همدستان خمینی - کنفرانس گوادالوپ

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جمهوری اسلامی یک کابوس مفهوم آتش زدن سینما رکس آبادان برای ایرانیان

چگونه روزنامه کیهان و اطلاعات حکومت اسلامی را در ایران جا انداختند

پایه‌های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران


همدستان خمینی – کنفرانس گوادالوپ

در سری گفتارها درباره همدستان خمینی این بار نگاهی می‌کنیم به نقش سیاستمدارانی که از ۱۴ تا ۱۷ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی برابر با ۴ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹ در جزیره گوادالوپ گرد آمدند. پس از آنکه آریامهر شاهنشاه ایران از پروتکل گفتگوهای گودالوپ آگاهی یافتند بر آن شدند که از ایران بیرون روند.

هنبازان یا شرکت کنندگان در کنفرانس گوادالوپ والری ژیسکار دستن پرزیدنت فرانسه هموند حزب دست راستی محافظه کار Union pour la democratie Francaise که دیگران را به جزیره گوادالوپ که زیر حکمرانی فرانسه بود، دعوت کرد. جیمی کارتر پرزیدنت امریکا از حزب دموکرات آمریکا، جیمز کالاهان نخست وزیر بریتانیا از حزب کارگر Labour Party و صدراعظم آلمان غربی هلموت اشمیت هموند حزب سوسیال دمکرات اس پ د Sozial Demokratische Partie Deutschlands بودند. می‌بینیم که به جز ژیسکار دستن دیگران همه از حزب‌های خطرناک چپ بودند. آنچه در باره کنفرانس گوادالوپ امروز گفته می‌شود بر پایه پروتکل وزارت خارجه آلمان و آمریکاست.

بر خلاف آنچه بسیاری از ایرانیان می‌پندارند که کنفرانس گوادالوپ برای تصمیم گیری درباره شاهنشاه ایران برگزار شده بود، می‌بینیم که در این کنفرانس جستارهای گوناگونی پیش کشیده شد. در روز نخست کنفرانس یعنی ۵ ژانویه برابر با ۱۵ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی تنها در باره محدود کردن سلاح‌های راهبردی یا سلاح‌های اتمی « سالت Strategic Arms Limitation Talks (SALT) » گفتگو شد.

در دومین روز کنفرانس ششم ژانویه ۱۹۷۹ برابر با ۱۶ دی ماه گفتگوها درباره سالت دنبال شد. پس از نیم روز این چهار تن درباره اوضاع ایران گفتگو کردند. کارتر از تماس‌های دولتش با شاهنشاه ایران، ارتش شاهنشاهی و دیگر نیروهای سیاسی در ایران گزارش داد. وی گفت که دولت امریکا به شاهنشاه پیشنهاد داده است که دولت نظامی را بر سر قدرت نگاه دارد و شورای سلطنت را برگزیند. شاهنشاه ایران به کارتر پاسخ داده است که از ایران بیرون می‌رود، پس از آنکه بختیار دولت غیرنظامی را بر پا دارد و این دولت بتواند کشور را آرام نماید و اوضاع سامان یابد.

کالاهان نخست وزیر بریتانیا گفت که بر پایه گزارش‌هایی که به وی رسیده است، شاهنشاه ایران روز ۸ ژانویه برابر با ۱۸ دی ماه کشور را ترک خواهد کرد، اما روشن نیست که به امریکا خواهد رفت یا به جزیره‌ای می‌رود. کالاهان ادامه داد که بختیار با وی تماس گرفته است و از وی درخواست کرده است که وزیر خارجه پیشین بریتانیا جرج براون ، دوست قدیمی بختیار به تهران بیاید و بختیار را راهنمایی کند. پیش بینی می‌شود که ایران با دولت نوین بختیار، در زمینه سیاست خارجی، به سوی اعراب گرایش یابد، بنابراین لازم است که تماس‌ها با کشورهای عربی را افزایش دهیم، زیرا که پایداری سیاسی کشورهای عربی و گرایش آنها به غرب، به یک شخصیت یا یک خانواده وابسته است. اما برای عرب‌ها هر آن ممکن است با رخنه میلیشای فلسطینی، پایداری سیاسی در آن کشور ناپایدار گردد.

ژیسکار دستن پرزیدنت فرانسه گفت که وی یک مامور شخصی مورد اعتمادی را به تهران فرستاده است، گزارش وی نشان می‌دهد که ارتش و رهبران دینی تصمیم گیرندگان اصلی در ایران هستند، بهتر آن است که ما این دو را به یکدیگر پیوند دهیم و ممکن است یک دولت همانند ناصر در مصر روی کار آید. دولت ناصری به چم یک دولت عربی اسلامی سوسیالیستی است و با این، ژیسکار دستن برای ایران یک گونه دولت شیعه سوسیالیستی پیشنهاد کرد. ژیسکار دستن گفت که وی خمینی را پس از اینکه با شاه ایران گفتگو کرده است، در فرانسه پذیرفته است.

هلموت اشمیت صدراعظم آلمان درباره سرمایه گذاری‌های کمپانی‌های آلمان و همکاری‌های نزدیک اقتصادی با ایران گفت. وی ادامه داد که با این اوضاع درهم در ایران اگر تغییری پیش بیاید، به اقتصاد آلمان آسیب وارد خواهد آمد. با وجود این اگر تغییراتی پیش بیاید اقتصاد آلمان می‌تواند این زیان‌ها را تحمل کند.

کالاهان نیز پریشانی خود را نشان داد و گفت که آنچه در ایران رخ می‌دهد، بهای نفت را بالا خواهد برد.

ژیسکار دستن پاسخ داد که کشورهای هموند او ایی سی دی می‌باید کوشش کنند آخرین بهای نفتی را که اوپک تصویب کرده است برای زمان درازی ثابت نگاه دارند. آخرین کنفرانس اوپک ۱۶ و ۱۷ دسامبر ۱۹۷۸ یعنی ۲۷ آذر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی در ابوظبی بود. در این کنفرانس افزایش بهای نفت در چهار گام در درازای یک سال به تصویب کشورهای نفتی رسید.

کالاهان گفت که او امیدوار است که این بالا بردن بهای نفت در درازای دو سال انجام پذیرد و نه یک سال. هلموت اشمیت گفت که وی بدین باور است که افزایش بهای نفت در کوتاه مدت به زیان اقتصاد جهانی است، اما برای بلند مدت، درست است که بهای نفت را بالا ببرند. هم زمان با این دستور کاری برای کاهش مصرف نفت و بهره گیری از انرژی آلترناتیو آماده شود. آنگاه این چهار نادان قرار بر این گذاشتند که ۱- افزایش بهای نفت در درازای دو سال انجام شود. ۲- پرزیدنت کارتر با پرنس فهد ولیعهد عربستان که به زودی به واشنگتن خواهد آمد گفتگو نماید و ۳- صدراعظم آلمان و نخست وزیر بریتانیا کالاهان به سران عربستان به معامله بنشینند.

در اینجا باید یادآوری کنیم که پرنس فهد سفر خود را به واشنگتن کنسل کرد زیرا که وی از آنچه در ایران رخ می‌داد و می‌دانست که کارتر سر نخ‌ها را در دست دارد عصبانی بود. میان دولت آمریکا و عربستان بحرانی بوجود آمد و دیگر دولت عربستان اطمینان به دولت امریکا نداشت. با کنسل شدن سفر ولیعهد عربستان، دولت عربستان خواست که نشان دهد که منافع امریکا در خاورمیانه با منافع عربستان در خاورمیانه یکسان نیست.

در روز ۱۹ ژانویه ۱۹۷۹ ، وزیر خارجه عربستان، پرنس سعود به آلمان غربی سفر کرد تا در شهر بن با صدراعظم هلموت اشمیت دیدار و درباره رخدادهای اخیر ایران گفتگو کند. پرنس سعود گفت: اگر راه حلی برای دشواری‌هایی که پیش آمده است، از درون ایران باشد، کشورهای همسایه آن را خواهند پذیرفت. دشواری‌ها زمانی پیش خواهد آمد که از خارج از ایران راه حلی برگزیده شود. اگر اعتصاب‌ها و زد و خوردهای سیاسی درون ایران دنباله دار شوند، خطر این وجود خواهد داشت که تاثیر کمونیست‌ها زیاد شود.

در پاسخ به پرسش هلموت اشمیت درباره خمینی، پرنس سعود وزیر خارجه عربستان گفت که او خمینی را شخصا نمی‌شناسد، اما شنیده است که او کاراکتر عقب مانده‌ای دارد. برای نمونه او انسان‌ها را به دو بخش گناهکاران و بی گناهان تقسیم می‌کند. خطر این است که پیرامون خمینی را کمونیست‌ها گرفته باشند.

هلموت اشمیت در پاسخ گفت که گفتگوها در گوادالوپ نشان داده است که هیچ یک از باشندگان در کنفرانس گوادالوپ برای ایران یک نقشه و یا راه حل روشنی ندارند. آمریکا و شوروی خود را عقب کشیده‌اند. همه چیز درهم و بر هم است، سندی وجود ندارد که شوروی در اوضاع ایران دست دارد.

پرنس سعود گفت که این شلوغی‌ها در ایران از سوی شوروی آغاز نشده است، اما بحران داخلی ایران از سوی کمونیست‌ها رهبری شده‌اند. نیروهای کمونیستی بر این متمرکز هستند که حکومت را متلاشی کنند. این خطر وجود دارد که ایران به چند جمهوری تقسیم شود. در زمان مصدق گروه‌هایی وجود داشتند که تلاش می‌کردند که استان‌هایی از ایران را به شوروی متصل کنند.

هلموت اشمیت پاسخ داد هم اکنون نگرانی‌هایی درباره نفت ایران و اگر نفت ایران در بازار جهانی وارد نشود وجود دارد. اگر عربستان سعودی به صادرات نفت خود بیافزاید، نگرانی‌های غرب هم از میان برداشته می‌شود. پرنس سعود یادآور شد که اگر تولید نفت ایران در هم شکسته شود و دیگر تولید نگردد، آنگاه یک مکانیزم بین المللی باید برقرار شود که در کنار کشورهای اوپک ، کشورهایی که هموند اوپک نیستند مانند نروژ، مکزیکو، و بریتانیا را دربر گیرد. چه میزان نفت باید تولید شود که جایگزین نفت ایران در بازار بشود، بستگی به میزان نفت تولید شده هر کشور در سهم بازار بین المللی دارد.

هلموت اشمیت پاسخ داد اگر افزایش بهای نفت به جای گام به گام در درازای یک سال در درازای دو سال انجام پذیرد به رشد اقتصاد بین المللی بسیار کمک می‌کند. پرنس سعود گفت که عربستان سعودی تاثیر افزایش بهای نفت بر اقتصاد جهانی را زیر نظر دارد، بهتر می‌بود که بهای نفتی که در دوبی نیمه دسامبر ۱۹۷۸ تصویب شد پیش از دگرگونی‌ها در حکومت ایران انجام یابد، وگرنه بهای نفت خیلی گرانتر خواهد شد.

اشمیت پرسید آیا آنچه در ایران رخ می‌دهد سبب خواهد شد که قاهره به کشورهای عربی میانه رو مانند عربستان نزدیک شود. پرنس سعود گفت که او چنین احتمالی نمی‌دهد و باور ندارد که دامنه شورش در ایران به عربستان کشیده شود. کشور ایران زمانی برای همسایگانش خطر سیاسی خواهد شد زمانی که ایران یکی از اقمار شوروی بشود و از امکانات مالی که ثروت نفت ایران دربردارد از سوی شوروی‌ها بهره برداری شود.

گفتگو میان هلموت اشمیت و پرنس سعود وزیر خارجه عربستان که افزایش بهای نفت در درازای دو سال انجام یابد، هوده‌ای نداشت، هم چنین این دیدار و گفتگو نشان داد که هلموت اشمیت نه تنها خمینی را نمی‌شناخت بلکه عقلش بدانجا نمی‌رسید که وزن بیانات پرنس سعود که گفته بود براندازی حکومت ایران از سوی کمونیست هاست را دریابد و هنگامی که پرنس سعود گفت اگر ایران در دامان کمونیست‌ها و شوروی بیفتد، اشمیت به خطرهای برآمده از این فاجعه توجهی نکرد.

اگر با دانستنی‌های امروز نگاهی به این گفتگوها بیاندازیم باید بگوییم که پرنس سعود تخمین درستی تری از رویدادها داشت تا هلموت اشمیت. این در باره دیگر دعوت شدگان به گوادالوپ ژیسکار دستن و کارتر و کالاهان نیز صدق می‌کند. برای نمونه ژیسکار دستن پرزیدنت فرانسه می‌پنداشت او می‌تواند ارتش و رهبران دینی را در کنار هم بنشاند و پیوند دهد، در جایی که از خرداد ماه ۱۳۴۲ و روز ننگین پانزدهم خرداد، شاهنشاه آریامهر از پیوند نامقدس سرخ و سیاه گفتند، آریامهر در بیشتر سخنان خود از این دو خطر خانمان سوز هشدار دادند، اما آشکار است هیچ کس گوش به این سخنان خردمندانه نکرد و هیچ کس نفهمید که کمونیست و اسلام چه گونه در هم می‌پیچند و دنیا را به خطر خواهند فکند.

جیمی کارتر پیش از کنفرانس گوادالوپ ژنرال هویزر را به تهران فرستاد کسی که با ژنرال‌های ارتش شاهنشاهی تماس گرفت. هویزر به ژنرال‌های ارتش پروتکل گفتگوهای گوادالوپ را نشان داد و کوشش کرد که ژنرال‌ها را به سوی خط همدستی با رهبران دینی بکشاند. این می‌تواند نشان دهد که چرا پس از اینکه خمینی بازرگان را به نخست وزیری معرفی کرد، نخست وزیری که از سوی شاهنشاه آریامهر برگزیده شده بود را پشتیبانی نکردند و در روز ۲۲ بهمن ماه ۲۷ ژنرال اعلام بی طرفی کردند. برای ژنرال‌ها در این زمان روشن نبود که با دستینه کردن این اعلامیه، حکم اعدام خود را امضا کردند. همه این ژنرال‌ها نخستین کسانی بودند که تیرباران شدند به جز ارتشبد عباس قره باغی که با سلام و صلوات به فرانسه رفت و در پاریس در نزدیکی رادیو فرانسه خانه‌ای گرفت و زندگی کثیفش را ادامه داد. دیگری ارتشبد حسین فردوست بود که جاسوس شوروی از آب درآمد و شوروی‌ها مواظبش بودند.

کالاهان نیز همین اشتباه را کرد و نفهمید چه می‌گذرد، زمانی که شاپور بختیار نخست وزیر شد و فرصتی داشت که در برابر خمینی بایستد، دوست هم حزبی اش، جرج براون را برای دادن مشورت به تهران فرستاد. خطری که از سوی خمینی مانند گاز سمی پخش می‌شد را کالاهان به هیچ روی در نیافت. روشن بود که کالاهان اصلا نمی‌فهمید که نزدیکی کشور ایران با کشورهای عربی به هیچ روی امکان ندارد. این مردان نادان در سیاست خاور میانه نفهمیدند که ایرانیان آریایی‌ها هستند و اگر چه به زور مسلمان شده‌اند اما یک کهکشان میان ایرانیان و عرب‌های پا برهنه متجاوز به این کشور مهد تمدن و فرهنگ جهان فاصله است و هیچ گاه ایرانی با عرب نزدیک نمی‌شود. تنها نگرانی این چهار آقا که رهبران چهار کشور صنعتی غربی بودند بهای نفت بود و چگونه می‌توان اگر نفت ایران به بازار بین المللی عرضه نشود، این کمبود را پر کرد.

بازمی‌گردیم به کنفرانس گوادالوپ، دیگر روزها ششم ژانویه برابر با شانزدهم دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی، به بررسی وضعیت سیاسی در کشورهای عربی، ترکیه، پاکستان، کامبوج، ویتنام و افریقا گذشت. درباره ایران فقط چند ساعتی گفتگو شد. این نشان می‌دهد که این چهار نخست وزیر و پرزیدنت چه اندازه از خطری که جهانیان اگر خمینی قدرت را در دست بگیرد با آن روبرو خواهند شد بی اطلاع بودند. این چهار نادان نفهمیدند که اگر شاه ایران برود، شوروی به افغانستان تجاوز خواهد کرد و دیدیم که در روز ششم دی ماه ۱۳۵۸ ارتش اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان لشکر کشید. اینان نفهمیدند که فرم حکومتی ولایت فقیه با ایدئولوژی اسلام سیاسی آمیخته است. اینان نفهمیدند که خمینی با کمک و همدستی مارکسیست‌ها و مارکسیست اسلامی‌ها، و استالینیست‌ها انقلاب اسلامی را به جهان صادر خواهد کرد و اینکه جمهوری اسلامی در ایران، پول دهنده اصلی، اسپانسور اصلی تروریسم بین المللی خواهد شد. این مردان در زندان جنگ سرد در جا می‌زدند که در آن شوروی کمونیست روسیه امروزی خطر اصلی دنیای غرب است. اینان نمی‌توانستند بیاندیشند که روزی شوروی دیگر وجود نخواهد داشت و اینکه گروه‌های ربل‌های اسلامی یک جنگ جهانی علیه دنیای غرب راه خواهند انداخت. این چهار نادان سیاست انجام دادند مانند خوابگردان مانند کسانی که در خواب راه می‌روند.

مردم ایران نخستین قربانیان این جنگ بودند. روزنامه نگاران و انتلکتوئل‌ها که خود را روشنفکران ایرانی می‌نامیدند و در ایران شورش به پا کردند و مردم را شوراندند و ماشین پروپاگاند خمینی شدند، خیانت خود را به عنوان آزادی مردم ایران و حقوق بشر مردم ایران فروختند آنچه که بر جای ماند، ستمگرترین و دهشتناکترین حکومت روی کره زمین در ایران است که تا کنون جهان به خود ندیده است.

اعلیحضرت رضا شاه دوم در سخنان خود فرمودند که تمدن غربی در خطر است. و آنچه که پرنس سعود بدان باور داشت و آگاه بود اینکه با دگرگونی حکومت در ایران کمونیست‌های ایران، کشور را به دامان روسیه خواهند انداخت. رژیم اسلامی در ایران پشتیبان روسیه در جنگ با اوکراین است و روسیه پشتیبان ملایان در ایران هستند که علیه اسراییل می‌جنگند.

تنها راه حل برای بازگرداندن صلح و آرامش به خاورمیانه و پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین نابود ساختن جمهوری اسلامی در ایران است. تنها راه، برقرار ساختن حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران و بر تخت نشستن اعلیحضرت رضا شاه دوم است.

جاوید شاه - پاینده ایران - برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران و در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران