نقش پروپاگاندای سیاسی در اسلام
درگاه:قانون اساسی مشروطه ایران | حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟ | اعلیحضرت رضا شاه دوم و مشروطه |
نقش پروپاگاندای سیاسی در اسلام
جنگ در نوار غزه، به جنگی در تلویزیون و در رسانههای اجتماعی چون تیک توک و اینستاگرام دگرگون شده است. حماس پیوسته درباره وضعیت هولناک فلسطینیها در نوار غزه گزارش میدهد، و ارتش اسراییل را متهم میکند که جنایت جنگی انجام میدهند، زیرا که به بیمارستانها حمله میکنند. حماس کوشش میکند ضعف میلیشایی و جنگی خود را با پروپاگاندا جبران نماید. در تلویزیونها و دیگر رسانههای اجتماعی، اسراییل را متهم میکنند که به مردم عادی حمله کرده است و آنان را کشته است. هم چنین حماس فلسطینیها را تهدید کرده است که در ملا عام از آنان انتقاد نکنند. اینکه مردم فلسطین با حماس همراه و همدست نیستند را در یک برنامه لایو از تلویزیون الجزیره میبینیم، پیرمردی ناگهان در میکروفون فریاد کشید، چرا حماس خود را میان مردم عادی پنهان کرده است؟ اینان باید به جهنم بروند. در این لحظه گزارشگر برنامه لایو را قطع کرد. انتقاد از حماس نباید وجود داشته باشد و در سراسر جهان حماس تظاهراتی به راه انداخته و با آرنگ فری پاستاین یا فلسطین را آزاد کنید، در جایی که حماس مردم فلسطین در نوار غزه را به گروگان گرفته است و فلسطینیها میخواهند که از شر حماس آزاد شوند.
حماس مفهوم پروپاگاندا را از خمینی آموخته است، خمینی در کتاب ولایت فقیه، اهمیت و مفهوم پروپاگاندا در برنامه مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی خمینی چنین مینویسد: ما موظفیم برای تشکیل حکومت اسلامی جدیت کنیم. اولین فعالیت ما را در این راه تبلیغات تشکیل میدهد. بایستی از راه تبلیغات پیش بیاییم. در همه عالم و همیشه همین طور بوده است. چند نفر با هم مینشستند، فکر میکردند،تصمیم میگرفتند، و به دنبال آن تبلیغات میکردند، کم کم بر نفرات هم فکر اضافه میشد،سرانجام به صورت نیرویی در یک حکومت بزرگ نفوذ کرده یا با آن جنگیده، آن را ساقط میکردند. شما الان نه کشوری دارید و نه لشکری، ولی تبلیغات برای شما امکان دارد. وظیفه ما این است که از حالا برای پایه ریزی یک دولت حقه اسلامی کوشش کنیم،تبلیغ کنیم، تعلیمات بدهیم، هم فکر بسازیم، یک موج تبلیغاتی و فکری بوجود بیاوریم تا یک جریان اجتماعی پدید آید و کم کم تودههای آگاه وظیفه شناس و دیندار در نهضت اسلامی متشکل شده، قیام کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند.
خمینی و همدستانش که علیه شاهنشاه ایران میجنگیدند تا حکومت اسلامی راه بیاندازند، دقیقا این استراتژی را دنبال کردند. خمینی پیامهایش را روی نوارهای کاست ضبط میکرد، و همدستانش به ایران میآوردند و ان روان سوخته محمد ملکی مامور پخش کردن این نوارها در دانشگاه تهران نوارها و در سطح تهران و کشور بود. کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، سیستماتیک در رادیوهای بی بی سی و دویچه وله و سدای آمریکا رخنه کردند و تروریستهای کمونیست پشت میکروفونها نشستند.
شاهنشاه آریامهر به حکومتهای ننگین کشورهای انگلستان و آلمان و امریکا تذکر دادند که چرا به مردم ایران دروغ میگویند و آنان را به براندازی تشویق میکنند. پاسخ این بود، که در این کشورها رسانهها آزاد هستند و آزادی فکر و بیان وجود دارد و از دست آنان کاری ساخته نیست. شاهنشاه حتی گفتند که بی بی سی گندش را درآورده است.
کنفدراسیون دانشجویی با حزبهای چپ در کشورهای خارج و چپیهایی که در روزنامهها و مجلهها رخنه کرده بود، شبکهای بوجود آورده بودند و اطلاعات تبلیغاتی خود را در سراسر جهان پراکندهمیساختند. کم کم در سراسر جهان، از شاهنشاه ایران موجودی ساختند که ثروت ایران را در جیب خود میریزد، و مردم ایران فقیر و گرسنه و پابرهنه نگاه داشته است. درباره برنامههای عمرانی و نوزده ماده افتخارآمیز انقلاب شاه و مردم و تغذیه رایگان و بهداشت و درمان رایگان و تحصیل رایگان و مسکن رایگان و غیره، هیچگاه گزارشی داده نشد. هر چه بیشتر حزبهای چپ در حکومتهای کشورهای غربی روی کار آمدند، مانند آلمان، هلموت اشمیت حزب سوسیال دمکرات ، در امریکا جیمی کارتر حزب دمکرات، همان اندازه این تبلیغات چپ ایران را در همه رسانهها به چاپ رساندند و در رادیوها و تلویزیونها گفتند در مصاحبهها شکر خورند و آبرو برای ایران و ایرانی باقی نگذاشتند. میتوان گفت که خاینین به ایران در جنگ تبلیغاتی که به راه انداخته بودند ، پیروز شدند. اینان توانستند که خمینی و همدستانش را به عنوان جنبش آزادی بخش مردم ایران که زیر فشار و مصیبت و بدبختی و گدایی و گرسنگی و بیماری و نداری هستند،بفروشند. کار تبلیغات و پروپاگاندا به جایی رسید که بسیاری از ایرانیان همه کارهایی که شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت برای مردم ایران انجام داده بود را تبلیغات دربار نامیدند و دروغهای خمینی را واقعی و حقیقی بر روی چشم نهادند. بهترین نمونه ، آتش زدن سینما رکس در روز ۲۸ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی بود، تکبعلی زاده و همدستانش که از سوی محمد رشیدیان معلم قرآن و محمود ابوالپور دانشجوی دانشگاه نفت و عبدالله لرقبا هموند انجمن اسلامی فرودگاه آبادان برای این کشتار هولناک برگزیده شده بودند، هم اینان کسانی بودند که بنزین هواپیما را به تکبعلی زاده تحویل دادند و خودشان از خامنهای و خمینی دستور داشتند. اما پروپاگاندای خمینی بر حقیقت پیروز شد، همدستان آنان نگذاشتند که علیاحضرت شهبانو به آبادان بروند و این جنایت هولناک را به گردن سازمان اطلاعات و امنیت کشور انداختند.
نمونه دیگر، کشتار ۱۷ شهریور ماه در میدان ژاله میباشد. پروپاگاندا این بود که ارتش ایران ۱۵۰۰۰ تن را در میدان ژاله کشته است. حقیقت این بود که ارتش تیرهای مشقی داشت و اینکه ۶۳ کشته بر جای ماند که بسیاری سربازان ارتش نیز در میان کشته شدگان بودند و تیرها از بامهای خانههای پیرامون میدان کوچک ژاله از سوی تک تیراندازان فلسطینی شلیک شد. بزرگترین دروغ تبلیغاتی که در انقلاب اسلامی پراکنده شد این بود که مردم ایران به پا خاستهاند. این دروغ تبلیغاتی توانست چنان پراکنده شود زیرا که رسانههای همگانی از ۱۵ آبان ماه ۱۳۵۷ خورشیدی دست به اعتصاب زدند و تا روز ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ یعنی شصت روز، یعنی دو ماه تمام این خیانتکاران به ملت و کشور ایران در روزهای سرنوشت ساز ایران اعتصاب کردند. این بدان چم است که روزها و هفتهها و ماههایی که در آن برای سرنوشت مردم و کشور تصمیم گرفته میشد و آنچه که رخ داد برای مردم ایران نوشته نشد، و عمدا این کار انجام شد این خبرنگاران خاین به ایران، دکومانتاسیونی وجود نداشت . شصت روزی که سرنوشت کشور ایران را تعیین کردن. تنها رسانههایی که در این زمان فعال بودند، رسانههای پارسی زبان برون مرز بودند که در دست کنفدراسیون دانشجویان و چپیهای انگلیس و آلمان و آمریکا و فرانسه و دیگر کشورها بود.
نگاهی بیاندازیم به آخرین روزنامه اطلاعات در روز ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۷ خورشیدی. در برگه نخست فرتوری است از یک اتوبوس که آن را آتش زدهاند و در پایین فرتور آمده است: این اتوبوس ساعت ۱۱ امروز خیابان خیام خیابان ورزش آتش زده شد. این یکی از دهها دستگاه وسیله نقلیهای بود که در تظاهرات امروز آتش زده شد. در سمت چپ برگه نخست حجت الاسلام مکارم شیرازی در مصاحبهای گفته است که دولت نظامی با جهاد روبرو خواهد شد. در برگه سوم مصاحبه آورده شده است. حجت الاسلام والمسلمین ناصر مکارم شیرازی روشن ساخت که در چه زمانی حکم جهاد داده خواهد شد و افزود که هر تصمیم و راه حلی باید با موافقت مراجع تقلید بزرگ به ویژه حضرت آیت الله خمینی باشد. تیتر بزرگ در روز ۱۴ آبان ماه برگ نخست زد و خورد خونین نظامیان با مردم تهران و شهرستانها میباشد. این تیتر گمراه کننده بود زیرا که نظامیان را متهم میکند که علیه مردم میجنگند و فرتور اتوبوسی که به آتش کشیده است نشان میدهد کسانی که دهها اتوبوس را آتش زدهاند در این روز، آنان هستند که علیه مردم میجنگند و ارتش در خیابان هاست تا از مردم نگاهبانی کند.
تیتر روزنامه کیهان در این روز ۱۴ آبان ماه کاملا متفاوت است: کیهان مینویسد ۶ ساعت جنگ و گریز خونین در دانشگاه تهران. کیهان از جنگ علیه دانشجویان دانشگاه تهران مینویسد. در کنار آن با حروف کوچکتر مینویسد ۳۰ نقطه تهران به آتش کشیده شده است. یعنی دانشجویان کنفدراسیون ۳۰ نقطه تهران را به آتش کشیدند. خبر مهم دیگر در کیهان این است که سنجابی تا رسیدن به نتیجه کامل در پاریس میماند. در پشت پرده چه میگذرد. سنجابی، انتظام، امینی و مسله تشکیل دولت جدید. دکتر علی امینی نیز گفته است در صورت نخست وزیر شدن مجلس شورای ملی را منحل می کند و دادگاه خلق به جای آن تشکیل میدهد. امینی چند روز پیش از آن به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافته بود که وی حکومت ایتلافی تشکیل دهد به همراه جبهه ملی و هم چنین به قم رفته بوده است و با آیات عظام گفتگو کرده است. اما سنجابی که به پاریس برای پای بوسی خمینی رفته بود که این راه حل را با وی در میان بگذارد، خمینی همه این پیشنهادها را رد کرد. ما از یک سو دانشجویان را داریم به همراه اوباش و اراذل اسلامی به خیابانها فرستاده شدند و ترور و آتش و قتل و تظاهرات را انجام دادند و سبب ترس مردم شدند.
در روزنامه اطلاعات ۱۳ آبان تیتر اصلی این بود که جبهه ملی خواستار تشکیل حکومت است. ۱۴ آبان هیاهو و هرج و مرجی که بر پا شد با تیتر روزنامه اطلاعات بود که جبهه ملی خواستار تشکیل حکومت است. گوش کنید نه دولت بلکه حکومت است یعنی جبهه ملی میخواهد حکومت دیگر به جز حکومت مشروطه شاهنشاهی در ایران برقرار سازد. سنجابی با خمینی در پاریس در باره نوع حکومت گفتگو کرد و کیهان نوشت که خمینی گفته است مخالفانی که با حکومت مذاکره کنند طرد میشوند. آیت الله العظمی (از اینجا خمینی شیخک آیت الله العظمی شد) خواستار رفراندوم شد. در آبان ۵۷ آشکار شد که حکومت مشروطه شاهنشاهی از سوی مخالفانش رد شده است و برنامه خمینی این است که از طریق یک رفراندوم یک حکومت اسلامی در ایران بر پا سازد. خاینینی که میگویند مردم ایران انقلاب کردند یک دروغ بزرگ است. ۱۳ آبان ماه شریف امامی به پیشگاه شاهنشاه باریافت و بدون توضیحی از نخست وزیری کناره گیری کرد. دکتر امینی کوشش کرد که یک دولت ایتلافی با جبهه ملی تشکیل دهد اما جبهه ملی شرایطی گذاشت و گفت که حکومت باید تغییر یابد. و برای تعیین گونه حکومت سنجابی به پاریس رفت و به خمینی گزارش داد و خمینی هر گونه همکاری با دکتر علی امینی را رد کرد . جبهه ملی نیز اعلام داشت که این پیشنهاد را نمیپذیرد زیرا که خمینی با آن موافق نیست.
در روز ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۷ کشور ایران بدون نخست وزیر بود و از ۱۴ آبان ترور و کشتار آدمکشان کنفدراسیون دانشجویی و آدمکشان فلسطینی در ایران به راه افتاد. روزنامههای خاین از ۱۴ آبان ماه اعتصاب کردند و مردم ایران و حکومت مشروطه شاهنشاهی و شاهنشاه ایران و قانون اساسی مشروطه را در این روزهای بحرانی به دست پروپاگاند رسانههای خارجی که در دست دشمنان ایران همان چپیها بود سپردند.
روزی که روشن شد شاهنشاه آریامهر ایران را ترک خواهند کرد، همان روز ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ روزنامهها دوباره کارشان را از سر گرفتند و شروع به تبلیغات علیه شاه وملت کردند وبرای ورود خمینی مرثیه خواند ند و از یک ملای هندی برای ایرانیان امام ساختند. کیهان با تیتر بسیار درشت نوشت که پیام امام خمینی برای پایان اعتصاب مطبوعات یعنی اعتصاب روزنامهها با خمینی پیشتر در میان گذاشته بود و با همدستی یکدیگر شصت روز منبع اصلی خبر برای مردم ایران به برنامههای پارسی زبان بی بی سی و سدای امریکا و دویچه وله شد. خمینی بود که تصمیم میگرفت که مردم ایران چه خبرهایی را بشنوند. در این شصت روز دولت رسانهای نداشت که پیامی به مردم ایران برساند. دو ماه پروپاگاندا کار خود را کرد یعنی مردم گوش به فرمان خمینی شدند و قولهایی که داد و پولهایی که به در خانهها روزانه تحویل داده میشود و همه چیز زندگی رایگان است و تنها با حکومت اسلامی است که عدالت برقرار میشود و این یاوه گوییها. برای اینکه خمینی را فیگوری معتبرتر و آسمانی نشان دهند، خمینی را امام خواندند. با این نامگذاری خمینی را به درجهای بالاتر از مقام شاه برساند و چنین کردند که وقتی امام بیاید به شاه نیازی نیست که نخست وزیر را برگزیند بلکه امام میتواند نخست وزیر را انتخاب کند که همه زد و بندها انجام شده بود. با امامگذاری روشن شد که دیگر آیت اللهها و آیت الله العظمی همه زیر مقام امام قراردارند. در این زمان دیگر آرشیتکتور حکومت نوین دیده میشد. در راس حکومت اسلامی، خمینی قرارداشت، او همه خویشکاریهای شاه ایران که در قانون اساسی مشروطه آمده بود را برای خود برداشت. پس از آن عنوان « رهبر » به خمینی داده شد.
در روز ۱۶ دی ماه کیهان و اطلاعات فرتور خمینی را در برگ نخست آوردند به جای شاهنشاه ایران و در روزنامه اطلاعات نوشتند با فرتوری از خمینی دروغ بزرگ قرن را نوشتند که انقلاب مردم ایران در آستانه پیروزی است. اینجا همان دروغ بزرگ که مردم ایران انقلاب کردند را میبینیم که انقلاب مردم ایران، همه ما میدانیم مردم ایران انقلاب نکردند، آنچه در ایران گذشت توطیه اسلامیون و جبهه ملی و کمونیست و تودهای و همه دولتهای چپی که در آن زمان روی کار بودند و پشتیبان و عاشق خمینی شدند و جمهوری اسلامی را روی سرشان گذاشتند تا به امروز.
جالب توجه است که در این نخستین روزنامه پس از شصت روز اعتصاب جبهه ملی ۱۷ دی ماه روز کشف حجاب را به عزای عمومی خواند و زنان را دعوت کرد که با چادر سیاه به خیابانها بیایند. خمینی هنوز به ایران پای کثیفش را نگذاشته که زنان ایران قربانی ورود این جاسوس هندی شدند. جبهه ملی کماکان در ایران دایر است و دست در دست با جمهوری اسلامی کار میکند.
یاد آور میشویم در این دو ماهی که ژنرال ازهاری نخست وزیر شد و کوشش کرد که کشور را آرام سازد، روزنامهای نبود که خبرگزاری کند. ژنرال غلامرضا ازهاری در روز ۱ آذر ماه ۱۳۵۷ از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت و در روز ۱۰ دی ماه از نخست وزیری کناره گرفت.
در روز ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ سندیکای روزنامه نگاران پیامی در روزنامهها به چاپ رساند که از همان جمله نخستش دروغ بود با خواندن این پیام شرم آور، میبینیم که نوشتار ساختگی است و به کارهای دولت ازهاری اشاره میکند. اعتصاب روزنامه نگاران دو هفته پیش ا زاینکه ازهاری نخست وزیر شود آغاز شده بود. اینکه روزنامه نگاران از خمینی دستور گرفته بودند که اعتصاب کنند. پس از آنکه روزنامهها دوباره چاپ شدند، یک بار تنها فرتور شاهنشاه در روزنامه کیهان و اطلاعات پدیدار شد و آن روز ۲۶ دی ماه بود که شاهنشاه ایران، آریامهر ایران، ایران را ترک کردند. این همان روزی بود که شاپور بختیار از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت.
اینکه خبرنگاران و نویسندگان در ایران شصت روز اعتصاب کردند، در واقع زمانی که کشور در بحران است، زمانی طلایی برای خبرنگاران باشد تا خبررسانی کنند، به جای اینکه دولت را پشتیبان باشند، همدست دشمنان ایران شدند تا حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را براندازند. در پایان مردم ایران باور کردند که یک حکومت اسلامی یعنی آزادی بیشتر و عدالت بیشتر و پول بیشتر. امروز میدانیم که همه قولهای خمینی دروغی بیش نبود و حکومت اسلامی یعنی دیکتاتوری، فقر و مرگ
جاوید شاه - پاینده ایران - برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران و در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران