دفتر شعر تشنه طوفان/برگ های سپید دفتر من
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
زندگی | برگ های سپید دفتر من از فریدون مشیری |
اشک شوق |
تشنه طوفان |
در دل خستهام چه میگذرد؟
این چه شوریست باز در سر من؟
باز از جان من چه میخواهند
برگهای سپید دفتر من؟
من به ویرانههای دل چون بوم
روزگاریست های و هو دارم
نالهای دردناک و روحگداز
بر سر گور آرزو دارم
این خطوط سیاه سر در گم
دل من، روح من، روان من است
آنچه از عشق او رقم زدهام
شیرهی جان ناتوان من است
سوز آهم اثر نمیبخشد
دفتری را چرا سیاه کنم؟
شمع بالین مرگ خود باشم
کاهش جان خود نگاه کنم
بس کنم این سیاهکاری، بس
گرچه دل ناله میکند: «بس نیست»
برگهای سپید دفتر من!
از شما روسیاهتر کس نیست