تفاوت میان نسخه‌های «مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۱»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = تصمیم‌های مجلس [[مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگ...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۰: خط ۱۰:
  
 
'''مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۱'''
 
'''مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۱'''
 +
 +
جلسه صدو چهل و یکم صورت مشروح مجلس یوم شنبه ۲۳ حوت ۱۳۰۳ مطابق ۱۸ شعبان ۱۳۴۳
 +
 +
مجلس دو ساعت و چهل و پنج دقیقه قبل از ظهر بریاست آقای موتمن الملک تشکیل گردید. ( صورت مجلس یوم پنجشنبه ۲۱ حوت را آقای آقا میرزا جواد جان قرائت نمودند) رئیس ـ آقای رئیس التجار ـ (اجازه)
 +
 +
رئیس التجار ـ بعد از تصویب صورت جلسه عرضی ندارم. رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه) آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ عرض بنده قبل از دستور است. رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو (اجازه) ارباب کیخسرو ـ بعد از تصویب صورت جلسه عرضی دارم
 +
 +
رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ قبل از دستور عرض دارم. رئیس ـ آقای حائریزاده (اجازه) حائریزاده ـ در صورت مجلس نوشته بود لایحه مستخدمین بلژیکی بر حسب پیشنهاد آقای مدرس رأی گرفته و رد شد که از دستور خارج شود در صورتیکه رأی گرفته نشد. آقای مدرس یک پیشنهادی کردند آقای رئیس هم قبل از اینکه مطلب را درست مجلس ملتفت بشود خواستند رأی بگیرند مجمل ماند. رئیس ـ آقای مدرس پیشنهادی کردند به آن رأی گرفتیم رد شد. حائریزاده ـ خیر مجمل ماند. رئیس ـ آقای مدرس پیشنهادی کردند آقای نصرت الدوله هم خواستند اصلاحی به آن پیش نهاد کنند. مدرس ـ من هم قبول کردم.
 +
 +
رئیس ـ قبول کردید ولی ننوشتید. باید نوشته باشید که در روی آن رأی گرفته شود. علی ای حال به پیشنهاد مدرس رأی گرفتیم و رد شد وانگهی اگر هم ایرادی بود می بایستی همان موقع بفرمائید تشخیص اکثریت هم با هیئت رئیسه است . نسبت بصورت مجلس ایرادی نیست؟..
 +
 +
آقا سید یعقوب ـ بنده عرض دارم رئیس ـ بفرمائید. اقاسید یعقوب ـ آن وقتی که مقام محترم ریاست دستوری را اعلام فرمودند بنده مخالفت کردم و عرض کردم همان قانون سرباز گیری که جزو دستور است آن را تمام کنیم بعد وارد در لوایح دیگر شویم.
 +
 +
آقای رئیس فرمودند اکثریت نیست که در این باب رای گرفته شود در صورت مجلس نوشته است که دستور اینطور معین شد و جلسه ختم شد. مخالفت بنده نسبت بدستوری که اعلام فرمودید و در صورت مجلس نوشته است بود. رئیس ـ حالا که میخواهیم داخل دستور شویم اظهار بفرمائید تا در آن رأی گرفته شود نسبت به صورت مجلس ایرادی نیست؟ بعضی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ آقای رئیس التجار (اجازه) رئیس التجار بنده پیشنهادی تقدیم مقام ریاست کرد که این چهار روز جلسه که تا عید باقی است از چهار به ظهر تشکیل شود ولی چون عده برای رأی کافی نبود اخذ رأی ماند برای امروز.
 +
 +
نظر بنده این بود که قانون نظام عمومی تا قبل از عید شور اولش تمام شود
 +
 +
وما تجربه کرده ایم که در وسط یک قانونی وقتی مسائل دیگری پیش بیاید آن قانون خیلی طول میکشد حالا که این قانون به مجلس آمده و قانون مهمی هم هست از آقایان محترم استدعا میکنم که بدون تأخیر همین قانون را تعقیب کنند که برای اول عید تمام شود در این یک ساعت هم که اضافه میشود ما می توانیم مسائل دیگر را هم مطرح کنیم رئیس ـ آقای تهرانی (اجازه) آقا شیخ محمد علی تهرانی – بنده خواستم اصل ببستم قانون اساسی را تذکر بدهم و عین عبارت این اصل را میخوانم بعر توضیح خواهم داد. اصل بیستم میگوید: بودجه هر یک از وزارت خانها باید در آخر هرسال از برای سال دیگر تمام شده پانزده روز قبل از عید نوروز حاضر باشد.
 +
 +
امروز تقریباً پنج شش روز بیشتر به عید نوروز و سال آتیه باقی نمانده و هنوز بودجه هیچ یک از وزارت خانها حتی بودجه وزارت مالیه بمجلس نیامده و گمام میکنم دوسه ماه هم از سال آتیه فرستادن بودجه باید بآن رسیدگی شود و ماه بماه دولت یک دوازدهم اعتبار از مجلس خواهد خواست. آخر سال هم معلوم نیست مقدار اشل وزارت خانها چیست؟ و بالاخره منتهی میشود باینکه اکثر وزارت خانها در آخر سال آتیه چهار ماه پنج ماه برای حقوق معطل بمانند این است که تقاضا میکنم از طرف مجلس بدولت تذکر داده شود که موافق اصل بیستم قانون اساسی زودتر بودجها را بمجلس ارسال دارند. بیشتر عرض بنده متوجه یک چیزی است که در همین جا بنده از آقای وزیر معارف سؤال کردم راجع بمعارف آذربایجان که بیست و هشت هزار تومان بیشتر بودجه معارف آذربایجان نیست و اهمیت معارف ابتدائی و تحصیل زبان فارسی در آذربایجان بقدری است که گمان نمی کنم هیچ یک از آقایان نمایندگان انکار کند.
 +
 +
(بعضی از نمایندگان صحیح است) و مخصوصاً هم متوجه هستند بمعارف آذربایجان و بتبلیغ زبان فارسی در آن جا وزارت معارف وعده کرده است برحسب تصمیم آقای رئیس الوزراء و هیئت وزراء در سنة آتیه پنجاه هزار تومان بالخصوص برای معارف آذربایجان تخصیص بدهند که در تمام آنجا مدارس سه چهار کلاسه برای تدریس زبان فارسی تاسیس شود و البته اگر بودجه بمجلس بیاید تمام آقایان نمایندگان از جهات سیاسی و وطنی ما توجهی خواهند فرمود که بودجه معارف آذربایجان زیاد شود و پنجاه هزار تومان برای آنجا منظور شود تا بعد از این زبان ملی ما در تمام نقاط خاصه آذربایجان انتشار پیدا کند.
 +
 +
رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو ( اجازه) ارباب کیخسرو ـ تصور میشود آقایان نمایندگانی که در این چند دوره بنده در مجلس شرافت خدمت گذاری داشته ام و با هم آشنا بوده ایم تصدیق کنند که بنده هیچوقت در مدت نمایندگی خودم نخواسته ام در مطالب خصوصی وارد شده باشم زیرا اینکه به اصل دوم قانون اساسی که در آنجا تصریح و مسلم است که مجلس شورای ملی نماینده قاطبةاهالی مملکت است که بلا استثناء در مسائل و موارد سیاسی و اقتصادی شرکت دارند.با این اصل بهیچ ضرورت نداشته است که گاهی پیش بیاید. که بنده در یک مورد بخصوص نسبت بجماعت زردشتی یا قسمت ها ی دیگری حرف زده باشم.
 +
 +
حالا هم اگر عرض میکنم از همان نقطه نظر است که معتقد نیستم به تبعیض وقتی که یک همچو اصلی محرز است البته جای آن نیست که بنده معتقد بیک تبعیض باشم پریروز در وقتی که ماده اول قانون نظام اجباری مطرح بوده است بنده شرف حضور نداشتم که مذاکرات را کاملا بشنوم ولی بعد شنیده شد که در اطراف آن یک مذاکراتی شده است چون یک مذاکراتی نسبت بملل متنوعه شده است که حتی بنده در چند جلسه قبل از کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات استدعا کردم که دقت فرماسند شاید عبارت دیگری پیدا کنند( که ملل متنوعه استعمال نشود) برای اینکه تمام جماعتها یک ملت هستند و تا افتخار ببستگی خودمان بایران داریم که احتراز میکنیم از این کلمه.البته مورد ندارد که خودمان را جدا بدانیم. (جمعی از نمایندگان صحیح است) در آنروز چون عنوانی باسم ملل متنوعه شده بود( و هنوز هم لغت دیگری برایش علم نشده بنده هم عجالتاً همان عبارت را عرض میکنم) و از طرف نمایندگان ملل متنوعه در اینجا اظهاری نشده بود. این است که بنده از طرف خودم و اجازه که از طرف نمایندگان مسیحی و کلیمی دارم بطور اختصار عرض میکنم که اگر آنروز سکوت اختیار شده و عرض نشده است بچند جهت بوده است . اولا در چنین موارد بهتر اینست که رعایت ادب و احترام بعمل آمده باشد و در حال عصبانی بودن عرضی نشده باشد.
 +
 +
ثانیاً تا موقع شور ثانی فرصت در دست بوده است تا آنوقت مطالعات بشود که معلوم شود نظر اکثریت مجلس جیست و برای اینکه تصور نشود آن سکوت موجب رضا بوده است این عرض را کردم.حالا هم در اساس مطلب عرض نمیشود برای اینکه آن فرصت هموز از ما سلب نشده است البته اگر موقع برسد و ضرورت ایجاب کند برای هر یک مجال اظهار عقیده باقی است. ولی چون آنروز در اینجا یک مذاکراتی شده است که ممکن است در خاج یک سوء تعبیراتی بشود اگر چه ما خودمان کاملا معتقدم که هیچ قصدو غرضی در اساس نبوده است. برای اینکه همیشه نظر آقایان نمایندگان نظر توجه به عموم و نظر شفقت و رأفت و نظر قضاوت و صحت بوده است.
 +
 +
ولی چون ممکنست سوء تعبیرات و تفسیراتی در خارج بشود ( زیرا صدای این جا غیر از صداهائی است که در کوچه و بازار و خانه ها بلند است) و صدای اینجا در دنیا منعکس میشود و دنیا باید در آن قضاوت کند. بعلاوه ممکن است بعضی عبارات در داخله مملکت سوء تعبیر و تفسیر شود. و همین طور ممکن است کسانیکه بعد از مدتها امیدوار بوده اند بوطن خودشان برگردند یک اثرات بدی داشته باشد و بعد از یک مدتی امید آنها را بیأس مبدل کند.
 +
 +
عرض میکنم در دوره چهارم هم در ضمن یکی از مطالب عرض کردم ما بقدری ایرانیت برای خودمان مسلم میدانیم و عملا نشان دادیم که در موقع شدید ترین تهاجمات هیچ شمشیر برندةنتوانست ما را از افتخار ایرانیت جدا کند و هیچوقت هم نخواهد توانست برای اینکه ما باین اسم و باین آب و خاک علاقمند هستیم و البته باید وظیفه خودمان را ادا کنیم ما هیچ وقت نمیخواهیم خودمان در شادی و راحت باشیم و برادران ما در رنج و تعب.وقتی که ما خودمان را داخل یک ملت میدانیم عقیده مندیم که در رنج و راحت در شادی و ذلت و جانبازی و برخورداری و همه چیز شریک باشیم و این قضیه نیست که ما امروز بخواهیم در این موضوع مخصوص عرض کنیم بلکه همیشه متوجه هستیم بآن چیزی که قانون اساسی امر میکند. بطوریکه عرض کردم بنده نمیخواهم داخل در اصل موضوع شوم همین قدر از طرف خودم و از طرف نمایندگان مسیحی و کلیمی بطور اختصار عرض میکنم و استدعا دارم آقایان نمایندگان در ضمن اینکه تا موقع شور دوم فرصت دارند متوجه بد و اصل بشوند.
 +
 +
( والبته هستند) یکی اصل دوم قانون اساسی و اصل هشتم متمم قانون اساسی و یکی اصل ایرانیت و اصل ملیت و وقتی باین دو اصل معتقد شدیم آرزوی آنوظیفه ایرانیت را معین کنیم.برای اینکه همان قانون اساسی که تکیه مشروطیت و اختیار مجلس شورای ملی برروی آن محکم است فقط یک یک استثناء را در آنجا تصریح کرده و آن اصل پنجاه و هشتم متمم قانون اساسی است کهبدر موضوع وزارت است و آنهم موضوعش معلوم است. که در چه موقعی بوده است والبته امیدواری هست که بتدریج مقتضیات وقت اگر مقتضیات وقت آن روز این طور اقتضاء کرده است مقتضیات بعد هم متدرجاً این طور شود آن اصل هم اصلاح شده و این تبعیض هم از بین برداشته شود. بیش از این عرض نمیکنم و این عرضم فقط برای این بود که حکومت پریروز موجب رضا تصور نشود و البته وقا برای همه باقی است که در این باب بیشتر غور بشود. جمعی از نمایندگان وارد دستور شویم. مدرس ـ آقا اجازه میخواهم یک توضیحی بدهم در عرض آنروزم اگر توضیح ندهم آقایان در اشتباه خواهند بود.
 +
 +
رئیس ـ رأی میگیریم که داخل دستور شویم آقایان موافقین قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند) رئیس ـ تصویب شد اخکر ـ بنده راجع به دستور عرض دارم. رئیس ـ بفرمائید. اخگر بنده عقیده ام این است بعد از لایحه راجع به آقایان بلژیکی قانون نظام اجباری مطرح شود زیرا نه ماده اش گذشته است و اگر بقیه موادش بگذرد و بعد از گذشتن این قانون در سایر مسائل مذاکره کنیم بهتر خواهد بود. رئیس ـ سه فقره پیشنهاد در این باب رسیده است قرائت میشود. (بشرح ذیل قرائت گردید) پیشنهاد آقای رئیس التجار ـ بنده پیشنهاد میکنم قبل از اتمام شور اول قانون نظام اجباری هیچ لایحه دیگری جزو دستور نشود و امروز هم در درجه اول باشد.
 +
 +
پیشنهاد شاهزاده شیخ الرئیس ـ پیشنهاد میکنم که قانون نظام در درجه اول جزو دستور باشد. پیشنهاد آقای مدبرالملک ـ بنده پیشنهاد میکنم این چند جلسه قبل از عید نوروز فقط منحصر باشد بشور در قانون نظام اجباری. رئیس ـ رأی میگیریم بپیشنهاد آقای رئیس التجار آقایان موافقین قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند)
 +
 +
 +
رئیس تصویب شد آقای آقا سید یعقوب که دیگر اظهاری ندارند؟
 +
 +
آقا سید یعقوب خیر رئیس ـ ماده دهم مطرح است (اینطور قرائت شد) ماده دهم ـ حکام شرع مجاز از مراجع تقلید و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد که از یکسال قبل متصدی شغل امامت جماعت بوده باشند در سنین سربازی واقع شوند از خدمت سربازی معاف خواهند بود. رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه) شریعتمداری دامغانی ـ در خصوص معاف بودن اصناف و اشخاص از سربازی البته باید تصدیق کرد که مملکت حکم یک خانواده را دارد که هر کس باید یک شغلی را اداره کند تا اینکه بالاخره امر آن خانواده منظم شود. اشخاصی یا اصنافی که وجودشان برای جامعه ضرورت دارد و طرف احتیاج جامعه هستند البته باید از سربازی معاف کرد. زیرا همانطور که یک قسمت مهم از احتیاجات جامعه سربازی است قسمت های دیگر هم دارد. مثلا مامورین و اطبای صحیه باید معاف باشند برای اینکه طرف احتیاج جامعه هستند.
 +
 +
همینطور اطبائی که در شهرها طرف احتیاج جامعه هستند باید معاف باشند به علت اینکه همانطور که عمل سربازی را که اهمیتش از هر کاری زیادتر است یک عده ای باید اداره کنند همانطور باید یک عده ای باشند که صحت و معالجه مردم را اداره کنند. اهمیت معلمینی که تدریس می کنند معلومست و از نقطه نظر ترویج معارف بایستی آنها هم معاف باشند و این را در موقع خودش پیشنهاد خواهم کرد علاوه براینکه در این ماده نوشته شده است مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول. بنده مقصود از لفظ درجات عالیه را نفهمیدم که آیا مقصود این است آنهایی که فقه و اصول درس میگویند معافند و اگر مدرس در مدرسه صرف و نحو بگوید معاف نخواهد بود؟ گمان میکنم لفظ درجات عالیه زاید است و باید حذف شود. دیگر اینکه اینجا نوشته است هرگاه در سنین سربازی واقع شوند. دیروز اقای مخبر توضیح دادند که اگر از سن بیست و یکسالگی گذشت دیگر معاف است و مخصوصاً بنده سوال کردم که اگرکسی سنش به سی و پنج رسید تکلیفش چه خواهد بود فرمودند مشمول قانون سربازگیری نخواهد شد.
 +
 +
اگر اینطور باشد دیگر اینجا لفظ سنین بیمورد است. باید گفت هر گاه در سن فلان واقع شوند. سالار لشگر مخبر کمیسیون ـ شرحی را که آقای دامغانی نسبت باطباء و معلمین فرمودند البته آقای دامغانی تصدیق می نمایند که در سن بیست و یکسالگی خیلی مشکل است کسی طبیب حسابی داشته باشد بواسطه اینکه همانطور که امروز هم ایراد کردند و جواب هم داده شد باید از سن بیست و یکسالگی شروع بنظام اجباری بکند و این برای این است که در سن بیست و یک سالگی بروند داخل خدمت نظامی شوند و دین خود را بمملکت ادا کنند بعر بروند برای تحصیل علوم عالیه. اگر مقصود آقا اطباء قدیمی است که بالارث یک اطلاعاتی دارند.اینقسم اطباء بهیچوجه وجودشان برای جامعه مفید نیست و اگر هم مقصودشان یک اطبائی است مثل آقای امیر اعلم که در اروپا تحصیل کرده باشند گمان نمیکنم قبل از سن بیست و پنج یا بیست و شش باشد تصدیق دکتر بگیرند. بعلاوه در مواد بعد هم معلوم خواهد شد که اشخاصی که مشغول تحصیلات عالیه هستند مدت خدمت سربازی شان کمتر است و تصور میکنم معلم هم همانحال را داشته باشد.معلمینی که در دارالمعلمین میروند و تحصیل معلمی میکنند آنها هم همین حال را دارند و مدت خدمتشان کم است. راجع به امام جماعت هم که فرمودند این را بنده درست اطلاع ندارم آقای مدرس در موسقع خواهند فرمود ولی تصور نمیکنم در سن بیست و یک سسالگی امام جماعتی پیدا شود و علی ایحال اینجا قید شد که اگر پیدا شد معاف باشد.
 +
 +
رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه)یاسائی ـ اعتراض بنده باینماده راجع بکلمه حکام شرع مجاز است این کلمه در موقع عمل یک جورهای دیگری معنی میدهد. اجازه یک مرتبه اجازه اجتهاد است اگر مقصود آقایان این است که بنده هم موافقم. ولی مقصود اجازه های حسبی است آنرا باید توضیح داد. برای اینکه یکوقت بفلان طلبه اجازه میدهند که تو میتوانی طلاق بدهی یا عقد کنی یا در امورات حسبی میتوانی دخالت کنی و خیلی ها هم از این اجازه ها در دست دارند. بنظر بنده باید اینجا توضیح شود که مقصود از اجازه اجازه اجتهاد است یا اجازه حسبی. باز هم برای توضیح عرض میکنم در دهات غالباً یک اشخاصی با یک عمامه های بزرگی پیدا میشوند ولی صاحبانش هیچ سواد ندارند. در ایام گذشته برای فرار از سربازی فرضا اسم یک کسی حسن بوده است عمامه گذاشته است شیخ حسن شده است ولی اسم شیخ حسن رویش مانده است.
 +
 +
مقصود این است که ماخودمان پیش بینی هائی میکنیم که فردا برای اشخاص وسیله شود و هر کس یک عمامه سرش بود از خدمت سربازی خودش را معاف بداند. دیگر از اعتراضات بنده راجع به معافیت است. چون تمام این فصل راجع بمعافیت و هر کدام به یک ترتیب مخصوص معاف شده اند. بعضی ها مدت خدمت سربازی شان کم است و بعضی ها بکلی معاف هستند.همانطور که آقای دامغانی فرمودند معلم از نقطه نظر ترویج معارف باید معاف باشد.
 +
 +
ما معلمین را آن احترامی که باید به آنها بکنیم نمیکنیم و آن حقوق را که بایستی بآنها بدهیم نمیدهیم و آن توقعی که از نقطه نظر ترویج باید از معلمین بشود نمیشود. مخصوصاً در ولایات. پس برای دلخوشی آنها و برای زیاد کردن معلم بنده عقیده ام این است اگر معلمین را هم معاف کنیم بهتر است زیرا کمکی به توسعه معارف و ازدیاد معلمین میشود. دیگر مسئله اطباء است که جوابی که آقای مخبر دادند بنظر بنده قانع کننده نبود. زیرا در فلان ولایت وثلا در سبزوار سه طبیب بیشتر نیست و با این حال اگر بخواهند این سه طبیب را تحت سلاح بیاورند دیگر گمان نمیکنم طبیبی در آن خطه پیدا شود.
 +
 +
در تمام مملکت شاید بیش از هفتصد هشتصد نفر طبیب رسمی تصدیق دار نباشد و نصف آنها هم در طهران هستند و در ولایت بیش از یکی دو نفر نیستند اینکه آقای مخبر فرمودند که کسانیکه سنشان از بیست و یکسال گذشته است از خدمت نظام اجباری معافند اینطور نیست زیرا ما در بیست سالگی قرعه میکشیم و اتفاقاً قرعه بنام آنها اصابت نمیکند ولی بعد از دو سال دو مرتبه آنها را تحت سلاج می آوریم اگر بعد از اینکه در دفعه اول قرعه بنام آنها اصابت نکرد معاف خواهند بود. خوبست توضیح بدهند تا معلوم باشد اگر اینطور باشد محتاج بیک ماده مخصوصی خواهد بود. فرضاً در جائیکه هزار نفر دارد که بسن بیست و یک سال رسیده اند در بین این هزار نفر دولت محتاج بود دویست نف با قید قرعه بگیرد وهشتصد نفر دیگر باقی خواهند ماند. این هشتصد نفری که باقی ماند بکلی معاف میشوند یا خیر میماند برای دو سال بعد اگر برای دو سال دیگر میماند که این جواب آقای مخبر قانع کننده نیست زیرا ممکن است در دفعه اول و دوم قرعه قرعه بنام آن بیست و یک ساله اصابت نکندو در دفعه پنجم مثلا اصابت کند و آنوقت او سی و پنج سال خواهد داشت نه بیت و یک سال بهر حال بعقیده بنده اطباء را هم باید مستثنی کرد. دیگر از مستثنیاتیکه ما باید قائل شویم مستخدمین فنی دولت هستند که در خدمت دولت کار می کنند آنها را هم بعقیده بنده باید معاف کرد.مثلا فلان تلگرافچی که مستخدم فنی دولت است باید معاف باشد و اگر بخواهند اینها را بخدمت سربازی ببرند بجای آنها یک اشخاصی نیستند که بتوانند کار دولت را انجام دهند.
 +
 +
زبرا بموجب قانون استخدام ما بیش از صد پنج منتظر خدمت حق نداریم در اداراتمان داشته باشیم.آقایان باید بدانند که این قا نون برای یکی دوسال است و باید مراعات تمام جهات بشود. و یکی دیگر از موارد مستثنیات این قانون قضات عدلیه هستند و بنده عقیده مندم که قضات عدلیه هم باید از خدمت سربازی معاف باشند ( نه از برای شخص خودم است که این را عرض میکنم خیر خودم با نهایت افتخار حاضرم داخل در خدمت سربازی بشوم) ولی اساساً نظرم این است که قضات باید معتف باشند برای اینکه به کسی که مدتهای مدیدی رفته و تحصیل کرده و از مدرسه حقوق دیپلم اخذ کرده و حقوقدان است نمی شود گفت تو برو خدمت نظام کن و سرباز شو علاوه بر این مملکت ما قاضی ندارد و به قضاتی محتاج است که تحصیلاتشان خوب و عالی باشد باین اشخاصی که الان مصدر کارند و در ضمن عمل یک چیزهائی یاد گرفته اند نمیشود گفت که اینها قاضی هستند و حقیقتاً حق قضاوت را ادا میکنند پس نظریه تشویق و ترغیب قضات صحیح عالم ولایق بنده عقیده دارم که باید معاف باشند. اشتباه نشود اگر بنا شود تمام این اشخاص هم مستثنی شوند تازه عده شان به ده هزار نفر نمی رسد و مطابق این قانون ما همیشه
 +
 +
 +
میتوانیم یک میلیون دو میلیون قشون داشته باشیم با این ترتیب اگر ده هزار نفر هم مستثنی شوند هیچ اهمیتی ندارد. یکنفر از نمایندگان ـ پس زارع هم باید معاف باشد. یاسائی ـ اگر آقایان فرمایشی دارند بهتر این است که بنوبت خودشان بروند پشت تریبون و صحبت کنند. در باب زارع باید عرض کنم کا زارع نمی تواند وزیر یا قاضی یا طبیب شود. اگر طبیب شد آن وقت باید جامعه از طبابت او استفاده کند. رئیس التجار ـ زارع چرا نمیتواند وزیر یا طبیب شود معلوم میشود تساوی حقوق را مایل نیستند
 +
 +
. یاسائی ـ بنده تساوی حقوق را بهتر از جناب عالی قائل هستم ولی بدیهی است که در تساوی حقوق فاضل و عالم بر جاهل رجحان و توفق خواهد داشت و این یک امر بدیهی و مسلمی است. خلاصه یکی از چیزهائی که ما باید در نظر بگیریم و منافع زیاد دارد اینستکه به عقیده بنده تمام اشخاصی که در خدمت نظامی پذیرفته میشوند آنها را به درجه تقسیم کنیم. در درجه اول که میخواهیم قرعه بکشیم باید اول شروع کنیم باشخاصی که متأهل نیستند اگر این عده کافی نبوده و محتاج شد دومرتبه اشخاصی را خدمت نظامی قبول کنیم خوب است قرعه بکشیم وا بین اشخاصی که متأهل هستند ولی اولاد ندارند و بالاخره در دفعه سوم اگر باز محتاج شدین بین اشخاصی که متأهل هستند و اولاد هم دارند قرعه بکشیم و بخدمت نظامی بطلبیم آن وقت در نتیجة این قانون ازدواج اجباری را ایجاب میکند.
 +
 +
و طبعاً از این فحشاء و منکری هم که ذکرش موجب شرمساری است جلوگیری خواهد شد. و این ترتیب خیلی خوب خواهد بود و هیچ اشکالی هم ندارد و با این کیفیت ما تمام اشخاص را به قرعه بخدمت نظامی دعوت میکنیم منتهی تشویقی هم از ازدواج و ازدیاد نسل ایرانی شده و عده ایرانی هم زیاد خواهد شد.رئیس الوزراء ـ پیشنهادهای آقای یاسائی اصل قانون سربازگیری عمومی را متزلزل می کند. رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
 +
 +
آقا سید یعقوب ـ اولا باید آقای یاسائی را توجه بدهم باینکه در پشت همین تریبون اظهار کردند که من مسلکا تندم ولیکن در عمل بقدری استثنا آت و صفوف ممتازه قائل شوند که در هیچ عصری حتی حتی در دوره کیخسرو هم قائل نبوده اند خوب اگر بنا شود در قانون اجباری این همه استثناء قائل شویم آن وقت علی میماند و حوضش در مقام عمل میفرمایند مسلک من تند است مسلک یعنی چه؟ مسلک همان عقیده است ولی این مسلک یا عقیده در هرحال باید عملی باشد بهر صورت برسبیل کلیت بنده عرض می کنم این همه اینهائیکه از طبیب و غیره که فرمودند باید سرباز باشند اما آمدیم بر سر اظهاراتشان بنده کلمه بکلمه یادداشت کرده و جواب عرض میکنم راجع به مجاز.
 +
 +
مادر مملکت هستیم و همه اوضاع را میدانیم و هر کدام یک رساله در توی بغلملن داریم مقصود از مجاز یعنی کسی که اجازه اجتهاد داشته باشد اما راجع به حسن فرمودید ممکن است شیخ شیخ حسن بشود این حرفها یعنی چه این که فرمودید در فلان ده فلان زید ممکن است برای فرار از خدمت نظامی عمامه سرشان میگذاشتند حالا فکل می بندند این دیگر این حرفها را نمیخواهد عمامه گذاشتن که نقض نیست. اما راجع به معلم شرحی فرمودید ملاحظه بفرمائید معلمی که باید در مدرسه بشاگرد ها درس بیاموزد البته یک چنین معلمی باید دارای اخلاق حسنه و ملکات پسندیده باشد تا بتواند شاگردان و اطفال را تربیت کرده و به حسن اخلاق پرورش دهد در این صورت بنده بمعلم بیست و یک ساله عقیده ندارم زیرا واجر شرایط نیست معلم باید روحیات شاگرد را بداند تا گفته او در متعلم اثر کند و شخص بیست و یک ساله هیجده ساله غیر از تندخوئی و تجاور کردن از حدود قانون چیز دیگری نمیتواند بتعلم بیاموزد پس کسی که میخواهد معلم بشود قبل از معلم شدن اول دین خودش را به مملکت و بوطن ادا کند
 +
 +
( چون در واقع این به منزله یک دینی است نسبت به مملکت) آن وقت برود معلم بشود و این یک چیز تازه هم نیست پس معلمی که در سن بیست و یکسالگی رفته و خدمت نظامی خودش را کرده و دین خودش را به مملکتش ادا کرده در سن بیست و پنج سالگی برود معلمی کند او بهتر میتواند به شاگردان چیز یاد بدهد اما راجع بطبیب با این نظری که مخصوصاً مادر محفوظ داشتن اصول حفظالصحه در نظر داریم و میخواهیم در همه جا دکترها را محدود کنیم تا هرکس نتواند به اسم دکتر بودن اسباب زحمت و هلاکت هزاران بی گناه را فراهم آورد اگر ما قایل شویم که دکترها معاف باشند آن وقت با این وضع حاضره که اکثر مردم خودشان را طبیب میدانند دیگر کسی سرباز خواهد شد؟
 +
 +
در خصوص مستخدمین کشوری بنده از آن اشخاص هستم که معتقدم مستخدمین کشوری و دولتی باید برای نظام اجباری حاضر باشند و مشق نظام کنند و اصول نظامی را خوب بدانند ما خودمان در مملکت عثمانی دیده ایم در موقع جنگ بین المللی تمام مستخدمین کشوری با لباس نظامی در پشت میزها نشسته بودند ( در تمام دنیا همین طور است وقتی که اعلان نظام اجباری می کنند باید همه مستخدمین کشوری داخل نظام شوند تا در موقعش برای سلاح حاضر باشند.
 +
 +
اما راجع بقضات ( گرچه تمام تمام مقصود قضات بود) بنظر بنده باید تمام مستخدمین عدلیه از قضات و غیره شامل این قانون شوند چرا میخواهید قضات را مستثنی کنید؟ خوب است مراجع بماده اول این قانون بفرملئید که میگوید تمام ایرانی ها مکلفند خدمت نظام اجباری بکنند بنابراین برای چه قضات و اجزاء عدلیه مستثنی شوند و بنابر فرمایشی که آقای مدرس کردند که بنده جرأت نمی کنم مخالفت کنم زیرا تکفیر می شوم این نظام اجباری در واقع حکم جهاد را دارد در این صورت بچه لحاظ قضات عدلیه ازجهاد و حکم الهی باید مستثنی باشند اگر قاضی از حکم الهی تجاوز بکند حکمش قتل است خوب است ما همه این مراتت را در نظر بگیریم اگر ما موفق شویم که بیاری خدا این قانون را زودتر از مجلس بگذرانیم خیلی خوب ویکی از بهترین کارهای دوره پنجم خواهد بود اگر ما در این دوره پنجم هیچ کاری نکنیم و همین قانون نظام اجباری یا قانون ممیزی را بگذرانیم همین بهترین کارها خواهد بود از این جهت بنده عقیده مندم که هر چه زودتر این قانون باید بگذرد . جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.
 +
 +
بعضی گفتند کافی نیست رئیس رأی میگیریم آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند ( جمع کثیری قیام نمودند) رئیس ـ تصویب شد. پیش نهادها قرائت می شود. (بشرح ذیل قرائت شد) پیش نهاد می شود که ماده ۱۰ بطریق ذیل اصلاح شود ماده ۱۰ حکم شرع و ائمه جماعت مجاز از مراجع تقلید و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد که تا موقع اجرای این قانون متصدی شغل امامت جماعت شده باشدو معلمین مدارس عالیه هرگاه در سنین سربازی معاف خواهند شد جواد خوئی بنده حذف ماده ۱۰ قانون سرباز گیری را پیشنهاد می نمایم.
 +
 +
شیخ جلال بنده پیشنهاد میکنم که ماده دهم از قانون سرباز گیری عمومی بالمره حذف شود ـ ع روحی بنده پیشنهاد میکنم که بعد از کلمه پیش نمازان مساجد اضافه شود و مبلغین اسلام و وعاظ ـ دست غیب بنده پیشنهاد میکنم ماده دهم این اصلاح شود ماده دهم حکام شرع مجاز از مراجع تقلید یا فتوی و مدرسین مجاز برای تدریس علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد تا آخر صدرالعلماء. تبصره ذیل را پیشنهاد میکنم اشخاصی که تبعیت ایران را قبول میکنند یک نسل از سربازی معاف خواهند بود میرزا آقا خان بنده پیشنهاد می کنم در ماده ۱۰ بعد از لفظ مدرسین دو کلمه درجات عالیه حذف شود. رضا دامغانی پیشنهاد مینمایم ماده۱۰ بترتیب ذیل اصلاح شود ماده ۱۰ حکام شرع که از دو نفر مراجع تقلید اجازه صریح اجتهاد داشته و مدرسین علوم معقول و منقول در مساجد و مدارس الی آخر
 +
 +
ـ حاج سیدالمحققین پیشنهاد اقای مشار اعظم ـ ماده ۱۰ باین نحو اصلاح شود مجتهدین و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و طب و هم چنین معلمین علوم عالیه ریاضیات و طبعیات از خدمت سربازی معاف خواهندبود. پیش نهاد آقای طهرانی ـ بنده پیشنهاد می نمایم ماده ۱۰ حذف شود. پیش نهاد کی استوان ـ ماده ۱۰ این طور اصلاح شود حکام شرع مجاز از مراجع تقلید و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد که از یک سال قبل متصدی شغل امامت جماعت بوده باشند هر گاه در سنین سربازی واقع شوند شش ماه تحت السلاح خواهند بود. رئیس ـ ماده یازدهم قرائت میشود( بشرح ذیل خوانده شد) ماده ۱۱ از خدام بقاع متبرکه و مدارس قدیمه فقط متولیان در صورتی که در سنین سربازی واقع نشوند از خدمت سربازی معاف خواهند بود مخبر این جا باید یک اصلاح عبارتی بشود
 +
 +
رئیس ـ آقای دامغانی ( اجازه) شریعتمدار دامغانی ـ اولا بنده از آقای مخبر توضیح میخواهم از خدام بقاع متبرکه آیا منحصر است بخدام استانه رضوی علیه السلام و قم و حضرت عبدالعظیم الخ یا این که شامل امام زاده ها هم میشود؟ ثانیاً فلسفه اینکه متولیان مدارس قدیمه را معاف کرده متولیان مدارس قدیمه را معاف کرده اند چیست؟ اگر متمولی مشمول ماده ده است یعنی مجاز از طرف حکام شرع است البته معاف است و اگر مشمول ماده دوازده یعنی از طلاب است که باز معاف است
 +
 +
 +
اگر متولی نه مشمول ماده و نه مشمول ماده دوازده باشد دیگر چرا باید معاف و مستثنی باشد و این فلسفه ندارد. مخبر ـ ایراد اولی که آقا فرمودند البته شامل حال اماکن مهمه خواهد بود و این مسئله در نظامنامه خود وزارت جنگ درست توضیح داده خواهد شد که شامل کدام بقاع متبرکه خواهد بود در این جا چون نمیشود تمام مطالب را تصریح کرد از این جهت در نظامنامه که وزارت جنگ ترتیب خواهد داد تصریح خواهد شد
 +
 +
رئیس آقای یاسائی (اجازه) یاسائی بنده با این ماده کاملا مخالفم و این ماده را بکلی زاید استثناء را بیمورد میدانم زیرا فردا هرکس که از پهلوی یک امامزاده عبور میکند میخواهد خودش را معاف کند در جاهائیکه حقا باید معاف باشند آقایان اعتراض مبکنند ولی در این جا واقعاً معنی ندارد که یک عده اشخاص بدون هیچ مجوزی معاف باشند آن عشریه که فلان متولی از فلان بقعه می گیرد اورا بدهد بدیگری و خودش برود بخددمت نظامی دیگر دلیل ندارد معاف باشد لذا پیشنهاد میکنم که این ماده بکلی حذف شود. رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب آقا سید یعقوب ـ بنده هم متأسفانه با نظریة آقای یاسائی موافقم. مخبر ـ حذف این ماده را بنده قبول میکنم.
 +
 +
رئیس ـ آقایان آقای سیدیعقوب و مدبرالملک و ایزدی و دیوان بیگی و اخگر و طهرانی پیش نهاد کرده اند که این ماده حذف شود. پیشنهاد دیگری هم رسیده که قرائت میشود. پیش نهاد آقای افشار پیشنهاد میکنم تبصره ذیل بماده یازده اضافه شودـ تبصره مقصود از جمله بقاع متبرکه مشهد حضرت رضا و معصومه قم و حضرت عبدالعظیم است. رئیس ـ ماده دوازدهم قرائت میشود.(بشرح ذیل قرائت شد) ماده ۱۲ طلاب علوم دینیه که در مدارس قدیمه شبانه روزی مسکن داشته باشند با شرایط ذیل مدت خدمت تحت السلاح آنها بیک سال محدود میشود. مخبر ـ در این ماده یک اصلاحی شده است. قسمت الف در این ماده حذف شده است و یک قسمت از الف شامل قسمت (ب) که این جا هست می شود و جمله (سکونت داشته باشد) به قسمت (ب) اضافه می شود ب: از متولی مدرسه و دو نفر مدرس مسلم تصدیق نامه طلبگی و اینکه فقط اشتغال بتحصیل دارد در دست داشته باشد و در آن جا همسکونت داشته باشد.
 +
 +
رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه) شریعتمدار دامغانی ـ بنده از نقطه نظر حفظ اصول دیانت که مستلزم این است که علوم دینیه ترویج پیدا کندو از برای تحصیل تشویق شده باشد معتقدم باینکه طلاب پس از اینکه امتحان دادند و تصدیق شد باینکه طلبه هستند باید اصلا معاف باشند و با یک تحت السلاح بودنشان بنده مخالفم دیگر اینکه اینجا نوشته است از متولی مدرسه و دو نفر مدرس تصدیق داشته باشند. کلیه این فرض در مدارس است که دو یا سه مدارس داشته باشد ولی خیلی از مدارس هست چه در مرکز و چه در ولایات که فقط یک مدرس دارد در این صورت آن وقت باید از یک نفر مدرس دیگر از کجا تصدیق نامه بگیرد؟عقیده بنده این است که همان یک نفر مدرس کافی است و بعلاوه پس از اینکه طلاب امتحان دادند معلوم شد که حقیقه طلبه هستند و برای فرار از سربازی نیست اساساً باید از خدمت سربازی معاف باشند.
 +
 +
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ( اجازه) آقا سید یعقوب ـ بنده در اینجابا هر دو قسمت بیانات آقا مخالفم برای اینکه ما حقیقه علاقه مندیمان نسبت به این مسئله بیبشتر است و بیشتر ما متوجه هستیم به اینکه این مسئله عمومیت پیدا کند و این کتاب جهادی که از بین رفته است زنده شود و طبلب مدارس هم با شوق زیادی متوجه این قسمت هستند و اگر نظر شما به تشویق مدارس است باید از راه دیگر تشویق کنید مثل آقای پیشنهادی که در دوره چهارم آقای تدین نسبت به مدارس قدیمه کردند و دولترا توجه دادند به اصلاح مدارس قدیمه. اما نسبت بدونفر مدرس که فرمودید. عرض میکنم مه مسلماً هر مدرسه دومرتبه دارد یک مرتبه مقدماتی و یک مرتبه مؤخراتی و هیچ مدرسه نیست که این دو مرتبه را نداشته باشد در مدرسه یک مرتبه مقدماتی است که عبارتست از صرف و نحو و منطق و معانی و بیان و مرتبه مؤخراتی هم عبارتست از فقه و اصول و اگر طب بخوانند طب است. بنابراین در هر مدرسه دو مدرس دارد یکی مدرس مقدماتی و یکی مدرس مؤخراتی و هیچ مدرسه نمیشود که در آنجا علوم مقدماتی و مؤخراتی تدریس نشود و به علاوه تکلیف فرع بروجرد است. اگر مدرسه باشد که دو مدرس نداشته باشد و یکی داشته باشد البته در آن موقع یکی هم کفایت میکند.
 +
 +
رئیس ـ آقای یاسائی. (اجازه) یاسائی – بنده مخالف بودم ولی با اصلاحی که آقای مخبر کردند موافق شدم. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. رئیس ـ مذاکرات کافی است؟ بعضی از نمایندگان ـ بلی کافی است. رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود؟ . ( مضمون آتی خوانده شد) پیشنهاد آقای کی استوان ـ در ماده ۱۲ لغت ( مدارس قدیمه ) تبدیل به(مدارس روحانی) شود. پیشنهاد آقایان سرکشیک زاده و مساوات ـ بنده پیشنهاد میکنم که ماده ۱۲ حذف شود.
 +
 +
پیشنهاد آقای مدرس ـ پیشنهاد میکنم یک سال تبدیل به شش ماه بشود. پیشنهاد آقای دامغانی ـ بنده پیشنهاد میکنم در ماده دوازده تصدیق یک نفر مدرس و متولی برای کلیه کافی باشد. ایضاً پیش نهاد آقای دامغانی ـ بنده پیشنهاد میکنم طلاب مدارس قدیمه در صورتیکه حقیقه طلبه باشند مطلقا از خدمت سربازی معاف هستند. رئیس ـ ماده ۱۳ ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده (۱۳)ـ محصلینی که در مدارس عالیه داخله یا خارجه منظما مشغول تحصیل باشند و بسن سربازی برسند تا موقع اکمال و اتمام تحصیلاتشان در رشتة که از اول شروع نموده باشند از خدمت نظامی معاف هستند و آنهائیکه از مدارس مزبوره تصدیق نامه رسمی (دیپلم) داشته باشند مدت خدمت تحت السلاح آنها فقط شش ماه خواهد بود. رئیس ـ آقای دامغانی. (اجازه) دامغانی ـ بنده با این ماده مخالف نیستم لیکن فقط میخواهم به آقای آقاسید یعقوب عرض کنم که این جا محصلینی که در مدارس خارجه و داخله هستند مدت تحت السلاح آنها ر اشش ماه قرار داده اند ولی مال طلاب مدارس قدیمه را یک سال قرار داده اند و بنده نمیدانم مقصود از این فرقی که بین محصلین مدارس قدیمه و مدارس جدیده داخله و خارجه گذاشته اید چیست؟ رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ( اجازه)
 +
 +
آقا سید یعقوب – بنده مخالفم با این ماده ابداً استثناء نباید بشود از اول تا آخر باید باشند.
 +
 +
رئیس ـ آقای آقا میرزا شهاب الدین (اجازه) آقا میرزا شهاب الدین ـ بنده عرضی ندارم. رئیس ـ آقای مساوات (اجازه) مساوات ـ بنده با تمام این استثنائات مخالف بودم و مجال نکردم عرض کنم برای اینکه اگر میخواهیم قشون داشته باشیم باید استثناء را قائل نشویم و دولت این ملاحظاتی را که نسبت به بعضی اشخاص کرده است و برای احترامات بعضی مقامات اینطور مقرر داشته است بنده اینها را برحسب ظاهر درست میدانم ولی در باطن بنده می بینم آقایانی که طرفداری از آنها میکنند بر علیه آنها حرف میزنید زیرا معنی حقیقی محصل این نیست که نظام نفهمند و معنای ملا این نیست که نظام نداند
 +
 +
. هیچیک این ها با نظام منافات ندارد و بنده سالهای سال بود که تقاضا و آرزو میکردم که این قانون بیاید به مجلس و این از بهترین قوانین است. زیرا قانونی است که یک مملکت مرده را میتواند زنده کند و بنده امروز این عقیده را پیدا نکرده ام بلکه هفده سال است که این عقیده را برای خودم اتخاذ کرده ام محل باید در سن بیست و یک سالگی داخل خدمت نظام شود و اینهائی هم که تا بیست و یکسالگی دیپلم نگرفته اند بنظرم نمیاید که دیگر قابل و لایق از برای گرفتن دیپلم باشند. حالا ممکن است این موفق نشدن بگرفتن دیپلم بواسطه ترتیبات دخول و خروج بمدرسه بوده است که در این بین یک وقفه هائی پیدا شده است که نتوانسته است دیپلم بگیرد. حالا آمده اند گفته اند محصلین اگر دیپلم داشته باشند یا نیمه تحصیلشان باقی مانده باشد از خدمت سربازی معاف هستند بنده عقیده دارم که باید استثناء خارج شود و محصل هر کس میخواهد باشد باید دو سال خدمت نظامیش را عمل کند مثل اینکه دو سال در مدرسه دارالفنون تحصیل میکند هیچ فرق نمیکند و بنده معتقدم که باید تمام ایرانیها دو سال تحت السلاح باشند. مخبر ـ اینجا از ایراداتی که آقایان محترم فرمودند معلوم شد که یک افکاری ضدو نقیض یکدیگر هست.
 +
 +
آقای دامغانی و آقای یاسائی اینجا یک افکاری را اظهار داشتند که ضدو نقیض یکدیگر بود. در این جا نسبت به علوم دینیه هیچ استثنائی نشده است . مثلا آن طلابی که در نجف و در جا های خارج از ایران تحصیل میکنند شامل این ماده هستند منتهی یک اشخاصی که مشغولند بتحصیلات خیلی عالی مثل طب و مثل قضاوت اینها در حین اینکه مشغول بتحصیل هستند.
 +
 +
 +
چطور میتوانند یک مدتی وقت خودشان را تلف کنند برای اینکه بیاید بمرکز و مجدداً مراجعت کنند؟ و بعلاوه ممکن است دولت هم از تأخیر تحصیل آنها یک صدمه بخورد از نقطه نظر نداشتن متخصص در بعضی علوم ولی وقتی که آنها تحصیلات خودشان را تکمیل نمودند و برگشتند آمدند اینجا آن وقت آن شش ماه خدمت نظامی آنها مطابق است با دو سال خدمت نظامی اشخاص متعارفی برای اینکه دارای یک فکرو عقل روشن است که مسائلی را که به او میآموزند زودتر از سایرین یاد میگیرد قادر است باینکه یک چیزی را که به او میگویند زود یاد بگیرد و دولت هم میتواند از او استفاده هائی بکند و مقصود از این پیشنهاد این بوده است که اینها تحصیلات فنی از قبیل مهندسی و غیره را بنمایند زیرا همه اینها بدرد نظام میخورد. یکی طب تحصیل کرده یکی مهندسی تحصیل میکند البته همه بدرد نظام خواهند خورد و روی همرفته اغلب تحصیلات عالیه است که بدرد نظام و جامعه سرباز گیری میخورد. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است مدرس ـ بنده اجازه خواسته ام
 +
 +
رئیس ـ چند نفر قبل از جنابعالی اجازه خواسته اند . مدرس ـ خیلی خوب این دو ماده بایستی مثل هم باشد رئیس ـ پیشنهاد شده است این ماده حذف شود. مدرس ـ حذف نباید بشود باید مثل هم شود رئیس ـ ماده چهارده (بمضمون ذیل قرائت شد)ماده چهارده ـ شاگردان فارغ التحصیل مدارس متوسطه که دارای تصدیق نامه رسمی دیپلم باشند در صورتیکه بسن هیجده بالغ شوند میتوانند بدون قرعه داوطلبانه داخل خدمت تحت السلاح بشوند و پس از یک سال خدمت جزو ذخیره محسوب خواهند شد . رئیس ـ آقای دامغانی دامغانی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای یاسائی یاسائی ـ عرضی ندارم
 +
 +
آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفم رئیس ـ نوشته اید موافق هستید آقا سید یعقوب ـ در این ماده مخالفم . رئیس ـ آقای دست غیب (اجازه) دست غیب ـ همه آقایان سابقه دارند که روح مجلس با نظام اجباری کاملا موافق است و یک نفر از نمایندگان حتی بعضی از اشخاصی که در بعضی مواد نظریاتی دارند نظر شوروی است نه ننظر مخالفتی مثل ماده قبل که بنده هم مخالف بودم و همینطور بعضی ازآقایان هم مخالف بودند و بالاخره آقای مدرس فرمودند که باید مساوی باشد. قضیه نظام اجباری مسلم است و بنده عقیده ام این است که هر ایرانی وطن خواه مسلمانی باید عقیده اش این باشد که قانون نظام اجباری در ایران جریان پیدا کند. حالا بعضی اصلاحات لازم دارد از قبیل اینکه در این ماده یک امتیازی گذارده شده در حالیکه افتخار و امتیاز مال آنکسی است که در تحت سلاح میرود. شخص بنده امتیاز و امتیاز را در این می دانم که برای عالم اسلام مملکت خدمت نمایم ولی بعضی از آقایان یک نظریاتی دارند و بعضی از آقایان میفرمایند مذاکرات کافی است و مقصود از این نظریات اصلاحات عبارتی است. در ماده چهارده میگوید: شاگردان فارغ التحصیل مدارس متوسط که دارای تصدیق نامه رسمی دیپلم باشند در صورتیکه بسن هیجده بالغ شوند می توانند بدون قرعه داوطلبانه داخل خدمت تحت السلاح بشوند. این جا میگوید هیجده ساله در صورتیکه خود شما در قانون نوشته اید در سن بیست و یک سالگی این جا در صورت اختیار است ولی آنجا در صورت اجبار است ـ
 +
 +
(همهمه بین نمایندگان) آقایان خوبست صبر کنند و بفرمایش آقای تدین بنده منبرم را بروم بعد اگر آقایان دیگر خواستند منبر بروند علت این که نظام اجباری را بیست و یک سال قرار داده اند آقایان اعضاء کمیسیون ( بنده هم مخالف بودم و عقیده ام این بود که هیجده سال یا نوزده سال باشد) برای این بود که دلیل و منطق شان این بود که هیجده ساله قابل از برای نظام نیست باید بیست و یک سال باشد بنده عرض میکنم اگر دلیل همین است که بیت و یک ساله باید داخل شود پس هیجده ساله را نباید آورد داخل نظام کرد و اینکه میفرمایند در بیست و یک سالگی اجباری است و در هیجده سالگی اختیاری این را بنده ملتفت نشدم. اگر سن هیجده ساله می تواند از عهده خدمت نظام براید همان جا را هم باید هیجده سال قرار بدهند و اگر نمی تواند این جارا هم باید مثل آنجا قرار بدهند.
 +
 +
وزیر فوائد عامه ـ هیجده ساله تحصیل کرده غیر از بیست و یک ساله تحصیل نکرده است. اساساً هر فرد از افراد ایرانی وقتی که بسن هیجده سال رسید در آن سن هنوز زود است داخل خدمت سربازی شود ولی پس از آنکه کسی مدرسه متوسطه را تمام کرد البته او یک مزایایی نسبت به آن اشخاصی که تحصیلات متوسطه را تمام نکرده اند دارد و بعلاوه در همان حالی که خدمت نظامی واجب و لازم است ملاحظه افراد این مملکت را هم باید کرد. یک کسی مدرسه متوسطه را تمام کرده حالا چه بکند تا بسن بیست و یک سالگی برسد؟ اگر برود دنبال تحصیلات عالیه که از هیجده سال تا بیست و یک سالگی برای او این مدت کافی نیست ناچار است یا دنباله تحصیلاتش را قطع کند و یا اینکه او را معاف کنید و به این جهت میگوید کسی که مدرسه را تمام کرد این شخص داوطلبانه میتواند قبول خدمت نظامی را بنماید چرا؟ برای اینکه میخواهد بعد زندگانی خودش را مرتب کند و برای تشویق بین آن کس که تحصیلاتی کرده است وآن کسی که نکرده آمده اند مدت خدمت او را یک سال قرار داده اند و بعد از آنهم میرود دنبال تحصیلات خودش و این یکی از مواد خوب این قانون است و در تمام جاهائی که قانون نظام اجباری دارند این ماده را پیش بینی کرده اند جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است
 +
 +
رئیس ـ پیش نهادها قرائت می شود( بمضمون ذیل خوانده شد) پیشنهاد آقای اخگر ـ بنده پیشنهاد میکنم ماده ۱۴ اینطور اصلاح شود طلاب و شاگردان فارغ التحصیل مدارس که الخ
 +
 +
پیشنهاد آقای اقا سید یعقوب ـ بنده پیشنهاد میکنم که ماده ۱۱۴ حذف شود رئیس ـ ماده ۱۵( بشرح آتی قرائت شد) ماده پانزدهم ـ اشخاص معلولی که اساساً از خدمت سربازی معافند از قرار ذیل میباشند ۱- نابینای از چشم راست
 +
 +
ب ـ قوزی
 +
 +
ج ـ کر
 +
 +
د ـ لال
 +
 +
ه ـ شل و چلاق
 +
 +
اشخاص دیگری که ضعیف البته یا مریض باشند جزو قرعه محسوب میشوند و معافیت مطلق یا موقت آنها بتصدیق اطبای نظام خواهد بود ولی معافین موقت بخرج دولت معالجه خواهند شد. وزیر فوائد عامه ـ در این ماده یک اصلاح عبارتی مختصری شده است : عوض نابینای از چشم راست باید نوشته شود نابینای از یک یا دو چشم اعم از اینکه چشم راست باشد یا چشم چپ رئیس آقای دامغانی ( اجازه)
 +
 +
دامغانی ـ اشخاصی که بواسطه علت مزاج از خدمت سربازی بایستی معاف باشند البته متخصصین نظام بهتر تشخیص میدهند و البته با بودن آقای دکتر امیراعلم در کمیسیون نظام این ملاحظات شده است و بنده فقط یک اشکال عبارتی دارم و آن این است که لفظ معلول استعمالش در این جا غلط است برای این که لفظ عل بمعنی مرض لازم است اسم مفعول ندارد و باید علیل نوشته شود زیرا معلول بمعنای چیز دیگر است.
 +
 +
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب – صحیح است باید علیل باشد. رئیس ـ آقای آقا میرزا شهاب الدین ( اجازه) آقا میرزا شهاب الدین ـ بنده هم موافقم. رئیس ـ پیش نهادها قرائت میشود ( به این مضمون قرائت شد) پیش نهاد
 +
 +
آقای احتشام الحکماء ـ بنده ماده پانزده را این طور عقیده دارم اصلاح شود. ماده ۱۵ ـ اشخاص معلولی که اساساً از خدمت سربازی معفند از قرار ذیل می باشد الف ـ اعور احوال مطلقاً ب ـ قوزی الخ پیش نهاد آقای افشار ـ بنده پیشنهاد میکنم اشخاص مسلول و سفلیستیک و آنهائیکه دکتر مخصوص قشونی مسری بودن امراض موجوده در آنها را تصدیق نموده باشد از خدمت در نظام معاف باشند رئیس اجازه میفرمائید چند دقیقه تنفس داده شود جمعی از نمایندگان ـ صحیح است ( در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
 +
 +
رئیس ـ ماده شانزده (بشرح ذیل قرائت شد) ماده شانزده ـ هر مرد یا زنی که سنش به هفتاد رسیده یا بواسطه علت مزاج از اداره امر معاش خود عاجز باشد و فقط یک پسر داشته باشد که کفالت امر او را بنماید مادامی که کفالت بعهده او است از سربازی معاف است. رئیس ـ آقای دامغانی یک نفر از نمایندگان تشریف ندارند رئیس ـ آقای یاسائی ( اجازه) یاسائی ـ مخالفت بنده راجع بسن است در این جا معین کرده است که هر
 +
 +
 +
مرد یا زنی که سنش به هفتاد رسیده باشد این غلط است باید نوشته شود هر مرد یا زنی که عاجز باشد از اداره امور زندگانیش و پسرش متکفل مخارج او باشد: زیرا ممکن است زن پنجاه ساله باشد که عاجز از اداره کردن مخارج خودش باشد و اگر این لفظ سن هفتاد برداشته شود بنده هم موافقم مخبر ـ ماده ۱۷ قرائت میشود ( بشرح ذیل قذائت میشود ( بشرح ذیل قرائت شد ) ماده هفدهم – هر مرد یا زنی که یک پسرش تحت السلاح باشد و پسر دیگر او بسن سربازی برسد مادام که پسر اول از خدمت تحت السلاح فارغ نشده یا سیمی او بسن هیجده نرسیده پسر دویم از سربازی معاف است.
 +
 +
رئیس ـ آقای یاسائی یاسائی ـ عرض ندارم
 +
 +
رئیس ـ آقای دست غیب ( اجازه) ( حاضر نبودند) رئیس ـ آقای طهرانی آقا شسخ محمد علی عرضی ندارم رئیس ـ آقای مساوات مخالفند؟ مساوات ـ بلی بنده فرق نمی گذارم بین اینکه یک پسر یا دو پسر داشته باشد وقتی که بسن سربازی رسیدند باید قرعه بنام آنها کشیده شود مگر اینکه زن عاجز باشد از اداره کردن زندگانیش آن وقت ماده شانزده تکلیف او را معین کرده است و حکمش در آنجا شده است
 +
 +
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفت آقای مساوات را نفهمیدم از چه نقطه نظر است اینجا اشخاصیکه رسیده اند بسن سربازی میایند از میان آنها قرعه میکشند یک کسی سه پسر دارد یک پسرش بسن هیجده سال نرسیده است یک پسرش هم رفته است تحت السلاح باید یکنفری باشد که امور خانه را اداره نماید و کفالت مخارج خانه را بکند؟ ما قانون سربازگیری عمومی را که مینویسیم برای محفوظ بودن خانواده ها است شما میفرمایید همه بروند جنگ آن وقت کار این بیچاره را کی بکند؟ اگر این پسر هم برود جنگ که مادرش از گرسنگی میرود.
 +
 +
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است . رئیس ـ ماده هیجده ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده هیجدهم ـهر مرد یا زنیکه بیش از یک پسرش در خدمت نظامی وفات کرده و پسر دیگرش بسن سربازی رسیده مادام که پسری دیگر بسن هیجده ندارد آن پسر از خدمت سربازی معاف است رئیس ـ مخالفی ندارد؟ جمعی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ ماده نوزذهم ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده نوزده ـ هر زن بیوه که یک پسرش بسن سربازی رسیده و غیر از او پسر سالمی که قادر بکفالتش باشد ندارد مادام که این وضعیت باقی است آن پسر از خدمت سربازی معاف است. رئیس ـ آقای دامغانی(اجازه) ( حاضر نشده بودند)
 +
 +
رئیس ـ آقای یاسائی یاسائی ـ عرضی ندارم جمعی از نمایندگان مخالفی ندارد رئیس ـ آقای مساوات ( اجازه ) مساوات ـ بنده عقیده ام این است این ماده را باماده شانزده باید در تحت یک ماده نوشت. رئیس ـ ماده بیست ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده بیستم ـ هر جوانیکه بسن سربازی رسیده و مدیر یک خانئاده است و در آنمحل از پدرزن و یا برادر زنی که بسن بیست و پنج رسیده باشد ندارد مادام که این وضعیت باقی است از خدمت سربازی معاف است. رئیس ـ مخالفی ندارد؟ جمعی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ ماده بیست و یک ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده بیست و یکم ـ هر جوانی که بسن سربازی رسیده و وصی یاقیم یتیمی باشد که بغیر از او برای اداره امور آن یتیم شخص دیگری نباشد مادام که این وضعیت باقی است از خدمت سربازی معاف است. رئیس ـ مخالفی دارد ؟ آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفم رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه) یاسائی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای طهرانی آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ عرضی ندارم. رئیس ـ آقای دست غیب ( اجازه)
 +
 +
دست غیب – عرضی ندارم رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه) یکنفر از نمایندگان ـ تشریف ندارند. رئیس – آقای سرکشیکزاده ( اجازه ) (حاضر نشده بودند) رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ اینجا آقایان قدری توجه بفرمایند شاید عرایض بنده در کمیسیون محل توجه واقع شود اینجا نوشته است: هر جوانی که بسن سربازی رسیده ووصی یا قیم باشد که به غیر او برای اداره امور آن یتیم شخص دیگری نباشد. وصی اداره امر در دستش نیست قیم اداره امور در دستش است کسیکه وصی در اموال است نه وصی در امور و باید تفسیرشود که قیم در اداره امور باید مستثنی باشد نه اینکه وصی مطلق مستثنی باشد.
 +
 +
رئیس ـ آقای آقا میرزا شهاب الدین. (اجازه) جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. رئیس ـ مذاکرات کافی است ؟بعضی از نمایندگان ـ بلی کافیست؟ رئیس ـ ماده ۲۲ ( بشرح ذیل خوانده شد) ماده (۲۲) هر جوانی که بسن سربازی رسیده منحصراً کفیل معیشت جد یا جدپیر یا علیل و از کار افتاده خود باشد مادام که حال بدین منوال است از خدمت سربازی معاف است. بعضی از نمایندگان ـ صحیح است رئیس ـ مخالفی ندارد؟ جمعی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـپیشنهاد آقای میرزا یدالله خان. ( به عبارت ذیل خوانده شد) بنده پیشنهاد میکنم درماده ۲۲ در آخر سطر اول بعد از کلمه معیشت اضافه شود. عیال و اطفال خود. الخ.
 +
 +
رئیس ـ ماده ۲۳(بمضمون ذیل خوانده شد) ماده ۲۳ـ هرگاه در مجلس بدو پسر یک نفر قرعه اصابت نماید هر یک را که پدر معین کند تحت السلاح رفته و آن دیگری بدو سال بعد تعلیق میشود. و هر گاه قرعه بیکی از دو پسر یک نفر که در یک سال بسن سربازی رسیده اند اصبت نماید پدر میتنواند پسر دیگر را بشرط رضایت او بجای آن یک که قرعه بنام او اصابت کرده بسربازی روانه سازد. رئیس ـ مخالفی ندارد؟ یاسائی ـ بنده مخالفم رئیس ـ بفرمائید.
 +
 +
یاسائی ـ مخالفت بنده از این نقطه نظر است که این لفظ تعلیق این جا درست معنی نمیدهد. نوشته است هرگاه در مجلس قرعه بدو پسر یکنفر قرعه اصابت نماید هریک را که پدر معین کند تحت السلاح رفته آن دیگری بدو سال بعد تعلیق میشود. اساساً گفته شد اینجا که اشخاصی که سنشان به بیست و یک سالگی رسید آنها باید داخل خدمت نظامی بشوند باینطور که افراد را بحکم قرعه از میان آنها انتخاب میکنند ولی تکلیف بعد از این مدت را قانون معین نکرده اگر فرضاً در یک حوزه سربازگیری بیست نف سرباز ما لازم داریم بگیریم و صد نفرشان بسن بیست و یکسالگی رسیده باشند قرعه کشیدند بیست نفر آنها استخراج شد بعد هشتاد نفرشان معاف میشوند.
 +
 +
و آنوقت در دفعه دوم یعنی دو سال بعد هم می آئیم باز قرعه میکشیم و ده نفر از میان آنها استخراج میکنیم و باز هفتاد نفر از آنها معاف میشوند و همینطور سال بعد اگر مقصود این است که هرسال این عده را جلب کنیم و در سی و پنج سالگی هم آنها را بیاوریم و داخل نظام شوند که بنده مخالفم.زیرا اینجا گفته شد که در بیست و یکسالگی اگر قرعه کشیدند و بنام آنها اصابت نکرد دیگر معافند. باید آنها را رها کنند بروند و در سال بعد یک عده اشخاص بیست ویک ساله دیگری بیاورند و از میانشان انتخاب کنند.
 +
 +
ولی اینجا میگوید: بدو سال بعد تعلیق میشود و این مفهومش این است که اگر در سال بعد باز قرعه بنامش درنیامد بدو سال دیگر که چهار سال بعد باشد معلق میشود و همینطور دوسال بدوسال بالا میرور تا سنین خدمت تمام شود.بنابراین بنده عقیده ام این است که اینجا باید تصریح شود که بعد از آنکه اشخاصیکه در سن بیست و یکسالگی معاف شدند فقط دفعه دوم باید برای قرعه دعوت شوند و یا اینکه همین طور تا سن چهل و پنجسالگی هم هر سال که قرعه میکشند آنها را هم میآورند و یا اینکه همان دفعه اول که اسمشان در قرعه درنیامد معافند و سال بعد باید یک عده بیست ویکساله های دیگری را بیاورند.عی ای حال این لفظ تعلیق ابهام دارد.
 +
 +
خبر ـ تصور میکنم آقا مختصر اشتباهی کرده اند. اینجا مقصود اینست که اگر کسی دو پسر دارد هردو پسرش با هم نروند بخدمت سربازی در سال اول اگر یک پسرش رفت دو سال دیگر آن پسر دیگر اگر قرعه بنامش درامد سرباز است و اگر درنیامد می آید مشمول ماده شش میشود
 +
 +
 +
رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه)
 +
 +
آقای شیخ محمد علی طهرانی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای دست غیب دست غیب ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای سرکشیک زاده سرکشیک زاده ـ عرضیندارم رئیس ـ آقای روحی (اجازه) روحی ـ بنده با قسمت اول این ماده مخالفم ( هرگاه در مجلس قرعه بدو پسر یکنفر قرعه اصابت نماید هر یک را که بدر معین کند تحت السلاح رفته و دیگری بدو سال بعد تعلیق میشود) ما قائل شدیم که اینجا بیست و یکساله قابل از برای خدمت سربازی عمومی است و در آن موقع هم بالغ است و هیچ محتاج بامر پدر نیست یک امری را بگردن پدر محول کردن نه مجوز شرعی دارد و نه مجوز قانونی.
 +
 +
بنده عقیده ام این است که بهر کس که قرعه اصابت کر د باختیار خود او باشد و گر بین طرفین طرازی بعمل آمد برود و حق بدو ساقط باشد. رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ بنده ناچارم هم جواب آقای یاسائی را عرض کنم گمان میکنم آقای مخبر درست جواب ندادند. و هم جواب آقای روحی را. فرمایش آقای روحی این بود که میفزمایند هر گاه در مجلس قرعه بدو پسر یکنفر اصابت نماید. یعنی اگر قرعه کشیدند هر دو اسمشان درآمد نه یکی پس در این صورت تکلیف بهر دو وارد است یعنی آن عده را که دولت معین کرده است پانزده هزار نفر است برحسب تجهیزاتی که وزارت جنگ معین میکند آنوقت قرعه کشیدند در این ناحیه باسم هردو قرعه در آمده و یکنفرش بیشتر لازم نیست یکنفر دیگر چون قرعه اسمش را گرفته است برای دو سال بعد باید باشد.
 +
 +
اما اینکه آقای روحی فرمودند اختیار پدرشرط نیست و بالغ شده و باید پدر را بکلی کنار بگذاریم بنده جواباً عرض میکنم که ما هنوز آنقدرها فرنگی مآب نشده ایم که احترامات پدر رافوری کنار بگذاریم. البته احترامات و نظریات پدر باید ملاحظه شود و البته مصلحت خانواده را پدر بهتر میداند باید رجوع بپدر کنند هر طور پدر معین کرد آن طور بکنند چون وقتیکه بنا شد این دو نف تحت سلاح بروند و یکنفر را بیشتر دولت لازم نداشت چه عیبی دارد رأی پدر را مرجح قرار بدهیم.
 +
 +
فرضاً قرعه باسم حسن در آمده ولی حسن نمیخواهد برود و حسین را راضی کرده است برود این چه اشکالی دارد که حسین را بجای حسن بفرستد و این ماده بنظر من خوب ماده ایست بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است رئیس ـ ماده بیست و چهارم ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده ۲۴ ـ هرگاه شخصی در یکحوزه سربازگیری زیاده از دوپسر داشته که داخل سنین سربازی باشند و فقط به یک پسرش قرعه اصابت کند همان پسر را اگر بدو پسرش قرعه اصابت نماید هردورااگر بزیاده از دو پسر اصابت نماید باز دو پسرش بخدمت سربازی گرفته شده و بقیه بقرعه دوسال بعد محول خواهد شداگر از آن چند پسر یکی قبلا در خدمت سربازی بوده و در آن سال بدو نفر دیگر قرعه اصابت نماید فقط یکی از آنها بسربازی داخل خواهد شد در هر صورت پسری که بسربازی گرفته یا معاف میشود منوط بانتخاب پدر است و شرح اینموضوع در دفتر نفوس و دفتر قرعه ثبت خواهد شد.
 +
 +
رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه) شریعتمدار دامغانی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه) یاسائی ـ بنظر بنده تا این موضوع حل نشود و بالصراحه در اینقانون نوشته نشود بنده باید مخالفت کنم تا قضیه حل شود. در این ماده باز تکرار شده است که بقیه قرعه دو سال بعد محول خواهد شد دو سال بدوسال قرعه میکشند و اشخاصی که در دوره های قبل در قرعه داخل بوده اند و قرعه بنان آنها اصابت نکرده مجدداً در حین قرعه اسامی آنها باید بیاید در بین آن وقت از سن بیست و یکسالگی هی سال بسال آن اشخاص را بیاورند برای قرعه تا چهل و پنجسالگی. این چیز غریبی است آنوقت با قید به اینکه وقت ورود بخدمت سنشان باید بیست و یکسال باشد. پس از اینکه سنشان هم سی و پنج ساله شد باید آنها را در ردیف بیست و یکساله هائی که بعدآمده بیست و یک ساله شده اند و در موقعیکع او بیست و یکساله بوده آنیکی دوازده سالش بوده است هر دو اینها را باید بیاورند و قرعه بکشند و این مسئله بنظر بنده اسباب اشکال و زحمت میشود از برای مردم باید تضریح شود دو مرتبه.
 +
 +
سه مرتبه. هرچه که صلاح میدانند قرعه تجدید میشود و پس از یکی دو مرتبه معاف میشوند والا این ترتیب معنایش این است که دوسال بدوسال قرعه میکشند تا قرعه بنام آنها اصابت کند. وزیر فوائد عمومی ـ اصلا تمام این موادی که نوشته شده است محتاج بیک اصلاحات عبارتی است که فردا شاید در کمیسیون نظام اصلاح شود. تصدیق میکنم عبارت یکقدری مجمل و مبهم است و مقصود را درست و صراحتاً نمی فهماند ولی برای اینکه هر ماده محتاج به مخالفت نشود بنده اصل جریان مطلب را عرض خواهم کرد و برروی این جریان هم اصلاح خواهد شد. در اول بیست و یکسالگی هرکس در حدود احتیاجات دولت برای سربازی حاضر می شود و اسامی آنها را بدولت تعیین میکند آنوقت عذة را که دولت به آنها احتیاج دارد انرا هم یبمعین میکند بعد از آنکه مستثنیاتی که قانون معین کرده است از مجموع عده جوانها استغناء کردند بقیه که میماند ممکن است زیادتر از احتیاجات دولت باشد آن وقت بحکم قرعه عده لازم از میان آنها معین میشوند و تحت سلاح میروند و عدة هم که قرعه بنام آنها اصابت نکرده معاف میشوند و آن عده که معاف شده اند تکلیفشان چیست؟
 +
 +
تکلیف آنها این است که دو سال دیگر هم باید حاضر شوند برای قرعه و آنها هم بازوارد میشوند در جزء جوانهائیکه دارای شرایط سربازی هستند و باید باسم آنها قرعه کشید اگر در دو سال بعد هم قرعه بنام آنها اصابت نکرد دیگر به آنها هیچکس کاری ندارد. میروند جزء ذخیره مقدم و مؤخر و مطلقاً آزاد هستند این خلاصه جریان کار است یعنی هر کس که بیست و یک سال دارد و قانوناً هم نباید مستثنی باشد اگر در مجلس قرعه بنام او اصابت نکند میرود و در اول بیست و سه سالگی حاضر میشود. اگر در آن دوره هم قرعه بنام او اصابت نکرد دیگر در مجلس قرعه حاضر نخواهند شد.
 +
 +
پس قرعه نه شامل بیست و چهار ساله میشود و نه بیست و پنج ساله و این شخص بکلی آزاد است و جزء ذخیره مقدم میشود م بعد هم جزء ذخیره تالی محسوب میشود. این است جریان امر و چون در این مواد این مسائل روشن ذکر نشده و بنده هم تصدیق دارم زیاد محتاج بمخالفت نیست و درکمیسیوناصلاح خواهد شد. این ها اصلاح عبارتی است و برای شور ثانی این ها را اصلاح خواهیم نمود و بنده ایی را عرض کردم برای اینکه محتاج بتکرار مخالفت نباشد. یعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. رئیس ـ ماده بیست و پنج ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده (۲۵)- اگر دو نفر مشترکاً کفیل یک یا چند خانواده باشند و د ر یک سال قرعه بنام هر دو اصابت نماید آنکه اول قرعه بنامش اصابت نموده و بخدمت سربازی داخل و دیگری مادام که این وضعیت باقیست از خدمت معاف است.
 +
 +
رئیس ـ مخالفی دارد؟ ( جمعی از نمایندگان گفتند خیر) دامغانی ـ یک و او زیادی است ( و بخدمت) باید (بخدمت باشد)
 +
 +
رئیس ـ ماده ۲۶ـ( اینطور قرائت شد) ماده (۲۶) – اشخاصیکه در سن سربازی بخواهند داخل خدمات دولتی یا اجتماعی یا مشاغل آزادی کهمستلزم اجازه رسمی دولت است بشوند باید تصدیق (سند) انجام خدمت تحت السلاح یا عدم اصابت قرعه را در دست داشته باشند. رئیس ـ مخالفی نیست؟ ( اظهاری نشد) ماده ۲۷ ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده (۲۷) ـ اشخاصی که بخواهند داخل خدمت نظمیه یا امنیه بشوند باید خدمت دورة کامل تحت السلاح را (دوسال) تمام کرده و تصدیق نامه حسن اخلاق و صحت عمل را در دست داشته باشند. رئیس ـ ایرادی دارد؟ بعضی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ ماده بیست و هشت (باین ترتیب قرائت شد)
 +
 +
ماده (۲۸) ـ اشخاصی که بزیاده از دو سال حبس جزائی محکوم شده یا از حقوق مدنی موقتاً محرو گردیده و قرعه به اسمشان اصابت نماید در تمام سنین سربازی از حمل اسلحه محروم و در مواقع خدمت تحت نظر مامورین مخصوص به خدمات عملگی نظام گماشته میشوند.
 +
 +
رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه) یاسائی – بنده عقیده ام این است در بارة مجرمین نباید این اندازه قساوت بخرج بدهیم یک اشخاصی اگر یک جرمی کرده اند ما میبریم آنها را مجازات و حبس میکنیم حالا پس از اینکه محاکمه شدند و بمجازات رسیدند دیگر نباید باز مجازاتی برای آنها قائل شویم برای اینکه یک کسی مرتکب یک جرمی شد فرضاً مجازاتش این است که دو سال حبس شود و دو سال هم در حبس ماند وقتی که ولش کردیم باید او هم مثل سایر مردم از حقوق خودش استفاده کند مگر
 +
 +
 +
اینکه محکوم باشد به محروم بودن از حقوق مدنی و اگر احیاناً محکمه رأی داده است که مثلاً این شخص باید از حقو مدنی محروم باشد آنوقت این هم مدت دارد ممکن است محکمه رأی داده باشد که این شخص سه سال از حقوق مدنی محروم شده باشد و مطابق با این ماده او را بخدمت سربازی بپذیرند در صورتیکه پس از آنکه مدت حبس یا مدت محرومیتش از حقوق مدنی مقتضی شد او هم مثل سایر مردم است و این مجازات ثانوی است برای او قائل میشویم بنابراین بنده با این ماده مختلفم
 +
 +
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) اقا سید یعقوب ـ آقای یاسائی خوبست راجع باین شخص دو نظر کنند یکی اینکه چون ما میخواهیم نظام اداری یک مقام عالی باشد این شخص که محکوم شده مشار به بنان است .منفور است و در واقع ما این قانون را برای این مینویسیم که تهذیب اخلاق شود ومردم کمتر جنایت کنند و محکوم نشوند وقتیکه اطلاع پیدا کرد که اگر جنایتی بکند محکوم بحکم جزائی بشود بخدمت نظام هم قبول نمیشود و بمقام عالی نمیرسد البته جنایت نمیکند. ما یک قانون وضع کرده ایم برای تصفیه اخلاق دیگر آنکه راجع به مقامات نظامی ما میخواهیم نظام را خیلی محترم و محتشم نگاهداریم که همه مردم از روی میل و رغبت داخل شوند اگر بنا شود هر محکوم بدزدی هر محکوم بجنایتی بیاید در آنجائی که بنده و دیگری هم هستیم این چه خواهد شد؟ باید در مراتب پائین تری باشد یا در طباخی یا در اصطبل و از این قبیل ها بنابراین گمان میکنم این ماده عیبی ندارد.
 +
 +
رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه) آقای شیخ محمدعلی طهرانی ـ بنده تعجب میکنم که از مدافعات اقای آقا سید یعقوب یک قانون جزائی که نوشته شد از برای مجرمین حد عالی جزای آن مجرم را محکمه ناچار است اعلام کند پی از اینکه آن شخص که محکوم بیک جزائی است مراتب جزائی خودش را پیمود مثل سایر مردم میشود و لال باید شما همیشه یک مواد جزائی در قوانین دیگر وضع بکنید راجع بیک مجرمی که مجازات آن مجرم در قوانین جزائی معلوم شده مثلا اگر کسی بدو سال حبس محکوم شده و دوسال هم بحبس شده وقتی بیرون آمد با سایر افراد چه فرق دارد؟ شاید نظر آقا این باشد که اوضاع محبس مادر ایران خوب نیست و اخلاق ها را بدتر میکند.
 +
 +
اگر ما بتوانیم محبس خودمان را مثل امریکا قرار دهیم و معلمین تهیه کنیم که آنها را تهذیب اخلاق تعلیم کند با سایرین چه فرقی دارند؟ والا وقتیکه قانون حکم کرد کسی دو سال حبس شود یا محکوم شود باینکه یک مدت معینی بطور موقت محرو از حقوق مدنی باشد جهت ندارد که در جامعه سربازی با سایرین فرق داشته باشد و همیشه توسری خور باشد. وزیر فوائد عامه ـ در همان حالیکه بنده تصدیق میکنم که این ماده محتاج بیک اصلاحاتی هست مخصوصاً در قسمت اخیر این ماده تحت نظر مامورین مخصوص باید حذف شود و قسیمت دیگر ماده هم باید اصلاح شود در همان حال نمیتوان منکر شد. راست است اریک نقطه نظر اجرای وظیفه است ولی در عین حال این یک وظیفه ایست که مستلزم شرافتمندی هم هست و بهردستی نمی شود داد. پس بنابراین در ضمن اجرای وظیفه میگوئیم آن دست هائیکه تا اندازة پاک هستند بآنها اسلحه میدهیم و به آن دست هائیکه قدری آلوده هستند بآن دستها سلاح نداده و آنها را بخدمات دیگری مشغول میکنیم. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است .
 +
 +
رئیس ـ مذاکرات کافی است؟ بعضی از نمایندگان ـ بلی کافی است.
 +
 +
رئیس ـ ماده بیست و نه (بشرح ذیل قرائت شد) ماده (۲۹) ـ کلیه اشخاصیکه جهت فرار از دخول در خدمت سربازی یکی از اعضای خود را ناقص نمایند در صورت ثبوت بدون قرعه برای تمام مدت خدمت نظامی بسربازی جلب میشوند.
 +
 +
رئیس ـ آقای دامغانی.(اجازه) دامغانی ـ کسیکه یکی از اعضای خودش را ناقص بکند که منافات با سربازی نداشته باشد جهتی ندارد که او را محکوم کنند بدون قرعه در تمام مدت سربازی خدمت کند و اگر یک عضوش را ناقص کرد که لیافت سربازی نداشت با سربازی منافات دارد و بنده نمیدانم چگونه از این شخص استفاده سربازی می کنند. برای اینکه این شخص مثل کسی است که انتحار کند وقتی خودش را انتحار کرد دیگر کاریش نمیشود کرد.
 +
 +
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ این مسئله مکرر ذکر شده است که قانون وقتیکه نوشته می شود فوراً نمی شود آن را اجراء کرد این قانون را اغلان میکنند اطلاع میدهند افراد مملکت ار این قضیه مطلع میشوند که اگر کسی بخواهد فرار کند فلان مجازات را دارد یا اگر کسی برای کار حاضر نشود فلان ترتیب با او رفتار می شود و این مسئله هم مکرر صحبت شده است که متخلف از قانون مجازات دارد این قطع است برای اینکه مستحضر بوده است که اگر دزدی کند می برند دستش را قطع میکنند یا اگر چشمش را کور کند فلان طور با ائ رفتار میکنند. این نظیر وفی القصاص حیوه یا اولی الالباب است. وقتیکه قاتل فهمید اگر کسی را بکشد او را خواهند کشت کسی را نمی کشد بعد از اینکه ما گفتیم کسیکه برای فرار از قرعه دستش را قطع کند یا چشمش را کور کند یا پایش را لنگ کند یا کار دیگر بکند باز هم میبرندش در نظام و تا آخر دوره سربازی هم میماند دیگر این کار رانمیکند و بنظر بنده این ماده اشکالی ندارد. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است: رئیس ـ مذاکرات کافی است
 +
 +
رئیس ـ اگر صلاح میدانید بقیه مذاکرات بماند برای جلسه بعد جمعی از نمایندگان ـ صحیح است وزیر مالیه ـ چون بودجه های سال آینده هنوز بمجلس نیامده است اگر چه عنقریب خواهد آمد و امیدواریم همین چقدر روزه بمجلس شورای ملی ارسال شود ولی در هر صورت چون باید یک مدتی در کمیسیون بودجه مطالعه شود و بعد هم در مجلس مذاکره شودد و البته وقتی تصویب خواهد شد که در اول سال جریان امور مالی بتواند مرتب شود باین جهت ناچاریم از مجلس شورای ملی تقاضا کنیم.همهمه بین نمایندگان ـ صدای زنگ رئیس وزیر مالیه ـ ناچاریم که لایحه یک دوازدهم برج حمل همهمه بین نمایندگان ـ صدای زنگ
 +
 +
رئیس ـ امربسکوت وزیر مالیه ـ اجازه بدهید.چون جریان امور مالیه بمملکت را نمیتوان متوقف کرد از اینجهت این لایحه یکدوازدهم اعتبار برج حمل را به مجلس شورای ملی تقدیم میکنم و تقاضا میکنم قبل از اقایان تصویب کنند. رئیس ـ برای استحضار خاطر آقایان عرض میکنم جلسه خصوصی باید تشکیل شود تشریف ببرند وزبر فواعد عامه ـ در باب شیلات لایحه تنظیم شده تقدیم مجلس شورای ملی می شود
 +
 +
رئیس ـ چند فقره خبر از کمیسیون مرخصی است قرائت میشود بعد تکلیفش را معین فرمائید ( راپرت راجع بمرخصی بشرح ذیل قرائت شد) آقای سپهدار اعظم نماینده محترم تلگرافاً اشعار داشته اند که چون راه مسدود است و نیز مریض هستم معذور از حرکت میباشم و تقاضا کرده اند بیست روز غائب با اجازه باشند کمیسیون تقاضای ایشان را مشروع دانسته تصویب مینماید رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ـ بنده از اعضاء محترم کمیسیون می خواستم سؤال کنم که در دوره چهارم معمول بود که بعضی از مواد که اجازه میگرفتند یک خدمتی به کتابخانه میکردند و اجازه هم از دو ماه بیشتر داده نمیشد این دوره خیلی عطوفت بخرج میدادند.
 +
 +
اولا اجازه ها از دو ماه تجاوز کرده و بسه ماه و چهار ماه و حالا با اینکه با طیاره در مدت دو ساعت از رشت بطهران میآیند و راهها بکلی متصل شده است بهم باز میگویند را ه بند است. اینست که بنده تقاضا میکنم که تگر اجازه داده مبشود حقوقشان را بکتابخانه بدهند.
 +
 +
رئیس ـ آقایانی که مرخصی بیست روزه آقای سپهدار را تصویب میکنند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)
 +
 +
رئیس ـ تصویب شد راپرت راجه برد مرخصی آقای نجات بشرح ذیل قرائت شد آقای نجات نماینده محترم سه ماه مرخصی تقاضا کرده اند نظر باینکه دلیل موجهی بر لزوم این تقاضا موجود نبود و نظر باین که کثرت تقاضای غیبت از طرف نمایندگان محترم اکثریت مجلس مقدس را تهدید می نماید کمیسیون تصویب ننمود.
 +
 +
رئیس – آقای نجات (اجازه) نجات ـ اگر بنده نمیخواهم وقت مجلس را صرف اینقبیل مشاغل بکنم ولی نمیدانم علت اینکه کمیسیون عرایض فقط بنده را استثناء کرده چیست در صورتیکه خود آقای ملک التجار خوب اطلاع دارند کارهای بنده در خراسان بکلی مختل است و مجبورم بعد از چندین سال که در مجلس شورای ملی بوده ام یک اجازه تحصیل کنم و بروم. رئیس ـ رأی میگیریم براپرت آقایانی که مفاد خبر کمیسیون را تصویب میکنند قیام فرمایند.(عده قلیلی قیام نمودند) رئیس ـ راپرت تصویب نشد
 +
 +
 +
Page 10 missing
 +
 +
 +
  
  
 
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم - ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ تا ۲۱ بهمن ۱۳۰۴]]
 
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم - ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ تا ۲۱ بهمن ۱۳۰۴]]

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۰۱

مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۱

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۴۱

جلسه صدو چهل و یکم صورت مشروح مجلس یوم شنبه ۲۳ حوت ۱۳۰۳ مطابق ۱۸ شعبان ۱۳۴۳

مجلس دو ساعت و چهل و پنج دقیقه قبل از ظهر بریاست آقای موتمن الملک تشکیل گردید. ( صورت مجلس یوم پنجشنبه ۲۱ حوت را آقای آقا میرزا جواد جان قرائت نمودند) رئیس ـ آقای رئیس التجار ـ (اجازه)

رئیس التجار ـ بعد از تصویب صورت جلسه عرضی ندارم. رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه) آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ عرض بنده قبل از دستور است. رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو (اجازه) ارباب کیخسرو ـ بعد از تصویب صورت جلسه عرضی دارم

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ قبل از دستور عرض دارم. رئیس ـ آقای حائریزاده (اجازه) حائریزاده ـ در صورت مجلس نوشته بود لایحه مستخدمین بلژیکی بر حسب پیشنهاد آقای مدرس رأی گرفته و رد شد که از دستور خارج شود در صورتیکه رأی گرفته نشد. آقای مدرس یک پیشنهادی کردند آقای رئیس هم قبل از اینکه مطلب را درست مجلس ملتفت بشود خواستند رأی بگیرند مجمل ماند. رئیس ـ آقای مدرس پیشنهادی کردند به آن رأی گرفتیم رد شد. حائریزاده ـ خیر مجمل ماند. رئیس ـ آقای مدرس پیشنهادی کردند آقای نصرت الدوله هم خواستند اصلاحی به آن پیش نهاد کنند. مدرس ـ من هم قبول کردم.

رئیس ـ قبول کردید ولی ننوشتید. باید نوشته باشید که در روی آن رأی گرفته شود. علی ای حال به پیشنهاد مدرس رأی گرفتیم و رد شد وانگهی اگر هم ایرادی بود می بایستی همان موقع بفرمائید تشخیص اکثریت هم با هیئت رئیسه است . نسبت بصورت مجلس ایرادی نیست؟..

آقا سید یعقوب ـ بنده عرض دارم رئیس ـ بفرمائید. اقاسید یعقوب ـ آن وقتی که مقام محترم ریاست دستوری را اعلام فرمودند بنده مخالفت کردم و عرض کردم همان قانون سرباز گیری که جزو دستور است آن را تمام کنیم بعد وارد در لوایح دیگر شویم.

آقای رئیس فرمودند اکثریت نیست که در این باب رای گرفته شود در صورت مجلس نوشته است که دستور اینطور معین شد و جلسه ختم شد. مخالفت بنده نسبت بدستوری که اعلام فرمودید و در صورت مجلس نوشته است بود. رئیس ـ حالا که میخواهیم داخل دستور شویم اظهار بفرمائید تا در آن رأی گرفته شود نسبت به صورت مجلس ایرادی نیست؟ بعضی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ آقای رئیس التجار (اجازه) رئیس التجار بنده پیشنهادی تقدیم مقام ریاست کرد که این چهار روز جلسه که تا عید باقی است از چهار به ظهر تشکیل شود ولی چون عده برای رأی کافی نبود اخذ رأی ماند برای امروز.

نظر بنده این بود که قانون نظام عمومی تا قبل از عید شور اولش تمام شود

وما تجربه کرده ایم که در وسط یک قانونی وقتی مسائل دیگری پیش بیاید آن قانون خیلی طول میکشد حالا که این قانون به مجلس آمده و قانون مهمی هم هست از آقایان محترم استدعا میکنم که بدون تأخیر همین قانون را تعقیب کنند که برای اول عید تمام شود در این یک ساعت هم که اضافه میشود ما می توانیم مسائل دیگر را هم مطرح کنیم رئیس ـ آقای تهرانی (اجازه) آقا شیخ محمد علی تهرانی – بنده خواستم اصل ببستم قانون اساسی را تذکر بدهم و عین عبارت این اصل را میخوانم بعر توضیح خواهم داد. اصل بیستم میگوید: بودجه هر یک از وزارت خانها باید در آخر هرسال از برای سال دیگر تمام شده پانزده روز قبل از عید نوروز حاضر باشد.

امروز تقریباً پنج شش روز بیشتر به عید نوروز و سال آتیه باقی نمانده و هنوز بودجه هیچ یک از وزارت خانها حتی بودجه وزارت مالیه بمجلس نیامده و گمام میکنم دوسه ماه هم از سال آتیه فرستادن بودجه باید بآن رسیدگی شود و ماه بماه دولت یک دوازدهم اعتبار از مجلس خواهد خواست. آخر سال هم معلوم نیست مقدار اشل وزارت خانها چیست؟ و بالاخره منتهی میشود باینکه اکثر وزارت خانها در آخر سال آتیه چهار ماه پنج ماه برای حقوق معطل بمانند این است که تقاضا میکنم از طرف مجلس بدولت تذکر داده شود که موافق اصل بیستم قانون اساسی زودتر بودجها را بمجلس ارسال دارند. بیشتر عرض بنده متوجه یک چیزی است که در همین جا بنده از آقای وزیر معارف سؤال کردم راجع بمعارف آذربایجان که بیست و هشت هزار تومان بیشتر بودجه معارف آذربایجان نیست و اهمیت معارف ابتدائی و تحصیل زبان فارسی در آذربایجان بقدری است که گمان نمی کنم هیچ یک از آقایان نمایندگان انکار کند.

(بعضی از نمایندگان صحیح است) و مخصوصاً هم متوجه هستند بمعارف آذربایجان و بتبلیغ زبان فارسی در آن جا وزارت معارف وعده کرده است برحسب تصمیم آقای رئیس الوزراء و هیئت وزراء در سنة آتیه پنجاه هزار تومان بالخصوص برای معارف آذربایجان تخصیص بدهند که در تمام آنجا مدارس سه چهار کلاسه برای تدریس زبان فارسی تاسیس شود و البته اگر بودجه بمجلس بیاید تمام آقایان نمایندگان از جهات سیاسی و وطنی ما توجهی خواهند فرمود که بودجه معارف آذربایجان زیاد شود و پنجاه هزار تومان برای آنجا منظور شود تا بعد از این زبان ملی ما در تمام نقاط خاصه آذربایجان انتشار پیدا کند.

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو ( اجازه) ارباب کیخسرو ـ تصور میشود آقایان نمایندگانی که در این چند دوره بنده در مجلس شرافت خدمت گذاری داشته ام و با هم آشنا بوده ایم تصدیق کنند که بنده هیچوقت در مدت نمایندگی خودم نخواسته ام در مطالب خصوصی وارد شده باشم زیرا اینکه به اصل دوم قانون اساسی که در آنجا تصریح و مسلم است که مجلس شورای ملی نماینده قاطبةاهالی مملکت است که بلا استثناء در مسائل و موارد سیاسی و اقتصادی شرکت دارند.با این اصل بهیچ ضرورت نداشته است که گاهی پیش بیاید. که بنده در یک مورد بخصوص نسبت بجماعت زردشتی یا قسمت ها ی دیگری حرف زده باشم.

حالا هم اگر عرض میکنم از همان نقطه نظر است که معتقد نیستم به تبعیض وقتی که یک همچو اصلی محرز است البته جای آن نیست که بنده معتقد بیک تبعیض باشم پریروز در وقتی که ماده اول قانون نظام اجباری مطرح بوده است بنده شرف حضور نداشتم که مذاکرات را کاملا بشنوم ولی بعد شنیده شد که در اطراف آن یک مذاکراتی شده است چون یک مذاکراتی نسبت بملل متنوعه شده است که حتی بنده در چند جلسه قبل از کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات استدعا کردم که دقت فرماسند شاید عبارت دیگری پیدا کنند( که ملل متنوعه استعمال نشود) برای اینکه تمام جماعتها یک ملت هستند و تا افتخار ببستگی خودمان بایران داریم که احتراز میکنیم از این کلمه.البته مورد ندارد که خودمان را جدا بدانیم. (جمعی از نمایندگان صحیح است) در آنروز چون عنوانی باسم ملل متنوعه شده بود( و هنوز هم لغت دیگری برایش علم نشده بنده هم عجالتاً همان عبارت را عرض میکنم) و از طرف نمایندگان ملل متنوعه در اینجا اظهاری نشده بود. این است که بنده از طرف خودم و اجازه که از طرف نمایندگان مسیحی و کلیمی دارم بطور اختصار عرض میکنم که اگر آنروز سکوت اختیار شده و عرض نشده است بچند جهت بوده است . اولا در چنین موارد بهتر اینست که رعایت ادب و احترام بعمل آمده باشد و در حال عصبانی بودن عرضی نشده باشد.

ثانیاً تا موقع شور ثانی فرصت در دست بوده است تا آنوقت مطالعات بشود که معلوم شود نظر اکثریت مجلس جیست و برای اینکه تصور نشود آن سکوت موجب رضا بوده است این عرض را کردم.حالا هم در اساس مطلب عرض نمیشود برای اینکه آن فرصت هموز از ما سلب نشده است البته اگر موقع برسد و ضرورت ایجاب کند برای هر یک مجال اظهار عقیده باقی است. ولی چون آنروز در اینجا یک مذاکراتی شده است که ممکن است در خاج یک سوء تعبیراتی بشود اگر چه ما خودمان کاملا معتقدم که هیچ قصدو غرضی در اساس نبوده است. برای اینکه همیشه نظر آقایان نمایندگان نظر توجه به عموم و نظر شفقت و رأفت و نظر قضاوت و صحت بوده است.

ولی چون ممکنست سوء تعبیرات و تفسیراتی در خارج بشود ( زیرا صدای این جا غیر از صداهائی است که در کوچه و بازار و خانه ها بلند است) و صدای اینجا در دنیا منعکس میشود و دنیا باید در آن قضاوت کند. بعلاوه ممکن است بعضی عبارات در داخله مملکت سوء تعبیر و تفسیر شود. و همین طور ممکن است کسانیکه بعد از مدتها امیدوار بوده اند بوطن خودشان برگردند یک اثرات بدی داشته باشد و بعد از یک مدتی امید آنها را بیأس مبدل کند.

عرض میکنم در دوره چهارم هم در ضمن یکی از مطالب عرض کردم ما بقدری ایرانیت برای خودمان مسلم میدانیم و عملا نشان دادیم که در موقع شدید ترین تهاجمات هیچ شمشیر برندةنتوانست ما را از افتخار ایرانیت جدا کند و هیچوقت هم نخواهد توانست برای اینکه ما باین اسم و باین آب و خاک علاقمند هستیم و البته باید وظیفه خودمان را ادا کنیم ما هیچ وقت نمیخواهیم خودمان در شادی و راحت باشیم و برادران ما در رنج و تعب.وقتی که ما خودمان را داخل یک ملت میدانیم عقیده مندیم که در رنج و راحت در شادی و ذلت و جانبازی و برخورداری و همه چیز شریک باشیم و این قضیه نیست که ما امروز بخواهیم در این موضوع مخصوص عرض کنیم بلکه همیشه متوجه هستیم بآن چیزی که قانون اساسی امر میکند. بطوریکه عرض کردم بنده نمیخواهم داخل در اصل موضوع شوم همین قدر از طرف خودم و از طرف نمایندگان مسیحی و کلیمی بطور اختصار عرض میکنم و استدعا دارم آقایان نمایندگان در ضمن اینکه تا موقع شور دوم فرصت دارند متوجه بد و اصل بشوند.

( والبته هستند) یکی اصل دوم قانون اساسی و اصل هشتم متمم قانون اساسی و یکی اصل ایرانیت و اصل ملیت و وقتی باین دو اصل معتقد شدیم آرزوی آنوظیفه ایرانیت را معین کنیم.برای اینکه همان قانون اساسی که تکیه مشروطیت و اختیار مجلس شورای ملی برروی آن محکم است فقط یک یک استثناء را در آنجا تصریح کرده و آن اصل پنجاه و هشتم متمم قانون اساسی است کهبدر موضوع وزارت است و آنهم موضوعش معلوم است. که در چه موقعی بوده است والبته امیدواری هست که بتدریج مقتضیات وقت اگر مقتضیات وقت آن روز این طور اقتضاء کرده است مقتضیات بعد هم متدرجاً این طور شود آن اصل هم اصلاح شده و این تبعیض هم از بین برداشته شود. بیش از این عرض نمیکنم و این عرضم فقط برای این بود که حکومت پریروز موجب رضا تصور نشود و البته وقا برای همه باقی است که در این باب بیشتر غور بشود. جمعی از نمایندگان وارد دستور شویم. مدرس ـ آقا اجازه میخواهم یک توضیحی بدهم در عرض آنروزم اگر توضیح ندهم آقایان در اشتباه خواهند بود.

رئیس ـ رأی میگیریم که داخل دستور شویم آقایان موافقین قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند) رئیس ـ تصویب شد اخکر ـ بنده راجع به دستور عرض دارم. رئیس ـ بفرمائید. اخگر بنده عقیده ام این است بعد از لایحه راجع به آقایان بلژیکی قانون نظام اجباری مطرح شود زیرا نه ماده اش گذشته است و اگر بقیه موادش بگذرد و بعد از گذشتن این قانون در سایر مسائل مذاکره کنیم بهتر خواهد بود. رئیس ـ سه فقره پیشنهاد در این باب رسیده است قرائت میشود. (بشرح ذیل قرائت گردید) پیشنهاد آقای رئیس التجار ـ بنده پیشنهاد میکنم قبل از اتمام شور اول قانون نظام اجباری هیچ لایحه دیگری جزو دستور نشود و امروز هم در درجه اول باشد.

پیشنهاد شاهزاده شیخ الرئیس ـ پیشنهاد میکنم که قانون نظام در درجه اول جزو دستور باشد. پیشنهاد آقای مدبرالملک ـ بنده پیشنهاد میکنم این چند جلسه قبل از عید نوروز فقط منحصر باشد بشور در قانون نظام اجباری. رئیس ـ رأی میگیریم بپیشنهاد آقای رئیس التجار آقایان موافقین قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند)


رئیس تصویب شد آقای آقا سید یعقوب که دیگر اظهاری ندارند؟

آقا سید یعقوب خیر رئیس ـ ماده دهم مطرح است (اینطور قرائت شد) ماده دهم ـ حکام شرع مجاز از مراجع تقلید و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد که از یکسال قبل متصدی شغل امامت جماعت بوده باشند در سنین سربازی واقع شوند از خدمت سربازی معاف خواهند بود. رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه) شریعتمداری دامغانی ـ در خصوص معاف بودن اصناف و اشخاص از سربازی البته باید تصدیق کرد که مملکت حکم یک خانواده را دارد که هر کس باید یک شغلی را اداره کند تا اینکه بالاخره امر آن خانواده منظم شود. اشخاصی یا اصنافی که وجودشان برای جامعه ضرورت دارد و طرف احتیاج جامعه هستند البته باید از سربازی معاف کرد. زیرا همانطور که یک قسمت مهم از احتیاجات جامعه سربازی است قسمت های دیگر هم دارد. مثلا مامورین و اطبای صحیه باید معاف باشند برای اینکه طرف احتیاج جامعه هستند.

همینطور اطبائی که در شهرها طرف احتیاج جامعه هستند باید معاف باشند به علت اینکه همانطور که عمل سربازی را که اهمیتش از هر کاری زیادتر است یک عده ای باید اداره کنند همانطور باید یک عده ای باشند که صحت و معالجه مردم را اداره کنند. اهمیت معلمینی که تدریس می کنند معلومست و از نقطه نظر ترویج معارف بایستی آنها هم معاف باشند و این را در موقع خودش پیشنهاد خواهم کرد علاوه براینکه در این ماده نوشته شده است مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول. بنده مقصود از لفظ درجات عالیه را نفهمیدم که آیا مقصود این است آنهایی که فقه و اصول درس میگویند معافند و اگر مدرس در مدرسه صرف و نحو بگوید معاف نخواهد بود؟ گمان میکنم لفظ درجات عالیه زاید است و باید حذف شود. دیگر اینکه اینجا نوشته است هرگاه در سنین سربازی واقع شوند. دیروز اقای مخبر توضیح دادند که اگر از سن بیست و یکسالگی گذشت دیگر معاف است و مخصوصاً بنده سوال کردم که اگرکسی سنش به سی و پنج رسید تکلیفش چه خواهد بود فرمودند مشمول قانون سربازگیری نخواهد شد.

اگر اینطور باشد دیگر اینجا لفظ سنین بیمورد است. باید گفت هر گاه در سن فلان واقع شوند. سالار لشگر مخبر کمیسیون ـ شرحی را که آقای دامغانی نسبت باطباء و معلمین فرمودند البته آقای دامغانی تصدیق می نمایند که در سن بیست و یکسالگی خیلی مشکل است کسی طبیب حسابی داشته باشد بواسطه اینکه همانطور که امروز هم ایراد کردند و جواب هم داده شد باید از سن بیست و یکسالگی شروع بنظام اجباری بکند و این برای این است که در سن بیست و یک سالگی بروند داخل خدمت نظامی شوند و دین خود را بمملکت ادا کنند بعر بروند برای تحصیل علوم عالیه. اگر مقصود آقا اطباء قدیمی است که بالارث یک اطلاعاتی دارند.اینقسم اطباء بهیچوجه وجودشان برای جامعه مفید نیست و اگر هم مقصودشان یک اطبائی است مثل آقای امیر اعلم که در اروپا تحصیل کرده باشند گمان نمیکنم قبل از سن بیست و پنج یا بیست و شش باشد تصدیق دکتر بگیرند. بعلاوه در مواد بعد هم معلوم خواهد شد که اشخاصی که مشغول تحصیلات عالیه هستند مدت خدمت سربازی شان کمتر است و تصور میکنم معلم هم همانحال را داشته باشد.معلمینی که در دارالمعلمین میروند و تحصیل معلمی میکنند آنها هم همین حال را دارند و مدت خدمتشان کم است. راجع به امام جماعت هم که فرمودند این را بنده درست اطلاع ندارم آقای مدرس در موسقع خواهند فرمود ولی تصور نمیکنم در سن بیست و یک سسالگی امام جماعتی پیدا شود و علی ایحال اینجا قید شد که اگر پیدا شد معاف باشد.

رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه)یاسائی ـ اعتراض بنده باینماده راجع بکلمه حکام شرع مجاز است این کلمه در موقع عمل یک جورهای دیگری معنی میدهد. اجازه یک مرتبه اجازه اجتهاد است اگر مقصود آقایان این است که بنده هم موافقم. ولی مقصود اجازه های حسبی است آنرا باید توضیح داد. برای اینکه یکوقت بفلان طلبه اجازه میدهند که تو میتوانی طلاق بدهی یا عقد کنی یا در امورات حسبی میتوانی دخالت کنی و خیلی ها هم از این اجازه ها در دست دارند. بنظر بنده باید اینجا توضیح شود که مقصود از اجازه اجازه اجتهاد است یا اجازه حسبی. باز هم برای توضیح عرض میکنم در دهات غالباً یک اشخاصی با یک عمامه های بزرگی پیدا میشوند ولی صاحبانش هیچ سواد ندارند. در ایام گذشته برای فرار از سربازی فرضا اسم یک کسی حسن بوده است عمامه گذاشته است شیخ حسن شده است ولی اسم شیخ حسن رویش مانده است.

مقصود این است که ماخودمان پیش بینی هائی میکنیم که فردا برای اشخاص وسیله شود و هر کس یک عمامه سرش بود از خدمت سربازی خودش را معاف بداند. دیگر از اعتراضات بنده راجع به معافیت است. چون تمام این فصل راجع بمعافیت و هر کدام به یک ترتیب مخصوص معاف شده اند. بعضی ها مدت خدمت سربازی شان کم است و بعضی ها بکلی معاف هستند.همانطور که آقای دامغانی فرمودند معلم از نقطه نظر ترویج معارف باید معاف باشد.

ما معلمین را آن احترامی که باید به آنها بکنیم نمیکنیم و آن حقوق را که بایستی بآنها بدهیم نمیدهیم و آن توقعی که از نقطه نظر ترویج باید از معلمین بشود نمیشود. مخصوصاً در ولایات. پس برای دلخوشی آنها و برای زیاد کردن معلم بنده عقیده ام این است اگر معلمین را هم معاف کنیم بهتر است زیرا کمکی به توسعه معارف و ازدیاد معلمین میشود. دیگر مسئله اطباء است که جوابی که آقای مخبر دادند بنظر بنده قانع کننده نبود. زیرا در فلان ولایت وثلا در سبزوار سه طبیب بیشتر نیست و با این حال اگر بخواهند این سه طبیب را تحت سلاح بیاورند دیگر گمان نمیکنم طبیبی در آن خطه پیدا شود.

در تمام مملکت شاید بیش از هفتصد هشتصد نفر طبیب رسمی تصدیق دار نباشد و نصف آنها هم در طهران هستند و در ولایت بیش از یکی دو نفر نیستند اینکه آقای مخبر فرمودند که کسانیکه سنشان از بیست و یکسال گذشته است از خدمت نظام اجباری معافند اینطور نیست زیرا ما در بیست سالگی قرعه میکشیم و اتفاقاً قرعه بنام آنها اصابت نمیکند ولی بعد از دو سال دو مرتبه آنها را تحت سلاج می آوریم اگر بعد از اینکه در دفعه اول قرعه بنام آنها اصابت نکرد معاف خواهند بود. خوبست توضیح بدهند تا معلوم باشد اگر اینطور باشد محتاج بیک ماده مخصوصی خواهد بود. فرضاً در جائیکه هزار نفر دارد که بسن بیست و یک سال رسیده اند در بین این هزار نفر دولت محتاج بود دویست نف با قید قرعه بگیرد وهشتصد نفر دیگر باقی خواهند ماند. این هشتصد نفری که باقی ماند بکلی معاف میشوند یا خیر میماند برای دو سال بعد اگر برای دو سال دیگر میماند که این جواب آقای مخبر قانع کننده نیست زیرا ممکن است در دفعه اول و دوم قرعه قرعه بنام آن بیست و یک ساله اصابت نکندو در دفعه پنجم مثلا اصابت کند و آنوقت او سی و پنج سال خواهد داشت نه بیت و یک سال بهر حال بعقیده بنده اطباء را هم باید مستثنی کرد. دیگر از مستثنیاتیکه ما باید قائل شویم مستخدمین فنی دولت هستند که در خدمت دولت کار می کنند آنها را هم بعقیده بنده باید معاف کرد.مثلا فلان تلگرافچی که مستخدم فنی دولت است باید معاف باشد و اگر بخواهند اینها را بخدمت سربازی ببرند بجای آنها یک اشخاصی نیستند که بتوانند کار دولت را انجام دهند.

زبرا بموجب قانون استخدام ما بیش از صد پنج منتظر خدمت حق نداریم در اداراتمان داشته باشیم.آقایان باید بدانند که این قا نون برای یکی دوسال است و باید مراعات تمام جهات بشود. و یکی دیگر از موارد مستثنیات این قانون قضات عدلیه هستند و بنده عقیده مندم که قضات عدلیه هم باید از خدمت سربازی معاف باشند ( نه از برای شخص خودم است که این را عرض میکنم خیر خودم با نهایت افتخار حاضرم داخل در خدمت سربازی بشوم) ولی اساساً نظرم این است که قضات باید معتف باشند برای اینکه به کسی که مدتهای مدیدی رفته و تحصیل کرده و از مدرسه حقوق دیپلم اخذ کرده و حقوقدان است نمی شود گفت تو برو خدمت نظام کن و سرباز شو علاوه بر این مملکت ما قاضی ندارد و به قضاتی محتاج است که تحصیلاتشان خوب و عالی باشد باین اشخاصی که الان مصدر کارند و در ضمن عمل یک چیزهائی یاد گرفته اند نمیشود گفت که اینها قاضی هستند و حقیقتاً حق قضاوت را ادا میکنند پس نظریه تشویق و ترغیب قضات صحیح عالم ولایق بنده عقیده دارم که باید معاف باشند. اشتباه نشود اگر بنا شود تمام این اشخاص هم مستثنی شوند تازه عده شان به ده هزار نفر نمی رسد و مطابق این قانون ما همیشه


میتوانیم یک میلیون دو میلیون قشون داشته باشیم با این ترتیب اگر ده هزار نفر هم مستثنی شوند هیچ اهمیتی ندارد. یکنفر از نمایندگان ـ پس زارع هم باید معاف باشد. یاسائی ـ اگر آقایان فرمایشی دارند بهتر این است که بنوبت خودشان بروند پشت تریبون و صحبت کنند. در باب زارع باید عرض کنم کا زارع نمی تواند وزیر یا قاضی یا طبیب شود. اگر طبیب شد آن وقت باید جامعه از طبابت او استفاده کند. رئیس التجار ـ زارع چرا نمیتواند وزیر یا طبیب شود معلوم میشود تساوی حقوق را مایل نیستند

. یاسائی ـ بنده تساوی حقوق را بهتر از جناب عالی قائل هستم ولی بدیهی است که در تساوی حقوق فاضل و عالم بر جاهل رجحان و توفق خواهد داشت و این یک امر بدیهی و مسلمی است. خلاصه یکی از چیزهائی که ما باید در نظر بگیریم و منافع زیاد دارد اینستکه به عقیده بنده تمام اشخاصی که در خدمت نظامی پذیرفته میشوند آنها را به درجه تقسیم کنیم. در درجه اول که میخواهیم قرعه بکشیم باید اول شروع کنیم باشخاصی که متأهل نیستند اگر این عده کافی نبوده و محتاج شد دومرتبه اشخاصی را خدمت نظامی قبول کنیم خوب است قرعه بکشیم وا بین اشخاصی که متأهل هستند ولی اولاد ندارند و بالاخره در دفعه سوم اگر باز محتاج شدین بین اشخاصی که متأهل هستند و اولاد هم دارند قرعه بکشیم و بخدمت نظامی بطلبیم آن وقت در نتیجة این قانون ازدواج اجباری را ایجاب میکند.

و طبعاً از این فحشاء و منکری هم که ذکرش موجب شرمساری است جلوگیری خواهد شد. و این ترتیب خیلی خوب خواهد بود و هیچ اشکالی هم ندارد و با این کیفیت ما تمام اشخاص را به قرعه بخدمت نظامی دعوت میکنیم منتهی تشویقی هم از ازدواج و ازدیاد نسل ایرانی شده و عده ایرانی هم زیاد خواهد شد.رئیس الوزراء ـ پیشنهادهای آقای یاسائی اصل قانون سربازگیری عمومی را متزلزل می کند. رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ اولا باید آقای یاسائی را توجه بدهم باینکه در پشت همین تریبون اظهار کردند که من مسلکا تندم ولیکن در عمل بقدری استثنا آت و صفوف ممتازه قائل شوند که در هیچ عصری حتی حتی در دوره کیخسرو هم قائل نبوده اند خوب اگر بنا شود در قانون اجباری این همه استثناء قائل شویم آن وقت علی میماند و حوضش در مقام عمل میفرمایند مسلک من تند است مسلک یعنی چه؟ مسلک همان عقیده است ولی این مسلک یا عقیده در هرحال باید عملی باشد بهر صورت برسبیل کلیت بنده عرض می کنم این همه اینهائیکه از طبیب و غیره که فرمودند باید سرباز باشند اما آمدیم بر سر اظهاراتشان بنده کلمه بکلمه یادداشت کرده و جواب عرض میکنم راجع به مجاز.

مادر مملکت هستیم و همه اوضاع را میدانیم و هر کدام یک رساله در توی بغلملن داریم مقصود از مجاز یعنی کسی که اجازه اجتهاد داشته باشد اما راجع به حسن فرمودید ممکن است شیخ شیخ حسن بشود این حرفها یعنی چه این که فرمودید در فلان ده فلان زید ممکن است برای فرار از خدمت نظامی عمامه سرشان میگذاشتند حالا فکل می بندند این دیگر این حرفها را نمیخواهد عمامه گذاشتن که نقض نیست. اما راجع به معلم شرحی فرمودید ملاحظه بفرمائید معلمی که باید در مدرسه بشاگرد ها درس بیاموزد البته یک چنین معلمی باید دارای اخلاق حسنه و ملکات پسندیده باشد تا بتواند شاگردان و اطفال را تربیت کرده و به حسن اخلاق پرورش دهد در این صورت بنده بمعلم بیست و یک ساله عقیده ندارم زیرا واجر شرایط نیست معلم باید روحیات شاگرد را بداند تا گفته او در متعلم اثر کند و شخص بیست و یک ساله هیجده ساله غیر از تندخوئی و تجاور کردن از حدود قانون چیز دیگری نمیتواند بتعلم بیاموزد پس کسی که میخواهد معلم بشود قبل از معلم شدن اول دین خودش را به مملکت و بوطن ادا کند

( چون در واقع این به منزله یک دینی است نسبت به مملکت) آن وقت برود معلم بشود و این یک چیز تازه هم نیست پس معلمی که در سن بیست و یکسالگی رفته و خدمت نظامی خودش را کرده و دین خودش را به مملکتش ادا کرده در سن بیست و پنج سالگی برود معلمی کند او بهتر میتواند به شاگردان چیز یاد بدهد اما راجع بطبیب با این نظری که مخصوصاً مادر محفوظ داشتن اصول حفظالصحه در نظر داریم و میخواهیم در همه جا دکترها را محدود کنیم تا هرکس نتواند به اسم دکتر بودن اسباب زحمت و هلاکت هزاران بی گناه را فراهم آورد اگر ما قایل شویم که دکترها معاف باشند آن وقت با این وضع حاضره که اکثر مردم خودشان را طبیب میدانند دیگر کسی سرباز خواهد شد؟

در خصوص مستخدمین کشوری بنده از آن اشخاص هستم که معتقدم مستخدمین کشوری و دولتی باید برای نظام اجباری حاضر باشند و مشق نظام کنند و اصول نظامی را خوب بدانند ما خودمان در مملکت عثمانی دیده ایم در موقع جنگ بین المللی تمام مستخدمین کشوری با لباس نظامی در پشت میزها نشسته بودند ( در تمام دنیا همین طور است وقتی که اعلان نظام اجباری می کنند باید همه مستخدمین کشوری داخل نظام شوند تا در موقعش برای سلاح حاضر باشند.

اما راجع بقضات ( گرچه تمام تمام مقصود قضات بود) بنظر بنده باید تمام مستخدمین عدلیه از قضات و غیره شامل این قانون شوند چرا میخواهید قضات را مستثنی کنید؟ خوب است مراجع بماده اول این قانون بفرملئید که میگوید تمام ایرانی ها مکلفند خدمت نظام اجباری بکنند بنابراین برای چه قضات و اجزاء عدلیه مستثنی شوند و بنابر فرمایشی که آقای مدرس کردند که بنده جرأت نمی کنم مخالفت کنم زیرا تکفیر می شوم این نظام اجباری در واقع حکم جهاد را دارد در این صورت بچه لحاظ قضات عدلیه ازجهاد و حکم الهی باید مستثنی باشند اگر قاضی از حکم الهی تجاوز بکند حکمش قتل است خوب است ما همه این مراتت را در نظر بگیریم اگر ما موفق شویم که بیاری خدا این قانون را زودتر از مجلس بگذرانیم خیلی خوب ویکی از بهترین کارهای دوره پنجم خواهد بود اگر ما در این دوره پنجم هیچ کاری نکنیم و همین قانون نظام اجباری یا قانون ممیزی را بگذرانیم همین بهترین کارها خواهد بود از این جهت بنده عقیده مندم که هر چه زودتر این قانون باید بگذرد . جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

بعضی گفتند کافی نیست رئیس رأی میگیریم آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند ( جمع کثیری قیام نمودند) رئیس ـ تصویب شد. پیش نهادها قرائت می شود. (بشرح ذیل قرائت شد) پیش نهاد می شود که ماده ۱۰ بطریق ذیل اصلاح شود ماده ۱۰ حکم شرع و ائمه جماعت مجاز از مراجع تقلید و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد که تا موقع اجرای این قانون متصدی شغل امامت جماعت شده باشدو معلمین مدارس عالیه هرگاه در سنین سربازی معاف خواهند شد جواد خوئی بنده حذف ماده ۱۰ قانون سرباز گیری را پیشنهاد می نمایم.

شیخ جلال بنده پیشنهاد میکنم که ماده دهم از قانون سرباز گیری عمومی بالمره حذف شود ـ ع روحی بنده پیشنهاد میکنم که بعد از کلمه پیش نمازان مساجد اضافه شود و مبلغین اسلام و وعاظ ـ دست غیب بنده پیشنهاد میکنم ماده دهم این اصلاح شود ماده دهم حکام شرع مجاز از مراجع تقلید یا فتوی و مدرسین مجاز برای تدریس علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد تا آخر صدرالعلماء. تبصره ذیل را پیشنهاد میکنم اشخاصی که تبعیت ایران را قبول میکنند یک نسل از سربازی معاف خواهند بود میرزا آقا خان بنده پیشنهاد می کنم در ماده ۱۰ بعد از لفظ مدرسین دو کلمه درجات عالیه حذف شود. رضا دامغانی پیشنهاد مینمایم ماده۱۰ بترتیب ذیل اصلاح شود ماده ۱۰ حکام شرع که از دو نفر مراجع تقلید اجازه صریح اجتهاد داشته و مدرسین علوم معقول و منقول در مساجد و مدارس الی آخر

ـ حاج سیدالمحققین پیشنهاد اقای مشار اعظم ـ ماده ۱۰ باین نحو اصلاح شود مجتهدین و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و طب و هم چنین معلمین علوم عالیه ریاضیات و طبعیات از خدمت سربازی معاف خواهندبود. پیش نهاد آقای طهرانی ـ بنده پیشنهاد می نمایم ماده ۱۰ حذف شود. پیش نهاد کی استوان ـ ماده ۱۰ این طور اصلاح شود حکام شرع مجاز از مراجع تقلید و مدرسین درجات عالیه علوم معقول و منقول و پیش نمازان مساجد که از یک سال قبل متصدی شغل امامت جماعت بوده باشند هر گاه در سنین سربازی واقع شوند شش ماه تحت السلاح خواهند بود. رئیس ـ ماده یازدهم قرائت میشود( بشرح ذیل خوانده شد) ماده ۱۱ از خدام بقاع متبرکه و مدارس قدیمه فقط متولیان در صورتی که در سنین سربازی واقع نشوند از خدمت سربازی معاف خواهند بود مخبر این جا باید یک اصلاح عبارتی بشود

رئیس ـ آقای دامغانی ( اجازه) شریعتمدار دامغانی ـ اولا بنده از آقای مخبر توضیح میخواهم از خدام بقاع متبرکه آیا منحصر است بخدام استانه رضوی علیه السلام و قم و حضرت عبدالعظیم الخ یا این که شامل امام زاده ها هم میشود؟ ثانیاً فلسفه اینکه متولیان مدارس قدیمه را معاف کرده متولیان مدارس قدیمه را معاف کرده اند چیست؟ اگر متمولی مشمول ماده ده است یعنی مجاز از طرف حکام شرع است البته معاف است و اگر مشمول ماده دوازده یعنی از طلاب است که باز معاف است


اگر متولی نه مشمول ماده و نه مشمول ماده دوازده باشد دیگر چرا باید معاف و مستثنی باشد و این فلسفه ندارد. مخبر ـ ایراد اولی که آقا فرمودند البته شامل حال اماکن مهمه خواهد بود و این مسئله در نظامنامه خود وزارت جنگ درست توضیح داده خواهد شد که شامل کدام بقاع متبرکه خواهد بود در این جا چون نمیشود تمام مطالب را تصریح کرد از این جهت در نظامنامه که وزارت جنگ ترتیب خواهد داد تصریح خواهد شد

رئیس آقای یاسائی (اجازه) یاسائی بنده با این ماده کاملا مخالفم و این ماده را بکلی زاید استثناء را بیمورد میدانم زیرا فردا هرکس که از پهلوی یک امامزاده عبور میکند میخواهد خودش را معاف کند در جاهائیکه حقا باید معاف باشند آقایان اعتراض مبکنند ولی در این جا واقعاً معنی ندارد که یک عده اشخاص بدون هیچ مجوزی معاف باشند آن عشریه که فلان متولی از فلان بقعه می گیرد اورا بدهد بدیگری و خودش برود بخددمت نظامی دیگر دلیل ندارد معاف باشد لذا پیشنهاد میکنم که این ماده بکلی حذف شود. رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب آقا سید یعقوب ـ بنده هم متأسفانه با نظریة آقای یاسائی موافقم. مخبر ـ حذف این ماده را بنده قبول میکنم.

رئیس ـ آقایان آقای سیدیعقوب و مدبرالملک و ایزدی و دیوان بیگی و اخگر و طهرانی پیش نهاد کرده اند که این ماده حذف شود. پیشنهاد دیگری هم رسیده که قرائت میشود. پیش نهاد آقای افشار پیشنهاد میکنم تبصره ذیل بماده یازده اضافه شودـ تبصره مقصود از جمله بقاع متبرکه مشهد حضرت رضا و معصومه قم و حضرت عبدالعظیم است. رئیس ـ ماده دوازدهم قرائت میشود.(بشرح ذیل قرائت شد) ماده ۱۲ طلاب علوم دینیه که در مدارس قدیمه شبانه روزی مسکن داشته باشند با شرایط ذیل مدت خدمت تحت السلاح آنها بیک سال محدود میشود. مخبر ـ در این ماده یک اصلاحی شده است. قسمت الف در این ماده حذف شده است و یک قسمت از الف شامل قسمت (ب) که این جا هست می شود و جمله (سکونت داشته باشد) به قسمت (ب) اضافه می شود ب: از متولی مدرسه و دو نفر مدرس مسلم تصدیق نامه طلبگی و اینکه فقط اشتغال بتحصیل دارد در دست داشته باشد و در آن جا همسکونت داشته باشد.

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه) شریعتمدار دامغانی ـ بنده از نقطه نظر حفظ اصول دیانت که مستلزم این است که علوم دینیه ترویج پیدا کندو از برای تحصیل تشویق شده باشد معتقدم باینکه طلاب پس از اینکه امتحان دادند و تصدیق شد باینکه طلبه هستند باید اصلا معاف باشند و با یک تحت السلاح بودنشان بنده مخالفم دیگر اینکه اینجا نوشته است از متولی مدرسه و دو نفر مدرس تصدیق داشته باشند. کلیه این فرض در مدارس است که دو یا سه مدارس داشته باشد ولی خیلی از مدارس هست چه در مرکز و چه در ولایات که فقط یک مدرس دارد در این صورت آن وقت باید از یک نفر مدرس دیگر از کجا تصدیق نامه بگیرد؟عقیده بنده این است که همان یک نفر مدرس کافی است و بعلاوه پس از اینکه طلاب امتحان دادند معلوم شد که حقیقه طلبه هستند و برای فرار از سربازی نیست اساساً باید از خدمت سربازی معاف باشند.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ( اجازه) آقا سید یعقوب ـ بنده در اینجابا هر دو قسمت بیانات آقا مخالفم برای اینکه ما حقیقه علاقه مندیمان نسبت به این مسئله بیبشتر است و بیشتر ما متوجه هستیم به اینکه این مسئله عمومیت پیدا کند و این کتاب جهادی که از بین رفته است زنده شود و طبلب مدارس هم با شوق زیادی متوجه این قسمت هستند و اگر نظر شما به تشویق مدارس است باید از راه دیگر تشویق کنید مثل آقای پیشنهادی که در دوره چهارم آقای تدین نسبت به مدارس قدیمه کردند و دولترا توجه دادند به اصلاح مدارس قدیمه. اما نسبت بدونفر مدرس که فرمودید. عرض میکنم مه مسلماً هر مدرسه دومرتبه دارد یک مرتبه مقدماتی و یک مرتبه مؤخراتی و هیچ مدرسه نیست که این دو مرتبه را نداشته باشد در مدرسه یک مرتبه مقدماتی است که عبارتست از صرف و نحو و منطق و معانی و بیان و مرتبه مؤخراتی هم عبارتست از فقه و اصول و اگر طب بخوانند طب است. بنابراین در هر مدرسه دو مدرس دارد یکی مدرس مقدماتی و یکی مدرس مؤخراتی و هیچ مدرسه نمیشود که در آنجا علوم مقدماتی و مؤخراتی تدریس نشود و به علاوه تکلیف فرع بروجرد است. اگر مدرسه باشد که دو مدرس نداشته باشد و یکی داشته باشد البته در آن موقع یکی هم کفایت میکند.

رئیس ـ آقای یاسائی. (اجازه) یاسائی – بنده مخالف بودم ولی با اصلاحی که آقای مخبر کردند موافق شدم. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. رئیس ـ مذاکرات کافی است؟ بعضی از نمایندگان ـ بلی کافی است. رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود؟ . ( مضمون آتی خوانده شد) پیشنهاد آقای کی استوان ـ در ماده ۱۲ لغت ( مدارس قدیمه ) تبدیل به(مدارس روحانی) شود. پیشنهاد آقایان سرکشیک زاده و مساوات ـ بنده پیشنهاد میکنم که ماده ۱۲ حذف شود.

پیشنهاد آقای مدرس ـ پیشنهاد میکنم یک سال تبدیل به شش ماه بشود. پیشنهاد آقای دامغانی ـ بنده پیشنهاد میکنم در ماده دوازده تصدیق یک نفر مدرس و متولی برای کلیه کافی باشد. ایضاً پیش نهاد آقای دامغانی ـ بنده پیشنهاد میکنم طلاب مدارس قدیمه در صورتیکه حقیقه طلبه باشند مطلقا از خدمت سربازی معاف هستند. رئیس ـ ماده ۱۳ ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده (۱۳)ـ محصلینی که در مدارس عالیه داخله یا خارجه منظما مشغول تحصیل باشند و بسن سربازی برسند تا موقع اکمال و اتمام تحصیلاتشان در رشتة که از اول شروع نموده باشند از خدمت نظامی معاف هستند و آنهائیکه از مدارس مزبوره تصدیق نامه رسمی (دیپلم) داشته باشند مدت خدمت تحت السلاح آنها فقط شش ماه خواهد بود. رئیس ـ آقای دامغانی. (اجازه) دامغانی ـ بنده با این ماده مخالف نیستم لیکن فقط میخواهم به آقای آقاسید یعقوب عرض کنم که این جا محصلینی که در مدارس خارجه و داخله هستند مدت تحت السلاح آنها ر اشش ماه قرار داده اند ولی مال طلاب مدارس قدیمه را یک سال قرار داده اند و بنده نمیدانم مقصود از این فرقی که بین محصلین مدارس قدیمه و مدارس جدیده داخله و خارجه گذاشته اید چیست؟ رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ( اجازه)

آقا سید یعقوب – بنده مخالفم با این ماده ابداً استثناء نباید بشود از اول تا آخر باید باشند.

رئیس ـ آقای آقا میرزا شهاب الدین (اجازه) آقا میرزا شهاب الدین ـ بنده عرضی ندارم. رئیس ـ آقای مساوات (اجازه) مساوات ـ بنده با تمام این استثنائات مخالف بودم و مجال نکردم عرض کنم برای اینکه اگر میخواهیم قشون داشته باشیم باید استثناء را قائل نشویم و دولت این ملاحظاتی را که نسبت به بعضی اشخاص کرده است و برای احترامات بعضی مقامات اینطور مقرر داشته است بنده اینها را برحسب ظاهر درست میدانم ولی در باطن بنده می بینم آقایانی که طرفداری از آنها میکنند بر علیه آنها حرف میزنید زیرا معنی حقیقی محصل این نیست که نظام نفهمند و معنای ملا این نیست که نظام نداند

. هیچیک این ها با نظام منافات ندارد و بنده سالهای سال بود که تقاضا و آرزو میکردم که این قانون بیاید به مجلس و این از بهترین قوانین است. زیرا قانونی است که یک مملکت مرده را میتواند زنده کند و بنده امروز این عقیده را پیدا نکرده ام بلکه هفده سال است که این عقیده را برای خودم اتخاذ کرده ام محل باید در سن بیست و یک سالگی داخل خدمت نظام شود و اینهائی هم که تا بیست و یکسالگی دیپلم نگرفته اند بنظرم نمیاید که دیگر قابل و لایق از برای گرفتن دیپلم باشند. حالا ممکن است این موفق نشدن بگرفتن دیپلم بواسطه ترتیبات دخول و خروج بمدرسه بوده است که در این بین یک وقفه هائی پیدا شده است که نتوانسته است دیپلم بگیرد. حالا آمده اند گفته اند محصلین اگر دیپلم داشته باشند یا نیمه تحصیلشان باقی مانده باشد از خدمت سربازی معاف هستند بنده عقیده دارم که باید استثناء خارج شود و محصل هر کس میخواهد باشد باید دو سال خدمت نظامیش را عمل کند مثل اینکه دو سال در مدرسه دارالفنون تحصیل میکند هیچ فرق نمیکند و بنده معتقدم که باید تمام ایرانیها دو سال تحت السلاح باشند. مخبر ـ اینجا از ایراداتی که آقایان محترم فرمودند معلوم شد که یک افکاری ضدو نقیض یکدیگر هست.

آقای دامغانی و آقای یاسائی اینجا یک افکاری را اظهار داشتند که ضدو نقیض یکدیگر بود. در این جا نسبت به علوم دینیه هیچ استثنائی نشده است . مثلا آن طلابی که در نجف و در جا های خارج از ایران تحصیل میکنند شامل این ماده هستند منتهی یک اشخاصی که مشغولند بتحصیلات خیلی عالی مثل طب و مثل قضاوت اینها در حین اینکه مشغول بتحصیل هستند.


چطور میتوانند یک مدتی وقت خودشان را تلف کنند برای اینکه بیاید بمرکز و مجدداً مراجعت کنند؟ و بعلاوه ممکن است دولت هم از تأخیر تحصیل آنها یک صدمه بخورد از نقطه نظر نداشتن متخصص در بعضی علوم ولی وقتی که آنها تحصیلات خودشان را تکمیل نمودند و برگشتند آمدند اینجا آن وقت آن شش ماه خدمت نظامی آنها مطابق است با دو سال خدمت نظامی اشخاص متعارفی برای اینکه دارای یک فکرو عقل روشن است که مسائلی را که به او میآموزند زودتر از سایرین یاد میگیرد قادر است باینکه یک چیزی را که به او میگویند زود یاد بگیرد و دولت هم میتواند از او استفاده هائی بکند و مقصود از این پیشنهاد این بوده است که اینها تحصیلات فنی از قبیل مهندسی و غیره را بنمایند زیرا همه اینها بدرد نظام میخورد. یکی طب تحصیل کرده یکی مهندسی تحصیل میکند البته همه بدرد نظام خواهند خورد و روی همرفته اغلب تحصیلات عالیه است که بدرد نظام و جامعه سرباز گیری میخورد. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است مدرس ـ بنده اجازه خواسته ام

رئیس ـ چند نفر قبل از جنابعالی اجازه خواسته اند . مدرس ـ خیلی خوب این دو ماده بایستی مثل هم باشد رئیس ـ پیشنهاد شده است این ماده حذف شود. مدرس ـ حذف نباید بشود باید مثل هم شود رئیس ـ ماده چهارده (بمضمون ذیل قرائت شد)ماده چهارده ـ شاگردان فارغ التحصیل مدارس متوسطه که دارای تصدیق نامه رسمی دیپلم باشند در صورتیکه بسن هیجده بالغ شوند میتوانند بدون قرعه داوطلبانه داخل خدمت تحت السلاح بشوند و پس از یک سال خدمت جزو ذخیره محسوب خواهند شد . رئیس ـ آقای دامغانی دامغانی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای یاسائی یاسائی ـ عرضی ندارم

آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفم رئیس ـ نوشته اید موافق هستید آقا سید یعقوب ـ در این ماده مخالفم . رئیس ـ آقای دست غیب (اجازه) دست غیب ـ همه آقایان سابقه دارند که روح مجلس با نظام اجباری کاملا موافق است و یک نفر از نمایندگان حتی بعضی از اشخاصی که در بعضی مواد نظریاتی دارند نظر شوروی است نه ننظر مخالفتی مثل ماده قبل که بنده هم مخالف بودم و همینطور بعضی ازآقایان هم مخالف بودند و بالاخره آقای مدرس فرمودند که باید مساوی باشد. قضیه نظام اجباری مسلم است و بنده عقیده ام این است که هر ایرانی وطن خواه مسلمانی باید عقیده اش این باشد که قانون نظام اجباری در ایران جریان پیدا کند. حالا بعضی اصلاحات لازم دارد از قبیل اینکه در این ماده یک امتیازی گذارده شده در حالیکه افتخار و امتیاز مال آنکسی است که در تحت سلاح میرود. شخص بنده امتیاز و امتیاز را در این می دانم که برای عالم اسلام مملکت خدمت نمایم ولی بعضی از آقایان یک نظریاتی دارند و بعضی از آقایان میفرمایند مذاکرات کافی است و مقصود از این نظریات اصلاحات عبارتی است. در ماده چهارده میگوید: شاگردان فارغ التحصیل مدارس متوسط که دارای تصدیق نامه رسمی دیپلم باشند در صورتیکه بسن هیجده بالغ شوند می توانند بدون قرعه داوطلبانه داخل خدمت تحت السلاح بشوند. این جا میگوید هیجده ساله در صورتیکه خود شما در قانون نوشته اید در سن بیست و یک سالگی این جا در صورت اختیار است ولی آنجا در صورت اجبار است ـ

(همهمه بین نمایندگان) آقایان خوبست صبر کنند و بفرمایش آقای تدین بنده منبرم را بروم بعد اگر آقایان دیگر خواستند منبر بروند علت این که نظام اجباری را بیست و یک سال قرار داده اند آقایان اعضاء کمیسیون ( بنده هم مخالف بودم و عقیده ام این بود که هیجده سال یا نوزده سال باشد) برای این بود که دلیل و منطق شان این بود که هیجده ساله قابل از برای نظام نیست باید بیست و یک سال باشد بنده عرض میکنم اگر دلیل همین است که بیت و یک ساله باید داخل شود پس هیجده ساله را نباید آورد داخل نظام کرد و اینکه میفرمایند در بیست و یک سالگی اجباری است و در هیجده سالگی اختیاری این را بنده ملتفت نشدم. اگر سن هیجده ساله می تواند از عهده خدمت نظام براید همان جا را هم باید هیجده سال قرار بدهند و اگر نمی تواند این جارا هم باید مثل آنجا قرار بدهند.

وزیر فوائد عامه ـ هیجده ساله تحصیل کرده غیر از بیست و یک ساله تحصیل نکرده است. اساساً هر فرد از افراد ایرانی وقتی که بسن هیجده سال رسید در آن سن هنوز زود است داخل خدمت سربازی شود ولی پس از آنکه کسی مدرسه متوسطه را تمام کرد البته او یک مزایایی نسبت به آن اشخاصی که تحصیلات متوسطه را تمام نکرده اند دارد و بعلاوه در همان حالی که خدمت نظامی واجب و لازم است ملاحظه افراد این مملکت را هم باید کرد. یک کسی مدرسه متوسطه را تمام کرده حالا چه بکند تا بسن بیست و یک سالگی برسد؟ اگر برود دنبال تحصیلات عالیه که از هیجده سال تا بیست و یک سالگی برای او این مدت کافی نیست ناچار است یا دنباله تحصیلاتش را قطع کند و یا اینکه او را معاف کنید و به این جهت میگوید کسی که مدرسه را تمام کرد این شخص داوطلبانه میتواند قبول خدمت نظامی را بنماید چرا؟ برای اینکه میخواهد بعد زندگانی خودش را مرتب کند و برای تشویق بین آن کس که تحصیلاتی کرده است وآن کسی که نکرده آمده اند مدت خدمت او را یک سال قرار داده اند و بعد از آنهم میرود دنبال تحصیلات خودش و این یکی از مواد خوب این قانون است و در تمام جاهائی که قانون نظام اجباری دارند این ماده را پیش بینی کرده اند جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیش نهادها قرائت می شود( بمضمون ذیل خوانده شد) پیشنهاد آقای اخگر ـ بنده پیشنهاد میکنم ماده ۱۴ اینطور اصلاح شود طلاب و شاگردان فارغ التحصیل مدارس که الخ

پیشنهاد آقای اقا سید یعقوب ـ بنده پیشنهاد میکنم که ماده ۱۱۴ حذف شود رئیس ـ ماده ۱۵( بشرح آتی قرائت شد) ماده پانزدهم ـ اشخاص معلولی که اساساً از خدمت سربازی معافند از قرار ذیل میباشند ۱- نابینای از چشم راست

ب ـ قوزی

ج ـ کر

د ـ لال

ه ـ شل و چلاق

اشخاص دیگری که ضعیف البته یا مریض باشند جزو قرعه محسوب میشوند و معافیت مطلق یا موقت آنها بتصدیق اطبای نظام خواهد بود ولی معافین موقت بخرج دولت معالجه خواهند شد. وزیر فوائد عامه ـ در این ماده یک اصلاح عبارتی مختصری شده است : عوض نابینای از چشم راست باید نوشته شود نابینای از یک یا دو چشم اعم از اینکه چشم راست باشد یا چشم چپ رئیس آقای دامغانی ( اجازه)

دامغانی ـ اشخاصی که بواسطه علت مزاج از خدمت سربازی بایستی معاف باشند البته متخصصین نظام بهتر تشخیص میدهند و البته با بودن آقای دکتر امیراعلم در کمیسیون نظام این ملاحظات شده است و بنده فقط یک اشکال عبارتی دارم و آن این است که لفظ معلول استعمالش در این جا غلط است برای این که لفظ عل بمعنی مرض لازم است اسم مفعول ندارد و باید علیل نوشته شود زیرا معلول بمعنای چیز دیگر است.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب – صحیح است باید علیل باشد. رئیس ـ آقای آقا میرزا شهاب الدین ( اجازه) آقا میرزا شهاب الدین ـ بنده هم موافقم. رئیس ـ پیش نهادها قرائت میشود ( به این مضمون قرائت شد) پیش نهاد

آقای احتشام الحکماء ـ بنده ماده پانزده را این طور عقیده دارم اصلاح شود. ماده ۱۵ ـ اشخاص معلولی که اساساً از خدمت سربازی معفند از قرار ذیل می باشد الف ـ اعور احوال مطلقاً ب ـ قوزی الخ پیش نهاد آقای افشار ـ بنده پیشنهاد میکنم اشخاص مسلول و سفلیستیک و آنهائیکه دکتر مخصوص قشونی مسری بودن امراض موجوده در آنها را تصدیق نموده باشد از خدمت در نظام معاف باشند رئیس اجازه میفرمائید چند دقیقه تنفس داده شود جمعی از نمایندگان ـ صحیح است ( در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس ـ ماده شانزده (بشرح ذیل قرائت شد) ماده شانزده ـ هر مرد یا زنی که سنش به هفتاد رسیده یا بواسطه علت مزاج از اداره امر معاش خود عاجز باشد و فقط یک پسر داشته باشد که کفالت امر او را بنماید مادامی که کفالت بعهده او است از سربازی معاف است. رئیس ـ آقای دامغانی یک نفر از نمایندگان تشریف ندارند رئیس ـ آقای یاسائی ( اجازه) یاسائی ـ مخالفت بنده راجع بسن است در این جا معین کرده است که هر


مرد یا زنی که سنش به هفتاد رسیده باشد این غلط است باید نوشته شود هر مرد یا زنی که عاجز باشد از اداره امور زندگانیش و پسرش متکفل مخارج او باشد: زیرا ممکن است زن پنجاه ساله باشد که عاجز از اداره کردن مخارج خودش باشد و اگر این لفظ سن هفتاد برداشته شود بنده هم موافقم مخبر ـ ماده ۱۷ قرائت میشود ( بشرح ذیل قذائت میشود ( بشرح ذیل قرائت شد ) ماده هفدهم – هر مرد یا زنی که یک پسرش تحت السلاح باشد و پسر دیگر او بسن سربازی برسد مادام که پسر اول از خدمت تحت السلاح فارغ نشده یا سیمی او بسن هیجده نرسیده پسر دویم از سربازی معاف است.

رئیس ـ آقای یاسائی یاسائی ـ عرض ندارم

رئیس ـ آقای دست غیب ( اجازه) ( حاضر نبودند) رئیس ـ آقای طهرانی آقا شسخ محمد علی عرضی ندارم رئیس ـ آقای مساوات مخالفند؟ مساوات ـ بلی بنده فرق نمی گذارم بین اینکه یک پسر یا دو پسر داشته باشد وقتی که بسن سربازی رسیدند باید قرعه بنام آنها کشیده شود مگر اینکه زن عاجز باشد از اداره کردن زندگانیش آن وقت ماده شانزده تکلیف او را معین کرده است و حکمش در آنجا شده است

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفت آقای مساوات را نفهمیدم از چه نقطه نظر است اینجا اشخاصیکه رسیده اند بسن سربازی میایند از میان آنها قرعه میکشند یک کسی سه پسر دارد یک پسرش بسن هیجده سال نرسیده است یک پسرش هم رفته است تحت السلاح باید یکنفری باشد که امور خانه را اداره نماید و کفالت مخارج خانه را بکند؟ ما قانون سربازگیری عمومی را که مینویسیم برای محفوظ بودن خانواده ها است شما میفرمایید همه بروند جنگ آن وقت کار این بیچاره را کی بکند؟ اگر این پسر هم برود جنگ که مادرش از گرسنگی میرود.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است . رئیس ـ ماده هیجده ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده هیجدهم ـهر مرد یا زنیکه بیش از یک پسرش در خدمت نظامی وفات کرده و پسر دیگرش بسن سربازی رسیده مادام که پسری دیگر بسن هیجده ندارد آن پسر از خدمت سربازی معاف است رئیس ـ مخالفی ندارد؟ جمعی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ ماده نوزذهم ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده نوزده ـ هر زن بیوه که یک پسرش بسن سربازی رسیده و غیر از او پسر سالمی که قادر بکفالتش باشد ندارد مادام که این وضعیت باقی است آن پسر از خدمت سربازی معاف است. رئیس ـ آقای دامغانی(اجازه) ( حاضر نشده بودند)

رئیس ـ آقای یاسائی یاسائی ـ عرضی ندارم جمعی از نمایندگان مخالفی ندارد رئیس ـ آقای مساوات ( اجازه ) مساوات ـ بنده عقیده ام این است این ماده را باماده شانزده باید در تحت یک ماده نوشت. رئیس ـ ماده بیست ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده بیستم ـ هر جوانیکه بسن سربازی رسیده و مدیر یک خانئاده است و در آنمحل از پدرزن و یا برادر زنی که بسن بیست و پنج رسیده باشد ندارد مادام که این وضعیت باقی است از خدمت سربازی معاف است. رئیس ـ مخالفی ندارد؟ جمعی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ ماده بیست و یک ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده بیست و یکم ـ هر جوانی که بسن سربازی رسیده و وصی یاقیم یتیمی باشد که بغیر از او برای اداره امور آن یتیم شخص دیگری نباشد مادام که این وضعیت باقی است از خدمت سربازی معاف است. رئیس ـ مخالفی دارد ؟ آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفم رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه) یاسائی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای طهرانی آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ عرضی ندارم. رئیس ـ آقای دست غیب ( اجازه)

دست غیب – عرضی ندارم رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه) یکنفر از نمایندگان ـ تشریف ندارند. رئیس – آقای سرکشیکزاده ( اجازه ) (حاضر نشده بودند) رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ اینجا آقایان قدری توجه بفرمایند شاید عرایض بنده در کمیسیون محل توجه واقع شود اینجا نوشته است: هر جوانی که بسن سربازی رسیده ووصی یا قیم باشد که به غیر او برای اداره امور آن یتیم شخص دیگری نباشد. وصی اداره امر در دستش نیست قیم اداره امور در دستش است کسیکه وصی در اموال است نه وصی در امور و باید تفسیرشود که قیم در اداره امور باید مستثنی باشد نه اینکه وصی مطلق مستثنی باشد.

رئیس ـ آقای آقا میرزا شهاب الدین. (اجازه) جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. رئیس ـ مذاکرات کافی است ؟بعضی از نمایندگان ـ بلی کافیست؟ رئیس ـ ماده ۲۲ ( بشرح ذیل خوانده شد) ماده (۲۲) هر جوانی که بسن سربازی رسیده منحصراً کفیل معیشت جد یا جدپیر یا علیل و از کار افتاده خود باشد مادام که حال بدین منوال است از خدمت سربازی معاف است. بعضی از نمایندگان ـ صحیح است رئیس ـ مخالفی ندارد؟ جمعی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـپیشنهاد آقای میرزا یدالله خان. ( به عبارت ذیل خوانده شد) بنده پیشنهاد میکنم درماده ۲۲ در آخر سطر اول بعد از کلمه معیشت اضافه شود. عیال و اطفال خود. الخ.

رئیس ـ ماده ۲۳(بمضمون ذیل خوانده شد) ماده ۲۳ـ هرگاه در مجلس بدو پسر یک نفر قرعه اصابت نماید هر یک را که پدر معین کند تحت السلاح رفته و آن دیگری بدو سال بعد تعلیق میشود. و هر گاه قرعه بیکی از دو پسر یک نفر که در یک سال بسن سربازی رسیده اند اصبت نماید پدر میتنواند پسر دیگر را بشرط رضایت او بجای آن یک که قرعه بنام او اصابت کرده بسربازی روانه سازد. رئیس ـ مخالفی ندارد؟ یاسائی ـ بنده مخالفم رئیس ـ بفرمائید.

یاسائی ـ مخالفت بنده از این نقطه نظر است که این لفظ تعلیق این جا درست معنی نمیدهد. نوشته است هرگاه در مجلس قرعه بدو پسر یکنفر قرعه اصابت نماید هریک را که پدر معین کند تحت السلاح رفته آن دیگری بدو سال بعد تعلیق میشود. اساساً گفته شد اینجا که اشخاصی که سنشان به بیست و یک سالگی رسید آنها باید داخل خدمت نظامی بشوند باینطور که افراد را بحکم قرعه از میان آنها انتخاب میکنند ولی تکلیف بعد از این مدت را قانون معین نکرده اگر فرضاً در یک حوزه سربازگیری بیست نف سرباز ما لازم داریم بگیریم و صد نفرشان بسن بیست و یکسالگی رسیده باشند قرعه کشیدند بیست نفر آنها استخراج شد بعد هشتاد نفرشان معاف میشوند.

و آنوقت در دفعه دوم یعنی دو سال بعد هم می آئیم باز قرعه میکشیم و ده نفر از میان آنها استخراج میکنیم و باز هفتاد نفر از آنها معاف میشوند و همینطور سال بعد اگر مقصود این است که هرسال این عده را جلب کنیم و در سی و پنج سالگی هم آنها را بیاوریم و داخل نظام شوند که بنده مخالفم.زیرا اینجا گفته شد که در بیست و یکسالگی اگر قرعه کشیدند و بنام آنها اصابت نکرد دیگر معافند. باید آنها را رها کنند بروند و در سال بعد یک عده اشخاص بیست ویک ساله دیگری بیاورند و از میانشان انتخاب کنند.

ولی اینجا میگوید: بدو سال بعد تعلیق میشود و این مفهومش این است که اگر در سال بعد باز قرعه بنامش درنیامد بدو سال دیگر که چهار سال بعد باشد معلق میشود و همینطور دوسال بدوسال بالا میرور تا سنین خدمت تمام شود.بنابراین بنده عقیده ام این است که اینجا باید تصریح شود که بعد از آنکه اشخاصیکه در سن بیست و یکسالگی معاف شدند فقط دفعه دوم باید برای قرعه دعوت شوند و یا اینکه همین طور تا سن چهل و پنجسالگی هم هر سال که قرعه میکشند آنها را هم میآورند و یا اینکه همان دفعه اول که اسمشان در قرعه درنیامد معافند و سال بعد باید یک عده بیست ویکساله های دیگری را بیاورند.عی ای حال این لفظ تعلیق ابهام دارد.

خبر ـ تصور میکنم آقا مختصر اشتباهی کرده اند. اینجا مقصود اینست که اگر کسی دو پسر دارد هردو پسرش با هم نروند بخدمت سربازی در سال اول اگر یک پسرش رفت دو سال دیگر آن پسر دیگر اگر قرعه بنامش درامد سرباز است و اگر درنیامد می آید مشمول ماده شش میشود


رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه)

آقای شیخ محمد علی طهرانی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای دست غیب دست غیب ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای سرکشیک زاده سرکشیک زاده ـ عرضیندارم رئیس ـ آقای روحی (اجازه) روحی ـ بنده با قسمت اول این ماده مخالفم ( هرگاه در مجلس قرعه بدو پسر یکنفر قرعه اصابت نماید هر یک را که بدر معین کند تحت السلاح رفته و دیگری بدو سال بعد تعلیق میشود) ما قائل شدیم که اینجا بیست و یکساله قابل از برای خدمت سربازی عمومی است و در آن موقع هم بالغ است و هیچ محتاج بامر پدر نیست یک امری را بگردن پدر محول کردن نه مجوز شرعی دارد و نه مجوز قانونی.

بنده عقیده ام این است که بهر کس که قرعه اصابت کر د باختیار خود او باشد و گر بین طرفین طرازی بعمل آمد برود و حق بدو ساقط باشد. رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ بنده ناچارم هم جواب آقای یاسائی را عرض کنم گمان میکنم آقای مخبر درست جواب ندادند. و هم جواب آقای روحی را. فرمایش آقای روحی این بود که میفزمایند هر گاه در مجلس قرعه بدو پسر یکنفر اصابت نماید. یعنی اگر قرعه کشیدند هر دو اسمشان درآمد نه یکی پس در این صورت تکلیف بهر دو وارد است یعنی آن عده را که دولت معین کرده است پانزده هزار نفر است برحسب تجهیزاتی که وزارت جنگ معین میکند آنوقت قرعه کشیدند در این ناحیه باسم هردو قرعه در آمده و یکنفرش بیشتر لازم نیست یکنفر دیگر چون قرعه اسمش را گرفته است برای دو سال بعد باید باشد.

اما اینکه آقای روحی فرمودند اختیار پدرشرط نیست و بالغ شده و باید پدر را بکلی کنار بگذاریم بنده جواباً عرض میکنم که ما هنوز آنقدرها فرنگی مآب نشده ایم که احترامات پدر رافوری کنار بگذاریم. البته احترامات و نظریات پدر باید ملاحظه شود و البته مصلحت خانواده را پدر بهتر میداند باید رجوع بپدر کنند هر طور پدر معین کرد آن طور بکنند چون وقتیکه بنا شد این دو نف تحت سلاح بروند و یکنفر را بیشتر دولت لازم نداشت چه عیبی دارد رأی پدر را مرجح قرار بدهیم.

فرضاً قرعه باسم حسن در آمده ولی حسن نمیخواهد برود و حسین را راضی کرده است برود این چه اشکالی دارد که حسین را بجای حسن بفرستد و این ماده بنظر من خوب ماده ایست بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است رئیس ـ ماده بیست و چهارم ( بشرح ذیل قرائت شد) ماده ۲۴ ـ هرگاه شخصی در یکحوزه سربازگیری زیاده از دوپسر داشته که داخل سنین سربازی باشند و فقط به یک پسرش قرعه اصابت کند همان پسر را اگر بدو پسرش قرعه اصابت نماید هردورااگر بزیاده از دو پسر اصابت نماید باز دو پسرش بخدمت سربازی گرفته شده و بقیه بقرعه دوسال بعد محول خواهد شداگر از آن چند پسر یکی قبلا در خدمت سربازی بوده و در آن سال بدو نفر دیگر قرعه اصابت نماید فقط یکی از آنها بسربازی داخل خواهد شد در هر صورت پسری که بسربازی گرفته یا معاف میشود منوط بانتخاب پدر است و شرح اینموضوع در دفتر نفوس و دفتر قرعه ثبت خواهد شد.

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه) شریعتمدار دامغانی ـ عرضی ندارم رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه) یاسائی ـ بنظر بنده تا این موضوع حل نشود و بالصراحه در اینقانون نوشته نشود بنده باید مخالفت کنم تا قضیه حل شود. در این ماده باز تکرار شده است که بقیه قرعه دو سال بعد محول خواهد شد دو سال بدوسال قرعه میکشند و اشخاصی که در دوره های قبل در قرعه داخل بوده اند و قرعه بنان آنها اصابت نکرده مجدداً در حین قرعه اسامی آنها باید بیاید در بین آن وقت از سن بیست و یکسالگی هی سال بسال آن اشخاص را بیاورند برای قرعه تا چهل و پنجسالگی. این چیز غریبی است آنوقت با قید به اینکه وقت ورود بخدمت سنشان باید بیست و یکسال باشد. پس از اینکه سنشان هم سی و پنج ساله شد باید آنها را در ردیف بیست و یکساله هائی که بعدآمده بیست و یک ساله شده اند و در موقعیکع او بیست و یکساله بوده آنیکی دوازده سالش بوده است هر دو اینها را باید بیاورند و قرعه بکشند و این مسئله بنظر بنده اسباب اشکال و زحمت میشود از برای مردم باید تضریح شود دو مرتبه.

سه مرتبه. هرچه که صلاح میدانند قرعه تجدید میشود و پس از یکی دو مرتبه معاف میشوند والا این ترتیب معنایش این است که دوسال بدوسال قرعه میکشند تا قرعه بنام آنها اصابت کند. وزیر فوائد عمومی ـ اصلا تمام این موادی که نوشته شده است محتاج بیک اصلاحات عبارتی است که فردا شاید در کمیسیون نظام اصلاح شود. تصدیق میکنم عبارت یکقدری مجمل و مبهم است و مقصود را درست و صراحتاً نمی فهماند ولی برای اینکه هر ماده محتاج به مخالفت نشود بنده اصل جریان مطلب را عرض خواهم کرد و برروی این جریان هم اصلاح خواهد شد. در اول بیست و یکسالگی هرکس در حدود احتیاجات دولت برای سربازی حاضر می شود و اسامی آنها را بدولت تعیین میکند آنوقت عذة را که دولت به آنها احتیاج دارد انرا هم یبمعین میکند بعد از آنکه مستثنیاتی که قانون معین کرده است از مجموع عده جوانها استغناء کردند بقیه که میماند ممکن است زیادتر از احتیاجات دولت باشد آن وقت بحکم قرعه عده لازم از میان آنها معین میشوند و تحت سلاح میروند و عدة هم که قرعه بنام آنها اصابت نکرده معاف میشوند و آن عده که معاف شده اند تکلیفشان چیست؟

تکلیف آنها این است که دو سال دیگر هم باید حاضر شوند برای قرعه و آنها هم بازوارد میشوند در جزء جوانهائیکه دارای شرایط سربازی هستند و باید باسم آنها قرعه کشید اگر در دو سال بعد هم قرعه بنام آنها اصابت نکرد دیگر به آنها هیچکس کاری ندارد. میروند جزء ذخیره مقدم و مؤخر و مطلقاً آزاد هستند این خلاصه جریان کار است یعنی هر کس که بیست و یک سال دارد و قانوناً هم نباید مستثنی باشد اگر در مجلس قرعه بنام او اصابت نکند میرود و در اول بیست و سه سالگی حاضر میشود. اگر در آن دوره هم قرعه بنام او اصابت نکرد دیگر در مجلس قرعه حاضر نخواهند شد.

پس قرعه نه شامل بیست و چهار ساله میشود و نه بیست و پنج ساله و این شخص بکلی آزاد است و جزء ذخیره مقدم میشود م بعد هم جزء ذخیره تالی محسوب میشود. این است جریان امر و چون در این مواد این مسائل روشن ذکر نشده و بنده هم تصدیق دارم زیاد محتاج بمخالفت نیست و درکمیسیوناصلاح خواهد شد. این ها اصلاح عبارتی است و برای شور ثانی این ها را اصلاح خواهیم نمود و بنده ایی را عرض کردم برای اینکه محتاج بتکرار مخالفت نباشد. یعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است. رئیس ـ ماده بیست و پنج ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده (۲۵)- اگر دو نفر مشترکاً کفیل یک یا چند خانواده باشند و د ر یک سال قرعه بنام هر دو اصابت نماید آنکه اول قرعه بنامش اصابت نموده و بخدمت سربازی داخل و دیگری مادام که این وضعیت باقیست از خدمت معاف است.

رئیس ـ مخالفی دارد؟ ( جمعی از نمایندگان گفتند خیر) دامغانی ـ یک و او زیادی است ( و بخدمت) باید (بخدمت باشد)

رئیس ـ ماده ۲۶ـ( اینطور قرائت شد) ماده (۲۶) – اشخاصیکه در سن سربازی بخواهند داخل خدمات دولتی یا اجتماعی یا مشاغل آزادی کهمستلزم اجازه رسمی دولت است بشوند باید تصدیق (سند) انجام خدمت تحت السلاح یا عدم اصابت قرعه را در دست داشته باشند. رئیس ـ مخالفی نیست؟ ( اظهاری نشد) ماده ۲۷ ( بمضمون ذیل قرائت شد) ماده (۲۷) ـ اشخاصی که بخواهند داخل خدمت نظمیه یا امنیه بشوند باید خدمت دورة کامل تحت السلاح را (دوسال) تمام کرده و تصدیق نامه حسن اخلاق و صحت عمل را در دست داشته باشند. رئیس ـ ایرادی دارد؟ بعضی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ ماده بیست و هشت (باین ترتیب قرائت شد)

ماده (۲۸) ـ اشخاصی که بزیاده از دو سال حبس جزائی محکوم شده یا از حقوق مدنی موقتاً محرو گردیده و قرعه به اسمشان اصابت نماید در تمام سنین سربازی از حمل اسلحه محروم و در مواقع خدمت تحت نظر مامورین مخصوص به خدمات عملگی نظام گماشته میشوند.

رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه) یاسائی – بنده عقیده ام این است در بارة مجرمین نباید این اندازه قساوت بخرج بدهیم یک اشخاصی اگر یک جرمی کرده اند ما میبریم آنها را مجازات و حبس میکنیم حالا پس از اینکه محاکمه شدند و بمجازات رسیدند دیگر نباید باز مجازاتی برای آنها قائل شویم برای اینکه یک کسی مرتکب یک جرمی شد فرضاً مجازاتش این است که دو سال حبس شود و دو سال هم در حبس ماند وقتی که ولش کردیم باید او هم مثل سایر مردم از حقوق خودش استفاده کند مگر


اینکه محکوم باشد به محروم بودن از حقوق مدنی و اگر احیاناً محکمه رأی داده است که مثلاً این شخص باید از حقو مدنی محروم باشد آنوقت این هم مدت دارد ممکن است محکمه رأی داده باشد که این شخص سه سال از حقوق مدنی محروم شده باشد و مطابق با این ماده او را بخدمت سربازی بپذیرند در صورتیکه پس از آنکه مدت حبس یا مدت محرومیتش از حقوق مدنی مقتضی شد او هم مثل سایر مردم است و این مجازات ثانوی است برای او قائل میشویم بنابراین بنده با این ماده مختلفم

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) اقا سید یعقوب ـ آقای یاسائی خوبست راجع باین شخص دو نظر کنند یکی اینکه چون ما میخواهیم نظام اداری یک مقام عالی باشد این شخص که محکوم شده مشار به بنان است .منفور است و در واقع ما این قانون را برای این مینویسیم که تهذیب اخلاق شود ومردم کمتر جنایت کنند و محکوم نشوند وقتیکه اطلاع پیدا کرد که اگر جنایتی بکند محکوم بحکم جزائی بشود بخدمت نظام هم قبول نمیشود و بمقام عالی نمیرسد البته جنایت نمیکند. ما یک قانون وضع کرده ایم برای تصفیه اخلاق دیگر آنکه راجع به مقامات نظامی ما میخواهیم نظام را خیلی محترم و محتشم نگاهداریم که همه مردم از روی میل و رغبت داخل شوند اگر بنا شود هر محکوم بدزدی هر محکوم بجنایتی بیاید در آنجائی که بنده و دیگری هم هستیم این چه خواهد شد؟ باید در مراتب پائین تری باشد یا در طباخی یا در اصطبل و از این قبیل ها بنابراین گمان میکنم این ماده عیبی ندارد.

رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه) آقای شیخ محمدعلی طهرانی ـ بنده تعجب میکنم که از مدافعات اقای آقا سید یعقوب یک قانون جزائی که نوشته شد از برای مجرمین حد عالی جزای آن مجرم را محکمه ناچار است اعلام کند پی از اینکه آن شخص که محکوم بیک جزائی است مراتب جزائی خودش را پیمود مثل سایر مردم میشود و لال باید شما همیشه یک مواد جزائی در قوانین دیگر وضع بکنید راجع بیک مجرمی که مجازات آن مجرم در قوانین جزائی معلوم شده مثلا اگر کسی بدو سال حبس محکوم شده و دوسال هم بحبس شده وقتی بیرون آمد با سایر افراد چه فرق دارد؟ شاید نظر آقا این باشد که اوضاع محبس مادر ایران خوب نیست و اخلاق ها را بدتر میکند.

اگر ما بتوانیم محبس خودمان را مثل امریکا قرار دهیم و معلمین تهیه کنیم که آنها را تهذیب اخلاق تعلیم کند با سایرین چه فرقی دارند؟ والا وقتیکه قانون حکم کرد کسی دو سال حبس شود یا محکوم شود باینکه یک مدت معینی بطور موقت محرو از حقوق مدنی باشد جهت ندارد که در جامعه سربازی با سایرین فرق داشته باشد و همیشه توسری خور باشد. وزیر فوائد عامه ـ در همان حالیکه بنده تصدیق میکنم که این ماده محتاج بیک اصلاحاتی هست مخصوصاً در قسمت اخیر این ماده تحت نظر مامورین مخصوص باید حذف شود و قسیمت دیگر ماده هم باید اصلاح شود در همان حال نمیتوان منکر شد. راست است اریک نقطه نظر اجرای وظیفه است ولی در عین حال این یک وظیفه ایست که مستلزم شرافتمندی هم هست و بهردستی نمی شود داد. پس بنابراین در ضمن اجرای وظیفه میگوئیم آن دست هائیکه تا اندازة پاک هستند بآنها اسلحه میدهیم و به آن دست هائیکه قدری آلوده هستند بآن دستها سلاح نداده و آنها را بخدمات دیگری مشغول میکنیم. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است .

رئیس ـ مذاکرات کافی است؟ بعضی از نمایندگان ـ بلی کافی است.

رئیس ـ ماده بیست و نه (بشرح ذیل قرائت شد) ماده (۲۹) ـ کلیه اشخاصیکه جهت فرار از دخول در خدمت سربازی یکی از اعضای خود را ناقص نمایند در صورت ثبوت بدون قرعه برای تمام مدت خدمت نظامی بسربازی جلب میشوند.

رئیس ـ آقای دامغانی.(اجازه) دامغانی ـ کسیکه یکی از اعضای خودش را ناقص بکند که منافات با سربازی نداشته باشد جهتی ندارد که او را محکوم کنند بدون قرعه در تمام مدت سربازی خدمت کند و اگر یک عضوش را ناقص کرد که لیافت سربازی نداشت با سربازی منافات دارد و بنده نمیدانم چگونه از این شخص استفاده سربازی می کنند. برای اینکه این شخص مثل کسی است که انتحار کند وقتی خودش را انتحار کرد دیگر کاریش نمیشود کرد.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه) آقا سید یعقوب ـ این مسئله مکرر ذکر شده است که قانون وقتیکه نوشته می شود فوراً نمی شود آن را اجراء کرد این قانون را اغلان میکنند اطلاع میدهند افراد مملکت ار این قضیه مطلع میشوند که اگر کسی بخواهد فرار کند فلان مجازات را دارد یا اگر کسی برای کار حاضر نشود فلان ترتیب با او رفتار می شود و این مسئله هم مکرر صحبت شده است که متخلف از قانون مجازات دارد این قطع است برای اینکه مستحضر بوده است که اگر دزدی کند می برند دستش را قطع میکنند یا اگر چشمش را کور کند فلان طور با ائ رفتار میکنند. این نظیر وفی القصاص حیوه یا اولی الالباب است. وقتیکه قاتل فهمید اگر کسی را بکشد او را خواهند کشت کسی را نمی کشد بعد از اینکه ما گفتیم کسیکه برای فرار از قرعه دستش را قطع کند یا چشمش را کور کند یا پایش را لنگ کند یا کار دیگر بکند باز هم میبرندش در نظام و تا آخر دوره سربازی هم میماند دیگر این کار رانمیکند و بنظر بنده این ماده اشکالی ندارد. جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است: رئیس ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ اگر صلاح میدانید بقیه مذاکرات بماند برای جلسه بعد جمعی از نمایندگان ـ صحیح است وزیر مالیه ـ چون بودجه های سال آینده هنوز بمجلس نیامده است اگر چه عنقریب خواهد آمد و امیدواریم همین چقدر روزه بمجلس شورای ملی ارسال شود ولی در هر صورت چون باید یک مدتی در کمیسیون بودجه مطالعه شود و بعد هم در مجلس مذاکره شودد و البته وقتی تصویب خواهد شد که در اول سال جریان امور مالی بتواند مرتب شود باین جهت ناچاریم از مجلس شورای ملی تقاضا کنیم.همهمه بین نمایندگان ـ صدای زنگ رئیس وزیر مالیه ـ ناچاریم که لایحه یک دوازدهم برج حمل همهمه بین نمایندگان ـ صدای زنگ

رئیس ـ امربسکوت وزیر مالیه ـ اجازه بدهید.چون جریان امور مالیه بمملکت را نمیتوان متوقف کرد از اینجهت این لایحه یکدوازدهم اعتبار برج حمل را به مجلس شورای ملی تقدیم میکنم و تقاضا میکنم قبل از اقایان تصویب کنند. رئیس ـ برای استحضار خاطر آقایان عرض میکنم جلسه خصوصی باید تشکیل شود تشریف ببرند وزبر فواعد عامه ـ در باب شیلات لایحه تنظیم شده تقدیم مجلس شورای ملی می شود

رئیس ـ چند فقره خبر از کمیسیون مرخصی است قرائت میشود بعد تکلیفش را معین فرمائید ( راپرت راجع بمرخصی بشرح ذیل قرائت شد) آقای سپهدار اعظم نماینده محترم تلگرافاً اشعار داشته اند که چون راه مسدود است و نیز مریض هستم معذور از حرکت میباشم و تقاضا کرده اند بیست روز غائب با اجازه باشند کمیسیون تقاضای ایشان را مشروع دانسته تصویب مینماید رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب ـ بنده از اعضاء محترم کمیسیون می خواستم سؤال کنم که در دوره چهارم معمول بود که بعضی از مواد که اجازه میگرفتند یک خدمتی به کتابخانه میکردند و اجازه هم از دو ماه بیشتر داده نمیشد این دوره خیلی عطوفت بخرج میدادند.

اولا اجازه ها از دو ماه تجاوز کرده و بسه ماه و چهار ماه و حالا با اینکه با طیاره در مدت دو ساعت از رشت بطهران میآیند و راهها بکلی متصل شده است بهم باز میگویند را ه بند است. اینست که بنده تقاضا میکنم که تگر اجازه داده مبشود حقوقشان را بکتابخانه بدهند.

رئیس ـ آقایانی که مرخصی بیست روزه آقای سپهدار را تصویب میکنند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد راپرت راجه برد مرخصی آقای نجات بشرح ذیل قرائت شد آقای نجات نماینده محترم سه ماه مرخصی تقاضا کرده اند نظر باینکه دلیل موجهی بر لزوم این تقاضا موجود نبود و نظر باین که کثرت تقاضای غیبت از طرف نمایندگان محترم اکثریت مجلس مقدس را تهدید می نماید کمیسیون تصویب ننمود.

رئیس – آقای نجات (اجازه) نجات ـ اگر بنده نمیخواهم وقت مجلس را صرف اینقبیل مشاغل بکنم ولی نمیدانم علت اینکه کمیسیون عرایض فقط بنده را استثناء کرده چیست در صورتیکه خود آقای ملک التجار خوب اطلاع دارند کارهای بنده در خراسان بکلی مختل است و مجبورم بعد از چندین سال که در مجلس شورای ملی بوده ام یک اجازه تحصیل کنم و بروم. رئیس ـ رأی میگیریم براپرت آقایانی که مفاد خبر کمیسیون را تصویب میکنند قیام فرمایند.(عده قلیلی قیام نمودند) رئیس ـ راپرت تصویب نشد


Page 10 missing