تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ آذر ۱۳۳۰ نشست ۲۱۴»
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
'''روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران''' | '''روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران''' | ||
− | شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی | + | شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی |
سال هفتم – شماره ۲۰۰۳ | سال هفتم – شماره ۲۰۰۳ | ||
− | ۲شنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۳۰ | + | ۲شنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۳۰ |
− | + | ||
− | دوره شانزدهم مجلس شورای ملی | + | دوره شانزدهم مجلس شورای ملی |
شماره مسلسل ۲۱۴ | شماره مسلسل ۲۱۴ | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | '''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | ||
− | جلسه ۲۱۴ | + | مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۱۶ |
+ | |||
+ | جلسه: ۲۱۴ | ||
− | صورت مشروح مذاکرات مجلس روز | + | صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۳۰ |
فهرست مطالب: | فهرست مطالب: | ||
− | :۱- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل | + | |
− | :۲- بیانات قبل از دستور آقایان: تیمورتاش - شوشتری | + | ۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل |
− | :۳- توضیحات آقای دکتر شایگان به عنوان ماده ۹۰ آییننامه | + | |
− | :۴- تعیین موقع و | + | ۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: تیمورتاش و شوشتری |
+ | |||
+ | ۳ - توضیحات آقای دکتر شایگان به عنوان ماده ۹۰ آییننامه | ||
+ | |||
+ | ۴ - تعیین موقع و دستور جلسهی بعد - ختم جلسه | ||
+ | |||
+ | مجلس ساعت ده و پنجاه دقیقه صبح به ریاست آقای جواد گنجه (نایب رئیس) تشکیل گردید. | ||
+ | |||
+ | ۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - صورت غایبین جله قبل قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | (به شرح زیر قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | غایبین با اجازه - آقایان: محمد عباسی - محمدتقی برومند - ناصرقلی اردلان - عبدالرحمن فرامرزی - عباس اسلامی - عماد تربتی - ابوالفضل حاذقی - ناصر صدری - اللهیار صالح - طباطبایی - نصرالله شادلو. | ||
+ | |||
+ | غایبین بیاجازه - آقایان: خزیمه علم - جواد مسعودی - ارباب رستم گیو - افشار صادقی - حسین کوراغلی - کشاورزصدر - احمد حمیدیه - غلامحسین ابتهاج - احمد ناظرزاده کرمانی - دولتآبادی - فتحعلی افشار. | ||
+ | |||
+ | دیر آمدگان بیاجازه - آقای محمد هراتی یک ساعت و نیم - آقای محمدعلی مسعودی یک ساعت - آقای محمد ذوالفقاری ۳۰ دقیقه - آقای دکتر کیان ۳۰ دقیقه - آقای سلطانی یک ساعت - آقای خسرو قشقایی یک ساعت - آقای شهاب خسروانی ۳۰ دقیقه. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - به علت تعطیل دیروز صورت جلسه آماده نیست بنابراین با موافقت آقایان نطقهای قبل از دستور را شورع میکنیم. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - راجع به غیبت حرف دارم. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - نسبت به غیبت کی؟ | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - اجازه بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - بنده خواستم از فرصت استفاده کنم و این عریضه کارگران چاپخانه نقش جهان را خدمتتان تقدیم بکنم چند فقره مکتوب هم از طرف سازمان جوانان و زنان ایران به بنده نوشته شده است که اینها را میگذارم در جلسه بعد قرائت میکنم تا جریان ۱۴ آذر روشنتر بشود. | ||
+ | |||
+ | ۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: تیمورتاش و شوشتری. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - بسیار خوب آقای تیمورتاش بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - چون عرایض بنده در جلسه گذشته تمام نشده بود بنده قصد داشتم امروز از آنجایی که سخنم قطع شده بود شروع کنم و دنباله عرایضم را به عرض مجلس شورای ملی برسانم ولی متأسفانه (هر دم از این باغ بری میرسد. | ||
+ | |||
+ | تازهتر از تازهتری میرسد (امروز صبح جمعی از آقایان بازاریها که بنده شخصاً هیچ آشنایی با ایشان نداشتم منجمله آقای علی معماریان تلفن کردند و به وکلای اقلیت گفتند که ما دیروز تصمیم داشتیم طوماری امضا کنیم و بگوییم که بستن بازار به طیب خاطر نبوده است یک عده مردمانی که بنده نمیخواهم عرض بکنم و فقط میگویم معلومالحال با مأمورین شهربانی آمدهاند طومار را گرفتهاند و ما را بردهاند به کلانتری و از ما تعهد گرفتهاند امروز در تأمینات حاضر بشویم و نمیدانیم چه به سرمان خواهند آورد (مکی - آقای تیمورتاش مردم را دعوت کرده و گفته بودند که میخواهیم طوماری برای پشتیبانی از دولت آقای دکتر مصدق تهیه کنیم این را امضا کنید مردم هم امضا میکردند بعد معلوم شد که تقلب کردهاند به عنوان جعل اکاذیب و جعل امضا و تقلب آنها را تعقیب کردهاند) (شوشتری و پیراسته - این طور نیست) عرض کردم بنده شخصاً آقای علی معماریان را نمیشناسم (شوشتری - اسم نبرید آقا بیچاره میشود) و الآن هم در آگاهی هستند - اما نکته دیگری که مربوط به خود بنده است و این هم باز دلیل بارز بر وجود امنیت جانی و آزادی بیان است این است که هنگامی که دیروز بنده در مجلس متحصن بودم برادرم اتومبیل مرا سوار شده بود و جایی کار داشت. دو تا اتومبیل که یکی بیوک ماشی رنگ باز که نمره تهران را نداشته و دیگری یک اتومبیل فرد خاکستری ماشین برادرم را تعقیب کردهاند (جمال امامی - بنا بود که شما سبیلتان را بتراشید که با برادرتان اشتباه نشوید) و این طفلک تا راه شمیران رفته است و بالاخره با هزاران مخاطرات جانی توانسته است از دست این جانیها فرار کند. | ||
+ | |||
+ | چیزی است که به عرف ما در این کشور اسماش تأمین جانی است به هر صورت این را خواستم عرض کنم که برادرم هوشنگ در امور سیاسی با من اختلاف نظر دارد و خواهش میکنم که او را به جای من آزار نکنند و بنده حاضرم که هر تنبیهی که درباره بنده بخواهند اعمال بکنند حرفی ندارم و فقط عرض میکنم که اگر پنج شش نفر کشته شداند گناه من نخواهد بود. چون نخواهم گذاشت که مرا بیهوده بکشند و در همین زمینه میخواستم اشاره بکنم به شرحی که روزنامه شورش نوشته است سرمقالهاش را بنده کاری ندارم چون که مسلم است آیینهای جلوش گذاشته و خود را در آن آیینه دیده است (پیراسته - و حامیاناش و کسانی که بهش پول میدهند) ولی چیزی که برای بنده حائز اهمیت و مخصوصاً میخواستم حضور محترم آقایان عرض کنم چیزی است که تحت عنوان است چگونه مدیر ما نقشه سوء قصد به مصدق را نقش بر آب کرد. | ||
+ | |||
+ | نوشته است در آنجا خودش مینویسد و میگوید مدیر قهرمان ما مردانه یکه و تنها در مقابل یک عده چاقوکش نتوانست تاب تحمل و اهانت به مصدق را بکند و مردانه دفاع کرد بالاخره نوشته است که به بنده و آقای نصرتیان رسید و با سیلی و مشت و لگد | ||
+ | |||
+ | سر و کله بنده و نصرتیان را شکست و حاشا و کلا. بر همت همکاران محترم عزیر من که قبول بفرمایید مدیر روزنامهای به یک نفر که اسماش وکیل مجلس است این طور اهانت کرده باشد و خودش هم معترف باشد و هیچ گونه عملی نکنند و اما نکته دیگری که بنده مأموریت دارم اینجا عرض بکنم نامهای است که از طرف اقلیت به ریاست مجلس شورای ملی نوشته شده است و بنده مأموریت دارم که در این جا قرائت بکنم. (مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی: نظر به این که روز سهشنبه ۲۶ آذر انتخابات دوره ۱۷ قانونگذاری شروع میشود و دولت اعلام کرده است ک رادیو برای تبلیغات انتخاباتی در اختیار همه دستهجات گذاشته میشود و فعلاً هم کاندیدهای مورد حمایت دولت این استفاده را عملاً میکنند نمایندگان اقلیت و مدیران جراید عمده و مستقل پایتخت که در مجلس شورای ملی متحصن میباشند تقاضا دارند مقرر فرمایید که دولت برای فردا شب تعیین وقت بکند و آقای جمال امامی به نمایندگی آقایان متحصنین در مجلس شورای ملی مبارزه انتخاباتی را افتتاح کنند و یک ساعت وقت رادیو تهران برای این منظور در اختیار نمایندگان اقلیت متحصنین باشد و بعد از آن هم در تمام مدت انتخابت هر شب یک ساعت وقت برای تبلیغات انتخاباتی به نمایندگان اقلیت تخصیص داده شود ( | ||
+ | آشتیانیزاده - آنهایی که متحصن نیستند چکار بکنند؟ | ||
+ | |||
+ | آزاد - بیایند متحصن بشوند و استفاده بکنند. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - این جریانی بود که بند میخواستم به عرض آقایان برسانم و حالا بر میگردم به سر مطلب و اساس موضوع آخرین بیان بنده در جلسه گذشته راجع به ارمغانی بود که جناب آقای دکتر مصدق از شورای امنیت برای ما آوردند که دو نفر از آقایان محترم که من همیشه به عقایدشان احترام میگذارم اینجا اعتراض کردند که این طور نیست و ما صلاحیت دادگاه را نشناختهایم و تصور میکنم که خودشان هم توضیحاتی بدهند بنده چون که واقعاً علاقمند بودم که بفهمم در خارج از ایشان سؤال کردم فرمودند که ما به هیچ وجه صلاحیت را نشناختایم و این کمال خوشوقتی بنده و ملت ایران است که صلاحیت دیوان دادگستری لاهه شناخته نشد گفتند چون ما تصور کردیم که اگر خودمان برویم و دفاع کنیم مؤثر خواهد بود این تصمیم را گرفتیم که برویم در آنجا دفاع بکنیم. | ||
+ | |||
+ | مکی - دفاع راجع به عدم صلاحیت است و بس. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - تصمیمی گرفته نشده. | ||
+ | |||
+ | پیراسته - اگر فقط این است تلگراف کنید. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - اما چیزی که بنده و قاطبه ملت ایران میفهمایم نتیجهاش این است که محکمهای بوده است و ظالمانهترین رأی ممکنه را دربارهی ایران صادر کرده است (صحیح است) ملت ایران یک دل یک جهت و یک زبان بر این رأی اعتراض کردند و حتی حاضر نشداند که نمایندهای بفرستند در آن محکمه برای این که درخور این که بخواهند باحضور نمایندهشان دفاع بکنند ندانستند و بعد رفتند به شور امنیت برای دفاع از حقوق حقه ما و ما به سهم خودمان از آن مدافعات متشکریم. | ||
+ | |||
+ | ولی ارمغانی که برای ما آوردهاند این است که همان محکمهای که یک بار رأی داده است و رأیش را ما قبول نکردیم همان محمکه باید مجدداً رسیدگی بکند به دادخواست و عرضحال (دکتر شایگان - اشتباه است) چیزی که بنده میفهمم این است (مکی - این سفسطه است) (پیراسته - سفسطه نیست عین حقیقت است) | ||
+ | |||
+ | جناب آقای دکتر شایگان امیدوارم تشریف فرما بشوند اینجا و توضیحات کافی بدهند فقط استدعای بنده این است که به این یکی دو سؤال بنده کمترین هم جواب بدهند (پیراسته - دولت باید جواب بدهد) آیا آن قضاتی که در این محکمه بودهاند و رأی ظالمانه و جابرانه دادهاند تغییری در عقیدهشان و ماهیت و طرز فکرشان به وجود آمده است که ما امیدوار باشیم که دفعه ثانی بهتر از دفعه اول رأی خواهند داد و ثانیاً این که آیا محیط مناسبتری به وجود آمده است | ||
+ | |||
+ | برای این که ما تصور بکنیم که این دفعه حقمان را خواهیم گرفت؟ و بالاخره چه حوادثی پیش آمده است که این بار ما تصور بکنیم که دیوان دادگستری بینالمللی بهتر از آن دفعه برای ما رأی میدهد؟ | ||
+ | |||
+ | عرض کنم که جناب آقای دکتر مصدق در مدتی پیش از پشت همین تریون فرمودند که نقش انگلیسها این است که با تضعیف قدرت مالی و اقتصادی ما را به زانو در بیاورند و حتی مدت هم برای این کار معین کردند و فرمودند چهار ماه ما مجال و مهلت داریم و اگر در ظرف این مدت کاری نکردیم ما به زانو در خواهیم آمد و مجبور خواهیم بود که شرایط آنها را قبول بکنیم بنده فقط سؤالم از جناب پیشوا این است که با اطلاع به این امر و با این که این نکته را خودشان بیان فرمودند چطور شد که قبول فرمودند که جلسه دیوان دادگستری لاهه این قدر به تعویق بیفتد | ||
+ | |||
+ | آیا منظور این بوده که این ۴ ماه کذایی تمام بشود یا این که نظر دیگری داشتهاند؟ (پیراسته - تمام شده) (آشتیانیزاده - ازکجا فهمیدند که ۴ ماه مدت قائل بشوند) | ||
+ | |||
+ | این طور فرمودهاند بنده اطلاع ندارم اما مذاکراتی که در آمریکا فرمودهاند بنده از این نکته میگذرم که در طی تمام مدتی که جناب آقای دکتر مصدق در آمریکا مشغول مذاکره بودند کفیل نخستوزیری و وزیر امور خارجه ایران به طوری کلی هر گونه مذاکرهای را تکذیب میکرد. | ||
+ | |||
+ | ممکن است کفیل نخستوزیری ایران از مذاکراتی که در آمریکا میشده بیخبر باشد این مطلب صحیح است یا صحیح نیست بحثی است علیحده اما هنگامی که آقای هریمن به تهران آمده بودند بنده چند سؤال از جناب آقای دکتر مصدق و رئیس دولت ایران کردم تاریخ آن سوالات ۳/۶/۳۳۰ یعنی سوم شهریور ۳۳۰ است من این سؤالات را امروز اینجا میخوانم ملاحظه بفرمایید ببینید آیا ما این نتیجه را که بعد از چندین ماه امروز به آن رسیدند همان روز پیش بینی کردیم و گفتیم یا خیر؟ | ||
+ | |||
+ | سؤال اول بنده این بود با این که در پاسخ نامه اول حضرت ترومن رئیس جمهور ممالک متحده آمریکا جناب آقای دکتر مصدق اظهار نظر ایشان را نوعی مداخله در امور داخلی ایران تشخیص دادهاند چه موجب شد که چندی بعد خود درخواست وساطت در امر نفت از ایشان میفرمایند؟ | ||
+ | |||
+ | دوم پس از انتخاب جناب آقای هریمن برای میانجیگری اگر قصد عدول از ۹ ماده مصوبه ۱۱ اردیبهشت ۳۰ را نداشتند چرا وساطت ایشان را پذیرفتند؟ آیا تصور میفرمودند تمام مفاد ۹ ماده مورد قبول جناب ایشان واقع خواهد شد؟ ثالثاً چرا طبق گزارش جناب آقای نخستوزیر در مجلس در موادی که به نام فورمول هریمن مشهور گردیده از قانون اول ملی شدن نفت مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ذکر گردیده ولی از قانون اردیبهشت ۳۰ دایر به طرز اجرای آن اسمی برده نشد؟ | ||
+ | |||
+ | این خلاصه سؤالاتی بود ببخشید سؤال چهارم هم هست - شکست کنفرانس صاحبقرانیه و مداخله مستقیم یکی از برجستهترین سیاستمداران امریکا در این مذکرات چه انعکاسی در افکار عمومی ملت امریکا که پیوسته طرفدار خواستههای حقه ایران بودهاند خواهد داشت و نتیجه آن از نظر آتی چه خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | این سؤالاتی که بنده در چند ماه پیش کردم و نتیجه تمام مذاکرات این شد که تشریف آوردند و علناً فرمودند از امریکا هم برای ما کاری ساخته نیست و ما بیخود در آنجا منتظر بودیم. | ||
+ | |||
+ | من خیال میکنم هرکس کمی توجه به سیاست دنیا داشت و سیاست دنیا را در نظر میگرفت این را از روز اول پی بهش میبرد متأسفانه در آن زمان آقایان به حدی شیفته و فریفته مساعدتهای امریکا بودند که تصور میکردند آنها حلال تمام مشکلات خواهند بود امروز به حمدالله امر برایشان مسلم شده. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - وقت جنابعالی تمام شد. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - اجازه میفرمایید که درخواست کنم یک ربع وقت به بنده داده شود! | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - اکثریت برای رأی گرفتن نیست. | ||
+ | |||
+ | شوشتری - پنج دقیقه از وقت بنده استفاده بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | آشتیانیزاده - این وقت را هم در دوره پانزده آقای تقیزاده درست کردند. | ||
+ | |||
+ | قاسم فولادوند - برای امروز | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - جناب فولادوند اجازه میفرمایید. | ||
+ | |||
+ | فولادوند - بفرمایید | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - خیلی خلاصه میکنم عرایضم را برای این که باز هم وقت تمام شده است و اکثریت نیست همکاران محترم هنگامی که من تاریخچه مبارزه مقدس ملت ایران را در راه وصول استقلال و آزادی خود ورق میزنم بیاختیار سر تعظیم در مقابل این همه گذشت و فداکاری افراد ایرانی که از هر گونه مضیقه و سختی و قبول آن دریغ نداشتند فرود میآورم ولی باز هم بیاختیار از بیتصمیمی و ندانم چکنم کاری کسانی که مسئولیت خطیر حل مسأله نفت را بر عهده دارند شدیداً نگرانم اگر مجال میبود بنده تشریح میکردم که از روز اول این جریان چه جور به فراخور روز پیش آمد بدبختانه یکی از علل عمده مخالفت من شخصاً این بود که نقشه و برنامه صحیح و کاملی در دست نیست برای این که مبارزه به این بزرگی را تمام کنیم باز هم تکرار میکنم ملت ایران و مجلس ایران و شخص بنده به قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور رأی دادیم. برای این که برای من شخصاً بهترین وسیله لغو قرارداد منحوس ۱۹۳۳ و آن قراردادی که با خون پدرم امضا شده بود این بودکه به این قانون رأی بدهیم ولی بعد گفتند که فوراً باید خلع ید شود و حال آن که تا این مرد آقای مکی نرفت خلع ید عملی نشد من نمیدانم در این مدت انگلیسها تا چه اندازه توانستند خودشان را آماده مبارزه طویلالمدت با ما بکنند | ||
+ | |||
+ | عرض کردم که گفتنی زیاد است ولی متأسفانه وقت نیست این است که به طور خلاصه عرض میکنم و میگذارم راجع به ماده ۷ اینجا گفته شد که لازم نیست که به مجلس رجوع شود و با مجلس تبادل نظر شود متکی بودند به صورت مجلسی که هنگام تصویب ۹ ماده به وجود آمد بنده عرض کنم که ماده هفتمشان نزولی داشت و آن شأن نزول در مرحله اول این بود که سیاست کلی کشور را ممکن بود تغییر بدهد | ||
+ | |||
+ | آقایانی که این پیشنهاد را کردند و این ماده را گنجاندند از نقطه نظر اجرا نبود از لحاظ این بود که سیاست کلی کشور را در نظر بگیرند بنابراین حق بود که جناب آقای دکتر مصدق تشریف میآوردند و میگفتند که آقا ما این نظر | ||
+ | |||
+ | را داریم و میخواهیم سیاست کشور را از فرمی به فرمی دیگر ببریم، یعنی از آن فرمی که تاکنون بوده است و مبنای سیاست ماست در بیاوریم و خودمان را به بلوک شرق و کمونیزم نزدیک کنیم. من مخصوصاً از جناب آقای دکتر مصدق تعجب میکنم چون در بیاناتشان فرمودند که اگر پیشنهاد پنجاه، پنجاه در دوره پانزدهم داده شده بود مسلماً قبول میشد من به این گفته اعتراض دارم به دلیل این که خود آقایان مکرر در مکرر فرمودند یک جنبه سیاسی هم درباره مبارزه رشیدانه ملت ایران در راه نفت هست که آن پنجاه، پنجاه تأمین نمیکرد و اما عرض میکنم در دوره چهاردهم آقای کافتارادزه از شوروی آمدند به ایران و همین پیشنهاد پنجاه، پنجاه را دادند | ||
+ | |||
+ | و یکی از مفاخر جناب آقای دکتر مصدق این بود که موجباتی فراهم آوردند و طرحی تنظیم شد که ایشان دست خالی از ایران بروند چطور شد که در دوره ۱۴ پنجاه پنجاه آقای کافتارادزه را آقای دکتر مصدق قبول نمیکرد ولی امروز میفرمایند. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست. | ||
+ | |||
+ | (چند دقیقه بعد اکثریت حاصل شد) | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - ولیکن امروز میفرمایند که ما باید با بلوک شوروی معامله بکنیم و باید بلوک شرق را وارد در نفت خودمان بکنیم من استدعا میکنم ایشان پهلوی خودشان فکر بکنند و همان طوری که فرمودند اجازه بدهند این نفت در زیر خاک ایران مدفون باشد ولیکن موجباتی فراهم نیاورند که موجب این بشود که ما از مدار طبیعیمان خارج شویم و مجبور بشویم کمونیزم را قبول کنیم عرض کردم عرایض من بسیار است ولی چون وقت ندارم و نمیخواهم مصدع بشوم ولی ختم کلامم را این جمله قرار میدهم همه آزادیخواهان جهان قطعاً این جمله را میدانند: | ||
+ | |||
+ | ما به اراده ملت در اینجا آمدهایم و جز به زور سرنیزه از اینجا خارج نمیشویم این شعاری است که دنیا را تکان داد و مشروطیت را در سراسر دنیا به وجود آورد ولی شاید بعضی از شنوندگان ندانند که این جمله را کی گفت؟ خطیب شهیر فرانسه میرابو گفت - یعنی کسی که اگر بخواهیم به حق در این جمله قضاوت کنیم باید بگوییم پدر آزادی دنیا این شخص به حدی قدرت کلام و نفوذ بیان داشت که ملت فرانسه را تکان داد و بعد از آن که مرد در پانتئون یعنی محلی که وطنپرستان فرانسوی را دفن میکنند او را دفن کردند اما دیری نگذشت که در آن گنجه کذایی لویی شانزدهم اسنادی به دست آمد که این آقای میرابو و این بیان کننده آن جمله خودش با مظهر استبداد یعنی لویی شانزدهم بند و بست داشته. ملت فرانسه جسد او را از پانتئون درآورد و آتش زد من امیدوارم که در بین ما میرابو وجود نداشته باشد الآن شرحی آقای میراشرافی از الژ مطبوعات نوشتهاند که بنده عیناً قرائت میکنم (به طوری که از منزل اینجانب اطلاع میدهند روز یکشنبه چهار نفر چاقوکش به درب مدرسه رفته و میخواستهاند فرزند هم شیرهام را به نام کیوان میراشرافی سرقت نمایند بچه از ترس فرار کرده زمین خورده دست او مجروح شده است. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - آقای شوشتری بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم - در جلسه سهشنبه گذشته عرایض اینجانب خاتمه نیافت امرز آنچه اجازه بدهند مطالبی معروض میدارم. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست (چند لحظه بعد اکثریت شد) بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | شوشتری - هدف ما نمایندگان اقلیت بیداری ملت است شهرتی را که آقای دکتر مصدق و اطرافیانش میدهند که نمایندگان اقلیت به علت آن که دیگر نمیگذارند آنها وکیل شوند متحصن شدهاند دروغ محض است و این هم یک از هزاران افترایی است که تا حال به ما زده شده | ||
+ | |||
+ | ما دعوی شخصی نداریم ما باید حرفهای خود را از نظر انجام وظیفه نمایندگی بگوییم و موکلین بفهمند اگر حرفهای ما صحیح است چرا مردم نباید بفهمند و چنانچه گفتههای ما غیر وارد است شما که مدعی هستید ملت ایران به حداکثر رشد اجتماعی رسیده پس بالملازمه تمیز بین حرفهای حق و ناحق را میدهد و اگر ما ناپسند گفته باشیم آنها قضاوت خواهند کرد. | ||
+ | |||
+ | آیا از آغاز مشروطیت تا حال و زمان استبداد و مراجعه به تاریخ خواندهاید و شنیدهاید که دولت مسلط بر مردم به دست خود فتنه برپا سازد و مردم را به جان هم اندازد؟ در زمان استبداد دولتهای استبدادی حتی نیمه وحشی با آن که مقررات نداشتند و به دفاع شخصی هر حکمی میخواستند میکردند یک اصل در آنها مسلم بود ک دستور و احکام آنها به طور تساوی در مردم اجرا گردد. آقای مصدق از روزی که نخستوزیر شده تمام قدرت خود را برای فنای منتقدین به کار برده آن هم نه به طوری که تحقیق کرده باشد صرف آن که یکی از اطرافیانش روی اغراض خصوصی بیچارهای را متهم نمود تمام دستگاه دولت مصدق قیام میکنند و آن بیچاره را از هستی و حیثیت ساقط میسازند. آقایان نمایندگان محترم ملت خوب توجه فرمایید اقلیت چه میگوید ما میگوییم در هشت ماه حکومت مصدق غیر از حرف و هوچیگری چیزی تحویل نگرفتهایم. | ||
+ | |||
+ | در دو ماه اول این حکومت به انتظار رسیدن به بهشت موعود صبر کردیم پس از آن که حس کردیم حرفهای آقای مصدق با عملشان وفق نمیدهد به کلی دو پرونده جداگانه دارد ناچار تدریجاً گرد هم آمدیم و با اتحاد واقعی متشکل شدیم. | ||
+ | |||
+ | در مرتبه اول (قبل از مسافرت ایشان به امریکا) که این هم یکی از چندین نیرنگ انگلستان بود برای ابقا این حکومت موضوع مسافرت به شورای امنیت و دفاع از حقوق ملت هر وطنخواهی را وادار میساخت که لب فرو بندد و منتظر نتیجه گردد. | ||
+ | |||
+ | لذا دم فرو بستیم و ساکت نشستیم پس از مراجعت ایشان و شنیدن اظهارات بیمغز و بی اساس ایشان ناچار شدیم مجدداً قیام کنیم و تا هر کجا که میسر گردد در بیداری مردم بکوشیم و نگذاریم کشور کهن سال ایران به دست این مرد مرموز عظمت دیرین خود را از دست بدهد. | ||
+ | |||
+ | از شما آقایان و ملت ایران انصاف میخواهم حرفهای مصدق در جلسه سهشنبه که به عنوان جواب بیانات نمایندگان اقلیت اظهار کردند صحیح و مرتبط بود؟ | ||
+ | |||
+ | مگر ما از ایشان سؤال کرده بودیم شما در آغاز جوانی چه زندگانی داشتید و چه میکردید که این جوابها را دادند! | ||
+ | |||
+ | مگر میشود یک عمر مردمانی را از راه به در برد و فریب داد بلی میشود اما در حرف نه در عمل فریب دهنده تا حرف میزند ممکن است مردم گول بخورند اما اگر وارد کار شد زود مچش باز میشود. بنده در برنامه ایشان روز اول گفتم این آقا اهل کار نیست نمونه وزارت دارایی ایشان را به یاد آوردم کار مثبت عقل سلیم لازم دارد و از خود گذشتگی این آقا راه حفظ وجاهت خود را بلد است و غیر از خود چیزی نمیخواهد پس بر ما است که بیش از این نگذاریم حقوق ملت ایران به دست یک منفی باف پایمال گردد. آیا باید روزی به خود آمد که شیرازه مملکت را دیگر نتوان جمع و رفو کرد. آقایان نمایندگان محترم آیا در این هشت ماه حکومت چه کار مثبت و مفیدی انجام شده؟ آیا غیر از تهی شدن خزانه مملکت و برداشت ۱۴ میلیون لیره از پشتوانه اسکناس و گرفتن هشت میلیون دلار و گرانی زندگی مردم بیچاره و سد ابواب در آمدها و تشکیل حکومتهای خود مختار و تأسیس بنگاههای تربیت و تشجیع اشرار و چاقوکش و ارعاب مردم و مداخله دادن چندنفر مخصوص را که وابسته به آقایان مصدق و کاشانیاند | ||
+ | |||
+ | درادارات که به دست آنها پستهای مأمورین تغییر یابد و ادارات دولت مورد تهدید قرار گیرد و تضعیف مجلس شورای ملی که هسته مرکزی مملکت است و توهین به نمایندگان آن چیزی دیگر از این دولت دیدهاید؟ بلی بلی دیدهاید دو بلوای عام و در هر روز بلواهایی خاص برپا ساخته (نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست چند لحظه بعد اکثریت شد) بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | شوشتری - که در هر یک از آن دو بلوا عده زیادی مقتول و مجروح گشتند و اموالی به غارت رفت حالا چاقوکشی را میگیرند و در شهربانی به عنوان محرک از او پذیرایی میکنند و میخواهند پرده روی اعمال خود بکشد. | ||
+ | |||
+ | با آن که تمام مخبرین خارجی که در تهران بودند این اوضاع را مشاهده کردند و به دنیا مخابره کردند. | ||
+ | |||
+ | این حقیقت بارز را نمیتوان با این حرکات مذبوحانه و دفاع بچهگانه پردهپوشی کرد. | ||
+ | |||
+ | آقایان نمایندگان محترم حرفهای آقای مصدق در جواب ما چه ارزشی داشت؟ | ||
+ | |||
+ | ایشان مقداری از زندگانی جوانی و تحصیلی گفت. | ||
+ | |||
+ | سپس از شخم سخن راند معلوم شد ایشان بین خیش و شخم هم فرقی نمیگذارند و آن وقت برادری خود را با جرج مکگی بیان کرد معولم شد در امریکا هم صیغه اخوت میخوانند و اظهار داشت چون مکگی با اینجانب برادر بود دولت آمریکا که دست نشانده سیاست انگلیس است او را به دور انداخت و علت عدم مساعدت آمریکا را به ایران به علت قدرت نفوذ انگلستان بیان کرد و از مجموع حرفها فهماند که ملت ایران باید از کمکهای آمریکا مأیوس باشد. | ||
+ | |||
+ | رمز این کار و این حرفهها را جناب آقای عبدالقدیر آزاد در جلسه پیش فرمودند محتاج به توضیح نیست پس از ختام جلسه سهشنبه موقعی که دولت ایشان متوجه شد که حرفهای نمایندگان اقلیت در مردم تأثیر بسزا نموده باز به حربه فرسوده خود متشبث گردید دستور تعطیل مصنوعی به زور و فشار روز پنجشنبه را | ||
+ | |||
+ | داد که به وسیله مأمورین شهربانی و برزنهای شهرداری و چاقوکشها و آن چند نفری که در بازار متوجه شدند منفعت آنها به خطر افتاده و روز مکافات نزدیک شده به جان مردم و کسبه بیچاره افتاده و تعزیه شیر و فضه روز پنجشنبه را فراهم ساختند برای چه مبادرت به این کار کردند خیال کردهاند از این راه وکلای اقلیت مرعوب خواهند شد و مجدداً لب فرو خواهند بست مقصود آنها این بود که نگذارند ملت ایران بیدار شوند تا رد انتخابات یعنی انتصابات افرادی را انتصاب به نمایندگی نمایند و همچه خیال کردهاند اقلیت متحده با این جار و جنجال و صدور احکام بر خلاف ما انزلالله از میدان در خواهند رفت. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - آقای فولادوند وقتتان را به آقای شوشتری دادهاید؟ | ||
+ | |||
+ | فولادوند - بله | ||
+ | |||
+ | شوشتری - باور نمیکردند و نمیکنند که این حرکات آزادیکش ما را بیشتر متحد میسازد بر جمعیتمان میافزاید ما ناچاریم تا هر جا منتهی شود استقامت ورزیم و این پرده ریا و دروغ و سحر افسون را پاره سازیم. | ||
+ | |||
+ | مصدق خواهرزاده مرحوم فرمانفرما هرچه میخواهد بکند و شهرت بدهد روزی نامههای او بنویسند که منظور اقلیت وکالت است دو جواب به این افترا میدهم اول آن که اقلیت وقتی متشکل گردید که صحبت انتخاباتی در بین نبود و این آقا بارها در این مجلس صریحاً گفته بود که دولت من دولت انتخاباتی نیست دیگر آن که بهترین راه برای وصول به نمایندگی هماهنگی با این دولت هو بود گمان میکنم همین دو دلیل کافی باشد. | ||
+ | |||
+ | اما چرا ایشان با این عجله دست به کار انتخاب انتخابات نه انتصابات، افرادی را انتصاب میکنند زده از ترس بیدرای افکار ملت است زیرا فهمیده که به سرعت مردم دارند میفهمند موضوع نفت از بین رفته و سیاست مرموز دیگری در کار دولت جریان دارد برای برگشت افکار و انحراف آنها موضوع انتخابات را پیش کشیده که توجه عموم را به این موضوع معطوف کند و نگذارد عامه پی به حقایق برند. و در ضمن وکلای حاضر را در خوف و رجا نگاه دارد و اگر بتواند از این راه مجلس را به تعطیل کشاند تا پردهها بالا نرود هیهات هیهات این بیچاره هوچی نفهمیده که ما از همین عمل مردم را بیدار خواهیم کرد و به عموم ایرانیان عزیز و مجامع بینالمللی اثبات خواهیم نمود که انتخاب دروه ۱۷ با مداخلات دولت و انحراف از قانون و تبعیض و تقدم و تأخر شروع در استانها بر خلاف قانون و روی آزادی مردم نیست این یک عملی است که هر ذیشعوری میفهمد که مصدق و آقای کاشانی میخواهند افرادی را منصوب به نمایندگی نمایند ما اعلام میکنیم که در دوره هفده با این جریان اگر صورت پذیرد قوانین آن پوچ و قابل اجرا نیست دلیل آقایان محترم این وزرا و معاونینی که از پست خود استعفا داده متکی به چه حزبی هستند که آن حزب به آنها الهام کرده باشد همه میدانند که آنها اطمینان دارند دولت آن آقایان محترم را از صندوقها بیرون خواهد آورد این است معنی آزادی انتخابات. | ||
+ | |||
+ | ممکن است من شخصاً یک دو روز و یا چند روز برای جمعآوری اسناد مداخلات دولت به حوزه انتخابی خود و سایر جاها بروم و ادله و اسنادی را که به دست میآورم به دنیا اعلام کنم در جلسه گذشته آقای مصدق بیانی کرد بیان ایشان این بود که من از واقعه پنجشنبه ۱۴ آذر متأثر و متأسف نیستم نمایندگان محترم آیا این گفتار لرزه بر اندام شما نمیانداخت من نمیدانم آن عدهای که این شخص را برای خود بت قرار دادهاند نباید از او بپرسند که آقای نخستوزیر شما که به دیدن چند نفر دزد در محبس خود را به گریه مصنوعی میزنید و به یک حرف غش و ضعی میکنید (اما در ایران نه امریکا) پس چطور در این خونریزیها و غارتگریها و سوزاندن کتابخانهها که شاید در آنها قرآن و کتب آسمانی بوده سوخت شد و زیر پا توهین شده متأثر و متأسف نمیشوید؟ | ||
+ | |||
+ | چه خوب فرمود استاد سخن حضرت شیخ: | ||
+ | |||
+ | تو کز محنت دیگران بیغمی | ||
+ | |||
+ | نشاید که نامت نهند آدمی | ||
+ | |||
+ | هموطنان عزیز مسلمانهای دنیا توجه فرمایید آیا این حرف با مملکتداری و مسلمانی وفق میدهد؟ در انبار قشون معاویه یک خلخال از پای زنی اهل کتاب بیرون آوردند حضرت امیر مؤمنان صلواتالله علیه در منبر کوفه آن قدر گریست که از اشک چشم مبارکش محاسن و لباسش خیس گردید- | ||
+ | |||
+ | آیا زمامدار مسلمین یک چنین حرفی از او شایسته است؟ اطلاع یافتم دو نفر از نمایندگان محترم حاضر در مجلس از طرف حضرت آیتالله العظمی آقای بروجردی حامل پیغامی بودند که به آقای مصدق فرمایش ایشان را بگویند آن پیغام این بود که آقای شاه باغ مرد فاضل و عالم و خوبی است چرا با او این معامله را کردید آقای مصدق جواب میدهد که چون شاه باغ رقیقالقلب است به درد کار نمیخورد معلوم شد در قاموس آقای مصدق قساوت قلب باید جزء لاینفک مأمورین باشد. | ||
+ | |||
+ | من خجالت میکشم وقایع پنجشنبه گذشه راتا ۱۲ شب بگویم زیرا نمایندگان محترم دیگر تذکر داده و همه تهران مشاهده کردند. | ||
+ | |||
+ | آقای مصدق ما تا به حال از نظر غرور ملی و حفظ شرافت مقامات دولتی نخواستم پردهدری کنیم و آنچه از سابقه شما میدانستیم فاش سازیم ولی شما ما را وادار ساختید که دیگر سکوت نکنیم یکی از بیانات شما در جلسه قبل که با آن حالت مخصوص فراموشی را نشان میدادید و پس از چند دقیقه اسم مرحوم حاجی سید اسدالله خرقانی را به زبان آوردید بدون تأمل من متوجه شدم چرا این حرکات را کردید چرا نام مرحوم خرقانی را به زبان آوردید. | ||
+ | |||
+ | به خاطر دارم تقریباً در سی سال قبل فاضل دانشمند آقای خلیلی مقالهای در روزنامه اقدام نوشته بود و در آن مقاله انحراف شما را از راه توحید به استناد آن کتاب ثابت ساخته بود شما در آن تاریخ به هر یک از علما متوسل شدید فایده نبخشید متوسل شدید به آقای سید اسدالله خرقانی و آن مرحوم خواست ماستمالی کند و آن مزخرفات را ولی نتیجه نبخشید چون در این تاریخ اطلاع پیدا کردید کتاب شما را به دست آوردهاند و میخواهند مردم را به افکار و حقیقت شما آشنا سازند پیش دستی کرده که مبادا انتشار کتاب شما را به جامعه معرفی سازد. آقای مصدق پیر مردان و آشنایان یا دودمان شما شاید هنوز باشند که از سابقه شما و ریاست مالیه شما در خراسان اطلاع کامل داشته باشند | ||
+ | |||
+ | مگر شما همان کس نیستید که با وکیلالملک پدر مرحوم علیاکبر دبیر سهرابی همدست شده و با شیخ محمد رزاز نوکر مرحوم آقا سید علیاکبر مجتهد تفریشی اسناد و فرامین قرا قوچان را مثل قریه فرخسواروهی هی و غیره که مرحوم دبیر سهرابی هفت سال قبل از فوتش با ارشاد این جانب به مرحوم اسدی صلح کرد و آن مرحوم وقف برای زایشگاه بیمارستان شاهرضا نمود جعل نمودید. مگر شما برای آقا خان محلاتی پدر آقاخان فعلی نشان و حمایل و فرمان مجعول نفرستادید تا در نتیجه وزیر مختار ایران در آن تاریخ به عنوان گله از دربار گزارش آن را به مرحوم مظفرالدین شاه عرض کرد و پس از اطلاع مظفرالدین شاه به اعمال شماها شهرت یافت که میخواستند دست شما را قطع کنند و با توسل جستن به مرحوم آقا سید علیاکبر تفریشی مجتهد شاه از قطع دست شما صرفنظر رد جلوی تخت مرمر به فلک بسته نشدید و چوب نخوردید و به تبعید به فرنگستان نگردیدید؟ | ||
+ | |||
+ | آیا هیچ فکر نکردید من در تمام زندگانی سیاسی و آشنایی حاضر نشدم حتی یک مرتبه در خانه شما قدم بگذارم برای چه بود؟ برای آن که از پیرمردان و موثقین مکرر این قصه و قصههای دیگر را از عملیات شما شنیده بودم موضوع متکای زیر سر مرحوم مظفرالدین شاه را هم میگذرم نگذارید پردهها را بالا بزنم موضوعات میگذرم. | ||
+ | |||
+ | همین دیروز با حضور عده زیادی از مردمان محترم که به دیدن آقای جمال امامی و متحصنین آمده بودند آقای محترم فاضلی که با شما دو سال قبل در دربار تحصن جسته بود صریحاً اظهار کرد شما در مدت تحصن در دربار حتی یک مرتبه نماز نخواندید و قصههای دیگری گفت که شرم دارم بگویم. | ||
+ | |||
+ | آقای مصدق شما هر قدر میتوانید سلب آزدی از نمایندگان بنمایید ما هم ناچاریم شما را معرفی کنیم قصه رفتن شما و جمعی دیگر از نمایندگان مجلس شورای ملی برای مراجع دادن اعلیحضرت فقید روزی که تعرض فرموده بود و به رودهن رفته بودند و تعرض مرحوم شیخ جلال نهاوندی که چرا نماز شما نمیخوانی فراموش نکردهام | ||
+ | |||
+ | آقای مصدق اسنادی اساعه از شما در نزد آقای جمال امامی موجود است که همه اصرار دارند فاش شود و در مجلس خوانده شود ولی دیشب آقای امامی فرمودند من از خارجیها خجالت میکشم که نخستوزیر ایران را با این اسناد معرفی کنم برمیگردم به قسمت دیگر و آن اعلامیههای آقای کاشانی است. | ||
+ | |||
+ | آقای کاشانی آیا شما میتوانید انکار فرمایید که وکیل مؤسسان اول نبودید و در تغییر خاندان قاجاریه رأی ندادید؟ تاریخ مرحوم عبدالله طهماسبی که در ۲۶ سال قبل کشته شده در اغلب کتابخانهها موجود است آیا شما در آن تاریخ چه روش سیاسی داشتهاید. من چون از روز ورود شما به تهران و با مرحوم آقا سید عبدالرحیم کاشانی و مرحوم حاج علیاکبر اخوان و چند نفر دیگر شما را در باغ سراجالملک استقبال کرده و در تمام این مدت هر وقت در تهران بودهام کم و بیش از نزدیک با شما ملاقات مینمودم از افکار شما مطلعم آیا اجازه میدهید اقدامات و مخالفتهای شما را با مرحوم مدرس رضوانالله علیه فاش سازم آقا بیش از این پردهدری نمیکنم ولی ناچارم از شما بپرسم اعلامیه میدهید و یک عده مسلمان ایرانی را بدون هیچ دلیل مزدور اجنبی معرفی میکند و جاسوس میخوانید. این است معنی روحانیت وترویج شریعت آقا کجا شرع اسلام اجازه میدهد که بامسلمانها این طور رفتار شود؟ آقای کاشانی شما در | ||
+ | |||
+ | اعلامیه خود لغت وطن پرست مینویسید در کجای کتاب اسلامی دیده شده یک نفر طلبه یک چنین عبارتی را به قلم آورد. | ||
+ | |||
+ | بین عوام معروف است لفظ قلم غیر از لفظ گفتار است آن هم عالم مدعی به اجتهاد العیاذ بالله پرستیدن و ستایش منحصر به ذات باری تعالی است این عبارات که در تاریخ لطمه به مقام روحانیت میزند پسندیده است؟ | ||
+ | |||
+ | آقای کاشانی این پولهایی که اطرافیان شما که عده از آنها گوسفند امام رضا را تاچاشت نمیچرانند از کجا به دست میآوردند آقا سید محمد پسر شما با آن سوابق آیا حجتالاسلام و المسلمین است که به رادیو دستور داده میشود او را به این عنوان بخوانند؟ مرحوم کلینی قدسسره را با آن عظمت؟ آیا حجتالاسلام غیر از امام زمان کسی میتواند باشد آقای کاشانی عدهای از طرفداران شما و اشرار که اغلب آنها مست بودند در شب پنجشنبه مجلس را محاصره کردند و به ما فحش میداند و اغلب شنیدند که به اجداد من ناسزا میگفتند آقای کاشانی مگر اجداد من با اجداد شما جدا است حضور پیغمبر فردای محشر محاکمه خواهم نمود آقای کاشانی قصهای را به خاطرتان میآورم آن روزی که آقای نوریزاده در سال پیش به عنوان اصلاح ذاتالمبین شما را و بنده را دعوت نموده بود به نهار و چهار ساعت آن مجلس صحبت طول کشید. مگر در آن روز بین ما توافق نشد که شما این اوباشها از سر خود پراکنده فرمایید آقای کاشانی به خاطر دارید موقعی که در منزل آقای دکتر طرفه در تجریش تشریف داشتید عصری به اتفاق آقای نوریزاده آمدیم به دیدن شما و در آن مجلس جمعی دیگر مثل آقایان حسین رسا مدیر روزنامه قانون و جلیلی مژدهی و دیگران و فاضل دانشمند آقای شیخ عباسعلی اسلامی تشریف داشتند من در آن مجلس را شما استمداد نجستم و استدعا نکردم که ما را یاری کنید تا زودتر قانون اجرای منع مشروبات اکلی را از مجلس بگذرانیم. | ||
+ | |||
+ | شما فرمودید این حرفها را حالا موقع ندارد و بگذارید برای بعدها ناچار اعتراض کردم و عرض نمودم مگر احکام و قوانین اسلام تعطیل بردار است؟ و با حالت تبت اتفاق آقایان اسالامی و نوریزاده و علیرضای شایگان سوار شدیم و مراجعت به شهر کردیم در اول کوچه دردار آقای نوریزاده از ما جدا شدند از آقای اسلامی گله کردم که چرا چنین حرفی را زد معلوم شد جناب آقای حاج شیخ عباسعلی هم کدورت قلبی دارند آقای اسلامی در نزد شما ثقت و مورد توجه است. | ||
+ | |||
+ | من سالهای سال به او ارادت دارم ایشان به من گفتند در ایامی که حبس بودیم یکی از محبوسین که فعلاً وکیل مجلس است با ما هم حبس بود موقع نماز هر وقت به او گفتیم چرا نماز نمیخوانی ما را مسخره میکرد و به نماز توهین مینمود | ||
+ | |||
+ | گفتیم پس چرا آقا از یک چنین کسی حمایت میکند او را برای وکالت مردم تهران معرفی میکند آقای اسلامی اشک در چمش حلقه زد و گفت من هم خون میخورم (آزاد - کی بود اسم ببرید) | ||
+ | |||
+ | الآن عرض میکنم آقای بقایی آقای بقایی ایشان نماز را توهین کردن وقتی که به ما آقای حاج شیخ عباسعلی اسلامی که از نواب خاص آقای کاشانی است این طور معامله بشود آقایان کی این پرده ریا دروغ و تهمت پاره میشود آقای کاشانی شما مرا میشناسید محال است که از راه حق وقتی که وارد میدان شدم پای بیرون نهم و منحرف گردم مویم سپید شده و از خدا خواستهام موی سپیدم را در آخر عمر به خون سرخم خضاب فرماید و در راه خدمت به این کشته شوم. | ||
+ | |||
+ | از اینجا به شما میگویم اگر تجدید نظر در رفتار و روش خود نفرمایید ناچارم از روش ادب خارج شده آنچه تا حال در پرده خفا از شما سراغ دارم فاش نموده و با صدور اعلامیه به تمام ممالک اسلامی حقایق را آشکار سازم آقا این اندازه فشار به مسلمین نتیجه خوب نخواهد داد. راضی نشوید پسران شما در ادارات بیش از این مداخله کنند در خاتمه آقایان محترم البته نطق دیشب آقای مصدق را در رادیو شنیدید ظاهر بیان سحر و افسون شیرین و فریبنده ولی شما را به خدا قسم میدهم و انصاف میطلبم آیا سزاوار بود آقای مصدق با آن کلمات فریبنده نمایندگان مجلس شانزدهم را که به اتفاق کلمه به ملی شدن نفت رأی دادند و مکرر در این باره او را تأیید کردهاند این طور وانمود کند که اینها وکلای تحمیلی بوده و ایشان پهلوان آزادی انتخاباتند و بعد وکلای حقیقی به مجلس خواهند آمد مانعی ندارد این هم یکی از هزاران اهانتهای ایشان باشد. به مجلس شورای ملی در آتیه نزدیک ملت ایران قضاوت خواهند فرمود که انتخابات ایشان چه صورت داشته آزاد بوده یا انتصابی انتخابات بود یا انتصابات و آن وکلا چه خدماتی به این کشور خواهند کرد این وزرا و معاونین که استفا کردند اگر قطع نداشته باشند که از صندوقها بیرون میآیند به چه اتکایی استعفا کردند | ||
+ | |||
+ | این تغییرات اینها همه بر خلاف قانون است این که بفرستید فلان بیعقل را که ما را توی رادیو بیشعور و گمراه بگوید از اینجا بهش میگویم بیشعور تویی گمراه تویی آنچه در آینه جوان بیند پیر در خشت خام آن بیند. | ||
+ | |||
+ | من همه را میشناسم یکی از چیزهایی که به من اطلاع دادند اولاً همه تلگرافات مجعول است ثانیاً دستور دادهاند به تلگرافخانهها تلگرافهایی که به نفع اقلیت و احترام آنها است باید تلگرافخانهها نگیرند و مخابره نکنند آی اهل دنیا آی مخبرین جراید ما آزادی نداریم و این انتخابات انصابات است و مطابق میل ملت ایران نیست و گرنه این را لازم نداشت (احسنت) | ||
+ | |||
+ | ۳ - توضیحات آقای دکتر شایگان به عنوان ماده ۹۰ آییننامه | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - مجلس وارد دستور میشود چند نفر به عنوان ماده ۹۰ توضیحاتی میخواهند بدهند اگر آقایان موافقند آقای دکتر شایگان بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - بنده همیشه سعی میکنم. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست (پس از چند دقیقه اکثریت حاصل شد) بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - بنده حتیالامکان نمیخواهم وقت گرانبهای مجلس شورای ملی را با گفتههای خود اشغال کنم و به هین دلیل است که بنده کمتر صحبت میکنم گاهگاهی ضرورت ایجاب میکند که برای رفع پارهای از شبهات عرایضی عرض کنم در این قسمت بنده از اقلیت متشکرم که خواهان توضیح شدند. | ||
+ | |||
+ | درباره یک مسأله مهم مملکتی و آن مراجعه به دیوان بینالمللی دادگستری است در باب دیوان بینالمللی دادگستری و همچنین در باب شورای امنیت اینجا بیاناتی شد که با حقیت و واقع وفق نمیدهد (تیمورتاش - باحدود اطلاعات ما وفق میدهد) بنده سعی میکنم آنچه را که حقیقت امر است یا لااقل من تصور میکنم حقیقت امر است یا لااقل من تصور میکنم حقیقت است عرض کنم (آزاد - حقیقت این است که انگلیسها این نقشه را کشیدهاند) | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - یک ساعت آقایان گوش دادند آقایان مطالب خودتان را گفتید صبر کنید توضیحات بدهند. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - اگر همین قواعدی که خودمان وضع کردهایم برای امکان مذاکره آزاد در مجلس شورای ملی رعایت نکنیم راهی برای مذاکر باقی نمیماند آقایان اینجا صحبت میکنند و به عقیده و نظر ما لااقل حرفهایی که خیلی خیلی برای مملکت گران تمام میشود میگویید معذالک ما ساکت مینشینیم و میشنویم در صورتی که بنده هنوز عرضی که به جایی بربخورد نکردم در باب شورای امنیت آقایان محترم نمایندگان اقلیت این طور اینجا اظهار کردند که نتیجهای ما از شورای امنیت نگرفتیم و حتی بعضی را عقیده بر این بود که ما نتیجه بدی گرفتیم. | ||
+ | |||
+ | بنده باید خدمت آقایان عرض کنم که این مطلب اشتباه است تقاضایی که دولت انگلستان از شورای امنیت کرده بود این بود که آن چیزی که به عنوان اقدامات تأمینیه از طرف دیوان بینالمللی دادگستری تعیین شده بود آن را دستور اجرا بدهد بعد هم که به عونالله ما موفق شدیم آن روزی که انگلیسها را خارج کنیم همه آن روز را متفقاً یکی از روزهای سعادت این مملکت دانستند آن وقت در این تغییری دادند و گفتند که برگشتن به اوضاع سابق فعلاً میسر نیست و بقیه اقدامات تأمینه را خواستار شدند پس آنچه را که آنها میخواستند عبارت از این بود که شورای امنیت در این باب اقدام نماید و اما آن چیزی که ما میخواستیم آن بود در شورای امنیت این قسمت را به کلی رد کند یعنی بگوید که این مطلب در صلاحیت ما نیست و شما خود دانید بروید کنار بیایید به هر شکلی هست رأیی که شورای امنیت داد اول کاری که کرد عبارت از این بود که خواسته دولت انگلستان را رد کرد یعنی بهنفع آنها رأی نداد ولی از آنجایی که البته اقدامات زیادی آنها کرده بودند و اشخاص طرفداری داشتند. | ||
+ | |||
+ | شورا نمیخواست یا نمیتوانست که رسماً این نظر را بدهد آمد یک رأیی داد که برای انگلستان نتیجهای نداشت ولی برای ما بسیار مفید بود آن رأی عبارت از این بود که وسیلهای فراهم کردند برای آن که اظهار نظر نکنند یعنی یک فرمولی پیدا کردند که اظهار نظر نکنند و آن فرمول عبارت از این بود که گفتند که تا وقتی که دیوان بینالمللی دادگستری در باب صلاحیت خودش اظهار نظر نکرده است ما این مطلب را مسکوت بگذاریم. به آنهایی که از جریانات بینالمللی مطلع هستند و منصف هستند میتوانیم عرض کنم که چه پیشرفت عظیمی دولت ایران کرد یعنی دست رد به سینه انگلستان زد و خواسته آنها را برگرداند حال خواهید فرمود که از این جهت که بنده طرفدار دولت دکتر مصدق هستم و جبهه ملی هستم اینها را عرض میکنم این حقیقت ندارد این مطلبی است که خود آمریکاییها در همان موقعی که این واقعه پیش آمد در مجلات خودشان که یکی دو تا ده تا نیست ذکر کردند و نوشتند که دکتر مصدق فائق شد و انگلستان در شورای امنیت شکست خورد. اینها البته به صورت مقالات بود بعضیها این را به صورت تصویر و کاریکاتور در آوردند و یکی از آن مجلات مجله لارف است که الآن حاضر است در همان روز منتشر شده و دکتر مصدق را عکسش را کشیده است که مشغول یکی از خندههای عمیق است از آن خندههایی که ناشی از پاکی طینت است چون آدمی که پاک طینت است خوب میخندد یکی از علاماتش است (جمال امامی - و خوب هم میگرید) (آزاد - خدا لعنت کند انتلیجنت سرویس را) انشاالله و خدا لعنت کند آنها را که کمک میکنند به آنها بدون این که بفهمند و بعد عکسی هم از جب گذاشته کنار آن که در حال تأثیر شدید است و زیرش نوشته است که از رأی شورای امنیت دکتر مصدق خندان و جب گریان است - آن شمارهاش الآن هم هست آمدیم | ||
+ | |||
+ | در باب دیوان بینالمللی دادگستری آقایان در این باب هم مطالب برایشان آن طوری که باید روشن نشده است جا دارد که آقایان در اشتباه باشند چون به نظر آنها اقدام دولت در مرحلهی اولی و این مرحلهی آخری یکی نیست یکی از نمایندگان اقلیت اینجا گفت میخواهیم ببینیم که علت این تغییر رویه دولت چه بود و چه هست بسیار حرف صحیحی است. | ||
+ | |||
+ | جناب آقای تیمورتاش بنده بایست این جواب را اینجا عرض کنم و باز ضمناً عرض کنم که دولت دکتر مصدق در سیاست خارجیاش هیچ مایل به استتار نیست و دلش میخواهد همه مطالب را همه آقایان و همه ملت بدانند و اگر ملاحظه میفرمایید که مطالبی به عرض آقایان نمیرسد فرصت و وقت این نمیشود که به عرض آقایان برسد و الا دولت هیچ اهل استتار نیست در مرحلهی اولی که این قضیه پیش آمد راجع به شکایت به دیوان بینالمللی دادگستری ما خوف این را داشتیم همه ملت ایران خوف این را داشتند که با آن تسلطی که دولت انگلستان در مؤسسات بینالمللی دارد ممکن است که از آن مؤسسه رأیی صادر شود که آن رأی مضر به حال آن چیزی که همه شما خواهان آن بودید یعنی ملی شدن صنعت نفت باشد. | ||
+ | |||
+ | همه این ترس را داشتند و آن ترس باعث این شد که ما بگوییم به هیچ نحو از انحا ما در کار این دیوان شرکت نمیکنیم ولی ضمناً برای خاطر این که مطالب خودمان را گفته باشیم و به نظر خودمان هم حرف حقمان را به سمع قضات آن محکمه رسانده باشیم آمدیم و با از خودگذشتگی فوقالعاده که چندین شب اشخاصی بودند اینجا که خواب ندارند دلایل خودمان را نوشتیم یعنی لایحهای تهیه کردیم در ابتدا گذشتهی این کار نفت و تاریخ نفت و قرارداد ۱۹۳۳ و چه و چه و همه را که اگر خود آقایان اقلیت امروز هم مینوشتند همین طور مینوشتند این را تهیه کردیم با دو دلیل قوی راجع به عدم صلاحیت محکمه و عدم اهلیت مدعی فرستادیم به دیوان علت رفتن آن میسیون هم که بنده افتخار داشتم که در آنجا بودم این بود که چون دیر بود چون ما را غافلگیر کرده بودند و ممکن بود که این مطالب به عرض قضات نرسد چون باید شخص مطمئنی برود آنجا و آنها را ترجمه کند و زود برساند یکی این بود | ||
+ | |||
+ | یکی دیگر این که تا آن اندازه که وقت اجازه میدهد با قضات و رئیس محکمه شفاهاً هم توضیحاتی قبل از محاکمه داده شود این هم، نظر دولت بود در آن اقدامی که کرد بعد از آن که ما این اقدام را کریم و نتیجهاش را هم ملاحظه کردند البته آنها نهایت بیانصافی را کردید و یک رأیی یعنی یک قراری صادر کردند که آن قرار هم به اتفاق صادر نشد و دلیل آن هم که به اتفاق صادر نشد این بود که اساس محکمی نداشت یعنی بیعدالتی درباره ملت ایران کرده بودند البته چه آن وقت چه بعد از آن وقت تاکنون در باب این که بهتر بود که ما برویم و مدافعه کنیم و شرکت کنیم در جلسه یا آنی که همین کاری که دولت کرد کدامش ترجیح دارد همیشه مورد بحث است و الآن بحث درش باز است مخالفین و موافقین دارد موافقین در این عقیده که ما نمیبایستی شرکت میکردیم میگویند آنها قطعاً رأی خود را میداند و اگر ما اجرا نمیکردیم اثر تبلیغاتی آن علیه ملت ایران خیلی زیاد بود | ||
+ | |||
+ | میگفتند که آنها آمدند مدافعاتشان را کردند و قبول هم کردند که باید اینجا مطرح میشود و مذاکره میشد و حالا که محکمه این رأی را داده این را اجرا نمیکنند این حرفی است که موفقین عمل دولت این حرف را میزنند مخالفین عکس این را میگویند و هنوز هم میگویند آقا اگر شما رفته بودید اثر شرکت شما در جلسه این بود که لازم میشد قاضی هم از بین شما در بین قضات بیاید چون مطابق مقررات دیوان هر وقت یکی از متداعبین در خود دیوان قاضی نداشته باشد و مطلب راجع به آنها باشد حق دارند که یک قاضی به طور موقت برای رسیدگی در آنجا بگذارند. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - آقای دکتر شایگان یکی دو دقیقه دیگر بیشتر از وقت شما نمانده است. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - یا این است که آقایان واقعاً میل دارند به صرف این که چون بنده جزء جبههی ملی و اکثریت هستم نباید حرفی بزنم. | ||
+ | |||
+ | تیمورتاش - نه آقا استدعا میکنم بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | قاسم فولادوند - نه آقا حاضریم بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | شوشتری - ادامه بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - اجازه میفرمایید؟ | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - باید رأی بگیریم. | ||
+ | |||
+ | مکی - بنده چون قبلاً اجازه گرفته بودم نوبت خودم را میدهم به آقای دکتر شایگان. | ||
+ | |||
+ | دکتر شایگان - آقایان عرض کردم که اینجا دو نظر بود و حالا هم هست که شرکت بکنیم و حال یک عدهای متمایل شدهاند که شرکت بکنی و اینهایی که میگویند شرکت نکنیم دلایلی دارند که بنده به عرض آقایان محترم میرسانم دلایلشان این است که وضع فعلی کار ما با وضع سابق تفاوت کلی کرده است چند اتفاق تازه پیش آمده که این اتفاقات ما را بیشتر متمایل میکند که برویم رسماً شرکت کنیم در محاکمه. اینها سه چهار چیز است (جمال امامی - اگر شرکت بکنید صلاحیت دادگاه را تصویب کردهاید) اجازه بدهید این را هم روشن میکنم اولاً اینها میگویند که فعلاً با این تدبیر دولت دکتر مصدق انگلیسها را در برابر کار انجام شده قرار داده یعنی به حمدالله با تصدیق ملت ایران و تأیید همه نمایندگان محترم خلع ید از آنها شده است این یک مسأله، آن وقتی که ما رفتیم همچو وضعی پیش نیامده بود، در ثانی این است که دولت انگلستان اصالتاً و وکالتاً از طرف شرکت نفت ملی شدن صنعت نفت را شناخته است پس دیگر این از آن مباحثی که در آنجا بخواهند درش حرف بزنند نیست. | ||
+ | |||
+ | مطلب سوم این است که به نظر ما تجربهای هم به دست آمده و آن این است که در این شورای امنیت که شرکت کردیم دیدیم که این کار به ضرر انگلستان تمام شد از چه باب؟: | ||
+ | |||
+ | یکی از جهت رأی که ما عقیده داریم بر علیه آنها بوده است و یک چیز دیگری که آن عقیده درش راه ندارد و آن این است که دولت ایران موفق شد که مظالم شرکت نفت را و مداخلات آنها را و حرفهایی را که عرض کردم اقلیت و اکثریت ندارد همه قبول دارند، اینها را به سمع دنیا ارزان و مناسب برساند. یعنی کاری را که آقایان اگر میخواستند با میلیون میلیون دلار انجام بدهند به صرف این که شرکت کردیم در آن جلسه به سمع دنیا برسد این تجربه به ما میفهماند که ما اگر برویم و حرف حق خودمان را بزنیم به سمع دنیا میرسد اما عرض میکنم حضور آقایان که جناب آقای جمال امامی هم متوجه بودند مطلب هنوز در بحث است. | ||
+ | |||
+ | یعنی هیچ نوع تصمیمی نه فقط در باب صلاحیت در باب شرکت هم گرفته نشده است یعنی در باب این که برویم دفاع بکنیم گرفته نشده است چه رسد به صلاحیت مسائل از هم منفکاند یک مرحله عبارت از این است که ما تصمیم بگیریم که شرکت در رسیدگی بکنیم این یک نکته است این مورد بحث است هیچ تصمیمی گرفت نشده است عملی که دولت تا کنون انجام داده است هیچ کدام دال بر این نیست که حتی ما شرکت خواهیم کرد. پس بنابراین هنوز هم این بحث هست. آقایان اقلیت هم میتوانند تشریف بیاورند در هیئت مختلط و بگویند که صلاح در این است که شرکت بکنیم یا نه پس تا به حال هیچ حقی از ملت ایران فوت نشده است و حتی در باب شرکت پس مطلبی را که آقایان باید بدانند این است که ما هنوز تصمیمی نگرفتهایم و اگر نظر مخالفی دارید آقایان میتوانند تشریف بیاورند و در هیئت مختلط قدمشان روی چشم. | ||
+ | |||
+ | در آنجا بگوییم و بحث کنیم و بگویید که ما شرکت هم نمیکنیم این یک مرحله، مرحله دوم این است که تازه اگر شرکت بکنیم شرکت ما دال بر شناسایی صلاحیت دیوان دادگستری بینالمللی نیست شرکت میکنیم برای این که بگوییم شما صالح نیستید آقایان محترم بایستی این قسمت را توجه بیشتر داشته باشند که محکمه به آقایان اخطار میکند در امور خصوصی این که امر ملی است به جناب آقای جمال امامی اخطار میکند که شما بیایید فلان کس مدعی است که صد تومان از شما میخواهد ایشان نمیتوانند توی خانه بنشینند و بگویند چون محکمه صالح نیست من میآیم ایشان باید تشریف ببرند آنجا یا یک وکیل بفرستند بگویند شما صالح نیستید. ملاحظه بفرمایند تازه اگر ما تصدیق کردیم که خوب است شرکت بکنیم شرکت ما دلیل بر صلاحیت آنها نیست شرکت ما برای این است که برویم بگوییم به آنها که شما صالح نیستید و برویم دلایل عدم صلاحیت محکمه را بگوییم (پیراسته - دادگاه لاهه؟) آقا صحبت آینده را میکنم، اینجا ملاحظه بفرمایید ما اگر تصمیم گرفتیم تازه تصمیم این طور میگیریم که برویم آنجا بگوییم شما صالح نیستید. | ||
+ | |||
+ | بنابراین در این باب هیچ دغدغهای در خاطر آقایان نباشد، عرض کردم الآن مشورت میکنیم اگر صالح دانستند | ||
+ | |||
+ | که شرکت میکنیم والا شرکت نمیکنیم صحبت در این است که ما برویم در مورد صلاحیت و عدم صلاحیت صحبت کنیم ممکن است گفته شود که چرا آن وقت این کار را نکردید و چرا آن وقت شرکت نکردیم در این باب بنده توضیح دادم یک توضیحی هم حال میدهم و آن این است که سابق ملاحظه بفرمایید رأیی که در دیوان لاهه علیه ایران دادند. موضوع این بود ک اقدامات تأمینیه را آنها قبول کردند و رأی دادند ما میگفتیم که محکمه تو حق نداری قبل از این که در باب صلاحیت صحبت کنی اقدامات تأمینیه را ترتیب بدهی حرف ما این بود، حرفی که مخالفی این اکثریت و آن اقلیتی که در بین قضات ایجاد شد همین بود اکثریت میگفت ک محکمه حق دارد قبل از این که در باب صلاحیت خودش رأی صادر بکند میتواند اقدامات تأمینیه را رأی بدهد. | ||
+ | |||
+ | مخالفین در آن جلسه که منجمله ما بودیم ولی شرکت نکردیم اما قضاتی که شرکت کردند و مخالف بودند میگفتند اول باید در باب صلاحیت اظهار نظر بکنیم بعد اقدامات تأمینیه را بکنیم (پیراسته - حرف اقلیت صحیح بود) بله، خدا طول عمر به شما بدهد عرض کردم که آن حرف ما را هیچ ترتیب اثری بهش ندادند ولی الآن وضع این نیست امر دایر نیست که آیا در باب صلاحیت اول حرف بزنند و یا در باب اقدامات تأمینیه الآن امر دایر است بین دو چیز یکی این که محکمه اول باید در | ||
+ | |||
+ | باب صلاحیت حرف بزند یا ماهیت قضیه ولی محکمه اختیاری ندارد یعنی الآن محکمه اگر شروع کرد به رسیدگی وظیفهاش این است که مطابق مقررات و قوانین که بنده الآن یادداشت کردهام مطابق ماده ۶۱ بند پنجم از آییننامه دیوان بینالمللی دادگستر تا وقتی که که در باب صلاحیت رسیدگی نشده است محکمه نمیتواند وارد ماهیت دعوی شود. اجازه بفرمایید دو مطلب است آن وقت صحبت از ماهیت دعوی نبود حالا صحبت از ماهیت دعوی است، الآن برای ما اطمینان هست که محکمه نمیتواند در ماهیت دعوی حرف بزند پس اول به صلاحیت باید رسیدگی کند بنابراین آقایان تشریف بیاورید اینجا صحبت کنیم. | ||
+ | |||
+ | اگر در باب این صلاحیت هم صلاح نیست شرکت نکنیم و اگر خوب است بکنیم بنابراین دغدغهای برای خاطر آقایان نیست. این قسمتی بود که راجع به صلاحیت محاکم میخواستم خدمت آقایان عرض کنم بنده یکی دو مرتبه است که مورد اظهار بیمهری آقایان قرار گرفتهام فرموده بودند که پولهای گزافی از این بابت گرفت شده (جمال امامی - توضیح دادهاید) بلی توضیح دادم ولی معذلک باز دیروز دیدم که آقای تیمورتاش فرمودند که ۱۵۰ هزار تومان خرج کردید (تیمورتاش - عرض کردم کرایه هواپیما بوده است) بنده مکرر عرض کردم که به ما ۷۵۰ لیره دادند و عرض کردم که ۲۰۰ لیره را بنده برداشت کردم ۱۵۰ لیره دیگری ۱۰۰ لیره هم دیگری بقیهاش را هم فرستادیم برای دولت، این هم الآن کاغذی است که دولت برای من فرستاده که الآن ۳۰۰ لیرهای که فرستادهاید رسیده (قاسم فولادوند - سوغاتی هم که خود روزنامههای امریکایی نوشتند ۵ را تن بفرمایید) معلوم میشود آقایان به کلی حواسشان پرت است. | ||
+ | |||
+ | یکی این که نباید بین صحبت دیگران حرف بزنید و یکی هم لاهه را با آمریکا اشتباه نکنید آقا لاهه کجا و آمریکا کجا صحبت از لاهه است قربان شما، بنده به خدای احد و واحد حظ میبرم که اقلیت بیاید اینجا و حرف خودش را بزند برای این که همان طور که آقای جمال امامی فرمودند مشروطیت ما که همان مسأله دمکراسی است بدون این که مخالف و موافق صحبت کنند و حقیقت مکشوف شود برمیگردد به طرف دیکتاتوری (صحیح است - احسنت) اما بنده که موافق دولت هستم عقیدهام این است که مثلاً وقتی مسأله مالیات است میگویم فلان مالیات را زیاد کنید برای این که حقیقت مکشوف گردد بایستی آقایان بیایند و دلایلشان را ذکر کنند که این مالیات مضر به حال ممکلت است بنده هم بیایم بگویم مفید است بعد رأی اکثریت قاطع است. | ||
+ | |||
+ | اما اگر بنده بخواهم بیایم پشت این تریبون و مطلبی که راجع به مملکت نیست راجع به این که مالیات مفید است یا مضر است راجع به آن که این عملی که انجام شده است درباره ملی شدن نفت که مفید است یا مضر است نیست ولی مسائل دیگری باشد به خدای احد و واحد مردم میفهمند مردم میفهمند و اگر مردم نمیفهمیدند من خودم را از این پنجره پرت میکردم پایین چرا؟ به دلیل این که زبان گرداندناش خیلی آسان است علی را عمر و عمر را علی میگویند اما مردم میفهمند که علی کیست عمر کیست بنابراین هر وقت کسی حرف حقی بزند مردم دنبال آن میروند به خدا قسم مردم دنبال شما میآیند اگر حرف حقی بزنید، مردم نه عاشق دکتر مصدق هستند نه عاشق آقای جمال امامی، مردم عاشق حق و حقیقتاند اگر این آقای جمال امامی همان روزی که آمدند اینجا صحبت کردند اگر مطالبشان را منحصر کرده بودند به حمله به این عمل زشت و پلید روز پنجشنبه والله وجاهتش دو برابر شده بود اگر منحصر کرده بودند که چرا این کار شده است عرض کردم بنده میدانم که بدترین کارها شده است اگر تمام حرفهایش را منحصر کرد بود بانی موضوع و وارد قضایا دیگر نشده بود میدید که چقدر تأثیر داشت (شوشتری - چه بکنیم آقای دکتر مگر میگذارندمان؟) ولی وقتی که مردم میشنیدند سایر بیانات ایشان را - (آشتیانیزاده - بنده به شما ارادت دارم، با حضرت علی چکار کردند با پسرش چکار کردند) | ||
+ | |||
+ | بنده باید آن چیزی که به عقل ناقص و قاصر خودم میرسد عرض کنم من باب مثل فرض بفرمایید اینجا مکرر روز اولی که صحبت شد گفتند که بچهی مدیر روزنامه چلنگر را از پنجره پرت کردند و کشتند بعد هم گفتند که او مرده والله باله اینجا لرزیدم ما رفتیم و تحقیق کردیم گفتند اصلا همچو چیزی واقع نشده است. قانع نشدم گفتم شاید بچهی خودش نیست و بچه توی خانهاش است آن هم نبود بعد گفتم شاید در همسایگی بچهای ناخوش بوده است مرده و دیگران میخواهند این بچه مرده را به ریش ما ببندند گفتند اصلاً همچو چیزی هم نیست یک امر دیگر که خودم به رأیالعین دیدم. صبح جمعه منزل آقای دکتر مصدق بودم، فرمایشی داشتند. کار داشتند به بنده فرموده بودند آنجا شرفیاب بودم به یکی از دوستان ما تلفن شد شاید جناب آقای مکی بود که ریختند همان رجاله خانه مدیر روزنامه فرمان را غارت کردند شکستهاند و خرد کردهاند البته من خیلی ناراحت شدم و فوراً به جناب آقای مکی گفتم که برویم و آنجا را ببینیم بنده و آقای مکی و آقای دکتر فاطمی هم اتفاقاً رسید رفتیم منزل مدیر فرمان که ببینیم به چه وضع است چه پیش آمدی کرده است این چه مملکتی است به خدای احد و واحد دیدم هیچ همچو چیزی نیست (آزاد - راجع به حزب استقلال بفرمایید) هزار مطلب را که من نمیتوانم بگویم ما رفتیم دیدیم که مدیر فرمان خانمش و بچههایش خوش و خرم الحمدالله توی خانه هستند. | ||
+ | |||
+ | آقایان خود را معرفی کردند آقای مکی آقای دکتر فاطمی خودشان را معرفی کردند ولی بنده چون نمیخواهم اسمم سر زبانها باشد هیچ وقت تظاهری هم نمیکنم چنانچه در عکسهای متعددی که از آمریکا آمده ملاحظه میفرمایید بنده همیشه گمم آنجا هم اسمم را نگفتم ولی ملاحظه کردیم که آقا هیچ خبری نیست بعد تحیقاتی کردیم از همسایهها گفتند نه خیر دری شکسته نشده و غارتی هم نشده و ابداً همچو جریانی واقع نشده است. گفتند فقط آن پلاک سر کوچه را که نوشتهاند کوچه آقای شاهنده آن را کندهاند البته این را هم بسیار کار زشتی کردهاند این عمل را هم بنده تایید نمیکنم ولی میگویم از همه مسائل فقط این یکی بوده و سایر مسائل این طور نیست که میگویند شاید این کار را همسایه ایشان کرده که کوچه به اسم مدیر فرمان نباشد و اسم او باشد و به هر حال کار بدی کرده ولی آقا مطالب را طوری بفرمایید که حقیقت تراوش بکنداز فرمایشاتتان و تأثیر داشته باشد (شوشتری - فحش به ما ندادند؟) بنده کی عرضی کردم که به شما فحش ندادهاند همچو عرض نکردم همه به شما فحش میدهند ملتی فحش میدهد (آزاد - حزب استقلال را غارت نکردند؟) عرض کنم حضور آقایان مطالبی اینجا هست که بنده باید چند کلمه عرض کنم آقایان اقلیت میفرمایند که ما قیام کردهایم برای این که دموکراسی در ایران انشاالله مستحکم بشود و مردم بتوانند استفاده بکنند و مردم بتوانند حرفهایشان را بزنند بسیار قیام مردانهای است بسیار نظر خوبی است انشاالله موفق بشوید و هر نقصی هم در دموکراسی ما هست با این قیام شما درست بشود بنده میخواهم عرض کنم که دموکراسی را ساختن راهی دارد آن این است در تمام رژیمهای دنیا در تمام ممالک دنیا به یکی از دو صورت میشود حکومت کرد یا این است که بایستی اختیارات را به دست فرد واحدی داد که میشود دیکتاتور یا این که اقتدار را باید از ملت | ||
+ | |||
+ | گرفت یعنی پشت سر حکومتی که اقلیت فعلی انشاالله تشکیل میدهند در آتیه زمانی که اکثریت شدند (آشتیانیزاده - در آینده هم تشکیل نمیدهند عده دیگری میآیند و تشکیل میدهند) پشت سر این آقایان به واسطه این که حرف حقشان را میزنند و اکثریت میشوند و حکومت تشکیل میدهند باید به یکی از این دو صورت باشد یا این که یک قلدری باشد و آن این حکومت را نگهدارد. که این آقایان خودشان رد میکنند همه رد میکنند ملت ایران هم رد کرده چرا که بیست سال امتحان کرده و رد کرده و به نتیجه نرسیده (شوشتری - لباسش عوض شده) خوب حالا عوض شده است پس آن دومی را که عبارت از این است که قدرت حکومت ناشی از ملت است حکومتی را که آقایان انشاالله تشکیل میدهند باید قدرتاش را از ملت بگیرند از این مردم بگیرند (شوشتری - ما را نمیگذارند) حالا شما را نمیگذارند تقصیر من چیست نمیگذارند ما چه بکنیم؟ | ||
+ | |||
+ | بایستی قدرت را از ملت گرفت و کسی که میخواهد قدرت را از ملت بگیرد بسیار بسیار باید در رفتارش کردارش و گفتارش محتاط باشد. | ||
+ | |||
+ | ملت همه فیلسوف نیستند ملت همه حکیم نیستند ملت همه این خفایا و دقایق سیاست را که شما میدانید نمیدانند آقا شما باید شما مردم را نگهدارید مردمی که میخواهید پشت سر شما باشند و به شما کمک کنند به این مردم نمیشود فحش داد این فحش را که میدهید از هر لحاظ که باشد کار بدی انجام میدهید (شوشتری - ما فحش نمیدهیم) جناب تأمل کن دو ساعت صحبت کردید من حرفی زدم؟ شما درس خوانده هستید شما علمالاجتماع خواندهاید شما علم سیاست خواندهاید شما که میخواهید این مردم پشت سر شما باشند نباید حرفی بزنید که مردم را برنجانید احساسات آنها را جریحهدار کنید گفتن این که آزادی است که من هر چه میخواهم بگویم این حرفی است در ظاهر درست ولی برای کسی که معنیاش را نفهمیده باشد | ||
+ | |||
+ | اشتباه محض آزادی این نیست که من بیایم به نام آزادی العیاذبالله بخواهم به ائمه معصومین جسارت کنم (جمال امامی - سفسطه میفرمایید آقای دکتر شایگان) بنده خیال میکنم شمایی که میخواهید استفاده بکنید از آرا مردم باید تمام هوش و ذکایی که دارید سعی کنید که این مردم با شما طرف نشوند (آزاد - اینها چاقوکش هستند مردم نیستند) | ||
+ | |||
+ | آقا ما هم اقلیت بودیم در مقابل حکومت رزم آرا (آزاد و جمال امامی - او این کارها را نمیکرد) تشریف بیاورید جواب بدهید به تمام این حرفهای بنده که لاطائل به نظر آقایان میآید شما که میخواهید اقلیت یعنی کسی که با حکومت طرف است دشمنی ندارد ولی میگوید حکومت در این اقداماتش اشتباه میکند. این قدر هم اشتباه میکند میگوید ما که مردم دیگری هستیم به شما میگوییم این اشتباه را نکنید بعد میگوید که پاشو برو ولی آقا بیمایه فطیر است شمایی که میخواهید همچو کاری را بکنید با کدام قدرتی بایستی مردم را نگهداری لااقل مردم پشت سر شما باشند اگر بنده ضعیف | ||
+ | |||
+ | یک لایی یک تنه با حکومت رزم آرا طرف میشدم وقتی از این مجلس بیرون میرفتم مردم مرا روی دست بلند میکردند مثل یکی از عباد و زهاد سجده میکردند اما آن وقت آن قدرت در من بود ولی اگر شما میخواهید اقلیت باشید و با حکومت طرف هستید و عقیدهتان این است که این حکومت ظالم است. با هزار و یک مطلب با حکومت مبارزه بکنید تا وقتی از این حکومت نیستید حالا که حکومت را در دست ندارید مردم را هم که خدای نخواسته قبول ندارید پس چطور میشود؟ با کدام قدرت مبارزه میکنید؟ (جمال امامی - سفسطه فرمودید) انشاالله سفسطه نیست اگر آمدیم یک شخصی به آن مقام رسیده است به آن مقام در بی نظری به آن مقام که خودش را برای یک ملتی فدا میکند یعنی یک شخصی پیدا میشود یا یک پنج نفری ده نفری میگوید من به اینجا رسیدهام که دولت که خاطی است آن که کارش معلوم است مردم هم به اشتباه میروند من میخواهم آنچه را که حق و حقیقت است به آنها حالی کنم (شوشتری - کی ما این حرف را زدیم) همچو اشخاصی بایستی از خود گذشته باشند اینها دیگر نباید بگویند خطری اگر برایم هست این خطر هیچ نباید باشد این خطر هست وقتی که عیسایی پیدا میشود و علیه دولت روم صحبت میکند و علیه ملت روم و آداب و رسوم مردم هم صحبت میکند و میگوید میدانم ولو این که شما من را از میان ببرید مبارزه خواهم کرد دیگر در مورد حرفهایی که میزند از کسی گله نباید داشته باشد. بنده نمیگویم که اینها را چرا میگویند کسی که میگوید من خطا نمیکنم و اینها که میگویم عین حقیقت است ولی اگر خلاف افکار عمومیشد و خدای نخواسته یک موقع یک مو از سر شما کم شد نباید گلهای داشته باشید آقایان در اینجا خیلی صحبت فرمودند بنده هم عرایضم را میکنم. آقایان فرمودند که اقدامات دولت متناقض است از جهت این که میگویند میتینگ - (شوشتری - دولت خودش بیاید جواب بگوید) اگر شما حرف حق را میخواهید بشنوید چه فرقی برایتان دارد این است که بنده میگویم (قاسم فولادوند – در مجلس نمیگذارند ما حرف بزنیم شما سه ربع است که دارید صحبت میکنید ما را یک ربع هم نمیگذارند) | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - آقای فولادوند شما خودتان موافقت کردید که ایشان صحبت بکنند) چطور نمیگذاریم آقا مردمی که در اقصی نقاط ایران تمام بیانات شما را شنیدهاند چطور این حرف شما را قبول میکنند که ما نمیگذاریم که شما حرف بزنید این حرفهایی که شما میزنید پس چیست (دکتر بقایی - همیشه ما رأی دادیم که آقایان حرف بزنند) اجازه بدهید بنده این مطالبی که اخیراً عرض کردم معلوم شد خیلی تلخ است ولی برای این بود که آقای تیمورتاش دو سه تا سؤال کرده بودند و بنده لازم بود که حرف بزنم. در خارج آقایان از من استفسار کردند که آیا این دموکراسی است که به ما تهمت میزنند آقای شوشتری از بنده سؤال کردند که تو مرا نوکر اجنبی میدانی بنده عرض کردم لاوالله بنده همچو حرفی نمیزنم محال عقل است برای این که این بزرگترین خیانتی است که یک مرد سیاسی ممکن است مرتکب شود. | ||
+ | |||
+ | و به دیگری بگوید ولی بنده محال است که یک همچو حرفی بزنم چطو ممکن است چنین چیزی را بگویم بنده که محال است بدون تحقیق یک همچو تهمت عظیمی را بر احدی قبول کنم ولی این را میتوانم قبول کنم که اگر فلان آقای اقلیت از من پرسید که تو چه میگویی درباره این عمل من میتوانم بگویم که این عمل شما ولو این که حسن نیت داشته باشید من تشخیص میدهم که بر علیه ممکلت تمام میشود. این را که میتوانم بگویم ولی نمیتوانم بگویم که این آقا نوکر اجنبی است بنده چنین تفوهی نمیکنم ولی میتوانم بگویم تشخیص من این است که این عملی را که شما انجام میدهید این به ضرر مملک و به نفع اجنبی تمام میشود. مطالبم خیلی مفصل است ولی فرصت نیست (آزاد - خوب بود راجع به کارخانه گوگرد صحبت میکردید) اینجا چندین تلگراف است از شیراز از اهواز و از فسا و بیرجند راجع به تقویبت دولت که تقدیم مقام ریاست میکنم. | ||
+ | |||
+ | تلگرافها و طومار و غیرذالکی از اراک و لاهیجان و دزفول توسط آقای حایریزاده رسیده است آنها را هم تقدم میکنم جناب آقای مخبر فرهمند هم از همین قبیل تلگرافهایی دارند که به مقدار زیادی است آنها را نیز تقدیم میکنم این کاغذی است که رسیده و اینها هم تلگرافهایی است که لاتعد و لاتحصی است که توسط آقای مکی در تأیید دولت رسیده است (آزاد - همهاش را در نخستوزیری درست کردهاند) ممکن است هیچ بعدی ندارد آخرین مطلب بنده عبارت از این است کاغذی است که رسیده (الحرب خدعه) عدهای به عنوان این که ما میخواهیم طوماری را برله دکتر مصدق امضا کنیم مردم را جلب میکردند که بیایید امضا بکنید بعد معلوم میشود که بالای طومار علیه دولت است حالا دولت این شخص را پیدا کرده و تحقیقاتی میشود که چرا یک همچو خدعهای کرده است مطالب بنده تمام نشد ولی چون دیر شده عرایضم را به همین جا ختم میکنم. | ||
+ | |||
+ | ۴ - تعیین موقع جلسهی بعد - ختم جلسه. | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس - سه چهار نفر از آقایان از جلسه گذشته ماده نودشان محفوظ است آقای دکتر بقایی، آقای معدل و آقای جمال امامی (پیراسته - ۲ ماده ۹۰ هم برای من محفوظ کنید) و چون حالا وقت گذشته جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده پنجشنبه ساعت ۹ صبح خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | (چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد) | ||
+ | |||
+ | نایب رئیس مجلس شورای ملی - گنجه | ||
+ | |||
+ | شماره ۲۴۱۷۶ ۱۹/۹/۳۳۰ | ||
+ | |||
+ | قوانین | ||
+ | |||
+ | وزارت دارایی | ||
+ | |||
+ | فرمان همایونی دایر به اجرای قانون اجازه پرداخت هزینه انتخابات هفدهمین دوره مجلس شورای ملی ذیلاً ابلاغ میگردد: | ||
+ | |||
+ | با تأییدات خداوند متعال | ||
+ | |||
+ | ما | ||
+ | |||
+ | پهلوی شاهنشاه ایران | ||
+ | |||
+ | محل صحه مبارک ملوکانه | ||
+ | |||
+ | نظر به اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی مقرر میداریم | ||
+ | |||
+ | ماده اول - قانون اجازه پرداخت هزینه انتخابات دوره هفده مجلس شورای ملی که در جلسه دهم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلسین سنا و شورای ملی رسیده و منضم به این دستخط است به موقع اجرا گذاشته شود. | ||
+ | |||
+ | ماده دوم - هیئت دولت مأمور اجرای این قانون هستند. | ||
+ | |||
+ | به تاریخ ۱۴ آذر ماه ۱۳۳۰ | ||
+ | |||
+ | قانون اجازه پرداخت هزینه انتخابات دوره ۱۷ مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده میشود مبلغ بیست میلیون ریال (۲۰۰۰۰۰۰۰) برای مخارج انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی از محل درآمد عمومی کشور پرداخت نماید. | ||
+ | |||
+ | تبصره ۱ - بقیه مصارف انتخابات دوره شانزده مجلس شورای ملی که به واسطه انقضای دوره عمل و برگشت اعتبار پرداخت نشده از محل بیست میلیون ریال اعتبار بالا قابل پرداخت خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | تبصره ۲ - هزینه سفر نمایندگان درجه یک مجلس سنا را از محل اقامت تا مرکز انتخابات و بالعکس به قرار هر شش کیلومتری ده ریال از اعتبار مزبور پرداخت نماید. | ||
+ | |||
+ | این قانون که مشتمل بر ماده واحده و دو تبصره است درجلسه یکشنبه دهم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلس شورای ملی رسید. | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس شورای ملی رضا حکمت. | ||
+ | |||
+ | اصل فرمان همایونی و قانون در دفتر نخستوزیر ضبط است. | ||
+ | |||
+ | م ۵۸۳۸ نخستوزیر | ||
+ | |||
+ | شماره ۲۳۵۴۶ ۱۴/۹/۳۰ وزارت دارایی | ||
+ | |||
+ | فرمان اجرای قانون اجازه پرداخت یک دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت آبان ماه ۱۳۳۰ ذیلاً ابلاغ میشود: | ||
+ | |||
+ | با تأییدات خداوند متعال | ||
+ | |||
+ | ما | ||
+ | |||
+ | پهلوی شاهنشاه ایران | ||
+ | |||
+ | محل صحه مبارک ملوکانه | ||
+ | |||
+ | نظر به اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی مقرر میداریم | ||
+ | |||
+ | ماده اول - قانون اجازه پرداخت یک دوزادهم حقوق و هزینه کل کشور بابت آبان ماه ۱۳۳۰ که در جلسه پنجم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلسین سنا و شورای ملی رسیده و منضم به این دستخط است به موقع اجرا گذاشته شود. | ||
+ | |||
+ | ماده دوم - هیئت دولت مأمور اجرای این قانون هستند. | ||
+ | |||
+ | به تاریخ هفتم آذر ماه ۱۳۳۰ | ||
+ | |||
+ | قانون اجازه پرداخت یک دوازده حقوق و هزینه کل کشور بابت آبان ماه ۳۳۰ | ||
+ | |||
+ | ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده میشود حقوق و کمک و مزایای قانونی کارمندان و خدمتگزاران و مصارف مستمر و غیر مستمر وزارتخانه و ادارات و بنگاههای دولتی و سایر مصارف کشور را در آبان ماه ۱۳۳۰ در حدود قانون یک دوازدهم فروردین ماه ۱۳۳۰ مصوب پنجم اردیبهشت ماه سال جاری و با رعایت مقررات مالی از محل درآمد عمومی سال جاری کشور پرداخت نمایند. | ||
+ | |||
+ | این قانون که مشتمل بر ماده واحده است در جلسه سهشنبه پنجم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلس شورای ملی رسید. | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت. | ||
+ | |||
+ | اصل قانون و فرمان همایونی در دفتر نخستوزیر است. | ||
+ | |||
+ | م ۵۸۰۶ نخستوزیر | ||
+ | |||
+ | سؤالات نمایندگان | ||
+ | |||
+ | ریاست محترم مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | خواهشمند است به جناب آقای وزیر فرهنگ ابلاغ فرمایند که برای جواب سؤال زیر هر چه زودتر در مجلس حضور به هم رسانند. | ||
+ | |||
+ | طبق قانون به کسی عنوان دکتر اطلاق میشود که دوره دکترا را از دانشگاه ایران یا خارج گذرانده و ارزش تحصیلی او در شورای عالی فرهنگ تصدیق شده باشد و آقای حسین فاطمی معاون نخستوزیر که عنوان دکتر برخود مینهد گذشته از این که از هیچ یک از دانشگاهها چنین عنوانی کسب ننموده. | ||
+ | |||
+ | دوره متوسطه و عالی را هم ندیده است و جای تعجب است که مدتها است نامبره این عنوان مجعول را برخود نهاده و وزارت فرهنگ مهر سکوت بر لب گذاشته و با این عمل خود به طبقه تحصیل کرده کشور اهانت و عناوین علمی کشور را موهون کرده است. | ||
+ | |||
+ | آقای وزیر فرهنگ توضیح بدهند که برای جلوگیری از غصب بزرگترین عنوان علمی از طرف شخصی که مطلقاً مدارج تحصیل را نپیموده چه اقدامی به عمل آورده و خواهد آورد | ||
+ | |||
+ | سید مهدی پیراسته | ||
+ | |||
+ | ریاست مجلس محترم شورای ملی | ||
+ | |||
+ | گرچه بنای کارگردانان دولت فعلی بر تزلزل ارکان قوه قضاییه بوده و هست کما این که با توجه کاملی که از طرف مجلس نسبت به تأمین حقوق و استقلال قضات به عمل آمد و طرحی به امضای ۴۴ نفر از نمایندگان محترم تقدیم شد دولت به جای استقبال از این نظر قوه مقننه نمایندگان را تهدید نمود که در صورت پافشاری در این مورد لوایحی که از طرف دولتهای سابق تقدیم شده و تصویب کمیسیونهای مربوطه هم رسیده پس خواهد گرفت ولی به هیچ وجه تصور نمیرفت که این فشار و بیاعتنایی به جایی برسد که از طرف پلیس به قضات دادگستری دستبند بزنند و آنها را به سیاه چال زندان بفرستد. | ||
+ | |||
+ | چند روز است که چند نفر از قضات را شهربانی باز داشت نموده و حال آن که طبق ماده ۳ قانون راجع به محاکمه انتظامی مصوب ۱۶ بهمن ۱۳۰۷ تعقیب جزایی قضات در صورت ارتکاب جنحه و جنایت هم باید بنا به تقاضای دادستان کل و تصویب و اجازه محکمه عالی انتظامی باشد. | ||
+ | |||
+ | اینک خواهشمند است به جناب آقای وزیر دادگستری ابلاغ فرمایند که هر چه زودتر در مجلس حضور به هم رسانیده و پاسخ دهند که قضاتی که از طرف پلیس بازداشت شدهاند به چه اتهام تحت تعقیب قرار گرفتهاند و به فرض ارتکاب جرمی از طرف آنان چگونه برخلاف قانون بدون اجازه محکمه عالی انتظامی قضات را شهربانی بازداشت نموده و وزارت دادگستری برای تعقیب مرتکبین این جرم چه اقدامی به عمل آورده است. | ||
+ | |||
+ | سید مهدی پیراسته | ||
+ | |||
+ | جناب آقای رئیس مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | خواهشمند است مقرر فرمایید سؤال زیر را برای جناب آقای نخستوزیر و جناب آقای وزیر کشور ارسال فرمایند تا جهت پاسخ به مجلس شورای ملی آمده و جواب دهند. | ||
+ | |||
+ | جناب آقای نخستوزیر | ||
+ | |||
+ | جناب آقای وزیر کشور | ||
+ | |||
+ | به طوری که خاطر محترم آگاه است اینجانب تا کنون یک کلمه راجع به انتخابات مربوط به حوزه خود با جنابعالی صحبت نکرده و با سابقه دوستی تاکنون به ملاقات آقای وزیر کشور نرفته و در هیچ موردی از امور انتخاباتی با ایشان و وزرا کشور سابق و اسبق شما مذاکرهای نکردهام و سوابق ارادت موروثه خود را و اطلاعاتی که آن جناب از آزادیخواهی خانواده بنده دارید و پیرویهایی که در دوره ۱۴ از جنابعالی به شهادت کتاب مقاومت منفی و اعلامیهای که در آن دوره از بنده و وفای به عهد اظهار امتنان فرموده و در جراید اقلیت آن روز مانند داد و کیهان منتشر فرمودهاید نه تنها یادآوری نکرده مورد استفاده قرار نداده و رجز و حماسه نخواندهام. | ||
+ | |||
+ | اما چون مکرر جنابعالی قول داده و اخیراً در مقابل مجلس شورای ملی و ملت ایران قسم خوردهاید که آزادی انتخابات را از هر جهت تأمین بفرمایید مخصوصاً دیشب نیز در رادیو این مطلب را تأکید کردهاید با این که دوستان من میدانند که مدتها است قصد انصراف از شرکت در انتخابات داشتهام و با این که در صورت آزادی هیچ گونه نگرانی از انتخاب شدن ندارم ازنظر حفظ آزادی و اصولی که به دست ما سپرده شده است از لحاظ تخلف صریحی که در مقابل تعهدات و سوگند شما به عمل آمده و نیز ظهور خلاف فرمایشات جناب آقای معاون شما که در سخنرانی اخیر خود فرمودهاند (جبهه ملی کاندیدی ندارد) به عرض این سؤال مبادرت نموده و خواهشمندم جواب سؤال زیر را در اسرع اوقات ممکنه در مجلس شورا ی ملی بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | سؤال | ||
+ | |||
+ | آقای سید جعفر غروی (بینالنهرینی) که عضو جبهه ملی است و اخیراً بهبهانی و با دعای خودشان کاندید جبهه ملی شدهاند به اهواز رفته و پس از چند روز توقف به تهران بازگشته در تهران اقدامات کرده و یکشنبه ۲۴ به بهبهان رفتهاند. | ||
+ | |||
+ | آقای وزیر کشور به فرماندار بهبهان توصیه میفرمایند مبنی بر این که فرماندار بهبهان حضرت آیتالله غروی به بهبهان تشریف میآورند موجبات تجلیل و احترامات ایشان فراهم آورید و نیز جناب آقای حائریزاده تلگرافی به فرماندار نامبرده که یزدی و همشهری ایشان است به همین مضمونها مخابره میفرمایند | ||
+ | |||
+ | و جناب آقای دکتر بقایی نیز به حزب زحمتکشان خوزستان توضیح تجلیل میفرمایند و آقای حسین مکی یکی از خوانین کوه گیلویه را در تهران ملاقات و علاقه شدید جنابعالی را در انتخاب آقای غروی و این که ایشان کاندید جبهه ملی هستند اظهار و توصیه میفرمایند و از همه شگفتآورتر آن که کسی که مدعی است از علاقمندان و اطرفیان جنابعالی | ||
+ | |||
+ | میباشد دو قبضه تفنگ شکاری و یک قبضه تفنگ برنو و مبالغی پول و تعدادی فشنگ به منظور انتخاباتی که معروض است برای خوانین بویراحمدی و یکی از کدخدایان آنها داده است و صریحاً تقاضا شده است که به کاندید دولت یعنی آقای غروی رأی بدهند. | ||
+ | |||
+ | با این مراتب تصدیق میفرمایید که اگر خود جنابعالی هم مداخله نفرمایید ولی وزیر و اطرافیان شما توصیه بفرمایند حکم توصیه خود شما را درد و به طور صریح و وضوح تعهدات و قول و قسم جنابعالی | ||
+ | |||
+ | (اگر تجدید نظری در اطرافیان خودتان و عمل آنها نفرمایید) ارزشی نداشته و توان گفت (درصورت عدم توجه) قصد انشا نداشتهاید و برای ملت محروم ایران اطمینانآور نیست و خواهند گفت مانند اغلب ادوار غرض اغفال وتعارف به ملت ایران بوده است. | ||
+ | |||
+ | منظور اصلی سؤال بنده از توصیه آقای وزیر کشور است و اگر ضمناً نام دیگران آوردهام از آن جهت است که آنان از نام شما بهرهمندند والا از نظر فردی آنها در هر عملی آزادند. | ||
+ | |||
+ | سلطانی | ||
+ | |||
+ | مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | خواهش میکنم به آقای کفیل وزارت دارایی تذکر دهید که برای پاسخ به پرسش ذیل حاضر شود. | ||
+ | |||
+ | برای نگهداری سه طفل معصوم و عیال مرحوم ایرانپرست که در حین انجام وظیفه در لار کشته شده چه اقدام فوری کردهاید و آیا معلوم داشتهاید که چه دستهایی این ممیز شجاع میهنپرست بیباک را کشت و سه طفل معصوم و یک خانواده بیسرپرست را به داغ او نشانده است یا مبنی بر این است که هر قتلی در شهر لار لوث شود. | ||
+ | |||
+ | عبدالرحمن فرامرزی | ||
+ | |||
+ | مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | خواهشمندم به آقای وزیر کشور تذکر دهید که برای پاسخ به سؤال ذیل حاضر شود آیا شما از قتل ایرانپرست بازرس و ممیز فداکار و شجاع دارایی در لار اطلاع دارید یانه. | ||
+ | |||
+ | آیا اقدامی برای کیفر قاتل و کشف حقیقت قضیه کردهاید یا نه. | ||
+ | |||
+ | عبدالرحمن فرامرزی | ||
+ | |||
+ | ریاست مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | خواهشمند است مقرر فرمایند وزیر فرهنگ برای جوابگویی سؤال ذیل در جلسه علنی حضور به هم رسانند. | ||
+ | |||
+ | دانشکده پزشکی مشهد از اول تأسیس تا به حال دارای استاد کافی نبوده و کلاس سوم دانشکده در سال جاری به واسطه نداشتن استاد از اول سال تعطیل است وزارت فرهنگ چه فکری به حال دانشجویان نموده و تکلیف آنها برای تحصیل چیست جواب مکفی بدهند. | ||
+ | |||
+ | سعید مهدوی | ||
+ | |||
+ | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم - ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ تا ۲۹ بهمن ۱۳۳۰]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
سال هفتم – شماره ۲۰۰۳
۲شنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۳۰
دوره شانزدهم مجلس شورای ملی
شماره مسلسل ۲۱۴
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۱۶
جلسه: ۲۱۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۳۰
فهرست مطالب:
۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: تیمورتاش و شوشتری
۳ - توضیحات آقای دکتر شایگان به عنوان ماده ۹۰ آییننامه
۴ - تعیین موقع و دستور جلسهی بعد - ختم جلسه
مجلس ساعت ده و پنجاه دقیقه صبح به ریاست آقای جواد گنجه (نایب رئیس) تشکیل گردید.
۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
نایب رئیس - صورت غایبین جله قبل قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
غایبین با اجازه - آقایان: محمد عباسی - محمدتقی برومند - ناصرقلی اردلان - عبدالرحمن فرامرزی - عباس اسلامی - عماد تربتی - ابوالفضل حاذقی - ناصر صدری - اللهیار صالح - طباطبایی - نصرالله شادلو.
غایبین بیاجازه - آقایان: خزیمه علم - جواد مسعودی - ارباب رستم گیو - افشار صادقی - حسین کوراغلی - کشاورزصدر - احمد حمیدیه - غلامحسین ابتهاج - احمد ناظرزاده کرمانی - دولتآبادی - فتحعلی افشار.
دیر آمدگان بیاجازه - آقای محمد هراتی یک ساعت و نیم - آقای محمدعلی مسعودی یک ساعت - آقای محمد ذوالفقاری ۳۰ دقیقه - آقای دکتر کیان ۳۰ دقیقه - آقای سلطانی یک ساعت - آقای خسرو قشقایی یک ساعت - آقای شهاب خسروانی ۳۰ دقیقه.
نایب رئیس - به علت تعطیل دیروز صورت جلسه آماده نیست بنابراین با موافقت آقایان نطقهای قبل از دستور را شورع میکنیم.
آشتیانیزاده - راجع به غیبت حرف دارم.
نایب رئیس - نسبت به غیبت کی؟
آشتیانیزاده - اجازه بفرمایید.
نایب رئیس - بفرمایید.
آشتیانیزاده - بنده خواستم از فرصت استفاده کنم و این عریضه کارگران چاپخانه نقش جهان را خدمتتان تقدیم بکنم چند فقره مکتوب هم از طرف سازمان جوانان و زنان ایران به بنده نوشته شده است که اینها را میگذارم در جلسه بعد قرائت میکنم تا جریان ۱۴ آذر روشنتر بشود.
۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: تیمورتاش و شوشتری.
نایب رئیس - بسیار خوب آقای تیمورتاش بفرمایید.
تیمورتاش - چون عرایض بنده در جلسه گذشته تمام نشده بود بنده قصد داشتم امروز از آنجایی که سخنم قطع شده بود شروع کنم و دنباله عرایضم را به عرض مجلس شورای ملی برسانم ولی متأسفانه (هر دم از این باغ بری میرسد.
تازهتر از تازهتری میرسد (امروز صبح جمعی از آقایان بازاریها که بنده شخصاً هیچ آشنایی با ایشان نداشتم منجمله آقای علی معماریان تلفن کردند و به وکلای اقلیت گفتند که ما دیروز تصمیم داشتیم طوماری امضا کنیم و بگوییم که بستن بازار به طیب خاطر نبوده است یک عده مردمانی که بنده نمیخواهم عرض بکنم و فقط میگویم معلومالحال با مأمورین شهربانی آمدهاند طومار را گرفتهاند و ما را بردهاند به کلانتری و از ما تعهد گرفتهاند امروز در تأمینات حاضر بشویم و نمیدانیم چه به سرمان خواهند آورد (مکی - آقای تیمورتاش مردم را دعوت کرده و گفته بودند که میخواهیم طوماری برای پشتیبانی از دولت آقای دکتر مصدق تهیه کنیم این را امضا کنید مردم هم امضا میکردند بعد معلوم شد که تقلب کردهاند به عنوان جعل اکاذیب و جعل امضا و تقلب آنها را تعقیب کردهاند) (شوشتری و پیراسته - این طور نیست) عرض کردم بنده شخصاً آقای علی معماریان را نمیشناسم (شوشتری - اسم نبرید آقا بیچاره میشود) و الآن هم در آگاهی هستند - اما نکته دیگری که مربوط به خود بنده است و این هم باز دلیل بارز بر وجود امنیت جانی و آزادی بیان است این است که هنگامی که دیروز بنده در مجلس متحصن بودم برادرم اتومبیل مرا سوار شده بود و جایی کار داشت. دو تا اتومبیل که یکی بیوک ماشی رنگ باز که نمره تهران را نداشته و دیگری یک اتومبیل فرد خاکستری ماشین برادرم را تعقیب کردهاند (جمال امامی - بنا بود که شما سبیلتان را بتراشید که با برادرتان اشتباه نشوید) و این طفلک تا راه شمیران رفته است و بالاخره با هزاران مخاطرات جانی توانسته است از دست این جانیها فرار کند.
چیزی است که به عرف ما در این کشور اسماش تأمین جانی است به هر صورت این را خواستم عرض کنم که برادرم هوشنگ در امور سیاسی با من اختلاف نظر دارد و خواهش میکنم که او را به جای من آزار نکنند و بنده حاضرم که هر تنبیهی که درباره بنده بخواهند اعمال بکنند حرفی ندارم و فقط عرض میکنم که اگر پنج شش نفر کشته شداند گناه من نخواهد بود. چون نخواهم گذاشت که مرا بیهوده بکشند و در همین زمینه میخواستم اشاره بکنم به شرحی که روزنامه شورش نوشته است سرمقالهاش را بنده کاری ندارم چون که مسلم است آیینهای جلوش گذاشته و خود را در آن آیینه دیده است (پیراسته - و حامیاناش و کسانی که بهش پول میدهند) ولی چیزی که برای بنده حائز اهمیت و مخصوصاً میخواستم حضور محترم آقایان عرض کنم چیزی است که تحت عنوان است چگونه مدیر ما نقشه سوء قصد به مصدق را نقش بر آب کرد.
نوشته است در آنجا خودش مینویسد و میگوید مدیر قهرمان ما مردانه یکه و تنها در مقابل یک عده چاقوکش نتوانست تاب تحمل و اهانت به مصدق را بکند و مردانه دفاع کرد بالاخره نوشته است که به بنده و آقای نصرتیان رسید و با سیلی و مشت و لگد
سر و کله بنده و نصرتیان را شکست و حاشا و کلا. بر همت همکاران محترم عزیر من که قبول بفرمایید مدیر روزنامهای به یک نفر که اسماش وکیل مجلس است این طور اهانت کرده باشد و خودش هم معترف باشد و هیچ گونه عملی نکنند و اما نکته دیگری که بنده مأموریت دارم اینجا عرض بکنم نامهای است که از طرف اقلیت به ریاست مجلس شورای ملی نوشته شده است و بنده مأموریت دارم که در این جا قرائت بکنم. (مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی: نظر به این که روز سهشنبه ۲۶ آذر انتخابات دوره ۱۷ قانونگذاری شروع میشود و دولت اعلام کرده است ک رادیو برای تبلیغات انتخاباتی در اختیار همه دستهجات گذاشته میشود و فعلاً هم کاندیدهای مورد حمایت دولت این استفاده را عملاً میکنند نمایندگان اقلیت و مدیران جراید عمده و مستقل پایتخت که در مجلس شورای ملی متحصن میباشند تقاضا دارند مقرر فرمایید که دولت برای فردا شب تعیین وقت بکند و آقای جمال امامی به نمایندگی آقایان متحصنین در مجلس شورای ملی مبارزه انتخاباتی را افتتاح کنند و یک ساعت وقت رادیو تهران برای این منظور در اختیار نمایندگان اقلیت متحصنین باشد و بعد از آن هم در تمام مدت انتخابت هر شب یک ساعت وقت برای تبلیغات انتخاباتی به نمایندگان اقلیت تخصیص داده شود ( آشتیانیزاده - آنهایی که متحصن نیستند چکار بکنند؟
آزاد - بیایند متحصن بشوند و استفاده بکنند.
تیمورتاش - این جریانی بود که بند میخواستم به عرض آقایان برسانم و حالا بر میگردم به سر مطلب و اساس موضوع آخرین بیان بنده در جلسه گذشته راجع به ارمغانی بود که جناب آقای دکتر مصدق از شورای امنیت برای ما آوردند که دو نفر از آقایان محترم که من همیشه به عقایدشان احترام میگذارم اینجا اعتراض کردند که این طور نیست و ما صلاحیت دادگاه را نشناختهایم و تصور میکنم که خودشان هم توضیحاتی بدهند بنده چون که واقعاً علاقمند بودم که بفهمم در خارج از ایشان سؤال کردم فرمودند که ما به هیچ وجه صلاحیت را نشناختایم و این کمال خوشوقتی بنده و ملت ایران است که صلاحیت دیوان دادگستری لاهه شناخته نشد گفتند چون ما تصور کردیم که اگر خودمان برویم و دفاع کنیم مؤثر خواهد بود این تصمیم را گرفتیم که برویم در آنجا دفاع بکنیم.
مکی - دفاع راجع به عدم صلاحیت است و بس.
دکتر شایگان - تصمیمی گرفته نشده.
پیراسته - اگر فقط این است تلگراف کنید.
تیمورتاش - اما چیزی که بنده و قاطبه ملت ایران میفهمایم نتیجهاش این است که محکمهای بوده است و ظالمانهترین رأی ممکنه را دربارهی ایران صادر کرده است (صحیح است) ملت ایران یک دل یک جهت و یک زبان بر این رأی اعتراض کردند و حتی حاضر نشداند که نمایندهای بفرستند در آن محکمه برای این که درخور این که بخواهند باحضور نمایندهشان دفاع بکنند ندانستند و بعد رفتند به شور امنیت برای دفاع از حقوق حقه ما و ما به سهم خودمان از آن مدافعات متشکریم.
ولی ارمغانی که برای ما آوردهاند این است که همان محکمهای که یک بار رأی داده است و رأیش را ما قبول نکردیم همان محمکه باید مجدداً رسیدگی بکند به دادخواست و عرضحال (دکتر شایگان - اشتباه است) چیزی که بنده میفهمم این است (مکی - این سفسطه است) (پیراسته - سفسطه نیست عین حقیقت است)
جناب آقای دکتر شایگان امیدوارم تشریف فرما بشوند اینجا و توضیحات کافی بدهند فقط استدعای بنده این است که به این یکی دو سؤال بنده کمترین هم جواب بدهند (پیراسته - دولت باید جواب بدهد) آیا آن قضاتی که در این محکمه بودهاند و رأی ظالمانه و جابرانه دادهاند تغییری در عقیدهشان و ماهیت و طرز فکرشان به وجود آمده است که ما امیدوار باشیم که دفعه ثانی بهتر از دفعه اول رأی خواهند داد و ثانیاً این که آیا محیط مناسبتری به وجود آمده است
برای این که ما تصور بکنیم که این دفعه حقمان را خواهیم گرفت؟ و بالاخره چه حوادثی پیش آمده است که این بار ما تصور بکنیم که دیوان دادگستری بینالمللی بهتر از آن دفعه برای ما رأی میدهد؟
عرض کنم که جناب آقای دکتر مصدق در مدتی پیش از پشت همین تریون فرمودند که نقش انگلیسها این است که با تضعیف قدرت مالی و اقتصادی ما را به زانو در بیاورند و حتی مدت هم برای این کار معین کردند و فرمودند چهار ماه ما مجال و مهلت داریم و اگر در ظرف این مدت کاری نکردیم ما به زانو در خواهیم آمد و مجبور خواهیم بود که شرایط آنها را قبول بکنیم بنده فقط سؤالم از جناب پیشوا این است که با اطلاع به این امر و با این که این نکته را خودشان بیان فرمودند چطور شد که قبول فرمودند که جلسه دیوان دادگستری لاهه این قدر به تعویق بیفتد
آیا منظور این بوده که این ۴ ماه کذایی تمام بشود یا این که نظر دیگری داشتهاند؟ (پیراسته - تمام شده) (آشتیانیزاده - ازکجا فهمیدند که ۴ ماه مدت قائل بشوند)
این طور فرمودهاند بنده اطلاع ندارم اما مذاکراتی که در آمریکا فرمودهاند بنده از این نکته میگذرم که در طی تمام مدتی که جناب آقای دکتر مصدق در آمریکا مشغول مذاکره بودند کفیل نخستوزیری و وزیر امور خارجه ایران به طوری کلی هر گونه مذاکرهای را تکذیب میکرد.
ممکن است کفیل نخستوزیری ایران از مذاکراتی که در آمریکا میشده بیخبر باشد این مطلب صحیح است یا صحیح نیست بحثی است علیحده اما هنگامی که آقای هریمن به تهران آمده بودند بنده چند سؤال از جناب آقای دکتر مصدق و رئیس دولت ایران کردم تاریخ آن سوالات ۳/۶/۳۳۰ یعنی سوم شهریور ۳۳۰ است من این سؤالات را امروز اینجا میخوانم ملاحظه بفرمایید ببینید آیا ما این نتیجه را که بعد از چندین ماه امروز به آن رسیدند همان روز پیش بینی کردیم و گفتیم یا خیر؟
سؤال اول بنده این بود با این که در پاسخ نامه اول حضرت ترومن رئیس جمهور ممالک متحده آمریکا جناب آقای دکتر مصدق اظهار نظر ایشان را نوعی مداخله در امور داخلی ایران تشخیص دادهاند چه موجب شد که چندی بعد خود درخواست وساطت در امر نفت از ایشان میفرمایند؟
دوم پس از انتخاب جناب آقای هریمن برای میانجیگری اگر قصد عدول از ۹ ماده مصوبه ۱۱ اردیبهشت ۳۰ را نداشتند چرا وساطت ایشان را پذیرفتند؟ آیا تصور میفرمودند تمام مفاد ۹ ماده مورد قبول جناب ایشان واقع خواهد شد؟ ثالثاً چرا طبق گزارش جناب آقای نخستوزیر در مجلس در موادی که به نام فورمول هریمن مشهور گردیده از قانون اول ملی شدن نفت مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ذکر گردیده ولی از قانون اردیبهشت ۳۰ دایر به طرز اجرای آن اسمی برده نشد؟
این خلاصه سؤالاتی بود ببخشید سؤال چهارم هم هست - شکست کنفرانس صاحبقرانیه و مداخله مستقیم یکی از برجستهترین سیاستمداران امریکا در این مذکرات چه انعکاسی در افکار عمومی ملت امریکا که پیوسته طرفدار خواستههای حقه ایران بودهاند خواهد داشت و نتیجه آن از نظر آتی چه خواهد بود.
این سؤالاتی که بنده در چند ماه پیش کردم و نتیجه تمام مذاکرات این شد که تشریف آوردند و علناً فرمودند از امریکا هم برای ما کاری ساخته نیست و ما بیخود در آنجا منتظر بودیم.
من خیال میکنم هرکس کمی توجه به سیاست دنیا داشت و سیاست دنیا را در نظر میگرفت این را از روز اول پی بهش میبرد متأسفانه در آن زمان آقایان به حدی شیفته و فریفته مساعدتهای امریکا بودند که تصور میکردند آنها حلال تمام مشکلات خواهند بود امروز به حمدالله امر برایشان مسلم شده.
نایب رئیس - وقت جنابعالی تمام شد.
تیمورتاش - اجازه میفرمایید که درخواست کنم یک ربع وقت به بنده داده شود!
نایب رئیس - اکثریت برای رأی گرفتن نیست.
شوشتری - پنج دقیقه از وقت بنده استفاده بفرمایید.
آشتیانیزاده - این وقت را هم در دوره پانزده آقای تقیزاده درست کردند.
قاسم فولادوند - برای امروز
تیمورتاش - جناب فولادوند اجازه میفرمایید.
فولادوند - بفرمایید
تیمورتاش - خیلی خلاصه میکنم عرایضم را برای این که باز هم وقت تمام شده است و اکثریت نیست همکاران محترم هنگامی که من تاریخچه مبارزه مقدس ملت ایران را در راه وصول استقلال و آزادی خود ورق میزنم بیاختیار سر تعظیم در مقابل این همه گذشت و فداکاری افراد ایرانی که از هر گونه مضیقه و سختی و قبول آن دریغ نداشتند فرود میآورم ولی باز هم بیاختیار از بیتصمیمی و ندانم چکنم کاری کسانی که مسئولیت خطیر حل مسأله نفت را بر عهده دارند شدیداً نگرانم اگر مجال میبود بنده تشریح میکردم که از روز اول این جریان چه جور به فراخور روز پیش آمد بدبختانه یکی از علل عمده مخالفت من شخصاً این بود که نقشه و برنامه صحیح و کاملی در دست نیست برای این که مبارزه به این بزرگی را تمام کنیم باز هم تکرار میکنم ملت ایران و مجلس ایران و شخص بنده به قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور رأی دادیم. برای این که برای من شخصاً بهترین وسیله لغو قرارداد منحوس ۱۹۳۳ و آن قراردادی که با خون پدرم امضا شده بود این بودکه به این قانون رأی بدهیم ولی بعد گفتند که فوراً باید خلع ید شود و حال آن که تا این مرد آقای مکی نرفت خلع ید عملی نشد من نمیدانم در این مدت انگلیسها تا چه اندازه توانستند خودشان را آماده مبارزه طویلالمدت با ما بکنند
عرض کردم که گفتنی زیاد است ولی متأسفانه وقت نیست این است که به طور خلاصه عرض میکنم و میگذارم راجع به ماده ۷ اینجا گفته شد که لازم نیست که به مجلس رجوع شود و با مجلس تبادل نظر شود متکی بودند به صورت مجلسی که هنگام تصویب ۹ ماده به وجود آمد بنده عرض کنم که ماده هفتمشان نزولی داشت و آن شأن نزول در مرحله اول این بود که سیاست کلی کشور را ممکن بود تغییر بدهد
آقایانی که این پیشنهاد را کردند و این ماده را گنجاندند از نقطه نظر اجرا نبود از لحاظ این بود که سیاست کلی کشور را در نظر بگیرند بنابراین حق بود که جناب آقای دکتر مصدق تشریف میآوردند و میگفتند که آقا ما این نظر
را داریم و میخواهیم سیاست کشور را از فرمی به فرمی دیگر ببریم، یعنی از آن فرمی که تاکنون بوده است و مبنای سیاست ماست در بیاوریم و خودمان را به بلوک شرق و کمونیزم نزدیک کنیم. من مخصوصاً از جناب آقای دکتر مصدق تعجب میکنم چون در بیاناتشان فرمودند که اگر پیشنهاد پنجاه، پنجاه در دوره پانزدهم داده شده بود مسلماً قبول میشد من به این گفته اعتراض دارم به دلیل این که خود آقایان مکرر در مکرر فرمودند یک جنبه سیاسی هم درباره مبارزه رشیدانه ملت ایران در راه نفت هست که آن پنجاه، پنجاه تأمین نمیکرد و اما عرض میکنم در دوره چهاردهم آقای کافتارادزه از شوروی آمدند به ایران و همین پیشنهاد پنجاه، پنجاه را دادند
و یکی از مفاخر جناب آقای دکتر مصدق این بود که موجباتی فراهم آوردند و طرحی تنظیم شد که ایشان دست خالی از ایران بروند چطور شد که در دوره ۱۴ پنجاه پنجاه آقای کافتارادزه را آقای دکتر مصدق قبول نمیکرد ولی امروز میفرمایند.
نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست.
(چند دقیقه بعد اکثریت حاصل شد)
نایب رئیس - بفرمایید.
تیمورتاش - ولیکن امروز میفرمایند که ما باید با بلوک شوروی معامله بکنیم و باید بلوک شرق را وارد در نفت خودمان بکنیم من استدعا میکنم ایشان پهلوی خودشان فکر بکنند و همان طوری که فرمودند اجازه بدهند این نفت در زیر خاک ایران مدفون باشد ولیکن موجباتی فراهم نیاورند که موجب این بشود که ما از مدار طبیعیمان خارج شویم و مجبور بشویم کمونیزم را قبول کنیم عرض کردم عرایض من بسیار است ولی چون وقت ندارم و نمیخواهم مصدع بشوم ولی ختم کلامم را این جمله قرار میدهم همه آزادیخواهان جهان قطعاً این جمله را میدانند:
ما به اراده ملت در اینجا آمدهایم و جز به زور سرنیزه از اینجا خارج نمیشویم این شعاری است که دنیا را تکان داد و مشروطیت را در سراسر دنیا به وجود آورد ولی شاید بعضی از شنوندگان ندانند که این جمله را کی گفت؟ خطیب شهیر فرانسه میرابو گفت - یعنی کسی که اگر بخواهیم به حق در این جمله قضاوت کنیم باید بگوییم پدر آزادی دنیا این شخص به حدی قدرت کلام و نفوذ بیان داشت که ملت فرانسه را تکان داد و بعد از آن که مرد در پانتئون یعنی محلی که وطنپرستان فرانسوی را دفن میکنند او را دفن کردند اما دیری نگذشت که در آن گنجه کذایی لویی شانزدهم اسنادی به دست آمد که این آقای میرابو و این بیان کننده آن جمله خودش با مظهر استبداد یعنی لویی شانزدهم بند و بست داشته. ملت فرانسه جسد او را از پانتئون درآورد و آتش زد من امیدوارم که در بین ما میرابو وجود نداشته باشد الآن شرحی آقای میراشرافی از الژ مطبوعات نوشتهاند که بنده عیناً قرائت میکنم (به طوری که از منزل اینجانب اطلاع میدهند روز یکشنبه چهار نفر چاقوکش به درب مدرسه رفته و میخواستهاند فرزند هم شیرهام را به نام کیوان میراشرافی سرقت نمایند بچه از ترس فرار کرده زمین خورده دست او مجروح شده است.
نایب رئیس - آقای شوشتری بفرمایید.
شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم - در جلسه سهشنبه گذشته عرایض اینجانب خاتمه نیافت امرز آنچه اجازه بدهند مطالبی معروض میدارم.
نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست (چند لحظه بعد اکثریت شد) بفرمایید.
شوشتری - هدف ما نمایندگان اقلیت بیداری ملت است شهرتی را که آقای دکتر مصدق و اطرافیانش میدهند که نمایندگان اقلیت به علت آن که دیگر نمیگذارند آنها وکیل شوند متحصن شدهاند دروغ محض است و این هم یک از هزاران افترایی است که تا حال به ما زده شده
ما دعوی شخصی نداریم ما باید حرفهای خود را از نظر انجام وظیفه نمایندگی بگوییم و موکلین بفهمند اگر حرفهای ما صحیح است چرا مردم نباید بفهمند و چنانچه گفتههای ما غیر وارد است شما که مدعی هستید ملت ایران به حداکثر رشد اجتماعی رسیده پس بالملازمه تمیز بین حرفهای حق و ناحق را میدهد و اگر ما ناپسند گفته باشیم آنها قضاوت خواهند کرد.
آیا از آغاز مشروطیت تا حال و زمان استبداد و مراجعه به تاریخ خواندهاید و شنیدهاید که دولت مسلط بر مردم به دست خود فتنه برپا سازد و مردم را به جان هم اندازد؟ در زمان استبداد دولتهای استبدادی حتی نیمه وحشی با آن که مقررات نداشتند و به دفاع شخصی هر حکمی میخواستند میکردند یک اصل در آنها مسلم بود ک دستور و احکام آنها به طور تساوی در مردم اجرا گردد. آقای مصدق از روزی که نخستوزیر شده تمام قدرت خود را برای فنای منتقدین به کار برده آن هم نه به طوری که تحقیق کرده باشد صرف آن که یکی از اطرافیانش روی اغراض خصوصی بیچارهای را متهم نمود تمام دستگاه دولت مصدق قیام میکنند و آن بیچاره را از هستی و حیثیت ساقط میسازند. آقایان نمایندگان محترم ملت خوب توجه فرمایید اقلیت چه میگوید ما میگوییم در هشت ماه حکومت مصدق غیر از حرف و هوچیگری چیزی تحویل نگرفتهایم.
در دو ماه اول این حکومت به انتظار رسیدن به بهشت موعود صبر کردیم پس از آن که حس کردیم حرفهای آقای مصدق با عملشان وفق نمیدهد به کلی دو پرونده جداگانه دارد ناچار تدریجاً گرد هم آمدیم و با اتحاد واقعی متشکل شدیم.
در مرتبه اول (قبل از مسافرت ایشان به امریکا) که این هم یکی از چندین نیرنگ انگلستان بود برای ابقا این حکومت موضوع مسافرت به شورای امنیت و دفاع از حقوق ملت هر وطنخواهی را وادار میساخت که لب فرو بندد و منتظر نتیجه گردد.
لذا دم فرو بستیم و ساکت نشستیم پس از مراجعت ایشان و شنیدن اظهارات بیمغز و بی اساس ایشان ناچار شدیم مجدداً قیام کنیم و تا هر کجا که میسر گردد در بیداری مردم بکوشیم و نگذاریم کشور کهن سال ایران به دست این مرد مرموز عظمت دیرین خود را از دست بدهد.
از شما آقایان و ملت ایران انصاف میخواهم حرفهای مصدق در جلسه سهشنبه که به عنوان جواب بیانات نمایندگان اقلیت اظهار کردند صحیح و مرتبط بود؟
مگر ما از ایشان سؤال کرده بودیم شما در آغاز جوانی چه زندگانی داشتید و چه میکردید که این جوابها را دادند!
مگر میشود یک عمر مردمانی را از راه به در برد و فریب داد بلی میشود اما در حرف نه در عمل فریب دهنده تا حرف میزند ممکن است مردم گول بخورند اما اگر وارد کار شد زود مچش باز میشود. بنده در برنامه ایشان روز اول گفتم این آقا اهل کار نیست نمونه وزارت دارایی ایشان را به یاد آوردم کار مثبت عقل سلیم لازم دارد و از خود گذشتگی این آقا راه حفظ وجاهت خود را بلد است و غیر از خود چیزی نمیخواهد پس بر ما است که بیش از این نگذاریم حقوق ملت ایران به دست یک منفی باف پایمال گردد. آیا باید روزی به خود آمد که شیرازه مملکت را دیگر نتوان جمع و رفو کرد. آقایان نمایندگان محترم آیا در این هشت ماه حکومت چه کار مثبت و مفیدی انجام شده؟ آیا غیر از تهی شدن خزانه مملکت و برداشت ۱۴ میلیون لیره از پشتوانه اسکناس و گرفتن هشت میلیون دلار و گرانی زندگی مردم بیچاره و سد ابواب در آمدها و تشکیل حکومتهای خود مختار و تأسیس بنگاههای تربیت و تشجیع اشرار و چاقوکش و ارعاب مردم و مداخله دادن چندنفر مخصوص را که وابسته به آقایان مصدق و کاشانیاند
درادارات که به دست آنها پستهای مأمورین تغییر یابد و ادارات دولت مورد تهدید قرار گیرد و تضعیف مجلس شورای ملی که هسته مرکزی مملکت است و توهین به نمایندگان آن چیزی دیگر از این دولت دیدهاید؟ بلی بلی دیدهاید دو بلوای عام و در هر روز بلواهایی خاص برپا ساخته (نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست چند لحظه بعد اکثریت شد) بفرمایید.
شوشتری - که در هر یک از آن دو بلوا عده زیادی مقتول و مجروح گشتند و اموالی به غارت رفت حالا چاقوکشی را میگیرند و در شهربانی به عنوان محرک از او پذیرایی میکنند و میخواهند پرده روی اعمال خود بکشد.
با آن که تمام مخبرین خارجی که در تهران بودند این اوضاع را مشاهده کردند و به دنیا مخابره کردند.
این حقیقت بارز را نمیتوان با این حرکات مذبوحانه و دفاع بچهگانه پردهپوشی کرد.
آقایان نمایندگان محترم حرفهای آقای مصدق در جواب ما چه ارزشی داشت؟
ایشان مقداری از زندگانی جوانی و تحصیلی گفت.
سپس از شخم سخن راند معلوم شد ایشان بین خیش و شخم هم فرقی نمیگذارند و آن وقت برادری خود را با جرج مکگی بیان کرد معولم شد در امریکا هم صیغه اخوت میخوانند و اظهار داشت چون مکگی با اینجانب برادر بود دولت آمریکا که دست نشانده سیاست انگلیس است او را به دور انداخت و علت عدم مساعدت آمریکا را به ایران به علت قدرت نفوذ انگلستان بیان کرد و از مجموع حرفها فهماند که ملت ایران باید از کمکهای آمریکا مأیوس باشد.
رمز این کار و این حرفهها را جناب آقای عبدالقدیر آزاد در جلسه پیش فرمودند محتاج به توضیح نیست پس از ختام جلسه سهشنبه موقعی که دولت ایشان متوجه شد که حرفهای نمایندگان اقلیت در مردم تأثیر بسزا نموده باز به حربه فرسوده خود متشبث گردید دستور تعطیل مصنوعی به زور و فشار روز پنجشنبه را
داد که به وسیله مأمورین شهربانی و برزنهای شهرداری و چاقوکشها و آن چند نفری که در بازار متوجه شدند منفعت آنها به خطر افتاده و روز مکافات نزدیک شده به جان مردم و کسبه بیچاره افتاده و تعزیه شیر و فضه روز پنجشنبه را فراهم ساختند برای چه مبادرت به این کار کردند خیال کردهاند از این راه وکلای اقلیت مرعوب خواهند شد و مجدداً لب فرو خواهند بست مقصود آنها این بود که نگذارند ملت ایران بیدار شوند تا رد انتخابات یعنی انتصابات افرادی را انتصاب به نمایندگی نمایند و همچه خیال کردهاند اقلیت متحده با این جار و جنجال و صدور احکام بر خلاف ما انزلالله از میدان در خواهند رفت.
نایب رئیس - آقای فولادوند وقتتان را به آقای شوشتری دادهاید؟
فولادوند - بله
شوشتری - باور نمیکردند و نمیکنند که این حرکات آزادیکش ما را بیشتر متحد میسازد بر جمعیتمان میافزاید ما ناچاریم تا هر جا منتهی شود استقامت ورزیم و این پرده ریا و دروغ و سحر افسون را پاره سازیم.
مصدق خواهرزاده مرحوم فرمانفرما هرچه میخواهد بکند و شهرت بدهد روزی نامههای او بنویسند که منظور اقلیت وکالت است دو جواب به این افترا میدهم اول آن که اقلیت وقتی متشکل گردید که صحبت انتخاباتی در بین نبود و این آقا بارها در این مجلس صریحاً گفته بود که دولت من دولت انتخاباتی نیست دیگر آن که بهترین راه برای وصول به نمایندگی هماهنگی با این دولت هو بود گمان میکنم همین دو دلیل کافی باشد.
اما چرا ایشان با این عجله دست به کار انتخاب انتخابات نه انتصابات، افرادی را انتصاب میکنند زده از ترس بیدرای افکار ملت است زیرا فهمیده که به سرعت مردم دارند میفهمند موضوع نفت از بین رفته و سیاست مرموز دیگری در کار دولت جریان دارد برای برگشت افکار و انحراف آنها موضوع انتخابات را پیش کشیده که توجه عموم را به این موضوع معطوف کند و نگذارد عامه پی به حقایق برند. و در ضمن وکلای حاضر را در خوف و رجا نگاه دارد و اگر بتواند از این راه مجلس را به تعطیل کشاند تا پردهها بالا نرود هیهات هیهات این بیچاره هوچی نفهمیده که ما از همین عمل مردم را بیدار خواهیم کرد و به عموم ایرانیان عزیز و مجامع بینالمللی اثبات خواهیم نمود که انتخاب دروه ۱۷ با مداخلات دولت و انحراف از قانون و تبعیض و تقدم و تأخر شروع در استانها بر خلاف قانون و روی آزادی مردم نیست این یک عملی است که هر ذیشعوری میفهمد که مصدق و آقای کاشانی میخواهند افرادی را منصوب به نمایندگی نمایند ما اعلام میکنیم که در دوره هفده با این جریان اگر صورت پذیرد قوانین آن پوچ و قابل اجرا نیست دلیل آقایان محترم این وزرا و معاونینی که از پست خود استعفا داده متکی به چه حزبی هستند که آن حزب به آنها الهام کرده باشد همه میدانند که آنها اطمینان دارند دولت آن آقایان محترم را از صندوقها بیرون خواهد آورد این است معنی آزادی انتخابات.
ممکن است من شخصاً یک دو روز و یا چند روز برای جمعآوری اسناد مداخلات دولت به حوزه انتخابی خود و سایر جاها بروم و ادله و اسنادی را که به دست میآورم به دنیا اعلام کنم در جلسه گذشته آقای مصدق بیانی کرد بیان ایشان این بود که من از واقعه پنجشنبه ۱۴ آذر متأثر و متأسف نیستم نمایندگان محترم آیا این گفتار لرزه بر اندام شما نمیانداخت من نمیدانم آن عدهای که این شخص را برای خود بت قرار دادهاند نباید از او بپرسند که آقای نخستوزیر شما که به دیدن چند نفر دزد در محبس خود را به گریه مصنوعی میزنید و به یک حرف غش و ضعی میکنید (اما در ایران نه امریکا) پس چطور در این خونریزیها و غارتگریها و سوزاندن کتابخانهها که شاید در آنها قرآن و کتب آسمانی بوده سوخت شد و زیر پا توهین شده متأثر و متأسف نمیشوید؟
چه خوب فرمود استاد سخن حضرت شیخ:
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
هموطنان عزیز مسلمانهای دنیا توجه فرمایید آیا این حرف با مملکتداری و مسلمانی وفق میدهد؟ در انبار قشون معاویه یک خلخال از پای زنی اهل کتاب بیرون آوردند حضرت امیر مؤمنان صلواتالله علیه در منبر کوفه آن قدر گریست که از اشک چشم مبارکش محاسن و لباسش خیس گردید-
آیا زمامدار مسلمین یک چنین حرفی از او شایسته است؟ اطلاع یافتم دو نفر از نمایندگان محترم حاضر در مجلس از طرف حضرت آیتالله العظمی آقای بروجردی حامل پیغامی بودند که به آقای مصدق فرمایش ایشان را بگویند آن پیغام این بود که آقای شاه باغ مرد فاضل و عالم و خوبی است چرا با او این معامله را کردید آقای مصدق جواب میدهد که چون شاه باغ رقیقالقلب است به درد کار نمیخورد معلوم شد در قاموس آقای مصدق قساوت قلب باید جزء لاینفک مأمورین باشد.
من خجالت میکشم وقایع پنجشنبه گذشه راتا ۱۲ شب بگویم زیرا نمایندگان محترم دیگر تذکر داده و همه تهران مشاهده کردند.
آقای مصدق ما تا به حال از نظر غرور ملی و حفظ شرافت مقامات دولتی نخواستم پردهدری کنیم و آنچه از سابقه شما میدانستیم فاش سازیم ولی شما ما را وادار ساختید که دیگر سکوت نکنیم یکی از بیانات شما در جلسه قبل که با آن حالت مخصوص فراموشی را نشان میدادید و پس از چند دقیقه اسم مرحوم حاجی سید اسدالله خرقانی را به زبان آوردید بدون تأمل من متوجه شدم چرا این حرکات را کردید چرا نام مرحوم خرقانی را به زبان آوردید.
به خاطر دارم تقریباً در سی سال قبل فاضل دانشمند آقای خلیلی مقالهای در روزنامه اقدام نوشته بود و در آن مقاله انحراف شما را از راه توحید به استناد آن کتاب ثابت ساخته بود شما در آن تاریخ به هر یک از علما متوسل شدید فایده نبخشید متوسل شدید به آقای سید اسدالله خرقانی و آن مرحوم خواست ماستمالی کند و آن مزخرفات را ولی نتیجه نبخشید چون در این تاریخ اطلاع پیدا کردید کتاب شما را به دست آوردهاند و میخواهند مردم را به افکار و حقیقت شما آشنا سازند پیش دستی کرده که مبادا انتشار کتاب شما را به جامعه معرفی سازد. آقای مصدق پیر مردان و آشنایان یا دودمان شما شاید هنوز باشند که از سابقه شما و ریاست مالیه شما در خراسان اطلاع کامل داشته باشند
مگر شما همان کس نیستید که با وکیلالملک پدر مرحوم علیاکبر دبیر سهرابی همدست شده و با شیخ محمد رزاز نوکر مرحوم آقا سید علیاکبر مجتهد تفریشی اسناد و فرامین قرا قوچان را مثل قریه فرخسواروهی هی و غیره که مرحوم دبیر سهرابی هفت سال قبل از فوتش با ارشاد این جانب به مرحوم اسدی صلح کرد و آن مرحوم وقف برای زایشگاه بیمارستان شاهرضا نمود جعل نمودید. مگر شما برای آقا خان محلاتی پدر آقاخان فعلی نشان و حمایل و فرمان مجعول نفرستادید تا در نتیجه وزیر مختار ایران در آن تاریخ به عنوان گله از دربار گزارش آن را به مرحوم مظفرالدین شاه عرض کرد و پس از اطلاع مظفرالدین شاه به اعمال شماها شهرت یافت که میخواستند دست شما را قطع کنند و با توسل جستن به مرحوم آقا سید علیاکبر تفریشی مجتهد شاه از قطع دست شما صرفنظر رد جلوی تخت مرمر به فلک بسته نشدید و چوب نخوردید و به تبعید به فرنگستان نگردیدید؟
آیا هیچ فکر نکردید من در تمام زندگانی سیاسی و آشنایی حاضر نشدم حتی یک مرتبه در خانه شما قدم بگذارم برای چه بود؟ برای آن که از پیرمردان و موثقین مکرر این قصه و قصههای دیگر را از عملیات شما شنیده بودم موضوع متکای زیر سر مرحوم مظفرالدین شاه را هم میگذرم نگذارید پردهها را بالا بزنم موضوعات میگذرم.
همین دیروز با حضور عده زیادی از مردمان محترم که به دیدن آقای جمال امامی و متحصنین آمده بودند آقای محترم فاضلی که با شما دو سال قبل در دربار تحصن جسته بود صریحاً اظهار کرد شما در مدت تحصن در دربار حتی یک مرتبه نماز نخواندید و قصههای دیگری گفت که شرم دارم بگویم.
آقای مصدق شما هر قدر میتوانید سلب آزدی از نمایندگان بنمایید ما هم ناچاریم شما را معرفی کنیم قصه رفتن شما و جمعی دیگر از نمایندگان مجلس شورای ملی برای مراجع دادن اعلیحضرت فقید روزی که تعرض فرموده بود و به رودهن رفته بودند و تعرض مرحوم شیخ جلال نهاوندی که چرا نماز شما نمیخوانی فراموش نکردهام
آقای مصدق اسنادی اساعه از شما در نزد آقای جمال امامی موجود است که همه اصرار دارند فاش شود و در مجلس خوانده شود ولی دیشب آقای امامی فرمودند من از خارجیها خجالت میکشم که نخستوزیر ایران را با این اسناد معرفی کنم برمیگردم به قسمت دیگر و آن اعلامیههای آقای کاشانی است.
آقای کاشانی آیا شما میتوانید انکار فرمایید که وکیل مؤسسان اول نبودید و در تغییر خاندان قاجاریه رأی ندادید؟ تاریخ مرحوم عبدالله طهماسبی که در ۲۶ سال قبل کشته شده در اغلب کتابخانهها موجود است آیا شما در آن تاریخ چه روش سیاسی داشتهاید. من چون از روز ورود شما به تهران و با مرحوم آقا سید عبدالرحیم کاشانی و مرحوم حاج علیاکبر اخوان و چند نفر دیگر شما را در باغ سراجالملک استقبال کرده و در تمام این مدت هر وقت در تهران بودهام کم و بیش از نزدیک با شما ملاقات مینمودم از افکار شما مطلعم آیا اجازه میدهید اقدامات و مخالفتهای شما را با مرحوم مدرس رضوانالله علیه فاش سازم آقا بیش از این پردهدری نمیکنم ولی ناچارم از شما بپرسم اعلامیه میدهید و یک عده مسلمان ایرانی را بدون هیچ دلیل مزدور اجنبی معرفی میکند و جاسوس میخوانید. این است معنی روحانیت وترویج شریعت آقا کجا شرع اسلام اجازه میدهد که بامسلمانها این طور رفتار شود؟ آقای کاشانی شما در
اعلامیه خود لغت وطن پرست مینویسید در کجای کتاب اسلامی دیده شده یک نفر طلبه یک چنین عبارتی را به قلم آورد.
بین عوام معروف است لفظ قلم غیر از لفظ گفتار است آن هم عالم مدعی به اجتهاد العیاذ بالله پرستیدن و ستایش منحصر به ذات باری تعالی است این عبارات که در تاریخ لطمه به مقام روحانیت میزند پسندیده است؟
آقای کاشانی این پولهایی که اطرافیان شما که عده از آنها گوسفند امام رضا را تاچاشت نمیچرانند از کجا به دست میآوردند آقا سید محمد پسر شما با آن سوابق آیا حجتالاسلام و المسلمین است که به رادیو دستور داده میشود او را به این عنوان بخوانند؟ مرحوم کلینی قدسسره را با آن عظمت؟ آیا حجتالاسلام غیر از امام زمان کسی میتواند باشد آقای کاشانی عدهای از طرفداران شما و اشرار که اغلب آنها مست بودند در شب پنجشنبه مجلس را محاصره کردند و به ما فحش میداند و اغلب شنیدند که به اجداد من ناسزا میگفتند آقای کاشانی مگر اجداد من با اجداد شما جدا است حضور پیغمبر فردای محشر محاکمه خواهم نمود آقای کاشانی قصهای را به خاطرتان میآورم آن روزی که آقای نوریزاده در سال پیش به عنوان اصلاح ذاتالمبین شما را و بنده را دعوت نموده بود به نهار و چهار ساعت آن مجلس صحبت طول کشید. مگر در آن روز بین ما توافق نشد که شما این اوباشها از سر خود پراکنده فرمایید آقای کاشانی به خاطر دارید موقعی که در منزل آقای دکتر طرفه در تجریش تشریف داشتید عصری به اتفاق آقای نوریزاده آمدیم به دیدن شما و در آن مجلس جمعی دیگر مثل آقایان حسین رسا مدیر روزنامه قانون و جلیلی مژدهی و دیگران و فاضل دانشمند آقای شیخ عباسعلی اسلامی تشریف داشتند من در آن مجلس را شما استمداد نجستم و استدعا نکردم که ما را یاری کنید تا زودتر قانون اجرای منع مشروبات اکلی را از مجلس بگذرانیم.
شما فرمودید این حرفها را حالا موقع ندارد و بگذارید برای بعدها ناچار اعتراض کردم و عرض نمودم مگر احکام و قوانین اسلام تعطیل بردار است؟ و با حالت تبت اتفاق آقایان اسالامی و نوریزاده و علیرضای شایگان سوار شدیم و مراجعت به شهر کردیم در اول کوچه دردار آقای نوریزاده از ما جدا شدند از آقای اسلامی گله کردم که چرا چنین حرفی را زد معلوم شد جناب آقای حاج شیخ عباسعلی هم کدورت قلبی دارند آقای اسلامی در نزد شما ثقت و مورد توجه است.
من سالهای سال به او ارادت دارم ایشان به من گفتند در ایامی که حبس بودیم یکی از محبوسین که فعلاً وکیل مجلس است با ما هم حبس بود موقع نماز هر وقت به او گفتیم چرا نماز نمیخوانی ما را مسخره میکرد و به نماز توهین مینمود
گفتیم پس چرا آقا از یک چنین کسی حمایت میکند او را برای وکالت مردم تهران معرفی میکند آقای اسلامی اشک در چمش حلقه زد و گفت من هم خون میخورم (آزاد - کی بود اسم ببرید)
الآن عرض میکنم آقای بقایی آقای بقایی ایشان نماز را توهین کردن وقتی که به ما آقای حاج شیخ عباسعلی اسلامی که از نواب خاص آقای کاشانی است این طور معامله بشود آقایان کی این پرده ریا دروغ و تهمت پاره میشود آقای کاشانی شما مرا میشناسید محال است که از راه حق وقتی که وارد میدان شدم پای بیرون نهم و منحرف گردم مویم سپید شده و از خدا خواستهام موی سپیدم را در آخر عمر به خون سرخم خضاب فرماید و در راه خدمت به این کشته شوم.
از اینجا به شما میگویم اگر تجدید نظر در رفتار و روش خود نفرمایید ناچارم از روش ادب خارج شده آنچه تا حال در پرده خفا از شما سراغ دارم فاش نموده و با صدور اعلامیه به تمام ممالک اسلامی حقایق را آشکار سازم آقا این اندازه فشار به مسلمین نتیجه خوب نخواهد داد. راضی نشوید پسران شما در ادارات بیش از این مداخله کنند در خاتمه آقایان محترم البته نطق دیشب آقای مصدق را در رادیو شنیدید ظاهر بیان سحر و افسون شیرین و فریبنده ولی شما را به خدا قسم میدهم و انصاف میطلبم آیا سزاوار بود آقای مصدق با آن کلمات فریبنده نمایندگان مجلس شانزدهم را که به اتفاق کلمه به ملی شدن نفت رأی دادند و مکرر در این باره او را تأیید کردهاند این طور وانمود کند که اینها وکلای تحمیلی بوده و ایشان پهلوان آزادی انتخاباتند و بعد وکلای حقیقی به مجلس خواهند آمد مانعی ندارد این هم یکی از هزاران اهانتهای ایشان باشد. به مجلس شورای ملی در آتیه نزدیک ملت ایران قضاوت خواهند فرمود که انتخابات ایشان چه صورت داشته آزاد بوده یا انتصابی انتخابات بود یا انتصابات و آن وکلا چه خدماتی به این کشور خواهند کرد این وزرا و معاونین که استفا کردند اگر قطع نداشته باشند که از صندوقها بیرون میآیند به چه اتکایی استعفا کردند
این تغییرات اینها همه بر خلاف قانون است این که بفرستید فلان بیعقل را که ما را توی رادیو بیشعور و گمراه بگوید از اینجا بهش میگویم بیشعور تویی گمراه تویی آنچه در آینه جوان بیند پیر در خشت خام آن بیند.
من همه را میشناسم یکی از چیزهایی که به من اطلاع دادند اولاً همه تلگرافات مجعول است ثانیاً دستور دادهاند به تلگرافخانهها تلگرافهایی که به نفع اقلیت و احترام آنها است باید تلگرافخانهها نگیرند و مخابره نکنند آی اهل دنیا آی مخبرین جراید ما آزادی نداریم و این انتخابات انصابات است و مطابق میل ملت ایران نیست و گرنه این را لازم نداشت (احسنت)
۳ - توضیحات آقای دکتر شایگان به عنوان ماده ۹۰ آییننامه
نایب رئیس - مجلس وارد دستور میشود چند نفر به عنوان ماده ۹۰ توضیحاتی میخواهند بدهند اگر آقایان موافقند آقای دکتر شایگان بفرمایید.
دکتر شایگان - بنده همیشه سعی میکنم.
نایب رئیس - تأمل بفرمایید اکثریت نیست (پس از چند دقیقه اکثریت حاصل شد) بفرمایید.
دکتر شایگان - بنده حتیالامکان نمیخواهم وقت گرانبهای مجلس شورای ملی را با گفتههای خود اشغال کنم و به هین دلیل است که بنده کمتر صحبت میکنم گاهگاهی ضرورت ایجاب میکند که برای رفع پارهای از شبهات عرایضی عرض کنم در این قسمت بنده از اقلیت متشکرم که خواهان توضیح شدند.
درباره یک مسأله مهم مملکتی و آن مراجعه به دیوان بینالمللی دادگستری است در باب دیوان بینالمللی دادگستری و همچنین در باب شورای امنیت اینجا بیاناتی شد که با حقیت و واقع وفق نمیدهد (تیمورتاش - باحدود اطلاعات ما وفق میدهد) بنده سعی میکنم آنچه را که حقیقت امر است یا لااقل من تصور میکنم حقیقت امر است یا لااقل من تصور میکنم حقیقت است عرض کنم (آزاد - حقیقت این است که انگلیسها این نقشه را کشیدهاند)
نایب رئیس - یک ساعت آقایان گوش دادند آقایان مطالب خودتان را گفتید صبر کنید توضیحات بدهند.
دکتر شایگان - اگر همین قواعدی که خودمان وضع کردهایم برای امکان مذاکره آزاد در مجلس شورای ملی رعایت نکنیم راهی برای مذاکر باقی نمیماند آقایان اینجا صحبت میکنند و به عقیده و نظر ما لااقل حرفهایی که خیلی خیلی برای مملکت گران تمام میشود میگویید معذالک ما ساکت مینشینیم و میشنویم در صورتی که بنده هنوز عرضی که به جایی بربخورد نکردم در باب شورای امنیت آقایان محترم نمایندگان اقلیت این طور اینجا اظهار کردند که نتیجهای ما از شورای امنیت نگرفتیم و حتی بعضی را عقیده بر این بود که ما نتیجه بدی گرفتیم.
بنده باید خدمت آقایان عرض کنم که این مطلب اشتباه است تقاضایی که دولت انگلستان از شورای امنیت کرده بود این بود که آن چیزی که به عنوان اقدامات تأمینیه از طرف دیوان بینالمللی دادگستری تعیین شده بود آن را دستور اجرا بدهد بعد هم که به عونالله ما موفق شدیم آن روزی که انگلیسها را خارج کنیم همه آن روز را متفقاً یکی از روزهای سعادت این مملکت دانستند آن وقت در این تغییری دادند و گفتند که برگشتن به اوضاع سابق فعلاً میسر نیست و بقیه اقدامات تأمینه را خواستار شدند پس آنچه را که آنها میخواستند عبارت از این بود که شورای امنیت در این باب اقدام نماید و اما آن چیزی که ما میخواستیم آن بود در شورای امنیت این قسمت را به کلی رد کند یعنی بگوید که این مطلب در صلاحیت ما نیست و شما خود دانید بروید کنار بیایید به هر شکلی هست رأیی که شورای امنیت داد اول کاری که کرد عبارت از این بود که خواسته دولت انگلستان را رد کرد یعنی بهنفع آنها رأی نداد ولی از آنجایی که البته اقدامات زیادی آنها کرده بودند و اشخاص طرفداری داشتند.
شورا نمیخواست یا نمیتوانست که رسماً این نظر را بدهد آمد یک رأیی داد که برای انگلستان نتیجهای نداشت ولی برای ما بسیار مفید بود آن رأی عبارت از این بود که وسیلهای فراهم کردند برای آن که اظهار نظر نکنند یعنی یک فرمولی پیدا کردند که اظهار نظر نکنند و آن فرمول عبارت از این بود که گفتند که تا وقتی که دیوان بینالمللی دادگستری در باب صلاحیت خودش اظهار نظر نکرده است ما این مطلب را مسکوت بگذاریم. به آنهایی که از جریانات بینالمللی مطلع هستند و منصف هستند میتوانیم عرض کنم که چه پیشرفت عظیمی دولت ایران کرد یعنی دست رد به سینه انگلستان زد و خواسته آنها را برگرداند حال خواهید فرمود که از این جهت که بنده طرفدار دولت دکتر مصدق هستم و جبهه ملی هستم اینها را عرض میکنم این حقیقت ندارد این مطلبی است که خود آمریکاییها در همان موقعی که این واقعه پیش آمد در مجلات خودشان که یکی دو تا ده تا نیست ذکر کردند و نوشتند که دکتر مصدق فائق شد و انگلستان در شورای امنیت شکست خورد. اینها البته به صورت مقالات بود بعضیها این را به صورت تصویر و کاریکاتور در آوردند و یکی از آن مجلات مجله لارف است که الآن حاضر است در همان روز منتشر شده و دکتر مصدق را عکسش را کشیده است که مشغول یکی از خندههای عمیق است از آن خندههایی که ناشی از پاکی طینت است چون آدمی که پاک طینت است خوب میخندد یکی از علاماتش است (جمال امامی - و خوب هم میگرید) (آزاد - خدا لعنت کند انتلیجنت سرویس را) انشاالله و خدا لعنت کند آنها را که کمک میکنند به آنها بدون این که بفهمند و بعد عکسی هم از جب گذاشته کنار آن که در حال تأثیر شدید است و زیرش نوشته است که از رأی شورای امنیت دکتر مصدق خندان و جب گریان است - آن شمارهاش الآن هم هست آمدیم
در باب دیوان بینالمللی دادگستری آقایان در این باب هم مطالب برایشان آن طوری که باید روشن نشده است جا دارد که آقایان در اشتباه باشند چون به نظر آنها اقدام دولت در مرحلهی اولی و این مرحلهی آخری یکی نیست یکی از نمایندگان اقلیت اینجا گفت میخواهیم ببینیم که علت این تغییر رویه دولت چه بود و چه هست بسیار حرف صحیحی است.
جناب آقای تیمورتاش بنده بایست این جواب را اینجا عرض کنم و باز ضمناً عرض کنم که دولت دکتر مصدق در سیاست خارجیاش هیچ مایل به استتار نیست و دلش میخواهد همه مطالب را همه آقایان و همه ملت بدانند و اگر ملاحظه میفرمایید که مطالبی به عرض آقایان نمیرسد فرصت و وقت این نمیشود که به عرض آقایان برسد و الا دولت هیچ اهل استتار نیست در مرحلهی اولی که این قضیه پیش آمد راجع به شکایت به دیوان بینالمللی دادگستری ما خوف این را داشتیم همه ملت ایران خوف این را داشتند که با آن تسلطی که دولت انگلستان در مؤسسات بینالمللی دارد ممکن است که از آن مؤسسه رأیی صادر شود که آن رأی مضر به حال آن چیزی که همه شما خواهان آن بودید یعنی ملی شدن صنعت نفت باشد.
همه این ترس را داشتند و آن ترس باعث این شد که ما بگوییم به هیچ نحو از انحا ما در کار این دیوان شرکت نمیکنیم ولی ضمناً برای خاطر این که مطالب خودمان را گفته باشیم و به نظر خودمان هم حرف حقمان را به سمع قضات آن محکمه رسانده باشیم آمدیم و با از خودگذشتگی فوقالعاده که چندین شب اشخاصی بودند اینجا که خواب ندارند دلایل خودمان را نوشتیم یعنی لایحهای تهیه کردیم در ابتدا گذشتهی این کار نفت و تاریخ نفت و قرارداد ۱۹۳۳ و چه و چه و همه را که اگر خود آقایان اقلیت امروز هم مینوشتند همین طور مینوشتند این را تهیه کردیم با دو دلیل قوی راجع به عدم صلاحیت محکمه و عدم اهلیت مدعی فرستادیم به دیوان علت رفتن آن میسیون هم که بنده افتخار داشتم که در آنجا بودم این بود که چون دیر بود چون ما را غافلگیر کرده بودند و ممکن بود که این مطالب به عرض قضات نرسد چون باید شخص مطمئنی برود آنجا و آنها را ترجمه کند و زود برساند یکی این بود
یکی دیگر این که تا آن اندازه که وقت اجازه میدهد با قضات و رئیس محکمه شفاهاً هم توضیحاتی قبل از محاکمه داده شود این هم، نظر دولت بود در آن اقدامی که کرد بعد از آن که ما این اقدام را کریم و نتیجهاش را هم ملاحظه کردند البته آنها نهایت بیانصافی را کردید و یک رأیی یعنی یک قراری صادر کردند که آن قرار هم به اتفاق صادر نشد و دلیل آن هم که به اتفاق صادر نشد این بود که اساس محکمی نداشت یعنی بیعدالتی درباره ملت ایران کرده بودند البته چه آن وقت چه بعد از آن وقت تاکنون در باب این که بهتر بود که ما برویم و مدافعه کنیم و شرکت کنیم در جلسه یا آنی که همین کاری که دولت کرد کدامش ترجیح دارد همیشه مورد بحث است و الآن بحث درش باز است مخالفین و موافقین دارد موافقین در این عقیده که ما نمیبایستی شرکت میکردیم میگویند آنها قطعاً رأی خود را میداند و اگر ما اجرا نمیکردیم اثر تبلیغاتی آن علیه ملت ایران خیلی زیاد بود
میگفتند که آنها آمدند مدافعاتشان را کردند و قبول هم کردند که باید اینجا مطرح میشود و مذاکره میشد و حالا که محکمه این رأی را داده این را اجرا نمیکنند این حرفی است که موفقین عمل دولت این حرف را میزنند مخالفین عکس این را میگویند و هنوز هم میگویند آقا اگر شما رفته بودید اثر شرکت شما در جلسه این بود که لازم میشد قاضی هم از بین شما در بین قضات بیاید چون مطابق مقررات دیوان هر وقت یکی از متداعبین در خود دیوان قاضی نداشته باشد و مطلب راجع به آنها باشد حق دارند که یک قاضی به طور موقت برای رسیدگی در آنجا بگذارند.
نایب رئیس - آقای دکتر شایگان یکی دو دقیقه دیگر بیشتر از وقت شما نمانده است.
دکتر شایگان - یا این است که آقایان واقعاً میل دارند به صرف این که چون بنده جزء جبههی ملی و اکثریت هستم نباید حرفی بزنم.
تیمورتاش - نه آقا استدعا میکنم بفرمایید.
قاسم فولادوند - نه آقا حاضریم بفرمایید.
شوشتری - ادامه بفرمایید.
دکتر شایگان - اجازه میفرمایید؟
نایب رئیس - باید رأی بگیریم.
مکی - بنده چون قبلاً اجازه گرفته بودم نوبت خودم را میدهم به آقای دکتر شایگان.
دکتر شایگان - آقایان عرض کردم که اینجا دو نظر بود و حالا هم هست که شرکت بکنیم و حال یک عدهای متمایل شدهاند که شرکت بکنی و اینهایی که میگویند شرکت نکنیم دلایلی دارند که بنده به عرض آقایان محترم میرسانم دلایلشان این است که وضع فعلی کار ما با وضع سابق تفاوت کلی کرده است چند اتفاق تازه پیش آمده که این اتفاقات ما را بیشتر متمایل میکند که برویم رسماً شرکت کنیم در محاکمه. اینها سه چهار چیز است (جمال امامی - اگر شرکت بکنید صلاحیت دادگاه را تصویب کردهاید) اجازه بدهید این را هم روشن میکنم اولاً اینها میگویند که فعلاً با این تدبیر دولت دکتر مصدق انگلیسها را در برابر کار انجام شده قرار داده یعنی به حمدالله با تصدیق ملت ایران و تأیید همه نمایندگان محترم خلع ید از آنها شده است این یک مسأله، آن وقتی که ما رفتیم همچو وضعی پیش نیامده بود، در ثانی این است که دولت انگلستان اصالتاً و وکالتاً از طرف شرکت نفت ملی شدن صنعت نفت را شناخته است پس دیگر این از آن مباحثی که در آنجا بخواهند درش حرف بزنند نیست.
مطلب سوم این است که به نظر ما تجربهای هم به دست آمده و آن این است که در این شورای امنیت که شرکت کردیم دیدیم که این کار به ضرر انگلستان تمام شد از چه باب؟:
یکی از جهت رأی که ما عقیده داریم بر علیه آنها بوده است و یک چیز دیگری که آن عقیده درش راه ندارد و آن این است که دولت ایران موفق شد که مظالم شرکت نفت را و مداخلات آنها را و حرفهایی را که عرض کردم اقلیت و اکثریت ندارد همه قبول دارند، اینها را به سمع دنیا ارزان و مناسب برساند. یعنی کاری را که آقایان اگر میخواستند با میلیون میلیون دلار انجام بدهند به صرف این که شرکت کردیم در آن جلسه به سمع دنیا برسد این تجربه به ما میفهماند که ما اگر برویم و حرف حق خودمان را بزنیم به سمع دنیا میرسد اما عرض میکنم حضور آقایان که جناب آقای جمال امامی هم متوجه بودند مطلب هنوز در بحث است.
یعنی هیچ نوع تصمیمی نه فقط در باب صلاحیت در باب شرکت هم گرفته نشده است یعنی در باب این که برویم دفاع بکنیم گرفته نشده است چه رسد به صلاحیت مسائل از هم منفکاند یک مرحله عبارت از این است که ما تصمیم بگیریم که شرکت در رسیدگی بکنیم این یک نکته است این مورد بحث است هیچ تصمیمی گرفت نشده است عملی که دولت تا کنون انجام داده است هیچ کدام دال بر این نیست که حتی ما شرکت خواهیم کرد. پس بنابراین هنوز هم این بحث هست. آقایان اقلیت هم میتوانند تشریف بیاورند در هیئت مختلط و بگویند که صلاح در این است که شرکت بکنیم یا نه پس تا به حال هیچ حقی از ملت ایران فوت نشده است و حتی در باب شرکت پس مطلبی را که آقایان باید بدانند این است که ما هنوز تصمیمی نگرفتهایم و اگر نظر مخالفی دارید آقایان میتوانند تشریف بیاورند و در هیئت مختلط قدمشان روی چشم.
در آنجا بگوییم و بحث کنیم و بگویید که ما شرکت هم نمیکنیم این یک مرحله، مرحله دوم این است که تازه اگر شرکت بکنیم شرکت ما دال بر شناسایی صلاحیت دیوان دادگستری بینالمللی نیست شرکت میکنیم برای این که بگوییم شما صالح نیستید آقایان محترم بایستی این قسمت را توجه بیشتر داشته باشند که محکمه به آقایان اخطار میکند در امور خصوصی این که امر ملی است به جناب آقای جمال امامی اخطار میکند که شما بیایید فلان کس مدعی است که صد تومان از شما میخواهد ایشان نمیتوانند توی خانه بنشینند و بگویند چون محکمه صالح نیست من میآیم ایشان باید تشریف ببرند آنجا یا یک وکیل بفرستند بگویند شما صالح نیستید. ملاحظه بفرمایند تازه اگر ما تصدیق کردیم که خوب است شرکت بکنیم شرکت ما دلیل بر صلاحیت آنها نیست شرکت ما برای این است که برویم بگوییم به آنها که شما صالح نیستید و برویم دلایل عدم صلاحیت محکمه را بگوییم (پیراسته - دادگاه لاهه؟) آقا صحبت آینده را میکنم، اینجا ملاحظه بفرمایید ما اگر تصمیم گرفتیم تازه تصمیم این طور میگیریم که برویم آنجا بگوییم شما صالح نیستید.
بنابراین در این باب هیچ دغدغهای در خاطر آقایان نباشد، عرض کردم الآن مشورت میکنیم اگر صالح دانستند
که شرکت میکنیم والا شرکت نمیکنیم صحبت در این است که ما برویم در مورد صلاحیت و عدم صلاحیت صحبت کنیم ممکن است گفته شود که چرا آن وقت این کار را نکردید و چرا آن وقت شرکت نکردیم در این باب بنده توضیح دادم یک توضیحی هم حال میدهم و آن این است که سابق ملاحظه بفرمایید رأیی که در دیوان لاهه علیه ایران دادند. موضوع این بود ک اقدامات تأمینیه را آنها قبول کردند و رأی دادند ما میگفتیم که محکمه تو حق نداری قبل از این که در باب صلاحیت صحبت کنی اقدامات تأمینیه را ترتیب بدهی حرف ما این بود، حرفی که مخالفی این اکثریت و آن اقلیتی که در بین قضات ایجاد شد همین بود اکثریت میگفت ک محکمه حق دارد قبل از این که در باب صلاحیت خودش رأی صادر بکند میتواند اقدامات تأمینیه را رأی بدهد.
مخالفین در آن جلسه که منجمله ما بودیم ولی شرکت نکردیم اما قضاتی که شرکت کردند و مخالف بودند میگفتند اول باید در باب صلاحیت اظهار نظر بکنیم بعد اقدامات تأمینیه را بکنیم (پیراسته - حرف اقلیت صحیح بود) بله، خدا طول عمر به شما بدهد عرض کردم که آن حرف ما را هیچ ترتیب اثری بهش ندادند ولی الآن وضع این نیست امر دایر نیست که آیا در باب صلاحیت اول حرف بزنند و یا در باب اقدامات تأمینیه الآن امر دایر است بین دو چیز یکی این که محکمه اول باید در
باب صلاحیت حرف بزند یا ماهیت قضیه ولی محکمه اختیاری ندارد یعنی الآن محکمه اگر شروع کرد به رسیدگی وظیفهاش این است که مطابق مقررات و قوانین که بنده الآن یادداشت کردهام مطابق ماده ۶۱ بند پنجم از آییننامه دیوان بینالمللی دادگستر تا وقتی که که در باب صلاحیت رسیدگی نشده است محکمه نمیتواند وارد ماهیت دعوی شود. اجازه بفرمایید دو مطلب است آن وقت صحبت از ماهیت دعوی نبود حالا صحبت از ماهیت دعوی است، الآن برای ما اطمینان هست که محکمه نمیتواند در ماهیت دعوی حرف بزند پس اول به صلاحیت باید رسیدگی کند بنابراین آقایان تشریف بیاورید اینجا صحبت کنیم.
اگر در باب این صلاحیت هم صلاح نیست شرکت نکنیم و اگر خوب است بکنیم بنابراین دغدغهای برای خاطر آقایان نیست. این قسمتی بود که راجع به صلاحیت محاکم میخواستم خدمت آقایان عرض کنم بنده یکی دو مرتبه است که مورد اظهار بیمهری آقایان قرار گرفتهام فرموده بودند که پولهای گزافی از این بابت گرفت شده (جمال امامی - توضیح دادهاید) بلی توضیح دادم ولی معذلک باز دیروز دیدم که آقای تیمورتاش فرمودند که ۱۵۰ هزار تومان خرج کردید (تیمورتاش - عرض کردم کرایه هواپیما بوده است) بنده مکرر عرض کردم که به ما ۷۵۰ لیره دادند و عرض کردم که ۲۰۰ لیره را بنده برداشت کردم ۱۵۰ لیره دیگری ۱۰۰ لیره هم دیگری بقیهاش را هم فرستادیم برای دولت، این هم الآن کاغذی است که دولت برای من فرستاده که الآن ۳۰۰ لیرهای که فرستادهاید رسیده (قاسم فولادوند - سوغاتی هم که خود روزنامههای امریکایی نوشتند ۵ را تن بفرمایید) معلوم میشود آقایان به کلی حواسشان پرت است.
یکی این که نباید بین صحبت دیگران حرف بزنید و یکی هم لاهه را با آمریکا اشتباه نکنید آقا لاهه کجا و آمریکا کجا صحبت از لاهه است قربان شما، بنده به خدای احد و واحد حظ میبرم که اقلیت بیاید اینجا و حرف خودش را بزند برای این که همان طور که آقای جمال امامی فرمودند مشروطیت ما که همان مسأله دمکراسی است بدون این که مخالف و موافق صحبت کنند و حقیقت مکشوف شود برمیگردد به طرف دیکتاتوری (صحیح است - احسنت) اما بنده که موافق دولت هستم عقیدهام این است که مثلاً وقتی مسأله مالیات است میگویم فلان مالیات را زیاد کنید برای این که حقیقت مکشوف گردد بایستی آقایان بیایند و دلایلشان را ذکر کنند که این مالیات مضر به حال ممکلت است بنده هم بیایم بگویم مفید است بعد رأی اکثریت قاطع است.
اما اگر بنده بخواهم بیایم پشت این تریبون و مطلبی که راجع به مملکت نیست راجع به این که مالیات مفید است یا مضر است راجع به آن که این عملی که انجام شده است درباره ملی شدن نفت که مفید است یا مضر است نیست ولی مسائل دیگری باشد به خدای احد و واحد مردم میفهمند مردم میفهمند و اگر مردم نمیفهمیدند من خودم را از این پنجره پرت میکردم پایین چرا؟ به دلیل این که زبان گرداندناش خیلی آسان است علی را عمر و عمر را علی میگویند اما مردم میفهمند که علی کیست عمر کیست بنابراین هر وقت کسی حرف حقی بزند مردم دنبال آن میروند به خدا قسم مردم دنبال شما میآیند اگر حرف حقی بزنید، مردم نه عاشق دکتر مصدق هستند نه عاشق آقای جمال امامی، مردم عاشق حق و حقیقتاند اگر این آقای جمال امامی همان روزی که آمدند اینجا صحبت کردند اگر مطالبشان را منحصر کرده بودند به حمله به این عمل زشت و پلید روز پنجشنبه والله وجاهتش دو برابر شده بود اگر منحصر کرده بودند که چرا این کار شده است عرض کردم بنده میدانم که بدترین کارها شده است اگر تمام حرفهایش را منحصر کرد بود بانی موضوع و وارد قضایا دیگر نشده بود میدید که چقدر تأثیر داشت (شوشتری - چه بکنیم آقای دکتر مگر میگذارندمان؟) ولی وقتی که مردم میشنیدند سایر بیانات ایشان را - (آشتیانیزاده - بنده به شما ارادت دارم، با حضرت علی چکار کردند با پسرش چکار کردند)
بنده باید آن چیزی که به عقل ناقص و قاصر خودم میرسد عرض کنم من باب مثل فرض بفرمایید اینجا مکرر روز اولی که صحبت شد گفتند که بچهی مدیر روزنامه چلنگر را از پنجره پرت کردند و کشتند بعد هم گفتند که او مرده والله باله اینجا لرزیدم ما رفتیم و تحقیق کردیم گفتند اصلا همچو چیزی واقع نشده است. قانع نشدم گفتم شاید بچهی خودش نیست و بچه توی خانهاش است آن هم نبود بعد گفتم شاید در همسایگی بچهای ناخوش بوده است مرده و دیگران میخواهند این بچه مرده را به ریش ما ببندند گفتند اصلاً همچو چیزی هم نیست یک امر دیگر که خودم به رأیالعین دیدم. صبح جمعه منزل آقای دکتر مصدق بودم، فرمایشی داشتند. کار داشتند به بنده فرموده بودند آنجا شرفیاب بودم به یکی از دوستان ما تلفن شد شاید جناب آقای مکی بود که ریختند همان رجاله خانه مدیر روزنامه فرمان را غارت کردند شکستهاند و خرد کردهاند البته من خیلی ناراحت شدم و فوراً به جناب آقای مکی گفتم که برویم و آنجا را ببینیم بنده و آقای مکی و آقای دکتر فاطمی هم اتفاقاً رسید رفتیم منزل مدیر فرمان که ببینیم به چه وضع است چه پیش آمدی کرده است این چه مملکتی است به خدای احد و واحد دیدم هیچ همچو چیزی نیست (آزاد - راجع به حزب استقلال بفرمایید) هزار مطلب را که من نمیتوانم بگویم ما رفتیم دیدیم که مدیر فرمان خانمش و بچههایش خوش و خرم الحمدالله توی خانه هستند.
آقایان خود را معرفی کردند آقای مکی آقای دکتر فاطمی خودشان را معرفی کردند ولی بنده چون نمیخواهم اسمم سر زبانها باشد هیچ وقت تظاهری هم نمیکنم چنانچه در عکسهای متعددی که از آمریکا آمده ملاحظه میفرمایید بنده همیشه گمم آنجا هم اسمم را نگفتم ولی ملاحظه کردیم که آقا هیچ خبری نیست بعد تحیقاتی کردیم از همسایهها گفتند نه خیر دری شکسته نشده و غارتی هم نشده و ابداً همچو جریانی واقع نشده است. گفتند فقط آن پلاک سر کوچه را که نوشتهاند کوچه آقای شاهنده آن را کندهاند البته این را هم بسیار کار زشتی کردهاند این عمل را هم بنده تایید نمیکنم ولی میگویم از همه مسائل فقط این یکی بوده و سایر مسائل این طور نیست که میگویند شاید این کار را همسایه ایشان کرده که کوچه به اسم مدیر فرمان نباشد و اسم او باشد و به هر حال کار بدی کرده ولی آقا مطالب را طوری بفرمایید که حقیقت تراوش بکنداز فرمایشاتتان و تأثیر داشته باشد (شوشتری - فحش به ما ندادند؟) بنده کی عرضی کردم که به شما فحش ندادهاند همچو عرض نکردم همه به شما فحش میدهند ملتی فحش میدهد (آزاد - حزب استقلال را غارت نکردند؟) عرض کنم حضور آقایان مطالبی اینجا هست که بنده باید چند کلمه عرض کنم آقایان اقلیت میفرمایند که ما قیام کردهایم برای این که دموکراسی در ایران انشاالله مستحکم بشود و مردم بتوانند استفاده بکنند و مردم بتوانند حرفهایشان را بزنند بسیار قیام مردانهای است بسیار نظر خوبی است انشاالله موفق بشوید و هر نقصی هم در دموکراسی ما هست با این قیام شما درست بشود بنده میخواهم عرض کنم که دموکراسی را ساختن راهی دارد آن این است در تمام رژیمهای دنیا در تمام ممالک دنیا به یکی از دو صورت میشود حکومت کرد یا این است که بایستی اختیارات را به دست فرد واحدی داد که میشود دیکتاتور یا این که اقتدار را باید از ملت
گرفت یعنی پشت سر حکومتی که اقلیت فعلی انشاالله تشکیل میدهند در آتیه زمانی که اکثریت شدند (آشتیانیزاده - در آینده هم تشکیل نمیدهند عده دیگری میآیند و تشکیل میدهند) پشت سر این آقایان به واسطه این که حرف حقشان را میزنند و اکثریت میشوند و حکومت تشکیل میدهند باید به یکی از این دو صورت باشد یا این که یک قلدری باشد و آن این حکومت را نگهدارد. که این آقایان خودشان رد میکنند همه رد میکنند ملت ایران هم رد کرده چرا که بیست سال امتحان کرده و رد کرده و به نتیجه نرسیده (شوشتری - لباسش عوض شده) خوب حالا عوض شده است پس آن دومی را که عبارت از این است که قدرت حکومت ناشی از ملت است حکومتی را که آقایان انشاالله تشکیل میدهند باید قدرتاش را از ملت بگیرند از این مردم بگیرند (شوشتری - ما را نمیگذارند) حالا شما را نمیگذارند تقصیر من چیست نمیگذارند ما چه بکنیم؟
بایستی قدرت را از ملت گرفت و کسی که میخواهد قدرت را از ملت بگیرد بسیار بسیار باید در رفتارش کردارش و گفتارش محتاط باشد.
ملت همه فیلسوف نیستند ملت همه حکیم نیستند ملت همه این خفایا و دقایق سیاست را که شما میدانید نمیدانند آقا شما باید شما مردم را نگهدارید مردمی که میخواهید پشت سر شما باشند و به شما کمک کنند به این مردم نمیشود فحش داد این فحش را که میدهید از هر لحاظ که باشد کار بدی انجام میدهید (شوشتری - ما فحش نمیدهیم) جناب تأمل کن دو ساعت صحبت کردید من حرفی زدم؟ شما درس خوانده هستید شما علمالاجتماع خواندهاید شما علم سیاست خواندهاید شما که میخواهید این مردم پشت سر شما باشند نباید حرفی بزنید که مردم را برنجانید احساسات آنها را جریحهدار کنید گفتن این که آزادی است که من هر چه میخواهم بگویم این حرفی است در ظاهر درست ولی برای کسی که معنیاش را نفهمیده باشد
اشتباه محض آزادی این نیست که من بیایم به نام آزادی العیاذبالله بخواهم به ائمه معصومین جسارت کنم (جمال امامی - سفسطه میفرمایید آقای دکتر شایگان) بنده خیال میکنم شمایی که میخواهید استفاده بکنید از آرا مردم باید تمام هوش و ذکایی که دارید سعی کنید که این مردم با شما طرف نشوند (آزاد - اینها چاقوکش هستند مردم نیستند)
آقا ما هم اقلیت بودیم در مقابل حکومت رزم آرا (آزاد و جمال امامی - او این کارها را نمیکرد) تشریف بیاورید جواب بدهید به تمام این حرفهای بنده که لاطائل به نظر آقایان میآید شما که میخواهید اقلیت یعنی کسی که با حکومت طرف است دشمنی ندارد ولی میگوید حکومت در این اقداماتش اشتباه میکند. این قدر هم اشتباه میکند میگوید ما که مردم دیگری هستیم به شما میگوییم این اشتباه را نکنید بعد میگوید که پاشو برو ولی آقا بیمایه فطیر است شمایی که میخواهید همچو کاری را بکنید با کدام قدرتی بایستی مردم را نگهداری لااقل مردم پشت سر شما باشند اگر بنده ضعیف
یک لایی یک تنه با حکومت رزم آرا طرف میشدم وقتی از این مجلس بیرون میرفتم مردم مرا روی دست بلند میکردند مثل یکی از عباد و زهاد سجده میکردند اما آن وقت آن قدرت در من بود ولی اگر شما میخواهید اقلیت باشید و با حکومت طرف هستید و عقیدهتان این است که این حکومت ظالم است. با هزار و یک مطلب با حکومت مبارزه بکنید تا وقتی از این حکومت نیستید حالا که حکومت را در دست ندارید مردم را هم که خدای نخواسته قبول ندارید پس چطور میشود؟ با کدام قدرت مبارزه میکنید؟ (جمال امامی - سفسطه فرمودید) انشاالله سفسطه نیست اگر آمدیم یک شخصی به آن مقام رسیده است به آن مقام در بی نظری به آن مقام که خودش را برای یک ملتی فدا میکند یعنی یک شخصی پیدا میشود یا یک پنج نفری ده نفری میگوید من به اینجا رسیدهام که دولت که خاطی است آن که کارش معلوم است مردم هم به اشتباه میروند من میخواهم آنچه را که حق و حقیقت است به آنها حالی کنم (شوشتری - کی ما این حرف را زدیم) همچو اشخاصی بایستی از خود گذشته باشند اینها دیگر نباید بگویند خطری اگر برایم هست این خطر هیچ نباید باشد این خطر هست وقتی که عیسایی پیدا میشود و علیه دولت روم صحبت میکند و علیه ملت روم و آداب و رسوم مردم هم صحبت میکند و میگوید میدانم ولو این که شما من را از میان ببرید مبارزه خواهم کرد دیگر در مورد حرفهایی که میزند از کسی گله نباید داشته باشد. بنده نمیگویم که اینها را چرا میگویند کسی که میگوید من خطا نمیکنم و اینها که میگویم عین حقیقت است ولی اگر خلاف افکار عمومیشد و خدای نخواسته یک موقع یک مو از سر شما کم شد نباید گلهای داشته باشید آقایان در اینجا خیلی صحبت فرمودند بنده هم عرایضم را میکنم. آقایان فرمودند که اقدامات دولت متناقض است از جهت این که میگویند میتینگ - (شوشتری - دولت خودش بیاید جواب بگوید) اگر شما حرف حق را میخواهید بشنوید چه فرقی برایتان دارد این است که بنده میگویم (قاسم فولادوند – در مجلس نمیگذارند ما حرف بزنیم شما سه ربع است که دارید صحبت میکنید ما را یک ربع هم نمیگذارند)
نایب رئیس - آقای فولادوند شما خودتان موافقت کردید که ایشان صحبت بکنند) چطور نمیگذاریم آقا مردمی که در اقصی نقاط ایران تمام بیانات شما را شنیدهاند چطور این حرف شما را قبول میکنند که ما نمیگذاریم که شما حرف بزنید این حرفهایی که شما میزنید پس چیست (دکتر بقایی - همیشه ما رأی دادیم که آقایان حرف بزنند) اجازه بدهید بنده این مطالبی که اخیراً عرض کردم معلوم شد خیلی تلخ است ولی برای این بود که آقای تیمورتاش دو سه تا سؤال کرده بودند و بنده لازم بود که حرف بزنم. در خارج آقایان از من استفسار کردند که آیا این دموکراسی است که به ما تهمت میزنند آقای شوشتری از بنده سؤال کردند که تو مرا نوکر اجنبی میدانی بنده عرض کردم لاوالله بنده همچو حرفی نمیزنم محال عقل است برای این که این بزرگترین خیانتی است که یک مرد سیاسی ممکن است مرتکب شود.
و به دیگری بگوید ولی بنده محال است که یک همچو حرفی بزنم چطو ممکن است چنین چیزی را بگویم بنده که محال است بدون تحقیق یک همچو تهمت عظیمی را بر احدی قبول کنم ولی این را میتوانم قبول کنم که اگر فلان آقای اقلیت از من پرسید که تو چه میگویی درباره این عمل من میتوانم بگویم که این عمل شما ولو این که حسن نیت داشته باشید من تشخیص میدهم که بر علیه ممکلت تمام میشود. این را که میتوانم بگویم ولی نمیتوانم بگویم که این آقا نوکر اجنبی است بنده چنین تفوهی نمیکنم ولی میتوانم بگویم تشخیص من این است که این عملی را که شما انجام میدهید این به ضرر مملک و به نفع اجنبی تمام میشود. مطالبم خیلی مفصل است ولی فرصت نیست (آزاد - خوب بود راجع به کارخانه گوگرد صحبت میکردید) اینجا چندین تلگراف است از شیراز از اهواز و از فسا و بیرجند راجع به تقویبت دولت که تقدیم مقام ریاست میکنم.
تلگرافها و طومار و غیرذالکی از اراک و لاهیجان و دزفول توسط آقای حایریزاده رسیده است آنها را هم تقدم میکنم جناب آقای مخبر فرهمند هم از همین قبیل تلگرافهایی دارند که به مقدار زیادی است آنها را نیز تقدیم میکنم این کاغذی است که رسیده و اینها هم تلگرافهایی است که لاتعد و لاتحصی است که توسط آقای مکی در تأیید دولت رسیده است (آزاد - همهاش را در نخستوزیری درست کردهاند) ممکن است هیچ بعدی ندارد آخرین مطلب بنده عبارت از این است کاغذی است که رسیده (الحرب خدعه) عدهای به عنوان این که ما میخواهیم طوماری را برله دکتر مصدق امضا کنیم مردم را جلب میکردند که بیایید امضا بکنید بعد معلوم میشود که بالای طومار علیه دولت است حالا دولت این شخص را پیدا کرده و تحقیقاتی میشود که چرا یک همچو خدعهای کرده است مطالب بنده تمام نشد ولی چون دیر شده عرایضم را به همین جا ختم میکنم.
۴ - تعیین موقع جلسهی بعد - ختم جلسه.
نایب رئیس - سه چهار نفر از آقایان از جلسه گذشته ماده نودشان محفوظ است آقای دکتر بقایی، آقای معدل و آقای جمال امامی (پیراسته - ۲ ماده ۹۰ هم برای من محفوظ کنید) و چون حالا وقت گذشته جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده پنجشنبه ساعت ۹ صبح خواهد بود.
(چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی - گنجه
شماره ۲۴۱۷۶ ۱۹/۹/۳۳۰
قوانین
وزارت دارایی
فرمان همایونی دایر به اجرای قانون اجازه پرداخت هزینه انتخابات هفدهمین دوره مجلس شورای ملی ذیلاً ابلاغ میگردد:
با تأییدات خداوند متعال
ما
پهلوی شاهنشاه ایران
محل صحه مبارک ملوکانه
نظر به اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی مقرر میداریم
ماده اول - قانون اجازه پرداخت هزینه انتخابات دوره هفده مجلس شورای ملی که در جلسه دهم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلسین سنا و شورای ملی رسیده و منضم به این دستخط است به موقع اجرا گذاشته شود.
ماده دوم - هیئت دولت مأمور اجرای این قانون هستند.
به تاریخ ۱۴ آذر ماه ۱۳۳۰
قانون اجازه پرداخت هزینه انتخابات دوره ۱۷ مجلس شورای ملی
ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده میشود مبلغ بیست میلیون ریال (۲۰۰۰۰۰۰۰) برای مخارج انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی از محل درآمد عمومی کشور پرداخت نماید.
تبصره ۱ - بقیه مصارف انتخابات دوره شانزده مجلس شورای ملی که به واسطه انقضای دوره عمل و برگشت اعتبار پرداخت نشده از محل بیست میلیون ریال اعتبار بالا قابل پرداخت خواهد بود.
تبصره ۲ - هزینه سفر نمایندگان درجه یک مجلس سنا را از محل اقامت تا مرکز انتخابات و بالعکس به قرار هر شش کیلومتری ده ریال از اعتبار مزبور پرداخت نماید.
این قانون که مشتمل بر ماده واحده و دو تبصره است درجلسه یکشنبه دهم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رئیس مجلس شورای ملی رضا حکمت.
اصل فرمان همایونی و قانون در دفتر نخستوزیر ضبط است.
م ۵۸۳۸ نخستوزیر
شماره ۲۳۵۴۶ ۱۴/۹/۳۰ وزارت دارایی
فرمان اجرای قانون اجازه پرداخت یک دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت آبان ماه ۱۳۳۰ ذیلاً ابلاغ میشود:
با تأییدات خداوند متعال
ما
پهلوی شاهنشاه ایران
محل صحه مبارک ملوکانه
نظر به اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی مقرر میداریم
ماده اول - قانون اجازه پرداخت یک دوزادهم حقوق و هزینه کل کشور بابت آبان ماه ۱۳۳۰ که در جلسه پنجم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلسین سنا و شورای ملی رسیده و منضم به این دستخط است به موقع اجرا گذاشته شود.
ماده دوم - هیئت دولت مأمور اجرای این قانون هستند.
به تاریخ هفتم آذر ماه ۱۳۳۰
قانون اجازه پرداخت یک دوازده حقوق و هزینه کل کشور بابت آبان ماه ۳۳۰
ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده میشود حقوق و کمک و مزایای قانونی کارمندان و خدمتگزاران و مصارف مستمر و غیر مستمر وزارتخانه و ادارات و بنگاههای دولتی و سایر مصارف کشور را در آبان ماه ۱۳۳۰ در حدود قانون یک دوازدهم فروردین ماه ۱۳۳۰ مصوب پنجم اردیبهشت ماه سال جاری و با رعایت مقررات مالی از محل درآمد عمومی سال جاری کشور پرداخت نمایند.
این قانون که مشتمل بر ماده واحده است در جلسه سهشنبه پنجم آذر ماه یک هزار و سیصد و سی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت.
اصل قانون و فرمان همایونی در دفتر نخستوزیر است.
م ۵۸۰۶ نخستوزیر
سؤالات نمایندگان
ریاست محترم مجلس شورای ملی
خواهشمند است به جناب آقای وزیر فرهنگ ابلاغ فرمایند که برای جواب سؤال زیر هر چه زودتر در مجلس حضور به هم رسانند.
طبق قانون به کسی عنوان دکتر اطلاق میشود که دوره دکترا را از دانشگاه ایران یا خارج گذرانده و ارزش تحصیلی او در شورای عالی فرهنگ تصدیق شده باشد و آقای حسین فاطمی معاون نخستوزیر که عنوان دکتر برخود مینهد گذشته از این که از هیچ یک از دانشگاهها چنین عنوانی کسب ننموده.
دوره متوسطه و عالی را هم ندیده است و جای تعجب است که مدتها است نامبره این عنوان مجعول را برخود نهاده و وزارت فرهنگ مهر سکوت بر لب گذاشته و با این عمل خود به طبقه تحصیل کرده کشور اهانت و عناوین علمی کشور را موهون کرده است.
آقای وزیر فرهنگ توضیح بدهند که برای جلوگیری از غصب بزرگترین عنوان علمی از طرف شخصی که مطلقاً مدارج تحصیل را نپیموده چه اقدامی به عمل آورده و خواهد آورد
سید مهدی پیراسته
ریاست مجلس محترم شورای ملی
گرچه بنای کارگردانان دولت فعلی بر تزلزل ارکان قوه قضاییه بوده و هست کما این که با توجه کاملی که از طرف مجلس نسبت به تأمین حقوق و استقلال قضات به عمل آمد و طرحی به امضای ۴۴ نفر از نمایندگان محترم تقدیم شد دولت به جای استقبال از این نظر قوه مقننه نمایندگان را تهدید نمود که در صورت پافشاری در این مورد لوایحی که از طرف دولتهای سابق تقدیم شده و تصویب کمیسیونهای مربوطه هم رسیده پس خواهد گرفت ولی به هیچ وجه تصور نمیرفت که این فشار و بیاعتنایی به جایی برسد که از طرف پلیس به قضات دادگستری دستبند بزنند و آنها را به سیاه چال زندان بفرستد.
چند روز است که چند نفر از قضات را شهربانی باز داشت نموده و حال آن که طبق ماده ۳ قانون راجع به محاکمه انتظامی مصوب ۱۶ بهمن ۱۳۰۷ تعقیب جزایی قضات در صورت ارتکاب جنحه و جنایت هم باید بنا به تقاضای دادستان کل و تصویب و اجازه محکمه عالی انتظامی باشد.
اینک خواهشمند است به جناب آقای وزیر دادگستری ابلاغ فرمایند که هر چه زودتر در مجلس حضور به هم رسانیده و پاسخ دهند که قضاتی که از طرف پلیس بازداشت شدهاند به چه اتهام تحت تعقیب قرار گرفتهاند و به فرض ارتکاب جرمی از طرف آنان چگونه برخلاف قانون بدون اجازه محکمه عالی انتظامی قضات را شهربانی بازداشت نموده و وزارت دادگستری برای تعقیب مرتکبین این جرم چه اقدامی به عمل آورده است.
سید مهدی پیراسته
جناب آقای رئیس مجلس شورای ملی
خواهشمند است مقرر فرمایید سؤال زیر را برای جناب آقای نخستوزیر و جناب آقای وزیر کشور ارسال فرمایند تا جهت پاسخ به مجلس شورای ملی آمده و جواب دهند.
جناب آقای نخستوزیر
جناب آقای وزیر کشور
به طوری که خاطر محترم آگاه است اینجانب تا کنون یک کلمه راجع به انتخابات مربوط به حوزه خود با جنابعالی صحبت نکرده و با سابقه دوستی تاکنون به ملاقات آقای وزیر کشور نرفته و در هیچ موردی از امور انتخاباتی با ایشان و وزرا کشور سابق و اسبق شما مذاکرهای نکردهام و سوابق ارادت موروثه خود را و اطلاعاتی که آن جناب از آزادیخواهی خانواده بنده دارید و پیرویهایی که در دوره ۱۴ از جنابعالی به شهادت کتاب مقاومت منفی و اعلامیهای که در آن دوره از بنده و وفای به عهد اظهار امتنان فرموده و در جراید اقلیت آن روز مانند داد و کیهان منتشر فرمودهاید نه تنها یادآوری نکرده مورد استفاده قرار نداده و رجز و حماسه نخواندهام.
اما چون مکرر جنابعالی قول داده و اخیراً در مقابل مجلس شورای ملی و ملت ایران قسم خوردهاید که آزادی انتخابات را از هر جهت تأمین بفرمایید مخصوصاً دیشب نیز در رادیو این مطلب را تأکید کردهاید با این که دوستان من میدانند که مدتها است قصد انصراف از شرکت در انتخابات داشتهام و با این که در صورت آزادی هیچ گونه نگرانی از انتخاب شدن ندارم ازنظر حفظ آزادی و اصولی که به دست ما سپرده شده است از لحاظ تخلف صریحی که در مقابل تعهدات و سوگند شما به عمل آمده و نیز ظهور خلاف فرمایشات جناب آقای معاون شما که در سخنرانی اخیر خود فرمودهاند (جبهه ملی کاندیدی ندارد) به عرض این سؤال مبادرت نموده و خواهشمندم جواب سؤال زیر را در اسرع اوقات ممکنه در مجلس شورا ی ملی بفرمایید.
سؤال
آقای سید جعفر غروی (بینالنهرینی) که عضو جبهه ملی است و اخیراً بهبهانی و با دعای خودشان کاندید جبهه ملی شدهاند به اهواز رفته و پس از چند روز توقف به تهران بازگشته در تهران اقدامات کرده و یکشنبه ۲۴ به بهبهان رفتهاند.
آقای وزیر کشور به فرماندار بهبهان توصیه میفرمایند مبنی بر این که فرماندار بهبهان حضرت آیتالله غروی به بهبهان تشریف میآورند موجبات تجلیل و احترامات ایشان فراهم آورید و نیز جناب آقای حائریزاده تلگرافی به فرماندار نامبرده که یزدی و همشهری ایشان است به همین مضمونها مخابره میفرمایند
و جناب آقای دکتر بقایی نیز به حزب زحمتکشان خوزستان توضیح تجلیل میفرمایند و آقای حسین مکی یکی از خوانین کوه گیلویه را در تهران ملاقات و علاقه شدید جنابعالی را در انتخاب آقای غروی و این که ایشان کاندید جبهه ملی هستند اظهار و توصیه میفرمایند و از همه شگفتآورتر آن که کسی که مدعی است از علاقمندان و اطرفیان جنابعالی
میباشد دو قبضه تفنگ شکاری و یک قبضه تفنگ برنو و مبالغی پول و تعدادی فشنگ به منظور انتخاباتی که معروض است برای خوانین بویراحمدی و یکی از کدخدایان آنها داده است و صریحاً تقاضا شده است که به کاندید دولت یعنی آقای غروی رأی بدهند.
با این مراتب تصدیق میفرمایید که اگر خود جنابعالی هم مداخله نفرمایید ولی وزیر و اطرافیان شما توصیه بفرمایند حکم توصیه خود شما را درد و به طور صریح و وضوح تعهدات و قول و قسم جنابعالی
(اگر تجدید نظری در اطرافیان خودتان و عمل آنها نفرمایید) ارزشی نداشته و توان گفت (درصورت عدم توجه) قصد انشا نداشتهاید و برای ملت محروم ایران اطمینانآور نیست و خواهند گفت مانند اغلب ادوار غرض اغفال وتعارف به ملت ایران بوده است.
منظور اصلی سؤال بنده از توصیه آقای وزیر کشور است و اگر ضمناً نام دیگران آوردهام از آن جهت است که آنان از نام شما بهرهمندند والا از نظر فردی آنها در هر عملی آزادند.
سلطانی
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
خواهش میکنم به آقای کفیل وزارت دارایی تذکر دهید که برای پاسخ به پرسش ذیل حاضر شود.
برای نگهداری سه طفل معصوم و عیال مرحوم ایرانپرست که در حین انجام وظیفه در لار کشته شده چه اقدام فوری کردهاید و آیا معلوم داشتهاید که چه دستهایی این ممیز شجاع میهنپرست بیباک را کشت و سه طفل معصوم و یک خانواده بیسرپرست را به داغ او نشانده است یا مبنی بر این است که هر قتلی در شهر لار لوث شود.
عبدالرحمن فرامرزی
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
خواهشمندم به آقای وزیر کشور تذکر دهید که برای پاسخ به سؤال ذیل حاضر شود آیا شما از قتل ایرانپرست بازرس و ممیز فداکار و شجاع دارایی در لار اطلاع دارید یانه.
آیا اقدامی برای کیفر قاتل و کشف حقیقت قضیه کردهاید یا نه.
عبدالرحمن فرامرزی
ریاست مجلس شورای ملی
خواهشمند است مقرر فرمایند وزیر فرهنگ برای جوابگویی سؤال ذیل در جلسه علنی حضور به هم رسانند.
دانشکده پزشکی مشهد از اول تأسیس تا به حال دارای استاد کافی نبوده و کلاس سوم دانشکده در سال جاری به واسطه نداشتن استاد از اول سال تعطیل است وزارت فرهنگ چه فکری به حال دانشجویان نموده و تکلیف آنها برای تحصیل چیست جواب مکفی بدهند.
سعید مهدوی