مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۳۷
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۳۷
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۵
جلسه: ۱۳۷
صورت مشروح مجلس یوم شنبه هفدهم برج حوت ۱۳۰۳ مطابق یازدهم شعبان ۱۳۴۳
مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید.
(صورت مجلس یوم پنجشنبه یازدهم حوت را آقای آقا میرزا جواد خان قرائت نمودند)
رئیس - آقای مدرس (اجازه)
مدرس - قبل از دستور عرض دارم.
رئیس - آقای اخگر (اجازه)
اخگر - بنده هم قبل از دستور عرض دارم.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - عرض بنده هم قبل از دستور است
رئیس - آقای امیر حشمت (اجازه)
امیر حشمت - قبل از دستور عرض دارم.
رئیس - آقای عمادالسلطنه (اجازه)
عمادالسلطنه - بنده راجع به دستور عرض دارم.
رئیس - آقای نظامالتولیه.
نظامالتولیه - قبل از دستور عرض دارم
رئیس - آقای ضیاءالواعظین
ضیاءالوعظین - بنده هم قبل از دستور عرض دارم
رئیس - آقای رهنما (اجازه)
رهنما - عرض بنده هم قبل از دستور است.
بعضی از نمایندگان - خیر
رئیس - آقای مدرس (اجازه)
مدرس - تقریباً از اول دوره چهارم که در حقیقت بعد از جنگ عمومی دنیا باشد در کلیه دنیا مسئله اقتصاد یک اهمیت فوقالعاده پیدا کرد و بالخصوص در ایران که از اول دوره چهارم چه در میانه مردم و چه در مجلس شورای ملی مسئله اقتصادیات اهمیت فوقالعاده پیدا کرده است
(جمعی ازنمایندگان - صحیح است)
و حق هم هست به واسطه این که امور بازرگانی عموم مردم باید از راه فلاحت و زراعت و صناعت و تجارت اداره شود. به واسطه وضعیاتی که در دنیا پیش آمد هر مملکتی هر جایی نسبت به خودش در این سه مسئله نکس پیدا کرده. البته فلاحت و زراعت امنیت فراغت میخواهد و همچنین تجارت و صناعت امنیت و فروش میخواهد و این از واضحاتی است که محل اشتباه و شبهه نیست و همیشه از اول دوره چهارم مخصوصاً دولتهایی که تشکیل شد اهتمام داشتند که در این زمینه یک خدماتی بکنند لیکن متأسفانه تا امروز تمامش به حرف گذشته است. در همان دوره هم کمیسیون فوائد عامه و کمیسیونهای دیگر در این مقوله صحبتها داشتند و موفقیتی پیدا نشد تا در این دوره که در حقیقت دنباله دوره سابق بود یکی از چیزهایی که منظور شد امتیاز معادن بود که اگر خاطر آقایان باشد یک ماده پرگرام محقق هر دولتی این بود. به این واسطه هم یک امتیاز نفت شمالی مطرح بود و قانونی هم برایش گذشت و مدتها زحمت کشیده شد...
رئیس - آقا میخواهید داخل در موضوع نفت بشوید؟
مدرس - بنده در کلیه اقتصادیات عرایض دارم یک قسمتش هم مربوط به نفت است.
رئیس - راجع به راپورت کمیسیون مبتکرات پریروز اینجا مذاکراتی شد و بنا شد امروز رأی بگیریم. کسی حق مذاکره ندارد. مطابق نظاماتی که هست اگر میخواهید ایشان حرف بزنند دیگران هم باید حرف بزنند.
مدرس - حرف بزنید به علاوه بنده روز چهارشنبه هم نبودم.
رئیس - بنده مطابق نظامنامه نمیتوانم اجازه بدهم.
ملکالشعرا - رأی بگیرید.
(همهمه نمایندگان و صدای زنگ رئیس دعوت به سکوت)
(خطاب به آقای مدرس) اگر راجع به اقتصادیات صحبت میخواهید بفرمایید بعد بفرمایید.
حائریزاده - قبل از دستور است و میتوانند صحبت کنند
(همهمه نمایندگان)
(صدای زنگ رئیس امر به سکوت)
رئیس - آقای اخگر. (اجازه)
اخگر - مقصود از عرض بنده تذکری است به آقایان نمایندگان محترم در خصوص پریشانی و استیصالی که منتظرین خدمت دچار شدهاند. در اینجا مکرر راجع پیش افتادن حقوق اعضای ادارات و اشخاصی که سر خدمت هستند که سه ماه و چهار ماه حقوقشان عقب افتاده مذاکرات شده است ولی منتظرین خدمت که در بین آنها اشخاصی یافت میشود که دو سال و سه سال است بیکار هستند و هیچ عایداتی هم ندارند تمام زندگانیشان از بین رفته است و در اینجا هم تصویب شده است که یک مبلغی از بابت حقوق آنها پرداخته شود با وجود این که این مسئله در برج میزان تصویب شده است و الان نزدیک است برج حوت هم تمام شود هنوز چیزی به آنها داده نشده است و البته همه آقایان هم میدانند که در این شب عیدی چقدر آنها احتیاج به پول دارند این است که تقاضا میکنم به دولت تذکر داده شود که حقوق منتظرین خدمت را اگر ممکن است تمامش و اگر ممکن نیست یک مقدارش را دراین شب عیدی به آنها بدهند.
بعضی از نمایندگان - صحیح است.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده خواستم خاطر دولت و مجلس را متذکر کنم که این کتابچه سبزی که از طرف کمیسیون بودجه به تمام ماها دادهاند و این قلمهای مواجب و وظیفه که در آن نوشتهاند اگر ما نگاه کنیم با این فقری که ما از لحاظ حفظالصحه داریم و همه هم مستحضر هستند در چهار فرسخی تهران در یک دهی صد و بیست نفر به واسطه دوایی مردهاند و این نیست مگر به واسطه نقصان حفظالصحه خوب است اعضای محترم کمیسیون بودجه توجه کنند اگر حقیقتاً محل عوائد دیگری نداریم از همین محل وظایف مبلغی برای حفظالصحه تخصیص داده شود. بنده حالا به آقایان عرض میکنم بعد از آن که راپورت کمیسیون بودجه آمد ما از جمله کسانی هستیم که مخالفت میکنیم مگر این که لااقل برای حفظالصحه اطراف تهران (حالا از حفظالصحه ولایات گذشتیم یک مبلغی منظور شود بعد از این که بودجه را به مجلس آوردند دیگر آقایان با آن فشار از ما رأی نخواهند که بیایند به بودجه رأی بدهید و الا دنیا زیر و زبر خواهد شد.
رئیس - آقای امیر حشمت (اجازه)
امیر حشمت - بنده فعلاً عرضی ندارم.
جمعی از نمایندگان - وارد دستور شویم.
عمادالسلطنه - بنده راجع به دستور عرضی دارم.
رئیس - بفرمایید
عمادالسلطنه - بنده پیشنهاد میکنم طرحی که راجع به مسئله آزادی نفت است امروز از دستور خارج شود.
رئیس - پیشنهادی هم در این باب شده است قرائت خواهد شد.
عمادالسلطنه - عرض بنده تتمه هم داشت. چون هر کاری بهترش این است از جریان خودش خارج نشود راجع به این قسمت از کمیسیون راپورتی در خصوص کمپانی خارج شده ممکن است جزو دستور مجلس بشود. اشخاصی که با این طرح موافق هستند با آن راپورت مخالف هستند و اشخاصی که با آن راپورت موافق هستند با این طرح مخالف هستند. در آن موقع اظهارات خودشان را بفرمایند دیگر لازم نیست دو جا صحبت بکنیم.
رئیس - پیشنهاد آقای تدین قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد میکنم که طرح قانونی آزادی نفت گیلان مسکوتعنه بماند.
رئیس - آقای تدین (اجازه)
تدین - بنده مقصودم از این پیشنهاد این است که یک مدتی وقت گرانبهای مجلس صرف جنجال و مباحثات در یک امری که موضوع ندارد نشود و به این سبب پیشنهاد کردند از دستور خارج شود ممکن است بنده هم با پیشنهاد ایشان موافقت کنم بنده تعجب میکنم طریق مخالفت با یک لایحه منحصر به این نیست که در مقابل با یک طرح قانونی دیگری پیشنهاد کنیم
سرکشیکزاده - در موقعش بفرمایید.
تدین - بنده جواب حضرتعالی را عرض نمیکنم فقط دعا میکنم که خدا به جنابعالی صبر بدهد.
سرکشیکزاده - بنده هم دعا میکنم خدا به شما صبربدهد...
(صدای زنگ رئیس - امر به سکوت)
ملکالتجار - (خطاب به سرکشیکزاده) ساکت شو.
سرکشیکزاده - خودت ساکت شو مگر رئیس هستی؟
(صدای زنگ رئیس)
ملکالتجار - تو رئیس هستی مجلس هستی که مجلس را شلوغ میکنی؟...
(صدای زنگ رئیس - دعوت به سکوت)
تدین - بنابراین موافق هستم با این که از دستور خارج شود و درموقعی که راپورت کمیسیون نفت مطرح است آقایان میتوانند کاملاً عقاید خودشان را اظهار فرمایند و آقایانی که مخالف هستند ممکن است در موقع شور در مواد یا کلیات آخرش رأی ندهند و این یک راه قانونی معموی است ولی اگر امروز بخواهیم وارد این قضیه بشویم بنده میدانم به جز جنجال نتیجه دیگری نخواهیم برد به این جهت این تقاضا را کردم.
رئیس - تقاضا میکنید مسکوت بماند؟
تدین - خبر همان طور که آقای عمادالسلطنه تقاضا کردند بنده هم تقاضا میکنم از دستور خارج شود.
رئیس - آقای رهنما (اجازه)
رهنما - آقای عمادالسلطنه در ضمن پیشنهادشان فرمودند لایحه کمپانی نفت حاضر شده عنقریب به مجلس میآید و در آن موقع ممکن است مخالفین عقاید خودشان را بگویند میخواهند رأی بدهند نمیخواهند رأی ندهند ممکن بود آن طرفش را هم ملاحظه بفرمایند. لایحه به امضای پنجاه و پنج نفر رسیده است (یعنی پنجاه و پنج نفر پیش حالا چه عرض کنم) آن پیشنهاد در ضمن سایر طرحها به مجلس آمده ممکن است در این قسمتی که حالا به مجلس آمده مذاکره بشود مخالفین در آن رأی ندهند ما نباید کارها را نیمه کاره بگذاریم. یک لایحه یا طرحی که به مجلس میآید باید موافقین و مخالفین مذاکراتی بکنند و دلایل خودشان را بیان نمایند پس از گفتن دلایل اکثریت مجلس ما آن قانون را رد میکند یا تصویب میکند وقتی رد کرد میرود و وقتی تصویب کرد باقی میماند. حالا اگر این فکر را آقایان میفرمایند که امروز اکثریت نیست و ممکن است بعد اکثریت پیدا شود این طور نیست. زیرا کسانی که امروز موافق هستند فردا هم موافق خواهند بود و کسانی هم که امروز مخالف هستند فردا هم مخالف خواهند بود. علیایحال بنده عقیدهام این است که امروز همین پیشنهاد مطرح شود و تکلیف آن که معلوم شد تکلیف آن لایحه هم زودتر معلوم خواهد شد.
رئیس - رأی میگیریم به تقاضای آقای عمادالسلطنه تقاضا کردهاند اخذ رأی در این طرح از دستور امروز خارج شود مقصود مذاکره نیست چون مذاکره کافی شده است چیزی که از دستور خارج میشود رأی گرفتن است.
بعضی از نمایندگان - مذاکرات هم کافی نشده است.
رئیس - اگر خاطر آقایان باشد در آن جلسه خواستیم رأی بگیریم که آقای آقا سید یعقوب رفتند بیرون وعده کافی نبود فقط چیزی که میماند مسئله رأی گرفتن است آقایانی که این تقاضا را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد
عمادالسلطنه - پیشنهاد بنده تتمه هم داشت
رئیس - این راجع به آخر جلسه است.
عماد السلطنه - بسیار خوب
رئیس - راپورت کمیسیون معارف خارجه و بودجه قرائت میشود (این طور قرائت شد)
کمیسیون خارجه لایحه نمره ۵۴۸۰ دولت را راجع به استخدام مادام آندرههس فرانسوی برای ریاست دارالمعلمات تحت مطالعه درآورده و استخدام مزبور را از نقطهنظر ملیت و تابعیت تصدیق دارد. کمیسیون بودجه لایحه نمره ۵۴۸۰ وزارت معارف را مورد بحث و مطالعه قرار داده و با اساس لایحه مزبور از حیث مدت که از ابتدای حمل ۱۳۰۴ لغایت سه سال باشد و از حیث مبلغ که سالیانه هزار و پانصد تومان خواهد بود درباره مادام آندرههس فرانسوی برای مدیری و معلمی مدرسه دارالمعلمات موافقت مینماید. کمیسیون معارف لایحه نمره ۵۴۸۰ وزارت معارف دایر به استخدام مادام آندرههس تبعه فرانسه را برای مدیری و معلمی مدرسه دارالمعلمات تحت مطالعه درآورده به اکثریت تصویب و به مجلس شورای ملی تقدیم میدارد
ماده اول - دولت مجاز است (مادام آندرههس) تبعه فرانسه را برای مدت سه سال از تاریخ اول حمل ۱۳۰۴ (۲۱ مارس ۱۹۲۵) برای معلمی و مدیری مدرسه دارالمعلمات کنترات نماید
ماده دوم - حقوق (مادام آندرههس) از قرار سالی هزار و پانصد تومان خواهد بود.
ماده سوم - دولت مجاز است بر طبق ماده ۲ قانون کنترات مستخدمین خارجه مصوبه ۲۳ عقرب ۱۳۰۱ سایر شرایط را تعیین و کنترات مشارالیها را امضاء نماید.
رئیس - در کلیات مخالفی نیست؟
آقا شیخ محمدعلی تهرانی - بنده مخالف بودم نوشتهام
رئیس - بفرمایید
تهرانی - بنده نقطهنظر مخالفم از این راه است که یک نفر اروپایی که زبان ما را ندارد هر قدر عالم و دانشمند هر قدر بافهم باشد برای مملکت مفید نیست. مگر این که زبان ما را هم بداند یعنی تعلیماتی را که برای اولاد و نوباوگان وطن لازم است به زبان فارسی تعلیم کند و الا یک معلمی که زبان فارسی بلد نباشد در موقع تعلیم یک مترجم باید پهلویش باشد در صورتی که معلوم نیست آن مترجم هم بتواند درست ترجمه کند و مقاصد آن معلم را درست بفهمد یا نمیتواند و اگر گرفتاری و اشکال مملکت ما برای این است که اشخاصی را که استخدام میکنیم و میآوریم در این مملکت زبان ما را درست نمیدانند و اطلاع ندارند و به این واسطه ما در صدمه هستیم علاوه به این یکی از چیزهایی که خیلی خیلی مهم است این است که مادامی که ما در مملکت خودمان اشخاصی داریم. باز غریبنوازی کرده و اشخاصی را از خارج کنترات میکنیم ده مقابل یا بیست مقابل آن چیزی را هم که به یک نفر ایرانی (که همان معلومات را هم دارا است) میدهیم به آن شخص میدهیم و خود این مسئله باعث میشود که هیچ یک از افراد ایرانی درصد تکمیل تحصیلات خود برنیایند به جهت این که بالاخره میبینند با تمام زحمات و صدماتی که که کشیدهاند. شبها را نخوابیدهاند و متصل مشغول مطالعه بودهاند. روزها مشغول مذاکره و مباحثه بودهاند با این حال یک نفر خارجی را میآورند در صورتی که معلوماتش یا کمتر یا مساوی با او است ده مقابل بیست مقابل به او میدهند. امروز در مملکت ما اشخاصی هستند و لو ارمنی هم باشند که این معلوماتی را که به این خانم نسبت میدهند دارا میباشند و به ماهی بیست تومان هم حاضر هستند خدمت کنند. الان یکی از آنها را اسمش را عرض میکنم مادام وارتو ارمنی که تحصیلاتش عالی و در اروپا تحصیل کرده است تصدیق هم گرفته است و سمتش هم این سمت هست که بتواند در دارالمعلمات تعلیمات عالی بکند. هیچ نظر سیاسی هم ندارد اگر ما به واسطه سیاست بخواهیم یک کاری بکنیم چکار به معارف داریم ما باید معارف مملکتمان را از سیاست خارج کنیم و به دست اشخاصی بدهیم که معلومات داخلی داشته باشند. این منتهای بدبختی است لقا خانم دختر برهانالملک که یک نفر خانم ایرانی و معلومات عالیه هم داشت و در همین دارالعلمات مشغول خیاطی بوده است شاید به ماهی بیست و پنج یا سی تومان هم کنتراتش کرده بودند به قدری اسباب دلتنگی او را فراهم ساختند که عاقبت استعفا کرد آلمانها او را با ماهی هفتاد تومان استخدام کردند و مخارج فوقالعادهاش را هم دادند و فرستادند به آلمان برای گلدوزی این چه جهت دارد که ما معلمین اروپایی را بیاوریم و متأسفانه هر کس را که آوردیم همین که کنتراتش تمام شد یک اصل مسلمی شد و گفتیم حکماً باید یا این باشد یا بدلش یا آن باشد یا بدلش و الا اسباب دلتنگی خواهد بود ما چرا از اول شعر بگوییم که دچار ضرورت بشویم بنابراین بنده مخالفم
ضیاءالواعظین مخبر کمیسیون معارف - آقای تهرانی در قسمت کلیات دو فقره اظهار داشتند یکی راجع به زبان فارسی که مدیره و معلمه یا مدیر و معلم باید به حد کفایت زبان فارسی را بداند و محتاج به مترجم نباشد. در این مورد بخصوص آنچه که بنده شنیدهام کمیسیون اطلاع تحصیل کرده است ایشان به حد کفایت فارسی میدانند و از عهده این سمتی که وزارت معارف برای ایشان معین کرده و لیاقت هم دارند بدون مترجم به خوبی برمیآیند. در قسمت دوم که تقریباً میخواهند اشعار بفرمایند که حتیالامکان لازم است ما از بین خود ایرانیها اشخاصی که لیاقت و کفایت دارند برای این گونه امور بگماریم بنده هم کاملاً موافقم. ولی مخصوصاً توجه ایشان را به این موضوع جلب میکنم که در ایران وجود یک مدرسه برای نسوان اعم از دارالمعلمات یا مدرسه دیگری که بتواند نسوان و دخترهای این مملکت را از مدارس دیگر بینیاز کند. به عقیده بنده در درجه اول از اهمیت است به هر وسیله و قسمی که هست باید یک مدرسه دایر شود که احتیاج ما را از مدارسی که دیگران تأسیس کردهاند رفع کند و احتیاج ما از این گونه مدارس رفع نمیشود و دختران ایرانی در تحت نظر معلمین ایرانی و وزارت معارف تربیت نمیشوند مگر این که یک مدرسه موافق تحصیلات مخصوصه و معلومات لازمه اداره شود. آقایان غالباً مسبوق هستند دارالمعلمات یک مدرسهای است که یک تحصیلات مخصوصی دارد و تصدیقنامه سایر مدارس برای معلمی یا مدیری دارالمعلمات کفایت نمیکند. معلمین دارالمعلمین مدیر دارالمعلمین معلمین دارالمعلمات مدیره دارالمعلمات باید تصدیقنامه از مدرسه داشته باشند که تحصیلات آن مدرسه مخصوصاً راجع به اصول معلمی و مدیری مدارس باشد. یک نفر هر قدر تحصیلاتش عالی باشد نمیتواند در مدرسه دارالمعلمین یا دارالمعلمات تدریس کند یا آنجا را اداره نماید پس به نظر بنده یکی از خدمات مهم وزارت معارف و مجلس همین بوده است که برای دارالمعلمات یک زن اروپایی استخدام کرده که بنابر اطلاعاتی که به کمیسیون رسیده است از تمام جهات چه از حیث اخلاق و چه از حیث دانستن زبان فارسی و معلومات خوب و دارای تصدیقنامه از مدرسه دارالمعلمات است و با این ترتیب به مناسبت این که شوهر ایشان هم در خدمت دولت ایران است از این جهت استخدام ایشان هم به طور اختصار تقریباً تمام شده است و بنابراین تصور میکنم این قسمت از فرمایش آقای تهرانی راجع به کلیات به حد کفایت عرض شد خوب است وارد در مواد شویم در مواد اگر آقایان نظری دارند میفرمایند بنده جواب عرض میکنم
رئیس - رأی میگیریم برای دخول در شور مواد آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس - تصویب شد. ماده اول قرائت میشود. ماده اول دولت مجاز است (مادام آندره هس)، تبعه فرانسه را برای مدت ۳ سال از تاریخ اول حمل ۱۳۰۴(۲۱ مارس ۱۹۲۵) برای معلمی و مدیری مدرسه دارالمعلمات کنترات نماید.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده در قسمت حقوقش عرض دارم.
رئیس - آقای اخگر (اجازه)
اخگر - موافقم.
رئیس - آقای کازرونی. (اجازه)
کازرونی - اگرچه آقای تهرانی آنچه که شاید و باید اظهار کردند بنده هم به نوبت خودم عقیدهام را عرض میکنم خدماتی که وزارت معارف از نقطهنظر تربیت اطفال و پارهای الفاظ دیگر به کار برده گمان میکنم قابل تفسیر باشد. حالا بنده در جزییاتش نمیخواهم داخل شوم و نتایجی هم که مآلا بر این رویه متفرع است. هر وقت دو نفری که پهلوی هم مینشینیم و آهسته صحبت میداریم گمان نمیکنم بر هیچ یک از ماها پوشیده باشد. حالا گفتگو در قسمت نسوان است که باید متخلق به اخلاق خوب باشند و یک تربیتی داشته باشند که بتوانند با مرد ایرانی سازش کنند و طوری نباشد که دخترهای ایرانی با ایرانی موافقت و سازش نداشته باشند و از هم نفرت داشته باشند در هر صورت بنده میخواستم سؤال کنم این شخصی را که میخواهند استخدام کنند از قرار اطلاعاتی که بنده تحصیل کردهام این شخص به قدری که بتواند امور مایحتاج خودش را اداره کند زبان فارسی نمیداند آن وقت چطور میتواند در مدارس ایرانی معلمه بشود و مطالب علمی را به معلمات و محصلات خودش القا کند آنها باید به او تعلیم بدهند یا او باید به آنها چیز بیاموزد و تعلیم بدهد؟ و چه نتیجه از وجود او مترتب خواهد بود؟ در هرصورت گمان میکنید در ایران کسی که بتواند متصدی این کار بشود وجود ندارد؟ بنده تصور میکنم به طوری که آقای تهرانی فرمودند این مسئله هم جزو تشریفات بشود که اگراین رفت خلفش بیاید. و به نظر بنده بودجه امروز ما هم این قدر قوت ندارد که هر روزه از این قبیل مخارج بودجه ما تحمیل بشود.
مخبر - فرمایشی که آقای تهرانی فرمودند و بنده جواب عرض کردم یک قسمت از فرمایش آقای کازرونی را هم متضمن بود که جواب آن عرض شده است. در قسمت اخیر فرمایشات هم که فرمودند این هم جزو تشریفات میشود. بنده خاطر محترم ایشان را تذکر میدهیم به این که کمیسیون مراقبت و سعی داشته است که اوقات اطفال در مدارس ضایع نشود و وقتی که نسوان از آن مدرسه بیرون میآیند کار دستی هم بلد باشند مخصوصاً در این قسمت فوقالعاده مراقبت شده است که تحصیلات درارالمعلمات طوری باشد که فقط برای تشریفات نباشد و کمیسیون معارف مطمئن شده است که ایشان علاوه بر معلوماتی که برای اداره کردن مدرسه داردالمعلمات دارند در کارهای دستی هم مراقبت مخصوصی دارند که برای نسوان فوقالعاده لازم است و اصول راجع به امور خانوادگی و خانهداری و کاردستی را هم به عهده گرفتهاند به اطفال بیاموزند و سعی دارند که کارها به این ترتیبی که عرض شد درکمال خوبی انجام بگیرد و اجرا شود. پس در این سمت از فرمایششان هم به قدر لزوم جواب عرض شد در هر حال امیدواریم دارالمعلمات ما هم همان طور که تمام علاقمندان به معارف و ترقی معارف آرزو دارند درکمال کمال خوبی اداره شده و نسوان ایرانی بتوانند تحصیل کرده و از معلومات تحصیلات عالیه و وافیه برخوردار شوند.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
رئیس - رأی میگیریم به ماده اول آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
رئیس - تصویب شد. ماده دوم قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده دوم - حقوق (مادام آندرههس) از قرار سالی هزار و پانصد تومان خواهد بود
رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده در ماده اول هم اجازه خواسته بودم نوبت نرسید. حالا در این ماده عرایضم را عرض میکنم. مراتبی را که آقای مخبر محترم در جواب بیانات آقایان مخالفین اظهار کردند در واقع نظیر همان پرگرامهایی است که غالباً ما به آن دچار میشویم مثلاً میگویند فلان معلم یا معلمه چطور نیست بلکه برعکس است چنانچه برای همین مدرسه دارالفنون وقتی که که معلم آوردند در مقام بیان شرحی در اوصاف آنها ذکر کردند ولی در موقع نتیجه هنگام عمل دیدیم که در روز دو ساعت بیشتر سر درس حاضر نمیشدند و گذشته از این هنوز فراموش نشده است که یکی از معلمین اروپایی به قدری و طوری یکی از شاگردها را کتک زد که مرد. پس خیلی چیزها در مقام صرف گفته میشود ولی در موقع عمل آن طور نیست و اگر حقیقتاً آن طور باشد ایران آباد میشود ولی متأسفانه چنانچه عرض شد آن طور نیست و چون بنده یقین دارم که این فرمایشات اظهارات آقایان موافقین که میفرمایند (چهها و چهها خواهد شد) در موقع عمل واقعیت پیدا نخواهد کرد و در واقع این وجهی که به ایشان داده میشود یک تقدیمی است از این جهت بنده پیشنهاد کردهام که این تقدیمی ماهی شصت تومان باشد.
رئیس - آقای اخگر موافقید؟
اخگر - بلی موافقم.
رئیس - بفرمایید.
اخگر - اساساً خوب بود آقایان مخالفین ملاحظه میفرمودند که با این وضعیت مملکت ما نمیشود برای تدریس و تعلیم نسوان مردهای ایرانی را انتخاب کرد البته زن را باید زن تعلیم دهد و تربیت کند نه مرد و حالا ناچار هستند زنی را برای معلمی نسوان در مدرسه دارالمعلمات انتخاب و استخدام کنند خاصه با این که آن زن باید دارای معلومات و تحصیلات عالیه باشد تا بتواند نسوان ایرانی را تعلیم دهد لازم میآمد که از اروپا استخدام نمایند و علاوه بر مواجب مبلغ زیادی به او خرج ایاب و ذهاب بدهند. ولی در این موقع خوشبختانه این مادام با تحصیلاتی که دارا است خودش در تهران است و ممکن است با این حقوق کم که ماهی صد و بیست تومان بیشتر نیست او را استخدام کرد و تا حدی هم زبان فارسی میداند. میفرمایند بعضی چیزها مرام است پرگرام مشعشع است ولی عملی نیست. خوب اگر بنا شد این اصل را ما اتخاذ کنیم هیچ وقت نباید به انجام هیچ کاری موفق شویم و اگر تا کنون یک کاری از پیش نرفته است برای ناامیدی خود ما بوده است و به هر حال اگر هم نشده باید سعی کرد که در کارها موفقیت پیدا کنیم و این دلیل نیست که دارالمعلمات ما معلمه خوب لازم نداشته باشد و این نکته را باید به آقایان تذکر بدهم و عرض کنم. خانوادهای که مردانشان عالم و زنانشان جاهل باشند مثل بدن فلج میماند و حتیالامکان باید سعی کرد که از همه مرد و زن عالم شوند.
جمعی از نمایندگان - مذاکذات کافی است.
رئیس - دو فقره پیشنهاد رسیده یکی از طرف آقای آقا سید یعقوب به مبلغ هزار تومان و دیگری از طرف آقای قائم مقام هزار و دویست تومان. آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)
آقا سید یعقوب - ینده اول شصت تومان پیشنهاد کرده بودم به او رأی بگیرید اگر رد شد بعد به سالی هزار تومان را بگیرید.
رئیس - دیگر توضیحی ندارید؟
آقا سید یعقوب - خیر دیگر عرضی ندارم عرایضم همان بود که عرض شد.
رئیس - رأی میگیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد یعنی ماهی شصت تومان آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند
(دو سه نفر قیام کردند)
رئیس - تصویب شد رأی میگیریم به هزار تومان آقایانی که ضریب میکنند قیام فرمایند
(چند نفری برخاستند)
رئیس - قابل توجه نشد. رأی گرفته میشود به هزار و دویست تومان
قائم مقام - اجاره میفرمایید توضیح عرض کنم.
رئیس - بفرمایید.
قائم مقام - بنده با استخدام این خانم معلمه نظر به این که عالمه است کمال موافقت را دارم و خیلی کار خوبی است ولی این که پیشنهاد کردم حقوقشان هزار و دویست تومان باشد برای این است که شوهر ایشان هم خدمت دولت است و قهراً متنعم میشود و این حقوقی که به ایشان داده میشود در واقع فوقالعاده است گرچه امروزه سیصد تومان وجه قابلی نیست لکن برای این که کمکی هم به بودجه معارف شده باشد این است که بنده این طور پیشنهاد کردم.
رئیس - آقایانی که پیشنهاد آقای قائم مقام را تصویب میکنند قیام فرمایند
(چند نفری قیام کردند)
رئیس - تصویب نشد. آقای آقا شیخ جلال پنجاه تومان پیشنهاد کردهاند. (خطاب به آقا شیخ جلال) توضیح بدهید.
آقا شیخ جلال - این پولی که به یک نفر معلمه داده میشود از نقطهنظر کاری است که از او برمیآید. مطابق شرحی که گفته شد خیلی از زنهای عالمه ایرانی هستند که این خدمت را به ماهی بیست تومان هم قبول میکنند. بنابراین بنده معتقدم که همین ماهی پنجاه تومان کافی است.
مخبر - از نقطهنظر تشویق معلمین و مدیران مدارس بنده عرض میکنم که کاملاً باید اینها را دلگرم و راضی کرد زیرا از هر جهت باید خیالشان راحت باشد تا بتوانند کاملاً وظایف خودشان را انجام داده و به شاگردان و متعلمین خود با نهایت مراقبت دروس را بیاموزند از این جهت هر قدر دولت و مجلس و شورای ملی بتواند آسایش خاطر معلمین را به عمل آورد برای مملکت ناقعتر خواهد بود. لذا بنده از آقایان تقاضا میکنم پیشنهادات خودشان را مسترد بدارند
رئیس - آقایانی که پیشنهاد آقای آقا شیخ جلال را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(دو سه نفری قیام کردند)
رئیس - آقای آقا میرزا یدالله خان پیشنهاد کردهاند هزار و سیصد تومان باشد.
(همهمه بین نمایندگان)
نجات - مجلس را مسخره کردهاند
رئیس - (خطاب به آقا میرزا یدالله خان) بفرمایید.
آقا میرزا یدالله خان - همین که اسم یدالله به میان آمد فوری همه آقایان داد و بیداد میکنند. لازم است عرض کنم که یک سال است بنده در وزارت معارف داد میزنم و فریاد میکنم که سالی سیصد تومان برای مدارس ساوجبلاغ اختصاص دهند تا اقلا چند نفر اطفال رعیت هم بتوانند تربیت شوند و درس بخوانند. هنوز موفق نشدهام و میگویند وجه نیست بنده نمیدانم این چه ترتیبی است که ماهی صد و بیست و پنج تومان برای یک معلمه اروپایی تخصیص میدهند آن وقت یک مدرسه برای اطفال مردم و رعایا دائر نمیکنند آقایانی که میل دارند صبایاشان به عادت و اخلاق اروپایی متخلق شود و خوی بگیرد خوب است این پول را از جیب خودشان بدهند و بنده تقاضا میکنم این مبلغ را صرف آن بدبختهایی که در ولایات هستند بنمایند
تدین - البته همگی علاقمند هستیم که معارف باید به قدری توسعه پیدا کند که هیچ یک از نقاط ایران بیمدرسه نباشد ولی یک نکته را بنده در اینجا تذکر میدهم و آن این است که هر عمارتی را که ما بخواهیم بسازیم باید اولاً تهیه مصالح آن عمارت را بکنیم و مصالح آن عبارت است از سنگ و آجر و گچ و خاک و چوب و سایر لوازم آن و هر قدر هم شما آدم عالم داشته باشید بدون مصالح نمیتوانید آن عمارت را بسازید همین طور تا معلم نداشته باشید به عقیده بنده این مدارس هر قدر زیادتر شور تضییع وقت است. بنابراین باید اول معلم تهیه کرد بعد مدرسه و معلم در جایی که تهیه میشود اسمش دارالمعلمین و دارالمعلمات است و در کمیسیون بودجه این مسئله مطرح شده و پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که در این موضوع هیچ نظر سیاسی نیست معارف ایران از روز اول تا به حال در تحت تأثیر سیاست نبود و از این تاریخ به بعد هم انشاءالله امیدواریم در تحت تأثیرات سیاسی واقع نشود و راجع به این معلمه هم چون وزارت نظرش این بوده است که یک نفری باشد که بتواند کاملاً از عهده این کار برآید و آن یک نفر هم همین خانم است که مادام آندرههس نام دارد. راست است اشخاص تحصیلکرده در بین خانمهای ایرانی هم هست و بنده هم منکر تحصیلات آنها نیستم ولی مسئله دارالمعلمات تهیه معلم یک فن مخصوص است مربوط به یک تحصیلات زیادی نیست به این جهت آمدهاند یک نفر را پیشنهاد کردهاند و این یک نفر هم اگر بخواهید هم مدیره مدرسه باشد و هم یک شعبه یا دو شعبه از دروس مهمه مدرسه تعلیم بدهد البته آقایان تصدیق خواهند فرمود این مبلغ که در این لایحه پیشبینی شده زیاد نیست بنابراین این این قدرها تصور میکنم مذاکرات موضوع نداشته باشد و همین طور پیشنهادات هم همان میکنم چندان موقعیت نداشته باشد و به علاوه یک نکته دیگری را باید آقایان در نظر داشته باشند که کنترات دو سر دارد و باید به رضایت طرفین باشد و حالا اگر ما اینجا بیاییم رأی بدهیم گمان نمیکنم آن طرف قبول کند
رئیس - رأی میگیریم پیشنهاد آقای آقا میرزا یدالله خان.
هزار و سیصد تومان آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس - قابل توجه نشد. رأی میگیریم به ماده دوم آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد.
آقا سید یعقوب - بنده پیشنهادی تقدیم کردهام
رئیس - مگر ماده اول را نخواندهاید
آقا سید یعقوب - اجازه میفرمایید
رئیس - تأمل بفرمایید بخوانند. (پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب به شرح آتی قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم که این تبصره در آخر ماده دوم نوشته شود که مادام آندرههس مقام معلمه را دارند نه مدیریت
رئیس - ماده اول هم قرائت میشود (به مضمون ذیل خوانده شد)
ماده اول - دولت مجاز است مادام آندرههس تبعه فرانسه را برای مدت ۳ سال از تاریخ اول حمل ۱۳۰۴ (۲۱ مارس ۱۹۲۵) برای معلمی و مدیری مدرسه دارالمعلمات کنترات نماید.
رئیس - ماده سوم. (به شرح آتی قرائت شد)
ماده سوم - دولت مجاز است بر طبق ماده دو قانون کنترات مستخدمین خارجه مصوبه بیست و سوم عقرب ۱۳۰۱ سایر شرایط را تعیین و کنترات مشارالیها را امضاء نماید.
رئیس - آقای عدلالملک
عدلالملک - موافقم
رئیس - آقای رهنما.
رهنما - موافقم
رئیس - مخالفی ندارد؟
(گفته شد - خیر)
رئیس - رأی گرفته میشود به ماده سوم آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. مذاکرات راجع به کلیات است آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده میدانم که مجلس رأی داده است در موادش و همین طور در کلیات هم رأی خواهد داد و ورقههای سفید هم حاضر است
بعضی از نمایندگان - صحیح است.
آقا سید یعقوب - بلی صحیح است اگر غیرصحیح میبود رأی نمیدادید. بنده اولیای دولت مخصوصاً وزارت معارف را توجه میدهم به یک مسأله این که در موقع رعایت انها را نمایند و آن این است که این کسانی را که ما استخدام میکنیم باید در حدود و حقوق خودشان مشغول کار باشند. به این معنی که نظامنامهای را که برای آنها معین میکنند و وزارت معارف مشغول اجرای او است باید کاملاً مواد آن را به موقع اجرا بگذارند و ملاحظه بکنند که اگر یک نفر تبعه خارجه آمد تمام حقوق تبعه داخله را به واسطه او از بین ببرند. بنده باز عرض میکنم که اولیای دولت را توجه به این قسمت بدهید که حقوق تبعه داخله را در کنف استخدام یک نفر تبعه خارجه از بین نبرد. بنده گناه نکردم که این حرف را زدم. عرض میکنم مستخدمین داخله و خارجه را در یک مرتبه و یک درجه و مقام ملاحظه کند. این اولاً. ثانیاً امیدوارم که از این به بعد وزرای ما یک روحی پیدا کنند که این قسمت را کاملاً طابق النعل بالنعل اجرا کنند و تفوق ندهند مستخدمین را بر یکدیگر. ثالثاً این که بنده پیشنهاد کردم در تبصره خودم که به سمت معلمی باشد و بیاناتی را هم که آقای ضیاءالواعظین فرمودند و همین طور سایر آقایان البته متوجه موضوع هستند و تصدیق میفرمایند که مقام مدیری فوق مقام معلمی است و بنده هم از این جهت پیشنهاد کردم که مقام مدیری فوق مقام معلمی است در دست خود ما باشد و به قدر امکان مقامات عالیه که در مملکت ما هست و اشخاص لایقی هم که از ایراینیها مناسب آن مقام پیدا میشود همینها را استخدام کنیم و این حقوق را از دست خودمان بیرون نکنیم. البته معارف ما ناقص است ولی اداره کردن مدرسه را که ما میدانیم و نباید این قدر فوقالعاده مرغوب شویم مرعوبیت به کلی ما را از بین برده است. این است که بنده با تعیین مدیری از برای آن زن جداً مخالفم و حقوقش را هم از مابقی شصت تومان اگر زیادتر باشد مخالفم و بنابراین ورقه آبی را اینجا گذاشتهام و خواهم داد.
رئیس - آقای دولتآبادی ماده الحاقیه پیشنهاد کردهاند نمیدانم حالا در این باب میشود مذاکره کرد یا نه؟ (ماده الحاقیه مزبور به شرح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم ماده ذیل بر این لایحه الحاق شود. دروسی که مدیره و معلمه مزبوره در دارالمعلمات میگوید باید به زبان فارسی بوده باشد.
رئیس - این ماده الحاقیه پذیرفته میشود یا خیر؟ آقای دولتآبادی در پذیرفتنش اگر اظهاراتی دارید بفرمایید.
دولتآبادی - در پذیرفتنش اظهاراتی ندارم و منوط به رأی مجلس است ولی در اصل موضوع عرایضی دارم.
آقا سید یعقوب - اجازه میفرمایید در پذیرفتنش عرض دارم
رئیس - بفرمایید.
آقا سید یعقوب - عرض میکنم لایحه دو شور دارد. یک شور در مواد است و یک شور در کلیات. ولی این لایحه هنوز دو شورش تمام نشده به واسطه این که یکی از مخالفین کلیات بنده بودم و در واقع شور در کلیات هنوز تمام نشده است و هنوز ما وارد در این لایحه هستیم. بنابراین چون وارد در لایحه هستیم اگر ماده الحاقیه پیشنهاد شود گمان میکنم بشود پذیرفت. چون شور لایحه وقتی تمام میشود که اوراق منتشر بشود و رأی بدهند و هنوز رأی داده نشده است و در کلیات مخالف صحبت کرده است ولی موافق هنوز صحبت نکرده است. پس میتوان گفت در حقیقتاً این لایحه شورش تمام نشده و چون تمام نشده میتوان ماده الحاقیه پیشنهاد کرد. این بود عقیده بنده.
رئیس - آقای دستغیب (اجازه)
دستغیب - بر فرض این که در نظامنامه یک ماده صریحی در باب این که این ماده نمیشود مطرح شود نداشته باشیم ولی منطق حکم میکند که وقتی دخول در شور کلیات شد معنایش این است که مواد تمام شده است و مجلس هم رأی داده است و معنای دخول در شور کلیات این است که مجلس به ختم مواد رأی داده. آن وقت مقام ریاست هم شور در کلیات را اعلام میکند معنای این مطلب این است که شور در کلیات را اعلام میکند و معنای این مطلب این است که شور در مواد تمام شد و شروع کردیم در کلیات لایحه و منطق و برهان حکم میکند که نمیشود ماده الحاقیه را پذیرفت ولی اگر شروع در شور کلیات نشده بود و در مواد بود همین طور است که میفرمایید اما وقتی که شروع در شور کلیات شد مثل این است که شروع برای گرفتن شده است و آیا در موقع رأی گرفتن میشود حرف زد؟ خیر اینجا هم همین طور است و دیگر نمیشود پذیرفت.
رئیس - رأی میگیریم که این ماده الحاقیه پذیرفته شود یا نه؟ آقایانی که موافقند قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس - تصویب نشد. مذاکرات راجع به کلیات است آقای داور (اجازه)
داور - موافقم
رئیس - آقای آقا سید یعقوب مخالف بودند بفرمایید.
داور - بنده نمیخواهم وقت آقایان را خیلی در این موضوع صرف کرده باشم آقای آقا سید یعقوب در اینجا دو دلیل آوردند. ولی بنده آنچه فکر میکنم میبینم نمیشود بیانات ایشان جنبه مخالف داد زیرا بیانات ایشان در حقیقت یک تقاضا و تذکری بود و فرمودند که دولت باید مستخدمین داخلی و خارجی را در ردیف قرار بدهد. بنده تصور میکنم این مسئله یک امر واضح و مبرهنی است و غیر از این هم نباید کاری کرد مخصوصاً در وزارت معارف هم معلم خارجی که بوده از ادای تکالیف خودش قصور نکرده و ساعتهای درسش را هم رسماً حاضر شده است و کار هم کرده است مثل یک نفر مستخدم ایرانی عمل میکرده است و اگر عمل نمیکرد تذکر میدادند. پس در این قسمت تقاضای ایشان نمیشود دلایل مخالفتی تصور کرد. مسئله دیگری که اظهار کردند این بود که فرمودند مقام مدیری مافوق مقام معلمی است و خواستند این مقام مافوق را اختصاص بدهند به خودمان بسیار خوب بنده هم حرفی ندارم باید هم همین طور باشد و بلکه حتیالمکان باید سعی کرد که مقامات عالیه در ادارات و دوایر همیشه به دست خود ایرانیها باشد. ولی بالاخره اگر لازم شد که شما از برای یک مقام یا انجام یک امری مجبور باشید که یک آدم مناسبی را پیدا کنید و از ایرانیها پیدا نشود و از اشخاص غیر ایرانی پیدا بشود آن وقت علت این که بخواهید آن مقام را به او بدهید بنده نمیدانم چیست؟ اینجا هم طرف احتیاج اداره کردن دارالمعلمات بوده است و یک نفر آدمی را میخواستند که با تجربیات و تحصیلات و تصدیقنامه کافی بیاید و مدرسه دارالمعلمات ما را با یک اصول صحیحی اداره کند و حالا اگر اصل قضیه را تصدیق میفرمایید ولی میخواهید این لقب را از او بگیرید این یک چیزی است ولی اگر میخواهید تدریس بکند ولی اداره نکند مقصود اصلی فوت میشود. زیرا او را برای کار مدیری هم خواستهاند و اگر خیر با این که بخواهید اداه هم بکند ولی مدیر دیگری باشد مسئلهای است علیحده و بنده تصور میکنم چون از این نقطهنظر احتیاج به وجود این خانم هست و اکثریت مجلس هم رأی داده است بهتر این است در این موضوع بیش از این صحبت نشود و رأی داده که همان مقام مدیری به او داده شود و آقای آقا سید یعقوب هم مطمئن باشند که از این حیث هیچ صدمه به مملکت وارد نمیشود.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
رئیس - مذاکرات کافی است؟
بعضی از نمایندگان - بلی کافی است.
رئیس - رأی گرفته میشود. آقایانی که این سه ماده را تصویب میکنند ورقه سفید و الا ورقه کبود خواهند داد.(در این موقع اخذ و استخراج آرا به عمل آمده نتیجه به قرار ذیل حاصل گردید)
ورقه سفید علامت قبول ۵۸ ورقه کبود علامت رد ۱۷
رئیس - عده حضار صد. با پنجاه و هشت رأی تصویب شد.
اسامی موافقین: آقایان نظمالملک. آقا سید حسن کاشانی. داور. دکتر آقایانهایم. سردار مفخم. نجات. شیروانی. سالار لشکر. اخگر. آقای ضیاءالواعظین. ملکالتجار. هرمزی. مقومالملک. امیر احتشام. ایزدی. احیاءالسلطنه. شریعتزاده. رئیسالتجار. آقا میرزا آقا خان. دیوان بیگی. وحیدالدوله. امیر اعلم. غلامحسین میرزا. قائم مقام. مصدقالسلطنه. دستغیب. عمادالسلطنه. سهامالسلطان. روحی. امیر اشرف. تدین. نصرتالدوله. معتمدالسطنه. وکیلالملک. احتشام الحکما. سردار منتصر. اسکندری. آقا میرزا شهاب الدین. یاسائی. ارباب کیخسرو. سهراب خان. مساوات. نظامالتولیه. یمنالملک. صدرالاسلام. قوامالدوله. مشیرالدوله. سردار فاخر. اعتبارالدوله. سلیمان میرزا. محمدولی میرزا. شیخ هادی شیخالرئیس. رهنما. عدلالملک. سرکشیکزاده. افشار. معظمالسطان.
اسامی مخالفین: آقایان آقا میرزا جواد خان خوئی. آقا شیخ جلالالدین. آقا سید حسن اجاق. اقبالالممالک. آقا شیخ محمدعلیالموتی. آقای حاج آقا اسمعیل عراقی. آقای حاج میرزا عبدالوهاب. آقا میرزا یدالله خان. مدبرالملک. آقا سید مصطفی بهبهانی. آقای مدرس. آقای سردار عشایر. آقای آقا شیخ محمدعلی تهرانی. حائریزاده. کازرونی. آقا سید یعقوب. آقا سید محیالدین.
معاون وزارت داخله - تقاضا میکنم بعد از تنفس قانون سجل احوال جزو دستور شود.
جمعی از نمایندگان - صحیح است.
رئیس - چون عده کافی نیست بعد از تنفس رأی میگیریم. (در این موقعه جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس - راجع به دستور امروز چند فقره پیشنهاد رسیده است.
آقای معاون وزارت داخله و بعضی از از آقایان نمایندگان تقاضا کردهاند قانون سجل احول جزو دستور شود.
آقای ضیاءالواعظین راجع به صنایع مستظرفه پیشنهاد کردهاند.
آقای تهرانی هم پیشنهاد کردهاند قانون بلدی جزو دستور شود.
رأی میگیریم به قانون سجل احول که جزو دستور بشود. آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. ماده اول قرائت میشود. (به شرح ذیل خوانده شد)
ماده اول - عموم اتباع ایران پس از یک سال از تاریخ تأسیس شعب سجل احول در ایالات و ولایات باید دارای ورقه هویت باشند.
رئیس - آقای دامغانی (اجازه)
شریعتمدار دامغانی - بنده یک اصلاح عبارتی در نظر داشتم چون اصلاً سجل احوال یک قدری مشکل است اغلب هم تلفظ او در میان توده مردم چون مشکل است غلط تلفظ میکنند و همچنین معنایش را هم عموماً نمیفهمند و مملکن است معناهای زننده از آن تصور کنند و به عقیده بنده خوب است یک لفظ سادهتری به جایش گذاشته شود این است که پیشنهاد میکنم قانون سجل احوال تبدیل شود به قانون تشخیصات برای این که تشخیص حالات اشخاص داده میشود و هم تشخیص هویت آنها آقا میرزا شهاب مخبر کمیسیون داخله - قانون سجل احول مدتی است معمول شده است و سالها است طبایع مردم عادت کرده است به این لفظ و بر فرض این که یک عامی بیسواد غلط تلفظ کند البته قانون را از قانونیت نمیاندازد و آن تشخیصات را هم که پیشنهاد فرمودند خیلی تشخیصات را هم تشخیص نمیدهند و نمیدانند چیست.
رئیس - آقای عدلالملک (اجازه)
عدلالملک - موافقم
رئیس - آقای رهنما.
رهنما - موافقم
رئیس - آقا سید یعقوب.
آقا سید یعقوب - موافقم
رئیس - آقای روحی.
روحی - مخالفم
رئیس - بفرمایید
روحی - بنده هم کاملاً با آقای شریعتمدار موافقم و عقیده دارم چون این اسم از جای دیگر اقتباس شده است و ما میخواهیم یک قانونی ایجاد کنیم باید اسم علیحده داشته باشد این است که بنده یک تبصره پیشنهاد کردهام و به جای لفظ سجل احوال «نام و نشان» نوشته شود و این لغت هم فارسی است و هم در واقع از لغات خودمان است و از دیگران هم اقتباس نشده است و اگر آقایان موافقت بفرمایند و به این پیشنهاد رأی بدهند خیلی آسانتر و سهلتر است و تمام مردم هم میفهمند.
مخبر - آقای روحی خودشان عضو کمیسیون هستند و معلوم میشود در آن جلسه که این مسئله مطرح بود تشریف داشتهاند. بنده هم عقیده دارم که نام نشان چنان که آقای تقیزاده پیشنهاد کردند خوب است و بهتر از تشخیصات هم هست ولی در کمیسیون پس از مذاکرات زیاد معلوم شد نام و نشان شامل تمان آن چیزی که در قانون سجل احوال است نمیشود. نام و نشان فقط اسم و نشان شخصی را معین میکند ولی اگر یکی کسی ازدواج کرد کجای این لفظ میفهماند؟ یا اگر زنش را طلاق داد از کجا فهمیده میشود؟ و چون لفظ سجل احوال یک لفظی است که شامل تمام اینها میشود. از این جهت بود که این پیشنهاد بود معذلک در کمیسیون مورد قبول واقع نشد. حالا دیگر بسته است به رأی مجلس اگر کافی میدانند کمیسیون هم قبول میکند و آن وقت باید بگوییم اگر یک کسی پدرش مرد و خواست اطلاع بدهد باید به اداره نام و نشان اطلاع بدهد یا اگر خدا اولادی به او داد آن هم جزو نام و نشان است به هر حال اگر مجلس قبول کند البته کمیسیون هم میپذیرد
رئیس - آقای نصرتالدوله موافقند؟
نصرت ادوله - عرضی ندارم
رئیس - آقای مدبرالملک
مدبرالمک - بنده موافقم
رئیس - آقای روحی.
روحی - از یک کلمه نباید پی برد به تمام مراتب قانون. وقتی ما میگوییم مجلس یعنی محل جلسه آیا باید در خاطر ما بگذرد که مجلس شورای ملی است و عدهای از نمایندگان در آنجا هستند و مجمع نمایندگان است؟ وقتی ما گفتیم سجل احوال هیچ گاه لازم نیست که ازدواج را هم برساند نام و نشان هم همین طور است. این کلمه اسم است و فارسی است و گمان میکنم اگر آقایان به این کلمه رأی بدهند بهتر است
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
رئیس - چند فقره پیشنهاد رسیده است آقای دامغانی پیشنهاد کردهاند قانون تشخیصات نوشته شود. رأی میگیریم به این پیشنهاد آقایان موافقین قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس - تصویب نشد. آقای عراقی پیشنهاد کردهاند قانون دفتر نفوس نوشته شود.
حاج آقا اسمعیل عراقی - تصور میکنم محظوری را که آقای مخبر راجع به پیشنهاد آقای دامغانی اظهار کردند برای این بود که فرمودند چون یک لفظ جامعی نیست نمیشود پذیرفت ولی دفتر نفوس چه در حال ولادت و چه در حال موت جامع است و بنده گمان میکنم از سجل احوال بهتر باشد
مخبر - پیشنهاد آقای عراقی بسیار خوب است ولی مناسب با قانون احصاییه است نه با قانون سجل احوال و البته اگر قانون احصاییه آمد به مجلس آن وقت اگر لفظ احصاییه را ناقص دانستند ممکن است این کلمه را به جای آن پیشنهاد بفرمایند ولی در اینجا لفظ سجل احوال گمان میکنم بد نباشد.
جمعی از نمایندگان - رأی بگیرید
رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد آقای عراقی آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس - قابل توجه نشد. آقای یاسائی پیشنهاد کردهاند دفتر ثبت احوال نوشته شود.
یاسائی - چون آقایان اشکال فرمودند که اینجا باید یک لغتی نوشته شود که جامع باشد و بنده میبینم ثبت احوال همان معنای سجل احوال است و اشکالی را هم که بعضی از آقایان فرمودند راجع به این است که لفظ سجل احوال را عوام طور دیگری تلفظ میکند مثلاً میگوید سجلد احوال و این لغت را ترکها قبول کردند. ولی مصریها قبول نکردند و چون معنای ثبت است و استعمال ثبت هم آسانتر است این است که به نظر بنده اگر این طور گفته شود که قانون ثبت احوال گمان میکنم بهتر از سجل احوال است و همان معنی را هم دارد الا این که یک اشتباهی در تلفظ آن نمیشود.
رئیس - رأی گرفته میشود به این پیشنهاد آقایان موافقین قیام فرمایند.
(عده قلیلی برخاستند)
رئیس - تصویب نشد.
شاهزاده شیخالرئیس - پیشنهاد کردهاند شناسایی احوال نوشته شود بفرمایید
محمدهاشم میرزا شیخالرئیس - عرض کنم این که آقای مخبر میفرمایند سجل احوال معمول شده است خیال میکنند به طوری که در تهران معمول شده همه مردم میدانند پنج شش سال است که سجل احوال در ایران معمول شده و صد یک مردم هنوز نمیدانند به علاوه اصلاً بنده گمان نمیکنم سجل احوال به این معنی را داشته باشد بر این که سجل احوالی که در قدیم معروف بوده مثل پرسنل حالیه از برای مأمورین دولت بوده و سجل احوال هم به معنی ثبت کردن احوال است و از سجل احوال هم جز ثبت کردن احوال چیز دیگری فهمیده نمیشود و برای این که قدری بیشتر از آن چیز فهمیده شود بنده این جمله را پیشنهاد کردم که نوشته شود شناسایی احوال که اشکال آقای مخبر هم وارد نباشد و تصور میکنم مقاصد ایشان هم در این پیشنهاد بنده تأمین شده است چون به جز ثبت احوال از سجل احوال چیز دیگری فهمیده نمیشود سجل احوال فقط در تهران معمول شده و درسایر نقاط معمول نیست از این جهت بنده این پیشنهاد را کردم دیگر بسته به نظر آقایان است.
مخبر - بسته به نظر و رأی مجلس است. لیکن بنده گمان میکنم اگر در سایر ولایات هم ندانند بعد از انتشارش خواهند فهمید و اگر یک لفظی را هم بعضیها غلط استعمال کنند این مسئله قانون را از قانونیت نمیاندازد مثل این که در تهران اتومبیل را «اتول» میگویند. معهذا با کمال سرعت راه میرود حالا اگر سجل احوال را هم سجلد بگویند از قانونیت نمیافتد.
رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد شاهزاده محمدهاشم میرزا آقایانی که پیشنهاد ایشان را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس - قابل توجه نشد.
آقای اخگر و روحی پیشنهاد کردهاند نام ونشان نوشته شود. آقای اخگر (اجازه)
اخگر - در اینجا اعتراض شد به لفظ نام و نشان که مفهوم این کلمه کاملاً منطبق نیست با مسائلی که راجع به سجل احوال است ولی بنده معتقدم که کاملاً منطبق است با آن مفهوم زیرا در سجل احوال چه چیزها را مینویسند؟ البته یا اسامی اشخاص را مینویسند که مربوط به نام و نشان است یا تولد را مینویسند که باید شخص برود و تازه متولد را به نام و نشانش پیشنهاد کند.راجع به ازدواج زن هم نام و نشانش همان نامی است که اسم شوهرش است مثلاً میگویند زن فلان کس بینام و نشان نمیشود راجع به موت هم البته است آن شخصی که مرده است در دفتر ثبت بوده و حالا پس از مردنش نام و نشانش از دفتر محو میشود و کاملاً به عقیده بنده این اسم منطبق است با قانون سجل احوال به علاوه فارسی و در بین عوام هم معمول است مثلاً در سابق گفته میشد فلان کس بینام نشان است یعنی هویت ندارد علیهذا بنده پیشنهاد میکنم که نام و نشان نوشته شود.
رئیس - آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس - قابل توجه نشد. رأی میگیریم به ماده اول آقایانی که با ماده اول موافقند قیام فرمایند.
(اغلب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. ماده دوم (به شرح ذیل خوانده شد)
ماده دوم – کسانی که قبل از این تاریخ متولد شدهاند باید سجل احوال خود را به وسیله رئیس خانواده در اوراق اظهارنامه (نسختین) نوشته تسلیم مأمور سجل احوال نمایند. نمونه نمره ۱ اشخاصی که باید اظهارنامه بدهد همچنین رئیس خانواده که باید به وسیله او اظهارنامه مرتب شود هر گاه تکلیف خود تخلف ورزند مسئول خواهند بود.
تبصره - اشخاصی که در تحت قیمومیت شرعی هستند قیم خاص آنها و اگر قیم خاص آنها و اگر قیم خاص ندارند مدعیالعموم یا قائم مقام او باید اوراق اظهارنامه را نوشته تسلیم مأمور سجل احوال نماید.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)
آقا سید یعقوب - بنده موافقم
رئیس - آقای رهنما. (اجازه)
رهنما - بنده هم موافقم
رئیس - آقای تهرانی (اجازه)
آقا شیخ محمدعلی تهرانی - بنده یک مجملاتی در این ماده میبینم و یک تناقصی: اما مجملاتش این است که مینویسد (کسانی که قبل از این تاریخ متولد شدهاند باید...) و معلوم نیست که آیا مقصود تاریخ تأسیس سجل احوال است یا تاریخ رسمیت این قانون یا تاریخ تصویب این قانون. این مسئله باید معین شود.ثانیاً در تبصره مینویسد (اشخاصی که در تحت قیومیت شرعی هستند قیم خاص آنها و اگر قیم خاص ندارند مدعیالعموم یا قائم مقام او باید اوراق اظهارنامه را نوشته تسلیم سجل احوال نماید).یک خانواده دارای صد نفر جمعیت است اینجا رئیس خانواده را مسئول قرار نمیدهد بلکه قیم شرعی یا مدعیالعموم را مسئول قرار میدهد در حالتی که در خود ماده مسئول را رئیس خانواده قرار داده و اگر مفاد تبصره را با مفاد ماده مطابقه کنم میبینیم اول میگوید رئیس خانواده مکلف است به دائره سجل احوال اطلاع بدهد. ولی در اینجا میگوید باید قیم بیاید این کار را بکند و این دو تا به نظر بنده متناقص است. یعنی عام و خاص است. به علاوه مینویسد رئیس خانواده در اوراق اظهارنامه نسختین نوشته تسلیم مأمور سجل احوال نمایند این شخص مثلاً صاحب خط و سواد نبود «او نوشته» یعنی چه؟ نویسانده؟ یانوشته؟ نوشته آن است که خودش بنویسد نویسانده یعنی دیگری بنویسد و او ببرد در هر صورت خواه خودش نوشته باشد و خواه دیگری باید او را ببرد به نظر بنده باید اینها معلوم باشد.
مخبر - تصور میکنم آقای تهرانی در شور دوم یک دفعه مراجعه فرمودهاند به قانون. آن اشکالی اولی را که فرمودهاند آقای بهبهانی در ماده ۹ پیشنهادی فرمودند و در کمیسیون هم اصلاح شد و از تاریخ تأسیس شعب سجل احوال در هر جا که متولد شدهاند به این ترتیبی است که در این مواد اولیه ذکر شده و تناقضی را هم که میفرمایند گمان نمیکنم تناقض داشته باشد برای این که در اینجا قید شده برای اشخاصی که صغیر نیستند رئیس خانواده و آنهایی که در تحت قیمومیت شرعی هستند قیم آنها یا اگر قیم خاصی ندارند مدعیالعموم اطلاع بدهد و هیچ اشکالی هم وارد نمیشود و هیچ حقی هم سلب نمیشود و این هم برخلاف اصراری است که بعضی دیگر میکنند که میگویند شما تکلیف رئیس خانواده را مشکل کردهاید در هر صورت به نظر بنده این ماده اشکالی ندارد.
بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
(بعضی گفتند - کافی نیست)
رئیس - رأی میگیریم. آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.
(اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس - معلوم میشود کافی است رأی میگیریم به ماده دوم...
نصرت الدوله - بنده پیشنهادی دارم.
رئیس - پیشنهاد آقای سرکشیکزاده. (به شرح ذیل خوانده شد)
در ماده دوم پیشنهاد میکنم این طور نوشته شود کسانی که قبل از تصویب این قانون متولد شدهاند الی آخر.
رئیس - آقای سرکشیکزاده (اجازه)
سرکشیکزاده - یک قسمت از توضیحات بنده را آقای تهرانی دادند به نظر بنده این قسمت از ماده قدری ابهام دارد آن فرمایشی هم که آقای مخبر فرمودند (پس از تأسیس شعب سجل احوال) اگر دقت بفرمایند در تهران که تقریباً چند سال است این مسئله واقع شده است شاید یک عده اشخاصی باشند که از نقطهنظر این که این مسئله قانونی نبوده نرفتهاند اسم خودشان را ثبت کنند و در ماده بیست و چهارم هم یک مجازاتی قائل شده با این ماده ما چطور میتوانیم آنها را از مجازات مستثنی کنیم این است که بنده پیشنهاد کردهام از تاریخ تصویب این قانون باشد.
معاون وزارت داخله - برای این که عبارت یک قدری روشنتر شود و در عمل اشکالی پیش نیاید گمان میکنم خوب است عبارت این طور شود: کسانی که قبل از تاریخ تأسیس شعب سجل احوال در هر محل متولد شدهاند.
رئیس - آقای سرکشیکزاده در پیشنهاد جنابعالی رأی بگیریم
سرکشیکزاده - بنده موافقت میکنم با پیشنهاد آقای کفیل.
رئیس - پیشنهاد آقای نصرت الدوله.(به مضمون ذیل قرائت گردید)
بنده پیشنهاد میکنم در ماده اول جمله رئیس خانواده مبدل به رئیس عائله شود.
رئیس - (خطاب به شاهزاده نصرتالدوله) بفرمایید.
نصرتالدوله - عرض میکنم در این قانون خانواده و رئیس خانواده مکرر هست و یک مجازات و مسئولیتهایی هم در بعضی از مواد این قانون برای رئیس خانواده پیشبینی کرده است و باید هم ببینیم حدودی را که ما قائل میشویم از برای رئیس خانواده چیست؟ چون یک اشخاصی به عنوان رئیس خانواده هستند و به موجب این مواد این اشخاص مسئول هستند. در حالتی که ممکن است در بین یک خانواده یک کسی خودش مستقل باشد مثلاً فرض بفرمایید ممکن است پسر عموی بنده یک اسم خانوادگی برای خودش اتخاذ کرده باشد و خودش دارای یک عائله جداگانه باشد و در دفتر سجل احوال هم جداگانه عائله خودش را معرفی کرده باشد. بنابراین مسئول کی خواهد بود رئیس خانواده مسئول است یا خود او مسئول است این است که بنده پیشنهاد کردم خانواده مبدل به عائله شود که عائله عبارت میشود از مرد و عیال و اولاد و نوکر و کلفتی که در آن خانواده هستند این عبارت نسبت به حال و آینده و گذشته هم دلالت میکند و این عبارتی که در ماده نوشته شده شاید برای حال و آتیه اهمیتی ندارد ولی نسبت به گذشته اسباب اشکال میشود
مخبر - فرمایشات حضرت والا صحیح است و در کمیسیون هم نسبت به رئیس خانواده خیلی صحبت شد و نتوانستیم لفظ دیگری پیدا کنیم. حالا اگر آقایان لفظ عائله را برای فهم اشخاص بیسواد مشکل نمیدانند بنده هم موافقم ممکن است رأی هم گرفته شود.
رئیس - رأی میگیریم
مخبر - قبول میکنم
رئیس - پیشنهاد آقای سلطانالعلما. (به مضمون ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم ماده دو این طور اصلاح شود. کسانی که قبل از تصویب این قانون متولد شدهاند باید مأموین اجرا در اوراق اظهارنامه اسامی آنها را در دو نسخه ثبت و نگاهداری نمایند
رئیس - (خطاب به سلطانالعلما) بفرمایید.
سلطانالعلما - چون دستور هر جلسه در همان جلسه معین میشود و آقایان سابقه ندارند آن اوراق را همراه ندارند
یک نفر از نمایندگان - همه دارند
سلطانالعلما - بنده ندارم حالا اگر بعضی آقایان دارند چه عرض کنم بنده تصور میکنم در اینجا اگر این تکلیف را متوجه مأمورین سجل احوال کنیم بهتر است. یعنی مأمورین سجل احوال موظف باشند که بروند و اسامی اشخاص را که قبل از تصویب این قانون متولد شدهاند تحقیق کنند و در یک دفتری بنویسند. تهران را مقایسه نکنید زیرا تهران اشخاصش همه تربیت شدهاند و باسوادند ولی وقتی رجوع کنید به ولایات میفهمید که هیچ اصلاً نه رئیس میفهمند و نه خانواده و نه عائله میفهمند و نه رئیس و مرئوس یک زن است و دو تا بچه و این اشخاص اصلاً نمیفهمند.بنابراین عقیده بنده این است که آن مأمورینی که معین میشوند برای این کار خود آنها مکلف باشند که بروند و اسامی اشخاص را بنویسند و تحقیق احوال مردم را بکنند که تکلیفی به رئیس خانوادهها نباشد این است عقیده بنده.
رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد آقای سلطانالعلما
سلطانالعلما - پس میگیرم
رئیس - پیشنهاد شده است که قیمومیت تبدیل به قیمومت شود. مخالفی ندارد.
(گفتند - خیر)
رئیس - ماده دوم با پیشنهاد آقای معاون و اصلاح آقای نصرتالدوله قرائت میشود
معاون وزارت داخله - اگر ممکن است این ماده ارجاع شود به کمسیون برای این که با تحت توجه گرفته پیشنهاد شاهزاده نصرتالدوله و این که راجع به خانواده هم اساساً یک نظری بگیریم و معین کنیم که خانواده که اسم برده میشود شامل چه حدودی میشود و عائله در کجا باید ذکر شود چو ن فرض میشود که اساساً نمیشود اسم خانواده را کنار گذاشت و اسمش را گذاشت عائله و شاید در یک موردی لازم باشد خانواده استعمال کرد و در مورد دیگر عائله و باید حدودش هم معلوم باشد. لهذا بنده تقاضا میکنم مراجعه شود به کمیسیون تا در آنجا در آن دقت کنم و بعد بیاید به مجلس
مخبر - بنده هم تقاضا میکنم به کمیسیون مراجعه شود
رئیس - آقای مخبر هم تقاضای ارجاع میشود به کمیسیون پیشنهاد شده است جلسه ختم شود
جمعی از نمایندگان - صحیح است
رئیس - دستور فردا اولاً قانون سجل احوال بعد هم آقای عدلالملک پیشنهاد کردهاند راپورت کمیسیون بودجه به مسیو (پرنی) جز دستور شود مخالفی ندارد؟
(بعضی گفتند - خیر)
شیخالرئیس - بنده هم پیشنهاد کرده بودم لایحه راجع به بندر جز جزو دستور شود خوانده نشد.
رئیس - لایحه راجع به بندر جز بعد از قانون سجل احوال یا قبل از آن جز دستور شود؟
شیخالرئیس - بعد از آن.
رئیس - آن راپورتی را که آقای عدلالملک تقاضا کرده بودند جز دستور شود هنوز حاضر نشده. راجع به بندر جز رأی میگیریم که جز دستور شود در درجه دوم.
سهامالسلطان - بنده مخالفم.
رئیس - بفرمایید.
سهامالسلطان - بنده در یکی دو جلسه قبل هم عرض کردم که عقیدهمندم به این که قانونهایی که به مجلس میآید و ذهن آقایان نمایندگان متوجه به او است آن قوانین تصویب شود و بعد یک قانون دیگری جزو دستور شود و گمان میکنم فردا پیش از قانون سجل احوال نشود به چیز دیگری پرداخت به این جهت بنده معتقدم که اول قانون سجل احوال در مجلس مذاکره شود تا خاتمه پیدا کند و بعد از آن قانون دیگری مطرح شود.
رئیس - آقایانی که تقاضای شاهزاده شیخالرئیس را تصویب میکنند...
شیخالرئیس - بنده توضیح دارم.
رئیس - بفرمایید.
شیخالرئیس - معلوم نشد که آقای سهامالسلطان چرا با پیشنهاد بنده مخالفت کردند. بنده پیشنهاد کردم اگر وقت پیدا شد فردا بعد از قانون سجل احوال و الا اگر وقت پیدا نشد بماند برای روز دیگر.
رئیس - مقصودتان این است وقتی قانون سجل احوال تمام شد آن وقت در آن مذاکره شود.
شیخالرئیس - بلی ممکن است فردا تمام شود.
رئیس - بسیار خوب بعد از آن که تمام شود. پیشنهاد دیگری شده است که قانون بلدیه جز دستور شود. آقای تهرانی. (جازه)
آقا شیخ محمدعلی تهرانی - بنده قانون بلدیه را یکی از مؤسسات آزادی مملکت میدانم خاصتاً در ولایات و ایالات ایران یک وجوهی مردم به بلدیههای آنجاها میدهند و این پولها صرف روشنایی و صحیه و سایر چیزهایی که لازم است برای ولایات نمیشود به واسطه این که میگویند ما قانون بلدیهمان ناقص است و این قانون هم خیلی اهمیت دارد و پس از قانون اساسی قانون بلدیه و انجمنهای ایالتی و ولایتی است حالا در این دوره قانون بلدیه آمده است و به مجلس و نسبت به آن نظریاتی کردهاند و منتشر هم کردهاند و همه آقایان هم متوجه این نکته هستند از این جهت بنده استدعا میکنم که پس از شور دوم قانون سجل احوال قانون بلدیه مطرح شود.
رئیس - این را بعد رأی میگیریم. پس بالفعل دستور فردا همان قانون سجل احوال است.
بعضی از نمایندگان - صحیح است.
(مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - مؤتمنالملک
منشی - علیاقبالالممالک
منشی - معظمالسلطان