در جلسه یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۳۰
غایبین با اجازه - آقایان: شکرایی. پالیزی. ظفری. موسوی. صفوی. منصف. عامری. آصف. صاحبجمع. سرتیپزاده. غضنفری. گنجه. طباطبایی. خزیمه علم. بهبهانی. آبکار. سالار بهزادی. کوراوغلی.
غایبین بیاجازه - آقایان: خاکباز. مکرم. عربشیبانی. عباسی. دولتشاهی. موقر. نصرتیان. شوشتری. محمدعلی مسعودی. خسرو قشقایی. سنندجی. تولیت. غلامرضا فولادوند. ابتهاج. تیمورتاش. صفایی. افشار. قراگزلو. پناهی. ثقهالاسلامی. قاسم فولادوند. عمادتربتی. حاذقی. سودآور. هراتی. پیراسته. امیر افشاری. کهبد. حکیمی. رستمگیو. آزاد. جمال امامی. صدر میرحسینی. معینزاده. سلطانی. عزیز اعظمزنگنه.
رئیس - نسبت به صورت مجلس نظری نیست؟ آقای نبوی
نبوی - آقای منصف نمایده محترم بیش از دو هفته است که بیمار و بستری هستند و قادر به حرکت نبودند و اگر در دو جلسه حاضر نشدهاند به علت کسالت فوقالعاده بوده و گواهی پزشک هم تقدیم خواهند کرد و نظر خاصی از نیامدن نداشتهاند
رئیس - ایشان اجازه داشتند و با اجازه نوشته شدهاند. آقای شوشتری نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟
شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم. چون نطق خواهم کرد و در وهله سوم نوبت به من خواهد رسید و عرایضم را میکنم فعلاً خواستم عرض کنم این دو جلسه را که مرا غایب بیاجازه نوشتهاند روی آییننامه بیاجازه بودن و غیبت کردن باید روی اصول باشد. ما دسته جمعی به مقام ریاست مجلس شورای ملی و بنده منفرداً بالاخص شرحی عرض کردم که ما غیبت نداریم و معتقد نیستیم که مجلس را به حال تعطیل بگذاریم مثل دوره ۱۴ که سه ماه مجلس آن صورت را گرفت و آن فجایع در آذربایجان در اثر آن تعطیل پیش آمد و چون ما در ارعاب و اخفه و تهدید بودیم و ناسزا و فحاشی و هر نسبت دزدی و خیانت اجنبی پرستی به ما دادند به شما نوشتیم که ما تا محیط آزاد و امنیت برایمان حاصل نشود ما در مجلس حاضر نمیشویم. این نوشتن دلیل بر تحصیل اجازه است یعنی ایجاد امنیت از طرف مقام ریاست که مسئول حفظ حیثیات نمایندگان و عظمت مجلس و مشروطیت ایران است، برای آن بوده و شما در نامهای که به ما مرقوم فرموده بودید و اعتراض میکنم به من نبود به همه بود، فرمودهاید من در این محیط آزادی نطق و خطابه را برای شما تضمین کردم بنا علیهذا ما را نمیتوان غایب بیاجازه خواند، بلکه استثنایی است و باید اصلاح بفرمایید. (صحیح است، احسنت)
رئیس - این نظر نسبت به ۱۴ نفری که نوشتهاند از حضور خودداری کردهاند طور دیگری عمل میشود البته در هیأت رئیسه نسبت به این اشخاص تصمیم اتخاذ میشود، اگر غیر از این ۱۴ نفر نسبت به غیبت خودشان نظری دارند بفرمایند آقای ارباب.
ارباب - در جلسه اسبق اسم بنده را در دیر آمدگان بیاجازه درج کردهاند در حالی که مجاز بودم، به عرض جناب آقای رئیس هم رسانده بودم، عذر موجه داشتم.
رئیس - شما اجازه داشتید بفرمایید آقای صفوی.
صفوی - بنده را غایب بیاجازه نوشتهاند در صورتی که شرحی به مقام ریاست نوشته بودم و استدعا کرده بودم و غایب نبودم خواهش میکنم چون غایب نبودم دستور بفرمایید اصلاح نمایند.
رئیس - آقای شهاب خسروانی
شهاب خسروانی - یک تلگرافی به امضای طبقات مختلف به طرفداری از آقای دکتر مصدق رسیده که تقدیم میکنم.
رئیس - راجع به صورت مجلس گفتم اگر نظری دارید بفرمایید. آقای فقیهزاده
فقیهزاده - بنده خواستم عرض کنم در این دو جلسهای که آقای صاحبجمع نبودند و ایشان را غایب بیاجازه نوشتهاند خواستم به عرض مقام ریاست برسانم که آقای صاح جمع مریض بودند نه غایب.
رئیس - قبلاً به ایشان اجازه داده شده اغلب اجازه داده شده و آقای صاحبجمع هم جزو آن ۱۴ نفر نبودند و غایب با اجازه هستند. دیگر اعتراضی نیست؟
امامیاهری - حالا عده کافی نیست جناب آقای رئیس.
رئیس - البته میدانم تصویب صورت مجلس پس از این که اکثریت برای رأی شد اعلام میشود.
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: صفایی - تیمورتاش - شوشتری.
رئیس - آقای صفایی
صفایی - به طوری که آقایان نمایندگان محترم استحضار دارند جناب آقای دکتر مصدق در مجلس شورای ملی ضمن نطق تهدید آمیز خود درخواست نمودند مخالفین دولت ایشان بدون واهمه از سنگ و چوب و چماق و فحش که برای آنان تدارک دیدهاند از پشتتریبون مجلس دلایل مخالفت خود را بیان نمایند. به شهادت آقایان بنده هر وقت فرصتی به دست آوردهام با کمال اختصار انتقاداتی که بر روش و سیاست دولت آقای دکتر مصدق داشتهام بیان کردهام ولی اکنون که مشاهده میکنم دستگاه تبلیغاتی دولت و روزنامههایی که هزینه آنان از محل تعاون عمومی یعنی صدقه فقرا تأمین میشود و مبلغین و دروغ پردازان و شاگردان مکتب گوبلز که اخیراً در این دولت جان تازهای گرفتهاند برای فریب ملت ایران و الغا شبهه در آنان به هر وسیله نامشروع و نامردانه توسل جسته و دیوانهوار میخواهند مردم این کشور را به خاک و خون بکشند لازم دیدم با کمال وضوح دلایل مخالفت خود را با روش این دولت به اطلاع نمایندگان محترم و ملت ایران برسانم و نظر به این که ایادی این دولت اشتباه کاری و دروغ سازی را به جایی رسانیدهاند که هویت اشخاص را دیگرگون جلوه داده و حقی با نامم که عبدالصاحب است و افتخار بندگی امام دوازدهم حضرت صاحبالامر را به من میبخشد با کمال بیشرمی از در شوخی و مزاح درآمدهاند ناگزیرم بر خلاف رویه و عادت خود که همواره از خود ستایی و خود نمایی پرهیز داشتهام اندکی وقت عزیز آقایان را به معرفی خود اشغال کنم تا همه بدانند من که با این دولت مخالفت میکنم کیستم و از چه خانوادهای برخاستهام و سپس رئیس دلایل مخالفت خود را با دولت آقای دکتر مصدق به عرض آقایان برسانم، جد بلافصل من مرحوم حاج ملامحمد زمان سوادکوهیالاشتی را مرحوم محمدحسین خان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات و دارالترجمه ناصرالدینشاه در کتاب التدوین فی احوال جبال شروین چنین معرفی میکند (الحاج ملامحمدزمان سوادکوهیالاشتی عالمی تحریر و فاضلی خبیر و متبحری جامع و مقدامی بارع است و در فنون فضایل و صنوف کمالات و علوم عقلیه و نقلیه و حقایق و دقایق و اسرار حکم و هندسه و حساب و غیرها قصبالسبق او راست و از مکارم اخلاق و صفات حسنه و تحریر و تقریرش در انجمن دانایان سخنها است) اعتمادالسلطنه پس از شرح مفصلی که از دوران تحصیل و اساتید و مسافرتهای او که سه بار سفر به مکه و یک سال مجاورت در مدینه منوره نموده و همچنین از ریاضات سخت او که من جمله این است که هرگز در بستر راحت نمیغنوده نگاشته مینویسد (سخیترین مردم زمان و خوش خوی و مهربان سالک طریقه رئیسالموحدین و یکی از اقطاب زمان است) و اما پدرم مرحوم شیخ محمدعلی یکی از اساتید مسلم عالم روحانیت و از مراجع تقلید در سالهای اخیر بوده و بسیاری از علما فعلی در حوزه درس او چه در سامره و چه در نجف و چه در قم کسب فیض و علم نمودهاند و هم امروز تصانیف طبع شده او در علم فقه و اصول از کتب درسی و مورد استفاده طلاب و فقهای عصر است و برای اطلاع از مقام علمی و درجه زهد و تقوای مرحوم پدرم بهتر است از حضرت آیتالله کاشانی که از محضر درسش استفاده علمی و از خرمن فضلش خوشهچینی کردهاند استفسار شود. اما من چون در شب مبارک نیمه شعبان سال ۱۳۲۷ قمری یعنی در شب تولد ولی عصر و صاحبالزمان روحی فدا در سامره متولد شدهام پدرم مرا به نام عبدالصاحب نامیده است برای آنان که پیرو مذهب حقه جعفری هستند و از امام حی و غایب خود حضرت صاحبالامر پیروی میکنند لازم نیست که علت انتخاب این نام را ذکر کنم و به آنهایی که مذهب و دین خود را مانند لباس عوض میکنند و یک روز در کنیسه یهود و روز دیگر در کلیسای نصارا و گاهی در حضیرهالقدس بهائیت به سر میبرند و کار بیپروایی و هرزه درایی را به جایی میرسانند که به نام دشمنی با من نام مقدس ائمه هدی علیهمالسلام را شیطان صفت تصحیف و تلبیس میکنند کاری ندارم خود میدانند و هر چه دل تنگشان میخواهد بگویند. پس از تحصیل مقدمات به نجف اشرف رفته در حوزه درس آیتالله اصفهانی و بسیاری از علمای معاصر و همچنین قم در حوزه درس مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم به تحصیل پرداختهام و از این هر دو بزرگوار اجازه روایت و تدریس و اجتهاد را دریافت کردهام که خواندن متن آنها باعث خستگی آقایان محترم را فراهم میکند (دکتر بقایی - نه بفرمایید آقا) و فقط به قرائت گواهینامه حضرت آیتالله آقای عصار که نه تنها در حوزه علمی روحانیت عرشه منبر تدریس را اشغال نمودهاند بلکه دانشگاه ما نیز به مقام شامخ علمی ایشان واقف و مذعن است اکتفا میکنم.
بسم الله الرحمن الرحیم. بعد الحمد و الصلوات چون جناب مستطاب عمدهالعلما الاعلام و زبده الفضلا العظام آقای آقا میرزا عبدالصاحب صفایی علاوه بر شرافت حب و نسب سالیان دراز در تحصیل علوم دینیه و اکتساب مهمات مسائل شرعیه و ادراک غوامض علمیه و استنباط احکام شرعیه از مدارک اصولیه و ادله تفصیلیه تحمل زحمت بسیار نموده و رنج بیشمار بردهاند تا بحمدالله به ذروه عالی مراد ..
دکتر بقایی - به ذروه
شوشتری - ذروه غلط است گوش کن تا من اینجا نشستهام این ایرادات را نگیرید.
صفایی - آقای دکتر بقایی بهتر نیست که این گونه اشکالات ادبی را نگیرید. اجازه بفرمایید عرایضم را بکنم.
رئیس - بینالاثنین صحبت نکنید، اینجا مکتبخانه نیست.
صفایی - به ذروه عالی مراد که حصول ملکه اجتهاد و دارا شدن قوه قدسیه استنباط است نائل گردیدهاند و قصار مجتهداً قادراً علی رد الفروع الی الاصول علی انهج المعمول بین الفحول لهذا از باب ترویج شعائر شایسته هر گونه تعظیم و اکرام و لایق هر قسم اعزاز و احترام میباشند چه احترام علما اعلام تعظیم شرع انور است و بر عهده ایشان است نشر احکام و سعی در استنباط قواعد شرع اسلام با رعایت کمال احتیاط حررهالعبد محمد کاظمالحسینیالطهرانی المشتهر بالعصار.
پس از پایان دوره تحصیل در سال ۱۳۱۰ با سمت ریاست دفتر اسناد رسمی به بابل رفتهام.
در آن هنگام چون بعضی از مباشرین املاک اختصاصی در تنظیم اسناد رعایت موازین و مقررات قانونی و شرعی را نمیکردند از تنظیم و ثبت اسناد آنان خودداری نموده و در صدد بر آمدم به هر وسیلهای که میسر باشد من جمله به وسیله مرحوم آقای عبدالباقی جمشیدی دائمی خود که در آن وقت نماینده مجلس و در تمام عمر مردی با تقوی بود (صحیح است) حقایق را در مورد اعمال ناپسند مأمورین املاک به عرض اعلیحضرت شاه فقید برسانم.
ولی متأسفانه قبل از آن که من و آن مرحوم توفیق حاصل نماییم بدخواهان شاه و مردم توانستند با سعایت از من به عنوان این که صفایی مخالف با ملک داری اعلیحضرت است و جمشیدی از نظریات او پشتیبانی میکنند مرا به تهران تبعید و زندانی کنند و مرحوم جمشیدی را از صف نمایندگان خارج سازند خلاصه من هم مدتها در زندان به سر بردهام و چون آقای دکتر مصدق طعم ناگوار این گونه مصائب را چشیدهام.
پس از شهریور ۲۰ مشی سیاسی من این بود که با هر دسته و جمعیتی که بر علیه استعمار خارجی و استعمار داخلی مبارزه میکرده همکاری مینمودم و تا آنجا که این گونه جمعیتها بر حسب علم و اطلاع من آلت اغراض بیگانگان نبودند در راه سعادت و بیداری خلق و برکندن ریشههای فساد و کوتاه ساختن دست مزدوران و عمال اجنبی از دستگاههای دولت فداکاری و مبارزه کردهام و بالاخره با وجود مخالفتهای شدید و علنی دولت وقت از طرف مردم مازندران که خدمتگزاریهای صادقانه مرا از نزدیک در مواقع بحرانی و سخت دیده بود به نمایندگی دوره شانزدهم انتخاب شدم (دکتر بقایی - از حزب توده هم بفرمایید) آن را شما بفرمایید از آقای صالح که حزب توده و دمکرات را خوب میشناسند استفسار کنید. و این که با کمال افتخار از پشت این تریبون به حقشناسی مرد رشید مازندران و موکلین با وفای خود سر تعظیم فرود میآورم.
رئیس - آقای صفایی وقت شما تمام شده.
صفایی - آقای رئیس ۵ دقیقه اجازه بفرمایید.
دکتر کاسمی - آقای رئیس سه دقیقه از وقت باقی است.
رئیس - کی میگوید سه دقیقه دیگر باقی است؟ تأمل بفرمایید رأی گرفته شود ..
(در این موقع عده برای رأی کافی شد)
رئیس - آقایانی که موافقند ایشان پنج دقیقه صحبت کنند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. بفرمایید.
صفایی - تشکر میکنم از لطف آقایان.
این مختصر از سوابق زندگی خود را برای این به استحضار آقایان محترم رسانیدم که مردم منصف و بیغرض بتوانند درباره من که یکی از مخالفین دولت آقای دکتر مصدق هستم با بصیرتی کامل و دور از گفتار مغرضین قضاوت نمایند.
و اما دلائل مخالفت با دولت آقای دکتر مصدق را مختصراً به عرض میرسانم. من اصولاً معتقدم کسی میتواند زمامدار خوب و شایستهای برای مردم کشور خود باشد که همیشه دور از حساسات و با منطق و دلیل و رعایت اوضاع زمان و مکان به کارها تمشیت دهد.
از تظاهرات بپرهیزد و به حقایق اصول بپردازد. ریا نه تنها مبطل عبادت و ستایش خدای متعال است بلکه مبنا و اساس
زندگانی اجتماعات را نیز بر باد و متلاشی مینماید.
بنابراین اجمال و اشاره با کمال صراحت میگویم که من نمیتوانم به زمامداری اشخاصی معتقد شوم که به احساسات بیش از منطق و دلیل ارزش میدهند.
زیرا سرنوشت یک ملتی را نباید تابع احساسات نمود مللی که چنین کردهاند هیچ گاه روی سعادت را ندیده و حتی به حداقل آمال و آرزوی خود نرسیدهاند بنابراین مقدمه زمامداری آقای دکتر مصدق را در این موقع حساس که احساسات عمومی به هیجان آمده است و خود سر منشا آن بودهاند مناسب نمیدانستم از این گذشته پس از تشکیل دولت و انتخاب همکاران متوجه شدم که آقای دکتر مصدق که برنامهاش فیصله دادن به مهم نفت و بر آوردن آرزوی ملت ایران یعنی ملی ساختن نفت است اکثریت دستیاران او اشخاصی هستند که سالیان دراز بر مملکت حکومت کرده و بارها شاغل مقام وزارت با پستهای حساس دیگری بودهاند و با همین دستگاه نفتی که آقای دکتر مصدق با آن به مبارزه برخواسته است همکاری کردهاند با این وصف و به امید این که شاید موفقیتی به دست آید سکوت را بر مخالفت جدی ترجیح داده و منتظر عواقب کار شده ولی متأسفانه هر چه از عمر کابینه آقای دکتر مصدق میگذرد معایب و مفاسد امور ظاهر و روشنتر میگردد که لاعلاج به مخالفت جدی و علنی برخواسته تا از این راه وظیفه وجدانی و نمایندگی خود را انجام داده باشم و مانند بعضی به لحاظ حفظ وجاهت و بر خلاف عقیده واقعی سکوت نکرده باشم. آقایان آقای دکتر مصدق پیوسته اظهار میداشتند منظوری جز اجرای قانون ملی شدن نفت و اصلاح قانون انتخابات ندارم اکنون چه شده که برخلاف گفته سابق خود دست به اقداماتی زده که باعث تشنج مجلسین گردیده است ایشان مکرر اظهار داشتهاند از هر عملی که باعث تشنج و تأخیر اجرای قانون ملی شدن نفت است خودداری میکنم ولی امروز به هر عملی که باعث تشنج و تفرقه است دست میزنند با مجلس به تندی و تهدید و تحقیر رفتار مینماید از انجام تقاضای مشروع نمایندگان سر پیچی مینمایند روزنامههای منتسب به دولت از هیچ گونه فحاشی و هتک حرمت نمایندگان پرهیز نمینمایند آیا این رویه دلالت بر این ندارد که آقای دکتر مصدق از ادامه زمامداری منصرف و از اجرای قانون ملی شدن نفت عاجز و میخواهند به این وسیله نمایندگان را عصبانی و موجبات برکناری خود را فراهم نمایند؟ مقصودم از این بیان این است که آقای دکتر مصدق خود شخصاً متوجه شدهاند که با اقدامات تند و دور از منطق نمیتوان مملکتی را اداره نمود و امروز در عوض این که با شهامت و شجاعت حقایق را اظهار بدارند و در مقام لجبازی و کارشکنی برآمده و به دفعالوقت مملکت را به طرف سقوط حتمی سوق میدهند؟ به هر تقدیر اکنون نتایجی که از روش دولت آقای دکتر مصدق در اجرای قانون ملی شدن نفت برای ملت ایران به دست آمده است فهرست وار معروض میدارم زیرا به تفصیل و توضیح نیازی نیست.
اولاً دستگاه عظیم نفت خوابیده و درآمد دولت از این راه از بین رفته است ثانیاً ماهیانه بالغ بر دویست میلیون ریال هزینه کارگران بیکار شرکت سابق نفت تحمیل بر بودجه کشور گردیده است که ابداً محلی برای پرداخت آن نداریم.
ثالثاً طرفیت با یک شرکت مبدل به طرفیت با دولت انگلستان گردیده رابعاً دولت امریکا را به دست خود وارد در این معرکه نموده که در نتیجه آقای هریمن رسماً بر علیه ما تبلیغ مینماید آقایان بزرگترین اشتباه سیاسی حکومت حاضر مداخله دادن آقای هریمن در موضوع نفت است آقایان انتشار نامه آقای دکتر مصدق به آقای هریمن و پاسخ آقای هریمن که همه ملاحظه فرمودهاید بزرگترین ضربت بینالمللی را در این موقع حساس بر پیکر ملت ایران وارد آورده است ما که میخواستیم از مداخلات شوم سیاسی یک دولت خارجی برهیم چرا و به چه جهت دولت دیگری را به عنوان واسطه در کارهای خود مداخله دهیم که نتیجه آن دریافت چنین نامه تحقیر آمیزی باشد یکی دیگر از نتایج روش غلط دولت آقای دکتر مصدق در موضوع نفت صدور قرار دیوان داوری لاهه است که احتیاجی به توضیح زیان آن ندارم اینها همه نتایج سیاست دفعالوقت و دست به دست مالیدن است که عاید ملت ایران گردیده و مطمئناً روز به روز مفاسد امور افزودهتر میشود و مطمئناً بحران اقتصادی و ترقی کالاها و نداشتن ارز وارداتی به اعتراف خود آقای دکتر مصدق ما را در پیشگاه خصم به زانو در میآورد و این همان آرزوی نهانی شرکت سابق نفت است من معتقدم دولت دکتر مصدق نمیباید موضوع را به مذاکرات بینتیجه به جایی بکشاند که شیرازه امور سیاسی و اقتصادی ما از هم بپاشد
به نظر من اصلاً خیال استفاده از تأسیسات نفت خیز به مغز این حکومت رسوخ نکرده همیشه در عرض این پنج ماه در انتظار تسلیم شدن انگلستان بوده و هستند و درباره این موضوع که شاید ایشان تسلیم نشوند فکر و چارهای نیندیشیده که از وسائل دیگر برای جلوگیری از خطر بیکاری و به کار انداختن تأسیسات نفت و استخدام کارشناسان مجرب دیگر استفاده نماید آقای دکتر مصدق باید فرض کنند اولتیماتم خود را به انگلیسها داده و پانزده روز از تاریخ آن گذشته و کارشناسان هم رفتهاند باید تصمیم گرفته باشند و نقشهای هم کشیده باشند که در این صورت چه کنند و بالاخره برنامه به کار انداختن تأسیسات نفت را تنظیم نموده باشند ولی ما میدانیم که چنین کاری نکرده و پنج ماه از عمر کابینه خود را به امید تسلیم انگلیسها گذراندهاند آقایان اگر ضربالاجلی برای همکاری با متخصصین نفت و شرکت سابق و یا دولت انگلستان لازم بوده است امروز نیست باید در روز اول زمامداری خود آقای دکتر مصدق این عمل را انجام میدادند تا فرصت از دست نمیرفت و احساسات عمومی ملل آزاد بر علیه ما تحریک نمیشد در این چند روزه بعضی از من پرسیدهاند که نظر اقلیت مجلس در موضوع نفت چیست پاسخ من این بوده است که دولت باید برنامه صریح و مشخصی در چگونگی استفاده از منابع نفت داشته باشد تا ما به آن رأی داده و از دولت پشتیبانی بکنیم تنظیم برنامه دولت از وظایف مجلس نیست این دولت است که باید بگوید چه میخواهد و چه میکند دولت باید بگوید پس از خلع ید چه راهی برای بهرهبرداری و استفاده از منابع عظیم نفتی ایران در نظر گرفته است
آقایان چون دولت برنامه منظمی در این زمینه تنظیم ننموده و از خلع ید مورد ادعا جز ضرر و زیانی عاید ملت ایران نگردیده من نمیتوانم با چنین دولتی موافقت کنم.
آقایان این نتیجه اعمال دولت در زمینه اجرای قانون ملی شدن نفت است ولی در سایر امور وضع بدتر سیاست و امنیت عمومی به کلی متلاشی و از بین رفته است دولت آنچه در قدرت داشته است برای تحریک احساسات عمومی بر علیه مخالفین خود به کار برده و با اعزام منتظرالوکالهها استانها و شهرستانها را دستخوش اغتشاش و هرج و مرج نموده است روزنامههای منتسب به دولت دست به فحاشی و هتاکی و ارعاب هولناکی زدهاند رسماً مردم احساساتی را دعوت به قتل و کشتن مخالفین خود مینمایند به طوری که امروزه عده زیادی از آقایان نمایندگان خطرات آتیه و عقبات وخیمه این سوء سیاست را احساس میکنند ولی به ملاحظه آبرو و از ترس هو و جنجال دم فرو بسته و صدایی از آنها در نمیآید ولی ما جان خود را به کف دست گرفته و با قیمت حیثیت و آبرو بزرگترین فداکاریها را انجام میدهیم و به خواست خدا و دست غیبی که همیشه حافظ و نگهبان ایران بوده است امیدوارم کشور و ملت ایران از خطر عظیمی که رو به رو شده است به خوبی و سرفرازی بدهد. (صحیح است - انشا الله)
فرامرزی - وکلایی که بیشتر از شما میترسند کیها هستند؟
صفایی - آنها معرفیشان لازم نیست، عملشان معرف آنها است.
دکتر بقایی - ولی آن دست غیب در کانال سوئز قطع شده، دیگر به اینجا نخواهد رسید
پیراسته - انشا الله که قطع شده باشد.
دکتر بقایی - شده مطمئن باشید.
رئیس - آقای تیمورتاش بفرمایید
تیمورتاش - بنده از حضور آقایان محترم استدعا میکنم که بر ما خرده نگیرند اگر یک قدری به خودمان میپردازیم و از خودمان دفاع میکنیم، حقیقت این است که سیل افترا و همت و ناسزا به حدی در این مدت به طرف ما سرازیر شده که میخواهیم در این زمینه اقلاً با یادی از پدران و گذشتگانمان نشان بدهیم که کی هستیم چه هستیم.
اگر همکاران گرامی به خاطر داشته باشند چندی پیش از پشت همینتریبون به عرض مجلس شورای ملی رساندم که باید نظریات خود را در خصوص نفت به سمع ملت ایران برسانم و لو آخرین روز عمر سیاسی ما باشد.
احساس میکنم آن روز فرا رسیده اکنون میخواهم از پیشگاه مقدس مجلس شورای ملی استدعا کنم به من اجازه فرمایند آنچه دیری است چون آتش سوزانی در اعماق قلبم نهفته بود بر زبان آورده و سپس از محضر شما همکاران ارجمندی که نزدیک دو سال مرا مشمول عنایات خویش فرمودهاید مرخصی طلبم.
زیرا در پایان عرایضم استعفای خود را از نمایندگی دوره شانزدهم تقنینیه تقدیم مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی میدارم به پاس این همکاری و انس و الفت و به عنوان تودیع دو استدعا از حضور جملگی دارم.
یکی آن که بر من منت نهاده اجازه فرمایند عرایضم پایان پذیرد و وقت را از من دریغ نفرمایند و دیگر آن که حتیالمقدور از ابراز احساسات له و علیه خودداری فرمایند اگر چه صندلی دولت خالی است و میخواستم خواهشی از آقای دکتر فاطمی بکنم چون نیستند امیدوارم به سمعشان برسد یعنی میخواستم از آقای دکتر فاطمی استدعا کنم که مقرر فرمایند بر خلاف معمول تمام عرایضم در رادیو خوانده شود تا ملت ایران از آخرین دفاع من مستحضر و آگاه گردند گو این که نمیدانم این تقاضای کوچک مشروع من پذیرفته نخواهد شد (شوشتری - این تعلیق به محال است، انحصاری است) نمیدانم حدیث و نامه چون است.
ولی دانم که آغازش به خون است
اگر امروز ملت ایران قد مردانگی
افراشته و استیفای حقوق حقه خود را از یک شرکت غاصب ستمگر استعمار طلب میخواهند و برای نیل به این منظور مقدس تا پای جان ایستاده درست هیجده سال پیش در شب تاریک و هولناکی خون یکی از فرزندان پاک نژاد همین ملت به جرم همین گناه و با شقیترین نحوی به پای خدایان نفت به خاطر نفت و برای نفت ریخته شد.
میثاق من و تو ای ملت ستمدیده و رنج کشیده ایران برای غلبه بر این دستگاه آدمکش غارتگر از همان شب آغاز گردید با خود عهد و پیمان کردم که در راه اعتلای تو در راه رهایی تو در راه آزدای تو از چنگال مهیب استعمار تا پای جان بایستم و اکنون به شما آقایان محترم اطمینان میدهم که با همان صراحت لهجه همیشگی آنچه در دل دارم به عرض رسانده و آنگاه از محضر محترمتان مرخص شود. میروم نه از این جهت که ترس و وحشتی داشته و یا از رعاب و تهدید مخالفین خود هراسناکم نه از این جهت که از مبارزه بازمانده و میخواهم کنج عزلت گزینم نه از این جهت که جان ناچیز را مافوق مصالح کشور پنداشته برای حفظ آن میدان را خالی میگذارم بلکه میروم تا به این وسیله به آن تنک چشمانی که برای یک روز وکالت حاضرند دنیایی را به خاک و خون کشند ثابت کنم که مبارزه من هدفی عظیمتر بزرگتر و رساتر از جاه و مال و مقام و منصب دارد میروم تا آنان که دینار و درهم را محرک زندگی خود میدانند بگویم این خان یغمایی که شما فرض میکنید برای ما گستردهاند از آن خودتان باشد میروم تا به آنهایی که مدعی هستند برای وکالت با بیگانه بسته و خود را مزدور اجنبی ساخته و آبروی چند صد ساله خود و خاندانم را کفه ترازوی پول و رشوه و اتومبیل انداختهام بفهمانم که میتوانم از این جمله صرفنظر کنم زیرا اتومبیل بگیر از سفارت باید کسی باشد که از آغاز طفولیت چشم به اتومبیل نگشوده. میروم زیرا سیل تهمت و افترا فحش و ناسزا چنان بهترین احساساتم را مجروح ساخته و اعصابم را در هم شکسته که حتی به دوستان و فامیل سر جنگ و ستیز دارم و یکی را بعد از دیگری از خود رنجانده و دور میسازم. شاهد بارز من دوست دیرینم فرامرزی است که امروز به امید وکالت فردا در وصف موافقین دولت قرار گرفته و چه در روزنامه و چه در مجلس از هیچ گونه اهانتی نسبت به ما فروگذار نمیکند. میروم چون کار هتاکی و فحاشی به جایی رسیده که دیگر از حدود انتقاد و حتی تهدید به قتل گذشته و به زن و مرد خانواده من به مرده و زنده من ابقا نمیکنند. گرچه خود از این گفته شرم دارم ولی برای آن که ملت ایران بداند بازار هتاکی چقدر گرم است میگویم.
میروم زیرا ورق پارههایی که در کمال وقاحت خود را آیینه افکار ملتی میدانند که برای احقاق حق خود قیام نمودهاند از من گذشته و حتی به مادرم دختر مرحوم عضدالملک نایبالسلطنه ایران پرداخته از هیچ اهانتی فروگذار نمیکند
میروم زیرا پدارن من که در طی صدها سال مرزداری ایران را بر عهده داشته و سینه خویش را سپر تیر بلای اجانب ساختهاند در قبر از این بیشرمیها برخود میلرزند. چقدر جای افسوس است که این بازار آشفته در زمان حکومت کسی به وجود آید که خود از خانوادههای محترم این کشور و باید به حفظ نوامیس خانوادگی پایبند باشد. جناب آقای دکتر مصدق به قول خودتان رفیق چهل ساله پدر و پدر بزرگم چه حیف که ایادی آن جناب من و خانوادهام را جیرهخوار خوان نعمت نفت دانند و زنازاده سفارت انگلیس خوانند (فقیهزاده - این صحبتها خوب نیست) (شوشتری - ساکت شو آقا چرا نمیگذاری حرف بزند) ای کاش به همان فتوای قبل من قناعت میشد تا امروز مجبور نبودم مهر سکوت را درهم شکنم. من نمیخواهم رجز خوانی و مدیحه سرایی کنم فقط به همین اکتفا میکنم که بگویم چند روز پیش جناب آقای نخستوزیر از پشت همین تریبون فرموده بودند یک ایرانی اصیل پیشنهاد بینالمللی ساختن خرید نفت به من داده است من آن ایرانی اصیل را امروز به شما معرفی میکنم وی شاهزاده خسروانی است که در غوغای قرارداد ۱۹۳۳ به جرم وطن پرستی دچار سرپنجه شهربانی وقت شد. بروید و استنطاقهای وی را بخوانید بروید و ببینید در همان هنگام این مرد به تمام معنی اصیل چه گفت
(آشتیانیزاده - این تقصیر پیشوا است که گریه میکند و همه هم گریهشان میگیرد) (شوشتری - فرق است بین حق و باطل آن دروغ است و این راست)
متشکرم آقای آشتیانیزاده این را من نگفتهام بلکه شخصی اظهار میکند که بر فردای خود در امان نیست بروید و ببینید چند صد هزار لیره به پدرم میدادند که فقط خود را از میدان نفت کنار بکشد ولی او نه به گفتن بلکه عملاً تا پای جان ایستاد من استدعا میکنم اوراق استنطاقی آقای خسروانی را بخواهید (اگر شهربانی همین امروز آنها از بین نبرد) و صدق عرایضم را دریابید.
آیا حیف نیست که امروز ننگ اجنبی پرستی و مهر جاسوسی بر ما زنند؟ چرا؟ مگر ما چه گفتیم.
من به پیروی از گذشتگان خود آن روز مخالفت با سیاستهای استعماری را شروع کردم که هنوز کسی جرأت تفوه آن را نداشت.
من آن روز با یک شرکت غاصب ستمگر خارجی در افتادم که هنوز کلمه انگلیسی مترادف با بیگانه پرستی نگردیده بود
بروید مذاکره دوره چهاردهم را ملاحظه کنید بروید صفحات روزنامه رستاخیز ایران را ورق زنید تا ببینید ما از کی و کجا این مبارزه مقدس را شروع و آغاز نمودیم. چرا کدام عقل سلیم قبول میکند آن زمانی که قهرمانان امروز نفت که هر یک به نحوی از انحا سفره گسترده کام میگیرند حتی از بردن نام شرکت بیم داشتند من و خانوادهام در این مبارزه پیش قدم باشیم و امروز که ملتی برای احقاق حق خود قیام نموده علیه جریان طبیعی شنا بنماییم نوکر اجنبی، فروخته بیگانه، جاسوس انگلیس و خائن به ایران قلم رویم اندکی به عقب برگشته و ببینم مباینت من با قهرمانان کنونی نفت از کی و کجا است آقایان گرام به خاطر دارم که تا نخستوزیری جناب آقای منصور موضوع نفت حدت و شدت کنونی خود را نداشت جملگی در پی راه حل معقولی بودیم.
در کابینه مرحوم رزمآرا هنگامی که میخواستند لایحه را از دستور خارج نمایند اولین کسی که به مخالفت شدید برخاست من بودم زیرا از همان اوان عقیدهمند بوده و هستم که مجامله کاری و اتلاف وقت در مقابل حریف کهنهکار مسلماً به زیان ملت ایران تمام میشود به همت همه آقایان کمیسیون نفت تشکیل شد کار از دست دولتها خارج و به عهده مجلس افتاد.
من هم به حکم علاقه دیرین به اتفاق دوست عزیزم آقای صمد سودآور پیشنهادی دادیم که همان روز نسخ عدیدهای از آن را ماشین نموده منتشر کردیم.
از همان اوان یک حس لجاج و عناد خاصی برای ما مشهود بود عاقبت با ادای نطق قبل از دستور اجازه توضیح گرفتم. بیانات من و جناب آقای دکتر مصدق هر دو در صورت جلسات کمیسیون نفت هست پس از آن که جناب ایشان استدلال فرمودند که یگانه راه الغا قرارداد منحوس ۱۹۳۳ اعلام ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور میباشد بنده هم متقاعد گردیده و به عنوان بهترین حربه برای نیل به این منظور مقدس با قانون ۲۹/ ۱۲/ ۲۹ به طیب خاطر رأی دادم ولی آقایان محترم میدانند و پوشید و پنهان نمیدارم که با ۹ ماده اجرایی مخالف بودم و به آن رأی ندادم آغاز اختلاف نظر ما از اینجا است که من آن روز خواستم دلایل مختلفت خود را بیان کنم ولی رأی مطاع مجلس به کفایت مذاکرات مجال صحبت نداد ولی به عنوان پیشنهاد ملت ایران را از مشکلاتی که در کمینش نشسته اندکی آگاه ساختم و گفتم از آنجایی که بشر جایزالخطا است به احتمال اشتباه هر قدر هم ضعیف و ناچیز باشد بهتر است مجلسین ایران یعنی آخرین سنگر و پناه ملت را بیش از حد لزوم در این گیر و دار مداخله نداده هیئت مختلط را از میان افراد مبرز خارج از مجلس انتخاب کنید این ذنب لایغفر و گناه غیر قابل بخشش من بود این درسی است که در سفارت انگلیس به من داده و با بذل رشوه و پول و اتومبیل خواسته است به رخ مردم کشم.
از علل دیگر مخالفت خود با ۹ ماده میگذرم زیرا بدبختانه هر روز پیشبینیهای من به طرز هولناکتری در برابر ملت ایران نمودار میگردد از تعهدات یک جانبه که ناظر بر مقدار بهرهبرداری استخراج و فروش بود میگذرم مدت نامحدود حق تقدم و اثرات آن را میگذارم غراماتی را که باید از این ملت بدبخت با هزاران خون دل گرفته و به مصرف سیاست جدید صنعتی انگلستان دایر بر پراکندگی واحدهای صنعتی و به وجود آوردن دستگاههای مستقل کوچک به جای آماجهای بزرگ هوایی برای تخفیف خاطر بمبارانهای دامنهدار هست میگذرم زیرا برای هر یک باید فصلی علیحده باز نمود.
به هر تقدیر جناب آقای دکتر مصدق شرط قبول زمامداری خود را در یکی از خطیرترین دقیق کشور تصویب مواد نه گانه قرار داده و اجرای آنها را تقبل فرمودند و حال آن که چون جناب ایشان شخصاً من حیث رئیس دولت مأمور مذاکرات بودند شائبه هر گونه سوء ظنی منتفی و میتوانستند با دست بازتری وارد میدان شوند تا امروز دنبال تعمیر و تقسیر و تأویر کلمات و مضامین گوناگون نگردند.
رئیس - آقای تیمورتاش وقت شما تمام شده
تیمورتاش - ده دقیقه تا یک ربع التفات بفرمایید
رئیس - آقایانی که با ده دقیقه جهت ادامه نطق آقای تیمورتاش موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد
دکتر بقایی - اجازه بفرمایید یک ساعت صحبت کنند تا اسرار نفت را که وعده داده بودند بگویند. ما همه رأی میدهیم به شرط این که ایشان مهر را بشکنند و همه اسرار نفت را بگویند.
رئیس - به شما چه مربوط است مجلس
باید رأی بدهد، شما هم یک رأی دادید، هر کس یک تذکر بدهد مجلس انتظامش از بین میرود، بفرمایید بقیه بیاناتتان را بکنید.
تیمورتاش - با وجود همه این احوال من و جمله کسانی که امروز به جرم اقلیت بودن مهدورالدم شناخته شدهایم به جناب ایشان رأی دادیم تا شاید بتوانند به وعده وفا نموده و ایران را از گرداب مهلکه بیرون کشند متأسفانه این آرزو انجام نگرفت و هر روز مشکلی تازه بر مشکلات گذشته افزود تا آنجا که به جای طرفیت با یک شرکت غاصب و ستمگر نخست و با دولت انگلیس و بعد در اثر عدم موفقیت دست راست رئیس جمهور آمریکا در مأموریتی که به علت شکایت و در دل دولت حاضر تقبل نموده بود با تمام بلوک غرب طرف شدیم قیاس پاسخ اخیر هریمن و آنچه در گذشته از وی به خاطر داریم مرا بینیاز از توضیح بیشتری مینماید. همچنین لازم نمیدانم اقدامات و اظهارات خود را چه در کمیسیون خارجه و چه نزد هیئت مختلط در میان گذارم فقط اکتفا میکنم که عرض کنم هرگاه به سؤالاتی که از جناب آقای نخستوزیر نمودم پاسخ داده میشود جمیع این نکات روشن میگردید.
آیا ابراز نگرانی از این همه ناکامیها جرم و خدمتگذاری به خارجی است؟ آیا اگر سؤال شود که نقشه و برنامه چیست باید مهر مزدوری بر ما زنند؟ آیا اگر بپرسیم که همین مجلسی که روزی جناب آقای دکتر مصدق برای اخذ رأی اعتماد آن را رفراندم ملی خواندند چرا اکنون تا این اندازه غریبه و دور از جریان است خیانت و وطن فروشی است؟
آیا اگر سؤال شود چرا روزگاری تمام جریان نفت بر ملا و از ملت ایران پوشیده نبود ولی امروز استردادنامه و ارسال پیشنهادات جدید را باید از خلال خبرگذاریهای خارجی جستجو کرد جاسوسی اجنبی و نوکری سفارت انگلیسی است؟
برای آن که برهان قاطع برای این دولت بیاورند عرض میکنم هریمن در نامه اخیر خود خطاب به دکتر مصدق از ابراز نگرانی جناب ایشان راجع به حل مسأله نفت سخن میگوید.
چرا این ابراز نگرانی برای آقای نخستوزیر که خود عامل انجام کار میباشند عین وطن پرستی ولی برای ما کسانی که از چون و چند امور جز آنچه به عنوان گزارش بدون بحث خوانده میشود خبری نداریم جاسوسی انگلیس و خائن به مصالح عالیه کشور است.
آیا اگر عدهای نخواستند در رأی اعتماد شرکت کنند و تصور نمیکردم موجبی برای تجدید اعتماد موجود است بلکه باید در انتظار نشست و دید که عاقبت کار چه خواهد شد اگر عدهای نمیخواستند مجلس را بیش از این در این دقایق تاریک آلوده بببینند گناهکارند و باید ننگ بیگانه پرستی را به خود هموار کنند آیا مفهوم دولت آزادی خواه آن است که شبانه روز نامه تهدید به قتل و کشتن به وسیله دستگاههای گوناگون خود فرستاده در روزنامههایی که خود را منتسب و مدافع دولت میدانند علناً قیام بر علیه مجلس و نمایندگان را تبلیغ کنند.
آقایان ارجمند من میروم زیرا نه تحمل این همه دشنام و فحش و ناسزا را دارم و نه میتوانم سکوت اختیار کنم من این فداکاری را نیز در راه ملت ایران نموده برای آن که تصور نکنند خار راهی هستم به طیب خاطر کرسی وکالت را ترک میکنم. شما میدانید و سرنوشت این مملکت - شما دانید مقدرات این ملت. اجازه میخواهم به عنون وداع جسارت نموده نکتهای را به عرض برسانم.
انتخابات آینده انگلستان نزدیک است اگر شما دولت کارگری را به زانو در نیاورید بیم آن دارم که با سیاست منفور استعمارگران بزرگتری مواجه شوید در این مدت کوتاه که تا ۲۵ اکتبر باقی است شما میتوانید نقش بزرگی در تاریخ حیات کشور باستانی ایران بازی نمایید و نسلهای آینده را از مهلکه نجات دهید آقایان امروز من از حضور شما مرخص میشوم ختم کلام خود را این بیت نظامی قرار میدهم.
زمین عجم گور گاه کی است
در او پای بیگانه وحشی پی است
رئیس - بفرمایید آقای شوشتری
شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم. بنده بر خلاف رویه و عادتم، مخصوصاً برای این که از ادب خارج نشوم اگر چه هیچ وقت عادتم نیست این دو کتاب را آوردهام در اینجا حاضر است در ۱۹ ماه که من در مجلس بودهام ملاحظه بفرمایید یک نکته از ادب خارج نشدهام و اگر یک روز یک جوابی را به فردی دادم روی حقیقت بود و اگر مجلس استعلام میکرد ادله آن یک کلمهای که از من پسندیده نبود همین جا میگذاشتم در دسترس تا بدانند که همان یک کلمه را که عصبانی شد و از ادب خارج شدم بیمنطق نگفتهام از این جهت نطقم را تنظیم کردهام و امیدوارم طوری بشود که آقایان اجازه بدهند توجیه بکنند که بازار سحر تمام بشود و پرده معجزه بالا برود و از آقایان مخبرین جراید خواهشمندم توجه بفرمایند که مطالبی که میگویم عیناً نوشته شود چون من یواش یواش حرف میزنم مثل مصاحبه، گرچه بنده مصاحبه نکردم حرفهای خصوصی به عنوان مصاحبه نیست، مصاحبه آن است که مصاحبهدهنده امضا کند ذیل آن را و بدهد. حرفهای خصوصی را نباید به عنوان مصاحبه در روزنامه نوشت که من بیایم بگویم که این منطبق با آنچه که من گفتم نبوده بنا علیهذا امیدوارم آقایان محترم اجازه فرمایند لااقل نمایندگان اقلیت بتوانند در مجلس شورای ملی آزادانه نظریات خود را اظهار و عقیده خود را در معرض قضاوت افکار عموم قرار دهند و سعی فرمایند مجلس شورای ملی را از اختناق به دور نگاهدارند زیرا در خارج از محیط مجلس دولت فعلی نمیگذارد افکار نمایندگانی که به آنها عنوان مخالف اطلاق میکند در دسترس عموم قرار گیرد برای آن که اداره رادیو و تبلیغات که متعلق به عموم ملت است انحصاری شده آنچه را که دولت و آقای فاطمی را و دستور میدهد عمل میکنند ولا غیر یعنی نطقها و بیانات نمایندگان موافق را با آب و تاب و تام مخصوص در چندین نوبت میگویند و به زبانهای خارجی هم ترجمه کرده منعکس میسازند ولی از گفته نمایندگان مخالف چیزی گفته نمیشود و اگر هم گاهی مختصری را بگویند آن قسمتی است که به حال دولت مفید دانسته و شاید همان مختصر را هم تحریف کنند.
پس انتقادکنندگان از روش دولت بهره و نصیبی از رادیو ملی نمیبرند و از این راه نمیتوانند نظریات خود را به ملت بفهمانند و گوشزد کنند یک راه دیگر باقی میماند و آن روزنامهها است اولاً روزنامه مجبور و موظف نیست که تمام بیانات نمایندگان را نقل کند و دیگر آن که روزنامهها دو دستهاند آن دسته که سابقه ممتد دارند و در اثر خدمات گذشته وزنی در جامعه پیدا نموده و آبرویی تحصیل کردهاند وضعیت متشنج فعلی آنها را وادار به احتیاط و محافظهکاری کرده که مبادا آبروی خود را از دست بدهند و دچار افترا و تهمت قرار گیرند مثل آن چند روزنامه با شهامتی که با کمال شجاعت از نظر انجام وظیفه از هیچ چیز نهراسیده حقایق را در معرض افکار قرار داده و قلم حق خود را به کار بردند ملاحظه بفرمایید کدام افترا و تهمت ناسزا است که نسبت به آنها ننوشتهاند دسته دیگر روزنامههایی هستند که در این چند ماه پا به عرصه وجود گزارده و کسی نیست در مقام پرسش و تحقیق برآید که این افراد کیانند و چرا دولت به آنها پروانه داده و مخارج آنها را از کجا تأمین میکنند و همچنین هویت و ماهیت این تازه کارها را مردم نمیدانند تا قضاوت کنند اظهارات آنها از روی چه دستور و غرض است این افراد طبق نقشه منظم و دستور مخصوص و مأموریتی که به آنها داده شده وظیفه خود را انجام میدهند وظیفه آنها لجن مال کردن - تهمت و افترا وارد ساختن - از راه فحش پدر - مادر - مذهب نسبت دزدی، خیانت، اجنبی پرستی و امثال آنها به مردم مؤثر کشور تاختن است - چون زیاد نمیخواهم در این باره حرفی بزنم و قلوب نمایندگان محترم را جریحهدار سازم میگذرم و به موقع دیگر موکول مینمایم.
با مقدمه فوق راه منحصر به فرد نمایندگان که روش دولت را نمیپسندند و از نظر انجام وظیفه میخواهند اعمال دولت را انتقاد کنند همان نطق در مجلس است و بس و اگر در مجلس هم ما نتوانیم حرفهای خود را بزنیم ناچار باید در مقام سؤال برآییم و بخواهیم که یک نفر پیدا شود معنی حکومت مشروطه و آزادی را به ما حالی کند و همچنین تشخیص نماییم که در حکومت آقای مصدق روش سیاسی ما باید چگونه باشد این جانب با نخستوزیری آقای دکتر مصدق مخالف بودم و فعلاً هم مخالفم و از نظر خود عدول نکرده و با آقایان مخالفین دیگر همصدا شده در جلسات گذشته حضور پیدا نکردیم به طوری که ملاحظه فرمودید علت عدم حضور در مجلس را به مقام ریاست نوشتیم زیرا وضع آن روز را به هیچ کیفیت نمیتوانستیم در تاریخ سیاسی ایران محفوظ نگاهداریم مگر به همان طریق زیرا به قول عوام دیوار حاشا بلند است بعد از گذشتن چند ماه موافقین آقای دکتر مصدق انکار میکردند و به کلی نفی مینمودند که در آن روز هیچ کس درب مجلس نیامده بود و وکلا را تهدید نمیکرد.
عدم حضور در چند جلسه مجلس به علت ترس نبوده زیرا اگر میترسیدیم آن اعلامیه مفصل را نمیدادیم و امروز هم حضور پیدا نمیکردیم خواستیم به ملت ایران و دنیا بفهمانیم چه وضعیت را دولت فعلی فراهم کرده و چطور آزادی افکار و افراد در معرض تهدید ترور قرار گرفته است فعلاً این دو کتاب را که ملاحظه میفرمایید مجموعه صورت مجلسها و نطقهای جامع نمایندگان است در این دو مجله مربوط به سال اول - شش ماه سال دوم صورت مجلسها موجود و نزد همه آقایان محترم نمایندگان است - قبل از شروع به بحث در آن از مقام محترم ریاست استدعا دارم امروز مقرر فرمایند لاک و مهر مجلس را آورده این وصیتنامه هفت برگی که ذیل آن را رئیس محترم و سه نفر از نمایندگان آقایان محترم رفیع و اورنگ و گنابادی تصدیق و امضا فرمودند لاک و مهر شده در مجلس حفظ شود و پس از مرگ طبیعی یا کشته شدنم در مجلس قرائت
شود اشتباه نفرمایند این جانب وصیتنامه را نه از ترس نوشتهام و نه آن که دارای املاک و مستغلات و پول و جواهرم که محتاج به مهر بوده شاید اثاثیه منزل و تمام آنجا را که اسباب و اتومبیل دارم تکافوی پرداخت قروض آن را نمیکند من شرعاً این عمل را لازم دیدم که از این راه هم افراد مشتبه ایرانی را متنبه کرده و بعد از مرگم معلوم شود آیا گناهی کرده بودم و یا خیانتی ورزیدهام
رئیس - اجازه بفرمایید در هیئت رئیسه با حضور خودتان این کار را میکنم چون وقت مجلس گرفته میشود خدمت خودتان باشد
شوشتری - خدمت خود جنابعالی باشد ۷ برگ است و خودتان هم امضا کردهاید (۷ برگ وصیت نامه را تقدیم مقام ریاست نمودند)
حالا برگردم به اصل مطلب آقایان نمایندگان محترم یقین دارم بدانید چه مسئولیت سنگینی را بر عهده دارید از شما و ملت ایران میخواهم و استدعا میکنم با مراجعه به این کتابها و صورت مجلسها ببینند آیا در تمام ۱۸ ماه اینجانب حتی یک کلمه از دهانم بیرون نیامده است که استشمام بوی اجنبی خواهی و حمایت از اجانب از او بشود؟ مراجعه بفرمایید ببینید تمام گفتههای اینجانب بر خلاف اجانب بوده یا نه رسیدگی بفرمایید که آیا شدت عمل اینجانب در مخالفت با شرکت غاصب سابق نفت و عمال اجانب از دیگران اگر بیشتر نبوده کمتر بوده است؟ این دو جمله مختصر را میخوانم یکی در کابینه منصور است که آنجا داد میزدم ای دنیا ما روی طلا داریم راه میرویم منابع تحتالارضی داریم جنوب و شمال ایران مردم ایران با سیاست مرموز دولت تمام مردم ستر عورت ندارند سقاخانه درست کردهاند و قتل ماژورایمبری درست کردهاند یا در کابینه رزمآرا در صورت مجلس نوشته شده که گفتهام ای ملت ایارن دست گدایی دراز کردن بس است زیر بار ظلم رفتن بس است تعدی کشیدن بس است تحمل بس است آیا ما باید دست گدایی به مال خودمان دراز کنیم که آقای مکی آن موقع گفتند هزار احسنت این ترتیب شده که یک چنین آدمی امروز زنازاده خوانده میشود مزدور اجنبی خوانده میشود (ارباب - این حرف غلط است) آقا جان بگذار حرف بزنم گوش کن مزدور خوانده میشود خائن خوانده میشود من ۶۰ سال خدمت به اسلام و مملکت کردهام آقایان شب مینشینند دستور میدهند که آن عبارات صبح در آن روزنامههایی که پولش از بیتالمال ملت گرفته میشود نوشته میشود پس چرا با اینجانب این طور عمل میشود باید علل آن را عرض کنم.
موقعی را که در برنامه آقای دکتر با برنامه ایشان و زمامداریشان مخالفت ورزیدم و ده ماده پیشنهاد اصول کردم و با کمال ادب علت مخالت خود را با نخستوزیر ایشان اظهار داشتم چه گفتم عرض کردم آقای دکتر مصدق وجودشان در مجلس از نظر انتقاد انفع است و ایشان در انجام عمل مثبت عاجزند و در ایفای نقش منفی ماهرند و گردش کارهای دولت در نخستوزیری ایشان متوقف خواهد گردید و همه را دچار زحمت خواهد ساخت در عین اظهار این نظر راجع به اصل ملی شدن نفت کاملاً موافق و با نمایندگان محترم دیگر عموماً به این موضوع رأی دادیم و هر یک زیان و ضررهایی که از شرکت سابق به ملت ایران وارد شده بود آنچه توانستیم اظهار کردیم گواه بنده اظهارات مضبوطه است که قبل از آمدن آقای دکتر مصدق و وکلای محترم تهران به مجلس چند مرتبه این موضوع را عرض کرده بودم مخالفت با زمامداری ایشان و آن بیانات استدلالی آقای دکتر و طرفدارانشان را به خیالات دیگری انداخت و وجود مرا مخل به کار خود تشخیص داده پس از گذشتن چند روز یک مرتبه متوجه شدم که از تهران و ولایات کم و بیش نامههای تهدید آمیز متحدالمضمون یا قریبالمضمون که معلوم است به دستور مرکز تهیه و فرستاده میشود و روزنامههای مخصوص طرفدار دولت دچار حمله و فحاشی شدم لیکن ترتیب اثر به آنها نمیدادم زیرا آن را که حساب پاک است از محاسبه باک ندارد
در همان اوقات بود جناب آقای بوشهری وزیر محترم راه که سالها است با این جانب دوستی دارد و مورد اعتماد آقای دکتر مصدق است چند مرتبه با اینجانب صحبت و جداً اصرا میورزیدند این جانب از مخالفت خود با آقای دکتر دست بکشم غیر از ایشان جنابان آقایان معدل - کشاورزصدر - اللهیار صالح - و بعضی دیگر که نسبت به این جانب ابراز لطف میفرمایند بنده را نصحیت و مشورت میدادند که شما مخالفت نکن وسیله آقای بوشهری دو مرتبه در مجلس با آقای دکتر مصدق ملاقات مدتی را صحبت کردیم ایشان در عین آن که به من اظهار لطف میکردند و میفرمودند به تو ارادت دارم کما این که همه آقایان ملاحظه فرمودید و در صورت مجلس ضبط است آقای دکتر در آن اوقات که هنوز این اندازه قوت نگرفته بودند صریحاً در مجلس خودشان را خویشاوند بنده میگفتند عرایض بنده را تا حدی تصدیق ولی میگفتند فعلاً صلاح نیست شما این حرفها رابزنید چون اظهارات ایشان از نظر اصول نمیتوانست مرا قانع سازد بین ما نگرفت ولی در عین حال راجع به اصل ملی شدن نفت مخالفتی از این جانب بروز نکرد بلکه به شدت هر چه تمامتر از ایشان و دولت ایشان در این خصوص پشتیبانی کرده و همه ملاحظه فرمودید آن روزی که ایشان رأی موافق و اعتماد خواستند در مجلس خصوصی چه اظهاراتی کردم و متن آن اظهارات آن بود که همین آقای معدل برخواستند و مرا تمجید فرمودند و حتی در روزنامه تهران مصور منعکس کردند که شوشتری با تمام مخالفت جدی که داشت در این باره حداکثر موافقت را به خرج داد و مردانهوار آمد پای رأی و رأی سفید خود را دایر بر اعتماد به دولت در ظرف انداخت چند روز از رأی اعتماد نگذشته بود راجع به حملات بعضی از روزنامهها گله کردم و همین آقای فاطمی تصدیق میکرد که آنها بد میکنند آقای معدل هم اظهار تأثر میکرد تا آن که در وزراتخانه معینی وزیر محترمی در حضور دو نفر دیگر به این جانب اظهار کرد مخالفت شما با آقای دکتر مصدق عاقبت بدی را برای شما به بار آورده زیرا از دیشب تصمیم گرفته و دستور داده شد که شما را بکوبند و لجن مال سازند و له نمایند (پیراسته - کی گفته) یک وزیر در حضور دو نفر مجاز نیست اسمش را بگویم به آن وزیر من هم گفتم آیا این تصمیم را روی حق و واقع گرفتهاند و در من گناهی پیدا نمودهاند اگر این طور است آنها حق دارند و اگر من گناهی را مرتکب نشده عدل الهی انتقام خواهد کشید و چرخ و فلک دنیا را میخکوب نکردهاند روزگار هر روز گردشی نو دارد.
رئیس - آقای شوشتری وقت شما تمام شد
شوشتری - استدعا میکنم اجازه بفرمایید بقیه صحبتم را تمام کنم
رئیس - چقدر وقت میخواهید
شوشتری - نمیدانم تا آنجا که این تمام بشود وقت بدهید
آشتیانیزاده - یک ساعت وقت بدهید.
رئیس - آقایانی که با ادامه صحبت آقای شوشتری موافقند قیام بفرمایند (تمام نمایندگان برخاستند) تصویب شد بفرمایید
دکتر شایگان - مطالب ایشان اغلب مکررات است
شوشتری - از لطف آقایان متشکرم و شاید آقایان از عرایض بنده ضرر نبینند و میفرمایند مکررات زیاد دارد ولی تصدیق میفرمایند که این مکررات را از نظر تنظیم این مطلب و این نطق مجبور بودم عرض کنم و الا آقای دکتر شایگان متوجهم که مکررات دارد و ناچارم این عرایض را عرض بکنم آقایان نمایندگان محترم نباید پرسید در صورتی که گفتار و بیانات نمایندگان در صورت مجلسها ضبط و محفوظ است و بر احدی پوشیده نیست (در این موقع آقای وزیر کشاورزی با یک نفر از آقایان نمایندگان صحبت میکردند) آقای وزیر گوش کنید ..
رئیس - آقای شوشتری صحبت خودتان را بکنید بینالاثنین حرف نزنید.
شوشتری - کجا نمایندگان از تقویت آقای دکتر مصدق راجع به حمل نفت سر باز زدهاند و کوتاهی کردهاند در کدام مملکت مشروطه است نمایندگان حق نداشته باشند نظر خود را راجع به امور اظهار بدارند در کجای عالم مملکتی پیدا میشود که نمایندگان آن حق نداشته باشند به دولت بگویند پایه و اساس کار مملکتداری باید عقل و استدلال علم و تجربه باشد نه احساسات و عشق مگر در دنیا فردی پیدا میشود حتی دشمنان خونین هیتلر و موسیلینی که به آن دو نفر نسبت خیانت بدهد ولی عموم عقلا احساسات تند و عشق دو نفر را راجع به خدمتگزاری دو کشورشان از حد اعتدال خارج و به جنون تشبیه کرده و در نتیجه آن جنون دو مملکت و دو ملت را به آن خسارات عجیب دچار ساخت گرچه این قیاس معالفارق بود ولی از نظر روشن شدن اذهان این مقایسه را کردم بنده هر قدر فکر میکنم چه گناهی کردهام و چه بدبختی در دین گذاردهام که باید لجن مال شوم نمیفهمم آقای دکتر مصدق مکرر در همین مجلس این اظهار را نمودند رأیی را که بالاتفاق نمایندگان مجلس شورای ملی راجع به نفت داده باعث اعجاب دنیا گردیده و حقاً نمایندگان این دوره بزرگترین خدمت را در ادوار مشروطیت ایران نمودهاند آیا گفتههای سابق خود را حالا انکار میکنند چنانچه انکار نمیفرمایند بیان نمایند این بنده یا سایرین درباره نفت چه عمل خلافی انجام دادهایم که مستحق این اهانت و لجن مالیها و تهمتها شدهایم آیا آقای دکتر مصدق معتقد به مسئولیت سنگین خود نیستند و متوجه به جزئیات و کلیات نمیتوانند باشند من ناچارم جزئی از یک خبر را معروض دارم در روز دوم از خلافت علی علیهالسلام مغیره بن شعبه شرفیاب حضور امیرالمؤمنین شد عرض کرد یا علی شنیدهام فرمان عزل معاویه را از حکومت شام صادر فرمودهاید من این عمل را زود میدانم و مصلحت نمیدانم بگذارید چند ماهی او بماند و با شما بیعت کند و پس از بیعت او را عزل فرمایید این گفته که به تزویر و نیرنگ شباهت داشت و در قاموس امیرمؤمنان تزویر و نیرنگ راه نداشت و فرمود مقبول اسدالله الغالب نیفتاد و فرمودند من اهل خدعه نیستم از ساعتی که زمام امور مسلمین را به دست گرفتم خود را مسئول میدانم و دیگر اجازه نمیدهم یک آن و به چشم بر هم زدن ظالمی بر مظلوم
حکومت کند چون اهل خیرم باید این موازین شرعی گفته شود این است معنی امارت و معنی حفظ آبروی مردم بابی انت امی یا امی یا امیرالمؤمنین آقای دکتر مصدق اگر شما پایبد باحکام دینی هستید بدانید از ساعتی که شما نخستوزیر شدهاید و زمام امور بیست میلیون و اندی ایرانی به دست شما سپرده شده مسئولیت تمام کارها برعهده شما است و هر عمل خلافی واقع شود شما در آن شریکاید لذا از شما میپرسم در کدام دوره و زمان این اندازه فحاشی و هتاکی و تعرض به عرض و ناموس مردم رایجالمعامله بوده. آقای دکتر مصدق از آغاز مشروطیت تا حال کجا شنیده شده افرادی که ذکر سوابق آنها در مجلس دونشأن مجلس است و هر قدر بتوانند به زنده بتازند. و به مردهها هم ابقا نکنند. مگر سوابق زحمات و خدمات مرحومین آیاتالله العام بهبهانی و طباطبایی خویی را به اسلام و مملکت میتوان انکار کرد که این معلومالحالهای بر آنها هم بتازند و آنها را خائن و اجنبی پرست بنویسند تأسف در آنجا است که آن افرد از ناحیه دولت شما تقویت میشوند و شنیده میشود از پول تعاون که دولت سابق برای جمع آوری نفر در نظر گرفته شده بود و جمع آوری میشود به آنها کمک میشود این است معنی حفظ آبروی مردم و نگاهداری شرافت خدمتگزاران - آقای دکتر مصدق روزنامه عکس شما را میکشد بنددار به دست گرفتهاید و عده را من جمله بنده میخواهید به دار بزنید واقعاً لباس وضعیت عجیبی است که به تن شما پوشانده و یا میپوشید بد نیست در آخر عمر آدمکش هم میشوند بالعیاذ بالله من اگر کشته شوم شهادت ارث من است و شکر میکنم خدا را و معتقد هستم به این اصل که به مدلول ایه کریمه لاتقلو النفس اللتی حرمالله علیکم الا بالحق، الا بالحق را هم تفسیر کردهاند مگر هر کسی حق دارد هر کس را بکشد؟ من اگر کشته شدم روی موازین اسلام شاید خودم در نظر نداشته باشم و اگر دینی داشته باشم قادر به تأدیه نباشم ولی تمام دین من به گردن قاتل من است و اگر گناهی هم داشته باشم به گردن قاتل من است چرا؟ شاید میماندم و از گناهانم توبه میکردم و به درگاه ذوالجلال پناه میبردم. میگفتم استغفرالله ربی و اتوب الیه
هیچ کس حق ندارد غیر از آنچه قرآن کریم و اسلام دستور داده فردی را بکشد و هر کس را کشت باید کشته شود و من قتل مظلوما لقد جعلنا لولیه سلطانا این مذهب ما است آیا این جریان و اهانت و تهدیدات و فحاشیها و تهمتها و افتراها وناسزاها تجاوز به نوامیس مردم از نظر شما پوشیده است اگر میدانید چرا این کتب ظلال را جلوگیری نمیکنید فرمود من از آزادی قلم جلوگیری نمیکنم پس چطور از آزادی نطق و بیان جلوگیری میکنید مگر واقعه ۲۳ تیر ماه و دستور جلوگیری از آنها را شما ندادهاید در آنجا شنیده شد فرمودهاید چنانچه جلوگیری نمیشد حزب توده به مجلس حمله میکرد و مجلس را میچاپید و خراب مینمود شاید هم این عذر و استدلال موجه باشد و اما جلوگیری از نطق و بیان و تجمع فداییان اسلام در مسجد شاه آن هم برای آن بوده که آنها میخواستند مسجد شاه را بچاپند و خراب کنند (نورالدین امامی - به بندر عباس تبعیدشان کردند) اشتباه نفرمایید من طرفدار دسته و جمعیت مخصوصی نیستم و همان طور که در برنامه شما راجع به انتخابات نفت جبهه ملی و اختصاص آن دسته طرفدار شما را جایز نشمردم و اظهار کردم خود این عنوان کاشتن نفاق است در ملت حالا هم میگویم هر کس مسلمان است و پای بند به احکام اسلام است بالملازمه فدایی اسلامی است آقای دکتر مصدق همه میدانند این اوراق و روزنامههای خلقالساعه از کدام دلارها مخارج آنها تأمین میشود زیرا با حساب ساده اگر به خرج و دخل آنها رسیدگی شود مطلب خیلی روشن است و کسی در شبهه باقی نماند جناب آقای دکتر اگر نماینده بگوید ما نباید غافل باشیم و به اختلاف نظر در سیاست انگلیس و امریکا و شوروی توجه نکنیم و اخباری که همه روزه از امریکا و انگلیس و سایر جاها راجع به رقابت شرکتها مخابره مینمایند ما را وادار به احتیاط نکند و از روی عقل و حساب باید قدم برداریم اظهار چنین وکیلی دلیل بر آن است آن نماینده طرفدار سیاست استعماری انگلیس است آقای دکتر چنانچه وکیلی اظهار کند از آمدن آقای هریمن به ایران من همچه استنباط میکنم بین ایشان و سفیر کبیر امریکا اختلافاتی بوده و سفیر امریکا به آتش اختلاف دامن میزند و ما باید کاملاً به این اختلافات و نکات متوجه باشیم آیا وکیل خائن است آقای دکتر اگر وکیلی بگوید خفتن در بستر به عنوان بیماری یا تعارض با وضعیت پریشانی ملت ایران سازگار نیست آن وکیل اجنبی پرست است اگر وکیلی از شما بپرسد نقشه اقتصادی این دولت چیست و چرا تقریباً در یک ماه قبل بر قیمت دلار یک ریال و نیم افزودید و فعلاً هم میخواهید سه ریال دیگر بیفزایید و این افزایشها بازار اقتصاد ایران را بر هم میزند و متشنج میسازد آن وکیل خائن به این کشور است و اگر وکیلی بیانات شما را در رادیو مستند قرار بدهد و انتقاد کند این که میفرمایید دولت من فقط کارش امر نفت است و بس و اصلاحات کشور را در کلیه قسمتها موکول به خاتمه امر نفت قرار میدهیم بر خلاف اصول مملکتداری است و استدلال کند که ایران چندین هزار سال استقلال خود را محفوظ داشت در صورتی که نفتی از آن بیرون نیامده بود و در این پنجاه سال هم که نفتش استخراج شده منافع آن را انگلیسها بردهاند نه ایرانی این بیان با مملکتداری اصلاحات شئون دیگر وفق نمیدهد و بگوید شاید این کار به این مدتهای کم خاتمه پیدا نکرد و سیاست مرموز انگلیس باعث به طور انجامیدن آن شود آیا آن وکیل واجبالقتل و مهدورالدم است یا مثلاً نماینده بگوید آقای دکتر راجع به نفت شما هر وقت رأی خواستید مجلس مضایقه نکرد و داد پس چرا شما راجع به سؤالات وکلا در مجلس حضور به هم نمیرسانید و جواب نمیدهید و از این راه عظمت مجلس را میکاهید آن وکیل وظیفه ناشناس و اجنبی پرست است؟
آقای دکتر اگر وکیلی از شما گلایه کند که شما در مجلس سنا چرا وکلای مجلس و مخالفین خود را تحقیر میکنید و اظهار مینمایید مخالفین چه اشخاصی هستند کی هستند و چکارهاند آن وکیل بیحیثیت و شرافت است؟ آقای دکتر ما مگر باید به زمان جاهلیت برگردیم و توی میدان بیاییم و رجز خوانی کنیم و هر کس نسبت خود را بیان کند همه میدانند جنابعالی فرزند مرحوم وزیر دفتر همشیرهزاده مرحوم شاهزاده فرمانفرما دایی آقای مظفر فیروزید بنده هم پسر مرحوم آقا سید حسن نوه آقا میر محمدعلی اولاد هفتم سید نعمتالله جزایری فرزند بیستمی عبدالله ابن موسی ابنجعفر صلوات الله علیه به فاصله بیست و هفت پشت به رسول اکرم میپیوندم و از طرف مادر از سادات رضوی نبیره سید مجاهد استرآبادیم چه خوب بود آقای دکتر نسبتشان را تا پشت هفتم میگفتند تا ببینند این کلمات صحیح است و چه خوب بود اشخاصی مثل طاوس به ساق پای خود نگاه میکردند و این اندازه بلند پروازی و خود خواهی نمیکردند آقای دکتر اگر شما راست میگویید با کمال شجاعت در مجلس حضور به هم رسانید ادلهای که عقلا بپسندد خیانتهای مخالفین خود را صریحاً اعلام کنید آقای دکتر اینجانب دو سؤال از شما کردم راجع به بیانات خودتان در مجلس که فرمودید دو اقلیت در ایران هست و صریحاً یک دسته از آنها را به وجود آمده از شرکت سابق معرفی کردید چرا اگر راست میگویید حاضر نمیشوید و آنها را معرفی نمیکنید و همچنین راجع به سؤال مربوط به ۲۳ تیر چرا جواب نمیدهید آیا سؤال وکلا از رئیس دولت یا وزرا دلیل بر حقانیت آنها است آقای دکتر اگر وکیلی بگوید شما در رادیو میگویید ملت ایران باید اتحاد و اتفاق خود را از دست ندهد و اظهار کند اتحاد ملت لوازمی دارد پایه اول آن صراحت راستگویی و بیغرضی لهجه رئیس دولت است که با دلیل و مدرک خائنین را معرفی کند تا مردم تکلیف خود را با خیانتکاران بدانند آن وکیل از وظیفه نمایندگی خود خارج شده و خیانت ورزیده آقای دکتر چطور ممکن است رئیس دولتی آن هم مثل شما بیاید صریحاً در مجلس بگوید افرادی هستند که از شرکت سابق نفت استفاده میکنند و به برکت خارجیها (که خدا آن برکت را از همه جا ببرد) به وجود آمدهاند و آنها را با نام و نشان و دلیل معرفی نکنید چطور از این راه میشود اتحاد اتفاق ملت را به وجود آورد
آشتیانیزاده - آقای دکتر معظمی حق با کدام دسته است؟
رئیس - ساکت باشید.
شوشتری - آقای دکتر بنده در مخالفت با برنامه شما ده ماده پیشنهاد کرده بودم یکی از آن مواد بستن درب سفارتخانههای خارجی بود به روی مردمان غیر مسئول حتی وکلا چطور اعتراض نکنم به مصاحبههایی که اشخاص غیر مسئول با نمایندگان خارجی و مخبرین آنها در تهران و آبادان مینمایند همه به خاطر دارید جناب آقای حائریزاده چند ماه قبل در همین مجلس راجع به مصاحبه دربار نطق اعتراض آمیز مفصلی نمود در صورتی که آن مصاحبه امری عادی بود و حالا این مصاحبهها میشود و دولت آقای دکتر مصدق سکوت اختیار میکند آقای دکتر تشکیل این جمعیتها که طبق حساب صحیح روزی بیش از بیست هزار تومان مخارج آنها است و اگر بخواهید بنده اینجا ثابت میکنم از کدام دلار و لیره تأمین میشود در این موضوع موقع دیگر با حساب دقیق مطالب را فاش خواهم کرد ولی اگر وکیلی به رئیس دولت بگوید ما در گذشته دچار دو سیاست بودیم و حالا به سیاست سوم هم در اثر اشتباه شما دچار شدهایم آن وکیل الهام از خارجی گرفته و خائن به کشور است؟
آقای دکتر عموم نمایندگان راجع به موضوع نفت مکرر اظهار داشتهاند که ملت ایران طرف معاملهاش شرکت تجارتی بوده نه دولت انگلیس و اگر وکیلی در مقام پرسش برآید چرا شما عدول از این نظر کردهاید و رسماً پای دولتین انگلیس و آمریکا را در این کار وارد ساخته و توجه به رقابت سری آنها نداشتهاید و ممکن است از این اقدام ملت ایران زیان ببرد آن وکیل حق این اظهارنظر را نداشته آقای دکتر نباید وکیل در مقام سؤال برآید و بپرسد ملت ایران چه مدتی را باید محرومیت بکشد و تحمل ختام این امر را بنماید آقای دکتر دستور تعطیل بازار و آوردن یک عده را درب
مجلس و صدور اعلامیه مبنی بر تهدید و ارعاب وکلا که اگر رأی اعتماد ندهید به عاقبت وخیم گرفتار میشوید جزء اساس آزادی و مشروطیت است خوب است تشریف بیاورید و معنی دیکتاتور را برای ماها تعریف فرمایید آقای دکتر شما وقتی رأی بالاتفاق مجلس را تحسین و تقدیس کردید چرا یک رأیی را که وکلا به اتفاق از روی صمیمیت دادهاند خودتان مخدوش میسازید از یک طرف وکیل جبهه آقای مصدق در مجلس میگوید عده از وکلا ترسیدند و روی خوف رأی دادند از طرف دیگر این تهدیدات را مخبرین خارجی با آب و تاب مخصوصی به دنیا مخابره میکنند و شخص شما در مجلس سنا میگویید سر مخالفین را باید بکوبند و مسجل میسازید که مخالفین وجود دارند و مؤثر در قضایا هستند آیا فکر نمیکنید با این کیفیت قوانینی که در دولت شما بگذرد به چه صورتی پیدا خواهد کرد واقعاً مثل گاو نه من شیر را در اینجا باید بیاوریم دوشیده میشد و دوشیده میشد و آنگاه لگدی میانداخت و پاشیده میشد - آقای دکتر شما صریحاً در مجلس اظهار داشتهاید که مهر سلطنتی انگلیس موقعی که به ایران آمد فکر مخصوصی داشت و در موقع مراجعت فکر او عوض شد برای آن که جمعی دور او را گرفته و او را صاحب و پدر خود خواندند من که نمیفهمم مراد از این حرف چیست زیرا آقای هریمن یا مهردار انگلیس دولت برای آنها برنامه معینی قرار داده بود هر کس آنها را نمیتوانسته است ملاقات کند شما که این اظهار را میکنید اگر راست میگویید چرا این بیشرفهای ناموس فروش را نام نمیبرید و معرفی نمیکنید و اگر حقیقت نمیگویید قضاوت آن با افکار ملت ایران است من میگویم آنها را معرفی کنید مگر این که بخواهید اختلاف بیندازید به جان همدیگر من از این مجلس نمیروم بعد تا آخر هم نخواهم رفت بیرون و خواهید دید که ممکن نیست از این فحاشیها هتاکیها از این فحش نامهها انصراف پیدا بکنم فاش میگویم و از گفته خود دلشادم بنده شرعم و نه عشق بنده شرعم و از هر دو جهان آزادم بنده عشق نیستم بنده شرعم (آشتیانیزاده - عشق شما وقتش گذشته) شما مأیوس نباشید. آقای دکتر فعلاً راجع به نطق شما در مجلس سنا و مجلس شورا وارد بحث نمیشوم و اگر بخواهم جزء به جزء حرفهای شما را با دلیل و مستدل رد میکنم ولی این جمله را میگویم بیان بیسابقه شما راجع به دربار و به زبان آوردن لفظ جمهوری و آن حرفها بر خلاف مصلحت کشور است آقای دکتر یقین به آن ملت ایران نسبت به شاهنشاه خود و حفظ دربار با هزاران دلیل موافق است (صحیح است) و این حرفها را پسندیده نمیداند (صحیح است) آقای دکتر این سه جمله دیگر را میگویم و فعلاً به عرایض خود خاتمه میدهم چون دیگر از مجلس بیرون نمیروم و میمانم تا وضعیت روشن شود و بیش از این تحمل را جایز نمیشمارم زیرا یک عمر خدمت کردم دست دزدی و تعدی به مال مردم دراز نکردم غیر از خدمتگزاری. به قدری که در استطاعتم بوده لایکلف الله نفسا الا وسعها به عقیده خود عمل برخلاف مصلحت مردم انجام نداده حالا که مویم سپید شده و قسمت اواخر عمر را میپیمایم به علت حس جاه طلبی و عوام فریبی و خود خواهی خدمتگزاران آبروی خود را از دست میدهند و در جامعه خادم به صورت خائن جلوهگر میشود دیگر برای من این زندگانی ارزش ندارد و چه فرق میکند حالت سکوت به خود گیرم و یا سکوت را بشکنم و چند روزه آخر عمر پرده را بدرم چرا صریحاً نگویم آقای رئیس دولت آنچه اسباب و لوازم کار و مایحتاج هفتاد هزار کارگر شرکت نفت که تهیه شده بوده متعلق به ملت ایران است و حتی یک شاهی آن را بدون مجوز قانونی کسی حق ندارد در آن دخل و تصرف کند میگویند نزدیک به دویست میلیون تومان آن اشیا به طور قاچاق از بین برده شده کامیون کامیون هر یک ماشین را در بست به پنج هزار تومان میفروشند و دیگر چیزی باقی نمانده و دولت شما در خواب است و یا چشم خود را روی هم گذارده و متعمداً نمیخواهد خود را به بیداری بزند (دکتر طبا - راجع به مریضخانههایش که خیلی اغراق بود این را هم بفرمایید) آقای دکتر مصدق اعلامیه شما راجع به عفت قلم که اخیراً صادر فرمودهاید داروی بعد از مرگ سهراب است اگر معتقد به این اصل بودید چرا قبلاً جلوگیری نکردید! حالا که عرض و ناموس و آبرو و همه چیز مردمان بیگنان برباد رفته به چه درد میخورد مگر این که به طوری که اهل نظر میگویند چون حس کردهاید اکثریت جراید دیگر پیمانه صبرشان لبریز گشته در مقام انتقاد از کارهای شما بر آمدهاند از این را میخواهید اختناق آنها را فراهم سازید آقای دکتر مصدق این گفته شما در مجلس که من روزی دو سه امضا بیشتر نمیکنم و به هیچ کاری مداخله نمیکنم، برای ملت تشنهای که سالها از اصلاحات به قول شما دور افتاده و از هر جهت محرومیت کشیدهاند گریهآور است تشنگان از دور آب زلال نبوده بلکه سراب و شورهزاری بیش نیست آقای دکتر این رأی اعتمادی که از مجلس سنا گرفتهاید اگر خوب توجه کنید و اهل علم و تحقیق قضاوت کنند رأی عدم اعتماد بوده نه اعتماد، زیرا نمایندگان حاضر در مجلس ۲۷ نفر بودهاند سه نفر از نصف هم کمتر بوده. این چطور رأی اعتمادی است و چطور میتوانید به او استناد بجویید خندهآور است هر کس آشنای به علم حقوق و اصول مشروطیت است میداند رأی مجلس یا سنا وقتی معتبر است که دو ثلث از نمایندگان برای مذاکره حاضر باشند و سه ربع حتماً در موقع اخذ رأی حالا اگر به استناد آییننامه مخصوص میخواهند خود را قانع سازند آن آییننامه اگر وجود داشته باشد غلط محض است (فرامرزی - استیضاح کنید و رأی بهش ندهید)
اجازه بدهید آقا این فلسفه مشروطیت و حقوق مجلس را ساقط میکند زیرا غرض از تشکیل مجلس شورا و یا سنا حکومت اکثریت است بر اقلیت نه اقلیت بر اکثریت اینها سفسطه است آقای دکتر تا اینجا پردهدری نکردهام و از ادب خارج نشدهام زیرا با توقف در مجلس موقع برایم پیدا میشود ولی الآن آقایان شما حرکت کنید به حوزه نمایندگی من بروید تحقیق کنید من یک نفرم که در عالم خودم عقیدهام این است که هر کسی پیدا کردید یک شاهی صد دینار گرفتهام برای این که انجمن شهر گرگان گوش نکرد حرف مرا مردم برای اصلاحات افتادند به جان یکدیگر صریحاً اعلام کردم من دیگر نمایندگی شما را قبول نمیکنم آقا فرستادن پول یا پیدا شدن لیست از جیب یک کسی خودش در حال مستی و مملکت را متشنج کردن شش ماه قبل از انتخابات این روی مصلحت مملکت است؟ میگویم و قضاوت را برای آقایان میگذارم این معنی مشروطیت است؟ این معنی آزدی است؟ این جمله را میگویم و به عرایض خودم خاتمه میدهم عرض از قانون ملی شدن نفت نزد نمایندگان و ملت ایران آن بود که استفاده تمام و کامل را ملت ایران ببرد نه این که از گیر دزد درآید به گیر رمال افتد و یا این که سیاستهای دیگر در استخراج نفت به کار رود که کشور ایران را بیش از پیش در فشار قرار دهد این قسمت را سر بسته گفتم و در موقع خود تشریح خواهم کرد خیلی مایه تعجب و تأسف است نمیخواهم امروز این پرده را پاره کنم راجع به عمل نفت مجلسین به اتفاق رأی خود را داد و آرا عمومی بر آمده و نمایندگانی به شهرستانها میفرستند با جار و جنجالی مخصوص در بعضی جاها طومار در قسمتهای دیگر تحصن در تلگرافخانه و باز داشتن مردم را از کسب و کار برای چیست هر کس آشنای با سیاست است میداند آقای دکتر و طرفدارانش چه خوابهای وحشتناکی برای این ملت و مملکت دیدهاند در خاتمه صریحاً میگویم مثل این که مکرر گفتهام آقای دکتر ما با شرکت تجارتی طرف معامله بودهایم نه با دولت انگلیس و حال میبینیم که شما این کار را از صورت اولی خارج ساخته ما را با دولت انگلیس و دولت امریکا طرف ساختهاید چه حق دارند دیگران در امور داخلی ایران مداخله کرده و بکنند خداوند خودش تفضل فرماید و ملت ایران را از اشتباهات شما متخلص سازد این بوی من است این خوی من است این سوی من است این گفته من است این کرده من است من از اصلاب شامخه و ارحام مطهره به وجود آمدهام آقای دکتر مصدق بیایید اینجا بگویید چرا باید فحش بنویسید عکس من را آن طور بکشید آن عبارتها خوب بود؟ (فرامرزی - آقای دکتر مصدق که مدیر روزنامه نیست) همه میدانند شما هم میدانید من هم میدانم جانم شما چهارشنبه پول پیدا کردهاید و من چهارشنبه گم کردهام (خنده نمایندگان) (فرامرزی - خمسش را میدهم به شما) نمیخواهم بر من حرام است اگر عملهگی کنم پول در میآورم خمس مال فقرای سادات است و آنهایی که باید مسلمانها به آنها کمک کنند این حرفها را به شوخی تلقی نکنید.
رئیس - به واسطه وقوع یک حریقی در میانه آقای بهادری نماینده آنجا میخواهند که دو دقیقه جریان را به عرض مجلس برساند.
نمایندگان - بفرمایند
نورالدین امامی - مخالفی نیست آقای رئیس اجازه بفرمایید صحبت بشود
رئیس - مخالفی نیست بفرمایید
اسلامی - پس اجازه بفرمایید هر کس میخواهد صحبت بکند بکند ما هم تا چهار بعد از ظهر هستیم همه صحبتها را گوش میکنیم.
رئیس - آقای بهادری تأمل کنید برای این که سابقه نشود اجازه بفرمایید من رأی بگیرم.
امامیاهری - مقام ریاست این اختیار را دارند که اجازه بدهند.
رئیس - من میخواهم رأی بگیرم تا سابقه نشود که دیگر کاری در مجلس نشود کرد
نورالدین امامی - ۶۹ نفر حاضر در مجلس موافقند
رئیس - با این حال رأی میگیریم و این سابقه را نمیگذارم که باعث اختلال در مجلس میشود (پس از لحظهای عده برای رأی کافی شد) آقایانی که موافقند ایشان بیاناتشان را بکنند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
۳ - تصویب صورت جلسات ۱۰ و ۱۷ شهریور.
رئیس - چون عده برای رأی کافی است تصویب صورت مجلس جلسات ۱۰ و ۱۷ شهریور اعلام میشود.
۴ - بیانات آقای بهادری راجع به حریق میانه.
رئیس - آقای بهادری
بهادری - بنده خیلی از اظهار لطف آقایان متشکرم البته آقایان نمایندگان محترم از واقعه دلخراش و حریق شهر میانه استحضار دارند این حریق شوم چندین هزار نفر را بیخانمان و فاقد هستی کرده و تصور میشود این جریان به این سادگی نبوده اولاً از دولت تقاضا داریم و شدیداً میخواهیم هر چه زودتر رسیدگی دقیقی در این موضوع کرده نتیجه را به عرض مجلس شورای ملی برساند.
ثانیاً با عرض تشکر از هیئت محترم شیر خورشید سرخ که کمکهایی فرمودهاند از پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و نمایندگان محترم و هیئت دولت و عموم ملت ایران استمداد میکنم که هر چه زودتر با تمام وسایل ممکنه کمک و مساعدت به این بیخانمانها و از هستی ساقط شدهها بفرمایند ضمناً تلگرافی رسیده که به مقام ریاست تقدیم میکنم.
۵ - قرائت نامه دانشگاه راجع به توضیح تبصره ۳۸ ماده ۲ قانون بودجه ۳۲۸
رئیس - وارد دستور میشویم یک نامهای است از دانشگاه که به اطلاع آقایان نمایندگان میرسد.
فرامرزی - بنده اخطار دارم.
رئیس - این قبل از این که وارد در شور بشویم در اول جلسه مطالب آییننامه باید اظهار بشود قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی - به طوری که خاطر محترم مستحضر است پیشرفت سریع علوم و فنون ایجاب میکند که دانشگاه تهران هر چند وقت یک بار استادان خود را به مراکز علمی و فنی کشورهای مترقی اعزام دارد که در رشته خود مطالعاتی نموده معلومات خود را همسطح معلومات آن کشورها بنمایند تا وجودشان برای تعلیم در دانشگاه و تربیت جوانان کشور به حد اعلی مفید و مؤثر واقع شود دانشگاهیان نیز که خود به اهمیت این امر حیاتی وقوف دارند حاضرند بدون استفاده از مزایایی که به هنگام مأموریت مطالعات برای همکاران دیگر دولتی آنان منظور است یعنی دریافت هزینه سفر و فوقالعاده مسافرت مدت یک یا دو سال به خارجه بروند و با همان پولی که در قبال خدمت در دانشگاه دریافت میدارند (حقوق و مزایا) به مطالعه پردازند بدیهی است این پول باید به ارز قابل مصرف در کشوری که برای مطالعه انتخاب میکنند تبدیل شود برای تأمین این منظور تبصره ۳۸ ماده ۲ قانون بودجه ۳۲۸ کشور چنین مقرر میدارد «دانشگاه تهران میتواند با تصویب شورای دانشگاه و بر طبق مقرراتی که وضع مینماید برای یک یا دو سال به دانشیاران و استادان و رؤسای درمانگاهها اجاره دهد که فقط با حقوق خود که به ارز تبدیل میشود برای مطالعه و تکمیل معلومات خود به خارجه بروند» دانشگاه از عبارت قانون این طور استنباط میکند که استادان از دریافت هزینه سفر و فوقالعاده مسافرت محروم خواهند بود ولی مجموع آنچه از دانشگاه در مقابل خدمت دریافت میدارند (حقوق و مزایا) به آنان قابل پرداخت و قابل تبدیل به ارز میباشد و خزانهداری کل هم با این استنباط موافق است چون مرجع صالح برای توضیح قوانین مجلس شورای ملی است مراتب به این وسیله به استحضار خاطر محترم میرسد و تمنا دارد استنباط خود را از کلمات «حقوق خود» مندرج در تبصره ۳۸ ماده ۲ قانون بودجه ۱۳۲۸ برای مزید اطلاع به دانشگاه و وزارت دارایی اعلام فرمایند.
با تقدیم احترامات فائقه
رئیس دانشگاه - دکتر علیاکبر سیاسی
رئیس - چون اینجا یک اختلافی حاصل شده که آیا فقط حقوق داده شود یا آن مزایایی هم که در ماه دریافت میکنند این است که از مجلس استفسار کردهاند. آقای ملکمدنی
ملکمدنی - عرض کنم این موضوع در اثر پیشنهاد بنده در ۱۳۲۸ بوده آقایانی که بودند در آن موقع به خاطر دارند که آن پیشنهاد را خود بنده تقدیم کردم و نظر بنده هم این بود که حقوق و مزایا باشد زیرا حقوق که گفته شده مجموعه دریافتی شخصی است که در آنجا هم استادان دانشگاه در ماه دریافت میکنند و به این جهت به نظر بنده مجلس شورای ملی با این نظر موافق است زیرا حقیقتاً اساتید و اشخاصی که در دانشگاه کار میکنند مورد احترام همه مجلس همیشه بودهاند و حقاً هم باید اینها هر چند سال یک دفعه به خارج بروند تا همان طوری که از دانشگاه نوشته شده استادان بتوانند خودشان را با وضعیت علوم جدیده آشنا کنند و مورد استفاده قرار بگیرند بنده هم در موقع تقدیم پیشنهاد نظرم همین بود و حالا هم نظر خودم را توضیحاً عرض کردم.
رئیس - فقط بدون خرج سفر و فوقالعاده. آقای دکتر سیدامامی موافقید؟
دکتر سیدامامی - موافقم.
معدل - این را باید وزارت فرهنگ نظر بدهد
اسلامی - بنده مخالفم اجاز بفرمایید عرض دارم.
رئیس - بفرمایید
اسلامی - اولاً طرح این موضوع را آقایان متوجه باشند که همیشه ما را غافل گیر میکنند تفسیر قوانین آقا یک شرایط و خصوصیاتی دارد یک شرایطی دارد آقای رئیس فرمودند که یک نامهای از دانشگاه رسیده باید قرائت شود
رئیس - تفسیر نیست شما اشتباه میکنید.
اسلامی - تفسیر همین است که میفرمایید یک ابهامی در اصل موضوع هست که بایستی در آن اظهارنظر بشود یعنی چه؟ یعنی ما تشخیص بدهیم که این عقیده صحیح است یا آن عقیده دیگر صحیح است بنابراین در این مورد باید صحبت بشود بنده با تمام احترامی که به جناب آقای ملکمدنی رئیس کمیسیون بودجه دارم (صحیح است) و خودم عضو کمیسیون بودجه هستم عقیده دارم که باید در این موضوع صحبت بشود لااقل باید این تشریفات انجام شود ما آمدیم به دانشگاه یک اختیارات تام و تمام دادیم که در کار بودجه و سایر امور اختیار داشته باشند ولی الآن اگر در دانشگاه یک کار خلافی بشود ما نمیتوانیم بگوییم مسئول امر کیست یکی از این کارهای بودجه موضوع تأسیس کور دکترای حقوق است پولی گرفتهاند از مردم دویست هزار تومان پول گرفتهاند سه سال است که یک عده زیادی را آقایان استثمار کردهاند من باید با صراحت هر چه تمامتر عرض کنم این یک عده آقایان اصلاً استثمار کردهاند دانشکده حقوق را یک عده مردم میخواهند اینجا تحصیل کنند مانع میشوند حالا اینها میروند که تکمیل بکنند سایر مردم هم که بضاعت ندارد آنها هم میخواهند بروند تحصیل بکنند این را کی باید بکند؟ مردم بیچاره وسایل ندارند آنها هم میخواهند مهندس بشوند روزنامه شاهد این موضوع را مکرر نوشت آقای حاجی حاذقی بارها در مجلس گفت کسی توجه کرده است؟ حالا که یک نامهای آمده است که مربوط به کار خودشان است میگویند هیچ چیز نگویید شما هم خشک بزنید و حرف نزنید و باید تصویب بشود آخر این خلاف قانون است پس ما اینجا چکارهایم؟ (فرامرزی - طرحش غلط است) اصلاً طرحش غلط است بنده با تمام احترامی که به فرد فرد اساتید دانشگاه دارم ولی به این بیعدالتی که با عدهای از دانشجویان حقوق میکنند کاملاً مخالفم برای این که یا باید یک ترتیبی قرار بگذارند که همان کنکوری که قرار بود بدهند یا کلاس دایر کنند و هزار نفر شرکت کنند این که دانشکده طب نیست که باید یک دستگاهی باشد یک عده اساتید حاضر باشند و لابراتوارهای مخصوصی لازم باشد اینجا اتفاقاً قسمت عمده کور دکترا بیشتر مربوط میشود به قوانین اسلامی و در ایران هم شاید فقهای اسلامی از تمام کشورهای دیگر بیشتر باشند ولی چون عنوان دکترا دارند نمیخواهند دیگران تحصیل بکنند خیلی خوب اسم دکتر هم روی آنها بگذارید قانونی بگذرانید که جز طبیب هیچ کس نمیتواند دکتر باشد و عنوان دکتری داشته باشد اما راه تحصیل را باز کنید بنده به این جهت مخالفم که الآن چهار سال است اینجا فریاد میکشیم دانشگاه که بیایید اینجا رسیدگی بکنید راه تحصیل را باز کنید کسی توجه نمیکند ولی الاآن یک کاری که مربوط به خودشان است چون منافع خودشان به خطر افتاده و میخواهند بروند به اروپا حقوق بخوانند برگردند حتماً میگویند باید مجلس تصویب کند که یک مبلغ اضافهای هم به آنها داده شود بنده عقیدهام این است که باید این برود به کمیسیون رسیدگی بکند بیاید اینجا مخالف و موافق صحبت کنند بعد رأی داده بشود.
معدل - اصلاً باید وزیر فرهنگ این تقاضا را بکند باید وزیر فرهنگ اینجا باشد دانشگاه حق مکاتبه مستقیم ندارد
رئیس - بر طبق آییننامه مطلبی که لازم باشد به اطلاع مجلس برسد میرسد و اگر محتاج به بحث باشد با رأی مجلس مورد بحث قرار میگیرد (صحیح است) یک اشکالی برای دانشگاه پیدا شده باید این اشکال رفع بشود آقایان اگر موافقند حالا مطرح میشود و رأی گرفته میشود و الا میماند برای بعد
بعضی از نمایندگان - باید وزیر فرهنگ باشد.
رئیس - به وزیر فرهنگ مربوط نیست دانشگاه استقلال دارد حالا برای این که مورد بحث باشد رأی میگیریم (دکتر کیان - بماند برای اول جلسه بعد حالا عده هم برای رأی کافی نیست) ممکن است آقایان در نظر بگیرند اول جلسه آینده مورد بحث قرار گیرد که آقایان هم ذهنشان حاضر باشد و بتوانند اظهارنظر موافق یا مخالف بکنند آقای فرامرزی اجازه نطق خواستهاند آقای فرامرزی بفرمایید
۶ - بیانات آقای فرامرزی به عنوان ماده ۹۰ آییننامه.
فرامرزی - آقایانی که معتقد هستند که رأی دولت در مجلس کافی نیست میتوانند استیضاح بکنند و دولت تقاضای رأی اعتماد خواهد کرد (بعضی از نمایندگان - یعنی چه؟) فرمودند رأیی که در مجلس سنا به دولت داده شده صحیح نبوده..
رئیس - حالا موقع این صحبت
نیست سنا خودش یک مقرراتی دارد چه ربطی به مجلس شورای ملی دارد.
فرامرزی - عرض کردم وکیل مجلس شورای ملی که معتقد است دولت رأی ندارد میتواند استیضاح کند این دیگر توضیح ندارد و به او مربوط نیست که کجا رأیش درست است کجا درست نیست عرض کنم که چون بنده در واقع حق دو ماده ۹۰ دارم که ماده ۱۱۶ میشود (بعضی از نمایندگان - ۱۸۰) راجع به فرمایش آقای دکتر مصدق هم میخواستم عرض کنم ولی حالا عرض نمیکنم ولی فقط راجع به جناب آقای مشار من منتهای تأسف را دارم که واقعاً نتوانستم اعصابم را حفظ کنم و این قضیه پیش آمد و جناب آقای دکتر مصدق اظهار لطف فرمودند و اگر آقای مشار و بنده با هم بخواهیم محاسبه کنیم او از من طلبکار میشود برای این که من پیش از او در واقع خارج شدم از حدود آنچه که یک انسان عاقل باید خودش را نگهدارد این است که من بسیار متأسفم یک مطلبی را هم میخواستم از جناب آقای معاون وزارت جنگ بپرسم که سرلشگر معتضدی مطابق چه ماده از چه قانونی حبس است فرمانده لشگری که خودش مسئول است که نمیخواهد ذخایرش آتش بگیرد که بعد مسئول بشود من تصور نمیکنم یک آدم عاقلی این کار را بکند مخصوصاً که او میگوید که من نامههای بسیاری نوشتهام و تلگرافاتی کردهام که گذاشتن این ذخایر در اینجا خطر دارد این را من برای یک کسی که الآن در محبس است و دستش از همه جا کوتاه است یک تذکری بدهم و همچنین یک سرلشگر دیگری هم هست به اسم عطاپور راجع به او هم همین توضیح را میخواهم عرض کنم که من به اجازهای که همیشه نسبت به نطقهای قبل از دستور داده میشود از لحاظ اصول اعتراض دارم مجلس وقتی یک آییننامهای نوشت و در آییننامه گفت که فقط یک ربع میشود حرف زد دقیقه به دقیقه نباید خلاف آییننامه رفتار کند (نورالدین امامی - آقای فرامرزی همان آییننامه اجازه داده مگر با اجاز مجلس) اگر اجازه داده پس عرضی ندارم عرض کنم لعنت به سیاست که حتی بین دوستان کار به جایی میکشد که موجب قطع دوستی میشود حتی ممکن است مبدل به خلاف دوست هم بشود آقایان اشاره به انتخابات کردند هم جناب آقای تیمورتاش هم جناب آقای صفایی و گفتند چون آقای فرامرزی وکیل طبیعی است و این را مسخره کردند. (صفایی - چنین چیزی نبود مسخره نکردیم) این پرونده من را که تمام تلگرافاتش بر علیه من است این را بروید بخوانید یک شب قبل از این که اینها را بکشند مرحوم دانش از آنجا تلگراف کرده است که از تهران خبری نشد ولی خبر مرگ ما به شما خواهد رسید و من مکرر به رزمآرا و همه اینها گفتم شما نمیتوانید جلوی انتخاب شدن مرا بگیرد ولی فقط آدم کشته میشود دکتر متین دفتری شاهد است آقای کشاورزصدر شاهد است گفتم که کسی نمیتواند از وکیل شدن من جلوگیری بکند ولی میخواهم آدم نکشند من از آدمکشی میترسم همین طور هم شد نتوانستند از انتخاب شدن من جلوگیری کنند مطالبی که شما راجع به صحرای کربلا که میگویید و میخوانید همین است.
اینها میدانستند کشته میشوند ولی ماندند و کشته شدند برای این که حقشان را یک آدم گردن کلفتی نتواند از بین ببرد با این حال من وکیل طبیعی نیستم؟ بروید اینها را بخوانید عرض کنم راجع به آقای تیمورتاش که حقیقتاً من متأثر شدم از این قضیه و از این تأثری که ایشان داشتند برای این که من یکی دو سه مرتبه شوخی کردم در مجلس و خیال کردم که خارج از شوخی نیست ولی ایشان عصبانی بودن این را جدی تصور کردند اجازه بدهید چند کلمهای اساساً عرض کنم و گرچه ممکن است یک قدری هم مفصل بشود عرض کنم که اقلیت برای حمله است برای اعتراض است برای انتقاد است اما امروز اقلیت همه از خودش دفاع کرد مثل این که خودش را محکوم میدانست و حتی آقای تیمورتاش فرمودند من آخرین دفاع خودم را میکنم باید دید چرا این طور است باید دید اقلیتی که در همه جای دنیا قوی است چرا این طور شده برای این که اقلیت حرف حق میزند اقلیتی که مورد تأیید ملت است در همه جای دنیا همه به اقلیت احترام میکنند تعظیم میکنند برای این که حقایق را میگوید در تمام دنیا اقلیت مورد تأیید و احترام ملت هستند چطور شده است که در این مورد این طور نیست و اقلیت محکوم ملت است و از خودشان دفاع میکنند عرض کنم که آقای تیمورتاش که فرمودند نسبت اجنبی پرستی میدهند و این را به من نسبت دادند من العیاذ بالله که این کار را بکنم خیلی متأسفم که خود ایشان اینجا نیستند اگر همه مردم تیمورتاش را نشناسند من میشناسم من به جرأت میتوانم بگویم که در میان چند میلیون جوان ایرانی چند تایش مثل تیمورتاش از حیث پاکی از حیث عقیده از حیث اخلاق از حیث ایمان پیدا نمیشود.
من چطور به او نسبت اجنبی پرستی میدهم؟ یا نسبت مزدوری اجنبی پرستی میدهم؟ فقط من تأسف دارم که پسر مرحوم تیمورتاش که خودشان میگویند پدرم فدای نفت شد خودشان میگویند برای دفاع از حقوق ملت ایران با دانستن و دیدن خطر ایستاد تا از بین رفت در صورتی که میتوانست قبول کند و صد هزاران لیره استفاده کند و زیر بار نرفت پسر این آدم باید برود شیر نفت را ببندد نه این که متهمش کنند به خلاف آنچه که عقیدهاش است به خلاف آنچه که رویهاش است و به خلاف آنچه رویه پدرش بوده و پدرش روی آن فدا شده من تأسف میخورم که رندان سیاسی بازیگران سیاسی چطور جوانان پاک و بیآلایش را پیدا میکنند و احساسات آنها را تحریک میکنند و آنان را میبرند تا آنجایی که خودشان میدانند به مرحله خطرناکی رسیده است تیمورتاش منزه از این است که نسبت اجنبی پرستی بهش بچسبد منزه از این است که خیانت به مملکت بهش بچسبد و من هم منزه از این هستم که به کسانی که میدانم مردم پاک و شریف هستند نسبت اجنبی پرستی یا خیانت یا مزدوری بدهم فرمودند افترا، تهمت، این صحیح است ولی آقایان انصاف بفرمایید این تهمت و افترا فحاشی فقط از یک طرف است؟ شما روزنامههای مخالف دولت را نمیخوانید؟ مگر این فحشهای عرضی و ناموسی که هیچ چارپا داری حاضر نیست اگر یک قدری عزت نفس و مناعت طبع داشته باشد به زبان بیاورد اینها به زبان قلم میآورند و به دکتر مصدق و دولت و اتباعش و طرفدارانش از این چیزها میگویند (صفایی - مربوط به اقلیت نیست) البته بسیار جای تأسف است ولی یک طرفه نیست آقایان. و شما میدانید که دکتر مصدق شخصی نیست که بیاید روزنامهها را تحریک بکند و به فحاشی وادار کند شما که میدانید چرا گناه دیگران را به گردن او بار میکنید؟ (صفایی - او رئیس دولت است که باید جلوگیری کند) او هم در حدود قدرت و امکان و قانون میتواند جلوگیری بکند بیشتر که نمیتواند بکند و متأسفم از این که آقای تیمورتاش استعفا دادند از دو جهت: یکی از این که یک عضو شریف پاک با ایمانی (صحیح است) که دوست ما هم هست از مجلس برود و استدعا میکنم جناب آقای رئیس این را قبول نکنند دوم این که اگر ایشان در راه عقیدهشان مبارزه میکند چرا میدان را خالی میکنند و میروند. اگر راهشان را صحیح میدانند همین طور جلو بروند و اگر این طور نیست برگشتن از خطا که عیب نیست ادامه دادن به خطا با علم به این که خطا است عیب است من خودم در همین قضیه نفت کتابچه نفت هست - من در کمیسیون نفت معارضه کردم با دکتر مصدق، مباحثه کردم با دکتر مصدق، مجادله کردم با دکتر مصدق بعد که قانع شدم قبول کردم و رفتم دنبالش. این که عیب نیست وقتی که آدم اول خیال میکند این راه خوبی است، بعد نگاه میکند میبیند نه این راه بهتر است چه عیبی دارد برگردد ایشان بیایند اینجا اگر این مباره را مفید میدانند ادامه بدهند و اگر مفید نمیدانند برگردند ولی به هر حال تشریف داشته باشند (صحیح است) عرض کنم که ایشان خیلی اسم از مهدورالدم بردند آقایان هم زیاد اسم از قتل بردند من نمیفهمم چه کسی چه کسی را مهدورالدم گفته (شوشتری - رئیس دولت پشتتریبون مجلس سنا گفته)
رئیس - آقای فرامرزی از ماده ۹۰ خارج شدید خواهش میکنم در حدود ماده نود بفرمایید
فرامرزی - چشم الآن تمام میکنم این هم در حدود ماده نود است راجع به دولت هم با تمام اعتراضاتی که به دولت شد من یک دلیلی ندیدم که اقدامات و عمل دولت را تخطه کند (صفایی - گوش ندادید) چرا گوش دادم مخصوصاً ذیالمقدمه جنابعالی که ماشاءالله ماشاءالله به از مقدمه بود مخصوصاً این که مقدمهتان این قدر زیاد بود که ذیالمقدمه محتاج رأی شد و هریمن را اگر دکتر مصدق میانجیگریاش را قبول نکرده بود اعتراض میکردید. مگر شما نفرمودید که چرا اینها رفتند خواهش میکنم این را دیگر بیرونش نکنید شما این را گفتید، حالا میگویید چرا آمده است اما سیاست ثالث این یک بحثی است - میدانید که دو سیاست ما را حفظ کرده اگر یکی بود ما را خورده بود (شوشتری - آقا این حرفها را نزنید، خدا ما را حفظ کرده) چه عیبی دارد که آن هم باشد که در اینجا هم تعادلی باشد. این بحثی است که من حالا نمیخواهم بکنم ولی هر کس که وضع دنیا را بداند هر کس علوم ژئو پلیتیک را خوانده باشد و موقع جغرافیایی را بداند این را میداند. این روشن است قابل بحث نیست.
۷ - بیانات آقای رئیس راجع به آقای مشار وزیر پست تلگراف.
رئیس - خاطر آقایان محترم مستحضر است که در چند جلسه قبل در موقعی که آقای مشار بیاناتی میکردند یک سوء تفاهم و سوء تصادفی رخ داد که مایه تأسف بنده و اکثریت نمایندگان گردید. آقای یوسف مشار از رجال میهن دوست و یک فاضل این کشور هستند و مورد اعتماد میباشند (صحیح است) بنده خیلی مسرورم که آقای فرامرزی توضیحی را که لازم بود در این باب اظهار کردند.
۸ - طرح فوریت لایحه راجع به کمک کارگران مسلول.
رئیس - مطالبی که در دستور داریم یکی راجع به فوریت است مربوط به لایحه کمک به مسلولین که آقای وزیر کار دادهاند. یکی بخشودگی نظام وظیفه است که یکی از قوانین خوب است (صحیح
است) وعده زیادی از مشمولین را تکلیفشان را معین میکند و یکی هم راجع به نطق قبل از دستور است که آقایان تقاضا کردهاند که هر نمایندهای پنج دقیقه از وقتش را بتواند به دیگری بدهد بدون این که تمام مدت نطق قبل از دستور از سه ربع ساعت تجاوز بکند حالا اگر آقایان موافق باشند فوریت لایحه مسلولین را مطرح کنیم چون این را قبلاً اعلام کرده بودیم لایحه قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
مجلس شورای ملی: به طوری که استحضار دارند چند سال متوالی است کارگران مسلول کشور شکایت زیادی مبنی بر معالجه و پرداخت دستمزد ایام بیماری و سایر مزایای خود تقدیم داشتهاند. برای رسیدگی به شکایات مکرر آنها کمسیونهای متعددی تشکیل گردیده طبق بررسیها و مطالعات فنی که نسبت به این موضوع به عمل آمده معلوم شده است درآمد صندوق تعاون و بیمه کارگران که مجموعاً شش در صد دستمزد و مزایای کارگران است تکافوی کلیه وظایف مصرحه را که به موجب مواد ۱۶/ ۸/ ۶ قانون کار عبارت از:
۱ - حوادث و امراض ناشی از کار
۲ - حوادث و امراض غیر ناشی از کار
۳ - حوادث و امراض خانواده بلافصل کارگر
۴ - پیری و از کار افتادگی کارگر
۵ - ازدواج و حاملگی - عائله متصدی و وضع حمل و هزینه کفن و دفن و کمک به بازماندگان قانونی کارگر در موارد عسرت و استیصال
۶ - کمک به کارگران اخراجی.
۷ - مرخصی زنان باردار میباشد نخواهد نمود و بینه مالی این دستگاه قادر نخواهد بود هزینه کمرشکن بیماری خانمان سوز سل را که متأسفانه به جهات اقتصادی و بهداشتی رو به تزاید است انجام دهد از همین نظر است که تاکنون با وجود کوشش و مجاهدت فراوان موضوع شکایات کارگران مسلول لاینحل مانده و موجبات نارضایتی آنها فراهم گردیده است.
چون اصولاً برای دستگیری و حمایت کارگرن مسلول وضع و ایجاد قانون مخصوصی ضروری میباشد به این جهت لایحه قانون حمایت و معالجه کارگران مسلول را که برای این نظر تهیه گردیده تقدیم داشته با قید دو فوریت تقاضای تصویب آن را مینماید:
لایحه قانون حمایت و معالجه کارگران مسلول:
ماده ۱ - از تاریخ تصویب این قانون کلیه کارفرمایان و مؤسسات اقتصادی بازرگانی صنعتی و معدنی - باربری راه - راه آهن و به طور کل هر مؤسسهای که مشمول مقررات قانون کار میشود مکلفند علاوه بر چهار در صد مندرجه در ماده ۱۶ قانون کار معادل یک درصد دستمزد و مزایای کارگران خود را به منظور حمایت و معالجه کارگران مسلول و ترتیب نگاهداری از آنها به صندوق تعاون و بیمه کارگران بپردازند.
تبصره ۱ - وزارت کار آییننامهای برای اجرای این قانون و طرز رسیدگی به تلفات آن تهیه و پس از تصویب هیئت وزیران به موقع اجرا خواهد گذارد.
تبصره ۲ - این قانون شامل کارگرانی که از تاریخ اول سال ۱۳۲۹ مسلول شده و بیماری آنها ناشی از کار تشخیص داده شده و به هزینه شرکت سهامی بیمه ایران در آسایشگاه تحت معالجه بودهاند نیز خواهد بود.
ماده ۲ - عدم تأدیه و تأخیر پرداخت یک درصد مذکور در ماده ۱ در موعد مقرر مستلزم پرداخت جریمه معادل دو برابر مبلغ اصل و در صورت تکرار معادل چهار برابر مبلغ اصل در هر مورد خواهد بود که به نفع صندوق تعاون و بیمه کارگران اخذ و محسوب خواهد شد.
ماده ۳ - وزارت کار مأمور اجرای این قانون میباشد.
رئیس - فوریت این لایحه مطرح است آقای نورالدین امامی مخالفید؟ (امامی - مخالفم) بفرمایید.
نورالدین امامی - عرض کنم که بدبختانه جناب آقای وزیر کار خیلی مورد احترام و علاقه من بوده و همیشه خواهند بود. ایشان یک مرد وطن پرست هستند و علاقه به مملکت دارند من همیشه به ایشان خیلی ایمان داشتم و امیدوارم تا آخر هم به همین چشم ایشان را نگاه بکنم اما من یک استدعایی دارم که اگر این استدعای من را عمل بکنند آن بدبختانه را برمیدارم و خوشبختانه میگذارم و آن استدعای من این است که ایشان مدتی از این جریان و این سر و صدای نفت به کنار بروند و یک قدم برای کار مملکت که همین کار مسلولین است بردارند ایشان سالها این بنگاه مسلولین را هم اداره میکردند. آقایان بهترین نقاط مملکت ما یعنی خوش آب و هواترین نقاط ایران آذربایجان است و الآن میخواهم ادعا کنم که یک خمس اهالی آذربایجان مسلولند (صحیح است) و بدبختانه چون وسایل کار مثل سایر نقاط ایران ندارند نمیتوانند تشخیص بدهند، تا مدتی چند ماه که میگذرد بعد تشخیص میدهند و میآیند اینجا. هر روز بیست نفر سی نفر آذربایجانی میآیند در منزل برای این که بفرستیم آنها را به آسایشگاه برای معالجه مرض سل این است که بنده با این قانون مخالفم و تقاضا میکنم آقای وزیر کار این قانون را پس بگیرند و یک قانون بیاورند که صدی یک یا صدی دو از تمام حقوق بگیرهای دولت کسر بکنند و در تمام نقاط خوش آب و هوای ایران بیمارستان بسازند آقا با این کمی جمعیت با این کمی زاد و ولد و با این مرض پدر سوخته خانمان برانداز که از گرسنگی از فقر، از بیچارگی تولید شده اگر با این وضع پیش برود چند سال دیگر پنجاه در صد ملت ایران مسلول خواهند شد این است که بنده علت مخالفتم را عرض میکنم که این را عمومیت بدهید برای تمام مملکت و در تمام نقاط خوش آب و هوای ایران مریضخانه برای مسلولین بسازید و اگر بودجه هم ندارید از حقوقهای ما از حقوق تمام مستخدمین کسر بکنید.
رئیس - آقای کشاورزصدر
کشاورزصدر - جناب آقای نورالدین امامی همکار عزیز بنده مخالف با این لایحه نبودند نهایت فرمودند که به تمام افراد مملکت یک فکری بشود هم به جای خودش صحیح است اما در لایحه اگر عنایت میفرمودند ملاحظه میشد به این که کارفرمایان میبایسی برای کارگر که در کارخانه آنها هستند یک مبلغی برای سلامت مزاج آنها بدهند و آقای وزیر کار که یکی از بهترین کارهایشان تقدیم همین لایحه است این را خواستهاند تأمین بکنند و ما نباید عقیده داشته باشیم وقتی میشود کارگر را از مسلول شدن نجات داد یا معالجه این را متوقف بکنیم و بگوییم اگر تمام نقاط مملکت وسائل فراهم نشود که مسلولین را معالجه بکنند و جلوگیری نکنند این هم باشد و عملی نشود هر جا که دستمان میرسد و کار خوبی مقدور است باید اقدام بکنیم و موافقت کنیم که دولت انجام بدهد و در صدد باشد و در نظر هم باشد که بعداً تأمین نظر آقای امامی را نسبت به سایر مملکت هم بکند آقایان میدانند که وضع کارگران این مملکت نقطهنظر سیاسی یک صورتی دارد نهایت ضرورت را دارد که دولت هم بتواند راجع به این صنف از مردم کمک و همراهی بکند و تشویق بکند آنها را زیرا آنهایی که میتوانند استقلال مملکت را حفظ بکنند همین دسته و کشاورزان و فلاحین هستند که در خارج زحمت میکشند علیهذا من استدعا میکنم از عموم آقایان رفقا که قطعاً خودشان هم همین نظر را دارند که به این فوریت رأی بدهند بلکه بتوانیم انشا الله یک قدمی برای کارگرها برداریم.
(جمعی از نمایندگان - عده کافی نیست)
۹ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه.
رئیس - چون عده در بیرون کافی نیست و وقت هم منقضی شده جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز سهشنبه خواهد بود دستور بقیه مذاکره در فوریت اول لایحه و سایر لوایحی که گفته شد.
(مجلس ۲۰ دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت
شماره ۱۶۶۴۲ ۶/۱۸/۳۰
تصویبنامهها
هیئت وزیران در جلسه مورخ هفدهم شهریور ماه ۳۳۰ نظر به پیشنهاد شماره ۵۵۳۱ وزارت کار مقررات مربوط به (طرز انتخابات نماینده کارگران - کارفرمایان در کمیسیون سازش و شورای توافق) را که مشتمل بر ۵ ماده است و به موجب ماده ۱۳ قانون کار مصوب ۱۷ خرداد ۳۲۸ از طرف وزارت کار تهیه و به تصویب شورای عالی کار رسیده تصویب نمود.
تصویبنامه در دفتر نخستوزیر است
م ۵۴۰۵ نخستوزیر
طرز انتخابات نماینده کارگران و کارفرمایان در کمیسیون سازش و شورای توافق
قسمت اول - انتخاب نماینده کارگر
ماده ۱ - شرایط انتخاب کننده (اعم از مرد یا زن)
۱ - هیجده سال تمام داشته باشد
۲ - تبعه ایران باشد
۳ - کارگر کارگاهی باشد که در آن رأی میدهد.
ماده ۲ - شرایط انتخاب شونده
۱ - لااقل سی سال تمام داشته باشد
۲ - تبعه ایران باشد
۳ - دارای سواد خواندن و نوشتن باشد.
۴ - منتسب به سازمانها و احزاب غیرقانونی نبوده و محکومیت جزایی نداشته باشد.
۵ - داوطلب نمایندگی کارگران نباید فعالیتهای سیاسی در داخل کارخانه و کارگاه بنماید متخلف از خدمت کارخانه و حق رأی دادن و انتخاب شدن و انتخاب کردن مرحوم خواهد بود.
۶ - داوطلب نمایندگی نباید سابقه ایجاد اعتصاب غیر قانونی داشته باشد که در این صورت نیز از حق انتخاب شدن - انتخاب کردن محروم خواهد بود.
۷ - لااقل دو سال سابقه کارگری در کارگاه مربوطه داشته باشد.
۸ - لااقل ده در صد از کارگران کارگاه تمایل خود را نسبت به نمایندگی داوطلب کتباً اعلام نموده باشد.
۹ - هر شخصی که دارای شرایط فوق باشد میتواند خود را داوطلب انتخاب معرفی نموده لااقل یک هفته قبل از آغاز انتخابات با تسلیم ورقه تمایل کارگران موضوع (بند ۸) داوطلب بودن خود را به اداره کار محل اعلام نماید داوطلب بایستی نیز برگ عدم سوء سابقه جزایی را از مقامات قضایی تحصیل و به اداره کار تسلیم نماید و اداره کار نیز نسبت به سوابق داوطلب رسیدگی نموده و اوراق مربوطه را در پرونده او ضبط میکند.
۱۰ - انتخابات در کارگاه بایستی سه هفته قبل از آغاز اعلام شود تا داوطلب بتواند خود را به اداره کار محل معرفی نماید.
۱۱ - نام داوطلب یک هفته قبل از آغاز انتخابات هر کارگاه بایستی در محل کار نصب شود.
ماده ۳ - طرز انتخابات - هیئت نظارت انتخابات از اشخاص زیر تشکیل میشود:
فرماندار یا نماینده او - رئیس اداره کار در محل یا نماینده او - دو نفر نمایندگان کارگر (به انتخاب و تشخیص اداره کار محل) دو نفر نماینده کارفرما
تبصره ۱ - هیئت نظارت یک هفته قبل از شروع انتخابات اعلانی مبنی بر ساعت و روز شروع انتخابات تهیه و به اطلاع کارگران کارگاه مربوطه خواهد رسانید.
تبصره ۲ - دادن رأی مخفی بوده و کارگران باید قبلاً رأی خود را در روی کاغذ نوشته با حضور هیئت نظارت در صندوق رأی بیندازند.
تبصره ۳ - پس از اتمام اخذ رأی بلافاصله قرائت آرا شروع و اگر قرائت در یک جلسه تمام نشود صندوق رأی از طرف هیئت نظارت مهر و موم و تا جلسه آتیه در محل امنی نگاهداری خواهد شد حضور داوطلبان در موقع باز کردن صندوقها و شماره و قرائت آرا آزاد است. پس از قرائت آرا نتیجه انتخابات در صورت مجلسی که به امضای هیئت نظارت خواهد رسید در سه نسخه تنظیم و خلاصه آن در جایگاه آگهیهای کارگاه نیز اعلام میشود اوراق رأی تا یک هفته پس از اعلام نتیجه انتخابات محفوظ و سپس به وسیله انجمن نظارت معدوم خواهند شد و نیز نتیجه انتخابات در دفاتر محل و مرکزی ادارات کار ثبت خواهد گردید و اعتبارنامه از طرف اداره کار محل صادر خواهد گردید.
قسمت دوم - انتخابات نماینده کارفرما
ماده ۴ - کارفرما شخصاً در شورای کارگاه حاضر یا نمایندهای از طرف خود انتخاب و کتباً معرفی خواهد نمود.
ماده ۵ - اعتبار نمایندگی نمایندگان فوق از تاریخ تشکیل اولین جلسه شورای کارگاه برای مدت یک سال خواهد بود مگر این که دو سوم کارگران کتباً تغییر نماینده خود را از اداره کار محل تقاضا نمایند و در مورد تغییر نماینده کارفرما هم بایستی توسط کارفرما کتباً به اداره کار محل اطلاع داده شود در این صورت نمایندگان جدید برای بقیه مدت به طریق فوق انتخاب خواهند شد.
سؤالات نمایندگان
مقام محترم ریاست معظم مجلس شورای ملی
با کمال احترام مستدعی است مقرر فرمایید از جناب آقای وزیر جنگ دعوت به عمل آید که در مجلس حضور یافته و در جواب سؤال بنده نتیجه تحقیقاتی که در علل وقوع حادثه انفجار انبار مهمات شیراز به عمل آمده است توضیح فرمایند.
برای مزید توضیح چون بنده یکی از موافقین جدی دولت حاضر میباشم سؤال فوق هیچ گونه جنبه حمله و مخالفت نخواهد داشت خاصه که حادثه نامبرده در زمان دولت حاضر نبوده است ولی نظر به این که ضمن سؤال و جوابهای سابق دولت وعده کرده بود نتیجه تحقیقات را بعداً به اطلاع مجلس برساند و مردم شیراز انتظار دارند که به علل وقوع حادثه بهتر آگاهی یابند البته توضیحات جناب آقای وزیر جنگ موجب امتناع عموم خواهد گردید.
رضوی نماینده فارس