تفاوت میان نسخه‌های «پایه‌های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 +
{{سرصفحه پروژه
 +
| عنوان =  [[فقط و فقط شاه]]
 +
[[ایرانیان شاه می خواهند و چپی‌ها جمهوری]]
 +
| قسمت =
 +
| قبلی = [[چرا کمونیست‌ها و چپی‌ها از مشروطه شاهنشاهی می ترسند؟]]
 +
| بعدی = [[جمهوری اسلامی در دو جبهه جنگ]]
 +
| یادداشت =
 +
}}
  
 
+
[[پرونده:Farzaneh Kheradmand Ghanoon Assasi Mashruteh Discussion 09 May 2024-1.mp4|thumb|left|280px|پایه های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران]]
پایه‌های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران
+
'''پایه‌های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران'''
  
 
سبب شادمانی است که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی بسیار مورد پشتیبانی ملت ایران است. ایرانیان گروه گروه با سرفرازی از قانون اساسی تاریخی و مدرن سرزمین کهن ایران که بر اساس تجربه‌های تاریخی و آداب ایرانی نوشته شده است می‌گویند و خود را مشروطه خواه می‌نامند.
 
سبب شادمانی است که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی بسیار مورد پشتیبانی ملت ایران است. ایرانیان گروه گروه با سرفرازی از قانون اساسی تاریخی و مدرن سرزمین کهن ایران که بر اساس تجربه‌های تاریخی و آداب ایرانی نوشته شده است می‌گویند و خود را مشروطه خواه می‌نامند.
خط ۶۲: خط ۷۰:
  
 
کسانی که ۱۱۸ سال پیش برای حقوق مساوی ایرانیان در برابر قانون مبارزه کردند، هیچ گاه نمی‌توانستند تصور کنند که روزی ایرانی همه این حقوق را به زباله دان بریزد و برای خمینی عربده بکشد. هیچ گاه نباید تکرار شود که ایرانی تاریخ خود را نداند و چپ خاین و اسلامیست در وزارتخانه‌ها بیتوته کنند و ایرانی را در باره تاریخ و دین و فرهنگش در تاریکی مطلق نگاه دارند. ما مشروطه خواهان برای برقراری اصل هشتم قانون اساسی مشروطه خواهیم جنگید.
 
کسانی که ۱۱۸ سال پیش برای حقوق مساوی ایرانیان در برابر قانون مبارزه کردند، هیچ گاه نمی‌توانستند تصور کنند که روزی ایرانی همه این حقوق را به زباله دان بریزد و برای خمینی عربده بکشد. هیچ گاه نباید تکرار شود که ایرانی تاریخ خود را نداند و چپ خاین و اسلامیست در وزارتخانه‌ها بیتوته کنند و ایرانی را در باره تاریخ و دین و فرهنگش در تاریکی مطلق نگاه دارند. ما مشروطه خواهان برای برقراری اصل هشتم قانون اساسی مشروطه خواهیم جنگید.
 +
 +
[[رده:مشروطه شاهنشاهی]]

نسخهٔ ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۱۱

چرا کمونیست‌ها و چپی‌ها از مشروطه شاهنشاهی می ترسند؟ فقط و فقط شاه

ایرانیان شاه می خواهند و چپی‌ها جمهوری

جمهوری اسلامی در دو جبهه جنگ
پایه های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران

پایه‌های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران

سبب شادمانی است که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی بسیار مورد پشتیبانی ملت ایران است. ایرانیان گروه گروه با سرفرازی از قانون اساسی تاریخی و مدرن سرزمین کهن ایران که بر اساس تجربه‌های تاریخی و آداب ایرانی نوشته شده است می‌گویند و خود را مشروطه خواه می‌نامند.

بخش نخست قانون اساسی مشروطه، در برگزاری مجلس شورای ملی و مجلس سنا دربرگیرنده ۵۱ پاراگراف در روز ۳۰ دسامبر ۱۹۰۶ برابر با ۹ دی ماه ۱۲۸۵ خورشیدی تصویب شد. این ۵۱ پاراگراف بسیار قابل توجه است که در آن اسلام به هیچ روی حتی یک بار نیامده است. این نشان می‌دهد که کسانی که قانون اساسی مشروطه را نوشتند، جدایی دین و حکومت را سر فصل کارشان نمودند. بر پایه این بخش، نیاکان ما توانستند که مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری یکم را برگزار سازند و مجلس آغاز به کار کرد. از زمانی که محمدعلی سلطان قاجار، سلطان گردید، پیوسته میان او و مجلس درگیری پیش آمد، و کار به آنجا رسید که نمایندگان و مردم پرسیدند چه حقوقی شاه می‌تواند داشته باشد. آنگاه در مجلس شورای ملی، بر آن شدند که متممی بر قانون اساسی مشروطه نوشته شود و در آن حقوق شاه روشن گردد. در این گفتگوها گفته شد که نه تنها حقوق شاه بلکه حقوق مردم ایران، حقوق نمایندگان مجلس، حقوق وزیران، محدوده قدرت دادگستری نیز باید در قانون اساسی مشروطه بیاید.

برای مشروطه خواهان روشن بود که قدرت باید در دست مردم باشد. قوای مملکت نیز باید در سه بخش باشد که هیچگونه دیکتاتوری و تجمع قدرت در دست یک تن دیگر در ایران پیش نیاید. یعنی قوای مملکت به سه قوه، قوه مقننه یا قانونگذاری، قوه مجریه یا اجراییه که ریاست آن با شاهنشاه ایران است و سوم قوه قضاییه و دادوری تقسیم شود. هم چنین دیهیم شاهنشاهی ایران از سوی ملت ایران به پادشاه به صورت ودیعه داده می‌شود. دادگستری ایران سکوکار است و دادگاه‌ها بر پایه قوانینی که از مجلس شورای ملی تصویب می‌شوند کار خواهند کرد. این سه قوه پیوسته از یکدیگر جدا و مستقل هستند.

اصل هشتم متمم قانون اساسی که می‌گوید اهالی کشور ایران در برابر قانون دولتی متساوی الحقوق هستند سبب شد که آتشی برافروخته شود. محمدعلی سلطان و قاجاریان مغول بیگانان چیره شده بر ایران و آخوندها گروه دیگر بیگانگان چیره بر ایران، این اصل را نپذیرفتند و گفتند که این خلاف اسلام است. نخست اینکه در اسلام زنان و مردان حقوق مساوی ندارند، دیگر اینکه زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان ایران حقوق مساوی با مسلمانان ندارند. در مذاکرات مجلس شورای ملی این گفتگوها و تلگراف‌ها و پیام‌ها که در تیر ماه و امرداد ماه ۱۲۸۶ رد و بدل شد و متمم قانون اساسی مشروطه را به اسلام آلوده کردند، با جزییات آمده است. از همه شما خواهش می‌کنیم برای نجات ایران، برای نجات ملت ایران، مذاکرات مجلس شورای ملی مجلس نخست دوره نخست قانونگذاری را بخوانید.

این گفتگوهایی که مزدوران برون درباره قانون اساسی مشروطه به راه انداخته‌اند کاملا دروغین است برای کلاه برداری از مردم ایران و به بیراهه کشاندن شما ملت و بدبخت کردن شما برای همیشه است. امروز ما دو گروه داریم که علیه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران با ملت ایران می‌جنگند. گروه نخست اسلامیست‌ها می‌باشند که بحث و جدل‌های شیخ فضل الله نوری و دار و دسته محمدعلی قاجار را تکرار می‌کنند، شوربختانه خمینی نیز به مردم ایران دروغ گفت و با همدستی روزنامه نگاران که مدعی شدند که امام می‌آید و با امام بهشت برین می‌شود کشور را ویران ساختند. اگر کسی این مذاکرات مجلس را خوانده بود، اگر به ما ایرانیان قانون اساسی مشروطه و تاریخچه آن را آموخته بودند، در چنگال مشتی چپی و اسلامیست نمی‌افتادیم و با چنگ و دندان از میهن و شاهنشاه و قانون اساسی مشروطه پدافند می‌کردیم.

امروزه گروه دوم که علیه قانون اساسی مشروطه می‌جنگند، چپی‌ها هستند که می‌گویند پاهای مشروطه در اسلام است و با ذره بین دنبال واژه اسلام در قانون اساسی می‌گردند و یاوه گویی می‌کنند. اینان می‌خواهند که مبارزه مشروطه خواهان علیه اسلام را پنهان سازند و همه مردان وزنانی که در راه برقراری قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران کشته شدند را به مسخره می‌گیرند. فراموش نکنیم که بزرگترین دروغگوی ایران در کنار خمینی، محمد مصدق السطنه دهمین بزرگ فیودال ایران بود که در کنار محمدعلی سلطان قاجار علیه مشروطه می‌جنگید. درباره حقوق ملت ایران، شیخ فضل اله و همدستانش یک به یک اصل‌ها را بررسی کردند و خود را تکه پاره کردند که علیه اسلام است. برای نمونه اصل نوزدهم که در آن تحصیل در ایران اجباری است و اینکه مدرسه‌ها زیر سرپرستی وزارت آموزش و پرورش باید باشند و کتاب‌ها نیز باید زیر سرپرستی وزارت علوم و معارف نوشته شود. که گفتند همه این ماده مخالف شریعت است. اما با همه زد و خوردها این اصل نیز بر جای ماند و کودکان ایرانیان از مکتب خانه به دبستان رفتند. مردم تبریز می‌دانستند که محمدعلی سلطان دست در دست ملایان به سرکردگی شیخ فضل الله برای برانداختن مشروطه و قانون اساسی می‌کوشد. در این گفتگوها روز سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۲۸۶ تلگرافی از تهران رسید مردم برآشفتند و به دربار بد گفتند و سخن را تا سرنگونی محمدعلی سلطان رساندند. و گفتند ما قانون اساسی را که حدود سلطنت مشروطه و حقوق ملت را مشخص و معین می‌نماید می خواهیم. ما قانون مشروطه می‌خواهیم نه شریعت

درباره اصل بیستم درباره آزادی مطبوعات ملایان گفتند که باید روزنامه‌ها زیر نظر علما باشد. مشروطه خواهان پافشاری بر آزادی مطبوعات کردند اما سرانجام جمله به آزاد بودن مطبوعات افزوده شد که به دین اسلام توهین نشود.

روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۲۸۶ علمای شریعت‌خواه آغاز به ایراد گرفتن از چند اصل قانون اساسی کردند و با یکدیگر همداستانی کردند. نخست درباره اصل هشتم که می‌گوید "اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهد بود. " ایراد گرفتند و گفتند: شاهزادگان قاجار و آخوندها حقوق برابر با مردم ایران ندارند بلکه آنان از حقوق والای دیگری برخوردار هستند و نباید در طبقه با مردم ایران بیایند.

دیگر این که دیه مسلم و کافر نمی‌تواند یکسان باشد اگر مسلمانی یک یهودی و یا یک زرتشتی را بکشد قاتل نباید محکوم شود و اعدام شود بلکه باید از وی دیه گرفت. مشروطه خواهان گفتند که به هیچ بهایی حاضر نیستند که ماده هشتم را دگرگون سازند و از اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا خواندند که اعتقاد ما بر این است که این واقعیات بخودی خود بدیهی و آشکار می‌باشند که انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند؛ که آفریننده انسان‌ها حقوق جدا نشدنی به آنان داده است، و در میان چنان حقوق اساسی، حق زندگی، حق آزادی و حق پیگیری خوشبختی خویش نهفته است؛

در این روز گروهی از زنان با چادر و چاقچور به مجلس شورای ملی به قانون اساسی خواهی رفتند. برای یادآوری - روز سه‌شنبه دوم تیر ماه ۱۲۸۷ کشمکش دو ساله آزادی‌خواهی و خودکامگی در این روز به جنگ و خونریزی بدل شد و مشروطه و مجلس پس از دو سال ایستادگی از پای درآمد. روز سه‌شنبه با برآمدن آفتاب قزاقان و سربازان گرد مجلس و مسجد سپهسالار را گرفتند و راه‌ها و خیابان‌ها را بستند و چهار ساعت مجلس شورای ملی را به توپ و تیر بستند. از ۱۰۷ پاراگراف متمم قانون اساسی، مشروطه خواهان سرانجام سازش کردند که ۱۱ پاراگراف به اسلام آلوده شود تا این دشمنی‌ها و گفتگوهای بی پایان شیخ فضل اله و ملایان و محمدعلی سلطان را پایان دهند. نیاکان ما امیدوار بودند که در نسل‌های آینده قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی و متمم آن که سکولار و مدرن نوشته شده بود را نوادگانشان دوباره به ویرایش نخستینش بازگردانند.

رضا شاه بزرگ کوشش کرد که حکومت سکولار را بنیاد نهد و با پیروزی و سرافرازی ایران نوین را بنیاد نهاد. محمدرضا شاه پهلوی آریامهر کوشش کرد که در چارچوب انقلاب شاه و ملت، گام به گام اسلام را از قانون اساسی مشروطه بزداید. نخستین گام اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان بود. اعلیحضرت همایون آریامهر شاهنشاه ایران بر پایه همان اصل هشتم قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران که می‌گوید اهالی ایران در برابر قانون متساوی الحقوق هستند، به بانوان ایران که تا آن زمان جزو دیوانگان و محجورین بودند، حق داده شد که در انتخابات شرکت کنند و رای بدهند و خود را کاندید انتخابات مجلس شورای ملی، انجمن استان، انجمن شهرستان و انجمن ده و شرکت نمایند

هم چنین قرار بر این بود که دین از قانون انتخابات بیرون بیاید، و هر ایرانی با هر باوری یا بدون باوری بتواند خود را کاندید مجلس بنماید و سوگند نمایندگان از قرآن مجید به کتاب آسمانی دگرگون شود یا به دلخواه آن نماینده باشد که به کتابی سوگند بخورد تا نخورد.

این اسلام زدایی از قانون انتخابات، برای خمینی اعلام جنگ بود، خمینی در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر بر پا کرد تا حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را براندازد. در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند. در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند. گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند. به ویژه اتوبوسی که دختران مدرسه در آن بودند را با وحشگری بی اندازه به آتش کشیدند. خمینی چیان همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک‌ها را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند. هم چنین خمینی چیان سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.

کجا بودند چپی‌ها که این رفرم‌ها را پشتیبان باشند؟ و اسلام را از قانون انتخابات بیرون بیاورند. جبهه ملی در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ در روز رفراندوم انقلاب شاه و ملت همان بختیار همان سنجابی همان پیر و پاتال‌هایی که هنوز ول کن نیستد و همه فیودال‌های بزرگ بودند، در میدان جلالیه علیه انقلاب شاه و مردم سخنرانی‌ها کردند و همه تلاش خود را برای از ریشه درآوردن این اصلاحات برای ملت ایران نمودند.

کسانی که می‌گویند در قانون اساسی مشروطه خیلی اسلام وجود دارد، همان کسانی هستند که زیر عبای خمینی رفتند و جمهوری اسلامی را راه اندازی کردند. به جای اینکه شاهنشاه ایران را در رفرم‌هایش پشتیبان باشند، علیه شاهنشاه ایران جبهه گرفتند و پس از خرداد ۱۳۴۲ ، کنفدراسیون دانشجویان حارج از کشور را بنیاد کردند تا از برون مرز علیه آریامهر شاهنشاه ایران بجنگند. همه این مجرمینی که در خرداد ۱۳۴۲ مشروطه را می‌خواستند براندازند در حکومت اسلامی امروز در ایران پست‌های کلیدی را در دست گرفتند شدند خامنه‌ای رهبر، رفسنجانی و مطهری و بقیه لای و لجن‌های اجتماع ایران و چپی‌ها که همه در رژیم اسلامی جای دارند.

هر بار که ملت ایران علیه اسلام به پا خاست، چپی‌ها پیوسته جانب اسلام را گرفتند و با آنان همدستی کردند. پروانه ندهید که این مزدوران چپ درباره قانون اساسی مشروطه برای شما آموزگار شوند. دروغ بنویسند که این و ان در قانون اساسی است با اطمینان به اینکه شما حتی نگاهی به قانون اساسی نخواهید انداخت. ما ایرانیان آنچه را نیاکان ما برای نوشتن و تصویب و اجرای قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران انجام دادند را می ستاییم و محترم می‌شماریم. ما همه اصل‌هایی که فضل اله نوری به اسلام آلوده نمود را می‌شناسیم و آن اصل‌ها را به در ایران زیر نظر ملت ایران و به دست وقلم ملت رنجدیده ایران به ویرایش نخست آن بازمی‌گردانیم و اسلام را از قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی که سرنوشت کشور کهن و غنی ایران و ملت شریف ایران در آن نهفته است برای همیشه بیرون می‌کشیم. و کشور ایران را از پهرست کشورهای اسلامی نیز بیرون می‌کشیم.

ما به هیچ نشستی درباره قانون اساسی در برون مرز نیاز نداریم،که در لوکس‌ترین و گرانترین ساحل‌های آفتابی اروپا در هتل‌های پنج ستاره مشتی مزدور برای ملت ایران برنامه ریزی کنند.

پروانه ندهیم که کسی به قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران توهین کند، فحاشی نماید و این حقوق بگیران، اصل‌ها را تفسیر نمایند. آنچه را که ما نیاز داریم آگاه ساختن ملت ایران درباره قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی است که آن را از ما دریغ داشتند تا به اینجا برسیم که آن روزنامه نگار هاف هافو بیاید و بگوید قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی جمهوری نیز می‌شود، قانون اساسی مشروطه ریشه‌هایش اسلامی است و بسیاری از این جملات یاوه

قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی، شاهنشاهی است و جمهوری نمی‌شود بروید پی کارتان. اعلیحضرت همایون رضا پهلوی بر پایه قانون اساسی مشروطه ولیعهد و شاهنشاه ایران است. اگر سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی ملت ایران به پدافند از قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران برخاسته بود، ایران نابود نمی‌شد.

این پرسش‌ها باید پاسخ داده شود که روزنامه نگاران خاین زمانی که شاهنشاه ایران در کشور بودند بنویسند که تنها امام خمینی می‌تواند نخست وزیر تعیین کند، بر پایه کدام قانون این خاینین روزنامه نگار چنین کردند. آنچه که خمینی با همدستی با روزنامه نگاران انجام داد همه غیرقانونی و غیرممکن بود، اما روزنامه‌ها از سوی این روزنامه نگاران کنفدراسیونی چپ چنین جلوه دادند که عرعر‌های خمینی قانونی است و حق دارد.

با خمینی یک به اصطلاح قانون اساسی نوین بیرون آمد. پاراگراف ۸ قانون اساسی مشروطه جایش را به سه پاراگراف در به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی داد که می‌گوید: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. اصل بیستم – یکسانی زن ومرد طبق اسلام - همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.

اصل ۲۱ - دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید

در اصل ۱۹ تساوی حقوق مردم ایران به ظاهر آنان پرداخته است رنگ و نژاد و زبان – با این روشن است که مردان و زنان حقوق مساوی ندارند. مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشتی از حقوق برابر برخوردار نیستند.

اصل ۲۰ روشن می‌شود که حقوق مردان و بانوان بر پایه موازین اسلامی می‌باشد. یعنی بانوان نیمی از مردان به حساب می‌آیند.

در اصل ۲۱ – حقوق و وظایف زنان بر پایه موازی اسلامی نوشته شده است.

می‌بینیم که خمینی آنچه را که فضل اله نوری نتوانست وارد قانون اساسی مشروطه کند، مانند اصل هشتم، خمینی در این قانون اساسی مسخره دروغین جمهوری اسلامی آورد و به ملت ایران تحمیل کرد.

کسانی که ۱۱۸ سال پیش برای حقوق مساوی ایرانیان در برابر قانون مبارزه کردند، هیچ گاه نمی‌توانستند تصور کنند که روزی ایرانی همه این حقوق را به زباله دان بریزد و برای خمینی عربده بکشد. هیچ گاه نباید تکرار شود که ایرانی تاریخ خود را نداند و چپ خاین و اسلامیست در وزارتخانه‌ها بیتوته کنند و ایرانی را در باره تاریخ و دین و فرهنگش در تاریکی مطلق نگاه دارند. ما مشروطه خواهان برای برقراری اصل هشتم قانون اساسی مشروطه خواهیم جنگید.