مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ شهریور (سنبله) ۱۳۰۰ نشست ۲۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ شهریور (سنبله) ۱۳۰۰ نشست ۲۰

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ شهریور (سنبله) ۱۳۰۰ نشست ۲۰

جلسه ۲۰

صورت مشروح مجلس یوم شنبه ۲۲ ذیحجه ۱۳۳۹ مطابق ۴ برج سنبله ۱۳۰۰

مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر در تحت ریاست آقای امیر اعلم نایب رئیس تشکیل گردید.

صورت مجلس روز دوشنبه بیستم ذیحجه را آقای آصف الممالک قرائت نمودند.

نایب رئیس ـ نسبت بصورت مجلس اگر آقایان اعتراض دارند بفرمایند آیا اعتراضی هست؟

اظهاری نشد.

صورت مجلس تصویب گردید ـ

دستور امروز همین طور که در صورت مجلس بعرض آقایان رسید اول خواندن راپورت اداره مباشرت به نطق آقای حاج آقای شیرازی بعد رسیدگی به اعتبارنامه‌های آقایان وکیل الملک ـ شیخ الاسلام ـآقای سردار جنگ و آقای شیخ محمد حسین سعادت و آقا شیخ عبدالکریم و ضیاءالادباء چون از این اعتبارنامه‌ها فقط اعتبارنامه آقای سردار جنگ حاضر است اگر اجازه می‌فرمایند او را مقدم بداریم مخالفی نیست؟

(گفته شد خیر)

نایب رئیس ـ آقای آقا شیخ محمد جواد (احضار برای قرائت راپورت) آقای آقا شیخ محمد جواد راپورت شعبه اول را راجع به نمایندگی آقای سردار جنگ به مضمون ذیل قرائت نمودند.

شعبه اول ـ رسیدگی بدوسیه انتخابات ایل جلیل بختیاری نموده راپورت آنرا بقرار ذیل تقدیم می‌نماید.

نوزدهم ربیع الثانی ۳۹ انجمن نظار مرکزی در مالمیر تشکیل گردیده چهار شعبه نظارت از در سر پل ـ سراداره نفت قلعه قل منعقد نموده‌اند ـ در مام حوزه انتخابیه ۲۵۷۵ ورقه تعرفه داده شده و ۲۴۹۷ ورقه رای دریافت کرده‌اند آقای سردار جنک باکثریت ۱۵۰۲ رای از طرف ایل بختیاری بسمت نمایندگی و عضویت مجلس شورای ملی انتخاب شده‌اند یک هفته انجمن نظار برای اخذ شکایات دایر ولی شکایتی نرسیده در ۲۳ جمادی الاول خاتمه به انتخابات داده و انجمن نظار را منحل کرده‌اند شعبه هم نظر بحسن جریان انتخابات نمایندگی آقای سردار جنگ را تصدیق می‌نماید

نایب رئیس ـ نسبت باعتبارنامه آقای سردار جنگ مخالفی هست؟

(اظهاری یشد)

نایب رئیس ـ رای می‌گیریم

آقایانی که نمایندگی آقای سردار جنگ را تصویب می‌فرمایند قیام نمایند.

(جمع کثیری از نمایندگان قیام نمودند)

نایب رئیس ـ تصویب شد راپورت اداره مباشرت که بنا بود امروز خوانده شود چون آقای رئیس تشریف ندارند می‌گذاریم برای جلسه آینده و اگر مخالفی نباشد شروع می‌کنیم باستماع نطق آقای حاج آقا شیرازی.

حاج شیخ اسدالله ـ آقا برای خواندن راپورت مانعی هست یا نقصی دارد اگر نقصی ندارد و فقط خواندن راپورت است بنده تصور می‌کنم خوانده شود و بعد از خواندن هم مذاکره در اطراف آن نخواهد شد چون برمیگردد بکمیسیون محاسبات پس از آنکه بمجلس بیاید از آن گفتگو می‌شود باوجود این مانعی برای خواندن راپورت به نظر نمی‌آید.

نایب رئیس ـ گمان می‌کنم کاملاً تمام نشده باین جهت بماند برای جلسه آتیه بهتر است.

حاج شیخ اسد الله ـ بسیار خوب.

نایب رئیس ـ آقای حاج آقا (اجازه نطق)

حاج آقا ـ قبلاً برای اینکه شاید مدت عرایض بنده طولانی باشد از آقایان و از مقام ریاست استدعا می‌کنم که در هر موقع تنفس و ختم جلسه را مقتضی بدانند اعلان کنند و بقیه عرایضم را برای بعد از تنفس یا جلسه آتیه می‌گذارم ولی آقایان حاضر برای استماع هستند هم حاضر برای بیانات خود هستم. عرایض بنده شاید در اذهان تمام افراد این مملکت متموج و عقاید آقایان وکلا نسبت به روش این عقاید موافق است ولی شاید کمتر در مقام تنظیم و بیان این عرایض برآمده باشند و بنده می‌خواهم نتیجه افکار عموم و آروزهای ملت و تقاید متراکم جمعیت و ملت را بعرض آقایان برسانم و تعقیب این عقاید را اولین وظیفه حتمی خودم در مقام نمایندگی میدانم سایر آقایان هم تصور می‌کنم همین عقاید را دارا هستند و با توافق همین عقاید امیدوارم که بنیان اصلاحات بر روی آنها قرار داده بشود وقایع هر اندازه عظیم و سهمگین باشد وقتیکه جمعیت و جماعت تدریجاً داخل آن وقایع سهمگین شد عادت بآن وقایع می‌کند متعودبه پذیرفتن آنها می‌شود. دوش جماعت در زیربار سنگین حوادث بطاقت می‌شود ولی در نتیجه با همین تعود اگر در فکر علاج و رفع این بارهای سنگین نباشد نتیجه جز اضمحلال و فنا چیزی نخواهد بود ما در مقابل تکالیفب که بک سلسله دوره‌های فترت و هرج و مرج و دوره‌های بی تکلیفی وعدم وظیفه شناسی در این مملکت ایچاد نموده ما درمقابل یک چنین حوادثی هستیم مجلس شورای ملی در دوره چهارم تفتیشیه در مقابل یک حوادث وحشتناکی واقع شده که فقط نتیجه فترت و نتیجه عدم حس وظیفه شناسی و زمامداران دوره فترت است در مقابل این تکالیف سنگین و مهم ما باید کمرهای خود را سحت ببندیم حاضر برای مبارزه عملی بشویم ولی برای اینکه بتوانیم داخل در اصلاحات بشویم فقط ار محیط عادت باید یک قدری بالاتر برویم و پرده‌های عادت و اعتقاد چند ساله فترت را پاره بکنیم تا بتوانیم وقایع و عظمت این دوره‌ها را بآن طوری که هست اندازه گیریم برای خارج شدن از محیط زندگانی عادی چه لازم است؟ فقط عزم تغییر ناپذیر برای عمل زیرا که گفتارها نوشتن‌ها و بیهوده سرائیهای بلا عمل باندازه اذهان را خسته کرده است که هیچ اثری بر او مترتب نمی‌شود پس باید فقط خود را برای عملیات حاضر نمائیم و عزم بکنیم که عملی باشیم برای عملی بودن در یک مملکتی که این همه مشکلات زیاد است قبل از همه چیز لازم است که هر نماینده و هر کس که کمر خود را برای اصلاحات راست می‌کند فقط باید رویه سیاست خودش را معین کند تا بآن رویه و عقیده خود بتواند داخل در زمینه اصلاحات مملکت شده و عملی باشد تعیین خط مشی قبل از هر چیز برای دخول در سیاست لازم است و اینکه ما در دوره‌های گذشته دچار این همه مشکلات شده‌ایم و اینکه از اصل مشروطیت تا امروز بدون استثناء یک قدم نتوانسته‌ایم رو باصلاح برویم برای این است که خط مشی عملی برای خودمان در هیچ موقع اتخاذ نکرده‌ایم پس برای اینکه در این دوره مثل سایر ادوار گذشته عملیات ما بی نتیجه نباشد فقظ قبل از هر چیز خط مشی را باید معین کنیم من چون این حقیقت را حس کرده‌ام برای خودم یک خط مشی اتخاذ کرده‌ام که الان در حضور آقایان دارم عرضه می‌دارم گمان می‌کنم خیلی از آنکه خط مشی که بدون هیچ تخلف و هیچ دقیقه از دقایق او را صرف نظر نمی‌کنم شاید بگویند عملی بودن خیلی مشکل است و شاید تصور کنند که یک مرتبه وارد شدن برای خرابی ترتیبات عادی چهارده ساله خیل کار مشکل و سختی است ولی حودث بما نشان داد که این طور نیست و اگر بخواهیم می‌توانیم من زیادتر از این در این زمینه چیزی عرض نمی‌کنم همین قدر مختصراً عرض می‌کنم هر مشکلی از آن سخت تر و شدیدتر نباشد در مقابل عزم و اراده قوی خیلی آسان می‌شود اگر چه عرایض من خیلی زیاد می‌شود ولی بخواهش جمعی از آقایان که موقع را عجالتاً مقتضی ندانستند که بنده تمام عرایض خود را عرض کنم.

یک قسمت از آنها را صرف نظر نمودم ولی عرایض خودم را تقسیم به چند قسمت می‌کنم یک قسمت راجع به سیاست مجلس شورای ملی است یک قسمت راجع باصلاحات عمومی و اجتماعی و یک قسمت راجع باصلاحات اداری و سیاست داخلی است تا بعد برسیم بسیاست خارجی اما سیاست من راجع به مجلس شورای ملی و دوره پارلمانی بنده همچو معتقدم که در مجلس شورای ملی در این دوره تفتیشیه و در هر دوره باید نمایندگان صافو عریان و پرده حقایق را بگویند پرده پوشی و نزاکت مداری از وظیفه دیپلماتها است مجلس شورای ملی نمایند عامه است عامه که زبان دیپلوماسی نمی‌فهمند عامه که از محیط نزاکت مداری دور است عامه که بسط است ساده و ظاهربین و عریان گو هیچ وقت در تحت پرده و لفاظه مقاصد خود را بیان نکرده ما هم نماینده آن عامه هستیم ما باید همانطور که موکلین ما که ما را مبعوث کرده‌اند آشنا باین زبان نیستند ما هم بایدد بزبان موکلین خودمان صحبت بکنیم و حقایق را عریان و صاف ساده بگوئیم وبعد ازگفتن معایب اصلاحاتش را بخواهیم: دردها را صاف بگوئیم و علل آنها را هم صریح بگوئیم به هر جا می‌خواهد بر بخورد وقتی که دردها را گفتیم و علل آنها را هم صریح گفتیم و حتی نخواستیم بر خودمان هم مشسته کنیم آنوقت را که اصلاح را جستجو کنیم و یقیناً خواهیم جست این اصل راجع بتکالیف خودم در مقام نمایندگی. دوم راجع باساس سیاست مجلس شورای ملی من عقیده‌ام این است و تصور می‌کنم که تمام آقایان هم با این عقیده همراهند که امروز باید برای تمرکز افکار و ایجاد یک مرکز ثقل افکار را متوجه مجلس شورای ملی کره و قبل از همه چیز این امر واجب ترین تکالیفی است که وکلای ملت بگردن دارند یعنی حتماً باید به وسایل عملی و اقدامات لازمه افکار تمام جماعت را در اطراف مجلس متمرکز کنند لزوم افکار در اطراف مجلس شورای ملی باندازه حد لزوم را داراست که تصور نمی‌کنم هیچ یک از اصلاحات باین درجه لازم و مقدم باشد برای اینکه اگر مرکز ثقل در مملکت نباشد و اگر مجلس شورای ملی محل تمرکز افکار نباشد مجلس شورای ملی نمی‌تواند موفقیت حاصل بکند بانجام اصلاحاتی که اردوها بر ضد آن در مملکت متمرکز هستند اصلاحاتی که در دوره ایام فترت قشون برای جلوگیری و دفاع از آن تشکیل می‌دادند که آن اصلاحات پیش نیاید اگر مجلس شورای ملی محل تمرکز افکار نباشد با این همه اردوهای مسلح و مکمل که با تمام وسائل حاضر برای مدافعه هستند مجلس شورای ملی چطور می‌تواند قدمی باصلاحات بردارد پس باید تمرکز افکار را اول در اطراف مجلس شورای ملی قرار داد پس از آن تشخیص بدهیم که تمام خرابی‌های وارده بر این مملکت ناشی از دوره فترت است و دوره فترت مبدء تمام خرابیها است پس از اینکه تمرکز افکار را در اطرف مجلس شورای ملی قائل شدیم باید تمام وسائل را تهیه کنیم که مجذذاً مبتلا بایام فترت نشویم آیا ممکن است تصور شود مملکتی که شانزده سال در خط مشروطیت سیر می‌کند در شانزده سال چهار دوره تفتیشیه داشته باشد ما باید این اصل را خراب کنیم و بفهمانیم که اصول مشروطه تغییر پذیر نیست و نباید دوره فترت دوباره تجدید شود باید مجلس شورای ملی کمال اهتمام را در این قضیه به خرض داده و این مسئله را تعقیب کند که دوره فترت درد مملکت تجدید نشود زیرا تمام خرابیها ازدوره فترت بوده و اگر باز هم تجدید یشود باید باصول مشروطیت فاتحه خواند. مضرات ایام فترت را بنده نمی‌خواهم عرض کنم مضرات او باندازه زیاد است که نه من بلکه هیچ ناطقی نمی‌تواند تمام مضراترا در یک یا دو یا سه جلسه بیان کند خرابیهای اداری هرج و مرج‌های عمومی غارتهای مالیه تحمیلات طاقت فرسا بر دوش توده مالیات بده فقیر مملکت و اعدام حس تما از نتایج دوره فترت است بنابراین می‌توان گفت که بزرگترین شمشیری که برای شهرت آزادی بروی آزادی کشیدند همین تشکیلات دوره فترت بوده و دوره فترت چه کرده؟ فراموش نباید کرد در اول مشروطیت احساسات عمومی تمام متهیج بوده و خونها تمام برای اصلاحات در جوش بوده دوره فترت احساسات عمومی راکشت و از بین برد اصول مشروطیت را از بین برد قانون اساسی کاغذ پاره شده و بکلی بتمام این اصول مقدسه توهین کردند و بواسطه همین ایام طولانی فترت از خاطرها محو کردند نظارت بر عملیات دولت یکی از چیزهائی بود که در بدو مشروطه در افکار هر صغیر و کبیر افراد این مملکت جاری بود در اقصی بلاد ایران اگر از یک نفر می‌پرسیدند که اصول مشروطیت چیست اول می‌گفت نظارت در اعمال دولت اما امروز باندازه‌ای این احساسات مردم که دیگر هیچ کس جرأت نمی‌کند که بکوچکترین ماموری بگوید این همه ظلمو غارتگری چرا؟ و این همه یغماگری که می‌کنید به چه مصرف میرسانید بلی حس نظارت از بین رفته و آیا این عدم حس نظارت جز نتیجه ایام فترت است جز مولود همان استبدادهای حکومت نظامی است؟ در دوره فترت همان دیو مهیب اسبداد با تغییر قیافه و با یک چهره بشاش و فریبنده در جامعه ایران عرض اندام کرد و بواسطه اینکه افکار و احساسا ایرانی در ایام دوره فترت در تحت فشار و مضیقه بوده نتوانست تشخیص دهد که این همان عقریت است (منتهی با تغییر قیافه و استعمال ماسک قشنگی در صورت) که مدتها از او گریزان بود و خون خودرا درراه اعدامش ریخته و با این تغییر قیافه با کمال خاطر جمعی ملت را بقسمی در تحت فشار گذارد که ابدا حسی برای او باقی نماند آزادی کشته شد. آزادی فکر وعقیده بکلی از میان رفت و بر ضد آزادی و وسائلی فراهم نمودند که احدی (بغیر از معدودی که مطابق عقاید مسببین این وضعیات اظهار می‌نمودند) قادر بر اظهار جزئی عقیده در اصلاحات نبود و بمجرد اینکه یک عقیده بر علیه نظریات کسانی که تشکیل دهنده این وضعیات بودند اظهار می‌شد بوسائل و ایادی که داشتند و بتوسط آن میکربهای مضری که در دوره زندگانی خود در فضا منتشر نموده بودند هزاران تهمت و افتر باظهار کننده آن عقاید نسبت می‌دادند که دیگری جرأت نمی‌کرد در حدود آن عقیده اظهار رای کند آیا در مقابل آن تهدید چه ظاهر می‌شد؟

هرج و مرج اداری ـ خودپسندی خود خواهی مایوس شدن عناصر ملی و خادمین حقیقی مملکت و در عوض همان اشخاصی که خیال استفاده‌های کلی در این مدت قلیل داشتند روی کار آمدند و در نتیجه استفادده جای گزین آراء و احساسات ملی شد. دیگر از بدبختی‌های دوره فترت مداخله اشخاص غیر مسئول و عناصر فاسد و استفاده چی (که سیاست را وسیله ارتزاق قرار داده بودند) در امور مملکت بود که بنام ملت همان عده قلیل طوری در امور سیاست دخالت کردند که مملکت را باین روز سیاه نشانیدند و همه را در حیرت گذاردند وقتی بنا شود عناصر غیر مسئول در سیاست مملکت مداخله کنند وقتی که برای مداخله کنندگان به هیچوجه مسئولیت در کار نباشد آیا نتیجه جز جلب منافع خصوصی و غرق جامعه در گرداب هلاکت است؟ اینها همه از نتایج دوره فترت اس اگر مملکت بکند دائر و مفتوح بود عناصر غیر مسئول نمی‌توانستند دخالت درسیاست بکنند و رجال نالایق همان کسانیکه از وضعیات دوره فترت بزرگترین استفاده‌ها را داشتند همان کسانی که باقیافه آزادی خواهی که روح استبداد در قالبشان متموج بوده بیشتر از همه مشوق این عناصر غیر مسئول بودند همانها بواسطه عدم لیاقت دست توسل بدامان این و آن می‌زدند و برای اینکه خودشان هیچوقت داخل اصلاحات نمی‌شدند و متکی به عمل خودشان نبودند متکی باین عناصر غیر مسئول می‌شدند و باعث تکثیر این میکربهای اجتماعی می‌گردیدند میکربهائی که (مثل میکرب و با بمجردی احساس رطوبتی که باعث نموشان می‌شود منتشر می‌کردند) همانطور این رجال نالایق محل نمو این میکربهای اخلاقی گشته برای اینکه موافق مثقصودشان با آنها رفتار می‌کردند که بمساعدت آنها داخل انتریک بشوند و رفبایشان را از میدان رانده خود جایگزین آنها گردند تیجه تمام اینها این شد که در مرکز مملکت یک دسته عناصر غیر مسئول از سیاست مملکت اربزاق کنند پس حالا ما باید جهاد کنیم و بکوشیم که امروز مملکت را مشروطه نمائیم و اصول مشروطیت را ایجاد کنیم بلی امروز مشروطه کردن مملکت خیل مشکل تر از دوره اول سنه ۱۳۲۴ است برای اینکه آنوقت احساسات متهیج با کمال امیدواری اطاعت کسانی را که در صدد اصلاحات بودند تعقیب می‌نمودند ولی امروز ما با یک احساساتی مواجه می‌باشیم که از همه چیز متنفر و از همه کس مایوس می‌باشند ما باید جهاد کنیم و با این احساسات دو مرتبه اصول مشروطیت را ایجاد نموده و بعامه بفهمانیم که سبب این فلاکتها همان منظور نداشتن احترام قوانین است بلی ما باید با عفریت استبداد مبارزه نمائیم اگرچه این مبارزه کار بسیار مشکلی است لیکن امیدواریم که با اتکائی که بحقیقت و حقانیت داریم بتوانیم در مقابل این عفریت عرض اندام کنیم و بر او مسلط شویم ما باید دشمنان آزادی عقیده را بزرگترین دشمنان مملکت بدانیم عقاید سیاسی آزاد است و همه کس باید از این آزادی استفاده نماید نه اینکه هرکس اظهار عقیده کند فوری عقیده او را به افترا و اتهامات ترور کنند عقیده است که مملکت را رو بسعادت می‌برد اگر بنا شود آزادی عقیده سلب گردد و آن وقت عقاید یک عده خیلی محدود و حکم فرما شده و مملکت در تحت حکومت (اولیگارشی) اداره می‌شود ما باید با اشخاصیکه با موجویت مجلس شورای ملی مخالفند با مشت آهنین مبارزه کنیم ولی این حمله بایستی با متانت اجرا گردد. باید دانست مخالفین مجلس شورای ملی چه کسانی هستند که از احتیاجات داخلی مخالفین خارجی مجلس کسانی هستند که از احتیاجات معدی ما استفاده نموده و میداند که اگر مجلس شورای ملی باز شود با تجربیات گذذشته شاید ابتدا فکری برای رفع احتیاجات مادی خود بنماید و آنوقت وسائلی که برای خرابی ما دارند از دستشان برود و نیز میدانند که اگر مجلس باز شد مقدم بر همه جیز موافق وظیفه خود از دولت تبدیل بودجه را می‌خواهد بلی اولین وظیفه بلکه حقیقت و اساس مشروطیت معدیل و نظارت بودجه است و بواسطة تعدیل بودجه احتیاجات مادی که سبب قبول تقاضاهای آنها می‌شد معدوم می‌شود و بالاخره آنهائیکه از احتیاجات فنی ما استفاده می‌نمایند میدانند که اگر مجلس مفتوح باشد با یک رویه که برای مصالح مملکت مضر نباشد رفع احتیاجات فنی را خواهد کرد لبته در این صورت آنهائیکه بواسطه همین احتیاجات دائر محاصره ایران را تنک می‌کردند و از مسامحه زمامداران فترت استفاده می‌کردند نمی‌خواهند مجلس مفتوح گردد آیا برای این مقصود چه وسیله بکار می‌بردند؟ اول باتهامات مردم را عصبانی کرده فحش می‌دادند تهمت می‌زدند و بوکلاء نمایندگان بدگوئی می‌کردند و بالاخره افکار را نسبت به مجلس شورای ملی متهیج می‌کردند اینها هستند دشمنان خارجی و من باز هم می‌ترسم که در مقابل مجلس سنگهای بزرگتری انداخته شود و بوسیله همان موانع نگذرند موفق لاصلاح مملکت گردد و ام مخالفین داخلی مجلس باید دید که چه کسانی هستند همان کسانیکه از بیحالی حکومت از سستی دولت استفاده کرده تحقیقات می‌گرفتند خرج تراشیها می‌کردند و بالاخره بذل و بخششهای حکومت شهریه‌ها و اندوخته‌ها و فوق العاده‌ها وسایل استفاده آنها بوده و البته میدانند که با بودند مجلس ممکن نیست اینطور استفاده‌ها کرد و اینطور بارهای طاقت فرسا بر دوش یک جمعیت فقیر مالیات بده مملکت بار کرد بلی اینها مخالفین داخلی مجلس شورای ملی هستند ولی به عقیده من علاقه مندی باصلاحات است که می‌تواند در مقابل این اردوی مکمل عرض اندام نماید اگر مجلس علاقه مندی به اصلاحات را ظاهر کرد ملت و جمعیت حامی و پشتیبان مجلس است و آنوقت می‌تواند در مقابل عده قلیل استفاده چی مقاومت کرده و آنها را محو نماید پشتیبان دیگری که برای مجلس ممکن است تصور نمود همان روح وحدت در مجلس می‌باشد و باید برای مقاومت در مقابل اردوی مخالف اغراض سابقه را مدفون نموده مجلس شورای ملی باید بکلی داخل مناقشات خصوصی و جزئی نشود باید متحداً بدون تفرقه و اختلاف برای حمله باین اردو حاضر باشد و نمایندگان برای پیشرفت اصلاحات با هم برادرانه اقدام کند کسی که در دوره چهارم تقنینیه بعقیده بنده بر خلاف رویه اتحاد در مجلس شورای ملی رفتار کند می‌توانم بگویم که بزرگترین دشمن وطن است و موجب بدبختی و فلاکت مملکت همان کسی است که بخواهد روح وحدت در مجلس شورای ملی ایجاد نشود چرا که مبارزه با مخالفین سخت است و سالها به یغماگری عادت کرده‌اند و باید برای مبارزه با آنها متحت بود. این بود عقیده شخصی خودم راجع به سیاست مجلس شورای ملیو تصور می‌کنم که این عقیده را تمام آقایان وکلاء محترم می‌پذیرند اما اصلاحاتی که مجلس شورای ملی باید داخل در آن اصلاحات شده و آنها را مقدم بر سایر اصلاحات بدارد به عقیده بنده باید آن اصلاحات را تقسیم و تفکیک کرد و در هم داخل ننمود تا خط مشی ثابت و معلوم بشود. اول اصلاحات اجتماعی است در یک مملکتی که از هر نقطه نظر فقیر و محتاج است مجلس شورای ملی باید خارج از حدود و محیط از خارجه یک وظایف بزرگبری هم برای خودش قائل باشد و آن اصلاحات اجتماعی و اخلاقی است که یکی از بزرگترین وظایف مجلس است تا حدی که در تحت اختیار مجلس شورای ملی است قبل از هر چیز باید شروع بآن اصلاحات اداری بشود اول باید مفاسد اجتماعی را فهمید و بعد داخل اصلاحات آن شد یکی از بزرگترین مفاسد اجتماعی وجود همین طفیلی‌های جامعه و پارازیت هائی است که به بدن این جامعه افتاده و متصل خون آن را مکیده و به اعضای جامعه منتشر می‌شود ابتدا از فضای تهران شروع شده و تدریجاً بتمام اعضای مملکت ایران (اعضاء لاغر و ناتوان مملکت) سرایت می‌کند و مثل یک گاز مسموم متصل از فضا پراکنده شده و باد آن را بهر جا میرساند و بدماغ هر کس برسد مسموم می‌کند از طهران اخلاق این قسم اشخاص باطراف اینران سرایت می‌کند و متصل بدن این مملکت را مبتلا بامراض سخت و بالاخره آن را فنا و نابود می‌کند قبل از هر چیز باید از این مسئله جلوگیری کرد این تکلیف نمایندگان ولایات است که باید ایالات ایران را از دست این میکربهای مسموم نجات بدهند باید نگذارند این مرض مسری وبا باطراف سرایت نماید و باید قرانطین در اطراف طهران بگذارند باید بقوه دافعه سرایت او را بهر اندازه که می‌تواند محدود کرد و در کانون خودش او را معدوم کنند تا نتواند بماند و سرایت کند این پارازیتهای اجتماعی در طهران همیشه زندگانی بر طنطنه و مملو از نفاست. مملو از تفنن و از زینت داشتند و زندگانی خود را از خون مملکت گذرانده و بار آنها بر دوش این توده فقیر مالیات به می‌باشد فقط اگر از آنها بپرسید که شغل شما در جمعه چیست و عضویت جامعه را که دارید به چه وظیفه موظفید می‌بینید که جز یک عضو فاسد که باید فوری قلع و قمعش کرد هیچ وظیفه دیگری برای خودش در حوزه اجتماعی نمی‌تواند مفرفی کند از سیاست و پارتی بازی ارتزاق می‌کند. از پشت میز نشستن. از دسته بندی ارتزاق می‌کند و بالاخره نتیجه این می‌شود که یک ملت بدبخت زیر بار استقراض‌های کمر شکن رفته و اسیر شود و باید این اشخاص را قلع و قمع کرد و گریبان جامعه را از دست ان نجات داد دویم از اصلاحات اجتماعی که الزام از هر چیز است امنیت است جامعه امنیت می‌خواهد جامعه در تحت لوای امنیت می‌تواند زندگانی کند زراعت تجارت سعادت جامعه و هر چه را که راجع به جامعه است ملاحظه کنید در تحت عنوان امنیت می‌تواند اداره شود و در نبودن امنیت نه زراعت نه تجارت نه سعادت برای جامعه باقی نمی ماندقبل از همه چیز بایستی امنیت و وسائل او را فراهم کرد باید تمام اهتمام را بر این قرار داد که اگر در اقصی بلاد ایران یک ریت ضعیف در گوشه بیابان گرفتار غارتگرها بشود (چه غارتگرهای اداری و چه مسلح و صحرا نشین) باید گوشها را برای شنیدن صداهای او شنوا کرده خواب را بر خود حرام نموده و او را از بد بختی و شقاوت نجات داد و بالاخره وسائل راحت اردو را بر طبق عدالت فراهم ساخت. عدالت است که در حقیقت می‌تواند در ضمن امیت گنجانده شود امنیت برای حفظ جامعه است اگر عدل نباشد انسان بر حفظ حقوق خود مامون نیست اگر عدل نباشد بر حفظ حقوق خود قادر نیست عدالت در این مملکت مرتفع است امنیت هم مرتفع است مقصودم نه این است که اردوهای غارتگر از این طرف و آن طرف مشغول غارت هستند باید اهالی از آنها امنیت دشته باشند بلکه مقصودم این است که باید هر یک نفری از یک نفر دیگر مامون باشد.

امنیت حقیقی این نیست که هر ضعیفی مقهور قوی تری باشد امنیت حقیق آنست که هر کس از دیگری مامون باشد در مملکت ما هر ضعیفی مقهور قوی تری است بدون بازپرس علتش نبودن مسئولیت است پس باید این دو اصل حقیقی را در مملکت ایجاد کرد سوم مساوات است ما باید حقیقت مساوات در حقوق را در مملکت ظاهر نمائیم مساوات در حقوق این مملکت نیست و ما از خودمان پنهان می‌کنیم و خیال می‌کنیم که همه در مقابل مساوی هستیم نه اگر یک نفر اتکائی که بحقیقت و حقانیت داریم بتوانیم در مقابل این عفریت عرض اندام کنیم و بر او مسلط شویم ما باید دشمنان آزادی عقیده را بزرگترین دشمنان مملکت بدانیم عقاید سیاسی آزاد است و همه کس باید از این آزادی استفاده نماید نه اینکه هرکس اظهار عقیده کند فوری عقیده او را به افترا و اتهامات ترور کنند عقیده است که مملکت را رو بسعادت می‌برد اگر بنا شود آزادی عقیده سلب گردد و آن وقت عقاید یک عده خیلی محدود و حکم فرما شده و مملکت در تحت حکومت (اولیگارشی) اداره می‌شود ما باید با اشخاصیکه با موجویت مجلس شورای ملی مخالفند با مشت آهنین مبارزه کنیم ولی این حمله بایستی با متانت اجرا گردد. باید دانست مخالفین مجلس شورای ملی چه کسانی هستند که از احتیاجات داخلی مخالفین خارجی مجلس کسانی هستند که از احتیاجات معدی ما استفاده نموده و میداند که اگر مجلس شورای ملی باز شود با تجربیات گذذشته شاید ابتدا فکری برای رفع احتیاجات مادی خود بنماید و آنوقت وسائلی که برای خرابی ما دارند از دستشان برود و نیز میدانند که اگر مجلس باز شد مقدم بر همه جیز موافق وظیفه خود از دولت تبدیل بودجه را می‌خواهد بلی اولین وظیفه بلکه حقیقت و اساس مشروطیت معدیل و نظارت بودجه است و بواسطة تعدیل بودجه احتیاجات مادی که سبب قبول تقاضاهای آنها می‌شد معدوم می‌شود و بالاخره آنهائیکه از احتیاجات فنی ما استفاده می‌نمایند میدانند که اگر مجلس مفتوح باشد با یک رویه که برای مصالح مملکت مضر نباشد رفع احتیاجات فنی را خواهد کرد البته در این صورت آنهائیکه بواسطه همین احتیاجات دائر محاصره ایران را تنک می‌کردند و از مسامحه زمامداران فترت استفاده می‌کردند نمی‌خواهند مجلس مفتوح گردد آیا برای این مقصود چه وسیله بکار می‌بردند؟ اول باتهامات مردم را عصبانی کرده فحش می‌دادند تهمت می‌زدند و بوکلاء نمایندگان بدگوئی می‌کردند و بالاخره افکار را نسبت به مجلس شورای ملی متهیج می‌کردند اینها هستند دشمنان خارجی و من باز هم می‌ترسم که در مقابل مجلس سنگهای بزرگتری انداخته شود و بوسیله همان موانع نگذرند موفق لاصلاح مملکت گردد و ام مخالفین داخلی مجلس باید دید که چه کسانی هستند همان کسانیکه از بیحالی حکومت از سستی دولت استفاده کرده تحقیقات می‌گرفتند خرج تراشیها می‌کردند و بالاخره بذل و بخششهای حکومت شهریه‌ها و اندوخته‌ها و فوق العاده‌ها وسایل استفاده آنها بوده و البته میدانند که با بودند مجلس ممکن نیست اینطور استفاده‌ها کرد و اینطور بارهای طاقت فرسا بر دوش یک جمعیت فقیر مالیات بده مملکت بار کرد بلی اینها مخالفین داخلی مجلس شورای ملی هستند ولی به عقیده من علاقه مندی باصلاحات است که می‌تواند در مقابل این اردوی مکمل عرض اندام نماید اگر مجلس علاقه مندی به اصلاحات را ظاهر کرد ملت و جمعیت حامی و پشتیبان مجلس است و آنوقت می‌تواند در مقابل عده قلیل استفاده چی مقاومت کرده و آنها را محو نماید پشتیبان دیگری که برای مجلس ممکن است تصور نمود همان روح وحدت در مجلس می‌باشد و باید برای مقاومت در مقابل اردوی مخالف اغراض سابقه را مدفون نموده مجلس شورای ملی باید بکلی داخل مناقشات خصوصی و جزئی نشود باید متحداً بدون تفرقه و اختلاف برای حمله باین اردو حاضر باشد و نمایندگان برای پیشرفت اصلاحات با هم برادرانه اقدام کند کسی که در دوره چهارم تقنینیه بعقیده بنده بر خلاف رویه اتحاد در مجلس شورای ملی رفتار کند می‌توانم بگویم که بزرگترین دشمن وطن است و موجب بدبختی و فلاکت مملکت همان کسی است که بخواهد روح وحدت در مجلس شورای ملی ایجاد نشود چرا که مبارزه با مخالفین سخت است و سالها به یغماگری عادت کرده‌اند و باید برای مبارزه با آنها متحت بود. این بود عقیده شخصی خودم راجع به سیاست مجلس شورای ملیو تصور می‌کنم که این عقیده را تمام آقایان وکلاء محترم می‌پذیرند اما اصلاحاتی که مجلس شورای ملی باید داخل در آن اصلاحات شده و آنها را مقدم بر سایر اصلاحات بدارد به عقیده بنده باید آن اصلاحات را تقسیم و تفکیک کرد و در هم داخل ننمود تا خط مشی ثابت و معلوم بشود.

اول اصلاحات اجتماعی است در یک مملکتی که از هر نقطه نظر فقیر و محتاج است مجلس شورای ملی باید خارج از حدود و محیط از خارجه یک وظایف بزرگبری هم برای خودش قائل باشد و آن اصلاحات اجتماعی و اخلاقی است که یکی از بزرگترین وظایف مجلس است تا حدی که در تحت اختیار مجلس شورای ملی است قبل از هر چیز باید شروع بآن اصلاحات اداری بشود اول باید مفاسد اجتماعی را فهمید و بعد داخل اصلاحات آن شد یکی از بزرگترین مفاسد اجتماعی وجود همین طفیلی‌های جامعه و پارازیت هائی است که به بدن این جامعه افتاده و متصل خون آن را مکیده و به اعضای جامعه منتشر می‌شود ابتدا از فضای تهران شروع شده و تدریجاً بتمام اعضای مملکت ایران (اعضاء لاغر و ناتوان مملکت) سرایت می‌کند و مثل یک گاز مسموم متصل از فضا پراکنده شده و باد آن را بهر جا میرساند و بدماغ هر کس برسد مسموم می‌کند از طهران اخلاق این قسم اشخاص باطراف اینران سرایت می‌کند و متصل بدن این مملکت را مبتلا بامراض سخت و بالاخره آن را فنا و نابود می‌کند قبل از هر چیز باید از این مسئله جلوگیری کرد این تکلیف نمایندگان ولایات است که باید ایالات ایران را از دست این میکربهای مسموم نجات بدهند باید نگذارند این مرض مسری وبا باطراف سرایت نماید و باید قرانطین در اطراف طهران بگذارند باید بقوه دافعه سرایت او را بهر اندازه که می‌تواند محدود کرد و در کانون خودش او را معدوم کنند تا نتواند بماند و سرایت کند این پارازیتهای اجتماعی در طهران همیشه زندگانی بر طنطنه و مملو از نفاست. مملو از تفنن و از زینت داشتند و زندگانی خود را از خون مملکت گذرانده و بار آنها بر دوش این توده فقیر مالیات به می‌باشد فقط اگر از آنها بپرسید که شغل شما در جمعه چیست و عضویت جامعه را که دارید به چه وظیفه موظفید می‌بینید که جز یک عضو فاسد که باید فوری قلع و قمعش کرد هیچ وظیفه دیگری برای خودش در حوزه اجتماعی نمی‌تواند مفرفی کند از سیاست و پارتی بازی ارتزاق می‌کند. از پشت میز نشستن. از دسته بندی ارتزاق می‌کند و بالاخره نتیجه این می‌شود که یک ملت بدبخت زیر بار استقراض‌های کمر شکن رفته و اسیر شود و باید این اشخاص را قلع و قمع کرد و گریبان جامعه را از دست ان نجات داد دویم از اصلاحات اجتماعی که الزام از هر چیز است امنیت است جامعه امنیت می‌خواهد جامعه در تحت لوای امنیت می‌تواند زندگانی کند زراعت تجارت سعادت جامعه و هر چه را که راجع به جامعه است ملاحظه کنید در تحت عنوان امنیت می‌تواند اداره شود و در نبودن امنیت نه زراعت نه تجارت نه سعادت برای جامعه باقی نمی ماندقبل از همه چیز بایستی امنیت و وسائل او را فراهم کرد باید تمام اهتمام را بر این قرار داد که اگر در اقصی بلاد ایران یک ریت ضعیف در گوشه بیابان گرفتار غارتگرها بشود (چه غارتگرهای اداری و چه مسلح و صحرا نشین) باید گوشها را برای شنیدن صداهای او شنوا کرده خواب را بر خود حرام نموده و او را از بد بختی و شقاوت نجات داد و بالاخره وسائل راحت اردو را بر طبق عدالت فراهم ساخت. عدالت است که در حقیقت می‌تواند در ضمن امیت گنجانده شود امنیت برای حفظ جامعه است اگر عدل نباشد انسان بر حفظ حقوق خود مامون نیست اگر عدل نباشد بر حفظ حقوق خود قادر نیست عدالت در این مملکت مرتفع است امنیت هم مرتفع است مقصودم نه این است که اردوهای غارتگر از این طرف و آن طرف مشغول غارت هستند باید اهالی از آنها امنیت دشته باشند بلکه مقصودم این است که باید هر یک نفری از یک نفر دیگر مامون باشد. امنیت حقیقی این نیست که هر ضعیفی مقهور قوی تری باشد امنیت حقیق آنست که هر کس از دیگری مامون باشد در مملکت ما هر ضعیفی مقهور قوی تری است بدون بازپرس علتش نبودن مسئولیت است پس باید این دو اصل حقیقی را در مملکت ایجاد کرد سوم مساوات است ما باید حقیقت مساوات در حقوق را در مملکت ظاهر نمائیم مساوات در حقوق این مملکت نیست و ما از خودمان پنهان می‌کنیم و خیال می‌کنیم که همه در مقابل مساوی هستیم نه اگر یک نفر صاحب القاب و حیثیت و طنطنه دارای هزاران جرم حقوقی و اخلاقی و جنائی باشد چون از طبقه عالی و دارای طنطنه است از این جهت مصون است دولت ماست مالی می‌کند وزیر ماست مالی می‌کند. اداره ماست مالی می‌کند و بالاخره اداره نظمیه حتی پلیس هم ماست مالی می‌کند بر عکس اگر یک نفر ضعیف و بی دست و پا بیک عنوان گرفتار و مبتلا باشد هزاران تعقیب غیر مشروع از او دیده شده وشاید گناه آن شخص معنون را تحمیل بر آن بیچاره کنند مثل اخذ مالیاتها در همین دوره مالیات اشخاص مطنطن تخفیف داده شده و تحمیل بر همسایه ضعیفش گردیده مجازات هم شاید همینطور است مجازات قوی بر ضعیف تحمیل میششود.

یکی دیگر از جمله چیزهائی که در جامعه بزرگترین بدبختیها است و در حقیقت می‌توان گفت که تمام از اوست و اصول اخلاقی واداری در مقامش متزلزل است رشوه و ارتشاء است رشوه و ارتشاء باندازه در مملکت ما منتشر و بی پرده شده که از بزرگترین زمامداران طبقات عالیه تا کوچکترین زمامداران طبقات عالیهتا کوچکترین افرادیکه در دوائر دولتی مستخدم هستند بدون هیچ قبح و خجالت قبل از همه چیز فوری حق اجرت خودش را می‌خواهد بدون اینکه حس بکند چه وظیفه را باید انجام بدهد در تمام ادارات ما باندازه‌ای رشوه رواج گرفه که هیچکس مأمون بحفظ حقوق خودش نیست هیچ کس نمی‌تواند بیک اداره متمسک شود و دو کلمه حرف حسابی بزند اگر رشوه داد می‌تواند حرف بزند و الا تمام حقوقش در زیر پای اغراض پامال خواهد شد این مسئله باندازه‌ای در مملکت ما واضح و مبرهن است که اگر ازهر فردی از افراد راجع بدوایر سئوال کنیم می‌گویند پول لازم است و باید خرج کرد چقدر این مسئله جامعه را فاسد کرده و چقدر اسباب اقتضاح دوائر گردیده و چقدر اسباب مفاسد اخلاقی و اجتماعی شده. در زندگانی اداری و اجتماعی چه چیز بدتر از رشوه و ارتشا است؟ البته باید جلوگیری نمود و مخصوصاً راجع به رشوه و ارتشاء قانونهای صخت ایجاد کرد وجدا اجرا نمود نه فقط وضع قانون کرد یکی از اصلاحاتی که جزء اصلاحات فوری باید شمرده شود رفع تحمیلات طاقت فرسائی است که باهالی مملکت شده چه جمعیت مالیات بده مملکت ایران طاقت تحمل این مالیات را ندارد همه وقت می‌گویند مالیات بده کسر مخارج داریم و اگر مالیات وضع نکنیم و محل نتراشیم از خارجه باید قرض کنیم فوری عنوان قرض را جلو می‌کشند در حالیکه دروغ می‌گویند (بودجه مملکت در تمام مدت مشروطه ایران در تمام عمر مجلس شورای ملی که چهار دوره است به مجلس نیامده هر وقت هم یک لایحه مالیاتی به مجلس شورای ملی وارد می‌شد وقتی بآنها می‌گفتیم این مالیات را که می‌گیرید به چه نوع مصرف میکنیدبودجه کو. برای چه کسر مخارج دارد می‌گفتند عجالتاً این امر فوریست این را تصویب کنید بعد بودجه را می‌آوریم تصویب کنید باز بودجه را نمی‌آورند بهر حال باید رفع این مالیاتهای طاقت نرود مگر اینکه بودجه مرتب شود (آنهم بودجه یک دولت فقیر و ضعیفی مثل ایران نه یک دولت متفنن که دارای ثروت زیاد است چنین بودجه را بر ایرن نباید تحمیل کرد) وقتی که بودجه اش مرتب شد آنوقت زیر بار مالیات باید برود یکی از بزرگترین اصلاحات اجتماعی بر اندختن این اصل از این مملکت است که هر کس در هر لباس و هر شغل و هر سلسله هست صبح که از خواب بر می‌خیزد اول فکری کهبرای ارتزاق خود می‌کند دخول در ادارات دولتی است و هیچ وظیفه دیگری برای خودش فکر نمی‌کند و چون هیچ وسیله را فکر نمی‌کند و فقط می‌خواهد داخل در اداره شود البته باید باین و آن متوسل شود و شروع بآنتریک و دسته بندی می‌نماید و شروع می‌کند به تشکیل احزاب و داخل شدن در احزاب و احزابی که هر ساعت یک رنگند احزابی که هر وقت دولتی روی کار آمد مرامشان مرام همان دولت است احزابی که یک روز دموکراتند یک روز اعتدالند و یک روز سوسیالیست و بهر اندازه که اسم در دنیا ممکن است تصور کرد در ایران ایجاد می‌کنند بدون اینکه مرامی داشته باشند مرامشان فقط دخول در اداره و پشت میز نشستن و ارتزاق از خزانه دولت و فقط است کردن جامعه وجیب ملت خالی کردن است یکی دیگر از جمله چیزهائی که جزء و اصلاحات فوری است قانون مجازات می‌باشد آیا هیچ کس می‌تواند تصور کند که جلو مشتهیات نوع بشر را می‌توان بدون مجازات گرفت؟ هیچکس می‌تواند بدون اجرای مجازات جلو دزدی ـ غرتگری ـ حمله برناموس برعریض و مال و جان دیگری را بگیرد ـ آیا جلوگیری از مشتهیات قوی و حفظ حقوق ضعیف بدون مجازات ممکن است؟ قوانین آسمانی و زمامداران روحانی هم نتوانسته‌اند و دانستند که باید با این اصل غیر قابل تغییر عمل کرده درمقابل خیانت مجازات قرار داد و در مقابل خدمت مکافات تشویق کننده ملت است و مجازات تهدید کننده خائن ـ آیا در مملکت هیچ شنیده‌اید که از اول دوره مشروطیت تا به حال یک نفر مامور را مجازات کرده باشند و باز دوره استبداد که اگریک نفر زمامداران تعدی می‌کرد شاید یکی از پادشاهان او را مورد غضب شاه واقع شود و اموالش را بطور جریمه ضبط نماید آیا امروز یک نفر شخص اداری یک نفر وزیر یک معاون یک نفر عضو اداره راشنیده‌اید که هیچ خوفی داشتهباشد که اگر من فلان عمل را بکنم ممکن است مورد مجازات و مواخذا واقع شوم هیچ شنیده‌اید که یک روز یکی از اعضای اداری را مجازات کنند نهایت چیزی که بود اگر یک خیانت بزرگی کرده یا طرف حب زمامدار بوده از آن محل موقتاً منفصل و بعد در محل دیگر ارتقاء رتبه پیدا کرده این بود سیاست مستمره این دوره آیا حالا هم همینطور باید باشد؟

آیا نمایندگان ملت می‌توانند راضی بشوند که به همین رویه ما امرار حیات بکنیم؟ آیا ممکن است یک قدم رو باصلاحات برویم قبل از همه چیز مجازات باید در حق همه کس اعمال شود مقامات عالی و علومقام نباید مانع اجرای مجازات بشود اگر این حقیقت مسلم بشود ولو برای یک روز هم که باشد اگر مجازات در مملکت حکم فرما شود خواهید دید که همین ملت ایران که دارای هزاران مفسد اخلاقی است چطور به طرف حقیقت سوق داده می‌شود وقتی مجازات نیست نه ایرانی اروپائی هم که برای تشکیلات این مملکت می‌آوریم بدبختانه بدتر از ایرانی می‌شود اگر اروپائی‌های مستخدمین ایران را ملاحظه کنید با یک مواجبی که اگر آنرا مقایسه کنید می‌بینید از برای زندگانی عادی قدری بالاتر است دویست الی سیصد اسب در طویله اش هست و ماهی سه چهار هزار تومان مخارج می‌کند و هیچ کس هم نمی‌پرسد از کجا وارد می‌شود از جیب کی بیرون می‌آید بر ثروت کی افزوده می‌شود البته مملکتی که مجازات نداشته باشد چه مستخدم داخلی و چه خارجی باشد مطابق مشتهیات خود عمل می‌کند برای اینکه باز پرس نیست هر چه می‌خواهد می‌کند در تعقیب این ماده باید مجلس شورای ملی راجع بیک مسئله یک تصمیم تغییر ناپذیری بکند و آن رسیدگی باعمال زمامداران و مسئولین و تشکیل دهندگان کابینه در دوره فترت است ـ در این مملکت تحسین‌ها به هر کسی گفته می‌شود و تقبیحها از هر کسی کرده می‌شود گاهی نسبت خیانت و گاهی نسبت خدمت می‌دهیم بعضی را مقدس بعضی را ملوث می شماریم در عین حال همان شخص که مقدس است وقتی که مطابق میل ما رفتار نکردملوث می‌شود و همان شخصی که ملوث است اگر مطابق میلم ما رفتار کرد مقدس می‌شود بدون اینکه تقدیسی که از تقدس و تقبیحی که از ملوث می‌کنیم بدانیم از چه رواست من ادعا می‌کنم هم مدعی هستم و هم حاکم و وقتی میل می‌کنم نسبت خیانت بفلان شخص می‌دهم و می‌گویم محکوم باعدام است بدون اینکه در هیچ محکمه ثابت شده باشد پس بنابراین من می‌گویم مادامیکه زمامداران دوره فترت را محاکمه نکرده‌اید نمی‌توانید از روی منطق کسی را تقبیح یا تحسین کنید و اگر هم همین طور بگذارید و بخواهید اعمال زمامداران دوره فترت را در تحت محاکمه نیاورید بعد از این هم همینطور خواهد بود برای اینکه مسئولیت بتمام معنی عرض اندام کند باید محاکمه در کار باشد باید آن کسانی که مملکت را به طرف خرابی و هرج و مرج سوق دادند محاکه بشوند که سیر اعمالشان در یک محکمه ظاهر بشود پس محاکمه نتیجه آن اعلام شود آنوقت اگر خدمتگذارند تشویق کنند و اگر خیانت کارند مملکت آنها را بمجازات برساند ویا لااقل اگر نتوانستند مجازات کنند نگذارند داخل در محیط مملکت بشوند من در این قضیه یعنی وضع قانون مجازات و در رسیدگی به عملیات زمامداران دوره فترت باندازه قمند هستم که مادامیکه در این مجلس هستم و می‌توانم از این مسئله را تعقیب می‌کنم (گفتند صحیح است) البته بلا اشکال نیست و در هر موقعی که ما بخواهیم قدم برای اصلاحات برداریم تمام سیاه کاران دوره فترت با ما طرف می‌شوند تمام استفاده چی‌ها قانون شکن‌ها و شهریه بگیرها و آن کسانیکه دوش ملت را سنگین کرده‌اند با ما ضدیت می‌کنند البته ما هم باید مقاومت بکنیم فقط حسن وجدیت مجلس می‌تواند در اینجا مقاومت کند تا ملت بداند که مجلس شورای ملی برای راحت او مشغول باقدام است و آن وقت همان کسانی که بر خلاف شما اقدامات می‌کنند خود ملت حتی پیره زنها اصول آنها را برمی اندازند پس بدون جبن و ترس باید قدم برای این اصلاحات برداریم. خصوصاً مجازات و محاکمه یکی از اصلاحات لازمه اجتماعی اصلاح مطبوعات است ….

مطبوعات بزرگترین خطیب پرورش اخلاق ما مطبوعات بهترین وسیاه انتشار علوم و معارف و مطبوعات که اساس آزادی او بزرگترین اساس مشروطیت و حکومت ملی است آیا هیچ میدانید مطبوعات برای چه آنقدر دارای مقام بلند است فقط بجهت اینکه خطیبی است که می‌تواند صدایش را بتمام نقاط این مملکت برساند مطبوعات بهترین وسیله نشر معرف علوم است اگر قیافه مطبوعات از این حقیقت منصرف شد و یک قیافه نشر مفاسد بحود گرفت آیا در جامعه باز همان مقام ارجمند برایش می‌ماند؟ خیر نتیجه موجودیت یک عده از مطبوعاتی که لیاقت نشر محاسن اخلاقی را ندارند این است که سایر مطبوعات عالی را هم محوو و معدوم می‌کنند روزنامه نگاری در مملکت ما یکی از آن کارهائی شد که وقتی دست شخصی از همه کارها در مملکت کوتاه می‌شود فکر می‌کند که برود یک روزنامه تاسیس کند و آنرا وسیله ارتزاق خود قرار دهد این یگانه راه نشر معارف است که برای ما مانده آن را هم باین ترتیب خراب می‌کنیم ما میدانیم مطبوعات دارای مقام بلندی هستند و باید حافظ این مقام باشیم و نگذاریم که عده اشخاص نالایق داخل در این دایره شوند زیرا که آنوقت استفاده از لایق هم نمی‌شود کرد (گفتند صحیح است) پس باید یک قانونی وضع کرد که حیثیت مطبوعات محفوظ بماند و مطبوعات آنطوریکه باید بتواند عرض اندام کند کسیکه نمی‌تواند خطیب معارف و علوم بشود کسیکه نمی‌تواند منادی اصلاحات بشود روزنامه ننویسد ضرورت ندارد که روزنامه نویس شود بمجرد اینکه انسان توانست یک مقدار کاغد و خرج یک روزنامه را تهیه نماید به هر وسیله که هست یک امتیاز گرفته و روزناه چاپ می‌کند و یک چیزهائی می‌نویسد که اسباب تنفر جامعه می‌شود این یکی از مفاسدی است که ما باید جلوگیری کنیم ما نوظف هستیم و ناچاریم حتما از این امور جلوگیری کنیم کسی که می‌خواهد منادی اصلاحات بشود خودش باید حس اصلح داشته باشد برای اینکه حفظ حقوق را بکند نه اینکه متوسل بیک سنخ حرفهائی که خارج از حدود اخلاق است بشود ولی متاسفانه امروز بسکه جماعت را عادت داده‌اند می‌گویند فلان نمره روزنامه را خوانده‌اید یا خیر؟ امروز یک نمره عجیبی طبع شده هیچ چیز برای هیچکس باقی نگذاشته است این وقتی اس که می‌خواهند تعریق او را بکنند این خیلی بدبختی است البته یک کسی که سرمایه علمی نداشته باشد و خواهد چیزی بنویسد و آنهم وسیله ارتزاق او باشد باید همینطور هم باشد اما نه آن کسی که نویسنده است و دارای مقام عالی است هیچوقت از دائره زیبنده مطبوعات خارج نشده حیثیت مطبوعات را حفظ می‌کند از این جهت بید قانونی وضع کرده که شرافت و حیثیات مطبوعات را حفظ کند یکی از چیزهائی که فوق العاده لازم است اصلاحات اخلاقی است هیچ متوجه شده‌ایم که بواسطه مفاسد اخلاقی روز افزون که در پایتخت مملکت اینهمه زیاد است چه بلاها و بدبختیها بر جامعه نازل شده است و همچنین مناهی و منکرات روز افزون آیا نتیجه اشاعه این منکرات و مناهی چیست تنزل نسل ــ وجود امراض ـ بدبختی‌های فوق العاده ـ فلاکت ـ رفتن سرمایه فقیر شدن تمام افراد و بدون اینکه ملتفت باین مفاسد باشیم روز به روز زیاد می‌شود باید از حکومت در خواست کرد جلوگیری از این مفاسدیکه روح ایرانی را فاسد کرده بکند تا اقلاُ یک محسنات اخلاقی ثابت بماند یکی از اصلاحات لازمه اصلاحات اقتصادی است که مجبوریم فداکاری کنیم و بازوائد زندگانی مخالفت نمائیم ـ زوائد زندگانی کمرها را خم کرده و بکلی ملت را نیست نموده است زوائد زندگانی است که زندگانی را بفقر و فاقد کشانده است و الان می‌بینیم روز به روز رو به ازدیاد است البته وقتی که زندگانی مشرقی زندگانی رقابت است وقتی که می‌بینید هم دوش خودش دارای اسباب زینت است دیگری هم عقب آن می‌رود زوائد زندگانی این مملکت را خراب کرده اعضاء ادارات را بدزدی وادار کرده است برای اینکه محتاج بزوائد زندگانی هستند این زوائد تاجر و کاسب را از اعتبار انداخته است باب معاملات را مسدود کرده. این زوائد روز افزون همان زوائدی است که ملل متمدنه دنیا از ورود به مملکت خودشان جلوگیری کرده و ار می‌کنند به طرف دول مشرق مخصوصاً بایران پس باید مردم را از لوکس و زوائد کمر شکن حفظ کرد. اما مسئله اصلاحات اداری که به نظر بنده رسیده است ولی اگر آقای رئیس و آقایان مایلند به تنفس بنده عرضی ندارم والا اگر میل ندارید بنده حاضرم عرایض خود را تمدید دهم.

نایب رئیس ـ برای اینکه بقیه نطق آقای حاج آقا را بدون خستگی استماع بفرمائید اگر بطوریکه آقای حاج آقا می‌فرمایند موافقت داشته باشید بقیه نطق آقای حاج آقا بماند برای بع از تنفس یا در جلسه دیگر مخالفی نیست

(بعضی تصدیق کردند).

حاج آقا ـ برای بنده فرقی نمی‌کند هر وقت آقایان اجازه بدهند بنده حاضرم

(در این موقع آقایان نمایندگان از مجلس خارج شده و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید).

نایب رئیس ـ آقای جاج آقا بفرمایند (اجازه نطق)

حاج آقا ـ چون عرایض بنده زیاد مانده و نیم ساعت هم از ظهر گذشته است و مجلس را ختم می‌فرمایند از این جهت بنده بقیه عرایض خودم را برای جلسه آتیه می‌گذارم ولی قبل از اینکه جلسه ختم شود عرض می‌کنم که اظهار عقیده بنده راجع به زمامداران ایام فترت کرده‌ام این موجب سوء تفاهم شده و همچو تصور فرمودند که بنده تمام زمامداران را در عرض هم وظیفه ناشناس و غیر عامل بوظایف خود می دانم نه این طور نبوده و در پیشگاه عمومی هم این مطلب واضح است که یک قسمت از زمامداران کاملاً وظیفه شناس و عامل بوظیفه خود بوده‌اند و سابقاً هم اشاره کرده‌ام که ملت نمی‌تواند به هیچ زمامداری نسبت عدم لیاقت یا خیانت بدهد مگر اینکه محاکمه بشود و خیانت او معلوم شود هر کس را باید محاکمه کرده اگر وظیفه شناس است او را تقدیس و اگر وظیفه شناس نیست او را تقبیح کرد و مکرر این عرض کرده‌ام که زمامداران دوره فترت را قبل از محاکمه نباید محکوم بعدم وظیه شناسی بدانند و جامعه هم باید آنها را بعلت خاطر نشان نمایند پس بدون محاکمه اگر نسبتی بیکی از زمامداران داده شود گزاف و بیهوده است و جامعه هم باید بدون محاکمه همه را عامل بوظیفه بدانند حتی اعضاء ادارات که شاید خیلی از اعمالشان پیش مردم مکشوف باشد ولی مادام که محاکمه نشده‌اند نباید نسبت بد به آنها داد.

سدید الملک ـ باستثناء زمامداران کودتا

حاج آقا ـ بله اعضاء ادارات زمامدار نبوده‌اند.

نایب رئیس ـ بعضی از آقایان اجازه نطق خواسته‌اند آقای ملک الشعراء و آقای حاج شیخ اسدالله و آقای مستشارالسلطنه چون وقت گذشته است اگر موافق باشید بماند برای جلسه آتیه.

مستشارالسلطنه ـ بنده می‌خواستم عرض کنم که اگر آقایان مستوفی الممالک مشیر الدوله هم ساکت باشند.

نایب رئیس ـ عرض کردم می‌ماند برای جلسه آیند در خاتمه نطق آقای حاج آقا اجازه بخواهید.

حاج شیخ اسدالله ـ بنده عرض می‌کنم نباید وقت مجلس را تلف کرد برای مذاکراتی که بالاخره نتیجه ندارد باید همین امروز خاتمه به مذاکرات داده شود بنده عقیده ندارم که برای جلسه آتیه بماند

نایب رئیس ـ چون وقت گذشته است می‌ماند برای جلسه آتیه دستور جلسه آتیه اول - بقیه اظهارات آقای حاج آقا ـ دوم قرائت راپورت اداره مباشرت سوم - تعیین کمیسیون‌ها در خارج ـ چهارم خواندن بقیه اعتبارنامه‌ها (گفتند صحیح است) جلسه آتیه هم روز سه شنبه سه ساعت قبل از ظهر خواهد بود.

مجلس سه ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد

رئیس مجلس شورای ملی - موتمن‌الملک