تفاوت میان نسخههای «ترور ژنرال هارولد پرایس و بمبگذاریها در تهران از سوی سازمان مجاهدین خلق ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱»
جز (added Category:تروریستهای مارکسیست اسلامی using HotCat) |
(اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
||
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
+ | {{سرصفحه پروژه | ||
+ | | عنوان = [[محمدرضا شاه پهلوی آریامهر|اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران بزرگ ارتشتاران]] | ||
+ | [[سازمانهای تروریستی برای براندازی حکومت مشروطه پارلمانی در ایران]] | ||
+ | | قسمت = | ||
+ | | قبلی =[[بمبگذاری سازمان مجاهدین خلق در سینما کاپری میدان ۲۴ اسفند روز مشروطه ۱۴ امرداد ماه ۱۳۵۱]] | ||
+ | | بعدی = [[ترور سرلشکر سعید طاهری از سوی مجاهدین خلق ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱]] | ||
+ | | یادداشت = }} | ||
+ | [[پرونده:MojahedinTerrorGeneralPrice1351b.jpg|thumb|left|170px|]] | ||
+ | [[پرونده:IranAmericanSociety1353c.jpg|thumb|left|170px|بمبگذاری سازمان مجاهدین در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا]] | ||
+ | [[پرونده:MojahedTerroristVahidAfrakhteh1354.jpg|thumb|left|170px|وحید افراخته یکی از قاتلان ترور ژنرال پرایس]] | ||
− | + | '''ترور ژنرال هارولد پرایس و بمبگذاریها در تهران از سوی سازمان مجاهدین خلق ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱''' - در روز دهم خرداد ماه ۱۳۵۱ سازمان تروریستی مجاهدین خلق چهار ترور با بمب در تهران انجام داد که به کشته شدن دو ایرانی بیگناه و زخمی شدن و از کارافتادگی سه ایرانی و یک ژنرال امریکایی انجامید. این ترورها در پهنه پشت آرامگاه رضا شاه بزرگ، انجمن فرهنگی ایران و آمریکا در خیابان وزرا، انجمن فرهنگی ایران و انگلیس، خیابان شاهرضا خیابان صبای شمالی اداره اطلاعات امریکا و به ویژه سوءقصد به جان ژنرال هارولد پرایس در قیطریه خیابان دولت انجام شد. با این ترورها سازمان تروریستی مجاهدین خلق کوشش کردند که سیاست خارجی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر را که بر پایه صلح و پیوندهای دوستی میان ملتهای جهان بنیاد شده بود را بلرزانند. به باور مجاهدین خلق کشور ایران نبایستی که با اروپا و امریکا و چین و شوروی همکاری دوستانه و بین المللی داشته باشد بلکه ایران میباید با کوبا، فلسطین، کره شمالی و دیگر کشورهای واپس مانده تروریستی پیوند برقرار سازد. تا به امروز این قاتلان سازمان مجاهدین خلق که این ترورها را انجام دادند در کتابها و فیلمهایی که این سازمان تروریستی تهیه میکند همانند قهرمانان به نوشتار کشیده میشوند و به روی اکران میآیند. | |
− | |||
− | |||
− | + | بامداد چهارشنبه دهم خرداد ماه ساعت ۷ و ۲۲ دقیقه دو تن از تروریستهای سازمان مجاهدین خلق وحید افراخته و محمد یزدانیان خودروی ژنرال نیروی هوایی امریکا هرولد پرایس <ref>Brigade General Harold Price</ref> را که مانند هر روز از خیابان دولت چهارراه قنات میگذشت با ترکاندن بمب ویران ساختند. در این ترور ژنرال پرایس رییس مستشاری آمریکا در ایران هر دو پای خود را از دست داد و راننده استوار رحمت اله سلطانی به سختی زخمی شد. یک بانوی ایرانی که با دختر نوجوانش از جلوی خودرو میگذشتند کشته و دو رهگذر دیگر نیز با ترکش بمب زخمی شدند. بمبی که مجاهدین با آن خودروی ژنرال پرایس ویران ساختند، از بمبهای کنترل از راه بود که آن را تروریستهای سازمان مجاهدین در قیطریه کنار یک تیر چراغ برق نهاده و خود سد گام دورتر چشم به راه رسیدن خودروی ژنرال پرایس ایستاده بودند. هنگامی که خودروی ژنرال پرایس به تیر چراغ برق رسید بی اعتنا به اینکه چهار رهگذر در آن پیرامون هستند، کلید انفجار را زدند و متواری شدند. این نخستین بمب با کنترل از راه دور بود که از سوی تروریست مجاهد دیگری به نام اصغر منتظری حقیقی ساخته شده بود. این کشتار از سوی سید محمد کاظم ذوالانوار برنامه ریزی شده بود. سید کاظم ذوالانوار از هموندان کمیته مرکزی مجاهدین بود که از سوی رضا رضایی بنیاد گذاشته شده بود. در این ترور ۲ تن کشته و ۴ تن به سختی زخمی شدند و به خانههای پیرامون نیز آسیب بسیار رسید. گربهای که مادر چهار بچه شیرخوار بود نیز در این ترور کشته شد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | پرونده انفجار خودروی ژنرال پرایس از سوی کلانتری ۲ به دادسرای تهران فرستاده شد. بازپرس دادسرای تهران عدم صلاحیت خود را در رسیدگی به این پرونده صادر کرد و آن را به دادرسی ارتش فرستاد و نوشت که این پرونده، پرونده ایست که در آن تروریستها دست داشتند، بمبگذاری کردهاند و سبب کشته شدن جانگداز دو شهروند ایرانی بانو صفیه حیدری ۳۵ ساله و دخترش حلیمه ۱۵ ساله و زخمی و از کارافتادگی ژنرال هارولد پرایس و راننده اش شدند. بانو صفیه حیدری بانویی کارگر بود که در این روز با حلیمه در راه خانهای بود که دخترش پیشتر در آنجا کارهای رفت و روب و شستن پوشاک را انجام میداد، تا شاید حلیمه بتواند دوباره در آن خانه کار خود را از سرگیرد. در روز ۱۰ خرداد ماه بانو صفیه و حلیمه در پیچ کوچه اعزازیها با خودروی مستشاری روبرو شدند، اندکی ایستادند تا خودرو بگذرد که مجاهدین در آن سوی خیابان دکمه انفجار را فشار دادند. صفیه حیدری و دخترش حلیمه تکه تکه شدند و گوشت و ارگانهای درون بدن آنها بر روی دیوارها و شاخه درختها پرتاب شد. هم چنین دختر هفده سالهای به نام فاطمه که در خانه مهندس مهدی نژاد کار میکرد برای خریدن شیر از خانه بیرون آمد هنوز چند گامی بیشتر برنداشته بود که تروریستهای مجاهد بمب را ترکاندند و ترکشهای بمب به پای فاطمه خورد. مهندس مهدی نژاد با سدای سهمناک بمب بیرون آمد و فاطمه را که از پاهایش خون میریخت به « بیمارستان کیان » در قلهک برد. پسر جوان دیگری به نام مصطفی سیاوشی کمی بالاتر از فاطمه به سختی به دست و پایش ترکشهای بمب خورد و در خون خود غلتید و به بیمارستان رضا پهلوی در تجریش برده شد. | |
− | به | + | همسر و فرزندان صفیه حیدری در سوگ همسر و مادر نشستند. آیین سوگواری بانو صفیه حیدری بسیار اندوهناک بود. توران، مهدی، سعادت و حمید چهار فرزند بازمانده در مرگ مادر و خواهرشان اشک میریختند و شیون میکردند. مهدی پسر بزرگ صفیه ۲۰ سال دارد و در پمپ بنزین کار میکند درباره مادرش گفت: ما در فریدن اسپهان زندگی میکردیم. ده سال پیش پدرم درگذشت و مادرمان با چهار فرزند ۱۰ ساله، توران ۷ ساله و حلیمه ۵ ساله و سعادت یک ساله تنها ماند. مادر برای گذراندن زندگی به تهران آمد و در خانهها کار میکرد. پس از دو سال مادر با ابراهیم ازدواج کرد و دارای پسری شد که هم اکنون شش سال دارد و نامش حمید است و از روزی که مادر کشته شده است پیوسته گریه میکند و بی تابی میکند. در خانهای که زندگی میکنیم ما سرایدار هستیم و مادر و ناپدری من همواره کار میکردند و زحمت میکشیدند. |
− | |||
− | + | شاهنشاه در سخنان خود در روز چهارم بهمن ماه ۱۳۵۱ در بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب شاه و ملت در کنگره بزرگ ملی به این رویداد سهمناک اشاره کردند و فرمودند:<ref>[[سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشست تاریخی کنگره بزرگ ملی در بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب شاه و مردم ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱]]</ref> | |
+ | :::...یک عده از خدا بی خبر و قاتلین بالفطره با حیله و تمهیدات ناجوانمردانه از پشت به یک عده حمله کردند. سوء قصدکنندگان موقعی که میدیدند نزدیک است که گرفتار شوند اِبا نداشتند هر کس را که در سر راه فرار خود میدیدند با گلوله بزنند، کما اینکه دو طفل ۴ ساله و ۵ ساله نیز زیر رگبارهای مسلسل این عده از بین رفتند. همچنین یک مادر با یک دختر ۲۰ ساله که قلبی پر از آرزو و پر از امید داشت موقعی که از مقابل اتومبیلی که میبایستی منفجر بشود عبور میکردند، آن کسی که روی دگمه فشار میداد با اینکه میدید این دو زن در همان موقع از آن جا عبور میکنند، با این حال دگمه را فشار داد و تکّههای گوشت این زنها روی درخت و دیوار نقش بست.... | ||
+ | <center> | ||
+ | <gallery> | ||
+ | پرونده:MojahedinTerrorGeneralPrice1351c.jpg|بمبگذاریهای مجاهدین در تهران | ||
+ | پرونده:MojahedinTerrorGeneralPrice1351d.jpg| | ||
+ | پرونده:MojahedinTerrorGeneralPrice1351f.jpg| | ||
+ | پرونده:MojahedinTerrorGeneralPrice1351a.jpg| | ||
+ | پرونده:MojahedinTerrorGeneralPrice1351g.jpg|خودروی ژنرال پرایس | ||
+ | پرونده:MojahedTerroristKazemZolanvari1351.jpg|کاظم ذوالانوار مجاهد تروریست برنامه ریز ترور | ||
+ | </gallery> | ||
+ | </center> | ||
+ | == بن مایهها == | ||
+ | {{پانویس}} | ||
[[رده:سازمان مجاهدین خلق]] | [[رده:سازمان مجاهدین خلق]] | ||
[[رده:تروریستهای مارکسیست اسلامی]] | [[رده:تروریستهای مارکسیست اسلامی]] | ||
+ | [[رده:ترور ژنرال هارولد پرایس]] | ||
+ | [[رده:بمبگذاری در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۲۷
ترور ژنرال هارولد پرایس و بمبگذاریها در تهران از سوی سازمان مجاهدین خلق ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ - در روز دهم خرداد ماه ۱۳۵۱ سازمان تروریستی مجاهدین خلق چهار ترور با بمب در تهران انجام داد که به کشته شدن دو ایرانی بیگناه و زخمی شدن و از کارافتادگی سه ایرانی و یک ژنرال امریکایی انجامید. این ترورها در پهنه پشت آرامگاه رضا شاه بزرگ، انجمن فرهنگی ایران و آمریکا در خیابان وزرا، انجمن فرهنگی ایران و انگلیس، خیابان شاهرضا خیابان صبای شمالی اداره اطلاعات امریکا و به ویژه سوءقصد به جان ژنرال هارولد پرایس در قیطریه خیابان دولت انجام شد. با این ترورها سازمان تروریستی مجاهدین خلق کوشش کردند که سیاست خارجی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر را که بر پایه صلح و پیوندهای دوستی میان ملتهای جهان بنیاد شده بود را بلرزانند. به باور مجاهدین خلق کشور ایران نبایستی که با اروپا و امریکا و چین و شوروی همکاری دوستانه و بین المللی داشته باشد بلکه ایران میباید با کوبا، فلسطین، کره شمالی و دیگر کشورهای واپس مانده تروریستی پیوند برقرار سازد. تا به امروز این قاتلان سازمان مجاهدین خلق که این ترورها را انجام دادند در کتابها و فیلمهایی که این سازمان تروریستی تهیه میکند همانند قهرمانان به نوشتار کشیده میشوند و به روی اکران میآیند.
بامداد چهارشنبه دهم خرداد ماه ساعت ۷ و ۲۲ دقیقه دو تن از تروریستهای سازمان مجاهدین خلق وحید افراخته و محمد یزدانیان خودروی ژنرال نیروی هوایی امریکا هرولد پرایس [۱] را که مانند هر روز از خیابان دولت چهارراه قنات میگذشت با ترکاندن بمب ویران ساختند. در این ترور ژنرال پرایس رییس مستشاری آمریکا در ایران هر دو پای خود را از دست داد و راننده استوار رحمت اله سلطانی به سختی زخمی شد. یک بانوی ایرانی که با دختر نوجوانش از جلوی خودرو میگذشتند کشته و دو رهگذر دیگر نیز با ترکش بمب زخمی شدند. بمبی که مجاهدین با آن خودروی ژنرال پرایس ویران ساختند، از بمبهای کنترل از راه بود که آن را تروریستهای سازمان مجاهدین در قیطریه کنار یک تیر چراغ برق نهاده و خود سد گام دورتر چشم به راه رسیدن خودروی ژنرال پرایس ایستاده بودند. هنگامی که خودروی ژنرال پرایس به تیر چراغ برق رسید بی اعتنا به اینکه چهار رهگذر در آن پیرامون هستند، کلید انفجار را زدند و متواری شدند. این نخستین بمب با کنترل از راه دور بود که از سوی تروریست مجاهد دیگری به نام اصغر منتظری حقیقی ساخته شده بود. این کشتار از سوی سید محمد کاظم ذوالانوار برنامه ریزی شده بود. سید کاظم ذوالانوار از هموندان کمیته مرکزی مجاهدین بود که از سوی رضا رضایی بنیاد گذاشته شده بود. در این ترور ۲ تن کشته و ۴ تن به سختی زخمی شدند و به خانههای پیرامون نیز آسیب بسیار رسید. گربهای که مادر چهار بچه شیرخوار بود نیز در این ترور کشته شد.
پرونده انفجار خودروی ژنرال پرایس از سوی کلانتری ۲ به دادسرای تهران فرستاده شد. بازپرس دادسرای تهران عدم صلاحیت خود را در رسیدگی به این پرونده صادر کرد و آن را به دادرسی ارتش فرستاد و نوشت که این پرونده، پرونده ایست که در آن تروریستها دست داشتند، بمبگذاری کردهاند و سبب کشته شدن جانگداز دو شهروند ایرانی بانو صفیه حیدری ۳۵ ساله و دخترش حلیمه ۱۵ ساله و زخمی و از کارافتادگی ژنرال هارولد پرایس و راننده اش شدند. بانو صفیه حیدری بانویی کارگر بود که در این روز با حلیمه در راه خانهای بود که دخترش پیشتر در آنجا کارهای رفت و روب و شستن پوشاک را انجام میداد، تا شاید حلیمه بتواند دوباره در آن خانه کار خود را از سرگیرد. در روز ۱۰ خرداد ماه بانو صفیه و حلیمه در پیچ کوچه اعزازیها با خودروی مستشاری روبرو شدند، اندکی ایستادند تا خودرو بگذرد که مجاهدین در آن سوی خیابان دکمه انفجار را فشار دادند. صفیه حیدری و دخترش حلیمه تکه تکه شدند و گوشت و ارگانهای درون بدن آنها بر روی دیوارها و شاخه درختها پرتاب شد. هم چنین دختر هفده سالهای به نام فاطمه که در خانه مهندس مهدی نژاد کار میکرد برای خریدن شیر از خانه بیرون آمد هنوز چند گامی بیشتر برنداشته بود که تروریستهای مجاهد بمب را ترکاندند و ترکشهای بمب به پای فاطمه خورد. مهندس مهدی نژاد با سدای سهمناک بمب بیرون آمد و فاطمه را که از پاهایش خون میریخت به « بیمارستان کیان » در قلهک برد. پسر جوان دیگری به نام مصطفی سیاوشی کمی بالاتر از فاطمه به سختی به دست و پایش ترکشهای بمب خورد و در خون خود غلتید و به بیمارستان رضا پهلوی در تجریش برده شد.
همسر و فرزندان صفیه حیدری در سوگ همسر و مادر نشستند. آیین سوگواری بانو صفیه حیدری بسیار اندوهناک بود. توران، مهدی، سعادت و حمید چهار فرزند بازمانده در مرگ مادر و خواهرشان اشک میریختند و شیون میکردند. مهدی پسر بزرگ صفیه ۲۰ سال دارد و در پمپ بنزین کار میکند درباره مادرش گفت: ما در فریدن اسپهان زندگی میکردیم. ده سال پیش پدرم درگذشت و مادرمان با چهار فرزند ۱۰ ساله، توران ۷ ساله و حلیمه ۵ ساله و سعادت یک ساله تنها ماند. مادر برای گذراندن زندگی به تهران آمد و در خانهها کار میکرد. پس از دو سال مادر با ابراهیم ازدواج کرد و دارای پسری شد که هم اکنون شش سال دارد و نامش حمید است و از روزی که مادر کشته شده است پیوسته گریه میکند و بی تابی میکند. در خانهای که زندگی میکنیم ما سرایدار هستیم و مادر و ناپدری من همواره کار میکردند و زحمت میکشیدند.
شاهنشاه در سخنان خود در روز چهارم بهمن ماه ۱۳۵۱ در بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب شاه و ملت در کنگره بزرگ ملی به این رویداد سهمناک اشاره کردند و فرمودند:[۲]
- ...یک عده از خدا بی خبر و قاتلین بالفطره با حیله و تمهیدات ناجوانمردانه از پشت به یک عده حمله کردند. سوء قصدکنندگان موقعی که میدیدند نزدیک است که گرفتار شوند اِبا نداشتند هر کس را که در سر راه فرار خود میدیدند با گلوله بزنند، کما اینکه دو طفل ۴ ساله و ۵ ساله نیز زیر رگبارهای مسلسل این عده از بین رفتند. همچنین یک مادر با یک دختر ۲۰ ساله که قلبی پر از آرزو و پر از امید داشت موقعی که از مقابل اتومبیلی که میبایستی منفجر بشود عبور میکردند، آن کسی که روی دگمه فشار میداد با اینکه میدید این دو زن در همان موقع از آن جا عبور میکنند، با این حال دگمه را فشار داد و تکّههای گوشت این زنها روی درخت و دیوار نقش بست....