تفاوت میان نسخههای «محاکمه محمد مصدق یکشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۳۳۲ نشست ۲۹»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
}} | }} | ||
− | ''' | + | '''بیست و نهمین جلسه محاکمه محمد مصدق و سرتیپ تقی ریاحی''' |
'''یکشنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۳۲''' | '''یکشنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۳۲''' | ||
− | : برابر ساعت چهار بعد از ظهر، | + | : برابر ساعت چهار بعد از ظهر، بیست و نهمین نشست محاکمه آقایان محمد مصدق و سرتیپ ریاحی در باشگاه افسران، به ریاست آقای سرلشکر مقبلی برگزار شد و پس از خواندن صورتجلسه و اعلام رسمیت دادگاه، رئیس جلسه چنین گفت: |
: '''رئیس:''' آقای دادستان توضیحاتی راجع به نامۀ آقای مصدق دارید؟ | : '''رئیس:''' آقای دادستان توضیحاتی راجع به نامۀ آقای مصدق دارید؟ | ||
: '''دادستان:''' بله، اگر اجازه بفرمایید. | : '''دادستان:''' بله، اگر اجازه بفرمایید. | ||
: '''رئیس:''' بفرمایید. | : '''رئیس:''' بفرمایید. | ||
− | : '''دادستان:''' محترماً به عرض ریاست محترم دادگاه میرسانم، در تاریخ ۱۶ آذرماه ۳۲ آقای محمد مصدق نامهای به عنوان مقام ریاست دادگاه تنظیم و تقدیم نمود، به خلاصه اینکه در یکی از جلسات که اینجانب اظهار داشتهام به حسین فاطمی مبلغ یکصدهزار ریال پاداش داده شدهاست، آقای مصدق از این جریان اطلاع نداشته و از مقام ریاست دادگاه تقاضا نمودهاند پروندهاش در اختیار ایشان گذاشته شود تا بعد از مصاحبه، نظریات خود را در دادگاه به عرض برسانند. پس از تقدیم این نامه از طرف ایشان، ریاست محترم دادگاه به اینجانب امر و مقرر فرمودید نامه ایشان را بررسی کنم و نتیجه را به عرض برسانم. نظر به اینکه موضوع در دادگاه مطرح شدهبود، با اجازه عالی توضیحاتی در دادگاه به عرض میرسانم. قبل از عرض توضیح، ناچاراً برای چندین بار به عرض میرسد که وظیفه اینجانب در این دادگاه اثبات اتهاماتی است که از ساعت یک صبح روز ۲۵ | + | : '''دادستان:''' محترماً به عرض ریاست محترم دادگاه میرسانم، در تاریخ ۱۶ آذرماه ۳۲ آقای محمد مصدق نامهای به عنوان مقام ریاست دادگاه تنظیم و تقدیم نمود، به خلاصه اینکه در یکی از جلسات که اینجانب اظهار داشتهام به حسین فاطمی مبلغ یکصدهزار ریال پاداش داده شدهاست، آقای مصدق از این جریان اطلاع نداشته و از مقام ریاست دادگاه تقاضا نمودهاند پروندهاش در اختیار ایشان گذاشته شود تا بعد از مصاحبه، نظریات خود را در دادگاه به عرض برسانند. پس از تقدیم این نامه از طرف ایشان، ریاست محترم دادگاه به اینجانب امر و مقرر فرمودید نامه ایشان را بررسی کنم و نتیجه را به عرض برسانم. نظر به اینکه موضوع در دادگاه مطرح شدهبود، با اجازه عالی توضیحاتی در دادگاه به عرض میرسانم. قبل از عرض توضیح، ناچاراً برای چندین بار به عرض میرسد که وظیفه اینجانب در این دادگاه اثبات اتهاماتی است که از ساعت یک صبح روز ۲۵ مرداد ماه به موجب کیفرخواست به آقای مصدق نسبت دادهام و برعلیه ایشان کیفرخواست تنظیم و تقدیم دادگاه کردهام، خارج از موضوع کیفرخواست هر توضیحی که به عرض میرسانم، تحلیلی است که از طرف آقای مصدق به اینجانب میشود، کما اینکه اگر ایشان در دادگاه نمیگفتند که مخارج سفر امریکا را از جیب خودشان دادهاند، بنده هم به هیچ وجه در دادگاه تصویبنامههای این کار را قرائت نمیکردم که منجر به این شود که این آقا علاوه بر اینکه آن گفتار را دروغ گفتند، به حسین فاطمی هم از خزانه فقیر این مردم، پاداش دادند، بعداً نیز اگر این متهم نامه به ریاست دادگاه تقدیم نمیکرد و تجاهل نمینمود، در این ساعت نیز اینجانب وقت دادگاه را تضییع نمیکردم، ولی ناچارم هر گفتاری که به عمل آوردند، جوابگویی کنم تا مبادا به عادت همیشگیشان افکار مردم را فریب دهند. اینک به اصل مطلب میپردازم. در آن جلسه دادگاه که این موضوع به میان آمد، شماره تصویبنامه را به عرض دادگاه محترم رسانیدم، اینک عین تصویبنامه قرائت میشود و عین دستور خزانهداری کل به بانک ملی ایران نیز قرائت میگردد و توضیح میدهم و ملاحظه خواهندفرمود که این آقای دلسوز برای مردم ایران، چگونه با بیتالمال مسلمین معامله مینمودهاست. (آقای سرتیپ آزموده در این موقع متن تصویبنامه هیأت وزیران را قرائت کرد) ملاحظه میفرمایید این تصویبنامه سه نکته قابل توجه دارد؛ یکی اینکه ظاهراً مبلغ یکصدهزار ریال به آقای حسین فاطمی پاداش دادهشود، ولی اگر به همین مطلب بسنده میشد شاید چندان جالب توجه نبود. نکته اصلی این است که تصویبنامه مقرر میدارد پس از وضع بلیط هواپیما که به شرحی که بعداً به عرض خواهدرسید و بهای آن ۴۳۶۵۰ ریال بوده، بقیه صدهزار ریال به جناب آقای حسین فاطمی، دلار به نرخ دولتی فروختهشود. دادگاه محترم و مردم ایران باید توجه نمایند که در خرداد ۳۲ بسیاری از مریضهای ایرانی تلف شدند و نخست وزیر وقت به عنوان مبارزه ملت ایران با خارجی، تصریحاً و تلویحاً میگفت ارزش دارد که ملت ایران سختی ببیند و دوا نداشتهباشد و محصلین ایرانی به کشور مراجعت کنند، چون در مبارزه هستیم و ارز نداریم و بسیار اشک تمساح ریخت که هر یک دلار برای ایرانی ارزش گرانبهایی دارد. به هر حال تصویبنامه مقرر میدارد بقیه وجه دههزار تومان پس از وضع بلیط هواپیما، دلار به نرخ دولتی به آقای حسین فاطمی فروخته شود. نکته دیگر در این تصویبنامه این است که مبلغ ۷۵۰ دلار بابت مخارج عمل به آقای حسین فاطمی داده شده، روزی هم ۳۰ دلار علیالحساب برای معالجه وجود شریف و مبارک ایشان که به سلامتی معالجه شوند و در روزهای ۲۵ الی ۲۸ مرداد با آقای مصدق نغمه جمهوری ساز کنند و اکنون هم در این دادگاه آقای مصدق وکیل مدافع جناب آقای حسین فاطمی شوند. به هر جهت پس از صدور این تصویبنامه خزانهداری کل به بانک ملی ایران چنین دستور میدهد: |
: "بانک ملی ایران – دایره ارز – خواهشمند است از حساب شماره ۳۳۹۳ مبلغ ۵۶۴۴۰ ریال به دلار (۱۷۳۶ دلار) بابت پاداش به اختیار جناب آقای حسین فاطمی گذارده، رسید دریافتی را به حسابداری وزارت امور خارجه ارسال دارند. – خزانهدار کل" | : "بانک ملی ایران – دایره ارز – خواهشمند است از حساب شماره ۳۳۹۳ مبلغ ۵۶۴۴۰ ریال به دلار (۱۷۳۶ دلار) بابت پاداش به اختیار جناب آقای حسین فاطمی گذارده، رسید دریافتی را به حسابداری وزارت امور خارجه ارسال دارند. – خزانهدار کل" | ||
− | : چنانچه ملاحظه میفرمایید، هزار و | + | : چنانچه ملاحظه میفرمایید، هزار و هفتصد و سی و شش دلار به نرخ دولتی که تقریباً ۵ / ۳۲ ریال بودهاست در اختیار آقای فاطمی گذاشتهمیشود، در حالی که در آن تاریخ نرخ دلار در بازار آزاد شاید در حدود ۱۲۰ ریال بودهاست. همان طوری که به عرض رسید، منظور از این توضیح و توضیحات مشابه آن پاسخگویی به ادعای آقای مصدق است، وگرنه اینجانب معتقد است اگر روزی بخواهند به حساب این شخص رسیدگی کنند، کمتر مادهای در قانون مجازات عمومی هست که مشمول این آدم نشود و همان طوری که به کرّات به عرض رسیدهاست، وظیفه اینجانب بیان و اظهار کیفرخواست تقدیمی است. اکنون نیز در این موضوع اختیار با آقای مصدق است. هرگاه مایل باشند موضوع را به سکوت برگذار کنند و عقیده اینجانب هم همین است که هر چه ساکتتر باشند، به صلاح خودشان است، ولی هرگاه باز عناوینی در این دادگاه برای رد توضیحات قائل شوند، به ناچار اینجانب جواب ایشان را خواهمداد و به ناچار برعلیه ایشان مدرک جمعآوری خواهمکرد. این بسته است به روش ریاست محترم دادگاه و روشی که آقای مصدق اتخاذ کنند. بنده دیگر عرضی ندارم و این دو برگ را تقدیم ریاست محترم دادگاه مینمایم. |
: دادستان ارتش متن تصویبنامهها را تقدیم کرد. | : دادستان ارتش متن تصویبنامهها را تقدیم کرد. | ||
: '''رئیس:''' با اینکه موضوع از بحث دادگاه خارج است و ارتباطی به کار ما ندارد، معالوصف اگر آقای مصدق توضیح دارید، بفرمایید. | : '''رئیس:''' با اینکه موضوع از بحث دادگاه خارج است و ارتباطی به کار ما ندارد، معالوصف اگر آقای مصدق توضیح دارید، بفرمایید. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
: '''مطلع هستید نه متهم''' | : '''مطلع هستید نه متهم''' | ||
: '''رئیس:''' با اینکه در آغاز احضار جنابعالی این تذکر داده شد که کیفرخواستی برای آقای محمد مصدق راجع به جریان واقعات روزهای ۲۵ الی ۲۸ مرداد، دادستان ارتش صادر نموده و چون شما هم در آن جریان بودهاید و اطلاع دارید، به عنوان روشنشدن ذهن دادگاه برای پارهای توضیحات به دادگاه احضار شدهاید، ولی مثل این است که موضوع احضار نزد شما مشتبه شده و به جای مطلع، خود را در این دادگاه متهم یا وکیل مدافع در این دادگاه شناختهاید و متأسفانه از موضوعاتی صحبت فرمودید از قبیل مرام نهضت ملی، رویه شما، خدمات یا اعمال نخست وزیر وقت و بالاخره ایدهآلها و غیره بیاناتی فرمودید که مطلقاً مربوط به دادگاه، یعنی مربوط به دادگاه رسیدگی به واقعات از ۲۵ تا ۲۸ مردادماه نیست، جز اینکه جنابعالی به عنوان مطلع، پاسخ توضیحات دادگاه را بدهید و اینکه دادگاه علیرغم تذکرات دادستان، اجازه این سخنرانی را داد، باز برای این بود که توهم نشود که دادگاه حق صحبت را نه تنها از متهمین، بلکه از گواهان هم سلب نمودهاست. (مهندس رضوی: تشکر میکنم) جز یک گله از تمام صحبتهای جنابعالی در اینجا بحثی نمیکنم که آن هم تقصیر خود من است که با وجود رئیس دادگاهی، نتوانستم خودداری کنم. شما آقای مهندس رضوی، یک جا میگویید: "ما دستور دادیم با سربازانی که به طرف خانه آقای محمد مصدق میآیند، مقاومت نشود" باز توضیح دادید که: "در مقابل رجالهها مقاومت نشود" بنده تصور میکنم هیچ ایرانی، به خصوص کسی که مثل جنابعالی داعیه این را داشتهباشد که به نفع ایران، رژیم سلطنت و مشروطیت و اعتلای نام ایران حزبی داشته، نباید به سرباز نسبت اجامر بدهد. (مهندس رضوی: به سرباز نسبت ندادم. توضیح میدهم، بنده هیچ چنین نسبتی به سرباز ندادم) بنابراین در همین جا به سخن خاتمه میدهم و خواهشمند هستم این توضیح را بفرمایید که جنابعالی که در میتینگ روز بیستوپنجم، جزو سازماندهندگان آن بودهاید، قطعنامه میتینگ ۲۵ مردادماه را چه کسی تهیه کرده و مطالب آن چه بودهاست و آیا تشکیل این میتینگ با وجود مقررات حکومت نظامی با چه اجازهای بودهاست؟ | : '''رئیس:''' با اینکه در آغاز احضار جنابعالی این تذکر داده شد که کیفرخواستی برای آقای محمد مصدق راجع به جریان واقعات روزهای ۲۵ الی ۲۸ مرداد، دادستان ارتش صادر نموده و چون شما هم در آن جریان بودهاید و اطلاع دارید، به عنوان روشنشدن ذهن دادگاه برای پارهای توضیحات به دادگاه احضار شدهاید، ولی مثل این است که موضوع احضار نزد شما مشتبه شده و به جای مطلع، خود را در این دادگاه متهم یا وکیل مدافع در این دادگاه شناختهاید و متأسفانه از موضوعاتی صحبت فرمودید از قبیل مرام نهضت ملی، رویه شما، خدمات یا اعمال نخست وزیر وقت و بالاخره ایدهآلها و غیره بیاناتی فرمودید که مطلقاً مربوط به دادگاه، یعنی مربوط به دادگاه رسیدگی به واقعات از ۲۵ تا ۲۸ مردادماه نیست، جز اینکه جنابعالی به عنوان مطلع، پاسخ توضیحات دادگاه را بدهید و اینکه دادگاه علیرغم تذکرات دادستان، اجازه این سخنرانی را داد، باز برای این بود که توهم نشود که دادگاه حق صحبت را نه تنها از متهمین، بلکه از گواهان هم سلب نمودهاست. (مهندس رضوی: تشکر میکنم) جز یک گله از تمام صحبتهای جنابعالی در اینجا بحثی نمیکنم که آن هم تقصیر خود من است که با وجود رئیس دادگاهی، نتوانستم خودداری کنم. شما آقای مهندس رضوی، یک جا میگویید: "ما دستور دادیم با سربازانی که به طرف خانه آقای محمد مصدق میآیند، مقاومت نشود" باز توضیح دادید که: "در مقابل رجالهها مقاومت نشود" بنده تصور میکنم هیچ ایرانی، به خصوص کسی که مثل جنابعالی داعیه این را داشتهباشد که به نفع ایران، رژیم سلطنت و مشروطیت و اعتلای نام ایران حزبی داشته، نباید به سرباز نسبت اجامر بدهد. (مهندس رضوی: به سرباز نسبت ندادم. توضیح میدهم، بنده هیچ چنین نسبتی به سرباز ندادم) بنابراین در همین جا به سخن خاتمه میدهم و خواهشمند هستم این توضیح را بفرمایید که جنابعالی که در میتینگ روز بیستوپنجم، جزو سازماندهندگان آن بودهاید، قطعنامه میتینگ ۲۵ مردادماه را چه کسی تهیه کرده و مطالب آن چه بودهاست و آیا تشکیل این میتینگ با وجود مقررات حکومت نظامی با چه اجازهای بودهاست؟ | ||
− | : مهندس رضوی: بنده از مقام ریاست دادگاه تشکر میکنم، با اجازه خودتان پنج کلمه عرض میکنم که به هیچ وجه در خاطر بنده خطور نمیکند سرباز ایرانی که خود من هم افتخار این سربازی را داشتهام، رجاله باشد. بنده متأسفم که چنین سوءتفاهمی پیش آمده، عرض کردم رجالههایی که به دنبال آن سربازها معروف بود که میآیند و بعد هم شنیدهشد که در بین مردم بودهاند. اما راجع به سؤال حضرتعالی باید عرض بکنم که سازماندهنده میتینگ، احزاب و اصناف بودند، یعنی احزابی که با نهضت ملی همکاری میکردند و اصناف که مردمان آزادی بودند از نظر حزبی، ولی عدهای از آنها با همین احزاب تماس داشتند، تصور میکنم اگر اجازهای از فرمانداری نظامی نگرفتهبودند، فرماندار نظامی قوای انتظامی برای حفظ انتظامات نمیفرستاد و حتی جلوگیری هم نمیکرد و حال آنکه مأمورین فرمانداری نظامی و شهربانی هر دو را در میدان و بالای جایگاه سخنرانی دیدم و نسبت به میتینگ یک نکته عرض میکنم که قبل از اطلاع از تشریف بردن اعلیحضرت، ترتیب میتینگ داده شدهبود و به تفصیل حضور آقای دادستان کتباً جواب دادهام و اما نسبت به قطعنامه میتینگ مکرر داده شدهبود، بنده شخصاً با هر قطعنامهای که فراکسیون نهضت ملی شرکت میکرد، مخالف بودم و علت هم این بود که فراکسیون یک حزب نبود، بلکه برای یک منظورهای معینی با دولت همکاری میکرد و البته لازمه کار فراکسیون هم این نبود که همفکری حزبی داشتهباشند، اما بعضی از احزاب و به خصوص اصناف تهران اصرار داشتند که بعد از میتینگ، همیشه قطعنامه صادر شود و آن هم دلیل داشت و دلیل آن هم این بود که احزاب افراطی چپ از سالها پیش در تهران و سایر شهرستانها میتینگ میدادند و قطعنامه داشتند. اصناف تهران میگفتند اگر قطعنامهای ندهیم و مردم مثلاً بدون قطعنامه متفرق بشوند، احزاب افراطی چپ خواهندگفت اصلاً میتینگ شما موضوع نداشتهاست و در جراید و میتینگهای خودشان تخطئه میکردند و در واقع این را اسلحهای در مقابل پروپاگاندا میدانستند. این بود که غالباً به این استدلال همه تسلیم میشدند. آن روز وقتی که بالای آن عمارت محل میتینگ رفتیم، هیچ قطعنامهای قبلاً قرائت نشدهبود و کسی هم در فکر قطعنامه نبود، مگر دو نفر؛ یکی از اصناف بود که داوطلب قرائتش بود و دیگری که هم از اصناف است و هم روزنامهنویس، خودشان قطعنامهای تهیه کردند و بین آن اختلافی داشتند، شاید قطعنامه خواندن را در میتینگ یک تعارفی میدانستند که دیگری خود را مستحقتر میدانست. در نتیجه مصرترین اصناف حاضر که پیرمردی بود، آمد نزد بنده و خواهش کرد که برای رفع این اختلاف و خاتمه دادن به دعوای دوستانه این آقایان که ممکن بود صورت ناخوشی داشتهباشد، این قطعنامه را بخوانید. بنده هم برای اینکه هماهنگی این عده که در حسن نیت آنها تردیدی نداشتم به هم نخورد، قبول کردم و آنقدر که خاطرم هست، قطعنامه که شامل چند ماده بود؛ یکی راجع به بالابردن سطح زندگانی عمومی، یک ماده دیگر راجع به تعقیب و مجازات قاتلین مرحوم سرلشکر افشارطوس و یکی راجع به ادامه مبارزات بر علیه بیگانگان و بالاخره یک ماده هم تقاضای تشکیل شورای سلطنتی از دولت و در مقدمه این قطعنامه، خلاصه بیانات خود اینجانب هم دعوت مردم به آرامش و انتظام بود. | + | : مهندس رضوی: بنده از مقام ریاست دادگاه تشکر میکنم، با اجازه خودتان پنج کلمه عرض میکنم که به هیچ وجه در خاطر بنده خطور نمیکند سرباز ایرانی که خود من هم افتخار این سربازی را داشتهام، رجاله باشد. بنده متأسفم که چنین سوءتفاهمی پیش آمده، عرض کردم رجالههایی که به دنبال آن سربازها معروف بود که میآیند و بعد هم شنیدهشد که در بین مردم بودهاند. اما راجع به سؤال حضرتعالی باید عرض بکنم که سازماندهنده میتینگ، احزاب و اصناف بودند، یعنی احزابی که با نهضت ملی همکاری میکردند و اصناف که مردمان آزادی بودند از نظر حزبی، ولی عدهای از آنها با همین احزاب تماس داشتند، تصور میکنم اگر اجازهای از فرمانداری نظامی نگرفتهبودند، فرماندار نظامی قوای انتظامی برای حفظ انتظامات نمیفرستاد و حتی جلوگیری هم نمیکرد و حال آنکه مأمورین فرمانداری نظامی و شهربانی هر دو را در میدان و بالای جایگاه سخنرانی دیدم و نسبت به میتینگ یک نکته عرض میکنم که قبل از اطلاع از تشریف بردن اعلیحضرت، ترتیب میتینگ داده شدهبود و به تفصیل حضور آقای دادستان کتباً جواب دادهام و اما نسبت به قطعنامه میتینگ مکرر داده شدهبود، بنده شخصاً با هر قطعنامهای که فراکسیون نهضت ملی شرکت میکرد، مخالف بودم و علت هم این بود که فراکسیون یک حزب نبود، بلکه برای یک منظورهای معینی با دولت همکاری میکرد و البته لازمه کار فراکسیون هم این نبود که همفکری حزبی داشتهباشند، اما بعضی از احزاب و به خصوص اصناف تهران اصرار داشتند که بعد از میتینگ، همیشه قطعنامه صادر شود و آن هم دلیل داشت و دلیل آن هم این بود که احزاب افراطی چپ از سالها پیش در تهران و سایر شهرستانها میتینگ میدادند و قطعنامه داشتند. اصناف تهران میگفتند اگر قطعنامهای ندهیم و مردم مثلاً بدون قطعنامه متفرق بشوند، احزاب افراطی چپ خواهندگفت اصلاً میتینگ شما موضوع نداشتهاست و در جراید و میتینگهای خودشان تخطئه میکردند و در واقع این را اسلحهای در مقابل پروپاگاندا میدانستند. این بود که غالباً به این استدلال همه تسلیم میشدند. آن روز وقتی که بالای آن عمارت محل میتینگ رفتیم، هیچ قطعنامهای قبلاً قرائت نشدهبود و کسی هم در فکر قطعنامه نبود، مگر دو نفر؛ یکی از اصناف بود که داوطلب قرائتش بود و دیگری که هم از اصناف است و هم روزنامهنویس، خودشان قطعنامهای تهیه کردند و بین آن اختلافی داشتند، شاید قطعنامه خواندن را در میتینگ یک تعارفی میدانستند که دیگری خود را مستحقتر میدانست. در نتیجه مصرترین اصناف حاضر که پیرمردی بود، آمد نزد بنده و خواهش کرد که برای رفع این اختلاف و خاتمه دادن به دعوای دوستانه این آقایان که ممکن بود صورت ناخوشی داشتهباشد، این قطعنامه را بخوانید. بنده هم برای اینکه هماهنگی این عده که در حسن نیت آنها تردیدی نداشتم به هم نخورد، قبول کردم و آنقدر که خاطرم هست، '''قطعنامه که شامل چند ماده بود؛ یکی راجع به بالابردن سطح زندگانی عمومی، یک ماده دیگر راجع به تعقیب و مجازات قاتلین مرحوم سرلشکر افشارطوس و یکی راجع به ادامه مبارزات بر علیه بیگانگان و بالاخره یک ماده هم تقاضای تشکیل شورای سلطنتی از دولت و''' در مقدمه این قطعنامه، خلاصه بیانات خود اینجانب هم دعوت مردم به آرامش و انتظام بود. |
: '''رئیس:''' چون لازم است ذهن دادگاه بیشتر روشن شود، خواهش میکنم توضیح دهید به نظرم میآید که جلسه قبل ضمن پاسخ دادگاه راجع به اظهارات میتینگدهندگان و شعارهایی که در آنجا دادهشد، اظهار داشتید: "من بعد از صحبت خودم از آنجا رفتم و دیگر اطلاع ندارم" اکنون میفرمایید: "قطعنامه را هم من خواندم" و همچنین اینکه اظهار داشتید: "میتینگ از طرف اصناف دادهشد." ممکن است بفرمایید، کسی هم از طرف اصناف در میتینگ سخنرانی کرد یا نه و همچنین اسم آن دو نفر داوطلب را که برای قرائت قطعنامه از شما تقاضا کردند به استحضار دادگاه برسانید؟ | : '''رئیس:''' چون لازم است ذهن دادگاه بیشتر روشن شود، خواهش میکنم توضیح دهید به نظرم میآید که جلسه قبل ضمن پاسخ دادگاه راجع به اظهارات میتینگدهندگان و شعارهایی که در آنجا دادهشد، اظهار داشتید: "من بعد از صحبت خودم از آنجا رفتم و دیگر اطلاع ندارم" اکنون میفرمایید: "قطعنامه را هم من خواندم" و همچنین اینکه اظهار داشتید: "میتینگ از طرف اصناف دادهشد." ممکن است بفرمایید، کسی هم از طرف اصناف در میتینگ سخنرانی کرد یا نه و همچنین اسم آن دو نفر داوطلب را که برای قرائت قطعنامه از شما تقاضا کردند به استحضار دادگاه برسانید؟ | ||
− | : مهندس رضوی: عرض کنم عرض بنده راجع به اینکه بعد از صحبت مرخص شدم، درست بود، زیرا صحبت ما وقتی خاتمه پیدا کرد که بنده قطعنامه را قرائت کردم و گفتم بنا بر خواهش آقایان قطعنامه را میخوانم، اما از اصناف بنده نمیدانم کسی صحبت کرد یا نه، ولی باید یک توضیحی عرض کنم و آن این است که وقتی ما به میتینگ میرسیدیم همیشه قبل از ما در فاصله جمع شدن مردم و شروع برنامه میتینگ، چند نفری که در ایوان حافظ دستگاه بلندگو بودند و خودشان برقرار کنندهبودند و زحمت کشیدهبودند، گاهی ممکن است صحبتهایی کردهباشند و به هر حال جزو صحبتکنندگان اصلی آن روز گمان نمیکنم از اصناف کسی بود و اگر قبل از رسیدن ما صحبتهای مختصری اشخاص کردهباشند، جزو متن کار میتینگ قرار نمیگیرد. صحبتکنندگان که خود بنده به خاطر دارم، از نمایندگان مجلس آقای دکتر شایگان و آقای مهندس زیرکزاده به خاطرم میآیند و خود بنده. یکی از آقایان وزیران هم آنجا صحبت کرد، که در واقع بدون اجازه بنده بود، تا آن اندازه که اجازه بنده تأثیر داشت، چون که توجه نکرد و صحبت کرد. بنده تذکر دادهبودم که هنوز رشد مردم مشرقزمین به آنجا نرسیده که یک وزیر بتواند هم در دولت انجام وظیفه کند و هم اعتقادات خودش را در بیرون اظهار کند و به همین جهت بنده منع کردم صحبت ایشان را، ولی متأسفانه صحبت کرد. اما آن دو نفر از اصناف باید عرض کنم که یکی از آنها آقای حاج محمود مانیان بود و یکی هم آقای کریمآبادی، که گمان میکنم روزنامهای هم به نام اصناف دارد. این مطلب را در بازپرسی هم بنده عرض کردهام و آن تاجر محترم معمری که از بنده خواهش کرد قطعنامه را بخوانم، آقای حاج راسخ افشار بود، ولی البته بنده به هیچ وجه این اطلاعات را از این نظر که مسئولیتی از خودم کم کنم، اگر چنین مسئولیتی باشد و بر دیگری تحمیل نمایم، ندارم و این آقایان هم تا موقعی که ما به آن عمارت رفتیم، از رفتن اعلیحضرت هیچ گونه اطلاعی نداشتند و بنابراین موضوع تشکیل شورای سلطنتی شاید بنا به پیشنهاد یکی از اعضای فراکسیون نهضت ملی و یا حتی شاید خود من گفتهباشم، چون امتناعی در این مورد ندارم. | + | : مهندس رضوی: عرض کنم عرض بنده راجع به اینکه بعد از صحبت مرخص شدم، درست بود، زیرا صحبت ما وقتی خاتمه پیدا کرد که بنده قطعنامه را قرائت کردم و گفتم بنا بر خواهش آقایان قطعنامه را میخوانم، اما از اصناف بنده نمیدانم کسی صحبت کرد یا نه، ولی باید یک توضیحی عرض کنم و آن این است که وقتی ما به میتینگ میرسیدیم همیشه قبل از ما در فاصله جمع شدن مردم و شروع برنامه میتینگ، چند نفری که در ایوان حافظ دستگاه بلندگو بودند و خودشان برقرار کنندهبودند و زحمت کشیدهبودند، گاهی ممکن است صحبتهایی کردهباشند و به هر حال جزو صحبتکنندگان اصلی آن روز گمان نمیکنم از اصناف کسی بود و اگر قبل از رسیدن ما صحبتهای مختصری اشخاص کردهباشند، جزو متن کار میتینگ قرار نمیگیرد. '''صحبتکنندگان که خود بنده به خاطر دارم، از نمایندگان مجلس آقای دکتر شایگان و آقای مهندس زیرکزاده به خاطرم میآیند و خود بنده.''' یکی از آقایان وزیران هم آنجا صحبت کرد، که در واقع بدون اجازه بنده بود، تا آن اندازه که اجازه بنده تأثیر داشت، چون که توجه نکرد و صحبت کرد. بنده تذکر دادهبودم که هنوز رشد مردم مشرقزمین به آنجا نرسیده که یک وزیر بتواند هم در دولت انجام وظیفه کند و هم اعتقادات خودش را در بیرون اظهار کند و به همین جهت بنده منع کردم صحبت ایشان را، ولی متأسفانه صحبت کرد. اما آن دو نفر از اصناف باید عرض کنم که یکی از آنها آقای حاج محمود مانیان بود و یکی هم آقای کریمآبادی، که گمان میکنم روزنامهای هم به نام اصناف دارد. این مطلب را در بازپرسی هم بنده عرض کردهام و آن تاجر محترم معمری که از بنده خواهش کرد قطعنامه را بخوانم، آقای حاج راسخ افشار بود، ولی البته بنده به هیچ وجه این اطلاعات را از این نظر که مسئولیتی از خودم کم کنم، اگر چنین مسئولیتی باشد و بر دیگری تحمیل نمایم، ندارم و این آقایان هم تا موقعی که ما به آن عمارت رفتیم، از رفتن اعلیحضرت هیچ گونه اطلاعی نداشتند و بنابراین موضوع تشکیل شورای سلطنتی شاید بنا به پیشنهاد یکی از اعضای فراکسیون نهضت ملی و یا حتی شاید خود من گفتهباشم، چون امتناعی در این مورد ندارم. |
: '''رئیس:''' در آغاز بیانات خود که راجع به معنویات و مرام خود بیان فرمودید و خود را از مدافعین استقلال مملکت و محترم شمارندۀ قانون اساسی و بالاخره مبارز با بیگانگان ابراز داشتید، ممکن است دادگاه را روشن فرمایید که جریان میتینگ روز بیستوپنجم و شعارهایی که در آن روز دادهشد و سخنرانیهایی که صفحات آن در اداره تبلیغات موجود است، با مرام و منویات جنابعالی یا مصالح کشور موافق بود یا خیر؟ | : '''رئیس:''' در آغاز بیانات خود که راجع به معنویات و مرام خود بیان فرمودید و خود را از مدافعین استقلال مملکت و محترم شمارندۀ قانون اساسی و بالاخره مبارز با بیگانگان ابراز داشتید، ممکن است دادگاه را روشن فرمایید که جریان میتینگ روز بیستوپنجم و شعارهایی که در آن روز دادهشد و سخنرانیهایی که صفحات آن در اداره تبلیغات موجود است، با مرام و منویات جنابعالی یا مصالح کشور موافق بود یا خیر؟ | ||
: مهندس رضوی: عرض کنم، به نظر بنده تشکیل میتینگ و منظور از میتینگ تا آنجایی که بنده استنباط کردهبودم و در آن روز تشخیص میدادم، برای خیر و صلاح مملکت بود، ولی نمیتوانم از عرض این مطلب خودداری کنم که به واسطه پارهای اظهارات معدودی از شنوندگان در میدان و همچنین به واسطه پارهای تندرویهای بعضی از سخنرانان، مجموعاً وقتی که میتینگ تمام شد، بنده متأسف بودم و میل داشتم همان طور که در نیت ما بود، منظوری غیر از خیر و صلاح مملکت و ملت نداشتیم، موضوع میتینگ و جریان آن آرامتر و شایستهتر انجام شود. | : مهندس رضوی: عرض کنم، به نظر بنده تشکیل میتینگ و منظور از میتینگ تا آنجایی که بنده استنباط کردهبودم و در آن روز تشخیص میدادم، برای خیر و صلاح مملکت بود، ولی نمیتوانم از عرض این مطلب خودداری کنم که به واسطه پارهای اظهارات معدودی از شنوندگان در میدان و همچنین به واسطه پارهای تندرویهای بعضی از سخنرانان، مجموعاً وقتی که میتینگ تمام شد، بنده متأسف بودم و میل داشتم همان طور که در نیت ما بود، منظوری غیر از خیر و صلاح مملکت و ملت نداشتیم، موضوع میتینگ و جریان آن آرامتر و شایستهتر انجام شود. | ||
: '''رئیس:''' ممکن است بفرمایید نظریاتی که در آن میتینگ پیدا کردید، به عرض آقای محمد مصدق رسانیدید و برای جلوگیری از تکرار و تجدید آن اقدامی نمودید یا خیر؟ | : '''رئیس:''' ممکن است بفرمایید نظریاتی که در آن میتینگ پیدا کردید، به عرض آقای محمد مصدق رسانیدید و برای جلوگیری از تکرار و تجدید آن اقدامی نمودید یا خیر؟ | ||
− | : مهندس رضوی: عرض کنم البته بنده در بازپرسی هم عرض کردهام، قبل از میتینگ در حدود ساعت ۴، دو، سه نفر از ما رفتیم خدمت آقای مصدق که در خصوص تشریف بردن اعلیحضرت، از ایشان اطلاعاتی کسب کنیم و نظریه خواستیم. ایشان اطلاع زیادی نداشتند. فقط گمان میکنم یک خبر تلفنی از بغداد علاوه بر آنچه در جراید آن ساعت بود، در آن ساعت ایشان داشتند، بنده باید عرض کنم که نظر آقای مصدق این بود که راجع به مسافرت اعلیحضرت هیچ سخنی در آن میتینگ گفتهنشود و من باید این را وجداناً عرض بکنم، ولی اصرار کردیم حتی گفتیم که خبرگزاریها حرکت پادشاه را اعلام کردهاند و حتماً احزاب چپ افراطی موضوع را به صورت خاصی در خواهندآورد و ممکن است همان نظری را که جناب آقای دادستان اظهاراتی کنند و ما همه از آن احتراز میکردیم، تکرار شود و شاید هم در آنجا که از پانزده دقیقه تجاوز نمیکرد، که خبر تشریف بردن اعلیحضرت به مردم داده شود، که اگر ما این خبر را نمیدادیم، با انتشار جراید همه میدانستند. برای اینکه مردم بدانند که دولت نظرش حفظ قانون اساسی و شئون سلطنت مشروطه است و بدانند که ما نمایندگان فراکسیون نهضت ملی قصدی جز حفظ قانون اساسی نداریم، این طور صحبت شد. البته اگر اشتباه نکنم که راجع به شورای سلطنتی به طور اجمال اشاره بشود و همین کار هم در میتینگ شد، یعنی در همان ساعتی که تقاضای شورای سلطنتی شد، ما نمیدانستیم که این شورا چطور و چگونه و کی تشکیل خواهدشد، ولی منظور ما این بود که حفظ رژیم مشروطیت و مملکت شدهباشد، اما بعد از میتینگ فردای آن روز، البته آنچه | + | : مهندس رضوی: عرض کنم البته بنده در بازپرسی هم عرض کردهام، قبل از میتینگ در حدود ساعت ۴، دو، سه نفر از ما رفتیم خدمت آقای مصدق که در خصوص تشریف بردن اعلیحضرت، از ایشان اطلاعاتی کسب کنیم و نظریه خواستیم. ایشان اطلاع زیادی نداشتند. فقط گمان میکنم یک خبر تلفنی از بغداد علاوه بر آنچه در جراید آن ساعت بود، در آن ساعت ایشان داشتند، بنده باید عرض کنم که نظر آقای مصدق این بود که راجع به مسافرت اعلیحضرت هیچ سخنی در آن میتینگ گفتهنشود و من باید این را وجداناً عرض بکنم، ولی اصرار کردیم حتی گفتیم که خبرگزاریها حرکت پادشاه را اعلام کردهاند و حتماً احزاب چپ افراطی موضوع را به صورت خاصی در خواهندآورد و ممکن است همان نظری را که جناب آقای دادستان اظهاراتی کنند و ما همه از آن احتراز میکردیم، تکرار شود و شاید هم در آنجا که از پانزده دقیقه تجاوز نمیکرد، که خبر تشریف بردن اعلیحضرت به مردم داده شود، که اگر ما این خبر را نمیدادیم، با انتشار جراید همه میدانستند. برای اینکه مردم بدانند که دولت نظرش حفظ قانون اساسی و شئون سلطنت مشروطه است و بدانند که ما نمایندگان فراکسیون نهضت ملی قصدی جز حفظ قانون اساسی نداریم، این طور صحبت شد. البته اگر اشتباه نکنم که راجع به شورای سلطنتی به طور اجمال اشاره بشود و همین کار هم در میتینگ شد، یعنی در همان ساعتی که تقاضای شورای سلطنتی شد، ما نمیدانستیم که این شورا چطور و چگونه و کی تشکیل خواهدشد، ولی منظور ما این بود که حفظ رژیم مشروطیت و مملکت شدهباشد، اما بعد از میتینگ فردای آن روز، البته آنچه در خصوص میتینگ گذشته بود بنده هیچ گونه مذاکره با آقای نخست وزیر نداشتم و از دوشنبه تا صبح چهارشنبه بنده و چند نفر از آقایان نمایندگان به خواهش آقای نخست وزیر مشغول مطالعه در خصوص امکان تشکیل شورای سلطنت و چگونگی و شرایط آن بودیم که البته روز چهارشنبه صبح برای اینکه ایشان نظر قطعی بتوانند اتخاذ کنند و عصر به هیأت ببرند، منزل ایشان رفتیم و جریانات و وقایع شهر و شهرستانها از همان اوایل صبح همه را مشغول داشت، یعنی دولت مشغول کار خودش بود و ما هم فرصتی برای یک چنین صحبتی نداشتیم. |
: '''سؤال از محمد مصدق''' | : '''سؤال از محمد مصدق''' | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
: '''رئیس:''' آنچه که عملاً دیده شده و اکنون نیز پاسخهای آقای مهندس رضوی تأیید مینماید، برخلاف آنچه از طرف جنابعالی و آنچه از طرف ایشان راجع به میتینگ اصناف دادهمیشد، این طور محقق میگردد کسی از اصناف صحبت نکرده، بلکه از اعضای نهضت ملی و حسین فاطمی که نماینده سخنگوی رسمی دولت بوده، بیاناتی شده که خود آقای مهندس رضوی نیز با توجه به اظهاری که قبلاً فرمودند، از حق ایران، از حیثیت ایران دفاع نمودند و این نهضت را در حقیقت مبارز حیثیت و دفاع از مردم و مشروطیت معرفی کردند و دادگاه تمام سخنرانی و حماسهسرایی ایشان را گوش داد. عملاً غیر از آنچه که اینجا صحبت شد، در آنجا صحبت شدهاست. حتی با حساسیتی که شما و ایشان راجع به وضع کشور در آن روز قائل هستید، وضع را به اندازهای بحرانی تلقی مینمایید که فرصت خواندن روزنامه و شنیدن رادیو و حتی بررسی این مطالب به این مهمی را نداشتهاید. آیا با این فکر و عقیده، چنین میتینگی و اعلام عزیمت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی از کشور با آن وضعیتی که آن روز تمام دنیا شاهد آن هستند، با مصالح مملکت و حیثیت کشور تطبیق میداد و لازم بود این میتینگ دادهشود یا خیر؟ | : '''رئیس:''' آنچه که عملاً دیده شده و اکنون نیز پاسخهای آقای مهندس رضوی تأیید مینماید، برخلاف آنچه از طرف جنابعالی و آنچه از طرف ایشان راجع به میتینگ اصناف دادهمیشد، این طور محقق میگردد کسی از اصناف صحبت نکرده، بلکه از اعضای نهضت ملی و حسین فاطمی که نماینده سخنگوی رسمی دولت بوده، بیاناتی شده که خود آقای مهندس رضوی نیز با توجه به اظهاری که قبلاً فرمودند، از حق ایران، از حیثیت ایران دفاع نمودند و این نهضت را در حقیقت مبارز حیثیت و دفاع از مردم و مشروطیت معرفی کردند و دادگاه تمام سخنرانی و حماسهسرایی ایشان را گوش داد. عملاً غیر از آنچه که اینجا صحبت شد، در آنجا صحبت شدهاست. حتی با حساسیتی که شما و ایشان راجع به وضع کشور در آن روز قائل هستید، وضع را به اندازهای بحرانی تلقی مینمایید که فرصت خواندن روزنامه و شنیدن رادیو و حتی بررسی این مطالب به این مهمی را نداشتهاید. آیا با این فکر و عقیده، چنین میتینگی و اعلام عزیمت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی از کشور با آن وضعیتی که آن روز تمام دنیا شاهد آن هستند، با مصالح مملکت و حیثیت کشور تطبیق میداد و لازم بود این میتینگ دادهشود یا خیر؟ | ||
: محمد مصدق: بنده به آقا عرض کردم که از مذاکراتی که در میتینگ شد، بنده اطلاع نداشتم و بعد، قبل از میتینگ، بنده چه میدانستم چه میخواهندبگویند، بنده چون اطلاع از مذاکرات نداشتم، نه میتوانم عرض کنم که مطالبی در صلاح مملکت گفتهاند یا مطالبی برخلاف مصالح مملکت گفتهاند. فقط چیزی را که به کرّات در این دادگاه عرض کردهام، آن حالت عصبانیتی بود که برای بعضی از میتینگدهندگان رخ داده، چه خودم شاهد این قضیه هستم که اینها همه از جریان شب بیستوپنجم عصبانی بودند و میخواهم عرض بکنم که اگر بنده دفاع از کسی میکنم، چون بنده دفاع از کسی نمیکنم، دفاع از حق میکنم. حتی عرض میکنم اگر کسی عصبانی باشد، خودش را هم فنا میکند. وقتی که عصبانیت در اعصاب کسی این طور اثر میکند که شخص میخواهد خودش را هم از بین ببرد، دیگر نباید انتظار داشت از یک شخص عصبانی یک حرف و سخنی که سابقه نبوده یا به سر خلاف نزاکت بوده، زدهاست. بنده اینجا توجه ریاست محترم دادگاه و تیمساران دادرسان را به این مسئله جلی میکنم که این حال عصبانیت در هر دادگاهی مورد توجه است. اگر کسی از روی عصبانیت کسی را کشت، این را حق مجازات ندارند. شما یک نمونه بیاورید که کسی در حال عصبانیت کسی را کشتهباشد و فوراً او را اعدام بکنند. بنده بسیار خوشوقتم که ریاست محترم دادگاه درست میفرمایند و میخواهند مطلب را بر عامه روشن فرمایند، از همین نظر عرض میکنم درست توجه فرمایید که ما آن وضعیتی که در آن سه، چهار روز در این شهر وجود داشته، حقیقت واقع را کشف کنید، اول به علت پی ببرید که علت چه بوده که آن وقایع در آن چند روز رخ داده، بنده در مقابل این دادگاه عرض میکنم؛ علت تشریففرما شدن اعلیحضرت بوده، اگر اعلیحضرت تشریف نمیبردند و آن شب آن اتفاقات نمیافتاد، آب از آب تکان نمیخورد. این جریان این چند روز علتش این بود. حالا شما زورتان به آنجا نمیرسد، من بدبخت را میآورید اینجا محاکمه میکنید، عرض میکنم "ما خود افتادگان مسکینیم." (خنده حضار) | : محمد مصدق: بنده به آقا عرض کردم که از مذاکراتی که در میتینگ شد، بنده اطلاع نداشتم و بعد، قبل از میتینگ، بنده چه میدانستم چه میخواهندبگویند، بنده چون اطلاع از مذاکرات نداشتم، نه میتوانم عرض کنم که مطالبی در صلاح مملکت گفتهاند یا مطالبی برخلاف مصالح مملکت گفتهاند. فقط چیزی را که به کرّات در این دادگاه عرض کردهام، آن حالت عصبانیتی بود که برای بعضی از میتینگدهندگان رخ داده، چه خودم شاهد این قضیه هستم که اینها همه از جریان شب بیستوپنجم عصبانی بودند و میخواهم عرض بکنم که اگر بنده دفاع از کسی میکنم، چون بنده دفاع از کسی نمیکنم، دفاع از حق میکنم. حتی عرض میکنم اگر کسی عصبانی باشد، خودش را هم فنا میکند. وقتی که عصبانیت در اعصاب کسی این طور اثر میکند که شخص میخواهد خودش را هم از بین ببرد، دیگر نباید انتظار داشت از یک شخص عصبانی یک حرف و سخنی که سابقه نبوده یا به سر خلاف نزاکت بوده، زدهاست. بنده اینجا توجه ریاست محترم دادگاه و تیمساران دادرسان را به این مسئله جلی میکنم که این حال عصبانیت در هر دادگاهی مورد توجه است. اگر کسی از روی عصبانیت کسی را کشت، این را حق مجازات ندارند. شما یک نمونه بیاورید که کسی در حال عصبانیت کسی را کشتهباشد و فوراً او را اعدام بکنند. بنده بسیار خوشوقتم که ریاست محترم دادگاه درست میفرمایند و میخواهند مطلب را بر عامه روشن فرمایند، از همین نظر عرض میکنم درست توجه فرمایید که ما آن وضعیتی که در آن سه، چهار روز در این شهر وجود داشته، حقیقت واقع را کشف کنید، اول به علت پی ببرید که علت چه بوده که آن وقایع در آن چند روز رخ داده، بنده در مقابل این دادگاه عرض میکنم؛ علت تشریففرما شدن اعلیحضرت بوده، اگر اعلیحضرت تشریف نمیبردند و آن شب آن اتفاقات نمیافتاد، آب از آب تکان نمیخورد. این جریان این چند روز علتش این بود. حالا شما زورتان به آنجا نمیرسد، من بدبخت را میآورید اینجا محاکمه میکنید، عرض میکنم "ما خود افتادگان مسکینیم." (خنده حضار) | ||
− | : '''رئیس:''' البته دفاعیات جنابعالی | + | : '''رئیس:''' البته دفاعیات جنابعالی در مورد حسین فاطمی، امیدوارم در دادگاهش مؤثر واقع شود. |
: محمد مصدق: نشود، یا بشود. نخیر بنده دفاع نمیکنم. خدا را به شهادت میگیرم که بنده به هیچ وجه از کسی دفاع نمیکنم. | : محمد مصدق: نشود، یا بشود. نخیر بنده دفاع نمیکنم. خدا را به شهادت میگیرم که بنده به هیچ وجه از کسی دفاع نمیکنم. | ||
: '''رئیس:''' اما جواب دادگاه را نفرمودید که آیا چنین میتینگی به صلاح کشور و مشروطیت بر طبق مقررات اساسی بودهاست یا خیر؟ و همچنین شما که در آن روز علیرغم فرمان عزل شاهانه، خود را نخست وزیر وقت و رئیس دولت کشور ایران میدانستید و وضع را بحرانی تشخیص میدادید و از این میتینگ اطلاع حاصل کردید، لامحاله در همان حدود اطلاعی که آقای مهندس رضوی دادند، آیا هیچ به فکر افتادید برای اسکات اذهان مردم و رفع تأثیرات سویی که این میتینگ را انظار و افکار عمومی ایجاد کردهبود و به وسیله اداره تبلیغات آقای محمد مصدق مکرر انتشار مییافت، به وسایلی در صدد جبران آن برمیآیید یا خیر؟ | : '''رئیس:''' اما جواب دادگاه را نفرمودید که آیا چنین میتینگی به صلاح کشور و مشروطیت بر طبق مقررات اساسی بودهاست یا خیر؟ و همچنین شما که در آن روز علیرغم فرمان عزل شاهانه، خود را نخست وزیر وقت و رئیس دولت کشور ایران میدانستید و وضع را بحرانی تشخیص میدادید و از این میتینگ اطلاع حاصل کردید، لامحاله در همان حدود اطلاعی که آقای مهندس رضوی دادند، آیا هیچ به فکر افتادید برای اسکات اذهان مردم و رفع تأثیرات سویی که این میتینگ را انظار و افکار عمومی ایجاد کردهبود و به وسیله اداره تبلیغات آقای محمد مصدق مکرر انتشار مییافت، به وسایلی در صدد جبران آن برمیآیید یا خیر؟ | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
: محمد مصدق: در اصالتش تردید داشتم. | : محمد مصدق: در اصالتش تردید داشتم. | ||
: '''رئیس:''' او تقصیر ندارد. | : '''رئیس:''' او تقصیر ندارد. | ||
− | : محمد مصدق: عرض کردم، | + | : محمد مصدق: عرض کردم، دستخط نخست وزیر را هم خدمتشان نشان دادم که این دستخط اصالت ندارد. |
: '''رئیس:''' حالا که اصالتش برای جنابعالی ثابت شده، باز هم قبول ندارید؟ (خنده حضار) | : '''رئیس:''' حالا که اصالتش برای جنابعالی ثابت شده، باز هم قبول ندارید؟ (خنده حضار) | ||
: محمد مصدق: آخر حالا آقا میفرمایید ما به حکم اعلیحضرت دادگاه تشکیل دادهایم، یعنی تصدیق ضمنی آن دستخط است. | : محمد مصدق: آخر حالا آقا میفرمایید ما به حکم اعلیحضرت دادگاه تشکیل دادهایم، یعنی تصدیق ضمنی آن دستخط است. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
: '''دادستان:''' با اجازه ریاست محترم دادگاه، به عرض میرسانم بنده احساس میکنم که باید حقیقتی را صریح به عرض دادگاه محترم برسانم، تا نزد وجدان خود در برابر انجام وظیفه کوچکترین نگرانی نداشتهباشم. به عرض میرسانم که اصل در دادگاه نظامی این است که رسیدگی یک پرونده باید در اسرع وقت انجام شود و به طوری که در یکی از جلسات به عرض رساندم، معتقدم این دادگاه لااقل باید روزی ۱۸ ساعت تشکیل گردد و به این بحث خاتمه دادهشود. در مقابل تردید ندارم که آقای محمد مصدق و اعوان و انصار او از دو عامل منتهای استفاده را میکنند؛ عامل اول از روش ریاست محترم دادگاه که تصور میکنم این همه بزرگواری و نزاکت در هیچ دادگاهی، در هیچ کجای دنیا سابقه نداشته و عامل دوم که استفاده میکنند از مرور زمان است. با استفاده از خصلت و احساسات پاکِ نژادِ نجیب ایران، یعنی ایرانی به اندازهای بزگوار و بزرگمنش است، که عظیمترین حادثه را با مرور زمان از یاد میبرد و حاضر به گذشت میشود. ریاست محترم دادگاه توجه فرمایند و تکلیف دادستان ارتش را در این دادگاه معلوم فرمایند. کیفرخواستی نوشتهام، مبنای آن این است که محمد مصدق از ساعت یک صبح ۲۵ مرداد یاغی شده، محمد مصدق و اعوان و انصار او مباحثی را پیش میآورند که اینجانب تکلیف خود را نمیدانم. مثلاً مهندس رضوی در این دادگاه میگوید: "به آن وزیر محمد مصدق گفتم رشد ملل مشرقزمین هنوز به آن اندازه نرسیده که وزیری در میتینگ روز بیستوپنجم شرکت نماید"، این توهین به ملت ایران است. یا همان مهندس رضوی داد سخن میدهد و باز از مبارزه خود و به اصطلاح خود پیشوا و پدر روحانیاش در مبارزه با خارجیان سخنرانی میکند. اگر ریاست محترم دادگاه اجازه این سخنپراکنیها را میدهد، به دادستان ارتش اعلام فرمایند شاید دادستان ارتش مدرک جمعآوری کند که این آقایان خود عامل خارجی بودهاند، عرض کردم وظیفه دادستان ارتش در این دادگاه اثبات کیفرخواست است و در این مقام حاضر نیستم که مهندس رضویها به ملت ایران توهین کنند. یکی بگوید ملل مشرقزمین رشد ندارند، وزیر دیگری بگوید اصول ادیان در تطور است. محمد مصدق هم که لاطائلاتش معلوم است، اگر بخواهند داخل این مقولات شوند و اگر ریاست دادگاه اجازه میدهند که کلمهای از این سخنرانیها بکنند، بنده هم به دنبال این خواهمرفت که ثابت کنم که شخص محمد مصدق دیرزمانی سیاست خارجیان را بازی میکرده و در این دادگاه خود را به مسخرگی زدهاست. ملاحظه فرمودید مهندس رضوی چه جملات قابل توجهی گفت، او اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را "ایشان" خطاب میکند، ولی در عوض محمدِ مصدقِ یاغی را، مولا و پیشوای خود میخواند. او گفت: "میتینگ روز ۲۵ مرداد را رنگ سیاه دادهاند." او در جلسه گذشته گفت: "سخنرانیام که تمام شد، بلافاصله رفتم" دروغش امروز کشف شد که: "قطعنامه میتینگ را خواندم." | : '''دادستان:''' با اجازه ریاست محترم دادگاه، به عرض میرسانم بنده احساس میکنم که باید حقیقتی را صریح به عرض دادگاه محترم برسانم، تا نزد وجدان خود در برابر انجام وظیفه کوچکترین نگرانی نداشتهباشم. به عرض میرسانم که اصل در دادگاه نظامی این است که رسیدگی یک پرونده باید در اسرع وقت انجام شود و به طوری که در یکی از جلسات به عرض رساندم، معتقدم این دادگاه لااقل باید روزی ۱۸ ساعت تشکیل گردد و به این بحث خاتمه دادهشود. در مقابل تردید ندارم که آقای محمد مصدق و اعوان و انصار او از دو عامل منتهای استفاده را میکنند؛ عامل اول از روش ریاست محترم دادگاه که تصور میکنم این همه بزرگواری و نزاکت در هیچ دادگاهی، در هیچ کجای دنیا سابقه نداشته و عامل دوم که استفاده میکنند از مرور زمان است. با استفاده از خصلت و احساسات پاکِ نژادِ نجیب ایران، یعنی ایرانی به اندازهای بزگوار و بزرگمنش است، که عظیمترین حادثه را با مرور زمان از یاد میبرد و حاضر به گذشت میشود. ریاست محترم دادگاه توجه فرمایند و تکلیف دادستان ارتش را در این دادگاه معلوم فرمایند. کیفرخواستی نوشتهام، مبنای آن این است که محمد مصدق از ساعت یک صبح ۲۵ مرداد یاغی شده، محمد مصدق و اعوان و انصار او مباحثی را پیش میآورند که اینجانب تکلیف خود را نمیدانم. مثلاً مهندس رضوی در این دادگاه میگوید: "به آن وزیر محمد مصدق گفتم رشد ملل مشرقزمین هنوز به آن اندازه نرسیده که وزیری در میتینگ روز بیستوپنجم شرکت نماید"، این توهین به ملت ایران است. یا همان مهندس رضوی داد سخن میدهد و باز از مبارزه خود و به اصطلاح خود پیشوا و پدر روحانیاش در مبارزه با خارجیان سخنرانی میکند. اگر ریاست محترم دادگاه اجازه این سخنپراکنیها را میدهد، به دادستان ارتش اعلام فرمایند شاید دادستان ارتش مدرک جمعآوری کند که این آقایان خود عامل خارجی بودهاند، عرض کردم وظیفه دادستان ارتش در این دادگاه اثبات کیفرخواست است و در این مقام حاضر نیستم که مهندس رضویها به ملت ایران توهین کنند. یکی بگوید ملل مشرقزمین رشد ندارند، وزیر دیگری بگوید اصول ادیان در تطور است. محمد مصدق هم که لاطائلاتش معلوم است، اگر بخواهند داخل این مقولات شوند و اگر ریاست دادگاه اجازه میدهند که کلمهای از این سخنرانیها بکنند، بنده هم به دنبال این خواهمرفت که ثابت کنم که شخص محمد مصدق دیرزمانی سیاست خارجیان را بازی میکرده و در این دادگاه خود را به مسخرگی زدهاست. ملاحظه فرمودید مهندس رضوی چه جملات قابل توجهی گفت، او اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را "ایشان" خطاب میکند، ولی در عوض محمدِ مصدقِ یاغی را، مولا و پیشوای خود میخواند. او گفت: "میتینگ روز ۲۵ مرداد را رنگ سیاه دادهاند." او در جلسه گذشته گفت: "سخنرانیام که تمام شد، بلافاصله رفتم" دروغش امروز کشف شد که: "قطعنامه میتینگ را خواندم." | ||
: مهندس رضوی: بنده آقا آخرین سخنران بودم. | : مهندس رضوی: بنده آقا آخرین سخنران بودم. | ||
− | : '''دادستان:''' حرف نزن آقا. بنده به یک جمله جواب او را در جلسه گذشته دادم و مجبورم آن جمله را تکرار کنم که مهندس رضوی به خصوص حالش خوش نیست. افوهاً دلیل گفتارهای او در همین دادگاه است، میگوید: "در دانشکده افسری آمدم و از ارتش سخن راندم" صحیح میگوید، ولی معلوم نیست به چه صلاحیتی مهندس رضوی در دانشکده افسری از ارتش سخن گفتهاست؟ به هر جهت مهندس رضویها، مصدقها، باید بدانند که اگر بخواهند در این دادگاه روش قدیمی خود را تعقیب کنند، دادستان ارتش سند پیدا خواهدکرد که خود آنها عامل مستقیم خارجیان بودند. هنوز که هنوز است، نعل وارونه میزنند و عوامفریبی میکنند. اگر دکتر شایگان را احضار فرمایید، ملاحظه خواهیدفرمود او هم یک مشت لاطائلات خواهدگفت، ولی قبلاً میگویم که دکتر شایگان همان کسی است که دوشبهدوش مهندس رضوی در میتینگ ۲۵ مرداد گفت: "آن لحظهای که باید به تهران بیاید، به بغداد دررفت" و منظورش اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بود. این مرد کثیف هم خواهدآمد در این دادگاه و خواهدگفت: گفتارهای ما برای حفظ استقلال ایران بود. اگر نگفت، دادستان ارتش حاضر است کیفرخواست خود را مسترد دارد. اینها همه نوچه و شاگردان مکتب محمد مصدق هستند که هنوز این پیرمرد در این آخر عمر از گوشه این دادگاه تحریک میکند و میگوید: "اگر کسی، کسی را روی عصبانیت کشت، مجازات ندارد." این تز محمد مصدق برخلاف مذهب اسلام، برخلاف کلیه قوانین دنیا است، لاطائلات میگوید. مردان ضعیف و زبونی هستند و دشمن ملت ایران، زیرا در آن روزی که به اصطلاح قدرت داشتند، اعمالی انجام دادند که روی پیشهوری و غلام یحیی را سفید کردند. امروز هم از تحریک دست برنمیدارند. به هر جهت در مقام جوابگویی مهندس رضوی نیستم، زیرا تحت تعقیب جزایی است. باید در دادستانی ارتش به سؤالات من پاسخ دهد. در برابر محمد مصدق صریحاً میگویم؛ یا باید روی دلایل کیفرخواست از خود دفاع نماید، یا بلایی به روز کارش خواهدآمد که ثابت شود "مادر دهر چنین عابدی نزاییده است". هرگاه جسارت کنند و مانند یک جلسهای که گفت: "اظهارات دادستان ارتش خیانت به ملت ایران است" چنان جواب او را خواهمگفت که ملت ایران به خوبی بداند پنجاه سال یک مردی چگونه با شیادی و عوامفریبی برای اجرای سیاست استعماری گوش خواباندهبود و به موقع مناسب چگونه میخواست دفتر استقلال این کشور را به هم بپیچد که بارها گفتهام خواست قادر متعال و غیرت و مردانگی ایرانیان وطنپرست بود که این مرد به آرزو و هدف خود نرسید و نائل نشد. بالاخره از ریاست محترم دادگاه استدعای مخصوص دارم که یا اجازه نفرمایند کلمهای خارج از کیفرخواست بر زبان رانند یا اجازه نامحدود دهند که در برابر هر کلمهای که صحبت میکنند، اینجانب نیز جوابشان را به طوری که شایسته است، بدهم و بدانند اینجانب از این لحظه به بعد نزاکت را کنار خواهمگذاشت و آن طور که مایل هستند با آنها رفتار خواهمنمود. دیگر عرضی ندارم. | + | : '''دادستان:''' حرف نزن آقا. بنده به یک جمله جواب او را در جلسه گذشته دادم و مجبورم آن جمله را تکرار کنم که مهندس رضوی به خصوص حالش خوش نیست. افوهاً دلیل گفتارهای او در همین دادگاه است، میگوید: "در دانشکده افسری آمدم و از ارتش سخن راندم" صحیح میگوید، ولی معلوم نیست به چه صلاحیتی مهندس رضوی در دانشکده افسری از ارتش سخن گفتهاست؟ '''به هر جهت مهندس رضویها، مصدقها، باید بدانند که اگر بخواهند در این دادگاه روش قدیمی خود را تعقیب کنند، دادستان ارتش سند پیدا خواهدکرد که خود آنها عامل مستقیم خارجیان بودند. هنوز که هنوز است، نعل وارونه میزنند و عوامفریبی میکنند. اگر دکتر شایگان را احضار فرمایید، ملاحظه خواهیدفرمود او هم یک مشت لاطائلات خواهدگفت، ولی قبلاً میگویم که دکتر شایگان همان کسی است که دوشبهدوش مهندس رضوی در میتینگ ۲۵ مرداد گفت: "آن لحظهای که باید به تهران بیاید، به بغداد دررفت" و منظورش اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بود. این مرد کثیف هم خواهدآمد در این دادگاه و خواهدگفت: گفتارهای ما برای حفظ استقلال ایران بود.''' اگر نگفت، دادستان ارتش حاضر است کیفرخواست خود را مسترد دارد. اینها همه نوچه و شاگردان مکتب محمد مصدق هستند که هنوز این پیرمرد در این آخر عمر از گوشه این دادگاه تحریک میکند و میگوید: "اگر کسی، کسی را روی عصبانیت کشت، مجازات ندارد." این تز محمد مصدق برخلاف مذهب اسلام، برخلاف کلیه قوانین دنیا است، لاطائلات میگوید. مردان ضعیف و زبونی هستند و دشمن ملت ایران، زیرا در آن روزی که به اصطلاح قدرت داشتند، اعمالی انجام دادند که روی پیشهوری و غلام یحیی را سفید کردند. امروز هم از تحریک دست برنمیدارند. به هر جهت در مقام جوابگویی مهندس رضوی نیستم، زیرا تحت تعقیب جزایی است. باید در دادستانی ارتش به سؤالات من پاسخ دهد. در برابر محمد مصدق صریحاً میگویم؛ یا باید روی دلایل کیفرخواست از خود دفاع نماید، یا بلایی به روز کارش خواهدآمد که ثابت شود "مادر دهر چنین عابدی نزاییده است". هرگاه جسارت کنند و مانند یک جلسهای که گفت: "اظهارات دادستان ارتش خیانت به ملت ایران است" '''چنان جواب او را خواهمگفت که ملت ایران به خوبی بداند پنجاه سال یک مردی چگونه با شیادی و عوامفریبی برای اجرای سیاست استعماری گوش خواباندهبود و به موقع مناسب چگونه میخواست دفتر استقلال این کشور را به هم بپیچد''' که بارها گفتهام خواست قادر متعال و غیرت و مردانگی ایرانیان وطنپرست بود که این مرد به آرزو و هدف خود نرسید و نائل نشد. بالاخره از ریاست محترم دادگاه استدعای مخصوص دارم که یا اجازه نفرمایند کلمهای خارج از کیفرخواست بر زبان رانند یا اجازه نامحدود دهند که در برابر هر کلمهای که صحبت میکنند، اینجانب نیز جوابشان را به طوری که شایسته است، بدهم و بدانند اینجانب از این لحظه به بعد نزاکت را کنار خواهمگذاشت و آن طور که مایل هستند با آنها رفتار خواهمنمود. دیگر عرضی ندارم. |
: '''برای آخرین مرتبه تذکر میدهم''' | : '''برای آخرین مرتبه تذکر میدهم''' | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
: '''دکتر شایگان:''' بنده الان به خاطر ندارم که آیا ایشان، یعنی آقای مهندس رضوی در آنجا بودند و با خود ایشان به منزل رفتیم یا اینکه دوستان خدمت ایشان تلفن کردند، ما به منزل ایشان رفتهایم. بیشتر احتمال میدهم که ایشان هم در همان اتاق آقای دکتر ملک اسمعیلی حضور داشتند، ولی اطمینانی ندارم و اما رفتن به منزل آقای مهندس رضوی کار عادی و معمول بود که از چند جهت؛ یکی اینکه ایشان سمت ریاست فراکسیون نهضت ملی را داشتند و نایب رئیس مجلس هم بودند، به علاوه اشخاص دیگر یا محل پذیرایی نداشتند یا اینکه اگر محل پذیرایی داشتند با اینکه اگر محل هم داشتند، وسایل پذیرایی را نداشتند، به این جهت مکرر اتفاق افتاد که جلسات آن فراکسیون در منزل ایشان تشکیل میشد. | : '''دکتر شایگان:''' بنده الان به خاطر ندارم که آیا ایشان، یعنی آقای مهندس رضوی در آنجا بودند و با خود ایشان به منزل رفتیم یا اینکه دوستان خدمت ایشان تلفن کردند، ما به منزل ایشان رفتهایم. بیشتر احتمال میدهم که ایشان هم در همان اتاق آقای دکتر ملک اسمعیلی حضور داشتند، ولی اطمینانی ندارم و اما رفتن به منزل آقای مهندس رضوی کار عادی و معمول بود که از چند جهت؛ یکی اینکه ایشان سمت ریاست فراکسیون نهضت ملی را داشتند و نایب رئیس مجلس هم بودند، به علاوه اشخاص دیگر یا محل پذیرایی نداشتند یا اینکه اگر محل پذیرایی داشتند با اینکه اگر محل هم داشتند، وسایل پذیرایی را نداشتند، به این جهت مکرر اتفاق افتاد که جلسات آن فراکسیون در منزل ایشان تشکیل میشد. | ||
: '''رئیس:''' ممکن است دادگاه را روشن فرمایید که در جلسه تشکیل میتینگ معین شد که چه اشخاصی، چه موضوعی را صحبت کنند و ترتیب آن، یعنی اول و دوم و سوم الی آخر معین شدهبود یا خیر؟ | : '''رئیس:''' ممکن است دادگاه را روشن فرمایید که در جلسه تشکیل میتینگ معین شد که چه اشخاصی، چه موضوعی را صحبت کنند و ترتیب آن، یعنی اول و دوم و سوم الی آخر معین شدهبود یا خیر؟ | ||
− | : '''دکتر شایگان:''' جز کار آقای رضوی که روشن بود، فقط بایستی میتینگ را افتتاح | + | : '''دکتر شایگان:''' جز '''کار آقای رضوی که روشن بود، فقط بایستی میتینگ را افتتاح کنند'''، بقیه مطلب منجر مقطوعی نداشتند و بیانات هر کس به اختیار خود او واگذار شدهبود و اما در باب تقدم و تأخر هم تصمیمی اتخاذ نگردید، ولی عصر آن روز چون من بسیار خسته و فرسوده بودم و بعد از اخباری که به من رسیدهبود، هیجان فوقالعاده داشتم و حقیقتاً احساس میکردم خطر عظیمی متوجه مملکت است، خواهش کردم که پس از افتتاح میتینگ، من همین قدر حرفی بزنم و به منزل بروم. از این جهت در عصر آن روز دوستان اجازه دادند که برخلاف معمول که بنده همیشه از همه اشخاص دیرتر صحبت میکنم، بلافاصله پس از آقای موسوی صحبت کنم، ولی راجع به دیگران تصمیمی اتخاذ نشدهبود. |
: ساعت هفت و پانزده دقیقه، تنفس اعلام شد. | : ساعت هفت و پانزده دقیقه، تنفس اعلام شد. | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
: '''رئیس:''' چون این دادگاه شما را دادرسی نمیکند، بنابراین نیازی به توضیحات و مقدمات این صحبت که به گفتۀ خودتان جنبه دفاع دارد، ندارد. بفرمایید آیا از استنباطاتی که در آن میتینگ حاصل نمودید، با سمت مشاوری که با آقای محمد مصدق داشتید نظریات خود را به استحضار ایشان رسانیدید یا خیر؟ منظور این است که چه تشخیصی از جریان آن میتینگ دادید؟ | : '''رئیس:''' چون این دادگاه شما را دادرسی نمیکند، بنابراین نیازی به توضیحات و مقدمات این صحبت که به گفتۀ خودتان جنبه دفاع دارد، ندارد. بفرمایید آیا از استنباطاتی که در آن میتینگ حاصل نمودید، با سمت مشاوری که با آقای محمد مصدق داشتید نظریات خود را به استحضار ایشان رسانیدید یا خیر؟ منظور این است که چه تشخیصی از جریان آن میتینگ دادید؟ | ||
: '''دکتر شایگان:''' اینکه فرمودید بنده مشاور جناب آقای مصدق بودهام، باید عرض کنم که اولاً مشاور خصوصی جناب آقای مصدقِ نخست وزیر بودن، هیچ گونه سمت رسمی و قانونی نیست و بنابراین قانوناً همچنین مشاوری هیچ نوع مسئولیت ندارد، ثانیاً بنده مفتخرم که طرف شور جناب آقای مصدق، بانی و پیشوای نهضت ملی ایران بودهام و در بسیاری از مسائل مملکتی، به خصوص موضوع نفت، از ابتدای ملی شدن نفت و تمام اموری که مربوط به این کار بوده از قبیل شرکت در میسیونهای مختلف جاکسن – هاریمن – استوکس فریزر و همچنین در مبارزات شرافتمندانه لاهه و شورای امنیت، مشاور ایشان بودهام و با وجود اینکه عرض کردم که این سمت، سمت رسمی نیست و چنین مشاوری قانوناً مسئولیتی ندارد، در پیشگاه محکمه عرض میکنم که هرگاه از مشورت من نتیجه سوئی عاید مملکت شدهباشد، حاضرم آن مسئولیت را به گردن بگیرم. مطلب از دست رفت. | : '''دکتر شایگان:''' اینکه فرمودید بنده مشاور جناب آقای مصدق بودهام، باید عرض کنم که اولاً مشاور خصوصی جناب آقای مصدقِ نخست وزیر بودن، هیچ گونه سمت رسمی و قانونی نیست و بنابراین قانوناً همچنین مشاوری هیچ نوع مسئولیت ندارد، ثانیاً بنده مفتخرم که طرف شور جناب آقای مصدق، بانی و پیشوای نهضت ملی ایران بودهام و در بسیاری از مسائل مملکتی، به خصوص موضوع نفت، از ابتدای ملی شدن نفت و تمام اموری که مربوط به این کار بوده از قبیل شرکت در میسیونهای مختلف جاکسن – هاریمن – استوکس فریزر و همچنین در مبارزات شرافتمندانه لاهه و شورای امنیت، مشاور ایشان بودهام و با وجود اینکه عرض کردم که این سمت، سمت رسمی نیست و چنین مشاوری قانوناً مسئولیتی ندارد، در پیشگاه محکمه عرض میکنم که هرگاه از مشورت من نتیجه سوئی عاید مملکت شدهباشد، حاضرم آن مسئولیت را به گردن بگیرم. مطلب از دست رفت. | ||
− | : | + | : چنان پُر شد فضای سینه از دوست |
+ | :::که فکر خویش گم شد از ضمیرم | ||
+ | |||
: استدعا دارم با عرض معذرت یک بار دیگر سؤال را لطفاً ادا فرمایید تا جواب عرض کنم. | : استدعا دارم با عرض معذرت یک بار دیگر سؤال را لطفاً ادا فرمایید تا جواب عرض کنم. | ||
: '''رئیس:''' متأسفانه چون به جای پاسخ سؤال دادگاه، رشته سخن را به احساسات شخصی و خارج از موضوع کشاندید، به آنچه که دادگاه برای روشن شدن ذهن دادرسان سؤال نمودهبود پاسخی ندادید و تصور نمودید که دادگاه میخواهد از این باب مسئولیتی به شما تحمیل نماید، در صورتی که دادگاه به عنوان مطلع از شما خواست که توضیح فرمایید آیا جریان میتینگ را چگونه تشخیص دادید، یعنی به نفع کشور بوده یا خیر؟ و آیا تشخیص خود را به اطلاع محمد مصدق رسانیدید یا خیر؟ | : '''رئیس:''' متأسفانه چون به جای پاسخ سؤال دادگاه، رشته سخن را به احساسات شخصی و خارج از موضوع کشاندید، به آنچه که دادگاه برای روشن شدن ذهن دادرسان سؤال نمودهبود پاسخی ندادید و تصور نمودید که دادگاه میخواهد از این باب مسئولیتی به شما تحمیل نماید، در صورتی که دادگاه به عنوان مطلع از شما خواست که توضیح فرمایید آیا جریان میتینگ را چگونه تشخیص دادید، یعنی به نفع کشور بوده یا خیر؟ و آیا تشخیص خود را به اطلاع محمد مصدق رسانیدید یا خیر؟ |
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۱۸
روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ | محاکمه محمد مصدق و سرتیپ ریاحی ۱۲ آبان تا ۱ دی ماه ۱۳۳۲ | مصاحبه فرماندار نظامی تهران درباره همدستی حزب توده با مصدق |
بیست و نهمین جلسه محاکمه محمد مصدق و سرتیپ تقی ریاحی
یکشنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۳۲
- برابر ساعت چهار بعد از ظهر، بیست و نهمین نشست محاکمه آقایان محمد مصدق و سرتیپ ریاحی در باشگاه افسران، به ریاست آقای سرلشکر مقبلی برگزار شد و پس از خواندن صورتجلسه و اعلام رسمیت دادگاه، رئیس جلسه چنین گفت:
- رئیس: آقای دادستان توضیحاتی راجع به نامۀ آقای مصدق دارید؟
- دادستان: بله، اگر اجازه بفرمایید.
- رئیس: بفرمایید.
- دادستان: محترماً به عرض ریاست محترم دادگاه میرسانم، در تاریخ ۱۶ آذرماه ۳۲ آقای محمد مصدق نامهای به عنوان مقام ریاست دادگاه تنظیم و تقدیم نمود، به خلاصه اینکه در یکی از جلسات که اینجانب اظهار داشتهام به حسین فاطمی مبلغ یکصدهزار ریال پاداش داده شدهاست، آقای مصدق از این جریان اطلاع نداشته و از مقام ریاست دادگاه تقاضا نمودهاند پروندهاش در اختیار ایشان گذاشته شود تا بعد از مصاحبه، نظریات خود را در دادگاه به عرض برسانند. پس از تقدیم این نامه از طرف ایشان، ریاست محترم دادگاه به اینجانب امر و مقرر فرمودید نامه ایشان را بررسی کنم و نتیجه را به عرض برسانم. نظر به اینکه موضوع در دادگاه مطرح شدهبود، با اجازه عالی توضیحاتی در دادگاه به عرض میرسانم. قبل از عرض توضیح، ناچاراً برای چندین بار به عرض میرسد که وظیفه اینجانب در این دادگاه اثبات اتهاماتی است که از ساعت یک صبح روز ۲۵ مرداد ماه به موجب کیفرخواست به آقای مصدق نسبت دادهام و برعلیه ایشان کیفرخواست تنظیم و تقدیم دادگاه کردهام، خارج از موضوع کیفرخواست هر توضیحی که به عرض میرسانم، تحلیلی است که از طرف آقای مصدق به اینجانب میشود، کما اینکه اگر ایشان در دادگاه نمیگفتند که مخارج سفر امریکا را از جیب خودشان دادهاند، بنده هم به هیچ وجه در دادگاه تصویبنامههای این کار را قرائت نمیکردم که منجر به این شود که این آقا علاوه بر اینکه آن گفتار را دروغ گفتند، به حسین فاطمی هم از خزانه فقیر این مردم، پاداش دادند، بعداً نیز اگر این متهم نامه به ریاست دادگاه تقدیم نمیکرد و تجاهل نمینمود، در این ساعت نیز اینجانب وقت دادگاه را تضییع نمیکردم، ولی ناچارم هر گفتاری که به عمل آوردند، جوابگویی کنم تا مبادا به عادت همیشگیشان افکار مردم را فریب دهند. اینک به اصل مطلب میپردازم. در آن جلسه دادگاه که این موضوع به میان آمد، شماره تصویبنامه را به عرض دادگاه محترم رسانیدم، اینک عین تصویبنامه قرائت میشود و عین دستور خزانهداری کل به بانک ملی ایران نیز قرائت میگردد و توضیح میدهم و ملاحظه خواهندفرمود که این آقای دلسوز برای مردم ایران، چگونه با بیتالمال مسلمین معامله مینمودهاست. (آقای سرتیپ آزموده در این موقع متن تصویبنامه هیأت وزیران را قرائت کرد) ملاحظه میفرمایید این تصویبنامه سه نکته قابل توجه دارد؛ یکی اینکه ظاهراً مبلغ یکصدهزار ریال به آقای حسین فاطمی پاداش دادهشود، ولی اگر به همین مطلب بسنده میشد شاید چندان جالب توجه نبود. نکته اصلی این است که تصویبنامه مقرر میدارد پس از وضع بلیط هواپیما که به شرحی که بعداً به عرض خواهدرسید و بهای آن ۴۳۶۵۰ ریال بوده، بقیه صدهزار ریال به جناب آقای حسین فاطمی، دلار به نرخ دولتی فروختهشود. دادگاه محترم و مردم ایران باید توجه نمایند که در خرداد ۳۲ بسیاری از مریضهای ایرانی تلف شدند و نخست وزیر وقت به عنوان مبارزه ملت ایران با خارجی، تصریحاً و تلویحاً میگفت ارزش دارد که ملت ایران سختی ببیند و دوا نداشتهباشد و محصلین ایرانی به کشور مراجعت کنند، چون در مبارزه هستیم و ارز نداریم و بسیار اشک تمساح ریخت که هر یک دلار برای ایرانی ارزش گرانبهایی دارد. به هر حال تصویبنامه مقرر میدارد بقیه وجه دههزار تومان پس از وضع بلیط هواپیما، دلار به نرخ دولتی به آقای حسین فاطمی فروخته شود. نکته دیگر در این تصویبنامه این است که مبلغ ۷۵۰ دلار بابت مخارج عمل به آقای حسین فاطمی داده شده، روزی هم ۳۰ دلار علیالحساب برای معالجه وجود شریف و مبارک ایشان که به سلامتی معالجه شوند و در روزهای ۲۵ الی ۲۸ مرداد با آقای مصدق نغمه جمهوری ساز کنند و اکنون هم در این دادگاه آقای مصدق وکیل مدافع جناب آقای حسین فاطمی شوند. به هر جهت پس از صدور این تصویبنامه خزانهداری کل به بانک ملی ایران چنین دستور میدهد:
- "بانک ملی ایران – دایره ارز – خواهشمند است از حساب شماره ۳۳۹۳ مبلغ ۵۶۴۴۰ ریال به دلار (۱۷۳۶ دلار) بابت پاداش به اختیار جناب آقای حسین فاطمی گذارده، رسید دریافتی را به حسابداری وزارت امور خارجه ارسال دارند. – خزانهدار کل"
- چنانچه ملاحظه میفرمایید، هزار و هفتصد و سی و شش دلار به نرخ دولتی که تقریباً ۵ / ۳۲ ریال بودهاست در اختیار آقای فاطمی گذاشتهمیشود، در حالی که در آن تاریخ نرخ دلار در بازار آزاد شاید در حدود ۱۲۰ ریال بودهاست. همان طوری که به عرض رسید، منظور از این توضیح و توضیحات مشابه آن پاسخگویی به ادعای آقای مصدق است، وگرنه اینجانب معتقد است اگر روزی بخواهند به حساب این شخص رسیدگی کنند، کمتر مادهای در قانون مجازات عمومی هست که مشمول این آدم نشود و همان طوری که به کرّات به عرض رسیدهاست، وظیفه اینجانب بیان و اظهار کیفرخواست تقدیمی است. اکنون نیز در این موضوع اختیار با آقای مصدق است. هرگاه مایل باشند موضوع را به سکوت برگذار کنند و عقیده اینجانب هم همین است که هر چه ساکتتر باشند، به صلاح خودشان است، ولی هرگاه باز عناوینی در این دادگاه برای رد توضیحات قائل شوند، به ناچار اینجانب جواب ایشان را خواهمداد و به ناچار برعلیه ایشان مدرک جمعآوری خواهمکرد. این بسته است به روش ریاست محترم دادگاه و روشی که آقای مصدق اتخاذ کنند. بنده دیگر عرضی ندارم و این دو برگ را تقدیم ریاست محترم دادگاه مینمایم.
- دادستان ارتش متن تصویبنامهها را تقدیم کرد.
- رئیس: با اینکه موضوع از بحث دادگاه خارج است و ارتباطی به کار ما ندارد، معالوصف اگر آقای مصدق توضیح دارید، بفرمایید.
- محمد مصدق: خیلی خلاصه و مختصر عرض میکنم.
- رئیس: بفرمایید.
- توضیح محمد مصدق
- محمد مصدق: به عرض دادگاه میرسانم که علت اینکه به مقام ریاست شرحی عرض کردهبودم، این بود که در روزنامه اطلاعات این وجه را به سال ۱۳۳۰ نوشته شدهبود، این بود که من تعجب کردم، ولی معلوم شد روزنامه در نوشتن مطلب اشتباه کردهاست. در آن موقع جشن تاجگذاری پادشاه عراق بود و حسین فاطمی به نمایندگی دولت میبایستی در این جشن شرکت کند، ولی چون او بر اثر اصابت گلوله حالش خوش نبود، من گفتم نرو، ولی او از نظر مأموریت خود رفت، ولی وقتی برگشت، حالش بد شد. آقا یک وزیر خارجه مملکت اگر در راه خدمت به دولت مبتلا به کسالت و مرض شد، نبایستی معالجه بشود؟ اینکه چیز مهمی نیست که اینجا عنوان شود، بنده خودم که وزیر دفاع ملی بودم، برای عدهای از افسران بیمار و مریض تا سیهزار تومان هم خرج معالجه تصویب کردم و حالا برای یک وزیر خارجهای که در راه انجام وظیفه گلوله خورده و مریض بوده، نبایستی اقدام به معالجه او بشود؟ بنده آقای رئیس جواب تیمسار دادستان را عرض خواهمکرد و از مقام ریاست دادگاه هم تقاضا میکنم به ایشان بفرمایید که از هماکنون مدارک خودشان را جمعآوری بکنند.
- وجوه خود افسران بوده
- رئیس: بنده تصور میکنم وجوهی که بابت معالجه افسران پرداخت شده، گویا مربوط به اندوخته ارتش از وجوهی که بابت همین کار جمعآوری شدهبود، بودهاست. به هر حال چون این بحث مربوط به دادگاه نیست، از آن میگذریم.
- محمد مصدق: هیأت وزیران آقا تصویب میکرد.
- حضور مهندس رضوی
- رئیس: آقای مهندس رضوی را بیاورید.
- پس از چند لحظه آقای مهندس احد رضوی در جلسه دادگاه حضور یافت و به محل مخصوص گواهان هدایت شد.
- رئیس: آقای مهندس رضوی در آخر جلسه روز پنجشنبه گویا توضیحاتی در پاسخ تیمسار دادستان داشتید؟
- مهندس رضوی: بله عرایضی دارم.
- رئیس: بفرمایید.
- مهندس رضوی: خیلی متشکرم. باید عرض کنم که فرمایشات تیمسار محترم دادستان ارتش البته از لحاظ وظیفهای که به عهده دارند، موجب تعجب نیست، ولی بنده اجازه میخواهم از تیمسار ریاست محترم دادگاه، نکاتی که فرمودند برای روشن شدن موضوع، توضیحاتی به عرض برسانم. اول موضوعی که فرمودند بنده نباید توضیحی عرض کنم، چون فرمودند نمیدانم چه خاصیتی آقای محمد مصدق داشتهاند که ایشان و عدهای از رفقا و همکاران ایشان دور او جمع شدهبودند. بنده همین قدر عرض میکنم که آقای محمد مصدق یک پیشوای سیاسی و یک پدر روحانی بود و بنده به اتفاق چند نفر از رفقا در اطراف ایشان جمع شدهبودیم و این اجتماع هم به هیچ وجه شرمآور نیست، بلکه موجب افتخار است و من برای این اجتماع و خدمت به وطن عزیز، افتخار و مباهات میکنم، راجع به دانشکده افسری که فرمودند، بنده خیال میکنم مثل این است که تیمسار دادستان از همان وقت نظر دادستانی ما را داشتهاند. به هر حال بنده به هیچ وجه نگفتم افسران در کار سیاست دخالت کنند، ولی گفتم ارتش باید جهتِ کارِ خودش را بداند و امروز هم همین عقیده را دارم، زیرا در غیر این صورت اصولاً معنای ارتش صحیح مرتفع میشود. راجع به فراکسیون منحله نهضت ملی، اظهاری فرمودند مثل اینکه عضویت یا ریاست این فراکسیون برای بنده ننگی بودهاست و حال آنکه فراکسیون نهضت ملی از بهترین دستجات ملی پارلمانی ایران در ۴۰ سال مشروطیت ایران بود و در عمر مجلس چنین فراکسیونی با این اتحاد و حقیقت و صمیمیت دور هم جمع نشدهبودند. نزدیک به اتفاق این فراکسیون تصور میکنم جز خدمت به میهن خودشان و حفظ قانون اساسی، نظری نداشتند. نسبت به بنده مطالبی فرمودند و بنده را نماینده قلابی شناختند. تصور میکنم تأیید یا تکذیب این موضوع، با موکلین بنده است و جزو وظایف دادستانی ایشان نیست. از اظهارات آقای دادستان این طور استنباط میگردد که اشخاصی به فرض به آقای دادستان مثلاً نامهای نشان دادهاند و یا گفتهاند که در آن روزها توطئهای در منزل محمد مصدق وجود داشته و جمعی در اتاق ایشان جمع شدهبودند و نظرشان تشکیل جمهوری بوده و علیه مقام سلطنت اقدامی کردهاند، بنده صراحتاً عرض میکنم اگر موضوع طرفداری جمهوری در میان بود، در بنده که چنین فکری نبوده و نیست و همان طوری که در مرحله بازپرسی خدمت خودشان عرض کردم، هیچ کس از کسانی که آن روز یا روز بعد در حضور بنده راجع به وقایع روز صحبت کردند، ابداً و اصلاً صحبتی در جمهوریت یا تشکیل حکومت جمهوری در میان نبود و بنده یقین دارم برای ایشان توهمی شدهاست. اگر دادستان ارتش قدری از جنبه وظیفه مشکلشان با نظر وسیع نگاه کنند، متوجه خواهندشد که اقدام ما نه تنها برای تشکیل جمهوری نبود، بلکه به صراحت و با کمال متانت و ایراندوستی، ما برای جلوگیری از حوادث در آن چند روز اقداماتی به نظرمان رسید. بنده یک دفعه هم در سیام تیرِ معروف، به اتفاق همین فراکسیون نهضت ملی که جناب دادستان با نظر کملطفی نگاه میکنند، یک مرتبه چندین ساعت تمام وضع این مملکت را در دست داشتیم و اعلیحضرت پادشاه تضمین خود بنده را گرفتند تا دستور جمعآوری قوا را از تهران دادند، بنده خود ایشان را که در اینجا حضور ندارند، شاهد میگیرم که ما تضمین کردیم عملی برخلاف قانون اساسی ایران صورت نگیرد، خوشبختانه ملاحظه فرمودید در فاصله چندین ساعت بین حکومت آقای قوامالسلطنه که برای ما غیر قانونی بود و حکومت آقای محمد مصدق، چندین ساعت تهران در دست ما بود و هیچ عمل خلاف قانون اساسی واقع نشد.
- عمل نهضت ملی
- مهندس رضوی: در واقع عمل نهضت ملی جمع کردن اصلاحطلبان ایران است که میخواهند مملکت اصلاح شود، ولی مقید هستند قومیت ایرانی و استقلال کشور محفوظ بماند. گمان نمیکنم هیچ ایدهآلی برای ایرانی از آنچه منظور نهضت ملی بودهاست، بالاتر باشد. به هر حال چنانچه عرض کردم و باز هم با نهایت صراحت تأیید میکنم، ابداً و اصلاً در تمام آنچه که واقع شد، صحبتی از تغییر رژیم ایران و یا تسلیم مملکت به حوادث نبود. راجع به رفراندوم فرمودند که چطور شهرستانهایی که وکیل در مجلس نداشتند، در رفراندوم شرکت کردند و اظهار نظر نسبت به وکیل انتخاب نشده خود نمودند؟ این صحبتهای آقای دادستان ناشی از عدم اطلاع جناب دادستان است، زیرا طبق قانون اساسی همین که نماینده مجلس اعتبارنامهاش تصویب شد، نماینده عموم مردم است، ولی یک نکته نسبتاً منطقی در فرمایش ایشان بود که بنده یک طرف عرض کردهبودم رفراندوم میتوان شناخت و از طرف دیگر عرض کردهبودم مصونیت دارم. این نکته را مجدداً عرض و تأیید میکنم و تکرار مینمایم که این اظهارات بنده نتیجه عمل دولت فعلی است. آنچه مسلم است در امر وجود یا عدم وجود مصونیت نسبت به یک شخص بدون تشریفات معین نمیتوان نظر داد و این تشریفات نیز مربوط به مؤسسۀ مقدسی است که به نام مجلس شورای ملی خواندهمیشود، به هر حال قضاوت مصونیت و یا عدم مصونیت من در شأن مجلس شورای ملی است، ولی برای توضیح عرض میکنم که اگر دوره هفدهم بر اساس رفراندوم تمام شده فرض شود، بدیهی است هیچ یک از نمایندگان آن مصونیت ندارند و اگر چنانچه دوره هفدهم خواه جلسات آن تشکیل بشود و خواه نشود، همین قدر به عنوان دوره شناختهشود و تمام شده اعلام نشود، همه بدون استثنا از مصونیت برخوردار هستند و نوشتن یک نامه به مجلس که اختیار سیاسی و شخص وکیل است، بدون تشریفات قانونی تأثیری در کار او ندارد. فرمودند که باید هر کس که استعفا داد، به دار مجازات آویزان شود. این هم البته در این قسمت مسلماً از وظایف دادستانی ارتش نیست، موکلین ما البته میتوانند به معنای سیاسی ما را به دار بزنند، یعنی دفعه دیگر به ما رأی ندهند، البته اگر آزاد باشند که رأی بدهند یا ندهند.
- دو نکته دیگر
- مهندس رضوی: از این مطالب گذشته، بنده دو نکته به عرض دادگاه محترم میرسانم؛ اول اینکه در میتینگ معروف که به این صورتِ سیاه درآوردهاند، بنده ابداً مطلبی که مخالف قانون باشد، اظهار نکردم و از این مرحله هم بالاتر، حتی مطلب زنندهای هم نگفتم و تنها تقاضای شورای سلطنتی به عمل آمد، که آن هم چنانچه به عرض دادگاه رساندم، کاملاً قانونی و طبیعی بود. نکته دوم که با اجازه ریاست محترم دادگاه عرض میکنم، این است که آن دو، سه روز و خارج شدن اعلیحضرت به یک صورت خیلی غیر طبیعی پیش آمد، اولاً وقایع شب یکشنبه و بعد تشریف بردن پادشاه بدون هیچ اعلامیه، همه ما را نگران و متحیر کردهبود و بنده عقیده دارم که اگر نظری غیر از حفظ مملکت و استقلال کشور و احترام قانون اساسی در بین بود و هیچ یک از این اقداماتی که امروز تشریح کردم، به عمل نمیآمد و بلکه هر کس کوچکترین اطلاعی از امور اجتماعی و سیاسی داشتهباشد، تصدیق میکند که توطئه لازمهاش تهیه قوا است و من میخواهم از ریاست محترم دادگاه تقاضا کنم بپرسند آیا از هیچ یک از صاحبان قوه و به هیچ یک از لشکرهای مختلف مملکت یا ژاندارمری یا پلیس هیچ یک از کسانی که در آن چند روز وارد اوضاع بودهاند و فعلاً متهم و مبحوس هستند، هیچ گونه درخواستی کردهاند؟ یا در روز ۲۸ مرداد که منزل آقای مصدق مثل یک ستاد دشمن از اطراف بمباران شد و به طور معجزهآسایی چندین نفر از آن کانون ارتش خارج شدیم که شنیدم حتی جناب آقای دادستان فرمودند که: "مثل دزدها"، و بنده خیال میکنم درست مثل خدمتگزاران حقیقی مملکت، در آنجا جناب آقای رئیس محکمه، بنده ملحفه روی این مرد محترم و پیشوای سیاسی ایران را که قبل از تیراندازیِ شدید و قبل از اینکه آقای فولادوند به نمایندگی هجومکنندگان بیایند، در بالاخانه افراشته شد و بعد از تشریف آوردن و تشریف بردن آقای سرتیپ فولادوند که متأسفانه تیراندازی نه تنها قطع نشد، بلکه خیلی شدیدتر شد، دو ملحفه سفید دیگر، یکی از روی تختخواب ایشان و یکی از اتاق اندرون منزل ایشان باز در اطراف خانه نصب شد، هیچ یک از آنها اثر نکرد، خود بنده به خاطر دارم که آقای مصدق به آقای سرهنگ ممتاز، فرمانده گارد منزل خودشان گفتند: در مقابل ارتش هیچ مقاومتی نکنید، ما قیام برعلیه ارتش نداریم. بعد گفتند: آقای سرهنگ فقط ما را از رجاله حفظ کنید. و روی او را بوسیدند و در آخرین لحظات اقامت در آن آتشخانه، یک کاری خود بنده کردم که یک نفر از صاحبمنصبان آن خانه هم شریک بود و آن این بود که سربازان مهاجم و تانکها درون خانه بودند. تمام سربازهای گارد منزل در دالان پایین و دالان بالا و اتاقهای بالا جمع بودند و وضع طوری بود که هیچ شکی نداشتم که تمام این افراد کشته میشوند، شاید آنها هم در ضمن تیراندازی عدهای از سربازان دیگر را بکشند و من به کمک آن افسر، گمان میکنم خود آقای مصدق هم نمیدانند، آمدم در دالان، یعنی بیرون از در آهنی، یک سرباز در خون خود میغلطید در دالان پایین به تمام این سربازان به وسیله آن افسر که مراقب منزل بود گفتم و نظر دادم که: اینها دلیل ندارد کشته شوند. و به آن افسر دستور دادم که: همه این سربازها که در داخل اتاقها هستند، اسلحه خود را زمین بگذارند. و این کار را هم کردند و همۀ آنها اسلحههای خود را از در و پنجره اتاق بیرون ریختند و به این وسیله تمام مهاجمین فهمیدند که در این اتاقها و دالانها قوایی برای مواجهه وجود ندارد و زد و خوردی در آنجا نخواهدداشت و به این ترتیب از کشتهشدن عدهای سرباز جلوگیری شد و این آخرین عمل ما در آن خانه بود و بعد هم که از آن خانه خارج شدیم.
- یک اشتباه کردیم
- مهندس رضوی: شما جناب آقای سرلشکر مقبلی و شما آقای دادستان، همین قدر بدانید که ما در زندگانی سیاسی خودمان فقط یک جنایت کردهایم و آن جنایت و خیانت این بود که با شرکت غاصب نفت جنوب، مرد و مردانه مبارزه کردیم و شما آقایان بدانید که سیاست نفت در تمام دنیا با خون مخلوط بودهاست و آن فرزندان ایرانی که در روز ۲۸ مرداد به زمین افتادند، از هر دسته و طرف، برای من فرق نمیکند، فدای این سیاست شدند و آنهایی هم که در روز ۳۰ تیر هدف گلوله قرار گرفته و از بین رفتند، آنها هم فدای منافع صاحبان سهام شرکت سابق نفت شدند. شما بدانید که سیاست صاحبان سهام نفت به اندازهای ماهرانه عمل میکند، که امروز با وجود اینکه من یقین دارم که ...
- تذکر میدهم
- در این هنگام دادستان ارتش از جای خود برخاست و با عصبانیت اظهار داشت:
- دادستان: تیمسار، مجلسِ نطق و خطابه نیست. بنده تذکر میدهم.
- رئیس: بفرمایید.
- دادستان: بنده موظفم تذکر بدهم. بنده تقاضای جلسه سرّی میکنم.
- رئیس: جنابعالی خواهش میکنم بفرمایید.
- دادستان: بنده تذکر میدهم. من تقاضای جلسه سرّی میکنم. آقا، یعنی چه؟
- مهندس رضوی: یقین دارم که احساسات شما و تمام ایرانیان نسبت به موضوعی که مورد مبارزه ما بود، به هیچ وجه کمتر از ما نیست، ولی وضعی پیش آوردند و طرزی عمل کردند و طوری دست بیگانه بین فردفرد ملت ایران تفرقه انداخت، که در نتیجه امروز جمعی از خدمتگزاران مملکت به عنوان متهم یا به عنوان مطلع که در هر حال اطلاق متهم به آنها میشود، در حضور شما حاضر باشند. به هر حال بنده دیگر عرضی ندارم و یقین دارم که وجدان ایرانی شما بیدار است.
- مطلع هستید نه متهم
- رئیس: با اینکه در آغاز احضار جنابعالی این تذکر داده شد که کیفرخواستی برای آقای محمد مصدق راجع به جریان واقعات روزهای ۲۵ الی ۲۸ مرداد، دادستان ارتش صادر نموده و چون شما هم در آن جریان بودهاید و اطلاع دارید، به عنوان روشنشدن ذهن دادگاه برای پارهای توضیحات به دادگاه احضار شدهاید، ولی مثل این است که موضوع احضار نزد شما مشتبه شده و به جای مطلع، خود را در این دادگاه متهم یا وکیل مدافع در این دادگاه شناختهاید و متأسفانه از موضوعاتی صحبت فرمودید از قبیل مرام نهضت ملی، رویه شما، خدمات یا اعمال نخست وزیر وقت و بالاخره ایدهآلها و غیره بیاناتی فرمودید که مطلقاً مربوط به دادگاه، یعنی مربوط به دادگاه رسیدگی به واقعات از ۲۵ تا ۲۸ مردادماه نیست، جز اینکه جنابعالی به عنوان مطلع، پاسخ توضیحات دادگاه را بدهید و اینکه دادگاه علیرغم تذکرات دادستان، اجازه این سخنرانی را داد، باز برای این بود که توهم نشود که دادگاه حق صحبت را نه تنها از متهمین، بلکه از گواهان هم سلب نمودهاست. (مهندس رضوی: تشکر میکنم) جز یک گله از تمام صحبتهای جنابعالی در اینجا بحثی نمیکنم که آن هم تقصیر خود من است که با وجود رئیس دادگاهی، نتوانستم خودداری کنم. شما آقای مهندس رضوی، یک جا میگویید: "ما دستور دادیم با سربازانی که به طرف خانه آقای محمد مصدق میآیند، مقاومت نشود" باز توضیح دادید که: "در مقابل رجالهها مقاومت نشود" بنده تصور میکنم هیچ ایرانی، به خصوص کسی که مثل جنابعالی داعیه این را داشتهباشد که به نفع ایران، رژیم سلطنت و مشروطیت و اعتلای نام ایران حزبی داشته، نباید به سرباز نسبت اجامر بدهد. (مهندس رضوی: به سرباز نسبت ندادم. توضیح میدهم، بنده هیچ چنین نسبتی به سرباز ندادم) بنابراین در همین جا به سخن خاتمه میدهم و خواهشمند هستم این توضیح را بفرمایید که جنابعالی که در میتینگ روز بیستوپنجم، جزو سازماندهندگان آن بودهاید، قطعنامه میتینگ ۲۵ مردادماه را چه کسی تهیه کرده و مطالب آن چه بودهاست و آیا تشکیل این میتینگ با وجود مقررات حکومت نظامی با چه اجازهای بودهاست؟
- مهندس رضوی: بنده از مقام ریاست دادگاه تشکر میکنم، با اجازه خودتان پنج کلمه عرض میکنم که به هیچ وجه در خاطر بنده خطور نمیکند سرباز ایرانی که خود من هم افتخار این سربازی را داشتهام، رجاله باشد. بنده متأسفم که چنین سوءتفاهمی پیش آمده، عرض کردم رجالههایی که به دنبال آن سربازها معروف بود که میآیند و بعد هم شنیدهشد که در بین مردم بودهاند. اما راجع به سؤال حضرتعالی باید عرض بکنم که سازماندهنده میتینگ، احزاب و اصناف بودند، یعنی احزابی که با نهضت ملی همکاری میکردند و اصناف که مردمان آزادی بودند از نظر حزبی، ولی عدهای از آنها با همین احزاب تماس داشتند، تصور میکنم اگر اجازهای از فرمانداری نظامی نگرفتهبودند، فرماندار نظامی قوای انتظامی برای حفظ انتظامات نمیفرستاد و حتی جلوگیری هم نمیکرد و حال آنکه مأمورین فرمانداری نظامی و شهربانی هر دو را در میدان و بالای جایگاه سخنرانی دیدم و نسبت به میتینگ یک نکته عرض میکنم که قبل از اطلاع از تشریف بردن اعلیحضرت، ترتیب میتینگ داده شدهبود و به تفصیل حضور آقای دادستان کتباً جواب دادهام و اما نسبت به قطعنامه میتینگ مکرر داده شدهبود، بنده شخصاً با هر قطعنامهای که فراکسیون نهضت ملی شرکت میکرد، مخالف بودم و علت هم این بود که فراکسیون یک حزب نبود، بلکه برای یک منظورهای معینی با دولت همکاری میکرد و البته لازمه کار فراکسیون هم این نبود که همفکری حزبی داشتهباشند، اما بعضی از احزاب و به خصوص اصناف تهران اصرار داشتند که بعد از میتینگ، همیشه قطعنامه صادر شود و آن هم دلیل داشت و دلیل آن هم این بود که احزاب افراطی چپ از سالها پیش در تهران و سایر شهرستانها میتینگ میدادند و قطعنامه داشتند. اصناف تهران میگفتند اگر قطعنامهای ندهیم و مردم مثلاً بدون قطعنامه متفرق بشوند، احزاب افراطی چپ خواهندگفت اصلاً میتینگ شما موضوع نداشتهاست و در جراید و میتینگهای خودشان تخطئه میکردند و در واقع این را اسلحهای در مقابل پروپاگاندا میدانستند. این بود که غالباً به این استدلال همه تسلیم میشدند. آن روز وقتی که بالای آن عمارت محل میتینگ رفتیم، هیچ قطعنامهای قبلاً قرائت نشدهبود و کسی هم در فکر قطعنامه نبود، مگر دو نفر؛ یکی از اصناف بود که داوطلب قرائتش بود و دیگری که هم از اصناف است و هم روزنامهنویس، خودشان قطعنامهای تهیه کردند و بین آن اختلافی داشتند، شاید قطعنامه خواندن را در میتینگ یک تعارفی میدانستند که دیگری خود را مستحقتر میدانست. در نتیجه مصرترین اصناف حاضر که پیرمردی بود، آمد نزد بنده و خواهش کرد که برای رفع این اختلاف و خاتمه دادن به دعوای دوستانه این آقایان که ممکن بود صورت ناخوشی داشتهباشد، این قطعنامه را بخوانید. بنده هم برای اینکه هماهنگی این عده که در حسن نیت آنها تردیدی نداشتم به هم نخورد، قبول کردم و آنقدر که خاطرم هست، قطعنامه که شامل چند ماده بود؛ یکی راجع به بالابردن سطح زندگانی عمومی، یک ماده دیگر راجع به تعقیب و مجازات قاتلین مرحوم سرلشکر افشارطوس و یکی راجع به ادامه مبارزات بر علیه بیگانگان و بالاخره یک ماده هم تقاضای تشکیل شورای سلطنتی از دولت و در مقدمه این قطعنامه، خلاصه بیانات خود اینجانب هم دعوت مردم به آرامش و انتظام بود.
- رئیس: چون لازم است ذهن دادگاه بیشتر روشن شود، خواهش میکنم توضیح دهید به نظرم میآید که جلسه قبل ضمن پاسخ دادگاه راجع به اظهارات میتینگدهندگان و شعارهایی که در آنجا دادهشد، اظهار داشتید: "من بعد از صحبت خودم از آنجا رفتم و دیگر اطلاع ندارم" اکنون میفرمایید: "قطعنامه را هم من خواندم" و همچنین اینکه اظهار داشتید: "میتینگ از طرف اصناف دادهشد." ممکن است بفرمایید، کسی هم از طرف اصناف در میتینگ سخنرانی کرد یا نه و همچنین اسم آن دو نفر داوطلب را که برای قرائت قطعنامه از شما تقاضا کردند به استحضار دادگاه برسانید؟
- مهندس رضوی: عرض کنم عرض بنده راجع به اینکه بعد از صحبت مرخص شدم، درست بود، زیرا صحبت ما وقتی خاتمه پیدا کرد که بنده قطعنامه را قرائت کردم و گفتم بنا بر خواهش آقایان قطعنامه را میخوانم، اما از اصناف بنده نمیدانم کسی صحبت کرد یا نه، ولی باید یک توضیحی عرض کنم و آن این است که وقتی ما به میتینگ میرسیدیم همیشه قبل از ما در فاصله جمع شدن مردم و شروع برنامه میتینگ، چند نفری که در ایوان حافظ دستگاه بلندگو بودند و خودشان برقرار کنندهبودند و زحمت کشیدهبودند، گاهی ممکن است صحبتهایی کردهباشند و به هر حال جزو صحبتکنندگان اصلی آن روز گمان نمیکنم از اصناف کسی بود و اگر قبل از رسیدن ما صحبتهای مختصری اشخاص کردهباشند، جزو متن کار میتینگ قرار نمیگیرد. صحبتکنندگان که خود بنده به خاطر دارم، از نمایندگان مجلس آقای دکتر شایگان و آقای مهندس زیرکزاده به خاطرم میآیند و خود بنده. یکی از آقایان وزیران هم آنجا صحبت کرد، که در واقع بدون اجازه بنده بود، تا آن اندازه که اجازه بنده تأثیر داشت، چون که توجه نکرد و صحبت کرد. بنده تذکر دادهبودم که هنوز رشد مردم مشرقزمین به آنجا نرسیده که یک وزیر بتواند هم در دولت انجام وظیفه کند و هم اعتقادات خودش را در بیرون اظهار کند و به همین جهت بنده منع کردم صحبت ایشان را، ولی متأسفانه صحبت کرد. اما آن دو نفر از اصناف باید عرض کنم که یکی از آنها آقای حاج محمود مانیان بود و یکی هم آقای کریمآبادی، که گمان میکنم روزنامهای هم به نام اصناف دارد. این مطلب را در بازپرسی هم بنده عرض کردهام و آن تاجر محترم معمری که از بنده خواهش کرد قطعنامه را بخوانم، آقای حاج راسخ افشار بود، ولی البته بنده به هیچ وجه این اطلاعات را از این نظر که مسئولیتی از خودم کم کنم، اگر چنین مسئولیتی باشد و بر دیگری تحمیل نمایم، ندارم و این آقایان هم تا موقعی که ما به آن عمارت رفتیم، از رفتن اعلیحضرت هیچ گونه اطلاعی نداشتند و بنابراین موضوع تشکیل شورای سلطنتی شاید بنا به پیشنهاد یکی از اعضای فراکسیون نهضت ملی و یا حتی شاید خود من گفتهباشم، چون امتناعی در این مورد ندارم.
- رئیس: در آغاز بیانات خود که راجع به معنویات و مرام خود بیان فرمودید و خود را از مدافعین استقلال مملکت و محترم شمارندۀ قانون اساسی و بالاخره مبارز با بیگانگان ابراز داشتید، ممکن است دادگاه را روشن فرمایید که جریان میتینگ روز بیستوپنجم و شعارهایی که در آن روز دادهشد و سخنرانیهایی که صفحات آن در اداره تبلیغات موجود است، با مرام و منویات جنابعالی یا مصالح کشور موافق بود یا خیر؟
- مهندس رضوی: عرض کنم، به نظر بنده تشکیل میتینگ و منظور از میتینگ تا آنجایی که بنده استنباط کردهبودم و در آن روز تشخیص میدادم، برای خیر و صلاح مملکت بود، ولی نمیتوانم از عرض این مطلب خودداری کنم که به واسطه پارهای اظهارات معدودی از شنوندگان در میدان و همچنین به واسطه پارهای تندرویهای بعضی از سخنرانان، مجموعاً وقتی که میتینگ تمام شد، بنده متأسف بودم و میل داشتم همان طور که در نیت ما بود، منظوری غیر از خیر و صلاح مملکت و ملت نداشتیم، موضوع میتینگ و جریان آن آرامتر و شایستهتر انجام شود.
- رئیس: ممکن است بفرمایید نظریاتی که در آن میتینگ پیدا کردید، به عرض آقای محمد مصدق رسانیدید و برای جلوگیری از تکرار و تجدید آن اقدامی نمودید یا خیر؟
- مهندس رضوی: عرض کنم البته بنده در بازپرسی هم عرض کردهام، قبل از میتینگ در حدود ساعت ۴، دو، سه نفر از ما رفتیم خدمت آقای مصدق که در خصوص تشریف بردن اعلیحضرت، از ایشان اطلاعاتی کسب کنیم و نظریه خواستیم. ایشان اطلاع زیادی نداشتند. فقط گمان میکنم یک خبر تلفنی از بغداد علاوه بر آنچه در جراید آن ساعت بود، در آن ساعت ایشان داشتند، بنده باید عرض کنم که نظر آقای مصدق این بود که راجع به مسافرت اعلیحضرت هیچ سخنی در آن میتینگ گفتهنشود و من باید این را وجداناً عرض بکنم، ولی اصرار کردیم حتی گفتیم که خبرگزاریها حرکت پادشاه را اعلام کردهاند و حتماً احزاب چپ افراطی موضوع را به صورت خاصی در خواهندآورد و ممکن است همان نظری را که جناب آقای دادستان اظهاراتی کنند و ما همه از آن احتراز میکردیم، تکرار شود و شاید هم در آنجا که از پانزده دقیقه تجاوز نمیکرد، که خبر تشریف بردن اعلیحضرت به مردم داده شود، که اگر ما این خبر را نمیدادیم، با انتشار جراید همه میدانستند. برای اینکه مردم بدانند که دولت نظرش حفظ قانون اساسی و شئون سلطنت مشروطه است و بدانند که ما نمایندگان فراکسیون نهضت ملی قصدی جز حفظ قانون اساسی نداریم، این طور صحبت شد. البته اگر اشتباه نکنم که راجع به شورای سلطنتی به طور اجمال اشاره بشود و همین کار هم در میتینگ شد، یعنی در همان ساعتی که تقاضای شورای سلطنتی شد، ما نمیدانستیم که این شورا چطور و چگونه و کی تشکیل خواهدشد، ولی منظور ما این بود که حفظ رژیم مشروطیت و مملکت شدهباشد، اما بعد از میتینگ فردای آن روز، البته آنچه در خصوص میتینگ گذشته بود بنده هیچ گونه مذاکره با آقای نخست وزیر نداشتم و از دوشنبه تا صبح چهارشنبه بنده و چند نفر از آقایان نمایندگان به خواهش آقای نخست وزیر مشغول مطالعه در خصوص امکان تشکیل شورای سلطنت و چگونگی و شرایط آن بودیم که البته روز چهارشنبه صبح برای اینکه ایشان نظر قطعی بتوانند اتخاذ کنند و عصر به هیأت ببرند، منزل ایشان رفتیم و جریانات و وقایع شهر و شهرستانها از همان اوایل صبح همه را مشغول داشت، یعنی دولت مشغول کار خودش بود و ما هم فرصتی برای یک چنین صحبتی نداشتیم.
- سؤال از محمد مصدق
- رئیس: سؤال از آقای مصدق، به طوری که به خاطر دارم در بیانات خود راجع به میتینگ روز بیستوپنجم این طور اظهار فرمودید که: "بعد از آنکه صبح آمدند، در این خصوص با من صحبت کردند و اجازه خواستند"، بعد دیگر هیچ گونه اطلاعی از جریان میتینگ پیدا نکردیم. حتی از یک جایی نظرم هست فرمودید: "چون من غیر از اخبار خارجه در رادیو به انتشارات و تبلیغات هرگز گوش نمیدادم، آنجا هم اطلاعی پیدا نکردم." اکنون آقای مهندس رضوی در حضور شما اظهار میکنند بعد از جریان میتینگ، ساعت ۴ بعد از ظهر، (مهندس رضوی: قبل از جریان میتینگ) راجع به شورای سلطنتی، که آیا در میتینگ مطرح شود یا نه، مذاکراتی فرمودید و بالاخره تصمیم اتخاذ فرمودید که گفته شود.
- محمد مصدق: بنده هیچ نظرم نیست، ولی هر چه ایشان بفرمایند، صحیح است، به جهت اینکه اینها اثری نداشت، نه قبل و نه بعد، هیچ کدام اینها در شخص بنده مؤثر نبود. نظر بنده این بود که در ظرف آن دو روز موضوع را درست مطالعه کنند و مدار مطالعه کامل در هیأت وزیران مطرح شود. در آنجا اول باز تکرار میکنم که شورای سلطنتی حق مسلم پادشاه است. تا اعلیحضرت حاضر نمیشدند که شورای سلطنت تشکیل شود، هر کس اقدامی در این باره میکرد، برخلاف حقیقت بود. عقیده ما این بود که اگر از طرف اعلیحضرت جواب داده نمیشد، یا جواب رد داده میشد، آن وقت در هیأت وزیران به این قرار مورد مذاکره قرار میگرفت. به هر حال چه بعد، چه قبل، بنده نمیتوانستم کاری بکنم که مورد اعتراض واقع شوم. پادشاه وقتی از مملکت خارج میشوند، باید شورای سلطنتی را تشکیل میدادند و این حرفها از همین جهت پیش میآید که اعلیحضرت تشریف نیاورند یا جواب ندهند، آن وقت تکلیف چه بود؟ اگر درباره شورای سلطنتی مطالعه شد، کاری برخلاف قانون اساسی نبود. اعلیحضرت هر وقت که به مملکت تشریف میآوردند، هر شورای سلطنتی اگر هم تشکیل شدهبود، منحل میشد.
- در این موقع رئیس دادگاه خطاب به آقای مصدق که برای ادای پاسخ به سؤالات از جای خود برخاستهبودند اظهار داشت:
- رئیس: بفرمایید بنشینید.
- محمد مصدق: نخیر حالم خوب است.
- رئیس: منظور تنها راجع به شورای سلطنتی نبود، منظور این بود که جنابعالی اظهار داشتید که: به هیچ وجه بعد از صبح که اجازه میتینگ داده شده، دیگر از جریان میتینگ هیچ گونه اطلاعی پیدا نکردید، در صورتی که طبق اظهارات آقای مهندس رضوی، معلوم میشود که موضوع با شما هم در میان گذاشته شده.
- مهندس رضوی: عرض کردم فقط در خصوص تشریف بردن اعلیحضرت از ایشان کسب اطلاع شد.
- محمد مصدق: این مطالبی که جناب آقای مهندس رضوی به عرض دادگاه رساندند، ایشان هیچ گونه مطالبی که برخلاف مصالح مملکت باشد، نگفتند. ایشان عرض کردند که میتینگ تشکیل شود. همان مطلبی که عرض کردند و شنیدید. اینها چیزی نبوده که اگر بنده فراموش کردهباشم، در خاطر نداشتهباشم، یک تأثیری در وضعیت میتینگ و آن ساعتی که بنده اجازه دادم، داشتهباشد. بنده میتینگ را همیشه به اصناف، که در حقیقت اصناف آمدند و اجازه میتینگ میخواستند، موضوع را هم به آقا عرض بکنم که چرا به اصناف اجازه میتینگ دادهمیشد، به جهت اینکه به هر یک از احزاب ملی اگر اجازه دادهمیشد، حزب دیگر گلهمند میشد، ولی اصناف حزبی نبودند که اگر آنها تقاضا بکنند، اجازه میتینگ دادهشود. به هر حال اجازه میتینگ دادهشد و پس از میتینگ اگر صحبتی باشد، آنچه را که به عرض دادگاه رساندند، مطالب مهمی نبود، ولی بعد از میتینگ بنده هیچ اطلاعی ندارم، چون من به واسطه کثرت کارهای خودم ساعت ده شام میخورم، در آن حال اگر گاهی رادیویی باز میشد، من میشنیدم، مخصوصاً موقعی که برای مردم خارج صحبت میکردند. من وقتی که سه ساعت بنشینم و میتینگ آن روز را گوش بدهم، آن هم در آن روزها، نداشتم.
- رئیس: آنچه که عملاً دیده شده و اکنون نیز پاسخهای آقای مهندس رضوی تأیید مینماید، برخلاف آنچه از طرف جنابعالی و آنچه از طرف ایشان راجع به میتینگ اصناف دادهمیشد، این طور محقق میگردد کسی از اصناف صحبت نکرده، بلکه از اعضای نهضت ملی و حسین فاطمی که نماینده سخنگوی رسمی دولت بوده، بیاناتی شده که خود آقای مهندس رضوی نیز با توجه به اظهاری که قبلاً فرمودند، از حق ایران، از حیثیت ایران دفاع نمودند و این نهضت را در حقیقت مبارز حیثیت و دفاع از مردم و مشروطیت معرفی کردند و دادگاه تمام سخنرانی و حماسهسرایی ایشان را گوش داد. عملاً غیر از آنچه که اینجا صحبت شد، در آنجا صحبت شدهاست. حتی با حساسیتی که شما و ایشان راجع به وضع کشور در آن روز قائل هستید، وضع را به اندازهای بحرانی تلقی مینمایید که فرصت خواندن روزنامه و شنیدن رادیو و حتی بررسی این مطالب به این مهمی را نداشتهاید. آیا با این فکر و عقیده، چنین میتینگی و اعلام عزیمت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی از کشور با آن وضعیتی که آن روز تمام دنیا شاهد آن هستند، با مصالح مملکت و حیثیت کشور تطبیق میداد و لازم بود این میتینگ دادهشود یا خیر؟
- محمد مصدق: بنده به آقا عرض کردم که از مذاکراتی که در میتینگ شد، بنده اطلاع نداشتم و بعد، قبل از میتینگ، بنده چه میدانستم چه میخواهندبگویند، بنده چون اطلاع از مذاکرات نداشتم، نه میتوانم عرض کنم که مطالبی در صلاح مملکت گفتهاند یا مطالبی برخلاف مصالح مملکت گفتهاند. فقط چیزی را که به کرّات در این دادگاه عرض کردهام، آن حالت عصبانیتی بود که برای بعضی از میتینگدهندگان رخ داده، چه خودم شاهد این قضیه هستم که اینها همه از جریان شب بیستوپنجم عصبانی بودند و میخواهم عرض بکنم که اگر بنده دفاع از کسی میکنم، چون بنده دفاع از کسی نمیکنم، دفاع از حق میکنم. حتی عرض میکنم اگر کسی عصبانی باشد، خودش را هم فنا میکند. وقتی که عصبانیت در اعصاب کسی این طور اثر میکند که شخص میخواهد خودش را هم از بین ببرد، دیگر نباید انتظار داشت از یک شخص عصبانی یک حرف و سخنی که سابقه نبوده یا به سر خلاف نزاکت بوده، زدهاست. بنده اینجا توجه ریاست محترم دادگاه و تیمساران دادرسان را به این مسئله جلی میکنم که این حال عصبانیت در هر دادگاهی مورد توجه است. اگر کسی از روی عصبانیت کسی را کشت، این را حق مجازات ندارند. شما یک نمونه بیاورید که کسی در حال عصبانیت کسی را کشتهباشد و فوراً او را اعدام بکنند. بنده بسیار خوشوقتم که ریاست محترم دادگاه درست میفرمایند و میخواهند مطلب را بر عامه روشن فرمایند، از همین نظر عرض میکنم درست توجه فرمایید که ما آن وضعیتی که در آن سه، چهار روز در این شهر وجود داشته، حقیقت واقع را کشف کنید، اول به علت پی ببرید که علت چه بوده که آن وقایع در آن چند روز رخ داده، بنده در مقابل این دادگاه عرض میکنم؛ علت تشریففرما شدن اعلیحضرت بوده، اگر اعلیحضرت تشریف نمیبردند و آن شب آن اتفاقات نمیافتاد، آب از آب تکان نمیخورد. این جریان این چند روز علتش این بود. حالا شما زورتان به آنجا نمیرسد، من بدبخت را میآورید اینجا محاکمه میکنید، عرض میکنم "ما خود افتادگان مسکینیم." (خنده حضار)
- رئیس: البته دفاعیات جنابعالی در مورد حسین فاطمی، امیدوارم در دادگاهش مؤثر واقع شود.
- محمد مصدق: نشود، یا بشود. نخیر بنده دفاع نمیکنم. خدا را به شهادت میگیرم که بنده به هیچ وجه از کسی دفاع نمیکنم.
- رئیس: اما جواب دادگاه را نفرمودید که آیا چنین میتینگی به صلاح کشور و مشروطیت بر طبق مقررات اساسی بودهاست یا خیر؟ و همچنین شما که در آن روز علیرغم فرمان عزل شاهانه، خود را نخست وزیر وقت و رئیس دولت کشور ایران میدانستید و وضع را بحرانی تشخیص میدادید و از این میتینگ اطلاع حاصل کردید، لامحاله در همان حدود اطلاعی که آقای مهندس رضوی دادند، آیا هیچ به فکر افتادید برای اسکات اذهان مردم و رفع تأثیرات سویی که این میتینگ را انظار و افکار عمومی ایجاد کردهبود و به وسیله اداره تبلیغات آقای محمد مصدق مکرر انتشار مییافت، به وسایلی در صدد جبران آن برمیآیید یا خیر؟
- محمد مصدق: بنده قبل از هر چیز عرض میکنم هر کس آنجا نعره کشیده به قول آقای دادستان، پنجشنبه به قول آن مرد، (خنده حضار) که ما جمهوری (در این موقع آقای مصدق با ژست مخصوصی از آقای سرهنگ بزرگمهر پرسید: جمهوری چی چی؟ و آقای سرهنگ بزرگمهر در پاسخ گفت: جمهوری دمکراتیک) بله، جمهوری دموکراتیک میخواهیم، بسیار بیجا کرده، بسیار غلظ کرده، هیچ کس با این نعرهکشیها موافق نبود. بنده در تمام تصدی خدمت خود، در عمل معلوم شد که با این عناصر چه معاملهای کردهام. نه تشرک مساعی داشتم و همیشه مخالف بودم این اصل مسئله که باید روشن شود، اما در مسئله دوم که یک جمعی اخلالگر رفتهباشند آنجا نعره کشیدهباشند، اینها را ریاست محترم دادگاه آیا وظیفه میداند چه کسی تعقیب کند و محاکمه بکند و مجازات نماید. اینها وظیفه نخست وزیر نیست. نخست وزیر مملکت در مسائل کلی باید نظریه بدهد. اگر قوای انتظامی به بنده یک گزارش دادند، از وضع میتینگ بنده را مطلع کردهاند و دستور خواستهاند، بنده در دادن دستور و امر به تعقیب آن خودداری کردهام. اگر هست، ایراد بر بنده وارد است، ولی اگر آنها ندادهباشند، خود بنده هم شخصاً مطلع میشدم و میخواستم اقدام بکنم، در ظرف دو روز، سه روز، پنج روز، ده روز، این کار عملی نمیشد. باید بنده دستور بدهم بروند تحقیق بکنند، آنها را بگیرند، بازجویی کنند، گزارش بدهند، تا دستور لازم دادهشود. همهاش سه روز وقت داشت. حالا ریاست محترم دادگاه میگویند که من معجزه کردهباشم در عرض آن روز تمام نعرهکشها را آوردهباشم، محاکمه کردهباشم و مجازات کردهباشم. این معجزه را دیگر بنده نمیتوانم بکنم، استدعای مصاف کردن خود را دارم.
- رئیس: بنده از طرز فکر آقا خیلی خوشوقتم، فقط دو سؤال کوچک دارم؛ یکی اینکه آن کسی که پیش از همه نعره کشیده، وزیر خارجه شما بوده، آقای حسین فاطمی، سخنگوی رسمی دولت، و همچنین اشخاصی که اگر بعضی هم بگویند نعره میکشیدهاند، مانند آقای مهندس رضوی همیشه مشاور و همکار اینها بودند، بسیار خوب برای اینها گفتید که اقلاً سه روز، چهار روز جهت تعقیب آن باید تحقیق و بررسی نمود. ممکن است بفرمایید چرا این طور فکر و این اصل مسلم جنابعالی درباره سرتیپ نصیری که حتی چند ثانیه پس از تسلیم دستخط اعلیحضرت همایونی بدون اینکه کوچکترین تحقیقی شود، امر دستگیری صادر شد و این فکر درباره ایشان به عمل نیامد که اقلاً تحقیق شود و حامل فرمان اعلیحضرت همایونی آیا فرمان اصلی را آورده یا سر خود و میخواسته کودتا بکند؟
- محمد مصدق: به عرض دادگاه میرساند که آمدن سرهنگ نصیری ...
- رئیس: غیر از آنهایی که تا به حال تکرار فرمودهاید بفرمایید، بهتر است.
- محمد مصدق: چیزی که واقع شدهاست، باید عرض کنم. سرهنگ نصیری به منزل نخست وزیر با تانک و افراد مسلح و شصتتیر آمده، بنده رئیس مافوق او بودهام، او سرهنگ بوده، بنده وزیر دفاع ملی. من هیچ وقت نمیتوانستم قبول بکنم که سرهنگ نصیری دستوری داشته که به این صورت یک بعد از نصف شب به منزل بنده بیاید یا اینکه قبلاً برود دو وزیر و یک وکیل را توقیف بکند. اگر اعلیحضرت چنین دستوری دادهبودند، باید به خود بنده میدادند. من یقین داشتم که سرهنگ نصیری خودسرانه یک چنین عملی کرده و این کسی که خودسرانه برخلاف اصل ۱۳ قانون اساسی شب به منزل مردم، هر کس باشد، به خصوص نخست وزیر مملکت یا وزرا یا نمایندگان برود، جزایی به طور مقدماتی غیر از توقیف نداشته و بایست توقیف بشود و بازجویی شود و بعد هم محکوم بشود. متأسفانه قضایای روز بیستوهشتم رسید که ایشان برای روز بیستوهشتم درجه گرفتند، خلعت گرفتند، حالا یک خلعت و درجه هم به من، بازجویی دادگاه محترم چرا سرهنگ نصیری را نمیخواهید و از او نمیپرسید که چرا به این طریق فرمان آوردهاست؟
- رئیس: فرمان برای جنابعالی آوردهبود.
- محمد مصدق: در اصالتش تردید داشتم.
- رئیس: او تقصیر ندارد.
- محمد مصدق: عرض کردم، دستخط نخست وزیر را هم خدمتشان نشان دادم که این دستخط اصالت ندارد.
- رئیس: حالا که اصالتش برای جنابعالی ثابت شده، باز هم قبول ندارید؟ (خنده حضار)
- محمد مصدق: آخر حالا آقا میفرمایید ما به حکم اعلیحضرت دادگاه تشکیل دادهایم، یعنی تصدیق ضمنی آن دستخط است.
- رئیس: مقصود این است که چرا تحقیق نفرمودید که آیا سر خود آمدهاند یا خیر؟
- محمد مصدق: البته سر خود آمده، آقا تانک آورده خانه بنده. چطور سر خود نیامده؟
- رئیس: پس چرا آن شخص را که به قول شما سر خود نعره کشیده، تعقیب نکردید؟
- محمد مصدق: نمیدانستم چه گفته. الان هم که فهمیدم، عرض میکنم به قدری آن مرد عصبانی بود که خودش را هم ممکن بود بکشد.
- ساعت پنج و چهلوپنج دقیقه، ۱۰ دقیقه تنفس اعلام شد.
- بعد از تنفس
- ساعت شش و پنج دقیقه بعد از ظهرمجدداً جلسه دادگاه تشکیل شد و پس از اعلام رسمیت جلسه دادستان اجازه صحبت خواست و چنین گفت:
- استفاده از دو اصل
- دادستان: با اجازه ریاست محترم دادگاه، به عرض میرسانم بنده احساس میکنم که باید حقیقتی را صریح به عرض دادگاه محترم برسانم، تا نزد وجدان خود در برابر انجام وظیفه کوچکترین نگرانی نداشتهباشم. به عرض میرسانم که اصل در دادگاه نظامی این است که رسیدگی یک پرونده باید در اسرع وقت انجام شود و به طوری که در یکی از جلسات به عرض رساندم، معتقدم این دادگاه لااقل باید روزی ۱۸ ساعت تشکیل گردد و به این بحث خاتمه دادهشود. در مقابل تردید ندارم که آقای محمد مصدق و اعوان و انصار او از دو عامل منتهای استفاده را میکنند؛ عامل اول از روش ریاست محترم دادگاه که تصور میکنم این همه بزرگواری و نزاکت در هیچ دادگاهی، در هیچ کجای دنیا سابقه نداشته و عامل دوم که استفاده میکنند از مرور زمان است. با استفاده از خصلت و احساسات پاکِ نژادِ نجیب ایران، یعنی ایرانی به اندازهای بزگوار و بزرگمنش است، که عظیمترین حادثه را با مرور زمان از یاد میبرد و حاضر به گذشت میشود. ریاست محترم دادگاه توجه فرمایند و تکلیف دادستان ارتش را در این دادگاه معلوم فرمایند. کیفرخواستی نوشتهام، مبنای آن این است که محمد مصدق از ساعت یک صبح ۲۵ مرداد یاغی شده، محمد مصدق و اعوان و انصار او مباحثی را پیش میآورند که اینجانب تکلیف خود را نمیدانم. مثلاً مهندس رضوی در این دادگاه میگوید: "به آن وزیر محمد مصدق گفتم رشد ملل مشرقزمین هنوز به آن اندازه نرسیده که وزیری در میتینگ روز بیستوپنجم شرکت نماید"، این توهین به ملت ایران است. یا همان مهندس رضوی داد سخن میدهد و باز از مبارزه خود و به اصطلاح خود پیشوا و پدر روحانیاش در مبارزه با خارجیان سخنرانی میکند. اگر ریاست محترم دادگاه اجازه این سخنپراکنیها را میدهد، به دادستان ارتش اعلام فرمایند شاید دادستان ارتش مدرک جمعآوری کند که این آقایان خود عامل خارجی بودهاند، عرض کردم وظیفه دادستان ارتش در این دادگاه اثبات کیفرخواست است و در این مقام حاضر نیستم که مهندس رضویها به ملت ایران توهین کنند. یکی بگوید ملل مشرقزمین رشد ندارند، وزیر دیگری بگوید اصول ادیان در تطور است. محمد مصدق هم که لاطائلاتش معلوم است، اگر بخواهند داخل این مقولات شوند و اگر ریاست دادگاه اجازه میدهند که کلمهای از این سخنرانیها بکنند، بنده هم به دنبال این خواهمرفت که ثابت کنم که شخص محمد مصدق دیرزمانی سیاست خارجیان را بازی میکرده و در این دادگاه خود را به مسخرگی زدهاست. ملاحظه فرمودید مهندس رضوی چه جملات قابل توجهی گفت، او اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را "ایشان" خطاب میکند، ولی در عوض محمدِ مصدقِ یاغی را، مولا و پیشوای خود میخواند. او گفت: "میتینگ روز ۲۵ مرداد را رنگ سیاه دادهاند." او در جلسه گذشته گفت: "سخنرانیام که تمام شد، بلافاصله رفتم" دروغش امروز کشف شد که: "قطعنامه میتینگ را خواندم."
- مهندس رضوی: بنده آقا آخرین سخنران بودم.
- دادستان: حرف نزن آقا. بنده به یک جمله جواب او را در جلسه گذشته دادم و مجبورم آن جمله را تکرار کنم که مهندس رضوی به خصوص حالش خوش نیست. افوهاً دلیل گفتارهای او در همین دادگاه است، میگوید: "در دانشکده افسری آمدم و از ارتش سخن راندم" صحیح میگوید، ولی معلوم نیست به چه صلاحیتی مهندس رضوی در دانشکده افسری از ارتش سخن گفتهاست؟ به هر جهت مهندس رضویها، مصدقها، باید بدانند که اگر بخواهند در این دادگاه روش قدیمی خود را تعقیب کنند، دادستان ارتش سند پیدا خواهدکرد که خود آنها عامل مستقیم خارجیان بودند. هنوز که هنوز است، نعل وارونه میزنند و عوامفریبی میکنند. اگر دکتر شایگان را احضار فرمایید، ملاحظه خواهیدفرمود او هم یک مشت لاطائلات خواهدگفت، ولی قبلاً میگویم که دکتر شایگان همان کسی است که دوشبهدوش مهندس رضوی در میتینگ ۲۵ مرداد گفت: "آن لحظهای که باید به تهران بیاید، به بغداد دررفت" و منظورش اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بود. این مرد کثیف هم خواهدآمد در این دادگاه و خواهدگفت: گفتارهای ما برای حفظ استقلال ایران بود. اگر نگفت، دادستان ارتش حاضر است کیفرخواست خود را مسترد دارد. اینها همه نوچه و شاگردان مکتب محمد مصدق هستند که هنوز این پیرمرد در این آخر عمر از گوشه این دادگاه تحریک میکند و میگوید: "اگر کسی، کسی را روی عصبانیت کشت، مجازات ندارد." این تز محمد مصدق برخلاف مذهب اسلام، برخلاف کلیه قوانین دنیا است، لاطائلات میگوید. مردان ضعیف و زبونی هستند و دشمن ملت ایران، زیرا در آن روزی که به اصطلاح قدرت داشتند، اعمالی انجام دادند که روی پیشهوری و غلام یحیی را سفید کردند. امروز هم از تحریک دست برنمیدارند. به هر جهت در مقام جوابگویی مهندس رضوی نیستم، زیرا تحت تعقیب جزایی است. باید در دادستانی ارتش به سؤالات من پاسخ دهد. در برابر محمد مصدق صریحاً میگویم؛ یا باید روی دلایل کیفرخواست از خود دفاع نماید، یا بلایی به روز کارش خواهدآمد که ثابت شود "مادر دهر چنین عابدی نزاییده است". هرگاه جسارت کنند و مانند یک جلسهای که گفت: "اظهارات دادستان ارتش خیانت به ملت ایران است" چنان جواب او را خواهمگفت که ملت ایران به خوبی بداند پنجاه سال یک مردی چگونه با شیادی و عوامفریبی برای اجرای سیاست استعماری گوش خواباندهبود و به موقع مناسب چگونه میخواست دفتر استقلال این کشور را به هم بپیچد که بارها گفتهام خواست قادر متعال و غیرت و مردانگی ایرانیان وطنپرست بود که این مرد به آرزو و هدف خود نرسید و نائل نشد. بالاخره از ریاست محترم دادگاه استدعای مخصوص دارم که یا اجازه نفرمایند کلمهای خارج از کیفرخواست بر زبان رانند یا اجازه نامحدود دهند که در برابر هر کلمهای که صحبت میکنند، اینجانب نیز جوابشان را به طوری که شایسته است، بدهم و بدانند اینجانب از این لحظه به بعد نزاکت را کنار خواهمگذاشت و آن طور که مایل هستند با آنها رفتار خواهمنمود. دیگر عرضی ندارم.
- برای آخرین مرتبه تذکر میدهم
- رئیس: برای آخرین مرتبه جهت خاتمه دادن به این مباحثات و مناظرات به متهمین و دادستان متذکر میشوم، چون این بیانات و این مطالب به کلی از موضوع دادگاه خارج است، مورد توجه دادرسان نبوده و نخواهدبود. بنابراین به هیچ وجه از این ساعت ادامه و اطاله این قبیل صحبتها را که موجب تأخیر عمل دادرسی است، به طرفین اجازه نخواهمداد. جنابعالی آقای مهندس رضوی بفرمایید.
- مهندس رضوی: اجازه میفرمایید؟ بنده مختصراً در جواب ایشان عرایضی دارم.
- رئیس: به ما مربوط نیست این اظهارات.
- در این موقع آقای مهندس رضوی عازم خروج از جلسه شد و قبل از آنکه دادگاه را ترک گوید اظهار داشت:
- مهندس رضوی: تاریخ ایران جواب ایشان را خواهدداد.
- احضار دکتر شایگان
- رئیس: آقای دکتر شایگان را بیاورید.
- چند دقیقه بعد آقای دکتر شایگان، نماینده مستعفی مجلس، در جلسه دادگاه حاضر شد و در محل گواهان قرارگرفت.
- رئیس: آقای دکتر شایگان چون دادستان ارتش به اتهام جریانات از ۲۵ الی ۲۸ مرداد برعلیه آقای محمد مصدق و سرتیپ ریاحی کیفرخواست صادر نموده و موضوع کیفرخواست این است که در روزهای ۲۵ تا ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ جریاناتی در کشور روی داده که از جمله؛ موضوع تشکیل شورای سلطنتی، بدون نظر اعلیحضرت همایون شاهنشاه و تشکیل میتینگ عصر ۲۵ مرداد که علناً بر ضد اساس حکومت مطالبی گفته شده و شعارهایی بر ضد اساس حکومت مشروطه سلطنتی و خواستن جمهوری دموکراتیک و غیره داده شده، که مجموع این اعمال سوءقصد به اساس حکومت شناخته و تقاضای صدور حکم از این دادگاه نمودهاند. اینک از شما که مشاورین آقای محمد مصدق بودهاید، با تذکر اینکه از موضوع سؤال و وقایع از ۲۵ تا ۲۸ مرداد تجاوز نشود، به عنوان مطلع، جهت روشن شدن ذهن دادگاه سؤالاتی مینمایم که خواهشمندم با در نظر گرفتن بیطرفی و وجدان، پاسخ بدهید. اول اینکه میتینگ عصر ۲۵ مردادماه با اجازه چه مقامی بود؟ و آیا این میتینگ با مقررات حکومت نظامی وفق میداد یا خیر؟
- دکتر شایگان: با کمال احترام، عرض میکنم که میتینگ عصر ۲۵ مرداد ترتیبش در صبح ۲۵ مرداد دادهشد، به این وضع مثل سایر میتینگها که از طرف فراکسیون نهضت ملی دادهمیشد، چند نفری به منزل آقای مهندس رضوی رفتیم و به واسطه حوادثی که در آن روز اتفاق افتادهبود، در آنجا قرار شد که برای اطلاع مردم در عصر بیستوپنجم میتینگی برقرار شود. ولی این میتینگ مثل غالب میتینگهای دیگری که دادهمیشد، روی مطالعات کلی و بحث و حد از آن تطبیق انجام نگرفت، بلکه به طور اجمال گفتهشد که بایستی امروز مردم را از حادثه دیشب آگاه کرد. در آن جلسه دو، سه نفر از اعضای فراکسیون و عدهای از اهالی بازار و اصناف و چند نفر از مخبرین جراید حاضر بودند. گفتهشد که در این میتینگ بایستی زعمای فراکسیون حرف بزنند و حرف آنها هم جز همان ذکر وقایع و هوشیار کردن مردم چیزی نبود. بنده هیچ وقت فرصت و حوصله اینکه دنبال تشریفات میتینگ بروم نداشتهام و به این دلیل کسب اجازه و تهیه مقدمات میتینگ را به دیگران واگذار کردم و چون در این قبیل مجالس پیوسته عجله دارم که وظیفهای را که از من میخواهند معلوم کنند و هر چه زودتر خارج شوم و به منزل خود یا محل دیگری که کارهای لازمتری دارم، بروم، خیلی زود از منزل آقای مهندس به امامزاده قاسم رفتم و مطلب را این قدرها مهم نمیدانستم که بیش از این برای آن صرف وقت بکنم. فقط گفتم که من ساعت پنج حاضر خواهمبود و صحبت خواهمکرد. بنابراین از کیفیت کسب اجازه جریانات مقدماتی آن اطلاعی ندارم.
- رئیس: ممکن است اسامی مخبرین جراید و همچنین نمایندگان اصناف را که در آنجا بودند، برای اطلاع دادگاه بیان کنید؟
- دکتر شایگان: بنده در اوقات عادی و با حضور اشخاص اگر مورد سؤال قرار گیرم که این اشخاص کی هستند، با وجود اینکه این اشخاص را به قیافه میشناسم، برای بنده متعذر است که اسامی آنها را بگویم، چه رسد به اینکه امری ۴ ماه قبل واقع شدهاست و الان سؤال میفرمایید که این اشخاص که بودهاند؟ معذالک آنچه در نظر دارم، در آن اتاق ۳ در ۳، یعنی اتاق بسیار کوچک که بنده و مهندس رضوی نشستهبودیم، در آن اتاق اعضای فراکسیون آنچه به خاطرم هست، آقای موسوی و شاید آقای زیرکزاده هم تشریف داشتند، ولی از اصناف و مخبرین جراید کسی در آن اتاق نبودند و در اتاق دیگری که مجاور آن اتاق هست، نشسته بودند و الان بنده هیچ یک از آنها را حتی به قیافه هم در نظر ندارم.
- چه ساعتی به آنجا رفتید؟
- رئیس: احیاناً در نظرتان هست که در حدود چه ساعتی در منزل آقای مهندس رضوی بودید؟
- دکتر شایگان: بله، تصور مینمایم در حدود ساعت هشت و نیم یا نه، به آنجا رفتیم و تا حدود یک ظهر بنده آنجا بودم، ولی حقیقت امر این است که بنده به دقت نمیتوانم ساعت ورود را عرض کنم، ولی ساعت خروج قطعاً مدتی قبل از ظهر بوده، زیرا معمولاً بنده عادت دارم که برای غذای ظهر به واسطه کسالتی که دارم و هم به واسطه علاقهای که دارم که خانواده و بچههایم در انتظار نباشند، ظهر به منزل برسم.
- رئیس: آیا برای این جلسه دعوت شدهبودید یا بر حسب اتفاق به منزل آقای مهندس رضوی رفتید؟
- دکتر شایگان: صبح به منزل جناب آقای محمد مصدق، نخست وزیر، شرفیاب شدهایم. با دوستانمان که در آنجا بودند، پس از اطلاع از سوانح آن روز قرار گذاشتیم که برویم در جایی و ترتیب میتینگ عصر را بدهیم و از همان جا به منزل جناب آقای مهندس رضوی رفتیم.
- رئیس: باز ممکن است بفرمایید چه ساعت از منزل آقای محمد مصدق رفتید؟
- دکتر شایگان: منزل بنده همان طور که عرض کردم در امامزاده قاسم شمیران بود و مطابق معمول که شاید غالب اشخاصی که با بنده مراوده دارند این مطلب را میدانند، در موقع شب و همچنین روز، وقتی که میخواهم استراحت کنم تلفن را قطع میکنم، بنده در حدود ساعت ۷ صبح بود که تلفن را وصل کردم. اطلاع حاصل کردم، یعنی به من تلفن شد که کودتایی در شرف وقوع بودهاست. با عجله به شهر آمدم و تصور میکنم ساعت هفت و نیم یا هشت به منزل جناب آقای مصدق وارد شدم.
- کی تلفن کرد؟
- رئیس: ممکن است بفرمایید کی تلفن کرد؟
- دکتر شایگان: از منزل جناب آقای مصدق، تلفنچی به من اطلاع داد.
- رئیس: غیر از جنابعالی اشخاص دیگری در آن ساعت منزل آقای محمد مصدق بودند یا خیر؟ اگر بودند، لطفاً اسامی آنها را بفرمایید.
- دکتر شایگان: عده زیادی در آن ساعت در منزل جناب آقای مصدق بودند. بنده به اتاق آقای دکتر ملک اسمعیلی رفتم، چون در آن ساعت ظاهراً در اتاق جناب آقای دکتر کسانی بودند که میبایستی حاضر بشوند. در اتاق آقای دکتر ملک اسمعیلی، آقایان نریمان، دکتر سنجابی، ظاهراً خود آقای دکتر ملک اسماعیلی، آقای خازنی و شاید اشخاص دیگری هم بودهاند که آنها را در نظر ندارم، ولی بعد که از آنجا خارج شدیم، آقایان حسین فاطمی و دکتر صدیقی را هم بنده ملاقات کردم.
- رئیس: پس تصمیم تشکیل میتینگ، صبح در منزل آقای محمد مصدق گرفتهشد؟
- دکتر شایگان: تصمیم میتینگ پس از اینکه از وقایع اطلاع پیدا کردیم و از خدمت جناب آقای مصدق بیرون آمدیم و بدون اینکه در این باب ایشان مطلبی را به ما تلقین کنند، گرفتهشد.
- رئیس: بعد از آنکه در منزل آقای مهندس رضوی تصمیم به تشکیل میتینگ اتخاذ شد، آیا مطالب میتینگ و سخنرانیها هم تعیین شد یا خیر؟
- دکتر شایگان: مطالب میتینگ، مطالب پیش پا افتادۀ مبتذلی بود، یعنی جز اینکه صحبت کودتای آن روز را با مردم بکنیم و جلوگیری از تشتت و هرج و مرج بشود و به مردم بگوییم که دولت بیدار و مواظب کار هست، چیز دیگری در آن بحث نبود، در باب اشخاص هم مذاکره شد، ولی تعیین قطعی آن نگردید. آنچه در خاطرم است، قرار بود آقای موسوی میتینگ را افتتاح کنند و آقایان مهندس رضوی و دکتر سنجابی و بنده صحبت کنیم. این قرار صبح بود. عصر بنده کسب اطلاع نکردم که آیا سخنرانها همان اشخاص صبح هستند یا تغییری هم حاصل شدهاست، ولی در همان اوان آقای حسین فاطمی هم به آنجا آمدند و گفتند: من هم صحبت مینمایم. بنده به ایشان گفتم: هیچ مصلحت نیست که شما که عضو دولت هستید در این میتینگ که عنوان میتینگ خود مردم را دارد، شرکت کنید. و حتی برخلاف معمول اصرار در این باب هم کردم که: شما صحیح نیست در این باب صحبت کنید. و از عجایب آنکه قبول کرد و حق را به من داد که: بله، بنده صحبت نخواهمکرد. ولی بعد صحبت کرد.
- رئیس: به طوری که از بیانات شما درک کردم، در ابتدا اظهار داشتید: "در منزل آقای مصدق قرار گذاشتیم به جایی رفته، در اطراف تشکیل میتینگ صحبت کنیم" و ضمناً ضمن حاضرین منزل آقای محمد مصدق اسمی از مهندس رضوی نبرید. پس با چه قرار قبلی و سابقهای برای تشکیل این جلسه به منزل ایشان رفتید؟
- دکتر شایگان: بنده الان به خاطر ندارم که آیا ایشان، یعنی آقای مهندس رضوی در آنجا بودند و با خود ایشان به منزل رفتیم یا اینکه دوستان خدمت ایشان تلفن کردند، ما به منزل ایشان رفتهایم. بیشتر احتمال میدهم که ایشان هم در همان اتاق آقای دکتر ملک اسمعیلی حضور داشتند، ولی اطمینانی ندارم و اما رفتن به منزل آقای مهندس رضوی کار عادی و معمول بود که از چند جهت؛ یکی اینکه ایشان سمت ریاست فراکسیون نهضت ملی را داشتند و نایب رئیس مجلس هم بودند، به علاوه اشخاص دیگر یا محل پذیرایی نداشتند یا اینکه اگر محل پذیرایی داشتند با اینکه اگر محل هم داشتند، وسایل پذیرایی را نداشتند، به این جهت مکرر اتفاق افتاد که جلسات آن فراکسیون در منزل ایشان تشکیل میشد.
- رئیس: ممکن است دادگاه را روشن فرمایید که در جلسه تشکیل میتینگ معین شد که چه اشخاصی، چه موضوعی را صحبت کنند و ترتیب آن، یعنی اول و دوم و سوم الی آخر معین شدهبود یا خیر؟
- دکتر شایگان: جز کار آقای رضوی که روشن بود، فقط بایستی میتینگ را افتتاح کنند، بقیه مطلب منجر مقطوعی نداشتند و بیانات هر کس به اختیار خود او واگذار شدهبود و اما در باب تقدم و تأخر هم تصمیمی اتخاذ نگردید، ولی عصر آن روز چون من بسیار خسته و فرسوده بودم و بعد از اخباری که به من رسیدهبود، هیجان فوقالعاده داشتم و حقیقتاً احساس میکردم خطر عظیمی متوجه مملکت است، خواهش کردم که پس از افتتاح میتینگ، من همین قدر حرفی بزنم و به منزل بروم. از این جهت در عصر آن روز دوستان اجازه دادند که برخلاف معمول که بنده همیشه از همه اشخاص دیرتر صحبت میکنم، بلافاصله پس از آقای موسوی صحبت کنم، ولی راجع به دیگران تصمیمی اتخاذ نشدهبود.
- ساعت هفت و پانزده دقیقه، تنفس اعلام شد.
- خطر عظیم چه بود؟
- ساعت هفت و سیوپنج دقیقه مجدداً رسمیت جلسه اعلام شد و رئیس دادگاه خطاب به آقای دکتر شایگان اظهار داشت:
- رئیس: آقای دکتر شایگان، ممکن است راجع به خطر عظیمی که اشاره فرمودید، بیشتر دادگاه را روشن فرمایید؟ و از چه دقیقهای این خطر را درک فرمودید؟
- دکتر شایگان: خطر عظیم عبارت از این بود که در حدود ساعت سه بعد از ظهر به بنده اطلاع رسید که اعلیحضرت همایونی از مملکت خارج شدند.
- رئیس: پس موضوع میتینگ را که اظهار داشتید صبح در منزل آقای محمد مصدق قرار تشکیل آن را دادید و بعد در منزل آقای مهندس رضوی برنامه آن را مرتب فرمودید، قبل از اطلاع از عزیمت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بود و موضوع میتینگ چه بود؟
- دکتر شایگان: همان طور که عرض کردم، بنده قریب ساعت سه بعد از ظهر از خروج اعلیحضرت همایونی از مملکت مطلع شدم و در صبح هیچ اطلاعی در این باب نداشتم و هیچ یک از اعضای فراکسیون یا اشخاص دیگری که صبح در آنجا بودند، در این باب اطلاعی نداشتند و موضوع میتینگ هم کودتای صبح آن روز بود و جلب توجه مردم به اینکه چنین واقعهای اتفاق افتادهاست و مطلب دیگری بالطبع موضوع نداشت.
- رئیس: به طوری که اشاره کردید، عزیمت اعلیحضرت همایونی را خطر تشخیص دادهبودید. آیا به خاطر دارید که در ضمن گفتههای خود در میتینگ روز ۲۵ اشارهای تقریباً قرین به این گفتار "تحفهای که بنا بود به تهران بیاید، به بغداد رفت" و آیا به نظر شما این گفته مناسب و به صلاح کشور بودهاست یا خیر؟
- دکتر شایگان: معذرت میخواهم از اینکه حضور مبارک عرض کنم این سؤال عنوان دیگری دارد و سؤالی که به عنوان مطلع از کسی میشود، نیست. با همۀ این احوال اگر محکمه محترم مصلحت میبیند که امر کسب اطلاع با محاکمه بدون تشریفات مقدماتی محاکمه توأم باشد، بنده در این باب جواب عرض میکنم و ضمناً معروض میشود که جواب چنین سؤالی ملازمه دارد که محکمه لااقل به بنده فرصت یک ساعت صحبت کردن بدهد، ضمناً عرض کنم که این عبارت گفتۀ من نیست و اگر در مقام محاکمه باشد، گفته خود را با دلایل آن به عرض قضات محترم خواهمرسانید.
- رئیس: چنانکه قبلاً تذکر دادهشد، احضار شما به این دادگاه فقط به عنوان اطلاع و روشن شدن ذهن دادگاه است و اگر برای تأیید، تکذیب و استدلال گفتۀ خود مطالبی دارید، همان طور که اشاره نمودید، جا و وقت آن در دادگاهی خواهدبود که به کار شما رسیدگی مینماید و اکنون فقط میتوانید در دو کلمه دادگاه را روشن فرمایید که: این گفتۀ من هست یا نیست؟
- دکتر شایگان: همان طور که عرض کردم، این بیان با گفتۀ من تفاوت کلی دارد و از مقام ریاست محترم محکمه تقاضا دارم که چنین سؤالی را اگر میخواهند جواب صحیح به آن داده شود، اجازه فرمایند جواب را با مقدمات و موجبات و معنایی که ممکن است از آن جواب مفهوم شدهباشد، به تفصیل عرض کنم، و الا جواب لا و نَعَم، در چنین موردی منصفانه نیست و چنان میماند که شخصی وارد سینما شود و ببیند کسی به دیگری درشتی میکند و بدون اینکه از ابتدای فیلم اطلاع حاصل کند، فوراً حکم کند که حق با کیست و شخصی که درشتی میکند، سزاوار ملامت است. خلاصه اینکه از بندهای که یک عمر صرف خدمت مملکت کردهام و تا ساعت ۵ بعد از ظهر روز ۲۵ مرداد علناً و قدماً و لساناً جز احترام به مقام شامخ سلطنت عملی نکردهام، نباید جوابی بگویم که مردم این مملکت حتی یک آن تصور کند که بلی من خواستهام به مقام سلطنت اهانت روا بدارم، در صورتی که اگر جواب بنده با ذکر مقدمات و اطراف و جوانب کار باشد، معلوم خواهدشد که من چه تصور میکردم و در چه حال بودهام و بیانی که شدهاست، به چه منظور و از چه جهت صورت گرفته. این است که از مقام محترم ریاست محکمه تقاضا دارم اگر اصرار دارند که جوابی من بدهم و به عرضشان برسد، اجازه فرمایند مطلب را درست از ابتدا تا انتها بشکافم.
- رئیس: چون این دادگاه شما را دادرسی نمیکند، بنابراین نیازی به توضیحات و مقدمات این صحبت که به گفتۀ خودتان جنبه دفاع دارد، ندارد. بفرمایید آیا از استنباطاتی که در آن میتینگ حاصل نمودید، با سمت مشاوری که با آقای محمد مصدق داشتید نظریات خود را به استحضار ایشان رسانیدید یا خیر؟ منظور این است که چه تشخیصی از جریان آن میتینگ دادید؟
- دکتر شایگان: اینکه فرمودید بنده مشاور جناب آقای مصدق بودهام، باید عرض کنم که اولاً مشاور خصوصی جناب آقای مصدقِ نخست وزیر بودن، هیچ گونه سمت رسمی و قانونی نیست و بنابراین قانوناً همچنین مشاوری هیچ نوع مسئولیت ندارد، ثانیاً بنده مفتخرم که طرف شور جناب آقای مصدق، بانی و پیشوای نهضت ملی ایران بودهام و در بسیاری از مسائل مملکتی، به خصوص موضوع نفت، از ابتدای ملی شدن نفت و تمام اموری که مربوط به این کار بوده از قبیل شرکت در میسیونهای مختلف جاکسن – هاریمن – استوکس فریزر و همچنین در مبارزات شرافتمندانه لاهه و شورای امنیت، مشاور ایشان بودهام و با وجود اینکه عرض کردم که این سمت، سمت رسمی نیست و چنین مشاوری قانوناً مسئولیتی ندارد، در پیشگاه محکمه عرض میکنم که هرگاه از مشورت من نتیجه سوئی عاید مملکت شدهباشد، حاضرم آن مسئولیت را به گردن بگیرم. مطلب از دست رفت.
- چنان پُر شد فضای سینه از دوست
- که فکر خویش گم شد از ضمیرم
- استدعا دارم با عرض معذرت یک بار دیگر سؤال را لطفاً ادا فرمایید تا جواب عرض کنم.
- رئیس: متأسفانه چون به جای پاسخ سؤال دادگاه، رشته سخن را به احساسات شخصی و خارج از موضوع کشاندید، به آنچه که دادگاه برای روشن شدن ذهن دادرسان سؤال نمودهبود پاسخی ندادید و تصور نمودید که دادگاه میخواهد از این باب مسئولیتی به شما تحمیل نماید، در صورتی که دادگاه به عنوان مطلع از شما خواست که توضیح فرمایید آیا جریان میتینگ را چگونه تشخیص دادید، یعنی به نفع کشور بوده یا خیر؟ و آیا تشخیص خود را به اطلاع محمد مصدق رسانیدید یا خیر؟
- دکتر شایگان: با عرض مجدد معذرت که همان طوری که مقام ریاست محترم فرمودند، احساسات مانع از این شد که فوراً جواب عرض کنم. در باب آن میتینگ به طور کلی بنده نمیتوانم اظهار نظری بکنم، زیرا غیر از چند ثانیهای یا چند دقیقهای که من مشغول صحبت بودم و آقای حسین فاطمی کلام مرا قطع کرد و چند جمله در حضور من ادا نمود، بنده نه سخنان آقای موسوی را شنیدم و نه سخنان سایر میتینگدهندگان، یعنی تا آن وقتی که آمدند و مرا دعوت به سخنرانی کردند، در اتاق کوچکی که با ایوان محل سخنرانی سه اتاق فاصله داشت، نشستهبودم و بعد هم بلافاصله به همانجا رفتم و در آن اتاق بیانات سخنرانان شنیده نمیشد و تا الان هم که در پیشگاه محکمه حضور دارم، سخنرانیهای آن روز را ندیدهام و فقط اجمالاً در روز سهشنبه ۲۷ مرداد و چهارشنبه ۲۸ مرداد و بعد در اوانی که در باشگاه افسران بودیم، از مباحث آن روز اطلاع حاصل کردم و اگر گواه، یعنی اشخاصی که حکایت این سخنرانیها را برای ما کردهاند صادق باشند، تندرویهای زیادی است که در آن روز شدهاست و اما اینکه در باب سخنرانی آن روز با جناب آقای مصدق مشورتی شدهباشد، چنین مشورتی نشدهاست.
- رئیس: ممکن است نظریه خودتان را درباره تشکیل شورای سلطنتی بدون مراجعه به اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، مشورت و سخنرانی درباره آن را جهت روشن شدن ذهن دادگاه بیان فرمایید؟
- دکتر شایگان: تشکیل شورای سلطنت در نبودن اعلیحضرت همایونی در ایران البته از امور لازمه است و بسیار طبیعی است که هر کس از غیاب مقام شامخ سلطنت اطلاع حاصل کند، به فکر تشکیل شورای سلطنت میافتد و ما هم مثل غالب مردم همین که از خارج شدن اعلیحضرت همایونی اطلاع حاصل کردیم، به فکر تشکیل شورای سلطنت برای مدت غیبت مقام سلطنت افتادیم. طبیعی بود که بنا بر سابقه، شورای سلطنت را اعلیحضرت همایونی قبل از خروج از مملکت یا بلافاصله بعد از آن امر تشکیل فرمایند، ولی این کار نشدهبود و همین یک امر باعث هزار گونه پیچیدگی و اشکال در کار گشت، که از آن جمله این مسئله پیش آمد که نیت اعلیحضرت همایونی که معمولاً قبل از تشریف بردن از مملکت شورای سلطنتی را تشکیل میفرمودند، عقاید مختلف پیش آمد که جواب آن را عرض کردم و البته اگر توضیح بیشتری لازم باشد نیز به عرض میرسانم.
- رئیس: از بیان و توضیحات شما این طور فهمیده شد که به عقیده و نظر شما تشکیل شورای سلطنت از حقوق حقه شخص شاهنشاه است و همچنین توضیح دادید تا قبل از عزیمت یا بعد از عزیمت، ممکن است پادشاه تشکیل شورای سلطنت را امر فرمایند و باز اشاره کردید در این خصوص استمزاجی از منویات شاهانه به عمل میآید، ممکن است توضیح دهید با وسایل مختلف از قبیل تلفن و تلگراف و اعزام نماینده مربوط چنین نظری اتخاذ شد که در میتینگ مطرح شود و شورای سلطنت به افکار عمومی مراجعه شود؟
- دکتر شایگان: عرض من این بود که چون تعیین نفرموده بودند، منویات ایشان بر ما پوشیدهبود.
- رئیس: منظور ما هم همین بود. منظور این است که به نظر شما بهتر نبود قبل از اینکه تکلیف شورای سلطنت به وسیله تلگراف یا تلفن و یا سفرای کبار روشن شود، این موضوع در میتینگ مطرح نشده و تصمیم مراجعه به آرای عمومی گرفته نشود؟
- دکتر شایگان: در میتینگ، یعنی در بیانات خود بنده، ابداً در باب چگونگی تشکیل شورای سلطنتی بیانی نشدهبود. فقط بنده عرض کردم شورای سلطنت باید تشکیل شود که اصلاً و ابداً در باب اینکه به چه نحو این شورا باید تشکیل شود، چیزی نگفتم و اینکه مقام ریاست محترم محکمه میفرمایند؛ آیا بهتر نبود که از خود اعلیحضرت همایونی کسب اجازه شود، بنده عرض میکنم نه فقط بهتر بود، بلکه راه حل قانونی همین بود، ولی همان طور که عرض کردم وضع مسافرت اعلیحضرت همایونی به صورتی بود که اکثر و اغلب مردم این مملکت در باب نیت اعلیحضرت همایونی از این مسافرت در تردید بودند و در تمام دو روز مشورتی که در باب تشکیل شورای سلطنتی میشد، ابداً تصمیمی در باب ترتیب تشکیل شورا گرفتهنشد و همه در مقام بحث و تهیه مقدمات و پیشبینی احتمالات بودیم، یعنی برای دولت و برای پارهای از ما این مسئله مفرقالعهد بود که اگر از اعلیحضرت همایونی کسب اجازه بشود و ایشان هم شورای سلطنت را تشکیل فرمایند، مشکلات خودبهخود رفع شدهاست، ولی احتمال دیگری هم میرفت، به این معنی که اگر نخواستند و جواب نفرمودند، بایستی این احتمال را هم ولو یک در هزار باشد، در نظر رفت و گفت در چنین صورتی شورای سلطنت به چه نحو ممکن است تشکیل شود، زیرا خصم عظیمی مثل اژدها دهن باز کردهاست، برای خاطر اینکه یک روز این مملکت خدای نخواسته، خدای نخواسته، بیسرپرست و بیمقامی که از طرف آن سرپرست عهدهدار وظایف خطیر سلطنت باشد، بماند و با ایادی خبیثی که در تمام ممالک هست، مملکت را به هرج و مرج و سقوط سوق دهد. بنابراین دولت ناچار وقتی اقدامی میکند، میخواهد اقدام او جامع، یعنی تمام احتمالات را در نظر بگیرد و به آن عمل کند.
- رئیس: این طور به خاطر دارم که اظهار داشتید روز بیستوپنجم در حوالی ساعت ۸ منزل آقای محمد مصدق آمدید و سپس تا حوالی ساعت ۱۱ آن روز منزل آقای مهندس رضوی بودید (دکتر شایگان: تا ساعت ۱۱) و در آنجا صحبت از تشکیل میتینگ برای در جریان گذاشتن مردم از کودتای انجام نشدۀ صبح ۲۵ مرداد بود و نیز ضمن بیانات بسیار جامع، شرح انتشار خبر عزیمت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و عکسالعملی که این امر ممکن بود موجب شود و خطر عظیمی را ایجاد نماید، چگونه میفرمایید مردم از این حیث نگران بودند، زیرا تا ساعت ۳ بعد از ظهر خودتان اطلاع نداشتید، مردم از کجا مطلع بودند و باز بنا به اظهار خودتان آیا طرح این موضوع در میتینگ موجب ایجاد مخاطره عظیم نمیشد؟
- دکتر شایگان: اضطراب و نگرانی مردم دو مرحله داشت؛ مرحله اول عبارت از این بود که کودتایی در شرف وقوع بوده و انجام نگردیده، آنچه بنده در باب میتینگ در صبح آن روز گفتهام، در باب این اضطراب بودهاست، و الا مسافرت واقع نشده یا واقع شده و به اطلاع امثال بنده نرسیده، نمیتواند در این مدت تأثیری در اضطراب مردم یا بنده داشتهباشد. و اما پس از استحضار از تشریف بردن اعلیحضرت همایونی، آشفتگی و نگرانی و اضطراب فوقالعادهای فراهم شد که هیچ قابل مقایسه با آنچه صبح بود، نیست و نبود و در میتینگ هم فقط گفتهشد که در غیاب اعلیحضرت همایونی باید فوراً تشکیل شورای سلطنت بشود و این مطلب جواب اشخاصی بود که میخواستند از این تشریففرمایی به نتایج دیگری برسند و ما میخواستیم به آنها بگوییم که حداکثر اگر خدای نخواسته هر نیتی هم اعلیحضرت همایونی داشتهبودهاند، شورای سلطنت فوراً تشکیل خواهدشد و فرصتی برای خیالات خام دیگران نخواهدبود.
- به نفع کشور بود یا نه؟
- رئیس: با این عقیده که دارید، آیا به نظر شما عنوان کردن کودتا در میتینگ و نسبت دادن آن به مقامات عالیه و صحبت از عزیمت اعلیحضرت همایونی در همان جلسه در اذهان مردم چه افکاری ایجاد میکرده و آیا این موضوع، یعنی این میتینگ که عبارت از تشریح این کودتا و عزیمت اعلیحضرت با آن نحوی که به عمل آمده، به نفع مصالح کشور بودهاست یا خیر؟
- دکتر شایگان: مجدداً بایستی با عرض معذرت معروض بدارم که این استفتاء عنوان کسب نظر از مطلع ندارد و برای جواب این موضوع نیز باید مقدمات میتینگ و تشریح محیط آن روز و افکار و توهماتی که برای همه ما پیدا شدهبود و به حمدالله این توهمات بیاساس بود، بپردازم و این مطالب عنوان کسب اطلاع ندارد و عین محاکمه است. با همه این توضیحات به شرط اینکه فرصت عرایض مطلب باشد، یعنی اجازه بدهند در این باب بسط کلام بدهم، جواب این سؤال را هم عرض خواهمکرد.
- رئیس: این سؤال تکرار عقیده و نظر شما از یک طرف و تطبیق آن با اعمالی که انجام شده از طرف دیگر بود که استنطاق و اکنون نیز توضیحات شما برای روشن شدن ذهن دادگاه و دادرسان کافی است. دادگاه دیگر سؤالی ندارد. اگر دادستان توضیحی دارد، ممکن است بیان کنند؟
- دادستان: بنده توضیح مفصلی ندارم، جز اینکه بنا بر وظیفه و برای اینکه بیانات آقای دکتر شایگان خدای نخواسته دادگاه را منحرف نسازد، چند کلمهای به عرض دادگاه محترم برسانم. آقای محمد مصدق معجونهای عجیب و غریبی دور و بر خود داشتند. یکی از آنها این آقای دکتر شایگان است. دادگاه محترم لابد این سابقه ذهنی را دارند که در زمان غائله پیشهوری که آن روز پیشهوری میگفت: "نخست وزیر قانونی آذربایجان هستم" و میگفت: "قیام مقدس ملی کردهام" این آقای دکتر شایگان به سلامتی پیشهوری جامهایی نوشیدهاند.
- رئیس: خواهش میکنم از موضوع خارج نشوید.
- دکتر شایگان: کذب محض است.
- دادستان: به هر حال روز ۲۵ مرداد که فرا میرسد، میتینگ عصر آن روز به راه میافتد. توضیحات ایشان در این دادگاه بسیار جالب توجه بود، از این لحاظ که درمورد اینکه سؤال فرمودید آن گفتار شاعرانه، یعنی این جمله که: "متاعی که باید به تهران بیاید، به بغداد رفت" از گفتارهای آقا است یا خیر، به نحوی پاسخ دادند که آخر هم معلوم نشد که میگویند گفتار من است یا خیر؟ و شرط کردند که یک ساعت صحبت کنند که تا ما بفهمیم گفتۀ ایشان است یا نه؟ و درمورد سؤال دیگری تجویز نفرمودند که جواب بدهند و فرمودند که استفتاء است و ایشان مطلع هستند و خلاصه آییننامه و مقررات وضع کردند، ولی بنده نفهمیدم که چگونه ایشان یکباره سر از شورای امنیت درآوردند و در این دادگاه درصورتی که صحبت از نفت نبود، یکباره صحبت از نفت و مستر جاکسن و مستر استوکس و نفت به میان آوردند و یک غزل هم خواندند که مفهومش این بود که فیل یاد هندوستان کرده و به یاد دولت افتادهاند و در ایام ۲۵ تا ۲۸ مرداد تابع احساسات شدهاند، به طوری که خود فرمودند: "اصل سؤال یادم رفت." بنده هم تصدیق میکنم این مصیبت عظیمی که بر سر مصدق و شایگان آمده، واقعاً جا دارد که حواسشان پرت باشد. به هر جهت آقا فرمودند از جریان میتینگ اطلاعی ندارم، جز همان دو، سه کلمهای که خودشان فرمودند. در این مورد به عرض میرسانم که حاجت به توضیح ندارد اگر اشخاص عامی و بیسواد هم بخواهند چند نفری دور هم جمع شوند و یکی از آنها با چند نفرشان سخن گوید، پیش خود قرار مداری میگذارند که چه کسانی سخن بگویند و موضوع سخن از چه قرار باشد. سخنگو در روز ۲۵ مرداد دکتر شایگانِ استاد دانشگاه بوده، مهندس رضویِ اروپا رفته بوده، حسین فاطمیِ وزیر خارجه بوده، که البته به یاغی بودنش کاری ندارم، حال از یکایک اینها که سؤالی میفرمایید، آقای دکتر شایگان میفرمایند؛ دو، سه کلمهای فرمودند و تشریف بردند امامزاده قاسم. بنده عقیده داشتم ریاست دادگاه به جای این سؤالات و حرفها، یک سؤال از این آقا میفرمودند و آن این بود که اساساً آقا در روز ۲۵ الی ۲۸ مرداد در این مملکت چه سمتی داشتند که تکیه کلامشان لفظ "ما" باشد و دائماً بگویند: "ما عقیده پیدا کردیم که فوری شورای سلطنت تشکیل شود" و یا "ما خواستیم مردم را از نگرانی در بیاوریم". از ریاست محترم دادگاه تقاضا میکنم توجه فرمایند که در روز ۲۵ مرداد از ساعت یک صبح محمد مصدق یاغی و اعوان و انصارش موجب نگرانی مردم شدند و لا غیر. مگر دکتر شایگان نمیگوید کودتایی در شرف تکوین بود و به مرحله عمل در نیامد؟ در کجای دنیا چیزی که در شرف تکوین بوده و به مرحله عمل در نیامده تا این اندازه درباره آن سر و صدا راه میاندازند؟ حالا کار ندارم که خود آقایان کودتا کردند. فرض میکنم که سرتیپ نصیری میخواست کودتا کند، دولت قلابی که صبح اعلامیۀ کذایی را داد، اعلام هم نمود که در شرف تکوین بوده، دیگر آقای دکتر شایگان با آن حال کسالت و نقاهت و علاقه به گوشهگیری و کنج امامزاده قاسم بودن چه داعی داشت که ساعت ۵ بعد از ظهر به شهر بیایند و آن میتینگ کذایی را بر پا سازند؟ یک جمله اظهار داشت و آن این بود که تا ساعت ۵ بعد از ظهر ۲۵ مرداد خدمتگزار و شاهدوست بوده، بنده نفهمیدم که مقصود این است که تصدیق میفرمایند از ساعت ۵ بعد از ظهر ۲۵ مرداد بود که اعلام جمهوریت فرمودند (دکتر شایگان: افسانه جمهوریت) یا از همان ساعت ۶ صبح که هراسان و وحشتناک از امامزاده قاسم به خانه ۱۰۹ آمدند، تصمیم به اعلام جمهوریت گرفته؟ در یکی از جلسات، شاید جلسهای بود که دکتر صدیقی توضیح میداد و در آن جلسه صحبت از شورای سلطنت و آرای عمومی به عمل آمد. شاید در آن جلسه توضیح دادم و اگر به اظهارات دکتر شایگان در این جلسه دقت فرمایید، صد درصد آن توضیح قبلی اینجانب را تأیید میکنید، منتهی اینجانب با زبانی دیگر گفتم و این آقا به نحوی دیگر بیان مینماید. توضیح اینجانب این بود که اساساً عنوان شورای سلطنت، عنوان دروغی و عوامفریبی بوده، کما اینکه محمد مصدق ناچار شد در دادگاه اعتراف نماید که: |تشکیل شورای سلطنت حق مسلم پادشاه است"، یعنی این پادشاه است که تعیین میکند در غیاب او چه کسانی وظایف سلطنت را انجام دهند. این اعتراف صریح را محمد مصدق خواهی نخواهی مجبور شد بنماید، اعوان و انصار او هم این اعتراف را کم و بیش نمودند. یک نکتهای عنوان میکنند و آن این است که: "چون اعلیحضرت همایونی بدون اطلاع تشریف بردهبودند، به ناچار قصد کردیم شورای سلطنت تشکیل دهیم." دادگاه محترم باید توجه فرمایند که به محض اینکه حکومت یاغی از عزیمت اعلیحضرت همایونی اطلاع پیدا کرد، آناً تصمیم گرفت دو عمل حاد و شدید انجام دهد؛ یکی بر پا ساختن میتینگ، به شرحی که در کیفرخواست نوشتهام، شکستن مجسمهها، برافراشتن پرچم ضد استقلال، دادن شعارهای جمهوریت و حتی برداشتن کاشیهای خیابانها و از این قبیل، دیگر تشکیل یک شورای موقت، نه شورای سلطنت. اینها دروغ میگویند. اینها متوجه قبح مطلب نیستند که چگونه یک لغتی را استعمال میکنند که همه کس چه در آن روز و چه در امروز به آنها میخندد. شورای سلطنت لغت دروغی بود، برای فریب دادن افکار عمومی. شایگانها در خانه ۱۰۹ تصمیم گرفتند یک شورای موقت چند روزه تشکیل دهند تا یا با مراجعه به آرای عمومی، که این فکر طبقه شایگانها بود و یا با تشکیل مجلس مؤسسان، که این فکر احزاب دست چپ بود، جمهوریت ایران را اعلام کنند. در یکی از جلسات به عرض رسانیدم که آن احزاب چپ و آن دار و دسته به اصطلاح راست، یا مصدقی، یا هر چه اسمش را بگذارید، در یک موضوع کوچکترین اختلافی نداشتند و آن موضوع اعلام جمهوریت بود. اختلافشان سر این بود که مصدقیون میگفتند با مراجعه به آرای عمومی، که یک بار ورزیده هم شدهبودند جمهوریت اعلام شود، احزاب افراطی چپ میگفتند با تشکیل مجلس مؤسسان، این خلاصه و چکیده فکر شایگانها، مصدقها و رضویها بود. هر چه دور و بر این کلمات را شاخ و برگ بدهند، هر اندازه آقای دکتر شایگان بگویند ما چنان میخواستیم بکنیم و نظر ما فلان نبود، باید بدانند جرمشان مشهود بود و جرم مشهود، با زبان حقهبازی ممکن نیست از بین برود، کما اینکه جلسات اولیه این دادگاه را ملاحظه فرمودید که پهلوان این داستان چه اطواری از خود بروز میداد و اینک ملاحظه میفرمایید تا چه اندازه سربهراه شدهاند. علت این است که به خواست خداوند کلمه به کلمه کیفرخواست دادستان را چه آقای مصدق و چه اعوان و انصار او در این دادگاه تأیید کردند.
- دکتر شایگان: بنده عرضی دارم، عرضی دارم، الحمدالله مواد کافی برای خوراک من تهیه شد.
- رئیس: جلسه را ختم کنیم. جلسه فردا ساعت هشت و نیم صبح خواهدبود.
- ساعت نه و نیم بعد از ظهر جلسه ختم شد.