چرا کمونیستها و چپیها از مشروطه شاهنشاهی می ترسند؟
صحنه سازی یک انقلاب | فقط و فقط شاه | باید مانند انقلاب به نظر بیاید |
چرا کمونیستها و چپیها از بازگشت مشروطه شاهنشاهی میترسند؟
در بسیاری از تظاهرات درون مرز، مردم ایران فریاد کشیدند که خواستار مشروطه شاهنشاهی به جایگاه اعتبارش میباشند. تنها کسانی که هنوز از دمکراسی میگویند و خواست و اراده مردم ایران را نمیشنوند و گویی کر و کورهستند و این کسان میخواهند که کشور ایران جمهوری بماند. این کسان شاید بخواهند که حکومت و دین از یکدیگر جدا شود اما حکومت باید جمهوری بماند. این کسان این در و آن در میزنند تا شاید بتوانند از بازگشت شاهنشاه به ایران جلوگیری کنند. چرا اینان چنین میکنند، بسیار آشکار است: این کسان از قوانین تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی در زمان رضا شاه بزرگ و قوانین تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی در زمان شاهنشاه آریامهر میترسند. این کدام قوانین میباشند و به اعتبار بازگرداندن این قوانین چه مفهومی خواهد داشت. امروز درباره نخستین قانون در روز ۲۲ خرداد ماه ۱۳۱۰ خورشیدی از سوی مجلس شورای ملی تصویب شد میگوییم:
قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت: این قانون دربرگیرنده هفت ماده است. ماده اول میگوید:
ماده اول - مرتکبین هر یک از جرمهای ذیل به حبس مجرد از سه تا ده سال محکوم خواهند شد: ۱ - هر کس در ایران به هر اسم و یا به هر عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضدیت باسلطنت مشروطه ایران و یا رویه یا مرام آن اشتراکی است و یا عضو دسته یا جمعیت یا شعبه یا جمعیتی شود که با یکی از مرام یا رویههای مزبور درایران تشکیل شده باشد. ۲ - هر ایرانی که عضو دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی باشد که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران یا مرام یا رویه آن اشتراکیاست اگر چه آن دسته یا جمعیت یا شعبه در خارج ایران تشکیل شده باشد. این بدان چم است که هر کسی که یک ایدیولوژی سیاسی را پی بگیرد که ضد قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران باشد درون مرز و یا برون مرز این جرم به شمار می اید و از سه تا ده سال به زندان محکوم خواهد شد.
این گونه جرمهای سیاسی بخشی از قوانین بین المللی مجازات هستند که دربرگیرنده پروپاگاند، کارهای خشنونت آمیز با انگیزههای سیاسی، جرایم ناشی از نفرت و انزجار میباشند. پروسه دادگاهها در چنین جرایمی معمولا در برابر دادگاههای ویژه و یا دادگاههای نظامی انجام مییابد.
ماده دوم - هر کس به نحوی از انحاء برای جدا کردن قسمتی از ایران یا برای لطمه وارد آوردن به تمامیت یا استقلال کشور اقدام نماید محکوم به حبس ابد با اعمال شاقه خواهد شد.
ماده سوم - هر کس خواه با مشارکت خارجی خواه مستقلاً بر ضد مملکت ایران مسلحانه قیام نماید محکوم به اعدام میشود. با ماده سوم به ویژه درباره توطیههایی که با کمک بریتانیا در جنوب ایران و با کمک ارتش سرخ شوروی در شمال ایران خراسان، گیلان و هم چنین مهاباد به راه افتاد برای جداساختن استانهای ایران از مام میهن اشاره میشود.
ماده چهارم - هر کس عضو دسته یا جمعیتی باشد که برای ارتکاب یکی از جنایات یاد شده در بالا تشکیل شده و قبل از تعقیب از طرفمأمورین دولتی قصد جنایت و اسامی اشخاصی را که داخل آن دسته و جمعیت بودهاند برای دولت یا مأمورین دولتی افشاء نماید از مجازات معافخواهد بود. هر کسی که عضویت در چنین گروههایی را دارد اگر پیش از رو شدن قتل و جنایتی که در پیش دارند خودر ا به مامورین دولتی بشناساند و آن توطیه را آشکار سازد، مجازات نخواهد شد.
ماده پنجم - هر کس برای یکی از جرمها و یا مجرمین یاد شده در مواد ۱ و ۲ و ۳ در ایران تبلیغ نماید و هر ایرانی که بر علیهسلطنت مشروطه ایران یا بر له یکی از جرمها و یا مجرمین مذکور در مواد فوق به نحوی از انحاء در خارج از ایران تبلیغ کند محکوم به یک سال تا سهسال حبس تأدیبی خواهد شد. این بدان چم است که تبلیغ و پروپاگاند علیه حکومت مشروطه شاهنشاهی در ایران و در برون مرز یک سال تا سه سال حبس تادیبی خواهد شد. ماده ششم میگوید کسانی که در برون برای جدا ساختن استانهای ایران تبلیغ میکنند پس از بازگشت به ایران، تعقیب و مجازات خواهند شد.
حزب کمونیست ایران در روز ۲۵ ماه جون ۱۹۲۰ برابر با ۴ تیر ماه ۱۲۹۹ در بندر انزلی، ۵ هفته پس از اشغال شمال ایران از سوی ارتش سرخ، بنیاد نهاده شد.
کمونیستهای ایران همدست با میرزا کوچک خان جنگلی و با همدستی ۲۰۰۰ تن سرباز ارتش سرخ و ناوگان ارتش سرخ شوروی در دریای مازندران، در ماه جون ۱۹۲۰ برابر با تیر ماه ۱۲۹۹ در گیلان جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را اعلام کردند. کمونیستهای ایران سپس به گردآوری ارتش سرخ ایران به سرکردگی احسان الله خان پرداختند. پس از آن که ارتش سرخ شوروی از شمال ایران بیرون رفت در روز ۲۱ ماه جولای ۱۹۲۰ برابر با ۳۰ تیر ماه ۱۲۹۹ کودتایی در جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران انجام شد که در آن جعفر پیشهوری و احسانالله خان حکومت را در دست گرفتند و میرزا کوچک خان را کنار گذاشتند. آرمان این حکومت این بود که با ارتش سرخ ایران به تهران حمله کنند و قدرت را در ایران کاملا به دست گیرند و از سراسر ایران جمهوری سوسیالیستی شوروی ایران همانند کشور شوروی بسازند. پس از یک سال آمادهسازی، ارتش سرخ ایران به سرکردگی احسانالله خان در خرداد ماه ۱۳۰۰ به سوی تهران تاخت، ولی در تهران در روز سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ کودتای رضا خان میرپنج سردار سپه پیروز شده بود. برای جلوگیری از شورویها که قدرت را در ایران به دست گیرند، بیدرنگ سید ضیاالدین طباطبایی نخستوزیر با حکومت شوروی در روز ۷ اسفند ماه ۱۲۹۹ پیمان دوستی ایران و شوروی را بست. برای کمونیستهای ایران این پیمان بدان معنا بود که برای به دست گرفتن قدرت در ایران نمیتوانستند روی پشتیبانی شوروی حساب کنند.
ارتش سرخ ایران از سوی دیگر با سپاهیان ایران به سرکردگی رضا خان سردار سپه روبرو بودند. رضا خان سردار سپه با شتاب و با کارایی بیهمانندی سپاهیان ایران را سازمان داد و ارتش سرخ ایران را در جنگهای گوناگون شکست داد. پس از این شکست نظامی احسانالله خان در روز ۸ امرداد ماه ۱۳۰۰ از حزب کمونیست ایران بیرون انداخته شد. در روز ۱۳ امرداد ماه ۱۳۰۰ میرزا کوچک خان و حیدر خان حکومت کمونیستی در رشت اعلام کردند. سپاهیان دولت ایران به فرماندهی رضا خان سردار سپه در روز ۱۲ آبان ماه ۱۳۰۰ وارد رشت شدند و این پایان حکومت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران بود. پیشهوری به مسکو فرار کرد و در دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق نام نویسی کرد و آموزشهای کمونیستیاش را دید. دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق یا دانشگاه خاوردور در روز ۲۱ ماه آوریل ۱۹۲۱ برابر با ۱ اردیبهشت ماه ۱۳۰۰ در مسکو از سوی کمونیست بینالملل (سازمانی که در دنیا انقلاب کمونیستی به راه میانداختند) به دستور استالین بنیان شد. این دانشگاه آموزش دهنده کادرهای کمونیستی در جهان بود. سیستم آموزشی دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق، از سراسر گیتی و کشورهای اروپا و امریکا به ویژه آسیا نیز دانشجو میپذیرفت. برنامه درسی دربرگیرنده تئوریهای مارکسیستی، پروپاگاندا، تشکیلات حزبی، حقوق و مدیریت، تئوری و تاکتیک انقلاب پرولتاریا، سازندگی سوسیالیستی و سازماندهی اتحاد و تجارت بود. در این دانشگاه فونکسیونرهای دیگری نیز آموزش دیدند که در ایران ایدئولوژی کمونیستی را با آرمان براندازی حکومت مشروطه و شاهنشاهی و برقراری جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران پراکندهساختند.
حزب کمونیست ایران کوشش کرد که یک جنبش کارگری در ایران بوجود آوَرد. بدین روی در سالهای ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ خورشیدی در همه شهرهایی که رضا شاه بزرگ کارخانه بنیان کرده بود، اعتصاب به راه انداختند. مهمترین اعتصابهای کارگری را کمونیستها در کارخانه پارچه بافی اسپهان، راهآهن مازندران، قالیبافی مشهد، و در شرکت نفت انگلیس و ایران در بوشهر سازمان دادند. نزدیک به دویست کمونیست در سالهای ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ دستگیر شدند. برای جلوگیری از گسترش قدرت شوروی در ایران از سوی کمونیستهای مزدور سرسپرده به این دولت استعماری و برای نگاهبانی از استقلال و تمامیت ارضی ایران و حقوق انسانی و شهروندی ایرانیان، مجلس شورای ملی کمیسیون قوانین عدلیه قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت دربرگیرنده هفت ماده را در روز ۲۲ خرداد ماه ۱۳۱۰ شمسی تصویب کرد
پس از تصویب شدن این قانون، نزدیک به ۲۰۰ تن از هموندان حزب کمونیست ایران دستگیر شدند و به جرم فعالیت علیه استقلال ایران و حقوق ایرانیان دادگاهی شدند. از میان این دویست تن ۳۸ تن از خطرناکترین آنان به سالیان دراز در زندان قصر محکوم گردیدند. از این گروه کسانی همانند جعفر پیشهوری، یوسف افتخاری، اردشیر آوانسیان رُل بزرگی در درون زندان و پس از بیرون آمدن از زندان در سیاست ایران بازی کردند. حزب کمونیست ایران منحل و ممنوع شد. ۱۸ تن از این گروه ۳۸ تَنی، آموزگار بودند و ۱۲ تن در دانشگاه زحمتکشان شرق آموزش کمونیستی دیده بودند.
بسیاری از کمونیستهای ایرانی به شوروری فرار کردند، ولی استالین به آنان اطمینان نکرد و آنها را در اردوگاههای کار انداخت و بسیاری از ایرانیان کمونیست در این اردوگاهها و زندانها مردند. سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۷ که به پاکسازی استالینی نامیده شده است، بیش از ۳ میلیون و دویست هزار تن از مردم روسیه به فرمان استالین کشته شدند که از این میان، ۱٬۵ میلیون اعدام شدند و ۱٬۷ میلیون در اردوگاهها درگذشتند. استالین باور داشت که کمونیسم و مارکسیسم ایدئولوژی است که حقیقت را میداند و در دنیا دو قدرت وجود دارد یکی خوبیها که کمونیسم است و دیگری بدیها که کاپیتالیسم است، با دیکتاتوری پرولتاریا دنیای بهتری بوجود خواهد آمد و وظیفه دولت کمونیستی اینست که همه کسانی را که علیه کمونیسم هستند را بکُشد و راه به دنیای بهتر را هموار سازد. در سال ۱۳۰۹ گروه دوم جاسوسان شوروی در ایران دستگیر شدند که بیشتر آنان در وزارتخانه پست و تلگراف کار میکردند. دو تن از آنان به اعدام، سه تن از این جاسوسان به زندان ابد و دیگر جاسوسان به سالهای دراز زندان محکوم شدند. در اسفند ماه ۱۳۱۵ پلیس مرزی ایران که در مرز ایران و اتحاد جماهیر شوروی نگاهبانی میکردند، به تعقیب سه تن که از شوروی به ایران وارد شده بودند پرداختند. این سه تن توانستند فرار کنند ولی چمدانهای آنان به دست پلیس ایران افتاد. در این چمدان پهرست نام کسانی در تهران، قزوین و اسپهان پیدا شد. پلیس کسانی که در این پهرست بودند را بازجویی کرد. در آبان ماه ۱۳۱۷، ۵۳ تن از کسانی که نامشان در این پهرست بود بر پایه قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت دادگاهی شدند و به سبب فعالیت علیه امنیت و استقلال کشور و پروپاگاند در برقراری سیستم کمونیستی، در دادگاه به زندان محکوم شدند. رهبر این گروه دکتر تقی ارانی بود که در برلین پایتخت آلمان در رشته پزشکی درس خوانده بود و در همانجا با مرتضی علوی برادر کوچک "بزرگ علوی" آشنا شده بود. تنی چند از این کمونیستهای پیر در زندان قصر با مرگ طبیعی، و تنی چند نیز با بیماریهای واگیردار مردند.. این دو گروه، که گروه نخست ۳۸ تن در زندان قصر بودند و گروه دوم که ۵۳ تن بودند تا اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و ارتش انگلستان در شهریور ماه ۱۳۲۰ در زندان قصر برنامههای اهریمنی دیگری برای کشور ایران چیدند و سپس به پس از اشغال تهران به دست ارتش سرخ از زندانها بیرون آمدند.
حزب توده یک حزب مارکسیست لنینستی است که در روز ۲ ماه اکتبر ۱۹۴۱ برابر با ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۰ در تهران دو هفته پس از اینکه محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران سوگند پادشاهی خورد، بنیان گزارده شد یا نزدیک به یک ماه پس از اشغال ایران از سوی ارتش شوروی در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰. حزب توده در روز ۱۶ بهمن ماه ۱۳۲۷ پس از سوءقصد به جان شاهنشاه با قانون تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی منحله و ممنوع اعلام شد. حزب توده، جانشین حزب کمونیست ایران است.
حزب توده ایران یک حزب مارکسیست لنینیستی است. در روز ۷ مهر ماه ۱۳۲۰ برنامه حزب توده در شوروی تصویب شد و در روز ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۰ حزب توده به ریاست سلیمان اسکندری راه اندازی شد. این حزب سازمان اصلی چپ در تاریخ معاصر ایران است که جایگزین سوسیال دموکراسی زمان مشروطه و "حزب کمونیست ایران" (در دهه ۱۹۲۰) شد.
هیات مرکزی حزب توده شش تن بودند: آرداش آوانسیان (راننده)، رضا روستا فارغالتحصیل دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق، ایرج اسکندری (فرزند سلیمان میرزا)، مرتضی یزدی، محمد بهرامی و رضا رادمنش (استاد دانشگاه تهران). قرار شد که آوانسیان با کوم اینترن یا کمونیست اینترنشنال – کمونیست بینالملل در مسکو تماس بگیرد و ایرانیانی که پس از ممنوع شدن حزب کمونیست در ایران به شوروی گریخته بودند را دوباره به ایران بازگرداند. آنچه را که آنانی که در زندان بودند و همچنین این شش نفر نمیدانستند، این بود که بسیاری از ایرانیان کمونیست که به شوروی فرار کرده بودند، از سوی شورویها دستگیر شده بودند و در چهارچوب ترور استالینی که میلیونها تن با فرمان استالین قتل عام شدند، هنوز در زندانهای مخوف شوروی به سر میبردند، کسانی مانند آخوندزاده، حسن حسن اوف، حسابی (دهزاد)، کامران اصلانی، لدبون اسفندیاری، میر آزادی، نیک بین، رضایف، و دیگران. رضا روستا و آرداش اوانسیان خود نیز پیشتر در زندانهای شوروی بودند ولی صدایش را درنیاورند. هیچکدام از این خائنان نگفتند که خون و فقر و مصیبت و گرسنگی و اندوه در شوروی حکومت میکند. در ۱۷ آبان ماه ۱۳۲۰ برنامه حزب توده در هشت ماده تصویب شد
در مجلس چهاردهم حزب توده با کمک ارتش روسیه با هشت نماینده به مجلس راه یافتند. اینان در مجلس شورای ملی جمهوری خودمختار کمونیستی آذربایجان و جمهوری مهاباد را پشتیبانی کردند. حزب توده برای بنیان نهادن شرکت نفت شوروی و ایران با دفتر مرکزی در مسکو خود را تکه پاره کردند. در سال ۱۹۴۶ برابر با ۱۳۲۵ خورشیدی حزب توده پنج سال پس از بنیانگزاری، بیش از ۲۶۰۰۰ هموند برای خود گرد آورده بود و بزرگترین حزب شده بود. آنگاه حزب توده کارگران را در اتحادیههای کارگری سازمان دادند. اتحادیهها رویهم رفته ۲۵۰ هزار هموند داشتند. ارگان حزب توده یا روزنامه حزب توده در این زمان رهبر نام داشت و بیش از صد هزار تیراژ آن بود یعنی سه برابر روزنامه اطلاعات.
هنگام ورود اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی به دانشکده حقوق دانشگاه تهران در ساعت سه پس از نیمروز پانزدهم بهمن ماه ۱۳۲۷ سالروز بنیاد نهادن دانشگاه تهران به دست مبارک رضا شاه بزرگ و جشن استقلال دانشگاه تهران به جان شاهنشاه ایران سوقصد شد.. این سوقصد یکی از بزرگترین نمودهای خیانت به کشور و نموداری از اندیشههای پلید تندروهای دست راستی و دست چپی علیه یگانگی ملی و تمامیت ارضی و استقلال ایران بود. ناصر میرفخرایی از عوامل حزب توده با رولوری که در دست داشت پنج گلوله به سوی شاهنشاه شلیک کرد. بخت با مردم ایران بود که به جان شاهنشاه آسیبی وارد نیامد.
اعلامیه دولت راجع به برقراری حکومت نظامی و انحلال حزب توده ایران با بررسیها و بازجوییهایی که انجام شد، روشن شد که سوقصد در رابطه با حزب توده بوده است و دولت برآن شد که اعلامیه دولت راجع به برقراری حکومت نظامی و انحلال حزب توده ایران را در مجلس شورای ملی به آگاهی ملت برساند دکتر اقبال - مدتی است بعضی عناصر خائن و مفسدهجو برای ایجاد ناامنی و اختلال دست به فعالیتهای تحریکآمیر و خطرناک زده و از هیچ نوع اقدام برای ارعاب عامه و ایجاد نگرانی در مردم فروگذار نمینمایند بطوری که اگر کانونهای فتنه و فساد به نیات پلید و خیانتکارانه خود موفق میشدند امنیت و تمامیت مملکت را متزلزل ساخته و بنیان ملیت را منهدم و کشوری را که دارای قرنها تاریخ درخشان است دستخوش اختلال و هرج و مرج نموده و بالنتیجه استقلال چند هزار ساله ما را نابود میساختند دامنه این اغراض و تحریکات متاسفانه بحدی توسعه یافته و تجری مفسدین و خائنین بجایی رسید که حتی از توهین و اسائه ادب به مقدسترین مقام عالی مملکت و انتشار و اشاعه اکاذیب و اراجیف تحریکآمیز خودداری نکرده در انهدام بنیان ملت و افنای مملکت بی باکانه اقدام نمودهاند این بی باکیها و خیانتکاریهای عناصر ناپاک در روز ۱۵ بهمن ماه بحد اعلا رسیده بطوری که یکی از خائنین بطرف مقدسترین مقامات ملی یعنی ذات مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی که نماینده قومیت و پایه استقلال مملکت هستند سوءقصد و با رولور حمله نمود که بحمدالله مشیت الهی برحفظ اساس استقلال مملکت تعلق گرفته وبطرز معجزه اسائی خطر متوجه ذات مبارک ملوکانه نگردید اوضاع و احوال کنونی مملکت اینطور نشان میدهد که نه تفقدات بی پایان شاهانه و نه بردباری دولت در برابر اقدامات خطرناک خائنین از فساد و خطرات خانمان بر باد ده مغرضین جلوگیری نمینماید.
حزب توده ایران در روز ۱۶ بهمن ۱۳۲۷ منحل شد.
حزب توده امروز در حکومت اسلامی و در رسانههای برون مرز دست بالا را دارد و به یاوه بافی و سرگرم کردن مردم ایران و تحریف تاریخ ایران میکوشد. دفترهای مرکزی حزب توده در برلین و لندن میباشد و از این دو مرکز برای جمهوری نگاه داشتن ایران به هر نیرنگی دست میزنند. انگیزه حزب توده امروز مبارزه برای برپایی جمهوری ناسیونالیستی دمکراتیک است و بدین چم است که اینان دشمنان خونینین مشروطه شاهنشاهی ایران هستند. پروانه ندهید که خایننین تودهای که امروز به نامهای گوناگون سوسیال دمکرات، جمهوری خلقی و غیره شما را به بیراهه بکشانند.
تاریخ جنبشهای چپ جدا از اینکه چه نامی بر خود نهادهاند، چه حزب کمونیست ایران، حزب توده، سوسیال دمکراتی، جبهه ملی نشان میدهند که همواره برای براندازی مشروطه شاهنشاهی و برپایی یک جمهوری در ایران توطیه میکنند. امروز اینان علیه مشروطه شاهنشاهی ایران و بازگشت شاهنشاه قانونی ایران میجنگند. اینان بودند که پروپاگاند راه انداختند که شاه دیکتاتور است. با اینکه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران دیکتاتوری را غیرممکن میسازد. اینان از خمینی هندی زاده پشتیبانی کردند در مبارزه علیه شاهنشاه ایران و برای جمهوری اسلامی و به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی و رفراندوم برای آن پروپاگاند کردند با این که میدانستند که مهمترین مادههایی که قانون اساسی را میسازند را ندارد. چپیها سیستم رهبر را پروپاگاند کردند. روزنامه این کمونیستها رهبر نام داشت. امروز این کمونیستها و چپیهای خاین درباره دمکراسی، آزادی و عدالت میگویند اما هدف شان برپایی دیکتاتوری پرولتاریا میباشد. تنها راهی که به ایران آیندهای میدهد، راه مشروطه است. اعلیحضرت رضا شاه پهلوی فرمودند که زمانی که جمهوری اسلامی برود، قانون اساسی مشروطه به جایگاه اعتبارش بازمیگردد. زمانی که کشور ایران دوباره سامان یابد، روشن است که مجلس موسسان در قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی باید پاراگرافهایی را دگرگون سازد که اسلام در آن آورده شده است را به ویرایش نخستش بازگرداند.