مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۵۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ شهریور (سنبله) ۱۳۰۳ نشست ۵۱
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره۵
جلسه: ۵۱
صورت مشروح مذاکرات مجلس یوم پنجشنبه پنجم برج سنبله ۱۳۰۳مطابق بیست و ششم محرم ۱۳۴۳
مجلس دو ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید
صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه اول سنبله را آقای آقا میرزا شهابالدین قرائت نمودند
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب.(اجازه)
آقا سید یعقوب ـ آقای مدرس را غایب بیاجازه نوشتهاند از قرار معلوم ایشان مریض هستند
رئیس ـ چون یادداشت نداده بودند بعد تحقیق شده اصلاح میشود. آقای تدین (اجازه)
تدین ـ بنده بعد از تصویب صورتجلسه عرضی داشتم
رئیس ـ نسبت به صورت جلسه گویا دیگر ایرادی نباشد
بعضی از نمایندگان ـ خیر
رئیس ـ آقای تدین.(اجازه)
تدین ـ موضوع عرایض بنده یک تذکراتی است که به تمام آقایان نمایندگان میخواهم بدهم و آن عبارت از آن است که همه آقایان میدانند در این چند جلسه اخیر آقایان محترم اقلیت حضور به هم نرساندند این مسئله جلب توجه سایر نمایندگان محترم را کرد و در صدد برآمدند تحقیق بکنند و کاملاً از علت حضور آقایان محترم اقلیت در جلسات رسمی مسبوق شوند بعد از آن که یک عده از آقایان در صدد تحقیق برآمدند. اخیراً بنده هم در خدمت آقایان بودم قضیه این طور معلوم شد که علت امتناع آقایان محترم اقلیت از حضور در جلسه توهینی بوده است که در چندی قبل در خارج مجلس از طرف یک عده نسبت به بعضی از افراد این آقایان شده است. این توهیت و این اهانت از نقطهنظر مجلس و نمایندگان محترم خیلی اهمیت دارد باید تلقی شود
(اکثر نمایندگان ـ صحیح است)
برای این که اصل مصونیت نمایندگان محترم اختصاصی به یک محل دون محل دیگر ندارد و بعلاوه اگر این قضایا تعقیب نشود و توهینکنندگان یا مرتکبین مجازات نشوند و فتح این باب بشود مصونیت فردی کلیه نمایندگان متزلزل میشود.
نمایندگان ـ صحیح است
ممکن است در آتیه همین توهینات و همین مخاطرات متوجه اشخاص دیگر هم بشود
(صحیح است)
بنابراین در این قسمت که تصور میکنم نظر اقلیت و اکثریت یا موافقی مخالف در میان نباشد همه نمایندگان همین عقیده را دارند وظیفه خودشان میدانند که در این قسمت با آقایان محترم اقلیت شریک باشند و از آن پیشآمدی که نسبت به آقایان اقلیت شده است راضی نباشند
(صحیح است)
بنابراین تصور میکنم از وقوع قضیه همه آقایان نمایندگان متأسف و متأثر شدند
(صحیح است)
امیدوار هستم در آتیه نظایر این قضیه دیگر صورت وقوع پیدا نکند در اثر این مسائل که معلوم شد عده از آقایان نمایندگان از افراد محترم اقلیت خواهش کردند که خوب است به نیامدنشان خاتمه بدهند و در جلسه علنی حضور به هم رسانند چون همه علاقمند هستیم که هرچه زودتر مرتکبین و توهینکنندگان تعقیب و رفع این توهین و اهانت بشود آنچه که بنده شخصاً اطلاع دارم شاید جمعی دیگر هم مطلع باشند این است که هیأت دولت هم در صدد تعقیب بوده است و اقدامات مقدماتی هم کرده است و باز هم بنده عقیده دارم و شاید سایرین هم همین عقیده را داشته باشند که هیأت دولت باید در این موضوع جدیتر باشند و عملیات خود را تعقیب کند و هرچه زودتر مرتکبین را مجازات قانونی بدهند هر کسی که میخواهد باشد
(صحیح است)
رئیس ـ در تأیید و تعقیب اظهارات آقای تدین بنده هم اجازه خواستم که عرض کنم که قضیه روز سهشنبه گذشته نسبت به پاره از آقایان اقلیت قضیه اسفآور موجب ملالت و تکدر خاطر تمام آقایان نمایندگان است
(صحیح است)
زیرا هر توهینی که به یک نفر از وکلاء وارد بشود مثل این است که به تمام مجلس توهین شده باشد
(صحیح است)
آقایان وکلاء هم البته این مسئله را احساس کردهاند و به همین جهت هم هست که در همچو موقعی مثل شخص واحدی اقدام کردند بنده میدانم که دولت هم از این قضیه متأسف است شرحی هم که آقای رئیسالوزراء در جواب بنده نوشتهاند اطلاع دادهاند که مرتکبین این امر دستگیر شده و مشغول استنطاق آنها هستند و آنها را مجازات و تعقیب خواهند نمود بعد از مذاکراتی که عده از آقایان با اقلیت کردند بنده خیلی مسرور هستم که آقایان از کنارهجویی صرفنظر نموده و حاضر شدهاند با ما کماکان در امور مملکتی شرکت کند
آقا سید یعقوب ـ اجازه میفرمایید
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
رئیس ـ شاید آقای آقا سید یعقوب نسبت به این قضیه فرمایشی داشته باشند.
آقا سید یعقوب ـ خیر بنده در دستور عرض داشتم میخواستم تقاضا کنم لایحه پوست بره مقدم بر نفت باشد.
حاج عزالممالک ـ نفت مقدم است.
آقا سید یعقوب ـ خیر این مسئله بر همه مقدم است به این جهت تقاضا میکنم جزو دستور بشود.
رئیس ـ راپرتش حاضر نیست خوب است بماند برای بعد تنفس
آقا سید یعقوب ـ حاضر است توزیع کردهاند مختصر هم هست یک ماده بیشتر نیست.
رئیس ـ از اداره باید بیاورند خوب چون پیشنهاد میکنند رأی میگیریم
آقایانی که تصویب میکنند لایحه پوست بره جزو دستور و مقدم بر سایر مطالب باشد قیام فرمایند
(جمع کثیری قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد ماده واحده قرات میشود.
(به شرح ذیل قرائت شد)
ماده ـ وزارت مالیه مجاز است کلیه پوستهای بره را که به موجب قانون ممنوع از خروج شده است
اعم از این که در انبار گمرک باشد یا محل دیگر تا اول حوت ۱۳۰۳ برای خروج از ایران در مقابل پرداخت حقوق ذیل آزاد بماند
رئیس ـ آقای طهرانی موافقید یا مخالف؟
آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ بنده در کلیات عرض دارم
رئیس ـ ماده واحده است. مذاکرات در کلیات و ماده هر دو یکی است موافقید یا مخالف
آقا شیخ محمدعلی ـ مخالفم
رئیس ـ بفرمایید
آقا شیخ محمدعلی ـ عرض میکنم که اولاً مجلس باید قانون خودش را محترم بشمارد همچنان که امضاء وزراء محترم است در هر مملکت متمدنی باید قانون آن مملکت هم محترم باشد تا موقعی که موجباتی برای نقض آن قانون فراهم نشده است. اینجا یک قانونی مجلس محض یک فلسفه وضع کرد حالا آیا آن فلسفه و آن اصل موضوعاً برطرف شده یا باقی است. اگر موضوعاً برطرف شده خوب است اصل آن قانون را پیشنهاد نمایند نقض بشود والا استثناء معنایی ندارد. اگر آن فلسفه موضوعاً باقی است در این صورت شما یک قانونی وضع میکنید بعد ۳ سال به آن استثناء میدهید فردا هم یک قانونی وضع میکنید و این سابقه میشود به او هم یک سال باید استثناء بدهید و این ترتیب خوب نیست. یک عده قلیل از وضع قانون یک پوستهایی خریدهاند و بعد یک وضع قانونی شد و به آنها اعلام کردند که شما تا فلان روز باید پوستهاتان را از سرحد خارج کنید اتفاقاً به واسطه موانعی ده پانزده روز دیر شد و پوستشان برای خروج به سرحد نرسید چون آنها قصور برایشان پیدا شده نه تقصیر پس از برای خروج اینها مانعی نیست برای این که اینگونه پوستها قبل از وضع قانون خریده شده و در موقع امر به اجرای قانون برای سرحد ارسال شده ولی در موعد مقرر به سرحد نرسیده و به واسطه نبودن مکاری یا جهات دیگر از قبیل گرمای فوقالعاده یا مرض یا غیره نتوانسته است در ساعت معین به منتهیالیه حد ترخیص برساند در این صورت به آنها اعتراضی نیست چون حوادث آنها را مجبور کرد که نتوانستند پوستشان را خارج کنند. اما یک جهات دیگری که عرض اندام کرده فقط از برای خورد کردن قانون محو کردن قانون، لگدمال کردن قانون و یک عده که بعد از این قانون پوست بره خریدهاند حالا بیایند و به مجلس پیشنهاد کنند ما هم حاضر باشیم و پیشنهاد آنها را بپذیریم. تقریباً خودمان به دست خودمان قانون را محو کردهایم پس باید فرق گذاشت بین آن اشخاصی که قبل از وضع قانون پوست بره خرید و حمل کردهاند (منتهی پنج شش روز دیر شده و نتوانستهاند از سر حد خارج نمایند) با آن اشخاصی که یک سال بعد با اطلاع از قانون پوست خریده باشند. این تقریباً مثل این است که مجلس شورای ملی یک قانون جزای عرفی وضع کرده باشد پس از وضع آن نسبت به اشخاصی بیاید و استثناء کند. در صورتی که استثناء معنی ندارد بنابراین بنده فرق میگذارم بین اشخاصی که قبل از وضع قانون پوست خریدهاند و ده پانزده روز از موعد مقرر به تاخیر افتاده (آنها را باید اخراج کنند) با آن اشخاصی که با اطلاع از قانون مرتکب این کار شدهاند و مجازات آنها این است که اموالشان در گمرک بماند.
سردار معظم مخبر کمسیون ـ البته همانطور که آقای طهرانی فرمودند کمیسیون قوانین مالیه نظرش عین بیانات ایشان بود که اگر قانونی وضع میشود آن قانون باید محترم باشد و قوه مجریه باید ساعی در اجرای آن قانون باشد. از همین نقطه نظر و به همین ملاحظه بود که در راپورت اولی کمیسیون قوانین مالیه تقاضای خروج رد شد ولی پس از تقدیم شدن راپورت اولیه اسنادی رسید و استشهاد و تلگرافاتی واصل شد که مخصوصاً نظر آقای طهرانی بود یعنی تلگراف میکنند که ما پوستهای خودمان را برای حمل به سر حد در ظرف آن پنج ماه مدتی که قانون سیم جوزا ۱۳۰۱ معین کرده بود تهیه کرده بودیم منتهی به واسطه مشکلات محلی و نواقص وسائل حمل و نقل موفق نشدیم که در موعد مقرره پوست هایمان را به سر حد برسانیم و خارج کنیم. وقتی که این اسناد و استشهادها رسید قهراً مجبور شدیم که نقطه نظرمان را تغییر بدهیم و این مورد را در تحت قانون منع صدور پوست بره در بیاوریم زیرا بالاخره در این مملکت هنوز وسائل نقلیه اش بدبختانه فوق العاده ناقص است و متاعی را که میخواهند حمل بکنند نمیتوانند مطمئن بشوند که در همان موقع معین به مقصد خواهد رسید لهذا کمیسیون قوانین مالیه نقطه نظر اولی خودش را تغییر داد و در نظر گرفت که پوستهای بره که در ظرف همان نج ماه موعدی که اجازه خروج داشتهاند تهیه شده و به واسطه نقص وسائل نقلیه نتوانستهاند خارج نمایند فقط این اجازه شامل حال آنها بشود. بنابراین نظر کمیسیون قوانین مالیه عیناً همان نظر آقای طهرانی بوده است و حتی در یکی از جلسات کمیسیون قوانین مالیه پیشنهادی شد که خیلی صریح تر از این ماده که الآن تقدیم شده است این مقصود را تامین میکرد منتهی بدبختانه آن پیشنهاد حائض اکثریت نشد و بلاتکلیف ماند بعد در جلسه دیگر بنده غائب بودم و قتی رسیدم گفتند این ماده در کمیسیون تصویب شده بنده هم بر طبق عبارت تصویبی کمیسیون راپورت را تقدیم مجلس کردم ولی نظر کمیسیون قوانین مالیه عیناً همان نظر آقای طهرانی است که تمام پوستهای بره که در مدت پنج ماه مقرر خریده شده و به واسطه نقص وسائل نقلیه نتوانستهاند حمل کنند فقط به آنها اجازه داده شده است و زمان اجازه هم از حالا است تا اول هوت بنابراین از این بابت اختلاف نظری بین راپورت کمیسیون و نظر آقای طهرانی نیست.
رئیس ـ آقای داور (اجازه)
داور ـ موافقم
رئیس ـ آقای رئیس التجار(اجازه)
رئیس التجار ـ بنده هم موافقم
رئیس ـ شاهزاده شیخ الرئیس هم موافقند؟
محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ بنده هم موافقم
رئیس ـ آقای شیخ هادی شیخ الرئیس(اجازه)
آقای شیخ هادی شیخ الرئیس ـ بنده اجازه نخواستهام
رئیس ـ آقای نظم الملک(اجازه)
نظم الملک ـ بنده هم موافقم
رئیس ـ آقای حاج میرزا عبد الوهاب هم موافقند؟
حاج میرزا عبد الوهاب ـ بنده با لایحه موافقم ولی با توضیحی که آقای سردار معظم دادند مخالفم
مخبر ـ اجازه بفرمائید توضیحشان را بدهند.
رئیس ـ توضیح مطرح نیست. آقای عماد السلطنه (اجازه)
عماد السلطنه ـ بنده موافقم
رئیس ـ آقای دستغیب موافقید یا مخالف؟
دستغیب ـ بنده یک سؤالی داشتم
رئیس ـ آقای مدبر الملک(اجازه)
مدبر الملک ـ بنده هم موافقم
رئیس ـ آقای قائم مقام الملک هم موافقند؟
قائم مقام الملک ـ بلی موافقم
آقا سید یعقوب ـ بنده هم اجزه خواستم اسم بنده مرحوم شد
رئیس ـ آقای تهرانی (اجازه)
آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ بیاناتی که آقای مخبر کردند تقریباً تصدیق عرایض بنده بود و فرمایشاتشان تطبیق میکرد با مقدمه این قانون ولی مقدمه قانون نیست و قانون عبارت است از خود ماده واحده ماده واحده هم تعمیم دارد مینویسد: وزارت مالیه مجاز است کلیه پوستهای بره را که به موجب قانون ممنوع از خروج شده است اعم از این که در انبار گمرک باشد یا محل دیگر تا اول هوت ۱۳۰۳ برای خروج از ایران در مقابل پرداخت حقوق ذیل آزاد نماید. این اعم است که دیروز خریده شده باشد یا امروز یا پنج ماه قبل یا قبل از آن یا بعد از آن بنابراین بنده پیشنهاد کتبی دارم و تقدیم میکنم که نوشته شود (در صورتی که خرید آنها در ظرف پنج ماه از موقع اجرای قانون باشد در این صورت بنده هم موافقم.
رئیس ـ آقای داور (اجازه)
داور ـ دلائلی که آقای طهرانی برای مخالفتشان ذکر کردند بیشتر راجع به این بود که قانون را باید محترم داشت و وقتی یک قانون وضع میشود باید سعی کرد و فلسفه او را رعایت کرد ولی گمان میکنم خود آقای طهرانی هم تصدیق بکنند که اگر پس از وضع قانون معلوم شد در عمل یک منظور و مقصودهایی که مقنن در نظر داشت تامین نمیکند و به آنها لطمه میزند آن وقت به طور استثناء خود مقنن باید آن ضرری را که از وضع آن قانون پیش آمده است جبران کند. این را هم عرض میکنم که احترام قانون البته صحیح است ولی در تمام مجالس شوروی دنیا کار به همین منوال میگذارد که یک قوانینی تصویب میشود اگر مقدار قوانین را که در تمام مجالس دنیا نسخ شده است ملاحظه بفرمائید مخصوصاً در همین ادوار اخیر که در همه دنیا مجلس است تصدیق می فرمائید که ناچاریم ما هم مثل سایرین مجبوریم گاه گاهی قوانینی که وضع کردهایم نسخ کنیم و قوانینی که در حین عمل اشکال دارد اصلاح کنیم یا یک مستثنائی را قبول کنیم زیرا قوه مجریه مادام که قانونی وضع نشده باید او را محترم بشمارد. ولی قوه مقننه هر وقت دید یک قانونی دارای نواقص است یا قوه مجربه هر وقت حس کرد قانونی در حین عمل به مشکلات بر میخورد باید آن قانون را به قوه مقننه پیشنهاد کند و قوه مقننه هم سعی کند که زودتر آن را اصلاح کند و اگر نکرد خود آن قانون به اشکالاتی بر میخورد و طبعاً محترم نخواهد ماند و اجرا نخواهد شد. بنابراین چون دولت این جا ملاحظه کرده است یک موردی را که همه باید آن را در نظر داشته باشیم و آن عبارت است از اوضاع اقتصادی خودمان و وضعیات مردم و تجارت سر و دست شکسته این مملکت است تاجری که به هزار زحمت یک مال التجاره کمی که در ایران است و میخواهد به خارج بفرستد و یک صادراتی از برای مملکت تهیه میکند البته از برای منافع خودش است ولی منافع آنها به کلی مطابق است با منفعت عمومی. آقایان اگر به صادراتی ما ملاحظه بفرمایند میبینند چند قلم بیشتر نیست و اگر هر روز ما یک کاری بکنیم که به این صادرات لطمه وارد شود تصور میکنم یک لطمه است که به همه مملکت خورده است مادامی که ما نتوانستهایم یک جنس تازه و مرغوبی از برای خارجه بفرستیم و صادرات ما عبارت از همان مواد اولیه از قبیل پوست و پشم و غیره است. باید سعی کنیم که صادرات لااقل بیشتر از مملکت خارج شود و فعلا چون خود آن قانون مطرح نیست بنده نمیخواهم راجع به آن عرضی بکنم و شاید خیلی از ؟آقایان معتقد باشند که اینقانون اصولا مطابق مصلحت ما نبوده است. ولی عجالتاً این طور پیش آمده است که از وقتی که این قانون مطرح شده تا حالا یک عده از تجار ادعاهایی میکنند و ادعاشان هم به واسطه اسنادی که داشتهاند در بعضی از مقامات ثابت شده است که مقداری پوست خریدهاند که تجارت نمایند قانون هم مدتی قرار گذاشته است (منتهی همان طور که مخبر محترم فرمودند در مملکت شتر و الاغ نمیشود مثل مملکت ترن و راه آهن کار کرد و تجارت نمود) که مال التجاره در فلان ساعت معین و فلان روز معین به سر حد برسد البته در راه گیر میکند. قاطر وا میماند و چند روز بعد از تقاضای مدت قانونی این مال التجاره وارد محلی که باید بشود میشود و گمرک هم نمیتواند آن را بپذیرد این تجار هم که مثل غالب تجار ما یک سرمایه کمی دارند و به اعتبار تجارت مینمایند البته دچار زحماتی شده و ورشکست میشوند و ورشکستگی آنها هم تنها منحصر به یک تاجر نیست. ورشکستگی یک تاجر اسباب ورشکستگی یک عده زیادی است بنابراین دولت آمده است یک پیشنهادی کرده است که آقایان در آن سابقه دارند در کمیسیون هم همان طور که آقای مخبر و آقای طهرانی فرمودند سعی شد که رعایت حال تجار شود رعایت قانون هم مادامی که نقض نشده بشود اشکالاتی هم در کمیسیون تولید شد و یک عبارتی پیشنهاد شد که قبئل نشد و آن این بود اشخاصی که قبل از انقضاء مدت قانون پوست خریدهاند و وارد گمرک کردهاند مجاز باشند البته تصدیق میکنید که این طور هم در عمل بچه اشکالاتی بر میخورد. فرضاً پوست را خریدند و وارد گمرک کردند این قسمت را ممکن است معین کرد ولی راجع به قسمت دیگر که قبل از انقضاء قانون خریداری شده باشد تولید مشکلاتی میکرد و این قسمت را نمیشد معین نمود و تولید یک گفتگوهایی میکرد زیرا دفاتر تجارتی که برای معاملات در این مملکت نیست تا معلوم شود چه وقت مال التجاره خریده شد و چه وقت فروخته شده این بود که برای رفع این مشکلات کمیسیون همچو فکر کرد که این استثناء را قائل بشود و اجازه بدهد به آن اشخاص که بیشتر این پوستها مال آنها است که در همان مدت قانونی خریدهاند شاید در ضمن بعضیها هم غفلت کرده و دیر تر این مال التجاره را خریدهاند و حالا دچار اشکال شدهاند پس خوب است اجازه داده شود پوستها را خارج نمایند تا دولت هم دچار زحمت نشود و ادارات دولت را هم بیک زحمات فوق العلده نیندازند. بنابراین کمیسیون این راپورت را تقدیم کرد که فعلا این اجازه داده شود تا بعد یک فکری راجع به این قانون بشود و اگر آقایان هم یک دقتی در این خصوص بفرمایند و زودتر به این امر خاتمه بدهند که چند نفر تاجر بدبخت راحت بشوند شاید موافق مصلحت همه باشد و از برای تجارت هم فوائد کلی داشته باشد.
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.
جمعی دیگر ـ کافی نیست.
رئیس ـ رای میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.
(عده قلیلی برخواستند)
رئیس ـ معلوم شد کافی نیست. آقای نظام التولیه مخالفند؟
آقای نظام التولیه ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید. این را هم خدمت آقایان عرض میکنم که شور اول است شور دوم هم باید بشود.
نظام التولیه ـ البته آقایان وکلاء قانونی را که نوشتهاند ملاحظه کردهاند که اگر این بره کشی در مملکت موقوف نشود شاید تا چند سال دیگر گوسفند هم در مملکت پیدا نشود به علاوه قانونی که اول گذراندهاند هنوز قدم اولش پیش نرفته است که معلوم بشود منفعت دارد یا ضرر و البته قانونی که وضع شده است باید بگذارند اجرا شود و به صرف این که چهار نفر از تجار برای منافع خودشان یک درخواستی میکنند بدون مدرک و هنوز هم در هیچ جا ثابت نشده کمیسیون نباید فوراً رای بدهد که این پوستها خارج بشوند و اگر هر روز بنا بشود یک قانونی وضع بشود و بعد فوراً او را نسخ کنند این کار خوبی نیست و بعلاوه مدارک این تجار هم هنوز در هیچ محکمه ثابت نشده که ادعاشان صحیح است یا خیر. لذا بنده عقیده ندارم همچو اجازه داده شود که این پوستها از سرحد خارج شود و البته اگر یک ضرر مختصری را تحمل نمایند برای منافع کلی اولی است.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقای سید یعقوب ـ بنده یک قدری توجه آقایان نمایندگان محترم خصوصاً آقای آقا شیخ محمد علی و آقای نظام التولیه را متوجه میسازم به این که ما در مملکت پاریس و لندن واقع نشدهایم ما در مملکت ایران واقع شدهایم و قانونی که مینویسیم تا برود به هیئت وزراء بعد از هیئت وزراء برود به ادارات مربوطه از آنجا برود به سر حدات دو سال طول میکشد و آن بد بختی که محکوم به حکم قانون است بخواهد اسباب اجرای قانون را فراهم کند چهار سال طول میکشد نه این که به مجردی که قانون گذشت فوراً به سرعت برق تمام افراد مملکت مستحضر شوند و اسباب اجرای آن را فراهم نمایند. دیگر این که پریروز آقای آقا شیخ محمد غلی اینجا فریاد میزد ندای داد ای بیداد دو تومان میخواهند برای مجازات قرار بدهند این مملکت دو تومان ندارد حالا امروز میخواهند چهار کرور به تجار بدبخت که تمام هستیشان از بین رفته است ضرر بزنند.
آقا: منع کردن از پوست بره هیچ نفعی از برای مملکت ما عاید نمیشود مگر این که یک عدة از تجار پوست فروش ما از بین رفتند بروید از اداره گمرک تحقیق کنید ببینید هیچ نفعی از برای ما پیدا شد غیر از این که تجار پوست فروش ما رفتند پیش یک عده تاجر مخمل فروش و مملکت به این روز بدبختی و فقر اقتصادی گرفتار شد؟ بروید از علماء علم اقتصاد سؤال کنید و ببینید چه قدر ضرر به تجارت این مملکت وارد آمده البته قانون مقدس است اما برای کی؟ یک ملت بدبختی که تمام ثروتش از بین رفته است ما باید ملاحظه اقتصادیات و احتیاجات آن را بکنیم پس از آن قانون وضع کنیم. بعلاوه خیلی دلتان میسوزد که قانون نسخ میشود؟ این که کلیه قانون الهی نیست یک قانونی است که از کله بنده و جنابعالی در آمده است حالا که ما فهمیدیم این قانون ضرر دارد این است که میخواهیم موافق اقتضاآت امروزه آن را اصلاح کنیم عذابی هم در آخرت به ما وارد نمیشود ما برای ترفیه حال ملت یک قانونی وضع کردهایم وقتی برخوردیم و دیدیم ضرر دارد و سد تجارت شده است باز بگوئیم قانون مقدس است؟ افراد مملکت هم از بین بروند؟ ما بایستی ملاحظه حاجات مملکت را بکنیم و مطابق آن قانون وضع کنیم و اگر این لایحه را مطالعه فرموده بودید این ایراد بر شما وارد نبود و این ایرادها را نمیکردید. اساساً بنده میخواهم در یک مقدمه صحبت کنم یک جاهل قاصر داریم یک جاهل مقصر. حالا در علم حقوق تغییرات دیگری دارد ولی ما که در مدارس قدیمه درس خواندهایم این جور میفهمیم که غالب این اشخاص جاهل قاصرند یعنی عدم اطلاعشان به مواد قانون باعث شده که مال التجاره خودشان را دیر به مقصد رساندهاند و در سر حد مامورین گمرکی خیلی به آنها سخت گیری کردهاند حالا این اشخاص جاهل قاصرند نه اینکه عالماً عامداً آمده باشند و برخلاف قانون مملکتی اقدام کرده باشند با این ترتیباتی که عرض کردم خوب است آقایان مخالفین مخصوصاً آقایان نظام التولیه و آقا شیخ محمد علی عالی جنابی بکنند و مخالفت خودشان را پس بگیرند و به تجار بدبخت چهار پنج کرور ضرر نزنند دیگر بسته به میلشان است هر چه میخواهند بفرمایند بفرمایند.
رئیس ـ آاقی مدبر الملک (اجازه)
مدبر الملک ـ موافقم.
رئیس ـ آقای رئیس التجار (اجازه)
رئیس التجار ـ بنده هم موافقم.
رئیس ـ آقای میرزا ید الله خان موافقید؟
آقا میرزا یدالله خان بنده اجازه نخواستم.
رئیس ـ شانزدهم اسد اجازه خواستهاید. آقای عماد السلطنه (اجازه)
عمادالسلطنه بنده با راپورت سابق مخالف بودم ولی با این راپورت موافقم.
رئیس ـ آقای زعیم موافقید؟
زعیم ـ خیر مخالفم.
رئیس ـ بفرمائید.
زعیم ـ آقای آقا سید یعقوب در تعقیب بیانات آقای طهرانی شرحی فرمودند که گمان میکنم سوء تامع داشته باشد. آقای طهرانی بیاناتی فرمودند که بنده هم با ایشان موافقم البته جاهل قاصر مقصر نیست. به آن کسانی که پوست بره قبل از اجرای قانون خریدهاند باید اجازه داد که پوستشان را خارج نمایند که نه به آنها ضرر نخورد نه به تجارت مملکت و نه به قانون لطمه وارد آمده باشد ولی از مقدمه این راپورت به نظر میرسد که مخصوصاً نظرشان بیشتر در الغاء قانون است و الا اگر آن طوری که آقای سردار معظم بیان فرمودند قصد کمیسیون این باشد که این پوستهای بره قبل از اجرای قانون یعنی قبل از انقضای مدتی که جریمه به آن تعلق میگیرد خریده شده خارج شود دیگر لازم نیست تا اول هوت ۱۳۰۳ به آنها مدت بدهند که پوستشان را از سر حد خارج بنمایند ممکن است این پوستهای بره را در هر کجا که هست به مالیه محل بدهند پلمپ نماید وقتی که پلمپ شد هر وقت که خواستند خارج بنمایند ممکن است یک مدت خیلی قلیلی که قرار بگذارند منتهی چهل و پنج روز که هر کس در این مدت پوست بره خریده است ببرد آن جا پلمپ کند و بنده تصدیق میکنم فرمایش آقای آقا سید یعقوب که قانون وقتی مقدس است که مطابق احتیاجات عامه وضع شود و بنده گمان میکنم این قانون هم مطابق احتیاجات عامه وضع شده و مقدس است. چون اصلاً بره کشی را در مملکت رواج دادن قحطی انداختن است اگر به مذاکرات مجلس سابق رجوع بفرمائید (بنده که آن دوره وکیل نبودم فقط مذاکرات مجلس را در جرائد میخواندم) به ادله که آقایان موافقین برای گذاشتن این قانون اقامه میکردند که گمان میکنم آقای آقا سید یعقوب هم یکی از آنها بودند تصدیق خواهند فرمود که نقض این قانون حتی تزلزل انداختن به آن هم صلاح نیست حالا یک اشخاصی جاهل قاصرند نه مقصر برای انجام حاجت آنها بنده این ماده را مقتضی نمیبینم مگر این که از کمیسیون ثانیاً پیشنهاد بشود که در مدت چهل و پنج روز هر کس پوست بره خریده است ببرد در مالیه محل و پلمپ کند بعد حمل به خارج کند.
رئیس ـ آقای رئیس التجار (اجازه)
رئیس اتجار ـ بنده اگر چه در مجلس سابق از اشخاصی بودم که عقیده به این قانون نداشتم ولی البته قانون محترم است و احترام قانون هم منظور شده است که دولت اعلام کرده است روز آخر پنجماه اشخاصی که پوست بره به گمرک میبرند از آنها قبول نکنند همین طور بعد چون صرفه اقتصادی و تجاری مملکت را ملاحظه کرده است و دیده است که این قسمت برای تجارت مملکت ضرر دارد (چون مسئله تجارت پوست بره یک تجارت عمده شده است که امروز در تمام ممالک متمدنه مخصوصاً آلمان زحمات زیادی کشیدهاند تا این تجارت را ترویج کردهاند برای جلوگیری از این ضرر عمده از آقایان نمایندگان معتقد شدهاند که اصلاً دولت را دعوت کنند که در موضوع خود قانون پوست بره یک مذاکراتی بکنند. ولی این قسمت عجالتاً مربوط به اینجا نیست. راجع به پنج ماهی که در قانون مهلت معین شده بود عدة از تجار که قبلاً پوست خریده بودند و به واسطه نبودن راه و سرما و موانع دیگر چهار پنج روز دیرتر مال التجاره شان به گمرک رسید. این بود که مجبور شدند این تقاضا را بکنند تا خسارت زیاد به آنها وارد نشود و گمان میکنم آقای نظام التولیه هم اسناد آنها را ندیدهاند یک اسنادی است که دولت هم تصدیق آنها را کرده است و تقریباً هشت هزار تومان هم کرایه دادهاند تا پوستها رسیده است به شیراز حالا صرف نظر از این که این مساعدت با تجار است صدهزار تومان یا کمتر یا بیشتر هم کرایه دادهاند تا پئستها رسیده است به شیراز. حالا صرف نظر از این که این صرفه دارد یعنی از آنها گمرک دریافت میکند برای تجار هم از نقطه نظر صادرات مملکت خیلی فایده دارد و اگر این اجازه را بدهیم خیلی به موقع است و ابداً هم خلاف قانونی نشده است. ولی در عین حال یک پیشنهادی هم تقدیم کردهام چون این ماده درست در کمیسیون توضیح نشده است و از ماده این طور فهمیده میشود که پوستهایی را که بعد از انقضاء مدت قانونی خریدهاند آنها را هم میتوانند خارج کنند. لهذا بنده معتقدم که درست توضیح داده شود مقصود پوست هائی است که قبل از انقضاء مدت پنج ماه خریده شده است
(جمعی از نمایندگان گفتند ـ مذاکرات کافی است ـ عده دیگر گفتند ـ کافی نیست).
رئیس ـ رای میگیریم آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام نمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس ـ معلوم میشود کافی نیست. آقای شیروانی. (اجازه)
شیروانی ـ بنده در اصل موضوع مخالفتی ندارم ولی در این درجه بندی که برای حقوق دولت شده است بنده مخالفم و گمان میکنم درست دقت نشده است. برای پوستهای بخارا دو ریال معین کردهاند در صورتی که پوست بخارا مربوط به مملکت ما نیست مال التجارهای است که از خارج داخل مملکت ما میشود به گمرک هم میدهد برای پوست شیراز هم دو ریال معین کردهاند در صورتی که غالباً کمتر از دو تومان سه تومان قیمت ندارد همچنین برای سایر ارقام پوست که قیمت آنها بیش از یک تومان باشد برای آن هم دو ریال معین کردهاند و بنده عقیدهام این است که پوست بخارا و شیراز پنج قران باشد و سایر ارقام پوست که قیمت آنها بیش از یک تومان است همان طور که در راپورت معین شده دو ریال باشد ولی راجع به پوست هائی که قیمت آن یک تومان یا کمتر باشد یک قران بنده مخالفم چون اصلاً ممکن است یک پوستی یک فژقران قیمت داشته باشد آن وقت بیاید یک قران هم گمرک بدهد؟ این را بنده مخالفم چون از روی بی اطلاعی معین شده پیشنهادی هم در همین زمینه دارم تقدیم میکنم که پوست هائی که قیمت آن کمتر از یک تومان است از حقوق گمرکی معاف باشد.
رئیس ـ شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه)
محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ در قسمت پوست بخارا پارسال یک قانونی گذراندند اگر آن را ملاحظه بفرمائید رفع اشکال میشود اما راجع سایر پوست هائی که قیمت آنها از یک تومان کمتر است میفرمایند معاف باشد بنده مخالفم در مملکت ما مالیات سه شاهی و پنج شاهی هم هست خوب است آن را پیشنهاد بفرمائید و الا دلیلی ندارد که مالیات یک قرانی حذف بشود و اساساً این مخالفت موضوعی ندارد چون عرض کردم مالیات از آن کمتر هم داریم و بنده با اصل لایحه هم موافق هستم.
رئیس ـ آقلی شریعت زاده مخالفند؟
شریعت زاده ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید.
شریعت زاده ـ البته آقایان نمایندگان محترم تصدیق میفرمایند که در مملکت باید قانون حکومت کند. زیرا در سایه اصل حکومت قانون مملکت میتواند یک آتیه روشنی داشته باشد. بنده در اظهارات آقایان موافقین یک دلیلی که لزوم تخلف از قانون را ایجاب کند نیافتم. آقایان نظرشان در این است که یک عده از تجار پس از آن مدت مقرره در قانون یک پوست هائی خریدند و این پوستها اگر فروخته نشود به آنها ضرر وارد میآورد البته هر مسئله از نقطه نظر خودش قابل تصدیق است ولی از طرف دیگر در مملکت باید اصل حکومت قانون مراعات شود چون سعادت جامعه منوت به رعایت این اصل است. وقتی بنا شد در یک قانون یک مدتی معین شده باشد با رعایت حال عموم و این که هر یک از اهالی مملکت بتوانند دسترسی پیدا بکنند و به آن عمل کنند مسلماً بعد از انقضاء آن مدت دیگر کسی نمیتواند تقاضائی بکند که یک تصمیم جدیدی کمه روحاً بر خلاف قانون قبل است اتخاذ شود و مخصوصاً بنده معتقدم که مجلس شورای ملی و آقایان نمایندگان محترم باید بیشتر علاقه به این موضوع داشته باشند و اشکالی که آقایان موافقین میفرمایند این است که آن هائی که پوست بره دارند ندانستهاند که مشمول این قانون نبودهاند سند این آقایان چه چیز است؟ گفته میشود استشهاد. البته تهیه استشهاد خاصه از برای اشخاص ذینفع خیلی سهل است ولی آیا این تقاضا و استشهاد مجوز این است که یک قانونی که حقاً باید در مملکت حکومت کند بر خلاف آن رفتار شود؟ خیر و این که آقایان میفرمایند یک مقداری پوست قبلاً خریده شده است این را بنده مؤثر نمی دانم زیرا وقتی اجرای یک قانون اعلام شده است هر کس باید بداند و هیچ کس نمیتواند بگوید که عدم تذکر من موجب عدم مسئولیت است ولی ممکن است یک اشخاصی پوست هائی داشته باشند که استفاده از آنها در نتیجه مواجه شدن با فرس ماژر یا چیزهایی در حکم فرس ماژر است ممکن نباشد یا اگر کسی در حبس بوده است و وقوع این حوتدث مانع از رسیدن پوست به موقع در سر حد بوده است از نقطه نظر اصول قضاوت برای این شخص حق خروج باقی است زیرا که از ناحیه این شخص خلاف قانونی صادر نشده است به عقیده بنده اگر یک چنین اشخاصی پیدا شوند که نتوانستهاند پوستهای خود را به واسطه فرس ماژر خارج کنند باید به یک محکمه صلاحیت دار مراجعه کنند تا در آن جا رسیدگی کنند والا فقط به صرف این که باید تجارت تقویت شود نمیشود قانون را نقض کرد و اصل حاکمیت و قانون اصلی است که مجلس باید طرف دار ان باشد. بنابراین بنده با این راپورت مخالف هستم.
سردار معظم (مخبر) ـ به واسطه منقصت نظام نامه داخلی مخبر شدن گاهی خیلی مشکل است زیرا که انسان باید نظر کمیسیون را دفاع کند و نظر خودش را فدا کند به این جهت من عقیده شخصی را اظهار نمیکنم و اگر میخواستم عقیده شخصی را اظهار کنم مجبور بودم بگویم که با عبارت این ماده مخالف هستم و با پیشنهاد آقایان موافقم. ولی چون در غیبت بنده کمیسیون یک تصمیمی گرفته است بنده مجبورم حامی عقاید کمیسیون باشم و عقیده شخصی را اظهار نکنم در این جا باید مطلب را تفکیک کرد تا بتوانیم یک شقی را اتخاذ کنیم در این که حاکمیت قانون مسلم است محل کلام نیست که قانون با ید هم محترم باشد و نباید قانون را فدای منافع افراد کرد. زیرا که اگر ما بخواهیم منافع افراد را در نظر بگیریم آن وقت هر روز یک قانونی را باید نقض کنیم زیرا که هر قانونی مستلزه ضرر و زیر پا گذاردن حقوق یک عده است از طرف دیگر وسعت نقض قانون را هم اگر بخواهیم به این اندازه بگیریم که به نام ضرر نزدن به تجار و تکثیر صادرات مملکت و خراب نشدن پوست بره و به نام این که قصور بوده است یا تقصیر بوده است آن قدر این نقض قانون را وسعت بدهیم و بگوئیم خلاف قانون شده است و تا اول هوت هم درب این خلاف قانون باز است و هر کس که دلش میخواهد از این درب باز بیاید تو و هر کاری میخواهد بکند این هم یک نظر است ولی البته این نظر را نمیتوان تصدیق کرد وبرای ترمیم یک مورد به خصوص تا اول هوت درب خلاف قانون را باز کرد. بنابراین باید یک شق ثالثی پیدا کرد و قسمت عمده نظر کمیسیون هم توجه آن شق بوده است و اساس تصمیم کمیسیون هم بر روی آن شق بوده است چون بعضیها میگویند قانون محترم است و باید اجرا شود و در آن مهلتی که معین شده پنج ماه است حالا اگر ما بخواهیم جمودت در ظاهر قانون کنیم حق این است به مجرد این که روز آخر پنج ماه تمام شد قانون قوه خود را پیدا میکند و بالاخره اگر با قاطر یا الاغ هم پوستهای خود را حمل کرده باشند که دیر تر رسیده باشد تقصیر خودشان است و گناهی بر کسی نیست بنابراین پوستها باید مطابق مقررات قانون ضبط شود در این جا کمیسیون از نقطه نظر قاضی بودن قضاوت نکرده بلکه از نقطه نظر هیئت منصفه قضاوت و اظهار عقیده کرده و این طور رای داده است راست است که مطابق ظاهر قانون صاحبان پوست حق ندارند. ولی بدبختانه در مملکتی که وسائل نقلیه اش الاغ و قاطر است در مملکتی که در پارهای موارد پست دولتی را با گاو حمل میکنند ما نمیتوانیم آن قدر در قانون جمودت کنیم و انصافاً اقتضای این را دارد که یک قدری هم اغماض کنیم و بگوئیم که اگر یک مدت قلیلی از آن موقع تخطی شده است باز نباید با شدت قانون را در این موقع اجرا کنیم بنابراین تصمیم کمیسیون این شد تمام پوست هائی که در ظرف پنج ماه مهلت باید حمل به خارج بشوند و حمل نشدهاند و به واسطه مشکلات و موانع نتوانستهاند در سر موعد به مقصد برسند به آنها به طور استثناء اجازه داده شود که خارج نمایند و چنانچه عرض کردم در این زمینه یک پیشنهادی در کمیسیون مطرح بود که نه قبول و نه رد شد و بلاتکلیف ماند پس از آن برای آن که لازم بود تصمیمی اتخاذ شود گفته شد در این غمض عین یک غمض عین دیگر هم بشود. مثلاً چون برای این که تشخیص بدهند که آیا کدام پوست در ظرف پنج ماه خریده شده و کدام پوست بعد خریده شده تولید اشکال میشود و از طرف دیگر کمیسیون هم اطلاع حاصل کرده بود پوست هائی که فعلاً محل بحث ما است همه آنها در ظرف همان مدت پنج ماه خریده شده است و بعد پوستی خریداری نشده است لهذا کمیسیون این شق را اتخاذ کرد و این راپورت را داده بنابراین تصدیق به این که خلاف قانون است اغماض میشود و از خلاف قانون صرف نظر میشود و ما همه خودمان میدانستیم که این اجازه موافقت با قانون ندارد ولی نظر به اوضاع داخلی مملکت و نظر به این که یک مقداری پوست در ظرف پنج ماه خریده شده بود که موفق به حمل آن نشده بودند ما لازم دانستیم که در این مورد هم اجازه بدهیم خارج نمایند ولی باید گفته شود اگر این قانون این مرتبه هم نقض بشود و باز از طرف تجار یک همچو تشبثاتی بشود باید آقایان تجار بدانند که دیگر همچو اجازه داده نخواهد شد.
رئیس ـ آقای شیخ العراقین زاده.(اجازه)
شیخ العرلقین زاده ـ آنچه از بیانات آقایان موافقین مفهوم شد این است که اجازه صدور پوست بره را به دو دلیل لازم می دانند اول این که این قانون غیر عملی است و داد میزنند که قانون غیر عملی است و آن روز که قانون را وضع کردیم خود ماها بودیم و حالا هم که تشخیص دادیم غیر عملی است تغییر میدهیم یک دلیل دیگر هم حس رافت و شفقت زیاد آقایان است که میگویند تاجر بیچاره سرمایه دار است سرمایه اش کم است تجار ما سرمایه ندارند یا پوست را قبل از مدت مقرر قانونی خریده بنابراین اجازه داده شود پوستهای آن کسی که قبل از مدت قانونی خریده با سایر پوستها برود به خارجه.
آقا سید یعقوب ـ برود به خارجه از خارجه پول بیاورند ضرری دارد؟
شیخ العراقین زاده ـ و همان طور که اظهار فرمودند رفتن پوست به خارجه ضرری ندارد و هیچ کس هم مخالف این نیست که پوست برود به خارجه و به جای آن پول بیاید ممکن هم هست که این قانون بر طبق یک لایحه قانونی نقض شود ولی آیا شایسته است یک قانونی را که مجلس تصویب کرده است به این شکل عقلا لغو کنیم این جا یک اشتباه غریبی شده است موضوع بحث این یک مادهای است که پیشنهاد شده است مینویسد. وزارت مالیه مجاز است کلیه پوستهای بره را که بموجب قانون ممنوع از خروج شده است.اعم از این که در انبار گمرک باشد یا محل دیگر تا اول حوت ۱۳۰۳ برای خروج از ایران در مقابل پرداخت حقوق ذیل آزاد نماید.این فرم بندی ماده کاملا مخالف قانون سابق است حس ترحم و رأفت خیلی خوب چیزی است و بالاخره واقعاً اگر یک تاجری قبل از مدت قانونی یک پوستهایی خریده و شتر و گاو وغیره هم مانع شد که در سر موعد به مقصد برسد پس لااقل باید محدود کنیم پوستهایی را که آوردهاند و در انبار گمرک موجود است مجاز باشند که آنها را خارج نمایند ولی اگر میخواهند همه پوستها خارج شود باید دولت یا آقایان نمایندگان یک لایحه قانونی تقدیم نمایند و القای آن قانون را بخواهند و پس از آن که آن قانون الغاء شد هر تاجری که پول زیاد دارد پوست به خارج بفرستد.بنابراین بنده و سایرین برای این که هم حس رأفت را رعایت کرده باشیم و هم رعایت قانونی را که خودمان وضع کردهایم نموده باشیم چون بنده هم یکی از اشخاصی هستم که به این قانون رأی دادهام حالا هم پیشنهاد کردم کلیه پوستهائی که در گمرکات توقیف شده است مجاز است خارج شود بدون اینکه از طرف دولت مانع خروج آنها شوند ولی در مقابل صد بیست حقوق گمرکی بدهند و فعلاً مدتی است این پوستها توقیف شده است و اگر میخواهند تمام پوستها خارج شود بحمدالله برای آقایان نمایندگان خیلی آسان است یک لایحه قانونی پیشنهاد کنند که آن قانون ملغی شود وقتی که ملغی شد آن پوستهایی هم که در سایر نقاط هست آنها را هم آزاد باشند خارج نمایند.
رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب.(اجازه)
حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده عرض میکنم این اجازه که کمیسیون داده است فقط از نقطه نظر حس ترهم نبوده است بلکه بواسطه این بوده است که یک صدمه بزرگی به صادرات مملکت وارد میآید زیرا این پوستها میماند و میپوسید و فاسد میشود و باید ریخت توی دریا مثل این که شانزده هزار تومان از این پوستها فاسد شد و توی دریا ریختند و بنده با این راپورت موافقم.اما نه آن طوری که آقای سردار معظم توضیح دادند زیرا نمیشود تشخیص داد که این پوستها در آن مدت پنج ماه خرید شده یا خیر و این که آقای شیخ العراقین پیشنهاد کردند برای آن پوست هائی که در گمرک است اجازه خروج بدهند و آن هائی که در گمرک نیست اجازه خروج ندهند این طور نیست بنده عرض میکنم. خیلی از پوستها را به گمرک نبردهاند چون گمرک می گفته است ضبط میکنیم بنابراین پیش خود صاحبان پوست است و آمدهاند در شیراز این دلیل اجازه دادند که این پوستها را خارج کنند.به علاوه عقیده بنده این است که صادرات مملکت (اگر هم گوشت یک من پنج تومان بشود)در مقابل این که واردات زیاد شود.
(هم همه بین نمایندگان)
حاج میرزا عبدالوهاب ـ هر کس از آقایان ایرادی دارد بگوید. بنابراین از نقطه نظر این که صادرات مملکت زیاد شود و اگر هم این پوستها بماند فاسد خواهد شد خوب است این اجازه داده شود.
رئیس ـ آقای ضیاء الواعظین پیشنهاد کردهاند که این راپورت از دستور خارج شود.
شیخ الرئیس ـ من مخالف هستم.
رئیس ـ بفرمائید.
محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ اگر توضیح دارند بفرمایند تابعد بنده مخالفت خود را عرض کنم.
رئیس ـ آقای ضیاء الواعظین (اجازه)
ضیاء الواعظین ـ رأی بگیریم
رئیس ـ ایشان توضیحی ندارند.
شیخ الرئیس ـ عرض میکنم چندین ماه است که این راپورت در کمیسیون قوانین مالیه معطل شده است و همچنین در وزارت مالیه معطل شده است و هر وقت هم که در مجلس مذاکره شد این راپورت به تأخیر افتاده و بالاخره امروز جزء دستور و مطرح شده است و مانعی ندارد که امروز در آن مذاکره شود و تکلیف معین شود و مقصود این است که یک مقدار پوست موجود است و هر قدر بماند فاسد میشود و از بین میرود ولی اگر به خارجه برود پول میشود بنابراین عقیده من است که تکلیف قطعی این را معین کند و وقتی که صاحبان پوست بدانند اجازه خروج داده نمیشود اقلاً پشمش را میفروشند و علت ندارد که ما مردم را معطل کنیم بنابراین باید زودتر تکلیف آنها را معین کرد شاید امروز هر پوستی را دو قران بخرند ولی فردا هیچ نخرند و بالاخره باید یک تکلیفی برای این پوستها معین کرد چه دست سرمایه دار باشد چه دست غیر سرمایه دار.
رئیس ـ رأی میگیریم پیشنهاد آقای ضیاء الواعظین آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(دو سه نفر قیا نمودند)
رئیس ـ تصویب نشد. رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ معلوم میشود کافی است. پیشنهادها قرائت میشود
(به شرح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم که ماده واحده به قرار ذیل اصلاح شود: وزارت مالیه مجاز است کلیه پوستهای بره را که به موجب قانون ممنوع از خروج شده است اعم از این که در انبار گمرک باشد یا محل دیگر تا اول عقرب ۱۳۰۳ الی آخر
(میرزا جواد خان)
بنده پیشنهاد میکنم نوشته شود ماده واحده به شرح ذیل:
به وزارت مالیه اجازه داده میشود پوستهای برهای را که قبل از موعد ۵ ماه مهلتی که قانون ۳۰ جزای ۱۳۰۱ خریده بودند و بواسطه موانعی به سر حد نرسیده است از تاریخ تصویب این ماده تا اول حوت ۱۳۰۳ پس از اخذ حقوق ذیل اجازه خروج دهند: برای پوستهای شیراز و بخاره پنجاه و دو قران سایر ارقام پوست که قیمت آنها بیش از یک تومان باشد پنجاه و دو قران پوست هائی که قیمت آنها یک تومان و یا کمتر از یک قران. (رئیس التجار)
بنده پیشنهاد میکنم در باب پوست بخارائی مطابق ماده دوم قانون منع خروج پوست بره رفتار شود اگر هم سابقاً از گمرک رد شده از دوریال معاف باشد.(محمد هاشم میرزا)
پیشنهاد میکنم عبارت ذیل این طور نوشته شود: برای هر پوست که قیمت آن زیاد بر یک تومان باشد دوریال و برای هر پوست که یک تومان یا کمتر از یک تومان قیمت داشته باشد یک قران. (دست غیب)
آقا سید محی الدین این بنده پیشنهاد میکنم که ماده به طریق ذیل اصلاح شود:
وزارت مالیه مجاز است کلیه پوستهای بره که قبل از انقضای ۵ ماه مهلتی که در قانون سی ام جزای ۱۳۰۱ خریده و حمل شده است و به واسطه نواقص وسائل محلیه در موعد خود به سر حد رسیده تا اول حوت ۱۳۰۳ برای خروج از ایران در مقابل پرداخت حقوق ذیل آزاد نماید.(آقا شیخ محمد علی تهرانی)
بنده پیشنهاد میکنم از آخر سطر سوم از ماده واحده لفظ (در مقابل پرداخت حقوق ذیل) حذف شود و در عوض نوشته شود (در مقابل حقوق گمرکی معموله سنواتی آزاد نماید)(حاج میرزا عبد الوهاب)
بنده پیشنهاد میکنم که حقوق دریافتی از پوست بره به قرار ذیل تعدیل شود: برای پوستهای شیرازی ۵ قران سایر ارقام پوست که قیمت آنها بیش از یک تومان باشد دو ریال پوستهائی که بیش از یک تومان قیمت ندارد یک قران (شیروانی)
بنده پیشنهاد میکنم که ماده واحده به طریق ذیل نوشته شود:
مجلس شورای ملی به وزارت مالیه اجازه میدهد که به اداره گمرکات امر دهد فقط پوستهای بره را که به اعتبار قانون ۳۰ جوزای ۱۳۰۱ در گمرکات سر حدی توقیف نموده در مقابل پرداخت صدی ۲۰ از قیمت عادله آن برای خروج از ایران آزاد نماید.(شیخ العراقین زاده)
این بنده پیشنهاد میکنم که کلیه پوستهای بره به منفعت دولت مصادره شود.(مقوم الملک)
بنده پیشنهاد میکنم از قیمت کلیه پوستهای بره یک عشر دریافت شود.(اخگر)
بنده پیشنهاد میکنم که پوستهای بره که میخواهند خارج کنند از گمرک نزد هیئت حاکمه اثبات شود که به واسطه نواقص وسائل محلیه عقب افتاده باشد نه این که به مجرد دعوی مدعی عمل شود(شریعتمدار دامغانی)
رئیس ـ پیشنهادها ارسال میشود به کمیسیون. شور اول تمام شد.رأی میگیریم به شور ثانی آقایانی که تصویب میکنند وارد در شور ثانی بشویم قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. راپورت کمیسیون فقط مطرح است. ماده بیست و سوم
(به شرح ذیل قرائت شد)
ماده ۲۳ ـ دولت ایران تعهد میکند در موارد (فورس ماژور) مثل جنگ و رولوسیون و زلزله و طوفان و طغیان آب و غیره که مانع یا مزاحم یا باعث تأخیر اجرای تعهدات صاحب امتیاز در هر کدام از قطعات چهار گانه یا کلیه قطعات گردد مدت اجرای آن تعهدات را نسبت به آن قطعه یا کلیه قطعات تمدید داده بر مدت امتیاز به اندازه که منع یا مزاحمت یا تأخیر به عمل آمده است بیفزاید.صاحب امتیاز مکلف است مورد (فورس ماژور) را در ظرف سی روز بعد از آنکه این وقایع مزاحم یا باعث تأخیر یا مانع اجرای عملیات تشخیص داده شود کتبا به اطلاع وزارت فوائد عامه در تهران برساند دولت ایران در این صورت باید در ظرف شصت روز کتباً قبول یا عدم قبول مورد فورس ماژور را به صاحب امتیاز اطلاع دهد چنانکه دولت ایران سکوت اختیار نماید و مدت منقضی شود این سکوت مثل قبول قطعی تلقی خواهد شد.در صورتی که صاحب امتیاز عمداً یا سهواً قصور کرده به دولت اطلاع ندهد دولت ایران آن واقعه را فورس ماژور قبول نخواهد کرد.در صورت بروز اختلاف بین صاحب امتیاز و دولت در ماهیت امر قضیه به حکمیت (چنانچه در ماده ۲۴ پیش بینی شده است) رجوع خواهد گردید.
رئیس ـ آقای داور (اجازه)
داور ـ موافقم
رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو (اجازه)
ارباب کیخسرو ـ در موقعی که پیشنهادات سابق شده بود نسبت به این ماده مخصوصاً بنده با آقای سهام السلطان مذاکره کردم که در کمیسیون توجه به این قسمت بفرمایند. این جه مواقعی را معین کردهاند برای فرس ماژور و اسامی هم عنوان کردهاند ولی هیچ مدتی را معین نمیکند که آن قضایا حداقل مدتش معین بشود.البته حداکثر نمیشود برای آن معین کرد ولی اگر یک روز واقعه رخ داد آیا باید یک روز مدت اضافه شود؟ بنابراین بنده عقیدهام این بود که یک مدت معینی باشد که اگر از آن مدت تجاوز کرد جزء فرس ماژور محسوب شود.یکی دیگر این که خواستم بدانم علت چیست که نوشته اطلاعی که کمپانی به دولت میدهد یا جوابی که دولت به آنها میدهد باید کتباً باشد. حالا اگر وسائل دیگری داشته باشند که بتوانند زود اطلاع بدهند چه مانعی دارد؟
سهام السلطان مخبر ـ در قسمت اخیری که فرمودند کتباً برای این قید شده که سندیت داشته باشد زیرا وقتی کتبی باشد البته محل اختلاف نمیشود چه از طرف دولت و چه از طرف کمپانی ولی اگر شفاهی باشد ممکن است محل اختلاف بشود و یک روز نماینده کمپانی بگوید من شفاهاً گفتم و دولت قبول نکند یا دولت بگوید و کمپانی قبول نکند به این جهت کتباً نوشته شده که اسباب اشکال نشود و اختلافی حاصل نشود.در قسمت اول هم که راجع به مدت فرمودند نمیشود برای این قضایا مدت معین کرد برای این که یک قضایایی اتفاق میافتد که ممکن است باعث تأخیر بشود آن وقت چه طور ما مدت یا قرار بگذاریم البته تا وقتی که رفع آن بشود یک روز یا ده روز هر چه قدر باشد آن را هر مدت امتیاز می افزائیم ولی تعیین مدت گمان میکنم اصلاً ممکن نباشد.
رئیس ـ رأی گرفته میشود به ماده ۲ آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند
(عده کثیری برخواستند)
رئیس ـ تصویب شد.ماده ۲۱ که راپورتش در ثانی داده شده مطرح است
(به شرح ذیل قرائت شد)
ماده ۲۱ ـ در صورتی که صاحب امتیاز در ظرف دوازده سال از تصویب آن در مجلس دست از استفاده این امتیاز بردارد (که در این صورت امتیاز فسخ و بلااثر خواهد بود) کلیه حقوق عرضی و اموال غیر منقوله خود را به دولت ایران واگذار خواهد نمود ولی حق خواهد داشت کلیه یا قسمتی از ساختمانهای قابل حمل و از مصالح و اشیاء و اساسیه و ذخائر و انبارهای منقوله که در ایران برای استفاده از این امتیاز داراست چه نسب شده و چه نسب نشده باشد سطح العرضی و تحت العرضی از ایران خارج کرده یا به معرض فروش برساند و دولت ایران حق نخواهد داشت مانع شده و یا مالیات و عوارضی به هیچ اسم و رسم از این بابت مطالعه نماید
رئیس ـ آقای داور(اجازه)
داور ـ موافقم.
رئیس ـ آقای طهرانی(اجازه)
آقا شیخ محمد علی طهرانی ـ بنده خواستم از آقای مخبر یک سؤال بکنم این جا عبارت
۰۰۰ رئیس ـ مخالفید یا موافق؟
آقا شیخ محمد علی ـ مخالفم این عبارت (کلیه حقوق عرضی و اموال غیر منقول خود به دولت ایران واگذار خواهد نمود) ولی حقوق عرضی خود را با اسناد یا بدون اسناد؟ این مجمل است به جهت این که میگوید من حقم را واگذار میکنم مثلاً اجارهای کرده است پنجاه ساله یا ده ساله یا یک ساله.میگوید حقم را واگذار میکنم اما چه قدر از حقوق مقدار حقی را که دارد چه قدر است معلوم نیست یک اراضی را اجاره کرده است ده ساله بعد از ده سال یک ده سال دیگر و ده سال به ده سال اجلره میکند پس حقوق را که واگذار میکند به دولت باید معلوم باشد ومعین نه مجمل باشد و مبهم بنابراین اسنادی که متعلق به آن است باید به دولت ایران بدهد تا از آن معلوم بشود که این حقوق چه قدر است و میزانش چیست.
رئیس ـ آقای داور(اجازه)
داور ـ بنده تصور میکنم که این قسمت واضح باشد کسی حقی را به کسی واگذار میکند البته اسناد هم که پهلوی او است واگذار مینماید و این اسنادی برای کمپانی اهمیتی و قیمتی ندارد نظر به این که از این جا میرود. اجازه نامه فلان ملک را به دولت بدهد یا ندهد فرق نمیکند علاوه بر این همین قدر که کمپانی خواست برود و موافق این ماده و به هر دلیلی از دلایل که معلوم شد این را به دولت داده است دیگر حقوق به دولت واگذار شده است و آن چه که در اجاره کمپانی بوده واگذار به دولت شده و عرض کردم چون اهمیتی برای کمپانی ندارد البته اسناد را هم باید بدهد و گمان میکنم به همین اندازه.توضیح آ قای طهرانی غناعت بکنند و این ماده را هم رأی بدهند.
رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب(اجازه)
حاج میرزا عبد الوهاب ـ بنده قبلاً که این ماده به مجلس آمدمخالف بودم و حالا هم مخالف هستم برای این که اگر بنا شد اشیاء منقوله را ببرد تیر آهن خانه را ببرد درش را ببرد در مقابل هم که به دولت چیزی نمیدهد یک زمینی را گرفته خراب کرده به دولت میدهد بنده نمی دانم این چه صرفه است برای دولت که تمام اشیائی که قابل نقل است ببرد این را از آقای مخبر سؤال میکنم که جوابش را بدهند که بنده قانع شوم.
سهام السلطان ـ البته تصدیق می فرمائید که کمپاین دز مدت دوازده سال بی کار نخواهد مان یک مبالغی خرج خواهد کرد و یک ضررهائی میدهد و در صورتی که نتوانست استفاده بکند و خواست دست از کار بردارد چنان که این جا نوشته شده آن چه را که غیر منقول است به دولت واگذار میکند ولی دیگر اشیائی که آورده است و لوله هائی کشیده است و انبار و مخزنها را نباید تقاضا داشت.بعد از آن که مبالغ کلی خسارت کشیده آنها را هم به دولت ایران واگذار کند البته ساختمان و بنا در اراضی هر چه داشته باشد به دولت ایران واگذار میکند و هر چیزی که قابل حمل باشد میتواند ببرد.
(جمعی اظهار کردند مذاکرات کافی است)
رئیس ـ مذاکرات کافی است.
جمعی از نمایندگان ـ بلی کافی است.
رئیس ـ رأی گرفته میشود به ماده بیست و یک آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(عده کثیری قیام نمودند .)
رئیس- تصویب شد ماده بیست و دوم.
(بشرح زیر قرأت شد)
ماده ۲۲ ـ صاحب امتیاز متعهد است برای اتباع ایران که در خدمت او باشند هر گونه تسهیلاتی که معقول و موجه باشد تحصیل اطلاعات عملی و عملی در فن صنعتی نفت فراهم آور به علاوه تعهد میکند برای کارهای غیر فنی امتیاز اتباع ایران را به کار وا دارد همچنین برای مشاغل که محتاج به اطلاعات مخصوصه است ایرانیان را که دارای استعداد ولیاقت لازمه را ببیند به دیگران ترجیح دهند.و نیز صاحب امتیاز متعهد است که در هر زمان قوانین مملکتی را راجع به وضعیت کارگران از حیث ساعات کار و مسکن حفظ الصحه و غیره کاکلاً رعایت نماید.
رئیس ـ آقای شریعت مدار(اجازه)
شریعت مدار دامغانی ـ این ماده مشتمل بر دو قسمت است یک قسمت کار غیر فنی که کمپانی ملزم میشود به اتباع ایرانی بدهد این را تصور میکنم که لازم به قبول کردن یک منتی از کمپانی نیست زیرا از برای کارهای با نزاکتی که در کارخانه باشد چنان که در نفت جنوب هم ملاحظه میکنیم از خارج عمله بیاورند و قائل به یک اختصاص میشوند ولی برای کارهایی که ته چاه رفتن است و باید مرد غیر از اتباع ایرانی کسی دیگر نیست و برای کارهای غیر فنی از اروپا آمریکا کسی نمیآید که آنها را قبول کند. اما آن قسمت اولش که ما میتوانیم استفاده کنیم این است که (تسهیلاتی که معقول و موجه باشد.برای تحصیل اطلاعات علمی و عملی در فن صنعتی نفت فراهم آورد) یعنی یک قسمت از اشخاصی را که معلومات فنی ندارد تربیت نمایند که کارگر فنی شوند و متخصص شوند این را هم در تحت یک الفاضی در آوردهاند که (معقول و موجه) باشد و هیچ کمپانی را ملزم نمیکند ممکن است اصلاً از افراد ایرانی هیچ کس را نگوید که لیاقت دارده پس چون عمده استفاده مااز این قسمت اول است که اینها را یاد بدهند و اشخاص را تربیت نمایند برای اختصاص امور فنی بنده پیشنهاد میکنم که کمپانی ملزم باشد سالیانه یک عده را تربیت کرده و برای تخصیص امور فنی معین کند.
سهام السلطان مخبر ـ آقای دامغانی دو قسمت فرمایش فرمودند قسمت اول را که خودشان فرمودند البته در ایران یک عمجلاتی به کار واداشته میشود ولی یک اختصاص داده میشود که کمپانی باید ایرانیها را وارد کند چون در سر حدات است ممکن است خارجیها بیایند کار کنند این است که در قسمت کارهای غیر فنی ایرانیها را باید به کار وادارد اما در قسمت دیگر که راجع به کارهای فنی فرمودند ممکن است گفت که بیاید سالی دو کرور خرج کند و پانصد نفر شاگرد تربیت کند ولی باید چیزی گفت که معقول باشد و این باید طوری باشد که هم بشود ما از کمپانی تقاضا داشته باشیم و هم کمپانی بتواند انجام بدهد عرض کردم اگر ما غیره این کلمه را بنویسیم ممکن است از او تقاضا کنیم که یک مدرسه با یک میلیون خرج درست بکند و این ابداً معقول نیست که یک کمپانی که آمده و یک امتیازی میکرد همچو اقدامی بکند.اما در قسمتهایی که برای او پیشرفت دارد و میتواند یک اشخاص را برای تربیت علمی و عملی حاضر کند یعنی معقول و متوجه باشد میتوانیم تقاضا کنیم و اوهم میتواند انجام بدهد که در آن راپورت قدیم کلمه ممکنه نوشته شده بود ولی چون کلمه فرانسه اش (روزنابل) بود و بیشتر به معقول و متوجه ترجمه میشد کمیسیون این کلمه را تصویب میکند و خوب هم است
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
رئیس ـ رأی گرفته میشود به این ماده آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد.لایحه علائم صنعتی از ماده سیزدهم است.
بعضی از نمایندگان به طور همهمه ـ تنفس بدهید.
رئیس ـ می فرمائید تنفس داده شود
بعضی از نمایندگان ـ بلی
رئیس ـ آقای تدین پیشنهاد کردهاند جلسه ختم شود.
جمعی از نمایندگان ـ صحیح است
رئیس ـ مخالفی دارد؟
جمعی گفتند ـ خیر
رئیس ـ دستور جلسه روز یکشنبه اولا لایحه علائم صنعتی ثانیا لایحه مقادیر و اوزان در درجه سوم راپورت کمیسیون بودجه راجع به بودجه دربار آقای سردار معظم(اجازه)
سردار معظم ـ اولاً چون مدتی است لایحه الصاق تمبر به بلیط نمایشگاهها غیر از یک ماده تکلیفش معین شده استدعا میکنم نظر به این که یک ماده بیشتر نمانده در دستور جلسه آن را هم مقرر فرمائید گذاشته شود که تکلیفش معین شود ثانیاً مدتی قبل از این پیشنهادی شده بود راجع به طبع صورت مشروح مجلس راپورت این کار هم از طرف اداره مباشرت رسیده است تحقیقاتی هم که لازم است شده استدعا میکنم مقرر فرمائید که آن مطلب هم جزو دستور جلسه آتیه گذاشته شود و تکلیفش نفیاً یا اثباتاً معین شود اگر هم وقت شد لایحه راجع به تعمیر مقبره فردوسی هم مطرح بشود.
رئیس ـ مخالفی ندارد که این دو مطلب جزو دستور بشود.
بعضی گفتند ـ خیر
رئیس ـ آقای مدبر الملک(اجازه)
مدبر الملک ـ اگر چه یک قدری دستور جلسه زیاد شده و دیگر وقتی نمیماند
جمعی از نمایندگان ـ صحیح است
مدبر الملک ـ صحیح نیست برای این که پیشنهاد خشکانیدن چمن کمال آباد راجع به مالاریای رعایا از تمام لوایحی که پیشنهاد شده جزو دستور شود مقدم تر است لهذا پیشنهاد میکنم لایحه مذبور جزو دستور شود.
رئیس ـ چون فقط باید یک رأی به قابل توجه بودنش گرفت ممکن است جزو دستور باشد.شاهزاده شیخ الرئیس(اجازه)
شیخ الرئیس ـ عرض بنده راجع به طبع صورت مجلس بود
رئیس ـ آقای طهرانی(اجازه)
طهرانی عرضی ندارم
(مجلس یک ساعت و ربع قبل از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی مؤتمن الملک