مصاحبه رادیو تلویزیونی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با رسانههای همگانی و رادیو تلویزیون در هلسینکی ۶ تیر ماه ۱۳۴۹
مصاحبه رادیو تلویزیونی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با رسانههای همگانی و رادیو تلویزیون در هلسینکی ۶ تیر ماه ۱۳۴۹
طرح موزه شیراز
طرحهای مربوط به تأسیس یک موزه جدید در شیراز تهیه شدهاست و به زودی به ما تسلیم خواهدشد. امیدوارم کارهای مربوط به آن هر چه زودتر شروع شود.
عراق و کردها
مناسبات ما با دولت عراق در حال حاضر متأسفانه زیاد خوب نیست، زیرا ما قراردادی را که میراث رژیم استعماری انگلیس بود و در سال ۱۹۳۷ به ما تحمیل شدهبود، محکوم کردیم. البته در زمانی که هیچ کس جز انگلستان قدرت دریایی در آن منطقه نداشت و عراق تحتالحمایه انگلستان بود، ما در آن هنگام مستقل بودیم. با این حال سر نخ دست انگلستان بود و راه آبی بینالمللی را که به (شطالعرب) موسوم است، کنترل میکردند. قراردادی که به ما تحمیل شد، یک قرارداد یکجانبه بود و اکنون که استعمار در جهان رو به زوال نهاده تمام آثار و خصوصیات آن نیز باید از میان برود. آنچه ما میخواهیم یک ترتیب متناسب و منطبق با مقررات و موازین بینالمللی است. مثلاً همان مقرراتی که در مورد کشتیرانی در رودخانههای راین و دانوب و یا در مورد هر رودخانه مرزی میان دو کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی معمول است.
درمورد مسئله کردها، ما علاقه خود را نسبت به کردها پنهان نمیکنیم، زیرا آنها با ما از یک نژادند. آنها از اصیلترین نژاد آریایی هستند. همان نژادی که ما به آن تعلق داریم. البته این گفته به هیچ وجه نباید به منزله تمایلات نژادپرستی تلقی شود. من این را گفتم تا معلوم شود که چرا ما علاقه بیشتری نسبت به کردها داریم. ما به یک زبان صحبت میکنیم و اصل کردها بدون تردید ایرانی است. بیش از یکمیلیونونیم کرد در کشور ما زندگی میکنند و آنها خانوادهها و بستگانی در آن سوی مرز دارند. بنابراین تمایلی که ما نسبت به کردها داریم یک امر کاملاً عادی و طبیعی است.
اوضاع خاورمیانه
نظر من در مورد خاورمیانه عربی از تاریخ هفتم ژوئن تا کنون هیچ گونه تغییری نکردهاست. به خاطر دارم که در یک توقف کوتاه در آنکارا هنگامی که از پاریس مراجعت میکردم، گفتم که دوران تسخیر نظامی در قلمرو دیگران به سر آمدهاست و ما نمیتوانیم تصرف قلمرو یک کشور را به وسیله کشور دیگر با توسل به زور قبول کنیم. در عین حال همه ما موجودیت اسرائیل را به عنوان یک کشور مستقل قبول داریم و اسرائیل هم باید در پناه امنیت زندگی کند. از این رو ما همواره از قطعنامه ۲۲ نوامبر سازمان ملل پشتیبانی کردهایم و هنوز هم معتقدیم که این تنها راه حل مسئله است. اکنون چنین پیدا است که با توافق چهار دولت و به خصوص دولتهای بزرگ، فرصت بهتری برای اجرای آن قطعنامه پدید آمدهاست، ولی هرگاه این امر صورت نگیرد، اوضاع بسیار تیره خواهدشد و راه درازی با تمام عواقب نامطلوب آن در پیش خواهدبود. بدیهی است که ما به عنوان یک کشور مسلمان نسبت به اعراب و به خصوص اعرابی که قلمرو آنها اشغال شدهاست، احساس همدردی داریم. این آرزوی من است که راه حلی از طریق سازمان ملل متحد برای این مسئله پیدا شود.
همزیستی با کشورهای شرق و غرب
ما در گذشته برای ادامه حیات خود میان شرق و غرب مشکلاتی داشتیم، تا آنکه سیاست خارجی مستقلی اتخاذ کردیم.
مشکلات شاید از آن جهت بود که ما قدرت کافی نداشتیم و شاید اجتماع ما مانند امروز یک اجتماع مترقی نبود. اجتماعی که اکنون مصالح خود را به خوبی میشناسد و ما قدرت آن را داریم که سیاست ملی خود را در امور خارجی اجرا کنیم. هدف اصلی و اساسی سیاست ملی ما خدمت به منافع کشور است. در عین حال ما خواستار آن هستیم که مناسبات دوستانه متقابل با تمام کشورهایی که خواهان چنین روابطی هستند داشته باشیم، خواه این کشورها در شرق باشند و خواه در غرب، ما اهمیتی به سیستم حکومتی رژیم آنها نمیدهیم. ما میخواهیم با تمام کشورهای جهان همکاری کنیم، البته در صورتی که آنها خواستار همکاری با ما باشند. بنابراین معتقدم ما به مرحلهای رسیدهایم که امکانات کامل برای برقرار کردن این گونه مناسبات با هر یک از کشورهای جهان داریم و شاید تنها راه ممکن برای کشورهای گیتی نیز جز این نباشد که با هم در نهایت هماهنگی و تفاهم زندگی کنند.
خروج نیروهای انگلیس از خلیج فارس
ما نظر خود را درباره لزوم خروج نیروهای انگلستان از خلیج فارس با کمال صراحت بیان کرده و گفتهایم که دوران استعمار سپری شدهاست. اصولاً معلوم نیست که یک کشور به استناد کدام حق بخواهد در کشور دیگری بماند، مگر آنکه از آن کشور خواسته باشند و یا طبق منشور ملل متحد عمل شدهباشد. در ماده ۵۱ منشور ملل متحد امکان همکاریهای منطقهای و پیمانهای دفاعی پیشبینی شدهاست. بنابراین مسئله این است که انگلستان نمیتواند خود در این مورد تصمیم بگیرد که در آن منطقه بماند، زیرا این امر مغایر با منشور ملل متحد است و یک روش استعماری است. اما اگر کشوری باشد که رسماً از انگلستان یا دیگران دعوت کند که به کمک آن بروند آن وقت موضوع دیگری است، ولی معلوم نیست که چرا باید چنین کاری بشود، زیرا آنها متوجه خواهندشد که هیچ کاری بشود، زیرا آنها متوجه خواهندشد که هیچ کشوری نمیتواند خود را برخلاف اراده مردم به آنها تحمیل کند.
مبارزه با بیسوادی
همان طور که میدانید بیسوادی یک بلا و آفت جهانی است. اکنون بیش از یکمیلیارد بیسواد در سراسر جهان وجود دارد و این واقعاً موجب شرمندگی است که ما در سال ۱۹۷۰ با یک چنین مسئلهای روبهرو باشیم.
در کشور ما نیز هنگامی که مبارزه با بیسوادی را آغاز کردیم وضع به همین منوال بود. برای تسریع این مبارزه ما سازمانی به وجود آوردیم که آن را سپاه دانش مینامیم. افراد این سپاه عبارتند از جوانانی که میبایست در ارتش خدمت کنند. این جوانان ضمن گذراندن یک دوره شش ماهه و آموختن تعلیمات گوناگون به عنوان معلم مدرسه، به دورافتادهترین مناطق کشور و به روستاها فرستاده میشوند و مدت هجده ماه بقیه را در آنجا خدمت میکنند. حتی دختران جوان ما باید مدت دو سال خدمت کنند، اما ما آن را خدمت نظامی نمینامیم، بلکه آن را دو سال خدمت به اجتماع میخوانیم. آنها نیز پس از گذراندن یک دوره شش ماهه به عنوان معلم مدرسه برای مدت هجده ماه به منظور مبارزه با بیسوادی به روستاها اعزام میشوند. ما دو سپاه دیگر نیز داریم. سپاه بهداشت و سپاه ترویج و آبادانی گه در آنها نیز پسران و دختران جوان خدمت میکنند.
اصلاحات ارضی
اصلاحات ارضی در ایران سه مرحله داشتهاست. من از مرحله اول که با تقسیم املاک سلطنتی این اصلاحات را آغاز کردم سخن نمیگویم، چون سایر مالکان از عمل من پیروی نکردند و ما ناچار شدیم قانونی برای این کار به وجود آوریم. اولین مرحله عبارت از این بود که یک نفر نمیتوانست مالک بیش از یک دهکده باشد. از این رو املاک اضافی او به نسبت زمینهایی که زارعین سابق روی آنها کار میکردند بین آنها تقسیم شد.
مرحله دوم عبارت از این بود که تعداد قطعات متعلق به یک شخص محدود شود و این تعداد قطعات بر حسب اینکه منطقه مورد تقسیم خشک یا بارانی بود تفاوت میکرد. مرحله سوم هنگامی آغاز شد که مالکین در زمینهایی که برای آنها باقی میماند نمیتوانستند مانند سابق با کشاورزان کار کنند، زیرا روستای مجاور آنها تقسیم شدهبود و تمام کشاورزان به صورت مالکان تازه درآمد بودند. این مرحله موقعی به وجود آمد که ما همه اراضی را گرفتیم و اینک هیچ گونه مالکی که عدهای کشاورز برای او کار کنند، در کشور ما وجود ندارد.
تنها مالکانی که در کشور باقی ماندهاند عبارتند از کسانی که روی زمینهای بکر با استفاده از ماشینآلات کشاورزی و استخدام کارگر مشغول کارند. روابط ارباب و رعیت در کشور ما به کلی از بین رفتهاست. با اصلاحات ارضی که ما کردهایم اکنون هر کسی زمین را برای خودش میکارد. به علاوه به دنبال پایاندادن به سیستم قدیمی کشاورزی، اقدام به ایجاد واحدهای اقتصادی جدید کشاورزی کردهایم. برای اینکه شما دارای واحدهای اقتصادی کشاورزی باشید، باید حداقل زمین را برای استفاده از ماشینآلات کشاورزی در اختیار داشته باشید. اما برای جلوگیری از به وجود آمدن مالکان بزرگ آنچه که ما میکنیم، این است که با ایجاد شرکتهای تعاونی را تشویق میکنیم، و یا آنکه شرکتهای سهامی زراعی را به وجود میآوریم. در این شرکتها تمام کسانی که اسناد مالکیت این املاک تازه را دریافت داشتهاند، با زمینهای خود وارد شرکت میشوند و به جای اراضیشان سهام دریافت میکنند. پس از دریافت سهام زمین در مالکیت آنها باقی میماند. ضمناً آنها نمیتوانند زمین جدید بخرند و یا زمین را بفروشند. آنها فقط میتوانند سهام را خرید و فروش کنند و این خرید و فروش منحصراً میان سهامداران عملی میشود و هیچ کس از خارج نمیتواند وارد شرکت شود و سهام را خریداری کند. اگر کسی درگذشت، وارثان او وارث زمین نیستند، بلکه آنها وارث سهام خواهندبود.
بنابراین شرکت در ابتدا با سههزار، چهارهزار، پنجهزار هکتار زمین تشکیل میشود و شرکت دستنخورده باقی میماند و با در اختیار داشتن این مقدار زمین میتوان طرحهای پنجساله، دهساله و پانزدهساله تهیه کرد تا بتوان حداکثر بهره را از زمین برداشت. این سیستمی است که ما طرح آن را ریختهایم و شاید با سایر سیستمهایی که وجود دارد تفاوت داشته باشد. این نوعی مالکیت است که در عین حال هم انفرادی است و هم جمعی. در این سیستم میتوان بدون اینکه مالک بزرگی وجود داشته باشد، در یک واحد وسیع مشغول کشاورزی شد. در پایان سال کشاورزان به نسبت سهام خود سود دریافت میکنند و به علاوه دستمزد کارهایشان را نیز میگیرند.
روابط ایران و فنلاند
اظهار نظر درباره جنبههای عملی و مثبت در روابط ایران و فنلاند مستلزم مطالعه است، اما من خوشوقت میشوم که روابطمان را با فنلاند و فنلاندیها که همیشه دوستانه بودهاست، توسعه بدهیم. بدون شک زمینههای زیادی وجود دارد که ما میتوانیم با هماهنگی در آنها، با یکدیگر همکاری کنیم. شاید یکی از اقدامات سودمند در این مورد آن باشد که هیأتهایی از کارشناسان فنلاندی به کشور ما اعزام شوند، تا در محل تمام امکانات همکاری میان دو کشور را ببینند.
فروش نفت تا پای پمپ بنزین
مناسبات آینده میان کشورهایی که صاحب ذخایر نفتی هستند و شرکتهایی که نفت استخراج میکنند باید به آنجا برسد که شرکتها، نفتکشهای خود را بفرستند که نفت بخرند و بروند، ولی امیدواری ما از این هم بیشتر است. ما سعی خواهیم کرد که در پالایشگاههای خارج از کشور خود سهیم شویم و در بازار فروش کشورهای دیگر شرکت کنیم، حتی از این هم جلوتر برویم و تا مرحلۀ فروش نفت در پمپهای بنزین شرکت داشته باشیم. ما به خوبی میتوانیم این کار را انجام بدهیم، زیرا اطلاعات لازم را داریم و از وجود کارشناسان شایسته برخورداریم. هر سال که میگذرد تعداد افرادی که میتواند این امور را انجام دهند، در کشور ما بیشتر میشود. من امیدوارم دیگران نیز بتوانند این کار را انجام دهند، ولی شاید مدتی طول بکشد تا آنها بتوانند بدین مرحله برسند.
و اما در مورد تنظیم قیمت نفت در بازارهای جهان، این مسئلهای است که به مبادلات دو جانبه میان تولیدکنندگان و مشتریان مربوط است. اگر ما در صدد برآییم که قیمت نفت را به طور غیر طبیعی بالا ببریم، هزینه تولید در کشورهای صنعتی بیشتر خواهدشد و آنگاه ما به نوبه خود مجبور خواهیم شد که مبلغ بیشتری برای خرید نیازمندیهای خود بپردازیم. سبک و سیاق اقتصاد جهان چنین است، ولی من معتقدم که برای ما بهترین کار آن است که هر چه کمتر نفت خام صادر کنیم و در عوض نفت خام را در کشور خود به تولیدات پتروشیمی تبدیل نماییم. با فروش و صدور این گونه تولیدات ممکن است درآمد ما پنجاه برابر شود. همچنین در این صورت مشاغل بیشتری برای مردم ایجاد خواهدشد و ذخایر ما به مراتب بیشتر دوام خواهدکرد. به طور کلی مزایای این امر کاملاً روشن است، ولی شاید برای سایر کشورها بهترین راه آن باشد که برای مدت طولانیتری به فروش نفت خام ادامه دهند.
برای حفظ منافع کشورهای تولیدکننده نفت، ما سازمانی داریم که به اوپک معروف است و مرکز آن در وین است. در این سازمان ما به طور مرتب جلساتی تشکیل میدهیم و بهترین راه تأمین منافع کشورهای عضو را بررسی میکنیم. اوپک هم اکنون در الجزایر تشکیل جلسه داده و مذاکراتی در آنجا در جریان است.
توسعه روابط ایران و رومانی
درباره روابط ایران و رومانی باید بگویم که ما از چندین سال پیش با رومانی مناسبات دوستانهای داشتهایم و این منطبق با همان اصلی است که قبلاً بیان کردم. ما قطع نظر از رژیم رومانی با این کشور روابط حسنه نزدیک و تقریباً پر دامنهای برقرار کردهایم و اکنون نیز درباره توسعه بیشتر این مناسبات بررسی و مطالعه خواهیم کرد، این امر ادامه سیاست گذشته ما است.