نقش زن در انقلاب ملی ایران

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
چرا حزب در ایران کارا نیست؟ حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

جمهوری دموکراتیک نام دروغین برای جمهوری خلق

تاجگذاری رییس حکومت بریتانیا کینگ چارلز سوم

نقش زن در انقلاب ملی ایران

بیش از هشت ماه است که از مرگ دختر زیبای ایران مهسا امینی می‌گذرد. دختری که برای دیداری کوتاهی به تهران آمد و به دست دژخیمان رژیم روضه خوانان کشته شد. با باتوم بر سر مهسا کوبیدند تا بیاموزد روسری اش باید کجا قرارداشته باشد تا تار مویی بیرون نیاید. ضربه‌هایی که به جمجمه مهسا وارد شد سبب خونریزی مغزی شد و مهسا در چنگال دژخیمان رژیم درگذشت.

در هفته پیش دو نشست برگزار شد، یکی در سالنی در دانشگاه رایس در هیوستون تگزاس برگزار شد. کنفرانس از سوی CGI- Cyrus the Great Institute که به پارسی خود را اندیشکده کوروش بزرگ می‌نامند. عنوان کنفرانس « گفتمان پادشاهی ایرانی و استراتژی پیش رو» بود. نخست باید روشن سازیم که این Cyrus the Great Institute بخشی از دانشگاه رایس نیست. دانشگاه رایس یک دانشگاه خصوصی است که سالنی را به این گروه اجاره داده است.

وب سایت این به اصطلاح انستیتو می‌گوید که در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۲ بنیاد نهاده شد. اما نه آدرسی وجود دارد که کجا بنیاد و ثبت شده است. تنها اطلاعات گردانندگان این انستیتو می‌باشد که پنج نفر هستند. میلاد آقایی، اردوان خشنود، آروین خشنود، بابک شکرابی و عرفان قانعی فرد می‌باشند. به هیچ روی نمی‌توان دریافت چه پیوندی اینان با کوروش بزرگ دارند و چه فعالیت آکادمیکی تا کنون انجام داده‌اند. بر پایه وب سایت اینان هدف این انستیتو آزاد ساختن ایران است، موارد امنیتی پس از فروپاشی رژیم، و تمامیت ارضی ایران.

این دومین نشست گروه انستیتوی کورش بزرگ بود. عنوان این نشست پرسش برانگیز است که در باره یک پادشاهی ایرانی گفتگو شود در جایی که می‌دانند که ملت ایران مشروطه شاهنشاهی ایران را خواهانند. پیش از اینکه این آقایان نشست برگزار کنند بهتر است که واژگان مربوطه را درست بیاموزند. درونمایه گفتگوها چیزی برای گفتن نداشت، و گفته شد که در خارج از کشور اینان هماهنگ کننده همه فعالیت‌ها و شعارها و تظاهرات و هر چه که بر ضد رژیم برای براندازی لازم است شوند. می‌توانیم پیش بینی کنیم که ملت ایران این پیشنهادها را نخواهند پذیرفت زیرا که مردم ایران درون مرز بهتر از هر کسی می‌دانند که چگونه خود را سازمان دهند، چگونه و کجا به رژیم ضربه بزنند. کدام ساختمان و بنر را به آتش بکشند. ملت ایران نیازی ندارند که خود را به سازمان‌های برون مرزی معرفی کنند که آنان مردم ایران را هماهنگ سازند به آنان دیکته کنند که چه بگویند و چه نگویند. هزینه‌ای که برای سفرها و اجاره و دیگر چیزها خرج شده است بهتر می‌بود که به دست کسانی که تظاهرات در شهرها را سازمان می‌دهند می‌رساندند تا به مصرفی مثبت و سازنده برسانند.

دومین نشست در روز شنبه ۶ خرداد ماه برابر با ۲۷ ماه مه در لندن برگزار شد و عنوان آن «نقش زنان در انقلاب ملی ایران » بود که از سوی سازمان زنان فیروزه‌ای سازمان یافته بود. سخنرانان آنلاین بودند و یا در اتاق برگزاری حضور داشتند. علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی با پیامی خود به ایرن کنفرانس از همه نیروهای آزادی خواه ایرانی، جدا از گرایش‌های سیاسی درخواست کردند که به یاری نیروهای داخلی بشتابند. [پخش سخنان علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی]

محور سخنرانی‌ها بر روی آرنگ زن زندگی آزادی دور می‌زد. در این کنفرانس گفته شد که آرنگ زن زندگی آزادی یکی از بهترین آرنگ‌هایی است که در تاریخ بشری وجود داشته است. با این آرنگ، بانوان ایران، فریاد آزادی برآوردند و با فریادهای آزادی بخشی از جنبش بین المللی بانوان جهان برای آزادی زن شدند.

سرکوب در یک جامعه با سرکوب زنان آن جامعه آغاز می‌شود. به ویژه در کشورهای اسلامی و به ویژه در کشور ما ایران، سرکوب بانوان یک ابزار سیاسی شده است. با آرنگ زن زندگی آزادی، بانوان ایران از پشتیبانی همه زنان مبارز برای آزادی برخوردار شده‌اند.

بانو گلنار جهانبانی در سخنان خود گفت که از زمان مادها، هخامنشیان و تا حمله اعراب، زن در صحنه سیاسی و نظامی نقش‌های اساسی و جایگاه ارزنده‌ای داشته است. در اینجا بایسته بود که از اعلیحضرت همایون محمد رضا شاه پهلوی آریامهر نقل قول می‌شد که او بود که به بانوان ایران حقوق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان ایران را فراداشت. حقوقی که در قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران آمده بود که زن و مرد ایرانی در برابر قانون دارای حقوق متساوی هستند.

شوربختانه مردان نیز خود را در این گفتگوها و آرنگ‌ها وارد کردند و گروهی عربده زدند مرد میهن آبادی یا ورژن‌های دیگر. همه فراموش کردند که از زمانی که این کره خاکی دور خود می‌چرخد زنان مورد بهره کشی از سوی مردان قرار گرفتند و حقوق انسانی زن پایمال شد. همه فراموش کردند که پس از انقلاب ننگین اسلامی بر ایران چیره شد، همه مردان بودند که کنار خمینی نشستند و سرکوب زن ایرانی را جشن گرفتند. همه آقایان شادمان بودند که چند همسری آزاد شده است و زن به موجود توسری خور و بدون حق و حقوق انسانی یک شبه دگرگون شده است و با قانون قصاص این ننگ خود را بیشتر نشان داد.

یکی از باشندگان در این کنفرانس پرسشی را پیش کشید که در همه کنفرانس درباره آن گفته نشده بود و آن این بود که شاهزاده رضا پهلوی تهدید به مرگ می‌شوند و این رذالت به عنوان دمکراسی و آزادی بیان فروخته می‌شود. [پخش سخنان هم میهن گرامی]

درست است همه در باره اتحاد می‌گویند اما چپی باید تعیین کند که چه آرنگ‌هایی باید داده شود و چه پرچمی آنان پروانه می‌دهند که در دست تظاهرکنندگان باشد. همین کسان از تهدیدهای علیه شاهزاده رضا پهلوی دفاع می‌کنند و می‌گویند دمکراسی و آزادی عقاید تامین شده است. در اینجا چند چیز باید روشن شود.

۱- فراخواندن به کشتن کسی یا کسی را تهدید به مرگ کردن، ابراز عقیده نیست بلکه جرم است. کسی که دعوت به کشتن دیگری می‌نماید خود شریک جرم است و بدین روی باید محکوم شود. هم چنین توهین به کسی جرم به شمار می‌آید. آزادی عقیده بدین چم نیست که هر کسی هر چه دلش می‌خواهد بگوید، بلکه آزادی عقیده در جایی به پایان می‌رسد که کسی تهدید به مرگ شود.

۲- دمکراسی به این چم نیست که هر کسی هر کاری دلش می‌خواهد بتواند انجام دهد،بلکه دمکراسی بدین چم است که هر کس باید به قانون احترام بگذارد و آن را رعایت نماید. هیچ کس بالای قانون نیست. تفاوت میان دمکراتی و دیکتاتور در این است که چه کسی قوانین را می‌نویسد و تصویب می‌کند. در یک دیکتاتوری یک شخص یا گروهی کوچک دیکته می‌کند که قانون چیست. آنان قانون را می‌نویسند و قانون را تصویب می‌کنند. در یک دمکراسی قوانین از سوی پارلمان نوشته و تصویب می‌شود و این پارلمان از نمایندگانی تشکیل می‌شود که از سوی مردم با انتخابات آزاد برگزیده شده‌اند. انتخابات آزاد یعنی هر شهروندی می‌تواند جدا از دین و جنسیت و شغل و و خود را کاندید مجلس نماید. در یک دیکتاتوری همه قدرت‌ها در دست یک تن یا یک گروه کوچک است. در دمکراسی قدرت در سه بخش تقسیم شده است. قوه قانونگذاری یا مجلس، قوه مجریه که قوانین تصویب شده از مجلس را اجرا می‌نماید و قوه قضاییه یا دادوری. این سه از یکدیگر کاملا جدا و مستقل هستند. در یک دیکتاتور یک تن یا یک گروه کوچک قدرت کامل را در دست دارد. در یک دمکراسی قدرت پارلمان و قدرت مجریه و قوه دادوری با قوانین حقوق بشر که با زاده شدن هر انسان همراهش زاده می‌شود محدود می‌شود. برای نمونه همه انسان‌ها با حقوق برابر زاده شده‌اند و نه اینکه بانوان از زمان زاده شدن با حقوق کمتری از مردان به این دنیای خاکی پا گذاشته‌اند.

همه این نکات در قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران رعایت شده است. بدین روی کشور ایران از ۱۲۸۵ تا ۱۳۵۷ خورشیدی یک کانستیتوشنال مونارکی بود بر پایه سه پرنسیب دمکراسی: ۱- قدرت در دست مردم است ۲- سه قوه از یکدیگر جدا و مستقل هستند و ۳- درونمایه اعلامیه حقوق بشر رعایت شده باشد.

باید گفت که مشروطه فرم ایرانی دمکراسی است که شاهنشاه در راس حکومت قراردارد و ریاست قوه مجریه را داراست. این مدل در کشور ایران تجربه شده است و بسیار موفقیت آمیز بوده است. تا زمانی که چپی‌ها این را نپذیرند، اتحادی با آنان وجود نخواهد داشت.

جاوید شاه - پانیده ایران - برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران - در اهتزاز پرچم زیبای شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران