سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در پاسخ پرزیدنت چین ملی در میهمانی رسمی کاخ ریاست جمهوری تایپه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۳۷

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۵ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = محمدرضا شاه پهلوی آریامهر|اعلیحضرت همایون محمدرضا ش...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۷ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۷


سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در پاسخ پرزیدنت چین ملی در میهمانی رسمی کاخ ریاست جمهوری تایپه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۳۷

حضرت رئیس جمهوری،

از اظهارات مودت‌آمیز آن حضرت نسبت به خودم و ملت ایران صمیمانه تشکر می‌کنم. این احساسات هم متقابل و هم طبیعی است، زیرا رشته آشنایی و دوستی بسیار کهنی که از دیرباز دو ملت ما را با تمدن‌های درخشان چند هزار ساله به یکدیگر نزدیک کرده‌است، یکی از باستانی‌ترین رشته‌های مودت ملل در تاریخ جهان است و ما همواره ملت چین را به صورت مردمی که کهنسال‌ترین مدنیت تاریخ بشری را پدید آورده‌اند، با نظر احترام نگریسته‌ایم.

در مدت بیش از دوهزار سال بین مردم ایران و چین مبادله و ارتباط دائم، چه از نظر بازرگانی و اقتصادی و چه از لحاظ فرهنگی و هنری برقرار بوده‌است. جاده معروف ابریشم که چین کهن را به دریای مدیترانه و اروپا وصل می‌کرد، تقریباً در تمام مسیر خود از امپراتوری پهناور ایران می‌گذشت و هنوز بقایای جاده شاهی داریوش که اساس این راه ابریشم بود، در سرزمین‌های مختلف آسیا دیده می‌شود. این جاده نه تنها وسیله و رابطه اقتصادی و بازرگانی چین و ایران بود، بلکه شاه‌راهی بود که افکار بلند کنفوسیوس و فلاسفه بزرگ باستانی چین را به ایران و مغرب‌زمین و آیین‌های ایران، مخصوصاً آیین مانی را به سرزمین چین می‌رسانید. این آیین مانی روزگاری چنان در کشور چین توسعه یافت که نه تنها در مغرب آن کشور دولتی با مذهب رسمی مانوی تشکیل شد، بلکه کانتون، جنوبی‌ترین شهر چین مبدل به یکی از کانون‌های درخشان مانویت گردید.

در آغاز دوران اسلامی ایرانیان بی‌شماری از راه آسیای مرکزی به چین مهاجرت کردند و در نواحی شمال‌غربی آن سکونت گزیدند که هنوز هم بعد از دوازده قرن بسیاری از آنها اسامی ایرانی دارند.

مسلمانانی که کانون‌های اسلامی در چین افکندند همه از راه ایران به چین رفته‌بودند. ادبیات ما از هزار سال پیش آکنده از نام چین و خاطرات مربوط به آن سرزمین است. در مینیاتورهای معروف ایران که مورد ستایش و اعجاب هنرمندان جهان است، اثر هنری چینی و روابط هنری دو کشور خوب پیدا است، و مارکوپولو سیاح ونیزی که در قرون وسطی از راه ایران به چین رفت، بارها شرح داده که چگونه مردم چین و مردم ایران ارتباط و هم‌فکری نزدیک داشته‌اند. کلمات متعدد چینی که وارد زبان فارسی شده، یادگار از این روابط دیرینه مادی و معنوی است. در سال‌های اخیر نیز بسیار از آثار فلاسفه و ادب چین به فارسی ترجمه شده و مورد استقبال قرار گرفته‌است.

اکنون من در سرزمین زیبای شما خودم را در میان ملتی که ما همیشه با آن آشنایی داشته و گویی از نزدیک همدیگر را می‌شناخته‌ایم، احساس می‌کنم.

سعادت و سلامت آن حضرت و بانو و موفقیت و رفاه ملت چین را آرزومندم.