مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۲۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۲۹

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ مهر (میزان) ۱۳۰۰ نشست ۲۹

جلسه ۲۹

صورت مشروح مجلس یوم پنج شنبه ۲۰ میزان مطابق یازدهم شهر صفر ۱۲۴۰

مجلس یک ساعت قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم سه شنبه ۱۸ میزان را آقای بیان الدوله قرائت نمودند.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه نطق)

حاج شیخ اسدالله ـ در صورت مجلس راجع باظهارات شاهزاده نصرت الدوله

بطور اجمال شرحی نوشته شده است که شاهزاده فرموده‌اند منشی محکمه وجهی از متداعین خواسته این مطلب اشتباه است مثل اینکه در روزنامه هم نوشته است منشی محکمه بعنوان تعارع وجهی خواسته و حال آنکه اینطور نیست آن وجه به عنوان فوق العاده بوده نه نبوده و البته باید معلوم شود.

رئیس ـ اضافه می‌شود غیر از این دیگر اعتراضی نیست؟ (اظهاری نشد).

رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد. دو فقره راپورت از شعب رسیده یکی راجع به بآقای ضیاءالادباء دیگری راجع به معتصم السلطنه.

ارباب کیخسرو ـ اجازه میفرمائید.

رئیس ـ بلی فعلاً اجازه خواسته بودید بفرمائید.

ارباب کیخسرو ـ با اینکه سه ماه و ده روز است از افتتاح مجلس شورای ملی می‌گذرد و متآسفانه منوز مجلس فرصت نیافته است یک قدم برای سعادت ملت و وضع قانون و نظارت در حفظ و اجرای قانون بردارد و غالب اوقات آن بمذاکرات شخصی گذشته است از این جهت بنده می‌خواستم داخل مذاکرات شخصی نشده باشم. بنابر آن در موقع انتخاب هیئت رئیسه سابق از چند روز قبل از آنکه هیئت رئیسه را انتخاب نمایند به رئیس مجلس عرض کردم که صلاح خود را به قبول عضویت اداره مباشرت نمیدانم و اینکه بالاخره قبول کردم بر حسب وعدة بوده که فرمودند تا چهاردهم میزا عضویت اداره مباشرت را داشته باشم و بعد از آن باختیار خود باشم در جلسه قبل در موقع استخراج آراء بنده حضور نداشتم و بعد از آنکه شنیدم اکثریت داشته‌ام خواستم خدمت آقای رئیس عرض کنم که مجلس بنده را از این خدمت معاف نماید ولیکن موقع منقضی و مجلس متفرق شده بود لکن حالیه عرض می‌کنم بعد از آنکه دوازده سال و سه مه متصدی این امر بوده‌ام حاله دیگر صلاح خود را در مداخله نمیدان و در این موقع که از این کار کناره می‌کنم گمانم این است که این مدت تصدی بنده آنقدر بمن اجازه نمی‌دهد که قدری توضیحات از گذشته بدهم کلیه دوازده سال و هفت ماه است ه بنده مستقیماً داخل در سیاست هستم و از این مدت چنانکه عرض کردم دوازده سال و ۲ ماه آن را متصدی امور اداره مباشرت بوده‌ام. در تمام مدت زندگانی خودم بنده فقط متصدی سه امر مالیه میدانم که از طرف دولت و مجلس مسئولیت آن به من رجوع شده بود یکی در موقع تاج گذاری اعلی حضرت همایونی بوده است که تهیه شدن آنکار به بنده رجوع و در مقابل صد و پنجاه هزار تومان اعتبار داده شده بود ولی خوشبختانه این امر در کابینه مرحوم علاء السلطنه بمن واگزار شده بود و در کابینه آقای مستوفی الممالک حساب آن را دادم در مقابل دوازده هزار و چهارصد تومان و کسری فقط خرج کرده بودم و در همان موقع مفاصا گرفتم قسمت دیگر عملی است که در سنه ئیلان ئیل در کابینه مرحوم علاء السلطنه یعنی کابینه‌ای که آقای مشیرالدوله و آقای مؤتمن الملک هم عضویت داشتند و همین آقایان محترم کراراً به بنده تکلیف کردند ک متصدی خرید غله باشم و چون مکرر تکلیف نمودند بنده در آن سال متصدی این امر شدم لازم میدانم در این خصوص بطور اختصار خاطر آقایان را متذکر کنم که از ابتدای سنه لوی ئیل که سنه قبل از آن باشد در کابینه آقای وثوق الدوله خرید غله بعنوان تجارتی نه به عنوان نوکری به بنده تکلیف شد این را هم باید عرض کنم که بنده در مدت عمر خودم نوکری دولت نداشته‌ام این تکلیف هم به عنوان نوکری دولت نبوده فقط به عنوان خرید تجارتی بوده که غرة ذی حجه آن سنه به بنده واگذار شد وقتی که راضی باین امر شدم و مقداری غلیه خریداری نمودم بواسطه بعضی پیش آمدها صلاح خود را در کناره گیری دیدم و حساب مدت دو ماه تصدی خود را داده و مفاصا گرفته کناره کردم بعد که مجدداً در سنه ئیلان ئیل این امر به بنده رجوع شد در آن موقع گندم در طهران خرواری سی و سه الی سی و هشت تومان بود و در برج ثور یونت ئیل سنه بعد بود در طهران گندم به خرواری صدو بیست الی صد و سی تومان بلکه بیشتر بالغ هم شد یعنی هر کس هر چه میل داشت می‌فروخت برای این کار از طرف دولت مباغ هشتصد و چهارده هزار و نهصد و شصت و چهار تومان و کسری به بنده اعتبار داده شد از این مباغ پانصد و هفتاد و نه هزار و هشتصد و چهار تومان به مصرف خرید رسانیدم و دویست و سی پنج هزار و صد و بیست و سه تومان و کسری نقد عاید دولت شد کلیه در آن سال خریدی که بنده کردم پانزده هزار و هشتصد و پنجاه خروار بود که در برج تور خرید آن تمام شد و در برج جوزا همان سال بنده بوسیه روزنامه ایران که آنوقت در تحت نظر آقای ملک الشعراء اداره می‌شد به عموم کسانی که طرف معامله با من کرده است کلیه صورت آن را بدولت بدهد تا بدع اولت آنها را با صورتی که من می‌دهم مطابقه نماید در برج سرطان در کابینه آقای صمصام السلطنه صورت حساب را تقدیم دولت کردم آقا حکیم الملک وزیر مالیه و آقای فهیم الملک خزانه دار مشغول رسیدگی شدند در خاتمه آن کابینه حساب تمام شد و مفاصای بنده را هم در هفدهم میزان آن سنه در کابینه آقای وثوق الدوله دادند در موقعی که رسیدگی به حساب بنده شد در صورتی که مطابق شرحی که عرض کردم ابتدای شروع بنده بکار خرید گندم خرواری سی و سه الی سی و هشت تومان و در ختم آن خرواری صد و سی تومان متجاوز بوده پس از تسویه حساب مطابق صورتی که تقدیم دولت داشتم معلوم شد گندم با جزئیات مخارج آن از قبیل کرایه و مخارج مامورین قزاق و ژاندارم و غیره در آن سال قحطی و گرانی فوق العاده خرواری سی و هفت تومان و پنج قران و ده شاهی برای دولت تمام شد در هر صورت در این قسمت هم بنده حساب داده و مفاصاً گرفتم قسمت دیگر از مداخره بنده در امور مالیه عضویت اداره مباشرت می‌باشد از روزی که متصدی این امر شده‌ام تا دو روز قبل که متصدی بوده‌ام و الان کنار می‌روم بطور خلاصه کلیه اعتباری که تا آخر سنه ئیچی ئیل به بنده داده شده بود مبلغ ششصد و شصت و نه هزار و دویست و سی و چهار تومان و شش قران و شش شاهی بوده است از این مبلغ پانصد و شانزده هزار و دویست و چهل تومان و نه قران و ده شاهی به مصرف رسیده است باین شرح در دوره دوم دویست و نود هزار و هشتصد و شصت و نه تومان و شش قران و یک شاهی که در مجلس نیز تصویب شده است در دوره فترت بین مجلس دوم و سوم مبلغ بیست و هفت و چهار شاهی که آنهم در مجلس تصویب شده است از دوره سوم یک صد و یازده هزار و پانصد و سی و یک تومان و شش قران و سه شاهی می‌ماند ایام فترت بین دوره سوم و چهارم و در این مدت هم هشتاد شش هزار و نود و دو تومان و یک قران و صد دینار به مصرف رسیده است که صورت آن را در هفتم سنه تقدیم کردم و در اینجا قرائت شد و باید به کمیسیون محاسبات برود از آن میزانی که اعتبار داده شده بود یک صد و پنجاه و دو هزارو سیصد و نود و سه تومان و شش قران و ششصد دینار کمتر خرج شده است ممحاسبات آنها یک قسمت تصویب شده فقط قسمت اخیر آن یعنی محاسبات دوره فترت باقی مانده که آن هم به کمیسیون محاسبات رفته که باید راپورت خودش را بعد ازی رسیدگی تقدیم دارد و قسمت دیگری که هنوز حساب آن رسیدگی نشده قسمت اخیر تصدی بنده بوده پیش از شروع دو روز قبل که بنده متصدی اداره مباشرت بوده‌ام که حساب آن از طرف اداره محاسبات تهیه و تقدیم خواهد شد این بوده خلاصة عملیاتی که بنده چه در کارهای دولتی و چه ملی در دوره زندگانی خودم متصدی بوده‌ام همان قسم که از ابتدای تصدی به عقیده خودم با شرافت داخل شسده‌ام الان هم باشرافت کناره می‌گیرم و خارج می‌شوم حساب مجلس نیز برای آقایان نمایندگان باز است و البته کمیسیون محاسبات راپورت خود را تقدیم خواهد کرد فقط استدعائی که دارم ایناست که کمیسیون محاسبات زودتر راپورت خودش را تقدیم دارد و مجلس شورای ملی زودتر رسیدگی بآن نماید تا خیال بنده بکلی راحت بشود اگر چه خیالم حالیه نیز راحت است ولی فقط می‌توانم عرض کنم اصرارم از این بابت است.

توانم آن که نیازارم اندورن کسی
حسودرا چکنم کاو ز خود برنج دراست

اشخاصی هستند که همیشه محضالله زبان تنقیدشان دراز است و چون متأسفانه این ترتیب بکلی عادت مملکت ما شده است به همین جهت است که بنده می‌خواهم مجلس که فوق همه است نظریات خودش را هر چه زودتر بگوید و در خاتمه در این موقع که ازی خدمت و عضویت اداره مباشرت کنار می‌روم فقط یک استدعا دارم و آن استدعا چنانکه در راپورت خود عرض کردم راجع باعضاء و مستخدمین ادارة مجلس است که خدمات فوق العاده کرده‌اند و بصداقت وظیفه خود را انجام داده و حقیقتاً آبروی متصدیان را همه وقت حفظ کرده‌ام در ایام فترت و سختی بنده همه قسم بآنها وعده و اطمینان دادم که هر وقت مجلس باز شود حقوق زحمات آنها را مراعات خواهم کرد این است که در این موقع مسئولیت را از خود دور کرده و حفظ حقوق آنان را به مجلس واگذار می‌نمایم.

رئیس ـ آقای سلیمان میرزا (اجازه نطق)

سلیمان میرزا ـ همان قسمی که آقای ارباب کیخسرو فرمودند البته در صورتیکه دوازده سال و سه ماه در نهایت صحت و امانت متصدی امر مباشرت مجلس شورای ملی هستند هیچ زیانی نخواهد داشت که چند دقیقه هم وقت مجلس بذکر خدمات ایشان مصروف شود تا این امید از برای افراد مملکت حاصل شود که اگر شخصی وظیفه خود را از روی صحت انجام داده از او قدر شناسی خواهد شد (بر خلاف قانون امروزی مملکت) البته آقایان به خوبی مسبوقند که وقتی دورة دوم مجلس مجدداً خواست مفتوح شود یعنی بعد از خرابی محمد علی شاه یک اداره مباشرتی بآقای ارباب کیخسرو تحویل داده شده بود که اگر گفته شود عدد منفی بوده بک عددی معادل با صفر یعنی هیچ نبود نه تنها اداره مباشرت بلکه اثاثیة هم که امروز می‌بینیم هیچ وجود خارجی نداشت

آقای ارباب کیخسرو با کمال جدیت و امانت که مخصوص خودشان است نهایت مواظبت را در امور مرجوعه بخود منظور داشته و اساسی که بایشان سپرده شده بود به نحوی اداره نمودند که امروز اوضاع مجلس از حیث اثاثیه و انتظامات و صحت دفتر و صندوق ابداً طرف نسبت با سار دفاتریکه در این مملکت موجود است نیست اگر امروز در سراسر مملکت جستجو کنیم نمی‌توانیم یک دفتری باین نظم و صحت نشان بدهیم صحت آن همین قدر کافی است که آن ساعتی که متأسفانه (باید گفت متأسفانه) از ادارة مباشرت استعفا می‌دهند محتاج نیستند باین که بگویند تأمل کنید تا این یک قلم را در آخر دفتر بنویسم و یا انی که فلان کاغد را در فلان دوسیه بگذارم و یا فلان ورقه را بنویسم به مجرد این که استعفاء می‌دهند دفتر خود را کاملاً تحویل می‌دهند بواسطة همان دفتر صحت اعمال و امانت خود را نشان می‌دهند گمان نمی‌کنم که متاسفانه در تمام مملکت یک مامو مالیه و یا کسی دیگری را داشته باشیم که وقتی از کار خود کناره می‌کند اینطور دفاتر منظم و حاضر داشته باشد انصافاً بنده خود می‌دهم اینجا بگویم آقای ارباب کیخسرو سر مشق و نمونه از خدمت و انتظام امور در کارهای موضوعه به خودشان هستند و حقیقتاً همانطور که در تاریخ می‌خوانیم که ایرانی‌های قدیم چگونه صحیح العمل و امین کارهایشان منظم و مرتب بوده و راستگو بوده‌اند امروز از آن ایرانیها یک نمونه صحیح در دست داریم آنهم آقای ارباب کیخسرو است که الحق و الانصاف سرمشق تمام مامورین می‌باشند و گمان می‌کنم هیچ گراف گوئی و اغراق نباشد زیر عملیات مامورین مالیه و غیره چه در مجلس و چه در خارج مجلس بخوبی مکشوف است کس دیگری را غیر از ایشان باین صحت سراغ دارند ببنده اطلاع بدهند تا سبب خوشحالی بنده گردد بنده شخصاً که سراغ ندارم باری این نکته خیلی قابل توجه است ملاحظه بفرمائید در این دورة طولانی فترت چه طوفانهای مهیب با الوان مختلف در این مملکت هجوم آور شد هر جای ابادی که پیدا کرد خراب نمود مخصوصاً جاهائی که در او اثری از آثار مشروطیت و قانون باقی بود در آن موقع ما وکلاء که نبودیم تنها کسی که توانسته است ادارة مباشرت و اساس امروزه مجلس را حفظ کرده دفتر مجلس را از این تصادمات و هجومات مصون دارد و امروز مجلس مثل زمان بعد از محمد علی شاه نباشد که اسناد و دفاترش مفقود باشد بلکه اسناد و دفاتر منظم و همانطور که در راپورت خود هم مرقوم فرموده بودن خانه رابه صاحبخانه تحویل می‌دهند تا به میل خودش هر کس را که بخواهد انتخاب کند.

در زمان آقا سید ضیاء الدین همه آقایان بهتر می دانند که چه هجومی به مجلس شده بنده که دور بودم و بعد مطلع شدم آقایانی که بودند البته میدانند که آقا سید ضیاءالدین چه حملات شدیدی و چه ترتیباتی از برای مجلس تهیه دیده بود که باز بفعالیت و جدیت آقای ارباب کیخسرو از این مسئله جلوگیری شد چون حق شناسی را از وظائف اولیه هر کس میدانم بنابراین اولین دفعه خود را بادای این وظیفه موظف میدانم که در مقابل راستی و صحت تمجید و تحسین و در موقع خلاف تنقید و تکذیب نمایم تا این دو اصل در مملکت مجری نشود ما هیچوقت اشخاص صحیح پیدا نخواهیم کرد بد بختانه باوضاع همانطور که بوده هست مجدداً می‌گویم بسیار از ذکر این مطلب معذرت می‌خواهم لیکن حقیقت واقع این است که فاقد سرمایه بزرگی است که حق را به طرف او سوق می‌دهد این است یکی از بد بختیهای بزرگ مملکت و این نیست مگر از نقطه نظر اینکه از اشخاص که بصحت و درستی خدمت می‌کنند قدر دانی نمی‌شود و همه دیده‌اند اشخاصی که یک چند وقتی مباشرت عملی را کرده‌اند متجاوز از چند هزار تومان از آنکاری که هفتاد تومان مواجب داشته برای خود تهیه دیده‌اند و و قتی که آمده‌اند مجدداً یک ماموریت بزرگتری گرفته‌اند البته در این صورت هیچ کس میل بصحت امانت نمی‌کند امروزه در زوایای اطاقهای ما بین اشخاص وقتی که صحبت می‌شود اکر کسی حرفی از صحت و امانت بزند می‌گویند این شخص سفیه است این بچاره سفیه نادان بدبخت ده هزار تومان یا بیشتر باو می‌دادند تا بک کاغذی را امضاء نماید یا فلان کار را بکند این ابله باشدت فقر و فلاکتی که داشت از آن مبلغ صرف نظر کرده و آن پول را نگرفت و مسلماً از گرسنگی عاقبت خواهد مرد این است امروز حرفهائی که در مواقع صحبت گفته می‌شود برعکس می‌گویند فلانی شخص کافی و لایقی است از فلان ماموریت جزئی در فلان ناحیه کوچک وقتی که برگشت خیلی متمول برگشت و حالا هم چون کفایت به خرج داده بولایات دیگری مامور شده این است اوضاع کنونی ما و البته در وسط این خرابیها اگر شخصی مثل آقای ارباب کیخسرو و بیان شود محل توجه است ملاحظه فرمائید بیک شخصی ۱۵۰ هزار تومانی برای خرج تاجگذاری اعتبار بدهید علاوه بر اینکه چنانکه در این مملکت رسم است بعد از مخارج مطالبه یک مقدار دیگری می‌کند و می‌گوید فلان مقدار طلبکارم آنوقت مخارجی را که در کمیسیون حداقلش یک صد و پیجاه هزار تومان تصویب شده به دوازده هزار تومان تقلیل داده این است که کاملاً عمل این شخص برجسته است واگر شخصاً بنده ان صورت را ندیده بودم قدری اغراق تصور می‌نمودم و یا اینکه در سال مجاعه که گندم بآن قیمت ترقی نموده تود همینطور که حالا فرمودند بخرواری سی و هفت تومان و کسری برای دولت تمام شده است آیا هیچکس می‌توانیست تصور بکند که گندم در سال قحطی و مجاعه خرواری سی و هفت تومان و کسری برای دولت تمام شود سابقاً اشخاص دیگری هم از طرف مجلس مامور خریداری جنس برای دولت بوده‌اند لیکن خیلی فرق است ما بین این خرید که از روی صحت بود و آن خریدی که بنده آخر درست جساب آن را ملتفت نشدم کسی در سال مجاعه بتواند از برای دولت گندم خرواری سی و هفت تومان و نیم خریداری کند انصافاً خیلی خوب است و من خیلی متاسفم از اینکه با وجودیکه ایشان باکثریت در مجلس انتخاب شده‌اند از کار خودشان کناره می‌گیرند و البته اگر ممکن بود که خدمات خود را تعقیب می‌کردند خیلی بهتر بود ولی چون با خودشان مذاکره کرده‌ام چنین فهمیده‌ام که میل دارند چندی راحت بکنند. متاسفانه دیگر راضی بقبول این زحمت نخواهند شد نکته دیگری که نبایستی فراموش شود و خود ایشان مخصوصاً در قسمت آخر نطق خود متذکر شدند آن زحمت و صحت عمال اجزاء و اعضاء مجلس است و احساسات ملی است که نشان داده‌اند زیرا که اگر در ادارة رئیس آن فقط جدی و صحیح العمل باشد نمی‌توان گفت آن اداره مرتب و منظم خواهد بود ولی این اعضاء در صحت و جدیت تأسی برئیس خودشان نموده‌اند ومتعلق باخلاق رئیس هستندومتأسفانه باید گفت در اینجا هم قانون عمومی حکم خودش را کرد در آن سال مجاعد این بیچاره اجراء و اعضائی که در این جا هستند و با کمال میل و عقیده قلبی که بحفظ اساس مشروطیت دارند خوش وقتی و آرزویشان این بود که باز هم دفعه دیگر مجلس را مفتوح به ببینن در آن سال که به همه کس کمک می‌شد باین بدبختان مطابق اطلاعی که دارم ابداً کمکی مبذول نشدو مطابق قانون عمومی محروم از هر گونه آسایش و مزاحمت بودند نمی دانم باز ما باید به همین حرفها اکتفاء کنیم یا در موقعی که رفقای عزیز و آقایان وکلابی محترم رسیدگی به محاسبات می‌نمایند یک اظهار تشکر و قدر شناسی از این اجراء که سختی و فلاکت گذرانده‌اند و امروز هم میگذرانند خواهند نمود فقط بنده امروز یاد آورری از زحمات رئیس و مرئوس می‌نمایم با بع آقایان محترم چه در نظر بگیرند.

رئیس ـ اقای ارباب کمخسرو شرحی به بنده نوشته‌اند که باین مذاکرات خاتمه داده شود زیرا که مقصودی غیر از بیان مطالب نداشته‌اند و مقصودشان تعریف و تمجید نه بوده است ولی بنده مجبور هستم که در ای موقع چند کلمه عرض کنم خیلی افسوس می‌خورم که آقای ارباب کیخسرو و مجبور شده‌اند که از تصدی اموری که در سابق داشته‌اند چند کلمه مذاکره کنند صحت عمل و کفایت ایشان ضرب المثل است و لزوم به توضیح نیست لیاقت و صحت عملی که در امور مجلس ارائه داده‌اند خود یک نمونه و مثالی است از کفایتی که در امور خارج که بایشان محول شده بود به خرج داده‌اند از حیث انتظام هم لزم به توضیح نیست و خود آقایان و وکلائی که سابقاً در مجلس بوده‌اند ملاحظه کرده‌اند لذا هر چه از این بابت عرض کنم زیادی است اما راجع به جریان قضایا و مذاکراتی که در باب انتخاب ایشان بوقوع پیوسته است مطلب همان است که فرمودند.

در برج سنبله وقتی که قرار شد انتخابات شروع شود قبل از وقت ایشان به بنده فرمودند که دیگر شغل مباشرت را قبول نخواهم کرد الان هم برای بنده بیان فرمودند ولی بنده از آنجا که وجود ایشان را در هیئت رئیسه لازم میدانم چنان که سابق هم عرض کردم استعفاء نماه ایشان را قرائت نه نمودم برای این است که ایشان را مجبور به قبول نماینم هر چند که بعد از انتخابات هم قبول می‌فرمودند بنده و جمعی دیگر رفتیم و بایشان اصرار کردیم که شغل مباشرت را قبول کنند ایشان نیز قبول نمودند ولی باین شرط که در انتخابات جدید از این شغل معاف باشند ولی چند روز قبل که بنا شد انتخابات تجدید شود بنده بهمان نظریة سابق عرض نکردم و حالا هم در همان عقیده خودم باقی هستم و وجود ایشان را در هیئت رئیسه و اداره مباشرت لازم میدانم (بعضی گفتند صحیح است) و گمان می‌کنم که اگر ایشان اصرار داشته باشند و اداره مباشرت را قبول نکنند امور اداره ما مباشرت مجلس مختل خواهد ماند (صحیح است) ولی بنده دیگر کاری نمی‌توانم بکنم و آن قدر هم که لازم بود اصرار کردم ولی قبول نکردند دیگر راجع به خود آقایان است مذاکرات را به همین جا ختم می نمائیمم که خود آقایان وکلاء در ظرف این دو روزه ایشان را قانع کنند که درباره مشغول کار شوند.

آقا شیخ محمد جواد ـ (احضار برای قرائت راپورت)

آقا شیخ محمد جواد ـ راپورت شعبه دوم راجع به نمایندگی آقای ضیاءالادباء را به مضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه دوم مراجعه بدوسیه انتخابات شیراز نموده نظریات خود را تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید.

در ۲۵ ربیع الثانی که ۲۷ انجمن نظارت مرکزی تشکیل اعلان انتخابات را مطابق مقررات قانون منتشر کرده‌اند.

از ۵ جمادی الاول الی ۲۱ در مدت ۱۷ روز ۷۱۴۰ ورقه تعرفه توزیع و در ظرف پنج روز (۵۸۸۸) ورقه رای دریافت داشته‌اند به علاوه چهارده شعبه نظارت در چهادره نقطه تشکیل داده‌اند در نقاط چهارگانه (۲۱۴۳۶) ورقه تعرفه داده شده (۲۰۴۷۹) ورقه رای مأخوذ گردیده است

کلیتاً در حوزه انتخابیه شیراز (۲۶۳۶۷) ورقه رای اخذ شده آقای ضیاءالادباء باکثریت (۲۰۶۵۱) بسمت عضویت مجلس شورای ملی انتخاب شده‌اند پس از استخراج آراء نه رزو هم انجمن نظار برای اخذا شکایات دائر بود ولی شکانتی نرسیده در ۱۹ شعبان خاتمه بانتخابات داده شده و انجمن نظار را منحل کردند.

مطابق صورت مجلس از تمام شعب انتخابیه چهار پنج روز بعد از نشر اعلان انتخابات تعرفه داده‌اند اگر چه موافق قانون کمتر از ده روز پس از نشر اعلان بیانیه تعرفه داده شود ولی چون راپورت این انتخابات در موضوع سه نفر دیگر از نمایندگان محترم فارس قبلاً به مجلس دانده شده و نمایندگان محترم جریان انتخابات را تصدیق فرمودند و اهمیت باین مسئله نداده‌اند لذا شعبه هم این قضیه را مبطل انتخابات ندانسته به اکثریت صحت نمایندگی آقای ضیاءالادبا را تصددیق می‌نماید.

رئیس ـ راجع بانتخابات آقای ضیاءالادباء مخالفتی نیست؟

(گفته شد خیر) رای می‌گیریم بنمایندگی آقای ضیاءالادباء آقایانی که نمایندگی ایشان را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد

(آقای شیخ محمد جواد راپورت شعبه دوم راجع بآقای معتصم السلطنه را به مضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه دوم مراجعه بدوسیه انتخابات سیستان و نمایندگی آقای معتصم اللسطنه نمود. جریان انتخابات را مطابق قانون میداند ولی از نقطه نظر صلاحیت مخصوصاً بواسطه عملیات اخیرش در خراسان مشارالیه را صالح از برای عضویت پارلمان ندانسته نمایندگی ایشان را باتفاق آراء رد نماید

رئیس ـ راجع باین راپورت مخالفی هست؟

آقا سیدیعقوب ـ راجع بعدم وکالت ایشان هیچ کس مخالف نیست.

رئیس ـ رای می‌گیریم براپورت شعبه آقایانیکه راپورت شعبه را تصدیق می‌کنند یعنی نمایندگی معتصم السلطنه را رد می‌کنند قیام فرماید

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ نمایندگی آقای معتصم السلطنه رد شد چند روز قبل از طرف آقایان وزراء راجع به تصویب پانزده هزار تومان.

برای تعمیرات و اصلاح سد جاجرود پیشنهادی نموده بودند و پیشنهاد مزبور به کمیسیون بودجه مراجعه شد از طرف کمیسیون راپورتی رسیده است قرائت می‌شود.

(آقای سردار معظم راپورت مزبور را به مضمون ذیل قرائت نمودند)

کمیسیون بودجة لایحه درخواست مبلغ پانصد هزار تومان اعتبار تعمیر سد جاجرود را تحت مباحثه در آورده نظر بینکه تعمیر سد مزبور نهایت فوریت را دارد کمیسیون تصدیق نموده ماده واحده را پیشنهاد می‌نماید.

رئیس ـ ماده واحده که راجع به این شعبه نوشته شده قرائت می‌شود و بعد رای با ورقه می‌گیریم.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

مبلغ پانصد هزا تومان برای تعمیر سد جاجرود بطوریکه از طرف دولت پیشنهاد شده بوزارت مالیه اعتبار داده می‌شود.

نصرت الدوله ـ ماده پیشنهاد شده از طرف دولت کاملاً تطبیق با رای کمیسیون نمی‌کند برای آنکه در ماده واحده که قرائت شد آن اعتبار را برای هذه السنه ذکر می‌نماید و مخصوصاً این مسئله در کمیسیون مذاکره شد که شاید بواسطه نزدیگ شدن زمستان و سردی هوا موقع مرمت و تعمیر برای دولت باقی نماند که ازی هذالسنه این اعتبار را خرج نماید لذا کمیسیون در سفارش تقاضای دولت اصل مبلغ اعتبار را تصویب نمود ولی در صورتی که دولت ملاحظه کند امسال بواسطه سردی هوا تعمیر سد غیر ممکن است البته اجباری نخواهد داشت که این وجه را کلیت در هذه السنه به مصرف برسانند واگر این ماده را تصویب نمائیم مخالف نظریات کمیسیون بود و شاید تولید اشکال شود باین لحاظ خوب است ماده پیشنهاد بنده مطابق رای کمیسیون نوشته شود.

سردار معظم ـ معمولاً مطابق رای کمسیون رای گرفته می‌شود.

نصرت الدوله ـ چون کمیسیون ماده بنده نموده خواستم که ماده بندی که می‌شود مطابق رای کمیسیون باشد.

سردارمعظم ـ در ماده پیشنهاد شده همین قدر ذکر می‌شود پانصد هزار تومان برای تعمیر سد جاجرود و اعتبار داده می‌شود در پروگرام دولت که کمیسیون در این مسئله ماده بندی کنند بعد رای گرفته شود. حالیه در پروگرام دولت بحث می‌شود.

ماده واحده راجع به پانصد هزارتومان از طرف آقای سردار معظم پیشنهاد شده

رئیس ـ چون این ماده پیشنهاد شده و فوری است قرائت می‌شود بعد رای می‌گیریم.

آقای آقا میرزا ابراهیم خان ماده مزبور را به مضمون ذیل قرائت نمودند

ماده واحده ـ مبلغ پانصد هزار تومانبرای تعمیر سد جاجرود بوزارت مالیه اعتبار داده می‌شود که در هذه السنه تعمیر سد مزبور به عمل آمده و اگر بواسطه سردی هوا تعمیرت مزبور در هذه السنه انجام داده شود در سنه آتیه در اولین موقع فصت سد مذکور ساخته شود.

رئیس ـ رای می‌گیریم آقایانی که این ماده را تصویب می‌کنند ورقه سفید و آقایانی که تصویب نمی‌فرمایند ورقه کبود خواهند داد (پس از اخذ آراء آقای سهام السلطان شروع باستخراج نموده به ترتیب ذیل نتیجه حاصل شد)

  • عده حضار (۶۵) ورقه سفید
  • علامت قبول (۵۲) ورقه
  • بدون قید سفید یا آبی (۳)
  • ورقه سفید بدون اسم.(۱)

رئیس ـ این را غلط بود آن است که گفته شده است بایستی اوراق سفید و کبود داد برای این است که از دور فرق بین آراء مثبت و منفی معلوم باشد و هر کس می‌بیند بداند چند ورقه سفید و چند ورقه کبود داده شده ولی بعضی از آقایان کاغذ سفید به جای ورقه سفید وکبود می‌دهند و چون آقایان ترتیب آن را فراموش کرده‌اند خواهش می‌کنم اوراق سفید و آبی که بین ایشان توزیع شده است اگر بیرون گذارده‌اند می‌آورند و در آخر جلسه رای می‌دهند.

مدرس ـ اکنون که اکثریت هست خوبست این ملاحظه برای آتیه باشد.

رئیس ـ رد و قبول معلم نیست بعضی‌ها در آخر ورقه نوشته‌اند سفید و بعضی‌ها بدون این قید اسم خودشان را نوشته‌اند.

آقاسید یعقوب ـ آنها علامت امناع است بعد از پنجاه و دو نفر روقه سفید داده‌اند و این قید را هم نمودند دیگر اشکانلی باقی نمی‌ماند

رئیس ـ ضد نظام نامه است نظام نامه می‌گوید بایستی با ورقه سفید و کبود رای داده شود مذاکره در پروگرام آقایان وزراء است ماده آخر آن قرائت می‌شود.

سردرا معظم ـ اجازه میفرمائید

رئیس ـ بفرمائید

سردار معظم ـ سابق بر این معمول بود ابتداء در کلیات پروگرام بحث می‌شد و بعد داخل مواد می‌شدیم

رئیس ـ از کلیات مداکره می‌شود راجع بکلیات مخالفی هست؟

فهیم الملک ـ بنده عرض دارم.

رئیس ـ بفرمائید.

فهیم الملک ـ اولاً خیلی جای خوشوقتی است که بعد از چند سال دوره طولانی است فوت و تعطیل مشروطیت مجدداً ولو بر حسب ضرورت هم باشد اساس مشروطیت تظاهراتی می‌کند مجلس شورای ملی منعقد است و آقایان وزراء معرفی شده و پروگرام خود را به مجلس داده اما هر قدر هم آن اساس خراب و مضمحل باشد و اساس مشروطیت از خاطرم محو شود همین که حضوراً مجلس مفتوح بشود و پروگرام دولت به مجلس بیاید هر کس حق بنده هم که مثل سایر آقایان دارای نطق و بیان نیستم خود را مجبور می‌بینم عرایضی بکنم.

آقای رئیس الوزراء در مقدمات پروگرام اظهار فرمودند بایستی از چیزهائی که شبیه بمرام و آرزو است صرف نظر کرد و داخل سعی و عمل شد بنده کاملاً با این عقیده ایشان موافقم لکن مواد پروگرام غیر از این است و البته خودشان می‌فرمایند که از مرام‌های معمولی هم خلی مهم تر است یک مرامی است که بعضی از مواد آن کم است البته از حضرت آقای قوام السلطنه رئیس الوزراء که مطلعترین اشخاص باحتیاجات مملکت هستند و از ابتدای مشروطیت همه وقت متصدی امور بوده و اخیراً هم پنج ماه است که زمامداران این مملکت هستند خیلی انتظار می‌رفت که پروگرامشان از این واضح تر و روشن تر باشد و طرزی باشد که از امروز فردا بتوانند شروع به اصلاحات فرمایند معلوم است ترویج معرف اصلاح طرق و شوارع و اصلاح مالیه اینها چیزهائی است که در این موارد دیده شد و در این شانزده سال مشروطیت چندین کابینه به مجلس معرفی شده و همه آنها یک پروگرامهای مشعشعی به مجلس آوردند که هیچکدام عملاً بموقع اجراء گذارده نشده حضرت والا شاهزاده شهاب الدوله وزیر پست تگراف موافع چندین پروگرام بودند.

البته خودشان مواد آن را کاملاً میدانند که ابداً آن پروگرام‌ها اثرات خارجی پیدا نکرد بلی بعضی از مواد پس از مدت زمانی بموقع اجراء گذارده می‌شد ولی آن موادی بود که هیئت دولت از اجرای آن برای خودش صرفه می دید مثل الغای قانون بیستم جوزا و غیر از آن یا اینکه راجع به تصویب شهریه‌ها بعضی اعتبارات لوایحی به مجلس می‌آمد که بمحض اینکه کابینه بهم نخورد تمام آن مقدمات بهم نخورد و کابینة دیگری که روی کار می‌آید اهمیت بآنها می‌دهد؟ الغای رئیس الوزراء در زمانی ه وزیر جنگ بودید با چه جدیتی چه مقدماتی برای اصلاح قشون فراهم نموده بودند که اگر تعقیب می‌شد امروز ما یک قشون بسیار مظمی داشتیم متأسفانه وقی که ایشان از آن کار خارج شدند قائم مقام ایشان اول وظیفه خود را نقض آن قوانین دانست همینطور است قوانینی که در این مدت از مجلس گذشته است هر کدام در یک عصری طرف توجه بودند و بعد فوراً بر طرف شده است آیا تا کنون هیچ یک از اشخاصی که نقض قانون کردند مجازات و یا طرف مؤاخذه واقع شده‌اند که بفهمند قانون اهمینت دارد یا خیر چند روزی چند نفر قاچاقچی روی کار آمدند از هیچگونه فجایع فرو گذار نکردند یک چند نفری از آنها که عضو مجلس بودند مجلس حسب الوظیفه آنها را رد نمود ولی غیر از آنها سایرین که در دوائر دولتی یا در خارج بودند ابداً نسبت بآنها مسئولیتی متوجه نشد و معلوم نشد که این قوانینی را که در مجلس تصویب شده چرا نقض کردند باید دید دولت حاضره برای حفظ قانون چه نظریاتی دارد و آیا نسبت باین اشخاص مجازاتی اعمال می‌شود یا خیر؟ اگر این مجازاتها و این مؤاخذه‌ها پیش می‌آید آن وقت روز به روز این اشخاص تشویق می‌شوند و بعد از آن برای قانون اهیت نخواهد ماند؟ بنده همانطور که عرظ کردم نسبت بآقای رئیس الوزراء کمال اعتماد و اطمینان دارم وزیرا وقتی که در وزارت مالیه افتخار نمایندگی ایشان را داشتم می‌دیدم که خیالات و جدیت ایشان در کارهای مملکتی چه اندازه عالی است ولی همان وقت هم ملتفت بودم که خودشان نیز بواسطه محظورات خارجی موفق باجرای آن مقاصد عالی نمی‌شدند پس چطور می‌توانند مجلس شورای ملی را که مجلس وضع کند کاملاً مجری خواهد شد زیرا که این مواد که نوشته شده است هر کدام متضمن چندین صد ماده قانون خواهد شد که بتدریج از مجلس بایستی بگذرد و البته عمر مجلس بلکه عمر هیچکدام از ما کفاف نخواهد کرد قوانینی که بایستی راجع باین مواد وضع شود بگذرد تنها چیزی که می‌تواند ما را مطمئن باجرای قوانینی که در مجلس وضع می‌شد بنماید همان مجازات است بایستی فهماند که قوانینی که در مجلس تصویب می‌شود بنماید قابل اهمیت است و هیچ کس به هیچ اسم و رسم نمی‌تواند آن را نقض کند تا اصول سیاست در مملکت حقیقت و مفهوم خارجی پیدا نکند تمام قوانینی که ما وضع می‌کنیم بی اساس خواهد بود بنده از آقای رئیس الوزراء استدعاء می‌کنم بفرمایند که برای اجرای قانون و اهمیت آن چه چیزهائی را در نظر گرفته‌اید گمان می‌کنم که مجلس هم با من هم عقیده باشند تا موقعی که در این مسئله یک رای قطعی اتخاذ نشود نفهمند که قوانینی را که وضع می‌نمایند تا چه اندازه قابل اهمیت خواهد بود و در خاتمه امر چه خواهد شد و تا چه درجه طرف رعایت خواهد بود نه فقط این پروگرام را بلکه در قوانین آتیه هم که باید رای بدهند وقت خودشان را تلف ننمایند

رئیس ـ آقای سردار معظم اجازه نطق

سردار معظم ـ بنده با پروگرام دولت موافقم ولی موافقت من البته از نقطه نظر مواد پروگرام نیست بلکه موافقت من از این نقطه نظر است که موافقت با پروگرام دولت حاکی از موافقت با خود دولت است از این جهت است که من بنام موافقت با پروگرام دولت تر کرسی پارلمان صعود کردهام و الا اگر من خود را پا بند الفاظ پروگرام می‌کردم شاید خودم هم یک قسمت از مواد آن را ناقص می‌دانستم و البته مثلاُ در سیاست خارجی اکتفاء بلفظ حفظ مناسبات حسنه با دول خارجی نمی‌کردم و یک توضیحاتی قائل می‌شدم که شاید بعضی از آقایان رفقاء آن توضیحات را از من بخواهند در اینجا می‌خواهم اصلاً مطلبی عرض کنم که شاید طرفدار داشته باشد من اصولاً منکر پروگرام هستم چرا؟ به علت اینکه خودم در دوره‌های دوم و سوم بمجلس پروگرامهای عدیده با عبارات قشنگ و مشعشع دیدم و پس از آنکه در مجس تصویب شد هم گوینده و هم شنونده آن را فراموش کردند تکرار این قبیل موارد را نسبت به این پروگرامها دیر باور کرده است از این جهت خود را پا بند پروگرامها نمی‌کنم یک علت درگر هم دارد و آن این است که کلیتاً منکر به طرز اروپا هستم در اروپا معمول است هر دولت که می‌آید مطالبی را در آتیه می‌خواهد بموقع عمل بگذارد در ضمن پروگرام خودش درج و مطابق عقیده اکثریت هیئت تقنینیه آن پروگرام تصویب یا رد می‌شود و دولت هم تکلیفش معین می‌شود ولی متاسفانه ما نمی‌توانیم در مملکت خودمان آن طوری که اروپا و سایر نقاط دیگر معمول هست عمل کنیم زیرا که در اروپا رؤس مسائل اجتماعی تعین شده و تألیف هیئت دولت معلوم است فقط در فروغ است اختلاف نظر حاصل می‌شود و فروع پروگرام است که بایستی به تصویب مجلس شورای ملی برسد ولی در ایران بدبختانه این طور نیست هنوز احتیاج اولیه ملت ایران اداء نشده و از نقطه احتیاضات واقعی ملت ایران پروگرامهای مختلفه یکی خواهد شد ما چند ماده حیاتی بیشتر نداریم که بایستی مجلس شورای ملی و تمام دولتها که آمده‌اند و می‌آیند در هر دو رو سعی نمایند که از روی احتیاجات اصلی زندگان ملت مواد پروگرام خود را تعیین نمایند البته برای این که وافق باحتیاجات مملکت بشویم نبایستی فقط نظرمان را بطهران معطوف داریم البته غیر از طران هم جاهای دیگر در مختلف ایران هست من می‌توانم به جرئت بگویم که طهران مظهر واقعی ایران نیست (گفته شد صحیح است) طهران برای ایران هست من می‌توانستم وزراء و دولت را دعوت نمایم که عملاً یا فکراً از این محوطه طهران خارج می‌شدند و یک نظر بدهات و ولایات ایران می‌نمودند شاید یک قدری به بازر گانی ملت آشنا می‌شدند آنوقت در مقدرات ملت ایران حکمیت می‌کردند ولی طهران متأسفانه این حکمیت موجود نیست در طهران متأسفانه این حکمیت موجود نیست در طهران آن اطلاع و تصیرتی که باید از اوضاع ملت ایران باشد نیست واقعاً از هر منصفی که بپرسد ملت ایران چه می‌خواهد جواب شما را چند کلمه بیش نخواهد گفت و جواب خواهد داد ملت ایران عدالت و نان می‌خواهد ملت ایران امنیت و کار می‌خواهد آن هم امنیت به معنی خود یعنی امنیت محدود افراد ایرانی محاج به امنیت جانی و مالی است محتاج بامنیت حیثیتی است و بالاخره محتاج بامنیت عمومی است که به معنی وسیع این کلمه است و البته هر کس معترض و مخل این امنیت شود ملت ایران باو نظر خوش بینی نگاه نخواهد کرد از اینکه این امنیت جانی مالی هر وقتی از طرف دست راست و جزء ارتجاع تزلزل شود و یا اینکه از طرف دست چپ عناصر مفرط آزادی خواه فرق نمی‌کند ملت ایران از هر دو متنفر است ملت ایران امنیت و عدالت و نان و کار می‌خواهد هر کس بآنها این اصول اولیه را بدهد خوب آدمی است او مورد توجه واقع خواهد شد اگر بروند بولایات به قراء بمزارع خواهید دید که واقعاً دوست حقیقی ملت ایران کیانند گفتم ملت ایران محتاج بکار است باز هم تکرار می‌کنم که ملت ایران محتاچ به کار است آلان می‌بینید جمیع مردم می‌خواهند داخل دارات دولتی بشوند و این خود یکی از بزرگترین مشکلات اصلاحات اداری است کثرت تهاج داوطلب برای دخول در ادارات دولتی واقعاً اصلاحات ادارات را تشکیل می‌نماید این تهاجمات داوطلبان برای چیست؟ برای این است که مردم محتاج هستند برای این است که مردم در این مملکت طرق دیگری برای زندگانی ندارد فقط برای تأمین معاش یک راه بیش نیست آن دخول در خدمات دولتی است و از طرفی هم دولت قادر نیست توجهات داوطلبان را اداء نماید دیگر اینکه ایران مملکتی است فلاحتی ایرانی بواسطه فلاحت خودش نیز زندگانی می‌نماید لذا بازار فروش لازم دارد و هر وقت که این بازار فروش از ملت ایران گرفته شود بازار تجارتی و فلاحتی ایران کساد می‌شود بالاخره روز به روز فقر و پریشانی که امروز ملت ایرای بآن مبتلا است زیادتر می‌شود بعقیده من اولین وظیفه هر دولتی قبل از انجام هر وظیفه نسبت به ملت ایران آن است که بازار تجارت فلاحتی ملت ایران را تامین بکندو من شخصاً از این نقطه نظر خوش وقت هستم که کم کم یک بازار تجارتی که از دست ما رفته بود در تحت یک اصول معینی که امیدواری می‌رود با مساعی جمیله دولت و مجلس شورای ملی وسائل باز شدن آن بازار تجارتی فراهم کرد و زیرا یکی از شرایط حیاتی ملت ایران فلاحت است و اگر این مسئله از دست ملت ایران گرفته شود قطعاً دچار فقرو ورشکستگی عمومی خواهد شد بنده گفتم که ملت ایران محتاج به امنیت و عدالت و نان کار است برای حفظ امنیت و عدالت چه چیز لازم اس قوه و قدرت لاز است پس اولین قدمی که برای نیل باین مقصود باید برداشته شود قوه و قدرت است باید سعی شود که دولت صالحی تشکیل شود و باید سعی کرد که آن دولت مقتدر و توانا باشد که کاملاً بتواند از هرج و مرج جلو گیری کند و قدرت آن را داشته باشد که هر کسی طغیان کند سرکوبی نماید از دزدان خیابانی و غارت گران شهری از تعدی داخل و خارج از رشوه گیری بای نحوکان جلو گیری کرده موجبات حفاظت ملت ایران را فرام آورد این کار دو چیز لازم دارد یکی وارد کردن مجازات است در جامعه و دیگر ایجاد قوة نظامی است تا وقتیکه در هیئت اجتمماع مجازات نباشد مصونیت نیست (گفته شد صحیح است) از این نقطه نظر از دولت حاضره تمنا می‌کنم که نسبت به مجازات ولو نسبت به جنایات و تقصیر است گذشته نزدیک هم بی قید نباشد.

زیرا گذشته برای آتیه سرمشق است تا وقتی که مادر گذشته مجازات را اعمال نکنیم یعنی پاداش بد کار را بدی و نیکخواه را خوبی ندهیم غیر ممکن است که یک کسی به خوبی تشویق شود و یا اینکه از بدی صرف نظر کند اول چیزی که بازم است وارد کردن مجازات است مطلب دوم قشون است و به عقیده من قشون امروز برای فقط مملکت ایران مقدمتر از هر چیز است من بقدری در موضوع قشون غلو داردم که می‌گویم دولت ایران و مجلس شورای ملی باید تمام مخارج زیادی را حذف کرده و هر چه پول پیدا می‌کند برای قرض تأمینه خودش مصرف کند (گفته شد صحیح است)

تا وقتیکه ما قشون نداشته باشیم ما یک ملت واحد ایرانی نمی‌توانیم داشت و قشون باید داشته باشیم تا ولایات خودمان را بمرکز ربط بدهیم قشون باید داشته باشیم که وقتی کلنل محمد تقی خانها با دولت یاغی می‌شوند و می‌خواهند یک قسمت بزرگ ایران را هرج و مرج کنند برخلاف آنتریک طرفداران طهران او سرشان را بکوبیم قشون لازرم است که وقتی میزان کوچک خانها در گیلان طغیان کنند و طبل استقلال می‌کوبند باز هم بر خلاف اراده و بر خلاف طرفداران تهران سرش را بکوبند (گفته شد صحیح است) قشون قشون.. زور لازم است فقط قشون است که از تحمیلات غیر مشروع اجنبی جلوگیری می‌کند ما باید تصمیم داشته باشیم که هیچ تحمیل را نپذیریم من معتقدم که ملت ایرای باید حقوق مشروع همه را حفظ کنند یک ذره تحمیل غیر مشروع اجنبی را نباید بپذیرد و در اینجا تکرار می‌کنم و بدولت حاضره تذکر می‌دهم که در هر موقعی که یک تحمیل غیر مشروع را بپذیرد با طرفداران امروزی حکومت مخالف او خواهیم بود گفتم قشون لازم است و قشون باید تهیه کنیم برای اینکه قشون تهیه کنیم پول لازم است و آنهم از منافع داخلی چنانچه دیدیم توسل به عایدات خارجی یک بدبختی ایران را فزون می‌نمود و در مقابل یک شرایط ایران کشی و استقلال کشی بما یک ثمن بخس می‌دادند و بالاخره بنده عرض می‌کنم که دولت حاضره مخارج خودش را بواسطه عایدات داخلی مملکت می‌تواند تأمین کنند لکن طریق آن چیست؟

طریق ان جلوگیری از افراط و تفریط و ولخرجی و حذف ادارات زیادی ندادن پول به بی کارها و منفعت جوازها حذف کردن اداراتی که حذف آن‌ها هیچ صدمه باحتیاجات مملکت وارد نمی‌آورد و معتقد نبودن بداشتن بک عده وزارت خانه است کسی که پول ندارد و ممکن است چهار وزاتخانه نگاهدارد باقی را حذف کنند وزارتخانه که بتواند بوظائف خودش عمل کند و فقط دبیر و معون و رئیس کابینه لازم دارد (فرض کنید وزارت قوائد عامه که فقط اسم است) یک همچو وزارت خانه را ما حذف می‌کنیم وقتی پول پیدا کردیم آن وقت دائر می‌کنیم پس برای اینکه ما بتوانیم مواجه با احتیاجات خودمان بشویم باید مخارج زیادی خودمان را حذف کنیم و این اصلی است که دولت باید اتخاذ کند تا اینکه بتواند به مقصود برسد پس اگر از من بپرسند که پروگرام دولت چه باید باشد بنده عرض می‌کنم پروگرام دولت دادن کار و نان باهالی و استقرار عدالت و امنیت است و اگر این دولت به تهیه و آوردن بودجه قطعی ثابت به مجلس موفق شود ما دیگر از این دولت توقعی نداریم شاید بعضی از آقایان بپرسند که تو گفتی پا بند به پروگرام و معتقد به مواد آن نیستم پس این حرفها چه بود؟ عرض می‌کنم این اظهارات من از نقطه نظر مساعدت با پروگرام نیست و از نقطه نظر مساعدت با دولتی است که پروگرام را به مجلس تقدیم می‌کند و برای این که سوء تفاهمی نشود باید چند کلمه توضیح بدهم که علت طرفداری ما از حکومت حاضره چیست در مذاکراتی که فعلاً بین خودمان جریان داشت بدولت حاضره گفتیم که ما طرفدار اشخاص نیستیم و وافقت و مخالفت ما از نقطة نظر حب و بغض باشخاص نیست از نطقه نظر اعتماد به عمل است هر کس خوب کار بکند ما طرفدار او خواهیم بود هر کس موافق مصالح مملکت رفتار کند ما موافق او خواهیم بود هر کس مخالف مصالح مملکت کار کند هر قدر هم او از نقطه نظر روابط شخصی در نزد ما عزیز و گرامی باشد ما متأسفانه با او مخالفت خواهیم کرد برای محفوظ بودن این اصل و بنام حق شناسی از گذشته و امیدواری بآتیه با دولت حاضره موافقت خوهیم کرد اما حق شناسی از گذشته بواسطه این است که اگر جمیع اعضاء دولت حاضر نباشند در هر صورت یک قسمت از اعضاء دولت حاضر نباشند در هر صورت یک قسمت از اعضاء دولت حاضره در بر انداختن حکومت سید ضیاء و آن حکومت خیانت کار این مملکت جد وجهد کردند و ما مجبوریم نسبت باین قسمت حق شناس باشیم و با دولت حاضره که مجلس شورای ملی را افتتاح کرده است موافق باشیم البته در این مملکت مخصوصاً در این پایتخت یک عده اشخاص هستند که منکر مجلس شورای ملی می‌باشند شاید در نظر منکرین مجلس شورای ملی بزرگترین خیانتی را که دولت حاضره مرتکب شده افتتاح مجلس شورای ملی باشد و شاید بواسطه همین مخالفت با مجلس است که با حکومت حاضره مخالفت می‌کنند ولی بنده داخل در هویت آن اشخاص نمی‌شوم که چرا منکر مجلس اند زیر اشخاصی که منکر اصلاحات هستند البته منکر مرکز اصلاحات هم هستند ولی ما وکلاء مجلس باید از رئیس الوزراء حاضر ممنون باشیم که پس از ۶ سال دورة فترت موفق بافتتاح مجلس شورای ملی شدند این اظهار من اظهار قدر دانی است یک کار بزرگتر دیگر هم آقای رئیس الوزراء حاضر کرده است که آن هم شایسته تقدیر است. آقای رئیس الوزراء حاضر بالاخره خودشان موفق شدند که مستشاران مالیه را که بر ما تحمیل شده بودد از مملکت خارج نمایند این هم در نظر نمایندگان شایان خیلی مقدر شناسی است و ما باید در مقابل این خدمت که آقای رئیس الوزراء کرده‌اند حق گذارایشان باشیم آقای رئیس الوزراء یک خدمت دیگری هم کرده‌اید و ما نمایندگان خراسانبه قدر سهم خودمان باید از شما تشکر کنیم و یقین داریم سایر نمایندگان هم از شما قدر دانی خواهند کرد (مسئله خراسان است) در طهران ممکن است در اطراف مسئله خراسان حرفهائی زده شود ممکن است باز ندای مظلومیت و حرفهای دیگری راجع به کلنل محمد تقی خان به گوش مرم خوانده شود ولی ما این نظر را ندریم و از شما بواسطة دفع کلنل ممحمد تقی خان تشکر می‌کنیم شما بایجاد امنیت در یک قیمت بزرگ مملکت ایراین موفق شدید که ممکن بوده بواسطه همین هوسرانی‌ها و ماجرا جوئیها اهالی بدبخت آنجا دچار خسارت فوق العاده شوند زیر اهالی قسمت‌های دیگر مملکت بواسطه هیمن هوا پرستیها و ماجرا جوئیها دچار خسارات فوق العاده گدیده‌اند من از طرف نمایندگان از شما امتنان دارم که شما موفق برفع غائله خراسان شدید و امیدوارم در پشت همین کسی خطابه تشکر از رفع غائله گیلان هم می‌کنم و در هر صورت این نکته را می‌خواهم عرض کنم که در غائله گیلان دولت حضرت عالی هم مثل سایر دولتها اغفال بشرایط صلح نشو زیرا بدنید که برای رفع یاغی علاج بیش نیست و آن مشت آهنین است راجع به گذشته این علل مساعدت بنده با دولت بود و امیدواریهای دیگر هم دارم که تا وقتی عمل تکذیب نکند مجبورم بواسطه اعمال گذشته به آتیه هم امیدوار باشم و البته آقای رئیس الوزراء خوب میدانند که موقعیت مملکت یک سلسله اصلاحات اساسی نه تنها اداری بلکه اصلاحات اجتماعی هم لازم دارد که اگر این اصلاحاتبه عمل نیاید ممکن است در آتیه دچار یک اشکالات و خدای نخواسته دچار مخاطرات شویم و چون میدانم ایشان هم همین عقیده را دارند امیدوارم در اجرای اصلاحات اجتماعی موفق شوند و در خاتمه بیانات خودم می‌خواهم چند کلمه دیگر تذکر بدهم همانطور که در جلسه خصوصی از طرف خود و رفقای خود عرض کردم اینجا هم عرض خواهم کرد آقای رئیس الوزراء مادامی که شما در طریق اصلاحات به طریق خوبی مشی کنید در نزد ما عزیز بوده و قدر و منزلت خواهید داشت لکن یک چیز از شما عزیزتر است و آن قانون و طریق اصلاحات است تا وقتیکه شما در طریق اصلاحات و قانون ما مشی کنید دست به دست شما خواهیم داد و هر وقت منحرف شوید البته عفو خواهید فرمود ما دیگر دست به دست شما نخواهیم داد.

رئیس – آقای محقق العلماء مخالف هستید یا موافق؟

محقق العلماء ـ در موافقت عرض دارم.

رئیس ـ آقای امین الشریعه شما چطور موافقید یا مخالف؟

امین الشریعه ـ موافقم

رئیس ـ آقای مدرس؟

مدرس ـ موافقم

رئیس ـ آقای اقبال السلطان؟

اقبال السلطان؟ موافقم

رئیس ـ آقای تدین هم موافقند

تدین ـ بلی

رئیس ـ پس مخالفی نیست آقای محقق العلماء (اجازه نطق)

محقق العلماء ـ قبلا برای اینکه سوء تفاهم و سوء تسامح نشود این عرض را با کمال اختصار و اقتصار د تمهید المقدمه و بعد از مقدمه یک کلمه هم ذی المقدمه دارم آقا آن چیزی که مقدمه را معهد کند و تمهیداً المقدمه عرض کنم این است که بنده یکی از نمایندگان هستم که کمال امیداواری باین هیئت کابینه محترم دارم و داخل در اشخاص می‌باشم که کاملاً رای با بقاء و اعتماد باین هیئت دولت داده‌اند اما می‌خواهم عرض کنم در سئوالات اخیره چه در دورة حکومت سفید چه در حکومت چه قبل از حکومت سفید و حکومت سیاه یا حکومت سرخ که حالا انشاء الله باید با سرخ روئی دامن اصلاحات ایران را بکمر بزنند و اصلاحات بکند رسم شده بود یک الفاظ مشعشع و یک بیان نامه شیرین و کلمات حال نشینی را در کاغد نوشته و پیش مردم می‌آورند و می‌گفتند این بیان نامة فلان رئیس الوزراء است در ضمن هم یک کلمات مشعشعی داشت خیلی دلسوزانه به حال ملت ایران حالا هم یک پروگرامی از طرف دولت به مجلس تقدیم شده البته ما باین پروگرام و هیئت دولت معتقدیم بخصوص بنده می‌توانم بگویم که مقام و کمالات آقای قوام السلطنه را زاسابق زمان خر دارم و در فارس هم بحال ایشان کاملاَ آشنا بودم ولی البته باید اینها در تحت یک عملیاتی بیرون بیایند که مردم بعد از این مدت دو سه ماه یک استفاده‌ای بکنن نه مثل اهالی فارس که صدایشان بلند است و فریاد می‌زنند وکلای پارلمان شما چه کردید؟ فریاد در میان آتش پنبه است و صدای آنها شنیده می‌شود آنها فریاد می‌کنند چه کردید باید این مطالب باسرع اوقات اجرء شده و موقع عمل گذارده شود این پروگرام دولت را هر کسی ببیند می‌تواند منکر شود کدام یک از این مواد بد است بنده عکس آقای سردارمعظم که فرمودند سالهای پیش در مجلس فقط گفتگو در اصل پروگرام می‌شد بنده می‌گویم کلی طبیعی تحققش به وجود افراد است این مواد به منزلة این مواد در تحت این پروگرام می‌باشد این مواد موادی است که باید در طریق گفتگو شود ولی به طریقی الا هم فالا هم آن چیزی که امروز اهم است این است که باید یک نظری به تمام ایالات و ولایات ایران به دهات ویران شده و مردمانی که ساتر عورت ندارند نموده هر کسی در قراء و قصبات خطه فارس رفته می‌تواند بفهمد و از آنها بپرسد حالا که مجلس تشکیل شده و چنین هیئت دولتی با کمال دلسوزی روی کار آمده و اصلاحات مملکت را عهده دار شده چه می‌خواهید به اینکه یک ماه تمام مجلس در هر یک از مواد پروگرام مذاکره کنند بعد از یک ماه یا چهل روز که در مواد این پروگرام مذاکره شد و رای داده شد و تازه دولت داخل در اجرای نیک یک مواد پروگرام بشود این ترتیب نه برای دولت و ملت نه برای آسودگی دل مردمی که از اطراف متوجه‌اند ببینند مرکز و این هیئت دولت و این نمایندگان برای آنها چه می‌کنند نتیجه تسریعه نمی‌دهد پس عرض من این است که باسرع وقت مواد این پروگرام باید اعمال شود و خاتمه هیئت دولت یک توچهی به اهالی فارس بکنند که دارند می‌سوزند.

رئیس ـ چون مدتی است مجلس تشکیل شده و عده هم کافی نیست اگر آقایان موافق باشند چند دقیقه تنفس داده شود.

(در این موقع نمایندگان برای تنفس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً مجلس تشکیل گردید.)

رئیس ـ چون سابقاً که اعلام شد کمیسیون خارجه و پست و تلگراف انتخاب شود فراموش شد مستخرجین آراء را تعیین کنیم عدة مستخرجین تعین می‌شوند و در موقعی که مشغول مذاکره پروگرام هستم آقایان یک به یک بیرون تشریف می‌برند اعضاء کمیسیونها را انتخاب می‌کنند به کمیسیون خارجه شش نفر به کمیسیون پست و تلگراف هشت نفر ولی از آقایان خواهش می‌کنم که بیرون تشریف بردند دیگر آنجا نمانند تشریف بیآرند که مجلس از اکثریت نیفتد

(آقای سهام السلطان شروع استخراج نموده و آقایان ذیل بحکم قرعه معین شدند.)

  • آقای شیخ ابراهیم زنجانی
  • آقای فهیم الملک

رئیس ـ پس با آقای سهام السلطان بیرون تشریف ببرید و مشغول بانتخاب بشوید آقای محقق العلماء راجع به نطقشان یک جزئی توضیحی دادند توضیح می‌دهند بعد سایر آقایان مطالبشان را اظهار می‌نمایند.

محقق العلماء ـ عرضم از حکومت سفید و سیاه و غیره اولاً بیان الفاظ مترادفه بود و دیگر از این حیث بود که ما فارسها بهترین ممدوح خودمان را بگل سرخ تشبیه می‌کنیم باین مناسبت حکومت سرخ عرض کردم در خصوص توضیح راجع به فارس هم که عرض کردم یک پاچه آتشی است خود آقایان نمایندگان محترم و هیئت دولت میدانند که یک ایادی و آنتریکهائی در فارس می‌باشد که اگر قوای محلی نمی‌بود آتش فارس خیلی بر افروخته شده بود.

رئیس ـ آقای تدین (اجازه نطق)

تدین ـ بنده قبلاً اظهار اعتماد خودم را به آقای رئیس الوزراء کرده و الان هم در همان اعتماد نسبت بایشان و هم نسبت به سایر آقایان وزراء باقی هستم ولی نسبت باین پروگرام حاضر نظریاتی دارم و آن عبارت از این است که این پروگرام بعقیده بنده نا تمام است و لازم است بعضی موضوعات کاملاً مورد توجه دولت و هیئت دولت واقع شود از این پروگرام هم اشاره بآنها نشده است آقای سردارمعظم اظهار فرمودند ملت ایران محتاج به چهار چیز است بنده هم تصدیق می‌کنم و موافقم و آن چهار چیز عدالت و امنیت و نان و کار است. در موقع شماره البته چهار چیز است ولی به عقیده بنده این چهار چیز منتهی به یک چیز می‌شود و اصل عدالت است …

سردار معظم ـ امنیت.

تدین ـ امنیت هم از لوازم عدالت است عدالت حق را بحق رسانیدن است قانون اساسی حقوقی برای ملت ایران تعیین کرده و از جمله ملت یران را در تأسیس بعضی مؤسسات و در اصل مقدرات خود و مملکتشان شرکت داده است آن مؤ سسات عبارت است از انجمن‌های ایالتی و ولایتی: فایده انجمنهای ایالتی و ولایتی باندازة وضح است که محتاج نیست بنده زیاد توضیح بدهم ایالتی و ولایتی از تصویب مجلس گذشت در بعضی نقاط ایران به تأسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شد ولی بطور ناقص متأسفانه بعد طوری شد که این موضوع به موقع اجراء گذاشته نشود اهالی هر ایالت و ولانت مطابق آن حقوقی که قانون از برای آنها تعیین کرده است در تصفیه امورات محلی خودشان حق شرکت دارند و امروز که مجلس شورای ملی دایر است و رسماً اظهار اعتماد به هیئت دولت می‌کند. البته تمام ملت ایران می‌خواهند ببینند این حق را بالاخره مجلس بموقع اجراء خواهد گذارد و انجمنهای ایالتی و ولایتی را تأسیس خاهد کرد یا خیر بند با رعایت اطاراف این کار و با ملاحظة موقعیت امروزة این مملکت البته لازم میدانم که هیئت دولت عطف توجه خاصی مبذول داشته و این قسمت یعنی تأسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی را از جمله مواد پروگرام خودشان قرار دهند و چون در این پروگرام اسمی از ماده نشده بود باین جهت بنده لازم دانستم بایشان تذکر بدهم و بعد هم تقاضا کنم که این موضوع بخصوص جزء مواد پروگرام هیئت محترم دولت شود.

دیگری که به نظر بنده خیلی اهمیت دارد و بلکه در درجه اول از اهمیت است موضوع مطبوعات است مطبوعات مقام عالی و ارجمندی را در مملکت دارند منافع و فواید مطبوعات هر ملت فوق آن است که انسان می‌تواند در طی یک عبارات مختصر ادا کند قانون اساسی آزادی مطبوعات را معتقد شده و بر طبق آن یک قانون مطبوعاتی نوشته شده است ولی این قانون مطبوعات یک چیز دیگر هم لازم دارد و آن عبارت از محکمه مطبوعات و تشکیل هیئت منصفه است بواسطه نبودن محکمه مطبوعات و پیمودن هیئت منصفه که قانون اساسی حضور آنها را در محکمه مطبوعات معنی کرده است مطبوعات از آن مقام عالی خودشان تنزل کرده‌اند مطبوعات باید تأثیرات شدید در روح یک ملت و مملکت داشته باشد ولی بواسطه پیمودن یک محکمه که از هرج و مرج مطبوعات جلوگیر کند و رسیدگی نمایند متأسفانه آثاری که مترتب بر مطبوعات است از بین رفته و بنده چون فوق العاده هستم که مطبوعات ایران دارای معام عالی و اجمند باشند با اینکه هر مطلبی که در مطبوعات درج می‌شود دارای اهمیت بوده و اثر مخصوصی داشته باشد باین جهت استدعا دارم که هیئت دولت اهمیت قانون مطبوعات را در نظر گرفته و آن را جزء مواد عملی پروگرام خودشان قرار دهند موضوعسوم که به عقیده بنده حافظ تمام اصول اداری و اجتماعی یک ملک و مملکت است که آقای سردار معظم هم ضمناً بآن اشاره کردند مسئله مجازات است. مجازات لازم است تا مجازات نباشد امور هیچ ادارة مملکت صحیح و مرتب نمی‌شود اکر مجازات در این مملکت در کاز بود هر کس با یک خیالات و هوسهای طفلانه اقداما کوچک یا بزرگ بر ضد اساس حکومت ملی نمی‌کرد یعنی یک اصل محرزی است که تمام این اصلاحات که هیئت محترم دولت می‌خواهد موفق شود که بموقع اجراء بگذارد بدون مجازات ممکن نیست البته هیچ حکومتی از صورت و جد یک مجازات که از روی قانون بوده و با پروگرام مرتب نوشته شده باشد تعدیات و تجاوزات نخواهد کرد بنابراین برای حفظ تمام اصولی که ذکر کردم تهیه قانون مجازات لازم و چون در پروگرام هیئت محترم دولت ذکری از تهیه قانون مجازات نشده است بنده لازم میدانم قانون مجازات را تهیه بفرمایند و بعد از آنکه به مجلس آمد و تصویب شد فوراً بموقع اجراء گذارند تا تکلیف خادم و خائت و متجازر کاملاً تمیز داده شود پس با این مقدمات خلاصه عرایض بنده این است.

۱- تاسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی

۲- تاسیس محکمه مطبوعات و تشکیل هیئت منصفه

۳- تهیه قانون مجازات

(در این موقع نصیر دیوان از مجلس خارج شدند)

رئیس ـ آقا بیرون تشریف نبرید عده کافی نیست

نصیر دیوان ـ نمی‌خواهم رای بدهم

رئیس ـ رای می‌دهند و ذیکر تشریف نمی‌آورند. مجلس تعطیل می‌شود. آقای امین الشریعه (اجازه نطق)

امین الشریعه ـ بنده که یک نفر وکیل هستم و از راه دور این جا برای ادای وظایف وکالتی خودم آمده‌ام در صفحه سیاست بوجه سفید باشخاص می‌نگرم مگر اینکه بعد خلاف آن ظاهر شود و چون در مجلس سابقه ندارم وبه سخنها هم معتقد نیستم و اشخاص را به عمل در آتیه می‌شناسم به این جهت با این پروگرام دولت حاضره موافقم و جهاتش را هم علی الاجمال ذکر می‌کنم مقدمتاً عرض می‌کنم این است که گفته می‌شود این پروگرام ناقص است و ضمایمی باید داشته باشد با این هم مخالفم بواسطه اینکه تصدیق خواهید فرمود که این مجلس دوره چهارم مثل مجالس سابقه نیست چرا که تاسیس و تشکیل به طور فوق العاده پیش آمده است و نظر به حقایق پیش آمدها تصدیق خواهد شد که این مجلس از مجالس و نعمت غیر مترقبه فوق العاده است و نباید ما حالا این مجلس را داشته باشیم موقعیت مملکت ایران هم موقع فوق العاده است و همچنین سیاست دنیا و موقعیت دنیا هم فوق العاده است پس این مجلس فوق العاده در دنیای فوق العاده با سیاست فوق العاده باید یک کارهای فوق العاده هم بکند.

بنده حقیقتاً معتقدم و می‌گویم اگر مجلس بخواهد عمرش را با یک نحوة بی اهمیتی صرف وضع قوانین و تنقیح لوایح و این قبیل کارها کند از آن اصولی که این قوانین فروع بر آنها است باز خواهد ماند و فی الصیف ضعت البین خواهد بود پس امروز الا هم نالا هم پیش گیریم و باید تشخیص دهیم اهم اهم چه چیز است که آن را در پیش گیریم بنده می‌گویم جامعه هر ملتی در هر مملکتی واقع شود آن مملکت حکم خانه او را دارد اولاً بالذات باید فقط اختیارات خود را بکند که در آن خانه مختار باشد به چه نحو؟ به نحوی که در تشکیلات و انتخاباتش دور هر یک از امور اساس مملکتی قائم بالذات باشد و مصالح مملکتی خود را بدون نظر بر جانب این و آن عمل کند و اگر نشد و این موضوع از میان رفت وضع قوانین کار مهمی و بی اساسی است این اول قدم است بعد از آنکه یک ملتی در مملکت خودش این اختیار را حفظ کرد آن وقت در قدم ثانی وارد می‌شود به اصلاحات اساسی اصلاحات هم فرع بر حفظ اختبارات اولیه است حالا ببینیم اصلاحات اساسی چیست و اهم مواد کام است؟ اهم مواد ه یک ملت در سایة آن زندگانی کنند چیست؟

این را باید تشخیص داد و عمل کرد بنده عقیده‌ام این است که هیچ ملتی نمی‌تواند زندگانی کند مگر در سایه علم و ثروت موجب زندگانی هر ملت است و این دو چیز با یک دیگر ملازمه دارند ثروت که تحصیل شد سرمایه تحصیل علم است علم که تحصیل شد موجب پیدا کردن ثروت است مملکت باین دو قوه گردش می‌کند پس بنده معتقدم باینکه باید اولاً ثروت را منقسم به دو قسمت کنیم ثروت موجوده محفوظ نمی‌ماند مگر به اصلاحات آزادی و اقداماتی که دولت در ححفظ عایدات در نظر گرفته و در پروگرام نوشته البته محتاج به تنظیمات اداری و قانون استخدام و مجازات است که یک نفر مامور اولاً بداند که در پشت یک میز که می‌نشیند هیچ احدی نمی‌تواند او را بلند کند مگر قانون بنده معتقدم که اگر یک مستخدم دولت به بقای خود در کار اطمینان داشته باشد دیگر دزدی نمی‌کند ولی وقتیکه خودش را مختار نمی داند و حقوق مکفی هم ندارد که معاش خود را اداره کند البته متشبث باین دسائس می‌شود ما باید بفهمیم ثروت موجود که ما داریم ما را بآن مرام اصلی که در حقیقت مختار بودن در حفظ مملکت مان است میرساند یا خیر؟ بنده عرض می‌کنم نمیرساند فقط کاری که می‌تواند بکند خرج ادارات را به راه بیندازد ولی برای حفظ استقلال مملکت کافی نیست و تصدیق خواهید فرمود اهل هیچ خانة محفوظ نمی‌ماند مگر وقتی که حاجت بغیر نداشته باشد که از او رفع حوائج بکند آن وقت اختیاراتش مصون و مطلق به میل خود بماند البته در موقع کسب هر حاجتی از غیر ممکن است مقاصدی تزریق و ابقاء شود پس ما باید فقط و فقط راه رفع حوائج خانه را بکنیم و آن بیرون آوردن ثروت است که بتواند رفع حوئج ملت را بکند تا در سایه او از هر گونه تشبثات و هر گونه تقاضاها که لطمه باختیارات او وارد می‌کند محفوظ ماند پس بنده معتقدم باین که امروز بعد از نظر تام در ترتیب حفظ ثروت موجوده که عبارت از مالیاتهائی است که از افراد ملت می‌گیرند و نمی دانم نصف یا ثلث آن را بگویم به کجا می‌رود و علی الاجمال می‌توانم بگویم که آنچه از ملت گرفته می‌شود به مصارف جمعه ملی نمی‌رسد و باشخاص معین عاید می‌شود پس بعد از این ثروت موجوده و حفظ آن با نظر تشکیلات اداری به نحوی که مصون از حیف و میا شود مادام العمر از این است که حفظ ثروت بالقوه را بنمایند اگر آقای رئیس الوزراء با یک شجاعت و یک مردانگی فوق العاده چنانچه عرض کردم مجلس فوق العاده سیاست فوق العاده البته باید رئیس الوزراء هم فوق العاده باشد و پای مردانگی به میان بگذارد این ثروت بالقوة مملکت را بیرون آورد تا معلوم شود در آن چه فوایدی محتوی است که همه میدانند اقلش رفع حوائج دولت و رفع گدائی ملت و خاتمه دادن به بیکاری‌های مملکت است و به هر وسیله از وسایلی که مقرون باشد وحشت نداشته باشد از این که بکمپانی‌های خارج بگوید دویست و سیصد کرور لازم است اگر این قدم را برداشت و این عمل را بمنصه ظهور آورد مامحی الخلقه میدانیم و میگوئیم لایق است که مجسمه اش ریخته شود و به عقیده من هیچ اقدام دیگری قابل مذاکره نیست زیرا که حیثیات و بقای مملکت بسته است بحفظ این ماده که عملی شود و آن ساعتی که دولت ما حاضر شد با یک شجاعتی دست به کمر زده داخل کار شود همان ساعت دندان طمع تمام اشخاص از خانه ما کنده می‌شود؟ برای اینکه ما را غیر محتاج میدانند و تا حال آنچه بر ما تحمیل کرده‌اند از راه احتیاج ما نبوده است و آنچه بر ما فشار آورده‌اند من باب حاجت بوده خون ما را در شیشه می‌کنند و ما مجبوریم برای حفظ حیات خود عقب آنها برویم و آنچه از ما می‌خواهند اگر همه را ندهیم مجبوریم نصف آن را بدهیم پس ای اشخاصی که دلبستگی باین مملکت دارید بگوئید از این را ه تا استقلال ابدی برای این تحصیل کرده باشید استقلال جدی نه استقلال کاغذی خلاصه اینکه بنده معتقدم به این ماده آن مواد واصل الاصول میدانم و رئیس الوزای مملکت را اگر در هیچ چیز جز این ماده داخل نشود و اجرا کند قابل ستایش میدانم.

رئیس ـ آقایانی که اجازه خواسته‌اند همه موافقند گمان می‌کنم مذاکره در کلیات کافی باشد (گفته شد صحیح است

رئیس الوزراء ـ بنده قبلاً اظهار تشکتر می‌کنم از نیک بینی که آقایان نسبت به دولت حاضره فرمودند البته وظیفه دولت اجرای خدماتی است که در نظر گرفته و از این حیث منتی بر کسی ندارد و تا این دولت باقی است البته در خدمات خود قصور نخواهد کرد ولی بعضی آقایان یک اشتباهی در ضمن فرمایش خود کردند که لازم شد عرض کنم نماینده محترم آقای فهیم الملک اعتراض میفرمائید که خوب است دولت عطف نظری باجرای قوانین است بکند البته هر دولتی نظرش باجرای قوانین و لکن بایستی از این نظر هم غفلت نکرد که متأسفانه بعضی از قوانین طوری وضع شده که دولت در اجرای آن دچار اشکالات می‌شود نمی خواهم عرض کنم چه قوانین وضع شده که هنوز قابل اجراء نیست ولی همین قدر اجمالات آقایان را متذکر می‌کنم که خیلی قوانین وضع شده است بدون اینکه مقتضیات مملکت در آن رعایت شده باشد ولی امیداورم که در این دوره چهار تقنینیه میل دولت و نمایندگان محترم این باشد حتی الامکان قوانینی وضع شود که اصلاحات مملکت در او منظور بوده و قابل الاجرء باشد و حرف پر نسیب و تئوری) نباشد باز آقای فهیم الملک می‌فرمایند آنچه نوشته شده است در عداد مرام است تصور می‌کنم یک قدر ی بی انصافی کرده‌اند و شاید آنچه را ایشان مرام میدانند من چزء قوانین و اجرائیات بدانم نمی‌خواهم در این جا زیاد طول کلام بدانم ولی اگر قدری توجه کنند خواهند دید که تکمیل امنیت جزء مرام نیست و انتظار نداشتم ایشان آن را جزء مرام بدانند زیرا امنیت چیزی است که هر دولت باید برای آن با کمال جدیت اقدام کنند امنیت در مملکت یک وظیفه ایست که اگر دولت در آن قصور کند از انجام وظیفه خودش قصور کرده یا اگر بگویند اصلاح بودجه در مملکت جزء مرام است البته تصدیق خواهید کرد که جزء مرام نیست (گفته شد صحیح است)

یک از مسائل حیاتی اصلاح بودجه مملکت است بدون اصلاح بودجه مملکت زندگان ما مشکل خواهد بود در این صورت البته جزء مرام نیست لازمه حیات مملکت است راجع باظهارات ایشان همینقدر ایشان را متوجه می‌کنم که در پرگرام توجهی فرمودند ملاحظه فرمایند که آنچه در آن گفته شده جزو عملیات است نه جزو مرام آقای سردار معظم با یک بیانات وافی و فصاحت آمیزی که اعتماد قابل تقدیر اشان را بدولت معین می‌نمود بعضی اظهارات کردند تقریباً از همین قبیل بوده فرمودند عبارات پروگرام ناقص است البته شاید بیان من ناقص بوده ولی این است اجرای عدالت اصلا بودجه استخراج منابع ثروت مملکت و اصلاح طرق شوارع و همچنین چیزهای دیگر که در پروگرام نوشته شده است چیزهائی است که قبلاً دولت در نظر گرفته که در این دوره اصلاحات را تقدیم بدارد و اگر آقایان نمایندگان مقتضی در این مواد ببینند البته توضیح خواهند داد و دولت هم بحسن قبول تلقی خواهد کرد ولی لازم نیست آنچه را که دولت در نظر گرفته و باستی در مملکت اجرا شود تمام را در پروگرام خودش ذکر کند ممکن است بعضی مطالب طرف توجه دولت واقع نشده و بعد طرف توجه واقع شود و یا اینکه بعضی از آقایان نمایندگان پیشنهاد کنند دولت قبول کند. در مقدمه پروگرام گفته‌ام با تجارتی که از دوزه‌های سابق پیدا کردم باید اصلاحاتی که در نظر است

با موافقت بین نمایندگان هیئت دولت بموقع عمل بیاید امیداورم با این وحدت نظری که بین آقایان نمایندگان و دولت موجود است تمام نظریاتی را که عرض کردم قابل اجراء باشد ولی از یک اظهار آقای سردار معظم خیلی متأسف هستم که در ضمن بیانات خودشان فرمودند وزارت فوائد عامه لازم نیست و باید حذف شود تصور می‌کنم کارهای عمده‌ای که باید بشود راجع به این وزارتخانه است شاید عباراتی که بیان کردم قدری ناقص باشد ولی اگر در پروگرام درست دقت کنند خواهند دید بیشتر اهمیتش که در پروگرام داده شده راجع به وزارت فوائد عامه است.

زیرا اصلاح طرق و شوارع ایجاد و استخراض منابع ثروت مملکت و بعضی قوائد مهم مملکت راجع به این وزارت خانه است و چنانچه بعضی از آقایان در بیانات خودشان اظهار کردند اصلاحات طرق و شوارع و استخراج منابع ثروت مملکت لزوم حتمی دارد و شاید آقای سردار معظم هم با ایشان هم عقیده باشند حالا می‌فرمایند این وزارتخانه غیر لازم است من با نظریه ایشان اگر حقیقت داشته باشد مخالفم البته میدانند در هر جا بهر کاری بیشتر اهمیت می‌دهند برای آن کار وزارتخانه تأسیس می‌کنند مثلاُ اگر در یک مملکتی وزارت مهمات نداشته باشد یک موقع پیش می‌آید که به آن وزارت خانه محتاج می‌شود. چون دولت در نظر دارد بکارهای فوق الذکر بیشتر از همه اهمیت دهد لذا وزارت قوائد عامه را در اول پروگرام مطرح کرده است شاید آقای سردار معظم در بودجة آن وزارتخانه نظری داشته باشد زیرا اگر تبدیل بیک ادارة هم بشود باز همان بودجه را خواهد داشت و البته برای حقوق یک وزیر و یک معاون یک همچه دقت نظری غیر لازم خواهد بود.

آقای نمایندة محترم محقق العلماء در ضمن بیانات خودشان راجع بوضعیات فارس که ادا فرمودند ضمناً یک عبارتی بیان کردند و فارس را بیک آتش سوزانی تشبیه کردند تصور می‌کنم این ناشی از یک حرارتی است که در ایشان فوری و آنی ایجاد شد و الا وضع فارس بطوری که ایشان اظهار فرمودند نیست و اگر یکی دو فقره مرقت واقع شده باشد نباید باین طور تعبیر بشود و بعلاوه اگر فراموش نکرده باشند یک ذکری هم از بعضی دسائس کردند که آن را هم تکذیب می‌کنم و گمان نمی‌کنم دسائسی در فارس بشود که بر خلاف امنیت و انتظام مملکت باشد آقای تدین راجع به لزوم و پیشنهاد قانون تأسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی ترتیباتی در نظر گرفته که در آن خصوص مطالعاتی کرده و پس زا آن به مجلس پیشنهاد نماید و اما راجع به قانون و مطبوعات و اظهاراتی که راجع به مطبوعات کردند در صورتی که مجلس موافق باشد لازم بداند تجدید نظری در آن بشود البته دولت هم استقبال خواهد کرد راجع به قانون مجازات اظهاراتی شد در غیاب مجلس قانون مجازاتی وضع شده است همچو نیست که مجازات بدون قانون باشد منتهی از تصویب مجلس نگذشته است و دولت مشغول است در این باب یک مطالعاتی بکند و لایحة قانون مجازات را به مجلس پیشنهاد کند در خاتمه باز امیدوار هستم با اظهار موافقتی که از طرف نمایندگان نسبت به هیئت دولت می‌شود دولت هم می‌تواند موفق بانجام وظائف خود بشود.

رئیس- گمان می‌کنم مذاکرات در کلیات کافی باشد.

سردارمعظم ـ بنده میخوهم توضیح بدهم زیرا در عرایض بنده سوء تفاهم شده است.

رئیس ـ رای می‌گیریم که مذاکرات کافی است یا خیر؟

سردارمعظم ـ اگر در بیان نماینده سوء تعبیر شود و بر خلاف مقصود او تعبیر شده باشد باید توضیح بدهد.

رئیس ـ توضیح می‌خواهید بدهید؟

سردارمعظم ـ بلی.

رئیس ـ بفرمائید

سردارمعظم ـ گویا بنده مطلب خود را بد ادا کردم بده اعتراضم این نبود که مواد پروگرام ناقص است.

بلکه بعکس عرض کردم این مواد ریاد است و عرض کردم اگر بنا شود پروگرام دولت موجب کار و نان و عدالت و امنیت را برای ملت ایران فراهم کند همین مواد برای پروگرام کافی است حالا هم تکرار می‌کنم. بعد گفتم اگر دولت برا رسیدن باین مقصود موفق شود که وقعاً وجداً بودجه مملکت را اصلاح کند خدمت خیلی شایانی بملت کرده است و اگر بسایر مطالب موفق نشد من به قدر سهم خود دولت را قاصر و مقصر نمی دانم اما راجع به وزارت فوئد عامه بنده نظر بآن وزارتخانه تنها نداشم ممکن است از این قبیل دو سه وزارتخانه دیگر پیدا کرد.

من می‌گویم اول باید موجبات کار را فراهم نمود و بع وزارتخانه تشکیل کرد. و چون نظامی هستم این طور مثل می‌زنم که اگر دولت پولی پیدا کرد اول باید یک گروهان تشکیل دهد بعد یک با طبالیون بعد یک فوج بعد اگر زیادتر اهمیت پیداکرد وزارت جنگ تأسیس کند ولی بعضی ممکن است مخالف این عقیده باشند و بگویند اول باید وزارتخانه تشکیل داد بعد اگر پول پیدا شد یک گروهان تأسیس نمود و باز اگر پول نداریم راههای ساخته خودمان را تعمیر کنیم مادامی که پلهای چوبی ما مه خراب است نمی‌توانیم تعمیر کنیم در این صورت وزارت فوائد عامه لازم نیست و باید وزارت پست و تلگراف و فوائد و غیره تمام را یکی کرد و یک وزیر برای او تعیین نمود این است نظریه بنده و ‘آن را عملی تر می دانم من تصور می‌کنم اگر یک پولهائی در این مملکت پیدا شود ابتداء باید این راهها را تعمیر نمود و بعد وزارتخانه تشکیل داد این بود عرایض من فعلاً اصراری هم در رد و قبول آن ندارم و ممکن است در موقع دیگر یعنی در موقعی که بودجه مجلس فرستاده می‌شود در آن وقت عرایض خود را عرض کنم البته اگر مجلس شورای ملی بودجه یک وزارتخانه را تصویب نکرد خود آن وزارتخانه قهراً از بین می‌رود ولی فعلاُ نگاه داشتن و نگاه نداشتند و تأسیس وزارتخانه‌ها اختیارش با رئیس دولت است منتهی یاد آوری می‌کنم که گاهی شده است باالمنطق لزوم تجارت و فلاحست معهذا با پست و تلگراف و فوائد عامه هم یک وزارت خانه بوده است.

رئیس ـ برای این که نظریه خودمان را تعقیب کرده باشیم باسم توضیح نطق مفصلی کدید.

سردارمعظم ـ چون د نطق بنده سوء تعبیر شدهبود مجبور بودم توضیح بدهم.

رئیس ـ ماده ۱۰۹ را قرائت کنید یا معنی توضیح را بدهید. آقای مدرس (اجازه نطق)

مدرس ـ اگر چه مجلس خیلی طول کشیده است لیکن از آنجا که جنگ اول به از صلح آخر است مطلب را باید ختم کنیم اولاً شخصاً من با شخص آقای رئیس الوزراء و با پروگرام ایشان مخالف نیستم ولکن عرض می‌کنم این پروگرام و همچنین فرمایشاتی که آقایان وکلاء کردند که متعلق به پرروگرام بود هر دور مرام است. اغلب آقایان طالب خوبی که بود همه را فرمودند و برای من چیزی باقی نگذاشتند بنده تخمیناً ۲۲ پروگرام در اینجا دیده‌ام تمامش مرام بوده و این پروگرام خودتان که پروگرام آقای رئیس الوزراء باشد به عقیده من مرام تر است و همچنین اظهاراتی که آقایان وکلاء در موافقت آن می‌فرمایند مرام است چرا هر دو مرام است؟ برای اینکه هیچ رئیس الوزرائی در پروگرام خود مواد بدی نمی‌نویسد و الا خدای نکرده باید سلیقه اش کج باشد هرچه هر کسی می‌نویسد خوب می‌نویسد ولکن متأسفانه اجراء نمی‌شود آیا عیبش در کجا است عیبش از وزارء و وکلائی است که مثل بنده می‌باشند البته اگر بنده خارج از پروگرام عرض بکنم آقای رئیس می‌فرمایند خارج از موضوع است چرا پانزده سال اجراء نشد برای اینکه ما وکلاء وقتی که اظهار اعتماد به رئیس الوزراء می‌کردیم اعتماد اشخاصی مثل من بودند از روی حقیقت نبود اگر از روی حقیقت بود بهانه جوئی از یک دیگر نمی‌کردند و تمام قوانین اجراء شده بود انقلاب هم از مملکت ما رفع شده بود ۱۵ سال است مملکت در حال انقلاب است و روز به روز انقلاب بیشتر می‌شود پس ملامتی نیست اگر دولت دوام نمی‌کند. دولت چهار ماهه و سه ماهه یک کمک پروگرام نمی‌تواند اجراء کند؟ بالاتر از این می‌گویم اگر خدا پیغمبری هم مبعوث کند نیتواند احکام خود را در سه ماه اجرا بکند پس علاج این مسئله را باید کرد اگر چه آقای رئیس الوزراء فرمودند مرام نیست و موادی که در این پروگرام نوشته شده خیلی سهل است و اجرا هم می‌شود یکی از آقایان فرمودند وضعیات دنیا سخت شده است بنده اگر چه داخل در سیاست نیستم ولی عرض می‌کنم در این عمری که داشته‌ام دنیا هیچ وقت بهتر از امروز نبوده است چه برای سیاست خارجه چه برای کار کردن داخله پس یک چیز لازم است تا مرام بفعل برسد و آن فقط موافقت مجلس شورای ملی است یا دولت برای اینکه رجال مملکت اغلب یکدیگر را شناخته‌اند از برداشتن اینو گذاردن آن نفعی حاصل نمی‌شود اگر تغییر کابینه مملکت اصلاح می‌شد حالا ما باید از تمام دنیا جلو افتاده باشیم رجال مملکت تفاوت ندارند هر کدام متناسب وقتی هستند بنده به چه لحاظ عرض کردم آقای قوام السلطنه برای امروز خوب است زیرا تا شنیده بودم قوام السلطنه را شخص فعالی شنیده بودم پس انشاالله الرحمن همین رئیس الوزراء با موافقت مجلس شورای ملی همین مرام را بفعلیت می‌آورد و گمان می‌کنم با موافقت مجلس شورای ملی هم آقای فهیم الملک و هم آقایان دیگر و هم بنده همه اقرار کنینم مرام نیست اما اگر فردا خدای نخواسته یک واقعه بر پا شد و خواستیم بهانه جوئی برای دولت بکنیم آنوقت این پروگرام مرام است و اینکه آقای محقق العلماء فرمودند فارس آتش سوزان است شاید یک وقتی آتشکده داشته و آتش بوده به هر حال مجلس خیلی طول کشیده و همه آقایان کسل شده‌اند همین قدر عرض می‌کنم که آقایان وزراء و رئیس الوزراء را خوب می‌شناسیم و کار کردشان را هم دیده‌ایم باید اول تصمیم بگیریم که بهانه جوئی نکنیم ایشان هم تصمیم نفرمایند ملاحظه کاری و باصطلاح عوام فریبی را کنار بگذارند و شجاعانه هم وکلاء و هم دولت مشغول کار شوند و انشاء الله این مرام و مطالب بالاتر از این مرام را بموقع اجرا بگذارند و عقیدة شخصی من این است که اگر دولت مشغول عملیات شود چه در سیاست داخله و چه در سیاست خارجه البته پیش می‌رود پس ما باید بائیم و یک دولتی را قربت الی الله دو سال یعنی دوره تقنینیه نگاه داریم ولی اگر عقیده مان اینطور باشد که اگر امروز آقای قوام السلطنه بامن موافق باشد من هم با او موافقم و اگر فلان طور کرد مهم می‌کنم با این حال البته مرام است و یک قدم بر نخواهیم داشت مگر اینکه نقطه نظر هر دو صلاح مملکت باشد و تصمیم بکنیم که اگر ناملایمی هم دیدیم تحمل بکنیم و کاری که در این پانزده سال نکرده‌ایم و مملکت را باین روزگار انداختیم بکنیم و بانقلاب و هرج و مرج خاتمه دهیم زیرا از روی تجربه می‌بینیم هرچه کردیم نشد موافق مرام کابینه تشکیل دادیم نشد. قوانین نوشتینم اجراء نشد حالا می آئیم این یک تجربه را که نکرده‌ایم بکنیم و ناملایمات یک دولت را متحمل شده آن دولت هم ناملایمات ما را محتمل بشود. و دو سال او را دوام دهیم اگر واقعاً این هم نشد آنوقت در حقیقت عرایض من به یک معنی موافق و به یک معنی مخالف فرمایش آقایان خواهد بود.

رئیس ـ آقای سلطان العلماء (اجازه)

سلطان العماء ـ بنده بنوبه خودم اظهار قدر دانی از شخص اول دولت می‌کنم که خاتمه ببحران داده و کابینه خود را تشکیل و به مجلس شورای ملی معرفی کردند پس از ذکر این مقدمات لازم است مختصری عرض کنم ولو مخالفت با همکار محترم آقای سردار معظم کرده باشم ایشان در عدم حاجت وزارت فوائد عامه شرحی فرمودند بنده از یک نقطه نظر با ایشان موافق و از نقطه نظر دیگر مخالفم با آن نظری که مخالف هستم این است که با احتیاجات امروز عموم ملت که همه چیز باید از خارجه به ایران بیاید از شیشة لامپی گرفته با منسوجات و غیره شاید بوسیله وزارت فوائد عمه یک کارخانه در ایران ایجاد شود که رفع احتیاجات بشود من نمی‌گویم کارخانجات مهمه بیاورند بلکه کارخانجات کوچک از قبیل کارخانه کاغذ سازی یامطبعه که در سال منابع گزافی در مقابل کاغذ و پاکت مطبعه ندهند و لااقل این مطلب را برای ایرانی‌ها اجراء کنند از این جهت مخالفم لکن از جهت دیگر اظهار موافقت کرده و عرض می‌کنم متأسفانه وزارت فوائد عامه در دوره مشروطیت جز تحمیل بر بودجه مملکت چیز دیگری نداده ولی امیدوارم در آتیه وزارت فوائد عامه در سایة اقدامات آقای رئیس الورزاء و با آن مطالب و چیزهائی که نیکو است عمل نماید در خاتمه همان امیدواری که آقایان نمایندگان به شخص اول دولت اظهار داشته بنده هم اظهار امیدواری خود را به تأیید الهی عرض می‌کنم و امیدواری دارم که بودجه مملکت را چنانچه سابقاً وعده داده‌اند و حالا هم در ضمن پروگرام ذکر کرده‌اند باسرع وقتی تقدیم مجلس شورای ملی نمایند و نمایندگان و کمیسیونها را به کار اندازند این است مختصری از عرایض بنده که به عرض رساندم و اگر مواردی هم باشد که باز عرایض داشته باشم در موقع خود به عرض خواهم رساند.

رئیس ـ آقایان را متذکر می‌کنم که وزارت فوائد عامه از موضوع بحث خارج است

(گفته شد صحیح است)

آقای سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده مطابق صورتی که بآقای رئیس تقدیم کردم دوازده نفر بودیم که به قای رئیس الوزراء اعتماد نمودیم و همچنین با پروگرام هم موافقم نهایت بعضی مطالب هست در موقعی که قوانین طرح می‌شود عر می‌کنم ولی راجع به انجمنهای ایالتی و ولایتی عرض می‌کنم که چون دوه فترت بما درس آموخت باین معنی که یعنی حکومت ملی را هنوز افراد مملکت ندانسته و نمیدانند که حکومت ملی چه معنی دارد برای اینکه در دوره‌های فترت یک مرکز شغلی از برای مملکت پیدا شود و پس از آنکه ما تصدیق کردیم که مرکز نقل مملکت غیر از مجلس شورای ملی چیز دیگری نیست پس ناچاریم ضمانی برای آن تهیه کنیم و ضمانی از برای مشروطیت نیست مگر بطوریکه دوره اول بوده یعنی انجمنهای ایالتی و ولایتی را تأسیس کردند آقای رئیس الوزراء را متوجه به این نکته می‌کنیم که توجه خاص بفرمایند تا اینکه قلوب ملت را که بدست دایه هائی که ابدآ مجانست با ملت ناشته برای استفاده خود از مجلس متنفر کردند بتأسیس انجمن‌های ایالتی و ولایتی متوجه بمرکز ثقل و مرکز سیاست نمایند که دیگر قضایائی مثل گیلان و خراسان وآذربایجان پیدا نشود که بخواهند به عنوان ملیت جامعه ملت و مملکت را از هم تجزیه کنند همین طور که هر وزارتخانه در تمام ایران داره دارد که به توسط آن اداره تمام احکام خود را نفوذ می‌دهد اگر انجمن‌های ایالتی و ولایتی هم در ولایات بود هم کار انتخابات زودتر صورت می‌گرفت و هم آنقدر دایه‌ها پیدا نمی‌شدند که بعضی چیزها در روزنامه‌ها و مجلس را در انظار منفور کنند چون راجع بانجمن‌های ایالتی و ولایتی در این پروگرام چیزی نوشته نشده بنده بطور جدیت از آقای رئیس الوزراء در خواست می‌نمایم که توجهی به سوی این مطلب بفرمایند مسئله دیگر هم که آقای تدین فرمودند راجع به اجرای مجازات اگر چه قانون مجازات در مملکت لفظاً هست آیا هیچ شده است در این دوره‌ها که یک نفر را از قبیل رئیس مالیه یا نماینده وزارت داخله یا دارات دیگر مؤاخذه نمایند ۲ بنای عدالت و حکومت بر بیم و امید است چنانکه قوانین آسمانی همینطور است ت کار هر حکومتی بیم و امید نباشد آن حکومت نمی‌تواند قدرت خود را نفوذ بدهد در مملکت ما بیم بکلی از میان رفته ابداً بیم در میان مردم نیست هیچ کس خودش را عضو مسئول نمیداند پس من از رئیس دولت تقاضا می‌کنم در مسئله اجرای مجازات بطور جدیت اقدام فرمایند بنده معتقد باین هستم که رئیس دولت می‌تواند قانون مجازات را آنطور که باید اعمال شود همانطور تقدیم مجلس شورای ملی کند و گمان نمی‌کنم هیچ یک از آقایان مخالف باشند مسئله‌ای که ما را در یک فشار فوق العاده آورده است و بنا بود اول چیزی که به مجلس تقدیم می‌شود مسئله مطبوعات باشد. آقای رئیس الوزراء را باین مطلب متوجه می‌کنم که قانون مطبوعات را به نظر بیاورند و این مسئله را خاتمه دهند که مطبوعات ما را تکذیب نکنند که مجلس هست و ما آزاد نیستیم اما نه آن آزادی که عرض و ناموس هر کس ر مضحکه خودشان قرار دهند.

رئیس ـ چون مدتی است از شب گذشته است اگر مجلس تصدیق می‌کند بقیه مذاکرات بماند برایم جلسه دیگر

آقا سید فاضل ـ بنده پیشنهاد دارم

رئیس ـ نوبت شما نیست.

آقا سید فاضل ـ نوبت بنده نیست عجب؟ بنده حسابی که خودم کرده بودم نوبت بنده بعد از آقا سید یعقوب بود گویا اشتباه کرده‌اند. یک کلمه مختصر بنده پیشنهاد می‌کنم که مذاکرات در کلیات خاتمه بیابد و فقط نصب العین هیئت دولت و آقایان نمایندگان این باشد که پروگرام مرام نباشد و نصیحت‌های آقای مدرس عملی باشد و نظریه مجلس و دولت را توافق بدهیم که چیزهائی که نوشته شده است ذوق آنها را مجزی دارند.

رئیس ـ عده برای رای گرفتن کافی نیست اخذ رای را می‌گذاریم برای جلسه آتیه جلسه روز یک شنبه دو به غروب خواهد بود

مجلس ۳ ساعت از شب گذشته ختم شد.