مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ آذر (قوس) ۱۳۰۱ نشست ۱۷۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ آذر (قوس) ۱۳۰۱ نشست ۱۷۴

جلسه ۱۷۴

صورت مشروح مجلس یوم پنجشنبه اول قوس ۱۳۰۱ مطابق سوم ربیع‌الثانیه ۱۳۴۰

مجلس دو ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

(صورت مجلس یوم چهارشنبه سی ام عقرب را آقای مستشارالسلطنه قرائت نمودند)

رئیس- صورت جلسه ایرادی ندارد؟

مساوات- بنده اجازه خواسته بودم.

رئیس- بفرمائید.

مساوات- در موضوع نطق آقای حائری‌زاده بنده عقیده‌ام این بود که این طور باشد.

بعضی از نمایندگان- آقا بلندتر

مساوات- چون ناخوشم و صدایم گرفته است بلندتر نمی‌توانم عرض کنم. آقای حائری‌زاده وقتی خواست صحبت بکند در صورت مجلس نوشته شده گفتند مذاکرات کافی است. اینطور نیست نگذاشتند صحبت بکنند. و هنوز مذاکراتی هم نشده بود که کافی باشد و آقایان به عنوان این که مذاکرات کافی است نگذاشتند ایشان حرف بزنند و باید اینطور تصریح شود.

رئیس- آقای حاج شیخ محمد (اجازه)

آقایانی که پیشنهاد آقا سید یعقوب را قابل توجه می دانند قیام نمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

حاج شیخ محمد حسین گروسی- مذاکراتی در دو جلسه قبل آقای سلیمان میرزا بیان فرمودند و آقای رئیس‌الوزراء هم در جلسه دیروز قبل از مذاکرات توضیحات لازم را دادند آقای حائری‌زاده هم می‌خواستند مذاکرات را تعقیب بکنند ولی مجلس مذاکرات را کافی دانست نه اینکه مجلس تصورات ایشان را دانسته و نگذاشت ایشان مذاکره کنند خیر ایشان خواستند قضیه را تعقیب کنند ولی مجلس مذاکرات را کافی دانست واِلا به مطلب پی برده بود چطور کسی دیگر را از مذاکره منع کرده است. (گفته شد صحیح است)

رئیس- آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری زاده- من از فرمایشات آقا تعجب می‌کنم مسئله دوبوا جزو دستور بود و قرار بود در اول جلسه در این موضوع مذاکره شود آقای قوام السلطنه در موضوع دوبوا حرف خود را زدند و من اجازه خواستم و هنوز معلوم نشده بود که ایشان را تکذیب می‌کنم یا تصدیق یک عده آقایان بطور همهمه نگذاشتند بنده عرایضم را عرض کنم و بنده هم اطاعت اکثریت را کردم و احترام مجلس را مقدم دانستم و سکوت کردم ولی این فرمایش آقا را منتظر نبودم که می‌فرمایند در این موضوع مذاکره شده بود. اگر مذاکره شده بود و اگر کافی بود پس چرا جزو دستور قرار دادند؟

حاج شیخ اسدالله- باز هم عرض می‌کنم مذاکرات کافی است.

رئیس- آقای مساوات (اجازه)

مساوات- بنده گویا در مجلس نبودم این مجلس بود که همه می دانید و همه تشریف داشتید و می دانید که چطور شد حالا می‌خواهید روپوشی کنید چه عرض کنم اگر مذاکره شده بود چرا جزو دستور شد؟ معنی جزو دستور شدن این است که باید مطرح شود. آقای رئیس مطلب را عنوان کردند و رئیس الوزراء هم یک توضیحات مجملی داد و آقای حائری زاده خواستند در این زمینه مذاکره بکنند که فرمودید مذاکرات کافی است و حال آنکه مذاکره نشده بود. این صورت واقعه است حالا می‌خواهید در صورت مجلس بنویسند ننویسند شاید ملائکه دیری مذاکره کرده بودند و پرید و رفت که کافی شد.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- بنده خواستم آقایان را متذکر کنم بعد از آنکه لایحه از طرف آقای زنجانی قرائت شد و آقای محمد هاشم میرزا آمدند توضیحات دادند و اگر توضیح آقای محمد هاشم میرزا در صورت مجلس مفصل نوشته شده بود آقای مساوات این فرمایش را نمی‌فرمودند زیرا در مجلس نظری بین اقلیت و اکثریت نبود و یک نظر اتحاد و وحدتی بود که گفتیم مذاکرات کافی است چنانچه هنوز روح اختلاف در ما پیدا نشده است و به همان جهت طبیعی بود که اغلب تا بحال گفته شده است ما هم گفتیم کافی است و هیچ نظر دیگری نداشتیم که مخصوصاً بگوئیم مذاکرات کافی است و یا خدای نخواسته اکثریت می‌خواست آقای حائری زاده در این موضوع صحبت نکند چند روز قبل در دو جلسه آقای سلیمان میرزا در این باب یک سئوالاتی کردند و آقای رئیس الوزراء هم یک توضیحاتی برای این مسئله دادند و فرمودند بیشتر از این اندازه توضیح در جلسه علنی نمی‌توانم بدهم و ممکن است در جای دیگر توضیحات داده شود و مجلس هم مذاکرات را کافی دانست. ابداً نظر عناد و دودسته در موضوع کافی بودن مذاکرات در بین نبوده بعد هم آقای کاشانی یک مطلبی فرمودند که در صورت مجلس نوشته نشده فرمودند که این موضوع دیگر محل صحبت نباشد و خاتمه پیدا کند بنابراین بنده هیچ تصور نمی‌کردم آقای مساوات که یکی از اشخاص اصلاح طلب هستند دومرتبه این مسئله را تکرار بفرمایند چون مسئله قابل اهمیت نیست اگر آقای حائری‌زاده یا حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا بخواهند مذاکرات مفصل نمایند ممکن است در جلسه خصوصی آقای رئیس‌الوزراء را بخواهند و قضیه را مفصلاً مطرح نموده و توضیحات کافی تری بخواهند.

رئیس- آقای آقا سید فاضل (اجازه)

آقا سید فاضل- حالا که آقایان نمی‌گذارند عرایضم را عرض کنم

رئیس- مذاکرات کافی است؟

(گفته شد بلی کافی است)

مساوات- اجازه می‌دهید بنده توضیحی بدهم؟

رئیس- قانون تفریغ بودجه تخاقوی ئیل مجلس مطرح است. (به شرح ذیل قرائت شد)

کمیسیون محاسبات مجلس صورت محاسبه یکساله تخاقوی ئیل ۱۳۰۰ تقدیمی اداره مباشرت را تحت نظر دقت گذاشته پس از تطبیق تمام اقدام آن بودجه مصوبه ۲۵ عقرب تخاقوی ئیل ۱۳۰۰ و تدقیقات لازمه و تحقیقات عمیقه در کلیه دفاتر اداره مباشرت راجعه به بودجه سنه مزبوره و رسیدگی به اسناد خرج یکساله در هر قسمت از کل و جزء که تمام آن مخارج با کمال دقت و صرفه جوئی به مصرف رسیده است تفصیل بودجه را به شرح ذیل به عرض مجلس شورای ملی می رساند. در سه ماه اول سال تخاقوی ئیل (حمل و ثور و جوزا) مبلغ چهار هزار و پانصد تومان به تصویب دولت برای حقوق اعضاء و اجزاء اداره مباشرت و سایر مستخدمین مجلس که در هر زمان اداره مجلس بوجود آن‌ها محتاج است پرداخته شده و مبلغ دویست و هفتهزار و نهصد و نود پنج تومان بودجه نه ماهه سنه تخاقوی ئیل را مجلس مقدس تصویب و اعتبار به اداره مباشرت داده است و از مجموع دویست و دوازده هزار و چهارصد و نود و پنج تومان بودجه مصوبه دولت و مجلس بر طبق دفاتر موجوده و اسناد خرج مثبته اداره مباشرت در مدت یک سال مبلغ یکصد و هشتاد هزار و چهار صد و هیجده تومان و هشتهزار و پنج شاهی به مصرف حقوق نمایندگان و اعضاء و اجزاء و مخارج و مصارف لازمه رسانیده و مبلغ سی ودو هزار و هفتاد و شش تومان و یکهزار و هفتصد و پنجاه دینار از مأخذ اعتبارات مصوبه صرفه جوئی نموده است و چون اداره مباشرت همیشه مبلغ خرج شده را در ماه یا ماه‌های بعد از وزارت مالیه دریافت داشته است از این جهت مطابق مبلغ اعتبار وجهی دریافت نداشته بلکه همان مبلغ خرج شده را که همواره کمتر از مبلغ اعتبار بوده است مأخوذ داشته است و عایدات مطبعه و باغ بهارستان هم بابت بدهی وزارت مالیه به خرج منظور و از بدهی وزارت مالیه موضوع شده است و مبلغ سی و دو هزار و هفتاد و شش تومان و کسری بقیه وجه اعتبار نیز از وزارت مالیه دریافت نشده است لذا کمیسیون محاسبات با اظهار قدردانی از خدمات و زحمات شایان تقدیر جناب آقای ارباب کیخسرو و اعضاء اداره مباشرت در حسن تنظیم و ترتیب دفاتر آن اداره برای تفریغ محاسبه سنه تخاقوی ئیل ۱۳۰۰ دو ماده ذیل محتوی ضمیمه یک که مشمول خلاصه صورت حساب یکساله است به مجلس مقدس تقدیم می‌دارد.

  • ماده اول- مخارج مجلس شورای ملی از بابت دوازده ماهه تخاقوی ئیل موافق مواد یک الی سه ضمیمه ۱ و بر طبق بودجه مصوبه به مبلغ یکصد و هشتاد هزار و چهارصد و هیجده تومان و هشتهزار و پنج شاهی تصویب و تفریغ می‌شود.
  • ماده دوم- عایدات باغ و مطبعه مجلس شورای ملی از بابت سنه تخاقوی ئیل موافق ماده ۳ ضمیمه ۱ به مبلغ هشتهزار و هشتصد و هفتاد تومان و چهار هزار و نهصد دینار تصویب می‌شود. ییی

رئیس- در کلیات مخالفی هست؟

(گفته شد خیر)

رئیس- آقایانی که دخول در شور مواد را تصویب می‌کنند قیام بفرمایند.

(آقایان نمایندگان قریب باتفاق قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد.

ماده اول (به شرح ذیل خوانده شد)

مخارج مجلس شورای ملی از بابت دوازده ماهه تخاقوی ئیل موافق مواد یک الی سه ضمیمه ۱ و بر طبق بودجه مصوبه به مبلغ یکصد و هشتاد هزار و چهارصد و هیجده تومان و هشتهزار و پنجشاهی تصویب و تفریغ می‌شود.

رئیس- در ماده اول مخالفی نیست؟

آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله- بنده از آقای مخبر توضیحی می‌خواهم. در این ماده راجع به یک قلم نوشته شده است از بابت فوق العاده مستخدمین و اجزاء قدیمی اداره مباشرت هزار و صد و پنجاه تومان از صندوق جرائم داده شده است. یعنی یک اعتباری داده شده است که از صندوق جرائم به مستخدمین اضافه داده شود و این یک عنوان فوق العاده است و گمان نمی‌کنم مربوط به بودجه باشد و جزو صورت و اعتبار کلی محسوب داشتن آنرا هم لازم نمی دانم و گمان نمی‌کنم که لازم باشد.

آقا میرزا شهاب الدین- همانطور که ملاحظه می فرمائید این مبلغی که در سنه گذشته بابت انعام مستخدمین داده شده علاوه بر مبلغی است که از صندوق جرایم داده شده است یعنی یک هزار و صد و پنجاه تومان از صندوق جرایم داده شده است و سه هزار و سیصد و شصت و هشت تومان هم مجلس تصویب کرده است که بر سبیل انعام به مستخدمین داده شود و این هزار و صد و پنجاه تومان که از صندوق جرایم داده شده علاوه بر این مبلغ است.

ارباب کیخسرو- گویا آقای حاج شیخ اسدالله فراموش فرموده باشند بودجه مصوبه این جا حاضر است مطابق بودجه هم رفتار شده منتهی این مبلغ در هیئت محترم رئیسه تصویب شده بود چون صندوق جرایم بیش از این پول نداشت قرار شد این مبلغ از صندوق جرایم داده شود و بقیه اش از خزانه دولت داده شده و این هم همین بودجه مصوبه است که حاضر است و مطابق همان رفتار شده است.

رئیس- دیگر ایرادی نیست؟

(گفته شد خیر)

رئیس- رأی می‌گیریم به ماده اول.

آقایانی که ماده اول را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(جمع کثیری از نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد.

ماد دوم (به شرح ذیل قرائت شد)

عایدات باغ و مطبعه مجلس شورای ملی از بابت سنه تخاقوی ئیل موافق ماده ۴ ضمیمه ۱ به مبلغ هشتهزار و هشتصد و هفتاد تومان و چهار هزار و سیصد دینار تصویب می‌شود.

رئیس- آقای آقا سید فاضل (اجازه)

آقا سید فاضل- بنده گمان می‌کنم این ماده قابل رأی نیست برای اینکه عایدات هر چه هست در واقع همان است و گمان نمی‌کنم لازم باشد که ما تصویب کنیم. عایدات هشت یا نه یا ده هزار تومان است. هر چه عاید شده معلوم است و قابل رأی نیست. خوب است توضیح بدهند که چطور تصویب کنیم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- آقای آقا سید فاضل درست مطالعه نمی‌فرمایند این لایحه تفریغ بودجه است یعنی یک بودجه در سابق گذشت و حالا ما او را می‌خواهیم تفریغ کنیم و گمان نمی‌کنم هیچ بودجه جمع و خرجش به این مرتبی باشد و من همیشه خوشحالم که بودجه از اداره مباشرت بیاید چون تمام جزئیات حتی برگ درخت را هم حساب کرده است و به قدری پاکیزه و مرتب است که کمتر بودجه به این ترتیب دیده می‌شود.

آقا سید فاضل- منافات با عرایض بنده نداشت.

رئیس- آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو- بطوری که آقایان محترم مطالبه فرمودند در بودجه تقدیمی اداره مباشرت برای سهولت امر و ازدیاد اطلاع آقایان نمایندگان محترم ستون‌های مخصوص در این صورت نوشته شده که هم بودجه مصوبه و هم مبلغ خرج شده در مقابلش نوشته شده است و اضافه و کسر و تقسیماتش هم در مقابل هر قلمی معین شده که مورد اشکال نباشد و اما در این قسمت آن را رأی دادند و این قسمت هم در مجلس تصویب شده بود که این قسمت عایدات از مبلغی که خرج شده است کسر شود و این رأی را حالا هم می‌دهند که از آن مبلغ کسر شود و آن تتمه را که از وزارت مالیه گرفته است کسر کنند و بنده توضیح دیگری هم می‌خواستم عرض کنم. در موضوع باغ و مطبعه چون به عنوان یکساله است عرض می‌شود همانطور که تفریغ کرده‌ایم عایدات هشت ماهه است و عایدات یکساله نیست چون ما در اوایل سرطان سال گذشته مطبعه را نقل به مجلس کردیم و تا یک ماه هم مشغول تعمیرات بودیم و از اول اسد شروع بکار کردیم چون در سابق آقای حاج شیخ اسدالله یک سئوالی فرمودند و بنده عرض کردم پس از تقدیم تفریغ بودجه صورت او را مشاهده خواهند فرمود حالا ملاحظه خواهند فرمود که عایدات هشت ماهه مطبعه مجلس ۷۹۱۸۵،۹۵ شده است در صورتی که فی الواقع آن قسمی که ما منظور داشتیم کارهای عمده دولتی به این مطبعه ارجاع نشده است معهذا برای سئوالی که ایشان چندی قبل فرمودند حالا جوابش را عرض می‌کنم به موجب این صورتی که ملاحظه می فرمائید مبلغ ۷۹۱۸۵،۹۵ عایدات مطبعه مجلس بوده است و از این مبلغ ۴۹۷۴۸،۸۰ حقوق داده شده است و ۱۴۸۰۰،۴۰ مخارج لوازم مطبعه شد و در ظرف هشت ماهه ۲۴۴۳۶،۷۵ اضافه عایدات مطبعه بوده است.

رئیس- باید مراجعه کرد به ماده ۴ ضمیمه (۱)- ماده دوم مجدداً قرائت می‌شود.

(آقای مستشارالسلطنه مجدداً قرائت نمودند)

رئیس- رأی می‌گیریم به ماده دوم.

آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(جمع کثیری قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد.

در کلیات مخالفی نیست؟

آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده- چون دیدم در این جا اسمی از جرائم برده شده که هزار و صد و پنجاه تومان انعام داده شده در صورتی که سابقاً محتاج نبود صورت جرایم به مجلس بیاید و در هیئت رئیسه تکلیفش معلوم می‌شد ولی حالا که اسمی برده شده از روضه خوانی که آنهم مربوط به جرایم بوده اسامی برده نشده است خواستم ببینم در ضمن این‌ها است یا علیحده است؟

رئیس- آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو- این جا در یک قسمتی که ذکر جرایم شده فی‌الواقع مقصود ذکر جرایم نبوده ذکر آن قسمت از انعام بود که برای اجزاء معین شده بود و معین کردیم که اینقدر از صندوق جرایم داده شده و بقیه از صندوق دولت داده شده است و از صندوق جرایم که سئوال کردند در اختیار هیئت محترم رئیسه است روضه خوانی و مخارج متخصصین هم از همان قسمت داده شده است و هر وقت بخواهند ممکن است به هیئت محترم رئیسه مراجعه فرمایند تا اطلاعات حاصل کنند.

رئیس- رأی می‌گیریم به قانون تفریغ بودجه تخاقوی‌ئیل ۱۳۰۰ مجلس شورای ملی. آقایانی که تصویب می‌کنند ورقه سفید واِلا ورقه کبود خواهند داد. (اخذ آراء بعمل آمده آقای مستشارالسلطنه استخراج نموده به ترتیب ذیل نتیجه حاصل شد)

رئیس- به اکثریت ۲۴ نفر از هشتاد و یک نفر نمایندگان حاضره تصویب شد. لایحه امتیاز نفت از ماده هشتم مطرح است.

آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا- در ماده ششم بعضی آقایان از قبیل آقای شیخ‌الاسلام و سایرین اشکالاتی به نظرشان رسید و پیش بینی کردند و البته از نظر سوء ظن نبود مقصود پیش بینی بود و بیست و پنج چاه را در ظرف پنجاه سال خیلی کم می‌دانستند و مذاکراتی که در مقابل شد فرمایشاتی بود که آقای رئیس‌الوزراء به عرض مجلس شورای ملی رساندند و سایر آقایان که در کمیسیون بودند ادله‌ای که برای ما آوردند این بود که کمپانی از نفع خودش دست بر نخواهد داشت و اگر بخواهد یعنی بداند که بیشتر می‌خواهد و لازم دارد چاه بیشتر می‌کند و نظیر آوردند در جنوب هم هفت یا پانزده چاه (درست خاطرم نیست گویا همینقدرها فرمودند) بیشتر ندارند و حال آنکه فرضاً اگر آدم به تظاهر هم باید قانع بشود یک نظیر کافی نیست. در نفت جنوب این کار را کرده‌اند ولی وقتی مراجعه به تمام امتیازات دنیا بکنیم آیا هیچکدام از بیست و پنج چاه بیشتر ندارند؟ مثلاً آقای داور بیان کردند در بادکوبه دو هزار چاه است و آقای مخبر در جواب این مسئله عنوان کردند که بادکوبه محل تجارت نفت است این جواب هیچکدام ما را اقناع نکرد. اگر مقصود این است که ما را قانع کنند ما معتقد هستیم که ابداً ذکر بیست و پنج چاه نشود و عبارتی را که شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند ذکر شود مسئله عرضه و تقاضا و تجارت همین مقدار کافی است پس خوب است عوض بیست و پنج چاه قید کنند که کمپانی عملیات خود را بلاتأمل و بلاانقطاع تعقیب نماید این بهتر است مسئله دیگر این که این جا می‌نویسد وقتی که منافع نفت به تشخیص متخصصین فنی از صد دوازده به نسبت سرمایه کمتر باشد اگر از صد دوازده کمتر داشت نکند و اما مادامی که منفعت داشت حق نداشته باشد بیست و پنج چاه در مدت پنجاه سال زیادتر حفر نماید. اما مسئله‌ای که فرمودند ممکن است راه آهن و کشتی و سایر چیزهای دیگر در این مملکت پیدا شود و مملکت خودتان هم چاه بخواهد و بیست پنچ چاه کافی نباشد همه چاه‌های نفت هم فوران نداشته باشد و ابداً چاهی برای خود مملکت باقی نماند بنابراین باید به همین مقدار قناعت کرد که برای خود مملکت هم بماند بنده که این عقیده را ندارم و این دلیل هم مرا قانع نکرد که در ظرف پناه سال بیست و پنج چاه باید قناعت کرد و اما این که می‌فرمایند کمپانی برای نفع خودش بیشتر هم ممکن است بکند. تصور بفرمائید یک وقت نفعش در این باشد که جاهائی که کمپانی‌های دیگری که نفت ما را خواسته‌اند و خیلی هم مهم اند و نفعشان هم منحصر به ایران نیست و شاید کمپانی‌های دیگری هم پیدا شود که درجه اول یا دوم باشد که بخواهد نفتش را در ایران مصرف کند آنوقت چه فایده دارد؟ ما مقصودمان این است که اینقدر اراضی را که می‌دهیم برای انتفاع کلی است اگر جزئی باشد که اتباع داخله خودمان هم می‌توانند انتفاع جزئی ببرند ما می‌خواهیم که آنقدر کار کند که اگر صد شانزده یا هیجده یا بیست هر چه باشد به ما می‌دهند یک دردی را دوا کند و آبادی برای مملکت ما داشته باشد پس بهتر این است که همین عبارتی را که عرض کردم بنویسند که کمپانی عملیات خود را تعقیب کند مگر اینکه به تشخیص متخصصین فنی پیش بینی کنند که صد دوازده از سرمایه کمتر منفعت داشته باشد این بهتر است و اگر کمتر داشت نکند ولی باید یک ترتیب اساسی پیش بینی فرمائید که اگر زیادتر داشت عملیات خود را تعقیب کند زیرا ممکن است کمپانی از جای دیگر منفعت ببرد و این جا ابداً کار نکند و بنده بیست و پنج چاه را کم می دانم و اصلاً عقیده ندارم که حداقل بیست و پنج چاه باشد و باید حدی برای ضرر و نفع معین کنند.

رئیس- آقای زنجانی (اجازه)

آقا شیخ ابراهیم زنجانی- بنده مخالف هستم.

رئیس- آقای حائری‌زاده؟

حائری‌زاده- بنده هم مخالف هستم.

رئیس- آقای سهام‌السلطان چطور؟

سهام‌السلطان- بنده موافقم.

رئیس- بفرمائید.

سهام‌السلطان- دیروز هم این جا توضیح داده شد که این حداقل که در این جا معین شده برای این است که تا این اندازه کمپانی بطور اجبار مجبور باشد عمل کند واِلا مانع از این که زیادتر کار کرده باشد نیست و این یک پیش بینی است که شده است چون امتحان شده است شاید کمپانی در این مدتی که امتیاز می‌گیرد به یک نظریات و خصوصیاتی بخواهد کار کند برای اینکه احتکار نکند حداقلی را تصور کردند که در این قانون ذکر شود تا کمپانی در این مدت مجبور باشد اقلاً بیست و پنج حلقه چاه را حفر کند ولی البته اگر زیادتر لازم شد یا تجارت مقتضی بداند کمپانی بیشتر از این کار می‌کند. در این جا ملاحظه می فرمائید نوشته شده که لااقل در هر دو سال یک چاه حفر کند این حداقل است و بیشتر از این ممکن نیست نوشته شود و این که حضرت والا شاهزاده محمد هاشم میرزا فرمودند که اگر بیشتر از ۱۲،۵٪ فایده برد کار کند و اگر کمتر شد کار نکند این شرط گمان نمی‌کنم در هیچ جا معمول باشد که یک میزانی معین کرده باشیم که احتکار نکرده باشد این میزان معین شده است حالا بسته به این است که به ببینید و معاینات مقدماتی بنمایند و اگر چنانچه لازم باشد البته کمپانی به اندازه خودش کار خواهد کرد به این جهت گمان می‌کنم که ۲۵ چاه کافی باشد.

رئیس- آقای زنجانی (اجازه)

آقا شیخ ابراهیم- اگر چه مکرراً این جا گفته شد که این یک معامله مهمی است و در یک قسمت مهم مملکت برای مدت ۵۰ سال معامله می‌شود و خیلی دقت لازم دارد و ماها هم متخصص نیستیم و اینکه فرمودند به متخصصین رجوع کردیم ما نمی دانیم و ندیدیم که به کدام متخصصین رجوع شده است کجائی هستند که اینقدر دلسوزی کرده‌اند که به ما این همه چیز را فهمانده‌اند یا این امتیازاتی که در دنیا داده شده ترجمه شده است و ما دانسته‌ایم کدام بهتر بوده و آن را اختیار کرده‌ایم یعنی امتیازی که دولت آنقوره که تازه تأسیس شده است داده است ترجمه نشده و ما آن را ندیده‌ایم اگر چه نمی دانم کمپانی این امتیاز را قبول خواهد کرد یا خیر زیرا هنوز کمپانی مخصوص در نظر نیست اما باید در معامله سوء ظن داشته باشیم و کمال دقت را بنمائیم و احتمالات مضره رفع شود این یک مقدمه است که عرض می‌کنم انسان در معامله باید چه بکند که مغبون نشود مغبون شدن از ۳ جهت است یکی اینکه نمی داند مثل اینکه بچه جواهری در دستش است با یک سیب یا قدری شیرینی آن را از دستش می‌گیرند دیگر اینکه یک اضطرار و پریشانی داشته باشد عجله می‌کند و معمول است مال اشخاصی را که پریشان هستند خیلی ارزان می‌خرند جهت سوم از لاابالی بودن است مثل اینکه می‌بینید در معاملات دلال‌ها برای نفع خودشان می‌آیند به این طرف چیزهائی می‌گویند و به آن طرف چیزهای دیگر می‌گویند تا اینکه معامله بسته شود دلال بزرگوار برای نفع خودش کار کرده و مقید نبوده است که جنس خوب بفروشد و ما باید این جا دقت کنیم یعنی اینطور چیزها را در نظر داشته باشیم که ببینند متاع ما چه چیز است اگر نمی‌فهمید از کسانی که می‌فهمند و با بصیرت هستند سئوال کنید ولی چون پریشان است و عایدات ندارد زود عجله می‌کند اینطور هم که نمی‌شود بایستی با کمال دقت آن کمپانی که این پیشنهاد را قبول می‌کند یک سوء ظن درباره او داشته باشیم ما که این شرط را کرده‌ایم که سرمایه اش را خرج کند باید منافع ببرد ما هم مایه اش را فرض کرده‌ایم باید از آن منافع بگیریم. آن منافع که از تمام قرض‌ها بیشتر است قرض هائی که از دولت‌ها کرده‌ایم صد ۵ بود این صد ۱۷ است و یک قرض قرض فرض شده است یکی هم سرمایه کسب فرض شده است. این یک سرمایه‌ای است که در این جا گذاشته شده برای این سرمایه هم یک فایده معین نشده مثل اینکه من یک پولی بگذارم و یک دکانی بسازم اولاً برای سرمایه آن یک فایده می‌برم و برای آن چیزی هم که درست کرده‌ام یک فایده می‌برم و کمپانی علاوه بر فایده سرمایه یک فایده دیگری برای خودش می‌خواهد و شکی نیست که کمپانی هر قدر ببیند فایده اش زیادتر است بیشتر کار می‌کند و ما هم بیشتر فایده خواهیم برد اما اگر سوء ظن من تحقق پیدا کرد مثلاً یک رقیبی در شمال دارد و یک رقیبی در جنوب دارد آن‌ها برای بازار خودشان گفته‌اند ما فلان قدر کار می‌خواهیم اول آنقدر کار کن و فایده خودت را ببر و فلان قدر هم بتو می‌دهیم یک چاه در دو سال بکن و آن چاه را هم در نقاطی می‌کنند که بعد از دو سال معلوم می‌شود نتیجه ندارد و آن وقت یک چاه دیگر در یک جای دیگر می‌کنند و این بیست و پنج چاه کنده می‌شود و بدبختانه از ۲۵ تا دوازده تاش بی نفت در می‌آید زیرا از اول که چاه می‌کند نمی داند که نفت بیرون می‌آید یا نه آن وقت اگر فایده هم نکرد برای او ضرری ندارد به جهت اینکه شاید یک فایده بزرگی از خارج بتواند ببرد مثل اینکه کمپانی نفت جنوب برای اینکه نمی‌خواهد یک رقیبی داشته باشد که بر آن غلبه کند و نفت او ارزان تر بشود یک مبلغی به این کمپانی می‌دهد این کمپانی هم اکتفا می‌کند به این مبلغی که به او می‌دهند و کار هم برای ما نمی‌کند ما چه الزامی کرده‌ایم به اینکه در این چند سال این بیست و پنج چاه را که می‌کند باید چه شکل باشد برای ما چه استفاده بکند پس از وضع سرمایه و عایدات از آنچه باقی می‌ماند مخارجش را وضع می‌کند صد شانزده به ما می‌دهند علاوه براین بنده در این ماده سابق هم خیلی حرف داشتم پیشنهاد هم کرده بودم این چاه‌هایی که احتمال دارد نفت داشته باشد همه را داده‌اند به کمپانی خطی هم کشیده است که از این مقدار صد پانزده نه من و نه هیچکس حق استخراج نفت در این جا ندارد یعنی غیر او از اهل مملکت در مدت پنج سال نمی‌توانند در آن خطی که کمپانی کشیده عملیات بنمایند چون اجازه دادیم که در آن نقاط خط بکشد و علاوه بر این اهل مملکت هم بتوانند استفاده کنند اما آن فرض را که آقای مخبر فرمودند ما که استطاعت نداریم نمی‌توانیم استفاده کنیم بنده عرض می‌کنم بیست و پنج سال قبل نمی‌دانستیم چه چیزها داریم حالا شاید تا بیست سال دیگر خیلی تغییرات در این مملکت داده شود اهالی بتوانند استفاده کنند لهذا باید با این کمپانی طوری معامله کنیم که قطع داشته باشیم فایده می‌بریم و طوری نباشد که تا پنجاه سال فایده نبریم حالا بنده نمی‌گویم شاید موانع دیگری از خارج پیدا شود یا جاهای دیگری که یک وسعتی داشته باشد به این جا اعتنا نکنند و فایده نبریم و دستمان هم بسته باشد ما باید کمپانی را ملزم کنیم که فایده ببریم یا دستمان را در یک قسمتی باز بگذارند که اگر فایده نکرد دستمان باز باشد که به دیگری بدهیم اگر هیچیک از این‌ها را نکردیم و تمام این صد ۱۵ را خط بکشند و در عرض پنجاه سال بیست و پنج چاه بکنند و آن‌ها هم معلوم نباشد چطور باشد و تا آخر مدت هم این چاه‌ها در تصرف کمپانی بماند و هر چه بردنی است ببرد پس از انقضای مدت پنجاه سال یک چاه‌های خشک و خالی به ما تحویل بدهد در بعضی امتیازها خواندم که شرط کرده‌اند در هر چاهی ۳ سال کار کنند پس از ۳ سال واگذار نمایند به دولت که او هم استفاده ببرد من قید بیست و پنج چاه را مضر می دانم باید یک ترتیبی اتخاذ شود که قطعاً بدانیم به جهت ما فایده خواهد داشت.

رئیس- آقای داور (اجازه) (گفتند تشریف ندارند)

رئیس- آقای رئیس‌التجار (اجازه)

رئیس‌التجار- بنده موافقم.

رئیس- آقای آقا سید فاضل (اجازه)

آقا سید فاضل- بنده هم مخالفم

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- فرمایشات آقای زنجانی بعضی از آن‌ها صحبت در کلیات بود و بعضی از آن‌ها هم ربطی به ماده ششم نداشت. راست است یک مسئله است که باید سوء ظن داشت چنانچه گفته‌اند به ذات مباش و بد گمان باش و ز حیله خلق در امان باش ولی آنطوری که شما بیان می فرمائید ما باید از خانه مان هم بیرون نیائیم زیرا ممکن است در جلوی پای ما یک چاه باشد و در چاه بیفتیم اما آن ترتیب که می‌فرمایند نفت در بادکوبه و جنوب فلان طور است در آمریکا هم نفت هست شاید این کمپانی نفت استخراج نکند و نفت در نیاورد پس چکار کنیم بنابراین ناچاریم در مقام عملیات باشیم و برای حفظ بقای خودمان تجسس کنیم. هر صاحب بقائی برای بقای خودش زحمت کشیده و دوندگی می‌کند تا به یک مقامی برسد واِلا اگر به سوء ظن و این آیات مفتی که برای ما خواندند بخواهیم عمل کنیم باید ست به هیچ جا نزنیم. آقای زنجانی یک بیاناتی فرمودند. می‌فرمایند یک پیشنهادی بکنیم که مطابق این پیشنهاد معتقد باشیم اما تمام دنیا را ما نمی‌توانیم مورد سوء ظن قرار بدهیم و بگوئیم هر کس این جا آمد فرضش این است که این معادن را احتکار کند یا اینکه از نفت بادکوبه و نفت جنوب یک پولی به او بدهند که این کار را نکند بنده گمان نمی‌کنم این چیزی باشد که بگذرد یک ملتی زندگانی کند ملاحظه می فرمائید متخصصین ما هم پیدا می‌شود دانایان ما هم هستند تجسس می‌کنند بکلی اختیار از دست ما گرفته نشود بنده هم عرض می‌کنم با این بیاناتی که فرمودند چکار کنم ما باید نفس نکشیم به علت اینکه احتمال می‌رود میکروب داخل باشد و ما را بکشد پس یک پیشنهادی بفرمائید که رفع سوء ظن شما را بکند.

رئیس- آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده- در این کار بنده تحصیلاتی نکرده‌ام که اطلاعاتی داشته باشیم و اگر دلال این کار یک کسی بود که طرف اعتماد من بود فضولی هم نمی‌کردم و می‌گفتم مقتضی است که به این ترتیب رفتار شود ولی بدبختانه چون طرف اطمینان من نیست مجبورم قدری در اطراف این اوراقی که به ما داده‌اند مطالعه کنم در پیشنهادی که از طرف دولت شده بود عده چاه‌ها را بر مدت ۵۰ سال ۴۸ عدد معین کرده بودند ولی در این راپُرت دولت می‌نویسد صاحب امتیاز باید در ظرف ۵۰ سال بعد از تاریخ این امتیاز حفر دو چاه را شروع نموده و در ظرف ۶ سال از تاریخ این امتیاز شروع به حفر دو چاه دیگر نماید. این چهار چاه در مدت ۶ سال حرف می‌شود و بعد از آن باید تا مدت انقضای این امتیاز عملیات خود را بلاانقطاع تعقیب و در هر سال لااقل یک چاه حفر نماید. حفر چاه‌ها و عملیات راجعه به آن باید با سرعت لازمه تعقیب الی آخر این می‌شود چهل و چهار چاه. چهل و چهار چاه هم مال ۶ سال اولی است این چهل و هشت چاه ولی راپُرت کمیسیون ۲۵ چاه را کافی دانسته من نمی دانم چطور شده است به جای اینکه صرفه ما را ملاحظه کند صرفه کمپانی را ملاحظه کرده بعلاوه صد پانزده از این اراضی را اجازه دارد برای استخراج نفت انتخاب کند بدیهی است که این پنج ایالت و ولایت حتماً کمتر از صد پانزده اراضی نفت خیز دارد و باقی آن کوه‌ها و صحراهائی است که قابل استفاده نفتی نیست و این صد پانزده منتهی درجه تصوری است که ما می‌کنیم که این اراضی قابل استفاده نفتی باشد ولی در صورتی که ما بیائیم اجازه به کمپانی بدهیم که در مدت ۵ سال بیشتر از ۲۵ چاه مجبور نباشد حفر کند و کمپانی باقی اراضی نفت خیز را احتکار کرده است اگر بنای احتکار است ممکن است خود ایرانی‌ها احتکار کنند کمپانی هر مقدار از اراضی که برای حفر چاه نفت و کارخانجات لازم باشد این‌ها را متخصصین معین می‌کنند که هر چاه نفتی در ایران با لوله کشی و وسائل نقلیه و تصفیه آن چقدر اراضی لازم دارد این را معلوم می‌کنند و مازادش را برای استفاده ایرانی‌ها آزاد می‌گذارند من اول هم گفتم عقیده ندارم یک ایالت یا ولایت را استثناء کنیم که متخصصین کمپانی باید تفتیش کنند و معین کنند که کدام اراضی قابل استفاده است وقتی معلوم شد آن مقدار چاهی را که کمپانی خود را مجبور می داند حفر کند معین می‌کنند که برای هر چاهی چقدر زمین لازم است ولی چون ما در این باب اطلاعات نداشتیم نتوانستیم یک پیشنهادی در این موضوع تهیه کنیم ولی حالا یک پیشنهادی تهیه و تقدیم کردیم و کمپانی را مکلف ساختیم این اراضی نفتی را معین نموده و ۲۵ سهم کردیم و در مدت دو سال به موجب این قانون مکلف شده است یک چاه حفر کند و آن مقداری که برای یک چاه لازم است آن را جدا کنند و مابقی را برای استفاده اتباع ایران آزاد بگذارند زیرا هر سالی که گذشت مقداری از اراضی که اطمینان داریم دارای نفت است برای اهالی ایران باقی خواهند ماند در صورتی که کمپانی خواست احتکار کند ما جلو او را بگیریم و چون اطلاعاتی نداریم زیاد بر این عرضی نمی‌کنم ولی خواستم از آقای مخبر سئوال کنم اینکه از پیشنهاد اولی چهل و هشت چاه تقاضا شده است و در این راپُرت ۲۵ چاه اجازه داده‌اند و بیست و سه چاه کمتر شده است من نمی دانم چطور شده است.

مخبر- در این فصل ششم اصل موضوع مذاکره عدد چاه‌ها است که ۲۵ چاه در ظرف پنجاه سال به نظر آقایان کم است یک مطلبی که آقای حائری‌زاده می‌پرسیدند این بود که چطور شده است در پیشنهاد اولیه دولت عده چاه‌ها بیشتر بوده و راپُرتی که از کمیسیون تقدیم شده عدد چاه‌ها کمتر شده جواب آن قسمت اول حقیقتاً متکی به عمل در قسمت ثانی است یعنی وقتی که دولت پیشنهاد را فرستاده بود و در کمیسیون مطرح شد دولت توضیحاتی داد که در ضمن این که این پیشنهاد را حاضر می‌کردند با واشنگتن مذاکراتی کردند و تحقیقاتی به توسط سفارت خودمان از بعضی متخصصین و نمایندگان دولت در آن جا کرده‌اند یک مراجعاتی به توسط سفارت آن جا به کمپانی هائی که محتمل بود در مقام تقاضا برآیند نموده‌اند بالاخره در نتیجه تمام تحقیقات پنجاه چاه را ایشان غیر عملی دانسته‌اند به این ملاحظه از کمیسیون تقاضا کردند که از عده چاه‌ها زده شود و در کمیسیون مذاکراتی شد بالاخره این بیست و پنج چاه را حد وسط گرفته‌اند حالا بنده این توضیحاتی را که از آقای رئیس‌الوزراء شنیده‌ام برای اطلاع آقایان عرض می‌کنم اولاً در مسئله حفر چاه همیشه باید در نظر داشت که مقدار نفت چقدر است. شاهزاده سلیمان میرزا در ضمن مذاکراتشان اشاره به مسئله عرضه و تقاضا کردند و این مطلب را هم بنده پیشنهاد می‌کنم از برای این که آقایان را مستحضر کنم یک کمپانی فرضی در صورتیکه مقصودش احتکار نباشد البته باید طوری کار کند که منفعت خودش را در نظر بگیرد و همچنین مملکتی که امتیاز می‌دهد و کمپانی که متاع می‌فروشد باید در نظر بگیرد که او هم منفعت خودش را منظور بدارد در این جا یعنی در قضیه امتیاز نفت و منفعت کمپانی و امتیاز دهنده این متاع هر چه گرانتر باشد و زیادتر بفروش برسد بهتر است مثلاً امسال در اول وحله یک نگرانی برای ما پیدا شده بود و یک موقعی بود که دولت در کمیسیون بودجه یا کمیسیون دیگری اظهار کردند مطابق اطلاعی که از کمپانی نفت جنوب رسیده است عایدی صد شانزده امسال دولت نسبت به سال قبل تقریباً نصف یا قدری بیشتر از نصف خواهد شد و علت را اینطور ذکر کرده بودند که نفت در دنیا بواسطه این که بعد از جنگ احتیاجش کمتر شده یا این که مقدار زیادی استخراج شده ارزان شده است حالا در این باب بنا بود در آن موقع یک تحقیقاتی بکنند البته نفع کمپانی و دولت همیشه در این است زیرا که نفت هر قدر گرانتر باشد عایدی و دخلش زیادتر است آنچه که از واشنگتن به آقای رئیس‌الوزراء تذکر داده بودند و در تطبیق آن اظهار با امتیاز چک اسلواک بنده یک نواقصی می‌بینم این است که در این قبیل امتیازات باید یک میزانی برای نفت مستخرجه در نظر گرفته که فلان مقدار خروار یا تن در سال از این جا باید نفت بیرون بیاید و کمتر نباید بیرون بیاید و اگر زیادتر بیرون آمد کمپانی باید الزامی داشته باشد یا اینطور باید کرد یا اینکه بایستی به یک مقدار چاه قناعت کرد و آن وقت با در نظر داشتن این مطلب عده چاه‌ها و حلقه‌ها باید مقداری باشد که نفت از یک حدود عادلانه و صحیحی بیشتر نشود ملاحظه بفرمائید در امتیاز چک اسلواک در فصل دهم که عملیات پنجساله اول کمپانی را ذکر می‌کند می‌گوید پس از تشکیل با رعایت مواد این قرارداد اقلاً در هر یک از نواحی فوق‌الذکر شروع به حفر چاه نماید. نواحی فوق‌الذکر را به باربوگنتین و غیره هفت نقطه است این مال پنجسال اول که هفت چاه در نظر گرفته بعد در ضمیمه ملاحظه می فرمائید در فصل یازدهم معین می‌کند که در آن پنجسال دوم هم ده چاه و بعد در سال یازدهم به ترتیب در تمام این نقاط عده چاه‌ها را محدود می‌کند و اگر قید شود که صد و سی و پنج هزار تن نفت در سال لااقل بیرون بیاورد و دیگر این الزام برای او در عدد چاه‌ها نیست فقط باید آن مقدار را بیرون بیاورد و این طور هم نزدیک به منطق است یعنی اگر دولت ایران بتواند و بخواهد یک حدی برای مقدار نفت مستخرجه در نظر بگیرد که مثلاً سالی فلان مقدار تن نفت بیرون بیاورد بهتر است و اگر نتوانید این ترتیب را در نظر بگیرید باید یک حلقه‌های چاهی پیش بینی کنید در این صورت وقتی تعداد این چاه‌ها را مقایسه بفرمائید با نفت جنوب یا یک قسمت از چاه‌های بادکوبه از قراری که بنده شنیدم و تصور می‌کردم چاه‌های نفت بده جنوب هفت چاه است ولی از آقایان شیخ الاسلام و سدیدالملک شنیدم سه یا چهار چاه بیشتر نیست که نفت می‌دهد اگر مقدار نفتی را که از یکی از این چهار چاه بیرون می‌آید ملاحظه فرمائید شاید بیش از مقداری که دولت چک اسلاوی برای حداکثر قرار می‌دهد نفت بیرون می‌آید زیرا یک چاه هائی است که پر نفت است ولی بعضی نقاط نفتش کمتر است در جاهائی که نفت کمتر است باید عده چاه‌ها را زیاد کرد و در جاهائی که نفت زیاد است بایستی از مقدار چاه‌ها کاست بالاخره همان طور که آقایان فرمودند این‌ها یک مسائل فلی و تجارتی هست شما در این پیشنهاد استاندارد عده چاه‌ها را محدود کرده بودند به چهارده چاه در تمام مدت پنجاه سال و در توضیحاتی که راجع به کندن و حفر چاه بود این طور قرار داده بودند که اگر پس از کندن نفت در چاه پیدا نشود کمپانی به وظیفه خودش عمل کرده و دیگر مجبور نیست که عضو این چاه یک چاه دیگری بکند و آقای رئیس‌الوزراء هم وقتی این پیشنهاد را به مجلس کردند ۵۰ چاه نوشته بودند و تا یک اندازه خودشان را به امتیاز چک و اسلواک که چاپ شده و در دست بود تکیه داده بودند ولی بعد به واشنگتن مراجعه شد و از آن جا اینطور اطلاع رسید که یا باید یک مقدار نفتی را حداقل و اکثر قرار دهید و حفر چاه را آزاد بگذارید و اگر هم بخواهید چاه‌ها را معین کنید ۵۰ چاه خیلی زیاد است. همین ۵۰ چاه و چهارده چاه کمیسیون ۲۵ چاه را حد وسط گرفت ولی یک توضیح دیگری هم عرض می‌کنم تا رفع نگرانی یکی از آقایان که اظهار فرمودند بشود مقصود از این چاه ۲۵ چاه نفت بده است نه ۲۵ چاه گمانی یا امتحانی ممکن است پنج شش چاه یا ده چاه بکنند و معلوم شود فایده ندارد. نظر ما ۲۵ چاه نفت بده بود به این جهت بنده عرض می‌کنم اگر این ۲۵ چاه نفت جنوب و مقدار نفتی که در امتیاز چک و اسلواک حداقل و اکثر قرار داده شده خواهید دید ۲۵ چاه چیز کمی نیست. البته از نظر سطح یا مدت کم است ولی سطح و مدت را تنها نباید در نظر گرفت باید با مقصود تطبیق کرد مقصود این است که یک تجارت و ثروت اقتصادی از این راه پیدا شود البته هر چه عایدش زیادتر باشد بهتر است. یک مسئله دیگری را هم آقایان حائری‌زاده و زنجانی فرمودند و آن جمله سوء ظن و احتکار بود البته بنده هم تصدیق می‌کنم همیشه شخصی که می‌خواهد معامله بکند خصوصاً اگر طرف مقابل او که معامله کننده است یک آدم زیرک و بصیری باشد و فروشنده آن اطلاعات کافی را خودش نداشته باشد و مجبور باشد از عمر و زید و اجنبیان تحقیق بکند باید سوءظن داشته باشد ولی البته باید یک راهی هم فکر کرد که این سوء ظن بالاخره وجه حلی داشته باشد واِلا اگر این مسئله را در نظر بگیریم همان طور که فرمودند بهتر این است که این احتکار را خودمان بکنیم و در این صورت بر می‌گردد به آن نظری که بنده در جواب آقای داور ذکر کردم و بعد آقای زنجانی درست اظهارات بنده را تعبیر نکردند. بنده آن شب عرض کردم موافقم با اشخاصی که این عقیده را داشته باشند که ممکن است ما این منابع ثروت را زیر زمین بگذاریم در صورتی که امنیت داشته باشیم برای اینکه امیدوارم و پیش بینی باید کرد که برای ۵۰ سال و چهل سال بعد خود ما آن اطلاعاتی را که از دیگران می‌خواهیم داشته باشیم آقای زنجانی تصور فرموده بودند که بنده معترضاً به آقای داور این عرض را کردم ولی مقصود من این بود که یکی از دو کار را باید کرد یا باید آن سیاست را اتخاذ کرد یا اگر آن سیاست را اتخاذ نکردیم و دادن امتیاز را در نظر گرفتیم باید وجه حلی برایش پیدا شود که هم از نقطه نظر ماده هشتم مقصود انجام پیدا کند یعنی هم مطلب را از عملی بودن خارج نکند و هم جلوی این سوء ظن‌ها و پیش بینی هائی را که برای آتیه می‌شود بگیرد.

رئیس- آقای حاج میرزا علی محمد (اجازه)

حاج میرزا علی محمد- در این امتیازنامه می‌نویسد چاه‌ها بر دو قسم است یک چاه‌های اکتشافی است و یک چاه‌هایی است که از آن‌ها استخراج نفت می‌شود. برای چاه‌های اکتشافی در این جا فقط به یک کلمه اشاره می‌کند در صورتیکه باید بالصراحه معلوم شود که بطور کامل حفر شده مأیوس شده است از این جا معلوم می‌شود ممکن است و شروع به حفر چاه بشود ولی آن چاه بی فایده و بی مصرف باشد بعد از چندی از آن صرف نظر کنند و به چاه دیگری بپردازند در این ماده می‌گوید در ظرف شش سال اول شروع به حفر چاه می‌کند و این ۳ چاه ممکن است پس از شروع خاتمه پیدا کند و ممکن است خاتمه پیدا نکند بعد از آن می‌گوید هر دو سال یک چاه حفر شود گمان می‌کنم در این عبارت یک اشتباهی شده است زیرا در آن شش سال اولی فقط شروع به حفر چاه است و این عبارت می رساند که بعد از شش سال هر دو سال باید یک چاه حفر کند آنوقت حاصل تمام آن می‌شود ۲۲ چاه نه ۲۵ چاه اگر گفته بودیم در شش سال اول حفر سه چاه را ملتزم است این عبارت درست بود ولی می‌نویسد شروع به حفر چاه نه حفر چاه ممکن است چاه را بکند و بعد از ده ۱۵ ذرع معلوم شود بی ثمر است در این صورت نمی‌شود گفت این چاه نفت است ماده دوم هم دلالت بر این مطلب می‌کند اگر چنانچه در ظرف ۳ سال چند چاه را حفر کرد و معلوم شد به قدر کفایت ندارد آنوقت می‌تواند کتباً آنرا به دولت ابلاغ کند از این جا معلوم می‌شود شروع به حفر چاه است نه چاه کامل نکته دیگر این که در همان امتیاز لااقل میزان ششصد هزار دلار در ظرف شش یا هشت سال برای مصارف و مخارج معین کرده است این جا او را هم معین نکرده‌اند فقط نوشته‌اند در ظرف شش سال شروع به حفر ۳ چاه بنماید ممکن است در خارج دویست هزار تومان برای شروع به حفر چاه خرج کرده باشد این جا می‌گوید ششصد هزار دلار در این مدت باید خرج کند عوض اینکه این ماده بهتر شده باشد به عقیده بنده بدتر از آن ماده سابق شده است و برای دولت ایران لااقل آن صورت که ششصد هزار دلار خرج کند بهتر از این است که شروع به حفر ۳ چاه بکند آنهم معلوم نیست به چه میزان و به چه اندازه باید خرج کند.

(بعضی گفتند مذاکرات کافی است) (پیشنهادات به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم دو سطر اول ماده شش این طور نوشته شود. صاحب امتیاز باید در ظرف شش سال از تاریخ تصویب امتیاز در بهترین اراضی منتخبه دو چاه حفر نماید. (اقبال‌السلطان)

سید فاضل کاشانی پیشنهاد می‌کند که به جای ماده ۶ راپُرت کمیسیون امتیاز همان ماده ۷ پیشنهادی دولت نوشته شود. بنده پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل ضمیمه ماده (۶) شود.

تبصره- صاحب امتیاز مکلف است اراضی منتخبه را ۲۵ سهم مساوی نموده در رأس هر دو سال مازاد آن سهمی که عملیات نفتی در آن شروع شده برای استفاده اتباع ایران آزاد گذارد و در صورتی که دولت بخواهد امتیاز استخراج نفت آن را به خارجه دهد صاحب امتیاز حق تقدم دارد و بعد از او به کمپانی‌های آمریکائی (حائری‌زاده)

بنده پیشنهاد می‌کنم که بعد از جمله یافت شود نوشته شود صاحب امتیاز پس از تکمیل حفریات هر چاهی پس از ۳ سال حق استفاده از آن چاه ندارد و پس از ۳ سال باید سر چاه را پوشانده و به حال خود واگذارد و نیز باید حفر چاه را در موقعی بکند که مطابق تصدیق متخصصین فنی نفتخیز و قابل حفر چاه باشد. (شیخ‌الاسلام اصفهانی)

آز سال متوالی خدمت کرده باشند جزء منتظرین خدمت اند نمی دانم مقصود از این شرایط چیست؟

بنده پیشنهاد می‌کنم به جای جمله (و بعد از آن تا مدت انقضای امتیاز) اینطور نوشته شود (و بعد از آن تا مدت انقضای امتیاز عملیات خود را بلاانقطاع تعقیب و امور راجعه به آنرا باید با سرعت لازم تعقیب نماید) مگر آنکه متخصصین فنی تشخیص دهند یا پیش بینی کنند که عایدات کمپانی نسبت به سرمایه و مخارج کمتر از صدی دوازده خواهد بود. (محمد هاشم میرزا)

پیشنهاد می‌نمایم جمله اولی ماده (۶) به ترتیب ذیل نوشته شود.

ماده ۶- صاحب امتیاز باید در ظرف شش سال از تاریخ تصویب امتیاز شروع به حفر سه چاه نموده عملیات خود را در سه چاه خاتمه دهد. (حاج سیدالمحققین- علی محمد الحسینی)

این بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده ششم به ترتیب ذیل نوشته شود:

(صاحب امتیاز باید در ظرف شش سال از تاریخ تصویب امتیاز سه چاه نفت خیز دائر نموده و بعد از آن تا مدت انقضای امتیاز باید عملیات خود را بلاانقطاع تعقیب و در هر دو سال لااقل یک چاه نفت خیز حفر نماید حفر چاه‌ها و عملیات راجعه به آن را باید با سرعت لازم تعقیب نموده و به رضایت دولت به عمقی که کمتر از دو هزار پا نباشد چاه‌ها را حفر نماید مگر اینکه در عمق کمتری نفت به مقدار تجارتی یافت شود. چاه‌ها باید همیشه دائر بوده و نفت بدهند و هرگاه یکی از چاه‌ها خشک شود کمپانی متعهد است علاوه بر چاه‌های موجود فوراً شروع به حفر چاه جدیدی کند که جبران چاه خشک شده را بنماید.

هرگاه قیمت نفت در بازار بین المللی تنزل فاحش کند کمپانی می‌تواند با تصویب وزارت فواید عامه حفر چاه‌های جدید را به تعویق اندازد. صاحب امتیاز به دولت راپُرت‌ها و نقشه‌های لازم را تقدیم خواهد کرد که تمام چاه‌هایی را که حرف آن‌ها (الخ) (علی اکبر داور)

رئیس- بقیه مذاکرات می‌ماند برای روز شنبه. دستور هم اولاً لایحه امتیاز نفت ثانیاً پیشنهاد راجع به معلمین حقوق.

آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- بنده می‌خواستم تقاضا کنم چون از قانون استخدام سه چهار ماده بیشتر باقی نماینده اگر آقایان موافقت می‌فرمایند در جلسه روز شنبه آن ۳ چهار ماده هم مطرح و بعد از شور در کلیات آن قانون استخدام تمام شود.

رئیس- مخالفی نیست؟

(اظهاری نشد)

رئیس- جزو دستور می‌شود.

آقای نصرت‌الدوله (اجازه)

نصرت‌الدوله- بنده می‌خواستم عرض کنم چند فقره بودجه است که طبع و توزیع شده و راپُرتش داده شده ولی به یک مناسباتی تعقیب نشده مثلاً بودجه وزارت امور خارجه و بودجه عدلیه. بودجه وزارت داخله هم فردا یا پس فردا طبع و توزیع می‌شود می‌خواستم استدعا کنم یک وقتی را مثل سابق مخصوص بودجه‌ها مقرر فرمائید که بودجه‌ها هر چه زودتر بگذرد.

رئیس- بودجه وزارت خارجه را وزیر امور خارجه تقاضا کرده‌اند که بماند و بودجه عدلیه را هم مجلس به کمیسیون مراجعه داده هر وقت لازم دانست جزو دستور می‌شود.

آقای اقبال‌السلطان (اجازه)

اقبال‌السلطان- عقیده بنده این است که قانون استخدام در جلسه آتیه مطرح شود و بهتر این است که برای جلب عقیده دکتر میلیسپو رئیس کل مالیه فرستاده شود که در اطراف آن قانون مطالعه کند و اگر... (همهمه بین نمایندگان) (در این وقت آقای اقبال‌السلطان جلوس نمودند)

(مجلس یک ربع ساعت قبل از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس- مؤتمن‌الملک