اعتصاب دو ماهه روزنامه‌نگاران ایران از ۱۵ آبان تا ۱۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نقش پروپاگاندای سیاسی در اسلام حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

درگاه:انقلاب مشروطه

اعلیحضرت رضا شاه دوم و مشروطه


اعتصاب دو ماهه روزنامه‌نگاران ایران از ۱۵ آبان تا ۱۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی

از روز ۱۵ آبان ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۷ خورشیدی تا ۱۶ دی ماه روزنامه‌های ایران و رسانه‌ها اعتصاب کردند. دلیل این اعتصاب را چنین می‌گویند که روزنامه نگاران نمی‌خواستند با دولت نظامی کار کنند. میان روزنامه نگاران نیز اختلاف افتاد برخی نمی‌خواستند اعتصاب کنند و برخی دیگر نمی‌خواستند اما اعتصاب کنندگان پیش بردند. تاثیر این دو ماه اعتصاب بر سیاست و جامعه ایران بسیار بزرگ بود. امروز می‌خواهیم تاثیر این دو ماه اعتصاب روزنامه نگاران را بررسی کنیم. کسانی که در پست‌های مسول روزنامه‌ها بودند، مانند سردبیر تا به امروز خاموش مانده‌اند و اینان بودند که حکومت مشروطه را فروختند و خمینی را چنان بزرگ ساختند و حکومت اسلامی خمینی را به مردم ایران فروختند.

امروز همه می‌دانند که رسانه‌ها چه نقش مهمی را در یک جامعه دارند. به ویژه رسانه‌هایی که ارتباط میان دولت و مردم را برقرار می‌سازند. دولت یا نخست وزیر و وزیران به روزنامه‌ها آگاهی می‌دهند، که برنامه آنان چیست، روزنامه‌ها درباره مجلس شورای ملی گزارش می‌دهند که گفتگوها چه بوده است و چه قوانیینی تصویب گردیده و یا چه لایحه‌هایی پیشنهاد شده است. فرمان‌های شاهنشاه، بازدیدهای داخلی شاهنشاه و دیدار سران دیگر کشورها از ایران و قراردادهای بین المللی میان ایران و دیگر کشورها و سرمایه گذاری‌ها و واردات و صادرات نیز به آگاهی ملت رسیده می‌شود. سردبیران روزنامه کمنتارهایی به نام سدای ملت می‌نویسند که ملت چگونه می‌اندیشند. در روز ۱۵ آبان ماه ۱۳۵۷ این دیالوگ میان دولت و ملت بازایستاد. هم زمان با اعتصاب روزنامه‌ها، رادیو بی بی سی فارسی پخش خبرها از درون ایران را بیشتر کرد و آخوندها بالای منبرها رفتند و خبرهایی که را آنان دلشان می‌خواست را برای مردم می‌گفتند. سوم نوارهای کاست خمینی بودند که از نوفل لوشاتو به ایران ترابر می‌شدند و روان سوخته محمد ملکی آنها را پخش می‌کرد.

دنباله روهای خمینی کوشش کردند که در شبکه مسجدها تنها از خمینی گفته شود و دیدگاه‌های خمینی پخش شود. هدف این مونوپول کردن انحصاری کردن، این بود که حکومت مشروطه را غیرقانونی جلوه دهند. خمینی ابراز داشت که شاه غیرقانونی است، مشروطه غیرقانونی است، مجلس شورای ملی غیرقانونی است، و تنها حکومت قانونی در ایران می‌تواند حکومتی باشد که بر پایه اسلام بنا شود. تا این زمان، در چه حکومتی باشیم مورد گفتمان نبود، درخواست‌های جبهه ملی این بود که دولت و شاهنشاه باید بر اساس قانون اساسی کار کنند. یا گرانی خانه‌ها و اجاره و چیزهایی از این قبیل بود. با این، واکنش این بود که دولت دگرگون شود و دولت نوینی بر سر کار بیاید، شاید اوضاع آرام شود و این تروریست‌ها از خیابان‌ها جمع گردند. اما تهدید تروریست‌ها با کشتن مردم و آتش زدن سینماها و بانک‌ها و کارخانه‌ها در کشور چنان بالا گرفت و خطرناک شد که چاره را در روی کار آوردن دولت نظامی دیدند.

قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نخست تصویب شد. آن زمان فضل الله نوری در مجلس شر به پا کرد و در ری بست نشست و گفت که قانون اساسی مشروطه علیه اسلام است، سرانجام فضل الله نوری در دادگاه محاکمه شد و به اعدام محکوم شد. دلیل روشن و آشکار بود که چرا قانون اساسی مشروطه علیه اسلام نیست زیرا که همه کسانی که در مجلس و دولت بودند همه مسلمان بودند و گفته شد که ملایان نیز می‌توانند نماینده مجلس شوند و رای بدهند. با به دار کشیدن فضل الله نوری پارلمان و سیاسیون و مردم نشان دادند که گفتگوها درباره حکومت مشروطه با اسلام ضدیت دارد، به پایان رسیده است. اکنون پس از هفتاد سال پس از این رخ دادها، آخوندی آمده است و این گفتگوها را از سر گرفته است. اگر واکنش همانند مشروطه خواهان در آن زمان می‌بود، خمینی نیز باید به دادگاه کشیده می‌شد و به دار آویخته می‌شد. به جای آن روزنامه‌ها خمینی را با اعتصاب دو ماه اشان گفتمان مردم و دولت را بازایستادند و صحنه را به خمینی و اسلام سپردند. از هر ایرانی که بپرسید چگونه این انقلاب شوم رخ داد می‌گوید ما نمی‌دانستیم اصلا چه رخ می‌دهد، چه اتفاقی در کشور دارد می‌افتد. این خلا اطلاعاتی کار را به آنجا کشید که انگار حکومت مشروطه و دولت مشروطه به پایان رسیده است و طبل‌هایی که برای اسلامی می‌کوفتند بلند تر و بلندتر شدند.

مهمترین کانال خبری بی بی سی فارسی در کنار نوارهای خمینی گردید. رداکسیون یا هیات تحریریه کسانی که خبرهای را می‌نویسند، هر روز به مردم دیکته کردند که در کدام میدان‌ها کدام خیابان‌ها و با چه شعارها و آرنگ‌هایی از چه ساعتی گرد بیایند. رسانه نوین اسلام، خیابان‌ها شدند و بی بی سی مردم را به خیابان‌ها کشید. تظاهرکنندگان در خیابان‌ها می‌بایستی در مغز ایرانیان نهادینه کنند که مردم هستند که حکومت اسلامی را می‌خواهند. تظاهرکنندگان می‌دانیم که مشتی کنفدراسیونی خاین به ملت و کشور ایران که همه آموزش‌های تروریستی در فلسطین و کوبا و لیبی گرفته بودند در خیابان‌ها راه افتادند، اینان نمایندگان مردم ایران نبودند. با این تظاهرات، فشار در سازمان‌ها و اداره‌های دولتی بوجود آمد و کارمندان در راهروها و بام‌ها ایستادند و گفتگو کردند و فاصله و بیگانگی میان کارمندان دولت و دولت پیش آمد. این بیگانگی زمانی شدت یافت که ازهاری نخست وزیر شایسته ایران هویدا را دستگیر کرد و به تدریج همه پایوران کشوری که سالیان به ایران و ملت ایران خدمت کرده بودند را پشت میله‌های زندان برد.

امیرعباس هویدا نخست وزیری که شانزده سال اقتصاد ایران را شکوفا کرد و منشور انقلاب شاه و ملت را با سربلندی پیاده کرد، به زندان افکنده شود، هدیه‌ای بود برای خمینی و نشان این بود که خمینی درست می‌گوید و این دولت غیرقانونی است.

پس از آنکه خمینی انحصار رسانه‌ها را در دست گرفت، کریم سنجابی رهبر جبهه ملی با چند تن از بازایان حاج محمود مانیان برای دیدار خمینی به پاریس رفتند. در واقع سنجابی می‌خواست که نخست به ونکوور کانادا برود و در چهاردهمین کنگره بین المللی سوسیالیست‌ها شرکت کند، پرزیدنت این کنگره ویلی برانت بود. سنجابی می‌خواست که با اولاف پالمه و فرانسوا میتران دیدار و گفتگو کند. سنجابی اما می‌خواست در سر راه در پاریس درنگ کوتاهی نماید و با خمینی دیدار کند. خمینی به بنی صدر گفت که به سنجابی بگوید که پس از سفرش به ونکوور به دیدار وی بیاید. سنجابی گفت که وی سفرش به ونکوور را کنسل خواهد کرد و می‌خواهد که هم اکنون با خمینی دیدار و گفتگو نماید. خمینی پاسخ داد که زمانی سنجابی را می‌پذیرد که سنجابی دیدگاه‌های خود را درباره شاه برای خمینی بنویسد. سنجابی نیز آن را نوشت که خمینی می‌خواست بشنود، که مونارشی هیچ پایه قانونی و دینی ندارد. دیگر اینکه هر دولتی که به این رژیم غیرقانونی خدمت کند، اعتبار ندارد و دولت نوین باید بر پایه اسلام باشد. این دیدار ننگین انجام شد و جبهه ملی رعیت خمینی شد. یعنی خمینی مونوپول سیاسی را نیز در دست گرفت و سدای او، تنها سدایی بود که با همدستی روزنامه‌ها شنیده می‌شد.

دو ماه تمام، دولت را روزنامه‌ها با اعتصابشان خاموش ساختند، و خمینی توانست با شبکه مسجدها و بی بی سی پیام‌های ریشه کنی ایران و ایرانی را پخش کند. در پایان مردم ایران هاج و واج بر آنچه که بر کشورشان می‌گذشت، کشور ایران را مشتی مسلح تروریست از چنگشان درآوردند.

اینکه خمینی گفت که اعتصاب روزنامه‌ها از ۱۶ دی ماه به پایان رسد و روزنامه کیهان و اطلاعات تبلبغ برای خمینی را آغاز کردند. کیهان با تیتر درشت پیام امام خمینی برای پایان اعتصاب مطبوعات و در پایان آن با حروف کوچک نوشتند شاه به خارج می‌روند. و اطلاعات با تیتر بسیار درشت نوشت انقلاب مردم در آستانه پیروزی با فرتوری از خمینی و پایینتر نوشتند شاه برای استراخت از کشور خارج می‌شود. و اطلاعات تایید کرد که با دستور امام خمینی اعتصاب مطبوعات شکسته می‌شود.

برای نخستین بار در این روزنامه‌های خاین نوشته می‌شود که انقلاب از سوی مردم آمده است و این اختراع روزنامه‌های کیهنان و اطلاعات بود و واقعیت چیز دیگری بود. مردم ایران انقلاب نکردند، بلکه انقلابی بود خمینی و طرفدارنش. تابلویی که در ایران انقلابی از سوی مردم انجام یافته است، چنین است که دو ماه روزنامه‌ها اعتصاب کردند و خمینی مونوپل رسانه‌ها را داشت. بدانید که از از ۶ آبان ماه تا این زمان دولت فرانسه شش خط تلفن، دو دستگاه تلکس و دکل‌های بزرگ فرستنده موج و دستگاه‌های فرستنده و گیرنده برای خمینی برنشاندند. سازمان جاسوسی امریکا [۵۳] در نزدیکی خانه‌ای که خمینی در آن بود خانه روستایی اجاره کرد و کارکنان سفارت امریکا با ابراهیم یزدی، بنی صدر و قطب زاده پیوند برقرارکردند ولی از دو سازمان فعال در ایران، سازمان جاسوسی شوروی ک. گ. ب. و سازمان تروریستی آزادی بخش فلسطین به سرکردگی بزرگ تروریست دنیا یاسر عرفات اطلاعاتی در میان نبود.

در روز ۲۱ دی ماه روزنامه کیهان نوشت: خمینی گفت سفر شاه بدون کناره گیری وضع را تغییر نمی‌دهد. سرنوشت هویدا و وزیرانی که ازهاری دستگیر کرده بود را روزنامه اطلاعات روشن می‌سازد که احتمال اعدام ۱۵ مقام عالی زندانی می‌باشد. در روز ۲۵ دی ماه روزنامه کیهنان نوشت از سوی امام خمینی اعضای دولت موقت اسلامی تعیین شدند. خمینی خویشکاری ان دولت موقت جدید را اعلام کرد: ۱- تشکیل مجلس نوسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسی جدید ۲- انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس موسسان و قانون اساسی جدید ۳- انتقال قدرت به منتخبین جدید. خمینی هم چنین گفته است که تنها با استقرار حکومت عدل اسلامی می توان خرابی‌های عظیم فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی را جبران نمود و نوسازی مملکت را به نفع طبقات مستضعف آغاز کرد.

روزنامه‌ها با ظهورشان و دوباره از سر گرفتن چاپ روزنامه به ماشین پروپاگاندای خمینی دگرگون شدند، یک گفتگو که در حکومت مشروطه چه ایرادهایی می‌توان گرفت و در حکومت اسلامی چه چیزهایی در مقام مقایسه بهتر خواهد بود، هیچگاه انجام نشد. آنچه که در روزنامه‌ها سالیان چاپ کردند و روزنامه نگاران می‌گویند زیر فشار سانسور نوشته‌اند و اکنون که می‌توانستند که آنچه را که دلشان می‌خواهد بنویسند، در راه استوار کردن و جا انداختن خمینی انجام دادند. روزنامه‌ها با قدرت رسانه‌ای که داشتند از خمینی امام ساختند که می‌تواند مانند یک دیکتاتور بگوید که حکومت مشروطه باید نابود شود و حکومت اسلامی جایگزین آن بشود. انقلابیون همواره از دمکراسی و حقوق بشر گفتند، آزادی مطبوعات بخشی از دمکراسی و حقوق بشر است. باید از سردبیرها و نویسندگان روزنامه‌های کیهان و اطلاعات پرسیده شود، چرا آزادی مطبوعات که به قول خودشان در این زمان حکمفرما بود، این آزادی به کار گرفته نشد و روزنامه‌ها ابزار پروپاگاندای خمینی درآمدند. حتی یک مقاله درباره اینکه حکومت اسلامی چیست و ولایت فقیه چه می‌گوید وجود ندارد.

اینکه نوشتند که هویدا اعدام خواهد شد، هیچ یک از این آقایان ننوشتند که هویدا خدمتگزار ملت و کشور ایران بود چرا باید اعدام شود؟ باید بگوییم سردبیرها و نویسندگان روزنامه‌ها که امروز در تلویزیون‌های برون مرز می‌نشیند و از مشروطه می‌گویند، خویشکاری خود را در جامعه را انجام ندادند. روزنامه‌های آزاد می‌باید سدای مردم باشد. روزنامه‌های آزاد می‌باید عقاید سیاسی گوناگون را منعکس کنند. هیچ یک از این‌ها را که نام بردیم در این روزنامه‌ها وجود ندارد. به جای اینکه خمینی را مورد انتقاد قرار دهند از یک شیخک هندی یک موجود مقدس ساختند که دست یافتنی نیست. به جای اینکه بنویسند حکومت اسلامی یعنی شریعت اسلام و شریعت اسلام یعنی قصاص بریدن دست و پا و درآوردن چشم، به جای آن بدون انتقادی،خواست‌های خمینی برای راه اندازی حکومت اسلامی را روی چشم گذاشتند و چاپ کردند و به خورد مردم دادند. به جای اینکه بنویسند ولایت فقیه به معنی دمکراسی و انتخابات آزاد نیست بلکه دیکتاتوری دستاربندان است، حکومت اسلامی را راه حل همه مشکلات و راه به بهشت برین دانستند. به جای آن چامه‌های مزدوران و مقاله‌های مزدوران انگلیس و استعمار در باره اسلام را چاپ کردند. و ورود خمینی را چون فرود فرشته‌ای از آسمان ترسیم کردند. روزنامه‌ها با اعتصاب ۶۰ روزه خود این شلوغی در کشور را به انقلاب دگرگون ساختند. همه سردبیران و نویسندگان روزنامه‌ها باید پاسخگو باشند که چرا این کار را کردند و چرا بلندگوی خمینی شدند. تف به رویتان شاهنشاه آریامهر تنها در این زمان یک بار در روزنامه‌ها به چاپ رسید در روز ۲۶ دی ماه که نوشتند شاه رفت. باید گفت که حکومت مشروطه شاهنشاهی نرفته است

خمینی در بهشت زهرا گفت اگر پدربزرگان ما آن زمان حکومت مشروطه خواستند به این نسل هیچ ارتباطی ندارد. با این جمله احترام و جایگاه والای نیاکان ما را که در راه مشروطه جان باختند و به دست ارتش روسیه و قاجاریان کشته شدند را کوشش کرد ویران سازد. ما فراموش نخواهیم کرد.

جاوید شاه پاینده ایران - برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران - در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران