مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ آبان ۱۲۹۴ نشست ۷۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سوم | تصمیمهای مجلس | درگاه انقلاب مشروطه |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سوم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ آبان ۱۲۹۴ نشست ۷۸
جلسه ۷۸
صورت مشروح مجلس روز سه شنبه بیست و هشتم شهر ذی حجه ۱۳۳۳
مجلس یک ساعت و نیم قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل و صورت مجلس روز شنبه بیستم قرائت شد.
غائبین با اجازه ـ آقایان عدل الملک ـ سلیمان میرزا ـ ادیب السلطنه ـ میرزا محمد علی خان نماینده همدان ارباب کیخسرو.
غائبین بدون اجازه ـ آقایان.. ناصر الا سالم صدر المالک ـ صدر الملک ـ حاج شیخ محمد حسن یزدی ـ حاج سید اسد الله قزوین ـ دکتر لقمان محمد هاشم میرزا مریض ـ شریعتمدار.
رئیس ـ در صورت مجلس ملاحظاتی هست یا نیست؟ (اظهاری نشد) چون ایرادی نیست صورت مجلس تصویب شد در جلسه قبل آقای حاج شیخ محمد حسن گروسی راجع به نطقی که روز سه شنبه کردهاند بیاناتی فرمودند چون بعضی از کلمات نطق ایشان را بعضی آقایان درست نشنیده بودند و اشتباهی حاصل شده بود این است که برای رفع شبعه مضمون نطق ایشان را بنده در اینجا تکرار میکنم مضمون نطق ایشان این بود که در ماده پنجم قانون قشون گیری راجع به یک از شرایط سربازی دلائلی اقامه کرده و به واسطه سوء انتخاب مثل بیان مطلب مستحسن نشد از بابت ایشان اظهار تاسف کردند بنده لازم دیدم مضمون نطق ایشان را تکرار کنم تا اگر بعضی کلمات آن شنیده نشد ه بود اشتباهی حاصل شده است رفع شبهه بشود دستور امروز بقیه شور دوم قانون قشون گیری است در ماده نهم که به کمیسیون ارجاع شده بود و یک ماده الحاقیه که خود آقای مخبر پیشنهاد کرده بودند و کمیسیون تصویب نموده است باید مذاکرات بشود.
(ماده نهم به مضمون ذیل قرائت شد).
- ماده نهم ـ تعین افراد قشون هر محلی مطابق بنیچه به عمل خواهد آمد به این ترتیب که مامورین سرباز گیری و اشخاص پادار محل را که دارای شرایط سربازی هستند حاضر مینمایند و هر گاه عده ایشان مساوی عده لازمه است تمام آن افراد مکلف به دخول در خدمت نظامی خواهند بود و اگر عده ایشان بیشتر باشد عده لازمه با قرعه معین خواهد شد.
آقای سید فاضل ـ این ماده نهم که پیشنهاد شده باز از دو جهت نقص دارد یکی مسئله پاداری که به همان حال سابق باقی مانده و ضابطی از برای پاداری معلوم نشده است و دیگری اینکه (دارای شرایط) که در اینجا نشوته شده باید تصریح شود که مطابق شرایط ماه پنجم خواهد بود و الا بعضی شرایط هستد که در نظام نامه وزارت جنگ نوشته میشود و مامورین سرباز گیری بخواند موافق آن شرایط اخذ سرباز کنند و به این واسطه قهرا مردم دچار تطبیق خواهند شد و تبصره هم در باب پاداری پیشنهاد کردهام تقدیم میکنم.
حاج شیخ محمد حسن ـ عرض میکنم راجع به تجدید پاداری نظر به اینکه مصادیق مختلف متکثره دارد ممکن است هر محلی نسبت به محل دیگری در موردی پادار شمرده شود و در مورد دیگر جزو پادار محسوب نشود مثلا بعضی از دهات همین قدر که یک کسی زراعتش رد زمین باشد بدون اینکه آب یا ملکی داشته باشد آو را پادار می گویند و بعضی جاهای دیگر هست که اگر یک اندازه هم ملک داشته باشد پادار محسوب نمیشود پس این پادار مفهومی است از مفاهیم عرفیه که اهالی هر محلی نسبت به خود آن محل پادار و غیر پادار را از هم تشخیص میدهند و لازم نیست ما آن را تجدید کنیم که اسباب اشکال بیشتر فراهم شود این یک مسئله اما مسئله دیگر که اختیار به مامورین وزارت جنگ داده شده است به عقیده بنده نظر به ماده اول این قانون که به تصویب مجلس رسید لازم است این اختیار داده شود بنده مضمون ماده اول را عرض میکنم و بعد از آن تطبیق میکنم که ببینم آیا مامورین وزارت جنگ داده شده است به عقیده بنده نظر به ماده اول بانی قان قانون که به تصویب مجلس رسید لازم است این اختیار داده شود بنده مضمون ماده اول را عرض میکنم و بعد از تطبیق میکنم که ببینم آیا مامورین وزارت جنگ باید متصدی این امر باشد یا مالکین و هل محل ماه اول مینویسد که اساس قشون گیری دولت ایران بطرز بنیچه (خدمت اجباری خصوصی است) و معلوم است مراد از این ماده این است که دخول در دایره خدمت نظامی اجباری است یعنی نقطه مقابل قشون داوطلبی است که به اختیار خودشان داخل در خدمت میشوند پس وقتی که دخول در دائره خدمت اجباری شد آیا در این صورت ممکن است بگوئیم اهالی مختار باشد و اگر این فقره با ماده اول منافات ندارد چه عیب دارد بگوئید اختیار با مالکین بنیچه و اهالی باشد ولی اگر ما اختیار رابه مالکین ندهیم ممکن است ابتدائی باب کنند و به یک شخص بگوئید فلان مبلغ بست و میدهیم که در موقع گرفتن سرباز حاضر شوی و تو را معرفی کنیم پس وقتی آو را راضی و حاضر کنید دیگر ماده اول مصداق پیدا نکند و اگر بخواهیم اختیار به مالکین و اهالی بدهیم معین اش این است که ماده اول را تصویب کردهایم نسخ میکنیم پس اگر بخواهیم قانونی را که تصویب نمودهایم نسخ نکره باشیم لازمه اش این است که مامورین وزارت جنگ متصدی امر انتخاب سرباز باشند و در موردی که انتخاب میکنند اگر عده آن بقدر کفاف بود آن عده مکلفند داخل در خدمت نظام شوند و اگر عده زیاد تر به قرعه میعن میکند.
مدرس ـ گمان میکنم بعد از آن مذاکراتی که شد کمیسیون اصلاح خیلی خوبی پیشنهاد کرد و الا اینکه این دو جهت را که آقا اظهار داشتند لازم است مراعات شود یکی این که شرایط سرباز گیری را باید معین کنند موافق شرایط ماده پنجم باشد تا ماده مجمل نباشد و یک هم مسئله پادار باید معین شود و اینکه می گویند مصادیق مختلفه دارد بنده عرض میکنم چون مصادیق مختلفه دارد باید معین شود که اسباب زحمت مردم نشود اگر این دو جهت اشکال رفع شود گمان من این است این اصلاحی که شده است خیلی موافق با عدل است و زحمتش برای مردم خیلی کمتر است خوب است آقای مخبر قبول بفرمایند و این دو فقره اصلاح بشود.
مخبر ـ با آن نظریات مختلفی که بین آقایان نمایندگان بود در دفعه دوم که این ماده به کمیسیون برگشت به ین ترتیب اصلاح شد و بنده گمان میکنم همین طوری که میفرمایند این اصلاح بهترین صورتی است که نوشتهاند و هر شکلی که نوشته میشود شاید اسباب گفتگو میشد اما در باب آن ایرداید که آقای مدرس فرمودند که باید موافق شرایط ماده پنج باشد بنده گمان میکنم کمیسیون هم مخالفی نداشته باشد و هیمن طور نوشته شود چون موضوع کمیسیون هم از شرایط سربازی همان شرایط ماه پنجم است و بنده این اصلاح را قبول میکنم اما در باب پاداری بنده و سایر رفقا هر چه زحمت کشیدیم نتوانستیم یک تعریفی و صورتی از برای آن پیدا کنیم به واسطه اینکه پاداری کلیتا در هر ولایت و در هر محل و هر ده بلکه در هر خانواده مفادش تغیر میکند مثلا در بعضی ایلات فقط به داشتن دو شتر که شاید در محل خودش پانصد تومان بیشتر قیمت نداشته باشد آدم را پادار می دانند و در محل دیگر شاید به داشتن پانصد تومان هم پادار نمی دانند چرا که خرجش زیاد تر از دخل اوست و در بعضی جاها هست که سرباز هیچ ندارد ولی یک جزئی زراعتی در زمین دارد و رد موقع برداشتن خرمن یک محصولی خواهد داشت آو را پادار فرض میکنند به این جهت هر چه ملاحظه و دقت ردانی موضوع شد نتوانستیم از برای پاداری یک تبصره و یک صورتی پیدا کنیم که کامل باشد و مجبور شدیم بنظر مامورین سربازگیری واگذار کنیم که در هر محلی مطابق عرف آن محل پا داری و بی پائی سرباز را معلوم کنند.
حاج شیخ حبیب الله ـ در آن پیشنهادی که سابقا بنده کرده بودم مضمونش این بود که ماده نهم این قسم نوشته شو (تعین افراد قشون هر محلی مطابق بنیچه از اشخاصی که دارای شرایط ماده پنجم میباشند به معرفی اهالی محل به عمل خواهد آمد) و در این پیشنهاد تمام قیودی که لازم بود و اسباب زحمت رعایات و بیچارگان میشد برداشته بروم حالا آقایانی آمدهاند و دو قید زیاد کردهاند بند هر چه فکر میکنم علت این دو قید را نمیفهمم زیرا این قیدی که میکند (پادار باشد) برای چیست؟ بند عرض میکنم پاداری را که خود نماینده دولت میگوید من و فقیم هر چه فکر کردیم ندانستیم چه چیز است ما چطور میتوانیم یک همچو قانونی را به خارج بفرسیتم قانون برای خارج است این قانون را باید به خود ملت و رعا یا داد که بدانند و بفهمند چطور شخصی قابل سربازی است بعد از آنکه ما تقریبا بیست روز است فکر میکنیم و نمیفهمیم معنای پاداری را چطور در قانون بنویسیم. مردم چطور ملتفت خواهند شد ذکر الفاظ مجلمه که در قانون صحیح نیست به واسطه اینکه قانون از برای فهمیدن معانیش وضع میشود بعد از انکه معنایش معین و مبین نباشد و ندانند چه چیز است آن وقت این لفظ اسباب دخل کسانی که میخواهد دخل کنند خواهد شد و اسباب زحمت رعایا را فراهم خواهد آورد این یک مقدمه، مقدمه دیگر این است که بنده عرض کردم به معرفی مالکین و اهالی محل سرباز گرفته شود آقایان میفرمایند به اختیار مامورین سربازگیری باشد بنده عرض میکنم دولت غیر از سرباز داری شرایط چیز دیگر که میخواهند بعد از آنکه دولت سرباز دارای شرائط میخواهد هر کس بیاورد بدهد فرق نمیکند دیگر چرا ماده هم از برای دولت یک خرجی میتراشیم و هم اسباب زحمت برای رعایا فراهم بیاوریم معلوم است این ترتیب چه نتیجه سوئی هم از برای ملت و هم از برای دولت خواهد داشت بعضی آقایان فرمودند که شون گیری ایران بطور اجباری خصوصی است مکرر عرض کردهام مرام ما این است که تمام عسگر دولت باشیم و هستیم چیزی که هست این است که به واسطه سوء رفتاری که با عده عسگر میشود مردم میل ندارند عسگر بشوند و اینکه می گویند مجبوری است نه اینکه تمام مردم را مجبور میکنند داخل در خدمت نظام سو شوند بلکه معنای مجبوری این است که نمیشود کسی را به نان داوطلبی داخل در نظام کرد و باید به عنوان اذن دولت داخل کرد و اینکه فرمودند تبانی میشود عرض میکنم چه تبانی میشود؟ دولت غیر از سربازی که دارای شرایط بشد چیز دیگری که نمیخواهد چه تباین بشود و چه نشود هیچ دیگری که نمیخواهد چه تبانی میشود و چه نشود هیچ فرق نمیکند این هم یک مقدمه دیگر اینکه فرمودند یک هیئتی از مامورین دولت کسانی را که قابلیت دارند و دارای شرایط سربازی هستند حاضر میکنند آن وقت قرعه میکشند عرض میکنم چه لازم کرده است که ما به عنوان قرعه داخل این کار شویم زیرا ممکن است از ابتدای دولت اعلان بکند که بقدر بنیچه سرباز میخواهم آن وقت اهل محل خودشان میآیند و اشخاصی را که دارای شرایط لازمه هستند به دولت تسلیم میکنند و محتاج به قرعه نخواهد بود و معلوم است که این ترتتیب چقدر اسباب زحمت برای دولت و ملت خواهد شد و معلوم نیست این قرعه به اسم چه کسانی بیرون خواهد آمد لاحول ولا قوه الا بالله.
مخبر ـ اولا آقای حاج شیخ حبیب الله فرمودند که بنده عرض کردم معین پاداری را نفهمیدم و جمعی دیگر هم نفهمید ند بنده گمان میکنم هیچ همچو عرضی نکردهام بلکه عرض کردم که ما نمیتوانیم معین پاداری را در این قانون معی نکنیم و الا ما بخوبی فهمیدهایم شاید خودشان ملتفت نشدهاند و سوء تعبیر میفرمایند بنده عرض کردم در قانون نمیشود این مسئله را معلوم کرده و حدودی را برای پاداری معین نمود اینکه فرمودند به معرفی مالک باشد بنده خیلی خوب می دانم که تعضی مالکین هستند همان طوری که تمام اختیار رعیت بیچاره بد بخت را در دست میگیرند تعین سرباز را هم خودشان میخواهند در درست بگیرند چطور ممکن است یک نفر مالک که یک ملکی و زمینی دارد میتواند بخوبی معین کند کی باید سرباز شود و کی نباید سرباز شود این اختیاری را که ایشان نمیخواهند به وزارت جنگ داده شود بنده بطریق اولی حاضر نیستم به یک نفر مالک داده شود باید سرباز بدهند سه صورت ممکن است پیدا کند یعنی آن محل و آن ده یا ملاک کل دارد با یا مالک جزء دارد یا بکلی خورده مالک است اگر خورده مالک است همان طور که آقایان تصدیق دارند هیچ زحمتی ندارد و بطوری که در بنیچه ذکر شده سرباز را حاضر میکنند و مامورین سربازی گیری که آن عده را میگیرند و تکلیفش معلوم است اما اگر مالک جزء داشته باشد لازم به عرض نمی دانم و بخانتی به موقع است معرفی سرباز را به مالکین و اگذار کنیم اما اگر مالک کل هم داشته باشد آن هم به یک صورت دیگر دارد یعین رعیا میان خودشان را روی گاو بندی یک ترتتیب مرتب میکنند سرباز به مالک داده شود.
مؤید الا سلام ـ چون لفظ پاداری مصادیق خیلی مختلفه دارد تا تعین نشود ما چه معنی از او اراده کردهایم معلوم نیست چه قسم باید رأی بدهیم اگر کمیسیون میتواند لفظ پادار را معین کندی بنویسند تا ما هم بدانیم و اگر نمیتواند معین کند لفظ (پاداری) را بر دارند یعنی اگر میتوانند یک معین برایش معین کنند که ما بفهمیم و رأی بدهیم خیلی خوب ولی اگر نمیتوانند معین کنند چیزی را که نمیتوانند میعن کنند ما چطور میتوانیم رأی بدهیم.
حاج عز الممالک ـ بنده که اجازه خواستم برای موافقت با اساس این ماده بود که الحمد الله بعضی از آقایان اظهار مساعدت کردن و نظریات آنها موافق این راپورت شده است فقط آقای حاج شیخ حبیب الله در زمینه قدیم مخالفت کردن و لازم است یک توضیحی خدمت ایشان عرض کنم اولا اینکه فرمودند چون معینی پادار را نمی دانم نباید در اینجا نوشته به عقیده بنده نمیشود گفت همه معین پادار را نمی دانند چون آقا خودشان نمی دانند قدری اشتباه کردهاند و الا خیلیها می دانند معین پاداری چیست؟ چیزی که گفته شده این بود که در قانون نمیشود آو را تفسیر کرد نه اینکه معلوم نیست در هر جا که لفظ پادار گفته شود اسم مالک هم رعیت هم سرباز گیر همه می دانند چه چیز است و یک چیز است و یک چیز واضحی است و محل اشکال نیست اما نمیشود حاله آن را تصریح بکنیم بگوئیم ده تومان یا فلان قدر مالک یا فلان قدر زراعت داشته باشد نمیشود یک میزانی محدود گرد و در این نقطه نظر گفته شد که نمیشود (پادار) را تفسیر کرد و لا یک چیز معمول محل است و همه می دانند چه چیز است عمده نظری که آقای حاج شیخ حبیب الله مخالفت کردند به آن نظر پیشنهاد کردن مالک یا صاحب بنیچه بود در این مسئله سابقا خیلی مباحثه شده و امروز هم که بنده در کمیسیون بودم در اینجا مطلب روشن شده تمام اشکالات از دو نقطه نظر بود یک عده اشخاصی بودند میخواستند اختیار را به دولت بدهند که دولت هر سربازی را میخواهد بگیرد و یک عده دیگر میخواستند اختیار تعین سرباز را به دست مالک بدهند و هیچ یک از ین دو نقطه نظر رفع آن اختلافی را که آقایان داشتند نمیکنند و به عقیده بنده لازم نیست توضیحات مفصلی در این خصوص داده شود به واسطه اینکه مطلب تا اندازه روشن شده آن اشکالی را که تصور میکردیم در گرفتن سرباز حاصل میشود چه اختیار را به دولت یعنی به مامورین سرباز گیری میدادیم و چه به مالک میدادیم آن اشکال وارد بود و همین طور که آقای مخبر توضیح دادن هیچ نمی وشد گفت چون اخلاق مامورین بد است حق را به مالک بدهیم زیرا ممکن است مالک هم یک کسی که میخواهد از شرش خلاص شود معرفی کند به جهت اینکه شاید این شخص یک آدم شریری بوده است یا اینکه یک زندگانی دارد و مالک میخواهد از دست آو بگیرد آن وقت آو را بدست مامورین سرباز گیری میدهد و همین طور ممکن است هزار جور معایب دیگر داشته باشد و همانطور که ما تصور میکردیم شاید مامور وزارت جنگ یک حاجی زاده را برای سربازی میگیرد همان طور ممکن است مالک هم به یک جهتی همان حاجی زاده را معرفی کند پس حق این است که قائل شویم اشخاصی که در بنیچه دارای شرایط سربازی هستند سرباز شوند آن وقت دیگر نه مالکم میتواند یک نفری را از سربازی معاف کند نه مامور سربازگیری میتواند یک شخصی را معاف کند د و دیگری را عوض آو بگیرد در اینجا ابدا ما اختیار را به هیچ کس ندادهایم پیشنهادی هم که آقای مدرس فرمودند و آقای مخبر قبول نمودند مقصود همان بود که هر کس دارای شرایط سربازی است داخل نظام شود منتهی اگر عده زیاد شد قرعه کشیده میشود بسته به اقبال است هر کس بقرعه معین شد باید داخل در خدمت شود پس این ماده که حالا نوشته شده است امید است که آقایان رأی بدهند برای رفع اختلاف بهترین طریق است که مه اختیار به مالک و نه به مامورین دولت داده شد.
رئیس ـ مذکرات گویا کافی است، چهار فقه اصلاح رسیده است قرائت میشود رأی میگیریم.
(اول پیشنهادی آقای سید فاضل به مضمون ذیل قرائت شد).
- بنده پیشنهاد میکنم که تبصره ذیل به ماده نهم محلق شود ـ تبصره مراد از پادار آن است که اقلا سرباز دارای معادل پنجاه تومان اعم از منقول و غیر منقول بوده باشد.
پیشنهاد آقای مدرس.
بنده پیشنهاد میکنم که بعد از ماده نهم نوشته شود ـ تبصره ـ پادار کسی است که اقلا دارای پنجاه تومان علاقه در محل باشد.
(پیشنهاد حاج سید رضا فیروز آبادی).
- بنده پیشنهاد میکنم که پاداری را تفسیر نمایند با اینکه اهل محل آو را پادار بگویند.
(پیشنهاد آقای مؤید السلام).
بنده پیشنهاد میکنیم لفظ پادار از ماده نهم حذف شد.
رئیس ـ پیشنهاد آقای سید فاضل و آقای مدرس یکی است.
معاون وزارت جنگ ـ وزارت جنگ با این دو فقره پیشنهاد موافقت ندارد.
رئیس ـ با پیشنهاد آقای سید فاضل و آقای مدرس؟.
معاون وزارت جنگ ـ بلی.
رئیس ـ آقای، آقا سید فاضل توضیحی دارید بفرمائید.
آقای سید فاضل ـ گمان میکنم محتاج به توضیح نیست ولو اینکه پادار از مفاهیم است که از کثرت وضوح نمیشود معین برای آن معین کرد مع هذا چون در جا هائی که سرباز میدهند قهرا تفسیر پادار مختلف است بده خواستم اقل ضابطی که اول درجه آن باشد در قانون ذکر و مراعات بنده بشد که اقل ضابطش به این است که داری پنجاه توان از منقول یا احشام یا خانه باشد.
رئیس ـ آقای مدرس هم توضیح دارند.
مدرس ـ خیر همان است که فرمودند.
معاون وزارت جنگ ـ توضیحاتی که آقایان در خصوص پاداری دادند بنده ناچارم باز هم توضیحاتی به دهم نظر به استطاعت ملک و محل پاداری تغیر میکند یک جائی هست که یکی بیست تومان دارد و پادار است و یک جان دیگر هست که با پانصد تومان هم پادار نیست مثلا اگر بخواهیم معین برای پاداری معین کنیم آن وقت پسر فلان حاجی یا پسر فلان سربند که تمام سربازی دارد خودش دارای یک شاهی نیست و پدرش دارای همه چیز است میآید می گوید چو چون پادار نیستم نباید سرباز شوم در صورتی که محل آن را پادار می داند به جهت اینکه پدر و کس و کارش معتبر ند به این جهت نمیتوانم در این قانون حدی برای پاداری تعین کنیم اگر بخواهیم برای پاداری حدی میعن کنم باید بگوئیم اقلا دویست تومان اعتبار داشته باشد برای اینکه در مدت دو سال خدمت تقریبا دولت دویست تومان خرج او میکند پس بهتر است که هیچ تفسیری برای پاداری قائل نشویم و به همان عرف محل واگذار کنیم.
رئیس ـ آقای مخبر پیشنهاد آقایان را قبول دارند؟
مخبر ـ خیر بنده هم همان عللی که عرض کردم قبول نخوام کرد.
رئیس ـ پس باید رأی بگیریم آقایانی که اصلاح آقا سید فاضل یعنی تبصره را که آقا سید فاضل پیشنهاد نمودهاند قابل توجه می داند قیام نماند.
(عده قلیلی قیام نمودند.)
رئیس ـ قابل توجه نشد رأی میگیریم به ماده نهم.
آقای سید فاضل ـ مطابق شرایط ماده پنج اضافه شد.
رئیس ـ بلی مجددا قرائت میشود.
(مجدا ماده مزبور با اضافه جمله (موافق ماده پنجم) بعد از لفظ شرائط قرائت شد).
رئیس ـ رأی میگیریم به ماده نهم به ترتیبی که قرائت شد آقایان که این ماده را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(عده کثیری قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب شد ـ دو فقره پیشنهاد دیگر مانده است یکی پیشنهاد آقای فیروز آبادی و دیگری پیشنهاد آقای شیخ یحیی باید رأی گرفته شود.
مؤید السلام ـ پیشنهاد راجع ببنده است بنده پیشنهاد خودم را پس میگیرم.
رئیس ـ پیشنهاد آقای فیروز آبادی را عرض کردم.
(مجددا به مضمون سابق قرائت شد).
رئیس ـ توضیح بدهند؟
حاج سید رضا ـ چون محلها مختلف است یعنی بعضی جاها هست که اگر یک هزار تومان داشته باشد چون دیگران زیاد تر از او دارند او را پادار می گویند و بعضی جاها هست که اگر دارای ده وأی گوسفند باشد یا دارای پنج من بذر افشان بشد چون دیگران آن را ندارند پادارش رمی دانند خوب است نوشته شود هر محلی بالنسبه به خودش پادار خودش را معین کند.
رئیس ـ رأی میگیریم رد قابل توجه بودن پیشنهاد آقای حاج سید رضا آقایانی که پیشنهادی ایشان را قابل توجه می دانند قیام نمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند).
رئیس ـ قابل توجه نشد ـ پیشنهاد آقای آقا شیخ یحیی است قرائت میشود و رأی میگیریم.
(به مضمون ذیل قرائت شد).
بنده پیشنهاد میکنم این قسم نوشته شود ـ تبصره پادار کسی است که علاقمند به محل خود باشد
مخبر ـ این پیشنهاد آقای مؤید السلام بوده پس گرفتند.
رئیس ـ پیشنهاد آقای مؤید الاسلام حذف لفظ پادار بود مسترد داشتند این پیشنهاد دیگری است اگر توضیحی دارید بفرمائید.
آقای شیخ یحیی ـ بنده عبارتی بهتر از (علاقمندی) ندیدم که جامع این نظر باشد به این جهت این طور پیشنهاد کرد..
رئیس ـ آقای مخبر در اینجا چه می فرمائید.
مخبر ـ این را هم نمیتوانم قبول کنم.
رئیس ـ رأی میگیرم آقایانی که اصلاح آقای آقا شیخ یحیی را قابل توجه می داند قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام فرمودند).
رئیس ـ قابل توجه نشد ـ ماده الحاقیه که از طرف آقای مخبر پیشنهاد شده و ماده هیجدهم خواهد شد قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت شد).
- ماده الحاقه پس از نسخ تخفیفات محلی موافق ماده در صورتی که در عوض آن تخفیفات تحمیلات مالیات به محل شده باشد آن تحمیلات نیز منسوخ خواهد بود.
رئیس ـ این کدام ماده است.
مخبر ـ یک پیشنهادی از طرف بعضی آقایان شده و به کمیسیون آمد و آن پیشنهاد تماما قبول شد (مطابق ماده) که نوشتهاند شده است مقصود آن ماده است و حالا باید این قسمت به آن ماده ملحق شود و در حقیقت به این ترتیب که بعد که نوشتهام یک ماده است.
رئیس ـ پیشنهاد تصویب شد چرا جزو راپورت ذکر نکردهاند.
مخبر ـ عرض کدم چون آن پیشنهاد عینا تصویب شده و بد همین طور باید نوشته شود.
رئیس ـ رئیس ـ پیشنهاد آقای سلیمان میرزا و دیگران را میفرمایند.
مخبر ـ بلی.
رئیس ـ پس میبایستی در راپورت متذکر شده باشید حالا باید این ماده الحاقیه را به آن متصل کنند
مخبرـ بلی.
رئیس ـ بسیار خوب قرائت میشود و رأی میگیریم.
(به مضمون ذیل قرائت شد).
ماده ـ محل هائی که مطابق قوانین و یا احکام از دادن نفرات شونی معاف شدهاند در صورتی که مطابق ماده دهم معافیت آنها تصدیق نشود از معافیت محروم و مکلف به دادن قشون خواهند بود پس از نسخ تخفیفات محلی در صورتی که در عرض آن تخفیفات تحمیلات مالیاتی به محل شده باشد آن تحمیلات نیز منسوخ خواهد بود.
رئیس ـ آقای سردار معظم مخالف هستند.
سردار معظم ـ خیر مخالف نیستم فقط یک اصلاح عبارتی است میخواهم عرض کنم چوه قبول قرا شد پیشنهاد آقای مخبر یک ماه علی حده باشد حالا که هر دو یک ماده میشود اگر عبارت (پس از نسخ تخفیفات محلی) حذف شود و از جمله (در صورتی که در عوض آن تخفیفات) به بعد نوشته شود بهتر خواهد بود.
رئیس ـ دو باره قرائت میشود.
(مجددا ماده فوق الذکر به حذف جمله (پس از نسخ تخفیفات) اضافه حرف آو قبل از در صورتی که قرائت شد.
رئیس ـ رأی میگیریم به این ماده که بعد نمره اش را آقای مخبر معین خواهد کرد آقایانی که این ماده را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(عده کثیری قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب شد ـ ده دقیقه تنفس داده میشود بعد در کلیات قانون قشون گیری مذاکره میکنیم.
(در این وقت تنفس شد و پس از ۱۵ دقیقه مجددا جلسه تشکیل گردید.)
رئیس ـ مذاکرات در کلیات قانون قشون گیری است.
حاج امام جمعه ـ خواهش دارم آقایان نمایندگان با یک نظر عدل و انصاف اظهارت مرا تلقی کنند در کلیات این قانون بنده اشکالی که دارم در یک جهت است و آن جهت راجع است به یک قطعه از مملکت که مع التاسف در اینجا هیچ نماینده ندارد و کسی هم که مدافعه از حقوق آنها بکنند نیست اگر چه البته همه شماها نماینده تمام مملکت هستید و از هر جزو از اجزاء مملکت مدافعه خواهید کرد و در نتیجه سابق به جهاتی که حالا شرح آن را لازم نمی دانم عرض کنم در ماده آذربایجان در این قانون قشون گیری تحمیل فوق العاده شده است چون نفوس آذربایجان را سه کرور می گویند سه کرور نیم می گویند اقصی چیزی که در ماده نفوس آذربایجان گفته شدده است چهار کرور است این مقدار را اگر نیست به تمام ایران فرض کنیم یک قسمت از هفت قسمت یا یک قسمت از هفت قسمت و نیم این مملکت میشود و نواقص آذربایجان را نسبت به صد هزار قشونی که دولت پیشنهاد کرده است و بعضی آقایان هم پیشنهاد کردهاند بنده هم با آن پیشنهاد موافقم آن وقت اگر بخواهید با تعدیل قشون را به مملکت قسمت کنید قسمت آذربایجان و دوازده هزار و پانصد نفر میشود و از روی این بنیچه که دولت پیشنهاد کرده قریب سی هزار نفر به آذربایجان میرسد در صورت که ماخذ را هشتاد و دو هزار و کسری گرفتهاند باز قریب سی هزار نفر قشون آذربایجان را منظور کردهاند حالا چرا سابق قشون آذربایجان را باین قدر منظور کرده بودند نمیخواهد شرح بدهم امروز مملکت مشروطه است و باید حتی الامکان شماها یک نظر عدل و تساوی در همه کارها داشته باشید اگر تساوی تمام هم نباشد لااقل تساوی فی لاجمله و عدل فی الجمله باید منظور بشود در هر چه در این مجلس قانون وضع شود و یا دستور العمل به مملکت داده شود باید یک نظر نساوی باشد و نظر شما نباید در ترجیح جائی بجائی باشد و آن وقت که یک هزار یا بیست و هشت هزار نفر آذربایجانی را قلمداد میکردند فقط روی کاغذ بود و به مقام مجلس میآمد و هر کدام از شماها اگر بخواهید از سر کههای سابق تحقیق بکنید البته خواهند گفت که افوج ۵۰۰ نفری تا حالا در تهران حاضر نشده است فقط روی کاغذ بود اما امروز میخواهیم آن چه تعین میشود روی کاغذ نباشد عملی باشد یعنی به مقام عملیت بیاید از طرف دیگر باز تصدیق خواند کرد که آذربایجان امروزه آذربایجان ده سال قبل نست و تقریبا نصف آنجا لگدکوب شده است و حالا هم لگدکوب میشود د از بدبختی حالا هم در فشارها است و همه شماها می دانید و چون نماینده ندارد حالا هم تحمیل سایر جاها را به آذربایجان کردهاند ورد واقع خلاف و جدان است و تصور میکنم هیچ و از بدبختی حالا هم در فشارها است و همه شماها می دانید و چون نماینده ندارد حالا هم تحمیل سایر جاها را به آذربایجان کردهاند و ورق واقع خلاف وجدان است و تصور میکنم هیچ یک از شماها این ترتیبها را تصدیق نفرمائید گذشته از این با این حال حاضره این تکلیف یک تکلیف مشکلی است چون تکلیف دو قسم است یک تکلف متعذر و یک تکلیف متعسر یعنی یک تکلیفی است که میشد آن را قبول کرد ولی مشکل است و یک تکلیفی است که ممکن نیست آن را بجا آورد بنده عرض میکنم تحمیل این قشون به آذربایجان و حاضر کردن آذربایجان این عده را یک تکلیف متعذری است و ممکن نیست بتوانید این کار را بکنید این است که بنده پیشنهاد میکنم که در موضوع آذربایجان قرار بدهند از هر دو نفر یک نفر گرفته شو و در این صورت هم اگر ملاحظه بفرمایند باز از حد خودش زیاد تر داده است به جهت اینکه تا بحال قشون آنجا قریب بیست و هشت هزار نفر روی کاغذ بوده است ولی هیچ وقت حاضر نشده است فقط روی کاغذ بوده است و حالا میخواهیم آن طور نباشد و تا بحال قشون اینجا ۲۸ هزار نفر بلکه متجاوز بوده است یعنی ۲۵ فوج دارد هر دو طایفه توپچی دارد و قریب دو هزار و پانصد نفر هم سوار دارد بنابراین بنده پیشنهادی میکنم موافق عدل و انصاف از بنیچه آنجا عوض دو نفر یک نفر بگیرند و ممکن است به آن محل هائی که تا بحال کم قشون می دادهاند تحمیل کنند و صورت آن را به مجلس شورای ملی بیاورند و مجلس تصویب کند و الا اگر غیر از این بخواهید بکنید آن وقت آذربایجان حق خواهد داشت بگوید ما نمایند نداشتیم و کسی نبود مدافعه از حقوق ما بکند و مجلس شورای ملی به ما تعدی کرد و هیچ وقت بنده این را سزاوار نمی دانم و امیدوارم شما هم ین طور بکنید.
مخبر ـ فرمایشاتی که آقای حاج اما جمعه فرمودند بنده هیچ نمیتوانم از تصدیقش خود داری کنم به جهت اینکه همان طوری که مذاکره شد یک وقتی اقتضا میکرد آذربایجان قشون زیاد شده باشد با ملاحظه سر حدی با ملاحظه رشادت و شجاعت یا به علل دیگر و همین طور هم بود و همه قسم کمک هم به آذربایجانی برای دادن قشون میشد که امروزه هیچ کدام از آن کمکها از طرف دولت نسبت به اهالی آذربایجان نمیشود از طرفی دیگر ملاحظه میکنم که اوضاع آذربایجان در ی این ایام اخیره طوری مغشوش شده است که در واقع بعضی املاک آذربایجان همان طوری که آقای حاج امام جمعه فرمودند بکلی خراب و ویران شده و بالسکنه ماند است در این صورت اگر ما درست دقت کنیم و سه کرور و نیم یا چهار کرور جمعین آذربایجان را حساب بکنیم اگر یک صد هزار نفر قشون بنیچه داشته باشیم به هر یک، یک کروری سه هزار و سیصد و سی و هشت نفری کسری سرباز تعلق میگیرد و اگر به این نیست حساب کنیم به چهار کرور آذربایجان تقریبا سیصد هزار و سیصد و نوزده نفر سرباز حصه و قسمت داده میشود در صورتی که امروز با این وصرت که وزارت جنگ داده است و بنیچه قشون بنظر همه آقایان رسیده است هشت و هفت هزار و کسری قسمت قشون آذربایجان شده است این را هم میتوانم عرض کنم که آذربایجان نمام این ۲۷ هزار و کسری قشون را میدهد به جهت اینکه با اصلاحات عدیمه و جدیده که داریم می دانیم هر فوجی که تا بحال بله تهران آمده است هیچچ وقت از ۶۵۰ نفر بیشتر حاضر نبوده است و به اسامی مختلف به اسم محل فراری غایب متوفی منزل و غیره آنچه مکن بوده است اسامی مختلف گذاشتهاند در وقع عده صحیح وجود نداشته است با هی این وصف بیشتر دهات آذربایجان هان وقتها هم که قشون به تهران احضار میشد یک مرد کار برای کار کردن و زراعت نداشتند و همه مردمانی کاری برای سربازی و خدمت آمده بودن امروز که دیگر بطریق اولی معلوم است حالا آنجا از چه قرار است ولی اینکه میفرمایند آذربایجان امروزه نماینده ندارد بنده عرض میکنم اختصاص نماینده ینده لازم نیست همه این آقایان نماینده ایرانند و آذربایجان هم یک قطعه از ایران است به این جهت همه نمایندگان آذربایجان هم یک قطعه از ایران و آذربایجان به هم یک قطعه از ایران است به این جهت همه نمایندگان آذربایجان محسوب میشوند بنده که در این چند روزه در این قانون دقت میکردم یک شرحی بنظرم رسید نوشتم و تقدیم مجلس مقدس میکنم که به کمیسیون مبتکرات رجوع شود و اگر دولت صلاح بدانند با نظر وزارت جنگ و تصویب مجلس یک عده از قشون آذربایجان را تخفیف بدهد و از محلهای دیگر که از حیث مکنت و تمول و اشخاص همه قسم استعداد دارند گرفته شود که هم این فشار به مردم آذربایجان وارد نیامده باشد و هم سایر قطعات مملکت که تا امروز در این مقصود مقدس یعنی دادن قشون همراه نبودهاند شریک شوند که در حقیقت هم یک افتخاری برای آنها خواهد بود و هم یک فشاری از یک عده دیگر کم خواهد شد این است که نوشتهام و تقدیم میکنم.
رئیس ـ بالاخره آقای مخبر با اظهارات آقای حاج امام جمع موافق بودند.
مخبر ـ بله موافق بودم.
معاون وزارت جنگ ـ توجه خاطر نمایندگان محترم را به لایحه مفصله استدلالات و فلسفه سربازگیری به اصول بنیچه که در زمان ریاست وزارئی آقای مشیر الدوله تقدیم مجلس مقدس شده است جلب نموده عرض میکنم که هر که امروزه برای دولت مقدور میشد مسلما سرباز گیری به اصول اجباری عموی را که بهترین اصول و در میان اکثر ملل متمدنه متداول است پیشنهاد میشود لهذا نظر به فراهم نبود مقدمات این کار تا زمانی که دولت مقدمات لازمه را بتواند فراهم نماید این قانون سرباز گیری بنیچه که متداول و معمول سابقه خودمان است و مردم سالیان دراز معتاد بجریان آن بوده این تقدیم گرد رعایت مساوات کامله که آقایان میفرمایند نخواهد شد مگر در اصول اجباری عموی واست است متناسب و هست میکند وقتی نظر نمایم میزان افراد بنیچه آذربایجان و مازندران و بعضی قطعات دیگر نسبت به جاهای دیگر بهتر بنظر میآید لیکن در عوض میزان خانواری بقدری کم است که بیست و هفت هزار نفر افردا قشونی آذربایجان نسبت به پنج کرور سکنه آنجا طاقت فرسا نمیباشد به علاوه وزارت جنگ نمیتواند تبعیض در بنیچه را روا دارد و از هر تخفیفی که به آذربایجان داده شود به تهران و مازندران و عراق و همدان و غیره را محروم داشت و در آن صورت به اساس بنیچه که ما اوضاع حاضره مملکت صالح ترین تریب سرباز گیری است سکنه وارد میآید و با این مرضات امروزه عالم که هیچ کس خبر از پیش آمد فردا ندارد محل تحصیل قوای قشونی مختل و ناقص میشود بنده یقین دارم که در ظرف دو سال آتیه دفاتر موالید و احصائیه مملکت کاملا مرتب شد و سرباز گیری به اصول اجباری عمومی ـ که عبارت از رعایت مساوات کاملا باشد مجری میشود و قوانین آن فعلا از مجلس مقدس خواهد گذشت در آن وقت هر گاه دولت جلسه بخواهد مانند سایر ملل مسحه که مقید بحیات سیاسی خود هستند سرباز گیری نمایند عده افراد تحت السلاح آذربایجان بطور دائم و در هنگام صلح ۲۵ هزار نفر خواهد بوده عبارت از صد یک سکنه آن ایالت است در صورتی که به قانون امروزه فقط ربع ۲۷ هزار نفر بنیچه آنجا که زیاد از هفت هزارن نخواهد بود تحت سلاح کرفته میشود کمتر از دویست یکم سکنه آن ایالت است و وزارت جنگ در نظر دارد که مساعتهای ماده ده را در قسمت هائی که اخیرا از آذربایجان خراب و ناتوان شده است ما کاملا رعایت نماید این نکته را هم فراموش نمیکنیم که میزان خانواری در آذربایجان بی اندازه سبک و نفری بیست و پنچ قران است در سال در حالی که افواج عراق و، قزوین، خرقان، سیلا خور چهار پنچ برابر آنجا است و به علاوه این عده بنیچه هر گاه دولت استطاعت داشته باشد به شهادت تاریخ آذربایجان پنجاه هزار نفر چریک و کمک را به کمال سهولت و داوطلبانه خواهد داد لهذا بهترین قانون سرباز گیری همین است که از شور دوم هیئت تقنینیه گذشته و منتظر رأی قطعی و آخری مجلس مقدس شورای ملی است که به موقع اجرا برسد این است نظر وزارت جنگ.
رئیس ـ این مطلب بقدری تازگی داشت یعنی خاطر آقایان مسبوق میشود آقای مخبر هم اظهاراتی فرمودند آیا تصویب نمیفرماید که این مطلب بماند برای جلسه دیگر (بعضی گفتند در این جلسه ختم شود بهتراست).
رئیس ـ پس باید مذاکره کنیم.
نظام السلطان ـ این پیشنهاد را چون خود بنده هم امضاء کردهام ناچارم موافقت کنم و عرض میکنم آن اظهاراتی را که آقای حاج امام جمعه فرمودند تا یک اندازه صحیح است ولی خیلی متاسفم از اینکه میفرمایند آذربایجان نماینده خصوصی ندارد.
رئیس ـ اگر با پیشنهاد آقای حاج امام جمعه موافقند در اصل مطلب فرمایش بفرمایند.
نظام السلطان ـ بله موافقم دلائلی را هم که آقای معاون وزارت جنگ فرمودند تماما تا یک اندازه صحیح است ولی ما میخواهیم بگوئیم که قشون یک مملکتی مثل آذربایجان را بکلیل تخفیف بدهیم بلکه می گوئیم تمام مملکت باید یک طور دارای بنیچه باشد به علاوه این مذاکره به واسطه مقتضیات امروزه و برای گرفتاری و اتفاقاتی است که برای آذربایجان پیش آمده ست و اگر دولت بخواهد آن ۲۵ هزار نفر را از بنیچه آذربایجان امروز که در تحت سلاح بی آورد شیا مملکت آذربایجان بتواند از قوه دادند با این عده سرباز بر آید این تخفیف هم که از مجلس تقاضا شد به مملکت آذربایجان داغه شود بهده به آن ترتیب که آقای حاج امام جمعه فرمودند نظر نداشتم بلکه عقدیه بنده این بود عوض هر سه سرباز دو نفر بدهند و عقیدهام این است ما که از حالت حاضره آذربایجان مطلع هستیم باید رعایت حال آنها را بنمائیم و اگر مجلس در این موقع یک تفقدی بکند و به یک قطعه مملکت مثلا آذربایجان یک تخفیفی بدهد گمانم میکنم صلاح باشد.
مخبر ـ بنده گمانم این است اینکه میفرمایند این مسئله در همین مجلس مذاکره و تمام شود راجع به مجلس نیست به جهت اینکه این مسئله که مذاکره شد راجع به وضع قانون سرباز گیری نیست مسئله است که خرج از این موضوع است حالا باید در کلیات قشون رأی داده شود و بگذرد و این ماه به کمیسیون رجوع شود با نمایند وزارت جنگ درین خصوص مذاکرات شود و بعد از مداقه هر طور صلاح دیدند همان طور رفتار نمایند.
مدحت السلطنه ـ اولا بنده تصور میکنم که اگر از یک ملی نماینده در مجلس نباشد این ایراد وارد نیست زیرا تمام این وکلا نماینده ایران میباشند و اینکه فرمودند ۲۷ هزار قشون برای آذربایجان زیاد است و باید کم شود تصور میکنم برای کم شدن عه بنیچه خود اهالی آذربایجان هم راضی نباشد برای اینکه اهالی آذربایجان همه وقت بیش از تمام مملکت برای حفظ این مملکت و فداکاری حاضر بودهاند و همه آقایان مسبوقند که چه نوع جانفشانیها کردهاند بهتر از هر کس برای انس آب و خدمت کرده و میکنند وبه همن دلائلی که آقای مخبر فرمودند عالت اینکه بنده سرباز آذربایجان آزاد کردهاند به ملاحظه شجاعت و رشادت آنها یا از حیث همین سر حدی بوده است بنده هم عرش میکنم به همان دلائل آذربایجان باید از همه جا بیشتر سرباز بدهد برای اینکه آذربایجان امروز بیشتر از همه جا محتاج به امنیت و انتظام است و تصدیق خواهند فرمود که امنیت و انتظام همه محتاج به قشون این و فرستادن قشون هم از عراق و همدان و فارس یا خراسان به آذربایجان برای انتظام و خدمت خیلی مشکل است و باز هم تجدید میکنم با فداکاری هائی که آذربایجان برای این مملکت کرده ست ینه این طلب را بابی برای آذربایجان یک نوقع وهنی می دانم و امروز آذربایجان حاضر است تمام نفرات خودش را بدهد به جهت اینکه ما در عمل این مطلب را بخوبی دیدهایم و اگر چنانچه این فرمایش را نظر به بحرانی که خیرا در آذربایجان فراهم آمده است میفرمایند به طوری که آقای معاون وزارت جنگ فرمودند ممکن است موافق ماده دهم رعایت بشود یعنی اگر دولت دید نمیتواند این عده را بدهد نمیگیرد البته خود دولت رعایت این مسئله را خواهد کرد ولی بنده موافق هستم که از این بیست و پنج هزار نفری که اضافه بر ماخذ بنیچه شده است و خالا به صد هزار نفر میرسد از این عده که زیاد میشود آذربایجان را معاف بدارند و از آذربایجان زیاد از آن عده که سابق می داده است بگیرند و به آن حال قیدمی خودش بماند و تصور میکنم اگر در این موضوع بخواهیم امروز حرف بزنیم و از عده قشون آنجا به کاهیم مجبوریم آن عده را که از آذربایجان کم ی میکنیم بجای دیگر اضافه کنیم و در این صورت بکلی ترتیب بنیچه قدیم بهم میخورد و اگر به این همین امرزوه و با این احتیاجی که امروزه ما بقشون داریم بنیچه تغیر کند چندین ماه بلکه چندین سال طول میکشد تا مال بتوانیم بنیچه صحیحی بطور تساوی تعین بکنیم اگر چه ما معتقدیم به اینکه بنیچه تغیر کند و یک بنیچه صحیحی دشته باشیم ولی نه امروزه پس بهتر این است امروز به همن ترتیب بنیچه معمول شود و در آتیه بطور تساوی یک بنیچه برای مملکت تهیه کنند که تمام اهالی مملکت بطور تساوی به یک حالت معتدلی قشون بدهند.
حاج شیخ اسد لله ـ در اینکه این یک تحمیلی است که سابق معمول بوده و اگر امروز بخواهیم مطابق همان بنیچه رفتار کنیم و این عده را برای هالی آذربایجان تحمیل کنیم یک چیزی است که اهالی آذربایجان از عهده آن بر نخواهند آمد حرفی بیست و همه آقایان تصدیق دارند که ثلث آذربایجان امروزه بکلی از چیز انتفاع افتاده است منتهی چیزی که آقای معاون میفرمایند این است که در ضمن این قانون یک ماه نوشته شده است که اگر محلی استعداد مالیه تخفیف داده میشود ولیکن فقره دیگری را ملاحظه نفرمودهاند که مینویسد از تحمیل به همان حوزه خواهد شد بنده عرض میکنم حوزه از برای آذربایجان باقی نمانده و باید این مطلب را از نظر دور نداریم که یک قانونی که نوشته میشود باید ممکن الجرا باشد یعنی عملی باشد یعنی بتوان آن را به موقع عمل آورده بنده حرفی ندارم که این قانون سرباز گیری که به مجلس آمده است رأی در کلیاتش داده شود و بگذرد ولی اساسا باید این مطلب به یک ترتیب صحیحی نوشته وشد و این پیشنهادی که می وشد اید یک حدی داشته باشد یعنی یک قراری داده شود که اهالی آذربایجان بتواند از عهده انجام وظایف خودشان بر آیند و لبا اگر به هیمن حال بخواهیم باقی بگذاریم و بگوئیم مطابق بنیچه قدیم باید سرباز خودشان را بپرداند بنده عرض میکنم هیچ صورت خرجی پیدا نمیکند و روی کاغذ میماند و نمیتواند از انجام و ادای آن سرباز بر آیند بنده مخالفت ندارم که در کلیات این قانون هم رأی گرفته شود ولی باید این پیشنهاد رجوع به کمیسیون نشود و یک قراری داده شود و یک موادی نوشته شود که اهالی آذربایجان بتوانند از عهده برآیند.
آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ بنده ندانستم معنی مخالفت کردن چیست یعنی هر کس مخالفت میکند میخواهد این قانون را رد بکند؟ یا این پیشنهاد یک پیشنهاد علی حده است که میخواهند بعد قبول شود …
رئیس ـ مذاکره راجع به این ماده است.
آقا شیخ ابراهیم ـ بله با قانون موافقم.
رئیس ـ پیشنهادی که کردهاند باید فهمیده با آن پیشنهاد مخالفید یا موافقند.
آقا شیخ ابراهیم ـ با پیشنهاد مخالفم اولا وقتی که سرباز را به مملکت توزیع کردهاند به عقیده بنته گویا یک تحمیل زیادی بر آذربایجان نشده باشد به جهت اینکه همچو بنظر میآید که عده نقوس آذربایجان را به این مملکت بوده و عده سربازی که بر آنجا تحمیل شده است موافق بنیچه قدیم سی هزار بوده است یعنی سربازی که بر آنجا تحمیل شده ربع سرباز داخلی تمام مملکت بوده سربا سرباز اصلی یک صد و بیست هزار نفر بوده و سی هزار نفر آن را که موافق ربع بوده یعنی تحمیل کردهاند حالا اگر بخواهیم این نظریات را در مملکت ملاحظه کنیم میبینیم خیلی تغیرات در مملکت پیدا شده خیل جاها خراب شده و خیلی جاها آباد شده مثلا خمسه با آن کوچکی دو فوج وهزار و دویست سوار داد پس اگر این طور باشد به آنجا که تخفیف بدهیم در صورتی که تصدیق خواهیم کرد تحمیل بی جائی نبود و بطور تساوی بود حالا چرا بیجا شده است و اگر بخواهیم این امر را اصلاح بکنیم موقوف به ممیزی است که در تمام جاها یک ممیزی مالیاتی نشد آن وقت از روی آن مالیات سرباز گرفته شود مادامی که ممیزی جدید نشده نمیشود تغیر داد چون در ملکت تغیرات خیلی پیدا شده است حالا باید فهمید که مصلا اگر از یک جائی یک عده بر داشتیم بادی بکلی موقوف باشد و اصلا نباشد و یا خیر میخواهیم به جهاتی دیگر تحمیل کنیم و عده سرباز همین است که رأی داده شده؟ و حالات که یک عده از اینجا برداشته میشود و بجای دیگر تحمیل خواهد شد اگر این طور است که فسلفه اینکه ا از یک جائی کم شود و به جای دیگر تحمیل شود و بند نمی دانم و اگر مسئله موقوفی است یک مسئله دیگری ست و آن وقت به آن رائی که دادهایم عده قشون کلیه فلان قدر باشد تناقص میشود علاوه بر این دو در قانون یک ماده هست که هر گاه وزارت جنگ بیند یک محلی خراب شده است و قوه دادن سرباز را ندارد وزارت جنگ به نظریات صحیحه و به نظر وزارت مالیه میتواند آن محل را که صلاحیت سرباز دادن را ندارد از دادن سرباز معاف بدارد و به جای دیگر یعنی به محلی که صلاحیت دارد تحمیل کند نه این که یک تحمیل فوق العاده به یک محل دیگر که استطاعت دارد بکند حالا باید مقصود را فهمید که آیا مقصود این است به آنجا تخفیف داده شود و هیچ نباشد یا این که به آنجا تخفیف داده شود و به جای دیگر تحمیل شود در صورت ثانی هم آن محلی که باید این سرباز بر آن تحمیل شود و باید معلوم شود با این که به اختیار وزارت جنگ را گذاشت که مثلا ده هزار نفر به آذربایجان تخفیف داده شود و بعد به وزارت جنگ واگذار کنیم که بهر جا دلش میخواهد تحمیل کند چرا این طور نیست باید محل و جایش را معین کرد به علاوه باید فهمید که به کلیات این قانون باد رأی داده شود یا اینکه باید موقوف به تعبین این مطلب باشد اینها را باید فهمید.
حاج امام جمعه ـ بنده تصور میکنم در مجلس یک حرف ساده واضحی را که خیلی منطقی است و خیلی هم واضح و ساده است آقایان وکلاء آن قدر به پیچ و خم بیندازند بنده عرض میکنم آذربایجان هشت یک این مملکت نفوس دارد و باید بقدر هشت یک این قشون، قشون بدهد آخر شما می فرمائید این که مملکت مشروطه است مساوات است عدل است من میگویم این حکم از مجلس شورای ملی مصادر بشود به آذربایجان جور میشود من هیچ نتوانستیم بفهمیم آقایان در مقابل این عرض من چه میفرمایند اینکه میفرمایند آذربایجان حاضر است تمام عده اش را بدهد عرض میکنم با تعارف که قشون درست نمیشود چون من میخواهم که قشون درست بشود و این مملکت صاحت قشون باشد و مثل سابق باشد و فقط اسم و روی کاغذ نباشد میخواهم این مملکت قشون داشته باشد و از آنجائی که بنده از آذربایجان مطلعم شما را اطلاع میدهم که آذربایجان استعداد دادن این قدر قشون را ندارد حالا آقای حاج شیخ ابراهیم زنجانی میفرمایند آنجا ربع مملکت است و گمانم این است بعد از نطق من یکی بر خیزد و بگوید نصف این مملکت است و باید بقدر نصف مملکت قشون بدهد بسیار خوب من حرفی ندارم اما اینکه می گویند آذربایجان راضی است این هم خیلی غریب است آذربایجانی که حاضر است فرا سؤال میکنم که ما از شما میخواهیم قشون زیاد بگیریم آیا حاضر هستید یا نیستید اگر گفتید حاضر نیستیم کسی با آنها معارضه ندارد اینها تعارف و از حرف دور شدن است باز عرض میکنم که شما با انصاف به حرف من برسید ببینید سابق که سرباز میآوردند کسی میآورد و چه میآورد آیا سرباز را سه تومان و نیمی که دولت میداد یا پنج تومانی که ملک به او رعایت میکرد میآورد خیر اینها آو را نمیآورد مسلمانان انصاف بدهند او را قدرت دولت میآورد اجبارا میآورد وقتی هم میآمد در اینجا قصابی و نانوائی میکرد کی برای شما تفنگ بر میداشت شب روز خدمت کند اما امروز میخواهیم راستی سرباز داشته باشیم یک قدری با انصاف حرف مرا گوش بدهید ما می گوئیم میخواهیم قشون داشته باشیم سرباز داشته باشیم در آذربایجان دهی که صد تومان مالیات داد باید پنج نفر سرباز بدهد و در بعضی جاها دیگرش دیگر هشت نفر سرباز بدهد فرشا این هشت نفر سرباز را در این ده حاضر کردیم وزارت جنگ هم مامور فرستاده و آن عده را گرفت آن وقت میخواهند به تهران مسافرت کنند دویست تومان کمتر مخارج آنها است آن را که دولت نخواهد داد پس باید آن سکنه بدبخت به هر یک از آن پنجاه تومان بدهند و برای خدمت بفرستند حالا تصور بکنید ملکی که صد تومان مالیات دارد زیاد تر از چهار صد تومان باید سرباز بدهد این نشدنی است بسیار خوب روی کاغذ بیاورید و همین طوری که معاون وزارت جنگ می گویند صد هزار قشون بگیرند بنده هم میگویم بگیرند بلکه بنده و خیلی اشخاص دیگر هاز خدا آن روز را میخواهیم که قشون ما از صد هزار نفر هم خیل بیشتر باشد و قشون گیری بطور اجباری عمومی باشد و اشخاص را که از بیست سال بیشتر و از سی سالا کمتر دارند تمام را پا نصف یا ثلث آنها را دولت حکم کند در تمام مملکت زیر سلاح بروند و دولت هم قادر باشد کسوء و نقطه آنها را بدهد آن روز را ما از خدا میخواهیم ولی امروزه که نداریم آخر من میخواهیم قشون داشته باشیم این است که میگویم این نشدنی است بسیار خوب من که به اکتریت مجلس معارضه ندارم من باید رأی خودم را بگویم اصلاحات خودم را بگویم و از حقوق یک جماعتی که این قدر فلک زدهاند مدافعه کنم اینکه میفرمایند همه ما نماینده همه جا هستم و حقوق همه در مدافعه میکنیم الحق همین طور است مدافعه ومحافظه حقوق همه را میفرمایند من عرض میکنم این کار نشدنی است آذربایجان نمیتواند این عده را بدهد اگر میخواهید روی کاغذ باشد من چه حرف دارم اما اینکه گفتند آیا مقصود مناسبت که از اصل قشون تخفیف داده شود و یا از جای دیگر عوض آنها را بگیرند عرض میکنم مقصود من این است که از جای دیگر بگیرند و از آن قدری هم که پیشنهاد شده است یک قدری علاوه شود ینده عرض می کن در مملکت مشروطه حاکم قانون است اشخاص حاکم نیستند این را تصدیق دارید و یا این را هم تصدیق ندارید در مملکت مشروطه حکومت قانون است و اشخاص مجری قانون هستند بنابراین من نمیتوانم که او هر طور دلش میخواهد رفتار کند این کردهاید فردا است که بست هزار نفر مامور وزارت جنگ را بر مردم و اموال مردم مسلط میکند من میگویم این عده که از این جا کسر میشود از محل با سکنه استعداد دارند و باید قشون بدهند و تا حالا ندادهاند بگوید یعین به مجلس پیشنهاد کنند و مجلس رأی بدهد من نمی فهم که کجای این حرف معیوب است در مقابل این حرف چه می گویند آیا می گویند چون در بنیچه آذربایجان قشون زیاد بوده و ما مجبوریم قشون را زیاد کنیم باید این قشون را هم به آذربایجان تحمیل کند شما را به خدا این دلیل شد این حرف منطقی است این حرف که منطقی نیست این که دلیل نمیشود می گوئید چو از یک مملکت نماینده در مجلس نیست باید به آنها تحمیل کنیم بسیار خوب من حرفی ندارم اما باید عرایض خودم را بکنم و رأی خودم را اظهار کنم.
رئیس ـ خیلی ولایات هستند که نماینده ندارند و همه قسم حمایت از آنها میشود.
حاج امام جمعه ـ اینجا هم باید بشود پس چرا نمیشود.
سردار معظم ـ اولا بطور کلی باید گفته شود که عده قشون باید ترتیب سابق باشد و نباید گفته شود که عده قشون هر محلی باید متناسب با عده آن محل باشد پس تصور میکنم این اشکال وارد باشد به جهت اینکه در تعین عده قشون فقط عده نفرات اهالی محل مدخلیت ندارد بلکه عادات و خصوصیات محل یک مدخلیت فوق العاده در این امر میتواند داشته باشد چنانکه ممکن است صد هزار نفقر اهالی یک محل لایق دادن یک نفر سرباز نباشد و به عکس یک ایالت خیلی شجاع و رسید باشد که با وجود اینکه از حیث عده خیلی کم هستند استعداد دادن عده زیادی قشون را داشته باشد بطور کلی نمیشود عده جمعیت هر محل با قشون آنجا نسبت داده شود مثل اینکه بعضی از محلها داشتیم که تا بحال به واسطه اینکه آنها را مشغول به یک کارهای دیگری کرده بودند و یا به واسطه بعضی پیش آمدها و نداشتن شریط از دادن سرباز محروم بودهاند و بعکس بعضی از محلها به واسطه بعضی عادات یا به واسطه سر حدی بودند و شجاعت عده زیادی قشون می دادهاند از این قضیه هم بنده صرف نظر میکنم و با وجود عدم مخالفتی که با پیشنهاد آقای م امام جمعه دارم عرض میکنم اصلاح مذاکره این پیشنهاد در ضمن کلیات این قانون وارد نیست اشکال من در اینجا است به جهت اینکه این قانون برای قشون دیگری نوشته شده است به علاوه این نکته هم باید گفته شود که در هیچ یک از مواد این قانون تقسیم عده کل به محلها نشده است که ما میتوانیم در ضمن مباحثه و تقسیم عده کل به محلها بگوئیم کجا زیاد است یا کجا کم است بنده شاید با آقای حاج امام جمعه خیلی هم موافق باشم ولی در اینکه این عده زیاد است یا کم است یا کافی است بالاخره وقتی خواستم رأی بگیریم و نتیجه بگیریم نمی دانیم پیشنهاد و این ماده باید به کجای این قانون چسبانده شود اگر آذربایجان خواهد بود بعد بنده هم عرض خواهم کرد که یک ماه الحاقیه هم در خصوص عده قشون خراسان باید پیشنهاد شود یکی دیگر هم خواهد گفت که من هم یک ماه الحاقیه راجع به قشون مازندران پیشنهاد میکنم و آن وقت این یک چیزی است که خارج از قان قشون گیری خواهد بود در قانون قشون گیری برای اساس قشون گیری معین بشود و اگر لازم باشد عده را معینه کنند باید به یک لایحه دیگری که اسم آن بودجه در وزارت جنگ است محول شود در ضمن آن بودجه عده قشون معین شود و با و جود اینکه باید این مطلب در ضمن بودجه وزارت جنگ معین شود مع هذا برای احتیاط در این جا یک ماده گذاشتم که عده قشون صد هزار نفر باشد ولی تقسیم آن را در موقع شور این قانون نباید معین کرد بلکه تقسیم قشون در دو مورد دارد الغیر یعنی هر کس یا هر نمانده بخواهد می تود عده نفرات قشون محل خودش را جرح و تعدیل کند ولی این چه وقت است با یک وقتی است که تعدیل ممیزی کل بکند و عده قشون هر جائی را مطابق مالیاتی آن محل تعین کنند یا وقتی وزارت جنگ مطابق یک ماده از این قانون صورت صد هزار نفر را معین کرد و آن صورت را به مجلس تقدیم نمود آن وقت باید در آنجا جرح و تعدیل کرد و گفت فلان جا عده قشونش زیاد است و فلان جا کم است و الا در این قانون که قانون اساسی قشون گیری است نمیشود عده قشون نقاط را معین کرد در یک لایحه دیگر هم ممکن است این کار را کرد و آن بودجه وزارت جنگ است که از آن روز به کلیه قشون حقوق مجلس داده میشود یعنی وقتی در بودجه وزارت جنگ مذاکره میشود در ضمن مباحثه بودجه که حقوق هر دسته یا فوجی معین میشود ممکن است عده قشون جرح و تعدیل کردم و از عده فلان جا است یا به عده فلان نقطه افراد و پس وقتی نقطه نظر بخواهیم نگاه کنیم بدون اینکه پس وقتی نقطه نظر بخواهیم نگاه کنیم بدون اینکه یک ذره با اظهارات آقای حاج امام جمعه اظهار مخالفت کرده باشیم متحیرم که بالاخره بعد از تمام این مذاکرات این ماده در کجای این قانون باید نوشته شود آیا وقتی که باید رأی در کلیات این قانون گرفته شود میتوان برای یک هم چو اشکالی این قانون را رد کرد خیر نمیشود پس بالاخره این اشکال یک اشکالی است که بر فرض هم وارد باشد و جایش در این قانون و در ضمن شور کلیات این قانون نیست بلکه جایش چنانچه عرض کردم یا در آن صورت کلای است که وزارت جنگ باید مرتب بکند و مجموع صد هزار نفر را تقسیم کنند یا در بودجه است و بالاخره در خانه عرایض خودم عرض میکنم خوب است مجلس شورای مالی یک مدافعی برای این لایحه هم تعین کد به جهت اینکه آقای مخبر خودشان با این پیشنهاد موافق نیستند و این لایحه مدافع ندارد.
حاج امام جمعه ـ خوب است بفرمائید پیشنهاد مرا بخوانند.
رئیس – آقای حاج امام جمعه پیشنهاد میکنند که رأی در کلیات بماند برای جلسه دیگر تا ماده الحاقیه به مجلس بیاید و تکلیفش معلوم شود رأی میگیرم آقایانی که این پیشنهاد را قبول میکنند قیام نمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند).
رئیس ـ رد نشد ماده الحاقیه قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت).
ماده الحاقیه ـ پیشنهاد مینماید از هر دو نفر قشون در آذربایجان وزارت جنگ مطالبه یک نفر را خواهد نمود.
حاج عز الممالک ـ بنده متاسفانه مخالف هستم که یک هم چون ماده به قانون سرباز گیری الحاق شود و اینکه آقای حاج امام جمعه فرمودند این مطلب خیلی ساده است به عقیده بند این طوری نیست و نمیشود این مطلب را این طور کوچک و ساده نصور کرد برای اینکه با یک پیشنهادی که از دو نفر یک نفر یا از سه نفر دو نفر گرفته شود نصف یا ثلث قشون آذربایجان تخفیف داده خواهد شد و به همین طور که فرمودند اگر قشون آذربایجان در بنیچه سی هزاز نفر باشد اگر به این پیشنهاد بدون تامل رأی بدهیم پانزده هزار نفر از این سی هزار نفری که تا به حال معمول بوده است و به دولت خدمت می کردهاند حذف میشود و آنها را از خدمت معاف میکنیم پس این یک چیز بسیار مهمی است و البته همین طور که نظر مبارک آقا رسید و تشیح داده شود تا افکار آقایان نمایندگان حاضر شود بنده هیچ نمیتوان تصور کنم که یک تحمیل تازه به آذربایجان میشود به جهت اینکه ما که امروز نمیخواهیم بر قشون آذربایجان چیزی اضافه کنیم که بیائیم رأی بدهیم و پانزده و هزار نفر از قشون آذربایجان را کم کنیم همین طور که آقا فرمودند اگر از اهالی آذربایجان بپرسیم حاضر هستید سرباز خودتان را بدهند یا نه؟ در صورتی که معمول بوده است و می دادهاند خواهند گفت خیر نمیتوانیم بدهیم همین طور اگر از آن نقاطی هم که میخواهیم این پانزده هزار نفر را به آنجا تحمیل کنیم سوال کنیم حاضر هستید یه نه؟ معین است جواب منفی آنها خیلی بیشتر خواهد بود به جهت اینکه تا بحال نمی دادهاند و البته حالا هم نمیخواهند بدهند بنده عرض میکنم سخت ترین قشون افراد قشون آذربایجانی بوده است برای این که قشون آذربایجانی پیاده از آذربایجان به بوشهر میرفت و در آنجا خدمت میکرد و در واقع یک همچو سربازی نادر است که این طور خدمت کند ما چطور حالا قلم (۹) روی آنها بکشیم و آنها را از خدمت معاف کنیم اگر هم نقطه نظر خرابی املاک است و میفرمایند کی قسمت از آذربایجان صدمه دیده است و قادر نیست سرباز بدهد ماده ده جبران این مسئله را میکند برای اینکه ما رأی دادیم خیر جائی قادر نیست سرباز بنیچه خواندش را بدهد وزارت جنگ با وزارت مالیه آنجا را از داده سرباز معاف نماید اما اینکه فرمودند مخارجی که دولت میدهد کافی نیست و سرباز نمیتواند با آن حقوق خدمت کند عرض میکنم باید تصور کرد حقوقی را که امروز دولت به سرباز میدهد غیر از آن حقوقی است که سابقا میداد و سرباز مجبور بود بعضی کارهای دیگر بکد و امروز دولت یک حق کافی به سرباز میدهد و البته حقوق آنها مطابق بودجه وزارت جنگ خواهد بود و مسلم است قشونی را که دولت تحت سلاح خواهد آورد البته بقدری به آنها حقوق خواهد داد که میتواند به راحتی زندگانی میکند پس اگر بنظر بعدل و مساوات و آن اظهاراتی که آقا فرمودند باشد این مطلب مربوط به این لایحه نیست و بادی نبه موجب یک ترتیب جدیدی مثل ممیزی و تعدیل قوای نظامی باشد و البته هم نمایندگان حق دارند پیشنهاد کنند وهم دولت حق داد پیشنهاد کند و هر موقعی یک همچو لایحه به مجلس بیاید باید دبه دقت ملاحظه همه را بنمائیم عده نفوس را ملاحظه کنیم مالیات را ملاحظه کنیم و همان طوری که آقای سردار معظم توضیح دادند تحقیقات اخلاقی و سر حدی همه آنها را ملاحظه کنم و بینیم میتوانند تحت سلاح بیاید و قشون بدهند یا نمیتوانند حالا باید یا نه صد هزاز نفر قشون بطور کلی تصویب شود بعد عده قشون همه جارا در نظر گرفت به قشون آذربایجان را هم در ضمن آن مطرح مذاکره فرار داد که آیا باید به همین حالا باقی باشد یا باید کمتر باشد یا بیشتر باشد ولی امروز که ما میخواهیم در کلیات این قانون رأی بدهیم مواقع این کار نیست زیرا ما نمیخواهیم یک چیز جدیدی بجائی تحمیل کنیم که بگوئید این قسمت از مملکت باید معاف باشد خما امروز بکلی بگوئیم اساس بنیچه که تا یحال معمول بوده و البته از روی یک عدل و نصاف بوده است معمول باشد پس نمیشود گفت چون فلان جا قشون زیاد تر می داده معاف باشد شاید نیست به جاهای دیگر مالیات کمتر می داده پس امروز نمیشود گفت چون آذربایجان از رو عده نفوس بیشتر از همه جا قشون می داده است حلا ازده دو نفر یک نفر گرفته شود و یک مرتبه بیائیم ۱۵ هزار نفر آن را تخفیف بدهم بر فرض که آمدیم و تخفیف دادیم آن وقت این پانزده هزار نفر را به کجا تحمیل کنم به علاوه گمان میکنم این تحمیل تنها به آذربایجان نبوده است بلکه سایر جاها هم این طور بوده است مثلا عراق پنج فوج میدهد اما کردستان یک فوج میدهد در ص صورتی که معلوم نیست عده نفوس کردستان کمتر از عراق باشد و شاید بیشتر هم باشد پس این یک ترتیب جاری است امروز ما نمیتوانیم پیشنهاد کنیم دو فوج عراق به کردستان تحمیل نشود زیرا این مطلب یک چیز تازه است و حقیقه بودن وقت کامل و بدون یک مداقه زیاد نمی وشد همچو رأی داد که یک قسمت قشون از یک جائی حذف شود و به یک جای دیگر تحمیل شود ولی فردا که عده قشون پیشنها می وشد ملاحظه خواهند فرمودند که افراد ماها نسبت به یک عده سربازی که به یک ده تحمیل شود چه مخالفتها خواهیم کرد پس امروز نمیشود این قشون را حذف کرد و باید به کلیات این لایحه رأی داد و مقرر کرد که وزارت جنگ و موافق این قانون بر طبق معمول سابق از بنیچه هر محلی قشون بگیرد منتها اگر دولت باید معین کند و از روی عدل و انصاف و تناسب باشد باید به واسطه لوایح دیگر این اشکال را رفع نماید و الا به واسطه این ماده که امروز پیشنهاد شده نمیشود پانزده هزار قشون را لغو کرد یا بکلیات این قانون رأی نداد.
حاج امام جمعه ـ بنده که در اول مجلس خیلی کم عرض میکردم گمان میکنم حالا باید عوض همه را تلافی کنم اولا آقای سردار معظم فرمودند این مطلب به کجای کلیات این قانون مربوط است عرض میکنم یکی از مواد این قانون مینویسد مطابق بنیچه سابق سرباز گرفته شود بنده در اینجا مخالفم و عرض میکنم این ماده نسبت به یک صقع مملکت تعدی است و عرض دیگری که دارم این است که هر قانونی که میخواهند وضع کنند در مملکت جریان داشته باشد نه در ایران بلکه در تمام دنیا همین طور است تا پایه و اساسش بر روی عدل ر و انصاف وضع باشد یا مجرا شود آیا می فرمانی چون آذربایجان تا بحال این قدر قشون داده است باید باز هم همان قدر را بدهد؟ تمام فسفه فرمایشات شما را که در اول مغرب تا بحال گوش میکنم فقط این است که چون سابق آذربایجان این مقدار قشون را می داده است سابق آذربایجان این مقدار قشون را می داده است حالا هم باید بدهد فلسفه را بنده نتوانستم بفهمم عرض میکنم اگر بنا بود تمام کار هائی که تا امروز می شده تصویب بکنیم پس این چه اوضاعی بود این است برای این بود که هر کدام از کارهای سابق بی فایده است تغیر پیدا کند به جواب میدهند که چون آذربایجان تا بحال آن قدر قشون می داده حال هم باید بدهد شما را به خدا و به انصاف و وجدان خودتان قسم میدهم این جوراب من است من میگویم شما که می گوئید مملکت مشروطه است مساوات است تا بحال به آذربایجان تعدی می شده حالا نباید تعدی کرد شما چه می گوئید انکه آقای سردار معظم گفتند پاره ملاحظات در قشون گیری ملحوظ میشود البته من هم قبول دارم پاره ملاحظات میشود اما نه به این درجه که بگوئیم یک مملکت بیش از ثلث قشون آن مملکت را بدهد اینکه میفرمایند این قشون را برای حفظ خود آذربایجانی میخواهیم البته منهم تصدیق دارم قشون در مملکت ر برای محافظه مملکت است از همه جا بیشتر بگیرید از آنجا هم بیشتر بگ بگیرد اینکه می گویند از هیچ جا نی گیریم یا نمیتوانیم بگیریم باید به آنجا تعدی کنیم شهد الله و رسوله ظلم است با وصف این اگر من میدانستم این قشون برای مملکت قشون میشد می گفتم نگذارد پنج سال ده سال آذربایجان یرد تحت فشار باشد تا کی ترتیبی داده شود اما می دانم نمیشود اما اینکه آقای حاج عز الممالک فرمودند ماده دهم جبران آن را میکند حاج شیخ اسد الله خوب گفتند ماده هم میگوید اگر جائی خراب باشد از همان حوزه باید گرفت این قدر را هم تصدیق ندارید که این حوزه فلک زده ویران شده است؟ این مسلمانان آخر همه مطلع اید چرا یکی نمی نکود بلی یا نه آیا چرا هیچ کدام تصدیق نمیکنید آیا این تصدیق دارید که خیلی از دهات آنجا ویران شده است؟ یا تصدیق ندارید؟ اگر تصدیق دارید سرباز بنیچه آنجا را کجا باید بدهد؟ آخر مسلمانان یک قدری ملاحظه کنید من نمیگویم باید طوری قانون را وضع کرد که مجری شود اگر فقط میخواهید روی کاغذ باشد من هیچ حرفی ندارم اما اگر میخواهید مجری شود این ترتیب قابل اجرا نیست این که آقای حاج عز الممالک فرمودند با این رأی چهارده پانزده هزار نفر قشون میافتد بنده هم می دانم میافتد بلکه می گویم افتاده است نه این که میافتد و مقصودم این است که بی جهت مأمورین وزارت جنگ اشخاص فلک زده را که تا دو ماه نمیتوانند عرایض خود را به مجلس شورای ملی یا هیئت وزراء برساند در تحت فشار نیاورند مقصودم این است همان طور که عرض کردم در مملکت مشروطه حاکم قانون باشد و دیگری مجری آن باشد اما میبینیم که این قانون نمیتواند حاکم باشد و شما نمیتوانید از ده ویران سرباز و خارج بگیرید باز شما می فرمائید باید بدر این قانون رأی بدهیم و مجلی شود بسیار خوب من که در مقام اکثریت نمیتوانیم بگویم و اما اینکه میفرمایند در کلیات رأی بدهیم و این ماده الحاقیه را برای بعد می گذارنیم معنیش این است که باید به این قانون رأی بدهیم و این فلک زدههای آذربایجانی را بعد از این همه فشارها باز به یک فشار دیگری بیندازیم در این صورت اگر مجلس شورای ملی این را به اکثریت تصویب کرد من یک نفر چه میتوانم بکنم.
معاون وزارت جنگ ـ ده ویران طبعا از مالیات و سرباز و همه چزیر معاف است وزارت جنگ هم هر قدر بخواهد بگیرد نمیتواند یک دسته ملائکه هم بیاند حوزه هم داشته باشند باز نمیتوانند بگیرند پس یک قانونی که ده پانزده جلسه مجلس مقدس را به خود مشغول کرده و به یک صورت معقولی خاتمه پیدا کرده امروز نماینده وزارت جنگ پیشنهاد میکند مجلس رأی قطعی خودش را بدهد و اگر پیشنهادی هم در این موضوع دارید چنانچه نماینده خراسان اظهار کردن بفرستد به کمیسیون در آنجا مطالعه میشود به علاوه این را هم بدانند که بنده نمیتوانم یک سرباز آذربایجانی را بده نفر سرباز یزدی بدل کنم لهذا باید این قانون بگذرد و پیشنهادهای راجع به این تحقیقات بیاید در کمیسیون که در آنجا مداقه در و البته وزارت جنگ در ضمن بودجه ترتیبی که لازم است صورت خواهد داد.
رئیس ـ آقای نظام السلطان پیشنهادی کردهاند چون راجع به دستور است قرائت میشود رأی میگیریم.
(به این مضمون قرائت شد).
مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی شید الله از کابینه بنده پیشنهاد میکنم که در کلیات قانون سرباز گیری رأی گرفته شود و این پیشنهاد بماند تا طرح قانونی آن طبع شود و به کمیسیون برود.
رئیس ـ آقای نظام السلطان (رأی گرفته شود).
نظام السلطان ـ بلی.
رئیس ـ پس لازم برای گرفتن نیست چون تصور کردم نوشتهاید (رأی گرفته شود).
سردار معظم ـ چون گفته شد یگانه دلیلی که در اینجا اقامه شد سابقه بود و هیچ دلیل دیگری نبود بنده میخواهم چند کلمه دیگر عرض کنم وتصور میکنم این دلیل را اقامه نکردم بنده سابقه را در قشون گیری دلیل نمیگیرم و مدخلیت نمی تدهم عرض میکنم هیچ سابقه در کار نیست و این پیشنهاد هم پیشنهاد خیلی، خیلی خوبی باشد این وصف جای این پیشنهاد ایجاد نیست به جهت اینکه مذاکره راجع به کلیات قانون قشون گیری است و در هیچ یک از مواد این قانون تقسیم قشون را به ولایات ذکر نکرده است که در خصوص آذربایجان یک هم چون رئی بدهیم بلی در بعضی مواد اشاراتی هست بلکه بطور تصریح گفته شده است از چه محلها باید قشون گرفته شود ولی بعضی مواد هست که از این اشکالات جلوگیری میکند اگر چه مقتضی این بود که کلیتا عده قشون در این لایحه معین نمیشد به علت اینکه سال به سال قوای مملکت در تغیر است و ممکن است یک سال دولت توانائی داشته باشد به صد و پنجاه هزار نفر حقوق محلی بدهد و یک سالب دیگر به هفتا و پنج هزار نفر بدهد بنابراین بهتر بود در قانون عده قشون قید نمیشد ولی حالا که مقید شدیم صد هزار نفر باد دیگر نصور میکنم صلاح نباشد داخل تقسیمات آن صد هزار نفر شویم و البته بهتر این است که تقسیمات این صد هزار نفر را به یکی هز دو مورد واگذار کنیم و فعلا یه این قانون رأی بدهیم بعد بر طبق همین قانون وزارت جنگ مکلف خواهد بود که از روی دقت یک صورتی حاضر کند و رد آن صورت محل این صد هزار نفر را ذکر کند آن وقت آن ضرورت را که در وقاع ضمیه این قانون خواهد بود مجلس بیاورد و هر طور مقتضی است نمایندگان محترم آن صورت را جرح و تعدیل کنند و در هر محلی لازم است عقیده خود را بگویند و پیشنهاد کنند تا اینکه این مسئله در ضمن بودجه ذکر شود ینده هر چه فکر میکنم می بینم به موجب یک ماده الحاقیه نمیشود این مسئله را در این قانون ذکر کرد زیرا به مجرد اینکه در یک مادهها تکلیف قشون آذربایجان را معین کردیم قطعا باید در تحت یک ماده دیگر هم تکلیف قشون کرمان را معین کنیم و در تحت یک ماده دیگر تکلیف قشون خراسان را معین کنیم و آن وقت مجبور خواهیم شدن چیزهائی را که نباید در یک قانونی ذکر شود در اینجا ذکر کنم و البته از هر نقطه نظر تصور بفرمائید غلط خواهد بود و با اینکه ممکن است بنده کمال موافقت را با آقای حاج امام جمعه داشته باشم به هیچ وجه نمیتوانم در این ماده رأی بدهم به واسطه اینکه من حالا که طور تحقیق نمی دانم کلیه آذربایجان چقدر جمعیت دارد و صورت دسته جات آنجا چه چیز است و نمی دانم آیا در پهلوی آن دهاتی که قشون می دادهاند و حالا خراب شده دهاتی آباد شده است یا نه؟ بنابراین بنده نمیتوانم از روی صحت رأی بدهم به جهت اینکه ممکن است بعضی نقاط دیگر باشند که مستحق تخفیف باشند و آن وقت بعضی نقاط آذربایجان را که فرض کنم در درجه دوم مستحق تخفیف باشد پس به طور کلی نمیشود در این قانون عده را معین کرد در این صورت یک تعدیات و یک تحمیلات خصوصی ممکن است باقی بماند که پس از گذشتن این قانون باید از آن تحمیلات جلوگیری شود برای این مسئله هم ماده دهم این قانون بخوبی پیش بینی کرده است و لابد محلی که خراب است و استعداد دادن سرباز را ندارد و وزارت مالیه و وزارت جنگ تحقیقات خودشان را میکنند و به آن محل تخفیف میدهند بلی در این ماه ذکر شده ست که عوض سرباز همین حوزه ممکن است در عمل یک حوزه هم معاف شود چرا؟ به جهت اینکه وقتی گفتیم به نقاطی که استعداد ندارند تخفیف داده میشود ممکن است تمام نقاطی که داخل در یک حوزه هستند مستحق تخفیف باشند کما هو حقه به آنها تخفیف داده شود پس از این نقطه نر هم برای رفع تحمیلات خصوصی ماده دهم کافی است و هیچ تحمیل فوق الطاقت به آذربایجان یا جای دیگر نگاه کنیم محتاج به پیشنهاد ثانوی نخواهد بود که این قانون را تکمیل کند این نکته را هم نباید نگفته بگذاریم چون همانطور که آقای حاج عز لممالک فرمودند به یک قیام و قعود نمیشود یک عده کثیری قشون را حذف کرد و در صورتی که مکرر هستیم آن عده قشون را هر چه محل خواهیم گرفت پس بهتر این است پیشنهاد آقای حاج امام جمعه مسکوت عنه بماند به این ترتیب که به وزارت جنگ مراجعه شود البته تمام نمایندگان موافق هستند که امشب در کلیات قانون قشون گیری رأی داده شود و رد ضمن یکی از دو صورت یعنی یا در ضمن بودجه کل وزارت جنگ و یا در ضمن صورت کلی که در تقسیم این چند صد هزار نفر نوشته میشود مطالعاتی بکنند و اگر آذربایجان مستحق تخیف است چنانچه به عقیده بنده مستحق هست آن وقت در ضمن یک از این دو بهتر این است این مسئله را موکول به قانون قشون گیری بکنیم و امشب دو کلیات این قانون رأی بدهیم.
معاون وزارت جنگ ـ وزارت جنگ هم در این پیشنهاد نمیتواند رأی بدهد به جهت اینکه باید ملاحظه و دقتهای لازمه را بکند و خلاصه استدلالاتی که قبلا عرض شد حاکی به همین مطلب است.
رئیس ـ اگر امشب در این پیشنهاد رأی بگیریم رأی قطعی نخواهد بود در قابل توج بودن آن رأی خواهیم گرفت حالا مذاکره کافی است یا کافی نست.
حاج امام جمعه ـ چه عیب دارد ارجاع بفرمائید به کمیسیون که نماینده وزارت هم بیاید و در اینجا مذاکره شود.
رئیس ـ این پیشنهاد با همان پیشنهادی که آقای مخبر و نظام السلطان و جمعی دیگر امضاء کردهاند میفرستیم به کمیسیون و امشب در کلیات رأی میگیریم آن ماده الحاقیه که آقای مخبر و سردار معظم و سلیمان میرزا و حاج عز المملک پیشنهاد کرده بودن و رأی دادیم چون بعد از ماده دهم است ماده یازدهم خواهد شد ماده هفدهم هیجدهم میشود آقایانی که این قانون قشون گیری که دو شور شده و مشتمل بر هیجده ماده است و مواد آن را یک، یک تصویب فرمودهاند بطور کلی تصویب میفرمایند، قیام نمایند.
(اغلب نمایندگان قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب شد عجالتا قانونی که حاضر باشد و جزؤ دستور بگذاریم غیر از تشکیلات وزارت جنگ چیز دیگری نیست ولی قوانین خیلی همه دیگری در کمیسیون قوانین مالیه و کمیسیون بودجه هست از اعضاء کمیسیون قوانین مالیه و کمیسیون بودجه خواهش میشود که مرتبا جلسات خود را منعقد کنند و آن قوانین را هر چه زودتر به مجلس بفرستند قانون فروش قراول خانهها را هم که این قدر اسرار کردند به مجلس فرستاده شود فرستادهاند ولی مدتی است در کمیسیون مانده است و چون همین دارد خوب است زودتر راپورتش را به مجلس بدهند.
نظام السلطان ـ چون فرمودند غیر از قانون تشکیلات وزارت جنگ چیز دیگری حاضر نیست عرض میکنم بنده قانون ترفیع رتبه نظامی داخلی مهم می دانم و معرض میکنم بقای نظام و ثبت آن بسته به قانون ترفیع رتبه نظامی و اکر این قانون ترفیع رتبه به مجلس میآید و بگذرد تمام این بیانات راجع به نظام روی کاغذ خواهد رود و این قانون به نتیجه خواهد ماند.
سردار معظم ـ چون فرمودند قوانین مهمی به کمیسیون قوانین مالیه ارجاع شده و تأکید فرمودند زودتر راپورت داده شود اجازه میخواهم توضیحا عرض کنم که قانونی در کمیسیون قوانی مالیه نیست سه فقره قانون به کمیسیون قوانین م مالیه رجوع شد یکی قانون تبدیل مالیات خالصه جات انتقالی به اربابی و یکی قانون فروض خالص جات و دیگری قانون استقراض داخلی قانون فروش خالص جات و استقراض داخلی موکول به این شد که دولت محل خرج این دو قانون را به کمیسیون پیشنهاد کند تا کمیسیون بتواند در این قانون رأی بدهد و چون تا بحال از طرف دولت پیشنهادی نشده است کمیسیون نمیتواند داخل در مباحثه آن دو فقره قانون بشود و اگر مجلس منتظر است این دو فقره قانون به مجلس بیاید لازم است از طرف هیئت رئیسه تاکیدی به دولت وشد که مطابق قرار داد رفتار نمایند قانون تبدیل مالیات خ خالص جات انتقالی هم از طف دولت تقاضا شد مسکوت عنه بماند برای انکه یک صورت مبسوط تری از خالص جات که فروخته شده و صورتی از مالیات آنها بدهید که کمیسیون از روی بصیرت بتواند اظهار عقیده کند رد این باب هم لرزم است امر بفرمایند به دولت تا کرد شد و آن دو صورت را زودتر بفرستند چیزهای دیگری هم که به کمیسیون رجوع شده بد یکی نظام نامه استخدام بود به مناسبت قانون تشکیلات مالیه به مجلس فرستاده بودند و یکی دیگر که بعضی نظام نامهها را که به تحدید تریاک بود و چون اینها مربوط به کمیسیون نیست کمیسیون مصمم شده است پس بفرستد و بنظر خود دولت واگذار کند.
رئیس – عجالتا چیزی را که بتوانیم جزو دستور قرار دهیم قانون تشکیلات وزارت جنگ است چند فقره تقاضای مرخصی که هم شده است باید رأی بگیریم آقای شریعتمدار برای اینکه مریض خانه بروند تقاضای بیست روز مرخصی کردهاند و آقای خان بابا خان تقاضای پانزده روز و آقای میرزا محمد خان سه ماهه مرخصی خواسته رأی میگیریم آقایانی که مرخصی بیست روزه آقای شریعتمدار را تصویب میفرمایند قیام نمایند.
(عده کثیری قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب نشد.
عماد السلطنه ـ پس از انتخاباتی که برای حاضر شدن بودجهها شد عجاله سه چهار فقره بودجه در کمیسیون حاضر شده است و متاسفانه آقایان پا هیچ حاضر نمیشوند یا خیلی دیر حاضر میشوند و تمام بودجهها به عهده تعویق افتاده است و جای بسی تاسف است که آقایان این امر م مهم را مورد دقت قرار نمیدهند خوب است یک تاکیدی بفرمایند که آقایان نمیدهد خوب است یک تاکیدی بفرمایند که آقایان در موقع انعقاد کمیسیون حاضر شوند و این بودجهها زودتر تمام شود.
رئیس ـ چون رئیس کمیسیون حاضر نیستند البته برای جلسه آتیه جوابش را تهیه نموده و می گویند جلسه آتیه روز پنج شنبه دو ساعت بقبل از غروب دستور هم قانون تشکیلات وزارت جنگ خواهد بود.
(مجلس تقریبا دو ساعت از شب گذشته ختم شد.).