تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ خرداد ۱۳۰۶ نشست ۱۱۵»
(صفحهای جدید حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = تصمیمهای مجلس مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگ...» ایجاد کرد) |
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
}} | }} | ||
+ | [[پرونده:Moz 6 115.pdf|thumb|left|مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ خرداد ۱۳۰۶ نشست ۱۱۵]] | ||
+ | |||
+ | مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۶ | ||
+ | |||
+ | جلسه: ۱۱۵ | ||
+ | |||
+ | صورت مشروح مجلس سهشنبه ۱۶ خرداد ماه ۱۳۰۶ مطابق ۷ ذیحجه ۱۳۴۵ | ||
+ | |||
+ | فهرست مطالب: | ||
+ | |||
+ | ۱ - بقیه شور نسبت به پروگرام کابینه آقای هدایت و اخذ رأی نسبت به پروگرام مزبور | ||
+ | |||
+ | ۲ - معرفی آقای رهنما به سمت معاونت ریاست وزرا آقای بیات به سمت معاونت وزارت فواید عامه از طرف آقای رئیسالوزرا | ||
+ | |||
+ | ۳ - معرفی آقای کاظمی به سمت معاونت وزارت عدلیه از طرف آقای وزیر عدلیه | ||
+ | |||
+ | (مجلس دو ساعت و سه ربع قبل از ظهر به ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید) | ||
+ | |||
+ | (صورت مجلس یکشنبه چهاردهم خردادماه را آقای بنیسلیمان قرائت نمودند) | ||
+ | |||
+ | غائبین با اجازه جلسه قبل آقایان: اسفندیاری - نظام مافی - سید ابراهیم ضیاء - حیدری مکری - نوبخت - فرشی - زعیم. | ||
+ | |||
+ | غائبین بیاجازه جلسه قبل | ||
+ | |||
+ | آقایان: علی خان اعظمی - حشمتی - حاج حسن آقا ملک - آیتاللهزاده اصفهانی | ||
+ | |||
+ | دیرآمدگان با اجازه جلسه قبل آقایان: قوام شیرازی - میرزا محمدتقی بهار - افخمی | ||
+ | |||
+ | دیرآمدگان بیاجازه جلسه قبل آقایان: شریعتزاده - امیرتیمور کلالی - عباس میرزا - حاج شیخ بیات - میرزا عبدالله خان وثوق - محمدولی میرزا - میرزا حسنخان وثوق | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای آیتاللهزاده | ||
+ | |||
+ | آیتاللهزاده - بنده را در صورت مجلس غایب بیاجازه نوشتهاند در صورتی که بنده کسالت داشتم و از مقام محترم ریاست هم اجازه خواسته بودم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - بعد از تحقیق از کمیسیون اصلاح میشود | ||
+ | |||
+ | رئیس- صورت مجلس ایرادی ندارد؟ | ||
+ | |||
+ | (گفته شد- خیر) | ||
+ | |||
+ | رئیس- صورت مجلس تصویب شد. پرگرام دولت مطرح است. آقای فرمند | ||
+ | |||
+ | فرمند - بنده معتقدم که باید برای پیشرفت امور مملکت یک پرگرام مملکتی و ملی داشته باشیم که تمام مراکز مملکتی و ملی ما روی آن کار کنند که سرعت ترقی ما زیادتر از این بشود و زودتر از این این فقر اقتصای و بدبختی که پیدا کردهایم بیرون بیاییم. یکی از مراکز یعنی در درجه اول مجلس شورای ملی است. آنچه بنده استنباط کردهام مجلس شورای ملی یک آرزوهایی برای پیشرفت امور وطن عزیز دارد و چهار مسأله را بنده استنباط کردهام که به آنها بیشتر اهمیت میدهد. اول موازنه صادرات و واردات است. دوم رفع تعدی مأمورین دولت سوم اتخاذ یک اصول مفیدی است برای مملکت چهارم کنترات دکتر میلسپو است. مسأله صادرات و واردات اهم قضایا است برای یک ملتی. امروزه تقریباً سالی شصت هفتاد کرور پول از این مملکت بیرون میرود و ما داریم رو به ورشکستگی میرویم و نزدیک است تشکیلاتی که ما داریم به حال فلج بیفتد. به طوری که بنده مشاهده میکنم روز به روز پول ایران کم میشود و اگر به این ترتیب ما دو سال سه سال دیگر جلو برویم تمام ادارات این مملکت فلج خواهند شد و به یک بدبختی بزرگی دچار خواهیم شد. در پرگرام آقای مستوفی که حالا پرگرام آقای هدایت شده است یک موادی برای اصلاح اقتصادیات بود ولی این مواد که در آن موقع وضع شد یک موادی است که خیلی به طول میانجامد یعنی تا نتیجه اقتصادی بدهد خیلی طول دارد. مثل راهآهن بانک ملی استخراج معدن و غیره بنده تصور میکنم که باید آقای هدایت یک عجله و جدیت زیادتری بفرمایند برای رفع بحران اقتصادی که (به طوری که مشغول اقدامات هستند که مالالتجارههای ما از طرف شمال صادر شود) زودتر موفقیت حاصل کنند ولی بنده معتقدم که باید سعی بفرمایند که یک راههای دیگری برای صدور مالالتجاره ایران پیدا شود مثل راه طرابوزان و راه موصل در موقعی که آقای رئیسالوزرا وزیر فواید عامه بودند در این موضوع یک مذاکراتی شده است ولی هنوز نتیجه گرفته نشده است بنده تصور میکنم که مسأله پیدا کردن راههای دیگر برای صدور مالالتجارههای ایران که یکی از مرامهای اولی مجلس شورای ملی و دولت است و فوقالعاده لازم است. یکی دیگر با این صرفهجوییهایی که ما داریم و تقریباً دو سه کرور است باید. اقدامات فوری کرد برای رفع احتیاجات اقتصادی. مثلاً وارد کردن کارخانه قندسازی که اگر جدیت کنیم در ظرف یک سال ممکن است کارخانه قندسازی تأسیس کنیم. بنده معتقد نیستم که ما صبر کنیم تا رئیس بانک از آمریکا بیاید و بانک را تشکیل بدهد و میز درست کند آن وقت اقدام کنیم. تا او بیاید طول میکشد و باید دولت زودتر شروع نماید و زودتر لوایحی در این خصوص بیاورد به مجلس و یک ترتیب | ||
+ | |||
+ | اساسی در این کار داده شود. چون این بحران اقتصادی که ما الان دچار آن هستیم واقعاً خطرناک است و هر وطن پرستی (چنانچه همه آقایان وکلا و آقای هدایت و آقایان وزرا وطن پرست هستند) معتقد است که باید یک اقدامات عاجلی ربای رفع این بحران بشود بنده معتقدم که باید سرمایههای خارجی را به طوری که مضر به حال ما نباشد از دول غیر همجوار وارد این مملکت کنیم. برای این راهآهنی که ما میخواهیم تأسیس بکنیم یک کمپانیهایی را جلب کنیم که صد کرور پولی در این مملکت بیاورند و در ظرف سه چهار سال راهآهن را بسازند و در عرض چند سال دوباره از ما بگیرند و این بهترین راه است برای جلب سرمایه راهآهن ما هم به اسراع اوقات کشیده خواهد شد و زودتر به مملکت ما استفاده خواهد داد یک مسأله هم که در موقع پرگرام آقای مستوفی بحث کردم این بود که قالی ایران به ممالک خارجه که میرود یک گمرکهای گزافی از آن میگیرند. بنده آن وقت به وزیر خارجه وقت که حالا هم وزیر امور خارجه هستند عرض کردم که شما داخل مذاکره شوید و رفع این گمرک را بکنید و اگر حاضر نشدند ما هم مقابله متقابله کنیم یعنی به مالالتجارههای آنها گمرک گزافی ببندیم تا آنها راضی شوند که تخفیفاتی به ما بدهند. اگر این مسأله اقدام و عملی شود تصور میکنم سالی چندین کرور وارد این مملکت بشود. البته این هم نکتهای است که تصور میکنم باید هیئت وزرا به آن اهمیت بدهند یک نکته کوچکی هم هست که دست خودتان است و آن این است که یک چیزهایی مثل عتیقه جات و گندم را جلوگیری نکنیم که از مملکت خارج شود. عتیقه جات موقعی برای ما لازم است که اول نان داشته باشیم بعد موزه درست کنیم. ما امروز داریم رو به ورشکستگی میرویم. موزه ملی وقتی میتوانیم درست کنیم که اقلاً شکممان سیر باشد. اینجا باید ملاحظه بشود و بعضی چیزهایی را که دولت قدغن کرده است صدور آنها را اجازه بدهد و تصور میکنم این موضوع هم سالی چند کرور پول به مملکت ما وارد کنند. مسأله دوم رفع تعدی مأمورین دولت است. ما وکلا که اینجا هستیم تحت فشار موکلین خودمان هستیم و هر روز باید برویم به وزارتخانهها و تقاضا و التماس کنیم از آقایان وزرا برای رفع تعدیات که مأمورین میکنند. البته شکی نیست که آقایان وزرا میل ندارند که مأمورین آنها در ولایات تعدی کنند ولی با این حال مأمورین در ولایات تعدی میکنند بنده معتقدم که دولت باید اصولی را اتخاذ کند که مأمورینش را به وظایفی که دارند آگاه کنند. مأمورین وقتی که به خارج میروند مثل این است که به یک مملکت مستعمره میروند. باید برای آنها کنفرانسهایی داده شود و دستوراتی به آنها داده شود. اگر گوش نکردند آنها را مجازات کنند. ما هیچ ندیدهایم که در وزارتخانهها مأمورین را مجازات و اخراج یا حبس کنند. تعدی مأمورین دولت از یک طرف فقر مملکت از یک طرف برای ما خطرناک است. بنده این طور میبینم که بالاخره مردم عاصی خواهند شد و وضعیات بدی پیش میآید و البته رجال سیاسی باید از وضعیت بدی که در آتیه ممکن است تولید شود پیشبینی و جلوگیری کنند. استدعای دیگر بنده از هیئت دولت این است در موقعی که لوایحی به مجلس میآورند کوشش کنند ما هم در مجلس کوشش خواهیم کرد که قوانین طوری وضع شود که مأمورین دولت کمترین مداخله در امور زندگانی مردم نکنند. چون مأمورین ما اینقدرها وظیفهشناس نیستند که بدانند آنها مستخدم همین ملت هستند که مالیات میدهند. مادام که این را نفهمیدهاند باید کوشش کنیم که کمتر در امور مردم دخالت کنند و این یک اصلی است که تصور میکنم هم دولت هم مجلس باید جداً این اصل را برای آسایش مردم در نظر بگیرند. اما اتخاذ اصول مفیده برای بودجه مملکت این نظر در مجلس هست و اغلب آقایان نمایندگان اظهار عقیده فرمودند که مخارج مملکتی که داریم قریب بیست و | ||
+ | |||
+ | پنج میلیون یک ولخرجیهایی درش هست که دولت و مجلس باید بنشینند و این ولخرجیها را بزنند که یک پولهایی پیدا کنیم و آن را صرف تأسیسات عامالمنفعه و به قول آقای تقیزاده صرف مخارج حاصلخیز بکنیم بنده خودم یک روزی اینجا عرض کردم. به عرض مالیه رساندم که بنده معتقدم چهار پنج میلیون از این بودجه که داریم ولخرجی است و باید کسر کرد. البته اشخاصی که امروزه مستخدم دولت هستند اینها را نمیشود به طور کلی اخراج کرد بنده شکی ندارم ولی در تأسیسات جدید که میشود برای راهآهن شوسه و غیره بنده معتقدم اشخاص جدیدی استخدام نکنند همین دوایری که فعلاً هست کوچک کنند و اعضاء زیادیش را بفرستند به آن موسسات جدید که بعد تشکیل میشود. برای این که اگر ما بخواهیم تشکیلاتمان را هی وسعت بدهیم بالطبع باید هی مالیات اضافه کنیم و این ملتی که این طور فقیر است به هیچوجه نمیشود بر او مالیاتی تحمیل کرد پس ناچار میشوم از مخارج کسر کنیم و گمان میکنم آقایان اعضاء کمیسیون بودجه و آقایان وزرا هم این عقیده را دارند که باید مخارج زیادی زده شود. اما راجع به تجدید کنترات دکتر میلسپو شاهزاده وزیر مالیه در جلسه گذشته فرمودند فقط متخصصین نبودند سر نیزه هم بوده است که امور مالی را اصلاح کرده است. این معنی را همه میدانند که دکتر میلسپو با شاپو و مامورینش نمیتوانست از ایلات و عشایر مالیات بگیرد. ایرانیها متشکرند از شخص اعلیحضرت همایونی که امنیت را در مملکت بسط دادند و تمام ایلات و عشایر را خلع سلاح کردند و در پرتو اقدامات ایشان مالیاتها وصول شد و تمرکز عایدات پیدا شد. البته ایرانیها متشکر بوده و خواهند بود از اقدامات وطنپرستانه اعلیحضرت همایونی و دکتر میلسپو هم از آنجایی که یک نفر خارجی است و ما دیدیدم نسبت به این مملکت با کمال صمیمیت و صداقت خدمت کرده است و البته باید از خارجی که به ما خدمت کرده است قدردانی کنیم و من معتقدم که به اسرع اوقات کنترات میلسپو را به مجلس بیاورند و ما هم دلگرم بشویم زودتر لوایحی که در مجلس هست از قبیل فروش خالصهجات و لوایح دیگر بگذرانیم و شروع شود به اصلاح امور اقتصادی بنده معتقدم که ما باید تمام هم خودمان را مصروف کنیم به این که موازنه صادرات و واردات به عمل آید. اگر وضعیت صادرات و واردات ما این طور که الان هست که در هر سال شصت و هفتاد کرور از این مملکت خارج میشود ادامه پیدا کند ما میرویم رو به ورشکستگی و اگر ورشکست بشویم کارهای ما زمین خواهد خورد و این بودجه بیست و پنج میلیونی که داریم زمین خواهد خورد. بودجه راهآهن ما فوراً نقص پیدا میکند و بالاخره مخاطرات زیادی در پیش خواهد آمد و وظیفه رجال سیاسی ما این است که همیشه فکر فردا را بکنند و پیشبینی کنند مخاطراتی را که ممکن است پیش بیاید و جلوگیری نمایند. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای فهیمی | ||
+ | |||
+ | فهیمی - بنده گمان نمیکنم که ما بین آقایان عنوان مخالفت با دولت باشد نهایت تذکراتی اظهار میشود و البته مفید هم خواهد بود. بنده خودم جزو موافقین دولت هستم و تمام عرایضم اظهار موافقت است آقایان ممکن است بفرمایند این همان پرگرام سابق است پس چرا آن وقت موافقت نکردید... | ||
+ | |||
+ | آقاسید یعقوب - هیچکس نمیگوید. فراموش شده است. | ||
+ | |||
+ | فهیمی - بنده آن وقت که موافق نبودم نه برای پرگرام بود البته مواد پرگرام یک چیزهای مفید و نافعی بود لیکن بنده مطمئن بودم که عملی نخواهد شد. الان آقای رئیسالوزرا حاضر که بنده سالها است خدمتشان ارادت دارم میدانم که علاوه بر عفت نفس و صمیمیت و وطن خواهی که دارند جدیت در عمل و علاقمندی به کردن هم دارند و مطمئن هستم که مواد پروگرام عملی | ||
+ | |||
+ | خواهد شد. آقای شیروانی در جلسه قبل اظهار فرمودند که در کابینه سابق هم پاره عملیات شده. بنده هم تصدیق میکنم ولی نباید فراموش کرد. هر عملی هم که واقع شد آن چیزهایی بود که طرف توجه خاص اعلیحضرت واقع شده بود و جدیت ایشان کار را تمام کرد. همینقدر که ایشان اظهار علاقه فرمودند و دنبال کردند کار تمام شد و الا تماماً در تحت منگنه مطالعه باقی میماند برای مثال عرض میکنم یکی از مسائلی که از ابتدای این دوره که تقریباً یک سال است میگذرد مورد توجه نمایندگان محترم و دولت و تمام مردم بوده است مسأله زحمات و صدماتی است که از راه مالیات ارضی به مردم وارد میآید همه میدانند که در مدت این چند سال اخیر به واسطه جنگهای بینالمللی و انقلابات داخلی و خارجی تمام مردم از هستی ساقط شدند. املاکشان از بین رفت. رعایا متواری شدند و حال زراعت در این مملکت طوری شده که هیچ زارع و رعیتی دارای هیچ چیز نیست و فقط چیزی که باقی مانده است همان جزو جمع سابق است که در دست مأمورین مالیه است و همه روزه با فشارهای زیاد معترض مردم هستند. آقایان این مطلب را حس کردند که یا باید این مالیات موقوف شود یا تغییری بدهند که راحتتر بشود لکن هیچ قدمی برداشته نشد. در این اواخر چند جلسه قبل که بنده راجع به طرح مربوط خالصهجات انتقالی عرایضی کردم که از این راه فشارهایی به مردم وارد میآید و باید رفع شود آقای وزیر مالیه فرمودند که لوایح آن حاضر شده و عنقریب به مجلس خواهد آمد و بنده هم اطلاع دارم که حاضر شده است و میآید اما علتش چه بود در یک ماه قبل که با چند نفر از آقایان شرفیاب شدیم خدمت اعلیحضرت ایشان فوقالعاده اظهار علاقمندی به این کار میکردند که از این راه مردم خیلی در مضیقه هستند و باید اصلاح شود در تعقیب آن هم رئیس کل مالیه را خواستند به او تاکید فرمودند که لایحه راجع به اصلاح مالیات ارضی و تبدیل آن به چیز دیگر باید زودتر تهیه شود. این است که در نتیجه این توجهات بالاخره این لایحه تهیه شده است و عنقریب از مجلس خواهد گذشت حالا بنده به نام حفظ حقوق ایرانیها و برای امتثال امر اعلیحضرت از آقای وزیر مالیه استدعا میکنم که توجهی بفرمایند این لایحه را در شش هفت روز دیگر به مجلس بیاورند این زحمت را ما میکشیم و نام نیکش برای جنابعالی بماند... | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه - اطاعت میشود | ||
+ | |||
+ | فهیمی - استدعای دیگری هم که از آقایان وزرا میکنم (در جلسه قبل هم قبل از دستور عرض کردم) مسأله بودجه است یک توجهی بفرمایند آقایان که مجلس و دولت موفق بگذراندن آن بشوند. چهار پنج سال است که بودجه مملکت فقط به دوازدهم میگذرد گاهی هم در آن فواصل اعتبارات اضافی به مجلس میآید ولی بالاخره بودجه به مجلس نیامده یعنی بودجهای که مجلس آن را ماده به ماده مذاکره و شور کند و تصویب کند و بعد و بعد آن را به موقع اجرا بگذارند و نتیجه را به مجلس اطلاع بدهند هنوز به مجلس نیامده الان ماه سوم ۱۳۰۶ است موقعی است که دولت باید مشغول تهیه بودجه ۱۳۰۷ باشد که در قسمت آخر سال بیاورند به مجلس و در اواخر سال مجلس تصویب کند ما هنوز مشغول تصویب اضافات ۱۳۰۵ هستیم هنوز به سیصد و شش هم نرسیدیم آن هم چه اضافاتی که حقیقتاً هیچکدام را نمیشود موافقت کرد بنده با آن اضافات همان طوری که آقای آقا سید یعقوب در جلسه قبل اظهار فرمودند موافق نیستم. ولی این عدم موافقت بنده مربوط به دولت نیست. یا ایشان کمال موافقت را دارم ولی با اضافه بودجه نمیتوانیم موافقت کنم زیرا اضافه بودجه یک شرایطی دارد یعنی بعد از آنکه بودجه تصویب شد اگر دولت دید یک اضافاتی لازم است یا برای توسعه تأسیسات موجوده یا برای ایجاد تأسیسات جدید بالاخره باید بودجه به مجلس بیاید و اگر مجلس نبود آنچه را که لازم میدانند | ||
+ | |||
+ | خرج کنند و بعد از افتتاح مجلس تصویب آن را از مجلس بخواهند. اما این اضافات را ملاحظه بفرمایید هیچ این صفات را دارد؟ مثلاً همان طوری که فرمودند در وزرات فواید عامه مشاور حقوق موسسه حشره معاون حشره و و غیر ذلک از اینها نوشتهاند اینها چه لزومی داشت که در غیاب مجلس تأسیس کنند و بعد بیاورند صورت بدهند. یک موسسات لازمتری را ممکن بود بود تأسیس کنند و اینها را بگذارند برای بعد اینها تمام به واسطه این است که ما بودجه مصوبه نداریم البته باید توجه به این کار را بیشتر آقای وزیر مالیه بفرمایند مجلس هم سعی بکند که بودجه ۱۳۰۶ را بگذراند و اوقات خودمان را صرف این اضافاتی که چندان اهمیت ندارد نکنیم و بودجه امسال را بگذرانیم که دولت هم تکلیفش معلوم باشد. ممکن هم هست بودجهها را قطعهقطعه بیاورند اگر تمامش حاضر نیست. اولاً بودجه دربار، وزارت جنگ و بعضی دیگر. اینها مذاکره زیاد ندارد و به علاوه بودجهها را هم که ما یک مرتبه تصویب نخواهیم کرد. این قسمت را بیاورند به مجلس تصویب کنند تا بار سبکتر بشود و به جای این لوایح اضافی که اینقدر مذاکره میشود و زیاد اهمیت ندارد این قسمت را بیاورند. استدعای سوم بنده راجع به این است که از حساب بودجه گذشته یک چیزی به مجلس داده شود. قانون معین کرده است که بعد از آنکه یک بودجه تصویب شد یک سال از اول فروردین تا آخر اسفند سنه مالیه بودجه است. یک سال هم برای جریان معاملات بودجه است. یک سال هم برای این که کلیه حسابها را برسند اسناد خرج را تهیه بکنند لایحه تفریغ خرج را بنویسند آن وقت بیاورند به مجلس البته این مقررات قانون مربوط به این نیست که به دولت یا به کارکنان دولت مجلس اعتماد داشته باشد یا نداشته باشد. مقید و مشروط نیست. با فرض کمال اعتماد به دولت و کارکنان مالیه این قوانین نوشته شده است. فرض بفرمایید از اول ۱۳۰۱ مستشاران آمریکاییها وارد شدهاند. از اول ۱۳۰۲ اختیارات مالیه و بودجه کاملاً دست آنها بوده است. بودجه ۱۳۰۲ را به موقع اجرا گذاشتند در ۱۳۰۴ عمل ختم است بودجه ۱۳۰۵ تمام شده الان ۱۳۰۶ است یک فقره حساب به مجلس نیامده است که مجلس بداند این اعتباراتی را که تصویب کرده و این پولی را که اجازه داده آیا پرداختهاند یا نه؟ این وجوه به مصرف خودش رسیده است یا نه؟ وزارت مالیه در کلیه وزارتخانهها نظارت کامل به عمل میآورد اما خود وزارت مالیه که تقریباً نه کرور و کسری بودجه دارد خودش در تحت هیچ نظارتی نیست. باید دید که نه کرور را چه جور خرج میکند. نه این است که بنده عرض میکنم که بد خرج کرده است. خیر: ولی مجلس هم باید حساب داشته باشد از دولت و بداند که دولت چه میکند در این مملکت نظاماتی معین شده. قانون برای دیوان محاسبات نوشته شده. لکن هیچکدام اینها فعلاً وجود ندارد و وزارت مالیه که مرکز عایدات دولت است هیچ نظارتی در عملیات او نیست البته صاحب جمع هیچوقت نمیتواند خودش ناظر باشد باید ناظر عملیات بودجه کسی باشد که خودش داخل حساب نباشد... | ||
+ | |||
+ | زوار - آقا مخالفید یا موافق؟ | ||
+ | |||
+ | فهیممی - بعد عرض میکنم یکی از مسایلی که در پرگرام هیئت دولت نوشته شده بود مسأله الغاء کاپیتولاسیون بود این یک اقدام خیلی بزرگی بود که به توجهات اعلیحضرت همایونی اقدام شد و البته دولت حاضر باید وسایل انجام پیشرفت او را فراهم آورد بنده عرض نمیکنم لازمترین عملی که برای انجام این کار خواهد بود تکمیل نواقص عدلیه است تا تشکیلات عدلیه صحیح و کامل نشود البته این مقصود ما به عمل نمیآید وزارت عدلیه سابق مورد شکایت و گلهگذاریهای زیادی از طرف طبقات عامه بود آقای وزیر عدلیه قدم پیش گذاشتند و آن فداکاری را کردند و آن را منحل کردند | ||
+ | |||
+ | حالا به جای آن میخواهند اساس تازه بریزند ما باید خودمان بدانیم که در تشکیلات عدلیه باید همه علاقهمند باشیم زیرا اگر خوب شد فوایدش متوجه مملکت و اگر هم بد شد ضررش متوجه مملکت خواهد بود. ما که میخواهیم کاپیتولاسیون را لغو کنیم باید تأمینات قضایی را در مملکت تکمیل کنیم. آقای تقیزاده و همچنین آقای فرمند در ضمن فرمایشاتشان اظهاراتی میکردند راجع به این که خوب است دولت در عواید بودجه سالی مبلغی برای کارخانجات و غیره تخصیص کنند بنده متأسفانه با این نظر مخالفم دولت نباید از بودجه این کار را بکند دولت نباید از مردم مالیات بگیرد و خرج کارخانه قندسازی یا راهآهن یا آبیاری کند. این کارها را باید مردم نکنند اهالی بکنند. دولت بابید وسایل امنیت خاطر مردم را فراهم کند. دولت باید مردم را تشویق کند. از حیث تأسیس اطاقهای تجارتی و کمکهای به وسیله بانکهای فلاحتی و امثال اینها و فرستادن متعلمین به خارجه این اقدامات را دولت باید بکند بدون این که منتظر یک نتیجه یا یک منافعی مستفیما از این محلها بشود ولی البته وقتی مملکت ثروتمند شد وقتی تجارت در مملکت دایر شد دولت هم فایده خودش را خواهد برد و مهمترین چیزی که برای این کار دولت باید فراهم بکند همان امنیت قضایی است برای مملکت. امنیت قضایی اگر بشود هر کس میتواند سرمایه خودش را به مصرف شرکتها بزند و کمپانیها تشکیل بدهند و بالاخره مملکت را آباد کنند. ولی اگر خود دولت بنا باشد به وسیله تأسیس مالیات این کارها را بکند بالاخره مردم از بین خواهند رفت و بالاخره یک موسسات پرخرجی هم تأسیس خواهد شد که شاید برای دولت هم نتیجه نخواهد داشت لکن تأسیساتی به وسیله کمپانیها و مردم درست بشود البته فوایدش بیشتر خواهد بود و مخارجش هم کمتر است تا تأسیساتی دولت به وسیله منابع مالیاتی بخواهد ایجاد کند: یک قسمت فرمایشات فرمودند در جلسه قبل از آن راجع به تجدید کنترات مستخدمین خارجی بوده بنده هم البته موافقم که مستخدمین آمریکاییها هم باید استخدامشان تجدید بشود و البته آنها هم خدمت کردهاند ولی بنده فرمایش آقای رئیسالوزرا را هم تصدیق میکنم که فرمودند این موضوع موضوع جزیی است نسبت به موادی که در پروگرام ذکر شده است به جهت این که مسأله تجدید کنترات مستخدمین خارجی را نباید در ردیف عهدنامه تجارتی روس یا الغاء کاپیتولاسیون قرار بدهیم کمتر اهمیت دارد... | ||
+ | |||
+ | آقای آقاسیدیعقوب - خیر خیلی اهمیت دارد. | ||
+ | |||
+ | فهمیمی - آن مطلب دیگری است البته بنده هم میدانم اهمیت دارد و میدانم زحمت کشیدهاند و ما آنها را لازم داریم و البته آقای رئیسالوزرا هم همان طوری که فرمودند با نظریاتی که دارند کنترات آنها را اصلاح میکنند و به مجلس میآورند و ما هم تصویب خواهیم کرد لکن در خاتمه عرایضم این جمله را (هرچه باداباد) عرض میکنم: کاش که این درجه علاقمندی و ابراز نیت را که برای ازدیاد قوای مستشاران خارجی در این مملکت داریم یک قدریش را هم نسبت به مستخدمین ایرانی میکردیم ولو عشرش باشد و اگر کمترین خطا یا قصوری سر میزد با علی درجه مجازات میکردیم و اگر خدمت میکردند پاداش میدادیم و لااقل قدردانی میکردیم والا تا وقتی که این رویه و احساسات در ما هست که همیشه بخواهیم خارجیها را اینقدر بر خودمان مسلط و مقدم داریم بنده ناچارم عرض کنم که ما استقلال ذاتی پیدا نمیکنیم و همیشه ایرانی باید زیردست و مطیع و کوچک باشد. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای کازرونی | ||
+ | |||
+ | کازرونی - بنده مردد بودم اجازه نطق که میخواهم در ضمن موافقین اسم خودم را بنویسم با مخالفین برای این که بنده با مواد مندرجه در پرگرام دولت موافقم با دولت هم موافقم نهایت این است که یک تذکراتی دارم و | ||
+ | |||
+ | عقیدهام این است که این پرگرام ناقص است با مواد مندرجه در پرگرام مخالف نیستم. یک نواقصی به نظر من میرسد با دولت هم موافقم و میخواهم نواقص را تذکر بدهم موضوع این است. عرض کنم آنچه را که به عقیده خودم تذکرش لازم است اولاً حفظ و نگهداری و سرپرستی خلیجفارس است که به عقیده بنده قیمتش مساوی با استقلال مملکت است که بدبختانه اگر بگویم دولت هیچ اعتنایی به آنجا نکرده چون این کلمه در سایر موارد هم استعمال میشود درست مطلب را ادا نکردهام. خلیجفارس فوقالعاده موقعیتش مهم است و بیاعتنایی دولت نسبت به خلیجفارس فوقالعاده زیاد است. هیچ وسیلهای به جهت حفظ خلیجفارس حفظ اتباع ایران که در سواحل خلیجفارس نشستهاند جلوگیری از قاچاق و غیره و غیره از طرف دولت فراهم نشده یک وقت گفته میشد دولت مقتدر نیست پول ندارد مدیون است مقروض است امروز اطلاع دارم به حول و قوه خدا قریب بیست میلیون پول نقد ما در بانک شاهنشاهی بیکار افتاده است. نه این که عرض کنم که این پول را ببرند و کشتی بخرند به جهت حفظ خلیجفارس بلکه به وسایل دیگر از همان اعتباراتی که برای خرج تعیین شده ممکن بود تهیه کشتی بشود. اگر دولت اهتمام داشت لازم بود یکی از مواد برجسته پرگرام این را بنویسد: خرید کشتی برای خلیجفارس و اگر کشتی در خلیجفارس نباشد تجارت مردم ساکنین سرحدات خلیجفارس به کلی از بین میرود. به واسطه کثرت قاچاق عایدات دولت هم نقصان فوقالعاده پیدا خواهد کرد. بنده خیلی آرزو دارم از این هیئت دولتی که طرف اعتماد کامل بنده هستند یک اطمینانی بدهند که در آتیه خیلی نزدیکی برخلاف سابقین یک اهتمام فوقالعاده نسبت به خلیجفارس خواهند کرد و مبادرت در خرید کشتی برای جلوگیری از قاچاق و جلوگیری از دزدهایی که دیروز در جزیره هنگام یک عده بیگناهی را کشتهاند و قتله هم معلوم است و چیزی هم نبودهاند بکند اما در آنجا هیچ قوه نیست. کی جلو آنها را بگیرد؟ هیچ در مقابل هست؟ ولو یک نفر هم باشد خیلی کم است. این عرایض بنده راجع به این قسمت بود یکی هم راجع به یکی از مواد پرگرام است که در سابق این ماده جزء تشریفات پرگرامها بوده اما امروز یکی از اصول مهمه پرگرام است و آن تشیید و حفظ روابط حسنه است با دول متحابه بنده گمان میکنم یک جملهای که لازم بر این جمله افزوده شود آن حفظ بیطرفی است. دولت ایران باید این ماده را کاملاً تحت نظر قرار بدهد و طوری در حفظ و وقایه این ماده از پرگرام بذل مساعی بکند که فرق آن متصور نباشد یعنی موقعیت مقتضی این است. از جمله عرایضی که بنده داشتیم این است که حقیقتاً باید اعتراف کرد که مخارجی را که دولت میکند و زندگانی مستخدمین دولت متناسب با زندگانی اهل مملکت نیست. هیچ تناسبی بینشان نیست بلکه میخواهم عرض کنم تناقض هست. بعد از جنگ بینالمللی اوضاع زندگانی مردم دنیا تغییر کرد و اگر مراجعه بفرمایید هر یک از ملل متمدنه یک تغییراتی در ترتیب زندگانی خودشان دادهاند از قبیل جلوگیری از ورود اشیاء غیر لازم و غیره به خلاف ما چندی پیش لایحه منع اشیاء تجملی و زایده آمد در مجلس و مطرح شد بدبختانه مسکوت عنه ماند. در صورتی که اگر ما از این راه یعنی به واسطه جلوگیری از مالالتجاره زایده و اشیاء تجملی صادرات و وارداتمان را نسبتاً تعدیل نکنیم حقیقتاً رو به مرگ میرویم. از جمله عرایضی که میخواستم بکنم این است که امروز یکی از تحمیلات فوقالعاده بر ما ما این پولی است که به جهت بنزین و نفت میدهیم در صورتی که ایران روی دریای بنزین و نفت ایستاده اما بدبختانه قیمت نفت و بنزین در ایران به مراتب گرانتر از قیمت نفت و بنزین است در لندن میگویید نه؟ سوال کنید یعنی در لندن نفت ارزانتر است اگر دروغ میگویم تکذیب کنید. اگر از آنجا وارد کنیم ارزانتر است... | ||
+ | |||
+ | شیروانی - یعنی نفت ایران در آنجا | ||
+ | |||
+ | کازرونی - انگلستان که نفت ندارند بنده میخواستم تذکر بدهم که این قسمت نفت شمال را به اتباع داخله اجازه بدهند استخراج کنند هر قدر استخراج کنند هر طور استخراج کنند اثر فوقالعاده در زندگانی مردم دارد عجالتاً باقی را به نظر آقایان میگذارم و دیگر بیش ازاین جسارت نمیکنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای دادگر | ||
+ | |||
+ | دادگر - عرض کنم که در این پروگرام یک مسأله مهمی است و یک تذکری هم به آن مسأله مهم داده شده که وکلای شمالی را بالاختصاص حامی متصدی کابینه کرده آن مسأله و عده صریحی است که آقای رئیسالوزرا دادند اولاً عقیده ما راجع به آقای هدایت این است که مرد صریح و قویالقولی است که وعده میکند شوخی نیست. ملعبه نیست. وعده که میدهد عملی است و وعده را از دهان ایشان قول تلقی میکنیم و امید واری قطعی داریم که در اوضاع اقتصادی بالاخص راجع به قطعات شمالی یک اوضاع مساعدی فراهم کنند و این مسألهای است که توجه ما را بالاخص به این کابینه جلب کرده عرض کنم که سایر تذکرات را بنده مانع نمیبیننم بالاخره این فرمولی که اینجا صحبت شد بنده خیلی خوب میدانم چون بنابراین بود که مخالف و موافق صحبت میکردند بعد معلوم شد که خیر مخالفی نیست فقط تذکری بود از محذوفها و این هم طور بدی نیست برای این که ممکن است یک کارهایی از نظر دولت فراموش شده باشد و یادشان بیاورند. این موضوع را هم که طرف توجه وزارت مالیه است بنده میخواهم چون اینجا مذاکرات شده بود عرض کنم مسأله دکتر میلسپو در این مجلس طوری صحبت میشود کانه ییک جریان مخالفی دارد و یک جریان موافق و جریان موافق میخواهد جریان مخالف را متقاعد کند که کنترات او را بیاورند به مجلس. وزیر مالیه، رئیس دولت. همان رئیس صریحی که عرض کردم وعده کردند که کنترات او را بیاورند در مجلس و در دسترس ما میگذارند و ما میتوانیم نسبت به آن اظهارنظر کنیم و بالاخره میخواهند تعدیل بکنند چون تجربیاتی دارند و میخواهند تجربیاتشان را روی کاغذ بیاورند و بالاخره هم ما حاکم بر قضیه هستیم بنابراین چه جای نگرانی است و این مسأله هم برحسب گفته و اقوال دولت میخواهد آمد. اصلاً بنده اینجا عقیده دارم. عقیدهام این است که مسأله کنترات دکتر میلسپو غالباً به عنوان تعدیل گفته میشود. بنده این طور فکر نمیکنم. بنده خودم آن اتیارات دکتر میلسپو را خواندم ولی مبهم است و باید روشن بشود. چون گاهی تعبیر مخالف دارد و غالباً مزاحمتی که بین دولت میلسپو تولید میشود در نتیجه آن ابهام است و اگر دولت متفرس شده باشد که باید این ابهام را مرتفع کند که یک وضعیت روشنی داشته باشد که بعدها با یکدیگر مصادم نشوند خیال میکنم این فکر به این روشنی و به این اندازه موجه فکر خوبی است و این فکر مشترک بین همه است که لایحه باید مطالعه شود و اگر باید تعدیل و پس و پیش بشود باید کرد بعد هم در دسترس ما میگذارند جای نگرانی هم نیست که این اصلاحاتی که میکنند زیاد و افراط و تفریط باشد. خود ما حاکم بر قضیه خواهیم بود و جریان این طرف و آن طرف نیست. بالاخره خخود دولت کسی است که این کنترات را ده روز پنج روز دیگر در دسترس ما میگذارد و پس از آنکه گذارد ما در آن اظهارنظر میکنیم. عرض کنم یک حرفی آقای کازرونی زد خیلی برای بنده موثر واقع شد. بنده سالها معاون وزارت داخله بودهام و در وزارت داخله کار کردهام و تابلو مقایسه مابین گذشته و آینده وجود بنده است و حالا که میبینم وکیل فارس از زیره هنگام صحبت میکند میبینم که چقدر جریان به صورت عادی است و چقدر به طرف آرامش میرود که این نقاط محل نظر است در صورتی که سابقاً خیابان ناصریه مامون نبود. در خیابان لالهزار تأمین نبود. بنده معاون وزارت داخله بودم | ||
+ | |||
+ | مسلح بودم و تحت حفاظت ژاندارم بود که توی کوچه راه بروم و این حالا برای بنده چقدر شایسته توجه است که با دولت حاضر مباحثه راجع به جزیره هنگام و خلیجفارس میشود. ما واقعاً خیلی خوشوقت هستیم و مقروض وضعیت میباشیم که این آبادیها را به ما داده که این طور توسعه فکر پیدا کردهایم. یک یادآوری شد از اشیاء تجملی بنده عرض میکنم کلمه (اقتصادیات) یک جمله است که اینها از فروع و متفرعاتش است و خیال نمیکنم هیچ دولتی بخواهد یا بتواند تمام فروع را در لایحه پرگرامش جا بدهد. البته وقتی که دولت میگوید: من به اقتصادیات موافقم و ناظر به فروعات هستم و تهیه میکنم البته یکی از فروعات خیلی مهم او هم مسأله اشیاء تجملی است و اگر نظر مبارکتان باشد همیشه خود بنده مدافع بودم و عقیده داشتم که این جریان را باید بالمره منع کرد و این رقابتهایی را که بین طبقات دوم و سوم و اول هست مرتفع کرد و بالاخره زندگیمان را یکنواخت بکنیم که رفع این محظورات بشود و راحت بشویم بالجمله بنده به اخلاق دولت و رئیس دولت آگاهم که با روی خوش و اراده خوب با این مذاکرات مواجه هستند و اگر واقعاً هم آنها چیزی یافتند که باید به آن عمل کرد و باید آن را ماخذ قرار بدهند خواهند داد و امیدوار هستم که این دفعه هم بر خلاف عادت ببینیم که این مواعید صورت عملی پیدا میکند. ما وکلای شمالی ترصد داریم و امیدواریم که قضایایی که ما را فلج کرده و اوضاع ما را وارون کرده اصلاح شود و یک اوضاع مساعدی پیش بیاید. به علاوه یک چیزی هم در ختام مذاکرات خودم عرض کنم. همان طور که عرض کردم این فکر خوبی است که در ما تولید شده. این فکر ترقی خواهی که غالباً در مجلس شورای ملی هست میبینم که اگر یک کسی بخواهد هفت تا موضوع را اصلاح کند آقایان قناعت نمیکنند و میخواهند هی نمرهاش بالا برود و این یک حالت ترقی خواهی است که در مجلس شورای ملی ایجاد شده و این فکر خیلی خوبی است ولی بنده خیال میکنم که بهترین شقوق این است که دولت یک نمره از امور را (کما این که کرده) که از خودش قوه انجام آنها را میبیند تعهد بکند (اگر باید یک چیزهای نوی بر زندگانی خودش بیفزاید) و اگر رفت به خلف خودش وا بگذارد و به نظر بنده وعدههای قطعی کوتاه بهتر از وعدههای وسیع بینتیجه است (نمایندگان - صحیح است) | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای مدرس | ||
+ | |||
+ | مدرس - اولاً خودم را تبریک میگویم که اول وقتی است که موفق شدیم به یک حاج رئیسالوزرا این همه کابینهها که تشکیل شد در رأسش حاجی نبود و این یک موفقیتی بود که موفق شدیم و خودم را تبریک میگویم و اقتدا میکنم به آن مستعینی که ابتدا به بسمالله کرد و من هم ابتدا میکنم به بسمالله الرحمن الرحیم اعتراض در دستور دولت از حیث متعرض منقسم بر سه قسم است و از جهت تعرض چهار جهت میتواند داشته باشد متعرض یا مخالف است. میگوید من مخالف دستور و پرگرامی هستم که روی کاغذ آمده است. یا مخالف اشخاص او هستم از حیث عیبی که در آن اشخاص است. اینها حیثیات است. مخالف است یا موافق است یا ممتنع البته ممتنع هم دو قسم میشود یک لاادری و یکی ادری لا. فعلاً عرض کنم که من ممتنع ادری لا هستم ولیکن جهتش بعد از آنکه عرایضم مسموع آقایان شد واضح میشود... | ||
+ | |||
+ | یاسایی - ادری لا همان مخالف است | ||
+ | |||
+ | مدرس - یک مخالفی است که ممکن است موافق بشود مخالف معقولی است. حیث مخالفت را عرض میکنم یا از حیث دستور است که در این ورقه نوشتهاند یا از حیث اشخاص آن است یا از جهت کیفیات تشکیلش است یا از جهت مقتضیات وقت. البته همه آقایان این عرایضی که کردم ملتفت معنایش هستید و شدید. | ||
+ | |||
+ | یک دفعه هم میشود هم رئیس دولت و هم افراد دولت مردمان خوب شایسته هستند لیکن حیث وقت مقتضی تشکیل آنها نیست. یک وقت میشود که خبر خدای نخواسته افرادش منقصتی دارند. یک دفعه هم کیفیت تشکیلش خوب نیست بنده هر چهار جهت را آقایان دولت حاضر عرض میکنم که منشا امتناع من است. البته بعضی اوقات میشود که الا هم فالا هم است. مثلاً یک عیبی در دستور است بعضی اوقات خدای نخواسته یک عیبی در افراد است و کابینه سوراخ دارد. این کابینه اگر هفت تا ملک باشد به درد نمیخورد. یک دفعه کیفیت تشکیلش درست نیست. کابینه و تمام کارهایی که در مملکتی دارای حکومت ملی است باید مستقیم یا غیر مستقیم به اراده ملت معین شود. اگر خدای نخواسته در این مسأله نقص باشد اگر هشت تا ملایکه هم باشد به درد نمیخورد یک دفعه خیر هیچکدام این عیبها نیست. دستور خوب است افراد خوب است. و همان طور که آقای عدلالملک گفتند قولش خوب است. محترم است. عملی است. همه اینها هست لیکن مقتضیات وقت اجازه تشکیل او را نمیدهد. یک مثل یک وقتی در مجلس (در اطاق تنفس بود) عرض کردم به ساهت شمشیر جوهر دارد بسا هست شمشیر آهنی است یک روز وقت به کار بردن شمشیر آهنی است و شمشیر جوهر دار به کار نمیرود یک وقت هم وقت به کار بردن شمشیر جوهردار است. حالا از اول شروع میکنم. آقایان از مذاکراتی که آن روز کردند و اتکال کردند پرگرام را به پرگرام سابق. همچو حدس میزنم که پروگرام سابق را نخواندهاند... | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه - چرا خواندهاند | ||
+ | |||
+ | مدرس - اگر راست میگویید چند ماده است؟ | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه - هیجده ماده | ||
+ | |||
+ | مدرس - چندتایش عمل شده؟ | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه - سه چهار تا | ||
+ | |||
+ | مدرس - سه چهار تا؟! این مطالعه است؟! (خنده نمایندگان) چندتاش عمل شده چندتاش مانده است؟ ملتفت شدید. حالا برایتان میخوانم. در یک جلسه نشستهاند (و حق هم با آنها است) پروگرام بنویسند هر کدام یک پیشنهادی کردهاند بعد گفتهاند آقایان وکلا که ملتفت نیستند به پرورام آقای مستوفی هم که رأی دادهاند. همان را پروگرام قرار میدهیم. غافل از این که پروگرام موادیش که عمل شده است موضوع ندارد پروگرام را خودتان هم مطالعه نکردهاید اگر مطالعه میکردید اول پروگرامی است که تویش یک ماده ندارد و آن تطبیق جمع و خرج است. این پانزده سال بیست سال مشروطه اول پروگرامی است که در آن تطبیق جمع و خرج ندارد. آن وقت میگویند مسأله کنترات میلسپو فرعی است. اگر پروگرامهای این بیست ساله را پیدا کردید میبینید که در تمام آنها تطبیق جمع و خرج را دارد. این اول پروگرامی است که در آن ماده تطبیق جمع و خرج را ندارد. آن وقت مسأله فرعی است! این اصل نظر است. مسأله تطبیق جمع و خرج در مملکت از نظام بهتر است به جهت این که نظام پول میخواهد. از سیاست خارجه بهتر است. خارجه وقتی که ما مطلعیم سیاستش حکمفرما است. چیزها دیدهایم. حالا داخل اینها نمیشوم. اولاً افراد ایرانیها را تجربه کردیم یعنی بنده تجربه کردهام. به عقیده بنده همه خوبند. یعنی عالماً عامداً نسبت به مملکت خبط و خیانت نمیکنند. بنده هم در سفر و هم در حضر هم افراد عالی و هم افراد دانی را تجربه کردهام لیکن اگر رندها بگذارند عمده مسأله سر این است که باید موقعشناس شد و در موقعهای سخت باید یک کابینه تشکیل بشود و تشکیل داد که بتواند مقاومت با هرگونه پیش آمدی بکند نه این که بخواهند. همه میخواهند. عقیدهام در ایرانی این است که اینجا میگویم ایرانیها تماماٌ وطنخواه هستند. هیچ استثناء ندارد اما استعداد کم است. یکی هست از شغال میترسد خوب. علاجش را نمیشود | ||
+ | |||
+ | کرد. خوب آدمی است. اما از شغال میترسد باید کابینه را به مقتضیات وقت تشکیل بدهند من عقیدهام این است که این کابینه مقتضی امروز نیست. موقعیت ایران امروزه در معرض موقعیت جنگ عمومی است در تمام دنیا... | ||
+ | |||
+ | رفیع - این طور نیست آقا | ||
+ | |||
+ | مدرس - بسیار خوب عقیده شخص خودم را میگویم من عقیده شما را نمیگویم. عقیده شما آن اولی بود که رأی دادید رفت من عقیده خودم را میگویم. من عقیدهام این است که دولتی که حالا تشکیل شده است ماده اول پروگرام او را که یکی از آقایان که گویا آقای کازرونی بود به آن اشاره کردند. این ماده آن روز اول که نوشته شده (حسن روابط با دول متحابه) آن روز که نوشته شده بود لفظ خالی بود و امروز علاوه بر لفظ یک چیزهای دیگر و یک استحکامات دیگری میخواهد. نمیگویم نمیتوانند. باید محکم باشد تا بتوانند. همین قسمی که میخواهند بشود. نه بخواهند و نشود. عرض میشود من صلاحیت نمیدهم از برای خودم که داخل در افراد شوم زیرا افراد را همه میشناسید و یک چیز تازهای نداریم که نگفته باشد. همه وزیر شدهاند. مقصود عرض بنده در این ماده اولی بود و من تعبیر میکنم سیاستمان را و شاید این تعبیر به ذهن شما یک قدری دور بیاید. سیاست ما ایرانیها باید سیاست بز کوهی باشد. آقایان اگرچه بعضیشان تفنگ دست میگیرند ولی بدبختانه ندیدهاند یک شکاری و اثرش این است که دستشان را گذاشتند و یک گنجشک هم نزدند (خنده نمایندگان). سیاست بز کوهی آن است که همیشه بینالطلوعین چرا میکند که به قدری روشن باشد که علف را ببیند اما به قدری روشن نباشد که صیاد او را صید کند. ما ایرانیها هم باید سیاستمان طوری باشد که زندگی کنیم اما صیاد ما را صید نکند (نمایندگان - صحیح است) حالا یک مسأله مشکلی نیست مرد شجاع میخواهد. مرد شجاع آن است که موافق عقیدهاش بگوید و بکند. هر کس قابل این مسأله است و در تمام وقایع خیلی بزرگ میتواند استقامت کند و هر کس در همت خودش دید که موافق عقیدهاش میتواند بگوید و بکند او قابل وضعیت امروزه و جنگ با وضعیات است. عقیده ایرانی پاک است. بنده از جانب تمام ایرانیها قلبم مطمئن است که عاشق ایرانند و نمیخواهند ایران را به کسی بدهند. لیکن افسوس شجاعت نیست. شجاعت که نیست عقیده زود عملی نمیشود. بنده تنقید هم نمیکنم. هر کس در خودش قابلیت این را دارد و ملت هم درباره او صاحب این عقیده است قابل امروز است که معلوم نیست وضعیات چه میشود. بنده نمیگویم وضعیات طوری شده است. شاید یک وضعیاتی بشود خارج از عادی. وضعیات عادی آدم عادی میخواهد. وضعییات غیر عادی آدم غیر عادی. بنده چون درباره آقایان سراغ ندارم لهذا ممتنع هستم. وقتی که داخل عملیات شدیم و انشاءالله شجاعت و ایستادگی به بینم آن وقت این ممتنع شاید موافق معقول یا موفق غیرمعقوب بشود. پس غرض عرض بنده تذکر به اصل اساس است و انشاءالله الرحمن تذکر به اصل اساس اسباب تالم نمیشود. چون آقای حاج الرئیسالوزرا را خیلی فرمایشاتشان را اهمیت میدهم اینجا از قانون خودم دست میکشم. چون من معترض فرمایش کسی نمیشوم. اینجا در پرگرام و دستورشان یک عبارتی نوشتهاند - نوشتهاند: (انشاءالله الرحمن با موافقت مجلس شورای ملی کار خواهیم کرد). کسی که میخواهد با موافقت مجلس شورای ملی کار بکند از قدم اول میباید بکند. حکایت آقای وزیر عدلیه نباشد که رفتند خراب کردند آن وقت آمدند گفتند بیایید کمک کنید درست کنیم. باید رفاقت را از اول کرد. در خرابی هم شرکت باشد. نه این که خراب کنند بعد بگویند بیایید با هم درست کنیم. این عملی نیست. عرض کردم همه افراد ایرانی خوب هستند. این سی و هشت وزیری هم که تاکنون پیدا کردهایم همه خوبند. ولی یک وقت ما | ||
+ | |||
+ | نشستهایم شما هشت نه نفر وزیر میآورید اینجا کسی که میخواهد با مجلس شورای ملی کار کند (من نمیگویم رسماً چون همه چیز رسمی نیست) باید با وکلا تبادل آراء بکند در تشکیلش آن هم در این موقعیت. در این موقعیتهای بزرگ غیر از اراده ملت همه چیز به درد نمیخورد. قابل مقاومت اراده ملت است. نمایندگان ملت هم آقایانند. البته آقایان مطابق اراده موکلینشان رأی میدهند شما مشورت که نکردید. در پروگرام هم که مشورت نکردید هیچ مطالعه هم نکردید. بنده مدعی هستم که مطالعه نکردهاید. در مطالعه کردنش هم البته ماده به ماده باید با آقایان مذاکره کرده باشند و همه در یک خط باشد. به خصوص در این مسألههایی که اشاره شد که یکی ماده اول باشد حسن روابط در کابینه اول آقای مستوفی لفظ خالی بود و مثل همیشه زینت دستورها بود. ماده اول حسن روابط است. این هم یک طرفی است این را بدانید که حسن روابط که ما در پروگرامهامان مینویسیم یک طرفی است یعنی از ما به دیگران. اما از دیگران نسبت به ما چه؟ دیگر گفتگویش نیست امروز باید حقیقت زیادتر باشد حالا وارد میشویم در مواد که اگر آقایان تبادل آراء نکردند حالا تبادل آراء بکنند و شاید حالا موفق بشویم که یک خط مشی درست کنیم. ماده اول که لفظ بود و باید حقیقت پیدا کند حسن روابط با دول متحابه است. (ماده دوم اصلاح و توسعه امور تجارت و تسهیلات راجع به ترانزیت و رفع اشکالات موجوده آن) عملی نشده است و گمان نمیکنم آقایان هم عملی بکنند از خداوند توفیق آنها را میخواهم (اهتمام در ترویج و ترقی زراعت مخصوصاً سعی در تکثیر محصولات قابل صدور از قبیل پنبه و ابریشم و امثال آنها و بستن سدها) عملی نشده است و نمیشود. فقط یک مستشار با ده بیست هزار تومان خرج درست میشود. (تهیه لایحه برای فروش خالصهجات) که مطرح است و یک شور هم شده است. انشاءالله شور دومش هم میشود و از آقایان خواهش میکنم که اجرا بکنند تأسیس بانک دولتی با یک شعبه رهنی) این نصف مادهاش درست است (تهیه و تقدیم لوایح لازمه برای اصلاحات راجعه به امور مالیه که عملاً ضرورت آنها ثابت گردیده است) آقای حاج مخبرالسلطنه: شما جزء کابینه بودید. این ماده یعنی چه؟ سابق یک لفظی نوشته بودند. تجدید کنترات میسیون آمریکاییها خلاف نزاکت بود لفظ بهتری برایش جستهاند. آنهایی که عملاً ضرورت آنها ثابت شده است چه بوده؟ جز کنترات دیگر میلسپو دیگر چه کاری است؟ آقایان مطالعه نفرمودهاند یا نخواستهاند که معنیش این باشد. (تقدیم لوایح تدریجی برای اعطای امتیازاتی که برای استفاده از منابع ثروت مملکت لازم است و تقدیم و تشویق اتباع داخله از حیث سهولت) این که اتفاقاً عملی نشد که امتیاز به اتباع داخله بدهند. حالا امیدواریم چون آقای حاج مخبرالسلطنه در این مسأله یک خصوصیتی دارند یک امتیازاتی به داخله داده شود. چون ایشان همیشه نسبت به قواعد عامه یک امتیازی داشتهاند از ایشان خواهش میکنیم که در این مسأله سعی بفرمایند انشاءالله الرحمن عملی بشود و یک امتیازاتی به داخله بدهند که داخله هم به کار بیفتد بلکه یک کمکی به اقتصادیات بشود (تسریع در تأسیس کارخانه ذوب آهن) شروع شده است انشاءالله تکمیل هم میشود (اصلاح و توسعه راههای شوسه) که مشغولند (اجرای تصمیم مجلس پنجم راجع به نقشهبرداری خطوط آهن) این هم الحمدالله یک قدریش شده است (استحکام تشکیلات و وزارت داخله) اینجا یک کلمه حرف است و آن این است که ما رسممان این است که اصلاح هر وزارتخانه را خیال میکنیم معنایش این است که وزیر برود چند تا را بردارد و یک چندتایی را بگذارد. ابداً ما در این مدتهای مدیده اصلاح وزارتخانه را غیر از این چیزی ندیدیم و حال آنکه صدبار گفتند بابا یک قانون تشکیلاتی بنویسید بیاورید. وزارتخانه باید قانون تشکیلات داشته باشد. یک وظایفی داشته باشد. هیچکس | ||
+ | |||
+ | این کار را نکرد. اما به مجرد این که همین آقایان امروز که پروگرامش بگذرد پس فردا پنجاه تا برداشته میشود و پنجاه تا میگذارند. هر کس در حوزه وزارتخانهاش این را اصلاح میداند که چندتا را گذارند. به عقیده بنده معنی این عبارت این است که یک قانونی برای تشکیلات و یک قانونی برای وظایف آنها معین کنند که آنها چه کار کنند. آقای کفیل وزرات خارجه: خواهش دارم عقب من بیایید دم دروازه از یک مامور خارجه که میخواهد برود بیرون ازش بپرسید میروید آنجا چه کار کنید. میگوید میروم آنجا تبعه را حفظ کنم. تبعه را حفظ کنم هم قانون است؟! هر وزارتخانه یک قانون تشکیلاتی میخواهد و یک وظایفی که آنها عمل کنند چه داخله باشد چه خارجه. میخواهم بگویم که شماها این معنی را برای این ماده نکنید و فردا پنجاه نفر را هم سر من نریزید که آنها را برداشته باشند. و پنجاه نفر دیگر را جایشان گذاشته باشند. این اصلاح است؟! اینجا یک لفظی است که مناسب با این پرگرام است و مناسب با آن پروگرام آقای مستوفی نبوده است. اینجا ماده دوازدهم وشته است (تکمیل قوانین موجوده راجع به امور قضایی) این مناسب پروگرام امروزه هست اما مناسب آن پرگرام نبود. آنجا باید بنویسند تخریب. آن روز نوشتند تکمیل ولی باید بنویسند تخریب. گویا آقای شیروانی اظهار کردند که امیدواریم همین طور که شروع کردهایم به آخر هم برسد ولی شاهنامه آخرش خوش است. (بسط و توسعه مدارس ابتدایی) که این آقا (اشاره به آقای وزیر معارف) یک قدری شروع کردهاند و آن آقا هم (اشاره به آقای بدر) شروع کردند و انشاءالله امیدواریم انجام بگیرد (تقدیم لوایح لازمه برای توسعه خطوط تلگرافی) یک لایحه به مجلس آمد که از فلان ده سیم بکشند به فلان جا و دویست سیصد هزار تومان هم گویا برآورده کرده بودند بنده اینجا تعقیب میکنم اظهاراتی را که کراراً آقای تقیزاده فرمودند و بعضی از آقایان هم در تعقیب آن فرمایشاتی فرمودند که اینگونه مخارج الاهم فالاهم است. اگر یک بلوکی به یک بلوکی سیم تلگراف داشته باشد البته خوب است. اگر دهات مان تلگراف بیسیم هم داشته باشد خوب است. اگر در تمام جاها پستمان هم با طیاره برود خیلی خوب است. اگر چه گویا این طیارانی هم که داشتیم ناخوش شدهاند و محتاج به معالجهاند چون هیچ دیگر نمیبینم به پرند مقصود این است که هر چیزی که به کار میخورد فلج میشود. بنابراین باید دولت این مخارج را الاهم فالاهم منظور بدارد. اگر این دویست سیصد هزار تومان را که خرج سیم تلگراف میکنید سد به بندید خیلی بهتر است. آن هم خوب است اما وقتی که پول داشته باشید. بنده به کلی مخالفم با فرمایش آقای فهیمالملک که میگویند هرچه پول پیدا میشود خرج اداره کنند. چرا؟ برای چه؟ به کدام دلیل؟ به کدام قانون؟ پول من را سیم بکشند از اسفه به قمشه که قصبه من است و سد اسفرجون را نبندیم که پنج هزار نفر نان بخورند؟! | ||
+ | |||
+ | نگهبان - سد اهواز | ||
+ | |||
+ | مدرس - بنده سد خودم را عرض کردم هر کسی یک سدی دارد. سد اهواز مال اهوازیها است. سد اسفرجون مال ما قمشهها است. اینجا مقصود این است که پرگرام خوب است ولی سوراخ دعاگم شده است. این سیصد هزار تومان که خرج بیسیم تلگراف است از فلان ده به فلان ده اگر خرج چهارتا سد بکنند برای ملت بهتر است برای سیاست شما بهتر است. بله. البته انشاءالله خدا توفیق بدهد وقتی که پول پیدا کردیم دیگر بعد از این تلگراف بیسیم است. عرض میکنم پیشبینی کنید دنیا را. هرچه که میخواهید بسازید نگاهتان به آتیه باشد. دنیا میرود روی این که همه جا تلگراف بیسیم باشد. ما هم باید تلگراف بیسیم درست کنیم. دنیا میرود به این که همه جا طیاره داشته باشد. طیارههای | ||
+ | |||
+ | ما لنگ میشود. شما اسباب جنگتان را که میخواهید درست کنید ببینید دنیا چه جور میشود. دنیا میرود آنجایی که تمام با طیاره حرکت کنند طیاره ما ناخوش میشود. رجوع کنید به طبیب. اینجا یک طبیبی نیست که بتواند این طیارهها را چاق کند؟! عرض میشود (تقدیم لوایح لازمه) که عمل نشده است (تجدیدنظر در قانون استخدام) که از اهم امور بود هرچه کمیسیون داد زد بابا پیشنهادات را بیاورید اینجا کسی نیاورد (تأسیس شورای دولتی) یک قانون بیمصرف بیمعنایی یک شور درش شد و شاهزاده نصرتالدوله هم خیلی اصرار در آن داشتند ولیالحمدالله نگذشت (تزیید و توسعه قوای امنیه) اینجا یک مسأله است آقای قائم مقامالملک صحبت داشتند از میمون. بنده هم یک مثلی اینجا دارم که یادم آوردید و متعلق به قوای امنیه است و آن خلع اسلحه است. اصلاً یک قانونی از مجلس دوره سابق گذشته است و آن قانون حمل اسلحه است. | ||
+ | |||
+ | ماده اول - هیچکس نباید در شهرها هیچ نوع اسلحه ناریه با خود حمل نماید | ||
+ | |||
+ | ماده دوم - طبقات نظامی فقط در هنگام ماموریت خدمت نظامی و در مواقع مشق اسلحه گرفته و بعد از ختم ماموریت مذکور یا عملیات نظامی اسلحه ناریه خود را در مراکز خواهند گذاشت. | ||
+ | |||
+ | ماده سوم - مأمورین حفظ نظم و امنیت از قبیل پلیس و ژندارم و امنیه فقط میتوانند اسلحه را که دولت برای آنها معین داشته است حمل نمایند. | ||
+ | |||
+ | ماده چهارم - اشخاصی که به قصد شکار و یا مسافرت با اسلحه میخواهند از شهر عبور نمایند باید برحسب اجازه کتبی اداره نظمیه باشد. | ||
+ | |||
+ | ماده پنجم - هرگاه کسی با مواد این قانون مخالفت نماید اسلحه او ضبط و خودش از بیست و چهار ساعت الی ده روز حبس یا از یک تومان الی بیست تومان جریمه شود. | ||
+ | |||
+ | ماده ششم - این قانون در ظرف یک هفته پس از تاریخ انتشار در تهران و در ظرف یک ماه در سایر بلاد به موقع اجرا گذاشته خواهد شد. | ||
+ | |||
+ | از زمان اقتدار مقام حالیه خلع سلاح در این مملکت بنا شد و نفهمیدم منشأش چه بود. البته مسأله نظری است. مسأله بدیهی نیست. مسأله نظری است که آیا خلع اسلحه از عموم صلاح است یا نه... | ||
+ | |||
+ | روحی - صلاح است | ||
+ | |||
+ | مدرس - بسیار خوب باید مجلس رأی بدهد کار باید از مجلس بگذرد... | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه - چه چیز | ||
+ | |||
+ | مدرس - همین مسأله را. هر کاری در مملکت حکومت ملی میشود باید به اراده ملت باشد و باید به مجلس شورای ملی رأی بدهد. مسأله نظری است. چرا اولاً ما تا قوای مسلح کافی به قدر تمام مملکت پیدا نکنیم هر قومی و هر جمعیتی باید خودشان را بتوانند حفظ کنند... | ||
+ | |||
+ | دشتی - دولت باید حفظ کند. | ||
+ | |||
+ | مدرس - بنده گفتم نظری است. عقیده همه را نگفتم یک حدود و سرحداتی داریم که هر کدام با جاهای دیگر با ایلات دیگری سرحد دارد. دولت هر وقت توانست یک قوه مقتدره کافی تشکیل بدهد باید به آنها بگوید تفنگتان را بدهید. امروز هر کدام کاغذ دارید. نمیدانم آقای شیروانی دارند یا نه. بویراحمدی تا پشت سمیران و خود سمیران تاختهاند... | ||
+ | |||
+ | بعضی از نمایندگان - نتیجه داشتن اسلحه است | ||
+ | |||
+ | مدرس - نیست. چرا. برای این که از آنها که زورشان رسیده است تفنگشان را گرفته است و از آنها که زورش نرسیده است نگرفته است. بویراحمدی را که خودتان میشناسید. بویراحمدی و ممسنی را که زورش نرسیده است تفنگ دارند. دهات دیگر که | ||
+ | |||
+ | زورش رسیده گرفته. باید از دزد بگیرد و از غیر دزد نگیرد. بنده این مسأله خلع اسلحه را در مملکت ایران نظری میدانم. یک مسأله خیلی واضح بدیهی نمیدانم. مسأله میدانم که باید هیئت وزرا با کمال آزادی در هیئت خودشان مطرح بکنند. اطرافش را در نظر بگیرند و همه جای مملکت را در نظر بیاورند و صلاح این مملکت را ببینند که همه تفنگهایش باید یک جا باشد یا نه. آنچه به نظرشان رسید پیشنهاد مجلس بکنند. بنده به قدری این مسأله را نظری میدانم که آقایان اگر درش تامل بکنند و حدود و خصوصیات اییلات و طوایف و سرحداتی که ایلات ما با ایلات خارج دارند درش تامل نمایند شاید تصدیق بفرمایند که مسأله نظری است. حالا کار ندارم بنده این مسأله را تذکر دادم حکم از اینجا برود و دیگری اجرا کند. هر چه هست از اینجا باید باشد. اراده ملت حاکم است. اما مسأله میمونی که آقای قائم مقام الملک گفتند. یقیناً آقایانی که وکیل خمسه هستند میدانندکه خوشبختانه باید بختانه من هم این طور شدهام چون یک املاکی این مسجد در خمسه دارد همهاش به من مینویسند که امسال شما متوقع مالالاجاره نباشید زیرا خوکها نمیگذارند زراعت بشود. به واسطه این که اسلحه خوکها را که نگرفتهاند اسلحه بیچارههای پا بستهها را گرفتهاند. یا دولت باید به امنیه خودش حکم بکند که جلوگیری کند یا طوری بشود که خود ما جلوگیری کنیم. حالا آنجا به میمون ابتلاء دارند اینجا به این حیوان ابتلا دارند. هرجا ابتلاء دارند. هرجا ابتلاء به یک حیوانی دارند. یا دولت به مأمورین خودش حکم بدهد که در این مسأله جلوگیری کنند و یا اجازه بدهند که مردم اسلحه داشته باشند که رفع این موضوع را بکنند. این مسأله تبعی بود و به جهت تذکر آقایان عرض کردم. مسأله ماده هیجده که ماده آخر پرگرام است (ایجاد وسایل لازمه برای تفتیش سواحل) که شاید نظیر این را آقای کازرونی فرمودند. این ماده آخر مثل ماده اول است یعنی به لفظ زیادتر شباهت دارد تا به معنی نمیدانم ایجاد وسایل لازمه برای تفتیش سواحل شده است یا نشده یا میشود. در هر صورت این هم از توابع آن اولی است. چون میخواهم خاتمه بدهم یک چند تا مسأله دیگر را هم تذکر میدهم تا این که آقای فهیمالملک میگویند دولت مخالف ندارد و همه تذکر دادند بنده هم تذکر میدهم که از این فیض عظمی محروم نمانم. یک مسأله، مسأله سربازگیری است کابینه و مواد کابینه باید به مقتضای احتیاجات روز باشد. یک قانون بسیار خوبی از مجلس گذشت. البته میدانید هر قانونی در دفعه اولش نمیشود به درجه کمال برسد با آقای ذکاءالملک هم تقریباً سه هفته قبل در این باب مذاکره کردیم که این قانون نواقصی دارد و باید دولت تحت نظر بیاورد و یک موادی برای رفع نواقصش تنظیم نماید این یک مسئله. مسأله دیگر موضوع اجرا است. بنده میخواهم به شما اینجا اطمینان بدهم که آنچه افراد قشون اجباری گرفتهاند اکثریت مطابق این قانون نیست حالا نمیتوانم همه را بگویم ولی اکثریتش نیست. یا آنهایی که مباشر بودهاند اغراض شخصیهشان مانع شده. یا آنهایی که مباشر بودهاند قانون بلد نبودهاند. بالاخره در همین مسأله هم من تقاضا کردم که هر دولتی هر وزیر جنگی که در این مسأله شک دارد یک کمیسیونی تشکیل بدهند و الان اینهایی را که گرفتهاند یکی یکی بیاورند تحقیق کنند تا معلوم شود. چرا این را من اهمیت میدهم به جهت این که یکی از رأیدهندگان این قانون من هستم و از تمام یا اکثر نقاط ایران به من نوشتهاند که شما چرا اظهار موافقت کردید. گفتم عقیده من این است که اگر این قانون اجرا بشود صلاح مملکت است. لیکن متاسفانه دیدیم اجرا نشد و اگر جلوگیری از این نشود بنده یک نفری مصمم هستم که اگر قدرت پیدا کردم پیشنهاد نسخش را بکنم. زیرا این قانون اجرا نمیشود و | ||
+ | |||
+ | وقتی که اجرا نشد اسباب زحمت مردم است. اسباب زحمت مردم فایدهاش برای مردم چیست؟ پس باید دولت قانون را در نظر بگیرد اگر نواقصی در نظرش آمد چند ماده بیاورد و مجلس شورای ملی هم مراقبت بکند در این که خود قانون اجرا شود. اگر قانون اجرا نشود و توی ذهن مردم بخورد برای ما تعریفی ندارد. ما باید قانون درست کنیم که به درد مردم بخورد و صلاح مردم باشد. وقتی که اسباب زحمت مردم باشد فایده ندارد. پس این مسأله از مسایلی است که بنده تذکر میدهم که فکرشان را صرف کنند هم در اصلاح قانون و هم در نظارت اجرا. این هم از مسایل مهمه است که عرض میکنم که محتاج به سوال و اینها نشود چون بنده سوال و اینها را دوست ندارم و برای این که محتاج نشود به این که ممتنع مخالف بشود این عرایض را کردم این دو تا یک مسأله دیگر را هم تذکر میدهم و آن این است که کارها خوب است در مملکت نشود. از عدمیات ما چندان ضرر نبردیم لکن اگر کاری میشود باید مطابق قانون بشود و الا خوب است کاری نشود اگرچه این حرف من نظیر حرف آقای حاج رئیسالوزرا است و در عرض مواد پرگرام نیست. لکن چه کنم این جزیی را هم میگویم تا شرکت داشته باشم با آن آقایانی که جزیی گفتند و آن مسأله بلدیه است. یک قانون از مجلس گذشت که مأمورین دولت باید لباس وطنی بپوشند که سالی اقلاً یک میلیون بر اقتصادیات مملکت تفاوت حاصل شود. | ||
+ | |||
+ | آقایان: بلدیه اعلان کرده است غیر وطنی بپوشند!! پارچه اش را هم معین کرده است ذرعی بیست و پنج یا بیست و هفت قران این بلدیه کجا است؟! مگر مال این مملکت نیست... | ||
+ | |||
+ | آقای آقا سید یعقوب - بودجهاش را رأی نمیدهیم. | ||
+ | |||
+ | مدرس - به چه مناسبت؟! مگر دولت مستقلی است غیر از دولت مشروطه که مرجعش مجلس است؟! یکی این که هر روز صبح رد میشویم میبینیم فلان جا را خراب کردهاند خوب خراب میکنند پولش را بدهند... | ||
+ | |||
+ | دشتی - میدهند | ||
+ | |||
+ | مدرس - کی میدهند؟ یکیش را بفرمایید | ||
+ | |||
+ | دشتی - برای مصالح عموم است | ||
+ | |||
+ | مدرس - برای مصالح عموم بیایند کلاه من را بردارند؟! هر روز بیایند خانه من را خراب کنند و پولش را هم ندهند؟! در دنیا کجا است که ما یکیش باشیم؟! هر کدام اینها دولت مستقلی هستند؟! باید تابع قوانین این مجلس باشند. میخواهند باشند نمیخواهند آنها را به خیر ما را به سلامت. | ||
+ | |||
+ | جمعی از نمایندگان - تنفس | ||
+ | |||
+ | رئیس - چند دقیقه تنفس داده میشود. | ||
+ | |||
+ | (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و به فاصله نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید) | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای حاج آقا رضا رفیع در نطقی که قبل از دستور کردند گویا سوءتفاهمی برای بعضی از آقایان تولید شده است و میل دارند توضیح مختصری بدهند. | ||
+ | |||
+ | حاج آقا رضا رفیع - عرض کنم در ضمن مذاکراتی که راجع به کفایت مذاکرات شده بود اسمی از آقای تقیزاده برده شده بود و بنده همچو تصور کردم که ایشان نسبت به بودجه وزارت فواید عامه مذاکرات را کافی میدانستهاند ولی در تنفس که با ایشان مذاکره شد معلوم شد ایشان هم با ما هم عقیده بودهاند و میل داشتهاند که باید یک قدری صحبت کرد مخصوصاً راجع به جنگل این بود که خواستم عرض کنم ایشان در آن موقع همچو میلی نداشتهاند و مذاکرات را کافی ندانستهاند و میخواستند که بیشتر در این خصوص مذاکره شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای یاسایی | ||
+ | |||
+ | فهیمی - آقای مدرس در ضمن فرمایشاتشان فرمودند... | ||
+ | |||
+ | بعضی از نمایندگان - آقای یاسایی را فرمودند | ||
+ | |||
+ | رئیس - آقای یاسایی را عرض کردم | ||
+ | |||
+ | فهیمی - به بخشید بنده ملتفت نشدم | ||
+ | |||
+ | یاسایی - اشخاص باید در زندگی شخصی یا سیاسی یا در هر مرحله که هستند از نقطهنظر ترقی و تعالی که منتهی آرزوی هر بشری است سعی بکنند که یک مقام ارجمندی احراز کنند آن وقت پشت سرش هرچه شد بشود. یک وقتی با یکی از رفقا گویا در انجمن ادبی بود صحبت میکردیم که نسبت به اشعار شیخ نباید انتقاد کرد. مذاکره هم راجع به این شعر بود که میگوید: (چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد) این فرد اول طوری است که مستمع منتظر میشود که فرد ثانی باید خیلی مهم و جالب توجه باشد. کوه را از هم بشکافد. بعد میگوید (تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم) در صورتی که این فرد خیلی سبک است و اینقدرها اهمیت ندارد. مذاکره در اطراف این شعر بود بنده و یک عدهای از رفقا عقیدهمان این بود که چون شیخ گفته است نباید تنقید کرد. ولی رفقای جوان انجمن ادبی متقاعد نمیشدند و بالاخره شعرهای خواجه و شیخ و اینها را در معرض انتقاد میآورند. حالا آقای مدرس هم همین طورند ولی گاهی زشت و زیبا هم میگویند زشت و زیبا از صنایع بدیع است و نخواستم جسارتی کرده باشم. از صنایع بدیع است و نخواستم جسارتی کرده باشم. از صنایع بدیع فارس است گویا در عربی نیست... | ||
+ | |||
+ | بعضی از نمایندگان - هست | ||
+ | |||
+ | یاسایی - بسیار خوب شاید هم هست. اگر هست خودشان در اواخر مطول خواندهاند. ایشان فرمودند که نسبت به کابینه ممکن است مخالف یا موافق یا ممتنع باشند و یک بیان تازه هم فرمودند که ممتنع دو قسم است یکی لاادری و یکی ادری لا. لا ادری یعنی بنده که ممتنع هستم نسبت به کابینه. نمیدانم خوب است یا بد است. باید ببینم در عمل چه میکنند. آن وقت ممکن است در آتیه موافق بشوم. این معنای ممتنع است مطابق آنچه که موافق به ذهن است ولی موضوع ادری لامسئله امتناع نیست مخالف است... | ||
+ | |||
+ | مدرس - مخالف معقول است | ||
+ | |||
+ | یاسایی - در هر حال این بیانی که شما فرمودید یک بیان تازه بود که بنده حالا میبینم. باز فرمودند مخالفت با کابینه از دو نقطه نظر است یکی مخالفت با خط مشی و پروگرام دولت و یکی از نقطهنظر وزرا که آدم نگاه میکند به کابینه میبیند وزرا آن طوری که باید کاملاً مورد اطمینان و اعتماد باشند نیستند لهذا مخالف میشود یا مشکوک از حالشان ممتنع میشود. یا پروگرام عملی نیست یا برخلاف مصالح مملکت تنظیم و تدوین شده میگوید از نقطه نظر پروگرام با دولت مخالفم. ولی در طی بیاناتشان این طور نظر پروگرام با دولت مخالفم. ولی در طی بیاناتشان این طور فرمودند که با پروگرام مخالف نیستند و نمیتوانند هم باشند چرا برای این که این پروگرامیی است که مجلس تصویب کرده و پروگرام کابینه آقای مستوفی است پروگرامی است که در موقعی که در اطرافش مذاکره و مباحثه میشد حضرت آقا اعتراضی به این پروگرام نداشتید و کاملاً عملی میدانستید ولی حالا چون این وزرا میگویند ما همانها را عملی میکنیم و چون نظر خوبی به وزرا ندارید میگویید عملی نیست. چون این وزرا میگویند همان رویه را قبول داریم و چون شاید نظر خوبی به آقایان وزرا ندارید میفرمایید ممتنع هستم. اما در نظر وزرا یک فورمولی حضرتعالی پیدا کرده بودید قبل از تشکیل کابینه. میفرمودید وزرا را باید از بین وکلاء با قرعه معین کرد و بالاخره حتماً از مجلس بروند در صورتی که در موقع کابینه آقای مستوفی (که بنده هم طرفدار کابینهشان بودم) میفرمودید یک وزیر نباید از مجلس برود. حتی خودم از حضرتعالی شنیدم که میفرمودید باید یک قانونی از مجلس بگذرانیم که وکیل حق ندارد از مجلس برود بیرون خلاصه این که در آن موقع این طور میفرمودید و حالا این طور و این پیشنهاد نمایندگان راجع به طبع صورت صورت مشروح مجلس را بنده حالا فکر میکنم که خیلی خوب است. فرمودند تا حالا ما کابینهای که رئیسالوزرائش حاجی باشد ندیده بودیم... | ||
+ | |||
+ | مدرس - این تعریف بود | ||
+ | |||
+ | یاسایی - بالاخره حاجی بودن که عیب نیست. ولی این کابینه با حاجیهایی که شما طرفدارشان بودید فرقش این است که چندتا حاجیهایی را که شما شاید میل ندارید ما خیال میکنیم بهتر است و در هر حال تفاوتی بین آنها قایل نشدیم همه حاجی هستند. یک مطالباتی فرمودند که کابینه سوراخ دارد... | ||
+ | |||
+ | مدرس - مطایبه نبود حقیقت بود | ||
+ | |||
+ | یاسایی - بنده نفهمیدم. ممکن است شما نسبت به یک وزرایی حسن نظری نداشته باشید ولی اکثریت دارند اما خوب بود و خوشوقت میشدم تصریح میفرمودید... | ||
+ | |||
+ | مدرس - خودشان میدانند | ||
+ | |||
+ | یاسایی - بنده هم میدانم مقصود آقا چیست. اما اگر تصریح میفرمودید که همه میدانستند بهتر بود. فرمودند از چیزهایی که در پروگرام سابق بود و در اینجا نیست و خیلی مورد توجهشان شده بود مسأله تعدیل دخل و خرج و میسیون آمریکاییها بود. بنده هم با حضرتعالی موافقم دولت حاضره هم نهایت درجه با این نظریه موافقت دارد که جمع و خرج مملکت باید کاملاٌ معلوم باشد هیچکس با این نظریه مخالف نیست و این جزو قضایایی است که پیش همه مسلم است پیش مجلس. پیش جامعه. فرمودید سیاست خارجی تأثیرش وقتی است که ما معطل باشیم. این را هم موافقم و تصدیق میکنم و به همین لحاظ مجلس هم طرفدار میسیون آمریکاییها است برای این که جمع و خرج را تنظیم کردهاند ولی فقط همین کار را کردهاند. بنده و آقای شیروانی و آقای آقا سید یعقوب و یک عده از رفقایمان طرفدار میسیون آمریکاییها و دکتر میلسپو هستیم و مدتی است میدویم و آنچه میتوانستیم و در عهده اختیار و اقتدار ما بوده است اقداماتی که برای تجدید کنترات آنها لازم بوده است کردهایم. مقامات عالیه هم نهایت درجه میل را دارند که کنترات آنها تصویب شود. خود بنده از شخص اعلیحضرت شنیدم که فرمودند رفتن دکتر میلسپوسم است (نمایندگان - صحیح است) این عین بیان شاهانه است و مجلس هم که بالاخره چهره مخالفت نشان نداده که بعضیها نگران شدهاند. بنده از دوره پنجم طرفدار میسیون آمریکاییها در مجلس بودهام و حالا هم هستم ولی یک معایبی در کارشان هست که البته در موقع تجدید کنترات آنها خواهم گفت. شاید یک معایبی در کار اینها باشد که به نظر دولت برسد و البته باید اصلاح کند. بالاخره در دوره چهارم در کنترات اینها یک چیزهایی قید شد که صلاح ما نیست دوباره آنها را تکرار کنیم. مثلاً نوشته که دولت ایران و مجلس ایران نمیتواند بدون جلب نظر رئیس کل مالیه تعهد مالی بکند. و این قید به عقیده بنده برای استقلال دولت ما و استقلال قوه مقننه ما خوب نیست. خوب وقتی که بنا شود ما هیچ تعهد مالی بدون جلب نظر مستخدمین خارجی نتوانیم بکنیم دیگر مجلس شورای ملی معنی ندارد. موضوع دیگر مسأله حکمیت است در کنترات دکتر میلسپو که بنده خواندم در آن قانون نوشته که اختلافات حاصله بین دولت ایران و مستخدمین آمریکاییها به حکمیت برگذار خواهد شد. این در قانون نبود و گویا آقای علاء بعد در خارج ضمیمه کردند و این خوب نیست زیرا در این صورت ما دکتر میلسپو را در عرض دولت ایران قرار میدهیم و این ترتیب صحیح نیست. و باید دولت این مواد را اصلاح کند. ما میسیون آمریکاییها را آوردهایم که نوکر ما و نوکر مجلس و نوکر شاه و دولت باشد نه این که دولت نوکر دکتر میلسپو باشد. اینها همه از معایب این قانون است که باید در موقع اصلاح شود. افراد آمریکاییها که در اینجا هستند مستقیماً با دکتر ملیسپو رابطه دارند و به وزیر مالیه اعتنایی نمیکنند این یعنی چه؟ در هر حال یک معایبی در کار آمریکاییها هست که باید اصلاح شود. و بنده وقتی که معایب و محاسن اینها را مقایسه میکنم روی هم رفته میبینم محاسنش زیادتر از معایبش | ||
+ | |||
+ | است و البته هرچه به مانند مضارشان کمتر خواهد شد. و یک چیز دیگر که محل نظر حضرتعالی هم هست این است که بالاخره یک روزی که میسیون آمریکاییها از این مملکت میرود باید یک کسی را تربیت کرده باشند تا ما بتوانیم رشته امور مالیه خودمان را به او بسپاریم. آیا جز تشکیل کمپانی دیگر چه کسی را تربیت کردهاند؟ و بعد از این که اینها رفتند کی را سرغ دارید که به ما معرفی خواهند کرد به این معنی که او را تربیت کرده باشند و به ما بسپرند. فرضاً حالا نه ولی سه سال دیگر ده سال دیگر بالاخره یک روزی باید این طور بشود به طوری که بنده مطالعه کردهام یک کسی را تربیت نکردهاند تا بتواند در آتیه امور مالی ما را اصلاح کند البته این هم یک عیبی است که باید رفع شود. و در آتیه این قید بشود. و بالاخره یک اشخاصی باید تربیت شوند که کاملاً معروف به صحت عمل باشند و در جامعه به خوبی معرفی شده باشند و اینها را باید تحویل بدهند که در مواقع رفتن خودشان ما بتوانیم با کمال اطمینان امور مالیه خودمان را به آنها بسپاریم. | ||
+ | |||
+ | شیروانی - کمپانی هم باید منحل شود | ||
+ | |||
+ | یاسایی - خوشبختانه کمپانی دارد منحل میشود در هر حال نگرانی که از طرف بعضی از آقایان اظهار میشود هیچ مورد ندارد و کنترات آنها تجدید خواهد شد. اعلیحضرت همایونی هم کاملاً این عقیده را دارند و موافقند که کنترات اینها تجدید شود. یکی از بیاناتی که فرمودند این بود موقع مهم است و سیاست خارجی بیشتر باید مورد توجه و دقت قرار داده شود. و کابینه مهمتر و قویتر باید روی کار بیاید و وزرا رشیدتر و آزمودهتری باید انتخاب شوند. بیاناتشان به هر عبارتی بود ولی در هر حال مقصودشان این بود که عرض کردم. بنده عقیدهام این است که آقای حاج مخبرالسلطنه یک شخص شجاع وطن پرست و صحیحالعملی است که هیچکس تردید ندارد. و بنده این شخص را تقدیس میکنم. در موقع بیکاری یا کلیشهسازی زندگانی میکند. مجسمه این آدم را باید ریخت. و او را باید تقدیس کرد. ایشان در تمام ماموریتهای خودشان شجاعت به خرج دادهاند و اخیراً هم در بین کابینههای اخیر ایشان تنها کسی بودهاند که توانستهاند توجه مجلس را بیش از سایرین جلب کند. خلاصه این که تقدیم میکنم که تهمور ایشان به آن اندازه مثل دیگران به جاهای خطرناک برسد نیست. | ||
+ | |||
+ | مدرس - ریاست تمیز تهور بود نه شجاعت | ||
+ | |||
+ | یاسایی - ایشان شجاعتد. متهور دیگرانند که در موقع دیگر تهور به خرج میدهند. خلاصه این که ما نهایت درجه اطمینان را داریم به ایشان که در همچو موقعی که فوقالعاده مهم است یا مهم خواهد شد بر راس حکومت ایران واقع شدهاند و همان طور که در جلسه خصوصی هم عرض کردهام هنوز هم سیاست روشنی در مقابل ما گذارده نشده است تا بتوانیم روی آن کابینه درست کنیم. این عقیده بنده است. راجع به حفظ روابط حسنه با دول متحابه که فرمودید فقط لفظ نباید باشد و معنی هم باید داشته باشد بنده عرض میکنم کسی که بتواند این معنی را حفظ کند برای ما همین کابینه است. زیرا وزرا این کابینه از اشخاصی هستند که غالباً در کارهای پارلمانی ورزیده شده و در عمل هم شجاع و رشید و دارای معلومات و اطلاعات هستند و خیال نمیکنم فعلاً کابینه بهتری میشد انتخاب کرد. حالا اگر اشخاص دیگری هم هستند آنها را برای موقع دیگر میگذاریم. فرمودند ما در سیاست باید مثل بز کوهی باشیم. اولاً متاسفانه گویا اشتباه فرمودهاند آن بزکوهی نیست و بز فادزهردار است. که شبها چرا میکند و روزها جرأت نمیکند بیرون بیاید. ولی این سیاست مال دوره احمدی بود. دوره پهلوی سیاست بز کوهی به درد نمیخورد. سیاست روشن لازم است. همان سیاستی که میگوید کاپیتولاسیون باید | ||
+ | |||
+ | ملغی شود. سیاستی که امنیت در سرتاسر مملکت نشر میدهد. در دوره پهلوی سیاست باید کاملاً روشن باشد. فرمودند بعضیها در موضع شکار اشتباه کرده و به دستشان گلوله زدند و حال آنکه یک گنجشک را هم نزدند. خیر این طور نیست. این مال آن موقعی بود که مورد حمایت حضرتعالی بودند. ولی حالا حفظشان میکنیم که انشاءالله گلوله به دستشان نزنند. | ||
+ | |||
+ | مدرس - حالا هم من حامی او هستم که توانسته است اینجا بنشیند. | ||
+ | |||
+ | یاسایی - بسیار خوب. اگر هستید دیگر بهتر فرمودند که وزرا باید به میل مجلس انتخاب شوند. و این که در پرگرام نوشته و آقای رئیسالوزرا اظهار کردهاند انشاءالله با موافقت مجلس باید کارکرد و آقا ایراد فرمودند. بنده هم عرض میکنم وزرا باید از طرف مجلس و با میل مجلس انتخاب شوند. و هر وزیری باید از یک فراکسیونی بیرون بیاید. در دنیایی که مجلسش خیلی بهتر از مجلس ما است و حزب دارند و اوضاع حزبیشان خیلی منظم است همینجور است که وزرا از مجلس انتخاب میشوند چنانچه ما هم اخیراً همین کار را کردیم و بنده عقیدهام این است که در آتیه هم باید همین کار را بکنیم و وزرا باید از مجلس انتخاب شوند تا یک تیپ مرتبی در مجلس پشتیبان او باشد و پشت سرش باشد. حالا اگر وزرا به میل عده معدودی انتخاب نشدهاند و آنها در اقلیت هستند آن موضوع دیگری است. فرمودند اقداماتی که راجع به مسایل اقتصادی و مخصوصاً مسایلی که مربوط به فلاحت و غیره است باید اقدامات مؤثری باشد و صرف حرف نباشد. و مثل وزیر عدلیه نباشد که خراب بکند و بعد بگوید بیایید اصلاح کنیم. در هر حال حالا که بنده فکر میکنم میبینم حق با وزیر عدلیه بوده که اول خراب کرد و بعد شروع کرد به ساختن. زیرا اگر آن عدلیه را خراب نکرده بود همان عدلیه کثیف به حال خودش باقی بود. | ||
+ | |||
+ | مدرس - شاهنامه آخرش خوش است. | ||
+ | |||
+ | یاسایی - آخهرش را هم میبینیم. شاهنامه آخرش خوش است ولی به میل ما... | ||
+ | |||
+ | مدرس - عدلیه سه دفعه خراب شده است. | ||
+ | |||
+ | یاسایی - بلی سه دفعه خراب شده ولی آن خرابیها اساسی نبوده ولی این دفعه اساسی است و در آتیه خودتان تصدیق خواهید فرمود که عدلیه ما یک عدلیه حسابی خواهد شد. ولی البته مرور زمان لازم دارد و وقت میخواهد بدیهی است که در ظرف سه چهار ماه نمیشود یک عدلیه را که از بنیان خراب شده طوری ساخت که مورد تصدیق شما باشد. البته یکی دو سال وقت لازم دارد که یک شخص لایق و با معلوماتی بتواند عدلیه را آباد کند. و همان طوری هم که فرمودید اصلاح عدلیه به تغییر و تبدیل و حسن انتخاب اشخاص نیست. بلکه به حسن اداره است و کراراً من این را به آقای وزیر عدلیه تذکر دادهام که اصلاح تنها به حسن انتخاب نیست بلکه حسن اراده هم باید پشت سرش باشد ولی حسن اداره مرور زمان میخواهد. | ||
+ | |||
+ | مدرس - حقوق زیاد میخواهد؟ | ||
+ | |||
+ | یاسایی - حقوق زیاد هم مقدمه اصلاح است فرمودند در پرگرام سابق که آقایان وزرا نخواندهاند نوشته شده حسن روابط را با دول متحابه باید حفظ کرد ولی حسن روابط نباید یک طرفی باشد. البته این تذکر حضرتعالی را بنده خیلی به موقع میدانم و در قسمتهای سیاست خارجی ما البته همیشه دولتها را باید تشویق و تشجیع کنیم که حسن روابط یک طرفی نباشد. ولی این مسأله راجع به کابینه سابق هم بود و آنها هم این تکلیف را داشتند و وزرا بعدی هم که میآیند این تکلیف را خواهند داشت که حسن روابط نباید یک طرفه باشد پس فقط راجع به این کابینه تنها نیست و خود آقایان وزرا هم همین عقیده را دارند و تا آنجایی که ممکن است و وضعیات | ||
+ | |||
+ | ما اجازه میدهد و قدرت و توانایی ما اجازه میدهد و تا جایی که علاقه و وطنپرستی خودشان حکم میکند رعایت این نکته را خواهند کرد. | ||
+ | |||
+ | در قسمتهای مختلفه پروگرام که یکییکی خواندند و فرمودند آقایان وزرا اینها را نخواندهاند و نیز فرمودند که مواد این پرگرام عملی نیست ولی یک انتقاد امری در اطراف این قسمتها نفرمودند. فرمودند حق ترانزیت گرفتن از جماهیر شوروی کار مشکلی است. بنده هم تصدیق میکنم که خیلی مشکل است ولی باید عرض کنم که روزهای آخر دوره پنجم بود که الان یک سال و خوردهای است ما را به این روز انداخته و این سیاست سیاست اواخر دوره پنجم است و در موقع خودش هم ثابت خواهم کرد. در هر حال امیدواریم کابینه فعلی موفق شود که حتی ترانزیت را هم به ن۰فع ما بگیرد و به طور خصوصی که بنده اطلاع پیدا کردهام به همین زودیها انشاءالله دولت قبل موفق خواهد شد که قرارداد تجارتی را با جماهیر روسیه منعقد نماید و اشکالاتی هم که از نظر تجارت با دولت جماهیر روسیه داریم به کلی مرتفع شود و سیاست دنیا هم ایجاب میکند که همچو موقعیتی را از دست ندهیم. فرمودند ترقی در امور فلاحت و زراعت. قسمت سوم. اهتمام در ترویج و ترقی زراعت و مخصوصاً سعی در تکثیر محصولات قابل صدور از قبیل پنبه و ابریشم و امثال آنها و بستن سدها برای آبیاری اراضی قابل زرع. همیشه مسایل از نقطه نظر فکر و تئوری خیلی آسان است. اساساً چیزهایی که همیشه از سر قلم و از سر زبان جاری میشود سهل است. ولی وقتی که میخواهد به موقع عمل برسد آن وقت به مشکلات برمیخورد تصدیق میفرمایید ترقی فلاحت و زراعت به حرف نیست متخصص آوردهاید میگوید صد و پنجاه هزار تومان اعتبار لازم دارد به من پول بدهید تا یک خرجهایی بکنیم. و بعد یک نتایجی ببریم. البته در ابتدای هر کاری باید یک بذرهایی افشاند و بعد نتیجه گرفت و استفاده برد. در دنیای متمدن هم همین کار را کردهاند. به این معنی که اول یک خرجهایی را باید کرد و بعد هم نتیجه برد. در موقعی که لایحه اضافی ۱۳۰۵ فواید عامه به مجلس آمد نمیدانم آقایان چرا مخالفت کردند اگر خودتان تصدیق میفرمایید که باید زراعت ما ترقی کند پس ناچاریم متخصص بیاوریم و یک کمکهایی هم به او بکنیم و حالا که شروع به این کار کردهایم نباید او را معطل کنیم و باید نظریات او را قبول کنیم. یک پیشنهاداتی به کمیسیون بودجه داده باید آنها را تصویب کنیم. ما باید با اینها مساعدت کنیم نه این که عملاً مخالفت کنیم. ما باید کارهای عامالمنفعه را ترویج و تقویت کنیم تا یک کارهایی در مملکت بشود. البته بنده و جنابعالی هم باید سعی کنیم تا آن اندازه که ممکن است از ادارات زیادی بکاهیم و تا آنقدری هم که ممکن بود کاسته شده ولی این حس ضد اداره که چندی است اینجا ایجاد شده خیال میکنید چیز خوبی است؟ برای مملکت اداره و تشکیلات لازم است. منتهی گفتگو در سر زیادی و کمکی است. و الا اگر بنا شود حکومتی دارای تشکیلات نباشد چیز عجیبی است؟ ملاحظه بفرمایید یک بقال یا پیله ور که کاسبی میکند (منباب مثل است عرض میکنم) این البته یک تشکیلات زیادی نمیخواهد ولی یک تجارتخانه برای بقاء و زندگی خودش تشکیلات وسیعتری میخواهد. بدیهی است که یک تجارتخانه نمیتواند مثل یک بقال زندگانی کند. دولت هم تشکیلات میخواهد و این فکرهایی که پیدا شده به نظر بنده یک فکرهای تازه است. | ||
+ | |||
+ | قسمت چهارم میگوید تهیه لایحه برای فروش تدریجی خالصهجات به طور مزایده و تخصیص عایدات فروش آن به تأسیس بانک فلاحتی. | ||
+ | |||
+ | این لایحه را که دولت جزء مواد پرگرامش قرار داده کابینه قبل آورد و شور اولش هم تمام شد و مرحله عملی این کار این است که این قانون باید زودتر از مجلس | ||
+ | |||
+ | بگذرد. خوب این دولت خطایی نکرده که این را جزو مواد پرگرامش قرار داده است. ما باید مرحله آخری لایحه را تمام کنیم و بعد دولت برود و مشغول عمل شود. آن قسمتی هم که راجع به بانک رهنی بود ملاحظه فرمودید که دولت فوراً اقدام کرد و موجبات تأسیس آن را فراهم کرد. - باز از جمله چیزهایی که به آن اشاره فرمودند مسأله اصلاح امور مالیه بود و فرمودند که دولت چه نظری در این کار دارد لازم است عرض کنم که نظر به شکایات زیادی که از مردم میرسید و از طرف آقایان نمایندگان هم مکرر در مجلس در این موضوع مذاکره شده اصل اصول مالیاتگیری در این مملکت غلط است و باید اصلاح شود. اصول مالیاتگیری و تحصیلداری غلط است و بالاخره باید یک روزی اصلاح شود چند سال است که این مذاکرات در جریان است. بعضی مالیاتهای دیگر از قبیل مالیات تحدید تریاک، مالیات تنباکو و توتون یک اصلاحاتی لازم دارد. یک قسمتهایی است که اصلاً باید موقوف شود و یک قسمتهایی است که محتاج به اصلاح است. همین طور راجع به تشکیلات وزارت مالیه در تشکیلات وزارت مالیه باید یک تجدید نظری بشود زیرا بالاخره این مملکت ناب این را ندارد که سالی هشت نه کرور بودجه وزارت مالیه را بدهد. و باید سعی کرد که این بودجه را تقلیل داد. بنده باور نمیکردم که از این بودجه میشود کسر کرد و خیال میکردم تقلیل مخارج غیر مقرر است ولی چند روز قبل آمریکاییهای وزارت مالیه آمدند در کمیسیون بودجه و گفتند از بودجه ارزاق دو کرور کسر کردیم و هیچ طور نشد. ما گفتیم حالا که این طور بود چرا زودتر به این کار عمل نکردید و ادامه دادید. ما بعد از این که فهمیدیم میشود از یک قسمتهایی کسر کرد که به هیچوجه جا برنخورد از آنها یاد گرفتیم و در موقع عمل کسر خواهیم کرد. خود دولت هم این نظریه را پیدا کرده که یک تجدیدنظری در بودجهها بنماید و آنها را اصلاح کند. یک قسمت از فرمایشاتشان راجع به اصلاح و توسعه راه شوسه و کارخانه آهن ذوب کنی و اینها بود که به عقیده بنده یک چیزهایی نبود که محتاج به جواب باشد. ولی یک قسمت را بنده عقیده دارم جواب داده شود و آن موضوع وزارت داخله است. فرمودند معنی وزارت داخله این نیست که فقط یک تغییر و تبدیلهایی در آن بشود. بنده هم تصدیق میکنم که عوض کردن اعضاء و اجزاء ادارات وزارتخانه جزء اصلاحات شمرده نمیشود و به عقیده بنده اصلاح وزارت داخله ده درجه از اصلاح وزارت عدلیه مشکلتر است. برای این که وزارت عدلیه تقریباً یک کارهای مضبوط و محدودی دارد و حال آن که کار وزارت داخله این طور نیست. اما این که وظایف مأمورین وزارت خارجه ما معلوم نیست. و وقتی که از دم دروازه بیرون میروند اگر از آنها بپرسند برای چه کار میروید جواب نمیدهند لازم است عرض کنم که اینها یک مسایل نظری است نه بدیهی و عقیده بنده این است که حاکم مامور سیاسی ما است در داخله حاکم هر محلی باید وضعیت آن محل را حفظ کند و ارتباط مردم را با دولت حاکم باید حفظ کند در موقعی که یک کمکهایی باید نسبت به ادارات مختلفه بشود واسطه آن کمکها و مساعدت حاکم هر محلی باید باشد و بالاخره باید طوری باشد که وقتی حاکم گفت من صلاح نمیدانم فلان رئیس اداره در فلان محل باشد و به دولت پیشنهاد میکند دولت باید نظریه او را قبول کند حاکم در هر محلی که هست باید اقتدار داشته باشد اما اینها مال حکامی است که از روی یک اساس انتخاب شده باشند نه این احکام. زیرا این حکام. زیرا این اسباب بدنامی وزارت داخله شدهاند و علت این که این فکر پیدا شده که وزارت داخله لازم نیست برای وجود این حکام است. والا گمان نمیکنم که در هیچ جای دنیا گفته شود که وزارت داخله لازم نیست به همان اندازه که ما وزارت خارجه لازم داریم | ||
+ | |||
+ | به همان اندازه هم وزارت داخله برای ما لازم است. | ||
+ | |||
+ | وزارت داخله که مسئول انتظامات و تأمینات مملکتی است چطور لازم نیست. در هر حال یک اصلاحاتی در آنجا باید بشود و بنده هم معتقدم که وزارت داخله یک نواقصی دارد و باید از نقطه نظر انتخاب مأمورین و حکام و ولات یک اصلاحاتی بشود چنانچه یک وقت هم وزیر داخله وقت به لزوم اصلاحات قایل شده و یک لوایحی هم به مجلس آورد که در هر حال ما باید موافقت کنیم تا اصلاحاتی بشود. هم از نقطه نظر تقسیمات مملکتی و هم از نقطه نظر انتخاب مأمورین صالح باید اقداماتی بشود. اشکال بر سر مأمورینی است که از سابق بودهاند ولی به هر حال باید دانست که این مأمورین را کابینه فعلی که نیاورده است و همین طور مأمورین وزارت خارجه را هم این کابینه انتخاب نکرده است. راجع به وزارت خارجه هم که فرمودید لازم است عرض کنم مامور یا سفیری که به فلان نقطه میرود مثلاً سفیر واشنگتن که از اینجا میرود این کسی نباید باشد که اگر من دم دروازه از او بپرسم به کجا میروی و برای چه کار میروی به من بگوید که مثلاً میخواهم به فلان جا بروم و فلان سیاست را اعمال و اجرا کنم البته بنده هم تصدیق میکنم که یک سیاست عمیقی ندارند ولی تا اندازهای که توانایی و قدرت ما اجازه میدهد تا آن جایی که قشون و وضعیت ما اجازه میدهد البته مأمورین ما در داخل و در خارج برای دولت و مملکت یک کارهایی میکنند. یکی از مسایلی که بیشتر در اطرافش مذاکره فرمودند مسأله توسعه تشکیلات امنیه است که فرمودند ما امنیه میخواهیم برای این که رعایا را آزاد بگذارند نه این که تفنگ بدهند دستشان که بروند خوک بزنند یا مینوم زنی را رواج دهند حالا به هر عبارتی بود خلاصه فرمایشاتشان به هر حال همین بود که عرض کردم. بنده خیلی تعجب میکنم از فرمایشات آقای مدرس در این که امنیت در سرتاسر مملکت پیدا شده چطور این فرمایشات را میفرمایند و چرا ایراد میفرمایند از این که خلع سلاح میکنند... | ||
+ | |||
+ | مدرس - خلع سلاح عمومی نشده | ||
+ | |||
+ | یاسایی - این بیان جنابعالی تقریباً انکار ضروریات است. وقتی که حاکم نظامی در ایل قشقایی دارد حکومت میکند چطور میفرمایند که خلع سلاح نشده؟ وقتی که حاکم در گنبد قابوس هست چطور تصور میفرمایید مردم آن حدود خلع سلاح نشدهاند وقتی که ایل شاهسون رفته و به جایش نشسته است و اکراد آن حدود به جای خودشان محدود شده و نشستهاند چطور میفرمایید خلع سلاح نشدهاند؟ این چه فرمایشی است که میفرمایید؟ بنده این فرمایش حضرت عالی را خیلی تعبیرات میتوانم برایش بکنم. ولی در مجلس شورای ملی که مرکز قوای ملی این مملکت است نباید یک بیاناتی بشود که مورد سوءاستفاده اشخاص ماجراجو در مملکت واقع شود. و بالاخره به جای این که باید تقدیس کرد و تحسین کرد شاه مملکت را که به این اصلاحات و امور مهمه موفق شدهاند و امنیت را در مملکت برقرار کرده نباید این حرفها را زد. بالاخره اگر یک اشخاصی میل دارند که اصول ملوکالطوایفی سابق و همان اصول و وضعیت فئودالیسم سابق دو مرتبه تکرار و تجدید شود ما این را نمیخواهیم. ما آرزومند هستیم که ازاین وضعیتی که از چهار پنج سال قبل برای این مملکت ایجاد شده استفاده ببریم و میل داریم همین رویه سنوات اخیر را تعقیب کنیم و تا آن جایی که موافق آرزو و آمالمان است موفق شویم. و از این وضعیت که در سایه توجهات اعلیحضرت همایونی در این مملکت پیدا شده استفاده برده و ترقی کنیم و باید با ایشان مساعدت کنیم تا آنجایی که ما را به سرحد ترقی و تعالی برسانند و ما را از آن وضعیت گذشته کاملاً نجات دهند بنده را | ||
+ | |||
+ | خودتان میدانید و دیدهاید که شخص مدیحهسرایی نیستم ولی برای اولین دفعه عرض میکنم که پهلوی موجب سعادت این مملکت است پهلوی را خدای برانگیخته است برای این که این مملکت را ترقی بدهد. و هر کس مخالف رویه او باشد بنده او را خائن به این مملکت میدانم و بنده آن را آلت اجنبی میشناسم شخصی که شب و روز تمام اوقات خودش را صرف مصالح و منافع این مملکت میکند در عین این که مسئول نیست آنی فراغت ندارد و تمام اوقات را در فکر و عاشق اصلاحات است شخصی که آرزویش قدرت و عظمت مملکت است و میخواهد امنیت و عدالت در سرتاسر مملکت حکمفرما شود و بسط پیدا کند. خوب... حالا این شخص را باید تقدیس کرد. باید تقویت و تایید کرد و باید پرستش کرد و آن اشخاصی که یک چیزهایی به ذکر مردم میدهند بنده آنها را به یک صفت دیگری میشناسم. خلاصه این که بنده همچو تصور میکردم که اگر آقای مدرس از وضعیت حاضره تعریف نمیکنند این بیانات را هم نمیفرمایند ولی متاسفانه فرمایشات ایشان را بنده مجبور کرد که این بیانات را عرض کنم در صورتی که این قضایا یک قضایای بدیهی و برعامه نمایندگان و قاطبه مردم روشن است و همه میدانند. یک چیز دیگری هم بنده میخواستم عرض کنم و آن این است که ایران تهران نیست. و ملت ایران تنها ملت تهران نیست. خواه و نخواه تهرانی خواه و نخواه ایران نیست بالاخره آن پیرهزنی که الان آزادانه در جاده حرکت میکند و با آسایش و آرامش خیال عبور و مرور میکند و مورد تعرض هیچکس واقع نمیشود. او قلباً از این وضعیات شاکر و راضی است. و از آن کسی که موجد این وضعیت است رضایت دارد و او را دوست دارد. حالا اگر آن کسی که در خیابان لالهزار قدم میزد و زندگانی تجملی دارد و تاکنون هم با اصول هوچیگری زندگانی میکرده و این وضعیت حاضره منافی میل او است و میخواهد همان اصول سابق اعاده و تجدید شود و از همان وضعیات سابق استفاده کند و وضعیات حاضرخ جلو استفاده او را مسدود کرده و دیگر نمیتواند با این اصول زندگانی کند و از این جهت دلتنگ است باشد اهمیتی ندارد زیرا ما میخواهیم دل آن بیوه زن بدبخت را به دست آورده باشیم. | ||
+ | |||
+ | خلاصه این که خیلی چیزها است که باید گفته شود. منتهی حالا مناسب نمیدانم عرض کنم ولی در موقع خودش عرض خواهم کرد. بنده تقدیس میکنم یک دولتی را که موفق شود از این که اسلحه را از دست نفرات ایرانی بگیرد. | ||
+ | |||
+ | مدرس - نمیتواند | ||
+ | |||
+ | یاسایی - الان همان بویراحمدی را که فرمودند. بنده اطلاع دارم که قشون به آن حدود رفته و اطرافشان را گرفته و مشغول کار است. الان در اطراف کویر کوه لرستان مدتها است که در پای کوه قشون خوابیده نمیدانم اینها را خبر ندارید یا خیر دارید و حقکشی میکنید! | ||
+ | |||
+ | لرها را اجنبی مسلح کرده بود و در کویر کوه قشون ما با آنها در مهاجمه است بالاخره باید تصدیق کرد کی قشون شما به این سهولت و آرامی مشغول تعقیبالواربود و کی قشون شما در گنبد قابوس بود. الان شش ماه یک سال است که قشون به گنبد قابوس و آن حدود رفته شما که از این وضعیات خیر دارید و اوضاع مملکت را میدانید. ولی یک چیزی را بنده فراموش کردم عرض کنم و این است که آقایان در اینجا کراراً صحبت از جمع و خرج مملکت کردهاند و آقای مدرس فرمودند باید ترتیب جمع و خرج مملکت کردهاند و آقای مدرس فرمودند باید ترتیب جمع و خرج مملکت درست شود زیرا هر وقت ما معطل باشیم خارجی سیاست خودش را اعمال میکند این فرمایش البته صحیح است ولی باید تصدیق کرد که اگر قشون پشت سر مالیه نبود دیناوری نمیتوانست وصول کند چرا الان مالیه نمیتواند از بلوچستان مالیات بگیرد. | ||
+ | |||
+ | مدرس - نمیخواهد | ||
+ | |||
+ | یاسایی - کی نمیخواهد؟ این چه فرمایشی است که میفرمایید؟ خوب حالا مأمورین مالیه را بفرستید بگیرند بفرستید جام یاهو کلات قصر قند و از این جاها مالیات بگیرند چرا نمیفرستید. پس معلوم میشود قشون باید پشت سر مالیه باشد تا بتوانند مالیات وصول کنند بنده اطلاع دارم ترکم مالیات نمیدهد ولی حالا تلگراف از گنبد قابوس میرسد و از مالیه شکایت میشود و این است که قشون در آنجا است که میتواند مالیات وصول کند و به اهالی میگوید باید مطیع باشید. خلاصه در عین حال بنده تصدیق میکنم که یک تعدیاتی هم از طرف مأمورین دولت نسبت به مردم میشود دولت و شاه مملکت هم تصدیق به این معنی دارد ولی در نتیجه اقداماتی که شاه در این دو ساله به عمل آورده است و هیئت تفتیش به نقاط فرستاده برای رسیدگی به اعمال نظامیها و امیدوارم خرده خرده این مسأله هم برطرف شود. الان در خراسان هیچ تعدیی نمیشود رئیس قشون کرمان مدتی که در آنجا بود دیدیم که تعدی میکرد و در نتیجه مخالفت و فشار بنده و جنابعالی او در آنجا ابقاء شده بود و ظلم میکرد ولی بعد خود اعلیحضرت که رسیدگی فرمودند او را برداشتند و از تعدیات جلوگیری کردند یک قسمت از این تعدیات به گردن بنده و جنابعالی است ولی حالا که آن موقع نیست و آن وضعیات به هم خودره دیگر میبینیم که دارد این جور تعدیات از بین میرود بالاخره باید تصدیق کرد که وضعیت کنونی مملکت هیچ قابل مقایسه با وضعیت دوره احمدی نیست و دولت باید سعی بکند که اگر کم و بیش باز اسلحه در دست ایلات باقی است همه را بگیرد و بدون اجازه دولت نباید هیچ اسلحه در دست فردی از افراد مملکت باقی باشد خواه آن فرد دهاتی باشد خواه کوهستانی خواه ایلاتی خواه شهری ما دولت و شاه مملکت را باید از این قسمت به خصوص تقدیس کنیم و بنده از نظر سیاست خارجی هیچ صلاح نمیدانم که این اظهاراتی که شما فرمودید اینجا گفته شود. | ||
+ | |||
+ | مدرس - آقا توضیح باید بدهم. اظهارات بنده را سوءتعبیر کردهاند و باید رفع کنیم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - راجع به چه قسمت است؟ | ||
+ | |||
+ | مدرس - راجع به قسمت اخیر. | ||
+ | |||
+ | رئیس - مختصر بفرمایید | ||
+ | |||
+ | مدرس - بنده هم مختصر به قدری که ایشان گفتند عرض میکنم و باقی مسایل را معترض نمیشوم به جهت این که گوش ندادند که بنده چه گفتم اما مسأله اسلحه را که فرمودند آنچه را که تعبیر کردند برخلاف آنچه بود که بنده گفتم. خلع اسلحه عمومی یک مسأله نظری است و مسأله نظری است و مسأله نظری در مملکتی که حکومتش ملی است و مجلس شورای ملی حاکم است باید در مجلس مطرح شود. بنده عقیدهام این است هر کاری خوب یا بد باید مجلس شورای ملی آن را تصویب کند. حالا هم عقیدهام این است که هر کاری باید بشود باید برای مجلس باشد اعم از این که خوب شود یا بد زیرا حکومت ما حکومت ملی است. | ||
− | + | عمادی - دوره سوم مجلس رأی داد | |
+ | |||
+ | یاسایی - مجلس اجازه بدهد که تفنگ بگیرند؟ | ||
+ | |||
+ | مدرس - بنده تمام آنهایی را که ایشان گفتند تکذیب میکنم و نظام را هم تقدیس میکنم ولی خلع اسلحه را عقیدهام این است که باید برای مجلس باشد و غیر از این هر کار خوبی هم که باشد بنده تکذیب میکنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - گمان میکنم توضیح کافی باشد؟ | ||
+ | |||
+ | جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است. | ||
+ | |||
+ | دشتی - بنده با کفایت مذاکرات مخالفم | ||
+ | |||
+ | رئیس - بفرمایید | ||
+ | |||
+ | دشتی - در دو موقع است که مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | میتواند در قضایای مملکتی وارد بحث شود و مفصلاً مذاکره کنید و در جزییات مسایل وارد شود یکی در موقع بودجه است و یکی هم در موقع پروگرام دولت. بنده نظر مخالفتی نسبت به این قضیه ندارم و جزو موافقین هستم ولی معتقدم اعم از این که مخالفی باشد و بخواهد در مجلس صحبت کند یا موافقی باشد که بخواهد مسایل عمومی را تذکر بدهد و به گوش دولت برساند باید حرف خودش را بزند و از این که فوری گفته شود مذاکرات کافی است بنده این را خوب نمیدانم زیرا تکلیف دولت باید معلوم شود و بالاخره دولت باید افکار عمومی وکلا را بداند که نسبت به خودش چیست و برای دولت هم ضرر ندارد این مطالبی که گفته میشود گوش بدهد و به بیند مخالفینش چه میگویند و موافقینش چه تذکراتی میدهند و کاملاً از قضایا مسبوق شود زیرا هر کدام از آقایان مطالبی دارند که باید مورد بحث واقع شود آقایان چه اصراری دارند از این که فوری مورد بحث واقع شود آقایان چه اصراری دارند از این که فوری بگویند مذاکرات کافی است الحمدالله دولت یک دولت متزلزلی نیست که ما بخواهیم با کفایت مذاکرات و اصول ماست مالی او را حفظ کنیم و اگر بنا شود حالا مذاکرات نشود نتیجه اش همان همان نطقهای قبل از دستور میشود که وقت مجلس را اشغال میکند و فایده هم برای آقایان ندارد آقایان وکلا باید نظریات خودشان را بگویند و بعد رأی بدهند بنده عقیده ندارم که گفته شود مذاکرات کافی است و اگر حالا هم وقت نیست خوب است برای عصر یا برای فدا جلسه تشکیل شود و مذاکرات به عمل بیاید. | ||
+ | |||
+ | رئیس - رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام فرمایند | ||
+ | |||
+ | (اغلب قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس - اکثریت است. | ||
+ | |||
+ | آقا سید یعقوب - یک پیشنهادی عرض کردهام اگر ممکن است توضیح بدهم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - بعد از تکلیف این کار و رأی گرفتن قرائت خواهد شد پیشنهادی رسیده است قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | (به شرح ذیل خوانده شد) | ||
+ | |||
+ | پیشنهاد میکنم که رأی اعتماد نسبت به دولت گرفته شود. | ||
+ | |||
+ | عبدالحسین کرمانی | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه - دولت هم همین تقاضا را دارد | ||
+ | |||
+ | رئیس - تقاضای رأی با ورقه نشده است... | ||
+ | |||
+ | رفیع - بنده پیشنهاد میکنم با ورقه رأی گرفته شود. | ||
+ | |||
+ | خطیبی - بنده هم تقاضا میکنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس - رأی گرفته میشود به اوراق آقایانی که اظهار اعتماد میکنند ورقه سفید میدهند. | ||
+ | |||
+ | (در این موقع اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نود و سه ورقه سفید تعداد شد) | ||
+ | |||
+ | رئیس - عده حضار صد دو با نود و سه رأی تصویب شد | ||
+ | |||
+ | اسامی رأی دهندگان - آقایان: حاج علیاکبر امین خواجوی - یاسایی - اعتبار - نجومی - افشار - وزریی نظامی - میرزا عبدالباقی - عمادی – مرتضیقلی خان بیات - محمد آخوند - بامداد - خویی - ملک ایرج پورتیمور - موقر - دولتشاهی - حاج غلامحسین ملک - محمدتقی خان اسعد - شریعتزاده - افخمی - ابراهیمی - جلایی - ارباب کیخسرو - حاج آقا رضا رفیع - اسدی - روحی - زوار - امیراسدالله خان عامری - سهراب خان ساکینیان - اسکندر خان مقدم - نگهبان - حاج آقا حسین زنجانی - امیرحسین خان ایلخان - بنیسلیمان - آقاعلی زارع - عباس میرزا - مفتی - دکتر رفیع خان امین - ملک آرایی - محمدولی میرزا - اسکندری - میرممتاز - حقنویس - سید جواد محقق - فرهمند - جهانشاهی - ذوالقدر - سلطان محمدخان عامری - افسر - دکتر لقمان طاهری - آقازاده سبزواری - فهیمی - سیدکاظم یزدی صالحی - سید حسین آقایان - وکیلی طباطبایی - حاج میرزا مرتضی خطیبی - سید یعقوب - میرزاهاشم آشتیانی - میرزا حسن خان وثوق - امام جمعه اهر - جوانشیر - میرزا | ||
+ | |||
+ | ابراهیم آشتیانی - لیقوانی - طباطبایی دیبا - میرزا عبدالحسین ثقهالاسلامی - ملک مدنی - بدر - عراقی - میرزا عبدالله خان وثوق - غلامحسین میرزا مسعود - شیخالاسلام ملایری - شیروانی - ثقهالاسلام بروجردی - دادگر - دکتر سنگ - عصر انقلاب - آوانس خان مساعد - احتشامزاده - کی استوان - کازرونی - محمود رضا - امام جمعه شیراز - مهدوی - حاج میرزا حبیبالله مین فومنی - میرزا حسن آیهاللهزاده | ||
+ | |||
+ | رئیسالوزرا - آقای رهنما را به معاونت خود در خدمات هیئت وزرا معرفی میکنم و آقای صمصام الملک را هم به معاونت خود در وزارت فواید عامه معرفی میکنم. | ||
+ | |||
+ | مدرس - سابقه قانونی ندارد | ||
+ | وزیر مالیه - اگر آقایان اجازه بدهند گرچه دیر وقت است ولی آقایان همه مسبوقند که در ماه اردیبهشت و پانزده روزی که از خرداد گذشته اجزاء ادارات حقوق نگرفتهاند و خیلی وضعیت اجزاء جزء و مخصوصاً نظمیه و اینها سخت است به این ملاحظه بنده لایحه دو دوازدهم را تقدیم میکنم. | ||
+ | رئیس - جلسه آتیه | ||
+ | وزیر عدلیه - بنده هم آقای کاظمی را به معاونت وزارت عدلیه معرفی میکنم و ضمناً میخواهم از موقع استفاده کنم برای جواب سوالی که ده یا پانزده روز قبل در مجلس شده بود در موضوع رئیس مالیه شیروان این مسأله را به محض این که بنده اطلاع پیدا کردم به دو نفر از مأمورین خودمان که یکی مدعی العموم مرکز بوده است و یکی مستنطق که فرستاده شده بودند برای تحقیق یک قضیه دییگری که چند ماه پیش از طرف یک رئیس گمرکی اتفاق افتاده بود و شخصی را سرش را بریده بودند. بعد وقتی که این اطلاع رسید به آنجا تلگراف کردم و سه روز قبل به من اطلاع رسید که رفتهاند و آن امین مالیه را استنطاق کردهاند مقصرین را محکوم و توقیف کردهاند و آنها هم تلگرافاً استیناف دادهاند ولی البته محکمه کار خودش را خواهد کرد. | ||
+ | بعضی از نمایندگان - احسنت | ||
+ | رئیسالوزرا - یک مذاکراتی پیش آمده است راجع به اشل استخدام. تقاضا میکنم که این مسأله در کمیسیون بودجه یک نظر ثانوی بشود. | ||
+ | رئیس - جلسه را میفرمایید ختم کنیم؟ جلسه آتیه روز پنج شنبه دستور اولاً لایحه اضافات فواید عامه. ثانیاً اضافات وزارت خارجه | ||
+ | (مجلس یک ساعت و ربع بعدازظهر ختم شد) | ||
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم - ۱۹ تیر ۱۳۰۵ تا ۲۲ امرداد ۱۳۰۷]] | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم - ۱۹ تیر ۱۳۰۵ تا ۲۲ امرداد ۱۳۰۷]] |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۵۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم |
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۶
جلسه: ۱۱۵
صورت مشروح مجلس سهشنبه ۱۶ خرداد ماه ۱۳۰۶ مطابق ۷ ذیحجه ۱۳۴۵
فهرست مطالب:
۱ - بقیه شور نسبت به پروگرام کابینه آقای هدایت و اخذ رأی نسبت به پروگرام مزبور
۲ - معرفی آقای رهنما به سمت معاونت ریاست وزرا آقای بیات به سمت معاونت وزارت فواید عامه از طرف آقای رئیسالوزرا
۳ - معرفی آقای کاظمی به سمت معاونت وزارت عدلیه از طرف آقای وزیر عدلیه
(مجلس دو ساعت و سه ربع قبل از ظهر به ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)
(صورت مجلس یکشنبه چهاردهم خردادماه را آقای بنیسلیمان قرائت نمودند)
غائبین با اجازه جلسه قبل آقایان: اسفندیاری - نظام مافی - سید ابراهیم ضیاء - حیدری مکری - نوبخت - فرشی - زعیم.
غائبین بیاجازه جلسه قبل
آقایان: علی خان اعظمی - حشمتی - حاج حسن آقا ملک - آیتاللهزاده اصفهانی
دیرآمدگان با اجازه جلسه قبل آقایان: قوام شیرازی - میرزا محمدتقی بهار - افخمی
دیرآمدگان بیاجازه جلسه قبل آقایان: شریعتزاده - امیرتیمور کلالی - عباس میرزا - حاج شیخ بیات - میرزا عبدالله خان وثوق - محمدولی میرزا - میرزا حسنخان وثوق
رئیس - آقای آیتاللهزاده
آیتاللهزاده - بنده را در صورت مجلس غایب بیاجازه نوشتهاند در صورتی که بنده کسالت داشتم و از مقام محترم ریاست هم اجازه خواسته بودم.
رئیس - بعد از تحقیق از کمیسیون اصلاح میشود
رئیس- صورت مجلس ایرادی ندارد؟
(گفته شد- خیر)
رئیس- صورت مجلس تصویب شد. پرگرام دولت مطرح است. آقای فرمند
فرمند - بنده معتقدم که باید برای پیشرفت امور مملکت یک پرگرام مملکتی و ملی داشته باشیم که تمام مراکز مملکتی و ملی ما روی آن کار کنند که سرعت ترقی ما زیادتر از این بشود و زودتر از این این فقر اقتصای و بدبختی که پیدا کردهایم بیرون بیاییم. یکی از مراکز یعنی در درجه اول مجلس شورای ملی است. آنچه بنده استنباط کردهام مجلس شورای ملی یک آرزوهایی برای پیشرفت امور وطن عزیز دارد و چهار مسأله را بنده استنباط کردهام که به آنها بیشتر اهمیت میدهد. اول موازنه صادرات و واردات است. دوم رفع تعدی مأمورین دولت سوم اتخاذ یک اصول مفیدی است برای مملکت چهارم کنترات دکتر میلسپو است. مسأله صادرات و واردات اهم قضایا است برای یک ملتی. امروزه تقریباً سالی شصت هفتاد کرور پول از این مملکت بیرون میرود و ما داریم رو به ورشکستگی میرویم و نزدیک است تشکیلاتی که ما داریم به حال فلج بیفتد. به طوری که بنده مشاهده میکنم روز به روز پول ایران کم میشود و اگر به این ترتیب ما دو سال سه سال دیگر جلو برویم تمام ادارات این مملکت فلج خواهند شد و به یک بدبختی بزرگی دچار خواهیم شد. در پرگرام آقای مستوفی که حالا پرگرام آقای هدایت شده است یک موادی برای اصلاح اقتصادیات بود ولی این مواد که در آن موقع وضع شد یک موادی است که خیلی به طول میانجامد یعنی تا نتیجه اقتصادی بدهد خیلی طول دارد. مثل راهآهن بانک ملی استخراج معدن و غیره بنده تصور میکنم که باید آقای هدایت یک عجله و جدیت زیادتری بفرمایند برای رفع بحران اقتصادی که (به طوری که مشغول اقدامات هستند که مالالتجارههای ما از طرف شمال صادر شود) زودتر موفقیت حاصل کنند ولی بنده معتقدم که باید سعی بفرمایند که یک راههای دیگری برای صدور مالالتجاره ایران پیدا شود مثل راه طرابوزان و راه موصل در موقعی که آقای رئیسالوزرا وزیر فواید عامه بودند در این موضوع یک مذاکراتی شده است ولی هنوز نتیجه گرفته نشده است بنده تصور میکنم که مسأله پیدا کردن راههای دیگر برای صدور مالالتجارههای ایران که یکی از مرامهای اولی مجلس شورای ملی و دولت است و فوقالعاده لازم است. یکی دیگر با این صرفهجوییهایی که ما داریم و تقریباً دو سه کرور است باید. اقدامات فوری کرد برای رفع احتیاجات اقتصادی. مثلاً وارد کردن کارخانه قندسازی که اگر جدیت کنیم در ظرف یک سال ممکن است کارخانه قندسازی تأسیس کنیم. بنده معتقد نیستم که ما صبر کنیم تا رئیس بانک از آمریکا بیاید و بانک را تشکیل بدهد و میز درست کند آن وقت اقدام کنیم. تا او بیاید طول میکشد و باید دولت زودتر شروع نماید و زودتر لوایحی در این خصوص بیاورد به مجلس و یک ترتیب
اساسی در این کار داده شود. چون این بحران اقتصادی که ما الان دچار آن هستیم واقعاً خطرناک است و هر وطن پرستی (چنانچه همه آقایان وکلا و آقای هدایت و آقایان وزرا وطن پرست هستند) معتقد است که باید یک اقدامات عاجلی ربای رفع این بحران بشود بنده معتقدم که باید سرمایههای خارجی را به طوری که مضر به حال ما نباشد از دول غیر همجوار وارد این مملکت کنیم. برای این راهآهنی که ما میخواهیم تأسیس بکنیم یک کمپانیهایی را جلب کنیم که صد کرور پولی در این مملکت بیاورند و در ظرف سه چهار سال راهآهن را بسازند و در عرض چند سال دوباره از ما بگیرند و این بهترین راه است برای جلب سرمایه راهآهن ما هم به اسراع اوقات کشیده خواهد شد و زودتر به مملکت ما استفاده خواهد داد یک مسأله هم که در موقع پرگرام آقای مستوفی بحث کردم این بود که قالی ایران به ممالک خارجه که میرود یک گمرکهای گزافی از آن میگیرند. بنده آن وقت به وزیر خارجه وقت که حالا هم وزیر امور خارجه هستند عرض کردم که شما داخل مذاکره شوید و رفع این گمرک را بکنید و اگر حاضر نشدند ما هم مقابله متقابله کنیم یعنی به مالالتجارههای آنها گمرک گزافی ببندیم تا آنها راضی شوند که تخفیفاتی به ما بدهند. اگر این مسأله اقدام و عملی شود تصور میکنم سالی چندین کرور وارد این مملکت بشود. البته این هم نکتهای است که تصور میکنم باید هیئت وزرا به آن اهمیت بدهند یک نکته کوچکی هم هست که دست خودتان است و آن این است که یک چیزهایی مثل عتیقه جات و گندم را جلوگیری نکنیم که از مملکت خارج شود. عتیقه جات موقعی برای ما لازم است که اول نان داشته باشیم بعد موزه درست کنیم. ما امروز داریم رو به ورشکستگی میرویم. موزه ملی وقتی میتوانیم درست کنیم که اقلاً شکممان سیر باشد. اینجا باید ملاحظه بشود و بعضی چیزهایی را که دولت قدغن کرده است صدور آنها را اجازه بدهد و تصور میکنم این موضوع هم سالی چند کرور پول به مملکت ما وارد کنند. مسأله دوم رفع تعدی مأمورین دولت است. ما وکلا که اینجا هستیم تحت فشار موکلین خودمان هستیم و هر روز باید برویم به وزارتخانهها و تقاضا و التماس کنیم از آقایان وزرا برای رفع تعدیات که مأمورین میکنند. البته شکی نیست که آقایان وزرا میل ندارند که مأمورین آنها در ولایات تعدی کنند ولی با این حال مأمورین در ولایات تعدی میکنند بنده معتقدم که دولت باید اصولی را اتخاذ کند که مأمورینش را به وظایفی که دارند آگاه کنند. مأمورین وقتی که به خارج میروند مثل این است که به یک مملکت مستعمره میروند. باید برای آنها کنفرانسهایی داده شود و دستوراتی به آنها داده شود. اگر گوش نکردند آنها را مجازات کنند. ما هیچ ندیدهایم که در وزارتخانهها مأمورین را مجازات و اخراج یا حبس کنند. تعدی مأمورین دولت از یک طرف فقر مملکت از یک طرف برای ما خطرناک است. بنده این طور میبینم که بالاخره مردم عاصی خواهند شد و وضعیات بدی پیش میآید و البته رجال سیاسی باید از وضعیت بدی که در آتیه ممکن است تولید شود پیشبینی و جلوگیری کنند. استدعای دیگر بنده از هیئت دولت این است در موقعی که لوایحی به مجلس میآورند کوشش کنند ما هم در مجلس کوشش خواهیم کرد که قوانین طوری وضع شود که مأمورین دولت کمترین مداخله در امور زندگانی مردم نکنند. چون مأمورین ما اینقدرها وظیفهشناس نیستند که بدانند آنها مستخدم همین ملت هستند که مالیات میدهند. مادام که این را نفهمیدهاند باید کوشش کنیم که کمتر در امور مردم دخالت کنند و این یک اصلی است که تصور میکنم هم دولت هم مجلس باید جداً این اصل را برای آسایش مردم در نظر بگیرند. اما اتخاذ اصول مفیده برای بودجه مملکت این نظر در مجلس هست و اغلب آقایان نمایندگان اظهار عقیده فرمودند که مخارج مملکتی که داریم قریب بیست و
پنج میلیون یک ولخرجیهایی درش هست که دولت و مجلس باید بنشینند و این ولخرجیها را بزنند که یک پولهایی پیدا کنیم و آن را صرف تأسیسات عامالمنفعه و به قول آقای تقیزاده صرف مخارج حاصلخیز بکنیم بنده خودم یک روزی اینجا عرض کردم. به عرض مالیه رساندم که بنده معتقدم چهار پنج میلیون از این بودجه که داریم ولخرجی است و باید کسر کرد. البته اشخاصی که امروزه مستخدم دولت هستند اینها را نمیشود به طور کلی اخراج کرد بنده شکی ندارم ولی در تأسیسات جدید که میشود برای راهآهن شوسه و غیره بنده معتقدم اشخاص جدیدی استخدام نکنند همین دوایری که فعلاً هست کوچک کنند و اعضاء زیادیش را بفرستند به آن موسسات جدید که بعد تشکیل میشود. برای این که اگر ما بخواهیم تشکیلاتمان را هی وسعت بدهیم بالطبع باید هی مالیات اضافه کنیم و این ملتی که این طور فقیر است به هیچوجه نمیشود بر او مالیاتی تحمیل کرد پس ناچار میشوم از مخارج کسر کنیم و گمان میکنم آقایان اعضاء کمیسیون بودجه و آقایان وزرا هم این عقیده را دارند که باید مخارج زیادی زده شود. اما راجع به تجدید کنترات دکتر میلسپو شاهزاده وزیر مالیه در جلسه گذشته فرمودند فقط متخصصین نبودند سر نیزه هم بوده است که امور مالی را اصلاح کرده است. این معنی را همه میدانند که دکتر میلسپو با شاپو و مامورینش نمیتوانست از ایلات و عشایر مالیات بگیرد. ایرانیها متشکرند از شخص اعلیحضرت همایونی که امنیت را در مملکت بسط دادند و تمام ایلات و عشایر را خلع سلاح کردند و در پرتو اقدامات ایشان مالیاتها وصول شد و تمرکز عایدات پیدا شد. البته ایرانیها متشکر بوده و خواهند بود از اقدامات وطنپرستانه اعلیحضرت همایونی و دکتر میلسپو هم از آنجایی که یک نفر خارجی است و ما دیدیدم نسبت به این مملکت با کمال صمیمیت و صداقت خدمت کرده است و البته باید از خارجی که به ما خدمت کرده است قدردانی کنیم و من معتقدم که به اسرع اوقات کنترات میلسپو را به مجلس بیاورند و ما هم دلگرم بشویم زودتر لوایحی که در مجلس هست از قبیل فروش خالصهجات و لوایح دیگر بگذرانیم و شروع شود به اصلاح امور اقتصادی بنده معتقدم که ما باید تمام هم خودمان را مصروف کنیم به این که موازنه صادرات و واردات به عمل آید. اگر وضعیت صادرات و واردات ما این طور که الان هست که در هر سال شصت و هفتاد کرور از این مملکت خارج میشود ادامه پیدا کند ما میرویم رو به ورشکستگی و اگر ورشکست بشویم کارهای ما زمین خواهد خورد و این بودجه بیست و پنج میلیونی که داریم زمین خواهد خورد. بودجه راهآهن ما فوراً نقص پیدا میکند و بالاخره مخاطرات زیادی در پیش خواهد آمد و وظیفه رجال سیاسی ما این است که همیشه فکر فردا را بکنند و پیشبینی کنند مخاطراتی را که ممکن است پیش بیاید و جلوگیری نمایند.
رئیس - آقای فهیمی
فهیمی - بنده گمان نمیکنم که ما بین آقایان عنوان مخالفت با دولت باشد نهایت تذکراتی اظهار میشود و البته مفید هم خواهد بود. بنده خودم جزو موافقین دولت هستم و تمام عرایضم اظهار موافقت است آقایان ممکن است بفرمایند این همان پرگرام سابق است پس چرا آن وقت موافقت نکردید...
آقاسید یعقوب - هیچکس نمیگوید. فراموش شده است.
فهیمی - بنده آن وقت که موافق نبودم نه برای پرگرام بود البته مواد پرگرام یک چیزهای مفید و نافعی بود لیکن بنده مطمئن بودم که عملی نخواهد شد. الان آقای رئیسالوزرا حاضر که بنده سالها است خدمتشان ارادت دارم میدانم که علاوه بر عفت نفس و صمیمیت و وطن خواهی که دارند جدیت در عمل و علاقمندی به کردن هم دارند و مطمئن هستم که مواد پروگرام عملی
خواهد شد. آقای شیروانی در جلسه قبل اظهار فرمودند که در کابینه سابق هم پاره عملیات شده. بنده هم تصدیق میکنم ولی نباید فراموش کرد. هر عملی هم که واقع شد آن چیزهایی بود که طرف توجه خاص اعلیحضرت واقع شده بود و جدیت ایشان کار را تمام کرد. همینقدر که ایشان اظهار علاقه فرمودند و دنبال کردند کار تمام شد و الا تماماً در تحت منگنه مطالعه باقی میماند برای مثال عرض میکنم یکی از مسائلی که از ابتدای این دوره که تقریباً یک سال است میگذرد مورد توجه نمایندگان محترم و دولت و تمام مردم بوده است مسأله زحمات و صدماتی است که از راه مالیات ارضی به مردم وارد میآید همه میدانند که در مدت این چند سال اخیر به واسطه جنگهای بینالمللی و انقلابات داخلی و خارجی تمام مردم از هستی ساقط شدند. املاکشان از بین رفت. رعایا متواری شدند و حال زراعت در این مملکت طوری شده که هیچ زارع و رعیتی دارای هیچ چیز نیست و فقط چیزی که باقی مانده است همان جزو جمع سابق است که در دست مأمورین مالیه است و همه روزه با فشارهای زیاد معترض مردم هستند. آقایان این مطلب را حس کردند که یا باید این مالیات موقوف شود یا تغییری بدهند که راحتتر بشود لکن هیچ قدمی برداشته نشد. در این اواخر چند جلسه قبل که بنده راجع به طرح مربوط خالصهجات انتقالی عرایضی کردم که از این راه فشارهایی به مردم وارد میآید و باید رفع شود آقای وزیر مالیه فرمودند که لوایح آن حاضر شده و عنقریب به مجلس خواهد آمد و بنده هم اطلاع دارم که حاضر شده است و میآید اما علتش چه بود در یک ماه قبل که با چند نفر از آقایان شرفیاب شدیم خدمت اعلیحضرت ایشان فوقالعاده اظهار علاقمندی به این کار میکردند که از این راه مردم خیلی در مضیقه هستند و باید اصلاح شود در تعقیب آن هم رئیس کل مالیه را خواستند به او تاکید فرمودند که لایحه راجع به اصلاح مالیات ارضی و تبدیل آن به چیز دیگر باید زودتر تهیه شود. این است که در نتیجه این توجهات بالاخره این لایحه تهیه شده است و عنقریب از مجلس خواهد گذشت حالا بنده به نام حفظ حقوق ایرانیها و برای امتثال امر اعلیحضرت از آقای وزیر مالیه استدعا میکنم که توجهی بفرمایند این لایحه را در شش هفت روز دیگر به مجلس بیاورند این زحمت را ما میکشیم و نام نیکش برای جنابعالی بماند...
وزیر مالیه - اطاعت میشود
فهیمی - استدعای دیگری هم که از آقایان وزرا میکنم (در جلسه قبل هم قبل از دستور عرض کردم) مسأله بودجه است یک توجهی بفرمایند آقایان که مجلس و دولت موفق بگذراندن آن بشوند. چهار پنج سال است که بودجه مملکت فقط به دوازدهم میگذرد گاهی هم در آن فواصل اعتبارات اضافی به مجلس میآید ولی بالاخره بودجه به مجلس نیامده یعنی بودجهای که مجلس آن را ماده به ماده مذاکره و شور کند و تصویب کند و بعد و بعد آن را به موقع اجرا بگذارند و نتیجه را به مجلس اطلاع بدهند هنوز به مجلس نیامده الان ماه سوم ۱۳۰۶ است موقعی است که دولت باید مشغول تهیه بودجه ۱۳۰۷ باشد که در قسمت آخر سال بیاورند به مجلس و در اواخر سال مجلس تصویب کند ما هنوز مشغول تصویب اضافات ۱۳۰۵ هستیم هنوز به سیصد و شش هم نرسیدیم آن هم چه اضافاتی که حقیقتاً هیچکدام را نمیشود موافقت کرد بنده با آن اضافات همان طوری که آقای آقا سید یعقوب در جلسه قبل اظهار فرمودند موافق نیستم. ولی این عدم موافقت بنده مربوط به دولت نیست. یا ایشان کمال موافقت را دارم ولی با اضافه بودجه نمیتوانیم موافقت کنم زیرا اضافه بودجه یک شرایطی دارد یعنی بعد از آنکه بودجه تصویب شد اگر دولت دید یک اضافاتی لازم است یا برای توسعه تأسیسات موجوده یا برای ایجاد تأسیسات جدید بالاخره باید بودجه به مجلس بیاید و اگر مجلس نبود آنچه را که لازم میدانند
خرج کنند و بعد از افتتاح مجلس تصویب آن را از مجلس بخواهند. اما این اضافات را ملاحظه بفرمایید هیچ این صفات را دارد؟ مثلاً همان طوری که فرمودند در وزرات فواید عامه مشاور حقوق موسسه حشره معاون حشره و و غیر ذلک از اینها نوشتهاند اینها چه لزومی داشت که در غیاب مجلس تأسیس کنند و بعد بیاورند صورت بدهند. یک موسسات لازمتری را ممکن بود بود تأسیس کنند و اینها را بگذارند برای بعد اینها تمام به واسطه این است که ما بودجه مصوبه نداریم البته باید توجه به این کار را بیشتر آقای وزیر مالیه بفرمایند مجلس هم سعی بکند که بودجه ۱۳۰۶ را بگذراند و اوقات خودمان را صرف این اضافاتی که چندان اهمیت ندارد نکنیم و بودجه امسال را بگذرانیم که دولت هم تکلیفش معلوم باشد. ممکن هم هست بودجهها را قطعهقطعه بیاورند اگر تمامش حاضر نیست. اولاً بودجه دربار، وزارت جنگ و بعضی دیگر. اینها مذاکره زیاد ندارد و به علاوه بودجهها را هم که ما یک مرتبه تصویب نخواهیم کرد. این قسمت را بیاورند به مجلس تصویب کنند تا بار سبکتر بشود و به جای این لوایح اضافی که اینقدر مذاکره میشود و زیاد اهمیت ندارد این قسمت را بیاورند. استدعای سوم بنده راجع به این است که از حساب بودجه گذشته یک چیزی به مجلس داده شود. قانون معین کرده است که بعد از آنکه یک بودجه تصویب شد یک سال از اول فروردین تا آخر اسفند سنه مالیه بودجه است. یک سال هم برای جریان معاملات بودجه است. یک سال هم برای این که کلیه حسابها را برسند اسناد خرج را تهیه بکنند لایحه تفریغ خرج را بنویسند آن وقت بیاورند به مجلس البته این مقررات قانون مربوط به این نیست که به دولت یا به کارکنان دولت مجلس اعتماد داشته باشد یا نداشته باشد. مقید و مشروط نیست. با فرض کمال اعتماد به دولت و کارکنان مالیه این قوانین نوشته شده است. فرض بفرمایید از اول ۱۳۰۱ مستشاران آمریکاییها وارد شدهاند. از اول ۱۳۰۲ اختیارات مالیه و بودجه کاملاً دست آنها بوده است. بودجه ۱۳۰۲ را به موقع اجرا گذاشتند در ۱۳۰۴ عمل ختم است بودجه ۱۳۰۵ تمام شده الان ۱۳۰۶ است یک فقره حساب به مجلس نیامده است که مجلس بداند این اعتباراتی را که تصویب کرده و این پولی را که اجازه داده آیا پرداختهاند یا نه؟ این وجوه به مصرف خودش رسیده است یا نه؟ وزارت مالیه در کلیه وزارتخانهها نظارت کامل به عمل میآورد اما خود وزارت مالیه که تقریباً نه کرور و کسری بودجه دارد خودش در تحت هیچ نظارتی نیست. باید دید که نه کرور را چه جور خرج میکند. نه این است که بنده عرض میکنم که بد خرج کرده است. خیر: ولی مجلس هم باید حساب داشته باشد از دولت و بداند که دولت چه میکند در این مملکت نظاماتی معین شده. قانون برای دیوان محاسبات نوشته شده. لکن هیچکدام اینها فعلاً وجود ندارد و وزارت مالیه که مرکز عایدات دولت است هیچ نظارتی در عملیات او نیست البته صاحب جمع هیچوقت نمیتواند خودش ناظر باشد باید ناظر عملیات بودجه کسی باشد که خودش داخل حساب نباشد...
زوار - آقا مخالفید یا موافق؟
فهیممی - بعد عرض میکنم یکی از مسایلی که در پرگرام هیئت دولت نوشته شده بود مسأله الغاء کاپیتولاسیون بود این یک اقدام خیلی بزرگی بود که به توجهات اعلیحضرت همایونی اقدام شد و البته دولت حاضر باید وسایل انجام پیشرفت او را فراهم آورد بنده عرض نمیکنم لازمترین عملی که برای انجام این کار خواهد بود تکمیل نواقص عدلیه است تا تشکیلات عدلیه صحیح و کامل نشود البته این مقصود ما به عمل نمیآید وزارت عدلیه سابق مورد شکایت و گلهگذاریهای زیادی از طرف طبقات عامه بود آقای وزیر عدلیه قدم پیش گذاشتند و آن فداکاری را کردند و آن را منحل کردند
حالا به جای آن میخواهند اساس تازه بریزند ما باید خودمان بدانیم که در تشکیلات عدلیه باید همه علاقهمند باشیم زیرا اگر خوب شد فوایدش متوجه مملکت و اگر هم بد شد ضررش متوجه مملکت خواهد بود. ما که میخواهیم کاپیتولاسیون را لغو کنیم باید تأمینات قضایی را در مملکت تکمیل کنیم. آقای تقیزاده و همچنین آقای فرمند در ضمن فرمایشاتشان اظهاراتی میکردند راجع به این که خوب است دولت در عواید بودجه سالی مبلغی برای کارخانجات و غیره تخصیص کنند بنده متأسفانه با این نظر مخالفم دولت نباید از بودجه این کار را بکند دولت نباید از مردم مالیات بگیرد و خرج کارخانه قندسازی یا راهآهن یا آبیاری کند. این کارها را باید مردم نکنند اهالی بکنند. دولت بابید وسایل امنیت خاطر مردم را فراهم کند. دولت باید مردم را تشویق کند. از حیث تأسیس اطاقهای تجارتی و کمکهای به وسیله بانکهای فلاحتی و امثال اینها و فرستادن متعلمین به خارجه این اقدامات را دولت باید بکند بدون این که منتظر یک نتیجه یا یک منافعی مستفیما از این محلها بشود ولی البته وقتی مملکت ثروتمند شد وقتی تجارت در مملکت دایر شد دولت هم فایده خودش را خواهد برد و مهمترین چیزی که برای این کار دولت باید فراهم بکند همان امنیت قضایی است برای مملکت. امنیت قضایی اگر بشود هر کس میتواند سرمایه خودش را به مصرف شرکتها بزند و کمپانیها تشکیل بدهند و بالاخره مملکت را آباد کنند. ولی اگر خود دولت بنا باشد به وسیله تأسیس مالیات این کارها را بکند بالاخره مردم از بین خواهند رفت و بالاخره یک موسسات پرخرجی هم تأسیس خواهد شد که شاید برای دولت هم نتیجه نخواهد داشت لکن تأسیساتی به وسیله کمپانیها و مردم درست بشود البته فوایدش بیشتر خواهد بود و مخارجش هم کمتر است تا تأسیساتی دولت به وسیله منابع مالیاتی بخواهد ایجاد کند: یک قسمت فرمایشات فرمودند در جلسه قبل از آن راجع به تجدید کنترات مستخدمین خارجی بوده بنده هم البته موافقم که مستخدمین آمریکاییها هم باید استخدامشان تجدید بشود و البته آنها هم خدمت کردهاند ولی بنده فرمایش آقای رئیسالوزرا را هم تصدیق میکنم که فرمودند این موضوع موضوع جزیی است نسبت به موادی که در پروگرام ذکر شده است به جهت این که مسأله تجدید کنترات مستخدمین خارجی را نباید در ردیف عهدنامه تجارتی روس یا الغاء کاپیتولاسیون قرار بدهیم کمتر اهمیت دارد...
آقای آقاسیدیعقوب - خیر خیلی اهمیت دارد.
فهمیمی - آن مطلب دیگری است البته بنده هم میدانم اهمیت دارد و میدانم زحمت کشیدهاند و ما آنها را لازم داریم و البته آقای رئیسالوزرا هم همان طوری که فرمودند با نظریاتی که دارند کنترات آنها را اصلاح میکنند و به مجلس میآورند و ما هم تصویب خواهیم کرد لکن در خاتمه عرایضم این جمله را (هرچه باداباد) عرض میکنم: کاش که این درجه علاقمندی و ابراز نیت را که برای ازدیاد قوای مستشاران خارجی در این مملکت داریم یک قدریش را هم نسبت به مستخدمین ایرانی میکردیم ولو عشرش باشد و اگر کمترین خطا یا قصوری سر میزد با علی درجه مجازات میکردیم و اگر خدمت میکردند پاداش میدادیم و لااقل قدردانی میکردیم والا تا وقتی که این رویه و احساسات در ما هست که همیشه بخواهیم خارجیها را اینقدر بر خودمان مسلط و مقدم داریم بنده ناچارم عرض کنم که ما استقلال ذاتی پیدا نمیکنیم و همیشه ایرانی باید زیردست و مطیع و کوچک باشد.
رئیس - آقای کازرونی
کازرونی - بنده مردد بودم اجازه نطق که میخواهم در ضمن موافقین اسم خودم را بنویسم با مخالفین برای این که بنده با مواد مندرجه در پرگرام دولت موافقم با دولت هم موافقم نهایت این است که یک تذکراتی دارم و
عقیدهام این است که این پرگرام ناقص است با مواد مندرجه در پرگرام مخالف نیستم. یک نواقصی به نظر من میرسد با دولت هم موافقم و میخواهم نواقص را تذکر بدهم موضوع این است. عرض کنم آنچه را که به عقیده خودم تذکرش لازم است اولاً حفظ و نگهداری و سرپرستی خلیجفارس است که به عقیده بنده قیمتش مساوی با استقلال مملکت است که بدبختانه اگر بگویم دولت هیچ اعتنایی به آنجا نکرده چون این کلمه در سایر موارد هم استعمال میشود درست مطلب را ادا نکردهام. خلیجفارس فوقالعاده موقعیتش مهم است و بیاعتنایی دولت نسبت به خلیجفارس فوقالعاده زیاد است. هیچ وسیلهای به جهت حفظ خلیجفارس حفظ اتباع ایران که در سواحل خلیجفارس نشستهاند جلوگیری از قاچاق و غیره و غیره از طرف دولت فراهم نشده یک وقت گفته میشد دولت مقتدر نیست پول ندارد مدیون است مقروض است امروز اطلاع دارم به حول و قوه خدا قریب بیست میلیون پول نقد ما در بانک شاهنشاهی بیکار افتاده است. نه این که عرض کنم که این پول را ببرند و کشتی بخرند به جهت حفظ خلیجفارس بلکه به وسایل دیگر از همان اعتباراتی که برای خرج تعیین شده ممکن بود تهیه کشتی بشود. اگر دولت اهتمام داشت لازم بود یکی از مواد برجسته پرگرام این را بنویسد: خرید کشتی برای خلیجفارس و اگر کشتی در خلیجفارس نباشد تجارت مردم ساکنین سرحدات خلیجفارس به کلی از بین میرود. به واسطه کثرت قاچاق عایدات دولت هم نقصان فوقالعاده پیدا خواهد کرد. بنده خیلی آرزو دارم از این هیئت دولتی که طرف اعتماد کامل بنده هستند یک اطمینانی بدهند که در آتیه خیلی نزدیکی برخلاف سابقین یک اهتمام فوقالعاده نسبت به خلیجفارس خواهند کرد و مبادرت در خرید کشتی برای جلوگیری از قاچاق و جلوگیری از دزدهایی که دیروز در جزیره هنگام یک عده بیگناهی را کشتهاند و قتله هم معلوم است و چیزی هم نبودهاند بکند اما در آنجا هیچ قوه نیست. کی جلو آنها را بگیرد؟ هیچ در مقابل هست؟ ولو یک نفر هم باشد خیلی کم است. این عرایض بنده راجع به این قسمت بود یکی هم راجع به یکی از مواد پرگرام است که در سابق این ماده جزء تشریفات پرگرامها بوده اما امروز یکی از اصول مهمه پرگرام است و آن تشیید و حفظ روابط حسنه است با دول متحابه بنده گمان میکنم یک جملهای که لازم بر این جمله افزوده شود آن حفظ بیطرفی است. دولت ایران باید این ماده را کاملاً تحت نظر قرار بدهد و طوری در حفظ و وقایه این ماده از پرگرام بذل مساعی بکند که فرق آن متصور نباشد یعنی موقعیت مقتضی این است. از جمله عرایضی که بنده داشتیم این است که حقیقتاً باید اعتراف کرد که مخارجی را که دولت میکند و زندگانی مستخدمین دولت متناسب با زندگانی اهل مملکت نیست. هیچ تناسبی بینشان نیست بلکه میخواهم عرض کنم تناقض هست. بعد از جنگ بینالمللی اوضاع زندگانی مردم دنیا تغییر کرد و اگر مراجعه بفرمایید هر یک از ملل متمدنه یک تغییراتی در ترتیب زندگانی خودشان دادهاند از قبیل جلوگیری از ورود اشیاء غیر لازم و غیره به خلاف ما چندی پیش لایحه منع اشیاء تجملی و زایده آمد در مجلس و مطرح شد بدبختانه مسکوت عنه ماند. در صورتی که اگر ما از این راه یعنی به واسطه جلوگیری از مالالتجاره زایده و اشیاء تجملی صادرات و وارداتمان را نسبتاً تعدیل نکنیم حقیقتاً رو به مرگ میرویم. از جمله عرایضی که میخواستم بکنم این است که امروز یکی از تحمیلات فوقالعاده بر ما ما این پولی است که به جهت بنزین و نفت میدهیم در صورتی که ایران روی دریای بنزین و نفت ایستاده اما بدبختانه قیمت نفت و بنزین در ایران به مراتب گرانتر از قیمت نفت و بنزین است در لندن میگویید نه؟ سوال کنید یعنی در لندن نفت ارزانتر است اگر دروغ میگویم تکذیب کنید. اگر از آنجا وارد کنیم ارزانتر است...
شیروانی - یعنی نفت ایران در آنجا
کازرونی - انگلستان که نفت ندارند بنده میخواستم تذکر بدهم که این قسمت نفت شمال را به اتباع داخله اجازه بدهند استخراج کنند هر قدر استخراج کنند هر طور استخراج کنند اثر فوقالعاده در زندگانی مردم دارد عجالتاً باقی را به نظر آقایان میگذارم و دیگر بیش ازاین جسارت نمیکنم.
رئیس - آقای دادگر
دادگر - عرض کنم که در این پروگرام یک مسأله مهمی است و یک تذکری هم به آن مسأله مهم داده شده که وکلای شمالی را بالاختصاص حامی متصدی کابینه کرده آن مسأله و عده صریحی است که آقای رئیسالوزرا دادند اولاً عقیده ما راجع به آقای هدایت این است که مرد صریح و قویالقولی است که وعده میکند شوخی نیست. ملعبه نیست. وعده که میدهد عملی است و وعده را از دهان ایشان قول تلقی میکنیم و امید واری قطعی داریم که در اوضاع اقتصادی بالاخص راجع به قطعات شمالی یک اوضاع مساعدی فراهم کنند و این مسألهای است که توجه ما را بالاخص به این کابینه جلب کرده عرض کنم که سایر تذکرات را بنده مانع نمیبیننم بالاخره این فرمولی که اینجا صحبت شد بنده خیلی خوب میدانم چون بنابراین بود که مخالف و موافق صحبت میکردند بعد معلوم شد که خیر مخالفی نیست فقط تذکری بود از محذوفها و این هم طور بدی نیست برای این که ممکن است یک کارهایی از نظر دولت فراموش شده باشد و یادشان بیاورند. این موضوع را هم که طرف توجه وزارت مالیه است بنده میخواهم چون اینجا مذاکرات شده بود عرض کنم مسأله دکتر میلسپو در این مجلس طوری صحبت میشود کانه ییک جریان مخالفی دارد و یک جریان موافق و جریان موافق میخواهد جریان مخالف را متقاعد کند که کنترات او را بیاورند به مجلس. وزیر مالیه، رئیس دولت. همان رئیس صریحی که عرض کردم وعده کردند که کنترات او را بیاورند در مجلس و در دسترس ما میگذارند و ما میتوانیم نسبت به آن اظهارنظر کنیم و بالاخره میخواهند تعدیل بکنند چون تجربیاتی دارند و میخواهند تجربیاتشان را روی کاغذ بیاورند و بالاخره هم ما حاکم بر قضیه هستیم بنابراین چه جای نگرانی است و این مسأله هم برحسب گفته و اقوال دولت میخواهد آمد. اصلاً بنده اینجا عقیده دارم. عقیدهام این است که مسأله کنترات دکتر میلسپو غالباً به عنوان تعدیل گفته میشود. بنده این طور فکر نمیکنم. بنده خودم آن اتیارات دکتر میلسپو را خواندم ولی مبهم است و باید روشن بشود. چون گاهی تعبیر مخالف دارد و غالباً مزاحمتی که بین دولت میلسپو تولید میشود در نتیجه آن ابهام است و اگر دولت متفرس شده باشد که باید این ابهام را مرتفع کند که یک وضعیت روشنی داشته باشد که بعدها با یکدیگر مصادم نشوند خیال میکنم این فکر به این روشنی و به این اندازه موجه فکر خوبی است و این فکر مشترک بین همه است که لایحه باید مطالعه شود و اگر باید تعدیل و پس و پیش بشود باید کرد بعد هم در دسترس ما میگذارند جای نگرانی هم نیست که این اصلاحاتی که میکنند زیاد و افراط و تفریط باشد. خود ما حاکم بر قضیه خواهیم بود و جریان این طرف و آن طرف نیست. بالاخره خخود دولت کسی است که این کنترات را ده روز پنج روز دیگر در دسترس ما میگذارد و پس از آنکه گذارد ما در آن اظهارنظر میکنیم. عرض کنم یک حرفی آقای کازرونی زد خیلی برای بنده موثر واقع شد. بنده سالها معاون وزارت داخله بودهام و در وزارت داخله کار کردهام و تابلو مقایسه مابین گذشته و آینده وجود بنده است و حالا که میبینم وکیل فارس از زیره هنگام صحبت میکند میبینم که چقدر جریان به صورت عادی است و چقدر به طرف آرامش میرود که این نقاط محل نظر است در صورتی که سابقاً خیابان ناصریه مامون نبود. در خیابان لالهزار تأمین نبود. بنده معاون وزارت داخله بودم
مسلح بودم و تحت حفاظت ژاندارم بود که توی کوچه راه بروم و این حالا برای بنده چقدر شایسته توجه است که با دولت حاضر مباحثه راجع به جزیره هنگام و خلیجفارس میشود. ما واقعاً خیلی خوشوقت هستیم و مقروض وضعیت میباشیم که این آبادیها را به ما داده که این طور توسعه فکر پیدا کردهایم. یک یادآوری شد از اشیاء تجملی بنده عرض میکنم کلمه (اقتصادیات) یک جمله است که اینها از فروع و متفرعاتش است و خیال نمیکنم هیچ دولتی بخواهد یا بتواند تمام فروع را در لایحه پرگرامش جا بدهد. البته وقتی که دولت میگوید: من به اقتصادیات موافقم و ناظر به فروعات هستم و تهیه میکنم البته یکی از فروعات خیلی مهم او هم مسأله اشیاء تجملی است و اگر نظر مبارکتان باشد همیشه خود بنده مدافع بودم و عقیده داشتم که این جریان را باید بالمره منع کرد و این رقابتهایی را که بین طبقات دوم و سوم و اول هست مرتفع کرد و بالاخره زندگیمان را یکنواخت بکنیم که رفع این محظورات بشود و راحت بشویم بالجمله بنده به اخلاق دولت و رئیس دولت آگاهم که با روی خوش و اراده خوب با این مذاکرات مواجه هستند و اگر واقعاً هم آنها چیزی یافتند که باید به آن عمل کرد و باید آن را ماخذ قرار بدهند خواهند داد و امیدوار هستم که این دفعه هم بر خلاف عادت ببینیم که این مواعید صورت عملی پیدا میکند. ما وکلای شمالی ترصد داریم و امیدواریم که قضایایی که ما را فلج کرده و اوضاع ما را وارون کرده اصلاح شود و یک اوضاع مساعدی پیش بیاید. به علاوه یک چیزی هم در ختام مذاکرات خودم عرض کنم. همان طور که عرض کردم این فکر خوبی است که در ما تولید شده. این فکر ترقی خواهی که غالباً در مجلس شورای ملی هست میبینم که اگر یک کسی بخواهد هفت تا موضوع را اصلاح کند آقایان قناعت نمیکنند و میخواهند هی نمرهاش بالا برود و این یک حالت ترقی خواهی است که در مجلس شورای ملی ایجاد شده و این فکر خیلی خوبی است ولی بنده خیال میکنم که بهترین شقوق این است که دولت یک نمره از امور را (کما این که کرده) که از خودش قوه انجام آنها را میبیند تعهد بکند (اگر باید یک چیزهای نوی بر زندگانی خودش بیفزاید) و اگر رفت به خلف خودش وا بگذارد و به نظر بنده وعدههای قطعی کوتاه بهتر از وعدههای وسیع بینتیجه است (نمایندگان - صحیح است)
رئیس - آقای مدرس
مدرس - اولاً خودم را تبریک میگویم که اول وقتی است که موفق شدیم به یک حاج رئیسالوزرا این همه کابینهها که تشکیل شد در رأسش حاجی نبود و این یک موفقیتی بود که موفق شدیم و خودم را تبریک میگویم و اقتدا میکنم به آن مستعینی که ابتدا به بسمالله کرد و من هم ابتدا میکنم به بسمالله الرحمن الرحیم اعتراض در دستور دولت از حیث متعرض منقسم بر سه قسم است و از جهت تعرض چهار جهت میتواند داشته باشد متعرض یا مخالف است. میگوید من مخالف دستور و پرگرامی هستم که روی کاغذ آمده است. یا مخالف اشخاص او هستم از حیث عیبی که در آن اشخاص است. اینها حیثیات است. مخالف است یا موافق است یا ممتنع البته ممتنع هم دو قسم میشود یک لاادری و یکی ادری لا. فعلاً عرض کنم که من ممتنع ادری لا هستم ولیکن جهتش بعد از آنکه عرایضم مسموع آقایان شد واضح میشود...
یاسایی - ادری لا همان مخالف است
مدرس - یک مخالفی است که ممکن است موافق بشود مخالف معقولی است. حیث مخالفت را عرض میکنم یا از حیث دستور است که در این ورقه نوشتهاند یا از حیث اشخاص آن است یا از جهت کیفیات تشکیلش است یا از جهت مقتضیات وقت. البته همه آقایان این عرایضی که کردم ملتفت معنایش هستید و شدید.
یک دفعه هم میشود هم رئیس دولت و هم افراد دولت مردمان خوب شایسته هستند لیکن حیث وقت مقتضی تشکیل آنها نیست. یک وقت میشود که خبر خدای نخواسته افرادش منقصتی دارند. یک دفعه هم کیفیت تشکیلش خوب نیست بنده هر چهار جهت را آقایان دولت حاضر عرض میکنم که منشا امتناع من است. البته بعضی اوقات میشود که الا هم فالا هم است. مثلاً یک عیبی در دستور است بعضی اوقات خدای نخواسته یک عیبی در افراد است و کابینه سوراخ دارد. این کابینه اگر هفت تا ملک باشد به درد نمیخورد. یک دفعه کیفیت تشکیلش درست نیست. کابینه و تمام کارهایی که در مملکتی دارای حکومت ملی است باید مستقیم یا غیر مستقیم به اراده ملت معین شود. اگر خدای نخواسته در این مسأله نقص باشد اگر هشت تا ملایکه هم باشد به درد نمیخورد یک دفعه خیر هیچکدام این عیبها نیست. دستور خوب است افراد خوب است. و همان طور که آقای عدلالملک گفتند قولش خوب است. محترم است. عملی است. همه اینها هست لیکن مقتضیات وقت اجازه تشکیل او را نمیدهد. یک مثل یک وقتی در مجلس (در اطاق تنفس بود) عرض کردم به ساهت شمشیر جوهر دارد بسا هست شمشیر آهنی است یک روز وقت به کار بردن شمشیر آهنی است و شمشیر جوهر دار به کار نمیرود یک وقت هم وقت به کار بردن شمشیر جوهردار است. حالا از اول شروع میکنم. آقایان از مذاکراتی که آن روز کردند و اتکال کردند پرگرام را به پرگرام سابق. همچو حدس میزنم که پروگرام سابق را نخواندهاند...
وزیر مالیه - چرا خواندهاند
مدرس - اگر راست میگویید چند ماده است؟
وزیر مالیه - هیجده ماده
مدرس - چندتایش عمل شده؟
وزیر مالیه - سه چهار تا
مدرس - سه چهار تا؟! این مطالعه است؟! (خنده نمایندگان) چندتاش عمل شده چندتاش مانده است؟ ملتفت شدید. حالا برایتان میخوانم. در یک جلسه نشستهاند (و حق هم با آنها است) پروگرام بنویسند هر کدام یک پیشنهادی کردهاند بعد گفتهاند آقایان وکلا که ملتفت نیستند به پرورام آقای مستوفی هم که رأی دادهاند. همان را پروگرام قرار میدهیم. غافل از این که پروگرام موادیش که عمل شده است موضوع ندارد پروگرام را خودتان هم مطالعه نکردهاید اگر مطالعه میکردید اول پروگرامی است که تویش یک ماده ندارد و آن تطبیق جمع و خرج است. این پانزده سال بیست سال مشروطه اول پروگرامی است که در آن تطبیق جمع و خرج ندارد. آن وقت میگویند مسأله کنترات میلسپو فرعی است. اگر پروگرامهای این بیست ساله را پیدا کردید میبینید که در تمام آنها تطبیق جمع و خرج را دارد. این اول پروگرامی است که در آن ماده تطبیق جمع و خرج را ندارد. آن وقت مسأله فرعی است! این اصل نظر است. مسأله تطبیق جمع و خرج در مملکت از نظام بهتر است به جهت این که نظام پول میخواهد. از سیاست خارجه بهتر است. خارجه وقتی که ما مطلعیم سیاستش حکمفرما است. چیزها دیدهایم. حالا داخل اینها نمیشوم. اولاً افراد ایرانیها را تجربه کردیم یعنی بنده تجربه کردهام. به عقیده بنده همه خوبند. یعنی عالماً عامداً نسبت به مملکت خبط و خیانت نمیکنند. بنده هم در سفر و هم در حضر هم افراد عالی و هم افراد دانی را تجربه کردهام لیکن اگر رندها بگذارند عمده مسأله سر این است که باید موقعشناس شد و در موقعهای سخت باید یک کابینه تشکیل بشود و تشکیل داد که بتواند مقاومت با هرگونه پیش آمدی بکند نه این که بخواهند. همه میخواهند. عقیدهام در ایرانی این است که اینجا میگویم ایرانیها تماماٌ وطنخواه هستند. هیچ استثناء ندارد اما استعداد کم است. یکی هست از شغال میترسد خوب. علاجش را نمیشود
کرد. خوب آدمی است. اما از شغال میترسد باید کابینه را به مقتضیات وقت تشکیل بدهند من عقیدهام این است که این کابینه مقتضی امروز نیست. موقعیت ایران امروزه در معرض موقعیت جنگ عمومی است در تمام دنیا...
رفیع - این طور نیست آقا
مدرس - بسیار خوب عقیده شخص خودم را میگویم من عقیده شما را نمیگویم. عقیده شما آن اولی بود که رأی دادید رفت من عقیده خودم را میگویم. من عقیدهام این است که دولتی که حالا تشکیل شده است ماده اول پروگرام او را که یکی از آقایان که گویا آقای کازرونی بود به آن اشاره کردند. این ماده آن روز اول که نوشته شده (حسن روابط با دول متحابه) آن روز که نوشته شده بود لفظ خالی بود و امروز علاوه بر لفظ یک چیزهای دیگر و یک استحکامات دیگری میخواهد. نمیگویم نمیتوانند. باید محکم باشد تا بتوانند. همین قسمی که میخواهند بشود. نه بخواهند و نشود. عرض میشود من صلاحیت نمیدهم از برای خودم که داخل در افراد شوم زیرا افراد را همه میشناسید و یک چیز تازهای نداریم که نگفته باشد. همه وزیر شدهاند. مقصود عرض بنده در این ماده اولی بود و من تعبیر میکنم سیاستمان را و شاید این تعبیر به ذهن شما یک قدری دور بیاید. سیاست ما ایرانیها باید سیاست بز کوهی باشد. آقایان اگرچه بعضیشان تفنگ دست میگیرند ولی بدبختانه ندیدهاند یک شکاری و اثرش این است که دستشان را گذاشتند و یک گنجشک هم نزدند (خنده نمایندگان). سیاست بز کوهی آن است که همیشه بینالطلوعین چرا میکند که به قدری روشن باشد که علف را ببیند اما به قدری روشن نباشد که صیاد او را صید کند. ما ایرانیها هم باید سیاستمان طوری باشد که زندگی کنیم اما صیاد ما را صید نکند (نمایندگان - صحیح است) حالا یک مسأله مشکلی نیست مرد شجاع میخواهد. مرد شجاع آن است که موافق عقیدهاش بگوید و بکند. هر کس قابل این مسأله است و در تمام وقایع خیلی بزرگ میتواند استقامت کند و هر کس در همت خودش دید که موافق عقیدهاش میتواند بگوید و بکند او قابل وضعیت امروزه و جنگ با وضعیات است. عقیده ایرانی پاک است. بنده از جانب تمام ایرانیها قلبم مطمئن است که عاشق ایرانند و نمیخواهند ایران را به کسی بدهند. لیکن افسوس شجاعت نیست. شجاعت که نیست عقیده زود عملی نمیشود. بنده تنقید هم نمیکنم. هر کس در خودش قابلیت این را دارد و ملت هم درباره او صاحب این عقیده است قابل امروز است که معلوم نیست وضعیات چه میشود. بنده نمیگویم وضعیات طوری شده است. شاید یک وضعیاتی بشود خارج از عادی. وضعیات عادی آدم عادی میخواهد. وضعییات غیر عادی آدم غیر عادی. بنده چون درباره آقایان سراغ ندارم لهذا ممتنع هستم. وقتی که داخل عملیات شدیم و انشاءالله شجاعت و ایستادگی به بینم آن وقت این ممتنع شاید موافق معقول یا موفق غیرمعقوب بشود. پس غرض عرض بنده تذکر به اصل اساس است و انشاءالله الرحمن تذکر به اصل اساس اسباب تالم نمیشود. چون آقای حاج الرئیسالوزرا را خیلی فرمایشاتشان را اهمیت میدهم اینجا از قانون خودم دست میکشم. چون من معترض فرمایش کسی نمیشوم. اینجا در پرگرام و دستورشان یک عبارتی نوشتهاند - نوشتهاند: (انشاءالله الرحمن با موافقت مجلس شورای ملی کار خواهیم کرد). کسی که میخواهد با موافقت مجلس شورای ملی کار بکند از قدم اول میباید بکند. حکایت آقای وزیر عدلیه نباشد که رفتند خراب کردند آن وقت آمدند گفتند بیایید کمک کنید درست کنیم. باید رفاقت را از اول کرد. در خرابی هم شرکت باشد. نه این که خراب کنند بعد بگویند بیایید با هم درست کنیم. این عملی نیست. عرض کردم همه افراد ایرانی خوب هستند. این سی و هشت وزیری هم که تاکنون پیدا کردهایم همه خوبند. ولی یک وقت ما
نشستهایم شما هشت نه نفر وزیر میآورید اینجا کسی که میخواهد با مجلس شورای ملی کار کند (من نمیگویم رسماً چون همه چیز رسمی نیست) باید با وکلا تبادل آراء بکند در تشکیلش آن هم در این موقعیت. در این موقعیتهای بزرگ غیر از اراده ملت همه چیز به درد نمیخورد. قابل مقاومت اراده ملت است. نمایندگان ملت هم آقایانند. البته آقایان مطابق اراده موکلینشان رأی میدهند شما مشورت که نکردید. در پروگرام هم که مشورت نکردید هیچ مطالعه هم نکردید. بنده مدعی هستم که مطالعه نکردهاید. در مطالعه کردنش هم البته ماده به ماده باید با آقایان مذاکره کرده باشند و همه در یک خط باشد. به خصوص در این مسألههایی که اشاره شد که یکی ماده اول باشد حسن روابط در کابینه اول آقای مستوفی لفظ خالی بود و مثل همیشه زینت دستورها بود. ماده اول حسن روابط است. این هم یک طرفی است این را بدانید که حسن روابط که ما در پروگرامهامان مینویسیم یک طرفی است یعنی از ما به دیگران. اما از دیگران نسبت به ما چه؟ دیگر گفتگویش نیست امروز باید حقیقت زیادتر باشد حالا وارد میشویم در مواد که اگر آقایان تبادل آراء نکردند حالا تبادل آراء بکنند و شاید حالا موفق بشویم که یک خط مشی درست کنیم. ماده اول که لفظ بود و باید حقیقت پیدا کند حسن روابط با دول متحابه است. (ماده دوم اصلاح و توسعه امور تجارت و تسهیلات راجع به ترانزیت و رفع اشکالات موجوده آن) عملی نشده است و گمان نمیکنم آقایان هم عملی بکنند از خداوند توفیق آنها را میخواهم (اهتمام در ترویج و ترقی زراعت مخصوصاً سعی در تکثیر محصولات قابل صدور از قبیل پنبه و ابریشم و امثال آنها و بستن سدها) عملی نشده است و نمیشود. فقط یک مستشار با ده بیست هزار تومان خرج درست میشود. (تهیه لایحه برای فروش خالصهجات) که مطرح است و یک شور هم شده است. انشاءالله شور دومش هم میشود و از آقایان خواهش میکنم که اجرا بکنند تأسیس بانک دولتی با یک شعبه رهنی) این نصف مادهاش درست است (تهیه و تقدیم لوایح لازمه برای اصلاحات راجعه به امور مالیه که عملاً ضرورت آنها ثابت گردیده است) آقای حاج مخبرالسلطنه: شما جزء کابینه بودید. این ماده یعنی چه؟ سابق یک لفظی نوشته بودند. تجدید کنترات میسیون آمریکاییها خلاف نزاکت بود لفظ بهتری برایش جستهاند. آنهایی که عملاً ضرورت آنها ثابت شده است چه بوده؟ جز کنترات دیگر میلسپو دیگر چه کاری است؟ آقایان مطالعه نفرمودهاند یا نخواستهاند که معنیش این باشد. (تقدیم لوایح تدریجی برای اعطای امتیازاتی که برای استفاده از منابع ثروت مملکت لازم است و تقدیم و تشویق اتباع داخله از حیث سهولت) این که اتفاقاً عملی نشد که امتیاز به اتباع داخله بدهند. حالا امیدواریم چون آقای حاج مخبرالسلطنه در این مسأله یک خصوصیتی دارند یک امتیازاتی به داخله داده شود. چون ایشان همیشه نسبت به قواعد عامه یک امتیازی داشتهاند از ایشان خواهش میکنیم که در این مسأله سعی بفرمایند انشاءالله الرحمن عملی بشود و یک امتیازاتی به داخله بدهند که داخله هم به کار بیفتد بلکه یک کمکی به اقتصادیات بشود (تسریع در تأسیس کارخانه ذوب آهن) شروع شده است انشاءالله تکمیل هم میشود (اصلاح و توسعه راههای شوسه) که مشغولند (اجرای تصمیم مجلس پنجم راجع به نقشهبرداری خطوط آهن) این هم الحمدالله یک قدریش شده است (استحکام تشکیلات و وزارت داخله) اینجا یک کلمه حرف است و آن این است که ما رسممان این است که اصلاح هر وزارتخانه را خیال میکنیم معنایش این است که وزیر برود چند تا را بردارد و یک چندتایی را بگذارد. ابداً ما در این مدتهای مدیده اصلاح وزارتخانه را غیر از این چیزی ندیدیم و حال آنکه صدبار گفتند بابا یک قانون تشکیلاتی بنویسید بیاورید. وزارتخانه باید قانون تشکیلات داشته باشد. یک وظایفی داشته باشد. هیچکس
این کار را نکرد. اما به مجرد این که همین آقایان امروز که پروگرامش بگذرد پس فردا پنجاه تا برداشته میشود و پنجاه تا میگذارند. هر کس در حوزه وزارتخانهاش این را اصلاح میداند که چندتا را گذارند. به عقیده بنده معنی این عبارت این است که یک قانونی برای تشکیلات و یک قانونی برای وظایف آنها معین کنند که آنها چه کار کنند. آقای کفیل وزرات خارجه: خواهش دارم عقب من بیایید دم دروازه از یک مامور خارجه که میخواهد برود بیرون ازش بپرسید میروید آنجا چه کار کنید. میگوید میروم آنجا تبعه را حفظ کنم. تبعه را حفظ کنم هم قانون است؟! هر وزارتخانه یک قانون تشکیلاتی میخواهد و یک وظایفی که آنها عمل کنند چه داخله باشد چه خارجه. میخواهم بگویم که شماها این معنی را برای این ماده نکنید و فردا پنجاه نفر را هم سر من نریزید که آنها را برداشته باشند. و پنجاه نفر دیگر را جایشان گذاشته باشند. این اصلاح است؟! اینجا یک لفظی است که مناسب با این پرگرام است و مناسب با آن پروگرام آقای مستوفی نبوده است. اینجا ماده دوازدهم وشته است (تکمیل قوانین موجوده راجع به امور قضایی) این مناسب پروگرام امروزه هست اما مناسب آن پرگرام نبود. آنجا باید بنویسند تخریب. آن روز نوشتند تکمیل ولی باید بنویسند تخریب. گویا آقای شیروانی اظهار کردند که امیدواریم همین طور که شروع کردهایم به آخر هم برسد ولی شاهنامه آخرش خوش است. (بسط و توسعه مدارس ابتدایی) که این آقا (اشاره به آقای وزیر معارف) یک قدری شروع کردهاند و آن آقا هم (اشاره به آقای بدر) شروع کردند و انشاءالله امیدواریم انجام بگیرد (تقدیم لوایح لازمه برای توسعه خطوط تلگرافی) یک لایحه به مجلس آمد که از فلان ده سیم بکشند به فلان جا و دویست سیصد هزار تومان هم گویا برآورده کرده بودند بنده اینجا تعقیب میکنم اظهاراتی را که کراراً آقای تقیزاده فرمودند و بعضی از آقایان هم در تعقیب آن فرمایشاتی فرمودند که اینگونه مخارج الاهم فالاهم است. اگر یک بلوکی به یک بلوکی سیم تلگراف داشته باشد البته خوب است. اگر دهات مان تلگراف بیسیم هم داشته باشد خوب است. اگر در تمام جاها پستمان هم با طیاره برود خیلی خوب است. اگر چه گویا این طیارانی هم که داشتیم ناخوش شدهاند و محتاج به معالجهاند چون هیچ دیگر نمیبینم به پرند مقصود این است که هر چیزی که به کار میخورد فلج میشود. بنابراین باید دولت این مخارج را الاهم فالاهم منظور بدارد. اگر این دویست سیصد هزار تومان را که خرج سیم تلگراف میکنید سد به بندید خیلی بهتر است. آن هم خوب است اما وقتی که پول داشته باشید. بنده به کلی مخالفم با فرمایش آقای فهیمالملک که میگویند هرچه پول پیدا میشود خرج اداره کنند. چرا؟ برای چه؟ به کدام دلیل؟ به کدام قانون؟ پول من را سیم بکشند از اسفه به قمشه که قصبه من است و سد اسفرجون را نبندیم که پنج هزار نفر نان بخورند؟!
نگهبان - سد اهواز
مدرس - بنده سد خودم را عرض کردم هر کسی یک سدی دارد. سد اهواز مال اهوازیها است. سد اسفرجون مال ما قمشهها است. اینجا مقصود این است که پرگرام خوب است ولی سوراخ دعاگم شده است. این سیصد هزار تومان که خرج بیسیم تلگراف است از فلان ده به فلان ده اگر خرج چهارتا سد بکنند برای ملت بهتر است برای سیاست شما بهتر است. بله. البته انشاءالله خدا توفیق بدهد وقتی که پول پیدا کردیم دیگر بعد از این تلگراف بیسیم است. عرض میکنم پیشبینی کنید دنیا را. هرچه که میخواهید بسازید نگاهتان به آتیه باشد. دنیا میرود روی این که همه جا تلگراف بیسیم باشد. ما هم باید تلگراف بیسیم درست کنیم. دنیا میرود به این که همه جا طیاره داشته باشد. طیارههای
ما لنگ میشود. شما اسباب جنگتان را که میخواهید درست کنید ببینید دنیا چه جور میشود. دنیا میرود آنجایی که تمام با طیاره حرکت کنند طیاره ما ناخوش میشود. رجوع کنید به طبیب. اینجا یک طبیبی نیست که بتواند این طیارهها را چاق کند؟! عرض میشود (تقدیم لوایح لازمه) که عمل نشده است (تجدیدنظر در قانون استخدام) که از اهم امور بود هرچه کمیسیون داد زد بابا پیشنهادات را بیاورید اینجا کسی نیاورد (تأسیس شورای دولتی) یک قانون بیمصرف بیمعنایی یک شور درش شد و شاهزاده نصرتالدوله هم خیلی اصرار در آن داشتند ولیالحمدالله نگذشت (تزیید و توسعه قوای امنیه) اینجا یک مسأله است آقای قائم مقامالملک صحبت داشتند از میمون. بنده هم یک مثلی اینجا دارم که یادم آوردید و متعلق به قوای امنیه است و آن خلع اسلحه است. اصلاً یک قانونی از مجلس دوره سابق گذشته است و آن قانون حمل اسلحه است.
ماده اول - هیچکس نباید در شهرها هیچ نوع اسلحه ناریه با خود حمل نماید
ماده دوم - طبقات نظامی فقط در هنگام ماموریت خدمت نظامی و در مواقع مشق اسلحه گرفته و بعد از ختم ماموریت مذکور یا عملیات نظامی اسلحه ناریه خود را در مراکز خواهند گذاشت.
ماده سوم - مأمورین حفظ نظم و امنیت از قبیل پلیس و ژندارم و امنیه فقط میتوانند اسلحه را که دولت برای آنها معین داشته است حمل نمایند.
ماده چهارم - اشخاصی که به قصد شکار و یا مسافرت با اسلحه میخواهند از شهر عبور نمایند باید برحسب اجازه کتبی اداره نظمیه باشد.
ماده پنجم - هرگاه کسی با مواد این قانون مخالفت نماید اسلحه او ضبط و خودش از بیست و چهار ساعت الی ده روز حبس یا از یک تومان الی بیست تومان جریمه شود.
ماده ششم - این قانون در ظرف یک هفته پس از تاریخ انتشار در تهران و در ظرف یک ماه در سایر بلاد به موقع اجرا گذاشته خواهد شد.
از زمان اقتدار مقام حالیه خلع سلاح در این مملکت بنا شد و نفهمیدم منشأش چه بود. البته مسأله نظری است. مسأله بدیهی نیست. مسأله نظری است که آیا خلع اسلحه از عموم صلاح است یا نه...
روحی - صلاح است
مدرس - بسیار خوب باید مجلس رأی بدهد کار باید از مجلس بگذرد...
وزیر مالیه - چه چیز
مدرس - همین مسأله را. هر کاری در مملکت حکومت ملی میشود باید به اراده ملت باشد و باید به مجلس شورای ملی رأی بدهد. مسأله نظری است. چرا اولاً ما تا قوای مسلح کافی به قدر تمام مملکت پیدا نکنیم هر قومی و هر جمعیتی باید خودشان را بتوانند حفظ کنند...
دشتی - دولت باید حفظ کند.
مدرس - بنده گفتم نظری است. عقیده همه را نگفتم یک حدود و سرحداتی داریم که هر کدام با جاهای دیگر با ایلات دیگری سرحد دارد. دولت هر وقت توانست یک قوه مقتدره کافی تشکیل بدهد باید به آنها بگوید تفنگتان را بدهید. امروز هر کدام کاغذ دارید. نمیدانم آقای شیروانی دارند یا نه. بویراحمدی تا پشت سمیران و خود سمیران تاختهاند...
بعضی از نمایندگان - نتیجه داشتن اسلحه است
مدرس - نیست. چرا. برای این که از آنها که زورشان رسیده است تفنگشان را گرفته است و از آنها که زورش نرسیده است نگرفته است. بویراحمدی را که خودتان میشناسید. بویراحمدی و ممسنی را که زورش نرسیده است تفنگ دارند. دهات دیگر که
زورش رسیده گرفته. باید از دزد بگیرد و از غیر دزد نگیرد. بنده این مسأله خلع اسلحه را در مملکت ایران نظری میدانم. یک مسأله خیلی واضح بدیهی نمیدانم. مسأله میدانم که باید هیئت وزرا با کمال آزادی در هیئت خودشان مطرح بکنند. اطرافش را در نظر بگیرند و همه جای مملکت را در نظر بیاورند و صلاح این مملکت را ببینند که همه تفنگهایش باید یک جا باشد یا نه. آنچه به نظرشان رسید پیشنهاد مجلس بکنند. بنده به قدری این مسأله را نظری میدانم که آقایان اگر درش تامل بکنند و حدود و خصوصیات اییلات و طوایف و سرحداتی که ایلات ما با ایلات خارج دارند درش تامل نمایند شاید تصدیق بفرمایند که مسأله نظری است. حالا کار ندارم بنده این مسأله را تذکر دادم حکم از اینجا برود و دیگری اجرا کند. هر چه هست از اینجا باید باشد. اراده ملت حاکم است. اما مسأله میمونی که آقای قائم مقام الملک گفتند. یقیناً آقایانی که وکیل خمسه هستند میدانندکه خوشبختانه باید بختانه من هم این طور شدهام چون یک املاکی این مسجد در خمسه دارد همهاش به من مینویسند که امسال شما متوقع مالالاجاره نباشید زیرا خوکها نمیگذارند زراعت بشود. به واسطه این که اسلحه خوکها را که نگرفتهاند اسلحه بیچارههای پا بستهها را گرفتهاند. یا دولت باید به امنیه خودش حکم بکند که جلوگیری کند یا طوری بشود که خود ما جلوگیری کنیم. حالا آنجا به میمون ابتلاء دارند اینجا به این حیوان ابتلا دارند. هرجا ابتلاء دارند. هرجا ابتلاء به یک حیوانی دارند. یا دولت به مأمورین خودش حکم بدهد که در این مسأله جلوگیری کنند و یا اجازه بدهند که مردم اسلحه داشته باشند که رفع این موضوع را بکنند. این مسأله تبعی بود و به جهت تذکر آقایان عرض کردم. مسأله ماده هیجده که ماده آخر پرگرام است (ایجاد وسایل لازمه برای تفتیش سواحل) که شاید نظیر این را آقای کازرونی فرمودند. این ماده آخر مثل ماده اول است یعنی به لفظ زیادتر شباهت دارد تا به معنی نمیدانم ایجاد وسایل لازمه برای تفتیش سواحل شده است یا نشده یا میشود. در هر صورت این هم از توابع آن اولی است. چون میخواهم خاتمه بدهم یک چند تا مسأله دیگر را هم تذکر میدهم تا این که آقای فهیمالملک میگویند دولت مخالف ندارد و همه تذکر دادند بنده هم تذکر میدهم که از این فیض عظمی محروم نمانم. یک مسأله، مسأله سربازگیری است کابینه و مواد کابینه باید به مقتضای احتیاجات روز باشد. یک قانون بسیار خوبی از مجلس گذشت. البته میدانید هر قانونی در دفعه اولش نمیشود به درجه کمال برسد با آقای ذکاءالملک هم تقریباً سه هفته قبل در این باب مذاکره کردیم که این قانون نواقصی دارد و باید دولت تحت نظر بیاورد و یک موادی برای رفع نواقصش تنظیم نماید این یک مسئله. مسأله دیگر موضوع اجرا است. بنده میخواهم به شما اینجا اطمینان بدهم که آنچه افراد قشون اجباری گرفتهاند اکثریت مطابق این قانون نیست حالا نمیتوانم همه را بگویم ولی اکثریتش نیست. یا آنهایی که مباشر بودهاند اغراض شخصیهشان مانع شده. یا آنهایی که مباشر بودهاند قانون بلد نبودهاند. بالاخره در همین مسأله هم من تقاضا کردم که هر دولتی هر وزیر جنگی که در این مسأله شک دارد یک کمیسیونی تشکیل بدهند و الان اینهایی را که گرفتهاند یکی یکی بیاورند تحقیق کنند تا معلوم شود. چرا این را من اهمیت میدهم به جهت این که یکی از رأیدهندگان این قانون من هستم و از تمام یا اکثر نقاط ایران به من نوشتهاند که شما چرا اظهار موافقت کردید. گفتم عقیده من این است که اگر این قانون اجرا بشود صلاح مملکت است. لیکن متاسفانه دیدیم اجرا نشد و اگر جلوگیری از این نشود بنده یک نفری مصمم هستم که اگر قدرت پیدا کردم پیشنهاد نسخش را بکنم. زیرا این قانون اجرا نمیشود و
وقتی که اجرا نشد اسباب زحمت مردم است. اسباب زحمت مردم فایدهاش برای مردم چیست؟ پس باید دولت قانون را در نظر بگیرد اگر نواقصی در نظرش آمد چند ماده بیاورد و مجلس شورای ملی هم مراقبت بکند در این که خود قانون اجرا شود. اگر قانون اجرا نشود و توی ذهن مردم بخورد برای ما تعریفی ندارد. ما باید قانون درست کنیم که به درد مردم بخورد و صلاح مردم باشد. وقتی که اسباب زحمت مردم باشد فایده ندارد. پس این مسأله از مسایلی است که بنده تذکر میدهم که فکرشان را صرف کنند هم در اصلاح قانون و هم در نظارت اجرا. این هم از مسایل مهمه است که عرض میکنم که محتاج به سوال و اینها نشود چون بنده سوال و اینها را دوست ندارم و برای این که محتاج نشود به این که ممتنع مخالف بشود این عرایض را کردم این دو تا یک مسأله دیگر را هم تذکر میدهم و آن این است که کارها خوب است در مملکت نشود. از عدمیات ما چندان ضرر نبردیم لکن اگر کاری میشود باید مطابق قانون بشود و الا خوب است کاری نشود اگرچه این حرف من نظیر حرف آقای حاج رئیسالوزرا است و در عرض مواد پرگرام نیست. لکن چه کنم این جزیی را هم میگویم تا شرکت داشته باشم با آن آقایانی که جزیی گفتند و آن مسأله بلدیه است. یک قانون از مجلس گذشت که مأمورین دولت باید لباس وطنی بپوشند که سالی اقلاً یک میلیون بر اقتصادیات مملکت تفاوت حاصل شود.
آقایان: بلدیه اعلان کرده است غیر وطنی بپوشند!! پارچه اش را هم معین کرده است ذرعی بیست و پنج یا بیست و هفت قران این بلدیه کجا است؟! مگر مال این مملکت نیست...
آقای آقا سید یعقوب - بودجهاش را رأی نمیدهیم.
مدرس - به چه مناسبت؟! مگر دولت مستقلی است غیر از دولت مشروطه که مرجعش مجلس است؟! یکی این که هر روز صبح رد میشویم میبینیم فلان جا را خراب کردهاند خوب خراب میکنند پولش را بدهند...
دشتی - میدهند
مدرس - کی میدهند؟ یکیش را بفرمایید
دشتی - برای مصالح عموم است
مدرس - برای مصالح عموم بیایند کلاه من را بردارند؟! هر روز بیایند خانه من را خراب کنند و پولش را هم ندهند؟! در دنیا کجا است که ما یکیش باشیم؟! هر کدام اینها دولت مستقلی هستند؟! باید تابع قوانین این مجلس باشند. میخواهند باشند نمیخواهند آنها را به خیر ما را به سلامت.
جمعی از نمایندگان - تنفس
رئیس - چند دقیقه تنفس داده میشود.
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و به فاصله نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس - آقای حاج آقا رضا رفیع در نطقی که قبل از دستور کردند گویا سوءتفاهمی برای بعضی از آقایان تولید شده است و میل دارند توضیح مختصری بدهند.
حاج آقا رضا رفیع - عرض کنم در ضمن مذاکراتی که راجع به کفایت مذاکرات شده بود اسمی از آقای تقیزاده برده شده بود و بنده همچو تصور کردم که ایشان نسبت به بودجه وزارت فواید عامه مذاکرات را کافی میدانستهاند ولی در تنفس که با ایشان مذاکره شد معلوم شد ایشان هم با ما هم عقیده بودهاند و میل داشتهاند که باید یک قدری صحبت کرد مخصوصاً راجع به جنگل این بود که خواستم عرض کنم ایشان در آن موقع همچو میلی نداشتهاند و مذاکرات را کافی ندانستهاند و میخواستند که بیشتر در این خصوص مذاکره شود.
رئیس - آقای یاسایی
فهیمی - آقای مدرس در ضمن فرمایشاتشان فرمودند...
بعضی از نمایندگان - آقای یاسایی را فرمودند
رئیس - آقای یاسایی را عرض کردم
فهیمی - به بخشید بنده ملتفت نشدم
یاسایی - اشخاص باید در زندگی شخصی یا سیاسی یا در هر مرحله که هستند از نقطهنظر ترقی و تعالی که منتهی آرزوی هر بشری است سعی بکنند که یک مقام ارجمندی احراز کنند آن وقت پشت سرش هرچه شد بشود. یک وقتی با یکی از رفقا گویا در انجمن ادبی بود صحبت میکردیم که نسبت به اشعار شیخ نباید انتقاد کرد. مذاکره هم راجع به این شعر بود که میگوید: (چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد) این فرد اول طوری است که مستمع منتظر میشود که فرد ثانی باید خیلی مهم و جالب توجه باشد. کوه را از هم بشکافد. بعد میگوید (تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم) در صورتی که این فرد خیلی سبک است و اینقدرها اهمیت ندارد. مذاکره در اطراف این شعر بود بنده و یک عدهای از رفقا عقیدهمان این بود که چون شیخ گفته است نباید تنقید کرد. ولی رفقای جوان انجمن ادبی متقاعد نمیشدند و بالاخره شعرهای خواجه و شیخ و اینها را در معرض انتقاد میآورند. حالا آقای مدرس هم همین طورند ولی گاهی زشت و زیبا هم میگویند زشت و زیبا از صنایع بدیع است و نخواستم جسارتی کرده باشم. از صنایع بدیع است و نخواستم جسارتی کرده باشم. از صنایع بدیع فارس است گویا در عربی نیست...
بعضی از نمایندگان - هست
یاسایی - بسیار خوب شاید هم هست. اگر هست خودشان در اواخر مطول خواندهاند. ایشان فرمودند که نسبت به کابینه ممکن است مخالف یا موافق یا ممتنع باشند و یک بیان تازه هم فرمودند که ممتنع دو قسم است یکی لاادری و یکی ادری لا. لا ادری یعنی بنده که ممتنع هستم نسبت به کابینه. نمیدانم خوب است یا بد است. باید ببینم در عمل چه میکنند. آن وقت ممکن است در آتیه موافق بشوم. این معنای ممتنع است مطابق آنچه که موافق به ذهن است ولی موضوع ادری لامسئله امتناع نیست مخالف است...
مدرس - مخالف معقول است
یاسایی - در هر حال این بیانی که شما فرمودید یک بیان تازه بود که بنده حالا میبینم. باز فرمودند مخالفت با کابینه از دو نقطه نظر است یکی مخالفت با خط مشی و پروگرام دولت و یکی از نقطهنظر وزرا که آدم نگاه میکند به کابینه میبیند وزرا آن طوری که باید کاملاً مورد اطمینان و اعتماد باشند نیستند لهذا مخالف میشود یا مشکوک از حالشان ممتنع میشود. یا پروگرام عملی نیست یا برخلاف مصالح مملکت تنظیم و تدوین شده میگوید از نقطه نظر پروگرام با دولت مخالفم. ولی در طی بیاناتشان این طور نظر پروگرام با دولت مخالفم. ولی در طی بیاناتشان این طور فرمودند که با پروگرام مخالف نیستند و نمیتوانند هم باشند چرا برای این که این پروگرامیی است که مجلس تصویب کرده و پروگرام کابینه آقای مستوفی است پروگرامی است که در موقعی که در اطرافش مذاکره و مباحثه میشد حضرت آقا اعتراضی به این پروگرام نداشتید و کاملاً عملی میدانستید ولی حالا چون این وزرا میگویند ما همانها را عملی میکنیم و چون نظر خوبی به وزرا ندارید میگویید عملی نیست. چون این وزرا میگویند همان رویه را قبول داریم و چون شاید نظر خوبی به آقایان وزرا ندارید میفرمایید ممتنع هستم. اما در نظر وزرا یک فورمولی حضرتعالی پیدا کرده بودید قبل از تشکیل کابینه. میفرمودید وزرا را باید از بین وکلاء با قرعه معین کرد و بالاخره حتماً از مجلس بروند در صورتی که در موقع کابینه آقای مستوفی (که بنده هم طرفدار کابینهشان بودم) میفرمودید یک وزیر نباید از مجلس برود. حتی خودم از حضرتعالی شنیدم که میفرمودید باید یک قانونی از مجلس بگذرانیم که وکیل حق ندارد از مجلس برود بیرون خلاصه این که در آن موقع این طور میفرمودید و حالا این طور و این پیشنهاد نمایندگان راجع به طبع صورت صورت مشروح مجلس را بنده حالا فکر میکنم که خیلی خوب است. فرمودند تا حالا ما کابینهای که رئیسالوزرائش حاجی باشد ندیده بودیم...
مدرس - این تعریف بود
یاسایی - بالاخره حاجی بودن که عیب نیست. ولی این کابینه با حاجیهایی که شما طرفدارشان بودید فرقش این است که چندتا حاجیهایی را که شما شاید میل ندارید ما خیال میکنیم بهتر است و در هر حال تفاوتی بین آنها قایل نشدیم همه حاجی هستند. یک مطالباتی فرمودند که کابینه سوراخ دارد...
مدرس - مطایبه نبود حقیقت بود
یاسایی - بنده نفهمیدم. ممکن است شما نسبت به یک وزرایی حسن نظری نداشته باشید ولی اکثریت دارند اما خوب بود و خوشوقت میشدم تصریح میفرمودید...
مدرس - خودشان میدانند
یاسایی - بنده هم میدانم مقصود آقا چیست. اما اگر تصریح میفرمودید که همه میدانستند بهتر بود. فرمودند از چیزهایی که در پروگرام سابق بود و در اینجا نیست و خیلی مورد توجهشان شده بود مسأله تعدیل دخل و خرج و میسیون آمریکاییها بود. بنده هم با حضرتعالی موافقم دولت حاضره هم نهایت درجه با این نظریه موافقت دارد که جمع و خرج مملکت باید کاملاٌ معلوم باشد هیچکس با این نظریه مخالف نیست و این جزو قضایایی است که پیش همه مسلم است پیش مجلس. پیش جامعه. فرمودید سیاست خارجی تأثیرش وقتی است که ما معطل باشیم. این را هم موافقم و تصدیق میکنم و به همین لحاظ مجلس هم طرفدار میسیون آمریکاییها است برای این که جمع و خرج را تنظیم کردهاند ولی فقط همین کار را کردهاند. بنده و آقای شیروانی و آقای آقا سید یعقوب و یک عده از رفقایمان طرفدار میسیون آمریکاییها و دکتر میلسپو هستیم و مدتی است میدویم و آنچه میتوانستیم و در عهده اختیار و اقتدار ما بوده است اقداماتی که برای تجدید کنترات آنها لازم بوده است کردهایم. مقامات عالیه هم نهایت درجه میل را دارند که کنترات آنها تصویب شود. خود بنده از شخص اعلیحضرت شنیدم که فرمودند رفتن دکتر میلسپوسم است (نمایندگان - صحیح است) این عین بیان شاهانه است و مجلس هم که بالاخره چهره مخالفت نشان نداده که بعضیها نگران شدهاند. بنده از دوره پنجم طرفدار میسیون آمریکاییها در مجلس بودهام و حالا هم هستم ولی یک معایبی در کارشان هست که البته در موقع تجدید کنترات آنها خواهم گفت. شاید یک معایبی در کار اینها باشد که به نظر دولت برسد و البته باید اصلاح کند. بالاخره در دوره چهارم در کنترات اینها یک چیزهایی قید شد که صلاح ما نیست دوباره آنها را تکرار کنیم. مثلاً نوشته که دولت ایران و مجلس ایران نمیتواند بدون جلب نظر رئیس کل مالیه تعهد مالی بکند. و این قید به عقیده بنده برای استقلال دولت ما و استقلال قوه مقننه ما خوب نیست. خوب وقتی که بنا شود ما هیچ تعهد مالی بدون جلب نظر مستخدمین خارجی نتوانیم بکنیم دیگر مجلس شورای ملی معنی ندارد. موضوع دیگر مسأله حکمیت است در کنترات دکتر میلسپو که بنده خواندم در آن قانون نوشته که اختلافات حاصله بین دولت ایران و مستخدمین آمریکاییها به حکمیت برگذار خواهد شد. این در قانون نبود و گویا آقای علاء بعد در خارج ضمیمه کردند و این خوب نیست زیرا در این صورت ما دکتر میلسپو را در عرض دولت ایران قرار میدهیم و این ترتیب صحیح نیست. و باید دولت این مواد را اصلاح کند. ما میسیون آمریکاییها را آوردهایم که نوکر ما و نوکر مجلس و نوکر شاه و دولت باشد نه این که دولت نوکر دکتر میلسپو باشد. اینها همه از معایب این قانون است که باید در موقع اصلاح شود. افراد آمریکاییها که در اینجا هستند مستقیماً با دکتر ملیسپو رابطه دارند و به وزیر مالیه اعتنایی نمیکنند این یعنی چه؟ در هر حال یک معایبی در کار آمریکاییها هست که باید اصلاح شود. و بنده وقتی که معایب و محاسن اینها را مقایسه میکنم روی هم رفته میبینم محاسنش زیادتر از معایبش
است و البته هرچه به مانند مضارشان کمتر خواهد شد. و یک چیز دیگر که محل نظر حضرتعالی هم هست این است که بالاخره یک روزی که میسیون آمریکاییها از این مملکت میرود باید یک کسی را تربیت کرده باشند تا ما بتوانیم رشته امور مالیه خودمان را به او بسپاریم. آیا جز تشکیل کمپانی دیگر چه کسی را تربیت کردهاند؟ و بعد از این که اینها رفتند کی را سرغ دارید که به ما معرفی خواهند کرد به این معنی که او را تربیت کرده باشند و به ما بسپرند. فرضاً حالا نه ولی سه سال دیگر ده سال دیگر بالاخره یک روزی باید این طور بشود به طوری که بنده مطالعه کردهام یک کسی را تربیت نکردهاند تا بتواند در آتیه امور مالی ما را اصلاح کند البته این هم یک عیبی است که باید رفع شود. و در آتیه این قید بشود. و بالاخره یک اشخاصی باید تربیت شوند که کاملاً معروف به صحت عمل باشند و در جامعه به خوبی معرفی شده باشند و اینها را باید تحویل بدهند که در مواقع رفتن خودشان ما بتوانیم با کمال اطمینان امور مالیه خودمان را به آنها بسپاریم.
شیروانی - کمپانی هم باید منحل شود
یاسایی - خوشبختانه کمپانی دارد منحل میشود در هر حال نگرانی که از طرف بعضی از آقایان اظهار میشود هیچ مورد ندارد و کنترات آنها تجدید خواهد شد. اعلیحضرت همایونی هم کاملاً این عقیده را دارند و موافقند که کنترات اینها تجدید شود. یکی از بیاناتی که فرمودند این بود موقع مهم است و سیاست خارجی بیشتر باید مورد توجه و دقت قرار داده شود. و کابینه مهمتر و قویتر باید روی کار بیاید و وزرا رشیدتر و آزمودهتری باید انتخاب شوند. بیاناتشان به هر عبارتی بود ولی در هر حال مقصودشان این بود که عرض کردم. بنده عقیدهام این است که آقای حاج مخبرالسلطنه یک شخص شجاع وطن پرست و صحیحالعملی است که هیچکس تردید ندارد. و بنده این شخص را تقدیس میکنم. در موقع بیکاری یا کلیشهسازی زندگانی میکند. مجسمه این آدم را باید ریخت. و او را باید تقدیس کرد. ایشان در تمام ماموریتهای خودشان شجاعت به خرج دادهاند و اخیراً هم در بین کابینههای اخیر ایشان تنها کسی بودهاند که توانستهاند توجه مجلس را بیش از سایرین جلب کند. خلاصه این که تقدیم میکنم که تهمور ایشان به آن اندازه مثل دیگران به جاهای خطرناک برسد نیست.
مدرس - ریاست تمیز تهور بود نه شجاعت
یاسایی - ایشان شجاعتد. متهور دیگرانند که در موقع دیگر تهور به خرج میدهند. خلاصه این که ما نهایت درجه اطمینان را داریم به ایشان که در همچو موقعی که فوقالعاده مهم است یا مهم خواهد شد بر راس حکومت ایران واقع شدهاند و همان طور که در جلسه خصوصی هم عرض کردهام هنوز هم سیاست روشنی در مقابل ما گذارده نشده است تا بتوانیم روی آن کابینه درست کنیم. این عقیده بنده است. راجع به حفظ روابط حسنه با دول متحابه که فرمودید فقط لفظ نباید باشد و معنی هم باید داشته باشد بنده عرض میکنم کسی که بتواند این معنی را حفظ کند برای ما همین کابینه است. زیرا وزرا این کابینه از اشخاصی هستند که غالباً در کارهای پارلمانی ورزیده شده و در عمل هم شجاع و رشید و دارای معلومات و اطلاعات هستند و خیال نمیکنم فعلاً کابینه بهتری میشد انتخاب کرد. حالا اگر اشخاص دیگری هم هستند آنها را برای موقع دیگر میگذاریم. فرمودند ما در سیاست باید مثل بز کوهی باشیم. اولاً متاسفانه گویا اشتباه فرمودهاند آن بزکوهی نیست و بز فادزهردار است. که شبها چرا میکند و روزها جرأت نمیکند بیرون بیاید. ولی این سیاست مال دوره احمدی بود. دوره پهلوی سیاست بز کوهی به درد نمیخورد. سیاست روشن لازم است. همان سیاستی که میگوید کاپیتولاسیون باید
ملغی شود. سیاستی که امنیت در سرتاسر مملکت نشر میدهد. در دوره پهلوی سیاست باید کاملاً روشن باشد. فرمودند بعضیها در موضع شکار اشتباه کرده و به دستشان گلوله زدند و حال آنکه یک گنجشک را هم نزدند. خیر این طور نیست. این مال آن موقعی بود که مورد حمایت حضرتعالی بودند. ولی حالا حفظشان میکنیم که انشاءالله گلوله به دستشان نزنند.
مدرس - حالا هم من حامی او هستم که توانسته است اینجا بنشیند.
یاسایی - بسیار خوب. اگر هستید دیگر بهتر فرمودند که وزرا باید به میل مجلس انتخاب شوند. و این که در پرگرام نوشته و آقای رئیسالوزرا اظهار کردهاند انشاءالله با موافقت مجلس باید کارکرد و آقا ایراد فرمودند. بنده هم عرض میکنم وزرا باید از طرف مجلس و با میل مجلس انتخاب شوند. و هر وزیری باید از یک فراکسیونی بیرون بیاید. در دنیایی که مجلسش خیلی بهتر از مجلس ما است و حزب دارند و اوضاع حزبیشان خیلی منظم است همینجور است که وزرا از مجلس انتخاب میشوند چنانچه ما هم اخیراً همین کار را کردیم و بنده عقیدهام این است که در آتیه هم باید همین کار را بکنیم و وزرا باید از مجلس انتخاب شوند تا یک تیپ مرتبی در مجلس پشتیبان او باشد و پشت سرش باشد. حالا اگر وزرا به میل عده معدودی انتخاب نشدهاند و آنها در اقلیت هستند آن موضوع دیگری است. فرمودند اقداماتی که راجع به مسایل اقتصادی و مخصوصاً مسایلی که مربوط به فلاحت و غیره است باید اقدامات مؤثری باشد و صرف حرف نباشد. و مثل وزیر عدلیه نباشد که خراب بکند و بعد بگوید بیایید اصلاح کنیم. در هر حال حالا که بنده فکر میکنم میبینم حق با وزیر عدلیه بوده که اول خراب کرد و بعد شروع کرد به ساختن. زیرا اگر آن عدلیه را خراب نکرده بود همان عدلیه کثیف به حال خودش باقی بود.
مدرس - شاهنامه آخرش خوش است.
یاسایی - آخهرش را هم میبینیم. شاهنامه آخرش خوش است ولی به میل ما...
مدرس - عدلیه سه دفعه خراب شده است.
یاسایی - بلی سه دفعه خراب شده ولی آن خرابیها اساسی نبوده ولی این دفعه اساسی است و در آتیه خودتان تصدیق خواهید فرمود که عدلیه ما یک عدلیه حسابی خواهد شد. ولی البته مرور زمان لازم دارد و وقت میخواهد بدیهی است که در ظرف سه چهار ماه نمیشود یک عدلیه را که از بنیان خراب شده طوری ساخت که مورد تصدیق شما باشد. البته یکی دو سال وقت لازم دارد که یک شخص لایق و با معلوماتی بتواند عدلیه را آباد کند. و همان طوری هم که فرمودید اصلاح عدلیه به تغییر و تبدیل و حسن انتخاب اشخاص نیست. بلکه به حسن اداره است و کراراً من این را به آقای وزیر عدلیه تذکر دادهام که اصلاح تنها به حسن انتخاب نیست بلکه حسن اراده هم باید پشت سرش باشد ولی حسن اداره مرور زمان میخواهد.
مدرس - حقوق زیاد میخواهد؟
یاسایی - حقوق زیاد هم مقدمه اصلاح است فرمودند در پرگرام سابق که آقایان وزرا نخواندهاند نوشته شده حسن روابط را با دول متحابه باید حفظ کرد ولی حسن روابط نباید یک طرفی باشد. البته این تذکر حضرتعالی را بنده خیلی به موقع میدانم و در قسمتهای سیاست خارجی ما البته همیشه دولتها را باید تشویق و تشجیع کنیم که حسن روابط یک طرفی نباشد. ولی این مسأله راجع به کابینه سابق هم بود و آنها هم این تکلیف را داشتند و وزرا بعدی هم که میآیند این تکلیف را خواهند داشت که حسن روابط نباید یک طرفه باشد پس فقط راجع به این کابینه تنها نیست و خود آقایان وزرا هم همین عقیده را دارند و تا آنجایی که ممکن است و وضعیات
ما اجازه میدهد و قدرت و توانایی ما اجازه میدهد و تا جایی که علاقه و وطنپرستی خودشان حکم میکند رعایت این نکته را خواهند کرد.
در قسمتهای مختلفه پروگرام که یکییکی خواندند و فرمودند آقایان وزرا اینها را نخواندهاند و نیز فرمودند که مواد این پرگرام عملی نیست ولی یک انتقاد امری در اطراف این قسمتها نفرمودند. فرمودند حق ترانزیت گرفتن از جماهیر شوروی کار مشکلی است. بنده هم تصدیق میکنم که خیلی مشکل است ولی باید عرض کنم که روزهای آخر دوره پنجم بود که الان یک سال و خوردهای است ما را به این روز انداخته و این سیاست سیاست اواخر دوره پنجم است و در موقع خودش هم ثابت خواهم کرد. در هر حال امیدواریم کابینه فعلی موفق شود که حتی ترانزیت را هم به ن۰فع ما بگیرد و به طور خصوصی که بنده اطلاع پیدا کردهام به همین زودیها انشاءالله دولت قبل موفق خواهد شد که قرارداد تجارتی را با جماهیر روسیه منعقد نماید و اشکالاتی هم که از نظر تجارت با دولت جماهیر روسیه داریم به کلی مرتفع شود و سیاست دنیا هم ایجاب میکند که همچو موقعیتی را از دست ندهیم. فرمودند ترقی در امور فلاحت و زراعت. قسمت سوم. اهتمام در ترویج و ترقی زراعت و مخصوصاً سعی در تکثیر محصولات قابل صدور از قبیل پنبه و ابریشم و امثال آنها و بستن سدها برای آبیاری اراضی قابل زرع. همیشه مسایل از نقطه نظر فکر و تئوری خیلی آسان است. اساساً چیزهایی که همیشه از سر قلم و از سر زبان جاری میشود سهل است. ولی وقتی که میخواهد به موقع عمل برسد آن وقت به مشکلات برمیخورد تصدیق میفرمایید ترقی فلاحت و زراعت به حرف نیست متخصص آوردهاید میگوید صد و پنجاه هزار تومان اعتبار لازم دارد به من پول بدهید تا یک خرجهایی بکنیم. و بعد یک نتایجی ببریم. البته در ابتدای هر کاری باید یک بذرهایی افشاند و بعد نتیجه گرفت و استفاده برد. در دنیای متمدن هم همین کار را کردهاند. به این معنی که اول یک خرجهایی را باید کرد و بعد هم نتیجه برد. در موقعی که لایحه اضافی ۱۳۰۵ فواید عامه به مجلس آمد نمیدانم آقایان چرا مخالفت کردند اگر خودتان تصدیق میفرمایید که باید زراعت ما ترقی کند پس ناچاریم متخصص بیاوریم و یک کمکهایی هم به او بکنیم و حالا که شروع به این کار کردهایم نباید او را معطل کنیم و باید نظریات او را قبول کنیم. یک پیشنهاداتی به کمیسیون بودجه داده باید آنها را تصویب کنیم. ما باید با اینها مساعدت کنیم نه این که عملاً مخالفت کنیم. ما باید کارهای عامالمنفعه را ترویج و تقویت کنیم تا یک کارهایی در مملکت بشود. البته بنده و جنابعالی هم باید سعی کنیم تا آن اندازه که ممکن است از ادارات زیادی بکاهیم و تا آنقدری هم که ممکن بود کاسته شده ولی این حس ضد اداره که چندی است اینجا ایجاد شده خیال میکنید چیز خوبی است؟ برای مملکت اداره و تشکیلات لازم است. منتهی گفتگو در سر زیادی و کمکی است. و الا اگر بنا شود حکومتی دارای تشکیلات نباشد چیز عجیبی است؟ ملاحظه بفرمایید یک بقال یا پیله ور که کاسبی میکند (منباب مثل است عرض میکنم) این البته یک تشکیلات زیادی نمیخواهد ولی یک تجارتخانه برای بقاء و زندگی خودش تشکیلات وسیعتری میخواهد. بدیهی است که یک تجارتخانه نمیتواند مثل یک بقال زندگانی کند. دولت هم تشکیلات میخواهد و این فکرهایی که پیدا شده به نظر بنده یک فکرهای تازه است.
قسمت چهارم میگوید تهیه لایحه برای فروش تدریجی خالصهجات به طور مزایده و تخصیص عایدات فروش آن به تأسیس بانک فلاحتی.
این لایحه را که دولت جزء مواد پرگرامش قرار داده کابینه قبل آورد و شور اولش هم تمام شد و مرحله عملی این کار این است که این قانون باید زودتر از مجلس
بگذرد. خوب این دولت خطایی نکرده که این را جزو مواد پرگرامش قرار داده است. ما باید مرحله آخری لایحه را تمام کنیم و بعد دولت برود و مشغول عمل شود. آن قسمتی هم که راجع به بانک رهنی بود ملاحظه فرمودید که دولت فوراً اقدام کرد و موجبات تأسیس آن را فراهم کرد. - باز از جمله چیزهایی که به آن اشاره فرمودند مسأله اصلاح امور مالیه بود و فرمودند که دولت چه نظری در این کار دارد لازم است عرض کنم که نظر به شکایات زیادی که از مردم میرسید و از طرف آقایان نمایندگان هم مکرر در مجلس در این موضوع مذاکره شده اصل اصول مالیاتگیری در این مملکت غلط است و باید اصلاح شود. اصول مالیاتگیری و تحصیلداری غلط است و بالاخره باید یک روزی اصلاح شود چند سال است که این مذاکرات در جریان است. بعضی مالیاتهای دیگر از قبیل مالیات تحدید تریاک، مالیات تنباکو و توتون یک اصلاحاتی لازم دارد. یک قسمتهایی است که اصلاً باید موقوف شود و یک قسمتهایی است که محتاج به اصلاح است. همین طور راجع به تشکیلات وزارت مالیه در تشکیلات وزارت مالیه باید یک تجدید نظری بشود زیرا بالاخره این مملکت ناب این را ندارد که سالی هشت نه کرور بودجه وزارت مالیه را بدهد. و باید سعی کرد که این بودجه را تقلیل داد. بنده باور نمیکردم که از این بودجه میشود کسر کرد و خیال میکردم تقلیل مخارج غیر مقرر است ولی چند روز قبل آمریکاییهای وزارت مالیه آمدند در کمیسیون بودجه و گفتند از بودجه ارزاق دو کرور کسر کردیم و هیچ طور نشد. ما گفتیم حالا که این طور بود چرا زودتر به این کار عمل نکردید و ادامه دادید. ما بعد از این که فهمیدیم میشود از یک قسمتهایی کسر کرد که به هیچوجه جا برنخورد از آنها یاد گرفتیم و در موقع عمل کسر خواهیم کرد. خود دولت هم این نظریه را پیدا کرده که یک تجدیدنظری در بودجهها بنماید و آنها را اصلاح کند. یک قسمت از فرمایشاتشان راجع به اصلاح و توسعه راه شوسه و کارخانه آهن ذوب کنی و اینها بود که به عقیده بنده یک چیزهایی نبود که محتاج به جواب باشد. ولی یک قسمت را بنده عقیده دارم جواب داده شود و آن موضوع وزارت داخله است. فرمودند معنی وزارت داخله این نیست که فقط یک تغییر و تبدیلهایی در آن بشود. بنده هم تصدیق میکنم که عوض کردن اعضاء و اجزاء ادارات وزارتخانه جزء اصلاحات شمرده نمیشود و به عقیده بنده اصلاح وزارت داخله ده درجه از اصلاح وزارت عدلیه مشکلتر است. برای این که وزارت عدلیه تقریباً یک کارهای مضبوط و محدودی دارد و حال آن که کار وزارت داخله این طور نیست. اما این که وظایف مأمورین وزارت خارجه ما معلوم نیست. و وقتی که از دم دروازه بیرون میروند اگر از آنها بپرسند برای چه کار میروید جواب نمیدهند لازم است عرض کنم که اینها یک مسایل نظری است نه بدیهی و عقیده بنده این است که حاکم مامور سیاسی ما است در داخله حاکم هر محلی باید وضعیت آن محل را حفظ کند و ارتباط مردم را با دولت حاکم باید حفظ کند در موقعی که یک کمکهایی باید نسبت به ادارات مختلفه بشود واسطه آن کمکها و مساعدت حاکم هر محلی باید باشد و بالاخره باید طوری باشد که وقتی حاکم گفت من صلاح نمیدانم فلان رئیس اداره در فلان محل باشد و به دولت پیشنهاد میکند دولت باید نظریه او را قبول کند حاکم در هر محلی که هست باید اقتدار داشته باشد اما اینها مال حکامی است که از روی یک اساس انتخاب شده باشند نه این احکام. زیرا این حکام. زیرا این اسباب بدنامی وزارت داخله شدهاند و علت این که این فکر پیدا شده که وزارت داخله لازم نیست برای وجود این حکام است. والا گمان نمیکنم که در هیچ جای دنیا گفته شود که وزارت داخله لازم نیست به همان اندازه که ما وزارت خارجه لازم داریم
به همان اندازه هم وزارت داخله برای ما لازم است.
وزارت داخله که مسئول انتظامات و تأمینات مملکتی است چطور لازم نیست. در هر حال یک اصلاحاتی در آنجا باید بشود و بنده هم معتقدم که وزارت داخله یک نواقصی دارد و باید از نقطه نظر انتخاب مأمورین و حکام و ولات یک اصلاحاتی بشود چنانچه یک وقت هم وزیر داخله وقت به لزوم اصلاحات قایل شده و یک لوایحی هم به مجلس آورد که در هر حال ما باید موافقت کنیم تا اصلاحاتی بشود. هم از نقطه نظر تقسیمات مملکتی و هم از نقطه نظر انتخاب مأمورین صالح باید اقداماتی بشود. اشکال بر سر مأمورینی است که از سابق بودهاند ولی به هر حال باید دانست که این مأمورین را کابینه فعلی که نیاورده است و همین طور مأمورین وزارت خارجه را هم این کابینه انتخاب نکرده است. راجع به وزارت خارجه هم که فرمودید لازم است عرض کنم مامور یا سفیری که به فلان نقطه میرود مثلاً سفیر واشنگتن که از اینجا میرود این کسی نباید باشد که اگر من دم دروازه از او بپرسم به کجا میروی و برای چه کار میروی به من بگوید که مثلاً میخواهم به فلان جا بروم و فلان سیاست را اعمال و اجرا کنم البته بنده هم تصدیق میکنم که یک سیاست عمیقی ندارند ولی تا اندازهای که توانایی و قدرت ما اجازه میدهد تا آن جایی که قشون و وضعیت ما اجازه میدهد البته مأمورین ما در داخل و در خارج برای دولت و مملکت یک کارهایی میکنند. یکی از مسایلی که بیشتر در اطرافش مذاکره فرمودند مسأله توسعه تشکیلات امنیه است که فرمودند ما امنیه میخواهیم برای این که رعایا را آزاد بگذارند نه این که تفنگ بدهند دستشان که بروند خوک بزنند یا مینوم زنی را رواج دهند حالا به هر عبارتی بود خلاصه فرمایشاتشان به هر حال همین بود که عرض کردم. بنده خیلی تعجب میکنم از فرمایشات آقای مدرس در این که امنیت در سرتاسر مملکت پیدا شده چطور این فرمایشات را میفرمایند و چرا ایراد میفرمایند از این که خلع سلاح میکنند...
مدرس - خلع سلاح عمومی نشده
یاسایی - این بیان جنابعالی تقریباً انکار ضروریات است. وقتی که حاکم نظامی در ایل قشقایی دارد حکومت میکند چطور میفرمایند که خلع سلاح نشده؟ وقتی که حاکم در گنبد قابوس هست چطور تصور میفرمایید مردم آن حدود خلع سلاح نشدهاند وقتی که ایل شاهسون رفته و به جایش نشسته است و اکراد آن حدود به جای خودشان محدود شده و نشستهاند چطور میفرمایید خلع سلاح نشدهاند؟ این چه فرمایشی است که میفرمایید؟ بنده این فرمایش حضرت عالی را خیلی تعبیرات میتوانم برایش بکنم. ولی در مجلس شورای ملی که مرکز قوای ملی این مملکت است نباید یک بیاناتی بشود که مورد سوءاستفاده اشخاص ماجراجو در مملکت واقع شود. و بالاخره به جای این که باید تقدیس کرد و تحسین کرد شاه مملکت را که به این اصلاحات و امور مهمه موفق شدهاند و امنیت را در مملکت برقرار کرده نباید این حرفها را زد. بالاخره اگر یک اشخاصی میل دارند که اصول ملوکالطوایفی سابق و همان اصول و وضعیت فئودالیسم سابق دو مرتبه تکرار و تجدید شود ما این را نمیخواهیم. ما آرزومند هستیم که ازاین وضعیتی که از چهار پنج سال قبل برای این مملکت ایجاد شده استفاده ببریم و میل داریم همین رویه سنوات اخیر را تعقیب کنیم و تا آن جایی که موافق آرزو و آمالمان است موفق شویم. و از این وضعیت که در سایه توجهات اعلیحضرت همایونی در این مملکت پیدا شده استفاده برده و ترقی کنیم و باید با ایشان مساعدت کنیم تا آنجایی که ما را به سرحد ترقی و تعالی برسانند و ما را از آن وضعیت گذشته کاملاً نجات دهند بنده را
خودتان میدانید و دیدهاید که شخص مدیحهسرایی نیستم ولی برای اولین دفعه عرض میکنم که پهلوی موجب سعادت این مملکت است پهلوی را خدای برانگیخته است برای این که این مملکت را ترقی بدهد. و هر کس مخالف رویه او باشد بنده او را خائن به این مملکت میدانم و بنده آن را آلت اجنبی میشناسم شخصی که شب و روز تمام اوقات خودش را صرف مصالح و منافع این مملکت میکند در عین این که مسئول نیست آنی فراغت ندارد و تمام اوقات را در فکر و عاشق اصلاحات است شخصی که آرزویش قدرت و عظمت مملکت است و میخواهد امنیت و عدالت در سرتاسر مملکت حکمفرما شود و بسط پیدا کند. خوب... حالا این شخص را باید تقدیس کرد. باید تقویت و تایید کرد و باید پرستش کرد و آن اشخاصی که یک چیزهایی به ذکر مردم میدهند بنده آنها را به یک صفت دیگری میشناسم. خلاصه این که بنده همچو تصور میکردم که اگر آقای مدرس از وضعیت حاضره تعریف نمیکنند این بیانات را هم نمیفرمایند ولی متاسفانه فرمایشات ایشان را بنده مجبور کرد که این بیانات را عرض کنم در صورتی که این قضایا یک قضایای بدیهی و برعامه نمایندگان و قاطبه مردم روشن است و همه میدانند. یک چیز دیگری هم بنده میخواستم عرض کنم و آن این است که ایران تهران نیست. و ملت ایران تنها ملت تهران نیست. خواه و نخواه تهرانی خواه و نخواه ایران نیست بالاخره آن پیرهزنی که الان آزادانه در جاده حرکت میکند و با آسایش و آرامش خیال عبور و مرور میکند و مورد تعرض هیچکس واقع نمیشود. او قلباً از این وضعیات شاکر و راضی است. و از آن کسی که موجد این وضعیت است رضایت دارد و او را دوست دارد. حالا اگر آن کسی که در خیابان لالهزار قدم میزد و زندگانی تجملی دارد و تاکنون هم با اصول هوچیگری زندگانی میکرده و این وضعیت حاضره منافی میل او است و میخواهد همان اصول سابق اعاده و تجدید شود و از همان وضعیات سابق استفاده کند و وضعیات حاضرخ جلو استفاده او را مسدود کرده و دیگر نمیتواند با این اصول زندگانی کند و از این جهت دلتنگ است باشد اهمیتی ندارد زیرا ما میخواهیم دل آن بیوه زن بدبخت را به دست آورده باشیم.
خلاصه این که خیلی چیزها است که باید گفته شود. منتهی حالا مناسب نمیدانم عرض کنم ولی در موقع خودش عرض خواهم کرد. بنده تقدیس میکنم یک دولتی را که موفق شود از این که اسلحه را از دست نفرات ایرانی بگیرد.
مدرس - نمیتواند
یاسایی - الان همان بویراحمدی را که فرمودند. بنده اطلاع دارم که قشون به آن حدود رفته و اطرافشان را گرفته و مشغول کار است. الان در اطراف کویر کوه لرستان مدتها است که در پای کوه قشون خوابیده نمیدانم اینها را خبر ندارید یا خیر دارید و حقکشی میکنید!
لرها را اجنبی مسلح کرده بود و در کویر کوه قشون ما با آنها در مهاجمه است بالاخره باید تصدیق کرد کی قشون شما به این سهولت و آرامی مشغول تعقیبالواربود و کی قشون شما در گنبد قابوس بود. الان شش ماه یک سال است که قشون به گنبد قابوس و آن حدود رفته شما که از این وضعیات خیر دارید و اوضاع مملکت را میدانید. ولی یک چیزی را بنده فراموش کردم عرض کنم و این است که آقایان در اینجا کراراً صحبت از جمع و خرج مملکت کردهاند و آقای مدرس فرمودند باید ترتیب جمع و خرج مملکت کردهاند و آقای مدرس فرمودند باید ترتیب جمع و خرج مملکت درست شود زیرا هر وقت ما معطل باشیم خارجی سیاست خودش را اعمال میکند این فرمایش البته صحیح است ولی باید تصدیق کرد که اگر قشون پشت سر مالیه نبود دیناوری نمیتوانست وصول کند چرا الان مالیه نمیتواند از بلوچستان مالیات بگیرد.
مدرس - نمیخواهد
یاسایی - کی نمیخواهد؟ این چه فرمایشی است که میفرمایید؟ خوب حالا مأمورین مالیه را بفرستید بگیرند بفرستید جام یاهو کلات قصر قند و از این جاها مالیات بگیرند چرا نمیفرستید. پس معلوم میشود قشون باید پشت سر مالیه باشد تا بتوانند مالیات وصول کنند بنده اطلاع دارم ترکم مالیات نمیدهد ولی حالا تلگراف از گنبد قابوس میرسد و از مالیه شکایت میشود و این است که قشون در آنجا است که میتواند مالیات وصول کند و به اهالی میگوید باید مطیع باشید. خلاصه در عین حال بنده تصدیق میکنم که یک تعدیاتی هم از طرف مأمورین دولت نسبت به مردم میشود دولت و شاه مملکت هم تصدیق به این معنی دارد ولی در نتیجه اقداماتی که شاه در این دو ساله به عمل آورده است و هیئت تفتیش به نقاط فرستاده برای رسیدگی به اعمال نظامیها و امیدوارم خرده خرده این مسأله هم برطرف شود. الان در خراسان هیچ تعدیی نمیشود رئیس قشون کرمان مدتی که در آنجا بود دیدیم که تعدی میکرد و در نتیجه مخالفت و فشار بنده و جنابعالی او در آنجا ابقاء شده بود و ظلم میکرد ولی بعد خود اعلیحضرت که رسیدگی فرمودند او را برداشتند و از تعدیات جلوگیری کردند یک قسمت از این تعدیات به گردن بنده و جنابعالی است ولی حالا که آن موقع نیست و آن وضعیات به هم خودره دیگر میبینیم که دارد این جور تعدیات از بین میرود بالاخره باید تصدیق کرد که وضعیت کنونی مملکت هیچ قابل مقایسه با وضعیت دوره احمدی نیست و دولت باید سعی بکند که اگر کم و بیش باز اسلحه در دست ایلات باقی است همه را بگیرد و بدون اجازه دولت نباید هیچ اسلحه در دست فردی از افراد مملکت باقی باشد خواه آن فرد دهاتی باشد خواه کوهستانی خواه ایلاتی خواه شهری ما دولت و شاه مملکت را باید از این قسمت به خصوص تقدیس کنیم و بنده از نظر سیاست خارجی هیچ صلاح نمیدانم که این اظهاراتی که شما فرمودید اینجا گفته شود.
مدرس - آقا توضیح باید بدهم. اظهارات بنده را سوءتعبیر کردهاند و باید رفع کنیم.
رئیس - راجع به چه قسمت است؟
مدرس - راجع به قسمت اخیر.
رئیس - مختصر بفرمایید
مدرس - بنده هم مختصر به قدری که ایشان گفتند عرض میکنم و باقی مسایل را معترض نمیشوم به جهت این که گوش ندادند که بنده چه گفتم اما مسأله اسلحه را که فرمودند آنچه را که تعبیر کردند برخلاف آنچه بود که بنده گفتم. خلع اسلحه عمومی یک مسأله نظری است و مسأله نظری است و مسأله نظری در مملکتی که حکومتش ملی است و مجلس شورای ملی حاکم است باید در مجلس مطرح شود. بنده عقیدهام این است هر کاری خوب یا بد باید مجلس شورای ملی آن را تصویب کند. حالا هم عقیدهام این است که هر کاری باید بشود باید برای مجلس باشد اعم از این که خوب شود یا بد زیرا حکومت ما حکومت ملی است.
عمادی - دوره سوم مجلس رأی داد
یاسایی - مجلس اجازه بدهد که تفنگ بگیرند؟
مدرس - بنده تمام آنهایی را که ایشان گفتند تکذیب میکنم و نظام را هم تقدیس میکنم ولی خلع اسلحه را عقیدهام این است که باید برای مجلس باشد و غیر از این هر کار خوبی هم که باشد بنده تکذیب میکنم.
رئیس - گمان میکنم توضیح کافی باشد؟
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
دشتی - بنده با کفایت مذاکرات مخالفم
رئیس - بفرمایید
دشتی - در دو موقع است که مجلس شورای ملی
میتواند در قضایای مملکتی وارد بحث شود و مفصلاً مذاکره کنید و در جزییات مسایل وارد شود یکی در موقع بودجه است و یکی هم در موقع پروگرام دولت. بنده نظر مخالفتی نسبت به این قضیه ندارم و جزو موافقین هستم ولی معتقدم اعم از این که مخالفی باشد و بخواهد در مجلس صحبت کند یا موافقی باشد که بخواهد مسایل عمومی را تذکر بدهد و به گوش دولت برساند باید حرف خودش را بزند و از این که فوری گفته شود مذاکرات کافی است بنده این را خوب نمیدانم زیرا تکلیف دولت باید معلوم شود و بالاخره دولت باید افکار عمومی وکلا را بداند که نسبت به خودش چیست و برای دولت هم ضرر ندارد این مطالبی که گفته میشود گوش بدهد و به بیند مخالفینش چه میگویند و موافقینش چه تذکراتی میدهند و کاملاً از قضایا مسبوق شود زیرا هر کدام از آقایان مطالبی دارند که باید مورد بحث واقع شود آقایان چه اصراری دارند از این که فوری مورد بحث واقع شود آقایان چه اصراری دارند از این که فوری بگویند مذاکرات کافی است الحمدالله دولت یک دولت متزلزلی نیست که ما بخواهیم با کفایت مذاکرات و اصول ماست مالی او را حفظ کنیم و اگر بنا شود حالا مذاکرات نشود نتیجه اش همان همان نطقهای قبل از دستور میشود که وقت مجلس را اشغال میکند و فایده هم برای آقایان ندارد آقایان وکلا باید نظریات خودشان را بگویند و بعد رأی بدهند بنده عقیده ندارم که گفته شود مذاکرات کافی است و اگر حالا هم وقت نیست خوب است برای عصر یا برای فدا جلسه تشکیل شود و مذاکرات به عمل بیاید.
رئیس - رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - اکثریت است.
آقا سید یعقوب - یک پیشنهادی عرض کردهام اگر ممکن است توضیح بدهم.
رئیس - بعد از تکلیف این کار و رأی گرفتن قرائت خواهد شد پیشنهادی رسیده است قرائت میشود.
(به شرح ذیل خوانده شد)
پیشنهاد میکنم که رأی اعتماد نسبت به دولت گرفته شود.
عبدالحسین کرمانی
وزیر مالیه - دولت هم همین تقاضا را دارد
رئیس - تقاضای رأی با ورقه نشده است...
رفیع - بنده پیشنهاد میکنم با ورقه رأی گرفته شود.
خطیبی - بنده هم تقاضا میکنم.
رئیس - رأی گرفته میشود به اوراق آقایانی که اظهار اعتماد میکنند ورقه سفید میدهند.
(در این موقع اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نود و سه ورقه سفید تعداد شد)
رئیس - عده حضار صد دو با نود و سه رأی تصویب شد
اسامی رأی دهندگان - آقایان: حاج علیاکبر امین خواجوی - یاسایی - اعتبار - نجومی - افشار - وزریی نظامی - میرزا عبدالباقی - عمادی – مرتضیقلی خان بیات - محمد آخوند - بامداد - خویی - ملک ایرج پورتیمور - موقر - دولتشاهی - حاج غلامحسین ملک - محمدتقی خان اسعد - شریعتزاده - افخمی - ابراهیمی - جلایی - ارباب کیخسرو - حاج آقا رضا رفیع - اسدی - روحی - زوار - امیراسدالله خان عامری - سهراب خان ساکینیان - اسکندر خان مقدم - نگهبان - حاج آقا حسین زنجانی - امیرحسین خان ایلخان - بنیسلیمان - آقاعلی زارع - عباس میرزا - مفتی - دکتر رفیع خان امین - ملک آرایی - محمدولی میرزا - اسکندری - میرممتاز - حقنویس - سید جواد محقق - فرهمند - جهانشاهی - ذوالقدر - سلطان محمدخان عامری - افسر - دکتر لقمان طاهری - آقازاده سبزواری - فهیمی - سیدکاظم یزدی صالحی - سید حسین آقایان - وکیلی طباطبایی - حاج میرزا مرتضی خطیبی - سید یعقوب - میرزاهاشم آشتیانی - میرزا حسن خان وثوق - امام جمعه اهر - جوانشیر - میرزا
ابراهیم آشتیانی - لیقوانی - طباطبایی دیبا - میرزا عبدالحسین ثقهالاسلامی - ملک مدنی - بدر - عراقی - میرزا عبدالله خان وثوق - غلامحسین میرزا مسعود - شیخالاسلام ملایری - شیروانی - ثقهالاسلام بروجردی - دادگر - دکتر سنگ - عصر انقلاب - آوانس خان مساعد - احتشامزاده - کی استوان - کازرونی - محمود رضا - امام جمعه شیراز - مهدوی - حاج میرزا حبیبالله مین فومنی - میرزا حسن آیهاللهزاده
رئیسالوزرا - آقای رهنما را به معاونت خود در خدمات هیئت وزرا معرفی میکنم و آقای صمصام الملک را هم به معاونت خود در وزارت فواید عامه معرفی میکنم.
مدرس - سابقه قانونی ندارد
وزیر مالیه - اگر آقایان اجازه بدهند گرچه دیر وقت است ولی آقایان همه مسبوقند که در ماه اردیبهشت و پانزده روزی که از خرداد گذشته اجزاء ادارات حقوق نگرفتهاند و خیلی وضعیت اجزاء جزء و مخصوصاً نظمیه و اینها سخت است به این ملاحظه بنده لایحه دو دوازدهم را تقدیم میکنم.
رئیس - جلسه آتیه
وزیر عدلیه - بنده هم آقای کاظمی را به معاونت وزارت عدلیه معرفی میکنم و ضمناً میخواهم از موقع استفاده کنم برای جواب سوالی که ده یا پانزده روز قبل در مجلس شده بود در موضوع رئیس مالیه شیروان این مسأله را به محض این که بنده اطلاع پیدا کردم به دو نفر از مأمورین خودمان که یکی مدعی العموم مرکز بوده است و یکی مستنطق که فرستاده شده بودند برای تحقیق یک قضیه دییگری که چند ماه پیش از طرف یک رئیس گمرکی اتفاق افتاده بود و شخصی را سرش را بریده بودند. بعد وقتی که این اطلاع رسید به آنجا تلگراف کردم و سه روز قبل به من اطلاع رسید که رفتهاند و آن امین مالیه را استنطاق کردهاند مقصرین را محکوم و توقیف کردهاند و آنها هم تلگرافاً استیناف دادهاند ولی البته محکمه کار خودش را خواهد کرد.
بعضی از نمایندگان - احسنت
رئیسالوزرا - یک مذاکراتی پیش آمده است راجع به اشل استخدام. تقاضا میکنم که این مسأله در کمیسیون بودجه یک نظر ثانوی بشود.
رئیس - جلسه را میفرمایید ختم کنیم؟ جلسه آتیه روز پنج شنبه دستور اولاً لایحه اضافات فواید عامه. ثانیاً اضافات وزارت خارجه
(مجلس یک ساعت و ربع بعدازظهر ختم شد)