تفاوت میان نسخه‌های «مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۶»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی)
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی)
خط ۱۱: خط ۱۱:
 
'''مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۶'''
 
'''مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۶'''
  
جلسه ۱۲۶ صورت مشروح مجلس
+
مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره ‏۵
  
یوم شنبه بیست وپنجم ۱۳۰۳مطابق بیستم شهر رجب المرجب ۱۳۴۳ مجلس دو ساعت وربع قبل از ظهر ریاست آقای موتمن الملک تشکیل گردید.
+
جلسه: ۱۲۶
  
صورت مجلس یوم سه شنبه بیست ویکم را آقای میرزا جوادخان قرائت نمودند.
+
صورت مشروح مجلس‏ یوم شنبه بیست و پنجم ۱۳۰۳ مطابق بیستم شهر رجب‌المرجب ۱۳۴۳
  
رئیس - آقای افشار (اجازه) آقای شیخ عبدالرحمن در جلسه گذشته بنده تب داشتم و بآقای امیراعلم هم عرض کردم ایشان فرمودند برو بنده هم رفتم همان روز هم از کمیسیون استجاره کردم ظاهرا گویا خبرش هم رسیده باشد.
+
مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقاى مؤتمن‌الملک تشکیل گردید.
  
آقا میرزا رضاخان افشار _ قریب هفت سال قبل در موقع ……….
+
صورت مجلس یوم سه‌شنبه بیست و یکم را آقاى میرزا جواد خان قرائت نمودند.
  
رئیس - راجع بصورتمجلس اگر اظهار دارید بفرمائید
+
رئیس - آقاى افشار (اجازه)
  
افشار - در صورت مجلس عرضی ندارم.
+
آقاى شیخ عبدالرحمن - در جلسه گذشته بنده تب داشتم و به آقاى امیر اعلم هم عرض کردم ایشان فرمودند برو بنده هم رفتم همان روز هم از کمیسیون استجاره کردم ظاهرا گویا خبرش هم رسیده باشد.
  
رئیس - آقای آقایی حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)
+
آقا میرزا رضا خان افشار - قریب هفت سال قبل در موقع...
 +
 
 +
رئیس - راجع به صورت مجلس اگر اظهار دارید بفرمایید
 +
 
 +
افشار - در صورت مجلس عرضى ندارم.
 +
 
 +
رئیس - آقای حاج سیدالمحققین (اجازه)
 +
 
 +
حاج سیدالمحققین - بنده بعد از صورت مجلس عرضی ندارم.
 +
 
 +
رئیس - آقاى حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)
  
 
حاج میرزا عبدالوهاب - بنده قبل از دستور عرض دارم.
 
حاج میرزا عبدالوهاب - بنده قبل از دستور عرض دارم.
  
رئیس_آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
+
رئیس - آقاى آقا سید یعقوب (اجازه)
 +
 
 +
آقاى سید یعقوب - بنده عرضى ندارم
 +
 
 +
رئیس - نسبت به صورت جلسه ایرادى نیست؟
 +
 
 +
(گفتند - خیر)
 +
 
 +
رئیس - آقاى افشار بفرمایید
 +
 
 +
آقاى میرزا رضا خان افشار - در سال قبل یک اعانه از طرف کلیه اهالى ایران براى غارت‌زدگان ارومیه جمع شد و به تجارتخانه تومانیانس سپرده شد و نظر به این که دو نفر از وزرا وقت در آن موقع طلبى از تومانیانس داشتند اعانه ارومیه را از بابت‏ طلب خودشان برداشت کردند و این مبلغ به اهالى ارومیه نرسید و مطابق احصاییه که در وزارت امور خارجه تهیه شده است قریب سى و سه هزار نفر در ارومیه تلف شدند براى این که دو نفر از وزراى وقت بتوانند طلب خودشان را وصول نمایند.
  
آقای سید یعقوب - بنده عرضی ندارم
+
بعد از آن که میسیون آمریکایى وارد شدند اداره طومانیانس یک پنبه داشته است در مشهد سر آن پنبه فروخته شد و مبلغ پنجاه و شش هزار تومان از بابت اعانه ارومیه مأخوذ شد و قرار شد این مبلغ را به ارومیه بفرستند تا در بین اهالى تقسیم و توزیع شود و به طورى که خاطر اغلب آقایان نمایندگان محترم مسبوق است در دوره چهارم تقنینیه هم مبلغ یک صد هزار تومان به عنوان اعاشه و اعانه ارومیه در مجلس تصویب شد و در واقع مجموع دو اعانه که باید به اهالى ارومیه برسد (یعنى یک قسمت به عنوان قرض و یک قسمت به عنوان اعانه) یکصد و پنجاه و شش هزار تومان است و وزارت مالیه به طورى که آقایان ملاحظه فرموده‌اند در آن صورت حسابى که فرستاده‌اند آن مبلغ پنجاه و شش هزار تومان اعانه را در ارومیه به مصرف رسانیده از یکصد هزار تومان قرضه موضوع کرده در صورتی که آن صد هزار تومان ابداً به مصرف نرسیده و همان پنجاه و شش هزار تومانى که اعانه بوده و متعلق به خود اهالى بوده به مصرف رسیده و وزارت مالیه این پنجاه و شش هزار تومان را از بابت صد هزار تومان حساب می‌کند در صورتی که اگر آن پنجاه و شش هزار تومان هم جزو عایدات مملکى حساب می‌شد باید از یکصد و پنجاه و شش هزار تومان موضوع شود نه از یک صد هزار تومان.
  
رئیس - نسبت به صورت جلسه ایرادی نیست؟ (گفتند خیر)
+
در هر صورت این مبلغ پنجاه و شش هزار تومان اعانه را که وصول شده به عنوان قرضه به مردم داده‌اند و حالا دارند با کمال فشار از مردم مطالبه می‌کنند و از طرف اهالى هم به اغلب آقایان مخصوصاً به خود آقاى رئیس محترم مجلس چندمین مرتبه شکایت شده و بنده در این صورت متوالیاً به وزارت مالیه کاغذ نوشتم و استدعا کردم که در این قضیه امعان نظرى نمایند مع‌التأسف در وزارت مالیه غیر ممکن است که به این قبیل حرف‌ها اهمیت بدهند
  
رئیس - آقای افشار بفرمائید
+
در تاریخ بیست و ششم برج عقرب هم سؤالى در این باب از وزارت مالیه کرده‌ام و آقاى وزیر مالیه تا به حال تشریف نیاورده‌اند جواب بدهند و تصور می‌کنم یعنى عقیده بنده این است همان طوری که در انقلاب فرانسه مردم از کثرت ظلم و تعدى و فشارى که در مجلس باستبل دیده بودند در موقع انقلاب ریختند و آنجا را خراب کرده‌اند.
  
آقای میرزارضاخان افشار - در سال قبل یک اعانه از طرف کلیه اهالی ایران برای غارتزدگان ارومیه جمع شد و بتجارتخانه تومانیانس سپرده شد و نظر باینکه دو نفر از وزرا وقت درآن موقع طلبی از تومانیانس داشتند اعانه ارومیه را از بابت  طلب خودشان برداشت کردند واین مبلغ باهالی ارومیه نرسید و مطابق احصاییه که در وزارت امور خارجه تهیه شده است قریب سی و سه هزار نفر در ارومیه تلف شدند برای اینکه دو نفر از وزرای وقت بتوانند طلب خودشان را وصول نمایند. بعد از آنکه میسیون امریکایی وارد شدند اداره طومانیانس یک پنبه داشته است در مشهد سر آن پنبه فروخته شد و مبلغ پنجاه و شش هزار تومان از بابت اعانه ارومیه ماخوذ شد و قرار شد این مبلغ را بارومیه بفرستند تا در بین اهالی تقسیم و توضیع شود و بطوری که خاطر اغلب آقایان نمایندگان محترم مسبوث است در دوره چهارم تقنینیه هم مبلغ یکصد هزار تومان بعنون اعاشه و اعانه ارومیه در مجلس تصویب شد و در واقع مجموع دو اعانه که باید باهالی ارومیه برسد (یعنی یکقسمت بعنوان قرض ویک قسمت بعنوان اعانه) یکصدو پنجاه و ششهزار تومان است ووزارت مالیه بطوری که آقایان ملاحظه فرموده‌اند در آن صورت حسابی که فرستاده‌اند آن مبلغ پنجاه و ششهزار تومان اعانه را در ارومیه بمصرف رسانیده از یکصد هزارتومان قرضه موضوع کرده در صورتیکه آن صد هزار تومان ابدا بمصرف نرسیده و همان پنجاه وششهزار تومانی که اعانه بوده و متعلق بخود اهالی بوده بمصرف رسیده ووزارت مالیه این پنجاه و ششهزار تومان را از بابت صد هزار تومان حساب می‌کند در صورتیکه اگر آن پنجاه و شش هزار تومانهم جزو عایدات مملکی حساب می‌شد باید از یکصدو پنجاه وششهزار تومان موضوع شود نه از یک صد هزار تومان.
+
اگر خدا نخواسته در ایران انقلابى پیش مى‌آید منشأ و مأخذ آن وزارت مالیه خواهد بود و اول باید مردم در تخریب آنجا بکوشند
  
در هر صورت این مبلغ پنجاه و ششهزار تومان اعانه را که وصول شده بعنوان قرضه بمردم داده‌اند و حالا دارند با کمال فشار از مردم مطالبه می‌کنند و از طرف اهالی هم به اغلب آقایان مخصوصا بخود آقای رئیس محترم مجلس چندمین مرتبه شکایت شده و بنده دراینصورت متوالیا بوزارت مالیه کاغذ نوشتم و استعدعا کردم که در این قضیه امعان نظری نمایند مع التاسف رد وزارت مالیه غیر ممکن است که باین قبیل حرفها اهمیت بدهند درتاریخ بیست وششم برج عقرب هم سئوالی در دراین باب از وزارت مالیه کرده‌ام و آقای وزیر مالیه تا بحال تشریف نیاورده‌اند جواب بدهند وتصور می‌کنم یعنی عقیده بنده این است همان طوریکه در انقلاب فرانسه مردم از کثرت ظلم و تعدی و فشاری که در مجلس باستبل دیده بودند در موقع انقلاب ریختند وآنجا را خراب کرده‌اند.
+
رئیس - آقاى حاج سیدالمحققین (اجازه)
  
اگر خدا نخواسته در ایران انقلابی پیش می‌آید منشا و ماخذ آن وزارت مالیه خواهدبود. واول بایدمردم در تخریب آن جا بکوشند
+
حاج سیدالمحققین - طرح قانونى است که از طرف جمعى از آقایان پیشنهاد شده و به توسط بنده تقدیم مجلس می‌شود چون تقاضاى قوریت شده است البته در اول دستور قرائت خواهد شد.
  
رئیس_آقای حاج سید المحققین - (اجازه)  
+
رئیس - آقاى حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)
  
حاج سید المحققین - طرح قانونی است که از طرف جمعی از آقایان پیش نهاد شده بتوسط بنده تقدیم مجلس می‌شود چون تقاضای قوریت شده است البته در اول دستور قرائت خواهد شد رئیس آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه) حاج سید المحققین بنده خواستم از کمیسیون محترم بودجه تقاضا کنم زودتر را پورت راجع بلایحه که برای معرف و سحیه مملکت تهیه و بکمیسیون ارجاع شده بمجلس بدهند که در ضمن تکلیف بودجه هم معلوم شود و از قرار معلوم دولت هم با این لایحه موافق است دیگر اینکه می‌خواستم عرض کنم تقریبا مدت ششماه است سئوالی از وزارت مالیه کرده‌ام و برای جواب حاضر نشده‌اند بنابراین استدعا می‌کنم تاکید بفرمایند که حاضر شوند جواب بدهند. رئیس شاهزاده شیخ الرئیس محمد هاشم میرزا شیخ الر ئیس (اجازه) مقصود بنده این بود که چندین طرح من جمله طرح راجع بصحیه و معرف مملکت که آقای حاج میرزا عبدالوهاب هم بآن اشاره فرمودند و طرح پیشنهادی آقای داور و چند تای دیگر بکمیسیون بودجه مراجعه شده و هنوز خبرش بمجلس تقدیم نشده و معلومنیست که دو لت موافقت کرده است یا نکرده است خوبست تکلیف آن را زودتر معین کنند زیرا مردم ولایات از حیث امور صحی خیلی در زحمت هستند و اگر قدری بتاخیر بیفتد متحمل است گفته شود موقع گذشته است و بودجه‌ها مطرح نشده است یک فکر اساسی برا ی صحیه و معارف ایالات و ولایات بشود و زودتر این را پرت داده شود بعضی از نمایندگان صحیح است.  
+
حاج میرزا عبدالوهاب - بنده خواستم از کمیسیون محترم بودجه تقاضا کنم زودتر راپورت راجع به لایحه که برای معارف و صحیه مملکت تهیه و به کمیسیون ارجاع شده به مجلس بدهند که در ضمن تکلیف بودجه هم معلوم شود و از قرار معلوم دولت هم با این لایحه موافق است.
  
رییس - آقای عمادالسلطنه (اجازه)
+
دیگر این که می‌خواستم عرض کنم تقریباً مدت شش ماه است سؤالی از وزارت مالیه کرده‌ام و براى جواب حاضر نشده‌اند بنابراین استدعا می‌کنم تأکید بفرمایند که حاضر شوند جواب بدهند.
  
عمادالسلطنه - اولا راجع بلوایحی که آقایان فرمودند این لایح در کمیسیون مطرح شد و شرحی هم بوزارت مالیه نوشته شد و معاون وزارت مالیه هم از طرف کمیسیون خواسته شد و در اینخصوص مذاکرات شد و بالاخره قرار شد که تا دو هفته دولت نظریاتش را در اینخصوص اطلاع بدهد.
+
رئیس - شاهزاده شیخ‌الرئیس (اجازه)
  
ولی بنده اجازه خواسته بودم برای جواب اظهارات آقای افشار اگر چه بنده نمی‌خواهم جواب ایشان را بدهم ولی در آن قسمت که فرمودند یکی دو نفراز وزرا وقت در آنموقع طلبشان را از بابت اعانه وصول کردند. این مطلب واقعیت ندارد مخصوصاآقای مشارالملک در چندی قبل که اینمسیله در کمیسیون بودجه مذاکره شد با حضور آقای رییس الوزرا و هییت دولت و رییس کل مالیه این مسئله را در آنجا بیان کردند وی کاملا توضیح دادند مورد تصدیق هم واقع شد و این ترتیبی که ایشان فرمودند واقعیت ندارد. رییس آقای افشار (اجازه) افشاراگر بدفتر تومانیانس مراجعه شود معلوم می‌شود که در آن موقع آقایان طلب خود را برداشت کرده‌اند یا خیر تومانیانس در آن موقع یکشاهی نمی‌توانست بدهد و در همان تاریخ طلب آقایان را از بابت این پول پرداخته است.
+
محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس - مقصود بنده این بود که چندین طرح من‌جمله جمله طرح راجع به صحیه و معارف مملکت که آقاى حاج میرزا عبدالوهاب هم به آن اشاره فرمودند و طرح پیشنهادى آقاى داور و چند تاى دیگر به کمیسیون بودجه مراجعه شده و هنوز خبرش به مجلس تقدیم نشده و معلوم نیست که دولت موافقت کرده است یا نکرده است خوب است تکلیف آن را زودتر معین کنند زیرا مردم ولایات از حیث امور صحى خیلى در زحمت هستند و اگر قدرى به تأخیر بیفتد متحمل است گفته شود موقع گذشته است و بودجه‌ها مطرح نشده است یک فکر اساسى برا ى صحیه و معارف ایالات و ولایات بشود و زودتر این راپورت داده شود
  
عمادالسطنه - اینکه گناه نیست که طلب اقایان را پرداخته است.
+
بعضى از نمایندگان - صحیح است.
  
رییس - شعبه‌ها امروز باید تجدید شود. عده حضارمر کز صدو چهارده نفراست و هر شعبه ۱۹ نفر خواهد بود.
+
رئیس - آقاى عمادالسلطنه (اجازه)
  
(آقای معظم السلطان بطور قرعه اسامی آقایان نمایندگان را بترتیب ذیل قرائت نمودند)
+
عمادالسلطنه - اولاً راجع به لوایحى که آقایان فرمودند این لایح در کمیسیون مطرح شد و شرحى هم به وزارت مالیه نوشته شد و معاون وزارت مالیه هم از طرف کمیسیون خواسته شد و در این خصوص مذاکرات شد و بالاخره قرار شد که تا دو هفته دولت نظریاتش را در این خصوص اطلاع بدهد.
  
شعبه اول آقای حاج میرزااسدالله خان..
+
ولى بنده اجازه خواسته بودم براى جواب اظهارات آقاى افشار اگر چه بنده نمى‌خواهم جواب ایشان را بدهم ولى در آن قسمت که فرمودند یکى دو نفر از وزرای وقت در آن موقع طلب‌شان را از بابت اعانه وصول کردند. این مطلب واقعیت ندارد مخصوصاً آقاى مشارالملک در چندى قبل که این مسیله در کمیسیون بودجه مذاکره شد با حضور آقاى رئیس‌الوزرا و هییت دولت و رئیس کل مالیه این مسئله را در آنجا بیان کردند وى کاملاً توضیح دادند مورد تصدیق هم واقع شد و این ترتیبى که ایشان فرمودند واقعیت ندارد.
  
یکنفراز نمایندگان - کی؟
+
رئیس - آقاى افشار (اجازه)
  
معظم السلطان - حاج میرزااسدالله خان - آقامیرزا شهاب الدین دست غیب نظام التولیه -  رییس التجار- قایم مقام الملک - مصدق السلطنه _ امیراعلم _ آقا سید حسن اجاق _ حاج میرزاعبدالوهاب _ سهراب خان موتمن الملک محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس - سردار مفخم امین الشریعه سلطان العلماء - امیر حشمت - سردارفاخر - سردار منصر
+
افشار - اگر به دفتر تومانیانس مراجعه شود معلوم می‌شود که در آن موقع آقایان طلب خود را برداشت کرده‌اند یا خیر تومانیانس در آن موقع یک شاهى نمى‌توانست بدهد و در همان تاریخ طلب آقایان را از بابت این پول پرداخته است.
  
شعبه دوم _ معظم السلطان _ کازرونی حاج مشر اعظم مدرس_ سر گشیک زاده
+
عمادالسطنه - این که گناه نیست که طلب آقایان را پرداخته است.
  
یکنفر از نمایندگان - کی؟
+
رئیس - شعبه‌ها امروز باید تجدید شود.
  
معظم السلطان - سر گشیگ زاده
+
عده حضار مر کز صد و چهارده نفر است و هر شعبه ۱۹ نفر خواهد بود.
  
یک نفر از نمایندگان بلندتر بفرمائید نمی‌شنویم
+
(آقاى معظم‌السلطان به طور قرعه اسامى آقایان نمایندگان را به ترتیب ذیل قرائت نمودند)
  
رئیس اسامی را می‌نویسند بعد اعلان می‌کنند بخودتان زحمت نوشتن ندهید.
+
شعبه اول - آقاى حاج میرزا اسدالله خان...
  
(آقای معظم السلطان مجددا بترتیب دیل شروع بقرائت اسامی نمودند)
+
یک نفر از نمایندگان - کى؟
  
مشیر الدوله. صدر الاسلام. حاج میرزا علیرضا. محمدولی میرزا. اعتبار الدوله. مقوم الملک. آقا سید محی الدین. مستوفی الممالک. آقا سید مصطفی بهبانی. آقا شیخ علی مدرس قائم مقام. آقا میرزا سید احمد بهبهانی مدبر الملک
+
معظم‌السلطان - حاج میرزا اسدالله خان - آقا میرزا شهاب‌الدین - دستغیب - نظام‌التولیه - رئیس‌التجار - قایم مقام‌الملک - مصدق‌السلطنه - امیر اعلم - آقا سید حسن اجاق - حاج میرزا عبدالوهاب - سهراب خان - مؤتمن‌الملک - محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس - سردار مفخم - امین‌الشریعه - سلطان‌العلما - امیر حشمت - سردار فاخر - سردار منتصر
  
شعبه سوم. مشار اعظم. ضیا الطبا غلامحسین میرزا. صدرانی. آقا میرزا آقا خان عصر انقلاب. سردار نصرت. روحی ضیا الملک. حاج آقا اسمعیل عراقی. آقا شیخ هادی (شیخ الرئیس). ملک الشعرا. آقا میر سید سن کاشانی. تقی زاده. سردار سپه. سهام السلطان. دیوان بیگی. آقا میرزا رضاخان افشار علائی
+
شعبه دوم - معظم‌السلطان - کازرونى - حاج مشار اعظم - مدرس سرکشیک‌زاده‏
  
شعبه چهارم. سردار عشایر نصرت الدوه امیر احتشام. آقا میرزا جواد خان سلیمان میرزا. آقا شیخ محمد علی طهرانی میر سید حسن خان زعیم. مشیر معظم نظم الملک. مصدق الملک ارباب کیخسرو وحید الدوله. حائری زاده. دارو شریعتمدار دامغانی هائم. سیف اله خان صدق السلطنه شریعت زاده
+
یک نفر از نمایندگان - کى؟
  
شعبه پنجم. آقا میرزا یداله خان. رهنما امیر اشرف مشار الملک ناصر الااسلام حاج ملک التجار. مساوات شیروانی سالارلشگر. کی استوان. حاج میرزا یحی دولت آبادی. هرمزی. الموتی احتشام الحکما. شیخ العراقین زاده. آقا یخ عبدالرحمن. آقا شیخ بلال الدین. سردار معتمد.
+
معظم‌السلطان - سرکشیک‌زاده‏
  
شعبه ششم _ آقا میرزا سلیمان خان ایزدی. یمن الملک. صولت السلطنه. آقا سید کاظم یزدی وکیل الملک. حاج سید المعققین. صدر العما مقتی. یاسائی. تدین عمادالسلثنه. اخگر. معتمد السلطنه. آقا سید محمد علی شوشتری. شیخ السلام ملایری. دکتر احیا السلطنه. قوام الدوله نجات. عدل الملک. اقبال الملک
+
یک نفر از نمایندگان - بلندتر بفرمایید نمی‌شنویم‏
  
رئیس -طرح پیشنهادی نوزده نفر از آقایان نمایندگان قرائت می‌شود بعد تکلیفش را معین می‌کند
+
رئیس - اسامى را می‌نویسند بعد اعلان مى‌کنند به خودتان زحمت نوشتن ندهید.
  
نظر باینکه در سنوات اخیره که سرپرستی و زمامداری قشون و استقرار امنیت را آقای سردار سپه عهده دار شده‌اند با اقدامات و جدیت ایشان قوای مسلح مملکتی بطور غیر مترقبه بمدارج ترقی و انتظام رسیده که آرزوی هر ایرانی وطنخواهی بوده و می‌باشد.
+
(آقاى معظم‌السلطان مجدداً به ترتیب ذیل شروع به قرائت اسامى نمودند)
  
و نظرباینکه ببرکت این قوه منظم و عملیات قشونی و مراقبت و جدیت آقای سردار سپه امنیت کامل در تمام مملکت حکم فرما گردیده و جای تردید نیست که این قوه تامینیه هنور تاسنوات عدیده بالضروره باید دردست موجه خود باقی بماند تا بدرجه کمال برسد و استفادات سیاسی و اقتصادی ایران در پرتو امنیت عمومی کامل شود.
+
مشیرالدوله - صدرالاسلام - حاج میرزا علیرضا - محمدولى میرزا - اعتبارالدوله - مقوم‌الملک - آقا سید محى‌الدین - مستوفى‌الممالک - آقا سید مصطفى بهبهانى - آقا شیخ على مدرس - قائم مقام - آقا میرزا سید احمد بهبهانى - مدبرالملک‏
  
علیهذا ماده واحده ذیل را پیشنهاد و تقاضای تصویب آن را بفوریت در این جلسه می‌نماید.
+
شعبه سوم - مشار اعظم - ضیاءالطبا - غلامحسین میرزا - صدرانى - آقا میرزا آقا خان - عصر انقلاب - سردار نصرت - روحى -ضیاء‌الملک - حاج آقا اسمعیل عراقى - آقا شیخ هادى (شیخ‌الرئیس) - ملک‌الشعرا - آقا میر سید حسن کاشانى - تقى‌زاده - سردار سپه - سهام‌السلطان - دیوان بیگى - آقا میرزا رضا خان - افشار - علایى‏
  
ماده واحده- مجلس شورای ملی ریاست مالیه کل قوای دفاعیه و تامینیه مملکتی را مخصوص آفای رضاخان سردار سپه دانسته که باختیارات تامه در حدود قانون اساسی و قوانین مملکتی انجام وظیفه نمایندو سمت مزبور بدن تضویب مجلس شورایملی از ایشان سلب نتواند شد
+
شعبه چهارم - سردار عشایر - نصرت‌الدوله - امیر احتشام - آقا میرزا جواد خان - سلیمان میرزا - آقا شیخ محمدعلى تهرانى - میر سید حسن خان - زعیم - مشیر معظم - نظم‌الملک - مصدق‌الملک - ارباب کیخسرو - وحیدالدوله - حائرى‌زاده - داور - شریعتمدار دامغانى -‌هایم - سیف‌الله خان - صدق‌السلطنه - شریعت‌زاده‏
  
رئیس _تقاضای فوریت شده است نسبت بفوریت ایرادی نیست
+
شعبه پنجم - آقا میرزا یدالله خان - رهنما - امیر اشرف - مشارالملک - ناصرالاسلام - حاج ملک‌التجار - مساوات - شیروانى - سالار لشکر - کى استوان - حاج میرزا یحیى دولت‌آبادى - هرمزى - الموتى - احتشام‌الحکما - شیخ‌العراقین‌زاده - آقا شیخ عبدالرحمن - آقا شیخ بلال‌الدین - سردار معتمد.
  
بعضی از نمایندگان _خیر
+
شعبه ششم - آقا میرزا سلیمان خان ایزدى - یمن‌الملک - صولت‌السلطنه - آقا سید کاظم یزدى - وکیل‌الملک - حاج سیدالمحققین - صدرالعلما - مقتى. یاسایى - تدین - عمادالسلطنه - اخگر - معتمدالسلطنه - آقا سید محمدعلى شوشترى - شیخ‌الاسلام ملایرى - دکتر احیاءالسلطنه - قوام‌الدوله - نجات - عدل‌الملک - اقبال‌الملک‏.
  
رئیس _رای می‌گیریم بقوریت آقایانی که تصیب می‌کنند قیام قرمایند (اغلب قیام نمودند)
+
رئیس - طرح پیشنهادى نوزده نفر از آقایان نمایندگان قرائت می‌شود بعد تکلیفش را معین می‌کند. نظر به این که در سنوات اخیره که سرپرستى و زمامدارى قشون و استقرار امنیت را آقاى سردار سپه عهده‌دار شده‌اند با اقدامات و جدیت ایشان قواى مسلح مملکتى به طور غیر مترقبه به مدارج ترقى و انتظام رسیده که آرزوى هر ایرانى وطن‌خواهى بوده و می‌باشد.
  
رئیس تصویب شد باید مرجعه بشود بکمیسیون؟
+
و نظر به این که به برکت این قوه منظم و عملیات قشونى و مراقبت و جدیت آقاى سردار سپه امنیت کامل در تمام مملکت حکمفرما گردیده و جاى تردید نیست که این قوه تأمینیه هنور تا سنوات عدیده بالضروره باید در دست موجه خود باقى بماند تا به درجه کمال برسد و استفادات سیاسى و اقتصادى ایران در پرتو امنیت عمومى کامل شود. علیهذا ماده واحده ذیل را پیشنهاد و تقاضاى تصویب آن را به فوریت در این جلسه مى‌نماید.
  
آقای تدین (اجازه)
+
ماده واحده - مجلس شوراى ملى ریاست مالیه کل قواى دفاعیه و تأمینیه مملکتى را مخصوص آفاى رضاخان سردار سپه دانسته که به اختیارات تامه در حدود قانون اساسى و قوانین مملکتى انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدن تصویب مجلس شورای ملى از ایشان سلب نتواند شد
  
تدین مقصود از تقاضای فوریتی که شده است بنده و سایر آقایان هم امضا کرده‌ایم فوریت بمعنی ثانوط است یعنی بدون ارجاع بکمیسیون در خود مجلس مطرح شود
+
رئیس - تقاضاى فوریت شده است نسبت به فوریت ایرادى نیست‏
  
رئیس _ رای می‌گیریم بفوریت یعنی عدم ارجاع بکمیسیون  آقانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند (جمع کثیری قیام نمودند)
+
بعضى از نمایندگان - خیر
  
رئیس_ تصویب شد ماده واحده دو باره قرائت می‌شود (بشرح گذشته قرائت شد)
+
رئیس - رأى مى‌گیریم به فوریت آقایانى که تصویب مى‌کنند قیام قرمایند (اغلب قیام نمودند)
  
رئیس _آقای رهنما (اجازه)
+
رئیس - تصویب شد باید مرجعه بشود به کمیسیون؟ آقاى تدین (اجازه)
  
رهنما _بنده موافقم
+
تدین - مقصود از تقاضاى فوریتى که شده است بنده و سایر آقایان هم امضا کرده‌ایم فوریت به معنى ثانوط است یعنى بدون ارجاع به کمیسیون در خود مجلس مطرح شود
  
رئیس _آقای سردار عشایر هم موافقند؟
+
رئیس - رأى می‌گیریم به فوریت یعنى عدم ارجاع به کمیسیون آقایانی که تصویب مى‌کنند قیام فرمایند (جمع کثیرى قیام نمودند)
  
سردار عشایر _بنده اجازه نخواسته‌ام
+
رئیس - تصویب شد ماده واحده دو باره قرائت می‌شود (به شرح گذشته قرائت شد)
  
رئیس آقای یاسائی (اجازه)
+
رئیس - آقاى رهنما (اجازه)
  
یاسائی موافقم
+
رهنما - بنده موافقم‏
  
رئیس آقایان سهام السلطان و تدین هم موافقند؟
+
رئیس - آقاى سردار عشایر هم موافقند؟
  
سهام السلطان بلی
+
سردار عشایر - بنده اجازه نخواسته‌ام‏
  
رئیس مخالفی ندارد (بعضی گفتند خیر)
+
رئیس - آقاى یاسایی (اجازه)
  
آقای سید یعقوب - بنده پیشنهادی دارم. باید توضیح داده شود (همهمه نمایندگان)
+
یاسایی - موافقم‏
  
تدین -توضیح مورد ندارد
+
رئیس - آقایان سهام‌السلطان و تدین هم موافقند؟
  
رئیس -(خطاب بآقاسید یعقوب) پیشنهادی اگر دارید بفرمائید
+
سهام‌السلطان - بلى‏
  
آقای سید یعقوب بلی پیشنهاد دارم (پیشنهاد خود را تسلیم نمودند)
+
رئیس - مخالفى ندارد
  
رئیس پیشنهادایشان اصلاح علارتی است که مملکتی را تبدیل بکنندبه ایران
+
(بعضى گفتند - خیر)
  
آقا سید یعقوب بلی مملکت ایران
+
آقاى سید یعقوب - بنده پیشنهادى دارم. باید توضیح داده شود (همهمه نمایندگان)
  
رئیس. بفرمایید
+
تدین - توضیح مورد ندارد
  
آقا سید یعقوب-بنده با اینکه همه هیاهو کردند گمان نمی‌کنم کسی باشم که مخالفت در این موضوع داشته باشم و همه آقایان هم گمان می‌کنم بنده را شناخته باشند آنهم در یک موضوعی که همه مجلس موافق هستند من چطور مخالفت می‌کنم که آقایان اظهار حرارت می‌کنند.
+
رئیس - (خطاب به آقا سید یعقوب) پیشنهادى اگر دارید بفرمایید
  
بنده عبارت چون مملکتی بودنوشتم قوای مملکت ایران و این را بنده تبدیل کردم که عبارت از قوای فاعیه و تامینه از هر طرف حمله مقتضی نبود قبول نمی‌کنند نکنند
+
آقا ى سید یعقوب - بلى پیشنهاد دارم (پیشنهاد خود را تسلیم نمودند)
  
بعضی از نمایندگان رای بگیرید
+
رئیس - به پیشنهاد ایشان اصلاح عبارتى است که مملکتى را تبدیل بکنند به ایران‏
  
رئیس -آقای تدین (اجازه)
+
آقا سید یعقوب - بلى مملکت ایران‏
  
تدین -بنده تصور نمی‌کردم که آقای آقا سید یعقوب اینطور پیشنهاد اصلاحی بکنند.
+
رئیس - بفرمایید
  
مملکت مملکت ایران است مجلس شورای ملی هم مجلس ایران. آقای سردار سپه هم ایرانی قشون هم ایرانی مگر تفاهمی ممکن است اتفاق بیفتد که بگویند مقصود از این مملکت مملکت فرانسه است جای دیگر ؟‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍خبر
+
آقا سید یعقوب - بنده با این که همه هیاهو کردند گمان نمی‌کنم کسى باشم که مخالفت در این موضوع داشته باشم و همه آقایان هم گمان می‌کنم بنده را شناخته باشند آن هم در یک موضوعى که همه مجلس موافق هستند من چطور مخالفت می‌کنم که آقایان اظهار حرارت می‌کنند. بنده عبارت چون مملکتى بود نوشتم قواى مملکت ایران و این را بنده تبدیل کردم که عبارت از قواى فاعیه و تأمینه از هر طرف حمله مقتضى نبود قبول نمى‌کنند نکنند
  
رئیس - رای بگیریم
+
بعضى از نمایندگان - رأى بگیرید
  
آقا سید یعقوب - بلی بلی
+
رئیس - آقاى تدین (اجازه)
  
رئیس - آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
+
تدین - بنده تصور نمی‌کردم که آقاى آقا سید یعقوب این طور پیشنهاد اصلاحى بکنند. مملکت مملکت ایران است مجلس شوراى ملى هم مجلس ایران. آقاى سردار سپه هم ایرانى قشون هم ایرانى مگر تفاهمى ممکن است اتفاق بیفتد که بگویند مقصود از این مملکت مملکت فرانسه است جاى دیگر؟ خیر
  
کسی قیام نکرد
+
رئیس - رأى بگیریم‏
  
رئیس - قابل توجه نشد
+
آقا سید یعقوب - بلى بلى‏
  
پیشنهاد دیگر از آقای مدرس بشرح ذیل خوانده شد
+
رئیس - آقایانى که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند (کسى قیام نکرد)
  
پیشنهاد می‌کنم بهد از لفظ بین الهلالین (وامینیه) شود
+
رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر از آقاى مدرس به شرح ذیل خوانده شد. پیشنهاد می‌کنم بعد از لفظ بین‌الهلالین (و امینیه) شود.
  
مدرس - چونکه آقایان درحقیقت صلاح ندیدند در این مسئله صحبت بشود بفوریت رای ندادم و صلاح هم در آن بیست و چهار ساعت بگذرد اما حالا که اکثریت رای داده هیچ. این پیشنهادی که عرض کردم چون بر حسب ترکیب عبارتی دفاعیه دارد پهلویش هم تامینه باشد البته دفاعیه و امینیه همچو لفظ نیست و باید تامینیه باشد لیکن تامینه که مناسب باقوه نظامی است که مادر این پیشنهاد دادهایم به آقای سردار سپه آن بیرون است یعنی نظمیه نیست و نظمیه است و با قشون و نظام مناسبت ندارد
+
مدرس - چون که آقایان در حقیقت صلاح ندیدند در این مسئله صحبت بشود به فوریت رأى ندادم و صلاح هم در آن بیست و چهار ساعت بگذرد اما حالا که اکثریت رأى داده هیچ. این پیشنهادى که عرض کردم چون برحسب ترکیب عبارتى دفاعیه دارد پهلویش هم تأمینه باشد البته دفاعیه و امینیه همچون لفظ نیست و باید تأمینیه باشد
  
اما تامینیه مملکتی چون ظاهر نظمیه هم می‌شود و ما از امور کشور امینه را اختصاصی بقشون داده ایم و الا هم از امور کشوری است و امور باید از کشوری مجزا باشد منتهی مصالح مملکتی و ارتباطی که امر و باقشون دارد و باید داشته باشد امینه اختصاص دارد و بواسطه قوه دو قشوی بهتر می‌تواند امنیت را حفظ کند که تجربه شده
+
لیکن تأمینه که مناسب با قوه نظامى است که ما در این پیشنهاد اختصاص داده‌ایم به آقاى سردار سپه آن بیرون است یعنى نظمیه نیست و نظمیه است و با قشون و نظام مناسبت ندارد
  
اما لفظ تامینیه نباید شامل بشود و من مخالف هستم.
+
اما تأمینیه مملکتى چون ظاهراً شامل نظمیه هم می‌شود و ما از امور کشور امینه را اختصاصى به قشون داده‌ایم و الا هم از امور کشورى است و امور لشکری باید از کشورى مجزا باشد منتهى به واسطه مصالح مملکتى و ارتباطى که امروز امنیه با قشون دارد و باید داشته باشد امنیه اختصاص دارد و به واسطه قوه دو قشوى بهتر می‌تواند امنیت را حفظ کند که تجربه شده‏ اما لفظ تأمینیه نباید شامل بشود و من مخالف هستم.
  
کلیه امور کشوری تیرون نظام خصوصی نظمیه که بکلی بیربط است
+
کلیه امور کشورى بیرون است از نظام خصوصى نظمیه که به کلى بی‌ربط است‏ لذا بنده تقاضا کردم در بین امنیه شود که از خصوص امور کشورى امنیه بیرون اختصاص به سردار سپه یعنى کل قشون دارد حالا آقایان دیگر صلاح می‌دانند رأى بدهند.
  
لذا بنده تقاضا کردم در بین امنیه شود که از خصوص امورکشوری امنیه بیرون اختصاص بسر دار سپه یعنی کل قشون دارد حالا آقایان دیگر صلاح میدانند رای بدهند.
+
رئیس - رأى می‌گیریم به پیشنهاد مدرس آقایانی که قابل تو جه می‌دانند فرمایند. (اکثر نمایندگان برخاستند)
  
رئیس _رای می‌گیریم پیشنهاد مدرس آقایانیکه قابل تو جه میدانند فرمایند. (اکثر نمایندگان بر خاستند
+
رئیس - قابل توجه شد رأى قطعى را بعد خواهیم گرفت. پیشنهاد آقاى ملک‌التجار. (به شرح ذیل قرائت شد)
  
رئیس _قابل توجه شدرای قطعی را بعد خواهیم گرفت.
+
بنده پیشنهاد می‌کنم به عوض کلمه ریاست عالیه فرماندهى کل قوى نوشته شود (همهمه بین نمایندگان)
  
پیشنهاد آقای ملک التجار. (بشرح ذیل قرائت شد)
+
ملک‌التجار - بنده استدعا می‌کنم قبل از این که داخل مذاکراتى بشویم آقایان در ضمن بیانات بنده یک تعرضاتى نکنند. اولاً عقاید آزاد است.
  
بنده پیشنهاد می‌کنم بعوض کلمه ریاست عالیه فرمان دهی کل قوی نوشته شود (همهمه بین نمایندگان)
+
بنده این پیشنهاد را کردم و دلم هم می‌خواهد یک توضیحاتى بدهم بعد هم اگر آقایان مخالف بودند آقایان مخالف بودند ممکن است رأى ندهند یا یک توضیحاتى بدهند ولى به مجرد این که این پیشنهاد شد دست بزنند و جنجال کنند من از میدان درنمی‌روم.
  
ملک التجار- بنده استدعا می‌کنم قبل از اینکه داخل مذاکراتی بشویم آقایان در ضمن بیانات بنده یک تعرضاتی نکنند.
+
مدرس - ما در می‌رویم شما در نمی‌روید.
  
اولا عقاید آزاد است.
+
ملک‌التجار - تصور می‌کنم آقایانی که به اخلاق بنده برخورد باشند می‌دانند که بنده هم توى کلاییها مدرس‌شان هستم. (همهمه بین نمایندگان)
  
بنده این پیشنهاد را کردم و دلم هم می‌خواهد یک توضیحاتی بدهم بعدهم اگر آقایان مخالف بودند آقایان مخالف بودند ممکن است رای ندهند یا یک توضیحاتی بدهند
+
یکى از نمایندگان - این طور نیست.
  
ولی بمجرد این که این پیشنهاد شد دست بزنند و جنجال کنند من از میدان در نمی‌روم.
+
حاج آقا اسمعیل عراقى - توهین نکنید آقا.
  
مدرس - ما در میرویم شما در نمی‌روید.
+
ملک‌التجار - على ایحال فرماندهى جز القاب نباید باشد یعنى باید داخل عمل باشد. ریاست عالیه به عقیده بنده اگر با علیحضرت تفویض می‌شد به مراتب بهتر بود تا این که به آقاى سردار سپه واگذار بشود چرا که اعلیحضرت در این مدت به هیچ‌وجه من‌الوجوه داخل در نظام بوده‌اند و نه فرماندهى کرده‌اند شاید هم اطلاعاتى در این باب نداشته باشند. مقصود بنده این است که چون فرماندهى باید داخل عمل باشد و آقاى سردار سپه وزیر جنگند و از ابتدای این کاربرشان بوده و این کاربر را طى کرده‌اند.
  
ملک التجار - تصور می‌کنم آقایانیکه با خلاق بنده برخودره باشند میدانند که بنده هم توی کلائیها مدرسشان هستم. (همهمه بین نمایندگان)
+
اگر به جاى راست عالیه که جزء مناصب است فرماندهى نوشته شود به عقیده من بهتر است حالا رأى رأى آقایان است.
  
یکی از نمایندگان - اینطور نیست.
+
رئیس - آقاى تدین (اجازه)
  
حاج آقا اسمعیل عراقی - توهین نکیند آقا.
+
تدین - البته عقیده آزاد است و بنابراین آقاى ملک‌التجار اظهار عقیده کردند ولى بنده این اظهار عقیده‌شان را فقط می‌توانم تعبیر کنم به این که نسبت به عقیده سابق خود پیدا کرده‌اند.
  
ملک التجار - علی ای حال قرماندهی جز القاب نباید باشد یعنی باید داخل عمل باشد ریاست عالیه بعقیده بنده اگر باعلیحضرت تفویض می‌شد بمراتب بهتر بود تا اینکه به آقای سردار سپه واگذار بشود چرا که اعلیحضرت در این مدت بهیچوجه منالوجوه داخل در نظام بوده‌اند و نه فرماندهی کرده اند شاید هم اطلاعاتی در این باب نداشته باشند. مقصود بنده این است که چون فرماندهی باید داخل عمل باشد و قای سردار سپه وزیر جنگند و از ابتدا این کاربرشا نبوده و این کاربر را طی کرده‌اند
+
براى این که همین طرح قانونى که تقدیم مجلس شده است خودشان هم امضا کرده‌اند و سه شبانه‌روز تقریباً بیست و یک نفر از نمایندگان مجموع مجلس مشغول مذاکره و مداقه بودند.
  
اگر بجای راست عالیه که جزء مناسب است فرماندهی نوشته شود بعقیده من بهتر است حالا رای رای آقایان است.
+
در باب این که یک طرزى و فرمولى اتخاذ بشود که موافق باشد با تمایلات عامه که بهترین فرمول بوده است اتخاذ شده است و توافق کلمه هم حاصل شده است بنابراین تصور می‌کنم هر کدام از آقایان پیشنهادات دیگرى بکنند جز این که وقت مجلس تلف بشود فایده ندارد.
  
رئیس _آقای تدین (اجازه)
+
رئیس - آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند. (کسى قیام نکرد)
  
تدین- البته عقیده آزاد است و بنابر این آقای ملک التجار اظهار عقیده کردند ولی بنده این اظنار عقیده شان را فقط می‌توانم تعبیر کنم باینکه نسبت بعقیده سابق خود پیدا کرده‌اند.
+
رئیس - قابل توجه نشد. ماده واحد با اصلاحى که تصویب شد قرائت می‌شود و رأى قطعى می‌گیریم.
  
برای اینکه همین طرح قانونی که تقدیم مجلس شده است خودشان هم امضاء کرده‌اند و سه شبانه روز تقریباًبیست و یکنفر از نمایندگان مجموع مجلس مشغول مذاکره و مداقه بودند.
+
ماده واحده - مجلس شورای ملى ریاست عالیه کل قوا دفاعیه و تأمیینه (امنیه) مملکتى را مخصوص آقاى رضا خان سردار سپه دانسته که با اختیارت تامه در حدود قانون اساسى و قوانین مملکتى انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدون تصویب مجلس شورای ملى از ایشان سلب نتواند شد.
  
در باب اینکه یک طرزی و فورمولی اتخاذ بشود که موافق باشد یا تمایلات عامه که بهترین فورمول بوده است اتخاذ شده است و توافق کلمه هم حاصل شده است بنابراین تصور می‌کنم هر کدام از آقایان پیشنهادات دیگری بکنند جز اینکه وقت مجلس تلف بشود فایده ندارد.
+
رئیس - رأى می‌گیریم. آقایانی که ماده واحده را به ترتیبى که قرائت شد تصویب می‌کنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند)
  
رئیس _ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند. (کسی قیام نکرد)
+
رئیس - تصویب شد. لایحه قانونى ممیزى مطرح است. آقاى مشار اعظم (اجازه)
  
رئیس _ قابل توجه نشد. ماده واحد با اصلاحی که تصویب شد قرائت می‌شود و رای قطعی می‌گیریم.
+
مشار اعظم - آن روزى که این قانون مطرح بود بنده در کلیات آن عرایضى عرض کردم و آقایان نمایندگان به واسطه توجه به یک قضایاى مهمه از مجلس خارج شدند و تعطیل قطعى پیش آمد و عرایض بنده موقوف مانده.
  
ماده واحده. مجلس ورایملی ریاست عالیه کل قواءدفاعیه و تامیینه (امنیه) مملکتی را مخصوص آقای رضاخان سردار سپه دانسته که با اختیارت تامه در حدود قانون اساسی و قوانین مملکتی انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدون تصویب مجلس شورایملی از ایشان سلب نتواند شد.
+
از مقدماتى که بنده عرض کردم این نتیجه مأخوذ می‌شد که مملکت ایران به واسطه این که یک مملکت فلاحتى است محتاج است به این که در مسائل رعیتی و فلاحتی تسهیلاتى فراهم بود و تشریفاتى در این باب به عمل آید و با توجه به آن لایحه که از کمیسیون قوانین مالیه گذشته همچون به نظرم می‌رسد که در موضوع دیم که در این لایحه نرخ گزافى براى مالیاتش منظور شده قابلیت دارد تحت یک مطالعه و دقت دقیق‌ترى در مجلس واقع شود ضمناً به طور توضیح عرض کردم که کارهاى رعیتى در اراضى دیم به مراتب مشکلاتش زیادتر از آن اقداماتى است که در اراضى آبى می‌شود.
  
رئیس _رای می‌گیریم. آقانیکه ماده واحده را بترتیبی که قرائت شد تصویب می‌کنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند)
+
زیرا در اراضى دیم به قدر بذرى که افشانده می‌شود باید زمین چهار برابر وسیع‌تر باشد و همچنین باید دو سه بار شخم زده شود و در موقع حصاد می‌بایستى آن برزگرى که آنها را درو می‌کند دانه دانه بچسبند و چون این قبیل اراضى هم غالباً در کوهپایه واقع می‌باشند از این جهت محتاج به یک زحمات مقدماتى هم می‌باشند.
  
رئیس _تصویب شد. لایحه قانونی ممیزی مطرح است.
+
بنابراین علت اصلى این که همیشه ملاکین در اراضى دیمى سهم کمتر گرفته‌اند تا اراضى آبى کمتر گرفته‌اند تا اراضى آبى براى همین زحمات فوق‌العاده است و اگر ما می‌خواستیم یک امتیازاتى بین این اراضى بگذاریم. بهتر این که در اراضى دیم مقدار مالیات را تخفیف بدهیم و مالیات اراضى آبى را زیادتر کنیم. نه این که بر عکس عمل کنیم یعنى مالیات اراضى آبى را کمتر کنیم‏.
  
آقای مشار اعظم (اجازه)
+
یک نکته مهم دیگرى هم که قابل ملاحظه است پریروز به عرض آقایان رساندم و آن این بود که مالیاتى که اخذ می‌شود و بر فرض که دولت توجهى نداشته باشد به این که این مالیات از ملاکین گرفته می‌شود یا از محصول ولى نمی‌شود انکار کرد که ملاکین در ایران نمی‌توانند راضى شوند که مالیات را بر عهده رعایا بگذارند.
  
مشار اعظم _ آنروزی که این قانون مطرح بود بنده در کلیات آن عرایضی عرض کردم و آقایان نمایندگان بواسطه توجه بیک قضایای مهمه از مجلس خارج شدند و تعطیل قطعی پیش آمد و عرایض بنده موقوف مانده.
+
یعنى رعایا یک همچون مسئله‌ای را قبول نمی‌کنند زیرا همین عایدات حاضره کفاف مخارج آنها را نمى‌نماید چه رسد به این که مالیات هم از آنها گرفته شود و این مسئله مسلم مقطوع است و هر قدر هم از این قضیه دفاع شود ولى بی‌مورد است.
  
از مقدماتی که بنده عرض کردم این نتیجه ما خود می‌شد که مملکت ایران بواسطه اینکه یک مملکت فلاحتی تسهیلاتی فراهم بود و تشریفاتی در این باب بعمل آید و باتوجه بان لایحه که از کمیسیون قوانین مالیه گذشته همچو بنظرم می‌رسد که در موضوع دیم که در این لایحه نرخ گزافی برای مالیاتش منظور شده قابلیت دارد تحت یک و دقت دقیقتری در مجلس واقع شود ضمنا بطور توضیح عرض کردم که کارهای رعیتی در اراضی دیم بمراتب مشکلاتش زیادتر از آن اقداماتی است که در اراضی آبی می‌شود.
+
ولى بنده عرض می‌کنم تعیین این نرخ به نظر می‌آید گران براى مالیات و هم یک چیز فوق‌العاده عجیبى براى این که در اراضى آبى تقسیمات بین ارباب و رعیت به روى اصول تراضى که همیشه در ایران معمول بوده است می‌باشد یعنى در خمس و نصف و بالاخره سه گوت ولى در اراضى دیم تقسیمات بین ارباب و رعیت غالباً دو عشر و یک عشر است و از این حد تجاوز ندارد.
  
زیرا در اراضی دیم بقدر بذری که افشانده می‌شود باید زمین چهار برابر وسیع تر باشد و همچنین باید دو سه بار شخم زده شود و در موقع حصاد می‌بایستی آن برزگری که آنها را درو می‌کند دانه دانه بچسبند و چون این قبیل اراضی هم غالبا در کوهپایه واقع می‌باشند از این جهت متاج بیک زحمات مقدماتی هم می‌باشند.
+
اگر چه در قسمت بروجرد و لرستان یک قدرى بیشتر است ولی در سایر نقاط تمام تقسیمات آن طور است یعنى عشر و دو عشر است. در قسمت گرمسیرات فارس هم بنده تحقیقات کرده‌ام در آنجا هم شش یک و هفت یک و هشت یک و این طورها است در این صورت اگر ما حساب کنیم مى‌بینیم یک ارباب ملکى که از ملکش یک عشر عاید آن می‌شود باید شش و نیم درصد از آن عایدى را به عنوان مالیات بدهد
  
بنابراین علت اصلی اینکه همیشه ملاکین در اراضی دیمی سهم کمتر گرفتهاند تا اراضی آبی کمتر گرفته‌اند تا اراضی آبی برای همین زحمات فوق العاده است و اگر ما میخواستییم یک امتیازاتی بین این اراضی بگذاریم.
+
زیرا رعیت تاکنون این مالیات را نمی‌داده و از این تارخ به بعد هم نمی‌شود بر او تحمیل کرد که مالیات بدهد و اگر یک ارباب ملکى بخواهد متوسل به یک اقدامات بشود اگر در سال اول دوم این عمل را کرد در سال سوم باید از منافع ملک خودش به کلى چشم بپوشد یعنى امور ملکى او به کلى مختل می‌شود و نمی‌تواند در آنجا انتظاماتى برقرار کند. اگر بنا شود از عشر عایدات ملک شش و نیم درصد مالیات اخذ شود یعنى از ده خروار شش خروار و نیم به عنوان مالیات بگیرند آن وقت فقط سه خروار و نیم براى مالک می‌ماند.
  
بهتر این که در اراضی دیم مقدار مالیات را تخفیف بدهیم و مالیات اراضی آبی را زیادتر کنیم.
+
بنابراین یک مالکى که این همه زحمت براى ملکش می‌کشد خودش فقط سه خروار و نیم برداشته است و این تقربیاً یک ثلث می‌شود و فى‌الحقیقه باید صدى هفتاد مالیات بدهد و گمان نمی‌کنم این قضیه را بشود اجرا کرد چون خیلى به اشکالات برمی‌خورد و صاحبان ملک حاضر نمی‌شوند و اگر به آنها هم خیلى فشار بیاورند ناچار هستند املاک خودشان را به اختیار مأمورین دولت بگذارند و بروند. حالا چیزیی که دولت را متوجه کرده است به آن که مالیاتتى بوده است که شاید مالیات آن نسبت به اراضى آبى یک قدرى زیادتر بوده علت اصلى گویا این بوده است و این موضوع بر اعضاى کمیسیون هم مکشوف نشد که در سابق علت و سبب چه بوده است که از اراضى دیم دولت مالیات بیشتر مى‌گرفته است ما هم نتوانستیم بفهمیم که علت عمده این قضیه چه بوده است ولى بالاخره این فکر به نظر ما رسید که چون خیال کرده‌اند اراضى دیم آب آن مجانى است‏
  
نه اینکه بر عکس عمل کنیم یعنی مالیات اراضی آبی را کمتر کنیم
+
بنابراین باید یک مالیات بیشترى بدهد ولى قسمت‌هاى دیگر آن ملاحظه نکرده است که چه زحمت‌هایى دارد بلى بعضى املاک دیمى هست که محصول آنها زیاد است. ولى روى هم رفته وقتى حساب کنیم و می‌بینیم اراضى دیمى نوعاً محصولش از اراضى آبى کمتر است. قسمت دیگرى هم که باز باید به آن توجه داشت همان اختلاف تقسیم بین ارباب و رعیت است.
  
یک نکته مهم دیگری هم که قابل ملاحظه است پر بروز بعرض آقایان رساندم و آن این بود که مالیاتی که اخذ می‌شود و بر فرض که دولت توجهی نداشته باشد بانیکه این مالیات از ملاکین گرفته می‌شود یا از محصول ولی نمی‌شود انکار کرد که ملاکین در ایران نمی‌توانند راضی شوند که مالیات را بر عهده رعایا بگذارند.
+
در اراضى دیم به طوری که عرض کردم تقسیمات دو سه قسم است یا یک عشر یا دو عشر. حالا در قسمت‌هاى بروجرد و لرستان بنده تحقیق کرده‌ام آنجا یک قدرى بیشتر معمول است. ولى در سایر نقاط مختلف این دو قسم مسلم است.
  
یعنی رعایا یک همچو مسئله را قبول نمی‌کنند زیرا همین عایدات حاضره کفاف مخارج آنها را نمی‌نماید چه رسد باینکه مالیات هم از آنها گرفته شود. و این مسئله مسلم مقطوع است وهر قدر هم از این قضیه دفاع شود ولی بیمورد است.
+
ولى در اراضى آبى اختلاف تقسیم ارباب و رعیت خیلى زیاد است و بعضى از آقایان نمایندگان در این موضوعات اطلاعات کافى تحصیل نموده و یک جدولى تهیه کرده‌اند و این جدول می‌رساند که چند نوع تقسیمات هست بالاخره مالیات‌ها به چه نحو ترقى و تنزل می‌کند. مثلاً در آنجایی که چهل درصد از ارباب می‌گیرد.
  
ولی بنده عرض می‌کنم تعیین این نرخ بنظر میاید گران برای مالیات و هم یک چیز فوق العاده عجیبی برای اینکه در اراضی آبی تقسیمات بین ارباب و رعیت بروی اصول تراضی که همیشه درایران معمول بوده است میباشذ یعنی درخمس و نصف و بالاخره سه گوت ولی در اراضی دیم تقسیمات بین ارباب و رعیت غالباً دو عشرو یک عشر است واز این حد تجاوز ندارد.
+
وقتی که با مالیات چهار و نیم درصد بسنجیم یازده و نیم درصد مالیات تحمیل بر ارباب است در آنجایی که ۵۰ درصد یعنى مناصفه است مالیات ۹ درصد خواهد شد در آنجاهایی که ۷۵ درصد است یعنى دو قسمت را مالک می‌برد یک قسمت رعیت می‌برد.
  
اگر چه در قسمت بروجردو لرستان یک قدری بیشتر است ولیدر سایر نقاط تمام تقسیمات انطور است تعنی عشر ودوعشر است.
+
در آنجاها ۶ درصد است و در قسمت‌هاى دیگر که ارباب ملک ۳۳ درصد می‌برد و بقیه مال رعیت است آنجاها ۱۳ درصد است و بالاخره اختلاف از ۱۳ درصد تا ۶ درصد است. حالا بنده براى این که اوقات نمایندگان تضییع نشود نمی‌خواهم یکى یکى توضیحات داده باشم اینها هست ورامین دماوند قم اصفهان کرمانشاه.
  
در قسمت گرمسیرات فارس هم بنده تحقیقات کرده‌ام در آنجا هم شش یک و هفت یک و هشت یک واینطور‌ها است در اینصورت اگر ما حساب کنیم می‌بینیم یک ارباب ملکی که از ملکش یک عشر عاید آن می‌شود باید شش و نیم درصد از آن عایدی را بعنوان مالیات بدهد
+
در اینجاها اطلاعاتى که در این جدول تنظیم شده است تقسیمات خیلى اختلاف دارد و وضع یک همچون قانونى که در مملکت این طور تفاوت و اختلاف در تقسیم بین ارباب و رعیت هست به نظر بنده خیلى عجیب مى‌آید که به طور کلى میزان مالیات را یک مقدارى بگیریم که این همه تفاوت نسبت بارب هاى مملکت که بهره بردارند داشته باشد.
  
زیرا رعیت تاکنون این مالیات را نمیداده و از این تارخ ببعدهم نمی‌شود بر او تحمیل کرد که مالیات بدهد و اگر ییک ارباب ملکی بخواهد متوسل بیک اقدامات بشود اگر در سال اول دوم این عمل را کرد در سال سوم باید از منافع ملک خودش بکلی چشم بپوشد یعنی امور ملکی او بکلی مختل می‌شود و نمی‌تواند در آنجا انتظاماتی بر قرار کند.
+
این مسئله هم باید حتماً در نظر باشد که در وضع این قانون طورى باید رعایت کرد که در عواید دولتى نکسى پیدا نشود این مسلم است و تردیدى ندارد و چون عوائد دولت که ما به آن احتیاج داریم اگر تنزل کند مشکلات زیاد می‌شود و نباید تنزل بکند. اما باید توجه به این هم داشت و خیلى هم مصر نباید بو د که عوائد دولت حتماً ترقى کند. اگر تفاوت کرد و زیادتر شد نعم المطلوب ولى اگر تفاوت نکرد زیاد نشد باید مترصد بود که کسر هم نکند.
  
اگر بنا شود از عشر عایدات ملک شش و نیم درصد مالیات اخذشود یعنی ازده خروارشش خروار و نیم بعنوان مالیات بگیرند آنوقت فقط سه خروار و نیم برای مالک می‌ماند.
+
مطابق این حساب در اراضى آبى یعنى چهار و نیم درصد مالیات بر اراضى آبى یا عشر از سهم ارباب جدول دیگرى تنظیم شده است که وقتى مطابق این جدول هر دو را با هم مقایسه مى‌کنیم مى‌بینم عشر مالیات از مالک ملک گرفته شود یا این که چهار و نیم درصد از کل عایدات گرفته شود.
  
بنابراین یک مالکی که این همه زحمتا برای ملکش می‌کشد خودش فقط سه خروارو هیم بر داشته است این تقربیاً یک ثلث می‌شود و فی الحقیقه باید صدی هفتاد مالیات بدهد و گمان نمی‌کنم این قضیه را بشود اجرا کرد چون خیلی باشکالات بر می‌خورد و صاحبان ملک حاضر نمی‌شوند و اگربانها هم خیلی فشار بیاورند ناچار ند املاک خودشان را باختیار مامورین دولت بگذارند و بروند. حالا چیزئیکه دولت را متوجه کرده است بانکه مالیات تی بود هاست که شاید مالیات آن نسبت باداضی آبی یک قدری زیادتر علت اصلی گویا این بوده است و این موضوع بر اعضای کمیسیون هم مکشوف نشد که در سابق علت و سبب چه بوده است که از اراضی دیم دولت مالیات بیشتر می گرفته است ماهم نتوانستیم بفهمیم که علت عهمده این قضیه چه بوده است.
+
اخذ عشر از سهم ارباب بیشتر می‌شود از چهار و نیم درصد از کل عایدات و این حساب در اینجا روشن است. حالا بنده به عرض نمایندگان محترم می‌رسانم‏...
  
ولی بالاخره این فکر بنظر ما رسید که چون خیال کرده‌اند اراضی دیم آب آن مجانی است
+
شیروانى - این طور که شد یک چیزى هم از دولت طلبکار می‌شوند.
  
بنابراین باید یک مالیات بیشتری بدهد ولی قسمتهای دیگر آن ملاحظه نکرده است که چه زحمتهائی دارد _بلی بعضی املاک دیمی هست که محصول آنها زیاد است.
+
مشار اعظم - در اصفهان تقسیمات ارباب و رعیت سه گوت است یعنى سه سهم است دو قسمت ارباب یک قسمت رعیت‏
  
ولی روی هم رفته وقتی حساب کنیم و می‌بینیم اراضی دیمی نوعاً محصولش از اراضی آبی کمتر است. قسمت دیگری هم که باز باید بان توجه داشت همان اختلاف تقسیم بین ارباب و رعیت است.
+
شیروانى - چرا؟
  
در اراضی دیم بطوریکه عرض کردم تقسیمات دو سه قسم است:
+
مشار اعظم - چون فرمودندچرا توضیحاً عرض کنم مخارج را وقتى که ارباب‌ها می‌دهند در غالب نقاط ایران آن وقت تقسیمات این طور است ولى وقتی که رعایا می‌دهند برعکس است.
  
یا یک عشر یا دو عشر.
+
مثلاً در قسمت گیلان در آنجا چون بذر و سایر کارها با رعیت است على‌الظاهر دو سهم رعیت می‌برد یک سهم مالک در اصفهان یا نقاط دیگری که برعکس این است و مخارج بر دوش ارباب می‌نماید دو تا ارباب یکی رعیت.
  
حالا در قسمتهای بروجرد و لرستان بنده تحقیق کرده‌ام آن جا یکقدری بیشتر معمول است.
+
اینها یک اصولی است که مطابق تقسیمات پنجگانه است و خاک و بذر و گاو این طور درمی‌آید. حالا اگر بخواهیم اینجا حساب کنیم در اصفهان و همدان مثلاً کسانى که داراى سیصد خروار ضبط باشد. مطابق این قانون ۲۷ خروار خواهند داد یعنی در ششصد خروار هر دو جا وقتی که مطابق قانون فعلى از کلش مالیات بگیریم چهار و نیم درصد مالیات می‌شود بیست و هفت خروار.
  
ولی در سایر نقاط مختلف این دو قسم مسلم است.
+
اما اگر از عشر مالک بگیریم آن وقت ۳۰ خروار می‌شود ۳ خروار در اینجا تفاوت می‌کند این من باب مثل بود. حالا از این قبیل خیلى هست مثلاً در قم در آنجا سه قسمت می‌شود که قسمت ارباب و یک قسمت رعیت می‌برد یا در اطراف تهران که از ۵ تا دو تا مالک می‌برد وقتى تمام را حساب کنیم چهار و نیم درصد به مراتب کمتر می‌شود از این که بخواهیم از سهم ارباب بگیریم بدون خرج و این عشر خیلى باصرفه‌تر است و مطابق این حساب وقتى که جمع چندین قلم را ما زده‌ایم یعنى چهار و نیم درصد را یا عشر عایدات مالک وقتى که با هم حساب کردیم شد شش هزار و هفتصد و پنجاه و هفت خروار و عشر سهم ارباب هفت هزار خروار شد یعنى آن قسمت عشر این قدر تجاوز می‌کند یعنى در هر ده خروار یک خروار و شش دهم خروار اضافه پیدا می‌شود بنابراین وقتى یکصد هزار خروار از این دو قلم با هم معادله هم بشود ما در این قسمت چهارده هزار خروار تفاوت خواهم داشت.
  
ولی در اراضی آبی اختلاف تقسیم ارباب و رعیت خیلی زیاد و بعضی از آقاین نمایندگان در این موضوعات اطلاعات کافی تحصیل نموده و یک جدولی تهی کرده‌اند و این جدول میرساند که چند نوع تقسیمات هست بالاخره مالیاتها بچه نحو ترقی و تنزل می‌کند.
+
ولى بنده انکار نمی‌کنم که اراضى دیم در ایران زیاد است و همان طور که عرض کردم اینها قسمت ارباب را کمتر می‌دهند اگر بنا شد از حقوق ارباب در دیم بگیریم البته عشر سهم ارباب در دیم با آن میزانى که در اینجا منظور شده است شش و نیم درصد تفاوت کلى خواهد داشت و این شش و نیم درصد نسبت به عشر سهم ارباب در دیم خیلى بیشتر خواهد شد. ولى البته آقایان نمایندگان محترم هرگز تصدیق نخواهند فرمود به این که از ارا ضى دیم که زحمتش خیلى بیشتر از آبى است یک مالیات به این گزافى گرفته شود و اگر حق عدالتى است در کار باشد می‌بایستى این قسمت را تنزل بدهیم در صورتی که این قضیه را بنده می‌دانم که مالیات‌ها تحمیل بر مالک ملک می‌شود نه بر رعیت و ممکن نیست رعیت زیر بار برود زیرا تا به حال مالیات نداده و حالا هم با زیادى مخارجى که مالیات فوق‌العاده نمی‌دهد و به این لحاظ نظریاتى بود که قطعاً به ترتیب اخذ مالیات تغییر بکند و برود روى سهم ملاکین و از آنها عشر بگیرند بدون این که بخواهند خرجی براى آنها منظور کنند و در این باب خود کمیسیون هم مذاکرات خیلى کافى شد و در آنجا به نظر رسیده بود که اگر یک طرز معتدلى با رعایت این مقیاس پیدا کنند بهتر است چون غالباً تقسیمات در ایران پنج یک و سه کوت است.
  
مثلا در آنجائیکه چهل درصد از ارباب می‌گیرد.
+
خود بنده هم یک پیشنهادى کردم در کمیسیون هم مورد توجه واقع شد و نمایندگان محترم قبول فرمودند و آن این بود که عشر از ثلث کل عایدات از مالک بگیرند که در حقیقت صدى ۳ و سه دهم می‌شد این مسئله قبول هم شد. ولى در موقع تجدید نظر قضیه تغییر کرد و به صورت دیگرى در آمده است و گمان می‌کنم آن پیشنهاد هم نتواند عملى بشود براى این که تغییرات کلى است تقسیمات ارباب و رعیت در اراضى دیم و آبى متفاوت و آن وقت وضع مالیات در یک جا همان طور که عرض کردم در قسمت آبى یازده و نیم درصد و در یک جا صدى شش درصد خواهد بود و با این ترتیب البته عشر عادلانه خواهد بود و در قسمت اراضى دیم هم همان طور که توضیحات عرض کردم شش و نیم درصد غیر قابل تحمل است. زیرا مالیات شش و نیم درصد را هیچ کس نمی‌تواند تحمل کند و به این جهات اگر ما مطالعه کنیم مى‌بینیم که اگر روى همان اصول مالیات را از عشر کل عایدات مملک بگیریم آن وقت هیچ اشکالى نخواهد بود براى این که ملاکین عایدات‌شان مطابق تقسیمات در هر حوزه معین است و مخارجى هم براى او منظور نمی‌داریم که چه مخارجى مقدم است و چه مخارچى مقدم نیست و چه و چه ضرورتى هم ندارد.
  
وقتیکه با مالیات چهار و نیم در صد
+
زیرا عشر عایدات ارباب در همه جا معلوم است و بنده حاضرم با این جدولى که در اینجا منظم شده است ثابت کنم که عایدات دولت هم در قسمت آبى نهایت ترقى خود و داشت نسبت به این ترتیب حاضره ولى در قسمت دیمى نخیر البته صدى شش و نیم از کل عایدات با عشر عایدات ملک ارباب تفاوت دارد و قابل تحمل هم نیست ولى آن عشر قابل تحمل است و چون اگر بخواهیم‏ یک نرخ متساوى براى همه جا قرار بدهیم آن را تصدیق نمایند بهتر این است که ما عشر از کل عایدات ارباب که امروز یک اصولى دارد بگیریم و عشر عایدات به مراتب زیادتر خو اهد بود از این میزانى که حالا دولت در نظر گرفته.
  
بسنجیم یازده و نیم درصد مالیات تحمیل بر ارباب است در آنجائیکه ۵۰ درصد یعنی مناصفه است مالیات ۹ درصد خواهد شد در آنجاهائیکه ۷۵ درصد است یعنی دو قسمت را مالک می‌برد یکقسمت رعیت می‌برد.
+
جمعى از نمایندگان - مذاکرات کافى است.
  
در آنجاها ۶ درصد است و در قسمت‌های دیگر که ارباب ملک ۳۳درصد می‌برد و بقیه مال رعیت است آنجاها ۱۳ درصد است وبالاخره اختلاف از ۱۳ درصد تا ۶ درصد است.
+
حاج میرزا عبدالوهاب - کافى نیست اجازه می‌فرمایید!
  
حالا بنده برای اینکه ازقات نمایندگان تضییع نشود نمخواهم یکی یکی توضحات داده باشم اینها هست ورامین دماوند _قم _اصفهان کرمانشاه.
+
رئیس - آقاى حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)
  
در اینجا‌ها اصالاعاتی که دراین جدول تنظیم شده است تقسیمات خیلی اختلاف دارد و وضع یک همچو قانونی که در مملکت اینطور تفاوت و اختلاف در تقسیم بین ارباب و رعیت هست بنظر بنده خیلی عجیب می‌آید که بطور کلی میزان مالیات را یک مقداری بگیریم که این همه تفاوت نسبت با رب‌های مملکت که بهره بر دارند داشته باشد.
+
حاج میرزا عبدالوهاب - بنده آن روز هم عرض کردم امروز هم عرض می‌کنم مخالفین این لایحه یک چیزهایى فکر کرده‌اند که بایستى آنها را بگویند
  
این مسئله هم باید حتما در نظر باشد که در وضع این قانون طوری باید رعایت کرد که در عواید دولتی نکسی پیدا نشود این مسلم است وتردیدی ندارد و چون عواید دولت که ما بان احتیاج داریم اگر تنزل کند مشکلات زیاد می‌شود ونباید تنزل بکند.
+
شیروانى - در مواد بگویند
  
اما باید توجه باین هم داشت وخیلی هم مصر نباید بو د که عواید دولت حتماَترقی کند.
+
حاج میرزا عبدالوهاب - در مواد هم می‌گویند مذاکرات کافى است و بالاخره حکمیت این کار با مجلس است و بنده معتقدم که آقایان هر یک عقاید خود را کاملاً بگویند و این صحبت‌هایی که آقاى مشار اعظم فرمودند که بعضى از آنها را بنده دیدم بد نیست و البته همان طور که عرض کردم بهتر این است که موافق و مخالف عقاید خودشان را کامل بگویند بعد به کفایت مذاکرات رأى گرفته شود.
  
اگر تفاوت کرد و زادتر شدنعم _ المطلوب ولی اگر تفاوت نکرد زیاد نشد باید مترصد بود که کسر هم نکند.
+
رئیس - رأى می‌گیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافى می‌دانند قیام فرمایند. (عده‌ای قیام نمودند)
  
مطابق این حساب در اراضی آبی یعنی چهار نیم درصد مالیات بر اراضی آبی یا عشر از سهم ارباب جدول دیگری تنظیم شده است که وقتی مطابق این جدول هر دو را با هم مقایسه می‌کنیم می بینم عشر مالیات از مالک ملک گرفته شود یا اینکه چهار و نیم درضد از کل عایدات گرفته شود.
+
رئیس - معلوم می‌شود کافى نیست. چند دقیقه تنفس داده می‌شود.
  
. اخذ عشر از سهم ارباب بیشتر می‌شود از چهار و نیم درصد از کل عایدات و این حساب در اینجا روشن است.
+
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
  
حالا بنده بعرض نمایندگان محترم میرسانم…….
+
رئیس - چون عده کافى نیست اجاره می‌فرمایید جلسه را ختم کنیم بقیه مذاکرات می‌ماند براى فردا.
  
شیروانی_اینطور که شد یک چیزی هم از دولت طلبکار می‌شوند.
+
آقا سید یعقوب - بنده چند کلمه عرض داشتم.
  
مشار اعضم _در اصفهان تقسیمات ارباب و رعیت سه کوت است یعنی سه سهم است دو قسمت ارباب یک قسمت رعیت
+
رئیس - عده کافى نیست (ده دقیقه قبل از ظهر مجلس ختم شد)
  
شیروانی _چرا؟
+
رئیس مجلس شوراى ملى - مؤتمن‌الملک
  
مشار اعظم _ چون فرمودندچرا توضیحاً عرض کنم مخارج را وقتی که ارباب‌ها می‌دهند در غالب نقاط ایران آن وقت تقسیمات اینطور است ولی وقتیکه رعایا می‌دهند برعکس است.
+
منشى - على اقبال‌الممالک
  
مثلا درقسمت گیلان _ در آنجا چونبذر و سایر کارها با رعیت است علی الظاهر دو سهم رعیت می‌برد یک سهم مالک مالک در اصفهان و همدان مثلا کسانی که دارای سیصد خروار ضبط باشد مطابق این قانون فعلی از کلش مالیات بگیریم چهار ونیم درصد مالیات می‌شود بیست و هفت خروار. اما اگر از عشر مالک بگیریم آن وقت ۳۰ خروار میود ۳ خروار در اینجا تفاوت می‌کند این من باب مثل بود. حالا از این قبیل خیلی هست مثلا در قم در آنجا سه قسمت می‌شود که قسمت رعیت می‌برد. یا در اطراف طهبران که از ۰تا دو مالک می‌برد وقتی تمام را حساب کنیم چهارونیم درصد بمراتب کمتر می‌شود از اینکه بخواهیم از سهم ارباب بگیریم بدون خرج و این عشر خیلی با صرفه تر است مطابق این حساب وقتی که جمه چندین قلم را ما زده‌ایم. یعنی چهارونیم درصد را با عشر عایدات مالک وقتی که با هم حساب کردیم شد شش هزار و هفتصد و پنجاه و هفت خروار و عشر سهم ارباب هفت هزار خروار شد یعنی آن قسمت عشراینقدر تاوز می‌کند یعنی در هر ده خروار یکخروار و شش دهم خروار الفه منظورکنند وپیدا می‌شود. بنابراین زقتی یکصد هزار خروار از این دو قلم با هم معادله هم بشود مادر این قسمت چهارده هزار خروار تفاوت خواهم داشت. ولی بنده انکار نمی‌کنم که اراضی دیم در ایران زاد تاست و همانطورکه عرض کردم اینها قسمت ارباب را کمتر می‌دهند اگر بناشد از حقوق ارباب دردیم بگیریم البته عشر سهم ارباب در دیم با آن میزانی که دراینجا منظور شده است شش ونیم درصد تفاوت کلی خواهد داشت و این شش ونیم درد نسبت بعشر سهم ارباب دردیم خیلی بیشتر خواهد شد. ولی البته آقایان نمایندگان محترم هرگز تصدیقنخواهند فرمود به اینکه از ارا ضی دیم که زحمتشخیلی بیشتر از آبی است یک مالیات باین گزافی گرفته شود. و اگر حق عدالتی است در کار باشد میباستی این قسمت را تنزل بدهیم در صورتیکه این قیه را بنده میدانم که مالیاتها تحمیل بر مالک ملک می‌شود نه بر رعیت و ممکن نیست رعیت زیر بار برودزیرا تا بحال مالیات نداده و حالا هم با زیادی مخارجی که مالیات فوق العاده نمی‌دهد و باین لحاظ نظریاتی بودکه قطعاً بترتیب اخذ مالیات تغییر بکند وبرود روی سهم ملاکین و از آنها برای آنها منظور کنند و در این باب خود کمیسیون هم مذاکرات خیلی کافی شد و در آنجابنظر رسیده بود که اگر یک طرز معتدلی با رعایت این مقیاس پیدا کنند بهتر است چون غالبا تقسیمات در ایران پنج ی کو سه کوت است. خود بنده هم یک پیشنهادی کردم در کمیسیون هم مورد توجه واقع شد و نمایندگان محترم قبول فرمودند و آن این بود که عشر از ثلث کل عایدات از مالک بکیرند که در حقیقت صدی ۳ و سه دهم می‌شد این مسئله قبول هم شد. ولی در موقع تجدید نظر قضیه تغییر کرد و بصورت دیگری در آمد ه است و گمان می‌کنم آن پیشنهاد هم نتواند عملی بشود برای اینکه تغییرات کلی است تقسیمات ارباب و رعیت در اراضی دیم و آبی متفاوت و آن وقت وضع مالیات در یکجا همانطور که عرض کردم در قسمت آبی یازده و نیم درصد و در یکجا صدی شش درصد خواهد بود وبا این ترتیب البته عشر عادلانه خواهد بود و در قسمت اراضی دیم هم همانطور که توضیحات عرض کردم شش و نیم درصد غیر قابل تحمل است. زیرا مالیات ششو نیم درصد را هیچ کس نمی‌تواند تحمل کند و باین جهات اگرما مصالغه کنیم می‌بینیم که اگر روی همان اصول مالیات را از عشر کل عایدات مملک بگیریم آن وقت هیچ اشکالی نخواهد بود برای اینکه ملاکین عایداتشان مطابق تقسیمات در هر حوزه معین است و مخارجی هم برای او منظور نمی‌داریم که چه مخارجی مقدم است و چه مخارچی مقدم نیست و چه و چه ضرورتی هم ندارد. زیرا عشر عایداتارباب در همه جا معلوم است و بنده حاضرم لا این جدولی که در اینجا منظم شده است ثابت کنم که عایدات دولت هم در قسمت آبی نهایت ترقی خودو داشت نسبت باین ترتیب حاضره و لی در قسمت دیمی نخیر البته صدی شش و نیم از کل عایدات با عر عایدات ملک اربار تفاوا دارد و قابل تحمل هم نیست و لی آن عشر قابل تحمل است و چون اگر بخواهیم یک نرخ متساوی برای همه جا قرار بدهیم آن را تصدیق نمایند بهتر این است که ماعشر از کل عایدات ارباب که امروز یک اصولی دارد بگیریم و عشر عایدات بمراتب زیادتر خو اهد بود از این میزانی که حالا دولت در نظر گرفته. جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است. حاج میرزا عبدالوهاب_کافی نیست اجازه میفرمائید! رئیس آقای حاج میرزا عیبدالوهاب (اجازه) حاج میرزا عبدالوهاب بنده آن روز هم عرض کردم امروز هم عرض می‌کنم مخالفین این لایحه یک چیزهائی فکر کردهاند که بایستی آنها را بگویند شیروانی_در مواد بگویند حاج میرزاعبدالوهاب_در مواد هم میویند مذاکرات کافی است و بالاخره حکمیت این کار با مجلس است و بنده معتقدم که آقایان هر یک عقاید خود را کاملا بگویند و این صحبت هائیکه آقای مشار اعظم فرمودند که بعضی آنها را بنه دیدم بد نیست و التته همانطور که عرض کردم بهتر این است که موافق و مخلف مقاید خودشان را کامل بگویند بعد بکفایت مذاکرات رای گرفته شود. رئیس_رای می‌گیریم بکفایت مذاکرات آقایانیکه مذاکرات را کافی مودانند قیام فرمایند .(عدهقیام نمودند) رئیس معلوم می‌شود کافی نیست. چهد دقیقه تنفس داده می‌شود. (در این موفع جلسه برایتنفس تعطیل و پس از نیمساعت مجددآ تشکیل گردید) رئیس چون عده کافی نیست اجاره میفرمائید جلسه را ختم کنیم بقیه مذاکرات می‌ماند برای فردا. آقا سید یعقوب بنده چند کلمه عرض داشتم. رئیس_عده کافی نیست (ده دقیقه قبل از ظهر مجلس ختم شد) رئیس مجلس شورای ملی موتمن الملک منشی _علی اقبال الممالک منشی _معظم السلطان
+
منشى - معظم‌السلطان‏
  
 
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم - ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ تا ۲۱ بهمن ۱۳۰۴]]
 
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم - ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ تا ۲۱ بهمن ۱۳۰۴]]

نسخهٔ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۴۶

مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۶

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۶

مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره ‏۵

جلسه: ۱۲۶

صورت مشروح مجلس‏ یوم شنبه بیست و پنجم ۱۳۰۳ مطابق بیستم شهر رجب‌المرجب ۱۳۴۳

مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقاى مؤتمن‌الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم سه‌شنبه بیست و یکم را آقاى میرزا جواد خان قرائت نمودند.

رئیس - آقاى افشار (اجازه)

آقاى شیخ عبدالرحمن - در جلسه گذشته بنده تب داشتم و به آقاى امیر اعلم هم عرض کردم ایشان فرمودند برو بنده هم رفتم همان روز هم از کمیسیون استجاره کردم ظاهرا گویا خبرش هم رسیده باشد.

آقا میرزا رضا خان افشار - قریب هفت سال قبل در موقع...

رئیس - راجع به صورت مجلس اگر اظهار دارید بفرمایید

افشار - در صورت مجلس عرضى ندارم.

رئیس - آقای حاج سیدالمحققین (اجازه)

حاج سیدالمحققین - بنده بعد از صورت مجلس عرضی ندارم.

رئیس - آقاى حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب - بنده قبل از دستور عرض دارم.

رئیس - آقاى آقا سید یعقوب (اجازه)

آقاى سید یعقوب - بنده عرضى ندارم

رئیس - نسبت به صورت جلسه ایرادى نیست؟

(گفتند - خیر)

رئیس - آقاى افشار بفرمایید

آقاى میرزا رضا خان افشار - در سال قبل یک اعانه از طرف کلیه اهالى ایران براى غارت‌زدگان ارومیه جمع شد و به تجارتخانه تومانیانس سپرده شد و نظر به این که دو نفر از وزرا وقت در آن موقع طلبى از تومانیانس داشتند اعانه ارومیه را از بابت‏ طلب خودشان برداشت کردند و این مبلغ به اهالى ارومیه نرسید و مطابق احصاییه که در وزارت امور خارجه تهیه شده است قریب سى و سه هزار نفر در ارومیه تلف شدند براى این که دو نفر از وزراى وقت بتوانند طلب خودشان را وصول نمایند.

بعد از آن که میسیون آمریکایى وارد شدند اداره طومانیانس یک پنبه داشته است در مشهد سر آن پنبه فروخته شد و مبلغ پنجاه و شش هزار تومان از بابت اعانه ارومیه مأخوذ شد و قرار شد این مبلغ را به ارومیه بفرستند تا در بین اهالى تقسیم و توزیع شود و به طورى که خاطر اغلب آقایان نمایندگان محترم مسبوق است در دوره چهارم تقنینیه هم مبلغ یک صد هزار تومان به عنوان اعاشه و اعانه ارومیه در مجلس تصویب شد و در واقع مجموع دو اعانه که باید به اهالى ارومیه برسد (یعنى یک قسمت به عنوان قرض و یک قسمت به عنوان اعانه) یکصد و پنجاه و شش هزار تومان است و وزارت مالیه به طورى که آقایان ملاحظه فرموده‌اند در آن صورت حسابى که فرستاده‌اند آن مبلغ پنجاه و شش هزار تومان اعانه را در ارومیه به مصرف رسانیده از یکصد هزار تومان قرضه موضوع کرده در صورتی که آن صد هزار تومان ابداً به مصرف نرسیده و همان پنجاه و شش هزار تومانى که اعانه بوده و متعلق به خود اهالى بوده به مصرف رسیده و وزارت مالیه این پنجاه و شش هزار تومان را از بابت صد هزار تومان حساب می‌کند در صورتی که اگر آن پنجاه و شش هزار تومان هم جزو عایدات مملکى حساب می‌شد باید از یکصد و پنجاه و شش هزار تومان موضوع شود نه از یک صد هزار تومان.

در هر صورت این مبلغ پنجاه و شش هزار تومان اعانه را که وصول شده به عنوان قرضه به مردم داده‌اند و حالا دارند با کمال فشار از مردم مطالبه می‌کنند و از طرف اهالى هم به اغلب آقایان مخصوصاً به خود آقاى رئیس محترم مجلس چندمین مرتبه شکایت شده و بنده در این صورت متوالیاً به وزارت مالیه کاغذ نوشتم و استدعا کردم که در این قضیه امعان نظرى نمایند مع‌التأسف در وزارت مالیه غیر ممکن است که به این قبیل حرف‌ها اهمیت بدهند

در تاریخ بیست و ششم برج عقرب هم سؤالى در این باب از وزارت مالیه کرده‌ام و آقاى وزیر مالیه تا به حال تشریف نیاورده‌اند جواب بدهند و تصور می‌کنم یعنى عقیده بنده این است همان طوری که در انقلاب فرانسه مردم از کثرت ظلم و تعدى و فشارى که در مجلس باستبل دیده بودند در موقع انقلاب ریختند و آنجا را خراب کرده‌اند.

اگر خدا نخواسته در ایران انقلابى پیش مى‌آید منشأ و مأخذ آن وزارت مالیه خواهد بود و اول باید مردم در تخریب آنجا بکوشند

رئیس - آقاى حاج سیدالمحققین (اجازه)

حاج سیدالمحققین - طرح قانونى است که از طرف جمعى از آقایان پیشنهاد شده و به توسط بنده تقدیم مجلس می‌شود چون تقاضاى قوریت شده است البته در اول دستور قرائت خواهد شد.

رئیس - آقاى حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب - بنده خواستم از کمیسیون محترم بودجه تقاضا کنم زودتر راپورت راجع به لایحه که برای معارف و صحیه مملکت تهیه و به کمیسیون ارجاع شده به مجلس بدهند که در ضمن تکلیف بودجه هم معلوم شود و از قرار معلوم دولت هم با این لایحه موافق است.

دیگر این که می‌خواستم عرض کنم تقریباً مدت شش ماه است سؤالی از وزارت مالیه کرده‌ام و براى جواب حاضر نشده‌اند بنابراین استدعا می‌کنم تأکید بفرمایند که حاضر شوند جواب بدهند.

رئیس - شاهزاده شیخ‌الرئیس (اجازه)

محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس - مقصود بنده این بود که چندین طرح من‌جمله جمله طرح راجع به صحیه و معارف مملکت که آقاى حاج میرزا عبدالوهاب هم به آن اشاره فرمودند و طرح پیشنهادى آقاى داور و چند تاى دیگر به کمیسیون بودجه مراجعه شده و هنوز خبرش به مجلس تقدیم نشده و معلوم نیست که دولت موافقت کرده است یا نکرده است خوب است تکلیف آن را زودتر معین کنند زیرا مردم ولایات از حیث امور صحى خیلى در زحمت هستند و اگر قدرى به تأخیر بیفتد متحمل است گفته شود موقع گذشته است و بودجه‌ها مطرح نشده است یک فکر اساسى برا ى صحیه و معارف ایالات و ولایات بشود و زودتر این راپورت داده شود

بعضى از نمایندگان - صحیح است.

رئیس - آقاى عمادالسلطنه (اجازه)

عمادالسلطنه - اولاً راجع به لوایحى که آقایان فرمودند این لایح در کمیسیون مطرح شد و شرحى هم به وزارت مالیه نوشته شد و معاون وزارت مالیه هم از طرف کمیسیون خواسته شد و در این خصوص مذاکرات شد و بالاخره قرار شد که تا دو هفته دولت نظریاتش را در این خصوص اطلاع بدهد.

ولى بنده اجازه خواسته بودم براى جواب اظهارات آقاى افشار اگر چه بنده نمى‌خواهم جواب ایشان را بدهم ولى در آن قسمت که فرمودند یکى دو نفر از وزرای وقت در آن موقع طلب‌شان را از بابت اعانه وصول کردند. این مطلب واقعیت ندارد مخصوصاً آقاى مشارالملک در چندى قبل که این مسیله در کمیسیون بودجه مذاکره شد با حضور آقاى رئیس‌الوزرا و هییت دولت و رئیس کل مالیه این مسئله را در آنجا بیان کردند وى کاملاً توضیح دادند مورد تصدیق هم واقع شد و این ترتیبى که ایشان فرمودند واقعیت ندارد.

رئیس - آقاى افشار (اجازه)

افشار - اگر به دفتر تومانیانس مراجعه شود معلوم می‌شود که در آن موقع آقایان طلب خود را برداشت کرده‌اند یا خیر تومانیانس در آن موقع یک شاهى نمى‌توانست بدهد و در همان تاریخ طلب آقایان را از بابت این پول پرداخته است.

عمادالسطنه - این که گناه نیست که طلب آقایان را پرداخته است.

رئیس - شعبه‌ها امروز باید تجدید شود.

عده حضار مر کز صد و چهارده نفر است و هر شعبه ۱۹ نفر خواهد بود.

(آقاى معظم‌السلطان به طور قرعه اسامى آقایان نمایندگان را به ترتیب ذیل قرائت نمودند)

شعبه اول - آقاى حاج میرزا اسدالله خان...

یک نفر از نمایندگان - کى؟

معظم‌السلطان - حاج میرزا اسدالله خان - آقا میرزا شهاب‌الدین - دستغیب - نظام‌التولیه - رئیس‌التجار - قایم مقام‌الملک - مصدق‌السلطنه - امیر اعلم - آقا سید حسن اجاق - حاج میرزا عبدالوهاب - سهراب خان - مؤتمن‌الملک - محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس - سردار مفخم - امین‌الشریعه - سلطان‌العلما - امیر حشمت - سردار فاخر - سردار منتصر

شعبه دوم - معظم‌السلطان - کازرونى - حاج مشار اعظم - مدرس سرکشیک‌زاده‏

یک نفر از نمایندگان - کى؟

معظم‌السلطان - سرکشیک‌زاده‏

یک نفر از نمایندگان - بلندتر بفرمایید نمی‌شنویم‏

رئیس - اسامى را می‌نویسند بعد اعلان مى‌کنند به خودتان زحمت نوشتن ندهید.

(آقاى معظم‌السلطان مجدداً به ترتیب ذیل شروع به قرائت اسامى نمودند)

مشیرالدوله - صدرالاسلام - حاج میرزا علیرضا - محمدولى میرزا - اعتبارالدوله - مقوم‌الملک - آقا سید محى‌الدین - مستوفى‌الممالک - آقا سید مصطفى بهبهانى - آقا شیخ على مدرس - قائم مقام - آقا میرزا سید احمد بهبهانى - مدبرالملک‏

شعبه سوم - مشار اعظم - ضیاءالطبا - غلامحسین میرزا - صدرانى - آقا میرزا آقا خان - عصر انقلاب - سردار نصرت - روحى -ضیاء‌الملک - حاج آقا اسمعیل عراقى - آقا شیخ هادى (شیخ‌الرئیس) - ملک‌الشعرا - آقا میر سید حسن کاشانى - تقى‌زاده - سردار سپه - سهام‌السلطان - دیوان بیگى - آقا میرزا رضا خان - افشار - علایى‏

شعبه چهارم - سردار عشایر - نصرت‌الدوله - امیر احتشام - آقا میرزا جواد خان - سلیمان میرزا - آقا شیخ محمدعلى تهرانى - میر سید حسن خان - زعیم - مشیر معظم - نظم‌الملک - مصدق‌الملک - ارباب کیخسرو - وحیدالدوله - حائرى‌زاده - داور - شریعتمدار دامغانى -‌هایم - سیف‌الله خان - صدق‌السلطنه - شریعت‌زاده‏

شعبه پنجم - آقا میرزا یدالله خان - رهنما - امیر اشرف - مشارالملک - ناصرالاسلام - حاج ملک‌التجار - مساوات - شیروانى - سالار لشکر - کى استوان - حاج میرزا یحیى دولت‌آبادى - هرمزى - الموتى - احتشام‌الحکما - شیخ‌العراقین‌زاده - آقا شیخ عبدالرحمن - آقا شیخ بلال‌الدین - سردار معتمد.

شعبه ششم - آقا میرزا سلیمان خان ایزدى - یمن‌الملک - صولت‌السلطنه - آقا سید کاظم یزدى - وکیل‌الملک - حاج سیدالمحققین - صدرالعلما - مقتى. یاسایى - تدین - عمادالسلطنه - اخگر - معتمدالسلطنه - آقا سید محمدعلى شوشترى - شیخ‌الاسلام ملایرى - دکتر احیاءالسلطنه - قوام‌الدوله - نجات - عدل‌الملک - اقبال‌الملک‏.

رئیس - طرح پیشنهادى نوزده نفر از آقایان نمایندگان قرائت می‌شود بعد تکلیفش را معین می‌کند. نظر به این که در سنوات اخیره که سرپرستى و زمامدارى قشون و استقرار امنیت را آقاى سردار سپه عهده‌دار شده‌اند با اقدامات و جدیت ایشان قواى مسلح مملکتى به طور غیر مترقبه به مدارج ترقى و انتظام رسیده که آرزوى هر ایرانى وطن‌خواهى بوده و می‌باشد.

و نظر به این که به برکت این قوه منظم و عملیات قشونى و مراقبت و جدیت آقاى سردار سپه امنیت کامل در تمام مملکت حکمفرما گردیده و جاى تردید نیست که این قوه تأمینیه هنور تا سنوات عدیده بالضروره باید در دست موجه خود باقى بماند تا به درجه کمال برسد و استفادات سیاسى و اقتصادى ایران در پرتو امنیت عمومى کامل شود. علیهذا ماده واحده ذیل را پیشنهاد و تقاضاى تصویب آن را به فوریت در این جلسه مى‌نماید.

ماده واحده - مجلس شوراى ملى ریاست مالیه کل قواى دفاعیه و تأمینیه مملکتى را مخصوص آفاى رضاخان سردار سپه دانسته که به اختیارات تامه در حدود قانون اساسى و قوانین مملکتى انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدن تصویب مجلس شورای ملى از ایشان سلب نتواند شد

رئیس - تقاضاى فوریت شده است نسبت به فوریت ایرادى نیست‏

بعضى از نمایندگان - خیر

رئیس - رأى مى‌گیریم به فوریت آقایانى که تصویب مى‌کنند قیام قرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد باید مرجعه بشود به کمیسیون؟ آقاى تدین (اجازه)

تدین - مقصود از تقاضاى فوریتى که شده است بنده و سایر آقایان هم امضا کرده‌ایم فوریت به معنى ثانوط است یعنى بدون ارجاع به کمیسیون در خود مجلس مطرح شود

رئیس - رأى می‌گیریم به فوریت یعنى عدم ارجاع به کمیسیون آقایانی که تصویب مى‌کنند قیام فرمایند (جمع کثیرى قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد ماده واحده دو باره قرائت می‌شود (به شرح گذشته قرائت شد)

رئیس - آقاى رهنما (اجازه)

رهنما - بنده موافقم‏

رئیس - آقاى سردار عشایر هم موافقند؟

سردار عشایر - بنده اجازه نخواسته‌ام‏

رئیس - آقاى یاسایی (اجازه)

یاسایی - موافقم‏

رئیس - آقایان سهام‌السلطان و تدین هم موافقند؟

سهام‌السلطان - بلى‏

رئیس - مخالفى ندارد

(بعضى گفتند - خیر)

آقاى سید یعقوب - بنده پیشنهادى دارم. باید توضیح داده شود (همهمه نمایندگان)

تدین - توضیح مورد ندارد

رئیس - (خطاب به آقا سید یعقوب) پیشنهادى اگر دارید بفرمایید

آقا ى سید یعقوب - بلى پیشنهاد دارم (پیشنهاد خود را تسلیم نمودند)

رئیس - به پیشنهاد ایشان اصلاح عبارتى است که مملکتى را تبدیل بکنند به ایران‏

آقا سید یعقوب - بلى مملکت ایران‏

رئیس - بفرمایید

آقا سید یعقوب - بنده با این که همه هیاهو کردند گمان نمی‌کنم کسى باشم که مخالفت در این موضوع داشته باشم و همه آقایان هم گمان می‌کنم بنده را شناخته باشند آن هم در یک موضوعى که همه مجلس موافق هستند من چطور مخالفت می‌کنم که آقایان اظهار حرارت می‌کنند. بنده عبارت چون مملکتى بود نوشتم قواى مملکت ایران و این را بنده تبدیل کردم که عبارت از قواى فاعیه و تأمینه از هر طرف حمله مقتضى نبود قبول نمى‌کنند نکنند

بعضى از نمایندگان - رأى بگیرید

رئیس - آقاى تدین (اجازه)

تدین - بنده تصور نمی‌کردم که آقاى آقا سید یعقوب این طور پیشنهاد اصلاحى بکنند. مملکت مملکت ایران است مجلس شوراى ملى هم مجلس ایران. آقاى سردار سپه هم ایرانى قشون هم ایرانى مگر تفاهمى ممکن است اتفاق بیفتد که بگویند مقصود از این مملکت مملکت فرانسه است جاى دیگر؟ خیر

رئیس - رأى بگیریم‏

آقا سید یعقوب - بلى بلى‏

رئیس - آقایانى که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند (کسى قیام نکرد)

رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر از آقاى مدرس به شرح ذیل خوانده شد. پیشنهاد می‌کنم بعد از لفظ بین‌الهلالین (و امینیه) شود.

مدرس - چون که آقایان در حقیقت صلاح ندیدند در این مسئله صحبت بشود به فوریت رأى ندادم و صلاح هم در آن بیست و چهار ساعت بگذرد اما حالا که اکثریت رأى داده هیچ. این پیشنهادى که عرض کردم چون برحسب ترکیب عبارتى دفاعیه دارد پهلویش هم تأمینه باشد البته دفاعیه و امینیه همچون لفظ نیست و باید تأمینیه باشد

لیکن تأمینه که مناسب با قوه نظامى است که ما در این پیشنهاد اختصاص داده‌ایم به آقاى سردار سپه آن بیرون است یعنى نظمیه نیست و نظمیه است و با قشون و نظام مناسبت ندارد

اما تأمینیه مملکتى چون ظاهراً شامل نظمیه هم می‌شود و ما از امور کشور امینه را اختصاصى به قشون داده‌ایم و الا هم از امور کشورى است و امور لشکری باید از کشورى مجزا باشد منتهى به واسطه مصالح مملکتى و ارتباطى که امروز امنیه با قشون دارد و باید داشته باشد امنیه اختصاص دارد و به واسطه قوه دو قشوى بهتر می‌تواند امنیت را حفظ کند که تجربه شده‏ اما لفظ تأمینیه نباید شامل بشود و من مخالف هستم.

کلیه امور کشورى بیرون است از نظام خصوصى نظمیه که به کلى بی‌ربط است‏ لذا بنده تقاضا کردم در بین امنیه شود که از خصوص امور کشورى امنیه بیرون اختصاص به سردار سپه یعنى کل قشون دارد حالا آقایان دیگر صلاح می‌دانند رأى بدهند.

رئیس - رأى می‌گیریم به پیشنهاد مدرس آقایانی که قابل تو جه می‌دانند فرمایند. (اکثر نمایندگان برخاستند)

رئیس - قابل توجه شد رأى قطعى را بعد خواهیم گرفت. پیشنهاد آقاى ملک‌التجار. (به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم به عوض کلمه ریاست عالیه فرماندهى کل قوى نوشته شود (همهمه بین نمایندگان)

ملک‌التجار - بنده استدعا می‌کنم قبل از این که داخل مذاکراتى بشویم آقایان در ضمن بیانات بنده یک تعرضاتى نکنند. اولاً عقاید آزاد است.

بنده این پیشنهاد را کردم و دلم هم می‌خواهد یک توضیحاتى بدهم بعد هم اگر آقایان مخالف بودند آقایان مخالف بودند ممکن است رأى ندهند یا یک توضیحاتى بدهند ولى به مجرد این که این پیشنهاد شد دست بزنند و جنجال کنند من از میدان درنمی‌روم.

مدرس - ما در می‌رویم شما در نمی‌روید.

ملک‌التجار - تصور می‌کنم آقایانی که به اخلاق بنده برخورد باشند می‌دانند که بنده هم توى کلاییها مدرس‌شان هستم. (همهمه بین نمایندگان)

یکى از نمایندگان - این طور نیست.

حاج آقا اسمعیل عراقى - توهین نکنید آقا.

ملک‌التجار - على ایحال فرماندهى جز القاب نباید باشد یعنى باید داخل عمل باشد. ریاست عالیه به عقیده بنده اگر با علیحضرت تفویض می‌شد به مراتب بهتر بود تا این که به آقاى سردار سپه واگذار بشود چرا که اعلیحضرت در این مدت به هیچ‌وجه من‌الوجوه داخل در نظام بوده‌اند و نه فرماندهى کرده‌اند شاید هم اطلاعاتى در این باب نداشته باشند. مقصود بنده این است که چون فرماندهى باید داخل عمل باشد و آقاى سردار سپه وزیر جنگند و از ابتدای این کاربرشان بوده و این کاربر را طى کرده‌اند.

اگر به جاى راست عالیه که جزء مناصب است فرماندهى نوشته شود به عقیده من بهتر است حالا رأى رأى آقایان است.

رئیس - آقاى تدین (اجازه)

تدین - البته عقیده آزاد است و بنابراین آقاى ملک‌التجار اظهار عقیده کردند ولى بنده این اظهار عقیده‌شان را فقط می‌توانم تعبیر کنم به این که نسبت به عقیده سابق خود پیدا کرده‌اند.

براى این که همین طرح قانونى که تقدیم مجلس شده است خودشان هم امضا کرده‌اند و سه شبانه‌روز تقریباً بیست و یک نفر از نمایندگان مجموع مجلس مشغول مذاکره و مداقه بودند.

در باب این که یک طرزى و فرمولى اتخاذ بشود که موافق باشد با تمایلات عامه که بهترین فرمول بوده است اتخاذ شده است و توافق کلمه هم حاصل شده است بنابراین تصور می‌کنم هر کدام از آقایان پیشنهادات دیگرى بکنند جز این که وقت مجلس تلف بشود فایده ندارد.

رئیس - آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند. (کسى قیام نکرد)

رئیس - قابل توجه نشد. ماده واحد با اصلاحى که تصویب شد قرائت می‌شود و رأى قطعى می‌گیریم.

ماده واحده - مجلس شورای ملى ریاست عالیه کل قوا دفاعیه و تأمیینه (امنیه) مملکتى را مخصوص آقاى رضا خان سردار سپه دانسته که با اختیارت تامه در حدود قانون اساسى و قوانین مملکتى انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدون تصویب مجلس شورای ملى از ایشان سلب نتواند شد.

رئیس - رأى می‌گیریم. آقایانی که ماده واحده را به ترتیبى که قرائت شد تصویب می‌کنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد. لایحه قانونى ممیزى مطرح است. آقاى مشار اعظم (اجازه)

مشار اعظم - آن روزى که این قانون مطرح بود بنده در کلیات آن عرایضى عرض کردم و آقایان نمایندگان به واسطه توجه به یک قضایاى مهمه از مجلس خارج شدند و تعطیل قطعى پیش آمد و عرایض بنده موقوف مانده.

از مقدماتى که بنده عرض کردم این نتیجه مأخوذ می‌شد که مملکت ایران به واسطه این که یک مملکت فلاحتى است محتاج است به این که در مسائل رعیتی و فلاحتی تسهیلاتى فراهم بود و تشریفاتى در این باب به عمل آید و با توجه به آن لایحه که از کمیسیون قوانین مالیه گذشته همچون به نظرم می‌رسد که در موضوع دیم که در این لایحه نرخ گزافى براى مالیاتش منظور شده قابلیت دارد تحت یک مطالعه و دقت دقیق‌ترى در مجلس واقع شود ضمناً به طور توضیح عرض کردم که کارهاى رعیتى در اراضى دیم به مراتب مشکلاتش زیادتر از آن اقداماتى است که در اراضى آبى می‌شود.

زیرا در اراضى دیم به قدر بذرى که افشانده می‌شود باید زمین چهار برابر وسیع‌تر باشد و همچنین باید دو سه بار شخم زده شود و در موقع حصاد می‌بایستى آن برزگرى که آنها را درو می‌کند دانه دانه بچسبند و چون این قبیل اراضى هم غالباً در کوهپایه واقع می‌باشند از این جهت محتاج به یک زحمات مقدماتى هم می‌باشند.

بنابراین علت اصلى این که همیشه ملاکین در اراضى دیمى سهم کمتر گرفته‌اند تا اراضى آبى کمتر گرفته‌اند تا اراضى آبى براى همین زحمات فوق‌العاده است و اگر ما می‌خواستیم یک امتیازاتى بین این اراضى بگذاریم. بهتر این که در اراضى دیم مقدار مالیات را تخفیف بدهیم و مالیات اراضى آبى را زیادتر کنیم. نه این که بر عکس عمل کنیم یعنى مالیات اراضى آبى را کمتر کنیم‏.

یک نکته مهم دیگرى هم که قابل ملاحظه است پریروز به عرض آقایان رساندم و آن این بود که مالیاتى که اخذ می‌شود و بر فرض که دولت توجهى نداشته باشد به این که این مالیات از ملاکین گرفته می‌شود یا از محصول ولى نمی‌شود انکار کرد که ملاکین در ایران نمی‌توانند راضى شوند که مالیات را بر عهده رعایا بگذارند.

یعنى رعایا یک همچون مسئله‌ای را قبول نمی‌کنند زیرا همین عایدات حاضره کفاف مخارج آنها را نمى‌نماید چه رسد به این که مالیات هم از آنها گرفته شود و این مسئله مسلم مقطوع است و هر قدر هم از این قضیه دفاع شود ولى بی‌مورد است.

ولى بنده عرض می‌کنم تعیین این نرخ به نظر می‌آید گران براى مالیات و هم یک چیز فوق‌العاده عجیبى براى این که در اراضى آبى تقسیمات بین ارباب و رعیت به روى اصول تراضى که همیشه در ایران معمول بوده است می‌باشد یعنى در خمس و نصف و بالاخره سه گوت ولى در اراضى دیم تقسیمات بین ارباب و رعیت غالباً دو عشر و یک عشر است و از این حد تجاوز ندارد.

اگر چه در قسمت بروجرد و لرستان یک قدرى بیشتر است ولی در سایر نقاط تمام تقسیمات آن طور است یعنى عشر و دو عشر است. در قسمت گرمسیرات فارس هم بنده تحقیقات کرده‌ام در آنجا هم شش یک و هفت یک و هشت یک و این طورها است در این صورت اگر ما حساب کنیم مى‌بینیم یک ارباب ملکى که از ملکش یک عشر عاید آن می‌شود باید شش و نیم درصد از آن عایدى را به عنوان مالیات بدهد

زیرا رعیت تاکنون این مالیات را نمی‌داده و از این تارخ به بعد هم نمی‌شود بر او تحمیل کرد که مالیات بدهد و اگر یک ارباب ملکى بخواهد متوسل به یک اقدامات بشود اگر در سال اول دوم این عمل را کرد در سال سوم باید از منافع ملک خودش به کلى چشم بپوشد یعنى امور ملکى او به کلى مختل می‌شود و نمی‌تواند در آنجا انتظاماتى برقرار کند. اگر بنا شود از عشر عایدات ملک شش و نیم درصد مالیات اخذ شود یعنى از ده خروار شش خروار و نیم به عنوان مالیات بگیرند آن وقت فقط سه خروار و نیم براى مالک می‌ماند.

بنابراین یک مالکى که این همه زحمت براى ملکش می‌کشد خودش فقط سه خروار و نیم برداشته است و این تقربیاً یک ثلث می‌شود و فى‌الحقیقه باید صدى هفتاد مالیات بدهد و گمان نمی‌کنم این قضیه را بشود اجرا کرد چون خیلى به اشکالات برمی‌خورد و صاحبان ملک حاضر نمی‌شوند و اگر به آنها هم خیلى فشار بیاورند ناچار هستند املاک خودشان را به اختیار مأمورین دولت بگذارند و بروند. حالا چیزیی که دولت را متوجه کرده است به آن که مالیاتتى بوده است که شاید مالیات آن نسبت به اراضى آبى یک قدرى زیادتر بوده علت اصلى گویا این بوده است و این موضوع بر اعضاى کمیسیون هم مکشوف نشد که در سابق علت و سبب چه بوده است که از اراضى دیم دولت مالیات بیشتر مى‌گرفته است ما هم نتوانستیم بفهمیم که علت عمده این قضیه چه بوده است ولى بالاخره این فکر به نظر ما رسید که چون خیال کرده‌اند اراضى دیم آب آن مجانى است‏

بنابراین باید یک مالیات بیشترى بدهد ولى قسمت‌هاى دیگر آن ملاحظه نکرده است که چه زحمت‌هایى دارد بلى بعضى املاک دیمى هست که محصول آنها زیاد است. ولى روى هم رفته وقتى حساب کنیم و می‌بینیم اراضى دیمى نوعاً محصولش از اراضى آبى کمتر است. قسمت دیگرى هم که باز باید به آن توجه داشت همان اختلاف تقسیم بین ارباب و رعیت است.

در اراضى دیم به طوری که عرض کردم تقسیمات دو سه قسم است یا یک عشر یا دو عشر. حالا در قسمت‌هاى بروجرد و لرستان بنده تحقیق کرده‌ام آنجا یک قدرى بیشتر معمول است. ولى در سایر نقاط مختلف این دو قسم مسلم است.

ولى در اراضى آبى اختلاف تقسیم ارباب و رعیت خیلى زیاد است و بعضى از آقایان نمایندگان در این موضوعات اطلاعات کافى تحصیل نموده و یک جدولى تهیه کرده‌اند و این جدول می‌رساند که چند نوع تقسیمات هست بالاخره مالیات‌ها به چه نحو ترقى و تنزل می‌کند. مثلاً در آنجایی که چهل درصد از ارباب می‌گیرد.

وقتی که با مالیات چهار و نیم درصد بسنجیم یازده و نیم درصد مالیات تحمیل بر ارباب است در آنجایی که ۵۰ درصد یعنى مناصفه است مالیات ۹ درصد خواهد شد در آنجاهایی که ۷۵ درصد است یعنى دو قسمت را مالک می‌برد یک قسمت رعیت می‌برد.

در آنجاها ۶ درصد است و در قسمت‌هاى دیگر که ارباب ملک ۳۳ درصد می‌برد و بقیه مال رعیت است آنجاها ۱۳ درصد است و بالاخره اختلاف از ۱۳ درصد تا ۶ درصد است. حالا بنده براى این که اوقات نمایندگان تضییع نشود نمی‌خواهم یکى یکى توضیحات داده باشم اینها هست ورامین دماوند قم اصفهان کرمانشاه.

در اینجاها اطلاعاتى که در این جدول تنظیم شده است تقسیمات خیلى اختلاف دارد و وضع یک همچون قانونى که در مملکت این طور تفاوت و اختلاف در تقسیم بین ارباب و رعیت هست به نظر بنده خیلى عجیب مى‌آید که به طور کلى میزان مالیات را یک مقدارى بگیریم که این همه تفاوت نسبت بارب هاى مملکت که بهره بردارند داشته باشد.

این مسئله هم باید حتماً در نظر باشد که در وضع این قانون طورى باید رعایت کرد که در عواید دولتى نکسى پیدا نشود این مسلم است و تردیدى ندارد و چون عوائد دولت که ما به آن احتیاج داریم اگر تنزل کند مشکلات زیاد می‌شود و نباید تنزل بکند. اما باید توجه به این هم داشت و خیلى هم مصر نباید بو د که عوائد دولت حتماً ترقى کند. اگر تفاوت کرد و زیادتر شد نعم المطلوب ولى اگر تفاوت نکرد زیاد نشد باید مترصد بود که کسر هم نکند.

مطابق این حساب در اراضى آبى یعنى چهار و نیم درصد مالیات بر اراضى آبى یا عشر از سهم ارباب جدول دیگرى تنظیم شده است که وقتى مطابق این جدول هر دو را با هم مقایسه مى‌کنیم مى‌بینم عشر مالیات از مالک ملک گرفته شود یا این که چهار و نیم درصد از کل عایدات گرفته شود.

اخذ عشر از سهم ارباب بیشتر می‌شود از چهار و نیم درصد از کل عایدات و این حساب در اینجا روشن است. حالا بنده به عرض نمایندگان محترم می‌رسانم‏...

شیروانى - این طور که شد یک چیزى هم از دولت طلبکار می‌شوند.

مشار اعظم - در اصفهان تقسیمات ارباب و رعیت سه گوت است یعنى سه سهم است دو قسمت ارباب یک قسمت رعیت‏

شیروانى - چرا؟

مشار اعظم - چون فرمودندچرا توضیحاً عرض کنم مخارج را وقتى که ارباب‌ها می‌دهند در غالب نقاط ایران آن وقت تقسیمات این طور است ولى وقتی که رعایا می‌دهند برعکس است.

مثلاً در قسمت گیلان در آنجا چون بذر و سایر کارها با رعیت است على‌الظاهر دو سهم رعیت می‌برد یک سهم مالک در اصفهان یا نقاط دیگری که برعکس این است و مخارج بر دوش ارباب می‌نماید دو تا ارباب یکی رعیت.

اینها یک اصولی است که مطابق تقسیمات پنجگانه است و خاک و بذر و گاو این طور درمی‌آید. حالا اگر بخواهیم اینجا حساب کنیم در اصفهان و همدان مثلاً کسانى که داراى سیصد خروار ضبط باشد. مطابق این قانون ۲۷ خروار خواهند داد یعنی در ششصد خروار هر دو جا وقتی که مطابق قانون فعلى از کلش مالیات بگیریم چهار و نیم درصد مالیات می‌شود بیست و هفت خروار.

اما اگر از عشر مالک بگیریم آن وقت ۳۰ خروار می‌شود ۳ خروار در اینجا تفاوت می‌کند این من باب مثل بود. حالا از این قبیل خیلى هست مثلاً در قم در آنجا سه قسمت می‌شود که قسمت ارباب و یک قسمت رعیت می‌برد یا در اطراف تهران که از ۵ تا دو تا مالک می‌برد وقتى تمام را حساب کنیم چهار و نیم درصد به مراتب کمتر می‌شود از این که بخواهیم از سهم ارباب بگیریم بدون خرج و این عشر خیلى باصرفه‌تر است و مطابق این حساب وقتى که جمع چندین قلم را ما زده‌ایم یعنى چهار و نیم درصد را یا عشر عایدات مالک وقتى که با هم حساب کردیم شد شش هزار و هفتصد و پنجاه و هفت خروار و عشر سهم ارباب هفت هزار خروار شد یعنى آن قسمت عشر این قدر تجاوز می‌کند یعنى در هر ده خروار یک خروار و شش دهم خروار اضافه پیدا می‌شود بنابراین وقتى یکصد هزار خروار از این دو قلم با هم معادله هم بشود ما در این قسمت چهارده هزار خروار تفاوت خواهم داشت.

ولى بنده انکار نمی‌کنم که اراضى دیم در ایران زیاد است و همان طور که عرض کردم اینها قسمت ارباب را کمتر می‌دهند اگر بنا شد از حقوق ارباب در دیم بگیریم البته عشر سهم ارباب در دیم با آن میزانى که در اینجا منظور شده است شش و نیم درصد تفاوت کلى خواهد داشت و این شش و نیم درصد نسبت به عشر سهم ارباب در دیم خیلى بیشتر خواهد شد. ولى البته آقایان نمایندگان محترم هرگز تصدیق نخواهند فرمود به این که از ارا ضى دیم که زحمتش خیلى بیشتر از آبى است یک مالیات به این گزافى گرفته شود و اگر حق عدالتى است در کار باشد می‌بایستى این قسمت را تنزل بدهیم در صورتی که این قضیه را بنده می‌دانم که مالیات‌ها تحمیل بر مالک ملک می‌شود نه بر رعیت و ممکن نیست رعیت زیر بار برود زیرا تا به حال مالیات نداده و حالا هم با زیادى مخارجى که مالیات فوق‌العاده نمی‌دهد و به این لحاظ نظریاتى بود که قطعاً به ترتیب اخذ مالیات تغییر بکند و برود روى سهم ملاکین و از آنها عشر بگیرند بدون این که بخواهند خرجی براى آنها منظور کنند و در این باب خود کمیسیون هم مذاکرات خیلى کافى شد و در آنجا به نظر رسیده بود که اگر یک طرز معتدلى با رعایت این مقیاس پیدا کنند بهتر است چون غالباً تقسیمات در ایران پنج یک و سه کوت است.

خود بنده هم یک پیشنهادى کردم در کمیسیون هم مورد توجه واقع شد و نمایندگان محترم قبول فرمودند و آن این بود که عشر از ثلث کل عایدات از مالک بگیرند که در حقیقت صدى ۳ و سه دهم می‌شد این مسئله قبول هم شد. ولى در موقع تجدید نظر قضیه تغییر کرد و به صورت دیگرى در آمده است و گمان می‌کنم آن پیشنهاد هم نتواند عملى بشود براى این که تغییرات کلى است تقسیمات ارباب و رعیت در اراضى دیم و آبى متفاوت و آن وقت وضع مالیات در یک جا همان طور که عرض کردم در قسمت آبى یازده و نیم درصد و در یک جا صدى شش درصد خواهد بود و با این ترتیب البته عشر عادلانه خواهد بود و در قسمت اراضى دیم هم همان طور که توضیحات عرض کردم شش و نیم درصد غیر قابل تحمل است. زیرا مالیات شش و نیم درصد را هیچ کس نمی‌تواند تحمل کند و به این جهات اگر ما مطالعه کنیم مى‌بینیم که اگر روى همان اصول مالیات را از عشر کل عایدات مملک بگیریم آن وقت هیچ اشکالى نخواهد بود براى این که ملاکین عایدات‌شان مطابق تقسیمات در هر حوزه معین است و مخارجى هم براى او منظور نمی‌داریم که چه مخارجى مقدم است و چه مخارچى مقدم نیست و چه و چه ضرورتى هم ندارد.

زیرا عشر عایدات ارباب در همه جا معلوم است و بنده حاضرم با این جدولى که در اینجا منظم شده است ثابت کنم که عایدات دولت هم در قسمت آبى نهایت ترقى خود و داشت نسبت به این ترتیب حاضره ولى در قسمت دیمى نخیر البته صدى شش و نیم از کل عایدات با عشر عایدات ملک ارباب تفاوت دارد و قابل تحمل هم نیست ولى آن عشر قابل تحمل است و چون اگر بخواهیم‏ یک نرخ متساوى براى همه جا قرار بدهیم آن را تصدیق نمایند بهتر این است که ما عشر از کل عایدات ارباب که امروز یک اصولى دارد بگیریم و عشر عایدات به مراتب زیادتر خو اهد بود از این میزانى که حالا دولت در نظر گرفته.

جمعى از نمایندگان - مذاکرات کافى است.

حاج میرزا عبدالوهاب - کافى نیست اجازه می‌فرمایید!

رئیس - آقاى حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب - بنده آن روز هم عرض کردم امروز هم عرض می‌کنم مخالفین این لایحه یک چیزهایى فکر کرده‌اند که بایستى آنها را بگویند

شیروانى - در مواد بگویند

حاج میرزا عبدالوهاب - در مواد هم می‌گویند مذاکرات کافى است و بالاخره حکمیت این کار با مجلس است و بنده معتقدم که آقایان هر یک عقاید خود را کاملاً بگویند و این صحبت‌هایی که آقاى مشار اعظم فرمودند که بعضى از آنها را بنده دیدم بد نیست و البته همان طور که عرض کردم بهتر این است که موافق و مخالف عقاید خودشان را کامل بگویند بعد به کفایت مذاکرات رأى گرفته شود.

رئیس - رأى می‌گیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافى می‌دانند قیام فرمایند. (عده‌ای قیام نمودند)

رئیس - معلوم می‌شود کافى نیست. چند دقیقه تنفس داده می‌شود.

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس - چون عده کافى نیست اجاره می‌فرمایید جلسه را ختم کنیم بقیه مذاکرات می‌ماند براى فردا.

آقا سید یعقوب - بنده چند کلمه عرض داشتم.

رئیس - عده کافى نیست (ده دقیقه قبل از ظهر مجلس ختم شد)

رئیس مجلس شوراى ملى - مؤتمن‌الملک

منشى - على اقبال‌الممالک

منشى - معظم‌السلطان‏