مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
سال سوم - شماره ۸۳۷
مدیر سید محمد هاشمی
۲شنبه ۱۳ دی ماه ۱۳۲۶
دوره پانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۱۵۲۸
مذاکرات مجلس شورای ملی
بقیه جلسه ۳۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه شنبه ۸ دی ماه ۱۳۲۶ نشست ۳۴
فهرست مطالب:
- ۱- تصویب ۲ فقره اعتبارنامه و طرح یک فقره دیگر
- ۲- تقدیم بودجه ۱۳۲۶ مجلس شورای ملی
- ۳- ختم جلسه بعنوان تنفس
مجلس ساعت پنح و سه ربع بعد از ظهر بریاست آقای رضا حکمت بعنوان بعد از تنفس تشکیل گردید.
- تصویب دو فقره اعتبار نامه وطرح یک فقره دیگر
۱- تصویب دو فقره اعتبار نامه وطرح یک فقره دیگر.
رئیس- جلسه پیش هم چون بعنوان تنفس تعطیل شده بود صورت جلسه نداریم آقای دکتر متین دفتری میخواهند مطابق ماده ۱۰۹ توضحاتی بدهند. بفرمائید.
دکتر متین دفتری- بنده مقدمتاً خدمت آقایان عرض میکنم و قبل از اینکه از ماده ۱۰۹ استفاده بکنم میخواستم از آقای امین التجار دفاع کنم وحتی اجازه هم گرفته بودم از آقای رئیس ولی چون مصادف شد با فرمایشات آقای فرامرزی ناچار شدم که از ماده ۱۰۹ استفاده بکنم. آقای فرامرزی در ضمن بیانات خودشان به بنده خطاب فرمودند که در زمانی که محاکمه آقای حاج امین و مرحوم تیمور تاش مطرح بود بنده معاون وزارت دادگستری بودم و بعد این مطلب را با یک لحنی به آن فرمودند مثل این که معاونت وزارت دادگستری یک گناهی است یا اوضاع و احوال آنزمان طوری بودهاست که هر کس در عدلیه خدمت کرده مثل این است که مرتکب یک گناهی شده، بنده اگر راجع به شخص خودم بود همان طور که آن روز عرض کردم اصراری نداشتم که دفاعی بکنم ولی اینجا چون موضوع دادگستری کشور است واگر این مسئله بلاجواب بماند من صلاح نمیدانم و بعلاوه این بیاناتی را که بعرض آقایان خواهم رساند توجه خواهند فرمود که در تشریح وضعیت دادگستری و دراصلاح دادگستری فعلی هم مسلماً تأثیر خواهد داشت استدعا میکنم که آقایان حوصله بفرمایند بنده هم سعی میکنم که خیلی مختصر بگویم ولی یک نتیجهای گرفته باشم، چون فرمودند که معاونت دادگستری در ان زمان یعنی چه؟ بنده میخواهم به ایشان جواب عرض کنم که معاونت دادگستری در آن زمان یعنی روزی ۱۵، ۱۶ ساعت کار کردن و جان کندن و مراقبت کردن برای این که این سازمانهای قضائی وظایف خودشان را انجام دهند وقوانین مملکت تکمیل بشود و احقاق حق بیچارگان بشود، بعد از شهریور ۱۳۲۰ متأسفانه راجع به دادگستری کشور یک تبلیغات شدیدی شروع شده که بعقیده بنده این تبلیغات مؤثر بود در انحطاط دادگستری یعنی موجب شد که قضات دادگستری به واسطه این تبلیغاتی که میکردند سرد بشوند و کم کم آن مرال روحیهای که در هر محیطی لازم است برای تشویق و انجام وظیفه یک محیطی اینجا متزلزل شد، تهمتهای ناروا زدند به دادگستری منجمله برای این که بنده افتخار آن را داشتم که مدتی در دادگستری کشور خدمت کردهام به خود بنده نسبتهای خیلی خیلی ناروا زدند منباب مثل عرض میکنم در یک روزنامهای شروع کردند این مطلب را نوشتند، دیگران هم همینطور بدون دقت بدون توجه به اصل موضوع این مطلب را نقل کردند مثل اینکه یک امر مسلمی بوده در موضوع اینکه چند نفر قاضی از عدلیه زنجان توقیف شدند بعضی از روزنامه هائی که به بنده بی لطف بودند مینوشتند فلانی کسی بود، دیکتاتوری بود و قضاوت عدلیه را دست بند زد و به محبس فرستاد در صورتی که اگر به خودشان زحمت میدادند وبه سابقه پرونده مراجعه میکردند میدیدند که نه فقط این کار گناهی نبوده بلکه واقعاً میتوانم از مفاخر خودم این را حساب کنم این گناهاست که اگر یک کسی که اسمش وزیر عدلیهاست بنشیند و گزارش هائی به او برسد که درفلان عدله یک عدهای از قضات اینها دست به یک کارهائی زدهاند که شایسته مقام قضاوت نیست و شروع کردهاند به اخاذی و استفاده ازمردم نه یک فقره دو فقره بلکه ۵۰ فقره و ۱۰۰ فقره بنده در آن زمان یکی از بازرسهای خیلی مطمئن را فرستادم به زنجان بعد از اینکه او یک ماه در آنجا مشغول رسیدگی بود برگشت گزارش مفصلی به اندازه یک کتاب داد و تمام این شکایتها را به اندازه یک کتاب تألیف کرده بود و تأیید کرد اعمال آنها را بعد ما عین این گزارشها را فرستادیم به دادسرای دیوان کیفر و دادسرای دیوان کیفر به محکمه انتظامی مراجعه کرد همین محکمه انتظامی که وجود دارد هستند به ایشان پرونده را مراجعه کردند و ایشان سلب مصونیت از قاضی کردند وقتی که سلب مصونیت از قاضی کردند پرونده رفت پیش بازرس دیوان کیفر و بازرس دیوان کیفر هم قرار توقیف صادر کرد و این اشخاص توقیف شدند، تسلیم دادگاه شدند بنابراین نه دست بندی در کار بودهاست و نه دستبندی ممکن است در کار باشد، خوب حالا اگر این گناه بوده بنده این گناه را مرتکب شدهام بنده نمیخواهم از خودم دفاع بکنم ولی این نسبتی را که به من دادهاند به اساس دادگستری لطمه میزند، اساس دادگستری را موهون میکندو البته این تبلیغات یک تبلیغات ارگانیزهای بود که از طرف اشخاص ناراضی یعنی اشخاصی که در عدلیه مورد تعقیب واقع شده بودند و چرخ محاکم به حرکت افتاده بود در کشوری که اصلاً سالها قانون مجازات نداشته و برای اولین دفعه یک عدلیه تأسیس شدهاست و یک قانون مجازات که در اولین دفعه به مورد اجرا درآمده مسلماً یک عدهای مجازات میشوند این گناه عدلیه نیست و گناه کسانی که متصدی امر هستند نیست و اشخاصی که تبلیغ میکردند میخواستند بگویند که پس از انحلال عدلیه قبل از اینکه در ۱۳۰۶ عدلیه جدیدتأسیس بشود یعنی عدلیه سابق را منحل کردند میخواهند بگویند که عدلیه سابق یک گلستانی بود و بعد عدلیه جدید آمد این گلستان را تبدیل کرد به اصطلاح به یک تیغستان، در همان موقعی که این تبلیغات شروع شد، بعد از شهریور ۱۳۲۰ که شروع شد اتفاقاً در ایامی بود که بنده در بازداشتگاه بودم. در بازداشتگاه متفقین، در همین مجلس شورای ملی در اوایل دوره ۱۴ یک مذاکراتی در سر اعتبار نامه آقای آقا سید ضیاءالدین بین ایشان و آقای دکتر مصدق پیش آمده بود و ایشان دوباره به ایران آمده بودند و از اوضاع اطلاع نداشتند در آن ضمن به بنده یک حملهای کرده بودند و بنده در بازداشتگاه آن حملهای که ایشان کرده بودند خواندم، چون فراغتی داشتم در بازداشتگاه یک کتابی نوشتم، بنده یک رساله مفصلی نوشتم و اوضاع و احوال زمان و قواعدی که معروف است به جبر تاریخ تمام را درآنجا تشریح کرد و حقیقت عدلیه را آن طوری که لازم بود به رشته تحریر درآوردم و متأسفانه در آن موقع محال نبود، اجازه نداشتم که نوشتجاتم را از بازداشتگاه بیرون بفرستم و بعد از این که از بازداشتگاه بیرون آمدم یک مدتی گذشته بود از این کار و منصرف شدم اگر آقایان فرصت میداشتند و بنده این رساله را میخواندم گمان میکنم که حقیقت خوب روشن میشد، متأسفانه همچو وقتی نیست (یک نفر از نمایندگان- چاپ کنید) بلی انشاءالله چاپ میکنم، بنده اینجا نظرم این طور است که وقتی که عدلیه منحل شد ما چه داشتیم در شهر تهران قضاوت ما باستثنای عده معدودی که شریف و دانشمند بودند و حیات دارند مورد احترام هستند معلوم نیست که عده دیگر آنها در کجا تحصیل کردهاند و از وضع آنها هم هنوز یک خاطرههای اسف آوری هست جز دکانهائی در ولایات به اسم عدلیه که اکثراً تیول همان فراشباشیهای دوره قدیم بدون بودجه دولتی به اصطلاح کردی خوردی که شخص موثقی از کارکنان عدلیه همان دوره حکایت میکرد میگفت در آن زمان مأمورین برای صدور یک فقره قرارداد ارجاع به شرع از صاحب قرار دو هزار تومان وجوه دولتی مطالبه میکرد در صورتی که اصل مطلب بیشتر از این ارزش نداشت، اما جز قانون اصول محاکمات یادگار مرحوم مشیرالدوله که در زمان خود البته قیمت داشت از سایر قوانین اساسی عدلیه مانند قانون مدنی قانون تجارت، قانون مجازات، قانون ثبت اسناد و املاک و غیره اثری نبود؟ جز یک بودحه بسیار ناقابل که مقام شامخ قضات را از مأمورین دروازهها پست تر کرده بود فراموش کردند که قضات آن زمان هر وقت میخواستند میآمدند و میرفتند غیر از تعطیلات رسمی مختلف از قبیل اعیاد و فوت یکی از ملاها ویا یکی از بستگان کارکنان عدلیه چند ماه در محاکم شرع میکشیدند و حکام شرع با تقوی اغلب زیر بار ترافع نمیرفتند بقیه هم ملاهای بی بند و باری بودند که محضرشان چاه ویل بود و کاری که به آنجا احاله میشد در بوته اهمال میماند و بازیچه ناسخ و منسوخها میشد، فراموش کردهاید داستان دعوای کامران میرزا و میرزا محمد علی منفرد را که ستون جراید آن روز را اشغال کرده بود و حتی به امپراطور روس تظلم میکرد و چندین سال برای صرف حضور شاهزاده در محضر به مسامحه میگذشت حالا بنده نمیخواهم وقت آقایان را زیاد تضییع بکنم یک وقتی شایداین را منتشر بکنم در عدلیه جدید وقتی که ما شروع کردیم همانطور که عرض کردم عدلیه قانون نداشت، نه قانون داشت نه سازمان داشت نه قضات داشت زحمات کشیده شد برای این که یک هیئت قضائیه تربیت شوند، زحماتی کشیده شد برای اینکه …آقایان شاهدند اشخاصی هستند در همین مجلس که در دوره ۹،۱۰،۱۱،۱۲ بودند خود بنده اقلاً هفتهای دو مرتبه هر روزی ۴ ساعت ۵ساعت جلسه تشکیل میشد میآمدم در همین کمیسیون قوانین دادگستری و قوانین عدلیه را تنظیم میکردیم و از مجلس میگذراندیم سازمان دادگستری را تکمیل کردیم. ثبت اسناد و املاک که در این مملکت هیچ کس ایمن نبود ازاینکه دیگران راجع به ملکش هر روز اسناد وقبالجاتی به تاریخهای قبل تنظیم نکنند، آن کمپانیهای کاغذ سازی، سند سازی که در عدلیه بود، اینها همه در عدلیه پیش بود(مکی- شمس جلالی را بفرمائید) و در عدلیه جدید آن دستگاه خراب از بین رفت، آقا اسم ایشان را بردید و بنده خیلی متشکرم همین ثبت اسناد که تمام خاک ایران را در ظرف این ده، ۱۲ سال ما به ثبت رسانیدیم در آنها چقدر دعاوی بود من حاضرم از روی آمار به آقایان ثابت کنم که در این ده، دوازده سال عدلیه جدید هر سالش مطابق تمام آن بیست سال مشروطهاست عدلیه کار کرده همین موضوع شمس جلالی، بنده در آن زمانی که دفاتر اسناد رسمی را تنظیم میکردیم و در زمان تصدی بنده بود مراقبت کردم که دفاتر مرتب شود فقط یک مورد در زمان تصدی بنده در یک دفتر رسمی یک خانهای که سه دانگش را یک کسی مالک بود شش دانگش را فروخته سردفتر اسناد رسمی یکی از اشخاصی بود که خیلی مورد توجه مقامات بالا بود یک کسی بود که معلم ولیعهد زمان و اعلیحضرت فعلی بود که فوق العاده مورد توجه ایشان بود.
بنده چشمم را به گذاشتم و چرخ جزائی بحرکت افتاد و این سردفتر به دستور پارکه توقیف شد و بلافاصله آن شخص آمد به پارکه و معامله اش را اقاله کرد و پولش را پس داد و دیگر در زمان ما همچو اتفاقی نیفتاد آقای مکی در مورد این شمس جلالی اگر آن مراقبتهائی که آنروز میکردیم ادامه پیداکرده بود و مراقبت میشد در اسناد رسمی نه شمس جلالی پیدا میشد و نه حاج ربابه، بزرگترین موضوعی که در عدلیه باید مورد توجه واقع شود، موضوع مراقبت در جلوگیری از اعمال نفوذ است بنده در وقتی که متصدی دادگستری شدم اولی قانونی که به مجلس شورای ملی آوردم همین قانون مجازات اعمال نفوذ بود و در اجرای آن مراقبت کردیم هم برای جلوگیری از اعمال نفوذ هم مراقبت در این که قضات مرتباً کار خودشان را بکنند و این خیلی لازم است چون اگر توجه بفرمائید علت اینکه مردم از عدلیه شکایت دارند همین مسئله اعمال نفوذ است و دیگر این که قضات ما در کارشان مراقبت ندارند یعنی کسی نیست که مراقبت کند آنها در سر ساعت انجام وظیفه بکنند و به کارشان برسند بنده هفتهای یک بار آمار تمام محاکم ایران را مراقبت میکردم شخصاً میدیدم و اگر یک محکمهای میدیدم که به تناسب آن ظرفیتی که دارد کارش را انجام نمیدهد مواخذه میکردم علت را تحقیق میکردم اگر معلوم بود که قاضی قصور نکند و اگر دفترش ناقص بود معایبی داشت معایبش را هم رفع میکردم و نمیگذاشتم که کار مردم عقب بیفتند و این البته در کشور ما خوشآیند نیست من خاطرم میآید که اصلاً مراقبت کردن در کار مردم. در کار مأمورین اینکار تولید رنجش میکند در یک محفلی در پاریس که یک عده از قضات بودند همان موقعی که کلمانسو در حال نزع بود صحبت ازاین شد که فرانسیها از کلمانسو بد میگویند من گفتم که از کلمانسو بد میگوئید گفتند کلمانسو موی دماغ بود، گفتند که این مرد وقتی که رئیس الوزراء بود هر روز رئیس دفترش را میفرستاد میگفت که آقایان وزراء سر کارشان هستند یا نیستند بنده گفتم این کار خوبی بود گفتند این کار برای ایران شاید خوب باشد ولی برای فرانسه خوب نیست برای اینکه فرانسویها کارشان را خودشان انجام میدهند خوششان نمیآید که کسی در کارشان دخالت بکند و کسی موی دماغشان باشد البته متأسفانه در مملکت ما هم مراقبت کردن در کار و بازخواست کردن جز اینکه انسان را دچار دشمنیها بکند فایدهای ندارد اگر بنده بخواهم خودنمائی بکنم و عرض بکنم که ما برای مبارزه با فساد از چه منافعی صرفنظر کردیم در همین مجلس شورای ملی شاهد دارم بنده از آقای سزاوار و فولادوند میپرسم که آیا شما شاهد و ناظر نبودید که نبی زاده حاضر بود صد هزار تومان پول به من بدهد برای اینکه من دست از تعقیب او بردارم (صحیح است) آیا این طور نبود؟ (سزاوار- صحیح است حاضر شد به ایشان پنجاه هزار تومان پول بدهد) ما از هیچ چیز تا آنجائی که پیشمان میرود هیچوقت از هیچ انجام وظیفهای مضایقه و خودداری نکردیم شخص دیگری خانواده اش جرئت نمیکردند که اسم ببرند که فربود چه شدهاست بعد از دو سال ازفوتش آقایان نمایندگان مسبوق هستند بعد از دو سال مراقبت بنده بود که توانستند جسد فربود را از توی چاه پیدا کنند (صحیح است) همین طور موفق شدم بنده از مرکز یک لشکری با تعقیب به وسیله یک بازرسهائی که داشتم و مراقبت میکردم با وجودی که مربوط به ارتش بود و دخالت به کار ارتش نداشتم موفق شدم که از توی یک لشکری اشیاء قاچاقی را کشف کنم و نه فقط در این قسمت از طرف ارتش و اعلیحضرت شاه فقید مخالفتی نشد بلکه تقدیر هم از ما کردند. اما راجع به آقای فرامرزی بنده خیلی عرض داشتم ولی چون این عرایض جنبه خودنمائی دارد این مطلب را کوتاه میکنم و به جواب آقای فرامرزی میپردازم انشاءالله اگر آقایان فرصتی کردند وعلاقه داشتند که علت انحطاط عدلیه را بفهمند بنده حاضرم که در یک موقع مناسبی نظریات خودم را بعرض برسانم (صحیح است) عرض میکنم آقای فرامرزی در عدلیه فقط پرونده و قانون حکمفرما است در عدلیه قاضی غیر از پرونده و قانون چیز دیگر نمیتواند بگوید حالا پرونده موجبات و مقدماتش در خارج چه بوده و چه هست، این مربوط به عدلیه نیست (مهندس رضوی- چطور آقا؟) …توضیح عرض میکنم عدلیه نمیتواند پرونده سازی کند یعنی در دستگه عدلیه در دوایر عدلیه پرونده سازی اصلاً محال است (مهدی ارباب- الان میسازند) آقای نواب یزدی اینجا حاضرند، در تمام مدت تصدی بنده یک مرتبه من شنیدم یک مستنطقی در عدلیه یزد، گمان میکنم که آقای نواب شاهد باشند، یک مستنطقی در زندان خواسته بود فشاری به یک نفر زندانی که متهم بود بیاورد و از حدود وظایف خودش تجاوز کند اما آقای نواب میدانند که من با آن مستنطق چه معاملهای کردم (نواب- آن فشارش به قدری زیاد بود که هر سه نفر مردند)… خلاصه با آن مستنطق معاملهای کردم که محکوم شد و برای همیشه ازدستگاه دولت دور شد و از تمام خدمات دولتی محروم شد. اما این که عرض کردم که عدلیه فقط قانون میداند متأسفانه این تبلیغات سوئی که بر علیه کردند اکثرش متوجه شهربانی کشور است هنوز هم متأسفانه شهربانی و آن تشکیلاتی که بود باقی مانده و شهربانی یک دستگاهی است مستقل بخصوص در امور سیاسی هیچ مقامی، هیچ نخست وزیری، هیچ وزیر دادگستری، وزیر کشوری در امور سیاسی حق امر و نهی در شهربانی ندارد و این در پروندهها منعکس است (مهندس رضوی- این حق را قانون سلب کرده بود؟) عرض کنم امور سیاسی ربطی به قانون ندارد آقا (نراقی- آقای دکتر انحلال شعبه سه دیوان کشور که ربطی به قانون دارد و شهربانی دخالتی ندارد؟) خیلی متشکرم آقای نراقی جواب شما را هم عرض میکنم (نراقی- ما که ساکتیم شما دارید تمام عملیات دستگاه سابق را خوب جلوه میدهید ما که مرده نیستیم شما تمام آنها را موجه جلوه میدهید)…. رؤسای شهربانی در دوره گذشته یک وضعیتی برای خودشان ایجاد کرده بودند که آقای فرامرزی هم در بیان خودشان و در محاکمه موضوع بحث این مسئله را تذکر دادند، رؤسای شهربانی نمیتوانستند بعضی از رجال استخوان دار آن دوره را ببینند و مانع خیالاتشان بود، یا اینکه آلت یک سیاستهائی بودند، سیاستهای غیر مرئی، در نتیجه پاپوشهائی برای بعضی اشخاص ساخته میشد، بنده خودم متوجه این نکات هستم و در اینجا حضور آقایان اعتراف میکنم که متوجه این نکات شدم در زمانی که خودم وزیر دادگستری بودم، الان یک نمونه بارزی در حضور آقایان عرض میکنم که بدانند که ما آنجا ننشسته بودیم که زیر بار یک خلاف قانونهائی برویم آن طوری که آقای مهندس رضوی میفرمایند، آقای عباس آریا که معاون وزارت راه بودند یک روزی شهربانی ایشان را از پشت میز معاونت توقیف کرد درست نمیدانم که در صورتی که معاون وزارت راه بودند او را توقیف کردند یا نه، چون خود بنده آنوقت معاون بودم و هنوز وزیر نشده بودم، بعد از آنکه بنده از مسافرت اروپا برگشتم پرونده اشخاص را آوردند پیش من، من دیدم که پرونده این شخص کاملاً حکایت میکند از یک رشا و یک ارتشاء، خدا شاهد است که من به آقای عباس آریا نه آنوقت و نه حالا هیچ خصوصیتی نداشتم بین خود و خدا وقتی که متوجه شدم دیدم بلی آقا یکی از محارم بنده به من رساند که این پرونده که ظاهراً این طور مسلم و مسجل است که یک رشائی ویک ارتشائی واقع شده این پرونده ساختگی است و این شخص بی گناهاست. بنده مقاومت کردم با شهربانی، کشمکش کردم از همان تاریخ هم هم با اعمال شهربانی سوءظن پیدا کردم و همین طور کشمکش پیدا شد خلاصه بنده دلم میخواست که وقت میداشتید و آقایان نمایندگان محترم فرصت میداشتند که این پرونده آقای عباس آریا را در عدلیه مطالعه میکردند و میدیدند که یکی از شاهکارهای قضائی است که بنده در آنجا تمام آن معلومات قضائی خودم را به کار بردم برای اینکه وضعیت این جوان را تعیین بکنم ولی شهربانی مقاومت میکرد تا اینکه یک روزی بنده نشسته بودم رئیس دیوان کفر آمد پیش بنده و گفت که شما راجع به این آقای عباس آریا چه نظری دارید؟ گفتم هیچ نظری ندارم مگر تا به حال هیچ نظری به شما ابراز کردهام گفت میگویند که مقامات عالیه راجع به این پرونده نظری دارند گفتم اگر راجع به این پرونده نظری داشته باشند من بایستی به شما بگویم و بایستی راجع به این پرونده با شما صحبت بکنم. بالاخره گفتم از کجا فهمیدید، گفت از شهربانی گفتم که شهربانی هیچ حقی ندارد که با شما صحبت بکند، خلاصه بعد از کشمکش زیاد من مجبور شدم خودم حضور شاه شرفیاب شوم و جریان پرونده این شخص را من خودم حضور شاه عرض کردم گفتم که پرونده این شخص را در عدلیه ممکن نیست به آن رأی بدهند بعد فرمودند که شما قانون را محترم بشمارید و اجرا بکنید وفرمودند که شهربانی راجع به این شخص میگوید یک پرونده سیاسی هست وجود یک پرونده سیاسی را اظهار میکرد آنوقت من فهمیدم که شهربانی کار خودش را تعقیب میکند، منتهی صورت ظاهر یک پرونده ارتشائی برای این شخص تهیه کردهاند، آنوقت ما مقاومت کردیم و نگذاشتیم که این جوان بی گناه در عدلیه محکوم بشود، من یقین دارم که این پرونده با آن ترتیبی که اول گفتم تهیه شده بود آقای برزین که اینجا تشریف دارند و از شریف ترین قضات دادگستری هستند من یقین دارم که اگر این پرونده را میآوردند خدمت ایشان با این که سالها هم در عدلیه کار کردهاند من تردید نداشتم به آن شکلی که اول تنظیم شده بود آقای برزین چاره جز این که آن را محکوم بکنند نداشتند.
مهندس رضوی- اصل شکایت مردم را بنده خدمتتان نوشتم.
رئیس- آقای دکتر در حدود ماده ۱۰۹ بیانات خودتان را بفرمائید.
دکتر متین دفتری- همین پرونده را آقای قائم مقام الملک که اینجا تشریف دارند و من آن وقت در کار بودم خداشاهد است که اگر این پروندهای که برای ایشان تنظیم شده بود من اطلاع داشتم (فرامرزی- بنده سؤال کردم که چه باید کرد) بعد از شهریور که منتشر شد باستناد همان پرونده آوردند در مجلس شورای ملی و از ایشان سلب مصونیت کردند این کارهای شهربانی را آقایان با کارهای قضائی نباید مخلوط کرد، بنده در موقعی که ماده واحده بودجه در چند هفته پیش مطرح بود پیشنهادی دادم به مقام ریاست تبصره پیشنهاد کردم که زندانها از این تاریخ به بعد تابع وزارت دادگستری باشند این پیشنهاد را بنده کردم منتهی چون پیشنهادهای زیادی به آقای رئیس رسیده بود و هیچ کدام طرح نشد این پیشنهاد هم باقی ماند، بنده این پیشنهاد را برای این کردم که شهربانی باسازمان فعلیش اصلاً مناسب یک کشوری نیست و در همه جای دنیا شهربانی کل از دوایر وزارت کشور است و زندان بایستی جزء وزارت دادگستری باشد (آشتیانی زاده – برعکس است دادگستری تابع شهربانی است)… بنده وقتی که در فرانسه بودم یک روز به بازداشت گاه رفته بودم مدیر آن بازداشتگاه به من گفت که در خاک فرانسه یک بازداشتگاهی نیست که بدون قرار مستنطق یک محبوسی را بپذیرد این پیشنهادی که بنده کردم برای کابینه سابق نبود و اگر وضعیتی پیش آمد باز این پیشنهاد را خواهم کرد که اصول حفظ شود (صحیح است) البته منظورم به آقای سرتیپ صفاری نیست سرتیپ صفاری اتفاقاً مرد شریفی است ولی ما نباید در نظر بگیریم که سرتیپ صفاری امروز رئیس شهربانی است تشکیلات شهربانی باید طوری باشد که منشأ دیکتاتوری نشود خلاصه بنده منظورم این بود که در دادگستری یعنی دادگاه هیچوقت نه پروندهای میتواند برای کسی درست بکند و نه دادگاه روی آن پروندهها رأی میدهد دادگاه فقط و فقط قانون را متابعت میکند حالا اگر در بعضی از پروندهها عواملی باشدو فرض بفرمائید که اگر دو نفر با هم تبانی بکنند که یک کسی بگوید که من قاتلم و اگر این چنین شخصی آمد و اعتراف کرد که من قاتل بودم دادگاه جز اینکه او را به عنوان قاتل تعقیب کند و مجازات نماید چارهای ندارد، و اگر غیر از این بود اشتباهات قضائی در قوانین پیش بینی نمیشد یکی از مباحث قانون جزا مسئله اعاده دادرسی است یعنی تجدید نظر در احکامی که تمام مراحل خودش را طی کرده و حتی از دیوان کشور هم گذشتهاست، و این مسئله در تمام ممالک مترقی در قانون جزائی پیش بینی شدهاست که حکمی که از تمام مراحل خود گذشتهاست و از دیوان کشور هم گذشتهاست اگر بعدها کشف شد که مبانی آن حکم روی اشتباه بود…
آشتیانی زاده-ما هم مجبور میشویم حرف بزنیم.
رئیس- آقا در حدود ماده ۱۰۹ فرمایشتان را بفرمائید.
دکتر متین دفتری- همین آقای فرامرزی مگر نبود اشاره فرمودند بعمل دریفوس آیا دریفوس که در محاکم فرانسه محکوم شد فرانسه هم تحت رژیم دیکتاتوری بوده یا اینکه خدای نخواسته قضات میخواستهاند عالماً عامداً یک بی گناهی رامحکوم کرده باشند، لابد یک اوضاع و احوالی در پرونده دریفوس بودهاست که قضات مجبور شدهاند او را محکوم بکنند و بعدها که معلوم شد اوضاع و احوال خلاف بوده آمدند و روی اصل همین اعاده دادرسی یک حکم قطعی را برگرداندند این منحصر به ایران نیست در ممالک دیگر مثلاً در آلمان یکی از وزرای آنجا را که وزیر پست و تلگراف بود چندین ماه توقیفش کردند که آن بیچاره در زندان وتوقیف گاه مرد بعدها کشف شد که آن شخص بی گناه بودهاست مجبور شدند که بعضی ازقوانین آلمان را روی همین تجربه عوض کردند و آن هم در آن بحبوحه دمکراسی آلمان بود زمان دیکتاتوری و زمان نازیها نبود روی همین اشتباهات است که در قوانین اعاده دادرسی پیش بینی شدهاست، حالا میائیم به موضوع این محاکمه بنده وقتی که این موضوع محاکمه مرحوم تیمور تاش و آقای حاج امین التجار طرح شد همان طوری که فرمودند من معاون وزارت دادگستری بودم و مطابق تقسیمات و طرحهائی که در مملکت هنوز هم هست دادستان دیوان کیفر و تمام دادستانها تحت نظر مستقیم وزیر دادگستری انجام وظیفه میکردند در جریان این محاکمه من هیچ دخالتی نداشتم جز همان پرونده که حالا هم هست بنده در اداره این محاکمه دخالت و سرکشی نداشتم این است که بنده مجبورم از آقای حاج امین التجار چند کلمه عرض بکنم آقای حاج امین التجار از رجال شریف این مملکت هستند (صحیح است) بنده ایشان را از اول جوانی دو دوره چهاردهم که خیلی زود وارد اجتماعات سیاسی شده بودم ایشان را میشناسم و بنده که در صف دمکراتهای ضد تشکیلی مبارزه میکردم آقای حاج امین التجار آن وقت جزء دمکراتهای مهاجر بودند سران حزب دمکرات آزادی خواهان آن زمان ایشان را کاندیدای تهران کردند بدون اینکه خودشان اطلاع داشته باشند و در تمام آن مدت جز حسن ظن و حسن شهرت چیز دیگری نداشتند همیشه از ایشان جز نیکی، جز حسن شهرت در تمام مدتی که زندگی کردهاند چیزی نشنیدهام اما راجع به محکومیت ایشان البته اینجا مجبورم که نظر قضائی خودم را بعرض آقایان برسانم محکومیت ایشان راست است که یک حکمی بالاخره برای ایشان صادر شدهاست یک حکمی بعنون رشاء برای ایشان صادرشدهاست اگر راشی باشد مرتشی هم هست اگر راشی نباشد مرتشی هم نیست. مطابق ماده ۵۷ قانون مجازات هر کسی که محکومیت تأدیبی دارد بعد از پنج سال اگر جرم دیگری نداشته باشد مشمول قانون اعاده حیثیت میشود. راست است از نظر قوانین جزائی محکومیت ایشان فعلاً اثری که دارد البته از نظر سابقه این عمل بالاخره در یک حکمی منعکس شده و تا این حکم مطابق موازین قانونی از اعتبار نیفتاده این سابقه البته هست و آقای حاج امین التجار در تاریخی که قانون ۲۴ مهر ۱۳۲۰ گذشت در ایران نبودند این قانون مدت سه ماه تعیین کرده بود برای اینکه اشخاصی که در دیوان کیفر محکوم شدهاند بتوانند تقاضای تجدید نظر بکنند ایشان البته در ایران نبودند که از این قانون استفاده بکنند و این قانون یک عیب دیگر هم داشت برای اینکه از روی قوانین عمومی که در قانون جزائی ما هست به طور کلی در اعاده دادرسی که عنوان خاصی است در قوانین جزائی ما پیش بینی میشود که اعاده دادرسی را همیشه میشود خواست یعنی هر وقت هر مطلبی کشف شد میشود اعاده دادرسی کرد، هر وقت حکمی معلوم شد مبانی آن روی خطا بوده میشود اعاده دادرسی کرد ولی اینجا چون این قانون مدت سه ماه تعین کرده ایشان نتوانستند استفاده بکنند اما از جهت مرحوم تیمور تاش در قواعد عمومی و در اصول محاکمات جزائی هست که اگر یک کسی فوت کرده باشد و بعدها بعد از فوتش کشف شود که محکومیتش روی تبانی مجعولی یا کذبی بوده ورثه او حق دارد که اعاده دادرسی بخواهدلکن در این قانون که در آن زمان بعجله تنظیم شده بود این دو نکته غفلت شدهاست در آنقانون اولاً اعاده دادرسی را محدود کردهاند به یک مدتی و ان مهلت گذشت و ورثه یک متوفائی تصریح نکردند که حق تجدید نظر دارد از جریان آن محکمه بنده در آنمقعی که این محاکمه جریان داشت اطلاعات مستقیمی نداشتم فقط وقتی که محاکمه تمام شد بعد از مدتی که در منزل مرحوم تیمور تاش یک اسنادی را توقیف کرده بودند این اسناد را تحویل دادند به دادگستری که در تحت نظر یک کمیسیونی رسیدگی بشود و تحویل دوایر مربوطه باشد برای اینکه مرحوم تیمور تاش وقتی که ایشان وزیر دربار بودند سمت و اختیاراتی مثل ریاست وزراء و پادشاه همین خود بنده وقتی که هر وقت مرحوم داور در غیبت بو و مسافرت بود با ایشان تماس داشتم و مطالبی که باید از یک نخست وزیری استفاده بشود آن مطالب به وسیله ایشان بعرض شاه میرسید و در آن موقع هم حقیقتاً بین خود و خدا ایشان را همه میشناسند یکی رجال بزرگ ما بودند در همین مجلس یکی از پهلوانهای مجلس حساب میشد غالباً در پشت همین تریبون یک نطقهای آتشین میکرد و کابینهها را میانداخت(حاذقی- این یکیش کار خوبی نبوده که کابینهها را میانداخته) اینها را کسی فراموش نکرده در آنموقع وقتی که آن اسناد را آوردند ما آن اسناد را تفکیک کردیم و انصافاً من باید عرض بکنم که در آن اسناد یک قسمت از خدمات ایشان کاملاً منعکس بود و بخصوص معلوم بود که اوامر پادشاه متبوع خودش را در قسمت سیاست خارجی و داخلی مراقبت و اجرا میکرد و اگر آقای عباس اسکندری هم آن اسناد را میدیدند خیلی خوشوقت میشدند برای اینکه یکی از موضوعات آن اسناد هم مسئله استرداد بحرین بود که در آن موقع خیلی مراقبت و ا قدامات شدیدی راجع به استرداد بحرین میشد و آن اسناد منعکس بود و ما آن اسناد را تحویل وزارت خارجه دادیم بنده نمیتوانم اینجا وارد بحث آقای فرامرزی بشوم راجع به محکومیت آقای تیمور تاش عرض کردم که آقای حاج امین از نظر قوانین امروز ایرادی بر ایشان نیست برای اینکه اثر جزائی قانون مطابق ماده ۵۷از بین رفتهاست (صحیح است) و اینجا حالا راجع به اینکه این محاکمه صحیح بوده، صحیح نبوده، درست بوده یا نیست مجلس جای بحث این موضوع نیست (صحیح است) حالا ما در مجلس نمیتوانیم نتیجهای بگیریم اگر آن روز قانون اجازه میداد به ورثه مرحوم تیمور تاش که از آن قانون استفاده بکنند و آقای حاج امین هم استفاده میکردند ودر محکمه مطرح میشد حقیقت روشن میشد که آیا این محاکمه صحیح بوده یا نبوده حالا هم اگر برای این که این حق از آقای حاج امین که از همکارهای ما هستند و از رفقای ما هستند برایشان میسر باشد که بتوانند این سابقه را محوبکنند و دلایلی داشته باشند که بتوانند این سوابق را محو بکنند بایستی که بعقیده بنده اگر مجلس شورای ملی اعتبار نامه ایشان را تصویب کرد و حتماً هم انشاءالله تصویب خواهد کرد (بعضی از نمایندگان- انشاءالله) بایستی که به ایشان در ضمن این تصویب این مجال را بدهیم که بتوانند در این محکومیت خودشان اگر میل داشته باشند تقاضای تجدید نظر بکنند(یکی از نمایندگان- ورثه مرحوم تیمور تاش هم همین طور) بنده پیشنهاد میکنم اگر آقای مخبر کمیسیون هم موافقت فرمایند اعتبار نامه آقای حاج امین با این قید تصویب شود، مجلس شورای ملی با تصویب اعتبار نامه آقای حاج حبیب الله امین به دیوان کیفر کارکنان دولت اجازه دهد نسبت به محکومت آقای حاج حبیب الله امین و محکومیت تیمورتاش به هر طوری که باشد مطابق قانون مهرماه ۱۳۲۰ تجدید نظر نمایند (بعضی از نمایندگان- بسیار خوب) (عدهای از نمایندگان- مخالفیم)(صدر زاده – طرح قانونی لازم است) شما راجع به اعتبارنامه آقای تقی زاده این کار را کردید گر چه آقای مخبر این مشکل را حل میکنند(عدهای از نمایندگان- مذاکرات کافی است آقا، رأی، رأی)
نراقی-اجازه میفرمائید.
رئیس-اولاً ایشان برای توضیح اظهار کردند که علاوه بر ماده ۱۰۹ بعنوان موافقت با آقای حاج امین التجار اجازه نطق خواسته بودند این بود که به ایشان اجازه داده شد وبیاناتشان را کردند والا خارج از حدود ماده ۱۰۹ بودهاست.
دکتر معظمی- بنده یک اخطار داشتم برای اینکه در اصل سابقه نشود و برای اینکه مجلس بایستی خودش قانونی که میگذارند محترم بدارد این بیانات آقای دکتر همان طور که فرمودند چون بعنوان مدافع تشریف آورده بودند میتوانستند حرف بزنند ولی نه بعنوان ماده ۱۰۹ در بیاناتی که آقای فرامرزی فرموده بودند…
رئیس- همین توضیح را دادند.
دکتر معظمی- مقصود من این است که بعداً به استناد همین ماده ۱۰۹ سوء استفاده نشود تمنا میکنم که نطق ایشان هم بعنوان موافق تلقی شود که بعداً ما دچار ماده ۱۰۹ نشویم.
مسعود ثابتی- پس مخالف و موافق صحبت کردند.
نراقی- بنده مخبرشعبه هستم باید توضیح بدهم.
رئیس- پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده اول باید به کفایت مذاکرات رأی گرفته شود.
نراقی- عرض کنم که بنده با بیانات آقای دکتر متین دفتری راجع به مرحوم تیمور تاش و پیشنهادی که کردند مخالفت ندارم فقط یک تذکر اصولی میخواهم بدهم این است که بنده که مخبر شعبه هستم بعد از اینکه آقای فرامرزی اعتراض کردند اجازه خواستم و به بنده اجازه داده نشد و مطابق ماده ۱۰۹ به آقای دکتر اجازه داده شد در صورتی که به هیچ وجه منطبق با ماده ۱۰۹ نبود.
رئیس- مگر شما متوجه نبودید که گفتم ایشان بعنوان موافق با اقای حاج امین بعد از مخالفت آقای فرامرزی اجازه نطق گرفتند به آن جهت اجازه داده شد و آقای فرامرزی با نهایت احترام صحبت کردند نسبت به آقای دکتر متین دفتری و تقاضا کردند که یک طرحی پیشنهاد شود.
نراقی- و اما عرایض بنده، چون صحبت آقای فرامرزی در خارج این طور منعکس شد که چون آقای حاج امین التجار محکومیت دارند مجلس نباید اعتبار نامه شان را تصویب بکند و در اغلب از جرائد این طور منعکس شدهاست که محکومیت دارند بنابراین در اطراف این موضوع باید بحث شود و راجع به اعاده حیثیت هم که فرمودند بنده با یکی از آقایان وکلا که سابقه قضائی دارند صحبت میکردم میگفتند در قانون هست که وکیل نباید محکومیت داشته باشد ولو اینکه از این جهت راجع به آقای امین التجار ناچارم توضیح عرض کنم، مطابق قانون محکومیت جزائی قسمت جنحه گفتهاند پنج سال وقسمت جنایت بعد از ده سال اعاده حیثیت میشود کرد و این موضوعی که تصور میشود که اگر کسی محکومیت داشته باشد که قید شده در قانون وکیل نباید محکوم باشد و اگر محکوم باشد و وکیل بشود صحیح نیست.
برای اعاده حیثیت در قانون ما یک ترتیبات خاصی نیست و خود بخود میشود (صحیح است) و دیوان کشور هم تصمیماتی دارد حکم شماره ۹۷۹ئ۹۶۴۹ مورحه دوم مرداد ۱۳۱۶ دیوان کشور میگوید اعاده حیثیت مستلزم عودت تمام شئون و وضع سابق محکوم است (صحیح است) بنابراین در این موضوع ما هیچ بحث نیست و همین طور حکم شماره ۱۶۴۸ مورخ ۱۳۱۸/۷/۱۷ دیوان کشور میگوید تقاضای اعاده حیثیت امری نیست که به موجب قواعد عمومی مانند دعاوی قابل طرح در محاکم باشد و در قوانین موجوده هم حکم خاص و مرجعی برای رسیدگی به این تقاضا معین نشده و طبق مفاد ماده ۵۷ قانون مجازات عمومی در صورت قید وشروط در آن ماده اعاده حیثیت از اموری است که برای شخص خودبخود بدون احتیاج در حکم محکمه حاصل میشود(صحیح است) و محو کردن آثار محکومیت هم از سجل جزائی ظاهراً امر اداری است نه قضائی وموقوف به صدور حکم از طرف محکمه نمیباشد منظور از این توضیح بنده این بود که به هیچ وجهی این موضوع وارد نیست که آقای حاج امین التجار محکومیتی داشتهاند برای اینکه مشمول مرور زمان شدهاست و اما راجع به اصل محکومیت و چگونگی محکومیت همین طور که آقای فرامرزی فرمودند بنده موافقم و معتقدم که این دوسیه را برای مرحوم تیمور تاش ساختهاند و طرز ساختن دوسیه هم همان طور است که آقای فرامرزی فرمودند بوده و بنده وارد جزئیاتش هم نیستم و همان طور که آقای دکتر در این موضوع پیشنهادی دادند بنده مخالفتی ندارم.
یکی از نمایندگان- اصلاً موضوع ندارد.
بعضی از نمایندگان- رأی، رأی.
رئیس- پیشنهاد رسیدهاست که قرائت میشود.
- ریاست محترم مجلس شورای ملی. بنده مذاکرات را کافی میدانم (صحیح است) و معتقدم راجع به اعتبار نامه آقای حاج امین التجار اخذ رأی شود. حائری زاده.
رئیس- مخالفی نیست؟
فرامرزی- مطابق ماده ۱۰۹ بنده اخطار نظامنامهای دارم.
رئیس- بفرمائید.
دکتر متین دفتری- پیشنهاد بنده را بخوانید.
رئیس- بگذارید رأی گرفته بشود.
فرامرزی- فقط دو کلمهاست آقایان مطلب بنده را درست نفهمیدند گویا، مقصود من آن جنبه اخلاقی و معنوی است که براین محکومیت مترتب میشود آقای مخبر اقرار فرمودند که در این قضیه پرونده ساخته شده مجلس شورای ملی راجع به یک قضیهای اقرار میکند که آنجا پرونده ساخته شده(یک نفر از نمایندگان- این که مطابق ماده ۱۰۹ نیست) و ترتیب اثری در این نمیدهد و میروند روی جنبه خشک قانونیش چه مانعی دارد که پیشنهاد آقای دکتر متین دفتری مطرح بشود.
عامری- این پیشنهاد برخلاف قانون است طرح قانونی لازم دارد.
رئیس- آقای حائری زاده.
حائری زاده- اجازه بفرمائید در موضوع پرونده آقای حاج امین مذاکراتی که در مجلس شد راجع به تیمور تاش و محاکمه اش این مملکت هم مرحوم تیمور تاش را میشناخته هم حاج امین التجار را، مرحوم تیمور تاش با یک جماعتی در آن دستگاهی که این آتش روشن شد شرکت داشته وبه آن آتش هم سوخته ما وارد آن بحثها شدنمان موقعیت ندارد.
رئیس- راجع به کیفیت مذاکرات صحبت بفرمائید.
حائری زاده- عرض کنم آقای حاج امین سوابق آزادی خواهی دارن و اینکه در این دوسیه گفته شد که این شخص اعلام جرم کرده اگر اعلام جرم نمیشد محکومیت او پیش نمیآمد و او هم به همین آتش سوختهاست مذاکراتی که در اطراف موضوع این اعتبار نامه باید بشود شده اگر راجع به موضوعات دیگر مذاکراتی است طرح قانونی باید تهیه شود این است که بنده پیشنهاد کفایت مذاکرات را کردم.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفته شد- خیر) آقایانی که با نمایندگی آقای حاج امین از اصفهان موافقت دارند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصوب شد. آقای دکتر بقائی راجع به آقای صفا امامی بیاناتی دارند؟
دکتر بقائی- اولاً میخواستم از آقایانی که بعرایض بنده توجه کردند و یاروی حق و حقیقت نگذاشتند یعنی آن ۴۵ نفری که مهره سیاهشان را پریشب در پشت این تریبون (یک نفر از نمایندگان- ۴۶ نفر) خودم هم یکی بودم میشود ۴۶ نفر، از آنها تشکر بکنم و بعرض آقایان برسانن گر چه ما ظاهراً شکست خوردیم ولی باطناً فتح کردیم برای اینکه با این جریانی که پیش آمد انتظار نمیرفت که ۴۵ نفر پیدا بشوند که رأی مخالف بدهند برای اینکه این جریانی که در جلسه گذشته مجلس پیش آمد کر میتوانم ادعا کنم که در تاریخ پارلمانی بی سابقه بود دلیلش هم این بود که معمولاً کسانی که بایک اعتبار نامه مخالفت میکنند یا با هر موضوعی باشد که یک عدهای توی رودربایستی گیر بکنند و نتوانن مطابق وجدانشان رأی بدهند تقاضای رأی مخفی میکنند برای اینکه هر کس بتواند (اردلان- این حرفها چیست آقا وکیل آزاد است) (مکی- اگر آزاد است بگذارید حرفش را بزند)… تقاضای رأی مخفی میکند برای اینکه هر کسی بتواند آزادانه نظر خودش را اظهار بکند و تحت تأثیر عوامل مختلفه و رودربایستی و چیزهای دیگر قرار نگیرد (صحیح است) همیشه جریان بر این بوده که کسانی که با یک امری مخالف بودهاند تقاضای رأی مخفی میکردهاند برای اینکه افراد بشر برچند دسته هستند و چون همکاران محترم من آقایان نمایندگان هم جزء افراد بشر هستند جزء همان چند دسته که صراحتاً عقیده خودشان را اظهار میدارند و از هیچ کس بیم و هراسی ندارند و از حق و حقیقت طرفداری میکنند، یک دسته آنهائی هستند که آنها هم از هیچ کس هراسی ندارند و صراحتاً پا روی حق میگذارند و حق کشی میکنند. این دو قطب مخالف هستند و در وسط اینها یک عده افرادی هستند که دلشان میخواهد برای حق و حقیقت کار بکنند ولی ضعف بشری رودربایستی، دوستیها، ملاحظات و هزاران چیزهای دیگر ممکن است جلو اظهار حقیقت اینها را بگیرد و رأی مخفی اصولاً برای این موضوع درست شده که این دستهای که نمیتوانند یعنی ضعف دارند یا یک ملاحظهای در کارشان است که البته هیچ قابل حمله هم نیست چون این یک موضوعی است که بشر بالاخره یک نقاط ضعفی دارد و هیچ کس هم حق ندارد بگوید که چرا؟ طبیعتش این است نمیتوانند علناً از حقیقت طرفداری کند وبا دادن رأی مخفی ممکن است مخفیانه از حق طرفداری کند و به طوری که همه میدانند از ابتدائی که مجلس در دنیا تشکیل شده رأی مخفی همیشه از طرف کسانی تقاضا میشده که بخواهند یک مطلبی را برخلاف نظرآن اکثریت زورمند پیش ببرند چون یک عدهای ممکن بود تحت تأثیر قرار بگیرند رأی مخفی تقاضا میکردند من به همین جهت از وقتی که تصمیم گرفتم به اینکه به اعتبار نامههای اصفهان مخالف کنم شروع کردم به تهیه رأی مخفی(صحیح است) یعنی از سه ماه پیش از ۹۰ روز پیش در این مدت ۹۰ روز بنده به بسیاری از آقایان نمایندگان محترم مراجعه کردم.
بعضی از نمایندگان- عده کافی نیست. رئیس- این تابلو را برای این گذاشتهاند که آقایان نمایندگان وقتی میخواهند خارج شوند آن را نگاه کنند و اگر از اکثریت میافتد نروند (بعد از چند لحظه عده کافی شد) بفرمائید.
دکتر بقائی- از ۹۰ روز قبل شروع کردم به تهیه رأی مخفی به بسیاری از آقایان نمایندگان محترم مراجعه کردم و بعضی از آنها به من گفتند که ما یک ملاحظاتی داریمیک رودربایستی داریم یک نفر بستگی داشت یک نفر با یکنفر با یکی قوم و خویشی داشت که آنجا طرفدار ایشان بودند وقس علی ذلک و گفتند که ما نمیتوانیم رأی مخفی را امضاء کنیم ولی ما به تو کمک خواهیم کرد در مدت ۹۰ روز با تمام اصراری که کردم ۱۱ نفر از آقایان محترم آن ورقه رای مخفی را امضاء کردند یعنی برای رأی مخفی که ۱۵ امضاء لازم است در مدت ۹۰ روز موفق نشدم که چهار نفر پیدا بکنم که این تقاضا را تکمیل بکنم البته از هیچ کس گلهای ندارم چون خودم کاملاً متوجه هستم که یک عدهای ممکن است در محظور باشند و نتوانند و این محظور ممکن است برای خود من هم در یک مواردی پیش آمد بکند و برای هر بشری ممکن است پیش آمد کند چون در موارد انسانی و بشری نمیشود مثل موارد ریاضی یا فیزیکی حکم قاطع کرد و چون در جلسه گذشته من مأیوس شدم از اینکه بتوانم رأی خفی تهیه بکنم به چهار نفر از دوستانم مراجعه کردم ویک تقاضای رأی با ورقه به امضار رساندم رأی با ورقه به طوری که میدانید باید هر کس به اسم خودش رأیش را اظهار کند کسی که موافق است رأی سفید میدهد کسی که مخالف است ورقه کبود میدهد و اگر کسی هم ممتنع باشد هیچ رأی نمیدهد مطابق حسابی که من کردم (سید هاشم وکیل- آقا اعتراضتان را بفرمائید)چشم میرسیم (اردلان- مجلس رأی دادهاست اینکه شایسته نیست).. عرض کنم برای رأی با ورقه من حساب کرده بودم که در حدود ۲۹ نفر به آقای اعزاز نیک پی رأی موافق خواهند داد چون که در فراکسیون هستند و البته آنکاژمان فراکسیونی دارند این خیلی قابل احترام است که احترام فراکسیون شان را رعایت بکنند (اردلان- آقا این چه مربوط است به مجلس رأی داده) آقا بگذارید من حرفم را بزنم وقتی که شما حرف میزدید من حرفی نزدم.
اردلان- اخطار نظامنامهای دارم.
رئیس- بگذارید حرف بزنند این مربوط به نظامنامه نیست، بفرمائید آقای دکتر بقائی.
دکتر بقائی- عرض کنم۵۶ نفر را من حساب کرده بودم که رأی مخالف یا ممتنع خواهند داد، ۳۴ نفر هم مردد خواهند بود بین اینکه رأی موافق بدهند یا ممتنع و به این حساب اطمینان حاصل بود به اینکه اعتبار نامه آقای نیک پی ردخواهد شد نهایت اینکه در این حسابی که من کرده بودم من تنها نبودم دیگران هم بودند که عین حساب را کردند که اگر رأی علنی باشد نمیتوانند دربرابر فشار افکار عمومی آن چیزی که آقای اردلان منکرش شدند رأی خودشان را صریحاً بدهند (اردلان- اخطار نظامنامهای دارم)آقای اردلان من باید تا آخر حرفم را اینجا بزنم شما هم باید گوش بدهید هزاری هم که مداد بزنید من باید تمام حرفهایم را بزنم اعتراضی هم دارید باید بعد بکنید…
رئیس- شما بعد اجازه بخواهید آقای اردلان.
فرامرزی- بقدر حرفهای آقای اردلان نمیشود که غالبش هم زیاد است بفرمائید.
دکتر بقائی-… آقایان هم همین حساب را کردند و دیدند که اگر رأی علنی شد موفق نخواهند شد به این جهت دیدند خوب این یک کار خطرناکی است و شاید وقتی که رأی اعلام شد یک عدهای رأی موافق خواهند داد و این خیلی کم است و یک عدهای هم مخالف خواهند بود و یک عدهای هم ممتنع میشوند چون از یک طرف رویشان نمیشود که به آقای اعزاز رأی مخالف بدهند و از یک طرف هم مواجه با افکار عمومی خواهند شد و بالنتیجه اعتبار نامه آقای اعزاز نیک پی رد خواهد شد برای اینکه همانطور که توجه کردید هیچ یک از اعتراضات منطقی من در اینجا جواب داده نشده من حالا نمیخواهم در آن وارد بشود ولی همین قدر اشاره میکنم که تمام جوابهائی که به اعتراضات من داده شد سفسطه ومغالطه بود و این را هر کسی که بخواهد در خارج مجلس برایش ثابت میکنم به این جهت آمدن یک کاری کردند که در تاریخ پارلمانی بی سابقه بود و آن این بود که کسانی که طرفدار آقای اعزاز نیک پی بودند آمدند تقاضای رأی مخفی کردند کاری که من در مدت سه ماه نتوانسته بودم بکنم در عرض سه ربع ساعت آقایان انجام دادند برای اینکه همیشه حق در مقابل زور مغلوب است ما بیخود نباید خودمان را گول بزنیم حق و حقیقت همیشه از زور و پول توسری میخورد ولی حق همیشه غالب خواهد بود(کشاورز صدر- آقای دکتر آن طرح را من امضاء کرده بودم) الان به آن قسمت هم میرسم اجازه بدهید این عملی که کردند در عرض سه ربع ساعت دو تا ورقه تهیه کردند به جای یک ورقه یک ورقه اش را از یک عده از دوستان خود من آمده بودند گولشان زده بودند بعضی از آقایان هم توجه نداشتند گفته بودند که بلی رأی مخفی لازم است آنها هم امضاء کرده بودند ولی برای احتیاط تهیه کرده بودند تو این احتیاط را به اندازهای کردند که ورقهای را که در اینجا آقای فولادوند قرائت کردند همان ورقهای بود که اکثریتش را دوستان من امضاء کرده بودند و ۱۴ تا امضاء هم بیشتر نداشت ولی آن ورقهای که ۱۵ امضاء داشت و ورفقای آنها بود خجالت کشیدند اینجا بخوانند ولی بنده اینجا میخوانم (همهمه نمایندگان)
رئیس-آقا بگذارید بنده بتوانم مجلس را اداره بکنم این را نخوانید اینجا.
دکتر بقائی- اجازه بدهید بخوانم.
اردلان- اخطار نظامنامهای دارم.
رئیس- نخوانید آقا شما هم حق حرف زدن آقای اردلان.
دکتر بقائی- آقا این مربوط است این مقدمهاست.
رئیس- نخیر نخوانید وارد بشوید در مخالفت با آقای صفا امامی.
دکتر بقائی- پس من مجبور میشوم که این را در روزنامه انتشار بدهم.
فولادوند- آن ورقه ۱۵ تا امضاء داشت یکیش را آقای ذوالفقاری آمد پس گرفت.
دکتر بقائی- بلی پس گرفت ولی آن ورقه را شما نخواندید(زنگ رئیس)
رئیس- بین الاثنین صحبت نکنید.
دکتر بقائی- در هر صورت بعداَ به اشخاصی که آن ورقه را امضاء کردند واقف خواهید شد که چه کسانی بودند که امضاء کرده بودند وخواهیددید که طرفداران آقای اعزاز نیک پی آن ورقه را امضاء کرده بودند و نه مخالفین و این را من برای خودم بزرگترین فتح میدانم که آنها خجالت کشیدند که علناً طرفداری بکنند و مجبور شدند مثل همیشه سرشان را بکنند توی گونی. حاذقی- همه سروته یک کرباسیم مجلس رأی دادهاست آقا این حرفها چیست خجالت یعنی چه.
اعزاز نیک پی- این حرفها را چرا میزنید تو باید خجالت بکشی که توهین میکنم افکار عمومی که دست تو نیست.
دکتر بقائی- چشم من خجالت میکشم آقای نیک پی ولی پریشب که صدایتان این قدر بلند نبود(خنده حضار) شما میتوانید به من فحش هم بدهید ولی این باعث افتخار من است.
مکی- آقای دکتر بقائی استاد دانشگاه را هیچ کس نمیشناسد اما شما را میشناسند؟
رئیس- به آقای اعزاز نیک پی و آقای مکی هر دو اخطار کردم اخطار دوم اگر شد از جلسه خارجتان میکنم. دکتر بقائی-بنده معذرت میخواهم از این اظهاراتی که اینجا میشود و از تشنجی که تولید شده ولی لازم دانستم که در این مرکز این اظهارات بشود تا بدانند که ماها سر و ته یک کرباسی نیستیم و اصلاً کرباسی نیستم من گونی هستم بوریا هستم ولی آن کرباسی که آقای حاذقی گفتند ما همه از سر و ته یک کرباسی هستیم من نیستم و ۴۵ نفر دیگر هم اینجا هستند که از آن کرباس نیستند و این بزرگترین امیدواری ماست که یک همچنین اقلیت قوی در اینجا وجود دارد و بقیه سر وته یک کرباسند چون خودشان ثابت کردند، راجع به اعتبار نامه آقای امامی من چیز زیادی بر آنچه که گفتم ندارم که بگویم برای این که آقای امامی را هم بنده مثل (یک نفر از نمایندگان- خواهش میکنم صفایش را هم بفرمائید) بلی آقای صفا امامی را عرض میکنم نه آقای امامی را مثل این که بد آدمی نیست، من از اکثریت دوستانی که با من صحبت میکردهاند شنیدهام مرد بسیار خوبیش را گفتهاند (صحیح است) از کسی نشنیدیم که نسبت سوئی به نفع آقای صفا امامی یک اقداماتی در انتخابات بعمل آمد که من نمیخواهم دوباره اسباب تصدیع آقایان بشوم فقط دو موردش را عرض میکنم یک موردش یکی از گزارشهای روزانهاست که از یکی از حوزهها دادهاند چون میدانند در هر حوزهای وقتی که شروع به قرائت آراء میشود از صبح تا ظهر هر چه رأی میخوانند در یک گزارش مینویسند که امروز ۸۰۰ رأی خوانده شد دارندگان این آراء این عده بودند یک گزارشی بین گزارشهائی مختلفه مال همان سده و ماربین من پیدا کردم که در آن روز ۵۰۰ رأی خوانده شده بود و این ۵۰۰ رأی که خوانده شد حداکثر روی هر ورقه رأی سه تا اسم نوشته شدهاست یعنی با یک حساب ساده ۱۵۰۰ رأی باید باشد یعنی عده آراء اخذ شده باید ۱۵۰۰ رأی باشد یعنی فرض کنیم آقای اعزاز نیک پی ۴۰۰ رأی آقای امین ۴۰۰رأی آقای صفا امامی ۴۰۰ رأی کی ۲۰۰ رأی کی ۳۰۰ رأی و حداکثرش این آراء را که ما حساب کنیم باید ۱۵۰۰تا باشد. البته ممکن است که روی یک ورقه دو تا بنویسند ولی ما حداکثر را میگیریم که باید ۱۵۰۰ تا باشد مجموع آراء کاندیدهای مختلف. روی یکی از این گزارشها من همین طور به نظرم وقتی نگاه میکردم زیادتر از ۱۵۰۰ تا رسید جمعش تا وقتی که جمع زدیم دیدم جمعش ۱۵۴۸ است یعنی ۵۰۰ تا رأی خوانده شده باید آراء مجموع کاندیدها که مثلاً پنج یا ده نفر هستد بعد از حساب تمام اینها ۱۵۰۰ تا باشد در صورتی که ۱۵۴۸ است یعنی پانصد رأی خواندهاند و ۵۱۶ رأی به حساب آوردهاند این را دقت بکنید مقصودم در ۱۶ رأی نیست ۱۶ رأی تأثیری در بیست هزار رأی ندارد مقصود این است که وقتی که این آراء را برای هر کسی مینویسند اینها را نمیخواندند و همین طوری پیش خودشان مینوشتند و آن کسی که مینوشته ریاضیاتش یک قدری مثل من ضعیف بوده و نتوانسته آن جمع را درست ببندد این علت سوء جریان است دیگر این است که آقای اردلان گفتند که اگر هم این طور باشد تأثیری در آراءندارد البته من نگفتم که اگر صندوق کهپایه را باطل نمیکردند آقای اعزاز نیک پی وکیل نمیشد من آن را مثال آوردم برای سوء جریان، برای اعمال غرض برای حق کشی، برای پایمال کردن حق ملت من نگفتم که اگر اینها را بخوانند آقای اعزاز نیک پی وکیل نیستند، خوب هم هستند و آقایان همکاران محترم من خواهند دید که بعد از این در مجلس صداشان از همه بلندتر خواهد بود و گردنشان هم افراشته تر، این طبیعی است، همین طور هم بایستی باشد ولی آن مثالهائی که من آوردم برای این بود که سوء جریان رانشان بدهم و ثابت کنم که جریان غلط بوده این جریان را دو چیز به وجود آورد یکی نفوذ آقای اعزاز نیک پی بعنوان معاون نخست وزیر و عملاً وزیر پست و تلگراف یک چیز دیگر هم لازم داشت چون نفوذ خالی هم که کار پیش نمیرود وکسانی هم که در مراکز نفوذ هستند حاضر نیستند که در جیبشان را باز کنند و پول خرج کنند به این واسطه یک کسی را بایستی پیدا بکنند که پول خرج بکند اول آمدند این طوری که پرونده نشان میدهد آقای کازرونی را کاندید کردن آقای کازرونی مردی است تاجر، محترم، خانواده دار، مثل آقای صفا امامی آمدند گفتند که بیا کاندید بشو.
-
ایشان هم اصفهانی است خودش دستشان را خواند و گفت این چه کاری است که من بیایم کاندید بشوم پول خرج بکنم بعد هم ممکن است وکیل نشوم و گفت میرویم دنبال کار و کسب خودمان و قبول نکرد اینها را تمام از روی پرونده میگویم نه اینکه تاریخچه یا قصه باشد، بعد دیدند که نشد یک کسی هم لازم است پول احتیاج دارند رفتند آقای صفا امامی را پیدا کردند گفتند آقای امامی تو مرد خوبی هستی محترم هستی، خانواده دار هستی، مردم هم به تو ارادت دارند، پول هم داری بیا یک خورده خرج کن اینحا و وکیل بشو خوب وکالت مجلس یک چیزی نیست که کسی بدش بیاید، ایشان هم که یک مقداری پول خرج کردند البته ایشان آن مقداری که بعضیها در دورهها دیگر خرج میکردند خرج نکردند چون اصولا اهالی زحمتکش اصفهان زیاد پول خرج نمیکنند ولی خوب به اندازهای که مخارج انتخابات بگذردخرج کردند و وکیل شدند به این جهت من اعتراض که به ایشان دارم