ایرانیان شاه می خواهند و چپی‌ها جمهوری

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
صحنه سازی یک انقلاب فقط و فقط شاه

شکوه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران

باید مانند انقلاب به نظر بیاید


چرا ایرانیان شاه می خواهند و چپی ها جمهوری

چرا ایرانیان شاه می‌خواهند و چپی‌ها جمهوری

انتخابات خنده آور جمهوری اسلامی به پایان رسید. مردم ایران این انتخابات را بایکوت کردند و خامنه‌ای و اعوان و انصارش واکنشی نشان ندادند. در واقع خودشان به بی معنا و بی اهمیت بودن انتخابات جمهوری اسلامی پی برده‌اند. کسانی که قدرت را در جمهوری اسلامی در دست دارند، قدرتشان و مشروعیت خود را از انتخابات مردم نمی‌گیرند بلکه از الله دریافت می‌دارند. از آنجا که همه قدرت‌ها در دست رهبر تمرکز یافته است، رهبر را می‌توان با تزار روسیه مقایسه کرد که با استبداد مطلق بر روی مرگ و زندگی مردم روسیه تصمیم می‌گرفت. مردم ایران می‌پرسند که انتخابات را بایکوت کردیم و هیچ ایرانی به حوزه‌های انتخاباتی نرفت، اکنون چه باید کرد.

پس از نوروز قیمت‌ها چنان بالا خواهد رفت که با هیچ مقیاسی نمی‌توان آن را اندازه گرفت. سختی‌های اقتصادی مردم ایران نیز بدتر خواهند شد. کسانی که پول ندارند که قبض‌های آب و برق و گاز را بپردازند، نباید قبض‌ها را بپردازند و اینان باید خمینی را نقل قول کنند که در بهشت زهرا گفت که آب و برق و گاز را مجانی می‌کنیم. گام بعدی علیه این حکومت این است که دولت را به قول‌هایی که در آغاز شورش اسلامیست‌ها و چپی‌ها در ایران به مردم داده شد، یادآور گردند. مردم ایران چهل و پنج سال شکیبایی پیشه کردند تا قول‌های داده شده از سوی دولت‌های گوناگون روی کار آمده، به حقیقت بپیوندد. اکنون زمان آن فرا رسیده است که مردم خود این قول‌ها را جدی بگیرند، برای نمونه خمینی گفت که اتوبوس را مجانی می‌کند اکنون مردم اتوبوس و مترو را باید رایگان سوار شوند. دولت که نمی‌تواند در سراسر ایران آب و برق و گاز را قطع کند اگر مردم در سراسر کشور قبض‌ها را نپردازند، دولت باید برق و گاز و آب را به مردم برساند. خمینی قول داد که خانه نسازید همه را دارای خانه می‌کنیم، مردم باید به شهرداری بروند و سراغ خانه هایشان را بگیرند.

ایرانیانی که در برون مرز زندگی می‌کنند باید در کشورهایی که هستند، دولت آن کشور را مجبور سازند تا مشروعیت دولت و حکومت اسلامی را از میان بردارند و اعلام دارند که حکومت اسلامی را به رسمیت نمی‌شناسند. بازگردیم به سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی، شاهنشاه آریامهر از کشور بیرون رفتند، نخست وزیر شاپور بختیار بود، حکومت مشروطه شاهنشاهی برقرار بود. خمینی گام‌های کثیفش را بر خاک ایران گذاشت و گفت که اوست که دولت تعیین می‌کند و بازرگان را به نخست وزیری برگزید. با اینکه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی در جایگاه اعتبارش بود، و شاهنشاه ایران در راس حکومت قرار داشتند و بختیار نخست وزیر قانونی کشور بود، دولت‌های خارجی بی درنگ با خمینی و بازرگان گفتگو را آغاز کردند. پس از آنکه ارتش شاهنشاهی بی طرفی خود را اعلام داشت، بختیار به مجلس شورای ملی رفت تا مطمین شود که قانون انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور تصویب شود و پس از آن بختیار پنهان شد. بازرگان هرگز سوگند در برابر مجلس نخورد، قانون اساسی دیگری نیز وجود نداشت، بازرگان و دولتش از همان آغاز غیرقانونی بودند. بازرگان خود متوجه بود که دولتش غیرقانونی است و گفت که مشروطه را از میان برندارید به هوای نظامی که هنوز نمی‌شناسید و جانشین آن نشده است. این برای دولت‌های خارجی به ویژه آلمان و فرانسه و انگلیس و آمریکا مهم نبود، بی درنگ پس از ۲۲ بهمن ماه این کشورها با این دولت غیرقانونی گفتگو کردند و دولت بازرگان نیز اعلام داشت که همه پیوندها و قراردادهای بازرگانی با کشورهای خارجی استوار خواهند ماند و ایران اکنون یک دولت نوین دارد. سپس در روز ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۷ دولت‌های فرانسه و آلمان غربی و شوروی و لیبی و سوریه و لهستان و ترکیه حکومت جمهوری اسلامی که وجود نداشت و دولت غیرقانونی بازرگان را به رسمیت شناختند. با این کار این دولت‌های نابکار خواستند که دولت بازرگان را قانونی کنند و مشروعیت بخشند. چگونه چنین چیزی ممکن است که دولت‌های خارجی یک گروهی را که مدعی شده‌اند ما دولت هستیم را قانونی بشمارند و آنان را به رسمیت شناسند. پس از آن خمینی و همدستانش اطمینان یافتند که از سوی دولت‌های خارجی پشتیبانی خواهند شد، از این زمان به اعدام سران لشکری و کشوری پرداختند، کسانی که سران حکومت و نگاهدارنده حکومت مشروطه بودند را یکی پس از دیگری به جوخه اعدام سپردند. با کشتار سران کشور، هدف این بود که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی را نابود سازند.

امروز ایرانیان درگیر گفتگو درباره گونه حکومت می‌باشند. درون مرز ملت ایران شاهنشاه را می‌خواهند و حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را. ایرانیان برون مرز در دو گروه بخش شده‌اند، گروه نخست که خواستار برقرار مشروطه شاهنشاهی و بازگشت شاهنشاه به ایران هستند و گروه دوم که سنگ جمهوری را به سینه می‌زنند. کسانی که جمهوری می‌خواهند، کسانی هستند که دست در دست جمهوری اسلامی دارند و یا چپی‌هایی که هموند کنفدراسیون بودند و علیه شاهنشاه آریامهر دشمنی کردند. چپی‌ها گونه‌های رنگ و وارنگ دارند.

چه حکومتی باید پس از جمهوری اسلامی بیاید؟ روزنامه نگاران خاین به کشور و ملت ایران هموندان کنفدراسیون که امروز در برون مرز هستند، برای این پروپاگاند می‌کنند که احزاب سیاسی باید افکار خودشان را عرضه کنند تا مردم تصمیم بگیرند. کسانی که چنین پیشنهادهایی می‌دهند دوباره همان گفتگویی را می‌خواهند بر پا دارند که پیش از رفراندوم جمهوری اسلامی بود. آن زمان قرار بود که رفراندوم میان حکومت مشروطه شاهنشاهی و حکومت جمهوری اسلامی باشد تا مردم یکی را برگزینند. همدستان خمینی گفتند اگر سلطنت در پهرست رفراندوم باشد این توهین به شهدا است. امروز کسانی که برای برقراری شاهنشاهی در ایران مبارزه می‌کنند، این خاینین کوشش می‌کنند که به آنان توهین کنند و به آنان واژه سلطنت طلب می‌گویند یا چماقدار آنان را می‌نامند و می‌گویند اینان دوباره می‌خواهند در ایران دیکتاتوری برقرار سازند. باید یادآوری کنیم که در آن روزهای سیاه که کیهان و اطلاعات برای خمینی قلم می‌زدند، اهالی روستاها با پوشاک روستایی خود و مردم شهرها به ویژه در پاوه و سرپل ذهاب و سنندج و یزد و صومعه سرا، خرم آباد، سبزوار، جهرم، قصرشیرین، اراک، نورآباد ممسنی، با آرنگ جاوید شاه با چماق به شهر آمده تا این تروریست‌ها را تار و مار کنند، همین روزنامه نگاران مردم ایران را که با دست خالی با تکه چوبی برای دفاع ازمیهن بر پا خاسته بودند را چماقداران نامید و از کشته شدن آنان شادمانی‌ها کردند.

رفراندومی که در روز ۱۱ و ۱۲ فروردین ماه ۱۳۵۸ خورشیدی که برای کلاهبرداری از ملت ایران برقرار شد این بود: تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملت ایران خواهد گذشت: آری یا نه. امروز همان کسان می‌گویند که مردم ایران جمهوری اسلامی می‌خواستند. حقیقت این است که مردم ایران اصلا نمی‌دانستند درباره چه چیزی باید رای بدهند. از ماه‌های پیش روزنامه‌های کیهان و اطلاعات و آیندگان از خمینی گاندی ایران ساخته بودند که آزادی و عدالت را به ایرانیان مژده می‌دهد و دیگر خبری از شاهنشاه ایران و سه دولتی که روی کار آمد در روزنامه‌ها چاپ نشد. روزنامه نگاران آنچه را که در می‌خواستند را در روزنامه هایشان به چاپ رساندند و برای خمینی و جمهوری اسلامی پروپاگاند کردند. آنچه که به رسانه‌ها مربوط می‌شود امروز وضعیت همان است که در چهل و شش سال پیش بود. جمهوری اسلامی بسیاری از رسانه‌های پارسی زبان در برون مرز ایران را هزینه اش را می‌پردازد که برای جمهوری تبلیغ کنند. و جدل سیاسی اینان بر این پایه است اگر جمهوری اسلامی برود آنگاه هرج و مرج می‌شود. جمهوری اسلامی به میلیشاهایی که در خاورمیانه بوجود آورده‌اند، اشاره می‌کنند و می‌گویند که با فشار دکمه می‌توانند این میلیشا را فعال کنند تا خاورمیانه را در آتش فرو برند.

هیچ یک از این روزنامه نگاران و دیگران که برای جمهوری تبلیغ می‌کنند، رهبر را دیکتاتور نمی‌نامند و جمهوری اسلامی را استبداد مطلق نمی‌نامند. کسانی که می‌نوشتند شاهنشاه ایران دیکتاتور است، امروز برای جمهوری پروپاگاند می‌کنند، با اینکه جمهوری اسلامی دهشتناک‌ترین حکومتی است که در ایران و جهان وجود داشته است. گزارشی که کمیته بررسی قتل مهسا بیرون داده است می‌گوید: این کمیته دریافته است که مهسا به ویژه از سر مورد ضربت و شتم قرار گرفته است و نشان‌های ضربه‌های دهشتناک بر سر و پیکر مهسا وجود دارد. سازمان ملل می‌نویسد به سبب قتل مهسا تظاهرات اعتراضی بسیاری از شهرهای ایران را افتاد که ۵۵۱ کشته برجای گذاشته است که از آن میان ۴۹ زن و ۶۸ کودک می‌باشند. جمهوری اسلامی بالاترین رقم اعدام‌ها با توجه به جمعیت ایران در جهان دارد. هم چنین در زندان‌ها به زنان و مردان ایران سیستماتیک تجاوز جنسی می‌شود. خانواده‌ای در ایران نیست که سوگوار عزیز به قتل رسیده‌ای به دست جمهوری اسلامی نباشد. این مانند جوک تلخی است که امیر طاهری سردبیر پیشین روزنامه کیهان بگوید احزاب سیاسی باید افکار خودشان را عرضه کنند تا مردم تصمیم بگیرند. مردم سالیان دراز است که تصمیم خود را گرفته روزی که در ۱۸۰ شهر ایران مردم به خیابان‌ها آمدند و فریاد کشیدند رضا شاه روحت شاد، مردم ایران می‌خواهند قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی را به جایگاه اعتبارش بازگردانند. تنها کسانی که نمی‌خواهند تصمیم ملت ایران را بپذیرند، چپی‌ها هستند که کماکان در رویای یک جمهوری سوسیالیستی هستند. در ایران سالیان پیش، جمهوری‌های سوسیالیستی بر پا شد که همه نابود گردیدند. جمهوری سوسیالیستی شوروی گیلان دوام نیافت زیرا که رضا شاه بزرگ این جمهوری هولناک را برانداخت. پیش از آنکه این جمهوری کشاورزان بزرگ دیگری را تیرباران کند و زمین‌های کشاورزان گیلان را مصادره نماید و دارایی و خانه مردم گیلان را از دستشان درآورد و به حکومت کمونیستی بسپارد. حکومت ملی آذربایجان که با همدستی استالین بر پا شد. این حکومت پس از بیرون رفتن ارتش سرخ از ایران از سوی ارتش شاهنشاهی ایران سرنگون شد. و پس از روز عزای ایرانیان ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ کمونیست‌ها و چپی‌هایی که زیر عبای خمینی رفته بودند و جمهوری اسلامی را با همدستی اسلامیست‌ها راه اندازی کردند، دیدیم و می‌بینیم که چه حکومت دهشتناک اسلام و سوسیالیستی در ایران راه اندازی کردند و فاجعه را به چشم‌های خود دهه هاست که می‌بینیم.

این آزمایش سیاسی که به شکل یک جمهوری اسلامی درآمد، مردم ایران را فقیر و تهیدست ساخت. مردم ایران دیگر جایی برای هیچ گونه آزمایش سیاسی ندارند. چپی‌ها می‌باید بدانند که ملت ایران ایده جمهوری سوسیالیستی و هر گونه دیگر جموری را نمی‌خواهند. مردم ایران شاهنشاه خود را می‌خواهند و خواهان این هستند که به زمان عظمت و شکوه رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه آریامهر بازگردند. همه ایرانیان میهن پرست گرد رضا شاه دوم می‌آییم، در یک انتخابات آزاد، نمایندگان شایسته خود را در هر حوزه انتخاباتی به مجلس شورای ملی بفرستیم و قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی را زندگی بخشیم از اسلام پاکش کنیم و به ویرایش نخستینش همان گونه که نیاکان ما نوشتند و اسلامی در آن نبود بازگردانیم. و پاسخ به آخوند و مزدور و خاینین به میهن را به ملت ایران واگذار می‌کنیم

جاوید شاه پاینده ایران

برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران

و در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران