باید مانند انقلاب به نظر بیاید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۵ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
صحنه سازی یک انقلاب حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

شکوه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران

ایران یک زندان بزرگ


باید مانند انقلاب به نظر بیاید - خیانت به ایران و ایرانی

گفتیم که روزنامه نگاران کیهان و اطلاعات و آیندگان از مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۷ خورشیدی بر آن شدند که برگه نخست روزنامه را به خمینی و سخنانش ویژه سازند. دقیقا در جایی که در همه روزنامه‌ها جای خبرگزاری از شاهنشاه آریامهر بود. در این زمان دیگر درباره شاهنشاه و کارهایشان و فعالیت‌های دولت در روزنامه‌ها به مینیم رسید و دیگر نوشته نشد. با این کار روزنامه نگاران خمینی را گونه‌ای نشان دادند که انگار سخنگوی ملت ایران است. زمانی که دولت نخست وزیر شریف امامی علیه این روش خبرنویسی روزنامه نگاران و مغزشویی ملت ایران، اقدام نمود و کارمندی از وزارت اطلاعات و جهانگردی به هیات تحریریه کیهان و اطلاعات فرستاده شد، روزنامه نگاران این دو روزنامه بزرگ ایران بر آن شدند که اعتصاب کنند. سه روز این اعتصاب به درازا کشید و در چارچوب گفتگوها با نخست وزیر و وزیر اطلاعات و وزیر مشاور بر پایه قانون اساسی مشروطه ، آزادی مطبوعات و امنیت حرفه‌ای روزنامه نگاران را تضمین کردند. با این کار روزنامه نگاران میان خود جشن گرفتند و روش خاینانه خبر نویسی را ادامه دادند و چاپ اخبار و فرتورها در باره خمینی که در این زمان در پاریس بود را ژرف تر و بیشتر کردند.

برای شریف امامی نخست وزیر روشن بود که برنامه دولتش آشتی ملی، پیش نخواهد رفت زیرا که نه از سوی خمینی و نه جبهه ملی و دیگر به اصطلاح اپوزیسیون مانند پان ایرانیست‌ها و توده و تروریست‌های چریک و مجاهد هر گونه همکاری با دولت رد شده بود. خمینی گفت که هیچ کسی حق ندارد با این دولت همکاری کند. جبهه ملی که تا به آن روز با کارت قانون اساسی مشروطه باز می‌کرد. هر روز تظاهر کنندگانی به خیابان‌ها می‌آمدند و دانشجویان کنفدراسیونی دانشگاه تهران کارگردانی می‌کردند، بانک‌ها را به آتش کشیدند، شیشه‌های فروشگاه‌ها را شکستند، سینماها را آتش زدند و شیشه‌های را شکشتند. کردار تظاهرات کنندگان که هر روز خشونت بار تر می‌شد را می‌توان از آرنگ‌هایی که عربده می‌کشیدند به روشنی دریافت: در روز ۱۶ شهریور ماه در نشستی که شریف امامی با هیات دولت و سازمان‌های انتظامی داشت، گفت که گزارش‌هایی داده شده است که روز ۱۷ شهریور ماه اسلامیست‌های مسلح از میدان ژاله به سوی مجلس شورای ملی به راه خواهند افتاد و بر آن هستند که مجلس را اشغال کنند. شورای امنیت ملی ژنرال غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی و جانشین ارتشبد مین باشیان را به فرمانداری نظامی تهران برگزید. سپهبد موسی رحیمی لاریجانی و سپهبد مهدی رحیمی معاونین ژنرال اویسی شدند. ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران در اعلامیه‌ای برقراری حکومت نظامی در تهران در روز ۱۷ شهریور ماه به آگاهی مردم رسانید و گفت که مردان با چادرهای زنانه بر آنند که اسلحه به تظاهرات کنندگان بیاورند و پخش کنند و و می‌خواهند که نارنجک در میان مردم پرتاب کنند و کشتار راه بیاندازند و هم چنین می‌خواهند رنگ قرمز در خیابان‌ها بریزند و آن را خون تظاهرکنندگان و شهیدان به مردم بفروشند. در روز آدینه ۱۷ شهریور ماه، با وجود حکومت نظامی تظاهرکنندگان به میدان ژاله رفتند، و همانگونه که پیش بینی شده بود، تظاهرکنندگان به سربازان و فلسطینی‌ها از بام خانه‌های پیرامون میدان بسیار کوچک ژاله به سربازان و مردم تیراندازی کردند. روز ۱۷ شهریور ماه ۱۳۵۷ روز پایان دولت آشتی ملی شریف امامی بود. برای اینکه دوباره امنیت را در کشور برقرار سازند، شاهنشاه آریامهر بر آن شدند که دولت نظامی بر سر کار آورند. برای روز ۱۷ شهریور ماه، روزنامه نگاران کیهان و اطلاعات خود را آماده ساخته بودند. روزنامه نگاران تبانی کرده بودند که اگر رژیم نظامی بیاید اعتصاب کنند و این اعتصاب نه تنها روزنامه‌های کیهان و اطلاعات و آیندگان را فراگرفت بلکه تلویزیون و رادیو نیز اعتصاب کرد. با این کار دیگر راه ارتباط شاهنشاه و دولت بسته شد. خمینی به هیات تحریریه کیهان و اطلاعات و آیندگان و کارمندان این سه روزنامه بزرگ ایران قول داده بود که حقوق آنها را در درازی اعتصابشان خواهد پرداخت. بازاریان نیز که در میان از پشتیبانان خمینی شده بودند، در این صندوق پرداخت به خاینان کشور میلیون‌ها ریال پول ریختند. این روزنامه نگاران کیهان و اطلاعات که پیوسته با رسانه‌های پارسی زبان خارج از کشور در تماس بودند، مقاله‌هایی که دیگر نمی‌توانستند به چاپ برسانند به این رسانه‌ها دادند و مردم ایران را این روزنامه نگاران خاین به شنیدن بی بی سی و دویچه وله و رادیو مسکو فرستادند. این روزنامه نگاران به رادیو بی بی سی و دویچه وله و رادیو مسکو دیکته کردند چه باید آنان پخش کنند. در واقع برنامه‌های این رادیوها در تهران سازمان می‌یافت و اخبار و دیگر مقاله‌ها از سوی این روزنامه نگاران خاین نوشته می‌شد و به این رادیوها که کنفدراسیونی‌ها آنجا نشسته بودند داده می‌شد.

همانگونه که هر ایرانی که در آن روزها در ایران بود می‌شنید که چگونه برای نمونه بی بی سی تظاهرات را در تهران و ایران سازمان می‌داد در کدام میدان‌ها کدام خیابان‌ها از چه ساعتی از بامداد و با کدام آرنگ‌ها. دروغ بزرگی است که روزنامه نگار خاینی می‌گوید که ما نبودیم که این کارها را انجام دادیم، بی بی سی و دویچه وله و دیگران خودشان در تهران دفتر داشتند و خودشان اطلاعات گرد می‌آوردند و مردم را سازمان می‌دادند و ایران را به آتش می‌کشیدند. ای دروغگو، روزنامه نگاران کیهان و اطلاعات در تماس پیوسته با دفتر خمینی در پاریس و تماس با خمینی چیان در تهران و دیگر شهرهای ایران و هم چنین با شبکه ۱۸۰۰۰ مسجد در ایران این شبکه هولناک تماس داشتند.

این روزنامه نگاران ایرانی با روزنامه نگاران خارجی در آلمان،فرانسه، بریتانیا، آمریکا داشتند. اینان برای این روزنامه‌های خارجی و رادیو و تلویزیون‌ها خبرهای خمینی و تظاهرات را می‌نوشتند و می‌فرستادند. این روزنامه نگاران خاین درباره نقش آینده خمینی به عنوان رهبر قلم فرسایی می‌کردند و به رسانه‌های خارجی می‌فرستادند. اگرکسی از رسانه‌های بیگانه می‌خواست که با خمینی مصاحبه کند، این آقایان روزنامه نگار ایرانی بودند که آن را ممکن می‌ساختند. تاثیر این اعتصاب ۶۲ دو روزه روزنامه نگاران کیهان و اطلاعات و آیندگان این بود که هیچ خبری از دولت ازهاری هیچ کجا به چاپ نرسید و پخش نشد و مردم ایران در تاریکی ماندند و ندانستند چه در کشورشان می‌گذرد.

آنچه درباره شاهنشاه ایران نوشتند این نبود که آیا شاهنشاه از ایران بیرون می‌روند بلکه کی شاه از ایران می‌رود.

شاهنشاه دریافتند که با دولت نظامی کاری نمی‌توان پیش برد. در این میان شاهنشاه با نماینده جبهه ملی گفتگو کردند و شاپور بختیار داوطلب شد که نخست وزیر بشود به شرط آنکه شاهنشاه از کشور بیرون روند. سرانجام فرمان نخست وزیری شاپور بختیار صادر شد تا بختیار کابینه را برگزیند، به مجلس شورای ملی معرفی کند و رای اعتماد بگیرد. در روز ۱۶ دی ماه شاپور بختیار کابینه اش را به پیشگاه شاهنشاه آریامهر معرفی کرد.

در روز ۱۶ دی ماه با دستور خمینی روزنامه‌ها پس از ۶۲ روز کار خود را از سر گرفتند و تیتر اطلاعات با فرتوری بزرگ از خمینی این بود: انقلاب مردم در آستانه پیروزی. برای نخستین بار روزنامه نگاران واژه « انقلاب مردم » را چاپ می‌کنند. تیترهای برگه نخست اطلاعات را می‌خوانیم : ۱- انقلاب مردم در آستانه پیروزی است ۲- دستور امام حمینی در مورد شکستن اعتصاب مطبوعات ۳- ۶۱ روز انقلاب، خونریزی و همبستگی ملی ۴- فردا عزای می است ۵- شاه برای استراحت از کشور خارج می‌شود. ۶- کابینه شاپور بختیار تشکیل شد. ۶- حمله به خانه مادر و خواهر ایران

تا به این تاریخ یعنی ۱۶ دی ماه ،ایرانیان نمی‌دانستند که مردم در یک انقلاب شرکت کرده‌اند و اصلا یک انقلاب رخ داده است. نخست با از سر گیری چاپ روزنامه‌ها به مردم ایران گفتند که انقلاب است و شما مردم انقلاب کنندگان هستید. توجه کنیم به زبانی و واژگان و اندازه حروفی که در چاپ روزنامه‌ها به کار برده شده است، حکومت مشروطه شاهنشاهی در جایگاه اعتبار خود بود، شاهنشاه ایران در کشور بودند. تا اینجا انقلاب، انقلاب بود و هیچ واژگان دیگری را با خود نمی‌کشید. نگاهی دقیقتر بیاندازیم به روزنامه اطلاعات که نوشته‌اند آخرین تحول در سیاست خارجی امریکا نسبت به ایران « شاه برای استراحت از کشور خارج می‌شوند. ». این سیاست خارجی نوین امریکا به ایران به همان کنفرانس اهریمنی گوادالوپ اشاره می‌کند. شاهنشاه آریامهر بر پایه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران، پیش از اینکه از ایران بروند شورای سلطنت را تعیین کردند. ریاست شورای سلطنت با سید جلال الدین تهرانی داشت. در روز ۲۳ دی ماه خمینی شورای انقلاب اسلامی را تشکیل داد. با تشکیل این شورای انقلاب اسلامی این به اصطلاح انقلاب نخستین شورای خود را تشکیل داد و این شورای انقلاب اسلامی بایستی که نقطه مقابل شورای سلطنت باشد. خمینی نیز بی درنگ در همین شماره خویشکاری شورای انقلاب اسلامی را معرفی نمود ۱- تاسیس دولت انتقالی ۲- تشکیل مجلس موسسان ۳- انجام انتخابات

باید بیاندیشیم که در این زمان شاهنشاه آریامهر در ایران بودند، قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی بر جایگاه اعتبارش بود، و کشور ایران یک دولت قانونی داشت، با وجود این، خمینی اعلام می‌کند که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران را به دور بیاندازید، و از امروز شورای انقلاب اسلامی است که تصمیم می‌گیرد که انتقال قدرت چگونه انجام یابد. روزنامه نگاران که چنین نوشتند و هیچ کس نمی‌پرسد که از کجا خمینی پروانه یافته است که چنین از انتقال قدرت بگوید. خمینی کماکان در خانه‌ای در روستای نوفل لوشاتوست و هیچ گونه جایگاه و شغل سیاسی و فونکسیونی ندارد، اما پیوسته از سوی روزنامه نگاران ایران به جایگاه‌های بالاتری ارتقا می‌یابد.

در روز ۲۶ دی ماه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو به فرودگاه مهرآباد رفتند و درنگی در فرودگاه کردند تا رای اعتماد مجلس شورای ملی به بختیار داده شود و سپس ایران را ترک کردند. خمینی در این روز به بختیار و نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی دستور داد که استعفا دهند. کسانی که در شورای سلطنتی غیرقانونی هستند این عمل غیرقانونی است باید بی درنگ از این شورا استعفا دهند. هدف خمینی این بود که همه کسانی که فونکسیونی در حکومت و دولت مشروطه داشتند همه استعفا دهند تا حکومت مشروطه شاهنشاهی دیگر وجود نداشته باشد. برخی استعفا دادند و برخی بر جایگاه خود ماندند. پس از آن که خمینی دید که همه دستورات وی را اجرا نمی‌کنند و استعفا نمی‌دهند و نمی‌روند، تاکتیک دیگری را برگزید. خمینی گفت شاه از سوی مردم کنار گذاشته است و قانون اساسی مشروطه غیرقانونی است. دولت بختیار غیرقانونی است، شورای سلطنت غیرقانونی است. خمینی از این روز دولت شد و دستورات انقلابی روزانه صادر کرد چون کشاورزان باید بیشتر گندم بکارند، از صدور گندم جلوگیری شود. بانک‌های اسلامی به کشاورزان قرض الحسنه بدهند ۳- کشاورزان ازاقدام برای کشت دیمی غفلت نکنند تا مفسدین ایجاد قحطی مصنوعی ننمایند ۴- دانشگاهیان باید شعارهای ضد رژیم بدهند و استادان طرفدار مشروطه را به دانشگاه راه ندهند. ۵ – اعضای شورای انقلاب اسلامی که در داخل کشور هستند به زودی معرفی خواهند شد. در واقع روزنامه نگاران خاین به ایران و ایرانی بودند که خمینی را معرفی کردند شاهنشاه ایران را از روزنامه‌ها بیرون کشیدند و ارگان خمینی شدند و واژگان کثیف اسلامی را در ایران پراکندند. از انقلاب و انقلاب اسلامی و شورای اسلامی و دادگاه اسلامی و ...


واقعیت اینکه شاهنشاه آریامهر از ایران بیرون رفتند، از سوی خمینی و همدستانش بدین گونه تعبیر شد که مردم شاه را کنار گذاشته‌اند. در واقع قانون اساسی مشروطه شاهنشاه ایران بر اعتبار خود باقی بود و شاهنشاه ایران اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هم چنان شاهنشاه ایران. خمینی در این زمان با دشواری بزرگی روبرو بود، زیرا که شاهنشاه هم چنان شاهنشاه ایران بودند و بختیار نخست وزیر قانونی ایران بود. خمینی گفت که با رفتن شاه از ایران مشکل حل نمی‌شود بلکه او باید کناره گیری کند.

روزنامه نگاران کیهان و اطلاعات توانستند که خمینی و ایده او درباره انقلاب اسلامی را به عنوان سر سفحه مهم‌ترین و آخرین اخبار و گزارش‌ها در سراسر جهان نمودند. این خاینین با شاهنشاه ایران چنان رفتار کردند که انگار او دیگر وجود ندارد. اگر از مردم ایران اکنون بپرسید همه می‌گویند ما نمی‌دانیم در ایران چه گذشت، کدام انقلاب چه می‌گویید ما خبر نداشتیم. فرتورهایی از هزاران تن در خیابان‌ها سند یک انقلاب و تغییر حکومت نیست. با برگزیدن بختیار که زندان‌ها را باز کرد و تروریست‌ها را به جان ملت ایران انداخت و سازمان اطلاعات و امنیت کشور را منحل ساخت و با برگزیدن عباس قره باغی به عنوان رییس نیروی زمینی شاهنشاهی و با بودن بزرگ خایینی چون فردوست که همگی همدست خمینی شدند و ایران و ایرانی را فروختند،دیگر کسی نبود که حکومت مشروطه شاهنشاهی را سر پا نگاه دارد. انقلاب اسلامی در واقع زمانی آغاز شد که خمینی گام کثیفش را بر خاک پاک اهورایی ایران نهاد. دانشگاه‌ها بسته شدند و کمیته‌های انقلاب اسلامی راه اندازی شدند و دادگاه‌های انقلاب اسلامی بر پا شد و سازمان مخوف بسیج انقلاب اسلامی و سازمان تروریستی پاسداران انقلاب اسلامی فرم گرفت

با الهام از انقلاب روسیه و ترور استالینی، کسانی که خدمتگزار حکومت و دولت مشروطه شاهنشاهی ایران بودند، دستگیر شدند و بر پایه شریعت اسلام مفسد فی الارض و محارب با خدا شناخته شدند و اعدام گردیدند. این انقلاب اسلامی تا به امروز ادامه دارد. مردم ایران در دادگاه‌های انقلاب اسلامی محاکمه می‌شوند. ترور در خیابان‌های ایران از سوی بسیج انقلاب اسلامی و پاسداران انقلاب اسلامی جریان دارد و مردم ایران دستگیر می‌شوند به شکنجه گاه‌ها برده می‌شوند و تکه پاره اشان می‌کنند و اعدام می‌کنند یا خیلی ساده در خیابان به آنها شلیک مرگبار می‌کنند. کارل مارکس تیوری داشت که هسته آن این بود که انقلاب یک رخداد نیست بلکه باید هدف انقلاب به دست آید، ادامه داشته باشد. هدف خمینی بر پا ساختن یک حکومت اسلامی بود و یک جامعه اسلامی بود. تظاهراتی که امروز ما علیه رژیم اسلامی می‌بینیم نشان می‌دهند که جامعه ایران پس از ۴۵ سال این رژیم اسلامی را نپذیرفته است و بانوانی که حجاب اسلامی بر سر نمی‌کنند، این جامعه اسلامی را رد می‌کنند. در پی تیوری انقلاب پیوسته، دولت اسلامی باید ملت را بیشتر زیر فشار ببرد، تا زمانی که رژیم هولناک اسلامی را بپذیرند.

همانگونه که دگرگونی‌ها در اتحاد جماهیر شوروی نشان داد، با وجود سرکوبی شدید مردم شوروی، مردم رژیم مارکسیستی را نپذیرفتند و رهبران کمونیستی تسلیم مردم شدند. شوروی فرو پاشید و روسیه امروز با بودن پوتین در راس کشور حکومتی همانند تزار روسیه بر پا کرده است. اگر این روند را برای ایران ببینیم، پرسش پیش می‌آید که آیا آخوندها ولایت فقیه را رها خواهند کرد و به حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران باز خواهند گشت. رژیم اسلامی در ایران همانگونه که می‌بینیم از دیدگاه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ورشکسته شده است، چه بخواهند و چه نخواهند قدرت در دست مردم است و هیچ کسی یا نیرویی در برابر قدرت یک ملت تاب نخواهد آورد.

بدانیم که انقلاب و انقلاب اسلامی از سوی مردم ایران نبود بلکه روزنامه نگاران خاین ایران بودند که برای براندازی شاه ایران دست در دست خمینی گذاشتند و پول‌های مفت کارتر و قذافی و بازاریان سرمایه‌های خمینی شدند که اعتصاب‌ها را در ایران هزینه اش را بپردازند و ایران و ایرانی را به خاک سیاه بنشانند. لعنت به تو هاف هافو تو دیگری که حقوق بگیر عرب‌ها هستی و همه اتان با مزدوری هنوز به مردم ایران خیانت می‌کنید.